PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زمین کربلا که باشی ...



*خادمه رقیه خاتون(س)*
05-11-2014, 18:26
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77130830609461184341.gif


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif


زمین کربلا که باشی ...


http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif


زمین که باشی، نگاهت مدام به آسمان است.

گاهی میان تو و آسمان، پرنده ای پرواز میکند، مردی راه میرود،

کودکی میدود، سنگی می افتد، درختی به سمت آسمان قد می کشد . . .


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
05-11-2014, 18:29
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif



زمین کربلا که باشی اما،

آسمان نگاهت همیشه سرخ است.

مدام میان تو و آسمان خون می پاشند . . .


کاروان به تو که می رسد از حرکت می ایستد،

خیمه ها را بر تو سوار میکنند، آن طرف تر سپاهی صف می کشد…


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
05-11-2014, 19:33
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif


آفتاب که به میان آسمان برسد و صاف بتابد و سایه نسازد،

شرم می کنی که ریگ های تو این همه داغ اند…


آفتاب که از میان آسمان بگذرد، اسب ها از هر سو بر تو می تازند،

مردی از اسب می افتد، کمری می شکند؛ باز، راست می ایستد؛

آهی به آسمان می رود…


آفتاب که از میان آسمان بگذرد، مشکی از میان لب های کسی می افتد.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
05-11-2014, 20:02
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04374219488800099289.gif




زمین کربلا که باشی و مشک آب روی زمین بیفتد،

انگار تمام بار عالم را روی دوش تو گذاشته باشند . . . خم می شوی. . .


آفتاب که از میان آسمان بگذرد،

کودکان در انتظار آب و عمو، پای بر تو می کوبد . . .


میان همهمه ی کودکان، سری از تن جدا می شود

و روی دست های تو، زمین کربلا، می غلتد. . .


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
05-11-2014, 20:24
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/98256268854821110751.gif


زمین کربلا که باشی، آسمان نگاهت همیشه ســـرخ است،

مدام میان تو و آسمان خــون می پاشند . . .


اسبی ســرخ تر از آسمان ، بی آنکه بداند حالا دیگر برای چه زنده است ،

به سمت زنان و کودکان می دود . . .


گوش های تو از ناله و شیون و خاک و خــون پر می شود،

اسب آنقدر میان اشک و میان خــون و میان آه، شیهه می کشد که جان می دهد…

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
05-11-2014, 20:24
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12472229687264824229.gif




زنان و کودکان ، پیش پیش ، هرچه دارند را سمت سواران می اندازند،

مبادا دست ناپاکشان به ایشان برسد...


هرچه در خیمه هاست رامی برند،

لباس ها و زینت ها را هم... خیمه های خالی را هم لابد باید سوزاند...


زمین کربلا که باشی، زن ها و بچه ها میان تو آواره می شوند.

خیمه های سوخته که جای ماندن نیست!!!...


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

نشریه عطر سیب
برگرفته از کتاب
« زمین کربلا که باشی، اسرای کربلا؛ از کربلا تا کربلا»

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
05-11-2014, 23:30
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

زمین کربلا که باشی، کمی مانده به غروب روز دهم ،
خیمه ها هنوز بر تو سوار است.
گاهی نسیمی ،
تن خیمه ها را میلرزاند؛
باد ستون خیمه را تکان میدهد،
افتاب ،
هرمش را دریغ نمی کند،
ابری و سایه ای نیست...



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
05-11-2014, 23:33
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif


زمین کربلا که باشی،کمی مانده به غروب روز دهم ،
خیمه ها هنوز بر تو سوار است و تو دلت خوش است
عمود خیمه ها را سخت بر دندان گرفته ای،
کودکان
_گیرم همه یتیم-
هنوز در خیمه ها نشسته اند؛
زنان
– هرچند بی تاب –
هنوز اطراف خیمه ها راه میروند...


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
05-11-2014, 23:37
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif


زمین کربلا که باشی،
کمی مانده به غروب روز دهم ،
و خیمه ها لابد چیزهایی برای تاراج دارند.
همین است که سواران به این سمت می ایند ،
حیف!
زمین دست ندارد تا به پای اسب هاشان حلقه کند.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
05-11-2014, 23:38
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif




زمین کربلا که باشی،
خیمه های تاراج شده روی دوش تو میافتند،
کودکان
– بی جامه و گوشواره هاشان-
فرار که میکنند،
روی تو زمین می خورند؛
حیف که دست نداری بلندشان کنی...


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
05-11-2014, 23:39
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif


زمین کربلا که باشی ،
از گوشواره و گردنبند و خلخال هایی که مدام بر تو می افتند،
میدرخشی.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
06-11-2014, 14:23
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58484347074326788132.gif


زمین کربلا که باشی، دشت داغدیده ی تو دیگر جای ماندن نیست . . .


خیمه های سوخته، زنان و کودکان غارت شده . . .

این جماعت به کاروان اسرا بیشتر می مانند تا اهل بیت پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) . . .

همه را بر شتر ها سوار می کنند؛


مقصد کوفه است و درای کاروان ، نه زنگوله های گردن شترها ،

که صدای غل و زنجیر بسته به پای خسته ی کاروانیان است.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
06-11-2014, 14:36
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif


اسیران را از کنار قتلگاه شهدا عبور می دهند.

بدن های عریان، آه بر دل کاروان می نشاند . . .


زینب (سلام الله علیها) شکایتش را به جدش مصطفی(صلی الله علیه و آله) می برد؛

به مادرش زهرا(سلام الله علیها)، و پدرش علی مرتضی (علیه السلام)، به حمزه سید الشهدا(ع) . . .

” ای محمّد (ص)، این حسین(علیه السلام) است که روی خاک افتاده و باد، خاک بیابان را بر تنش می پاشد . . .”


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

واقعة الطف
اللهوف علی قتل الطفوف
مناقب ال ابی طالب علیهم السّلام
مثیر الاحزان

*خادمه رقیه خاتون(س)*
06-11-2014, 17:24
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif


زمین کربلا که باشی ، بدن ها ، بی کفن و برهنه بر خاک تو رها شده اند .

زین العابدین علیه السّلام میان کاروان است .


بر شتری بی جهاز نشسته ، زنجیر بر دست و گردن ، از کنار بدن های برهنه ی شهدا رد می شود...

دم است روح از کالبد امام (ع) جدا شود.


زینب (س) از پسر برادرش می پرسد :«چه حال است که داری ؟»

علی بن حسین علیه السّلام می گوید:

چطور بی تاب نباشم وقتی سرور و برادرها و عموها و پسر عموها و اهل خود را در خــون تپیده و برهنه می بینم؛

جامه ها شان از تن بیرون شده و بی کفن روی خاک رها شده اند ؛

احدی بالای سرشان نیست. کسی نزدیک ایشان نمی شود. انگار از طایفه ای غریبه اند ...»


زینب سلام الله علیها برادرزاده را دلداری می دهد که :

« دیری نمی گذرد در ارض «طف» بر مزار پدرت علامتی نصب می کنند که همواره خواهد ماند.

مردم از همه جا به زیارتش می آیند و هر چه کوردلان بکوشند اثرش را محو کنند ، رفیع تر خواهد شد.»


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

عوالم العلوم و المعارف
کامل الزیارات
بحارالانوار

*خادمه رقیه خاتون(س)*
06-11-2014, 17:31
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20707168180620971171.gif


زمین کربلا که باشی ، بدن های بی سر شهدا را به تو می سپرند

و سرها و اسیرها را از تو دور می کنند.


باری از غم بردوش تو می ماند و باقی محنت و رنج از جنگ مانده را کاروان با خود می برد.


حالا تو مانده ای و تن هایی که برهنه و زخم خورده بر تو رها شده اند...

تو مانده ای و شرم حضور این تن ها و ...

کاش کسی، کسانی سراغ بدن های بر خاک افتاده را بگیرند...

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif


در کربلا چه گذشت
(ترجمه نفس المهموم)

*خادمه رقیه خاتون(س)*
07-11-2014, 19:44
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif


زمین کربلا که باشی ،

پیش از ورود کاروان کربلا، حسین علیه السّلام تمام وسعت تو را از اهل غاضریه خریده است؛

چهار فرسخ در چهار فرسخ دشت ...


به شرط آن که طایفه ی بنی اسد ، ده روز بعد بیایند و اجساد شهدای کاروان را دفن کنند

و هر زائری را که به زیارت این خاک بیاید، استقبال کنند...


حالا موعد ده روزه ی بنی اسد سر آمده است.

دو روز از واقعه رفته و مردان طایفه باید به داد تن های رها شده برسند

امّا از جانشان مقابل سپاه سفّاک ابن زیاد می ترسند.

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
07-11-2014, 19:48
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif


لشکری که با آل رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) چنین کرده ،

به دفن کننده های اجسادشان هم رحم نخواهد کرد.


می رود که مردان بنی اسد ، عهدشان را با حسین علیه السّلام فراموش کنند

اما زن های طایفه تاب نمی آورند.


می خواهند عوض مردانشان ، جان خود را فدای زنان و دختران علیّ مرتضی علیه السّلام کنند؛

زنان قصد قتلگاه می کنند و مردان جلوتر از ایشان به راه می افتند.


اما ... بدن های بی سر را مگر می شود شناخت؟...


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
07-11-2014, 19:55
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif


مردان بنی اسد، بالای سر جنازه های بی سر ایستاده اند.

سواری از دور سمت ایشان می آید و به قتلگاه می رسد.


علی بن الحسین علیه السّلام از اسب پیاده می شود.

آمده است بنی اسد را در شناسایی و دفن بدن ها کمک کند.


یک به یک ، تمام تن ها را نام می برد

و بدن های زخم خورده و خونین را به خاک می سپرند...


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
07-11-2014, 20:00
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif


زمین کربلا که باشی ،

باید یک به یک این تن های زخم خورده را به جان بخری .


حالا نوبت به تن بی سری رسیده که زخم های بی شمارش را نمی توان شمرد ...

علی بن الحسین علیه السّلام خود را روی نعش پدر می اندازد و می گرید ...


تمام مردان و زنان بنی اسد همراهش ناله سر می دهند ...


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
07-11-2014, 20:09
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif


این اولین مجلس عزای حسین بن علی علیه السّلام است .

پسربانی مجلس شده است... خاک را کنار می زند.


قبری «از پیش تعبیه شده» پیدا می شود.بدن را به دست قبر می سپرد و خاک بر آن می ریزد.

اشک های بی پایان سجاد علیه السّلام خاک را گل می کند و با سر انگشت روی گل می نویسد:


« هذا قبرُ حسین بن علیّ بن ابیطالب علیه السّلام الّذی قتلوه عطشاناً غریباً»


تن حسین علیه السّلام را به خاک می سپرند.

به وصیّت پدر ، پیکر بی جان علی اکبر علیه السّلام را پایین پای حسین علیه السّلام خاک می کنند


و هنوز کار تمام نشده است...

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
07-11-2014, 20:17
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/18109835350280191375.gif



باید کمی دورتر هم رفت ...


کنار علقمه ، هنوز نعشی بر زمین افتاده که دست در بدن ندارد.

دست اگر داشت که این جا از زمین نمی افتاد...


عباس علیه السّلام را هم به خاک می سپرند.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
07-11-2014, 20:29
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif


زمین کربـــلا که باشی ،

حالا ابوالفضل علیه السّلام را هم به دست تو داده اند.


بنی اسد از امام علیه السّلام اجازه می گیرند و می روند.


حالا تو می مانی و تمام تن هایی که در توست

و آفتابی که همیشه هست

و آسمان بالای سر اوّلین زائر قبرهای کربلا،

سجّاد علیه السّلام.

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

مقتل الحسین علیه السّلام(از مدینه تا مدینه)

نشریه عطر سیب ویژه محرم

*خادمه رقیه خاتون(س)*
26-10-2015, 13:52
http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/87906350798572247823.gif


زمین کربـــلا که باشی ،

کاروان زنان بدون مردهاشان نیستند.

مردها ، سربلند پیشاپیش کاروان بالای نیزه ها می روند...

سر حسین (ع) - طلایه دار کاروان سرها و زن ها و بچه ها-

چون ماه می درخشد و باد محاسنش را به این سو و آن سو می برد...


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
26-10-2015, 13:57
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12472229687264824229.gif


زینب (س) سر برادرش را بالای نیزه می بیند.

تاب نمی آورد... با ماه بالای نیزه ها حرف می زند:

"ای هلال یک شبه ی من که مردم با انگشت نشانت می دهند،

هنوز کمال تو تمام نشده بود که پیش از نگاه من غروب کردی،

ماه من ! تمام مصیبت های تو را می دانستم اما فکرش را هم نمی کردم

یک روز سر تو بالای نیزه باشد و ... با خودم می گفتم شاید کار ما

به این جا نرسد اما... رسیده است..."

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32342359854820769840.gif

ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار:ج1، ص242