PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سلسله مباحث استاد قرآئتی: روزی 10 دقیقه همنشینی با قرآن (تفسیر قرآن)



یوسف رضا
04-01-2015, 19:51
سلسله مباحث استاد قرآئتی: روزی 10 دقیقه همنشینی با قرآن (تفسیر قرآن)

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم الحمدللّه ربّ العالمین و صلّی اللّه علی سیدنا محمّد واهل بیته المعصومین
سلام و ادب بر شما دوست عزیز...
تاپیک همنشینی با قران که به تفسیر قران تو سط استاد قرآئتی میپردازد روزانه به تفسیر یک آیه از قران اختصاص دارد و نهایت وقتی که از شما میگیرد 10 دقیقه است و ان شاالله با همین 10 دقیقه ها در یکسال تفسیر یک سوم قران را مطالعه کردید
در صورتی که وقت کافی برای مطالعه را ندارید فایل صوتی بصورت تفسیر تک ایه ایی با حجم کم در تاپیک موجود است که میتوانید دانلود کرده و گوش بدید.
التماس دعا


سوره حمد

سوره ی حمد كه نام دیگرش «فاتحة الكتاب» است، هفت آیه دارد [1]وتنها سوره ای است كه بر هر مسلمانی واجب است روزانه ده بار آن را در نمازهای شبانه روزی بخواند و در صورت ترك عمدی نماز او باطل است. «لاصلاة الاّ بفاتحة الكتاب» [2] بنا به روایت جابربن عبداللّه انصاری از رسول اكرم صلی الله علیه و آله: این سوره بهترین سوره های قرآن است. و به نقل ابن عباس؛ سوره ی حمد اساس قرآن است. در حدیث نیز آمده است: اگر هفتاد مرتبه این سوره را بر مرده خواندید و زنده شد، تعجّب نكنید. [3] از نامگذاری این سوره به «فاتحة الكتاب» توسط پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله، [4]معلوم می شود كه تمام آیات قرآن در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله جمع آوری شده و به صورت كتاب در آمده است و به امر ایشان این سوره در آغاز و شروع كتاب (قرآن) قرار گرفته است. همچنین در حدیث ثقلین می خوانیم كه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «انّی تارك فیكم الثقلَین تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 20


كتاب اللّه و عترتی» [5] من دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم، كتاب خدا و خاندانم. از این حدیث نیز معلوم می شود كه آیات الهی در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله به صورت «كتاب اللّه» جمع آوری شده و به همین نام در میان مسلمانان معروف و مشهور بوده است. آیات سوره ی مباركه فاتحه، اشاراتی در باره ی خداوند و صفات او، مسأله معاد، شناخت و درخواست رهروی در راه حقّ و قبول حاكمیت و ربوبیّت خداوند دارد. همچنین به ادامه ی راه اولیای خدا، ابراز علاقه واز گمراهان و غضب شدگان اعلام بیزاری و انزجار شده است. سوره ی حمد- همانند خود قرآن- مایه ی شفاست، هم شفای دردهای جسمانی و هم شفای بیماری های روحی. [6]
تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 21

یوسف رضا
06-01-2015, 20:01
درسهای تربیتی سوره ی حمد قبل از تفسیر سوره حمد سیمایی از درسهای این سوره را ترسیم نموده و در صفحات بعد به شرح آن می پردازیم؛
1- انسان در تلاوت سوره ی حمد با «بِسْمِ اَللّهِ» از غیر خدا قطع امید می كند.
2- با «رَبِّ اَلْعالَمِینَ» و «مالِكِ یَوْمِ اَلدِّینِ» احساس می كند كه مربوب و مملوك است و خودخواهی و غرور را كنار می گذارد.
3- با كلمه «عالمین» میان خود و تمام هستی ارتباط برقرار می كند.
4- با «اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ» خود را در سایه لطف او می داند.
5- با «مالِكِ یَوْمِ اَلدِّینِ» غفلتش از آینده زدوده می شود.
6- با گفتن «إِیّاكَ نَعْبُدُ» ریا و شهرت طلبی را زایل می كند.
7- با «إِیّاكَ نَسْتَعِینُ» از ابرقدرت ها نمی هراسد.
8- از «أَنْعَمْتَ» می فهمد كه نعمت ها به دست اوست.
9- با «اِهْدِنَا» رهسپاری در راه حقّ و طریق مستقیم را درخواست می كند.
10- در «صِراطَ اَلَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» همبستگی خود را با پیروان حقّ اعلام می كند.
11- با «غَیْرِ اَلْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» و «لاَ اَلضّالِّینَ» بیزاری و برائت از باطل و اهل باطل را ابراز می دارد
. تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 22

یوسف رضا
06-01-2015, 20:01
سوره الفاتحة, آیه 1

1\1 «1» بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده ی مهربان.

در میان اقوام و ملل مختلف، رسم است كه كارهاى مهم و با ارزش را به نام بزرگى از بزرگان خویش كه مورد احترام و علاقه‏ى آنهاست، شروع مى‏كنند تا آن كار میمون و مبارك گردد و به انجام رسد. البتّه آنان بر اساس اعتقادات صحیح یا فاسد خویش عمل مى ‏كنند
«بسم‏ اللَّه الرّحمن الرّحیم» سر آغاز كتاب الهى است. «بسم ‏اللَّه» نه تنها در ابتداى قرآن، بلكه در آغاز تمام كتاب‏هاى آسمانى بوده است. در سر لوحه‏ى كار و عمل همه‏ى انبیا «بسم ‏اللَّه» قرار داشت. وقتى كشتى حضرت نوح در میان امواج طوفان به راه افتاد، نوح علیه السلام به یاران خود گفت: سوار شوید كه «بسم‏ اللَّه مجراها و مرساها»(8) یعنى حركت و توقّف این كشتى با نام خداست. حضرت سلیمان ‏علیه السلام نیز وقتى ملكه سبا را به ایمان فراخواند، دعوتنامه خود را با جمله‏ى «بسم‏ اللَّه الرّحمن الرّحیم»(9) آغاز نمود.
حضرت على علیه السلام فرمود: «بسم ‏اللَّه»، مایه بركت كارها و ترك آن موجب نافرجامى است. همچنین آن حضرت به شخصى كه جمله‏ى «بسم‏ اللَّه» را مى‏ نوشت، فرمود: «جَوِّدها» آنرا نیكو بنویس.(10)

امامان معصوم‏ علیهم السلام اصرار داشتند كه در نماز، بسم‏ اللَّه را بلند بگویند. امام باقرعلیه السلام در مورد كسانى كه «بسم‏ اللَّه» را در نماز نمى‏ خواندند و یا جزء سوره نمى‏ شمردند، مى ‏فرمود: «سَرقوا اكرم آیة»(14) بهترین آیه قرآن را به سرقت بردند. در سنن بیهقى در ضمن حدیثى آمده است: چرا بعضى «بسم‏ اللَّه» را جزء سوره قرار نداده‏اند!(15)
شهید مطهّرى‏ قدس سره در تفسیر سوره حمد، ابن عباس، عاصم، كسایى، ابن‏عمر، ابن‏زبیر، عطاء، ابن‏طاووس، فخررازى وسیوطى را از جمله كسانى معرّفى مى‏كند كه بسم اللَّه را جزء سوره مى‏دانستند.
در تفسیر قرطبى از امام صادق‏ علیه السلام نقل شده است: «بسم‏ اللَّه» تاج سوره‏هاست. تنها در آغاز سوره برائت (سوره توبه) «بسم ‏اللَّه» نیامده و این به فرموده حضرت على علیه السلام به خاطر آن است كه «بسم‏اللَّه» كلمه امان و رحمت است، واعلام برائت از كفّار و مشركان، با اظهار محبّت ورحمت سازگار نیست.(16)

یوسف رضا
06-01-2015, 20:01
سیماى «بسم اللّه»
1. «بسم ‏اللَّه» نشانگر رنگ وصبغه‏ ى الهى وبیانگر جهت‏ گیرى توحیدى ماست.(17)
2. «بسم ‏اللَّه» رمز توحید است وذكر نام دیگران به جاى آن رمز كفر، و قرین كردن نام خدا بانام دیگران، نشانه‏ى شرك. نه در كنار نام خدا، نام دیگرى را ببریم ونه به جاى نام او.(18)
3. «بسم‏ اللَّه» رمز بقا ودوام است. زیرا هرچه رنگ خدایى نداشته باشد، فانى است.(19)
4. «بسم ‏اللَّه» رمز عشق به خدا وتوكّل به اوست. به كسى‏كه رحمان و رحیم است عشق مى ‏ورزیم و كارمان را با توكّل به او آغاز مى‏كنیم، كه بردن نام او سبب جلب رحمت است.
5. «بسم ‏اللَّه» رمز خروج از تكبّر و اظهار عجز به درگاه الهى است.
6. «بسم ‏اللَّه» گام اوّل در مسیر بندگى و عبودیّت است.
7. «بسم ‏اللَّه» مایه فرار شیطان است. كسى كه خدا را همراه داشت، شیطان در او مؤثّر نمى‏افتد.
8. «بسم ‏اللَّه» عامل قداست یافتن كارها و بیمه كردن آنهاست.
9. «بسم‏ اللَّه» ذكر خداست، یعنى خدایا! من تو را فراموش نكرده‏ام.
10. «بسم ‏اللَّه» بیانگر انگیزه ماست، یعنى خدایا هدفم تو هستى نه مردم، نه طاغوت‏ها ونه جلوه‏ها و نه هوس‏ها.
11. امام رضاعلیه السلام فرمود: «بسم ‏اللَّه» به اسم اعظم الهى، از سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیك‏تر است.(20)

یوسف رضا
06-01-2015, 20:11
فایل صوتی تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم

رعنا ریاحی*خادمه قرآن*
08-01-2015, 14:10
سوره الفاتحة, آیه 2

1\2 «2» اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ سپاس و ستایش مخصوص خداوندی است كه پروردگار جهانیان است.

نكته ها:

«ربّ» به كسی گفته می شود كه هم مالك وصاحب چیزی است و هم در رشد و پرورش آن نقش دارد. خداوند هم صاحب حقیقی عالم است و هم مدبّر و پروردگار آن. پس همه هستی حركت تكاملی دارد و در مسیری كه خداوند معیّن كرده، هدایت می شود. علاوه بر سوره حمد، چهار سوره ی انعام، كهف، سبأ وفاطر نیز با جمله «اَلْحَمْدُ لِلّهِ» آغاز گردیده، ولی فقط در سوره حمد بعد از آن «رَبِّ اَلْعالَمِینَ» آمده است. مفهوم حمد، تركیبی از مفهوم مدح و شكر است. انسان در برابر جمال و كمال و زیبایی، زبان به ستایش و در برابر نعمت و خدمت واحسان دیگران، زبان به تشكّر می گشاید. خداوند متعال به خاطر كمال و جمالش، شایسته ی ستایش وبه خاطر احسان ها و نعمت هایش، لایق شكرگزاری است. «الحمد لله» ، بهترین نوع تشكّر از خداوند است. هر كس در هرجا، با هر زبانی، هرگونه ستایشی از هر كمال و زیبایی دارد، در حقیقت سرچشمه ی آن را ستایش می كند. البتّه حمد خداوند منافاتی با سپاسگزاری از مخلوق ندارد، به شرط آنكه به امر خداوند و در خط و مسیر او باشد. خداوند، پروردگار همه ی آفریده هاست. «وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَیْ ءٍ» [1]آنچه در آسمان ها و زمین و میان آنهاست، پروردگارشان اوست.«رَبُّ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا» [2]حضرت علی علیه السلام می فرماید: «من الجمادات والحیوانات» ؛ او پروردگار جاندار و بی جان است. «له الخلق والامر تبارك الله رب العالمین» هم آفرینش از اوست و هم اداره ی آن، و او مربی و پرورش دهنده ی همه است.

[3] مراد از «عالمین» یا فقط انسان ها هستند، مانند آیه 70 سوره حجر كه قوم لوط به حضرت لوط گفتند: «أَ وَ لَمْ نَنْهَكَ عَنِ اَلْعالَمِینَ» آیا ما تو را از ملاقات با مردم نهی نكردیم؟ و یا مراد همه ی عوالم هستی است. «عالَم» به معنای مخلوقات و «عالَمین» به معنای تمام مخلوقات نیز استعمال شده است. از این آیه فهمیده می شود كه تمام هستی یك پروردگار دارد و آنچه در جاهلیت و در میان بعضی از ملّت ها اعتقاد داشتند كه برای هر نوع از پدیده ها خدایی است و آن را مدبّر و ربّ النّوع آن می پنداشتند، باطل است.


[1] . انعام، 164.

[2] . شعراء، 24.
[3] . تفسیر نورالثقلین.

رعنا ریاحی*خادمه قرآن*
08-01-2015, 14:10
پیام ها:

1- همه ستایش ها برای اوست. «اَلْحَمْدُ لِلّهِ» [1]
2- خداوند در تربیت و رشد هستی اجباری ندارد. زیرا حمد برای كارهای غیر اجباری است. «اَلْحَمْدُ لِلّهِ»
3- همه هستی زیباست و تدبیر همه هستی نیكوست. زیرا حمد برای زیبایی و نیكویی است. «اَلْحَمْدُ لِلّهِ»
4- دلیل ستایش ما، پروردگاری اوست. «اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ»
5- رابطه ی خداوند با مخلوقات، رابطه ی دائمی و تنگاتنگ است. «رَبِّ اَلْعالَمِینَ» (نقاش و بنّا هنر خود را عرضه می كند و می رود، ولی مربّی باید هر لحظه نظارت داشته باشد. )
6- همه ی هستی، تحت تربیت خداوند یكتاست. «رَبِّ اَلْعالَمِینَ»
7- امكان رشد و تربیت، در همه ی موجودات وجود دارد. «رَبِّ اَلْعالَمِینَ»
8- خداوند هم انسان ها را با راهنمایی انبیا تربیت می كند، (تربیت تشریعی) و هم جمادات ونباتات وحیوانات را رشد وپرورش می دهد. (تربیت تكوینی)«رَبِّ اَلْعالَمِینَ»
9- مؤمنان در آغاز كتاب (قرآن) با نیایش به درگاه خداوند متعال، «اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِ اَلْعالَمِینَ» می گویند و در پایان كار در بهشت نیز، همان شعار را می دهند كه «آخر دعواهم أن الحمدللّه ربّ العالمین» [2]




[1] . الف ولام در «اَلْحَمْدُ» به معنای تمام حمد و جنس ستایش است.
[2] . یونس، 10.

یوسف رضا
11-02-2015, 12:41
فایل صوتی تفسیر آیه دوم سوره فاتحه

یوسف رضا
11-02-2015, 12:42
سوره الفاتحة, آیه 3
«3» اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ
(خدایی كه) بخشنده و مهربان است.

نكته ها:
خداوند رحمت را برخود واجب كرده است، «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلی نَفْسِهِ اَلرَّحْمَةَ» [1]
و رحمت او بر همه چیز سایه گسترده است.
«و رحمتی وسعت كلّ شی ء» [2]
همچنین پیامبر و كتاب او مایه رحمتند،«رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» [3]
آفرینش وپرورش او براساس رحمت است و اگر عقوبت نیز می دهد از روی لطف است.
بخشیدن گناهان و قبول توبه ی بندگان و عیب پوشی از آنان
و دادن فرصت برای جبران اشتباهات، همه مظاهر رحمت و مهربانی اوست.

یوسف رضا
11-02-2015, 12:43
پیام ها:




1- تدبیر وتربیت الهی، همراه محبّت و رحمت است.
(در كنار كلمه «ربّ» ، كلمه «رحمن» آمده است. )
«رَبِّ اَلْعالَمِینَ `اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ»

2- همچنان كه تعلیم نیازمند رحم و مهربانی است،
«اَلرَّحْمنُ `عَلَّمَ اَلْقُرْآنَ» [1]
تربیت و تزكیه نیز باید بر اساس رحم و مهربانی باشد.
«رَبِّ اَلْعالَمِینَ `اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ»

3- رحمانیّت خداوند، دلیل بر ستایش اوست.
«الحمدللّه. . . الرّحمن الرّحیم»









تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 29

[1] . الرحمن، 1- 2.

یوسف رضا
11-02-2015, 12:49
فایل صوتی تفسیر آیه سوم سوره فاتحه

یوسف رضا
11-02-2015, 12:50
سوره الفاتحة, آیه 4

1\4 «4» مالِكِ یَوْمِ اَلدِّینِ (خدایی كه) مالك روز جزاست.


نكته ها:

مالكیّت خداوند، حقیقی است و شامل احاطه و سلطنت است، ولی مالكیّت های اعتباری، از سلطه ی مالك خارج می شود و تحت سلطه ی واقعی او نیست. «مالِكِ یَوْمِ اَلدِّینِ»
با آنكه خداوند مالك حقیقی همه چیز در همه وقت است، ولی مالكیّت او در روز قیامت و معاد جلوه ی دیگری دارد؛

*در آن روز تمام واسطه ها واسباب نسبت به كفار قطع می شوند. «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ اَلْأَسْبابُ» [1]
*نسبت ها و خویشاوندی ها نسبت به كفار از بین می رود. «فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ» [2]
*برای كفار مال و ثروت و فرزندان، سودی ندارند. «لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ» [3]
*بستگان و نزدیكان نیز فایده ای نمی رسانند. «لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ» [4]
*نه زبان كفار، اجازه عذر تراشی دارد و نه فكر آنها، فرصت تدبیر. تنها راه چاره لطف خداوند است كه صاحب اختیار آن روز است. لفظ «دین» در معانی گوناگون به كار رفته است:

الف: مجموعه ی قوانین آسمانی. «إِنَّ اَلدِّینَ عِنْدَ اَللّهِ اَلْإِسْلامُ» [5]
ب: عمل و اطاعت. «لِلّهِ اَلدِّینُ اَلْخالِصُ» [6]
ج: حساب و جزا. «مالِكِ یَوْمِ اَلدِّینِ» «یوم الدّین» در قرآن به معنای روز قیامت است كه روز كیفر و پاداش می باشد. «یَسْئَلُونَ أَیّانَ یَوْمُ اَلدِّینِ» [7]

می پرسند روز قیامت چه وقت است؟ قرآن در مقام معرّفی این روز، می فرماید: «ثُمَّ ما أَدْراكَ ما یَوْمُ اَلدِّینِ. `یَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَ اَلْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلّهِ» [8]
(ای پیامبر! ) نمی دانی روز دین چه روزی است؟ روزی كه هیچ كس برای كسی كارآیی ندارد وآن روز تنها حكم و فرمان با خداست.

یوسف رضا
11-02-2015, 12:51
«مالِكِ یَوْمِ اَلدِّینِ» نوعی انذار و هشدار است، ولی با قرار گرفتن
در كنار آیه ی «اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ» معلوم می شود كه بشارت و انذار باید در كنار هم باشند.
نظیر آیه شریفه دیگر كه می فرماید: «نَبِّئْ عِبادِی أَنِّی أَنَا اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ. `وَ أَنَّ عَذابِی هُوَ اَلْعَذابُ اَلْأَلِیمُ» [9]
به بندگانم خبر ده كه من بسیار مهربان و آمرزنده ام، ولی عذاب و مجازات من نیز دردناك است.
همچنین در آیه دیگر خود را چنین معرّفی می كند: «قابِلِ اَلتَّوْبِ شَدِیدِ اَلْعِقابِ» [10]
خداوند پذیرنده ی توبه مردمان وعقوبت كننده ی شدید گناهكاران است.
در اوّلین سوره ی قرآن، مالكیتَ خداوند عنوان شده است، «مالِكِ یَوْمِ اَلدِّینِ» و در آخرین سوره، مَلِكیت او. «مَلِكِ اَلنّاسِ»

[1] . بقره، 166.
[2] . مؤمنون، 101.
[3] . شعراء، 88.
[4] . ممتحنه، 3.
[5] . آل عمران، 19.
[6] . زمر، 3.
[7] . ذاریات، 12.
[8] . انفطار، 18- 19.
[9] . حجر، 49- 50.
[10] . غافر، 3.

یوسف رضا
11-02-2015, 12:51
پیام ها:

1- خداوند متعال، از جهات مختلف قابل عبادت است و ما باید حمد و سپاس او را به جا آوریم. به خاطر كمال ذات و صفات او كه «الله» است،
به خاطر احسان و تربیت او كه «رَبِّ اَلْعالَمِینَ» است و به خاطر امید و انتظار رحم و لطف او كه «اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ» است
و به خاطر قدرت و هیبت او كه «مالِكِ یَوْمِ اَلدِّینِ» است.

2- قیامت، پرتوی از ربوبیّت اوست. «رَبِّ اَلْعالَمِینَ. . . مالِكِ یَوْمِ اَلدِّینِ»

3- قیامت، جلوه ای از رحمت خداوند است. «اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ `مالِكِ یَوْمِ اَلدِّینِ»

«مالِكِ یَوْمِ اَلدِّینِ» بیانگریکی دیگر از مهم ترین ارکان ایمانی و مسائل اعتقادی ما مسلمانان است که همان عقیده به روز قیامت و دنیای دیگر(معاد) باشد.

چرا از قيامت تعبير شده به روز دين « يَوْمِ الدِّينِ » ؟
دين در اينجا به معناي جزاست ،از آنجا كه اصلي ترين كار
در آنروز رسيدگي به تك تك اعمال و كيفر و پاداش آنهاست ،آنرا يوم الدين ناميده اند.
روزي كه تو آمدي به دنيا عريان
بودند همه خندان و تو بودي گريان
كاري بكن اي دوست كه وقت مردن
باشند همه گريان و توباشي خندان

یوسف رضا
11-02-2015, 12:59
فایل صوتی تفسیر آیه چهارم سوره فاتحه

یوسف رضا
17-04-2016, 19:50
سوره الفاتحة, آیه 5

إِیّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیّاكَ نَسْتَعِینُ...(خدایا) تنها ترا می پرستیم و تنها از تو یاری می جوئیم.

انسان باید به حكم عقل، بندگی خداوند را بپذیرد.ما انسان ها عاشق كمال هستیم و نیازمند رشد و تربیت، و خداوند نیز جامع تمام كمالات و ربّ همه ی هستی است. اگر به مهر و محبّت نیازمندیم او رحمان و رحیم است و اگر از آینده دور نگرانیم، او صاحب اختیار و مالك آن روز است.

پس چرا به سوی دیگران برویم؟ ! عقل حكم می كند كه تنها باید او را پرستید و از او كمك خواست. نه بنده هوی و هوس خود بود و نه بنده زر و زور دیگران.

در نماز، گویا شخص نمازگزار به نمایندگی از تمام خداپرستان می گوید: خدایا! نه فقط من كه همه ی ما بنده توایم، ونه تنها من كه همه ی ما محتاج و نیازمند لطف توایم.

خدایا! من كسی جز تو را ندارم «إِیّاكَ» ولی تو غیر مرا فراوان داری و همه هستی عبد و بنده ی تو هستند.

«إِنْ كُلُّ مَنْ فِی اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ إِلاّ آتِی اَلرَّحْمنِ عَبْداً» [1] در آسمان ها و زمین هیچ چیزی نیست مگر این كه بنده و فرمان بردار خداوند رحمان هستند. جمله «نَعْبُدُ» هم اشاره به این دارد كه نماز به جماعت خوانده شود و هم بیانگر این است كه مسلمانان همگی برادر و در یك خط هستند.

مراحل پرواز معنوی، عبارت است از: ثنا، ارتباط و سپس دعا. بنابراین اوّل سوره ی حمد ثناست، آیه ی «إِیّاكَ نَعْبُدُ» ارتباط و آیات بعد، دعا می باشد. گفتگو با محبوب واقعی شیرین است، شاید به خاطر همین كلمه «إِیّاكَ» *تكرار شد.


[1] . مریم، 93.

یوسف رضا
17-04-2016, 19:50
پیام ها:


1- ابتدا باید بندگی خدا كرد، آنگاه از او حاجت خواست. «نَعْبُدُ، نَسْتَعِینُ»

2- بندگی، تنها در برابر خداوند رواست نه دیگران. «إِیّاكَ نَعْبُدُ»

3- گر چه عبادت از ماست، ولی در عبادت كردن نیز نیازمند كمك او هستیم. تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 32 «إِیّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیّاكَ نَسْتَعِینُ» [1]

4- «إِیّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیّاكَ نَسْتَعِینُ» یعنی نه جبر است و نه تفویض. چون می گوییم: «نَعْبُدُ» پس دارای اختیار هستیم و نه مجبور. وچون می گوییم: «نَسْتَعِینُ» پس نیاز به او داریم و امور به ما تفویض نشده است.

5- شناخت خداوند و صفات او، مقدمّه دست یابی به توحید و یكتاپرستی است. «رَبِّ اَلْعالَمِینَ، `اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ، `مالِكِ یَوْمِ اَلدِّینِ، `إِیّاكَ نَعْبُدُ»

6- از آداب دعا و پرستش این است كه انسان خودرا مطرح نكند و خود را در حضور خداوند احساس كند. «إِیّاكَ نَعْبُدُ. . . »

7- توجّه به معاد، یكی از انگیزه های عبادت است. «مالِكِ یَوْمِ اَلدِّینِ `إِیّاكَ نَعْبُدُ»

یوسف رضا
17-04-2016, 19:54
فایل صوتی تفسیر آیه پنجم سوره فاتحه

حسنعلی ابراهیمی سعید
17-04-2016, 19:59
سلام

ممنونم جالب بود

یوسف رضا
19-04-2016, 18:56
سوره الفاتحة, آیه 6

1\6 «6» اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ (خداوندا! ) ما را به راه راست هدایت فرما.

نكته ها:

در قرآن مجید دو نوع هدایت مطرح شده است: الف: هدایت تكوینی، نظیر هدایت زنبور عسل كه چگونه از شهد گلها بمكد و چگونه كندو بسازد. و یا هدایت و راهنمایی پرندگان در مهاجرت های زمستانی و تابستانی. آنجا كه قرآن می فرماید: «رَبُّنَا اَلَّذِی أَعْطی كُلَّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی » [1]بیانگر این نوع از هدایت است.

ب: هدایت تشریعی كه همان فرستادن انبیای الهی و كتب آسمانی برای هدایت بشر است. كلمه ی «صراط» [2] بیش از چهل مرتبه در قرآن آمده است. انتخاب راه و خط فكری صحیح، نشانه ی شخصیت انسان است.

راههای غیر الهی متعدّدی در برابر انسان قرار دارد كه او باید یكی را انتخاب كند:
*راه خواسته ها و توقعات های خود.
*راه انتظارات وهوس های مردم.
*راه وسوسه های شیطان.
*راه طاغوت ها.
*راه نیاكان و پیشینیان.
*راه خدا و اولیای خدا.


انسان مؤمن، راه خداوند واولیای او را انتخاب می كند كه بر دیگر راهها امتیازاتی دارد:
الف: راه الهی ثابت است، بر خلاف راه های طاغوت ها و هوس های مردم و هوس های شخصی كه هر روز تغییر می كنند.
ب: یك راه بیشتر نیست، در حالی كه راه های دیگر متعدّد و پراكنده اند.
ج: در پیمودن آن، انسان به مسیر و مقصد مطمئن است.
د: در پیمودن آن، شكست و باخت وجود ندارد.
راه مستقیم، راه خداست. «إِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» [3]
*راه مستقیم، راه انبیاست. «إِنَّكَ لَمِنَ اَلْمُرْسَلِینَ `عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» [4]
*راه مستقیم، راه بندگی خداست. «وَ أَنِ اُعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ» [5]
*راه مستقیم، توكّل وتكیه بر خداست. «مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» [6]
*راه مستقیم، یكتاپرستی و تنها یاری خواستن از اوست. [7]
*راه مستقیم، كتاب خداوند است. [8]
*راه مستقیم، راه فطرت سالم است. [9]

یوسف رضا
22-04-2016, 10:37
انسان، هم در انتخاب راه مستقیم و هم در تداوم آن باید از خدا كمك بگیرد. مانند لامپی كه روشنی خود را هر لحظه از نیروگاه می گیرد. «اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ» در راه مستقیم بودن، تنها خواسته ای است كه هر مسلمان، در هر نماز از خداوند طلب می كند، حتّی رسول اللّه صلی الله علیه و آله و ائمّه اطهار علیهم السلام از خداوند ثابت ماندن در راه مستقیم را می خواهند. انسان باید همواره، در هر نوع از كارهای خویش، اعم از انتخاب شغل، دوست، رشته ی تحصیلی وهمسر، راه مستقیم را از خداوند بخواهد. زیرا چه بسا در عقاید، صحیح فكر كند، ولی در عمل دچار لغزش شود و یا بالعكس. پس هر لحظه، خواستن راه مستقیم از خدا، ضروری است. راه مستقیم مراتب و مراحلی دارد. حتّی كسانی كه در راه حقّ هستند، مانند اولیای خداوند، لازم است برای ماندن در راه و زیادشدن نورِ هدایت، دعا كنند.

«وَ اَلَّذِینَ اِهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدیً» [10] راه مستقیم، همان راه میانه و وسط است كه حضرت علی علیه السلام می فرماید: «الیمین و الشمال مضلّة و الطریق الوسطی هی الجادّة» [11] انحراف به چپ و راست گمراهی و راه وسط، جاده ی هدایت است. راه مستقیم یعنی میانه روی واعتدال واحتراز از هر نوع افراط وتفریط، چه در عقیده و چه در عمل.

یكی در عقاید از راه خارج می شود ودیگری در عمل و اخلاق. یكی همه كارها را به خدا نسبت می دهد، گویا انسان هیچ نقشی در سرنوشت خویش ندارد. و دیگری خود را همه كاره و فعّال مایشاء دانسته و دست خدا را بسته می داند. یكی رهبران آسمانی راهمچون مردمان عادی و گاهی ساحر و مجنون معرّفی می كند و دیگری آن بزرگواران را در حدّ خدا می پندارد. یكی زیارت امامان معصوم و شهدا را بدعت می داند و دیگری حتّی به درخت و دیوار، متوسل شده و ریسمان می بندد.

یكی اقتصاد را زیر بنا می داند و دیگری، دنیا و امورات آن را نادیده می انگارد. در عمل نیز یكی غیرت نابجا دارد و دیگری همسرش را بی حجاب به كوچه و بازار می فرستد. یكی بخل می ورزد و دیگری بی حساب سخاوت به خرج می دهد. یكی از خلق جدا می شود و دیگری حقّ را فدای خلق می كند. اینگونه رفتار وكردارها، انحراف از مسیر مستقیم هدایت است. خداوند دین پا برجا واستوار خود را، راه مستقیم معرّفی می كند. [12]

در روایات آمده است كه امامان معصوم علیهم السلام می فرمودند: راه مستقیم، ما هستیم. [13] یعنی نمونه ی عینی و عملی راه مستقیم و اسوه و الگو برای قدم برداشتن در راه، رهبران آسمانی هستند. آنها در دستورات خود درباره ی تمام مسائل زندگی از قبیل كار، تفریح، تحصیل، تغذیه، انفاق، انتقاد، قهر، صلح و علاقه به فرزند و. . . ، نظر داده و ما را به اعتدال و میانه روی سفارش كرده اند. [14]

یوسف رضا
22-04-2016, 10:39
جالب آنكه ابلیس در همین صراطِ مستقیم به كمین می نشیند. [15] در قرآن و روایات، نمونه های زیادی آمده كه در آنها به جنبه ی اعتدال، تأكید و از افراط و تفریط نهی شده است. به موارد ذیل توجّه كنید:

* «كُلُوا وَ اِشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» [16] بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نكنید.
* «لا تَجْعَلْ یَدَكَ مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ اَلْبَسْطِ» [17] در انفاق، نه دست بر گردن قفل كن- دست بسته باش- و نه چنان گشاده دستی كن كه خود محتاج شوی.
* «اَلَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ كانَ بَیْنَ ذلِكَ قَواماً» [18] مومنان، به هنگام انفاق نه اهل اسرافند و نه اهل بخل، بلكه میانه رو هستند.
* «لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ اِبْتَغِ بَیْنَ ذلِكَ سَبِیلاً» [19] نماز را نه بلند بخوان ونه آهسته،بلكه با صدای معتدل بخوان.
*نسبت به والدین احسان كن؛ «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» [20]
*امّا اگر تو را از راه خدا بازداشتند، اطاعت از آنها لازم نیست. «إِنْ جاهَداكَ عَلی أَنْ تُشْرِكَ بِی. . . فَلا تُطِعْهُما» [21]
*پیامبر هم رسالت عمومی دارد؛ «وَ كانَ رَسُولاً نَبِیًّا» [22]و هم خانواده خویش را دعوت می كند. «وَ كانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ» [23]
*اسلام هم نماز را سفارش می كند كه ارتباط با خالق است؛ «أَقِیمُوا اَلصَّلاةَ» *و هم زكات را توصیه می كند كه ارتباط با مردم است. «آتُوا اَلزَّكاةَ» [24]
*نه محبت ها شما را از گواهی حقّ منحرف سازد؛ «شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلی أَنْفُسِكُمْ» [25]و نه دشمنی ها شما را از عدالت دور كند. «وَ لا یَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ» [26]

*مؤمنان هم دافعه دارند؛ «أَشِدّاءُ عَلَی اَلْكُفّارِ» و هم جاذبه دارند. «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» [27] *هم ایمان و باور قلبی لازم است؛ «آمَنُوا» *و هم عمل صالح. «عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ» [28] *هم اشك و دعا و درخواست پیروزی از خدا لازم است؛ «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً» [29]و هم صبوری وپایداری در سختی ها. «عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ» [30]

شب عاشورا امام حسین علیه السلام هم مناجات می كرد و هم شمشیر تیز می كرد. *روز عرفه و شب عید قربان، زائر خانه ی خدا دعا می خواند و روز عید باید در قربانگاه با خون آشنا شود. *اسلام مالكیّت را می پذیرد، «الناس مسلطون علی اموالهم» [31] ولی اجازه ضرر زدن به دیگری را نمی دهد و آن را محدود می سازد. «لا ضَرر و لا ضِرار» [32] آری، اسلام دین یك بعدی نیست كه تنها به جنبه ای توجّه كند و جوانب دیگر را فراموش كند، بلكه در هر كاری اعتدال ومیانه روی وراه مستقیم را سفارش می كند.




[1] . طه، 50.

[2] . «صراط» در قیامت نام پلی است بر روی دوزخ كه همه ی مردم باید از روی آن عبور كنند.
[3] . هود، 56.
[4] . یس، 3- 4.
[5] . یس، 61.
[6] . آل عمران، 101.
[7] . بنا بر اینكه الف و لام در «اَلصِّراطَ» اشاره به همان راه یكتاپرستی در آیه قبل باشد.
[8] . بنابر روایتی در تفسیر مجمع البیان، ج 1، ص 58.
[9] . بنابر روایتی از امام صادق علیه السلام در تفسیر صافی، ج 1، ص 86.
[10] . كسی كه می گوید «اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ `اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ. . . » مراحلی از هدایت را پشت سر گذارده است، بنابراین درخواست او، هدایت به مرحله بالاتری است.
[11] . بحار، ج 87، ص 3.
[12] . «قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» انعام، 161.
[13] . تفسیر نورالثقلین، ج 1 ص 20.
[14] . در این باره می توان به كتاب اصول كافی، باب الاقتصاد فی العبادات مراجعه نمود.
[15] . شیطان به خدا گفت: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ اَلْمُسْتَقِیمَ» اعراف، 16.
[16] . اعراف، 31.
[17] . اسراء، 29.
[18] . فرقان، 67.
[19] . اسراء، 110.
[20] . بقره، 83.
[21] . لقمان، 15.
[22] . مریم، 51.
[23] . مریم، 15.
[24] . بقره، 43.
[25] . نساء، 135.
[26] . مائده، 8.
[27] . فتح، 9.
[28] . بقره، 25.
[29] . بقره، 250.
[30] . انفال، 65.
[31] . بحار، ج 2، ص 272.
[32] . كافی، ج 5، ص 28.
تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 34
تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 35
تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 36
تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 33
تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 37

یوسف رضا
22-04-2016, 10:42
پیام ها:

1- همه ی هستی، در مسیری كه خداوند اراده كرده در حركتند. خدایا! ما را نیز در راهی كه خود دوست داری قرار بده. «اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ»
2- درخواست هدایت به راه مستقیم، مهم ترین خواسته ی یكتاپرستان است. «إِیّاكَ نَعْبُدُ. . . اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ»
3- برای دست یابی به راه مستقیم، باید دعا نمود. «اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ»
4- ابتدا ستایش، آنگاه استمداد و دعا. «اَلْحَمْدُ لِلّهِ. . . اِهْدِنَا»
5- بهترین نمونه استعانت از خدا، درخواست راه مستقیم است. «إِیّاكَ نَسْتَعِینُ `اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ»

فایل صوتی تفسیر آیه ششم سوره فاتحه

رعنا ریاحی*خادمه قرآن*
16-05-2016, 17:44
سوره الفاتحة, آیه 7

«7» صِراطَ اَلَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ اَلْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ اَلضّالِّینَ

(خداوندا! ما را به) راه كسانی كه آنها را مشمول نعمت خود ساختی، (هدایت كن) نه غضب شدگان و نه گمراهان!



نكته ها:


این آیه راه مستقیم را، راه كسانی معرّفی می كند كه مورد نعمت الهی واقع شده اند وعبارتند از: انبیا، صدّیقین، شهدا وصالحین. [1]

توجّه به راه این بزرگواران و آرزوی پیمودن آن وتلقین این آرزو به خود، ما را از خطر كجروی وقرار گرفتن در خطوط انحرافی باز می دارد. بعد از این درخواست، از خداوند تقاضا دارد كه او را در مسیر غضب شدگان وگمراهان قرار ندهد. زیرا بنی اسرائیل نیز به گفته قرآن، مورد نعمت قرار گرفتند، ولی در اثر ناسپاسی ولجاجت گرفتار غضب شدند.

قرآن، مردم را به سه دسته تقسیم می نماید: كسانی كه مورد نعمت هدایت قرار گرفته وثابت قدم ماندند، غضب شدگان و گمراهان.
مراد از نعمت در «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» ، نعمتِ هدایت است. زیرا در آیه ی قبل سخن از هدایت بود. علاوه بر آنكه نعمت های مادی را كفّار ومنحرفین ودیگران نیز دارند. هدایت شدگان نیز مورد خطرند و باید دائماً از خدا بخواهیم كه مسیر ما، به غضب و گمراهی كشیده نشود.

مغضوبین در قرآن در قرآن، افرادی همانند فرعون و قارون و ابولهب و امّت هایی همچون قوم عاد، ثمود و بنی اسرائیل، به عنوان غضب شدگان معرّفی شده اند. [2]

بنی اسرائیل كه داستان زندگی و تمدّن آنها در قرآن بیان شده است، زمانی بر مردم روزگار خویش برتری داشتند؛ «فَضَّلْتُكُمْ عَلَی اَلْعالَمِینَ» [3]لكن بعد از این فضیلت و برتری، به خاطر رفتار خودشان، دچار قهر و غضب خداوند شدند. «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اَللّهِ» [4]
این تغییر سرنوشت، به علّت تغییر در رفتار و كردار آنان بوده است؛ دانشمندان یهود، دستورات وقوانین آسمانی تورات را تحریف كردند، «یُحَرِّفُونَ اَلْكَلِمَ» [5]وتجّار وثروتمندان آنان نیز به ربا وحرام خواری و رفاه طلبی روی آوردند، «أَخْذِهِمُ اَلرِّبَوا» [6]وعامّه مردم نیز در برابر دعوت به جهاد و مبارزه، از روی تن پروری و ترس، از رفتن به جبهه نبرد و ورود به سرزمینِ مقدّس، سر باز زدند.

«فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنّا هاهُنا قاعِدُونَ» [7]به خاطر این انحرافات، خدا آنان را از اوج عزّت و فضیلت، به نهایت ذلّت و سرافكندگی مبتلا ساخت. ما در هر نماز، از خداوند می خواهیم كه مانند غضب شدگان نباشیم. یعنی نه اهل تحریف آیات و نه اهل ربا و نه اهل فرار از جهاد در راه حقّ، و همچنین از گمراهان نباشیم، آنان كه حقّ را رها كرده و به سراغ باطل می روند و در دین و باور خود غلوّ و افراط كرده و یا از هوی و هوس خود و یا دیگران پیروی می كنند. [8]

انسان در این سوره، عشق و علاقه و تولاّی خود را به انبیا و شهدا و صالحان و راه آنان، اظهار و ابراز داشته و از مغضوبان و گمراهان تاریخ نیز برائت و دوری می جوید و این مصداق تولّی و تبرّی است. ضالّین در قرآن «ضلالت» كه حدود دویست مرتبه این واژه با مشتقاتش در قرآن آمده است. گاهی در مورد تحیّر بكار می رود، «وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ» [9]وگاهی به معنای ضایع شدن است، «أَضَلَ أَعْمالَهُمْ» [10]ولی اكثراً به معنای گمراهی وهمراه با تعبیرات گوناگونی نظیر: «ضَلالٍ مُبِینٍ» *، «ضَلالٍ بَعِیدٍ» *، «ضَلالٍ كَبِیرٍ» به چشم می خورد.

در قرآن افرادی به عنوان گمراه معرّفی شده اند، از جمله: كسانی كه ایمان خود را به كفر تبدیل كردند، [11]مشركان، [12]كفار، [13]عصیان گران، [14]مسلمانانی كه كفّار را سرپرست و دوست خود گرفتند، [15]كسانی كه مردم را از راه خدا باز می دارند، كسانی كه به خدا یا رسول خدا توهین می كنند، آنان كه حقّ را كتمان می كنند و كسانی كه از رحمت خدا مأیوسند. در قرآن نام برخی به عنوان گمراه كننده آمده است، از قبیل: ابلیس، فرعون، سامری، دوست بد، رؤسا ونیاكان منحرف. گمراهان خود بستر وزمینه ی انحراف را فراهم و گمراه كنندگان از این بسترها و شرایط آماده، استفاده می كنند. بسترهای انحراف در قرآن عبارتند از: 1. هوسها، [16]2. بت ها، [17]3. گناهان [18]، 4. پذیرش ولایت باطل، [19]5. جهل و نادانی. [20]




«مَنْ یُطِعِ اَللّهَ وَ اَلرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ اَلَّذِینَ أَنْعَمَ اَللّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلصِّدِّیقِینَ وَ اَلشُّهَداءِ وَ اَلصّالِحِینَ» ، كسانی كه خدا و رسول را پیروی كنند، آنان با كسانی هستند كه خدا آنها را نعمت داده است، از پیامبران، راستگویان، شهدا و صالحان. نساء، 69 و آیه 59 سوره مریم.

[2] . در آیات متعدّدی از قرآن ویژگی های گمراهان و غضب شدگان و مصادیق آنها بیان شده است كه برای نمونه به موارد ذیل اشاره می شود: *منافقان و مشركان و بدگمانان به خداوند. نساء، 116 و فتح، 6. *كافران به آیات الهی و قاتلان انبیاء الهی. بقره، 61. *اهل كتاب كه در برابر دعوت به حقّ سركشی كرده اند. آل عمران، 110- 112. *فراریان از جهاد. انفال، 16. *پذیرندگان و جایگزین كنندگان كفر با ایمان. بقره، 108 و نحل، 106. *پذیرندگان ولایت دشمنان خدا و دوستداران رابطه ی با دشمنان خدا. ممتحنه، 1.
[3] . بقره، 47.
[4] . بقره، 61.
[5] . نساء، 46.
[6] . نساء، 161.
[7] . مائده، 24.
[8] . «قُلْ یا أَهْلَ اَلْكِتابِ لا تَغْلُوا فِی دِینِكُمْ غَیْرَ اَلْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا كَثِیراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ اَلسَّبِیلِ» بگو: ای اهل كتاب! در دینتان به ناحقّ غلوّ نكنید وبه دنبال خواهش های گمراهانِ پیش از خود نروید، كه آنان افراد زیادی را گمراه كرده و از راه راست گمراه شده اند. مائده، 77.
[9] . ضحی، 7.
[10] . محمّد، 1.
[11] . «مَنْ یَتَبَدَّلِ اَلْكُفْرَ بِالْإِیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ اَلسَّبِیلِ» بقره، 108.
[12] . «وَ مَنْ یُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِیداً» نساء، 116.
[13] . «وَ مَنْ یَكْفُرْ بِاللّهِ. . . فَقَدْ ضَلَّ» نساء، 136.
[14] . «وَ مَنْ یَعْصِ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ» احزاب، 36.
[15] . «لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِیاءَ. . . وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ اَلسَّبِیلِ» ممتحنه، 1.
[16] . «اِتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اَللّهُ» جاثیه، 23.
[17] . «جَعَلُوا لِلّهِ أَنْداداً لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِهِ» ابراهیم، 30.
[18] . «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ اَلْفاسِقِینَ» بقره، 26.
[19] . «أَنَّهُ مَنْ تَوَلاّهُ فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ» حج، 4.
[20] . «وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ اَلضّالِّینَ» بقره، 198.

رعنا ریاحی*خادمه قرآن*
16-05-2016, 17:47
پیام ها:


1- انسان در تربیت، نیازمند الگو می باشد. انبیا، شهدا، صدّیقین وصالحان، نمونه های زیبای انسانیّت اند. «صِراطَ اَلَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»

2- آنچه از خداوند به انسان می رسد، نعمت است. قهر و غضب را خود به وجود می آوریم. [1] «أَنْعَمْتَ، اَلْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ»

3- ابراز تنفّر از مغضوبان و گمراهان، جامعه اسلامی را در برابر پذیرش حكومت آنان، مقاوم و پایدار می كند. «غَیْرِ اَلْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ اَلضّالِّینَ» [2]

تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 43



1. درباره نعمت «أَنْعَمْتَ» بكار رفته، ولی در مورد عذاب، نفرمود: «غضبت» تو غضب كردی.

[2] . قرآن سفارش كرده است: «لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اَللّهُ عَلَیْهِمْ» هرگز سرپرستی گروه غضب شدگان الهی را نپذیرید. ممتحنه، 13.

رعنا ریاحی*خادمه قرآن*
24-05-2016, 19:48
سوره بقره

این سوره كه دویست و هشتاد و شش آیه دارد، در مدینه نازل شده و بزرگترین سوره قرآن است.
علت نامگذاری آن به بقره، داستان بسیار زیبای گاو بنی اسرائیل است كه در آیات 67 تا 73 بیان شده است.
محتوای سوره به علت طولانی بودن، دربردارنده مطالب گوناگون اعتقادی، فقهی، عبادی از قبیل توحید و هستی شناسی و معاد و حیات پس از مرگ، تشریع قوانین عبادی، اخلاقی و فردی و اجتماعی بسیاری است.

همچنین مسائل مربوط به وحی و اعجاز كتاب آسمانی و خدمات اجتماعی از قبیل بخشش و انفاق و احسان و جنگ و جهاد با دشمنان و قانون قصاص را در خود جای داده است.
در این سوره آیة الكرسی و آیه دین كه بزرگترین آیه قرآن است، ماجرای تغییر قبله، بهانه تراشی های بنی اسرائیل، آفرینش حضرت آدم و نافرمانی شیطان و فرازهایی از تاریخ تعدادی از پیامبران مانند حضرت آدم و ابراهیم و موسی علیهم السلام و داستان هاروت و ماروت و طالوت و جالوت بیان شده است.

از آنجایی كه دو سوره بقره و آل عمران احكام فقهی و اسماء و صفات نورانی الهی بسیاری را در خود جای داده اند، به آنها «زهراوان» یعنی دو سوره بسیار درخشان گفته اند. از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدند كدام سوره های قرآن از همه برتر است، فرمودند: سوره بقره و سؤال كردند كدام آیه برتر است؟ فرمودند: آیت الکرسی.






تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 45
تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 44

رعنا ریاحی*خادمه قرآن*
24-05-2016, 19:50
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده ی مهربان.
سوره البقرة, آیه 1

2\1 «1» الم الف لام میم.

نكته ها:

درباره ی حروف مقطّعه، اقوال مختلفی بیان شده است، از جمله:
1. قرآن، معجزه ی الهی از همین حروف الفبا تألیف یافته كه در اختیار همه است، اگر می توانید شما نیز از این حروف، كلام معجزه آمیز بیاورید.
2. این حروف، نام همان سوره ای است كه در ابتدایش آمده است.
3. این حروف، اشاره به اسم اعظم الهی دارد. [1]
4. این حروف، نوعی سوگند و قسم خداوند است. [2]
5. این حروف، از اسرار بین خداوند و پیامبر است. [3]ومطابق بعضی روایات رموزی است كه كسی جز خداوند نمی داند. [4] امّا شاید بهترین نظر همان وجه اوّل باشد.
زیرا در میان یكصد و چهارده سوره قرآن، كه 29 سوره آن با حروف مقطّعه شروع می شود، در بیست و چهار مورد بعد از این حروف، سخن از قرآن و معجزه بودن آن است. چنانكه در این سوره به دنبال «الم» ، «ذلِكَ اَلْكِتابُ» آمده و به عظمت قرآن اشاره شده است.

در آغاز سوره شوری نیز حروف مقطّعه ی «حم `عسق» آمده است كه بعد از آن می فرماید: «كَذلِكَ یُوحِی إِلَیْكَ وَ إِلَی اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِكَ اَللّهُ اَلْعَزِیزُ اَلْحَكِیمُ» خداوندِ عزیز و حكیم، این چنین بر تو و پیامبران پیش از تو وحی می كند. یعنی وحی خداوند نیز با استفاده از همین حروف است. حروفی كه در دسترس همه افراد بشری است. البتّه خداوند با این حروف، كتابی نازل كرده كه معجزه است. آیا انسان نیز می تواند چنین كتابی فراهم كند؟ ! آری، خداوند از حروف الفبا، كتاب معجزه نازل می كند، همچنان كه از دل خاك صدها نوع میوه و گل و گیاه می آفریند و انسان می سازد. ولی نهایتِ هنر مردم این است كه از خاك و گل، خشت و آجر بسازند!




[1] . تفسیر نورالثقلین.
[2] . بحارالانوار، ج 88، ص 7.
[3] . بحارالانوار، ج 89، ص 384.
[4] . تفسیر مجمع البیان.

یوسف رضا
24-05-2016, 20:04
فایل صوتی تفسیر آیه هفتم سوره فاتحه

یوسف رضا
24-05-2016, 20:08
فایل صوتی تفسیر آیه یک سوره بقره

یوسف رضا
30-05-2016, 21:02
سوره البقرة, آیه 2

2\2 «2» ذلِكَ اَلْكِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ
آن كتاب (با عظمت كه) در (حقّانیت) آن هیچ تردیدی راه ندارد، راهنمای پرهیزگاران است.


نكته ها:


«لا رَیْبَ فِیهِ» یعنی در اینكه قرآن از سوی خداست، شكّی نیست. زیرا مطالب آن به گونه ای است كه جایی برای این شكّ وتردید باقی نمی گذارد واگر شكّی در كار باشد، بخاطر سوءظن وروحیّه لجاجت افراد است.

چنانكه قرآن می فرماید: «فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ» [1] آنان در شكّی كه خود ایجاد می كنند، سردرگم هستند. هدف قرآن، هدایت مردم است و اگر به مسائلی از قبیل خلقتِ آسمان ها و زمین و گیاهان و حیوانات و. . . اشاره كرده به خاطر آن است كه توجّه مردم به آنها، موجب توجّه به علم و قدرت و حكمت خداوند گردد. [2] قرآن وسیله هدایت همه مردم است؛

«هُدیً لِلنّاسِ» [3]همانند خورشید بر همه می تابد،


ولی تنها كسانی از آن بهره می برند كه فطرتِ پاك داشته و در برابر حقّ خاضع باشند؛

«هُدیً لِلْمُتَّقِینَ» همچنان كه نور خورشید، تنها از شیشه ی تمیز عبور می كند، نه از خشت وگِل. لذا فاسقان [4]، ظالمان [5]، كافران [6]، دل مردگان [7]، مسرفان و تكذیب كنندگان [8]از هدایت قرآن بهره مند نمی شوند.

سؤال: این آیه درباره قرآن ومطالب آن می فرماید: «لا رَیْبَ فِیهِ» هیچ شكّی در آن نیست. در حالی كه خود قرآن شكّ وتردید مخالفان را در این باره بیان می دارد: یك جا می فرماید: «إِنَّنا لَفِی شَكٍّ مِمّا تَدْعُونا إِلَیْهِ مُرِیبٍ» [9] ما درباره آنچه ما را به آن می خوانی، در شكّ هستیم. و در مورد شكّ در وحی ونبوّت نیز می خوانیم: «بَلْ هُمْ فِی شَكٍّ مِنْ ذِكْرِی» [10] درباره ی قیامت نیز آمده: «لِنَعْلَمَ مَنْ یُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِی شَكٍّ» [11]بنابراین چگونه می فرماید: «لا رَیْبَ فِیهِ» هیچ شكّی در قرآن ومحتوای آن نیست؟

پاسخ: مراد از جمله «لا رَیْبَ فِیهِ» آن نیست كه كسی در آن شكّ نكرده و یا شكّ نمی كند، بلكه منظور آن است كه حقّانیت قرآن به قدری محكم است كه جای شكّ ندارد و اگر كسی شكّ كند به خاطر كور دلی خود اوست. چنانكه در آیه 66 سوره نمل می فرماید: «بَلْ هُمْ فِی شَكٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ» [12]

یوسف رضا
30-05-2016, 21:02
پیام ها:


1- قرآن در عظمت، مقامی بس والا دارد. «ذلِكَ» در ادبیات عرب، «ذلِكَ » اسم اشاره به دور است. در اینجا به قرآن كه در پیش روی ماست، با «ذلِكَ» اشاره می كند كه از عظمتِ دست نایافتنی قرآن حكایت می كند. تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 48



2- راهنما باید در روش دعوت و محتوای برنامه خود، قاطع و استوار باشد. جمله ی «لا رَیْبَ فِیهِ» نشانگر استواری و استحكام قرآن است. 3- توانِ قرآن بر هدایت پرهیزكاران، خود بهترین دلیل بر اتقان و حقّانیت آن است. «هُدیً لِلْمُتَّقِینَ» 4- تنها افراد پاك وپرهیزكار، از هدایت قرآن بهره مند می شوند. «هُدیً لِلْمُتَّقِینَ» هركس كه ظرف دلش پاكتر باشد، بهره مندی و نورگیری او بیشتر است. [1]

یوسف رضا
30-05-2016, 21:05
فایل صوتی تفسیر آیه دوم سوره بقره

یوسف رضا
12-06-2016, 17:51
سوره البقرة, آیه 3

2\3 «3» اَلَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ اَلصَّلاةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (متّقین)
كسانی هستند كه به غیب ایمان دارند و نماز را به پای می دارند و از آنچه به آنان روزی داده ایم، انفاق می كنند.

نكته ها:

قرآن، هستی را به دو بخش تقسیم می كند: عالم غیب [1]و عالم شهود.
متّقین به كلّ هستی ایمان دارند،

ولی دیگران تنها آنچه را قبول می كنند كه برایشان محسوس باشد. حتّی توقّع دارند كه خدا را با چشم ببینند و چون نمی بینند، به او ایمان نمی آورند.

چنانكه برخی به حضرت موسی گفتند: «لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتّی نَرَی اَللّهَ جَهْرَةً» [2]
ما هرگز به تو ایمان نمی آوریم، مگر آنكه خداوند را آشكارا مشاهده كنیم.

این افراد درباره ی قیامت نیز می گویند: «ما هِیَ إِلاّ حَیاتُنَا اَلدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِكُنا إِلاَّ اَلدَّهْرُ» [3]
جز این دنیا كه ما در آن زندگی می كنیم، جهان دیگری نیست، می میریم و زنده می شویم و این روزگار است كه ما را از بین می برد.

چنین افرادی هنوز از مدار حیوانات نگذشته اند و راه شناخت را منحصر به محسوسات می دانند و می خواهند همه چیز را از طریق حواسّ درك كنند.متّقین نسبت به جهان غیب ایمان دارند، كه برتر از علم و فراتر از آن است. در درونِ ایمان، عشق، علاقه، تعظیم، تقدیس و ارتباط نهفته است، ولی در علم، این مسائل نیست.


[1] . غیب به خداوند متعال، فرشتگان، معاد و حضرت مهدی علیه السلام اطلاق شده است.
[2] . بقره، 55.
[3] . جاثیه، 24.
تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 49

یوسف رضا
12-06-2016, 17:51
پیام ها:

1- ایمان، از عمل جدا نیست. در كنار ایمان به غیب، وظایف و تكالیف عملی مؤمن بازگو شده است. «یؤمنون. . . یقیمون. . . ینفقون»

2- اساسی ترین اصل در جهان بینی الهی آن است كه هستی، منحصر به محسوسات نیست. «یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»

3- پس از اصل ایمان، اقامه ی نماز و انفاق از مهم ترین اعمال است. «یُؤْمِنُونَ. . . یُقِیمُونَ. . . یُنْفِقُونَ»(در جامعه ی الهی كه حركت وسیر الی اللّه دارد، اضطراب ها و ناهنجاری های روحی و روانی و كمبودهای معنوی، با نماز تقویت و درمان می یابد و خلأهای اقتصادی و نابسامانی های ناشی از آن، با انفاق پر و مرتفع می گردد. )

4- برگزاری نماز، باید مستمر باشد نه موسمی و مقطعی. «یُقِیمُونَ اَلصَّلاةَ» (فعل مضارع بر استمرار و دوام دلالت دارد. )

5- در انفاق نیز باید میانه رو باشیم. [1] «مِمّا رَزَقْناهُمْ»

6- از هرچه خداوند عطا كرده (علم، آبرو، ثروت، هنر و. . . ) به دیگران انفاق كنیم. «مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» [2]
امام صادق علیه السلام می فرماید: از آنچه به آنان تعلیم داده ایم در جامعه نشر می دهند. [3]

7- انفاق باید از مال حلال باشد، چون خداوند رزق [4]هر كس را از حلال مقدّر می كند. «رَزَقْناهُمْ»

8- اگر باور كنیم آنچه داریم از خداست، با انفاق كردن مغرور نمی شویم. بهتر می توانیم قسمتی از آن را انفاق كنیم. «مِمّا رَزَقْناهُمْ»




[1] . «مِمّا» ، (مِن ما) است و یكی از معانی «من» بعض است. یعنی بعضی از آنچه روزی كرده ایم- نه همه را- انفاق می كنند.
[2] . در اینگونه موارد كلمه «ما» به معنای هر چیز است.
[3] . بحار، ج 2، ص 17.
[4] . «رزق» ، به نعمت دائمی كه برای ادامه ی حیات طبق احتیاج داده می شود، اطلاق می گردد وقید تداوم و به اندازه ی احتیاج، آن را از مفاهیمِ احسان، اعطاء، نصیب، اِنعام و حظّ، جدا می كند. التحقیق فی كلمات القرآن، ج 4، ص 114.

یوسف رضا
08-07-2016, 11:04
سوره البقرة, آیه 4


2\4 «4» وَ اَلَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ
و آنان به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پیش از تو (بر پیامبران) نازل گریده، ایمان دارند و هم آنان به آخرت (نیز) یقین دارند.

نكته ها:

ابزار شناخت انسان، محدود به حس و عقل نیست، بلكه وحی نیز یكی از راههای شناخت است كه متّقین به آن ایمان دارند.
انسان در انتخاب راه، بدون راهنما دچار تحیّر و سرگردانی می شود.
باید انبیا دست او را بگیرند و با منطق و معجزه و سیره ی عملی خویش، او را به سوی سعادت واقعی راهنمایی كنند.
از این آیه و دو آیه قبل بدست می آید كه خشوع در برابر خداوند متعال (نماز)
و داشتن روحیّه ایثار و انفاق و تعاون و حفظ حقوق دیگران و امید به آینده ای روشن و پاداش های بزرگ الهی، از آثار تقواست.

یوسف رضا
08-07-2016, 11:04
پیام ها:

1- ایمان به تمام انبیا و كتب آسمانی، لازم است. زیرا همه آنان یك هدف را دنبال می كنند. «یُؤْمِنُونَ. . . ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ»
2- تقوای واقعی، بدون یقین به آخرت ظهور پیدا نمی كند. «بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ»
3- احترام قرآن، قبل از كتب دیگر است. «. . . بِما أُنْزِلَ إِلَیْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ. . . »
4- پیامبر اسلام، آخرین پیامبر الهی است. كلمه «مِنْ قَبْلِكَ» بدون ذكر «مِنْ بَعْدِكَ » نشانه ی خاتمیّت پیامبر اسلام و قرآن است.

یوسف رضا
08-07-2016, 11:04
ایمان به قیامت انسان را در برابر گناه کنترل مى کند، و به تعبیر دیگر گناهان ما با ایمان به خدا و آخرت نسبت معکوس ‍ دارند، به هر نسبت که ایمان قویتر باشد گناه کمتر است ، در سوره ص آیه 26 مى خوانیم خداوند به داود مى فرماید:
و لا تتبع الهوى فیضلک عن سبیل الله ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب
(از هواى نفس پیروى مکن که تو را از مسیر الهى گمراه مى سازد،
کسانى که از طریق الهى گمراه شوند عذاب دردناکى دارند، چرا که روز قیامت را فراموش کردند)
آرى این فراموشى روز جزا، سرچشمه انواع طغیانها و ستمها و گناهان است و آنها هم سرچشمه عذاب شدید.

یوسف رضا
08-07-2016, 11:11
فایل صوتی تفسیر آیه سوم،چهارم سوره بقره

یوسف رضا
12-08-2016, 21:42
سوره البقرة, آیه 5


2\5 «5» أُولئِكَ عَلی هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ
تنها آنان از جانب پروردگارشان بر هدایتند و آنان همان رستگاران هستند.

نكته ها:


پاداش اهل تقوا كه به غیب ایمان دارند و اهل نماز و انفاق و یقین به آخرت هستند، رستگاری و فلاح است.

رستگاری، بلندترین قلّه سعادت است. زیرا خداوند هستی را برای بشر آفریده [1]و بشر را برای عبادت [2]و عبادت را برای رسیدن به تقوا [3]و تقوا را برای رسیدن به فلاح و رستگاری.

[4] در قرآن، رستگاران ویژگی های دارند؛ از جمله:

الف: در برابر مفاسد جامعه، به اصلاحگری می پردازند. [5]

ب: امر به معروف و نهی از منكر می كنند. [6] ج: علاوه بر ایمان به رسول خدا صلی الله علیه و آله، او را حمایت می كنند. [7]

د: اهل ایثار هستند. [8]

هـ: در قیامت از حسنات، میزانِ سنگین دارند. [9]

رستگاری، بدون تلاش به دست نمی آید و شرایط و لوازمی دارد، از آن جمله در قرآن به موارد ذیل اشاره شده است: *برای فلاح و رستگاری، تزكیه لازم است. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكّاها» [10] *برای فلاح و رستگاری، جهاد لازم است. «جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» [11] *برای فلاح و رستگاری، خشوع در نماز، اعراض از لغو، پرداخت زكات، پاكدامنی، عفت، امانتداری، وفای به عهد و پایداری در نماز، لازم است.

تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 52

یوسف رضا
12-08-2016, 21:43
پیام ها:

1- هدایتِ ویژه الهی، برای مؤمنان واقعی تضمین شده است.

«هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ»

2- ایمان وتقوا، انسان را به فلاح و رستگاری می رساند.

«لِلْمُتَّقِینَ، یُؤْمِنُونَ، اَلْمُفْلِحُونَ»

یوسف رضا
15-01-2017, 21:12
سوره البقرة, آیه 6

2\6 «6» إِنَّ اَلَّذِینَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ
همانا كسانی كه كفر ورزیده اند، برای آنها یكسان است كه هشدارشان دهی یا هشدارشان ندهی. آنها ایمان نخواهند آورد.

نكته ها:

«كفر» ، به معنای پوشاندن و نادیده گرفتن است. به كشاورز و شب، كافر می گویند. چون كشاورز دانه و هسته را زیر خاك می پوشاند و شب فضا را در برمی گیرد.
كفران نعمت نیز به معنی نادیده گرفتن آن است. شخص منكر دین، به سبب اینكه حقایق و آیات الهی را كتمان می كند و یا نادیده می گیرد،
كافر خوانده شده است. قرآن، بعد از متّقین، گروهی از كفّار را معرّفی می كند. آنها كه در گمراهی و كتمانِ حقّ، چنان سرسختند
كه حاضر به پذیرش آیات الهی نیستند و در برابر دعوت پیامبران،
زبان قال و حالشان این بود: «سَواءٌ عَلَیْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ اَلْواعِظِینَ» [1] برای ما وعظ و نصیحت تو اثری ندارد، فرقی ندارد كه پند دهی یا از نصیحت دهندگان نباشی.
اگر زمینه مساعد ومناسب نباشد، دعوت انبیا نیز مؤثّر واقع نمی شود.

یوسف رضا
15-01-2017, 21:13
پیام ها:

1- لجاجت و عناد و تعصّب جاهلانه، انسان را جماد گونه می كند. «سَواءٌ عَلَیْهِمْ»
2- روش تبلیغ برای كفّار، انذار است. اگر انذار و هشدار در انسان اثر نكند، بشارت و وعده ها نیز اثر نخواهند كرد. «سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ»

3- انتظار ایمان آوردنِ همه ی مردم را نداشته باشید. [1] «. . . لا یُؤْمِنُونَ»

[1] . در آیه ی 103 سوره یوسف می فرماید: «وَ ما أَكْثَرُ اَلنّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ» هر چند آرزومند و حریص باشی، بسیاری از مردم ایمان نخواهند آورد.




تفسیر نور(10جلدی) ، ج 1 ، ص : 53

یوسف رضا
03-05-2018, 17:25
سوره البقرة, آیه 7


2\7 «7» خَتَمَ اَللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ وَ عَلی أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ خداوند

بر دلها و برگوش آنان مهر زده و بر چشمانشان پرده ای است و برای آنان عذابی بزرگ است.

نكته ها:

مُهر بدبختی كه خداوند بر دل كفّار می زند، كیفر لجاجت های آنان است. چنانكه می خوانیم: «یَطْبَعُ اَللّهُ عَلی كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبّارٍ» [1] خدا بر دل افراد متكبّر و ستم پیشه، مهر می زند. و در آیه 23 سوره ی جاثیه نیز می خوانیم: خداوند بر دل كسانی كه با علم و آگاهی به سراغ هواپرستی می روند مهر می زند. بنابراین مهر الهی نتیجه ی انتخاب بدِ خود انسان است، نه آنكه یك عمل قهری و جبری از طرف خدا باشد. مراد از قلب در قرآن، روح و مركز ادراكات است.

سه نوع قلب را قرآن معرّفی می كند:
1. قلب سلیم، 2. قلب منیب، 3. قلب مریض.
ویژگی های قلب سلیم
الف: قلبی كه جز خدا در آن نیست. «لیس فیه احد سواه» [2]
ب: قلبی كه پیرو راهنمای حقّ، توبه كننده از گناه و تسلیم حقّ باشد. [3]
ج: قلبی كه از حبّ دنیا، سالم باشد. [4]
د: قلبی كه با یاد خدا، آرام گیرد. [5]
هـ: قلبی كه در برابر خداوند، خاشع است. [6]
البتّه قلب مؤمن، هم با یاد خداوند آرام می گیرد و هم از قهر او می ترسد. «إِذا ذُكِرَ اَللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»
[7]همانند كودكی كه هم به والدین آرام می گیرد و هم از آنان حساب می برد.

یوسف رضا
03-05-2018, 17:25
ویژگی های قلب مریض
الف: قلبی كه از خدا غافل است ولایق رهبری نیست. «لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ» [8]
ب: دلی كه دنبال فتنه و دستاویز می گردد. «فَأَمَّا اَلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ اِبْتِغاءَ اَلْفِتْنَةِ» [9]
ج: دلی كه قساوت دارد. «جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً» [10]
د: دلی كه زنگار گرفته است. «بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما كانُوا یَكْسِبُونَ» [11]
هـ: دلی كه مُهر خورده است. «طَبَعَ اَللّهُ عَلَیْها بِكُفْرِهِمْ» [12]

ویژگی قلب منیب قلب منیب،
آن است كه بعد از توجّه به انحراف وخلاف، توبه وانابه كرده و به سوی خدا باز گردد.
ویژگی بارز آن تغییر حالات در رفتار وگفتار انسان است.

خداوند در آیات قرآنی، نه ویژگی برای قلب كفّار بیان كرده است:
الف: انكار حقایق. «قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ» [13]
ب: تعصّب. «فِی قُلُوبِهِمُ اَلْحَمِیَّةَ» [14]
ج: انحراف و گمراهی. «صَرَفَ اَللّهُ قُلُوبَهُمْ» [15]
د: قساوت و سنگدلی. «فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ» [16]
هـ: موت. «لا تُسْمِعُ اَلْمَوْتی » [17]
و: آلودگی و زنگار. «بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ» [18]
ز: مرض. «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» [19]
ح: ضیق. «یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً» [20] ط: طبع. «طَبَعَ اَللّهُ عَلَیْها بِكُفْرِهِمْ» [21]

قلب انسان، متغیّر و تأثیرپذیر است.
لذا مؤمنان اینچنین دعا می كنند: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا» [22]
خدایا! دلهای ما را بعد از آنكه هدایت نمودی، منحرف مساز.
امام صادق علیه السلام فرمودند: این جمله (آیه) را زیاد بگویید و خود را از انحراف ایمن و درامان ندانید. [23]

یوسف رضا
03-05-2018, 17:25
پیام ها:

1- درك نكردن حقیقت، شاید بالاترین كیفرهای الهی است. «خَتَمَ اَللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ»
2- كفر و الحاد، سبب مهر خوردن دلها و گوش هاست. «اَلَّذِینَ كَفَرُوا. . . خَتَمَ اَللّهُ»
3- در اثر پافشاری بر كفر، امتیازات اساسی انسان (درك حقایق و واقعیّات) سلب می شود. «اَلَّذِینَ كَفَرُوا. . . خَتَمَ اَللّهُ»
4- كیفر الهی، متناسب با عمل ماست. «اَلَّذِینَ كَفَرُوا. . . خَتَمَ اَللّهُ» آری، جزای كسی كه حقّ را فهمید وبر آن سرپوش گذاشت،
آن است كه خدا هم بر چشم، گوش، روح و فكرش سرپوش گذارد.
در واقع انسان، خود عامل بدبختی خویش را فراهم می كند. چنانكه امام رضا علیه السلام فرمود: مُهر خوردن، عقوبت كفر آنهاست. [1]

یوسف رضا
03-05-2018, 17:29
فایل صوتی تفسیر آیات پنج،شش و هفت سوره بقره..