PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خدا چه ربطي به فيزيک داره؟



موسم بهار
04-04-2010, 16:43
بسم الله الرحمن الرحيم

سوال:

اگر علم مي تواند انسان را به خدا نزديك كند پس چرا دانشمندان بزرگ(نيوتن) به اين هدف نرسيدند و ديگر اينكه چگونه علم تواضع مي آورد. من مي خواهم در كل متوجه شوم كه اگر علم فيزيك من را به هدف نهايي يك انسان نزديك نمي كند و عمرم تلف مي شود، راه ديگري را انتخاب كنم.




جواب:

مبحث «علم» از جمله موضوعاتي است كه امروزه در علوم فراواني به آن پرداخته مي شود علومي مانند معرفت شناسي، فلسفه علم، منطق، جامعه شناسي علم، روان شناسي تربيتي، و غيره و معاني بسيار متفاوتي از آن اراده مي شود به عنوان نمونه:



البته چون شما به طور خاص، هدف از علومي مانند رياضي و فيزيك را مطرح كرده ايد ما هم سعي مي كنيم در محدوده همين علوم پاسخ دهيم. به طور خلاصه، هدف از اين علوم در مجامع امروز جهان اين است كه انسان بتواند با استخدام اين علوم، قوائد حاكم بر جهان را بشناسد تا بتواند آن را راحت تر بدوشد. به عبارت ديگر بعد از تفكيك حوزه دين از حوزه علم كه به مرور زمان از ابتداي رنسانس در غرب اتفاق افتاد، مجامع علمي عمدتا به دنبال سيطره بر عالم و ساختن بهشت شداد به وسيله عقل و تجربه خود بر روي كره زمين بوده اند. اما بر اساس بينش توحيدي ما معتقديم كه عالم تكوين(جهان هستي) و عالم تشريع (دين) هر دو كتاب خداوند هستي بخش اند. يعني همان طور كه آموزه هاي ديني ما را به سمت خداوند دعوت مي كند، پي بردن به رموز خلقت نيز وسيله اي براي شناخت صفات خداوند است، صفاتي مانند عالم، حكيم، خالق، فياض و... از اين رو است كه مي توان همه موجودات خداوند را آيت ناميد. قرآن مجيد با اشاره به اين نكته مي فرمايد: «به درستي كه در آفرينش آسمان ها و زمين و آمد و رفت شب و روز، نشانه هاي روشني براي خردمندان است».

1. گاهي منظور از «علم» دانش تجربي و آگاهي حاصل از شناخت طبيعت و متكي بر تجربه و آزمون است (Sciemce) كه نزد دانشمندان علوم كاربردي به اين معنا بيشتر مراد مي باشد.
2. گاهي منظور از علم، مطلق دانش است كه شامل الهيات، رياضيات و طبيعيات مي شود. (knowledge) كه نزد دانشمندان علوم بنيادي و فلسفي بيشتر به اين معنا اطلاق مي شود.
3. گاهي منظور از «علم» دانش خداشناسي و آنچه به ارتباط انسان با خدا مربوط مي شود كه نزد دانشمندان ديني بيشتر اين معنا مراد است. بنابراين چون اين موضوع در مكاتب مختلف و با معاني متفاوت به كار مي رود به طور طبيعي اهدافي كه براي آن برشمرده شده است، متفاوت خواهد بود.(آل عمران(3)،آيه 190).

به عبارت ديگر، تصور كنيد كه مي خواهيد آيينه بخريد، در اين صورت به نوع جنس، اندازه، ضخامت و مسائلي از اين دست مي پردازيد ولي بعد از خريدن وقتي كه به آيينه نگاه مي كنيد مراد شما ديگر خود آيينه نيست بلكه مي خواهيد خودتان يا چيزهاي ديگر را در آن ببينيد. نسبت به علوم طبيعي نيز دو نوع نگاه مي توان داشت. عمده نگاه مجامع علمي به طبيعت نگاه از نوع اول است و نگاه به علوم از ديدگاه توحيدي، نگاه از نوع دوم است. از اين رو بود كه در حوزه هاي علميه قديم، همه علوم طبيعي همچون، رياضي، نجوم، طبابت و ... تدريس و تحصيل مي شد و مراد آن دانشمندان بزرگ اسلامي از پرداختن به اين علوم اين بود كه علاوه بر رفع نيازهاي بشري، با شناخت مخلوقات به شناخت خالق آنها دست يابند.

موسم بهار
04-04-2010, 16:45
ما ما با اين نكته موافق نيستيم كه نوشته ايد: اگر پاسخ داده شود كه براي رفع نياز بشر و يا خدمت به مردم جامعه و يا رفع وابستگي به اجانب و كشورهاي غربي، اينها مرا متقاعد نمي كند؛ زيرا ممكن است كسي عمرش آنقدر كفاف نكند كه به اين مراحل برسد.

بر اساس آموزه هاي ديني از ما خواسته شده است در امر برنامه ريزي براي دنيا به گونه اي عمل كنيم كه گويا تا ابد زنده ايم و براي آخرت به شيوه اي برنامه ريزي كنيم كه گويا فردا از دنيا خواهيم رفت. در واقع موفقيت و هدف، نقطه اي در دور دست نيست، بلكه يك فرايند است كه هر گامي كه به سوي آن برداشته مي شود، مقداري از آن به دست مي آيد. با توجه به اين ديدگاه است كه خداوند در قرآن مي فرمايد: «و من يخرج من بيته مهاجرا الي الله و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره علي الله»؛ «هر گاه كسي از خانه خويش براي هجرت بسوي خدا و رسول بيرون آيد و در سفر ، مرگ وي فرا برسد اجر و ثواب چنين كسي بر خداست». (سوره نساء، آيه 100)

اما در جواب اينكه گفته ايد: اگر علم مي تواند انسان را به خدا نزديك كند، پس چرا دانشمندان بزرگ (نيوتن) به اين هدف نرسيده اند؟ بايد گفت كه اولا. علم يك وسيله است نه هدف. حتي علومي مانند خداشناسي هم اگر براي خدا نباشد، حجاب اكبر خواهد بود يا به تعبير رايج، علم مثل چاقو است كه مي توان با آن جراحي كرد يا شكم ديگران را دريد.

ثانيا. اين علوم نمي توانند جاي دين را بگيرند يعني مثلا اگر دانشمندي بخواهد به جاي عمل به فرامين ديني مانند نماز، وقت خود را تنها صرف اين علوم كند قطعا به كمال نخواهد رسيد.
ثالثا. برخي مدعي اند كه از ميان دانشمندان عرصه هاي مختلف، دانشمندان فيزيك نوعا از ساير دانشمندان مؤمن ترند. نكته آخر اين كه چگونه علم تواضع مي آورد. در روايات داريم كه علم سه وجب يا سه مرحله است. در مرحله اول شخص فكر مي كند كه همه چيز را مي داند و دچار تكبر مي شود و در مرحله دوم مي فهمد كه بسياري از چيزها را نمي داند و در مرحله سوم مي فهمد كه هيچ نمي داند. (تعليم و تربيت در اسلام، استاد شهيد مطهري، ص 53). از همين رو بود كه بوعلي سينا كه يكي از مفاخر علمي جهان است در اواخر عمر گفت: تا بدانجا رسيد دانش من كه دانستم همي نادانم. بنابراين وقتي انسان به لحاظ علمي واقعا رشد مي كند تازه مي فهمد كه در مقابل اين همه كهكشان كه حتي تصور آن هم براي انسان غير ممكن است وجود او چه مقدار كوچك است و اينجاست كه بعد از پي بردن به جهل و عجز خود ناچار در مقابل حضرت احديت به كرنش مي افتد.

اما اينكه چرا بسياري از دانش آموختگان به اين مرحله نمي رسند، روشن است؛ زيرا كه آنها در مرحله اول يا نهايتا در مرحله دوم علم باز مي مانند و دچار جهل مركب مي شوند. جا دارد كه حسن ختام جواب را با بياني از احوال علامه طباطبايي آن نابغه جهان اسلام به پايان برسانيم. شاگردان علامه نقل مي كنند كه هر وقت از استاد سؤالي مي شد ابتدا مي گفت «نمي دانم» و بعد ادامه مي داد؛ ولي ببينيد اين جواب را مي پسنديد، ْآنگاه كاملترين جواب موجود را به آن سؤال مي داد. يادش گرامي و راهش پر رهرو باد.
براي آشنايي بيشتر با اين مباحث مي توانيد به كتاب، تعليم و تربيت در اسلام، استاد شهيد مطهري مراجعه فرماييد.