PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ۩۞۩ سوگنامه ايام شهادت ياس كبود؛ حضرت فاطمه زهرا(س) ۩۞۩



صفحه ها : [1] 2

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
09-04-2010, 17:18
http://shiaupload.ir/images/qv0hr575dvpmujzlm58o.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/63126492444712904382.png (http://upload.tazkereh.ir/images/63126492444712904382.png)http://shiaupload.ir/images/w37g4zx2dqy5lt8x1ave.gif
http://shiaupload.ir/images/11609509663042090240.gif


۩۞۩ سوگنامه ايام شهادت ياس كبود؛ حضرت فاطمه زهرا(س) ۩۞۩


http://shiaupload.ir/images/11609509663042090240.gif
http://upload.tazkereh.ir/images/60831007552316618383.gif
شهادت مظلومانه بضعة الرسول ‘ انسيه حورا؛
صديقه كبري ‘ حضرت فاطمه زهراي مرضيه
سلام الله عليها را خدمت همه شيعيان
تسليت عرض مي نماييم
http://upload.tazkereh.ir/images/99850814395952100679.gif
http://shiaupload.ir/images/72924626962408107631.jpg (http://shiaupload.ir/images/72924626962408107631.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
09-04-2010, 19:19
http://shiaupload.ir/images/k7ex5kkjpbv6k1pztlj.jpg (http://shiaupload.ir/images/k7ex5kkjpbv6k1pztlj.jpg)


غصه ات اي ملك سوخته پر سنگين است



گريه ام روز و شب و شام و سحر سنگين است



كس زمن بعدِ تو بر صبر توقع نكند



بشكند چون كه كمر، درد كمر سنگين است



بانويم، هست يقينم كه ترا چشم زدند



وضع و حال تو بگويد كه نظر سنگين است



با علي حرف بزن تا كه نگويند به هم



با علي مثل همه فاطمه سرسنگين است



رمقي نيست كه حركت بدهي جسمت را



نتواني بزني بال كه پر سنگين است



تك و تنها وسط راه رهايم نكني



راهزن پر شده و بار سفر سنگين است



همه با ديدن روي تو چنين مي گفتند



دست آنكس كه تو را زد چه قدر سنگين است.


http://shiaupload.ir/images/05947439588274099326.jpg (http://shiaupload.ir/images/05947439588274099326.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
09-04-2010, 21:44
http://img34.picoodle.com/img/img34/4/5/21/f_18841228592m_3905ef0.jpg (http://bacheshia.persiangig.com/pic/wallpaper/sh-h-f/1%20(15).jpg)

درسوگ ياس حيدر

زهرا عصاره عصمت است. زهرا، آیینه پاکی است. زهرا زلال کوثر است.
ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی!
در شکوه مقام تو حیرانم که معنویت رشته‌های چادرت دست نیاز می‌آویزد و معرفت به غبار آستان خانه‌ات بوسه می‌زند.
برهوت این دنیای خاکی شایان میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخم‌ها و داغ‌ها و در هجران پدر غریبانه زیستی و در وداع شبانه‌ات با پهلویی شکسته، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...
وجود مبارك حضرت فاطمه علیهاالسلام تنها یك تفكر یا تصور یك حقیقت حیات بخش نیست. بلكه تجسمی عینی و زنده از بركت خداوند بر انسان است.

اگر تا قبل از حضور ایشان در عالم خاكی انسان معناگرا مجبور بود گوشه‌هایی از نعمت یك زن مقدس را در اسطوره‌ها، الهه‌ها و افسانه‌ها جستجو كند یا متوسل به پاكدامنی حضرت مریم(ع) یا خردمندی آسیه و وفاداری سارا بشود، بعد از تجسم خاكی و عینی ایشان برای انسان كمال‌گرا یك الگوی زنده و جاوید پدید آمد و آن شخصیتی والا به نام «فاطمه» دختر رسول اكرم بود.


از این رو است كه فاطمه علیهاالسلام را ناموس و علت هستی می‌دانند. اگر فاطمه علیهااسلام پا به جهان فانی نگذاشته بود و خاك هبوط را به قدوم خود مبارك نمی‌كرد، دیگر برای پیروانش هدفی وجود نداشت تا برای آن به شهادت برسند و جهاد كنند. جهانیان با توسل به اوست كه توكل به احد را می‌آموزند و از نور هدایت ایشان است كه بركت زندگی دنیایی درك می‌شود.

بنابراین بی‌دلیل نیست كه بعد از درگذشت ملكوتی ایشان، بشریت، سرگشته به دنبال مرهمی است تا زخم نبود روح بخش ایشان در عالم فانی التیام یابد. از این روست كه هر چه انسان برای درك حضرت فاطمه علیهاالسلام تلاش می‌كند، بركت آن بر خودش می‌تابد و این اصل وجودی نعمت فاطمه علیهاالسلام در دنیا است.

امروز هم شاهد تلاش انسان‌های پاكی هستیم كه به دنبال معنویت فاطمه علیهاالسلام در رفتار روزمره خود هستند و با تذكره و یادمان‌هایی سعی دارند آوای خوش چشمه كوثر را در یادشان زنده نگه دارند تا در بهشت، حاضر در خدمت ایشان باشند.

رسول اكرم صلی الله علیه و آله روایت نموده‌اند كه خدای متعال فرمود: ای احمد! اگر تو نبودی آسمان و زمین را نمی‌آفریدم و اگر علی نبود تو را نمی‌آفریدم و اگر فاطمه نبود، شما را نمی‌آفریدم.(یعنی شمایان رمز خلقتید)(1)

از امام محمدباقر علیه السلام روایت شده است كه، ولادت حضرت زهرا علیهاالسلام پنج سال بعد از بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سن شریف آن بانو در هنگام وفات هیجده سال و هفتاد و پنج روز بود.(2)



http://shiaupload.ir/images/95934659173831862824.jpg (http://shiaupload.ir/images/95934659173831862824.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-04-2010, 03:03
http://shiaupload.ir/images/nly7e2enpa8n5l3sgx2h.jpg

راز دل‌ غمین‌ فاطمه علیهااسلام

"شما ای‌ مردم‌ بر پرتگاه‌ آتش‌ بودید و از فرط‌ ذلت‌ نزد دیگران، همچون‌ جرعه ‌آبی‌ در دست‌ تشنه‌ كامی‌ یا لقمه‌ای‌ در دست‌ گرسنه‌ای‌ و یا چون‌ آتشی‌ كه‌ شخص‌ مستعجلی‌ از آن‌ برگیرد.

شما لگدكوب‌ و پایمال‌ بودید و از آب‌ متعفن‌ با سرگین‌ شتر می‌‌آشامیدید و از برگ‌های‌ خاك‌مال‌ و علف‌ بیابان‌ می‌خوردید. ذلیل‌ بودید و زبون‌ می‌زیستید و هر آن‌ مضطرب‌ بودید كه‌ مبادا از این‌ سوی‌ یا آن‌ سوی‌ به‌ شما هجوم‌ آورند و به‌ اسارتتان‌ ببرند.

شما این‌ بودید تا خداوند به‌ دست‌ محمد صلی الله علیه و آله با همه‌ آنچه‌ بر او گذشت‌ رهایتان‌ كرد. چه‌ سختی‌ها كه‌ نكشید و چه‌ شكنجه‌ها كه‌ ندید.

هرگاه‌ شاخی‌ از شاخ‌های‌ شیطان‌ و گردنكشی‌ از یارانش‌ سر بر می‌داشت‌ و فتنه‌ای‌ از مشركان‌ به‌ خونخواری‌ دهان‌ می‌گشود، او برادرش‌ علی علیه السلام را در كام‌ آتش‌ رقصان‌ آن‌ و در گلوگاه‌ خطر می‌افكند و او‌ نیز، تا مغز دشمن‌ را نمی‌كوفت‌ و آتش‌ سركش‌ فتنه‌ را به‌ آب‌ شمشیرش‌ خاموش‌ نمی‌كرد، آرام‌ نمی‌گرفت.

در همه‌ این‌ مدت، علی علیه السلام در راه‌ خدا سختی‌ می‌كشید و به‌ آب‌ و آتش‌ می‌‌زد. در كار خدا از جان‌ مایه‌ می‌‌گذارد و همواره‌ به‌ رسول‌ خدا نزدیك‌ بود.

در میان‌ دوستان‌ و سربازان‌ خدا وقف‌ راه‌ خدا بود و مدام‌ خود را به‌ مشقت‌ می‌انداخت. در دریای‌ رنج‌ فرو می‌رفت‌ و هرگز در راه‌ خدا به‌ ملامت‌ مردم‌ وقعی‌ نمی‌نهاد و به‌ ستوه‌ نمی‌آمد.

ولی‌ شما چه؟
در تمام‌ آن‌ روزها، در رفاه‌ و عیش‌ بودید، خوش‌ می‌گذراندید و زندگی‌ می‌كردید و بی‌درد بودید.

هرگاه‌ درگیری‌ و نبرد پیش‌ می‌آمد، خود را كنار می‌كشیدید و ما را تنها می‌گذاردید و از جنگ‌ می‌گریختید.


... به‌ كجا می‌روید؟ چه‌ می‌كنید؟ هنوز پیكر پیامبر تازه‌ است؛ آیا می‌گویید كه‌ محمد مُرد و همه‌ چیز تمام‌ شد؟ هرگز!

... هان‌ می‌بینم‌ كه‌ اینك‌ باز زمین‌گیر شده‌اید و دل‌ به‌ تن ‌آسایی‌ و راحت‌ طلبی‌ و دنیا خواهی‌ داده‌اید و قصد همیشه ‌ماندن‌ در دنیا كرده‌اید و كسی‌ را كه‌ به‌ قبض‌ و بسط‌ كار حكومت‌ سزاوارتر است، دور رانده‌اید و با راحتی‌ و عیاشی، خلوت‌ كرده‌اید.
... بدانید اگر همه‌ شما هم‌ كافر شوید و به‌ حق‌ پشت‌ كنید، خداوند همچنان‌ ستوده‌ است‌ و احتیاجی‌ به‌ شمایان‌ ندارد.

و بدانید آنچه‌ را كه‌ اینك‌ گفتم؛ گفتم، در حالی‌ كه‌ می‌دانستم‌ هرگز یاوری‌ نخواهید كرد. ولی‌ آنچه‌ گفتم‌ راز دل‌ غمین‌ من‌ بود كه‌ در سینه‌ جمع‌ شده‌ و دود حزن‌ و اندوه‌ من‌ بود كه‌ در دل‌ خسته‌ام‌ متراكم‌ شده‌ و آه‌ آتش ‌افروزی‌ كه‌ از سینه‌ دردمند من‌ شعله‌ كشیده؛ تنها خواستم‌ با شما حجت‌ را تمام‌ كرده‌ باشم."(3)


پی‌نوشت‌ها:
1- مستدرك سفینة البحار؛ 3/334 .
2- الكافی؛1/457. 3- از سخنرانی‌ تاریخی‌ حضرت‌ فاطمه‌ زهرا علیهالسلام در مسجدالنبی، ده‌ روز پس‌ از رحلت‌ پدر (برگرفته‌ از كتاب‌ "زندگانی‌ حضرت‌ فاطمه (س)"، نوشتهِ دكتر اسماعیل‌ حسینی).




http://shiaupload.ir/images/81252743389935920803.jpg

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-04-2010, 18:58
http://img28.picoodle.com/img/img28/4/6/5/f_11417524572m_5049771.jpg


حضرت زهرا علیها سلام در نگاه پيامبر اكرم (ص)

رسول مكرم اسلام صلی الله علیه وآله به مناسبت های مختلف درباره صدیقه كبرا علیها سلام سخنانی فرموده است كه مبین مقام والای این بانوی اسلام می باشد. در این مبحث ، به منظور تبرك ، به كلام نورانی نبوی به چند مورد اشاره می نمائیم :

1- فاطمه پاره تن من است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است : فاطمه پاره تن من است. هر كس او را خشمگین كند مرا خشمگین نموده است .(1)
و فرمود: هرآنچه او را اندوهگین كند، مرا هم اندوهگین می كند. هرآنچه او را بیازارد... وخسته كند، مرا نیز آزرده می سازد. هر چه او را شادمان كند، مرا هم شادمان، و هر چه او را افسرده سازد مرا نیز افسرده می نماید. (2)

2- غضب فاطمه غضب خداست.

فرمود: ای فاطمه ، خداوند به خاطر غضب تو ، غضب می كند و به خاطر رضای تو خشنود می شود. (3)

3- فاطمه سرور زنان جهان

و سرور زنان با ایمان است.(4)زمانی نیز فرمود:... این فرشته آمده است تا به من بشارت دهد كه فاطمه سرور زنان بهشت است. (5)

4- فاطمه قبل از همه وارد بهشت می شود.

فرمود: اولین كسی كه وارد بهشت می شود، فاطمه دختر محمد صلوات الله علیه است. (6)

5- فاطمه علیها السلام ، روز قیامت ، هم منزل پیامبر اكرم (ص) است.

فرمود: من ، علی ، فاطمه ، حسن و حسین ، روز قیامت در زیر بارگاه عرش خواهیم بود. (7)
امیرالمؤمنین(ع) روایت كرده است كه شبی پیامبر اكرم(ص) در خانه ما خوابید. نیمه شب حسن آب خواست و حضرت برخاسته، كاسه ای آب از مشك برگرفته تا به او بنوشاند. دراین میان ، حسین دست به كاسه آب برد، پیامبر او را باز داشت و آب را به حسن داد. فاطمه (س) عرض كرد: ای رسول خدا! مثل اینكه حسن را بیشتر دوست می داری! فرمود: نه، ولی او قبل از حسین آب خواست. آنگاه فرمود: ای فاطمه، من ، تو و این دو و اینكه در خواب است [ علی(ع)] همه درروز قیامت در یك جا خواهیم بود. (8).

6- نسل فاطمه(س) بر آتش حرام است.

فرمود: فاطمه پاكدامن است، پس خدا نسل او را بر آتش حرام كرده است. (9)
و فرمود: خدا تو و فرزندانت را عذاب نخواهد كرد. (10)







http://shiaupload.ir/images/91325459237694059675.jpg (http://shiaupload.ir/images/91325459237694059675.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-04-2010, 18:59
http://img26.picoodle.com/img/img26/4/6/5/f_15214315442m_ca24af0.jpg


7- فاطمه(س) میوه وجود پیامبر است.

فرمود: من درختی از بهشتم و فاطمه میوه اوست. (11)

8- فاطمه پاره ای از وجود پیامبر است.

فرمود: فاطمه ازوجود من است. هرچه او را خوشحال كند مرا خوشحال می سازد وهرچه او راغمگین سازد،مراغمگین می كند. (12)

9- دوست داران فاطمه ، در بهشتند.

فرمود: ای سلمان ، هركس فاطمه را دوست بدارد، در بهشت است و هر كس با فاطمه دشمنی ورزد، در جهنم است. ای سلمان، دوست داشتن فاطمه، در یكصد جایگاه به كار می آید كه راحت ترین آنها، لحظه مرگ، قبر، میزان، محشر، صراط و محاسبه است.
هر كس دخترم ، از او راضی باشد من از او راضی هستم و هر كس من از او راضی باشم خدا از او راضی است و هر كس كه فاطمه بر او غضب كند ، خدا براو غضب می كند. (13)

10- فاطمه (س) ، مظهر نیكی است.

فرمود: اگر حُسن و نیكی همچون پیكری نمایان می گردید ، همانا سیمای فاطمه می شد. بلكه فاطمه ، بزرگتر ازآن است . (14)

11- فاطمه (س) ، روح پیامبراست.

فرمود: دخترم ، فاطمه سرور اولین و آخرین زنان جهان است. او پاره تن من، نور چشم و میوه دل من و روح من است. او حوریه آدمی نسب است. هر گاه در محراب مقابل پروردگارش می ایستد ، نورش برای فرشتگان آسمان می درخشد آنچنان كه نورستارگان برای اهل زمین. و خدای عزوجل ، به فرشتگان می گوید: ای فرشتگان من، به بنده ام فاطمه بنگرید كه چگونه در مقابل من ایستاده واعضای بدنش ، از خوف من می لرزد. بنگرید چگونه قلبش متوجه من است. شما را شاهد می گیرم كه او و پیروانش را ازآتش ایمن كردم... آنگاه همان طور كه مریم را صدا زد او را صدا می زند و می گوید: ای فاطمه، خدا تو را برگزیده و تطهیر كرده وبر زنان جهان برتری بخشیده است...(15)

12- فاطمه (س) مادر پدرش است.

پیامبراكرم(ص) او را به این كنیه افتخار بخشید و او در مدینه ، به این كنیه مشهور بود. (16)
در تفسیر این كنیه ، گفته اند منظور از پدرشان ، رسالت پیامبر(ص) است . بنابراین فاطمه مادر اسلام و مسلمین است . یعنی همانطور كه اطفال در شداید وگرفتاری ها به مادر خویش پناه می برند و مادر مرجع و محور آنهاست ، فاطمه زهرا(س) پناهگاه پیروان اسلام در شداید و گرفتاری هاست. و هنگامی كه حق و باطل با هم مشتبه شوند جویندگان حق، راه راست و حق را از او می جویند.
به حقیقت فاطمه میزان است. همراه او بودن با خدا بودن است وپیروی از او ، پیمودن راه مستقیم است و جدایی از او ، جدایی از خدا و حقیقت اسلام.






http://shiaupload.ir/images/90927325206220712632.jpg (http://shiaupload.ir/images/90927325206220712632.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-04-2010, 19:00
http://img28.picoodle.com/img/img28/4/6/5/f_12722015818m_ded8682.jpg

رفتار پیامبر (ص) نسبت به زهرا(س)

زهرا(س) در نظرپیامبرعظیم الشأن ، ازجایگاهی بلند برخوردار بود و نمی توان برای منزلت و قرب فاطمه نزد رسول خدا(ص) حدی تعیین كرد. صحیح تر آن كه بگوییم ، زبان و قلم از قدرتی برخوردار نیست كه بتواند از عهده این كار برآید. در یك سخن باید گفت:" در پهناورترین مكان قلب پدر خویش جای داشته و در كشور وجود پیامبر اكرم(ص) ، بهترین موقعیت از آن وی بوده است ."(17)


علاقه حضرت رسول به دختر گرانقدر خود

1- كوتاه ترین زمان دوری
پیامبر عظیم الشأن اسلام ، هنگامی كه آهنگ سفر داشت با فاطمه علیها سلام بعد از همه وداع می كرد و هنگام مراجعت با او قبل از همه ملاقات می كرد.(18)

2- بوسه و احترام

عایشه روایت می كند: هنگامی كه فاطمه علیها سلام داخل می شد ، پدرش برمی خاست ، او را می بوسید و درجای خود می نشاند.همچنین اومی گوید: روزی پیامبرگلوی فاطمه را بوسید، عرض كردم: ای رسول خدا، كاری كردید كه پیشترانجام نمی دادید!
حضرت فرمود: ای عایشه، وقتی مشتاق بهشت می شوم گلوی فاطمه را می بوسم.(19)

3- سلام پیاپی

تا مدت ها پس از نزول آیه تطهیر، هنگامی كه پیامبر (ص) برای نمازهای پنجگانه از منزل خارج می شد نخست به در خانه فاطمه(س) می رفت، دستانش را به دو طرف در می گرفت وبا صدای بلند می فرمود: سلام بر شما، ای اهل بیت!(20)


پی نوشتها:
1- خصائص نسائی، ص 35 و كنز العمال ، ج 6، ص 220.
2- فضائل الخمسة، ج 3، ص 5-15.
3- ذخائر العقبی، ص 39 و میزان الاعتدال ذهبی،ج 2، ص 72.
4- فضائل الخمسة، ج 3، ص 146.
5- صحیح ترمذی، ج 2، ص 306.
6- مستدرك الصحیحین، ج 2،ص 152.
7- معجم هیثمی، ج 9، ص 184.
8- اُسد الغابة، ج 5، ص 269.
9- اسدالغابة، ج 5، ص 510.
10- كنزالعمال، ج 6، ص 219.
11- فرائد السمطین، ج 2، ص 30.
12- همان، ص 45.
13- همان، ص 67.
14- همان، ص 68.
15- همان، ص 35.
16- اسدالغابة، ج 5، ص 520/ الاستیعاب، ج 2، ص 752.
17- فاطمة زهرا از ولادت تا شهادت، ترجمه دكتر حسین فریدونی ، ص 227.
18- مستدرك الصحیحین، ج 1، ص 498. 19- صحیح ترمذی، ج 2، ص 319.




http://shiaupload.ir/images/81252743389935920803.jpg (http://shiaupload.ir/images/81252743389935920803.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-04-2010, 19:12
http://img27.picoodle.com/img/img27/4/6/5/f_Najvam_cf45b19.jpg


حضرت زهرا علیهاالسلام؛ علت خلقت

ضمن روایات فراوانی آمده است که اساس و علت خلقت، اهل بیت علیهم السلام هستند. خداوند به پیامبر اکرم (ص) فرمود: اگر تو نبودی، افلاک را خلق نمی کردم؛ و رسول گرامی اسلام خطاب به حضرت زهرا(س) فرمود: اگر تو نبودی خداوند زمین و آسمان را خلق نمی کرد.

در روایات ذکر شده است بعد از هبوط حضرت آدم(ع) به زمین و ناله و زاری کردن او، خداوند کلماتی را به وی آموخت و افرادی را به حضرت معرفی کرد که آنها را علل خلقت هستی معرفی نمود.

" فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه." (بقره / 37)

پس حضرت آدم (ع) از حضرت حق کلماتی را فرا گرفت و آن کلمات را وسیله - قبول - توبه خویش قرار داد.

درباره این آیه احادیثی نقل شده که بسیار فوق العاده است و با توجه به آیه مذکور و این روایات، انسان می تواند به خوبی درک نماید که حضرت صدیقه علیهاالسلام، علت خلقت است و یکی از اسباب آفرینش جهان می باشد؛ یعنی همانطور که رسول اکرم(ص)، امیرالمؤمنین و حسنین علیهم السلام سبب خلقتند، حضرت صدیقه سلام الله علیها نیز یکی از علل آفرینش است و معقول نیست کسی علت خلقت باشد و ولایت نداشته باشد.

در این باره دو روایت، یکی از حضرت علی علیه السلام و دیگری از جناب ابن عباس نقل می کنیم:

1- روایتی که از وجود مقدس حضرت علی علیه السلام رسیده است و جمعی از حفاظ عامه آن را ذکر کرده اند چنین است:

حضرت علی علیه السلام می فرماید:
از پیامبراکرم(ص) معنای آیه شریفه ی " فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه" را سؤال کردم، فرمود: هنگامی که خدای تعالی، آدم را در هند، و حوّا را در جدّه فرود آورد… -حضرت آدم مدتها گذشت که اشک غم بر چهره می ریخت- تا این که خدای تعالی جبرئیل را نازل کرد و فرمود:
یا آدم، آیا من ترا به دست - قدرت - خودم نیافریدم؟ آیا از روح خود بر تو ندمیدم؟ و ملائک را به سجده کردن بر تو فرمان ندادم؟ و حوّا را به ازدواج تو در نیاوردم؟

حضرت آدم عرض کرد: بله،

خطاب آمد: پس این گریه (مداوم) تو از چیست؟

عرض کرد: خدایا، چرا گریه نکنم، که از جوار رحمت تو رانده شده ام.

خدای تعالی فرمود: اینک این کلمات را فراگیر که به وسیله آن، خدا توبه تو را قبول می کند و گناهت را می بخشد، بگو یا آدم: خدایا، تو پاک و منزهی، نیست خدایی جز تو، من بد کردم و به خود ستم روا داشتم، پس به حق محمد و آل محمد، مرا ببخش، به درستی که تو بخشنده و مهربان هستی.

پیامبر اکرم در پایان سخن فرمود: این است آن کلماتی که خدای تعالی به حضرت آدم آموخته است. گویی خدای متعال حضرت آدم را با این کلمات تسلی داده است که اگر از جوار رحمت من دور شده ای، اینک ارزش فرا گرفتن این کلمات گرانقدر، عوض، هم سنگ و برابر جوار رحمان و هم تراز فردوس و جنان است، و جبران آن نعمتی که از آن محروم شده ای.

2- روایت دیگر در همین موضوع از ابن عباس است که از پیامبراکرم(ص) نقل می کند که آن حضرت فرمود:

بعد از آن که خدای تعالی آدم(ع) را آفرید، حضرت آدم عطسه کرد و با الهام خدایی "الحمد لله رب العالمین" گفت. خدای تعالی در جواب او فرمود:

"یرحمکَ ربّک" رحمت خدا بر تو باد.

هنگامی که فرشتگان بر حضرت آدم سجده کردند، تکبر به او راه یافت و در حالی که بر خود می بالید عرض کرد: پروردگارا، آیا مخلوقی که نزد تو محبوبتر از من باشد، آفریده ای؟ و این سؤال را سه بار تکرار کرد و هر سه بار بی جواب ماند، دفعه سوم که حضرت آدم(ع) سؤال خود را بازگو می کرد، متوجه گردید که سؤال بی پاسخ او، سخن به جایی نبوده است، آنگاه از جانب پروردگار خطاب آمد:

بله، ای آدم، مخلوقاتی از تو محبوبتر دارم، که اگر آنها به وجود نمی آمدند، ترا نیز نمی آفریدم.

عرض کرد: پروردگارا آنها را به من نشان بده.

در آن هنگام از جانب خدای تعالی به فرشتگان درگاه الهی وحی شد: پرده ها را کنار بزنید. چون حجاب ها برداشته شد، از پشت پرده ی غیب، پنج شبح ظاهر شدند که در پیشگاه عرش ایستاده بودند.

حضرت آدم عرض کرد: پروردگارا اینان کیستند؟

خطاب آمد: این پیامبر من، این علی امیرالمؤمنین پسر عمّ او، این فاطمه دخترش و این دو، حسن و حسین، پسران علی، فرزندان پیامبر من هستند. و پس از معرفی نام های آنها، خدای تعالی فرمود:
یا آدم، اینان مقام اول را دارا هستند و درجاتشان بسیار عالی است و مرتبه تو، تالی مقام والای اینها می باشد.

و بعدها وقتی که حضرت آدم مرتکب و مبتلای آن ترک اولی شد، عرض کرد:
پروردگارا، از تو مسئلت دارم که به حق محمد، و علی، و فاطمه و حسن و حسین از خطای من درگذری؛ پس دعایش مستجاب شد و مشمول عفو و آمرزش خدای تعالی قرار گرفت و این است معنای آیه شریفه که خدا می فرماید:

پس آدم کلماتی از پروردگارش فراگرفت که به وسیله آن کلمات توبه او مورد قبول واقع گردید.

ابن عباس، سپس روایت را چنین ادامه می دهد که پیغمبر(ص) فرمود:
هنگامی که آدم(ع) بر زمین فرود آمد، انگشتری برای خود ساخت که نقش نام مبارک پیامبر اعظم اسلام "محمد رسول الله" بود و ابی محمد، کنیه او شد.


منبع:
1- تفسیر نمونه،ج 1.
2- درّالمثور، سیوطی،ذیل آیه مورد نظر.




http://shiaupload.ir/images/88292091401133805845.jpg (http://shiaupload.ir/images/88292091401133805845.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-04-2010, 01:56
http://upload.tazkereh.ir/images/09931007830848363087.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/09931007830848363087.jpg)


حدیث عبادت زهرا علیها سلام

حدیث نیایش زهرا علیها سلام در آیینه عبارت نگنجد و زبان ما از بیان عبادت و خضوع بی بی دو عالم قاصر است ، پس كلام معصومین علیهم السلام را به مدد می طلبیم تا جرعه ای از نیایش حضرت را به كام بنشانیم :

- داده حق

حضرت فاطمه علیها السلام به این جهت« بتول» نامیده شد كه از همه بریده و دل به خدا بسته بود.(1)

- تندیس عبادت

حسن بصری می گوید:

در میان امت اسلام، كسی خداپرست تر از فاطمه نبود. آنقدر در نماز می ایستاد كه پاهایش ورم می كرد.(2)

- نیاز نماز

حضرت فاطمه (س) در نمازش از ترس خدا ، نفس نفس می زد و (بغض در گلویش می شكست)(3)

- قدر شناس قدر

حضرت علی علیه السلام فرمود:

فاطمه (س) نمی گذاشت كسی از اهل خانه در شب های قدر به خواب رود به آنان غذای كم می داد و از روز قبل برای احیای شب قدر آماده می شد و می فرمود: محروم كسی است كه از بركات این شب محروم باشد.(4)

- نثار و ایثار

حضرت موسی بن جعفرعلیه السلام از پدرانش نقل می كند: هر گاه حضرت فاطمه (س) دعا می كرد ، برای زنان و مردان مؤمن دعا می كرد و برای خود دعا نمی كرد، به او گفته شد: چرا شما برای مردم دعا می كنید اما برای خودتان دعا نمی كنید؟ فرمود: اول همسایه، آنگاه خانه.(5)

- وقت دعا

حضرت فاطمه (س) گوید: شنیدم پیامبر (ص) فرمود: غروب روز جمعه ساعتی است كه هر كس آن را مراقبت و در آن لحظه دعا كند ، عایش مستجاب شود. حضرت زهرا- برای درك آن ساعت- به خدمتكارش می گفت: بر فراز بلندی برو و هرگاه دیدی نیمه خورشید غروب نمود مرا خبر كن تا دعا كنم.(6)

- دو ركعت نماز

امام صادق (ع) فرمود:

مادرم فاطمه (س) همواره دو ركعت نماز را كه جبرئیل به او آموخته بود می خواند ، در ركعت اول آن ، پس از حمد صد بار سوره قدر و در ركعت دوم ، پس ازحمد صد بارسوره توحید را می خوانی، وپس ازسلام نماز ، تسبیحات حضرتش را نیز می گویی.(7) - هدیه بی نظیر

امیرالمؤمنین (ع) به حضرت زهرا گفت تا از پیامبر خادمی بخواهد، او نزد پیمبر رفت و ضمن نشان دادن پینه های دستش گفت: آسیاب كردن ، مرا به زحمت انداخته است و آنگاه درخواست خادمی كرد. پیامبر در پاسخ فرمود: آیا نمی خواهی- به جای خادم- هدیه ای به تو دهم كه از همه ی دنیا ارزشمندتر باشد؟ هنگامی كه برای خواب آماده شدی ، سی و چهار بار « الله اكبر» ، سی و سه بار« الحمدلله» و سی و سه بار « سبحان الله » بگو.(8)

- تسبیح تربت

امام صادق (ع) فرمود:

تسبیح حضرت فاطمه(ع) نخی بود كه برآن به تعداد تكبیرات ، 34 گره زده بود و آن را در دستش می چرخانید و تكبیر و تسبیح می گفت ؛ تا وقتی كه حمزه شهید شد و تسبیحی از تربت او ساخت ، و از آن پس ساختن تسبیح درمیان مردم رواج یافت.(9)

پی نوشت:
1- مستدرك عوالم ، ج 1، صص 81-80.
2- مناقب ، ج 3، ص 341.
3- ارشاد القلوب، ص 105.
4- دعائم الاسلام، ج 1، ص 282.
5- علل الشرایع، ج 16، ص 102.
6- معانی الاخبار، ص 399.
7- جمال الاسبوع، ص 173.
8- كنزالعمال، ج 7، ص 205. 9- وسائل الشیعه، ج 33، ص 401.



http://upload.tazkereh.ir/images/00716514159670108213.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/00716514159670108213.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-04-2010, 02:29
http://upload.tazkereh.ir/images/31155919270825446089.png (http://upload.tazkereh.ir/images/31155919270825446089.png)



القاب حضرت فاطمه سلام الله عليها

حضرت صدیقه طاهره علیها سلام ، نام ها و القابی دارند كه برخی آسمانی اند و از سوی پروردگار تعیین شده و بعضی از سوی برگزیدگان الهی. نام های آسمانی ، نه اسم است كه در حدیث ذیل آمده است.

امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: برای فاطمه(س) نزد خدای عزّّوجل ، نـُه اسم است

:" فاطمه، صدیقه، مباركه، طاهره، زكیه، راضیه، مرضیه، محدثه، زهرا"(1)

آنچه این نام ها را برای ایشان فضیلت قرار داده این است كه نامهای حضرتش حاكی از صفتی والاست كه در وی وجود داشته است و چون نام های دیگر افراد نیست ، كه صاحب نام از معنی نام خود هیچ بهره ای نبرده باشد.

ما در ذیل، نام ها، لقب ها و كنیه های آن حضرت را به ترتیب حروف الفبا ذكر می نماییم.

- ام الائمه(2)

( مادر امامان):به موجب روایات نقل شده از سوی شیعه و سنی، نسل پاك پیامبر به وسیله دخترش به وجود آمده و گسترش یافته است. رسول اكرم (ص) فرموده است: پروردگار عزیز و بلند مرتبه ، نسل هر پیامبر را در صلب خود آن پیامبر قرار داد ، حال آن كه نسل مرا در صلب علی قرار داد.(3)

آن حضرت چندین بار به دختر عزیزش فرمود: ای فاطمه، تو را بشارت می دهم كه از نسل تو ، یازده فرزند معصوم، امام مردم خواهند شد و آخرین آنها مهدی علیه السلام است.

- ام ابیها(4)

یعنی : مادر ( و دلسوز) پدرش.كنیه ای است كه پدر بزرگوارش حضرت رسول اكرم (ص) وی را بدان خواند . پیامبر در خردسالی مادر را از دست داد و سراسر عمر عزیزش را به سختی گذراند و تا قبل از ازدواج با حضرت خدیجه و حتی پس از آن، پیوسته مورد آزار مشركان بود، یا در جنگ ها به این سو و آن سو می رفت و دشواری تحمل می كرد. پس از تولد دخترعزیزش فاطمه، با اینكه وی كودكی بیش نبود همواره چون پروانه به گرد شمع، از پدر جدا نمی شد و در رفع اندوه او آنچه می توانست می كوشید و از پدر دلجویی می كرد.اگر آن بزرگوار در جنگی آسیب می دید فاطمه خردسالش بود كه بر زخم و رنج پدر ، مرهم می نهاد و بر آرامش و سلامت جانش اصرار داشت. چون رسول خدا (ص) دلسوزی وی را می دید اشك می ریخت و می فرمود: او مادر پدرش است.(5)

"ام" به معنی مادر و اصل و ریشه است و در حقیقت آن بانو را باید مادر نبوت دانست.
ام ابیها بود آن خوش خصال چونكه بود بانوی كاخ جلال

- ام الحسن. ام الحسین(6)

مادر حسن(ع) . مادر حسین(ع) .امام مجتبی علیه السلام نخستین فرزند حضرت زهرا(س) است كه در پانزدهم رمضان سال سوم هجرت در مدینه به دنیا آمد.

پس از حدود یك سال ، وجود مقدس حسین(ع) در سوم شعبان سال چهارم هجری به دنیا آمد.

- ام المحسن(7)

مادر محسن (ع)آن حضرت را پنج فرزند بود: حسن، حسین، زینب، ام كلثوم و محسن علیهم السلام. محسن آخرین فرزند آن بانو و اولین شهید اهل بیت از پیامبر بود كه در ماه آخر حمل، سقط شد.







http://upload.tazkereh.ir/images/65887045067538079120.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/65887045067538079120.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-04-2010, 02:31
http://upload.tazkereh.ir/images/96303854113744172292.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/96303854113744172292.jpg)


- بتول

بتول یعنی جدا و ممتاز از دیگرانابن اثیر درالنهایه می نویسد: فاطمه را بتول نامیدند زیرا از زنان زمان خویش [ وزمان های قبل و بعد خود] از نظر فضیلت و دین وحسب ، جدا و ممتاز بود . یا آنكه از دنیا منقطع گشته و به خدای تعالی روی آورده بود. (8)

- حانیه(9)

یعنی آن كه با شوهر و فرزندانش بسیار مهربان است.

- الحرة (10) یعنی بانوی آزاد.

- حصان (11)

یعنی پارسا و عفیف

- حورا

یعنی انسانی زمینی كه از حوریان بهشتی است.

حورای انسیه.

[حوریه ای شبیه آدمی] دریكی ازمعراج های پیامبر اكرم(ص) به آسمان، آن حضرت از میوه ها ، خرمای تازه و سیب بهشتی تناول كرد و خداوند متعال آن غذاهای بهشتی را در صلب پیامبر قرار داد و هنگامی كه ایشان از معراج به زمین بازگشت ، حضرت فاطمه (س) در رحم حضرت خدیجه قرار گرفت. بدین سبب حضرت فاطمه (س) " حورای انسیه" نام گرفت.(12)

- راضیه (13)

یعنی كسی كه به تقدیر و قوانین الهی خشنود بود.این صفت از والاترین درجات ایمان است و آن حضرت در تمام مراحل زندگی ، به آنچه كه از سوی خداوند متعال از ترس و آزار در راه دین و ظلم واندوه و غم- برایش مقدرشده بود ، رضایت داشت و هیچ گاه از وضع خود گله نكرد.

- زكیه

. به معنی پاك و پاكدامن یا وجود پر بركت است.قرآن هر یك از این معانی را در سه آیه مختلف بیان فرموده است. در جایی از پاكدامنی و مقام عصمت حضرت عیسی علیه السلام چنین یاد می كند: قال انما انا رسول ربك لاهب لك غلاماً زكیا(14). یعنی جبرئیل به مریم گفت من فرستاده پروردگار توام تا از جانب او پسری پاكیزه به تو بخشم .

در آیه دیگر آمده است: فانطلقا حتی اذا لقیا غلاما فقتله قال اقتلت نفساً زكیة بغیر نفس.(15) یعنی چون خضر آن پسر را كشت ، موسی گفت آیا جوانی پاكیزه وبی گناه را بی آن كه كسی را كشته باشد، كشتی؟
درجایی دیگر می فرماید: قد افلح من زكیها.(16) یعنی رستگار شد هر كه روان خود را پاك ساخت.
در حقیقت زكیه به بانویی گویند كه از همه ناپاكی های اخلاقی دور باشد و هرگز در وجودش هیچ صفت بد یافت نشود.

- زهرا

. یعنی درخشان، نورانی و درخشنده.ازامام صادق (ع) پرسیدند : چرا فاطمه را زهرا نامیدند ؟ فرمود: زیرا فاطمه چنان بود كه چون در محراب می ایستاد ، نوری ازاو برای اهل آسمان درخشش می كرد ، همان طور كه ستارگان برای اهل زمین درخشش دارند.

- سماویه(17)

یعنی گرانبها ، گوهری آسمانی

- سیدة، سیدة نساء العالمین (18)

یعنی بزرگ بانوی جهانیان.

شیخ صدوق در كتاب امالی ، حدیثی را ازحضرت رسول خدا(ص) چنین نقل كرده كه فرمود: ابنتی فاطمه ، سیدة نساء العالمین. یعنی دخترم فاطمه ، بزرگ بانوی زنان جهان است.
رسول خدا (ص) به دخترش فرمود: ای فاطمه، به درستی كه خداوند تو را بر همه زنان جهان و زنان اسلام كه بهترین دین است ، برتری داد . (19)

رسول خدا(ص) از نزدیك بودن وفات خود از طریق وحی با اطلاع شد ، دخترش فاطمه را از این موضوع آگاه ساخت و آن بانو گریست. در این حال رسول خدا(ص) به وی فرمود: تو اولین كسی از خانواده ام هستی كه به من خواهی پیوست. آیا دوست نداری كه ارجمندترین زنان بهشت باشی
(20)

- صدیقه، صدیقه كبری

" صدیقه" یعنی كسی كه در راستگویی كامل است یا آن كه هرگز دروغ نگفته است. یا كسی كه سخن خود را با عمل خویش تصدیق می كند.(21)

مرتبه صدیقین ، در ردیف پیامبران وشهیدان است. این مطلب را آیات بسیاری روشن می كنند كه از آن جمله اند: و من یطع الله و الرسول فاولئك مع الذین انعم الله علیهم من النبیین والصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئك رفیقا.(22)

اهل تسنن از عایشه روایتی را چنین نقل كرده اند : ما رأیت احداً اصدق من فاطمه (س) غیر ابیها: پس از رسول خدا(ص) ، هرگز كسی را راستگوتر از فاطمه ندیدم.(23)







http://shiaupload.ir/images/95934659173831862824.jpg (http://shiaupload.ir/images/95934659173831862824.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-04-2010, 02:31
http://shiaupload.ir/images/94327037179462742533.jpg (http://shiaupload.ir/images/94327037179462742533.jpg)

- طاهره

به معنی پاكیزه، بی عیب، پاك و معصوم.در حقیقت آیه شریفی كه در پاكیزه دانستن اهل بیت نازل شده است این نام را برای حضرت زهرا(س) ثابت می كند. خدای تعالی در سوره احزاب(آیه 33) می فرماید:" انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا" یعنی خداوند چنین می خواهد كه پلیدی هر آلایش را از شما خاندان نبوت ببرد و از هر عیب پاكتان گرداند.

در این مطلب ، مفسران و محدثان شیعه وسنی به گونه ای انبوه ، روایاتی ذكر كرده اند كه به مفاد آن ها معنی اهل بیت هر چه باشد صدیقه طاهره را شامل می شود.(24)

والاترین حدیث در مقام طهارت حضرت زهرا(س) حدیث شریف كساء است كه شیعه وسنی با ده ها سند صحت آن را تأیید كرده اند. بر پایه این حدیث، زمانی رسول اكرم(ص) به خانه دخترش فاطمه(س) آمد و خود را در چیزی شبیه عبا پیچید . زمانی بعد امیرالمومنین علی(ع) و پس از وی حضرت مجتبی علیه السلام و حسین(ع) نزد حضرتش رفتند و آنگاه فاطمه (س) به پیش ایشان رفت. درهمین هنگام بود كه آیه تطهیر ( انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت...) نازل شد. -

عذرا

یعنی آن بانو پیوسته همچون دوشیزگان بود.از فرموده رسول خدا(ص) كه آن بانو را حوریه ای به صورت انسان معرفی كرده است بر می آید كه آن حضرت همچون حوریان بهشت پیوسته دوشیزه باقی خواهد ماند. چه آن كه حضرتش از طعام بهشتی آفریده شد. از امام صادق(ع) در آن باره پرسش شد كه چگونه حوریه بهشتی هر زمان كه همسرش نزد وی می رود او را دوشیزه می یابد؟ فرمود: چون او از ماده ای پاك آفریده شده و هیچ گونه فسادی به جسم وی راه نمی یابد و بدنش دچار آفتی نمی گردد...(25)

- فاطمه

یعنی آن كه خود و شیعیانش از آتش بازداشته ( و در امان نگاه داشته) شده اند.یا به معنی آن كه شر وبدی در وجود او راهی ندارد.

و به معنی آن كه از طفولیت با علم ، رشد یافته است.
شیخ صدوق در " علل الشرایع " و علامه مجلسی در" بحار الانوار" از امام باقر(ع) روایت كرده اند كه فرمود: چون فاطمه(س) متولد شد ، خدای عزوجل به یكی از فرشتگان وحی فرمود كه به زمین برود و این نام را بر زبان پیغمبر جاری سازد و بدین ترتیب رسول خدا(ص) نام فاطمه(س) را برای نوزاد انتخاب فرمود.(26)

حضرت رضا علیه السلام از پدرش ، و ایشان از رسول خدا(ص) نقل كرده اند كه فرمود: ای فاطمه، آیا می دانی چرا فاطمه نامیده شده ای ؟ علی پرسید چرا؟ فرمود: زیرا كه وی و شیعیانش را از آتش بازداشته اند.(27)

امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: شنیدم كه رسول خدا(ص) می فرمود: فاطمه را فاطمه نامیده اند زیرا خدای تبارك و تعالی او و فرزندانش را از آتش بركنار داشته است. البته آن فرزندانی كه با ایمان از دنیا بروند وبر آنچه كه بر من نازل گردیده اعتقاد داشته باشند.(28)

امام صادق (ع) فرمود: او را فاطمه گفتند چون شر وبدی در وجود او راهی ندارد و اگر برای همسری این بزرگوار، علی(ع) نبود تا قیامت كسی همشأن ایشان یافت نمی شد . پس از رسول خدا(ص) ، هرگز كسی را راستگوتر از فاطمه ندیدم.(29)






http://shiaupload.ir/images/01180542368167919568.jpg (http://shiaupload.ir/images/01180542368167919568.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-04-2010, 02:32
http://shiaupload.ir/images/10190943737612026986.jpg (http://shiaupload.ir/images/10190943737612026986.jpg)

- مباركه

از نامهای دیگر حضرت زهرا(س) و به معنی وجود پر بركت است. راغب در مفردات گوید: جایی كه خیرالهی به صورتی كه در خور نگهداری و شمارش و اندازه گیری نباشد و هر كسی به آن بنگرد فزونی محسوسی در آن ببیند گویند در آن بركت است و آن چیز مبارك است.

- محدثه

. یعنی آن كه فرشتگان با او سخن گویند.

- مرضیه (30)

یعنی آن كه خداوند پیوسته از او و كردارش راضی است.

- مریم كبری (31)

. یعنی مریم بزرگمقام وی در نزد مسلمانان ، والاتر از مقامی است كه حضرت مریم(س) در نزد مسیحیان دارد. در این باره ده ها روایت وجود دارد، از جمله آن كه رسول خدا(ص) فرمود: مریم ارجمندترین بانوی زمان خویش بود و فاطمه ارجمندترین بانوی همه زمانهاست.(32)

- منصوره

یعنی یاری شده از سوی پروردگار.در تفسیر فرات كوفی ، نحوه خلقت حضرت زهرا علیه السلام از قول پیامبر اكرم نقل شده است كه جبرئیل سیب را به پیامبرداد و گفت: بخور كه آن نور وجود "منصوره" است كه درزمین فاطمه نامیده می شود. گفتم ای جبرئیل، منصوره كیست ؟ گفت : بانویی از صلب تو بیرون آید و اسمش در آسمان منصوره و در زمین فاطمه باشد!(33)

- نوریه (34)

یعنی فاطمه وجودی از نور است و انوار او تا ابد آفاق زندگی بشریت را روشن می سازد.سلام خدا و فرشتگان و همه پاكان براو، روز ولادت ، روز شهادتش و تا قیام قیامت.

پی نوشتها:
1- امالی صدوق، ص 474، ح 18.
2- بحار الانوار، ج 43، ص 16.
3- مناقب خوارزمی ، ص229.
4- المناقب ، ج 3، ص 32.
5- العوالم، ج 6، ص 37.
6- بحار الانوار، ج 43، ص 16/ المناقب، ج 3، ص 132.
7- المناقب، ج 3، ص 132؛ بحار الانوار، ج 43، ص 16.
8- معانی الاخبار، ص 54/ علل الشرایع، ص 181.
9و10- بحار الانوار، ج 43، ص 16
11- المناقب، ج 3، ص 133.
12- تفسیر فرات كوفی ، ص 119، بحار الانوار، ج 43، ص 18.
13- بحار الانوار، ج 43، ص 16.
14- سوره مریم، آیه 19.
15- سوره كهف، آیه 75.
16- سوره شمس ، آیه 10.
17- بحار الانوار، ج 43، ص 16.
18- امالی، ص 245، حدیث 12.
19- عوالم العلوم، ج 6، ص 46.
20- همان، ص 45.
21- لسان العرب و تاج العروس.
22- نساء ، آیه 68.
23- مستدرك حاكم، ج 3، ص 150/ حلیة الاولیاء، ابونعیم، ج 2، ص 41.
24- تاریخ خطیب بغدادی، ج 10، تفسیر كشاف زمخشری، ج 1، ص 193/ اسدالغابة، ابن اثیر، ج 2، ص 12/ درالمنثور،ابوبكر سیوطی، ج 5، ص 198.
25- فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت( ترجمه)، ص 123.
26- بحار الانوار، ج 43، ص 13.
27- همان، ص 14.
28- بحار الانوار، ج 43، صص 18و19.
29- همان، ص 10.
30- بحار الانوار، ج 43، ص 16.
31- بحار الانوار، ج 43، ص 16.
32- العوالم ، ج 6 ، صص 44-51.
33- العوالم، ج 6، صص 35-36. 34- المناقب، ج 3، ص 133






http://shiaupload.ir/images/05947439588274099326.jpg (http://shiaupload.ir/images/05947439588274099326.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
24-04-2010, 18:16
http://shiaupload.ir/images/79273843641927540452.jpg





همسرداري در خانه علي عليه السلام

از آنجا كه همسرداري امري است دو جا نبه، در اين بخش به جاي همسرداري علي (ع) ، عنوان همسرداري در خانه علي (ع) انتخاب گرديد لذا به چند اصل از اصول حاكم در همسرداري خانه علي (ع) و فاطمه زهرا (س) اشاره مي گردد:

1- پرهيز از خواسته هاي مادي و تلاش در جهت جلب رضايت همسر:
- فاطمه جان! آيا غذايي داري تا از گرسنگي بيرون آيم؟
- دو روز است كه در منزل غذاي كافي نداريم آنچه بود به شما و فرزندانم حسن و حسين دادم و خود از غذاي اندك موجود استفاده نكرديم.
- فاطمه جان ! چرا به من اطلاع ندادي تا به دنبال تهيه غذا بروم؟
حضرت زهراي اطهر، نگاه نجيبش را بر زمين انداخت و فرمود:
يا ابا الحسن ! اني لا ستحيي من الهران اكلف نفسك ما لا تقدر عليه
اي اباالحسن! من از خدايم شرم دارم كه از تو چيزي درخواست نمايم كه مقدورت نباشد.
و اينگونه خانه علي و زهرا، كانون مودت و محبت و رحمت مي شود، و عليرغم وجود همه مشكلات و سختيها و مصائب كه در زندگي مشترك علي (ع) و زهرا (س) بيش از هر خانه ديگر وجود داشت، به اعتراف خود اميرالمؤمنان نگاه به چهره همسر كردن باعث زدوده شدن هرگونه غم و اندوه مي گردد:
((سوگند به خدا، من زهرا (س) را تا آن هنگام كه خداوند او را به سوي خود برد، خشمگين و مجبور به كاري ننمودم، او نيز مرا خشمگين نكرد و هيچگاه موجب ناخشنوديمن نشد... من هر گاه به چهره زهرا (س) نگاه مي كردم هرگونه غم و اندوه از من برطرف مي شد...))
آري اين خانه، خانه اي است كه از مظاهر رفاه مادي در آن هيچ يافت نمي كني و ليكن همجواري با همسر و شريك زندگي را مايه آرامش مي يابي.

2- تقسيم كار در خانه:
يكي از عوامل شادابي و تكامل خانواده تعيين حدود مسؤوليت افراد در خانواده است.
رسول خدا در اولين شب ازدواج علي (ع) و زهرا (س) كارهاي آنان را به اين شكل تقسيم نمود: خمير كردن آرد و پختن نان و تميز كردن و جارو زدن خانه به عهده فاطمه (س) باشد و كارهاي بيرون منزل از قبيل جمع آوري هيزم و مواد غذايي را علي (ع) انجام دهد.
پس از آن بود كه حضرت زهرا (س) فرمود:
جز خدا كسي نمي داند كه از اين تقسيم كار تا چه اندازه خوشحال شدم، زيرا رسول خدا (ص) مرا از انجام كارهايي كه مربوط به مردان است،‌ بازداشت.

3- فرمان پذيري و رعايت حق مديريت شوهر در خانه:

البيت بيتك و المره زوجتك إفعل ما تشاء
علي جان! خانه، خانه توست و من همسر تو هستم، هر آنچه مي خواهي انجام بده.
اين پاسخ زهراي اطهر در جواب درخواست علي (عليه السلام) براي ورود عمر و ابوبكر به خانه و پس از ماجراي به آتش كشيدن در منزل و مصدوم شدن حضرت زهرا (س) است.

4- آرايش و زينت براي همسر

رسيدگي به وضع ظاهري به خاطر همسر از اصول زندگي يك زن و مرد مسلمان است و در زندگي علي (ع) و زهرا (س) نيز اين اصل خود ر به خوبي نشان مي دهد. نقل است پيامبر براي شب عروسي حضرت زهرا (س) دستور داد عطرهايي خوشبو تهيه كنند و زهرا (س) نيز در داخل خانه دائماً معطر بودند.

5- ياري رساندن به همسر

يا رسول الله هر دو دستم به علت آرد كردن گندم با آسياي دستي ورم كرده،‌زخم شده است.
ديشب را تا صبح به آرد كردن گندم مشغول بودم و علي نيز فرزندانم حسن وحسين را نگهداري مي كرد.
و همين همراهي و دلجويي علي (ع) بود كه زهرا (س) را در تحمل مصائب و مشكلات كارهاي خانه ياري كرده و حتي تحمل زخم دست را هم بر او آسان مي كرد. در آن سو هم هنگامي كه علي (ع) از جهاد و جبهه جنگ برمي گشت، فاطمه (س) استقبال گرمي از او مي كرد، شمشير او را گرفته و مي شست. در تمام فعاليتهاي علي (ع) او را همراهي مي كرد و نسبت به مسائل او و جامعه حساسيت نشان مي داد و به اين شكل با همراهي ، همفكري و رغبتي كه در خود نشان مي داد خستگيها و مرارتهاي بيرون را از جسم و روح او دور مي كرد.




http://shiaupload.ir/images/95934659173831862824.jpg (http://shiaupload.ir/images/95934659173831862824.jpg)

(http://ayehayeentezar.com/images/62477567048213807958.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
24-04-2010, 18:20
http://shiaupload.ir/images/62477567048213807958.jpg




6- حاكميت روح عاطفي و نگاههاي محبت آميز در خانه

شيرين ترين اوقات زندگي ، لحظاتي است كه انسان چشم به معشوق خود مي دوزد و او را مي نگرد و عاشقانه با او صحبت مي كند و نهايت عشق و عاطفه خود را در كلام و نگاه ابراز مي دارد.
زندگاني علي (ع) و زهرا (س) پر است از اين لحظات عاشقانه و شيرين.
علي (ع) مي گويد: ((دائماً به او مي نگريستم و از دلم غم و اندوهها برطرف مي شد.))
و فاطمه (س) خطاب به همسرش مي گويد:
علي جان ! جانم فداي تو ! جان و روح من سپر بلاي جان تو ! يا اباالحسن همواره با تو خواهم بود. چه در خير و نيكي به سر ببري، چه در سختي ها و بلاها گرفتار شوي، همواره با تو خواهم بود.
و چه نيكو كلام خود را به اثبات رسانيد و جان خويش را در طبق اخلاص نهاد و فدايي علي (ع) شد.

7- اهميت دادن به تفريح، مزاح و شادي در روابط

اگر چه خانه علي و زهرا، كانون ساده زيستي،‌ زهد، ايثار، انفاق، جهاد، سياست،‌ انديشه، شجاعت و هزاران فضيلت ديگر بود و اگر چه آنها مظلوم ترين انسانهاي عالم هستند و عمري پررنج و مصيبت داشتند !‌و ليكن زندگي آنان خالي از لحظات شيرين و دلپسند تفريح و شادي هم نبود. چرا كه علي (ع) و زهرا (س) هم انسانند و انسان هم به شادي و تفريح احتياج دارد،‌اما از آنجا كه علي و زهار در بالاترين مراتب انسانيت قرار دارند، تفريح و شاديشان هم متناسب با روح متكاملشان و به دور از هر گونه، افراط و تفريط است.
مروري بر چند نمونه زيبا از زندگي سراسر زيباي اين بزرگواران مؤيد مطالب فوق است :
- در شب عروسي شان، اگر چه زنان دف مي زنند و سرودهاي شاد مي خوانند، اما فضاي مجلس خالي از تكبير و سرودهاي معنوي هم نيست.
- در صحنه اي ديگر زهرا (س) را مشاهده مي كنيم كه در حضور علي (ع) با فرزندش حسين مشغول بازي كردن است و به او مي فرمايد :

انت شبيها بأبي لست شبيها بعلي
تو به پدر من پيامبر شبيهي و به پدرت علي شباهتي نداري

و اين موجب خنده و تبسم حضرت علي (ع) مي شود.
- در جاي ديگري علي (ع) و زهرا (س) را مشاهده مي كنيم كه به اتفاق به صحرا رفته اند و به هنگام خوردن خرما و در قالب گفتگو و مفاخره اي شنيدني، تفريحي شيرين و دلپسند دارند.
علي (ع) مي فرمايد: اي فاطمه ! رسول خدا ، مرا بيشتر از تو دوست مي دارد. و حضرت زهرا (س) پاسخ مي گويد: از سخن تو تعجب مي كنم ! آيا مي شود پيامبر اكرم (ص) تو را بيش از من دوست داشته باشند، در حاليكه من ميوه دل او و عضوي از پيكرش و شاخه اي از شاخسارش مي باشم و غير از من فرزندي ندارد.

پس از آن به نزد پيامبر رفتند و صحبتشان را در حضور پيامبر ادامه دادند، ابتدا فاطمه (س) پيش دستي كرده و عرض كرد:

اي رسول خدا ! كدام يك از ما دو نفر نزد تو محبوب تريم، من يا علي؟ رسول خدا (ص) فرمود:

تو به من محبوب تري و علي از تو براي من عزيزتر است !

و پس از آن باز هم علي (ع) است و زهرا (س) و مفاخره اي شيرين و شنيدني :

علي (ع) : آيا من به تو نگفتم كه فرزند فاطمه باتقوايم؟

زهرا (س) : من نيز دختر خديجه كبرايم

علي (ع) : من فخر كائناتم

زهرا (س) : من دختر كسي هستم كه نزد خدا آنچنان گرامي شد كه گويي به فاصله دو كمان يا نزديكتر نسبت به پرودگارش قرار گرفت.

علي (ع) : خدمتگزارم جبرئيل است.

زهرا (س) : خطبه ام را در آسمان، راحيل خوانده است و خدمتگرارانم گروههاي فرشتگان يكي پس از ديگري هستند.

علي (ع) : من در جايگاهي رفيع و بلند زاده شدم.

زهرا (س) : من هم در مقام والا و بلند مرتبه به ازدواج و همسري تو در آمدم...

علي (ع) : شيعيان من از دانشم مي نگارند.

زهرا (س) : ظرف دانش شيعيان من نيز از درياي علمم لبريز مي شود.

علي (ع) : من كسي هستم كه خداوند اسم مرا از اسم خود مشتق ساخته، او عالي است و من علي.

زهرا (س) : من نيز چنين ام، او فاطر است و من فاطمه.

و زندگي كوتاه علي (ع) و زهرا (س) پر است از اين قطعات تاريخي و صحنه هاي زيبا و شنيدني كه نشانگر با نشاط و زيبا بودن زندگي ايشان است عليرغم تمام مشكلات و گرفتاريهاي آنان.




http://shiaupload.ir/images/91325459237694059675.jpg (http://shiaupload.ir/images/91325459237694059675.jpg)

نرگس منتظر
24-04-2010, 19:45
http://www.nasimrezvan.com/user_upload/images/editor_photo/1211039699fatemeh-zahra.jpg


http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gifعشق یعنی ...http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gif

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gif

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gifعشق یعنی دل سپردن در الستhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gif

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gifاز می وصل الهی مستِ مستhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gif


http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gifعشق یعنی ذكر ناموس خداhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gif

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gifیا علی گفتن به زیر دست و پاhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gif


http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gifعشق یعنی جلوه صبر خداhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gif

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gifشرم ایوب نبی از مرتضیhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gif


http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gifعشق بر دلداده فرمان می‌دهدhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gif

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gifعاشق جان داده را جان می‌دهدhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gif


http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gifعشق باعث شد كه دل سامان گرفتhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gif

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gifپشت درب خانه زهرا جان گرفتhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gif


http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gifعشق یعنی انقلاب فاطمهhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gif

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gifاز كبودی چشم تار فاطمهhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gif


http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gifعشق یعنی عشق ناب فاطمهhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gif

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gifبیت الاحزان خراب فاطمهhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gif

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/parvaneh.gif

http://img.tebyan.net/small/1388/12/20100302144700739_baner.jpg

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
24-04-2010, 19:50
http://upload.tazkereh.ir/images/34371936373575415791.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/34371936373575415791.gif

ايثار نسبت به پدر و ساير اعضاى خانواده




فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام نه تنها براى افراد مستمند و بى‏چاره در خانه كمك و ايثار داشت، بلكه در داخل خانواده‏ى خود نيز ايثارگر بود و به هر يك از خانواده‏ى خود نيز ايثارگر بود و به هريك از خانواده‏ى خويش اعم از شوهر و فرزندان ايثار مى‏كرد.
فاطمه عليهاالسلام خود نمى‏خورد و على عليه‏السلام را سير مى‏كرد، و خود گرسنه مى‏ماند و درد و رنج مى‏كشيد، ولى شوهرش را متوجه نمى‏ساخت، و حتى جاهاى مجروح و متورم بدنش را كه از هجوم و ضرب مهاجمين خونخوار و منافق به خانه‏اش صورت گرفته بود، از شوهرش پوشيده داشت و على آنها را هنگام غسل دادن پيكر پاك زهرا متوجه شد.
فاطمه عليهاالسلام به فرزندان نيز ايثار داشت و شبانه روز براى آنان زحمت كشيد و دستاس نمود و با مهر و محبت بى‏نظير آنان را پرورش داد و راه و رسم پرورش فرزند را به پيروانش نشان داد. او در حالى كه مشغول كارهاى سخت و از جمله آرد كردن جو مى‏شد، از بچه‏هاى خود نيز غفلت نمى‏كرد و با آن حال به آنان مى‏رسيد و نوازش مى‏فرمود...
آرى اخلاق اصيل و واقعى، هر انسانى را در رفتار خانوادگيش بايد جستجو كرد، نه اخلاق بيرون مرزى و خارج از خانواده، كه معمولاً در چنين مواقع، حقيقت‏يابى و حقيقت‏شناسى مشكل است، و اى بسا سر از تزوير حقه‏بازى درمى‏آورد.
زهرا تجسم ايثار به خانواده و توده‏هاى جامعه بود و در اين ميان از ايثارگرى او به پدرش نبايد غفلت كرد. وى روزى از پدر بزرگوارش در منزل خود پذيرايى نمود و با پاره نانى آن حضرت را سير كرد، در حالى كه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله سه روز بود كه طعامى ميل نكرده بود و فاطمه عليهاالسلام دلش به حال پدر مى‏سوخت و از شدت عاطفه گريه مى‏كرد. (1)
از حضرت على عليه‏السلام نقل شده است:
ما مشغول كندن خندق بوديم- كه بدين وسيله از تهاجم دشمن جلوگيرى نماييم- ناگاه فاطمه عليهاالسلام به حضور پدر رسيد و پس از عرض ادب، پاره نانى را به آن حضرت تقديم داشته و گفت: پدر! اين نانها را براى حسنين پخته بودم، اينك اينها را براى تو آوردم. پيامبر خدا آن نان را گرفت و گفت: فاطمه جان! اين نخستين طعامى است، كه در طول سه روز، پدرت ميل مى‏كند. (2)
در روزگار ديگر رسول خدا به شدت گرسنه بود و نمى‏توانست تحمل كند، بدين منظور سر به بيوتات همسرانش زد، ولى چاره‏اى نشد، سپس به خانه فاطمه آمد، با كمال تأسف آنجا نيز طعامى نبود، پيامبر الهى با تمام گرسنگى از خانه دختر برگشت، در اين ميان دو عدد نان و مقدارى گوشت از يكى از همسايه‏ها به دست زهرا رسيد، آن بانوى ايثارگر آنها را در ظرفى گذاشت و يكى از فرزندانش را به دنبال پدر فرستاد و چنين گفت: سوگند به خدا، رسول خدا را بر خود و فرزندانم مقدم مى‏دارم. (3)
رسول خدا دوباره وارد خانه دختر شد و از رسيدن تحفه و طعام آگاه گشت، در اين بين فاطمه عليهاالسلام غذا را به حضور پدرش آورد، ولى دست غيبى را كه از لطف خدا سرچشمه گرفته بود، بالاى سرش ديد، زيرا ظرف غذا پر از طعام بود، همگى كنار هم نشسته، خوردند و سير شدند و سپس زنان و همسران رسول خدا و همسايه‏هاى فاطمه عليهاالسلام نيز از آن بهره‏مند گشتند. (4)
از مجموع اين قضايا نتيجه مى‏گيريم كه فاطمه عليهاالسلام به پدر و ساير اعضاى خانواده‏اش نيز فوق‏العاده ايثارگرى كرده و پيوسته براى سلامتى آنان تلاش نموده است.
حتى در تاريخ و كتب تفسير و حديث شيعه و سنى آمده است كه امام حسن و امام حسين عليهماالسلام مريض شدند، فاطمه همراه با شوهرش نذر كردند كه آن دو بزرگوار خوب شوند، آنان سه روز روزه بگيرند...
پس از شفاى فرزندان فاطمه، آن حضرت شخصاً براى شمعون يهودى كار كرد و از اجرت آن مقدارى جو گرفت و سه روز روزه گرفت. هنگام افطار غذايش را- همچون ساير اعضاى خانواده‏اش- به تربيت به مسكين، يتيم و اسير كافر داد، و سوره‏ى دهر در حق آنان نازل شد. (5)
و بدين طريق به جهان و جهانيان ثابت كرد كه وى تا چه حدى به بچه‏هايش ايثارگر است؟ و در حق ساير مردم نيز تا آنجا ايثار كرد كه سه روز گرسنگى را تحمل كرد، ولى اسير كافر را سير نمود.


http://upload.tazkereh.ir/images/34371936373575415791.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/34371936373575415791.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
24-04-2010, 20:21
http://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gif







همدردى با پدر

گاه دشمنان سنگدل، خاك، يا خاكستر بر سر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم مى‏پاشيدند، هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم خانه مى‏آمد، فاطمه عليهاالسلام خاك و خاكستر را از سر و صورت پدر پاك مى‏كرد. در حالى كه اشك در چشمانش حلقه زده بود پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم مى‏فرمود:
دخترم غمگين مباش و اشك مريز كه خداوند حافظ و نگهبان پدر توست.(1)
در يكى از روزها، ابوجهل مشتى از اراذل مكه را تحريك كرد كه به هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم در مسجدالحرام به سجده رفته بود، شكمبه‏ى گوسفندى را بياورند و بر سر حضرت بيفكنند، هنگامى كه اين كار انجام شد، ابوجهل و اطرافيان صدا به خنده بلند كردند و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم را به باد مسخره گرفتند.
بعضى از ياران، منظره را ديدند اما دشمن بيرحم چنان آماده بود كه توانائى بر دفاع نداشتند، ولى هنگاميكه اين خبر به گوش دختر كوچكش فاطمه عليهاالسلام رسيد به سرعت به مسجدالحرام آمد و آن را برداشت و با شجاعت مخصوص خودش، ابوجهل و يارانش را نفرين كرد. (2)




http://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
24-04-2010, 21:04
http://upload.tazkereh.ir/images/82424526181170337530.gif




نام : فاطمه (س)

لقب : زهرا

کنیه : ام ابیها

نام پدر : حضرت محمد (ص)

نام مادر : خدیجه کبری (س)

نام همسر: علی بن ابیطالب (ع)

لقب : زهرا،صديقه،طاهره،راضيه،مر ضيه،مباركه،بتول ( لقب زهرا از شهرت بيشترى برخوردار است. )

محل ولادت : مکه خانه خدیجه

مدت عمر : 18 سال

تاریخ شهادت : 3 جمادی الثانی سال 11 هجری

علت شهادت : صدمات وارده

نام قاتل : ثانی

محل دفن : مدینه طیبه

http://upload.tazkereh.ir/images/82424526181170337530.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
24-04-2010, 22:32
شمع 1http://upload.tazkereh.ir/images/46310686314928282327.gifشمع 2http://upload.tazkereh.ir/images/46310686314928282327.gifشمع 2

حکایاتی از آئین همسرداری وادب زهرا (س):


الف - زهرا از دیدگاه علی (ع) :

پاسخ صریح وزیبای علی (ع) به پیامبر (ص) در فردای عروسی ، فاطمه را بهترین یار ومدد کاردر طاعت حق معرفی می کند . وقتی که پیامبر (ص) از او پرسید : زهرا را چگونه یافتی ؟ عرض کرد : نعم العون علی طاعه الله . فاطمه چه خوب یاوری برای طاعت الهی است ..


شمع 1http://upload.tazkereh.ir/images/46310686314928282327.gifشمع 2http://upload.tazkereh.ir/images/46310686314928282327.gifشمع 2

نرگس منتظر
25-04-2010, 00:31
http://www.ganjafzar.com/wp-content/uploads/2008/06/70fb7e4168797c1e09199a564834a7af.jpg

http://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gifضمن تسلیت شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)http://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gif

http://upload.tazkereh.ir/images/34371936373575415791.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/34371936373575415791.gif


حضرت فاطمه زهرا (س) بلندنظری در مناعت طبع را از مادرش و سجایای ملكوتی را از پدر بزرگوارش به ارث برده است.
مسئله عبادت فاطمه برای همه مهم است، و باید از عبادت فاطمه (س) درس گرفت.

حجت‌الاسلام ‌متقی‌نیا خاطرنشان كرد:
حضرت فاطمه(س) عاشقانه خدا را عبادت می‌كرد و در سایه این عبادت استقامت در برابر مشكلات را نشان می‌داد.

ایستادگی این بانوی بزرگوار در برابر مشكلات به ‌خاطر نماز است، زیرا نماز است كه انسان را مقاوم می‌كند.


راز محبوبیت فاطمه زهرا (س) نزد خداوند در پر بودن ایمان در وجود این بانوی گرامی اسلام بود.


ویژگی‌های اخلاقی حضرت فاطمه زهرا (س) افزود:

عبادت، عفاف، پاكدامنی و همسرداری موجب شده كه ایشان بهترین الگوی زنان جامعه امروز باشند.



http://upload.tazkereh.ir/images/34371936373575415791.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/34371936373575415791.gif

نرگس منتظر
25-04-2010, 00:40
شمع 2شمع 2شمع 2شمع 2شمع 2شمع 2شمع 2شمع 2شمع 2شمع 2

یا فاطمة الزهرا
یا بنتمحمد
یا قرة عین الرسول
یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا و استشفعنا بك الى الله
وقدمناك بین یدى حاجاتنا .
یا وجیهة عندالله اشفعى لنا عندالله




http://rawalpindi.icro.ir/files/news/496396/sh_zahra_003.jpg





فاطمه زهرا علیهاالسلام
انسانى است ملكوتى و جبروتى و لاهوتى صفات.
و اوست كه میزان تام انسانیت و الگوى كامل آدمیت است
و اوست كه ام ابیها و ام الائمه است و باید بسیار قدربدانیم .

شمع 2شمع 2شمع 2شمع 2شمع 2شمع 2شمع 2شمع 2شمع 2شمع 2

نرگس منتظر
25-04-2010, 00:46
http://upload.tazkereh.ir/images/43933776071540112298.jpg


http://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gif

اي بانوي پاكي ...

عشق از تو آبرو ميگيرد و راه ما از آبروي تو روشن است .

تو معناي صداقتي ورهنماي سپيده ي راستي ...

غم فقدانت هميشه در سينه ما سنگيني ميكند و مي سوزاند ...

سالروز بازگشت فرشته ي عالم شيعه حضرت فاطمه(س)
به جمع فرشتگان خالق هستي تسليت باد ... !!!

http://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gif

نرگس منتظر
25-04-2010, 00:51
http://img.tebyan.net/big/1383/06/206116246393325012421514497555175134173166.jpg


هجوم به خانه زهرا علیهاالسلام




هنوز از وفات رسول الله‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله چند لحظه‏اى بیش نگذشته بود و وجود شریف آن حضرت كفن و دفن نشده بود كه فریب خوردگان دنیا گرد هم جمع شدند و بر خلاف وصایا و سفارشات پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به تعیین خلیفه اقدام كردند.



پس از این واقعه، براى گرفتن بیعت از حضرت على و حضرت فاطمه علیهماالسلام به طرف خانه فاطمه آمدند.

علماى متعصّب اهل سنّت كه بسیارى از حقائق را مخفى كرده‏اند، نوشته‏اند: یکی از افراد شعله‏اى از آتش در دست داشت و تهدید كرد كه اگر با ابوبكر بیعت نكنید خانه را به آتش خواهم كشید.


فاطمه علیهاالسلام فرمود: اگر چه خانه دختر رسول خدا باشد؟
او گفت: آرى.(1)


در ادامه این رویداد ابن جریر طبرى مى‏نویسد:
سبب شهادت حضرت فاطمه علیهاالسلام این بود كه قنفذ غلام عمر با غلاف شمشیر به ایشان ضربه‏اى وارد كرد كه در اثر آن فرزندش محسن را سقط كرد و دچار بیمارى سختى شد و بعد از آن به أحدى از كسانى كه او را اذیت نمودند اجازه نداد تا بر او داخل شوند.»(2)



http://img.tebyan.net/small/1388/12/20100302144700739_baner.jpg

پی‎نوشت‎ها:
1. الامامة والسیاسة، ابن قتیبه، مؤسسة الحلبى، ج1، ص18؛ العقد الفرید، ابن عبد ربّه، مطبعة الأزهریّة، ج3، ص63؛ تاریخ الامم والملوك، همان، ج3، ص202؛ شرح نهج‏البلاغة، ابن ابى الحدید، داراحیاء التراث العربى، ج2، ص56.

2. دلائل الامامة، ابن جریر طبرى، مؤسسة البعثة، ص134؛ بحارالأنوار، همان، ص170.

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
25-04-2010, 08:58
[/URL]
[URL="http://upload.tazkereh.ir/images/79586756801477271352.gif"]http://upload.tazkereh.ir/images/79586756801477271352.gif (http://shiaupload.ir/images/62750348590848608159.jpg)

(http://shiaupload.ir/images/62750348590848608159.jpg)



يكي از عاليترين الگوهاي قابل پيروي براي انسانها بويژه زنان ، حضرت صديقه طاهره ، فاطمه زهرا سلام اللّه عليها است. درباره زندگاني حضرت زهرا سلام اللّه عليها كتابهاي بسياري به رشته تحرير درآمده اما بررسي كاربردي و ارائه الگوهاي رفتاري آن حضرت كمتر موردتوجه قرار گرفته است. كه در اين مقاله به طور مختصر به برخي از آنها اشاره مي شود.

۱- محبت به فرزند:

دانشمندان علوم تربيتي مي گويند: كودكان در تمام دوران كودكي به محبت و اظهار علاقه نيازمندند. كودك مي خواهد پدرومادر او رادوست داشته باشند و نسبت به اواظهار علاقه كنند. كودك چندان توجهي به لباس ، خوراك و محل زندگي ندارد اما به اين موضوع توجه دارد كه آيا او را دوست دارند يا نه؟
درس محبت در خانه حضرت زهرا سلام اللّه عليها بطور كامل ارائه مي شد و آن حضرت كه خود ازسرچشمه محبت وعطوفت رسول خدا صلی الله عليه و اله و سلم سيراب شده و قلبش كانون محبت به همسرو فرزندانش بود در اين جهت نيز وظيفه مادري خود را به بهترين شكل انجام مي داد.
سلمان فارسي مي گويد: روزي حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه عليها راديدم، كه مشغول آسياب كردن غله است. فرزندش حسين عليه السلام به گريه افتاد و بي تابي مي كرد.عرض كردم : براي كمك به شما ، غله را آسياب كنم يا بچه را آرام نمايم؟ حضرت فرمود: من به آرام كردن فرزند اولي هستم. شما آسياب را بچرخانيد.2

۲- همبازي با فرزندان

يكي از نيازهاي طبيعي كودك، بازي كردن است كه براي او هم ورزش جسمي است و هم ورزش فكري ، موجب شادي روح و روان او شده و او را با نشاط بار مي آورد.
حضرت زهرا سلام اللّه عليها به اين نكات ظريف توجه داشت. نقل شده فاطمه سلام اللّه عليها فرزندش حسن عليه السلام را روي دست مي گرفت و بالا مي انداخت و حركت مي داد و مي فرمود:

اشبه أباك ياحسن واخلع عن الحق الرّسن
واعبد الهاً ذامنن ولاتوال ذا الاحسن

«اي حسن ، نظير پدرت باش و ريسمان ظلم از حق دور كن، و خداوندي را كه صاحب نعمت هاست پرستش كن و با افراد تيره دل دوست مباش.»

فاطمه سلام اللّه عليها حسين عليه السلام را نيز به بازي مي گرفت و با شادمان كردن او مي فرمود:
انت شبيه بأبي لست شبيهاً بعلي
«تو همانند پدرم هستي، و شبيه علي نيستي»

علي عليه السلام با شنيدن اين جمله مي خنديد و شاد مي شد.



http://upload.tazkereh.ir/images/00716514159670108213.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/00716514159670108213.jpg)

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
25-04-2010, 12:21
http://upload.tazkereh.ir/images/72557002551853309267.gif

حکایاتی از آئین همسرداری وادب زهرا (س):



الف - زهرا از دیدگاه علی (ع) :

پاسخ صریح وزیبای علی (ع) به پیامبر (ص) در فردای عروسی ، فاطمه را بهترین یار ومدد کاردر طاعت حق معرفی می کند . وقتی که پیامبر (ص) از او پرسید : زهرا را چگونه یافتی ؟ عرض کرد : نعم العون علی طاعه الله . فاطمه چه خوب یاوری برای طاعت الهی است ..


http://upload.tazkereh.ir/images/72557002551853309267.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
25-04-2010, 15:28
http://upload.tazkereh.ir/images/68240261624125059108.gif



ب - ایثار وتعاون زهرا (س) :

ایثار واز خودگذشتگی یکی از مهمترین عوامل استحکام روابط میان اعضای یک مجموعه است ، نمونه ای از ایثار وگذشت در زندگی هر انسانی نشانه بزرگی روح وعلو همت اوست . در زندگی فاطمه (س) وایثار در برابر شوی بزرگش نمونه های بارزی به چشم می خورد . هنگامی که پیامبر آندو را مشغول کار دید از آنها پرسید کدامیک از شما خسته ترید ؟ هر یک از آنها دیگری را مقدم دانسته واو را خسته از مشقت کار ذکر کرد.



http://upload.tazkereh.ir/images/68240261624125059108.gif

نرگس منتظر
25-04-2010, 22:11
http://www.shiaupload.ir/images/51558396544863086583.jpg

http://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gif

عادت به روضه کرده دلم روضه خوان کجاست

صاحب عزای فاطمه آن بی نشان کجاست

احساس می کنم کنار من نشسته است

مردی که چهار گوشه ی قلبش شکسته است

هر خیمه ای که مجلس روضه است جای اوست

مردی که ذکرهای مصیبت برای اوست

از چشمهایش خون جگرها چکیده است

اندازه ی تمام جهان داغ دیده است

با اشک او اگر دل ما شستشو شود

شاید روضه خواندن ما مثل او شود

قربان اشک روزو شبت چشم خسته ات

مولا فدای مادر پهلو شکسته ات

http://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
25-04-2010, 22:21
http://upload.tazkereh.ir/images/98399400024010405978.gif




د - تقسیم کار:

یکی از نمادهای زندگی مشترک زندگی علی (ع) وفاطمه (س) تقسیم مطلوب وظایف ناشی از زندگی مشترک بود . وقتی که پیامبر تقاضا کردند تا کارها را میان آن دو تقسیم کند ، رسول خدا (ص) کارهای خانه را به فاطمه (س) سپرد ومسئولیت خارج از منزل را به علی (ع) واگذار کرد . زهرا (س) بارها اظهار خشنودی می کرد ورضایت خود را از تقسیم ابراز می داشت .


http://upload.tazkereh.ir/images/98399400024010405978.gif

نرگس منتظر
25-04-2010, 22:23
http://www.shiaupload.ir/images/91588954672230889017.jpg

http://upload.tazkereh.ir/images/68240261624125059108.gif

باز شدن در با نام حضرت فاطمه علیها السلام


سیـّد جلیل ، علی نقی کشمیری ، فرزند صاحب کرامات باهره حاج سید مرتضی کشمیری- فرمود:
از فاضل محترم جناب آقای سیدعباس لاری شنیدم که فرمود:

دراوقات مجاورت درنجف اشرف برای تحصیل علوم دینیه ، روزی ازماه مبارک رمضان طرف عصر، خوراکی برای افطار خود تدارک کرده درحجره گذاردم و بیرون آمده در را قفل کردم .

پس ازادای نماز مغرب وعشا و گذشتن مقداری از شب ، برگشتم مدرسه برای افطار کردن، چون به درحجره رسیدم، دست درجیب نموده کلید را نیافتم .

اطراف داخل مدرسه را تفحص کردم و از بعضی طلاب که درمدرسه بودند پرسش نمودم اما کلید را نیافتم .

به واسطه فشار گرسنگی و نیافتن راه چاره ، سخت پریشان شدم ؛ ازمدرسه بیرون آمده متحیرانه درمسیرخود تا به حرم مطهر می رفتم و به زمین نگاه می کردم، ناگاه مرحوم حاج سید مرتضی کشمیری اعلی الله مقامه را دیدم .

سبب حیرتم را پرسید، مطلب را عرض کردم، سپس با من به مدرسه آمد و مقابل حجره ام فرمود:

می گویند نام مادر موسی را اگر کسی بداند و بر قفل بسته بخواند باز می شود، آیا جده ما حضرت فاطمه علیها سلام کمتر از اوست؟


سپس دست به قفل نهاد و ندا کرد : " یا فاطمة" ، قفل باز شد .


پی نوشت:
داستان های شگفت ، شهید دستغیب، صص 133 و134.


http://upload.tazkereh.ir/images/68240261624125059108.gif

نرگس منتظر
25-04-2010, 22:33
http://www.upload.tazkereh.ir/images/81710525574568130062.jpg

نرگس منتظر
25-04-2010, 22:44
http://rawalpindi.icro.ir/files/news/496396/84.jpg


http://upload.tazkereh.ir/images/34371936373575415791.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/34371936373575415791.gif
منظومه غم

http://upload.tazkereh.ir/images/34371936373575415791.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/34371936373575415791.gif

فاطمه، یادگار رسول خدا و تنها دختر اوست.
مدینه، عطر محمد(ص) را از او استشمام می کند و در خـَلق و خـُلق، به او می نگرد که « آینه مصطفی نما» است.
فاطمه ، موهبت بزرگ خدا به بشریت است .
کوثر همیشه جوشان و جاری ، و فیض گستر ابدی است.
اما بانویی است شکسته بال و پر، رنجدیده و محزون، غریب و بی پناه، و در داغ رحلت رسول خاتم، دل شکسته و مغموم.
مگر چند روزاز آن « ماتم بزرگ» ، از رحلت آخرین سفیر حق، از کوچ آخرین منادی ملکوت گذشته ، که باغ رسالت چنین خزان و گل عصمت این گونه پرپر شده است؟ مدینه، بوی غم و رنگ ماتم دارد.
آنان که در پی « چگونه زیستن » و یافتن « الگوی حیات» بودند، به فاطمه می نگریستند . فاطمه در طاعت ، خشیت ، عفاف ، حجاب و حیا، « میزان» بود.
چشمه سار حکمت و رحمت و عطوفت بود.
خشم و رضای او، میزان خشم و رضای رحمان بود، جلوه همه کمالات مکتب ، و مظهر همه خوبیهای انسان!
دختر رسالت بود ، همسر ولایت ، و مادر امامت.
بانوی بانوان جهان بود، « سیدة نساء العالمین ».
اما اینک... پس از وفات امین وحی،
در خلوت غمگین مولا، تنهاترین انیس لحظه های غربت اوست.
علی (ع) را یگانه محرم راز ، و مرهم دردهای جانگداز!
راستی ، داستان « رخ کبود» ، « بازوی ورم کرده » ، « میخ در» و « سینه مجروح» چیست که کتاب تاریخ را با غم ، رنگ زده است؟
کیست مفسر آن رازهای پنهان و دردهای نهان؟
گرچه رسول مدنی در مدینه، خفته درخاک است، اما چشم خدایی اش بصیر و بیناست ، و جسارت ها در همین مدینه، پیش چشمان بیدار رسول، شکل می گیرد.
این « مادر نمونه تاریخ » در کوچه های پر ازغربت مدینة النبی ، در پی دستی است که به یاری و حمایتش برخیزد و در جستجوی پایی است که برای احقاق حقش به راه افتد و زیانی که به دفاع از او در کام بچرخد!
سلام بر آن سینه زخمی، که بوسه گاه محمد (ص) بود و عطر بهشت را با خود داشت.
وقتی بلبلی به فراق گل مبتلا می شود،
چه می ماند، جز نالیدن و گریستن و فغان ؟
اینک، مدینه پیامبر، محل التقای این فراق ها و کانون فراق گل ها و بلبل هاست.
فاطمه، در فراق محمد سوخت،
و اینک، علی در فراق زهرا می گدازد.
و .... حسنین و زینبین، گل های نوشکفته این بوستان عرشی اشک می ریزند و عزادارند.
فراق فاطمه، تنها علی را داغدار نکرده است،
چشم فضیلت در این مصیبت عظمی می گرید ، آه از نهاد حق برمی خیزد و کوه غم بر دوش « امت رسول (ص) » سنگینی می کند.
و مدینه انس گرفته به این « محبوبه خدا» ؛ چگونه است؟
« یک طرف ، دل شکسته حسین و زینب و حسن
یک طرف علی ز رحلت تو سوگوار
رفتی ای قرار دل
ای که پر کشیده ای به سدره حضور و بارگاه نور
خانه تو مانده است،
با چهار کودک یتیم و یک علی در انتظار ....»
چگونه باور کردنی است، آن همه جفا بر آل مصطفی؟
و آن بی حرمتی به حریم فاطمه؟
هر روز، آن رسول بزرگ، هنگام عبور از برابر خانه فاطمه، به اهل آن خانه که طاهر و مطهر بودند، سلام می کرد و آیه تطهیر می خواند.
دست و سینه زهرا، بوسه گاه محمد (ص) بود،
« مودت ذی القربی» سفارش پیامبر و مزد رسالت بود،
چه زود، صاحبان هوس بر اسب فتنه سوار شدند و میراث نبوی را غارت کردند ، و ودیعه رسول را آزردند!
« بعد از آن همه شهید، بعد از آن همه سفارش اکید، آن همه حدیث و آیه، وعده و وعید، اینک اهل بیت ، مانده در کنار، بنگر این جفا به جای آن جفا، بنگر این ستم به جای آن صفا، چهره زمانه گشته شرمسار شیعیان راستین فاطمه، دل شکسته، داغدار و چشم های اشکبار...»
راستی ... قبر فاطمه کجاست؟
و چرا در مدینه، انسان زائر در می ماند که عقده دل در سوگ « بضعة الرسول» کجا بگشاید و اشک دیده، پای کدام نخل بریزد و نشان « بیت الاحزان» را از که بپرسد و در کجا ایستاده، بر « فاطمه» سلام دهد؟
در مدینه چه گذشت و اکنون چه می گذرد؟
یک سوی، جوشش صداقت و اطاعت و وفا وعشق به اهل بیت عصمت بود و شیدایی و شیفتگی سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و...
سوی دیگر ، کینه های بدر و خیبر و حنین.
و اکنون نیز مگر جز این است؟
باز هم صدای پای حمله قبایل قریش،
باز هم مدینه مانده درحصار !
« تا نسوزد دل، نریزد اشک و خون از دیده ها»
این نشانه پیوند و همدلی با فاطمه و همدردی با علی و زینب است.
نام « فاطمه» ، از تاردل ها نوای غم بر می آورد.
یاد « زهرا»، واژه های محزون وغربت زده را به « غمنامه» تبدیل می کند.
و ... « ایام فاطمیه» ، مجموعه ای است از جگرهای سوزان، چشمهای گریان، عزاداران سیه پوش، عاشقان درد آشنا، شیعیان وفادار، احساس های یتیمانه و دردهای تنهایی.
مرور اوراق کتاب تاریخ، یاد آور « رنج های شیعه » و درد و داغ « آل الله » است.
خدا را شاکریم که نعمت « غم زهرا» عطایمان کرده و ما را نمک گیر سفره « محبت اهل بیت » ساخته است. از این رو، روحمان با " اولاد علی و فاطمه " همنوایی دارد و جز از " کوثر ولایت" سیراب نمی شود و جز از " شراب مودت" جام بر نمی گیرد.
خوشیم که جرعه نوش ولاییم و اسیر سلسله غم این خاندان.
محبتمان منحصر در " ذی القربی" است.
خاندانی که هم شایسته " دوست داشتن" اند، هم اشک ریختن بر رنجهایشان و سوختن در مصیبت ها و داغ هایشان.
امروز ما ، در فاطمیه ای به وسعت ایران اسلامی، سر بر شانه " مظلومیت شیعه" می گذاریم و آرام آرام می گرییم ؛ چون شمع می سوزیم و پیوسته در پی آنیم که جواب سؤال های بی پاسخ مانده خویش را بیابیم.
می خواهیم باز هم سری به مدینه بزنیم ، بر سفینه نجات " عترت" سوار شویم و از موج ها بگذریم.
" موج فتنه ها و کینه ها فرا گرفته باز هم ،
دامن مدینه و حجاز را .
" اهل بیت " در میان موج های سهمگین ، یک " سفینه " اند، ثابت و نجابت بخش و استوار، مایه امید و رشته قرار
لیکن این سفینه نجات هم شکسته است
دست و بازوی امیر عشق بسته است
چشم روزگار، مانده همچنان در انتظار
این دل شکسته، پای خسته، بی شکیب مانده بی قرار "
و ... سوگنامه " بانوی بانوان" را نهایتی نیست.
کتاب غم وغربت زهرا، تا ابدیت و تا دامنه محشر گشوده است، تا درس های ناگفته و ناشنوده این مکتب و کتاب، به گوش همگان برسد.
پایان غم فاطمه ، صبح قیامت است و عرصات داوری خدا.
سلام بر آن" منظومه غم " که بی پایان است...
جواد محدثی



http://upload.tazkereh.ir/images/34371936373575415791.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/34371936373575415791.gif

نرگس منتظر
25-04-2010, 22:49
http://upload.tazkereh.ir/images/43933776071540112298.jpg




مصحف فاطمه«س» چيست؟

سؤال: گويند حضرت فاطمه(س) كتابي به نام مصحف دارد، كه قرآن جامع همان است، و در دست امامان(ع) دست به دست مي گشته، و اكنون در نزد حضرت مهدي آل محمد(عج) است، و هنگام ظهور، آن را آشكار مي سازد، آيا اين مصحف با قرآني كه در همه جا در دسترس ماست، فرق دارد؟

پاسخ: قرآني كه اكنون در همه جا در دسترس است، تحريف و كم و زياد نشده، بلكه همان قرآني است كه با املاء پيامبر اكرم(ص) نوشته شده و تنظيم گشته است، و شخص پيامبر(ص) در نام گذاري سوره ها و تقسيم قرآن به 114 سوره، و تنظيم آن به همين صورت فعلي نظارت كامل داشته است.
ولي مصحف فاطمه زهرا(س) كتاب ديگر با محتواي ديگر است، و هيچ گونه تضادي با قرآن ندارد. توضيح اين كه، مطابق روايات، مصحف فاطمه(س) كتاب مخصوصي است با مطالبي كه آن مطالب از ناحيه فرشته مخصوص يا جبرئيل به حضرت فاطمه(س) القاء شده، و حضرت علي(ع) آن را نوشته و تدوين كرده است، در اين كتاب سخني از حلال و حرام نيست، بلكه مشتمل بر حوادث غيبي آينده و اسرار آل محمد(ص) است، و در نزد امامان(ع) دست به دست مي گشته، و اكنون در نزد حضرت مهدي(عج) است و هنگام ظهور آن را آشكار مي سازد، بنابراين نسبت فوق نارواست.

در اين راستا نظر شما را به چند روايت زير جلب مي كنيم

1 - شيخ كليني به سند خود از ابوعبيده نقل مي كند: كه يكي از اصحاب از امام صادق(ع) پرسيد:
«مصحف فاطمه(س) چيست؟»
امام صادق(ع) پس از سكوت طولاني فرمود: «فاطمه(س) 75 روز بعد از رسول خدا(ص) زنده بود، و در اين ايام از فراق پدر، بسيار غمگين بود.
جبرئيل نزد فاطمه(س) مي آمد، و او را دلداري مي داد و احوال و مقام هاي پدرش را براي او بيان مي كرد، و از حوادث آينده و غيبي در مورد ظلم هاي دشمنان به فرزندانش به او خبر مي داد، حضرت علي(ع) آن مطالب را مي نوشت، و آن (مجموعه) نوشته شده، همان مصحف
فاطمه(س) است.


http://upload.tazkereh.ir/images/00716514159670108213.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/00716514159670108213.jpg)

نرگس منتظر
25-04-2010, 22:50
http://upload.tazkereh.ir/images/79586756801477271352.gif (http://upload.tazkereh.ir/images/79586756801477271352.gif)






http://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gif




روزي يكي از شاگردان امام صادق(ع) به نام حماد بن عثمان در محضر آن حضرت بود، سخن از مصحف فاطمه(س) به ميان آمد، حماد مي گويد:

از آن حضرت شنيدم درباره مصحف فاطمه(س) چنين فرمود: «هنگامي كه رسول خدا(س) رحلت كرد، فاطمه(س) بسيار اندوهگين شد كه اندازه آن را كسي جز خدا نداند، در اين هنگام فرشته اي به حضور فاطمه(س) مي آمد، فاطمه(س) را دلداري مي داد، و با او هم سخن مي شد، فاطمه(س) حاضر شدن فرشته را احساس مي كرد، و صدايش را مي شنيد، ماجرا را به حضرت علي(ع) خبر داد،
حضرت علي(ع) به فاطمه(س) فرمود:
«وقتي كه حضور فرشته را احساس كردي و صدايش را شنيدي، به من بگو.»
آنگاه فاطمه(س) به حضرت علي(ع) خبر مي داد، حضرت علي(ع) نزد فاطمه (س) مي آمد و هرچه (از فاطمه يا از فرشته) مي شنيد، مي نوشت.
تا آن كه از آن نوشته ها مجموعه اي به نام مصحف، تدوين شد، در آن مصحف چيزي از حلال و حرام نيست، بلكه در آن از حوادث (غيبي) آينده، خبر داده شده است.»

3 - امام صادق(ع) در سخن ديگري فرمود:
«مصحف فاطمه(س) در نزد ما است، معتقد نيستم كه در آن، چيزي از قرآن باشد، آنچه را كه مردم به آن نياز دارند در اين وجود دارد، و ما به كسي احتياج نداريم، در آن مصحف، حتي مجازات يك تازيانه و نصف تازيانه و يك چهارم تازيانه و جريمه خراش هست.»

4 - امام صادق(ع) در ضمن گفتار و احتجاج در رد مخالفان فرمود:
«اگر آنها راست مي گويند، مصحف فاطمه(س) را كه وصيتش در آن است، و سلاح پيامبر(ص) نيز همراه آن است بيرون آورند.»4 يعني مصحف فاطمه(س) در نزد ما است، و وصيت حضرت زهرا(س) كه در آن مصحف ذكر شده مخالفان را تكذيب مي كند.

5 - فضيل بن سكره مي گويد:
به محضر امام صادق(ع) شرفياب شدم، به من فرمود:
آيا مي داني كه اندكي قبل چه چيزي را مطالعه مي كردم؟
گفتم: نه،
فرمود: به كتاب فاطمه (س) مي نگريستم، نام همه سلاطين كه در زمين فرمان روايي مي كنند و همچنين نام پدران آنها در آن، ذكر شده است، ولي من از نوادگان امام حسن(ع) (و زمامداري آنها) چيزي را در مصحف نديدم.»

از اين روايات فهميده مي شود، كه مصحف فاطمه(س) كتابي غير از قرآن است، و حاوي مطالبي از اخبار آينده و اسراري است كه توسط جبرئيل يا فرشته ديگر به حضرت فاطمه(س) القاء شده، و نيز مشتمل بر وصيت حضرت زهرا(س) مي باشد كه حضرت علي(ع) آن مطالب را تنظيم و تدوين نموده است، و اين مصحف در نزد امامان(ع) مي باشد.
بنابراين آنچه بعضي به شيعه نسبت داده اند كه مصحف فاطمه(س) در نزد شيعيان همان قرآن حقيقي است و امام عصر(عج) هنگام ظهور، آن را آشكار مي كند، و آن غير از اين قرآني است كه در دست رس مسلمانان مي باشد، نسبت بيهوده و ناروا است.

:پي نوشت ها
1- اصول كافي، ج1، ص241، حديث.50
2- همان، ص240، حديث.2
3- همان، حديث.3
4- همان، ص241، حديث.4
5- همان، ص242، حديث8
به نقل از: پاسدار اسلام- ش246


http://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
26-04-2010, 02:04
http://upload.tazkereh.ir/images/51818330557320122546.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/51818330557320122546.gif

ذ - محبت به همسر (رعایت یکدیگر ) :

پیامبر اکرم (ص) بارها دختر وداماد گرامی اش را به محبت یکدیگر سفارش می فرمود . روزی به زهرا فرمودند : دخترم شوهر تو بهترین همسرهاست تو را از نافرمانی او بر حذر می دارم . سپس به علی (ع) فرمود : علی جان به همسرت مهربانی کن زیرا فاطمه پاره تن من است . رنج او رنج من است وشادی او خشنودی من است .

ه - رازداری زهرا (س):

روزی فاطمه (س) به حضورپدرش رسید در حالیکه آثار ضعف وگرسنگی از چهره فرخنده اش نمایان بود . رسول خدا (ص) با مشاهده این حالت دستهایش را به سوی آسمان بلند نمود وگفت : خدایا گرسنگی فرزندم را به سیری تبدیل کن ووضع او را سامان بده .

آری زهرا (س) از فقر خانه علی شکوه نمی کند وپیامبر بدون اینکه زهرا سخنی یه او بگوید از ضعف وگرسنگی او باخبر می شود . که این خود یکی از نمونه های پایبندی یه اساس واسرار خانواده است .


http://upload.tazkereh.ir/images/51818330557320122546.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/51818330557320122546.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
26-04-2010, 02:58
http://upload.tazkereh.ir/images/86070277442870788278.gif

ز- فداکاری وصبر بر فقر :

صبح یکی از روزها که علی (ع) وفاطمه در کنار هم بودند علی (ع) برای رفع گرسنگی شدید خود از همسرش غذایی را طلب کرد . زهرا (س) گفت : خود دو روز است که چیزی نخورده ام وهر چه در خانه بود برای شما وفرزندان آورده ام .

علی (ع) فرمود : چرا مرا از این امر آگاه نساختی ، تا برای تهیه غذا اندیشه کنم . زهرا (س) پاسخ داد : از خدای خود شرم کردم که چیزی از تو بخواهم که انجام آن برای تو دشوار باشد .

ح - نگاه شفا وروح بخش :

امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند : هیچ گاه فاطمه از من نرنجید. واو نیز هرگز مرا نرنجاند . او را به هیچ کاری نرنجاند. او را به هیچ کاری مجبور نکردم . وهر گاه بصورت ورخساره اش نظاره می کردم تمام غصه های من برطرف می شد . ودردهایم را فراموش می کردم . بخدا قسم هرگز کاری نکردم که فاطمه خشمگین شود . او نیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد . آری فاطمه (س) برای ایجاد یک محیط آرام وبا صفا در درون خانه بود وآنچه می گفت در جهت اهداف همسر فداکار ودلاورش بود .


http://upload.tazkereh.ir/images/86070277442870788278.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
26-04-2010, 08:33
http://upload.tazkereh.ir/images/52111926230178541945.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/52111926230178541945.jpg)


شوهرداري

براي زن بزرگترين موفقيت وارزش اين است كه در شئون گوناگون زندگي، خشنودي همسرش را به دست آورد و ازهرگونه عملي كه موجب ناراحتي شوهر مي گردد پرهيز نمايد. حضرت علي عليه السلام مي فرمايند: «جهاد زن، خوب شوهرداري است» زن براي اينكه بتواند در اين جهاد پيروزمند باشد بايد تمام سعي و تلاش خود را بكار گيرد تا خانه رامحل آرامش مرد قرار دهد.

شوهرداري حضرت زهراي مرضيه سلام اللّه عليها بهترين الگو براي زنان مسلمان است. رفتار حضرت زهرا سلام اللّه عليها با شوهر در عالي ترين مرحله صفا و مهرباني بود. نه تنها هرگز خاطر شوهر رانرنجاند بلكه ياوري مهربان براي او بود.
حضرت علي عليه السلام مي فرمايند: «سوگند به خدا، من زهرا سلام اللّه عليها را تا آن زمان كه خداوند او را به سوي خود برد، خشمگين نساختم و در هيچ كاري موجب ناخشنودي او نشدم. او نيز هيچ گاه مراخشمگين نكرد و عملي از او سرنزد تا باعث ناخشنودي من شود.4
و هم چنين نقل است كه امام علي عليه السلام فرمود:
«هرگاه به چهره ي او«زهرا سلام اللّه عليها » نگاه مي كردم هرگونه غم واندوه از من برطرف مي شد»۵

هماهنگي با شوهر

پس از ماجراي تلخ سقيفه، سران سقيفه براي جلب افكار عمومي مردم به فكر چاره افتادند تا به گونه اي كه از حضرت زهرا سلام اللّه عليها دلجويي نمايند كه اجازه ملاقات مي خواستند. اما فاطمه زهرا سلام اللّه عليها هرگونه پيشنهادي را رد مي نمود و موضع اعتراض و سكوت و بيزاري را ادامه مي داد.
روزي امام علي عليه السلام وارد منزل شد و فرمود: فاطمه جان خليفه و عمر در پشت درب منزل ،منتظر اجازه ورود مي باشند، تا نظر شما چه باشد. حضرت زهرا سلام اللّه عليها فرمودند: «علي جان خانه، خانه ي توست و من همسر تو مي باشم هر آنچه مي خواهي انجام ده.»۶

http://upload.tazkereh.ir/images/64185023009972900295.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/64185023009972900295.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
26-04-2010, 08:33
http://upload.tazkereh.ir/images/33977126974335580983.gif (http://upload.tazkereh.ir/images/33977126974335580983.gif)


حوصله

فاطمه سلام اللّه عليها در ياد دادن مسائل دين به ديگران از حوصله و پشتكار فراواني برخوردار بود. روزي زني نزد او آمد وگفت:

مادري پير دارم كه در مورد نماز خود اشتباهي كرد. و مرا فرستاده تا از شما مسئله اي را بپرسم.حضرت زهرا سلام اللّه عليها سؤال او را پاسخ فرمود، زن براي بار دوم وسوم مسئله اي پرسيد و پاسخ شنيد اينكار تا ده بار تكرار شد و هر بار آن بانوي بزرگوار ، سؤال وي راپاسخ فرمود.

زن از رفت و آمدهاي پي در پي شرمگين شد و گفت: ديگر شما را به زحمت نمي اندازم.

فاطمه سلام اللّه عليها فرمود: باز هم بيا و سوالهايت را بپرس ، تو هر قدر سؤال كني من ناراحت نمي شوم. زيرا از پدرم رسول خدا صلی الله عليه و اله و سلم شنيدم كه فرمود: روز قيامت علماي پيرو ما محشور مي شوند و به آنها به اندازه دانش شان خلعت هاي گرانبها عطا مي گردد واندازه پاداش به نسبت ميزان تلاش است كه براي ارشاد و هدايت بندگان خدا نموده اند.7

فاطمه سلام اللّه عليها و علي عليه السلام

فاطمه كسي است كه با نه سال زيستن همگام با علي عليه السلام ، درگام گام علي عليه السلام و لحظه لحظه علي عليه السلام ، و تنفس علي عليه السلام و سرنوشت علي عليه السلام تاثيري جاودانه و ملموس مي كند.

فاطمه سلام اللّه عليها كسي است كه تبسم را برلبان علي عليه السلام نقش مي بندد.
فاطمه سلام اللّه عليها التيام بخش جگرف دندان خورده علي عليه السلام است.
فاطمه عصاره مظلوميت علي عليه السلام است.





http://upload.tazkereh.ir/images/65887045067538079120.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/65887045067538079120.jpg)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
26-04-2010, 09:51
بسم الله الرحمن الرحیم




زیارت نامه






حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها




يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ

صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ

أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ


وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّهُ‏ فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا

لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِكِ‏

اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّهِ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكِ

يَا بِنْتَ حَبِيبِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَلِيلِ اللَّهِ‏

السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ صَفِيِّ اللَّهِ



السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَمِينِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللَّهِ‏ السَّلاَمُ

عَلَيْكِ يَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلاَئِكَتِهِ‏

السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِيَّةِ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ

الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللَّهِ

وَ خَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ‏

السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ




السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ

السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّكِيَّةُ





السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ

السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا التَّقِيَّةُ النَّقِيَّةُ السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ

السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ

السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ

السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ

صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكِ وَ عَلَى رُوحِكِ وَ بَدَنِكِ‏

أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ وَ أَنَّ مَنْ سَرَّكِ فَقَدْ سَرَّ رَسُولَ اللَّهِ

صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏

وَ مَنْ جَفَاكِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏

وَ مَنْ آذَاكِ فَقَدْ آذَى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏

وَ مَنْ وَصَلَكِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏

وَ مَنْ قَطَعَكِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏

لِأَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّذِي بَيْنَ جَنْبَيْهِ كَمَا قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏

أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلاَئِكَتَهُ أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ سَاخِطٌ عَلَى مَنْ

سَخِطْتِ عَلَيْهِ‏

مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ مُوَالٍ لِمَنْ وَالَيْتِ مُعَادٍ لِمَنْ عَادَيْتِ‏ مُبْغِضٌ لِمَنْ

أَبْغَضْتِ مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ وَ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً وَ حَسِيباً وَ جَازِياً وَ مُثِيباً

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
26-04-2010, 09:53
زیارت حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها



اى آن كه خدايى كه تو را خلق كرد پيش از خلقت بيازمود و در آن آزمايش بر هر گونه بلا و مصيبت تو را شكيبا و بردبار گردانيد

و ما چنين پنداريم كه دوستان شما هستيم و مقام بزرگى شما را تصديق مى‏كنيم و بر هر دستور و تعليمات الهى كه پدر شما و وصيّش كه درود حق بر او

و آلش باد براى ما آورد صبور و مطيع خواهيم بود

پس ما درخواست مى‏كنيم هرگاه كه مصدق و مؤمن به شما هستيم كه ما را بواسطه اين تصديق به رسول و وصيش خدا به شما ملحق فرمايد

تا به ما مژده رسد كه بواسطه دوستى شما ما را از گناهان پاك سازد

سلام بر تو اى دختر رسول خدا سلام بر تو اى دختر پيغمبر خدا

سلام بر تو اى دختر حبيب خدا سلام بر تو اى دختر دوست خاص خدا

سلام بر تو اى دختر بنده خالص خدا سلام بر تو اى دختر امين خدا سلام بر تو اى دختر بهترين خلق خدا

سلام بر تو اى دختر بهترين پيغمبران و رسولان و فرشتگان خدا

سلام بر تو اى دختر بهترين خلق سلام بر تو اى سيده زنان عالم از اولين و آخرين

سلام بر تو اى زوجه ولى خدا (امير المؤمنين) و بهترين تمام خلق بعد از رسول خدا

سلام بر تو اى مادر حسن و حسين دو سيد جوانان اهل بهشت


سلام بر تو اى صديقه طاهره كه به راه دين شهيد گرديدى

سلام بر تو اى آنكه خدا از تو خوشنود و تو از خدا خوشنودى

سلام بر تو اى صاحب فضيلت‏و پاكيزه صفات سلام بر تو اى انسيه حوراء

سلام بر تو اى ذات متقى پاك گوهر سلام بر تو اى آنكه به الهام خدا دانا بودى

سلام بر تو اى مظلوم (و داراى عصمت) كه حق تو را غصب كردند

سلام بر تو اى ستم كشيده و مقهور دشمنان دين

سلام بر تو اى فاطمه دختر رسول خدا و رحمت و بركات حق بر تو باد

درود خدا بر تو و بر جسم و جان تو باد


گواهى مى‏دهم كه چون تو از جهان رفتى با مقام يقين و دليل روشن از جانب پروردگار بودى و هر كه تو را مسرور و شاد ساخته

رسول خدا كه درود خدا بر او و آلش باد را شاد ساخته

و هر كه در حق تو جفا و ظلم كرد به رسول خدا كه درود خدا بر او و آلش باد ظلم و جفا كرده

و هر كه تو را آزرده كرد رسول خدا كه درود خدا بر او و آلش باد را آزرده است

و هر كه به تو پيوست به رسول خدا كه درود خدا بر او و آلش باد پيوسته

و هر كه از تو بريده از رسول خدا كه درود خدا بر او و آلش باد بريده است

زيرا تو پاره تن پيغمبر و روح مقدس آن بزرگوارى

خدا را گواه مى‏گيرم و رسول او و فرشتگان را كه من از آن كس راضيم كه شما از او راضى هستيد و خشمگينم از هر كه شما از او خشمگين هستيد

بيزارم از آنكه شما از او بيزاريد دوستم با آن كه شما با او دوستيد و دشمنم با هر كه شما با او دشمنيد

ناراضيم از هر كه شما از او ناراضى هستيد و محبوب من است هر كه محبوب شماست و بر صدق گواهى من خدا كافى است

كه گواه و محاسب و جزا دهنده و ثواب بخشنده است.

خدا را گواه مى‏گيرم و پيغمبران و فرشتگان را خدا را گواه مى‏گيرم و فرشتگان را كه من دوستم با دوستان شما

و دشمنم با دشمنان شما و با هر كه محاربه كند با شما محاربم

من اى مولاى من به مقام عصمت و عظمت تو و پدر بزرگوارت و شوهر و فرزندانت كه پيشوايان دين منند يقين دارم

و به ولايت و امامت شما ايمان دارم و ملتزم اطاعت شما هستم

گواهى مى‏دهم كه دين همان است كه آنها راست و حكم خدا همان حكم است كه آنها كنند و آنها حكم خدا را البته به خلق رسانيدند

و امت را به راه خدا به طريق حكمت و برهان و پند و اندرز نيكو دعوت كردند و از ملامت لائمان نينديشيدند

و درود بر تو و بر پدر بزرگوار و شوهر و ذريه و فرزندانت كه امامان پاك گوهرند اى پروردگار درود فرست بر محمد (ص) و اهل بيتش

و درود فرست بر بتول طاهره و صديقه معصومه باتقواى پاكيزه روح

كه از خدا راضى است و خدا از او راضى است پاك گوهر با رشد و هدايت و مظلوم و مقهور امت كه حقش را غصب

و ارثش را منع كردند و استخوان پهلويش را شكستند و به شوهرش ستم نمودند و فرزندش را شهيد كردند

اى خدا فاطمه دخت رسول توست و پاره تن و باطن قلب و جگر گوشه پيغمبر توست

تحيت و درود از توبر او باد و او تحفه گرانبهاى توست كه خاصه به وصى رسولت اعطا فرمودى و حبيب حضرت مصطفى و قرين حضرت مرتضى

و بزرگ زنان عالم و بشارت دهنده اولياء و ملازم ورع و زهد

و سيب باغ فردوس و بهشت خلد تو مولدش را به شرف زنان بهشتى شرافت دادى

و انوار ائمه طاهرين را از نسل پاك او مقرر داشتى و در برابرش پرده نبوت را بياويختى

پروردگارا درود فرست بر او درودى كه مقامش نزد تو بيفزايد و نزد تو شرافت يابد و از مقام رضا و خشنوديت منزلت گيرد از ما تحيت و سلام به روح پاك آن بزرگوار برسان

و بواسطه دوستى و محبت او ما را فضل و احسان و رحمت و مغفرت كرامت فرما كه تو اى خدا داراى مقام عفو با لطف و كرامتى



السلام علیک یا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ارواحنا فداه

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم واحشرنا معهم و لعن اعدائهم اجمعین

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
26-04-2010, 09:54
ـ حضرت زهرا در سوگ مادر

چون ایام سخت و طاقت فرسای محاصره‌ی اقتصادی و سیاسی شعب پایان یافت رنجها و غصه‌های وارده بر پیکر مطهر خدیجه کبری امکان زندگی را از او سلب کرد و بانوی خردسالش را در میان انبوهی از غم بی مادری تنها گذاشت،‌این اندوه از یک سوی و از دست دادن بزرگ پرچمدار حمایت از رسول خدا(ص) حضرت ابوالائمه ابوطالب (علیه‌السلام) از سوی دیگر به حدی بر رسول خدا (ص) و جامعه‌ی نوپای اسلام سخت و سنگین بود که آن سال را «عام حزن» نامیدند.
آن بانوی یگانه در فقدان مادر فوق‌العاده بی تاب بود و لحظه‌ای از گریه و ناله نمی‌ایستاد. ماجرا را از زبان جگر گوشه‌اش حضرت صادق(علیه‌السلام) می‌شنویم: «هنگامی که حضرت خدیجه دار فانی را وداع گفت دخترش حضرت فاطمه به سراغ رسول خدا (ص) آمده و با تمام غم و غصه به دور او می‌چرخید و می‌پرسید: ای رسول خدا مادرم کجاست؟ در حالی که پیامبر الهی جواب نمی‌داد، فاطمه علیها‌السلام مرتب به دور آن حضرت می‌گردید و سؤال می‌کرد: مادرم کو؟ رسول خدا متحیر بود که چگونه پاسخ فاطمه را بدهد و خبر وفات حضرت خدیجه را برای دخترش بازگو کند.
در این هنگام جبرئیل نازل شد و عرض کرد:‌یا محمد! خداوند می‌فرماید: به فاطمه سلام مرا برسان و بگو:‌ مادرت در یک ساختمان زیبا در بهشت که بنای اصلی آن از مروارید و ستونهایش از یاقوت سرخ است در میان آسیه و مریم جای دارد.
فاطمه (علیها‌السلام) چون این پیام الهی را شنید گفت: خداوند خود سلام است و سلام از سوی اوست و سلام به سوی او باز می‌گردد.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
26-04-2010, 09:55
حضرت فاطمه علیها‌السلام, هجرت و جلای وطن

هجرت از دیار و عشیره برای ترویج دین الهی سیره و سنت سفیران الهی است. لذا رسول خدا (ص) به دستور خداوند عزوجل همانند حضرت ابراهیم و موسی (علیهما‌السلام) مأمور به ترک وطن (مکه) و هجرت به سوی مدینه شد. در پی این پیام الهی رسول خدا(ص) در تاریکی شب مخفیانه و بدور از چشم دشمنان شهر مکه را به قصد مدینه ترک فرمودند. و حضرت علی (علیه‌السلام) آن شب به دستور رسول خدا(ص) دست از جان برشست و جان به رضای خدا فروخت و بر بستر پیامبر آرمید تا رسول خدا (ص) از شر مشرکین مکه جان به سلامت برد.
فردای آن روز امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) طبق مأموریتی که از سوی رسول خدا داشت امانت‌های مردم را ـ که در نزد رسول خدا به امانت گذاشته بودند ـ به صاحبانش برگرداند و مهیای هجرت به سوی یثرب شد و به همراه حضرت فاطمه دخت گرامی رسول خدا (ص) و مادرش فاطمه بنت اسد، و فاطمه بنت زبیر بن عبدالمطلب و فاطمه بنت حمزه و ایمن و ابو واقد لیثی در روز روشن و مقابل دیدگان قریش از شهر مکه خارج شدند.
قریش هشت نفر از شجاعان و تک سواران خود را در تعقیب امام فرستادند، و در بین راه با حضرت ،‌رودررو شدند. امام (علیه‌السلام) رئیس و بزرگ آنان را همچون دیگر سران کفر و ضلالت به کام مرگ سپردند و بقیه از رعب و وحشت فرار را بر قرار ترجیح دادند. امام علی (علیه‌السلام) و همراهانش به مسیر ادامه دادند و در قبا به حضرت رسول خدا(ص) که منتظر آنان بودند ملحق شدند.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
26-04-2010, 09:56
مهریه حضرت زهرا(س)

گرچه مهریه ظاهری حضرت زهرا (س) را که نبی گرامی اسلام معین نمود, مورخین پانصد درهم نوشته‌اند. ولی از آنجا که قبلاً هم ذکر شد ازدواج حضرت امیر و حضرت زهرا (علیها‌السلام) قبل از اینکه در عالم ظاهر منعقد شود و در عالم عرش ربوبی این دو زوج به عقد هم درآمده بودند و خدا خود ولی این عروس و داماد بود،‌پیداست که مهر واقعی و معنوی حضرت زهرا هم به دست خداست و او خود عهده دار پرداخت این مهر می‌باشد. چرا که علی (علیه‌السلام) آن یگانه مرد روزگار و جان باخته‌ی احمد مختار جان خویش را در راه خدا و ‌دین و رسول خدا در معرض معامله با خدا قرار داد و در این سودا،‌مرضات و رضوان الهی را که سنگین بهاترین کالاست خریدار شد، پس بر خداوند متعال است که تمام امورات حضرت علی (علیه‌السلام) را عهده دار و ضامن باشد.
در خصوص مهر آسمانی حضرت زهرا (س) روایات متعددی وارد شده است در برخی از آنها مهریه حضرت کل دنیا و در برخی نصف و در برخی یک پنجم دنیا ... ذکر شده است که به استناد این روایات منکرین ولایت حضرت امیرمؤمنان و ائمه هدی تصرف و حتی راه رفتنشان بر روی کره‌ی خاکی غصب و معصیت می‌باشد.
در احادیثی هم مهریه حضرت شفاعت گناهکاران امت رسول الله (صلی الله علیه و آله) بیان شده است.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
26-04-2010, 12:32
http://upload.tazkereh.ir/images/76169292285061101040.gif

ط- تقویت روانی شوهر مجاهد :

هنگامی که علی (ع) از جبهه باز می گردد. فاطمه (س) به استقبال اومی رود وبا رویی گشاده ولبخند حاکی از رضایت وافتخار به او مینگرد ، لباس وشمشیر خون آلود او را می شوید واز حوادث میدان جنگ می پرسد . وبدین وسیله نقش خود را در جهاد سرنوشت ساز اسلام ودر تقویت روانی شوی مجاهدش ایفا می کند .

ی - تسلیم اختیارات شوهر :

خلیفه اول ودوم چندین بار تقاضای ملاقات حضرت فاطمه (س) کرده بودند وفاطمه نپذیرفته بودند . علی (ع) در آخرین روزهای واپسین عمر زهرا (س) نزد او آمد وتقاضای آنان را برای ملاقات با فاطمه بازگو کرد واز او اجازه خواست . زهرا (س) چنین گفت : خانه از آن شما ودر اختیار شمایم آنچه خود صلاح می دانی عمل کن

ک - محبت به همسر :

روزی پیامبر از فاطمه سلام الله پرسید شوهرت با تو چگونه است ؟ فاطمه (س) عرض کرد: خوب است اما زنان قریش مرا با ازدواج با کسی که دستش از مال دنیا خالی است سرزنش می کنند . پیامبر فرمود : دخترم شوهر تو بهترین همسرهاست . به او محبت کن ! تو را از نافرمانی او برحذر می دارم .


http://upload.tazkereh.ir/images/76169292285061101040.gif

نرگس منتظر
26-04-2010, 12:38
http://upload.tazkereh.ir/images/96303854113744172292.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/96303854113744172292.jpg)



http://upload.tazkereh.ir/images/86214045754907835882.gif
بهترین بانو


حضرت فاطمه علیهاالسلام ، ویژگی های زیادی داشتند.
در بین این امتیازها که از سوی خداوند به ایشان داده شده است، یک ویژگی از همه جالب تر و مهم تر است و آن «بهترین بانو» بودن ایشان است؛

یعنی ایشان بهترین خانم از میان تمام خانم هایی است که تا کنون متولد شده اند و نیز تمام آن هایی که در آینده متولد می شوند.

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله با اعلام این مقام الهی، ایشان را به همه مسلمانان معرفی کردند و فرمودند:


parandeh«فاطمه علیهاالسلام ، سرور زنان دنیاست».parandeh2



http://upload.tazkereh.ir/images/86214045754907835882.gif

نرگس منتظر
26-04-2010, 12:47
http://www.ganjafzar.com/wp-content/uploads/2008/06/70fb7e4168797c1e09199a564834a7af.jpg


سیماى حضرت فاطمه علیهاالسلام
در روز قیامت


چهره مقدس و ملكـوتى فاطمه زهرا علیهاالسلام در تاریخ اسلام آنقدر تابناك و روشـن است كه چنـدان به تحقیق و بـررسـى نیاز نـدارد، اما با تـوجه به ایام شهادت آن بزرگوار شایسته است اندكى درباره فضایل حضـرتـش گفتگـو كنیـم. بـر ایـن اسـاس، به سـراغ روایات نـورانـى معصـومان علیهم السلام مـىرویـم تا بـا مقام و جایگاه آن حضـرت در قیامت آشنا شویم.

كیفیت برانگیخته شدن
برانگیخته شـدن و رستاخیز از لحظات بسیار سخت و وحشتناك آینـده بشر است، زمانى كه معصـومین علیهم‌السلام همـواره بدان مىاندیشند و گاه از خوف آن بیهوش مىشدند. فاطمه صلوات الله علیها نیز چنیـن بود و بیشتر به آن زمان مـىاندیشید.

فكر زنده شدن، عریان بـودن انسان‌ها در قیامت، عرضه شـدن به محضـر عدل الهى و... او را در انـدوه فـرو مـىبـرد. امیـرمـومنـان علـى علیه السلام مـىفـرمـایند:

"روزى پیامبر خـدا صلی الله علیه و آله بـر فاطمه علیهاالسلام وارد شـد و او را انـدوهناك یـافت. فـرمـود: دختـرم! چـرا انـدوهگینى؟

فاطمه علیهاالسلام پاسخ داد: پدر جان! یاد قیامت و برهنه محشـور شدن مردم در آن روز، رنجم مىدهد.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمـود: آرى دخترم! آن روز، روز بزرگـى است. اما جبرئیل از سوى خداوند برایم خبر آورد مـن اولین كسى هستم كه برانگیخته مىشـوم. سپس ابراهیـم و آنگاه همسرت على بـن ابىطالب. پـس از آن، خـداونـد جبـرئیل را همـراه هفتاد هزار فـرشته به سـوى تـو مىفرستد. وى هفت گنبد از نـور بر فراز آرامگاهت برقرار مىسازد.

آنگـاه اسـرافیل لبـاس‌هاى بهشتـى بـرایت مـىآورد و تـو آنها را مـىپـوشـى. فـرشته دیگرى به نام زوقائیل مركبـى از نـور بـرایت مىآورد كه مهارش از مروارید درخشان و جهازش از طلاست. تـو بر آن مركب سـوار مىشـوى و زوقائیل آن را هدایت مـىكنـد. در ایـن حال هفتاد هزار فرشته با پرچم‌هاى تسبیح پیشاپیـش تـو راه مىروند.

اندكـى كه رفتـى، هفتاد هزار حـورالعیـن در حالى كه شادمانند و دیدارت را به یكـدیگر بشارت مىدهند، به استقبالت مـىشتابند. به دست هر یك از حـوریان منقلـى از نـور است كه بـوى عود از آن بـرمىخیزد... آنها در طرف راستت قرار گرفته، همراهت حركت مـىكنند.

هنگامـى كه به همان انـدازه از آرامگاهت دور شـدى، مریـم دختـر عمران همراه هفتاد هزار حـورالعیـن به استقبالت مـىآید و بر تـو سلام مىگـوید.
آنها سمت چپت قرار مىگیرند و همراهت حركت مىكنند. آنگـاه مادرت خـدیجه، اولیـن زنـى كه به خـدا و رسـول او ایمان آورد، همراه هفتاد هزار فرشته كه پرچم‌هاى تكبیر در دست دارنـد، به استقبالت مىآیند.
وقتـى به جمع انسان‌ها نزدیك شدى، حـواء با هفتاد هزار حـورالعیـن به همراه آسیه دختر مزاحـم نزدت مىآید و با تـو رهسپار مـىشـود.




http://upload.tazkereh.ir/images/00716514159670108213.jpg

نرگس منتظر
26-04-2010, 12:50
http://upload.tazkereh.ir/images/86214045754907835882.gif


حضـور فاطمه در میان مردم
فاطمه جان، هنگامى كه به وسط جمعیت حاضـر در قیامت مـىرسى، كسـى از زیر عرش پـروردگار به گـونه‌اى كه تمام مردم صدایش را بشنوند، فریاد مـىزنـد: چشم‌ها را فـرو پوشانید و نظرها را پایین افكنید تا صـدیقه فـاطمه، دخت پیـامبـر صلی الله و علیه و آله و همـراهـانـش عبـور كننـد.

پـس در آن هنگـام هیچ كـس جز ابـراهیـم خلیل الـرحمان و علـى بـن ابـى طـالب علیهماالسلام و... به تـو نگـاه نمـىكنند.

جابربـن عبدالله انصارى نیز در حدیثى از پیامبر خدا صلى الله و علیه و آله این حضور را چنین توصیف مىكند:

روز قیامت دختـرم فاطمه بـر مركبـى از مـركب‌هاى بهشت وارد عرصه محشر مـىشـود. مهار آن مركب از مرواریـد درخشان، چهار پایـش از زمرد سبز، دنباله‌اش از مشك بهشتى و چشمانـش از یاقوت سرخ است و بر آن گنبدى از نور قرار دارد كه بیرون آن از درونـش و درون آن از بیرونـش نمایان است.
فضاى داخل آن گنبـد انـوار عفـو الهى و خارج آن پرتـو رحمت خـدایـى است. بر فرازش تاجـى از نـور دیـده مـىشـود كه هفتاد پایه از در و یاقـوت دارد كه هماننـد ستارگان درخشان نور مىافشانند.

در هر یك از دو سمت راست و چپ آن مركب هفتاد هزار فرشته به چشـم مـىخـورد. جبرئیل مهار آن را در دست دارد و با صـداى بلند نـدا مىكند:
نگاه خود فراسوى خویش گیرید و نظرها پایین افكنید. ایـن فـاطمه دختـر محمـد است كه عبـور مـىكنـد.
در ایـن هنگام، حتـى پیامبـران و انبیـا و صـدیقیـن و شهدا همگـى از ادب دیـده فـرو مىگیـرند تا فاطمه صلوات الله علیها عبـور مـىكنـد و در مقابل عرش پـروردگارش قرار مىگیرد.

منبرى از نور براى فاطمه علیهاالسلام
در ادامه گفتگوى پیامبر صلی الله و علیه و آله با دختر گرامىاش درباره چگـونگـى حضـور وى در عرصه قیامت، چنیـن مىخـوانیـم: سپـس منبرى از نـور برایت برقرار مـىسازنـد كه هفت پله دارد و بیـن هر پله‌اى تا پله دیگر صف‌هایـى از فرشتگان قرار گرفته‌انـد كه در دستشان پـرچم‌هاى نـور است. همچنین در طرف چپ و راست منبـر حـورالعیـن صف مـىكشنـد.

آنگاه كه بر بالاى منبر قرار مىگیرى، جبرئیل مىآید و مىگـوید: اى فـاطمه! آنچه مـایلـى از خـدا بخـواه.

شكایت در دادگاه عدل الهى
اولیـن درخواست فاطمه علیهاالسلام در روز قیامت، پس از عبور از برابر خلق، شكایت از ستمگران است.

جابربـن عبـدالله انصارى از پیامبـر اكرم صلی الله علیه و آله چنیـن نقل مىكنـد: هنگامـى كه فاطمه در مقابل عرش پروردگار قرار مىگیرد، خـود را از مركب به زیر انداخته، اظهار مىدارد:

الهى و سیـدى، میان من و كسـى كه مرا آزرده و بـر مـن ستـم روا داشته، داورى كـن.
خـدایـا! بیـن مـن و قـاتل فـرزنـدم، حكـم كن...



http://upload.tazkereh.ir/images/86214045754907835882.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
26-04-2010, 15:57
http://upload.tazkereh.ir/images/68473046361037965833.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/68473046361037965833.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/68473046361037965833.gif


ر- زهرا (س) وتربیت فرزندان : ( وراثت در شخصیت فرزندان زهرا (س) ) :

یکی از عوامل موثر در تشکیل شخصیت فرزندان زهرا (س) وراثت است . زیرا در این خانواده مادر از مقام عصمت بهره مند است . در وجود مطهر او هیچ رجس وگناهی راه ندارد . چنانچه در زیازت امام حسین (ع) داریم که : گواهی می دهم که شما در اصلاب پاک وارحام مطهر بودید وهیچ غباری از شرک وجهالت بر دامن شما ننشست .

ن_ زهرا مادی پاکدامن :

امام حسین (ع) در روز عاشورا حقیقتی را بازگو کرد تا از آن طریق بر حقانیت خود تاکید ورزد . بدین جهت در آن روز تاریخی فرمود : شهامت ، آزاد منشی وکرامت خود را مرهون پاکدامنی وطهارت مادرم زهرا ( س ) هستم .

س - اعتقاد به عقیقه :

حضرت زهرا (س) هرگاه صاحب فرزندی می شد برای او گوسفندی را عقیقه می داد . سپس روز هفتم تولد هر یک از عزیزانش ، سر او را می تراشید وبرابر وزن موهای او نقره صدقه می داد . برای همسایه ها هدیه می فرستاد ودیگران را در شادی خود سهیم می نمود .




http://upload.tazkereh.ir/images/68473046361037965833.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/68473046361037965833.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/68473046361037965833.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
26-04-2010, 21:14
http://upload.tazkereh.ir/images/72557002551853309267.gif

ع - عواطف مادری ونقش آن در تربیت فرزند :

سلمان می گوید : روزی فاطمه زهرا(س) را دیدم که مشغول آسیاب بود . در این هنگام فرزندش حسین گریه کرد وبیتابی نمود . عرض کردم برای کمک به شما آسیاب می کنم یا بچه را آرام می نمایم . ایشان فرمود من به آرام کردن فرزند اولی هستم . شما آسیاب را بچرخانید .

ص - بازی وتحرک :

حضرت فاطمه (س) با فرزندانش همبازی می شد وبه این نکته توجه داشت که در بازی نوع الفاظ وحرکات مادر سرمشق کودک قرار می گیرد . نقل شده است که حضرت با فرزندش امام حسن (ع) بازی می کرد واو را بالا می انداخت وبرایش شعر می خواند .

ق - رعایت عدالت در میان کودکان :

روزی امام حسن (ع) نزد پیامبر آمد واظهار تشنگی کرد وتقاضای آب نمود . رسول خدا (ص) بی درنگ برخاسته وظرفی برداشت واز گوسفندی مقداری شیر دوشید وبه امام حسن (ع) داد و در این هنگام که امام حسین (ع) خواست تا ظرف شیر برادرش را بگیرد . اما پیامبر در حمایت از امام حسن (ع) مانع گرفتن ظرف او شد . فاطمه (س) عرض کرد گویا حسن برای شما عزیزتر است . پیامبر فرمود ند : هر دو برایم عزیز ومحبوبند . چون اول حسن تقاضای آب کرد او را مقدم داشتم .


http://upload.tazkereh.ir/images/72557002551853309267.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
26-04-2010, 21:44
http://upload.tazkereh.ir/images/31155919270825446089.png (http://upload.tazkereh.ir/images/31155919270825446089.png)



فاطمه سلام اللّه عليها و زينب سلام اللّه عليها

زينب سلام اللّه عليها ،فاطمه ي كربلاست و تجلي فاطمه سلام اللّه عليها در زينب عاشوراست. دركربلا زينب سلام اللّه عليها رسول فاطمه سلام اللّه عليها است. خليفه تام فاطمه سلام اللّه عليها است. پيام فاطمه سلام اللّه عليها را مي خواند. حضور فاطمه سلام اللّه عليها را فرياد مي كشد. با هر جنازه اي كه بردست مي گيرد قطره اي از جام صبر فاطمه سلام اللّه عليها را مزمزه مي كند. دربارگاه يزيد زينب سلام اللّه عليها به تداعي خطبه مادر در مقابل دشمن هاي پدر خطبه مي خواند.
در كربلا زينب سلام اللّه عليها محبت مادر را در جان برادر مي ريزد.

فاطمه سلام اللّه عليها و امام حسن عليه السلام

حسن عليه السلام بعد ديگر منشور فاطمه سلام اللّه عليها است.
حسن عليه السلام شير صبر از جان مادر نوش كرده است.
حسن عليه السلام در تداوم سكوت علي عليه السلام و مظلوميت فاطمه سلام اللّه عليها است كه صبر مي كند.
حسن عليه السلام بلوغ بردباري فاطمه سلام اللّه عليها است پاره هاي سرخ جگر فاطمه سلام اللّه عليها است كه بر طشت مي ريزد.
فاطمه سلام اللّه عليها و حضرت محمد صلی الله عليه و اله و سلم
فاطمه سلام اللّه عليها افتخار محمد صلی الله عليه و اله و سلم و نمونه اعلي و بارز دانشگاه محمد صلی الله عليه و اله و سلم است.
فاطمه سلام اللّه عليها پاره جگر محمد صلی الله عليه و اله و سلم ،بضعه محمد صلی الله عليه و اله و سلم است.
فاطمه تنها كسي است كه پيامبر صلی الله عليه و اله و سلم پس از هر بار جهاد طاقت فرسا به ديدار او مي رود و خستگي را درعمق چشمان مهربان او گم مي كند.9



http://upload.tazkereh.ir/images/00716514159670108213.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/00716514159670108213.jpg)

نرگس منتظر
26-04-2010, 22:27
http://upload.tazkereh.ir/images/31155919270825446089.png (http://upload.tazkereh.ir/images/31155919270825446089.png)



به سوى بهشت
حضرت فاطمه علیهاالسلام، پـس از شفاعت از دوستان خود و فرزندانـش و رسیدگى به شكایتـش در دادگاه عدل الهى به فرمان خدا، با جلال و شكـوه خاصى وارد بهشت مىشـود.

پیامبـر اكرم صلوات الله علیه مـىفرمایـد:
روز قیامت دخترم فاطمه در حالـى كه لباس‌هاى اهـدایـى خـداونـد را كه با آب حیات آمیخته شده، پـوشیده، محشور مـىشـود و همه مردم از مشاهده ایـن كـرامت تعجب مـىكننـد.

آنگـاه لبـاسـى از لبـاس‌هاى بهشت بـر وى پـوشانده مـىشـود.
بر هزار حله بهشتـى براى او با خط سبز چنیـن نوشته شده است
: دختر پیامبر را به بهترین شكل ممكـن و كامل‌ترین هیبت و تمام‌ترین كرامت و بیشتریـن بهره وارد بهشت سازیـد.
پـس، فـاطمه سلام الله علیها را به فـرمـان پـروردگـار در كمـال عظمت و شكـوه، در حالى كه پیرامونـش هفتاد هزار كنیز قرار گرفته، به بهشت مىبرند.



http://upload.tazkereh.ir/images/72557002551853309267.gif

نرگس منتظر
26-04-2010, 22:31
اولین سخن فاطمه در بهشت
سلمـان فـارسـى از پیـامبـر اسلام صلی الله علیه و آله چنیـن روایت كرده است:


هنگامى كه فاطمه داخل بهشت مـىشـود و آنچه خـداونـد برایـش مهیا كـرده، مـىبینـد، ایـن آیه را تلاوت مـىكند:


«بسـم الله الرحمـن الـرحیـم الحمـدلله الذى اذهب عناالحزن ان ربنا لغفـور شكور الذى احلنا دارالمقامه مـن فضله لایمسنا فیها نصب ولا یمسنا فیها لغوب»؛ ستـایـش و سپـاس ویژه خـدایـى است كه اندوهمان را زدود. همانا پروردگار ما آمرزنده و پاداش دهنـده است.
پروردگارى كه در سایه بخشـش خود ما را به بهشت و اقامتگاه همیشگىمان فرود آورد. مـا در آن جـا بـا رنج و ملالـى رو به رو نمـىشـویم.

نـورانـى شـدن بهشت از نـور فاطمه زهرا علیهاالسلام
ابـن شهرآشوب مىنویسد:
در بسیارى از كتاب‌ها، از جمله كشف ثعلبى و فضائل ابـوالسعادات، در معناى ایـن آیه «لایـرون فیها شمسـا ولا زمهریـرا»؛ (و نمـىبیننـد در بهشت نه آفتـاب و نه سـرمایـى را) آورده‌انـد كه ابـن عبـاس گفت: چنـان كه بهشتیان در بهشت هستنـد، ناگاه نورى مـىبینند كه باغ‌هاى بهشت را نـورانـى كرد.

اهل بهشت اظهار مـىدارند:
خـدایا! تـو در كتابـى كه بر پیامبرت فرستادى، فرمـودى:«لایرون فیها شمسا»؛
"بهشتیان در بهشت خورشیدى نخـواهند دید."
نـدا مـىرسـد: ایـن، نـور آفتاب و ماه نیست، بلكه علـى و فاطمه از چیزى تعجب كرده و خندیدند و از نور آن دو، بهشت روشـن گردید.


http://upload.tazkereh.ir/images/72557002551853309267.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
27-04-2010, 02:30
http://upload.tazkereh.ir/images/20622664809594066079.gif

سخنان برگزیده از حضرت زهرا (س):

در خدمت مادر باش زیرا بهشت در زیر پای مادران است .

آن گاه در که روز قیامت برانگیخته شوم ، گناهکاران امت پیامبر اسلام را شفاعت خواهم کرد.

اگر به آنچه تو را به آن فرمان می دهیم عمل کنی واز آنچه بر حذر می داریم دوری کنی ، از شیعیان مایی والا هرگز.

از دنیای شما محبت سه چیز در دل من نهاده شد ؛ تلاوت قرآن ، نگاه به چهره پیامبر خدا وانفاق در راه خدا .

خوش رویی در هنگام روبه رو شدن با مؤمن ، بهشت را بر فرد خوش رو واجب می کند .

يا فاطمة الزهرا يا بنت محمد يا قرة عين الرسول يا سيدتنا و مولاتنا انا توجهنا و استشفعنا بك الى الله و قدمناك بين يدى حاجاتنا .يا وجيهة عندالله اشفعى لنا عندالله .

تهیه وتنظیم : فرشته خدائی فر


http://upload.tazkereh.ir/images/20622664809594066079.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
27-04-2010, 03:16
http://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gif
http://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gif




خانم فاطمه الزهرا عليها السلام در خطبه (فدکیه) خود فرمودند:
پس (خداوند) ایمان را موجب پاکی از شرک، نماز را موجب پاکی از (آلودگی) تکبر، زکات را افزاینده روزی، روزه را موجب پایداری اخلاص، حج را سر بلندی دین، عدل و داد را سبب آرامش دلها، پیروی(از امام بر حق) را موجب انتظام دین (یا انتظام امور مردم)، امامت را فرجام بخش پراکندگی و تفرقه، جهاد را سرفرازی اسلام، شکیبایی را مددکار استجابت، امر به معروف را صلاح آفرین عموم، نیکی به پدر و مادر را پوششی از خشم (خدا)، پیوند با خویشان را باعث فزونی شما و قصاص را پیشگیر خونریزی و ادای نذر را سبب آمرزش قرار داد....
شهادت خانم فاطمه زهرا علیهاالسلام را خدمت امیرالمونین علی علیه السلام و آقا صاحب الزمان عج الله تعالی فرج الشریف و تمامی شیعیان حضرتش تسلیت عرض مینمایم
یا فاطمه الزهرا دستم گیر دستم گیر دستم گیر



http://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gif
http://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
27-04-2010, 11:28
http://upload.tazkereh.ir/images/86070277442870788278.gif



حضرت فاطمه زهرا(س) از نگاه معصومين



2- فاطمه(س) از نگاه امام حسن مجتبي(ع):

امام حسن(ع) در موارد بسياري از مادرشان سخن گفته‏اند. من جمله: «شبي ديدم مادرم در محراب به نماز ايستاده است و تا طلوع خورشيد مشغول ركوع و سجود بود و شنيدم براي يكايك مردان و زنان دعا مي‏كرد و آنان را نام مي‏برد ولي براي خود چيزي نخواست. عرض كردم: مادر! چرا همان گونه كه براي ديگران دعا مي‏كني، براي خود دعا نمي‏كني؟ فرمود: فرزندم! اول همسايه بعد از آن خانه.»

3- فاطمه(س) از نگاه امام حسين(ع):

در روز عاشورا، در آن هنگام كه لشكر دشمن امام حسين(ع) را احاطه كرد. ضمن خطبه مفصلي فرمودند: «مرا بين كشته شدن و ذلت مخير كرده‏اند و من هرگز تن به پستي نمي‏دهم. خدا و رسول مرا از چنين كاري باز مي‏دارند. هم چنين نياكان پاك و دامن‏ هاي مطهر و پاكيزه اجازه چنين پذيرشي را به من نمي‏دهند.»

در يك كلام، امام حسين(ع) دليل پايمردي و مقاومت ‏خويش را تربيت الهي فاطمه (س) مي‏داند. امام حسين(ع) نقل مي‏كند: «آن زمان كه رسول خدا(ص) در خانه ام‏سلمه بود، صرصائيل(يكي از فرشتگان الهي) نزد پيامبر آمد و عرض كرد: نور را به عقد نور درآور. پيامبر فرمود: چه كسي را براي چه كسي؟ گفت: دخترت فاطمه (س) را براي علي ‏بن‏ ابيطالب. سپس در حضور جبرئيل و ميكائيل و صرصائيل فاطمه را به عقد علي درآورد.»



http://upload.tazkereh.ir/images/86070277442870788278.gif

نرگس منتظر
27-04-2010, 12:08
http://rawalpindi.icro.ir/files/news/496396/84.jpg


http://upload.tazkereh.ir/images/04509834527577629819.gif

اگر زهرا نبود...

بـاغ هسـتی بـی صفــا می شد اگــر زهرا نبود
عطر گل از گل جدا می شد اگــر زهــرا نبود

تــیـرگی در اوّلین بــرخـورد بــا خورشیـد عـشق
چـیـره بـر آیـینه هـا مـی شــد اگر زهرا نبود

ارتــزاق آفــتـــاب از روی عـالــم تـــــاب اوسـت
این جهان ظلمت سرا می شد اگر زهرا نبود

ابـرهــای کفــر آلـــود از نـــــسـیـــم فــتـنـه ها
در هـوای دل، رهــا مــی شد اگـر زهرا نبود

در دل امـــواج تــوفـــان زای اقـیـانــــــوس دهــر
فُـلـک دیـن بی ناخدا می شد اگر زهرا نبود

نــصـرت حــــق در بـرِ کـفــــر از فـداکاریِّ اوست
کفر، حـق را رهـنـمـا می شد اگر زهرا نبود

قـامت یـکـتــاپـرستـــانــی هــمــانــنـــد عـلــی
زیـر بــار غـم، دو تــا مــی شد اگر زهرا نبود

دست حـبـل اللّه را بـسـتـنـد ره پــویـــانِ کفـــــر
فتنه بیش از این به پا می شد اگر زهرا نبود

عشق اگر دارد حیات از اوست «یاسر» بی گمان
عشق در عالـم فـنـا مـی شـد اگر زهرا نبود


http://upload.tazkereh.ir/images/75309250581225698486.gif

نرگس منتظر
27-04-2010, 12:17
http://upload.tazkereh.ir/images/04509834527577629819.gif

نشانی یک قبر بی نشان


در لحظاتی که پیکر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دفن می شد، عملا نیز توصیه او درباره ولایت علی (علیه السلام) ـ که مسیر حرکت سیاسی جامعه اسلامی را تبیین می کرد ـ دفن می شد.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با ظرافتی که تنها از او باید انتظار داشت، علی (علیه السلام) را "ولی مؤمنان" معرفی کرد، نه "ولی مسلمین" و این واقعیت را تصریح کرد که کسانی که تسلیم شرایط سیاسی شده و اسلام آورده اند و اینک مسلمان نامیده می شوند، ولایت او را نخواهند پذیرفت.
ولی از کسانی که به پیامبری پیامبر ایمان آورده و ولایت پیامبر را پذیرفته اند، انتظار می رود که پذیرای ولایت علی (علیه السلام) باشند.

در این شرایط، فاطمه (علیها السلام) می دید که عملا پیام و پیامبر هر دو از دست رفته اند و یا دست کم پیام پیامبر در برابر موج تجدیدنظرطلبی و ارتجاع1 در خطر از دست رفتن است و اگر کسی در مقابل این سیل زمانگیر و ایمان برانداز مقاومت نکند، همه چیز از دست خواهد رفت. همه چیز! ... برای همیشه! ...

این چنین بود که با استواری تمام در مسجدالنبی خطاب به همه آنهایی که به موازنه های سیاسی و به قدرت جدید "آری" و به وصایای پیامبر "نه" گفته بودند، گفت: "...ما مانند کسی که با کارد و نیزه پیکرش چاک چاک شود، در برابر شما استقامت و بردباری خواهیم کرد ..."2

هیچ کس باور نمی کرد که دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اینگونه از جان گذشته و بی باک، برای دفاع از پیام پیامبر به پاخیزد و از هیچ فرصتی فروگذار نکند. از رویارویی مستقیم با ارتجاع تا دعوت حضوری مهاجرین و انصار، از حضور هدفمند در مسجد النبی و کنار مزار شهدا تا بیان صریح اعتراض در خطبه ها و ملاقات ها و ...

به عنوان نمونه، او در روزهای آخر عمرش و در پاسخ به ام سلمه که حال او را جویا شد، صراحتاً اعلام نمود که: "محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصی اوست."3 در فرصتی دیگر فاطمه (علیها السلام) شبیه به همین اظهارات را به طور مبوسط و گسترده تر با زنان مدینه که به عیادت او رفته بودند، در میان گذاشت
و گفت: "صبح کردم به خدا، بیزار از دنیای شما و خشمگین از مردهای شما ... وای بر اینان!
چرا این منصب [جانشینی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)] را از فراز پایه های محکم و تزلزل ناپذیر رسالت و نبوت و وحی برکندند و از کسی که بر امر دنیا و دینشان خبیرتر و کارآمدتر بود، گرفتند؟ ...

اینان از ابوالحسن چه عقده ای در دل داشتند؟ ... سوگند به خدا اگر زمام مرکب حکومت که رسول خدا به او سپرده بود، در دست او باز می گذاشتند و از او دفاع و پیروی می کردند، به خوبی این مرکب را مهار می کرد ... به راستی که اگر چنین کرده بودند درهای برکت آسمان و زمین به روی آنان گشوده می شد. اما ..."4


http://upload.tazkereh.ir/images/75309250581225698486.gif

نرگس منتظر
27-04-2010, 12:21
http://upload.tazkereh.ir/images/04509834527577629819.gif


و در ادامه نیز همانند آخرین شعله های شمعی که در حال خاموش شدن است، از زبان او شنیده شد که فرمود: "...اکنون بیا و بشنو!
هر چه از این پس زندگی کنی، روزگار تازه ها و شگفتی های دیگری به تو نشان خواهد داد ... به راستی کار اینان شگفت آور است!
اینها دنباله ها را به جای پیشروان نشاندند و پیشتازان را رها کرده و پس ماندگان را گرفتند.
هان! به خدا سوگند که این کردار نابجا و ناپسند، روزگار شما را آبستن حوادثی خواهد کرد که نتایج شوم آن را در آینده خواهید دید ..." 5

شمّه‌اى از اخلاق، صفات و كرامات حضرت فاطمه علیهاالسلام
فاطمه (علیها السلام) که از هر فرصتی برای هشدار مردم زمان خود استفاده کرده بود و آنها، یا هشدار او را نادیده گرفته بودند و یا آن را نفهمیده بودند، اینک در اندیشه مردمی بود که در آینده خواهند آمد.

برای آنها چه می توان کرد؟ آنها را چگونه می توان هشیار نمود؟ چگونه با آنها می توان سخن گفت؟ چگونه می توان به آنها خبر داد که پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، پیام او قربانی دسیسه اشرافیت و جاه طلبی نخبگان سیاسی و فرصت طلبی آنها که اسلام را برای خود می خواستند و جهل و ساده اندیشی مردم شده است؟
چگونه می توان صدای اعتراض خود را به گوش تاریخ رسانید؟
راستی فاطمه (علیها السلام) چه وسیله ای در اختیار داشت تا با آن اعتراض خود را به گوش خلقها و نسلها و عصرها برساند؟
او حتی از حق گریستن در سوگ پیام و پیامبر نیز محروم شده بود.

از میان صفحات تاریخ صدای اعتراض فاطمه (علیها السلام) را در میان وصیتی کوتاه می توان شنید:


"بسم الله الرحمن الرحیم"


این است آنچه فاطمه دختر رسول خدا بدان وصیت می کند. وصیت می کند در حالی که شهادت می دهد به یگانگی خداوند یکتا و رسالت بنده او محمد و گواهی می دهد که بهشت حق است، دوزخ حق است و قیامت بی تردید فرا خواهد رسید و خداوند کسانی را که در گورهایند، زنده خواهد کرد.

علی! منم فاطمه! دختر محمد که خدا مرا به همسری تو درآورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو در انجام کارهای من سزاوارتر از دیگرانی. مرا شبانه حنوط کن، غسل ده و کفن کن و بر من نماز بخوان و شبانه مرا دفن کن و کسی را خبر مکن. تو را به خدا می سپارم. به فرزندانم تا روز قیامت سلام می رسانم."6

فاطمه سفارش کرده بود که پیکرش مخفیانه به خاک سپرده شود. اختفای محل دفن پیکر فاطمه (علیها السلام) در حقیقت پیام او به تاریخ بود. پیامی به بشریت مسلمان برای همیشه تاریخ. هنگامی این پیام می توانست به همه نسلها و عصرها در عرصه تاریخ برسد که پیکر فاطمه (علیها السلام) مخفیانه به خاک سپرده شده باشد تا مردم نشانی قبر گمشده او را در داستان زندگی اندوهبار و اعتراض دائمی او به ارتجاع و استبداد جستجو کنند و بتوانند از این پنجره نگاهی نو و جدید به تاریخ اسلام و سرنوشت بشریت مسلمان داشته باشند.

بدین گونه بود که فاطمه (علیها السلام) از مرگ، زندگی و از شکست، پیروزی و از فاجعه، حماسه و از آرامش ابدی خود، حرکتی دائمی و شوری انقلابی در همه عصرها و نسلها و در بستر تمام قرون آفرید و هنوز هم قلب فاطمه (علیها السلام) در التهاب سرنوشت مسلمانان جهان می تپد و چشمهایش منتظر پرچمی است که روزی برای رهایی بشریت مظلوم و دفاع از اسلام و بازآفرینی مدینة النبی، به دست فرزندش مهدی موعود برافراشته گردد.

امروز نیز چون همیشه، هر که در اندیشه رنج انسان و بشریت تحت ستم است، باید به راز قبر پنهان، سینه گدازان، اشک فروان و آه سوزان فاطمه (علیها السلام) بیندیشد و سخنان او را زمزمه کند و در حد خویش پیام فاطمه را به گوش جهانیان برساند ...


http://upload.tazkereh.ir/images/75309250581225698486.gif

نرگس منتظر
27-04-2010, 12:22
برگرفته از کتاب: “شهر گمشده؛ فاطمه چه گفت ...؟ مدینه چه شد ...؟”، نوشته محمدحسن زورق

پاورقی ها:
1ـ اینان کسانی بودند که به حکم آنکه در برابر گفتار رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، نظر خویش را هم به حساب می آوردند و در دوران قدرت، با کنار نهادن حکم خدا و رسول، به پندار خود عمل می نمودند، گویا تجدید نظر طلب هستند و از آنجا که پس از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به راه و رسم عرب جاهلی روی آوردند، مطابق تعبیر قرآن کریم، واپس گرا و مرتجع نامیده شدند.
2- منابع اهل سنت: بلاغات النساء، صفحه 14- جواهر المطالب فی مناقب الامام علی، جلد 1، صفحه 160
منابع شیعه: دلائل الامامة، صفحه 116- مناقب آل ابی طالب جلد 2 صفحه 50 - احتجاج، جلد 1، صفحه 138- کشف الغمه، جلد 2، صفحه 112 و ...
3ـ منابع شیعه: مناقب آل ابی طالب، جلد 2، صفحه 49- جامع الأخبار، صفحه 91 و ...
4ـ منابع اهل سنت: بلاغات النساء، صفحه 19- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جلد 16، صفحه 234 و ...
منابع شیعه: معانی الاخبار، صفحه 354- کشف الغمه، جلد 1، صفحه 492- احتجاج، جلد 1، صفحه 108 و ...
5ـ منابع اهل سنت: بلاغات النساء، جلد 1، صفحه 9 - نثر الدر، جلد 1، صفحه 264
منابع شیعه: دلائل الإمامه، صفحه 41- کشف الغمه، جلد 1، صفحه492- احتجاج طبرسی، جلد 1، صفحه 108- امالی شیخ طوسی، صفحه 374
6- منابع شیعه:بحارالانوار، جلد 43، صفحه 214- بیت الاحزان، صفحه 18و ...
فرازهائی از وصایای صدیقه طاهره (علیها السلام)، به انحاء گوناگون در منابع اهل سنت ذکر گردیده است، به عنوان نمونه، تعدادی از منابع معتبر اهل سنت که به مسأله تدفین شبانه آن حضرت اشاره می کنند، عبارتند از: صحیح بخاری، جلد 5، باب غزوه خیبر، صفحه 139(چاپ سلطان عبدالحمید)- صحیح مسلم، باب "قول النبی لا نورث"، حدیث 1759- طبقات ابن سعد، جلد 8، صفحه 29 و 30- التنبیه و الاشراف، جلد 1، صفحه 106- سیر اعلام النبلاء، جلد2، صفحه 127و 128- اسد الغابة، جلد 3، صفحه 398- سنن بیهقی، جلد 4، صفحه 29 و 31- استیعاب، جلد 2 صفحه 114- خلاصه وفاء الوفاء، جلد 1، صفحه 259 و ...



http://upload.tazkereh.ir/images/20622664809594066079.gif

نرگس منتظر
27-04-2010, 12:29
http://upload.tazkereh.ir/images/52111926230178541945.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/52111926230178541945.jpg)

گریه روشنگرانه حضرت زهرا (س)


شکل دیگر مبارزه ی حضرت زهرا (سلام الله علیها) با غاصبان ، عزاداری ایشان بر پدر بزرگوارشان است. گریه های ایشان بر پدر صرفا به جنبه های عاطفی باز نمی گردد. به همان اندازه که حضرت زهرا (سلام الله علیها) نسبت عاطفی با پیامبر داشتند، امیر مومنان هم نسبت به پیامبر عاطفه داشتند. بنابراین گریه های فاطمه(سلام الله علیها) هدفمند بوده است.
چرا که ایشان نخست سراغ فدک می روند و بعد به نوحه و شیون بر پیامبر می پردازند.
حضرت بر قبر پیامبر رفتند و گریه و شیون آغاز کردند در بطن این کار اعتراض به وضعیت موجود نهفته است و اظهار تظلم به رسول الله (صلی الله علیه و آله) در آن موج می زند.

زنان مدینه برخی از پرسشهای خود را در زمان حضرت رسول از فاطمه (سلام الله علیها) می پرسیدند و ایشان پاسخ می دادند.
بنابر این به نوعی استاد زنان مدینه بودند بنابر این ایشان را در عزاداری همراهی کردند.

شاگردان دور او جمع می شدند و سخنان او را می شنیدند و او شروع به افشاگری می کرد. آنها این کلمات را به همسران خود انتقال می دادند بنابراین اوج بیداری از این کانون گریه برخاست و از طریق زنان به خانه های مدینه سرایت کرد و برای ابوبکر و دستگاه حکومت بحران ساز شد.

بنابراین نخست تلاش کردند فاطمه (سلام الله علیها) را خاموش کنند. در تاریخ آمده است که اهل مدینه یا بزرگان مدینه ، خدمت امیر مومنان آمدند و به ایشان عرض کردند گریه های زهرا(سلام الله علیها) آرامش ر ا از ما گرفته است نه شبها خواب داریم و نه روزها آرامش داریم که به دنبال کسب و کارمان برویم.
به طور طبیعی نمی توان پذیرفت که مردم چنین رفتاری را با فاطمه (سلام الله علیها) داشته باشند. پدر این امت رحلت فرموده است و همه ی این امت باید در فراغ پدر خود نیز شیون سر دهند طبیعی است این امت باید به فاطمه(سلام الله علیها) حق بدهند که به عزاداری بپردازد و اعتراضی نداشته باشند و در غم ایشان شریک باشند و در سوگواری ها شرکت کنند از این رو در می یابیم که اعتراض کنند گان ا ز غاصبان خلافت بوده اند.

مطلب قابل تامل اینکه گریه زهرا (سلام الله علیها) اگر در خانه باشد مگر تا چه مسافتی شنیده می شود که اهالی مدینه بگویند ما آرامش خود را از دست داده ایم و اگر بر قبر پیامبر باشد آن نیز درون خانه و خروج صدا اندک خواهد بود.

جوسازی گروه نفاق و حاکم مبنی بر این بود که گریه مستمر زهرا (سلام الله علیها) در کنار قبر و حضور زنها در کنار ایشان آرامش را از مدینه سلب نموده است و این نشان از عمق تاثیر این حرکت بر مدینه دارد.
غاصبان خلافت از ترس روشنگری های فاطمه (سلام الله علیها) فضایی در مدینه ایجاد کردند و عده ای از مردم ساده لوح نیز فریب خوردند و نزد علی (علیه السلام) آمدند و شکایت کردند.




http://upload.tazkereh.ir/images/20622664809594066079.gif

نرگس منتظر
27-04-2010, 12:32
http://upload.tazkereh.ir/images/52111926230178541945.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/52111926230178541945.jpg)



سوگواری حضرت زهرا (سلام الله علیها) روشنگرانه بوده است و هویت غاصبان خلافت را فاش کرده است و آنان را بر آن داشت که شماری از بزرگان گروه خود را به نزد علی (علیه السلام) بفرستند و نیز جوی در مدینه ایجاد کنند و برخی از مردم ساده لوح را بر آن دارند که به علی (علیه السلام) اعتراض کنند این گروه برای ایجاد این فضا دست به اقداماتی زدند.

از جمله اینکه عمر حدیث جعلی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) جعل می کند که میت در اثر گریه های اهل او عذاب می شود.
اینان با این جعل اعتراض خود را وجهه ی دینی بخشیدند و گفتند ما به این دلیل که پیامبر در آن دنیا معذب نباشد می گوییم دخترشان گریه نکند.

این در حالی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای حضرت حمزه و جناب جعفر اشک ریختند و برای فرزندشان ابراهیم نیز گریستند و موارد دیگری نیز در کتابهای حدیث و تاریخ آمده است .فاطمه(سلام الله علیها) در برابر این اعتراضات ساکت نشدند بلکه راه مبارزه را تغییر دادند و دست حسنین (علیهما السلام) را گرفتند و در حالی که در میان جماعتی از زنان مدینه بودند به قبرستان بقیع می رفتند و در سایه ی درختی برای رسول خدا نوحه سر می دادند.

اما گروه غاصبان خلافت برای خاموش کردن فاطمه (سلام الله علیها) آن درخت را قطع کردند. امیر مومنان برای ایشان مکان مسقفی فراهم کردند که در آن به سوگواری بپردازند. این مکان بیت الاحزان نامیده شد.

حضرت زهرا (سلام الله علیها) با برخی از زنان مدینه در روزهای دوشنبه و پنج شنبه به قبور شهدا می رفتند و بر قبر حضرت حمزه حضور می یافتند و برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عزاداری می کردند و می فرمودند:
اینجا رسول خدا بودند و آنجا مشرکان
. از این عبارت در می یابیم که زهرا (سلام الله علیها) برای زنان وقایع جنگ احد را باز می گفتند و معلوم است که جنگ احد افشاگر منافقان بود.
چرا که آنان در این جنگ گریختند ابوبکر و عمر و عثمان فرار کردند و امیر مومنان در این جنگ ایستادگی کردند و باعث نجات جان رسول خدا شدند.

حضرت فاطمه (سلام الله علیها) می خواستند بگویند که امروز حکومت را کسانی به عهده گرفتند. که در جنگها فرار می کردند بدیهی است که بانوی حاضر این سخنان را انتشار می دادند و چهره ی منافقان و غاصبان برای مردم آشکار می شد و حکومت غاصبان به تزلزل می افتاد.


http://upload.tazkereh.ir/images/20622664809594066079.gif

نرگس منتظر
27-04-2010, 15:31
http://www.shiaupload.ir/images/30466605405683788349.jpg



چرا فاطمه را " شهیده" می خوانیم؟
بدون شك فاطمه علیهاالسلام به مرگ طبیعی از دنیا نرفته است ، چرا كه قضایاى حمله به خانه او، و وارد آمدن آسیب هاى فراوان بر دست و پهلو و سینه و جنین ، ادامه زندگى را بر او بسیار دشوار كرد.

و در این مدت كوته پیوسته از صدمات وارده رنج مى برد، و سرانجام در اثر همان آسیب ها به شهادت رسید. اینك جهت اثبات شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام نگاهى به شواهد و دلائل موجود مى پردازیم.

ناگفته نماند كه از امام حسن علیهاالسلام مجتبى و امام صادق و امام رضا علیه السلام روایت شده كه فرمودند: ما منا الا مسموم اءو شهید1 و شك نیست كه فاطمه علیهاالسلام جزو منا مى باشند.

افزون بر این كه روایات صریح و روشنى بر شهادت حضرت فاطمه داریم كه معصومین روى این جهت تكیه كرده اند:

1-پیامبر پیش از رحلت خود در یك پیشگویى به على فرمود:
پس فاطمه اولین كسى است كه به من ملحق خواهد شد، در حالى كه حزن و اندوه او را فراگرفته ، حق او را غصب كرده و وى را كشته اند بر من وارد خواهد شد.2

2-پس از شهادت فاطمه ، مدتى امیر مؤ منان از یاران فاصله گرفته و از خانه بیرون نرفت .
برخى از یاران و دوستان على علیه السلام كه این وضعیت براى آن ها گران آمده بود از عمار یاسر خواستند تا به خانه على رفته و از او بخواهد تا از دوستان فاصله نگیرد.

عمار براى رساندن پیام ، به خانه حضرت على رفته و از وى خواست تا از خانه بیرون بیاید.
حضرت در پاسخ فرمود: بدان اى عمار!
این فقید از دست رفته ، دختر رسول خدا دار فانى را وداع گفت در حالى كه مظلوم بود و حق او غصب شده و شهید از دنیا رفت . سپس از جاى برخاسته در حالى كه اشك از چشمانش سرازیر بود خانه را ترك گفت ...3

3-سلیم بن قیس از على نقل كرده وقتى كه ابوبكر به قنفذ پیام فرستاد كه اگر فاطمه مانع شد او را بزن پس او را براى آن كه دست از على بردارد به طرف دسته در خانه اش فشار داده و یك دنده از پهلویش را شكست و جنین او را سقط كرد، و پس از آن ماجرا در بستر بیمارى بود تا این كه در اثر همان صدمات ، شهید از دنیا رفت .4


http://upload.tazkereh.ir/images/86214045754907835882.gif

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
27-04-2010, 15:36
http://hamdely.persiangig.com/zahra/fatemeh.zahra%20%2816%29.JPG



پیوند دو نور مقدس در آسمانها


فاطمه زهرا ودیعه و سر الهی بود و تمام اموراتش به دست خدا بود،‌ او از قدر و منزلت فاطمه مطلع بود و می‌دانست چه کسی کفو و همتای اوست . و چه کسی است که باید امانت‌دار ودیعه خدا باشد. در خصوص فاطمه شخص پیامبر هم منتظر امر خداوند متعال بودند،‌و این مطلب بر همه کس حتی شخص عمربن خطاب هم روشن بود، و چون در خواستگاری از حضرت فاطمه جواب منفی شنید ضمن گزارشی تأسف آمیز از عکس‌العمل پیامبر در این خصوص می‌گوید: «‌إنه ینتظر أمر الله فیها؛ رسول خدا در مورد ازدواج فاطمه منتظر فرمان خداست.»
ابن ابی الحدید دانشمند بزرگ اهل سنت پس از نقل احادیثی در فضائل آن بانوی یگانه و تحلیل و بررسی کینه عایشه و ابوبکر به فاطمه علیها‌السلام اعتراف می‌کند:‌ازدواج علی و فاطمه (علیهما‌السلام) یک امر الهی بود و آنچه در زمین و عالم تشریع اتفاق افتاد بعد از مراسم آسمانی و شهادت و گواهی ملائکه بر این امر بود.
چون مشیت خدا بر پیوند این دو نور مقدس تعلق گرفت، به امر خدا جبرئیل به رسول خدا نازل شد و پیام حضرت حق را به پیامبر ابلاغ کرد. که ای پیامبر: « زوّج النور من النور؛ نور را با نور تزویج نما.» در پی این پیام آسمانی حضرت علی (علیه‌السلام) به سفارش رسول خدا به خواستگاری فاطمه (سلام‌الله‌علیها) آمدند ، چون به محضر رسول خدا شرفیاب شدند،‌ملاحظه کردند پیامبر خدا خیلی خوشحال و بشاش است و تبسم می‌کنند. رسول خدا آنگاه به حضرت علی (علیه‌السلام) فرمودند: یا علی ! مژده باد تو را،‌که خدا فاطمه را در آسمانها به ازدواج تو درآورده است و من امروز مأمورم فاطمه را به ازدواج تو درآورم . چون علی (علیه‌السلام) این خبر مسرت آمیز را شنیدند به سجده شکرافتاد و سپاس الهی را به جای آورد، بعد از این گفتگو مجلس خواستگاری به طور رسمی تشکیل یافت و فرزند دلبند ابوطالب در مقابل آن حضرت نشستند و آن سفیر الهی فرمودند: « یا علی نگران مباش،‌هر چه بخواهی و در خواست کنی برآورده می‌شود.»
عاقبت بر روی کره خاکی دو بحر فضل و کمال و عصمت که از عالم عرش بودند به هم پیوستند و شجره‌ی طیبه‌ی الهی به بار نشست و از صدف عصمتش جواهر مکنونه خزینه‌ی خداوند به بشریت اعطا شد.

نرگس منتظر
27-04-2010, 15:36
http://upload.tazkereh.ir/images/31155919270825446089.png (http://upload.tazkereh.ir/images/31155919270825446089.png)





4-امام حسین علیه السلام از محمد بن عمار بن یاسر از پدرش عمار حدیثى نقل كرده و در پایان همان حدیث ، عمار ضمن باز گو كردن ماجراى پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله و هجوم به خانه فاطمه مى گوید:
وقتى كه پیامبر به لقاء الله شتافت ، و گذشت آنچه كه گذشت به هنگام ورود به خانه فاطمه و بیرون آوردن پسر عموى او، از دست آن مرد به فاطمه آنچنان آسیب رسید كه فرزند خود را سقط كرد و همان جریان باعث بیمارى و وفات وى بود.5


5-همچنین از امام صادق علیه السلام نقل شده كه فرمود:
علت وفات فاطمه علیهاالسلام این بود كه قنفذ غلام عمر به دستور وى با غلاف شمشیر به دختر پیامبر صلى الله علیه و آله زد كه در اثر همان زدن محسن سقط گردید و در پى این سقط جنین سخت بیمار گشت ...6

6-على بن جعفر از برادر خود امام موسى بن جعفر علیه السلام نقل كرده كه فرمود:
ان فاطمه علیهاالسلام صدیقة شهیدة .7
و بزرگان ما همانند شیخ مفید و دیگران بر این عقیده هستند كه وى شهید از دار دنیا رفته است . وى در كتاب فقهى خود به نام المقنعة در زیارت حضرت فاطمه علیهاالسلام چنین آورده است :
هرگاه به مدینه رفتى ... به روضه داخل شو و آن جا بایست و فاطمه علیهاالسلام را زیارت كن كه او همان جا دفن گردیده ، پس هرگاه خواستى او را زیارت كنى به سوى قبله بایست و بگو...:


السلام علیك یا رسول الله صلى الله علیه و آله ،
السلام علیك و على بنتك الصدیقة الطاهرة ،
السلام علیك یا فاطمه علیهاالسلام بنت رسول لله صلى الله علیه و آله ،
السلام علیك ایتها البتول الشهیدة الطاهرة ،
لعن الله من ظلمك و منعك حقك و دفعك عن ارثك و لعن الله من كذبك.8


و علامه مجلسى در مرآة العقول ذیل روایت كلینى در كافى از حضرت موسى بن جعفر علیه السلام كه فرمود:
ان فاطمه صدیقة شهیدة مى فرماید:
و این خبر دلالت دارد كه فاطمه علیهاالسلام شهید شده است و این مسئله از متواترات است ...9


http://upload.tazkereh.ir/images/86214045754907835882.gif

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
27-04-2010, 15:37
http://sblog.ir-my.com/wp-content/uploads/2009/05/hazratezahras001.jpg



فاطمه سرور بانوان دو سرا !‌

اینکه فاطمه زهرا برترین زنان هستی است و در پیشگاه خدا بر تمام بانوان بهشتی سروری دارد موضوع مسلمی است. شیعه و سنی از زبان پیامبر اکرم (ص) روایت نموده‌اند که فرمودند:‌دخترم فاطمه سرور بانوان عالمیان می‌باشد.
البته آنچه در پاره‌ای احادیث به عنوان برتری و امتیاز حضرت مریم و حضرت خدیجه و حضرت آسیه و حضرت فاطمه بیان شده است,‌امری نسبی است و فاطمه زهرا(س) دخت نبی اکرم بر همه زنان حتی مریم و آسیه و مادرش خدیجه کبری برتری دارد.
مفضل می‌گوید:‌از حضرت صادق (علیه‌السلام) سؤال نمودم در مورد فرمایش رسول اکرم در مورد فاطمه علیهاالسلام که :‌ « او سرور بانوان عالمیان می‌باشد» آیا سرور زنان زمان خویش بود؟
حضرت امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: مریم سرور بانوان عصر خودش بود ولی فاطمه سرور بانوان عالمیان از اولین و آخرین می‌باشد.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
27-04-2010, 15:41
http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/azaramoozesh/f.jpg


غضب خدا برای غضب فاطمه (س)

روایت نموده ابوحمزه ثمالی از حضرت باقر (علیه‌السلام) و حضرت باقر از پدر بزرگوارش علی بن الحسین علیهماالسلام که امام حسین (علیه‌السلام) فرمودند: رسول خدا (ص) فرمودند: «انّ الله یغضب و لغضب فاطمه و یرضی لرضاها ؛ همانا خداوند خشمگین می‌شود به خاطر خشم فاطمه و خشنود می‌شود به خشنودی فاطمه(س) »
قابل توجه است که این روایت شریف حاکی از مقام عصمت کبرای حضرت فاطمه می‌باشد. و اینکه ایشان در مرحله‌ای از کمال هستند که رضایتش دائماً مقرون به رضای خدا و خشمش همراه خشم خدا است .

نرگس منتظر
27-04-2010, 15:41
http://upload.tazkereh.ir/images/79586756801477271352.gif (http://upload.tazkereh.ir/images/79586756801477271352.gif)


http://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gif



سال روز شهادت
و اما سال روز رحلت جانگداز فاطمه علیهاالسلام اگر چه در بین مورخین اختلاف نظر هست به گونه اى كه برخى اقوال را به هجده نظر رسانده اند.10

اما مختار از بین این گفته ها فقط دو قول است و نظر بزرگان نیز بر همین دو گفته استوار است .

قول اول هفتاد و پنج روز پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله در نظر گرفته شده و برگرفته از روایتى است كه به نظر علامه مجلسى صحیح است از امام محمد باقر نقل شده ؛ فرمود: وى هفتاد و پنج روز پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله بزرگوار از دنیا رفته است.11

قول دوم نود و پنج روز است ، چنان چه مرحوم اربلى از امام محمد باقر علیه السلام همین قول را نقل كرده 12 و ابو الفرج اصفهانى نیز از امام محمد باقر علیه السلام گذشت سه ماه پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله روایت كرده 13 كه قول پیامبر صلى الله علیه و آله را تایید مى كند.

در این جا علامه مجلسى ضمن صحیح خواندن روایت هفتاد و پنج روز فرموده: تطبیق دادن بین ولادت و وفات و عمر شریف فاطمه علیهاالسلام كار بسیار دشوارى است ؛ زیرا اگر رحلت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله در روز 28 صفر باشد باید وفات فاطمه در اواسط جمادى الاولى باشد
و اگر به گفته اهل تسنن در دوازدهم ربیع الاول پیامبر صلى الله علیه و آله وفات نموده باشد، مى بایست وفات آن حضرت در اواخر جمادى الاولى صورت پذیرفته باشد و آن چه كه ابو الفرج اصفهانى نقل كرده كه فاطمه علیهاالسلام سه ماه پس از پدرش زنده ماند؛ ممكن است با قول مشهور كه حضرت در سوم جمادى الثانى از دنیا رفته است ، منطبق شود، و خبر ابو بصیر از امام صادق بر همین قول است ، البته اگر بگوییم كه روزهاى زیادى را امام بخاطر ناچیز بودنش ذكر نفرموده است.14

و شیخ مفید در تایید نظر دوم مى فرماید روز سوم جمادى الثانى سال یازدهم هجرت سال روز رحلت حضرت فاطمه علیهاالسلام زهرا مى باشد و این همان روزى است كه در همه سال غم و اندوه مؤمنین تجدید مى شود.15
این بود خلاصه اى از زندگى پاره تن مصطفى و همسر على مرتضى كه به طور اشاره و گذرا تقدیم خوانندگان شد؛ امید است خوانندگان عزیز ما را از كم و كاستى ها و یا ناهماهنگى هاى موجود در این چكیده عفو فرموده و اگر بر نكته اى دست یافتند، ما را بهرمند سازند.

منبع: فاطمه علیها سلام الگوى حیات زیبا، محمد جواد مروجى طبسى
1- حیاة الامام الحسن العسكرى ، ص 425.
2- بحار الاءنوار، ج 43، ص 173، بشارة المصطفى ، ص 199، اءمالى الصدوق ، ص 101.
3- الكوكب الدرى ، ص 250.
4- احتجاج طبرسى ، ج 1، ص 108.
5- دلائل الامامة ، ص 26.
6- همان ، ص 45.
7- الكافى ، ج 1، ص 458.
8- المقنعة ، ص 71.
9- مرآة العقول ، ج 5، ص 318.
10- رجوع شود به وفات الصدیقة الزهراء، ص 114.
11- بحار الاءنوار، ج 43، ص 15.
12- كشف الغمة ، ج ، ص ، بحار الاءنوار، ج 43، ص 189.
13- مقاتل الطالبیین ، ص 31، فتح البارى ، ج 7، ص 397، تهذیب التهذیب ، ج 12، ص 469.
14- بحار الاءنوار، ج 43، ص 215.
15- مسارالشیعة ، ص 66، مصباح كفعمى ، ص 511.


http://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gif

رایکا
27-04-2010, 17:37
آيا شهادت حضرت محسن (علیه السلام) با سخن پيامبر (صلی الله و علیه واله وسلم) در تعارض نيست ؟

هيچ تعارضى ميان شهادت حضرت محسن عليه السلام و روايتى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله به حضرت زهرا سلام الله عليها بشارت مى‌دهد كه تو نخستين كس از اهل بيت من هستى كه به من ملحق مى‌شوي، وجود ندارد؛ چرا كه «اهل بيت» در لسان رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فقط بر پنج نفر اطلاق مى‌شود كه حضرت محسن عليه السلام جزء آن پنج نفر نيست.
طرح شبهه:

آيا شهادت محسن با اين سخن پيامبر كه خطاب به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) فرمود: تو نخستين كس از اهل بيتم هستى كه به من ملحق مى‌شوي، در تعارض نيست؟

طبق روايت هاى متواتر سنى وشيعه، فاطمه رضى الله عنها نخستين فرد از اهل بيت بود كه پس از رحلت رسول خدا (ص) به آن حضرت ملحق شد.

از طرف ديگر طبق ادعاى شيعه، محسن شهيد، برادر حسن وحسين وپسر حضرت فاطمه عليهم السلام مى‌باشد؛ يعنى او از اهل بيت است؛ ولى او زودتر از مادرش از دنيا رفته است.

آيا رسول الله (نعوذ بالله) اشتباه گفته است، يا اصلا محسنى در کار نبوده؟
نقد و بررسي:

اين كه حضرت محسن عليه السلام به شهادت رسيده قطعى است. روايات فراوانى در كتاب‌هاى شيعه و سنى اين مطلب را تأييد مى‌كند كه انشاء الله در مقاله جداگانه‌اى مصادر آن از نظر خوانندگان عزيز خواهد گذشت.

و از سوى ديگر همان طور كه شما اشاره كرديد، اين مطلب كه حضرت زهرا نخستين كس از اهل بيت آن حضرت بود كه به رسول اكرم ملحق شد، قطعى است؛ اما چگونه مى‌توان تعارض مورد نظر را رفع كرد، در پاسخ مى‌گوييم:

در تمام اين روايات از كلمه «اهل بيت» استفاده شده است و پيامبر مى‌فرمايد « تو نخستين كس از «اهل بيت» من هستى كه به من ملحق خواهى شد» و اهل بيت در سخن پيامبر، به كسانى اطلاق مى‌شود كه خداوند طبق آيه تطهير آن‌ها را از هر گونه رجس و پليدى پاك كرده است و رسول خدا صلى الله عليه وآله نيز با كشيدن كساء بر سر حضرت علي، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسين عليهم السلام، در حقيقت كلمه اهل بيت را تفسير وآن را در همين افراد منحصر كرده است.

اين مطلب با بيش از هفتاد روايتى كه فقط در كتاب‌هاى اهل سنت وجود دارد، قابل اثبات است.

رایکا
27-04-2010, 17:38
از اين رو، كلمه اهل بيت، فقط شامل اصحاب كساء كه در زمان رسول خدا صلى الله عليه وآله حضور داشته‌اند مى‌شود و شامل فرد ديگرى از جمله، حضرت محسن، حضرت زينب و... و نيز شامل زنان پيامبر و يا هر شخص ديگرى نخواهد شد.

بنابراين حضرت زهرا سلام الله عليها نخستين فرد از اهل بيت پيامبر بود كه با ضربه‌ عمر بن خطاب به شهادت رسيد و به پدر بزرگوارش ملحق شد؛ پس هيچ تعارضى وجود نخواهد داشت.

اما رواياتى كه حضرت رسول صلى الله عليه وآله به حضرت زهرا سلام الله عليها بشارت داد، از قرار ذيل است، كه به جهت اختصار فقط به چند روايت از كتاب‌هاى شيعه و سنى بسنده مى‌كنيم:

مرحوم شيخ مفيد مى‌نويسد:

فَجَاءَتِ الرِّوَايَةُ أَنَّهُ قِيلَ لِفَاطِمَةَ (عليها السلام) مَا الَّذِي أَسَرَّ إِلَيْكِ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) فَسُرِيَ عَنْكِ مَا كُنْتِ عَلَيْهِ مِنَ الْحَزَنِ وَ الْقَلَقِ بِوَفَاتِهِ قَالَتْ إِنَّهُ خَبَّرَنِي أَنَّنِي أَوَّلُ أَهْلِ بَيْتِهِ لُحُوقاً بِهِ وَ أَنَّهُ لَنْ تَطُولَ الْمُدَّةُ بِي بَعْدَهُ حَتَّى أُدْرِكَهُ فَسُرِيَ ذَلِكَ عَنِّي.

روايت چنين است كه از فاطمه سلام الله عليها پرسيده شد: رسول خدا صلى الله عليه وآله با تو چه رازى گفت كه اندوه وفات او از دلت رفت و از اضطرابت كاسته شد و صورتت برافروخته گرديد؟ فرمود: رسول خدا صلى الله عليه وآله به من خبر داد: "تو نخستين كس از «اهل بيت» من هستى كه به من ملحق خواهى شد و ماندن تو پس از من بطول نمى‏انجامد".

اين خبر مرا خوشحال كرد و اندوه من برطرف گرديد.

الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبد الله العكبري، البغدادي (متوفاي413 هـ)، الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج‏1، ص187، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لتحقيق التراث، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1414هـ - 1993 م.

المجلسي، علامه شيخ محمد باقر (متوفاي1111هـ) بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 22، ص 470، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت، الطبعة: الثانية المصححة، 1403هـ - 1983 م

ابن جرير طبرى شيعى نيز مى‌نويسد:

عن أبي بصير، عن أبي عبد الله ( عليه السلام )، قال: لما قبض رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) ما ترك إلا الثقلين، كتاب الله وعترته أهل بيته، وكان قد أسر إلى فاطمة ( صلوات الله عليها ) أنها لاحقة به، وأنها أول أهل بيته لحوقا.

امام صادق عليه السلام فرمود: پيامبر هنگامى كه از دنيا رفت، دو يار و گوهر ارزنده باقى گذاشت، يكى كتاب خدا و ديگرى عترت و اهل بيتش، و به فاطمه فرمود: تو به من ملحق مى‌شوي؛ از اين رو، نخستين شخص از اهل بيت كه به آن حضرت پيوست، فاطمه بود.

الطبري، الشيخ أبي جعفر محمد بن جرير بن رستم (متوفاي ق4)، دلائل الإمامة، ص131، تحقيق قسم الدراسات الإسلامية مؤسسة البعثة، ناشر: مركز الطباعة والنشر في مؤسسة البعثة ـ قم،‌ الطبعة‌ الأولي، 1413هـ.

رایکا
27-04-2010, 17:39
در كتاب‌هاى اهل سنت نيز اين مطلب ديده مى‌شود.

محمد بن اسماعيل بخارى مى‌نويسد:

حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ حَدَّثَنَا زَكَرِيَّاءُ عَنْ فِرَاسٍ عَنْ عَامِرٍ الشَّعْبِيِّ عَنْ مَسْرُوقٍ عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ تَمْشِي كَأَنَّ مِشْيَتَهَا مَشْيُ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مَرْحَبًا بِابْنَتِي ثُمَّ أَجْلَسَهَا عَنْ يَمِينِهِ أَوْ عَنْ شِمَالِهِ ثُمَّ أَسَرَّ إِلَيْهَا حَدِيثًا فَبَكَتْ فَقُلْتُ لَهَا لِمَ تَبْكِينَ ثُمَّ أَسَرَّ إِلَيْهَا حَدِيثًا فَضَحِكَتْ فَقُلْتُ مَا رَأَيْتُ كَالْيَوْمِ فَرَحًا أَقْرَبَ مِنْ حُزْنٍ فَسَأَلْتُهَا عَمَّا قَالَ فَقَالَتْ مَا كُنْتُ لِأُفْشِيَ سِرَّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حَتَّى قُبِضَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَسَأَلْتُهَا فَقَالَتْ أَسَرَّ إِلَيَّ إِنَّ جِبْرِيلَ كَانَ يُعَارِضُنِي الْقُرْآنَ كُلَّ سَنَةٍ مَرَّةً وَإِنَّهُ عَارَضَنِي الْعَامَ مَرَّتَيْنِ وَلا أُرَاهُ إِلا حَضَرَ أَجَلِي وَإِنَّكِ أَوَّلُ أَهْلِ بَيْتِي لَحَاقًا بِي فَبَكَيْتُ فَقَالَ أَمَا تَرْضَيْنَ أَنْ تَكُونِي سَيِّدَةَ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَوْ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ فَضَحِكْتُ لِذَلِكَ.

عائشه مى‌گويد: فاطمه كه راه رفتنش همانند پدرش بود، وارد بر رسول خدا (ص) شد، فرمود: خوش آمدى دخترم، او را سمت چپ يا راستش نشاند، سپس آهسته سخن گفت، فاطمه گريه كرد، گفتم: چرا گريه مى‌كنى؟ بار ديگر سخنى آهسته گفت، فاطمه خندان شد، تا آن روز خوشحالى و اندوه را اين چنين نزديك به هم نديده بودم، از فاطمه علت را جويا شدم، گفت: سرّ پيامبر خدا را افشا نمى‌كنم. پس از فوت رسول خدا (ص) پرسيدم، گفت: پدرم فرمود: جبرئيل هر سال يك مرتبه قرآن را بر من عرضه مى‌كرد؛ ولى امسال دو مرتبه آن را بر من عرضه كرده است، گويا اجل و مرگ من نزديك است و تو دخترم نخستين كسى هستى كه به من ملحق خواهى شد، اينجا بود كه گريه كردم، فرمود: آيا دوست ندارى كه سرور زنان بهشتى يا زنان مؤمن باشي، به اين جهت خنديدم.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3، ص 1326، ح3426، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407هـ – 1987م.

و نيز طبرانى در معجم كبير خود مى‌نويسد:

عن عَائِشَةَ قالت قلت لِفَاطِمَةَ بنتِ رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ عليه وسلم رَأَيْتُكِ أَكْبَبْتِ على النبي صلى اللَّهُ عليه وسلم في مَرَضِهِ فَبَكَيْتِ ثُمَّ أَكْبَبْتُ عليه ثَانِيَةً فَضَحِكَتِ قالت أَكْبَبْتُ عليه فَأَخْبَرَنِي أَنَّهُ مَيِّتٌ فَبَكَيْتُ ثُمَّ أَكْبَبْتُ عليه فَأَخْبَرَنِي أَنِّي أَوَّلُ أَهْلِ بَيْتِهِ لُحُوقًا بِهِ وَأَنِّي سَيِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ إِلا ما كان من مَرْيَمَ بنتِ عِمْرَانَ فَضَحِكَتُ.

عائشه مى‌گويد: به فاطمه دختر رسول خدا (ص) گفتم: در بيمارى پدر، خودت را روى بدنش افكندى و گريه كردي، بار ديگر آن را تكرار كردي؛ ولى خنديدي، فرمود: دفعه اول خبر از مرگش داد گريه كردم، دفعه دوم فرمود: تو نخستين فرد از اهل بيت من هستى كه به من ملحق مى‌شوى وتو سرور زنان بهشتى هستي.

الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم (متوفاي360هـ)، المعجم الكبير، ج 22، ص 419، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ – 1983م.
نتيجه:

هيچ تعارضى ميان شهادت حضرت محسن عليه السلام و روايتى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله به حضرت زهرا سلام الله عليها بشارت مى‌دهد كه تو نخستين كس از اهل بيت من هستى كه به من ملحق مى‌شوي، وجود ندارد؛ چرا كه «اهل بيت» در لسان رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فقط بر پنج نفر اطلاق مى‌شود كه حضرت محسن عليه السلام جزء آن پنج نفر نيست.



منیع : مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف)

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
27-04-2010, 19:24
http://upload.tazkereh.ir/images/06994942535649013303.gif

4- فاطمه(س) از نگاه امام سجاد(ع):
امام سجاد(ع) مي‏فرمايد: «وقتي كه قيامت فرا رسد، منادي ندا مي‏دهد: در اين روز، ترس و اندوهي به خود راه ندهيد. همه خوشحال از اين عفو عمومي سربالا مي‏برند. فاطمه(س) وارد محشر مي‏شود و گفته مي‏شود كساني كه به آيات ما ايمان آوردند و مسلمان شدند به جز مسلماناني كه دوستدار اهل‏بيت هستند، همگي سرها را بزير اندازند. آن گاه اعلام مي‏شود: اين است فاطمه دخت محمد(ص). او و همراهانش به سوي بهشت مي‏روند. خداوند فرشته‏اي را خدمت وي مي‏فرستد و مي‏گويد: حاجتت را از من بخواه! فاطمه(س) عرض مي‏دارد: پروردگارا! حاجت من آن است كه مرا و كساني را كه فرزندان مراياري كردند، مورد عفو قرار دهي.»


http://upload.tazkereh.ir/images/06994942535649013303.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-04-2010, 20:46
http://upload.tazkereh.ir/images/91753635713784113629.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/91753635713784113629.jpg)




فاطمه سلام اللّه عليها و امام حسن عليه السلام

حسن عليه السلام بعد ديگر منشور فاطمه سلام اللّه عليها است.
حسن عليه السلام شير صبر از جان مادر نوش كرده است.
حسن عليه السلام در تداوم سكوت علي عليه السلام و مظلوميت فاطمه سلام اللّه عليها است كه صبر مي كند.
حسن عليه السلام بلوغ بردباري فاطمه سلام اللّه عليها است پاره هاي سرخ جگر فاطمه سلام اللّه عليها است كه بر طشت مي ريزد.
فاطمه سلام اللّه عليها و حضرت محمد صلی الله عليه و اله و سلم
فاطمه سلام اللّه عليها افتخار محمد صلی الله عليه و اله و سلم و نمونه اعلي و بارز دانشگاه محمد صلی الله عليه و اله و سلم است.
فاطمه سلام اللّه عليها پاره جگر محمد صلی الله عليه و اله و سلم ،بضعه محمد صلی الله عليه و اله و سلم است.
فاطمه تنها كسي است كه پيامبر صلی الله عليه و اله و سلم پس از هر بار جهاد طاقت فرسا به ديدار او مي رود و خستگي را درعمق چشمان مهربان او گم مي كند.9
تسبيح حضرت زهرا سلام اللّه عليها مرحوم شيخ صدوق در كتاب علل الشرايع نقل مي كند: حضرت علي عليه السلام به مردي از خاندان بني سعد فرمودند: جرياني اززندگي خودم و فاطمه سلام اللّه عليها را برايت نقل كنم. فاطمه سلام اللّه عليها در خانه من زندگي مي كرد در حالي كه براي رسول خدا صلی الله عليه و اله و سلم محبوبترين افراد خانواده بود. حضرت فاطمه سلام اللّه عليها با دستاس آرد مي كرد بطوري كه دستانش تاول مي زد ، خانه را جارو مي كرد و لباس هايش خاك آلوده مي شد، زير ديگ ، آتش روشن مي كرد و جامه هايش سياه مي شد،و در اثر انجام اين كارها بسيار اذيت مي شد. من به او گفتم: اي كاش نزد پدرت مي رفتي و درخواست مي كردي خدمتكاري به تو بدهد تا در انجام كارهاي سخت،ياريت كند. فاطمه سلام اللّه عليها نزد رسول خدا صلی الله عليه و اله و سلم رفت. شرم مانع او شد كه كلامي بگويد. صبح روز بعد پيامبر صلی الله عليه و اله و سلم نزد ما آمد و فرمود: فاطمه سلام اللّه عليها روز گذشته باپدرت چه كاري داشتي؟ من به جاي حضرت زهرا سلام اللّه عليها پاسخ دادم و ماجرا راگفتم. سپس پيامبر صلی الله عليه و اله و سلم فرمودند: آيا به شما ياد ندهم چيزي را كه از خدمتكار برايتان بهتر باشد كه در اينجا تسبيح حضرت زهرا سلام اللّه عليها كه 34 مرتبه الله اكبر، 33 مرتبه الحمد لله ،33 مرتبه سبحان الله را فرموده اند.10
نتيجه گيري: خداوند مهربان ارواح مقدس چهارده معصوم عليهم السلام را آفريدو آنها را در بعد جسمي هم قرار داد تا بشر با آنها انس بگيرد واينكه چون آنها عين الله ، لسان الله ، مظهر و نماينده الهي هستند بشر با ديدن اعمال و رفتارشان به خدا نزديك شود. مرحله اول معرفت امام اين است كه ابتدا بايد تاريخچه زندگي شان ،تولد ،وفات ونحوه زندگي شان را بشناسيم كه اينبعد ظاهري استو بعد بفعد باطني شان اين است كه بدانيم اولاً ايشان مفترض الطاعه هستند و مراحل معرفت امام عليه السلام مطرح مي شود كه مقصودما در اين مقاله همان بعد ظاهري است كه در اين قسمت بايد بدانيم كه چطور از اين الگوها در زندگي عملي مان استفاده كنيم. براي اين مهم بايد چشم دل را كمي باز كنيم تا از لحظه لحظه زندگي ائمه اطهار عليهم السلام كه درس است براي ما بهره ببريم. و نكته ديگر اينكه بايد بدانيم هر آنچه ازمناجات ائمه اطهار عليهم السلام ، دعاهايشان،رفتارشان،و.... براي ما بيان شده براي اين است كه ما مي توانيم به آنجا برسيم وگرنه لزومي نداشت كه مثلاً امام معصوم عليه السلام رفتار يا دعايي را بفرمايند و مخصوص خودشان باشد. اگر اين طور بود براي ما فايده اي نداشت و لغو مي شد. پس آنچه براي ما نقل كردند براي اين است كه ما ياد بگيريم و خود را به آنجا برسانيم.
بايد از خداوند متعال مدد بجوييم و ازحضرت زهرا سلام اللّه عليها كمك بخواهيم كه زندگي بي بي دوعالم را فقط در بعد ظاهري زندگي و مقدار جهيزيه و زندگي ايشان در فقرو... نبينيم بلكه بايد سعي كنيم عملاً رفتارهاي حضرت را در زندگي پياده كنيم كه در اين مقاله به نكاتي اشاره شده است.
خيلي از مشكلاتي كه جامعه ما خصوصاً زنان ما دارند بخاطر اين است كه از اين الگوي نمونه استفاده نمي كنند. مثلاً خيلي از زنان ما در شوهرداري و رفتار با ايشان مشكل دارند و فكر مي كنند بايد آنها هم مانند مردان كارهاي سنگين وسخت انجام دهند و اصلاً طرز تفكرشان غلط است واينجاست كه فرموده اند: «زن ريحانه است» و «زن محبوبه خداست» چرا بايد خود رااين قدر به زحمت بيندازد و با مردان نامحرم سروكار داشته باشد به خانم فاطمه زهرا سلام اللّه عليها كه در اين مورد رجوع مي كنيم مي بينيم ايشان چقدر از تقسيم كاري كه برايشان شد خوشحال شدند. ببينيد ما كجا هستيم و حضرت كجا؟ ما چه فكر مي كنيم و ايشان چه؟ يامثلآً جرياني كه به ما تسبيح حضرت زهرا سلام اللّه عليها راياد مي دهندچقدر مهم است كه شما اي خانم خانه اگر كار زيادي در منزل داري، مهمان زيادي داري، بركت وقتي مي خواهي تو هم بنشين تسبيحات رابگو تا وقتت بركت پيدا كند و همين طور ساير موارد.
اميد است بتوانيم حضرت زهرا سلام اللّه عليها رادر زندگي عملي مان داخل و واردكنيم و اينطور امامانمان را بشناسيم تا با معرفت شناخته باشيم. ان شاء الله

پي نوشتها:
۳-محمدي اشتهاردي ،محمد، نگاهي بر زندگي حضرت فاطمه سلام اللّه عليها صفحه 64 ۱-حسيني شاهرودي ،سيدمحمد، الگوهاي رفتاري حضرت زهرا سلام اللّه عليها تربيت فرزند. 2-حسيني شاهرودي ،سيدمحمد، الگوهاي رفتاري حضرت زهرا سلام اللّه عليها تربيت فرزند، صفحه 14
4-حسيني شاهرودي ،سيدمحمد، الگوهاي رفتاري حضرت زهرا سلام اللّه عليها اداره منزل صفحه 16 . 5-حسيني ، سيدعلي، كرامات و مقامات عرفاني حضرت زهرا سلام اللّه عليها صفحه 44 ۶- دشتي ،محمد، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه عليها صفحه 13 ۷-كفاش، حميدرضا، 75 درس زندگي از سيره عملي حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه عليها صفحه 29 ۸-شجاعي ، سيد مهدي ، خدا كند تو بيايي ،صفحه 27 ۹-گروه كتاب ، آشنايي با حضرت زهرا سلام اللّه عليها صفحه



http://upload.tazkereh.ir/images/02117682775505221543.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/02117682775505221543.jpg)

نرگس منتظر
27-04-2010, 23:48
http://www.sobh.org/images/sokhanrooz-arshiv/tasavir/89-2-7.jpg


http://upload.tazkereh.ir/images/72557002551853309267.gif

از بــيـت آل طـاهـا(ص) آتـــش كــشــد زبـانــه
گــوئـي شــده قـــيـامـت بـر پـا درون خــانــه

برپاست شور محـشر از عـتـرت پـيـمبـر(ص)
خـلــقـنـد مـات و مـبـهـوت از گـردش زمانـه

اهريمنان نمودند خون قلب مـصـطفي(ص) را
در مـنـظـر خـلايـق بـي جــرم و بــي بـهــانـه

در پــشــت در فــتــاده ام الائـــمـــه(س) از پـا
دارد فـغــان ز دشـمـن آن گـــوهــر يـگــانـه

زيـنـب(س) بـه نـاله گـويـد كـشـتـند مــادرم را
ايـن يك ز ضـرب سـيـلي آن يك ز تـازيانه

در خون فتاده زهرا(س) چون مرغ نيم بسمل
مـحـسـن(ع) فـتاده چـون گـل پر پر در آستانه

در پشت زانـوي غم پژمان نشسته حـيـدر(ع)
مانده حـسـيـن مظـلوم(ع) حيران در آن ميانه

از نقش خون و ديوار پرسد ز حال زهرا(س)
وز زخــم سـيـنـه گـيـرد از مــيــخ در نشـانه

دارد حــســن(ع) شـكـايـت از كـيـنـه مغيره(ل)
ريـــزد ز ديـــدگـــانـــش يــاقـــوت دانـه دانـه

بـا پـهـلـوي شـكـسـته چون مـرغ بـال بسته
زهـرا(س) بـه خـون نـشسـته در كـنج آشيانه

http://upload.tazkereh.ir/images/72557002551853309267.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
28-04-2010, 00:35
http://upload.tazkereh.ir/images/81846367784501382564.gif


5 - فاطمه(س) از نگاه امام محمدباقر(ع):
امام باقر(ع) به جابر روايت كردند كه: «... چون قيامت ‏شود، جبرئيل ندا مي‏دهد: خديجه دختر خويلد كجاست؟ مريم دختر عمران، آسيه دختر مزاحم، ام كلثوم خواهر موسي كجايند؟ آنان از جاي بر مي‏خيزند... اي اهل محشر! امروز من كرامت را براي محمد و علي و حسن و حسين و فاطمه(ع) قرار دادم. سرها را پايين بياندازيد و چشم ها را فرو ببنديد، چون فاطمه مي‏خواهد به بهشت‏ برود. سپس جبرئيل ناقه‏اي بهشتي مي‏آورد و آن حضرت را به بهشت مي‏برد و ليكن ايشان وقتي نزديك بهشت مي‏رسد درنگ مي‏كند. خداوند مي‏فرمايد: درنگ شما براي چيست؟ فاطمه مي‏گويد: پروردگارا! دوست دارم در چنين روزي مقامم شناخته شود. خداوند مي‏فرمايد: اي دختر حبيبم! برگرد و نظر افكن و هركس را كه دوستي تو يا دوستي يكي از فرزندان تو در دلش باشد، او را گرفته و وارد بهشت كن.» در ادامه امام باقر(ع) مي‏فرمايد: «به خدا سوگند! اي جابر در آن روز فاطمه شيعيان و دوستانش را همانند پرنده‏اي كه دانه خوب را از دانه بد جدا مي‏كند، از بين جمعيت جدا مي‏كند.»


http://upload.tazkereh.ir/images/81846367784501382564.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
28-04-2010, 02:34
http://upload.tazkereh.ir/images/03357324223789116833.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/03357324223789116833.gif

6- فاطمه(س) از نگاه امام جعفر صادق(ع):
مرحوم مجلسي در ضمن روايتي از امام صادق(ع) نقل مي‏كند: «فاطمه، صديقه كبري است. محور حركت انسان هاي گذشته، معرفت و شناخت ‏حضرت فاطمه بوده است.» سيد هاشم بحراني روايت ديگري از امام صادق(ع) نقل مي‏كند كه: «نبوت هيچ پيامبري تكميل نشد مگر اين كه به فضيلت آن حضرت اقرار نموده، محبت او را دارا باشد.» امام صادق(ع) در ذيل آيه شريفه«اناانزلناه في‏ليلة‏القدر»؛ مي‏فرمايد: منظور از«ليلة‏» فاطمه و منظور از«قدر» خداوند است. هركس فاطمه را آن گونه كه سزاوار است، بشناسد، «ليلة‏القدر» را درك كرده است.»
7- فاطمه(س) از نگاه امام موسي كاظم(ع):
امام كاظم(ع) مي‏فرمايد: «همانا فاطمه، صديقه و شهيده است.» سليمان جعفر مي‏گويد: از امام كاظم(ع) شنيدم كه فرمودند: «درخانه‏اي كه اسم محمد يا علي، حسن، حسين، جعفر، عبدالله و از زنان فاطمه باشد، فقر و تنگدستي وارد نخواهد شد.»


http://upload.tazkereh.ir/images/03357324223789116833.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/03357324223789116833.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
28-04-2010, 09:05
http://upload.tazkereh.ir/images/97685463601256336967.png




رفتار حضرت زهرا(سلام الله علیها) با شوهر در عاليترين مرحله صفا و مهرباني بود، نه تنها هرگز خاطر شوهر را نرنجانيد، بلکه ياور مهربان و نوازشگر دلسوز براي شوهر بود، و در همه صحنه‏هاي زندگي، همدم و همدرد و شريک زندگي علي(علیه السلام) بود.

براي روشن شدن اين مطلب به نمونه‏هايي اشاره مي‏کنيم:
1- پيامبر(صلی الله علیه وآله) روزي نزد دخترش فاطمه(علیها السلام) آمد و ضمن احوالپرسي، پرسيد: «شوهرت را چگونه يافتي؟» فاطمه(سلام الله علیها) در پاسخ گفت: «اور ا بهترين شوهر يافتم» پيامبر(صلی الله علیه و اله) فرمودند: «دخترم! شوهرت، نيکو همسري است، در هيچ کاري از دستور او سرپيچي نکن».(1)

2- امير مؤمنان علي(علیه السالم) در سخني در شأن حضرت زهرا(علیها السلام) فرمود:
سوگند به خدا من زهرا(سلام الله علیها) را تا آن هنگام که خداوند او را به سوي خود برد، خشمگين نکردم، در هيچ کاري موجب ناخشنودي او نشدم، او نيز مرا خشمگين نکرد و هيچگاه موجب ناخشنودي من نشد.(2)

3- پيوند مقدّس همسري زهرا(سلام الله علیها) و علي(علیه السلام) به قدري با صفا و پر مهر بود، و وجود زهرا(سلام الله علیها) به قدري براي حضرت علي(علیه السلام) مايه آرامش و خشنودي بود که علي(علیه السلام) در سخني مي‏فرمايد: «من به چهره زهرا نگاه مي‏کردم، همين نگاه، هرگونه غم و اندوه را از من برطرف مي‏نمود».(3)

4- فاطمه(سلام الله علیها) در ياري علي(علیه السلام) و همکاري با او در رنج‏ها و دشواري‏ها و غم‏ها به قدري کوشا بود، که وقتي پيامبر(صلی الله علیه وآله) از علي(علیه السلام) پرسيد: «زهرا(سلام الله علیها) را چگونه همسري يافتي؟» علي(علیه السلام) بي‏درنگ در پاسخ گفت: او را در راستاي اطاعات خداوند، ياوري نيکو يافتم.(4)


[1] کشف الغمّه، ج 1، ص 491.
[2] کشف الغمّه، ج 1، ص 492.
[3] کشف الغمّه، ج 1، ص 492.
[4] بحار الانوار - ج 43، ص 117.




http://upload.tazkereh.ir/images/31769882138739530277.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/31769882138739530277.jpg)

نرگس منتظر
28-04-2010, 11:36
http://www.upload.tazkereh.ir/images/23458268876713591845.png

پایان حیات شمع


پایان حیات شمع پیداست؛ و به گونه اى دیگر مى تابد؛ و شاید نیز فروزانتر! و آن روز ، نیز، فاطمه، شمع وجودش ، در پیش چشمان مولاش على، چنین مى نمود! و خود نیز بدادش خبر كه:

على جان!

بدرود خواهمت گفت، اى جان من، و نیز جهان را ، همین امروز! و ه! چه بى تاب شد على! و گویى كه همه چیزش به سنگ مى خورد!

آه! فداى چشم هاش، كه اشك هاش ، چه با حیرت و شگفت فرومى چكیدند!
آرى ، على ، خوانده نبود ، اینجاى داستان را!
چه بایدش مى كرد؟! و یا كه مى توانست نمودن؟! و ایم! چه غریبانه گفت، همه را، كه دمى چند تنهایشان گذارند، تا كه بنشینند، و نیز بشنوند ، شنیدن هاى واپسین را! و همه نیز چنین بنمودند، و آن دم ، سقف بظاهر كوچك خانه فاطمه ، فاطمه را، و على را، در زیر چتر خویش میزبان بود!
به نگاه فاطمه اش گفت:

على جان!

در این كوتاه ایام بودن ، بودن من با تو ، با تو به «صدق» بودم، و هیچ خیانت را ننمودم، و نه مخالفتى ، نه چنین بوده است، آیا؟! و على آن نشسته ى شكسته ، در آن غروب غریبى، كه برایش گفتن، حتى اندكش، چه سنگین مى نمود، گفت: معاذ الله!!!

فاطمه جان!

پناه بر خدا!

تو كجا و خیانت؟!

تو كجا و خلاف؟!

به خدایم، كه تو، بس گرامى بودى! و چه خداى ترس! و قد عز مفارقتك و فقدك!

فاطمه ام!

دورى ، جدایى ، از تو ، اى گرانمایه! بسى بر من گران است!

اما چه مى توانم كرد؟!

الا انه امر لابد منه ، امر خداوند است، و نه از آن گریزى! و قد عظمت وفاتك و فقدك ، فانالله و انا الیه راجعون!

فراق تو، و فقدانت، چه سهمگین است! و من به خداى پر مهر پناه مى آورم، از این انبوه اندوه، و چه سوگ بزرگى است، این! و آنگاه لرزان و پر ارتعاش فاطمه اش را گفت:

به یقین باش كه على مرد وفاست، و به انجام خواهمش رسانید آنچه مرا بازگویى، و بر خواهش خویش نیز برمى گزینم ، گو كه چه دشوار آید!

آرى، هر چه خواهى بگو، مى شنوم و مى شود! و فاطمه اش نیز گفت:

ارزانیت بدارد خداى پر مهر، اى بزرگمرد!

آن هم شكوهمندترین پاداش ها!

على جان!

مى خواهم تو را، و به جد، و بر آن نیز بسى اصرار، كه:

نه «عمر»، و نه «ابوبكر»، و نه آنان كه تابعند آنان را ، آرى، هیچكدام ، در نماز ، بر پیكر من ، نبایست كه حاضر آیند!

آه! دخترم، گفتم نماز!

هنوزم در یاد است ، غربت را ، همه اش، كه آن شب بنشسته بود، سینه على را، و گویى كه نبود ، در خاطرش ، جز یاد آن قامت خم، و ابروى وار فاطمه اش!

حیرتا!

گویى كه محراب به فریاد بود! و نبود على را هیچ تحمل!

در نمازم خم ابروى تو در یاد آمد

حالتى رفت كه محراب به فریاد آمد

از من اكنون طمع صبر و دل و هوش مدار

كان تحمل كه تو دیدى، همه بر باد آمد


فاطمه، واژه بی خاتمه، محمد رضا رنجبر

نرگس منتظر
28-04-2010, 12:07
http://www.upload.tazkereh.ir/images/08264166072643114803.png

منتظریم، تاریخ جواب دهد!


زیارت فاطمه زهرا ( سلام اللّه علیها ) را هم در مسجد رسول خدا (صلّى‏اللَّه‏علیه‏وآله) مى خوانیم و هم در قبرستان بقیع، چون قبر فاطمه زهرا ( علیهاالسّلام ) مفقود الأثر است، گویا خداوند براى تسلیت كسانى كه عزیزان خود را در جبهه ها از دست مى‏دهند و حتى از جناره فرزندشان خبرى ندارند، چنین مقرر داشته كه از قبر دختر پیامبر اكرم (صلّى‏ اللَّه‏علیه‏وآله) نیز خبرى نباشد، «اِنَّا لِلّهِ وَ اِنَّا اِلَیهِ راجِعُونَ».

البته مفقود الأثر واقعى، ستمكاران و ریاكاران تاریخ هستند كه در قیامت، اثرى از تلاشها و عمل خود را مشاهده نمى‏نمایند و ناله ها سر مى‏دهند كه اى واى
«ما اَغْنى عَنّى مالِیَه»، مال و ثروتم هیچ سودى نداشت.

«هَلَكَ عَنّى سُلْطانِیَهْ»2، سلطنت و قدرتم از دستم رفت، بدون آنكه براى امروز نتیجه و حاصلى داشته باشم.

«یا لَیْتَنى‏ كُنْتُ تُرابا»، اى كاش، من خاك بودم و زیر پاى مردم له مى‏شدم و به چنین دادگاهى حاضر نمى‏شدم.

آرى، بود و نبود بارگاه، چندان مهم نیست، اگر بر قبر شریف فاطمه زهرا ( سلام اللّه علیها )بارگاه و نشانه‏اى نیست در عوض، خداوند از او به عنوان كوثر یاد فرموده است، بارگاه همه جا نیست، اما قرآن و سوره كوثر در همه جا هست.

صحن و سرا اثر جمادى است، ولى از ذریه و فرزندان فاطمه زهرا ( سلام اللّه علیها ) آثار معنوى و انسانى و مكتبى به جاى مانده است كه ما، در زمان خودمان، یكى از فرزندان او را به نام «امام خمینى» ( ره ) مشاهده كرده‏ایم كه چگونه به میلیونها ترسو، شجاعت داد و خواب رفته‏ها را بیدار كرد و در جهان زلزله‏اى انداخت كه خواب را از چشم ابرقدرت‏ها ربود و چراغى روشن كرد كه شعاع نورش به شرق و غرب عالم رسیده است و مقدماتى براى حكومت حضرت مهدى (عجّل اللّه فرجه) آماده شده است.

به هر حال، از قبر مادر امامان خبرى نیست، ولى از ناله‏هاى آن بانو و خطبه‏ها و كلمات و فرزندانش صدها خبر در دست است، از شخص فاطمه (سلام اللَّه علیه) بى‏خبریم، ولى از شخصیت فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) خیر.
فاطمه - (علیهاالسّلام) وصیت مى‏كند كه شب، مرا غسل دهید و به خاك بسپارید، او مى‏خواهد با دنیا حرف بزند و بگوید:

مگر من دختر نبوّت، همسر ولایت، مادر امامت نبودم، چرا باید قبرم مخفى باشد؟

مگر من تنها یادگار محمّد (صلّى اللَّه علیه و آله) و محمّد (صلّى اللَّه علیه و آله) وارث ابراهیم و نوح و موسى و عیسى (علیهم السّلام) نیست؟

مگر من مصداق آیه تطهیر و سوره كوثر و بزرگ زنان عالم نبودم؟

مگر پدرم رسول خدا (صلّى‏ اللَّه‏علیه‏وآله) نفرمود:

فاطمه (علیها السّلام) پاره تن من است، هر كه او را آزار دهد مرا آزرده و هر كه مرا بیازارد، خدا را به غضب آورده است؟3


مگر پدرم هنگام بازگشت از سفر، اول به دیدن من نمى‏آمد؟4

مگر وقتى وارد مى‏شدم، پدرم به احترام من نمى‏ایستاد؟5

مگر روز عاشورا، حسین(علیه السلام) دلیل زیر بار زور نرفتن خود را، تربیت در دامن من ندانست؟6

مگر براى پدرم، آنگاه كه مشغول كندن خندق بود، غذا نمى‏آوردم؟7

مگر من تنها كسى نبودم كه هنگام پرتاب شكمبه شتر بر پدرم، از راه رسیدم و از او در برابر آن همه كفار حمایت كردم؟8

مگر من لباسهاى خون آلود پدرم را به هنگام مراجعت از جبهه نمى‏شستم؟

مگر من پانسمان كننده جراحت صورت پدرم در جنگ - احد نبودم؟

مگر صبرم، حسن (علیه‏السلام) و شجاعتم، حسین (علیه‏السلام) و سخنرانى و حمایت از مقام رهبرم، زینب(علیهاسلام) را نپروراند؟

مگر براى سیركردن محرومان و گرسنگان، گردنبدم را نفروختم؟

مگر در شوهر دارى به عالى ترین درجه نرسیدم؟ شوهرم، على (علیه السلام) فرمود: فاطمه «سلام الله علیها» هیچگاه مرا خشمگین نكرده است؟9

مگر همه امامان معصوم (علیهم السّلام) از فرزندان من نیستند؟

مگر پدرم این همه سفارش مرا نكرد؟

مگر حامله نبودم؟

مگر داغدار مرگ پدرم نبودم؟

مگر جوان نبودم؟
پس چرا باید وصیت كنم، كسى براى تشییع جنازه‏ام نیاید؟
و قبرم مخفى باشد؟


منتظریم، تاریخ جواب بدهد!


1) سوره حاقه آیات 28 و 29.
2) سوره حاقه آیات 28 و 29.
3) الغدیر جلد 7 صفحه 232.
4) بحار الانوار جلد 43 صفحه 30.
5) اعلامالورى صفحه 157.
6) هیهات من الذلة... حجور طابت و طهرت.
7) ذخائر العقبى صفحه 47.
8) ذخائر العقبى صفحه 47.
9) مناقب خوارزمى به نقل از بانوى نمونه صفحه 104.


http://upload.tazkereh.ir/images/72557002551853309267.gif

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
28-04-2010, 12:35
فلسفه گریه های حضرت زهرا(س)


http://mansurzamany.webphoto.ir/photos/ma793633.jpg


فلسفه گریه های حضرت زهرا(س)
رحلت پیامبر(ص) مسلمانان، به ویژه فاطمه(س) را سخت غمگین نمود. حضرت زهرا(س) مدت هفت روز به عزاداری و گریه پرداخت و از خانه بیرون نیامد و بعد از آن به سوی قبر پیامبر(ص) حركت نمود. هنگامی كه به قبر رسید، خود را روی قبر پدر انداخت و غش كرد. زنان مدینه دور حضرت(س) حلقه زدند و آب به صورت او پاشیدند، آن گاه حضرت(س) رو به قبر نمود و گفت: ای پدر بزرگوار! بعد از تو چه كسی به داد بیوه زنان و فقرا خواهید رسید؟ بعد از تو تا روز قیامت چه كسی به فریاد و ناله‏های امت خواهد رسید؟!(1)
از كلمات و ناله‏های حضرت زهرا(س) استفاده می‏شود گریه و عزاداری ایشان بر اساس عوامل زیر شكل گرفته است:
1 - فراق پدر(ص)
طبیعی است رحلت پدر بر فرزندان، به ویژه دختران سخت تأثیر می‏گذارد، از این رو معمولاً دختران بیشتر در مرگ پدر احساس ناراحتی می‏كنند. گریه و ناله دختر بر سوگ پدر، امری عقلایی و طبیعی است، از این رو مردم دخترانی را كه در مرگ پدر گریه می‏كنند، سرزنش نمی‏كنند.

علی(ع) در قبرستان بقیع بیت الاحزان رابه وجود آورد.(2) حضرت زهرا(س) دست‏های امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را گرفته، آن جا رفته و گریه می‏كرد.(3)


2 - درد اجتماعی.
یكی از علل گریه حضرت زهرا(س) درد اجتماعی و آینده امت اسلامی بود حضرت زهرا(س) در كنار قبر پیامبر(ص) عرضه داشت: ای پدی بزرگوار! بعد از تو چه كسی به داد بیوه زنان و فقرا خواهد رسید؟! بعد از تو تا روز قیامت چه كسی به فریاد این امت خواهد رسید؟!
فاطمه زهرا(س) در كنار قبر پیامبر(ص) برای فقیران، پابرهنگان و آینده جهان اسلام گریه می‏كند، و گریه برای آینده مسلمانان، همخوان و همسو با حقوق شهروندان است.
از این رو حضرت زهرا(س) در كنار قبر پدر(ص) عرضه داشت: ای رسول خدا(ص) ای برگزیده خدا! ای پناه یتیمان!(4)
بر اساس احساس دردهای اجتماعی بود كه حضرت زهرا(س) در كوه احد برای شهیدان، به ویژه حضرت حمزه(ع) گریه و ناله كرد.
3 - مبارزه سیاسی.
بی تردید یكی از علل گریه‏های حضرت زهرا(س) سیاسی است. متأسفانه برخی از مسلمانان پس از رحلت پیامبر(ص) وصایای حضرت(ص) را نادیده گرفته و نسبت به خاندان او ستم‏ها روا داشتند.
منحرف کردن حكومت توسط خلفا و آتش زدن خانه زهرا(س)،(5) و غصب فدك(6) از مصادیق ستم هایی بود كه بر علی(ع) و فاطمه زهرا(س) روا داشته شد.
فاطمه زهرا(س) با گریه و عزاداری به دفاع از ولایت پرداخته و مظلومیّت خویش را به مردم فهماند كه حقّ شوهر او را ضایع نموده و بر خود او ظلم روا داشته‏اند: مرگ پدر، مظلوم شدن شوهر، از دست رفتن حق، و بالاتر از همه دگرگونی‏هایی كه پس از رسول خدا(ص) به فاصله‏ای اندك پدیدار گردید، روح و سپس جسم دختر پیغمبر(ص) را سخت آزرده ساخت.(7)

1 - بحار الانوار، ج 43، ص 175.
2 - مصطفی دشتی، معارف و معاریف، ج 3، ص 315.
3 - بحار الانوار، ج 43، ص 177.
4 - ستارگان درخشان، ج 2، ص 80.
5- جعفر شهیدی، زندگانی حضرت فاطمه(س)، ص 145.
6 - حسین علی منتظری، شرح خطبه حضرت زهرا(س).
7 - جعفر شهیدی، زندگانی حضرت فاطمه(س)، ص 144.

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
28-04-2010, 15:11
http://upload.tazkereh.ir/images/83516345752918191365.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/83516345752918191365.jpg)



حضرت علي(علیه السلام) در مورد خانه داري همسرش مي‏فرمايد:

فاطمه(علیها السلام) با اينکه از محبوبترين افراد نزد رسول خدا(صلی الله علیه واله) بود، آنقدر با مشک آب کشيد و حمل کرد که اثر بند مشک در سينه‏اش نمايان شد، و آنقدر خانه را جارو کرد که لباس‏هايش غبار آلود شد، و آنقدر زير ديگ آتش افروخت که رنگ لباسش تغيير کرد، زحمات طاقت فرساي او به جايي رسيد که به او گفتم: نزد پدرت برو و تقاضاي کنيز کن، تا در کارها تو را کمک کند.

او نزد پدر رفت، چند نفر از جوانان را در محضر پدر ديد، چيزي نگفت و بازگشت.

روز بعد صبح شخص رسول خدا(صلی الله علیه واله) به خانه ما آمد و به فاطمه(سلام الله علیها) فرمود:
«ديروز نزد من آمدي، چه حاجتي داشتي؟»

فاطمه(سلام الله علیها) از روي شرم چيزي نگفت، ترسيدم پيامبر(صلی الله علیه واله) برخيزد و برود، عرض کردم:

«اي رسول خدا! فاطمه آنقدر آسيا را گردانده که دست هايش آبله نموده، و آنقدر خانه را جارو کرده که لباسش غبار آلود شده، و آنقدر آتش زير ديگ گذارده، که رنگ لباسش دگرگون شده، به او گفتم: اگر نزد پدر بروي و کنيزي را براي کمک، کني بجا است.»

پيامبر(صلی الله علیه واله) فرمود: چيزي را به شما بياموزم که بهتر از خدمتکار است، آنگاه گفتن ذکر 33 مرتبه «اَلْحَمْدُللَّهِ» و 33 بار «سُبحان اللَّه» و 34 بار «اللَّهُ اکَبر» هنگام خواب را به ما آموخت، فاطمه(سلام الله علیها) 3 بار فرمود: «از خدا و رسولش خشنود شدم.»(1)
[1] بيت الاحزان - ص



http://upload.tazkereh.ir/images/69344836963828529574.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/69344836963828529574.jpg)

ganjineh
28-04-2010, 16:42
پیوند قرآن و عترت بر اساس حدیث متواتر ثقلین، پیوندی عمیق و جاودانه است، که صد البته ادراک مقامات بلند غیبی، معنوی و عرفانی آنها اگر ممتنع نباشد برای فهم ما فوق طاقت و بسیار مشکل می‏باشد (۱) ; در حقیقت، آنان دریای ژرف‏اند که به عمق ناپیدایشان راهی نیست. در این میان، عصمت کبرا، حضرت زهرا(س) ویژگیهای بخصوصی دارد:
فضل زهرا را بشر کی می‏توان احصا کند قطره را قدرت نباشد وصف از دریا کند
روح متعالی و بلند او که «از ادراک آن حیران شود عقول‏» جبرئیل(ع) را تنزل داد و پایین آورد، (۲) و در آن ایام سخت و دشوار، جبرئیل(ع)، مسائل و حوادث پیش رو تا بر پایی قیامت را به اطلاع آن دردانه پیامبر(ص) رساند و امیرمؤمنان(ع) ، آنها را نگاشت و بدین ترتیب صحیفه فاطمه(س) شکل گرفت:
جمله اسرار «ما اوحی‏» در اوست علم کل انبیا پیدا در اوست
که از امامی به امام بعدی سپرده می‏شد:
وارث آن مصحف عالی مقام بعد زهرا نیست کس غیر از امام و اینک نیز در دست مبارک حجت‏بر حق الهی، آن صدف دریای رحمت رحمانی‏«علیه‏السلام و عجل الله تعالی فرجه‏» قرار یافته است. آری، سابقه نداشته است که جبرئیل(ع) جز با طبقه اول از انبیای عظام: این چنین آمد و شدهای مکرر با کسی داشته باشد، و این همان فضیلت‏بزرگی است که عارف بزرگ قرن ما خمینی کبیر(ق س) آن را بالاترین ضیلت‏برای حضرت فاطمه زهرا(س) می‏دانستند. (۳)
آن بانوی مقدس و مطهر در زمینه‏های مختلف، جملات ژرف و زیبایی به کام تشنگان حکمت و حقیقت جاری ساخته‏اند که محور برخی از سخنان آن وجود نازنین را می‏توان در این بخشها خلاصه کرد: عرفانی - تربیتی و مسائل خانواده (تلاش و کار در منزل، همراهی با همسر در تحمل مشکلات و سختیهای زندگی، ساده زیستی و پرهیز از تجملات و ...)، حقوقی (حق زن، حق همسایه، حق کارگر، حق میهمان و ...)، اجتماعی (عفاف و حجاب برای بانوان و ...)، اقتصادی، دفاع از ولایت و سیاستهای پدر و شوهر خویش (اعتراض به اقدامات خلیفه اول و دوم، طرح قضیه فدک و اعتراض شدید نسبت‏به غصب آن از طرف حکومت‏به عنوان بهانه‏ای برای ریشه‏کن کردن انحراف عظیمی که در خلافت رسول خدا(ص) پیش آمده بود، بیان فضائل و مناقب علی مرتضی(ع) و نکوهش مخالفان وی، نقل احادیثی از پدر در شان ولایت‏شوی وی فرموده بود مانند حدیث غدیر و منزلت، وصایا و سفارشات در آخرین لحظات عمر خویش مبنی بر دفن شبانه و تحریم شرکت‏خلفای اول و دوم در مراسم نماز بر وی و دفن ایشان و ...)، فقهی (برخی از احکام باب طهارت، حج، ارث، قضاء و ...) آن پرورده صبر و رضا با بیانات فصیح و بلیغ نسیمی جان فزا در پیکر فسردگان راه، وزان کرده است و گاه نیز برای بیان افکار بلند خویش از شعر استفاده نموده‏اند. اشعاری که به ایشان منسوب است‏به بیش از ۷۰ بیت می‏رسد که عمدتا در موضوعاتی نظیر: فضائل علی بن ابی‏طالب(ع) و اطاعت از وی، ایثارگری، غم جانکاه و جگرسوز شهادت پدر(ص)، خبر از شهادت و آرزوی مرگ، تنهایی امیرالمؤمنین(ع) می‏باشند. (۴)
مادر این مقاله در پی آنیم تا با نیم نگاهی به یکی از خطبه‏های آن جگرگوشه رسول خدا(ص) میزان استفاده وی از آیات قرآن را نظاره کنیم، تا سرمشقی برای دلدادگان آن بانوی دو سرا، به ویژه خواهران و دختران ما باشد که در گفتار و کردار خویش هر چه بیشتر با قرآن عزیز انس گیرند، و شاهد انوار وحی از لبان کوثر باشند.
خطبه مورد نظر در این مقال همان خطبه فدکیه است که آن جوهر صدق و صفا در میان جمعی از زنان بنی‏هاشم در مسجد پیامبر(ص) از پشت پرده در حضور مردم ایراد کرد. این سخنرانی شیوا و خطبه غرا، در کتب معتبر ثبت گشته است. (۵) و شیعیان مخلص از دیرباز آن خطبه با ارزش را نسل اندر نسل حفظ و به فرزندان خویش تعلیم می‏دادند، امید آنکه مسؤولین برنامه‏ریزی در امور فرهنگی ما نیز با تدوین برنامه‏های اصولی و حساب‏شده در مقاطع مختلف تحصیلی و علمی به این امر مهم عنایت‏بیشتری مبذول دارند.
به هر ترتیب ما کلام کوثر در این سخنرانی پرشور را به ۴ دسته تقسیم کرده‏ایم:
- دسته اول: استدلالها به آیات قرآن.
- دسته دوم: اقتباسها از آیات. (۶)
- دسته سوم: جملات ناظر به آیات.
- دسته چهارم: کلمات حکیمانه.
توضیح آنکه: در دسته اول آیاتی که حضرت(س) برای اثبات ارث بردن خویش از رسول خدا(ص) بدانها تمسک و استدلال نموده است را آورده‏ایم و در دسته دوم جملاتی که اقتباس از آیه‏های قرآن می‏باشد، آورده شده که خود به دو گروه تقسیم شده‏اند: الف - اقتباسهای بدون تغییر. ب - اقتباسهای همراه با تغییر.
و اما در دسته سوم نیز به جملاتی از خطبه نظر داریم که ناظر به آیات قرآن می‏باشند. به دیگر عبارت آنکه: مفاد این دسته از جملات با توجه به قرائنی مانند: همسانی فعل یا یکی از متعلقاتش و یا ... با همتای خود در آیات، نظر به آیات مزبور دارد. و بالاخره در دسته چهارم نیز جملات حکیمانه آن آفتاب چرخ عصمت(س) جای دارد که پرداختن به آنها خارج از محور بحث ما در این مقاله است.
در این خطبه جذاب بسیاری از فنون مختلف و صنایع گوناگون ادبی و آرایه‏های لفظی و معنوی استفاده شده است. و البته برای آنان که حتی مقدار اندکی معرفت نسبت‏به خاندان عصمت و طهارت(ع) داشته باشند جای هیچگونه تعجبی نخواهد بود، چرا که آن خاندان همگی اهل حکمت و فصاحت‏بوده‏اند و اینها همه نمی است از یم بیکران آن انوار تابناک الهی. همان اشباح نوری که قرنها پیش از خلقت دنیا در جوار عرش رحمان عز و جل به تسبیح، تحمید، تقدیس و تمجید الهی مشغول بودند (۷) و سجده بر آدم «علی نبینا و آله و علیه السلام‏» نیز به خاطر وجود این انوار پاک در صلب وی بوده است.
اینک نوبت پرداختن به اصل بحث است که چنانکه گذشت، ما جملات کریمانه این خطبه با عظمت را به چند دسته تقسیم کرده‏ایم که تفصیل آن چنین است:
دسته اول: استدلالها به آیات قرآن
در پی اثبات و احقاق حق خویش مبنی بر ارث بردن از پدر خویش (به دیگر اینکه اصولا فرزندان انبیاء نیز از پدران خویش ارث می‏برند.) به آیات ذیل استدلال کرده‏اند:
۱ - صدر آیه‏۱۶ سوره نمل: «و ورث سلیمان داود ..» [ (حضرت) سلیمان از (پدر خویش، حضرت) داود ارث برد.]
۲ - ذیل آیه ۵ و صدر آیه‏۶ سوره مریم: «.. فهب لی من لدنک ولیا یرثنی و یرث من آل یعقوب ..» [(حضرت زکریا به خداوند سبحان عرضه داشت:) بارالها از جانب خود فرزندی به من عطا کن تا از من و از آل یعقوب ارث ببرد ..]
۳ - صدر آیه ۱۱ سوره نساء: «یوصیکم الله فی اولادکم للذکر مثل حظ الانثیین...» [ خداوند به شما در مورد فرزندانتان چنین سفارش و توصیه می‏کند که برای پسران دو برابر سهم دختران قائل شوید.]
۴ - ذیل آیه ۱۸۰ سوره بقره: «.. ان ترک خیرا الوصیه للوالدین والاقربین بالمعروف حقا علی المتقین‏» [ (بر شما واجب گشته، هنگامی که یکی از شما را مرگ در رسد،) اگر چنانچه چیز خوبی (اموال) از خود بجا گذارده، برای پدر و مادر و نزدیکانش بطور شایسته وصیت کند، این حقی است‏بر گردن پرهیزکاران (که بایستی از عهده‏اش برآیند).]
دو مورد اول تصریح داشت که فرزندان انبیا از پدران خویش ارث می‏برند و دو مورد اخیر نیز بر اساس شمول و عمومیت آنها نسبت‏به فرزندان انبیاء در اثبات مطلب دلالتی واضح دارند.

ganjineh
28-04-2010, 16:43
دسته دوم: اقتباسها از آیات:
الف - گروه اول:
۱ - پس از بیان حکمت‏برخی از احکام و مسائل دین اسلام در مورد اینکه انسان باید تقوی پیشه کند و حق تقوی را ادا کند و واقعا خداترس گردد و تا دم مرگ و آخرین لحظه عمرش اسلام خود را حفظ نماید قسمتی از آیه ۱۰۱ سوره آل عمران را اقتباس کرده‏اند: «(ف)-اتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا وانتم مسلمون.»
۲ - خشیت عبارت است از خوفی که همراه با درک عظمت‏حق «جل و علی‏» و صفات جلالیه او باشد و این جز با ترک گناه حاصل نخواهد شد، پس گنهکار نمی‏تواند ادعا کند که از خدا خشیت دارد و فقط آگاهان از مقام ربوبی دارای چنین صفتی می‏باشند (که مصداق کامل آن علی(ع) می‏باشد)، «انما یخشی الله من عباده العلماء» قسمتی از آیه ۲۸ سوره فاطر می‏باشد که حضرت آن را اقتباس فرموده‏اند.
۳ - در مورد معرفی خویش می‏فرماید من دختر همان پیامبری هستم که از جنس خود شما بود و رنج و گرفتاری شما برایش سخت و نگران کننده بود و بر هدایت نمودن شما اصرار داشت و امیدوار بود و اصولا نسبت‏به مؤمنین رافت داشت و به آنها مهربانی می‏کرد. که این فرمایش اقتباس است از آیه ۱۲۸ سوره توبه: «لقد جآءکم رسول من انفسکم عزیر علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤف رحیم‏».
۴ - برای یادآوری وضعیت ناشایست اعراب قبل از اسلام و اینکه همواره در پی جنگ و خونریزی‏های بی‏هدف و ناشی از هواهای نفسانی بودند و در واقع در لبه پرتگاه و سقوط در آتش جهنم بودند قسمتی از آیه‏۱۰۳ سوره آل عمران را اقتباس کرده‏اند: «.. و کنتم علی شفا حفره من النار...»
۵ - در ادامه توصیف مردم و ویژگیهای آنان قبل از اسلام در مورد نداشتن امنیت می‏فرماید شما در آن دوران ترس این را داشتید که مبادا شما را بربایند. که این فرمایش اقتباس از قسمتی از آیه‏۲۶ سوره انفال می‏باشد: «.. تخافون ان یتخطفکم الناس...»
۶ - در بیان نجات مردم بواسطه بعثت وجود نازنین پیامبر اکرم(ص) قسمتی از آیه‏۱۰۳ سوره آل عمران را اقتباس کرده و می‏فرمایند: «.. فانقذکم...»
۷ - در مورد اینکه پدر بزرگوارشان برای تبلیغ اسلام هر رنجی را بر خود خریدند و همواره با فتنه‏انگیزی و آتش افروزی مخالفان روبر می‏گشتند ولی به مدد غیبی الهی آن فتنه‏ها سرکوب می‏شد و حضرت به راه خویش ادامه می‏دادند، از قسمتی از آیه ۶۴ سوره مائده اقتباس کرده‏اند: «.. کلما او قدوا نارا للحرب اطفاها الله ..»
۸ - در پی توبیخ مردم نادان که دنبال هواها و آرزوهای فانی خود رفتند و حق را رها نمودند و مساله سقیفه و غصب خلافت را پیش آوردند و اینکه در گناه و فتنه واقع گشتند و در واقع هم اکنون جهنم آنها را احاطه کرده و در قیامت هم این احاطه تجلی خواهد یافت و تا ابد در آتش سوزان دوزخ خواهند ماند، قسمتی از آیه‏۴۹ سوره توبه را اقتباس کرده‏اند: «.. الا فی الفتنه سقطوا و ان جهنم لمحیطه بالکافرین‏»
۹ - در ادامه توبیخ ستمکاران که بجای پیروی از احکام قرآن بدنبال هوسهای فانی دنیوی خویش شتافتند و جای گزین بدی بجای تبعیت از احکام قرآن برگزیدند، ذیل آیه ۵۰ سوره کهف را اقتباس کرده‏اند: «.. بئس للظالمین بدلا»
۱۰ - در ادامه سرزنش آنان که از دین فاصله گرفتند می‏فرماید آن کسی که غیر از اسلام (و تسلیم محض در برابر خداوند) دینی دیگر برای خویش انتخاب کند از او پذیرفته نگردد و در آخرت نیز از زیان‏کاران خواهد بود، این فرمایش اقتباسی است از آیه ۸۵ سوره آل عمران: «و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الآخره من الخاسرین‏»
۱۱ - پس از رد اعتقاد حاکمان غاصب مبنی بر عدم ارث بردن فرزندان انبیاء از پدران خود، می‏فرماید: آیا (با وجود احکام نورانی اسلام) باز هم سراغ احکام جاهلیت می‏روید. و اصولا کدام حکم از حکم خدا برای آنان که اهل یقین می‏باشند بهتر و نیکوتر است؟ این فرمایش اقتباس است از آیه ۵۰ سوره مائده: «افحکم الجاهلیه یبغون ومن احسن من الله حکما لقوم یوقنون‏»
۱۲ - در مورد تهدید ظالمین و اینکه برای وعیدهای الهی زمانی مشخص وجود دارد و ستمکاران بالاخره به عذاب دچار خواهند شد، می‏فرمایند: هر خبر و وعیدی که پیامبران از جانب خدا داده‏اند وقت معینی دارد. که این فرمایش اقتباس است از صدر آیه‏۶۷ سوره انعام: «لکل نباء مستقر ..»
۱۳ - در ادامه تهدید به عذابهای الهی می‏فرمایند: بزودی خواهید دانست که کدام یک از ما یا شما دچار عذاب ذلت‏بار شده و عذاب همیشگی و جاودان دامن گیرش خواهد گشت. این فرمایش اقتباسی است از آیه‏۳۹ سوره هود: «فسوف تعلمون من یاتیه عذاب یخزیه و یحل علیه عذاب مقیم‏» (۸)
۱۴ - در مورد اینکه مرگ برای پدر گرامیشان همچون انبیای سابق قضای حتمی بوده است می‏فرماید: محمد(ص) جز پیامبری (از جانب خدا) نیست که پیش از او نیز پیامبرانی بوده‏اند (که از
این جهان خاکی رخت‏بربسته‏اند) اگر او نیز بمیرد یا به شهادت برسد، آیا دوباره به دین و مرام جاهلیت‏باز خواهید گشت؟ هر کس که عقب‏گرد کند و مرتد شود به خدا ضرر نرسانده و البته خداوند، آنها را که در دین ثابت قدم ماندند و راه ارتداد را پیش نگرفتند نیز پاداش شکرگزاریشان را خواهد داد. این جملات اقتباسی است از آیه ۱۴۴ سوره آل عمران: «و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضر الله شیئا و سیجزی الله الشاکرین.»
۱۵ - پس از خطاب به مردم و طلب کمک و یاری از آنان برای احقاق حق، آنان را تشویق می‏کند و می‏خواهد با برانگیختن غیرت آنها ترس از جو حاکم را از وجودشان بشوید لذا از آیه‏۱۳ سوره توبه اقتباس کرده و می‏فرمایند: «الا تقاتلون قوما نکثوا ایمانهم و هموا باخراج الرسول و هم بدؤکم اول مره اتخشونهم فالله احق ان تخشوه ان کنتم مؤمنین‏» [ آیا با آنان که عهد شکنی کرده و بر اخراج پیامبر (از مکه) اهتمام ورزیدند، پیکار نمی‏کنید؟ و حال آنکه آنها بودند که نخستین بار (دشمنی و پیکار با شما را) آغاز کردند، آیا از آنان می‏ترسید؟ با آنکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن می‏باشید.]
۱۶ - پس از اظهار یاس و ناامیدی از یاری مردم، می‏فرماید: اگر شما و تمام آنانکه روی زمین زندگی می‏کنند همگی کافر شوید (به خدا زیان نمی‏رسانید) که خدا از همگان بی‏نیاز است و ستوده. این فرمایش اقتباس است از قسمتی از آیه ۸ سوره ابراهیم: «.. ان تکفروا انتم و من فی الارض جمیعا فان الله لغنی حمید»۱۷ - در توصیف آتش قهر الهی که در انتظار غاصبین خلافت می‏باشد می‏فرماید: آتش برافروخته الهی است که (درون انسان را پیش از جسم و ظاهر وی شعله‏ور می‏سازد و) از دلها سر می‏زند. این فرمایش اقتباسی است از آیه‏۶ و۷ سوره همزه: «نار الله الموقده التی تطلع علی الافئده‏»
۱۸ - در ادامه تهدید مجرمان زمان خویش ذیل آیه‏۲۲۷ سوره شعراء را اقتباس کرده‏اند: «و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون‏» [ آنان که ظلم و ستم روا داشتند بزودی خواهند دانست که به چه کیفر گاهی (در دوزخ) بازگشت می‏کنند.]۱۹ - در ادامه تهدید داعیان باطل خلافت می‏فرماید: شما منتظر جزای اعمال (پست) خود باشید ما هم در انتظار نتیجه و پاداش اعمال خود می‏باشیم. این فرمایش اقتباسی است از آیه ۱۲۲ سوره هود: «وانتظروا انا منتظرون.»
۲۰ - در مقابل طفره رفتن غاصبان حکومت و عدم پذیرش حق ذیل آیه ۱۸ سوره یوسف را اقتباس کرده‏اند: «.. بل سولت لکم انفسکم امرا فصبر جمیل و الله المستعان علی ما تصفون‏» [ حضرت یعقوب در برابر دروغ‏گویی برادران یوسف که گفتند: «یوسف را گرگ درید و این پیراهن خون‏آلود اوست‏» فرمود: بلکه این کار زشت را هوسهای نفسانی شما در نظرتان زیبا جلوه داده و آراسته نموده است. (و البته من در برابر این حادثه) صبری جمیل و زیبا پیشه می‏سازم (و بردباری همراه با شکر در درگاه الهی از خود نشان خواهم داد) و از خدا (نیز) در مقابل آنچه شما اظهار می‏دارید، یاری می‏طلبم.]
۲۱ - در مورد قیامت و رسوایی ستمکاران و اهل باطل که به حق اهل بیت: ظلم و ستم روا داشتند ذیل آیه ۷۸ سوره غافر را اقتباس کرده‏اند: «.. و خسر هنا لک المبطلون‏»

ganjineh
28-04-2010, 16:43
ب - گروه دوم:
۱ - در بیان اهتمام و کوششهای طاقت فرسای پدر عزیزش در راه تبلیغ دین اسلام و انذار مردم از عذاب الهی قسمتی از آیه ۹۴ سوره حجر: «فاصدع بما تؤمر ..» را اقتباس کرده و فرموده‏اند: «.. صا دعا بالنذاره‏».
۲ - در ادامه توصیف پیامبر اکرم(ص) صدر آیه ۱۲۵ سوره نحل: «ادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه‏» را اقتباس کرده و فرموده‏اند: «.. داعیا الی سبیل ربه بالحکمه والموعظه الحسنه‏» [ .. مردم را به راه پروردگارش فراخوان بود و روش او در این کار حکمت (و برهان) و موعظه نیکو بود].
۳ - در هم شکسته شدن هیمنه بت پرستان و از هم گسیختگی آنان به دست توانای پیامبر اسلام(ص) را با استفاده از اقتباس آیه ۴۵ سوره قمر: «سیهزم الجمع و یولون الدبر» بیان کرده و فرموده‏اند: «(حتی) هزم (انهزم) الجمع و ولوا الدبر. »
۴ - در توصیف حالت مردم تن پرور زمان خویش می‏فرماید: در حالیکه پیامبر(ص) و علی(ع) در دوران سختی و فشارهای همه جانبه از سوی دشمنان برای پیشبرد اهداف مقدس اسلام از خود گذشتگی می‏نمودند و آسایش را از خود سلب کرده بودند، شما دنبال رفاه و عیش و نوش خویش بودید و این مطالب را با یک کلمه «فاکهون‏» افاده کرده‏اند که اقتباسی است از آیه‏۲۷ سوره دخان: «(و نعمه کانوا فیها) فاکهین‏»۵ - پس از بیان زحمات و رنجهای امیرالمؤمنین(ع) در راه اسلام و سرزنش مردم منافق صفت‏بخاطر راحت‏طلبی و رفاه زدگی آنان به یاد ایشان می‏آورد که شما در آن دوران سخت و کمرشکن هماره منتظر آن بودید که حوادث دردناکی (مانند شهادت پیامبر(ص)) برای ما پیش آید تا شما به اهداف خود برسید: «.. تتربصون بنا الدوائر». این فرمایش اقتباسی است از قسمتی از آیه ۹۸ سوره توبه: «.. و یتربص بکم الدوائر ..»
۶ - پس از توبیخ و سرزنش ابوبکر که مدعی بود: «چون زهرا(س) فرزند پیامبر است لذا نمی‏تواند از پدرش ارث ببرد»، می‏فرماید: آیا در کتاب خدا آمده که تو از پدرت ارث ببری اما من از پدرم ارث نبرم؟ اگر چنین نسبتی به کتاب خدا بدهی: لقد جئت‏شیئا فریا [ کار بسیار زشت و عجیبی مرتکب شده‏ای]. این فرمایش اقتباسی است از ذیل آیه‏۲۷ سوره مریم: «.. لقد جئت‏شیئا فریا».
۷ - برای تهدید غاصبان خلافت رسول خدا(ص) ذیل آیه‏۲۷ سوره جاثیه: «.. یوم تقوم الساعه یومئذ یخسر المبطلون‏» را اقتباس کرده و فرموده‏اند: «و عند الساعه یخسر المبطلون‏» [ هنگام قیامت اهل باطل به خسران و زیان خویش واقف می‏شوند].
۸ - انذار پیامبر(ص) نسبت‏به عذابهای الهی را یکی از اوصاف پدر خویش برشمرده و از ذیل آیه‏۴۶ سوره سبا: «ان هو الا نذیر لکم بین یدی عذاب شدید» اقتباس کرده و فرموده‏اند: «انا ابنه نذیر لکم بین یدی عذاب شدید» [ من دختر همان بیم دهنده شما در برابر عذاب شدید الهی هستم (آن چنان عذابی که گویی پیش روی شماست، چرا که قیامت نزدیک است)].
۹ - در مورد عدم عمل به قرآن و پشت‏سر انداختن احکام آن توسط حکومت جور زمان خویش می‏فرماید: «و نبذتموه وراء ظهورکم‏» که اقتباسی است از قسمتی از آیه‏۱۸۷ سوره آل عمران: «.. فنبذوه وراء ظهورهم..».
۱۰ - پس از سرزنش مردم به جهت عدم همراهی آنان در راه احقاق حق اهل‏بیت: که سبب آن عدم درک حقیقت قرآن و آن نیز معلول تیرگی قلب و دل آنان بواسطه جهل و نفاق بود می‏فرمایند: «افلا تتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها؟» که اقتباسی است از آیه ۲۴ سوره محمد: «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها؟».
۱۱ - در ادامه سرزنش مردمان تیره‏دل از آیه ۱۴ سوره مطففین: «کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون‏» اقتباس کرده و فرموده‏اند: کلا بل ران علی قلوبکم ما اساتم من اعمالکم [ .. چنین نیست، بلکه ظلمت ظلم و تیرگی اعمال ناشایست‏شما موجب زنگار قلبهایتان گشته (و از این روی است که قرآن را نمی‏فهمید تا بدان عمل کنید)].
۱۲ - در پی توبیخ و بیان علت ارتکاب اعمال مجرمین وقت از قسمتی از آیه‏۴۶ سوره انعام: «قل ارایتم ان اخذ الله سمعکم و ابصارکم ..» اقتباس نموده و فرموده‏اند: «.. فاخذ بسمعکم و ابصارکم‏» [ آن زنگار قلب شما باعث‏شده تا گوش و چشم های شما کر و کور گردد (و از درک حقیقت‏باز مانید)].
۱۳ - به دنبال توبیخ و سرزنش مردم دل مرده و غفلت زده از قسمتی از آیه ۲۲ سوره ق: «... فکشفنا عنک غطاءک ..» اقتباس کرده و فرموده‏اند: «.. اذا کشف لکم الغطاء» [ هنگامی که بمیرید و پرده غفلت از جلوی چشمانتان کنار زده شود خواهید دانست که چه عذابهای دردناکی در انتظار بوده است.]
۱۴ - در توصیف عذاب شدید الهی در قیامت ذیل آیه‏۴۷ سوره زمر: «.. وبدا لهم من الله ما لم یکونوا یحتسبون‏» را اقتباس کرده و فرموده‏اند: «و بدا لکم من ربکم ما لم تکونوا تحتسبون.» [ در قیامت از جانب خدا برای شما عذابهایی رو می‏شود که هرگز به ذهن و فکرتان هم خطور نکرده بود.]

ganjineh
28-04-2010, 16:44
دسته سوم: جملات ناظر به آیات:
۱ - در مورد حکمت تشریع و وجوب زکات می‏فرماید: «.. والزکاه تزکیه للنفس و نماء فی الرزق‏» [ و (خداوند) زکات را بدان جهت واجب ساخت تا موجب تزکیه نفس (و پاکی روح از گناهان) گردد و علاوه بر آن باعث زیاد شدن رزق و روزی شود]. قسمت اول این فرمایش ناظر است‏به صدر آیه‏۱۰۳ سوره توبه: «خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزکیهم بها ..» و قسمت دوم آن فرمایش ناظر است‏به ذیل آیه‏۳۹ سوره روم: «.. و ما آتیتم من زکوه تریدون وجه الله فاولئک هم المضعفون. »
۲ - درباره حکمت وجوب اطاعت از اهل بیت عصمت و طهارت: و در باب امامتشان می‏فرماید: .. و طاعتنا نظاما للمله و امامتنا امانا للفرقه [ .. و (خداوند) وجوب اطاعت ما خاندان را وسیله‏ای جهت‏سامان دادن به ملت و امامت ما را مانع تفرقه و پراکندگی امت قرار داد.] این فرمایش ناظر است‏به قسمتی از آیه‏۱۰۳ سوره آل‏عمران: «و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا واذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا..» (۹)
۳ - پیرامون حکمت وفای به نذر می‏فرماید: «.. و الوفاء بالنذر تعریضا للمغفره‏» [ وفای به نذر موجب آن می‏شود که انسان در معرض مغفرت و آمرزش الهی قرار گیرد (و به پاداشهای بزرگ نائل آید.)] این جمله ناظر است‏به آیاتی که در باب وفای به نذر در قرآن بدانها اشاره شده، از جمله آیه‏۷ به بعد از سوره «هل اتی‏» که در شان خود حضرت زهرا(س) و شوهر و فرزندان عزیزشان (امام حسن(ع) و امام حسین(ع)) نازل شده است: «یوفون بالنذر .. فوقاهم الله شر ذلک الیوم و لقاهم نضره و سرورا» [ آنها به نذر خود وفا کردند .. بدین جهت است که خدا نیز آنان را (مورد لطف و عنایت‏خاص خویش قرار داده) و از شر (و سختی) آن روز (قیامت) محفوظ می‏دارد و آنها را در حالیکه غرق شادی و سرورند پذیرا می‏گردد.]
۴ - در مورد فلسفه و حکمت نهی از کم فروشی می‏فرماید: «.. وتوفیه المکائیل والموازین تغییرا للبخس‏» [ فروشنده و مشتری هنگام معامله خود نباید در جنس و بهای آن کم گذارند (که این ظلم است) بلکه بایستی تماما به یکدیگر تحویل دهند که در غیر اینصورت مبتلا به نقص خواهند گشت (یا در اموال خود در همین دنیا دچار کمبود می‏گردند یا در فردای قیامت نامه اعمال خود را در حالی که کمبود خیرات دارد مشاهده می‏کنند و یا هر دو که هم در دنیا و هم در آخرت با کمبود مواجه می‏شوند.)] این فرمایش ناظر است‏به قسمتی از آیه ۸۵ سوره اعراف: «.. فاوفوا الکیل والمیزان و لاتبخسوا الناس اشیاءهم ..»
۵ - در بیان حکمت نهی از شرابخواری می‏فرماید: .. والنهی عن شرب الخمر تنزیها عن الرجس [ شرابخواری بدان جهت تحریم گشته که موجب تنزیه و پاکسازی روح از پلیدی‏ها و گناهان است.] این فرمایش ناظر است‏به قسمتی از آیه‏۹۰ سوره مائده: «یا ایها الذین آمنوا انما الخمر .. رجس .. فاجتنبوه..»
۶ - حکمت نهی از تهمت‏به زنان پارسا را مبتلا نشدن به لعنت دانسته و می‏فرماید: «.. و قذف المحصنات اجتنابا للعنه.» این فرمایش ناظر است‏به قسمتی از آیه‏۲۳ سوره نور: «ان الذین یرمون المحصنات .. لعنوا ..»
۷ - در ضمن شمارش اوصاف و ویژگیهای پدر بزرگوارشان می‏فرماید: .. یجذ الاصنام‏» [ .. بتها (این معبودهای چندین هزار ساله جاهلان) را در هم شکست.] این فرمایش ناظر است‏به قسمتی از آیه‏۵۷ و ۵۸ سوره انبیاء که درباره بت‏شکنی حضرت ابراهیم «علی نبینا و آله و علیه السلام‏» می‏باشد: «و تالله لاکیدن اصنامکم .. فجعلهم جذاذا ..»
۸ - پیرامون گمراه شدن مردم و تبعیت آنها از شیطان می‏فرماید: «.. فالفاکم لدعوته مستجیبین‏» [ (شیطان) شما را در حالی یافت که لبیک گوی ندایش بودید] این فرمایش ناظر است
به قسمتی از آیه ۲۲ سوره ابراهیم: «و قال الشیطان .. و ما کان لی علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لی ..»
۹ - در توصیف و بیان شدت حادثه غمبار و جانسوز ارتحال پدر خویش می‏فرماید: «.. و خشعت الجبال‏» [ و کوهها هم خاشع گشتند.] این فرمایش ناظر است‏به قسمتی از آیه ۲۱ سوره حشر که در مورد عظمت قرآن است: «لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا ..»
در پایان، بار دیگر تذکر این نکته بایسته است که موارد ذکر شده در قالب دسته‏بندی‏های فوق، تنها مربوط به یک سخنرانی حضرت فاطمه زهرا(س) می‏باشد وگرنه با توجه به مقدمه این مقاله، انوار وحی از زلال زندگی کوثر قابل تفکیک نمی‏باشد و به دیگر عبارت قرآن با زهرا(س) عجین گشته است.
منبع:
۱و۲-ءو - برگرفته از بیانات حضرت امام خمینی‏۱، صحیفه نور ج‏۱۹: ص‏۲۷۸، انتشارات سازمان مدارک.
۳- صحیفه نور ج‏۱۹: ص‏۲۷۹.
۴- برای نمونه ر. ک. مناقب ابن شهر آشوب‏۱: ۲۴۲، انتشارات علامه - قم; احقاق الحق (که از کتب اهل سنت نقل کرده است) ۱۰:۴۳۳ و۱۹:۱۵۹، انتشارات کتابخانه آیه‏الله مرعشی; - قم; بحارالانوار۴۳:۱۷۶، المکتبه الاسلامیه - تهران.
۵- از جمله: بلاغات النساء، تالیف احمد بن ابی‏طاهر (از علمای اهل سنت در قرن سوم) ص‏۲۳; علل الشرائع (به‏۳ سند) تالیف شیخ صدوق، متوفی: ۳۸۱، ص‏۲۴۸، انتشارات داوری - قم; الشافی تالیف سید مرتضی، متوفی:۴۳۶، ج‏۴: ص‏۶۸، مؤسسه الصادق(ع) -ء طهران; الاحتجاج تالیف طبرسی، متوفی: ۵۴۸، ص‏۶۱، مطبعه مرتضویه - نجف; شرح ابن ابی‏الحدید (از علمای اهل سنت در قرن هفتم): ج‏۱۶ ص‏۲۱۱، منشورات مکتبه آیه‏الله المرعشی;; کشف الغمه تالیف اربلی، متوفی‏۶۹۳ (به نقل از کتاب «السقیفه‏» تالیف ابی بکر احمد بن عبدالعزیز الجوهری)، ج‏۲: ص‏۱۰۶، مکتبه بنی‏هاشمی - تبریز; بحارالانوار تالیف علامه مجلسی، متوفی ۱۱۱۱، ج‏۲۹ ص‏۲۱۵، دارالرضا(ع) - بیروت.
۶- طبق نقل اهل لغت، علمای علم بدیع اقتباس را آن می‏دانند که اندکی از قرآن یا حدیث را در عبارت خود (چه بصورت نظم و شعر باشد و چه بصورت نثر) بیاوریم و اشاره نکنیم که از قرآن یا حدیث می‏باشد. و هم ایشان تصریح کرده‏اند که تغییر در آن مقدار از قرآن یا حدیث که در عبارت خود آورده‏ایم اگر چنانچه تغییر مختصری باشد، اشکال ندارد و جائز می‏باشد. و این بیت از خاقانی را مثال زده‏اند:
نقد عمر زاهدان در توبه از می سشد تلف قل لهم ان ینتهوا یغفر لهم ما قد سلف
که شاعر در این مصراع اخیر قل «للذین کفروا» را به قل «لهم‏» تغییر داده است (آیه ۳۸ سوره انفال)، مطالب گفته شده در ادبیات فارسی و عربی یکسان است. [..اما الاقتباس فهو ان یضمن الکلام - نظما کان او نثرا - شیئا من القرآن او الحدیث لا علی انه منه .. ولا باس بتغییر یسیر فی اللفظ المقتبس .. (مختصر المعانی، تالیف سعد الدین تفتازانی، متوفی: ۷۹۱، ص‏۲۲۱، انتشارات مصطفوی)] البته در مورد اینکه فرق بین اقتباس و تضمین چه می‏باشد، مشهور بدیعیین معتقدند که اقتباس اختصاص به نظم و نثر ندارد ولی تضمین فقط در شعر واقع می‏شود، اما مخفی نماند که نظریه برخی دیگر از دانشمندان بدیع آن است که صنعت تضمین نیز اختصاص به شعر ندارد، به تحریر التحبیر تالیف ابن ابی الاصبع متوفی ۶۵۴ ه، ص‏۱۴۰، چاپ مجلس اعلای مصر و همچنین به الفوائد المشوق الی علوم القرآن و علم البیان تالیف ابن جوزی متوفی ۷۵۱ ه ص‏۱۹۵ مراجعه شود.
۷- اشاره به روایتی در «علل الشرائع: ۲۰۸، انتشارات داوری - قم‏».
۸- این آیه در دو جا عینا آمده است: ۱ -۳۹/هود ۲ -۳۹ و۴۰/زمر.
۹- بر اساس احادیث و روایات، مقصود از حبل الله، خاندان پیامبر و ائمه معصومین(ع) می‏باشد (به تفسیر مجمع البیان و تفسیر عیاشی، ذیل آیه مذکور مراجعه شود) البته در برخی دیگر از روایات و احادیث نیز، مراد از حبل الله را «قرآن‏» دانسته که بعید نیست منظور هر دوی آنها باشد.

ganjineh
28-04-2010, 16:46
در این بخش به سه محور اصلی تربیتی و وجودی حضرت فاطمه علیهاالسلام پرداخته شده است که این محورها عبارتند از: وجود آن حضرت علیهاالسلام به عنوان صاحب ولایت مطلقه و اسرار باطنیه؛ وجود آن حضرت علیهاالسلام به عنوان تربیت‏یافته آموزه‏های پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ؛ و در نهایت، حضرت فاطمه علیهاالسلام به عنوان یک الگوی تربیتی و شخصیتی. در بخش دوم، از منظر «فرایند رشد شخصیت»، به شخصیت و وجود آن حضرت علیهاالسلام نگاه شده است. این بررسی در دو سطح «تعالی جهان‏بینی» و «معیارهای شناخت شخصیت‏های متعالی» به انجام رسیده است.
قرار گرفتن انسان در جریان رشد و فراروی، در همه لایه‏ها و سطوح زندگی فردی و اجتماعی، چکیده و مبنای همه تلاش‏های انسان‏ها و مکاتب و ادیان الهی و غیرالهی در طول تاریخ بشری بوده است. «اندیشه شرقی» از منظر جامعه‏شناسی امروز، و «هدایت»، «فلاح» و «رستگاری» در دیدگاه دینی، تلاشی برای همین قرار گرفتن در جریان رشد و فراروی به شمار می‏آیند. در این میان، نیاز بشر به انسان هادی و راهبر برای راهنمایی او به درست قرار گرفتن در این جریان و همراهی و تا منتهای بلوغ و شکوفایی آدمیت، همواره وجود داشته و احساس می‏شده است.
این مقاله کوششی است برای ترسیم خطوط کلی الگوی شخصیت سالم در نگاه بانوی بزرگ؛ اینکه چگونه آدمی می‏تواند از مرز «بهنجار» فرا رود و به گنجینه استعداد، خلاّقیت، نیرو و انگیزش پنهان دست یازد، از خویشتن فرا رود و کمال خویش را در رویش و رستگاری و پیوستگی با هستی و کمال مطلق دریابد و در این پیوستگی، خلق را تا مراتب مطلوب اعتلا و ترقّی، همراهی و راهبری کند.
این مقاله در دو قسمت به موضوع پرداخته است:
در قسمت اول (شناخت‏های نخست)، تلاش شده است تا نگاهی اجمالی از منظر اندیشه ترقّی و روان‏شناسی کمال به بانوی بزرگ صورت گیرد و سه جریان اصیل تربیتی و وجودی معرفی شوند:
۱. جریان وجودی او به عنوان صاحب ولایت کبرا و اسرار باطنی؛
۲. جریان وجودی او به عنوان پرورده و تربیت‏یافته آموزه‏های پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ؛
۳. جریان وجودی او به عنوان انسان راهبر.
در قسمت دوم (نگاه به حضرت فاطمه علیهاالسلام از منظر فرایند رشد شخصیت)، به بررسی چگونگی تبلور جریان‏های عظیم وجودی در شخصیت و زندگی بانو اشاره شده است. این بررسی در دو سطح انجام شده است:
۱. تعالی‏یابی بینش و نگرش به هستی؛
۲. معیارهای شناختی شخصیت فرارونده.

ganjineh
28-04-2010, 16:46
ترقّی و تعالی؛ نگاهی برگزیده به سنّت بانوی بزرگ
ترقّیِ فارغ از تبعیض جنسیتی، مطلوب اصلی زن امروز از دین است که این، خود مبنای فلسفی همه مفاهیم مربوط به تعالی و توسعه است که باید تعریف سزاواری از آن به دست داد. در مفهوم پیشینی، «ترقّی» به مفهوم گرایش به تغییرات بادوام و مستمر مطلوب‏تر در همه ابعاد، ارکان، وجه نظرها و گرایش‏های فردی و ساختار و رفتار و فرایند اجتماعی و نیز در سیاست و اقتصاد است.
اعتقاد به ترقّی مفهومی است دارای ماهیتی نظری ـ تجربی و بر پایه گرایش به بهینه‏سازی انسان و جامعه بر قوانین معیّنی استوار است. یک مفهوم درونی این عقیده آن است که عقل جزئی و ابزارانگار در خدمت بینش آرمانی به وضعیت مطلوب و عقل کلی نگر و آرمان‏خواه و نیز تعالیم وحیانی قرار گیرد. «ترقّی» متشکّل از تغییراتی است که در جهت معیّنی صورت می‏پذیرند و از این‏رو، به سمت مطلوب‏تر شدن اوضاع و احوال نسبت به وضعیتی قبلی است.
ترقّی و تعالی از نگاه و تفسیر دینی و در نمونه آن سنّت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، «هدایت» است و فلاح و رشد، و دین اسلام «الگو و روش هدایت» به صراط مستقیم تا توحید.
قرآن کریم و سنّت (زبان و زندگی) پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و امامان معصوم علیهاالسلام گزارشگر آموزه‏های دیانت حق و فراخوان به بینشی عمیق و فراگیر و کارآمد در ابعاد هدایت اسلامی هستند و هدایت دینی، که خود شامل «تربیت انسانی» است، از سازندگی و راهبری فرد و شکوفایی قابلیت‏ها و استعدادهای انسانی به منظور سازندگی و به ثمر رساندن بهینه قابلیت‏ها و امکانات جامعه آغاز می‏شود.
فاطمه زهرا علیهاالسلام ؛ نشانه انسانیت و جامعه آرمانی
فاطمه زهرا علیهاالسلام انسان هادی است و پرسش ما از آن آستانه بزرگ، ترقّی، تعالی، هدایت و فلاح برای فرد و جامعه است. پرسش، منظر ما در شناخت سنّت بانوی بزرگ است.
فاطمه علیهاالسلام الگوی تربیت و حضور اصلاحی در جامعه، الگوی جاودان انسان آرمانی، زن راهنما و نشانگر انسان و جامعه ایده‏آل است. از امام زمان علیه‏السلام نقل شده است:
«و فی ابنهِ رسولِ اللّهِ لی اسوهٌ حسنهٌ.»(۲)
او الگوی حسن، الگوی صادق و سعادت‏آفرین حرکت و سلوک، و حیات و کمال پایدار فرد و جامعه است.
پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرماید:
«... فاقتدوا بالزهرهِ (... والزهرهُ فاطمهُ).»(۳)
و امام باقر علیه‏السلام خطاب به زنی که الگو و معیارِ روش سزاوار زندگی است، می‏فرماید:
«اگر طالب فضیلتی، راه زهرا علیهاالسلام را پیش گیر.»(۴)
حضور این الگو را، به ویژه در رویارویی با جاهلیت همواره تاریخ بشریت، به طور مقایسه‏ای بهتر می‏توان شناخت. آن‏گاه شناختی کلی از زهرای مرضیه علیهاالسلام و به آموزگاری او، زینب کبری علیهاالسلام و فاطمیان و زینبیان سده‏های پس از وی، برای دانستنی‏های بعدی ضرورت می‏یابد. و این‏گونه می‏توان تصویر روشن‏تری از نقش دین و سنّت فاطمه زهرا علیهاالسلام در زندگی بشر داشت.

ganjineh
28-04-2010, 16:47
فاطمه علیهاالسلام در عرصه سه جریان و سه شناخت
بانو از آن اولین هنگام که جان آدمی آگاهی‏ها را درمی‏یابد و پرورش می‏گیرد، تحت تعلیم و پرورش آموزه‏های وحی، خانواده و بخصوص پدر قرار گرفت و بدین‏گونه آموخت و بالید. وجود صدیقه طاهره علیهاالسلام فراگیر سه جریان وجودی است و شناخت او در گرو شناخت این سه جریان عظیم تربیتی و وجودی او:
اول. جریان وجودی خود به عنوان صاحب ولایت کبرا و اسرار باطنی
نفس قدسی زهرای مرضیه علیهاالسلام از سرداق عالم ربوبی برای هدایت آدمیان به این جهان آمده است. جریان عظیم وجودی، اساس هستی‏شناختیِ پایدار و حقّانیت و فراتر بودن وی از زمان و مکانِ سنّت است و مبنای نظری ـ کلامی نظام تربیتی ـ اجتماعیِ قابل استنباط از سنّت او را توضیح می‏دهد، و همین خاستگاه هستی‏شناختی است که کلام او را، زندگی او را، مرگ او را، تنهایی‏ها و خروش‏ها، اشک‏ها و فریادها و سلوک و سیره او را الگویی می‏دارد جاودان و جاری در همه عرصه‏های زندگی جامعه و تاریخ بشری.
فاطمه زهرا انسان هادی است.(۵) در اسلام، انسان هادی پس از نفس الوهیِ پیامبر اعظم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، همان کسانی هستند که در حدیث نبوی و مسلّم «ثقلین»، عِدل و لنگه قرآن کریم قرار گرفته‏اند. انسان هادی ـ ناگزیر ـ معصوم است. «عصمت» به معنای پاکیزگی از خطا و گناه است. «علمِ صحیح» و «اختیار خلاّق» (برآمده از جوهره عبودیت) ملازم با عصمت‏اند و عصمت ملازم با علم صحیح و اختیار خلاّق. آیات «تطهیر» و «مباهله» عصمت زهرا علیهاالسلام را توضیح می‏دهند.
دوم. جریان وجودی خود به عنوان تربیت‏یافته آموزه‏های پیامبر
وجود فاطمه علیهاالسلام در وجهه انسانی، عرصه جریان‏های عظیم شناختی، روحی و رفتاری است:
ـ جریان عظیم شناختی در برخورد با انسان، زندگی، هستی، خداوند، جامعه، تاریخ، رسالت، مسئولیت، تکلیف، دنیا و آخرت؛
ـ جریان عظیم وجود او به عنوان بنده‏ای خاشع و عارفی عاشق در اوج عرصه‏های حماسه و تدبیر؛
ـ جریان عظیم وجود او به عنوان انسانی مسئول در ارتباط با عمیق‏ترین دغدغه‏های بالندگی انسانی؛
ـ جریان عظیم وجود او به عنوان پاسدارترین انسان از ارزش‏های انبیایی؛
ـ جریان عظیم وجود او به عنوان فداکارترین یاور و مام پیامبر خاتم؛
ـ و بسیاری جریان‏های عظیم دیگر.
سوم. جریان وجودی خود به عنوان انسان راهبر
فاطمه یک زن است و خود یک هادی، یک شاهد و یک امام، یک اسوه برای هر زنی که می‏خواهد چگونه بودن و چگونه شدن خویش را خود برگزیده باشد. او در بینش و اندیشه و احساس و باور و انگیزه و سلوک و سیره و رفتار و زندگی‏اش، آموزگار چگونه بودن و چگونه شدن زن در هر دو عرصه فردی و اجتماعی است. در وجود فاطمه علیهاالسلام جریان عظیم انسان هادی دینی است:
ـ جریان عظیم وجودی او به عنوان دردمندترین همراه با خلق و همنشین باورها و رنج‏های زن در تاریخ؛
ـ جریان عظیم وجودی او برای پیشنهاد زن الگو؛
ـ جریان عظیم وجودی او به عنوان مصلح‏ترین حکیم و حکیم‏ترین حماسه و حماسی‏ترین عاشق و عاشق‏ترین تبیین‏گر حق و افشاگر باطل؛
ـ و دیگر جریان‏های عظیم شناختنی و ناشناختنی.

ganjineh
28-04-2010, 16:47
انگیزه توسّل به بانو
شناخت قابلیت آدمی برای تعالی و گسترش توانایی‏های خویش، در گرو شناخت سالم‏ترین شخصیت‏ها و بهترین نمونه‏های بشری است. تحلیل و بررسی انواع جماعت‏های انسانی با شیوه‏های گوناگونی از قبیل تحلیل سیره، مصاحبه، تداعی آزاد و زندگی‏نامه‏های خود نوشت و آراء و اندیشه‏ها و سخنان آنان، نشان می‏دهد که همه انسان‏ها با نیازهایی شبه غریزی(۶) به دنیا می‏آیند. این نیازهای مشترک، انگیزه رشد و کمال و تحقق خود قرار می‏گیرند و انسان را به تبدیل شدن به آنچه در توان اوست، فرامی‏خوانند. بدین‏سان، استعداد بالقوّه برای کمال و سلامت روان از بدو تولّد، وجود دارد، اما اینکه استعداد بالقوّه آدمی تحقق یا فعلیت می‏یابد یا نه، به نیروهای فردی و اجتماعی‏ای بستگی دارد که «تحقق خود» را می‏پرورد یا بازمی‏دارد.
چرا ما نیازمند توسّل به بانوییم؟ باید تحلیل کرد که آدمی در سرّ سویدایِ وجودش، چه خواهش و نیازهایی دارد که وی را برمی‏انگیزند تا برای تأمین آن‏ها، دست در ولای فاطمه علیهاالسلام زند؟
بر کنار از نیازهای اصلی جسمانی مشترک ما با حیوانات، به عنوان مؤثرترین عامل در شخصیت انسان، نیازهای روانی درمیانند. انگیزه‏های انسان ـ خواه سالم و خواه ناسالم ـ نیازهای روانی اویند و تفاوت میان آدمیان از ارضای نیازهای مزبور ناشی می‏شود.
سنّت بانو طریقه‏ای زایا و بارور برای تأمین این نیازهاست:
«اِنّا تَوجّهنا واستشفَعنا و توسَّلنا بِکِ اِلیَ اللّهِ و قدّمناکِ بینَ یَدی حاجاتِنا.»(۷)
خودآگاه شدن نیازهای اصیل انسانی همراه با شناخت درست بانو، آدمی را برمی‏انگیزد تا برای جهت‏دهی به نیازها و جنبه‏های گوناگون زندگی، یعنی پاسخ‏های فکری، عاطفی و حسی به مردم و موضوع‏ها و رویدادها ـ خواه در جهان و خواه در خود ـ به او روی کند؛ نیازهایی مانند:
ـ نیاز به صیانت، فعلیت و اعتلای تمام جنبه‏های شخصیت و تحقق خود و روند خود شدن و پرورش ویژگی‏ها و استعدادهای یکتای خود؛
ـ نیاز به حقیقت در همه عرصه‏های هستی؛
ـ نیاز به خوبی، نیکی، زیبایی و به معناداری زندگی و پرمعنایی آن؛
ـ نیاز به تعلّق داشتن به وجودهای برتر از خود، نیاز به پیوند و ایمان و عشق به جهان، به هستی، به خداوند و به آرمان‏های برتر و نیاز به فراروی از دوگانگی و سرّ زندگی و فراشدن؛
ـ نیاز به فرارفتن یا استعلا از نقش فعل‏پذیر، نیاز به آفرینندگی و خلاّقیت زندگی خویشتن (فرزند، اندیشه، هنر، تربیت خلایق و یا کالای مادی) و از این طریق، تأمین نیاز به آزادی و هدف‏داری؛
ـ نیاز به حس هویّت و فردیت و یکتایی؛ هویّتی که آدمی را با این احساس و خودآگاهی و شعور که «چیست و کیست» فردیت تکامل یافته‏ای می‏بخشد، بدان‏گونه که احساس می‏کند زندگی‏اش را با خود تدبیر می‏کند و در قلمرو فرمان خود است و دیگران به آن شکل نمی‏بخشند و در همین جهت، نیاز به یگانگی و تمامیت؛
ـ نیاز به نظم و قاطعیت؛
ـ نیاز به عدالت و قسط؛
ـ نیاز به استغنای تمامیت و جامعیت؛
ـ نیاز به موازین و ضوابطی برای جهت‏گیری بارور و همساز و همنوای تعامل با همه هستی؛
ـ همه این نیازها در نیاز به رویش و رستگاری و فلاح و کمال و توبه، یکجا حضور دارند. نیاز مداوم انسان به جست‏وجو برای خویشتن، در حقیقت، برای معنایی است که به هستی ما منظوری ببخشد و هرچه بیشتر بتوانیم پس از گذار به خود و عبور از دنیای بیرون، از خود فراتر رویم و در این فراسوی خود شدن، خود را در راه آرمان‏های بالاتر ایثار کنیم. این نیازها، هنگامی که خودآگاهند و آدمی بر تأمین آن‏ها با روشی زایا، بارور و خلاّق عزم جزم کرده است و هنگامی که زبان بیانی روشنی بیابد، «دعا» نامیده می‏شوند.

ganjineh
28-04-2010, 16:48
ماهیت شخصیت بالنده
بزرگ بانوی اسلام تصویر روشنی از شخصیت بالنده به دست می‏دهد. چنین انسانی اندیشه و بینش و شعور دارد، قوّه تعقّل و اندیشه و ادراکش را پرورانده است، جهان و خود را به طور عینی ادراک می‏کند، نگاه نقّادانه‏ای به جامعه و تاریخ خویش دارد، عمیقا عشق می‏ورزد، آفریننده است؛ حس هویّت پایداری دارد؛ با جهان در پیوند است و در آن ریشه دارد، و حاکم و عامل خود و سرنوشت خویش است.
یک آموزه بلند بانو آن است که شخصیت سالم، رونده است، نه مانا؛ مسیر است نه مقصد؛ برای تحقق خود پیش می‏رود، هیچ‏گاه پایان نمی‏پذیرد و وضعیتی ایستا ندارد. این هدف رو به آینده، فردا را به پس می‏راند و همه جنبه‏های خود را دگرگون می‏سازد و می‏پروراند.
نگاه به حضرت فاطمه علیهاالسلام از منظر فرایند رشد شخصیت
ابعاد و ساحت‏های وجودی انسانی، بعد فکری، روحی، رفتاری و جریان رویش انسانی در مراحل شناختی، روحی و رفتاری تا مرحله عرفان و دعا دانسته شده و بر این اساس، جریان آن تعالیم در این ساحت‏ها و جریان تربیتی مرور می‏شوند. آموختگان و پروردگان این تعالیم نیز خود، آموزگار این جریان عظیم انسانی‏اند و هم پیش‏تر، با زندگی‏شان تبلور این آموزه‏هایند.
آموزه‏های بانوی بزرگ در وجهه تربیت و سازندگی فکری
اولین گام جریان تربیت و نخستین بعد رشد وجودی انسان، تربیت فکری و شکل‏گیری بر صواب آگاهی‏ها و رشد شناخت‏ها و بینش‏ها و شعورهای انسانی است که اسوه‏های پرورده دین، مانند بانوی بزرگ، خود آموزگار آنند؛ شناخت‏هایی که با خودآگاهی و روشن‏بینی پیوند خورده‏اند و جهت‏دهنده گرایش‏های انسانی ما هستند:
اول. تعالی‏یابی بینش و نگرش به هستی
فرایند عظیم خودآگاهی، انسان‏شناسی، خداشناسی، جهان‏شناسی، جامعه و تاریخ‏شناسی، شناخت دنیا، آخرت و قیامت، شناخت زندگی و بسیاری شناخت‏های دیگر از زمره اولین آموزه‏های دین هستند. خطبه آن حضرت در مسجد مدینه در برابر مهاجران و انصار در احتجاج با ابوبکر، نمونه‏ای از اندیشه‏های آن بزرگوار است که نوع این تعالیم را در خود دارد.
زمانی که این شناخت‏ها برای آدمی شکل بگیرند، خود قلمرو پهناورتری از اشیا و اشخاص را فرامی‏گیرد و در این جهت، خود گسترش می‏یابد. برخی از این تعالیم، مانند:
الف. بینش‏ها و شناخت‏ها درباره خود به عنوان انسان: شرط اول برای ساخت «خود» و تهذیب و تربیت آن، شناختن آن است. آدمی تا به نیازها، استعدادها، ابعاد و ارزش‏های وجودی و خلقت خویش پی نبرد و تا کرامت‏ها و نقش و جایگاه رسالت و مسئولیت خود و جریان عظیم رویش و رستگاری ممکن برای خویش را نشناسد و به «خودآگاهی» نرسد، برای تربیت و ساختن و فعلیت بخشیدن و رویش خویش تلاش نمی‏کند و برای بهره جستنِ بر صواب از آن‏ها همّتی به کار نمی‏بندد.
در شناخت و فهم «خود»، بانوی بزرگ برای ما آموزه‏های بلندی دارد؛ مانند:
«شما بندگان خدا نگهبانان حلال و حرام و حامل دین و احکام و امانتداران حق و رسانندگان آن به خلقید.»(۸)
ب. بینش‏ها و شناخت‏ها درباره جهان (جهان‏شناسی): برخی از تعالیم «زن الگو»، درباره شناخت جهان است. این آموزه‏ها دربردارنده مباحثی مانند آفرینش جهان، پدیده‏های عالم غیب (فرشتگان و شیطان) و سنّت‏های الهی در تدبیر عالم و آفرینش انسان و جهان و معاد و قیامت است؛ مانند:
«همه چیز را از هیچ پدید آورد و بی‏نمونه‏ای انشا کرد؛ نه به آفرینش آن‏ها نیازی داشت و نه از خلقت آن سودی برداشت، جز آنکه خواست قدرتش را آشکار سازد و آفریدگان را بنده‏وار بنوازد و بانگ دعوتش را در جهان اندازد.»(۹)
ج. بینش‏ها و شناخت‏ها درباره خداوند: با بانوی بزرگ در کانونی‏ترین و بالاترین و والاترین شناخت‏ها، به شناخت خدا و حاکم و پروردگار خویش می‏رسیم که او ما را آفریده و با ما مهربان است و بی‏نیازمان کرده و قدرتمان داده و بر سلوک و زندگانی ما بیناست و در ما آگاهی و عشق به خیر و خوبی را گذاشته و ما را به آدمیت و عبودیت فراخوانده است. آدمی با این شناخت و با آن خودآگاهی، اینک در خود نیز راکد نمی‏ماند. از خودِ اینجایی عبور می‏کند و در جریان والایشِ خودی به شناخت خدا می‏رسد و درمی‏یابد که تنها در او می‏توان آرام گرفت. «گواهی می‏دهم که خدای جهان یکی است و جز او خدایی نیست. ترجمان این گواهی دوستی بی‏آلایش است و پایندان این اعتقاد، دل‏های با بینش، و راهنمای رسیدن به آن، چراغ دانش.»(۱۰)
د. بینش‏ها و شناخت‏ها درباره حجت خداوند (نبوّت، قرآن کریم، امامت): بینش و شعور و شناخت باورساز به حجت (نبوّت و رسالت و وصایت و ولایت و امامت)، آموزه دیگر بانوی بزرگ است.
«گواهی می‏دهم که پدرم محمّد بنده او و فرستاده اوست. پیش از آنکه او را بیافریند، برگزید و پیش از پیامبری، تشریف انتخاب بخشید و به نامی نامیدش که می‏سزید ... ما خاندان را در میان شما به خلافت گماشت و تأویل کتاب اللّه را به عهده ما گذاشت؛ حجت‏های آن آشکار است و آنچه درباره ماست پدیدار و برهان آن روشن.»(۱۱)
ه. بینش‏ها و شناخت‏ها درباره جامعه و تاریخ: نیز با تعالیم بانوی بزرگ، جهان را و جامعه را و تاریخ را می‏شناسیم و جایگاه خود را در عرصه هستی درمی‏یابیم تا نقش و رسالت خویش را و واقعیت‏های اجتماعی را خودآگاهانه فهم کنیم و عبرت‏آموزی از تاریخ داشته باشیم.
«پس از آن‏همه رنج‏ها که دید و سختی‏ها که کشید، رزم‏آوران و سرکشان درنده‏خو و جهودان دین به دنیا فروش و ترسایان حقیقت نانیوش از هر سو بر وی تاختند و با او نرد مخالفت باختند ... و گاهی که گم‏راهی سربرداشت یا مشرکی دهان به ژاژ انباشت، برادرش علی را در کام آنان انداخت. ... هنوز دو روزی از مرگ پیغمبرتان نگذشته و سوز سینه ما خاموش نگشته، آنچه نبایست، کردید و آنچه از آنتان نبود، بردید و بدعتی بزرگ در دین پدید آوردید ... پسر ابوقحافه! ... اکنون تا دیدار آن جهان، این ستورِ آماده و زین برنهاده تو را ارزانی. وعده‏گاه، روز رستاخیز!»(۱۲)
و. بینش‏ها و شناخت‏ها درباره دنیا و آخرت: و هم با تعالیم فاطمه علیهاالسلام دنیا و آخرت و قیامت را درمی‏یابیم.
سیر در دنیا و حضوری از سر تربیت و تدبیر در آن، در گرو شناخت درست دنیا، زندگی دنیا و رخدادها و آدم‏ها و عناصر آن است.
«وعده‏گاه، روز رستاخیر؛ خواهان، محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ؛ و داور، خدای عزیز. آن روز، ستم‏کار رسوا و زیان‏کار، و حق ستم‏دیده برقرار خواهد شد. به زودی خواهید دید که هر خبری را جایگاهی است و هر مظلومی را پناهی.»(۱۳)
آدمی پس از شناخت خود بر مدار شناخت خدا، شناخت خود و حیات و همنشینی با درون خود، درمی‏یابد که برای تأمین آن‏همه نیازهای عظیم انسانی و سیرابی عطش وجدان، باید که از خود نیز به حقیقت هجرت کند؛ از خود به من نهایی خود؛ به من مطلق؛ هجرتی به نزدیک‏تر از خود؛ به سوی نامحدودِ آگاهِ مهربان. این سیر و سلوک اندیشه‏ای و بینشی و شعوری با آگاهی و شناخت خداوند و هستی شکل می‏گیرد. هنگامی که آدمی درمی‏یابد که خداوند از او به او نزدیک‏تر است، دیگر نمی‏تواند از او جدا شود، حتی اگر خودش را از دست بدهد. انسان بی‏خداوند با خود چه کند، در حالی که انسان بی‏خودش با اوست و با انتخاب و در انتخابش ادامه می‏یابد؟
با آن تفکر و شناخت از خود و در نتیجه، تفکر و شناخت درباره خدا، نوبت به والایش عشق و ایمان در وجود آدمی می‏رسد.
نشر و گسترش بینش الهی و خداباوری در شناخت‏ها و باورها، زمینه دیگر شکل‏گیری آرامش درون است.

ganjineh
28-04-2010, 16:49
دوم. معیارهای شناختی شخصیت فرارونده
الف. واقع‏بینی: بزرگ بانوی اسلام می‏آموزد که انسان سالم باید از دنیای پیرامون خود شناخت عینی داشته باشد. این ادراک عینی همان شناخت هستی است. او می‏آموزد که انسان در تب و تاب تعالی، هستی را آن‏گونه که هست، می‏بیند و نه آن‏گونه که می‏خواهد و یا نیاز دارد که باشد. داوری خواستاران تحقق خود درباره دیگران، به عنوان بخشی از عینیت ادراک دقیق است و آنان قادرند ریاکاری و نادرستی را به سرعت تشخیص دهند. دانایی و خردمندی از اولین ویژگی‏های بانوی بزرگ است.
«فاطمه علیهاالسلام را از آن‏رو «فاطمه» نام نهادند که خداوند از علم خویش آن‏قدر او را سرشار ساخته است که از هر استادی بی‏نیاز باشد.»(۱۴)
اشخاص سالم به جهان خویش عینی می‏نگرند، به عکس روان‏نژندها که ناچارند واقعیت‏ها را تحریف کنند تا با خواسته‏ها، نیازها و ترس‏هایشان سازگار شود. انسان بالنده بر پایه ادراک و جهان‏بینی ژرف و گسترده خود و تجربه‏ها و پختگی‏ها و ظرافت‏ها، مردمان را و موقعیت‏های پیش‏روی خویش را یکسره نیک یا بد نمی‏انگارد. واقعیت را همان‏گونه که هست، بی‏واهمه‏ای و سانسوری می‏پذیرد و تبیین می‏کند.
نگاه تحلیلی بانو به وضعیت عصر خویش را بنگرید:
به خدا! دنیای شما را دوست نمی‏دارم و از مردان شما بیزارم. درون و برونشان را آزمودم و از آنچه کردند، ناخشنودم، چون تیغ زنگار خورده نابرّا. و گاه پیشروی واپسگرا و خداوندان اندیشه‏های تیره و نارسا، خشم خدا را به خود خریدند و در آتش دوزخ جاویدند.»(۱۵)
ب. گسترش مفهوم «خود»: زمانی که «خود» گسترش می‏یابد، قلمرو پهناورتری از اشیا و اشخاص را فرامی‏گیرد. در ابتدا، خود فقط معطوف به فرد است، اما با افزایش تجربه، خود وسعت می‏یابد و ارزش‏های مجرّد و آرمان‏ها را دربرمی‏گیرد. بلوغ آدمی از جمله در گرو توجه به گستره عظیم روابط خویش است. اما داشتن رابطه با چیزی یا کسی فراسوی خود فردی، به تنهایی کافی نیست. انسان باید نقشی مستقیم و کامل بیابد. ادامه شناخت دیگر ارکان هستی و درک روابط با آن‏ها، درک وضعیت در این وسعت است که از رهگذر آن، نوبت به بینش و به نقش خود در عرصه این روابط می‏رسد. چنین نقشی را می‏توان «مشارکت انسان در قلمروهای تلاش انسانی» خواند. آدمی خود را در این عرصه گسترش می‏بخشد. با فعالیتی که از سر احساس مشارکت در عالم روابط رفتاری، نقش خود را می‏یابد.
«خود» در این فعالیت‏های معنادار، گسترش می‏یابد و این فعالیت‏ها دامنه‏های گسترده حس خود می‏شوند. هستی مطلق با همه اوصاف و اسمائش، جهان، جامعه و تاریخ می‏توانند در گستره فکر و روح و سلوک آدمی حضور یابند و همپای بلوغ و پختگی و ظرافت وی، دنیای درونش بستر جریان اسما و اوصاف کمال مطلق الهی شود. این رابطه یافتن و مجموعه این روابط، به شکل‏گیری نقش انسان در گستره این روابط می‏انجامد. نقشی که در هر وضعیتی و به تناسب هر موضوعی حکمی و تکلیفی بر آدمی هموار می‏سازد. چنین نقشی همان «مشارکت مطمئن در قلمروهای متنوّع تلاش‏های انسانی» است؛ رابطه رفتاری با خود (فعل اخلاقی)، با خداوند (فعل عبادی)، با جامعه (حقوق اجتماعی) و با طبیعت (حقوق طبیعی(۱۶)). و در این رفتار و عملی که حکم خداوند را با خود دارد، آدمی خود را گسترش می‏بخشد. خود در این فعالیت‏های پرمعنا، سرمایه‏گذاری می‏شود و این فعالیت‏ها، دامنه‏های گسترده حس خود می‏شوند. بسیاری از مردمان ادراکی از عالم و هستی دارند، اما دنیایشان گسترده نیست و خودی‏شان خالی از حضور آن‏هاست.
گستره وجودی زن الگو، حضور خداوند در اسما و صفاتش را در خویش دارد. با بانوی بزرگ در کانونی‏ترین و بالاترین و والاترین شناخت‏ها به شناخت خدا و حاکم و پروردگار خویش می‏رسیم که او ما را آفریده و با ما مهربان است و بی‏نیازمان کرده و قدرتمان داده و بر سلوک و زندگانی ما بیناست و در ما آگاهی و عشق به خیر و خوبی را گذاشته و ما را به آدمیت و عبودیت فراخوانده است. با این شناخت، آدمی با آن خودآگاهی، اینک در خود نیز راکد نمی‏ماند؛ از خودِ اینجایی عبور می‏کند و در جریان عبور از خودی به شناخت خدا می‏رسد و درمی‏یابد که تنها در او می‏توان آرام گرفت.
«گواهی می‏دهم که خدای جهان یکی است و جز او خدایی نیست. ترجمان این گواهی دوستی بی‏آلایش است و وسیله وصول به این اعتقاد، دل‏های با بینش، و راهنمای رسیدن به آن، چراغ دانش.»(۱۷)
منبع:
۱ دکترای مطالعات و توسعه و عضو هیأت علمی دانشگاه بین‏المللی امام خمینی رحمه‏الله .
۲. محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۹ ـ ۱۸۰.
۳. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص ۱۱۴ـ۱۱۵.
۴. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۲۳، ص ۵۱.
۵. درباره «انسان هادی» نک: محمّد رضا حکیمی، کلام جاودانه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۰، ص ۴۸ـ۵۹.
۶. Instinctoid-needs، نیازهای غریزی نما، شبه غریزی.
۷. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای توسل.
۸. سید جعفر شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا، ص ۱۲۸، به نقل از: احمد بن ابی طاهر مروزی، بلاغات النّساء، چ بیروت، ص ۲۳ـ۲۴.
۹. همان، ص ۱۲۷.
۱۰. همان.
۱۱. همان، ص ۱۲۷ ـ ۱۲۸.
۱۲. همان، ص ۱۳۰ ـ ۱۳۳.
۱۳. همان، ص ۱۳۳.
۱۴. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج ۴۳، ص ۱۳.
۱۵. سید جعفر شهیدی، پیشین، ص ۱۵۰ ـ ۱۵۱.
۱۶. البته مراد از این تعبیر، معنای رایج اصطلاحِ حقوق طبیعی نیست.
۱۷. همان، ص ۱۲۷.

ganjineh
28-04-2010, 16:50
یکی از عوامل اساسی در تکامل انسان عنصر «اسوه‏» است. به یقین ارائه تعریف جامعی از اسوه در همه موضوعات مربوط به حیات مادی و معنوی بشر که بتواند با برقراری اعتدال بین نیازها و استعدادهای انسانی، آنها را در حد طاقت‏بشری به کمال لایق خود برساند، بدون هدایت وحی، توفیق بایسته را نخواهد یافت.
زیرا برای دست‏یابی به الگوی مذکور باید خود جستجوگر انسان و ابعاد شخصیت انسانی را بشناسد، به تمامی حقائق وجودی او و راه کمال و ایجاد اعتدال بین قوای او به درستی پی برده باشد، سپس فرد و یا افرادی را که در تمامی آن ابعاد، خویش را تا نقطه کمال رسانیده باشند، بشناسد و آن گاه با اسوه قرار دادن آنها، خود در این طریق راه بپیماید.
از مسائل ضروری در همه دورانها به خصوص امروزه غیر ممکن بودن این امر است.
بنابراین یافتن اسوه انسانی جز از راه هدایت الهی ممکن نیست، زیرا خداوندی که خود آفریدگار انسان است، بهتر از هر کس به احتیاجات و قابلیتهای مصنوع خویش آگاه است و درباره او فرموده است: «الا یعلم من خلق و هو اللطیف الخبیر». آیا او نسبت‏به مخلوق خود آگاه نیست؟ او دانا به لطائف امور و آگاه است. (۱)
او می‏داند که هر کس در چه مرحله‏ای از مراتب کمال بشری قرار دارد در این باره در قرآن کریم فرمود: «الله اعلم یث‏یجعل رسالته ...» خداوند داناترین موجود به جایگاه شایسته اعطای رسالت‏خویش است. (۲)
همان طور که معرفی نمونه‏ها بدون استمداد از وحی ممکن نیست، توصیف اشخاص نیز جدای از وحی برای افراد انسان در غایت دشواری و گاه ناممکن است. به این دلیل با نگاهی به زمانهای گذشته می‏توان به این نتیجه رسید; آنها که خواسته‏اند درباره اسوه‏های الهی به داوری بنشینند، در حق آنان ستم روا داشته، از مقام و مرتبه‏ای که حائز آن بودند چشم پوشیدند و از بازگو کردنش لب فرو بستند و یا در دام غلو و زیاده‏انگاری گرفتار شدند و به آنان مقام الوهیت دادند.
بر همین اساس، ما که فاطمه(س) را به عنوان «اسوه‏» برای نوع انسان بویژه زنان می‏دانیم، این موضوع را از زبان وحی شنیدیم و از صراحت کلام رسول خدا گرفتیم.
آیات بسیاری از قرآن کریم درباره معرفی اهل بیت عصمت: از جمله حضرت فاطمه(س) نازل گردیده‏اند که بحث درباره آنها خود باب دیگری می‏طلبد و منابع حدیثی شیعه و سنی مشحون از این گونه روایات است. در این باره کتابهای مستقلی حتی به وسیله بزرگان اهل سنت تالیف شده است. (۳)
بخاری در «صحیح‏» ضمن حدیث طولانی از عایشه چنین نقل می‏کند: نبی گرامی‏۶ به فاطمه(س) فرمود: «... یا فاطمه الا ترضین ان تکون سیده نساء المؤمنین او سیده نساء هذه الامه‏». آیا راضی نیستی که سرور و بزرگ زنان مؤمن یا بانوان این امت‏باشی؟» (۴)
در بیان خصوصیات آن حضرت نیز، کلام خداوند گویاترین و واقعی‏ترین معرف است و در این خصوص آیات سوره «هل اتی‏» برجسته‏ترین صفات را مطرح کرده است تا مؤمنانی که در جستجوی کمال حقیقی و رسیدن به درجات عالی انسانی‏اند، با چشم دوختن به آن ارزشها خود را در مسیر آن قرار دهند.
خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: «... ان الابرار یشربون من کاس کان مزاجها کافورا عینا یشرب بها عباد الله یفجرونها تفجیرا. یوفون بالنذر و یخافون یوما کان شره مستطیرا. و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا. انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا. انا نخاف من ربنا یوما عبوسا قمطریرا. فوقیهم الله شر ذالک الیوم و لقیهم نضره و سرورا. و جزاهم بما صبروا جنه وحریرا.»
نیکان - در روز واپسین - از جامی پر از شراب پاک که آب کافور به آن مخلوط است، می‏نوشند و کافور چشمه‏ای در بهشت است که بندگان خدا از آن می‏آشامند و به هر سو که بخواهند آن را به جریان می‏اندازند. آنها به نذر خویش وفا کرده و از روزی که سختی‏های آن همه‏گیر است می‏ترسند.
با شدت احتیاجی که به آذوقه خود دارند، آن را به مسکین و یتیم و اسیر می‏بخشند، و زبان حالشان این است که ما تنها به خاطر رضای خدا به شما غذا دادیم و از شما هیچ انتظار پاداش عملی و زبانی نداریم و ما از پروردگارمان، در روزی که شدت و محنت آن بسیار است، می‏ترسیم.
پس خداوند آنان را از سختی آن روز ایمن ساخت و آثار رحمت و نعمت‏خویش را بر چهره‏ها و قلبهایشان نمودار کرد و در برابر صبری که کردند، بهشت و لباس بهشتی به آنان پاداش داد. (۵)
پیروان اهل بیت عصمت: بر این اتفاق‏اند که این آیات در شان عترت طاهر نازل شده است و این واقعه در کتابهای حدیثی و تفسیری شیعیان از قطعیات به شمار می‏رود. گروهی از بزرگان اهل سنت نیز به این موضوع در کتب روایی و تفسیری خود تصریح کرده‏اند. (۶)
زمخشری در تفسیر خود، از تفاسیر عمده اهل سنت، به نقل از ابن‏عباس درباره شان نزول این آیات می‏گوید:
حضرت حسن و حسین(ع) مریض شدند رسول خدا(ص) به همراه عده‏ای از مردم که با او بودند، از آن دو عیادت کردند. آنها به علی(ع) پیشنهاد دادند برای شفای فرزندان خود نذر کند. سپس آن بزرگوار و همسرش فاطمه(س) و فضه که خدمتکار آنان بود، نذر کردند که اگر آن دو سلامت‏خویش را بازیابند به شکرانه آن، سه روز روزه بگیرند. آن دو شفا یافتند. اهل بیت نیز تصمیم گرفتند تا به نذر خود وفا کنند در حالی که دستشان از آذوقه تهی بود. بنابراین علی(ع) از شمعون خیبری، شخصی یهودی، به مقدار سه صاع (۷) جو قرض گرفت. آنگاه حضرت فاطمه(س) یک صاع از آن را آرد کرده و پنج قرص نان به تعداد اشخاص منزل پخت. تا سفره پهن شد و آنها خواستند افطار کنند، شخص سائلی رسید و اظهار داشت: درود خدا بر شما ای خاندان پاک محمد(ص)، من از مسکینهای مسلمانانم مرا اطعام کنید، خدای متعال از غذای بهشت‏به شما عوض دهد.
آنان نیز آن شخص نیازمند را بر خویش ترجیح دادند و شب را در حالی که جز با آب افطار نکردند، به صبح آوردند. روز بعد نیز روزه گرفتند حضرت فاطمه با صاع دیگری از آرد، نان پخت. وقت افطار یتیمی از راه رسید و عرض حاجت کرد. این بار نیز آن یتیم را بر خود مقدم داشته و همگی غذای خود را به او بخشیدند و با آب افطار کردند. روز سوم هنگام افطار اسیری بر در خانه آمد و تقاضای طعام کرد. آنان هم نان خود را به او دادند و بدین صورت اهل بیت پیامبر(ص) به نذر خود وفا کردند. روز بعد علی(ع) دست دو فرزندش حسن و حسین‏۸ را گرفت و نزد رسول خدا(ص) رفت. تا چشم مبارک آن حضرت به آنان که از شدت گرسنگی بر خویش می‏لرزیدند افتاد، فرمود: این حالی که در شما می‏بینم برایم بسیار سخت است. آنگاه حرکت کرد و همراه آنها به نزد فاطمه(س) رفتند.
رسول‏خدا(ص) دخترش را دید که در محراب عبادت ایستاده و مشغول راز و نیاز است و از بی‏غذایی شکم مبارکش به پشتش چسبیده و چشمهایش به گودی فرو رفته است. آن حضرت از این حالت‏بسیار متاثر شد. در همان موقع جبرئیل(ع) نازل شد و آیات مذکور از سوره «هل اتی‏» را در شان خاندان پاک پیامبر برایش قرائت کرد و تبریک و هنیت‏خداوند را به خاطر داشتن چنین اهل بیتی به رسول‏الله(ص) رساند. (۸)

ganjineh
28-04-2010, 16:51
فاطمه(س) اسوه بانوان مؤمن
امام شرف الدین عاملی معتقد بود: «علماء علم بیان و سایر سخن شناسان شکی در این ندارند که جمع با الف و لام حقیقت در عموم است و در این هیچ اختلافی بین عرب نیست و روشن است که لفظ «ابرار» در آیه کریمه جمع «بر» یا «بار» است و الف و لام بر آن وارد شده است و ظهور آن در شمول جای تردید نیست و در عین حال این لفظ با وجود فراگیر بودن آن، تنها بر حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین اطلاق گردیده و این خود برهان بر این است که آنان خلاصه برگزیدگان و کامل‏ترین نیکان و با فضیلت‏ترین خوبان‏اند و چه ستایشی بالاتر از این کلام خداوند می‏توان یافت؟». (۹)
خداوند متعال از بین تمامی ابرار تعدادی را گزینش کرد و آنان را که کاملترین افراد بشر پس از رسول خدا(ص) هستند به عنوان مقتدا به جهانیان شناساند و شریفترین و لطیفترین حالات و اوصاف انسانی را که در داستان، ایثار آنان تبلور یافت، به عنوان درسی آموزنده، راهی به سوی کمال، تفسیری برای حیات، صحنه‏ای برای امتحان، اوجی برای پرواز، مظهری برای شکوفایی و به بار نشستن قابلیتهای انسان برای مؤمنان بازگو کرد و به این ترتیب بر آنان منت گذارد.
در این واقعه از دو بانوی پاک سخن به میان آمده است. اولین آنها حضرت فاطمه(س)، به عنوان اهل بیت و مقتدا و دیگری فضه، به عنوان پیرو و دست پرورده خاندان عترت است. فضه آن چنان خویش را فانی در فاطمه(س) کرد و با او میثاقی جانانه و جاودانه بست که خود را داوطلبانه در این صحنه پرشور ایثار و نوعدوستی شریک ساخت و به این نزلت‏بی‏بدیل دست‏یافت. صحنه پرافتخاری که فضه آفرید برای کسانی که به بهانه معصوم بودن ائمه و معمول بودن ما از پیروی آنان سرباز می‏زنند، عذری باقی نمی‏گذارد.
بخشی از صفاتی که در این آیات و شان نزول آن به چشم می‏خورد عبارتند از:
۱ - توجه به خدای متعال و کمک خواستن از او
این جریان به بشر یاد می‏دهد که باید همواره رو به سوی او داشت و توجه به اسباب مادی نباید چشم بشر را محدودنگر کند، بلکه باید به سوی ماورای دنیای ماده نظر داشته باشد و به سر منشا هستی چشم بدوزد و در همه احوال، از جمله در گرفتاریها و شدائد، رو به جانب او آرد و رفع مصیبت و نیز شفای مرض را از او بخواهد; در عین به کارگیری اسباب، مسبب الاسباب و شفا دهنده واقعی را فقط خدا بداند و این چیزی است که بشر فرو رفته در هوسها و شهوات و خو گرفته با ظواهر طبیعت، از فقدان آن رنج می‏برد و در شعله‏های بی‏توجهی بدان می‏سوزد.
در این میان اهمیت توجه به دو وسیله معنوی عمده یعنی «اصل نذر» و «روزه‏» که قرآن کریم نیز بدان توصیه فرموده است (۱۰) به خوبی مشهود است و کارآیی این دو وسیله برای برآمدن خواسته‏ها در نظر مؤمنان بر اثر تجربه‏های بی‏شمار کاملا آشکار است.
۲ - وفا به پیمان
این صفت از باشکوه‏ترین جلوه‏های رفتاری انسانهای کامل است که در سایه آن تمامی ارزشها، اعمال تعهدات اجتماعی عملی می‏شود و نهادهای گوناگون آن شکل می‏گیرد و بالاتر آن که رابطه بین انسانها و خدا تحقق می‏یابد; همچنان که برخی گفته‏اند:
«وقتی افرادی بر سر پیمانی که خویش بر خود واجب کرده‏اند این گونه وفادار باشد، چنین کسانی قطعا به پیمانهای الهی وفادارتر خواهند ماند.» (۱۱)
۳- ایثار و گذشت
یکی از بزرگترین موانع در برابر رشد و تعالی انسانی و از غلیظترین حجابهای ظلمانی در حوزه معرفت‏بشری، حجاب خودخواهی و خودبینی است. نقطه مقابل آن ایثار است که نه تنها شخص از خودبینی دست می‏کشد بلکه با گذشت‏خود، تمام توجه‏اش را به همنوع خود معطوف می‏کند و گوهر انسانی خود را آشکار می‏سازد.
تا وقتی که انفاق از زوائد زندگی باشد، خالی از شوائب خودنگری نیست و نوعدوستی در آن حضور ندارد و یا بسیار کم‏رنگ است ولی آنگاه که از مایحتاج و مال مورد علاقه باشد، محض نوعدوستی و دیگر خواهی است و به صراحت قرآن مجید (۱۲) راه فلاح جز از این طریق میسر نیست.
۴- اخلاق در عمل
قرآن کریم در بیان انگیزه اهل بیت از ایثار تنها عامل این حرکت را کسب رضایت‏خدا معرفی می‏کند و از این رو آنان با همه فشاری که بر خود وارد کردند خیال انتظار هر گونه پاداش عملی و حتی زبانی و سپاسگزاری را از خود دور ساختند.
۵- ترس از روز حساب
سختی‏ها و شروری که در عالم طبیعت هست، همانند شادی‏ها و رفاه آن نسبی، زودگذر، محدود، منطقه‏ای و جزئی است; بر خلاف شدائد قیامت که فراگیر و کلی است‏به سراغ همه می‏رود و دامن همه را می‏گیرد و هیچ فردی را گریزی از آن نیست و لذا سزاوار است مردم در هر مقام و تیره و نژادی که هستند، از آن هراسناک باشند مگر آنان که بتوانند در پناه عمل خالص و کسب رضای خداوند مامنی برای خود بسازند.
۶- صبر و استقامت
خداوند متعال به اهل بیت رسول اکرم(ص) وعده نعمتهای بی‏پایان بهشت را می‏دهد و آن را پاداش صبر و مقاومت آنان معرفی می‏کند این امر تاکید بر این است که بهشت را برای هر کس که باشد به بها می‏دهند نه به بهانه.
۷- عبادت و ثبات در آن
از برجسته‏ترین نکته‏های این داستان و از شکوهمندترین قله‏های رفیع این نمایش عظیم و پرافتخار انسانی، همان قسمت آخرین این واقعه است که:«وقام فانطلق معهم فرای فاطمه فی محرابها قد التصق ظهرها ببطنها و غارت عیناه ...» پیامبر(ص) به همراه علی(ع) و حسن و حسین(ع) به سوی خانه فاطمه آمدند. رسول خدا(ص) دید دخترش در محراب عبادت قرار گرفته در حالی که شکمش به پشتش چسبیده و چشمان مبارکش به گودی رفته است.
این قلم هیچ توضیحی را لازم نمی‏بیند ولی شما خواننده گرامی را به تامل هر چه بیشتر در این فراز دعوت می‏کند.
منبع:
۱- سوره ملک، آیه ۱۴.
۲- سوره انعام، آیه ۱۲۴.
۳- برای نمونه، ر. ک: شواهد التنزیل، حاکم حکانی از اعلام قرن پنجم; خصائص الوحی المبین، یحیی بن حسین بطریق، متوفی ۶۰۰ هجری; ما نزل من القرآن فی علی(ع)، ابونعیم حافظ احمد بن عبدالله اصفهانی، متوفی ۴۳۰.
۴- صحیح بخاری، ج‏۸، کتاب الاستیذان، چاپ بیروت، دارالقلم، ص‏۴۱۲، باب‏۶۹۳، حدیث ۱۱۵۸.
۵- سوره انسان، آیات ۵ تا۱۳.
۶- تفسیر کشاف، زمخشری، دارالفکر، ج‏۴، ص‏۱۹۷; شواهد التنزیل، حاکم حکانی، ج‏۲، ص‏۳۹۳ -۴۰۹; خصائص الوحی المبین، فصل ۱۲، ص‏۱۰۰; اسدالغابه، ج‏۵، ص‏۵۳۰ و غیر آن.
۷- صاع: معادل چهار مد یا یک من تبریز یا سه کیلوگرم است; فرهنگ عمید، ج‏۲، ص‏۱۳۵۰.
۸- تفسیر کشاف، نشر دارالفکر، ج‏۴، ص‏۱۹۷.
۹- الکلمه الغراء فی تفضیل الزهراء، ص‏۳۹.
۱۰- سوره بقره، آیه ۴۵.
۱۱- تفسیر کشاف، ج‏۴، ص‏۱۹۶; الکلمه الغراء فی تفضیل الزهراء، ص‏۴۰.
۱۲- سوره آل عمران، آیه ۹۲.

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
28-04-2010, 21:30
http://upload.tazkereh.ir/images/98492007242890494900.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/98492007242890494900.jpg)


از بر علی (ع)
چنین شتابان و رنج دیده مگریز!
که غمهای علی پس از تو شماره ندارد.
آتشی می شوی بر زخم ریش علی پس از مرگ رسول...
اینگونه با همسر تا مکن!

کاش در تاریخ اینهمه وحشت از سیلی زهرآگین شقی نبود. (1)
کاش زنان هرگز رنگ گوشواره نمی دیدند،
کاش نام محسن را کسی نمی شنید،
کاش می شد آیه های محکم خدا را نادیده گرفت... (2)

اگر آن هنگام که در مسجد نبی (ص)،
شیرخدا را دست بسته و شمشیر بر گردن دیدی
مو پریشان می کردی و
خراش بر سینه ی آغشته به خون می دادی و
زبان به نفرین می گشودی،
از نسل آدم (ع) کسی بر زمین نمی ماند تا... (3)
کاش...!

مانده ام اگر حسن (ع) نبود،
اگر دستهای کوچکش حلقه بر شانه های شکسته ات نبود،
راه کوتاه مسجد تا خانه را چگونه طی می کردی...؟

هر لحظه از خود می رسم،
وداع با تو را،
علی (ع)
چگونه تاب آورد؟

«دوری از تو برایم چقدر سخت است،
چه کنم که چاره ای جز آن نیست؟
به خدا سوگند داغ رسول الله را برایم شعله ور نمودی و...
بی تو سر کردن... چه مصیبتی است!
همه به سوی خدا بازمی گردیم!
اما؛ مصیبت تو برایم رنج آور است...
به خدا سوگند فاطمه!
رفتن تو تسلا ندارد و
درد تو درمانی...» (4)

آنچه رفتنی است،
لا جرم باید برود.
ولی نه اینچنین دل شکسته و زار!

آن چه ماندنی است
می ماند...
چون علی؛
که تاریخ تقدیر او را بی تو نوشته است.

پی نوشت:

1. در تاریخ آمده است که وقتی خلیفه ی دوم فهمید که خواهر و شوهر خواهرش اسلام آورده اند، خواهرش را چنان سیلی زد که به دیوار خورد و به زمین افتاد.

2.في بُيُوت اَذِنَ الله اَنْ تُرفَعَ وَيُذكَرَ فيهااسْمُهُ يُسبحُ لَهُ فيها بِالغُدُوّ وَالاصالِ (نور، 36)

3.امام باقر فرمودند: به خدا سوگند که اگر حضرت فاطمه موی سر خود را می گشود هر آینه همه می مردند. (14 معصوم علامه مجلسی، ص 255)

4.سخنان حضرت علی (ع) در آخرین لحظات زندگی صدیقه ی کبری (س)، روضة الواعظین، ص 151





(http://upload.tazkereh.ir/viewer.php?file=97644581074553388682.jpg)
http://upload.tazkereh.ir/images/97644581074553388682.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/97644581074553388682.jpg)

خادمه زینب کبری(س)
28-04-2010, 22:50
به نام خدا

http://upload.tazkereh.ir/images/54386573545549798913.gif

عبادت زهرا


در روايات آمده است كه زهرا به قدرى روى پا ايستاد و عبادت كرد كه پاهاى او متورم شد امام حسن عليه السلام مى‏گويد، مادرم از اول شب تا صبح عبادت مى‏كرد و هرگاه از نماز فارغ مى‏شد، به ديگران دعا مى‏كرد. از او پرسيدم كه چرا به ما دعا نكرديد؟ فرمود: عزيز من اول ديگران، سپس ما - الجار ثم الدار. -
تسبيح حضرت زهرا سلام الله عليها بسيار با فضيلت است. امام صادق عليه السلام فرموده:
«تسبيح جده‏ام زهرا سلام الله عليها نزد من از هزار ركعت نماز بهتر است‏» .

مى‏گويند: زهرا براى كمك، خادمه‏اى لازم داشت و گرفتن خادم و خادمه در آن زمان رايج و بلكه لازم بود. چون زهرا سلام الله عليها بر رسول الله وارد شد قبل از آنكه در اين مورد چيزى بگويد، پيامبر فرمود: زهرا جان مى‏خواهى چيزى به تو ياد دهم كه بهتر از دنيا و آنچه در آن است‏باشد؟ و تسبيح مشهور را به او ياد داد.
زهرا سلام الله عليها با خوشحالى تمام به خانه بازگشت و به اميرالمومنين عرض كرد با دعايى كه از پدرم صلوات الله عليه گرفته‏ام، خير دنيا نصيب من شده است.
سخاوت و ايثار زهرا


مفسرين شيعه و سنى اتفاق دارند كه روزى زهرا سلام الله عليها با اطرافيانش روزه بودند. در هنگام افطار فقيرى رسيد و از آنها چيزى خواست. زهرا، شوهرش، بچه‏هايش و خادمه‏اش افطار خود را به آن گدا دادند. زهرا براى افطار روز بعد نانى تهيه كرد. يتيمى آمد، زهرا نان را به يتيم داد در مرتبه سوم نانى تهيه نمود اسيرى آمد و افطار خود را به او داد و بالاخره هر سه شب را بدون افطار صبح كرد و آيه شريفه نازل شد «و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اسيرا. انما نطعمكم لوجه الله لا نريد منكم جزاءا و لا شكورا!»«و اطعام كردند طعامى را كه دوست داشتند به مسكين و يتيم و اسير جز اين نيست كه اين كار را فقط براى خدا مى‏كنيم و از شما جز او سپاسى نمى‏خواهيم‏» .



http://upload.tazkereh.ir/images/92252766192527933889.jpg

نرگس منتظر
29-04-2010, 02:37
http://www.upload.tazkereh.ir/images/52238397441981733714.gif

http://www.upload.tazkereh.ir/images/63382905816209207004.gif
مادر آئینه ها

مادر آئینه های کربلا
لاله ی خوشبوی جان مصطفی

ای نجابت دست بر دامان تو
آسمان شرمنده ی احسان تو

فاطمه ای نور چشمان رسول
طاهره صدیقه زهرای بتول

من فدای سروهای باغ تو
کشته ی مجنون شرح داغ تو

کوثری رنگ شقایق بر تنت
آفتاب آمد بسوی دامنت

دامنی که جنس او از ماه بود
با دل مولا علی همراه بود

دامنی که مجتبی را هدیه کرد
قهرمان کربلا را هدیه کرد

کاش می شد بوسه زد بر خاک تو
بوسه بر اندیشه های پاک تو

مادر آئینه های کربلا
لاله ی خوشبوی جان مصطفی

جمله ای با من بگو از یاس خود
از در و دیوار و از احساس خود

از کسانی که تو را سیلی زدند
یا زمانی که تو را سیلی زدند

آه ای خیرالنساء العالمین
از تو سیراب است اصل نخل دین

کیستی ای دختر خیرالبشر؟
کیستی ای پاره ی جان پدر؟

کیستی فرمانروای قلبها؟
کیستی همراه خوب مرتضی؟

من فدای سروهای باغ تو
کشته ی مجنون شرح داغ تو

فاطمه ای نور چشمان رسول
طاهره صدیقه زهرای بتول
http://www.upload.tazkereh.ir/images/63382905816209207004.gif

خادمه زینب کبری(س)
29-04-2010, 12:25
به نام خدا


قال الصادق عليه‏السلام:
«لفاطمة تسعة أسماء عند اللَّه عزّ و جل: فاطمة والصديقة والمباركة والطاهرة والزكية والراضية والمرضية والمحدثة والزهراء ثم قال:...؛
حضرت فاطمه‏ى زهراء عليهاالسلام در پيشگاه خداوند نه اسم مخصوص دارد: فاطمه، صديقه، مباركه، طاهره، زكيه، راضيه، مرضيه، محدثه و زهراء.» (1)
حضرت فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام يك نام رسمى داشت كه همان فاطمه مى‏باشد. اين نام را پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم هنگام تولد به امر خداوند براى دخترش برگزيد؛ لكن به تصريح امام صادق عليه‏السلام، فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام نه اسم مخصوص، در پيشگاه خداوند متعال دارد، لذا يكى از كنيه‏هاى آن حضرت «اُمّ‏الأسماء» است؛ يعنى بانويى كه اسامى فراوان دارد. و اين مطلب، دلالت بر عظمت روحى صديقه كبرى عليهاالسلام مى‏كند، زيرا حضرت فاطمه عليهاالسلام زن نمونه بودند. زن نمونه؛ يعنى انسانى كامل كه براى بشريت الگو و سرمشق مى‏باشد، لذا همه‏ى صفات عالى انسانى در صديقه‏ى طاهره عليهاالسلام جمع بود و ايشان در برابر هر صفت نيك، داراى لقبى خاص هستند. اين نه نام كه از شهرت والايى برخوردار است در فصل اول مورد بررسى و تبيين قرار مى‏گيرد.


http://upload.tazkereh.ir/images/54769942754545058685.gif

خادمه زینب کبری(س)
29-04-2010, 12:34
فاطمه

فاطمه یک اسمان ادراک بود

فاطمه خورشید روی خاک بود

قلب حق در سینه او می تپید

از سر انگشتش نجابت می چکید

چشم زمزم از غمش نمناک بود

دامنش از اب کوثر پاک بود

اسمانی بود صاف وبی کران

قصه گویی بود در شهرکران

خانه اش در سادگی ممتاز بود

هر چه در ان خانه بود اعجاز بود

گر چه یک زن با هزاران درد بود

زن مگو او یک تنه صد مرد بود

هیچ می دانی چرا ان بت پرست

مست و بی رحمانه پهلویش شکست

گفت من از حق حمایت می کنم

از غدیر خم حفاظت می کنم

من به دنیا مجتبی اورده ام

کربلا در بطن خود پرورده ام

این حقیقت همچو کوکب منجلیست

بعد پیغمبر فقط حق با علیست

http://upload.tazkereh.ir/images/83743536912546390811.jpg

نرگس منتظر
29-04-2010, 13:00
http://upload.tazkereh.ir/images/78507944013626178124.jpg

حضرت زهرا دلش از یاس بود
(شعری زیبا از احمد عزیزی)

http://www.upload.tazkereh.ir/images/63382905816209207004.gif
عشق من پاییز آمد مثل پار
باز هم ما بازماندیم از بهار
احتراق لاله را دیدیم ما
گل دمید و خون نجوشیدیم ما
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكی‌پوش بود
یاس بوی مهربانی می‌دهد
عطر دوران جوانی می‌دهد
یاس‌ها یادآور پروانه‌اند
یاس‌ها پیغمبران خانه‌اند
یاس در هر جا نوید آشتی‌ست
یاس دامان سپید آشتی‌ست
در شبان ما كه شد خورشید؟ یاس
بر لبان ما كه می‌خندید؟ یاس
یاس یك شب را گل ایوان ماست
یاس تنها یك سحر مهمان ماست
بعد روی صبح پرپر می‌شود
راهی شب‌های دیگر می‌شود
یاس مثل عطر پاك نیت است
یاس استنشاق معصومیت است
یاس را آیینه‌ها رو كرده‌اند
یاس را پیغمبران بو كرده‌اند
یاس بوی حوض كوثر می‌دهد
عطر اخلاق پیمبر می‌دهد
حضرت زهرا دلش از یاس بود
دانه‌های اشكش از الماس بود
داغ عطر یاس زهرا زیر ماه
می‌چكانید اشك حیدر را به راه
عشق معصوم علی یاس است و بس
چشم او یك چشمه الماس است و بس
اشك می‌ریزد علی مانند رود
بر تن زهرا گل یاس كبود
گریه آری گریه چون ابر چمن
بر كبود یاس و سرخ نسترن
گریه كن حیدر كه مقصد مشكل است
این جدایی از محمد مشكل است
گریه كن زیرا كه دخت آفتاب
بی‌خبر باید بخوابد در تراب
این دل یاس است و روح یاسمین
این امانت را امین باش ای زمین
نیمه‌شب دزدانه باید در مغاك
ریخت بر روی گل خورشید خاك
یاس خوشبوی محمد داغ دید
صد فدك زخم از گل این باغ دید
مدفن این ناله غیر از چاه نیست
جز دو كس از قبر او آگاه نیست
گریه بر فرق عدالت كن كه فاق
می‌شود از زهر شمشیر نفاق
گریه بر طشت حسن كن تا سحر
كه پر است از لخته خون جگر
گریه كن چون ابر بارانی به چاه
بر حسین تشنه‌لب در قتلگاه
خاندانت را به غارت می‌برند
دخترانت را اسارت می‌برند
گریه بر بی‌دستی احساس كن
گریه بر طفلان بی‌عباس كن
باز كن حیدر تو شط اشك را
تا نگیرد با خجالت مشك را
گریه كن بر آن یتیمانی كه شام
با تو می‌خوردند در اشك مدام
گریه كن چون گریه ابر بهار
گریه كن بر روی گل‌های مزار
مثل نوزادان كه مادر‌مرده‌اند
مثل طفلانی كه آتش خورده‌اند
گریه كن در زیر تابوت روان
گریه كن بر نسترن‌های جوان
گریه كن زیرا كه گل‌ها دیده‌اند
یاس‌های مهربان كوچیده‌اند
گریه كن زیرا كه شبنم فانی است
هر گلی در معرض ویرانی است
ما سر خود را اسیری می‌بریم
ما جوانی را به پیری می‌بریم
زیر گورستانی از برگ رزان
من بهاری مرده دارم ای خزان
زخم آن گل در تن من چاك شد
آن بهار مرده در من خاك شد
ای بهار گریه‌ بار نا امید
ای گل مأیوس من یاس سپید
http://www.upload.tazkereh.ir/images/63382905816209207004.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
29-04-2010, 13:19
http://upload.tazkereh.ir/images/06994942535649013303.gif


7- فاطمه(س) از نگاه امام موسي كاظم(ع):
امام كاظم(ع) مي‏فرمايد: «همانا فاطمه، صديقه و شهيده است.» سليمان جعفر مي‏گويد: از امام كاظم(ع) شنيدم كه فرمودند: «درخانه‏اي كه اسم محمد يا علي، حسن، حسين، جعفر، عبدالله و از زنان فاطمه باشد، فقر و تنگدستي وارد نخواهد شد.»
8- فاطمه(س) از نگاه امام رضا(ع):
امام رضا(ع) از اجداد گراميش نقل مي‏كند كه پيامبر(ص) به علي(ع) فرمودند: سه فضيلت‏ به تو داده شد كه به من داده نشده است. علي(ع) عرض كرد: چه چيزهايي به من داده شده است؟ فرمود: تو پدر زني چون من داري كه من چنين پدر زني ندارم، همسري چون فاطمه به تو داده شده كه به من داده نشده است، حسن و حسين به تو داده شده كه به من داده نشده است.» امام رضا(ع) از پدران بزرگوار خود از رسول خدا(ص) نقل مي‏كند كه پس از ازدواج علي و فاطمه(ع) خداوند عزوجل فرمودند: «اگر علي(ع) را نمي‏آفريدم براي دخترت فاطمه همتا و همسري در روي زمين يافت نمي‏شد.»


http://upload.tazkereh.ir/images/06994942535649013303.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
29-04-2010, 15:27
http://upload.tazkereh.ir/images/57049381609266528642.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/57049381609266528642.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/57049381609266528642.gif

9- فاطمه(س) از نگاه امام جواد(ع):
امام جواد(ع) خطاب به موسي بن قاسم كه گفت: در حج از طرف مادرت نيز زيارت كردم و گاهي هم نكردم؛ فرمودند: «آن را زياد كن، زيرا كه برترين چيزي است كه بدان عمل مي‏كني.» زكريا بن آدم نقل مي‏كند: «در محضر امام رضا(ع) بودم كه امام جواد(ع) در حالي كه بيش از چهار سال از عمرش نگذشته بود، وارد شد. وقتي نشست دستش را روي زمين قرار داد و سر به آسمان بلند نمود و مدتي طولاني به فكر فرو رفت. امام رضا(ع) فرمود: جانم فدايت! چرا اين چنين در انديشه‏اي؟ پاسخ داد: به جهت‏ ستم‏ هايي كه نسبت ‏به مادرم فاطمه(س) انجام دادند.»
10- فاطمه(س) از نگاه امام هادي(ع):
آن حضرت در مورد علت نام گذاري حضرت صديقه طاهره(س) به«فاطمه‏»، از رسول خدا(ص) نقل مي‏كند: «دخترم فاطمه را بدان جهت فاطمه ناميدند كه خداوند عزوجل او و دوستانش را از آتش جهنم به دور نگه مي‏دارد.»


http://upload.tazkereh.ir/images/26163824042869061541.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/26163824042869061541.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/26163824042869061541.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
29-04-2010, 19:36
http://upload.tazkereh.ir/images/73648547296759881619.gif


11- فاطمه(س) از نگاه امام حسن عسكري(ع):
امام حسن عسكري(ع) از امام علي(ع)، از رسول خدا(ص) نقل مي‏كند كه: «آن هنگام كه خداوند آدم و حوا را آفريد، آنان در بهشت‏ به خود مباهات مي‏كردند. آدم به حوا گفت: خداوند هيچ مخلوقي بهتر از ما نيافريده است. خداوند به جبرئيل فرمود: اين دو بنده‏ام را به فردوس برين ببر! زماني كه وارد فردوس شدند، چشمانشان به بانويي افتاد كه جامه‏اي زيبا از جامه‏هاي بهشتي در برداشت و تاجي نوراني بر سرگذاشته و دو گوشواره درخشان به گوشش آويخته بود و بهشت از پرتو نور چهره‏اش درخشان بود. حضرت آدم به جبرئيل گفت: حبيبم جبرئيل! اين بانو كه از زيبايي چهره‏اش بهشت نوراني گشته، كيست؟ گفت: او فاطمه دختر محمد(ص) پيامبري از نسل تو است كه در آخرالزمان خواهد آمد. گفت: اين تاجي كه برسردارد، چيست؟ پاسخ داد: شوهرش علي‏بن ابيطالب(ع) است. گفت: اين دو گشواره كه بر دو گوش او است چيست؟ پاسخ داد: دو فرزندش حسن و حسين مي‏باشند. آدم گفت: حبيبم! آيا اينان پيش از من آفريده شده‏اند؟ گفت: بلي، اينان در علم مكنون خداوند چهارهزار سال پيش از آن كه تو آفريده شوي، وجود داشتند.»
12- فاطمه(س) از نگاه امام مهدي (عج):
حضرت بقية‏الله(عج) فرمودند: «دختر رسول خدا فاطمه(س) براي من سرمشق و الگوي نيكويي است.» امام مهدي(عج) كه با ظهور خويش عالم را متحول مي‏سازد، حضرت فاطمه(س) را الگوي عملي و حكومتي خويش مي‏شمرد و اين، حكايت از مقام عظماي بانوي عالم، حضرت زهرا(س) دارد.


http://upload.tazkereh.ir/images/73648547296759881619.gif

نرگس منتظر
29-04-2010, 22:04
http://img31.picoodle.com/img/img31/4/5/21/f_24815315721m_7028eb2.jpg

http://www.shiaupload.ir/images/15367938868677583039.gif


فاطمه! ای که غم از داغ تو، سر می شکند
زیر بـار غـــم تــو، کـــوه کــمر می شکند

مـرغ حـقّ بـودی و رفـتی سوی بـاغ ملکوت
جبرئیـل است که از داغ تو، پر می شکند

ادی قُـدس بـُـوَد یـثــــرب و «فَاخْلَعْ نَعلیک»
به درستی که درین طور شَجَر می شکند

از فـشار غــم و انــدوه بــــه گــلــزار رسـول
نــونــهــالــی کـه بود تازه و تر می شکند

از بــرم رفـتـــی و انـدیــشه نـکـردی که مرا
بـعــد فـقـدان نـبـی، رکن دگر می شکند

جــان بــه قــربــان تـو و سینـه سپر کردن تو
صبر کــردی و نگفتی که سپر می شکند

http://www.shiaupload.ir/images/15367938868677583039.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
30-04-2010, 01:57
http://upload.tazkereh.ir/images/68473046361037965833.gif

درد دل با مادرم زهرا(س)


ای باغ پراز شكوفه درد! و ای دشت پر از بنفشه زرد! خدا ما را در مصیبتت صبور كناد!
ما چگونه صبر كنیم بر مصائب تو، وقتی كه علی (ع) آن كوهسار حلم پس از تدفینت بر مزارت نوحه می كند وچنین می موید:
«... ای پیغمبر خدا! پس از او آسمان و زمین زشت می نماید و هیچ گاه اندوه دلم نمی بگشاید.
چشمانم بی خواب و دلم از سوز غم كباب است، تا خدا مرا در جوار تو ساكن گرداند!
مرگ زهرا ضربتی بود كه دلم را خسته و غصه ام را پیوسته گردانید و چه زود، جمع ما را به پریشانی كشانید!
شكایت خود را به خدا می برم و دخترت را به تو می سپارم او خواهد گفت كه امتت پس از تو با وی چه سمت ها كردند. آن چه خواهی از او بجوی، و هر چه خواهی بدو بگوی، تا سر دل بر تو گشاید و خونی كه خورده است بیرون آید! و خدا كه بهترین داور است میان او و ستمكاران داوری نماید.»
عزیزم زهرا جان!
سلامی كه به تو می دهم بدرود است.نه از ملامت! و از روی شوق است نه كسالت!
اگر می روم نه ملول و خسته جانم و اگر می مانم نه به وعده خدا بدگمانم و چون شكیبایان را وعده داده است، در انتظار پاداش او می مانم، كه هر چه هست، از اوست و شكیبایی نیكوست، اگر بیم چیرگی ستمكاران نبود. برای همیشه دركنار قبرت می ماندم و در این مصیبت عظمی! چون فرزند مرده، جوی اشك، از دیدگانم جاری می كردم.
ای رسول خدا!
خدا گواهست كه دخترت پنهانی به خاك می رود.
هنوز روزی چند از مرگ تو نگذشته و نام تو از زبان ها نرفته، حق او را بردند و میراث او را خوردند. «پهلوی او را شكستند». درد دل را با تو درمیان می گذارم و دل را به یاد تو خوش می دارم. درود خدا بر تو باد و سلام و رضوان خدا بر فاطمه (س)!»
پروردگارا! درود فرست بر او، درودی كه مقامش را نزد تو بیفزاید، و نزد تو شرافت یابد و از مقام رضا و خشنودیت منزلت گیرد، خدایا! از ما تحیت و سلام بر روح آن بزرگوار و پدر و مادر و شوهر و فرزندان برسان و به واسطه دوستی و محبت او ما را فضل و احسان و رحمت و مغفرت كرامت فرما كه تو آمرزنده و كریم مهربانی!

http://upload.tazkereh.ir/images/68473046361037965833.gif

انك مجیب الدعا

http://upload.tazkereh.ir/images/68473046361037965833.gif

ملکوت* گامی تارهایی *
30-04-2010, 02:28
حجاب نزد فاطمه زهرا

چند روایت درباره اهمیت حجاب در نظر فاطمه زهرا علیهاسلام:
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که:
روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد.
رسول خدا فرمود:" چرا از او رو می گیری، او که تو را نمی بیند؟"
فاطمه عرض کرد:" او مرا نمی بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی بیند ولی بوی مرا که حس می کند."
رسول خدا فرمود:" شهادت می دهم که تو پاره تن منی."

روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:" نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟" اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید. فاطمه فرمود:" نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.)"
وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود:" فاطمه پاره تن من است."

امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید:" بهترین کار برای زنان چیست؟"
فاطمه علیهاسلام پاسخ داد:" بهترین کار برای زنان این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند "
رسول خدا فرمود:" فاطمه پاره تن من است "

رسول خدا بعد از ازدواج فاطمه علیهاسلام کارها را بین او و علی علیه السلام تقسیم کرد و فرمود کارهای منزل با فاطمه و کارهای خارج از منزل با علی.
فاطمه علیها سلام می فرماید:" هیچ کس نمی داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد."

روزی فاطمه زهرا سلام الله علیها به اسماء فرمود:" چه بد است این تخته هایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آن می گذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و پارچه ای بر بدنش می کشند، حجم بدن او معلوم است."
اسماء گفت:" من که در حبشه بودم، می دیدم مردم آنجا تابوتی از چوب درست می کردند و مرده را داخل آن می گذاشتند."
سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبه دار درست کرد و به فاطمه علیهاسلام نشان داد. حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد و فرمود:" این خیلی خوب است. وقتی مرده را داخل آن قرار دهند و پارچه ای روی آن بکشند، دیگر معلوم نمی شود مرده مرد است یا زن." و فرمود:" پس از مرگم، مرا در همین تابوت بگذارید."


dag.gif
* بحارالانوار، ج 43، صفحات 91 و 93 و 54 و 81 و 189.
* بحار/92/43 اول صفحه -
* بحار/189/43 -
* بحار1/81/43-
* بحار/54/43 -

نرگس منتظر
30-04-2010, 12:46
http://img34.picoodle.com/img/img34/4/5/21/f_18841228592m_3905ef0.jpg



زهرا، (س) درآستانه‏ ملكوت


و ان للمتقین لحسن مآب جنات عدن مفتحة لهم الابواب‏» 1
دختر پیغمبر چند روز را در بستر بیمارى بسر برده؟ درست نمى‏دانیم، چند ماه پس از رحلت پدر زندگانى را بدرود گفته؟ روشن نیست.
كمترین مدت را چهل شب 2و بیشترین مدت را هشت ماه نوشته‏اند 3 و میان این دو مدت روایت‏ هاى مختلف از دو ماه 4 تا هفتاد و پنج روز 5 ،سه ماه 6 ، و شش ماه 7 است.

این همه اختلاف، و این همه روایت‏هاى گوناگون چرا؟ پیش از این نوشتیم كه در چنان سالها، تاریخ حادثه‏ ها از خاطر یكى به ذهن دیگرى انتقال مى‏یافت. و چه كسى مى‏تواند ادعا كند كه همه این ناقلان از اشتباه بر كنار بوده‏اند. و این در صورتى است كه موجبات دیگر در كار نباشد.

اما مى‏دانیم كه در آن روزهاى پرآشوب، از یك سو دسته‏ بندى‏هاى سیاسى هنوز قوت خود را از دست نداده بود، و از سوى دیگر مسلمانان سرگرم جنگ در داخل سرزمین اسلام بودند در چنین شرایط كدام كس پرواى ضبط تاریخ درست ‏حوادث را داشت؟
بر فرض كه هیچ یك از این دو عامل دخالتى در این روى داد نداشته باشد، بدون شك دسته‏ هاى سیاسى كه پس از این تاریخ روى كار آمدند تا آنجا كه توانسته‏اند تاریخ حادثه‏ ها را دستكارى كرده‏اند.

بارى به نقل مجلسى از دلائل الامامه در این بیمارى بود كه دو تن از صحابى پیغمبر یعنی ابو بكر و عمر خواستار دیدار او شدند.
اما دختر پیغمبر رخصت این دیدار را نمى‏داد. على (ع) گفت من پذیرفته‏ ام كه تو به آنان اجاز ملاقات دهى.

فاطمه گفت ‏حال كه چنین است‏ خانه خانه تو است 8 هر چند ابن سعد نوشته است ابو بكر چندان با دختر پیغمبر سخن گفت كه او را خشنود ساخت 9 اما ظاهرا از این ملاقات نتیجه ‏اى كه در نظر بود بدست نیامد.

دختر پیغمبر به آنان گفت نشنیدید كه پدرم فرمود فاطمه پاره تن من است هر كه او را بیازارد مرا آزرده است؟ گفتند چنین است! فاطمه گفت ‏شما مرا آزردید و من از شما ناخشنودم 10 و آنان از خانه او بیرون رفتند.

بخارى در صحیح نویسد: پس از آنكه دختر پیغمبر میراث خود را از خلیفه خواست و او گفت از پیغمبر شنیدم كه ما میراث نمى‏گذاریم زهرا دیگر با او سخن نگفت تا مرد.



http://www.upload.tazkereh.ir/images/69344836963828529574.jpg

نرگس منتظر
30-04-2010, 12:53
http://www.upload.tazkereh.ir/images/29729392454338977561.png


در واپسین روزهاى زندگى، اسماء دختر عمیس را كه از مهاجران حبشه و از نزدیكان وى بود طلبید.
در واپسین روزهاى زندگى، اسماء دختر عمیس را كه از مهاجران حبشه و از نزدیكان وى بود طلبید.
چنانكه نوشتیم اسماء نخست زن جعفر بن ابى طالب بود، چون جعفر در نبرد مؤته شهید شد به ابو بكر بن ابى قحافه شوهر كرد.

دختر پیغمبر به اسماء گفت:
- من خوش نمى‏دارم بر جسد زن جامه‏اى بیفكنند و اندام او از زیر جامه نمایان باشد.

- من در حبشه چیزى دیدم، اكنون صورت آن را به تو نشان مى‏دهم. سپس چند شاخه تر خواست.
شاخه‏ها را خم كرد. پارچه‏اى به روى آن كشید.

دختر پیغمبر گفت:
- چه چیز خوبى است. نعش زن را از نعش مرد مشخص مى‏سازد. چون من مردم، تو مرا بشوى! و نگذار كسى نزد جنازه من بیاید. 12

در آخرین روز زندگانى آبى خواست. بدن خود را نیكو شست و شو داد جامه‏
هاى نو پوشید و به غرفه خود رفت. خادمه خویش را گفت تا بستر او را در وسط غرفه بگستراند.

سپس روى به قبله دراز كشید دست‏ها را بر گونه‏هاى نهاد و گفت من همین ساعت‏ خواهم مرد 13 به نقل علماى شیعه، شوهرش على (ع) او را شست و شو داد.
ابن سعد نیز همین روایت را اختیار كرده است 14 .
لیكن چنانكه نوشتم ابن عبد البر گوید دختر پیغمبر اسماء را گفت تا متصدى شست و شوى او باشد.
و گویا اسماء در شست و شوى فاطمه (ع) با على علیه السلام همكارى داشته است.

ابن عبد البر نوشته است چون دختر پیغمبر زندگانى را بدرود گفت، عایشه خواست‏ به حجره او برود اسماء طبق وصیت او را راه نداد.

عایشه شكایت ‏به پدر برد كه:
- این زن خثعمیه 15 میان من و دختر پیغمبر در آمده است و نمى‏گذارد من نزد جسد او بروم.
بعلاوه براى او حجله‏اى چون حجله عروسان ساخته است. ابو بكر در حجره دختر پیغمبر آمد و گفت:

- اسماء چرا نمى‏گذارى زنان پیغمبر نزد دختر او بروند؟
چرا براى دختر پیغمبر حجله ساخته‏اى؟

- زهرا به من وصیت كرده است كسى بر او داخل نشود.

- چیزى را كه براى نعش او ساخته‏ام، وقتى زنده بود به او نشان دادم و به من دستور داد مانند آن را برایش بسازم.
- حال كه چنین است هر چه به تو گفته چنان كن. 16

ابن عبد البر نوشته است نخستین كس از زنان كه در اسلام براى او بدین سان نعش ساختند فاطمه (ع) دختر پیغمبر (ص) بود.
سپس مانند آن را براى زینب بنت جحش (زن پیغمبر) آماده كردند.



http://www.upload.tazkereh.ir/images/31312879433825711304.jpg

نرگس منتظر
30-04-2010, 12:55
http://upload.tazkereh.ir/images/68473046361037965833.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/68473046361037965833.gif


منبع: زندگانى فاطمه زهرا(س)، سید جعفر شهیدی

--------------------------------------------------------------------------------

1. همانا پرهیزكاران را نیكو بازگشتگاهى است. بهشت جاویدان كه درهاى آن بروى آنان گشوده است.

2. بحار ص 191 ج 43. روضة الواعظین ص 151.

3. الاستیعاب ص 749.

4. بحار ص 213 ج 43.

5. عیون المعجزات بنقل مجلسى ص 212.

6. طبقات ج 8 ص 18.

7. انساب الاشراف بلاذرى ص 402.

8. بحار ج 43 ص 170 بنقل از دلائل الامامه و نیز رجوع شود به علل الشرائع ج 1 ص 178.

9. طبقات ص 17 ج 8.

10. بحار ص 171.

11. صحیح ج 5 ص 177.

12. استیعاب ص 751 و رجوع به طبقات ابن سعد ج 8 ص 18 و انساب الاشراف ص 405 و بحار ج 43 ص 189 شود.

13. بحار ج 43 ص 172 به نقل از امالى شیخ طوسى و رجوع به انساب الاشراف ص 402 و طبقات ج 8 ص 17-18 شود.

14. طبقات ج 8 ص 18.

15. خشعم از قحطانیان و از عرب‏هاى جنوبى بوده است. و این سرزنشى است كه عدنانیان (و از جمله قریش) به قحطانیان مى‏كردند.

16. استیعاب ص 751، چنانكه نوشتیم اسماء در این تاریخ زن ابو بكر بوده است.


http://upload.tazkereh.ir/images/68473046361037965833.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/68473046361037965833.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
30-04-2010, 15:34
http://upload.tazkereh.ir/images/67063214091278937585.gifgaryegaryehttp://upload.tazkereh.ir/images/67063214091278937585.gif

درد دل امیر مومنان با پیامبر خدا در سوگ حضرت زهراء


این سخن از آن حضرت روایت شده كه هنگام به خاك سپردن سیده زنان، فاطمه (علیهما السلام) بر سر قبر رسول اللّه صلوات الله علیه و آله ، چنانكه گویى با او راز مى‏گوید، بیان داشته است :
سلام بر تو، اى پیامبر خدا. سلام من و دخترت كه اكنون در كنار تو فرود آمده و چه زود به تو پیوست.
اى رسول خدا، بر مرگ دخت برگزیده تو، شكیبایى من اندك است و طاقت و توانم از دست رفته ولى مرا، كه اندوه عظیم فرقت تو را دیده‏ام و رنج مصیبت تو را چشیده‏ام، جاى شكیبایى است.
من خود تو را به دست خود در قبر خواباندم و هنگامى كه سر بر سینه من داشتى، جان به جان آفرین تسلیم نمودى.
«انا لله و انا الیه راجعون».
آن ودیعت بازگردانده شد و آن امانت به صاحبش رسید.
و اندوه مرا پایانى نیست و همه شب خواب به چشمم نرود تا آن گاه كه خداوند براى من سرایى را كه تو در آن جاى گرفته‏اى، اختیار كند.
بزودى، دخترت تو را خبر دهد كه چگونه امتت گرد آمدند و بر او ستم كردند. همه سرگذشت را از او بپرس و خبر حال ما از او بخواه.
اینها در زمانى بود كه از مرگ تو دیرى نگذشته بود و تو از یادها نرفته بودى.
بدرود تو را و دخترت را. بدرود كسى كه وداع مى‏كند، نه بدرود كسى كه رنجیده و ملول است. اگر از اینجا بازمى‏گردم نه از روى ملالت است و اگر درنگ مى‏كنم نه به سبب آن است كه به وعده‏اى كه خدا به صابران داده است بدگمان شده‏ام.


http://upload.tazkereh.ir/images/67063214091278937585.gifgaryegaryehttp://upload.tazkereh.ir/images/67063214091278937585.gif

نرگس منتظر
30-04-2010, 16:08
http://www.upload.tazkereh.ir/images/31155919270825446089.png



غمبارترین روز تاریخ


دریاى بى كرانه عواطف و احساسات پاك علی به موج آمد و باران اشك از دیدگان فرو بارید؛ همان گونه كه دست فاطمه در دستش بود، سر او را به سینه چسبانید تا شاید قلب طوفان زده اش ‍آرامش یابد و اقیانوس متلاطم وجودش به سكون و آرامش گراید؛ و هر ساعتى گریستند.

لحظات عجیبى بود. فرشتگان به گریه افتادند و زمین و زمان رنگ غم گرفت .

آن گاه امیرمؤمنان فرمود:

گرامى همسرم !
فاطمه جان !
مام پرفضیلت فرزندانم ، دخت پرشكوه پیامبر،

با تو هستم !

با تو، جلوه نور، فروغ ابدیت ، دخت بهشت !

با تو، امانت گرانبهاى خدا و پیامبر، آرى با تو!

به خداى سوگند، تو بالاتر و داناتر از آن هستى كه جز آن گونه كه خود گفتى عمل كرده باشى .

معاذ الله ، انت اعلم بالله و ابر و اتقى و اكرم و اشد خوفها من الله ان اوبخك بمخالفتى (745)

فاطمه جان !
دورى تو براى من سخت است و فراقت گران .
دوریت سوگ پیامبر را برایم تجدید مى كند،

محبوب دل پیامبر!

در مورد وصیت هایت مطمئن باش كه على مرد وفاست ؛ همه را به جان مى خرم ، گرچه دشوار باشد و على تنها. واختار امرك على امرى ...




http://www.upload.tazkereh.ir/images/92895402723652975585.jpg

نرگس منتظر
30-04-2010, 16:13
http://www.upload.tazkereh.ir/images/09235286286109390301.jpg

و آن گاه واپسین لحظات

garyegaryegarye


و سرانجام ، آن لحظات آخرین از راه رسید، پرده هاى جهان مادى به كنار رفت ، و دروازه سراى جاودانه گشوده شد.
فرشتگان بال در بال در فرودگاه وحى و رسالت فرود آمدند و درهاى آسمان ها تا عرش خدا گشوده شد. بوى عطرآگین بهشت در فضا پیچید و به مشام جان رسید و باغ ها، بوستان ها و چشمه سارهاى آن در برابر بانوى سرفراز دو گیتى جلوه گر شد.

حوریان بهشت صف به صف براى استقبال و خوش آمدگویى ایستادند.

فرشته وحى فرود آمد،

روح تابناك محمد (صلى الله علیه و آله ) تجلى كرد، و آنگاه فرشته مرگ با ادب و تواضع بر درگاه خانه على (علیه السلام) و رویاروى فاطمه (علیها السلام ) ایستاد تا روح بلند و ملكوتى او را دریافت و به همراه دیگر فرشتگان به بهشت پرطراوت و پرشكوه خدا برد؛ از همان جایى كه آمده بود.

او كه دیدگان حق بین و نافذ خویش را كه بر روى این جهان بسته و بر جهان حقیقت گشوده بود، باز كرد و نگاهى پرمعناتر از همیشه به اطراف بسترش ‍ افكند و گفت :
على جان ! آنچه را من دیدم شما نیز مى بینید؟ اینها ساكنان عالم بالا هستند و این فرشته وحى و او هم پدرم پیامبر است كه به من اشاره مى كند و مى فرماید: یا بینة اقدمى فما امامك خیر لك


" دخت فرزانه ام بیا! بیا آنچه براى تو مهیا و آماده است برایت بهتر است ."


و آن گاه فرمود: السلام على جبرئیل ، السلام على رسول الله ، اللهم مع رسولك ، اللهم فى رضوانك وجوارك ...(746)


http://www.upload.tazkereh.ir/images/53592970392130238338.jpg

نرگس منتظر
30-04-2010, 16:18
((سلام بر فرشته امین وحى !

سلام بر پیامبر خدا!

سلام بر همه فرشتگان و حوریان !

بار خدایا! مرا قرین و همراه پیامبرت قرار ده !

خداوندا! مرا در رضوان و همسایگى لطف و مهرت جاى ده !

خدایا! به سوى تو روانم نه چیز دیگر.

شیداى توام نه در هواى دیگر.

پدر جان ! درود بر تو! سلام بر مژده ات و بر وعده هاى راستین ات !

سلام بر تبسم دلنشینت !

سلام بر سیماى پرفروغ و جمال جهان افروزت !

سلام بر چشمان درخشنده ات !

پدر جان ! به دیده منت ؛ آمدم ، آمدم ))

و آن گاه این نداى مهر و این سرود عشق در كران تا كران هستى طنین افكن شد:

یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّكِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِی جَنَّتِی .(747)

"هان اى روح آرامش یافته !

اینك خشنود و پسندیده به بارگاه پروردگارت بازگرد؛

و در زمره برترین بندگان من درآى و به بهشت پرطراوت و زیباى من وارد شو!))

فریاد!shivanshivan
كه دیگر فاطمه پركشید و به پدر پیوست .

و آن گاه خون در رگ ها خشكید!

و آن گاه بود كه دیگر اشك ها خون شد،

خون در رگ ها خشكید،

قلب هاى گرم و پر طپش یخ زد،

اندوه بر سینه ها كوه شد،

دست ها و پاها از تلاش و تحرك واماند،

خورشید از آسمان فرو غلتید،

دریا از موج و خروش به ساحل آرامش رو نهاد،

پرفرازترین قله استوار و سر به آسمان ساییده از هم پاشید،

قلب تپنده بشریت به یكباره از حركت باز ایستاد،

باران خیر و مهر و رحمت از ریزش باز ماند،

چشمه ساران امید و نوید خشكید،

مهتاب اندوه زده و رنگ باخته ، رخ در نقاب كشید،

افق مه گرفته و غبارآلود، قیرگون گشت ،

و زمین تیره و تار گردید و لرزه بر اركان آن افتاد،

سوگى سهمگین به گستره عصرها و نسل ها سایه افكند،

غمبارترین روز تاریخ رقم خورد،

اندوه بارترین رویداد روزگاران روى داد؛ چرا كه ریحانه سرفراز و بشردوست پیامبر و گل زیبا و عطرآگین بوستان او، از جور و ستم استبداد سرانجام با پیكرى آزرده و پهلویى خسته و دلى پردرد، غریبانه سر بر بستر شهادت نهاد و براى همیشه دوستداران عدالت و آزادى و شرافت و كرامت را به سوگ خویش نشاند.

برگرفته از: سیما و سیره ریحانه پیامبر (ص)، على كرمى فریدنى



http://www.upload.tazkereh.ir/images/65887045067538079120.jpg

نرگس منتظر
30-04-2010, 17:36
http://dl.ariamobile.net/dl2/zahra-a.gif (http://www.ariamobile.net/)

http://upload.tazkereh.ir/images/20622664809594066079.gif

باز هم موسم پرپر شدن گل آمد

باز هم فصل فراق گل و بلبل آمد

آسمان دل ما ابرى و بارانى شد

ديده را موسم اشك و گهرافشانى شد

دل بى‏سوز و گداز از غم زهرا دل نيست

دل اگر نشكند از ماتم او، جز گل نيست

خون و اشك از دل و از ديده ما مى‏جوشد

فاطمه صورت خود را ز على مى‏پوشد

عمر كوتاه تو، اى فاطمه فهرست غم است

قبر پنهان تو روشنگر اوج ستم است

رفتى، اما ز تو منظومه غم بر جا ماند

با دل خسته و بشكسته على تنها ماند

اثر دست‏ستم از رخ نيلى نرود

هرگز از ياد على، ضربت‏سيلى نرود

با على راز نگفتى تو زبازوى كبود

باپدرگوى كه بعد از تو چه بود و چه نبود

شهر اگر شهر تو، پس حمله به آن خانه چرا

مرگ جانسوز چرا؟ دفن غريبانه چرا؟

داغ ما آتش و ميخ در و سينه است هنوز

مدفن گمشده در شهر مدينه است هنوز

باغ، تاراج شده، عطر اقاقى مانده است

سنت دفن شبانه ز تو باقى مانده است

http://upload.tazkereh.ir/images/20622664809594066079.gif

نرگس منتظر
30-04-2010, 19:15
http://www.irupload.ir/images/ocvybphdxrsyszngn2m.jpg

http://upload.tazkereh.ir/images/06994942535649013303.gif
خدایا
به سوز دل مولا علی-ع و به پهلوی بشکسته ی
زهرای مرضیه (س)

قَسمت می دهیم که فرج منتقم شان را برسانی ..

دعا1 آمیندعا2
http://upload.tazkereh.ir/images/06994942535649013303.gif

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
30-04-2010, 20:34
http://golesorkham.persiangig.ir/weblog%20image/02.jpg (http://groups.yahoo.com/group/shiz/join)


امام حسین در ستایش فاطمه علیهم السلام

در زندگی حضرت سیدالشهدا، حسین بن علی علیه السلام به نکاتی بر می‌خوریم که حاکی از کمال عظمت حضرت زهرا از دیدگاه آن حضرت است. او در موارد مختلف، از مادر سخن می‌گفت و یاد وی را زنده نگاه می‌داشت و از الهاماتی که از مادر گرانقدر خود گرفته بود یاد می‌کرد. حال به نمونه‌ای از توصیفات امام حسین علیه‌السلام از مادرش اشاره می‌کنیم:


1- شیخ مفید رضوان الله نقل کرده که حسن فرزند امام حسن مجتبی علیه‌السلام به خواستگاری دختر امام حسین عموی گرامی خود رفت و از آن حضرت خواست که یکی از دو دختر خود را به او تزویج فرماید، امام حسین فرمود: « یَا بُنیّ اختِر اَحبَّهُما اِلَیک ؛‌ فرزندم! هر کدام را که بیشتر دوست داری انتخاب کن ».

او در برابر امام حسین ساکت ماند و شرم و حیا مانع شد که از انتخاب خود سخن بگوید. امام حسین علیه السلام فرمود:
« فَانّی قَد اَختَرتُ لَکَ ?بْنَتی فاطمة وُ هِی اَکثُرهُما شَبَهاً باُمّی فاطمة بنت رسول الله صلّی الله علیهما1 ؛ [اکنون که تو سکوت کرده و جوابی نمی‌دهی] پس من دخترم فاطمه را برای تو اختیار کردم و اوست که شباهتش به مادرم فاطمه، دختر پیامبر خدا بیشتر است ».

این جمله‌ی زیبا و جذاب، حاکی از موقعیت والای حضرت زهرا از دیدگاه امام حسین علیه السلام است به طوری که شباهت داشتن فرزندانش به فاطمه، برایش اهمیت داشته و آن یکی که به حضرت زهرا بیشتر شبیه بوده در نظرش از ویژگی خاص و امتیاز مخصوص برخوردار بوده است. چنان که نام فاطمه را برای دختر خود انتخاب فرموده است تا هر لحظه و هر ساعت ذکر فاطمه بر لب داشته باشد و این نام مقدس از زبانش نیفتد!!

2- در جریان شب عاشورا و بی تابی حضرت زینب کبری سلام الله علیها آمده که امام حسین علیه السلام خواهر خود را تسلیت داده و نوازش می‌کرد و در گذشت نیاکان و اسلاف پاک خود را یادآوری می‌فرمود و از جمله خاطره‌ی مادر گرامی خود را برای خواهرش زینب بیان نموده و فرمود: « وَ اُمّی خَیرٌ مِنّی...2 ؛ مادرم فاطمه‌ی زهرا از من بهتر بود اما باقی نماند و از دنیا رفت ».

آری! امام حسین در آن شب حساس توصیف ناپذیر و در آن لحظات بحرانی و بیم جان خواهرش زینب را داشت او را به یاد مادر می‌اندازد و درگذشت و مرگش را یادآوری می‌کند تا شهادت خود را برای وی آسان ساخته و او را آماده‌ی تحمل این بارگران و مصیبت کمر شکن و جانسوز بنماید و علاوه بر این با ذکر جمله‌ی «خیر منّی»، مرتبه‌ی والا و شأن رفیع حضرت زهرا را ترسیم می‌کند و او را بهتر از خود شمرده و فضیلت عظمتش را یادآوری می‌نماید.


3- قطب راوندی رحمه الله علیه نقل می‌کند که حضرت امام زین العابدین علیه السلام (در مورد روز عاشورا و ساعات پایانی عمر امام حسین) می‌فرماید: پدرم – که سلام و درود خدا بر او باد – روز شهادتش درحالیکه خون از بدنش می‌جوشید مرا به سینه چسباند و فرمود: «احفظ عنّی دعاء علَّمتنیه فاطمة صلوات الله علیها و علّمها رول الله صلی الله علیه و اله و علّمه جبرئیل فی الحاجة و المهمّ و الغمّ و النازلة اذا نزلت و الامر العظیم الفادح ؛ دعایی از من فراگیر و حفظ کن که مادرم فاطمه صلوات الله علیها به من آموخته است او نیز آن را از رسول الله فرا گرفته و جبرئیل این دعا را به جدّم تعلیم داده بود. دعایی که در وقت حاجت، امر مهم، و غم و اندوه، حوادث و رویدادهای تلخ و پیشامدهای سخت و شکننده خوانده می‌شود ».


فرمود دعا کن و بخوان: « بحقّ یس و القران الحکیم و بحقّ طه و القرآن العظیم یا من یقدر علی حوائج السائلین یا من یعلم ما فی اضمیر یا منفّساً عن المکروبین یا مفرّجاً عن المغمومین یا راحم الشیخ الکبیر یا رازق الطف الصغیر یا من لا یحتاج الی التفسیر صلّ علی محمد و آل محمّد وافعل بی کذا و کذا » 3


قابل توجه و شایان ذکر است که امام حسین علیه السلام در آن شرایط خطرناک که صدها درد و رنج و گرفتاری جانکاه از هر سو به وجود تابناکش هجوم آورده بود و در آن اثنا که درست همانند نگینی در میان حلقه‌ی بلا و داغ و محنت های گوناگون محاصره شده بود به این فکر است تا دعایی را که روزی در ایام کودکی، مادرش فاطمه به او آموخته و او نیز از پدر گرامی خود فرا گرفته است، به فرزند خود تعلیم نماید تا این یادگار کانون عصمت و این گنج پربها دست به دست و سینه به سینه گشته و منتقل شود و در نتیجه باقی بماند تا همه‌ی آیندگان از برکات و آثار بی شمار آن بهره مند گردیده و استفاده نمایند.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
30-04-2010, 21:38
http://www.shiaupload.ir/images/15367938868677583039.gif

ولادت امام حسين عليه السلام

اندك اندك خاطره تلخ جنگ احد فراموش مى‏شود.خانه‏هاى درهم ريخته از نو سر و سامان مى‏گيرد و زنان بى‏سرپرست‏بخانه شوى مى‏روند.حمله‏هاى تعرضى بر فرصت جويان آغاز مى‏گردد.دسته‏هاى اعزامى بخارج مدينه،به پيروزى مى‏رسند.
در شعبان سال چهارم،ولادت حسين (ع) گرمى تازه‏اى بخانه على مى‏دهد و پس از اين دو فرزند زينب،ام كلثوم و محسن.
بلاذرى نوشته است نخست‏حسن را حرب ناميدند،اما پيغمبر فرمود نام او حسن است،سپس حسين و محسن را هر يك حرب نام گذاردند،ليكن پيغمبر فرمود مى‏خواهم بنام فرزندان هارون باشند (2) .اما در روايات اهل بيت آمده است كه على و فاطمه نامگذارى فرزندان خود را بدانحضرت وا گذاشتند و او آنانرا بدين نامها:حسن و حسين و محسن ناميد. (3)
بتدريج وضع مالى مسلمانان تنگدست هم سر و صورتى گرفت.قبيله‏هائى كه پس از شكست احد از پيغمبر جدا شده بودند،چون مقاومت مسلمانان و پيروزى‏هاى بعدى آنانرا ديدند،دو باره از مكه بريدند و رو به مدينه آوردند و يا لا اقل نسبت‏به مكه حالت‏بى طرفى گرفتند. غنيمت‏هاى جنگى مختصر گشايشى در كارها پديد آورد.اما خانه دختر پيغمبر همچنان تهى و بى‏پيرايه بود على و زهرا زهد،قناعت،ايثار و حتى گرسنگى را شعار خود كرده بودند.
ابن شهر آشوب مى‏نويسد:روزى على فاطمه را گفت‏خوردنى چيزى دارى؟
-نه بخدا سوگند دو روز است كه خود و فرزندانم حسن و حسين گرسنه‏ايم!
-چرا بمن نگفتى؟
-از خدا شرم كردم چيزى از تو بخواهم كه توانائى آماده كردن آنرا نداشته باشى.
على از خانه بيرون مى‏رود.دينارى وام مى‏گيرد.روزى گرم است.آفتاب سوزان همه جا را گرفته در آن هواى گرم مقداد پسر اسود را با حالتى آشفته مى‏بيند.
-مقداد چه شده است؟چرا در اين هواى گرم بيرون از خانه ايستاده‏اى؟
-مرا از پاسخ دادن معذور بدار!
-نمى‏شود بايد مرا خبر دهى!
-حال كه چنين است،بدان كه گرسنگى مرا از خانه بيرون كشانده است.ديگر نمى‏توانستم گريه فرزندانم را تحمل كنم.
-بخدا من نيز براى همين از خانه بيرون آمدم.اين دينار را وام گرفته‏ام.اما تو را بر خود مقدم مى‏شمارم.آن پول را به مقداد مى‏دهد (4) . در اين مساوات دختر پيغمبر هم سهيم بود.بلكه گاه سهم بيشترى را بعهده مى‏گرفت.يك روز و دو روز و يا سه روز خود و فرزندان او گرسنه بسر مى‏بردند.فاطمه شوهر را آگاه نمى‏كرد،چون على مطلع مى‏شد مى‏پرسيد چرا بمن نگفتى بچه‏ها گرسنه هستند؟
-پدرم فرموده است،چيزى از على مخواه مگر آنكه او خود براى تو آماده كند. (5)
در روايت ابن شهر آشوب است كه گفت:
از خدا حيا مى‏كنم چيزى از تو بخواهم كه بر فراهم آوردن آن توانائى نداشته باشى (6) .
ابو نعيم اصفهانى كه از علماى سنت و جماعت است و در چهار صد و سى هجرى در گذشته و كتابى در وصف گزيدگان خدا بنام حلية الاولياء و طبقات الاصفياء در چند مجلد نوشته فصلى را به فاطمه (ع) اختصاص داده است.در ضمن اين فصل باسناد خود از عمران بن حصين چنين مى‏نويسد.روزى پيغمبر به من گفت:
-با من بديدن فاطمه نمى‏آئى؟
-چرا.و با هم بخانه فاطمه رفتيم.پيغمبر رخصت‏خواست و دخترش اجازت داد.
-با كسى كه همراه من است داخل شوم؟
-پدر بخدا جز عبائى ندارم.
-دخترم خودت را با آن عبا چنين و چنان بپوش (دستور پوشيدن داد) .
-سربند ندارم!پيغمبر چادر كهنه‏اى را كه بر دوش داشت پيش او افكند و گفت:
-با اين چادر سرت را بپوش. -با هم بدرون حجره رفتيم.
-دخترم چطورى؟
-درد مى‏كشم بعلاوه گرسنه هم هستم.
-راضى نيستى كه سيده زنان جهان باشى؟
-پدر مريم دختر عمران؟مگر او سيده زنان نيست؟
-او سيده زنان عصر خود بود،تو سيده همه زنانى و شوهرت در دنيا و آخرت بزرگ است. (7)
اين عمران كه پيغمبر را تا خانه زهرا (ع) همراهى كرده و شاهد اين ماجرا بوده،از تيره خزاعه و از كسانى است كه پس از جنگ خيبر مسلمان شد (8) از روايت وى نكته بسيار مهمى دانسته مى‏شود،و آن اينكه در اين ملاقات كه احتمالا پس از فتح مكه و يا اندكى پيش از آنست،و وضع اقتصادى مسلمانان تا حدى بهتر از پيش شده بود،باز خانواده پيغمبر در سختى بسر مى‏برده‏اند،تا آنجا كه دختر او براى پوشيدن خود جز عبائى ندارد و با پارچه‏اى كه پدرش بدو مى‏دهد سر خود را مى‏پوشاند.
ابو نعيم در آغاز فصلى كه براى ترجمه دختر پيغمبر (ص) گشوده است،زهرا (ع) را چنين مى‏شناساند:
«زشتى و آفت‏هاى اين جهانرا ديد و خود را از دنيا و آنچه در آنست‏بريد» (9)
روزى سلمان بخانه دختر پيغمبر مى‏رود.فاطمه (ع) چادرى بر سر دارد كه از چند جا پينه خورده است.سلمان بتعجب در آن چادر مى‏نگرد و اندوهگين مى‏شود.چرا بايد چنين باشد؟ مگر او دختر پيشواى عرب و زن پسر عموى رهبر مسلمانان نيست؟سلمان حق دارد،نزد خود چنين بينديشد.او زندگانى اشراف زاده‏هاى ايران و شكوه و جلال چشمگير آنان را ديده است. چون فاطمه (ع) بديدن پدر مى‏رود مى‏گويد:
-پدر!سلمان از چادر وصله خورده من تعجب كرد.بخدا پنجسال است من در خانه على بسر مى‏برم تنها پوست گوسفندى داريم كه روزها شترمان را بر آن علف مى‏خورانيم و شب روى آن مى‏خوابيم (10) .
او نه تنها در پوشاك و خوراك به حد اقل قناعت مى‏كرد و بر خود سخت مى‏گرفت كارهاى خانه را نيز بعهده ديگرى نمى‏گذاشت.از كشيدن آب تا روفتن خانه،دستاس كردن ذرت يا گندم،نگاهدارى كودك،همه را خود بعهده مى‏گرفت.گاه با يكدست دستاس مى‏كرد و با دست ديگرى طفلش را مى‏خواباند.
ابن سعد به سند خود از على (ع) روايت كند:روزى كه زهرا را بزنى گرفتم فرش ما پوست گوسفندى بود كه شب بر آن مى‏خوابيديم و روز شتر آبكش خود را بر آن علف مى‏خورانديم و جز اين شتر خدمتگزارى نداشتيم (11) .
با اين همه خويشتن‏دارى و زهد روزى پيغمبر بخانه او مى‏رود گردنبندى را كه على از سهم خود (فى‏ء) خريده بود در گردن او مى‏بيند مى‏گويد:دخترم فريفته شدى كه مردم مى‏گويند دختر محمد هستى!و لباس جباران بپوشى.فاطمه گردن بند را فروخت و با بهاى آن بنده‏اى را آزاد كرد (12) .
على به مردى از بنى سعد مى‏گويد:مى‏خواهى داستانى از خود و فاطمه را براى تو بگويم:
فاطمه محبوب‏ترين كس در ديده پدر خود بود.او در خانه من چندان با مشك آب كشيد،كه بند مشك در سينه وى جاى گذاشت.و چندان دستاس كرد كه كف دست او پينه بست.و چندان خانه را روفت كه جامه‏اش رنگ خاك گرفت (13) و چندان...
روزى بدو گفتم چه مى‏شود كه از پدرت خادمى بخواهى تا اندكى در بر داشتن بار سنگين زندگى تو را يارى دهد؟زهرا نزد پدر رفت اما شرمش آمد از او چيزى بخواهد.پيغمبر (ص) دانست دخترش براى كارى نزد او آمده است.بامداد ديگر بخانه ما آمد.سلام كرد و ما خاموش مانديم عادت او چنين بود كه سه بار سلام مى‏گفت و اگر رخصت ورود نمى‏يافت‏برمى‏گشت.ما سلام او را پاسخ گفتيم و از وى خواستيم تا به خانه در آيد،بخانه آمد و نزد ما نشست و گفت:
-فاطمه!ديروز از پدرت چه مى‏خواستى؟من ترسيدم شايد وى آنچه را از او خواسته‏ام نگويد. گفتم داستان فاطمه اين است،و او از سختى كار خانه رنج مى‏برد،و اين رنج‏بر جسم او اثر گذاشته است.از او خواستم نزد تو آيد و خدمتكارى براى خود بخواهد.گفت آيا چيزى بشما نياموزم كه از خدمتگزار بهتر است؟
چون بجامه خواب رفتيد سى و سه بار خدا را تسبيح،و سى و سه بار حمد و سى و سه بار تكبير بگوييد (14) .
فاطمه سر از جامه خواب بيرون كرد و سه بار گفت از خدا و رسول راضى گشتم (15) .
ابن سعد در كتاب خود نوشته است پس از آنكه فاطمه از پدر درخواست‏خدمتكار كرد،در پاسخ گفت‏بخدا قسم در حاليكه اصحاب صفه (16) در گرسنگى بسر مى‏برند من خدمتكارى بشما نخواهم داد (17) صدوق در امالى نويسد:كه پيغمبر چون از سفرى باز مى‏گشت خست‏بديدار فاطمه مى‏رفت و مدتى دراز نزد او مى‏نشست.در يكى از سفرهاى پيغمبر،زهرا دستبندى از نقره و گردن بند و گوشواره‏اى براى خود فراهم آورده و پرده‏اى بدر خانه آويخته بود.پدرش به عادت هميشگى بخانه وى رفت و پس از توقفى كوتاه ناخرسندانه بيرون آمد و روى به مسجد نهاد.طولى نكشيد كه فرستاده فاطمه با دستبند و گوشواره‏ها و پرده نزد پيغمبر آمد و گفت:دخترت مى‏گويد اين زيورها را بفروش و در راه خدا صرف كن.پيغمبر گفت:پدرش فداى او باد آنچه بايد بكند كرد.دنيا براى محمد و آل محمد نيست (18) .
پدرش چون چنين صفات عالى انسانى را در او ميديد و تربيت اسلامى را در كردار و رفتار و گفتار او مشاهده مى‏كرد خوشحال مى‏شد.او را مى‏ستود و درباره او دعاى خير مى‏گفت و براى اينكه منزلت و رتبت او را به مسلمانان نشان دهد مى‏گفت:«فاطمه پاره تن من است كسى كه او را بيآزارد مرا آزرده است‏» (19) و گاه شدت محبت‏خود را بدو،با برخاستن و بوسه بر سر و دست او زدن نشان مى‏داد (20) .چون از سفرى برمى‏گشت نخست دو ركعت نماز در مسجد مى‏خواند،و بديدن فاطمه مى‏رفت‏سپس از زنان خود ديدن مى‏كرد (21) اما براى آنكه ديگران بدانند سرچشمه اين محبت تنها عطوفت پدرى نيست،و او فاطمه را بخاطر دارا بودن صفاتى كه از زنى والا مقام چون او انتظار مى‏رود دوست مى‏دارد،آنجا كه بايد،وى را به وظيفه سنگينى كه بر عهده دارد متوجه مى‏ساخت و پاداش او را به لطف پروردگار و رسيدن به نعمت‏هاى آن جهان حوالت مى‏فرمود. روزى بديدن او آمد چون دخترش را ديد با يكدست دستاس مى‏كند و با دست ديگر فرزندش را شير مى‏دهد گفت دخترم تلخى دنيا را بچش تا در آخرت شيرين كام باشى.زهرا در پاسخ مى‏گفت:
-خدا را بر نعمت‏هاى او سپاس مى‏گويم.و پدرش مى‏گويد خدا به من وعده داده است كه مرا چندان عطا بخشد كه خشنود شوم: (22) پدرش انجام كارهاى درون خانه را بعهده او گذاشت و كارهاى بيرون از خانه را بعهده شوهرش.
پى‏نوشتها:
1.و در عين تنگدستى، (ديگران) را بر خود برمى‏گزينند (الحشر:9) .
2.انساب الاشراف ص 404 و فاطمة الزهرا ص 4.
3.رجوع شود به ارشاد مفيد ج 2 ص 3 و ص 24.
4.كشف الغمة ج 1 ص 469 (تا پايان حديث) .
5.بحار ج 43 ص 31 از تفسير عياشى.
6.مناقب ج 1 ص 469.
7.حلية الاولياء ج 2 ص 42 و رجوع به بحار ج 43 ص 37 و مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 323 و الاستيعاب ص 75 شود.
8.رجوع شود به الاصابه ج 5 ص 26.و الاعلام زركلى ج 5 ص 232.
9.حلية الاولياء و طبقات الاصفياء ج 2 ص 39.
10.بحار ج 88.
11.طبقات ج 8 ص 14.
12.بحار ج 43 ص 27.
13.مسند احمد ج 2 ص 329.
14.درباره تسبيحات و شمار آن در جاى ديگر بحث‏شده است.
15.بحار ص 82 و رجوع به مسند احمد ج 2 ص 39 و 105 شود.
16.طبقات ج 8 ص 16.
17.اصحاب صفه،يا اصحاب الصفة،گروهى از مسلمانان سابق در اسلام و ياران گزيده پيغمبر بودند.چون:سلمان،ابو ذر،عمار ياسر،بلال كه در سايه‏پوشى از مسجد مى‏خفتند و در نهايت عسرت بسر مى‏بردند.
18.بحار ج 43 ص 20 و نگاه كنيد به مناقب ج 2 ص 471 و رجوع كنيد به مسند احمد حديث 4727.
19.بحار ص 81 و بلاذرى ص 403 و صحيح بخارى باب فضائل اصحاب النبى ج 5 ص 26 و مآخذ ديگر.
20.مناقب ج 3 ص 333 و مآخذ ديگر.
21.الاستيعاب ص 750.
22.تفسير مجمع البيان ج 5 ص 505.


http://www.shiaupload.ir/images/15367938868677583039.gif

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
30-04-2010, 21:40
http://www.shiaupload.ir/images/15367938868677583039.gif

رسول خدا (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA+%D9%85%D8% AD%D9%85%D8%AF+%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C+%D8% B5%D9%84%DB%8C+%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87+%D8%B9%D9% 84%DB%8C%D9%87+%D9%88+%D8%A2%D9%84%D9%87) فرمود:
جبرئیل (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AC%D8%A8%D8%B1%D8%A6%DB%8C%D9%8 4) گفت خدای تعالی دستور داد که بهشت را زینت کنند و حورالعین (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%8 6+%D8%A8%D9%87%D8%B4%D8%AA%DB%8C) را بیارایند و تمام ملائکه در آسمان چهارم جمع شوند.
سپس به رضوان امر کرد منبری بگذارد و فرشته پرده‏دار او، راحیل، بر منبر برود و حمد و ثنای او را بگوید.
راحیل بالای منبر رفت و خدای تعالی را ستایش کرد.

سپس خداوند به من فرمود:« ای جبرئیل، من کنیزم، فاطمه (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA+%D9%81%D8% A7%D8%B7%D9%85%D9%87+%D8%B2%D9%87%D8%B1%D8%A7+%D8% B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85 )، دختر حبیبم محمد، بنده خودم را به عقد علی بن ابیطالب (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA+%D8%A7%D9% 85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%A4%D9%85%D9%86 %DB%8C%D9%86+%D8%B9%D9%84%DB%8C+%D8%B9%D9%84%DB%8C %D9%87+%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85) درمی‌آورم. تو نیز صیغه عقد آنها را جاری کن.»
من عقد آنها را خواندم و جمیع فرشتگان را به شهادت گرفتم.

درخت طوبی (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D8%AA+%D8%B7%D9% 88%D8%A8%DB%8C) هم آنچه از زیور و زینت داشت فرو ریخت و ملائکه و حورالعین آنها را جمع می‏کردند و به یکدیگر هدیه می‏دادند. به امر رضوان، نامه‏هایی از شجره طوبی نیز افشانده شد و ملائکه آنها را نیز برمی‌داشتند.

پیامبر فرمود:«روز قیامت که می‏شود هر کدام از این ملائکه، یکی از دوستداران اهل بیت مرا ملاقات می‏کند و یکی از آن نامه‏ها به دستش می‏دهد که سند آزادی از آتش جهنم است.»


منابع:


بحار الانوار، ج 43، ص 128، ح 44.

http://www.shiaupload.ir/images/15367938868677583039.gif

نرگس منتظر
01-05-2010, 00:01
http://www.upload.tazkereh.ir/images/82585790613823383684.jpg


فضيلت و آداب تسبيح حضرت زهرا(س)
روايات زيادى در اين باب در كتب معتبر وجود دارد و گستردگى روايات و عنايت اكثر ائمه به ذكر سخنى درباره تسبيح از عظمت آن پرده بر مى‏دارد.

حضرت مهدى -عجل الله تعالى فرجه الشريف)، درباره تسبيح فرمود:
«ان فضل الدعاء و التسبيح بعد الفرائض على الدعاء بعقب النوافل، كفضل الفرائض على النوافل. فضيلت دعا و تسبيح بعد از نمازهاى واجب در مقايسه با دعا و تسبيح پس از نمازهاى مستحبى، مانند فضيلت واجبات بر مستحبات است.»

امام صادق(ع) نيز به فضيلت تسبيح بعد از نمازهاى واجب چنين اشاره كرد:
«من سبح تسبيح فاطمه الزهراء(س) قبل ان يثنى رجليه من صلاة الفريضه، غفر الله له.
هر كس بعد از نماز واجب تسبيح فاطمه زهرا(س) را به جا آورد، قبل از اينكه پاى راست را از بالاى پاى چپ بردارد، جميع گناهانش آمرزيده مى‏شود.»

و در حديثى ديگر فرمود:
«من سبح تسبيح فاطمة(س)، فقد ذكر الله الذكر الكثير.
كسى كه تسبيح فاطمه زهرا(س) را بگويد، خدا را به ذكر كثير ياد كرده است.»

روزى امام صادق(ع) ابوهارون را مخاطب ساخت و از تعليم تسبيح حضرت فاطمه به كودكان سخن گفت:
«يا ابا هارون، انا نامر صبياننا بتسبيح فاطمة(س) كما نامرهم بالصلاة، فالزمه، فانه لم يلزمه عبد فشقى.
اى ابوهارون، ما تسبيح فاطمه(س) را به فرزندان خود سفارش مى‏كنيم همچنانكه آنها را به نماز توصيه مى‏كنيم. تو نيز بر آن مداومت كن.
زيرا هر بنده‏اى كه بر آن مواظبت و مداومت كند، سرانجام نيكو خواهد داشت.»

در جاى ديگر حضرت از عظمت تسبيحات حضرت زهرا(س) در مقابل نمازهاى مستحبى چنين ياد كرد:
«تسبيح فاطمة(س) فى كل يوم فى دبر كل صلاة احب الى من صلاة الف ركعة فى كل يوم.
تسبيح حضرت فاطمه(س) در هر روز، به دنبال هر نماز، نزد من از هزار ركعت نماز (مستحبى) در هر روز، محبوبتر است.»

امام هادى(ع) فرمود:
«لنا اهل البيت عند نومنا عشر خصال: الطهارة، ... و تسبيح الله ثلاثا و ثلاثين و تحميده ثلاثا و ثلاثين، و تكبيره اربعا و ثلاثين...
ما اهل بيت‏به هنگام خواب ده كار را انجام مى‏دهيم:
وضو گرفتن، ... و سى و سه مرتبه «سبحان الله‏» گفتن، و سى و سه مرتبه «الحمدلله‏» گفتن، و سى و چهار مرتبه «الله اكبر» گفتن و ...»

خواص و آثار فراوان ديگرى براى گوينده تسبيحات آن حضرت ذكر شده كه برخى از آنها بدين قرار است:

ناكام و نااميد نشدن، دور كردن شيطان ، برطرف نمودن سنگينى گوش ،
نجات يافتن از شقاوت و بدبختى، باعث‏سنگينى اعمال،
خوشنودى خداوند و رفتن به بهشت مى‏شود.


http://upload.tazkereh.ir/images/20622664809594066079.gif

نرگس منتظر
01-05-2010, 00:08
http://www.upload.tazkereh.ir/images/99662832217310603266.jpg



تسبيح حضرت زهرا(س)، به چه معنى است؟

الله اكبر، اولين ذكر تسبيحات حضرت زهرا(س):
در تسبيح فاطمى(س)، انسان با گفتن «الله اكبر» به نهايت عجز خود اعتراف مى‏كند و به ناتوانيش به درگاه الهى بارها اقرار مى‏كند.

جميع بن عمير گويد: در محضر امام صادق(ع) بودم، حضرت از من پرسيد:
جمله «الله اكبر» يعنى چه؟ گفتم: يعنى خدا از همه چيز بزرگتر است، حضرت فرمود:
مطابق اين معنى، خدا را چيزى تصور كرده و سپس مقايسه با ساير اشياء كرده‏اى و او را بزرگتر از آن چيزها تصور نموده‏اى.

عرض كردم: پس معنى الله اكبر چيست؟ حضرت پاسخ داد:
معنايش اين است كه;
«الله اكبر من ان يوصف; خداوند بزرگتر از آن است كه توصيف گردد.»

الحمدلله، دومين ذكر تسبيحات حضرت زهرا(س):

پس از آن كه انسان به عجز و ناتوانى خويش در شناخت‏خالق اعتراف كرد، با گفتن الحمدلله كه از افضل اذكار تسبيح است، وارد مرحله بعدى مى‏شود.

حضرت امام خمينى; در باب حمد مى‏فرمايد:
«حمد خدا مساوق شكر است; چنانچه در روايات كثيره وارد است كه، كسى كه بگويد: الحمدلله، شكر خدا را ادا كرده; چنانچه
[امام صادق(ع)] فرمود: شكر هر نعمتى، واگر چه بزرگ باشد اين است كه حمد خداى عز و جل كنى.»

و ... [امام صادق(ع)] فرمود:
... كمال شكر گفتن مرد است، الحمدلله رب العالمين. ... و در حديثى حماد بن عثمان گفت: بيرون آمد حضرت صادق(ع)، از مسجد و حال آنكه گم شده بود مركوب آن حضرت.
فرمود: «اگر خداوند رد كند آن را به من، هر آينه شكر مى‏كنم او را حق شكر او». گفت درنگى نكرد تا آنكه آن مركوب آورده شد. پس فرمود: «الحمدلله‏». قائلى عرض كرد: «فدايت‏شوم، آيا شما نگفتيد كه شكر خدا مى‏كنم حق شكر او را»؟

فرمود: «آيا نشنيدى كه من گفتم: الحمدلله.»

از اين روايت معلوم مى‏شود كه حمد خداوند افضل افراد شكر لسانى است.

«سبحان الله‏»; سومين ذكر تسبيحات حضرت زهراء(س)

شخصى از حضرت على(ع) پرسيد: معنى سبحان الله چيست؟ جضرت فرمود:
«سبحان الله‏» تعظيم مقام بلند و با عظمت‏خدا و منزه دانستن او از آنچه كه مشركان مى‏پندارند، است و زمانى كه بنده اين كلمه را مى‏گويد، همه فرشتگان بر او درود مى‏فرستند.»

بعد از آنكه رسول اكرم(ص) تسبيحات را به كوثرش عطا كرد، حضرت فاطمه(س) ابتدا رشته‏اى از پشم تابيده و با آن به تسبيح پرداخت.
تا اين كه حضرت حمزه بن عبدالمطلب شهيد شد، پس حضرت فاطمه از تربت قبر آن بزرگوار خاك برداشت و تسبيح ساخت و با آن تسبيح مى‏كرد و مردم نيز چنان كردند و چون سيدالشهدا حسين بن على(ع) شهيد شد، سنت‏شد كه از تربت آن امام مظلوم تسبيح سازند و با آن ذكر گويند.

درباره ثواب تسبيح حضرت زهرا(س) با تربت امام حسين(ع) از حضرت صاحب الامر(عج) روايت‏شده است كه: هر كه تسبيح تربت امام حسين(ع) را در دست داشته باشد و ذكر را فراموش كند، ثواب ذكر براى او نوشته مى‏شود.

از حضرت صادق(ع) نقل شده است كه تسبيح تربت آن حضرت، ذكر مى‏گويد، بى‏آنكه آدمى ذكر گويد و فرمود كه يك ذكر يا استغفار كه با تربت‏حضرت اباعبدالله(ع) گفته مى‏شود برابر با هفتاد ذكر كه با چيز ديگر گفته شود است.
و اگر بى ذكر تسبيح را بگرداند به عدد هر دانه، هفت تسبيح براى او نوشته مى‏شود.

به روايت ديگر، اگر با ذكر تسبيح را بگرداند، به هر دانه چهل حسنه براى او نوشته مى‏شود.

مروى است كه حوريان بهشت وقتى فرشته‏اى را مى‏بينند كه به زمين مى‏آيد از او درخواست مى‏كنند تا تسبيح و ربت‏حضرت حسين(ع) را برايشان بياورد.

از حضرت موسى(ع) نقل شده است:
پنج چيز هميشه همراه انسان پرهيزكار است; مسواك، شانه، سجاده نماز، تسبيح كه سى و چهار دانه داشته باشد و انگشتر عقيق


http://upload.tazkereh.ir/images/20622664809594066079.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
01-05-2010, 03:06
http://upload.tazkereh.ir/images/62272268822312572736.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62272268822312572736.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62272268822312572736.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gif

درد دل امیر مومنان با پیامبر خدا در سوگ حضرت زهراء


این سخن از آن حضرت روایت شده كه هنگام به خاك سپردن سیده زنان، فاطمه (علیهما السلام) بر سر قبر رسول اللّه صلوات الله علیه و آله ، چنانكه گویى با او راز مى‏گوید، بیان داشته است :
سلام بر تو، اى پیامبر خدا. سلام من و دخترت كه اكنون در كنار تو فرود آمده و چه زود به تو پیوست.
اى رسول خدا، بر مرگ دخت برگزیده تو، شكیبایى من اندك است و طاقت و توانم از دست رفته ولى مرا، كه اندوه عظیم فرقت تو را دیده‏ام و رنج مصیبت تو را چشیده‏ام، جاى شكیبایى است.
من خود تو را به دست خود در قبر خواباندم و هنگامى كه سر بر سینه من داشتى، جان به جان آفرین تسلیم نمودى.
«انا لله و انا الیه راجعون».
آن ودیعت بازگردانده شد و آن امانت به صاحبش رسید.
و اندوه مرا پایانى نیست و همه شب خواب به چشمم نرود تا آن گاه كه خداوند براى من سرایى را كه تو در آن جاى گرفته‏اى، اختیار كند.
بزودى، دخترت تو را خبر دهد كه چگونه امتت گرد آمدند و بر او ستم كردند. همه سرگذشت را از او بپرس و خبر حال ما از او بخواه.
اینها در زمانى بود كه از مرگ تو دیرى نگذشته بود و تو از یادها نرفته بودى.
بدرود تو را و دخترت را. بدرود كسى كه وداع مى‏كند، نه بدرود كسى كه رنجیده و ملول است. اگر از اینجا بازمى‏گردم نه از روى ملالت است و اگر درنگ مى‏كنم نه به سبب آن است كه به وعده‏اى كه خدا به صابران داده است بدگمان شده‏ام.


http://upload.tazkereh.ir/images/62272268822312572736.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62272268822312572736.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62272268822312572736.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
01-05-2010, 11:43
http://upload.tazkereh.ir/images/62272268822312572736.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62272268822312572736.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62272268822312572736.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gif (http://upload.tazkereh.ir/images/98399400024010405978.gif)




حضرت زهرا (س) : در يكي از روزها ، صبحگاهان امام علي (ع ) فرمود : فاطمه جان آيا غذايي داري تا از گرسنگي بيرون آيم ؟ پاسخ دادند : نه ، به خدايي كه پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزيد سوگند ، دو روز است كه در منزل غذاي كافي نداريم و در اين مدت شما را بر خود و فرزندانم در طعام ترجيح دادم . امام (ع ) با تأسف فرمودند : فاطمه جان چرا به من اطلاع ندادي تا به دنبال تهيه غذا بروم ؟ حضرت زهرا (ع ) فرمودند : اي اباالحسن ، من از پروردگار خود حيا مي كنم كه چيزي را كه تو بر آن توان و قدرت نداري ، درخواست نمايم .

أصبح علي بن أبيطالب (ع ) ذات يوم ساغبا ، فقال : يا فاطمة هل عندك شيء تغذينيه ؟ قالت (ع ) : لا والذي أكرم أبي بالنبوة و أكرمك بالوصية ما أصبح الغداة عندي شيء ، و ما كان شيء أطعمناه مذ يومين إلا شيء كنت أؤثرك به علي نفسي و علي ابني هذين الحسن و الحسين . فقال علي (ع ) : يا فاطمة ألا كنت أعلمتيني فأبغيكم شيئا ؟ فقالت (ع ) : يا أباالحسن إني لأستحيي من إلهي أن أكلف نفسك ما لا تقدر عليه .
بحار الانوار ، ج 43 ، ص 59


http://upload.tazkereh.ir/images/62272268822312572736.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62272268822312572736.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62272268822312572736.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gif

مدير اجرايي
01-05-2010, 13:02
حضرت زهرا (س) : همانا خوشبخت حقيقي كسي است كه علي ( عليه السلام ) را دوست بدارد .



إن السعيد ، كل السعيد ، حق السعيد من أحب عليا .



مجمع الزوائد علامه هيثمي ، ج 9 ، ص 132

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
01-05-2010, 13:16
http://upload.tazkereh.ir/images/98399400024010405978.gif



حضرت زهرا (س) : حضرت فاطمه سلام الله عليها به پدر گرامي شان عرض كردند : اي رسول خدا زنان قريش به منزل من وارد شدند و گفتند : پيامبر تو را همسر كسي قرار داد كه سرمايه اي ندارد . رسول اكرم صلي الله عليه و آله در جواب فرمودند : قسم به خدا دخترم ، در خيرخواهي تو كوتاهي نكرده ام كه تو را به اولين مسلمان و عالمترين و بردبارترين اشخاص تزويج نموده ام . دخترم ، همانا اي عزوجل نگاهي به زمين افكند و از اهل آن دو نفر را برگزيد، كه يكي از آن دو را پدرت و ديگري را شوهرت قرار داد .



قالت فاطمة سلام الله عليها : يا رسول الله دخل علي نساء من قريش و قلن لي زوجك رسول الله من فقير لا مال له . فقال صلي الله عليه و آله لها : و الله يا بنية ما ألوتك نصحا أن زوجتك أقدمهم سلما و أكثرهم علما و أعظمهم حلما . يا بنية إن الله عزوجل اطلع إلي الأرض اطلاعة فاختار من أهلها رجلين ، فجعل أحدهما أباك و الَخر بعلك .



بحار الانوار ، ج 43 ، ص 133



http://upload.tazkereh.ir/images/98399400024010405978.gif

خادمه زینب کبری(س)
01-05-2010, 15:11
http://www.3noqte.com/main/images/stories/ali/fateme.jpg


اوّل برای مادرمان...

بر بانوی مطهرمان گریه می کنیم

بر آن همیشه بهترمان گریه می کنیم

با این دو زمزمی که خداوند داده است

بر آیه های کوثرمان گریه می کنیم

بر بروی بالهای سپید ملائکه

بر آن کبود پیکرمان گریه می کنیم

کنجی نشسته ایم و کنار پیمبران

بر دختر پیمبرمان گریه می کنیم

بر لاله های بستر او خیره می شویم

بر آنچه آمده سرمان گریه می کنیم

دیر آمدیم و حادثه او را ز ما گرفت

حالا کنار باورمان گریه می کنیم

قبل از حساب، صبح قیامت که می شود

اوّل برای مادرمان گریه می کنیم

خادمه زینب کبری(س)
01-05-2010, 15:15
http://upload.tazkereh.ir/images/00796092574293457574.gif


متن وصیتنامه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
بسم الله الرحمن الرحیم

هذا ما اوصت به فاطمة(سلام الله علیها) بنت رسول الله(صلی الله علیه و آله)

اوصت و هی تشهد أن لا إله إلا الله و أن محمد(صلی الله علیه و آله) عبده و رسوله و ان الجنة حق و النار حق و ان الساعة آتیة لاریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور

یا علی! انا فاطمة بنت محمد(ص) زوجنی الله منک لاکون لک فی الدنیا و الآخرة. انت أولی بی من غیری حنطنی غسلنی کفنی بالیل و صل علی و ادفنی بالیل و لا تعلم احدا و استودعک الله و اقرء علی ولدی السلام الی یوم القیامة

به نام خداوند بخشنده مهربان

این وصیت نامه فاطمه(سلام الله علیها) دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است، در حالی که وصیت می کند:
شهادت می دهم، خدایی جز خدای یگانه نیست و محمد(ص) بنده و پیامبر اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و روز قیامت فرا خواهد رسید، شکی در آن نیست و خداوند مردگان را زنده وارد محشر می کند.

ای علی! من فاطمه دختر محمد(ص) هستم، خدا مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنیا و آخرت برای تو باشم.

تو از دیگران بر من سزاوارتری، حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و هیچ کسی را اطلاع نده! تو را به خدا می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت سلام و درود می فرستم


http://upload.tazkereh.ir/images/00796092574293457574.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
01-05-2010, 17:46
http://upload.tazkereh.ir/images/82424526181170337530.gif
http://upload.tazkereh.ir/images/57049381609266528642.gif
golدعا2gol

السلام علیک یا سیدة نساءالعالمین
السلام علیک یا والدة الحجج علی الناس اجمعین



السلام علیک ایتها المظلومة الممنوعة حتها
السلام علیک یا بنت رسول الله
السلام علیک یا بنت نبی الله



السلام علیک یا بنت حبیب الله
السلام علیک یا بنت خلیل الله



السلام علیک یا بنت صفی الله
السلام علیک یا بنت امین الله
السلام علیک یا بنت خیرخلق الله
السلام علیک یا بنت خیرالبریه
السلام علیک یا ام المومنین
السلام علیک یا ایتها الصدیقة الشهیدة
السلام علیک ایتها الرضیة المرضیه



السلام علیک ایتها الفاضلة الزکیه
السلام علیک ایتها الحوراء الانسیه



السلام علیک ایتها التقیةالنقیه
السلام علیک ایتها المحدثةالعلمیه
السلام علیک ایتها المعصومة المظلومه
السلام علیک یا بنت افضل انبیاء الله و رسله و ملائکته
السلام علیک یا سیدة نساء العالمین من الاولین و الاخرین
السلام علیک یا زوجة ولی الله وخیر خلق بعد رسول الله
السلام علیک یا ام الحسن والحسین سیدی شباب اهل الجنة
السلام علیک یافاطمه بنت محمد رسول الله ورحمة الله وبرکاته



یا فاطمة الزهرا یا بنت محمد یا قرة عین الرسول
یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا
یا وجیها عندالله اشفعی لنا عندالله
شمع 2ghmgingaryeشمع 2
الهی
تورا قسم می دهم به بانوی دو عالم، دخت نبی، شافع محشر



ارحم عبدک الضعیف



ارحم یا لطیف



ارحم...

shivandoaashivan


http://upload.tazkereh.ir/images/82424526181170337530.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
01-05-2010, 20:19
http://upload.tazkereh.ir/images/98346480317532378642.gif

http://upload.tazkereh.ir/images/71318211875950496748.gif به نام خدايي که بر همه حقايق آگاه است ...http://upload.tazkereh.ir/images/71318211875950496748.gif

..::لعن الله قاتلي فاطمه الزهرا (س)::..دعا2
«الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انا لله و انا اليه راجعون » (1) . (البقره:56) garye
دانشمندان و تذکره نويسان شيعه متفقند که نعش دختر پيغمبر را شبانه بخاک سپردند. ابن سعد نيز در روايت هاى خود که از طريق ابن شهاب،عروه،عايشه،زهرى و ديگران است گويد فاطمه (ع) را شبانه دفن کردند و على (ع) او را بخاک سپرد (2) .
بلاذرى نيز در دو روايت خود همين را نوشته است (3) بخارى نيز چنين نويسد:
«شوى او شبانه او را بخاک سپرد و رخصت نداد تا ابو بکر بر جنازه او حاضر شود» (4) .
کلينى که از بزرگان علما و محدثان شيعى است و در آغاز قرن چهارم هجرى در گذشته و کتاب خود را در نيمه دوم قرن سوم نوشته و نوشته او از ديرينه ترين سندهاى شيعه بشمار مى رود،چنين نوشته است:
چون فاطمه (ع) در گذشت.امير المؤمنين او را پنهان بخاک سپرد و آثار قبر او را از ميان برد. سپس رو به مزار پيغمبر کرد و گفت:
-اى پيغمبر خدا از من و از دخترت که بدين تو آمده و در کنار تو زير خاک خفته است،بر تو درود باد!
خدا چنين خواست که او زودتر از ديگران بتو به پيوندد.پس از او شکيبائى من بپايان رسيده و خويشتن دارى من از دست رفته.اما آنچنان که در جدائى تو صبر را پيشه کردم،در مرگ دخترت نيز جز صبر چاره ندارم که شکيبائى بر مصيبت سنت است.اى پيغمبر خدا!تو بر روى سينه من جان دادى!ترا بدست خود در دل خاک سپردم!قرآن خبر داده است که پايان زندگى همه بازگشت بسوى خداست.
اکنون امانت به صاحبش رسيد،زهرا از دست من رفت و نزد تو آرميد. اى پيغمبر خدا پس از او آسمان و زمين زشت مى نمايد،و هيچگاه اندوه دلم نمى گشايد (5) . چشمانم بى خواب،و دل از سوز غم کباب است،تا خدا مرا در جوار تو ساکن گرداند.
مرگ زهرا ضربتى بود که دل را خسته و غصه ام را پيوسته گردانيد.و چه زود جمع ما را به پريشانى کشانيد.شکايت خود را بخدا مى برم و دخترت را به تو مى سپارم!خواهد گفت که امتت پس از تو با وى چه ستمها کردند.آنچه خواهى از او بجو و هر چه خواهى بدو بگو!تا سر دل بر تو گشايد،و خونى که خورده است بيرون آيد و خدا که بهترين داور است ميان او و ستمکاران داورى نمايد (6) .
سلامى که بتو مى دهم بدرود است نه از ملالت،و از روى شوق است،نه کسالت.اگر مى روم نه ملول و خسته جانم و اگر مى مانم نه بوعده خدا بد گمانم.و چون شکيبايان را وعده داده است در انتظار پاداش او مى مانم که هر چه هست از اوست و شکيبائى نيکوست.
اگر بيم چيرگى ستمکاران نبود براى هميشه در کنار قبرت مى ماندم و در اين مصيبت بزرگ، چون فرزند مرده جوى اشک از ديدگانم مى راندم. خدا گواهست که دخترت پنهانى بخاک مى رود.هنوز روزى چند از مرگ تو نگذشته،و نام تو از زبانها نرفته،حق او را بردند و ميراث او را خوردند.درد دل را با تو در ميان مى گذارم و دل را به ياد تو خوش مى دارم که درود خدا بر تو باد و سلام و رضوان خدا بر فاطمه (7) .

http://upload.tazkereh.ir/images/98346480317532378642.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
01-05-2010, 22:21
http://upload.tazkereh.ir/images/34455603196926539219.jpg

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
01-05-2010, 22:30
در مقابل اين شهرت،ابن سعد روايت ديگرى دارد که ابو بکر بر دختر پيغمبر نماز خواند و بر او چهار تکبير گفت (8) .پيداست که اين روايت و يک دو حديث ديگر،در مقابل آن شهرت ارزشى ندارد،و دور نيست که آنرا براى مصلحت وقت ساخته باشند. فقدان دختر پيغمبر على (ع) را سخت آزرده ساخت.نمونه اين آزردگى را از سخنانى که بر کنار قبر او خطاب به پيغمبر (ص) گفت ديديم.در سندهاى ديرين،دو بيت زير را نيز بدو نسبت داده اند که نشان دهنده سوز درونى اوست.اما شمار اين بيت ها در ماخذهاى بعدى بيشتر است چنانکه در ديوان منسوب به آنحضرت نوزده بيت است (9) .
زبير بن بکار در کتاب خود الاخبار الموفقيات که آنرا در نيمه دوم قرن سوم نوشته و از مصادر قديمى بشمار مى رود چنين نويسد:
مداينى گويد چون امير المؤمنين على بن ابى طالب رضى الله عنه از دفن فاطمه راغت يافت بر سر قبر او ايستاد و اين دو بيت را انشاء کرد:
لکل اجتماع من خليلين فرقة و کل الذى دون الممات قليل (10) و ان افتقادى واحدا بعد واحد دليل على ان لا يدوم خليل (11) اين دو بيت در بعض مصادر بدين صورت ضبط شده:
لکل اجتماع من خليلين فرقة و کل الذى دون الفراق قليل و ان افتقادى فاطما بعد احمد دليل على ان لا يدوم خليل (12) مصحح فاضل چاپ اخير بحار الانوار (طهران) در ذيل صفحه صد و هشتاد و هفت مجلد چهل و سوم عبارتى را دارد که ترجمه آن اينست: در بعض نسخه ها«و ان افتقادى واحدا بعد واحد»آمده و اين درست است چه على عليه السلام بدين دو بيت تمثل جسته نه آنرا انشاء کرده است.
ليکن عبارت زبير بن بکار چنين است:«و انشا يقول »بعلاوه اين دو بيت چنانکه نوشته شد در ديوان منسوب بآن حضرت ضبط شده است. مجلسى نويسد:روايت شده است که هاتفى شعر او را پاسخ داد.سپس چهار بيت را نوشته است (13) .


1.آنانکه چون مصيبتى بديشان رسد گويند:همانا ما از آن خدا و بسوى او باز گردنده ايم. 2.طبقات ج 8 ص 18-19. 3.انساب الاشراف ص 405. 4.صحيح ج 5 ص 177،و ر.ک بحار ص 183. 5.السلام عليک يا رسول الله عنى.و السلام عليک عن ابنتک و زائرتک و البائنة فى الثرى ببقعتک و المختار الله لها سرعة اللحاق بک.قل يا رسول الله عن صفيتک صبرى و عفا عن سيدة نساء العالمين تجلدى.الا ان فى التاسى لى بسنتک فى فرقتک موضع تعز فلقد و سدتک فى ملحودة قبرک و فاضت نفسک بين نحرى و صدرى.بلى و فى کتاب الله (لى) انعم القبول. انا لله و انا اليه راجعون.قد استرجعت الوديعة.و اخذت الرهينة و اختلست الزهراء فما اقبح الخضراء و الغبراء.اما حزنى فسرمد. 6.و اما ليلى فمسهد.و هم لا يبرح قلبى او يختار الله لى دارک التى انت فيها مقيم.کمد مقيح و هم مهيج سرعان ما فرق بيننا و الى الله اشکو و ستنبئک ابنتک بتظافر امتک على هضمها. فاحفها السؤال.و استخبرها الحال.فکم من غليل معتلج بصدرها لم تجد الى بثه سبيلا.و ستقول و يحکم الله و هو خير الحاکمين. 7.سلام مودع لا قال و لا سئم.فان انصرف فلا عن ملالة.و ان اقم فلا عن سوء ظن بما وعد الله الصابرين.واها واها و الصبر ايمن و اجمل و لو لا غلبة المستولين لجعلت المقام و اللبث لزاما معکوفا و لاعولت اعوال الثکلى على جليل الرزية.فبعين الله تدفن ابنتک سرا و تهضم حقها و تمنع ارثها.و لم يتباعد العهد و لم يخلق منک الذکر.و الى الله يا رسول الله المشتکى و فيک يا رسول الله احسن العزاء.صلى الله عليک و عليها السلام و الرضوان (اصول کافى ج 1 ص 458-459) . 8.طبقات ج 8 ص 19. 9.و ر.ک.بحار ص 216. 10.جمع هر دو دوست را پريشانى است و هر چيز جز مرگ ناچيز است. 11.اينکه من يکى را پس از ديگرى از دست مى دهم نشان آن است که هيچ دوست جاويد نمى ماند.الاخبار الموفقيات ص 194 و رجوع شود به عقد الفريد. 12.مناقب ج 1 ص 501. 13.ص 184 ج 43. برگرفته ازسايت تبيان (http://www.tebyan.net/)


http://upload.tazkereh.ir/images/98346480317532378642.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
02-05-2010, 01:50
http://upload.tazkereh.ir/images/51818330557320122546.gif

هوالشهيد

خانم فاطمه الزهرا عليهما السلام به يكي از زنان فرمود: پدران آيينت محمد (صلي الله عليه و آله) و علي (عليه السلام) را در برابر خشم والدين نسبي خود خشنود دار و مبادا كه والدين نسبي خويش را با به خشم آوردن پدران ديني ات خشنود سازي؛ زيرا اگر پدران نسبي ات خشم آورند، محمد و علي (عليهما السلام) به ثواب يك جزء يك ساعت طاعاتشان آنان را راضي مي كنند، اما اگر پدران ديني ات محمد و علي (عليهما السلام) به خشم آيند، والدين نسبي ات توان خشنود كردن آنان را ندارند؛ زيرا كه ثواب طاعتها و (عبادتهاي) تمامي اهل دنيا به خشم آنان نمي تواند برابري نمايد شهادت بانوي دو عالم خانم فاطمه الزهرا عليهما السلام را خدمت آقا صاحب الزمان عج الله تعالي فرج الشريف و تمامي شيعيان حضرتش تسليت عرض مينمايم


http://upload.tazkereh.ir/images/51818330557320122546.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
02-05-2010, 09:09
.wysiwyg { BACKGROUND: url(Quranic/Quran/b.m.gif) #fffdef repeat-x right top; FONT: 10pt tahoma; COLOR: #363a0a } .wysiwyg A:link { COLOR: #006666; TEXT-DECORATION: none } .wysiwyg_alink { COLOR: #006666; TEXT-DECORATION: none } .wysiwyg A:visited { COLOR: #363a0a; TEXT-DECORATION: none } .wysiwyg_avisited { COLOR: #363a0a; TEXT-DECORATION: none } .wysiwyg A:hover { COLOR: #d4db90; TEXT-DECORATION: none } .wysiwyg A:active { COLOR: #d4db90; TEXT-DECORATION: none } .wysiwyg_ahover { COLOR: #d4db90; TEXT-DECORATION: none } P { MARGIN: 0px } .inlineimg { VERTICAL-ALIGN: middle }
http://upload.tazkereh.ir/images/86214045754907835882.gif (http://upload.tazkereh.ir/images/86214045754907835882.gif)

باغ تاراج شده
هرگز از یاد علی، ضربت سیلی نرود
با علی راز نگفتی تو ز بازوی کبود
با پدر گوی که بعد از تو چه بود و چه نبود
شهر اگر شهر تو، پس حمله به آن خانه چرا
مرگ جانسوز چرا؟ دفن غریبانه چرا؟
داغ ما آتش و میخ در و سینه است هنوز
مدفن گمشده در شهر مدینه است هنوز
باغ، تاراج شده، عطر اقاقی مانده است
سنت دفن شبانه ز تو باقی مانده است
جواد محدثی


http://upload.tazkereh.ir/images/86214045754907835882.gif (http://upload.tazkereh.ir/images/86214045754907835882.gif)

خادمه زینب کبری(س)
02-05-2010, 14:15
http://upload.tazkereh.ir/images/66498916067164715312.png

السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة يا فاطمه الزهراء..

شهادت مظلومانه دخت مکرم نبی اسلام، بانوی دو عالم
حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها تسلیت باد.

زهرا عصاره عصمت است. زهرا، آيينه پاکي است. زهرا زلال کوثر است. اي هميشه جاري! اي بهار کوتاه! اي ترنم باران وحي! در شکوه مقام تو حيرانم که معرفت به غبار آستان خانه ات بوسه مي زند. برهوت اين دنياي خاکي شايستگي ميزباني چشمه سار هميشه جاري تو را نداشت. تو که در آيينه زخم ها و داغ ها و در هجران پدر، غريبانه زيستي و در وداع شبانه ات با پهلويي بيمار، خانه گلين را به اميد آغوش بهشتي پدر ترک گفتي...




http://upload.tazkereh.ir/images/66498916067164715312.png

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
02-05-2010, 15:28
شمع 2گل رزشمع 2گل رز2شمع 1گل رز2شمع 1گل رزشمع 2

عفت حضرت فاطمه زهرا(س) (http://www.rasekhoon.net/weblog/reyhane/57307.aspx)

حضرت موسي بن جعفر عليه السلام از پدران گراميش از حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام نقل فرمود که: روزي شخص نابينايي اجازه ورود خواست. فاطمه عليهاسلام برخاست و چادر به سر کرد. رسول خدا فرمود:« چرا از او رو مي‌گيري، او که تو را نمي‌بيند؟» فاطمه عرض کرد:« او مرا نمي‌بيند، اما من که او را مي بينم. و او اگر چه مرا نمي‌بيند ولي بوي مرا که حس مي‌کند


شمع 2گل رزشمع 2گل رز2شمع 1گل رز2شمع 1گل رزشمع 2

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
02-05-2010, 16:32
شمع 1gol2شمع 1gol2شمع 1gol2شمع 1gol2شمع 1gol2شمع 1gol2




سلام اى سفره‌دار فاطمیه ...
نگار بیقرار فاطمیه ...
سلام اى محرم غم‏هاى مادر
تویى تنها نگار فاطمیه ...
دلم یک سال میسوزد به حسرت
مگر بیند بهار فاطمیه...
دمى چشمان دل را باز بنما
که بینم لاله زار فاطمیه...
نظر کن تا نشیند بر سر من
کمى از این غبار فاطمیه...
دلم تنگ عزاى یاس باشد
ز بس هستم خمار فاطمیه...
شود آیا دهى چیزى نشانم؟
الا اى پرده‌دار فاطمیه...
شود آیا دهى شال عزایم ؟
یگانه سوگوار فاطمیه...
تویى تنها مدار قلب زهرا(س)
مدال افتخار فاطمیه ...
شود آیا کنى بر ما عنایت
شوم من جان نثار فاطمیه
بیا اى راز دار قلب حیدر(ع)
الا اى ذوالفقار فاطمیه...

شمع 1gol2شمع 1gol2شمع 1gol2شمع 1gol2شمع 1gol2شمع 1gol2

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
02-05-2010, 20:06
http://upload.tazkereh.ir/images/62272268822312572736.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gifparvane2parvane2parvane2pa rvane2

کشتی پهلو گرفته
هیچکس آیا توانسته است غم فاطمه(س) را در سوگ پدر به تصویر بکشد، جز ناله های بیت الاحزان فاطمه(س)؟
در اندوه جگر سوز علی (ع) در مواجهه با فاطمه ی میان در و دیوار و گاه شستن صورت نیلی و بازوی کبود فاطمه(س)، هیچ هنرمند عارفی توانسته است مرثیه بسراید آنچنانکه از عمق رنج آدمی در چروک های پیشانی علی(ع) خبر دهد و وسعت غمهای خلقت را در پهنای اشک علی (ع) بشناسد و بشناساند جز باز اشک پنهانی علی(ع) ؟
هیچکس را یارای آن بوده است که آلام محض زینب (س) را به هنگام دیدار سر برادر بر بام نیزه ها بیان کند، جز خون جاری از سر مبارک زینب(س) ؟
اگر زینب(س) با مشاهده ی سر برادر ،حسین،روحی فداه سلامت سر خویش را تاب آورده بود و سر بر ستون کجاوه نکوبیده بود،چه کسی عشق را ،درد را و هجران را در آفرینش تفسیر می کرد ؟
اینها دردهایی است که نویسنده را اگر احساس داشته باشد خاکستر می کند و قلم را اگر به تعداد درختان عالم باشد می سوزاند و دفتری به پهنای گیتی را آتش می زند.
سوز اشکهای فاطمه(س) هنوز پای عارفان را در بیت الاحزان او سست می کند و کمر ابرار را می شکند و آتش به جان اولیاء الله می اندازد.
معاذالله که رشحه ی هیچ قلمی بتواند با اشک سوزناک علی(ع) به هنگام شستن پیکر فاطمه(س) برابری کند.کجاست اسماء ؟
از او بپرسید، فرشتگانی که در اشکهای آن هنگام علی(ع) به تبرک غسل می کردند، بال و پرشان نسوخت؟
آنچه بر پیشانی تاریخ تشیع، چروکهایی اینچنین عمیق آفریده، دردهایی از این دست است.دردهایی که گفتنی نیست،بیان کردنی نیست،تصویر و تصور کردنی نیست.
درد را اگر بسیار عمیق باشد به زخم تشبیه می کنند و زخم را اگر بیش از حد سوزنده باشد به آتش . و حرارت کدام آتشی می تواند با هرم قلب علی (ع) در بیست و پنج سال سکوت خار در چشم و استخوان در گلوی او برابری کند ؟
پس اینگونه دردها مشبه نیستند مشبه به اند.
و تاریخ شیعه آکنده از دردهایی اینگونه است.
غم کمر شکن و چاره سوز حسین(ع) در شهادت برادر علمدار ، عباس روحی فداه.
سکوت اندوهبار حسین جان عالمی به فدایش در برابر جگر پاره پاره امام برادر حسن(ع).حسرت عمیق عباس برادر(ع)،عباس عمو،عباس پدر و عباس امید در جراحت مشک آب.
درد وصف ناشدنی سجاد(ع) در شهادت مظلومانه ی پدر.
واز آن پس، همچنان انبوه درد بر درد و تراکم جراحت بر جراحت و زخم بر زخم و اتصال مدام جوی خون.
انگار تاریخ را در سرزمین شیعه با خون رقم می زنند،با مظلومیت خون.
...


parvane2parvane2parvane2parvane2

خادمه زینب کبری(س)
03-05-2010, 11:19
به نام خدا

یا زهرا (http://parvaztanur.blogfa.com/post-36.aspx)

علی مولای مظلومان عالم
بگو از نارفیقان چون بنالم

از آن شامی که سر در چاه کردی
مرا از درد خویش آگاه کردی

طنین ناله در افلاک افتاد
تمام آسمان بر خاک افتاد

پر و بال تو زهرا را شکستند
تو را با ریسمان فتنه بستند




تو را در گوشه عزلت نشاندند
مرا در آتش حسرت کشاندند




http://www.uploadfa.com/upload/Uploadfa.com_3837.jpg

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
03-05-2010, 12:50
http://upload.tazkereh.ir/images/89367382405918330100.jpg



حضرت زهرا (س) :
پيامبر (ص ) و علي (ع ) دو پدر امت اسلام مي باشند ، كه اگر مردم از آنان پيروي كنند ، كجي ها و انحرافاتشان را اصلاح نموده و آنها را از عذاب جاويدان نجات مي دهند ، و اگر همراه و ياورشان باشند نعمتهاي هميشگي خداوندي را ارزانيشان مي دارند .


أبوا هذه الأمة محمد و علي ( عليهما السلام ) يقيمان أودهم و ينقذانهم من العذاب الدائم إن أطاعوهما ، و يبيحانهم النعيم الدائم إن وافقوهما .

بحار الانوار ، ج 23 ، ص 259


http://upload.tazkereh.ir/images/57668835917552061361.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
03-05-2010, 17:00
http://upload.tazkereh.ir/images/52238397441981733714.gif (http://upload.tazkereh.ir/images/52238397441981733714.gif)


درسوگ پدر

حضرت فاطمه زهرا(س ) برای این كه شكوهمندی شخصیتوالا و ملكوتی پیامبرگرامیاسلام (ص ) را توصیف نماید ، از روشی دیگر نیز بهره میبرد و سعی می كنداز این طریق مشخص نماید كه فقدان او برای بشر تاسف انگیز می باشدو نهتنها انسان , كه همه موجودات و آسمان و زمین در اندوه ارتحال سوزناكش میگریند.

یا رسول الالهیا خیره الله
و كهف الایتام و الضعفا
قد بكت كالجبال و الوحش جمعا
والطیر و الارض بعد یبكی السما
و بكاك المحراب و الدرس
للقرآن فی الصبح معلنا و المسا
و بكاك الاسلام اذ صارفی الناس
غریبا منسائر الغربا

ای رسول خدا ، ای برگزیده خداوند ، ای پناهگاه بزرگ یتیمان و ناتوانان .
كوه ها ، حیوانات و پرندگان ، و زمینبرتو گریستند ، و سپس آسمان بر تو می گرید.
محراب مسجد و درس قرآن در هر صبح و شب ،آشكارا بر تو گریستند.
اسلام ، در آن هنگام كه در بین مردم غریبی بسان دیگر غریبان گشت ، برتو گریست .

در این ابیات ، حضرت زهرای بتول (س ) ابتدا به برخی از صفات وویژگی ها و عملكردهای اجتماعی رسول خدا(ص ) اشارهمی كند و آن پیشوای محبوب الهی راپناهگاه « یتیمان » و « ضعیفان » معرفیمی نماید ، هم آنان كه بگاه بی پناهی ودرماندگی و تهی دستی به آشیان گرمو محبت خیز رسول الهی التجا می جستند و زمزمه هایدل انگیز و آرام بخش اورا می شنودند و دست نوازشگرش را بر سر خویش احساس می نمودندو نیازهایشانرا مرتفع می یافتند

.
و سپس فقدان پیامبر عظیم الشان اسلام را آن چناندردناك و حسرت خیز و
جانگداز و گسترده می داند كه همه چیز و همه كس و تمام موجوداترا سوگوار ومرثیه سرای او معرفی می نماید ، و « اسلام » را پس از ارتحال سوزناكپیامبراكرم (ص ) ،« غریب » می داند و عزادار در از دست دادن كسی كه برایتبلیغ وترویج و استقرار احكام و قوانین جامع و رهایی بخش و سعادت آمیزشرنج طولانی كشید ومقاومت دیرپا و ایثار و فداكاری های مستمر ورزید.






http://upload.tazkereh.ir/images/69344836963828529574.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/69344836963828529574.jpg)

نرگس منتظر
03-05-2010, 23:46
http://www.shiaupload.ir/images/91357613999706891015.jpg


باغ هستی بی صفا می شد اگر زهرا نبود
عطر گل از گل جدا می شد اگر زهرا نبود



تیرگی در اوّلین برخورد با خورشید عشق
چیره بر آیینه ها می شد اگر زهرا نبود



ارتزاق آفتاب از روی عالم تاب اوست
این جهان ظلمت سرا می شد اگر زهرا نبود



ابرهای کفر آلود از نسیم فتنه ها
در هوای دل، رها می شد اگر زهرا نبود



در دل امواج توفان زای اقیانوس دهر
فُلک دین بی ناخدا می شد اگر زهرا نبود



نصرت حق در برِ کفر از فداکاریِّ اوست کفر،
حق را رهنما می شد اگر زهرا نبود



قامت یکتاپرستانی همانند علی
زیر بار غم، دو تا می شد اگر زهرا نبود



دست حبل اللّه را بستند ره پویانِ کفر
فتنه بیش از این به پا می شد اگر زهرا نبود



عشق اگر دارد حیات از اوست «یاسر» بی گمان
عشق در عالم فنا می شد اگر زهرا نبود

محمد تاری (یاسر)

http://upload.tazkereh.ir/images/66498916067164715312.png

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-05-2010, 02:14
http://shiaupload.ir/images/ozpbtzm9m9vlorbdwp9.jpg (http://shiaupload.ir/images/ozpbtzm9m9vlorbdwp9.jpg)


شهادت حضرت محسن عليه السلام

گفتيم که مردم بي‎وفاي آن عصر به دنبال تحريک برخي به در خانه دختر رسول خدا آمدند و نسبت به وصي پيامبر اکرم، اميرالمومنين علي عليه السلام بي‎حرمتي کردند و اين هجوم به خانه وحي ضايعاتي را در پي داشت و حضرت زهرا عليهاالسلام، عزيز رسول خدا، همو که پيامبر اکرم بارها در موردش فرموده بود: "کسي که فاطمه دخترم را آزار دهد، مرا آزار داده و کسي که مرا آزار دهد باعث ناخشنودي خدا مي‎شود"؛ را صدمه زدند. از جمله اين که باعث شدند که حضرت، فرزند شش ماهه‎اش را که رسول خدا نامش را "محسن" نهاده بود و هنوز به دنيا نيامده بود را سقط نمايد. در بسياري از منابع عامه نيز به سقط حضرت محسن بن علي عليهماالسلام اشاره شده است که نام آن منابع را ذکر مي‎نماييم.

1ـ ابن شهر آشوب سروى در كتاب «المناقب» خود ج 3، ص 132، از كتاب «المعارف» ابن قتيبه دينورى اين واقعه را نقل کرده است.

2ـ مسعودى در«اثبات الوصيه» صفحه 142.

3ـ شهرستانى در كتاب «الملل و النحل» چاپ بيروت، ج 1، ص 57.

4ـ ذهبى در كتاب «الميزان الاعتدال»، ج 1، ص 139، رقم 552.

5ـ صفدى در كتاب خود به نام «الوافى بالوفيات»، ج 6، ص 17.

6ـ الاسفرائينى التميمى در كتاب «الفرق بين الفرق»، ص 107.

7ـ الحموئى الجوينى الشافعى در كتاب «الفرائد السمطين»، ج 2، ص 35.

8ـ ابن ابى الحديد معتزلى در «شرح نهج البلاغه»، چاپ بيروت، ج 14، ص 192.

نارضايتى‎هاى حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام از برخي صحابه

از جمله مسائل قابل طرح و بحث كه مربوط روزهاي آخر زندگي حضرت زهرا عليهاالسلام مي‎شود مسئله ناراضى بودن حضرت زهرا عليهاالسلام از برخي صحابه رسول خدا است چه اين كه نارضايتى حضرت فاطمه عليهاالسلام، نارضايتى رسول خدا و در نتيجه نارضايتى خداوند بارى تعالى است. ما در اين جا با ذكر اسناد و مداركى از اسلاف عامه كه از معتمدين و بزرگان ايشان هستند، اين مسئله و دلائل آن را مورد بررسى قرار مي‎دهيم.




http://upload.tazkereh.ir/images/69344836963828529574.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/69344836963828529574.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-05-2010, 02:21
http://shiaupload.ir/images/oyfvbfis0iyyhcbsvsj0.jpg (http://shiaupload.ir/images/oyfvbfis0iyyhcbsvsj0.jpg)


قسمت اول ـ تدفين شبانه

از دلايلى كه نارضايتى حضرت زهرا عليهاالسلام را مى‎رساند و علماى اهل تسنّن در منابع خويش ذكر كرده‎اند، تدفين مخفيانه و شبانه است. به راستى چرا بايد دختر بزرگوار حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وآله وصيت نمايند تا ايشان را بدينگونه و شبانه تدفين نمايند؟! و کسي بر پيکر مطهر ايشان نماز نخواند؟!
پاسخ اين سؤال در لابلاى كتب اهل تسنن موجود مي‎باشد.
1- محمدبن اسماعيل بخارى در الصحيح، ج 5، ص 177، چاپ احياء الثرات ـ بيروت.
2- احمد البيهقى در السنن الكبرى، ج6، ص 300، چاپ بيروت.
3- مسلم بن الحجّاج القشيرى در الصحيح، ج3، ص 1380، چاپ مصر.
4ـ ابن اثير در كتاب «الكامل فى التاريخ»، ج 2، ص 126
5- حافظ عبدالدّين محمد بن أبى شبيه، ج 4، كتاب المصّنف، ص 141. «انّ عليّاً دفن فاطمه ليلاً.»
6- اُبى فلاح الحنبلى در كتاب شذرات الذهب، ج 1، ص 15،چاپ قاهره آورده است:
«و غسَّل فاطمةُ، اسماء بنت عميس و على (عليه السلام) و دفنها ليلاً.»
7- سيوطى در كتاب الثغور الباسمه، ص 15،چاپ بمبئى آورده است.
«و غَسلها زوجها على، و صَلّى عليها و دفنها ليلاً»؛ همسرش علي او را شبانه غسل داد، بر او نماز خواند و دفنش کرد.
8- عبدالرحمن بن عمرو الدمشقى در كتاب تاريخ أبى ذرعة ج1، ص 290 چاپ دمشق گويد: «توفّيت فاطمة، بعد رسول الله صلى الله عليه وآله بستّه اشهر، فدفنها على بن ابى طالب ليلاً»؛ فاطمه شش ماه پس از پيامبر رحلت کرد و علي عليه السلام شبانه دفنش کرد.
9ـ ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه ج 6، ص 50 .

لازم به يادآورى است كه در منابع ذكر شده در اين قسمت از اهل سنت علاوه بر تدفين شبانه به مورد ديگرى نيز توجّه شده بود و آن اعراض حضرت زهرا عليهاالسلام از خليفه اول و عدم تكلّم ايشان با او تا زمان وفات است و اين خود نيز دليلى ديگر بر غضب حضرت فاطمه عليهاالسلام بر او دارد.




http://upload.tazkereh.ir/images/89000772021722909814.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/89000772021722909814.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-05-2010, 02:36
http://shiaupload.ir/images/na620f3r9l2vaqmop89.jpg (http://shiaupload.ir/images/na620f3r9l2vaqmop89.jpg)


قسمت دوم ـ خطبه حضرت زهراعليهاالسلام در مسجد و در بستر بيمارى

در منابع اهل تسنن به مطلب ناراضى بودن حضرت فاطمه عليهاالسلام از شيخين تصريح شده است:
ابن قتيبه در كتاب الامامة و السياسة، ص14، و نيز محمد بن يوسف گنجى شافعى در باب 99 كفاية الطالب.
از ديگر مصادرى كه گواه بر خشم و غضب حضرت زهراعليهاالسلام بر برخي از صحابه است خطبه ايشان در مسجد است. كه در مصادر اهل تسنّن خطبه مذكور ضبط شده است:
در قديمي‎ترين نسخه در كتاب بلاغات النساء، نوشته ابوالفضل احمد بن ابى طاهر مروزى، که متولد 204 و متوفاى 280 هجرى است حاوى خطبه‎هاى بليغ زنان عرب است.
بلاغات النساء، صص 23 و 24، چ بيروت
و ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 4، ص78
و المناقب، احمد بن موسى كه سند آن منتهى به عايشه است
و السقيفه، ابوبكر احمد بن عبدالعزيز جوهرى كه از بزرگان اهل‎‎سنت است و در كتابش به سندهاى مختلف اين خطبه را نقل كرده است.

آيا الفاظ سنگين و سرشار از استدلال خطبه فدکيه، دليل بر مصائب و رنج‎هاى وارده بر حضرت زهرا عليهاالسلام بعد از وفات پدر بزرگوارشان نيست؟!
پس از چند روز حضرت در اثر مصائب و لطمات وارده در بستر بيمارى قرار گرفتند و هنگامى كه خبر به زنان مهاجر و انصار رسيد شايد براى جبران و كاهش اشتباهات مردانشان به عيادت آمدند و از احوال حضرت پرسيدند؟ حضرت در پاسخ به اين سؤال فرمودند:
«قالت: اصبحتُ و الله عائفة لدنيا كنّ، قاليةً لرجالكنّ»؛ «به خدا سوگند صبح كردم در حالى كه از دنياى شما بيزارم و بغض مردان شما در دلم جاى گرفت.»
آيا اين سخنان، سخنان كسى نبود كه پيامبر صلى الله عليه و آله درباره‎اش فرمود: من به شادى‎اش شادمان هستم و در ناراحتى او ناراحت... ؟!!
و از طرفى در كتب اهل سنت آمده است كه پيامبرصلى الله عليه وآله در مورد حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام فرمودند: «فاطمةُ بضعة منى، فمن أغضبها، أغضبنى»؛ فاطمه پاره تن من است، غضب او ، غضب و ناراحتي من است.
لازم به ذکر است که علامه امينى در جلد 7 كتاب الغدير صفحه 232 نام شصت تن از علماى اهل تسنن را ذكر كرده‎اند كه حديث فوق را در كتب خويش آورده‎اند.
و يا اين كه «ان اللهَ تبارك و تعالى يغضبُ لِغضب فاطمة و يرضى لرضاها.»
و نيز «من غضبت عليه ابنتى فاطمة غضبتُ عليه و من غضبتُ عليه غضب الله.»
چه شده است كه حال، آن بانوى بزرگوار اينگونه سخن مى‎گويند و اين چنين نارضايتى خويش را اعلام مى‎كنند! آيا بهانه‎اى و ابهامى براى كسى در طول تاريخ باقى مى‎ماند؟!
پس بنابر آنچه خود اهل سنت به آن اقرار دارند غضبناك بودن حضرت زهراعليهاالسلام از آنان در مورد صدمه زدن ايشان از جانب برخي از صحابه و تابعين آنان مسلم است و بنابر احاديث صحيح السند كه متفق بين علماى اهل تسنن است صدمه به حضرت زهرا عليهاالسلام، اذيت رسول خدا که، اذيت خدا را به دنبال دارد و هر كس كه اطلاع اندكى از آيات قرآن داشته باشد، نتيجه خواهد گرفت:
«ان الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنيا و الآخرة و اعدّلهم عذاباً مهينا» (احزاب :57)؛ آنان كه خدا و رسول او را به عصيان و مخالفت اذيت مى‎كنند خدا آنها را در دنيا و آخرت لعن كرده و از رحمت خود دور فرموده بر آنان عذابى خوار كننده مهيا است .
«والذين يؤذون رسول الله لهم عذابٌ اليم»(التوبه:61)؛ و براى آنان كه رسول خدا را اذيت كنند، عذاب دردناكى است .
و ثانياً هر كس كه مورد غضب الهى واقع شود گمراه است. چرا كه «و من يحلل عليه غضبى فقد هوى» (طه /81 )؛ و هر كس مستوجب خشم من گرديد همانا خوار و هلاك خواهد شد.
و ثالثاً هر كس كه مورد غضب الهى واقع شود را نمى‎توان دوست و ياور قرار داد چون كه خداوند مى‎فرمايد:
«يا ايهاالذين آمنوا لا تتولّوا قوماً غضب الله عليهم»(ممتحنه :13)؛ اى اهل ايمان هرگز قومى را كه خدا بر آنان غضب كرده يار و دوستدار خود نگيريد .
يعنى اين كه به دستور خداوند نبايد آنان را كه خدا و رسول مورد غضب قرار داده‎اند دوست داشت چرا كه خدا و رسولش، به غضب فاطمه عليهاالسلام غضبناك و به اذيت او خشمناك مى‎شوند.
به راستى چرا تنها دخت رسول اكرم صلى الله عليه و آله با فاصله‎اى اندك، شبانه، با دلى پر درد به ديدار حق مى‎رود و تا كنون نيز مزارش مخفى مانده است؟! آيا اين سند زنده‎اى از مصائب و مظلوميت‎هاى ايشان نمى‎باشد؟!



http://ghadirekhom.com/themes/ghadir/images/spotlight/spotlight-computers.png (http://goleleila.com/)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-05-2010, 02:42
http://upload.tazkereh.ir/images/70763618148603025490.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/70763618148603025490.jpg)



به خاك ‏سپردن ‏ياس پيغمبر

«الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انالله و انااليه راجعون‏»؛

آنان كه چون مصيبتى بديشان رسد گويند: همانا ما از آن خدا و به سوى او باز گردانده‏ايم. (البقره/ 56)
دانشمندان و تذكره نويسان شيعه متفقند كه پيکر دختر پيغمبر را شبانه به خاك سپردند.
ابن سعد نيز در روايت‏هاى خود كه از طريق ابن شهاب، عروه، عايشه، زهرى و ديگران است گويد فاطمه عليهاالسلام را شبانه دفن كردند و حضرت على عليه السلام او را به خاك سپرد.
بلاذرى نيز در دو روايت ‏خود همين را نوشته است بخارى نيز چنين نويسد:
«شوى او شبانه او را به خاك سپرد و رخصت نداد تا ابوبكر بر جنازه او حاضر شود.»
كلينى كه از بزرگان علما و محدثان شيعى است و در آغاز قرن چهارم هجرى در گذشته و كتاب خود را در نيمه دوم قرن سوم نوشته و نوشته او از ديرينه‏ترين سندهاى شيعه بشمار مى‏رود، چنين نوشته است:
چون حضرت فاطمه سلام الله عليها درگذشت. اميرالمؤمنين او را پنهان به خاك سپرد و آثار قبر او را از ميان برد. سپس رو به مزار پيغمبر كرد و گفت:
- اى پيغمبر خدا از من و از دخترت كه به ديدار تو آمده و در كنار تو زير خاك خفته است، بر تو درود باد!
خدا چنين خواست كه او زودتر از ديگران به تو به پيوندد. پس از او شكيبائى من به پايان رسيده و خويشتن‎دارى من از دست رفته. اما آنچنان كه در جدائى تو صبر را پيشه كردم، در مرگ دخترت نيز جز صبر چاره ندارم كه شكيبائى بر مصيبت ‏سنت است. اى پيغمبر خدا! تو بر روى سينه من جان دادى! تو را به دست‏ خود در دل خاك سپردم! قرآن خبر داده است كه پايان زندگى همه بازگشت ‏به سوى خداست.
اكنون امانت ‏به صاحبش رسيد، زهرا از دست من رفت و نزد تو آرميد.
اى پيغمبر خدا پس از او آسمان و زمين زشت مى‏نمايد، و هيچگاه اندوه دلم نمى‏گشايد. چشمانم بى‏خواب، و دل از سوز غم كباب است، تا خدا مرا در جوار تو ساكن گرداند.
مرگ زهرا ضربه‌اي بود كه دل را خسته و غصه‏ام را پيوسته گردانيد. و چه زود جمع ما را به پريشانى كشانيد. شكايت ‏خود را به خدا مى‏برم و دخترت را به تو مى‏سپارم! خواهد گفت كه امتت پس از تو با وى چه ستم‌ها كردند. آنچه خواهى از او بجو و هر چه خواهى به او بگو! تا سّر دل بر تو گشايد، و خونى كه خورده است ‏بيرون آيد و خدا كه بهترين داور است ميان او و ستمكاران داورى نمايد. سلامى كه به تو مى‏دهم به درود است نه از ملالت، و از روى شوق است، نه كسالت. اگر مى‏روم نه ملول و خسته جانم و اگر مى‏مانم نه به وعده خدا بدگمانم. و چون شكيبايان را وعده داده است در انتظار پاداش او مى‏مانم كه هر چه هست از اوست و شكيبائى نيكوست.
اگر بيم چيرگى ستمكاران نبود براى هميشه در كنار قبرت مى‏ماندم و در اين مصيبت ‏بزرگ، چون فرزند مرده جوى اشك از ديدگانم مى‏راندم.
خدا گواه است كه دخترت پنهانى به خاك مى‏رود. هنوز روزى چند از مرگ تو نگذشته، و نام تو از زبان‌ها نرفته، حق او را بردند و ميراث او را خوردند. درد دل را با تو در ميان مى‏گذارم و دل را به ياد تو خوش مى‏دارم كه درود خدا بر تو باد و سلام و رضوان خدا بر فاطمه. در مقابل اين شهرت، ابن سعد روايت ديگرى دارد كه ابوبكر بر دختر پيغمبر نماز خواند و بر او چهار تكبير گفت. پيداست كه اين روايت و يك دو حديث ديگر، در مقابل آن شهرت، ارزشى ندارد، و دور نيست كه آن را براى مصلحت وقت ‏ساخته باشند.
فقدان دختر پيغمبر، على عليه السلام را سخت آزرده ساخت. نمونه اين آزردگى را از سخنانى كه بر كنار قبر او خطاب به پيغمبر گفت ديديم. در سندهاى ديرين، دو بيت زير را نيز به او نسبت داده‏اند كه نشان‎دهنده سوز درونى اوست. اما شمار اين بيت‏ها در ماخذهاى ديگر بيشتر است چنانكه در ديوان منسوب به آن حضرت نوزده بيت است.
زبير بن بكار در كتاب خود الاخبار الموفقيات كه آن را در نيمه دوم قرن سوم نوشته و از مصادر قديمى بشمار مى‏رود چنين نويسد:
مداينى گويد چون اميرالمؤمنين على بن ابى طالب رضى الله عنه از دفن فاطمه فراغت ‏يافت ‏بر سر قبر او ايستاد و اين دو بيت را انشاء كرد:
لكل اجتماع من خليلين فرقة
و كل الذى دون الممات قليل
و ان افتقادى واحدا بعد واحد
دليل على ان لا يدوم خليل.

جمع هر دو دوست را پريشانى است
و هر چيز جز مرگ ناچيز است.
اين كه من يكى را پس از ديگرى از دست مى‏دهم
نشان آن است كه هيچ دوست جاويد نمى‏ماند.



http://upload.tazkereh.ir/images/31312879433825711304.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/31312879433825711304.jpg)

نرگس منتظر
04-05-2010, 04:34
http://www.upload.tazkereh.ir/images/29658099562250430379.jpg



نامت گل

نامت گل، نشانت گل آذین

، یادت گلاب و غروبت گلگون!

آن گلی که بهشت با عطر گلبرگ های آن از هوش می رود؛

گلی با هیجده گلبرگ بی مثال، با هیجده بهار لا یزال.

خوشا به حال هیجده بهاری که با تو شکفتند.

هیجده تابستانی که به بار نشستند؛

هیجده خزانی که بر باد رفتند و هیجده زمستانی که کفن پوشیدند....

کوه ها حجم عقده های کبود توست و دریاها چکیده اشک های غریب تو.

از آن روز که فدک به نام تو شد، فلک قافیه ای در خور یافت و از آن دم که آب مهریه تو شد، سفینه اهل بیت به جریان افتا د.

بیت الاحزان تو، پیشگوی کربلا بود و گریه های دردناکت پیش درآمد نینوا.

سیمرغ گم شده!

مبادا بی تو حقیقت، آشیانه خفاش ها شود و عشق، بازیچه کاکلی ها!

مادر پهلو شکسته، دل های شکسته را دریاب.



http://www.upload.tazkereh.ir/images/47224837991142807620.jpg

خادمه زینب کبری(س)
04-05-2010, 15:12
باز هم بوي در نيم سوخته
وباز هم

((فاطميه))



ما از الست طايفه اي سينه خسته ايم

ما بچه هاي مادر پهلو شكسته ايم

امروز اگر كه سينه و زنجير مي زنيم

فردا به عشق فاطمه شمشير مي زنيم

تكفير دشمنان علي ركن كيش ماست

هر كس محب فاطمه شد،قوم و خويش ماست

ما را نبي «قبيله ي سلمان» خطاب كرد

روي غرور و غيرت ما هم حساب كرد

از ما بترس،طايفه اي پر اراده ايم

ما مثل كوه پشت علي ايستاده ايم

از ما بترس، شيعه ي سرسخت حيدريم

جان بركفان لشگر سردار خيبريم

از جمعه اي بترس،كه روز سوار هاست

پشت سر امام زمان ذوالفقار هاست

از جمعه اي بترس،كه دنيا به كام ماست

فرخنده روز پر ظفر انتقام ماست

از جمعه اي بترس،كه پولاد مي شويم

از هرم عشق،مالك و مقداد مي شويم

شعر از : آقا وحيد قاسمي

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
04-05-2010, 18:15
http://upload.tazkereh.ir/images/68883924787304999717.jpg

ناموس خدا، دخت نبی، همسر حیدر
امّ الحسنین، شافعه ی خلق به محشر




این غم نرود از نظر ما که ز کین شد
نیلی رخت از سیلی آن شوم بد اختر



یا رب تو عذابش بنما بیشتر از پیش
آنکس که به پهلوی وی از کینه زدی در

http://upload.tazkereh.ir/images/57668835917552061361.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
04-05-2010, 20:43
http://upload.tazkereh.ir/images/68240261624125059108.gif


حضرت زهرا (س) :
كسي كه پس از خوردن غذا ، با دستي آلوده و چرب بخوابد ، هيچ كس جز خودش را سرزنش ننمايد .

ألا لا يلومن امرؤ إلا نفسه يبيت و في يده ريح غمر .
كنز العمال ، ج 15 ، ص 242 ، ح 40759


http://upload.tazkereh.ir/images/68240261624125059108.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-05-2010, 00:30
http://upload.tazkereh.ir/images/24695135619934507432.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/24695135619934507432.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/24695135619934507432.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/24695135619934507432.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/24695135619934507432.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gif

يا فاطمة الزهراء يا بنت محمد يا قرةعين الرسول
يا سيدتنا ومولاتنا
إنا توجهنا واستشفعنا وتوسلنا بك إلى الله
وقدمناك بين يدي حاجاتنا
يا وجيـهة عند الله اشفعي لنا عند الله
دعا1دعا2
http://upload.tazkereh.ir/images/24695135619934507432.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/24695135619934507432.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/24695135619934507432.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/24695135619934507432.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/24695135619934507432.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-05-2010, 02:30
http://upload.tazkereh.ir/images/45053885689327152324.gif

چند حدیث در مورد حجاب زن



امام على عليه السّلام فرموده اند : پوشيده و محفوظ داشتن زن مايه آسايش بيشتر و دوام زيبايى اوست . غرر الحکم(5820)امام صادق عليه السلام مي فرمايند: حجاب زن براي طراوت و زيبايي اش مفيدتر مي باشد. ( المستدرک، ج5)اميرالمومنين عليه السلام در وصيت خود به امام حسن مجتبي عليه السلام فرمود:«با پوشش و حجابي که براي همسرانت قرار مي‌دهي، چشم آنان را از هوسو حرام بازمي‌داري، چرا که حجاب براي آنها ثبات بيشتري به ارمغان مي آورد. از خروج بي‌حساب و بي‌رويه زنان جلوگيري کن، زيرا مفاسدي دارد؛ و اگرمي‌تواني، کاري کن که همسرانت غير از تو را نشناسند و با مردان رفت و آمدنداشته باشند.حضرت موسي بن جعفر عليه السلام از پدران گراميش از حضرتاميرالمؤمنين علي عليه السلام نقل فرمود که: روزي شخص نابينايي اجازه ورودخواست. فاطمه عليهاسلام برخاست و چادر به سر کرد. رسول خدا فرمود:« چرا ازاو رو مي‌گيري، او که تو را نمي‌بيند؟» فاطمه عرض کرد:« او مرا نمي‌بيند،اما من که او را مي بينم. و او اگر چه مرا نمي‌بيند ولي بوي مرا که حس مي‌کند.


http://upload.tazkereh.ir/images/17659680806394927934.gif

نرگس منتظر
05-05-2010, 07:16
http://upload.tazkereh.ir/images/89367382405918330100.jpg



فاطمه را جلال و جبروت و عظمتی است که برتر از او هیچ جلالی نیست مگر جلال خداوند جل جلاله و هم او را بخشش و عطا و کرمی است که برتر ار او هیچ نوال و کرامتی نیست مگر نوال خداوند،عم نواله.

سید مهدی شجاعی در کتاب کشتی پهلو گرفته از زبان حضرت علی می گوید:

((ای خدا این اشک اینقدر مدام نباریده است،چه کند علی با اینهمه تنهایی؟ای خدا چقدر خوب بود این زن، چقدر محجوب بود، چقدر مهربان بود، چقدر صبور بود.

گاهی احساس می کردم که فاطمه اصلا دل ندارد.
وقتی می دیدم به هیچ چیز دل نمی بندد، با هیچ تعلقی زمین گیر نمی شود،هیچ جادبه ای او را مشغول نمی کند؛ یقین می کردم که او جسم ندارد، متعلق به اینجا نیست.روح محض است، جان خالص است.

گاهی احساس می کردم که فاطمه دلی دارد که هیچ مردی ندارد.
استوار چون کوه، با صلابت چون صخره، تزلزل ناپذیر چون ستون های محکم و نامرئی آسمان.
یکه و تنها در مقابل یک حکومت ایستاد و دلش از جا تکان نخورد.من مامور به سکوت بودم و حرفهای دل مرا هم او می زد.

گاهی احساس می کردم فاطمه دلی از گلبرگ دارد، نرمتر از حریر، شفاف تر از بلور. وحیرت می کردم که یک دل چقدر می تواند نازک باشد، چقدر یک انسان میتواند مهربان باشد.
غریب بود خدا، غریب بود.من گاهی از دل او راه به عطوفت تو می بردم.))


سلام بر تو ای عشق خدا و دلیل خلقت، سلام بر تو ای دردانه رسول خدا و ای مونس ابو تراب.سلام بر تو ای فاطمه!!!!



http://upload.tazkereh.ir/images/89000772021722909814.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/89000772021722909814.jpg)

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-05-2010, 11:47
http://upload.tazkereh.ir/images/82710218075475598439.gif

گل یاس

باغ یاسو چه بی رحمونه ویرون کردند

تو دل گلای مولا، شبونه چه خون کردند

ای نفس مولا، با امانتیت چون کردند

همچو جوی خون در رگ جیحون کردند

از خونه‌ی مولا مادرمونو بیرون کردند

به زخم سینه، آقامونو مجنون کردند

گل‌های باغ نبی و اسیر آتیش در کردند

پهلوی مادر یتیمارو، سرخ به میخ در کردند

تو کوچه‌های مدینه، کفتر عشقو پر پر کردند

بچه‌های علی اون شبو، با شیون خدا سر کردند

خوب میدونستن، ولی آتیش به قلب مادر کردند

دخترای آقا به خون جیگر شب سیاهو سحر کردند

بعد نفس، هق هق سینه رو به چاه روایت کردند

به خاطر وصیت مادر بچه‌ها خیلی رعایت کردند

ناکسای کوچه به بی مادرای مدینه جنایت کردند

خون به دل یوسف تنهای زهرا و ولایت کردند

با قصه‌ی کوچه‌ تا به ابد شیعه رو گریون کردند

با بارون چشمای آقا، دردای عالمو درمون کردند

http://upload.tazkereh.ir/images/82710218075475598439.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-05-2010, 18:08
http://shiaupload.ir/images/efjvji6607fd6catq1ww.jpg (http://shiaupload.ir/images/efjvji6607fd6catq1ww.jpg)

وقتی که دعا مستجاب می‎شود

قالت فاطمة الزهرا علیهاالسلام:

سَمِعتُ النَّبىُ صلى الله علیه و آله، انَّ فِى الجُمعةِ لِساعةِ
لا یَراقبها رَجل مُسلم یَسال الله عَزّ و جَلّ فیها خیراَ الا اِعطاهُ ایاهُ
قالت فقلتُ: یا رسول‏ الله اى ساعة هى؟
قال اِذا تَدلى نِصف عین الشمس لِلغروبِ
قال و كانت فاطمة علیهاالسلام تقول لِغلامُها:
اَصعد عَلى الضرابِ فاذا رایتُ نِصفَ عینَ الشمس
قد تدّلى لِلغروبِ فاعلمنى حتى ادعو.

فاطمه زهرا علیهاالسلام مى‏ فرماید:

از پیامبر صلى الله علیه و آله شنیدم،
در روز جمعه ساعتى است كه هیچ مسلمانى مراقب آن نبوده
كه حاجت خیرى از خداى عزوجل بخواهد
مگر آن كه حاجت او را برآورده ساخته است.
فاطمه علیهاالسلام مى‏ گوید عرض كردم یا رسول ‏الله
آن چه ساعتى است؟
فرمود: آن هنگامى است كه نصف قرص خورشید
در موقع غروب پنهان شود.
پس از آن فاطمه علیهاالسلام به غلام خود فرمود:
بر فراز بام درآى و چون دیدى نصف قرص خورشید
در هنگام غروب پنهان شد به من خبر ده تا دعا كنم.

كوثر ولایت، ح 88، ص 51 .


http://upload.tazkereh.ir/images/68473046361037965833.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/68473046361037965833.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/68473046361037965833.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-05-2010, 19:12
http://upload.tazkereh.ir/images/17659680806394927934.gif

رسول خدا(ص) از حضرت جبرئيل(ع) سوال نمود که آيا فرشتگان خنده و گريه دارند؟ جبرئيل فرمود: بله. (يکي از آنجاهايي که فرشتگان مي‌خندند) زماني است که زن بي‌حجابي و بدحجابي مي‌ميرد، و بستگان او را در قبرمي‌گذارند و روي آن زن را با خشت و خاک مي‌پوشانند تا بدنش ديده نشود. فرشتگان مي‌خندند و مي‌گويند: تا وقتي که جوان بود و با ديدنش هر کسي راتحريک مي‌کرد و به گناه مي‌انداخت(پدر و برادر و شوهرش و...از خود غيرتنشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولي اکنون که مرده و همه از ديدنش نفرتدارند او را مي‌پوشانند.


http://upload.tazkereh.ir/images/17659680806394927934.gif

نرگس منتظر
05-05-2010, 20:51
http://www.shiaupload.ir/images/33348491553185387693.jpg


یاس یعنی...

ياس يعني بوي دل بوي بهشت

ياس يعني فاطمه حيدر سرشت

ياس يعني كمترين عمرِ جهان

ياس يعني مادرِ صاحب زمان

ياس يعني كوچه و آه و شرر

يك گل و يك غنچه با هم پشتِ در

ياس يعني قوتِ دستِ علي

همدم رازِ دل و هستِ علي

ياس يعني خانه داري نوجوان

مادري افتاده حال و نيمه جان

ياس يعني شانه بر موي حجاب

ناله در بيداري و در وقت خواب

ياس يعني حيدر و غسل و كفن

اشكِ چشمِ زينب و آه حسن

ياس يعني يا حسينِ زيرِ لب

بوسه بر زير گلويي نيمه شب

ياس يعني انتقام از عاملين

سيلي محكم به روي قاتلين

ياس يعني مهدي و وقتِ ظهور

انتقام از غاصبين پر غرور

ياس يعني ما مدينه مي‌رويم

با اميرِ بي‌قرينه مي‌رويم


http://www.shiaupload.ir/images/06486199463830441891.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-05-2010, 21:35
http://upload.tazkereh.ir/images/17659680806394927934.gif


پيامبر فرموده اند:خدا مرداني را که شبيه زن مي‏شوند و زناني را که خود را شبيه مرد قرارمي‏دهند ، نفرين کرده است.
رسول خدا(ص) فرمودند:سه گروه، هرگز داخل بهشت نمي‌شوند :1- زني که خود را درلباس وحرکات وامور ديگر شبيه مرد سازدو...
امام علي عليه السلام مي فرمايند: بهترين لباس ؛ لباسي است که تو را از خدا به خود مشغول نسازد.درحديث قدسي آمده است :به بندگانم بگوئيدبه لباس دشمنانم در نيايند و خود راشبيه دشمنان من نکنند که در اين صورت آنها هم دشمنان من خواهند بود



http://upload.tazkereh.ir/images/17659680806394927934.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
06-05-2010, 01:00
http://www.shiaupload.ir/images/98214892075518677878.gif


مدینه شهرآه علی علیه السلام





مدینه تویی شهر آه علی



پناهِ دلِ بی پناه علی





ز غم، نخل های تو آکنده است



دلی در شعاعت پراکنده است





مدینه پر از ردّ پای علی



تو هم گریه کردی برای علی؟





تو هم بعد از این با حسن گریه کن



تو هم در غم یاسمن گریه کن





تو ماندی و دیوار و در، آه و چاه



تو ماندی و تفسیر اندوه ماه





ز غم، دیدگان تو دریا شدند



غم کودکانی که تنها شدند





مدینه بگو مادر ما کجاست



علی غصّه دارست، زهرا کجاست؟





شبی بی ستاره شبی ناتمام



و مهتاب بر شانه های امام

http://www.shiaupload.ir/images/98214892075518677878.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
06-05-2010, 02:58
http://upload.tazkereh.ir/images/11010774640830470914.gifشمع 2http://upload.tazkereh.ir/images/11010774640830470914.gifشمع 2http://upload.tazkereh.ir/images/11010774640830470914.gifشمع 2http://upload.tazkereh.ir/images/11010774640830470914.gifشمع 2http://upload.tazkereh.ir/images/11010774640830470914.gifشمع 2

آثار تسبیح فاطمه الزهرا سلام الله علیها



نجات از بدبختی: امام صادق علیه السلام فرمود:ای ابا هارون ما خردسالانمان را به تسبیح فاطمه الزهرا سلام الله علیها فرمان می دهیم همچنان که آنان را مامور برگزاری نماز می نماییم ملازم ومراقب آنان باش که هر بنده ای مواظبت بر آن کند بدبخت نمی شود.
آمرزش گناهان: امام صادق علیه السلام فرمود: هرکس بعد از نماز واجب قبل از اینکه پای است را از پای چپ بر دارد تسبیح فاطمه الزهرا سلام الله علیها را به جا آورد تمام گناهان او آمرزیده می شود واین تسبیح را از (الله اکبر) آغاز کند. (جامع آیات واحادیث نماز ج2 ص45)
واجب شدن بهشت: امام صادق علیه السلام فرمود:هر کس تسبیح فاطمه الزهرا سلام الله علیها را درنماز واجب وقبل ازآن که از حالت جلوس تشهد و سلام خارج شود به جا آورد خدا بهشت را براو واجب می کند.
درمان با تسبیح فاطمه الزهرا سلام الله علیها : مردی خدمت امام صادق علیه السلام رفت . حضرت با او سخن گفت .آن مرد کلام حضرت را نشنید واز سنگینی گوشش به حضرت شکوه کرد. حضرت به او فرمود:(چرا از تسبیح فاطمه الزهرا سلام الله علیها غافلی) آن مرد گفت: فدایت گردم تسبیح فاطمه الزهرا سلام الله علیها چیست؟ امام صادق علیه السلام فرمود:سی چهار بار الله اکبر سی وسه بار الحمدلله وسی وسه بار سبحان الله می گویی تا اینکه به صد برسد وکامل گردد. آن مرد گوید: پس از مدت کوتاهی که به این تسبیحات مداومت کردم سنگینی گوشم برطرف شد (تسبیحات فاطمه الزهرا سلام الله علیها ص27)
دوری شیطان: امام باقر علیه السلام فرمود: هرکس تسبیح فاطمه الزهرا سلام الله علیها را به جای آورد وپس از آن استغفار کند مورد مغفرت قرار می گیرد وآن تسبیح به زبان صد مرتبه است ودر میزان هزار خواهد بود شیطان را دور کرده وخدای رحمان را خشنود می نماید. (جامع آیات واحادیث نماز ج2 ص51)


http://upload.tazkereh.ir/images/11010774640830470914.gifشمع 2http://upload.tazkereh.ir/images/11010774640830470914.gifشمع 2http://upload.tazkereh.ir/images/11010774640830470914.gifشمع 2http://upload.tazkereh.ir/images/11010774640830470914.gifشمع 2http://upload.tazkereh.ir/images/11010774640830470914.gifشمع 2

نرگس منتظر
06-05-2010, 11:00
http://www.upload.tazkereh.ir/images/31155919270825446089.png




وداع حضرت علی علیه السلام با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
علی علیه السلام پس از به خاک سپاری یار دیرینه و همراه روزگار خوشی‏ها و تلخی‏های خود، در کنار تربت آن عزیز، با رسول خدا چنین درد دل کرد:

«السلام علیک یا رسول الله عنی . والسلام علیک عن ابنتک و زائرتک والبائتة فی الثری ببقعتک والمختار الله لها سرعة اللحاق بک . قل یا رسول الله عن صفیتک صبری وعفا عن سیدة نساء العالمین تجلدی . الا ان لی فی التاسی بسنتک فی فرقتک موضع تعز فلقد وسدتک فی ملحودة قبرک وماضت نفسک بین نحری وصدری . بلی وفی کتاب الله [لی] انعم القبول «انا لله وانا الیه راجعون‏» قد استرجعت الودیعة واخذت الرهینة واخلست الزهراء فما اقبح الخضراء والغبراء، اما حزنی فسرمد واما لیلی فمسهد . وهم لا یبرح من قلبی او یختار الله لی دارک التی انت فیها مقیم . کمد مقیح و هم مهیج . سرعان ما فرق بیننا والی الله اشکو وستنبئک ابنتک بتظافر امتک علی هضمها . فاحفها السؤال والستخبرها الحال . فکم من غلیل معتلج‏بصدرها لم تجد الی بثه سبیلا . وستقول ویحکم الله وهو خیر الحاکمین . سلام مودع لا قال ولا سئم . فان انصرف فلا عن ملالة وان اقم فلا عن سوء ظن بما وعد الله الصابرین . واها واها والصبر ایمن واجمل .
ولولا غلبة المستولین لجعلت المقام واللبث لزاما معکوفا ولاعولت اعوال الثکلی علی جلیل الرزیة . فبعین الله تدفن ابنتک سرا وتهضم حقها وتمنع ارثها ولم یتباعد العهد ولم یخلف منک الذکر والی الله یا رسول الله المشتکی وفیک یا رسول الله احسن العزاء .

صلی الله علیک و علیها السلام والرضوان;

ای پیغمبر خدا! از من و از دخترت که به دیدن تو آمده و در کنار تو زیر خاک خفته است، بر تو درود باد! همان که خداوند سرعت ملحق شدنش به تو را اختیار کرد .
ای رسول خدا! پس از دختر برگزیده ‏ات شکیبایی من به پایان رسیده و خویشتن داری من به خاطر سیده زنان جهان از دست رفته است . اما برای من پیروی از سنت تو [که همان صبر باشد] در جدایی تو موجب تسلیت است
[ . ای پیامبر خدا!] تو را به دست‏ خود در دل خاک سپردم! و تو بر روی سینه من جان دادی! آری، قرآن خبر داده است که همه از خدائیم و به سوی او باز می‏گردیم . اکنون امانت ‏به صاحبش رسید، و آنچه در گرو بود گرفته شد و زهرا از دست رفت [ . پس از او] آسمان و زمین زشت می‏ نماید و هیچگاه اندوه دلم نمی ‏گشاید و شبم بی خواب است و غم از دلم نمی‏رود، تا خدا مرا در جوار تو ساکن گرداند .

[مرگ زهرا] ضربتی بود که دل را خسته و غصه را پیوسته گردانید، چه زود جمع ما به پریشانی کشیده شد . شکایت [خود را] به خدا می‏برم و دخترت خواهد گفت که امتت پس از تو با وی چه ستم‏ها کردند . آنچه خواهی از او بپرس و احوال را از او جویا شو . تا سر دل بر تو گشاید و خونی که خورده است‏ بیرون آید . او به زودی خواهد گفت و خدا که بهترین داور است [میان او و ستمکاران داوری] نماید .

[سلامی که به تو می‏دهم] سلام وداع کننده است نه از روی ملالت و کسالت . اگر می‏ورم ملول [و خسته جان] نیستم و اگر می‏مانم به وعده خدا بد گمان نیستم، به خاطر وعده ‏ای که خداوند به شکیبایان داده است . در انتظار پاداش می‏مانم که شکیبایی نیکوتر است .

اگر بیم چیرگی ستمکاران نبود برای همیشه در کنار قبرت می ‏ماندم و در این مصیبت ‏بزرگ چون فرزند مرده جوی اشک از دیدگانم می‏راندم .

خدا گواه است که دخترت پنهانی به خاک می‏رود و در حالی که هنوز روزی چند از مرگ تو نگذشته، و نام تو از زبان‏ها نرفته، حق او برده می‏شود و از میراث او منع می‏شود .

ای رسول خدا! شکایت را به سوی خدا می‏برم و دل را به یاد تو خوش می‏دارم، که درود خدا بر تو باد و سلام و رضوان خدا بر فاطمه.


http://www.upload.tazkereh.ir/images/92895402723652975585.jpg

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
06-05-2010, 12:07
http://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gif

http://upload.tazkereh.ir/images/04579712348172495709.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/04579712348172495709.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/04579712348172495709.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/04579712348172495709.gif



بهترین لحظه برای دعا کردن از دیدگاه حضرت زهرا سلام الله علیها


یکىاز مهمترین و لازمترین امور زندگى یک مؤمن ارتباط برقرار کردن با خدا ازطریق دعا و نیایش است در زندگى اولیاء خدا دعا جایگاه اساسى و ویژه دارد وبخش مهمى از بهترین اوقات آنها اختصاص به دعا و نیایش دارد.
در قسمت دعا، انبوهى از دعاهایى که از ناحیه مقدس حضرت زهرا علیهاالسلامرسیده فهرست‏وار نقل کردیم. اما یکى از مسائل دیگر در مورد دعا رعایت آدابدعا از جمله زمان دعا است. اولیاء خدا مترصد اوقات بودند و بهترین زمانهارا براى دعا انتخاب مى‏نمودند در اینجا به روایتى مى‏پردازیم که یکى ازاوقات مناسب براى دعا را فاطمه زهرا علیهاالسلام به ما در قول و عمل معرفىمى‏کنند.
قالت فاطمه الزهرا علیهاالسلام:
سمعت النبى صلى اللَّه علیه و آله، ان فى الجمعة لساعة لا یراقبها رجل مسلمیسال اللَّه عز و جل فیها خیرا الا اعطاه ایاه قالت فقلت: یا رسول‏اللَّهاى ساعة هى؟ قال اذا تدلى نصف عین الشمس للغروب قال و کانت فاطمةعلیهاالسلام تقول لغلامها: اصعد على الضراب فاذا رایت نصف عین الشمس قدتدلى للغروب فاعلمنى حتى ادعو. (1)
(فاطمه زهرا علیهاالسلام مى‏فرماید: از پیامبر صلى اللَّه علیه و آلهشنیدم، در روز جمعه ساعتى است که هیچ مسلمانى مراقب آن نبوده که حاجت خیرىاز خداى عزوجل بخواهد مگر آنکه حاجت او را برآورده ساخته است. فاطمهعلیهاالسلام مى‏گوید عرض کردم یا رسول‏اللَّه آن چه ساعتى است؟ فرمود: آنهنگامى است که نصف قرص خورشید در موقع غروب پنهان شود. پس از آن فاطمه بهغلام خود فرمود: بر فراز بام درآى و چون دیدى نصف قرص خورشید در هنگام غروبپنهان شد به من خبر ده تا دعا کنم.)




http://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gif

http://upload.tazkereh.ir/images/04579712348172495709.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/04579712348172495709.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/04579712348172495709.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/04579712348172495709.gif

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
06-05-2010, 12:11
« آبروی زن »



تو آمدی و به زن آبرو بخشیدی و گستره ای بی پایان از مقام یک بانو را در برابرش گشودی.
کدام زن چون تو به جهان، نور پاشید و کدام بانو هماند تو بوی خدا می داد؛ آن سان که خورشید به همه سوی، نور می پاشید و جایی از زمین را از روشنایی و گرمای خود، تهی نمی خواهد. تو نیز چنین بودی که سردی و سیاهی و تاریکی دل ها و جان ها و افق ها را بر نمی تابیدی و از جایگاه بلند خویش، به همه سوی، روشنایی و نور گسترانیدی، تا چون خورشید، گل¬ها و بستان ها، از نور و گرمای تو پرورش یابند و عقل ها و ذهن ها شکوفا شوند.
کیست که به دامانت بیاویزد و دستانش از مائده¬های آسمانی، لبریز نشود؟! کسیت که نامت را ببرد و بر نهال دلش شکوفه آرامش ننشیند، و کسیت که دریچه دلش را به سوی تو بگشاید و آکنده از عطر دلاویز وجودت نگردد؟!
بانوی هجده ساله! افسوس که واژگان، از نمایش بلندای قامتت ناتوانند، همان گونه که آینه هستی را توان تماشای چهره کاملت نبوده است.
آری! ژرفای سیمای معنوی ات را تنها در آینه ملکوت باید دید، و مقام ناپیدایت را تنها در جهانی دیگر می¬توان به نظاره نشست.
سلام بر تو ای «محدّثه»، ای «زهرا»، ای «زهره»، و ای آن¬که تو را نتوان با کسی سنجید؛ جز آنکه بگوییم: «فاطمه، فاطمه است.»

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
06-05-2010, 12:14
کتاب نامه حضرت زهرا



قرآن کریم .................................................. .................................................. ..........................
نهج البلاغه .................................................. .................................................. .. دکتر شهیدی
احتجاج ............................ احمدبن علی طبرسى(۵۶۰ه ج)، تحقیق سید محمد باقر خرسان
احقاق الحق .................................................. ........................................قاضی نورالله مرعشی
انساب الأشراف .................................................. .................................................. .... البلاذری
العقدالفرید............................ .................................................. .................................ابن عبدربه
الامامه والسیاسه.................................. .................................................. ....................ابن قتیبه
الأموال.................................... ................ابوعبید قاسم بن سلام ،تحقیق محمد خلیل هراس
الصدیقه الشهیده فاطمه الزهراء .................................................. . علّامه سید عبدالرزاق مقرّم
اصول کافى.......................................... .................................................. ................شیخ کلینی
المعجم الکبیر طبرانى .................................................. ...... تحقیق حمدى عبدالمجید سلفى
الامالی.................................... .................................................. ........................... شیخ صدوق
الامالی .................................................. ............................................. محمدبن حسن طوسی
الامالی .................................................. .................................................. ............... شیخ مفید
الامالی.................................... .................................................. ............................سید مرتضی
الامامه و السیاسه .................................................. ................................... ابن قتیبه الدینوری
البدایه و النهایه .................................................. .................................................. ..... ابن کثیر
ارشاد فی معرفه حجج الله العباد .................................................. .......................... شیخ مفید
ارشاد .................................................. .................................................. .........................دیلمى
الغدیر .................................................. .................................................. ...............علامه امینی
الوافى بالوفیات .................................................. .................................................. ....... صفدی
اثبات الوصیه...................................... .................................................. ................... المسعودی
اعلام النساء...................................... .................................................. .......عایشه بنت الشاطی
الاختصاص.................................. .................................................. ...........................شیخ مفید
المواهب اللدنیه.................................... ................ الحافظ ابوالعباس شهاب الدین القسطلانی
الکلمه الغراء فى تفضیل الزهراء ................................................ سید عبدالحسین شرف‏الدین
الریاض النضره...................................... .................................................. ...محب الدین طبری
اسدالغابه .................................................. .................................................. ................. ابن اثیر
اسرار آل محمد .................................................. ..............................................سل یم بن قیس
الوافى .................................................. .................................................. ...........فیض کاشانی
المحاسن والمساوى.................................. ............................... شیخ إبراهیم بن محمد بیهقى
الجامع الصحیح .................................................. ......................................... محمد بن عیسى
الاستیعاب .................................................. .................................................. .......حافظ عبدالبر
أخبار الدول........................................ .................................................. ...................... الفرغانى
الدرالمنثور............................ .................................................. ..................جلال الدین سیوطی
الصواعق المحرقه .................................................. ........................... ابن حجر هیتمی مغربی
الخصائص الفاطمیه.................................. ......................................... ملا محمد باقر کجوری
الفصول المهمه...................................... .................................................. .......ابن صباغ مالکی
الاسلام والشیعه.................................... .................................................. ......... محمود شهابی
اهل البیت .................................................. .................................................. ..... توفیق ابوعلم
المرتقی الی الفقه الارقی .................................................. ....................... سید محمد روحانی
اعیان الشیعه...................................... ................................................. ید محسن امین عامل
اسرار وآثار تسبیح حضرت زهرا .................................................. ..........علیرضا رجالی تهرانی
آئینه ایزد نما............................................ ........................................آیت الله محمد رضا ربانی
اسرار فدک .................................................. ............. محمد باقر انصاری ؛سید حسین رجائی
اخلاق فاطمه حضرت فاطمه زهرا ............................................. محمد مهدی تاج لنگرودی
اعلمو انی فاطمه........................................ .................................................. عبدالحمید مهاجر
اللمعه البیضاء .................................................. ...............................احمد قراچه داغی انصاری
الکوثر فی احوال فاطمه بنت نبی الاطهر .........................................سید محمد باقر موسوی
الحجه الغراء علی شهاده الزهراء.................................... ........... آیت الله شیخ جعفر سبحانی
آتش به خانه وحی .................................................. .........................سید محمد حسین سجاد
اللمعه البیضاء.................................... .................................................. .............تبریزی انصاری
اللؤلؤالبیضاء........................ .................................................. .......................سید طالب خرسان
بحارالانوار............................ .................................................. ......................... علامه مجلسی
بیت الاحزان ........................................شیخ عباس قمی ترجمه سید محمود موسوی زرندی
بیت الاحزان ...........................................شیخ عباس قمی ترجمه محمد محمدی اشتهاردی
بصائر الدرجات.................................... .................................................. .محمدبن حسن الصفار
تاریخ الیعقوبى.................................. ............احمدبن ابی یعقوب بن .جعفربن وهب بن واضح
تاریخ طبرى.......................................... .............................محمدبن جریر رستم طبری امامی
تاریخ کامل .................................................. .................................................. ...............ابن‏أثیر
تاریخ ابوالفداء................................ .................................................. ............................ ابوالفداء
تفسیر عیاشى........................................ ............................محمدبن مسعود عیاشی سمرقندی
تفسیر نورالثقلین.............................. .................................عبد علی بن جمعه عروسی حویزی
تاریخ بغداد........................................ .....................................أحمد بن على الخطیب البغدادى
تاریخ .................................................. .................................................. ...................ابن‏عساکر
تاریخ مدینه دمشق.......................................... .................................................. ....ابن عساکر
ترجمه الحسین .................................................. .................................................. . ابن عساکر
تهذیب‏الکمال......................... .................................................. ..................................... المزی
تهذیب التهذیب .................................................. .................................................. ... ابن حجر
تذکره الحفاظ...................................... .................................................. ....................... الذهبی
تهذیب تاریخ دمشق.......................................... .................................................. ........ابن شبه
تقریب التهذیب .................................................. .................................................. .... ابن حجر
تفسیر کشاف.......................................... .................................................. ................زمخشری
تفسیرنمونه.............................. ......................................مکارم شیرازی و جمعی ازنویسندگان
تفسیر قرطبى........................................ ................ابی عبدالله محمدبن احمد انصاری قرطبی
تاریخ الاسلام.................................... .................................................. ........................ الذهبى
تاریخ المدینه .................................................. ............................................. ابن شبه النمیری
تفسیر المیزان .................................................. ...............علامه سید محمد حسین طباطبائی
تفسیر الصافی .................................................. ................................................. فیض کاشانی
تحلیل سیره فاطمه الزهرا...................................... ..................................... علی اکبر بابا زاده
ثواب الاعمال وعقاب الاعمال .................................................. ..........................شیخ صدوق
تاریخ اسماء ثقات.......................................... .................................................. ..عمربن شاهین
جنه العاصمه .................................................. ................................ علامه آیت الله میرجهانی
جرعه ای از کوثر.......................................... .................................... علی رضا سبحانی نسب
جامع الصغیر .................................................. .........................................جلال الدین سیوطى
جامع الشتات .................................................. .................................................. .. میرزای قمی
جلوه نور .................................................. .................................................. ...علی سعادت پرور
جلاءالعیون.............................. .................................................. .............................مرحوم شبر
جلاءالعیون .................................................. .................................................. . علامه مجلسی
حق‏الیقین............................... .................................................. .........................علامه مجلسی
حلیه الاولیاء.................................. .................................................. ................ابونعیم اصفهانی
حلیه المتقین.................................... .................................................. ...............علامه مجلسی
حضرت محسن .................................................. .......................................محمد باقر انصاری
حدیث کساء وآثار شگفت .................................................. ..........................سید علی ابطحی
خصائص الفاطمیه .................................................. .......................علامه محمد باقر کجوری
خصائص الائمه...................................... .................................................. ............... سید رضی
چشمه در بستر .................................................. ............................................مسع ود پور آقائی
دلائل الامامه .................................................. ................................ حافظ محب‏الدین طبری
در مکتب فاطمه .................................................. ..........................................دکتر علی قائمی
ذخائر العقبى .................................................. .................................حافظ محب‏الدین الطبرى
ریاحین الشریعه.................................... ............................................... شیخ ذبیح الله محلاتی
روضه کافى.......................................... .............................................. محمدبن یعقوب کلینی
رجال.......................................... .................................................. ........................ شیخ طوسى
روضه الواعظین .................................................. ..............................محمدبن فتال نیشابوری
رخساره خورشید .................................................. ...................................... محمد تقی خلجی
ره آورد مبارزات حضرت زهرا.......................................... ...................................محمد دشتی
ریحانه خانه وحی .................................................. ............................................وحی د رضائیان
رنج های حضرت زهرا ................................سید جعفر مرتضی عاملی ترجمه محمد سپهری
زین الفتى........................................ .................................................. ......................... عاصمى
زندگى چهارده معصوم........................................ .......................................محمدی اشتهاردی
زهرا برترین بانو .................................................. .............................. آیت الله مکارم شیرازی
زندگانی فاطمه زهرا.......................................... ........................................ سید جعفر شهیدی
زندگانی حضرت زهرا .................................................. ................................ حسین عماد زاده
زندگانی فاطمه زهرا .................................................. ...................سید هاشم رسولی محلاتی
سیره ابن هشام .................................................. ...............محمد بن اسحاق بن یسار مطلبی
سیر اعلام النبلاء .................................................. .................................................. .......ذهبی
سفینه البحار .................................................. .................................................. ... محدث قمی
سنن بیهقى........................................ .................................................. ......................... بیهقى
سنن ابى‏داود .................................................. .................................. ابن الاشعث السجستانی
سرگذشتهای علی و فاطمه .................................................. ....................... محمود جویباری
ستاره دنباله دار امامت........................................ ........................................دکتر احمد ملتزمی
سخنان حسین بن علی............................................ ................................محمد صادق نجمی
سیره وسیمای ریحانه پیامبر .................................................. ................................علی کرمی
شخصیات قلقه.......................................... .................................................. .... لویى ماسینیون
شرح نهج البلاغه .................................................. .............................. ابن ابى‏الحدید معتزلی
صحیفه‏ى نور............................................ .................................................. ...........امام خمینی
صحیحه .................................................. ................ ابوالحسن مسلم بن الحجاج النیشابورى
صحیح مسلم.......................................... .................................................. ... مسلم النیسابوری
صحیفه الزهراء (سلام الله علیها)....................................... ........................................ جواد قیومی اصفهانی
صدیقه طاهره (سلام الله علیها)....................................... ................................................ع قیقی بخشایشی
صحیح مسلم .................................................. .................................................. .....شرح نووى
طرائف........................................ .................................................. .............. فخر رازى، قرطبى
طبقات .................................................. .................................................. .....................ابن‏سعد
فاطمه زهرا در آئینه شعر............................................ ......................غلامرضا غزالی اصفهانی
فاطمه در آئینه کتاب .................................................. ....................اسماعیل انصاری زنجانی
فاطمه گل محمدی .................................................. ..................................سید جواد هاشمی
فتح البارى .................................................. ..............................................اب ن‏حجر العسقلانى
فرائد السمطین.................................... .................................................. ....... جوینی (حموینی)
فردوس الاخبار.................................... .................................................. .........................دیلمی
فضائل الزهرا (سلام الله علیها) .................................................. ...............................سید محمد تقى مقدم
فصول المهمه...................................... .................................................. ....... ابن صباغ مالکى
فرهنگ جدید عربى فارسى........................................ .................. ترجمه منجدالطلاب، مترجم محمد بندریگی
فاطمه الزهراء (سلام الله علیها)....................................... .................................................. .......علامه أمینى
فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) من المهد الى اللحد ......................................... سید محمد کاظم قزوینی
فاطمه زهرا.......................................... ......................توفیق ابوعلم تر جمه علی اکبر صادقی
فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) .................................................. ...........................................علا ه دخیل
فاطمه زهرا (سلام الله علیها) شکوفه عصمت .................................................. ............... محمود جویبارى
فرهنگ سخنان فاطمه زهرا .................................................. .............................محمد دشتی
فرازهائی از فضائل فاطمه زهرا .................................................. ..............محمد علی الدخیل
فاطمه کوثر رسالت .................................................. .................................سید هاشم بطحائی
فاطمه الگوی زندگی .................................................. ................................حبیب الله احمدی
فص حکمه عصمتیه فی حکمه فاطمیه...................................... ...................حسن زاده آملی
فاطمه برترین بانوی اسلام .................................................. .............................ابراهیم امینی
فرهنگ فاطمیه .................................................. ........................................... مهدی نیلی پور
فاطمه برترین بانوی اسلام .................................................. ........................دکتر علی قائمی
فاطمه الگوی زن مسلمان .................................................. ................احمد صادقی اردستانی
فاطمه بر تر از زیبائی .................................................. .................................... صدیق عربانی
فروغ ابدیت .................................................. .............................آیت الله شیخ جعفر سبحانی
فدک فی التاریخ .................................................. ....................................سیدمحمد باقر صدر
فرهنگ معارف اسلامى...................................... ....................................... سید جعفر سجادى
فرهنگ معین.......................................... .................................................. ...........محمد غریب
فروع کافى .................................................. ........................................محمدب ن یعقوب کلینی
فاطمه الزهراء بهجه قلب مصطفى........................................ ..............محمد رحمانی همدانی
فضائل خمسه .................................................. .................................................. .. فیروز آبادی
عبقات الانوار.................................... .................................................. ...........سید حامد النقوی
عیون الاخبارالرضا.......................... .................................................. .....................شیخ صدوق
عوالم العلوم .................................................. .................................................. الشیخ البحرانى
علل‏الشرایع........................... .................................................. ...............................شیخ صدوق
على بن ابى‏طالب .................................................. .............................. عبدالفتاح عبدالمقصود
کنزالعمال................................ .............................................عل مه علاء الدین المتقى الهندى
کفایه الطالب...................................... .................................................. .........ابن طلحه شافعی
کشف‏الغمه فی معرفه الائمه...................................... ........... ابوالحسن علی بن عیسی اربلى
کنزالعمال................................ .................................................. ............................متقی هندی
کودک .................................................. .................................................. .. محمد تقی فلسفی
لسان‏المیزان......................... .................................................. ................................... ابن حجر
معجم المطبوعات العربیه .................................................. ....................................... ابن‏قتیبه
ملل و نحل............................................ .................................................. ............... شهرستانى
مروج‏الذهب .................................................. ..................................علی بن حسین مسعودی
مناقب ابن شهرآشوب.................................... .................................................. ابن شهرآشوب
مناقب خوارزمى.................................... ...............................................م ثق بن احمدخوارزمى
مسند الفردوس .................................................. ................................................ق اضی قضایی
مجمع الزوائد.................................... .................................................. .......................ابن هیثم
مناقب ابن مغازلى...................................... .................................................. ..................شافعی
مقتل الحسین .................................................. ............................................ابو مخنف الازدی
مفاتیح‏الجنان....................... .................................................. ........................شیخ عباس قمی
مسند احمد بن حنبل .................................................. ......................................احمدبن حنبل
معجم کبیر.......................................... .................................................. ....................... طبرانى
مستدرک الحاکم (فی معرفه الصحابه)................................... ........... ابوعبدالله محمد بن عبدالله نیشابورى
محجه البیضاء .................................................. ................................................. یض کاشانی
مسند .................................................. ..................... سلیمان بن داوود الشهیر بأبى الطیالسى
معانى‏الاخبار....................... .................................................. .................................شیخ صدوق
معجم صغیر .................................................. .................................................. .............طبرانى
معجم کبیر .................................................. .................................................. ...............طبرانى
میزان الاعتدال.................................. .................................................. .......................... ذهبی
مناقب .................................................. .................................................. ......ابن‏مغازلى شافعى
مطالب السؤول .................................................. ..........................................ابن طلحه شافعی
مستدرک الوسائل .................................................. .................حاج میرزاحسین نوری طبرسی
مستدرک سفینه البحار...................................... ........................................... شیخ علی نمازی
مجمع البیان .................................................. ........................ابوعلی فضل بن حسن طبرسی
مسند فاطمه زهرا .................................................. ...........................................مهد جعفری
مسند فاطمه زهرا.......................................... ......................................شیخ عزیز الله عطاردی
مجموعه مقالات حضرت زهرا ........................................سید عبدالرزاق کمونه حسینی وشیخ علی اکبر نهاوندی
مصباح الفقیه .................................................. .............................................، آقا رضا همدانی
مادر خوبی داشتیم .................................................. ............................................. ز، ام مهدی
مفردات .................................................. .................................................. ...... راغب اصفهانی
مرآه العقول...................................... .................................................. .............. علامه مجلسی
معجم المؤلفین .................................................. .............................................عم رضا کحاله
نفحات اللاهوت.................................... .................................................. ............محقق کرکی
نهج‏الحق .................................................. .................................................. ...........علامه حلی
نهج‏الحیاه .................................................. .................................................. ........محمد دشتی
ناسخ التواریخ .................................................. .................................................. ...محمدسپهر
نهایه الارب........................................ .................................................. ......................... نویرى
نظم دررالسمطین.............................. .................................................. ......................سمهودی
نزهه المجالس.................................... .................................................. ....سید عباس موسوی
وتر فى غمد .................................................. .................................................. . سلیمان کتانى
وسائل الشیعه .................................................. ............................................... شیخ حر عاملی
ینابیع‏الموده .................................................. ............... سلیمان بن ابراهیم القندوزى الحنفى
یورش به خانه وحی .................................................. ................آیت الله شیخ جعفر سبحانی

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
06-05-2010, 12:15
کتاب شناسی حضرت زهرا سلام الله علیها


کتابشناسی حضرت زهرا (سلام الله علیها)[۱]
کتب در رابطه با حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها)به زبانهای مختلف دنیا در نسخ چاپی وخطی بسیارند اما به عنوان اختصار ونمونه به تعدادی در این فصل اشاره می گردد:
آب دریا را گر نتوان چشید گر به قدر تشنگی باید چشید
۱-فاطمه در آئینه‏ى کتاب‏،‏؛اسماعیل انصارى زنجانى خوئینى‏انتشارات دلیل ما سال ۱۳۸۰
۲-آئینه‏ى ایزدنما حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)محمد رضا ربانى خراسانى. نشر جانان، تهران، ۱۳۷۶ ش. وزیرى، ۵۱ص. (فارسى، چاپى)
۳-آئینه‏ى عصمت محمود شاهرخى، مشفق کاشانى. انتشارات اسوه، قم. وزیرى، ۵۶۷ ص. (فارسى، چاپى)
۴-آئینه‏ى کوثر (فارسى، چاپى) جعفر رسول‏زاده. چاپ اول: شهید، قم، ۱۳۷۳ ش. چاپ دوم: مؤلف، قم، ۱۳۷۷ ش. جیبى، ۱۶ ص.
۵-آئینه و سنگ (فارسى، چاپى). حسین اسرافیلى و رضا اسماعیلى. موسسه‏ى فرهنگى شجره‏ى طوبى فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، تهران، ۱۳۷۷ ش. رقعى.
۶-آپرى چیو هیستوریک د لاوى فاطیما زهرا (اسپانیایى، چاپى) ام‏احمد. مؤسسه التوحید، تهران، ۱۴۱۳ ق، ۱۹۹۲ م. جیبى، ۳۹ ص.
۷-آتش به خانه‏ى وحى (فارسى، چاپى) سید محمد حسین سجاد اصفهانى. انتشارات خرم، قم، ۱۳۷۶ ش.
وزیرى، ۲۰۰ ص.
۸-آتش در حرم (فارسى، چاپى)علیرضا رجالى تهرانى. انتشارات نبوغ، قم، ۱۳۷۷ ش. رقعى، ۱۳۶ ص.
۹-آثار عصمت (فارسى، چاپى)
۱۰-فهرستواره‏ى کتابهاى فارسى: ج ۱ ص ۲۶۷، ۳۴۱ از بمبئى، رهانسک ۲۱۸.
۱۱- آثار علویه (اردو، چاپى)رضا على (م ۱۹۱۵ م)دهلى، مطبع یوسفى، ۱۳۱۰ ه. ۱۶ ص.
۱۲-آثار و اسرار تسبیح الزهراء (عربى، چاپى) مؤلف: علیرضا رجالى. ترجمه: زهرا موسوى.
دار الرسول الاکرم ۶، بیروت، ۱۴۲۰ ق، ۱۹۹۹ م. رقعى، ۸۶ ص.
۱۳-آثار و برکات الصدیقه المعصومه الکبرى (عربى، خطى) سید هاشم ناجى موسوى جزائرى. کتاب جزاء اعداء الصدیقه الشهیده فاطمه الزهراء (سلام الله علیها)فى دار الدنیا، للمؤلف: ص ۹.
۱۴-آخرى نبى کى اکلوتى بیتى (اردو، چاپى) سعید الرحمان. آرت پریس، لاهور، ۱۹۸۹ م. ۸۴ ص. بر صغیر کى امامیه مصنفین کى مطبوعه تصانیف اور تراجم: شماره ۱۹۳۷.
۱۵-آخرى نبى کى بى تى یعنى اسلام کى شهزادى (اردو، چاپى)سید رضا على ریاض بنارسى. علمى الکترک مشین، بنارس.
۱۶-بر صغیر کى امامیه مصنفین کى مطبوعه تصانیف اور تراجم: شماره ۱۹۳۸.
۱۷-داب زندگى با اقتباس از زندگى حضرت زهرا، ج ۱ و ۲ (فارسى، چاپى) موسى خسروى. دفتر تبلیغات اسلامى، قم، ۱۳۷۳ ش. جلد دوم: نشر الف، مشهد، ۱۳۷۷ ش. وزیرى، ج ۱، ۴۳۹ ص.
۱۸-آرامگاه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) (فارسى، چاپى) حسین عمادزاده اصفهانى (۱۴۱۰ ق). هیئت فاطمه الزهراء (سلام الله علیها)، تهران، ۱۳۷۳ ش. جیبى، ۲۴ ص.
۱۸-آشنائى با زندگانى حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بوى بهشت (فارسى، چاپى)
۱۹-آشنائى با زندگى چهارده معصوم علیهم‏السلام، ج ۳ نگاهى بر زندگى فاطمه (سلام الله علیها) (فارسى، چاپى)
۲۰-آسمان عشق (فارسى، چاپى)هادى خسروى (عبدالزّهراء).مؤسسه فرهنگى سماء، قم، ۱۳۸۱-۱۳۸۰ ش. جیبى، ج ۹۶ :۱ ص، ج ۱۰۴ :۲ ص.
۲۱-آشنایى با حضرت زهرا، ۲ ج (فارسى، چاپى)گروه کتاب نشر گلستان.گلستان کوثر، تهران، ۱۳۸۱ ش. جیبى، ج ۶۴ : ۱ ص، ج ۸۰ : ۲ ص.
۲۲-آشنایى با زندگانى سراسر نور و عظمت حضرت زهرا متن=(فارسى، چاپى)على اصغر خواجوى گلوگاهى. سازمان انتشارات گفتمان، تهران، ۱۳۸۱ ش.رقعى، ۱۱۲ ص.
۲۳-آغاز حزن شیعه (فارسى، خطى) محمود خان‏آبادى.
۲۴- ئافره‏تى راستگو فاتیمه‏ى زه‏هرا (کردى، چاپى) نشر البلاغ، قم، ۱۳۷۵ ش. رقعى، ۱۲۲ ص. کارنامه‏ى نشر وزارت ارشاد: سال ۱۳۷۵، ص ۱۱۶، شماره ۳۲۵۳
۲۵-آگ خانه‏ى بتول پر (اردو، چاپى) عبدالکریم مشتاق.
۲۶-آلام فاطمه از مکه تا مدینه (فارسى، چاپى)على اکبر محمدى.دار الغدیر، قم، ۱۳۸۲ ش.رقعى، ۱۲۸ ص.
۲۷-آواى کوثر (فارسى، چاپى) بخش فرهنگى مجمع عاشقان بقیع. مجمع عاشقان بقیع، قم، ۱۴۱۵ ق. جیبى، ۶۴ ص.
۲۸-آواى کوثر (فارسى، چاپى) محمد نعیمائى. سازمان تبلیغات اسلامى، ۱۳۷۶ ش. جیبى، ۸۴ ص.
۲۹-آواى مجمع عاشقان حضرت محسن‏(فارسى، چاپى)سید مجید رضوى. انتشارات حق‏بین، قم، ۱۳۸۰ ش.
۳۰-آه، اى بانوى طوبى سایه (فارسى، چاپىمحمد جواد محبت.نشر صبح روشن، کرمانشاه، ۱۳۸۱ ش.
رقعى، ۴۸ ص.
۳۱-آه جگرخراش (اردو، چاپى) سید محمد على مسرور حیدرآبادى. المطبعه الحیدریه، حیدرآباد (هند).
۱۹۵ ص.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
06-05-2010, 12:16
-الذریعه: ج ۱ ص ۳۹ شماره‏ى ۱۸۹. قاموس الکتب: ج ۱ ص ۹۶۲. بر صغیر کى امامیه مصنفین کى ۳۳-آیات بینات (اردو، چاپى) محمد مهدى على‏خان (از عامه). دارالإشاعه، کراچى، ۱۹۸۷ م۳۶۵ ص
۳۴-آیات محکمات بجواب آیات بینات (اردو، چاپى)امیر حسن لاهورى. ۴۷۵ ص.
۳۵-آیات نازله درباره‏ى حضرت زهرا (سلام الله علیها) (فارسى، خطى)محمد روحانى على‏آبادى.
۳۶-آیه التطهیر و حدیث الکساء (فارسى، چاپى)على محمدى ارهانى زنجانى.ناشر: مؤلف، قم.رقعى، ۱۸۴ ص.
۳۷-آینه در آینه (فارسى، خطى) احمد لقمانى. اباحه الجمع بین الفاطمیتی(عربى، خطى)
۳۸-ا بریف بایاگرافى آو حضرت فاطیما (انگلیسى، چاپى) محمد رضا دونگرسى. موسسه‏ى بلال مسلم مشن، دارالسلام، تانزانیا، ۱۹۹۳ م، ۱۴۱۴ ق. رقعى، ۷۰ ص.
۳۹- ابطال غوایت رد مشعل هدای(اردو، چاپى) سید غلام شبر شاه. ثنائى پریس، سرگودها، ۱۹۵۶ م. ۴۰ ص.
۴۰-ابعاد خانوادگى و سیاسى شخصیت حضرت زهرا (فارسى، چاپى) طوبى کرمانى.
۴۱-ابعاد سیاسى زندگانى حضرت زهرا (فارسى، خطى) زهرا معتمدى امیرى
۴۲-ابوبکر و عمر چرا از فاطمه عیادت نمودند؟ (فارسى، چاپى) مسجد المصطفى، تهران. جیبى، ۱۶ ص.
۴۳-اتحاف الانام، مسند فاطمه الزهراء (عربى، چاپى)احمد تونى شلبى. دار الهدف، بیروت، لبنان، چاپ هفتم، ۱۹۹۴م.وزیرى، ۱۲۳ ص.
۴۴-إتحاف السائل بما لفاطمه من الفضائل (عربى، خطى)محمد بن محمد بن عبدالله قلقشندى اکراوى شافعى (۱۰۳۵ ق).
۴۵-إتحاف السائل بما لفاطمه من المناقب (عربى، چاپى)محمد عبدالرئوف بن على مناوى شافعى (۹۵۲- ۱۰۳۱ ق). تحقیق: عبداللطیف عاشور. مکتبه القرآن، قاهره، ۱۴۰۷ ق. وزیرى، ۱۱۰ ص.
۴۶-احادیث فدک فى مصادر الفریقین (عربى، چاپى)ابو اسداللَّه محمد حیات بن محمد بن عبداللَّه انصارى. وزیرى، ۹۷ ص.
۴۷-الأحادیث الغراء فى مسند فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) (عربى، چاپى) وزیرى، ۸۲ ص.
۴۸-الاحادیث الوارده فى تزویج السیده فاطمه (عربى، خطى)
۴۹-احادیث و کرامات حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)= صحیفه فاطمیه (فارسى، چاپى)
۵۰-احتجاج بانوى بزرگ (فارسى، چاپى) محمد على مردانى. تهران، ۱۳۵۴ ش. رقعى، ۶۷ ص.
۵۱-احتجاج الزهراء فاطمه (فارسى، چاپى) حجه الله رضوى امیرى نجفى. تهران، ۱۳۳۵ ش، ۱۳۷۶ ق. رقعى، ۲۲۴ ص.
۵۲-إحراق بیت فاطمه فى الکتب المعتبره عند أهل السنه (عربى، چاپى) حسین بن محمدعلى غیب‏غلامى. نشر الهادى، قم، ۱۴۱۷ ق، ۱۳۷۵ ش. وزیرى، ۲۵۶ ص.
۵۳-احراق بیت الزهراء فى مصادر اهل السنه (عربى، چاپى) سید محمد حسین سجاد.دارالصادقین، قم، ۱۴۲۰ ق. رقعى، ۱۴۴ ص.
۵۴-أحسن الجزاء فى تصحیح حدیث الکساء (عربى، خطى) سید عباس کاشانى.
نقل از کتاب سند حدیث شریف کساء: ص ۳۲.
۵۵-إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج ۱۰ (عربى، چاپى) قاضى نورالله مرعشى شوشترى (۱۰۱۹ ق).
تعلیقات: آیهالله مرعشى نجفى (۱۳۱۵- ۱۴۱۱ ق). انتشارات کتابخانه‏ى آیهالله نجفى، قم، ۱۴۰۳ ق.وزیرى: ۷۶۰ ص.
۵۵-احوالات خدام حضرت فاطمه (عربى، خطى) نسخه‏ى خطى کتابخانه‏ى آیه الله گلپایگانى قم: شماره‏ى ۸۴- ۲۹- ۵۶۳۴.
۵۶-احوال بى‏بى فاطمه فارسى، خطى) نسخه‏ى خطى کتابخانه‏ى گنجینه‏ى ضیاء العلوم در شیخوپوره‏ى
۵۷-احوال بى‏بى فاطمه (فارسى، خطى) عبدالغفور بن عبدالرحمان چشتى (ح ۱۲۸۸ ق). نسخه‏ى خطى کتابخانه‏ى «مکتبه الجمال» در ملتان پاکستان. نسخه‏ى خطى کتابخانه‏ى اسد نظامى در ملتان پاکستان.
۵۹-احوال بى‏بى فاطمه (سلام الله علیها) (شیروانى): بى‏بى فاطمه (سلام الله علیها) (فارسى، چاپى)
۶۰-احوال فاطمه (فارسى، خطى) نسخه‏ى خطى کتابخانه‏ى دانشگاه لس‏آنجلس: مجموعه‏ى شماره‏ى B ۴۸۰ کتاب چهارم.
۶۱-احوال و سوانح بى‏بى فاطمه (فارسى، خطى) نسخه‏ى خطى کتابخانه‏ى گنج‏بخش در اسلام‏آباد پاکستان: شماره‏ى ۵۱۹۸. فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه‏ى گنج‏بخش: ج ۴ ص ۲۰۷۲.
۶۲-أخبار الزهراء (عربى، خطى) صدوق محمد بن على بن بابویه قمى (۳۸۱ ق). الذریعه: ج ۱ ص ۳۳۱ و ۶۳-أخبار فاطمه(عربى، خطى) ابوطالب عبیدالله بن ابى‏زید انبارى (۳۵۶ ق
۶۴-أخبار فاطمه (عربى، خطى) على بن ابى‏سیف مدائنى (۲۱۵ ق). رجال نجاشى: ج ۲ ص ۲۹۹. منتهى المقال: ص ۲۵۸. مصفى المقال: ص ۳۹۱.
۶۵-أخبار فاطمه ابوعبدالله مرزبانى (۳۷۸ ق). (عربى، خطى) أخبار فاطمه علیهاالسلام (بزاز): تفسیر خطبه فاطمه الزهراء علیهاالسلام (عربى، خطى)
۶۶-أخبار فاطمه الزهراء (عربى، خطى) ، ابوعلى صولى احمد بن محمد بن جعفر بصرى (قرن ۴).
رجال نجاشى: ج ۱ ص ۲۲۱. معالم العلماء: ص ۱۹. الذریعه: ج ۱ ص ۳۴۳ شماره‏ى ۱۷۹۴. الفهرست: ص ۳۲. أمل‏الآمل: ج ۲ ص ۲۳. معجم المؤلفین: ج ۲ ص ۸۸. أعیان الشیعه: ج ۹ ص ۳۴۳.
این کتاب را نجاشى بعنوان کتابى قطور یاد کرده و امروزه مفقود است.
۶۷-أخبار فاطمه (سلام الله علیها) (صدوق): أخبار الزهراء(سلام الله علیها) (عربى، خطى)
۶۸-أخبار فاطمه و الحسن و الحسین (عربى، خطى) ابن ابى‏الثلج بغدادى ابوبکر محمد بن احمد کاتب (حدود ۳۲۵ ق).
۶۹-أخبار فاطمه و منشأها و مولدها (عربى، خطى) ابوعبدالله محمد بن زکریا بن دینار غلابى (۲۹۸ ق).
۷۰-أخبار الفاطمیات (عربى، خطى) ابن‏المدینى ابوالحسن على مدنى بغدادى (۱۶۱- ۲۳۴ ق).
ایضاح المکنون: ج ۱ ص ۴۴. فهرست ابن‏ندیم: ص ۱۵۵. الوافى بالوفیات: ج ۲ ص ۴۲. روضات الجنات: ج ۵ ص ۱۹۱.
۷۱-اخلاص در عمل (فارسى، خطى) محمد حسن یوسفى. تدوین: سید فاضل طباطبائى.
. ۷۲-اخلاق حضرت فاطمه (فارسى، چاپى) محمد مهدى تاج لنگرودى. چاپخانه‏ى حیدرى، تهران، ۱۳۶۹ ش، ۱۴۱۰ ق. رقعى، ۲۰۰ ص.
۷۴-اخلاق فاطمه (فارسى، چاپى) احمد لقمانى. عطر سعادت، قم، ۱۳۷۹ ش. رقعى، ۱۲۰ ص.
۷۵-اخلاق فاطمه و صفاتها و کراماتها (عربى، چاپى) فیض کاشانى (۱۰۹۱ ق). ا(فارسى، چاپى) سید محمد حسینى شاهرودى.
۷۶- أدب الزهراء (عربى، خطى) سید محمد جمال هاشمى.
۷۷-الزهراء علیهاالسلام (از همین مؤلف): ص ۸۱.
۷۸-ادعیه السیده فاطمه الزهراء (عربى، چاپى)محمد تقى دخیل.دار المرتضى، بیروت، لبنان، ۲۰۰۲م.جیبى، ۲۹۰ ص.
۷۹-ادعیه‏ى فاطمیه (فارسى، چاپى) محمد دشتى. مؤسسه‏ى تحقیقاتى امیرالمؤمنین u، قم، ۱۳۷۷ ش. جیبى، ۱۲۳ ص.
۸۰-ادعیه و اذکار حضرت فاطمه (فارسى، خطى) محمد روحانى على‏آبادى
۸۱-اذان ناتمام (فارسى، چاپى) حسین صبوى. نشر حضور، قم، ۱۳۷۸ ش. رقعى، ۱۷۴ ص.
۸۲-الأربعون حدیثا فى فضائل أمیرالمؤمنین و سیده نساء العالمین بروایت عائشه، احمد محمودى. (عربى، چاپى) مؤسسه البلاغ، بیروت، ۱۴۱۰ ق. ۲۰۸ ص.
۸۳-الأربعون حدیثا فى مناقب سیده النساء فاطمه الزهراء (عربى، خطى) محمد بن على بن شهرآشوب سروى مازندرانى (۵۸۸ ق).
۸۴-الأربعون حدیثا فى مناقب فاطمه الزهراء (عربى، خطى) نجم‏الدین جعفر عسکرى تهرانى (۱۳۱۳- ۱۳۹۴ ق).
۸۵-الأربعین فى فضائل الزهراء (عربى، چاپى) ابوصالح مؤذن احمد بن عبدالملک نیشابورى (۳۸۸- ۴۷۰ ق). چاپ بیروت. معالم العلماء: ص ۲۵.
۸۶-ارجوزه فى حدیث الکساء(عربى، چاپى) محمد بن معزالدین حلى قزوینى.
۸۷-ارجوزه فى حدیث الکساء (عربى، خطى) محمد بن مهدى حسینى قزوینى (۱۳۳۵ ق).
۸۸-ارجوزه فى مناقب فاطمه الزهراء (عربى، خطى) هادى بن عباس کاشف الغطاء (۱۳۷۹ ق).
۸۹-ارنک ایسلام قادینى حضرت فاطمه ابراهیم امینى. (ترکى استانبولى، چاپى) ترجمه: سید سجاد حسینى. انتشارات انصاریان، قم، ۱۴۱۲ ق. رقعى، ۳۴۰ ص.
۹۰-إزاله الرین فی مناقب فاطمه و الحسنین (عربى، چاپى) چاپ سنگى، استانبول. مجله‏ى تراثنا: شماره‏ى ۱۴ ص ۶۲.
۹۱-إزاله الشک عن مسئله فدک (اردو، چاپى) محمد عبدالستار تونسوى. مکتبه رشیدیه، امیر شریعت، ملتان. رقعى، ۶۴ ص.
۹۲-از بهشت تا بهشت (فارسى، چاپى) واحد تحقیقات و امور فرهنگى مسجد مقدس جمکران. انتشارات مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۷۶ ش. جیبى، ۴۸ ص.
۹۳-ازدواج آسمانى (فارسى، چاپى) مهدى گرجى.نشر پیام عترت، اصفهان، ۱۳۸۱ ش.رقعى، ۱۴۴ ص.
کارنامه نشر ۱۳۸۱: ص ۴۵۱ شماره ۷۷۸۴.
۹۴-ازدواج على و فاطمه(سلام الله علیها) (فارسى، خطى) ف. فلاحتى
۹۵-ازدواج فاطمه (سلام الله علیها) (فارسى، خطى) محمد روحانى على‏آبادى.
۹۶-ازدواج فاطمه و على به روایت امام سجاد (فارسى، خطى) محمد بن هارون رویانى (۳۹۷ ق). ترجمه: محمد روحانى على‏آبادى.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
06-05-2010, 12:16
-ازدواج و زندگى مشترک فاطمه (فارسى، خطى)وحید رضائیان. کتاب ریحانه وحى: ص ۳۲۸،
۹۸-از رحلت رسول تا شهادت بتول‏ (سلام الله علیها) (فارسى، چاپى)مسعود پور سید آقایى.نشر حضور، قم، ۱۳۸۱ ش.پالتویى، ۶۰ ص.
۹۸-از زبان مادرم (فارسى، خطى) محسن کرمانشاهى.
۹۹-از سرگذشت فاطمه بپرس (فارسى، خطى) عین شاه حیدرآبادى.
۱۰۰-از فاطمه تا فاطمه (سلام الله علیها) (فارسى، چاپى) شادى شاکرى دیلمى. انشارات شرفى، مشهد، ۱۳۷۸ ش. ۳۲ ص.
۱۰۱-از فاطمیه تا محر(فارسى، چاپى) ناصر شهیدى ساجدى‏فر. انتشارات نصایح، قم، ۱۳۸۲. رقعى، ۱۹۲ص.
۱۰۲-از مورس فاطیمى داس (پرتغالى، چاپى) مویزز اسپیریتو سانتو. دانشگاه نوا، لیسبون (پرتغال). وزیرى، ۳۹۲ ص.
۱۰۳-از میان شعله‏ها(فارسى، چاپى) محمد انصارى زنجانى خوئینى. نشر الهادى، قم، ۱۳۷۸ ش ۱۴۲۰ ق. رقعى، ۹۰ ص.
. ۱۰۴-اسالى سیتى یود سوشیال دایگریا (پرتغالى، چاپى) انتشارات ادى‏کیوس پاولستاس، لیسبون (پرتغال).
۱۰۵-اسامرى آو فاطیماز بایاگرافى (انگلیسى، چاپى) مؤسسه‏ى در راه حق. ترجمه‏ى: سید سعید ارجمند هاشمى. آستان قدس رضوى، مشهد، ۱۳۷۲ ش. رقعى، ۵۶ ص.
۱۰۶-اس ترس پستورین(پرتغالى، چاپى) ژیانى کاراتل.
۱۰۷-الاستفتائات حول فاطمه الزهراء (عربى، خطى)سید محمد حسینى شیرازى.
۱۰۸-اسرار الاسماء لفاطمه الزهراء (عربى، چاپى)حسین عبداللَّه مرعى.دارالمجتبى، بیروت، لبنان.
۱۰۹- اسرار دخترکشى عرب در جاهلیت (فارسى، چاپى) محمد واصف. فرانکفورت، ۱۳۴۹ ش. جیبى، ۱۶ ص.
۱۱۰- اسرار تسمیه سیده النساء بفاطمه سید احمد موسوى غریفى. (عربى، چاپى) قم، ۱۴۲۱ ق. جیبى، ۱۳۶ ص.
۱۱۱- اسرار فاطمیه (فارسى، چاپى) جواد بن محمدتقى افسر خوانسارى. چاپ سنگى، تهران، ۱۳۳۸ ش.
فهرست کتابهاى چاپى خان بابامشار: ج ۱ ص ۲۹۴.
۱۱۲-الاسرار الفاطمیه (عربى، چاپى) محمد فاضل مسعودى. انتشارات زائر، قم، رابطه الصداقه الاسلامیه، لندن، ۱۴۲۰ ق. وزیرى، ۵۳۵ ص.
اسرار فدک (فارسى، چاپى) محمدباقر انصارى، سید حسین رجایى. چاپ اول: نشر الهادى، قم، ۱۴۱۷ ق، ۱۳۷۵ ش. . چاپ سوم: ۳۰۴ ص.
۱۱۳- اسرار فضایل فاطمه فارسى، چاپى) محمد حسین یوسفى. نشر مولود کعبه، قم، ۱۳۸۰ ش، ۱۴۲۲ ق. رقعى، ۵۰۰ ص.
۱۱۴-اسرار و آثار تسبیح حضرت زهرا (سلام الله علیها) علیرضا رجالى تهرانى. (فارسى، چاپى) چاپ اول: انتشارات نبوغ، قم، ۱۳۷۴ ش. چاپ سوم: ۱۳۷۵ ش، ۱۴۱۷ ق. رقعى، ۶۴ ص.
۱۱۵-اسطوره تزوج على بنت أبى‏جهل (عربى، چاپى) ابراهیم انصارى زنجانى خوئینى. اسلام کى شهزا(اردو، چاپى)سید ریاض على بنارسى.بنارس، الجواد بکدپو.
۱۱۶- اسلام کى مثالى خاتون (اردو، چاپى) سعید سیدین. صادقیه مشن، تعلیمى پرس، سیالکوت، پاکستان. ۱۶ ص.
۱۱۷- اسماء السیده الزهراء (عربى، چاپى) سید محمد کاظم قزوینى.
۱۱۸- الأسماء المبارکه فى أسماء فاطمه الزهراء (عربى، خطى) سعید ابومعاش.
۱۱۹- اسناد آخرت (اردو، چاپى) محمدعلى زائرى رضوى زیدپورى. مفیدالاسلام، حیدرآباد، ۱۳۱۷ ق.
تصنیفات و تألیفات علماء هند (شهوار نقوى).
۱۲۰- اسناد فدک در قرآن و روایات (فارسى، چاپى)مجموعه فرهنگى الغدیر.مجموعه فرهنگى الغدیر، تهران، ۱۳۸۲.
۱۲۱-اسوه النساء، بانوى نمونه عالم (فارسى، چاپى) سید محمد حسین بهارانچى.ناشر: مؤلف.وزیرى، ۷۳۵ ص..
۱۲۲-اسوه‏ى اخلاق (فارسى، چاپى) سید محمد حسینى شاهرودى. سازمان تحقیقات خودکفائى بسیج، تهران، ۱۳۷۶ ش. رقعى: ۶۰ ص.
۱۲۳-اشراقات فکریه من انوار الخطبه الفدکیه (عربى، چاپى) حبیب هدیبى.مؤسسه الهدایه، بیروت، ۱۴۱۶ه ، ۱۹۹۵م.
۱۲۴-اشعار درباره‏ى حضرت فاطمه به طرز الفبا (فارسى، خطى) على فلسفى (لطفى‏زاده).
۱۲۵-اشعار فى مراثى الزهراء (عربى، خطى) سید صدرالدین صدر (۱۲۹۹- ۱۳۷۳ ق).
۱۲۶-أشعه من حیاه الصدیقه فاطمه الزهراء (عربى، چاپى ) هیئت تحریریه. چاپ اول: دارالتوحید، کویت، جیبى، ۱۰۸ ص.
۱۲۶-اشک عرش یا عبره‏ى عرشیان (فارسى، چاپى) حسن انصارى‏زاده. نشر غیاث، تهران، ۱۳۷۲ ش. رقعى، ۴۷ ص.
۱۲۷-اشکنامه (فارسى، چاپى) مهدى صفیارى. انتشارات ام‏ابیها، قم، ۱۳۷۹ ش. رقعى، ۷۲ ص.
۱۲۸-اشکهاى فاطمه پشتوانه‏ى شمشیر على (فارسى، چاپى) سید احمد علم‏الهدى. کتابخانه‏ى صدر، تهران، ۱۳۵۱ ش. جیبى، ۱۰۹ ص.
۱۳۰-اشکى براى کوثر (فارسى، چاپى)جعفر رسول‏زاده (آشفته).انتشارات دار الغدیر، قم، ۱۳۸۰ ش.جیبى، ۶۴ ص.
۱۳۱-الاصول فى توحد بنت الرسول (اردو، چاپى) سید خادم حسین بخارى. اداره‏ى تبلیغ شیعه، وزیرآباد، پاکستان. ۲۲۴ ص.
۱۳۲-أضواء الدرر الغوالى فى ایضاح أحوال فدک و العوالى (عربى، خطى) بحارالأنوار: ج ۱ ص ۲۱. الذریعه: ج ۲ ص ۲۱۶ ش ۸۴۰.
۱۳۳-الاضواء فى مناقب الزهراء(عربى، چاپى)سید احمد سابح حسینى.دار جوامع الکلم، بیروت، ۱۴۲۳ ق.وزیرى، ۲۱۰ ص.
۱۳۴-إظهار فى تحقیق میراث السید المختار (اردو، چاپى) سید عبدالباسط محمد عالم عریضى. مفید عام ستیم پریس، لاهور، ۱۳۲۱ ق. ۳۸ ص.
. ۱۳۵-اعجاز حضرت فاطمه (اردو، چاپى) کتابخانه مطبع یوسفى، لاهور. ۳۴ ص.
۱۳۶- أعلام النساء ج ۳: فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) (عربى، چاپى)
۱۳۷-اعلموا انها صدیقه شهیده (عربى، چاپى)موسسه السبطین العالمیه، قم، ۱۳۸۱ ش.رقعى، ۸ ص.
۱۳۸-إعلموا أنى فاطمه، ج ۱- ۱۰ (عربى، چاپى) عبدالحمید مهاجر. دارالکتاب و العتره، بیروت، ۱۴۱۳ ق.
افول مدینه (فارسى، چاپى) رضا احمدى بندرعباسى. انتشارات عصر ظهور، قم، ۱۳۷۸ ش. رقعى، ۱۶۰ ص.
۱۳۹-اقوال مقبول در عظمت بنت رسول (اردو، چاپى) نذر حسین قمر. اداره‏ى پیام حق، باب العلم، لاهور، ۱۹۹۵ م.
۱۴۰-ا کاندى چاو دس اپراریوس (پرتغالى، چاپى) پاپ لئو هشتم. انتشارات ادى کیوس پاولستاس، لیسبون (پرتغال).
۱۴۱ا-کسیر الشفاء ترجمه‏ى حدیث کساء (اردو، چاپى) سید وجاهت حسین (۱۳۴۰ ق). چاپخانه گلستان محمدى، لکنهو.
۱۴۲-اگر نبود فاطمه (فارسى، چاپى)عباسعلى مؤذنى. مؤسسه‏ى فرهنگى انتشاراتى نهاوندى، قم. رقعى، ۸۰ ص.
۱۴۳-الذین یؤذون النبى
(عربى، خطى) ابوالحسن على بن محمد مدائنى اخبارى (۲۲۵ ق). خصائص فاطمیه: ص ۲.
۱۴۴-الفباى شخصیتى حضرت زهرا (سلام الله علیها): فرهنگ فاطمیه ، مهدی نیلی پور (فارسى، چاپى)
۱۴۵-اِل کولار میلاگروز (اسپانیایى، چاپى)سید مهدى شجاعى.مترجم: جعفر گنزالس و لیلا گنزالس.
انتشارات بنیاد اندیشه اسلامى، تهران، ۱۴۱۶ ه ، ۱۹۹۵م.خشتى، ۲۴ ص.
۱۴۵-الگوهاى ناب در نگاه دخت آفتاب (فارسى، چاپى)احمد لقمانى.انتشارات عطر سعادت، قم، ۱۳۸۰ ش.
رقعى، ۲۰۸ ص.
۱۴۶-الگوى زن مسلمان (فارسى، چاپى)اصغر بحرانى.انتشارات عصر ظهور، قم، ۱۳۸۰ ش. رقعى، ۸۰ ص.
۱۴۷-الگوى مادران (فارسى، چاپى) محمد کاظم سجادى. نشر دانشجو، همدان، ۱۳۷۸ ش. رقعى، ۸۰ ص.
۱۴۸-ام‏ابیها (عربى، چاپى)محمد حمزاوى.موسسه الامین، قم، ۱۳۸۱ ش.رقعى، ۲۵ ص.
۱۴۹-ام‏الأئمه (اردو، چاپى) مطبع حیدرى، حیدرآباد دکن.
۱۵۰-ام‏الأئمه بجواب امهات الامه (اردو، چاپى) سید محمد محسن وفاسیتاپورى هندى (قرن ۴ ق). مطبع یوسفى، دهلى (هند)، ۱۳۲۹ ق. وزیرى، ۱۶۸ ص.
۱۵۱-ام‏ابیها (فارسى، چاپى) رضا شیرازى. چاپ اول: انتشارات پیام آزادى، تهران، ۱(سلام الله علیها)۷۰ ش. رقعى، ۱۶۴ ص. چاپ هشتم: ۱۳۷۴ ش. رقعى، ۱۶۸ ص.
۱۵۲-ام‏ابیها (فارسى، چاپى) سپیده کاشانى. تبلیغات اسلامى، تهران، ۱۳۶۹ ش.۱۱ ص.
۱۵۳-ام‏ابیها (فارسى، چاپى) ف. ه. تهرانى. مکتب الإمام المنتظر u، تهران، ۱۹۷۷ م. وزیرى، ۱۸۲ ص.
۱۵۴-ام‏ابیها (ترکى استانبولى، چاپى) ابراهیم امینى. ترکیه، ۱۹۹۶ م.
۱۵۵-ام‏ابیها (فارسى، چاپى) غزل تاج‏بخش. تهران، ۱۳۵۷ ش. رقعى، ۲۵ ص.
۱۵۶-ام‏ابیها (عربى، چاپى) محمد حمزاوى. ناشر مؤلف، ۱۴۲۰ ق، ۱۹۹۹ م. ۴۸ ص.
۱۵۷-ام‏ابیها صدیقه‏ى کبرى (فارسى، چاپى) اسدالله ناصح.
۱۵۷-ام ابیها فى صحاح المسلمین و مسانیدهم(عربى، چاپى)حسین محمد على فاضلى.دار المرشد، بیروت، لبنان، ۱۴۲۲ ق.وزیرى، ۳۴۳ ص.
۱۵۸-ام‏ابیها مادر نمونه‏ى اسلام (فارسى، چاپى)غلامعلى رحیمیان. امیر، قم، ۱۳۵۴ ش. جیبى، ۲۲۷ ص.
۱۵۹-اما دخترم فاطمه...! (فارسى، چاپى) ب، ام‏نرجس. انتشارات دلیل، قم، ۱۳۷۹ ش. رقعى، ۱۲۸ ص.
۱۶۰-امتزاج نور (فارسى، چاپى) زهرا بنیانیان. سازمان تحقیقات خودکفائى بسیج، تهران، ۱۳۷۶ ش. پالتوئى، ۵۲ ص.
۱۶۱-ام‏الحسنین بنت أکرم رسول، السیده فاطمه الزهراء البتول (عربى، چاپى) احمد عبدالمنعم عبدالسلام حلوانى. مطبعه الأمانه، قاهره، ۱۹۶۹ م. رقعى، ۱۰۳ ص.
۱۶۲- ام‏الشهداء فاطمه بنت محمد (عربى، چاپى) مهدى عبدالحسین. مکتبه العلمین، نجف، ۱۳۸۷ ق.
۱۶۳-الانتصار، دفاعاً عن الصدیقه الشهیده فاطمه الزهراء (عربى، چاپى)على کورانى عاملى.دارالسیره، بیروت، لبنان، ۱۴۲۲ ق.وزیرى، ۵۰۸ ص.
۱۶۳-إنتصار الشیعه فى رد إبن‏تیمیه (اردو، چاپى) حکیم احمد شاه. راولپندى، انجمن امامیه اثناعشریه. ۳۵ ص.
۱۶۴-انساب الرسول و اولاد البتول (عربى، چاپى) عبیدالله بن موسى بن احمد بن محمد اعرج، ۳۷۵ ق.
۱۶۵-انسیه‏ى حوراء (فارسى، چاپى) محمدتقى ژولیده نیشابورى. پیام حق، تهران، ۱۳۶۹ ش. جیبى، ۹۲ ص. چاپ دوم: ۱۰۳ ص.
۱۶۶-انوار حدیث کساء (سندى، چاپى) سید اسد عالم نقوى. انتشارات انصاریان، قم، ۲۰۰۰ م. رقعى، ۹۴ ص.
۱۶۷-انوار حسینى (فارسى، خطى) محمدباقر بن محمدتقى مجلسى. ترجمه: محمدحسین غلام.
۱۶۸-انوار حق مسئله‏ى فدک (اردو، چاپى) سید محمد عارف نقوى، ۱۹۸۸ م. اسلامیه مشن، لاهور، ۱۹۸۳ م. ۱۱۹ ص.
۱۶۹-انوار عصمت (فارسى، چاپى) حسین مظاهرى.
۱۷۰-الأنوار اللامعه فى تواریخ سیدتنا الصدیقه فاطمه (عربى، خطى) محمدرضا طبسى نجفى (۱۳۲۴- ۱۴۰۵ ق).
۱۷۱-أنوار الولاء فى مآتم الزهراء (عربى، چاپى) سید احمد حکیم. انتشارات فیروزآبادى، قم، ۱۴۱۹ ق، ۱۹۹۸ م. وزیرى، ۲۳۰ ص.
۱۷۲-أنوار الهدایه فى مبحث فدک و القرطاس و دفع بعض شبهات الناس (عربى، خطى)
محمدانور بن نورالدین محمد اکبرآبادى هندى (۱۱۹۲ ق).
۱۷۳-إنها فاطمه الزهراء (عربى، چاپى) محمد عبده یمانى. چاپ اول: دارالمنار، دمشق، مؤسسه علوم القران، لندن، ۱۴۱۶ ق. چاپ دوم: دارالمورخ العربى، بیروت، ۱۴۲۲ ق. وزیرى، ۳۶۰ ص.
۱۷۴-انّى فاطمه (عربى، چاپى)لبنان، ۱۴۲۲ ق.پالتویى، ۴۵ ص.
۱۷۵-اهل بیت در حدیث کساء (فارسى، چاپى) حسین استادولى. مرکز فرهنگى انتشاراتى شبر، تهران، ۱۳۷۷ ش. رقعى، ۸۰ ص. کارنامه نشر ۱۳۷۷ ش: ص ۱۱۰، شماره‏ى ۱۶۷۳.
۱۷۶-اهلبیتون آناسى حضرت فاطمه یاسین نورى اوزترک. (ترکى استانبولى، چاپى) نشر حوریه، استانبول، ۱۹۹۵ م. رقعى، ۳۲ ص.
۱۷۷-ایسلامین بیوک خانیمى، صدیقه طاهره (ترکى آذرى، چاپى) عبدالرحیم عقیقى بخشایشى. مترجم: واقف آذربایجانى. چاپ اول: باکو، نشر الهدى، ۱۹۹۶ م ، ۲۲۸ ص.
۱۷۸-با شخصیت‏ترین بانوى جهان (فارسى، چاپى) ناصر مکارم شیرازى. انجمن محبان الفاطمه (سلام الله علیها)، مشهد، ۱۳۶۳ ش، ۱۴۰۵ ق. رقعى، ۶۰ ص.
۱۷۹-بانوى آفتاب (فارسى، چاپى) نسترن قدرتى انتشارات آستان قدس رضوى، مشهد، ۱۳۷۹ ش رقعى، ۸۰ ص
۱۸۰- بانوى اسلام (فارسى، چاپى) سید مفید ملتجى خلخالى (حدود ۱۳۵۰ ق). ترجمه‏ى فارسى کتاب «المرأه المسلمه» است.
۱۸۱- بانوى اول صدیقه‏ى کبرى فاطمه زهرا (سلام الله علیها) جواد نعیمى. (فارسى، چاپى) سازمان تبلیغات اسلامى، تهران، ۱۳۷۰ ش. وزیرى، ۱۵۶ ص.
۱۸۲- بانوى بانوان حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)مؤسسه‏ى در راه حق. (فارسى، چاپى) رقعى، ۴۸ ص.
۱۸۳- بانوى بانوان حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) (فارسى، چاپى) سید ابوالفضل موسوى گرمارودى.نشر الهادى، قم ۱۴۱۸ ق، ۱۳۷۶ ش. رقعى، ۱۸۹ ص.
۱۸۴- بانوى بهشت (فارسى، چاپى)سید عبدالحسین شرف‏الدین ترجمه: خدیجه مصطفوى نشر زکیه، مشهد، ۱۳۷۸ ش. ۸۲ ص
۱۸۵- بانوى نمونه‏ى اسلام فاطمه زهرا (سلام الله علیها) (فارسى، چاپى) ابراهیم امینى. انتشارات سودمند، تهران، ۱۳۴۹ ش. جیبى، ۲۸۹ ص.
۱۸۶- بأی ذنب قتلت (فارسى، چاپى)ناصر شهیدى، روح اللَّه گائینى.ناشر: مؤلف، قم، ۱۳۸۱ ش.جیبى، ۹۶ ص.
۱۸۷- البلاغه الفاطمیه من الدوحه المحمدیه (عربى، چاپى) سید جاسم بن حسن شبر. نجف، ۱۹۵۱ م. جیبى، ۲۰ ص.
۱۸۸- پاره‏ى پیامبر، ج ۱- ۷ (فارسى، چاپى) عبدالکریم بى‏آزار شیرازى. دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، ۱۳۷۵ ش.
۱۸۹- پژوهشى در مصحف فاطمه (فارسى، خطى) عبدالله امینى. (فارسى، چاپى) محمد واصف. قم، ۱۳۷۵ ش. جیبى، ۲۰۰ ص.
۱۹۰- پیرامون عصمت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) (فارسى، چاپى)حسن حسن‏زاده آملى.چاپ مرجان، آمل، ۱۳۸۰ ش.رقعى، ۴۴ ص.
۱۹۱-ترجمه‏ى حدیث کساء (فارسى، چاپى) بدایع نگار خراسانى. عنوان دیگر این کتاب «کسائیه منظوم» است.
۱۹۲- ترجمه حدیث کساء (اردو، چاپى) سید زوار حسین میرزاپورى. چاپ دهلى.
۱۹۳- ترجمه‏ى حدیث کساء منظوم (اردو، چاپى) سید قمرعباس رضوى قمى.
انجمن هاشمیه، حیدرآباد. ۱۶ ص.
۱۹۴- وفات شافعه‏ى روز جزا حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) (فارسى، چاپى) مؤلف:؟ تهران، ۱۳۲۶ ش. جیبى، ۳۱ ص. ۱۹۵
۱۹۵- ترجمه‏ى خبر عروسى حضرت على و فاطمه زهرا ۸ (فارسى، خطى) نسخه‏ى خطى کتابخانه‏ى مرکزى دانشگاه تهران.
۱۹۶- ترجمه‏ى صحیفه الزهراء (اردو، خطى) ترجمه: سید ذى‏شأن حیدر جوادى اله‏آبادى، ۱۳۷۹ ش.
۱۹۷- ترجمه‏ى عوالم، جلد حضرت زهرا (فارسى، خطى) عبدالله بن نورالله بحرانى اصفهانى. ترجمه: حسن بن ابراهیم بن عبدالغفور یزدى (قرن ۱۴).
۱۹۸- ترجمه‏ى فاطمه الزهراء قدوه و اسوه (فارسى، خطى) سید محمدتقى مدرسى. ترجمه: سید محسن سعیدزاده.
۱۹۹- ترجمه‏ى فاطمه الزهراء من تاریخ مدینه دمشق (عربى، خطى) ابن‏عساکر.
۲۰۰- ترجمه‏ى فاطمه الزهراء من المهد الى اللحد (فارسى، خطى) سید محمدکاظم قزوینى. ترجمه: محمدرضا انصارى.
۲۰۱- ترجمه فص حکمه عصمتیه فى کلمه فاطمیه (فارسى، چاپى) حسن حسن‏زاده آملى. ترجمه: محمدحسین ناصحى. انتشارات سروش، سازمان تحقیقات بسیج، تهران، ۱۳۷۶ ش. رحلى، ۵۶ ص.
۲۰۲- ترجمه‏ى منظوم حدیث شریف کساء (فارسى، چاپى) على‏اکبر پیروى. ۱۳۹۷ ق. وزیرى، ۴۸ ص.
۲۰۳- ترجمه و تحشیه‏ى حدیث کساء (فارسى، چاپى) على خیابانى. چاپ تبریز، ۱۳۵۹ ش.
۲۰۴- ترجمه‏ى وفاه الزهراء (فارسى، چاپى) سید عبدالرزاق موسوى مقرم. ترجمه: مسعود پاکپور شیرازى. رقعى، ۱۹۳ ص.
۲۰۵- ترکه النبى (عربى، خطى) حماد بن اسحاق بن اسماعیل بن حماد بن زید (متوفاى حدود ۶۳۵).
نسخه‏ى خطى کتابخانه‏ى ظاهریه دمشق: شماره‏ى ۵۴.
۲۰۶- تزویج سیده النساء فاطمه الزهراء (فارسى، خطى) محمدباقر بن محمدتقى مجلسى. تدوین: محمد روحانى على‏آبادى.
۲۰۷- انجمه الأحزان و البلایا، وفاه فاطمه الزهراء(عربى، خطى) مندیل بن على بحرانى اوالى. مستدرک الذریعه (طباطبائى): شماره‏ى ۲۸۳۴.
۲۰۸- الجنه العاصمه (فارسى، چاپى) سید محمدحسن میرجهانى اصفهانى (۱۳۱۵- ۱۴۱۳ ق). کتابخانه‏ى صدر، تهران، ۱۳۷۱ ش. وزیرى، ۳۶۱ ص.
۲۰۹- الجنه العاصمه للصوارم القاصمه ، میرجهانی(عربى، چاپى)
سید عبدالکریم بن جواد بن عبدالله جزائرى تسترى (۱۲۱۵ ق).
در این کتاب اثبات کرده که ازدواج با چند تن از فرزندان دخترى حضرت فاطمه علیهاالسلام جایز است.
۲۱۰- جنه المأوى فى أحوال فاطمه الزهراء (فارسى، خطى) محمدعلى برغانى قزوینى (قرن ۱۳).
نسخه‏ى خطى کتابخانه‏ى دانشگاه تهران: شماره‏ى ۶۵۴۲.
۲۱۱- جواب بعض العامه عن إعتراضه على أصحابنا بأنکم ترمون حدیث »نحن الأنبیاء لانورث« بالوضع (عربى، خطى) افضل‏الدین محمد (قرن ۱۱). نسخه‏ى خطى کتابخانه‏ى شیخ محسن جصانى.
۲۱۲- حدیث شریف کساء با ترجمه(فارسى، چاپى)سید ضیاء الدین تنگابنى.نداى کوثر، قم، ۱۳۸۱ ش.نیمه جیبى، ۳۲ ص.
۲۱۳- حدیث شریف کساء (بحر طویل) (فارسى، خطى)قنبر
۲۱۴- حدیث شریف کساء منظوم (عربى، چاپى) شرف‏الدین جعفر بن محمدباقر شوشترى (۱۳۳۵). چاپخانه‏ى صافى، اهواز ۱۳۳۵ ق. جیبى، ۱۷ ص.
۲۱۵- حدیث شریف کسا یا شفیعى مطمئن (فارسى، چاپى) سید جمال‏الدین استرآبادى. موسسه‏ى فرهنگى انتشاراتى معارف، چاپ اول: ۱۳۷۵ ش، چاپ دوم: ۱۳۷۹ ش. رقعى، ۱۵۸ ص.
۲۱۶- حدیث کسا در ادب فارسى (فارسى، خطى)اصغر ارادتى.
۲۱۷- حدیث کسا در کتب معتبر اهل سنت (فارسى، چاپى)تألیف سید مرتضى عسکرى.ترجمه: عزیزاللَّه عطاردى.انتشارات مسجد المهدى‏علیه السلام، تهران.
۲۱۸- حدیث کساء منظوم و ترجمه (اردو، چاپى) سید مرتضى حسین فاضل. ناظم: سید افسر عباس زیدى. چاپ لاهور. ۶۴ ص.
۲۱۹- حدیث مجمع الکساء (فارسى، چاپى) آقاخان مازندرانى (متخلص به غافل). چاپ سنگى، میرزا عباس، تهران، ۱۳۰۲ ق. جیبى، ۹۵ ص.
۲۲۰- حور در آتش (فارسى، چاپى)سید مسعود پور سید آقایى.نشر حضور، قم، ۱۳۸۱ ش.رقعى، ۱۷۵ ص.
۲۲۱- حیاه الزهراء (اسپانیایى، چاپى)خضراوى. مترجم:؟ برزیل، ۱۴۱۷ ق.
۲۲۲- حیاه الزهراء (پرتغالى، چاپى) خضراوى. مترجم:؟ برزیل، ۱۴۱۷ ق.
۲۲۳- حیاه السیده فاطمه الزهراء(عربى، چاپى)سید جعفر شهیدى.ترجمه: ریاض اخرس.دار الهادى، بیروت، ۱۴۲۲ ق.وزیرى، ۳۲۶ ص.
حیاه سیده النساء فاطمه الزهراء (عربى، چاپى)باقر شریف قرشى.مکتبه الامام الحسین‏علیه السلام العامه وزیرى، ۴۰۵ ص
۲۲۴- خطابه‏ى بزرگ بانوى اسلام (فارسى، چاپى) ناشر: مؤلف. عبد رضى ربانى. جیبى، ۹۶ ص.
۲۲۵- خطابه‏ى فاطمه زهرا ۳ (فارسى، چاپى) خلیل کمره‏اى (۱۳۱۷- ۱۴۰۵ ق). چاپ اول: کتابخانه‏ى سقراط، تهران، ۱۳۶۷ ق. وزیرى، ۱۳۳ ص.
‏ ۲۲۶- خطبه‏ى منظومه‏ى حضرت زهرا۳ (فارسى، خطى) سید رضا آل‏یاسین.
۲۲۷-خلفیات کتاب مأساه الزهرا ۲- ۱ (عربى، چاپى) سید جعفر مرتضى عاملى. وزیرى، ج ۱، ۳۲۰ ص.
۲۲۸- الداهیه الحاطمه على من أخرج عن أهل البیت فاطمه (عربى، چاپى) حیدر على فیض‏آبادى هندى حنفى. چاپ هند، ۱۲۷۵ ق. الثقافه الإسلامیه فى الهند: ص ۲۱۹. دراسه عن حیاه فاطمه الزهراء
۲۲۹- دراسه لنسخه مخطوطه من کتاب «فضائل فاطمه الزهراء» ابن‏هشام محمدجعفر بن محمدکاظم دانش‏پور. (عربى، خطى) دانشکده‏ى الهیات دانشگاه تهران، ۱۳۵۸ ش.
۲۳۰- الدره البیضاء فى أحوال فاطمه الزهراء (عربى، خطى) سید جمال‏الدین محمد بن حسین یزدى حائرى.
۲۳۱- الدره البیضاء فى تاریخ سیده النساء فاطمه الزهراء (عربى، خطى) نجم‏الدین جعفر عسکرى تهرانى (۱۳۱۳- ۱۳۹۵ ق).
۲۳۲- ذخیره العقبى فى مثالب أعداء فاطمه الزهراء (عربى، خطى) عباس بن محمدرضا قمى (۱۲۹۴- ۱۳۵۹ ق). (فارسى، چاپى) پژوهشکده‏ى باقرالعلوم. رقعى، ۳۰ ص.
۲۳۳- رساله‏ى لوح حضرت فاطمه (فارسى، چاپى) سید عزیزالله امامت کاشانى. کاشان. جیبى، ۴۰ ص.
۲۳۴- رساله مکیه فى تفضیل الزهراء (عربى، چاپى) سید کاظم بن قاسم حسینى رشتى (۱۲۵۹ ق). چاپ تبریز، ۱۲۷۷ ق.
۲۳۵- رنجهاى زهرا (فارسى، چاپى) مؤلف سید جعفر مرتضى عاملى. مترجم: محمد سپهرى. (فارسى، خطى)
-------------------------------------------------------------------
[۱] - فاطمه در آئینه ی کتاب (با اندکی تغییرات.)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
06-05-2010, 12:18
ازمیان شعله ها

قسمت ۱

من فاطمه ام اینجا مکّه است، و امروز بیستم جمادى الثانیه، و پنجمین سال بعثت پدرم پیامبر.
این روزها مادرم احساس دیگرى دارد، و این منم که مرتّب او را دلدارى مى دهم، که نُه ماه است با او هم راز و هم سخنم.
پدر عزیزم- که از اعماق جان یکدیگر را دوست مى دارمى- روزى وارد خانه شد. مادرم را دید که در اطاق تنهایى با کسى هم صحبت است که گویى با رفیق دیرین خود سخن مى گوید. با تعجب پرسید:
با که سخن مى گفتى؟
مادرم گفت: با کودک همراهم. به راستى عجب مادرى دارم من.
امروز که از درد زایمان به خود مى پیچد فرستاده تا رفقاى قدیمش، زنان قریش نزد او بیایند. و لى همه او را رد کرده و خواستند عقده ى ازدواجش با پدرم را این گونه انتقام بگیرند و هیچ یک به یارى نیامدند. و لى نمى دانستند که آنها لیاقت ندارند. من پاک و مطهرّم و آنها آلوده به هزاران ناپاکى. من موحّد و مؤمنه ام و آنها مشرک و بت پرست. نه، هرگز دستشان به من نخواهد رسید.
قابله هاى من باید از بهشت بیایند و شستشوى من با آب کوثر باشد و قنداقه ام از بهترین و پاکیزه ترین لباس هاى بهشت. و این مادرم بود که اکنون درد زایمان را با درد تنهایى مى چشید. به راستى حقّ اوست که مادر من باشد و نه تنها همین، بلکه مادر یازده امام و تنها همسر پیامبر اسلام! آخر تا او بود پدرم با دیگرى ازدواج نکرد. و امروز مادرم از شوق دیدار من در پوست خود نمى گنجد. نُه ماه انتظار و اکنون لحظه ى دیدار! مى خواهد ببیند دختر نُه ماهه اش که این قدر شیرین سخن مى گفته چه سیمایى دارد، و سپس امانت نُه ماهه ى نبوّت را به نبىّ خدا باز پس دهد.
بیشتر از مادرم پدرم پیامبر در انتظارم است. پدرم که من جان و دل او هستم پاره ى جگر او هستم و سوره ى کوثر قرآن و همسر جانشین او.
آرى، امروز فرارسیده که من بهشتى پا به عرصه ى زمین بگذارم و بشوم «انسیه ى حوراء». لحظات مى گذشت و هر لحظه به قدر یک سال، که ناگهان:
چهار زن بهشتى ساره (همسر حضرت ابراهیم علیه السلام)، آسیه (همسر فرعون)، کُلثُم (خواهر حضرت موسى علیه السلام) و مریم (مادر حضرت عیسى علیه السلام) از بهشت آمدند و نزد مادرم نشسته به او سلام دادند و خود را معرّفى کردند.
لحظه ى دیدار فرارسیده و عالم منتظر طلوع زهره ى محمّدى و ستاره ى زهرایى بود، و من مشتاق دیدار پدرم و هم مادرم. پس با یک دنیا شور و شعف، پاک و پاکیزه و به دور از هر پلیدى پا به عرصه ى وجود گذاردم.
براى شستشوى من ده حوریّه از بهشت آمدند که هر کدام طشت و ابریقى از آب کوثر در دست داشتند. یکى از آن چهار زن جلو آمد و مرا با آب کوثر شستشو داد و پارچه ى سفید رنگ خوشبویى به دور من پیچید و پارچه اى دیگر به دور سرم و همه منتظر اوّلین زلال کوثر از چشمه ى دهان من بودند.
من هم ابتدا شهادت به یگانگى پروردگار دادم و سپس به رسالت پدرم و نیز به ولایت شوهر آینده ام على بن ابى طالب علیه السلام. از آن پس رو کردم به قابله هایم و به یک یک آنها با نامشان سلام نمودم.
دیدم که آن چهار زن و آن حوریان و تمامى اهل آسمان به یکدیگر تبریک مى گویند. سپس مرا در آغوش مادرم گذاردند و او مرا شیر داد.
پس اى شیعیان و اى مسلمانان و اى جهانیان:
«إعلموا أنّى فاطمه و أبى محمد».
(بدانید من فاطمه ام و پدرم محمّد است).

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
06-05-2010, 12:19
قسمت ۲

من زهرایم، اینجا خانه ى پدرم در مکّه است، و سال هاى دهم بعثت.
دخترى پنج ساله ام و یک دنیا مهر و عاطفه نسبت به پدر و مادرم.
هر روزه پدرم از خانه بیرون مى رود و به تبلیغ مردم مکّه مى پردازد. آیات قرآن مى خواند و آنها را دعوت به اسلام مى نماید.
چه بگویم که هر روز او را به نوعى آزار مى دهند. یک روز با زبان، یک روز با رفتار و کردار و روزى با سنگ و چوب و خارهاى بیابان. و قتى او برمى گردد پاهایش را با اشک هایم شستشو مى دهم. او را در آغوش مى گیرم و او هم مرا، و این براى پدرم به همه چیز مى آرزد. هر روز که من با دست هاى کوچکم خون هاى پاى او را- که از سنگ هاى مشرکین گلگون شده- مى شویم جانى تازه مى گیرد و با هر «بابا» که مى گویم آثار شادى در چهره اش نمایان مى شود.
آن قدر دور او مى گردم و او را مى بوسم و شیرین زبانى مى کنم که پدرم تمام غم هایش را فراموش مى کند و با هر لبخند من قلبش یک دنیا شادى مى شود، و فردایش منتظر شیرین زبانى ها و عاطفه هاى من است. و لى پدرم که دست بردار نبود. همچنان مى رفت و آیات الهى را براى مردم مى خواند و همگان را به توحید و اسلام دعوت مى نمود و هر روز عدّه اى ایمان مى آوردند.
مشرکین مکّه دیگر از دست پدرم به ستوه آمده بودند. مرتّب نقشه اى مى کشیدند تا بلکه جلو پیشرفت پدرم را بگیرند. براى همین در همین سال ها دشمنان اسلام، پدرم و جمعى دیگر از بنى هاشم را در درّه اى به نام «شعب أبى طالب» زندانى کردند و ملاقاتشان را با همگان ممنوع. این زندانى حدود دو سال به طول انجامید و من نیز در این مدت همراه با پدرم و دیگران با هزاران مرارت و سختى روزگار گذراندیم. و لى چه غم دارد پدرم با این همه سختى و دشمنى. پدرم که مادر خود را سیر ندیده و در کودکى یتیم او شده است و اکنون دخترى دارد که در پنج سالگى براى مادرى مى کند و او را «امّ أبیها» لقب داده است.
مادرم هم همین طور. او که در شهر خود غریب بود، هم دخترش بودم و هم یار و تسلاّى خاطرش. صبح و شام با یکدیگر بودیم و در پنج سال زندگى من به قدر پنجاه سال با هم مأنوس. با یکدیگر نماز مى خواندیم. قرآن تلاوت مى نمودیم و به نیایش مى نشستیم.
روزهاى خوش کم کم رو به پایان آمد و مادرم به بستر بیمارى افتاد. بیمارى که دیگر او را رها نکرد و بستر که هیچگاه آن را جمع ننمود، و روز به روز تحلیل مى رفت. تا اینکه آن روز غم بار فرارسید و مادرم فهمید که دیگر باید این همه انس و الفت را براى همیشه وداع گوید. گرچه من آن زمان پنج سال داشتم ولى همه ى اینها را خوب مى دانستم. مادرم زمانى بود که ثروتش را شتران حمل مى نمودند و پادشاهان جواهراتش را براى جشن هایشان به عاریه مى بردند و همین مادرم بود که در سرزمین حجاز تمام تجّار و ثروتمدان خاضع او بودند. و امروز که وقت رفتنش از این دنیاست فقط پدرم را مى بینم که بر بالینش نشسته و به وصیّتهایش گوش مى دهد و این براى مادرم به همه ى عالم مى ارزد و پدرم هم بهتر از همه او را مى شناسد. ناگهان:
مادرم از وصیت بازایستاد و رو به پدرم گفت: وصیّتى دارم که مى خواهم به فاطمه بگویم و او به شما بگوید.
سپس آرام با من نجوا نمود:
من براى قبر خود کفن ندارم و پول این را هم نداشتم که کفن بخرم و هم از عذاب قیامت مى ترسم. پس از من به پدرت بگو مرا در عباى خود کفن نماید. و من بودم و اشک هاى پنج سالگى و زار گریه از این کلام مادر. و لى پدرم آمد و خطاب به مادرم فرمود: هم اکنون جبرئیل نازل شد و از سوى خدا چنین وحى آورد: سلام ما را به خدیجه برسان و بگو کفن خدیجه از سوى خود ماست!
آرى، اینگونه مادرم مرا با پدرم تنها گذارد و رفت. من گرچه «معصومه» بودم و مادر یازده امام ولى هرچه بود طفلى پنج ساله بودم که در خانه ى تنهایى یتیم مادر شده بودم.
هرازگاه سراغ مادرم را مى گرفتم. یک بار که خیلى بى تابى نمودم جبرئیل از طرف خداوند مرا سلام آورد و تسکینم داد.
از تن غم انگیزتر حال پدرم بود. شب و روز براى همسرش اشک مى ریخت. به یاد او و یادآورى وفاى او.. گویى غم به یک باره به من و پدرم روى آورده بود.
در همان سال بود که عموى پدرم حضرت ابوطالب علیه السلام، تنها مدافع و پشتیبان او هم از دنیا رفت و آن سال شد براى پدرم «عام الحزن»، سال غم و اندوه و مکّه شهر غربت و تنهایى.
تنها من مانده بودم با وظیفه اى سخت نسبت به پدرم پیامبر. باید کار پدرش عبداللّه و مادرش آمنه و پدربزرگش عبدالمطلب و عمویش ابوطالب و همسرش و مادرم خدیجه را یک جا و یک تنه انجام مى دادم. امّا هر چه بود پدرم دیگر کسى را نداشت که همچون عمویش ابوطالب در میان کفّار از او دفاع کند و پشتیبانش شود.
مشرکین هم روز به روز جرىّ تر شده تا بالاخره نقشه ى قتل پدرم را کشیدند، ولى جبرئیل آمد و خبر از توطئه ى آنان داد و پدرم شبانه و پس از سیزده سال نبوّت در مکّه به مدینه هجرت نمود و یا بهتر بگویم گریخت.
من هم که طاقت دورى پدرم را نداشتم، همراه با فاطمه بنت اسد- که مادرى دوّم براى پدرم بود- و چند بانوى دیگر به سرپرستى على ابن ابى طالب فرزند همان ابوطالب و همین فاطمه بنت اسد به سوى پدرم شتافتیم و با سختى هاى بسیار به مدینه رسیدیم و در آنجا پدرم از دیدار من و من از او جانى تازه گرفتیم.
بعد از ما هم عدّه اى دیگر آمدند و ما در مدینه لقب «مهاجرین» گرفتیم و یاران مدینه اى پدرم پیامبر صَلَّى اللَّه علیه و آله لقب «انصار».

نرگس منتظر
06-05-2010, 13:38
http://www.upload.tazkereh.ir/images/83516345752918191365.jpg



http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/ggwqz5fh5zyainmo2hg4.gifمعناي نام "زهرا"http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/ggwqz5fh5zyainmo2hg4.gif

از امام باقر عليه السلام پرسيدند كه چرا حضرت فاطمه عليهاالسلام را زهرا ناميدند؟
فرمود:
"برای آن كه خدای تعالی آن حضرت را از پرتو عظمت خود آفريد و چون تابيد تمام آسمان‌ها و زمين را به نور خود روشن كرد و چشم فرشتگان خيره گشت و برای خدا به سجده افتادند و عرض كردند:

ای خدا و ای مولای ما اين چه نوری است؟

خدا به ايشان وحی كرد، اين قسمتی از نور من است كه در آسمان خود جا داده‌ام و آن را از عظمت خويش آفريده‌ام،

آن نور را از صلب پيامبری از پيامبرانم بيرون آوردم و آن پيامبر را بر تمام انبياء برتری دادم و از همان نور، امامانی را به وجود می آورم كه قيام به امر كرده و به حقانيت من هدايت می كنند و پس از پايان گرفتن وحی، آنان را جانشينان خود در زمين قرار می دهم.


http://www.upload.tazkereh.ir/images/18714093997760600201.jpg

نرگس منتظر
06-05-2010, 16:05
« السلام علیک يا فاطمه الزهرا (س) »

http://www.upload.tazkereh.ir/images/52238397441981733714.gif


يا مولاتی يا فاطمةُ أغيثينی

ای مولای من ؛ يا فاطمه به فرياد من برس !

http://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gif


تا زخمهای کهنه دل را دوا کنم
با ذکر نام پاک تو ذکر خدا کنم

يافاطمه به سجده بگويم به صد نفس
مولای من تويی و به حاجت صدا کنم

تا پا نهم به خاک مدينه به ياد تو
خاکش ز بهر چشم ترم توتيا کنم

چون آن ضريح گمشده پيدا نمی کنم
اندر کنار قبر نبی عقده وا کنم

من عهد بسته ام که بميرم ز داغ تو
عهدی دگر کنم که به عهدم وفا کنم

غمهای آسمان که هجوم آورد به دل
رفع غم گران به حديث کساء‌ کنم

مهدی کجاست تا که به امر ولايتش
سرهای دشمنان تو از تن جدا کنم


http://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
06-05-2010, 19:21
http://upload.tazkereh.ir/images/22010993591453983257.gif

اهمیت تسبیح حضرت فاطمه‌ الزهرا (س)


حضرت فاطمه زهرا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87_%D8%B2%D9%87%D8%B1% D8%A7) (س) در خانه علی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%DB%8C) بسیار کار می‌کرد و زحمت زیادی را متحمل می‌شد. روزی علی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%84%DB%8C) به پیامبر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF) عرض کرد: «یا رسول الله، دخترت فاطمه آن قدر با مشک برای منزل آب آورده، گندم و جو دستاس کرده، خانه را نظافت کرده و زیر دیگ را هیزم افروخته که صدمات شدیدی بر او وارد شده. اگر ممکن است خدمتکاری برای او بفرستید.» پیامبر در پاسخ فرمود:«من چیزی به شما می‌آموزم که از خدمتکار بهتر باشد: پیش از خواب، ۳۳ بار تسبیح و ۳۳ بار تحمید و ۳۴ بار تکبیر بگویید.»
تسبیحات فاطمه (س) یا تسبیحات حضرت زهرا (س) ذکری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B0%DA%A9%D8%B1) است که شیعیان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%DB%8C%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D9%86) معمولا پس از هریک از نمازهای یومیه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C_%DB%8C% D9%88%D9%85%DB%8C%D9%87) می‌گویند.
تسبیح حضرت فاطمه زهرا (س) مشتمل بر سه جمله است و آنها عبارت‏اند از: سیر در عالم ملکوت
«اللّهُ اَکْبَرُ» ۳۴ بار.
«اَلْحَمْدُ لِلّهِ» ۳۳ بار.
«سُبْحانَ اللّهِ» ۳۳ بار.
اگر به آیات قرآن از این زاویه توجه شود به خوبی روشن می گردد که مساله تسبیح نه تنها یک زمزمه و یا دعا و ورد تاثیرگذار بلکه یک بینش و نگرش اساسی در ساخت انسان کامل است. تسبیح در بینش قرآنی مقامی از مقامات و حالتی از حالت انسانی است. تسبیح‌گر کسی است که به مقامی دست یافته است که بیرون از مدار ماده است و اندیشه معنایی و فراماده در او آن چنان تقویت شده است که جز معنا نمی‌بیند و نمی اندیشد. از این روست که در آیات معراجی همواره سخن از تسبیح است و عالم عقول نیز عالم اهل تسبیح شمرده شده است. تسبیح یکی از مقامات انسان کامل است که به عالم عقول دست یافته و هم‌نشین فرشتگان و اهالی آن عالم شده است. هر چند که انسان کامل موجودی است که از این عالم فراتر می‌رود و به برتر از آن عالم می‌پرد ولی بی گذر از عالم معنا و عالم عقول دست یافتن به عالم برتر برای انسان شدنی نیست. از این روست که هر انسان کاملی که به کمال انسانیت رسیده و مصداق تام و کامل آن شده است از عالم معنا و تسبیح عبور کرده است. با این همه عالم عقول عالمی است که دست‌یابی به آن برای همگان مقدور نیست هر چند که همگان به جهت وجود عناصری از آن عالم به آن سو گرایش داشته و خواهان حضور در آن می‌باشند و هر گاه خود را از آن دور می‌یابند دچار جنون و دیوانگی شده و از حالت طبیعی خارج می‌شوند.
در آیات قرآنی از انسان ها خواسته می‌شود تا در زمان‌های مختلف و یا زمان خاص و ویژه‌ای به عالم معنا و عقول توجه یابند. ( انسان آیه ۲۶ و فصلت آیه ۳۸ و آل عمران آیه ۴۱ و آیات دیگر) جهانی که از آن فرشتگان است و از آن به عالم علوی و مینوی یاد می‌شود. برای این که انسان آمادگی لازم برای دست‌یابی و ارتباط با آن عالم را در خود ایجاد و تقویت کند، به مساله تسبیح‌گویی به اشکال مختلف اشاره می شود. از این رو تسبیح زبانی و قلبی و ظاهری و باطنی از آن دسته مسایلی است که قرآن بدان اشاره می کند؛ زیرا آموزه های قرآنی برای رسیدن انسان به کمال مطلق فرو فرستاده شده است و هر گزاره و آموزه‌ای برای رهایی از بندی از بندهای مادی و راه و ابزاری برای دست‌یابی به مقامی از مقامات اسمایی انسان است که خداوند به صورت یک ظرفیت و توان در وی سرشته است.
تسبیح در آموزه های قرآنی به معنای تنزیه خدا از هر عیب و نقصی است. در این مقام شخص هر گونه نقصی را از خدا سلب کرده و به تقدیس و تنزیه خدا می‌پردازد. در تسبیح امور به چیزی تشبیه و همانند نمی‌شود تا ذهن و روح آلوده به مساله همانندی گردد و مشوش شود. از این روست که شخص صفات سلبی را به جای صفات اثباتی به خدا نسبت می دهد و می گوید که او ناشنوا و نابینا نیست به جای آنه بگوید که خداوند بینا و شنواست. این گونه است که خداوند را از هر گونه شریک و فرزند و یا هر صفتی که سزاوار ذات پاک او نیست مبرا و منزه بر می شمارد. اهل تسبیح که خود را همانند اهل عقول می‌کنند با شتاب تمام در جهانی سیر می‌کنند که بندگی محض است و شناکنان در هستی معنوی محض حرکت می کنند.( لسان العرب ج ۶ ص ۳۹۲)


http://upload.tazkereh.ir/images/22010993591453983257.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
06-05-2010, 20:20
http://upload.tazkereh.ir/images/49899725205622164111.gif



اهمیت و ارزش تسبیح

در اهمیت تسبیح می توان به آثار آن توجه داد با این همه می توان به اموری در قرآن اشاره کرد که خود بیان گر ارزش و اهمیت تسبیح در آموزه های قرآنی است. در مساله معراج و اسرای پیامبر، آغاز سیر و معراج با تسبیح است. افزون بر آن تسبیح خداوند از جانب مومنان به عنوان هدفی برای بعثت پیامبر (ص) مطرح می شود و خداوند در آیه ۸ و ۹ سوره فتح در این باره می فرماید: انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا لتومنوا بالله و رسوله و تعزروه و توقروه و تسبحوه بکره و اصیلا؛ ما تو را به عنوان گواه و مژده دهنده و ترساننده فرستادیم تا مومنان به خدا و رسولش ایمان آورده و خدا را بامدادان و شامگاهان تسبیح کرده و دین را یاری داده و بزرگ و گرامی دارید.
در ارزش و اهمیت تسبیح و مقام بزرگ آن همین بس که موسی (ع) آن را به عنوان هدفی برای خویش از خدا درخواست می کند تا بتواند در فرصت های مناسب در این مقام قرار گیرد و به تسبیح گویی خداوند بپردازد.(طه آیه ۲۵ و ۳۳) چنان که تسبیح گویی یونس در درون نهنگ موجب شد تا پس از چهل شبانه روز اسارت در ظلمات از آن رهایی یابد و به مقام خویش بازگردد. ( انبیاء آیه ۸۷) هم چنین زکریا قومش را بدان ترغیب و تشویق نماید( مریم آیه ۷ تا ۱۱) و یا خداوند مومنان را بدان تشویق کند تا به یاری تسبیح از ظلمات مادیت و آثار و پیامدهای آن رهایی یابند.(احزاب آیه ۴۲ و ۴۳)


http://upload.tazkereh.ir/images/51818330557320122546.gif

خادمه زینب کبری(س)
06-05-2010, 21:06
parandeh2گل رزparandeh2گل رزparandeh2گل رزparandeh2


حضرت زهرا سلام الله علیهما:

نَحْنُ وَسيلَتُهُ فىخَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فىغَيْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَةُ أنْبيائِهِ .ما اهل بيت پيامبر، وسيله ارتباط خداوند با خلق او هستيم، ما برگزيدگان پاك و مقدّس پروردگارمى باشيم، ما حجّت و راهنما خواهيم بود و ما وارثان پيامبران الهى هستيم

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
06-05-2010, 22:11
http://upload.tazkereh.ir/images/82854274495848523595.gif

آثار تسبیح و سیاحت در عالم معنویت

فرشتگان خود را اهل تسبیح و تقدیس بر می شمارند و از این که آدم را برای مقام خلافت برگزیده است اعتراض می کنند که انسان نمی تواند به این مقام دست یابد و اهل تسبیح باشد. در داستان آفرینش انسان و آدم این مساله از آن جا مطرح می شود که آدمی از خاک آفریده می شود و عنصر ماده موجب می‌شود تا آفریده از آن نتواند تسبیح گر خداوند باشد و به تقدیس وی بپردازد. از این رو خداوند به آنان می فرماید که انسان به جهت تعلیم اسمایی می تواند افزون بر مقام تسبیح به مقام تشبیه نیز دست یابد و نقش خلافت الهی را در هستی ایفا کند. این مقام تشبیه به تنهایی برای خلافت الهی کفایت نمی کند ، زیرا موجب می شود تا تشبیه گر در دام الوهیت و ربوبیت بیافتد و خود را برتر یابد؛ از این روست که تسبیح و تشبیه به کمک یک دیگر می تواند کمال انسانیت را بنماید و مقام خلافت وی را بازتاباند.


http://upload.tazkereh.ir/images/82854274495848523595.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
07-05-2010, 01:53
http://upload.tazkereh.ir/images/98346480317532378642.gif



آثار و کارکردهای تسبیح


برای تسبیح آثار و کارکردهایی در دنیا و آخرت بیان شده است که نشان دهنده ارزش و اهمیت این مساله در آموزه های قرآنی است.
نخستین کارکردی که قرآن برای تسبیح بیان می کند ، تجردگرایی و رسیدن به مقام عقل محض و ورود به عالم مجردات و فرشتگان است. از این رو در آغاز سوره اسراء سخن از تسبیح است و پیامبر با تسبیح الهی سیر و سلوک معراجی خود را آغاز کرد. کسی که می خواهد در آسمان معنویت و عالم مجردات سباحت و شناگری کند می بایست اهل تسبیح باشد و در فکر و اندیشه و عمل آن را در خود تجلی دهد.
رسیدن به مقام رضا و دست یابی به آن نیز به تسبیح خداوندی شدنی است و کسی که می خواهد خشنودی و رضایت الهی را به دست آورد می بایست اهل تسبیح باشد.(طه آیه ۱۲۰)
از کارکردهای دنیایی تسبیح می توان به رهایی و نجات از گرفتاری های روزمره زندگی و درد و رنج هایی است که بدان مبتلا می شود. چنان که حضرت یونس (ع) با ذکر یونسی ( لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین ) توانست از مصیبت و گرفتاری رهایی یابد.( انبیاء آیه ۸۷)
رهایی از غم و اندوه و دلتنگی ها(حجر آیه ۹۷ و ۹۸) نیز با تسبیح گویی خداوند شدنی است (انبیاء آیه ۸۸) چنان که در روایتی پیامبر (ص) به این مساله اشاره می کند( المیزان ج ۱۲ص ۱۹۵) و برخورداری از نورانیت خانه ها به صلح و صفا و آرامش نیز بدان ممکن می شود.(نور آیه ۳۵ و ۳۶)
مصونیت از عذاب اخروی و دنیوی نیز از آثار و کارکردهای تسبیح است که قرآن در آیه ۲۰ تا ۲۸ سوره قلم به آن اشاره می کند.
کسانی که می خواهند دعاها و خواسته های ایشان از سوی خداوند اجابت شود می توانند با بهره گیری از ذکر تسبیح زمینه استجابت دعا را فراهم آورند.. قرآن با بیان داستان یونس به این نکته اشاره می کند که چگونه دعای یونس در بدترین و سخت ترین شرایط اجابت شد در حالی که یونس در آن زمان به جهت عملی که رضایت خداوند در آن نبوده است و خود به ظلم بودن آن اشاره می کند، گرفتار خشم الهی شده بود. بنابراین حتی در بدترین شرایط که امید استجابت وجود ندارد می توان با تسبیح رهایی برای رهایی و حتی جلب محبت و مهر خداوندی با تسبیح گشود چنان که حضرت یونس (ع) چنین کرد و خداوند در همان آیه سوره انبیاء بیان می کند که اگر دیگر مومنان نیز در حالتی مشابه گرفتار شده اند می توانند با تسبیح گویی و اقرار در نزد خداوند از شر خشم الهی در امان مانند و حتی دعا و خواسته ایشان اجابت شود.
در منابع شیعی نسبت به تسبیحات فاطمه زهرا (س) توجه فراوانی شده‌ است و اهمیت آن بسیار زیاد قلمداد می‌شود.


http://upload.tazkereh.ir/images/98346480317532378642.gif

خادمه زینب کبری(س)
07-05-2010, 22:05
... و فاطمه آن چنان بين فشار در و ديوار قرار گرفته که بچه‏اش (که نام آن را محسن گذاشته بودند) سقط شد، صداي زهرا عليهاالسلام بلند شد:

يا ابتاه! يا رسول‏اللَّه هکذا يفعل بحبيبتک و اِبنتک... :

«اي بابا! اي رسول خدا بنگر که اين‏گونه به محبوب دل و دختر تو رفتار مي‏شود...»

از آن پس فاطمه عليهاالسلام بستر شد و پس از چهل روز يا 15 روز بستري شدن، در حالي که 18 سال بيشتر نداشت در راه دفاع از حريم ولايت و رهبري حق، به شهادت رسيد .

بیت الاحزان ص144 / بحار ج 8 ص222

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/2c2vwvo2el7z60w8ph5.gif

خادمه زینب کبری(س)
07-05-2010, 22:07
تمام شمع وجود تو، آب شد مادر!

دعاي نيمه شبت، مستجاب شد مادر!

تو پرپر شد و به خاک افتاد

بهشت آرزوي ما، خراب شد مادر!

شمع که سوزد به قبر پنهانت

علي، کنار مزار تو، آب شد مادر!

شمن که مي‏زدند تو را

دلم به غربتت کباب شد مادر!

مايت از پدرم را گناه دانستند

که کشتن تو در امت، ثواب شد مادر!

اد ناله‏ي مظلوميت دلم سوزد

که چون سلام پدر، بي‏جواب شد مادر!

**

... هنوز مادرت انتظار انتقام میکشد... .

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
08-05-2010, 09:23
http://www.sibtayn.com/fa/images/stories/monasebat/h.zahra/270680_orig1.jpg



تو ستون استحکام عرشی بانو! این‌گونه بر زمین نیفت!





برخیز؛ وگرنه آسمان بر زمین سقوط خواهد کرد. برخیز و چنین رنجور به دیوار تکیه نده که تمام عالم به تو اتکا دارد.
برخیز! همه زخم‌هایت را پنهان کن تا دشمن، آرزوی پیروزی را برای خویش به گور ببرد.
هنوز باید باشى. هنوز اسلام نیازمند خطبه‌های توست. هنوز امیرالمؤمنین علی(ع) (http://www.sibtayn.com/fa/index.php?option=com_content&view=article&id=7856&Itemid=830) انقلاب و غیرت فاطمى تو را پشتوانه خویش می‌خواهد. برخیز و با همین نیمه‌جان مجروح، با همین پیکر زخم‌خورده در کوچه‌های شهر جاری شو.
در تمام خانه‌های خواب برده را با دست‌های عصمت خویش بکوب تا بیدارشان کنى؛ تا تنها ماندن حجت خداوند را بدانند و به پا خیزند، تا پای‌مال شدن وصیت و میراث رسول را سکوت نکنند.
پس از تو غمگین نباید بود.
اکنون که تو رفته‌اى، تمام دردهایت به پایان رسیده‌اند. اینک در جوار پیامبر خاتم نشسته‌ای و بی‌شک، غصه‌هایت را سر بر دامان او از یاد می‌برى. امّا اندوه من از بی‌تو ماندن است...، از تنها شدنِ حقیقت بر روی این خاک پرفریب...، از درد دل‌های تلنباری که پس از تو تنها قلب پرسکوت چاه، یارای شنیدنش را خواهد داشت.
تو را پنهان از چشم‌های بخیل روزگار به خاک سپردم تا حسرت دیدار مزارت تا قیامت، دل‌های گنه‌کارشان را به آتش بکشد. تو را که ناموس حق بوده‌اى، دور از دست‌ها و چشم‌های نامحرم زمین دفن کردم. بگذار همه تا ابد بدانند دختر معصوم رسول خدا (ص) (http://www.sibtayn.com/fa/index.php?option=com_content&view=article&id=8391&Itemid=829)چنان از امت خویش در ستم بود که نخواست هیچ‌کس نشان مزارش را بداند. بگذار این بی‌نشانى، به نشانه اعتراضی ابدی در دل تاریخ جاودانه شود.
اینک من برای روزهای بعد از این غمگینم؛ روزهایی که باید بی‌تو نفس کشید و سکوت کرد و خون دل خورد. من برای این دنیای ستم‌کار و در غفلت غمگینم که از این پس قرار است نشانه‌های خداوند را بر روی زمین، یک به یک بیازارند و بر گمراهی خویش بیفزایند. از این پس اندوه من ابدی‌است؛ تا آن زمان که به تو بپیوندم.
شانه‌ای که پس از تابوت تو خسته و غمگین به خانه بازمی‌گردد، هیچ آرزویی جز ندیدن دنیا ندارد. دیگر دنیا با تمام فراخی‌اش برای من تنگ است؛ وقتی تو را در هیچ جای زمین نمی‌توان سراغ گرفت.
دیگر هیچ‌کس انگار در دنیا نیست؛ وقتی بین ازدحام مردم، بانوی بهشتی من حضور ندارد.
آه بانو! این کلبه محقر با تو فردوس برین بود برای من...، برای من و فرزندانی که دیگر طاقت نگاه‌های سوگوارشان را ندارم.
وقتی که تو بودى، سفره خالی و بی‌رونقمان گوارا بود؛ آنچنان که گویا مائده‌های آسمانی برایمان پهن بود و گرسنگی را کنار این سفره بی‌نان، با شمیم بهشتی تو از یاد می‌بردیم.
بانو! هنوز زمین نیازمندت بود. هنوز گرسنگان مشتاقند که در خانه تو را بکوبند و تو افطار فقیرانه خود و خانواده‌ات را انفاق کنی و با لب‌های روزه‌دار، از خداوند بشنوی که: «وَیُطْعِمُونَ الطّعَامَ عَلَى حُبّهِ مِسْکِیناً وَیَتِیماً وَأَسِیراً».

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
08-05-2010, 09:28
از میان شعله ها

قسمت ۳

من صدّیقه ام، اینجا مدینه است، و سال هاى اوّل و دوّم هجرت پدرم.
اکنون فاطمه اى نه ساله شده ام و پدرم پنجاه و چهار ساله و بازهم براى او مادرى مى کنم.
این روزها همسر جدید پدرم عایشه با زبانش مرا مى آزارد و پدرم که خبردار مى شود چنان او را توبیخ مى کند و مرا تعریف که او پشیمان از گفته اش دیگر دَم نمى زند.
اسلام روز به روز اوج مى گیرد و رفته رفته فراگیرتر مى گردد.
بنا به رسم عرب در همین سنین براى من خواستگاران بیشمارى مى آیند. هر روز خواستگارى جدید با عنوان و ادّعایى جدید. دیگر کسى باقى نمانده که به خواستگارى من نیامده باشد. از اشراف و بزرگان قبایل، از تجّار و ثروتمندان، از...، ولى هم من رضایت نداشتم و هم پدرم، تا اینکه:
روزى پسر عموى پدرم على بن ابى طالب- که جوانى بیست و چهار ساله بود- به خانه ى ما آمد. پس از لحظاتى پدرم نزد من آمد و گفت که على براى خواستگارى تو آمده؟! و من این بار تنها سکوت کردم. پدرم رضایت کامل مرا از این برخورد دریافت و صدا برآورد:
«اللَّه اکبر، سکوت دخترم علامت رضایت اوست.»
از سوى دیگر جبرئیل از طرف خداوند بر پدرم نازل شد و خبر داد:
خداوند عقد فاطمه و على را در آسمان ها جارى نموده و در میان ملکوتیان غوغایى به پاست و بر این پیوند مبارک جشن گرفته اند.
پدرم هم در زمین مراسم عقد ما را برپا نمود و اوّل پایه کلمه ى «اهل بیت» شروع شد.
مهریه ى من چهارصد و هشتاد درهم بود که با فروش زره همسرم تهیّه شد و با همان هم جهاز من خریدارى شد. جهیزیّه ى من هم همان اساس خانه ام بود:
پیراهنى به هفت درهم، چارقدى به چهار درهم، قطیفه ى مشکى بافت خیبر، تخت خوابى بافته از برگ خرما، دو تشک که رویه هاى آن کتان سبز بود یکى را با لیف خرما و دیگرى را با پشم گوسفند پر کرده بودند، چهار بالش که از گیاه بوریا پر شده بود، پرده اى از پشم، یک تخته بوریاى بافت هجر، آسیاى دستى، لَگَنى مسى، مشگى از چرم، قدحى چوبین، کاسه اى گود براى دوشیدن شیر، مشکى براى آب، ابریقى اندوده به زفت، سبویى سبز و چند کوزه ى گلى.
جهاز من همین ها بود، و البتّه مهریّه ى من نه فقط چهارصد و هشتاد درهم. من به عنوان مهریّه با خداى خود عهدها نمودم و قول ها گرفتم.
مثل شفاعت امّت راستین پدرم در قیامت، و خدا هم جاهایى از زمین را مهریّه ام نمود. مثل چهار رود بزرگ: فرات، دجله، نیل، رود بلخ، و یک چهارم زمین.
زمانى از عقدمان گذشته بود که مراسم عروسى ما فرارسید.
شبان هنگام بود. پس از مراسمى مرا سوار بر استر نمودند. سلمان زمام استر را گرفته بود و مردان قریش و صحابه- به رسم محلّى- پشت سر سواره ام و زنان در اطراف و پیشاپیش، شادى کنان و هلهله کنان مرا به خانه ى شویم بردند.
در مراسم عروسیم ملکوتیان نیز زمینى شده بودند. جبرئیل و میکائیل و هزاران فرشته ى دیگر همراه موکب عروسى من بودند. شاید آنها نیز تا به حال چنین مجلسى عروسى ندیده بودند. عروسى با این کیفیت و عروسى که پیراهن شب عروسیش را در راه عروسى به سائل رهگذر مى بخشد!!
اوائل شب بود که پدرم وارد اطاق ما شد و امر نمود همه بیرون بروند و رفتند و من ماندم و شوهرم على و پدرم پیامبر صلى اللَّه علیه و آله. پدرم نگاهى کرد تا دیگر کسى نمانده باشد که دید شبحى کنار اطاق دیده مى شود:
- که هستى؟
- اسمائم.
- مگر نشنیدى گفتم همه بیرون بروند؟
- شنیدم یا رسول اللَّه، ولى من باید امشب نزد فاطمه ات بمانم. من وصیت مادر او خدیجه در لحظه ى وفاتش است.
پدرم تا نام مادرم عزیزم را شنید- که شب عروسیم را ندید- مثل همیشه اشکش جارى شد و من خوب مى دانستم به چه مى گرید.
سپس پدرم دست مرا گرفت و در دست امیرالمؤمنین على گذارد و فرمود:
یا على، خداوند دختر پیامبر را براى تو مبارک گرداند. فاطمه خوب همسرى است و اى فاطمه على نیکو شوهرى است. باشید تا برگردم.
پدرم رفت و پس از اندى بازگشت و بعد از مراسمى دعا نمود و خود نیز از نزد ما خارج گشت.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
08-05-2010, 09:29
قسمت ۴
من دختر نبوّت و مادر امامتم، اینجا مدینه و خانه ى همسرم است، و سال هاى زندگى ما اهل بیت.
زندگى در کنار همسرى چون امیرالمؤمنین على بن ابى طالب علیه السّلام به همه ى عوالم مى ارزد.
همسرم اوّل شخصى است که به پدرم ایمان آورده، و روزى نمى گذشت مگر اینکه پدرم فضیلتى از او مى گفت و این منم که سراپا شادى ام.
پدرم پس از عروسیمان به دیدنم آمد، و باز هم به دیدنم آمد. مى دانستم چه حالى دارد. آخر نه سال تمام من و او با هم بودیم. و من هم دخترش بودم و هم مادرش. به خصوص بعد از خدیجه که امید و دلخوشى اش من بودم و حال هم که در خانه ى او نبودم.
اى کاش پدرم در خانه تنها مى ماند و عایشه در کنارش نبود. من خوب مى دانستم پدرم چه مى کشد. پدرم دیگر بیش از این همین فاصله ى کم بین خانه ى خود و زندگى ما در خانه ى همسرم على را تحمّل ننمود و ما به یکى از خانه هاى نزدیک مسجد منتقل شدیم.
سال سوّم هجرى بود و نیمه ى ماه رمضان که فرزندم پا به جهان گذاشت، فرزندى به زیبایى و ملاحت پدرم که از طرف خداوند او را «حسن» نامید و خانه ى ما شد یکى دنیا شادى و سرور. شاید از قدم حَسَنم همراه با پیروزى مسلمین که تازه از جنگ «بدر» بازگشته بودند.
روزهاى شادى سپرى مى شدند که خبر لشگرکشى دوباره ى کفّار قریش به گوش مسلمانان رسید و جنگ «اُحد» شروع شد.
در این جنگ با نیرنگ جنگجوى کفّار «خالد بن ولید» مسلمانان پس از پیروزى، شکست نسبى داشتند و مدینه در ماتم شهادت بسیارى از یاران پدرم به سوگ نشست. یارانى چون حمزه بن عبدالمطلب عموى پدرم، مصعب بن عمیر و...، و حتّى پدرم در خطر شدید واقع شده بود.
من و زنان مهاجرین و انصار در مدینه بودیم که شنیدیم صدایى مى گوید:
محمّد کشته شد.
همگى سراسیمه به سوى رزمگاه و کوه «اُحد» شتافتیم و زمانى رسیدیم که جنگ پایان یافته بود و بیش از هفتاد تن از مسلمانان روى زمین افتاده بودند. از مشرکین هم بسیار کشته شده و بقیّه گریخته بودند.
آن سوتر صورت پدرم را غرق در خون پیشانى و با دندان شکسته دیدم و در کنار او همسرم با هفتاد زخم عمیق شمشیر به دست ایستاده بود.
به سویشان شتافتم. همسرم با اینکه خود جانى نداشت آب آورد و من پدرم را شستشو نمودم و زخم هایش را بستم و دیگر مجروحان را نیز چنین کردند و همسرم را هم. او که تا مدّتى در بستر مداوا مى شد. اینها گذشت.
اوایل سال چهارم هجرى بود و سوّم ماه شعبان. شادى غم آلودى خانه ى ما را گرفته بود. مدّتى مى گذشت که همه اش گریه بود و اشگ و حرف از عطش و تشنگى. از مظلومیّت و شهادت و همه ى اینها درباره ى فرزندى بود که همان روزها باید پا به جهان مى گذاشت.
حمل این فرزند شش ماه شد و او به دنیا آمد و پدرم از سوى خداوند او را «حسین» صدا زد. حسین یعنى حسن کوچک و به راستى چنین بود.
من بودم و دو فرزند در آغوشم:
حسن بسیار زیبا، و حسین بسیار نمکین و خواستنى، که همیشه در آغوش پدرم بودند.
گاهى به مسجد مى رفتند و در میان نماز جماعت بر گردن پدرم مى نشستند و پدرم به قدرى سجده اش را طولانى مى کرد تا حسن و حسین خود برخیزند.
گاهى آنها را بر روى خود مى نشاند و به دور اطاق مى چرخید و گاهى آنها را دنبال مى نمود.
بارى آن قدر حسینم را دنبال کرد تا بالاخره او را گرفت و سر و صورت و سینه اش را غرق بوسه کرد. عایشه که در اطاق بود به پدرم اعتراض نمود و پدرم هم مثل همیشه سخت او را توبیخ کرد.
آرى روز به روز جمع اهل بیت گرم تر مى شد و یک به یک به دنیا آمده بودند. هر روز صداى پدرم را مى شنیدم که بر در خانه ى ما مى ایستاد و با صداى بلند مى گفت:
«السلام علیکم یا أهل البیت». و سپس آیه ى تطهیر را تلاوت مى نمود:
«إنّما یرید اللَّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرأ [ترجمه: خداوند چنین اراده نموده که هر گونه پلیدى را از شما اهل بیت دور گرداند و شما را پاک بدارد. سوره احزاب، آیه ۳۳.]».
گاهى پدرم مى آمد و دست مرا مى بوسید! سینه ام را مى بوسید و مى فرمود:
فاطمه بهشت من است. من از فاطمه ام بوى بهشت مى شنوم.
مدّتى گذشت و همه چشم انتظار کودکى دیگر بودند و از همه چشم انتظارتر فرزندم حسین! تا بالاخره دخترم به دنیا آمد.
به دنیا آمد و از ابتدا شروع کرد به گریه. او را به پدرم دادند ساکت نشد. به شوهرم دادند باز هم گریه. به من دادند که شاید آغوش مادر مى خواهد ولى نه. او را به آغوش برادرش دادیم تا شاید کودکى او آرام شود ولى نشد. فقط یک نفر باقى مانده بود:
فرزندم خردسالم حسین!!
دیدنى بود که تا این دختر را در آغوش او گذاردند لبخندى به صورت برادرش زد و با هم تبسّم کردند و این تبسّم نه کارى بود کودکانه، که هزاران معنى داشت!
این دختر همه اش عجیب بود و نامش هم. پدرم از سوى خداوند او را «زینب» نامید. زینب یعنى زین آب و به راستى چنین بود. زینت و افتخار پدر.
اکنون من بودم و همسرم على علیه السلام و سه فرزند، و مدّتى از تولّد زینبم مى گذشت که فرزند چهارمم به دنیا آمد:
دخترم «ام کلثوم».

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
08-05-2010, 09:29
قسمت ۵

من همسر ولایتم، اینجا مرکز اسلام مدینه است، و سال نهم هجرى.
اکنون نه بهار است که از هجرت پدرم مى گذرد و شانزده بهار از زندگانى من، و در طول این چند سال زندگى ما پر از خاطره و واقعه.
جنگ هاى پى درپى که اکثرش با پیروزى مسلمانان بود و دلاورى هاى همسرم. روزى خبر افتادن «عمرو بن عبدود» شجاع مشهور عرب را به دست شوهرم على شنیدم، و بارى به دو نیم شدن قهرمان خیبرى به نام «مرحب» را، و سپس کندن دروازه ى سنگى قلعه ى خیبر با یک دست همسرم امیرالمؤمنین.
«امیرالمؤمنین»، و به راستى امیرمؤمنان و متّقیان. چقدر مى دیدم پدرم اصحابش را امر مى فرمود به شوهرم با این لقب سلام کنند. به خصوص گروه منافقین و دو سر دسته شان ابوبکر و عمر.
آرى، زندگانى عجیبى داشته ایم. با این همه شجاعت و شهرت، همسرم براى معاشِ ما نخلستان هاى مدینه را آبیارى مى کرد و با اُجرت آن روزگار مى گذراندیم. تا آن روز کسى نشنیده بود چادرى وصله دار کسى را هدایت کند و یهودى را مسلمان، ولى در زندگانى ما شد:
روزى بر ما گذشت که دیگر هیچ غذایى نداشتیم. شوهرم چادر مرا که دوازده وصله داشت نزد یهودى به عاریه گذارد تا طبقى جو بگیرد! و همان چادر با نورِ خود آن یهودى و قومش را مسلمان نمود.
هر روزِ ما یاد خاطره هاى انبیاى پیشین را زنده مى کرد، بلکه بالاتر.
پس از حضرت مریم (مادر حضرت عیسى علیه السلام) کسى نشنیده بود زنى دعا کند و براى او از بهشت غذا نازل شود، ولى براى من شد.
بارى پدرم با عدّه اى بسیار به خانه ما مهمان آمدند و باز هیچ چیز در خانه نداشتیم. من هم به سجّاده ى خود رفتم و از خدا خواستم تا خود از مهمانان من پذیرایى کند و چنین هم نمود. «مائده» از آسمان آمد و همگان از آن خوردند. و روزى دیگر:
من و شوهرم و فرزندانم براى شفاى دو پسرم حسن و حسین همگى روزه گرفته بودیم. لحظه ى افطار همگى قرص نانِمان را به فقیر که بر درِ خانه آمده بود دادیم. فردا هم به مسکین و روزِ واپسین به اسیر، و سه روزِ تمام بدون هیچ خوراکى با آب افطار کردیم.
کار که بدینجا رسید سوره ى «هل أتى» درباره ى ما بر پدرم نازل گشت، و این از همه ى دنیا بارى ما ارزشش بیشتر بود، به راستى شنیدن آیه اى از سوى خدا درباره ى ما به همه ى عوالم مى اَرزَد:
«و یطعمون الطعام على حبّه مسکیناً و یتیماً و أسیراً - إنّما نطعمکم لوجه اللَّه لا نرید منکم جزاءاً و لا شکوراً [ترجمه: و بر دوستى او (خداوند) طعام را به فقیر و یتیم و اسیر مى دهند- (و مى گویند:) ما فقط براى رضاى خدا به شما طعام مى دهیم و از شما هیچ پاداشى و سپاسى هم نمى طلبیم. سوره ى انسان، آیه ى ۸ و ۹.]».
نه فقط همین یک آیه بود، که شیرینى پیروزى مسلمانان در جنگ خیبر ممزوج شد با شیرینى نزول آیه ى «ذوى القربى»:
«و آت ذى القربى حقّه [ترجمه: و حقّ ذوى القربى را بده. سوره ى اسراء، آیه ى ۲۶، و در سوره ى روم، آیه ى ۳۸: «فآت ذى القربى حقّه».]». و پدرم فدک را به دستور پروردگار به من بخشید.
همه ساله درآمد فدک- که باغ هاى مفصّلى در آن منطقه بود- را مى آوردند و در اطاق خانه ى ما روى یکدیگر انباشته مى کردند. یک پُشته از سکّه هاى طلا، و تا غروبِ نشده یک سکّه هم باقى نمى ماند و همه را در راه خدا مى دادیم.
دیگر روزى، پدرم به خانه ام آمد و از من عبایى خواست. من هم عبایى آوردم و پوشاندَمَش. از آن پس پسرم حسن و سپس حسینم و بعد همسرم امیرالمؤمنین آمدند و یک یک به زیر همان عبا در کنار پیامبر جاى گرفتند، و من هم رفتم. پنج تن در زیر عبا بودیم و ملائک زیباترین منظره را تماشاگر. پدرم دو دست خود را به دو طرف عبا گرفت و سر به سوى آسمان فرمود:
«خداوندا، اینان اهل بیت مَنَند و خاصّان و خویشان من. گوشت اینان از گوشت من است و خون ایشان از خون من. آنچه اینان را بیازُرد مرا آزرده و آنچه اینان را محزون بدارد مرا نیز محزون مى نماید. هر که با اینان سرِ جنگ داشته باشد من با او سرِ جنگ دارم و هر که با اینان مسالمت کند من نیز با او سِلم هستم. دشمنم با هر که با اینان دشمنى کند و دوست دارم دوست دارندگانشان را. من از اینان و اینان از مَننَد. پس صلوات و برکات و رحمت و بخشش و رضاى خود را برایشان قرار ده و هر گونه پلیدى را از اینان به دور کن و نیکو پاکشان بدار.
چه بگویم که گویى در کنار عرش بودیم و عوالم همه هیچ. هنوز دعاى پدرم تمام نشده بود که جبرئیل نازل گشت و آیه ى تطهیر را براى ما پنج تن خواند:
«إنّما یرید اللَّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً [ترجمه: خداوند چنین اراده نموده که هر گونه پلیدى را از شما اهل بیت پاک کند و شما را نیکو پاک گرداند. سوره ى احزاب، آیه ۳۳.]». و گفت خداوند مى فرماید که من تمامى عوالم و موجودات را براى پنج تن که در زیر عبایند خلق نموده ام.
همسرِ نیکوکارِ پدرم اُم سّلمه، در کنار حجره نشسته بود. چون این دریاى فضیلت را دید از پدرم اجازه خواست تا او نیز به جمع ما بپیوندد، ولى پدرم به او فرمود که گرچه تو نیکو بنده اى هستى ولى اینجا و در زیر این کساء و عبا و شامل این آیه فقط ما پنج تن هستیم.
باز هم بگویم:
پدرم درهایى که از خانه ى مهاجرین و انصار به مسجد باز مى شد همه را بست و فقط درب خانه ى ما را باقى گذارد، به دستور پروردگار.
معلوم بود دل هاى کینه توز از این کار پدرم چه پُر تلاطم شده است. حتّى عمر گفت درِ کوچکى، پنجره اى و در آخر به روزنه اى به اندازه ى یک چشم از خانه اش به مسجد هم راضى شد ولى پدرم به قدرِ سرِ سوزن هم اجازه نداد.
آرى، پدرم همچنین مى نشست و برمى خاست از ما اهل بیت مى گفت. از همسرم امیرالمؤمنین علیه السلام، چه فضیلت هاى او را یا مسئله ى ولایت و امامت. از حسن و حسینم و از همه ى ما.
به خصوص من که دختر و پاره ى قلب او بودم. به همه سفارش مرا مى نمود. به مهاجرین، به انصار، به زنان و به همه:
«فاطمه پاره ى تن من است هر کس او را بیازارد مرا آزرده است و هر کس مرا بیازُرد خدا را آزُرده است».
«فاطمه سرورِ زنان عالمیان است».
«فاطمه روح بین دو پهلوى من است».
«فاطمه گل من است».

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
08-05-2010, 14:19
http://upload.tazkereh.ir/images/80610494743245828477.jpg



http://www.shiaupload.ir/images/20447693933469390889.gif


زیارت حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها

اعوذ و بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
یَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ
صَابِرَهً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ
أَبُوکِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِیُّهُ‏ فَإِنَّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْنَاکِ
إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَیَتِکِ‏
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ نَبِیِّ اللَّهِ‏
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ حَبِیبِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَلِیلِ اللَّهِ‏
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ صَفِیِّ اللَّهِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِینِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ‏
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ‏
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ الْبَرِیَّهِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَهَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ‏
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا زَوْجَهَ وَلِیِّ اللَّهِ وَ خَیْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ‏
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَهُ الشَّهِیدَهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الرَّضِیَّهُ الْمَرْضِیَّهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْفَاضِلَهُ الزَّکِیَّهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِیَّهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا التَّقِیَّهُ النَّقِیَّهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُحَدَّثَهُ الْعَلِیمَهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومَهُ الْمَغْصُوبَهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَهُ الْمَقْهُورَهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَهُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ
صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکِ وَ عَلَى رُوحِکِ وَ بَدَنِکِ‏
أَشْهَدُ أَنَّکِ مَضَیْتِ عَلَى بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّکِ وَأَنَّ مَنْ سَرَّکِ
فَقَدْ سَرَّرَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏
وَ مَنْ جَفَاکِ فَقَدْ جَفَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏
وَ مَنْ آذَاکِ فَقَدْ آذَى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏
وَ مَنْ وَصَلَکِ فَقَدْ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏
وَ مَنْ قَطَعَکِ فَقَدْ قَطَعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏
لِأَنَّکِ بَضْعَهٌ مِنْهُ وَ رُوحُهُ الَّذِی بَیْنَ جَنْبَیْهِ کَمَا قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏
أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلاَئِکَتَهُ أَنِّی رَاضٍ عَمَّنْ رَضِیتِ
عَنْهُ سَاخِطٌ عَلَى مَنْ سَخِطْتِ عَلَیْهِ‏
مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ مُوَالٍ لِمَنْ وَالَیْتِ مُعَادٍ لِمَنْ عَادَیْتِ‏ مُبْغِضٌ لِمَنْ
أَبْغَضْتِ مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْتِ وَ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیداً وَ حَسِیباً وَ جَازِیاً وَ مُثِیباً

http://www.shiaupload.ir/images/20447693933469390889.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
08-05-2010, 16:43
http://upload.tazkereh.ir/images/35037923504727876577.jpg

ترجمه زیارت حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها

به نام خداوند بخشنده مهربان

اى آن که خدایى که تو را خلق کرد پیش از خلقت بیازمود و در آن آزمایش بر هر گونه بلا و مصیبت تو را شکیبا و بردبار گردانید
و ما چنین پنداریم که دوستان شما هستیم و مقام بزرگى شما را تصدیق مى‏کنیم و بر هر دستور و تعلیمات الهى که پدر شما و وصیّش که درود حق بر او
و آلش باد براى ما آورد صبور و مطیع خواهیم بود
پس ما درخواست مى‏کنیم هرگاه که مصدق و مؤمن به شما هستیم که ما را بواسطه این تصدیق به رسول و وصیش خدا به شما ملحق فرماید
تا به ما مژده رسد که بواسطه دوستى شما ما را از گناهان پاک سازد
سلام بر تو اى دختر رسول خدا سلام بر تو اى دختر پیغمبر خدا
سلام بر تو اى دختر حبیب خدا سلام بر تو اى دختر دوست خاص خدا
سلام بر تو اى دختر بنده خالص خدا سلام بر تو اى دختر امین خدا سلام بر تو اى دختر بهترین خلق خدا
سلام بر تو اى دختر بهترین پیغمبران و رسولان و فرشتگان خدا
سلام بر تو اى دختر بهترین خلق سلام بر تو اى سیده زنان عالم از اولین و آخرین
سلام بر تو اى زوجه ولى خدا (امیر المؤمنین) و بهترین تمام خلق بعد از رسول خدا
سلام بر تو اى مادر حسن و حسین دو سید جوانان اهل بهشت
سلام بر تو اى صدیقه طاهره که به راه دین شهید گردیدى
سلام بر تو اى آنکه خدا از تو خوشنود و تو از خدا خوشنودى
سلام بر تو اى صاحب فضیلت‏و پاکیزه صفات سلام بر تو اى انسیه حوراء
سلام بر تو اى ذات متقى پاک گوهر سلام بر تو اى آنکه به الهام خدا دانا بودى
سلام بر تو اى مظلوم (و داراى عصمت) که حق تو را غصب کردند
سلام بر تو اى ستم کشیده و مقهور دشمنان دین
سلام بر تو اى فاطمه دختر رسول خدا و رحمت و برکات حق بر تو باد
درود خدا بر تو و بر جسم و جان تو باد
گواهى مى‏دهم که چون تو از جهان رفتى با مقام یقین و دلیل روشن از جانب پروردگار بودى و هر که تو را مسرور و شاد ساخته
رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد را شاد ساخته
و هر که در حق تو جفا و ظلم کرد
به رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد ظلم و جفا کرده
و هر که تو را آزرده کرد رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد را آزرده است
و هر که به تو پیوست به رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد پیوسته
و هر که از تو بریده از رسول خدا که درود خدا بر او و آلش باد بریده است
زیرا تو پاره تن پیغمبر و روح مقدس آن بزرگوارى
خدا را گواه می‏گیرم و رسول او و فرشتگان را که من از آن کس راضیم که شما از او راضى هستید و خشمگینم از هر که شما از او خشمگین هستید
بیزارم از آنکه شما از او بیزارید دوستم با آن که شما با او دوستید و دشمنم با هر که شما با او دشمنید
ناراضیم از هر که شما از او ناراضى هستید و محبوب من است هر که محبوب شماست و بر صدق گواهى من خدا کافى است
که گواه و محاسب و جزا دهنده و ثواب بخشنده است.
خدا را گواه مى‏گیرم و پیغمبران و فرشتگان را خدا را گواه مى‏گیرم و فرشتگان را که من دوستم با دوستان شما
و دشمنم با دشمنان شما و با هر که محاربه کند با شما محاربم
من اى مولاى من به مقام عصمت و عظمت تو و پدر بزرگوارت و شوهر و فرزندانت که پیشوایان دین منند یقین دارم
و به ولایت و امامت شما ایمان دارم و ملتزم اطاعت شما هستم
گواهى مى‏دهم که دین همان است که آنها راست و حکم خدا همان حکم است که آنها کنند و آنها حکم خدا را البته به خلق رسانیدند
و امت را به راه خدا به طریق حکمت و برهان و پند و اندرز نیکو دعوت کردند و از ملامت لائمان نیندیشیدند
و درود بر تو و بر پدر بزرگوار و شوهر و ذریه و فرزندانت که امامان پاک گوهرند اى پروردگار درود فرست بر محمد (ص) و اهل بیتش
و درود فرست بر بتول طاهره و صدیقه معصومه باتقواى پاکیزه روح
که از خدا راضى است و خدا از او راضى است پاک گوهر با رشد و هدایت و مظلوم و مقهور امت که حقش را غصب
و ارثش را منع کردند و استخوان پهلویش را شکستند و به شوهرش ستم نمودند و فرزندش را شهید کردند
اى خدا فاطمه دخت رسول توست و پاره تن و باطن قلب و جگر گوشه پیغمبر توست
تحیت و درود از توبر او باد و او تحفه گرانبهاى توست که خاصه به وصى رسولت اعطا فرمودى و حبیب حضرت مصطفى و قرین حضرت مرتضى
و بزرگ زنان عالم و بشارت دهنده اولیاء و ملازم ورع و زهد
و سیب باغ فردوس و بهشت خلد تو مولدش را به شرف زنان بهشتى شرافت دادى
و انوار ائمه طاهرین را از نسل پاک او مقرر داشتى و در برابرش پرده نبوت را بیاویختى
پروردگارا درود فرست بر او درودى که مقامش نزد تو بیفزاید و نزد تو شرافت یابد و از مقام رضا و خشنودیت منزلت گیرد از ما تحیت و سلام به روح پاک آن بزرگوار برسان و بواسطه دوستى و محبت او ما را فضل و احسان و رحمت و مغفرت کرامت فرما که تو اى خدا داراى مقام عفو با لطف و کرامتى

دعا1http://upload.tazkereh.ir/images/26163824042869061541.gifدعا2
http://upload.tazkereh.ir/images/57668835917552061361.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
08-05-2010, 18:02
http://upload.tazkereh.ir/images/95904247245431073174.jpg



http://upload.tazkereh.ir/images/83256060131259722071.gif



دل خون




دادم دل شب غسل و نمودم کفنش



در خاک سپردم منِ دل خون، بدنش





تشییع کنندگان زهرا آن شب



من بودم و زینب و حسین و حسنش



خراطی


http://upload.tazkereh.ir/images/83256060131259722071.gif

شكوه انتظار
08-05-2010, 20:57
http://s-alshirazi.com/monasebat/05-jamadi-1/zahra/01.jpg

parandehشنیده‌ام که دلی پرملال داری توگل رز
مگر چه خاطره‌ای در خیال داری تو
مدینه هیچ گلی از تو گل‌نفس‌تر نیست
گل رزکه بوی احمد و زهرا و آل داری توparandeh2
هنوز عطر دعا در فضای تو جاری‌ست
هنوز بوی اذان بلال داری تو
مدینه ، بوسه به خاک تو می‌زند افلاک
ز بس که فر و شکوه و جلال داری تو
کبوتر حرم توست یوسف زهرا
parandehببین چه زائر فرخنده‌فال داری توگل رز
دوام دولت تو در حضور حضرت اوست
بمان که منزلتی لایزال داری تو
مگر که منحنی قامت که را دیدی
گل رزکه شب اشاره به نقش هلال داری توparandeh2
به یاد خاطره‌ی تلخ آن در و دیوار
درون سینه دلی پرملال داری تو
بیا که نوبت کوچ کبوتر حرم‌ست
برای بال‌گشودن مجال داری تو
parandehولی چه‌گونه پر خویش وا توانی کردگل رز
که زخم تیر ملامت به بال داری تو
نسیم ازآن گل پرپر همیشه می پرسد
گل رزمگر بهارترین چند سال داری تو . . . parandeh2

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
08-05-2010, 21:14
http://upload.tazkereh.ir/images/44698301444311991120.png

http://upload.tazkereh.ir/images/11646696264059896670.gif
http://upload.tazkereh.ir/images/18618451845745718681.gif

* آخرین دیدار shivan
سرانجام زمان آخرین دیدار و وداع با مادر فرا می‌رسد و تکفین مادر پایان می‌یابد. به دعوت پدر، فرزندان زهرا با مادر خویش وداع می‌کنند و لحظاتی مادر را در آغوش می‌گیرند، چنان که فرشتگان از این صحنه دلخراش می گریند…shivan بیایید گوشه ای از این ماجرای غم‌افزا را از زبان امیرالمؤمنین بشنویم: زمانی که خواستم کفن زهرا را گره بزنم، به ام‌کلثوم، زینب،‌ حسن و حسینم گفتم: بیایید از مادرتان توشه‌ای برگیرید که این آغاز جدایی است و دیدار بعدی در بهشت خواهد بود.

حسن و حسین به طرف مادر آمدند؛ در حالی که چنین می‌گفتند: اندوه و حسرتی که از فقدان جدّمان پیامبر و مادرمان فاطمه داریم هرگز خاموش نمی‌شود. ای مادر حسن! ای مادر حسین!‌ هنگامی که جدّمان محمد مصطفی را دیدی سلام ما را به او برسان و بگو بعد از تو ما در دنیا یتیم شدیم. shivan
علی فرمود: به خدا سوگند مشاهده کردم که زهرا با ناله و اندوه با دو دست فرزندانش را گرفت و مدتی به سینه چسباند که ناگاه هاتفی از آسمان ندا داد که ای ابوالحسن آنان را از آغوش مادر برگیر که به خدا سوگند این دو فرزند، ملائکه آسمان را به گریه انداختند؛….
و بدین سان زینب مادری مهربان، ‌مونسی عطوف و پناهی آرام‌بخش را در سنین کودکی از دست می‌دهد که غم هجران او بر قلب کوچکش سنگینی می‌کند.ولی او که مسئله آموز مکتب پیامبر و فاطمه و علی است لحظه‌ای و ذره ای در راه هدف خود تردید نمی‌کند و با استواری گام برمی‌دارد و رسالتش را به انجام می‌رساند.


shivan

http://upload.tazkereh.ir/images/11646696264059896670.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
09-05-2010, 01:45
http://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gif

چراغ لاله





ز کف دادم چراغ لاله ام را



کنم پنهان ز دشمن ناله ام را





نه دست خود کفن کردم شبانه



تن زهرای هجده ساله ام را




محسن حافظی

http://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
09-05-2010, 12:00
http://www.shiaupload.ir/images/82999474080213547742.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/48443731561086228721.jpghttp://www.shiaupload.ir/images/82999474080213547742.gif

ارزش شناخت فاطمه علیها السلام

امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«... فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر; (1) هر کس به شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است .»


http://www.shiaupload.ir/images/82999474080213547742.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
09-05-2010, 13:52
http://upload.tazkereh.ir/images/20622664809594066079.gif


امام باقر علیه السلام
خدای تعالی با چیزی بهتر از تسبیح حضرت زهرا (س)، تمجید و عبادت نشده‌است. زیرا اگر بهتر از آن چیزی بود، رسول خدا آن را به فاطمه (س) می‌آموخت.
امام صادق علیه السلام
ما کودکان خود را همانگونه که به نماز امر می‌کنیم، به تسبیح حضرت فاطمه (س) امر می‌کنیم.
تسبیح حضرت فاطمه (س) در هر روز بعد از هر نماز نزد من محبوبتر از هزار رکعت نماز در هر روز است.
تسبیح زهرا (س) صد ذکر است ولی در میزان سنجش اعمال، هزار ذکر محسوب می‌گردد.
کسی که تسبیح فاطمه زهرا (س) را درست بعد از نماز واجب و قبل از برخاستن از سجاده بگوید، و آن را به گفتن لااله الا الله ختم کند، خدای تعالی او را می‌آمرزد.
تسبیح تربت
فاطمه (س) تسبیحی با نخ پشمی درست کرده بود و با آن ذکرها را می‌شمرد. وقتی که حمزه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D9%85%D8%B2%D9%87) سیدالشهدا (ع) به شهادت رسید، فاطمه (س) از خاک آن شهید تسبیح ساخت و همین سیره بعدها ادامه یافت تا اینکه تسبیح را از تربت امام حسین (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86) (ع) ساختند. امام صادق (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82) (ع) در این‌باره می‌فرمایند: « ثواب ذکر با تسبیح تربت امام حسین (ع) ۷۰ برابر است. »


http://upload.tazkereh.ir/images/20622664809594066079.gif

نرگس منتظر
09-05-2010, 14:51
http://upload.tazkereh.ir/images/79586756801477271352.gif (http://upload.tazkereh.ir/images/79586756801477271352.gif)




http://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gif

ای تو مهراب فاطمه
اسوه ی حجاب فاطمه

یاس پرپر علی بمان
سایه سر علی بمان

قوت دل علی نرو
از مقابل علی نرو . . .

http://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gif

نرگس منتظر
09-05-2010, 14:52
http://rawalpindi.icro.ir/files/news/496396/84.jpg

http://upload.tazkereh.ir/images/04509834527577629819.gif

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود

خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود

ای که بستی راه را در کوچه ها بر فاطمه

گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود

http://upload.tazkereh.ir/images/75309250581225698486.gif

نرگس منتظر
09-05-2010, 15:00
http://upload.tazkereh.ir/images/80610494743245828477.jpg





علت انتخاب نام فاطمه و زهرا براي خانم فاطمه زهرا سلام الله عليها

در اين باره مي‌توان به ذکر چند علت، بنابر روايات معتبر اشاره کرد: اول آن‌که در خبري منقول از اميرالمؤمنين(ع) چنين روايت شده است که:

(انما سميت فاطمه لأن الله فطم من احبها علي النار، بحارالانوار ج 43 ص 13). بي‌شک فاطمه از آن رو فاطمه ناميده شد که خداوند هر آن کس که او را دوست داشته باشد، از آتش دور خواهد ساخت.

در عبارتي نوراني از حضرت رسول(ص) نيز عنوان شده که علت نام‌گذاري دخترم به فاطمه آن است که دشمنان آن بانو از دوستي و محبت او محروم مانده‌اند و ميان ايشان و آن حضرت انقطاعي کامل حاصل آمده است. (بحارالنوار، ج43، ص4).

امام صادق(ع) نيز نکته‌اي بر نکات پيش افزوده و علت نام‌گذاري آن حضرت به فاطمه را آن دانسته که ايشان از هر نوع شر و بدي به دور مانده است (فطمت فاطمه من الشر، بحارالانوار، ج43، ص10).

علامه مجلسي در کتاب شريف بحارالانوار به علتي ديگر در اين‌باره اشاره کرده است. وي به نقل از اميرالمؤمنين(ع) چنين روايت کرده است:

«رسول خدا(ص) پيش از رحلت خود مي‌دانست که پس از او امامت و ولايت در مجراي صحيح خود قرار نخواهد گرفت و نااهلان به ناحق بر آن مسند تکيه خواهند زد و بر غصب آن بسيار حريص خواهند بود! اما ذات مقدس باري‌تعالي، خود بهتر از هر کس مي‌دانست که امامت در کدام خانه بايد استقرار يابد. از اين رو فاطمه را فاطمه ناميد؛ زيرا آن بزرگ بانو مجراي امامت گشت و طمع و حرص نامبارک غاصبان خلافت را بي‌ثمر گذاشت (بحارالانوار، ج 43).» هر چند براي مدتي و به حسب ظاهر امامت از مجراي صحيح آن منحرف گشت اما تاريخ خود به حقانيت آن امير خانه‌نشين و فرزندان برومندش به نيکي شهادت داده است.

و اما در پاسخ به اين سؤال که چرا آن حضرت را «زهرا» ناميدند به ذکر يک روايت بسنده مي‌کنم و آن روايتي است منقول از حضرت صادق(ع) که فرمودند:

(سميت زهرا لأنها کانت اذا في محاربها زهر نورها لاهل السماء کما يزهر نور الکواکب لاهل الارض؛ يعني آن بانو زهرا ناميده شد؛ زيرا وقتي در محراب عبادت خويش به پا مي‌خاست، نور او براي اهل آسمان همان‌گونه مي‌درخشيد که نور ستارگان براي ساکنان زمين درخشيدن مي‌گيرد.)

در واقع وي مصداق اتم کساني است که خداي متعال در سوره نور آيه 36 چنين از ايشان به نيکي ياد کرده است: «في بيوت اذن الله ان ترفع و يذکر فيها اسمه يسبح له فيها بالغدو و الآصال»؛ آن چراغ در خانه‌هايي است که خداوند اجازه داده (قدر و منزلت آن‌ها) رفعت يابد و نامش در آن خانه‌ها ياد شود و در آن‌جا او را بامدادان و شامگاهان تسبيح گويند.

قرآن بلاگ (http://quranblog.parsiblog.com/)

http://upload.tazkereh.ir/images/57668835917552061361.gif (http://quranblog.parsiblog.com/)

نرگس منتظر
09-05-2010, 15:14
http://upload.tazkereh.ir/images/89367382405918330100.jpg

http://upload.tazkereh.ir/images/04509834527577629819.gif


شمع 2(نحوه توسل به حضرت زهرای اطهر (س
برای توسل به حضرت فاطمه(علیهاالسلام) نماز و زیاراتی ذکر شده است که با انجام آنها می توان گام هایی را در جهت نزدیک شدن به حضرت برداشت.

نماز حضرت زهرا(علیهاالسلام)شمع 2

نماز حضرت زهرا(علیهاالسلام) دو ركعت است؛ بدین صورت كه در ركعت اول بعد از حمد 100

مرتبه سوره قدر و در ركعت دوم بعد از حمد 100 مرتبه سوره توحید خوانده مى‏شود. (1)


شمع 2(نماز استغاثه به حضرت زهرا (علیهاالسلام

در مفاتیح الجنان روایت ‏شده است كه: هر گاه حاجتى دارى دو ركعت نماز به جاى آور و پس از سلام سه مرتبه تكبیر بگو و پس از آن تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را بگو، آنگاه به سجده برو و صد مرتبه بگو: «یا مولاتى یا فاطمةُ اغیثینى‏» ، سپس جانب راست صورت را بر زمین(مُهر) بگذار و همان ذكر را صد مرتبه بگو، سپس جانب چپ صورت را بر زمین(مُهر) بگذار و صد مرتبه همان ذكر را بگو و حاجت ‏خود را بخواه، به خواست ‏خداوند حاجتت ‏برآورده مى‏شود. (2)

شمع 2(زیارت حضرت فاطمه(علیهاالسلام

قال رسول الله صلى الله علیه و آله:
«من زار فاطمة فكانما زارنى و من زار على بن ابیطالب فكانما زار فاطمة؛ هر كس فاطمه را زیارت كند مثل این است كه مرا زیارت كرده و هر كس على بن ابیطالب را زیارت كند مانند آن است كه فاطمه را زیارت كرده است.»(

3)
همچنین راوایت شده است: «قالت فاطمة: قال ابى و هو ذا حى: من سلم على و علیك ثلاثة ایام فله الجنة . قلت لها: ذا فى حیاته و حیاتك او بعد موته و موتك؟ قالت: فى حیاتنا و بعد موتنا؛ فاطمه(علیهاالسلام) فرمودند: پدرم آن زمان كه در قید حیات بود [به من] فرمود: هر كس سه روز بر من و تو سلام كند، بهشت ‏براى اوست. به حضرت [زهرا علیهاالسلام] گفتم: این مسئله در زمان حیات پیامبر و شما یا بعد از مرگتان است؟ حضرت زهرا (علیهاالسلام) فرمودند: در حیات و ممات ما.» (4)


امام جواد( علیه السلام) هر روز هنگام ظهر به مسجد رسول الله (صلى الله علیه و آله) رفته و پس از سلام و صلوات بر رسول خدا (صلى الله علیه و آله)، به سراغ خانه مادرش( حضرت زهرا علیهاالسلام) كه در همان نزدیكى قبر پیامبر(صلى الله علیه و آله) است مى‏رفت و كفشها را در آورده و با نهایت ادب و خضوع، داخل خانه شده و در آنجا نماز و دعا مى‏خواند و دقایقى طولانى به عبادت مشغول مى‏شد و هرگز دیده نشد به زیارت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) برود و سراغ مادرش را نگیرد. (5)

شمع 2(روز زیارت مخصوص حضرت زهرا(علیهاالسلام

در روایات، هر یك از روزهاى هفته و ساعات شبانه روز به نام یكى از معصومین( علیهم السلام) نامگذارى شده و براى هر روز و هر هفته با توجه به همین نامگذاری ها، ادعیه و اعمالى بیان شده است .
از بین روزهاى هفته، روز یكشنبه متعلق به امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا (علیهماالسلام) مى‏باشد و از بین ساعات شبانه روز، ساعت آخر شب؛ نزدیك اذان صبح، متعلق به فاطمه زهرا(علیهاالسلام) مى‏باشد
.

شمع 2زیارت مخصوص حضرت زهرا (علیهاالسلام) در روز یكشنبه چنین استشمع 2:
«السلام علیك یا ممتحنة امتحنك الذى خلقك قبل ان یخلقك لما امتحنك به صابرة و نحن لك اولیاء مصدقون و لكل ما اتى به ابوك صلى الله علیه و آله و اتى به وصیه علیه السلام مسلمون و نحن نسئلك اللهم اذ كنا مصدقین لهم ان تلحقنا بتصدیقنا بالدرجة العالیة لنبشر انفسنا بانا قد طهرنا بولایتهم علیهم السلام.» (6)

http://upload.tazkereh.ir/images/75309250581225698486.gif
پی نوشت ها:
1- مفاتیح الجنان، انتشارات فاطمة الزهرا، ص‏67 .
2- همان، ص‏423 .
3- بحارالانوار، ج‏43، ص‏58 .
4- چشمه در بستر، ص‏318 .
5- كشف الیقین، علامه حلى، ص‏354 .
6- مفاتیح الجنان، انتشارات فاطمة الزهرا، قم، ص‏91 .

تنظیم گروه دین و اندیشه تبیان، گردآوری هدهدی.تبیان (http://www.tebyan.net/)

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
09-05-2010, 16:53
http://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/46310686314928282327.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/46310686314928282327.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gif

آثار محبت به فاطمه علیها السلام

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«من احب فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی ومن ابغضها فهو فی النار; (2)

هر کس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست بدارد،
در بهشت با من است، و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش [دوزخ] است .»



http://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/46310686314928282327.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/46310686314928282327.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gif

درگاه محبوب
09-05-2010, 17:05
چگونگی ورود حضرت فاطمه علیهاالسلام به محشر




در احادیث معتبر از طریق شیعه و سنی آمده است كه در روز رستاخیر حضرت فاطمه علیهاالسلام را به ناقه‏اى از ناقه‏هاى بهشتى سوار مى‏كنند و ملائكه اطراف او را مى‏گیرند، جبرئیل از طرف راست، میكائیل از طرف چپ، امیرالمؤمنین پیشاپیش، امام حسن و امام حسین نیز از پشت سر، ایشان را همراهى مى‏كنند، و با تمام عظمت و جلالت وى را به محشر مى‏آورند، تا جایى كه خلایق از دیدن ایشان سرهاى خود را پایین می‎اندازند و چشم‎هایشان را می‎بندند، تا فاطمه علیهاالسلام دختر رسول خدا صلى اللّه علیه و آله عبور كند.


مردم محشر با شنیدن این پیام كه از سوى عرش خدا صادر مى‏گردد، همگى سرهاى خود را پایین مى‏اندازند و چشم‎هایشان را مى‏بندند و فاطمه علیهاالسلام از روى پل صراط عبور مى‏كند و در كنار بهشت قرار مى‏گیرد. سپس با عزت و احترام بى‏نظیر هفتاد هزار فرشته تسبیح گویان حضرت را وارد محشر مى‏كنند و به همین تعداد حوریان بهشتى به استقبالش مى‏آیند... . (یا مَعشرَ الخَلائق! نكسوا رُئوسِكُم و غَضُّوا اَبصارَكُم حَتى تَمُّر فاطمه علیهاالسلام بِنتَ مُحمد عَلى الصِراطِ، فَتَمُر مَع سَبعین الف جاریه مِن الحُور العَین... .)



آرى در روز قیامت نیز همه‏ چشم‎ها لیاقت دیدن فاطمه علیهاالسلام را نخواهند داشت، فقط آنان كه در این دنیا امتحان پس داده و لیاقت شیعه بودن را كسب كرده‏اند، مدال افتخار آن روز را از دست فاطمه علیهاالسلام دریافت مى‏دارند.

منبع:
- كنزالعمال، ج 12، ص 105.
- فرائدالسمطین، ج 2، ص 49، ش 380 و ص 64، ش 387.
- سفینة البحار، ج 2، ص 375.
- شرح نهج البلاغه ابن ابى‏الحدید، ج 9، ص 193.
- بحارالانوار، ج 43، ص 53 و ص 219.






http://nahad.tums.ac.ir/files/monasebat/1388021502.jpg

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
09-05-2010, 19:18
http://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gif
http://upload.tazkereh.ir/images/35083797152485754019.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/35083797152485754019.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/35083797152485754019.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/35083797152485754019.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/35083797152485754019.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/35083797152485754019.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/35083797152485754019.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/35083797152485754019.gif

اطاعت از فاطمه علیها السلام
امام باقر علیه السلام می فرمایند:
«... ولقد کانت - علیها السلام - مفروضة الطاعة علی جمیع من خلق الله من الجن والانس والطیر والوحش والانبیاء والملائکة ... ; (3)
اطاعت از فاطمه علیها السلام بر تمامی آفریدگان خدا از جن و آدمیان و پرندگان و وحوش و پیامبران و فرشتگان واجب است .»



http://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/62278942541664050799.gif

http://upload.tazkereh.ir/images/35083797152485754019.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/35083797152485754019.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/35083797152485754019.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/35083797152485754019.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/35083797152485754019.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/35083797152485754019.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/35083797152485754019.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/35083797152485754019.gif

درگاه محبوب
09-05-2010, 19:31
فاطمیه قصه گوی رنج هاست
فاطمیه تفسیر سوز مرتضی است
فاطمیه شعر داغ لاله است
قصه ی زهرای هجده ساله است
فاطمیه شرح دیوار و در است
دفتر در مقام سخت زینب پرور است

http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/cheshmanemontazer/yazahra01.jpg

نرگس منتظر
09-05-2010, 20:21
http://upload.tazkereh.ir/images/91753635713784113629.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/91753635713784113629.jpg)



از بر علی (ع)

چنین شتابان و رنج دیده مگریز!
که غمهای علی پس از تو شماره ندارد.
آتشی می شوی بر زخم ریش علی پس از مرگ رسول...
اینگونه با همسر تا مکن!

کاش در تاریخ اینهمه وحشت از سیلی زهرآگین شقی نبود. (1)
کاش زنان هرگز رنگ گوشواره نمی دیدند،
کاش نام محسن را کسی نمی شنید،
کاش می شد آیه های محکم خدا را نادیده گرفت... (2)

اگر آن هنگام که در مسجد نبی (ص)،
شیرخدا را دست بسته و شمشیر بر گردن دیدی
مو پریشان می کردی و
خراش بر سینه ی آغشته به خون می دادی و
زبان به نفرین می گشودی،
از نسل آدم (ع) کسی بر زمین نمی ماند تا... (3)
کاش...!

مانده ام اگر حسن (ع) نبود،
اگر دستهای کوچکش حلقه بر شانه های شکسته ات نبود،
راه کوتاه مسجد تا خانه را چگونه طی می کردی...؟

هر لحظه از خود می رسم،
وداع با تو را،
علی (ع)
چگونه تاب آورد؟

«دوری از تو برایم چقدر سخت است،
چه کنم که چاره ای جز آن نیست؟
به خدا سوگند داغ رسول الله را برایم شعله ور نمودی و...
بی تو سر کردن... چه مصیبتی است!
همه به سوی خدا بازمی گردیم!
اما؛ مصیبت تو برایم رنج آور است...
به خدا سوگند فاطمه!
رفتن تو تسلا ندارد و
درد تو درمانی...» (4)

آنچه رفتنی است،
لا جرم باید برود.
ولی نه اینچنین دل شکسته و زار!

آن چه ماندنی است
می ماند...
چون علی؛
که تاریخ تقدیر او را بی تو نوشته است.

پی نوشت:
1. در تاریخ آمده است که وقتی خلیفه ی دوم فهمید که خواهر و شوهر خواهرش اسلام آورده اند، خواهرش را چنان سیلی زد که به دیوار خورد و به زمین افتاد.
2.فی بُیُوت اَذِنَ الله اَنْ تُرفَعَ وَیُذكَرَ فیهااسْمُهُ یُسبحُ لَهُ فیها بِالغُدُوّ وَالاصالِ (نور، 36)
3.امام باقر فرمودند: به خدا سوگند که اگر حضرت فاطمه موی سر خود را می گشود هر آینه همه می مردند. (14 معصوم علامه مجلسی، ص 255)
4.سخنان حضرت علی (ع) در آخرین لحظات زندگی صدیقه ی کبری (س)، روضة الواعظین، ص 151

http://upload.tazkereh.ir/images/20622664809594066079.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
09-05-2010, 22:41
http://shiaupload.ir/images/ir4vejcf355st2zktnp1.gif

فاطمه سلام الله عليها پاره تن رسول خدا

و عن عائشة رضى ‏الله ‏عنها رفعته إلى رسول‏ الله صلى الله علیه و آله و سلم (قال):
فاطمة بضعة منى فمن آذاها فقد آذانى.
از عایشه است كه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
فاطمه (سلام الله علیها) پاره‏ى تن من است، هر كس او را ذیت كند، پس به تحقیق مرا اذیت كرده است.

منبع:
قال الحافظ سلیمان بن ابراهیم القندوزى الحنفى المتوفى (1294)، فى ینابیع المودة، ص 260، ط


http://shiaupload.ir/images/e0zipppw2at86e07uyx7.gif

نرگس منتظر
10-05-2010, 02:01
http://shiaupload.ir/images/k7ex5kkjpbv6k1pztlj.jpg


http://upload.tazkereh.ir/images/60831007552316618383.gif
حضرت فاطمه علیهاالسلام چگونه سر از قبر برمى دارد


حضرت فاطمه علیهاالسلام هر چند مقام برترى دارد، ولى او نیز همانند دیگران این مسیر را مى‏پیماید و پس از عالم برزخ به محشر مى‏آید و در پیشگاه خداوند، مقام او بر دیگران ثابت مى‏شود.

حضرت على علیه‏السلام مى ‏فرمایند: روزى پیامبر خدا صلى الله علیه و آله براى دیدار فاطمه علیهاالسلام به خانه‏ ما آمد، ولى دخترش را بسیار محزون دید. از او پرسید چرا این گونه غمگینى؟ در جواب گفت: پدر جان! به یاد عالم محشر افتادم كه مردم در آن حال عریان خواهند بود. (ذكرت المحشر و وقوف الناس عراه...)

رسول گرامى فرمودند: نگران مباش، پس از آن كه من، على و ابراهیم خلیل علیه‏السلام سر از قبر برمى‏داریم آنگاه خداوند جبرئیل را با هفتاد هزار ملک به سراغ تو مى‏فرستند، سپس اسرافیل در حالى كه با سه پارچه زیبا از نور در اختیار دارد، كنار تو مى‏آید و تو را از قبر بیرون مى‏نماید، در حالى كه بدنت پوشیده است...

آنگاه با عزت و احترام بى‏نظیر هفتاد هزار فرشته تسبیح گویان تو را وارد محشر مى‏كنند و به همین تعداد حوریان بهشتى به استقبالت مى‏آیند. در این هنگام مریم (دختر عمران)، خدیجه (دختر خویلد)، حوا (زن آدم)، آسیه، (دختر مزاحم) هر كدام با صفوف ملائكه اطراف تو را مى‏گیرند و تو را بر روى منبرى از نور مى‏نشانند. در این هنگام جبرئیل به حضور تو مى‏رسد و مى‏گوید: هر حاجتى دارى بگو و تو مى‏گویى: خدایا! حسن و حسینم را مى‏خواهم.

در آن ساعت حسینت را مى‏بینى كه با بدن خون آلود به محشر مى‏آید و از خدا مى‏خواهد كه قاتلان وى را به كیفر رساند، بلافاصله خداوند به خشم آمده و از خشم او ملائكه نیز به خشم آیند و شعله‏هاى جهنم زبانه مى‏كشد و قاتلان حسین و دشمنان او بر درون آتش افكنده مى‏شوند.
منبع:
بحارالانوار، ج 43، ص 226- 225 با تلخیص

http://upload.tazkereh.ir/images/99850814395952100679.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
10-05-2010, 02:56
http://upload.tazkereh.ir/images/04579712348172495709.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/04579712348172495709.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/04579712348172495709.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gif


دستورهای فاطمه علیها السلام


پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«... یا علی انفذ لما امرتک به فاطمة فقد امرتها
باشیاء امر بها جبرئیل علیه السلام ... ; (4)

ای علی! آنچه را فاطمه علیها السلام بدان امر می کند،
انجام ده;
زیرا من چیزهایی را به او امر کرده ام
که جبرئیل علیه السلام به آنها امر کرده است .»



http://upload.tazkereh.ir/images/04579712348172495709.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/04579712348172495709.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/04579712348172495709.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/15350308364408115610.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
10-05-2010, 11:28
http://www.shiaupload.ir/images/57896238993173952181.gif

در سوگ ریحانه رسول خدا صلی الله علیه و آله


زهرا عصاره عصمت است. زهرا، آیینه پاکی است. زهرا زلال کوثر است. ایهمیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معنویترشته‌های چادرت دست نیاز می‌آویزد و معرفت به غبار آستان خانه‌ات بوسه می‌زند. برهوت این دنیای خاکی شایان میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که درآیینه زخم‌ها و داغ‌ها و در هجران پدر غریبانه زیستی و در وداع شبانه‌ات با پهلوییشکسته، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...
وجود مبارك حضرت فاطمه علیهاالسلام تنها یك تفكر یا تصور یك حقیقتحیات بخش نیست. بلكه تجسمی عینی و زنده از بركت خداوند بر انسان است. اگر تا قبل ازحضور ایشان در عالم خاكی انسان معناگرا مجبور بود گوشه‌هایی از نعمت یك زن مقدس رادر اسطوره‌ها، الهه‌ها و افسانه‌ها جستجو كند یا متوسل به پاكدامنی حضرت مریم(ع) یاخردمندی آسیه و وفاداری سارا بشود، بعد از تجسم خاكی و عینی ایشان برای انسانكمال‌گرا یك الگوی زنده و جاوید پدید آمد و آن شخصیتی والا به نام «فاطمه» دختررسول اكرم بود.
ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم بارانوحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معنویت رشته‌های چادرت دست نیاز می‌آویزد و معرفتبه غبار آستان خانه‌ات بوسه می‌زند. برهوت این دنیای خاکی شایان میزبانی چشمه سارهمیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخم‌ها و داغ‌ها و در هجران پدر غریبانهزیستی و در وداع شبانه‌ات با پهلویی شکسته، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدرترک گفتی...
از این رو است كه فاطمه علیهاالسلام را ناموس و علت هستی می‌دانند. اگر فاطمه علیهااسلام پا به جهان فانی نگذاشته بود و خاك هبوط را به قدوم خود مباركنمی‌كرد، دیگر برای پیروانش هدفی وجود نداشت تا برای آن به شهادت برسند و جهادكنند. جهانیان با توسل به اوست كه توكل به احد را می‌آموزند و از نور هدایت ایشاناست كه بركت زندگی دنیایی درك می‌شود.
بنابراین بی‌دلیل نیست كه بعد از درگذشت ملكوتی ایشان، بشریت، سرگشتهبه دنبال مرهمی است تا زخم نبود روح بخش ایشان در عالم فانی التیام یابد. از اینروست كه هر چه انسان برای درك حضرت فاطمه علیهاالسلام تلاش می‌كند، بركت آن بر خودشمی‌تابد و این اصل وجودی نعمت فاطمه علیهاالسلام در دنیا است.
امروز هم شاهد تلاش انسان‌های پاكی هستیم كه به دنبال معنویت فاطمهعلیهاالسلام در رفتار روزمره خود هستند و با تذكره و یادمان‌هایی سعی دارند آوایخوش چشمه كوثر را در یادشان زنده نگه دارند تا در بهشت، حاضر در خدمت ایشان باشند.
رسول اكرم صلی الله علیه و آله روایت نموده‌اند كه خدای متعال فرمود:
ای احمد! اگر تو نبودی آسمان و زمین را نمی‌آفریدم و اگر علی نبود تورا نمی‌آفریدم و اگر فاطمه نبود، شما را نمی‌آفریدم.(یعنی شمایان رمز خلقتید)(1) ازامام محمدباقر علیه السلام روایت شده است كه، ولادت حضرت زهرا علیهاالسلام پنج سالبعد از بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سن شریف آن بانو در هنگام وفات هیجدهسال و هفتاد و پنج روز بود.(2)
فاطمه علیهاالسلام را ناموس و علت هستیمی‌دانند. اگر فاطمه علیهااسلام پا به جهان فانی نگذاشته بود و خاك هبوط را به قدومخود مبارك نمی‌كرد، دیگر برای پیروانش هدفی وجود نداشت تا برای آن به شهادت برسند وجهاد كنند. جهانیان با توسل به اوست كه توكل به احد را می‌آموزند و از نور هدایتایشان است كه بركت زندگی دنیایی درك می‌شود.


http://www.shiaupload.ir/images/57896238993173952181.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
10-05-2010, 13:17
http://upload.tazkereh.ir/images/04147948494256155725.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/18336377964647786852.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/04147948494256155725.gif

راز دل‌ غمین‌ فاطمه علیهااسلام

"شما ای‌ مردم‌ بر پرتگاه‌ آتش‌ بودید و از فرط‌ ذلت‌ نزد دیگران،همچون‌ جرعه ‌آبی‌ در دست‌ تشنه‌ كامی‌ یا لقمه‌ای‌ در دست‌ گرسنه‌ای‌ و یا چون‌آتشی‌ كه‌ شخص‌ مستعجلی‌ از آن‌ برگیرد. شما لگدكوب‌ و پایمال‌ بودید و از آب‌متعفن‌ با سرگین‌ شتر می‌‌آشامیدید و از برگ‌های‌ خاك‌مال‌ و علف‌ بیابان‌می‌خوردید. ذلیل‌ بودید و زبون‌ می‌زیستید و هر آن‌ مضطرب‌ بودید كه‌ مبادا از این‌سوی‌ یا آن‌ سوی‌ به‌ شما هجوم‌ آورند و به‌ اسارتتان‌ ببرند. شما این‌ بودید تاخداوند به‌ دست‌ محمد صلی الله علیه و آله با همه‌ آنچه‌ بر او گذشت‌ رهایتان‌ كرد. چه‌ سختی‌ها كه‌ نكشید و چه‌ شكنجه‌ها كه‌ ندید.
هرگاه‌ شاخی‌ از شاخ‌های‌ شیطان‌ و گردنكشی‌ از یارانش‌ سر برمی‌داشت‌ و فتنه‌ای‌ از مشركان‌ به‌ خونخواری‌ دهان‌ می‌گشود، او برادرش‌ علی علیهالسلام را در كام‌ آتش‌ رقصان‌ آن‌ و در گلوگاه‌ خطر می‌افكند و او‌ نیز، تا مغزدشمن‌ را نمی‌كوفت‌ و آتش‌ سركش‌ فتنه‌ را به‌ آب‌ شمشیرش‌ خاموش‌ نمی‌كرد، آرام‌نمی‌گرفت. در همه‌ این‌ مدت، علی علیه السلام در راه‌ خدا سختی‌ می‌كشید و به‌ آب‌و آتش‌ می‌‌زد. در كار خدا از جان‌ مایه‌ می‌‌گذارد و همواره‌ به‌ رسول‌ خدا نزدیك‌بود. در میان‌ دوستان‌ و سربازان‌ خدا وقف‌ راه‌ خدا بود و مدام‌ خود را به‌ مشقت‌می‌انداخت. در دریای‌ رنج‌ فرو می‌رفت‌ و هرگز در راه‌ خدا به‌ ملامت‌ مردم‌ وقعی‌نمی‌نهاد و به‌ ستوه‌ نمی‌آمد.
ولی‌ شما چه؟ در تمام‌ آن‌ روزها، در رفاه‌ و عیش‌ بودید، خوش‌می‌گذراندید و زندگی‌ می‌كردید و بی‌درد بودید. هرگاه‌ درگیری‌ و نبرد پیش‌ می‌آمد،خود را كنار می‌كشیدید و ما را تنها می‌گذاردید و از جنگ‌ می‌گریختید.
"برای‌ تمام‌ كسانی‌ كه‌ می‌خواهند الهی‌زندگی‌ كنند، فاطمه علیهاالسلام دفاع‌ از حریم‌ ولایت‌ را، زیباتر از هر كس‌ به‌معرض‌ نمایش‌ گذارد. خطبه‌ غَرایش‌ در مسجد مدینه، گواه‌ فصاحت‌ و بلاغت‌ بی‌نظیرآن‌ حضرت‌ است. مضامین‌ عالی‌ خطبه، اسلام‌ راستین‌ را معرفی‌ می‌كند و اهمیت‌ولایت‌ و امامت‌ را روشن‌ می‌سازد.
... به‌ كجا می‌روید؟ چه‌ می‌كنید؟ هنوز پیكر پیامبر تازه‌ است؛ آیامی‌گویید كه‌ محمد مُرد و همه‌ چیز تمام‌ شد؟ هرگز!
... هان‌ می‌بینم‌ كه‌ اینك‌ باز زمین‌گیر شده‌اید و دل‌ به‌ تن‌آسایی‌ و راحت‌ طلبی‌ و دنیا خواهی‌ داده‌اید و قصد همیشه ‌ماندن‌ در دنیاكرده‌اید و كسی‌ را كه‌ به‌ قبض‌ و بسط‌ كار حكومت‌ سزاوارتر است، دور رانده‌اید وبا راحتی‌ و عیاشی، خلوت‌ كرده‌اید.
... بدانید اگر همه‌ شما هم‌ كافر شوید و به‌ حق‌ پشت‌ كنید، خداوندهمچنان‌ ستوده‌ است‌ و احتیاجی‌ به‌ شمایان‌ ندارد.
و بدانید آنچه‌ را كه‌ اینك‌ گفتم؛ گفتم، در حالی‌ كه‌ می‌دانستم‌هرگز یاوری‌ نخواهید كرد. ولی‌ آنچه‌ گفتم‌ راز دل‌ غمین‌ من‌ بود كه‌ در سینه‌جمع‌ شده‌ و دود حزن‌ و اندوه‌ من‌ بود كه‌ در دل‌ خسته‌ام‌ متراكم‌ شده‌ و آه‌ آتش‌افروزی‌ كه‌ از سینه‌ دردمند من‌ شعله‌ كشیده؛ تنها خواستم‌ با شما حجت‌ را تمام‌كرده‌ باشم."(3)
پی‌نوشت‌ها-
1. مستدرك سفینة البحار؛ 3/334 .
2. الكافی؛1/457
3. . از سخنرانی‌ تاریخی‌ حضرت‌ فاطمه‌ زهرا علیهالسلام در مسجدالنبی،ده‌ روز پس‌ از رحلت‌ پدر (برگرفته‌ از كتاب‌ "زندگانی‌ حضرت‌ فاطمه (س)"، نوشتهِدكتر اسماعیل‌ حسینی




http://upload.tazkereh.ir/images/04147948494256155725.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/18336377964647786852.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/04147948494256155725.gif

ملکوت* گامی تارهایی *
10-05-2010, 13:34
توسل حضرت زكریا به فاطمه زهرا (س



مولایمان حضرت بقیة اللَّه، ارواحنا فداه، در پاسخ سعد بن عبداللَّه در ضمن حدیثى طولانى مى فرماید:
حضرت زكریا از پروردگارش درخواست نمود كه نامهاى «پنج تن» را به او بیاموزد. جبرئیل (ع) بر او نازل شده آنها را به او آموخت. هرگاه كه زكریا نام محمد، على، فاطمه، و حسن (ع) را مى برد، اندوهش برطرف مى شد، ولى همین كه نام حسین (ع) را مى برد، بغض گلویش را مى فشرد و نفسش به شماره مى افتاد و گریه اش مى گرفت. روزى گفت: خداوندا! چه سرى دارد كه هرگاه نام چهار نفر از اینان را مى برم غم و اندوهم برطرف شده و خاطرم تسكین مى یابد، ولى به هنگام نام بردن از حسین (ع) اشكم جارى و آه و ناله ام بلند مى شود؟ خداوند متعال داستان حسین (ع) را به او خبر داده و فرمود: «كهیعص». (1) «كاف» اسم كربلا، «هاء» هلاكت و نابودى خاندان پیامبر، «یاء» یزید كه به حسین ظلم و ستم نمود، «عین» اشاره به عطش و تشنگى حسین و «صاد» صبر او است.
زكریا (ع) كه این مطلب را شنید، سه روز از مسجد خود بیرون نرفت و دستور داد كسى بر او وارد نشود و شروع به گریه و زارى نمود و ذكر مصیبت او این عبارات بود:
خداوندا! آیا بهترین آفریدگانت به فرزندش مصیبت زده مى شود؟ آیا چنین مصیبتى بر آستانه ى آنان فرود مى آید؟ خداوندا! آیا على و فاطمه این چنین عزادار مى شوند؟
بعد گفت:
خداوندا! فرزندى به من بده كه در دوران پیرى دیدگانم به او روشن شده، وارث و جانشین من باشد! او را براى من به مانند حسین (ع) نسبت به حضرت محمد (ص) قرار ده! بعد از آنكه او را به من دادى، مرا گرفتار محبت او گردان و بعد همانگونه كه حبیبت محمد (ص) به مصیبت او دچار مى شود، مرا نیز دچار مصیبت او بگردان!
خداوند، یحیى (ع) را به زكریا داد و او را به مصیبت فقدان او دچار كرد. دوران حمل یحیى، همچون دوران حمل حسین، شش ماه بود. (2)





1ـ سوره ى مریم، آیه ى 1.
2ـ بحارالانوار، ج 52، ص 84.

ملکوت* گامی تارهایی *
10-05-2010, 13:34
دخترم فاطمه را می بینم!!!


ابن عبّاس گوید:

یك روز رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم نشسته بود و على، فاطمه، حسن و حسین نیز در نزد او بودند كه پیامبر فرمود: خداوندا! تو مى‏دانى كه اینها «اهل» من هستند و گرامى‏ترین مردم در نزد من‏ مى‏باشند، پس دوست بدار آن را كه آنها را دوست دارد، و دشمن بدار آن را كه با آنها دشمنى كند، و راهبرى كن آن كس را كه آنها را رهبر خود گیرد، و عداوت كن با آنكه به عداوت با آنها برخیزد، و یارى نما كسى را كه آنها را یارى كند، و آنها- مقصود اهل بیت پیامبر است- را از هر گونه پلیدى پاك گردان و از گونه گناهى معصومشان بدار، و ایشان را به وسیله روح القدس تأیید فرما. و سپس خطاب به على علیه السّلام فرمود: اى على! تو امام این امّت و خلیفه بر آنها بعد از من هستى، و تو هدایت‏كننده مؤمنان به سوى بهشت خواهى بود. و گویى دخترم فاطمه علیها السّلام را مى‏بینم كه در روز قیامت بر شترى از نور سوار است و در طرف راست وى هفتاد هزار فرشته و در طرف چپ او نیز هفتاد هزار فرشته قرار دارند و او زنان مؤمن امّت را به سوى بهشت راهنمایى مى‏كند.

پس هر زنى كه پنج نماز واجب را در روز و شب به جاى آورد، و ماه رمضان را روزه بگیرد، و حجّ واجب را به جاى آورد، و زكات مال خود را بپردازد، و از شوهر خود اطاعت نماید، و پس از من على را سرپرست و رهبر خود بداند، به شفاعت دخترم فاطمه علیها السّلام داخل بهشت مى‏شود، زیرا او بزرگ و سرور زنان عالمیان است.

منبع: زندگانى حضرت زهرا علیها السلام علامه مجلسى ترجمه ى روحانى 206.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
10-05-2010, 15:14
http://upload.tazkereh.ir/images/49899725205622164111.gif

خلقت فاطمه علیها السلام
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«ان فاطمة خلقت حوریة فی صورة انسیة ... ; (5)

بی شک فاطمه علیها السلام حوریه ای است

که به صورت انسان آفریده شده است .»

http://upload.tazkereh.ir/images/45053885689327152324.gif
http://upload.tazkereh.ir/images/17659680806394927934.gif

نرگس منتظر
10-05-2010, 15:38
http://www.upload.tazkereh.ir/images/46104885858991212241.jpg


پاک ترین زنان جهان, پاره تن پیامبران, مادر ائمه اطهار, وارث سید انبیا, همسر سید اوصیا, انسیه حورا, بتول عذرا, بانوی شهید ستم دیده, حضرت فاطمه زهرا که درود خداوند به امتداد هستی آسمان و زمین بر او, پدر, همسر و فرزندانش باد.

آری فاطمه زهرا، کسی که نورش هلال ماه رمضان را محو و نا پیدا می کرد

کسی که در بهشت برایش بارگاهی از یاقوت سرخ است

یکی از اهل کسا، یکی از افراد مباهله، پاک تر از آیه تطهیر

کسی که جبرئیل به هنگام نزول آیه تطهیر به پیوند با آن افتخار می کند

عزیز ترین مردم نزد رسول خدا، آری عزیز ترین

حال چه شده، عزیز ترین مردم در میان کوچه ها در آن غوغا به زیر دست و پا صدای ناله فرزندش را می شنود

رد خونش به روی دیوار است، جای غلاف شمشیر بر روی بازویش

در میان آتش و دود و خون، صدای ناله دخترش را می شنود

تیره ترین نقطه تاریح دخت نبی میان دیوار و در، ریسمان به دست حیدر، دریای اشک در چشم زینب، امیرالمومنین کشان کشان بسوی مسجد، دست علی بسته و دست او شکسته

وقت خداحافظی نزدیک است، زمزمه امن یجیب به گوش می رسد، بانو به روی بستر و امیر در آرزوی باز شدن چشمان فاطمه، ضربه قنفذ کار خود را کرد ؛ تبسمی که بر لبان زهرا نقش می بندد ؛ السلام علی جبرئیل، السلام علی رسول الله، در راه دینش فدای مولایش گشت

امیر ماند و گل یاس پرپر آغشته به خونش که می بایست بسپارد به دست نبی

ماه حق دارد كه گوشه اختفا را بر گريه اختيار كند و ستارگان چه كنند، اگر سر بر شانه يكديگر نگذارند و مصيبت را زبان نگيرند.

garyegaryegaryegarye

آن خانه آن شب به چه قدرتي بر پاي ايستاده بود، آن مدينه چه مدينه‌اي بود كه چنين مصيبتي را تاب آورد و در هم نشكست، آن چه قبرستاني بود كه سرچشمه عصمت را در خويش فرو برد و دم بر نياورد، آن چه خاكي بود كه به خود جرأت داد، فاطمه را از علي جدا كند؟

garyegaryegaryegarye


حدیث درد و اسف بقیع و شهر نجف

حدیث دیوار و در قصه رنج پدر

یکی به نام زهرا، یکی به نام حیدر


http://upload.tazkereh.ir/images/75309250581225698486.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
10-05-2010, 16:37
http://upload.tazkereh.ir/images/58873062550278413194.gif
ghalb3

چرا نام فاطمه علیها السلام
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«انی سمیت ابنتی فاطمة لان الله عزوجل فطمها وفطم من احبها من النار; (6)
من نام دخترم را فاطمه علیها السلام گذاشتم;
زیرا خدای - عزوجل - فاطمه علیها السلام و هر کس که او را دوست دارد،
از آتش دوزخ دور نگه داشته است .»

ghalb3


http://upload.tazkereh.ir/images/58873062550278413194.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
10-05-2010, 20:37
http://upload.tazkereh.ir/images/59931400741489398061.gif


آثار نام فاطمه علیها السلام

امام کاظم علیه السلام می فرمایند: «لایدخل الفقر بیتا فیه اسم محمد او احمد او علی او الحسن او الحسین او جعفر او طالب او عبدالله او فاطمة من النساء; (7)
در خانه ای که نام محمد یا احمد یا علی یا حسن یا حسین یا جعفر یا طالب یا عبدالله و یا از میان زنان، فاطمه باشد، فقر [و تنگدستی] وارد نمی شود .»


http://upload.tazkereh.ir/images/59931400741489398061.gif

نرگس منتظر
11-05-2010, 02:12
http://shiaupload.ir/images/k7ex5kkjpbv6k1pztlj.jpg


وای اگر فاطمه - علیهاالسلام - نفرین می‌کرد؟


ابن شهر آشوب از شیخ طوسی نقل کرده که در کتاب «اختیار معرفة الرجال» از امام صادق علیه السلام و سلمان فارسی، چنین آورده است:

وقتی امیرمومنان علی علیه السلام را از خانه‌اش بیرون آوردند،
فاطمه علیهاالسلام از منزل خارج شد و به سر تربت پاک پیامبر اکرم حضور یافت و خطاب به مردم فرمود:
دست از پسر عمویم بردارید!
سوگند به خدایی که محمد را به حق و راستی فرستاد و به پیامبری برانگیخت، اگر دست از او برندارید، گیسوانم را افشان می‌کنم، پیراهن پیامبر خدا را بر سر می‌گذارم و با ناله و شیون به خدای متعال، شکایت می‌کنم.
به خدا سوگند! شتر صالح، نزد خدای متعال شریف‌تر و بزرگوارتر از فرزندانم نیست.

سلمان گفت:
به خدا سوگند! در این هنگام دیوارهای مسجد را دیدم که از بنیان بلند شد. به گونه‌ای که عبور از زیر آنها میسر بود.
لذا نزدیک فاطمه رفتم و عرض کردم: بانویم و سرورم!

خداوند تبارک و تعالی، پدرت را پیامبر رحمت قرار داد. بنابراین شما، دردآور و بلاخیز نباشید.
فاطمه آرام گرفت و دیوارهای مسجد به جای خود بازگشتند. به گونه‌ای که گرد و خاک از آنها برخاست و بینی ما را آکنده ساخت.(1)

در برخی روایات هم آمده که حضرت علی علیه السلام به سلمان فرمود که به زهرا بگو علی می‌گوید نفرین نکن که خانم دو سرا نفرین نمی‌کند.


کلینی با سند خود از ابوجعفر علیه السلام، نقل کرده که فرمود:

به خدا سوگند!
اگر فاطمه – علیهاالسلام - گیسوانش را افشان می‌کرد، همه آنها نابود می‌شدند.(2)


منبع:
1- ابن شهر آشوب، مناقب، ج 3، ص 339 .
2- کلینی، کافی، ج 8، ص 238، ح 321 .


http://upload.tazkereh.ir/images/99850814395952100679.gif

نرگس منتظر
11-05-2010, 02:20
http://upload.tazkereh.ir/images/79586756801477271352.gif (http://upload.tazkereh.ir/images/79586756801477271352.gif)


ستمگران فاطمه؛ لعنت شدگان خدا و پیامبر



پروردگار عالم در سوره‏ احزاب آیه‏ 57 مى‏فرمایند: "ان الذین یوذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنیا والآخرة"؛ به یقین كسانى كه خدا و پیامبر او را اذیت مى‏كنند، در دنیا و آخرت ملعون بوده و از رحمت الهى دور مى‏باشند.

قطع نظر از روایات خاصه كه از طریق شیعه نقل شده، اگر آن احادیثی را كه در كتب معتبر عامه آمده است را كه «اذیت فاطمه علیهاالسلام را اذیت خدا و پیامبرش مى‏دانند» را با این آیه شریفه كنار هم گذاشته و نتیجه بگیریم، آنگاه به این ثمره خواهیم رسید كه هر كس فاطمه علیهاالسلام را اذیت كرده و در حق او ستمگرى نموده و به خانه او تجاوز كرده و ... در دنیا و آخرت ملعون بوده و از رحمت الهى محروم و به عذاب دردناك در قعر آتش جهنم گرفتار خواهد آمد.
علاوه بر این، استدلال و استنتاج، از تفسیر على بن ابراهیم نقل شده كه این آیه در مورد كسانى نازل شده، كه حق على علیه‏السلام را غصب كنند و فاطمه علیهاالسلام را از حقش محروم نموده و وى را به خشم آورند... .(1)

«ان الذین یوذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنیا و الاخره و اعدلهم عذابا مهینا»؛ نزلت فیمن غصب امیرالمؤمنین حقه و اخذ حق فاطمه و آذاها... .

پس، با این بیان روشن (ایذا فاطمه علیهاالسلام ایذا خدا و پیامبر، موذیان خدا و پیامبر ملعون، پس موذیان و مبغضان فاطمه ملعون). ملاحظه مى‏شود كه خداوند، دشمنان و ستمگران فاطمه علیهاالسلام را در قرآن مجید ملعون خوانده است.
و اما از نظر پیامبر خدا صلى الله علیه و آله نیز، از طریق اهل تسنن، از ابن‏عباس در یك حدیث مفصل در مورد حضرت فاطمه علیهاالسلام چنین آمده است:


اللهم العن من ظلمها و عاقب من غصبها، و ذلل من اذلها، و خلد فى نارك من ضرب جنبها حتى القت ولدها، فتقول الملائكه عند ذلك (آمین) (2) ؛
خداوندا! هر كس فاطمه را مورد ستم قرار دهد از رحمت خود دور بدار (لعنتش كن) و غاصبین حقش را عذاب كن و كسى كه او را خوار گرداند، خوارش فرما و آنان كه به پهلوى او مى‏زنند و باعث سقط فرزندش مى‏شود براى همیشه در آتش دار، (این دعاها با آمین ملائكه به اجابت مى‏رسد.)



چنانچه ملاحظه مى‏كنید در این حدیث پیامبر خدا ستمگران و غاصبین حق فاطمه علیهاالسلام را ملعون خوانده و آنان را براى همیشه اهل آتش مى‏داند.

پی‌نوشت‌ها:
1ـ عوالم، ج 11، ص 110/ بحارالانوار، ج 43، ص 25، ح 23.
2ـ فرائدالسمطین، ج 2، ص 35، ح 371.


http://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/42482176620095128547.gif

نرگس منتظر
11-05-2010, 03:26
http://www.irupload.ir/images/ocvybphdxrsyszngn2m.jpg

كیفر اخروى دشمنان حضرت فاطمه علیهاالسلام



اگر به دقت به آیات قرآن مجید نظرى بیفكنیم و رابطه برخى از آیات آن را در مورد حضرت زهرا علیهاالسلام مورد توجه قرار دهیم، خواهیم دید كه پروردگار عالم عذاب دردناك و خواركننده‏اى براى دشمنان آن حضرت وعده مى‏دهد.

از جمله در آیه‏ 61 سوره‏ى توبه مى‏فرماید: «والذین یوذون رسول‏ الله لهم عذاب الیم؛
كسانى كه پیامبر خدا صلى الله علیه و آله را اذیت مى‏كنند به عذاب دردناكى گرفتار آیند.»

و در آیه‏ 57 احزاب مى‏فرماید:
«ان الذین یوذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنیا والاخره و اعدلهم عذابا مهینا؛ به یقین كسانى كه به ایذا خدا و پیامبر مى‏پردازند در دنیا و آخرت از رحمت الهى به دور بوده، عذاب خواركننده‏اى در انتظار آنان است.»

از این روایات كه «ایذا فاطمه علیهاالسلام ایذا خدا و پیامبر است» چنین نتیجه مى‏گیریم كه دشمنان فاطمه طبق همین دو آیه و آیات مشابه دیگر، در آتش ابدى كه از قهر خدا سرچشمه مى‏گیرد قرار خواهند گرفت.

و در حدیثى رسول خدا در این زمینه مى‏فرمایند: هر كس با دشمنى فاطمه و اهل‏بیت من از دنیا برود كافر از دنیا رفته و بوى بهشت به مشام او نمى‏رسد و در پیشانى او مى‏نویسند این شخص از رحمت خدا به دور است. (1)

در حدیثی از طریق اهل تسنن از حضرت سلمان نقل شده كه پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله در مورد دشمنان فاطمه علیهاالسلام فرمودند:

یا سلمان! ویل لمن یظلمها و یظلم بعلها امیرالمؤمنین علیا و ویل لمن یظلم ذریتها و شیعتها (2)؛
ای سلمان! واى بر آن ستمگرانى كه به فاطمه و شوهرش على امیرالمؤمنین ستم كنند؟! حتى واى بر آنان كه بر فرزندان و شیعیان فاطمه جفا نمایند.

قابل توجه است كه در این حدیث ضمن تعبیر امیرالمؤمنین بر حضرت على علیه ‏السلام آن هم در مدرك معتبر اهل تسنن، دشمنان فاطمه علیهاالسلام و شوهر و فرزندان و شیعیان را تهدید به كیفر و عذاب الهى مى‏نماید، و مى‏رساند كه چنین افرادى روزگار سیاهى در پیشگاه خدا خواهند داشت.

پی‌نوشت‌ها:
1ـ تفسیر كشاف، ج 3، ص 82/ فرائد، ج 2، ص 255 ش 251/ طرائف، ص 267/ فخر رازى، ج 27، ص 165/ قرطبى، ج 8، ص 43 ذیل آیه‏ 23 سوره‏ شورى/ نمونه، ج 20، ص 413/ سفینه، ج 1، ص 201.
2ـ فرائدالسمطین، ج 2، ص 67، ش 391.



http://www.upload.tazkereh.ir/images/69344836963828529574.jpg

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
11-05-2010, 08:23
http://img.tebyan.net/big/1386/03/1798018717872255253125351588916217240242192.jpg (http://img.tebyan.net/big/1386/03/1798018717872255253125351588916217240242192.jpg)


شباهت حضرت زهرا با پیامبر علیهماالسلام

فى كلامه و حدیثه(1)
عن عائشة أم‏المؤمنین رضى‏الله ‏عنها أنها قالت: ما رأیت أحدا كان أشبه كلاما و حدیثنا برسول ‏الله صلى الله علیه و سلم من فاطمة و كانت إذا دخلت علیه قام إلیها فقبلها و رحب بها كما كانت تصنع هى به صلى الله علیه و سلم.
عایشه ام‏المؤمنین گفت:
از نظر گفتار و سخن، احدى را شبیه‏تر به رسول خدا از فاطمه ندیدم، هنگامى كه فاطمه (علیهاالسلام) بر رسول خدا وارد مى‏شد، پیامبر پیش پاى او بلند مى‏شد و او را مى‏بوسید و به او خوش‏آمد مى‏گفت، آنچنان كه هنگامى كه پیامبر بر فاطمه وارد مى‏شد او نیز چنان مى‏كرد، یعنى پیش پاى پیامبر قیام مى‏كرد او را مى‏بوسید و به او خوش‏آمد مى‏گفت.

در حدیثی دیگر آمده است: (2)
فاطمه (علیهاالسلام) در قیام و قعودش شبیه پیامبر است .
عن عائشة أم‏المؤمنین، قالت: ما رأیت أحدا أشبه سمتا و هدیا برسول‏ الله فى قیامها و قعودها من فاطمة بینت رسول‏ الله صلى الله علیه و سلم.




قالت: و كانت إذا دخلت على النبى صلى الله علیه و سلم قام إلیها فقبلها و أجلسها فى مجلسه، و كان النبى صلى الله علیه و سلم إذا دخل علیها قامت من مجلسها فقبلته و أجلسته فى مجلسها. فلما مرض النبى صلى الله علیه و سلم، دخلت فاطمة فأكبت علیه فقبلته، ثم رفعت رأسها فبكت ثم أكبت علیه، ثم رفعت رأسها فضحكت

فقلت: إن كنت لأظن أن هذه من أعقل نسائنا فإذا هى من النساء، فلما توفى النبى صلى الله علیه و سلم، قلت لها: أرأیت حین أكببت علیه فرفعت رأسك فضحكت، ما حملك ذلك؟!
قالت: إنى إذا لبدرة أخبرنى أنى أسرع أهله لحوقا به فذلك حین ضحكت.
... از عایشه نقل شده است كه گفت:
كسى را شبیه‏تر از فاطمه به رسول خدا از نظر رفتار و روش فردى در قیام و قعود ندیدم.
هنگامى كه فاطمه (علیهاالسلام) بر پیامبر وارد مى‏شد، پیامبر پیش پاى او قیام مى‏كرد و او را مى‏بوسید و در جاى خود مى‏نشاند و متقابلا هنگامى كه پیامبر بر فاطمه وارد مى‏شد، فاطمه پیش پاى پدر قیام كرده او را مى‏بوسید و در جاى خود مى‏نشاند.
چون پیامبر بیمار شد، فاطمه وارد شد و خودش را به روى پدر افكند و او را بوسید، بعد سرش را بلند كرد، و گریه كرد، دوباره خودش را به روى پدر افكند، بعد سرش را بلند كرد، و خندید.
گفتم: گمان مى‏كردم كه او (فاطمه علیهاالسلام) داناترین زنان ما است، در حالى كه او هم زنى از زن‌هاست.
چون پیامبر وفات یافت به او گفتم:
هنگامى كه خودت را به روى رسول خدا افكندى، سپس سرت را بلند كردى و خندیدى چه شد؟ چرا خندیدى؟!
فاطمه (علیهاالسلام) فرمود:
من در آن هنگام مانند كسى بودم كه هستى‏اش را از دست داده است. پیامبر به من خبر داد اولین كسی كه به او ملحق شود من هستم، در این هنگام خندیدم.

پی‌نوشت‌ها:
1ـ و قال الحافظ عبدالبر فى الاستیعاب، ج 4، ص 375، ط- مصر: و ذكر السراج عبدالرزاق، عن معمر أنه أخبره عن قتادة، عن أنس قال: قال رسول ‏الله صلى الله علیه و سلم الحدیث. ثم قال: (و حدثنا) محمد بن الصباح، قال عثمان بن عمر عن إسرائیل، عن میسرة بن حبیب عن المنهال بن عمرو عن عائشة بنت طلحة.
2ـ قال الحافظ، أبوعیسى، محمدبن عیسى بن سورة المعروف بالترمذى فى الجامع الصحیح الجزء الخامس، ص 700 . حدثنا محمد بن بشار، حدثنا عثمان بن عمر، أخبرنا إسرائیل عن میسرة بن حبیب، عن المنهال بن عمرو، عن عائشة بنت طلحة.



http://shiaupload.ir/images/p9pbxontivkel9lgbqqn.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
11-05-2010, 08:24
http://img.tebyan.net/big/1386/03/107154472402222226582106912722513114582.jpg (http://img.tebyan.net/big/1386/03/107154472402222226582106912722513114582.jpg)


عبور حضرت زهرا علیهاالسلام از پل صراط

فاطمة (علیهاالسلام) تجوز الصراط

عن عائشة قالت: قال رسول ‏الله صلى الله علیه و سلم:

إذا كان یوم القیامة نادى مناد یا معشر الخلائق طأطئوا رؤسكم حتى تجوز فاطمة بنت محمد صلى الله علیه و سلم.

... از عایشه نقل است كه گفت: پیامبر خدا فرمود:

هنگامى كه روز قیامت فرارسد، منادى ندا كند:

اى گروه انسان‌ها! سرهایتان را پایین بیندازید تا فاطمه دختر محمد از پل صراط عبور كند.


منبع:
قال الحافظ أحمد بن على الخطیب البغدادى فى تاریخه، ج 8، ص 141، ط بیروت، بإسناده.




http://shiaupload.ir/images/p9pbxontivkel9lgbqqn.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
11-05-2010, 08:25
http://img.tebyan.net/big/1386/03/5124516556225338158213172197217638125.jpg (http://img.tebyan.net/big/1386/03/5124516556225338158213172197217638125.jpg)

نجوای پیامبر با فاطمه علیهماالسلام


عن عائشة رضى‏ الله ‏عنها قالت: كذا عند رسول ‏الله صلى الله علیه و سلم فى مرضه الذى مات فیه، ما یغادر منا واحدة إذ جاءت فاطمة تمشى ما تخطى‏ء مشیتها من مشیة رسول ‏الله صلى الله و سلم شیئا فلما رآها قال: مرحبا بابنتى فأقعدها عن یمینه أو عن یساره ثم سارها بشى‏ء فبكت، فقلت لها أنا من بین نسائه: خصك رسول ‏الله صلى الله علیه و سلم من بیننا بالسرار و أنت تبكین؟ ثم سارها بشى‏ء فضحكت
قالت: فقلت لها: أقسمت علیك بحقى أو بمالى علیك من الحق لما أخبرتنى.
قالت: ما كنت لأفشى على رسول‏ الله صلى الله علیه و سلم سره، قالت (عائشة):
فلما تؤفى النبى صلى الله علیه و سلم سألتها؟ فقالت (فاطمة): أما الآن فنعم.
أما بكائى فإن رسول‏ الله صلى الله علیه و سلم قال لى: إن جبرئیل علیه‏السلام كان یعرض على القرآن كل عام مرة فعرضه على العام مرتین، ولا أرى إلا أجلى قد اقترب فبكیت، فقال لى: إتقى اللَّه واصبرى، فإنى نعم السلف، ثم قال: یا فاطمة أما ترضین أن تكونى سیدة نساء العالمین أو نساء هذه الأمة، فضحكت.

سخنان رازناك حضرت رسول اکرم به فاطمه علیهماالسلام

عایشه گفت:
نزد پیامبر بودم، در آن مریضى كه به همان از دنیا رفت، هیچ ‏كدام از ما (زنان پیامبر) رسول خدا را تنها نگذاشتیم. در این هنگام فاطمه آمد. راه مى‏رفت و راه رفتنش فرقى با راه رفتن رسول خدا نمى‏كرد.
چون پیامبر او را دید فرمود:
آفرین به دخترم! و او را در سمت راست یا چپ خود نشاند. بعد در گوش او سخن گفت، پس فاطمه گریه كرد! من از بین زنان به فاطمه (سلام الله علیها) گفتم: پیامبر تو را در بین ما براى گفتن اسرار خود برگزید و تو گریه مى‏كنى؟!
بعد رسول خدا در گوش او خبرى داد، و او خندید! عایشه گفت: به فاطمه گفتم: تو را به حق خودم قسم مى‏دهم، كه مرا از سخنانى كه پیامبر به تو فرمود خبر دهى، فاطمه فرمود: من اسرار رسول خدا را فاش نمى‏كنم.
پس چون پیامبر وفات یافت، از فاطمه (سلام الله علیها) پرسیدم. فرمود، حال مى‏گویم: گریه‏ام براى این بود كه پدرم فرمود:
جبرئیل هر سال یك بار قرآن را بر من عرضه مى‏كرد، اما امسال دو بار عرضه كرد و دلیلى نمى‏بینم مگر این كه اجلم نزدیك شده، و من گریه كردم. پس پیامبر به من فرمود:
تقواى خدا پیشه كن و صبر در مفارقت از من داشته باش، همانا من بهترین گذشتگان هستم، بعد فرمود:
اى فاطمه آیا راضى نیستى كه سرور زنان جهانیان هستی، یا سرور زنان این امت! پس من خندیدم.

نجواى پیامبر با فاطمه علیهماالسلام

در حدیثی دیگر آمده است(2)
عن عائشة، أن رسول ‏الله صلى الله علیه و سلم فى مرضه الذى قبض فیه قال: یا فاطمة یا إبنتى أحنى (3) على فأحنت علیه، فناجاها ساعة ثم انكشفت عنه تبكى و عائشة حاضرة ثم قال رسول ‏الله صلى الله علیه و سلم بعد ذلك ساعة أحنى على فأحنت علیه فناجاها ساعة ثم انكشفت عنه تضحك فقالت عائشة: یا بنت رسول ‏الله أخبرینى بما ناجاك أبوك؟
قالت: أو شكت (4) رأیته ناجانى على حال سر، ثم ظنفه أنى بسره و هى حى فشق ذلك على عائشه أن یكون یسر دونها فلما قبضه الله إلیه .

قالت عائشة لفاطمة سلام‏ الله ‏علیها: ألا تخبریننى ذلك الخبر؟ قالت أما الآن فنعم ناجانى فى المرة الأولى فأخبرنى أن جبرئیل كان یعارضه القرآن فى كل عام مرة و أنه عارضه القرآن العام مرتین و أنه أخبره أنه لم یكن نبى بعد نبى إلا عاش عشرین و مائة سنة ولا أرانى إلا ذاهب على رأس الستین فأبكانى ذلك و قال یا بنیة لیس من نساء المؤمنین. عظم رزیة منك فلا تكونى أدنى من إمرى‏ء صبرا.

ثم ناجانى فى المرة الأخرى فأخبرنى أنى أول أهله لحوقا به و قال: إنك سیدة نساء أهل الجنة.
از عایشه نقل شده است كه گفت:
پیامبر (صلی الله علیه و آله) در بیمارى‏اى كه به همان وفات یافت فرمود: فاطمه دخترم، به سوى من بیا، فاطمه به سوى پدر آمد، پیامبر یك ساعت با او نجوا كرد. پس گریه فاطمه آشكار شد (و عایشه حاضر بود) بعدا پیامبر فرمود: فاطمه به سوى من بیا. پس فاطمه بر پیامبر وارد شد، پیامبر یك ساعت با فاطمه نجوا كرد، خنده‏ى فاطمه آشكار شد.
عایشه گفت: اى دختر رسول خدا مرا از آنچه كه پدرت با تو نجوا كرد آگاه كن! فاطمه فرمود: نزدیك پیامبر بودم دیدم با من سرّى سخن گفت، بعد گمان كرد سرّش را آشكار مى‏كنم (این قضیه بر عایشه گران آمد، چرا كه سرّى از او پنهان شد) چون رسول خدا ارتحال نمود. عایشه به فاطمه گفت آیا مرا از آن خبر آگاه نمى‏كنى؟ فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: اكنون آگاه مى‏كنم. با من در مرتبه اول نجوا كرد، و به من خبر داد كه جبرئیل در هر سال یك بار قرآن را بر من عرضه مى‏كرد و امسال دو بار عرضه كرد. جبرئیل خبر داد كه هر پیامبرى پس از پیامبر دیگر 120 سال عمر مى‏كند و من اكنون در سال 60 هستم. پس این قضیه مرا به گریه آورد و پیامبر فرمود: دخترم! هیچ‏ كدام از زنان مؤمنین بیشتر از تو مصیبت نمى‏بینند پس كم صبرتر از دیگر زنان مباش.
بعد در مرتبه دیگر با من نجوا كرد و فرمود:
اولین كس از اهل‏بیتم تو هستى كه به من ملحق مى‏شوى، تو سرور زن‌هاى بهشتى.

پی‌نوشت‌ها:
1ـ قال الحافظ الكبیر سلیمان بن داوود الشهیر بأبى الطیالسى المتوفى (304) فى مسنده، ص 196، ط الهند: حدثنا یونس، قال: حدثنا أبو داوود قال: حدثنا أبوعوانة، عن فراس بن یحیى، عن الشعبى، عن مسروق.
2ـ و قال الحافظ العلامة المتقى الهندى المتوفى (975) فى كنزالعمال، ج 7، ص 111، بإسناده.
3ـ حنا حنوا و أحنى علیه: عكف و مال الیه: به سوى او میل كرد، المنجد.
4ـ اوشك - ایشاكا (و شك) در رفتن سرعت كرد فرهنگ دانشگاه. أوشكت: نزدیك بود - دروس دارالعلوم العربیه، ص 111.






http://shiaupload.ir/images/p9pbxontivkel9lgbqqn.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
11-05-2010, 11:56
http://www.shiaupload.ir/images/81267515085098276774.jpg

احترام به نام فاطمه علیها السلام
امام صادق علیه السلام به شخصی که نام دخترش را فاطمه گذاشته بود، فرمود:
«... اذا سمیتها فاطمة فلا تسبها و لاتلعنها ولاتضربها; (8)
حالا که نام او را فاطمه گذاشته ای، پس دشنامش مده، نفرینش مکن و کتکش مزن .»


http://www.shiaupload.ir/images/81267515085098276774.jpg

نرگس منتظر
11-05-2010, 13:08
http://www.upload.tazkereh.ir/images/52238397441981733714.gif

ملاقات کنندگان دختر پیغمبر در بستر بیماری


دختر پیغمبر چند روز را در بستر بیمارى بسر برده؟ درست نمى‏دانیم،اما مشهور این است که آن حضرت هفتاد و پنج یا نود و پنج روز پس از پیامبر اکرم به شهادت رسیده است. قدر مسلم آن که حضرتش مدتی را در بستر بیماری به سر بردند.

به نقل مجلسى از دلائل الامامه در این بیمارى - که منجر به شهادت حضرت شد - دو تن از صحابى پیغمبر، ابوبكر و عمر خواستار دیدار ایشان شدند.
اما دختر پیغمبر رخصت این دیدار را نداد. حضرت على علیه السلام گفت من پذیرفته‏ام كه تو به آنان اجازه ملاقات دهى. فاطمه گفت ‏حال كه چنین است ‏خانه خانه تو است. (7) اما ظاهرا از این ملاقات نتیجه‏اى به دست نیامد.

دختر پیغمبر به آنان گفت نشنیدید كه پدرم فرمود فاطمه پاره تن من است هر كه او را بیازارد مرا آزرده است؟
گفتند: چنین است! فاطمه گفت ‏شما مرا آزردید و من از شما ناخشنودم (8) و آنان از خانه او بیرون رفتند.
بخارى در صحیح می نویسد: پس از آن كه دختر پیغمبر میراث خود را از خلیفه خواست و او گفت از پیغمبر شنیدم كه ما میراث نمى‏گذاریم زهرا دیگر با او سخن نگفت تا درگذشت.(9)

در واپسین روزهاى زندگى، اسماء دختر عمیس را كه از مهاجران حبشه و از نزدیكان وى بود طلبید. اسماء نخست زن جعفر بن ابى طالب بود، چون جعفر در نبرد موته شهید شد به ابوبكر بن ابى قحافه شوهر كرد. دختر پیغمبر به اسماء گفت:

- من خوش نمى‏دارم بر جسد زن، جامه‏اى بیفكنند و اندام او از زیر جامه نمایان باشد.

- من در حبشه چیزى دیدم، اكنون صورت آن را به تو نشان مى‏دهم.
سپس چند شاخه تر خواست. شاخه ‏ها را خم كرد. پارچه‏اى به روى آن كشید.

دختر پیغمبر گفت:
- چه چیز خوبى است. نعش زن را از نعش مرد مشخص مى‏سازد. (10)

در آخرین روز زندگانى آبى خواست. بدن خود را نیكو شست و شو داد، جامه‏هاى نو پوشید و به غرفه خود رفت. خادمه خویش را گفت تا بستر او را در وسط غرفه بگستراند. سپس روى به قبله دراز كشید دست‏ها را بر گونه‏ها نهاد و گفت من همین ساعت‏ خواهم مُرد. (11)
به نقل علماى شیعه، شوهرش على علیه‌السلام او را شست و شو داد. ابن سعد نیز همین روایت را اختیار كرده است.(12)
لیكن ابن عبد البر گوید دختر پیغمبر اسماء را گفت تا متصدى شست و شوى او باشد. و گویا اسماء در شست و شوى فاطمه با على علیهماالسلام همكارى داشته است.

ابن عبد البر نوشته است چون دختر پیغمبر زندگانى را بدرود گفت، عایشه خواست ‏به حجره او برود اسماء طبق وصیت، او را راه نداد.

عایشه شكایت ‏به پدر برد كه:
- این زن خثعمیه (13) میان من و دختر پیغمبر در آمده است و نمى‏گذارد من نزد جسد او بروم. به علاوه براى او حجله‏اى چون حجله عروسان ساخته است. ابوبكر در حجره دختر پیغمبر آمد و گفت:

- اسماء چرا نمى‏گذارى زنان پیغمبر نزد دختر او بروند؟ چرا براى دختر پیغمبر حجله ساخته‏اى؟

- زهرا به من وصیت كرده است كسى بر او داخل نشود. چیزى را كه براى نعش او ساخته‏ام، وقتى زنده بود به او نشان دادم و به من دستور داد مانند آن را برایش بسازم.

- حال كه چنین است هر چه به تو گفته چنان كن. (14)

ابن عبدالبر نوشته است نخستین كس از زنان كه در اسلام براى او بدین سان نعش ساختند فاطمه علیهاالسلام دختر پیغمبر بود. سپس مانند آن را براى زینب بنت جحش (زن پیغمبر) آماده كردند.



http://upload.tazkereh.ir/images/83256060131259722071.gif

نرگس منتظر
11-05-2010, 13:08
پى‏نوشت‌ها:

1. بحارالانوار، ص 191، ج 43/ روضة الواعظین، ص 151.

2. الاستیعاب، ص 749.

3. بحارالانوار، ص 213، ج 43.

4. عیون المعجزات، به نقل مجلسى، ص 212.

5. طبقات، ج 8، ص 18.

6. انساب الاشراف، بلاذرى، ص 402.

7. بحارالانوار، ج 43، ص 170، به نقل از دلائل الامامه و نیز رجوع شود به علل الشرائع، ج 1، ص 178.

8. بحارالانوار، ص 171.

9. صحیح، ج 5، ص 177.

10. استیعاب، ص 751/ طبقات ابن سعد، ج 8، ص 18/ انساب الاشراف، ص 405/ بحارالانوار، ج 43، ص 189.

11. بحارالانوار، ج 43، ص 172 به نقل از امالى شیخ طوسى/ انساب الاشراف، ص 402/ طبقات، ج 8، ص 17- 18.

12. طبقات، ج 8، ص 18.

13. خثعم از قحطانیان و از عرب‏هاى جنوبى بوده است. و این سرزنشى است كه عدنانیان (و از جمله قریش) به قحطانیان مى‏كردند.

14. استیعاب، ص 751، چنان كه نوشتیم اسماء در این تاریخ زن ابوبكر بوده است.

منبع:

کتاب زندگانی فاطمه زهرا، جعفر شهیدی


http://upload.tazkereh.ir/images/83256060131259722071.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
11-05-2010, 15:25
http://upload.tazkereh.ir/images/82424526181170337530.gif

خانم فاطمه الزهرا سلام الله علیها


آية الله مظاهرى

اسم آن خانم، فاطمه است و براى آن بزرگوار هشت لقب ذكر كرده‏اند: صديقه، راضيه، مرضيه، زهرا، بتول، عذرا، مباركه و طاهره (1) . از بعضى روايات استفاده مى‏شود كه زكيه و محدثه از القاب آن خانم است و كنيه او ام ابيها است. (2)

عمر آن بزرگوار تقريبا هجده سال است. در روز جمعه بيستم جمادى الثانى سال دوم بعثت‏به دنيا آمد (3) و سال يازدهم از هجرت، سوم جمادى الثانى (4) به دست گردانندگان سقيفه بنى ساعده شهيد شد.

شخصيت‏حضرت زهرا را با اين بحث كوتاه نمى‏توان معرفى كرد و آنچه در اينجا آورده مى‏شود، قطره‏اى از درياى فضيلت آن صديقه شهيده است.

شخصيت اسلامى از دو راه يافت مى‏شود: از راه نسب و از راه حسب و فضايل نفسانى. شخصيت نسبى كه اسلام آن را پذيرفته است، تحت تاثير عوامل مختلفى است: قانون وراثت، تغذيه از راه مشروع، تاثير محيط، تاثير همسر و رفيق، اولاد صالح و غيره در تشكيل چنين شخصيتى نقش دارند. زهرا سلام الله عليها از نظر قانون وراثت، پدرى چون رسول گرامى دارد كه به گفته سعدى همه مراتب انسانيت را به كمالاتش پيموده است. همه تاريكى‏ها به جمالش روشن شده است و همه صفات او در انتهاى خوبى است:

بلغ العلى بكماله كشف الدجى بجماله حسنت جميع خصاله صلوا عليه و آله

مادرى چون خديجه دارد كه بايد گفت اسلام مرهون زحمات آن بزرگوار است. مادرى كه سه سال، مسلمانان محصور در شعب ابى طالب را اداره كرد و همه اموال خود را در اين راه خرج كرد. مادرى كه چندين سال در مكه با آن مصيبتهاى كمر شكن ساخت، و دوش بدوش رسول اكرم، اسلام را يارى فرمود و در اين راه سنگها به بدن مباركش فرود آمد، بى حرمتيها به او وارد شد، شماتتها در اين راه ديد و هرچه اين اتفاقات بيشتر مى‏شد، صبر و استقامت او زيادتر مى‏گشت.

و اما از نظر قانون تاثير غذا: مورخين نوشته‏اند كه وقتى اراده حق تعالى به خلقت زهرا سلام الله عليها تعلق گرفت، پيامبر گرامى مامور شد كه چهل شبانه روز در كوه حرا به رياضت دينى پردازد. (5)

حضرت خديجه در خانه خود، از مردم گوشه گرفته و به عبادت مشغول بود و پيامبر گرامى در كوه حرا، پس از آن مدت فرمان آمد كه پيامبر به خانه بازگردد. از عالم ملكوت براى آنان غذا آوردند. سپس نور زهرا به حضرت خديجه منتقل شد.

از نظر تاثير محيط، زهرا علاوه بر آنكه در دامن مادرى فداكار، با گذشت و با استقامت، و در دامن پدرى چون پيامبر گرامى پرورش يافت، محيط زندگى او محيط پر تلاطمى بود. مكه با آن مصيبتها و حوادث ناگوار، محيط پرورش او بود. در شعب ابى طالب با آن حوادثى زندگى كرد كه اميرالمومنين در نهج البلاغه آنجا را براى معاويه چنين توصيف مى‏كند: «شما ما را سه سال در ميان آفتاب زندانى كرديد، به طورى كه بچه‏هاى ما از گرسنگى و تشنگى مردند، بزرگان ما پوست گذاردند، صداى آه و ناله زنها و بچه‏ها بلند بود...» روشن است‏بچه‏اى كه در اين چنين محيطى پرورش يابد; مخصوصا اگر مربى‏اى چون پيامبر گرامى داشته باشد، استقامت او، صبر او و سعه صدر او زياد خواهد بود:

ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست عاشقى شيوه رندان بلاكش باشد

زهرا سلام الله عليها از نظر همسر و مصاحب، و از نظر اولاد صالح نيز، فوق العاده است. شوهرى چون اميرالمومنين دارد كه بيش از سيصد آيه از قرآن شريف درباره او نازل شده. (6)

شوهرى كه از نظر تاريخ، قطعى است كه اسلام مرهون او است. شوهرى كه به اقرار خود اهل تسنن، عمر بيش از هفتاد مرتبه در مواقع مختلفه گفته: لولا على لهلك عمر. (7)

فرزندانى چون حسن، حسين، زينب و كلثوم دارد كه اگر نبودند، قطعا اسلام نبود و به گفته امام حسين و على الاسلام السلام (8) زهرا از نظر فرزند، ام الائمه است، سر مستودع است، مادر عصاره عالم خلقت، حضرت بقية الله عجل الله تعالى فرجه الشريف است.

و اما از نظر فضايل انسانيت، چه مى‏توان گفت در حق كسى كه پيامبر گرامى (ص) كرارا درباره‏اش فرموده است: ان الله اصطفيك و طهرك و اصطفيك على نساء العالمين. (9)

همانا خداوند تو را برگزيده و پاكيزه و معصوم گردانيده و تو را بر همه زنها رجحان داده است.

اگر براى فضيلت زهرا چيزى جز سوره كوثر نبود، زهرا را بس بود كه بگويد نزد خداوند افضل و برتر از عالميانم.

انا اعطيناك الكوثر فصل لربك و انحر ان شانئك هو الابتر. (10)

همانا كوثر را بر تو ارزانى داشتيم، پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى كن، به درستى كه بدخواه تو دنباله بريده است.

زهرا از نظر ايمان، راضيه و مرضيه است:

«يا ايتها النفس المطمئنة ارجعى الى ربك راضية مرضية فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتي‏». (11)

«اى نفس مطمئنه! - كه به مقام شهود رسيده‏اى - بيا به سوى پروردگارت خشنود شده، و داخل در زمره بندگان من شو و داخل شو در بهشت من.» ما بايد بدانيم كه القاب چهارده معصوم، كنيه‏هاى آنان و اسماء آنان بى سبب نيست. همه آنها سر دارد. معنى ندارد زهرا، صديقه; زكيه; طاهره; محدثه و ... نباشد و به اين‏گونه لقبها متصف شود. اگر جبرئيل نيايد و با او محادثه نكند و به او محدثه بگويند، دروغ است: تعالى الله عما يقول غير العارفين فى حقهم، و معنى ندارد كسى محدثه باشد و ايمانش به مرتبه شهود نرسيده باشد.
زهرا از نظر علم داراى مصحف است.


از نظر روايات، كتابهايى نزد ائمه طاهرين است كه از جمله آن كتابها مصحف فاطمه سلام الله عليها است.

اين كتاب را ائمه به آن افتخار مى‏كرده‏اند و مى‏گفتند: علم ما كان و يكون و ما هو كائن در آن است; و به خط اميرالمؤمنين و املاى حضرت زهرا سلام الله عليهما مى‏باشد. (12)


http://upload.tazkereh.ir/images/82424526181170337530.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
11-05-2010, 18:35
http://upload.tazkereh.ir/images/53092963602525440074.bmp



زهرا از نظر زهد



شبى كه زهرا به خانه اميرالمومنين مى‏رفت، اميرالمومنين فرش خانه‏اش را از شن تهيه كرد و رسول اكرم جهازيه‏اى براى زهرا سلام الله عليها تهيه فرمود كه همه آن جهازيه شصت و سه درهم مى‏شد.

جهازيه عبارت بود از:

1- عبا 2- مقنعه 3- پيراهن 4- حصير 5- پرده 6- لحاف 7- دستك 8- بالش 9- آفتابه 10- آب خورى 11- كوزه 12- كاسه 13- آسياى دستى 14- مشك آب 15- حوله 16- پوست گوسفند.

پيامبر گرامى چون جهازيه را ديد از چشمهاى مباركش اشك جارى شد و فرمود: «خدايا اين جهازيه را كه غالب آن از گل است مبارك كن!» (13) زهرا به خانه شوهر مى‏رود و در وسط راه پيراهنى را كه از جمله جهازيه او است، به فقير مى‏دهد و با همان پيراهن كهنه‏اى كه داشت‏به خانه اميرالمؤمنين رهسپار مى‏شود. (14)

شب عروسى پايان گرفت و صبح، پيامبر گرامى به ديدن زهرا آمد و هديه آورد. هديه پيامبر گرامى اين بود: على فاطمة خدمت ما دون الباب و على على خدمت ما خلفه.

كارهاى داخل خانه براى فاطمه است و كارهاى خارج از خانه براى على.

زهرا از اين هديه، ازاين تقسيم كار به قدرى خشنود شد كه فرمود:

ما يعلم الا الله ما داخلنى من السرور (15)

جز خداوند كسى نمیداند كه از اين تقسيم كار چقدر خشنودم.


http://upload.tazkereh.ir/images/53092963602525440074.bmp

نرگس منتظر
11-05-2010, 19:34
http://upload.tazkereh.ir/images/38652769491096076066.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/38652769491096076066.jpg)


http://upload.tazkereh.ir/images/75309250581225698486.gif

ناموس خدا ، دخت نبی ، همسر حیدر
ام الحسین ، شافعه ی خلق به محشر

این غم نرود از نظر ما که ز کین شد
نیلی رخت از سیلی آن شوم بد اختر

یا رب تو عذابش بنما بیشتر از پیش
آنکس که به پهلوی وی از کینه زدی در

شهادت حضرت ام الحسنین و ام الزینبین و ام المحسن
حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد


http://upload.tazkereh.ir/images/75309250581225698486.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
12-05-2010, 02:37
http://upload.tazkereh.ir/images/69957096102743948489.gif


عبادت زهرا



در روايات آمده است كه زهرا به قدرى روى پا ايستاد و عبادت كرد كه پاهاى او متورم شد (16) امام حسن عليه السلام مى‏گويد، مادرم از اول شب تا صبح عبادت مى‏كرد و هرگاه از نماز فارغ مى‏شد، به ديگران دعا مى‏كرد. از او پرسيدم كه چرا به ما دعا نكرديد؟ فرمود: عزيز من اول ديگران، سپس ما - الجار ثم الدار. - (17)

تسبيح حضرت زهرا سلام الله عليها بسيار با فضيلت است. امام صادق عليه السلام فرموده:

«تسبيح جده‏ام زهرا سلام الله عليها نزد من از هزار ركعت نماز بهتر است‏» . (18)

مى‏گويند: زهرا براى كمك، خادمه‏اى لازم داشت و گرفتن خادم و خادمه در آن زمان رايج و بلكه لازم بود. چون زهرا سلام الله عليها بر رسول الله وارد شد قبل از آنكه در اين مورد چيزى بگويد، پيامبر فرمود: زهرا جان مى‏خواهى چيزى به تو ياد دهم كه بهتر از دنيا و آنچه در آن است‏باشد؟ و تسبيح مشهور را به او ياد داد.

زهرا سلام الله عليها با خوشحالى تمام به خانه بازگشت و به اميرالمومنين عرض كرد با دعايى كه از پدرم صلوات الله عليه گرفته‏ام، خير دنيا نصيب من شده است.



http://upload.tazkereh.ir/images/69957096102743948489.gif

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
12-05-2010, 09:32
از میان شعله ها ، قسمت 6






من محدّثه و مرضیّه ام، اینجا راه بازگشت مکّه است، و سال دهم هجرى.
امسال پدرم نداى حجّ داده و به همگان گفته سفرِ آخر اوست.
هزاران تن از مسلمانان از همه جا و حتّى از یمن براى حضور در مراسمِ آخرین حجِّ پیامبرشان آمده اند و من هم همراه عدّه اى از زنان مدینه. و حالا پس از اتمامِ مراسم حجّ است که همگان همراه پدرم به سوى مدینه در حرکتند. ناگهان: پدرم فرمان توقف داد. در صحرایى سوزان و کویر.
فرستاد تا چند تن از صحابه ى خویش محلّى را که «غدیر خم» نام داشت حاضر نمودند و پیغام فرستاد تا جلوتر رفته ها بازگردند و بازماندگان سریع تر بیایند و آن روز، روز هیجدهم ماه ذى الحجه بود. چرا در اینجا و در چنین سوز آفتاب؟ چرا در این موقعیّت و اینگونه؟
پدرم فرمود این دستور پروردگار است و جبرئیل آیه آورده:
«یا أیّها الرسول بلّغ ما أنزل إلیک من ربّک و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته و اللَّه یعصمک من الناس [ترجمه: اى پیامبر، آنچه (در حقّ امیرالمؤمنین علیه السلام و مسئله ى ولایت) از پروردگارت بر تو نازل شده (به مردم) برسان و اگر انجام ندهى رسالت او (خداوند) را نرسانده اى و خداوند تو را از (شرّ) مردم حفظ مى کند. سوره ى مائده، آیه ى ۶۷.]».پس پدرم در برابر صحرایى از جمعیّت و در زیر تابش شدید نیم روز آفتاب بر منبرى که از جهاز شتر ساخته بودند بالا رفت:
«ألحمد للَّه الذى علا فى توحّده و دنا فى تفرّده و جلّ فى سلطانه و عظم فى أرکانه و...».
همه سراپا به خطبه ى پدرم گوش فرامى دادند، خطبه اى قرآن گونه، کلمات پدرم گویى وحىِ الهى بود و مستقیم از سوى خداوند نازل مى شد.
پدرم در این خطبه حرف اوّل و آخرش را گفت. از توحید گفت. از نبوّت گفت و از ما اهل بیت سخن گفت. کارشکنى هاى منافقین را بیان کرد و از احکام دین سخن به میان آورد و از همه مهمّ تر که خطبه را براى آنان خواند: و لایت دوازده امام و جانشینان بعد خود از همسرم على امیرالمؤمنین علیه السلام تا فرزند یازدهمى ام مهدى را براى همگان گفت. و نه تنها با زبان گفت که در مقابل همگان همسرم على را بر سر دست بلند نمود و خود فرمود:
«من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه، أللهم و ال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله».
(هر کس من مولاى اویم على مولاى اوست. خداوندا دوست بدار هر کس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس با او دشمنى کند، یارى کن هر که او را یارى نماید و خوار نما هر کس او را خوار کند).
پس ا ایراد خطبه دستور داد خیمه اى برپا نمودند و در طول سه روز براى امیرالمؤمنین از همگان بیعت گرفت و گفت هر کس در اینجا بوده این مسئله را به غائبین برساند.
مراسم با شکوه و پُر شور غدیر که به پایان رسید هر کس به راه خود رفت. آخر آنجا محلّ جدایى افراد هر مملکت و هر قبیله به سوى دیار خود بود و ما هم به مدینه بازگشتیم.
منافقین و دشمنان پدرم و همسرم- و در رأسشان ابوبکر و عمر- از این اعلان عمومى ولایت و بیعت همگانى مسلمانان براى امامت چنان در خشم و پیچ و تاب بودند که از غدیر تا مدینه همانند کفّار قریش قصد جان پدرم را کردند. البتّه جبرئیل پدرم را مطلّع ساخت و آنها را رسوا نمود. و بالاخره به مدینه رسیدیم.
اکنون ماه محرم و شروع یازدهمین سال هجرت پدرم نزدیک است و من هجده سال دارم.
اوضاع مدینه خطرناک است و اجتماع منافقین روز به روز وسیع تر مى گردد. ماه محرّم تمام مى شود و روزهاى واپسین ماه غم انگیز صفر از راه مى رسد و منافقین هر روز در نقشه هاى خود جدّى تر مى شوند. این روزها دیگر مخالفت خود را عَلَنى نموده اند.
پدرم براى اینکه مدینه از شرّ در امان باشد فرمان مى دهد لشگرى به سرکردگى «اسامه بن زید» تشکیل شود و اکثر منافقین را جزو این لشگر مى نماید و از همه مهمّ تر ابوبکر و عمر، و خود مى فرماید:
«خداوند لعنت کند هر کس از لشگر اسامه تخلّف نماید».
چهار روز به آخر صفر مانده بود که لشگر اسامه حرکت نمود و از مدینه خارج گشت و همان روز پدرم به بستر بیمارى افتاد.
بیمارى که هر لحظه پدرم را آب مى کرد و حال او را وخیم تر، و غم اندوه ما را بیشتر. خبر مریضى پدرم رسول اللَّه توسّط عایشه و حفصه به گوش پدرانشان (ابوبکر و عمر) که در لشگر اسامه بودند رسید. بعد از آن کلام پدرم معلوم بود هیچ کس جرأت بازگشت به مدینه را نداشت ولى آن دو ابوبکر و عمر با کمال جسارت به مدینه بازگشتند و لعنت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله را تا قیامت به جان خود خریدند.
پس از آنها هم عدّه اى از گروهشان به دنبالشان آمدند، و نه فقط همین بلکه:
صبح هنگام پدرم از شدّت مریضى نتوانست براى نماز صبح به مسجد برود. لحظاتى گذشته بود که بلال، مؤذّن باوفاى پدرم خبر آورد:
ابوبکر در محراب پیامبر صلى اللَّه علیه وآله به نماز ایستاده و رفقایش هم پشت سرش و در جواب اعتراض مردم مى گوید خود پیامبر مرا فرستاده است!!
پدرم- با آن حال- به کمک همسرم امیرالمؤمنین و دیگرى در حالى که از ضعف پاهایش به زمین کشیده مى شد خود را به محراب مسجد رساند و در مقابل دیدگان همه عباى آن مردک را گرفت و از محراب کنار کشید و خود با همان حال با مردم نماز خواند. ابوبکر و عمر و دار و دسته اشان هم در میان نماز از مسجد گریختند!
نماز که تمام شد پدرم به منبر رفت و از شدّت ضعف بر همان پلّه ى اوّل نشست و فرمود:
«إنّى تارک فیکم الثقلین کتاب اللَّه و عترتى أهل بیتى، ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا أبداً، فإنّهما لن یفترقا حتّى یردا علىّ الحوض».
(من دو چیز گرانبها را در میان شما مى گذارم: کتاب خدا و عترتم که اهل بیتم هستند. اگر به هر دوى اینان تمسّک کنید هیچگاه گمراه نمى شوید، که این دو هرگز از یکدیگر جدا نمى شوند تا کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند). و گفت که مزد پیامبرى من براى شما دوستى نسبت به اهل بیت من باشد:
على امیرالمؤمنین، دخترم فاطمه و دو نوه ام حسن و حسین و نُه فرزند حسین که جانشینان منند.
سپس به خانه بازگشت و باز به بستر بیمارى افتاد.
دیگر روزهاى آخر ماه صفر بود. آن روز همگان در حجره ى پدرم رسول اللَّه بودند و اوضاع مدینه روز به روز آشفته تر و پدرم نگران فرداى امّتش. اضطراب و نگرانى در صورت پدرم موج مى زد. با اینکه اندى پیش در غدیر و نیز در مسجد و در همه ى طول عمرش مسئله ى ولایت و جانشینى امیرالمؤمنین را بیان داشته و سفارش ما را نموده بود و لى باز براى محکم تر شدن مسئله فرمود:
«کاغذ و دواتى بیاورید تا بنویسم چیزى را که (اگر به آن عمل کنید) هیچگاه گمراه نشوید».
درست در لحظه اى که خواستند کاغذ و دوات را حاضر کنند ندایى شیطان گونه از گوشه ى حجره برخاست:
«رها گذاریدش، این مرد (پیامبر صلى اللَّه علیه وآله) هذیان مى گوید. کتاب خدا براى ما کافى است».
همه بهت زده به طرف صدا برگشتند. صاحب صدا همان فرارى لشگر اسامه و جنگهاى دیگر بود. عجب بى شرمى و چه بى حیایى. یعنى کار عمر به جایى رسیده که در حضور پیامبر و در میان اهل بیت و اصحاب و هنوز در زمان حیات او در خانه ى خودش چنین سخنى مى گوید؟ پس واى بر روزى که پیامبر از دنیا برود.
عدّه اى از اصحاب خشمگین از این کلام گستاخانه بر وى شوریدند و تازه دانستند عمر چگونه جرأت نموده چنین بگوید. چون عدّه اى هم به حمایت از او برخاستند که عمر راست مى گوید.
عجب، پس این منافقین همه جا برایشان سقیفه است.
در کنار خانه ى خدا با یکدیگر معاهده مى نمایند و هم قسم مى شوند و نوشته و قرارداد مى نویسند که نگذارند خلافت به دست اهل بیت برسد.
در بازگشت مکّه قصد جان پدرم را مى کنند.
از لشگر اسامه شبانه فرار مى کنند، و در صبح گاه مسجد پیامبر فتنه به
پا مى نمایند...، و اینک در حجره ى پیامبر و در حضورش هم سقیفه تشکیل مى دهند. حال خواهم گفت سقیفه کجاست و در آن چه کردند.
البتّه مى دانم که بسیارى از کارها و خبرها توسّط دو دخترهاى ابوبکر و عمر یعنى عایشه و حفصه صورت مى گیرد که همسران پدرم هستند.
آرى، به قدرى گفتگو بین صحابه ى راستین پدرم و صحابه ى منافق (عمر و طرفدارانش) بالا گرفت که پدرم متوجه شد. با همان حال فرمود:
از نرد من بروید. و روى خود را از آنان برگرداند.
کار من شده گریه و اشک. از این حالِ پدرم که روز به روز تحلیل مى رود. از فتنه ى روز افزونِ منافقین و نگرانى آینده ى اسلام. و از آزارهایى که به پدرم و همسرم مى دادند.
فقط یک چیز است که گاهى تسکینم مى دهد.
در گوشه اى از حجره مى گریستم که صداى پدرم را شنیدم مرا به سوى خود خواند. مثل همیشه به سویش شتافتم و او آهسته در گوشم چنین گفت:
فاطمه ام، بعد از من تو اوّلین کسى از اهل بیتم هستى که به من مُلحق مى شوى. و من از این سخن چنان غرق شادى شدم که در همان حالِ زار لبخند زدم و همه تعجب کردند. عایشه مثل همیشه خواست تا فضولانه وزیرکانه سبب شادى ام را بداند که به او گفتم:
کلامى را که پدرم سرّى به من گفته هیچگاه آشکار نخواهم نمود.
شد روزِ بیست و هشتمِ ماه صفر. سرِ پدرم بر روى زانوان همسرم على بود و پدرم با او سر و سرّى دیگر داشت. با یکدیگر سخن مى گفتند و هیچکس غیر از خودشان نمى دانست چه مى گویند!
ناگهان دیدم امیرالمؤمنین سربلند نمود و خبر شهادت پدرم را به همگان داد. من که دیگر تحمّل نداشتم شیوَنَم برخاست و زارى ام را شروع نمودم. مى گریستم چون مى دانستم پدرم را همان دو زن (عایشه و حفصه) با سمّ شهید کرده اند و به مرگ طبیعى از دنیا نرفته است.
مى گریستم چون پدرم را از دست داده بودم و نه تنها من و حسنین و زینبین که امّت یتیمِ رسول اللَّه شده بود.
من یک طرف مى نالیدم و همسرم در گوشه اى و فرزندانم در کنارى دیگر. نه فقط ما که همه ى در و دیوار و خانه مى گریست تمام مدینه مى گریست، و تمام عالَم و عوالم.
آرى، این آیه تحقّق یافته بود:
« وما محمّد إلاّ رسول قد خلت من قبله الرسل أفإین مات أو قُتل إنقلبتم على أعقابکم و من ینقلب على عقبیه فلن یضرّ اللّه شیئاً و سیجزى اللَّه الشاکرین [ترجمه: و محمّد نیست مگر پیغمبرى (از طرف خدا) که پیش از او نیز پیغمبرانى بودند و از این جهان درگذشتند، اگر او نیز به مرگ یا شهادت درگذشت باز شما به جاهلیّتِ خود رجوع خواهید کرد. پس هر کس به گذشته ى خود بازگردد به خدا ضررى نخواهد رسانید و خداوند شکرگزاران را به زودى جزا عطا خواهد کرد. سوره ى آل عمران، آیه ى ۱۴۴.]».

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
12-05-2010, 09:33
قسمت ۷

من مظلومه ام، اینجا وطنِ غربت مدینه است، و سال یازدهم هجرى. خانه ى ما دیگر عزاخانه شده و ما اهل بیت همه ماتم زده.
از بیرونِ خانه گاهى صداى هیاهویى مى آید و معلوم است در مدینه خبرهایى است. همسرم على امیرالمؤمنین با دلى پُر اندوه و قلبى پُر غصه پدرم را غسل داد و کفن نمود و همراه با عدّه اى از اصحابِ خصوصىِ پیامبر و من هم همراه آنان بر پیکر پاک پدرم نماز خواندیم. سپس مردم دسته دسته مى آمدند و آیه ى «إنّ اللَّه و ملائکته... [سوره ى احزاب، آیه ى ۵۶.]» را بر بدن پدرم مى خواندند و مى رفتند، تا سه روز.
بعد از سه روز پیامبر را طبق وصیّتش در همانجایى که از دنیا رفته بود دفن نمودیم . و لى بسیار تعجّب داشت. مردم، هیچکس به سراغ همسرم على نیامدند. آخر مگر نه اینست که او خلیفه ى پیامبر و امیرمؤمنان است.
امروز، چند روز است که پدرم از دنیا رفته و من جز چند تن هیچکس را در خانه مان نمى بینم. لااقلّ براى تسلاّى ما هم شده باید مى آمدند.
ناگهان: صداى در بلند مى شود و پشت سرِ آن نواهایى که هیچ به تسلیت گفتن و یا خدمت امام و پیشواى خود رسیدن نمى ماند.
من پشت در مى روم و مى شنوم که قنفذ همراه عدّه اى مى گوید:
به على بگویید به مسجد بیاید و با خلیفه ى رسول اللّه بیعت نماید. و اقعاً شنیدنى است! ابوبکر که بوده که حال بیاید و جانشین پدرم شود. به مسجد رود و بر منبر پدرم رسول اللَّه نشیند و کسى را بفرستد که امیرمؤمنان على بن ابى طالب برود و با او بیعت کند!!!
چنان وجودم را خشم و نفرت فراگرفته که در را به رویشان باز نمى کنم و از همان پُشت در بَرِشان مى گردانم و خود با غصّه اى جدید به داخل بازمى گردم. و اى که چقدر مصیبت در این چند روز دیده ام. از دست دادن پدرم بى وفایى مردم نسبت به من و شوهرم، و حالا مى شنوم که ابوبکر خلیفه شده و این از همه چیز مصیبتش بیشتر است.
آرى، خلافت غصب شده و اکثر مردم هم رضایت داده اند! آن هم به شخصى چون ابوبکر!! و این یعنى بى ثمر گذاردن زحماتِ پدرم از ابتداى بعثتش در مکّه و سپس در مدینه و جنگ هاى جان فرسا و تا آخرین لحظات عمرش و نه تنها پدرم، که زحمات همه ى انبیاىِ الهى. من زهراى «عالمه»ام و داناى تمام مطالب و من خوب مى دانم این مردمِ بى وفاىِ مدینه با این کار خود چه کرده اند.
هنوز آرام نگرفته بودم که با صداىِ در بلند شد. پشت در رفتم:
باز همان کس و همان حرف.
عجب بى حیایى و عجب بى دینى! یعنى این قدر خود فروختگى و بى شرمى؟!
این بار نیز در را نگشودم و بى جواب برگشتند.
رفتند و هر کس بود مى گفت دیگر نمى آیند و به همین اندازه بس مى کنند. و لى لحظاتى بعد:
صداى نعره اى در فضا پیچید:
« در را باز کن و الاّ خانه را با اهلش آتش مى زنم». !!!
اى واى. این چه حرفى است و آیا گوینده اش انسان است؟!
صدا را خوب مى شناسم. صداى خشن و کُفرگوى عمر است که بار دیگر با این کلمات و حرکات کُفر خود را به نمایش گذارده است.
براى بار سوّم پُشت درمى آیم تا شاید این بار دیگر حیا کنند و بروند و لااقلّ ما را به حال خود گذراند.
هر چه با آن مرد که نعره مى کشید حرف زدم و هر چه اطرافیانش به او گفتند این فاطمه ى صدّیقه و داغ دیده است با تو سخن مى گوید، گویى قلب او از سنگ بود و سخت تر.
لحظه لحظه همهمه بیشتر مى شود و نزدیکتر. مثل این که این بار قصد بازگشت ندارند مگر با همسرم على و من هیچگاه نخواهم گذاشت چنین شود.
گویى این مردم به دین و آئین، بلکه به شرف و انسانیّت و به همه چیز یکباره پشت پا زده بودند. آخر اگر دین هم نباشد انسانیّت به کجا رفته؟ من تازه پدرم را از دست داده ام. فرزندانم تازه یتیم جدّشان شده اند و همسرم به تازگى بى برادر. گیریم خلافت حقّ ما نبود که غضب کرده اند و گیرم ما اهل بیتِ عصمت نبودیم، و گیرم نبود هزاران خلافِ دیگر. و اکنون دسته هاى هیزم است که مردم مى آورند و در پاىِ در ریخته مى شود. گویى دین دارد از بین مى رود که این قدر غیرت نشان مى دهند که همه مى دانند هر کس امروز بیشتر هیزم بیاورد فردا منصبش بالاتر خواهد بود!! این اوّلین لشگرکشى منافقین و غاصبین است که به خانه ى وحى هجوم آورده اند و مى خواهند آن را با اهلش به آتش بکشند! پس واى به فرداى اسلام و حال و روز اهل بیتِ پیامبر.
شعله ى آتش از لابلاى در خودنمایى مى کرد و نزدیک و نزدیکتر مى شد و هیزُم ها که هر لحظه شعله ورتر. کم کم شعله هاى هیزم در را به خود گرفت. در مى سوخت و دلِ پیامبر را مى سوزاند و نه این در مى سوخت که تمامى هستى در آتش بود.
حالا نیمى از درِ خانه سوخته...، و من که کار را تا بدینجا دیدم آماده ى فدا شدن براى امامم و همسرم شدم. پس دو دستم را به دو گوشه ى در مى گذارم و با تمام قدرت آن را مى فشارم. لهیب آتش کاملاً به صورتِ من مى خورد و حرارتش را حسّ مى نمایم ولى از جایم تکان نمى خورم، هر چه مى خواهد بشود.
ناگهان: عمر با پایش به شدّت به در مى کوبد. در از جایش کنده مى شود و به روى من مى افتد. و من که فرزندى در رحم دارم بى طاقت نقش زمین مى شوم مى نالم:
آه. یارسول اللَّه، آیا با دختر و حبیبه ى تو چنین مى شود؟ و سپس مى نالم:
فضّه مرا دریاب که کودکم را کشتند.
مردم، گویى کشورى را فتح کرده اند. همه به درون خانه هجوم مى آورند در حالى که من پشت در افتاده ام و در تب و تاب خود هستم. مى نالم و مى گریم و فضّه به دورِ من مى گردد.
چه بگویم که آن روز گویى قیامت به پا شده بود و بال هاى ملائکه در آتشِ فتنه که از در شعله مى کشید مى سوخت، و چرا نسوزد که این آتش از درِ خانه سیده ى زنان عالمیان و بانوى محشر و قیامت بود.
چرا نسوزد که چهار طفلِ من: حسن و حسینم، زینب و امّ کلثومم همچون پروانه به دور شمع وجودم مى گشتند و با آب شدن من مى سوختند.
چرا نسوزد که طفلى که در رَحِم داشتم از بین رفت. فرزند دلبندم که حسرت دیدارش به دلم ماند و پدرم او را « محسن» نامیده بود. و چرا نسوزد که این منافقین درى را سوزاندند که جبرئیل پس از اجازه با ادب وارد مى شد. و لى هیچ یک از اینها براى منِ فاطمه مصیبت عظمى نبود. اوجِ مصیبت من چهره ى همسرم مظلومم على است. من همسرم را خوب مى شناسم، و نه من بلکه همه. تا این سر و صدا را شنید سراسیمه بیرون دوید و دید آنچه نباید ببیند. وجودش سراسر خشم بود و غضب. جلو آمد و گریبان آن مردَک (عمر) را گرفت و او را به قصد کشتن بر زمین کوبید و بر سینه اش نشست و ولى به یاد وصیت پدرم افتاد و قولى که از همسرم گرفته بود:
مبادا بعد از من دست به شمشیر ببرى.
از روى سینه ى عمر بلند شد و خطابش نمود:
اگر نبود وصیّت پیامبر مى دانستى که جرأت چنین کارى را ندارى. و آن مرد، که نه بلکه نامرد وقتى دانست دستان شوهرم فعلاً به شمشیر نمى رود و چون از انسانیّت هیچ بویى نبرده بود، فریاد برآورد و من وقتى متوجّه شدم که همسرم را کشان کشان به مسجد مى بُردند.
هیچ رَمَق نداشتم. یک زن هجده ساله مگر چقدر تحمّل دارد؟
فراق بابا، آن چنان پدرى.
روگردانىِ مردم. و از همه مهمّ تر غصب خلافت. و حالا هم اینگونه حرمت شکنى و حریم سوزى و سپس اینگونه حمله و آتش و بعد درد سینه و پهلو و سقطِ جنین! و لى اینجا جاىِ این حرف ها نیست. باید تا آخرین نفس در راه امامِ معصومم که اینگونه مظلوم شده بایستم.
برخاستم و بین همسرم و آن نامردانِ دین برگشته ایستادم. به خدا نخواهم گذاشت امیرالمؤمنین را به مسجد ببرند. آن هم آن چنان: بدون عمامه و با پاى برهنه...!! چهل مرد بودند که همسرم على را مى کشیدند تا او را براى بیعت با خلیفه ى ساختگىِ خود ببرند.
پس من هم کمربند او را گرفتم و به قوّت تمام کشیدم و این قوّت، قوّت الهى بود که با آن همه درد و رنج این چهل مرد حریف من نبودند.
مستأصل شده بودند. از طرفى بیعت با ابوبکر دیر مى شد! و از طرفى من دست بردار نبودم، که ناگهان باز نعره ى عمر بلند شد: قنفذ! چرا دست فاطمه را کوتاه نمى کنى؟ و من زمانى درد را در تمام وجودم حسّ نمودم. دردى که از تازیانه ى قنفذ که به دورِ بازویم پیچیده بود تمامِ بدنم را لرزاند و من بیهوش روى زمین افتادم. و قتى چشم بازنمودم همه رفته بودند. سراسیمه از فضّه سراغ همسرم را گرفتم که گفت به سوى مسجد بردندش.
درنگ نکردم و به سوى مسجد شتافتم.
عجب منظره اى! ابوبکر بر منبر پدرم نشسته و دار و دسته اش درو او را گرفته اند. همسرم امیرمؤمنان را پاى منبر نشانده اند و عمر شمشیر به دست بالاى سر او ایستاده و مثل همیشه فریاد مى زند و کُفر مى گوید:
اگر با ابوبکر بیعت نکنى تو را مى کشیم. !!!
فرزندانم حسن و حسین تا این جمله را شنیدند خود را در آغوش پدرشان انداختند و شروع به گریه نمودند. من هم که کار را این گونه دیدم گفتم:
هم الآن سر قبر پدرم مى روم و نفرینتان مى کنم.
پیراهن پدرم را روى سرم انداختم. موهاى خود را پریشان نموده بر سرِ قبر پدرم رفتم. هنوز نفرین نکرده بودم که ستون هاى مسجد از جا حرکت کرد و آماده که من لب بازکنم و مدینه زیر و رو شود، که صداى سلمان را شنیدم:
على مى فرماید:
پدرت رحمت براى عالمیان بود. تو هم دست از نفرین بردار. و من هم که هر چه مى کردم براى امام و دینم بود از همان جا با حالى زار و بدنى مجروح به خانه بازگشتم.

نرگس منتظر
12-05-2010, 12:04
http://www.upload.tazkereh.ir/images/29729392454338977561.png


http://upload.tazkereh.ir/images/17659680806394927934.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/17659680806394927934.gif

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :

من نام دخترم را فاطمه (س) گذاشتم ؛
زیرا خداوند ، فاطمه (س) و هر کس که
او را دوست دارد ، از آتش دوزخ دور نگه داشته است.

http://upload.tazkereh.ir/images/17659680806394927934.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/17659680806394927934.gif

نرگس منتظر
12-05-2010, 12:11
http://www.upload.tazkereh.ir/images/31155919270825446089.png


حجاب نزد فاطمه زهرا
چند روایت درباره اهمیت حجاب در نظر فاطمه زهرا علیهاسلام:
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که:
روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد.
رسول خدا فرمود:" چرا از او رو می گیری، او که تو را نمی بیند؟"
فاطمه عرض کرد:" او مرا نمی بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی بیند ولی بوی مرا که حس می کند."
رسول خدا فرمود:" شهادت می دهم که تو پاره تن منی."

روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:" نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟" اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید.
فاطمه فرمود:" نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.)"
وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود:" فاطمه پاره تن من است."

امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید:" بهترین کار برای زنان چیست؟"
فاطمه علیهاسلام پاسخ داد:" بهترین کار برای زنان این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینند "
رسول خدا فرمود:" فاطمه پاره تن من است "

رسول خدا بعد از ازدواج فاطمه علیهاسلام کارها را بین او و علی علیه السلام تقسیم کرد و فرمود کارهای منزل با فاطمه و کارهای خارج از منزل با علی.
فاطمه علیها سلام می فرماید:" هیچ کس نمی داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد."

روزی فاطمه زهرا سلام الله علیها به اسماء فرمود:" چه بد است این تخته هایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آن می گذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و پارچه ای بر بدنش می کشند، حجم بدن او معلوم است."
اسماء گفت:" من که در حبشه بودم، می دیدم مردم آنجا تابوتی از چوب درست می کردند و مرده را داخل آن می گذاشتند."
سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبه دار درست کرد و به فاطمه علیهاسلام نشان داد. حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد و فرمود:" این خیلی خوب است. وقتی مرده را داخل آن قرار دهند و پارچه ای روی آن بکشند، دیگر معلوم نمی شود مرده مرد است یا زن." و فرمود:" پس از مرگم، مرا در همین تابوت بگذارید."

* بحارالانوار، ج 43، صفحات 91 و 93 و 54 و 81 و 189.
* بحار/92/43 اول صفحه -
* بحار/189/43 -
* بحار1/81/43-
* بحار/54/43 -

http://upload.tazkereh.ir/images/72557002551853309267.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
12-05-2010, 12:34
http://upload.tazkereh.ir/images/48582961175089261185.gif

سخاوت و ايثار زهرا



مفسرين شيعه و سنى اتفاق دارند كه روزى زهرا سلام الله عليها با اطرافيانش روزه بودند. در هنگام افطار فقيرى رسيد و از آنها چيزى خواست. زهرا، شوهرش، بچه‏هايش و خادمه‏اش افطار خود را به آن گدا دادند. زهرا براى افطار روز بعد نانى تهيه كرد. يتيمى آمد، زهرا نان را به يتيم داد در مرتبه سوم نانى تهيه نمود اسيرى آمد و افطار خود را به او داد و بالاخره هر سه شب را بدون افطار صبح كرد و آيه شريفه نازل شد «و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اسيرا. انما نطعمكم لوجه الله لا نريد منكم جزاءا و لا شكورا!» (19) «و اطعام كردند طعامى را كه دوست داشتند به مسكين و يتيم و اسير جز اين نيست كه اين كار را فقط براى خدا مى‏كنيم و از شما جز او سپاسى نمى‏خواهيم‏» . (20)


http://upload.tazkereh.ir/images/48582961175089261185.gif

ملکوت* گامی تارهایی *
12-05-2010, 13:44
حضرت زهرا سلام الله علیها و پاداش بندگان در هنگامه رحلت

سدیر مى‏گوید: به حضرت صادق علیه‏السلام عرض كردم: فدایت شوم یابن رسول‏اللَّه، آیا مؤمن از قبض روحش كراهت دارد؟ فرمود: خیر (نه به خدا سوگند)، چون هنگامى كه ملك‏الموت براى قبض روحش مى‏آید و وى اظهار ناراحتى مى‏كند، فرشته مرگ به او مى‏گوید: اى ولى خدا، بى‏تابى مكن. سوگند به خدایى كه محد را بحق برانگیخت، من به تو از پدر خوب و مهربان به فرزندش مهربانترم، چشمانت را باز كن و نگاه كن. سپس فرمود:
«فیتمثل له رسول‏اللَّه و امیرالمؤمنین و فاطمة والحسن والحسین والائمة (من ذریتهم) صلوات‏اللَّه‏علیهم.»
- انوار مقدسه رسول‏اللّه و امیرالمؤمین و فاطمه و حسن و حسین و ائمه (از نسلشان) (صلوات‏اللّه‏علیهم) نزد او ظاهر مى‏شوند.




در صورتی که می خواهید از آخرین مقالات کلوب مطلع شوید ، در کلوب قرآن سفره آسمانی عضو شوید.جهت استفاده دیگران این مطلب را داغ کنید.



ملك‏الموت مى‏گوید: اینها رفقاى تواند. او چشمانش را مى‏گشاید و به آنان نگاه مى‏كند و سپس به خود خطاب مى‏كند: (1)
(یا أیتها النفس المطمئنة) (2)إلى محمد و أهل بیته علیهم‏السلام (إرجعی إلى ربك راضیة) بالولایة (مرضیة) بالثواب، (فادخلی فی عبادی) یعنی: محمد و أهل بیته و (و ادخلی جنتى)، فما من شى‏ء احب إلیه من انسلال روحه و اللحوق بالمنادی.»(3)
اى روان آسوده به محمد و اهل‏بیتش! بازگرد به سوى پروردگارت. در حالى كه هم تو خشنود به ولایت هستى، و هم او با ثوابش از تو خشنود است. پس داخل شود در زمره‏ى بندگانم، یعنى: محمد و اهل‏بیتش، و داخل بهشت خودم شو. در این هنگام هیچ چیز براى مؤمن از بیرون آمدن جانش و پیوستن به نداكننده دوست داشتنى‏تر نیست.
بیان:
غرض از اینكه این روایت ذكر حضرت زهرا علیهاالسلام در ردیف سائر ائمه علیهم‏السلام و جزو اهل‏بیت عصمت بودن ایشان است.

1ـ در نقل كافى این قسمت به این صورت است: «فینظر فینادی روحه مناد من قبل رب العزة فیقول: (یا أیتها النفس المطمئنة)...»: (پس نگاه مى‏كند و كسى از طرف پروردگار به روحش ندا مى‏كند: اى روان آسوده...)
2ـ فجر: 27- 30.
3ـ بحارالانوار، ج 24، ص 94، روایت 7 و نیز بحارالانوار، ج 6، ص 196، روایت 49. این حدیث از دو طریق نقل شده: 1- كافى. 2- صدوق، و ما به طریق صدوق نقل كردیم كه در متن با كافى اختلاف دارد، مراجعه شود.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
12-05-2010, 14:06
http://upload.tazkereh.ir/images/90119217116614639313.gif

در خاتمه به تفسير كنيه و اسم ايشان مى‏پردازيم.


براى القاب زهرا، تفسيرها، تاويلها و گفتگوها چندان است كه در اين نوشته مجال بازگو كردن همه آن نيست فقط به طور فشرده به تفسير كنيه و اسم ايشان مى‏پردازيم.

زهرا را ام ابيها گفته‏اند و اين كنيه را كه افتخارى بر آن حضرت است، پيامبر گرامى به ايشان داده است. (21)

ام ابيها به معناى «مادر پدرش‏» ; يعنى زهرا مادر پدر خويش است. اين كنيه معانى مختلفى دارد اما بهترين معنى همان است كه پيامبر (ص) به اين كنيه داد يعنى: «زهرا علت غايى جهان هستى است.» و اگر كسى ادعا كند كه واسطه فيض عالم هستى نيز هست، ادعاى او بدون دليل به گزاف نيست.

واما فاطمه، فاطمه را فاطمه گفته‏اند و اين تسميه اسرارى دارد و همه آن اسرار از روايات بهره‏مند است:

1- سميت فاطمة فاطمة لانها فطمت من الشر (22)

فاطمه، فاطمه ناميده شده است; چرا كه از شر بريده و جدا است.

اين جمله اشاره به عصمت زهرا سلام الله عليها است; زيرا مسلما معصومه است و آيه «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» (23) درباره او است. (24)

2- سميت فاطمة لانها فطمت عن الطمث. (25)

فاطمه را فاطمه گويد زيرا بريده است از خونى كه زنها مى‏بينند. اين تفسير اشاره به طهارت ظاهرى زهرا سلام الله عليها است; زيرا از نظر روايات، چنانچه زهرا مطهره بود از نظر معنى، طاهره بود از خون حيض، نفاس و استحاضه.

3- سميت فاطمة فاطمة لانها فطمت عن الخلق فاطمه را فاطمه گفتند، براى اينكه بريده شده بود از خلق.

اين تفسير اشاره به مقام فنا و لقاى زهراى مرضيه است. كسى كه در دل او هيچ كس جز خدا نبود دل او فقط مشغول به خدا است.

4- سميت فاطمة فاطمة لان الخلق فطموا عن كنه معرفتها.

فاطمه، فاطمه نام گرفت; زيرا مردم از معرفت او بريده شده‏اند و قدرت بر شناخت‏حقيقت او ندارند و اين تفسير اشاره به همان مقامى دارد كه به واسطه آن مقام ام ابيها ناميده شده است.

5- سميت فاطمة فاطمة لانها فطمت هى و شيعتها عن النار. (26)

فاطمه را فاطمه گفتند; چون شيعيان خود را از آتش مى‏رهاند و نجات مى‏دهد. اين تفسير اشاره به شفاعت اوست.

6- سميت فاطمة فاطمة لان اعدائها فطموا عن حبها

فاطمه را فاطمه گفتند، چون دشمنان او بريده مى‏شوند ازمحبت او، و روشن است كه كسى كه محبت اهل بيت را ندارد به رو در آتش انداخته مى‏شود.

در حق فاطمه چه توان گفت كه پيامبر گرامى صلى الله عليه و اله و سلم چون بر زهرا سلام الله عليها وارد مى‏شد يا زهرا سلام الله عليها بر او وارد مى‏شد، چهره زهرا سلام الله عليها و دست زهرا سلام الله عليها را مى‏بوسيد و او را استقبال مى‏كرد و به جاى خود مى‏نشانيد. (27)

و مى‏فرمود: من بوى بهشت را از سينه زهرا استشمام مى‏كنم، ولى همين زهرا سلام الله عليها به قدرى براى ديگران متواضع است كه وقتى اميرالمؤمنين عليه السلام از او اجاره مى‏خواهد كه كسانى بر خانه زهرا سلام الله عليها وارد شوند، زهرا با آنكه ازاين ملاقات سخت‏بيزار است; (28) اما چون على عليه السلام مى‏خواهد آن بانوى متواضع درمقابل شوهر مى‏گويد: خانه، خانه تو و من هم كنيز تو هستم. (29)

زنى مى‏آيد و از زهرا سلام الله عليها مساله‏اى سوال مى‏كند اما چون بيمارى فراموشى دارد، ده بار برمى‏گردد و مساله را سوال مى‏كند در بار دهم از زهرا سلام الله عليها عذر خواهى مى‏كند و زهرا در جواب مى‏فرمايد: «در هر بار، پروردگار عالم به من پاداشهاى زيادى عنايت مى‏كند پس تكرار سوال تو عذر ندارد» . (30)

زهرا سلام الله عليها وقتى پدر بزرگوارش فضه خادمه را به او داد به دستور پدر كارهاى خانه را قسمت كرد: يك روز زهرا سلام الله عليها كارها را انجام مى‏داد و روز ديگر نوبت فضه بود. (31)

نبايد فراموش شود و بانوان بايد بدانند كه زهرا سلام الله عليها و همه اهل بيت عليهم السلام سرمشق زندگى ما هستند، همه بايد از پيامبر گرامى و خاندان او سرمشق بگيرند.


http://upload.tazkereh.ir/images/90119217116614639313.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
12-05-2010, 14:08
http://upload.tazkereh.ir/images/90119217116614639313.gif



قرآن چنين دستور مى‏دهد:

لقد كان لكم فى رسول الله اسوة حسنة لمن كان يرجوا الله و اليوم الاخر... (32)

به تحقيق كه رسول خدا سرمشق است‏براى كسانى كه اميد به خدا و روز جزا دارند.

ما اگر سعادت دو جهان را بخواهيم بايد پيرو رسول اكرم و اهل بيت گرامى او باشيم. بانوان اسلامى وقتى به سعادت مى‏رسند كه در عفت، ايثار، فداكارى، مردم دارى، شوهر دارى، خانه دارى وتربيت اولاد، پيرو زهرا سلام الله عليها باشند.

صاحب وسايل الشيعه در جلد دوم وسايل قضيه‏اى از زهرا سلام الله عليها نقل مى‏كند كه همه مخصوصا بانوان اسلامى بايد به آن توجه داشته باشند.

مضمون همه روايات چنين است: «فضه خادمه در روزهاى آخر عمر زهرا، سلام الله عليها او را مهموم و مغموم يافت. علت را پرسيد زهرا گفت: «چون جنازه مرا بلند مى‏كنند حجم بدن من نمايان است و نامحرم حجم بدن مرا مى‏بيند.» فضه مى‏گويد شكل عمارى را براى زهرا رسم كردم و گفتم: در عجم رسم است افراد باشخصيت را در عمارى مى‏گذارند. زهرا شاد شد، تبسم نمود و وصيت كرد كه جنازه او را در عمارى بگذارند.

همه مى‏دانيم كه وصيت مؤكد كرد كه اميرالمؤمنين عليه السلام او را شب غسل دهد و كفن و دفن كند و كسى را هم خبر نكند. (33)

پى‏نوشت‏ها:

1- مناقب ج 3، ص 133 و 133- بحار الانوار ج 43 ص 16

2- مناقب ج 3، ص 133 و 133- بحار الانوار ج 43 ص 16

3- شيخ مفيد (ره) در حدائق الرياض، مصباح كفعمى (ره) 4- دلائل الامة طبرى شيعى از امام صادق عليه السلام نقل كرده است.

5- بحار الانوار ج 6- بيت الاحزان محدث قمى (ره)، ص 5

6- خطيب بغدادى در تاريخ خود ج 6 ص 221 و ابن حجر در صواعق ص 76، شبلنجى در نورالابصار ص 73 از ابن عسكر از ابن عباس: در كتاب خداى تعالى براى هيچ فردى، آنقدر كه در فضيلت على عليه السلام نازل شده، آيه نازل نشده است.

7- سنن بيهقى ج 7 ص 442، رياض النضره ج 2 ص 196

8- مقتل خوارزمى ج 1 ص 184- لهوف ص 20

9- مناقب ابن شهر آشوب ج 3- امالى صدوق سوره كوثر.

10- سوره كوثر.

11- فجر آيات 27 تا 30.

12- اصول كافى ج 1 بصائر الدرجات.

13- امالى شيخ طوسى / 5 ج 1، ص 39

14- صفورى شافعى در نزهة المجالس ج 2 ص 226.

15- قرب الاسناد - منتهى الامال ج 1.

16- بحار ج 43 ص 84- منتهى الامال ص 161.

17- كشف الغمه ج 2 س 25 و 26- بحار ج 43 ص 81 و 82.

18- وسائل الشيعه ج 4 باب 9 ص 1024.

19- سوره دهر/ (انسان) آيه 7 و 8.

20- امالى صدوق ص 212- 216- تفسير كشاف تاليف جار الله زمخشرى.

21- مقاتل الطالبين، كشف الغمه

22- مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 230.

23- احزاب/43.

24- سيوطى در المنثور ج 5 ص 198 زمخشرى در كشاف ج 1 س 193 و . . .

25- مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 330.

26- بحار الانوار ج 10.

27- الامامة و السياسة ج 1 ص 14 علل الشرايع صدوق /5.

28- ترمذى و ابن عبد ربه در عقد الفريد ج 2 ص 3 مناقب ابن شهر آشوب ج 3.

29- علل الشرايع.

30- بحار الانوار كتاب العلم.

31- بحار ج 43 ص 28- بيت الاحزان ص 20.

32- احزاب آيه‏21.

33- روضه الواعظين.


http://upload.tazkereh.ir/images/90119217116614639313.gif

نرگس منتظر
12-05-2010, 16:04
http://www.upload.tazkereh.ir/images/29972411140613268980.jpg

http://upload.tazkereh.ir/images/86214045754907835882.gif

ناموس دردهاي علي بودي و چو اشک
پنهان نمود غيرت شير خدا تورا

دفن شبانه ي تو که با خواهش تو بود
فرياد روشني است ز چندين جفا تورا

يک عمر در گلوي تو بغض استخوان شکست
در سايه داشت گرچه علي چون هما تورا

http://upload.tazkereh.ir/images/86214045754907835882.gif

نرگس منتظر
12-05-2010, 17:01
http://www.upload.tazkereh.ir/images/39462230301398001841.jpg


خوف و خشیت حضرت فاطمه(س)

يكى از خصوصيات ويژه در نماز و عبادت حضرت فاطمه عليهاالسلام خوف و خشيت وى بوده است .
ابومحمد ديلمى در ارشاد القلوب روايتى را در اين باره نقل نموده و گويد:
كانت فاطمة تنهج فى صلواتها من خوف الله ؛ (1)

و روايت شده كه حضرت فاطمه عليهاالسلام به هنگام نماز نفسش به شماره مى افتاد.
سبب اين حالت كه در نماز و دعا براى فاطمه عليهاالسلام پيش مى آمد خوف و خشيت وى از حضرت بارى تعالى بوده است .
ممكن است پرسيده شود كه : خوف از چه چيزى ؟
مگر حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام ، معصوم نبوده و آيه تطهير در شان او نازل نشده است ؟

پس كسى كه خداوند او را از معاصى و پليدى ها تطهير نموده گناهى از او صادر نمى شود، چرا بايد خائف و ترسان باشد؟

در پاسخ گوييم : خوف اسباب متعدد دارد، گاهى به سبب گناه و سوء عمل است و اين كه فردى مى داند در محضر كسى ايستاده كه او را به دليل گناهش مجازات خواهد كرد و گاهى منشاء خوف ، اطلاع و يقين نسبت به نقص خود و كمال معبود است ، و ناقص وقتى خود را در محضر كامل بيند، البته نفسش به شماره مى افتد، رنگش متغير مى شود و حتى غش به او دست مى دهد.

در روايتى آمده است : كان اميرالمومنين عليه السلام اذا اخذ بالوضوء يتغير وجهه من خيفة الله ؛
على عليه السلام هرگاه وضو مى ساخت ، رنگ چهره اش از خوف الهى تغيير مى كرد.
و در روايت ديگرى آمده است :

امام حسن مجتبى عليه السلام هرگاه سجده شكر را به جاى مى آورد از خشيت و خوف مقام ربوبى حالت غش به او دست مى داد.
و در روايت ديگر، درباره امام حسن عليه السلام آمده است :
امام وقتى از وضو فارغ مى گرديد، رنگ چهره اش تغيير مى كرد، هنگامى كه از وى درباره علت اين حالت سوال كردند، فرمود:
حق آن است كه وقتى در برابر كسى چون (پروردگار عالميان ) مى ايستيم رنگ از چهره ما پريده باشد.
و شبيه اين روايات را درباره ساير امامان شيعه عليهم السلام و صديقين نيز نقل نموده اند: در روايتى آمده است كه :
از امام سجاد عليه السلام پرسيدند: چرا وقتى براى وضو حاضر مى شويد رنگ چهره شما زرد مى گردد؟ فرمود: چه ميدانيد كه به حضور چه كسى مى روم !

بنابراين معلوم مى شود كه علت خوف و خشيت حضرت فاطمه عليهاالسلام معرفت تمام نسبت به خداوند متعال مى باشد.
حال اگر كسى بگويد: جايگاه خوف و خشيت در قلب است ؟
گوييم : امام مومنان على بن ابى طالب عليه السلام در اين باره گويد: بنده خداوند طعم ايمان را وقتى مى چشد كه داراى خوف و رجا باشد و اگر خوف و رجاى او صحيح و كامل باشد، اثر آن ، در جسد و عمل مومن ديده مى شود. (2)

1 - ارشاد القلوب ، ج 1، ص 105
2 - زندگانى حضرت زهرا عليهاالسلام علامه مجلسى ، ص 933


http://www.upload.tazkereh.ir/images/47314698835187632171.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
12-05-2010, 18:52
http://upload.tazkereh.ir/images/57756106512848469389.jpg

http://upload.tazkereh.ir/images/64368834506708688650.gif



تربت گم گشته





دل از غم فاطمه توان دارد؟ نه



وز تربت او کسی نشان دارد؟ نه





آن تربت گم گشته به بَرْ زوّاری



جز مهدی صاحب الزمان دارد؟ نه





مؤیّد



http://upload.tazkereh.ir/images/64368834506708688650.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
13-05-2010, 01:48
http://upload.tazkereh.ir/images/18367307668075764057.gif

الگوی نمونه
امام زمان علیه السلام در یکی از نامه هایشان می فرمایند:
«وفی ابنة رسول صلی الله علیه و آله لی اسوة حسنة ... ; (9)
در دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برای من الگوی نیکویی است .»

http://upload.tazkereh.ir/images/18367307668075764057.gif

نرگس منتظر
13-05-2010, 02:52
http://www.upload.tazkereh.ir/images/37766204139855920181.png



دُر واژه هایی از حضرت فاطمه علیها السلام

- عبادت خالص
عن فاطمه الزهراء (س) مَن اَصعَدَ اِلی اللهِ خالِصَ عِبادتهِ اَهَبطَ اللهُ اِلیهِ اَفضلَ مَصلـَحـَته.(1)
هر که عبادت خالصش را به سوی خدا بالا فرستد، خدای متعال برترین مصلحتش را به سوی او پایین فرستد.

- بدترین امت
عن فاطمه الزهرا قالت: قال رسول الله (ص) ، شِرارُ اُمتی الذینَ غـَذَوا بِالنعَیمِ، الذینَ یاکلونَ اَلوانَ الطَعامِ، ویلبسونُ الَوانَ الثِیابِ وَ یتَشدقون فِی الکلامِ.(2)
حضرت زهرا (س) نقل می کنند که پیامبر فرمود: بدترین امت من کسانی هستند که : از انواع نعمت ها تغذیه می کنند و خوراکی های رنگارنگ می خورند، و لباس های گوناگون می پوشند، و هر چه بخواهند می گویند.

- نتیجه صلوات بر زهراء(س)
عن فاطمه الزهراء(س) قالت: قالَ لی رسول الله (ص) یا فاطمهُ مَن صَلـّی عَلیکِ غَفَرَاللهُ لَهُ و الحَقَهُ بی حَیثُ کنتُ مِن الجَنةِ .(3)
دختر گرامی پیامبر فرمود: رسول خدا (ص) به من گفت : ای فاطمه هر که بر تو صلوات فرستد، خداوند او را بیامرزد و در هر جای بهشت که باشم او را به من ملحق گرداند.

- حجاب فاطمه علیها سلام
عن فاطمه الزهراء( س) قالت : یا رسول الله اِن لَمْ یکُنْ یرانی فَانَا اَراهُ، وَ هُوَ یشُمُّ الریحَ. فقال النبی (ع) اَشهدُ اَنَّکِ بضعةٌ مِنّی.(4)
پیامبراکرم (ع) همراه با مرد نابینایی به خانه فاطمه(س) آمد، بلافاصله فاطمه (س) خود را کاملا پوشاند. رسول خدا (ص) فرمود: چرا خود را پوشاندی با این که او تو را نمی بیند ؟ فاطمه (س) فرمود: ای پیامبر خدا اگر او مرا نمی بیند، من که او را می بینم و او بوی مرا حس می کند . پیامبر اکرم فرمود: گواهی می دهم که تو پاره تن من هستی.


http://www.upload.tazkereh.ir/images/47314698835187632171.gif

نرگس منتظر
13-05-2010, 02:52
http://www.upload.tazkereh.ir/images/37766204139855920181.png



- دستورالعملی جامع

عن فاطمه الزهرا (س) قالت : دَخَلَ عَلَیَّ رَسول الله (ص) وَ قَد افَتْرَشْتُ فِراشی لِلنوم ِ، فقال: یا فاطمهُ لاِتـُنامی اِلاّ و قَد عَمِلْتِ اَربَعةً: خَتَمْتِ القُرآنَ، وَ جَعَلْتِ الانبیاءَ شُفعائَکِ، وَ ارضَیتِ المُومنینَ عَنْ نَفسِکِ وَ حَجَجْتِ وَ اعتمَرتِ . قالَ هذا و اَخَذَ فِی الصَلوةِ . فَصَبرتُ حَتی اَتمَّ صَلاتـَهُ، قُلتُ: یا رسولَ الله امرتَ باربعةٍ لا اقْدِرُ عَلیها فِی هَذا الحال فَتَبَسَّمَ (ص) و قال :
اِذا قَرأت ِ قُل هُواللهُ اَحدٌ ثَلاثَ مَرات ٍ فَکانَکِ خَتَمْتِ القرآنَ، وَ اذا صلـّیتِ عَلـَیَّ وَ عـَلـَی الاَنبیاءِ قَبلی کُنّا شُفعائَکِ یوَم القیمةِ ، وَ اذا استَغفرت ِ لِلمومنینَ رَضوا کُلـُّهُمْ عَنکِ وَ اذا قلتِ: سُبحانََ لله وَ الحمدُ اللهِ وَ لا اله الا الله و الله اکبر، فقد حَجَجتِ وَ اعـتـَمَرتِ.(5)

در وقتی که بستر خواب را گسترده بودم، رسول خدا (ص) بر من وارد شد، فرمود:
" ای فاطمه ! نخواب مگر آن که چهار کار را انجام دهی: قرآن را ختم کنی، و پیامبران را شفیعت گردانی، و مومنین را از خود راضی کنی، و حج و عمره ای را به جا آوری. " این را فرمود و شروع به خواندن نماز کرد ، صبر کردم تا نمازش تمام شد،
گفتم: " یا رسول الله به چهار چیز مرا امر فرمودی در حالی که برآنها قادر نیستم ، آن حضرت تبسمی کرد و فرمود:
چون قل هوالله را سه بار بخوانی مثل این است که قرآن را ختم کرده ای ، و چون بر من و پیامبران پیش از من صلوات فرستی، شفاعت کنندگان تو در روز قیامت خواهیم بود، و چون برای مومنین استغفار کنی، آنان همه از تو راضی خواهند شد، و چون بگویی: سبحان الله والحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر حج و عمره ای را
انجام داده ای.

- شرایط روزه دار
عنها (س) قالت: ما یصْنَعُ الصائمُ بِصِیامٍ اِذا لَمْ یَصُنْ لِسانَهُ وَ سَمْعَهُ وَ بَصَرهُ وَ جَوارحهُ .(6)
حضرت فاطمه علیها سلام فرمود: روزه دار چون زبانش ، گوشش ، چشمش و اعضایش را ( از حرام) نگه ندارد ، روزه دار نیست.

- داناترین و نخستین مسلمان
عنها (س) قالت: قال رسول الله (ص) : زَوجُکِ اَعلمُ اُناسٍ عِلماً وَ اَوَّلـُهُمْ اسلاماً و اَفضَلُهُمْ حِلماً .(7)
حضرت زهرا فرمود : رسول خدا (ص) به من فرمودند: شوهرتو در دانش داناترین مردم و نخستین مرد مسلمان و در بردباری برترین مردم است.

- کمک به فرزندان پیامبر
عنها (س) قالت: قال سول الله (ص) : اَیـّما رَجلٍ صَنَعَ الی رَجُلٍ مِنْ وُلدی صَنیعَة ً فَلَمْ یکافئه علیها، فَانَا المُکا فِی لَهُ عَلیها. (8)
حضرت زهرا به نقل از پیامبر اکرم (ص) فرمود: هر کسی برای فردی از فرزندان من کاری انجام دهد و بر آن کار پاداشی نگیرد ، من پاداش دهنده او خواهم بود.


http://www.upload.tazkereh.ir/images/47314698835187632171.gif

نرگس منتظر
13-05-2010, 02:53
http://www.upload.tazkereh.ir/images/37766204139855920181.png


- علی و شیعیان
عنها (س) قالت: اِنَّ اَبی(ص) نَظَرَ اِلی عَلی(ع) وَ قال: هَذا وَ شیعَتُهُ فِی الجنةِ. (9)
پیامبر خدا(ص) به علی (ع) نگریست و فرمود: این شخص و پیروانش در بهشت اند.

- نتیجه گشاده رویی
عنها (س) قالت: البُشرُ فِی وجِه ِ المُومنِ یوجِبُ لِصاحِبهِ الجَنةَ َ.(10)
گشاده رویی در چهره مومن برای صاحبش بهشت را سبب می شود.

- زیان بخل
عنها (س) قالت: قال لی رسول الله (ص) : ایاکِ وَ البُـخل َ، فَانِها عاهة ٌ لا تکونُ فِی کریمٍ. ایاکِ وَالبُخْلَ فَاِنَّهُ شَجَرَةٌ فِی النارِ وَ اغصانُها فِی الدُنیا فَمَنّ تَعَلـَّقَ بـِغُصْنٍ مِنْ اَغصانِها اَدْخَلَهُ النارَ.(11)
حضرت فاطمه علیها سلام به نقل از پیامبر اکرم (ص) فرمود: از بخل ورزیدن بپرهیز، زیرا که بخل آفتی است که درشخص بزرگوار نیست. از بخل بپرهیز، زیرا که آن درختی است درآتش دوزخ که شاخه هایش در دنیاست و هر که به شاخه ای از شاخه هایش در آویزد داخل جهنمش گرداند.

- نتیجه سخاوت
عنها (س) قالت: قال لی رسول الله (ص) وَعَلَیکِ بالسَخاءِ فَانَّ السَخاءَ شَجَرةٌ مِنْ اشجارِ الجنةِ، اَغْصانُها متدلیة ٌ الی الارضِ، فَمَن اَخَذَ مِنها غُصْنَاَ قادَهُ ذلکَ الغُصنُ اِلی الجنةِ.(12)
حضرت فاطمه (س) فرمود پیامبر اکرم(ص) به من گفت: بر تو باد سخاوت ورزیدن، زیرا که سخاوت درختی ازدرختان بهشت است که شاخه هایش به زمین آویخته است، هر که شاخه ای از آن را بگیرد او را به سوی بهشت می کشاند.

- نتیجه سلام و تحیت بر رسول خدا و دخترش زهراء
عنها (س) قالت: قال لی اَبی : مَنْ سَلَّمَ عَلیَّ و عَلَیکِ ثَلاثَةَ َ اَیامٍ فَلهُ الجَنة ُ.(13)
پدرم به من فرمود: هر که بر من و تو تا سه روز تحیت وسلام بفرستد، بهشت بر او واجب گردد.

- سحر خیزی
حضرت زهرا علیها السلام فرمود: رسول خدا(ص) بر من گذشت، در حالی که درخواب صبحگاهی بودم، مرا با پایش تکان داد و فرمود: دخترم برخیز ، شاهد رزق و روزی پروردگارت باش و از غافلان مباش. زیرا که خداوند روزی مردم را بین طلوع فجر تا طلوع آفتاب تقسیم می کند.(14)


http://www.upload.tazkereh.ir/images/47314698835187632171.gif

نرگس منتظر
13-05-2010, 02:53
http://www.upload.tazkereh.ir/images/37766204139855920181.png


- زمان استجابت دعا
عن ابیها رسول الله (ص) قالت: قال : انَّ فِی الجُمعةِ لـَساعةٌ لا یوافقُها عَبدٌ مُسْلِمٌ یسَئلُ اللهَ تعالی فِیها خَیراً اِلاّ اَعطاهُ اِیاهُ اِذا تدلی نِصفُ الشَمسِ لِلغُروبِ.(15)
نقل ازحضرت فاطمه (س) که رسول خدا (ص) فرمود: در روز جمعه ساعتی است که بنده مسلمان در آن وقت چیزی از خدا نخواهد مگر آن که خداوند به او عطا گرداند و آن وقتی است که نیمه خورشید به سوی مغرب نزدیک گردد.

- سستی در نماز
عنها (س) قالت: سألتُ ابی رسول الله (ص) لِمَن تَهاوَنَ بـِصَلاتِهِ مِنَ الرجالِ وَ النساء. قال(ص) : مَن تَهاونَ بـِصَلاتِهِ مِنَ الرجال و النساء ابتلاهُ اللهُ بِخَمسَ عَشْرَةَ خَصْلةً: یرفعُ اللهُ البَرَکةَ َ مِن عُمْرِهِ وَ یرَفَعُ اللهُ البَرَکَة َ مِنْ رزقِه وَ یمْحُواللهُ عَزّوجلَّ سیماءَ الصالحینَ مِن وَجْهِهِ وَ کلَ عَملٍ یعملهُ لا یوجَرُ عَلیهِ وَ لا یرتَفعُ دُعاوهُ الی السَماءُ لَیسَ لَهُ حَظَّ فی دعا الصالحینَ، وَ اِنهُ یموتُ ذلیلاً و یموت جائعاً و یموت عَطشاناً ، فـَلـَو سَقی مِن انهار الدُنیا لَمْ یرو عَطشُهُ وَ یوکلُ اللهُ مَلَکاً یُزْعجُهُ فِی قَبْره، وَ یُضَیـِّقُ عَلیهِ قَبرَهُ و تَکونُ الظُلمَة ُ فِی قَبره وَ یـُوَکـِّلُ اللهُ بِه مَلَکاً یِِـُسحِبهُ عَلَی وَجْهِهِ وَ الخَلائقُ ینْظُرونَ اِلیهَ ، وَ یُحاسَبُ حِساباً شَدیداً وَ لا ینظرُ اللهُ اِلیهِ وَ لا یُزکیهِ وَ لهُ عذابٌ اَلیمٌ.(16)
از پدرم رسول خدا(ص) درباره مردان و زنانی که در نمازشان سستی وسهل انگاری می کنند، پرسیدم. آن حضرت فرمودند: هر زن و مردی که در امر نماز سستی و سهل انگاری داشته باشد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا می گرداند:

1- خداوند برکت را از عمرش می گیرد.

2- خداوند، برکت را از رزق و روزی اش می گیرد.

3- خداوند، سیمای صالحین را ازچهره اش محو می کند.

4- هر کاری که بکند ، بدون پاداش خواهد ماند.

5- دعایش مستجاب نخواهد شد.

6- برایش بهره ای از دعای صالحین نخواهد بود.

7- ذلیل خواهد مرد.

8- گرسنه جان خواهد داد.

9- تشنه کام خواهد مرد، به طوری که اگر با همه نهرهای دنیا آبش دهند، تشنگی اش برطرف نخواهد شد.

10- خداوند، فرشته ای را بر می گزیند تا او را در قبرش ناآرام سازد.

11- قبرش را تنگ گرداند.

12- قبرش تاریک باشد.

13- خداوند فرشته ای را برمی گزیند تا او را به صورتش به زمین کشد، در حالی که خلایق به او بنگرند.

14- به سختی مورد محاسبه قرار گیرد.

15- و خداوند به اوننگرد و او را پاکیزه نگرداند ، و او را عذابی دردناک باشد.


http://www.upload.tazkereh.ir/images/47314698835187632171.gif

نرگس منتظر
13-05-2010, 02:54
http://upload.tazkereh.ir/images/64368834506708688650.gif
پی نوشتها:

1- فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، ج 1، ص 265.

2- همان، ص 266.

3- همان، ص 287.

4- همان، ص 274.

5- همان، ص 304.

6- همان، ص 305.

7- همان، ص 302.

8- بحار الانوار، ج 96، ص 225.

9- احقاق الحق، ج 7، ص 308.

10- بهجة ، ج 1، ص 300.

11- همان، ص 266.

12- همان.

13- همان، ص 267.

14- مسند فاطمة الزهراء، ص 215.

15- همان، ص 227.

16- همان، ص 235.

http://upload.tazkereh.ir/images/64368834506708688650.gif

درگاه محبوب
13-05-2010, 07:17
http://www.aviny.com/occasion/ahlebeit/fatemeh/shahadat/88/Yadegari/fateme-%2832%29_S.jpg




عصمت حضرت زهرا(س)



حضرت فاطمه‏ زهرا عليهاالسلام، تنها زن معصوم اسلام است، كه عصمت او ريشه‏ى قرآنى و حديثى داشته و تاريخ زندگى پرافتخارش، شاهد بزرگ ديگرى در اين مقوله مى‏باشد.

فاطمه عليهاالسلام پيش از آنكه متولد گردد، نطفه‏اش از غذاى پاك بهشتى در صلب پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله و آنگاه خديجه قرار داده شده و در رحم مادر، پناه و انيس او به حساب آمده و هنگام ولادت با فرستادگان غيبى به سخن پرداخته و سپس در مدت محدود حياتش صدها كرامت محيرالعقول نشان داده و... همگى اينها از عصمت آن بانوى گرانقدر حكايت دارد.

آرى فاطمه عليهاالسلام به عنوان الگو و اسوه‏ى زنان عالم معرفى شده و ديگر زنان، بايد از زندگى بى‏لغزش او سرمشق بگيرند و شيوه‏هاى تربيتى و اخلاقى و خودسازى را، در آيين: عبادى، همسردارى، پرورش فرزند، حقوق اجتماع و مردم و... به كارگيرند و آن كنند كه او كرده و آن گونه روند كه او رفته است.

نگارنده عقيده دارد كه خانه و زندگى مشترك خانوادگى، بهترين محك براى سنجش اخلاق و رفتار و ايمان و تقوا و عدالت و... هر كس محسوب مى‏گردد و حضرت فاطمه عليهاالسلام در كنار پدر و خانه‏ى پدرى امتحان خوبى داده و مدال «فداها ابوها». «ام ابيها» و دهها مدال ديگر از دست پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله دريافت داشته است و هم در خانه شوهر تا آنجا پيش رفته، كه اميرالمؤمنين مى‏فرمايند: فاطمه عليهاالسلام كوچكترين عملى كه باعث خشم من گردد انجام نداد، او مرا نافرمانى نكرد و با اخلاق و رفتارش غمها و غصه‏هاى ديگر مرا برطرف ساخت.

درگاه محبوب
13-05-2010, 07:20
http://shiaupload.ir/images/k7ex5kkjpbv6k1pztlj.jpg (http://shiaupload.ir/images/k7ex5kkjpbv6k1pztlj.jpg)


عمريست رهين منت زهرائيم

مشهور شده به عزت زهرائيم

مُرديم اگر به قبر ما بنويسيد

ماپير غلام حضرت زهرائيم

نرگس منتظر
13-05-2010, 13:23
http://www.upload.tazkereh.ir/images/09589916660948866313.png


غروب آفتاب

آن شب فاطمه درخواب دید فرشتگان بال در بال پرواز می کردند آنچنان که آسمان را به تمامی می پوشاندند...

دو فرشته پیش رو آمدند ، سلام کردند و مرا روی بال های خود سوار کرده و به آسمان بردند. ناگهان بوی بهشت به مشامم رسید. فرشتگان صف در صف ایستاده بودند و ورود مرا انتظار می کشیدند . اول خنده ای بسان بازشدن گلی و بعد هم با هم گفتند: خوش آمدی ای هدف آفرینش بهشت و ای فرزند " لَوْ لاکَ لَما خَلَقْتُ الاَ فْلاک . "
فرشتگان مرا بالاتر بردند ، قصرهای بی انتها، لباس های بی همانند، آنچه چشم از حیرت خیره می ماند ، و بعد نهرهای آبی سفیدتر از شیر و خوشبوتر از عطر وبعد قصری ، و چه قصری!

گفتم اینجا کجاست؟ این چیست؟ از آن کیست؟ گفتند اینجا فردوس اعلی است.

برترین و بالاترین مرتبه بهشت است. منزل و مسکن تو و پدرت و پیامبران همراه پدرت و هر که خدا با اوست اینجاست. و این نهرکوثراست. پدرم که بر سریری تکیه زده بود مرا دید از جا برخاست در آغوشم گرفت و میان دو چشمانم را بوسه زد. و فرمود: اینجا جایگاه تو ، شوی تو ، و فرزندان و دوستداران توست. بیا دخترم که سخت مشتاق توأم.

علی جان! پدرم به من گفت که امشب میهمان او خواهم بود. اکنون ای پسرعموی مهربانم ، من عازمم، بر من مسلم است که از امشب ، میهمان پدر خواهم بود. گریزانم از این دنیای پر جلا ، و سراسر مشتاقم به خانه بقا. تنها دل نگرانیم برای رفتن، تویی و فرزندانم.

علی جان ولی جدا شدن از تو همین اندازه هم برایم سخت است. شما را به خدا می سپارم و از خدا می خواهم که سختی های این دنیا را برای شما آسان گرداند.

علی جان! من در سال های حیاتم ، همیشه با تو وفادار بوده ام ، از من دروغ، خُدعه و خیانت ندیده ای، لحظه ای پا را از حریم مهر و وفا و عفاف بیرون نگذاشته ام ، بر خلاف فرمان تو حرفی نگفته ام. اعتقاد من همیشه این بوده که جهاد زن ، نیکو رفتار کردن با همسر است ، خوب شوهر داری کردن است .

علی جان! به وصیت هایم عمل کن ، چه آنهایی را که در کاغذی نوشته ام و چه آنها که اکنون می گویم. در آنجا باغ های وقفی پیامبر را نوشته ام که به حسن بسپاری ، و او به حسین ، و او به امامان بعد از خویش تا آخر. سهمی برای زنان پیامبر(ص) و زنان بنی هاشم ، و امامه دختر خواهرم قائل شده ام
. و اگر چیزی ماند به دخترانم بده . تو ناگزیری بعد از مرگ من ، ازدواج کنی و با کسی ازدواج کنی که نسبت به فرزندانمان مهربانتر است. مرا در تابوتی به همان شکل که گفته ام حمل کن تا محفوظ تر باشم مرا شبانه غسل بده ، از روی پیراهن – بر من شبانه نماز بخوان و مرا شبانه و مخفیانه دفن کن و قبرم را مخفی بدار.
مبادا مردمی که بر من ستم کرده اند بر جنازه ام نماز بخوانند و در دفنم حاضر شوند ، و از مکان دفنم آگاهی بیابند. یاران معدود و محدود تو و پدرم ، از زنان فقط اسماء ، ام ایمن ، فضّه و ام سلمه و از مردان ، سامان ، ابوذر ، مقداد ، عمار ، عبدالله و خدیفه همین .

وای گریه نکن علی . من گریه ام برای توست ، تو چرا گریه می کنی ؟ تو مظلوم ترین مظلومان عالمی، گریه بر تو رواست من آنچه انجام داده ام برای دفاع از حقوق مغضوب تو بوده . من می دانم که رفتنی ام، پدر مرا مطمئن ساخته بود. ولی من می دانستم پی مرگ من بر تو چه خواهد گذشت.

و این جگرم را آتش می زند. پس تو گریه مکن. عالمی برای مظلومیت تو باید اشک بریزد . اکنون ، اول راحتی من است ، اما آغاز مصیبت توست. پس در این گاه رفتن ، بیش از این جگرم را مسوزان. تو و فرزندانمان را به خدا می سپارم.

سلام مرا به همه فرزندانمان که تا قیامت به وجود می آیند برسان. راستی علی جان ، آیا می بینی آنچه را که من می بینم؟ این جبرئیل است که به من سلام می کند ؛ و علیک السلام . این میکائیل است که سلام می کند و خیر مقدم عرض می نماید ؛ و علیک السلام . اینها فرشتگان الهی هستند که به استقبال من آمده اند . چه شکوهی وچه عظمتی ؛ و علیکم السلام .



http://upload.tazkereh.ir/images/64368834506708688650.gif

نرگس منتظر
13-05-2010, 13:23
http://www.upload.tazkereh.ir/images/58809749192860678170.png


اما ای علی !
به خدا سوگند این عزرائیل است که به من سلام می کند و"علیک السلام یا قابض الارواح "بگیرجان مرا اما با مدارا.
خدای من، مولای من به سوی تو می آیم نه بسوی آتش .
سلام بابا ! سلام به وعده های راستین تو.
سلام به لبخند شیرین تو.
سلام به چشمان روشن تو .

آری این چنین بود که فاطمه زهرا(س) ام ابیها به جانب پدر مطهرش شتافت و چشم از این جان بی وفا بربست. اما علی مظهر عدالت و حقیقت ناب ، بعد از مرگ همسرش زیر لب چنین می سرود: اکنون با رفتن تو خستگی ها را بیش از پیش احساس می کنم.

خدایا چطور من بدن نازنین این عزیز را شستشو کنم؟ اگر غسل کردن او با اشک چشم مجاز بود آب را بر بدنش حرام می کردم. پس آب بریز اسماء ای وای این بازوی ورم کرده از چیست؟ آری این همان حکایت جگر سوز تازیانه و بازوست .

فاطمه ! گفتی از روی پیراهن غسلت دهم برای بعد از رفتنت هم باز ملاحظه این دل خسته را نمودی؟ ای کسی که پنهانکاری را فقط در دردها و غمهایت بلد بودی. شوهرتو کسی نیست که برای این رازهای سَر به مُهر تو در نخلستان های تاریک شب نگریسته باشد.

اینجا جای تازیانه نامردان است، در آن زمان که ریسمان در گردن مردت آویخته بودند.

ای خدا ! این غسل نیست، مرور مصیبت است، تداعی محنت است، دوره کردن درد است. ای وای از حکایت محسن حکایت فاطمه و آن در و دیوار، حکایت آن میخهای آهنین با آن بدن نحیف و خسته و بیمار، حکایت آن آتش با آن تن تب دار، حکایت آن دست پلید با این صورت و رخسار. بچه ها بیایید با مادر وداع کنید.

خدا در این غم صبرتان دهد. آرامترعزیزان من ! می دانم از گریه گریزی نیست. اما شیون نکنید مثل من آهسته اشک بریزید.

نمی دانم چطور تسلایتان دهم. اما تقدیر این بوده است، راضی به مشیت خدا هستم . اینقدر مادر را صدا نزنید او اکنون توان پاسخ گفتن به شما را ندارد. فقط نگاهش کنید و آرام اشک بریزید اما نه گویی این دست های فاطمه است که از کفن بیرون می آید و شما را درآغوش می کشد.
این بازهمان دل مهربان اوست که نمی تواند پس از مرگ هم ندای شما را بی جواب گذارد. کنار روید تا در قبرش گذارم. خدایا چه سنگین است این مصیبت ، و چه سبک است این بدن درد و محنت دیده.

آری اینک دیگر من لب بر می بندم از سخن گفتن ، تا علی و حسن و حسین و زینب بال گشایند بر مزار تو. این تو ، این علی و این فرزندانت و این چشم همیشه مشتاق من.

منبع : برگرفته از کتاب کشتی پهلو گرفته، سید مهدی شجاعی


http://www.upload.tazkereh.ir/images/00716514159670108213.jpg

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
13-05-2010, 14:33
http://upload.tazkereh.ir/images/96283260238803898635.gif

یاور خوب
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از حضرت امیرالمؤمنین، علی علیه السلام درباره حضرت فاطمه زهرا علیها السلام پرسیدند، حضرت پاسخ دادند:
«نعم العون علی طاعة الله; (10)
[فاطمه علیها السلام] خوب یاوری در راه اطاعت و بندگی خداست .»


http://upload.tazkereh.ir/images/96283260238803898635.gif

نرگس منتظر
13-05-2010, 18:43
http://www.upload.tazkereh.ir/images/39462230301398001841.jpg

http://smiles.al-wed.com/smiles/13/anyaflower195.gif
خانه بی فاطمه(سلام الله علیها)

لاله‌ها پژمرده بلبل را دگر آوا نبود
هیچ کس در باغ، مثل باغبان تنها نبود

یک مدینه دشمن و یک خانه‌ی بی فاطمه
بانوی آن خانه کس جز زینب کبری نبود

روی سیلی خورده زهرا شهادت می‌دهد
از علی مظلوم‌تر مردی در این دنیا نبود

نیست جایز خانه کفار را آتش زدن
ای مسلمانان مسلمان بود زهرا، یا نبود؟

ای جنایت کار، ای بیدادگر، رویت سیاه
اجر و پاداش رسالت کشتن زهرا نبود

مصطفی از تو مودت خواست، تو سیلی زدی
بی حیا سیلی زدن اجر ذوی القربی نبود

ریخت دشمن بر سر زهرا، ولایت را ببین
بارها از پا فتاد و غافل از مولا نبود

من نمی‌گویم چه شد گویند در چشم علی
سیل دشمن بود پیدا فاطمه پیدا نبود

ای مدینه آتش غیرت چرا آبت نکرد
جای ناموس خدا در دامن صحرا نبود

آنچه بر آل علی در کربلا یکسر گذشت
در سقیفه اتفاق افتاد، عاشورا نبود

غلامرضا سازگارمیثم


http://smiles.al-wed.com/smiles/13/anyaflower195.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
13-05-2010, 19:32
http://upload.tazkereh.ir/images/26553419482784690382.gif

عزیزترین مردم
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«... فاطمة اعز البریة علی (11) ;
فاطمه علیها السلام عزیزترین مردم در نزد من است .»


http://upload.tazkereh.ir/images/26553419482784690382.gif

كيان
13-05-2010, 20:56
هستي از هست تـو هستي يـافـت اي هـست خدا
اي هــمـــه هـست پـيـمـبر كـــــي مــــيايــــي زدر

كيان
13-05-2010, 21:17
برگزاری جشنها در ایام فاطمیه چه حکمی دارد؟

پرسش:1- ایام فاطمیه به چه ایامی گفته می شود ؟ 2- حد فاصل دقیق این ایام کدام روزها است؟ 3- برگزاری جشنها و مراسم های شاد در ایام فاطمیه چه حکمی دارد؟
پاسخ:
ایام فاطمیه عبارتند از: 13 و 14 و 15 ماه جمادی الاولی، و سه روز اول ماه جمادی الثانی، چون نسبت به روز شهادت حضرت زهرا دو قول بیشتر مورد توجه می باشد: 13 جمادی الاولی و 3 جمادی الثانی.
حد فاصل عبارت است از 16 ماه جمادی الاولی، 29 جمادی الاولی و از چهارم جمادی الثانی تا 12 جمادی الاولی سال آینده.
عدم برگزاری جشنها و مراسم شاد در ایام حزن و ماتم اهل بیت به جهت شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و یا یکی از ائمه طاهرین علیهم السلام به نشانه ابراز محبت و ارادت به اهل بیت پیامبر و به جهت رعایت ادب نسبت به آن انوار منیره می باشد و روایاتی به این معنی داریم که شیعیان به شادی ائمه شاد و در حزن آنان محزونند.
و حد دقیق این ایام شب و روز شهادت ائمه علیهم السلام می باشد. (یعنی شب قبل از شهادت و روز شهادت) باستثنای ماه محرم که دهه اول بطور کامل و اربعین که 20 ماه صفر است و ایام فاطمیه که جمعا 6 روز می باشد، 3 روز در ماه جمادی الاول و 3 روز در ماه جمادی الثانی.

كيان
13-05-2010, 21:19
درسوگ سپيده
نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی؛ ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان. ای ام ابیها! ای مهربان ترین مادر، حبیبه ی حق و شفیعه ی حشر! پدر و مادرم فدای پینه ی دست هایت باد. تو محور آسیای ایثاری و اولین علت خلقت. ای مادر رسالت و همتای ولایت! به روزهایی می اندیشیم که پس از واقعه ی عظیم غدیر، همراه با حسنین به خانه های اهل مدینه می رفتی و با بیان وحیانی خویش حجت الهی را بر غافلان، تمام می کردی و بدین سان از آغاز، حمایت از ولایت، سرلوحه ی خصایل آسمانی ات بود.
غبار غم از سیمای زیبای علی می زدودی و بر زخم های فزون از ستاره ی پیکرش که نشان از رزم با باطل داشت، مرهم می نهادی. فتوحات مولا، رهین مهربانی توست. هنوز خطابه های رسایت سراج راه مجاهدان است و بر آفاق تاریخ می تابد. پاره ی تن رسول یار بودی و یگانه یاور یکتا امیر عاشقان. تلألؤ ذوالفقارعلی، وامدار عزم و عزت تو بود. آنگاه که بر بی بصیرتان و دنیا پرستان غضب می کردی، غضبناکی آفریدگار قادر، آشکار می شد. رضای تو رضای حق بود و با خرسندی ات، تمامت اهل عرش و ساکنان قدس، قرین شعف می شدند.
وصله های چادر و بوریای خانه ات، تمنیات و تمایلات خاکیان را به هیچ می انگاشت. صالحان و صدیقین و مقربان ملکوت، آرزومند خدمتگزاری خاندان خدایی ات بودند و بانوان برگزیده ی حق ، رفت و روب آستانه ی خانه ی اهل بیت(ع) را تمنا می کردند و با این وصف، دستان مبارکت که بوسه گاه اشرف رسولان بود، از فزونی تلاش مهرآگینت پینه بسته بود.
همه ی قصرهای جنت و تمام گهرها و آذین های باغ بهشت، ذره ای از غبار خشت خانه ات هستند و هستی، جلوه ی یک سجود سالکانه ی تو. اگر نبودی، افلاک و آفریدگان به وادی حیات نمی رسیدند.
ما «اسیر» عنایت تو هستیم و «مسکین» و محتاج شفاعتت. اینک «یتیم» هجران توییم و سیه پوش نیلوفر ساقه شکسته ی شهود؛ « و یطعمون الطعام علی حبّه مسکینا ً و یتیما ً و اسیرا». ما را نیز به طعام معرفت و محبت، میهمان کن و از زلال زمزم خیر کثیر، بنوشان ای عطیه ی عرش!
سلام بر غمگنانه ترین روایت ولایت! امروز جان علی از تن مفارقت کرد، گرد یتیمی بر رخسار مهسای زینب نشست، موسم تنهایی حسن فرا رسید، حسین از همین لحظه، کربلایی شد و طلیعه ی عاشورا بر صحیفه ی راز، تابید. ای مهدی موعود، ای آخرین حجت یار! تو شاهدی که مادر سادات را شبانه به جانب مزاری ناپیدا مشایعت کردند و پیکر زخمی شقایق باغ ولایت را به آغوش خاک سپردند و علی بی یاور شد. ای قائم آل یاسین، ای شمس بنی هاشم، ای برپا کننده ی قسط ، ای احیاگر عدل علی! ذوالفقار قیام از نیام برآور و روا مدار که چنین، امواج غم بر دریای دل شیعه بیفزایند.
اینک در شعاع آفتاب خرداد، اندوهی سترگ بر شکوفه های قلب شیعه سایه گستر شد. ستاره ی امید نبی بر خاک فتاد و موج دریای دل علی به ساحل فرقت رسید و برترین آشنای عرشیان بر فراز دست سپیداران در سیاهی شب به ضیافت سرخ لقا نایل شد.
مادر، چه غریبانه از دیار عاطفه ها هجرت کرد و در مشایعتش مرغ دل تا فراسوی آسمان کوچید. معتصمین شیطان، تلخی شوکران فراق را در کام یاران سپیده ریختند. واحسرتا! مهتاب نیلی شفاعت به محاق نشست و طوبای رعنای ولایت و آذین صحیفه ی شهادت، پای به معراج نهاد و سایه ی همای عنایتش را از ماسوا برچید.
امروز از سیمای یاس ها و نسترن های بهاری، نکهت غم می خیزد. امروز شقایق های دشت بی قراری، سیاهپوش زهرای آل یاسینند و از سمت آبی دلدادگی، سحاب حزن و توفان حسرت به آسمان احساس سرخ شیعه رسیده و بارش اشک و تراوش زمزم عشق و ریزش آبشار حرمان و رویش غنچه های درد و داغ، منظر بهار غمند و عندلیب عاطفه را به نغمه ی فرقت فرامی خوانند.
یا فاطمه، یا سیدتنا و مولاتنا!
ادرکنا!
امروز صبای سوزدل ها حزین و خرامان به سوی مدینه وزید و عطر یاسمن های اندوه در کوچه های ارادت پیچید. سلام عاشقان بر غریب مدینه. امروز تمام راه های آسمان را به سوی مدینه گشوده اند و راهیان سبز سلوک به تنهایی مزار یار می اندیشند. آنک، در رثای گوهر گمگشته ی علی، ریزش الماس اشک را شاید و تراوش یاقوت آه. آنگاه که شمشاد شیدای ولایت را شبانه به معراج مهر بردند، چشمه ی اشتیاق خشکید و ماه امید، هجرت کرد. چه شباهنگام دلتنگی بود و چه سپیده ی سیاهی! تمام خورشیدهای شعف، یکباره با غروب آشنا شدند. سیمای سپید زهره ی منظومه ی ولایت به سرخی گرایید.
فاطمه، معیار فضایل بود و اسوه ی سرآمدان عصمت و میزان محسنین. در فناکده ی خاک، افول کرد و در بقاسرای عرش، طلوع و تابندگی نمود. هنوز آوای شیوایش در گوش دل ها باقی است که همگان را به پارسایی و پایداری در ولایت علوی می خواند و خود،عامل نخست آن بود. آیین محمد (ص) از استقامت سرخ زهرا آوازه یافت و امت از مرام زیبایش، مجد. فردای شیعه از دیروز شعله ناک آلاله ی شهید نبی، به روشنایی رسید و سوز سینه ی آسمانی اش، اقتدار و صبر حسین و سطوت و صلابت حسن را به ارمغان آورد.
السلام علیک یا فاطمة الزهرا یا بنت رسول الله!
ما خاک پای یوسف گمگشته ی توییم و حیات و قیام و حکومت و جان و روح و هستی مان رهین یک نگاه آسمانی اوست. انقلاب اسلامی ما جلوه ی کوچکی از نورعنایت فرزند عزیز توست. تمام شقایق های دشت التهاب برای قطره ای از دریای احسانش در انتظار، می سوزند.
خدایا مباد که نسیان و غفلت ما، موعود عاشقان را دل آزرده سازد، که تمام حیات و نهضت ما برای یک تبسم ملیح اوست. سال هاست که دلتنگ غیبت و نهانی اوییم و نیک می دانیم که وجود جودآگینش حضور محض است و نهانی، از آن ماست.
یا فاطمة الزهرا، یا قرة عین الرسول!
پدر و مادرم فدای خاک قدوم گل گمگشته ات باد. نظر عنایت خویش از ما مگیر. ضعیفانیم و چه کسی به ما نظر کند جز مظهر سطوت رسول یار؟ تهی دستانیم و چه کسی احسان مان کند جز جلوه ی غنای دوست؟
یا وجیهتا ًعند الله، اشفعی لنا عند الله!

نرگس منتظر
13-05-2010, 22:50
http://upload.tazkereh.ir/images/58155232870897338615.jpg


http://upload.tazkereh.ir/images/64368834506708688650.gif

زبان حال حضرت زهرا علیهاالسلام

اجل گم کرده بعد از قتل محسن خانه ما را
بیا ای مرگ یاری کن من افتاده از پا را

نه دستی مانده تا گیسوی زینب را زنم شانه
نه پایی تا برای گریه گیرم راه صحرا را

ز تو ای دست، ممنونم که بر یاریِّ دست حق
گرفتی از غلاف تیغ قنفذ، اجر زهرا را

علی تنها، همه دشمن، تو بشکسته، من افتاده
خدا را، پس که یاری می‌کند آن یار تنها را؟

من از بهر علی گریان علی از بهر من گریان
به نوبت زینب غمدیده دلداری دهد ما را

ببر ای دست سالم دست مجروح مرا بالا
که از صورت بگریم قطره قطره اشک مولا را

اجل را دور سر گردانده‌ام تا بر علی گریم
وگرنه پشت آن در گفته بودم ترک دنیا را

سیه پوش آمده از دود آتش خانه زهرا
چه خوش کردند همدردی عزاداران طاها را

عدو سیلی زد و پهلو شکست و من در آن حالت
گهی دیدم به پهلو گه به صورت دست بابا را

سراپا دردم و لب بستم و خاموشم از گفتن
مگر گاهی که دور از چشم زینب بینم اسما را

چو وقف ماست نظم و ناله و فریاد جان‌سوزش
به محضر دست گیرم (میثم) افتاده از پا را

غلامرضا سازگار


http://upload.tazkereh.ir/images/64368834506708688650.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
14-05-2010, 02:58
http://upload.tazkereh.ir/images/90185422059482507014.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/26951157244944631348.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/90185422059482507014.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/26951157244944631348.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/90185422059482507014.gif

استغاثه ‏هائى به حضرت زهرا



استغاثه به آن حضرت با نماز و دعا


از امام صادق علیه‏ السلام روایت شده: هر كدام از شما استغاثه‏اى به خداوند داشتید، دو ركعت نماز گذارده، آنگاه سجده نموده و گوئید:

یا مُحَمَّدُ یا رَسُولَ‏اللَّهِ، یا عَلِىُّ یا سَیِّدَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ، بِكُما اَسْتَغیثُ اِلَى اللَّهِ تَعالى، یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ اَسْتَغیثُ بِكُما، یا غَوْثاهُ بِاللَّهِ وَ بِامُحَمَّدٍ وَ عَلِىٍّ وَ فاطِمَةَ
اى محمد اى پیامبر خدا، اى على اى آقاى زنان و مردان مؤمن، به شما از خداوند طلب یارى مى‏جویم، اى محمد اى على به شما از خداوند فریادرسى مى‏طلبم، اى فریادرس به خدا و به محمد و على و فاطمه- و تمامى ائمه علیهم‏السلام را نام برده- با شما به خداوند توسّل مى‏جویم.
كه در همان لحظه حاجتت برآورده مى‏شود.

shivan

یا زهرا
shivanدعا2shivan


http://upload.tazkereh.ir/images/90185422059482507014.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/26951157244944631348.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/90185422059482507014.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/26951157244944631348.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/90185422059482507014.gif

درگاه محبوب
14-05-2010, 11:08
مصحف فاطمه(س) از نگاه امامان





http://www.aviny.com/occasion/ahlebeit/fatemeh/shahadat/88/Yadegari/fateme-%2814%29_S.jpg



فاطمه(س) خود سرى از اسرار الهى است و دسترسى و شناخت مقام بلندش براى ما انسانهاى خاكى به سادگى ممكن نيست، بالاتر از آن، گوشه‏هاى بسيارى از زندگانى‏اش چون در در صدف مخفى و پنهان باقى مانده است.



مصحف فاطمه(س)، سرچشمه جوشان معنويت و دانشها كه از طريق وحى بر او نازل گشته مانند قبر مطهرش رازى است كه در پرده مانده و در اختيار ما خاكيان نيست. به راستى مصحف فاطمه(س) چيست؟ چه زمانى به وجود آمد؟ چه مطالبى را در بر دارد؟ و اكنون كجاست و در اختيار كيست؟ و ... پرسش هايى است كه تا حدودى پاسخ آنها در اين نوشتار مختصر روشن مى‏گردد.

درگاه محبوب
14-05-2010, 11:12
محدثه




http://www.aviny.com/occasion/ahlebeit/fatemeh/shahadat/88/Yadegari/fateme-%2817%29_S.jpg



از نامهاى معروف فاطمه زهرا(س) محدثه است كه امام صادق(ع) در سبب نامگذارى مادرش فاطمه به محدثه چنين مى‏فرمايد:
انما سميت فاطمة محدثة لان الملائكة كانت تهبط من السماء فتناديها كما تنادى مريم بنت عمران (1) اينكه فاطمه(س) به محدثه نامگذارى شد چون فرشتگان پيوسته از آسمان فرود مى‏آمدند و به فاطمه(س) خبر مى‏دادند همانطور كه به مريم دختر عمران خبر مى‏دادند.



فرشتگان خطاب به فاطمه(س) اين آيات را تلاوت مى‏كردند: - يا فاطمة - ان الله اصطفيك و طهرك و اصطفيك على نساء العالمين - يا فاطمة - اقنتى لربك واسجدى واركعى مع الراكعين. (2)



فاطمه(س) به فرشتگان خبر مى‏داد و آنان به او خبر مى‏دادند و سخنانى با يكديگر داشتند كه در يكى از شبها فاطمه به آنها گفت: آيا مريم دختر عمران بر زنان عالم برترى ندارد؟



گفتند: مريم در روزگار خويش بانوى بزرگ زنان بود ولى خداوند عز و جل تو را در عصر خويش و در عصر او بزرگ بانوى زنان قرار داده است و تو «سيدة نساء الاولين و الآخرين‏» هستى. (3)



گر چه فرشتگان با كسى جز انبياء الهى گفتگو نداشتند ولى چهار بانوى بزرگ در تاريخ انبياء بودند كه پيامبر نبودند و در عين حال فرشتگان با آنان سخن مى‏گفتند:
الف) مريم، مادر حضرت عيسى(ع)
ب) همسر عمران مادر حضرت موسى و مريم(عليهماالسلام)
ج) ساره، مادر حضرت اسحاق و يعقوب(ع)
د) فاطمه زهرا(س). (4)



پيامبر اسلام(ص) در بستر بيمارى از هوش رفته بود كه در خانه كوبيده شد. فاطمه(س) فرمود: كوبنده در كيست؟ عرض كرد: مرد غريبى هستم و پرسشى از رسول خدا دارم اجازه ورود مى‏دهيد؟ فاطمه پاسخ داد: برگرد خدا تو را رحمت كند! حال رسول الله مساعد نيست.



رفت و سپس برگشت و در را زد و گفت: غريبى است كه از رسول خدا اجازه مى‏گيرد آيا به غريبان اجازه ورود مى‏دهند؟ ناگاه رسول خدا(ص) به هوش آمد و فرمود: اى فاطمه! آيا مى‏دانى چه كسى است؟ عرض كرد: خير يا رسول الله! فرمود: اين همان است كه جماعت‏ها را بهم مى‏زند و لذتهاى دنيوى را از بين مى‏برد او فرشته مرگ است! به خدا قسم پيش از من از احدى اجازه نگرفت و پس از من از كسى اجازه نخواهد گرفت و به سبب بزرگوارى و كرامتى كه در پيشگاه خداوند دارم تنها از من اجازه مى‏گيرد به او اجازه ورود بده!
فاطمه فرمود: داخل شو خداوند تو را رحمت كند!



فرشته مرگ چون نسيم ملايمى وارد شد و فرمود: السلام على اهل بيت رسول الله (5)



اين جريان ناگوار از نوع سخنانى است كه فاطمه زهرا(س) با فرشته داشته است و به راستى كه فاطمه محدثه است.




http://upload.tazkereh.ir/images/64368834506708688650.gif