حسنعلی ابراهیمی سعید
07-01-2016, 22:27
http://images2.persianblog.ir/1632_0dHDLZ5q.jpg
او یکی از نظریه پردازان بزرگ کاربرد تانک به عنوان یکی از ابزارهای مهم در عرصه نبرد زمینی و مبدع تاکتیک جنگ برق آساست. هاینتس گودریان از جمله ژنرالهای خلاق ارتش آلمان نازی به شمار می رفت که نقش بی بدیلی در پیروزیهای سریع آلمان در سالهای آغازین جنگ جهانی دوم، به ویژه در هجوم به فرانسه ایفا کرد.
نظریه پرداز تاکتیک جنگ برق آسا
هاینتس ویلهلم گودریان (به آلمانی: Heinz Wilhelm Guderian) (زاده ۱۷ ژوئن ۱۸۸۸ - مرگ ۱۴ مه ۱۹۵۴) ژنرال ارتش آلمان در دوره رایش سوم و از ۲۱ ژوئیه ۱۹۴۴ تا ۲۸ مارس ۱۹۴۵ رئیس ستاد مشترک ورماخت بود.
گودریان در ۱۷ ژوئیه ۱۸۸۸ در شهر کلوم آلمان در جنوب منطقه دانزیگ متولد شد. او پس از پشت سر گذاشتن تحصیلات مقدماتی به مدرسه نظامی رفت و پس از فارغ التحصیلی، با درجه ستوان سومی در گردان دهم که تحت فرماندهی پدرش بود به خدمت مشغول شد. سپس با گذراندن دوره دانشکده جنگ در ۱۹۰۸ درجه ستوان دومی را دریافت نمود و دوباره به گردان پیشین خود پیوست.
در ۱۹۱۳ گودریان با مارگارت گورن ازدواج کرد. آنها دارای دو فرزند پسر شدند. تا قبل از وقوع جنگ جهانی دوم هاینز گودریان برای گذراندن دوره فرماندهی ستاد به آکادمی نظامی برلین فرستاده شد. در نوامبر ۱۹۱۴ به درجه ستوان یکمی ارتقا داده شد و مدتی بعد نیز سروان شد.
در طول جنگ جهانی اول به واحدهای متعددی اعزام شد و پستهای گوناگونی را عهده دار گردید و نبردهای وردن و مارن را نظاره کرد. طی یکی از نبردها موفق به دریافت مدال صلیب آهنین درجه یک گردید. در اوایل ۱۹۱۸ او نبرد سدان را مورد بررسی و بازبینی مجدد قرار داد و آنچنان توانایی خود را در حل مشکلات تاکتیکی با استفاده از عملیاتهای غیر متعارف به اثبات رساند که اساتیدش در دانشگاه جنگ تحت تاثیر قرار گرفتند و او را برای ورود به ستاد کل ارتش توصیه نمودند.
گودریان بعد از جنگ اول جهانی در ارتش آلمان که بر اثر عهدنامه ورسای شمار سربازانش به یکصد هزار نفر کاهش پیدا کرده بود، باقی ماند. گودریان شروع به نوشتن مقالاتی در مورد واحدهای موتوریزه کرد و در پی آن مامور تشکیل اولین واحد موتوریزه شد. این واحدهای موتوریزه ابتدا برای امور لجستیکی در جبهه به کار میرفتند. عمده تجهیزات آنها چند کامیون و خودرو و موتورسیکلت بود.
در ۱۹۲۷ گودریان به درجه سرگردی رسید. در تمام این مدت او در تلاش برای یافتن و به دست آوردن و هرگونه وسیله نقلیه موتوری بود که بتوان از آن به عنوان خودروی رزمی در میدان جنگ استفاده کرد. تسلط او بر زبانهای خارجی موجب ترجمه آثار استراتژیست و مورخ سروان لیدل هارت و نظریه پرداز جی اف سی فولر شد و همچنین توجه اش به نوشته به اندازه کافی جالب توجه ولی در آن زمان ناشناخته شارل دوگل که به اهمیت تانک در نبردهای نوین پی برده بود، جلب شد و از رهنمودهای ارائه شده توسط این کارشناسان بهره برد.
گودریان توسعه دهنده نظریه ای بود که بر اساس جنگ بدون پیاده نظام و متکی بر قدرت زره و سرعت مانور تانکها و با پشتیبانی وسایل نقلیه زرهی و سربازان مکانیزه پی ریزی شده بود. در این نظریه تانک به عنوان عنصر اصلی میدان نبرد معرفی گردیده بود.
به خاطر شایستگی گودریان نیروی زرهی تبدیل به هسته اصلی قدرت ارتش آلمان در طول جنگ جهانی دوم گردید و با حمایت مناسب سپهبد فن زکت (به آلمانی: Seeckt) رئیس وقت ستاد ارتش آلمان نیروی زرهی به عنوان عنصر اصلی حمله برقآسا (Blitzkrieg) جایگاه مناسب خود را یافت.
گودریان در زمانی که آلمان اجازه تولید تانک نداشت در سال ۱۹۲۹ طی سفری به اتحاد شوروی بازدیدی از محل سری آزمایش توانایی تانک در کازان روسیه داشت (در این هنگام آلمان با شوروی پیمان محرمانه برای تبادل دانش نظامی داشت). در این دوران گودریان با درجه سرهنگ دومی فرمانده یکانهای ترابری موتوریزه و همچنین استاد آکادمی نظامی برلین در ترابری رسته موتوریزه بود.
در سال ۱۹۳۳ گودریان سرهنگ تمام شد. گودریان سرسختانه به نوشتن مقالات خود در زمینه خودروهای زرهی ادامه داد و کمکهای شایانی نیز در حل مشکلات فنی اولین تانک تولید شده در آلمان پس از جنگ جهانی اول کرد. گودریان با این اندیشه، نیروی زرهی خرد کننده ارتش آلمان را سازمان داد و هوادار کاربرد استراتژیک نیروهای زرهی (رخنه عمیق در خاک دشمن) بود.
http://images2.persianblog.ir/1632_Safq3Vdt.JPG
آدولف هیتلر هنگام به قدرت رسیدن دیداری از یکی از مانورهای گودریان داشت و شدیداً مجذوب قدرت تحرک و مسحور مانورهای سریع ادوات زرهی گودریان در میدان نبرد شد. هیتلر وحشت نبردهای سنگری جنگ جهانی اول را تجربه نموده بود و ارزش کار گودریان که قدرت تحرک را برای ورماخت به ارمغان می آورد، به خوبی میدانست.
بعد از الغاء رسمی معاهده ورسای و اجباری شدن دوباره خدمت سربازی، هیتلر سه لشکر زرهی را تشکیل داد. گودریان که در آن زمان روابط بسیار خوبی با هیتلر داشت به فرماندهی لشکر دوم زرهی آلمان گمارده شد و اندکی پس از آن نیز با ترفیع به درجه سرتیپ دومی رسید. کمتر از یک سال و نیم بعد به درجه سرتیپی و فرماندهی سپاه شانزدهم زرهی رسید
او در عملیات الحاق اتریش به آلمان و ضمیمه نمودن چکسلواکی به قلمرو رایش سوم در به کار گیری واحدهای زرهی موجود نقش مهمی ایفاء نمود. کمتر از یک سال بعد گودریان سرلشکر شد و مهمترین وظیفه نظامی خود بر عهده گرفت. او فرمانده کل واحدهای زرهی – موتوریزه نیروی زمینی شد. این بدان معنی بود که مسئولیت استخدام، آموزش، طرح ریزی و اجرای تاکتیکهای تمام واحدهای موتوریزه و زرهی ورماخت به استثنای توپهای هجومی نیروهای پیاده در اختیار هاینز گودریان قرار گرفت.
گودریان در کتاب خود به نام رهبری تانک نوشت: در سال ۱۹۲۹ من متقاعد شدم که کاربرد تانک همراه با پیاده نظام میتواند اهمیت تعیین کنندهای در نبرد بازی کند. مطالعات تاریخی در ارتباط با تمرینهای صورت پذیرفته در ارتش انگلستان مرا متقاعد کرده بود که تانکها هرگز قادر به اثر کامل خود بدون برخورداری از سرعت به ویژه عملکرد خارج از جاده (با داشتن شنی مناسب) نیستند. در شکل گیری نبردهای آینده تانک باید نقش اصلی را داشته باشد و تجهیزات دیگر به عنوان حامی قوای زرهی به طور هماهنگ عمل کنند و تانکها در صورتی میتواند نقش تعیین کننده را در جنگ ایفاء کنند که به طور انبوه و متمرکز وارد پیکار گردند.
http://images2.persianblog.ir/1632_W49d7yBB.jpg
گودریان به علت تجربیات خود در امر ارتباطات رادیویی به ویژه در ارتباط باتجهیزات ویژه دیده بانی مانند پیرابین (پریسکوپ) به عنوان تجهیزات لازم برای خدمه تانک پافشاری نمود. او اصرار داشت که هر تانک در نیروی زرهی باید مجهز به رادیو و وسایل بصری باشد تا ابزاری کارآمد در خدمت فرمانده و خدمه تانک برای انجام نقش تعیین کننده شان در صحنه نبرد باشد.
نبرد فرانسه
در پی یورش ارتش آلمان به لهستان، گودریان فرمانده سپاه نوزدهم زرهی بود. او رهبری نیروهای آلمانی در طول نبردهای ویزنا و کوبرین را به عهده داشت. تحت فرمان ارتشبد فن بوک (Von Bock) در طی نبرد لهستان با تاختی عمیق از پروس شرقی گذشت و به دژ برست لیتوفسک رسید و آزمایش نظریه خود را در شرایط واقعی جنگ برای اولین بار در حمله به لهستان به اجرا درآورد.
در تهاجم به فرانسه در سال ۱۹۴۰ سپاه زرهی گودریان با رخنه استراتژیک از درون جنگلهای آردن پیش تاخت و به رودخانه موز در آنسوی مرز درون فرانسه رسید و ضربه گیج کنندهای را در منطقه سدان به دشمن وارد ساخت. در بیستم ماه مه سپاه زرهی گودریان به آبویل رسید و به این ترتیب ارتشهای متفقین را به دو نیم کرد که منجر به قطع ارتباط این نیروها با قوای اصلی گردید و سرانجام ارتش فرانسه شکست خورد و ارتش اعزامی انگلستان از طریق بندر دونکرک عقب نشینی کرد.
پیشرفت سریع نیروهای زرهی تحت رهبری گودریان سبب به ارمغان آوردن لقب «هاینز سریع» برای او شد. در نبرد فرانسه سپهبد گودریان به عنوان فرمانده سپاه نوزدهم زرهی یک نمایش واقعی از جنگ برقآسا را به اجرا گذاشت. وی ابتدا با گذر از رودخانه موز ماموریت حفظ یک سرپل در آنسوی کرانه موز را دریافت داشت. طی این نبرد گودریان به پیشرویهای سریع تا جایی که مردان و تانکهای او توانایی رفتن داشتند، دست زد. سپاه زرهی گودریان تمام خطوط پشت جبهه فرانسویها را در هم کوبید و باعث مختل شدن خطوط ارتباط فرانسویان شد.
در ۱۲ مه فرمانده سپاه نوزدهم زرهی موفق شد سرپل نیروهای زرهی تحت امرش را تا ۲۰ کیلومتر وسعت دهد. در سحرگاه ۱۳ مه تانکها به همراه یکانهای پیاده از رود موز گذشتند. در این روز تانکهای گودریان با همراهی تانکهای سرلشکر راینهارت با پشتیبانی ۱۰۰۰ فروند هواپیما خط دفاعی فرانسه را در سدان شکافتند. دو روز بعد یگانهای زرهی ورماخت از سرپلهای نیرومند خود خارج شدند و در عمق خاک فرانسه به پیشروی پرداختند. هنگامی که تانکهای سرلشکر اریش هوپنر از تنها پل ساخته شده از رود موز گذشتند از محور شمال همزمان با واحدهای ارتش چهارم از سمت جنوب به دور شهر لیژ حلقه زدند. در بعد از ظهر ۱۳ مه هنگامی که عناصر لشکر هفتم زرهی تحت امر سرلشکر رومل به سر پلی بر موز دست یافته بودند، سپاه چهل و یکم زرهی سر لشکر راینهارت همزمان با تانکهای گودریان از موز عبور نمودند اما راینهارت از کرانه جلوتر نرفت ولی گودریان به پیشروی ادامه داد و سرپل را تا عمق ۵ در ۳ کیلومتر گسترش داد. گودریان به لشکر دهم زرهی و هنگ آلمان بزرگ دستور داد در محور جنوب دست به عملیات شناسایی نیرومند بزنند.
http://images2.persianblog.ir/1632_q5DGSf17.jpg
در همین حال سپهبد شارل هانتزینگر فرمانده ارتش دوم فرانسه کلیه قوای زرهی ذخیره موجود را برای حمله متقابل و از بین بردن سرپل نیروهای زرهی دشمن در نظر گرفت. این پاتک ارتش دوم فرانسه منجر به برخورد تانکهای طرفین بین روزهای ۱۵مه تا ۱۸ مه در اطراف روستای استون گردید و این روستا چند بار بین ارتش فرانسه و قوای آلمان دست به دست گردید. در شب ۱۶ مه هانتزینگر مجبور به قبول وضعیت دفاعی و حفاظت از پهلوی نیروهایش در برابر تانکهای لشکر دهم زرهی شد.
در بعد از ظهر۱۴ مه گودریان با لشکر یکم زرهی و هنگ دوم نارنجک انداز با هدف شکافتن پهلوی جنوبی تانکهای فرانسوی در غرب اقدام به تک نمود. این تعرض گودریان سبب متوقف شدن حملات برنامه ریزی شده فرانسویان گردید. در بعد از ظهر ۱۴ مه سه لشکر تانک گودریان از پلی که توسط آتشبارهای ضد هوایی قدرتمندی پدافند میشد، عبور کردند. تانکهای سپاه نوزدهم زرهی از طریق درهم شکستن نقطه ضعیف لشکر ۱۸ و هنگ ۲۳ بریتانیا در آبویل به پیش تاختند.
سپاه زرهی موفق به اشغال آمین و گذر از پل رودخانه سامه در غرب آبویل شدند. این حرکت گودریان منجر به جدا شدن نیروهای انگلیسی، فرانسوی، هلندی و بلژیکی در شمال با نیروهای فرانسوی در جنوب گردید. همان شب یک واحد شناسایی از گردان دوم زرهی به ناحیه مر – نویلیس رسید که فاصله اندکی با کانال مانش داشت.
در شامگاه ۱۶ مه در حالی که دو لشکر زرهی گودریان با مانوری ماهرانه به عقبه نیروهای فرانسوی چرخیدند و موجب از هم پاشیدن آخرین خط دفاعی ارتش فرانسه گردیدند، راه تانکها برای جهش به سوی کرانه مانش فراهم شد. در همین حین ناگهان از قرارگاه سپاه زرهی فرمانی به گودریان از سوی مافوقش سپهبد فن کلایست رسید که اشعار میداشت قبل از تثبیت وضعیت و رسیدن واحدهای پیاده متوقف شود.
گودریان پس از مجادله بیهوده با رئیس ستاد سپاه زرهی، مستقیم به سپهبد کلایست تلفن کرد. پس از تبادل نظر کلایست اجازه پیشروی و گسترش سر پل را تا ۲۴ ساعت صادر نمود. این آزادی عمل موجب تاخت همگرای سه لشکر زرهی گودریان از یکسو و دو لشکر زرهی راینهارت و دو لشکر زرهی هوت از سوی دیگر گردید. این یورش یکپارچه هفت لشکر زرهی موجب از هم پاشیدن همه جانبه مقاومت فرانسویان شد. تانکها ۸۰ کیلومتر دیگر به سوی کانال مانش پیشروی کردند، اما بازهم دستور توقف از ستاد کل ارتش - این بار از سوی هیتلر - صادر گردید.
هیتلر از ضد حمله جناحی ارتشهای متفقین هراسناک بود، لذا طی فرمانی پیشروی واحدهای زرهی را تا رسیدن قوای پیاده و تامین جناحین به تاخیر انداخت. در صبح ۱۷ مه کلایست به دیدن گودریان رفت، گودریان این خطر را دریافته بود که توقف منجر به از دست رفتن ابتکار عمل خواهد شد، لذا با کلایست به مخالفت برخاست و تهدید به استعفا نمود، اما ارتشبد لیست فرمانده ارتش دوازدهم که مامور تعقیب یگانهای زرهی بود به قرارگاه گودریان رفت و پس از شنیدن نظرات گودریان استعفای او را لغو نمود و به او اجازه داد تا به یک شناسایی قدرتمند اقدام کند. این شناسایی قدرتمند گودریان را قادر ساخت طی دو روز دیگر به پیشروی بپردازد و با تمام قدرت به سوی مانش بتازد و به پشت جبهه جناح چپ ارتشهای متفقین در بلژیک بپیچد.
در ۲۰ مه گودریان به آبویل رسید و ارتباط قوای متفقین را با پایگاهشان قطع نمود. در ۲۲ مه زرهپوشهای سپاه نوزده زرهی در غرب آراس به شهر بولون رسیدند و کاله را محاصره کردند و به ۱۵ کیلومتری دونکرک رسیدند. سرلشکر راینهارت نیز به کانال ایر وارد شد در این هنگام تنها یک گردان انگلیسی در برابر راینهارت قرار داشت. تمامی پلها بر روی کانال ایر سالم بدست سپاهیان آلمانی افتاد. هنگامی که گودریان مهیای بستن راه عقب نشینی قوای متفقین از سمت دریا گردی،د بار دیگر دستور توقف از سوی شخص هیتلر به واحدهای پیشرو زرهی رسید.
سرتیپ ریتر فن توما فرمانده تانکهای سپاه زرهی گودریان که در این هنگام به حومه ناحیه برگ رسیده بود و میتوانست با دوربین چشمی بندر دونکرک را ببیند لذا توما مکرراً از ستاد کل نیروی زمینی درخواست نمود تا اجازه پیشروی داده شود اما درخواست او رد شد. او با اشاره به رفتار هیتلر اظهار داشت : ((او شانس پیروزی را از دست داد)).
نوک یورش سهمی شکل تانکهای لشکر دهم زرهی تحت فرمان گودریان در ۲۳ مه کاله را دور زده و کلیه قوای موجود در آن را به محاصره گرفت. با تاخت سریع گودریان پیروزی در جبهه غرب در مقابل فرانسویان قطعی شد. فتح فرانسه بدون توفق و برتری کامل تانکهای آلمانی در جنگ میسر نمیشد. این در حالی بود که تانکهای مارک ۴ آلمان مجهز به توپ ۷۵ میلی متری در مقابل همتایان فرانسوی خود برتری داشتند. عامل دیگری که در پیروزی یگانهای زرهی آلمان نقش داشت، تجهز تمام تانکهای آلمانی به بی سیم و رادیو بود و همچنین تانکها قابلیت تحرک بالایی داشتند و به سادگی قابل نگهداری بودند. تمام تانکهای آلمانی در عملیات نه تنها جذب واحدهای زرهی مختلف شده بودند بلکه به شکل تودهای انبوه با پشتیبانی یگانهای موتوریزه و با پوشش بمباران تاکتیکی هوایی نه مانند ارتش فرانسه به عنوان جزئی از لشکرهای پیاده در پیکار شرکت داشتند. مهمترین عامل در برتری تانکهای آلمان چیزی که دیگر ارتشها از آن بی بهره بودند، وجود فرماندهای خلاق به نام هاینز گودریان بود.
بعد از رسیدن به کانال انگلستان، سپاه زرهی گودریان در عمق خاک فرانسه نفوذ کرده و موجب ایجاد شکافی بزرگ در پشت خط دفاعی بزرگ ماژینو شده بود. در آن زمان هر خودرویی، اعم از تانک، کامیون، زرهپوش که در یگانهای تحت امر گودریان خدمت میکردند، منقش به یک G بزرگ بر روی بدنه خود بودند که حرف اول نام خانوادگی گودریان بود و به این ترتیب واحدهای سپاه زرهی گودریان از سایر واحدها متمایز میشد.
@Hasan ali ebrahimi said@@Hasan ali ebrahimi said@@Hasan ali ebrahimi said@@Hasan ali ebrahimi said@
http://s-gomnam.ir/eslam/showthread.php?tid=13962
http://www.uplooder.net/img/image/62/1cca65738b9a7fe0a7ec26fa9355fcc4/hasa-n-a-li____ebrahimi____said______%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8% B9%D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8 C%D9%85%DB%8C_%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_.jpg
او یکی از نظریه پردازان بزرگ کاربرد تانک به عنوان یکی از ابزارهای مهم در عرصه نبرد زمینی و مبدع تاکتیک جنگ برق آساست. هاینتس گودریان از جمله ژنرالهای خلاق ارتش آلمان نازی به شمار می رفت که نقش بی بدیلی در پیروزیهای سریع آلمان در سالهای آغازین جنگ جهانی دوم، به ویژه در هجوم به فرانسه ایفا کرد.
نظریه پرداز تاکتیک جنگ برق آسا
هاینتس ویلهلم گودریان (به آلمانی: Heinz Wilhelm Guderian) (زاده ۱۷ ژوئن ۱۸۸۸ - مرگ ۱۴ مه ۱۹۵۴) ژنرال ارتش آلمان در دوره رایش سوم و از ۲۱ ژوئیه ۱۹۴۴ تا ۲۸ مارس ۱۹۴۵ رئیس ستاد مشترک ورماخت بود.
گودریان در ۱۷ ژوئیه ۱۸۸۸ در شهر کلوم آلمان در جنوب منطقه دانزیگ متولد شد. او پس از پشت سر گذاشتن تحصیلات مقدماتی به مدرسه نظامی رفت و پس از فارغ التحصیلی، با درجه ستوان سومی در گردان دهم که تحت فرماندهی پدرش بود به خدمت مشغول شد. سپس با گذراندن دوره دانشکده جنگ در ۱۹۰۸ درجه ستوان دومی را دریافت نمود و دوباره به گردان پیشین خود پیوست.
در ۱۹۱۳ گودریان با مارگارت گورن ازدواج کرد. آنها دارای دو فرزند پسر شدند. تا قبل از وقوع جنگ جهانی دوم هاینز گودریان برای گذراندن دوره فرماندهی ستاد به آکادمی نظامی برلین فرستاده شد. در نوامبر ۱۹۱۴ به درجه ستوان یکمی ارتقا داده شد و مدتی بعد نیز سروان شد.
در طول جنگ جهانی اول به واحدهای متعددی اعزام شد و پستهای گوناگونی را عهده دار گردید و نبردهای وردن و مارن را نظاره کرد. طی یکی از نبردها موفق به دریافت مدال صلیب آهنین درجه یک گردید. در اوایل ۱۹۱۸ او نبرد سدان را مورد بررسی و بازبینی مجدد قرار داد و آنچنان توانایی خود را در حل مشکلات تاکتیکی با استفاده از عملیاتهای غیر متعارف به اثبات رساند که اساتیدش در دانشگاه جنگ تحت تاثیر قرار گرفتند و او را برای ورود به ستاد کل ارتش توصیه نمودند.
گودریان بعد از جنگ اول جهانی در ارتش آلمان که بر اثر عهدنامه ورسای شمار سربازانش به یکصد هزار نفر کاهش پیدا کرده بود، باقی ماند. گودریان شروع به نوشتن مقالاتی در مورد واحدهای موتوریزه کرد و در پی آن مامور تشکیل اولین واحد موتوریزه شد. این واحدهای موتوریزه ابتدا برای امور لجستیکی در جبهه به کار میرفتند. عمده تجهیزات آنها چند کامیون و خودرو و موتورسیکلت بود.
در ۱۹۲۷ گودریان به درجه سرگردی رسید. در تمام این مدت او در تلاش برای یافتن و به دست آوردن و هرگونه وسیله نقلیه موتوری بود که بتوان از آن به عنوان خودروی رزمی در میدان جنگ استفاده کرد. تسلط او بر زبانهای خارجی موجب ترجمه آثار استراتژیست و مورخ سروان لیدل هارت و نظریه پرداز جی اف سی فولر شد و همچنین توجه اش به نوشته به اندازه کافی جالب توجه ولی در آن زمان ناشناخته شارل دوگل که به اهمیت تانک در نبردهای نوین پی برده بود، جلب شد و از رهنمودهای ارائه شده توسط این کارشناسان بهره برد.
گودریان توسعه دهنده نظریه ای بود که بر اساس جنگ بدون پیاده نظام و متکی بر قدرت زره و سرعت مانور تانکها و با پشتیبانی وسایل نقلیه زرهی و سربازان مکانیزه پی ریزی شده بود. در این نظریه تانک به عنوان عنصر اصلی میدان نبرد معرفی گردیده بود.
به خاطر شایستگی گودریان نیروی زرهی تبدیل به هسته اصلی قدرت ارتش آلمان در طول جنگ جهانی دوم گردید و با حمایت مناسب سپهبد فن زکت (به آلمانی: Seeckt) رئیس وقت ستاد ارتش آلمان نیروی زرهی به عنوان عنصر اصلی حمله برقآسا (Blitzkrieg) جایگاه مناسب خود را یافت.
گودریان در زمانی که آلمان اجازه تولید تانک نداشت در سال ۱۹۲۹ طی سفری به اتحاد شوروی بازدیدی از محل سری آزمایش توانایی تانک در کازان روسیه داشت (در این هنگام آلمان با شوروی پیمان محرمانه برای تبادل دانش نظامی داشت). در این دوران گودریان با درجه سرهنگ دومی فرمانده یکانهای ترابری موتوریزه و همچنین استاد آکادمی نظامی برلین در ترابری رسته موتوریزه بود.
در سال ۱۹۳۳ گودریان سرهنگ تمام شد. گودریان سرسختانه به نوشتن مقالات خود در زمینه خودروهای زرهی ادامه داد و کمکهای شایانی نیز در حل مشکلات فنی اولین تانک تولید شده در آلمان پس از جنگ جهانی اول کرد. گودریان با این اندیشه، نیروی زرهی خرد کننده ارتش آلمان را سازمان داد و هوادار کاربرد استراتژیک نیروهای زرهی (رخنه عمیق در خاک دشمن) بود.
http://images2.persianblog.ir/1632_Safq3Vdt.JPG
آدولف هیتلر هنگام به قدرت رسیدن دیداری از یکی از مانورهای گودریان داشت و شدیداً مجذوب قدرت تحرک و مسحور مانورهای سریع ادوات زرهی گودریان در میدان نبرد شد. هیتلر وحشت نبردهای سنگری جنگ جهانی اول را تجربه نموده بود و ارزش کار گودریان که قدرت تحرک را برای ورماخت به ارمغان می آورد، به خوبی میدانست.
بعد از الغاء رسمی معاهده ورسای و اجباری شدن دوباره خدمت سربازی، هیتلر سه لشکر زرهی را تشکیل داد. گودریان که در آن زمان روابط بسیار خوبی با هیتلر داشت به فرماندهی لشکر دوم زرهی آلمان گمارده شد و اندکی پس از آن نیز با ترفیع به درجه سرتیپ دومی رسید. کمتر از یک سال و نیم بعد به درجه سرتیپی و فرماندهی سپاه شانزدهم زرهی رسید
او در عملیات الحاق اتریش به آلمان و ضمیمه نمودن چکسلواکی به قلمرو رایش سوم در به کار گیری واحدهای زرهی موجود نقش مهمی ایفاء نمود. کمتر از یک سال بعد گودریان سرلشکر شد و مهمترین وظیفه نظامی خود بر عهده گرفت. او فرمانده کل واحدهای زرهی – موتوریزه نیروی زمینی شد. این بدان معنی بود که مسئولیت استخدام، آموزش، طرح ریزی و اجرای تاکتیکهای تمام واحدهای موتوریزه و زرهی ورماخت به استثنای توپهای هجومی نیروهای پیاده در اختیار هاینز گودریان قرار گرفت.
گودریان در کتاب خود به نام رهبری تانک نوشت: در سال ۱۹۲۹ من متقاعد شدم که کاربرد تانک همراه با پیاده نظام میتواند اهمیت تعیین کنندهای در نبرد بازی کند. مطالعات تاریخی در ارتباط با تمرینهای صورت پذیرفته در ارتش انگلستان مرا متقاعد کرده بود که تانکها هرگز قادر به اثر کامل خود بدون برخورداری از سرعت به ویژه عملکرد خارج از جاده (با داشتن شنی مناسب) نیستند. در شکل گیری نبردهای آینده تانک باید نقش اصلی را داشته باشد و تجهیزات دیگر به عنوان حامی قوای زرهی به طور هماهنگ عمل کنند و تانکها در صورتی میتواند نقش تعیین کننده را در جنگ ایفاء کنند که به طور انبوه و متمرکز وارد پیکار گردند.
http://images2.persianblog.ir/1632_W49d7yBB.jpg
گودریان به علت تجربیات خود در امر ارتباطات رادیویی به ویژه در ارتباط باتجهیزات ویژه دیده بانی مانند پیرابین (پریسکوپ) به عنوان تجهیزات لازم برای خدمه تانک پافشاری نمود. او اصرار داشت که هر تانک در نیروی زرهی باید مجهز به رادیو و وسایل بصری باشد تا ابزاری کارآمد در خدمت فرمانده و خدمه تانک برای انجام نقش تعیین کننده شان در صحنه نبرد باشد.
نبرد فرانسه
در پی یورش ارتش آلمان به لهستان، گودریان فرمانده سپاه نوزدهم زرهی بود. او رهبری نیروهای آلمانی در طول نبردهای ویزنا و کوبرین را به عهده داشت. تحت فرمان ارتشبد فن بوک (Von Bock) در طی نبرد لهستان با تاختی عمیق از پروس شرقی گذشت و به دژ برست لیتوفسک رسید و آزمایش نظریه خود را در شرایط واقعی جنگ برای اولین بار در حمله به لهستان به اجرا درآورد.
در تهاجم به فرانسه در سال ۱۹۴۰ سپاه زرهی گودریان با رخنه استراتژیک از درون جنگلهای آردن پیش تاخت و به رودخانه موز در آنسوی مرز درون فرانسه رسید و ضربه گیج کنندهای را در منطقه سدان به دشمن وارد ساخت. در بیستم ماه مه سپاه زرهی گودریان به آبویل رسید و به این ترتیب ارتشهای متفقین را به دو نیم کرد که منجر به قطع ارتباط این نیروها با قوای اصلی گردید و سرانجام ارتش فرانسه شکست خورد و ارتش اعزامی انگلستان از طریق بندر دونکرک عقب نشینی کرد.
پیشرفت سریع نیروهای زرهی تحت رهبری گودریان سبب به ارمغان آوردن لقب «هاینز سریع» برای او شد. در نبرد فرانسه سپهبد گودریان به عنوان فرمانده سپاه نوزدهم زرهی یک نمایش واقعی از جنگ برقآسا را به اجرا گذاشت. وی ابتدا با گذر از رودخانه موز ماموریت حفظ یک سرپل در آنسوی کرانه موز را دریافت داشت. طی این نبرد گودریان به پیشرویهای سریع تا جایی که مردان و تانکهای او توانایی رفتن داشتند، دست زد. سپاه زرهی گودریان تمام خطوط پشت جبهه فرانسویها را در هم کوبید و باعث مختل شدن خطوط ارتباط فرانسویان شد.
در ۱۲ مه فرمانده سپاه نوزدهم زرهی موفق شد سرپل نیروهای زرهی تحت امرش را تا ۲۰ کیلومتر وسعت دهد. در سحرگاه ۱۳ مه تانکها به همراه یکانهای پیاده از رود موز گذشتند. در این روز تانکهای گودریان با همراهی تانکهای سرلشکر راینهارت با پشتیبانی ۱۰۰۰ فروند هواپیما خط دفاعی فرانسه را در سدان شکافتند. دو روز بعد یگانهای زرهی ورماخت از سرپلهای نیرومند خود خارج شدند و در عمق خاک فرانسه به پیشروی پرداختند. هنگامی که تانکهای سرلشکر اریش هوپنر از تنها پل ساخته شده از رود موز گذشتند از محور شمال همزمان با واحدهای ارتش چهارم از سمت جنوب به دور شهر لیژ حلقه زدند. در بعد از ظهر ۱۳ مه هنگامی که عناصر لشکر هفتم زرهی تحت امر سرلشکر رومل به سر پلی بر موز دست یافته بودند، سپاه چهل و یکم زرهی سر لشکر راینهارت همزمان با تانکهای گودریان از موز عبور نمودند اما راینهارت از کرانه جلوتر نرفت ولی گودریان به پیشروی ادامه داد و سرپل را تا عمق ۵ در ۳ کیلومتر گسترش داد. گودریان به لشکر دهم زرهی و هنگ آلمان بزرگ دستور داد در محور جنوب دست به عملیات شناسایی نیرومند بزنند.
http://images2.persianblog.ir/1632_q5DGSf17.jpg
در همین حال سپهبد شارل هانتزینگر فرمانده ارتش دوم فرانسه کلیه قوای زرهی ذخیره موجود را برای حمله متقابل و از بین بردن سرپل نیروهای زرهی دشمن در نظر گرفت. این پاتک ارتش دوم فرانسه منجر به برخورد تانکهای طرفین بین روزهای ۱۵مه تا ۱۸ مه در اطراف روستای استون گردید و این روستا چند بار بین ارتش فرانسه و قوای آلمان دست به دست گردید. در شب ۱۶ مه هانتزینگر مجبور به قبول وضعیت دفاعی و حفاظت از پهلوی نیروهایش در برابر تانکهای لشکر دهم زرهی شد.
در بعد از ظهر۱۴ مه گودریان با لشکر یکم زرهی و هنگ دوم نارنجک انداز با هدف شکافتن پهلوی جنوبی تانکهای فرانسوی در غرب اقدام به تک نمود. این تعرض گودریان سبب متوقف شدن حملات برنامه ریزی شده فرانسویان گردید. در بعد از ظهر ۱۴ مه سه لشکر تانک گودریان از پلی که توسط آتشبارهای ضد هوایی قدرتمندی پدافند میشد، عبور کردند. تانکهای سپاه نوزدهم زرهی از طریق درهم شکستن نقطه ضعیف لشکر ۱۸ و هنگ ۲۳ بریتانیا در آبویل به پیش تاختند.
سپاه زرهی موفق به اشغال آمین و گذر از پل رودخانه سامه در غرب آبویل شدند. این حرکت گودریان منجر به جدا شدن نیروهای انگلیسی، فرانسوی، هلندی و بلژیکی در شمال با نیروهای فرانسوی در جنوب گردید. همان شب یک واحد شناسایی از گردان دوم زرهی به ناحیه مر – نویلیس رسید که فاصله اندکی با کانال مانش داشت.
در شامگاه ۱۶ مه در حالی که دو لشکر زرهی گودریان با مانوری ماهرانه به عقبه نیروهای فرانسوی چرخیدند و موجب از هم پاشیدن آخرین خط دفاعی ارتش فرانسه گردیدند، راه تانکها برای جهش به سوی کرانه مانش فراهم شد. در همین حین ناگهان از قرارگاه سپاه زرهی فرمانی به گودریان از سوی مافوقش سپهبد فن کلایست رسید که اشعار میداشت قبل از تثبیت وضعیت و رسیدن واحدهای پیاده متوقف شود.
گودریان پس از مجادله بیهوده با رئیس ستاد سپاه زرهی، مستقیم به سپهبد کلایست تلفن کرد. پس از تبادل نظر کلایست اجازه پیشروی و گسترش سر پل را تا ۲۴ ساعت صادر نمود. این آزادی عمل موجب تاخت همگرای سه لشکر زرهی گودریان از یکسو و دو لشکر زرهی راینهارت و دو لشکر زرهی هوت از سوی دیگر گردید. این یورش یکپارچه هفت لشکر زرهی موجب از هم پاشیدن همه جانبه مقاومت فرانسویان شد. تانکها ۸۰ کیلومتر دیگر به سوی کانال مانش پیشروی کردند، اما بازهم دستور توقف از ستاد کل ارتش - این بار از سوی هیتلر - صادر گردید.
هیتلر از ضد حمله جناحی ارتشهای متفقین هراسناک بود، لذا طی فرمانی پیشروی واحدهای زرهی را تا رسیدن قوای پیاده و تامین جناحین به تاخیر انداخت. در صبح ۱۷ مه کلایست به دیدن گودریان رفت، گودریان این خطر را دریافته بود که توقف منجر به از دست رفتن ابتکار عمل خواهد شد، لذا با کلایست به مخالفت برخاست و تهدید به استعفا نمود، اما ارتشبد لیست فرمانده ارتش دوازدهم که مامور تعقیب یگانهای زرهی بود به قرارگاه گودریان رفت و پس از شنیدن نظرات گودریان استعفای او را لغو نمود و به او اجازه داد تا به یک شناسایی قدرتمند اقدام کند. این شناسایی قدرتمند گودریان را قادر ساخت طی دو روز دیگر به پیشروی بپردازد و با تمام قدرت به سوی مانش بتازد و به پشت جبهه جناح چپ ارتشهای متفقین در بلژیک بپیچد.
در ۲۰ مه گودریان به آبویل رسید و ارتباط قوای متفقین را با پایگاهشان قطع نمود. در ۲۲ مه زرهپوشهای سپاه نوزده زرهی در غرب آراس به شهر بولون رسیدند و کاله را محاصره کردند و به ۱۵ کیلومتری دونکرک رسیدند. سرلشکر راینهارت نیز به کانال ایر وارد شد در این هنگام تنها یک گردان انگلیسی در برابر راینهارت قرار داشت. تمامی پلها بر روی کانال ایر سالم بدست سپاهیان آلمانی افتاد. هنگامی که گودریان مهیای بستن راه عقب نشینی قوای متفقین از سمت دریا گردی،د بار دیگر دستور توقف از سوی شخص هیتلر به واحدهای پیشرو زرهی رسید.
سرتیپ ریتر فن توما فرمانده تانکهای سپاه زرهی گودریان که در این هنگام به حومه ناحیه برگ رسیده بود و میتوانست با دوربین چشمی بندر دونکرک را ببیند لذا توما مکرراً از ستاد کل نیروی زمینی درخواست نمود تا اجازه پیشروی داده شود اما درخواست او رد شد. او با اشاره به رفتار هیتلر اظهار داشت : ((او شانس پیروزی را از دست داد)).
نوک یورش سهمی شکل تانکهای لشکر دهم زرهی تحت فرمان گودریان در ۲۳ مه کاله را دور زده و کلیه قوای موجود در آن را به محاصره گرفت. با تاخت سریع گودریان پیروزی در جبهه غرب در مقابل فرانسویان قطعی شد. فتح فرانسه بدون توفق و برتری کامل تانکهای آلمانی در جنگ میسر نمیشد. این در حالی بود که تانکهای مارک ۴ آلمان مجهز به توپ ۷۵ میلی متری در مقابل همتایان فرانسوی خود برتری داشتند. عامل دیگری که در پیروزی یگانهای زرهی آلمان نقش داشت، تجهز تمام تانکهای آلمانی به بی سیم و رادیو بود و همچنین تانکها قابلیت تحرک بالایی داشتند و به سادگی قابل نگهداری بودند. تمام تانکهای آلمانی در عملیات نه تنها جذب واحدهای زرهی مختلف شده بودند بلکه به شکل تودهای انبوه با پشتیبانی یگانهای موتوریزه و با پوشش بمباران تاکتیکی هوایی نه مانند ارتش فرانسه به عنوان جزئی از لشکرهای پیاده در پیکار شرکت داشتند. مهمترین عامل در برتری تانکهای آلمان چیزی که دیگر ارتشها از آن بی بهره بودند، وجود فرماندهای خلاق به نام هاینز گودریان بود.
بعد از رسیدن به کانال انگلستان، سپاه زرهی گودریان در عمق خاک فرانسه نفوذ کرده و موجب ایجاد شکافی بزرگ در پشت خط دفاعی بزرگ ماژینو شده بود. در آن زمان هر خودرویی، اعم از تانک، کامیون، زرهپوش که در یگانهای تحت امر گودریان خدمت میکردند، منقش به یک G بزرگ بر روی بدنه خود بودند که حرف اول نام خانوادگی گودریان بود و به این ترتیب واحدهای سپاه زرهی گودریان از سایر واحدها متمایز میشد.
@Hasan ali ebrahimi said@@Hasan ali ebrahimi said@@Hasan ali ebrahimi said@@Hasan ali ebrahimi said@
http://s-gomnam.ir/eslam/showthread.php?tid=13962
http://www.uplooder.net/img/image/62/1cca65738b9a7fe0a7ec26fa9355fcc4/hasa-n-a-li____ebrahimi____said______%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8% B9%D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8 C%D9%85%DB%8C_%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_.jpg