PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : باران حکمت: "تفسیر تمثیلی قرآن کریم"



*خادمه رقیه خاتون(س)*
16-05-2016, 17:37
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75710167126813320418.png

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19104712466560653437.gif


آنچه می آید، مجموعه گفتارهای تمثیلی "استاد محمد رضا رنجبر"
است که برای نخستین بار از شیکه سوم و سپس از دیگر شبکه های
سیما پخش گردیده و اقبال رسانه ملی و عموم
مخاطبان را برانگیخته است.


استاد در سلسله نگاره های "باران حکمت" به سراغ قرآن رفته
می کوشد تا با همان زبان نغز و لطیف، گوشه ای از معارف بلند این
کتاب آسمانی را در قالب یک یا چند تمثیل به تصویر کشد.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
16-05-2016, 17:41
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


و اینک نخستین قطره از این "باران حکمت"
نثار دلهای عطشناک شما:


«شما در برابر آینه اگر خندان باشی چهره‌ای خندان می‌بینی
و اگر گریان باشی چهره‌ای گریان را تماشا می‌کنی؛
این دنیا هم آینه‌وار است، از این‌رو شما همان
می‌بینی که هستی و انجام می‌دهی.


هر دست که دادند همان دست گرفتند

این فرمولی است که قرآن کریم دارد و می‌گوید:

" إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا "

یعنی اگر خوبی کنی خوبی می‌بینی
و اگر بدی کنی بدی می‌بینی."
(اسراء/7)


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
16-05-2016, 17:45
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

قرآن باید توی سر باشد نه روی سر

به دختر بچه‌ات می‌گویی: دوستت دارم.
می‌گوید: اگر راست می‌گویی یك بستنی برایم بخر!

و این نشان می‌دهد كه بچه‌ها هم به خوبی می‌دانند كه دوستی و عشق،
علامت و نشان دارد و نشانه آن عمل و اقدام است.

پس ما نیز اگر خدا را دوست داریم باید دست به كار شده و دستورات
او را به كار بسته و به خواسته‌های او تن در دهیم.

و البته دستورات و خواسته‌های خداوند هم به تمامی و یك جا
در كتاب آسمانی او «قرآن كریم» آمده است.

پس قرآن بخوانیم.

دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند (حافظ)

فاقروا ما تیسر من القرآن

تا آنجا که می توانید قرآن بخوانید.

و البته به دنبال خواندن باید بکوشیم تا آن را فهمیده
و در پی آن دستوراتش را به کار بندیم.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
16-05-2016, 17:51
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

یک سبد سیب سرخ را اگر بر سر نهاده و در کوچه
و بازار راه بیفتی نه تنها نیرو و انرژی به تو نمی بخشد
بلکه رمق و توان تو را هم خواهد گرفت،
اما اگر از میان آن همه سیب تنها یکی را قاچ زده
و در دهان نهاده و مصرف کنی تو را
نیرو و نشاط می بخشد.

قرآن همان سبد سیب سرخ است که با تمام تاسف برخی
از ما شبهای قدر بر سر گرفته و احترام می کنیم بی آنکه حتی
آیه ای در جان و وجودمان جاری شود و یا در
زندگی خود به کار بندیم.

جان من! قرآن باید توی سر قرار گیرد نه روی سر
و باید در دل و جان ما جای گیرد و نه فقط بر زبان.

چون به جان در رفت جان دیگر شود
جان چو دیگر شد جهان دیگر شود
(اقبال لاهوری)

اما به اسف ما چون کودکی که غذا را به دهان گذاشته و
به جای آنکه فرو برد به بیرون می ریزد، بسیاری از ما نیز آیات
قرآنی را تنها در زبان و دهان داریم و آن را خوب و با تجوید و
ترتیل می خوانیم اما بجای آن که در دل و جان جای دهیم
فرسنگها از حقیقت آن دوریم و فاصله می گیریم.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
16-05-2016, 18:00
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


با قرآن زندگی کنیم، نه بازی!

اگر قرآنی نباشیم قربانی می‏ شویم.

دیده ‏اید که گوسفند‏ها را قربانی می‏ کنند
و دیده ‏اید که با گوسفندهای قربانی چه می ‏کنند!

با پشم‏شان فرش ساخته و به زیردست و پا می ‏اندازند و از پوست‏شان دف
ساخته و مطربان از چپ و راست بر آنها کوفته و اسباب عیش و کیف و لذت دیگران
را فراهم می ‏سازند، و گوشت‏شان را هم با ضربه ساطور و زخم‏ چاقوهای تیز
قطعه قطعه کرده و هر قطعه‏ ای را یکی با خود می‏ برد تا سفره‏ اش را
رنگین ساخته و طعم و مزه ‏ای دیگر بخشد، و در این میان
گوسفند بیچاره چه طرفی می‏ بندد؟
هیچ!


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
17-05-2016, 11:53
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


ما نیز اگر قرآنی نباشیم شیطان و شیطان صفتان پوست‏مان را یکجا
آن هم به شیوه ‏‏ای لطیف و زیبا درست مثل کندن
پوست گوسفندان، بر می‏ کنند.


یعنی همانطور که گوسفند را می ‏خوابانند و در برابر آن خم شده
و با ارادت و تواضع لب را بر پای آن نهاده و در آن پیوسته می‏دمند
و گوسفند هم غرورآمیز باد کرده و بزرگ و بزرگتر می‏ شود،
و آنگاه با چاقویی تیز و برنده بر آن زخمی زده
و پوست را یکجا جدا می‏کنند، با ما نیز
همین رفتار را خواهند کرد!


یعنی با تعلق‏ها، چاپلوسی‏ها و کرنش‏های زیرکانه و رندانه خود
و با حرف‏های فریبا و فریبنده از قبیل:
تو جوانی، شخصیت داری، باید آزاد باشی...،
ما را باد کرده و خرج لذائذ و عیش‏ها و خوشی‏های بی‏حصر
و حساب خود می‏کنند، و از این میان
ما چه سود می ‏بریم؟
هیچ.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
17-05-2016, 11:56
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


ما باید با قرآن زندگی کنیم نه بازی

اینکه می‏گوییم قرآنی باشیم نه به این معناست که پیوسته قرآن را به کف
داشته و همچون سجاده نشینی با وقار آنرا همواره زمزمه کنیم،
زیرا این کار اگر چه خاصیت و برکت خود را دارد،
اما این کجا و آن کجا که بر طبق آن مشی
و مشق کرده و زندگی کنیم.

قرآن را گشودن و تنها به خواندن آن بسنده نمودن چیزی شبیه
رفتن به گلزار است که البته با دیدن گل‏ها روح و روان آدمی تازه می‏شود
اما این کجا و چیدن گل‏ها و عطر و گلاب آنها را گرفتن
و هم خود و هم دیگران را معطر و خوشبو کردن کجا؟

یادمان باشد ما نمی‏توانیم همیشه با قرآن باشیم،
به این معنا که آنرا همواره گشوده و در همه حال تلاوت کنیم

اما باید کاری کرد که قرآن همیشه با ما باشد.

روشن‏تر بگویم:
درست مثل قالی باف‏‏ها که یک نگاه یک نقشه داشته و یک نگاه به قالی
و بر اساس آن قالی آویخته خود را می‏بافند، ما نیز باید
چشم به نقشه قرآن داشته و براساس آن تار و پود زندگی
خود را ببافیم، و این یعنی با قرآن زندگی کردن.

ولی به اسف بسیاری از ما با قرآن بازی می‏کنیم.
و فرق‏ هاست بین بازی کردن و زندگی کردن.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
17-05-2016, 12:00
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


بازی‏گرهای سینما را دیده ‏ای؟
دیده ‏ای که بعضی با نقش خود بازی می‏کنند
یعنی تا دوربین‏ها روشن و تصویربرداران تصویر بر می‏دارند
آنها نیز حس و حال خود را دارند اما همین‏که دوربین‏ها خاموش و از آنها
تصویربرداری نمی‏شود از حال و حس خود خارج شده و همین کسی
که تا چند لحظه پیش مثل ابر بهاری اشک می‏ریخت حالا
با رفیق خود قهقه مستانه سر می‏دهد.

ولی از سوی دیگر البته بازیگرهای دیگری هم هستند
که با نقش خود زندگی می‏کنند یعنی تا مدتی که نقش را
به عهده دارند حال و هوای آن را نیز با خود دارند،
حال چه در برابر دوربین باشند و چه نباشند
و چه کسی آنها را تماشا کند و یا نه.

طبیعی است که این‏گونه بازیگران چهره شده
و اسطوره می‏شوند و در خاطره ‏ها می‏مانند.
این‏گونه بازیگرها در هر فیلمی بازی نمی‏کنند
و اگر در فیلمی بازی کنند آن فیلم پر فروش شده
و گیشه ‏ها پر و صف‏های طولانی برای تماشا تشکیل شده
و میلیون‏ها سود و سرمایه در جیب تهیه کننده
و کارگردان و دیگر عوامل سرازیر می‏شود.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
17-05-2016, 12:02
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

یادمان باشد قرآن هم نقشی است که در اختیار ماست
و اما پاره ‏ای از ما با این نقش بازی می‏کنیم.

یعنی در جمع و در پیش نگاه تیز دیگران قرآنی
رفتار می‏کنیم درست مثل مادری که پیش چشم دیگران با دختر خود
با یک دنیا رفاقت و ملاطفت و مهربانی سخن می‏گوید اما در خلوت
و در خانه که دیگر چشم هیچ غریبه‏ ای او را نظاره نمی‏کند
گاه جهت خطای کوچکی که کرده است
تلخ‏ترین ناسزاها را نثار او خواهد کرد.

درست مثل همان بانویی که همیشه در فیلم‏ها نقش مادری عطوف
و پر مهر بازی می‏کرد اما هیچ‏گاه در خانه خود و برای
دختر خود مادری نکرد تا جایی که دختر بیچاره
برای همیشه او را ترک گفته
و از او فاصله گرفت.

و همین خود برای ما هشداری است که اگر ما
نیز با قرآن بازی کنیم بین ما وقرآن جدایی
حتمی و مسلم است.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
17-05-2016, 12:05
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


در اینجا قصّه ‏ای یاد کنم از اولیای خوب خدا که قرآن
را زندگی می‏کرد و نه بازی.

جان‏پرور است قصه ارباب معرفت
رمزی برو بپرس حدیثی بیا بگوی

حسین نفتی، نفت فروش بود به حوزه آمد و
درس خواند و به او شیخ حسین گفتند و چون زهد و تقوا
را پیشه کرد به شیخ ‏حسین زاهد معروف شد.

شیخ حسین زاهد می‏گوید:

مادرم پیر و زمین‏گیر بود، هر روز ساعتی معین برای او ظرف گذاشته
و بعد هم می‏آمدم آن ظرف را برداشته و می‏بردم و تخلیه می‏کردم
و می‏شستم و می‏آوردم و در گوشه‏ اتاق می‏گذاشتم.
یک روز ظرف را گذاشتم و از اتاق بیرون آمدم
ولی یادم رفت برگردم.

ساعتی بعد که یادم آمد با عجله به اتاق مادرم رفتم.
و او سخت عصبانی بود به همین خاطر تا مرا دید با لگد به ظرف زد
و ترشح کرد و تمام بدن و لباسم نجس و آلوده شد،
اما هر چه بود مادرم بود و به احترامش سرم را
پایین انداخته و هیچ نگفتم تا مبادا از من
ملول و دلتنگ شود. لذا خیلی آهسته ظرف را برداشتم
و بیرون آمدم. وقتی کارم تمام شد و برگشتم مادرم با یک دنیا محبت و سوز
و پشیمانی نگاهم کرد و گفت حسین! نجست کردم؟
و من برای اینکه او را شاد کرده و لبخند را بر لب‏های او ببینم به او گفتم:
مادر! یادت هست وقتی که بچه بودم چقدر تو را
نجس کردم حالا یک بار هم تو ما را نجس کن،
مگر چه می‏شود؟

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
17-05-2016, 12:07
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

حال من این داستان را گفتم تا با قرآن زندگی کردن
را به گونه ‏ای محسوس و ملموس نشان داده باشم.

شیخ حسین چون با قرآن زندگی می‏کرد، در آن خلوت که
جز خدا کسی شاهد نبود هرگز سخنی نگفت که مادرش آزرده خاطر شود

زیرا توصیه و سفارش قرآن را شنیده و آویزه گوش
خود قرار داده که:

فلا تقل لهما اف

مبادا با مادرت یا پدرت سخنی بگویی که
آنان‏را رنجیده و غمناک سازد.

از این رو نسبت به برخورد تلخ مادر هیچ نگفت
و وقتی هم که پاسخ داد سخنی نگفت که مادر را خسته و رنجور
کند بلکه با یک دنیا ملاحت و لطف خاطره دوران
کودکی خود را به نشان سپاس یادآورش شد.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
18-05-2016, 12:53
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

از شر شیطان خلاص شوید!(تضمینی)

تا دانه ‏ای نکاشته‏ ای هیچ مراقبت نمی‏ خواهد
اما همین‏ که دانه را در زمین کاشتی پیوسته باید مواظبت کنی
و آب و کود و سمپاشی بجا و به اندازه
و مناسب را فراموش نکنی.

انسان هم همین‏طور است.

تا سوی قرآن نیامده و در وادی قرائت و خواندن و به کار بستن
آن گامی نزده از ناحیه شیطان در امان است و شیطان هیچ کاری
با او ندارد چون همان است که شیطان می‏خواهد اما همین ‏که
پای در این وادی می‏ نهد، هجمه ‏ها و حمله‏ ها و وسوسه ‏ها
یکی از پس دیگری در می ‏رسد و اینجاست که:

در پناه لطف حق باید گریخت


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
18-05-2016, 12:57
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

و توصیه قرآن کریم نیز همین است:

فاذا قرات القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم

وقتی که قرآن می‏ خوانی از شر شیطان دست به دامان خداوند باش

از این‏رو گفته ‏اند:

یکی از آداب خواندن قرآن کریم استعاذه است.

«استعاذه» از ریشه «عوض» و یا «عیاض» بوده و به معنای
چسبیدن و پیوستن است، و به خداوند استعاذه کردن
به معنای دست به دامان او شدن است.

و خداوند نیز پناه خواهد داد زیرا که
پناه ‏دهنده و ایمنی بخش است.

پس بنابراین استعاذه گفتن نیست بلکه حرکت و اقدام است
درست مثل وقتی که رگ‏بار تگرگ بی‏ وقفه می‏ بارد
تو نمی ‏گویی پناه می ‏برم به سقف بلکه با شتاب تمام
خود را به زیر سقف می‏ کشانی،
و این همان معنی استعاذه
و پناه بردن است.

پس اگر قرآن کریم می ‏گوید:

هنگام خواندن قرآن استعاذه کن و به خداوند پناه ببر،
نه به این معناست که اعوذ بالله بگو،
اگر چه گفتن این سخن نیز سنت پیامبر بوده و مستحب است،
اما در اینجا منظور آن است که

به سوی خداوند حرکت کن
و خود را دامن کشان به دامان او برسان.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
23-05-2016, 12:30
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


چرا نور قرآن در ما اثر نمی کند؟


به خدا پناه بردن یعنی از شیطان و اخلاق
شیطانی گریختن و از هوا و هوس فاصله گرفتن.


هوا و هوس چیزی شبیه زنگار و غبار بوده
و دل چیزی همانند آینه است.

همانطور که آینه غبار گرفته نسبت به تابش نور
بازتابی ندارد، دل نیز اگر آلوده به هوا و هوس
باشد هرگز نور قرآن را منعکس نمی‏ کند.


آینه‏ ات دانی چرا غماز نیست
زآنکه زنگار از رخش ممتاز نیست


و برای دل زنگار گرفته و غبار نشسته
قرآن هیچ جاذبه ‏ای ندارد.

جهت روشن‏تر شدن این حقیقت یادآوری داستان شاگرد کوزه گر
که می‏ خواست کوزه‏ ها را لعاب دهد شاید
در اینجا خالی از لطف نباشد:


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
23-05-2016, 12:35
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


او هر چه لعاب‏ها را داغ کرده و بر کوزه ها
می ‏ریخت بر آنها نمی‏ نشست،
از این‏رو به پیش استاد خود آمده و ماجرا را باز گفت
و استاد از او خواست تا در همانجا و در پیش چشم خود
کوزه‏ ای را لعاب دهد، و او هم قدری لعاب برداشت
و بر کوزه ‏ای ریخت ولی باز هم بر کوزه ننشست.

آنگاه همان کوزه را از او گرفت و پیش از لعاب دادن
تا توانست آنرا فوت کرد و آنگاه لعاب بر روی آن ریخت
و نشست و سپس رو به شاگرد کرد و گفت:
فوت کوزه ‏گری را از یاد برده بودی.

یادت باشد همیشه بر روی کوزه ‏ها غبار نشسته است
و تا غبار هست کوزه‏ ها لعاب را نمی‏ پذیرند.

حال این فوت کوزه‏ گری را درباره دل نیز نباید فراموش کرد
و آن زدودن هواها و هوس‏ها از دل است
و تنها در این صورت است که قرآن دلنشین می ‏شود،
و در اعماق دل فرو می‏ رود و می ‏شکفد و آنگاه مثل
ملای روم می‏توان با دنیایی از وجد و شور و حال گفت:

تابش جان یافت دلم وا شد و بشکافت دلم


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
23-05-2016, 12:39
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


دیواری محکمتر از دیوار چین!


گاه در بعضی محله‏ ها قطعه زمین ‏هایی هست که ساخت و سازی
در آن صورت نگرفته و اطراف آن نیز دیوار و حصاری وجود ندارد،
و از همین رو به خرابه تبدیل شده و هر کس خاکروبه‏ ها یا
زباله‏ ها و آشغال‏های خود را و یا هر چیز
دور ریختنی را در آنجا می‏ ریزد.

اما همین ‏که گرداگرد آن دیوار کشیده می‏ شود
کسی به آن حریم نزدیک نمی‏ شود.

انسان هم اگر بدون قرآن باشد به زمین بی‏ دیوار می ‏ماند
و خرابه خواهد شد و هر کس هر خلاف و تخلفی که در سر دارد
به سراغ او می‏ آید و با کمک او کار خود را پیش می برد.

ولی کسی که اهل قرآن است گویی که به گرد خود دیواری
کشیده باشد و بدین وسیله به امان و امنیت دست می‏ یابد.

اساساً قرآن مجموعه حصارها و دیوارهایی است که انسان به دور خود
می ‏کشد تا از گزند و آزار در امان باشد.

به همین دلیل به هر مجموعه آیات «سوره» می‏ گویند.

سوره از «سور» و به معنای دیوار است،
البته دیواری که در اطراف یک شهر یا سرزمین
کشیده می‏ شود مثل دیوار چین.

البته یادت باشد که دیوار چین اگر چه زیباست و تماشایی
ولی آنرا تنها برای تحقیق و تماشا بنا نکرده ‏اند
بلکه برای امنیت آن سرزمین بنا شده است.

قرآن کریم نیز اگر چه زیبا و تماشایی است ولی تنها
برای دیدن و خواندن نازل نشده بلکه برای آن است
که به وسیله آن خود را از شیطان
و شیطنت‏ها در امان بداریم.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
25-05-2016, 11:30
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


اخلاص را از گل بياموزيم!

عبادت وقتي مزه مي‏دهد که خالص باشد.
شير را اگر با آب درهم آميزيم حجم آن زياد خواهد شد
اما بي‏مزه مي‏شود، و ديگر نه آن رنگ را دارد و نه آن طعم
و نه آن غلظت و سنگيني و نه آن ارزش را.

عبادت هم همين‏طور است وقتي مزه مي‏‏دهد و ارزش دارد
که خالص باشد يا فقط به خاطر خدا باشد.

اساساً خلوص و خالص بودن به هر کجا و
در هر چيزي که پا نهد ارزش و بها مي‏بخشد.

ببين! شراب نجس اگر خالص باشد قيمت آن از شراب ناخالص
و دردآميز بيشتر است. حال وقتي که خالص بودن و قاطي نداشتن
به شراب آلوده قيمت مي‏بخشد اگر اعمال پاک انساني به خلوص
آراسته شوند يعني از سر اخلاص صورت پذيرد
چه ارزش و بهايي خواهد يافت.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
25-05-2016, 11:32
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


و «اياک نعبد» يعني اگر من در يک اداره، وقت نماز،
اول همه به نمازخانه آمده و به نماز مي‏ايستم نه از ترس حراست
است و نه به خاطر اينکه مرا اهل نماز بدانند و در نتيجه
نسبت به من خوشبين شده و امتيازات لازم
را کسب نمايم، و نه به خاطر اين است که از اين
رهگذر جلب اعتماد ديگران نمايم.

«اياک نعبد» يعني اگر به ديگران در سلام کردن
پيش دستي مي‏کنم نه به خاطر اين است که در نگاه مردم آدمي افتاده
و متواضع جلوه کنم، يا اگر با مردم گرم مي‏گيرم نه به خاطر اين است
که بگويند فلاني خون گرم است يا روابط عمومي او قوي است
بلکه به خاطر اين است که تو دوست
داري اينگونه باشم.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
25-05-2016, 11:35
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


عبادت يعني کار با اخلاص کردن

يادت باشد پول‏دارها هميشه از هر چيزي خالص آن‏را مي‏خواهند
يعني پول خوب مي‏دهند جنس خوب را هم مي‏خرند.

شما هيچ وقت ديده‏اي که کسي با ماشين آخرين مدل خود کنار
يک ميوه فروشي پارک کند و وارد مغازه شده و ميوه‏ هاي
درهم را از دم برداشته و در پاکت بريزد؟

خدا هم که در همين سوره حمد خواندي و شنيدي
که مالک است و اصلاً از او داراتر کسي نيست،
پس او هم عبادت ناب و خالص را مي‏خواهد
البته حق هم دارد چون پاداش خوبي هم مي‏دهد.

البته بهتر است عبادت را کمي معنا کنيم چون تا بگوييم
عبادت ذهن و خيال خيلي‏ها مستقيم متوجه تسبيح و سجاده و مهر
و پيشاني مهر بسته و يا پيوسته خم و راست شدن و
لب‏ها را به نشانه‏ ذکر گفتن بالا
و پايين کردن، مي‏شود.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
25-05-2016, 11:36
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

خيلي آسان و روشن بگويم:

هر کاري که به خاطر خدا صورت پذيرد عبادت است،

پس اگر کسي خم شود و پوسته خربزه يا موزي از سر راه مردم
برداشته و به کناري بياندازد آنهم به خاطر خدا
و نه جلب توجه و نگاه ديگران،
عبادت کرده است.

پرستاري که بيمار خود را خوب مراقبت مي‏کند
و يا پانسمان او را به موقع و با دقت تعويض مي‏کند
و براي او هيچ تفاوت نکند که بيمار براي خود کسي است
يا نه، يا کسي دارد يا نه، يا کسان او حضور دارند يا نه،
بلکه تنها براي خدا انجام دهد او عبادت کرده است.

پس عبادت يعني کار با اخلاص کردن.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
25-05-2016, 11:39
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


کار با اخلاص يعني انسان همان رفتاري
را داشته باشد که گل‏ها دارند.

شما ببين گل‏ها چه ديده شوند و چه ديده نشوند
شکفته و عطرافشاني مي‏کنند و برايشان
ديده شدن يا نشدن يکسان است.

براي گل‏ها چه فرقي مي‏کند که در باغ و پيش چشم
رهگذران باشند و يا در کوه هيماليا
و دور از نظاره ديگران.

بياييم اخلاص را از گل‏ها ياد بگيريم،
ما هم به دنبال ديده شدن نباشيم بلکه در هواي
او بوده و رضاي او را دنبال کرده و عبادت‏هاي خود
را خالص کنيم، زيرا تنها عبادت خالص است که بالا مي‏رود
و اگر بالا برود چه برکاتي که فرود مي‏آورد.

درختان جنگل را نديده‏ اي که عرق مي‏ کنند و از خود ترشحاتي
بروز داده و به آسمان فرستاده و به ابرها مي‏رسانند، ابرها نيز
بارور شده و فرو مي ريزند، و از اين روست
که هميشه سبز و خرم و با نشاط ‏‏اند.

من اصعد الي الله خالص عبادته اهبط الله عزّ و جلّ افضل مصلحته

هر کس که عبادت خالص خود را به سوي خداوند
بالا فرستد، او نيز آنچه صلاح و مصلحت و خير
وي در آن است فرود آورده و نازل مي‏کند.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
29-05-2016, 12:41
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


گلی با هزار رایحه خوشبو

تفسیر آیه:
بسم الله الرحمن الرحیم

داستان ما همان داستان مجنون عامری است که از
لیلی تنها نام او را در اختیار داشت، این بود که نامش را
بر خاک نوشته و با همان نام دلخوش و شاد بود.

گفت مشق نام لیلی می‏کنم
خاطر خود را تسلی می‏کنم

چون میسر نیست من را کام او
عشق بازی می‏کنم با نام او

ما هم از خدا تنها مشتی نام بلدیم و با همان
نام‏ها زندگی کرده و سرخوشیم.

نامت بمانا تا ابد
ای جان ما روشن ز تو

و نام خدا مثل نام گل است وقتی می‏گویی گل،
تمام گل‏ها همچون:
رز، سرخ، نسترن، یاس، نرگس، شب‏بو و.... را شامل می‏شود،
ولی وقتی می‏گویی نسترن دیگر شامل یاس نخواهد شد.

نام الله مثل نام گل است همین‏که می‏گویی الله،
یعنی غفّار (کسی که می‏آمرزد)، ستّار (کسی که می پوشاند)،
مومن (کسی که ایمنی می‏بخشد) و...
ولی هنگامی که می‏گویی ستار دیگر معنای مومن را نمی‏‏دهد.

بنابراین بسم ‏الله یعنی به نام همان کسی که
غفّار و ستّار و کریم و مومن و سلام و... است.

از این‏رو می‏توان گفت:
واژه الله تنها واژه ‏ای است که به هیچ زبانی نمی ‏توان
ترجمه کرد، زیرا این واژه اشاره به هزار نام الهی دارد.

خدایا عاشقم عاشق‏ترم کن


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
29-05-2016, 12:43
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


رابطه ما با خدا رابطه گیلاس با درخت نیست.

وقتی گیلاسی از درختی چیده و جدا شد دیگر قابل بازگشت نیست
و درخت هرگز او را نخواهد پذیرفت،

بلکه رابطه ما با خدا چیزی شبیه یک کف آب با دریاست،
شما اگر پیاله ای آب از دریا برگیری حتی اگر این آب نجس
و آلوده و لجن هم شده باشد هر گاه آن را برگردانی آغوش دریا
باز و آن‏را می‏پذیرد و هرگز پس نمی‏زند.

و اول کاری که دریا با آن می‏کند زدودن تیرگی‏ها و پاک و زلال ساختن آن است.
چون خدا رحمان و رحیم است، یعنی دریا دریا رحمت و احسان و لطف
است و اگر ما فقط همین یک وصف را از او می‏فهمیدیم
عاشق یا عاشق‏تر از این می‏شدیم.

خدایا عاشقم عاشق‏ترم کن


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
30-05-2016, 16:28
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

تفسیر: بسم الله الرحمن الرحیم

ادیم زمین سفره عام اوست

برخی میوه فروش‏ها را دیده‏ ای که میوه‏ های ریز و گاه کم آب و لک‏دار خود را
جلوی مغازه و در دسترس همه قرار می‏دهند اما میوه ‏های درشت و آب‏دار و سالم
را ته مغازه و توی صندوق و ویژه آدم‏های خاص نگه‏داری می‏کنند.

رحمت خداوند هم مثل میوه ‏ها دو گونه است
رحمتی که عمومی است و در دسترس همه.

ادیم زمین سفره عام اوست
بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست

رحمتی هم خاص، و آن ویژه انسان‏هایی است که از ویژگی‏های خاصی برخوردارند.
پس اگر عزتی است و یا آرامشی و یا صفایی و یا لذتی دو گونه است.

کس ندیدست ز مشک ختن و نافه چین
آنچه من هر سحر از باد صبا می‏بینم

بوی خوش را هم از مشک ختن و هم از باد صبا می‏توان شنید ولی بوی
خوش از مشک شنیدن کار همه است اما از باد صبا دیدن
ویژه حافظ و کسانی همچون اوست.

و تفاوت این دو بوی خوش از زمین تا آسمان است.

بنابراین رحمان و رحیم هر دو یعنی خداوندی که برخوردار از رحمت است
ولی رحمن به‏ معنای برخورداری از رحمت عام که نثار عموم می‏شود
و رحیم یعنی برخوردار از رحمت خاص که ویژه انسان‏های ویژه(مومنان) است.

و کان بالمومنین رحیما


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
31-05-2016, 15:52
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


عرفان را از لک لک بیاموزیم!

تفسیر آیه شریفه:
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
(الفاتحة/2)

دیده‏ اید که گاه از سفال چندین کاسه کوچک می ‏سازند که
هر کدام به دیگری آب می‏دهد،
کاسه اول به کاسه دوم و سومی به چهارمی و همین‏طور تا آخر.

کاسه‏ ها اگر چه به ظاهر از یکدیگر آب می‏ ستانند اما در حقیقت آب از
هیچ‏کدام نبوده بلکه از مخزن می‏ آید که البته آنهم ناپیداست.

حال، ما آدم‏ها نیز چیزی شبیه همان کاسه ‏های سفالی هستیم،
اگر چه به ظاهر از دستان یکدیگر دریافت کرده و چیزی می‏ ستانیم
اما آنچه به چنگ می‏آوریم از خزانه حق است:

و ان من شی الا عندنا خزائنه

که البته غیب و ناپیداست.

جان فدای آنچه ناپیداست باد

بنابراین هیچ‏کس از خود چیزی ندارد:

أنتم الفقراء

یاد امام (ره) بخیر که می ‏فرمود:
هر چه هست اوست و از اوست.

مگر به روی دل آرای یار ما ورنی
به هیچ وجه دگر کار بر نمی ‏آید

درست مثل سنگ‏های آسیای قدیم که پیوسته می‏ چرخیدند و گندم‏ها را
آرد می ‏کردند اما چرخش آنها نه از خود بلکه از آبی بود که در زیر
همان سنگ‏ها در گردش بود، و البته دیده هم نمی‏ شد و کافی بود
لحظه‏ ای آب بند آید یا از حرکت بایستد، همانجا بود که
سنگ‏ها نیز بر جای خود قفل و میخ‏کوب می ‏شدند.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
31-05-2016, 15:59
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


و چه شبیه است داستان ما و خدا و سنگ آسیا با آب.

لبیک لبیک ای کرم سودای توست اندر سرم
ز آب تو چرخی می‏زنم مانند چرخ آسیا

آبیش گردان می‏کند او نیز چرخی می‏زند
گر آب را بندد خدا او هم نمی‏ جنبد زجا

حال که ماجرا از این قرار است و در حقیقت سر نخ و سر رشته همه کارها
از اوست پس اگر حمد و ستایشی نیز هست باید ویِژه او باشد
و «الحمد‏لله» همین حقیقت را باز می ‏گوید:
یعنی سپاس از آن خداوند است.

و این خود حقیقتی است که به قول مولانا حتی
مرغان آسمان نیز بر زبان داشته و زمزمه می ‏کنند.

او از لک لک یاد می‏ کند و می ‏گوید:
این مرغ بی ‏جهت لک لک را زمزمه نمی کند بلکه می ‏خواهد بگوید:
خدایا! همه چیز از آن توست، حمد، ملک، نعمت و...
زیرا لک لک به زبان عربی یعنی مال توست، مال توست.

عارف مرغانست لک‏ لک، لک لکش دانی که چیست؟
حمد لک و الامر لک و الملک لک یا مستعان

البته اینکه حمد از آن خداوند است خود موجب آن نمی ‏شود که ما خدمت
و زحمت دیگران را نادیده انگاریم بلکه در روایات آمده است:

من لم یحمد الناس لم یحمدالله

کسی که هنوز زحمت و تلاش دیگران را و در یک سخن خوبی‏ها
و محاسن مردم را ستایش و سپاس نگوید
نمی ‏تواند سپاس‏گزار خداوند باشد.

بنابراین، تشویق و سپاس از مردم بسیار مهم است ولی مهم‏تر آنست
که کسانی که مورد تشویق و سپاس قرار می ‏گیرند تشویق‏ها
را به حساب خود واریز نکنند بلکه با خود بگویند:

این همه آوازها از شه بود
گرچه از حلقوم عبدالله بود

درست مثل کسی که در باجه بانک نشسته و پیوسته پول‏های خرد و درشت
را به دست او می‏ سپارند او هم بلافاصله به صندوق واریز می‏کند،
و اگر چنین نکند و حتی کمترین رقم آن به جیب بزند
از کار محروم و از گردونه خارج می‏شود.

خداوند نیز کسانی را که سپاس دیگران را از آن خود می‏ دانند
و به نام خود تمام می کنند برای همیشه از الطاف
و مواهب خود محروم می ‏سازد.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
01-06-2016, 12:35
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


اگر دنبال آدم شدن هستی بسم الله!

تفسیر آیه شریفه:
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
(الفاتحة/2)

بوی خوش‏ امید از جای جای کتاب خدا «قرآن کریم» به مشام می‏رسد،
چرا راه دوری برویم، نمونه ‏اش همین سوره حمد که در آن
خداوند را به رب العالمین یاد می‏کند.

«رب‏ العالمین» در جواب آدم‏های مایوس و نومیدی
مثل من و توست که با خود می‏گوییم:

صلاح کار کجا و من خراب کجا

ولی خدا می‏گوید: من رب ‏العالمین هستم، یعنی هستی را و همه چیز را
تربیت می‏کنم پس تو جای خود را داری، تو که از کلم و کرفس کمتر نیستی،
البته به شرط اینکه تو هم خود را مثل همان کلم و کرفس به من بسپاری
و تسلیم من باشی، یادت هست در رحم مادر یک لخته خون بودی
یا پیش از آن نطفه بودی اما خودت را به من سپری و دیدی
که چه صورت‏گری کردم و از نطفه و خون چه ساختم!

حالا هم داستان از همین قرار است اگر خودت را به
من بسپاری از تو یک آدم می‏سازم.

همین خورشید را نگاه کن یک روزی دود بود اما خود را
به من سپرد و من هم او را خورشید عالمتاب ساختم.

پس جای هیچ نومیدی و یاس نمی‏ ماند، هر چه باشی باش اما ما را باش.

اگر تو دیوی ما دیو را فرشته کنیم
و گر تو گرگی ما گرگ را شبان کردیم

بسا یخی بفسرده کز آفتاب کرم
فسردگیش ببردیم و خوش روان کردیم

چرا شکفته نباشی؟! چو برگ می‏لرزی؟
چه ناامیدی از ما؟ که را زیان کردیم؟

بسا دلی که چو برگ درخت می‏لرزید
بآخرش بگزیدیم و باغبان کردیم


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
01-06-2016, 12:38
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


و دیگر آنکه به یاد داشته باشیم که او هر چیزی را تربیت می‏کند.

البته شاید بعضی بر این سخن من خرده بگیرند و بگویند:
رب ‏العالمین یعنی تربیت کننده موجوداتی چون انسان و جن
که برخوردار از درک و شعور می‏باشند،
از این‏رو تربیت شامل کلم و کرفس و کاهو نمی‏شود.

ولی من به جهت اطمینان خاطر بیشتر، از آیه ‏ای دیگر یاد کنم که می‏گوید:

هو رب کل شی

خداوند هر چیزی را تربیت می‏کند و از همین ‏جا می‏شود فهمید
که همه چیز تربیت پذیر است و ضمناً معلوم می‏شود که خداوند
کلاس نمی ‏گذارد یعنی همان کسی که عیسی مسیح(ع) را تربیت
می‏کند بذر ریحان و نعنا را هم تربیت می‏کند.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
05-06-2016, 13:01
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


مرغوبترین جنس خدا در بازار دنیا

تفسیر آیه شریفه:
الرّحمن الرّحیم

مغازه دارها جنسی را بیشتر میآورند که
حاجت و نیاز مشتریان به آن بیشتر باشد.

واینکه خداوند نیز بخشندگی و مهربانی خود را در این سوره
به تکرار یاد کرده و برای دومین بار می‏گوید:
الرّحمن الرّحیم
ازهمین روست، زیرا بندگان خود را خوب می‏شناسد
که تشنه بخشندگی و مهربانی ‏اند.

از سویی خوب می‏داند که آنچه بشر را گم و گمراه کرده
و به بندگی دیگران دعوت می‏کند همین دو اصل
یعنی بخشندگی و مهربانی است.

ما اگر خدا را بخشنده و مهربان می ‏یافتیم پا به پای او رفته
و بنده و فرمانبردار او می‏شدیم.

یادش به خیر!
روزگار جبهه بود،
جمعی حلقه وار بر سفره‏ای نشسته بودیم
و شاید از آن جمع پاره‏ای هم اکنون در جوار رحمت حق باشند،
گوارایشان باد، بگذریم، بزرگی هم نشسته بود
و کار زیبایی کرد، او یک لقمه گرفت به بغل دست خود داد
و از او خواست تا به بغل دست خود بدهد و از او نیز همین را
خواست تا رسید به من که در آن آخر نشسته بودم
و با لبخند زیبا و نگاه عمیق خود به من فهماند که:
مال شماست بخور و من بجای اینکه از بغل دستی خود تشکر کنم
از او سپاس‏گزاری کردم، و کار درست هم همین بود،
حال فکر می ‏کنم اگر نابینا بودم سپاس من رنگ دیگری
می‏ یافت و از کسی مثل بغل دستی خود
ممنون و سپاسگزار می‏شدم
که هیچ‏کاره بود!

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
05-06-2016, 13:04
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


حال داستان ما و نعمت‏هایی که به
چنگ می‏آوریم از همین دست است.

بخشنده اوست، ولی نه مستقیم بلکه دست به دست
می ‏چرخد تا به ما برسد ولی بیچاره ما که نابیناییم
و بخشنده حقیقی را نمی ‏بینیم و از این‏رو دستان
بغل دستی خود را می ‏فشریم.

و قرآن آمد تا آدم‏ها را بینا کند و به سوی
بخشنده و مهربان خود هدایت کند.

آمد بگوید:

ید الله فوق ایدیهم

آمد بگوید:
ای شما که بر سفره دنیا نشسته ‏اید و تنها دست‏های دیگر
را می‏ بینید یادتان باشد بالای این دست‏ها دست دیگری است که او
خداست و اوست که به اینها بخشیده است پس بخشنده
را دریابید و بفهمید و درست هم بفهمید.

مردم اندر حسرت فهم درست و البته اگر بشر بخشنده و بخشاینده را
یعنی رحمان و رحیم خود را می‏شناخت و می‏فهمید که بخشنده و مهربان او کیست،
دیگر راه خود را مثل آب پیدا می‏کرد و از این گمراهی
و سرگشتگی فارغ و رها می‏شد.

خیلی‏ ها می‏خواهند بگویند بخشنده ‏اند حال آنکه به قول یکی از بزرگان
ستاننده ‏اند و مثل هوای گرم که از آب می‏ کاهد از انسان می‏ کاهند.

و خیلی ‏ها هم می‏ خواهند بگویند اگر چیزی می ‏بخشند از
سر مهر و محبت است و تنها به خاطر گل روی شماست حال آنکه کم
می‏ دهند تا بسیار برداشت کنند و به قول معروف آب
می‏‏دهند تا گلاب بگیرند.

پس به قول آن بزرگ:
دیگران یا رحمان و بخشنده نیستند و یا اگر هستند
رحیم نیستند، یعنی از سر مهر و مهربانی نمی‏ بخشند.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
06-06-2016, 17:21
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

تفسیر آیه شریفه:
الرّحمن الرّحیم

لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه بگوش

رحمت و لطف آدمی را بنده و مطیع ساخته و کم لطفی و
بی ‏مهری بنده را نافرمان و گریز پای می‏سازد.

بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود
لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش

از این‏رو خداوند که همه را بنده و مطیع خود می ‏خواهد
از رحمت و مهر خود یاد می کند.

و این خود درسی است برای همه ما که اگر می‏خواهیم فرزندان، همسران،
دوستان و شاگردان ما پا پای ما بیایند و همراهی و همدلی با ما
کنند باید رحمت و محبت و لطف را از یاد نبرده
بلکه آن را سر لوحه رفتار خود سازیم.

محبت و احسان چیزی است که حتی
حیوانات هم حس می ‏کنند.

اگر می‏ بینید در سیرک‏ها حیوانات درنده ‏ای مثل شیر مطیع و
فرمانبردار می ‏شوند از آن‏روست که از صاحب
خود محبت دیده ‏اند.

یکی می‏ گفت: خود دیدم که کسی قطعه ‏ای گوشت به حیوانی می ‏داد
و آنگاه دستی بر سر او می ‏کشید و بعد هم با اشاره از
او می ‏خواست که معلق بزند، و می‏زد.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
06-06-2016, 17:31
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

هر کسی که آبرو و عزت بیشتری می‏ خواهد بسم‏ الله

البته یادت باشد که رحمت خدا اندازه دارد، او هم مثل بزازها
گز نکرده نمی‏برد، با این فرق که مثل بزازها اندازه را
از شما نمی ‏خواهد، چون این شمایید که برای بزاز
اندازه تعیین می ‏کنید و می‏ گویید:

این اندازه را می‏خواهم و او هم می‏دهد و هر چه بیشتر بهتر.

ولی خیاط‏ها کاری به زبان شما ندارند، اگر به آنها بگویید اندازه
دور کمر شما 50 سانت بیشتر نیست او نمی‏ پذیرد بلکه
او به حجم اندام شما نگاه می ‏کند.

خداوند هم دقیقاً همین‏طور است با اندازه کار می ‏کند، یعنی رحمت
و عزت و آبرو و رزق را به اندازه می‏ دهد.

و ما ننزله الا بقدر معلوم

و اندازه ‏ها را هم از زبان شما نمی‏ شنود بلکه
نگاه به عمل و رفتار و کردار شما دارد:

سیری الله عملکم

بنابراین هر کس که عزت و آبروی بیشتری می ‏خواهد بسم ‏الله،

یعنی به جای آنکه فقط دست به دعا شود باید به عمل روی آورد،
و اعمال بزرگ‏تر و قابل توجه تری از خود نشان بدهد.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
06-06-2016, 17:35
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

همان‏طور که هر کس می ‏خواهد لباس بزرگ‏تری داشته باشد
باید در حجم و بزرگی و فربهی اندام خود بکوشد،
چون خیاط عاقل اندام را می‏بیند
و گرنه اگر بخواهد به حرف مشتری گوش کند
بازار خود را کساد و تخته کرده است.

و خدا حکیم است یعنی مطابق اندازه‏ ات رفتار می‏ کند آن هم اندازه ‏ای
که داری نه اندازه ‏ای که می ‏گویی و یا می ‏خواهی،
یعنی تو اگر با نامزد خود در کنار کعبه و زیر ناودان طلا
پیمان زنا شویی بسته و صیغه عقد را جاری کنی
و آنگاه از خدا فرزند صالحی طلب کنی
خدا می‏ بیند
اما این اندازه روی تو حساب باز نمی ‏کند
بلکه او می‏ گذارد تا شب عروسی را ببیند و وقتی که
تار و طنبورها را دید آنگاه براساس
همان تصمیم می‏ گیرد.

و یا او سجاده و سجاده نشینی تو را نمی‏ بیند
او رابطه تو را با خواهر خود که سال‏ها پیش بر سر یک حرف پوچ
به هم خورد و هنوز هم که هنوز است وقتی همدیگر
را می‏بینید روی گردانده و هر کدام به راهی می‏ روید
می‏ بیند و بر همین اساس تصمیم می‏ گیرد.

و یا او نماز اول وقت در مسجد بازار را نمی‏ بیند بلکه دعوا
و نزاع تو را با صاحب مغازه بغل دستی می ‏بیند که بر سرش
فریاد کردی که چرا فلان جنس را ارزان فروخته و قیمت
بازار را شکسته است، او این صحنه را می ‏بیند
و بر همین اساس تصمیم می گیرد.

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
09-06-2016, 12:26
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

تعّرض بدحجابها به ملک خدا!

تفسیر آی شریفه:
مالک یوم الدین
(حمد/4)

سوره حمد را مادر قرآن می‏نامند چون حرف‏های
مادر و کلیدی در آن آمده است.

یادت باشد تو وقتی می‏توانی بگویی:
آتش زدم به مالم که مال، مال خودت باشد،
یعنی مالک آن باشی و گرنه حق نداری حتی یک
نخ کبریت به آن نزدیک کنی.

از شرع و عقل هم که بگذریم قانون می‏گوید هر گونه تصرف
در ملک دیگران باید با اجازه مالک باشد.
و خدا در این سوره خود را مالک معرفی می ‏کند
و در سوره دیگر خود را مالک همه چیز.

و لله ملک السماوات و الارض
(آل عمران/189)

یعنی همه چیز ملک خداست.

پس این بدن ما نیز ملک اوست و بخاطر همین است
که خداوند حتی روی نوع پوشش ما هم نظر دارد.
یا مثلاً می‏گوید: حق نداری حسود، مغرور یا بخیل باشی،
چون ما را ملک خود می‏‏داند و می‏گوید:
در ملک من نباید حسادت و غرور و بخل وارد شود،
و این درست مثل این است که کسی به شما بگوید
حق ندارید در خانه من زباله بریزید و درست هم می‏گوید.

مشکل بشر این است که خود را مالک می‏‏داند و به همین
خاطر هم هست که هر روز خود را نوعی بزک کرده
و آرایش می‏کند و به برزن و بازار می‏آید و کسی هم
نمی‏تواند بگوید: آقا یا خانم! بالای چشمتان ابروست!


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
09-06-2016, 12:30
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

این حس مالکیت عجب حس خطرناکی است!

کسی تعریف می‏کرد که در تلویزیون انگلیس میزگردی
درباره پوشش و حجاب بانوان برگزار شده بود،
و هر کس نظرات خود را می‏گفت، یک‏مرتبه خانمی که
در آنجا حضور داشت برخاست و لباس خود را
از تن بیرون کرد، و داد و فریاد به راه انداخت که این
بحث‏ها چیست که مطرح می‏کنید، این تن، تن من است
بخواهم می‏پوشانم،نخوانم نمی‏پوشانم
و به کسی چه مربوط که در
حریم زندگی خصوصی
من دخالت داشته باشد!

و قرآن در سوره حمد که آنرا ام ‏الکتاب و مادر قرآن
می‏نامند یک حرف مادر و کلیدی دارد و آن هم این است که:

ای انسان! خیال مالکیت را از سر خود بیرون کن،
و هیچ کاری بی‏ اجازه نکن نه فقط درباره دیگران
حتی در باره خودت.

پس هر جوری نپوش، هر جوری حرف نزن، هر چیزی را نبین.
یعنی درست مثل سیستم اداری که حتی یک خودکار را بی‏ اجازه نمی‏شود
جابجا کرد و برای هر کاری باید مجوزی مکتوب داشته باشی
یا مثل حقوقدان‏ها که در محکمه اگر چیزی گفته یا می ‏نویسند
براساس یک بند یا بندهایی از قانون است و گرنه پذیرفته
نخواهد شد،ما نیز هر کاری می‏کنیم
بدون مجوز مجاز نمی‏باشد،
و بقول معروف:
بزن تا بریم معنا ندارد.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
10-06-2016, 16:46
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

جایی که فقط دین خریدار دارد

تفسیر آیه شریفه:
مالک یوم الدین

روز بنماید جمال سرخ و زرد

در قیامت همه چیز مثل روز روشن می‏شود
و به خاطر همین هم هست که می گویند: روز قیامت.

در همین سوره می‏گوید: روز دین.

حق، قیامت را لقب زان روز کرد
روز بنماید جمال سرخ و زرد

بنگاه دارها می‏گویند:
اگر می‏خواهی خانه ‏ای را خرید یا اجاره کنی
آنرا در روز ببین نه شب، چون خانه در شب
خود را آنگونه که هست نشان نمی‏دهد.

و یادت باشد وقتی آخرت مثل روز باشد یعنی دنیا مثل شب است
و در شب قضاوت و شناخت مشکل است.

پس نگو: مردم قدرم را ندانستند، چون نمی‏توانستند بدانند.

تو را قدر اگر کسی نداند چه غم
شب قدر را می‏ ندانند هم

ضمناً یادت باشد که خداوند آخرت را برای قدرشناسی گذاشته است.
البته یک چیز دیگر را هم از یاد نبریم و آن اینکه دنیا مثل آینه است.
شما اگر در برابر آینه قهقهه ‏ای مستانه سر دهی چشمان اشکبار نمی‏بینی،
یعنی آینه بازتاب رفتار شماست نه چیزی کم و نه بیش.

و خداوند دنیا را آینه وار آفرید از اینرو هر چه کنی همان می‏بینی.

هر دست که دادند همان دست گرفتند
هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
10-06-2016, 16:50
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


براین اساس اگر شما نسبت به دیگران وفا کردید وفا می‏بینید:

وفا کن تا ببینی با وفایی

و اگر در روایات آمده است:

ارحم ترحم

رحم کن تا رحم ببینی،
این سخن براساس همین واقعیت است.

پس می‏توان نتیجه گرفت که اگر دیگران قدردان تو
نیستند شاید ریشه در قدر ناشناسی تو دارد.

و شاید تو در اینجا پای پیامبران به میان کشیده و بگویی:
آنها که قدر مردم را خوب می‏دانستند پس چرا مردم نسبت
به ایشان قدر ناشناس بودند؟
چون پاسخ این روشن است، زیرا قدر پیامبران شناختن سرمایه ‏ای
عظیم مثل سعادت و توفیق می‏خواهد که آنان بر اثر
اعمال خود از دست داده بودند.

توفیق مناعی‏ست که به هر کس ندهندش
زهی شریعت و ملت زهی طریقت و کیش

توی دنیا اگر بخواهیم ظاهر بینانه نگاه کنیم پول و پارتی یا مدرک یا
زبان بازی حرف اول را می‏زنند و کسی یکی از اینها
یا همه را داشته باشد نانش توی روغن است.

ولی در آخرت آنچه حرف اول را می‏زند دین است
و به همین خاطر به آن می‏گویند: روز دین، یعنی روزی که دین
و دینداری رونق و بازار و مشتری پیدا می‏کند.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
11-06-2016, 13:02
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

بادام دين را با پوست بکاريد!

تفسير آيه شريفه:
مالک يوم الدين

زهي شريعت و ملت زهي طريقت و کيش

توي دنيا اگر بخواهيم ظاهر بينانه نگاه کنيم پول و پارتي يا
مدرک يا زبان بازي حرف اول را مي‏زنند و کس يکي از اينها يا
همه را داشته باشد نانش توي روغن است.

ولي در آخرت آنچه حرف اول را مي‏زند دين است
و به همين خاطر به آن مي‏گويند: روز دين،
يعني روزي که دين و دينداري رونق و بازار و مشتري پيدا مي‏کند.

البته لازم است که در اينجا دين را کمي معنا کنيم:

دين، تنها نماز، روزه و حج يا جهاد نيست،
بلکه اينها همه پوسته دين ‏اند.

دين يعني آدميت، انسانيت، انصاف، جوانمردي،
گره از کار گرفتاري گشودن، چاله‏اي را پر کردن،
سنگي از سر راه برداشتن، آتش سيگاري خاموش کردن،
جوراب بد بوي خود را شستن، دوش گرفتن و بوي بد عرق را ندادن،
و يا براي رفتن و نشستن در بالاي مجلس به اين و آن تنه نزدن،
پشت ميز اداره و وقت کار جدول حل نکردن،
پيام‏هاي کوتاه بي ‏معني و رکيک نفرستادن.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
11-06-2016, 13:05
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

دين يعني درد داشتن و همدردي کردن.

دين يعني از سود خود گذشتن تا ديگران زيان نبينند.

دين يعني همان چيزي که آن پزشک مشهدي
در کنار نماز و روزه و قرآن خواني خود داشت:

او که گاه ساعت‏ها در اتاق عمل بود و عمل‏‏هايي که روي
قلب افراد انجام مي‏داد گاه در خاور ميانه تک و بي‏ نظير مي‏نمود،
با اين همه بجاي آنکه بابت هر عمل ده ميليون تومان بگيرد
دويست هزار تومان مي‏گرفت، و به اين وسيله
گره از کار گرفتاران مي‏گشود.

و راستي اين پزشک کجا و آن ديگري کجا که بابت عمل بيماري
پنج ميليون تومان مي‏خواست و هر چه بيمار بيچاره التماس
مي‏کرد که از اين مبلغ لااقل صدهزار تومان کمتر بگيرد تا
خرج شربت و شيريني و شکلات و ميوه کرده و پيش عيادت کنندگان
خود بعد از عمل بگذارد و شرمنده آنها نباشد
ولي او مي‏گفت: حتي يک ريال کمتر نمي‏گيرم!

بنابراين مي‏بينيد که:
دين داراي مغز و پوست است،
البته هم پوست لازم است و هم مغز.

شما اگر بخواهيد هسته بادام را بکاريد تنها اگر پوست آن بکاريد
هرگز سبز نخواهد شد و يا اگر تنها مغز را
بکاريد سبز نمي‏شود، و در حقيقت زمين مي‏گويد
من پوست و مغز را با هم مي‏خواهم.

حال خدا هم مي‏گويد:
پوست و مغز را با هم مي‏خواهم يعني
هم نماز که پوست است و هم جوانمردي و انصاف
را که مغز باشد، و هر کدام بدون ديگري را نمي‏پذيرم.

و کار شيطان اين است که هميشه ميان پوست و مغز جدايي مي‏افکند.
پاره ‏اي را تشويق به پوست مي‏کند يعني به نماز
آن هم اول وقت و در مسجد و صف اول و عبا بر دوش
يا انجام تمام مستحبات و تعقيبات بي‏ آنکه
ذره ‏اي انصاف داشته باشند.

يا اگر زن باشد دعوت به حجاب کامل مي‏کند
و روي کاملاً گرفته و نيز چادر سياه و بجاي يک جوراب،
دو جوراب، اما بي ‏آنکه ذره‏ اي همدردي
و همدلي با بيچارگان داشته باشد.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
11-06-2016, 13:42
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

همينجا خاطره ‏اي بگويم:

پيرمردي همسر پيرو تکيده و نزار و خسته خود را
پيش پزشک آورده بود او هم داروهاي لازم را نوشته
و به داروخانه آمده تا نسخه خود را بپيچد، داروخانه چي سبد را پر از دارو کرد:
سه سرم، چهار شربت، پنج قرص و...

پيرمرد تا آن همه دارو را ديد خيلي آرام و خسته گفت:
سرم‏ ها لازم نيست، شربت‏ها هم فعلاً يکي کافيست،
قرص‏ها را هم نصف کن، و تمام اين کم کردن‏ها و نصف کردن‏ها
به خاطر آن بود که بيچاره پول نداشت.

اين خاطره را خانمي با حجاب و نمازخوان و اهل عمره و
سوريه و زيارت امام رضا عليه‏ السلام برايم تعريف مي‏کرد
و من فکر مي‏کردم مي‏خواهد بگويد من به او کمک کردم،
ولي وقتي گفت: بيچاره با همان داروهاي نصفه و نيمه رفت،
تازه فهميدم که او هم دست به جيب نشده است.

زهي شريعت و ملت زهي طريقت و کيش

و اين همان پوست داشتن و مغز نداشتن
است که پيش از اين گفتم.

گاه کسي را مي‏بيني که به عکس مغز را دارد
ولي پوست را نه، يعني گره گشاست اما حجاب را مراعات نمي‏کند.

بيچاره کسي مي‏خواست در بيمارستان عمل کند
و هزينه عملش دو و نيم ميليون تومان مي‏شد،
و هاج و واج و مات و غمزده ايستاده بود
و با همسرش مي‏گفت: چه کنم؟ از کجا بياورم؟
خانم بي‏حجابي که نه با هفت قلم که انگار با هفتاد قلم
خود را آرايش کرده و تو گويي به حجله آمده باشد نه بيمارستان،
اين زمزمه‏ ها را شنيد و با شتاب آمد،
دسته چک از کيف خود بيرون آورد،
و همين رقم را با کمي بيشتر بر برگ چک نوشت
و يک دنيا محبت و پوزش به دست آن مرد داد
و گفت: اين کار را براي دلم کردم!

و اين يعني مغز داشتن و پوست
را نداشتن که پيش از اين گفتم.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
11-06-2016, 13:46
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

حالا ديدي که شيطان با چه زيبايي
و ظرافتي کار خود را پيش مي‏برد؟!

و ديدي که با چه لطافتي صيادي مي‏کند؟
عده ‏اي را تنها اهل پوست مي‏ کند و آنها را
حتي به نماز شب وا مي ‏دارد بي ‏آنکه ذره‏ اي احساس
و عاطفه داشته باشند، و معلوم است هر کس اين
جماعت را ببيند از نماز فاصله مي‏ گيرد.

عده ‏اي را هم تنها به مغز دين دعوت مي‏ کند يعني به دلسوزي
و احساس داشتن و به انصاف رفتار کردن بي ‏آنکه پايشان به مسجد باز شود،
يا پيشاني‏شان بر خاک بوسه زند يا ذکري بر لب و زمزمه کنند.

و خيلي‏ ها با ديدن اين تيپ آدم‏ها
با خود مي‏ گويند: ببين نماز نمي ‏خواند ولي
مرد است، انصاف دارد!

دختر بچه ‏اي به زمين افتاد، خاکي شد،
و خانم بي ‏حجابي تا ديد دويد و بچه را بلند کرد،
خاک لباسش را تکاند، نوازشش کرد و چنان گرم بوسيدش که سرخي
رژلب‏ها مثل جاي ضرب انگشت که بر کاغذ مي ‏ماند بر چهره ‏اش ماند
و آنگاه از کيف خود بسته اي آدامس و شکلات در آورد
و به او داد و رفت، دختر بچه با حسرت به او نگاه کرد،
و بعد به مادرش گفت: ديدي بي‏حجاب بود؟
يعني ديدي که چه آدم خوبي بود و
در حقيقت داشت نتيجه مي‏گرفت که
مي‏شود هم بي‏حجاب بود و هم خوب.

خدا کند ما مسئله پوست و مغز را خوب بفهميم.
پسر من، دختر من، دوست و شاگرد و همکار من
اگر مسئله پوست و مغز را خوب بفهمند ديگر وقتي
من دروغ مي‏ گويم يا تهمتي زده و يا نامردي مي‏کنم
ديگر از نماز و دين و ديانت روي بر نمي ‏گردانند،
بلکه با خود مي‏ گويند:

او پوست را دارد و مغز را نه.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
13-06-2016, 12:59
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


چشم دل باز کن که جان بینی

قرآن کریم چیزی شبیه عیسی مسیح علیه ‏السلام است
که پدر نداشت اما مادرش مریم بود و در دامان پاک
و پر مهر او نشو و نما یافت.

سوره حمد را نیز ام الکتاب یعنی مادر قرآن می‏نامند،
پس سوره حمد مریم قرآن است.

و فرزند این مریم نیز آمده است تا چشم دل‏ها را باز و بینا کند.

چشم دل بازکن که جان بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی

با نام خدا شروع می‏شود.

اول دفتر به نام ایزد دانا

در روایات آمده است که تمامی کارها را با نام خدا آغاز کنیم،
چون انجام هیچ کاری بدون توان و نیرو امکان‏ پذیر نمی‏ باشد،
و نام خدا آدمی را نیرومند و توانا می‏سازد، و این نام
تنها نامی است که در هستی اثر بخش و تاثیرگذار است.

ای خنک آن گوش که نامت شنید

شما اگر بر سر در باغی بزرگ و با خطی خوش‏نام
فروردین را بنویسید آن باغ سبز و خرم نمی ‏شود
و بوته‏ های آن به گل نمی‏ نشیند.

نام فروردین نیارد گل به باغ

بلکه خود فروردین است که با آمدن خود باغ را گل باران می‏کند.
یا اگر در شبی تار به زیباترین خط بر دیوار دخمه ‏ای تاریک،
نام نور و چراغ را حک کنید آن دخمه تار روشن نخواهد شد.

شب نگردد روشن از نام چراغ

البته نه تنها نام چراغ و فروردین این‏گونه ‏‏اند
بلکه تمامی نام‏ها از این دست می‏باشند.

مگر نام آب، عطش را فرو می‏نشاند؟
یا نام ماشین‏، جابجایی کسی را فراهم می‏سازد؟

بنابراین می ‏بینید که نام‏ها عموماً و بی‏ استثناء کار ساز
نبوده و کاری به پیش نمی‏ برند.

اما در این میان تنها نام خداست که مثل خود او یکتا و
بی‏ همتاست و اثر بخش و تاثیرگذار است.

هر جا که هستی حاضری از دور در ما ناظری
شب خانه روشن می ‏شود چون یاد نامت می‏ کنم

از این‏ روست که ما بجای آنکه بگوییم:
با‏الله الرحمن الرحیم؛
به کمک خدای بخشنده مهربان آغاز می‏ کنیم،
می‏ گوییم:

بسم ‏الله الله الرحمن الرحیم،

یعنی به کمک نام خداوند بخشنده مهربان آغاز می‏ کنیم.

و راستی وقتی که نامش چنین باشد،
خود و حقیقتش چون و چگونه خواهد بود؟


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
17-07-2016, 16:31
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


لباسی مخصوص مهمانسرای دنیا


تفسیر آیه شریفه:

ایاک نعبد و ایاک نستعین

بنده ما شو و برخور ز همه سیم تنان

شما اگر بخواهی به عمق دریا رفته و شگفتی‏های آنرا از
نزدیک به تماشا نشسته و از تماشای زیبایی‏های بی‏شمار آن برخوردار باشی
باید نخست جامه غواصی را بر تن داشته و آنگاه در آن فرو شوی.

دنیا نیز آن‏گونه که در روایات آمده است همچون دریاست،
و مثل دریا تماشایی است و می‏توان از تماشای آن لذت فراوان برد
به شرط آنکه جامه تقوا و لباس بندگی بر تن داشته باشیم.

و لباس التقوی ذلک خیر

و بدون این جامه تقوا و بندگی دنیا کشنده است و زندان.
پس اگر می‏ گویند:
فلسفه آفرینش عبادت و بندگی خداست به خاطر آنست
که با بندگی می‏توان برخوردار شد، و در حقیقت فلسفه
آمدن ما به این دنیا به مهمانی آمدن است.

شاه شمشاد قدان خسرو شیرین‏دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف‏ شکنان

مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت کای چشم و چراغ همه شیرین دهنان

تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد ماند
بنده ما شو و برخور ز همه سیم تنان


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
17-07-2016, 16:35
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif



تو هرگز رسیدی به فریاد کس

من اگر یک میز برابر خود بگذارم و بر روی آن یک صندلی
و بر صندلی نیز یک پشتی آیا می‏توانم روی آن ایستاده و کمر را
راست کرده و دست خود را به لامپ خاموش رسانده
تا آن‏را روشن کنم؟ هرگز!

چرا که میز و صندلی و یا پشتی برای بالا رفتن ساخته نشده ‏اند،
بله آنچه برای اینکار ساخته شده و زیر پا قرار
می‏گیرد نردبام است نه چیزی دیگر.

انسانی هم اگر بخواهد بالا رفته و به توفیقاتی دست یابد
شرط اولش آنست که هر چیزی را زیر پا نگذارد.

کسی که انصاف، صداقت، آدمیت، گذشت و جوانمردی را
زیر پا می‏گذارد درست مثل آنست که میز و پشتی زیر پا گذاشته باشد،
چنین کسی بالا نمی‏رود، اگر هم بالا برود دستش به جایی
بند نمی‏شود و سرانجام فرو می‏افتد.

از انصاف و صداقت و انسانیت باید مدد گرفت
و نیرو یافت نه آنکه زیر پا نهاد.

خداوند نیرو و امداد خود را در این صفات
خوب پیچیده و در اختیار ما قرار داده است.

او هرگز امداد و یاری و کمک خود را در دل دروغ و تهمت و توهین
و افترا قرار نمی‏دهد، مگر شما حاضرید جواهرات و اشیاء قیمتی
خود را در دل زباله ‏ها و تفاله ‏ها جاسازی کنید!

پس همین‏جا باید فهمید که هر چیزی نمی‏تواند به
عنوان کمک در زندگی انسان قرار گیرد.

مگر کمک ماشین را از هر جنسی می‏توان ساخت،
آیا چوب و سفال یا گچ پیش ساخته می‏توانند بعنوان
کمک در ماشین استفاده شوند؟

کسی که از دروغ و یا هر صف زشت دیگر برای پیشبرد
اهداف خود کمک می‏خواهد مثل کسی است که از چوب
به عنوان کمک برای ماشین استفاده کند!

پس بیاییم از خدا بخواهیم که کمک‏مان کند.
یعنی کمک کند تا بفهمیم کمک‏ های او در کجاست.

و اگر این را می‏ فهمیدیم هیچ‏گاه دروغ نمی ‏گفتیم،
تهمت نمی ‏زدیم، و نسبت ناروا به هیچ‏کس نمی‏ دادیم، و لقمه حرام
بر سر سفره خود نمی ‏آوردیم، زیرا اگر به این صفات زشت آلوده ‏ایم
از آنروست که می ‏خواهیم به کمک آنها به اهداف خود برسیم!

حال آنکه خداوند کمک‏های خود
را در این اوصاف قرار نداده است.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
18-07-2016, 18:52
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif



اگر دنبال وکیل نمره یکی معطل نکن!

اياک نعبد و اياک نستعين
(حمد/5)

کمک‏هاي خدا در جاي ديگري مثل کمک به ديگران است.
همچنان که در روايت آمده است:
الله في عون العبد مادام العبد في عون اخيه

يعني خداوند به کمک کسي مي‏آيد که او به کمک برادران خود آمده باشد.
بنابراين کسي که دست ديگري را نمي‏گيرد و از ديگران دست‏گيري نمي‏کند
خداوند نيزهيچ‏گاه يار و همراه او نخواهد بود، و گويي که
سعدي چه خوش از قول خداوند مي‏گويد:

تو هرگز رسيدي به فرياد کس
که مي‏خواهي امروز فرياد رس

و يا در جايي ديگر خوشتر از اين گفته است:

ما را عجب ار پشت و پناهي بود آنروز
کامروز کس را نه پناهيم و نه پشتيم

و در همين‏جا نتيجه بگيريم که هر کس به ديگري
کمک کند در حقيقت به خود کمک کرده است.

و هر کس زمينه آبروي ديگري را فراهم کند
خود آبرومند مي‏شود.

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
18-07-2016, 18:55
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

پس من اگر کاري کنم که شما رشد کنيد
خودم رشد خواهم کرد.
ببينيد! اين دست من سيب را از درخت مي‏چيند
و قاچ زده و آنگاه در دهان مي‏گذارد، يعني به عضو ديگر مي‏دهد
اما خود انرژي يافته و تقويت مي‏شود.

انسان‏ها نيز اعضاي يکديگرند پس هر کس مي‏خواهد
قوت و قدرت پيدا کند بايد خادم خوبي براي ديگران باشد.

بنابراين مي‏بينيد که يکي از جاهايي که خداوند انرژي و توان
و نيرو و کمک و نيروي خود را در آنجا
قرار داده است صبر و شکيبايي است.

صبر آرد آرزو را ني شتاب
صبر کن والله اعلم بالصواب

از اين رو فرمود:

و استعينوا بالصبر
از صبر کمک بخواهيد!

يعني صبر وکيل من است،
و حق امضاء دارد و اگر شما پيش او
برويد کارتان راه مي‏ افتد.

حافظ چرا حافظ شد، و چرا سخنان او اين‏همه
شهد و شيرين و شکرين است؟

اين همه شهد و شکر کز سخنم مي‏ريزد
اجر صبري است کز آن شاخ نباتم دادند


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
18-07-2016, 18:57
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

شاخه نباتهايي که نبايد خورد

لذت‏هاي حرام را به شاخه نبات تشبيه مي‏کند
و مي‏گويد من به آنها هيچ نزديک نشدم،
مثلاً داشتم از کوچه مي‏رفتم چشم کسي هم در پي من نبود
و مي‏توانستم به ناموس مردم نظر کنم
و شيرين هم بود، اما دندان به جگر گذاشته و از اين شيريني
چشم دوختم، يا در محفلي همه گرد هم بودند، کافي بود کسي را
به باد مسخره گرفته و همه را بخندانم، که البته شيرين هم است.
اما صبر کردم و هيچ نگفتم، و خداوند به پاداش اين‏همه صبر
سخنم را شيرين کرد، يعني از شيريني کم گذشتم
و شيريني بيشتر و ماندگار‏تر به من ارزاني فرمود.

مولوي هم همين تجربه را داشت
او هم نصيحت مي‏کرد و مي‏گفت:

گر سخن خواهي که گويي چون شکر
صبر کن از حرص و اين حلوا مخور


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
20-07-2016, 17:41
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

زندگیهای قیفی و شیپوری

تفسیر آیه شریفه:
صراط الذین انعمت علیهم

گوش ما گیر و بدان محفل کشان
کز رحیقش می‏خورند آن سرخوشان

چیزی که وارد قیف می‏شود اول در دهانه آن قرار می‏گیرد،
و دهانه قیف باز و پهن و گشاد است، اما آخرش تنگ،
درست برعکس شیپور که اولش محدود
و باریک و تنگ ولی آخرش باز
و وسیع و پهن.

حال یک زندگی شیطانی دقیقاً چیزی شبیه قیف است،
یعنی اول آنکه نگاه می‏کنی آزادی، رهایی و گشادگی است.
از این‏رو هر جور که بخواهی زندگی می‏کنی و هر چه
بخواهی می ‏پوشی،نه گوشَت پرده و مانعی دارد که هر چیز را نشنوی
و نه زبانت میزانی که پیوسته و یکریز حرف نزنی،
دیگر خط قرمز در زندگی تو بی ‏معناست و تمام مرزها را بر خود
و برای خود باز و آزاد می‏بینی، و به خاطر همین آزادی
چه آزادی‏هایی که از دیگران سلب می‏کنی.

گاه با پوشش خود رشته مهر و محبت
مردان بسیاری نسبت به همسران خود را
برای همیشه از هم می‏دری،
و از این رهگذر چه اطفال و دختر بچه‏ های پاک و معصوم
و بی‏گناهی را که برای همیشه در سردی
و افسردگی و انزوا فرو می‏بری!

و گاه با یک سخن ناسزا و ناصواب و نیش دار و یا نسبت
ناروایی چه آتشی به پا کرده و عزت و آبروی
دیگران را دود و خاکستر می‏کنی.

ظالم آن قومی که چشمان دوختند
زان سخن‏ها عالمی را سوختند

عالمی را یک سخن ویران کند
روبهان مرده را شیران کند

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
20-07-2016, 17:48
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


اما یادمان باشد این‏گونه زندگی پایان خوشی نداشته بلکه محدودیت‏ها
و تنگناها و سقوط‏های خطیر و خطرناکی در پی خواهد داشت.

آنچه دیدی بر قرار خود نماند
و آنچه بینی هم نماند برقرار

و البته نقطه مقابل این زندگی، زندگی مردان خداست
که چیزی شبیه همان شیپور است اولش دشواری‏ها و تنگناها
و محدودیت‏ها و محرومیت‏هاست و پایانش وسعت و گشادگی، درست مانند نفس
و باز دمی که یک نی نواز در نی می‏دمد، و از آنجا که در مجرابی
باریک و تنگ و محدود قرار می‏گیرد عاقبتی خوش داشته
و به آهنگی زیبا و ماندگار بدل خواهد شد.

از این‏رو قرآن کریم برای مردان خدا که همان اهل تقوا و فضیلت
باشند بجای آغاز خوش، پایان خرم را یاد آور شده،
و می‏گوید:

و العاقبه للمتقین

یعنی اهل تقوا اگر چه آغازی شاد و خوش ندارند
ولی فرجامی نیک و نیکو در انتظار آنان است.

مرد آخر بین مبارک بنده ‏ای است

و سرّ ماجرا هم این است که آدمی که می‏خواهد ساخته
و اصلاح شود مثل یک خانه کلنگی است که بخواهند به یک برج بلند
و رفیع و آسمان خراش تبدیل کنند، چنین خانه ‏ای اول تخریب
و خراب می‏شود و سپس برج شده و بالا می‏رود.

پس یادمان باشد که راه خدا اولش سخت است و حرف‏های تلخ و
ناگوار شنیدن، و نسبت‏ها و برچسب‏های نادرست را تحمل کردن است،
و باید زبانت غربال داشته باشد و هر چیزی را نگویی،
و گوش‏ هایت باید غربال داشته باشد که هر چیزی را نشنوی،
چشم‏هایت نیز همین‏طور یعنی هر چیزی را نبینی.

این‏گونه زندگی کردن اگر چه به ظاهر آسان نیست
و شاید پردردسر نیز هست اما سرانجام خوشی در پیش دارد.

ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
دور گردون گرد دو روزی بر مراد ما نرفت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نثی از سر غیب
باشد اندر پرده بازی‏های پنهان غم مخور
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ‏ راهی نیست کان را نیست پایان غم ‏مخور

بنابراین زندگی مردان خدا چیزی شبیه کوچه باغ‏هاست
که پر گرد و غبار و پر پیچ و خم و پردست اندازند
اما در پایان باغ است و خرمی، باغی که یک تماشای آن تلافی صد جفا بکند.

حال که انواع زندگی‏ها را خواندی و شنیدی نوبت به انتخاب می‏رسد.
و البته انتخاب دشوار است مگر آنکه آدمی بجای نزدیک بین بودن،
تیزبین و عاقبت اندیش باشد و عاقبت اندیشی نیازمند فهم و آگاهی و تعقل
و شعور است که از میان نعمت‏های خداوند بالاترین نعمت‏هاست.

از این‏رو در این سوره از خداوند می‏خواهیم که راه را نشان دهد،
راه همان کسانی که به ایشان نعمت داده، یعنی نعمت فهم و آگاهی که
توانسته ‏اند به کمک آن زندگی شیپوری را
گزینش و زندگی قیفی را رها کنند.

گوش ما گیر و بدان محفل کشان
کز رحیقش می‏خورند آن سرخوشان

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
24-07-2016, 16:54
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

آنچه بايد از مطربها آموخت!

تفسير آيه شريفه:
اهدنا الصراط المستقيم

هم مگر پيش نهد لطف شما گامي چند

قديم‏ها مطرب‏ها کوچه به کوچه مي‏رفتند و همه را گرداگرد خود جمع کرده
و دف نوازي مي‏کردند، و وقتي که خوب خسته مي‏شدند،
و تماشاچيان نيز لذت کافي مي‏بردند به سراغ جمعيت رفته و دف
خود را برابر آنها گرفته و کمک مي‏خواستند، و هر کسي نيز دست
به جيب شده و به‏ قدر وسع خود چيزي در آن مي ‏انداخت.

چه خوب مي‏شد اگر ما نيز از مطرب‏ها ياد مي‏گرفتيم،
يعني از همان اول و بي‏ هيچ کار و تلاشي با خواندن
«حمد» و «آيت ‏الکرسي» و «امن يجيب» دست گدايي را
به سوي خداوند دراز نکنيم، چون او تا از ما کاري را نبيند
دست به جيب نمي‏شود و حاجات ما را روا نمي‏کند.

او مي‏گويد:
من به تو دست، پا، چشم و عقل و هوش دادم،
حال با اينها چه کردي که اکنون چيزهايي ديگر مي‏خواهي،
اصلاً من اينها را دادم که تو بسياري از حوائج و
نيازهاي خود را رفع کني.

بنابراين ما وقتي از هيچ کوشش و تلاشي دريغ نکرديم آنگاه مي‏توانيم
دست به دعا شده و حاجات خود را بخواهيم و اينجاست
که خداوند دعاهاي ما را اجابت مي‏کند.

زيباترين دعاها بلکه ريشه و اساس همه دعاها درخواست هدايت است
البته کوشش‏هايي هم که بايد داشته باشيم در همين سوره حمد ياد شده:

اولاً اينکه کوشش کنيم بفهميم رحمن و بخشنده تنها خداوند است.
ديگر آنکه تنها اوست که رحيم و مهربان است.
سوم آنکه، تربيت کار اوست و هر کس به هر کجا رسيد
از رهگذر لطف و عنايات اوست.

از رهگذر خاک سر کوي شما بود
هر نافه که در دست نسيم سحر افتاد

و ديگر آنکه بکوشيم تا مالکيت او را خوب بهفميم
يعني اينکه هر کس هر چه دارد از اوست.

آنکه در طرز غزل نکته به حافظ آموخت
يار شيرين سخن و نادره گفتار من است

و سپس به دنبال اين فهميدن‏ها عبادت و بندگي او را پيشه کنيم،
يعني درست مثل کودکي که در مهماني وقتي مقابل او چيزي
تعارف مي‏شود پيش از آنکه دست پيش برده و چيزي بردارد
به پدر نگاه مي‏کند، و از نگاه او مي‏فهمد که بردارد يا نه.

ما نيز دست به هيچ کاري دراز نکنيم جز آنکه
پيشاپيش رضا و اجازه خداوند را جويا شويم.

و تازه پس از اين فهميدن و بندگي و استمداد
نوبت به دعا و درخواست مي‏رسد.

و زيباترين دعاها بلکه ريشه و اساس همه
دعاها درخواست هدايت است:

ما به آن منزل عالي نتوانيم رسيد
هم مگر پيش نهد لطف شما گامي چند


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
24-07-2016, 16:57
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

اساساً هر کاري راهي و راهکاري دارد
و تنها خداست که آن را مي‏داند.

و هدايت يعني نشان دادن راه‏ها و راهکارها.

ارتباط با فرزند راه دارد و راه آن را تنها خدا مي‏داند
و نه فلان روانشناس غرب که غالباً آنچه مي‏گويد بيشتر بر پايه حدس و گمان
و تخمين است، از اين‏رو مي ‏بينيد که هنوز مرکب راه‏کار ديروزش
خشک نشده راه‏کاري تازه ‏تر ارائه مي‏کند.

راه ارتباط با همسر، دوستان، آشنايان و همکاران را تنها خدا مي‏داند
چون اوست که همه را آفريده و اندازه همه را او مي‏داند.

اگر مديريت با انواعي که دارد راه و روش‏هايي داشته باشد تنها او مي‏داند
و اوست که مي‏تواند ما را به آن شيوه ‏ها و راه‏ها رهنمون باشد.

امروز همه به دنبال راهکارند آن‏هم راهکارهاي عمي و قابل اقدام،
راهکارهايي که مثل شاهراهي مستقيم آدمي را به هدف برساند.

و ما از خدا در اين سوره چنين هدايتي مي‏خواهيم،
يعني مي‏خواهيم تا راه مستقيم به هر خير و خوبي و سعادت و توفيق
که همان کوتاه ترين راه است را به ما نشان بدهد.

راه مستقيم تنها راهي است که همه مي‏ فهمند،
شما حتي اگر به يک نابينا بگوييد مستقيم برو، مي‏فهمد.
درست مثل غذا خوردن که شما با کمک دست لقمه خود را مستقيم
به سوي دهان هدايت مي‏کنيد، آيا شده است که در عمرتان حتي براي يکبار
راه دهان خود را گم کرده و لقمه را به دهان ديگري وارد کنيد؟

پس صراط مستقيم يعني راهي که هم کوتاه است
و هم هر کسي در آن گم نمي‏شود.

در صراط مستقيم اي دل کسي گمراه نيست


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
25-07-2016, 19:42
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

روسریهای نواری آتش زا

تفسیر آیه شریفه ی:
ایاک نعبد و ایاک نستعین

عبادت را به اطاعت هم می‏توانیم معنا کنیم،
و اطاعت یعنی در کار خدا چون و چرا نکردن.

اطاعت یعنی وقتی خدا می‏گوید:
خانم‏ها باید پوشیده باشند آنها نیز خود را بپوشانند و دیگر روسری‏های
آنها نواری نشود یا شلوارها کوتاه نشود، چون این کار نه تنها زن را
آلوده ساخته و از ارزش و بهای وی می‏کاهد بلکه در حقیقت هتاکی
و جسارت و گستاخی نسبت به خداوند و جامعه نیز خواهد بود.

همانطور که شما اگر گوشه‏ ای از پوست پرتقال کنده شده باشد مقابل میهمان نمی‏گذاری
و می‏گویی توهین است و ناراحت می‏شود، به خاطر همین میوه ‏هایی پیش روی او
می‏گذاری که پوست آن دست نخورده و پوشش آن کامل باشد،
یعنی کاملاً روی خود را گرفته باشد!

بله آدم با یک تار مو هم جهنمی می‏شود
اگر بعضی‏ها معنای اطاعت را می‏فهمیدند
دیگر هرگز به طنز و طعنه نمی‏گفتند:
با یکی دو تار مو، آدم جهنمی می‏شود؟
بله جهنمی می‏شود اما نه به خاطر دو تار مو
بلکه به خاطر اطاعت نکردن .

و تازه دو تار مو دست کم نگیر چون حقیقتاً
می‏تواند جهنمی به پا کند.

زمان جنگ یادت نیست می‏گفتند:
در شب باید خاموشی مطلق باشد، و حتی آتش سیگار هم نباید
روشن کرد و گرنه دیده بان‏ها هوایی همان نقطه را
دیده و آنجا را بمباران خواهند کرد.

بنابراین آنچه مهم است اطاعت است
و اطاعت یعنی وقتی خداوند به زن می‏گوید:
خود را بپوشان، زن نیز خود را به طور کامل بپوشاند.

درست مثل اینکه پدر تاجری به فرزند خود می‏گوید:
در گاو صندوق را ببند و او باید ببندد نه اینکه
روی هم انداخته، بگوید:

فقط به اندازه کمتر از یک بند انگشت باز است
و این هیچ اشکالی ندارد!
چون در این‏صورت دزد با هوس بیشتری
به آن نزدیک می‏شود.

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
26-07-2016, 17:42
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

چسب چوبی برای شیشه

تفسیر آیه شریفه:
صراط الّذین ائعمت علیهم

با چسب چوب نمی‏شود دو شیشه را به هم چسباند،
البته ممکن است مقطعی و موقت این اتفاق بیافتد
اما دیر یا زود این دو تکّه از هم جدا و دور خواهند شد.

دروغ مثل چسب چوب است و آدم‏ها مثل شیشه.

هیچ‏گاه یک زن و شوهر، دو همکار، دو همسایه
و یا دو دوست به وسیله دروغ با یکدیگر گره نمی‏خورند
و پیوندشان پایدار نمی ‏ماند،

اگر هم چند روزی با هم جوش خورده و نزدیک شده
و با هم باشند بالاخره به جدایی خواهد انجامید.

آنچه آدم‏ها را با یکدیگر جوش می‏دهد صداقت است.

صداقت حقیقتی است که مثل همه خوبی‏های دیگر با انسان سازگار است.
و هر چه با انسان سازگاری داشته باشد در زبان
قرآن کریم به نعمت یاد می‏شود.

نعمت از ریشه «نعومت» و آن نقطه مقابل خشونت بوده
و به معنای سازگاری و انعطاف و نرمش است.

به همین دلیل به حیوانات رام و آرام و سازگار با انسان مثل گوسفندان
و شتران انعام گفته می‏شود، اما به شیر و پلنگ و
درندگان دیگر انعام نمی ‏گویند.

بنابراین اگر یکی از نام‏های پاک و مقدس خداوند منعم و نعمت بخش
است به این معناست که خداوند آنچه با طبیعت و فطرت و حقیقت انسان
سازگار باشد در اختیار انسان خواهد گذاشت.

از اینرو اگر در همین سوره می‏خوانیم:

اهدنا الصراط المستقیم صراط الّذین ائعمت علیهم

یعنی خدایا راه نشانم بده، آنهم راه مستقیم، راه همان
کسانی که به ایشان نعمت دادی یعنی چیزهایی دادی
که با آنها همخوانی و سازش و سازگاری دارد.

مثل: فهم، صدق، صفا، مروت، عشق، آرامش، آسودگی خیال،
قناعت، آبرو، عزت، مردم داری و مانند اینها.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
27-07-2016, 17:23
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

حرفهای نوشدار

تفسیر آیه کریمه:
الم
(بقره/1)

خاموش باش و لب مگشا خواجه غنچه‏ خوار

شاید شما هم دیده باشید که بعضی با کمک چاقوهای تیز از
پوست هندوانه گل‏هایی زیبا می‏ سازند و چقدر هم تماشایی!

این کار چه شبیه است به کار خدا که قرآن، این کتاب آسمانی و مقدس را
با یک سلسله حروف ساده مثل الف، لام، میم و ... ساخته است.

پس، یک معنای الف، لام میم همچنان که پاره ‏ای از
مفسران گفته ‏اند، می‏ تواند همین باشد که:
ما قرآن را از همین حروف ساخته ‏ایم.

و این در حالی است که ما از حروف، شوخی‏های بی‏ معنی، پیامک‏های زشت،
حرف‏های نیش‏‏دار و گزنده، شعرهای بی‏ قافیه،
دروغ، توهین، افترا و استهزاء می‏سازیم.

الف، لام میم یعنی من خدا از میان همین حروف آیاتی ساخته
و پرداخته ‏ام که بشر را از سرگشتگی و حیرت و حیرانی رهایی می‏بخشد،
قرآنی ساخته ‏ام تا دستی بگیرد و مثل نور راهی را نشان بدهد،
پس تو نیز اگر بنده و فرمانبردار من باشی سخنانت باید از جنس نور بوده
و شمع راه باشد و بتواند نور امید را در دل‏ها بتاباند و اگر چنین نباشد
خوشتر از سکوت و خاموشی چیزی نیست.

خاموش باش و لب مگشا خواجه غنچه ‏وار
چون صدف‏ها گوهر افشانت کنیم

خداوند در همین آیه نخست می‏خواهد بگوید:
حروفی بی ‏معنا مثل الف، لام میم خود را به ما سپرده و تسلیم ما شدند
و ما نیز از آنها کتابی مقدس مثل قرآن ساختیم، پس تو هم
کمتر از حروف نباش و به جای آنکه اسیر و دلبسته
این و آن شده و در پی آنها روان‏ باشی،
با ما بیا و بنده و مطیع ما باش تا تو را مثل قرآن
با معنا و پاک و ماندگار و خواندنی کنیم.

چند می‏باشی اسیر این و آن
گر برون آبی از این، آنک نیم

ای صدف چون آمدی در بحر ما
چون صدف‏ها گوهر افشانت کنیم

دامن ما گیر اگر تر دامنی
تا چومه از نور دامانت کنیم

هین قرائت کم کن و خاموش باش
تا بخوانیم عین قرآنت کنیم


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
31-07-2016, 18:55
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


کتاب عشق در طاق بلند است

به آسمان که نگاه می‏کنی می ‏بینی که ستاره ‏ها بسیار نزدیک و دوشادوش یکدیگرند،
حال آنکه گاه فاصله آنها با یکدیگر به قدر فاصله زمین تا خود آنهاست.

داستان ما و قرآن درست شبیه داستان همین ستاره ‏هاست
یعنی قرآن اگر چه به ظاهر در دستان ما و پیش روی ماست
اما در حقیقت فرسنگ‏ها با آن فاصله داریم.


کتاب عشق در طاق بلند است
ورای دست هر کوته پسند است


چون اساساً زندگی ما با آن زندگی که در این کتاب طرح و ترسیم شده
بسیار دور و بعید می ‏نماید، تا جایی که هیچ‏ کجای زندگی ما کسی را
به یاد هیچ آیه‏ای از آیات قرآنی نمی ‏اندازد، و تو گویی هیچ‏
آیه ‏ای از قرآن کریم در زندگی ما ردپایی ندارد.

از این رو خداوند به شیوه عاشقان در همین ابتدای کتاب که در حقیقت،
نامه عاشقانه خود به بندگان است به گونه‏ ای لطیف و غیر مستقیم
از دوری ما یاد کرده و می‏گوید:

ذلک الکتاب،
یعنی آن کتاب.

و پیداست که واژه «آن» برای اشاره به دور است،

پس وقتی می ‏گوید: آن کتاب یعنی شما از کتاب دورید
و زندگی و رفتار و منش شما با آن همخوانی ندارد،

البته نوعی دعوت به نزدیک شدن به این کتاب نیز می‏ باشد،
چون آدمی تا خود را دور نبیند هوای نزدیک شدن پیدا نمی‏کند.


بیا به مکتب ما و کتاب عشق بخوان
که خواندن از سر ذوق این کتاب خوش باشد



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
31-07-2016, 19:12
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد

وقتی که چشمه ‏ای گوارا می‏جوشد و آب زلال آن حتی در یک جوی پاک
جاری شده و به پیش می‏رود سرانجام رنگ، طعم و بوی آن تغییر کرده و دیگر زلالی
و طعم آب چشمه را ندارد، اما همین آب اگر در یک جام پاک قرار گیرد
دیگر هیچ گونه تغییر و تفاوتی در آن اتفاق نمی‏ افتد.

و پیامبر صلی‏ الله علیه و اله وسلم، جام بود:


بهره نیابی ز شوق مشرب مستان
تا نچشی جرعه ‏ای ز جام محمد


پس کتاب او دقیقاً همان کتاب و کلام خداست بی‏ آنکه
حتی کلمه ‏ای زیاد و کم شده و یا جابجا شده باشد.


این همه عکس می و نقش نگارین که نمود
یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد


و این درست برعکس پیامبران دیگر و کتاب‏های آسمانی ایشان است.

پیامبران دیگر جملگی همچون جوی بودند پس کتاب و کلمات آنها اگر چه
ریشه در وحی داشت اما ساخته و پرداخته خود آنها بود،
درست مثل ابر که دریا نیست اما بر آمده از دریاست،
حال آنکه این کتاب یعنی قرآن کریم خود دریاست:


امر قل زین آمدش کای راستین
کم نخواهد شد بگو دریاست این


و یک شاهد زیبا بر اینکه پیامبر صلی ‏الله علیه وآله و سلم جام بود
و نه جوی، و اینکه قرآن کتاب و کلمات خداست و نه پیامبر،
همین واژه «قل» در آغاز پاره ‏ای از سوره‏ ها
مثل سوره توحید است.

برای توضیح بیشتر می‏گویم:
وقتی کسی به شما می‏گوید:
بگو خدا یکتاست. شما می‏گویید: خدا یکتاست،
یعنی دیگر واژه «بگو» را بکار نمی‏ برید.

اما این پیامبر نازنین صلی الله علیه وآله وسلم
حتی واژه «بگو» را هم از قلم نیانداخته
یعنی بجای آنکه بگوید:
هو الله احد، می‏گوید: قل هو الله احد،
و این خود گواه روشنی است که پیامبر
صلی‏ الله علیه وآله وسلم
جام است و نه جوی.


زهی شراب و زهی ساغر و زهی ساقی
که جان‏ها و روان‏ها نثار باد نثار

صحابیان که برهنه به پیش تیغ شدند
خراب و مست بدند از محمد مختار

غلط، محمد ساقی نبود جامی بود
پر از شراب و خدا بود ساقی ابرار



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
06-08-2016, 15:44
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


شنا در استخر پر از چسب

تفسیر آیه شریفه:

ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَیبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ
(البقرة/2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.


حرف او را ریب نی تبدیل نی

در استخر پر از چسب می‏شود شنا کرد؟

شک و دودلی درست مثل استخر چسبناک است
که در آن قدم از قدم نمی‏توان برداشت.

قرآن آمده است تا ما را از ورطه تردیدها دودلی‏ها و شک‏ها بیرون کشیده
و دست ما را گرفته و به جایی برد که در آنجا هرگز تیغ تیز تردید نمی‏روید.

چه فاجعه‏ ای بالاتر از این‏که خشت‏ها دیدنی باشند اما خود ما، نه!
و ما وقتی دیدنی و تماشایی می‏شویم که عشق‏ها،
علاقه ‏ها و محبت‏های ما هدایت شوند.

لا ریب فیه،
یعنی در این کتاب جایی برای تردید و دودلی نخواهد بود،
بنابراین هر کس می‏خواهد دودل و مردد نباشد
باید به این وادی وارد شده و اهل قرآن باشد.

درست مثل چشمه ‏ای زلال که با زبان حال می‏گوید:
من سراپا خنک و پاکم و هیچ گرما و آلودگی در من راه ندارد،
و این در حقیقت دعوتی است به خنکی و پاکی که هر کس
آرزوی آن را دارد در من وارد شده و فرو رود.

حرف او را ریب نی تبدیل نی
آیه‏ اش شرمنده تاویل نی

عشق کاریست که موقوف هدایت باشد
قلاب ماهی‏گیری چون مستقیم و راست نیست می‏تواند ماهی را صید کند،
حرف هم چیزی شبیه قلاب است، می‏تواند بر دل‏ها نشسته و آنها را
به صید و کمند خود بکشد، به شرط آنکه غیر مستقیم باشد.

و از همین روست که خداوند کمتر سخن خود را مستقیم بیان می‏کند.
او مثل حافظ نیست که بگوید:

عاشق شو ور نه روزی کار جهان سر آید

یا مثل مولوی نیست که فرمان عاشقی صادر کرده و بگوید:

عاشق شو و عاشق شو بگذار زحیری
سلطان بچه ‏ای آخر تا چند اسیری

سلطان بچه را میر و وزیری همه عار است
زنهار بجز عشق دگر چیز نگیری

بلکه خداوند تنها از عشق خود یاد کرده و می‏گوید:
من عاشقم.
و او وقتی می‏گوید:
من عاشقم یعنی، تو هم باید عاشق باشی و گرنه
از جنس ما نبوده و با ما پیوند و گره نمی‏خوری.

یا عاشق شیدا شو یا از بر ما واشو

و آنگاه خداوند در آیات بسیاری از معشوق‏ه ای خود یاد می‏کند،
و بدین وسیله باز هم غیرمستقیم می‏ آموزد که چه چیزهایی
سزاوار عشق ورزی و دوست داشتن‏ اند
و چه چیزهایی لایق آن نیستند.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
06-08-2016, 15:55
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

به عنوان نمونه یاد می‏کنم، در جایی می‏گوید:

الله یحب الصّابرین

خدا عاشق آدم‏های صبور و شکیباست

یعنی خدا عاشق کسی است که رازی از شما را در سینه دارد
اما صبر و خویشتنداری کرده و آن را آشکار نمی ‏سازد.

به بلبل گفت گل بنگر به سوی سوسن اخضر
که گرچه صد زبان دارد صبور و راز دار آمد

«الله یحب الصابرین»
یعنی خدا عاشق کسی است که می‏تواند رقمی را جابجا کرده
و سودی کلان به جیب زده اما خویشتنداری نموده
و بر در آمد ناچیز خود بسنده می‏کند.

«الله یحب الصابرین»
یعنی خدا عاشق کسی است که می‏تواند با طنز و یا کاریکاتور
حیثیت کسی را به بازی گرفته و از این رهگذر توجه پاره ‏ای
به خود جلب کرده و امتیازات و اعتبارات و منافعی را نصیب خود کند
اما چشم ‏پوشی کرده و خویشتنداری پیشه ساخته و از آن می‏گذرد.

«الله یحب الصابرین»
یعنی خدا عاشق کسی است که در داوری‏ها و قضاوت‏های
خود به جای شتاب، شکیبایی به خرج داده و دم فرو بندد
تا ماجرا خود با گذر زمان آفتابی و روشن شود.

حال شما خود قضاوت کن که راستی اگر همین یک معشوق خدا،
معشوق ما نیز می‏ بود، جامعه تا چه میزان به
صلاح و سعادت و آرامش نزدیک می‏شد.

و نیز قضاوت کن، جامعه‏ ای که در آن رازداری و رازداران
محبوب و محترم نباشند، و با حیثیت‏ها و حرمت‏ها گاه دستخوش
یک طنز و یک پیامک شده و به تاراج می‏رود؛
و یا قضاوت‏ها و پیشداوری‏های نابجا اوج گرفته
و موج می‏زند؛ چنین جامعه‏ ای آیا هرگز روی امن
و آرامش به خود خواهد گرفت؟

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
06-08-2016, 15:58
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

بگذریم،
صابرین معشوق خدایند و خدا از این دست معشوق‏ها بسیار دارد،
و مشکل بشر در همیشه تاریخ معشوق‏ه ای او بوده یا بهتر بگوییم
عشق‏ها و علاقه ‏ها و دلبستگی‏های او بوده است.

عشق کاریست که موقوف هدایت باشد

یعنی باید به آدم‏ها آموخت که چه چیزی را دوست داشته
و چه چیزی را دوست نداشته باشند.

عشق چیزی شبیه آب است و مثل آب هم می‏تواند
آباد کند و هم می‏تواند ویران کند.

هر کجا مزرعه ‏ای سبز و زیبا می ‏بینی از آن‏روست
که آب‏ها درست هدایت شده
و به پای بذرهایی نشسته ‏اند که سزاوار بوده است.

هر کجا خارستان است بپذیر که آب گمراه شده
و خود را خرج بذرهایی کرده که نباید می‏کرده.
بنابراین، دوستی‏ها و عشق‏های ما که به صورت تحسین،
تشویق، پاداش، اضافه‏ کار، تقدیرنامه، ارتقاء،
تسهیلات، وام و ... نمود پیدا می‏ کنند اگر به جا نباشند،
اداره، جامعه و کشور را به خارستان بدل می‏سازند.

و اگر این نمادهای عشق و علاقه بجا صورت پذیرد،
از جامعه گلستانی می‏سازد که رایحه خوش آن
عالم را معطر و مطرا خواهد ساخت.

و آنگاه از دور و نزدیک دنیا بجای آنکه برای تماشای آثار باستانی ما
که مشتی خشت و سنگ است بیایند به تماشای خود ما می‏نشینند
و به جای آنکه مشتی سنگ و ستون در ذهن و خاطر آنها حک شده
و نقش ببندد، انسانیت و عاطفه و همدلی و همبستگی و گشاده رویی
و اعتماد و امنیت ما زبانزد و درس آموز آنها خواهد شد.

راستی چه فاجعه ‏ای بالاتر از این‏که خشت‏ها
دیدنی باشند اما خود ما، نه!
و ما وقتی دیدنی و تماشایی می‏شویم
که عشق‏ها، علاقه ها و محبت‏های ما هدایت شوند.

و قرآن کتاب هدایت است،
هدایت عشق‏ها و علاقه‏ های انسان، و انسان با همین هدایت است
که راه به جایی می‏برد، و البته این هدایت نصیب اهل تقوا
و پرهیزگاران خواهد بود.

سالک از نور هدایت ببرد راه به دوست
که به جایی نرسد گر به ضلالت برود

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
15-08-2016, 19:46
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

آبرنگ قرآن

تفسیر آیه شریفه:
ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَیبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛
و مایه هدایت پرهیزکاران است.
(البقرة/2)

گل را به هر رنگی می‏توان درآورد به شرط آنکه با ساقه چیده و پس از تشنگی کامل
آن را در ظرف آب رنگ فرو کنیم، اینجاست که ساقه گل آب رنگ را
به خود جذب کرده و به همان رنگ در می‏آید .

قرآن نیز ظرف آب رنگ است،
هم آب است چون مایه حیات است
و هم رنگ است چون رنگ خدایی است.

صبغه الله و من احسن من الله صبغه

رنگ خدا و از رنگ خدا زیباتر چیست؟

و ما هم وقتی می‏توانیم آیات این کتاب را با تمام وجود هضم
و جذب کنیم که تشنه باشیم، یعنی خود را با آب‏های آلوده
و گل آلود دیگر سیراب نساخته باشیم.

همانطور که اگر ساقه گل را که سیراب باشد در ظرف آب زمزم هم
فرو کنی نه تنها قطره ‏ای نمی ‏نوشد بلکه در همان آب نیز می ‏پوسد.

و تقوا به معنای پرهیز است و متقی کسی است که از آب‏های آلوده پرهیز کرده
و لب نزده و خود را سیراب ساخته باشد، چنین کسی اگر به قرآن کریم
روی آورد به هدایت‏های آن توفیق یافته و آنها را دریافت می‏‏دارد.

انّ للمتقین مفازا

پس قرآن کریم برای مردم کتاب هدایت است، اما مردمی که تشنه ‏اند،
و مردم تشنه کسانی ‏اند که از نوشیدن هر آب پرهیز کرده‏ اند،
و از همین رو آنان را «متقین» می‏ نامند.

من که محتاج آب آن دستم
از دگر آب‏ها دهن بستم

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
21-08-2016, 16:34
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

لباسی برای آزادی بیشتر

تفسیر آیه شریفه:
ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَیبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛
و مایه هدایت پرهیزکاران است.
(البقرة/2)

زهی سجاده تقوا به یک ساغر نمی ‏ارزد

تقوا از ریشه «وقایه» و به معنای سپر است.

اصحاب پیامبر صلی ‏الله علیه و اله وسلم می ‏گفتند:

ائقینا برسول ‏الله

یعنی پیامبر صلی‏ الله علیه وآله وسلم در جنگ‏ها سپر
قرار می ‏گرفت که اگر آسیبی رسید او بجای ما آسیب ببیند،
و البته این به خوبی نشان می‏دهد که کسی که دل سپرده خدا باشد،
سپر بلای بندگان او نیز خواهد بود.

هر کو نظری دارد با یار کمان ابرو
باید که سپر باشد پیش همه پیکان‏ها

بنابراین، متقی از نظر واژه عربی یعنی کسی که سپر دارد
و در نگاه قرآن کریم به معنای کسی است که جامه دارد
آن هم جامه ‏ای که خیر و سعادت او را
در پی خواهد داشت.

و لباس التقوی ذلک خیر

قرآن کریم تقوا را به جامه و لباس و پوشش تشبیه می‏کند.
و جامه مایه آزادی انسان است، کسی که جامه بر تن ندارد
محدود به دهلیز و پستوی خانه می‏شود، حتی در خانه خود
آزاد نیست تا چه رسد به بازار و برزن.

کسی هم که جامه تقوا ندارد آزاد و رها نیست،
از این‏رو امام علی علیه ‏السلام فرمود:

عتق من کل ملکه
تقوا مایه آزادی است

یعنی بی ‏تقوایی محدودیت است.

و یادمان باشد که بعضی جامه‏ ها مثل تور، رقیق و نازک‏ اند و کسی که
چنین جامه ‏ای بر تن دارد، انگار که چیزی بر تن ندارد.

به کوی می‏ فروشانش به جامی بر نمی‏گیرند
زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمی‏ارزد

و آنچه جامه تقوا را رقیق و فرسوده می ‏سازد گناه و آلودگی است.

من که شب‏‏ها ره تقوا زده‏ام با دف و چنگ
این زمان سر به ره آرم چه حکایت باشد


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
04-09-2016, 14:54
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

بهشت نقد برای باغبانها

تفسیر آیه شریفه:
الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَیقِیمُونَ الصَّلَاةَ
وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ
(البقرة/3)

(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [=آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌]
ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها
و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.

من که امروزم بهشت نقد حاصل می‏شود...
بعضی باغ بین ‏اند، یعنی تنها باغ را دیده و شاخه‏ ها و برگ‏ها و میوه‏ ها
را می‏ بینند ولی پاره ‏ای باغبانند و ریشه ‏های پنهان و ناپیدا را
نیز از نظر دور نمی‏ دارند، بلکه توجه آنان بیشتر
به ریشه‏ هاست و هر چه به ریشه ‏ها بهتر
و بیشتر پرداخته شود،
درختان نیز سبز و خرم ‏تراند.

و این جهان چیزی شبیه به درخت است.

این جهان همچون درخت است ای کرام

و خدا ریشه این درخت است.

پس کسانی که به این ریشه که به ظاهر ناپیداست ایمان و باور
دارند همچون باغبانی که آب پاک نثار ریشه می‏کند، اعمال پاک خود
را تقدیم به بارگاه او می‏کنند و اینجاست که دنیایی سبز و آباد
به دست آورده و در همین‏جا بساط
بهشت خود را پهن می‏کنند.

و کسی که به خدا باور و توجه ندارد
دنیایی خشک و بی‏روح خواهد داشت.

و اگر می‏ بینی کسی بی ‏آنکه به خداوند باور و ایمان
داشته باشد دنیایی سبز و شاد و با نشاط دارد.

بپذیر که دنیای او از جنس درخت مصنوعی است
که طراوت و نشاطی با خود به همراه ندارد،
و نه از میوه ‏اش می ‏توان نیرو یافت، و نه
فضا را لطیف و زنده می‏ سازد.

حال اینکه چه کسانی باور به غیب دارند
و چه کسانی نه، در این آیه یاد می‏کند
و از کسانی سخن می ‏رود که به غیب ایمان دارند،
و می‏گوید:
تنها اهل تقوا به چنین باوری دست می ‏یابند.

الّذین یومنون بالغیب

اهل تقوا کسانی می ‏باشند که به غیب و پشت صحنه
این عالم باور داشته و معتقدند. و اساساً همین باور
و اعتقاد آنها را اهل تقوا و پرهیز کرده است.

یک کودک چرا نسبت به آتش تقوا پیشه کرده
و پرهیز می‏ کند زیرا سوزش و
سوزندگی آن را باور دارد.

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
04-09-2016, 14:57
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

نماز وقت شناسان قضا نمی‏گردد

تفسیر آیه شریفه:
الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَیقِیمُونَ الصَّلَاةَ
وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ
(البقرة/3)

(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [=آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌]
ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها
و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.

میوه همان اول که چیده می‏ شود تازه و خوش طعم است
و هر چه زمان بگذرد رنگ و طعم و شکل آن دستخوش تغییر می شود،
غنچه‏ ها نیز همین‏طور، همان اول که گل می‏ شوند باید چید
و عطر و گلاب آنها را گرفت و گرنه هر چه زمان بگذرد
رنگ و بوی آنها کم و کمتر می‏شود.

نماز هم اول وقت تازگی و لذت و بهره فراوان دارد،
و گرنه هر چه زمان بگذرد طراوت و طعم خود را از دست می‏دهد.

درست مثل نان سنگک، که همان اول که از تنور در می‏آید
بوی خوش و طعم لذیذ دارد و گرنه هر چه بماند
فطیر و سفت و بی‏مزه خواهد شد.

همیشه اول وقت است حق‏پرستان را
نماز وقت شناسان قضا نمی‏گردد

«یقیمون الصلاه»

یعنی کسانی که نماز را در جای خود و
وقت خود اقامه و برگزار می‏کنند.

عرب‏ها وقتی بخواهند بگویند بازار رونق یافته و پر مشتری
و پرآمد و شد است، می‏گویند:
اقام السوق،
یعنی بازار از کسادی درآمده و رونق یافته است.

و بازار وقتی رونق می‏یابد که کاسبان بازار
هم اخلاق‏شان خوش بوده و هم جنس خوب داشته باشند.

و وای به روزی که نه اخلاق کاسب خوش و نه جنس او
خوب و خوش باشد، البته اگر اخلاق یک بازاری خوش بوده
اما جنس او خوب نباشد، باز هم دست کمی از آن ندارد.

چون این قبیل آدم‏ها مثل بعضی از بساز و بفروش‏ها هستند
که خانه پوسیده را گرفته و رنگ و لعاب می‏دهند
و آنگاه به دیگران می‏ فروشند، اما دیر یا زود دیوار
و سقف آن طبله کرده و فرو می‏ریزد.

بعضی از کاسب‏ها هم همین‏طور یعنی اخلاق خوش و
زبان نرم و گرمی دارند اما جنس‏های آنها مثل
خود آنها ناسالم است، و اینها هستند که بازار
را از رواج و رونق انداخته و
آنرا کساد می‏کنند.

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
06-09-2016, 12:29
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

حال قرآن کریم در وصف اهل تقوا می‏گوید:

و یقیمون الصّلاه

نماز را اقامه می‏کنند.

یعنی اهل تقوا بازار نماز را گرم می‏کنند.

چون دیگران وقتی اخلاق آنها و جنس آنها و جنس رفتار و کردار آنها
را می ‏بینند هوس و هوای نماز پیدا می ‏کنند، در نتیجه نماز
در چنین جامعه ‏ای افتاده و متروک نیست.

کسی از فرزند خود پیش من گلایه می‏ کرد که نماز نمی‏ خواند، گفتم:
اگر تصویر یک تلویزیون شفاف باشد از آنتن و نوع آن جهت تهیه و خرید می‏ پرسند،
و اگر تصویر صاف و شفاف نباشد کسی کار به آنتن ندارد،
تازه اگر هم بپرسند می‏خواهند نوع آن را بشناسند تا از آن نوع تهیه نکنند.

نماز هم مثل آنتن است اگر خوب باشد و به سوی مرکز فرستنده که خداست تنظیم شود،
اخلاق و رفتار و گفتار را شفاف و خوش و روشن می‏کند،
و اینجاست که همه از نماز می‏پرسند و آن را دنبال می‏کنند،
و طبیعتاً بازار رونق می‏یابد.

ولی اگر به سوی خدا و برای خدا و از سر اخلاص و بندگی برپا نشود،
بلکه تنها صورت نماز را داشته باشد، مثل همان آنتنی است
که در جهت و سوی فرستنده تنظیم نشده باشد.

حفظ صورت می‏توان کردن به ظاهر در نماز
روی دل را جانب محراب کردن مشکل است


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
13-09-2016, 16:20
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

آموزش پرتاب با نیزه

تفسیر آیه شریفه:
الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَیقِیمُونَ الصَّلَاةَ
وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ

(البقرة/3)

(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [=آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌]
ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها
و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.

زهی تصور باطل زهی خیال محال!

ورزشکارانی که پرش با نیزه را انجام می‏دهند ابتدا چند قدمی کوتاه
و بلند برداشته و آنگاه نیزه را در یک نقطه به زمین زده و به وسیله
آن بالا رفته و پرش می‏کنند و گرنه هر قدر هم نیرومند و قوی بوده
و در کار خود ورزیده و کار آزموده باشند امکان ندارد که در
هر مکانی نیزه به دست گرفته و در همانجا نیزه را
به زمین زده و بالا بروند.

و نماز چیزی شبیه همان نیزه و عمود است:

الصلاه عمود

و با کمک آن می‏توان اوج گرفت و بالا رفت و معراج کرد.

الصلاه معراج

به شرط آنکه پیش از آن قدمی و اقدامی و حرکتی از خود نشان دهیم،
یعنی مشکلی را حل کرده و گرهی را بگشاییم.

گفتم که دامنش به کف آرم زهی خیال
بی‏دست عشق دامن تو چون توان گرفت

و گرنه کسی که پیش از نماز دست به کار نشده و کاری مثبت
از خود نشان نداده باشد، اما با شنیدن اذان قامت بسته و به نماز
می ‏ایستد درست مثل کسی است که بدون گام زدن،
نیزه را زمین می‏زند تا بالا برود.

زهی تصور باطل زهی خیال محال!


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
13-09-2016, 16:20
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

بنابراین، نماز نقش نیزه و عمود را دارد و از همین روست
که خداوند از واژه اقامه کردن یاد کرده و
در وصف اهل تقوا می‏گوید:

و یقیمون الصّلاه

اهل تقوا نماز را اقامه می‏کنند.

چه غم خوری ز بلندی چو نردبان کردیم

یک نردبان وقتی شما را بالا می‏برد که هم خود محکم باشد و هم
در جایی محکم قرار گیرد و گرنه نردبانی که خود سست بوده و یا
بر مکانی سست مثل خاکستر تکیه زند هرگز نمی‏تواند
کسی را با خود بالا ببرد.

اساساً چنین نردبانی همیشه گوشه‏ای افتاده و کسی آن را سرپا نمی‏کند.

نماز نیز بنابرآنچه در روایات آمده است معراج است
و یک معنای معراج نردبان می‏باشد.

و نردبان نماز، آدمی را از زمین
جدا و آسمانی می‏سازد.

اگر چه بام بلند است آسمان، مگریز
چه غم خوری ز بلندی چو نردبان کردیم

و این نردبان نیز وقتی انسان را بالا برده و به آسمان معنا و
معنویت می‏رساند که افتاده نباشد بلکه برپا بوده و اقامه شود.

از اینرو خداوند می‏فرماید اهل تقوا نماز را بر پا می ‏دارند.

و نماز مثل نردبان وقتی برپا می‏شود که هم خود از سستی
و کسالت دور باشد و هم بر کارها و اعمال قرص
و محکم و نیز اعتقادات راسخ برپا گردد.

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
13-09-2016, 16:30
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

رابطه نماز و نون سنگک

تفسیر آیه شریفه:
الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَیقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ
(البقرة/3)

(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [=آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌]
ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها
و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.

نماز وقت شناسان قضا نمی‏گردد

میوه همان اول که چیده می‏شود تازه و خوش طعم است
و هر چه زمان بگذرد رنگ و طعم و شکل آن دستخوش تغییر می‏شود،
غنچه ها نیز همین‏طور،
همان اول که گل می‏شوند باید چید و عطر و گلاب آنها را گرفت
و گرنه هر چه زمان بگذرد رنگ و بوی آنها کم و کمتر می‏شود.

نماز هم اول وقت تازگی و لذت و بهره فراوان دارد،
و گرنه هر چه زمان بگذرد طراوت و طعم خود را از دست می‏دهد.

درست مثل نان سنگک، که همان اول که از تنور در می‏آید بوی خوش و طعم لذیذ
دارد و گرنه هر چه بماند فطیر و سفت و بی‏مزه خواهد شد.

همیشه اول وقت است حق‏پرستان را
نماز وقت شناسان قضا نمی‏گردد

«یقیمون الصلاه»
یعنی کسانی که نماز را در جای خود
و وقت خود اقامه و برگزار می‏کنند.

عرب‏ها وقتی بخواهند بگویند بازار رونق یافته و پر مشتری
و پرآمد و شد است، می‏گویند:
اقام السوق، یعنی بازار از کسادی درآمده و رونق یافته است.

و بازار وقتی رونق می‏ یابد که کاسبان بازار هم اخلاق‏شان
خوش بوده و هم جنس خوب داشته باشند.

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
13-09-2016, 16:33
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

و وای به روزی که نه اخلاق کاسب خوش و نه جنس او خوب و خوش باشد،
البته اگر اخلاق یک بازاری خوش بوده اما جنس او خوب
نباشد، باز هم دست کمی از آن ندارد.

چون این قبیل آدم‏ها مثل بعضی از بساز و بفروش‏ها هستند
که خانه پوسیده را گرفته و رنگ و لعاب می‏دهند و آنگاه به دیگران می‏فروشند،
اما دیر یا زود دیوار و سقف آن طبله کرده و فرو می‏ریزد.

بعضی از کاسب‏ها هم همین‏طور یعنی اخلاق خوش و زبان
نرم و گرمی دارند اما جنس‏های آنها مثل خود آنها ناسالم است،
و اینها هستند که بازار را از رواج و رونق انداخته و آنرا کساد می‏کنند.

حال قرآن کریم در وصف اهل تقوا می‏گوید:

و یقیمون الصّلاه

نماز را اقامه می‏کنند.یعنی اهل تقوا بازار نماز را گرم می‏کنند.

چون دیگران وقتی اخلاق آنها و جنس آنها و جنس رفتار و کردار آنها را
می‏بینند هوس و هوای نماز پیدا می‏کنند، در نتیجه نماز در چنین
جامعه ‏ای افتاده و متروک نیست.

کسی از فرزند خود پیش من گلایه می‏کرد که نماز نمی‏خواند،
گفتم: اگر تصویر یک تلویزیون شفاف باشد از آنتن و نوع آن جهت تهیه
و خرید می‏پرسند، و اگر تصویر صاف و شفاف نباشد کسی کار به آنتن ندارد،
تازه اگر هم بپرسند می‏خواهند نوع آن را بشناسند تا از آن نوع تهیه نکنند.

نماز هم مثل آنتن است اگر خوب باشد و به سوی مرکز فرستنده که خداست تنظیم شود،
اخلاق و رفتار و گفتار را شفاف و خوش و روشن می‏کند،
و اینجاست که همه از نماز می‏پرسند و آن را دنبال
می‏کنند، و طبیعتاً بازار رونق می‏یابد.

ولی اگر به سوی خدا و برای خدا و از سر اخلاص و بندگی
برپا نشود، بلکه تنها صورت نماز را داشته باشد، مثل همان آنتنی
است که در جهت و سوی فرستنده تنظیم نشده باشد.

حفظ صورت می‏توان کردن به ظاهر در نماز
روی دل را جانب محراب کردن مشکل است


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
14-09-2016, 17:38
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

هزار دروغ و دغل برای رزق کاذب

تفسیر آیه شریفه:
الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَیقِیمُونَ الصَّلَاةَ
وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ

(البقرة/3)

(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [=آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌]
ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی
که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.

ای خدا جان را پذیرا کن ز رزق پاک خویش

رزق تنها ماش و عدس و لوبیا نیست، بلکه هر چیزی که برای انسان بهره و سودی
داشته و نافع و سودمند باشد در نگاه قرآن کریم رزق نامیده می‏شود.

از این‏رو: آبرو، اعتبار، قدرت، نام نیک، لذت و... رزق خواهد بود.
و رزق را تنها خدا می‏دهد.

جمله را رزاق روزی می‏دهد

ان‏الله هو الرزاق؛
خداوند روزی رسان است

حافظ قلم شاه جهان مقسم رزق است
از بهر معیشت مکن اندیشه‏ی باطل

حال اگر کسی رزق را بفهمد و نیز بداند که رازق و روزی رسان تنها اوست،
کافی است که از تمام رذیلت‏های اخلاقی، دور، پاک و صافی شود.

به عنوان مثال: اگر من بدانم آبرو رزق است و این رزق را
تنها خدا می‏دهد، دیگر دروغ نخواهد گفت، چون من اگر دروغ می‏گویم
می‏خواهم به کمک آن کسب سود و ثروتی کرده یا آبرویی را برای خود
دست و پا کنم و این در صورتی ممکن است که دروغ ثروت ساز و
آبرو دهنده یا به قول قرآن کریم رزاق باشد، حال آنکه رزاق
مُلک و مَلک تنها خداست و بس.

نی‏ چرخ دانم نی سها نی کاله دانم نی بها
با اینکه نادانم مها دانم که آرام منی

ای رازق ملک و ملک وی قطب دوران فلک
حاشا از آن حسن و نمک که دل ز مهمن برکنی

حال ممکن است بگویی: بسیاری دروغ می‏گویند
و از این رهگذر بسیار هم سود می‏برند و اساساً اگر سود
و نفعی عاید آنها نمی‏شد که دروغ نمی‏ گفتند:

ولی پاسخ روشن است و با مثالی که می ‏زنم روشن‏تر خواهد شد:

داروی کمیاب را با هزار مکر و دروغ و نیرنگ می‏توان تهیه کرد
ولی سخن اینجاست که ما دارو را برای چه می‏خواهیم؟

آیا دارو را جز برای شفا و سلامت و بهبودی می‏خواهیم؟

حال خود دارو رزق است و ما آن را رزق اول می‏نامیم و این رزق اول
در دست خود ماست و ما می‏توانیم آن را با دروغ و نیرنگ
و پارتی و یا از هر راه دیگر به چنگ آوریم.

و از سوی دیگر شفا و بهبودی که از دارو حاصل می‏شود خود رزقی دیگر است
که ما در اینجا آن را به رزق دوم نام می‏نهیم، و این رزق دوم
تنها و تنها در دست خداست، یعنی شفا بخش تنها اوست.

بگفتم آفتابا تو مرا همراه کن با خود
که جمله دردها را تو شفا گشتی و تسکینی


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
14-09-2016, 17:45
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

از اینرو یکی از نام‏های پاک و زیبا و مقدس خداوند «شافی» است.
از این و آن چه می لافی؟ طلب کن شربت شافی
پس اگر می‏ گوییم:
خدا رزاق است، یعنی رزق دوم با اوست.
و این رزق دوم است که پاک و طیب و حلال است.

و برای رسیدن به آن باید رزق اول را پاک کرد،
چون خداوند، پاکی را در دل پاکی‏ها قرار می‏دهد.

همان‏ گونه‏ که شما هیچ‏گاه سجاده خود را در جای آلوده قرار نمی‏دهی.

بنابر این دارویی که از راه درست به دست آید شایستگی آن را دارد
که اگر صلاح و مصلحت باشد خداوند شفا را در آن قرار دهد.

البته به یاد داشته باش که شفا هم گاهی خود حالت رزق اول را پیدا می‏کند
و ما آن را برای چیز دیگری می‏خواهیم، و آن چیز دیگر
در دست خداست و باید او روزی کند.

باز هم مثالی بزنم:
فرض کن چند اتاق تو در تو باشد و تمام درها قفل، و تو می‏توانی با مکر و دروغ،
کلید تمام درها را به دست آورده و آنها را یکی پس از دیگری باز کنی
جز درب آخر که اتفاقاً گنج هم در پشت همان درب است.

حال وقتی در اینجا می ‏گوییم خدا رازق است، و کلید رزق در
دست اوست، منظور کلید آخرین درب است،
و خوش به حال آنها که آخر بین و عاقبت اندیشند.

مرد آخر بین مبارک بنده ‏ای است

بنابراین نتیجه می‏گیریم که رزق از دو راه به دست می‏آید،
یکی از راه صحیح آن، مثل اینکه دارو را بی‏ هیچ فریب و نیرنگ و دروغ و دغل‏کاری
تهیه کنیم و اگر مصلحت حق باشد به شفا دست یابیم، و دیگر آنکه از راه
ناصحیح آن را فراهم کنیم که در این‏صورت یا به شفا می‏رسیم و یا نه،
و اگر هم برسیم آن خود مقدمه هلاک و آسیبی بزرگ‏تر است.

مثل اینکه شفا و بهبودی بیابیم و از پس آن به سفری رفته و معامله ‏ای انجام داده،
اما در آنجا تمام اموال خود را یک جا و یک شبه از دست بدهیم.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
25-09-2016, 17:28
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif


قتلهای زنجیره ای(داستان واقعی)

تفسیر آیه شریفه:
الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَیقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ
(البقرة/3)

(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [=آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌]
ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛
و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی
داده‌ایم، انفاق می‌کنند.

نتیجه گرفتیم که رزق از دو راه به دست می ‏آید،
یکی از راه صحیح آن،
مثل اینکه دارو را بی‏ هیچ فریب و نیرنگ و دروغ
و دغل‏کاری تهیه کنیم و اگر مصلحت حق باشد به شفا دست یابیم،

و دیگر آنکه از راه ناصحیح آن را فراهم کنیم
که در این‏صورت یا به شفا می‏رسیم و یا نه،
و اگر هم برسیم آن خود مقدمه هلاک و آسیبی بزرگ‏تر است.

مثل اینکه شفا و بهبودی بیابیم و از پس آن به سفری رفته
و معامله‏ ای انجام داده، اما در آنجا تمام اموال خود
را یک جا و یک شبه از دست بدهیم.

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
25-09-2016, 17:38
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90629436196633444207.gif

حضرت مسیح و گنج کشنده

ماجرای مسیح علیه‏ السلام را شنیده ‏ای که به همسفر خود سه درهم
داد تا به بازار رفته و سه قرص ‏نان تهیه کند، و او رفت و سه قرص نان خرید،
اما یکی را خورد و دو قرص دیگر را با خود آورد،

وقتی که مسیح علیه‏ السلام دو قرص نان را دید، گفت:
من به تو چقدر پول دادم؟
گفت: سه درهم. پرسید: پس نان سوم کجاست؟
جواب داد: به تازگی نان گران شده و با سه درهم
فقط دو قرص‏ نان می ‏دهند.
و مسیح علیه ‏السلام سخنی نگفت.

به راه افتادند تا اینکه به یک نابینای مادرزاد رسیدند
و حضرت با اذن حق او را شفا داد و بینا کرد.
آنگاه به رفیق همراه خود گفت: دیدی که نابینا بود و دیدی که به اذن خداوند بینا شد،
حال به حق همان خدا راستش را بگو: نان سوم را چه کردی؟
و او خیلی قرص و محکم گفت: نان گران شده و بهای هر نان یک درهم و نیم است!

باز به راه افتادند و در یک خرابه به یک گنج دست پیدا کردند،
آنجا سه خشت طلا بود، حضرت به او روی کرده و گفت:
از میان این سه خشت یکی برای من، یکی برای تو و سومی هم برای کسی که
نان سوم را خورده است، مرد سرش را پایین انداخت و گفت:
راستش را بخواهید سومی را من خورده ‏ام.

آنگاه حضرت فرمود: هر سه خشت مال تو، اما از من دور شو!
و او هم خیلی خوشحال خشت‏ها را به سینه گرفت و رفت،
ولی در راه به چهار دزد برخورد کرد، و دزدها او را کشتند
و خشت‏ها را برداشتند، آنگاه قرار شد دو تن از آنها به بازار شهر
رفته و ناهار تهیه کنند از این‏رو دو تن ماندند و دو تن دیگر رفتند
و غذا تهیه کرده و برگشتند، در راه که می‏ آمدند غذا را مسموم کردند
تا آن دو تن دیگر آن را خورده و از بین بروند و آنگاه تمامی خشت‏ها
را صاحب شوند، غافل از اینکه آن دو نفر نیز نقشه قتل این دو را در سر داشته‏ اند،
وقتی به هم رسیدند این دو را کشتند و آنگاه بر سرسفره نشستند
تا غذای خود را بخورند اما چون مسموم بود همانجا در دم تمام کرده و جان دادند.

کمی بعد مسیح علیه‏ السلام از آنجا می ‏گذشت و دید پنج کشته
یک سو و سه خشت طلا هم سوی دیگر افتاده است!

شگفت زده گفت: سه خشت و پنج کشته!؟
ناگاه ندایی شنید که می‏گفت:
تاکنون این خشت‏ها هزار و چند صد تن را کشته است!

حال با این داستان این را می‏خواستم بگویم:

با دروغ گاه آدم نه تنها چیزی از دست نمی‏دهد،
بلکه به دست هم می ‏آورد، اما در پایان و پشت آن
دستاوردها هلاک و نابودی نهفته است.

پس خوش بحال آنها که پشت قضایا و سرانجام کار را می‏بینند.

از همین‏رو است که اهل تقوا رزق را
تنها از راه صحیح و طیب و حلال تمنا می‏کنند،
آن هم نه تنها برای خود، بلکه از این رزق دیگران
را نیز بی ‏نصیب نخواهند گذاشت.

از این رو خداوند در وصف آنان گفته است:

و ممّا رزقناهم ینفقون
از آنچه ما به آنان روزی می‏دهیم بخشش می‏کنند.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74071268784603745445.gif