PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : رمضان دریچه رؤیت (سیر الی الله در سایه‌ی جوع، صوم و ماه رمضان)



فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
07-06-2016, 03:28
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif)
(✾◕‿◕✾)رمضان دریچه رؤیت(✾◕‿◕✾)
(سیر الی الله در سایه‌ی جوع، صوم و ماه رمضان)

(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12560852871699364957.gif)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/71445495388556392710.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/71445495388556392710.gif)


مقدمه

بسمه تعالی
1- کتاب «رمضان دریچه رؤیت» با رویكرد سیر الی الله در سایه‌ی جوع، صوم و ماه رمضان، حاصل سلسله‌ی مباحث استاد طاهرزاده جهت آمادگی روح انسان در راستای اُنس قلب با انوار الهی است. این کتاب در صدد است ما را متذکر راه‌هایی نماید که می‌توانیم از حاکمیت نفس امّاره رها شویم.

ابتدا به نحوه‌ی وجود انسان در عالم می‌پردازد که آیا انسان در ذات خود چنین استعدادی را دارد که بتواند با حقایق عالَم اَعلا ارتباط پیدا کند، اگر می‌تواند چگونه باید عمل کند تا آن ارتباط برقرار شود؟ روشن می‌کند با توجه به جایگاه و وسعت نفس ناطقه‌ی انسان، انسان موجودی است بالاتر از بدن مادی و مقصد تمام دستورات دین و تکلیف‌های الهی بر این اساس است که انسان در صحنه‌ی عمل از خودِ برتر و جنبه‌ی معنوی و روحانی خود غافل نشود وگرنه قالب زندگی می‌ماند و قلب آن می‌رود و بر این مبنا جایگاه «جوع» و «صوم» را مشخص می‌نماید. هنر این نوشتار آن است که ابتدا بین «جوع» و «صوم» و «ماه رمضان» تفکیک قائل شده تا خواننده بتواند از هرکدام بهره‌ی لازم را نصیب خود بنماید.

2- کتاب متذکر این نکته است که حقایق، پدیده‌های نوری عالم هستند که به جهت نحوه‌ی وجودیِ برتری که دارند همواره در تجلی‌اند و لذا اگر انسان بتواند حجاب‌های بین خود و آن‌ها را کنار بزند جان او تحت تأثیر تجلیات نور آن حقایق قرار می‌گیرد و از کمالات مخصوصی که هر حقیقتی با خود دارد بهره‌مند می‌شود. سپس به این نکته می‌پردازد که روزه‌داری از موضوعاتی است که اگر در زندگی انسان‌ها جای خود را باز کند موجب می‌شود تا آنچه عقل فهمید، دل احساس کند.

3- سخنران محترم بر این نکته تأکید دارد که اگر کسی زیبایی زندگی را در گرسنگی ندید هنوز سالک نیست و نمی‌تواند حرکت به سوی مسیری را شروع کند که به مقصد متعالی جان او راه دارد و نشان می‌دهد آن‌هایی که به جایی رسیده‌اند تمام عمر با گرسنگی مأنوس بوده‌اند، آن‌ها غذا نمی‌خوردند که سیر شوند، غذا می‌خوردند که برای ادامه‌ی بندگی، قوّت بگیرند. می‌گوید: امیرالمؤمنین(ع) یکی از خصوصیات شیعیان را آن می‌دانند که به جهت روزه‌داری شکم‌هایشان به پشتشان چسبیده است.(1) و خداوند نیز به رسول خود(ص) می‌فرماید: «یَا مُحَمَّدُ مَا أَبْغَضْتُ وِعَاءً قَطُّ كَبُغْضِی بَطْناً مَلْآنا»(2) اى محمّد! من هرگز ظرفى را مانند شكمِ پر دشمن نداشته ام.

4- از جمله نکات مهمی که کتاب با خواننده‌ی خود در میان می‌گذارد این نکته است که وقتی در زندگیِ انسان رجوعِ به «جوع» شروع شد و برکات آن معلوم گشت، انسان به دنبال زیباترین و کامل‌ترین شکلِ جوع خواهد بود و لذا از خود می‌پرسد مرز جواب به میل‌هایش کجاست و چگونه باید بر میل‌ها حاکم شود و در این مسیر متوجه «صوم» می‌شود که شکل مدیریت‌شده‌ی جوع در ذیل شریعت الهی است و وقتی خواست در پرتو صوم به بالاترین منازل معنویت برسد به «ماه رمضان» دل می‌بندند که حضرت‌سجاد(ع) مشخصه‌ی آن ماه را داشتن محرّمات فراوان می‌دانند و می‌فرمایند: «جَعَل لَهُ مِنَ الْحُرُماتِ الْمَوْفُورَةِ و الْفَضائِلِ الْمَشْهُورَةِ» خداوند برای آن ماه محرّمات فراوان و فضایل مورد توجهی قرار داد و بر این مبنا مشتاقانِ صعود به عالم اعلا احترام خاصی برای ماه رمضان قائل‌اند.

5- معلوم است که وقتی امیال نفس امّاره به میان آمد، ما از ارتباط با عالم بیکرانه‌ی معنویت محروم می‌شویم. حال اگر بفهمیم چگونه نفس امّاره، منبعِ بزرگی از شعف و مهربانی و رحمت، یعنی ارتباط با خدا را از ما می‌‌گیرد، متوجه می‌شویم با جدّیت تمام باید مسئله‌مان را با نفس امّاره حل کنیم. زیرا «نزد اهل دل آشکار است که نیل به جایگاه بلند معنویت ممکن نیست مگر با ریاضت‌های روحی و عقلی و با اندیشه‌های مقدس قلبی، پس از آن‌که جان آدمی از پلیدی‌های عالم طبیعت، پاک و پاکیزه شود» و روزه مرحله‌ی پاک‌کردن پلیدی‌های طبیعت را از جان آدمی به عهده دارد. و با این نگاه شما در این کتاب إن‌شاءالله مقصد روزه‌داری را خواهید شناخت و مقصد ما نیز در ارائه‌ی این کتاب به خوانندگان جز این نیست به امید آن‌که بذری باشد در زمین مستعد جان روزه داران.

گروه فرهنگی المیزان





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
07-06-2016, 03:29
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif)



جلسه اول - روزه، مسیر فنای فی‌الله

همین‌طور که شما با حسّ خود متوجه وجود واقعیت‌های محسوس می‌شوید و به طور بدیهی می‌دانید حسّ شما به شما دروغ نمی‌گوید،

همین طور می‌دانید که با تعقل متوجه وجود حقایق معقول در عالم می‌شویدو درک می‌کنید عقل‌تان به طور بدیهی واقعیت‌های معقول را می‌یابد و به شما دروغ نمی‌گوید.

در همین راستا انسانی که عقل خود را درست به کار گیرد می‌تواند متوجه واقعیت‌های معقول باشد.

معقولاتِ عالم هستی حقایقی هستند از جنس مجردات و چون در تغییر نیستند به آن‌ها حقایق می‌گویند،

بر عکس پدیده‌های مادی که محقق و پایدار نیستند و دائماً در تغییر می‌باشند.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-06-2016, 02:15
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif)







ماوراء عقل


حقایق، پدیده‌های نوری عالم هستند که به جهت نحوه‌ی وجودی برتری که دارند همواره در تجلی می‌باشند، اگر جان انسان بتواند حجاب‌های بین خود و آن‌ها را کنار بزند جان انسان تحت تأثیر تجلیات نور حقایق قرار می‌گیرد و از کمالات مخصوصی که هر حقیقتی با خود دارد بهره‌مند می‌شود.

پس از آن که به کمک عقل متوجه وجود حقایق شدیم، قدم بعدی آن است که انسان به کمک قلب آمادگی ارتباط با حقایق را در خود ایجاد کند. عقل، متوجه وجودِ حقایقی مثل خدا و ملائکه و اسماء الهی و سنن جاری در هستی می‌شود، ولی علم به وجود آن‌ حقایق یک بحث است و ارتباط پیدا کردن با آن‌ها بحث دیگری است.

عقل هدیه بزرگی است که خداوند به بشر مرحمت فرموده تا بشر متوجه وجود حقایق شود، اما دل چیز دیگری است که اگر به کار گرفته نشود آن‌طور که شاید و باید از آن‌چه از طرفِ عقل به دست آورده، بهره‌ی کافی نمی‌برد. زیرا آنچه ارزش وجودِ حقایق را برای ما ملموس می‌کند، ارتباط و اُنس با حقایق است و چون عقل می‌فهمد نورانیت حقایق مطلوب جان انسان است، مسیر ارتباط با حقایق را نیز متذکر می‌شود تا بعد از فهم حقایق زمینه‌ی ارتباط با حقایق را با پای عبودیت فراهم کنیم و جان‌مان هماهنگی لازم با عالم اعلا را در خود ایجاد کند.

عبودیت مجموعه‌ای از حالات عقلِ عملی است تا آن چه را عقل به آن نظر کرد و متوجه وجود آن شد، جان انسان با آن‌ ارتباط برقرار کند. در این حالت است که انسان آهنگی خاص علاوه بر آنچه عقل نظری به دست آورد، در خود احساس می‌کند که به آن تعبّد می‌گویند. تعبّد، حیاتی روحانی است که موجب تحرک عقل نظری می‌شود و آن را به ثمر می‌رساند. تعبّد نحوه‌ای از حیات است که موجب عزمی خاص در انسان می‌گردد تا انسان در آن حالت اراده ‌کند رابطه‌ای بین او و حقایق ایجاد شود و جان او در مرتبه‌ای خاص از عالم وجود قرار گیرد که تحت تأثیر پرتو انوار غیبی باشد.

دانستنِ حقیقت، کار عقل است و انسان از طریق عقل آگاه می‌شود چه حقایقی در عالم هستی وجود دارد، اما آن اراده‌ای که سبب می‌شود تا انسان به دانایی‌های متعالیِ خود بسنده نکند و با آن‌ها اُنس بگیرد، مربوط به روحیه‌ی عبودیت انسان می‌باشد و اُنس با حقایق با به صحنه‌آمدن قلب، عملی می‌شود. اُنس با حقیقت و اتحاد با آن کار قلب است و از طریق تعبد محقق می‌شود و تفاوت فلسفه و عرفان در همین نکته است که عرفان روح اُنس با حقایق را در انسان تقویت می‌کند.

وقتی معنای تعبد روشن شد و توانستیم جایگاه آن را بشناسیم و به عنوان یک مبنا جهت فعلیت‌دادن به باورهای خود آن را وارد زندگی کردیم، در طول مباحث دائماً از زوایای مختلف متذکر آن خواهیم شد که چگونه شریعت الهی در صدد است انسان‌ها از طریق تعبد با حقایق مرتبط شوند.

یکی از موضوعاتی که اگر در زندگی انسان‌ها جای خود را باز کند موجب می‌شود تا آنچه عقل فهمید دل احساس کند، روزه‌داری است.

اگر مبانی عقلی و قلبیِ روزه در کنار هم مطرح شود قلب و قالبِ روزه وارد زندگی انسان‌ها می‌شود و بهره‌ای که خداوند برای بندگانش اراده کرده ظهور می‌کند و مسلّم این هدیه‌ی بسیار ارزشمندی است.

ابتدا باید روشن شود نحوه‌ی وجود انسان در عالم چگونه است، آیا انسان در ذات خود چنین استعدادی را دارد که بتواند با حقایق عالَم اَعلا ارتباط پیدا کند؟ اگر می‌تواند بر چه اساسی است و چگونه باید عمل کند تا ارتباط برقرار شود؟ همه‌ی عزیزان مستحضرند که با توجه به جایگاه و وسعت نفسِ ناطقه‌ی انسان، انسان موجودی بالاتر از بدن مادی است و مقصد تمام دستورات دین و تکلیف‌های الهی بر این اساس است که انسان از خودِ برتر و جنبه‌ی معنوی و روحانی خود در صحنه‌ی عمل غافل نشود وگرنه قالب زندگی می‌ماند و قلب آن می‌رود.

وقتی انسان متوجه شد دارای یک جنبه‌ی روحانی و قدسی و یک جنبه‌ی زمینی است و هر کس در عالمِ «ترکیب» قرار دارد، قدم بعدی آن است که در عالم ترکیب، جای هر یک از بدن و روح را تعیین کند. در این صورت است که جای اصل و فرع مشخص می‌شود و بدنی که در حدّ یک ابزار است جهت تعالی روح، به جای مقصد انسان قرار نمی‌گیرد و امیال بدن هدف زندگی نمی‌شود. وقتی عقل و قلبِ انسان متوجه شد که جنبه روحانی او اصل است و دارای استعدادی است که تا همنشینی خدا امکان صعود دارد و مقامش مقام فوق ملائکه است و حقیقت او از روح صادر شده و خداوند به جهت عظمت آن روح، آن را به خود نسبت داده و می‌فرماید: «وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی »(4) و از روح خود در کالبد انسان دمیدم. می‌فهمد باید مواظب باشد جایگاه خود را پایین نیاورد.(5) خداوند بنیاد انسان یعنی روح او را به خودش نسبت داد تا از عظمت و جایگاه متعالی آن خبر دهد.






https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-06-2016, 02:15
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif)


(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif)


حافظ می‌فرماید:

چگونه طوف کنم درفضای عالَم قدس

که در سراچه‌ی «ترکیب» تخته‌بندِ تنم

حافظ می‌داند باید در این زندگی که ترکیبی از روح و جسم است، غلبه‌ی جسم کم شود تا بتواند در فضای عالم قدس و معنا سیر کند و طواف نماید. او حاضر نیست از حقیقت قدسیِ خود بگذرد و به تن و امیال آن قانع شود. متوجه است در سراچه‌ی ترکیب قرار دارد و مثل فرشتگان نیست که بدون انتخاب، به اقتضای ذات خود عمل کند، از خود می‌پرسد چرا من در این عالمِ ترکیب، تخته‌بند تن خود شده‌ام و طواف در عالم قدس را فراموش کرده‌ام، متوجه است باید برنامه‌ای بریزد تا از حقیقت خود محروم نشود و خود را در آن استعدادی وارد کند که می‌تواند همنشین خدا شود لذا ندا سر می‌دهد:

چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی‌است

روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم

هرچند می‌داند این کار خون دل‌خوردن می‌خواهد و باید از میل های تن دل بکند و لذا در ادامه می‌گوید:

اگر ز خون دلم بوی شوق می‌آید

عجب مدار که همدرد ناقه‌ی ختنم

سعی می‌کند با هر خون دلی که شده جای این تنی را که حجاب حقیقت اوست تعیین کند. این جاست که پای جوع و صوم و رمضان پیدا می‌شود و شوق رسیدن به محبوب در انسان شعله می‌کشد و می‌بیند شأنی دارد که می‌تواند بر اساس این شأن تا همنشینی خدا جلو برود و در این منظر است که «طلب»، شعله می‌کشد و سیر شروع می‌شود و تا کسی به طلب نرسد نمی‌تواند در راستای عبور از امیال تن به سوی حقیقت قدسی، قدم بردارد.








(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12560852871699364957.gif)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-06-2016, 04:43
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif)


(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif)

شروع فنا

هر سالکی ابتدا با عقلش متوجه می‌شود استعدادهای بسیار متعالی دارد که امکان حضور در عالم معنا را به او می‌دهند و می‌فهمد برای حضور در آن عالم باید تکلیف تن خود را مشخص کند و نگذارد تن او برای او تکلیف تعیین نماید و این شروعِ «فنا» است. زیرا «فنا» چیزی نیست جز عزمی که انسان حکم خدا را بر حکم نفس امّاره‌اش ترجیح دهد. انسان در راستای حاکمیت حکم خدا، آرام‌آرام روح خود را به تعادل نزدیک می‌کند و متوجه گوهری می‌‌شود که در جانش نهفته است و برای نزدیکی به آن گوهر، «طلب» شروع می‌شود و آن با تقیّدِ بیشتر به احکام الهی، زبانه می‌کشد و بهتر احساس می‌کند این تن مزاحم است و باید با روزه و جوع مزاحمت آن را کم کرد. زیرا در راستای مقابله با تن است که هرچه بهتر معلوم می‌شود انسان باید گوهر آسمانی خود را بر بُعد غیر قدسی‌اش ترجیح دهد. با توجه به این امر است که مولوی ندا سر می‌دهد:

این‌بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده‌ام

این بار من یک بارگی از عافیت ببریده‌ام‌

دل را ز خود برکنده‌ام با چیز دیگر زنده‌ام

عقل‌و‌دل‌و‌اندیشه را از بیخ و بن سوزیده‌ام

امروز عقل من ز من یک بارگی بیزار شد

خواهدکه ترساند مرا پنداشت من نادیده‌ام

من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده‌ام

حبس‌ازکجا من ازکجا مال‌که را دزدیده‌ام

پوسیده‌ای درگور تن رو پیش اسرافیل من

کز بهر من‌در صور دَم‌کزگور تن ریزیده‌ام

حافظ با توجه به حضور قدسی نفس ناطقه‌ی انسان در عالم غیب به خودش تذکر می‌دهد:

تو را ز کنگره‌ی عرش می زنند صفیر

ندانمت که در این دامگه چه افتاده است

او راز محرومیت خود را با خود در میان می‌گذارد که چرا و چگونه شد که در دام دنیا گرفتار شده‌ای در حالی‌که می‌توانی در گلستان عالم عرش و معنا حضور داشته باشی.







(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12560852871699364957.gif)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-06-2016, 04:45
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif)


(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif)

مولوی راز محرومیت را دل بستن به لقمه‌های دنیایی می‌داند و برای رهایی از آن به خود می‌گوید:

بهر لقمه گشت لقمانی گرو

وقت لقمان است ای لقمه برو

زیرا لقمانِ جان انسان در جایی بالاتر از این دنیا آشیان دارد و باید همچون حضرت خلیل دل را متوجه آن عالَم بگرداند و از امور فانی و ناپایدار به عالم بقاء و ثبات نظر کند، همچون عارف نامدار عبدالرحمن جامی به خود می‌گوید:

تویی آن دست پرور مرغ گستاخ

که بودت آشیان بیرون از این کاخ

چه شد زان آشیان بیگانه گشتی

چو دونان مرغ این ویرانه گشتی

خلیل آسا دم از ملک یقین زن

نوای لا اُحِبُّ الْآفلین زن

عارف سالک نیمه‌های شب بلند می‌شود و به خود می‌گوید: چرا مشغول دنیا شدی؟ خجالت نکشیدی که دنیا را مقصد گرفتی؟ آخر چرا اینجائی شده‌ای در حالی که مال این جا نیستی؟ و با این تذکرات، «طلب» شروع می‌شود و شوق به سوی منزل اصلی سر بر می‌آورد و در آن حال خود را با تنی خاکی و جسمی گوشتی روبه‌رو می‌بیند که سنگینی می‌کند و با گرسنگی می‌تواند آن را بتراشد و از این طریق شوقِ به جوع شروع می‌شود. جوع یعنی این‌که انسان خود را از سنگینیِ جسم که مانع پرواز روح می‌شود، آزاد کند به همین جهت به خود می‌گوید:

نان گِل است و گوشت، کمتر خور از این

تا نمانی همچوگِل اندر زمین





(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12560852871699364957.gif)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-06-2016, 05:00
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif)





انسان چون گِلِ خوار شد به زمین می‌چسبد و برای آزادی از زمین باید خود را از میل تن بیرون کند و بگوید: «صد جان شیرین داده‌ام تا این بلا بخریده‌ام» بلای گرسنگی را ارزان نخریده‌ام که به‌راحتی زیر پا بگذارم. اسیربودن در امیالِ جسم، عین فروافتادن در گور تن است که با نظر به چیزی بالاتر از تن و با روزه‌داری، جان در معرض صوراسرافیل قرار می‌گیرد و از گورِ خود آزاد می‌شود. گفت:

پوسیده‌ای‌درگور تن، رو پیش اسرافیل من
کز بهر من‌در صور دَم‌کزگور تن ریزیده‌ام

در این حال میل به جوع شروع می‌شود و گرایش به دنیا سرد می‌گردد.
اگر طلبِ رجوع به حقیقت آسمانی در کسی به وجود آمد دیگر نمی‌تواند دنیا را دوست داشته باشد، گرمای جذبه‌های دنیایی در او سرد می‌شود، نه دیگر به امور دنیایی گوش می‌دهد و نه به آن‌ها نظر می‌اندازد. تجلی شوقِ به حق آن است که نمی‌تواند دنیا را بخواهد، دیگر دنبال کسی که از دنیا سخن می‌گوید راه نمی‌افتد. چشمش دیگر به دنیای زودگذر نیست و راز توصیه‌ی قرآن را می‌فهمد که می‌فرماید: «وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِه أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنیَا لِنَفْتِنَهُمْ فیه»(6) چشمان خود را به بهره‌هایی که به مردان و زنان کافر دادیم - که آن بهره‌ها شکوفه‌های زودگذر زندگی دنیا است- خیره مکن. با رعایت دستوری که در این آیه هست نور خداوند به قلب انسان می‌رسد و دیگر نمی‌تواند دنیا را با نگاه خریداری نگاه کند. نشانه‌ی تجلی عدمِ میل به دنیا و توجه به حق، علاقمندی به جوع و گرسنگی است، تا انسان را از دنیادوستی آزاد کند و امکان پروازِ روح را به سوی عالم ملکوت فراهم سازد.

جوع یا گرسنگی شروع لازمی است، هیچ‌کس به جایی نرسید مگر این‌که خورش ‌او جوع باشد. امیرالمؤمنین(ع) در خطبه‌ی160 نهج‌البلاغه در وصف پیامبران می‌فرمایند: «به موسی(ع) بنگر، از سبزیِ زمین می‌خورد، چندان که به خاطر لاغری، رنگ آن سبزی از پوست تُنک شکم او نمایان بود و به عیسی بنگر که سنگ را بالین و جامه‌ی درشت بر تن می‌کرد و خورش او گرسنگی بود، مرکب او دو پایش و خدمتگزار وی دست‌هایش بود. پس به پیامبر خود اقتدا کن که از دنیا چندان نخورد که دهان را پر کند و به دنیا ننگریست چندان که گوشه‌ی چشمی بدان افکند، شکم او از همه خالی‌تر ... در زندگی رسول خدا(ص) برای تو نشانه‌هایی است که تو را به زشتی‌ها و عیب‌های دنیا راهنمایی می‌کند، چه او با نزدیکان خود گرسنه به سر می‌بردند ... از دنیا برون رفت و از نعمت‌های آن سیر نخورد و به سلامتی به آخرت وارد شد و گناهی با خود نبرد، سنگی بر سنگی ننهاد تا جهان را ترک گفت».





(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12560852871699364957.gif)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
09-06-2016, 01:25
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

زیبایی زندگی

با دقت در سیره‌ی بزرگانِ دین می‌توان نتیجه گرفت: اگر کسی زیبایی زندگی را در گرسنگی ندید هنوز سالک نیست و نمی‌تواند حرکت به سوی مسیری را که راه به سوی مقصد متعالی جان او دارد شروع کند.

آن‌هایی که به جایی رسیده‌اند تمام عمر با گرسنگی مأنوس بوده‌اند، غذا نمی‌خورند که سیر شوند، غذا می‌خورند که برای ادامه‌ی بندگی، قوّت بگیرند. امیرالمؤمنین(ع) یکی از خصوصیات شیعیان را آن می‌دانند که به جهت روزه‌داری شکم‌هایشان به پشتشان چسبیده است.

«قَالُوا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَا سِیمَاءُ الشِّیعَةِ قَالَ صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَ السَّهَرِ عُمْشُ الْعُیُونِ مِنَ الْبُكَاءِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّیَامِ حُدْبُ الظُّهُورِ مِنَ الْقِیَام »

از امیرالمؤمنین(ع) پرسیدند: نشانه‌ی شیعه چیست؟ فرمودند: زردى چهره‌ها از بی‌خوابى، ترى چشم‌ها از گریه، خشكى لب‌ها از تشنگى، لاغرى شكم از روزه، خم‌شدن پشت‌ها از نماز.(7)

در روایتی قدسی خداوند خطاب به رسول خود می‌فرماید: «یَا مُحَمَّدُ مَا أَبْغَضْتُ وِعَاءً قَطُّ كَبُغْضِی بَطْناً مَلْآنا»(8) اى محمّد! من هرگز ظرفى را مانند شكمِ پر دشمن نداشته ام.

گرسنگی فقط در آن حدی که انسان را از پای در آورد برای انسان تقدیر نشده و تحت عنوان «اَکْلِ مَا لَابُدّ مِنه» از آن نام برده‌اند یعنی آن مقداری که از آن چاره‌ای نیست که انسان بخورد، زیرا جوع در جای خود جهت امور دنیایی و آخرتیِ ما چیز مطلوبی است.

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «قِلَّةُ الْغِذَاءِ أَكْرَمُ لِلنَّفْسِ وَ أَدْوَمُ لِلصِّحَّة» كمى غذا گرامى تر است از براى نفس، و پاینده‌تر است براى صحت. «مَنْ قَلَّ أَكْلُهُ صَفَى فِكْرُه » هركس خوراکش كم باشد فكر او صاف گردد. «نِعْمَ الْإِدَامُ الْجُوعُ» چه خوب خورشی است گرسنگى . «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى أَشَرِ النَّفْسِ وَ كَسْرِ عَادَتِهَا التَّجَوُّعُ» چه خوب یاوری است گرسنگی در سختگیری بر نفس و شكستن عادت آن».(9)




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-06-2016, 06:14
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif




از رسول خدا(ص) روایت شده که فرموده‌اند: «جاهَدوا أنْفُسَكم بِالْجُوع و العطش، فإنّ الأجرَ فی ذلك كَأجْرِ الْمجاهد فی سبیل اللّه و إنّه لیس مِن عمل أحبّ إلى اللّهِ مِن جوع و عطش».(10) با تشنگى و گرسنگى با نَفْس‌هایتان مبارزه كنید، همانا پاداش این كار همانند پاداش مبارزه در راه خداست و عملى دوست داشتنى تر از گرسنگى و تشنگى در نزد خدا نیست.

و نیز حضرت فرموده‌اند: «أَفْضَلُكُمْ مَنْزِلَةً عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى أَطْوَلُكُمْ جُوعاً وَ تَفَكُّراً وَ أَبْغَضُكُمْ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى كُلُّ نَئُومٍ وَ أَكُولٍ وَ شَرُوب »(11) برترین شما روز قیامت در نزد خدا كسى است كه گرسنگى بیشترى كشیده و تفكر بیشترى نموده باشد و منفورترین شما نسبت به خداوند هر پرخواب و پرخورد و خوراک است.

حضرت به اُسامه فرموده‌اند: «إن استطعت أن یأتیك ملك الموت و بطنك جائع، و كبدك ظمآن فافعل، فإنّك تدرك بذلك أشرف المنازل، و تحلّ مع النبیّین، و تفرح بقدوم روحك الملائكة، و یصلّى علیك الجبّار».(12)

اگر می‌توانی در حال گرسنگى و تشنگى ملك الموت را ملاقات كنی پس این کار را بکن چرا که به بالاترین مقام‌ها رسیده و با پیامبران هم منزل شوى و ملائكه از دیدن روحت شادمان شوند و خداوند بر تو درود فرستد. و نیز می‌فرمایند:

«أَجِیعُوا أَكْبَادَكُمْ، وأعروا أجسادكم لعلّ قلوبكم ترى اللّه عزّ و جلّ »(13) گرسنگى بكشید و بر بدن‌هایتان سخت بگیرید شاید دل‌هایتان خداوند متعال را ببیند.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-06-2016, 03:17
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif



گرسنگی و شادی قلب

در حدیث معراج داریم که خداوند خطاب به پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «یَا أَحْمَدُ! إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَكُونَ أَوْرَعَ النَّاسِ فَازْهَدْ فِی الدُّنْیَا وَ ارْغَبْ فِی الْآخِرَةِ». ای احمد! اگر دوست داری پارساترین مردم باشی، نسبت به دنیا بی‌رغبت و به آخرت تمایل داشته باش.

«فَقَالَ: یَا إِلَهِی! كَیْفَ أَزْهَدُ فِی الدُّنْیَا وَ أَرْغَبُ فِی الْآخِرَةِ؟ قَالَ: خُذْ مِنَ الدُّنْیَا خِفّاً مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ اللِّبَاسِ وَ لَا تَدَّخِرْ لِغَدٍ وَ دُمْ عَلَى ذِكْرِی».

پس رسول خدا(ص) پرسیدند: ای پروردگار من! چگونه در عمل نسبت به دنیا کاملاً بی‌رغبت باشم؟ پس پروردگار فرمود: از خوردنی‌ها و نوشیدنی‌‌ها و پوشیدنی‌ها به کمترین مقدار بسنده کن و برای فردای خود چیزی ذخیره ننمای و دائماً به یاد من باش. تا آن جا که خداوند به رسول خود می‌فرماید: «اجْعَلْ لَیْلَكَ نَهَاراً وَ نَهَارَكَ لَیْلًا، قَالَ: یَا رَبِّ كَیْفَ ذَلِكَ؟ قَالَ: اجْعَلْ نَوْمَكَ صَلَاةً وَ طَعَامَكَ الْجُوعَ» شبت را چون روز نگه‌دار و روزت را چون شب قرار بده.

آن حضرت پرسید: چگونه این‌چنین کنم؟ خداوند فرمود: خوابت را نماز و طعامت را گرسنگی قرار بده. می‌فرماید کسی‌که گرسنگی را روشنی چشم و شادی قلب خود محسوب کند، وارد بهشت ‌می‌سازم.

در ادامه می‌فرماید: «یَا أَحْمَدُ لَوْ ذُقْتَ حَلَاوَةَ الْجُوعِ وَ الصَّمْتِ وَ الْخَلْوَةِ وَ مَا وَرِثُوا مِنْهَا؟» ای احمد! ای کاش مزه‌ی گرسنگی و سکوت و خلوت و تنهایی و آنچه که به خاطر این اعمال حاصل می‌شود را می‌چشیدی.

«قَالَ: یَا رَبِّ مَا مِیرَاثُ الْجُوعِ؟ قَالَ الحِكْمَةُ وَ حِفْظُ الْقَلْبِ وَ التَّقَرُّبُ إِلَیَّ وَ الْحُزْنُ الدَّائِمُ وَ خِفَّةُ الْمَئُونَةِ بَیْنَ النَّاسِ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لَا یُبَالی عَاشَ بِیُسْرٍ أَوْ بِعُسْرٍ» پس گفت: پروردگارا! میراث و حاصل گرسنگی چیست؟

پروردگارش فرمود: حکمت و راه‌یابی به حقایق، و حفظ قلب از وسوسه‌های شیطان، و تقرب و نزدیکی به من و حزن دائم و نجات از شادی‌های مستانه، و کم‌خرجی بین مردم، و اظهار گفتار حق، و آزادشدن از نگرانی از این‌که زندگی او به سختی بگذرد یا به آسانی.

«یَا أَحْمَدُ هَلْ تَدْرِی بِأَیِّ وَقْتٍ یَتَقَرَّبُ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ؟ قَالَ لَا یَا رَبِّ. قَالَ: إِذَا كَانَ جَائِعاً أَوْ سَاجِداً». ای احمد! آیا می‌دانی بنده‌ی من در چه شرایطی از همه وقت به من نزدیک‌تر است؟ گفت: پروردگارا، نه. پروردگارش فرمود: آن‌گاه که گرسنه یا در حال سجده باشد.

شاید سؤالی به بزرگی این سؤال برای انسان وجود نداشته باشد که بخواهد بداند بهترین شرایط برای نزدیکی به خدا کدام است؟ چون هدف اصلی و اساسی هرکس خداوند است و حالا حضرت رسول اکرم(ص) برای رسیدن به این هدفِ بزرگ سؤال می‌کنند و خداوند «گرسنگی» و «سجده» را بهترین شرایط جهت قرب بنده به خود معرفی می‌کند. زیرا هر اندازه که انسان، «خود» و میل‌های خود را نفی کند، به همان اندازه نزدیکی به حق را در خود احساس می‌نماید. انسان از طریق گرسنگی می‌تواند میل‌های خود را نفی ‌نماید که به آن نفیِ أنانیّت گویند و از طریق سجده، احساسِ هست‌بودن در مقابل خدا در انسان از بین می‌رود. همه‌ی این دستورات برای آن است که انسان به گوهر قدسی خود دست یابد و از طبع حیوانی خود آزاد گردد زیرا تا انسان بر طبع حیوانی خود حاکم نگردد نمی‌تواند با حقایق عالم مرتبط گردد. گفت:

توکز سرای طبیعت نمی‌روی بیرون

کجا به کوی حقیقت گذر توانی کرد



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-06-2016, 03:18
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif



وقتی در زندگی انسان رجوعِ به جوع شروع شد معلوم است که انسان به دنبال زیباترین و کامل‌ترین شکل آن است، به این معنا که می‌خواهد زیر نظر انسان کاملی این کار را انجام دهد. تا به بهترین شکل از زمینی بودن خود کم کند و به سوی آسمانِ معنویت سفر نماید.

یک مرتبه متوجه می‌شود از طرف حضرت حق از طریق رسول خدا(ص) فرمان می‌آید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»(14) این آن جوعی است که می‌تواند زیر فرمان حضرت رحمان به واسطه‌ی رسول خدا(ص) انسان را به تقوا برساند و او را حاکم بر امیال نفسانی خود کند.

شما ابتدا باید به حقیقت جوع رسیده باشید تا معنی این آیه برایتان روشن شود و گرفتار افراط و تفریط نگردید و گرنه بعضی آنچنان در جوع و گرسنگی افراط می‌کنند که روزی یک بادام می‌خورند چون از یک طرف متوجه‌اند گرسنگی و جوع چه اندازه حیات‌بخش است و با گرسنگی چه حالات خوبی به دست می‌آورند و از طرف دیگر چون در ذیل شریعت الهی عمل نمی‌کنند، هماهنگ با سایر عوامل موجود در هستی نیستند و لذا به مطلوب حقیقی نمی‌رسند.

اینجاست که من نمی‌دانم وقتی آیه‌ی فوق در رابطه با روزه آمد از فرط شادی چه حالی به پیامبر(ص) و مؤمنین دست داد. معلوم است که خداوند مسیر ارزنده‌ای را در جلو مسلمانان گشودند و با آن قسمت که فرمود: «كَما كُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ» روشن نمودند این مسیری است که انسانیتِ انسان‌ها اقتضای آن را دارد و هیچ سالکی در هیچ دوره‌ای از آن مستثناء نیست.

خداوند با قسمت اخیر آیه سلوک مسلمانان را به همه‌ی موحدان تاریخ متصل کرد تا مسلمانان گمان نکنند از آن‌ها عقب افتاده‌اند. در آخر آیه روشن می‌کند؛ هرکس خواست به تقوا برسد و از حاکمیت بُعد ظلمانی خود آزاد شود باید در ذیل شریعت الهی روزه‌داری کند.

انسان ابتدا باید از خود بپرسد مرز جوابگویی به میل‌هایش کجاست و چگونه باید برآن‌ها حاکم شود تا معنی «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» که آخر آیه آمده است را بفهمد و بداند به او خبر دادند از این طریق امکان کنترل میل‌ها فراهم است و مرز كنترل میل‌‌ها نیز مشخص می‌شود. در این آیه می‌فرماید: امید است چنین ملکاتی برای شما حاصل شود که بتوانید بر امیال خود حاکم گردید. گفت:

آنقدر ای دل که توانی بکوش

گرچه بهشتت نه به کوشش دهند



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-06-2016, 05:08
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

گرسنگی و شادی قلب

در حدیث معراج داریم که خداوند خطاب به پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «یَا أَحْمَدُ! إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَكُونَ أَوْرَعَ النَّاسِ فَازْهَدْ فِی الدُّنْیَا وَ ارْغَبْ فِی الْآخِرَةِ». ای احمد! اگر دوست داری پارساترین مردم باشی، نسبت به دنیا بی‌رغبت و به آخرت تمایل داشته باش.

«فَقَالَ: یَا إِلَهِی! كَیْفَ أَزْهَدُ فِی الدُّنْیَا وَ أَرْغَبُ فِی الْآخِرَةِ؟ قَالَ: خُذْ مِنَ الدُّنْیَا خِفّاً مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ وَ اللِّبَاسِ وَ لَا تَدَّخِرْ لِغَدٍ وَ دُمْ عَلَى ذِكْرِی».
پس رسول خدا(ص) پرسیدند: ای پروردگار من! چگونه در عمل نسبت به دنیا کاملاً بی‌رغبت باشم؟

پس پروردگار فرمود: از خوردنی‌ها و نوشیدنی‌‌ها و پوشیدنی‌ها به کمترین مقدار بسنده کن و برای فردای خود چیزی ذخیره ننمای و دائماً به یاد من باش.

تا آن جا که خداوند به رسول خود می‌فرماید: «اجْعَلْ لَیْلَكَ نَهَاراً وَ نَهَارَكَ لَیْلًا، قَالَ: یَا رَبِّ كَیْفَ ذَلِكَ؟ قَالَ: اجْعَلْ نَوْمَكَ صَلَاةً وَ طَعَامَكَ الْجُوعَ» شبت را چون روز نگه‌دار و روزت را چون شب قرار بده.

آن حضرت پرسید: چگونه این‌چنین کنم؟ خداوند فرمود: خوابت را نماز و طعامت را گرسنگی قرار بده. می‌فرماید کسی‌که گرسنگی را روشنی چشم و شادی قلب خود محسوب کند، وارد بهشت ‌می‌سازم.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
13-06-2016, 01:30
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif



در ادامه می‌فرماید: «یَا أَحْمَدُ لَوْ ذُقْتَ حَلَاوَةَ الْجُوعِ وَ الصَّمْتِ وَ الْخَلْوَةِ وَ مَا وَرِثُوا مِنْهَا؟» ای احمد! ای کاش مزه‌ی گرسنگی و سکوت و خلوت و تنهایی و آنچه که به خاطر این اعمال حاصل می‌شود را می‌چشیدی.

«قَالَ: یَا رَبِّ مَا مِیرَاثُ الْجُوعِ؟ قَالَ الحِكْمَةُ وَ حِفْظُ الْقَلْبِ وَ التَّقَرُّبُ إِلَیَّ وَ الْحُزْنُ الدَّائِمُ وَ خِفَّةُ الْمَئُونَةِ بَیْنَ النَّاسِ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لَا یُبَالی عَاشَ بِیُسْرٍ أَوْ بِعُسْرٍ» پس گفت: پروردگارا! میراث و حاصل گرسنگی چیست؟

پروردگارش فرمود: حکمت و راه‌یابی به حقایق، و حفظ قلب از وسوسه‌های شیطان، و تقرب و نزدیکی به من و حزن دائم و نجات از شادی‌های مستانه، و کم‌خرجی بین مردم، و اظهار گفتار حق، و آزادشدن از نگرانی از این‌که زندگی او به سختی بگذرد یا به آسانی.

«یَا أَحْمَدُ هَلْ تَدْرِی بِأَیِّ وَقْتٍ یَتَقَرَّبُ الْعَبْدُ إِلَى اللَّهِ؟ قَالَ لَا یَا رَبِّ. قَالَ: إِذَا كَانَ جَائِعاً أَوْ سَاجِداً». ای احمد! آیا می‌دانی بنده‌ی من در چه شرایطی از همه وقت به من نزدیک‌تر است؟ گفت: پروردگارا، نه. پروردگارش فرمود: آن‌گاه که گرسنه یا در حال سجده باشد.

شاید سؤالی به بزرگی این سؤال برای انسان وجود نداشته باشد که بخواهد بداند بهترین شرایط برای نزدیکی به خدا کدام است؟ چون هدف اصلی و اساسی هرکس خداوند است و حالا حضرت رسول اکرم(ص) برای رسیدن به این هدفِ بزرگ سؤال می‌کنند و خداوند «گرسنگی» و «سجده» را بهترین شرایط جهت قرب بنده به خود معرفی می‌کند.

زیرا هر اندازه که انسان، «خود» و میل‌های خود را نفی کند، به همان اندازه نزدیکی به حق را در خود احساس می‌نماید. انسان از طریق گرسنگی می‌تواند میل‌های خود را نفی ‌نماید که به آن نفیِ أنانیّت گویند و از طریق سجده، احساسِ هست‌بودن در مقابل خدا در انسان از بین می‌رود. همه‌ی این دستورات برای آن است که انسان به گوهر قدسی خود دست یابد و از طبع حیوانی خود آزاد گردد زیرا تا انسان بر طبع حیوانی خود حاکم نگردد نمی‌تواند با حقایق عالم مرتبط گردد. گفت:

توکز سرای طبیعت نمی‌روی بیرون

کجا به کوی حقیقت گذر توانی کرد



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
14-06-2016, 06:14
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif




جایگاه روزه عبارت است از غلبه‌ بر طبع حیوانی جهت رسیدن به حقایق قدسی، دائماً باید به خودمان گوشزد کنیم «تو که از سرای طبیعت بیرون نمی روی، به کوی حقیقت راهت نمی‌دهند». در شب قدر کسی به کوی حقیقت نظر می‌کند که حدّ اقل با بیست و چند روز روزه‌داری بر طبع خود غلبه کرده باشد و با رعایت حرام و حلال الهی یک نحوه هماهنگی باحضرت صاحب الزمان(عج) که صاحب شب قدر است، به دست آورده باشد که این مقام حتی از مقام ملائکه هم بالاتر است، زیرا حقیقت انسان روح است که مقامش مقام همنشینی با خداست.

خداوند در سوره‌ی قدر مژده می‌دهد كه اگر سیر و سلوک خود را درست طی کنی و جوع خود را در ذیل برنامه‌ی شریعت الهی با صوم، مدیریت نمایی و صوم خود را در حریم ماه رمضان شکوفا کنی، به لطف و کرم الهی، به طواف کعبه‌ی شب قدر نایل می‌شوی، کعبه‌ای که محورش آن روحی است که در شب قدر بر قلب انسان کامل نازل می‌شود. با واردشدن به ماه مبارک رمضان امید رسیدن به چنین احوالی در مسلمانان زنده می‌شود.

روزه‌ی ماه مبارک رمضان جهت رسیدن به حقایق معنوی، راه بسیار فوق العاده‌ای است، از همان ابتدا نیت خود را گسترده کنید تا بیشترین نتیجه را به دست آورید. آن قدر این ماه مقدس است که می‌فرماید تا روزه نیستی وارد نشو - مگر این‌که عذری داشته باشی- بدون روزه اجازه‌ی ورود نمی‌دهند. عین سرزمین حرم الهی است که اگر انسان مُحرم نباشد اجازه‌ی ورود ندارد، این یک نحوه نفی انانیّت است تا انسان از خود فانی شود و بتواند به حق باقی گردد.

محروم‌شدن از امیال نفس امّاره، شرط ورود به حرم است تا انسان از برکات مسجد الحرام و کعبه‌ بهره‌مند شود، جهت ورود به سرزمین رمضان نیز باید روزه‌دار باشی وگرنه راهتان نمی‌دهند و ملائکة الله به استقبالتان نمی‌آیند. وقتی با رعایت آداب مربوطه وارد شدید امید داشته باشید به این‌که در ماه رمضان انواری از حقیقت بر عقل و قلب شما بریزد و شایسته‌ی درک شب قدر شوید، با آن خصوصیاتی که آن شب دارد و انسان را از گذشته و آینده آزاد می‌کند تا به حضور حقایق آسمانی در آید.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
15-06-2016, 03:17
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif



یک لحظه آزاد از وسوسه‌های شیطان از احوالات نورانی که إن‌شاالله می‌توانید در ماه رمضان در خود احساس کنید آن نکته‌ای است که وجود مقدس پیامبر(ص) در رابطه با بسته‌بودن شیطان مطرح می‌فرمایند که: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَبْوَابَ الْجِنَانِ فِی هَذَا الشَّهْرِ مُفَتَّحَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ أَنْ لَا یُغَلِّقَهَا عَلَیْكُمْ وَ أَبْوَابَ النِّیرَانِ مُغَلَّقَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ أَنْ لَا یُفَتِّحَهَا عَلَیْكُمْ وَ الشَّیَاطِینَ مَغْلُولَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ أَنْ لَا یُسَلِّطَهَا عَلَیْكُم»(15) اى مردم درهاى بهشت در این ماه باز است، از خداوند بخواهید كه آن‌ها را بر شما نبندد و درهاى جهنّم بر شما بسته است، از خداوند بخواهید كه آنها را بر شما باز نكند، و شیاطین در بند هستند، از خداوند بخواهید كه آنان را بر شما مسلّط ننماید.

این را می‌توانید در خودتان احساس کنید که چگونه در شروع ماه از وسوسه‌های شیطان آزاد هستید. ما گاهی این حالت را نمی‌شناسیم و تصور می‌کنیم یک حالت عادی است که برایمان پیش آمده در حالی‌که خداوند می‌خواهد ما در ماه رمضان، زندگیِ بدون شیطان را تجربه کنیم. یکی از مشکلاتی که بعضی از دوستان دارند، تصور ناصحیح از حالات معنوی‌شان است و نمی‌دانند اگر خودشان علت این حالات خوش هستند چرا این حالات از قبل نبود، در حالی‌که انسان فعلی همان انسان قبلی است.

بستن شیطان تجربه‌ای است برای درون ما تا کشش‌های عبودی برایمان شیرین ‌شود و دنبالش را بگیریم، در شروع هر ماه رمضانی چنین حالتی را به شما لطف می‌کنند تا آن را بشناسید و دنبال آن را بگیرید و برنامه‌ریزی کنید تا شیطانِ بسته‌شده باز نگردد. اگر در ابتدای ماه رمضان دقت بفرمایید متوجه می‌شوید حالتی در رکوع برایتان پیش می‌آید که قبلاً نبود، از خود بپرسید این حالت درركوع و سجده‌ی امروزی کجا بود؟ این رکوع و سجده را به شما دادند که بگویند اگر در زندگی درست سیر کنید بعد از چهل، پنجاه سال به این حالت می‌رسید. بعضی اوقات زندگیِ آزاد از وسوسه‌ی شیطانی را به ما می‌دهند اما می‌گویند آن را نگه دارید. عموماً ما چون تخته بند تن هستیم کمی از آن را نگه می‌داریم. اما به کمک شریعت الهی این امکان را فراهم می‌کنند که اگر دنبال آن را بگیریم به مرور آن حالات تا مرحله‌ی کاملِ صدق عبودیت جلو می‌رود تا به صورت کامل به صدق و عبودیت برسیم.

این یک قاعده‌ای است که همیشه هدایت و فیض از خدا شروع می‌شود و انسان‌ها باید آن را دنبال کنند، همین‌طور که فیض ماه رمضان از خدا شروع شد و شیطان را در آن ماه بر ما بستند ولی ملاحظه می‌فرمائید که به جهت عهد قلبی که با دنیا داریم، عموماً شیطانِ بسته، باز می‌شود، عده‌ای بعد از عید فطر شیطان‌شان باز می‌شود. عده‌ای هم متأسفانه همان هفته‌ی اول ماه به سراغ شیطان می‌روند. عده‌ای از هفته‌ی دوم دیگر روزه نمی‌گیرند، بعضی‌ها هم بعد از بیست و سوم ماه به مسجد نمی‌آیند. در حالی‌که در روزهای اول ماه تصمیم دیگری داشتند. به گفته‌ی حافظ:

عکس روی تو چو در آینه‌ی جام افتاد

عارف از خنده‌ی وی در طمع خام افتاد



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
16-06-2016, 02:15
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif



آینه‌ی جام یعنی قلب. خنده یعنی شور و نشاطی که در قلب انسان ایجاد می‌شود. می‌گوید: چون عکس روی انوار الهی با بستن شیطان، بر قلب انسان می‌افتد، آدم در طمع خام قرار می‌گیرد و گمان می‌کند این حالات تا آخر از همین قرار است، در حالی که این لطف خدا است که بدون استحقاقِ بنده‌اش، به او ارزانی داشته است و باید آن را برای خود حفظ کند و زندگی را بر اساس حفظ حالات معنوی شکل دهد.

انسان در آن حالاتِ خوب ماه رمضان پیش خود می‌گوید: پس ما می‌توانیم این کارهایی که در این ماه انجام می‌دهیم ادامه دهیم و زندگی را با همین حالات و اعمال بگذرانیم، غافل از این‌که اگر انسان‌ها به این راحتی خوب می‌شدند که همه پس از مدتی از اولیاء الهی بودند.

این‌طور نیست، باید بدانید این حالات به جهت بستن شیطان است و از طرف خدا شروع شد. باید برنامه‌ریزی کنید و عوامل ورود شیطان را از زندگی خود بیرون کنید.

اگر یاد بگیرید آن را ببندید، وقتی هم که باز شود با رجوع به عبودیتِ پروردگار، دوباره او را خواهید بست. تلاش کنید زندگی را با ماه رمضان معنا کنید تا از وسوسه‌های شیطانی که عمر شما را مشغول وَهمیات می‌کند، نجات یابید.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
17-06-2016, 03:32
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif


روزه به قصد لقاء

ماه مبارک رمضان به ما کمک می‌کند تا بفهمیم بعضی از دغدغه‌های ما پایه و اساس ندارند و مانع سیر ما به سوی مقصدهای متعالی هستند، از ابتدای ماه رمضان مقصد اصلی خود را رجوع الی الله تعیین کنید تا إن‌شاءالله با انوار اسماء الهی روبه رو شوید، وقتی مقصد اصلی شما رجوع الی الله شد، با رفع موانع به آن مقصد نظر خواهید کرد. این لطف بزرگی است که با بستن شیطان خداوند امکان تصمیم‌های بزرگ را برای شما فراهم کرده، سعی کنید تصمیم‌های بزرگ بگیرید زیرا خداوند به اندازه‌ی انتظار شما از او به شما لطف می‌کند. انتظار ما از روزه کمتر از لقاء او در روز عید فطر نباشد. گفت:

روز عید است و من مانده بر این تدبیرم

که دهم حاصل سی روزه و ساغر گیرم

ساغرِ محبت به حضرت حق، دریچه‌ی ورود به زندگی دینی است و در راستای محبت به خودش محبت به اهل البیت(ع) را مرحمت می‌فرماید. اگر احساس کردید محبت به اهل البیت(ع) در شما ظهور کرد بدانید دریچهی لقاء خود را برای شما گشوده است. همان‌طور‌که کلیم خود موسی(ع) را به پیامبر خود یعنی حضرت شعیب(ع) داد.

رسول خدا(ص) می‌فرمایند: «بَكَى شُعَیْبٌ(ع) مِنْ حُبِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى عَمِیَ فَرَدَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ بَصَرَهُ ثُمَّ بَكَى حَتَّى عَمِیَ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ ثُمَّ بَكَى حَتَّى عَمِیَ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ فَلَمَّا كَانَتِ الرَّابِعَةُ أَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ یَا شُعَیْبُ إِلَى مَتَى یَكُونُ هَذَا أَبَداً مِنْكَ إِنْ یَكُنْ هَذَا خَوْفاً مِنَ النَّارِ فَقَدْ أَجَرْتُكَ وَ إِنْ یَكُنْ شَوْقاً إِلَى الْجَنَّةِ فَقَدْ أَبَحْتُكَ قَالَ إِلَهی وَ سَیِّدی أَنْتَ تَعْلَمُ أَنِّی مَا بَكَیْتُ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا شَوْقاً إِلَى جَنَّتِكَ وَ لَكِنْ عَقَدَ حُبُّكَ عَلَى قَلْبی فَلَسْتُ أَصْبِرُ أَوْ أَرَاكَ فَأَوْحَى اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِلَیْهِ أَمَّا إِذَا كَانَ هَذَا هَكَذَا فَمِنْ أَجْلِ هَذَا سَأُخْدِمُكَ كَلیمی مُوسَى بْنَ عِمْرَان». (16)

شعیب(ع) از حبّ خداى عزّ و جلّ آن‌قدر گریست تا نابینا شد، پس حقّ تعالى بینایى را به او برگرداند، سپس آن‌قدر گریست تا بینایى خود را از دست داد، باز خداوند چشمانش را به او بازگرداند، پس از آن باز آن قدر گریست تا نابینا گردید، این بار نیز خداى عزّ و جلّ بینایى را به وى برگرداند، پس چون بار چهارم شد حقّ تعالى به او وَحى نمود و فرمود:

اى شعیب تا كى این طور مى كنى، اگر از خوف جهنّم گریه مى كنى، تو را از آن آزاد و رها كردم و اگر به جهت شوق به بهشت گریه مى كنى، بهشت را برایت مباح نمودم. شعیب(ع) عرض كرد:

پروردگارا، تو مى دانى كه نه از خوف جهنّم مى گریم و نه به خاطر شوق بهشت اشک مى ریزم بلكه حبّ و شوق تو قلبم را فرا گرفته به طورى كه صبر نمى توانم نمود مگر آن‌که تو را ببینم. خداوند(جل جلاله) به او وحى نمود و فرمود: حال كه چنین است كلیم و هم سخنم موسى‌بن‌عمران را به زودى خادم تو قرار مى دهم.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
18-06-2016, 02:32
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif




ساغرِ محبت به حضرت حق، دریچه‌ی ورود به زندگی دینی است و در راستای محبت به خودش محبت به اهل البیت(ع) را مرحمت می‌فرماید. اگر احساس کردید محبت به اهل البیت(ع) در شما ظهور کرد بدانید دریچهی لقاء خود را برای شما گشوده است.

همان‌طور‌که کلیم خود موسی(ع) را به پیامبر خود یعنی حضرت شعیب(ع) داد. رسول خدا(ص) می‌فرمایند:
«بَكَى شُعَیْبٌ(ع) مِنْ حُبِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى عَمِیَ فَرَدَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ بَصَرَهُ ثُمَّ بَكَى حَتَّى عَمِیَ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ ثُمَّ بَكَى حَتَّى عَمِیَ فَرَدَّ اللَّهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ فَلَمَّا كَانَتِ الرَّابِعَةُ أَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ یَا شُعَیْبُ إِلَى مَتَى یَكُونُ هَذَا أَبَداً مِنْكَ إِنْ یَكُنْ هَذَا خَوْفاً مِنَ النَّارِ فَقَدْ أَجَرْتُكَ وَ إِنْ یَكُنْ شَوْقاً إِلَى الْجَنَّةِ فَقَدْ أَبَحْتُكَ قَالَ إِلَهی وَ سَیِّدی أَنْتَ تَعْلَمُ أَنِّی مَا بَكَیْتُ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا شَوْقاً إِلَى جَنَّتِكَ وَ لَكِنْ عَقَدَ حُبُّكَ عَلَى قَلْبی فَلَسْتُ أَصْبِرُ أَوْ أَرَاكَ فَأَوْحَى اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِلَیْهِ أَمَّا إِذَا كَانَ هَذَا هَكَذَا فَمِنْ أَجْلِ هَذَا سَأُخْدِمُكَ كَلیمی مُوسَى بْنَ عِمْرَان».

(16) شعیب(ع) از حبّ خداى عزّ و جلّ آن‌قدر گریست تا نابینا شد، پس حقّ تعالى بینایى را به او برگرداند، سپس آن‌قدر گریست تا بینایى خود را از دست داد، باز خداوند چشمانش را به او بازگرداند، پس از آن باز آن قدر گریست تا نابینا گردید، این بار نیز خداى عزّ و جلّ بینایى را به وى برگرداند، پس چون بار چهارم شد حقّ تعالى به او وَحى نمود و فرمود:

اى شعیب تا كى این طور مى كنى، اگر از خوف جهنّم گریه مى كنى، تو را از آن آزاد و رها كردم و اگر به جهت شوق به بهشت گریه مى كنى، بهشت را برایت مباح نمودم. شعیب(ع) عرض كرد: پروردگارا، تو مى دانى كه نه از خوف جهنّم مى گریم و نه به خاطر شوق بهشت اشک مى ریزم بلكه حبّ و شوق تو قلبم را فرا گرفته به طورى كه صبر نمى توانم نمود مگر آن‌که تو را ببینم. خداوند(جل جلاله) به او وحى نمود و فرمود: حال كه چنین است كلیم و هم سخنم موسى‌بن‌عمران را به زودى خادم تو قرار مى دهم.

این روایت شریف روشن می‌کند که چگونه حبّ الهی منجر به حبّ به اولیاءالهی می‌شود و چگونه با حبّ اولیاء الهی مسیر حبّ به خداوند و لقاء او به فعلیت می‌رسد. بزرگی می‌گفت: از خدا تقاضا کردم که خدایا محبت تو را می‌خواهم و خداوند محبت حضرت علی(ع) را به من هدیه فرمود و سراپای وجودم را با آن محبت پر کرد، فهمیدم حقیقتاً دعایم را اجابت فرمود.

یقیناً اگر کسی محبت خدا را بخواهد از مسیر محبت اهل البیت(ع) کارش حل می‌شود، این‌که عزیزان می‌پرسند چگونه برکات ماه مبارک رمضان را حفظ کنیم؟

جواب آن است که از طریق ارتباط با مؤمنینی که متذکر نور الهی‌ و نور اهل‌البیت(ع)اند، می‌توان روح عبادات را در خود حفظ کرد، به شرطی که موانعی مثل کبر و حسد و غضب و امثال آن‌ها را رقیق کرده باشیم تا راه به سوی جنبه‌ی باطنی و تکوینی جانمان باز باشد. در این صورت راه پیدا می‌شود، راه که پیدا شد احساس می‌کنید می‌شود سیر کرد و با انوار عالم غیب مرتبط شد و جان را تغذیه کرد.

در آن حالت، سیرِ «اِلَیهِ راجِعُون»؛ صورت خود را می‌نمایاند، و محبوبتان در منظر شما قرار می‌گیرد و با امید به لطف و رحمت او سیر خود را ادامه می‌دهید وگرنه از آن‌جایی كه هیچ‌کس نیست که به نحوی ‌سیری به سوی خدا نداشته باشد، اگر خود را اصلاح نکنیم خداوند با اسم قهر و غضبِ خود ما را به سوی خود می‌کشد و طوری وارد جنبه‌ی باطنی خود می‌شویم که هیچ بهره‌ای از نسیم جانفزای عالم غیب و معنویت نصیب ما نمی‌گردد.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-06-2016, 02:03
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif




این روایت شریف روشن می‌کند که چگونه حبّ الهی منجر به حبّ به اولیاءالهی می‌شود و چگونه با حبّ اولیاء الهی مسیر حبّ به خداوند و لقاء او به فعلیت می‌رسد. بزرگی می‌گفت: از خدا تقاضا کردم که خدایا محبت تو را می‌خواهم و خداوند محبت حضرت علی(ع) را به من هدیه فرمود و سراپای وجودم را با آن محبت پر کرد، فهمیدم حقیقتاً دعایم را اجابت فرمود. یقیناً اگر کسی محبت خدا را بخواهد از مسیر محبت اهل البیت(ع) کارش حل می‌شود، این‌که عزیزان می‌پرسند چگونه برکات ماه مبارک رمضان را حفظ کنیم؟

جواب آن است که از طریق ارتباط با مؤمنینی که متذکر نور الهی‌ و نور اهل‌البیت(ع)اند، می‌توان روح عبادات را در خود حفظ کرد، به شرطی که موانعی مثل کبر و حسد و غضب و امثال آن‌ها را رقیق کرده باشیم تا راه به سوی جنبه‌ی باطنی و تکوینی جانمان باز باشد.

در این صورت راه پیدا می‌شود، راه که پیدا شد احساس می‌کنید می‌شود سیر کرد و با انوار عالم غیب مرتبط شد و جان را تغذیه کرد. در آن حالت، سیرِ «اِلَیهِ راجِعُون»؛ صورت خود را می‌نمایاند، و محبوبتان در منظر شما قرار می‌گیرد و با امید به لطف و رحمت او سیر خود را ادامه می‌دهید وگرنه از آن‌جایی كه هیچ‌کس نیست که به نحوی ‌سیری به سوی خدا نداشته باشد، اگر خود را اصلاح نکنیم خداوند با اسم قهر و غضبِ خود ما را به سوی خود می‌کشد و طوری وارد جنبه‌ی باطنی خود می‌شویم که هیچ بهره‌ای از نسیم جانفزای عالم غیب و معنویت نصیب ما نمی‌گردد.

شما به لطف الهی «ابْتِغَاءً لِوَجْهِ اللَّهِ» برای نظر به وجه الله وارد ماه رمضان شدید و اگر دقت بفرمایید خداوند هم به معنی واقعی از طریق محبت به ائمه(ع) ما را به وجه الله می‌رساند. حضرت باقر(ع) در همین رابطه فرمودند: «نَحْنُ واللهِ وَجْهُه»(17) به خدا قسم مائیم وجه خداوند و خداوند در این صورت جزای روزه‌ی ما را به ما داده، همان‌طور که خودش می‌فرماید:
«الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أُجْزَى بِهِ»(18) روزه برای من است و خودم جزای آن هستم. حال وقتی بخواهد خودش را به ما بدهد قلبی به ما عطا می‌فرماید که بتوانیم در سیره‌ی اهل‌البیت(ع)، اسماء الهی را بنگریم.

از طرف دیگر وقتی بخواهد خودش را به ما بدهد باید کاری با ما بکند که ما دیگر انانیتی نداشته باشیم و این نهایت نجات یک انسان است که ما و منیِ او را از او بگیرند و فقط خدا را در منظرش قرار دهند، انسان از این طریق آشنای ساحت الهی می‌شود و میهمان عالم قدس می‌گردد. مولوی قصه‌ی زیبایی را در این مورد نقل می‌کند که:
آن یكى آمد درِ یارى بزد

گفت یارش كیستى اى معتمد

گفت من، گفتش برو هنگام نیست

بر چنین خوانى مقام خام نیست

خام را جز آتش هجر و فراق

كِى پزد، كِى وا رهاند از نفاق

رفت آن مسكین و سالى در سفر

در فراق دوست سوزید از شرر

پخته گشت آن سوخته پس باز گشت

باز گِرد خانه ى همباز گشت

حلقه زد بر در به صد ترس و ادب

تا بِنَجْهَدْ بى ادب لفظى ز لب

بانگ زد یارش كه بر در كیست آن

گفت بر درهم تویى اى دلستان

گفت اكنون چون منى اى من در آ

نیست گنجایى دو من را در سرا





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-06-2016, 01:19
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif




باید به لطف الهی از طریق روزه با توجه به آن روایت قدسی به جایی برسیم که بین خود و خداوند دوگانگی احساس نکنیم، چیزی جز حضور حضرت حق و اراده‌ی او در جای جای زندگی خود نخواهیم و نیابیم.

اگر احساس کردید امسال هنوز راهتان ندادند بدانید هنوز خام هستید و هنوز برای خود نقش قائلید. هنوز اراده‌ی شما چیزی غیر از اراده‌ی حضرت حق است. وقتی پخته شدید جهان شکل دیگری برای شما خواهد شد.

سال بعد می‌آیید به در خانه‌ی خدا و عرضه می‌دارید: خدایا! خودت روزه‌داری را به ما یاد دادی، خودت کمک کن که به کمک خودت آن‌طور که تو می‌خواهی روزه بگیریم. مگر شما در نماز نمی‌گویید «اِیّاکَ نَعْبُدُ» فقط تو را عبادت می‌کنیم.

«وَ اِیَّاکَ نَسْتَعِین» و فقط از تو کمک می‌خواهیم که بتوانیم فقط تو را عبادت کنیم؟ پس باید توفیق روزه‌داریِ مطلوب را از خودش خواست، مثل میهمانی که منتظر است تا میزبان هرطور خودش می‌خواهد پذیرایی کند.

دو سال بعد که در خانه را می زنید و می‌پرسد کیست؟ می‌گوئید تویی. تا دیروز هر چه می‌پرسید کیست که در می‌زند؟ می‌گفتی منم و راهت نمی‌داد چون «نمی‌گنجد دو «من» در یک سرا». اگر امسال رسیدید به این‌که بناست با روزه‌داری خود را نفی کنید و او فرموده:

«أَنَا أُجْزَى بِهِ» خودم جزای روزه‌دار می‌شوم و خودم جای سمع و بصر روزه‌دار می‌نشینم دیگر نباید چیزی برای خود باقی گذارده باشید.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-06-2016, 02:12
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif


روزه‌ی حقیقی

روزه‌ی حقیقی منیّت و انانیت انسان را ذوب می‌کند و اراده‌ی حق به جای آن می‌نشیند. چطور گاهی فلان عالم با یک ذکر، مریض را که در حال مرگ بود به سلامت کامل می‌رساند؟ چون پشتوانه‌ی ذکر او اراده‌ی حق است. هیچ چیزی به اندازه‌ی روزه، منیّت را مضمحل نمی‌کند تا حق به جای منیّت ما بنشیند. به همین جهت در روایت داریم «إنّ لِكُلِّ صائمٍ دَعْوَةٌ مستجابة»(19) برای هر روزه‌داری دعای اجابت شده‌ای هست.

قرآن به ما توصیه می‌کند «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ»(20) از صبر و نماز کمک بگیرید. از ائمه‌ی ما نقل شده «اِنَّ الْمُرادَ بِالصَّبْرِ، الصّوم»(21) مراد از صبر، روزه است. و این نشان می‌دهد اگر کسی روزه ندارد و اهل امساک نیست، نماز ندارد. در همین رابطه در روایت داریم: «لِکُلِّ شَیٌ بَابٌ وَ بَابُ الْعِبَادَة الصَّوم»(22)

برای هر چیزی بابی هست و باب عبادت روزه است، نفرمود باب عبادت نماز است زیرا عبادتِ خداوند به این معنا است که به خدا بنمایی که من نباشم و تو باشی و من در مقابل تو هیچ باشم، با روزه داری این نحوه‌ی نفیِ خود به بهترین شکل واقع می‌شود. از روزه به مدد حضرت حق در راستای نفی منیت کارهایی می‌آید که از چیزهای دیگر بر نمی‌آید.

ملاحظه فرمودید که حضرت حق می‌فرماید: «الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أُجْزَى بِهِ»(23) روزه مال من است و خودم جزای روزه‌دار می‌شوم. معلوم است که اگر من به خودم نظر داشته باشم خدا جزای من نمی‌شود. معنیِ این‌که می‌فرماید: خودم جزایش می‌شوم این است که خودم را به او می‌دهم. نتیجه این می‌شود که گفت:

شمعِ رخ او زبانه ای زد
هم عقل بسوخت هم عبارت



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
22-06-2016, 02:46
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif


اگر شمع رخ او زبانه بزند و خودش را به جان ما بدهد، هم عقل می‌سوزد و هم سخن‌گفتن. خداوند مشاعر و ادراکات عبد را در اختیار می‌گیرد، در حدّی که به بنده‌ی خود یعنی رسول خدا(ص) می‌فرماید: «ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى »(24) آنگاه که تو تیر می‌انداختی تو نبودی که تیر انداختی، خدا بود.

این قاعده را داشته باشیدکه محال است تا هیچ نشوید خدا را بیابید زیرا خداوند بی‌نهایتِ مطلق است و اگر موجودی در کنار خدا باشد به این معنا است که او بی نهایتِ مطلق نیست چون با وجود شما در کنار خود نهایت پیدا کرد.

در این حالت خدا هرگز به عنوان یک حقیقت بی‌نهایت در منظر شما ظهور نمی‌کند. اگر خدا بی‌نهایتِ مطلق است و من هم خودم را در مقابل خدا حس کنم دیگر خدا بی‌نهایت نیست، و در این صورت خدا را نپرستیده‌ام.

اگر بخواهیم خدا را بپرستیم باید نظر به خود را به نظر به خدا تغییر دهیم و این کار برای خود شرایطی دارد، یکی از آن شرایط روزه‌داری است. یقین بدانید اگر روزه را شروع کنید آرام‌آرام نظرِ نفس ناطقه به خود کم می‌شود و به همان اندازه نور خداوند در افق جان شما ظهور می‌کند.

قاعده‌‌‌ی ظهور خدا در افق جان انسان‌ها آن است که بدانیم در مقابل بی‌نهایت، هر وجودی، وجود حقیقی نیست و در مقابل خدای بی‌حدّ، هر چه باشد، حقیقت ندارد و به آن نباید به عنوان یک واقعیتِ مستقل نظر کرد. در این راستا باید خودمان را در محضر حق، هیچ بدانیم و از این لحاظ خود را بنده‌ی حق و بندِ به حق احساس کنیم که هویت ما عین تعلقِ به حق است. مولوی می‌گوید:

پیش بی حد هر چه محدود است لاست

کُلُّ شَیءٍ غَیْرَ وَجْهَ الله فناست



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
23-06-2016, 04:03
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif



هر موجود محدودی در مقابل خدا از نظر واقعیت، هیچ است. اگر شما در مقابل خدا خودت را چیزی حساب کردی، خدا که محدود نمی‌شود، ولی شما بی خدا می‌شوید و با وَهمیات خود زندگی را ادامه می‌دهید. ولی اگر از نظر به خود - به عنوان واقعیتی مستقل- منصرف شدید و به حضرت حق نظر کردید، تا جان شما محل تجلیات انوار الهی گردد، همه‌ی انانیت‌ها می‌سوزد و بندگی شما فعلیت می‌یابد. می‌گوید:

چون تجلی کرد اوصاف قدیم

پس بسوزد وصف حادث را گلیم

ما موجوداتی هستیم که حادث شده‌ایم و حضرت حق ذاتی است که همواره بوده و خواهد بود. حادث هرگز در مقابل قدیم هویتی ندارد و اگر قدیم تجلی کرد دیگر وصفِ حادث‌بودن حادث آتش می‌گیرد و فانی در قدیم می‌شود و هرکس بدون نظر به خود، تماماً بر حقیقتی که عین قدیم بودن است نظر می‌کند، کافی است بدانید:

هر چه اندیشی پذیرای فناست

آن که در اندیشه ناید او خداست

آزاد از فکر و اندیشه، دل را متوجه او کنید و این با نفی خود و نفی اندیشه‌های علمِ حصولی ممکن است. حضرت حق در وادی اَیْمن برای آن که برای حضرت موسی(ع) تجلی بفرماید، فرمود: «إِنِّی أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى» من پروردگار تو هستم نعلین خود را درآور که تو در وادی مقدس طور هستی. بعضی از مفسرینِ می‌فرمایند به حضرت موسی(ع) دستور دادند نعلینِ عقلِ عملی و عقل نظری خود را درآور که این جا جای عقل نیست، جای دل است.

بکُن ای موسیِ جان خلع نعلین

که اندر گلشن جان نیست خاری



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
24-06-2016, 03:09
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif




در مسیر رؤیت حق که با دل باید طی کنی، خاری نیست که تو نیاز داشته باشی با کفش عقل نظری و عملی آن را طی کنی. اینجا فقط دل است و نظر به حق و سیر به سوی او.(25)

منظورم این است که اگر قاعده‌ی روزه‌داری را که نفی خود است حفظ کنید به مقصد اصلیِ روزه‌داری که لقاء الهی است دست می‌یابید. حضرت صادق(ع) می‌فرمایند: «لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل »(26) روزه دار را دو شادى است، یكى موقع افطار -که توانسته است وظیفه‌ی الهی خود را انجام دهد- و دیگرى به هنگام ملاقات خداى عزّ و جلّ.

در این روایت حضرت روشن می‌کنند روزه‌داری، انسان را تا لقاء الهی پیش می‌برد. همچنان‌که رسول خدا(ص) از قول خدای‌ تعالی در حدیث قدسی می‌فرمایند: «كُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ غَیْرَ الصِّیَامِ، هُوَ لِی وَ أَنَا أُجْزِی بِهِ وَ الصِّیَامُ جُنَّةُ الْعَبْدِ الْمُؤْمِنِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ كَمَا یَقِی أَحَدَكُمْ سِلَاحُهُ فِی الدُّنْیَا وَ لَخُلُوفُ فَمِ الصَّائِمِ أَطْیَبُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ رِیحِ الْمِسْكِ وَ الصَّائِمُ یَفْرَحُ بِفَرْحَتَیْنِ حِینَ یُفْطِرُ فَیَطْعَمُ وَ یَشْرَبُ وَ حِینَ یَلْقَانِی فَأُدْخِلُهُ الْجَنَّة»(27)

بنی آدم هر عملى انجام دهد از آن خودش است جز روزه كه از آن من است و من خود پاداش آنم، و روزه نگه‌دارِ بنده‌ی مؤمن است در روز قیامت، همان طور كه یكى از شما را در دنیا اسلحه اش نگه‌دارى می‌كند. و بوى دهان روزه دار خداى را خوش‌تر آید از بوى مشك، و روزه دار دو قسم شادى دارد یكى هنگام افطار كه می‌خورد و مى آشامد و دیگرى موقع دیدار من كه در بهشتش جاى خواهم داد.

انسان با روزه‌داری به یک معنا به صفات الهی نزدیک می‌شود و از صبح تا شام نیاز به غذا را در خود فرو می‌نشاند و بر سکوت خود می‌افزاید، به این معنا به مقام توحید صمدی یعنی بی‌نیازی از غیر، نزدیک می‌شود و در آن راستا که از خود فانی و به حق باقی می‌گردد، شرایط اتصال خود به خدا را فراهم می‌کند. گفت:

در خدا گم شو وصال این است و بس

گم شدن گم کن کمال این است و بس



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
24-06-2016, 03:27
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif




در رجوع به روزه باید این نکته به خوبی مدّ نظر باشد که هر اندازه به میل‌های غیر منطقیِ خود جواب دهیم به همان اندازه خود را در مقابل خدا قرار داده و از فنای فی الله محروم گشته‌ایم، لذا خدا از منظر ما به خفا می‌رود.

با دنبال کردن امیال غیر منطقی عملاً نفس امّاره اعلام می‌کند من هم هستم، شما با روزه‌داری به او بگویید تو کسی نیستی، چون متوجه‌اید ما در مقابل خدا هیچیم، هیچ. پس جایی برای نفس امّاره نمی‌ماند که ما بخواهیم امیال آن را برآورده کنیم.

شما با روزه‌داری سعی می‌کنید به لطف الهی این نفسی که کاردش تا استخوان شما رسیده است، از زندگی‌ حذف كنید تا دیگر زندگی‌تان میدان وسوسه‌های آن نباشد. گفت:

ره لقمه چو بستی ز هر حیله برستی

وگر حرص بنالد بگیریم کری‌ها

حقیقتاً اگر با روزه‌داری این حرص‌های بی‌جا را بی‌محلی کنید از حاکمیت نفس امّاره آزاد می‌شوید، نگذارید نفس امّاره دروغ‌های خود را به عنوان نیازهای زندگی به شما تحمیل کند. کمالاتی مثل کنترل هوس و طهارت روح و صفای دل، هدف‌های متوسط روزه است. هدف اصلی روزه‌داری نفی انانیت است تا جان، شایسته‌ی تجلی انوار الهی شود.

در هر عملِ عبادی اهداف متوسط و اهداف عالی داریم نباید با نظر به اهداف متوسط از اهداف عالی آن خود را محروم کنیم. خداوند می‌فرماید: «أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَر»(28) نماز را برپا دار، كه نماز انسان را از زشتی‌ها و گناه بازمى دارد، و یاد خدا بزرگ‌تر است .

در ابتدای آیه می‌فرماید: نماز بخوانید برای این‌که نماز، شما را از زشتی‌ها و گناهان باز می‌دارد ولی در آخر آیه متذکر می‌شود، یاد خدا از دوری از گناه و فحشاء بالاتر است و نماز چنین نتیجه‌ای هم دارد. زیرا در جای دیگر می‌فرماید: «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْری»(29) نماز بپا دار برای آن که به یاد من باشی.

و این هدفِ اصلی نماز است، هرچند هدف متوسط آن «تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَا وَ الْمُنْکَر» است یعنی با اقامه‌ی نماز وقتی که «تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَا وَ الْمُنْکَر» محقق شد، به هدف اصلی آن بیندیش که یاد خدا است و در آیه‌ی «وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى یَأْتِیَكَ الْیَقِینُ»(30) به آن متذکر می‌شود و می‌فرماید: بندگی خدا را تا آنجا ادامه ده که به یقین برسی، یقین یعنی ارتباطِ بی‌حجاب با خدا. ملاحظه فرمودید که قرآن گاهی هدف متوسط را متذکر می‌شود تا ما آن را بگیریم و جلو برویم و سپس ما را متوجه هدف نهایی می‌کند و این امر در روزه نیز مورد نظر است به همین جهت عرض می‌شود هدف نهایی در روزه نفی خود است و حاکمیت حکم خدا بر میلِ نفس امّاره. وقتی وارد عالَمی شدیم که حکم خدا را بر حکم نفس امّاره ترجیح دادیم، وارد بندگی خدا شده‌ایم، چه در امور فردی و چه در امور اجتماعی.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
25-06-2016, 00:56
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif



در برهان صدیقین به طور مفصل روشن می‌شود وجود همه‌ی موجودات از جمله وجود شما، عین ربط به حق است و اگر ربط ما به حق قطع شود، هیچ می‌شویم، این نشان می‌دهد هرچیز و هرکس در ذات خود بنده است، اگر خواست مطابق ذات و هستی خود عمل کند باید در زندگیِ خود نیز عین بندگی باشد تا ربط خود را در این ساحت از خدا قطع نکند و آنچه را خدا برای او اراده کرده است اختیار نماید، در راستای نفی دوگانگی بین خدا و بنده گفته می‌شود:
دو مگو و دو مدان و دو مخوان

بنده را در خواجه‌ی خود محو دان

و در این حال که انسان تماماً حکم حق را بر جان خود حاکم کند و چیزی برای خود باقی نگذارد می‌توان گفت:
بنده جز سایه‌وار کی باشد

بنده را اختیار کی باشد

با رجوع به روزه‌داری، انسان بندگی خود را به صورت بالفعل محقق می‌کند و در عمل اظهار می‌دارد: خدایا! من هیچِ هیچم جز عین اتصال به تو و این عالی‌ترین مرتبه‌ی تقواست که خداوند وعده فرمود و اگر از عهده‌ی روزه‌ی ماه رمضان برآیید این اتصال به عنوان پاداش به روزهدار، نصیب شما می‌شود. باید با شنیدن جمله‌ی «لَعَلَّکُم تَتَقُون» قهقهه بزنید زیرا خداوند مژده داده است كه امکان رسیدن به مقصد اصلی را در این حکم در شما فراهم کرده‌ام.

بگو «مژده بده مژده بده یار پسندید مرا» به من و شما فرمود: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»(31) ای مؤمنان! روزه‌داری را بر شما نگاشتم همان‌طور که بر اولیاء الهی و مؤمنانِ قبل از شما این راه را گشودم، به امید آن که به مقام تقوا برسید. می‌فرماید: این روزه‌داری را برای مؤمنینی که در گذشته بوده‌اند نگاشتم و اگر آن‌ها به جایی رسیدند و مقام تقوا را درک کردند، به جهت همین روزه‌داری بود.

پس به هر کس چنین تکلیفی نمی‌کند، باید انسان‌ها به درجه‌ای برسند که شایسته‌ی خطاب «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا» باشند تا بتوانند به وادی روزه‌داری راه یابند و در مسیر محمد(ص) و یاران آن حضرت قرار گیرند، آن‌هایی که روزه‌داری را جزء زندگی خود قرار دادند.

رسول خدا(ص) تمام سه ماه رجب و شعبان و رمضان را روزه‌دار بودند. ام‌سلمه می‌گوید: «أَنَّ النَّبِیَّ (ص) لَمْ یَكُنْ یَصُومُ مِنَ السَّنَةِ شَهْراً تَامّاً إِلَّا شَعْبَانَ یَصِلُ بِهِ رَمَضَان »(32) رسول خدا (ص) در هیچ ماهى تا پایان ماه روزه نمى گرفت مگر ماه شعبان كه آن را به ماه رمضان متّصل مى كرد. و می‌فرمودند: مردم از ماه شعبان که بین دو ماه رجب و رمضان است غفلت می‌کنند. زیرا عموماً مومنین نسبت به روزه‌ی ماه رجب حساس بوده‌اند.

وقتی ملّتی توانست با گرسنگی زندگی کند نه تنها از حاکمیت نفس امّاره در امور فردی‌اش آزاد می‌شود، از حاکمیت نظام‌های سیاسیِ شرک‌آلود نیز نجات می‌یابد. خداوند رسول خدا(ص) و یاران او را در شعب ابیطالب گرسنه نگه داشت تا آن شوند که شدند، آنچنان گرسنه بودند که یک تکه پوستِ خشکیده‌ی شتر را می‌گذاشتند در آب بماند تا کمی از رمقش به آب سرایت کند و بعد آن آب را می‌نوشیدند. این گرسنگی برای ملّتی که می‌فهمد روح چگونه با گرسنگی به تعالی می‌رسد مطلوب است، زیرا زمینه‌ی اُنس جامعه و افراد را در اُنس با خدا فراهم می‌کند، امیدوارم در ما نیز استقبال از روزه و گرسنگی ظهور کند.

هرکس تجربه کرده است که پرخوری و سیری چه اندازه روح را تاریک می‌کند و میل دوری از گناه را در انسان ضعیف می‌نماید تا آن‌جایی که بزرگی می‌فرماید: «هرگز نشد سیر شوم و معصیتی مرتکب نشوم یا قصد معصیت نکنم.» به همین جهت باید قلب را دائماً بیدار نگه داشت و این با روزه‌داری محقق می‌شود، اگر از گرسنگی و تشنگی که در روزه‌داری پیش می‌آید استقبال کنید متوجه می‌شوید که روزه انسان را تا کجا جلو می‌برد و چگونه به راحتی شرایط نجوا با خدا در انسان ظهور می‌کند، این یکی از معجزات روزه است.

در جوابِ ظهور چنین حالتی است که اولیاء دین به ما توصیه می‌فرمایند: در دل شب‌های ماه رمضان با خدا مناجات کنید، دعای سحر و دعای ابوحمزه، قصه‌ی طلبِ پروازی است که روزه‌داری به‌وجود می‌آورد. وقتی از روزه‌داری استقبال کردید نه تنها در شما طلبِ پرواز ظهور می‌کند بلکه إن‌شاءالله کم کم بال هم می‌زنید و پرواز می‌کنید و نتایج آن بال زدن آن حالاتی است که تنها بین شما می‌ماند و خداوند.

خداوند إن‌شاءالله به من و شما کمک کند تا بتوانیم در ماه رمضان‌مان با امیدواری زیاد به رحمت واسعه‌ی او، از «خود» فانی و به نور او «باقی» گردیم.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
26-06-2016, 02:59
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif


راه‌های استفاده بیشتر از ماه رمضان

بسم الله الرحمن الرحیم

«اَلْحَمْدُاللّهِ ‌الَّذی هَدانا لِحَمْدِهِ وَ جَعَلْنا مِنْ اَهْلِهِ ... وَالْحَمْدُلِلّهِ الَّذی جَعَلَ مِنْ تِلْكَ‌السُّبُلِ شَهْرَهُ، شَهْرَ رَمَضان، شَهْرَالصّیام، وَ شَهْرَالاِسْلام، وَ شَهْرَالطَّهُور، وَ شَهْرَالتَّمْحیصِ، وَ شَهْرَ الْقیامِ، اَلَّذی اُنْزِلَ فِیهِ الْقُرآن، هُدیً لِلنّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقانِ. فَاَبانَ فَضیلَتَهُ عَلی سائِرِالشُّهُورِ بِما جَعَل لَهُ مِنَ الْحُرُماتِ الْمَوْفُورَةِ و الْفَضائِلِ الْمَشْهُورَةِ... اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمَّد وَ آله، وَ اَلْهِمْنا مَعْرِفَةَ فَضْلِهِ وَ اِجْلالَ حُرْمَتِهِ».(33)

حمد خدایی را كه ما را راهنمایی نمود تا حمدش كنیم و ما را از اهل چنین حمدی قرار داد ... و حمد خدایی را كه راه رضایت خودش را به ما نمایاند و یكی از آن راه‌ها را ماه رمضان قرار داد. ماه روزه، ماه اسلام، ماه پاكیزه شدن، ماه تصفیه، ماه به‌پاخاستن برای عبادت، ماهی كه در آن قرآن جهت هدایت و روشنگری و هدایت مردم نازل شد.

پس آشكار نمود برتری آن ماه را با قراردادن محرّمات فراوانی كه در ماههای دیگر حرام نیست ... پروردگارا! بر محمّد و آل او درود بفرست و ما را متوجه بزرگی آن ماه و بزرگداشت حرمت آن، بگردان.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-06-2016, 01:13
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif



اولین قدم برای اصلاح خود

عیدُ اللهِ اكبر، عید اولیاء خدا، ماه مبارك رمضان بزرگ‌تر از آن است که به سادگی با آن برخورد کنیم، امیدوارم همچنان‌كه حضرت حق در رابطه با نتیجه‌ی روزه فرمود: «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون» و دل ما را به تحقق تقوا امیدوار كرد، اعمال ما نیز در راستای رسیدن به تقوای مورد نظر خداوند انجام شود.

چنانچه ملاحظه می‌فرمایید حضرت‌سجاد(ع) مشخصه‌ی ماه رمضان را داشتن محرّمات فراوان می‌دانند و می‌فرمایند: «جَعَل لَهُ مِنَ الْحُرُماتِ الْمَوْفُورَةِ و الْفَضائِلِ الْمَشْهُورَةِ» خداوند برای آن ماه محرّمات فراوان و فضایل مورد توجهی قرار داد. و بعد می‌فرمایند: «فَحَرَّمَ فِیهِ ما اَحَلَّ فِی غَیْرِهِ اِعْظاماً» در راستای بزرگداشت این ماه، چیزهایی كه در غیر این ماه حلال بود، حرام كرد «وَ حَجَرَ فِیهِ الْمَطاعِمَ وَ الْمَشارِبَ اِكْراماً» و جهت اِكرام و بزرگواریِ این ماه، خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها را منع نمود.

برای ملاقات با حضرت پروردگار مانعی داریم که باید برطرف شود. آن مانع را پیامبرخدا(ص) به ما معرفی كردند و فرمودند: «اَعْدی عَدُوَّكَ نَفْسَكَ الَّتی بَیْنَ جَنْبَیْك»(34) دشمن‌ترین دشمنانت، نفس خودت است كه در بین دو پهلویت قرار دارد. از این طریق مانع اصلیِ ارتباط با معبود بشر را به بشریت معرفی نمودند و حالا برای این‌كه این مانع برطرف شود باید مطلوبات آن را كنترل كرد و تمنّیات نفس امّاره همان‌هایی است كه در حین روزه در ماه رمضان از آن ممنوع شده‌ایم.

این‌که حضرت‌سجاد(ع) می‌فرمایند: محرّمات و موانعِ فراوانی را خداوند در این ماه قرار داد، نظر به محرّمات و موانعی دارند که مربوط به نفس امّاره است و خداوند از طریق روزه و اعمال ماه رمضان اراده فرموده بین مطلوبات حقیقی بنده‌ی خود و بین مطلوبات نفس امّاره‌ی او جدایی بیفكند و این اولین قدم انسان است جهت راه‌افتادن به‌سوی خدا و روشن‌شدن جایگاه روزه در ماه رمضان.

وقتی دوگانگی تمناهای نفس امّاره با جان ما روشن شد، عبادات معنی خود را پیدا می‌كند وگرنه چه بسا كه عبادت می‌كنیم ولی نفس امّاره از آن بهره‌برداری می‌كند.

پیامبرخدا(ص) فرمود: «لِكُلِّ شَیْئٍ بابٌ وَ بابُ الْعِبادةِ الصَّوم»(35) هر چیزی را دری است و محل ورود به عبادت، روزه است. چون از طریق روزه مقابل نفس امّاره می‌ایستیم و إن‌شاءالله، آرام‌آرام دشمنی آن برایمان آشكار می‌شود و در همین راستا است كه خداوند می‌فرماید: «اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ»(36) برای نجات از نفس امّاره از صبر و نماز كمك بگیرید.

امام صادق(ع) می‌فرمایند: «بِالصَّبْرِ، اَلصَّوم»(37) صبر در این‌جا به معنی روزه است. خداوند در آیه‌ی فوق‌روزه را از نماز مقدم داشت و از آن جایی که روزه طریق جدایی جان انسان است از تمناهای نفس امّاره، باب همه‌ی عبادات محسوب می‌شود.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-06-2016, 16:55
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif



شروع سلوک

تا ما جایگاه عباداتمان را نشناسیم از آن‌ها بهره‌ی لازم را نمی‌بریم. پیامبر و ائمه(ع) بیش از آن‌كه صورت یك عمل عبادی را به ما توصیه كنند، نیّت و جایگاه آن را به ما توصیه می‌‌‌فرمایند. اگر فرمودند: «نیّت، سخت‌‌تر از عمل است»(38) به جهت شناخت جایگاه نیتْ یا جهت اصلی عبادت است و این‌كه جایگاه اعمال عبادی را چگونه در قلب خود بیابیم و به واقع این‌کار از خودِ عمل سخت‌تر و مهم‌تر است.

آنچه بنده می‌خواهم عرض كنم و بعد شاهد عرایضم را خطبه‌ی شعبانیه‌ی حضرت رسول‌الله(ص) قرار ‌دهم، رسیدن به این شعور است تا بدانیم ما نفس امّاره‌ای داریم كه سعی دارد میل خود را به جای میل اصلی ما قرار دهد و لذا ابتدا باید مسئله‌ی خود را با نفس امّاره‌مان حل كنیم، با این که این موضوع كار می‌‌برد و تلاش زیادی می‌طلبد ولی برکات آن بسیار زیاد است.

هر كار الهی كه بخواهیم انجام دهیم نفس امّاره به میان می‌‌‌آید تا ما را از آن كار منصرف كند و یا آن ‌را به نفع خودش تمام نماید ولی وقتی عزمی در شما به‌وجود آمد كه بخواهید مسئله‌ی خود‌تان را با نفس امّاره تفکیک كنید بیداری یا یَـقْـظِـه شروع شده است، به این معنی که تازه بیدار شده‌‌اید كه چه كار باید کرد. پس اولین قدم در اصلاح خود از وقتی شروع می‌‌شود كه مخالفت با نفس امّاره در دستور کار قرار گیرد. به گفته‌ی مولوی:

مر هوا را تو وزیر خود مساز
كـه برآیـد جــانِ پـاكـت از نمـاز

هین مرو اندر پی نفس چو زاغ
كو به گورستان برد، نِی سوی باغ

هرکس به جایی رسید از آن موقعی بود که بین خود و نفس امّاره‌اش تفکیک قائل شد و رضایت و نشاط نفس امّاره را رضایت و نشاط خود ندانست.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-06-2016, 16:58
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif




البته این کار احتیاج به مراقبه دارد تا در اثر مراقبه این حالت را در خود احساس كنید كه میل‌هایی مخالف حکم شریعت در شما هست و در عین حال آن میل‌‌ها خود را از ما می‌دانند و متأسفانه طوری می‌شود که هر تصمیمی می‌گیریم در ذیل جواب‌گوئی به آن میل‌ها است مگر این‌که بتوانیم جای خود را در جایی جدای از جایگاه نفس امّاره پیدا کنیم.

حضرت روح الله، امام خمینی(رض) در نامه‌ای عرفانی که به یکی از شاگردان خود می‌نویسند، می‌فرمایند: «همت تو باید در همه‌ی حرکات و سکنات و اندیشه و فکرت در توجه به خداوند متعال و ملکوت او باشد، چرا که به سوی خدای متعال مسافری و ممکن نیست در این سفر با قدم نفْس راه پیموده شود. پس چاره نیست جز آن‌که با قدم خدا و رسول سفر کنی که مهاجرت از سرای نفس با گام‌های آن نتوان. پس تا هنگامی که با قدم نفس ره می‌سپاری، هنوز از دیار نفس خارج نشده و به سفر نپرداخته‌ای».(39)


اگر انسان به این شعور رسید كه باید با نفس امّاره‌اش مقابله کند و نظر جان خود را به انوار الهی و اسماء ربانی معطوف دارد، سلوکش شروع شده است زیرا در این حال است که متوجه می‌شود نفس امّاره به‌گونه‌‌ای با او برخورد می‌كند كه خودش را جای او قرار داده. نفس امّاره آنچنان خود را وارد زندگی ما می‌کند که اگر دقت نکنیم به ما القاء می‌کند که اصلاً من خود تو هستم. به گفته‌ی صاحب مثنوی:

حیله كرد انسان و حیله‌اش دام بود
آنچه جان پنداشت، خون آشام بود

در ببست و دشمـن اندر خانه بـود
حیله‌ی فـرعـون از ایــن افسانه بـود

همه‌ی بدبختی فرعون در همین یك نكته نهفته بود كه دشمن خود را دوست خود گرفت و آنچه را که خون‌آشام او بود جان خود پنداشت.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-06-2016, 16:59
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif




با توجه به این نکته است که تأکید می‌شود اولین مسأله و اولین قدم در اصلاح نفس، این است كه باید جنگ با نفس امّاره را شروع كنیم و مواظب باشیم حیله‌های او را توجیه ننماییم و او را مبرّی از اتّهام نپنداریم و هماهنگ با یوسفِ جان خود بگوییم: «وَ ما اُبَرِّءُ نَفْسی اِنَّ‌النَّفْسَ لَاَمّارَةٌ بِالسُّوء ...»(40) من نفس خود را از این‌كه برایم نقشه بكشد و به‌سوی هلاكت بكشاندم، مبرا نمی‌دانم، زیرا او كارش دستوردادن به بدی‌ها و زشتی‌ها است.

مطمئن باشید سفر از نفس امّاره به سوی خدا، بدون كمكِ خدا و توسل به پیامبر و ائمه(ع) محالِ محال است. اگر كسی دست توسل به خدا و پیامبر و ائمه(ع) دراز نكند نمی‌فهمد ‌نفس امّاره‌اش غیر از حقیقت اوست، چه رسد که بخواهد با آن درگیر شود.

در دعای صباح، حضرت امیرالمؤمنین(ع) در محضر حق عرضه می‌دارند: «اِنْ خَذَلَنِی نَصْرُكَ مُحارَبَةِ النَّفسِ وَ الشَّیْطانِ فَقَدْ وَكَلَنِی خِذْلانُكَ اِلی حَیْثُ النَّصَبِ وَ الْحِرْمانِ» ای خدا! اگر در راه مقابله و مبارزه با نفس امّاره و شیطان دست از یاری‌ام بكشی، حتماً این عدم یاری‌ات مرا به‌سوی سختی و محرومیت از سعادت سوق می‌دهد.

همه‌ی حرف اولیاء الهی این است كه خدایا! اگر مرا در تشخیص حیله‌های نفس امّاره و مبارزه با آن به خودم وابگذاری هیچ كاری نمی‌توانم بكنم. مولوی هم در همین راستا از خدا تقاضا می‌كند:

بازخَرْ ما را از این نفس پلید
كاردش تا استخوانِ ما رسید




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-06-2016, 17:01
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif



فهم این مسئله که باید با نفس امّاره جنگی اساسی داشت، چیزی نیست که بتوان از آن ساده گذشت، این درگیری در عین آن‌که آسان نیست ولی شروع مباركی است زیرا از این طریق انسان در جاده‌ای قرار می‌گیرد که هرچه جلو برود به مقصد نورانی خود نزدیک می‌شود. مولوی می‌گوید:

مادرِ بت‌ها، بتِ نفـس شـما است
زآن‌كه‌آن‌‌بت،مار و این ‌بت اژدهاست

بت‌شكستن سهل باشد، نیك سهل
سهل دیدن نفس را جهل است، جهل



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-06-2016, 17:04
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif



حجاب نفس امّاره

وقتی امیال نفس امّاره به میان آمد، ما از ارتباط با عالم بیکرانه‌ی معنویت محروم می‌شویم. بعضی اوقات با تمام وجود خدا را طلب می‌کنید و با مناجات با خدا، دل را در حضور حق نگه می‌دارید و از انوار او بهره‌مند می‌شوید در همان حال یك‌مرتبه متوجه می‌شوید، نفس امّاره جلو آمد و هماهنگ با شما القاء می‌کند که بسیارخوب است ادامه بده تا بلكه فلان مشكلت حل شود و بتوانی از رقبایت جلو بزنی.

این همان دشمنی است که در درون ما تلاش دارد قلب را از جهت اصلی‌اش خارج كند. با طرح موضوعی فرعی؛ ذوقِ حضور و ارتباط با حق را در ما از میان می‌برد. اگر بفهمیم چگونه نفس امّاره، حقیقت بزرگی از شعف و مهربانی و رحمت یعنی ارتباط خدا را از ما می‌‌گیرد، آن‌وقت متوجه می‌شویم با جدّیت تمام باید مسئله‌مان را با نفس امّاره حل کنیم.

حضرت امام خمینی(رض) برای فاصله‌گرفتن از امیال نفس امّاره و باقی‌ماندن بر فطرت الهی می‌فرمایند: نزد اهل دل آشکار است که نیل به چنین جایگاه والا ممکن نیست مگر با ریاضت‌های روحی و عقلی و با اندیشه‌های مقدس قلبی پس از آن‌که جان آدمی از پلیدی‌های عالم طبیعت پاک و پاکیزه شود... و نیل به این مقصود حاصل نشود جز آن‌که آدمی همّت در کسب معارف الهی بگمارد و نظر را در آیات و اسماء ربوبی منحصر کند، به دنبال آن‌‌که انسان شرعی شد، بعد از آن‌که انسانِ بشری بلکه طبیعی بود.(41)




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
28-06-2016, 04:01
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif




اگر فهمیدیم با تبعیت از نفس امّاره از چه‌چیز بزرگی محروم می‌‌شویم، می‌‌فهمیم كه با چه‌ چیز باید جنگ كنیم و چرا باید جنگ كنیم. می‌‌‌‌فهمیم‌در اثر این جنگ ‌از ذوق حضور و ارتباط داشتن با حضرت حق، كه مقصد و مقصود همه‌ی اولیاست، بهره‌مند می‌گردیم.

ملاحظه فرمودید که چگونه نفس امّاره حتی وقتی كه با خدایمان حرف می‌‌‌‌زنیم به وسط می‌‌‌‌‌‌آید و می‌خواهد ارتباطِ ما با خدا را به نفع خودش تغییر می‌دهد تا چیزی برای ما باقی نگذارد. وقتی نفس امّاره تا آن‌جا نقش دارد که مانع ارتباط انسان با خدای خود می‌شود و ارتباط انسان را با مقصد و معبودش قطع می‌كند، پس راهی جز مقابله‌ی جدّی با آن نیست. حال این سؤال پیش می‌آید چگونه باید با نفس امّاره برخورد كرد. دوباره فكر كنید که با به‌میان آمدن نفس امّاره، ما از چه چیز بزرگی محروم می‌مانیم. مگر اُنس با خدا، چیز كمی است كه بتوان محرومیت از آن را تحمل كرد؟ در حالی‌که منشأ آن محرومیت خودمان هستیم كه به امیال نفس امّاره میدان دادیم و در مقابل آن مقاومت نكردیم.

حرف دین، غیر از حرفِ بقیه است. دین حقایق و ظرائفی را در جان ما می‌شناسد و گوشزد می‌كند كه بقیه از فهم آن‌ها غافلند و به این جهت که انسان‌ها متوجه ظرائف دین الهی نیستند، بعضی‌از سر دلسوزی، ما را به پذیرفتن فرامین نفس امّاره تشویق می‌كنند. این‌ها چه بخواهند و چه نخواهند به نحوی منكر حیله‌های نفس امّاره و وجود شیطان‌ در انسان می‌باشند. در حالی‌که غفلت از حیله‌های نفس امّاره و شیطان، از تسویلات - باطل را حق جلوه دادن- نفس امّاره و وسوسه‌های شیطان است. به قول مولوی:

فلسفی كو دیو را مُنكِر بُوَد

در همان دم، سُخره‌ی دیوی بُوَد

منظور از فلسفی در این‌جا معتزلیان هستند نه فیلسوفان بزرگی مثل ابن سینا و سهروردی. می‌گوید کسانی که منکر نقش شیطان‌اند در همان زمان تحت تأثیر شیطان‌اند و در اثر وسوسه‌های شیطان، منکر شیطان هستند.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
28-06-2016, 04:08
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif




اولین بركت روزه

اگر تسویلات نفس امّاره و وسوسه‌های شیطان را احساس نمی‌کنیم به جهت آن است كه در درون آن‌ تسویلات و وسوسه‌ها زندگی می‌کنیم. گاهی انسان آن‌قدر مشغولِ یك میل و هوس شده که متوجه آفات آن نیست. ابتدا از طریق دین، می‌توان متوجه وجود نفس امّاره و شیطان شد و سپس برای مقابله با آن برنامه‌ای را در زندگی خود پیاده كرد تا آرام‌آرام نور فطرت ظهور ‌کند و وجود نفس امّاره و تسویلات آن را و وجود شیطان و وسوسه‌های آن را احساس کرد.

با فاصله‌گرفتن از حجاب‌هایی که نفس امّاره ایجاد می‌کند، توجه قلب به حقایق عالم می‌افتد و دل طالب نظر به خدا می‌گردد، چون با روزه‌داری سعی کرده از نفس امّاره عبور کند و دیگر مشغول امیالی نباشد که او را به خود دعوت می‌کند، در نتیجه انسان در افق جان خود چیز دیگری را احساس می‌کند. خدا در قرآن به رسولش می‌فرماید وقتی بندگان من در آن حال سراغ مرا گرفتند؛ «اِنّی قَریبٌ، اُجیبُ دَعْوَةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ» من نزدیك هستم و می‌‌توانند با من ارتباط برقرار كنند و تقاضاهایشان را با من در میان بگذارند تا برآورده سازم.

با اعتماد به وعده‌ی الهی در این آیه، جهت جان را از توجه به امیال نفس امّاره به چیزهایی بیندازید که در نزد خدا است. قرآن می‌فرماید: «وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُواْ واتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِّنْ عِندِ اللَّه خَیْرٌ لَّوْ كَانُواْ یَعْلَمُونَ»(42) اگر آن‌ها ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند قطعاً پاداشی که از جانب خدا مى یافتند بهتر بود اگر مى دانستند. و یا می‌فرماید: «وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»(43) و نماز را به پا دارید و زكات را بدهید و هرگونه نیكى كه براى خویش از پیش فرستید آن را نزد خدا باز خواهید یافت، آرى خدا به آنچه مى كنید بیناست. می‌فرماید: «وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرارِ»(44) آنچه نزد خدا است برای نیکان -که از امیال نفس امّاره عبور کرده‌اند و به خداوند نظر نموده‌اند- بهتر است.

خداوند در آیه‌ی 186 سوره‌ی بقره اول به پیامبرش می‌فرماید: «اِذا سَئَلَكَ عِبادی عَنّی» وقتی بندگان من از تو در باره‌ی من می‌‌پرسند، خودم نزدیك هستم «اِنّی قَریبٌ». نفرمود ای پیغمبر! بگو: من نزدیكم، بلكه فرمود: من نزدیكم. اگر فرموده بود؛ «بگو: من نزدیكم»، یعنی در آن شرایط نیز بین ما و خدا، پیامبر(ص) واسطه بودند. ملاحظه می‌كنید که آن‌ها را با صفت «عبادی»، نام برد، چون روزه‌دار در ماه رمضان دیگر از بندگیِ نفس امّاره‌ی خود خارج شده و به بندگیِ خدا وارد شده است. در این حالت خداوند در منظر جان او قرار می‌گیرد.

با روزه می‌توان ستون فقرات نفس امّاره را شكست و با ورود به عالم روزه‌داری، جنگ با نفس امّاره - كه اساسی‌ترین مانعِ بین عبد و رب است- شروع خواهد شد. روایت‌‌هایی كه در كتاب‌‌های اخلاق در رابطه با «روزه» و «جُوع» هست موجب تقویت نیّت مقابله با نفس امّاره می‌شود. در طول ماه‌های رجب و شعبان و رمضان این روایات را مطالعه بفرمایید تا انگیزه‌ی مقابله با امیال نفس امّاره در شما شدت پیدا کند و روزه‌ی شما از نظر درجه‌ی وجودی شدید شود. چون روزه‌گرفتن یك بحث است، روزه‌ی شدید و عمیق‌گرفتن، بحثی دیگر. كتاب‌هایی مثل «مهجة‌البیضاء»، «جامع‌‌‌السعادات»، «معراج‌‌السعاده» و «مصباح‌‌‌الشریعه» در رابطه با شدت‌دادن به جوع و روزه مفیداند. در کتاب «روزه؛ دریچه‌‌ای به عالَم معنا» تعدادی از این روایات به امید شدیدترشدن عزمِ روزه‌دار آورده شده است.

وقتی متوجه شدید که روزه، ستونِ فقرات نفس امّاره را می‌شكند، ملاحظه خواهید کرد چگونه روایات مربوط به این امر دست‌های نفس امّاره را كوتاه و إن‌شاءالله قطع می‌كند و آن را از حاکمیت بر جان و قلب ما عزل می‌نماید. در این رابطه باید با دقت کامل به سخنان حضرت پیامبر(ص) در آخرین جمعه‌ی ماه شعبان توجه فرمائید که چگونه حضرت برای آمادگیِ مؤمنین جهت ورود به ماه رمضان و رسیدن به بهترین نتایج، راه‌کارهای عملی نشان داده‌اند.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
28-06-2016, 04:09
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif





تفاوت ماه رمضان با ماه‌‌‌های دیگر

گاهی این سؤال پیش می‌آید كه «مگر زمان‌ها با هم فرق می‌كنند که اعمال عبادی در ماه رمضان با اعمال در سایر ماه‌ها تفاوت می‌کند؟» این از حرف‌‌هایی است كه بالاخره شیطان می‌زند. شیطان، گاهی وقت‌‌ها حرف‌‌های به‌ظاهر علمی می‌زند كه، چه فرقی بین مثلاً ماه رمضان و ماه شوال هست؟! مگر زمان‌ها فرق می‌كنند؟! آری زمان‌ها فرق نمی‌‌‌كنند، ولی حضرت حق اراده كرده است این ماه، این خصوصیات را داشته باشد. همچنان‌كه اراده كرده است چشم من خواصی داشته باشد كه آن خواص را، كف پای من ندارد، هرچند همه‌ی اعضای بدن من و شما اعم از چشم و دست و پا، از جنس ماده هستند، ولی خواصی كه چشم در نمودن قوای بینایی دارد، كف پا ندارد.

آنچه انسان را وارد نعمت بزرگ ماه مبارک رمضان می‌كند، علاوه بر خاصیت خاص آن ماه، همّت و اراده‌ی انسان‌هایی است که به استقبال آن ماه می‌روند. عزم و اراده‌ی ورود به ماه رمضان و شروع احكامِ مربوط به این ماه، موجب ورود در شهرُالله یا ماه خدا می‌شود و این كارِ بزرگی است. هر چند ظاهرش هیچ كاری نیست ولی ملاحظه کنید چند درصد از آدم‌ها وقتی ماه رمضان فرا رسید، اراده می‌كنند وارد ماه رمضان بشوند؟!

این یک توفیق است که زمینه‌اش اعمال و عقاید پاکی است که از قبل در شما شکل گرفته و در این راستا آیات و روایات تأکید بر اهمیت استقبال از این ماه دارد. مثل نماز، همین‌كه اراده می‌كنید وارد نماز شوید، احوالاتتان احوال معنوی می‌شود و جهت جانتان به عالمی دیگر سوق پیدا می‌کند. اراده‌ی استقبال از ماه رمضان و اعتماد به برکات این ماه، به جهت خواصی که در این ماه هست، ما را وارد احوالاتی می‌كند که آن احوالات در سایر ماه‌ها محقق نمی‌شود.

احساس می‌کنید در ماه رمضان احوالات خاصی نصیبتان می‌شود، سؤال می‌کنید چرا در ماه‌های دیگر این احوالات نیست؟ از خود بپرسید مگر در ماه‌‌‌‌‌‌های دیگر می‌توانیم اراده كنیم وارد ماه رمضان بشویم؟ آری اگر ماه رمضان برسد ولی شما اراده نكنید وارد آن ماه بشوید نتایج مربوط به این ماه را به‌دست نمی‌آورید ولی نمی‌شود ماه رمضان نباشد و شما اراده کنید از برکات ماه رمضان برخوردار شوید. بهره مندی از برکات این ماه نیازمند دو طرف است، یکی وسعت ظرف مخصوص یعنی انسانی که وارد ماه رمضان می‌شود، و دیگری مظروف یعنی زمان خاص ماه رمضان است.

پس هم باید ماه رمضان فرا برسد و هم ما آماده باشیم و با اعتماد به برکات مخصوص این ماه کار را شروع کنیم. اگر بگوییم ماه رمضان، ماه رحمت و مغفرت و بركت است، ولی در روح خود باور نکنیم این ماه با ماه‌های دیگر فرق می‌كند، معلوم است که نتایج مربوطه را نخواهیم گرفت، وقتی به رحمت و مغفرت و بركت این ماه دست می‌یابیم كه بدانیم: اولاً؛ خدا این ماه را ماه مغفرت و رحمت قرار داده است. ثانیاً؛ اراده كنیم كه وارد ماه رمضان بشویم.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
28-06-2016, 04:11
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif



بهترین تقاضا در ماه رمضان

خطبه‌ی شعبانیه که بناست در این جلسه و جلسه بعد بر روی آن تأمل کنیم، تماماً یك روایت است كه راوی آن حضرت امیرالمؤمنین(ع) هستند. ایشان می‌فرمایند: «اِنَّ رَسولَ الله(ص): خَطَبَـنا ذاتَ یَوْمٍ، فَقالَ اَیُّـهَاالنّاس! اِنَّهُ قَدْ اَقبَلَ اِلَیْكُمْ شَهْرُاللهِ» روزی - ظاهراً، همان جمعه‌ی آخر ماه شعبان است - حضرت پیامبرخدا(ص) برای ما خطبه ایراد فرمودند: كه ای مردم ماه خدا به سوی شما آمده - بر روی واژه‌ی «شهرالله» التفات داشته باشید- این ماه را که ماه روزه و کنترل میل نفس امّاره است ماه خدا نامیدند، یعنی اگر نفس امّاره را در این ماه، زمین بگذارید خودِ خدا به‌سوی شما روی می‌آورد. وگرنه همه‌ی ماه‌ها ماه خدا است ولی این ماه را ماه خدا نامیدند زیرا خداوند در این ماه رابطه‌ای خاص با انسان‌ها پیدا می‌کند.

رسول خدا(ص) می‌فرمایند: ماه خدا به سوی شما آمد: «بِالْبَـرِكَةِ وَالرَّحْـمَـةِ وَالْمَـغْفِرَةِ» با این سه خصوصیت به‌سوی شما آمده تا شما را در چنین شرایطی قرار دهد و زمینه‌ی رجوع به سوی خدا را برای شما به بهترین نحو فراهم کند.

اولاً: این ماه دارای «برکت» است و ظرایفی خاص از معنویت را به همراه دارد. - بِرْكه، جایی را می‌گویند كه آب در آن باشد. موهای نرم جلوی سینه‌ی شتر را كه خیلی نرم است نیز بَرَك گویند- ماه رمضان ماهی است كه جان شما را سیراب می‌کند و با شما تماس خاصی که همراه با نرمی و ملایمت است پیش می‌آورد، بهتر است معنی كنیم این ماه برای جان شما فرح‌انگیز است.

ثانیاً: این ماه دارای «رحمـت» است و حق با اسم «رحمان» برای انسان‌ها ظهور می‌کند. رحمت، لطفی است از خداوند كه شامل كافر و مؤمن می‌شود، پس در این ماه گنا‌هان و حتی استحقاق‌ها را در نظر ندارند، بدون در نظر گرفتن این موانع شروع می‌کنند تا انسان‌ها را متوجه حقایق عالم بنمایند. ثالثاً: این ماه دارای «مغفرت» است. به طوری که گذشته‌ها را می‌بخشند تا انسان‌ها سبک‌بال بتوانند به سیر خود ادامه دهند. گاهی تجربه کرده‌اید که در تاریكی هستید، هیچ حال معنوی در خود احساس نمی‌کنید طالب حالتی هستید که شرایط را عوض کنید، پیش خود می‌گوئید:

بُوَد آیا كه درِ میكده‌ها بگشایند؟!
گره از كار فرو بسته‌ی ما بگشایند؟!

گشودن درِ میکده به معنی بازكردن درِ مغفرت است. ما در این دنیا گیر افتاده‌ایم، باید درِ میكده‌ها را بگشایند تا گره از كار فروبسته ما باز بشود. مغفرت الهی موجب می‌شود که افق جان انسان آن‌چنان متوجه حق ‌شود كه گناهان، مزاحم ارتباط او با حق نگردد و حجاب گناه را از سر راه انسان برمی‌دارند. در مناجات معجزه‌آسای ابوحمزه از خداوند تقاضا می‌كنید: «فَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ ذَنْبِیَ الْمانِعِ» خدایا بین من و بین گناهی که مانع ارتباط بین من و خودت هست، جدایی بینداز. مغفرت، رفعِ آن ذنبِ مانع است، و با رفع حجاب بین عبد و ربّ از طریق «مغفرت»، مانع از میان برداشته می‌شود و ماوراء گناهان، مسیر ارتباط با حق را برای ما باز می‌كنند. آری این‌طور نیست که فكر می‌كنید بناست ما تا آخر همین‌طور در تاریكی زندگی كنیم، مغفرت او می‌آید و راه را روشن می‌کند تا بتوانیم با نشاط و سرور جلو برویم، گفت:

این‌كه بینی مرده و افسرده‌ای
زان بُوَد كه ترك سَرْوَر كرده‌ای

سَروَر را با اسمِ غفّار بخوان و بگو «یا غفّار» زیرا او در این ماه با غفّاریتش به‌میدان آمده است تا ما را از تاریكی‌های روحمان نجات دهد. وقتی حضرت ‌پیامبر(ص) می‌فرمایند: در این ماه بركت، رحمت و مغفرت به سراغ شما می‌آید باید آماده بود که بیشترین بهره را در آن راستا ببریم. سعی كنید به نتایج بسنده نکنید. گفت:

هرچه در این راه نشانت دهند
گر نستانی، بِه از آنت دهند


از خدا مغفرت بخواهید تا حضرت ربّ هم با غفاریتش با شما برخورد ‌کند، خداوند به دنبال بهانه است که رحمت و مغفرت و برکتِ خود را سرازیر نماید. بچّه وقتی بهانه می‌گیرد و هر اسباب‌بازی که به او بدهند رد می‌کند، آخرش بابا خودِ بچه را بغل می‌كند، در این ماه می‌توان تا مقام قرب الهی پیش رفت، کمتر از قرب الهی طلب نکنید تا رحمت و برکت و مغفرتِ او به نتیجه‌ی نهایی برسد. مغفرتِ خدا را از آن جهت بخواهید تا حجاب بین شما و خودش را برطرف كند و در مقام قربِ با حضرت حق قرار گیرید. آری:

از جمع كتب نمی‌شود رفع حُجُب
در رفع حجب‌كوش،نه در جمع كتب

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-06-2016, 00:07
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif



بهترین تقاضا در ماه رمضان

خطبه‌ی شعبانیه که بناست در این جلسه و جلسه بعد بر روی آن تأمل کنیم، تماماً یك روایت است كه راوی آن حضرت امیرالمؤمنین(ع) هستند. ایشان می‌فرمایند: «اِنَّ رَسولَ الله(ص): خَطَبَـنا ذاتَ یَوْمٍ، فَقالَ اَیُّـهَاالنّاس! اِنَّهُ قَدْ اَقبَلَ اِلَیْكُمْ شَهْرُاللهِ» روزی - ظاهراً، همان جمعه‌ی آخر ماه شعبان است - حضرت پیامبرخدا(ص) برای ما خطبه ایراد فرمودند: كه ای مردم ماه خدا به سوی شما آمده - بر روی واژه‌ی «شهرالله» التفات داشته باشید- این ماه را که ماه روزه و کنترل میل نفس امّاره است ماه خدا نامیدند، یعنی اگر نفس امّاره را در این ماه، زمین بگذارید خودِ خدا به‌سوی شما روی می‌آورد. وگرنه همه‌ی ماه‌ها ماه خدا است ولی این ماه را ماه خدا نامیدند زیرا خداوند در این ماه رابطه‌ای خاص با انسان‌ها پیدا می‌کند.


رسول خدا(ص) می‌فرمایند: ماه خدا به سوی شما آمد: «بِالْبَـرِكَةِ وَالرَّحْـمَـةِ وَالْمَـغْفِرَةِ» با این سه خصوصیت به‌سوی شما آمده تا شما را در چنین شرایطی قرار دهد و زمینه‌ی رجوع به سوی خدا را برای شما به بهترین نحو فراهم کند.

اولاً: این ماه دارای «برکت» است و ظرایفی خاص از معنویت را به همراه دارد. - بِرْكه، جایی را می‌گویند كه آب در آن باشد. موهای نرم جلوی سینه‌ی شتر را كه خیلی نرم است نیز بَرَك گویند- ماه رمضان ماهی است كه جان شما را سیراب می‌کند و با شما تماس خاصی که همراه با نرمی و ملایمت است پیش می‌آورد، بهتر است معنی كنیم این ماه برای جان شما فرح‌انگیز است.

ثانیاً: این ماه دارای «رحمـت» است و حق با اسم «رحمان» برای انسان‌ها ظهور می‌کند. رحمت، لطفی است از خداوند كه شامل كافر و مؤمن می‌شود، پس در این ماه گنا‌هان و حتی استحقاق‌ها را در نظر ندارند، بدون در نظر گرفتن این موانع شروع می‌کنند تا انسان‌ها را متوجه حقایق عالم بنمایند. ثالثاً: این ماه دارای «مغفرت» است. به طوری که گذشته‌ها را می‌بخشند تا انسان‌ها سبک‌بال بتوانند به سیر خود ادامه دهند. گاهی تجربه کرده‌اید که در تاریكی هستید، هیچ حال معنوی در خود احساس نمی‌کنید طالب حالتی هستید که شرایط را عوض کنید، پیش خود می‌گوئید:

بُوَد آیا كه درِ میكده‌ها بگشایند؟!
گره از كار فرو بسته‌ی ما بگشایند؟!

گشودن درِ میکده به معنی بازكردن درِ مغفرت است. ما در این دنیا گیر افتاده‌ایم، باید درِ میكده‌ها را بگشایند تا گره از كار فروبسته ما باز بشود. مغفرت الهی موجب می‌شود که افق جان انسان آن‌چنان متوجه حق ‌شود كه گناهان، مزاحم ارتباط او با حق نگردد و حجاب گناه را از سر راه انسان برمی‌دارند. در مناجات معجزه‌آسای ابوحمزه از خداوند تقاضا می‌كنید: «فَرِّقْ بَیْنِی وَ بَیْنَ ذَنْبِیَ الْمانِعِ» خدایا بین من و بین گناهی که مانع ارتباط بین من و خودت هست، جدایی بینداز. مغفرت، رفعِ آن ذنبِ مانع است، و با رفع حجاب بین عبد و ربّ از طریق «مغفرت»، مانع از میان برداشته می‌شود و ماوراء گناهان، مسیر ارتباط با حق را برای ما باز می‌كنند. آری این‌طور نیست که فكر می‌كنید بناست ما تا آخر همین‌طور در تاریكی زندگی كنیم، مغفرت او می‌آید و راه را روشن می‌کند تا بتوانیم با نشاط و سرور جلو برویم، گفت:

این‌كه بینی مرده و افسرده‌ای
زان بُوَد كه ترك سَرْوَر كرده‌ای

سَروَر را با اسمِ غفّار بخوان و بگو «یا غفّار» زیرا او در این ماه با غفّاریتش به‌میدان آمده است تا ما را از تاریكی‌های روحمان نجات دهد. وقتی حضرت ‌پیامبر(ص) می‌فرمایند: در این ماه بركت، رحمت و مغفرت به سراغ شما می‌آید باید آماده بود که بیشترین بهره را در آن راستا ببریم. سعی كنید به نتایج بسنده نکنید. گفت:

هرچه در این راه نشانت دهند
گر نستانی، بِه از آنت دهند

ز خدا مغفرت بخواهید تا حضرت ربّ هم با غفاریتش با شما برخورد ‌کند، خداوند به دنبال بهانه است که رحمت و مغفرت و برکتِ خود را سرازیر نماید. بچّه وقتی بهانه می‌گیرد و هر اسباب‌بازی که به او بدهند رد می‌کند، آخرش بابا خودِ بچه را بغل می‌كند، در این ماه می‌توان تا مقام قرب الهی پیش رفت، کمتر از قرب الهی طلب نکنید تا رحمت و برکت و مغفرتِ او به نتیجه‌ی نهایی برسد. مغفرتِ خدا را از آن جهت بخواهید تا حجاب بین شما و خودش را برطرف كند و در مقام قربِ با حضرت حق قرار گیرید. آری:

از جمع كتب نمی‌شود رفع حُجُب
در رفع حجب‌كوش،نه در جمع كتب




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-06-2016, 00:08
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif







حرمت ماه رمضان

رسول خدا(ص) در ادامه‌ی خطبه می‌فرمایند: «شَهْرٌ هُوَ عِنْدَاللهِ اَفْضَلُ الشُّهُور» ماه رمضان، ماهی است كه نزد خدا برترینِ ماه‌هاست، زیرا ظرفیت بیشترین ارتباط با خداوند را در خود دارد، مثل شرایط خاص مسجدالحرام است كه به‌جهت ظرفیتی كه خداوند در آن مکان قرار داده هر نمازی در آن وسعت ده‌هزار نماز می‌یابد.

«وَ اَیّامُهُ اَفْضَلُ الاَیّام، وَ لَیالیهِ اَفْضَلُ اللَّیالی، وَ ساعاتُهُ اَفْضَلُ السّاعاتِ» روزهای این ماه بهترین روزها و شب‌هایش بهترین شب‌ها و ساعاتش بهترین ساعات است. از یک جهت به جعلِ خداوند چنین ظرفیتی در این ماه ایجاد شده است و در نتیجه حجابِ بین عبد و ربّ تا آن‌جا كه ممكن است برداشته شده، و از جهت دیگر به سبب نیّت شما كه عزم كرده‌اید وارد ماه رمضان شوید و حرمت آن را پاس دارید حجاب‌ها برطرف می‌شود. به‌همین جهت حضرت سجاد(ع) از خداوند تقاضا می‌كردند: «وَ اَلْهِمْنا مَعْرِفَةَ فَضْلِهِ وَ اِجلالَ حُرْمَتِهِ»(45) خدایا! شناخت برتری و حرمت این ماه را به قلب ما الهام كن.
ماه رمضان دو خصوصیت دارد: یكی این‌كه خداوند این ماه را به خودش اختصاص داده و یكی هم این‌كه شما با روزه وارد آن می‌شوید، آ‌ن‌هم با روزه‌ی ماه رمضان كه روزه‌ی فریضه است و نه روزه‌ی مستحب، زیرا روزه‌های فریضه بیشتر از روزه‌های مستحب مورد نظر خداوند است، در واقع روزه‌های مستحبی مقدمه می‌شود تا روزه‌های فریضه به طور كامل واقع شوند.

در جلسه قبل عرض شد آن‌قدر ماه رمضان محترم است كه هیچ انسان مكلّفی حق ندارد بدون روزه وارد آن شود، مثل سرزمین مقدس حَرَم الهی كه شرط واردشدن در آن، مُحْرِم‌شدن است. این‌جا هم شرط واردشدن به زمان مقدس رمضان، روزه‌دار بودن و وارد محرّمات خاص الهی شدن است، همچنان‌كه مُحْرِم در حرم اَمن خدا نباید به شهوات نزدیك شود و یا عطر مصرف كند و یا لباس دوخته بپوشد و كلاه بر سر بنهد و یا جدال كند، زیرا برای رسیدن به مواهب عظیم حجّ بیت‌الله باید امیالی كه نفس امّاره طالب آن‌هاست زیر پا گذاشته شود، در ماه رمضان هم شرط رسیدن به لقای الهی، رعایت محرّمات خاصی است كه خداوند آن‌ها را برای روزه‌دار ممنوع نموده است.

رسول خدا(ص) در ادامه فرمودند: «وَ هُـوَ شَهْـرٌ دُعیـتُـمْ فیـهِ اِلی ضیـافَتِ اللـه» و آن ماهی است که خداوند شما را به میهمانی خود دعوت كرده است تا حضرت حق كه جامعِ جمیع صفات عالیه است به عنوان میزبان، صفات خود را به بنده‌اش که میهمانی او را پذیرفته، بدهد، زیرا میزبانِ کریم از آنچه دارد بهترین را به میهمان خود می‌دهد و در این رابطه روزه‌دار در ماه رمضان مفتخر به صفات الهی می‌گردد.
ماه رمضان، ماه میهمانی خدا نامیده شده چون انسان با رعایت آداب این ماه به درجه‌ای نایل می‌شود كه به عنوان میهمان خدا، هم‌نشین خدا می‌گردد. زیرا حائلِ بین انسان و خدا نفس امّاره‌ی اوست كه با تزكیه‌های مطرح شده در این ماه این مانع إن‌شاءالله برطرف می‌شود.


آیت الله جوادی«حفظه‌الله» می‌فرمایند: شهر رمضان را شهرالله نامید، اگر انسان در شهرالله به لقاء‌الله نرسد به باطن روزه نرسیده است، بلكه روزه‌ای در سطح طبیعت گرفته است.(46)
رسول خدا(ص) در ادامه می‌فرماینــد: «وَ جُعِلْتُمْ فیهِ مِنْ اَهْلِ كَرامَةِ اللّـهِ»(47) شما را در این ماه از اهل كرامت الهی قرار داده است. كرامت، مقابل دنائت است.

گفته می‌شود اهل دنیا، اهل دنائت‌‌اند. «كـریم» کسی است که خود را بالاتر از دنیا قرار داده. حضرت امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: خدا، پیامبر(ص) را در این دنیا كریم كرد كه آلوده به دنیا نشود. شما در قرآن دارید «اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَاللـهِ اَتْـقاكُمْ»(48) بزرگوارترین شما نزد خدا متقی‌ترین شما است. یعنی؛ هركس از شما متقی‌تر است، كریم‌تر است. پیامبرخدا(ص) می‌فرمایند خدا در این ماه شما را از اهل كرامت قرار داده، یعنی از دنیا بالاتر ‌برده است.

در قرآن داریم ملائكه‌ «كِرامَ الْكاتِبیـن»‌اند(49) یعنی اهل كرامت‌اند، معلوم است كه در این ماه بنده به صفات فرشتگان مفتخر می‌شود. فرشته خود را در مقام بقاء احساس می‌کند.

إن‌شاءالله به لطف الهی از طریق روزه، نفس ما به چنین مقامی نایل می‌شود و در مقام بقاء و حضور در محضر حق قرار می‌گیرد.

در ادامه می‌فرمایند: «اَنْفاسُكُـمْ فیـهِ تَسْبیحٌ» نَفَس‌تان در این ماه تسبیح خداست. چون اراده به روزه و رعایت حرمت ماه رمضان، انسان را وارد عالَمی می‌كند كه به جنگ نفس امّاره می‌رود. در آن حال هر نقطه از حیات انسان، حیاتی است که عین تسبیح خداوند است. همان‌طور كه می‌دانید جنس ملائكه، جنس تسبیح است یعنی جنس توجه به حق و بزرگ‌داشتن او و ندیدن خود، و روزه‌دار وارد چنین عالَمی می‌شود.







https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-06-2016, 00:08
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif






خوابِ‌هایی که عبادت است

وقتی انسان به برزخ برود آنچنان از زمان و مكان آزاد می‌شود كه دیگر گذران زمان در آنجا معنا ندارد، در آن‌جا شب نیست كه روز بشود و یا روز نیست كه شب بشود. امیرالمؤمنین(ع) در خطبه‌ی 221 این مطلب را به خوبی ترسیم می‌کنند، با توجه به این‌كه در فرهنگ دینی، قبر همان برزخ است.(50) حضرت مولی‌الموحدین(ع) می‌فرمایند: در برزخ همسایه‌ای نیست كه بتوان با آن اُنس گرفت، نه شب وعده‌ی دیدارِ صبح و نه روز قرار بازدید شب را می‌گذارند. فقط آنجا «بودن» است و حیاتی فوق گذشته و آینده و بناست شما در این دنیا و با نگه‌داشتن حرمت ماه رمضان، به «بودنی» برسید كه فوق گذشته و آینده است.

بناست در ماه رمضان خود را از آنچه ما را در حلقه‌های زمان گرفتار می‌کند آزاد كنیم. در این ماه مشغولیات دنیایی برای خود درست‌كردن مكروه است، تا جایی كه باید آدم خودش را در این ماه از مشغولیات آزاد كند، این نوع «بودن» در ماه رمضان، برای اهلش یك حالت بقاء به‌وجود می‌آورد، توصیه‌ی نشستن در مسجد هم در همین راستا است که انسان در حالت حضور و «بقاء» قرار گیرد.

حضرت در ادامه می‌فرمایند: «وَ نَوْمُكُمْ فیهِ عِبادَةٌ» خواب شما در این ماه عبادت است. زیرا با نیت اكرامِ ماه رمضان، وارد روزه‌داری شده‌اید و جنبه‌ی ملکوتی خود را بر جنبه‌ی حیوانی غالب نموده‌اید و از زمان‌زدگی فاصله گرفته‌اید، در این حالت خواب شما هم خوابِ كسی خواهد شد که همچون ملائکه در حال بقاست. مگر نه این‌كه هر فكر و حال و خیالی كه در بیداری داریم، با همان فكر و حال و خیال در خواب می‌رویم؟! گفت:

هر خیالی كآمد و در تو نشست
هر كجا كه می‌گریزی با تو هست

تـو نتـانی زان خیـالت وارَهــی
یا بخُسبی تا ازآن بیرون جهـــی

هر شخصیت و هر خیالی که در بیداری دارید، با همان فکر و خیال در خواب می‌روید. إن‌شاءالله در این ماه با اراده به رعایت حریم مقدس ماه رمضان و با روزه، وارد فكر و شخصیت و خیالِ باقی به بقای حق و حاضر در محضر حق می‌شوید و با همین حالت به خواب می‌روید، در واقع حضرت(ص) خبر می‌دهند که اگر با عالَمی که مخصوص ماه رمضان است بخوابید، خوابتان هم عبادت خواهد شد.

«وَ عَمَلُكُمْ فیهِ مَقْـبُولٌ» و عمل‌تان دراین ماه مورد قبول خداوند قرار می‌گیرد. انسان در این ماه می‌تواند به مقامی برسد که بین او و پروردگارش هیچ حجاب و مانعی واقع نشود و تمام توجهش به خدا باشد، عملِ نامقبول عملی است كه در آن عمل دلِ انسان در گرو خلق باشد، در ماه رمضان با انواری که از طرف خداوند بر قلب روزه‌دار تجلی می‌کند، دل انسان در گرو حق قرار می‌گیرد و عملش، عملی می‌شود برای خدا. اگر توانستیم ماوراء موانع و حجاب‌های بین خود و خدا، در ماه میهمانی خدا توجه خود را به حق معطوف کنیم عمل ما به‌سوی حق سیر می‌كند و إن‌شاءالله مقبول خواهد شد.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-06-2016, 00:08
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif




متخلق به صفات ملائكه


«وَ دُعاؤُكُـمْ فیـهِ مُسْتَجابٌ» و دعایتان در این ماه، مستجاب است. حال كه چنین است، دعاهایتان را عالی كنید تا نتایج عالی نصیب خود نمایید و به همین جهت پیامبرخدا(ص) در ادامه می‌فرمایند: «فَاسْئَلُوااللـهَ رَبَّكُـمْ بِنِیّـاتٍ صادِقَـةٍ وَ قُلُـوبٍ طاهِـرَةٍ» پروردگار خود را با نیّت‌های صادق و قلب‌های پاك بخوانید.

نیّت صادق نیّتی است كه فقط به خدا اعتماد کند و قلب پاك، قلبی است که میل به گناه در آن نباشد. فقط خدا را بخواهید و هرگز به میل‌های آلوده میدان ندهید و با این دوسرمایه، از خدا بخواهید كه، «اَنْ یُوَفِّقَكُمُ اللهُ لِصِیامِهِ وَ تِلاوَةِ كِتابِه» شما را در روزه‌داری و تلاوت کتابش موفق گرداند تا در انجام روزه،‌ روزه را با تمام ابعادش انجام دهید و در خواندن قرآن، یعنی؛ خواندن كتابِ یاد خدا، بهترین عبرت‌ها و هدایت‌ها را نصیب خود گردانید. معلوم است توفیق در انجام روزه و تلاوت کتاب خداوند بسیار مهم است كه باید با نیّتی صادق و قلبی پاک از خدا تقاضا کنیم.

باید به درگاه الهی التماس كنیم و از او بخواهیم آن‌طور روزه بگیریم که مفتخر به نتایج آن شویم و طبع حیوانی ما به طبع الهی ما تبدیل شود. سالکی در جواب مریدانش که از کثرت روزه‌داری او گله‌مند بودند گفته بود: اگر یك بار بتوانید روزه بگیرید، دیگر نمی‌توانید دست بردارید.

اگر آن حالِ خوش روزه‌داری برای آدم پیش آمد كه توانست وارد صفات و حالات ملائكه شود، دیگر نمی‌تواند از روزه‌داری دست بردارد. قُوْتِ ملائكه در ذات خود، ذكر است، روزه‌دار نیز چنین حالتی پیدا می‌کند.

حالِ ملائكه حالی است که خود را تماماً در محضر حق احساس می‌کنند، انسان در چنین حالتی از بودنش كیف می‌كند، برعکسِ مواقعی که بودنتان برایتان آزاردهنده است، زمین و زمان برایتان تنگ شده، از خودتان خجالت می‌کشید، سعی می‌کنید خودتان را در کارهای بیهوده پنهان کنید. وقتی خود را در محضر حق در حالت «بقاء» احساس کردید آنچنان وسعت می‌یابید که هیچ آرزویی جز باقی ماندن بر این حالت ندارید. انسانی که گرفتار عالم ماده و بُعد مادیِ خود شده به جهت فطرت الهی که دارد، ادامه‌ی آن زندگی را نمی‌خواهد، سعی می‌کند به کمک مدركی، پولی، شغلی، پُزی، از آنچه هست فرار کند، در واقع با این چیزها می‌خواهد خودش را، در زیر این عنوان‌ها پنهان كند، ولی انسانی که فرشته‌گونه شد بودنش برایش عین صفاست، بدون این‌كه بین‌ او و حق چیزی واسطه باشد خود را در آغوش پروردگارش احساس می‌کند، چنین انسانی مجبور نیست به کارهای بیهوده پناه ببرد.


كتاب‌ خدا را خواندن به این معنا است که بتوانیم در نامه‌ی پروردگار که به سوی بندگانش فرستاده، تدبّر کنیم، در همین رابطه به ما دستور داده‌اند وقتی كتاب‌ خدا را می‌خوانید حالتان این‌گونه باشد كه احساس کنید خدا دارد با شما حرف می‌زند. قلب در ابتدای امر نمی‌تواند به‌راحتی وارد چنین حالتی بشود، ولی در ماه رمضان از همه جهات زمینه‌ی ورود به چنین حالتی فراهم است. معلوم است که از طریق الفاظ مقدس كتاب‌ِ خدا با حضرت حق مرتبط شدن آسان نیست ولی با پشت کار فتح باب می‌شود، اگر چنین حالتی محقَّقْ نمی‌شد رسول خدا(ص) این‌طور نمی‌فرمودند که از خدا توفیق تلاوت کتابش را بخواهید و رهنمودهای آن را دنبال کنید. قرآن محل ظهور فضل و كرم خداوند به بندگانش است پس اگر توفیق تلاوت آن را پیدا کردیم با انوار فضل و کرم او روبرو می‌شویم تا در صعود روحانی خود شکست نخوریم.

حضرت(ص) در ادامه می‌فرمایند: «فَاِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرانُ‌اللهِ فی هذَاالشَّهْرِالعظیم» بدبخت كسی است كه در این ماه از غفران الهی محروم بشود. به این صورت كه تلاش نکند برای ارتباط با حق، با نفی رذائل اخلاقی، خود را آماده لقاءکند و هنوز فكر دنیا بر روح و روان او غلبه داشته باشد. می‌فرمایند: كسی كه در ماه رمضان نتواند آن سِیری را كه خداوند برای بشریت قرار داده است تا به پروردگارش برسد، پیدا کند، بدبخت‌ترین آدم‌ها است زیرا در این ماه:

درهای گُلْسِتان ز برایت گشوده‌اند
در خارزار، چون روی ای برهنه پای؟

شرایط به قدری آماده است که کافی است انسان قدمی جلو بگذارد، وارد گلستان معنویت می‌شود. گفت:

ای دل به سوی یار گذاری نمی‌کنی؟
اسباب جمع داری و کاری نمی‌کنی؟



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-06-2016, 01:48
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif






خوابِ‌هایی که عبادت است

وقتی انسان به برزخ برود آنچنان از زمان و مكان آزاد می‌شود كه دیگر گذران زمان در آنجا معنا ندارد، در آن‌جا شب نیست كه روز بشود و یا روز نیست كه شب بشود. امیرالمؤمنین(ع) در خطبه‌ی 221 این مطلب را به خوبی ترسیم می‌کنند، با توجه به این‌كه در فرهنگ دینی، قبر همان برزخ است.(50) حضرت مولی‌الموحدین(ع) می‌فرمایند: در برزخ همسایه‌ای نیست كه بتوان با آن اُنس گرفت، نه شب وعده‌ی دیدارِ صبح و نه روز قرار بازدید شب را می‌گذارند. فقط آنجا «بودن» است و حیاتی فوق گذشته و آینده و بناست شما در این دنیا و با نگه‌داشتن حرمت ماه رمضان، به «بودنی» برسید كه فوق گذشته و آینده است.

بناست در ماه رمضان خود را از آنچه ما را در حلقه‌های زمان گرفتار می‌کند آزاد كنیم. در این ماه مشغولیات دنیایی برای خود درست‌كردن مكروه است، تا جایی كه باید آدم خودش را در این ماه از مشغولیات آزاد كند، این نوع «بودن» در ماه رمضان، برای اهلش یك حالت بقاء به‌وجود می‌آورد، توصیه‌ی نشستن در مسجد هم در همین راستا است که انسان در حالت حضور و «بقاء» قرار گیرد.

حضرت در ادامه می‌فرمایند: «وَ نَوْمُكُمْ فیهِ عِبادَةٌ» خواب شما در این ماه عبادت است. زیرا با نیت اكرامِ ماه رمضان، وارد روزه‌داری شده‌اید و جنبه‌ی ملکوتی خود را بر جنبه‌ی حیوانی غالب نموده‌اید و از زمان‌زدگی فاصله گرفته‌اید، در این حالت خواب شما هم خوابِ كسی خواهد شد که همچون ملائکه در حال بقاست. مگر نه این‌كه هر فكر و حال و خیالی كه در بیداری داریم، با همان فكر و حال و خیال در خواب می‌رویم؟! گفت:

هر خیالی كآمد و در تو نشست
هر كجا كه می‌گریزی با تو هست

تـو نتـانی زان خیـالت وارَهــی
یا بخُسبی تا ازآن بیرون جهـــی

هر شخصیت و هر خیالی که در بیداری دارید، با همان فکر و خیال در خواب می‌روید. إن‌شاءالله در این ماه با اراده به رعایت حریم مقدس ماه رمضان و با روزه، وارد فكر و شخصیت و خیالِ باقی به بقای حق و حاضر در محضر حق می‌شوید و با همین حالت به خواب می‌روید، در واقع حضرت(ص) خبر می‌دهند که اگر با عالَمی که مخصوص ماه رمضان است بخوابید، خوابتان هم عبادت خواهد شد.

«وَ عَمَلُكُمْ فیهِ مَقْـبُولٌ» و عمل‌تان دراین ماه مورد قبول خداوند قرار می‌گیرد. انسان در این ماه می‌تواند به مقامی برسد که بین او و پروردگارش هیچ حجاب و مانعی واقع نشود و تمام توجهش به خدا باشد، عملِ نامقبول عملی است كه در آن عمل دلِ انسان در گرو خلق باشد، در ماه رمضان با انواری که از طرف خداوند بر قلب روزه‌دار تجلی می‌کند، دل انسان در گرو حق قرار می‌گیرد و عملش، عملی می‌شود برای خدا. اگر توانستیم ماوراء موانع و حجاب‌های بین خود و خدا، در ماه میهمانی خدا توجه خود را به حق معطوف کنیم عمل ما به‌سوی حق سیر می‌كند و إن‌شاءالله مقبول خواهد شد.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
01-07-2016, 01:34
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif



گرسنگی روز قیـامت

می‌فرمایند: «اُذْكُرُوا بِجُوعِكُمْ وَ عَطَشِكُمْ فیهِ جُوعَ الْقیامَةِ وَ عَطَشَهُ» وقتی در این ماه گرسنه‌ و تشنه می‌شوید، این گرسنگی و تشنگی برای شما یك ذكر باشد جهت انتقال به گرسنگی و تشنگی قیامت. زیرا در روز قیامت روح انسان گرسنه و تشنه است نه شكمش، چون میل به غذا را با خود برده، هرچند بدنی كه غذا نیاز دارد را با خود نبرده‌ باشد. قلب انسان با یاد حق سیر می‌شود و احساس گرسنگی نمی‌کند ولی جسم با غذا سیر می‌گردد. چنانچه در دنیا قلب خود را با ذكر خدا سیر نكرده باشیم، در قیامت احساس گرسنگی و تشنگی می‌كنیم. همین‌طور وقتی در دنیا گرسنگیِ کاذب سراغ شما می‌آید اگر بتوانید یاد حق را بر قلب خود حاکم کنید آن گرسنگی می‌رود. در ماه رمضان به جهت تقویت جنبه‌ی روحانی انسان، گرسنگی قدرت چندانی ندارد و قلب انسان به آن توجه نمی‌كند. مولوی می‌گوید:

ره لقمه‌چو بستی، زِ هرحیله بِرستی
وگر حرص بنالد، بگیریم كری‌ها

همچنان‌که حضرت پیامبر(ص) می‌فرمایند، گرسنگی و تشنگیِ قیامت یك اصل است كه باید فكری برای آن كرد، در حین روزه‌داری موقعی که انسان گرسنه و تشنه است باید با یاد خدا متوجه گرسنگی و تشنگی قیامت شود و با تحمل این گرسنگی و تشنگی روحیه‌ای در خود ایجاد کند که آن گرسنگی و تشنگی- که روحی است و نه جسمی- قابل تحمل گردد.

اگر فکری برای گرسنگی و تشنگی قیامت نکنیم، در آن روز بسیار به خود می‌پیچیم، چون دل و جانمان گرسنه و تشنه است و تنها با یاد حق و با غذاهای روحانی جای خلأِ گرسنگی قیامتی پر می‌شود. اگر در صحرای محشر ملکه‌ی یاد حق در قلب كسی نباشد از گرسنگی و تشنگی شیون می‌زند. با یاد حق یك نوع سیریِ نابِ معنوی به آدم می‌دهند.

رسول خدا(ص) متذکر می‌شوند که روزه را مقرر فرمودند تا دائماً بگوئید: خدایا! من می‌خواهم به كمك تشنگی و گرسنگیِ دنیایی، تشنگی و گرسنگی در قیامت را از من رفع كنی. چون همان‌طور که عرض کردم در قیامت میل به غذا هنوز مانده است، بدون آن‌كه غذا باشد و با روزه در دنیا این میل از حاكمیت می‌افتد و در سیر «الیه راجعون» که باید به سوی خدا برگردید از این جهت در زحمت قرار نمی‌گیرید.






https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
01-07-2016, 23:26
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif




تلطیف روح

حضرت در ادامه می‌فرمایند: «وَ تَصَدَّقُوا عَلی فُقَرائِكُمْ وَ مَساكینِكُمْ، وَ وَقِّرُوا كِبارَكُمْ، وَارْحَمُوا صِغارَكُمْ، وَ صِلُوا اَرْحامَكُمْ» به فقراء و مساكین خود كمك كنید، بزرگانتان را محترم بشمارید و به كودكانتان ترحم كنید و صله رحم نمائید.

عنایت بفرمائید که این دستورات، روح را لطیف می‌كند زیرا ما در اصلاح خود و جهت رسیدن به بهترین نتیجه در رابطه با روزه، دو نوع دستور داریم، یك نوع دستور برای انجام روزه‌ و نیّت روزه داری است كه باید تلاش کنیم آن عمل برای خدا باشد. یك نوع دستور از نوع اخیر است که رابطه و نسبت ما را با اطرافمان تصحیح می‌کند و عشق به انسان‌ها را در ما رشد می‌دهد، زیرا «در سینه‌ی پُركینه، اَسرار نمی‌گنجد». روح لطیف می‌تواند به حق نظر كند و برای لطیف‌كردن روح فرمودند: «تَصَدَّقُوا عَلی فُقَرائِكُمْ وَ مَساكینِكُمْ» در این ماه به فقرا و مساکین کمک کنید تا رذیله‌ی بخل را در خود بكُشید. دلی كه بخیل است به خود نظر دارد و نمی‌تواند با خدا ارتباط برقرار كند، انسانی كه غم فقراء را نمی‌خورد دارای روح خشن و سختی است.

این که فقرا را از مساکین جدا نام بردند به جهت آن بود که متوجه شویم دو نوع نیازمند داریم. محمدبن‌مُسْلم می‌گوید از امام باقر(ع) یا از امام صادق(ع) از تفاوت بین فقیر و مسکین پرسیدم، حضرت فرمودند: «الْفَقِیرُ الَّذِی لَا یَسْأَلُ وَ الْمِسْكِینُ الَّذِی هُوَ أَجْهَدُ مِنْهُ الَّذِی یَسْأَل »(51) «فقیر» كسی است كه سؤال نمی‌کند و «مسکین» کسی است که نیاز او از فقیر بیشتر است و مجبور شده برای رفع نیازش سؤال کند. وقتی حضرت(ص) می‌فرمایند: باید به فكر فقیران و مساكین بود، نظر دارند به این نکته که هوشیاری به خرج دهیم و متوجه شویم در اطراف ما کسانی هستند که در عین نیازمندی، اظهار نمی‌کنند ولی باید در امور آن‌ها دقت کرد و نسبت به رفع نیازشان کوشا بود تا از طریق صفایی كه بدان وسیله نصیب روح و قلب انسان می‌شود، آرام‌آرام لطائف و مواهب مربوط به ماه رمضان در جان شما تجلی كند.

فرمودند: «وَ وَقِّرُوا كِبارَكُمْ» به بزرگان‌تان احترام بگذارید. تا از کبر و خودبزرگ‌بینی آزاد شوید و به تعادل لازم دست یابید و روحیه‌ی حكمت و تأمل در شما رشد می‌كند و از دریای سینه‌ی پر از حکمت پیران جامعه خود را محروم نگردانید.

«وَارْحَمُوا صِغارَكُمْ» كودكان‌را دوست داشته باشید و از سر محبت و ملاطفت به كودكان نظر كنید. وقتی روحیه‌ی ترحم و عطوفت نسبت به كودكان را در خود رشد دادیم دل‌هایمان لَیِّن و نرم می‌‌شود و در نتیجه زمینه‌ی تجلی نور لطف خدا در آن‌ها فراهم ‌گردد و به واردات قلبیه‌ی ارزشمندی دست می‌یابیم.
«وَ صِلُوا اَرْحامَكُمْ» در این ماه صله رحم كنید. «رَحِم» جلوه‌ی رحمت رحمانیّه حق است. هركس كه با ارحامش ارتباط نداشته باشد، با «رحمان» ارتباط ندارد.(52) در روایت هست كه روز قیامت رَحِم می‌آید سرپل صراط می‌ایستد و به هركس كه از او ناراضی باشد اجازه ورود به بهشت نمی‌دهد. «ارحام» آن عده‌ای هستند كه به وسیله‌ی یك مادر به هم وصل‌اند، این‌ها را ارحام می‌گویند. این ارتباط دو نوع است.

گاهی مستقیم است و آن‌ها ارحام نَسَبی هستند و گاهی غیر مستقیم است و آن‌ها ارحام سببی هستند. در روایت داریم كه خداوند می‌فرماید: به این علت من اسم خودم را روی رَحِم گذاشتم، كه رَحِم محل ارتباط و انس انسان‌هاست. قضیه‌ی ارتباط با رَحِم به همین سادگی‌ها نیست. لذا حق مادر، حق پدر، حق برادر و خواهر حقوقی است كه اگر كسی رعایت نكند در مسیر غفرانی‌ كه باید به‌دست آورد قرار نمی‌گیرد. اگر گاهی احساس می‌کنید تاریك هستید بدانید كه ارحام شما به‌ شكلی از شما گله‌منداند.

پیامبرخدا(ص) در این قسمت از تذكر خود می‌خواهند ما نسبت به این مسئله مهم، دقت لازم را داشته باشیم تا در استفاده كردن از ماه رمضان به نهایت موفقیت دست یابیم.







https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
03-07-2016, 01:42
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif







كنترل خیال

می‌فرمایند: «وَاحْفَظُوا اَلْسِنَتَكُمْ» زبان‌های خود را نگه دارید. چون اگر این زبان حرّافی كند، دل مشغول می‌شود، دلی هم كه مشغول شد از واردات قلبی که موجب سیر به ‌سوی حضرت حق می‌شود محروم می‌گردد، چون انسان گرفتار الفاظ خود می‌شود و روحش دیگر آزاد نیست تا به عوالم غیب سر بزند و چیزی از انوار آن عوالم به‌دست آورد. به گفتة مولوی:

خامشی بحر است و گفتن همچو جو
بحـر می‌جوید تو را، جو را مجو

از اشـارت‌هـای دریـا ســر متــاب
پس سخن كوتـاه باید، والسـلام

حضرت‌پیامبر(ص) در ادامه خطبه‌ی خود فرمودند: «وَغَضُّوا عَمّا لا یَحِلُّ النَّظَرُ اِلَیْهِ اَبْصارَكُمْ، وَ عَمّا لا یَحِلُّ الْاِسْتِماعُ اِلَیْهِ اَسْماعَكُمْ» چیزی را كه دیدنش حرام است، نبینید - چشم خود را در كنترل بگیرید- و سخنی را كه شنیدنش حرام است نشنوید. این فراز دستوری بسیار كارساز است، چون آنچه بیش از همه قلب را مشغول می‌كند نگاه‌‌كردن‌های حرام و گوش‌دادن‌های حرام و بی‌هدف است، این کار‌ها جهت‌گیری روح انسان را منحرف می‌كند و خیالات پراكنده را به صحنه‌ی قلب می‌آورد و تمام عمر انسان را از بین می‌برد.

خدا كمكمان كند اگر می‌خواهیم ماه رمضان، ماه صعود ما باشد این دستورالعمل را با عزم و تصمیمِ كامل عمل كنیم، حضرت راه را نشانمان داده‌اند نباید كوتاه بیاییم. به‌خصوص توصیه‌ی ما این است كه در این روزها سعی كنید در موضوعات و در جاهایی كه قلب و ذهنتان به مسائل جزییِ زودگذر مشغول می‌شود، وارد نشوید، و به جدّ هم وارد نشوید، حیف من و شماست كه توفیقات ماه رمضان‌مان را از دست بدهیم و خیالات خود را مشغول امور واهی بکنیم، هر اندازه این فراز از دستور رسول خدا(ص) را عمل کنیم به همان اندازه به خیالِ پاک می‌رسیم و زمینه‌ی ارتباط قلبی با حقایق در ما فراهم می‌شود.








https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-07-2016, 03:51
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif






رقّت قلب

در ادامه می‌فرمایند: «وَ تَحَنَّـنُوا عَلی اَیْتامِ النّاسِ، یُتَحَـنَّنَ عَلی اَیْتامِكُمْ» برای یتیم‌های مردم دلسوزی كنید تا برای یتیم‌هایتان دلسوزی شود.
محبت به یتیمان آثار وضعی بسیار زیادی دارد و یك نوع روحیه‌ی ملاطفت و رقّتِ قلب در انسان به‌وجود می‌آورد و از بی‌تفاوتی نسبت به کسانی که نیاز به محبت دارند ما را نجات می‌دهد، به خصوص اگر این کار در ماه رمضان صورت گیرد که شرایط آماده است تا خداوند نسبت به ما ملاطفت خاصی بفرماید.

وقتی ما نسبت به بندگان خدا كه به ظاهر بی‌پشت و پناه‌اند دلسوزی از خود نشان دادیم و آن‌ها از این طریق احساس كردند مورد توجه هستند، خداوند هم به بی‌پشت و پناهی ما رحم می‌کند و در نتیجه در نظام هستی احساس پشت و پناه‌داشتن می‌كنیم و بر همین مبنا بر فرضِ یتیم‌شدن فرزندانمان نگران بی‌پشت و پناهی آن‌ها نیستیم.
در ادامه فرمودند: «وَ تُوبُوا اِلَی‌اللهِ مِنْ ذُنُوبِكُمْ» از گناهان خود به‌سوی خدا توبه كنید. این دستورالعملی است برای اصلاح قلب و بهره‌مند‌شدن از برکات خاص ماه رمضان. در دل این توصیه دو نكته وجود دارد. اولاً: وقتی بنا گذاشتید از گناهان خود توبه كنید تازه متوجه می‌شوید گناهانی دارید و همین امر موجب می‌شود تا از سر به هوایی نسبت به انجام گناه نجات یابید. ثانیاً: وقتی متوجه گناهانتان شدید عزم توبه کردن در انسان شدت می‌یابد. همین طور که وقتی کتابی در دست مطالعه ندارید فكر می‌كنید كتابی نیست كه مطالعه کنید اما وقتی یک کتاب را مطالعه کردید تازه متوجه می‌شوید چقدر كتاب هست كه باید مطالعه کرد! توبه عیناً همین‌طور است. اول كه آدم می‌خواهد توبه بكند می‌گوید: آخر چه گناهی كرده‌ام كه توبه كنم؟!

بعد كه تصمیم به توبه نمود و شروع كرد از گناهان خود توبه كند و با نظر به آن‌ها گفت: الهی العفو، تازه خداوند برای پاک‌کردن او از گناهان، نشانش می‌دهد كه چه لغزش‌هایی داشته، آن‌جا به بندگان خدا بی‌محلی كردی و رعایت آبرویشان را ننمودی، آن‌جا طرف را سبك كردی، آن‌جا خودخواهی و خودنمایی نمودی، هرچه شما زلال‌تر شوید، گناهانتان را بیشتر حس می‌كنید و وقتی توبه شروع شد و روح انسان نسبت به گناهان حساس شد سلوک او شروع می‌شود و ماه رمضان و شب قدر را درست درک می‌کند.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-07-2016, 03:51
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif






مریدانِ یكی از اهل کرامت نقل می‌كنند: تصمیم گرفتیم با حاج‌آقا جهت دعا و نیایش به كوه «بی‌بی شهربانو» برویم. بنا شد نان و پنیر و خیار هم ببریم آن بالا بخوریم. نان و پنیر و خیار را خریدیم و مقداری نمك - به اندازه‌ی یک قاشق- از وسایل فروشنده برداشتیم و رفتیم. وقتی با حاج آقا شروع به دعا كردیم، آقا گفتند: بلند شوید، بروید پول نمك‌ها را بدهید و بیایید، خداوند حال دعا را به جهت آن نمک‌ها سلب نموده. او متوجه شد به خاطر نمكی كه بدون اجازه برداشته شده، روح‌ها گرفتار است.

پیغمبر خدا(ص) كه می‌خواهند ما از ماه رمضان بهره‌ا‌ی كامل ببریم و از سنگینی گناه آزاد شویم با توجه به این امر می‌فرمایند: «تُوبُوا اِلَی‌اللهِ مِنْ ذُنُوبِكُمْ» از گناهانتان به‌سوی خدا توبه كنید، خودِ خداوند گناهان را به یاد بندگانش می‌آورد تا آن‌ها را جبران كنند و در همین رابطه به قلب آن آقا انداخت که مشکل بی‌حالی در دعا، نمک‌هایی است که بدون اذن صاحب مغازه برداشته شده، این نشان می‌دهد می‌خواهند دعای ما را قبول كنند که به قلبمان می‌اندازند: ببین فلان جا سربه سر مردم گذاشتی. یعنی برو این مسأله را حل كن و بیا، می‌خواهیم به تو توجه كنیم ولی شرطش رفع موانع است.

مرحوم فیض کاشانی می‌فرماید: توبه ‌از گناه و بازگشت به سوی ستار‌العیوب و علام الغیوب آغاز راه سالکین و سرمایه پیروزمندان و نخستین گام مریدان و مَطلَع برگزیدگان و برگزیده‌ی مقربان است و توبه نقش اساسی در دین دارد، چرا که دین، انسان را به جداشدن از بدی‌ها و بازگشت به خیرات دعوت می‌کند و حقیقت توبه هم جز این نیست.(53)

عالم فرزانه ملااحمد نراقی، معنای اصطلاحی توبه را چنین بیان کرده است:«توبه به معنای بازگشت به خداست، با خالی‌ساختن دل از قصد معصیت و رجوع‌کردن به درگاه الهی و نزدیک‌شدن به او و تصمیم بر ترک گناه در حال، و انجام‌ندادن آن و عزم بر ترک گناه در آینده».(54)

توبه کاران واقعی، خود را از مجالس گناه دور می‌دارند و از عواملی که گناه را وسوسه و تداعی می‌کند، برحذر می‌باشند.

توبه باعث محو گناهان می‌شود و آن‌ها را نابود می‌کند. قرآن کریم می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَة نَصُوحاً عَسى رَبُّکمْ أَنْ یکفِّرَ عَنْکمْ سَیئاتِکمْ»(55) ای کسانی که ایمان آورده‌اید توبه‌ی ‌نصوح به درگاه الهی بکنید، امید است با این کار، پروردگارتان گناهان شما را بپوشاند. نه‌تنها توبه گناه را می‌پوشاند و از بین می‌برد، بلکه آن را مبدّل به حسنه می‌کند. قرآن کریم می‌فرماید: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِک یبَدِّلُ اللَّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ» مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند که خداوند گناهان آنان را به حسنات تبدیل می‌کند.

امام صادق(ع) می‌فرماید: «هر گاه توبه کاملاً خالص باشد، خداوند آن چنان آثار گناه را می‌پوشاند که حتی فرشتگانی را که مأمور ثبت اعمال او هستند به فراموشی واداشته می‌شوند و به اعضای پیکر او که مأمور گواهی بر اعمال وی در قیامت‌اند دستور داده می‌شود که گناهان او را مستور بدارند و به زمین که گناه بر آن کرده و گواه بر عمل او در قیامت است نیز فرمان می‌دهند که آن عمل را کتمان کند، به گونه‌ای که روز قیامت هنگامی که در صحنه‌ی رستاخیر حضور می‌یابد، هیچ‌کس و هیچ‌چیز برضدّ او گواهی نخواهد داد.(56)




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2016, 00:31
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif







شرایط گشایش راه

در ادامه فرمودند: «وَارْفَعُوا اِلَیْهِ اَیْدِیَكُمْ بِالدُّعاءِ فی اَوْقاتِ صَلَواتِكُمْ فَإنّها اَفْضَلُ السّاعاتِ یَنْظُرُاللهُ عَزَّوَجَلَّ فیها بِالرَّحْمَةِ اِلی عِبادِهِ» در موقع نماز دست‌هایتان را بالا ببرید كه بهترین اوقات و شرایطی كه خدا از سر رحمت به بنده‌‌اش نظر می‌كند در همین اوقات است.

در شرایطی كه خداوند موانع ارتباط با خودش را از میان برداشته راهی را به‌سوی او بگشایید تا در مواقع دیگر با شناختی که از آن راه پیدا کرده‌اید با خداوند ارتباط برقرار كنید و این فلسفه‌ی عبادت در زمان‌ها و مكان‌های مقدس است. زیرا در زمان‌ها و مكان‌های مقدس شرایط ارتباط با خداوند بهتر فراهم است و لذا روح انسان راحت‌تر می‌تواند با حضرت پروردگار ارتباط پیدا كند و عملاً در آن شرایط راهی به‌سوی حق برای عبد باز می‌شود و چون راه باز شد، انسان در سایر شرایط هم می‌تواند از طریق راهی كه به‌دست آورده با خداوند ارتباط برقرار كند و اگر از طریق راه گشوده شده، ارتباط با خداوند را ادامه داد، دیگر نه تنها برای ارتباط با خداوند به زحمت نخواهد بود بلکه همواره راه‌های بهتری برایش گشوده می‌شود و در برزخ و قیامت مشکلی جهت رجوعِ إلی‌الله ندارد.

آنگاه حضرت(ص) فرمودند: «وَ یُجیـبُهُـم‎ اِذا ناجُوهُ، وَ یُلَبّیـهِمْ اِذا نادُوهُ، وَ یَسْتَجیـبُ لَهُمْ اِذا دَعَوْهُ» در چنین شرایطی وقتی دعا ‌می‌كنید، دعایتان را اجابت می‌كند و وقتی ندا می‌دهید، به شما لبیك می‌گوید و وقتی كه می‌خوانیدش، استجابت می‌كند.

عمده آن است كه از این شرایط استفاده كنیم. این‌ها راه‌ها و شرایط ساده ولی پرنتیجه‌ای است، مواظب باشید سادگی آن موجب نشود از اهمیت آن غافل بمانیم. هنر انسان‌های متقی این بوده است که نسبت به ماه رمضان و عظمت و حرمت آن غافل نبوده‌اند. به همین جهت حضرت صادق(ع) به ما توصیه می‌کنند در این ماه در تعقیب هر نماز، خود را متذكر ماه رمضان و عظمت آن كنید و بگوئید: «وَ هذا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ عَلَی‌الشُّهُورِ، وَ هُوَ شَهْرُالَّذی فَرَضْتَ صِیامَهُ عَلَیَّ، وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضان...»(57)

خداوندا! این ماه را ماه با عظمت و با کرامت و با فضیلت قرار دادی و روزه را در این ماه بر من واجب كردی. چون ممكن است روزمرّگی‌ها ما را نسبت به شرایطی كه در آن قرار داریم غافل كند و در نتیجه استفاده‌‌هایی را كه می‌توان به‌دست آورد، از دست بدهیم.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2016, 00:34
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif






بالاترین دستورالعمل

رسول خدا(ص) در ادامه می‌فرمایند: «اَیُّهَاالنّاسُ! اِنَّ اَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ بِاَعْمالِكُمْ، فَفُكُّوها بِاسْتِغْفارِكُمْ، وَ ظُهُورَكُمْ ثَقیلَةٌ مِنْ اَوْزارِكُمْ، فَخَفِّفُوا عَنْها بِطُولِ سُجُودِكُمْ» ای‌مردم! جان‌های شما در رهن اعمالتان است، با استغفار آن را از رهن و گرفتاری آزاد كنید و پشت‌های شما به جهت گناهانتان سنگین شده است، با سجد‌ه‌های طولانی از سنگینی آن بكاهید.

پیامبر خدا(ص) در این فراز دو دستورالعمل اساسی را مطرح می‌فرمایند كه می‌توان به صورت عملی به‌كار بست. یكی این‌كه می‌فرمایند: ای مردم! جان‌هایتان گرفتار عمل‌هایتان شده است. جان‌های ما مثل آن وقتی ‌که یك چیزی را رهن می‌دهیم و مقداری پول می‌گیریم و بعد تا آن پول را ندهیم، آن چیز را به ما برنمی‌گردانند و آن را آزاد نمی‌كنند،گرفتار و رهن اعمال‌مان شده‌اند و برای نجات از گرفتاری آن اعمال، خداوند راهی را قرار داده كه در این ماه تأثیرش صدچندان است و آن استغفار است تا از خودش بخواهید آثار سوء آن اعمال را بر ما بپوشاند و از ما بگذرد، این همان طلب غفران است. لذا می‌فرماید: «فَفُكُّوها بِاسْتِغْفارِكُمْ» جان‌هایتان را با استغفار آزاد كنید.

این عالی‌ترین و بالاترین دستورالعملی است که انسان را به راه می‌آورد، زیرا استغفار چیز عجیبی است، اولاً: باید برسی به این‌كه گرفتار اعمالت هستی. ثانیاً: باید به خدا خیلی اعتماد داشته باشی و بدانی خداوند كارِ نشدنی را هم شدنی می‌كند. بعد از خدا بخواه از گناهانت بگذرد. یعنی خدایا كاری از دست من برنمی‌آید و من نمی‌توانم با اراده‌ی خود مشكل را حل كنم، من نمی‌توانم كاری بكنم كه دلم به راحتی با تو ارتباط داشته باشد، چون گرفتار بی‌مبالاتی‌هایم هستم، «فَاسْتَغْفِرُالله» پس از خدا طلب آمرزش می‌كنم تا از گناهانم بگذرد و اثر آن‌ها را از صحنه‌ی نفس و قلبم پاك بگرداند و با قلبی پاك با او روبه‌رو شوم «وَ اَتُوبُ اِلَیْـهِ» یعنی با حالت ناله و انابه به‌سوی او آمدم.

خلاصه استغفار یكی از حالات خوب عبد است در مقابل ربّ، با چنین اعتقادی كه می‌دانیم می‌توانیم از خدا بخواهیم از گناهان ما بگذرد، اراده می‌کنیم به‌سوی او روی کنیم تا او پذیرای ما شود.

استغفار؛ غبار بین عبد و ربّ را می‌زداید تا رابطه‌ی فطریِ بین عبد و ربّ ظهور کند. پیامبر خدا(ص) می‌فرمایند: «لَیُغانُ عَلی قَلْبی وَ اَنِّی لاَسْتَغْفِرُاللهَ فِی كُلِّ یَوْمٍ سَبْعینَ مَرَّة»(58) گاهی قلبم را گَرد و غبار می‌گیرد و من هر روز هفتاد بار استغفار می‌كنم تا غبار و گَردش برود. آری اگر قلب پیامبرِ خدا(ص) را گرد می‌گیرد و شدت اُنس او با خدا کم می‌شود، قلب ما ظلمت می‌گیرد و از اُنس با پروردگارمان محروم می‌شویم ولی در هر صورت استغفار است که آن گرد و غبار و این ظلمت را برطرف می‌كند. از استغفار کارهای مهمی برمی‌آید! به شرط اعتماد به حضرت حق كه غفار است و گناهان را رفع می‌كند.

امام رضا(ع) در تمثیل زیبایى، استغفار را تشبیه مى‌كنند به تكانى كه بر درختى وارد مى شود و برگ‌هاى آن را بر زمین مى‌ریزد: می فرمایند: «مَثَلُ الإِسْتِغْفارِ مَثَلُ وَرَق عَلى شَجَر تَحَرّكَ فَیَتَناثَرُ»(59) مَثَل استغفار، مَثَل برگ بر درخت است که حركت باد یا طوفان آن را بر زمین مى افكند.آرى طلب آمرزش از خداوند ، درخت عمل انسان را تكان مى دهد و برگ هاى سیاه گناه را از شاخه هاى آن جدا مى سازد و آمرزش خداوند را براى او به ارمغان مى آورد.

امیرالمؤمنین(ع) مى‌فرمایند: «تَعَطَّروا بِالإِسْتِغْفارِ، فَلا تَفْضَحَنَّكُم رَوائِحُ الذُّنُوبِ»(60) با استغفار و آمرزش‌خواهى از خداوند، خود را معطّر كنید، تا بوى بد گناهان شما را رسوا نكند.

رسول خدا(ص) در ادامه فرمودند: پشت‌های‌تان به جهت گناهان سنگین است و فشار‌هایی به روحتان می‌آورد که امکان صعود برایش نمانده، با طول سجود آن سنگینی‌ها را سبك كنید. سجده؛ نزدیك‌ترین حالت عبد به ربّ است،(61) چون حقیقتِ عبد در مقابل ربّ، نمایش هیچ‌بودن او است در مقابل پروردگارش، و در سجده و آن حالتِ به خاك افتادن در مقابل پروردگار، عبد حقیقت خود را به نمایش می‌گذارد و وقتی عبد خود را هیچ دید، عظمت ربّ بر قلب او تجلی می‌كند و حق را در جان خود احساس می‌نماید، چون در آن حالت خود را موجودی در مقابل خداوند نمی‌بیند، بلكه خود را در مقابل حضرت ربّ، هیچ می‌كند و متذكر عظمت و سبحانیت حضرت ربّ می‌شود. گفت:

ما كه باشیم ای تو ما را جانِ جان
تا كه مـا باشیـم با تـو در میــان

در این حالت است كه انسان فقرِ محض‌بودن خود را به نمایش می‌گذارد و به قابلیت کامل جهت قبول فیض الهی نایل می‌شود. چنانچه رسول‌خدا(ص) فرمودند: «اَلْفَقْرُ فَخری وَ بِهِ اَفْتَخِر»(62) فقر، فخر من است و به آن افتخار می‌كنم.

كشكول فقر شد سبب افتخار ما
ای یار دلفریب بیفزای افتخار

طبق دستور حضرت رسول(ص) دو كار باید کرد، یكی استغفار، جهت آزادشدن از تنگناهایی كه اعمال‌مان برایمان به‌وجود آورده و دیگر سجده‌های طولانی، جهت سبك شدن روح از بار گناهان. زیرا هر وقت كسی مرتكب گناهی شد در واقع منیّت خود را در مقابل حضرت پروردگار مطرح كرد و حالا با سجده در مقابل پروردگار، آن منیّت را نفی می‌كند در نتیجه آثار آن هم كه همان گناهان باشد، محو می‌شود و در رابطه با پاک‌شدن سرّ انسان از طریق سجده‌، حضرت صادق(ع) می‌فرمایند: «آن‌کسی که سجده‌های خود را نیکو سازد، هرگز از خدا دور نمی‌ماند»(63) زیرا خداوند سجده را زمینه‌ساخته تا بنده از این راه با قلب و روح و سرّ خویش به او تقرّب جوید.

عنایت داشته باشید زمینه‌ی انجام دستوراتی که رسول خدا(ص) می‌دهند در طول ماه رمضان بسیار فراهم است و نتیجه‌ی‌ آن‌ها هم بسیار زیاد است، کوتاهی نکنید.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2016, 00:36
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif






رهایی از آتش

حضرت رسول(ص) در ادامه می‌فرمایند: «وَاعْلَمُوا اَنَّ اللهَ جَلَّ ذِكْرُهُ ، اَقْسَمَ بِعِزَّتِهِ اَنْ لا یُعَذِّبَ الْمُصَلّینَ وَ السّاجِدینَ وَ اَنْ لا یُرَوِّعَهُمْ بِالنّارِ یَوْمَ یَقُومُ النّاسُ لِرَبِّ الْعالَمینَ» مردم بدانید! خدا به عزتش قسم خورده است، آن روزی كه همه در محضر حق ایستاده‌اند نمازگزاران و ساجدین را به آتش عذاب نمی‌كند و آن‌ها را از آتش نمی‌ترساند.

نمازگزاران و ساجدین كسانی‌اند كه ملکه‌ی آن‌ها سجده‌های طولانی و قیام به نماز در مقابل پروردگارشان شده. در روزی كه همه در صحرای محشر در مقابل رب‌العالمین به‌پا ایستاده‌اند و نگران عذاب آتش‌اند، آن‌ها را از عذاب ترسی نیست زیرا به کمک اُنسی که در دنیا - در اثر قیام به نماز و سجده طولانی- با پروردگارشان پیدا کرده‌اند از هرگونه فزع و دلهره‌ای آزادند و این هدیه بزرگی است كه خداوند با سجده و نمازِ مکرر در ماه رمضان برای انسان ذخیره می‌کند.

در ادامه می‌فرمایند: «اَیُّهَاالنّاسُ مَنْ فَطَّرَ مِنْكُمْ صائِماً مُؤْمِناً فی هذَاالشَّهْرِ كانَ لَهُ بِذلِكَ عِتْقُ رَقَبَةٍ وَ مَغْفِرَةٌ لِما مَضی مِنْ ذُنُوبِه» ای مردم! آن‌كس كه در این ماه، مؤمنِ روزه‌داری را افطاری بدهد، با این كار از یک طرف برای او ثوابِ آزادكردن بنده‌ای را منظور می‌دارند و از طرف دیگر گناهان گذشته‌ی او را می‌بخشند.

موارد زیادی در روایات داریم كه با اطعام فقرا عمده‌ی مشكلات انسان‌ها مرتفع می‌شده است. پس مسلّم اطعام مشكل گشاست و نفسِ اطعام به فقرای مؤمن ثواب زیادی دارد، چه رسد به اطعامِ در ماه رمضان به مؤمن روزه‌دار. البته همین‌طور كه اطعام ثواب دارد، پذیرفتن دعوت مؤمنین نیز ثواب دارد. اما مواظب اطعام‌هایی كه ادارات می‌دهند باشید، اگر رئیس اداره‌ای از پول خودش و حقوق خودش دعوت كرده، بسیار خوب مانعی ندارد به شرطی كه پول آب و برقی هم كه در آن زمان در اداره مصرف می‌شود بدهد.

خلاصه مواظب باشید از مال بی‌شبهه افطار كنید، این بی‌احتیاطی‌ها، بیش از آن حدی كه فكر می‌كنید خطرناك است. خدا رحم كند، چه طوری جرأت می‌كنند با پول كل مردم به عده‌ای خاص و بدون ملاكِ مشخص افطاری بدهند؟! حتی اگر هم بودجه‌ی آن‌هم پیش‌بینی شده باشد، مگر ما حق داریم بی‌محابا خرج كنیم؟! این‌ها مال پیر‌زن‌ها و پیر‌مردها و بچّه‌های بی‌سرپرست و فقرای گرسنه‌ی این كشور است باید در هر تصمیمی منافع آن‌ها مدّ نظر باشد.

مواظب باشید از غذایی که پولش با رودربایستی از مردم گرفته شده، افطار نكنید. پدر دانش آموزی می‌گفت: اولیاء مدرسه جهت تهیه‌ی جایزه برای فرزندانمان پولی را از ما گرفتند، بعد متوجه شدیم با نصف آن پول جایزه‌ها را خریده‌اند و با بقیه‌ی آن افطاری داده‌اند! مگر پدران این دانش‌آموزان راضی بودند؟ این‌ها حرامِ بَیِّن است.

چند چیز را مواظب باشید؛ پیامبر(ص) می‌فرمایند: نسبت به امامی كه در نماز به او اقتدا می‌كنید توجه داشته باشید. مگر می‌شود به هركسی اقتدا كرد؟! این‌كه شنیده‌اید می‌گویند امام جماعت را بشناسید، نه این‌كه خصوصیات شناسنامه‌ای‌اش را بدانید. می‌فرمایند: «اِنَّ اَئِمَّـتَكُمْ وَفْدُكُمْ اِلَی‌اللهِ فَانْظُروا مَن تُوفِدوُنَ فی دینكُمْ وَ صَلَواتِكُمْ»(64) آن امامی كه جلوی شما می‌ایستد، رسولِ شماست به سوی خدا، توجه كنید ببینید چه كسی را در دینتان و در نمازتان جلو می‌فرستید. از چیزهای دیگری كه می‌گویند باید بشناسید طعام است، «فَلْیَنْظُرِالاِنْسان اِلی طَعامِه»(65) باید انسان بر طعام خود بنگرد، ببیند از كجا آمده است؟ پس نباید از سخن رسول‌الله(ص) در مورد افطاری‌دادن به مؤمنین سوء استفاده شود و با پول‌های شبهه‌ناک این کار انجام گیرد. بعضی از این افطاری دادن‌ها از مسیر اصلی خود خارج شده، باید ما گرفتار آن‌ها نشویم.

منظور از افطاری‌دادن به مؤمنین این است كه در یك فضای ایمانی مؤمنین افطار كنند و بعد قلب‌های یكدیگر را نسبت به وظایف الهیِ خود متذكر نمایند و فضای تذكر و تَنَبُّه به‌وجود آید. آری اگر به‌واقع بتوانیم آن افطاردادنی كه پیامبرخدا(ص) می‌فرمایند را عمل كنیم، نه تنها ثواب آزاد کردن بنده‌ای را به همراه دارد نتیجه‌ی دیگرش عبارت است از: «مَغْفِرَةٌ لِما مَضی مِنْ ذُنُوبِه» مغفرت از گناهان گذشته. در این فراز به ما نشان می‌دهند اگر می‌خواهید دل‌تان از گناهان پاک و زلال شود، به روزه‌داران اطعام بدهید، اگر می‌خواهید ثواب آزادكردن یك بنده‌را نصیب خود كنید، به مؤمنِ صائم افطاری بدهید.

رسول خدا(ص) در جایی دیگر می‌فرمایند: خداوند اطعام در راه خدا را دوست دارد و كسی را كه در راه خدا اطعام می‌كند نیز دوست دارد، و ورودِ بركت در خانه چنین کسی از فرو رفتن كارد در كوهان شتر سریع‌تر است.(66) ولی افطاردادن كجا، مجلس گپ‌زدن و وقت‌گذرانی به پا کردن كجا! شب‌های ماه رمضان برای عبادت و مناجات است و نه برای شب‌نشینی.

پس از آن که رسول خدا(ص) از برکات اطعام به روزه‌داران سخن گفتند مردم پرسیدند یا رسول‌الله! اكثر ما امكانات چنین كاری را نداریم «فَقیلَ یا رَسُول‌الله وَ لَیْسَ كُلُّنا نَقْدِرُ عَلی ذلِكَ، فَقالَ(ص)». حضرت فرمودند: « اِتَّقُواالنّار وَلَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ اِتَّقُواالنّار وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ ماءٍ» خود را از آتش آزاد كنید ولو به نصف خرما و یا به شربتی آب.

منظور این است كه ما مایل باشیم روزه‌داران را محترم شماریم و در افطاردادن به آن‌ها همت کنیم چنانچه با ساده برگزاركردن افطاریدادن، مقصد برآورده می‌شود هم ثواب آن را برده‌ایم و هم از آفت سفره‌های رنگین نجات پیدا کرده‌ایم.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2016, 00:37
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif





به سوی بهشـت

در ادامه می‌فرمایند: «اَیُّهَاالنّاسُ مَنْ حَسَّنَ مِنْكُمْ فی هذَا الشَّهْرِ خُلْقَهُ كانَ لَهُ جَوازٌ عَلَی الصِّراطِ یَوْمَ تَزِلُّ فیهِ الْاَقْدامُ» هر کس توانست در این ماه اخلاق خود را نیكو كند، آن خُلق نیکو جواز عبور از صراط است در روزی كه قدم‌ها در صراط لغزان است و امكان سقوط در جهنم بسیار.

پل صراط بر روی جهنم است و به بهشت ختم می‌شود، اگر كسی در آن بلغزد در جهنم سقوط می‌كند. می‌فرمایند: هرکس سیر معنوی به سوی بهشت را می‌خواهد، شرطش این است كه در این ماه خُلق خود را نیكو كند. زیرا عالی‌ترین مرحله برای نجات، اخلاق نیكو است و در ماه رمضان زمینه‌ی رسیدن به چنین صفاتی بیشتر فراهم است. رسول خدا(ص) می‌فرمایند: «برترین مؤمن کسی است که بهترین اخلاق را داشته باشد»(67) و نیز می‌فرمایند:

«حُسن خُلق مانند خورشید که یخ را ذوب می‌کند، گناهان را ذوب می‌نماید»(68) می‌فرمایند: «هرچه در قیامت در میزان انسان بگذارند به حُسن خُلق نخواهد رسید».(69) آیا در شرایطی که می‌توان به چنین روحیه‌ای نایل شد نباید همّت خود را به‌کار گیریم؟

سپس می‌فرمایند: «وَ مَنْ خَفَّـفَ مِنْكُمْ فی هذَاالشَّهْرِ عَمّا مَلَكَتْ یَمیـنُهُ، خَفَّفَ اللهُ عَلَیْهِ حِسابَهُ» هركس از شما تكالیف افرادی را كه زیردست شمایند و با شما ارتباط دارند، سبك كند، خداوند حساب او را آسان می‌نماید.

به همسرتان كم‌تر دستور داده و انتظاراتتان را از همدیگر کم کنید، همین‌طور به هر کس که به نحوی با شما ارتباط دارد باید آسان بگیرید، بار سنگین بر دوش افرادِ تحت نظرتان نگذارید، تا زمینه‌ی سبكبالیِ‌تان فراهم ‌شود.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2016, 00:38
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif







رهایی از غضب خدا

در فراز بعدی می‌فرمایند: «وَ مَنْ كَفَّ فیهِ شَرَّهُ، كَفَّ اللهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یَوْمَ یَلْقاهُ» كسی كه در این ماه شرّش را از بقیه كم كند، روز قیامت كه خداوند او را ملاقات می‌كند، غضبش را از او باز می‌دارد. إن‌شاءالله در این ماه سعی كنیم به مقامی برسیم كه سایر مردم از دست و زبان ما اَمن باشند و روحیه‌ی محبت و خدمت نسبت به مردم را در خودمان رشد دهیم. هر اندازه به خدا نزدیك‌تر شویم علاقه به بندگان خدا در ما بیشتر می‌شود و هر اندازه به بندگان خدا بیشتر ابراز علاقه کنیم زمینه‌ی قرب خود به خدا را بیشتر فراهم کرده‌ایم.

متأسفانه ارتباط اكثر ما با اطرافیان بدون نیش و كنایه نیست، چون روحمان در صلحِ كل با بندگان خدا قرار ندارد. حضرت در این فراز می‌فرمایند: روحیة لجبازی را كنار بگذارید و عصبانیّت نسبت به خلق خدا را رها كنید، تا خداوند هم غضب خود را از شما بر‌دارد. نگو غضب من نسبت به آن‌كس كه به او غضب كرده‌ام منطقی است و واقعاً به جهت كارهای غلطِ طرف نسبت به او غضب كرده‌ام، غضب خدا نسبت به گناهان تو حتماً منطقی‌تر است، عرض بنده این است؛ آنگاه كه بنا دارید از سر لجبازی و یا به هر دلیل دیگر، فردی را اذیت كنید، به‌خاطر بزرگداشت ماه رمضان چنین كاری را انجام ندهید زیرا سایه‌ی رقابت‌ها، شما را از نوشیدنِ نور حق باز می‌دارد، خود را از لجبازی‌ها و رقابت‌ها و کینه‌ها آزاد كنید تا نور حق نصیب شما شود. گفت:
این سخن‌های چو مار و کژدمت
مار و کژدم می‌شود گیرد دمت

این‌ها نمی‌گذارد به عالم قرب و معنویت صعود کنید. وقتی از خودخواهی و خودبینی آزاد شدیم لطف حق در جان ما منعکس می‌شود. گفت:

بودِ من ابر است و پرده است و كثیف
ز انعكاس لطف حق او شد ضعیف

حالا باید با پذیرفتن دستور پیامبر(ص) و به‌دست‌آوردن اخلاق نیكو، آن نوع بودنی را كه مانع انعكاس لطف حق در جانمان می‌شود، تغییر دهیم.
در دعای مكارم‌الاخلاق از امام‌سجاد(ع) داریم كه حضرت از خدا تقاضا می‌كنند به ایشان توفیق دهد به آن‌هایی‌كه از او بریده‌اند با سرزدن به آن‌ها جواب دهد، «وَ اُكافِی مَنْ قَطَعَنِی بِالصلة» و در مورد آن‌هایی كه پشت سر حضرت غیبت كرده‌اند، نه‌تنها غیبت‌شان را نكند، بلكه ذكر خیرشان را بگوید «وَ اُخالِفَ مَنِ اغْتابَنِی اِلی حُسْنِ الذِّكر» و نسبت به آن‌هایی كه اموال‌ حضرت را تهدید كرده‌اند و او را از اموال خود محروم كرده‌اند، نه‌تنها محروم‌شان نكند، بلكه به آن‌ها بخشش هم بكند «وَ اُثیبَ مَنْ حَرِمَنی بِالْبَذْل».

این را می‌گویند نیكوگردانیدن خلق و خوی. پس توصیه‌ی پیامبرخدا(ص) را در این ماه فراموش نكنید كه فرمودند: هركس در این ماه خُلق خود را نیكو گرداند، برای او جواز عبور از صراط هست، در روزی كه قدم‌ها از صراط لغزان است. إن‌شاءالله بناست در این ماه خُلق ما خیلی نیكو بشود، وگرنه چنین دستوری به ما نمی‌دادند.

ما با اندك بهانه‌ای دشمن سازی می‌كنیم. اخلاق‌مان طوری است كه اگر آن آقا برای‌ما جا باز نكرد، از دستش عصبانی می‌شویم. یا اگر سلیقه‌اش با ما ‌نخواند، مایلیم نابود شود. ما چنین روحیه‌ای داریم، قبول كنید كه ماها خیلی زود با همه دشمن می‌شویم. حضرت می‌فرمایند: بیا در ماه رمضان، طوری خود را تغییر بده كه با همه رفیق بشوی. زیرا اگر روحیه انسان طوری شد که شرّش را از بقیه برداشت خداوند در روز قیامت غضبش را از او برمی‌دارد. آری، ما با اندك بهانه‌ای تحت تأثیر وسوسه‌های شیطان، دشمن سازی می‌كنیم و بعد قلب خود را گرفتار آن دشمنی‌ها می‌نماییم، در حالی‌كه دشمن را به دوست تبدیل كردن، كار اصحاب رمضان است و همّتی رمضانی می‌طلبد.

مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در بیست و دومین سالگرد رحلت امام‌خمینی(رض) توصیه می‌کنند:«اگر به نام انقلابی‌گرى، به نام عدالت‌خواهى، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به كسانى كه از لحاظ فكرى با ما مخالفند، اما می‌دانیم كه به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت كردیم، آن‌ها را مورد ایذاء و آزار قرار دادیم، از خط امام منحرف شده‌ایم. اگر بخواهیم به نام انقلابی‌گرى و رفتار انقلابى، امنیت را از بخشى از مردم جامعه و كشورمان سلب كنیم، از خط امام منحرف شده‌ایم. در كشور آراء و عقاید مختلفى وجود دارد. اگر چنانچه یك عنوان مجرمانه‌اى بر یك حركتى، بر یك حرفى منطبق شود، این عنوان مجرمانه البته قابل تعقیب است؛ دستگاه‌هاى موظف باید تعقیب كنند و می‌كنند؛ اما اگر عنوان مجرمانه‌اى نباشد، كسى است كه نمی‌خواهد براندازى كند، نمی‌خواهد خیانت كند، نمی‌خواهد دستور دشمن را در كشور اجرا كند، اما با سلیقه‌ى سیاسى ما، با مذاق سیاسى ما مخالف است، ما نمی‌توانیم امنیت را از او دریغ بداریم، عدالت را دریغ بداریم؛ «و لایجرمنّكم شنئان قوم على الّا تعدلوا». قرآن به ما دستور می‌دهد و می‌گوید: مخالفت شما با یك قومى، موجب نشود كه عدالت را فرو بگذارید و فراموش كنید. «اِعْدِلُوا»؛ حتّى در مورد مخالف هم عدالت به خرج دهید. «هو اقرب للتّقوى»؛ این عدالت، نزدیك‌تر به تقواست. مبادا خیال كنید تقوا این است كه انسان مخالف خودش را زیر پا له كند؛ نه، عدالت ورزیدن با تقوا موافق است. همه هوشیار باشیم، همه بیدار باشیم. این بُعد هم نباید ابعاد دیگر را در سایه قرار بدهد».(70)

قرآن می‌فرماید: «اِدْفَعْ بالَّتی هِیَ اَحْسَن، فَاِذَاالَّذی بَیْنَكَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ كَاَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ»(71) بدی را با خوبی - آن‌هم با بهترین نوع خوبی- دفع کن كه در این حالت بین تو و آن‌كسی كه دشمنِ تو بود دوستی- آن‌هم گرم‌ترین نوع دوستی‌ها- ظهور می‌کند. در این رابطه دعای شریف مکارم الاخلاق از حضرت سجاد(ع) بسیار کارساز است.(72) بدانید حُسن خُلق سرمایه‌ی بزرگی است و در ماه رمضان می‌توان آن را برای خود ایجاد كرد و در آن حال انوار همه‌ی بهشت‌ها در قلب ما تجلی می‌کند، إن‌شاءالله.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2016, 00:40
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif







كرامت در قیامت

حضرت در ادامه می‌فرمایند: «وَ مَنْ اَكْرَمَ فیهِ یَتیماً، اَكْرَمَهُ اللهُ یَوْمَ یَلْقاهُ» هركس در این ماه یتیمی را اكرام كند، خداوند روزی كه او را ملاقات كند، اكرامش خواهد كرد. زیرا در عالَم قیامت آن گاه که حضرت حق با وجه «واحد قهار» ظهور می‌کند همه در محضر او خوار و كوچك‌ خواهند بود مگر آن‌هایی كه حضرت حق اراده كرده تا مورد احترام باشند و پیامبر(ص) می‌فرمایند: راه اكرام در قیامت، اكرام یتیمان است. وقتی انسان پشت و پناه كسانی باشد كه پشت و پناهشان را از دست داده‌اند، در آن روزی كه انسان هیچ پشت و پناهی ندارد، خداوند پشت و پناه او خواهد بود.

در قرآن به آن‌هایی كه فكر می‌كنند مال دنیا وسیله‌ی كرامت و بزرگی است، می‌فرماید: «كَلاّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْیَتیم»(73) چنین نیست، شما در ارزیابی‌هایتان نسبت به اموالی كه در اختیار دارید، غلط فکر کرده‌اید زیرا آن اموال را وسیله‌ی اكرام یتیمان و اطعام مسكینان قرار نداده‌اید. ملاحظه کنید که فرمود: یتیم را اكرام نکردید چون یتیم نان نمی‌خواهد، احترام و پشت و پناه می‌خواهد.

در مورد مسكین فرمودند: اطعام كنید، ولی یتیم را فرمود: احترام و اكرام نمایید، و در آیات 15 و 16 سوره‌ی مبارك فجر می‌فرماید: ملاک‌های ارزش‌گذاری‌هایتان را تغییر دهید تا افراد به جهت ثروت‌شان مورد احترام نباشند.

در این ماه باید یك كاری بكنیم كه حرمت و احترام یتیمان در چشم و قلب ما بالا برود. هركسی باید یك كاری بكند، ما باید كاری كنیم كه حرمت یتیمان در این ماه به شكلی چشم‌گیر ذهن‌ها را اشغال كند و در مورد یتیمان تجزیه و تحلیلی الهی پیدا كنیم تا مورد احترام ما باشند و نه مورد ترّحم ما.

به ما فرمود: یتیمان را اكرام كنید. اشتباه از ما است كه سریعاً جای اكرام، اطعام می‌گذاریم، خود خدا كه می‌توانست بگوید اطعام كنید، ولی می‌فرمایـد: «كَلاّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْیَتیم، وَ لا تحاضُّونَ عَلی طَعامِ الْمِسْكِین» شما در مورد جایگاهِ دارایی‌هایتان اشتباه می‌كنید و لذا یتیم را اكرام نمی‌نمایید و از آن طرف هم تشویق نمی‌كنید تا مردم مسكینان را اطعام كنند‌. به‌هر حال حضرت توصیه می‌كنند كه هركس در این ماه یتیمی را اكرام كند در قیامت كه خداوند را ملاقات می‌كند مورد تكریم خداوند قرار می‌گیرد. عمده دقت در برنامه‌ریزی‌ها است جهت اكرام یتیمان و از این کار سرسری نگذریم.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2016, 00:41
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif





اتصال به رحمت الهی

می‌فرمایند: «وَ مَنْ وَصَلَ فیهِ رَحِمَهُ، وَصَلَهُ اللهُ بِرَحْمَتِه یَوْمَ یَلْقاهُ وَ مَنْ قَطَعَ فیهِ رَحِمَهُ، قَطَعَ اللهُ عَنْهُ رَحْمَتَـهُ یَوْمَ یَلْقاهُ» هركس در این ماه به رَحِم و آشنایان خود وصل شود، خداوند او را در روزی كه ملاقاتش می‌كند، به رحمت خودش متصل می‌گرداند و هركس در این ماه با ارحامش قطع رابطه كند، خداوند رحمت خود را در قیامت از او قطع می‌كند.

با توجه به این‌كه این دستور را دوباره تكرار می‌كنند معلوم است رمزی در آن است و كمال خاصی در این كار در ماه رمضان نهفته است. به طوری كه حضرت می‌فرمایند: ارتباط با ارحام در این ماه موجب ظهور رحمت حضرت پروردگار در ابدیت انسان می‌شود، معلوم است كه یك عنایت خاصی به صله‌ی رَحِم در این ماه دارند و این كار كمالات خاصی را در پی دارد.

ما وقتی جایگاه پربركت صله‌ی رحم را می‌فهمیم كه آثار شوم قطع رحم را متوجه باشیم، طبق دستور الهی ما حتی با محارم گناهكار خود باید طوری برخورد كنیم كه منجر به قطع رحم نشود. شما در نظر بگیرید؛ وقتی فرزند یکی از خلفا به امام می‌گوید: پدرم به امیرالمؤمنین ‌علی(ع) توهین كرده است، حكمش چیست ؟ حضرت می‌فرمایند: حكمش قتل است.

می‌گوید: اجازه می‌دهید او را به قتل برسانم؟ می‌فرمایند: تو، نه! چون عمرت كوتاه می‌شود. اتفاقاً پدرش را كشت و بعد از یك‌سال هم خودش كشته شد. ملاحظه کنید امام معصوم می‌فرمایند: حكم این ملعون قتل است، با این همه وقتی پسرش حكم خدا را اجراكرد و ثواب آن را برد از آثار وضعی مقابله با رَحِمِ خود در امان نماند. پیامبر خدا(ص) می‌خواهند ما از محرومیتی که با قطع رَحِم پیش می‌آید، نجات پیدا كنیم.

همان‌طور که اگر كسی در این ماه صله رَحِم بكند، خداوند روز قیامت با او از سر رحمت برخورد می‌كند، قطع رَحِم موجب محرومیت از رحمت حضرت حق می‌شود، آن‌هم در قیامت و در آن شرایط ابدی گویا قطع رحم، رحمت حضرت حق را تا ابد از انسان قطع می‌كند.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2016, 00:43
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif




دوری از آتش

سپس پیامبر(ص) می‌فرمایند: «وَ مَنْ تَطَوَّعَ فیهِ بِصَلوةٍ كَتَبَ اللهُ لَهُ بَرائَةً مِنَ النّارِ» اگر كسی در این ماه یك نماز مستحبی بخواند، خداوند دوری از آتش را برای او می‌نویسد.

شرطش آن است كه با اعتماد به سخن خدا و پیامبر(ص)، كار را شروع كنیم و این‌که بدانیم در این ماه زمینه‌ی صعود اعمال فراهم است. پس باید فرصت را غنیمت شمرد و از طریق نماز، راهی را كه خداوند در این ماه به‌سوی بندگانش باز كرده، بر جان خود بگشائیم و پس از گشوده شدن آن راه، تلاش کنیم مسدود نشود.

می‌فرمایند: «وَ مَنْ اَدّی فیهِ فَرْضاً كانَ لَهُ ثَوابُ مَنْ اَدّی سَبْعیـنَ فَریضَةً فیما سِواهُ مِنَ الشُّهُورِ» اگر كسی در این ماه عمل واجبی را انجام بدهد، ثواب آن عمل هفتاد برابر آن عمل در ماه‌های دیگر است.

چون حجاب‌ها در این ماه برداشته شده و لذا روح به راحتی با حقیقتِ واجبات ارتباط برقرار می‌كند و برای انسان زمینه را در ماه‌های دیگر فراهم می‌نماید.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2016, 00:44
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif





عامل سنگین‌شدن میزان

حضرت رسول(ص) در ادامه می‌فرمایند: «وَ مَنْ اَكْثَرَ فیهِ مِنَ الصّلَواةِ عَلَیَّ ثَقَّل‌اللهُ میزانَهُ یَوْمَ تَخَفُّ الْمَوازینُ» اگر كسی در این ماه بر من صلوات بفرستد، در روزی كه میزان‌ها سبك است، میزان او سنگین است.

از آن‌جایی که در قیامت فقط حق سنگین است، اگر كسی در آن عالَم میزانش سنگین بود، یعنی جانش از انوار الهی بهره‌مند است. حیف كه ما همین‌طور از این‌ دستورات، ساده می‌گذریم. فكر می‌كنیم پیامبر(ص) همین طوری این‌ها را گفته‌اند. در حالی كه باید متوجه باشیم نور وجود مقدس پیامبر(ص) همان حقیقت دنیا و آخرت ‌است و بر این اساس تمام دستوراتشان در رابطه‌ی با دنیا و آخرت ما داده می‌شود.

صلوات بر پیامبر و آل پیامبر(ص) هزاران هزار بركت دارد. روح انسان را با خدا و ملائكه الهی هماهنگ می‌كند. خداوند می‌فرماید: «اِنَّ ‌اللهَ وَ مَلائِكَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی‌النَّبی، یا اَیُهَاالَّذینَ آمنوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً»(74) خداوند و ملائكه بر پیامبر صلوات می‌فرستند، ای مؤمنان شما هم بر او صلوات بفرستید و با تمام وجود تسلیم فرامین او باشید. صلوات بر پیامبر و آل او(ع)، یك نحوه سپاس‌گزاری از آن‌هاست كه چگونه تلاش كردند تا قلب مبارکشان دریچه‌ی رحمت بزرگ الهی به‌سوی خلق باشد و خداوند از طریق آن‌ها دینش را به ما برساند. صلوات بر پیامبر و آل او(ع) اظهار یك‌نوع وفاداری است كه با فرستادن صلوات بر آن‌ها اعلام می‌كنیم: ما دائماً نسبت به شما وفاداریم. صلوات عامل یك‌نوع ارتباط قلبی با آن ذوات مقدسه خواهد شد. و بسیاری نكات دیگر كه باید در جای دیگر مورد بررسی قرار گیرد.(75) عمده آن است كه با صلوات، رابطه‌مان را با پیامبر(ص) و اهل بیت آن حضرت(ع) حفظ كنیم و میزان خود را در قیامت سنگین نمائیم، چون قرآن می‌فرماید: «فَاَمّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ، فَهُوَ فِی عِیشَةٍ راضِیةٍ»(76) آن‌هایی در قیامت از حیات ابدیِ خود راضی‌اند كه موازینشان در آنجا سنگین باشد.

خوارزمی در مناقب از ابوعلقمه نقل کرده که روزی پیامبر(ص) نماز صبح را با ما گزارد و بعد رو به ما کرد و فرمود: «ای یاران! من دیشب عموی خود حمزه و برادرم جعفر را در خواب دیدم، از ایشان پرسیدم؛ فدایتان شوم کدام اعمال را برتر یافتید؟ گفتند: بهترین اعمال را در سه چیز یافتیم: صلوات بر شما، آب‌دادن به تشنگان و دوستیِ علی‌بن ابی‌طالب(ع)‌.

همین قدر معلوم است كه صلوات فرستادن برپیامبر(ص) یکی از عوامل رونق بخشیدن به حیات ابدی ما است و میزان‌مان را سنگین و گشایش‌هایی در زندگی قیامتی برایمان ایجاد می‌نماید.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2016, 00:45
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif





قرآن؛ راهی گشوده شده بین عبد و ربّ

حضرت در ادامه در خطبه‌ی شعبانیه می‌فرمایند: «وَ مَنْ تَلا فیهِ أیَةً مِنَ الْقُرانِ، كانَ لَهُ مِثْلُ اَجْرِ مَنْ خَتَمَ القُرانَ فی غَیْرِه مِنَ الشُّهُورِ» و هركس در این ماه آیه‌ای از قرآن تلاوت كند، برای او برابر پاداش كسی است كه در ماه‌های دیگر ختم قرآن كند.

زیرا در این ماه حجابِ بین عبد و ربّ به لطف حضرت پروردگار، برداشته شده تا عبد بدون موانع با كتاب خدا و كلمات حضرت حق ارتباط پیدا كند. وقتی خداوند بنده‌اش را آماده ارتباط با پروردگارش كرد، آن بنده نكاتی از كتاب خدا را متوجه می‌شود كه در شرایط دیگر برای به‌دست آوردن آن نكات باید تلاش بیشتری می‌كرد و از طرفی چون در ماه رمضان به اشارات و حقایق كتاب خدا آگاهی یافت، در سایر ماه‌ها از آن بهره‌برداری می‌كند و به همین جهت باید بدانیم فرصتِ ارتباط با قرآن در این ماه، فرصتی است استثنایی و نباید آن را از دست داد.

می‌فرمایند: «اَیُّهَاالنّاسُ! اِنَّ اَبْوابَ الْجِنانِ فی هذَاالشَّهْرِ مُفَتَّحَـةٌ، فَاسْئَلُوا رَبَّكُمْ اَنْ لایُغَلِّقَها عَلَیْكُمْ، وَ اَبْوابَ النّیرانِ مُغَلَّقَةٌ، فَاسْئَلُوا رَبَّكُمْ اَنْ لا یُفَتِّحَـها عَلَیْكُمْ، وَ الشَّیاطینَ مَغْلُولَةٌ، فَاسْئَلُوا رَبَّكُمْ اَنْ لا یُسَلِّطَها عَلَیْكُمْ» ای مردم! در این ماه درهای بهشت گشوده شده است، از پروردگار خود بخواهید كه آن را بر شما نبندد و درهای دوزخ بسته است، از پروردگار خود بخواهید كه آن را بر شما نگشاید. و شیطان‌ها در زنجیرند، از پروردگار خود بخواهید كه آنان را بر شما مسلط نسازد.

چنانچه ملاحظه می‌فرمایید تمام شرایط جهت ارتباط با حقایق معنوی فراهم است هم از آن جهت كه راه ارتباط با حقایق را گشوده‌اند و هم از آن جهت كه موانع را برداشته‌اند، تا انسانِ روزه‌دار با راحتی هرچه تمام‌تر بتواند به نور حق دست یابد و قلبش، حق را بشناسد. در معنیِ گشودن درهای بهشت و بستن درهای جهنم در کتاب «روزه، دریچه‌ای به عالم معنی» عرایضی مطرح شده، اجازه دهید آن نکات را این‌جا تكرار نكنیم، ولی به این نکته عنایت کنید كه چگونه خداوند شرایط صعود بنده‌اش را در این ماه در حدّ نهایی آن، فراهم كرده است. باید تلاش كرد با آسودگی خاطر از این شرایط استفاده كنیم و با دقت تمام، دستورات رسول‌خدا(ص) را در زندگی خود عملی سازیم و إن‌شاءالله به نتایج سرشار آن دست یابیم.

راویِ این روایت که خدمتتان عرض شد حضرت‌علی(ع) هستند، ایشان می‌فرمایند: «فَقُمْتُ فَقُلْتُ یا رَسُولَ اللهِ ما اَفْضَلُ الْاَعْمالِ فی هذَاالشَّهْرِ ؟ فَقالَ یا اَبَاالْحَسَنِ! اَفْضَلُ الْاَعْمالِ فی هَذاالشَّهْرِ، اَلْوَرَعُ عَنْ مَحارِمِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ...» برخاستم و عرض كردم: ای رسول خدا! بهترین اعمال‌در این ماه چیست؟ فرمودند: ای اباالحسن! بهترین اعمال در این ماه پرهیز از حرام‌های خدای سبحان است.

اجازه دهید این مسئله را در مبحث بعد تحت عنوان «ورع؛ گوهر اصلی ماه رمضان» خدمتتان عرض کنم. زیرا سؤال‌كننده انسان فوق‌العاده‌ای است و جواب‌دهنده نیز پیامبرخدا(ص) است و مسلم جواب پیامبرخدا(ص) به حضرت علی(ع) جای بحث عمیقی دارد.


«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2016, 00:48
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

منابع قرآن
نهج‌البلاغه
بحارالأنوار، محمدباقر مجلسی(ره)
الکافی، ابی‌جعفر محمدبن‌یعقوب کلینی(ره)
صحیفه‌ی سجادیّه
مفاتیح الجنان
نهج الفصاحه
اسفار اربعه، ملاصدرا(ره)
فصوص‌الحکم، محی‌الدین بن عربی
سرّالصلوة معراج السالكین و صلوة العارفین، امام خمینی(رض)
مصباح‌الهدایة الی الخلافة و والولایة، امام خمینی(رض)
شرح دعای سحر، امام خمینی(رض)
آداب‌الصلواة، امام خمینی(رض)
چهل حدیث، امام خمینی(رض)»
تفسیر سوره‌ی حمد، امام خمینی(رض)
صحیفه‌ی امام‌خمینی(رض)
تفسیر المیزان، علامه‌طباطبایی(ره)
کلیات شمس تبریزی، مولانا جلال‌الدین محمد بلخی
دیوان حافظ، شمس‌الدین محمد شیرازی
مثنوی معنوی، مولانا محمد بلخی
احیاء علوم الدین،‌ابوحامد غزالی
سلسله مباحث امام‌شناسی، آیت‌الله حسینی تهرانی
تحف العقول، ابومحمدحسن، حرانی، معروف به ابن شعبه
پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
ارشادالقلوب دیلمی
معانی الاخبار، شیخ صدوق
مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین(ع)، حافظ برسى
اعیان الشیعه، سید محسن امین عاملی
حلیة الاولیاء، ابونعیم، احمد بن عبدالله
الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد
غرر الحكم و درر الكلم
إقبال الأعمال، سید بن طاووس
الغدیر، علامه‌ی امینی
الخصال، شیخ صدوق
الإحتجاج على أهل اللجاج، احمد بن على طبرسى
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، محمد بن الحسن طوسى
أمالی، صدوق
كنزالعمال، علاءالدین علی بن حسام معروف به متقی هندی
البرهان فی تفسیر القرآن، محدث بحرانی
كتاب الغیبة، شیخ طوسی
مستدرك الوسائل، حاج میرزا حسین نوری، مشهور به محدث نوری
بلد الامین، کفعمی
عیون أخبار الرضا(ع)، شیخ صدوق
جامع‌الأسرار، سید حیدر آملی
مجموعه آثار، شهید مطهری
المراقبات، آیت الله ملکی تبریزی
الشهاب الاخبار، قاضی قضاعی
جامع السعادات، المولى محمد مهدی النراقی
مصباح الشریعة،ترجمه عبد الرزاق گیلانى
مستدرك الوسائل، حاج میرزا حسین نوری، مشهور به محدث نوری
محجة البیضاء، فیض کاشانی
جامع الأخبار، تاج الدین شعیرى
حکمت عبادات،آیت الله جوادی آملی
معراج السعاده، ملا احمد نراقى
عدة الداعی و نجاح الساعی، ابن فهد حلى
علل الشرائع، شیخ صدوق
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، شیخ صدوق
مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار، فضل بن حسن حفید شیخ طبرسى
كشف الغمة فی معرفة الأئمة، ابوالحسن علی بن عیسی بن ابی الفتح اربلی
معانی الأخبار، شیخ صدوق
تحریر المواعظ العددیه، علی مشکینی
بصائرالدرجات، ابوجعفر محمد بن حسن بن فرخ صفار قمی






https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2016, 00:49
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif



پاورقی ها

1 - «قَالُوا یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ وَ مَا سِیمَاءُ الشِّیعَةِ قَالَ صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَ السَّهَرِ- عُمْشُ الْعُیُونِ مِنَ الْبُكَاءِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّیَامِ حُدْبُ الظُّهُورِ مِنَ الْقِیَام » (تاج الدین شعیرى ، جامع الأخبار، ص 35) از امیرالمؤمنین(ع) پرسیدند: نشانه‌ی شیعه چیست؟ فرمودند: زردى چهره‌ها از بی‌خوابى، ترى چشم‌ها از گریه، خشكى لب‌ها از تشنگى، لاغرى شكم از روزه، خم‌شدن پشت‌ها از نماز.
2 - أمالی المفید، ص 192.
3 - محجة البیضاء، ملا محسن فیض كاشانى،ج 2،ص 122. براى هر چیزى درى است و در عبادت، روزه است.
4 - سوره‌ی حجر، آیه‌ی 29.
5 - در رابطه با جایگاه روح و علت آن که خداوند آن را به خود نسبت می‌دهد به جلسه‌ی دهم کتاب «خویشتن پنهان»، شرح ده نکته از معرفت نفس، رجوع فرمائید.
6 - سوره‌ی طه، آیه‌ی 131.
7 - جامع الأخبار، تاج الدین شعیرى ، ص 35.
8 - أمالی المفید، ص 192.
9 - تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، ص 320.
10 - المراقبات، آیت الله ملکی تبریزی، ص 154.
11 - مجموعه ورام(تنبیه الخواطر)، ج 1، ص 100.
12 - المراقبات، آیت الله ملکی تبریزی، ص 154.
13 - همان.
14 - سوره‌ی بقره ، آیه‌ی 183.
15 - عیون أخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 297.
16 - علل الشرائع، ج 1، ص 57.
17 - بحارالانوار، ج 24، ص 193.
18 - عدة الداعی و نجاح الساعی، ابن فهد حلى ، ص 240.
19 - شهاب الأخبار، قاضى قضاعى ، ص 362.
20 - سوره‌ی بقره، آیه‌ی 45.
21 - بحارالانوار، ج 88، ص 341.
22 - شهاب الأخبار، قاضى قضاعى ، ص 362.
23 - عدة الداعی و نجاح الساعی، ابن فهد حلى ، ص 240.
24 - سوره‌ی انفال، آیه‌ی 17.
25 - در بهشت که مقام رؤیت قلبی است و مربوط به سابقون است، اصحاب یمین که از مقام عقل نظری و عملی جلوتر نرفته‌اند، در نوری از ملکوت قرار دارند که صورت آن نور همان درخت سدر است ولی آن نور، بر عکسِ درخت‌های سدر زمین، از هر گونه خاری مبرا است و لذا قرآن در وصف آن می‌فرماید: «فِی سِدْرٍ مَخْضُود» اصحاب یمین در سدری بدون خار قرار دارند. میوه‌ی درخت سدر هسته دارد، این هسته، صورت عقل نظری و عملی در توحید و عمل صالح است. با توجه به این که اصحاب یمین از انوار قلبی نیز بهره منداند از « طلح منضود» نیز برخوردارند. یعنی از موزهای منظم که هیچ گونه هسته‌ای ندارد. « طلح منضود» برای اصحاب یمین همان صورت قلبی معارف الهی است. (سوره‌ی واقعه، آیه‌ی 28)
26 - الخصال، شیخ صدوق ، ج 1، ص 44.
27 - الخصال، شیخ صدوق ، ج 1، ص 44.
28 - سوره‌ی عنکبوت، آیه‌ی 45.
29 - سوره‌ی طه، آیه‌ی 14.
30 - سوره‌ی حجر، آیه‌ی 99.
31 - سوره‌ی بقره، آیه‌ی 183.
32- ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، شیخ صدوق ، ص 61.
33 - قسمتی از دعای 44 صحیفه‌ی سجادیّه مربوط به ورود به ماه رمضان.
34 - بحارالأنوار، ج 67، ص 64.
35 - محجه البیضاء ، ج2، ص122.
36 - سوره‌ی بقره، آیه‌ی 153.
37 - من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 76.
38 - بهشت كافى- ترجمه‌ی روضه‌ی كافى، ص 53.
39 - صحیفه‌ی امام، ج 1، ص 10.
40 - سوره‌ی یوسف، آیه‌ی 53.
41 - صحیفه‌ی امام، ج 1، ص 9.
42 - سوره‌ی بقره، آیه‌ی 103.
43 - سوره‌ی بقره، آیه‌ی 110.
44 - سوره‌ی آل عمران، آیه 198.
45 - الصحیفه‌ السجادیه، ص 188، دعای 44، و كان من دعائه(ع) إذا دخل شهر رمضان.
46 - حکمت عبادات، آیت‌الله جوادی آملی، بحث حكمت روزه.
47 - كرامت، یكی از لغت‌هایی است كه تقریباً در فارسی معادلش را نمی‌توان پیدا كرد.
48 - إرشاد القلوب، ج 1، ص 33.
49 - سوره‌ی انفطار، آیه‌ی 11
50 - به نكته‌ی دهم از كتاب «خویشتن پنهان» از همین مؤلف رجوع كنید.
51 - کافی، ج 3، ص 502.
52 - قال‌رسول‌الله(ص): «الرَّحِمُ شَجْنَةٌ مِنَ الرَّحْمنِ فَمَنْ وَصَلَها وَصَلَهُ‌اللّـهُ وَ مَنْ قَطَعَها قَطَعَهُ‌الله» رَحِم رشته‌ای است از رحمان، هركس به آن وصل شود خداوند به آن وصل خواهد شد و هركس آن را قطع كند خداوند با او قطع رابطه می‌كند.«نهج‌الفصاحه، حدیث شماره 1690»
53 - ‌المحجه البیضاء، فیض کاشانی، ج ۷، ص ۷.
54 - معراج السعاده، انتشارات هجرت، ۱۳۷۱، ص ۶۷۴.
55 - سوره‌ی تحریم، آیه‌ی ۸.
56 - اصول کافی، ج ۲، ص ۴۳۰، باب توبه.
57 - الإقبال بالأعمال السَّنه، ج 1، ص 79.
58 - مستدرك الوسائل«كتاب‌الصلوة»، «ابواب‌الذكر» باب 22 حدیث 1.
59 - كافى ، ج 2 ، ص 504 . وسائل الشیعه ، ج 7 ، ص 176.
60 -وسائل الشیعه ، ج 16 ، ص 70 . بحارالأنوار ، ج 6 ، ص 22.
61 - به «المراقبات» از آیت الله ملکی تبریزی، ص 201 رجوع شود.
62 - عدة الداعی و نجاح الساعی، ص 123.
63 - مصباح الشریعة، باب 16 در آداب سجود.
64- وسائل، ج 8، ص 347.
65- سوره‌ی عبس، آیه‌ی 24.
66- جامع‌السعادات، جلد دوم، فصل30، فضیلت میهمان‌داری.
67 - ارشادالقلوب، ج 1، ص 133.
68 - همان.
69 - همان.
70 - مقام معظم رهبری«حفظه‌الله»، 14/3/1390.
71 - سوره‌ی فصلت، آیه‌ی 34.
72 - جهت تأمل بیشتر در دعای مکارم‌الاخلاق از حضرت سجاد(ع) می‌توانید به نوشتار شرح دعای مکارم الاخلاق از همین مؤلف رجوع فرمایید.
73 - سوره‌ی فجر، آیه‌ی 17.
74 - سوره‌ی احزاب، آیه‌ی 56.
75 - به کتاب «صلوات بر پیامبر(ص) عامل قدسی شدن روح» از همین مؤلف رجوع فرمایید.
76 - سوره‌ی قارعه، آیات 6 و 7.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45113420076736804435.gif