*شهید گمنام*
22-07-2016, 00:33
ماجرای مسجد ضرار - که آیات 107 تا 110 سورهی توبه در قرآن به آن اشاره دارد- آنگونه که از روایات
مورد اتفاق برمیآید چنین بوده:
در سال نهم هجری، گروهی از منافقان که به ظاهر مسلمان بودند، نزد پیامبر صلیالله علیه و آله آمدند
و گفتند: به ما اجازه دهید مسجدی در میان قبیله بنیسالم، نزدیک مسجد قبا بسازیم تا افراد ناتوان و
بیمار و پیران از کار افتاده در آن عبادات خود را انجام دهند و در شبهای بارانی که گروهی از مردم توانایی
آمدن به مسجد شما را ندارند، فریضهی نماز را آنجا انجام دهند. (پیش از آن جماعتی از بنی عمرو بن عوف
مسجد قبا را ساخته، از رسول خدا خواسته بودند تا در آنجا نماز بخواند. رسول خدا هم مسجد را افتتاح
نموده، در آنجا به نماز ایستاد.)
پیامبر که در این زمان با گروهی از مسلمانان عازم جنگ تبوک بودند، به آنها اجازه دادند. سپس آنها از
پیامبر تقاضا کردند که شخصاً در آن مسجد نماز اقامه کنند. پیامبر فرمودند: "من عازم سفرم، هنگامیکه
بازگشتم، به خواست خدا چنین خواهم کرد."
پس از بازگشت پیامبر از تبوک، آنها مجدداً نزد پیامبر آمده و تقاضای خود را مبنی بر اقامهی نماز در این
مسجد تکرار کردند. هنوز پیامبر وارد دروازههای مدینه نشده بود که فرشتهی وحی نازل گشت و آیات
107 تا 110 سورهی توبه را بر پیامبر نازل کرد و پرده از اسرار کار آنها برداشت.
قرآن در اینباره میفرماید: "والذین التخذوا مسجداً ضِراراً و کفراً و تفریقاً بینَ المؤمنین و اِرصاداً لِمَن
حارَبَ اللهَ و رسولَهُ مِن قبل و لَتَحْلفُنَّ إن ارَدْنا إلا الحسنی و الله یشهدُ إنَّهم لَکاذبون؛ کسانی هستند
که مسجدی ساختند برای زیان (به مسلمانان) و تقویت کفر و تفرقه میان مؤمنان و کمینگاه برای کسی
که با خدا و پیامبرش از پیش مبارزه کرده بود، آنها سوگند یاد میکنند که نظری جز نیکی و خدمت
نداشتهایم اما خداوند گواهی میدهد که آنها دروغگو هستند. "لا تَقُمْ فیه ابداً؛ هرگز در آن قیام
(و عبادت) مکن...". "لا یَزالُ بنیانُهُمُ الذی بَنَوْا ریبه فی قلوبهم إلا أن تقطَّع قُلُوبُهُم واللهُ علیم حکیم؛
این بنایی را که آنها کردند، همواره بهصورت یک وسیلهی شک و تردید در دلهای آنها باقی میماند؛
مگر اینکه دلهایشان پارهپاره شود (و بمیرند، و گرنه از دل آنها بیرون نمیرود). و خداوند دانا و حکیم است."
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/7705/smpf.jpg
به دنبال این وحی آسمانی، پیامبر دستور دادند که مسلمانان مسجد ضرار را آتش بزنند و بقایای
آن را نیز ویران کنند. در مجمعالبیان آمده که رسول خدا عاصم بن عوف عجلانی و مالک بن دخشم را که
از قبیلهی بنی عمرو بن عوف بود، فرستاد و به ایشان فرمود: به این مسجد که مردمی ظالم آن را ساختهاند
بروید و خرابش نموده آن را آتش بزنید. در روایت دیگری آمده که پیامبر، عمار یاسر و یکی دیگر از یاران خویش
را فرستاد و آن دو آن مسجد را آتش زدند. سپس دستور داد تا جای آن را خاکروبهدان نموده، کثافات
محل را در آنجا بریزند.
مورد اتفاق برمیآید چنین بوده:
در سال نهم هجری، گروهی از منافقان که به ظاهر مسلمان بودند، نزد پیامبر صلیالله علیه و آله آمدند
و گفتند: به ما اجازه دهید مسجدی در میان قبیله بنیسالم، نزدیک مسجد قبا بسازیم تا افراد ناتوان و
بیمار و پیران از کار افتاده در آن عبادات خود را انجام دهند و در شبهای بارانی که گروهی از مردم توانایی
آمدن به مسجد شما را ندارند، فریضهی نماز را آنجا انجام دهند. (پیش از آن جماعتی از بنی عمرو بن عوف
مسجد قبا را ساخته، از رسول خدا خواسته بودند تا در آنجا نماز بخواند. رسول خدا هم مسجد را افتتاح
نموده، در آنجا به نماز ایستاد.)
پیامبر که در این زمان با گروهی از مسلمانان عازم جنگ تبوک بودند، به آنها اجازه دادند. سپس آنها از
پیامبر تقاضا کردند که شخصاً در آن مسجد نماز اقامه کنند. پیامبر فرمودند: "من عازم سفرم، هنگامیکه
بازگشتم، به خواست خدا چنین خواهم کرد."
پس از بازگشت پیامبر از تبوک، آنها مجدداً نزد پیامبر آمده و تقاضای خود را مبنی بر اقامهی نماز در این
مسجد تکرار کردند. هنوز پیامبر وارد دروازههای مدینه نشده بود که فرشتهی وحی نازل گشت و آیات
107 تا 110 سورهی توبه را بر پیامبر نازل کرد و پرده از اسرار کار آنها برداشت.
قرآن در اینباره میفرماید: "والذین التخذوا مسجداً ضِراراً و کفراً و تفریقاً بینَ المؤمنین و اِرصاداً لِمَن
حارَبَ اللهَ و رسولَهُ مِن قبل و لَتَحْلفُنَّ إن ارَدْنا إلا الحسنی و الله یشهدُ إنَّهم لَکاذبون؛ کسانی هستند
که مسجدی ساختند برای زیان (به مسلمانان) و تقویت کفر و تفرقه میان مؤمنان و کمینگاه برای کسی
که با خدا و پیامبرش از پیش مبارزه کرده بود، آنها سوگند یاد میکنند که نظری جز نیکی و خدمت
نداشتهایم اما خداوند گواهی میدهد که آنها دروغگو هستند. "لا تَقُمْ فیه ابداً؛ هرگز در آن قیام
(و عبادت) مکن...". "لا یَزالُ بنیانُهُمُ الذی بَنَوْا ریبه فی قلوبهم إلا أن تقطَّع قُلُوبُهُم واللهُ علیم حکیم؛
این بنایی را که آنها کردند، همواره بهصورت یک وسیلهی شک و تردید در دلهای آنها باقی میماند؛
مگر اینکه دلهایشان پارهپاره شود (و بمیرند، و گرنه از دل آنها بیرون نمیرود). و خداوند دانا و حکیم است."
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/7705/smpf.jpg
به دنبال این وحی آسمانی، پیامبر دستور دادند که مسلمانان مسجد ضرار را آتش بزنند و بقایای
آن را نیز ویران کنند. در مجمعالبیان آمده که رسول خدا عاصم بن عوف عجلانی و مالک بن دخشم را که
از قبیلهی بنی عمرو بن عوف بود، فرستاد و به ایشان فرمود: به این مسجد که مردمی ظالم آن را ساختهاند
بروید و خرابش نموده آن را آتش بزنید. در روایت دیگری آمده که پیامبر، عمار یاسر و یکی دیگر از یاران خویش
را فرستاد و آن دو آن مسجد را آتش زدند. سپس دستور داد تا جای آن را خاکروبهدان نموده، کثافات
محل را در آنجا بریزند.