PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ویژه نامه عاشورای حسینی * قیام سرخ عاشورا*



فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
09-10-2016, 17:27
http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/36124358991207051074.gif (http://www.ayehayeentezar.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.ayehayeentezar.ir%2Fgal lery%2Fimages%2F36124358991207051074.gif)

ღ•✿•ღ قیام جاودانه ღ•✿•ღ

✿ویژه نامه عاشورای حسینی✿

http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/51358703891958200536.gif (http://www.ayehayeentezar.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.ayehayeentezar.ir%2Fgal lery%2Fimages%2F51358703891958200536.gif)


https://www.ayehayeentezar.com/upload/files/ashora95_4.swf

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
09-10-2016, 17:29
http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/61361312095705595773.gif (http://www.ayehayeentezar.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.ayehayeentezar.ir%2Fgal lery%2Fimages%2F61361312095705595773.gif)


نجوا با عاشورا و سخنی در ابعاد و اکنون را با یاری بس گران
و طاقت سوز، از اندوهان و تجربه ها و چگونگی رویدادها... .

دوست دارم با عاشورا نجوا کنم، و در معبر جلیل
این حضور عظیم، سر بر آستان لحظه های صیرورتهای متعالی
نهم، و فیضان ایات عدل را در این منشور خونین لمس کنم

و دردهای تراکم یافته در استخوان انسان محروم
و مظلوم را، و مظلومیت تعالیم مغفول و مکتوم
را ، با فریاد باز گویم،

و همه ی بیدادهایی را که ستمدیدگان رفته است
و می رود - دوباره - در گوش عاشورا زمزمه کنم،

و خون دلی را که برگونه های انسان بی پناه روانست
بر لوح عاشورا بنگارم ... و لحظه هایی در
جاذبه ی این حضور شگرف انسانیت محو گردم

عاشورا حضور شگرف انسانیت است در هر جا و هر روز...
عاشورا مائده ی بزرگ روح انسان است ، در تداوم اعصار ...
عاشورا محتوای راستین زمان است، در ملکوت زمین...

عاشورا ضربان قلب خورشید است، در سینه ی خاک ...
عاشورا صیرورت روح کلی است ، در تکاپوی پرشکوه تکلیف...
عاشورا تجسم اعلای وجدان بزرگ است ، در دادگاه روزگار...

عاشورا ذات متعالی ارزش است، در مقایسها، هر مقیاس...
عاشورا عظمت سرشاری لحظه هاست، در فوران بزرگ سپیده...
عاشورا حضور نور است، در سیطره ی بی امان ظلمت...

عاشورا صلابت شجاعت انسان است، در تجلیگاه ایمان...
عاشورا جاری سیال مناجات است در محراب حماسه...
عاشورا طواف خون است، در احرام فریاد...

عاشورا تجلی کعبه است ، در میقات خون...
عاشورا بلوغ روز است، در استلام آفتاب...
عاشورا شفق خونبار است، در فجر آگاهی ...

عاشورا روح توفانگر عدالت است ، در کالبد آفاق...
عاشورا بارش خونین لحظه هاست، بر ارواح خروشان...
عاشورا نقش بیدار گذرها و رهگذرهاست.
در کاروان دراز آهنگ زندگی ها و عبورها...

عاشورا نجوای بزرگ صخره هاست، در دشتها و هامونها
عاشورا باز خوان تورات و انجیل و زبور است ، در معبد اقدام...
عاشورا ترتیل ایات قرآن است، در الواح ابدیت ...

عاشورا دژ نگهبانی تعالیم وحی است، در آفاق زمان ها ...
عاشورا خون خداست، جاری رگهای تنزیل ...
عاشورا اعلان ان الله یأمرُ بالعدل است ، و پشتوانه لیقوم الناس بالقسط ...


http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/32342359854820769840.gif (http://www.ayehayeentezar.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.ayehayeentezar.ir%2Fgal lery%2Fimages%2F32342359854820769840.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
09-10-2016, 17:30
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45351225367268408125.gif







عاشورا یعنی...

عاشورا یعنی قطرات اشكی كه حسین برای فردای اهل بیت خویش ریخت
عاشورا یعنی جمع كردن خارهای بیابان در شب تاریك

یعنی سیراب كردن كودك شیرخواره با سرانگشتان پیكانی تیز
عاشورا یعنی ضجه های كودكانی غریب درصحرایی سوزان

یعنی فرو رفتن خارهای بیابان در پاهای كودكانه ای كه
به دنبال عشق ندای لبیك سرداده بودند

یعنی اوج مردانگی و ایستادگی ، یعنی تجسم تمام غیرت هایكه
در چشمهای نجیب عباس سو سو میزد

عاشورا یعنی دلدادگی به سرچشمه پاكیها
یعنی طعم شیرین عطش در كنار یار، پیامد عشق ورزی به نور

عاشورا یعنی صدای گریه هایی كه از سر تشنگی در گلو خفه می شد
یعنی پر كردن مشك آب در عین عطش

یعنی پرپر شدن و دم بر نیاوردن
یعنی به آسمان پرتاب كردن خون گلوی شش ماهه ای
كه از تشنگی به چشمان پدر خیره شده بود

یعنی دفن كردن تمام احساس خویش در پشت خیمه ها
عاشورا یعنی وادع آخرین خواهری خسته با برادری از جنس نور

یعنی عین صداقتی كه در آسمانها نظیرنداشت
یعنی سكوتی كه در تمام فریادها به گوش رسید

و نوازشی كه بر چشمان پیر وفرتوت خاكستر نشسته
مردمان آواز شكست پیروز را زمزمه می كرد

عاشورا یعنی فرود همه غیرت های آسمان در زمین
و پرواز همه پاكیها به آسمان...

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95586247963693598977.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
09-10-2016, 17:30
http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/32366820196016060068.gif (http://www.ayehayeentezar.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.ayehayeentezar.ir%2Fgal lery%2Fimages%2F32366820196016060068.gif)

مهدی (عج)، ادامه حسین علیه السلام است
و «انتظار» ادامه عاشورا و برآمده از آن .

مهدی (عج)، فرزند حسین علیه السلام است
و فرهنگ «انتظار» برآمده از فرهنگ «عاشورا»
و انتظار حسین دیگری را کشیدن .

این دو پیوندی دیرین و مستحکم با یکدیگر دارند .
یکی پشتوانه فرهنگی و زمینه ساز، برای دیگری است;

یکی رمز «حیات شیعه » است و دیگری رمز «بقای آن » ;
یکی رمز «قیام و به پا خاستن شیعه » است و دیگری
عامل «حفظ و استمرار آن » ;

«مهدی » علیه السلام وارث عاشورا است;
همچنان که «حسین » علیه السلام وارث پیامبران است;

عاشورا، دریچه ای به «انتظار» است
و انتظار، تجلی آرزوها و آمال کربلا;

فرهنگ عاشورا، دستمایه اساسی و مایه شکوفایی
و بالندگی منتظران مهدی (عج) در عصر انتظار است .

پیوند «عاشورا و انتظار» و «حسین و مهدی »
پیوند «والد» و «ماولد» و «نور علی نور» است .


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/56018406231282141369.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
09-10-2016, 17:40
http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/70813121479041504725.gif (http://www.ayehayeentezar.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.ayehayeentezar.ir%2Fgal lery%2Fimages%2F70813121479041504725.gif)


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22589211379497157370.gif

(http://www.ayehayeentezar.com/thread32515.html)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32423128192199140512.gif (http://www.ayehayeentezar.com/thread32515.html) آئینه خدا نمای در لاله زار کربلا {ویژه نامه عاشورای حسینی}( سال 90) (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=19110.html)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32423128192199140512.gif (http://www.ayehayeentezar.com/thread32515.html)


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32423128192199140512.gif (http://www.ayehayeentezar.com/thread32515.html) در مسلخ عشق جزنکو را نکشند{ویژه نامه روزعاشورا دهم محرم}(سال 91) (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=25631-7.html)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32423128192199140512.gif (http://www.ayehayeentezar.com/thread32515.html)


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32423128192199140512.gif (http://www.ayehayeentezar.com/thread32515.html)|۩| خورشید بر فراز نیزه |۩| ویـژه نامه عاشورای حسینی (سال 92 ،93و94) (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=32659.html)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32423128192199140512.gif (http://www.ayehayeentezar.com/thread32515.html)




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22589211379497157370.gif

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
10-10-2016, 22:52
http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/34113636845034868403.gif (http://www.ayehayeentezar.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.ayehayeentezar.ir%2Fgal lery%2Fimages%2F34113636845034868403.gif)

عاشورا، درس ها و پیام هایی دارد.
عاشورا درس می دهد که باید برای حفظ دین فداکاری کرد.

در راه قرآن باید از همه چیز گذشت.
درس می دهد که در میدان حق و باطلْ کوچک و بزرگ
زن و مرد، پیر و جوان، امام و رعیت همه با هم در یک صف قرار می گیرند
و جبهه دشمن با همه توانایی های ظاهری، بسیار آسیب پذیر است؛

هم چنان که جبهه بنی امیه به وسلیه کاروان اسیران عاشورا
در کوفه آسیب دید، در شام و مدینه آسیب دید، بالاخره
هم به فضای جبهه سفیانی منتهی شد.

درس می دهد که در ماجرای دفاع از دین، بیش تر از همه
چیز برای انسان، بصیرت لازم است.

بی بصیرت ها فریب می خورند و درجبهه باطل قرار می گیرند....

این ها درس های عاشورا است و همین درس ها کافی است
که یک ملت را از ذلّت به عزّت برساند.

این ها درس های زندگی سازی است.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58696307934275436759.gif

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
10-10-2016, 22:52
http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/87906350798572247823.gif
(http://www.ayehayeentezar.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.ayehayeentezar.ir%2Fgal lery%2Fimages%2F87906350798572247823.gif)
(http://www.ayehayeentezar.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.ayehayeentezar.ir%2Fgal lery%2Fimages%2F87906350798572247823.gif)

یا لیتنا کنّا معک

... این که در میان تمامی روزهای قدسی عاشورا نقطه عطف قرار گرفته است
شاید به این دلیل باشد که عاشورا نمایشی عظیم بوده است
از تمامی اصول و فروع اسلام.

هرچند لحظه لحظه زندگی و سلوک سالار شهیدان
اسلام بوده است، لیکن فشردن همه معارف و اصول و
فروع در یک ماه، در یک هفته، یا یک روز را تنها مردی
به صلابت حسین علیه السلام می تواند.

دیگران توانسته اند اسلام را در طول حیات خود خلاصه کنند
و خدا را در زندگی خویش معنی، امّا کسی که بتواند این همه
را در یک روز و نه در کلام و سخنرانی که در قالب هنرمندانه ترین
و ظریف ترین حرکات و اعمال بنمایاند، تنها حسین است.

حسین علیه السلام حتی اگر در عاشورا سخنی
از توحید نگفته باشد و اگر پرنده الهی «رضا برضاک»...

از بام حنجره دردآلودش به سوی ملکوت اعلا پر نکشیده باشد،
حضورش در عاشورا عرفان خالص و توحید محض است.


(http://www.ayehayeentezar.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.ayehayeentezar.ir%2Fgal lery%2Fimages%2F87906350798572247823.gif)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/15207998793669550896.gif (http://www.ayehayeentezar.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.ayehayeentezar.ir%2Fgal lery%2Fimages%2F87906350798572247823.gif)
(http://www.ayehayeentezar.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.ayehayeentezar.ir%2Fgal lery%2Fimages%2F87906350798572247823.gif)

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
10-10-2016, 22:53
http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/08347780398482216675.gif (http://www.ayehayeentezar.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.ayehayeentezar.ir%2Fgal lery%2Fimages%2F08347780398482216675.gif)
حماسه عاشورا و درس عدالت

یکی از درس های عاشورا، عدالت خواهی است.
همین عدالت خواهی و آزادگی است که رهبر قیام عاشورا
را تا قیامت زنده نگه می دارد و آموزه های حیات
بخش او را جاودانه می سازد.

امام حسین علیه السلام در زمانی که نزدیک بود عدالت
و آزادی زیرپای ستمگران نابود شود، نهضت پرنور
عاشورا را آغاز کرد.

ایشان با قامتی افراشته، در برابر ظلم ایستاد و شهادت
در راه خدا را برخواری و ذلتِ زندگی با ستمکاران ترجیح داد.

آن حضرت با رفتار خود نشان داد که آزاد مردان و
عدالت خواهان هرگز تن به خواری نخواهند سپرد.

امام در نامه ای به مردم کوفه چنین فرمود:
«به جان خودم سوگند که امام و پیشوا، تنها کسی است
که مطابق کتاب خدا داوری کند و دادگر و عدالت پیشه، و متدین
به دین حق باشد و خویشتن را برای خدا به دین و عدالت مقید سازد».


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05482768047517296314.gif

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
10-10-2016, 22:53
http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/68266689703368886555.gif

عاشــــــورا و کربلا
http://www.nabiakram.com/wp-content/uploads/2012/11/505937_xVep5V7n.jpg
«عاشورا‍» نه حادثه ای در گوشه ای از زمان
و «کربلا» نه مکانی است در گوشه ای از زمین

چنان که در زیارت عاشورا خطاب لعن الهی تنها
شامل قاتلین کاروان محسوب نمی شود، که بانیان خط انحراف
و تابعین و پیروان باطل در طول تاریخ را دربر می گیرد.

عاشورا روز یادآوری عهد آدمیان با حضرت حق است
همان عهد ازلی و فطری، روزی که شاهدی شد
بر ملائکه پرسشگر از چرایی خلقت آدم،

و روز رمزگشایی از آن رازی که خدا در هنگامه آفرینش آدم
و در پاسخ فرشتگان فرمود: «انی اعلم ما لاتعلمون».

در کربلا «حضرت عشق» آشکار شد تا چهره حقیقت نمایان شود
و صف نوریان و ناریان متمایز گردد و حجت بر فرزندان آدم تمام.

این است که محبت «حسین (ع)» اختصاصی به شیعیان و مسلمانان ندارد
چرا که عشق به حقیقت در نهاد آدمی جاری است
و هرکس چراغ فطرتش هنوز خاموش نگشته

و رشته قلبش با حقیقت نگسسته است ،حسین برایش دوست داشتنی
است و حریم حسین و یارانش برایش محترم.

در کربلا صفی از نور بود با امامت آفتاب عشق، پرچم داری
ماه بنی هاشم و پروانگی ستارگان آسمان ولایت.

و اینها چنان ذوب در حق شده بودند که گویی یکی بیش نبودند؛
یک حقیقت واحد، یک حسین!

آری آن جا که خورشید در میانه آسمان نورافشانی می کن
د ماه و ستارگان جملگی محو و فانی در او می شوند؛
«ارواح التی حلت بفنائک»

کربلا شگفت‌ترین؛ ژرف ترین و رازناک ترین حادثه عالم است
که تاریخ تاکنون به چشم خود دیده است .

کربلا دیدنی‌ترین منظره هستی است با جلوه‌ها و شگفتی‌های
نو که با هر نگاهی، رازی از رازهای‌آن گشوده می‌شود؛

ولی با این وجود هرگز اسرار آن ، تمام شدنی نیست
و عاشورا خواندنی‌ ترین کتاب آفرینش است.


http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/79349855163871235862.gif

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
10-10-2016, 22:56
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04988618249527918116.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/)


همیشه عاشوراست

برای فطرت های سربه دار که زادگاهشان کربلاست
و زادروزشان عاشورا، همیشه عاشوراست.

گذار از واقعیّت عاشورا برای رسیدن به حقیقت عاشوراست.
هدفِ معمار عاشورا، حضرت حسین بن علی علیه السلام

این است که انسان را با عبور دادن از واقعیّت عاشورا
به حقیقت عاشورا برساند.

عاشورا لفظ نیست؛ معناست!
حقیقت عاشورا، معنا و معنویت عاشوراست.
حقیقت را باید زیست، امّا واقعیت را تنها باید دانست.

قبله حقیقتی زمین کربلاست و قابلیّت حقیقی زمان، عاشورا!
هیچ نقطه ای در هویّت هستی نیست که از حرکت
و شعر و شعور عاشورایی، خالی باشد.

عاشورا روح زندگی است و زندگی در نبود تقدیر
و تفکر عاشورایی جنازه ای بیش نیست.

ابوالقاسم حسینجانی

http://www.ayehayeentezar.com/signaturepics/sigpic7103_32.gif

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
11-10-2016, 17:52
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33760293049210417887.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33760293049210417887.gif)


خون خدا

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60343645238327197860.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60343645238327197860.gif)


خون حسین نه بر خاک که بر آسمان پاشیده شد.
مگر سرخی شفق گواه این حقیقت نیست؟

عاشورا حرکتی آگاهانه در راه رهایی است.
تنها راه نپوسیدن، فوران فریادهای فرو خفته
نَفَس هایی است که در گلو خفه شده اند.

کربلا، آزمون دادخواهی و عدالت گستری است و این حسین است
که در برابر دنیای همه یزیدها ایستاده است.

مردمی که همه چیز را در دنیا می بینند و به آب و نانی، ایمان
می فروشند، برایشان چه تفاوت می کند که حسین بر مسند
حکومت باشد یا یزید؟ که یزید حتی بیشتر به کار اینان می آید.

حسین آمده تا زمینه حیات طیبه را در زمین خشکیده انسانیت
فراهم آورد و بارانی باشد بر کویر دل های سوخته.

حسین آمده؛
با مرگی زندگی آفرین، تا آدمی امکان پاک زیستن را بیابد.

حسین آمده تا دیوارهای بردگی یزید را فرو ریزد و
پنجره ای بگشاید به آسمان بندگی خدا تا پلی بزند به آبی بی کران عشق.

کربلا را با غبار کهنگی چه کار؟
که عاشورا آیینه زار جلوه جلال و جمال خداست.

حاصل هر چار فصل سرو، بهار است
نشئه آزادگی خمار ندارد

کربلا، یک تکه از جغرافیای زمین, و عاشورا، یک گوشه
از گذشت زمان نیست تا در اوراق تاریخ گم شود و هر از
چند گاهی دستی آن را ورق بزند یا شاعری آن را بسراید
یا مرثیه خوانی آن را به عزا بنشیند؛

کربلا، نماد همه تاریخ, و عاشورا، آرزوی همه زمان هاست.
نمی دانم چرا محرم مرا به خود می خواند؟!

گویا فریادی که حسین بر سر همه تاریخ کشیده است، در
گوشم طنین انداز می شود و چونان زلزله ای، زیر و رویم می کند.

نه تنها من که همه هستی، مخاطب فریاد خاموش شدنی اوست؛
فریادی که هنوز گوش ها را می نوازد و دل ها را می لرزاند.

محرم، ماه عزا نیست؛
ماه حماسه است؛

ماه فریاد و اعتراض است و اینک همان پرچم سرخی
که از آدم, دست به دست به حسین سپرده شده است، می رود تا
در سرزمین طف به خون بنشیند، ثمر دهد و عالمی دیگر بسازد.

نمی دانم چرا هرچه از کربلا و حسین می گویم و
می نویسم و می خوانم، تازگی دارد و غبار زمان بر آن نمی نشیند.

چه رازی در این خون نهفته است که از تپش نمی افتد؟
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که می شنوم نامکرر است


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60343645238327197860.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60343645238327197860.gif)

علی خیری

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-10-2016, 21:27
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58847376587349291459.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58847376587349291459.gif)


ghmginعاشـوراي حسيني ، سـالروز شهـادت مظلومانه امــام حسين عليه السـلام ghmgin

ghmginوشهادت عاشقانه هفتاد و دو سرو قامت از اهل بیت و اصحاب و انصارشانghmgin

ghmginو آغاز دوران پر رنــج اسارت آل الله بر امــام عصر(عج) وبــر عزادارانghmgin

ghmginو عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم الســلام و جهان تشيع تسليت بادghmgin




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/79395751800569610419.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-10-2016, 21:59
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/43672049214866495969.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/43672049214866495969.gif)


عرش مي لرزيد وقتي خاک مي شد بسترت
آسمان واکرد چتري از محبت بر سرت

حنجر جبريل هم با نام تو تطهير شد
تا رسيد آن تيغ بي شرم و حيا بر حنجرت

نخلهاي تشنه از تنهايي ات خم مي شدند
تا شنيدند از لبانت ربناي آخرت

اي همه مظلوميت ، سيمرغ قاف عاشقي!
رنگ غربت داشت از روز ازل بال و پرت

در دل رود فرات از ماهيان بايد شنيد
مرثيه بر آن گلوي تشنه ي از خون ترت

اي خداي زخمهاي آشنا و ناگزير
وحي تو شد "هل من ..." و يک قافله پيغمبرت

کوفه کوفه شرمساري مانده در تاريخ و باز
کربلا در کربلا ماييم و زخم پيکرت!


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49774834772599791564.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-10-2016, 22:04
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83603766505955583332.gif


(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83603766505955583332.gif)

امشـب شهـادت نـامه‌ی عشاق، امضا می‌شود
فردا ز خون عاشقان، ایــن دشـت دریا می‌شود

امشب کنار یـکـدگـــر،بنشــستــه آل مـصـطـفـی
فردا پریشان جمع‌شان، چون قلب زهرا می‌شود

امشــب بــود برپــا اگــر، ایـن خـیمه‌ی ثـاراللهی
فردا به دست دشمنــان، برکنده از جــا می‌شود

امــشب صــدای خــواندن قـرآن به گوش آید ولی
فردا صدای الامــان، زین دشــت بــر پــا می‌شود

امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است
فــردا خـدایــا بستــرش، آغــوش صحـرا می‌شود

امشب که جمع کودکان، در خـواب نــاز آسوده‌اند
فردا به زیر خـــــارها، گـمگــشتـه پیــدا می‌شود

امــشب رقیــه حلــقه‌ء زریــن اگـر دارد به گوش
فردا دریغ ایــن گوشــوار از گــوش او وا می‌شود

امشب بـه خـیـل تشنگان، عباس باشد پاسبان
فردا کنــار علقمــه، بــی دسـت سقّـا می‌شود

امشب که قاسم، زینت گلـــزار آل مصطــفـاست
فردا ز مرکب، سرنگون، ایــن سـرو رعنا می‌شود

امشب گـــرفته در میــــان، اصحـــاب، ثـــارالله را
فـردا عــزیــز فاطمـه، بی یــار و تنــها می‌شود

امشب به دست شاه دشت،باشد سلیمانی نگین
فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می‌شود

امــشــب سـر سِــرّ خــدا بــر دامـــن زینـب بود
فــردا انیس خولی و دیــر نصــــاری مــی‌شود

ترسم زمین وآسمان، زیر و زبر گردد "حسان"
فردا اســــارت نامه‌ی زینب چو اجرا می‌شود



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/43887772125068520073.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-10-2016, 22:06
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58241777812339727210.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58241777812339727210.gif)


آیم به قتلگاه که پیدا کنم تو را
امشب وداع هجرت فردا کنم تو را

جویم تو را قدم به قدم بین کشتگان
با شوق و اضطراب تمنّا کنم تو را

در حیرتم که از چه بجویم نشان تو
نی سر ، نه پیرهن ، ز چه پیدا کنم تو را ؟

برگیرمت ز خاک و ببوسم گلوی تو
خود نوحه مادرانه چو زهرا کنم تو را

ریزم به حلق تشنه‌ی تو اشک چشم خویش
سیراب ، تا که ای گل حمرا کنم تو را

دشمن نداد آبت اگر غم مخور حسین
صحرا ز آب دیده چو دریا کنم تو را

ای آن که داغ های جگرسوز دیده ای
اکنون به اشک دیده مداوا کنم تو را

خواهم که سیر بینمت امّا حسین من
کو صبر و طاقتی که تماشا کنم تو را ؟

شمع تو گشته ام که بسوزم برای تو
از عشق خویش قبله‌ی دل ها کنم تو را

هر جا روم لوای عزایت به پا کنم
ماتم سرا ، سراسر دنیا کنم تو را

خون خداست خون تو پامال کی شود ؟
در شام و کوفه محکمه برپا کنم تو را

گوئی حسان که می‌شنوم از گلوی او
هر چیز خواهی از کرم اعطا کنم تو را

حبیب الله چایچیان

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72518411918032774703.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72518411918032774703.gif)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72518411918032774703.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72518411918032774703.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-10-2016, 22:07
http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/29510855078456270806.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/29510855078456270806.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/29510855078456270806.gif



کربلا یعنی که یار رهبری
از حسین عصر خود فرمانبری



بیعت ما شیعیان عین ولاست
زاده ی زهرا علی روح خداست



عده ای از شیعیان غافل شدند
از اطاعت از ولی کاهل شدند


راه حق در منظری دور از ولایت دیده اند
کاغذ سر نیزه را گویی که قرآن دیده اند


کیستند اینان؟ خوارج زمان
گیج و مبهوت از ولی در این زمان


خلق را در اشتباه انداختند
یوسف ما را به چاه انداختند





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/64708999262470383817.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/64708999262470383817.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-10-2016, 23:15
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_90406934534420492194.jpg






«نقدها را بود آيا که عياری گيرند
تا همه صومعه داران پی کاری گيرند»

و به تاريکی شب ره به کناری گيرند
صادقان زآينة صدق، غباری گيرند



صحنة مشهد ما صحن نگارستان است


امشبی را شه دين در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع



گفت عباس که: من از سر جان برخيزم
از «سر جان و جهان دست فشان برخيزم»

«از سر خواجگی کون و مکان برخيزم»
من «ببويت ز لحد رقص کنان برخيزم»



اين چه روح است و کرامت که در اين ياران است


امشبی را شه دين در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع



در شب قتل، نگفت از سر و سامان، زينب
«داشت انديشه فردای يتيمان، زينب»

گفتی از يادِ پريشانی طفلان، زينب
داشت آن شب همه گيسوی پريشان، زينب»



اين چه خوابی است که در خوابگه شيران است؟

امشبی را شه دين در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع



ظهر فردا، قد رعنای حسين است کمان
باز جويد شه بی يار ز عباس نشان

ز علمدارِ خود آن خسرو شمشاد قدان
«که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان»



قرص خورشيد هم از خجلت او پنهان است

امشبی را شه دين در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع



علی اکبر به اجازت ز پدر خواهشمند:
صبر از اين بيش ندارم، چکنم تا کی و چند؟

جان به رقص آمده از آتش غيرت چو سپند
بوسه ای بر لب خشکم بزن ای چشمه قند



دستی اندر خم زلفی که چنين پيچان است

امشبی را شه دين در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع



«او سليمان زمان است که خاتم با اوست»
«سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست»

نفس «همت پاکان دو عالم با اوست»
زخم شمشير و سنان چيست؟ «که مرهم با اوست»



پس چه رازی است که خنجر به گلو بُران است؟

امشبی را شه دين در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع



شام فردا که رسد، زينبِ گريان و دوان
در هياهوی رذيلانة آن اهرمنان

پرسد از پيکر صدچاک شه تشنه زبان
«که شهيدان که اند اينهمه خونين کفنان؟»



جگر رود فرات از تف او سوزان است

امشبی را شه دين در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع



او که دربانی ميخانه فراوان کرده است
نوش پيمانة خون بر سر پيمان کرده است

اشک را پيرهنِ يوسفِ دوران کرده است
چنگ بر گونه زده موی پريشان کرده است



در دل حادثه مجموعِ پريشانان است

امشبی را شه دين در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

يارب اين شام سيه را به جلالی درياب
بال و پر سوخته را با پر و بالی درياب

«تشنة باديه را هم به زلالی درياب»
جشن دامادی جان را به جمالی درياب



که عروسِ شرف از شوق حنابندان است

امشبی را شه دين در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زير سم اسبان است

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع


http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_90406934534420492194.jpg

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-10-2016, 23:31
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/41111373684519961707.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/41111373684519961707.gif)



فصلی از حماسه امام حسین(ع)

ای زینت جوانان، ای زیباترین جوان...
چه خوش است از تو سرودن،
چه شیرین است نشستن و از تو گفتن و از تو شنودن.

در کربلا شراب عمرت را به جام حماسه ای ریختن
که با خون نگاشته شده و از آن پس کتاب ها از تو نوشتند.

در گرما گرم شیهه اسبان، نیزه انداختی و نیزه انداختند.

در چکاچک برنده و تیز شمشیرها، تیغ کشیدی و تیغ کشیدند

از هیبت تو صحرا سراسیمه فریاد برآورد،
چنان که گویی طوفانیدر صحرا وزیدن گرفته است.

اما فرو افتادی و افول کردی
و هیچ ستاره ای در افق نماند جز آنکه بر تو گریست
و همچنان اشکش سرازیر است.

تو به ظاهر به خط پایان نرسیدی اما
تا ابد همه سواران در پی نشانه مقصد، چشم به الگوی تو دارند.

سر تو به تیغ از تن جدا شد و سرهای یارانت را بریدند،
که دل کینه به ستم چیره است.

دریغا، آن سرهای بریده و خون چکان بر نیزه ها
نخل هایی سبز را می مانست که خرمای سرخ برآورده اند.

و دخترکان سوگوار که آه نفس هایشان شعله ور بود
و چنان می گریستند که اشک، گونه هایشان را می خراشید.

دل جاده ها بر حالشان می سوخت و چشم بیابان برایشان می گریست
و صلیب دیرهای صحرا به احترامشان خم می شد.

تا اینکه به دربار بیداد رسیدند و پرده ها فرو افتادند
و گمراهی غاصب جنایتکار هویدا شد.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/59595473119261427607.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-10-2016, 23:33
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/80056669998323723105.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/80056669998323723105.gif)



به طاق آسمان امشب گل اختر نميتابد
بنات النعش اكبر بر سر اصغر نمي تابد

به شام كربلا افتاده در درياي شب ماهي
كه هرگز آفتابي اينچنين ديگر نمي تابد

به دنبال كدامين پيكر صد پاره مي گردد
كه از گودال خون خورشيد بي سر درنمي تابد

به پهناي فلك بعد از تو اي ماه بني هاشم
چراغ مهر ديگر تا قيامت برنمي تابد

فرات مهرباني تشنه ي لب هاي عطشانت
تو آن درياي ايثاري كه در باور نمي تابد

كنار شط خون دستي و مشكي پاره مي گويد
كه عباس دلاور از برادر سر نمي تابد

ز خاك تيره هفتاد و دو كوكب آسماني شد
كه بر بام جهان نوري از اين برتر نمي تابد



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/24646521965471885783.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/24646521965471885783.gif)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55929712797539502413.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-10-2016, 23:35
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82503228651882178206.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82503228651882178206.gif)


سخن امام حسین علیه السلام هنگام عزیمت به کربلا

«انَّ هذهِ الدُّنیا قَد تَغَیّرَت و تَنَکَّرت واَدبَرَ مَعرُوفُها فَلم یَبقَ مِنها
اِلا صُبابَةَ کَصُبابَةُ الاِناءِ و خَسیسُ عَیشٍ کَالمَرعَی الوَبیل...» (1)

با این دیدگاه، شوق آخرت پیدا می‌کند و زندگی دنیا را زیر سلطه جباران
و ستمگران مایه دلتنگی و شومی شمرده، آن را «بَرَم» می‌داند

«وَ الحَیاةَ مَعَ الظالِمینَ اِلاّ بَرَماً»

همان زندگی تلخ و ناگوار و منحطی که کوردلان و دنیا پرستان،
آن را شیرین می‌یابند و برای ادامه‌اش تن به هر خفت و خواری و زبونی می‌دهند.

اما زندگی در نظر اولیاء خدا
که در عاشورا هم جلوه اعظم آن رخ نمود،

جهاد در راه عقیده و مرگ در راه
عزت و شرف و شهادت در راه خدا است.

اینان به لحاظ درک والاتری از حیات، زندگی ذلیلانه را
بَرَم و مایه شکنجه و عذاب و غیر قابل تحمل می‌دانند.

تحف العقول، ص 245.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/24529921633499312572.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/24529921633499312572.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-10-2016, 23:37
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22897008305025821453.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22897008305025821453.gif)



سلامم بر این پیکر بی کفن
بر این نعش صد چاک و بی پیرهن

تویی ماه تابان آل عبا
تو تصویری از آیه انما

منم زینب غم کشیده ،حسین
ببین رنگم از رخ پریده ،حسین

برادر گلویت بوسیده ام
به گرد ت چو پروانه چرخیده ام

بحق دل خسته مادرم
به هر جا تو شو مونس و یاورم

هلا ای شهیدی که صد پاره ای
مگو خواهر از چیست آواره ای

چو در خیمه ها آتش افروختند
دلم را در آن شعله ها سوختند

همه کودکانت به صحرا شدند
اسیر ان اندوه و غمها شدند

غریبانه و تشنه بی سر شدی
به گودالی از خون ، شناور شدی

حسین عزیزم همه هستی ام
به نام تو این شور و سرمستی ام

شوم من به قربان زخم تنت
ببین زینب آمد پی دیدنت

برادر تو از راه لطف و وفا
نگاهی کن ای یار تشنه به ما

تو و این شهیدان بی سر چرا ؟
من واین یتیمان مضطر چرا ؟

تو و تیغ و شمشیر و دشنه چرا ؟
من و اینهمه طفل تشنه چرا ؟

تو و حنجر و خنجر کین چرا ؟
من و اینهمه داغ سنگین چرا ؟

تو و پرپر آلاله هایت چرا ؟
من و اشک و سوز و عزایت چرا ؟

تو و نیزه و صوت قرآن چرا ؟
من و سوز خار مغیلان چرا ؟

تو و سینه و نیزه دیگر چرا ؟
من و تازیانه مکرر چرا ؟

تو و از قفا سربریدن چرا ؟
من و کشته اینگونه دیدن چرا ؟

تو و قتلگاهی همه عطر سیب
من و سینه خسته و بس غریب

تو و قصه سنگ وپیشانی ات
من و صوت زیبای قر آنی ات

تو و داستان شگفت تنور
من و صوت زیبای آیات نور

دعا کن برای یتیمان ،حسین
شنو اینهمه آه و افغان ،حسین

چه غم گر که گردد فدایت سرم
امید من و یار و همسنگرم



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38699701330101523871.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38699701330101523871.gif)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38699701330101523871.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38699701330101523871.gif)

سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
11-10-2016, 23:39
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46175161572736674014.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46175161572736674014.gif)




یك تیر دیگر بیشتر باقی نمانده بود.
علی اصغر در بغل بابا بود،

دستان امام می لرزید و قلبش تند تند می تپید
علی با نگاه به پدر در باغ سبز چشمان او
گل عاطفه ای كاشت و آن را با اشك التماس آبیاری كرد
آب می خواست، ناله می كرد، اشك می ریخت.

اما كسی نبود كه به او آب دهد،
او را سیراب كند، قلبش را آرام كند
و ناله هایش را ساكت، یكدفعه تیر رها شد
و گلوی علی اصغر را تكه تكه كرد.


شكوفه امید در دلش پرپر شد
و عشق با نفس باد پرواز كرد.

گل عاطفه اش در باغ چشمان پدر پژمرد
و تنها گلبرگ های خشكیده آن به جا ماند.

امام خشك شده بود.
همان طور كه به صورت زیبای علی اصغر نگاه می كرد
گفت: علی جان ستاره ی امیدم،
چرا دیگر بی تابی نمی كنی،
بهانه ی تشنگی را نمی گیری
علی اصغر آهی كشید و در بغل بابا پرپر شد.

امام سفت در آغوشش گرفت
و چند قدم آن طرف تر قبر كوچكی كند
تا او را به خاك بسپارد.


اما همان لحظه صدایی غریبی
از لابه لای جمعیت سپاه امام به گوش رسید.

او رباب بود، مادر دلسوخته ی علی اصغر.
امام برگشت تا چشمش به رباب افتاد
سر خم كرد و گریست.

چرا دیگر صدای علی من نمی آید،
او كه بی تاب بود، بی قراری می كرد،
چرا دیگر آب نمی خواهد.

امام برگشت تا ستاره ی خاموشش را
در قبر بگذارد،

همان لحظه رباب گفت: علی من زنده است،
با من حرف می زند، از من آب می خواهد،
او را كجا می بری، كجا می بری.

قلب امام تكه تكه مثل شمع می سوخت
بر گونه هایش می لغزید
بر لبان علی اصغر به زندگی خاتمه می داد

رباب علی را در بغل گرفت و برای آخرین بار
با كودك خود حرف زد:

علی جان به من بگو كه تمام اینها خواب است،
یك افسانه است كه بی تو آن را
به گورستان فراموشی می سپارم.

آخر علی جان اگر تو نباشی
پس من برای چه كسی لالایی بخوانم،
دیگر به امید چه كسی زنده باشم.
چشمانت را باز كن.

اما چشمان آسمانی و زیبای علی اصغر
كه در روبروی افق های خورشید می درخشید،
هرگز باز نشد.

رباب به خیمه برگشت.
بالای سر ننوی خالی نشست
و لالایی خواند و به یاد نگاهش اشك ریخت....


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/21153298449928659313.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/21153298449928659313.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-10-2016, 23:44
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72331597758426030473.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72331597758426030473.jpg)




ناخدای کشتی عشق





كاروان محزون نور، در غروب غمگین با پاهای تاول بسته آهسته راه می‌پیماید.
آسمان تیره است و با چشمان اندوه بار این كاروان خسته را نظاره می‌كند،
خورشید تیره غم‌نامه یك زن قهرمان را مویه كنان مرور می‌كند،

زمین سخت آشفته و اوضاع به‌هم ریخته است،
هر یك از فرشتگان چندین نیستان ناله دارند
زیرا یگانه حجت خدا در روی زمین با آه سوزناكی
به سوی سرنوشت محتوم ـ كه همان شهادت
در سرزمین كربلا است ـ به پیش می‌رود

ابرها بس كه دلگیرند بی‌قرار و با رنگ خونین
از این سو به آن سو می‌دوند،
زمین لرزان، و به قضای الهی تن در داده است.

وگرنه تحمل چنین اندوه سنگین ناممكن است،
و نزدیك است آسمان از جنایتی
كه به وقوع می‌پیوندد فروریزد.

چگونه می‌توان آن حادثه را به تصویر كشید
كه دست یارای نوشتن و قلم توان تحریر آن را ندارد.

این كاروان پر از غصه می‌رود
تا در پهنه هستی عشقی بیافریند

كه امام حسین علیه السلام خدای آن
عشق و زینب پیامبر آن است.

ایام حج و قربانی است دیگران رفته‌اند
تا سنگ و گل را ببوسند و گوسفندانی را
در خانه خدا قربانی كنند

اما این ناخدای كشتی عشق می‌رود
تا در پای عشقبازی سر
و عزیزانش را قربانی محبوب كند

و حیات جامعه اسلامی را با خون تامین نماید،
زیرا جامعه اسلامی در حال احتضار به سر می‌برد
و نیازش به خون است تا دو باره زندگی‌اش را بازیابد،

چه كسی باید خون بدهد،
اكنون كه كسی برای این قربانی آماده نیست
باید طبیب، و آفریدگار عشق، خود و عزیزانش را
در راه هدف بزرگ تقدیم كند.

دیگران رفته‌اند تا خانه خدا را طواف نمایند
اما امام حسین علیه السلام آمده است
تا در كربلا خدا را ملاقات كند،

دیگران رفته اند تا افتخار حاجی شدن را به دست آورند
اما او آمده است تا دل را به دست آورد
و حركت امام حسین علیه السلام این پیام را دارد
كه با تكیه زدن شخصی همچون یزید
بر مسند خلافت، حج فلسفه‌اش را از دست داده است.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/40727599964488497002.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/40727599964488497002.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-10-2016, 23:44
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/29377538986433302548.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/29377538986433302548.gif)

قربانگاه امام حسین علیه السلام سرزمین كربلا است،
ابراهیم و اسماعیل‌های دیگری به اینجا آمده‌اند
تا به ندای حق لبیك گویند، ‌

ابراهیم بدون قربانی، مدال افتخار «خلیل» بودن را دریافت،
اما از دیدن چنین صحنه انگشت حیرت بر لب نهاده
و احسنت گویان حسینعلیه السلام را می‌ستاید،

چگونه خدای ابراهیم حسین علیه السلام را
برتر از ابراهیم قرار ندهد درحالی‌كه كودك
و جوانش را در قربانگاه آورده است.

روز عاشورا می‌رسد
و زمین و زمان بغض در گلو دارند،

پیامبر و فاطمه و علی: آغوش گشوده‌اند
تا از مهمانان در خون طپیده استقبال نمایند.

آه چه دستی بود كه حقیقت را سر برید
و چه تیری كه جرات كرد بر گلوی نازك
و سپید علی اصغر بنشیند

گرچه گلوی كوچك علی اصغر پاره شد
اما رشته خونش دامن تاریخ را گلدوزی كرده،

زینت آن گشت و این نا جوان مردی
تا ابد برای یزید و یزیدیان باقی ماند،
گرچه حقیقت بر سر نی شد
اما بلند تر از همیشه نمایان گشت.

زینب از این پس تنهاست،
با كوهی از مشكلات،

هر گلی این همه جفای خار ببیند
پژمرده می‌شود

اما زینب ام ‌المصائب و دست پرورده زهرا است
و از مادر این صبر و رنج كشیدن را به ارث برده است
كه این فرموده مادر زینب است:

صبت علیّ مصائب لو انها
صبت علی الایام عدن لیالیا


آنقدر رنج دیده‌ام كه اگر بر روزگار
تحمیل می‌شد به شب تیره مبدل می‌گشت.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67073591213956379872.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67073591213956379872.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-10-2016, 23:55
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38640053334553234229.gif


از این پس پیام عاشورا بر دوش زینب است
تا بیان كند كه: عاشورا با رنگ خون توأم
و با شهادت همزاد است

كه اگر شهید كربلا و خون پاكش نبود،
چه كسی در دل سنگرها آلاله می‌كاشت،
تا عطرش فضا را معطر سازد

و اگر خون شهیدان نینوا نبود
لاله‌های وحشی بیابان را
چه كسی آبیاری می‌كرد
و درخت خشكیده عدالت را
كه سیراب می‌نمود؟

اگر خون گلوی اصغر نبود
صحرای بی‌رونق انسان از چمن خالی بود

و نسیم سحر با كدامین گل خوشبوی
راز می‌گفت و لب به سخن می‌گشود؟

اگر خون شهیدان دشت حادثه نمی‌بود
شمشیر بران ظالم را چه كسی می‌شكست؟

و بالاخره اگر خون نمی‌بود
عاشورا از كجا پدید می‌آمد

به راستی كه شهید علم مقاومت
و شهادت میراث دشنه
بردوشان و ابر مردان تاریخ است.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95200789830555618803.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-10-2016, 23:55
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72872633244387489233.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72872633244387489233.gif)


شهادت تولدی است زیبا و وصالی كه
كابین آن نقد جان است

و شهید كبوتر سبكبال وصال است
كه شاخه گلی را برای محبوب به ارمغان می‌برد،

و سنگر شهید میعادگاهی است
كه عاشق از آنجا به سوی آسمان معرفت
اوج می‌گیرد، و تا بدانجا می‌رسد كه در وهم نمی‌گنجد.

و خون مایه حیات است كه هرگاه از جریان باز ایستد،
باعث مرگ می‌شود در جویبار جامعه‌ای كه
در راه ارزش‌ها خون جاری نگردد راكد و فرو بسته خواهد ماند

از این روی خونی كه در كربلا ریخت
خون خدا نام گرفت تا ارزش آن را به اثبات رساند.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72872633244387489233.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72872633244387489233.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-10-2016, 23:55
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30151307839869676957.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30151307839869676957.gif)


نمی‌دانم از كجا آغاز باید كرد؟

صحنه كوتاه كربلا یك مكتب پیام دارد
پیامش همانند پیام نمایش عملی‌ای كربلاست،

كربلایی كه تاسیسش: «نه فقط بهر ماتم»
بلكه: «دانش سرای مكتب اولاد آدم است»


كربلا سرزمینی است كه حسین علیه السلام
در آن «سپهسالار» عشق, و زینب قهرمان آن است,

این تاتر مقدس و این نمایشنامه كه
هر سال یك بار به نمایش در می‌آید برای چیست؟


آیا برای این است كه كربلا را در خاطره‌ها زنده كند؛
یا جنبه عاطفی آن را به نمایش بگذارد
كه چگونه بر اطفال بی‌گناه ظلم شد؟

قطعا نه! بلكه تكرار یك درس است,
درس آزاد زیستن، حرفه آدم بودن,
و پیامش این است كه:
«كل یوم عاشورا و كل ارض كربلا
و كل شهر محرم»


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30151307839869676957.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30151307839869676957.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-10-2016, 23:59
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38511413430656750056.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38511413430656750056.gif)




عاشورا رنگ خون دارد، كه رنگ عصیان،
طغیان و پیروزی در برابر طغیان است

عاشورا طغیان مقدس است در مقابل بیداد،
در برابر طغیان خبیث,

عاشورا تقابل دو طغیان است
كه منطق یكی خون و عشق
و منطق آن دیگر، زر, زور, تزویر,
فریب و نیرنگ و طغیان در برابر داد و عدل است,

یكی از سلاله ابراهیم و طغیانش
در برابر بت و بت گری
و آن دیگر از سلاله نمرود و طغیانش بر ضد خدا،
توحید, ارزش‌ها و بالاخره هرچه خوبی است

و این دو جریان ادامه دارد كه:

«رگ رگ است این آب شیرین,
آب شو در خلایق می‌رود تا نفخ صور»



باز هم عاشورا رسید كربلاییان كجایید
كه درخت پربار ارزش‌ها تشنه است
تا با خون سیراب گردد
و با شهادت آذین بندی شود؟




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89990188572853891827.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:00
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/09063657047570535609.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/09063657047570535609.gif)

کيست اين آوای کوهستانی داوود با او
هرم صدها دشت با او لطف صدها رود با او

هرکه را گم کرده ای ای عشق در او جستجو کن
شمس بااوقيس بااو نوح بااو هودبا او

نيزه نيزه زخم بااو کاسه کاسه داغ با من
چشمه چشمه اشک بامن خيمه خيمه دودبا او

ای نسيم آهسته پابگذارسوی خيمه گاهش
گوش کن ...انگارنجوا می کند معبودبااو..

هرکه امشب تشنگی را يک سحر طاقت بيارد
می گذاردپابه يک دريای نامحدود بااو

همرهان بارسفر بربسته اند انگاروتنها
تشنگی مانده است دراين ظهر قيراندودبااو

ازچه ای غم قصه ی تنهايی اش را می نگاری
اوکه صدها کهکشان داغ مکرربودبااو

مرگ عمری پا به پايش رفت سرگردان و خسته
تا که زير سايه ی شمشير ها آسودبااو

ظهرامروز کوهساران شاهد ميلاد اويند
سرخی هفتاد ويک خورشيد خون آلود بااو.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/79395751800569610419.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:07
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46175161572736674014.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46175161572736674014.gif)




یك تیر دیگر بیشتر باقی نمانده بود.
علی اصغر در بغل بابا بود،

دستان امام می لرزید و قلبش تند تند می تپید
علی با نگاه به پدر در باغ سبز چشمان او
گل عاطفه ای كاشت و آن را با اشك التماس آبیاری كرد
آب می خواست، ناله می كرد، اشك می ریخت.

اما كسی نبود كه به او آب دهد،
او را سیراب كند، قلبش را آرام كند
و ناله هایش را ساكت، یكدفعه تیر رها شد
و گلوی علی اصغر را تكه تكه كرد.


شكوفه امید در دلش پرپر شد
و عشق با نفس باد پرواز كرد.

گل عاطفه اش در باغ چشمان پدر پژمرد
و تنها گلبرگ های خشكیده آن به جا ماند.

امام خشك شده بود.
همان طور كه به صورت زیبای علی اصغر نگاه می كرد
گفت: علی جان ستاره ی امیدم،
چرا دیگر بی تابی نمی كنی،
بهانه ی تشنگی را نمی گیری
علی اصغر آهی كشید و در بغل بابا پرپر شد.

امام سفت در آغوشش گرفت
و چند قدم آن طرف تر قبر كوچكی كند
تا او را به خاك بسپارد.


اما همان لحظه صدایی غریبی
از لابه لای جمعیت سپاه امام به گوش رسید.

او رباب بود، مادر دلسوخته ی علی اصغر.
امام برگشت تا چشمش به رباب افتاد
سر خم كرد و گریست.

چرا دیگر صدای علی من نمی آید،
او كه بی تاب بود، بی قراری می كرد،
چرا دیگر آب نمی خواهد.

امام برگشت تا ستاره ی خاموشش را
در قبر بگذارد،

همان لحظه رباب گفت: علی من زنده است،
با من حرف می زند، از من آب می خواهد،
او را كجا می بری، كجا می بری.

قلب امام تكه تكه مثل شمع می سوخت
بر گونه هایش می لغزید
بر لبان علی اصغر به زندگی خاتمه می داد

رباب علی را در بغل گرفت و برای آخرین بار
با كودك خود حرف زد:

علی جان به من بگو كه تمام اینها خواب است،
یك افسانه است كه بی تو آن را
به گورستان فراموشی می سپارم.

آخر علی جان اگر تو نباشی
پس من برای چه كسی لالایی بخوانم،
دیگر به امید چه كسی زنده باشم.
چشمانت را باز كن.

اما چشمان آسمانی و زیبای علی اصغر
كه در روبروی افق های خورشید می درخشید،
هرگز باز نشد.

رباب به خیمه برگشت.
بالای سر ننوی خالی نشست
و لالایی خواند و به یاد نگاهش اشك ریخت....


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/21153298449928659313.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/21153298449928659313.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:15
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70324931847963324574.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70324931847963324574.gif)




کربلا، ام القرای عشق
و دیار خونبار یار است.

هر کس در سینه‌اش قلبی کربلایی نتپد
و شریانش با شریان بریده عاشورا پیوند نخورد
از طواف کعبه عشق بازمانده و از قافله بریده است.

کربلا، قتل‌گاه سروهای باغ نبوت است،
اما خون سبز رستن از رگ سروها
در جویبار رگ‌های تاریخ جریان یافته است.

از کربلا تا امروز کدام شکفتن را می‌شناسیم
که از ساحل کربلا سیراب نشده باشد،

کدام قیام را می‌شناسیم که بی‌پیوند با عاشورا بماند
و بی‌اتصال به کربلا به ربایش دل‌ها
و باروری اندیشه‌ها توفیق یابد؟

کربلا، یک آسمان ستاره
به افق تاریک خاک بارید.

اگر کربلا نبود امروز در ظلمت دیرپای ستم،
یزید قهرمان بود و معاویه اسطوره
عدالت و سیاست و جوانمردی!

اگر کربلا نبود
حق برای همیشه در محاق بود

و امپراطوری بیداد همه مرزهای خاک را
در می‌نوردید و تمامی ارزش‌های اصیل را
در صرصر نحس خویش به کام می‌کشید و بر باد می‌داد.

اگر کربلا نبود، طوفان انقلاب،
شالوده شرارت و شقاوت را فرو نمی‌شکست

و عزت امروز رقم نمی‌خورد اگر کربلا نبود،
امروز مکه و مدینه و جغرافیای پهناور اسلام
ناشناخته و گمنام می‌ماند.

کربلا همه چیز ماست
و این کوثر جوشنده پوینده،
در بستر زمان، تا خیزش آخرش سفیر،
بذرها را به رستن و شکفتن خواهد خواند.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57712681807533296460.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:17
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/81922003547527124893.jpg

http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif

تا خداییِ خداست، همه جا کرب و بلاست
روزها روز حسین، اشک ها اشک عزاست
انا مجنون الحسین
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
اشجع الناس کجاست؟ عشق و احساس کجاست؟
شاخه ی یاس کجاست؟ دست عباس کجاست؟
انا مجنون الحسین
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
یک طرف اشک پدر، یک طرف خون پسر
یک طرف زخم جگر، یک طرف یا ابتاست
انا مجنون الحسین
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
دل من سوختنی است، اشک من ریختنی است
عشق من سینه زنی است، رهبرم خون خداست
انا مجنون الحسین
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
دیده ام سوی حسین، کعبه ام کوی حسین
قبله ام روی حسین، کربلا قبله نماست
انا مجنون الحسین
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
مهر او در گل من، عشق او حاصل من
قبر او در دل من، سینه ام بزم عزاست
انا مجنون الحسین
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
منم و اشک دو عین، منم و وای حسین
گریه برمن شده دین، کار من سوز و دعاست
انا مجنون الحسین
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
خاک دلدار منم، دیده خونبار منم
تشنه ی یار منم، کوثرم جام بلاست
انا مجنون الحسین
http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif
شمرکافر زجفا، سر ارباب مرا
تشنه لب کرد جدا، تا زمین است و سماست
انا مجنون الحسین

http://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifhttp://www.ayehayeentezar.ir/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif

http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/49815387279773234440.jpg (http://www.ayehayeentezar.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.ayehayeentezar.ir%2Fgal lery%2Fimages%2F49815387279773234440.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:20
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/43672049214866495969.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/43672049214866495969.gif)


لب تشنه مي روي زبرم صبرميكنم
بگذارخون شودجگرم صبر ميكنم

كوه فراق را به سر دوش مي كشم
با غم پرکشیدن تو صبر می کنم

رگهاي پاره پاره تن قطعه قطعه را
در قتلگاه مينگرم صبرميكنم

تسليم محضم و به بلا سپرده ام
غم هرچه اوردبه سرم صبر ميكنم

در شام و كوفه چنگ زنان هر كجا زنان
توهين كنند بر پدرم صبر ميكنم

با يادكام خشك تو تا صبح روز حشر
گر خون رود زچشم ترم صبر ميكنم

بايد كه از توپيرهن پاره پاره اي
ببرم برای مادرم ،‌صبر می کنم



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/50544917203702920917.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:21
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95808712614250821644.gif




بغض بود و لب های خشکیده...
بغض بود وعمه ای که خمیده...

بغض بود و نافله های نشسته شبانه...
بغض و زخم وصبر و تازیانه...

بغض بود و اشک وآتش ودود...
بغض بود و گونه های کبود...

بغض بود زهرایی سه ساله...
گوشواره های به غارت رفته،
گوش های پاره...

بغض بود و رگ های بریده...
بغض ودختری که داغ پدر دیده...

بغض بود و کنج خرابه...
بغض و یک سوال ساده...
« مَن الذی أیتَمَنی؟ »...




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95808712614250821644.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:27
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20299546679761131380.gif

امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود
فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می شود

امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی
فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا می شود

امشب بود بر پا اگر، این خیمه ی خون خدا
فردا به دست دشمنان، بر کنده از جا میشود

امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی
فردا صدای الامان، زین دشت بر پا می شود

امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است
فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا می شود

امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسوده اند
فردا به زیر خار ها، گم گشته پیدا می شود

امشب رقیه حلقه ی زرین اگر دارد به گوش
فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود

امشب به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان
فردا کنار علقمه، بی دست، سقا می شود

امشب که قاسم زینت گلزار آل مصطفی ست
فردا ز مرکب سرنگون، این سرو رعنا می شود

امشب بود جای علی، آغوش گرم مادرش
فردا چو گل ها پیکرش، پا مال اعدا می شود

امشب گرفته در میان، اصحاب، ثار الله را
فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها می شود

امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین
فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می شود

امشب سر سر خدا، بر دامن زینب بود
فردا انیس خولی و دیر نصاری می شود

ترسم زمین و آسمان، زیر و زبر گردد حسان
فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می شود

حبیب الله چایچیان (حسان)



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89990188572853891827.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:28
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/39142828457599315115.gif

╬♥╬ الم ذلک الحسین ╬♥╬

و این است حسین علیه السلام
زاده حیدر ، میوه دل زهرای اطهر

که در حلقه تنگ دد منشان مرگ را به سخره می گیرد
و مثنوی سرخ شهادت را به قلم شمشیرعاشقانه می سراید


آنك خورشيد به آشيان غربت دامن مي‌كشد

و حسين بر بال خورشيد در سفر است.

با زن و فرزند خود وداع مي‌كند،‌

و پرده از روزهاي ديگر آنان برمي‌گيرد

و سطرهايي از كتاب روزگار را برايشان مي‌خواند :

-آماده بلا شويد، و بدانيد كه الله تعالي

شما را پشتيبان و نگاهبان است

و از شر دشمنانتان نجات مي‌بخشد

و فرجام كارتان را خير قرار مي‌دهد

و دشمنتان را با انواع عذاب، شكنجه مي‌كند

و شما را به جاي اين بلاها

با اقسام نعمت‌ها و كرامت‌ها عوض مي‌دهد.

پس شك نكنيد و با زبان‌هايتان چيزي را نگوييد

كه از قدر و منزلت شما بكاهد.

دخترم سكينه!‌..

در جمع وداع‌كنندگان نيست!..

و آنك درون خيمه‌اي او را تنهاي تنها مي‌بيند

كه در خلسه‌اي ژرف فرو رفته است..

و به راه حيرت‌نگيز پدرش مي‌انديشد..




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28725286563904974768.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:29
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82376365453205214428.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82376365453205214428.gif)



زاده حیدر سر از جنگ باز نهاد تا‌ اندكي برآسايد،

آن گاه نرينه‌نمايي از درندگان سنگي بدو افكند،

‌و خون از پيشانيش بيرون جست..

حسين خواست با گوشه ردايش راه بر خون ببندد،

كه تيري سه شعبه و تيز از سوفار به سويش بر مي‌آيد..

تير سه شعبه بر دل حسين فرو مي‌نشيند..

بر دل كوه چنگ مي‌زند..

پايان..فرجام درد..

و آغاز رهسپار شدن به سوي جهاني فرا دست..

حسين آه از نهاد بر مي‌آورد:

-بسم الله و بالله و علي ملة رسول الله..

سپس لابه‌كنان سرش را به آسمان بر مي‌كشد:

-خدايا تو مي‌داني كه آن‌ها مردي را مي‌كشند

كه بر روي زمين فرزند دختر پيامبري به جز او نيست!

تير در آن كالبد ضعيف فرو مي‌رود..

سراژدر گونه‌اش را از قفا بيرون مي‌آورد..

و چشمه خون به شدت فوران مي‌كند..

چشمه‌اي جوشان..

و به آوايي چون ترانه‌هاي آب‌گذرها در فصل باران..

حسين كف دستانش را از خوني عطرآگين پر مي‌كند

و آن را بر پيشاني آسمان مي‌پاشد و فرياد مي‌زند:

-آسان كن آنچه را بر من فرود آمده.

اين خواست خداست و خود مي‌بيند..





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28725286563904974768.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:30
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12142063045519538927.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12142063045519538927.gif)





خون گل‌رنگ، ناشكيب و بي‌قرار،

بال در رخ افلاك مي‌كشد..

ستاره‌ها را رنگ مي‌كند..

آفاق را در بركه‌اي از خون مي‌نشاند..

باز هم، حسين دستانش را در چشمة خون فرو مي‌برد..

اين بار سر و محاسن خويش را

براي سفر در دشت خون گل‌گون مي‌سازد..

-الله را اين چنين ملاقات مي‌كنم..

و جدم رسول الله را..

خون، روي هوش از او برگرفت

و چون اختري خاموش به نگاه بر زمين فرو افتاد..

برق كينه از چشمان ابن النسر فرو جهيد..

پيش آمد و با شمشيري بر سر حسين نواخت..

حسين دردمندانه زمزمه نمود:

-با دستت نخوري و نياشامي‌،‌

و الله تعالي تو را همراه با ظالمين محشور فرمايد..

سگ‌هاي وحشي‌سرشت قبايل،

او را در ميان گرفته‌اند..

و ‌اندامش را به دندان مي‌گزند..

حسين به آهستگي گفت:

-اين همان تأويل روياي من است

كه خدايم آن را حق قرار داده بود..

زرعه ضربه‌اي بر كتف چپش فرود آورد،

ابن نمير تيري بر حلق او افكند

و سنان هم در ترقوه‌اش ...

و آن‌گاه در سينه ...

و سپس هم تيري در قربانگاه گلويش نشاند..

سگ‌ها بدنش را به دندان مي‌گزند..

و وحشي‌تر از همه، سگي است سياه و سفيد (أبقع)..




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28725286563904974768.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:30
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/54497708168107784824.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/54497708168107784824.gif)



هنوز پس مانده‌هايي از نوري ضعيف

در آن چشمان گود رفته سوسو مي‌زند..

در آستانه سفر است..

سرش را به سوي آسمان بر مي‌افرازد:

-پروردگارا، ‌اي كه مكانت بلند،

با جبروتي بزرگ و به سختي فرود آينده‌اي،

از خلايق بي‌نياز،

‌با كبريايي پهناور،

بر آنچه مي‌خواهي توانايي، ‌

نزديك مهري،

‌راست عهد،

‌با نعمت فراگير،‌

امتحانت زيباست

و هر گاه خوانده شوي نزديكي،

‌بدانچه آفريده‌اي احاطه داري، ‌

نيازمندانه تو را مي‌خوانم

و فقيرانه به درگهت روي مي‌آورم.

بر قضايت شكيب مي‌ورزم .‌

اي پروردگاري كه به جز تو خداي نيست..

حسين گل‌واژه‌هاي زخم را از درد دل خود بر مي‌گيرد..

روحش از چشمه‌هاي زخم برون مي‌تراود..

در شن‌ها فرو مي‌رود..

و رازهايي را مي‌پراكند

كه شهرهايي ناشكيب را بر مي‌شوراند..



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28725286563904974768.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:31
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/29377538986433302548.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/29377538986433302548.gif)



بانوان و نوباوگان حرم پيش دويدند..

اكنون ديگر آن واقعه اتفاق افتاده بود..

زينب از ژرفاي جگر ضجه برآورد:

-وا محمداه..وا ابتاه..

وا علياه..وا جعفراه..وا حمزتاه..

اين كشته فتاده به هامون حسين توست..

وین صید دست پا زده د رخون حسین توست ....

در كربلا به زمين افتاده است..

‌اي كاش آسمان و زمين بر هم مي‌آمدند

و ‌اي كاش كوه‌ها بر همواري‌ها فرو مي‌ريخت..

زينب رسيد و حسين بار سفر بر بسته بود..

بعد از آن كه صحرا را به خون خود سيراب نموده بود..

زينب اكنون سرود وداع مي‌خواند..

قبايل بهت ناك..

بر جاي واپسين فرزندزادگان مي‌چرخند..

و به راستي كه زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا..

زينب چه مي‌تواند بكند..

حسين، خود را براي مرگ آماده مي‌كند..

بدنش شرحه شرحه شده..

اما روح همان روح است..

با سطوت و استوار..

زينب مي‌كوشد تا بقاياي انسانيت را در زعيم قبايل برخيزاند..

فريادش با سرشگي دل‌گزا، چنگ بر دل مي‌زند:

-عمر!‌ آيا ابي‌عبد الله كشته مي‌شود

و تو ايستاده‌اي بدو نگاه مي‌كني!

اما نه،

گويا انسانيت در دل او مرده است..


و اينك قبايل را‌ آماده مي‌سازد

تا واپسين گاهِ فرمان را صادر كند..

-بر او فرود آييد و آسوده‌اش سازيد..

زينب ناله بر مي‌آورد:

-آيا هيچ در شما مسلماني نيست؟!

و جوابي‌ نبود..

انسانيت در عصر گرگ و شب و زوزه سر بر خاك غنوده ..

-گفتم بر او فرود آييد و آسوده‌اش سازيد!

مرد پيس مشتاقانه اشاره را انتظار مي‌كشيد..

برقي از سَبُعيَت در ژرفاي چشمانش درخشيد..

و اينك هم اوست كه بر بدن شرحه شرحه حسين مي‌كوبد..

بر سينه‌اش مي‌نشيند..

ابقع بدن فرزندزاده را به دندان مي‌گيرد..

و ريشش را به مشت..

و با دشنه خيانت بر سر حسين مي‌كشد..

آن سر را از بدن جدا مي‌كند..

از هول آنچه بر شن‌ها مي‌گذرد

موجي در قبايل خزيده است..

پيكر آرام و خاموش از حركت ايستاده است..

سگ‌ها به دندان مي‌گزند..

پيكر خون آلود را به دندان مي‌گيرند

و آنك سر فرزند پيامبر بر نيزه‌اي بلند بالا مي‌رود..

به انتهاي دنيا سرك مي‌كشد،‌ و سوره كهف را مي‌خواند ..

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَباً.. .

عجبا از تو.. عجبا!

خورشيد چشم فرو بست..

و از آسمان عطر خوني گل‌رنگ مي‌تراويد، ‌

و كرانه‌هاي افق در سرخي تن مي‌شست..

در بركه‌اي سرخ‌فام از زخم‌هاي سلطان عشق..

و تند باد درنده خوي قبايل،

خود را بر پيكر خيمه‌هاي مي‌نواخت..

و آتشي..

و بانوان و نوباوگان گريختند..



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28725286563904974768.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:32
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22897008305025821453.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22897008305025821453.gif)



حيرت ناك بر سينه شن‌ها رو به ناكجا آباد نهادند..

و ده‌ها اسب مستانه هم‌رزم مي‌جستند..

اسباني كه به غنيمت، غارت و چپاول عادت كرده‌اند..

عادت كرده‌اند گل‌هاي بنفشه را له نمايند..

و شكم‌هاي كودكان را بدرند ...

دل زمين زير سم‌ْكوبه‌هاي اسبان

بر سينه شرحه شرحه حسين، مي‌لرزيد..

از آن پيكر سيمين،

عطر بوسه‌هاي محمد و زهرا به هوا بر خواست..

با فضا در‌آميخت

و با دانه‌هاي شن صحرا..

و تاريخ....

آتش، مستانه خيمه را در كام مي‌كشد..

فريادهاي كودكان تا فراسوي دنيا مي‌رود..

و گرگ‌هاي قساوتمند زوزه سر مي‌دهند..

و شبي‌سياهناك و تاريك است..

باد شن‌ها را مي‌پراكند..

كفني نازك از غبار، بر‌اندامان عريان..

و قبايل در نشئه غارت و چپاولند..

فرات به فرار مي‌انديشد..

و سر حسين بر بلنداي نيزه‌اي مي‌درخشد..

به آخر دنيا مي‌نگرد ...

به كاروان‌هايي كه از رحم روزگاران مي‌آيند ..



صلی الله علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک
علیکم منی جمیعا سلام الله ابدا ، مابقیت و بقی الیل و النهار



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28725286563904974768.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:32
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/00141081540114855427.gif

سلام من به تو و زخم های زیبایت
به تشنگی لب خشک رو به دریایت

هزار رود نشسته اند تا که سجده کنند
دوباره مثل همان روز سخت برپایت

هنوز می شونم صوت سرخ قرآن را
میان قرن ها سکوت ، از نایت

قبیله من از آن زخم ها خبر دادند
که روز واقعه کوشید در تمنایت

گمان کنم که از آن روز آسمان و زمین
هنوز تکیه نمودند روی پاهایت

چه سروها که شکستند از شنیدن تو
چه کوه ها که تکیدند از مدارایت

چه ابتدای عجیبی است روز عاشورا
هنوز حل نشده دردلم معمایت

عزیز خوب من ای کاشکی که می مردم
در آن غروب غم انگیز دشتها جایت

اگر چه وسعت فریاد تو جهانگیر است
هنوز می شنوم از کویر آوایت

تو ابتدای تمام پرندگان بودی
چه دلنشین و گواراست نقش رویایت
محمد حسين مولايي



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/80057363238341245123.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:35
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38906559301699868548.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38906559301699868548.gif)





روز عاشورا

و اینك میدانی دوباره، اینك 72 یار و هزاران دشمن كینه ‏توزی
كه رحم و مروّت را از ازل نیاموخته‏ اند.

اینك عاشورا كه هر چه از آن بگوییم كم گفته ‏ایم،

از برخوردهای جلاّدانه سپاه عمر بن سعد،
یا عنایات و الطاف سیدالشهداء علیه‏السلام .

سردارانی، سپاه عظیمی را به سوی جهنم رهبری مي‏كردند
و امام معصومی لشكر كم تعداد خود را به بهشت بشارت مي‏داد...

و سرانجام شهادت، خون، نیزه، عطش و اطفال،
تازیانه و سرهای بریده، آه از اسارت و شام، آه از خرابه و...

تا به قتلت عدو شتاب گرفت
چرخ را سخت اضطراب گرفت

ریخت خون مقدّست به زمین
آسمان زاشك آب گرفت

ابر خون ماه عارضت پوشاند
همه گفتند آفتاب گرفت

ناله مصطفی به گوش رسید
موج خون زچشم بوتراب گرفت

شد سیه رنگ آسمان از خشم
كه زخونت زمین خضاب گرفت

آن تن پاره پاره را دربر
گه سكینه گهی رباب گرفت

شست زینب زاشك جسمت را
بلكه از چشم خود گلاب گرفت

بر تن پاره پاره داد سلام
زآن بریده ‏گلو جواب گرفت

هردم از زخم بي‏حساب تَنَتْ
خم شد و بوسه بي‏حساب گرفت





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89990188572853891827.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:39
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44783195116486817859.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44783195116486817859.gif)


ارزش قطره اشک براي امام حسين عليه السلام

قطره‌اي از آن اگر در جنهم بيفتد
آتش و حرارت آن را خاموش مي‌کند.

ملائکه خود آن اشکها را گرفته
و در شيشه‌اي ضبط مي‌کنند.

براي هر عملي ثواب محدودي است
جز ثواب آن اشک که اجر آن محدوديتي و يا اتمامي ندارد.


چشم گريان در عزاي امام حسين عليه السّلام و ارزش آن

اگر اشک بر امام حسين عليه السّلام داراي اين همه اعتبارست
يقينا چشمي که در عزاي او گريان باشد نيز خواص
و ويژگي‌هاي مربوط به خود را دارد.

آن چشم در نزد خداوند
از تمام چشم‌ها محبوب‌تر است.

همه چشم‌ها در روز قيامت گريانند
مگر چشمي که بر امام حسين عليه السّلام گريه کرده باشد.
آن چشم روشن شود به نور کوثر و نظر به آن.

آن چشم را ملائکه تبرّک مي‌کنند
و اشک را خود از آن پاک مي‌کنند.

خواص گريه براي امام حسين عليه السلام

هر کسي که تا به حال خداوند اين مرحمت را در حق او نموده باشد
و توانسته باشد قطره اشکي در عزاي آن حضرت از ديدگان جاري سازد
به خوبي آثار و برکات نوراني و حالات معنوي وصف ناشدني
آن را در يافته اما گريه براي آن حضرت خواصي مربوط
به خود را دارد که ما اجمالاً بعضي از آن را ذکر مي‌کنيم:
صله حضرت محمد صلي الله عليه و آله است.


مساعدت و ياري حضرت زهرا سلام الله عليها است
زيرا آن مکرمه هر روز در عزاي فرزندنش مي‌گريد.

اداء حق پيامبر صلي الله عليه و آله،
خدا و ائمه هدي عليهم السّلام است.

گريه براي آن حضرت تأسي به
انبياء، ملائکه و عبادالصالحين خداوند است.


اداء مزد رسالت پيامبر است
زيرا در قرآن آمده که مزد رسالت پيامبر
مودّت ذي القربي (دوستي با خاندان رسول خدا) است.
ترک آن جفا به آن حضرت است.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58696307934275436759.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:45
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/31668224173118614031.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/31668224173118614031.gif)

خورشید،گرم ِ دلبری از روی نیزه ها
لبخند میزند سَری از روی نیزه ها


دل برده است از تن ِ بی جانِ خواهری
صوت خوش ِ برادری از روی نیزه ها


آه ای برادرم چِقَدَر قَد کشیده ای!
با آسمان برابری از رویِ نیزه ها


نه!آسِمان مقابلِ تو؛کم میآوَرَد!
از آسمان فراتری از روی نیزه ها


گرچه شکسته میشوی و زخم میخوری
از هرچه هست،خوشتری از روی نیزه ها


گیسو رها مکن که دلِ شهر میرود
از یوسفان همه،سَری از روی نیزه ها


تا بوسه ای دهی به نگاهِ یتیمِ خود،
خم شو به سوی ِ دختری از روی نیزه ها


قرآن بخوان...بگو که مسیرِ نجات چیست؟ً
ای سَر! هنوز رهبری از رویِ نیزه ها




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85428222839768672566.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:49
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38640053334553234229.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38640053334553234229.gif)




شام غریبان
زبان حال زینب کیری(س)

چه غروبیست خدا، دلگیر است
زینب از زندگی خود،سیر است


سوی مقتل که نظر افکندم
نیزه ها خورده ،تنت تکثیر است


آمدم بوسه بگیرم،صد حیف
من رسیدم ولی یا رب،دیر است


تو کجا ،گودی گودال کجا
پیکرت سجده گه شمشیر است


زخم ها در بدنت حیرانند
هر طرف می نگرم یک تیر است


حال باید بروم تا کوفه
لیک در مقتل تو،دل، گیر است


غیرت الله ،بیا و بنِگر
اشک هایم به سما ،تبخیر است


خواستم بر بدنت خون گریم
مزد من ،این غل و این زنجیر است


چاره ای نیست غریب مادر
خواب جدم ،به خدا تعبیر است


سر ساقی و سر پاک شما
از نوکِ نیزه مرا تفسیر است

محمدمهدی عبدالهی



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/71105549036904281181.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:50
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28813790539647532018.gif

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن

سلام بر حسين و بر على بن الحسين و بر فرزندان حسين و بر اصحاب و ياران حسين


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/09769649438129223827.gif

فرا رسیدن عاشورای حسینی , سالروز شهادت عاشقانه سید و سالار
شهیدانآقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام و هفتاد دو لاله گلگون کفنش را
بر حضرت ولی عصرعج الله تعالی فرجه شریف و شیعیان و عاشقان
و عزاداران حضرتش تسلیت و تعزیت عرض می کنیم


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/09769649438129223827.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:50
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26390538749920876366.gif


السلام‌ علیک‌ یا صریع‌ الدمعة‌ العبری‌.

السلام‌ علیک‌ یا مذیب‌ الکبد الحری‌.

السلام‌ علیک‌ یا صریع‌ العبره‌ السابکة‌ وقرین‌ المصیبة‌ الراتبه‌.


دیدگانت‌ پر اشک‌، لبانت‌ خشکیده‌،

سینه‌ ات‌ گداخته‌، قلبت‌ شعله‌ور،

روحت‌ پرتلاطم‌، لیکن‌ مهار نفست‌ برمشت‌.

سرود ایمان‌ بر لب‌، نوای‌ توحید در کام‌،

یاد خدا در دل‌، دستار پیامبر بر سر،

کهنه‌پیرهن‌ امانت‌ مادر بر تن‌، بزم‌ اشکواره‌ در پیش‌.


ای‌ حسین‌، ای‌ رازدار منزل‌ وحی‌؛

غم‌ سرای‌ خیمه‌ هایت‌، سوزش‌ قلب‌ زنانت‌،

گریه‌نوباوگانت‌، آه‌ و سوز خواهرانت‌،

العطش‌ از دخترانت‌، عالمی‌ را اشک‌ ریزان‌ می‌کند!

ای‌ حسین‌ ای‌ رهنمای‌ راه‌ ایمان‌،

ای‌ حسین‌ ای‌ جرعه‌ نوش‌ جام‌ یزدان‌،

کوفیان‌بد صفت‌، نامردمان‌ بی‌ مروت‌،

گران‌ بی‌ فتوت‌، حیا از مادرت‌ زهرا س نکردند!


ای‌ حسین‌ جان‌ ای‌ خون‌ یزدان‌!

واژگان‌ در چکامة‌ شور تو ناتوان‌،

شعر گویان‌ در ستایش‌ صبر تو حیران‌،

و ادیبان‌ دربیان‌ ایثار تو سرگردان‌.


یا حسین‌! نیایت به‌ شهادت‌ پذیری‌ ات‌ جان‌ یافت‌،

زکریا(ع) به‌ غم‌ آمیخته‌ بانامت‌ ره‌ جست‌،

فطرس‌ به‌ برکت‌ گاهواره‌ تو بال‌ یافت‌.

گویی‌ که‌ در قربانگاه‌ زمین‌ِ

آرزوحاجیان‌ قربانی‌ به‌ یاد تو کنند؛

و گویی‌ احرام‌ به‌ تن‌ داران‌

در سرزمین‌ عرفات‌ دنبال‌ راه‌ توروند

که‌ تو فرزند مکه‌ و بط‌حایی‌،

فرزند زمزم‌ و صفایی‌، پور حل‌ و منایی‌.

گرگان‌ بیشة‌ شهوت‌،

پارگان‌ تنت‌ را تن‌ پاره‌ کردند،

روبهان‌ مرغزار حیله‌ دعوت‌نامه‌ها را به‌ شمشیر باز کردند

و حرامیان‌ بستر کفر دست‌ پلید خویش‌ را

برای‌ بیعت‌ به‌سوی‌ تو گشودند

که‌ چه‌ نیک‌ فرمودی‌:

«ان‌ الدعی‌ بن‌ الدعی‌ قد رکز بین‌ اثنتین‌ بین‌ السله‌ والذله‌
و هیهات‌ منا الذلة‌ یابی‌اللّه‌ ورسوله‌ والمؤمنون‌ وحجور طابت‌
وطهرت‌ وانوف‌ حمیة‌ ونفوس‌ ابیه‌ من‌ ان‌ توثر طاعة‌اللئام‌ علی‌ مصارع‌ الکرام‌

آگاه باشيد كه زنازاده ي پسر زنازاده، مرا بين دو چيز قرار داده است؛
كشته شدن يا تسليم شدن با ذلت و خواري، ليكن ذلت از ما دور است،
خدا راضي نيست كه ما ذليلانه تسليم شويم و پيغمبر خدا،مؤمنان
و دامن هاي پاك و پاكيزه اي كه در آن پرورش يافته ايم
و آن مرداني كه از تن دادن به زيربار ستم منزه اند، راضي نيستند
كه ما اطاعت افراد پست را بر قتلگاه كريمان و بزرگواران برگزينيم

محمدبن طاوس، لهوف،ص 86


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/76869810363981614345.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:51
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/09596406741259056773.gif

باغبان آمد سری بر باغ زد
شوربختی را نمک بر داغ زد

از جَنان تا رو به سوی باغ کرد
دشت را چون لاله ها پر داغ کرد

مادرش آمد برای دیدنش
دیدنش، بوییدنش، بوسیدنش

آمد اما طاقت دیدن نداشت
رفت و باغ خود به بلبل واگذاشت

بلبلی دلسوخته جان سوخته
آشیانش همچو بستان سوخته

کرد با شمعِ دل خود جستجو
خاک را با یاد گل می کرد بو

تاب دیگر در دل بلبل نبود
بوی گل می آمد اما گل نبود

ناگهان از زیر شاخ و برگ ها
آمد این آوا که این سویم بیا

آمد و زد شاخه ها را برکنار
تا که شد گمگشته ی او آشکار

یافت آن گل را ولی پرپر شده
پاره پاره پیکری بی سر شده

گل ولی از بس به خون آغشته بود
یاس بر لاله مبدل گشته بود

گفت آیا یوسف زهرا تویی؟
آنکه من می جویمش آیا تویی؟

ماند از یوسف به جا پیرهنی
از تو نه پیراهن است و نه تنی

ای همه گل ها به نزدت کم زخار
زخم تو چون داغ زینب بی شمار

پای تا سر غرق در خونی چرا؟
آفتاب من شفق گونی چرا؟

جای سالم از چه در این جسم نیست ؟
باقی از این جسم غیر از اسم نیست

گر چه سر تا پای تو بوسیدنی است
بهر من جایی برای بوسه نیست

ای که نامت جان به عیسی می دهد
قتلگاهت بوی زهرا می دهد

گریم و پرسی اگر از سرگذشت
در غمت ای تشنه آب از سر گذشت

آنچنان شد دیده ی من اشک ریز
کز غمم شد چشم دشمن اشک ریز

عاشقان را بعد از این آوازه نیست
در کتاب عاشقی شیرازه نیست

انسانی

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57270905635626391425.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:51
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04374219488800099289.gif


ای زینت جوانان، ای زیباترین جوان...
چه خوش است از تو سرودن،
چه شیرین است نشستن و از تو گفتن و از تو شنودن.

در کربلا شراب عمرت را به جام حماسه ای ریختن
که با خون نگاشته شده و از آن پس کتاب ها از تو نوشتند.

در گرما گرم شیهه اسبان، نیزه انداختی و نیزه انداختند.

در چکاچک برنده و تیز شمشیرها، تیغ کشیدی و تیغ کشیدند

از هیبت تو صحرا سراسیمه فریاد برآورد،
چنان که گویی طوفانیدر صحرا وزیدن گرفته است.

اما فرو افتادی و افول کردی
و هیچ ستاره ای در افق نماند جز آنکه بر تو گریست
و همچنان اشکش سرازیر است.

تو به ظاهر به خط پایان نرسیدی اما
تا ابد همه سواران در پی نشانه مقصد، چشم به الگوی تو دارند.

سر تو به تیغ از تن جدا شد و سرهای یارانت را بریدند،
که دل کینه به ستم چیره است.

دریغا، آن سرهای بریده و خون چکان بر نیزه ها
نخل هایی سبز را می مانست که خرمای سرخ برآورده اند.

و دخترکان سوگوار که آه نفس هایشان شعله ور بود
و چنان می گریستند که اشک، گونه هایشان را می خراشید.

دل جاده ها بر حالشان می سوخت و چشم بیابان برایشان می گریست
و صلیب دیرهای صحرا به احترامشان خم می شد.

تا اینکه به دربار بیداد رسیدند و پرده ها فرو افتادند
و گمراهی غاصب جنایتکار هویدا شد.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/23431338367432672686.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:51
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86850385801305621202.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86850385801305621202.gif)



چشم ما تا که به زخم بدنت گریان است
اشک ما گوهر رخشان یم عرفان است

به همان آیه که خواندی به سر نیزه قسم
خون پاک تو، حیات دگر قرآن است

دین ز خون بدنت جامه گلگون پوشید
گرچه در دامن صحرا بدنت عریان است

حوض کوثر شود از اشک محبان تو پر
ساقی اش دست خدای اَحد منّان است

هرکه را نیست به دل داغ تو، داغش به جگر
هر کجا نیست عزاخانه تو زندان است

کفن عاشق تو، پیرهن سینه زنی است
خاک زنجیرزنت، درد مرا درمان است

آب تا روز قیامت جگرش می سوزد
که تو خود خضر حیاتی و لبت عطشان است

اولین روضه جانسوز تو را خوانده خدا
اولین گریه کن تو پدر انسان است

حَیَوان بهر تو گریند، خدا می داند
منکر گریه به تو پست تر از حیوان است

چه به دوزخ ببرندش، چه به گلزار بهشت
چشم “میثم” به جراحات تنت گریان است

سازگار


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49774834772599791564.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:52
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38823574889393983310.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38823574889393983310.gif)



ای حسین!

نام تو چيست؟
نام تو نور
نام تو شور
نام تو لبخند
لبخند در تلفظ نامت
ضروري است
نامي براي مردن
نامي براي تا به ابد زيستن
نامي براي بي که بداني چرا
گاهي گريستن
تاريخ عاشقان فهرست کوچکي
از لب شمار نام شهيدان توست
پيغمبران به نام تو سوگند خورده اند ...

(قيصر امين پور)


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49774834772599791564.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:53
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/71883831732664022204.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/71883831732664022204.gif)



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95183055202788150322.gif

امــام صابــران بـودم، خمیدم
جدا از شاخه شد یـاس امیدم

چو دست از جسم عباسم جدا شد
سـر خود را به روی نیزه دیدم

آغاز عطشناک نهضت حسینی و خط سرخ عاشورا
با واژه های تاسوعا به حقیقت پیوست ...

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95183055202788150322.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:55
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33500267657515654140.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33500267657515654140.gif)


ظهر خون مولا به تسبیح و نماز
در میان خیمه ها راز و نیاز

محشری شد چون وضو سازد به خون
قبله اش عشق است و تسبیحش جنون

کربلا سجاده مولای عشق
روی دوشش آتشین شولای عشق

قدسیان آسمانی سوختند
چشم بر مولای محشر دوختند


پس به تکبیر در رکوع آمد به ناز
گفت یا رب من حسینم در نماز

گویدش یا رب ذبیح الله منم
پاره پاره قطعه قطعه این تنم

هر نفس ذکرم فقط یاد تو باد
مست مست از دردی جان تو باد

تن که ارزان است گو جان میدهم
هر چه خواهی تو بگو آن میدهم

خوانمت امروز در میدان جنگ
آن زمان بارد برویم تیر و سنگ

امتحانم کن که چون عاشق شدم
بی کفن بی سر تو را لایق شدم

مهر تو گردد به جان من فزون
چون ببینم کودکانم غرق خون

کو قیامت تا تماشایم کند
کو توانی تا که حاشایم کند



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/64384439305179263352.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/64384439305179263352.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:57
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/23431338367432672686.gif


حسین جان !
دیشب تمام سردردهای
چندین ساله ام را ,
تمام سرفه ها , دردها
و زخم های دلم را شمردم

جمع اش به اندازه یک لحظه
درد پاهای کوچک و زخمی
و سوزش جای سیلی
بر گونه های پر ازاشک دخترت نشد

شرمنده ام آقا که برای شفای
این دردها اندک دست به دامان
سوخته سه ساله ات شدم
اما دردهایش را نفهمیدم


http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/Graphic%20%2861%29.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/Graphic%20%2861%29.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/Graphic%20%2861%29.gif



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/23431338367432672686.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 00:59
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12472229687264824229.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12472229687264824229.gif)

ماهرچه داریم ازکربلاوعاشورااست.

مانمک پرورده ی سفره ی توهستیم.ای حسین

عشق به کربلاوزیارت،یک دم اززبانمان نمی افتد.

صبح هاوقتی سفره ی دعاوعزاگشوده می شود
دل وروحمان گرسنه وتشنه ی عشق می شود

ابتداچندمشت(آب بیداری)به صورت جان میزنیم،
تاخواب غفلت رابشکنیم.

زیارتنامه راکه می بینیم،چشم هایمان آب می افتد
السلام علیک راکه می شنویم،
بوی خوش کربلابه مشاممان می رسد


بغض عاشوراگلویمان رامی گیرد،
هوای دلمان ابری می شودوآسمان دیدگانمان بارانی.

بارا ن اشک،ما را تا دریای کرامت توپیش می برد
چه کنیم؟این دل،مال توست

تاکه نامت می بریم ازدیده آب آید برون...
غذای روح ماازعطای توست.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49774834772599791564.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 01:00
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/00141081540114855427.gif

سلام من به تو و زخم های زیبایت
به تشنگی لب خشک رو به دریایت

هزار رود نشسته اند تا که سجده کنند
دوباره مثل همان روز سخت برپایت

هنوز می شونم صوت سرخ قرآن را
میان قرن ها سکوت ، از نایت

قبیله من از آن زخم ها خبر دادند
که روز واقعه کوشید در تمنایت

گمان کنم که از آن روز آسمان و زمین
هنوز تکیه نمودند روی پاهایت

چه سروها که شکستند از شنیدن تو
چه کوه ها که تکیدند از مدارایت

چه ابتدای عجیبی است روز عاشورا
هنوز حل نشده دردلم معمایت

عزیز خوب من ای کاشکی که می مردم
در آن غروب غم انگیز دشتها جایت

اگر چه وسعت فریاد تو جهانگیر است
هنوز می شنوم از کویر آوایت

تو ابتدای تمام پرندگان بودی
چه دلنشین و گواراست نقش رویایت

محمد حسين مولايي



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20284047347030379649.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20284047347030379649.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 01:01
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51381877395446837621.gif


طعم گوارایِ «وجود» سرخوش می‏کندش.
دست‏های شفا، نسخه ‏ای از نقشه جهان را می‏گستراند
روبروی دردهای انسان.

اقیانوس‏ها همچون آوازهای آبی،
حضورِ تو را به جشن می‏نشینند.
آب‏های پراکنده، مدح جسته و گریخته تواند
و ارثیه آنها همه روشنی است از نام تو.

سفینه ‏هایی از نور را ببین، قطارهایی از غزل؛
غزل‏هایی که با قوافیِ زلال ردیف شده ‏اند.

این چنین است که سر انگشتان باران‏ زایِ شعر و شعور
از نازکای خیال، دسته دسته کرامت می‏آورند.

بنگر که «ایثار» و «وفا» و «غیرت»
به لباس‏های روشن ایمان افزوده شدند
و «فتوّت» و «رشادت» و «ادب»،
کنار کتاب‏های در خور انسان چیده شدند.

چه زیبا و شاعرانه، برگ‏های طنّاز مسرّت،
دور تا دور ستونِ دلیری پیچیده ‏اند
و باید از هم‏اکنون دنیا را به وسعت نظر خاک عادت داد.
از هم اینک باید با خوشخوییِ آب‏ها خو گرفت.

شب چه دارد اگر زیر آفتاب نگاه تو بیتوته نکند؟!
روز چه می‏ارزد اگر برای جوانمردی‏ات برنخیزد؟!

آمدنت جلسه معارفه تمام پاکی‏ها به تمام دنیاست.
از بی ‏لیاقتی است کسی اگر گامی برندارد به سوی تو.
پس رفتگیِ زمانه است که نامت عادی بُرده می‏شود.

یا قمر بنی هاشم!
واژه‏ای که از لبان مقدس تو خارج شود،
دیگر عطشناک نیست.
لحظه‏ ای که آرامش تو در آن وارد شود،
دیگر خطرناک نیست.

دریاها، شط‏هایی که نام تو را زمزمه نکرده ‏اند،
از مقوله پاکی بیرون رفته ‏اند.

تنها قلم‏ هایی که دست‏هایت را ستودند و سرودند،
در قیام روسپیدند.

یا اباالفضل العباس علیه‏ السلام !
این دنیا که من می‏شناسم، یقین که تو را نشناخته.

سلسله جبال اندک زمین،
چه ناتمام، عطش تو را به روایت کشیده است
و به حکایت نشسته است چه بیهوده،
مهربانی تو را، هزار و یک شبِ یلدای زمان!

لب‏های ولایت تو را شناخت که بر اوایلِ دستانت بوسه زد.
و ما همچنان از دریای عطوفت تو
آب بر می‏داریم؛ با تمام محدودیت‏مان.

مقیم آبیِ احساس، عباس
مقامِ گُلچراغ یاس، عباس
بگو با ذرّه‏های تشنه جان
به عشق حضرت عباس،«عباس »

محمدکاظم بدرالدین





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89227204908368741732.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89227204908368741732.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 01:04
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69053482585331358056.gif


خط با خون تو آغاز می شود
از آن زمان که تو ایستادی
دین راه افتاد

چون فرو افتادی
حق برخواست

تو شکستی
و راستی درست شد

و از روانه خون تو
بنیان ستم سست شد

ای قتیل
بعد از تو خوبی سرخ است

رد خونت
راهی که راست به خانه خدا می رود

ای باغ بینش
ستم، دشمنی زیباتر از تو ندارد

و مظلوم، یاوری آشناتر از تو
تو کلاس فشرده تاریخی....


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/15656014088055134897.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/15656014088055134897.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 01:10
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/73108324838205745982.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/73108324838205745982.gif)


عاشورا یعنی...

عاشورا یعنی قطرات اشكی كه
حسین برای فردای اهل بیت خویش ریخت ،

عاشورا یعنی جمع كردن
خارهای بیابان در شب تاریك ،

یعنی سیراب كردن كودك شیرخواره
با سرانگشتان پیكانی تیز،

عاشورا یعنی ضجه های كودكانی غریب
درصحرایی سوزان ،

یعنی فرو رفتن خارهای بیابان
در پاهای كودكانه ای كه به دنبال عشق
ندای لبیك سرداده بودند ،

یعنی اوج مردانگی و ایستادگی ،
یعنی تجسم تمام غیرت های كه
در چشمهای نجیب عباس سو سو میزد،

عاشورا یعنی دلدادگی به سرچشمه پاكیها ،
یعنی طعم شیرین عطش در كنار یار،
پیامد عشق ورزی به نور ،

عاشورا یعنی صدای گریه هایی
كه از سر تشنگی در گلو خفه می شد،

یعنی پر كردن مشك آب در عین عطش ،
یعنی پرپر شدن و دم بر نیاوردن ،

یعنی به آسمان پرتاب كردن خون
گلوی شش ماهه ای كه از تشنگی
به چشمان پدر خیره شده بود،

یعنی دفن كردن تمام احساس خویش
در پشت خیمه ها ، عاشورا

عنی وادع آخرین خواهری خسته
با برادری از جنس نور،

یعنی عین صداقتی
كه در آسمانها نظیرنداشت ،

یعنی سكوتی كه
در تمام فریادها به گوش رسید ،

و نوازشی كه بر چشمان پیر وفرتوت خاكستر نشسته
مردمان آواز شكست پیروز را زمزمه می كرد،

عاشورا یعنی فرود همه غیرت های آسمان
در زمین و پرواز همه پاكی ها به آسمان...



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/88146153283937525461.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/88146153283937525461.gif)

سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
12-10-2016, 03:59
http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/08347780398482216675.gif (http://www.ayehayeentezar.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.ayehayeentezar.ir%2Fgal lery%2Fimages%2F08347780398482216675.gif)

کاش جای ذوالجناح بودم ...

آره، کاش جای ذوالجناح بودم.
اون وقت خیالم راحت بود که همیشه با «صاحبم»،
با «مولام»، با «امام زمانم» هستم
و همیشه به ایشون وفادار می موندم.

کاش جای ذوالجناح بودم
و افتخار می کردم، اون موقعی که
امام زمانم می فرمود:
«هل من ناصر ینصرنی»،
من خیالم راحت بود که من هستم.
چه امام بگن و چه نگن.

کاش جای ذوالجناح بودم
و افتخار می کردم به این که دشمن،
از سر بغضی که داشت،
حتی به من رحم نمی کرد.

درسته که اسب بودم، اما ارزشم
از آدم هایی که روبروی امام زمانشون
وایسادن بیشتر بود و من خیالم راحت بود
که هیچ وقت با زر وزور دنیا، اماممو نمی فروشم!

کاش جای ذوالجناح بودم
و اون وقت خیالم راحت بود و افتخار می کردم
که اولین کسی هستم که از فراق امامم

جون می دم و نه مثل الآن،
که نبودن امام، برام ...
یک کم داره عادی می شه!!!



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05482768047517296314.gif

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
12-10-2016, 15:25
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58484347074326788132.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58484347074326788132.gif)


عصر عاشورا

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26163722129390465575.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26163722129390465575.gif)

عصر عاشورا پایان راه نیست که آغاز راه است و
«کربلا، تاریخی که به صورت جغرافیا نمایان شده است»
وگرنه تو در کربلای سال 61 هجری جا مانده ای.

کاروان کوچک حسین به کربلا رسیده است.
خیمه ها برپا شده اند و آرام آرام به روز واقعه نزدیک تر می شوند.

کاروانی که مرگ، سایه وار در پی اش روان است.
بنی هاشم گرداگرد زینب حلقه زده اند تا بانوی هاشمی پا را نه بر خاک
که بر چشم آنان بگذارد تا روزی که در این صحرای غم، محرمی نماند تا....

کوفیان آمده اند. با هرچه داشته اند از تیر و شمشیر و سنگ، به گرمی به پیشواز
مسافران حجاز آمده اند. تاریخ، میزبانانی خوب تر از اینان به یاد ندارد
تا آنجا که از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند
حرمت مهمان کربلا اینجا سرزمینی است که آفتاب را به نیزه ها خواهند کرد؛

سرزمینی که عطش را معنایی دیگر خواهد بخشید؛
سرزمینی که فرشتگان را انگشت به دهان خواهد کرد؛
سرزمینی که اشک ها را سرازیر می کند.
سرزمین غربت آفتاب؛
سرزمین ستاره های سوخته؛ سرزمین دل ها، اینجا کربلاست.

امروز حُر, راه بر حسین می بندد تا روزی که با یک نگاه حسین،
راه آسمان برایش گشوده شود. امروز حر، بنده یزید است تا روزی که به بندگی خدا درآید.

بزرگی حسین را ببین که تا کجاست!
گویا این حر نبوده که راه بر کاروان حسین بسته است.
نگاه حسین با جان حر کرد، آنچه کرد.
حر بازگشت و حر شد. شاید حسین، نبرد را یک روز به تأخیر انداخت تا
حر به دامن خورشید برگردد. انگار حسین چشم در راه حر بود.

حسین به میدان آمده است. آن هم با تمام دار و ندارش؛
با جان خود و عزیزانش؛ با آبرو و اعتبارش.

گویا حق و باطل، یک سره به مصاف آمده اند؛
یک سو یاران خورشید و دیگر سو یاران شب.
فرات شاهد است که حسین مردانه ایستاد، بی آنکه در این راه، ذره ای شک کند؛
بی آنکه پا پس بکشد.

فرات شاهد است که چه گل هایی از باغ محمدی ص) در عطش سوختند.
نخل ها شاهد افتادن دست های حیدری تشنه ترین ساقی عالم هستند.

خورشید عاشورا، شاهد به خاک افتادن مردانی
بود که آسمانیان بر آنان رشک می بردند.
حسین، حج را نیمه تمام واگذاشت تا آن را در کربلا به پایان برد؛
پایانی سرخ تر از غروب خورشید.
این است که حج حسین، کامل ترین حج تاریخ است.

حسین، بزرگ ترین معجزه خداست و بزرگ ترین معجزه حسین، دل کندن
از تمام خاندان و کودکان و فرزندانش بود و تو اگر دل در هوای کربلا
داری، باید از آنچه دست و پایت را در بند کرده است، دل ببری.

حسین خوب می داند پس از او چه بر سر خاندانش خواهد آمد، اما می رود.
حسین از حجاز تا کربلا، نه از بی راهه ها و کوره راه ها, که از شاه
راه ها می گذرد تا همه بدانند که راه او همان صراط مستقیم است
تا همه بدانند حقیقت نباید به مسلخ مصلحت برود که راه حق، مرد می طلبد؛

برای یاری حق، ترک سر و جان باید.بی هیچ گمان منتظر بوسه تیغ است
هر کس که در این راه سری داشته باشدنمی توان دم از حسین زد و حاشیه نشین بود.

«اگر با حسین در کربلا نباشی، هر کجا که می خواهی باش؛
چه به نماز ایستاده باشی، چه به شراب نشسته، چه تفاوت؟»

آنان که در پاسخ هل من ناصر حسین، لب فروبستند و خاموشی گزیدند،
شریک جرم یزیدند. آنجا که جبهه حق، خون می خواهد و فریاد، شانه
خالی کردن از بار مسئولیت، سنگین ترین گناه است.

در بزم عشق، محرم ساقی نمی شود
از هست و نیست تا نکشد می پرست، دست

حسین، مطلوب انسان و انسان مطلوب است؛ نمونه ای برای همه
زمان ها و همه نسل ها. پس پای در رکاب کن که عاشورا نزدیک است!

واژه ها صف کشیده اند: عطش، آب، فرات، مشک، تیر، آتش، خیمه، سنگ،
گودال، حسین. در کربلا همه چیز هست؛ هم زندگی هم مرگ؛ هم سکوت هم فریاد؛
هم شکست، هم پیروزی؛ هم نفرین هم آفرین.

کربلا پیر و جوان نمی شناسد.
سرسبزی سیزده بهار در نگاهش جاری بود و حسین در سیمای قاسم،
برادرش را می جست. آنگاه که لب به سخن می گشود
و راه می رفت، خاطره امام حسن ع) در یادها جان می گرفت.

شب عاشوراست. گویا کربلا آسمانی روشن است.
یاران، امام را همچون نگینی بی مانند در حلقه خویش گرفته اند؛
انگار ستارگان، ماه را.قاسم، آرام و سر به زیر در این اندیشه است
که آیا امشب واپسین شب او هم هست؟

آیا فردا سرنوشت او هم در کشاکش نبرد و در خاک و خون رقم خواهد خورد؟
آیا نام او در شمار فداییان آفتاب نوشته خواهد شد؟

امام نگاهی به چشم های پرسش گر قاسم دوخت و پرسید:
«قاسم! مرگ در کام تو چگونه است؟» قاسم پاسخ داد:
«عموجان! از عسل شیرین تر است.» امام فرمود: «آری تو نیز با مایی».

سیزده مرتبه مرا بکشید
سیزده تا حسن درست کنید

این است که می گویم کربلا را جاذبه ای است که هیچ دلی را پای گریز
از آن نیست. کربلا، صراط مستقیم این کره خاکی است و تو خواه ناخواه، باید
بر آن پا بگذاری. اگر اهل راز باشی، در رکاب حسین از آزمون عطش به
سلامت خواهی گذشت وگرنه، به بیعت یزید دچار خواهی شد.

نفس نفس، محاصره تنگ تر می شود.
واپسین روزهای چشم انتظاری امام است.
چیزی نمانده تا روز موعود و فرات همچنان جاری است.

فرات همچنان در مسیر زمان پیش می رود تا پاسخی روشن
برای همه پرسش ها باشد؛ پاسخی برای همه آنان که به آزمون کربلا مبتلا می شوند؛
تا تفسیری باشد بر راز رنج انسان؛

آنجا که خداوند می فرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کبَدٍ»
برای همه آنان که در روز الست، نام حسین را در گوش جانشان زمزمه کرده اند؛

برای آنان که لالایی خوابشان داستان کربلا بوده است؛
برای آنان که سعی صفا و مروه شان، بین الحرمین است و
منایشان، گودال قتلگاه و قربانی شان همه آن چیزهایی که سد راه و توجیه ماندن
شده اند و قربانی کردن همه چیزهایی که بندی بر پای دلشان و زنجیری بر پر پروازشان شده است.

حسین به میدان آمده است و خوب می داند که این قبرستان خاموش
جز با فریاد خون بار او به بیداری نخواهد رسید.

می داند که برای رسوایی همه یزیدهای تاریخ، جز سلاح شهادت ابزاری ندارد.
حسین با همه حجت هایش آمده است؛ با گلوی علی اصغرش؛
با پیکر پاره پاره علی اکبرش؛

با دست های بریده علمدارش؛ با لب های خشکیده کودکانش؛
با آوارگی و اسارت خاندانش؛

با سر بریده خود و در یک کلام، با همه هستی اش به مصاف شب پرستان آمده است.
شهادت حسین، بار مسئولیت از دوش من و تو برنمی دارد، بلکه باری
سنگین تر بر دوش ما می نهد.

حقیقت داستان کربلا قیامی دو چهره است؛
یک چهره آن قیامی است در عاشورا، در رکاب حسین و در خاک و خون,
و چهره دیگر آن پس از عاشورا، در رکاب زینب، در آوارگی کوفه و شام تا امروز
و تو اگر مدعی کربلایی بودنی، یا شهید باش یا پیامبر خون شهید
وگرنه دم فروبند و از کربلا بیرون رو!

هان ای شبیه سازان، خیل علم به دوشان!
امسال هم حسینی، بین شما ندیدیم

حقیقت این است که داستان کربلا چکیده همه تاریخ و نماد
روشن مصاف حق و باطل است،با یک دنیا غم، یک دنیا حماسه.

زخم هایی که در کربلا در جان شیعه شکفت، هنوز درمان نشده است.
غمی که بر دل انسانیت نشست، هنوز او را رها نکرده است.

اشکی که در چشم ها خانه کرده است، هنوز بر دامن ها و خاک ها می چکد.
کربلا بیت الحرامی دیگر است. نمادهای حج را در کربلا باید دید و تفسیر کرد.

در حجاز، سعی صفا و مروه را، سرگردانی و عطش را، طواف
و قربانی را و در کربلا، بین الحرمین را، تل زینبیه را و گودال قتلگاه را.

در حج، لباس احرام به تن می کنند و در کربلا، حتی دریغ از یک کفن!
در حج، به طواف خانه خدا می روی و در کربلا، به طواف صاحب خانه.

در حج، غرقه در سلام و صلوات، سعی می کنی و در کربلا، در کشاکش مرگ و در
دریای خون.در کربلا تا در آتش عطش نسوزی، به خدا نخواهی رسید.
در کربلا همه چیز هست؛ایثار، شجاعت، غربت، یک رنگی، زیبایی،
دل کندن از همه چیزو همه در اوج؛ بلند و دست نیافتنی.

کربلا چشم به راه اوست، و تو هرچه بگویی، بهانه ای است برای ماندنت.
برای کربلایی شدن باید از همه چیز بگذری حتی از خود،
وگرنه یا هیچ وقت از قبرستان تعلقات بیرون نخواهی شد یا
اگر بروی، به بیراهه است یا در نیمه راه به یزید خواهی پیوست.

کم نبودند آنان که سینه چاک حسین می نمودند، اما آنجا که باید فریاد بزنند،
سکوت کردند و آنجا که باید پا در رکاب کنند، گوشه انزوا
برگزیدند و سر در گریبان دنیا فرو بردند.

برای رسیدن به حسین، هم شور می باید و هم شعور.
شب عاشوراست. قرن هاست از عاشورای سال 61 هجری می گذرد
و خون حسین همچنان در بستر زمان می جوشد و شور می افکند.

شب عاشوراست. واپسین شبی که آسمان بر سر حسین و خاندانش سایه افکنده است؛
آخرین شبی که در سایه دلاوری عباس، کودکان در آغوش خیمه های
حسینی به خواب رفته اند؛

آخرین شبی که ماه بنی هاشم، نگاهبان حرم ستر و عفاف ملکوت است؛
آخرین شبی که ماه، راز و نیاز عاشقانه حسین را به تماشا نشسته است.

شب عاشوراست. حسین یک امشبی را مهلت خواسته است تا ناگفته ها
را با خدایش به نجوا بنشیند تا سر بر خاک بساید و غبار غم از دل بشوید
که فردا، روز وصل است و باید آماده بود.

نمی دانم امشب چه بر زینب گذشته است؟
نمی دانم زینب چند بار با هر بهانه، سری به خیمه حسین زده است؟

فردا کودکان، سرگردان و پریشان بر خاک گرم و سوخته کربلا می دوند.
فردا، سراغ پاهای برهنه را از خارهای صحرا باید گرفت.

امشب همان شب است که تاریخ، چشم به راه آن بوده؛
همان شبی که تمام قبیله انسان رو در روی تمام قبیله شیطان صف کشیده اند؛

همان شبی که فرشتگان، بزرگ ترین آزمون فرزندان آدم را به محک تجربه نشسته اند؛
همان شبی که جبهه حق در کشاکش نبردی سرخ در برابر جبهه باطل قد
علم کرده است و فردا این دشت، شاهد به خاک و خون غلتیدن بهترین فرزندان آدم خواهد بود.

فردا در کنار شریعه فرات، دست هایی به خاک می افتند که بوسه گاه آفتاب بوده اند؛
دست هایی که دل های بسیاری در پای آن دخیل بسته اند؛

فردا آفتاب از شرم، سرخ تر از هر زمان به غروب می نشیند.
فردا هفتاد و دو ستاره در آسمان کربلا به خاک می افتند و
زمین را رشک آسمان می سازند و کهکشانی از حماسه می آفرینند.

فردا خواهری بر تلی از اندوه، شاهد ذبح عظیم تاریخ خواهد بود؛
شاهد بزرگ ترین حماسه ای که چشمی آن را ندیده و گوشی نشنیده است.

کاش امشب ستاره ها چشم فرو نمی بستند و شب، دامن سیاه خود را
از این کره خاک برنمی چید و جایش را به سپیده سحر نمی داد!

کاش آفتاب می مرد و طلوع نمی کرد،
اما چه باک که «اَلَیسَ الصُّبحُ بِقَریب»


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26163722129390465575.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26163722129390465575.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-10-2016, 15:27
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20299546679761131380.gif

امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود
فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می شود

امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی
فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا می شود

امشب بود بر پا اگر، این خیمه ی خون خدا
فردا به دست دشمنان، بر کنده از جا میشود

امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی
فردا صدای الامان، زین دشت بر پا می شود

امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است
فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا می شود

امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسوده اند
فردا به زیر خار ها، گم گشته پیدا می شود

امشب رقیه حلقه ی زرین اگر دارد به گوش
فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود

امشب به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان
فردا کنار علقمه، بی دست، سقا می شود

امشب که قاسم زینت گلزار آل مصطفی ست
فردا ز مرکب سرنگون، این سرو رعنا می شود

امشب بود جای علی، آغوش گرم مادرش
فردا چو گل ها پیکرش، پا مال اعدا می شود

امشب گرفته در میان، اصحاب، ثار الله را
فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها می شود

امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین
فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می شود

امشب سر سر خدا، بر دامن زینب بود
فردا انیس خولی و دیر نصاری می شود

ترسم زمین و آسمان، زیر و زبر گردد حسان
فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می شود

حبیب الله چایچیان (حسان)



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89990188572853891827.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-09-2017, 16:08
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/36683027318211191324.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/36683027318211191324.gif)



╬♥╬ الم ذلک الحسین ╬♥╬

و این است حسین علیه السلام

زاده حیدر ، میوه دل زهرای اطهر

که در حلقه تنگ دد منشان مرگ را به سخره می گیرد
و مثنوی سرخ شهادت را به قلم شمشیرعاشقانه می سراید

آنك خورشيد به آشيان غربت دامن مي‌كشد

و حسين بر بال خورشيد در سفر است.

با زن و فرزند خود وداع مي‌كند،‌

و پرده از روزهاي ديگر آنان برمي‌گيرد

و سطرهايي از كتاب روزگار را برايشان مي‌خواند :

-آماده بلا شويد، و بدانيد كه الله تعالي

شما را پشتيبان و نگاهبان است

و از شر دشمنانتان نجات مي‌بخشد

و فرجام كارتان را خير قرار مي‌دهد

و دشمنتان را با انواع عذاب، شكنجه مي‌كند

و شما را به جاي اين بلاها

با اقسام نعمت‌ها و كرامت‌ها عوض مي‌دهد.

پس شك نكنيد و با زبان‌هايتان چيزي را نگوييد

كه از قدر و منزلت شما بكاهد.

دخترم سكينه!‌..

در جمع وداع‌كنندگان نيست!..

و آنك درون خيمه‌اي او را تنهاي تنها مي‌بيند

كه در خلسه‌اي ژرف فرو رفته است..

و به راه حيرت‌نگيز پدرش مي‌انديشد..





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45128816199898086219.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45128816199898086219.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-09-2017, 16:10
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/79232702076851536457.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/79232702076851536457.gif)



زاده حیدر سر از جنگ باز نهاد تا‌ اندكي برآسايد،

آن گاه نرينه‌نمايي از درندگان سنگي بدو افكند،

‌و خون از پيشانيش بيرون جست..

حسين خواست با گوشه ردايش راه بر خون ببندد،

كه تيري سه شعبه و تيز از سوفار به سويش بر مي‌آيد..

تير سه شعبه بر دل حسين فرو مي‌نشيند..

بر دل كوه چنگ مي‌زند..

پايان..فرجام درد..

و آغاز رهسپار شدن به سوي جهاني فرا دست..

حسين آه از نهاد بر مي‌آورد:

-بسم الله و بالله و علي ملة رسول الله..

سپس لابه‌كنان سرش را به آسمان بر مي‌كشد:

-خدايا تو مي‌داني كه آن‌ها مردي را مي‌كشند

كه بر روي زمين فرزند دختر پيامبري به جز او نيست!

تير در آن كالبد ضعيف فرو مي‌رود..

سراژدر گونه‌اش را از قفا بيرون مي‌آورد..

و چشمه خون به شدت فوران مي‌كند..

چشمه‌اي جوشان..

و به آوايي چون ترانه‌هاي آب‌گذرها در فصل باران..

حسين كف دستانش را از خوني عطرآگين پر مي‌كند

و آن را بر پيشاني آسمان مي‌پاشد و فرياد مي‌زند:

-آسان كن آنچه را بر من فرود آمده.

اين خواست خداست و خود مي‌بيند..



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51663842787364093343.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51663842787364093343.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-09-2017, 16:11
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/80892562255114566144.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/80892562255114566144.gif)




خون گل‌رنگ، ناشكيب و بي‌قرار،

بال در رخ افلاك مي‌كشد..

ستاره‌ها را رنگ مي‌كند..

آفاق را در بركه‌اي از خون مي‌نشاند..

باز هم، حسين دستانش را در چشمة خون فرو مي‌برد..

اين بار سر و محاسن خويش را

براي سفر در دشت خون گل‌گون مي‌سازد..

-الله را اين چنين ملاقات مي‌كنم..

و جدم رسول الله را..

خون، روي هوش از او برگرفت

و چون اختري خاموش به نگاه بر زمين فرو افتاد..

برق كينه از چشمان ابن النسر فرو جهيد..

پيش آمد و با شمشيري بر سر حسين نواخت..

حسين دردمندانه زمزمه نمود:

-با دستت نخوري و نياشامي‌،‌

و الله تعالي تو را همراه با ظالمين محشور فرمايد..

سگ‌هاي وحشي‌سرشت قبايل،

او را در ميان گرفته‌اند..

و ‌اندامش را به دندان مي‌گزند..

حسين به آهستگي گفت:

-اين همان تأويل روياي من است

كه خدايم آن را حق قرار داده بود..

زرعه ضربه‌اي بر كتف چپش فرود آورد،

ابن نمير تيري بر حلق او افكند

و سنان هم در ترقوه‌اش ...

و آن‌گاه در سينه ...

و سپس هم تيري در قربانگاه گلويش نشاند..

سگ‌ها بدنش را به دندان مي‌گزند..

و وحشي‌تر از همه، سگي است سياه و سفيد (أبقع)..


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84778509212745755369.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84778509212745755369.gif)

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
30-09-2017, 18:16
http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/06194204987260647190.gif (http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/06194204987260647190.gif)



اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن

سلام بر حسين و بر على بن الحسين
و بر فرزندان حسين و بر اصحاب و ياران حسين

فرا رسیدن عاشورای حسینی , سالروز شهادت عاشقانه سید و سالار
شهیدان آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام و هفتاد دو لاله گلگون کفنش را
بر حضرت ولی عصرعج الله تعالی فرجه شریف و شیعیان و عاشقان
و عزاداران حضرتش تسلیت و تعزیت عرض می کنیم


http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/24852198038360171081.gif (http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/24852198038360171081.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
01-10-2017, 01:15
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25500956139706656165.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25500956139706656165.gif)

بانوان و نوباوگان حرم پيش دويدند..

اكنون ديگر آن واقعه اتفاق افتاده بود..

زينب از ژرفاي جگر ضجه برآورد:

-وا محمداه..وا ابتاه..

وا علياه..وا جعفراه..وا حمزتاه..

اين كشته فتاده به هامون حسين توست..

وین صید دست پا زده د رخون حسین توست ....

در كربلا به زمين افتاده است..

‌اي كاش آسمان و زمين بر هم مي‌آمدند

و ‌اي كاش كوه‌ها بر همواري‌ها فرو مي‌ريخت..

زينب رسيد و حسين بار سفر بر بسته بود..

بعد از آن كه صحرا را به خون خود سيراب نموده بود..

زينب اكنون سرود وداع مي‌خواند..

قبايل بهت ناك..

بر جاي واپسين فرزندزادگان مي‌چرخند..

و به راستي كه زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا..

زينب چه مي‌تواند بكند..

حسين، خود را براي مرگ آماده مي‌كند..

بدنش شرحه شرحه شده..

اما روح همان روح است..

با سطوت و استوار..

زينب مي‌كوشد تا بقاياي انسانيت را در زعيم قبايل برخيزاند..

فريادش با سرشگي دل‌گزا، چنگ بر دل مي‌زند:

-عمر!‌ آيا ابي‌عبد الله كشته مي‌شود

و تو ايستاده‌اي بدو نگاه مي‌كني!

اما نه،

گويا انسانيت در دل او مرده است..


و اينك قبايل را‌ آماده مي‌سازد

تا واپسين گاهِ فرمان را صادر كند..

-بر او فرود آييد و آسوده‌اش سازيد..

زينب ناله بر مي‌آورد:

-آيا هيچ در شما مسلماني نيست؟!

و جوابي‌ نبود..

انسانيت در عصر گرگ و شب و زوزه سر بر خاك غنوده ..

-گفتم بر او فرود آييد و آسوده‌اش سازيد!

مرد پيس مشتاقانه اشاره را انتظار مي‌كشيد..

برقي از سَبُعيَت در ژرفاي چشمانش درخشيد..

و اينك هم اوست كه بر بدن شرحه شرحه حسين مي‌كوبد..

بر سينه‌اش مي‌نشيند..

ابقع بدن فرزندزاده را به دندان مي‌گيرد..

و ريشش را به مشت..

و با دشنه خيانت بر سر حسين مي‌كشد..

آن سر را از بدن جدا مي‌كند..

از هول آنچه بر شن‌ها مي‌گذرد

موجي در قبايل خزيده است..

پيكر آرام و خاموش از حركت ايستاده است..

سگ‌ها به دندان مي‌گزند..

پيكر خون آلود را به دندان مي‌گيرند

و آنك سر فرزند پيامبر بر نيزه‌اي بلند بالا مي‌رود..

به انتهاي دنيا سرك مي‌كشد،‌ و سوره كهف را مي‌خواند ..

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَباً.. .

عجبا از تو.. عجبا!

خورشيد چشم فرو بست..

و از آسمان عطر خوني گل‌رنگ مي‌تراويد، ‌

و كرانه‌هاي افق در سرخي تن مي‌شست..

در بركه‌اي سرخ‌فام از زخم‌هاي سلطان عشق..

و تند باد درنده خوي قبايل،

خود را بر پيكر خيمه‌هاي مي‌نواخت..

و آتشي..

و بانوان و نوباوگان گريختند..


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28725286563904974768.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
01-10-2017, 01:17
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45566281508424925291.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45566281508424925291.gif)



حيرت ناك بر سينه شن‌ها رو به ناكجا آباد نهادند..

و ده‌ها اسب مستانه هم‌رزم مي‌جستند..

اسباني كه به غنيمت، غارت و چپاول عادت كرده‌اند..

عادت كرده‌اند گل‌هاي بنفشه را له نمايند..

و شكم‌هاي كودكان را بدرند ...

دل زمين زير سم‌ْكوبه‌هاي اسبان

بر سينه شرحه شرحه حسين، مي‌لرزيد..

از آن پيكر سيمين،

عطر بوسه‌هاي محمد و زهرا به هوا بر خواست..

با فضا در‌آميخت

و با دانه‌هاي شن صحرا..

و تاريخ....

آتش، مستانه خيمه را در كام مي‌كشد..

فريادهاي كودكان تا فراسوي دنيا مي‌رود..

و گرگ‌هاي قساوتمند زوزه سر مي‌دهند..

و شبي‌سياهناك و تاريك است..

باد شن‌ها را مي‌پراكند..

كفني نازك از غبار، بر‌اندامان عريان..

و قبايل در نشئه غارت و چپاولند..

فرات به فرار مي‌انديشد..

و سر حسين بر بلنداي نيزه‌اي مي‌درخشد..

به آخر دنيا مي‌نگرد ...

به كاروان‌هايي كه از رحم روزگاران مي‌آيند ..




صلی الله علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک
علیکم منی جمیعا سلام الله ابدا ، مابقیت و بقی الیل و النهار



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26110036948973712763.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26110036948973712763.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
01-10-2017, 01:17
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/00141081540114855427.gif

سلام من به تو و زخم های زیبایت
به تشنگی لب خشک رو به دریایت

هزار رود نشسته اند تا که سجده کنند
دوباره مثل همان روز سخت برپایت

هنوز می شونم صوت سرخ قرآن را
میان قرن ها سکوت ، از نایت

قبیله من از آن زخم ها خبر دادند
که روز واقعه کوشید در تمنایت

گمان کنم که از آن روز آسمان و زمین
هنوز تکیه نمودند روی پاهایت

چه سروها که شکستند از شنیدن تو
چه کوه ها که تکیدند از مدارایت

چه ابتدای عجیبی است روز عاشورا
هنوز حل نشده دردلم معمایت

عزیز خوب من ای کاشکی که می مردم
در آن غروب غم انگیز دشتها جایت

اگر چه وسعت فریاد تو جهانگیر است
هنوز می شنوم از کویر آوایت

تو ابتدای تمام پرندگان بودی
چه دلنشین و گواراست نقش رویایت
محمد حسين مولايي


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/80057363238341245123.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
01-10-2017, 01:19
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22004240850612309758.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22004240850612309758.gif)


خورشید،گرم ِ دلبری از روی نیزه ها
لبخند میزند سَری از روی نیزه ها


دل برده است از تن ِ بی جانِ خواهری
صوت خوش ِ برادری از روی نیزه ها


آه ای برادرم چِقَدَر قَد کشیده ای!
با آسمان برابری از رویِ نیزه ها


نه!آسِمان مقابلِ تو؛کم میآوَرَد!
از آسمان فراتری از روی نیزه ها


گرچه شکسته میشوی و زخم میخوری
از هرچه هست،خوشتری از روی نیزه ها


گیسو رها مکن که دلِ شهر میرود
از یوسفان همه،سَری از روی نیزه ها


تا بوسه ای دهی به نگاهِ یتیمِ خود،
خم شو به سوی ِ دختری از روی نیزه ها


قرآن بخوان...بگو که مسیرِ نجات چیست؟ً
ای سَر! هنوز رهبری از رویِ نیزه ها






https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/43887772125068520073.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
01-10-2017, 02:20
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26215766430976004184.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26215766430976004184.gif)


آمد شب عاشورا
یا فاطمه الزهرا

گلهای رسول الله ، در خیمه همه جمع اند
امشب همه یاران پروانه یک شمع اند

آمد شب عاشورا
یا فاطمه الزهرا

ای کرببلا یاران ، امشب به تو مهمان اند
خشکیده لبند اما مست از می جانان اند

آمد شب عاشورا
یا فاطمه الزهرا

گردیده حرم روشن ، از روی علی اکبر
افتاده به گهواره ،شش ماهه علی اصغر

آمد شب عاشور
یا فاطمه الزهرا

امشب تو مدارا کن ، با آل بنی هاشم
از سوز عطش بنگر ، افتاده زپا قاسم

آمد شب عاشورا
یا فاطمه الزهرا

از آه کفن پوشان ، گردون همه نیلی شد
روی همه طفلان ، آماده سیلی شد

آمد شب عاشور
یا فاطمه الزهر



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58696307934275436759.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
01-10-2017, 12:17
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60956202425664385557.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60956202425664385557.gif)


http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/1-b-1.gifعاشوراي حسيني سالروز شهادت http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/1-b-1.gif
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/1-b-1.gifمظلومانه امام حسين عليه السلام http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/1-b-1.gif
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/1-b-1.gifوشهادت عاشقانه هفتاد و دو سرو قامت http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/1-b-1.gif
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/1-b-1.gifاز اهل بیت و اصحاب و انصارشان http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/1-b-1.gif
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/1-b-1.gifو آغاز دوران پر رنج اسارت آل اللهhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/1-b-1.gif
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/1-b-1.gifبر امام عصر(عج) وبر عزادارانhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/1-b-1.gif
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/1-b-1.gifو عاشقان اهل بیت عصمت و طهارتhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/1-b-1.gif
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/1-b-1.gifعلیهم السلام و جهان تشيع تسليت بادhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/1-b-1.gif




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/54297325032615083694.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
01-10-2017, 12:18
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77939345906782128892.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77939345906782128892.gif)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77939345906782128892.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77939345906782128892.gif)



بغض بود و لب های خشکیده...
بغض بود وعمه ای که خمیده...

بغض بود و نافله های نشسته شبانه...
بغض و زخم وصبر و تازیانه...

بغض بود و اشک وآتش ودود...
بغض بود و گونه های کبود...

بغض بود زهرایی سه ساله...
گوشواره های به غارت رفته،
گوش های پاره...

بغض بود و رگ های بریده...
بغض ودختری که داغ پدر دیده...

بغض بود و کنج خرابه...
بغض و یک سوال ساده...
« مَن الذی أیتَمَنی؟ »...


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77939345906782128892.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77939345906782128892.gif)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77939345906782128892.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77939345906782128892.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
01-10-2017, 12:25
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22004240850612309758.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22004240850612309758.gif)




خورشید،گرم ِ دلبری از روی نیزه ها
لبخند میزند سَری از روی نیزه ها


دل برده است از تن ِ بی جانِ خواهری
صوت خوش ِ برادری از روی نیزه ها


آه ای برادرم چِقَدَر قَد کشیده ای!
با آسمان برابری از رویِ نیزه ها


نه!آسِمان مقابلِ تو؛کم میآوَرَد!
از آسمان فراتری از روی نیزه ها


گرچه شکسته میشوی و زخم میخوری
از هرچه هست،خوشتری از روی نیزه ها


گیسو رها مکن که دلِ شهر میرود
از یوسفان همه،سَری از روی نیزه ها


تا بوسه ای دهی به نگاهِ یتیمِ خود،
خم شو به سوی ِ دختری از روی نیزه ها


قرآن بخوان...بگو که مسیرِ نجات چیست؟ً
ای سَر! هنوز رهبری از رویِ نیزه ها







https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89990188572853891827.gif