توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ویژگیهای امام (ره)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 16:56
نماز جماعت امام
برخلاف عموم بزرگان حوزه و مراجع كه برحسب رتبه و شانى كه داشتند در مساجد بزرگتر و معروفتر و مكانهاى حساستر صحن و حرم حضرت معصومه اقامه جماعت داشتند، لكن امام ظاهرا تقریبا تنها شخصیتبزرگى بودند كه در خانه نماز مىخواندند و فقط افراد انگشتشمارى براى نماز خواندن پشتسر ایشان موفق مىشدند.
امام نماز جماعت را در بیرونى مىخواندند و بیرونى ایشان در آن زمان مشتمل بر یك اطاق و هال كوچك بود كه یك در از حیاط به حیاط اندرونى و یك در از هال به اتاق محل زندگى امام داشت. محل اندرونى آن زمان بعدا كه رفت و آمدها گسترش یافتیعنى بعد از آزادى امام از زندان در سال 43 تبدیل به بیرونى شد و خانهاى كه در ضلع شمالى منزل امام بود به عنوان اندرونى مورد اجاره قرار گرفت و درى به آنجا گشوده شد.
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 16:57
هال و اتاق بیرونى مجموعا براى نماز جماعت ظرفیتبیش از حدود 20 نفر را نداشت و اگر برخى شبها چند نفرى بیشتر مىآمدند ناچار درى كه به اطاق محل زندگى شخصى امام باز مىشد را نیز مىگشودند و با عقب زدن تشك و رختخواب كرسى امام به نماز مىایستند طول زمستان آن سال یعنى سال 41 این توفیق را داشتم كه علیرغم اقامه جماعت مغربها، در مدرسه فیضیه كه پرجمعیتترین نماز جماعت طلبهها در قم بود در آن هواى سرد و پرسوز قم دوان دوان تا محله یخچال مىرفتم تا نماز را پشتسر امام بخوانم. شیوه قرائت امام، آهنگ صدایش، اذكارش و تعقیباتش و حتى چگونگى به دست گرفتن و شیوه چرخاندن دانههاى تسبیح اش در هنگام تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) برایم دلربا و لذت بخش بود. یك شب كه نماز را در اتاق اندرونى و در كنار كرسى امام خواندم از شدت شوق بعد از نماز عبایم را در همان اطاق جا گذاشتم و بیرون كه آمدم متوجه شدم البته آن زمان هنوز ملبس به لباس روحانى نشده بودم و عبا را به خاطر سرماى پرسوز قم دوش مىگرفتم. فردا شب كه براى نماز مشرف شدم دیدم امام عبا را خیلى منظم تا كردهاند و در كنارى گذاشتهاند. این عبا به خاطر این كه یك شب در اتاق امام مانده بود و به دست امام متبرك شده بود همواره برایم دوست داشتنى و زیبا بود هرچند بسیار كهنه و در واقع عباى دست دومى بود كه پدرم دیگر از آن استفاده نمىكرد و من براى خود برداشته بودم.
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 16:57
خاطرات حاج احمد آقا از امام (ره)
شما روحیه امام را در نظر بگیرید چه روحیه عزیزی است، وقتی در معادلات به این نتیجه رسیدند كه باید (قطعنامه ) را قبول كنند گفتند: من جام زهر قطعنامه را می نوشم. من كنار امام بودم، امام مرتب مشتشان را می زدند روی پایشان، می گفتند: آ، آ. برای اینكه تلویزیون ما داشت رزمندگان را نشان می داد، صحنه های جنگ را نشان می داد؛ اما امام با آن روحیه آمده بودند (قطعنامه ) را قبول كرده بودند.
و در آن نامه ای كه امام (قطعنامه ) را نوشته بودند فرمودند:
خانواده شهدا، خانواده اسراء، من تا به حال جنگیدم و در جنگ عقیده ام این بود كه به نفع شماست؛ امروز این عقیده را ندارم و قطعنامه 598 را قبول می كنم.
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 16:57
خدا می داند بر خانه امام چه گذشت هیچكس جرئت نمی كرد خانه امام برود پیش امام برود. بعد از پذیرش قطعنامه 598 چند روز امام درست نمی توانستند راه بروند. همه اش می گفتند: خدایا شكرت ما راضی هستیم به رضای تو. شما فرزندان امام روحیه امام را بهتر از هر كس دیگر می دانید. بعد از (قطعنامه ) امام دیگر سخنرانی نكردند. دیگر برای سخنرانی به حسینیه جماران نیامدند، تا مریض شدند و به بیمارستان رفتند. یك پسر بچه ای من دارم، كوچك است نامش علی است؛ با او خیلی مانوس بودند. آن روزهای آخر، این بچه ای كه بیش از سه سالش نبود می خواست خدمت امام برود. امام از اینكه ساعات آخر را می خواست با خدای خودش راز و نیاز كند، به مادر این بچه گفت:ما اصلا نخوابیده و همه اش نماز خوانده و بعد پیغام داد برای مردم، كه مردم شما شهید دادید، شما اسیر دادید، شما مجروح و معلول دادید از خدا بخواهید كه مرا قبول كند.
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 16:57
امام نه تنها موسیقی ، بلكه برنامه های خبری رادیو- تلویزیون را در زمان حكومت شاه حرام می دانستند؛ و می فرمودند: اگر این موسیقی كه از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش می شود از رادیو- تلویزیون (آل سعود) پخش شود آن را حرام می دانم.
من حضرت امام را خواب دیدم؛ به من فرمودند كه به دوستان بگویید، كه من از صراط رد شدم، اما كار خیلی مشكل است ، قصه شوخی نیست
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 16:58
به طور كلی وقتی جریانات انقلاب اسلامی ایران در پیش بود، یعنی همان زمانی كه امام در پاریس تشریف داشتند، یكی از مسائلی كه پیش بینی می شد این بود كه اگر انقلاب پیروز شود چه نوع خطراتی آن را تهدید می كند. ما معتقد بودیم كه منافقین و چپی ها در داخل مسائلی بوجود می آورند؛ چون از اینجا (ایران) هم فردی كه نامش را دقیقاً به خاطر ندارم به آنجا (فرانسه ) آمد. وی از ایادی شاه بود كه بعد هم معلوم شد كه عضو سازمان (سیا) می باشد و مدتی هم رئیس دفتر شاهپور بختیار بود. وی یك شماره تلفن به ما داد و گفت: اگر با من كاری داشتید تماس بگیرید. و آن شماره، متعلق به تلفنی بود كه در اتاقی پهلوی اتاق (بختیار) بود. مسئله ای كه مطرح شد این بود كه امام حاضر نشدند با فرد مذكور ملاقات كنند. وی این مسئله را با یك سری از مسائل داخلی به بنده گفت: كه ما خودمان هم همان طور حدس می زنیم كایشان گفت: در تركمن صحرا درگیری هست و در بلوچستان به نوعی دیگر، و در قسمتهایی از كردستان، و حتی در جنوب جریاناتی با نام خلق عرب پدید آمده. و ما علاوه بر اینكه این مسائله را حدس می زدیم، احتمال می دادیم كه جنگی علیه انقلاب راه بیفتد.
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 16:59
تلخترین خاطره ای كه به یاد دارم پذیرش (قطعنامه)، و شیرین ترین خاطره مربوط به فتح خرمشهر است. فتح زمانی اعلام شد كه ساعت حدوداً 4 بعد ازظهر بود و امام در حال قدم زدن بودند- و رادیو هم در دستشان بود؛ چون ما از قبل می دانستیم كه رزمندگان اسلام در حال انجام این كار هستند، و درگیری هم از شب قبل شروع شده بود كه خیلی هم شدید بود. امام در حال قدم زدن بودند كه گوینده رادیو خبر آزاد سازی خرمشهر را اعلام كرد. با شنیدن صدای گوینده، من به امام نگاه كردم و متوجه شدم كه احساس خوبی به ایشان دست داد. البته در مجموع امام از مسائلی كه خیلی تلخ بود اوقاتش زیاد تلخ نمی شد: و از مسائلی هم كه شیرین بود خیلی خوشحال نمی شدند. در مقابل مسائل خرمشهر امام معتقد بودند كه بهتر است جنگ تمام شود اما بالاخره مسئولین جنگ گفتند كه ما باید تا كنار شطا العرب (اروند رود) برویم تا بتوانیم غرامت خودمان را از عراق بگیریم. امام اصلا با این مكار موافق نبودند و می گفتند: اگر بناست كه شما جنگ را ادامه بدهید بدانید كه اگر این جنگ با این موضعی كه شما دارید ادامه یابد و شما موفق نشوید، دیگر این جنگ تمام شدنی نیست. و ما باید این جنگ را تا نقطه ای خاص ادامه بدهیم؛ و الان هم كه قضیه فتح خرمشهر پیش آمده بهترین موقع برای پایان جنگ است.
http://www.uplooder.net/img/image/35/fc8c7555145e40429d295eaa88ab4751/hassan_ali__ebraheme__said_.jpg (http://www.uplooder.net/img/image/35/fc8c7555145e40429d295eaa88ab4751/hassan_ali__ebraheme__said_.jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 16:59
وقتی جنگ از (ستاد مشترك) كسی آمد كه مربوط به تیم مهندسی بود و یك ضد بمب و مستحكم برای امام درست كرد. اما حضرت امام فرمودند: من به ایشان فرمودند: اینجا نمی روم. و هر چه هم كه من گفتم: حداقل شما بیایید و اتاق مذكور را ببینید، من از همین بیرون آنجا را دیده ام و به آنجا نخواهم آمد و تا وقتی كه تهران زیر موشكباران دشمن قرار گرفت در اتاق معمولی خودشان بودند و خیلی معمولی برخورد می كردند. وقتی هم كه من خیلی اصرار كردم ایشان قسم خوردند كه من این كار را نخواهم كرد، و بین من و بقیه افراد هیچ تفاوتی نیست. ایشان می گفت: بمبی به خانه من بخورد و پاسدارهای اطراف منزل كشته شوند و من در اتاق ضد بمب زنده بمانم دیگر من به درد رهبری نمی خورم. من زمانی می توانم مردم را رهبری كنم كه زندگی من مثل آنها باشد، و همه در كنار همدیگر باشیم. از نظر خانوادگی هم من به شما بگویم كه سالها پیش وقتی ما مورین (ساواك به خانه ما ریختند كه امام را بگیرند، مادر من در حیاط ایستاده بود و من از خانه بیرون دویدم، و ایشان به من گفت: پدرت را بردند اگر می خواهی او را ببینی زودتر برو. كلاً مادر و خواهرانم اهل این حرفها نیستند؛ و ترسو نیستند و فقط نگرانیشان در مورد حال امام بود. یك نكته ای به خاطرم آمد كه برایتان نقل كنم. یك روز كه تهران شدیدا زیر بمباران و موشكباران بود مادرم وارد اتاق شدند و دیدند كه یك پتویی كج افتاده است؛ با نهایت خونسردی مرا صدا زدند كه بیا و سر پتو را بگیر تا آن را درست كنیم! و امام از این حرف خنده اش گرفت.
http://www.uplooder.net/img/image/68/4794b4128f7631a9cf290f12c3aed32b/hassan_ali_ebraheme_said_%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9% D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D 9%85%DB%8C__%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_(7).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/68/4794b4128f7631a9cf290f12c3aed32b/hassan_ali_ebraheme_said_%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9% D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D 9%85%DB%8C__%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_(7).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:00
بعد از اشغال لانه جاسوسی قرار بود هیاتی به سرپرستی آقای (رمزی كلارك ) به ایران بیاید؛ و درخواست داشتند كه با حضرت امام (س) ملاقات كنند حضرت امام به محض اصلاع ،اعلامیه ای صادر فرمودند و در آن اعلامیه هیات آمریكایی را نپذیرفتند و به همه ی اعضای شورای انقلاب، هیات دولت موقت و سایر مسئولین تذكر دادند كه هیچ كس حق ندارد، با این هیات آمریكایی ملاقات بكند. نكته قابل توجه در این اعلامیه، آن است كه تنها اعلامیه جضرت امام (س) است كه بدون (بسم الله الرحمن الرحیم) است؛ همانند سوره برائت در قرآن كریم. یعنی حضرت امام در این اعلامیه، به پیروی از سوره برائت آن را بدون (بسم الله الرحمن الرحیم) شروع كرده اند. http://www.uplooder.net/img/image/4/31d3abc5ee92188e4d4012507ee79476/hassan____ali_____ebraheme______said_(12).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/4/31d3abc5ee92188e4d4012507ee79476/hassan____ali_____ebraheme______said_(12).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:00
در فراز و نشیب های انقلاب اسلامی مردم افغانستان، برای تعیین سرنوشتشان، جمهوری اسلامی ایران همواره خواستار تحقق اراده مردم این كشور بوده است. و برای اثبات این گفته، زمانی را به خاطر می آورم كه رهبران روسیه متجاوز در اوج جنگ تحمیلی، به رهبر كبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (س) پیغام دادند كه اگر می خواهید ما اسلحه شما را تامین كنیم، باید در قضیه افغانستان كوتاه بیائید. اما امام در پاسخ فرمودند كه ما سلاح را برای حفظ اسلام می خواهیم نه برای نابودی آن. http://www.uplooder.net/img/image/94/1e52d7b6171c2ebaeb5f1fa3600c09da/hassan____ali_____ebraheme______said_(13).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/94/1e52d7b6171c2ebaeb5f1fa3600c09da/hassan____ali_____ebraheme______said_(13).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:01
این روزها برای همه كسانی كه عاشق امام بودند و هستند روزهای سختی است. در چنین روزهایی كه در سه سال پیش یاران امام در التهاب سختی فرو رفته بودند، دو مسئله برای ما مهم بود: یكی رفتن امام- كه بعد از امام وضع كشور به چه صورتی درخواهد آمد. از طرف دیگر بعدا از امام، خلا وجودی ایشان را چه كسی پر خواهد كرد. آیا (شورای رهبری) بناست كار رهبری نظام را به عهده بگیرد؟ و چه كسی رهبر خواهد شد؟ هنوز امام از دنیا نرفته بود كه دوستان ما در بیمارستان جماران جمع شده بودند، و در یك حالت ملتهب دقیقه شماری می كردند كه چه موقع امام حالشان خوب می شود كه ناگاه دكتر مرا صدا زد و گفت : واقعه اتفاق افتاد. در همان لحظات، اولین تصمیمی كه گرفته شد آوردن اعضای خبرگان از شهرهای مختلف به تهران بود. بلافاصله یكی از دوستان مامور چنین كاری شد، و شبانه همه اعضای مجلس خبرگان را به تهران دعوت كرد، و آنها هم از دور و نزدیك خود را به تهران رساندند. حضور میلیونی مردم بعد از رحلت حضرت امام در خیابانها، در تمام شهرها، تهران، مراكز استانها و حتی قصبات و بخشها بصورت فشرده، به گونه ای بود كه آب سردی بر سر تمام دشمنان این انقلاب ریخت. اگر نبود حضور شما مردم در صحنه های انقلاب مسلما تحلیها و نظرات فرق می كرد، و زمینه ای درست می شد برای تحلیل رسانه های بیگانه و دشمنان انقلاب در خارج و شرارت ایادی آنها در داخل.
http://www.uplooder.net/img/image/58/3ff9c9cd89d637968835f362afb75cf3/hassan_ali_ebraheme_said_%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9% D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D 9%85%DB%8C__%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_(2).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/58/3ff9c9cd89d637968835f362afb75cf3/hassan_ali_ebraheme_said_%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9% D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D 9%85%DB%8C__%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_(2).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:02
اما از یك طرف حضور میلیونی مردم، كه بیش از 9 میلیون نفر از شهرهای مختلف و تهران در خیابانها حضور پیدا كردند، و از طرف دیگر تصمیم بسیار جدی و فوری و سرنوشت ساز مجلس خبرگان، به گونه ای با هم تلفیق شد كه گویی خداوند متعال تمام درهای رحمت خودش را بر مردم ما باز كرده است. چرا اینكه واقعه به این مهمی اتفاق افتاد، اما كوچكترین مسئله ای كه به نظام جمهوری اسلامی خدشه وارد كند اتفاق نیفتاد.
http://www.uplooder.net/img/image/21/9b2658962aeb29594f45d2f77e8d9442/hassan_ali_ebraheme_said_%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9% D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D 9%85%DB%8C__%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_(3).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/21/9b2658962aeb29594f45d2f77e8d9442/hassan_ali_ebraheme_said_%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9% D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D 9%85%DB%8C__%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_(3).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:02
در زمانی كه حزب (جمهوری اسلامی) منفجر شده بود، شخصیتهای بزرگواری ترور شده بودند و جاهای مختلفی منفجر شده بود، آن شخص جنبشی كه با منافقین كار می كرد، یعنی (كشمیری) بنا بود كه چمدان مواد منفجره را بیاورد و در كنار حضرت امام بگذارد، در زمانی كه ریاست جمهور، رئیس مجلس و نخست وزیر و وزراء خدمت حضرت امام می آمدند. می دانید كه نفوذ یكی از كارهای بسیار پیچیده دستگاههای اطلاعاتی و كسانی است كه می خواهند به طرف مقابلشان ضربه بزنند.(كشمیری) در دبیرخانه شورای امنیت آن موقع كار می كرد، یعنی دبیر شورای امنیت بود؛ و در جریان كلیه مسائلی كه در آنجا می گذشت بود؛ و معاونت آقای رجائی را كه آن موقع ریاست جمهور بودند به عهده داشت. در جلسه معارفه رئیس جمهور، نخست وزیر و كابینه و رئیس مجلس و بعضی از شخصیتهای دیگر با امام، در سر راه بیت حضرت امام آمدند، گفتند: آقای كشمیری با یك ساك هست، كه در آن ساك وسایل و چیزهایی هست، كه بناست یادداشت كنند گفتگوهایی كه بین ریاست جمهور و نخست وزیر و كابینه با امام است كاغذ و قلم و این جور چیزهاست.
http://www.uplooder.net/img/image/98/372bbb414d8f47743a7985f698c2e04e/hassan_ali_ebraheme_said_%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9% D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D 9%85%DB%8C__%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_(4).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/98/372bbb414d8f47743a7985f698c2e04e/hassan_ali_ebraheme_said_%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9% D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D 9%85%DB%8C__%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_(4).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:03
هست بیاید. برای اینكه به این نتیجه رسیده بودیم احتمال تعویض ساكها، چمدانها و یا كیفهایی كه دست وزراء و یا رئیس جمهور و غیره است، ممكن است. كما اینكه چنین كاری در سایر كشورها نسبت به آزادیخواهان فلسطینی، توسط صهیونیستها صورت گرفته بود.
آمدند گفتند كه آقای رجایی می گوید: آقای كشمیری كه دبیر شوراست ! ایشان بیاید و ایشان همه چیزهای ما را می نویسد. اگر به ایشان هم ما بخواهیم اعتماد نكنیم پس دیگر به كی اعتماد كنیم . از همین سه راه بیت آمدند و به من چنین حرفی را زدند. گفتم : ما یك مجموعه هستیم و با هم نشستیم یك تصمیمی گرفتیم. نمی توانیم كه هنوز جوهر قلممان خشك نشده آنرا نقض كنیم. نه، ما چنین كاری را نمی كنیم و اجازه نمی دهیم. آمدند دوباره گفتند: آقای باهنر و رجایی پیغام می دهند به ما و بالا نمی آیند، و می گویند: باید آقای كشمیری باشد و این ساكش را بیاورد. سماجت كردیم و گفتیم: نه چنین اجازه ای را نمی دهیم كشمیری از ترس اینكه نكند آن چمدان را در سه راه بیت بگذارد و خودش بیاید خدمت امام، در آنجا بچه های حفاظت بیت به آن ساك مشكوك شدند و مسئله روشن شود، بعنوان اعتراض همراه كیفش برگشت. همان كیف در نخست وزیری جلوی مرحوم رجایی و باهنر گذاشته شد و آنجا را منفجر كرد؛ و این دو شهید بزرگوار را از دست ما گرفتند.
http://www.uplooder.net/img/image/5/1eb6afb84332472cca25402b13f43756/hassan_ali_ebraheme_said_%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9% D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D 9%85%DB%8C__%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_(5).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/5/1eb6afb84332472cca25402b13f43756/hassan_ali_ebraheme_said_%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9% D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D 9%85%DB%8C__%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_(5).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:04
برخورد هوشمندانه حضرت امام خمینی (ره) با عملكرد رهبران خائن (ساف) نمونه ای كم نظیر از مواضع روشن ایشان در قبال سرنوشت ملت فلسطین است. در چند سال پیش اینجانب، یكی از خاطرات خود را درباره سفر دوم عرفات به جمهوری اسلامی ایران و نحوه برخورد حضرت امام (ره) با وی در حضور رهبر معظم انقلاب و ریاست محترم جمهوری، بیان كردم كه موجب تعجب گردید. زیرا حضرت امام (س)در این سفر وی را نپذیرفتند و به صراحت فرمودند كه اگر عرفات از(بگین) بدتر نباشد دست كمی هم از او ندارد، به واسطه اصرار بعضی از مسئولین و تاكید بر مصالح جنبش مردم فلسطین، امام (ره) چند دقیقه او را پذیرفت، اما حتی یك كلمه هم بر زبان نیاوردند. و بعد از آن هم او را هیچگاه نپذیرفتند. امام انسانی روشن ضمیر بودند و آنچه را كه در آیینه نمی دیدیم ایشان در خشت می دیدند.
http://www.uplooder.net/img/image/11/8ca3706999749c9c91ec02a94f27e02b/hassan_ali_ebraheme_said_%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9% D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D 9%85%DB%8C__%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_(6).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/11/8ca3706999749c9c91ec02a94f27e02b/hassan_ali_ebraheme_said_%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9% D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D 9%85%DB%8C__%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_(6).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:05
در سال 58 وقتی رفراندوم جمهوری اسلامی برگزار شد، یكی – دو روز مطبوعات مشغول چاپ آگهی تبریك شدند. امام فرمودند: به روزنامه ها بگویید از این كار جلوگیری كنند. ثناگویی مبتذل از آثار طاغوت است كه باید با كوششی همه جانبه از بین برود.
]در شرایط دشوار تصمیم گیری آنچه كه موجب آرامش و اطمینان قلبی حضرت امام می شد، اتكای به خدا، ذكر، دعا و نیایش بود. ایشان تحت هیچ شرایطی زمان دعا و نیایش خود را تغییر نمی دادند، و به همه مستحبات عمل می كردند همانگونه كه در مبارزات سیاسی خود به پیروی از حضرت رسول (ص) و ائمه معصومین (ع) به تكلیف اسلامی توجه داشتند.
http://www.uplooder.net/img/image/56/7ffb3f5d8c2792e0d855dd0226ea52f7/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(9).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/56/7ffb3f5d8c2792e0d855dd0226ea52f7/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(9).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:05
حضرت امام (ره) در مسائل عبادی هرگز از خود نظری نداشتند و مانند یك فرد عادی هر آنچه را كه در این زمینه وارد شده است، دقیقا به همان صورتی كه وارد است انجام می دادند. تمام دعاهای (مفاتیح الجنان) را با همان صورتی كه نوشته شده است، بجا می آوردند. به خاطر دارم كه در یك روز این پیرمرد نود ساله برای هر زیارت یك غسل كردند، و در كمتر از دو ساعت سه بار غسل زیارت انجام دادند، و به همین یك غسل اكتفا نكردند.
http://www.uplooder.net/img/image/94/ed1a3f4b64cfa7aeb05453e976a1875b/hasan_ali___ebrahimi__said.jpg (http://www.uplooder.net/img/image/94/ed1a3f4b64cfa7aeb05453e976a1875b/hasan_ali___ebrahimi__said.jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:06
در ماه مبارك رمضان وقتی نجف بودند، هر سه روز یك دور قرآن را ختم می كردند. در ایام سال ماهی یكبار قرآن را ختم می كردند. ایشان همواره با قرآن مانوس بودند؛ یك جز قرآن را هشت قسمت كرده و هر قسمت را در زمان خاصی قرائت می كردند. گاهی ، مدتها روی یك جمله قرآن مكث می كردند. ایشان به قدری با كتاب مفاتیح الجنان مانوس بودند كه هر چند ماه ،مفاتیح ایشان پاره می شد و ما ناچارا مفاتیح را یا صحافی می كردیم و یا مجدداً برای ایشان تهیه می كردیم.
http://www.uplooder.net/img/image/9/91ebf51f2be732fe298381d69824594d/hassan_ali_ebraheme_said.jpg (http://www.uplooder.net/img/image/9/91ebf51f2be732fe298381d69824594d/hassan_ali_ebraheme_said.jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:06
امام عظیم الشان با آن حال رنجوری كه داشتند، متوجه می شدم كه در سرمای زمستان راه نسبتاً طولانی را در برف طی كرده اند، و برای اینكه به ما كاری را نگفته باشند، خود برای خاموش كردن چراغ اقدام كرده اند. با خاموش شدن چراغ حیاط متوجه می شدیم كه ایشان در حیاط هستند. فوراً خودم را به ایشان می رساندم و می گفتم: خوب آیفون كه بود، از طریق آیفون می گفتید: من می رفتم، خاموش می كردم. ولی ایشان می گفتند: بالاخره یك كسی باید این كارها را می كرد. ایشان هنگامی كه از پاریس عازم وطن بودند به دوستان پیغام دادند كه منزل مرا در پایین شهر تهیه كنید. بعد از رفتن به قم و بروز بیماری قلبی ایشان، به اصرار پزشكان معالج، ایشان در جماران ساكن شدند.
http://www.uplooder.net/img/image/88/8cbf14a6ac6463c88caa83d2fe87785f/hassan_ali_ebraheme_said_(1).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/88/8cbf14a6ac6463c88caa83d2fe87785f/hassan_ali_ebraheme_said_(1).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:07
]در جماران ابتدائاً در منزل یك بنا كه مساحت آن كمتر از صد متر بود، زندگی می كردند و محل كارشان نیز همانجا بود. بعداً آقای امام جمارانی منزل خود را در اختیارایشان گذاشتند.
روزی كه شاه فرار كرد تمام نمایندگان رسانه های گروهی دنیا در نوفل لوشاتو با حضرت امام برنامه مصاحبه داشتند .شاید 15 شبكه تلویزیونی در سراسر دنیا به طور مستقیم این برنامه را پخش می كردند: زیرا یكی از بزرگترین رویدادها در سراسر دنیا به طور مستقیم این برنامه را پخش می كردند؛ زیرا یكی از بزرگترین رویدادهای تاریخ انقلاب به وقوع پیوست.
http://www.uplooder.net/img/image/44/c84efcdda2df2185337ede8eabf7ce9f/hassan_ali_ebraheme_said_(2).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/44/c84efcdda2df2185337ede8eabf7ce9f/hassan_ali_ebraheme_said_(2).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:07
همه می خواستند نظر امام را بدانند. ایشان چند دقیقه صحبت كردند، بعد از من سئوال كردند: ظهر شده است؟ گفتم : همین الان ظهر شد. امام گفتند: والسلام علیكم و رحمه الله. در آن لحظه، ایشان موضوع به آن اهمیت را به خاطر اقامه نماز در اول وقت رها كردند. در شرایطی كه رسانه های بیگانه برای میلیونها بیننده خود در حال ارسال خبر مصاحبه امام بودند، امام اقامه نماز در اول وقت را بر ادامه مصاحبه ترجیح دادند.
http://www.uplooder.net/img/image/90/9317bc9e0237a7528b4553828ef98e0e/hassan_ali_ebraheme_said_(3).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/90/9317bc9e0237a7528b4553828ef98e0e/hassan_ali_ebraheme_said_(3).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:08
ادب امام
یكی از نزدیكان امام خمینی (ره) می گوید: اگر ما بدون توجه قرآن را روی زمین می گذاشتیم، امام آن را بر می داشت و می فرمود: قرآن نباید روی زمین بماند.
امام امت رحمه الله علیه وقت تلاوت قرآن و ذكر مصیبت اهل بیت علیهم السلام روی زمین می نشست.
روز 12 بهمن 1357 هنگامی كه امام از هواپیما پیاده شد، به هیچ وجه حاضر نشد جلوتر از برادر بزرگش راه برود.
امام با همه محترمانه برخورد می كردند، در دوران زندگیشان من تاكنون ندیدم یك مرتبه یك كسی را بلند صدا كند، اسم كارگرشان را هم سبك صدا نمی زند و با احترام نام می بردند.
http://www.uplooder.net/img/image/1/e837858219385ec42028429785030281/hassan_ali_ebraheme_said_(4).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/1/e837858219385ec42028429785030281/hassan_ali_ebraheme_said_(4).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:09
این آقا پدر شما هستند؟
یكبار یكی از مسئولان مملكتی ، در حالی كه پدر مسنشان هم با او بود، برای انجام كارهای جاری به خدمت حضرت امام رسیدند. پس از این كه از خدمت حضرت امام بازگشت، گفت:« می خواستم به حضور حضرت امام برسم، من جلو افتاده بودم و پدرم را از دنبال می آوردم. پس از تشرف، پدرم را به حضرت امام معرفی كردم. حضرت امام نگاهی كردند و فرمودند: « این آقا پدر شما هستند؟(پس چرا شما جلوتر از او راه افتادی و وارد شدی؟!»
رضای خد ا
امام خمینی رحمت الله علیه در نامه ای كه از تركیه برای حاج آقا مصطفی (ره) فرستاده بود نوشت: اگر رضای خدا و امر می خواهید با مادر و خواهران و بستگان خوش رفتاری كنید.
امام خمینی (ره) وقتی كه به زیارت قبر استادش مشرف شد، قسمتی از عمامه اش را باز كرد و با آن گرد و غبار قبر استادش را پاك كرد.
حضرت امام مدت هفت سال در محضر استاد با احترام كامل و به حالت دو زانو نشست .
زمانی كه منافقین آیت الله هاشمی رفسنجانی را ترور كردند، امام خمینی (ره) برای شفا آقای هاشمی گوسفندی نذر كرد.
پس از ترور آیت الله خامنه ای دامه بركاته ، حضرت امام دستور دادند وضع آقای خامنه ای را لحظه به لحظه به ایشان گزارش دهند.
هنگامی كه آیت الله سعیدی به دست رژیم ستم شاه به شهادت رسید، در نجف اشرف برای آن شهید بزرگوار چهل شب مجلس فاتحه گرفته شد. امام در تمام چهل شب در مجلس شركت كردند.
آیت الله ابراهیم امینی می گوید: طلبه ای گمنام بودم، یك ماه بیمار شدم، امام تمام چهارشنبه به عیادت من می آمد.
http://www.uplooder.net/img/image/77/d99370024c8753caa24884f5e84fad97/hassan_ali_ebraheme_said_(5).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/77/d99370024c8753caa24884f5e84fad97/hassan_ali_ebraheme_said_(5).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:09
زیارت امام رضا(ع)
آقاى سیدحمید روحانى مىگوید:
یكى از علما براى من نقل مىكرد كه یك سال تابستان به اتفاقامام و چندتن دیگر از روحانیون به مشهد مشرف شدیم و خانهدربستى گرفتیم. برنامه ما چنین بود كه بعد از ظهرها، پس ازیكى دو ساعت استراحت، از خواب بلند مىشدیم و به طور دستهجمعىروانه حرم مطهر مىشدیم و پس از زیارت و نماز و دعا به خانهمراجعت و در ایوان باصفایى كه در آن خانه بود، مىنشستیم و چاىمىخوردیم. برنامه امام این بود كه با جمع به حرم مىآمدند، ولىدعا و زیارتشان را خیلى مختصر مىكردند و تنها به منزلبرمىگشتند; و آن ایوان را آب و جارو مىكردند، فرش پهنمىكردند، سماور را روشن مىكردند و چاى را آماده مىساختند; ووقتىكه ما از حرم باز مىگشتیم، براى ما چاى مىریختند.
یك روز من از ایشان سوال كردم كه این چه كاریه، زیارت و دعارا به خاطر آنكه براى رفقا چاى درست كنید مختصر مىكنید و باعجله به منزل باز مىگردید؟ امام در جواب فرمودند: من ثواب اینكار را كمتر از آن زیارت و دعا نمىدانم.
http://www.uplooder.net/img/image/43/8a539d435087eea9ace0163a7ec5fba6/hassan_ali_ebraheme_said_%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9% D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D 9%85%DB%8C__%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_(1).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/43/8a539d435087eea9ace0163a7ec5fba6/hassan_ali_ebraheme_said_%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%B9% D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D 9%85%DB%8C__%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF_(1).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:10
زیارت قبر حضرت على(ع)
آقاى سید حمید روحانى مىنویسد:
امام در آن حدود پانزده سالى كه در نجف مىزیستند، جز در موارداستثنایى، هر شب ساعت 3 بعد از نصف شب در كنار قبر حضرتعلى(ع) بودند; و حتى وقتى حكومت نظامى اعلام مىشد و رفت و آمددر خیابانها ممنوع بود، به پشتبام مىرفت و از دور امام خود رازیارت مىكرد.
http://www.uplooder.net/img/image/12/9c8509f82f9d6f3bfa2dcd694e84e65f/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(5).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/12/9c8509f82f9d6f3bfa2dcd694e84e65f/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(5).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:30
زیارت مرقد مطهر امام حسین(ع)
آقاى سید حمید روحانى مىنویسد:
«... در اغلب ایام زیارتى در كنار قبر امام حسین(ع) بودند،در دهه عاشورا هر روز زیارت عاشوراى معروفه را با صدمرتبه سلامو صدمرتبه لعن مىخواندند.» 2مرحوم آقاى املائى مىفرمود:2 روزىدر حرم مطهر امام حسین(ع) امام خمینى را دیدم كه در میانانبوه زوار گیر كرده و قدمىنمىتواند پیش بگذارد. به جلو دویدهبه كنار زدن مردم و بازكردن راه پرداختم. امام با تعرض و تغیرمرا منع مىكردند. ومن بىتوجه به منع ایشان به كار خود ادامهمىدادم. یكباره متوجه شدم كه امام از مسیرى كه من براى ایشانبازكردهام نیامده و تغییر مسیر داده، در لابه لاى جمعیتبه راهخود ادامه مىدهد.
http://www.uplooder.net/img/image/17/58f3c170036cc32469904446bd74d175/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(4).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/17/58f3c170036cc32469904446bd74d175/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(4).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:30
انس باحرم مطهر امیر المؤمنین(ع)
آقاى سید حمید روحانى مىگوید:
در سحرگاه وحشتزاى آخرین شبى كه امام در نجف بودند، خدمت امامرسیدم كه دستور العملى از ایشان بگیرم.
یك حالت تاثرى به من دست داده بود از اینكه مىدیدم ایشان نجفرا ترك مىكنند; و او پس از خدا و حرم مطهر امیرالمومنین(ع)تنها پناهگاه ما بود.
عرض كردم: آقا، نمىشود از این سفر صرفنظر كنید؟! شما الاندارید تشریف مىبرید كویت و آنجا جاى امنى نیست، سوریه جاىامنى نیست، ایران وضعش آنچنان است; كجا مىخواهید بروید؟! امامفرمودند: «ناگزیر از اینجا باید بروم.» سپس فرمودند: «مندر اینجا با حرم مطهر امیرالمومنین ماءنوس بودم.»
http://www.uplooder.net/img/image/34/8def11b9fce1b39856c1b27aa39cc528/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(6).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/34/8def11b9fce1b39856c1b27aa39cc528/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(6).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:31
نحوه تشرف امام به حرم مطهر حضرت على(ع)
]آقاى سید حمید روحانى در این باره مىنویسد:
در تشرف امام خمینى به حرم مطهر امیرالمومنین(ع) با آن آدابخاص زیارت آن حضرت، باز شایان توجه است:
باكمال ادب و متانت اذن دخول مىخواندند. سپس از طرف پایینپاوارد حرم مىشدند و مقید بودند كه از بالاى سرمطهر حضرتامیرالمومنین(ع) عبور نكنند. چنانكه در روایات وارد شدهاست. و هنگامى كه مقابل ضریح مطهر مىرسیدند، زیارت امینالله یا زیارت دیگرى را بانهایت اخلاص مىخواندند، بعد دوبارهبه طرف پایینپا بر مىگشتند و در گوشهاى از حرم نماز، زیارت،دعا نشسته مىخواندند; باز دو ركعت نماز و سپس بلند مىشدند وبا رعایت آداب و اخلاص تمام از حرم مطهر خارج مىشدند.
http://www.uplooder.net/img/image/82/99dba156dcea0bd27aa4202de6b6cfe4/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(7).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/82/99dba156dcea0bd27aa4202de6b6cfe4/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(7).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:31
زیارتهاى امام(ره)
آقاى محمد على انصارى، یكى از اعضاى دفتر امام خمینى(ره)،مىگوید:
علاقه امام به اهلبیتعلیهم السلام وصف ناشدنى است; امام عاشقآنهااست. عاشقى كه تا صداى یاحسین بلند مىشود، او بىاختیاراشك مىریزد. امام با اینكه در برابر مصیبتها صابر است و حتىدر برابر مشكلاتى چون شهادت حاج آقا مصطفى اشك نمىریزد اما بهمجرد اینكه یك روضهخوان بگوید: «السلام علیك یا اباعبدالله»، قطرات اشك از دیدگانش فرو مىچكد; و این واقعا علاقه كمىنیست; ودر همان مواقعى كه بسیارى از شبهروشنفكران قبل از انقلاب بهعزادارى و سینهزنى مىتاختند و اگر این فرهنگ رشد پیدا مىكرد،آثارى از شعائر اسلام باقى نمىماند و ما را از درون بىمحتوامىكرد. امام شدیدا به ترویج همان سنتهاى دیرینه عزادارىمىپرداخت و مردم را به برگزارى هرچه باشكوهتر عزادارىهاىاهلبیتعلی هم السلام سفارش مىكند.
http://www.uplooder.net/img/image/21/b9e9613ff24eda9e961343dc8f799420/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(8).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/21/b9e9613ff24eda9e961343dc8f799420/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(8).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:32
شركت در روضه حضرت زهرا(س)
آقاى محمدعلى انصارى مىگوید:
یك روز كه روز شهادت حضرت فاطمه(س) بود، از امام تقاضا شد كهدر جمع برادران دفتر، كه به همین مناسبت تشكیل داده بودند،حاضر شوند. امام آمدند و نشستند، به مجرد اینكه یكى ازبرادران دفتر شروع به خواندن مصیبت كردند، امام با صداىبلندگریه كردند كه ایشان براى ملاحظه حال امام مصیبت را كوتاهكردند و قطرات اشك هم چون دانههاى مروارید برگونههایشان فرومىغلتید و با اینكه دنیا وتبلیغات روى گریه امام تفسیرهاىمختلف مىكنند، امام باكى ندارند كه حتى در صفحه تلویزیون نیزبه خاطر ابىعبدالله(ع) گریه كنند و اشك بریزند.
http://www.uplooder.net/img/image/35/dc5151b06f6efba036ceb624083fbbfc/hasan_ali_ebrahimi_said_930608_(5).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/35/dc5151b06f6efba036ceb624083fbbfc/hasan_ali_ebrahimi_said_930608_(5).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:33
علاقه امام به آقا امام زمان (عج)
آقاى محمدعلى انصارى در این باره مى گوید:
یك روز یكى از طلاب در مدرسه رفاه به امام عرض مىكند كه: شماچرا در بین صحبتهایتان از امام زمان كمتر اسم مىبرید؟
امام به محض شنیدن این سخن درجا ایستادند و فرمودند:
چه مى گویى؟ مگر شما نمىدانید ما آنچه داریم از امام زمان استو آنچه من دارم از امام زمان(عج) است و آنچه از انقلاب داریماز امام زمان است.
http://www.uplooder.net/img/image/48/c51f739e713db06b92c365aefc8fca4e/hasan_ali_ebrahimi_said_931115_(11).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/48/c51f739e713db06b92c365aefc8fca4e/hasan_ali_ebrahimi_said_931115_(11).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:33
شركت در مجالس روضه
آیة الله سید حسن طاهرى خرمآبادى مىگوید:
امام شبهاى محرم، مجالس روضه، كه در محلات قم برگزار مىشد،شركت مىكردند. براى اینكه مردم را تشویق كنند، هم گرمنگه دارند.
آن شب كه ایشان را مىخواستند دستگیر كنند، ولى هیچ كس خبرنداشت; تلفنها را قطع كرده بودند، تلفن منزل ایشان قطع شدهبود. نزدیك غروب بود من آمدم منزل ایشان، آقاى صانعى به منگفت: تلفن منزل امروز قطع است. فكر مىكردیم تلفن عیبى پیداكرده است. فكر نمىكردیم كه مىخواهند ایشان را دستگیر كنند.
مجلس روضه هم صبحها در منزل امام منعقد بود. به من گفتند: كهفردا صبح بیایید منبر بروید. من هم قبول كرده بودم كه فرداآنجا منبر بروم.
آن شب امام رفتند مجلس روضهاى در یكى از محلههاى قم. ماهمرفتیم و مردم استقبال خیلى عجیبى از ایشان كردند و ما آن شبرا خدمت ایشان در مجلس بودیم و ایشان برگشتند.
دوستان به ما گفتند كه: همان نزدیكیها كه منزل یكى از رفقابود، بیایید و شب را بخوابید.
گفتم: نه، مى روم منزل.
رفتم منزل. صبح بود كه من داشتم آماده مىشدم كه به منبر برومكه خبر آوردند كه امام را نزدیكیهاى طلوع فجر آمدهاند ودستگیر كردند.
http://www.uplooder.net/img/image/51/dfafdd4e095a89212df5ad88b46b306c/hasan_ali_ebrahimi_said_931115_(8).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/51/dfafdd4e095a89212df5ad88b46b306c/hasan_ali_ebrahimi_said_931115_(8).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:34
ذكر صلوات
آقاى محمدحسن رحیمیان مىنویسد:
روزهاى ملاقات عمومى در حسینیه جماران، كه مردم از یكى دوساعتقبل تدریجا جمع مىشوند، گاه و بیگاه صداى صلواتشان بلند مىشدو طبعا صداى این صلواتها در داخل به گوش امام مىرسید.
یك وقتى متوجه شدیم كه امام باشنیدن صداى صلوات و نام مباركپیغمبراكرم(ص) آهسته صلوات مىفرستند; و مدتها دقت داشتم وهیچگاه ندیدم كه ایشان صداى صلوات را بشنوند و صلوات نفرستند.
http://www.uplooder.net/img/image/22/fedc2382947b33b46270c2aadcc0cad2/hasan_ali_ebrahimi_said_931115_(9).JPG (http://www.uplooder.net/img/image/22/fedc2382947b33b46270c2aadcc0cad2/hasan_ali_ebrahimi_said_931115_(9).JPG)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:35
احترام به ائمه اطهارعلیهم السلام
مرحوم آقاى مصطفى زمانى مىنویسد:
هركجا روایتى از امام(ع) به میان مىآمد و یا نام راوى، ازآنان احترام مىكرد. در مورد امامانعلیهم السلام مىفرمود: «سلامالله علیهم اجمعین» و در مورد راوى با كلمه «رحمةاللهعلیه» یا «رضوان الله علیه» نام او را بیان مىداشت. عشق بهخاندان عصمت و طهارت بود كه براى دفاع از حریم آنان، كتاب كشفاسرار را نوشت و براى زیارت خانه خدا و كربلاى امام حسین(ع)
كتابهاى خود را فروخت. بارها شد كه ضمن بیان روایات ائمهاطهارعلیهم السلام از حالات آنان هم نقل مىفرمود كه مسائل اسلامىبه صورت فرمولى عرضه نشود بلكه روح معنوى شاگرد هم تكامل یابد.
http://www.uplooder.net/img/image/36/45001a686f0c26d5c0a815fed5525382/hasan_ali_ebrahimi_said_931115_(9).JPG (http://www.uplooder.net/img/image/36/45001a686f0c26d5c0a815fed5525382/hasan_ali_ebrahimi_said_931115_(9).JPG)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:35
توسل به اهل البیت علیهم السلام
آقاى مرتضى تهرانى مىگوید:
ویژگى دیگر ایشان شدت اتصال و ارتباطشان و توسلشان به اهلبیتصلوات الله علیهم اجمعین و خاندان عصمت و طهارت صلواتالله علیهم اجمعین است. به نحوى كه در تمام زمان تشرفشان بهنجف اشرف و حضور مولىالمتقین صلوات الله علیه همه شب بهحرم مقدس مشرف و از ارواح طیبه آن بزرگواران استمدادمىنمودند.
http://www.uplooder.net/img/image/24/088d2ccb7a53f58dc79ce2ec74d0088d/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(1).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/24/088d2ccb7a53f58dc79ce2ec74d0088d/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(1).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:36
احترام به عزادارى امام حسین(ع)
آقاى محمد حسن رحیمیان مىنویسد:
حضرت امام مدظله در یك مراسم ملاقات در حسینیه جماران بطوراستثنایى به جاى آنكه در جایگاه روى صندلى بنشیند... روى زمیننشستند، آن هم روز عاشورا و به احترام عزادارى امام حسین(ع)
بود.http://www.uplooder.net/img/image/37/19a31e0fdd79f643c8eb7830882c136f/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(10).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/37/19a31e0fdd79f643c8eb7830882c136f/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(10).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:36
شركت در دعاى توسل
آقاى محمدحسن رحیمیان در این باره مىگوید:
یك روز به مناسبتیكى از وفیات ائمهعلیهم السلام چندنفرى، بهعنوان خواندن دعاى توسل، به اتاق امام رفتیم.
همه رو به قبله نشستند و شروع به دعا كردند. بعد از شروع،امام وارد شدند و صف نشستند و همراه با همه دعا خواندند.
در اثناى دعاى توسل، یكى از آقایان ذكر مصبیت مختصرى كرد. باآنكه ذاكر روضهخوان ماهر نبود و با حضور امام دستپاچه شده بودو صدایش هم مرتعش و بریده بریده بود، همین كه شروع به روضهكرد با آنكه هنوز مطلب حساسى را بیان نكرده بود، امام چنان بهگریه افتادند كه شانههایشان به شدت تكان مىخورد و بنده وقتىزیر چشم به سیماى امام نگاه كردم، دانههاى متوالى اشك را كهاز زیر محاسن معظمله روى زانویشان فرو مىافتاد، دیدم.
http://www.uplooder.net/img/image/61/7accfe3160b94642181a8e559acbd435/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(2).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/61/7accfe3160b94642181a8e559acbd435/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(2).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:37
تشكیل مجلس ذكر مصیبت
آقاى محمدحسن رحیمیان مىنویسد:
امام در مدتى كه در نجف اشرف بودند، در تمام شبهاى شهادتمعصومینعلیهم السلام در منزلشان ذكر مصیبت داشتند و به مناسبترحلتحضرت زهرا(س) این برنامه سه شب ادامه داشت; و آن گریهكردن و اشك ریختن بدون استثناء در همه این روضهخوانیها مشهودبود.
http://www.uplooder.net/img/image/28/0e3c7ad7fca5e207f42a7a4d409a6d6c/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(3).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/28/0e3c7ad7fca5e207f42a7a4d409a6d6c/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(3).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:38
توجه امام به زیارت عاشورا
آقاى سیدعلىاكبر محتشمى مىگوید:
از جمله حوادثى كه در فرانسه اتفاق افتاد در رابطه با آن حالتخلوص و علاقه و محبتى كه امام به ائمه اطهار داشتند، ما روزهاكه مىشد كلیه گزارشهاى شب گذشته را كه به وسیله تلفن از ایرانرسیده بود، مىنوشتیم و احیانا آنهایى كه لازم بود عین صدا راامام بشنوند، جمعآورى مىكردیم و خدمت امام مىرسیدیم و اینگزارشها را خدمتشان تقدیم مىكردیم و اگر توضیح هم لازم بود،توضیح مىدادیم.
اول محرم شده آن روز طبق معمول وقتى گزارشها را بردیم خدمتامام، دیدیم امام در اتاق قدم مىزنند و با تسبیح ذكرى مىگویندو مشخص شد كه امام زیارت عاشورا را طبق معمول كه در سالهاىگذشته هر سال در ایام عاشورا صبح مشرف مىشدند حرم و زیارتعاشورا را در حرم حضرت امیرالمؤمنین(ع) مىخواندند، در پاریسهم همان برنامه را ادامه داده بودند و زیارت عاشورا رامىخواندند. امام تذكر فرمودند كه از این به بعد در این ساعتگزارشها را نیاورید كه در این ساعت من مشغول هستم و اینبرنامه ادامه داشت در ایام عاشورا. http://www.uplooder.net/img/image/18/27727887950a54b00123e7dc80c6103c/hasan_ali_ebrahimi_said_930530_(4).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/18/27727887950a54b00123e7dc80c6103c/hasan_ali_ebrahimi_said_930530_(4).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:38
دستور امام به روضه خوانى در پاریس
آقاى سیدعلىاكبر محتشمى در این باره مىگوید:
روز تاسوعا من در محوطه قدم مىزدم كه آقاى اشراقى آمدند وگفتند: كه امام فرمودند: «كه شما آماده باشید یك ساعتبه ظهرمن مىخواهم بیایم بیرون و باید امروز روضه بخوانى.» من متحیرشدم، چون یك همچون آمادگى نداشتم كه در آن شرایط و محیطروضهبخوانم. عرض كردم كه: خدمت ایشان عرض كنید كه من آمادگىندارم تا روضهاى كه مناسب این شرایط و در جو پاریس و در میاندانشجویان باشد، خدمت امام بخوانم. روضهاى كه من مىدانم همانروضههایى است كه در مجالس معمولى ایران خوانده مىشود. یكهمچنین روضهاى من مىتوانم بخوانم. بعد امام پیغام دادند كهبگویید:
«به فلانى كه همان روضه را مىخواهم و همان روضه باید اینجاخوانده بشود. » من از این جریان حس كردم كه امام در هرحال آنعلاقهاى كه به ائمهاطهار دارند و به آن محیطى را كه براى آنمحیط مبارزه مىكنند، احترام مىگذارند و همان محیط را میخواهندو همان آداب و رسومى كه از متن اسلام هست و بیش از هزار سالمسلمانها با آن بودند را مىخواهند ولو اینكه در پاریس و درقلب سرزمین غرب باشد. در آن روز جمعیت زیاد بود، خبرنگارانفراوانى هم آمده بودند، ساعتیازده امام تشریف آوردند و امامبسیار محزون بود. من خدمت امام نشستم. امام اشاره كردند به منكه روضه بخوان و من شروع كردم روضه خواندن.
http://www.uplooder.net/img/image/41/78fbfc2162e387cc876ba7e49c2d8ec5/hasan_ali_ebrahimi_said_930530_(5).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/41/78fbfc2162e387cc876ba7e49c2d8ec5/hasan_ali_ebrahimi_said_930530_(5).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:39
براى كسانىكه از سراسر كشورهاى غرب آمده بودند براى دیدن امامبسیار غیرمترقبه بود این منظره، در شرایطى كه امام در مقابلششاه و آمریكاست و مبارزه مىكند، روز تاسوعا بنشیند و براىامام حسین(ع) گریه كند.
جمعیت خیلى زیاد بود و خبرنگارها هم این مجلس را ضبط مى كردند.
از همان اولى كه شروع كردم به روضه، امام گریه كردند. در وسطروضه بود كه متوجه شدم تمامى جمعیتى كه در آنجا بودند،یكپارچه گریه مىكردند و حتى یادم مىآید كه شاید در حدود یكربعبعد از اینكه روضه ما تمام شده بود، هنوز عدهاى گریه مىكردند;و یكى از برادرهایى كه آنجا بود، برادرمان دكتر فكرى بود. آمدو صورت مرا بوسید و گفت: كه من بیست و پنجسال در فرانسه هستمو از فرهنگم جدا شده بودم، از دینم جدا شده بودم، از مسائلمكتبى و مذهبى جدا شده بودم، از ائمه اطهار هم جدا شده بودم وامروز با این برنامه و روضه كه تو خواندى مرا به همه چیزبرگرداندى، به مذهبم، به مكتبم، به فرهنگم. و تا آن لحظه هممن دیدم چشمهایش اشكآلود بود; و این روضهخوانى، شب عاشوراخوانده شد.
http://www.uplooder.net/img/image/46/1d734ca99669a6a0be52bdbf3f38c2b2/hasan_ali_ebrahimi_said_930530_(6).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/46/1d734ca99669a6a0be52bdbf3f38c2b2/hasan_ali_ebrahimi_said_930530_(6).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:39
توسل به ثامن الحجج(ع)
آقاى سید محمد جواد علم الهدى مى گوید:
یكى از خاطرات شخصى من با حضرت امام این بود كه آن موقعى كه(در) مجلس شوراى ملى آن عصر به فرمان استعمارگران مطلبى مطرحشد به عنوان «انجمنهاى ایالتى و ولایتى...» و اینكه نام مقدسقرآن و قسم به قرآن كه وظیفه هر نمایندهاى است كه قسم بخورد ومتعهد شود، برداشته شود و به جایش كتاب آسمانى گفته شود; واینكه اسم اسلام از روى این كشور به گونهاى برداشته شود بهبهانه اینكه بتوانند ملتهاى دیگر هم دراین كشور دستاندر كارباشند.
http://www.uplooder.net/img/image/29/db63b95f60196f58a0c9cc171135e944/hasan_ali_ebrahimi_said_930603_(3).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/29/db63b95f60196f58a0c9cc171135e944/hasan_ali_ebrahimi_said_930603_(3).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:40
تنها این سه جمله نبود; بلكه امام هشدار مىداد كه این یك نوعرقیت و استعمار خانمانسوزى است كه همه مقدسات اسلام را لگدكوبمىكند. حضرت امام لازم دیدند كه شبها... استادان حوزه علمیه قمرا جمع كنند و در این باره شور و مشورتهایى بشود. ..، به دولتوقت هشدار بدهند و مىدادند و اعلامیههایى صادر مىشد. من به اذنامام مامور شدم كه بلادى كه در قسمتشرق ایران قرار گرفته(یعنى استان خراسان) را از مشهد مقدس تا زاهدان كه دورترینشهربود، بروم و علماى بلاد را ببینم; و براى بعضى از بزرگانشانكه حائزاهمیتخاصى از حیث نفوذ مردمى بودند با قلم مقدسشاننامه نوشتند. شبى كه عازم بودم، خدمت ایشان شرفیاب شدم و اماماز اندرون تشریف آوردند بیرون و نامهها را به من لطف كردند واین جمله را فرمودند: «شما قبل از اینكه با هركس ملاقات كنید،اول مشرف بشوید حرم مطهر ثامن الحجج علىابن موسىالرضا(ع) و اززبان من به آن حضرت بگویید كه آقا! كار بسیار عظیم و مسالهخطیرى پیش آمده و ما وظیفه دانستیم قیام كنیم، چنانچه مرضىشماست ما را تایید كنید.»
http://www.uplooder.net/img/image/47/cc59ce7778a9d2901f2c4db77279ce4a/hasan_ali_ebrahimi_said_930603_(4).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/47/cc59ce7778a9d2901f2c4db77279ce4a/hasan_ali_ebrahimi_said_930603_(4).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:41
كیفیت زیارت امام(ره)
استاد عمید زنجانى مىگوید:
از نكاتى كه من مىتوانم از آن دورهاى كه در نجف در خدمتحضرتامام بودم و این افتخار بزرگ نصیبم بود، یادآورى كنم، مسالهكیفیت زیارت حضرت امام هست كه براى ما جالب بود. زیاد اتفاقمىافتاد كه ما مىرفتیم در حرم مطهر حضرت امیر(ع) فقط از دورمنظره زیارت امام را نگاه مىكردیم.
دو مورد بود كه مخصوصا طلابى كه حال و هوس این كارها را داشتندمعمولا مىآمدند تماشاى زیارت مىكردند.
یكى زیارت مرحوم آقاى امینى بود كه دیدنى بود; و ایشان وقتىحرم مشرف مىشدند حالاتشان به قدرى جذاب و گیرا و چنان طبیعى وخالصانه بود كه واقعا انسان را وادار مىكرد كه بایستد و اینزیارت را تماشا كند; و بارها دیده مىشد كه مرحوم علامه امینىجلوى ضریح مطهر مىایستاد و یا مىنشست و هیچ نمىگفت، یعنى لبهاحركت نمىكرد كه آدم فكر كند كه دارد زیارتنامه مىخواند; ولىهمین طور اشك از چشم به پاى چشم و صورتش جارى مىشد.
مورد دوم زیارت حضرت امام بود كه هر شب ایشان مشرف مىشدند بهحرم مطهر حضرت امیر(ع) و مقید بودند كه متن زیارت را بخوانندو جاى خاصى بود كه حضرت امام مىآمدند آنجا و از روى مفاتیحدعا مىخواندند.
... زیارت امام خیلى طولانى بود. دعایى مىخواندند. زیارتعاشورا مىخواندند و نماز مىخواندند. بعد از اینكه تمام مىشد،حضرت امام در كنار ضریح مطهر مىایستادند و ظاهرا یك زیارتامین الله هم مىخواندند.
http://www.uplooder.net/img/image/72/53dc5e699755e8cf2d0ede064f77a26c/hasan_ali_ebrahimi_said_930606_(6).jpg
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:41
این كیفیت تشرف امام به حرم حضرت امیر(ع) و كیفیت زیارتشانواقعا جالب بود و حالت امام در دعاخواندن و زیارت، یك حالت ازخود بىخود شدن بود كه كاملا آن عمق اتصال روحى با آن صاحب ضریحو مزار و امامى كه امام زیارتشان مىكردند، این اتصال روحى ومعنوى كاملا آشكار بود. همین منظره در كربلا در حرم حضرتاباعبدالله و حضرت ابوالفضل سلام الله علیهما اجمعینمشاهده مىشد. یكبارهم كه ما اول ورود حضرت امام تا سامرارفتیم; و در سامرا و كاظمین هم همین طور بود.
http://www.uplooder.net/img/image/3/6ea6753f9c25b4b60ce630086713fbc4/hasan_ali_ebrahimi_said_930606_(7).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/3/6ea6753f9c25b4b60ce630086713fbc4/hasan_ali_ebrahimi_said_930606_(7).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:42
گریه بر اهل بیت علیهم السلام
آقاى على دوانى مى گوید:
یكى از خاطرات جالبى كه از امام دارم این است كه معظمله بهقدرى مسلط برخود هستند و خویشتندار مىباشند كه شاید حدى نتوانبراى آن تصور نمود.
... بارها مىدیدم كه در مسجد بالاى سرحضرت معصومه(س) یا خانهبعضى از آقایان علما كه در مجلس روضه نشسته بودند، هرچه واعظیا هركس مىگفت، چه شیرین و چه تلخ، چه حزنانگیز و چه خندهدار،عدهاى تبسم مىكردند یا مىخندیدند و جمعى تحت تاثیر مطالب حزنانگیز سرتكان مىدادند و با صداى بلند گریه مىكردند; ولى امامهمچنان آرام و بىتفاوت نشسته و فقط گوش بودند كه واقعا باعثتعجب هر بیننده بود; ولى همین كه لحظه ذكر مصیبت اهلبیتعلیهمالسلام فرا مىرسید، امام دستمال از جیب در مىآوردند و آنا وبىاختیار مىگریستند و اشك مىریختند.
گاهى مىدیدم كه دستمال را با دست تا حدود دهان گرفته بودند وبه سخنان واعظ یا روضهخوان گوش مىدادند و در همان حال قطراتدرشت و پىدرپى اشك از دو سمت صورتشان جارى بود.
http://www.uplooder.net/img/image/64/b248a61b2102d6fcf6316eced828374a/hasan_ali_ebrahimi_said_930606_(8).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/64/b248a61b2102d6fcf6316eced828374a/hasan_ali_ebrahimi_said_930606_(8).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:42
احترام به مداح اهل بیتعلیهم السلام
آقاى محمد فاضلى اشتهاردى مىگوید:
حضرت امام تواضع عجیبى نسبتبه طلبه هایى كه درسخوان بودند،داشتند. طلبه، روضهخوان، مداح اهلبیت علیهم السلام را كهمىدیدند، تمام قد بلند مىشدند و موقعى كه مىخواستند از پیشاستاد بروند، از او بدرقه مىكردند و بالاخره با اصرار میهمان باز مىگشتند. http://www.uplooder.net/img/image/69/2ed9c61e91b69611f96484cdfef77b72/hasan_ali_ebrahimi_said_930608_(3).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/69/2ed9c61e91b69611f96484cdfef77b72/hasan_ali_ebrahimi_said_930608_(3).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:43
شركت در جشن امام حسن مجتبى(ع)
آقاى سیدحسن طاهرى خرم آبادى مىگوید:
ما در شبهاى نیمه ماه رمضان، یك جشنى به عنوان حضرت امام حسنمجتبى(ع) در خانه مىگرفتیم كه آقایان طلبهها و علما را همدعوت مىكردیم و من مقید بودم كه حضرت امام را در این جشن دعوتكنیم و ایشان هم اظهار لطفى مىكردند و در این جشن شركتمىكردند. http://www.uplooder.net/img/image/34/8f449898919a7cfcf0e0b92a42e52494/hasan_ali_ebrahimi_said_930608_(4).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/34/8f449898919a7cfcf0e0b92a42e52494/hasan_ali_ebrahimi_said_930608_(4).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:44
گریه امام براى علی اكبر(ع)
آقاى على دوانى مى گوید:
آقاى حاج سیدمحمد كوثرى، ذاكر معروف قم، از دوستان صمیمى كهاز سالها قبل در قم روضهخوان خاص امام بود و در سنوات اخیر همایام عاشورا در حضور جمع در حسینیه جماران به یاد ایامى كهامام در قم اقامت داشتند و ایشان ذاكر خاص امام بود و ذكرمصیبت وى مطلوب امام بود، نقل مىكرد كه پس از شهادت مرحوم حاجآقامصطفى، فرزند ارشد امام، وارد نجف اشرف شدم. رفقا گفتند:
خوب به موقع آمدى، امام را دریاب كه هرچه ما كردیم در مصبیتحاج آقا مصطفى گریه كنند، از عهده برنیامدهایم. مگر توكارىبكنى.
من خدمت امام رسیدم و عرض كردم: اجازه مىدهید ذكر مصیبتى بكنم؟ امام اجازه دادند. هرچه نام حاج آقامصطفى را بردم تا باآهنگ حزین امام را منقلب كنم كه در عزاى پسراشك بریزد، امامتغییر حال پیدا نكردند و همچنان ساكت و آرام بودند; ولى همینكه نام حضرت علىاكبر(ع) را بردم هنگامه شد، امام چنان گریستندكه قابل وصف نیست.
http://www.uplooder.net/img/image/87/43c4b6703e6fde9f5566455676a33f98/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(9).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/87/43c4b6703e6fde9f5566455676a33f98/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(9).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:45
گریه بر مصیبت اهل بیت عترت
آقاى على دوانى مىگوید:
در مجلس ختم استاد شهید مرتضى مطهرى، كه از طرف امام در مدرسه فیضیه برگزار شد و خود امام هم كه آن موقع در قم بودند حضورداشتند، سخنران كه در كنار ایشان ایستاده بود و آن همه درباره شخصیت استاد شهید مطهرى شاگرد برازنده و پاره تن امام وشهادت ایشان سخن گفت و امام با كمال آرامش گوش مىدادند; ولىهمین كه گوینده به ذكر مصیبت اهلبیتعلیهم السلام رسید، اماممنقلب شدند و دستمال از جیب در آوردند و به صورت گرفته وگریستند. همان طور كه اهلبیتخود گفتهاند: «هرمصیبت و شهید وقتیلى كه دارید به جاى آنها براى ما ناله و زارى كنید.» امامعینا چنین است.
http://www.uplooder.net/img/image/12/522ccfa81b34080cb26b6bbc233ad200/hasan_ali_ebrahimi_said_930524.jpg (http://www.uplooder.net/img/image/12/522ccfa81b34080cb26b6bbc233ad200/hasan_ali_ebrahimi_said_930524.jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:45
نوفل لوشاتو شاهد اشك امام در شهادت امام حسین(ع)
آقاى على دوانى مىگوید:
پسر بزرگم از خانم دكتر مهین ت استاد و صاحب نظر درهنر، نقلمىكرد كه ایشان زمانى كه حضرت امام به پاریس هجرت كرده بودند،ایشان به پاریس رفته و در بیت امام خدمت مىكرد. وقتى مرتباخبار وحشتناك 17 شهریور تهران را به امام مىدادند كه چهكردهاند و چقدر كشته شدهاند، امام عكس العملى از تاثر وهیجاننشان نمىداد، و هیچ تاثرى در قیافهشان دیده نشد; حتى وقتىخود این خانم مىگریستند، امام او را دلدارى مىداده و مىگفتند:
چرا گریه مى كنى، صبر داشته باش. ولى چندى بعد روزى در یكى ازمجالس امام، شخصى برخاست و شروع به ذكر مصیبت كرد; همین كهگفت: «السلام علیك یا ابا عبد الله!» فورا رنگ صورت امام تغییركرد و دیدم كه به پهناى صورتشان اشك مىریزند.
http://www.uplooder.net/img/image/35/998f8bb06555a88f6927c9004988d035/hasan_ali_ebrahimi_said_930526_(4).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/35/998f8bb06555a88f6927c9004988d035/hasan_ali_ebrahimi_said_930526_(4).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:45
توجه به مستحبات
ـ امام امت (ره ) وقتی كه می خواستند برای تدریس بالای منبر بروند ابتدا پای راست را روی پله منبر نهاده با مكشی كوتاه بالا می رفتند، هنگامی كه وارد خانه، مدرسه و یا مسجد می شدند ابتدا قدم راست را به داخل می گذاشتند، در خیابان همیشه از دست راست حركت می كردند، گامهای خود را سنگین برداشته و با سر و گردن افراخته و راست و استوار راه می رفتند. یكی از همراهان امام در پاریس می گوید: روز جمعه بود در پاریس خدمت امام عرض كردم: خبرنگاران آمده اند مصاحبه كنند. امام فرمود: حالا وقت انجام مستحبات است وقت مصاحبه نیست، وقتی مستحبات روز جمعه را به جا آوردند فرمودند: من برای مصاحبه آماده ام.
http://www.uplooder.net/img/image/43/3047c783dce6da77844b63057958c630/hasan_ali_ebrahimi_said_930526_(6).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/43/3047c783dce6da77844b63057958c630/hasan_ali_ebrahimi_said_930526_(6).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:46
هشدار
2ـ گاهی اوقات كه می نشستیم و راجع به یك مهمانی و یا چیز دیگری صحبت می كردیم حضرت امام می گفتند: «حرف غیر نزنید!» می گفتیم: «آقا، این كه حرف كسی نیست. ما داریم یك مطلبی را می گوییم و چیزی را تعریف می كنیم .» حضرت امام می گفتند:«وقتی حرف غیر به میان آمد، شاید ناخودآگاه به غیبت كشیده شود. مگر خودتان حرف ندارید ؟»
http://www.uplooder.net/img/image/74/64003c9e045541dd48f0b78313d88f63/hasan_ali_ebrahimi_said_930526_(7).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/74/64003c9e045541dd48f0b78313d88f63/hasan_ali_ebrahimi_said_930526_(7).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:46
شصت سال بدون یك غیبت
]3ـ من شصت سال بود كه با این مرد(حضرت امام ) زندگی می كردم و در تمام این مدت شصت سال ، یك مرتبه ندیدم كه ایشان یك غیبت از كسی بكنند و یا یك دروغ بگویند.
همسر حضرت امام (ره) http://www.uplooder.net/img/image/79/e5c9e559492ec3cc21ca5683b1347dba/hasan_ali_ebrahimi_said_930528_(6).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/79/e5c9e559492ec3cc21ca5683b1347dba/hasan_ali_ebrahimi_said_930528_(6).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:47
آرامش قلب
4ـ شب تبعید امام هنگامی كه آقا را از قم به تهران می بردند، در وسط راه ماشین را نگه داشتند. امام خیال كرند می خواهند او را شهید كنند. فرمود: وقتی به قلبم مراجعه كردم هیچ تغییری در روحم ندیدم.
http://www.uplooder.net/img/image/79/9d0f04b63acadfa213a2f525956bc3f1/hasan_ali_ebrahimi_said_930530_(1).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/79/9d0f04b63acadfa213a2f525956bc3f1/hasan_ali_ebrahimi_said_930530_(1).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:47
الهام
5ـ مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی می گفت: بعضی فكر می كنند گاهی اوقات كه من به قم مسافرت می كنم فقط به خاطر مذاكرات سیاسی است، روزنامه ها جنجال می كنند و سر و صدا (راه می اندازند) و حرفهایی درشت می نویسند ولی من هر وقت احساس ضعف می كنم، گاهی یاس برایم پیش می آید ، می روم پیش چنین رهبری قاطع و از توكل و ایمام و خلوص او الهام می گیرم . http://www.uplooder.net/img/image/96/e79f7f71346a3cedfbe093e642352b42/hasan_ali_ebrahimi_said_930530_(2).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/96/e79f7f71346a3cedfbe093e642352b42/hasan_ali_ebrahimi_said_930530_(2).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:48
عبادت و تهجد
از جمله برنامههاى ویژهى حضرت امام، رضوان الله علیه، در ماه مبارك رمضان، عبادت و تهجد بود. امام، عبادت را ابزار رسیدن به عشق الهى مىدانستند. و به صراحتبیان مىكردند كه در وادى عشق، نباید به عبادت به چشم وسیلهاى براى رسیدن به بهشت نگاه كرد (5) .
اكثر آشنایان امام نقل مىكنند كه از سن جوانى، نماز شب و تهجد، جزء برنامههایشان بود.
بعضى از نزدیكان ایشان مىگفتند كه وقتى در ظلمت و تاریكى نیمهى شب، آهسته وارد اتاق امام مىشدم، معاشقه امام را با ایزد احساس مىكردم و مىدیدم كه با خضوع و خشوعى خاص، نماز مىخواندند و قیام و ركوع و سجود را بهجا مىآوردند كه حقا وصف ناپذیر بود. با خودم فكر مىكردم كه شب امام، حقیقتا، لیلة القدر است (6) .
http://www.uplooder.net/img/image/69/e766a70d46186d02d6917ee439d84116/hasan_ali_ebrahimi_said_930530_(2).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/69/e766a70d46186d02d6917ee439d84116/hasan_ali_ebrahimi_said_930530_(2).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:49
یكى از اعضاى دفتر ایشان، در این باره مىگوید:
پنجاه سال است كه نماز شب امام، ترك نشده است. امام، در بیمارى و در صحت و در زندان و در خلاصى و در تبعید، حتى بر روى تختبیمارستان قلب هم نماز شب خواندند (7) .
امام، رضوان الله علیه، توجه خاصى به نوافل داشتند و هرگز، نوافل را ترك نمىكردند. نقل شده است كه امام، در نجف اشرف، با آن گرماى شدید، ماه مبارك رمضان را روزه مىگرفت و با این كه در سنین پیرى بودند و ضعف بسیار داشتند، تا نماز مغرب و عشا را به همراه نوافل بهجاى مىآوردند، افطار نمىكردند! و شبها تا صبح، نماز و دعا مىخواندند و بعد از نماز صبح، مقدارى استراحت مىكردند و صبح زود، براى كارهایشان آماده مىشدند (8) .
http://www.uplooder.net/img/image/62/805f33a1393e70dfef15a1cc1878fe47/hasan_ali_ebrahimi_said_930530_(3).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/62/805f33a1393e70dfef15a1cc1878fe47/hasan_ali_ebrahimi_said_930530_(3).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:50
خانم زهرا مصطفوى مىگوید:
راز و نیاز امام و گریهها و نالههاى نیمه شب این، چنان شدید بود كه انسان را، بى اختیار، به گریه مىانداخت (9) .
یكى از اساتید قم نقل مىكرد: شبى، میهمان حاج آقا مصطفى بودم. ایشان، خانهى جداگانهاى نداشتند و در منزل امام زندگى، مىكردند. نصف شب، از خواب بیدار شدم و صداى آه و نالهاى شنیدم، نگران شدم كه مگر اتفاقى افتاده است; حاج آقا مصطفى را بیدار كردم و گفتم: «ببین چه خبر است!» . ایشان نشست و گوش داد و گفت: «صداى امام است كه مشغول تهجد و عبادت است» (10) .
http://www.uplooder.net/img/image/76/6f5d08c584d36870d6d7ac5d6bd3d3e9/hasan_ali_ebrahimi_said_930516_(8).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/76/6f5d08c584d36870d6d7ac5d6bd3d3e9/hasan_ali_ebrahimi_said_930516_(8).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:51
در ماه مبارك رمضان، این شب زنده دارى و تهجد، وضعیت دیگرى داشت. یكى از محافظان بیت مىگوید در یكى از شبهاى ماه مبارك رمضان، نیمه شب، براى انجام كارى مجبور شدم از جلوى اتاق امام گذر كنم. حین عبور، متوجه شدم كه امام، زار زار گریه مىگردند! هق هق گریهى امام كه در فضا پیچیده بود، واقعا مرا تحت تاثیر قرار داد كه چهگونه امام، در آن موقع. از شب، با خداى خویش راز و نیاز مىكند (11) .
آخرین ماه مبارك رمضان دوران حیات امام، به گفتهى ساكنان بیت، از ماه مبارك رمضانهاى دیگر متفاوت بود! به این صورت كه امام، همیشه، براى خشك كردن اشك چشمشان دستمالى را همراه داشتند، ولى در آن ماه مبارك رمضان، حولهاى را نیز همراه بر مىداشتند تا به هنگام نمازهاى نیمه شبشان، از آن استفاده كنند! (12)
http://www.uplooder.net/img/image/77/c704f2d2d13d8a615b47b7c3b3299eab/hasan_ali_ebrahimi_said_930516_(8).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/77/c704f2d2d13d8a615b47b7c3b3299eab/hasan_ali_ebrahimi_said_930516_(8).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:51
توجه ویژه به قرآن
امام خمینى، رضوان الله علیه، توجه خاصى به قرآن داشتند، بهطورى كه روزى، هفتبار قرآن مىخواندند!
امام، در هر فرصتى كه بهدست مىآوردند، و لو اندك، قرآن مىخواندند. بارها دیده شد كه امام، حتى در دقایقى قبل از آماده شدن سفره - كه معمولا به بطالت مىگذرد - قرآن تلاوت مىكنند (13) ! امام، بعد از نماز شباش تا وقت نماز صبح، قرآن مىخواند (14) .
یكى اطرافیان امام مىگوید:
امام، در نجف، چشمشان درد گرفت و به دكتر مراجعه كردند. دكتر، بعد از معاینهى چشم امام گفت: «شما باید چند روزى قرآن نخوانید و به چشمتان استراحتبدهید» . امام، خندیدند! و فرمودند: «دكتر: من، چشم را براى قرآن خواندن مىخواهم! چه فایدهاى دارد كه چشم داشته باشم و قرآن نخوانم؟ شما یك كارى كنید كه من بتوانم قرآن بخوانم (15) !» .
http://www.uplooder.net/img/image/19/dbcc621147b9878df1b870a728538c02/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(10).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/19/dbcc621147b9878df1b870a728538c02/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(10).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:52
و در ماه رمضان یكى از همراهان امام در نجف، اظهار مىكرد كه امام خمینى، در ماه مبارك رمضان، هر روز، ده جزء قرآن مىخواندند; یعنى، در هر سه روز، یك بار قرآن را ختم مىكند (16) .
علاوه بر آن، هر سال، چند روز قبل از ماه مبارك رمضان، دستور مىدادند كه چند ختم قرآن براى افرادى كه مد نظر مباركشان بود، قرائتشود (17) .
گزیدهایى از توصیهها و سفارشهاى امام، رضوان الله علیه، به مناسبت ماه مبارك رمضان
شما، در این چند روزى كه به ماه رمضان مانده، به فكر باشید، خود را اصلاح كرده، توجه به حق تعالى پیدا نمایید.
از كردار و رفتار ناشایستهى خود، استغفار كنید! اگر خداى نخواسته، گناهى مرتكب شدهاید، قبل از ورود به ماه مبارك رمضان، توبه كنید! زبان را به مناجات حق تعالى عادت دهید! مبادا در ماه مبارك رمضان، از شما غیبتى، تهمتى و خلاصه گناهى سر بزند و در محضر ربوبى، با نعم الهى و در مهمان سراى بارى تعالى، آلوده به معاصى باشید! شما، اقلا، به آداب اولیهى روزه عمل نمایید و همانطورى كه شكم خود را از خوردن و آشامیدن نگه مىدارید، چشم و گوش و زبان را هم از معاصى باز دارید! از هم اكنون، بنا بگذارید كه زبان را از غیبت، تهمت، بدگویى و دروغ نگهداشته، كینه، حسد و دیگر صفات زشتشیطانى را از دل بیرون كنید!
http://www.uplooder.net/img/image/25/583c172d0d60ed71bdd69086e19f0f42/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(2).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/25/583c172d0d60ed71bdd69086e19f0f42/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(2).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:52
اگر با پایان یافتن ماه مبارك رمضان، در اعمال و كردار شما هیچ گونه تغییرى پدید نیامد، و راه و روش شما با قبل از ماه صیام فرقى نكرد، معلوم مىشود روزهاى كه از شما خواستهاند، محقق نشده است.
اگر دیدید كسى مىخواهد غیبت كند، جلوگیرى كنید و به او بگویید! «ما، متعهد شدهایم كه در این سىروز ماه مبارك رمضان، از امور محرمه خود دارى ورزیم.» و اگر نمىتوانید او را از غیبتباز دارید، از آن مجلس خارج شوید! ننشینید و گوش كنید! باز تكرار مىكنم تصمیم بگیرید در این سى روز ماه مبارك رمضان، مراقب زبان، چشم، گوش و همهى اعضاء و جوارح خود باشید.
توجه بكنید كه به آداب ماه مبارك رمضان عمل كنید; فقظ، دعا خواندن نباشد، دعا به معناى واقعىاش باشد (18) .
http://www.uplooder.net/img/image/77/75517f9912c95c6bf5048dec28081800/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(2).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/77/75517f9912c95c6bf5048dec28081800/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(2).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:53
نغمه هاى كوى دوست
شناخت الگوهاى موفق در عصر حاضر، آرزوى هر جوان حقیقتجو و طالب رشد و خوشبختى است. نوشتار ذیل نیم نگاهى به گنجینه شخصیتى و زندگى امام خمینىقدس سره در دوران حیات روحانگیز ایشان دارد. به امید پیروى از گفتار و رفتار الهى او كه چون چراغى فروزان، تا روشنىبخش پویندگان طریق سعادت مىباشد.
امام براى كارها و فعالیتها و برنامههاى روزانه خود جدولى داشتند كه خود ایشان آن را تهیه مىكردند. در آن جدول كارهاى همه ساعات شبانهروزى امام درج شده بود به جز ساعاتى از شب كه براى نمازشب و راز و نیاز با خدا از خواب برمىخاستند.
امام در تمام طول شبانهروز حتى یك دقیقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعیین شده نداشتند. ایشان روزى سه مرتبه و هر بار نیم ساعت قدم مىزدند كه این راه رفتن با ذكر گفتن همراه بود; یعنى نیم ساعت راه رفتن با ساعات تنظیم نمىشد بلكه با ذكرهایشان تنظیم مىشد.
http://www.uplooder.net/img/image/90/cc2d2dfbbfa477b40a8c216b1d804b0b/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(3).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/90/cc2d2dfbbfa477b40a8c216b1d804b0b/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(3).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:53
زیارت عاشوراى ایشان ترك نمىشد و آن را با صد لعن و سلام مىخواندند. در ماه مبارك رمضان هر روز ده جز قرآن مىخواندند، یعنى هر سه روز یك دور قرآن را ختم مىكردند. آنقدر از هوش و ذكاوت برخوردار بودند كه نسبتبه آنچه در ضمیر انسان مترتب مىشد آگاه بودند.
امام معمولا در مجالس سكوت اختیار مىكردند، مگر موقعى كه كسى از ایشان چیزى مىپرسید. با مردم همزیستى داشتند و با خضوع تمام سعى مى كردند كه زودتر سلام كنند. وعمل به احكام دین مورد تاكید ایشان بود.
امام در مصرف برق نهایت صرفهجویى را داشتند. ایشان مایحتاج خود را روزانه تهیه مىكردند و هرگز حاضر نمىشدند چیزى را كه همان روز احتیاج ندارند تهیه فرمایند.
امام به نظافت اهمیت مىدادند، شاید سالها و سالها یك قبا و سجاده داشتند و مىپوشیدند ولى همین یك قبا آنقدر تمیز بود كه شاید كمتر كسى به نظافت ایشان پیدا مىشد.
عروس امام در مورد ایشان مىفرمایند: «نجف كه بودیم آقا چشمشان ناراحتشده بود، دكتر آمد و چشم ایشان را دید و گفت: شما چند روزى قرآن نخوانید و استراحت كنید. امام یك دفعه خندید و گفتند: دكتر من، چشمم را براى قرآن خواندن مىخواهم! چه فایدهاى دارد اگر چشم داشته باشم و قرآن نخوانم؟ شما یك كارى بكنید كه من قرآن بخوانم.»
http://www.uplooder.net/img/image/48/ac83722f9a5e9910520a69677252cd47/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(4).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/48/ac83722f9a5e9910520a69677252cd47/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(4).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:54
امام نقش مادر را در خانه و در تربیت فرزند بسیار تعیینكننده مىدانستند و به تربیتبچهها خیلى اهمیت مىدادند و مىگفتند: «اگر كسى بتواند یك نفر را تربیت كند، خدمتبزرگى به جامعه كرده است.»
ایشان معتقد بودند كه در تربیت فرزند از مرد كارى برنمىآید و این كار بر دوش مادر نهاده شده است; چون عاطفه زن بیشتر است و قوام خانواده هم باید براساس محبت و عاطفه باشد و معتقد بودند كه شریفترین شغل در عالم، بزرگ كردن یك بچه و تحویل دادن یك انسان به جامعه است. در طول تاریخ از آدم تا خاتم، انبیاء آمدند كه انسان درست كنند.
امام احترام به مادر را بسیار مهم مىدانستند و سفارش مىكردند كه براى مادرتان هدیه بخرید.
امام در انتخاب همسر چه براى دخترانشان و چه براى پسرانشان روى خانوادههایشان خیلى تاكید مىكردند. امام مىفرمودند: «خانوادهها باید هم مسلك باشند، سنخیت داشته باشند و مؤمن و متعهد باشند.»
از جمله آزادىهایى كه امام در مورد همه و نیز در مورد فرزندانشان معتقد بودند، حق انتخاب همسر بود. لذا به هنگام ازدواج دخترانشان مىفرمودند: من فلانى را مناسب تشخیص دادم، اما نظر صائب و نهایى به عهده شما فرزندان است و در صورت عدم تمایل دختران به ازدواج مساله منتفى بود.
http://www.uplooder.net/img/image/92/47dbea3821c56dda84ad8f7f559619b0/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(4).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/92/47dbea3821c56dda84ad8f7f559619b0/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(4).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:55
ایشان از مردانى كه به همسرانشان جفا كرده، آنها را طلاق مىدهند و همسر دیگرى اختیار مىكنند، به شدت نفرت داشتند. البته مسائل اخلاقى ایجاب مىكرد كه این نفرت را ابراز نكنند. امام در مورد مهریه فرزندانشان حد متعارف را در نظر داشتند. مقدار زیادى را نمىپذیرفتند، ولى قانع به این هم نبودند كه كسى فقط یك كلام الله مجید را مهر قرار دهد.
مرقومه امام در صفحه اول قرآنى كه براى یك زوج جوان نوشتند چنین بود: «زن و مردى كه مىخواهند ازدواج كنند اگر بخواهند خوشبختباشند، باید عازم سازش باشند، یعنى باید تمام تلاششان این باشد كه با یكدیگر بسازند.»
امام در پوشش خانمها روى رنگ خاصى نظر نداشتند و در كل معتقد بودند كه پوشش نباید مفسدهانگیز باشد البته چادر را بهتر مىدانستند. چون معتقد بودند چادر براى زن برازندهتر است و سمبل انقلاب اسلامى مىباشد.
امام در عین حال كه به ارتباط بین زن و مرد (نامحرم) بسیار حساس بودند به این امر نیز معتقد بودند كه زن با حفظ خود از گناه مىتواند بیشترین فعالیت را داشته باشد.
ایشان در پاسخ به افرادى كه از ایشان درخواست كرده بودند از ورود خانمها در تظاهرات و راهپیمایىهاى دوران انقلاب جلوگیرى كنند تا احیانا اهانت و هتك حرمتى نسبتبه آنها نشود مىفرمودند: «خانمها دوش به دوش مردان در كنار آقایان در تمام مراحل شركت داشته باشند و هیچ كس حق ندارد كه تفوهى (حرف و سخنى) نسبتبه مساله جدا كردن خانمها از حركتسیاسى، اجتماعى و فرهنگى داشته باشد.
http://www.uplooder.net/img/image/100/9f0ece2407d5bb6561cdd03c559bf50e/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(5).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/100/9f0ece2407d5bb6561cdd03c559bf50e/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(5).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:55
امام خمینى در توصیه به مسؤولین مىفرمودند: شما سعى كنید امكانات تحصیلى را براى خانمها فراهم كنید كه به اینها در طول تاریخ ظلم بسیار شده، حال آنكه برخى از آنها را كه من مىبینم استعدادهاى خوبى دارند كه باید شكوفا شود و در قیقتحیف است كه هدر رود.»
كى از شاگردان و مریدان امام مىگوید: روزى براى تكامل معنوى و تهذیب روح از حضرت امام راهنمایى خواستیم آن حضرت، با یك جمله كوتاه،
یك دنیا مطلب به ما گفتند: «سعى كنید در اخلاص عمل»
ام، یعنى اتاقى كه شبها آقا تشریف مىبردند آنجا براى ملاقات مردم، فرشها ناقص بود، حجةالاسلام قرهى خدمت امام عرض كرد: آقا اجازه بدهید یك فرش براى اینجا تهیه كنیم. فرمودند: از توى اندرونى بیاورید، عرض شد آنجا گلیم است و با اینجا جور در نمىآید فرمودند: «منزل امام زمان هم معلوم نیست چى افتاده است.»
http://www.uplooder.net/img/image/57/ff9e0b07c080175aa7709649a22b8d5d/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(5).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/57/ff9e0b07c080175aa7709649a22b8d5d/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(5).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:56
میهماندارى حضرت امام بسیار ساده بود، تشریفاتى نبود، اگر خورشتى سر سفره بود یك نوع بود، هیچگاه ندیدم دو نوع خورشتسر سفره باشد، اما نوعا از خورشت قرمه سبزى خوششان مىآمدند.
براى وضو گرفتن یك قطره آب اضافى مصرف نمىكرد، حتى بین مسح سر و شستوشوى دست راست و چپ شیر آب را مىبستند تا مبادا آب اضافى از شیر خارج شود.
ضرت امام در عین پركارى و تلاش مداوم بسیار منظم بودند، یكى از اساسىترین رموز موفقیت امام در زندگى، نظم بود. اهل منزل امام زندگى ایشان را به صورت یك ساعت اتوماتیك خودكار درك كردهاند; لذا دستورالعمل كارشان را از روى كار ایشان منظم مىكردند، دقیقا مىدانستند كه امام چه ساعتى مىخوابند، چه ساعتى بیدار مىشوند، چه زمانى براى ملاقات مىآیند.
http://www.uplooder.net/img/image/23/6f7231e921aa2006e87507bc088541cb/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(6).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/23/6f7231e921aa2006e87507bc088541cb/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(6).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:56
اولین روز بسترى شدن حضرت امام در بیمارستان، همه خانواده دور ایشان حلقه زده بودند، در حالى كه حالت رضایتآمیزى در چشمها و صورتشان موج مىزد، سعى مىكردند كه اضطراب و نگرانى ما را تخفیف دهند و گاهى بدون مقدمه شروع به نصیحت و توصیه مىكردند، مثلا نمازتان را اول وقتبخوانید، سعى كنید از گناهان، چه كوچك و چه بزرگ اجتناب كنید، بزرگترین عبادت گناه نكردن است، اگر گناه نكنید خداوند راه توفیق انجام مستحبات را به شما نشان مىدهد.
اگر چه حضرت امام مسؤولیت رهبرى جامعه اسلامى را به دوش داشتند، ولى هیچ وقت مساله خانواده و محبتبه فرزندان را فراموش نمىكردند، ما مىدیدیم صبحها وقتى كه سفره پهن مىشد، خود حضرت امام چاى مىریختند.
حضرت امام بسیار به نماز جماعت اهمیت مىدادند، بسیار سفارش به نماز مىكردند، همیشه مىگفتند: همین كه شما مىگویید اول این كار را بكنم بعد نماز مىخوانم، این خلاف است; نگویید این حرف را، به نمازتان اهمیتبدهید، اول نماز.
http://www.uplooder.net/img/image/69/ad99720561362f1c9b8c1bc76a1f5f0d/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(6).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/69/ad99720561362f1c9b8c1bc76a1f5f0d/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(6).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:57
روزى یكى از طلاب مدرسه رفاه به امام عرض مىكند كه شما چرا در بین صحبتهایتان از امام زمان (عج) كمتر اسم مىبرید؟ امام به محض شنیدن این سخن در جا ایستادند و فرمودند: چه مىگویى؟ مگر شما نمىدانید ما آنچه داریم از امام زمان (عج) است، و آنچه من دارم از امام زمان (عج) است و آنچه از انقلاب داریم از امام زمان است.
حضرت امام وقتىواردمجلسىمىشدند هرجا كه بود مىنشستند، و غالبا دم در و در جمع مردم كوچه و بازار مىنشستند و هیچگاه مسندنشین نبودند.
مرحوم حاج آقا مصطفى، فرزند گرامى حضرت امام درباره شبى كه امام را در قم دستگیر كردند و به تهران بردند، به نقل از امام مىگفت: وقتى مرا مىبردند، بین قم و تهران ماشین از جاده منحرف شد، من فكر كردم مىخواهند قضیه را خاتمه بدهند. ولى وقتى مراجعه به قلبم نمودم، دیدم هیچ تغییرى نكرده است. حضرت امام بعد از آزادیشان در سال 42 در مسجد اعظم قم سخنرانى كردند، فرمودند: والله من به عمرم نترسیدم. آن شبى هم كه مرا از قم به تهران مىبردند آنها مىترسیدند، من آنها را دلدارى مىدادم.
http://www.uplooder.net/img/image/28/68432bb1f58c86a09ba4497fed12b502/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(7).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/28/68432bb1f58c86a09ba4497fed12b502/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(7).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:57
روزى حضرت امام براى درس دادن وارد شدند، متوجه شدند كه تشكى براى ایشان انداختهاند، فورا آن را كنار زدند و مثل سایر طلاب روى زیلوى مسجد نشستند و درس را شروع كردند.
یكى از مسائلى كه دوستان امام در آن اتفاقنظر داشتند، این بود كه ایشان مطلقا غیبت نمىكردند، از همان ایام جوانى در مجلسى كه نشسته بودند اجازه نمىدادند به هیچ وجه كسى غیبت كند و اگر كسى مىخواست غیبت كند، امام فورا مطلب را برمىگرداندند و رشته سخن را تغییر مىدادند.
هنگامى كه حضرت امام براى نماز شب از خواب برمىخاستند در دل شب، از یك چراغ قوه بسیار كوچك استفاده مىكردند كه تنها جلوى پاى ایشان را روشن مىكرد و لامپ را روشن نمىكردند و به آرامى راه مىرفتند تا اینكه دیگران بیدار نشوند.
در كنار حسینیه جماران، محلى از پول مردم ساخته شده بود كه بانى داشت و قرار شده بود كه كمى به ظاهر حسینیه برسند، روزى امام آمدند و دیدند كه بناها و كارگران مشغول گچكارى در حسینیه هستند. امام با عصبانیتبیرون آمدند و جمله بسیار عجیبى فرمودند: بگذارید من بمیرم و شما این كارها را انجام دهید.»
http://www.uplooder.net/img/image/77/fdd058e0b837a2bc77dce85aa816bfe3/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(8).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/77/fdd058e0b837a2bc77dce85aa816bfe3/hasan_ali_ebrahimi_said_930518_(8).jpg)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 17:58
- برگرفته از كتاب سیره امام خمینى، ج 1
- كتاب پرتوى خورشید / مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى (ره)، واحد خاطرات
http://www.uplooder.net/img/image/61/efceb621f0a0491adfe424e321f9ca8f/_________________________________________12.jpg (http://forum.iranvij.ir/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.uplooder.net%2 Fimg%2Fimage%2F61%2Fefceb621f0a0491adfe424e321f9ca 8f%2F_________________________________________12.j pg)
http://www.aviny.com/imamkhomeini/Khaterat/yadha%20va%20khaterehha.aspx (http://forum.iranvij.ir/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.aviny.com%2Fim amkhomeini%2FKhaterat%2Fyadha%2520va%2520khaterehh a.aspx)
حسنعلی ابراهیمی سعید
03-02-2017, 18:00
نماز جماعت امام
برخلاف عموم بزرگان حوزه و مراجع كه برحسب رتبه و شانى كه داشتند در مساجد بزرگتر و معروفتر و مكانهاى حساستر صحن و حرم حضرت معصومه اقامه جماعت داشتند، لكن امام ظاهرا تقریبا تنها شخصیتبزرگى بودند كه در خانه نماز مىخواندند و فقط افراد انگشتشمارى براى نماز خواندن پشتسر ایشان موفق مىشدند.
امام نماز جماعت را در بیرونى مىخواندند و بیرونى ایشان در آن زمان مشتمل بر یك اطاق و هال كوچك بود كه یك در از حیاط به حیاط اندرونى و یك در از هال به اتاق محل زندگى امام داشت. محل اندرونى آن زمان بعدا كه رفت و آمدها گسترش یافتیعنى بعد از آزادى امام از زندان در سال 43 تبدیل به بیرونى شد و خانهاى كه در ضلع شمالى منزل امام بود به عنوان اندرونى مورد اجاره قرار گرفت و درى به آنجا گشوده شد.
هال و اتاق بیرونى مجموعا براى نماز جماعت ظرفیتبیش از حدود 20 نفر را نداشت و اگر برخى شبها چند نفرى بیشتر مىآمدند ناچار درى كه به اطاق محل زندگى شخصى امام باز مىشد را نیز مىگشودند و با عقب زدن تشك و رختخواب كرسى امام به نماز مىایستند طول زمستان آن سال یعنى سال 41 این توفیق را داشتم كه علیرغم اقامه جماعت مغربها، در مدرسه فیضیه كه پرجمعیتترین نماز جماعت طلبهها در قم بود در آن هواى سرد و پرسوز قم دوان دوان تا محله یخچال مىرفتم تا نماز را پشتسر امام بخوانم. شیوه قرائت امام، آهنگ صدایش، اذكارش و تعقیباتش و حتى چگونگى به دست گرفتن و شیوه چرخاندن دانههاى تسبیح اش در هنگام تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) برایم دلربا و لذت بخش بود. یك شب كه نماز را در اتاق اندرونى و در كنار كرسى امام خواندم از شدت شوق بعد از نماز عبایم را در همان اطاق جا گذاشتم و بیرون كه آمدم متوجه شدم البته آن زمان هنوز ملبس به لباس روحانى نشده بودم و عبا را به خاطر سرماى پرسوز قم دوش مىگرفتم. فردا شب كه براى نماز مشرف شدم دیدم امام عبا را خیلى منظم تا كردهاند و در كنارى گذاشتهاند. این عبا به خاطر این كه یك شب در اتاق امام مانده بود و به دست امام متبرك شده بود همواره برایم دوست داشتنى و زیبا بود هرچند بسیار كهنه و در واقع عباى دست دومى بود كه پدرم دیگر از آن استفاده نمىكرد و من براى خود برداشته بودم.
http://www.uplooder.net/img/image/44/73395a4b274e924ee395d0c9ac75bec1/tabrik12farvardin....hasasnali_ebrahimi_said139301 11__8_.jpg (http://www.uplooder.net/img/image/44/73395a4b274e924ee395d0c9ac75bec1/tabrik12farvardin....hasasnali_ebrahimi_said139301 11__8_.jpg)
خاطرات حاج احمد آقا از امام (ره)
شما روحیه امام را در نظر بگیرید چه روحیه عزیزی است، وقتی در معادلات به این نتیجه رسیدند كه باید (قطعنامه ) را قبول كنند گفتند: من جام زهر قطعنامه را می نوشم. من كنار امام بودم، امام مرتب مشتشان را می زدند روی پایشان، می گفتند: آ، آ. برای اینكه تلویزیون ما داشت رزمندگان را نشان می داد، صحنه های جنگ را نشان می داد؛ اما امام با آن روحیه آمده بودند (قطعنامه ) را قبول كرده بودند.
و در آن نامه ای كه امام (قطعنامه ) را نوشته بودند فرمودند:
خانواده شهدا، خانواده اسراء، من تا به حال جنگیدم و در جنگ عقیده ام این بود كه به نفع شماست؛ امروز این عقیده را ندارم و قطعنامه 598 را قبول می كنم.
خدا می داند بر خانه امام چه گذشت هیچكس جرئت نمی كرد خانه امام برود پیش امام برود. بعد از پذیرش قطعنامه 598 چند روز امام درست نمی توانستند راه بروند. همه اش می گفتند: خدایا شكرت ما راضی هستیم به رضای تو. شما فرزندان امام روحیه امام را بهتر از هر كس دیگر می دانید. بعد از (قطعنامه ) امام دیگر سخنرانی نكردند. دیگر برای سخنرانی به حسینیه جماران نیامدند، تا مریض شدند و به بیمارستان رفتند. یك پسر بچه ای من دارم، كوچك است نامش علی است؛ با او خیلی مانوس بودند. آن روزهای آخر، این بچه ای كه بیش از سه سالش نبود می خواست خدمت امام برود. امام از اینكه ساعات آخر را می خواست با خدای خودش راز و نیاز كند، به مادر این بچه گفت:ما اصلا نخوابیده و همه اش نماز خوانده و بعد پیغام داد برای مردم، كه مردم شما شهید دادید، شما اسیر دادید، شما مجروح و معلول دادید از خدا بخواهید كه مرا قبول كند.
----------------------------------------------------------------
امام نه تنها موسیقی ، بلكه برنامه های خبری رادیو- تلویزیون را در زمان حكومت شاه حرام می دانستند؛ و می فرمودند: اگر این موسیقی كه از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش می شود از رادیو- تلویزیون (آل سعود) پخش شود آن را حرام می دانم.
----------------------------------------------------------------
من حضرت امام را خواب دیدم؛ به من فرمودند كه به دوستان بگویید، كه من از صراط رد شدم، اما كار خیلی مشكل است ، قصه شوخی نیست.
----------------------------------------------------------------
به طور كلی وقتی جریانات انقلاب اسلامی ایران در پیش بود، یعنی همان زمانی كه امام در پاریس تشریف داشتند، یكی از مسائلی كه پیش بینی می شد این بود كه اگر انقلاب پیروز شود چه نوع خطراتی آن را تهدید می كند. ما معتقد بودیم كه منافقین و چپی ها در داخل مسائلی بوجود می آورند؛ چون از اینجا (ایران) هم فردی كه نامش را دقیقاً به خاطر ندارم به آنجا (فرانسه ) آمد. وی از ایادی شاه بود كه بعد هم معلوم شد كه عضو سازمان (سیا) می باشد و مدتی هم رئیس دفتر شاهپور بختیار بود. وی یك شماره تلفن به ما داد و گفت: اگر با من كاری داشتید تماس بگیرید. و آن شماره، متعلق به تلفنی بود كه در اتاقی پهلوی اتاق (بختیار) بود. مسئله ای كه مطرح شد این بود كه امام حاضر نشدند با فرد مذكور ملاقات كنند. وی این مسئله را با یك سری از مسائل داخلی به بنده گفت: كه ما خودمان هم همان طور حدس می زنیم كایشان گفت: در تركمن صحرا درگیری هست و در بلوچستان به نوعی دیگر، و در قسمتهایی از كردستان، و حتی در جنوب جریاناتی با نام خلق عرب پدید آمده. و ما علاوه بر اینكه این مسائله را حدس می زدیم، احتمال می دادیم كه جنگی علیه انقلاب راه بیفتد.
----------------------------------------------------------------
تلخترین خاطره ای كه به یاد دارم پذیرش (قطعنامه)، و شیرین ترین خاطره مربوط به فتح خرمشهر است. فتح زمانی اعلام شد كه ساعت حدوداً 4 بعد ازظهر بود و امام در حال قدم زدن بودند- و رادیو هم در دستشان بود؛ چون ما از قبل می دانستیم كه رزمندگان اسلام در حال انجام این كار هستند، و درگیری هم از شب قبل شروع شده بود كه خیلی هم شدید بود. امام در حال قدم زدن بودند كه گوینده رادیو خبر آزاد سازی خرمشهر را اعلام كرد. با شنیدن صدای گوینده، من به امام نگاه كردم و متوجه شدم كه احساس خوبی به ایشان دست داد. البته در مجموع امام از مسائلی كه خیلی تلخ بود اوقاتش زیاد تلخ نمی شد: و از مسائلی هم كه شیرین بود خیلی خوشحال نمی شدند. در مقابل مسائل خرمشهر امام معتقد بودند كه بهتر است جنگ تمام شود اما بالاخره مسئولین جنگ گفتند كه ما باید تا كنار شطا العرب (اروند رود) برویم تا بتوانیم غرامت خودمان را از عراق بگیریم. امام اصلا با این مكار موافق نبودند و می گفتند: اگر بناست كه شما جنگ را ادامه بدهید بدانید كه اگر این جنگ با این موضعی كه شما دارید ادامه یابد و شما موفق نشوید، دیگر این جنگ تمام شدنی نیست. و ما باید این جنگ را تا نقطه ای خاص ادامه بدهیم؛ و الان هم كه قضیه فتح خرمشهر پیش آمده بهترین موقع برای پایان جنگ است.
وقتی جنگ از (ستاد مشترك) كسی آمد كه مربوط به تیم مهندسی بود و یك ضد بمب و مستحكم برای امام درست كرد. اما حضرت امام فرمودند: من به ایشان فرمودند: اینجا نمی روم. و هر چه هم كه من گفتم: حداقل شما بیایید و اتاق مذكور را ببینید، من از همین بیرون آنجا را دیده ام و به آنجا نخواهم آمد و تا وقتی كه تهران زیر موشكباران دشمن قرار گرفت در اتاق معمولی خودشان بودند و خیلی معمولی برخورد می كردند. وقتی هم كه من خیلی اصرار كردم ایشان قسم خوردند كه من این كار را نخواهم كرد، و بین من و بقیه افراد هیچ تفاوتی نیست. ایشان می گفت: بمبی به خانه من بخورد و پاسدارهای اطراف منزل كشته شوند و من در اتاق ضد بمب زنده بمانم دیگر من به درد رهبری نمی خورم. من زمانی می توانم مردم را رهبری كنم كه زندگی من مثل آنها باشد، و همه در كنار همدیگر باشیم. از نظر خانوادگی هم من به شما بگویم كه سالها پیش وقتی ما مورین (ساواك به خانه ما ریختند كه امام را بگیرند، مادر من در حیاط ایستاده بود و من از خانه بیرون دویدم، و ایشان به من گفت: پدرت را بردند اگر می خواهی او را ببینی زودتر برو. كلاً مادر و خواهرانم اهل این حرفها نیستند؛ و ترسو نیستند و فقط نگرانیشان در مورد حال امام بود. یك نكته ای به خاطرم آمد كه برایتان نقل كنم. یك روز كه تهران شدیدا زیر بمباران و موشكباران بود مادرم وارد اتاق شدند و دیدند كه یك پتویی كج افتاده است؛ با نهایت خونسردی مرا صدا زدند كه بیا و سر پتو را بگیر تا آن را درست كنیم! و امام از این حرف خنده اش گرفت.
----------------------------------------------------------------
بعد از اشغال لانه جاسوسی قرار بود هیاتی به سرپرستی آقای (رمزی كلارك ) به ایران بیاید؛ و درخواست داشتند كه با حضرت امام (س) ملاقات كنند حضرت امام به محض اصلاع ،اعلامیه ای صادر فرمودند و در آن اعلامیه هیات آمریكایی را نپذیرفتند و به همه ی اعضای شورای انقلاب، هیات دولت موقت و سایر مسئولین تذكر دادند كه هیچ كس حق ندارد، با این هیات آمریكایی ملاقات بكند. نكته قابل توجه در این اعلامیه، آن است كه تنها اعلامیه جضرت امام (س) است كه بدون (بسم الله الرحمن الرحیم) است؛ همانند سوره برائت در قرآن كریم. یعنی حضرت امام در این اعلامیه، به پیروی از سوره برائت آن را بدون (بسم الله الرحمن الرحیم) شروع كرده اند.
---------------------------------------------------------------
در فراز و نشیب های انقلاب اسلامی مردم افغانستان، برای تعیین سرنوشتشان، جمهوری اسلامی ایران همواره خواستار تحقق اراده مردم این كشور بوده است. و برای اثبات این گفته، زمانی را به خاطر می آورم كه رهبران روسیه متجاوز در اوج جنگ تحمیلی، به رهبر كبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (س) پیغام دادند كه اگر می خواهید ما اسلحه شما را تامین كنیم، باید در قضیه افغانستان كوتاه بیائید. اما امام در پاسخ فرمودند كه ما سلاح را برای حفظ اسلام می خواهیم نه برای نابودی آن.
----------------------------------------------------------------
این روزها برای همه كسانی كه عاشق امام بودند و هستند روزهای سختی است. در چنین روزهایی كه در سه سال پیش یاران امام در التهاب سختی فرو رفته بودند، دو مسئله برای ما مهم بود: یكی رفتن امام- كه بعد از امام وضع كشور به چه صورتی درخواهد آمد. از طرف دیگر بعدا از امام، خلا وجودی ایشان را چه كسی پر خواهد كرد. آیا (شورای رهبری) بناست كار رهبری نظام را به عهده بگیرد؟ و چه كسی رهبر خواهد شد؟ هنوز امام از دنیا نرفته بود كه دوستان ما در بیمارستان جماران جمع شده بودند، و در یك حالت ملتهب دقیقه شماری می كردند كه چه موقع امام حالشان خوب می شود كه ناگاه دكتر مرا صدا زد و گفت : واقعه اتفاق افتاد. در همان لحظات، اولین تصمیمی كه گرفته شد آوردن اعضای خبرگان از شهرهای مختلف به تهران بود. بلافاصله یكی از دوستان مامور چنین كاری شد، و شبانه همه اعضای مجلس خبرگان را به تهران دعوت كرد، و آنها هم از دور و نزدیك خود را به تهران رساندند. حضور میلیونی مردم بعد از رحلت حضرت امام در خیابانها، در تمام شهرها، تهران، مراكز استانها و حتی قصبات و بخشها بصورت فشرده، به گونه ای بود كه آب سردی بر سر تمام دشمنان این انقلاب ریخت. اگر نبود حضور شما مردم در صحنه های انقلاب مسلما تحلیها و نظرات فرق می كرد، و زمینه ای درست می شد برای تحلیل رسانه های بیگانه و دشمنان انقلاب در خارج و شرارت ایادی آنها در داخل.
اما از یك طرف حضور میلیونی مردم، كه بیش از 9 میلیون نفر از شهرهای مختلف و تهران در خیابانها حضور پیدا كردند، و از طرف دیگر تصمیم بسیار جدی و فوری و سرنوشت ساز مجلس خبرگان، به گونه ای با هم تلفیق شد كه گویی خداوند متعال تمام درهای رحمت خودش را بر مردم ما باز كرده است. چرا اینكه واقعه به این مهمی اتفاق افتاد، اما كوچكترین مسئله ای كه به نظام جمهوری اسلامی خدشه وارد كند اتفاق نیفتاد.
----------------------------------------------------------------
در زمانی كه حزب (جمهوری اسلامی) منفجر شده بود، شخصیتهای بزرگواری ترور شده بودند و جاهای مختلفی منفجر شده بود، آن شخص جنبشی كه با منافقین كار می كرد، یعنی (كشمیری) بنا بود كه چمدان مواد منفجره را بیاورد و در كنار حضرت امام بگذارد، در زمانی كه ریاست جمهور، رئیس مجلس و نخست وزیر و وزراء خدمت حضرت امام می آمدند. می دانید كه نفوذ یكی از كارهای بسیار پیچیده دستگاههای اطلاعاتی و كسانی است كه می خواهند به طرف مقابلشان ضربه بزنند.(كشمیری) در دبیرخانه شورای امنیت آن موقع كار می كرد، یعنی دبیر شورای امنیت بود؛ و در جریان كلیه مسائلی كه در آنجا می گذشت بود؛ و معاونت آقای رجائی را كه آن موقع ریاست جمهور بودند به عهده داشت. در جلسه معارفه رئیس جمهور، نخست وزیر و كابینه و رئیس مجلس و بعضی از شخصیتهای دیگر با امام، در سر راه بیت حضرت امام آمدند، گفتند: آقای كشمیری با یك ساك هست، كه در آن ساك وسایل و چیزهایی هست، كه بناست یادداشت كنند گفتگوهایی كه بین ریاست جمهور و نخست وزیر و كابینه با امام است كاغذ و قلم و این جور چیزهاست.
ما قرار گذاشته بودیم كه هیچكس را- در هر مقامی كه باشد- اجازه ندهیم كه با وسیله ای كه در دستش هست بیاید. برای اینكه به این نتیجه رسیده بودیم احتمال تعویض ساكها، چمدانها و یا كیفهایی كه دست وزراء و یا رئیس جمهور و غیره است، ممكن است. كما اینكه چنین كاری در سایر كشورها نسبت به آزادیخواهان فلسطینی، توسط صهیونیستها صورت گرفته بود.
آمدند گفتند كه آقای رجایی می گوید: آقای كشمیری كه دبیر شوراست ! ایشان بیاید و ایشان همه چیزهای ما را می نویسد. اگر به ایشان هم ما بخواهیم اعتماد نكنیم پس دیگر به كی اعتماد كنیم . از همین سه راه بیت آمدند و به من چنین حرفی را زدند. گفتم : ما یك مجموعه هستیم و با هم نشستیم یك تصمیمی گرفتیم. نمی توانیم كه هنوز جوهر قلممان خشك نشده آنرا نقض كنیم. نه، ما چنین كاری را نمی كنیم و اجازه نمی دهیم. آمدند دوباره گفتند: آقای باهنر و رجایی پیغام می دهند به ما و بالا نمی آیند، و می گویند: باید آقای كشمیری باشد و این ساكش را بیاورد. سماجت كردیم و گفتیم: نه چنین اجازه ای را نمی دهیم كشمیری از ترس اینكه نكند آن چمدان را در سه راه بیت بگذارد و خودش بیاید خدمت امام، در آنجا بچه های حفاظت بیت به آن ساك مشكوك شدند و مسئله روشن شود، بعنوان اعتراض همراه كیفش برگشت. همان كیف در نخست وزیری جلوی مرحوم رجایی و باهنر گذاشته شد و آنجا را منفجر كرد؛ و این دو شهید بزرگوار را از دست ما گرفتند.
--------------------------------------------------------------
برخورد هوشمندانه حضرت امام خمینی (ره) با عملكرد رهبران خائن (ساف) نمونه ای كم نظیر از مواضع روشن ایشان در قبال سرنوشت ملت فلسطین است. در چند سال پیش اینجانب، یكی از خاطرات خود را درباره سفر دوم عرفات به جمهوری اسلامی ایران و نحوه برخورد حضرت امام (ره) با وی در حضور رهبر معظم انقلاب و ریاست محترم جمهوری، بیان كردم كه موجب تعجب گردید. زیرا حضرت امام (س)در این سفر وی را نپذیرفتند و به صراحت فرمودند كه اگر عرفات از(بگین) بدتر نباشد دست كمی هم از او ندارد، به واسطه اصرار بعضی از مسئولین و تاكید بر مصالح جنبش مردم فلسطین، امام (ره) چند دقیقه او را پذیرفت، اما حتی یك كلمه هم بر زبان نیاوردند. و بعد از آن هم او را هیچگاه نپذیرفتند. امام انسانی روشن ضمیر بودند و آنچه را كه در آیینه نمی دیدیم ایشان در خشت می دیدند.
-------------------------------------------------------------
در سال 58 وقتی رفراندوم جمهوری اسلامی برگزار شد، یكی – دو روز مطبوعات مشغول چاپ آگهی تبریك شدند. امام فرمودند: به روزنامه ها بگویید از این كار جلوگیری كنند. ثناگویی مبتذل از آثار طاغوت است كه باید با كوششی همه جانبه از بین برود.
-------------------------------------------------------------
در شرایط دشوار تصمیم گیری آنچه كه موجب آرامش و اطمینان قلبی حضرت امام می شد، اتكای به خدا، ذكر، دعا و نیایش بود. ایشان تحت هیچ شرایطی زمان دعا و نیایش خود را تغییر نمی دادند، و به همه مستحبات عمل می كردند همانگونه كه در مبارزات سیاسی خود به پیروی از حضرت رسول (ص) و ائمه معصومین (ع) به تكلیف اسلامی توجه داشتند.
حضرت امام (ره) در مسائل عبادی هرگز از خود نظری نداشتند و مانند یك فرد عادی هر آنچه را كه در این زمینه وارد شده است، دقیقا به همان صورتی كه وارد است انجام می دادند. تمام دعاهای (مفاتیح الجنان) را با همان صورتی كه نوشته شده است، بجا می آوردند. به خاطر دارم كه در یك روز این پیرمرد نود ساله برای هر زیارت یك غسل كردند، و در كمتر از دو ساعت سه بار غسل زیارت انجام دادند، و به همین یك غسل اكتفا نكردند.
ایشان متعبد به معنی واقعی بودند.
در ماه مبارك رمضان وقتی نجف بودند، هر سه روز یك دور قرآن را ختم می كردند. در ایام سال ماهی یكبار قرآن را ختم می كردند. ایشان همواره با قرآن مانوس بودند؛ یك جز قرآن را هشت قسمت كرده و هر قسمت را در زمان خاصی قرائت می كردند. گاهی ، مدتها روی یك جمله قرآن مكث می كردند. ایشان به قدری با كتاب مفاتیح الجنان مانوس بودند كه هر چند ماه ،مفاتیح ایشان پاره می شد و ما ناچارا مفاتیح را یا صحافی می كردیم و یا مجدداً برای ایشان تهیه می كردیم.
امام عظیم الشان با آن حال رنجوری كه داشتند، متوجه می شدم كه در سرمای زمستان راه نسبتاً طولانی را در برف طی كرده اند، و برای اینكه به ما كاری را نگفته باشند، خود برای خاموش كردن چراغ اقدام كرده اند. با خاموش شدن چراغ حیاط متوجه می شدیم كه ایشان در حیاط هستند. فوراً خودم را به ایشان می رساندم و می گفتم: خوب آیفون كه بود، از طریق آیفون می گفتید: من می رفتم، خاموش می كردم. ولی ایشان می گفتند: بالاخره یك كسی باید این كارها را می كرد. ایشان هنگامی كه از پاریس عازم وطن بودند به دوستان پیغام دادند كه منزل مرا در پایین شهر تهیه كنید. بعد از رفتن به قم و بروز بیماری قلبی ایشان، به اصرار پزشكان معالج، ایشان در جماران ساكن شدند.
در جماران ابتدائاً در منزل یك بنا كه مساحت آن كمتر از صد متر بود، زندگی می كردند و محل كارشان نیز همانجا بود. بعداً آقای امام جمارانی منزل خود را در اختیارایشان گذاشتند.
روزی كه شاه فرار كرد تمام نمایندگان رسانه های گروهی دنیا در نوفل لوشاتو با حضرت امام برنامه مصاحبه داشتند .شاید 15 شبكه تلویزیونی در سراسر دنیا به طور مستقیم این برنامه را پخش می كردند: زیرا یكی از بزرگترین رویدادها در سراسر دنیا به طور مستقیم این برنامه را پخش می كردند؛ زیرا یكی از بزرگترین رویدادهای تاریخ انقلاب به وقوع پیوست.
همه می خواستند نظر امام را بدانند. ایشان چند دقیقه صحبت كردند، بعد از من سئوال كردند: ظهر شده است؟ گفتم : همین الان ظهر شد. امام گفتند: والسلام علیكم و رحمه الله. در آن لحظه، ایشان موضوع به آن اهمیت را به خاطر اقامه نماز در اول وقت رها كردند. در شرایطی كه رسانه های بیگانه برای میلیونها بیننده خود در حال ارسال خبر مصاحبه امام بودند، امام اقامه نماز در اول وقت را بر ادامه مصاحبه ترجیح دادند.
http://www.uplooder.net/img/image/20/d94e17ea37fb4b6aa11604cf1e1a20b3/hassan____ali_____ebraheme______said_(14).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/20/d94e17ea37fb4b6aa11604cf1e1a20b3/hassan____ali_____ebraheme______said_(14).jpg)
ادب امام
یكی از نزدیكان امام خمینی (ره) می گوید: اگر ما بدون توجه قرآن را روی زمین می گذاشتیم، امام آن را بر می داشت و می فرمود: قرآن نباید روی زمین بماند.
امام امت رحمه الله علیه وقت تلاوت قرآن و ذكر مصیبت اهل بیت علیهم السلام روی زمین می نشست.
روز 12 بهمن 1357 هنگامی كه امام از هواپیما پیاده شد، به هیچ وجه حاضر نشد جلوتر از برادر بزرگش راه برود.
امام با همه محترمانه برخورد می كردند، در دوران زندگیشان من تاكنون ندیدم یك مرتبه یك كسی را بلند صدا كند، اسم كارگرشان را هم سبك صدا نمی زند و با احترام نام می بردند.
http://www.uplooder.net/img/image/6/b06f854977a2f2d28c09d68aa3d246cc/hassan____ali_____ebraheme______said_(15).jpg (http://www.uplooder.net/img/image/6/b06f854977a2f2d28c09d68aa3d246cc/hassan____ali_____ebraheme______said_(15).jpg)
این آقا پدر شما هستند؟
یكبار یكی از مسئولان مملكتی ، در حالی كه پدر مسنشان هم با او بود، برای انجام كارهای جاری به خدمت حضرت امام رسیدند. پس از این كه از خدمت حضرت امام بازگشت، گفت:« می خواستم به حضور حضرت امام برسم، من جلو افتاده بودم و پدرم را از دنبال می آوردم. پس از تشرف، پدرم را به حضرت امام معرفی كردم. حضرت امام نگاهی كردند و فرمودند: « این آقا پدر شما هستند؟(پس چرا شما جلوتر از او راه افتادی و وارد شدی؟!»
رضای خد ا
امام خمینی رحمت الله علیه در نامه ای كه از تركیه برای حاج آقا مصطفی (ره) فرستاده بود نوشت: اگر رضای خدا و امر می خواهید با مادر و خواهران و بستگان خوش رفتاری كنید.
امام خمینی (ره) وقتی كه به زیارت قبر استادش مشرف شد، قسمتی از عمامه اش را باز كرد و با آن گرد و غبار قبر استادش را پاك كرد.
حضرت امام مدت هفت سال در محضر استاد با احترام كامل و به حالت دو زانو نشست .
زمانی كه منافقین آیت الله هاشمی رفسنجانی را ترور كردند، امام خمینی (ره) برای شفا آقای هاشمی گوسفندی نذر كرد.
پس از ترور آیت الله خامنه ای دامه بركاته ، حضرت امام دستور دادند وضع آقای خامنه ای را لحظه به لحظه به ایشان گزارش دهند.
هنگامی كه آیت الله سعیدی به دست رژیم ستم شاه به شهادت رسید، در نجف اشرف برای آن شهید بزرگوار چهل شب مجلس فاتحه گرفته شد. امام در تمام چهل شب در مجلس شركت كردند.
آیت الله ابراهیم امینی می گوید: طلبه ای گمنام بودم، یك ماه بیمار شدم، امام تمام چهارشنبه به عیادت من می آمد.
زیارت امام رضا(ع)
آقاى سیدحمید روحانى مىگوید:
یكى از علما براى من نقل مىكرد كه یك سال تابستان به اتفاقامام و چندتن دیگر از روحانیون به مشهد مشرف شدیم و خانهدربستى گرفتیم. برنامه ما چنین بود كه بعد از ظهرها، پس ازیكى دو ساعت استراحت، از خواب بلند مىشدیم و به طور دستهجمعىروانه حرم مطهر مىشدیم و پس از زیارت و نماز و دعا به خانهمراجعت و در ایوان باصفایى كه در آن خانه بود، مىنشستیم و چاىمىخوردیم. برنامه امام این بود كه با جمع به حرم مىآمدند، ولىدعا و زیارتشان را خیلى مختصر مىكردند و تنها به منزلبرمىگشتند; و آن ایوان را آب و جارو مىكردند، فرش پهنمىكردند، سماور را روشن مىكردند و چاى را آماده مىساختند; ووقتىكه ما از حرم باز مىگشتیم، براى ما چاى مىریختند.
یك روز من از ایشان سوال كردم كه این چه كاریه، زیارت و دعارا به خاطر آنكه براى رفقا چاى درست كنید مختصر مىكنید و باعجله به منزل باز مىگردید؟ امام در جواب فرمودند: من ثواب اینكار را كمتر از آن زیارت و دعا نمىدانم.
زیارت قبر حضرت على(ع)
آقاى سید حمید روحانى مىنویسد:
امام در آن حدود پانزده سالى كه در نجف مىزیستند، جز در موارداستثنایى، هر شب ساعت 3 بعد از نصف شب در كنار قبر حضرتعلى(ع) بودند; و حتى وقتى حكومت نظامى اعلام مىشد و رفت و آمددر خیابانها ممنوع بود، به پشتبام مىرفت و از دور امام خود رازیارت مىكرد.
زیارت مرقد مطهر امام حسین(ع)
آقاى سید حمید روحانى مىنویسد:
«... در اغلب ایام زیارتى در كنار قبر امام حسین(ع) بودند،در دهه عاشورا هر روز زیارت عاشوراى معروفه را با صدمرتبه سلامو صدمرتبه لعن مىخواندند.» 2مرحوم آقاى املائى مىفرمود:2 روزىدر حرم مطهر امام حسین(ع) امام خمینى را دیدم كه در میانانبوه زوار گیر كرده و قدمىنمىتواند پیش بگذارد. به جلو دویدهبه كنار زدن مردم و بازكردن راه پرداختم. امام با تعرض و تغیرمرا منع مىكردند. ومن بىتوجه به منع ایشان به كار خود ادامهمىدادم. یكباره متوجه شدم كه امام از مسیرى كه من براى ایشانبازكردهام نیامده و تغییر مسیر داده، در لابه لاى جمعیتبه راهخود ادامه مىدهد. http://www.uplooder.net/img/image/3/14a9a08e2621f028a0410d51540b8c2e/hassan____ali_____ebraheme______said_(17).jpg
انس باحرم مطهر امیر المؤمنین(ع)
آقاى سید حمید روحانى مىگوید:
در سحرگاه وحشتزاى آخرین شبى كه امام در نجف بودند، خدمت امامرسیدم كه دستور العملى از ایشان بگیرم.
یك حالت تاثرى به من دست داده بود از اینكه مىدیدم ایشان نجفرا ترك مىكنند; و او پس از خدا و حرم مطهر امیرالمومنین(ع)تنها پناهگاه ما بود.
عرض كردم: آقا، نمىشود از این سفر صرفنظر كنید؟! شما الاندارید تشریف مىبرید كویت و آنجا جاى امنى نیست، سوریه جاىامنى نیست، ایران وضعش آنچنان است; كجا مىخواهید بروید؟! امامفرمودند: «ناگزیر از اینجا باید بروم.» سپس فرمودند: «مندر اینجا با حرم مطهر امیرالمومنین ماءنوس بودم.»
نحوه تشرف امام به حرم مطهر حضرت على(ع)
آقاى سید حمید روحانى در این باره مىنویسد:
در تشرف امام خمینى به حرم مطهر امیرالمومنین(ع) با آن آدابخاص زیارت آن حضرت، باز شایان توجه است:
باكمال ادب و متانت اذن دخول مىخواندند. سپس از طرف پایینپاوارد حرم مىشدند و مقید بودند كه از بالاى سرمطهر حضرتامیرالمومنین(ع) عبور نكنند. چنانكه در روایات وارد شدهاست. و هنگامى كه مقابل ضریح مطهر مىرسیدند، زیارت امینالله یا زیارت دیگرى را بانهایت اخلاص مىخواندند، بعد دوبارهبه طرف پایینپا بر مىگشتند و در گوشهاى از حرم نماز، زیارت،دعا نشسته مىخواندند; باز دو ركعت نماز و سپس بلند مىشدند وبا رعایت آداب و اخلاص تمام از حرم مطهر خارج مىشدند.
زیارتهاى امام(ره)
آقاى محمد على انصارى، یكى از اعضاى دفتر امام خمینى(ره)،مىگوید:
علاقه امام به اهلبیتعلیهم السلام وصف ناشدنى است; امام عاشقآنهااست. عاشقى كه تا صداى یاحسین بلند مىشود، او بىاختیاراشك مىریزد. امام با اینكه در برابر مصیبتها صابر است و حتىدر برابر مشكلاتى چون شهادت حاج آقا مصطفى اشك نمىریزد اما بهمجرد اینكه یك روضهخوان بگوید: «السلام علیك یا اباعبدالله»، قطرات اشك از دیدگانش فرو مىچكد; و این واقعا علاقه كمىنیست; ودر همان مواقعى كه بسیارى از شبهروشنفكران قبل از انقلاب بهعزادارى و سینهزنى مىتاختند و اگر این فرهنگ رشد پیدا مىكرد،آثارى از شعائر اسلام باقى نمىماند و ما را از درون بىمحتوامىكرد. امام شدیدا به ترویج همان سنتهاى دیرینه عزادارىمىپرداخت و مردم را به برگزارى هرچه باشكوهتر عزادارىهاىاهلبیتعلی هم السلام سفارش مىكند.
http://www.uplooder.net/img/image/32/4b3119683b0297f547e39d3d6cecd4b4/masihyt___._hasan_ali_ebrahimi_said.jpg (http://www.uplooder.net/img/image/32/4b3119683b0297f547e39d3d6cecd4b4/masihyt___._hasan_ali_ebrahimi_said.jpg)
شركت در روضه حضرت زهرا(س)
آقاى محمدعلى انصارى مىگوید:
یك روز كه روز شهادت حضرت فاطمه(س) بود، از امام تقاضا شد كهدر جمع برادران دفتر، كه به همین مناسبت تشكیل داده بودند،حاضر شوند. امام آمدند و نشستند، به مجرد اینكه یكى ازبرادران دفتر شروع به خواندن مصیبت كردند، امام با صداىبلندگریه كردند كه ایشان براى ملاحظه حال امام مصیبت را كوتاهكردند و قطرات اشك هم چون دانههاى مروارید برگونههایشان فرومىغلتید و با اینكه دنیا وتبلیغات روى گریه امام تفسیرهاىمختلف مىكنند، امام باكى ندارند كه حتى در صفحه تلویزیون نیزبه خاطر ابىعبدالله(ع) گریه كنند و اشك بریزند.
علاقه امام به آقا امام زمان (عج)
آقاى محمدعلى انصارى در این باره مى گوید:
یك روز یكى از طلاب در مدرسه رفاه به امام عرض مىكند كه: شماچرا در بین صحبتهایتان از امام زمان كمتر اسم مىبرید؟
امام به محض شنیدن این سخن درجا ایستادند و فرمودند:
چه مى گویى؟ مگر شما نمىدانید ما آنچه داریم از امام زمان استو آنچه من دارم از امام زمان(عج) است و آنچه از انقلاب داریماز امام زمان است.
شركت در مجالس روضه
آیة الله سید حسن طاهرى خرمآبادى مىگوید:
امام شبهاى محرم، مجالس روضه، كه در محلات قم برگزار مىشد،شركت مىكردند. براى اینكه مردم را تشویق كنند، هم گرمنگه دارند.
آن شب كه ایشان را مىخواستند دستگیر كنند، ولى هیچ كس خبرنداشت; تلفنها را قطع كرده بودند، تلفن منزل ایشان قطع شدهبود. نزدیك غروب بود من آمدم منزل ایشان، آقاى صانعى به منگفت: تلفن منزل امروز قطع است. فكر مىكردیم تلفن عیبى پیداكرده است. فكر نمىكردیم كه مىخواهند ایشان را دستگیر كنند.
مجلس روضه هم صبحها در منزل امام منعقد بود. به من گفتند: كهفردا صبح بیایید منبر بروید. من هم قبول كرده بودم كه فرداآنجا منبر بروم.
آن شب امام رفتند مجلس روضهاى در یكى از محلههاى قم. ماهمرفتیم و مردم استقبال خیلى عجیبى از ایشان كردند و ما آن شبرا خدمت ایشان در مجلس بودیم و ایشان برگشتند.
دوستان به ما گفتند كه: همان نزدیكیها كه منزل یكى از رفقابود، بیایید و شب را بخوابید.
گفتم: نه، مى روم منزل.
رفتم منزل. صبح بود كه من داشتم آماده مىشدم كه به منبر برومكه خبر آوردند كه امام را نزدیكیهاى طلوع فجر آمدهاند ودستگیر كردند.
http://www.uplooder.net/img/image/62/a0237fd02381b276c4631f289bbba78f/sayad_ahrazi.....hasanali_ebrahimi_said930120__10_ .jpg (http://www.uplooder.net/img/image/62/a0237fd02381b276c4631f289bbba78f/sayad_ahrazi.....hasanali_ebrahimi_said930120__10_ .jpg)
ذكر صلوات
آقاى محمدحسن رحیمیان مىنویسد:
روزهاى ملاقات عمومى در حسینیه جماران، كه مردم از یكى دوساعتقبل تدریجا جمع مىشوند، گاه و بیگاه صداى صلواتشان بلند مىشدو طبعا صداى این صلواتها در داخل به گوش امام مىرسید.
یك وقتى متوجه شدیم كه امام باشنیدن صداى صلوات و نام مباركپیغمبراكرم(ص) آهسته صلوات مىفرستند; و مدتها دقت داشتم وهیچگاه ندیدم كه ایشان صداى صلوات را بشنوند و صلوات نفرستند.
احترام به ائمه اطهارعلیهم السلام
مرحوم آقاى مصطفى زمانى مىنویسد:
هركجا روایتى از امام(ع) به میان مىآمد و یا نام راوى، ازآنان احترام مىكرد. در مورد امامانعلیهم السلام مىفرمود: «سلامالله علیهم اجمعین» و در مورد راوى با كلمه «رحمةاللهعلیه» یا «رضوان الله علیه» نام او را بیان مىداشت. عشق بهخاندان عصمت و طهارت بود كه براى دفاع از حریم آنان، كتاب كشفاسرار را نوشت و براى زیارت خانه خدا و كربلاى امام حسین(ع)
كتابهاى خود را فروخت. بارها شد كه ضمن بیان روایات ائمهاطهارعلیهم السلام از حالات آنان هم نقل مىفرمود كه مسائل اسلامىبه صورت فرمولى عرضه نشود بلكه روح معنوى شاگرد هم تكاملیابد.
توسل به اهل البیت علیهم السلام
آقاى مرتضى تهرانى مىگوید:
ویژگى دیگر ایشان شدت اتصال و ارتباطشان و توسلشان به اهلبیتصلوات الله علیهم اجمعین و خاندان عصمت و طهارت صلواتالله علیهم اجمعین است. به نحوى كه در تمام زمان تشرفشان بهنجف اشرف و حضور مولىالمتقین صلوات الله علیه همه شب بهحرم مقدس مشرف و از ارواح طیبه آن بزرگواران استمدادمىنمودند.
احترام به عزادارى امام حسین(ع)
آقاى محمد حسن رحیمیان مىنویسد:
حضرت امام مدظله در یك مراسم ملاقات در حسینیه جماران بطوراستثنایى به جاى آنكه در جایگاه روى صندلى بنشیند... روى زمیننشستند، آن هم روز عاشورا و به احترام عزادارى امام حسین(ع)
بود.
شركت در دعاى توسل
آقاى محمدحسن رحیمیان در این باره مىگوید:
یك روز به مناسبتیكى از وفیات ائمهعلیهم السلام چندنفرى، بهعنوان خواندن دعاى توسل، به اتاق امام رفتیم.
همه رو به قبله نشستند و شروع به دعا كردند. بعد از شروع،امام وارد شدند و صف نشستند و همراه با همه دعا خواندند.
در اثناى دعاى توسل، یكى از آقایان ذكر مصبیت مختصرى كرد. باآنكه ذاكر روضهخوان ماهر نبود و با حضور امام دستپاچه شده بودو صدایش هم مرتعش و بریده بریده بود، همین كه شروع به روضهكرد با آنكه هنوز مطلب حساسى را بیان نكرده بود، امام چنان بهگریه افتادند كه شانههایشان به شدت تكان مىخورد و بنده وقتىزیر چشم به سیماى امام نگاه كردم، دانههاى متوالى اشك را كهاز زیر محاسن معظمله روى زانویشان فرو مىافتاد، دیدم.
http://www.uplooder.net/img/image/20/f32420ad2f3056154c2af1a6f069d5b6/ha_s_san-ali-ebrahimi-said-950721-.jpg (http://www.uplooder.net/img/image/20/f32420ad2f3056154c2af1a6f069d5b6/ha_s_san-ali-ebrahimi-said-950721-.jpg)
تشكیل مجلس ذكر مصیبت
آقاى محمدحسن رحیمیان مىنویسد:
امام در مدتى كه در نجف اشرف بودند، در تمام شبهاى شهادتمعصومینعلیهم السلام در منزلشان ذكر مصیبت داشتند و به مناسبترحلتحضرت زهرا(س) این برنامه سه شب ادامه داشت; و آن گریهكردن و اشك ریختن بدون استثناء در همه این روضهخوانیها مشهودبود.
توجه امام به زیارت عاشورا
آقاى سیدعلىاكبر محتشمى مىگوید:
از جمله حوادثى كه در فرانسه اتفاق افتاد در رابطه با آن حالتخلوص و علاقه و محبتى كه امام به ائمه اطهار داشتند، ما روزهاكه مىشد كلیه گزارشهاى شب گذشته را كه به وسیله تلفن از ایرانرسیده بود، مىنوشتیم و احیانا آنهایى كه لازم بود عین صدا راامام بشنوند، جمعآورى مىكردیم و خدمت امام مىرسیدیم و اینگزارشها را خدمتشان تقدیم مىكردیم و اگر توضیح هم لازم بود،توضیح مىدادیم.
اول محرم شده آن روز طبق معمول وقتى گزارشها را بردیم خدمتامام، دیدیم امام در اتاق قدم مىزنند و با تسبیح ذكرى مىگویندو مشخص شد كه امام زیارت عاشورا را طبق معمول كه در سالهاىگذشته هر سال در ایام عاشورا صبح مشرف مىشدند حرم و زیارتعاشورا را در حرم حضرت امیرالمؤمنین(ع) مىخواندند، در پاریسهم همان برنامه را ادامه داده بودند و زیارت عاشورا رامىخواندند. امام تذكر فرمودند كه از این به بعد در این ساعتگزارشها را نیاورید كه در این ساعت من مشغول هستم و اینبرنامه ادامه داشت در ایام عاشورا.
دستور امام به روضه خوانى در پاریس
آقاى سیدعلىاكبر محتشمى در این باره مىگوید:
روز تاسوعا من در محوطه قدم مىزدم كه آقاى اشراقى آمدند وگفتند: كه امام فرمودند: «كه شما آماده باشید یك ساعتبه ظهرمن مىخواهم بیایم بیرون و باید امروز روضه بخوانى.» من متحیرشدم، چون یك همچون آمادگى نداشتم كه در آن شرایط و محیطروضهبخوانم. عرض كردم كه: خدمت ایشان عرض كنید كه من آمادگىندارم تا روضهاى كه مناسب این شرایط و در جو پاریس و در میاندانشجویان باشد، خدمت امام بخوانم. روضهاى كه من مىدانم همانروضههایى است كه در مجالس معمولى ایران خوانده مىشود. یكهمچنین روضهاى من مىتوانم بخوانم. بعد امام پیغام دادند كهبگویید:
«به فلانى كه همان روضه را مىخواهم و همان روضه باید اینجاخوانده بشود. » من از این جریان حس كردم كه امام در هرحال آنعلاقهاى كه به ائمهاطهار دارند و به آن محیطى را كه براى آنمحیط مبارزه مىكنند، احترام مىگذارند و همان محیط را میخواهندو همان آداب و رسومى كه از متن اسلام هست و بیش از هزار سالمسلمانها با آن بودند را مىخواهند ولو اینكه در پاریس و درقلب سرزمین غرب باشد. در آن روز جمعیت زیاد بود، خبرنگارانفراوانى هم آمده بودند، ساعتیازده امام تشریف آوردند و امامبسیار محزون بود. من خدمت امام نشستم. امام اشاره كردند به منكه روضه بخوان و من شروع كردم روضه خواندن.
براى كسانىكه از سراسر كشورهاى غرب آمده بودند براى دیدن امامبسیار غیرمترقبه بود این منظره، در شرایطى كه امام در مقابلششاه و آمریكاست و مبارزه مىكند، روز تاسوعا بنشیند و براىامام حسین(ع) گریه كند.
جمعیت خیلى زیاد بود و خبرنگارها هم این مجلس را ضبط مى كردند.
از همان اولى كه شروع كردم به روضه، امام گریه كردند. در وسطروضه بود كه متوجه شدم تمامى جمعیتى كه در آنجا بودند،یكپارچه گریه مىكردند و حتى یادم مىآید كه شاید در حدود یكربعبعد از اینكه روضه ما تمام شده بود، هنوز عدهاى گریه مىكردند;و یكى از برادرهایى كه آنجا بود، برادرمان دكتر فكرى بود. آمدو صورت مرا بوسید و گفت: كه من بیست و پنجسال در فرانسه هستمو از فرهنگم جدا شده بودم، از دینم جدا شده بودم، از مسائلمكتبى و مذهبى جدا شده بودم، از ائمه اطهار هم جدا شده بودم وامروز با این برنامه و روضه كه تو خواندى مرا به همه چیزبرگرداندى، به مذهبم، به مكتبم، به فرهنگم. و تا آن لحظه هممن دیدم چشمهایش اشكآلود بود; و این روضهخوانى، شب عاشوراخوانده شد.
توسل به ثامن الحجج(ع)
آقاى سید محمد جواد علم الهدى مى گوید:
یكى از خاطرات شخصى من با حضرت امام این بود كه آن موقعى كه(در) مجلس شوراى ملى آن عصر به فرمان استعمارگران مطلبى مطرحشد به عنوان «انجمنهاى ایالتى و ولایتى...» و اینكه نام مقدسقرآن و قسم به قرآن كه وظیفه هر نمایندهاى است كه قسم بخورد ومتعهد شود، برداشته شود و به جایش كتاب آسمانى گفته شود; واینكه اسم اسلام از روى این كشور به گونهاى برداشته شود بهبهانه اینكه بتوانند ملتهاى دیگر هم دراین كشور دستاندر كارباشند.
تنها این سه جمله نبود; بلكه امام هشدار مىداد كه این یك نوعرقیت و استعمار خانمانسوزى است كه همه مقدسات اسلام را لگدكوبمىكند. حضرت امام لازم دیدند كه شبها... استادان حوزه علمیه قمرا جمع كنند و در این باره شور و مشورتهایى بشود. ..، به دولتوقت هشدار بدهند و مىدادند و اعلامیههایى صادر مىشد. من به اذنامام مامور شدم كه بلادى كه در قسمتشرق ایران قرار گرفته(یعنى استان خراسان) را از مشهد مقدس تا زاهدان كه دورترینشهربود، بروم و علماى بلاد را ببینم; و براى بعضى از بزرگانشانكه حائزاهمیتخاصى از حیث نفوذ مردمى بودند با قلم مقدسشاننامه نوشتند. شبى كه عازم بودم، خدمت ایشان شرفیاب شدم و اماماز اندرون تشریف آوردند بیرون و نامهها را به من لطف كردند واین جمله را فرمودند: «شما قبل از اینكه با هركس ملاقات كنید،اول مشرف بشوید حرم مطهر ثامن الحجج علىابن موسىالرضا(ع) و اززبان من به آن حضرت بگویید كه آقا! كار بسیار عظیم و مسالهخطیرى پیش آمده و ما وظیفه دانستیم قیام كنیم، چنانچه مرضىشماست ما را تایید كنید.»
كیفیت زیارت امام(ره)
استاد عمید زنجانى مىگوید:
از نكاتى كه من مىتوانم از آن دورهاى كه در نجف در خدمتحضرتامام بودم و این افتخار بزرگ نصیبم بود، یادآورى كنم، مسالهكیفیت زیارت حضرت امام هست كه براى ما جالب بود. زیاد اتفاقمىافتاد كه ما مىرفتیم در حرم مطهر حضرت امیر(ع) فقط از دورمنظره زیارت امام را نگاه مىكردیم.
دو مورد بود كه مخصوصا طلابى كه حال و هوس این كارها را داشتندمعمولا مىآمدند تماشاى زیارت مىكردند.
یكى زیارت مرحوم آقاى امینى بود كه دیدنى بود; و ایشان وقتىحرم مشرف مىشدند حالاتشان به قدرى جذاب و گیرا و چنان طبیعى وخالصانه بود كه واقعا انسان را وادار مىكرد كه بایستد و اینزیارت را تماشا كند; و بارها دیده مىشد كه مرحوم علامه امینىجلوى ضریح مطهر مىایستاد و یا مىنشست و هیچ نمىگفت، یعنى لبهاحركت نمىكرد كه آدم فكر كند كه دارد زیارتنامه مىخواند; ولىهمین طور اشك از چشم به پاى چشم و صورتش جارى مىشد.
مورد دوم زیارت حضرت امام بود كه هر شب ایشان مشرف مىشدند بهحرم مطهر حضرت امیر(ع) و مقید بودند كه متن زیارت را بخوانندو جاى خاصى بود كه حضرت امام مىآمدند آنجا و از روى مفاتیحدعا مىخواندند.
... زیارت امام خیلى طولانى بود. دعایى مىخواندند. زیارتعاشورا مىخواندند و نماز مىخواندند. بعد از اینكه تمام مىشد،حضرت امام در كنار ضریح مطهر مىایستادند و ظاهرا یك زیارتامین الله هم مىخواندند.
این كیفیت تشرف امام به حرم حضرت امیر(ع) و كیفیت زیارتشانواقعا جالب بود و حالت امام در دعاخواندن و زیارت، یك حالت ازخود بىخود شدن بود كه كاملا آن عمق اتصال روحى با آن صاحب ضریحو مزار و امامى كه امام زیارتشان مىكردند، این اتصال روحى ومعنوى كاملا آشكار بود. همین منظره در كربلا در حرم حضرتاباعبدالله و حضرت ابوالفضل سلام الله علیهما اجمعینمشاهده مىشد. یكبارهم كه ما اول ورود حضرت امام تا سامرارفتیم; و در سامرا و كاظمین هم همین طور بود.
گریه بر اهل بیت علیهم السلام
آقاى على دوانى مى گوید:
یكى از خاطرات جالبى كه از امام دارم این است كه معظمله بهقدرى مسلط برخود هستند و خویشتندار مىباشند كه شاید حدى نتوانبراى آن تصور نمود.
... بارها مىدیدم كه در مسجد بالاى سرحضرت معصومه(س) یا خانهبعضى از آقایان علما كه در مجلس روضه نشسته بودند، هرچه واعظیا هركس مىگفت، چه شیرین و چه تلخ، چه حزنانگیز و چه خندهدار،عدهاى تبسم مىكردند یا مىخندیدند و جمعى تحت تاثیر مطالب حزنانگیز سرتكان مىدادند و با صداى بلند گریه مىكردند; ولى امامهمچنان آرام و بىتفاوت نشسته و فقط گوش بودند كه واقعا باعثتعجب هر بیننده بود; ولى همین كه لحظه ذكر مصیبت اهلبیتعلیهمالسلام فرا مىرسید، امام دستمال از جیب در مىآوردند و آنا وبىاختیار مىگریستند و اشك مىریختند.
گاهى مىدیدم كه دستمال را با دست تا حدود دهان گرفته بودند وبه سخنان واعظ یا روضهخوان گوش مىدادند و در همان حال قطراتدرشت و پىدرپى اشك از دو سمت صورتشان جارى بود.
احترام به مداح اهل بیتعلیهم السلام
آقاى محمد فاضلى اشتهاردى مىگوید:
حضرت امام تواضع عجیبى نسبتبه طلبه هایى كه درسخوان بودند،داشتند. طلبه، روضهخوان، مداح اهلبیت علیهم السلام را كهمىدیدند، تمام قد بلند مىشدند و موقعى كه مىخواستند از پیشاستاد بروند، از او بدرقه مىكردند و بالاخره با اصرار میهمان باز مىگشتند.
شركت در جشن امام حسن مجتبى(ع)
آقاى سیدحسن طاهرى خرم آبادى مىگوید:
ما در شبهاى نیمه ماه رمضان، یك جشنى به عنوان حضرت امام حسنمجتبى(ع) در خانه مىگرفتیم كه آقایان طلبهها و علما را همدعوت مىكردیم و من مقید بودم كه حضرت امام را در این جشن دعوتكنیم و ایشان هم اظهار لطفى مىكردند و در این جشن شركتمىكردند.
گریه امام براى علی اكبر(ع)
آقاى على دوانى مى گوید:
آقاى حاج سیدمحمد كوثرى، ذاكر معروف قم، از دوستان صمیمى كهاز سالها قبل در قم روضهخوان خاص امام بود و در سنوات اخیر همایام عاشورا در حضور جمع در حسینیه جماران به یاد ایامى كهامام در قم اقامت داشتند و ایشان ذاكر خاص امام بود و ذكرمصیبت وى مطلوب امام بود، نقل مىكرد كه پس از شهادت مرحوم حاجآقامصطفى، فرزند ارشد امام، وارد نجف اشرف شدم. رفقا گفتند:
خوب به موقع آمدى، امام را دریاب كه هرچه ما كردیم در مصبیتحاج آقا مصطفى گریه كنند، از عهده برنیامدهایم. مگر توكارىبكنى.
من خدمت امام رسیدم و عرض كردم: اجازه مىدهید ذكر مصیبتى بكنم؟ امام اجازه دادند. هرچه نام حاج آقامصطفى را بردم تا باآهنگ حزین امام را منقلب كنم كه در عزاى پسراشك بریزد، امامتغییر حال پیدا نكردند و همچنان ساكت و آرام بودند; ولى همینكه نام حضرت علىاكبر(ع) را بردم هنگامه شد، امام چنان گریستندكه قابل وصف نیست.
گریه بر مصیبت اهل بیت عترت
آقاى على دوانى مىگوید:
در مجلس ختم استاد شهید مرتضى مطهرى، كه از طرف امام در مدرسه فیضیه برگزار شد و خود امام هم كه آن موقع در قم بودند حضورداشتند، سخنران كه در كنار ایشان ایستاده بود و آن همه درباره شخصیت استاد شهید مطهرى شاگرد برازنده و پاره تن امام وشهادت ایشان سخن گفت و امام با كمال آرامش گوش مىدادند; ولىهمین كه گوینده به ذكر مصیبت اهلبیتعلیهم السلام رسید، اماممنقلب شدند و دستمال از جیب در آوردند و به صورت گرفته وگریستند. همان طور كه اهلبیتخود گفتهاند: «هرمصیبت و شهید وقتیلى كه دارید به جاى آنها براى ما ناله و زارى كنید.» امامعینا چنین است.
نوفل لوشاتو شاهد اشك امام در شهادت امام حسین(ع)
آقاى على دوانى مىگوید:
پسر بزرگم از خانم دكتر مهین ت استاد و صاحب نظر درهنر، نقلمىكرد كه ایشان زمانى كه حضرت امام به پاریس هجرت كرده بودند،ایشان به پاریس رفته و در بیت امام خدمت مىكرد. وقتى مرتباخبار وحشتناك 17 شهریور تهران را به امام مىدادند كه چهكردهاند و چقدر كشته شدهاند، امام عكس العملى از تاثر وهیجاننشان نمىداد، و هیچ تاثرى در قیافهشان دیده نشد; حتى وقتىخود این خانم مىگریستند، امام او را دلدارى مىداده و مىگفتند:
چرا گریه مى كنى، صبر داشته باش. ولى چندى بعد روزى در یكى ازمجالس امام، شخصى برخاست و شروع به ذكر مصیبت كرد; همین كهگفت: «السلام علیك یا ابا عبد الله!» فورا رنگ صورت امام تغییركرد و دیدم كه به پهناى صورتشان اشك مىریزند.
توجه به مستحبات
ـ امام امت (ره ) وقتی كه می خواستند برای تدریس بالای منبر بروند ابتدا پای راست را روی پله منبر نهاده با مكشی كوتاه بالا می رفتند، هنگامی كه وارد خانه، مدرسه و یا مسجد می شدند ابتدا قدم راست را به داخل می گذاشتند، در خیابان همیشه از دست راست حركت می كردند، گامهای خود را سنگین برداشته و با سر و گردن افراخته و راست و استوار راه می رفتند. یكی از همراهان امام در پاریس می گوید: روز جمعه بود در پاریس خدمت امام عرض كردم: خبرنگاران آمده اند مصاحبه كنند. امام فرمود: حالا وقت انجام مستحبات است وقت مصاحبه نیست، وقتی مستحبات روز جمعه را به جا آوردند فرمودند: من برای مصاحبه آماده ام.
هشدار
2ـ گاهی اوقات كه می نشستیم و راجع به یك مهمانی و یا چیز دیگری صحبت می كردیم حضرت امام می گفتند: «حرف غیر نزنید!» می گفتیم: «آقا، این كه حرف كسی نیست. ما داریم یك مطلبی را می گوییم و چیزی را تعریف می كنیم .» حضرت امام می گفتند:«وقتی حرف غیر به میان آمد، شاید ناخودآگاه به غیبت كشیده شود. مگر خودتان حرف ندارید ؟»
شصت سال بدون یك غیبت
3ـ من شصت سال بود كه با این مرد(حضرت امام ) زندگی می كردم و در تمام این مدت شصت سال ، یك مرتبه ندیدم كه ایشان یك غیبت از كسی بكنند و یا یك دروغ بگویند.
همسر حضرت امام (ره)
آرامش قلب
4ـ شب تبعید امام هنگامی كه آقا را از قم به تهران می بردند، در وسط راه ماشین را نگه داشتند. امام خیال كرند می خواهند او را شهید كنند. فرمود: وقتی به قلبم مراجعه كردم هیچ تغییری در روحم ندیدم.
الهام
5ـ مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی می گفت: بعضی فكر می كنند گاهی اوقات كه من به قم مسافرت می كنم فقط به خاطر مذاكرات سیاسی است، روزنامه ها جنجال می كنند و سر و صدا (راه می اندازند) و حرفهایی درشت می نویسند ولی من هر وقت احساس ضعف می كنم، گاهی یاس برایم پیش می آید ، می روم پیش چنین رهبری قاطع و از توكل و ایمام و خلوص او الهام می گیرم .
عبادت و تهجد
از جمله برنامههاى ویژهى حضرت امام، رضوان الله علیه، در ماه مبارك رمضان، عبادت و تهجد بود. امام، عبادت را ابزار رسیدن به عشق الهى مىدانستند. و به صراحتبیان مىكردند كه در وادى عشق، نباید به عبادت به چشم وسیلهاى براى رسیدن به بهشت نگاه كرد (5) .
اكثر آشنایان امام نقل مىكنند كه از سن جوانى، نماز شب و تهجد، جزء برنامههایشان بود.
بعضى از نزدیكان ایشان مىگفتند كه وقتى در ظلمت و تاریكى نیمهى شب، آهسته وارد اتاق امام مىشدم، معاشقه امام را با ایزد احساس مىكردم و مىدیدم كه با خضوع و خشوعى خاص، نماز مىخواندند و قیام و ركوع و سجود را بهجا مىآوردند كه حقا وصف ناپذیر بود. با خودم فكر مىكردم كه شب امام، حقیقتا، لیلة القدر است (6) .
یكى از اعضاى دفتر ایشان، در این باره مىگوید:
پنجاه سال است كه نماز شب امام، ترك نشده است. امام، در بیمارى و در صحت و در زندان و در خلاصى و در تبعید، حتى بر روى تختبیمارستان قلب هم نماز شب خواندند (7) .
امام، رضوان الله علیه، توجه خاصى به نوافل داشتند و هرگز، نوافل را ترك نمىكردند. نقل شده است كه امام، در نجف اشرف، با آن گرماى شدید، ماه مبارك رمضان را روزه مىگرفت و با این كه در سنین پیرى بودند و ضعف بسیار داشتند، تا نماز مغرب و عشا را به همراه نوافل بهجاى مىآوردند، افطار نمىكردند! و شبها تا صبح، نماز و دعا مىخواندند و بعد از نماز صبح، مقدارى استراحت مىكردند و صبح زود، براى كارهایشان آماده مىشدند (8) .
خانم زهرا مصطفوى مىگوید:
راز و نیاز امام و گریهها و نالههاى نیمه شب این، چنان شدید بود كه انسان را، بى اختیار، به گریه مىانداخت (9) .
یكى از اساتید قم نقل مىكرد: شبى، میهمان حاج آقا مصطفى بودم. ایشان، خانهى جداگانهاى نداشتند و در منزل امام زندگى، مىكردند. نصف شب، از خواب بیدار شدم و صداى آه و نالهاى شنیدم، نگران شدم كه مگر اتفاقى افتاده است; حاج آقا مصطفى را بیدار كردم و گفتم: «ببین چه خبر است!» . ایشان نشست و گوش داد و گفت: «صداى امام است كه مشغول تهجد و عبادت است» (10) .
در ماه مبارك رمضان، این شب زنده دارى و تهجد، وضعیت دیگرى داشت. یكى از محافظان بیت مىگوید در یكى از شبهاى ماه مبارك رمضان، نیمه شب، براى انجام كارى مجبور شدم از جلوى اتاق امام گذر كنم. حین عبور، متوجه شدم كه امام، زار زار گریه مىگردند! هق هق گریهى امام كه در فضا پیچیده بود، واقعا مرا تحت تاثیر قرار داد كه چهگونه امام، در آن موقع. از شب، با خداى خویش راز و نیاز مىكند (11) .
آخرین ماه مبارك رمضان دوران حیات امام، به گفتهى ساكنان بیت، از ماه مبارك رمضانهاى دیگر متفاوت بود! به این صورت كه امام، همیشه، براى خشك كردن اشك چشمشان دستمالى را همراه داشتند، ولى در آن ماه مبارك رمضان، حولهاى را نیز همراه بر مىداشتند تا به هنگام نمازهاى نیمه شبشان، از آن استفاده كنند! (12)
توجه ویژه به قرآن
امام خمینى، رضوان الله علیه، توجه خاصى به قرآن داشتند، بهطورى كه روزى، هفتبار قرآن مىخواندند!
امام، در هر فرصتى كه بهدست مىآوردند، و لو اندك، قرآن مىخواندند. بارها دیده شد كه امام، حتى در دقایقى قبل از آماده شدن سفره - كه معمولا به بطالت مىگذرد - قرآن تلاوت مىكنند (13) ! امام، بعد از نماز شباش تا وقت نماز صبح، قرآن مىخواند (14) .
یكى اطرافیان امام مىگوید:
امام، در نجف، چشمشان درد گرفت و به دكتر مراجعه كردند. دكتر، بعد از معاینهى چشم امام گفت: «شما باید چند روزى قرآن نخوانید و به چشمتان استراحتبدهید» . امام، خندیدند! و فرمودند: «دكتر: من، چشم را براى قرآن خواندن مىخواهم! چه فایدهاى دارد كه چشم داشته باشم و قرآن نخوانم؟ شما یك كارى كنید كه من بتوانم قرآن بخوانم (15) !» .
و در ماه رمضان یكى از همراهان امام در نجف، اظهار مىكرد كه امام خمینى، در ماه مبارك رمضان، هر روز، ده جزء قرآن مىخواندند; یعنى، در هر سه روز، یك بار قرآن را ختم مىكند (16) .
علاوه بر آن، هر سال، چند روز قبل از ماه مبارك رمضان، دستور مىدادند كه چند ختم قرآن براى افرادى كه مد نظر مباركشان بود، قرائتشود (17) .
گزیدهایى از توصیهها و سفارشهاى امام، رضوان الله علیه، به مناسبت ماه مبارك رمضان
شما، در این چند روزى كه به ماه رمضان مانده، به فكر باشید، خود را اصلاح كرده، توجه به حق تعالى پیدا نمایید.
از كردار و رفتار ناشایستهى خود، استغفار كنید! اگر خداى نخواسته، گناهى مرتكب شدهاید، قبل از ورود به ماه مبارك رمضان، توبه كنید! زبان را به مناجات حق تعالى عادت دهید! مبادا در ماه مبارك رمضان، از شما غیبتى، تهمتى و خلاصه گناهى سر بزند و در محضر ربوبى، با نعم الهى و در مهمان سراى بارى تعالى، آلوده به معاصى باشید! شما، اقلا، به آداب اولیهى روزه عمل نمایید و همانطورى كه شكم خود را از خوردن و آشامیدن نگه مىدارید، چشم و گوش و زبان را هم از معاصى باز دارید! از هم اكنون، بنا بگذارید كه زبان را از غیبت، تهمت، بدگویى و دروغ نگهداشته، كینه، حسد و دیگر صفات زشتشیطانى را از دل بیرون كنید!
اگر با پایان یافتن ماه مبارك رمضان، در اعمال و كردار شما هیچ گونه تغییرى پدید نیامد، و راه و روش شما با قبل از ماه صیام فرقى نكرد، معلوم مىشود روزهاى كه از شما خواستهاند، محقق نشده است.
اگر دیدید كسى مىخواهد غیبت كند، جلوگیرى كنید و به او بگویید! «ما، متعهد شدهایم كه در این سىروز ماه مبارك رمضان، از امور محرمه خود دارى ورزیم.» و اگر نمىتوانید او را از غیبتباز دارید، از آن مجلس خارج شوید! ننشینید و گوش كنید! باز تكرار مىكنم تصمیم بگیرید در این سى روز ماه مبارك رمضان، مراقب زبان، چشم، گوش و همهى اعضاء و جوارح خود باشید.
توجه بكنید كه به آداب ماه مبارك رمضان عمل كنید; فقظ، دعا خواندن نباشد، دعا به معناى واقعىاش باشد (18) .
نغمه هاى كوى دوست
شناخت الگوهاى موفق در عصر حاضر، آرزوى هر جوان حقیقتجو و طالب رشد و خوشبختى است. نوشتار ذیل نیم نگاهى به گنجینه شخصیتى و زندگى امام خمینىقدس سره در دوران حیات روحانگیز ایشان دارد. به امید پیروى از گفتار و رفتار الهى او كه چون چراغى فروزان، تا روشنىبخش پویندگان طریق سعادت مىباشد.
امام براى كارها و فعالیتها و برنامههاى روزانه خود جدولى داشتند كه خود ایشان آن را تهیه مىكردند. در آن جدول كارهاى همه ساعات شبانهروزى امام درج شده بود به جز ساعاتى از شب كه براى نمازشب و راز و نیاز با خدا از خواب برمىخاستند.
امام در تمام طول شبانهروز حتى یك دقیقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعیین شده نداشتند. ایشان روزى سه مرتبه و هر بار نیم ساعت قدم مىزدند كه این راه رفتن با ذكر گفتن همراه بود; یعنى نیم ساعت راه رفتن با ساعات تنظیم نمىشد بلكه با ذكرهایشان تنظیم مىشد.
زیارت عاشوراى ایشان ترك نمىشد و آن را با صد لعن و سلام مىخواندند. در ماه مبارك رمضان هر روز ده جز قرآن مىخواندند، یعنى هر سه روز یك دور قرآن را ختم مىكردند. آنقدر از هوش و ذكاوت برخوردار بودند كه نسبتبه آنچه در ضمیر انسان مترتب مىشد آگاه بودند.
امام معمولا در مجالس سكوت اختیار مىكردند، مگر موقعى كه كسى از ایشان چیزى مىپرسید. با مردم همزیستى داشتند و با خضوع تمام سعى مى كردند كه زودتر سلام كنند. وعمل به احكام دین مورد تاكید ایشان بود.
امام در مصرف برق نهایت صرفهجویى را داشتند. ایشان مایحتاج خود را روزانه تهیه مىكردند و هرگز حاضر نمىشدند چیزى را كه همان روز احتیاج ندارند تهیه فرمایند.
امام به نظافت اهمیت مىدادند، شاید سالها و سالها یك قبا و سجاده داشتند و مىپوشیدند ولى همین یك قبا آنقدر تمیز بود كه شاید كمتر كسى به نظافت ایشان پیدا مىشد.
عروس امام در مورد ایشان مىفرمایند: «نجف كه بودیم آقا چشمشان ناراحتشده بود، دكتر آمد و چشم ایشان را دید و گفت: شما چند روزى قرآن نخوانید و استراحت كنید. امام یك دفعه خندید و گفتند: دكتر من، چشمم را براى قرآن خواندن مىخواهم! چه فایدهاى دارد اگر چشم داشته باشم و قرآن نخوانم؟ شما یك كارى بكنید كه من قرآن بخوانم.»
امام نقش مادر را در خانه و در تربیت فرزند بسیار تعیینكننده مىدانستند و به تربیتبچهها خیلى اهمیت مىدادند و مىگفتند: «اگر كسى بتواند یك نفر را تربیت كند، خدمتبزرگى به جامعه كرده است.»
ایشان معتقد بودند كه در تربیت فرزند از مرد كارى برنمىآید و این كار بر دوش مادر نهاده شده است; چون عاطفه زن بیشتر است و قوام خانواده هم باید براساس محبت و عاطفه باشد و معتقد بودند كه شریفترین شغل در عالم، بزرگ كردن یك بچه و تحویل دادن یك انسان به جامعه است. در طول تاریخ از آدم تا خاتم، انبیاء آمدند كه انسان درست كنند.
امام احترام به مادر را بسیار مهم مىدانستند و سفارش مىكردند كه براى مادرتان هدیه بخرید.
امام در انتخاب همسر چه براى دخترانشان و چه براى پسرانشان روى خانوادههایشان خیلى تاكید مىكردند. امام مىفرمودند: «خانوادهها باید هم مسلك باشند، سنخیت داشته باشند و مؤمن و متعهد باشند.»
از جمله آزادىهایى كه امام در مورد همه و نیز در مورد فرزندانشان معتقد بودند، حق انتخاب همسر بود. لذا به هنگام ازدواج دخترانشان مىفرمودند: من فلانى را مناسب تشخیص دادم، اما نظر صائب و نهایى به عهده شما فرزندان است و در صورت عدم تمایل دختران به ازدواج مساله منتفى بود.
ایشان از مردانى كه به همسرانشان جفا كرده، آنها را طلاق مىدهند و همسر دیگرى اختیار مىكنند، به شدت نفرت داشتند. البته مسائل اخلاقى ایجاب مىكرد كه این نفرت را ابراز نكنند. امام در مورد مهریه فرزندانشان حد متعارف را در نظر داشتند. مقدار زیادى را نمىپذیرفتند، ولى قانع به این هم نبودند كه كسى فقط یك كلام الله مجید را مهر قرار دهد.
مرقومه امام در صفحه اول قرآنى كه براى یك زوج جوان نوشتند چنین بود: «زن و مردى كه مىخواهند ازدواج كنند اگر بخواهند خوشبختباشند، باید عازم سازش باشند، یعنى باید تمام تلاششان این باشد كه با یكدیگر بسازند.»
امام در پوشش خانمها روى رنگ خاصى نظر نداشتند و در كل معتقد بودند كه پوشش نباید مفسدهانگیز باشد البته چادر را بهتر مىدانستند. چون معتقد بودند چادر براى زن برازندهتر است و سمبل انقلاب اسلامى مىباشد.
امام در عین حال كه به ارتباط بین زن و مرد (نامحرم) بسیار حساس بودند به این امر نیز معتقد بودند كه زن با حفظ خود از گناه مىتواند بیشترین فعالیت را داشته باشد.
ایشان در پاسخ به افرادى كه از ایشان درخواست كرده بودند از ورود خانمها در تظاهرات و راهپیمایىهاى دوران انقلاب جلوگیرى كنند تا احیانا اهانت و هتك حرمتى نسبتبه آنها نشود مىفرمودند: «خانمها دوش به دوش مردان در كنار آقایان در تمام مراحل شركت داشته باشند و هیچ كس حق ندارد كه تفوهى (حرف و سخنى) نسبتبه مساله جدا كردن خانمها از حركتسیاسى، اجتماعى و فرهنگى داشته باشد.
امام خمینى در توصیه به مسؤولین مىفرمودند: شما سعى كنید امكانات تحصیلى را براى خانمها فراهم كنید كه به اینها در طول تاریخ ظلم بسیار شده، حال آنكه برخى از آنها را كه من مىبینم استعدادهاى خوبى دارند كه باید شكوفا شود و در قیقتحیف است كه هدر رود.»
یكى از شاگردان و مریدان امام مىگوید: روزى براى تكامل معنوى و تهذیب روح از حضرت امام راهنمایى خواستیم آن حضرت، با یك جمله كوتاه،
یك دنیا مطلب به ما گفتند: «سعى كنید در اخلاص عمل»
در بیرونى منزل امام، یعنى اتاقى كه شبها آقا تشریف مىبردند آنجا براى ملاقات مردم، فرشها ناقص بود، حجةالاسلام قرهى خدمت امام عرض كرد: آقا اجازه بدهید یك فرش براى اینجا تهیه كنیم. فرمودند: از توى اندرونى بیاورید، عرض شد آنجا گلیم است و با اینجا جور در نمىآید فرمودند: «منزل امام زمان هم معلوم نیست چى افتاده است.»
میهماندارى حضرت امام بسیار ساده بود، تشریفاتى نبود، اگر خورشتى سر سفره بود یك نوع بود، هیچگاه ندیدم دو نوع خورشتسر سفره باشد، اما نوعا از خورشت قرمه سبزى خوششان مىآمدند.
براى وضو گرفتن یك قطره آب اضافى مصرف نمىكرد، حتى بین مسح سر و شستوشوى دست راست و چپ شیر آب را مىبستند تا مبادا آب اضافى از شیر خارج شود.
حضرت امام در عین پركارى و تلاش مداوم بسیار منظم بودند، یكى از اساسىترین رموز موفقیت امام در زندگى، نظم بود. اهل منزل امام زندگى ایشان را به صورت یك ساعت اتوماتیك خودكار درك كردهاند; لذا دستورالعمل كارشان را از روى كار ایشان منظم مىكردند، دقیقا مىدانستند كه امام چه ساعتى مىخوابند، چه ساعتى بیدار مىشوند، چه زمانى براى ملاقات مىآیند.
اولین روز بسترى شدن حضرت امام در بیمارستان، همه خانواده دور ایشان حلقه زده بودند، در حالى كه حالت رضایتآمیزى در چشمها و صورتشان موج مىزد، سعى مىكردند كه اضطراب و نگرانى ما را تخفیف دهند و گاهى بدون مقدمه شروع به نصیحت و توصیه مىكردند، مثلا نمازتان را اول وقتبخوانید، سعى كنید از گناهان، چه كوچك و چه بزرگ اجتناب كنید، بزرگترین عبادت گناه نكردن است، اگر گناه نكنید خداوند راه توفیق انجام مستحبات را به شما نشان مىدهد.
اگر چه حضرت امام مسؤولیت رهبرى جامعه اسلامى را به دوش داشتند، ولى هیچ وقت مساله خانواده و محبتبه فرزندان را فراموش نمىكردند، ما مىدیدیم صبحها وقتى كه سفره پهن مىشد، خود حضرت امام چاى مىریختند.
حضرت امام بسیار به نماز جماعت اهمیت مىدادند، بسیار سفارش به نماز مىكردند، همیشه مىگفتند: همین كه شما مىگویید اول این كار را بكنم بعد نماز مىخوانم، این خلاف است; نگویید این حرف را، به نمازتان اهمیتبدهید، اول نماز.
روزى یكى از طلاب مدرسه رفاه به امام عرض مىكند كه شما چرا در بین صحبتهایتان از امام زمان (عج) كمتر اسم مىبرید؟ امام به محض شنیدن این سخن در جا ایستادند و فرمودند: چه مىگویى؟ مگر شما نمىدانید ما آنچه داریم از امام زمان (عج) است، و آنچه من دارم از امام زمان (عج) است و آنچه از انقلاب داریم از امام زمان است.
حضرت امام وقتىواردمجلسىمىشدند هرجا كه بود مىنشستند، و غالبا دم در و در جمع مردم كوچه و بازار مىنشستند و هیچگاه مسندنشین نبودند.
مرحوم حاج آقا مصطفى، فرزند گرامى حضرت امام درباره شبى كه امام را در قم دستگیر كردند و به تهران بردند، به نقل از امام مىگفت: وقتى مرا مىبردند، بین قم و تهران ماشین از جاده منحرف شد، من فكر كردم مىخواهند قضیه را خاتمه بدهند. ولى وقتى مراجعه به قلبم نمودم، دیدم هیچ تغییرى نكرده است. حضرت امام بعد از آزادیشان در سال 42 در مسجد اعظم قم سخنرانى كردند، فرمودند: والله من به عمرم نترسیدم. آن شبى هم كه مرا از قم به تهران مىبردند آنها مىترسیدند، من آنها را دلدارى مىدادم.
روزى حضرت امام براى درس دادن وارد شدند، متوجه شدند كه تشكى براى ایشان انداختهاند، فورا آن را كنار زدند و مثل سایر طلاب روى زیلوى مسجد نشستند و درس را شروع كردند.
یكى از مسائلى كه دوستان امام در آن اتفاقنظر داشتند، این بود كه ایشان مطلقا غیبت نمىكردند، از همان ایام جوانى در مجلسى كه نشسته بودند اجازه نمىدادند به هیچ وجه كسى غیبت كند و اگر كسى مىخواست غیبت كند، امام فورا مطلب را برمىگرداندند و رشته سخن را تغییر مىدادند.
هنگامى كه حضرت امام براى نماز شب از خواب برمىخاستند در دل شب، از یك چراغ قوه بسیار كوچك استفاده مىكردند كه تنها جلوى پاى ایشان را روشن مىكرد و لامپ را روشن نمىكردند و به آرامى راه مىرفتند تا اینكه دیگران بیدار نشوند.
در كنار حسینیه جماران، محلى از پول مردم ساخته شده بود كه بانى داشت و قرار شده بود كه كمى به ظاهر حسینیه برسند، روزى امام آمدند و دیدند كه بناها و كارگران مشغول گچكارى در حسینیه هستند. امام با عصبانیتبیرون آمدند و جمله بسیار عجیبى فرمودند: بگذارید من بمیرم و شما این كارها را انجام دهید.»
منابع:
- برگرفته از كتاب سیره امام خمینى، ج 1
- كتاب پرتوى خورشید / مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى (ره)، واحد خاطرات
http://www.aviny.com/imamkhomeini/Khaterat/yadha%20va%20khaterehha.aspx
(http://www.aviny.com/imamkhomeini/Khaterat/yadha%20va%20khaterehha.aspx)
(http://www.aviny.com/imamkhomeini/Khaterat/yadha%20va%20khaterehha.aspx)
حسنعلی ابراهیمی سعید
07-01-2018, 20:00
http://static5.cloob.com//public/user_data/album_photo/2722/8163522-b.jpg
vBulletin® v4.2.6 by vBS, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.