توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ازمدینه تا مدینه و حماسه کربلا
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
19-09-2017, 00:52
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57192802015558903298.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
ازمدینه تا مدینه و حماسه کربلا
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85068660890637801720.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85068660890637801720.jpg)
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
19-09-2017, 00:56
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
مقدمه
مرحوم محتشم کاشانی چه خوش میسراید:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کز او
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت کبری بعید نیست
این رستخیز عالم که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه به زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین نور مشرقین پرورده کنار رسول خدا حسینعلیه السلام ومحرم از راه میرسد و هر سال برای ما جلوهای تازه دارد. اشکها جاری است ضجهها پرده گوشها را مینوازد همه سیاه پوش و محزون گشتهاند. پرچم سیاه بر در خانهها و حسینیهها و مساجد برافراشته شدهاند! چرا؟
تا پاسی از شب را در تکایا بسر میبردیم، وعاظ و خطبا و سنخنوران از مردی (که مروت و آزادگی او نه زبان زد مسلمانان بلکه غیر مسلمان نیز هست)، سخن میگویند.مداحان مدیحه سرائی میکنند. محبت ما نسبت به آن شخصیت بزرگ افزوده میگردد.
همه آزاد مردان جهان او را میستایند و همه شیفتهگان عالم در عظمت او متحیرند.راستی خدایش چقدر عزیزش میدارد؟ دوست داشتن او را، محبت به او را، گریه کردن به او را، الگو قرار دادن او را در زندگی.او کیست؟ چگونه است؟ چگونه زندگی کرد؟ چگونه سخن گفت؟ چگونه ایثار کرد؟ چگونه بر او گذشت؟ چگونه نثار جان در راه معشوق کرد؟ برای چه کسی اینگونه عمل کرد؟ دشمنانش چه کسانی بودند؟ او فقط رضای خدا را جست و اهل بیت و اصحاب او نیز چنین بودند. او جان خویش و اهل بیت و اصحاب خود را با خداوند معامله کرد.تحمل تشنگی و رنجهای عاشورا و اسارت اهل بیت او برای رضای رب العالمین بود، تا مکتب و دینش زنده بماند تا جامعه گرفتار در ظلم حکومت اموی، آزاد گردد.او خواست مسلمانانی که پیامبر و علی و فاطمه را فراموش کرده بودند دوباره برگرداند، او میخواست مردم اسیر و برده دنیا و خواهشهای نفسانی خویش نشوند.
او یاد و خاطره معاد را زنده گردانید، او میخواست دوباره مردم مسلمان چون ملت موسیعلیه السلام به بت پرستی و گوساله پرستی نروند بلکه بر مکتب توحیدی لا اله الاّ اللّه باقی بمانند.
او میخواست بیت المال مسلمانان که در دست جنایتکاران اموی افتاده بود و همه را حیف و میل و صرف لذتهای شبانه خویش میکردند به مسلمین برگرداند.
او میخواست دوباره قرآن همراه با فهم حقایق تلاوت گردد.او میخواست به انسانهای جهان بفهماند که دین دار باشند و زیر بار ظلم ستمگران زندگی نکنند و تنها بندگی خداوند را شایسته خویش بدانند.و به پاداشی که خداوند برای جد بزرگوارش در نظر گرفت توجه داشته باشند و آن این که خداوند فرمود: قل لا أسئلکم علیه أجراً إلاَّ الْمَوَدَّةَ فیِ الْقُربی [1] .به حقیقت دوستی اهل بیتعلیهم السلام را بر امتش فرض و واجب گردانید.
و محبت حسینعلیه السلام مرا بر آن داشت که در عزای او جامه سیاه بپوشم و با قلبی محزون بر سرو سینه بزنم به همین جهت محرم را آرزو میکردم و آرزو داشتم یک تاسوعا و یک عاشورای دیگر زنده بمانم.تا اشک بریزم اگر مقدورم شد بجای اشک خون بگریم!
تا دوستیام و شیعه بودنم را ابراز کنم تا شاید قابلیت پیدا کنم که با سیره و خلق و خوی او زندگی را رنگ الهی بخشم. و چگونه زیستن و چگونه مردن از او بیاموزم.
آری حسینعلیه السلام همان انسانی است که پیامبرصلی الله علیه وآله درباره او فرمود: حسین سید جوانان اهل بهشت و کشتی نجات امت است.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
19-09-2017, 00:58
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
مولودیه
نور یزدان جلوهها در صحنه دنیا نمود وز تجلی عالمی را سینه سینا نمودگاهی از رخسار احمد گاهی از چهر علی جلوه روزی از حسن آن شاه بیهمتا نمودسوم شعبان تجلی کرد از چهر حسین جلوه بر خلق جهان از مشرق زهرا نموداز قدم از ملک هستی قهرمانی زد قدم کز شجاعت در عجب نه گنبد خضرا نموداولین آزاد مرد و دومین پور علی سومین در امامت را خدا اعطا نمود.
مصطفی همت علی صولت حسن طلعت حسین آنکه قانون خدا را در جهان اجرا نمودبود چون جویای آب از چشمه آزادگی تشنه لب جان داد تا آن چشمه را پیدا نمودتا که جان اندر بدن بودش نشد.
تسلیم زور زورگوئی از کتاب زندگی ملغی نمودچونکه دین حق بجا ماند از فداکاری او تا قیامت پرچمش را دست حق بر پا نمودنازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز دانش آموزان عالم را چنین دانا نمود
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
19-09-2017, 01:00
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
میلاد امام حسین
او همان انسان بزرگ و با عظمتی است که در شب سوم یا پنجم ماه شعبان سال چهارم هجری در مدینه از مادری چون فاطمه زهراعلیها السلام متولد .
هنگام تولد، جبرئیل با هزار فرشته برای تهنیت و مبارک باد، خدمت رسول خداصلی الله علیه وآله مشرف شدند، و فاطمه زهراعلیها السلام فرزند خود را نزد پدر آورد.
آن حضرت از دیدن او شادمان گشت و او را حسین نامید.
او همان انسانی است، وقتی آدمعلیه السلام چند کلمه در ساق عرش نوشته دید، جبرئیل آن کلمات را که نام رسولخداصلی الله علیه وآله و خاندانش بود به آدم یاد داد تا به آن نامها پناهنده شود و در پیشگاه خدای متعال بگوید:
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمّدٍ یا عالی بِحَقِّ عَلِیٍّ یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطِمَةَ یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ مِنْکَ اْلإحْسانُ
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
20-09-2017, 00:35
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
امام حسین همراه جدش
از ولادت امامعلیه السلام که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول خداصلی الله علیه وآله که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفی که پیامبر درباره امام حسینعلیه السلام ابراز میداشت، به بزرگواری و مقام شامخ پیشوای سوم آگاه شدند.وقتی امام حسینعلیه السلام دو سال داشت برای پیامبر سفری پیش آمد.
در بین راه ناگهان آن حضرت ایستاد و فرمود: إنّا لَلّهِ وَ إنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ اشک از چشمان مبارکش جاری گشت. علتش را پرسیدند. فرمود: اینک جبرئیل به من خبر داد از زمینی که نزدیک شط فرات است، و آن را کربلا میگویند. فرزندم حسینعلیه السلام را در آن سرزمین میکشند.
گویا اکنون جایگاه کشته شدن و محل دفن حسین را میبینم.رسولخداصلی الله علیه وآله از آن سفر غمگین مراجعت فرمود، و بر فراز منبر آمد، خطبهای خواند و مردم را موعظه نمود.
سپس دست راست خویش را بر سر حسن و دست چپ خویش را بر سر حسینعلیهما السلام نهادند، و سر به آسمان برداشت و گفت: خدایا محمد بنده و پیغمبر تو است و این دو نفر پاکان اهل بیت من و برگزیدگان ذریه من هستند.
آنان را در میان امت خویش به جانشینی باقی میگذارم. جبرئیل خبر شهادت آن را به من داد.خدایا شهادت را بر او مبارک گردان، و او را از سادات شهیدان قرار ده، و برای کشندگان و خوارکنندگان او مبارک مگردان.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
20-09-2017, 00:36
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
حسین همراه پدر
مدت سی سال امام حسینعلیه السلام با پدر خویش امام علیعلیه السلام زندگی کرد. همان امامی که به فرموده رسول خداصلی الله علیه وآله: «من میزان علم هستم؛ و علی دو کفه آن، و حسن و حسینعلیهما السلام رشته نخهای آن؛ و فاطمهعلیها السلام علاقه، و امامان علیهم السلام از امت من عمود آن هستند. در آن میزان، اعمال دوستان و دشمنان ما وزن میشود [2] .
در تمام این مدت، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت میکرد، و در چند سالی که امام علیعلیه السلام متصدی خلافت ظاهری شد، حضرت امام حسینعلیه السلام در راه پیشبرد اهداف اسلامی، مانند یک سرباز فداکار میکوشید؛ و در جنگهای «جمل»، «صفین» و «نهروان» شرکت داشت [3] .
در زمان حکومت عمر، امام حسینعلیه السلام وارد مسجد شد، خلیفه را بر روی منبر رسول خداصلی الله علیه وآله مشاهده کرد که سخن میگفت، بلا درنگ از منبر بالا رفت و فریاد زد: از منبر پدرم فرود آی [4] .
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
20-09-2017, 00:37
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
امام حسین همراه امام حسن
پس از شهادت امام امیرالمؤمنینعلیه السلام امامت شیعیان به امام حسنعلیه السلام انتقال پیدا کرد، بر همه واجب شد که از فرامین آن حضرت گوش فرا دهند و امتثال امر نمایند.امام مظلومی که جزء راه صلح با معاویه راهی بهتر را نیافت که بتواند جان و مال شیعیان را در امان نگهدارد.
آن حضرت توانست با مفادهای چند معاویه را افسار بزند: اینکه علیعلیه السلام را دشنام ندهند. معاویه خود را امیرالمؤمنین نخواند و معاویه باید براساس کتاب خدا و سنت پیامبرصلی الله علیه وآله عمل کند و پس از مرگش برای خود جانشین انتخاب نکند [5] .
امام حسینعلیه السلام شریک رنجهای برادر بود، زیرا میدانست که این صلح به صلاح اسلام و مسلمین است و هرگز اعتراض به برادر نداشت.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
20-09-2017, 22:28
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
امام حسین در زمان معاویه
بعد از شهادت امام حسنعلیه السلام امامت به امام حسینعلیه السلام منتقل گردید و از طرف خداوند مأمور رهبری جامعه گردید.امام حسینعلیه السلام میدید که معاویه با اتکاء به قدرت اسلام، بر اریکه حکومت اسلامی به ناحق تکیه زده، سخت مشغول تخریب اساس جامعه اسلامی و قوانین خداوند است.
امامعلیه السلام چون اوضاع را بسیار بد و ناگوار میدید و میدانست که به مانند پدر و برادرش بییاور است، ناچار دندان بر جگر نهاد و صبر را پیشه خود ساخت که اگر بر میخاست، پیش از اقدام به دسیسه کشته میشد.بنابراین تا معاویه زنده بود مانند برادرش امام حسنعلیه السلام زیست و عَلَم مخالفت برنداشت، جز آنکه گاهی محیط و حرکات و اعمال معاویه را به باد انتقاد میگرفت و مردم را به آینده نزدیک امیدوار میساخت که اقدام مؤثری خواهد نمود.
معاویه همان کسی است، که آرزوی قلبی او این بود که شالوده اسلام را یکباره در هم بریزد و حکومت نیرومند اسلامی را به حکومت نژادی تبدیل سازد.او در دل از اینکه نام رسول خداصلی الله علیه وآله در جهان زنده است و مردم مسلمان در هنگام اذان آن مرد آسمانی را به عظمت یاد میکنند و به رسالت وی شهادت میدهند سخت ناراحت است و آرزو دارد نام او را دفن کند و نامش را از یاد مسلمانان ببرد.مطرف فرزند مغیرة بن شعبه ثقفی میگوید: من با پدرم در شام بر معاویه وارد شدیم و پدرم به نزد او میرفت و با وی سخن میگفت و سپس به نزد ما میآمد و از معاویه و عقل و تدبیرش یاد میکرد و از آنچه که از او دیده بود بسیار تعجب مینمود. اما یک شب از نزد معاویه به منزل آمد ولی از خوردن غذا خودداری کرد و من او را غمناک دیدم، ساعتی در انتظار نشستم و با خود فکر کردم که این تأثر پدرم شاید بعلت کاری باشد که ما انجام دادیم و یا حادثهای که در بین ما واقع گردید.
در این هنگام به پدرم گفتم چرا شما را امشب غمناک میبینم؟ گفت: من از نزد ناپاکترین مردم میآیم! گفتم به چه علت؟ در پاسخ گفت: امشب تنها با معاویه نشسته بودم به او گفتم ای امیرالمؤمنین! تو به کمال قدرت رسیدی اکنون چه میشود اگر عدل را پیشه خود سازی و نیکیهای خود را به مسلمانان توسعه دهی؟
شما اکنون پیر شدید و چه میشود اگر به برادرانت از بنی هاشم نگاه مهری افکنی و بدینوسیله صله ارحامت را انجام دهی؟ و به خدا قسم اکنون دیگر نزد بنی هاشم نیرو و قدرتی نیست تا تو از آن هراسان باشی. معاویه در پاسخ گفت: هیهات هیهات! برادر تیم(قبیلهای است) به حکومت رسید و عدل را هم پیشه خود ساخت و انجام داد آنچه که انجام داد. اما به خدا قسم یک روز از مرگ او بیشتر نگذشت که نام او هم از بین رفت تنها همین مقدار از او نامی مانده که کسی بگوید ابوبکر، پس از وی برادر عدی(قبیلهای است) زمام حکومت را در دست گرفت و کوشش کرد و ده سال شدت عمل نشان داد، ولی به خدا قسم فردای آن روزی که مرگ دامنش را گرفت نام او هم مرد و یاد او فراموش گردید تنها همین قدر از او باقی است که کسی بگوید عمر. پس برادر ما عثمان زمامدار گردید، مردی که کسی از نظر خانوادگی و نسب مانند او نبود پس انجام داد آنچه که باید انجام دهد، ولی بخدا قسم فردای آنروزی که او بهلاکت رسید یاد او هم در بین مردم مرد و فراموش گردید.
اما برادر هاشم (حضرت محمدصلی الله علیه وآله) هر روز پنج بار به نام او فریاد میزنند: اشهد اَنَّ محمّداً رسول اللّه ای مغیره مادر برای تو نباشد با زنده بودن نام این مرد کدام عمل باقی میماند؟ به خدا قسم مگر اینکه دفن شود، دفن [6] .
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
20-09-2017, 22:30
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
امام حسین در زمان یزید
معاویه در سال شصت هجری در ماه رجب به هلاکت رسید.یزید فاسق و شارب الخمر و قاتل النفس به حکومت رسید. که به فرموده امام حسینعلیه السلام: وَ عَلَی الاِسْلامِ السَّلام، إذْقَدْبُلْیَتِ اْلاُمَّةُ بَراعٍ مِثْلِ یَزیدَ [7] .
و بر اسلام سلام باد! آنگاه که این امت به حاکمی چون یزید مبتلا شود.یزید به فرماندار مدینه که ولیدبن عتبه بود، نامهای نوشت و به او دستور داد که برای من از تمام اهل مدینه بخصوص از حسین بن علیعلیهما السلام بیعت بگیر، و اگر حسین از بیعت امتناع ورزید سر از بدنش جدا کن و برایم بفرست.ولید مروان را به حضور حضرت خواست و عقیده او را در این موضوع سئوال نمود با وی مشورت کرد.
مروان گفت: حسینعلیه السلام تن زیر بار بیعت با یزید را نمیدهد، ولی اگر من بجای تو بودم و قدرتی که اکنون در دست تو است میداشتم بدون درنگ حسین را میکشتم. ولید گفت: در این صورت آرزو میکنم ای کاش به دنیا نمیآمدم که اقدام به این کار کنم. و این ننگ بزرگ را به گردن گیرم.
پس از آن قاصدی را به دنبال امام حسینعلیه السلام فرستاد و آنحضرت را به خانه خویش دعوت کرد.امام حسینعلیه السلام با سی تن از جوانان از اهلبیت و دوستانش به منزل ولید آمد. ولید خبر مرگ معاویه را به عرض رسانید و در خواست بیعت برای یزید نمود. امامعلیه السلام اظهار داشت بیعت موضوع مهمی است که نمیتوان در خفاء و پنهانی انجام داد، ولی بامداد که مردم را به این منظور دعوت کردی به ما نیز اطلاع ده.مروان گفت: گوش به سخنان حسین مده و عذر او را مپذیر و اگر از بیعت امتناع میکند او را زنده مگذار.
امامعلیه السلام غضبناک شد و فرمود: وای بر تو ای پسر زن بدکار: آیا تو دستور کشتن مرا میدهی؟بخدا قسم دروغ گفتی و با این سخن خودت را ذلیل و خوار کردی. پس از آن رو به جانب ولید نمود و فرمود: نَحْنُ اَهْلُبَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ، وَ یَزیدُ فاسِقٌ شارِبُ الْخَمْرِ وَ قاتِلُ النَّفْسِ، وَ مِثْلُ لا یُبایِعُ لِمِثْلِهِ [8] .
ما اهل بیت نبوت و معدن رسالتیم، مائیم که فرشتگان به خانه ما رفت و آمد دارند. خداوند رحمت خود را بخاطر ما به روی مردم گشود و پایان آن نیز به نام ما خواهد بود.ولی یزید مردی فاسق، شراب خوار، خون ریز، متجاهر به فسق. و شخصی همچون من با شخصی چون یزید بیعت نمیکند. ولی شما امشب را به صبح برسانید و ما نیز شب را به صبح میبریم. شما نیک بنگرید و ما هم تأملی میکنیم که کدامیک از ما برای مقام خلافت شایستهتریم؟ این سخن را فرمود و از خانه ولید بیرون آمدند.
صبح فردا امام حسینعلیه السلام با مروان روبرو شد، مروان گفت: یا اباعبداللّه من خیرخواه تو هستم نصیحت مرا بپذیر تا به سعادت برسی. حسین بن علیعلیهما السلام فرمود: نصیحت تو چیست؟ گفت: من به تو پیشنهاد میکنم که با یزید بیعت کن، زیرا این کار برای دنیا و آخرت شما بهتر است. امام حسینعلیه السلام گفت: إنّا لِلّهِ وَ إّنا الیه راجِعون. اکنون باید دین اسلام را وداع کرد، زیرا امت پیامبر بخلافت یزید گرفتار شده است.
من از جدم رسولخداصلی الله علیه وآله شیندم که فرمود: ألْخِلافَةُ مُحَرَّمَةٌعَلی آلِ اَبیسُفْیانَ.خلافت برفرزندان ابی سفیان حرام است [9] .حسین بن علیعلیهما السلام که تمام وجودش، عقیده و جهادش حق بود، او نمیتواند با مرد ناحقی و ناپاکی به مانند یزید بیعت کند. او فرزند همان امامی است که در خطاب به اباذر فرمود: یا اَباذَرِّ، إنَّکَ غَضِبْتَ لِلّهِ، فَارْجُ مَنْ غَضَبْتَ لَهُ... [10] .ای اباذر! همانا تو برای خدا به خشم آمدی، پس امید به کسی داشته باش که به خاطر او غضبناک شدی....اگر آسمان و زمین درهای خود را بر روی بندهای ببندند و او از خدا بترسد، خداوند راه نجاتی از میان آن دو برای او خواهد گشود، آرامش خود را تنها در حق جستجو کن.این مرد حق نمیتواند با مردی ناحق چون یزید بیعت کند. یزیدی که خیانتها کرد که در تاریخ اسلام بی سابقه بود و جنایتهایی از او صادر شد که همانندش کسی ندیده بود؛ پولی گرفت و قوای اسلام را، از فتح کشور یونان و جزیره قبرس بازگردانید!
از یکایک مردم مدینه پس از کشتار فراوان التزام گرفت که برده و غلام او هستند، و بر گردنها و کف دستهای آنها مهر بردگی زد و کسی که این التزام را نمیداد کشته میشد!.یزید خانه خدا را هتک کرد و به سوی کعبه منجنیق بست و پردههای کعبه را آتش زده و کعبه را ویران کرد! سه روز جان و مال و ناموس مدینه را مباح کرد!. لشکرش بیش از دوازده هزار مرد را کشتند و بیش از سه هزار دوشیزه را ازاله بکارت کردند!
با آنکه زنان و دختران از شهر گریخته بودند و فرار کرده بودند. کسانی که به روضه شریف و به قبر آن حضرت پناه برده بودند، کشتند و مسجد پیغمبر را اصطبل چارپایان خود قرار دادند. حال میفهمیم که چرا حسین بن علیعلیهما السلام با چنین مرد فاسدی بیعت نمیکند و تن به ذلت نمیدهد لذا میفرماید: اَلا وَ إنَّ الدَّعِیَّ بْنَ الدَّعِیَّ قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَالسِّلَةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّة یَاْبَی اللَّهُ ذلِکَ لَنا وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤمِنُونَ. [11] .
آگاه باشید که زنازاده (ابن زیاد) مرا بین دو چیز مخیر ساخته: یا با شمشیر کشیده آماده جنگ شوم، و یا لباس ذلت بپوشم و با یزید بیعت کنم. ولی ذلت از ما بسیار دور است و خدا و رسول خدا و مؤمنین و پروردگارشان دامنهای پاک و اشخاص با حمیّت و مردان با غیرت به ما اجازه نمیدهند که ذلت اطاعت نمودن مردمان پست را بر کشته شدن با عزت ترجیح دهیم.بدانید من با وجودی که یار و یاورم کم است با شما میجنگم.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
22-09-2017, 00:25
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
هدف امام حسین در جهاد مقدس
یکی از شواهد زنده و روشن که با صراحت کامل هدف اباعبداللّهعلیه السلام را از حرکت از مدینه به خوبی آشکار میسازد، وصیت نامه آنحضرت است که در هنگام حرکت برای محمد حنفیه نوشتند، و مقصود خود را برای همه مسلمانان مشخص نمودند، که برای چه چیزی این جهاد مقدس را انجام دادند.
آن حضرت سیاست کلی خویش را شرح میدهد و میفرماید:«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»هذا ما أوصی به الحسین بن علی بن ابی طالب الی اخیه محمد المعروف بالحنفیة. إنَّ الحسین شهد أن لا اله الاّ اللّه وحده لا شریک له و أنّ محمداً عبده و رسوله جاء بالحق من عندالحق و أنّ الجنّة و النّار حق و أنّ لساعَة آتیة لا ریب فیها و إنّ اللّه یبعث من فی القبور.وَ إنّی لم أخرج أشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً.
و إنّما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدیصلی الله علیه وآله. اریدُ أن آمر بالمعروف وانهی عن المنکر. و اسیر بسیرة جدی و أبی علی بن ابی طالبعلیه السلام فمن قبلنی بقبول الحق فاللّه اولی بالحق و من رد علی هذا اصبر حتی یقضی اللّه بینی و بین القوم بالحق و هو خیرالحاکمین و هذه وصیتی یا أخی الیک و ما توفیقی الاّ باللّه علیه توکلت و الیه انیب. [12] .
یعنی: «حسینعلیه السلام به وحدانیت و یگانگی خداوند شهادت میدهد و گواهی میدهد که محمدصلی الله علیه وآله بنده او و پیامبر او است و اعتراف میکنم که بهشت و دوزخ حق است و خداوند در قیامت همگان را برمیانگیزاند، من از مدینه خارج نشدم برای راحت طلبی و خوش گذرانی و نه از روی ستم و نه به منظور فساد کردن بلکه من از آن بیرون میروم برای اصلاح امت و نجات دادن اجتماع از انحراف.میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم. و روش من مانند جدم و پدرم علی بن ابی طالبعلیه السلام است.پس هر کس مرا با این هدف حق و مقصد خدائی بپذیرد به صلاح و سعادت خود رسیده و آن کس که مرا رد کند، من بر مشکلات تحمل دارم تا هنگامی که خداوند بین من و قوم من به حق حکم نماید و او بهترین حکم کنندگان است.و این وصیت من است به برادرم و موفقیت من با نیروی خداوند است و بر او اعتماد کردم و به سوی او انابه میکنم».
آن حضرت بسیاری از حقایق را صریحا بیان فرمودند، در ابتداء جلوی همه تبلیغات سوءای که بنی امیه بر علیه او میکردند برای جهانیان روشن کرد که او یک مسلمان فداکار مجاهد و دارای توحید واقعی است. بعد هدف مقدس خود از جهاد و خروجش بیان فرمودند که اصلاح امت اسلامی و تأمین خیر و سعادت آنان است و میفرماید من برای راحت طلبی و یا برای فساد و ایجاد فتنه بیرون نرفتم و خروج نکردم.
میفرماید مقصودم این است که امر به معروف و نهی از منکر نمایم. منکری که اساس اسلام را در خطر انداختهاند و در معرض فنا و سقوط حتمی قرار گرفته، امام باید با قیام خود آن منکر را به مردم آگاهی دهد و جلوی او را بگیرد.آری آن حقیقت اصیل و اصولی که اجتماع اسلامی از آن انحراف پیدا کرده و احتیاج به اصلاح دارد همان موضوع خلافت و حکومت است.از حسین بن علیعلیهما السلام بیاموزیم:
درس آزادی بدنیا داد رفتار حسین
بذر همت در جهان افشاند افکار حسین
جان خود را در ره صدق و صفا از دست داد
زین سبب تا حشر باشد گرم بازار حسین
با قیام خویش بر اهل جهان معلوم کرد
تابع اهل ستم گشتن بود عار حسین
زندگی پیکار باشد در ره اندیشهها
باشد این گفتار شیرین و گهر بار حسین
گر نداری دین بعالم لااقل آزاده باش
این کلام نغز میباشد زگفتار حسین
مرگ با عزت ز عیش در مذلت بهتر است
نغمهای میباشد از لعل درر بار حسین
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
22-09-2017, 00:27
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
خروج امام حسین از مدینه به مکه
روز سوم شعبان سال 60 هجری بود، که حسین بن علیعلیهما السلام از مدینه به سوی مکه حرکت کرد و بقیه ماه شعبان و ماه رمضان و شوال و ذی قعده را در مکه ماندند.اما در حین حرکت، کنار قبر رسول خداصلی الله علیه وآله رسیدند تا وداع نمایند.در آنجا گفتند: «یا رسول اللّه بأبی أنت و أمی لقد خرجت من جوارک کرهاً و فرق بینی و بینک و اخذت بالعنف قهراً أن ابایع یزیدبن معاویة شارب الخمور و راکب الفجور فان فعلت کفرت و ان ابیت قتلت فها أنا خارج من جوارک علی الکره فعلیک منّی السَّلام یا رسول اللّهصلی الله علیه وآله. [13] .
یعنی ای رسول خدا پدر و مادرم فدای شما باد، من از نزد تو جبراً خارج میگردم، بین من و تو جدائی افکندند و مرا در فشار گذاردند که با یزید بن معاویه بیعت نمایم همان یزیدی که خمر مینوشد و انواع گناهان را مرتکب میشود، اگر بپذیرم و در برابر وی تسلیم گردم در این صورت کفر ورزیدم و اگر بیعت نکنم مرا به قتل میرسانند اکنون با کراهت از نزد تو بیرون میروم و از مدینه خارج میگردم و باحضرتت وداع مینمایم.
مورخین نوشتهاند هنگام خروج امامعلیه السلام از مدینه، امسلمه همسر با وفای پیامبر نزد امام حسینعلیه السلام آمد عرض کرد: ای فرزندم با رفتن خود به سوی عراق مرا غمناک مساز، زیرا من از جدت شنیدم که فرمود: فرزندم حسین در سرزمین عراق در محلی که نام آن کربلا است کشته میشود.
امام حسینعلیه السلام در پاسخ ام سلمه فرمود: مادرم به خدا قسم من این حقیقت را میدانم و من حتماً کشته میشوم برای من چارهای جز انجام این کار نیست و به خدا قسم میدانم در چه روز و بدست چه کسی کشته میشوم و به خوبی میشناسم آن مکانی را که در آن دفن میگردم و از دوستان و نزدیکانم که با من به شهادت میرسند میشناسم [14]
مورخین آوردهاند که امامعلیه السلام در کنار قبر پیامبرصلی الله علیه وآله چنین بیان کردند: خدایا: این قبر پیغمبر تو است و من فرزند دختر پیامبر تو هستم و برای من این حادثه پیش آمد که تو خود میدانی، پروردگارا تو خود میدانی من امر به معروف را دوست دارم و ازمنکر بیزاری میجویم و من از تو مسئلت دارم و تو را به حق این قبر کسیکه در آن آرمیده سوگند میدهم امام حسینعلیه السلام روز سهشنبه سوم ذیالحجه و به قولی روز چهارشنبه هشتم ذیالحجه سال 60 هجری، پیش از آنکه از شهادت مسلمعلیه السلام مطلع شود از مکه خارج میشود.
امام حسینعلیه السلام خطبهای میخواند:«ألْحَمْدُلِلَّه ِ ما شاءَ اللَّهُ وَ لا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللّهِ وصَلَّ اللَّهُ عَلی رَسُولِهِ. خُطَّ الْمَوْتُ عَلی وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقِلادَةِ عَلی جیدِ الفَتاةِ وَ ما اَوْلَهَنی اِلی اَسْلافی اِشْتِیاقَ یَعْقُوبَ اِلی یُوسُفَ...»پس از حمد خداوند متعال و درود بر رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: خط مرگ بر فرزندان آدم کشیده شده و برای آنها زینت است، مانند خطی که از اثر گردنبند بر گردن دختران آشکار میگردد.
من بسیار اشتیاق دیدن گذشتگان خود را دارم، مانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف...آری از سرنوشت نمیتوان گریخت. آنچه خداوند به آن خشنود است ما خانواده هم خوشنودیم. بر بلیاتی که از جانب خدا باشد صبر میکنیم و او مزد صابرین به ما عطا میکند، ما که پاره تن پیامبر خدا هستیم از او جدایی نداریم و در بهشت با او خواهیم بود.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
22-09-2017, 16:32
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
خروج امام از مکه به کربلا
خبر آمدن امام حسینعلیه السلام به مکه و سرپیچی آن حضرت از بیعت با یزید در شهرهای بزرگ کشور با سرعت انتشار یافت و کوفه هم به زودی از آن مطلع گردید و در صدد برآمد فرزند رسولخدا را به سوی خود دعوت کند تا از او حمایت نماید.در مروج الذهب آوردهاند:«و لمامات معویة ارسل اهل الکوفة الی الحسین بن علیعلیهما السلام انا قد حسبنا انفسنا علی بیعتک و نحن نموت دونک و لسنا نحضر جمعة و لا جماعة لسببک» [15] .
«پس از مرگ معاویه مردم کوفه نامهها برای امام حسینعلیه السلام فرستادند، و در آنجا نوشتند که ما خود را برای بیعت با حضرتت آماده ساختیم و برای فداکاری و جانبازی در راه شما آماده شدیم و در نمازهای جمعه و جماعت فرماندار کوفه حاضر نمیگردیم، زیرا در انتظار مقدم شما هستیم».
بزرگان کوفه پس از اطلاع ورود امام حسینعلیه السلام به مکه، در منزل سلیمان بن صرد خزاعی اجتماع نمودند.سلیمان بن صرد خطابه کوتاهی بیان کردند:«معویه به هلاکت رسید و امام حسینعلیه السلام با یزید بیعت ننمود و در برابر وی تسلیم نشد و از مدینه به سوی مکه خارج گردید و شما شیعیان او و پدر او هستید پس اگر میدانید که آن حضرت را یاری میکنید و با دشمنان وی پیکار مینمائید به آن بزرگوار بنویسید (تا به سوی شما حرکت کند) و اگر میترسید که در هنگام جنگ جبن و وحشت کنید و سستی و عهدشکنی نمائید پس در این صورت فرزند پیغمبر را فریب ندهید و آن حضرت را وعدههای دروغ ندهید. [16] .
هنگامی که سخنان سلیمان بن صرد به پایان رسید همگان اظهار داشتند: ما در راه فرزند پیغمبر امام حسینعلیه السلام از جان و مال خود مضایقه نداریم و آن حضرت را در همه حال یاری مینمائیم و با دشمنانش میجنگیم.پس از تعهدات و پیمانها نامهای با امضای جمعی به محضر امام حسینعلیه السلام نوشتند:نامهای است از سلیمان بن صرد و مسیب بن نجیه و رفاعة بن شداد و حبیب بن مظاهر و عموم شیعیان از اهل کوفه، سلام بر تو باد، همانا ما سپاس میگذاریم آن خدای یگانهای که دشمن تو را درهم شکست، آن جبار و ستمکاری که زور و قدرت خود را بر این امت تحمیل نموده و زمام کارهاری او را جبرا در دست گرفته و اموال او را غصب نمود و بدون رضای او بر او حکومت یافته بود، آن ستمگری که خوبان و آزاد مردان اجتماع را کشت و ناپاکان و اشرار امت را بجای گذاشت و بیت المال را در بین جباران و ثروتمندان دست بدست گردانید، خداوند او را از رحمت خود دور گرداند همانگونه که قوم ثمود را دور ساخت.
ای پسر پیغمبر آگاه باش که برای ما امروز امام و رهبری نیست، پس به سوی ما روی آور و به جانب کوفه سفر کن باشد که خداوند به وسیله حضرتت ما را در طریق هدایت گرد آورد. [17] .امام حسینعلیه السلام با این همه تقاضای پی در پی پسر عموی خویش که از اصحاب خاص آن حضرت بود یعنی حضرت مسلم بن عقیلعلیه السلام را به سوی مردم کوفه در نیمه رمضان المبارک میفرستد امام نامهای هم برای مردم کوفه مینویسد و به نمایندهاش میدهد که در آن نامه چنین فرمودهاند: نامههای شما به من رسید و من برآنچه که نوشتید اطلاع یافتم و اکنون برادرم و پسرعمویم و فردی از اهل بیت من که مورد اعتماد من است یعنی مسلم بن عقیل را به سوی شما فرستادم و به او گفتم که تصمیم و رأی شما را برای من بنویسد پس اگر برایم نوشت که رأی بزرگان و صاحبان عقل و درایت شما همچنان مانند گذشته است و همانگونه است که در نامههای خود به من نگاشتید به زودی سوی شما خواهم آمد، به جان خودم قسم که شایستگی رهبری و امامت ندارد مگر فردی که بر طبق کتاب خدا رفتار کند وعدل و داد را شیوه حکومت خود سازد و پای بند به دین حق و روش صحیح باشد. [18] .حضرت مسلم در ابتداء ورود به کوفه بسیار مورد استقبال قرار گرفت که مورخین نقل کردهاند دوازده یا هیجده هزار با او بیعت کردند، اما دیری نپائید که عهد خود را شکستند و بسیاری از همان کسانی که عهد کرده بودند خود منجر به تضعیف و شهادت وی گشتند.
نعمان بن بشیر که استاندار کوفه بود از جلوگیری مردم عاجز ماند، لذا استاندار بصره راکه کثیفترین و ناپاکترین مسئول دستگاه اموی بود بطور سریع انتقال به کوفه دادند که با طرزی نیرنگ وارد کوفه گردید و بدارالاماره رفت با خدعه و شیطنت و تهدید، آن چنان کوفه را در برابر قدرت پوشالی و پوچ یزیدبن معاویه مرعوب ساخت که توانست در کمترین مدت تسلط از دست رفته آن حکومت کثیف را بر آنجا به نحو بهتر باز گرداند.
دستور داد منادی او در همه جا ندا دهد: «مردم کوفه! بر بیعت یزید ثابت بمانید پیش از آنکه وی ارتشی مجهز از شام بفرستد تا مردان شما را بکشند و زنان شما را به اسارت ببرند» [19] .19(بهر صورت مسلم بن عقیل تنها ماند، اما تنهائی برای او که شیر بیشه شجاعت است وحشت آور نیست.او چنان مردانگی جنگید تا جائی که فرزند زیاد به فرمانده لشکر که محمد بن اشعث بود اعتراض کرد گفت: مسلم یک مرد است با این حال این همه از شما میکشد؟
پس چه خواهی کرد هنگامیکه ترا به جنگ کسی بفرستم که از مسلم شجاعتر است.محمد بن اشعث در پاسخ گفت: تو گمان کردی مرا به جنگ بقالی از بقالهای کوفه و یا کشاورزی از کشاورزان حیره فرستادی؟! مگر نمیدانی که مرا به جنگ شیری ژیان و شمشیری بران فرستادی، شمشیری که در دست یک قهرمان بیهمتا و یک شجاع بینظیری از خاندان پیغمبر است. [20] .
لذا امام حسینعلیه السلام در شب عاشورا فرزندان عقیل و برادران حضرت مسلم را مخاطب قرار داد و چنین فرمود:«یا بنی عقیل حسبکم من القتل بمسلم اذهبوا فقد آذنت لکم قالوا و ما نقول للنّاس، نقول ترکنا شیخنا و سیدنا و بین عمومتنا خیر الاعمام و لم نرم معهم بسهم و لم نطعن معهم برمح و لم نضرب بسیف و لاندری ما صنعوا؟! لا و اللّه لا نفعل و لکنا نفدیک بانفسنا و اموالنا و اهلینا و نقاتل معک حتی نرد موردک فقبح اللّه العیش بعدک». [21] .
ای فرزندان عقیل شما را قتل مسلم کافی است، اکنون از این بیابان بروید من به شما اجازه دادم. در پاسخ گفتند: ای فرزند پیغمبر اگر شما را در اینجا رها سازیم به مردم چه بگوئیم؟ به آنها بگوئیم که ما آقایمان و بزرگ قبیلهمان و بهترین پسر عموهای خود را در بین دشمن رها کردیم بدون آنکه در راه یاری از وی تیری بکار بریم و یا نیزهای به حرکت درآوریم و یا شمشیری بزنیم؟
نه، به خدا قسم ما چنین کاری انجام نخواهیم داد بلکه جانها و اموال خود و آنچه که در اختیار داریم در راه شما فدا خواهیم ساخت و در زیر پرچم شما میجنگیم تا آنچه بر شما وارد شود بر ما هم وارد شود، ما زندگی بعد از شما را نمیخواهیم و نکبت و ننگ بر آن باد.خبر حرکت امام حسینعلیه السلام از مکه به کربلا به سرعت در همه جا منتشر گردید و تصمیم قطعی آن حضرت برای حرکت به سوی مقصدی که برای شهادت بود به اطلاع عموم رسید، ابن عباس سراسیمه نزد آن عزیز زهرا رسید عرضه داشت:«یابن عم قد بلغنی انک ترید العراق و انهم اهل غدر و انما یدعونک للحرب فلا تعجل و ان ابیت الاّمحاربة هذا الجبار و کرهت المقام بمکة فاشخص الی الیمن فانها فی عزلة و لک فیها انصار و اخوان فاقم بها...» [22] .
به من خبر دادند که شما عازم عراق هستید در حالیکه مردم عراق اهل مکراند و از شما دعوت کردند تا با شما جنگ کنند، مصلحت در این است که در رفتن به عراق عجله ننمائید و اگر هم نمیخواهید در مکه بمانید و تصمیم قطعی دارید با این مرد ستمگر به جنگ برخیزید یمن را انتخاب کنید زیرا آنجا در گوشهای از کشور قرار گرفته و یاران و دوستانی در آن برای شما است...محمد بن حنفیه خدمت امام حسینعلیه السلام رسیدند. عرضه داشتند:«یا اخی انّ اهل الکوفه من قد عرفت غدرهم بابیک و باخیک و قد خفت ان یکون حالک کحال من مضی فان رأیت ان تقیم فانک اعز من فی الحرم و امنعه. فقال: یا أخی قد خفت ان یغتالنی یزید بن معاویة فی الحرم فاکون الّذی یستباح به حرمة هذا البیت» [23] .
«برادرم تو میدانی که مردم کوفه با پدر و برادرت مکر کردند و من میترسم با تو هم مانند آن رفتار کنند و اگر تصمیم بگیری در مکه بمانی تو محترم ترین افراد و محفوظترین کسان آن خواهی بود. حضرت فرمود: برادرم میترسم یزیدبن معاویه با دست مأمورین خود مرا در اینجا ترور کند و غفلتا به قتل برساند، آنگاه با ریختن خون من احترام خانه خدا از میان برود».محمد حنفیه گمان میکرد، سخنان وی تصمیم امام حسینعلیه السلام را برمیگرداند و از حرکت باز میدارد، به او اطلاع دادند که کاروان حسینعلیه السلام به سوی عراق در حرکت است. دوباره خدمت رسید عرض کرد:«یا أخی ألم تعدنی النظر فیما سألتک؟ قال بلی، قال فما حداک علی الخروج عاجلا؟ فقال اتانی رسول اللّهصلی الله علیه وآله بعدما فارقتک فقال یا حسین اخرج فانّ اللّه قد شاء أن یراک قتیلاً فقال له فما حملک هؤلاء النساء معک و أنت تخرج علی مثل هذا الحال فقال له إنّ اللّه شاء ان یریهن سبایا» [24] .
«برادرم آیا به من وعده نداده بودی که درباره پیشنهاد من فکر کنی؟ پس چرا اکنون شتابان میخواهی از مکه خارج گردی؟ حضرت فرمود: پس از آنکه تو از نزدم بیرون رفتی، رسولخداصلی الله علیه وآله را بخواب دیدم. فرمود: حسینم از مکه خارج شو زیرا خداوند میخواهد تو را کشته ببیند، محمد حنفیه گفت: پس در این صورت چرا زنها را با خود کوچ میدهی؟ فرمود: خداوند میخواهد اینها را اسیر ببیند».از هنگام حرکت امام حسینعلیه السلام از مکه تا کربلا حوادث گوناگون رخ داد که برای یک انسان متزلزل و بیتصمیم و بدون هدف مقدس کافی بود که مسیر فکر و مقصد سفر را عوض نماید، اما این حوادث گوناگون برای فردی چون فرزند علی بن ابی طالبعلیه السلام که هدف حساب شدهای دارد کوچکترین اثر و کمترین نقش منفی را نداشت. وقتی امام در منزل «زباله» فرود آمد، خبری ناگوار بر او رسید خبر دادند که نماینده رسمی شما یعنی مسلم بن عقیل در کوفه به شهادت رسیدند!
امام فرمود: «انّا للّه و انّا إلیه راجعون...» آنگاه فرمود:«از این پس تن آسائی در زندگی نیست».با صرحت فرمود: «رحم اللّه مسلماً فلقد صار الی روح اللّه و ریحانه و تحیته و رضوانه اما انه قد قضی ما علیه و بقی ما علینا» [25] .«خداوند رحمت خود را بر مسلم نازل گرداند، او به سوی روح و ریحان خداوند شتافت و مأموریت خدائی خود را انجام داد. ولی مأموریتی که بر عهده ما است هنوز باقی است و باید آن را انجام دهیم».
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
23-09-2017, 22:32
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
امام در کربلا
به سرزمین نینوا رسیدند ناگاه سواری از دور پیدا شد شمشیر بر میان بسته کمان از شانه انداخته معلوم بود از کوفه میآید هر دو سپاه ایستادند تا از این سوار کسب اطلاع نمایند همین که تازه وارد رسید بر حر بن یزید سلام نمود و توجهی به حسینعلیه السلام نکرد نامهای بدست حر داد.
حر نامه را خواند عبیداللّه زیاد نوشته بود:نامه من که رسید بر حسین سخت بگیر و او را در زمین خشک فرود آور که آب و علفی وجود نداشته باشد بفرستاده خود دستور دادهام از تو جدا نشود تا امر مرا اجرا نمائی و خبرش را برایم بفرستد،حر جریان را گوش زد امامعلیه السلام کرد و تقاضای فرود آمدن نمود امامعلیه السلام فرمود اجازه بده برویم در این دهکده(نینوا) یا آن دهکده دیگر(غاضریه) و یا شفیه، حر گفت: این پیک ابن زیاد است و مراقب کار من است برایم امکان ندارد.
زهیربن قین گفت: به خدا قسم جنگ با این سپاه برای ما خیلی سادهتر است از سپاهیانی که بعد از این خواهند آمد. امام در جواب او فرمود: هرگز من پیش دستی در جنگ نخواهم کرد در این هنگام فرود آمدند و حر با هزار سوار در مقابل آنها صف بستند.
این قضیه در روز دوم محرم سال شصت و یک هجری بود. [26] .پرسیدند این سرزمین چه نام دارد؟ عرضه داشتند کربلا، فرمود:«اللهم اعوذ بک من الکرب و البلاء».خدایا به تو پناه میبرم از ناراحتی و گرفتاری.اینجا محل فرود آمدن ماست همین مکان بارانداز ما است قربانگاه ما همین سرزمین است در اینجا خون ما ریخته میشود. [27] .
جز تو ای کشته بی سر که سراپا همه جانی کیست کز دادن جانی بخرد جان جهانیما تو را کشته نخوانیم که در صورت و معنی زنده اندر تن عشاق چو ماهیت جانیعجبی نیست که عرش دل ما جای تو باشد دوست را جز دل عاشق بجان نیست مکانیپیش عشاق تو چون ذکر خدا ذکر تو باشد به که از ذکر تو غافل ننشینند زمانی امام حسینعلیه السلام خطبهای برای اصحاب خواند:ای مردم شما میبینید آنچه را که برای ما پیش آمده، براستی دنیا تغییر نموده و زشتیهای خود را آشکار ساخته نیکیهایش را پشت کرده و پیوسته برخلاف مراد انسان میرود. ولی از دنیا باقی نمانده، مگر مقدار کمی به اندازه قطراتی که پس از ریختن آب در ظرف میماند، و جز یک زندگی پست که مانند زمین شوره زار است. مگر نمیبینید به حق عمل نمیشود و از باطل جلوگیری نمیگردد. و نتیجه آن این است مؤمن مایل میشود به شهادت در راه حق.«لا أرَی الْمَوْتَ إلاّ سَعادَةً وَ الْحَیوةَ مَعَ الظَّالمینَ إِلاَّ بَرَماً» [28] .
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
26-09-2017, 00:31
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
یاران باوفا و ابراز وفاداری
شیخ مفید در ارشاد و شیخ طوسی د راعلام الوری و ابناثیر در کامل و اغلب مورخین فرمودهاند که سی و دو نفر آنها در شب عاشورا از لشکر عمر بن سعد به آن حضرت ملحق شدند و هفده نفر از بنی هاشم بودند و بیست و سه نفر دیگر اصحاب امامعلیه السلام بودند.
اصلح و اشهر آن است که شهداء یوم الطف به غیر از حضرت سید الشهداءعلیه السلام هفتاد و دو نفر بودند. [29] .مهاجربن اوس خطاب به حرعلیه السلام گفت: چه اراده داری، حر پاسخی نداد و رعده و لرزش او را گرفت، مهاجر گفت: ای حر کار شما ما را به شک و تردید انداخته است، زیرا در هیچ جنگی شما را به این حال ندیدم و اگر از من میپرسیدند شجاعترین اهل کوفه کیست؟ غیر از تو کسی را نمیشناختم. حر گفت: به خدا قسم که من نفس خویش را در میان بهشت و دوزخ مخیر میبینم و سوگند به خدای بزرگ جز بهشت هیچ چیز دیگر را اختیار نخواهم کرد، گر چه قطعه قطعه شوم و در آتش بسوزم.
آن وقت بسوی لشکر امام حسینعلیه السلام بسرعت حرکت کرد و رفت در حالیکه دست خود را بر سر خویش گذاشته و میگفت: بار الها به سوی تو توبه و پشیمانی کردم این بندهات را ببخش زیرا قلب اولیای تو را و اولاد پیغمبرت را درد آوردم.حر به محضر امامعلیه السلام سئوال کرد یابن رسول اللّه: آیا توبه من پذیرفته و قبول است؟
فرمود: بلی خداوند میپذیرد و تو را عفو میکند.گفت باز آ در توبه است باز هین بگیر از عفو ما خط جوازای در آ که کس ز احرار و عبید روی نومیدی در این درگه ندیدگر دو صد جرم عظیم آوردهای غم مخور رو بر کریم آوردهای«ابو ثمامه صیداوی» در وقت زوال خدمت امامعلیه السلام رسید و عرض کرد یا اباعبداللّه جان من فدای تو باد، سوگند به خدا تو کشته نشوی تا من در خدمت شما کشته و به خون خویش غلطان شوم و دوست دارم که این نماز ظهر رابا تو بگذارم، آنگاه خدای خویش را ملاقات کنم، حضرت سر به سوی آسمان برداشت، فرمود: نماز را به یاد آوردی خدا تو را از نماز گذاران و ذاکرین قرار دهد، بلی اینک اول وقت نماز است.
به روایتی «زهیر بن قیس» و «سعید بن عبداللّه» در پیش رو ایستادند و خود را هدف تیر و سنان گردانیدند، آنوقت امام حسینعلیه السلام با اصحابش نماز خوف گذاشت.«وهب بن عبداللّه» که با مادر و زن خود در لشکر امام حسینعلیه السلام حاضر بود اسب به میدان راند و رجز خواند.مبارزه و نبرد جانانی کرد، به نزد مادر و زوجهاش رسید به مادر گفت: آیا از من راضی شدی؟ گفت: راضی نمیشوم تا آن که در نزد امامعلیه السلام کشته شوی.
کار زار سختی کرد تا اینکه دو دستش را قطع و سرش را از تن مبارکش جدا کردند و سر بریده را در نزد مادرش انداختند، مادر وهب عمود خیمه را گرفت و حملهور شد و گفت: سری را که در راه خداوند دادهام پس نخواهم گرفت.«عابس» یکی دیگر از اصحاب آن حضرت است، به نزد امام حسینعلیه السلام شتافت و سلام کرد و عرض نمود یا اباعبداللّه هیچ آفریدهای چه نزدیک و چه دور، چه خویش و چه بیگانه در روی زمین در نزد من عزیزتر و محبوبتر از تو نیست.
آنگاه عرض کرد: گواه و شاهد باش که من بر دین شما و دین پدر شما هستم، پس با شمشیر کشیده به مانند شیر به میدان تاخت.دشمن فریاد کشید ای قوم این شیر شیران است، این عابس بن ابی شبیب است هیچکس به میدان او نرود وگرنه از چنگ او به سلامت نخواهد ماند.
«عابس» همان کسی است که حضرت مسلمعلیه السلام نامهای راکه برای امام حسینعلیه السلام نوشتهبود بهاو سپرده بود.
وقت آن آمد که من عریان شوم جسم بگذارم سراسر جان شومآنچه غیر از شورش و دیوانگی است اندرین ره روی در بیگانگی استآزمودم مرگ من در زندگیست چون رهم زین زندگی پایندگیستآنکه مردن پیش چشمش تهلکه است نهی لا تلقو بگیرد او بدستوانکه مردن شد مر او را فتح باب سارعوا آمد مر او را در خطاب [30] .
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
26-09-2017, 22:39
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
عصر تاسوعا
بنا به نقل طبری عصر پنجشنبه نهم محرم سال 61هجری عمر سعد فرمان حمله داد و لشکر به حرکت در آمد. امام حسینعلیه السلام در آن ساعت در بیرون خیمه به شمشیرش تکیه نموده و خواب خفیفی بر چشمانش مستولی شده بود.وقتی حضرت زینبعلیها السلام سر و صدای لشکر عمر سعد را شنید و جنب و جوش آنها را دید به نزد امام آمد و عرضه داشت برادر! اینک دشمن به خیمهها نزدیک شده است.
امام حسینعلیه السلام سر برداشت و چنین بیان فرمود:«إنّی رَأیْتُ رَسُولَ اللّهصلی الله علیه وآله فیِ الْمَنامِ فَقالَ لی: إنَّکَ صائِرٌ إلَیْنا عَنْ قَریبٍ.إرْکَبْ بِنَفْسی أنْتَ یا أخی حَتَّی تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ ما لَکُمْ وَ ما بَدَأَ لَکُمْ وَ تَسْئَلَهُمْ عَمَّا جاءَ بِهِمْ....إرْجَعْ اِلَیْهِمْ فَاِنِ اسْتَطَعْتَ اَنْ تُؤَخِّرَهُمْ اِلی غُدْوَةٍ وَ تَدْفَعَهُمَ عَنَّا الْعَشِیَّةَ نُصَلّی لِرَبِّنَا الّلیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ فَهُوَ یَعْلَمُ أنّی اُحِبُّ الصّوةَ وَ تِلاوَةَ کِتابِهِ وَ کَثْرَةَ الدُّعاءِ وَاْلاِسْتِغْفارِ» [31] .
اینک جدم رسول خدا را در خواب دیدم که به من فرمود: فرزندم بزودی به نزد ما خواهی آمد.سپس برادرش حضرت ابوالفضلعلیه السلام را خطاب کرد و چنین فرمود: جانم به قربانت سوار شو و با اینها ملاقات کن و انگیزه و هدف آنان را بپرس.طبق فرمان امامعلیه السلام حضرت ابوالفضلعلیه السلام با بیست تن که زهیربن قین و حبیب بن مظاهر نیز در میان آنان دیده میشد بسوی دشمن حرکت نموده و در مقابل آنان قرار گرفت و انگیزه حرکتشان را سئوال نمود.
لشکریان عمر سعد در جواب گفتند: اینک از سوی امیر(ابن زیاد) حکم تازهای رسیده است که باید شما بیعت کنید والا همین الان وارد جنگ خواهیم گردید.حضرت ابوالفضلعلیه السلام بسوی امام برگشت و پیشنهاد آنان را به عرض آن حضرت رسانید.امام در پاسخ فرمود: بسوی آنان بازگرد و اگر توانستی همین امشب را مهلت بگیر و جنگ را به فردا موکول کن، تا ما امشب را به نماز و استغفار و مناجات با پروردگارمان بپردازیم زیرا خداوند میداند که من به نماز و قرائت قرآن و استغفار و مناجات با خدا علاقه شدید دارم.
عباس بن علیعلیهما السلام برگشت و تقاضای مهلت یک شبه نمود. عمر سعد چون در قبول این پیشنهاد مردد بود موضوع را با فرماندهان لشکر مطرح و نظر آنان را جویا گردید.
یکی از فرماندهان به نام «عمرو بن حجاج» گفت: سبحان اللّه، اگر اینها از ترک و دیلم بودند و چنین مهلتی را از تو درخواست می کردند بایستی به آنان جواب مثبت میدادی.قیس بن اشعث یکی دیگر از فرماندهان گفت: به عقیده من هم باید به این درخواست حسین جواب مثبت داد زیرا این درخواست وی نه برای عقب نشینی آنها از جبهه و نه برای تجدید نظر است بلکه به خدا سوگند فردا اینها پیش از تو جنگ را شروع خواهند نمود.
عمر سعد گفت: اگر چنین است پس چرا شب را به آنان مهلت بدهیم؟به هر حال پس از گفتگوی زیاد پاسخ عمر سعد به حضرت ابوالفضلعلیه السلام این بود:ما امشب را به شما مهلت میدهیم اگر تسلیم شدید و به فرمان امیر گردن نهادید به نزد او میبریم و اگر امتناع کردید ما هم شما را به حال خود باقی نخواهیم گذاشت و جنگ است که سرنوشت شما را تعیین خواهد نمود.و بدین گونه با درخواست امامعلیه السلام موافقت گردید و شب عاشورا به وی مهلت داده شد.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
28-09-2017, 00:16
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
شب عاشورا
امام حسینعلیه السلام در شب عاشورا برای افراد بنی هاشم و یاران خویش خطبهای ایراد نمود:«خدا را به بهترین وجه ستایش کرده و در شدائد و آسایش و رنج و رفاه مقابل نعمتهایش سپاسگذارم. خدایا تو را میستایم که بر ما خاندان با نبوت کرامت بخشیدی و قرآن را به ما آموختی و به دین و آئینمان آشنا ساختی و برما گوش و چشم حق بین و قلب عطا فرمودی و از گروه مشرک و خدا نشناس قرار ندادی.«أمّا بَعْدُ، فَاِنّی لا اَعْلَمُ اَصْحاباً اَوْلی وَ لاخَیْراً مِنْ اَصْحابی وَ لا اَهْلُ بَیْتٍ اَبَرُّ وَ لا اَوْصَلُ مِنْاَهْلِ بَیْتی فَجَزاکُمُ اللَّهُ عَنّی جَمیعاً خَیْراً...» [32] .اما بعد من اصحاب و یارانی بهتر از یاران خود ندیدهام و اهل بیت و خاندانی با وفاتر و صدیقتر از اهل بیت خود سراغ ندارم خداوند به همه شما جزای خیر دهد.آنگاه فرمود: جدم رسول خداصلی الله علیه وآله خبر داده بود که من به عراق فراخوانده میشوم و در محلی به نام «کربلا» فرود آمده و در همانجا به شهادت میرسم و اینک وقت این شهادت رسیده است که به اعتقاد من همان فردا، دشمن جنگ خود را با ما آغاز خواهد نمود و حالا شما آزاد هستید و من بیعت خود را از شما برداشتم و به همه شما اجازه میدهم که از این تاریکی شب استفاده کرده و هر یک از شما دست یکی از افراد خانواده مرا بگیرد و به سوی آبادی و شهر خویش حرکت کند و جان خود را از مرگ نجات بخشد زیرا این مردم فقط در تعقیب من هستند و اگر بر من دست بیابند با دیگران کاری نخواهند داشت.خداوند به همه شما جزای خیر و پاداش نیک عنایت کند.در مقتل مقرم آمده است، امام حسینعلیه السلام در شب عاشورا از خیمهها دور شد. نافع بن هلال که یکی از یاران آن حضرت بود خود را به امام رسانید و انگیزه بیرون شدن از محیط خیمهها را سئوال کرد و اضافه نمود یابن رسولاللّه آمدن شما به سوی لشکر این مرد طاغی مرا سخت نگران و متوحش ساخت.امام در پاسخ وی فرمود آمدهام تا پستی و بلندی اطراف خیمهها را بررسی کنم که مبادا برای دشمن مخفیگاهی باشد و از آنجا برای حمله خود و یا دفع حمله شما استفاده کند.آنگاه آن حضرت فرمود: امشب همان شب موعود است وعدهای است که هیچ تخلف در آن راه ندارد.آن وقت امام خطاب به نافع فرمود: آیا نمیخواهی در این تاریکی شب به این کوهها پناهنده شوی و خود را از مرگ برهانی؟نافع بن هلال خود را به قدمهای آن حضرت انداخت و عرضه داشت مادرم به عزایم بنشیند، من این شمشیر را به هزار درهم و اسبم را هم به هزار درهم خریداری نمودهام، سوگند به آن خدائی که با محبت تو بر من منت گذاشته است. بین من و تو جدائی نخواهد افتاد مگر آن وقت که این شمشیر کند و این اسب خسته شود.نافع بن هلال میگوید: امامعلیه السلام پس از بررسی بیابانهای اطراف به سوی خیمهها برگشت و به خیمه زینب کبریعلیها السلام وارد گردید و من در بیرون خیمه نگهبانی میدادم، حضرت زینب عرضه داشت برادر! آیا یاران خود را آزمودهای و به نیت و استقامت آنان پی بردهای؟ مبادا در موقع سختی دست از تو بردارند و در میان دشمن تنها بگذارند.امامعلیه السلام در پاسخ وی چنین فرمود: آری به خدا سوگند آنها را آزمودهام و نیافتم مگر دلاور و غرنده و با صلابت و استوار آنان به کشته شدن در پیش روی من آن چنان مشتاق هستند مانند اشتیاق طفل شیرخوار به پستان مادرش. [33] .نافع میگوید: من چون این سئوال و جواب را شنیدم، گریه گلویم را گرفت و به نزد حبیب بن مظاهر آمده و آنچه از امام و خواهرش شنیده بودم بدو بازگو نمودم.حبیب بن مظاهر گفت: به خدا سوگند اگر منتظر فرمان امامعلیه السلام نبودیم همین امشب به دشمن حمله میکردیم.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
28-09-2017, 00:20
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
شب عاشورا
خدا کند نرود امشب و سحر نشود
که روز ما زشب تار تیرهتر نشود
چه فتنهها که به دنبال این سحر نبود
خدا کند نرود امشب و سحر نشود
خدا کند که به حشر انتها شود امشب
که حشر واقعه کربلا نشود
شب اسارت پرده نشین خاص خداست
چه میشود که اگر صبح پرده در نشود
شب شهادت نو باوگان فاطمه است
خدا کند که سحرگاه جلوهگر نشود
خدا کند نرود امشب و نیاید صبح
که داغ زینب مظلومه تازهتر نشود
خدا کند نشود صبح باز تا زینب
ز داغ مرگ دو فرزند خون جگر نشود
خدا کند نشود صبح این شب عاشوا
که یادگار حسن را کفن ببر نشود
خدا کند نشود صبح تا گلوی علی نشان
تیر ستم در کف پدر نشود
خدا کند که فتد دست حرمله از کار
و یا هرآنچه زند تیر کارگر نشود
شب وداع علی اکبر است با مادر
وداع مادر و فرزند مختصر نشود
خدا کند نشود صبح تا بدست بلا
بخاک و خون تن عباس غوطهور نشود
سر حسین زپیکر جدا شود فردا خوش است
ظلمت امشب بگو سحر نشود
از امام سجادعلیه السلام نقل شده است که در شب عاشورا پدرم در میان خیمه با چند تن از یارانش نشسته بود و «جَون» که غلام ابوذر بود مشغول اصلاح شمشیر امامعلیه السلام بود آن حضرت این اشعار را میسرود:یا دَهْرُ اُفّلَکَ مِنْ خَلیلٍ کَمْ لَکَ باْلإشْراقِ وَ اْلاَصیلِمِنْ صاحِبٍ اَوْ طالِبٍ قَتیلٍ وَ الدَّهْرُ لا یَقْنَعُ بِالبَدیلِوَ اِنَّما اْلاَمْرُ اِلَی الْجَلیلِ وَ کُلُّ حَیٍّ سالِکٌ سَبیلٍ [34] .ای دنیا اف بر دوستی تو که صبحگاهان و عصرگاهان چه قدر از دوستان و خواهانت را به کشتن میدهی که به عوض قناعت نورزیو همانا کارها به خدای بزرگ محول است و هر زندهای سالک این راه.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
28-09-2017, 00:22
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
روز عاشورا
در کامل الزیارات آمده است، آنگاه که صبح طلوع گردید امامعلیه السلام نماز صبح بجای آورد، رو به سوی نمازگزاران نموده پس از حمد و سپاس خداوند چنین فرمود:
إنَّ اللَّهَ تَعالی اَذِنَ فی قَتْلِکُمْ وَ قَتْلی فی هذاَ الْیَوْمِ فَعَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ وَ الْقِتالِ.صَبراً یا بَنیِ الْکِرامِ فَمَا الْمَوْتُ اِلاَّ قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِکُمْ عَنِ الْبُؤْسِ وَ الضَّرَّاِء اِلَی الْجِنانِ الْواسِعَةِ و النِّعَمِ الدَّائِمَةِ فَاَیُّکُمْ یَکْرَهُ اَنْ یَنْتَقِلَ مِنْ سِجْنٍ اِلی قَصْرٍ وَ ما هُوَ ِلأَعْدائِکُمْ اِلاَّ کَمَنْ یَنْتَقِلُ مِنْ قَصْرِ اِلی سِجْنٍ وَ عَذابٍ اِنَّ اَبی حَدَّثَنی عَنْ رَسُولِ اللَّهِ إنَّ الدُّنْیا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَ جَنَّةُالْکافِرِ وَ الْمَوْتُ جِسْرُ هؤُلاءِ اِلی جِنانِهِمْ وَ جِسْرُ هؤُلاءِ اِلی جَحیمِهِمْ ما کُذِبْتُ وَ لا کُذِبْتُ» [35] .
ای بزرگ زادگان! صبر و شکیبائی بخرج دهید که مرگ چیزی جز یک پل نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده به بهشت پهناور و نعمتهای همیشگی آن میرساند چه کسی است که نخواهد از یک زندان به قصری انتقال یابد. همین مرگ برای دشمنان شما مانند آن است که از کاخی به زندان منتقل گردند. پدرم از رسول خداصلی الله علیه وآله بر من نقل فرمود که: دنیا برای مؤمن همانند زندان و برای کافر همانند بهشت است.
مرگ پلی است که این گروه مؤمن را به بهشتشان میرساند و آن گروه کافر را به جهنم میبرد. آری، نه دروغ شنیدهام و نه دروغ میگویم.آن حضرت پس از آن صفوف لشکر را منظم نمود، میمنه سپاه را به زهیربن قین و میسره را به حبیب بن مظاهر و پرچم را به برادرش حضرت ابوالفضلعلیه السلام دادند، خود و افراد دیگر در قلب سپاه قرار گرفتند.
آنوقت امامعلیه السلام دست به دعا برداشت، چنین استغاثه نمود: «اَلَّلهُمَّ اَنْتَ ثِقَتی فی کُلِّ کَرْبٍ وَ رَجائی فی کُلِّ شِدَّةٍ وَ اَنْتَ فی کُلِّ اَمْرٍ نَزَلَ بی ثِقَةٌ وَ عُدَّةٌ کَمْ مِنْ هَمّیَضْعُفُ فیهِ الْفُؤادُ وَتَقِلُّ فیهِ الْحیلَةُ وَ یَدْخُلُ فیهِ الصَّدیقُ وَ یَشْمِتُ فیهِ الْعَدُوُّ اَنْزَلْتُهُ بِکَ وَ شَکَوْتُهُ اِلَیْکَ رَغْبَةً مِنّی اِلَیْکَ عَمَّنْ سِواکَ فَکَشَفْتَهُ وَ فَرَّجْتَهُ فَأَنْتَ وَلِیُّ کُلِّ نِعْمَةٍ وَ مُنْتَهی کُلِّ رَغْبَةٍ» [36] .
«خدایا تو در هر غم و اندوه پناهگاه و در هر پیش آمد ناگوار مایه امید من هستی و در هر حادثهای سلاح و ملجأ من میباشی. آنگاه که غمهای کمرشکن بر من فرا میریخته است که دلها در برابر آن آب و راه هر چاره در مقابلش مسدود میگردد، غمهای جانکاهی که با دیدن آنها دوستان دوری جسته و دشمنان زبان به شماتت میگشودند، در چنین مواقع تنها به پیشگاه تو شکایت آورده و از دیگران قطع امید نمودهام و تو بودی که به داد من رسیده و این کوههای غم را برطرف کردهای و از این امواج اندوه نجاتم بخشیدهای.
خدایا توئی صاحب هر نعمت و توئی آخرین مقصدم».بنا به نقل مقتل خوارزمی امامعلیه السلام فرمود: بندگان خدا! از خدا بترسید و از دنیا در حذر باشید که اگر بنا بود همه دنیا به یک نفر داده شود و یک فرد برای همیشه در آن بماند پیامبران برای بقاء سزاوارتر بودند، ولی هرگز! زیرا خداوند دنیا را برای فانی شدن خلق نموده که تازههایش کهنه و نعمتهایش زایل و شادیهایش به غم مبدل خواهد گردید، محلی است موقت. پس برای آخرت خود توشهای برگیرید و بهترین توشه آخرت تقوی و ترس از خداست.
مردم خداوند دنیا را محل فنا و زوال قرار داد که اهل خویش را تغییر داده و وضعشان را دگرگون میسازد، فریب خورده کسی است که گول دنیا را بخورد و بدبخت کسی است که مفتون آن گردد.مردم! دنیا شما را فریب ندهد که هر کس بدو تکیه کند ناامیدش سازد و هر کس بر وی طمع کند به ناامیدیش کشاند و شما اینک به امری هم پیمان شدهاید که خشم خدا را برانگیخته و به سبب آن، خدا از شما اعراض کرده و غضبش را بر شما فرستاده است، چه نیکو است خدای ما و چه بد بندگانی هستید که به فرمان خدا گردن نهاده و به پیامبرش ایمان آوردید سپس برای کشتن اهل بیت و فرزندانش هجوم کردید، شیطان بر شما مسلط گردیده و خداوند را از یاد شما برده است ننگ بر شما و ننگ بر ایده و هدف شما.
ما برای خدا خلق شدهایم و برگشتمان به سوی او است.سپس فرمود: این قوم ستمگر به کفر گرائیدهاند از رحمت خدا دور باشند. چون گروهی از مردم تحت تأثیر تبلیغات مسموم بنی امیه قرار گرفته بودند، لذا امامعلیه السلام برای آنها چنین فرمود:مردم! بگوئید من چه کسی هستم سپس به خود آئید و خویشتن را ملامت کنید و ببینید آیا قتل و در هم شکستن حریم من برای شما جایز است؟ آیا من فرزند دختر پیامبر شما نیستم؟ آیا من فرزند وصی و پسر عموی پیامبر شما نیستم؟ مگر من فرزند کسی نیستم که پیش از همه مسلمانان به خدا ایمان آورد و پیش از همه رسالت پیامبر را تصدیق نمود؟ آیا حمزه سیدالشهداء عموی پدر من نیست؟ آیا جعفر طیار عموی من نیست؟
آیا شما سخن پیامبر را در حق من و برادرم نشنیدهاید که فرمود: این دو، سروران جوانان بهشت هستند؟ اگر مرا در گفتارم تصدیق بکنید اینها حقایقی است که کوچکترین خلافی در آن نیست، زیرا از روز اول دروغ نگفتهام و دریافتهام که خداوند به اهل دروغ غضب کرده و ضرر دروغ را به گوینده آن برمیگرداند و اگر مرا تکذیب میکنید، اینک در میان مسلمانان از صحابه پیامبر کسانی هستند که میتوانید از آنها سئوال کنید. از جابربن عبداللّه انصاری، زیدبن ارقم، انس بن مالک بپرسید که همه آنان گفتار پیامبر را درباره من و برادرم از رسول خداصلی الله علیه وآله شنیدهاند و همین یک جمله میتواند مانع شما گردد و دست از ریختن خون من بردارید. [37] .
بنا به نقل خوارزمی وقتی امامعلیه السلام از گفتارش نتیجهای نگرفت و دشمن را آماده حمله و حرکت دید، رو به آسمان کرد و عرضه داشت: «خدایا! کسانی را که بر ما ظلم نمودند و حق ما را غصب کردند ذلیل گردان که تو بر دعای بندگانت شنوا و به آنان نزدیک هستی.محمدبن اشعث که در صف سپاهیان دشمن بود صدا بلند کرد: ای حسین میان شما و محمدصلی الله علیه وآله چه قرابت و خویشی وجود دارد؟
امامعلیه السلام وقتی چنین لجاجت از آنان دید عرضه داشت: خدایا همین امروز ذلت زودرس او را بر من بنمایان. این نفرین از قلب سوزناک آن امام برخاست، چند لحظه بعد مورد اجابت رسید. محمدبن اشعث برای قضای حاجت از صف لشکر چند قدم فاصله گرفت و در گوشهای نشست، در این هنگام عقربی او را نیش زد در حالیکه عورتش مکشوف بود هلاک گردید. [38] .
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
29-09-2017, 00:37
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
شهادت اصحاب امام حسین
حضرت اباعبداللّهعلیه السلام در آخرین ساعتهای زندگی یارانش، آنهایی که راه شهادت و جانبازی را انتخاب کرده بودند تشویق و ترغیب میفرمودند. و در مناسبتهای مختلف به هنگام وداع آنها و یا موقعی که در قتلگاه و در بالینشان و در کنار جسد خون آلودشان حاضر میگردید با جملاتی دلنشین به تسلی خاطر آنان میپرداخت.
هنگامی که در بالای سر یکی از اصحابش به نام «واضح» غلام ترک حاضر گردید با وی معانقه کرد، دستهای مبارکش را به گردن وی انداخت آنوقت صورت نازنین خویش به صورتش گذاشت، غلام بسیار مسرور گشت و بعد گفت: کیست مانند من که پسر پیغمبر صورت به صورت او گذاشته باشد؟! [39] .
آنگاه که «مسلم بن عوسجه» با تن خون آلود به خاک افتاد و هنوز رمقی در وی بود، امامعلیه السلام همراه حبیب بن مظاهر به بالین او آمد و در کنارش نشست و گفت: «رَحِمَکَ اللَّهُ یا مُسْلِمُ! مِنْهُمَ مَنْ قَضی نَحْبَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلاً».خدا تو را رحمت کند ای مسلم.
سپس این آیه را خواند: «بعضی از آنها به پیمان خود عمل نموده و بعضی دیگر به انتظار نشستهاند و تغییر و تبدیلی در پیمانشان ندادهاند».مسلم بن عوسجه خطاب به حبیب بن مظاهر کرد و با اشاره دست به امامعلیه السلام: وصیت من این است که تا آخرین قطره خون دست از یاری آن حضرت برنداری. [40] .
آنگاه وقتی «حبیب بن مظاهر» به شهادت رسید، امامعلیه السلام در کنار پیکر بی سر و قطعه قطعه او قرار گرفت چنین فرمود:«عِنْدَاللَّهِ اَحْتَسِبُ نَفْسی وَ حُماةَ اَصْحابی» [41] .بذل جانم و کشته شدن اصحابم در پیشگاه خدا و به حساب امر و فرمان اوست.زمانی که بر بالین «حربن ریاحی» حضور رسانیدند فرمودند:«اَنْتَ الْحُرُّ کَما سَمَّتْکَ اُمُّکَ وَ اَنْتَ الْحُرُّ فیِ الدُّنْیا وَ اْلاخِرَةِ».توئی حر و آزاد مرد، همان گونه که مادرت حرت نامید و توئی مرد در این جهان فانی و در آن جهان ابدی.
امام در پاسخ حر که آیا توبهام پذیرفته است؟ فرمود: «نَعَمْ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْکَ وَ یَغْفِرُ لَکَ» [42] آری خداوند توبه تو را میپذیرد و گناهانت را میبخشد.
جون که خدمت گذار اهل بیت بود و افتخار مینمود، خدمت امامعلیه السلام رسید و اذن میدان خواست.امام در پاسخ فرمود: جون من بیعت را از تو برداشتم و آزاد گذاشتم زیرا تو به امید عافیت و آسایش تا اینجا به همراه ما آمدهای و در راه ما خود را به ناراحتی و مصیبت مبتلا نگردان.جَون خود را به قدمهای امامعلیه السلام انداخت و چنین گفت: یابن رسولاللّه! آیا سزاوار است که من در رفاه و راحتی کاسه لیس شما باشم و در شدت و ناراحتی و در مقابل دشمن دست از شما بردارم؟آری بدن من بدبو و خاندان من ناشناخته و رنگ من سیاه است با بهشت برین بر من منت بگذار تا بدنم خوشبو و رنگم سفید و حسب من به عزت و شرف نائل گردد، نه، به خدا سوگند من هرگز از شما جدا نخواهم شد تا خون سیاه من با خون شما آمیخته گردد.امام وقتی چنین وفاداری را از ایشان دید اجازه میدان داد اما لحظاتی نگذشت که امام به بالین سرش رسید گفت: خدایا رویش را سفید و بدنش را خوشبو و با ابرار و نیکان محشورش گردان و در میدان او با محمد و خاندانش آشنائی بیشتر قرار ده. [43] .
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
29-09-2017, 00:40
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
شهادت اهل بیت امام حسین
پس از آنکه اصحاب امام شربت شهادت نوشیدند، نوبت به افراد خاندان آن حضرت رسید، اول کسیکه قدم به میدان گذاشت و در راه اسلام و قرآن تیرها و شمشیرها را به جان خرید علی اکبر فرزند رشید اباعبداللّهعلیهما السلام بود.
وقتی که امام از مرگ خویش و یارانش خبر میداد در پاسخ وی اظهار میداشت ای پدرم: «اَفَلَسْنا عَلَی الْحَقِّ». پدر جان آیا ما برحق نیستیم؟ میفرمود: چرا پسرم ما برحق هستیم. بعد عرضه داشت: «فَاِذاً لا نُبالی بِالْمَوْتِ». پدر جان ما را از کشته شدن چه باک.
خوارزمی میگوید: علی بن الحسینعلیهما السلام که در سن هیجده سالگی بود، در روز عاشورا پیش از همه افراد خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله عازم شهادت گردید و آنگاه که میخواست با پدرش وداع کند و از خیمهها حرکت کند حضرت نظر محبتآمیزی به قیافه زیبا و قامت رسای وی افکند و صورت خویش را به آسمان بلند کرد.
عرض کرد: خدایا تو خود بر علیه این مردم گواه باش که به سوی آنان جوانی حرکت میکند که خلقت و خلق و خو و منطق و سخن گفتن وی شبیهترین مردم است به پیامبر تو و ما هر وقت مشتاق لقای سیمای پیامبر بودیم به صورت وی تماشا میکردیم.خدایا این مردم ستمگر را از برکات زمین محروم و به تفرقه مبتلایشان گردان! صلح و سازش را از میان آنان و فرمان روایانشان بردار که ما را وعده یاری و نصرت دعوت نمودند و سپس به جنگ ما برخاستند.
آنگاه که حضرت علی اکبرعلیه السلام خواست که از خیمهها بیرون رود امامعلیه السلام عمر سعد را مورد خطاب قرار داد و چنین فرمود: «ما لَکَ قَطَعَ اللَّهُ رَحِمَکَ کَما قَطَعْتَ رَحِمی» چه شده است بر تو؟ خدا نسل تو را قطع کند هنانگونه که تو شاخه مرا بریدی.
یارب، ز حالم آگهی کز تن روانم میرود
مانند گل از گلستان اکبر جوانم میرود
یارب گواهی کاین زمان شد جانب میدان روان
شبه رخ ختم رسل سرو روانم میرود
رفتی تو ای جانم ولی بنگر که از داغت چسان
صبر و قرار و طاقت و تاب توانم میرود
حضرت علی اکبرعلیه السلام به میدان رفت، مبارز طلبید، رجز خواند. بر لشکر حمله کرد، چندین نفر را از بین برد.بعد از آن، تشنگی زیاد و سنگینی اسلحه دست داد جنگ لحظاتی متوقف شد. برگشت روبه امامعلیه السلام کرد عرض نمود: «یا اَبَةَ اَلْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنی».فَهَلْ اِلی شَرْبَةٍ مِنَ الْماءِ سَبیلٌ؟حضرت فرمود: «یا بُنَّی هاتِ لِسانَکَ» پسرم زبانت را در دهانم بگذار.
بعد فرمود: «یا بُنَّی إرْجِعْ اِلی قِتالِ عَدُوِّکَ»ای فرزندم به جنگ دشمنت برگرد.دوباره با لب تشنه وارد میدان شد جنگ سختی کرد به روایتی حدود دویست نفر دیگر از آن دشمنان خدا را کشت.دشمن فریاد زد: یک طفل بیشتر نیست! چرا از چهار طرف با او جنگ نمیکنید؟
آنوقت چهار طرف او را گرفتند. منقذ ملعون از پشت سر آمد، و شمشیری بر فرق مبارک آن حضرت زد و علی اکبرعلیه السلام بی طاقت شد، در این حالت اسب راه بیرون رفتن را نداشت. چرا که لشکر اطراف آن مظلوم را احاطه کرده بودند. اسب، آن مظلوم را میان لشکر دشمن برد.«فَجَعَلُوا یَضْرِبُونَهُ بِسُیُوفِهِمْ حَتَّی قَطَّعُوهُ إرْباًإرْباً»شروع کردند به زدن او با شمشیرهای خودشان تا پاره پاره نمودند.یا أبتاه! علیکَ مِنّی السَّلام.ای پدر بزگوار، من منتقل به عالم دیگر شدم.
اگر میخواهی بر بالین من تشریف بیاوری، دیگر مجال نیست.وقتی امام حسینعلیه السلام در بالای سر فرزندش رسید فرمود: «قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوک...»خدا بکشد مردم ستمگری را که تو را کشتند فرزندم اینها چقدر بر خدا و به هتک حرمت رسول خداصلی الله علیه وآله جری شدهاند پس از تو اف بر این دنیا. [44] .
مرثیه حضرت علی اکبرعلیه السلام:رسم است هر که داغ جوان دید دوستان رأفت برند حالت آن داغ دیده رایک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا و آن یک ز چهره پاک کند اشک دیده راالقصه هر کسی به طریقی ز روی مهر تسکین دهد مصیبت بر وی رسیده راآیا که داد تسلیت خاطر حسین چون دید نعش اکبر در خون طپیده را
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
29-09-2017, 21:09
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
نوحه علی اکبر
رفتی و بردی زدل تاب و توانم علی داغ فراق تو زد شعله بجانم علیتازه جوانم علی سرو روانم علیبعد تو امید من قطع شد از زندگی داد فراقت بباد نام و نشانم علیتازه جوانم علی سرو روانم علیرفتی و از رفتنت باب تو دلگیر شد دوری روی تو کرد سیر زجانم علیتازه جوانم علی سرو روانم علیای گل باغ حسین اکبر نسرین عذار بی تو رود در فلک آه و فغانم علیتازه جوانم علی سرو روانم علی
شهادت حضرت قاسم بن الحسن
حضرت قاسم نوجوانی بود که هنوز به حد بلوغ نرسیده بود، شب عاشورا، امام حسینعلیه السلام به اصحاب فرمود: فردا همه شما کشته خواهید شد، قاسم نزد عمویش آمد و عرض کرد: «عمو جان من هم فردا کشته میشوم»؟ امامعلیه السلام او را به سینهاش چسبانید و فرمود: مرگ در نظر شما چگونه است؟ کَیْفَ الْمَوْتُ عَنْدَکَ؟ حضرت قاسم جواب داد: «اَحْلی مِنْ الْعَسَلِ»: «از عسل بر من شیرینتر است».امامعلیه السلام به او فرمود: تو بعد از بلای عظیم کشته میشوی و عبداللّه شیرخوار(برادر حضرت قاسم) هم شهید میشود. [45] .روز عاشورا حضرت قاسم خود را آماده جنگ کرد، به حضور امام حسینعلیه السلام برای اجازه گرفتن آمد، امام او را در آغوش گرفت و گریه کردند، سپس قاسم اجازه خواست، امام به او اجازه نمیداد، قاسم آنقدر پافشاری نمود و مکرراً طلب اجازه کرد، تا اینکه امام به او اجازه داد، او در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود به میدان تاخت. در حالیکه صورتش مانند پارهای از ماه و در تنش پیراهنی عربی و در پایش نعلین و در دستش شمشیر بود. پس از مقداری جنگیدن و تعدادی را از بین بردن، بر او هجوم نمودند از اسب بر زمین افتاد.حضرت قاسم عمویش را صدا زد، امامعلیه السلام به بالین او رسید، بدن او را خون آلود دید فرمود: «بُعْداً لِقَوْمٍ قَتَلُوکَ وَ مَنْ خَصْمُهُمْ یَوْمَ القِیمَةِ فیکَ جَدُّکَ وَ اَبُوکَ عَزَّ وَ اللَّهِ عَلی عَمِّکَ اَنْتَدْعُوهُ فَلا یُجیبُکَ اَوْ یُجیبُکَ ثُمَّ لا یَنْفَعُکَ صَوْتٌ وَ اللَّهِ کَثُرَ واتِرُهُ وَ قَلَّ ناصره.اَلَّلهُمَّ اَحْصِهِمْ عَدَداً وَ لا تُغادِرْ مِنْهُمْ اَحَداً وَ لا تُغْفِرْ لَهُمْ اَبَداً صَبْراً یا اَهْلَ بَیْتی لا رَاَیْتُمْ هَواناًبَعْدَ هذَا الْیَوْمِ اَبَداً» [46] .دور باد از رحمت خدا گروهی که تو را به قتل رسانیدند، جدت رسولخدا و علی امیرمؤمنان در روز رستاخیز دشمنشان باد.بخدا قسم بر عموی تو سخت است که او را به یاریت بخوانی نتواند به تو جواب بدهد و یا آنگاه جواب بدهد که سودی بحالت نبخشد. بخدا سوگند استمداد تو صدای استمداد کسی است که کشته شدگان از اقوام وی زیاد و یار و ناصرش کم باشد.طبری میگوید: امام حسینعلیه السلام جنازه قاسم را به سوی خیمه حرکت داد و در میان خیمه شهداء و در کنار جنازه فرزندش علی اکبر قرار داد پس خطاب به مردم کوفه چنین نفرین نمود:«خدایا همه آنان را گرفتار بلا و عذاب خویش بگردان و کسی از آنان را نگذار و هیچگاه آنان را مشمول مغفرت خویش قرار مده» [47] .
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
29-09-2017, 21:09
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
مرثیه قاسم بن الحسن
گوهر یکتای عشق در یتیم حسن خلعت زیبای عشق کرد به بر چون کفنغره غرای او بود چو یکپاره ماه قامت رعنای او شاخ گل نسترنبخون سر شد خضاب، صورت چون آفتاب معنی حسن المآب عیان بو جه حسنبباد بیداد رفت شاخ گل ارغوان زتیشه کین فتاد ز ریشه سرو چمن
نوحه حضرت قاسم
جان بکف سوی میدان میرفت از عمویش حسین جان میرفتعموجان عموجانعموجان دیده سیراب و لبهاعطشانخالی از خویش و پر از جانان عموجان عموجان عموجانقاسم بن الحسن در صحرا زیر سُم اسبان کرد آواعموجان عموجان عموجان همی خواهم روم در میدانحسین گوید ز چشم گریان عموجان عموجان عموجانشریک غم تو من هستم به عشقت عموجان دل بستمعموجان عموجان عموجان
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
29-09-2017, 21:10
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
شهادت عبدالله رضیع معروف به علی اصغر
خوارزمی چنین نقل میکند: پس از کشته شدن یاران امامعلیه السلام که بجز زنان و اطفال و بجز امام سجادعلیه السلام در میان خیمههای او کسی باقی نماند. استغاثه آن حضرت بلند شد: «هَلْ مَنْ ذابّیَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللّهِ، هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخافُ اللَّهَ فینا، هَلْ مِنْ مُغیثٍ یَرْجُوا اللّهَفی اِغاثَتِنا، هَلْ مِنْ مُعینٍ یَرْجُوا ما عِنْدَاللّهِ فی اِعانَتِنا» [48] .آیا کسی هست که از حرم پیامبر خدا دفاع کند آیا خداترسی هست درباره ما خاندان از خدا بترسد آیا یاری کنندهای هست به امید خدا بر ما یاری دهد آیا معین و کمکی هست به یاری ما بشتابد؟خوارزمی گوید: با شنیدن صدای استغاثه امامعلیه السلام صدای گریه و ناله زنان و اطفال از خیمهها بلند شد امام به سوی خیمهها برگشت و فرمود: فرزندم علی را بیاورید تا با وی نیز وداع کنم و آن طفل صغیر در بغل پدرش بود که حرمله با تیر او را به شهادت رسانید. امامعلیه السلام خون گلوی او را گرفت و به سوی آسمان پاشید. به قول سیدبن طاووس امام فرمودند: این مصیبت بر من نیز آسان است زیرا که خدا میبیند.در زیارتی که از ناحیه مقدسه امام زمانعلیه السلام نقل شده، چنین آمده:«اَلسَّلامُ عَلی عَبْدَاللّهِبْنِ الْحُسَیْنِ، الطِّفْلِ الرَّضیع، اَلْمَرْمی الصَّریع، اَلْمُشَحَّطِ دَماً، اَلْمُصَعَّدِ دَمُهُ فیِ السَّماءِ، اَلْمَذْبُوحِ بِالسَّهْمِ فی حِجْرِ اَبیهِ، لَعَنَ اللّهُ رامیهِ حَرْمَلَةَ بن کاهِلِ اْلاَسَدِیَّ» [49] .سلام بر عبداللّه شیرخوار فرزند امام حسینعلیه السلام که هدف تیر قرار گرفت و در خون خود غوطه ور شد، و خونش به آسمان صعود کرد، و سرش بوسیله تیر دشمن، در آغوش پدر، ذبح گردید، خداوند قاتل و تیر اندازنده به سوی او حرملةبن کاهل را لعنت کند.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
29-09-2017, 21:11
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
مرثیه علی اصغر
غم مخور ای آخرین سرباز من غم مخور ای بهترین همراز منغم مخور ای کودک خاموش من قتلگاهت میشود آغوش من
نوحه علی اصغر
این غرقه در خون طفل رباب است
جان میدهد او چون قحط آب است
شیرین زبانم خوش رفته در خواب
از نوک پیکان گردیده سیراب لای لای
علی جان لای لای علی جان لبهای اصغر
پرخندهباشد بابا ز رویت شرمنده باش
دبرگو که عباس دیده گشاید
دیگر صدای اصغر نیاید
لای لای علی جان لای لای
علی جان از بهر اصغر ای خواهر من
خون گریه کرده آب آورم نکرده وصیت
تا زنده باشد از روی اصغر شرمنده باش
دلای لای علی جانلای لای علی جان
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
30-09-2017, 23:55
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
شهادت حضرت ابوالفضل
عباس بن علیعلیهما السلام در روز عاشورا مکرر به خدمت امام حسینعلیه السلام رسید و اجازه میدان میخواست. ولی به مناسبت شهادت و شجاعت و به علت اینکه پرچم پرافتخار سپاه حق در دست وی بود امام به او اجازه نمیداد و هر بار از تصمیمش منصرف میساخت میفرمود: «اَنْتَ صاحِبُ لِوائی» تو پرچمدار من هستی.در ابصار العین آمده: عباس بن علیعلیهما السلام پس از مراجعه مکرر چنین گفت: «لَقَدْ ضاقَ صَدْری وَ سَئِمْتُ الْحَیوةَ». دیگر سینهام تنگ شده و از زندگی سیر گشتهام.امام فرمود: پس سعی کن اول مقداری آب برای این کودکان تشنه لب تهیه کن. از این رو حضرت عباس به سوی سپاه دشمن رفته و با پند و نصیحت درخواست آب کرد اما نصیحتش در دل آن مردم ملحد اثری نگذاشت.آنوقت مسلح شد و مشک آب برداشت سوار بر اسب عازم فرات گردید تا شاید آبی بیاورد. حملهای به مانند شیر بر گله روباه نمود و خود را بر شریعه فرات رسانید و مشک را پر از آب کرد و بر شانه خود قرار داد.به شدت تشنگی که داشت خواست مقداری آب بیاشامد، کفی از آب برداشت بلافاصله آب را به فرات ریخت و چنین نفس خویش را مورد خطاب قرار میدهد:یا نَفْسُ مِنْ بَعْدِ الْحُسَیْنِ هُونی وَ بَعْدَهُ لا کُنْتِ اَنْ تَکُونیهذَا الْحُسَیْنُ وارِدُ الْمَنُونِ وَ تَشْرَبینَ بارِدَالْمَعینِتَاللَّهِ ما هذا فِعالُ دینی [50] . ای نفس پس از حسین ذلت و خواری بر تو باد، و پس از وی زنده نباشی گرچه زندگی را خواهانی.اینک حسین وارد میدان جنگ شده است و تو آب سرد و گوارا مینوشی.به خدا سوگند آئین من چنین اجازه را نمیدهد.در هنگام برگشت سپاه دشمن سر راه آن حضرت را گرفتند و او را از هر سو محاصره کردند، آن حضرت تنها با آن همه جمعیت میجنگید. تا اینکه نوفل ازرق ضربتی بر دست راست او زد و آن را از بدنش جدا کرد، او مشک را به دوش چپ گرفت.آنحضرت با همان یکدست حمله میکرد و چنین رجز میخواند:وَاللّهِ اِنْ قَطَعْتُمُ یَمینی إنّی اُحامی اَبَداً عَنْ دینیوَ عَنْ امامِ صادِقِ الیَقینِ نَجْلِ النَّبِیّالطاهِرِ الاَمینِبه خدا سوگند گرچه دست راست مرا قطع نمودید ولی من تا آنجا که زنده هستم از آئین خود دفاع خواهم کرد و از امام خود که در ایمان خود صادق است و فرزند پیامبر پاک و منزه و امین.زیدبن ورقاء از کمین برجست و دست چپ آنحضرت را قطع نمود. و در این هنگام تیرها به مانند باران به طرف آنحضرت سرازیر گردید که تیری به مشک و تیر دیگری بر سینه مبارکش اصابت کرد و دشمن ناپاک با عمود آهنین بر فرق آنحضرت زد، که حضرت عباس از اسب به زمین افتاد صدا زد:«عَلَیْکَ مِنّی السَّلامُ یا اَباعَبْدِاللّهِ» امامعلیه السلام با شنیدن صدای برادر، خود را به بالین وی رسانیده و در رثای او خطاب به مردم کوفه فرمود: شما ای بدترین مردم، از راه دشمنی و ستم تجاوز کردید و درباره ما خاندان با فرمان پیامبر مخالفت نمودید.آیا پیامبر آن بهترین موجودات، ما را به شما توصیه ننموده بود؟ آیا جد من احمد منتخب شده و رسول خدانبود؟ آیا فاطمه زهرا مادر من نبود و علی آن برادر نیکوترین مردم و برادر پیامبر خدا پدر من نبود؟شما مردم بر اثر جنایتی که مرتکب شدید مورد لعنت و ذلت قرار گرفتید و به زودی به سوی آتش که حرارتش شدید است، کشانده خواهید شد.وقتی امام حسینعلیه السلام به بالین برادر رسید، نشست و گریه کرد تا برادرش به شهادت رسید.فرمود: «اَْلانَ اِنْکَسَرَ ظَهْری وَ قَلَّتْ حیلَتی وَ شَمَّتْ بی عَدُوّی» [51] .«اکنون پشتم شکست، و رشته تدبیر و چارهام از هم پاشید، و دشمن بر من چیره شد و شماتت کرد».
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
30-09-2017, 23:56
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
مرثیه حضرت ابوالفضل
دیده بگشا که طبیبت سر بالین آمد دیده بگشا که حسین با دل خونین آمددیده بر هم منهای سرو به خون غلطیده تا نگویند که حسین داغ برادر دیدهدیده بگشا که طفلان همه غوغا دارند جرعه آب روان از تو تمنا دارندچرا ای غرقه خون از خاک صحرا برنمی خیزی حسین آمد به بالینت تو از جا بر نمیخیزینماز ظهر را باهم ادا کردیم در مقتل بود وقت نماز عصر تو از جا بر نمیخیزیمنم تنها و تنهای عزیزانم بخون غلطان چرا بر یاری فرزند زهرا برنمیخیزی
نوحه حضرت ابوالفضل
جدا شد هر دو دست سقا
گرفته مشک بر دندانها
بزد تیری به چشمش اعدا
واویلا واویلا واویل
ااخا ادرک اخا یا مولا
بیا یک دم کنارم بنمامادرت را
عزیز زهرا واویلا واویلا واویلا
حسین بن علی در ماتم گفت
پشتم شکست از این غم رفت
و از کف علمدارم
هم واویلا واویلا واویل
دل اهل حرم بشکسته
بگو بر سکینه آهسته
که سقایت بخون بنشسته
واویلا واویلا واویلا
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
30-09-2017, 23:58
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
شهادت امام حسین
مناجات الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
نه تنها سر برایت بلکه از سر بهتر آوردم
پی ابقاء قد قامت به ظهر روز عاشورا
برای گفتن اللّه اکبر اکبر آوردم
پی آزادی نسل جوان از بند استعمار
برادر زادهای چون قاسم فرمانبر آوردم
علی را در غدیر خم نبی بگرفت روی دست ولی
من روی دست خود علی اصغر آوردم
علی انگشتر خود را به سائل داد
اما من برای ساربان انگشت و با انگشتر آوردم
اگر با کشتن من دین تو جاوید میگردد
برای خنجر شمر ستمگر حنجر آوردم
برای آنکه همدردی کنم با مادرم زهرا
برای خوردن سیلی سه ساله دختر آوردم.
آنگاه که سیدالشهداعلیه السلام شخصا وارد جنگ با دشمن شد، در حالیکه سوار اسب گردیده و شمشیر بدست داشت در مقابل دشمن قرار گرفت به صفوف دشمن حمله کرد و رجز خواند: من پسر علی آن مرد نیک هاشمی هستم که در مقام افتخار همین برای من بس است.جدم رسول خداصلی الله علیه وآله، که شریفترین گذشتگان است و ما چراغهای خدا هستیم که در روی زمین میدرخشیم. در مقتل خوارزمی آمده: امام حسینعلیه السلام حملات پی در پی و جنگ سختی نمود و در هر حمله گروهی از دشمن را به خاک و خون میکشید یکباره تصمیم گرفتند که ضربه روحی به آن حضرت وارد کنند لذا حمله به سوی خیمهها کردند.امام با صدای بلند فرمود: «یا شیعَةَ آلِ اَبی سُفیان» ای پیروان ابی سفیان، اگر دین ندارید و از روز جزا نمیهراسید لااقل در زندگی آزادمرد باشید.هر وقت لحظاتی جنگ متوقف میگشت امامعلیه السلام خود را به خیمهها میرسانید اهل بیت با صدای تکبیر و لاحول و لاقوة الاّ باللّه میفهمیدند که امام علیعلیه السلام زنده است. اما مصیبت آنجا شد هنگامی که ذوالجناح به سوی خیمهها آمد و بانوان حرم ناله کنان و سیلی به صورت زنان از خیمه بیرون آمدند، هر کدام با اسب سخن میگفت:یکی گفت: ای اسب چرا حسین را بردی و نیاوردی؟دیگری گفت: چرا امام را در میان دشمن گذاشتی؟زینبعلیها السلام فرمود: آه، صورت خون آلود تو را میبینم. سکینه دختر آنحضرت فرمود: پدرم هنگام رفتن تشنه بود، «یا جَوادُ هَلْ سُقِیَ اَبی اَمْ قُتِلَ عَطْشاناً»ای اسب، آیا پدرم را آب دادند یا با لب تشنه شهیدش کردند؟بعضی نوشتهاند: آن اسب آنقدر کنار خیمه سر به زمین کوبید تا مرد. سکینه از خیمه بیرون آمد، وقتی منظره ذوالجناح را دید صدای گریه و ندبهاش بلند شد، صدا زد: «وا مُحَمّداهُ، وا غریباهُ، وا حُسَیْناه وا جَدّاهُ، وا فاطِمَتاه»ای اسب پر میمنت، پدرم را در میان دشمنان و در میان خاک و خون گذاشتی، و آنها پیکر پدرم را مجروح میسازند، ای اسب برگرد و پدرم را بیاور. [52] .
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
01-10-2017, 00:01
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
مرثیه امام حسین
این کشته فتاده به هامون حسین تست
وین صید دست و پازده در خون حسین تست
این ماهی فتاده بدریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین تست
این خشک لب فتاده ممنوع از فرات
کز خون او زمین شده جیحون حسین تست
این غرقه محیط شهادت که روی دشت
از موج خون او شده گلگون حسین تست
این امام کم سپاه که با خیل اشک و آه
خرگاه از این جهان زده بیرون حسین تست
پس روی در بقیع بزهراء خطاب کرد
مرغ هوا و ماهی دریا کباب کرد
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
02-10-2017, 01:55
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
نوحه حضرت اباعبدالله
عزیز زهرا حسین غریب و تنها حسین
چرا فتادی چنین، به خاک صحرا حسین
غرقه به خون، بی کفن، زجور اعدا حسین
ای پسر فاطمه چرا تو بی یاوری؟
تو حجت کردگار، وصی پیغمبری
عزیز زهرا حسین غریب و تنها حسین
گریه به مظلومیت، پیمبران کردهاند ناله
ز داغ غمت، پیرو جوان
کردهانداشک ز داغت روان،
زدیدگان کردهاند جن و ملک
از غمت، در همه دنیا حسین
عزیز زهرا حسین غریب و تنها حسین
مرغ دل ما زند، پر به هوایت حسین
قبلهی عالم شده، کرب و بلایت حسین
منم گدایت حسین، منم گدایت
حسین کن نظری از کرم، سوی گدا،
یا حسین عزیز زهرا
حسین غریب و تنها حسین
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
02-10-2017, 01:58
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
بهره برداری از نهضت امام حسین
اشاره
شکی نیست که مجامع یاد بودی که به نام حسین بن علیعلیهما السلام و حوادث خونین کربلا تحت عنوان «سوگواری» در طول تاریخ بوجود میآید از مظاهر بزرگ و یکی از سمبلهای حیات مذهبی و معنوی مردم شیعه بوده است، این مجالس و اجتماعات که به نام سوگواری امام حسینعلیه السلام طی قرنها تشکیل میشود بدون تردید در نشر معارف اسلام و حقایق دین و آشنا ساختن مردم به اصول و مقررات اسلامی نقش حیاتی و بزرگی را دارا است.بوی بهشت میوزد از کربلای تو ای کشتهای که جان دو عالم فدای تورفتی بپاس حرمت کعبه به کربلا شد کعبه حقیقی دل کربلای تواجر هزار عمره و حج در طواف تست ای مروه و صفا به فدای صفای توتو هر چه داشتی به خدا دادی ای حسین فردا خداست جل جلاله جزای تو
خطبه امام حسین در توحید
1. اَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا هؤُلاءِ الْمارِقَةِ، أَلَّذینَ یُشَبِّهُونَ اللَّهَ بِاَنْفُسِهِمْ، یُضاهِئُونَ قَولَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْل الْکِتابِ، بَلِ اللَّهُ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَییءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ، لاتُدْرِکُهُ الْأَبصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبصارُ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیُر، إسْتَخْلَصَ الْوَحْدانِیَّةَ وَ الْجَبَرُوتَ، وَ أمْضیَ الْمَشِئَةَ وَ الْإرادَةَ وَ الْقُدْرَةَ وَ الْعِلْمَ بِما هُوَ کَائِنٌ لامُنازِعَ لَهُ فی شَیءٍ مِنْ أَمْرِهِ، وَ لاکُفْوٌ لَهُ یُعادِلُهُ، وَلاضِدَّلَهُ یُنازِعُهُ، وَلاسَمِیَّ لَهُ یُشابِهُهُ، وَلامِثْلَ لَهُ یُشاکِلُهُ لاتَتَداوَلَهُ الْاُمورُ، وَلاتَجْری عَلَیْهِ الْأَحْوالُ، وَلاتَنْزِلُ عَلَیْهِ الْأَحْداثُ، وَلایَقْدِرُ الْواصِفُونَ کُنْهَ عَظَمَتِهِ، وَلایَخْطُرُ عَلَی الْقُلُوبِ مَبْلَغَ جَبَرُوتِهِ لِأَنَّهُ لَیْسَ لَهُ فِیالْأشْیاءِ عَدیلٌ، وَلاتُدْرِکُهُ الْعُلَماءُ بِألْبابِها، وَلاأَهْلُ التَّفکیر بِتَفْکیرهِمْ إِلاَّ بِالتَّحْقیقِ ایقاناً بِالْغَیْبِ، لِأَنَّهُ لایُوصَفُ بِشَیءٍ مِنْ صِفاتِ الَْمخْلُوقینَ، وَ هُوَ الْواحِدُ الصَّمَدُ، مَا تُصُوِّرَ فیِالْأوْهامِ فَهُوَ خِلافُهُ لَیْسَ بِرَبِّ مَنْ طُرِحَ تَحْتَ الْبَلاغِ، وَ مَعْبُودُ مَنْ وُجِدَ فی هَواءٍ أَوْ غَیْرُ هَواءٍ.هُوَ فیالْأشْیاءِ کائنٌ لاکَیْنُونَةَ مَحْظُورِ بِها عَلَیْهِ، وَ مِنَالْأشیاءِ بائِنٌ لابَیْنُونَةَ غَائِبٍ عَنْها، لَیْسَ بِقادِرٍ مَنْ قارَنَهُ ضِدٌّ أوْ ساواهُ نِدٌ لَیْسَ عَنِ الدَّهْر قِدَمُهُ، وَ لاَبالنّاحِیَةِ أُمَمُهُ، إحْتَجَبَ عَنِ الْعُقُولِ کَمَا احْتَجَبَ عَنِالْأَبْصارِه وَ عَمَّنْ فیِالسَّماءِ إِحْتِجابُهُ کَمَنْ فِیالْأرْضِ، قُرْبُهُ کِرامَتُهُ، وَ بُعْدُهُ إِهانَتُهُ.لایَحِلُّهُ فی، وَلاتُوَقِّتُهُ إِذْ، وَلاتُؤامِرُهُ إِنْ، عُلُوُّهُ مِنْ غَیْرِ تَوَقُّلٍ، وَ مَجِیئُهُ مِنْ غَیْرِ تَنَقُّلٍ، یُوجِدُ الْمَفْقُودَ، وَ یُفْقِدُ الْمَوْجُودَ، لاتَجْتَمِعُ لِغَیْرِهِ الصِّفَتانِ فی وَقْتٍ یُصیبُ الْفِکْرُ مِنْهُ الإْیمانَ بِهِ مَوْجُوداً، وَ وُجُودُ الْإِیمانِ لاوُجُودَ صِفَةٍ، بِهِ تُوصَفُ الصِّفاتُ لابِها یُوصَفْ، وَ بِهِ تُعْرَفُ الْمَعارِفُ لابِها یُعْرَفُ، فَذالِکَ اللَّهُ لاسَمِیَّ لَهُ، سُبْحَانَهُ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ. [63] .
ای مردم بپرهیزید از این بیدینیها که خداوند را به مانند خود پندارند و با گفته کفار اهل کتاب هم آهنگ شوند، بلکه او خداوندی است که چیزی مانندش نیست و او شنوا و بینا است. دیدهها او را در نیابند و او دیدهها را دریابد و او لطیف و آگاه است، یگانگی و قهّاریت را خاص خود نموده و خواست و اراده و نیرو و دانش را به هر چه شدنی است بکار برده، در هیچ کارش ستیزهجوئی نیست و برای او همتائی که با او برابری کند نیست، ضدی که با او ستیزه کند ندارد، و همنامی که مانند او باشد و مثلی که به او ماند ندارد.
دستخوش شئون و حوادث نشود، و حالی بحالی نگردد، و پدیدهها بروی رخ ندهند، شرح کنه عظمتش در خور نیروی واصفان نیست، و اندازه جبروتش به دلها خطور ندارد، زیرا در میان اشیاء مانندی و همتائی برای او نیست دانشمندان به خرد خود او را در نیابند. و متفکران با همه فکر خود جز تصدیق به وجود او ره نیابند مگر به یقین خدائی هست، زیرا به چیزی از صفات آفریدگان وصف نشود و اوست یگانه بینیاز، هر چه در وهمها در آید جز او است.کسیکه دستخوش بلاغ و درک شود پروردگار نیست، و آن کس که هوا یا غیر هوا او را فرا گیرد معبود نباشد، او در همه چیز باشد نه بطوریکه در حصار قرار گرفته باشد و از همه چیزها جدا است نه بوجهی که از او نهان باشد، توانای مطلق نیست کسیکه در برابر ضدی است یا همتائی را همسر است، قدمت او از نظر گذشت روزگاری نیست و توجه او سوئی و جهت خاصی ندارد.
از خردها پوشیده و نهان است چونانکه از دیدهها، از اهل آسمان در پرده است چونانکه از اهل زمین، نزدیکی به او گرامی داشتن او است دوری از او پست شمردن است. نه ظرف است و نه در ظرف، نه وقتی دارد که گفته تا چه وقت هست یا تا چه وقتی خواهد بود. بلندی او در فراز قله بودن نیست، و آمدنش از جائی به جائی شدن نباشد، نابود راهست کندو هست را نابود سازد، جز او را در یک وقت دو صفت نباشد، اندیشه درباره او همانا اعتقاد به بودن و وجود او میرساند، اعتقاد به همان محض وجود او نه به صفتی جز وجود در او، هر صفتی عنوان ذات او است نه اینکه در او مبدئی داشته باشد، هر معرفتی پرتو فیض او است نه اینکه پرتوی بر او افکند.این است خدای متعال که هم نامی برای او نیست پاک و منزه است و چیزی به مانندش نیست و او است شنوا و بینا.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
02-10-2017, 02:01
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
بهره برداری از نهضت امام حسین
اشاره سخن آن حضرت در امر به معروف و نهی از منکر
2. إِعْتَبِرُوا اَیُّهَاالنَّاسُ بِما وَعَظَ اللَّهُ بِهِ أَوْلِیائَهُ مِنْ سُوءِ ثَنائِهِ عَلَی الْاَحْبارِ، إِذْ یَقُولُ لَوْ لایَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ و الأحْبارِ عَنْ قَوْلِهِمُ الإثْمَ، وَ قَالَ لُعِنَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِیإسْرائِیلَ إِلیَ قَوْلِهِ لَبِئْسَ مَا کَانُوا یَفْعَلُونَ، وَ إِنَّما غَابَ اللَّهُ ذلِکَ عَلَیْهِم لِأنَّهُمْ کَانُوا یَرَوْنَ مِنَ الظَّلَمَةِ الَّذینَ بَیْنَ أَظْهُرِهِمُ الْمُنْکَرَ وَ الْفَسَادَ فَلایَنْهَونَهُمْ عَنْ ذلِکَ رَغْبَةً فیما کَانُوا یَنالُونَ مِنْهُمْ، وَ رَهْبَةً مِمَّا یَحْذَرُونَ، وَ اللَّهُ یَقُولُ فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ، وَ قالَ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ، فَبَدَءَ اللَّهُ بِالأمْرِ بِالمَعْرُوفِ وَ النَّهیِ عَنِ الْمُنْکَرِ فَریضَةً مِنْهُ، لِعِلْمِهِ بِأَنَّها إِذا اُدِّیَتْ وَ اُقیمَتْ اِسْتَقامَتِ الْفَرائِضُ کُلُّها هَیِّنُها وَصَعْبُهَا وَ ذلِکَ أَنَّ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوف وَ النَّهیِ عَنِالْمُنْکَرِ دَعاءٌ إِلیَ الإسْلاَمِ، مَعَ رَدِّ الْمَظالِم وَ مُخالَفَةِ الظَّالِمِ وَ قِسْمَةِ الفَیْیِ وَ الْغَنائِمِ وَ أَخْذ الصَّدَقاتِ مِن مَواضِعِها فِی حَقِّها.ثُمَّ أَیَّتُهَا الْعِصابَةُ بِالْعِلْم مَشْهوَرةٌ، وَ بِالْخَیْرِ مَذْکُورَةُ، وَبِالنَّصیحَةِ مَعْروفَةٌ، وَ بِاللَّهِ فِی أَنْفُسِ النَّاسِ مَهابَةٌ یَهابُکُمُ الشَّریفُ، وَ یُکْرِمُکُمُ الضَّعیفُ، وَیُؤْثِرُکُمْ مَنْ لافَضْلَ لَکُمْ عَلَیْهِ وَ لایَدٌلَکُمْ عِنْدَهُ تَشْفَعُونَ فیالحَوائِجِ إِذا إِمْتَنَعَتْ مِنْ طُلاَّبِها وَ تَمْشُونَ فیِالطَّریقِ بِهَیْبَةِ الْمُلُوکِ وَ کَرامَةِ الأکابِر، أَلَیْسَ کُلُّ ذلِکَ إِنَّمَا نِلْتُمُوهُ بِما یُرْجی عِنْدَکُمْ مِنَ القِیامِ بِحَقِّ اللَّهِ؟ وَ إِنْ کُنْتُمْ عَنْ أَکْثَر حَقِّهِ تُقَصِّرُونَ، فَاسْتَخْفَفْتُمْ بِحَقِّ الْأئِمَّةِ، فَاَمَّا حَقُّ الضُّعَفَاءِ فَضَیَّعْتُمْ، وَ أَمَّا حَقِّکُمْ بِزَعْمِکُمْ فَطَلَبْتُم فَلا مالاَبَذَلُْتمُوهُ، وَلانَفْسَاً خاطَرْتُمْ لِلَّذی خَلَقَها، وَ لاعَشْیرَةً عادَیْتُمُوها فی ذاتِ اللَّهِ، أَنْتُمْ تَتَمَنَّوْنَ عَلَی اللَّهِ جَنَّتَهُ، وَ مُجَاوَرَةِ رُسُلِهِ، وَ أَماناً مِنْ عَذابِهِ؟لَقَدْ خَشَیْتُ عَلَیْکُمُ أَیُّهَا الْمُتَمَنَّوْنَ عَلَی اللَّهِ أَنْ تَحِلَّ بِکُمْ نِقْمَةٌ مِنْ نَقَماتِهِ لِأَنَّکُمْ بَلَغْتُمْ مِنْ کَرَامَةِ اللَّهِ مَنْزَلَةً فُضِّلْتُمْ بِهَا، وَ مَنْ یُعْرَفُ بِاللَّهِ لاتُکْرَمُونَ وَ أَنْتُم بِاللَّهِ فِی عِبادِهِ تُکْرَمُونَ، وَ قَدْ تَرَونَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةٌ فَلاتَفْزَعُونَ، وَ أَنْتُمْ لِبَعْضِ ذِمَمِ آبائِکُمْ تَفْزَعُونَ، وَ ذِمَّةُ رَسُولِ اللَّهِصلی الله علیه وآله مَحْقُورَةٌ، وَ الْعُمیَ وَ البُکْمَ وَالزَّمِنَ فیالمَدائِنِ مُهْمَلَةٌ لاتُرْحَمُونَ، وَلا فی مَنْزِلَتِکُمْ تَعْمَلُونَ، وَلامَنْ عَمِلَ فیهَا تَعْنُونَ وَ بِالْاَدْهانِ وَ الْمُصَانَعَةِ عِنْدَ الظَّلَمَةِ تَأْمَنُونَ، کُلُّ ذَلِکَ مَمَّا أَمَرَکُمُ اللَّهُ بِهِ مِنَ النَّهْیِ وَ التَّناهِی، و أَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ. وَ أَنْتُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ مُصیبَةً لِمَا غَلَبْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ مَنازِلِ الْعُلَماءِ لَوْ کُنْتُمْ تَسَعُونَ ذَلِکَ بِأَنَّ مَجارِی الأُمُورِ وَ الْأَحْکَامِ عَلیأَیْدِی الْعُلَماءِ بِاللَّهِ الْأُمَناءِ عَلَی حَلالِهِ وَ حَرامِهِ، فَأَنْتُمُ الْمُسْلُوبُونَ تِلْکَ الْمَنْزِلَةِ، وَ مَا سَلَبْتُمْ ذلِکَ إِلاَّ بِتَفَرُّقِکُمْ عَنِ الْحَقِّ وَ اخْتِلافُکُمْ فِیالسُّنَةِ بَعْدَ الْبَیِّنَةِ الْواضِحَةِ، وَ لَوْ صَبَرْتُمْ عَلیَ الْأذی، وَ تَحَمَّلتُمُ الْمَؤونَةَ فی ذاتِ اللَّهِ کَانَتْ أُمُورُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ تَرِدُ وَ عَنْکُمْ تَصْدُرُ، وَ إِلَیْکُمْ تَرْجِعُ، وَ لَکِنَّکُمْ مَکَّنْتُم الظَّلَمَةَ مِنْ مَنْزَلَتِکُمْ وَ اسْتَسْلَمْتُمْ أُمُورَ اللَّهِ فِی أَیْدِیهِمْ، یَعْمَلُونَ بِالشُبَهاتِ وَ یَسیرُونَ فِیالشَّهَواتِ، سَلَّطَهُمْ عَلی ذلِکَ فِرارُکُمْ مِنَالْمَوْتِ، وَ إِعْجَابُکُمْ بِالْحَیاتِ الَّتی هِیَ مُفارِقَتِکُمْ، فَأَسْلَمْتُمُ الضُّعَفاءَ فیِ أَیْدیهِمْ فَمِنْ بَیْنِ مُسْتَعْبِدٍ مَقْهُورٍ، وَ بَیْنَ مُسْتَضْعَفٍ عَلی مَعیشَتِهِ مَغْلُوبٌ، یَتَقَلَّبُونَ فِیالْمُلْکِ بِآرائِهِمْ وَ یَسْتَشْعِرُونَ الْخِزْیَ بِأَهْوائِهِمْ، إِقْتَدَاءً بِالأَشْرارِ وَ جَزأةً عَلَیالْجَبَّارِ، فی کُلِّ بَلَدٍ مِنْهُمْ عَلَی مِنْبَرِهِ خَطیبٌ یَصْقَعُ، فَالْأَرْضُ لَهُمْ شاعِرَةٌ وَ أَیْدِیهِمْ فِیهَا مَبْسُوطَةٌ، وَ النَّاسُ لَهُمْ خَوَلٌ لایَدْفَعُونَ یَدَلامِسٍ، فَمِنْ بَیْنَ جَبَّارٍ عَنیدٍ وَ ذی سَطْوَةٍ عَلَی الضَّعَفَةِ شَدیدٌ، مُطاعٍ لایَعْرِفُ الْمَبْدَأَ وَ الْمُعیدَ، فَیاعَجَبَاً وَ مَالی لاأعْجَبُ، وَألْأَرْضُ مِنْ غاشٍ غَشُومٍ وَ مُتَصَدِّقٍ ظَلُومٍ، وَ عامِلٍ عَلَیالْمُؤْمِنینَ بِهِمْ غَیْرُرحیمٍ، فَاللَّهُ الْحاکِمُ فیما فیه تَنازَعَنا، وَ الْقَاضی بِحُکْمِهِ فَیما شَجَرَبَیْنَنَا.اَللَّهُم إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنْ ما کانَ مِنَّا تَنَافُساً فِی سُلْطانٍ، وَ لاإلْتماسَاً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ وَلکِنَّ لَنَری الْمَعالِمَ مِنْ دینِکَ وَ تُطْهِرُ الْإِصْلاحَ فی بِلادِکَ، وَ یَأمَنُ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِکَ وَ یُعْمَلُ بِفَرائِضِکَ وَ سُنَنِکَ وَ أَحْکامِکَ. فَاِنَّکُمْ تَنْصُرُونا وَ تَنْصِفُونا، قُوی الظَّلَمَةِ عَلَیْکُمْ وَ عَمِلُوا فِی إِطْفاءِ نُورِ نَبیُّکُمْ، وَحَسْبُناَ اللَّهُ، وَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْنا، وَ إِلَیْهِ أَنَبْنا وَ إِلَیْهِ الْمَصیرُ. [64] .
سخن آنحضرت در امر بمعروف و نهی از منکر است و مذمت علمائیکه امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند میفرماید:ای مردم عبرت بگیرید به آنچه خداوند دوستان خود را نصیحت فرموده و پند داده است به ملامت و مذمت علماء یهود و نصاری. هنگامی که میفرماید: «چرا دانشمندان مردم را از گناه و گفتار خلاف باز نداشتند».
و باز میفرماید: «آن گروه از بنیاسرائیل که کافر شدند لعن شدند». تا آنکه میفرماید: «چه بد بود کردار آنانیکه چنین میکردند همانا خداوند آنها را نکوهش مینماید زیرا میدیدند ستمکارانی را که در میان ایشان بودندو از کار بد و فساد روی گردان نبودند آنها را نهی نمیکردند چون طمع داشتند به چیزهائیکه میل و رغبت بدان دارند و میترسیدند که از تمایلات نفسانی باز داشته شوند در صورتیکه خداوند میفرماید: «از مردم نترسید و از من بترسید» و میفرماید: «مردان مؤمن و زنان مؤمنه دوست دار یکدیگرند و امر به معروف و نهی از منکر مینمایند».
خداوند ابتداءً امر به معروف نموده سپس نهی از منکر و این هر دو را واجب قرار داده، زیرا این دو چون برپا شود و ادا گردد همه واجبات الهی چه آسان و چه دشوار استقامت یافته و برپا گردد. زیرا امر به معروف و نهی از منکر نمودن دعوت بسوی اسلام است و بازگرداندن مظالم و مخالفت باظالم و قسمت کردن بیتالمال و غنائم و گرفتن صدقات از محلی از خدا مقرّر فرمود و مصرف نمودن در مورد خود همه از ثمرات و نتایج امر به معروف و نهی از منکر است.
سپس شما ای مردم نیرومند بدانش مشهور گشته و به نیکی یاد شده و به خیر خواهی معروف گشتهاید و بوسیله خدا در دلهای مردم مهابتی دارید، چنانکه شرافتمند از شما حساب میبرد و ضعفاء و ناتوان شما را گرامی دارند و آنانکه با ایشان هم درجه هستید شما را مقدم میدارند و ترجیح میدهند برای آن کس که شما را بر او برتری نیست.
و شفاعت میکنید درباره کسانیکه حاجتهای آنها منع کرده شده و شما در راه رفتن به هیبت و کرامت و بزرگواری بزرگان گام بر میدارید. آیا همه اینها برای آن نیست که مردم به شما امید دارند که بحق خدا قیام کنید و شما از بسیاری از حق خدا کوتاهی کردهاید و حقوق ائمه را پست شمردهاید و حق مردم ضعیف و ناتوان را نادیده گرفتهاید؟ اما حقی که خیال میکنید برای شما امت بدست آوردهاید پس شما در این راه نه مالی را صرف کرده و نه جائی را برای خدا به مخاطره انداختهاید و نه برای رضای خدا با عشیره و قبیله دشمنی کردهاید با این وصف آرزوی بهشت و همنشینی با پیغمبر و نجات از عذاب دوزخ را هم تمنّا نموده و امیدوارید.
هر آینه میترسم بر شما ای کسانیکه چنین آرزوها دارید، عذابی از عذابهای پروردگار بر شما فرود آید زیرا شما به یک مقامی از کرامت پروردگار رسیدید که بر همه برتری یافتید و حال آنکه مردم شناخته شده به خدا بسیارند که گرامی داشته نشدهاند و شماها بخاطر خدا در میان مردم ارجمند هستید و شما میبینید که عهد خدا در هم شکسته شده و جزع نمیکنید و شما را باکی نیست و حال آنکه برای شکسته شدن پیمان پدرانتان جزع مینمائید و میبینید که حق رسول خدا در میان شما پست و بیمقدار شده. و کورها و لالها و زمینگیرها در همه شهرها بیسرپرست ماندند و رحم کرده نمیشوند و شما باندازه مقام خود و درخور مسئولیت عمل نمیکنید و کسی هم که بدو عمل نماید توجهی ندارید و با سازش و همکاری با ستمکاران خود را آسوده دارید.
تمام اینها برای این است که آنچه خداوند شما را از آن باز داشته و نهی نموده است شما از آن غافل هستید، مصیبت بر شما از همه مردم بزرگتر است زیرا شما دست یافتید و غلبه کردید بر مقام و منزلت علماء وای کاش سعی مینمودید.چنانچه میفرماید: مجاری امور و احکام در دست علماء به خدا است که امین بر حلال و حرام او هستند، و باید زمام امور بدست آنها باشد، و شمائید که این مقام از شماها گرفته شده، و آن از شماها گرفته نشده مگر بواسطه تفرّق شما از حق، و اختلاف شما درباره روش پیغمبر با وجود دلیل روشن، و اگر شماها بر آزار شکیبا باشید، و در راه خدا تحمل بخرج دهید، زمام امور خدا به شماها برگردد و از طرف شماها اجراء شود، و شما مرجع کار مردم باشید ولی شما خودتان ظلمه را در مقام خود جای دادید، و امور حکومت خدا را به آنها واگذاشتید تا بشبهه کار کنند، و در شهوات و دلخواه خود پس روند.
آنان را بر این مقام مسلّط کرده گریز شماها از مرگ و خوش بودن شماها به زندگی دنیا که از شما جدا خواهد شد. نا توان را زیر دست آنها کردید برخی را برده و مقهور کنند و برخی را ناتوان یک لقمه نان و مغلوب نمایند مملکت را به رأی خود زیرو رو کنند و رسوائی هوسرانی را برخود هموار سازند به پیروی از اشرار و دلیری بر خدای جبار، در هر شهری خطیبی سخنور بر منبر دارند و همه کشور اسلامی زیر پای آنها است و دستشان در همه جاز باز است، و مردم همه در اختیار آنها هستند و هر دستی بر سر آنها زنند دفاع آن نتوانند، برخی زورگو و معاندند و بر ناتوان به سختی یورش برند، و برخی فرمانروایند و به خداو معاد عقیده ندارند. شگفتا از این وضع و چرا در شگفت نباشم که زمین در تصرف مردی دغل و ستمکار است، و یا زکاة بگیر نا بکار، و یا حاکم بر مؤمنان که به آنها مهربان نیست و ترحمی ندارد، و خدا حاکم باد در آنچه ماکشمکش داریم، و او به حکم خود در موضوع اختلاف ما قضاوت کند.
بار خدایا تو میدانی که دین تو را برپا بینیم و در بلادت اصلاح نمائیم و ستم رسیدههای از بندههایت را آسوده خاطر کنیم، و به واجب و سنّت و احکام تو عمل شود. شماها باید ما را یاری کنید، و به ما حق بدهید. نیروی ستمکاران بر سر شماها است، و آنها در خاموش کردن نور پیغمبر شما میکوشند، و خدا ما را بس است، و بر او توکل داریم، و به درگاه او بازگردیم، و سرانجام به سوی اوست.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
03-10-2017, 01:15
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
سخن آن حضرت در مقام ارشاد
در مقام ارشاد فرمودند:3. یا اَیُّهَا النَّاسُ نافِسُوا فیِالْمَکارِمِ، وَ سارِعُوا فِیالْمَغانِمِ وَلاتَحْتَسِبُوا بِمَعْرُوفٍ لَمْتَعْجَلُوا، وَ اکْسِبُوا الْحَمْدَ بِالنُّجْحِ، وَ لاتَکْتَسِبُوا بِالْمَطَلِ ذَمّاً، فَمَهْمَا یَکُنْ لِأَحَدٍ عِنْدَ اَحَدٍ صَنیعَةٌ لَهُ رَأی أَنَّهُ لایَقُومُ بِشُکْرِها فَاللَّهُ لَهُ بِمُکافاتِهِ، فَاِنَّهُ أَجْزَلَ عَطاءً وَ اَعْظَمُ اَجْراً، وَ اعلَمُوا أَنَّ حَوائِجَ النَّاسِ إِلَیْکُمْ مِنْ نِعَمِ اللهِ عَلَیْکُمْ فَلاتَمِلُّوا النِّعَمَ فَتَحُورُ نِقَماً، وَ اعْلمُوا أَنَّ الْمَعْرُوفَ مُکْسِبُ حَمْداً، وَ مُعْقِبُ أَجْراً، فَلَوْرَأیْتُمُ الْمَعُروفَ رَجُلاً رَأیْتُمُوه حَسَناً جَمیلاً تَسُرُّ النَّاظِرینَ، وَ لورأیْتُمُ اللُّؤْمَ رَأَیْتُمُوهُ سَمِجاً مُشَوَّهاً تَنْفَرُّ مِنْهُ الْقُلُوبُ، وَ تَعُضُّ دُونَهُ الْأَبْصَارُ.اَیُّهَا النَّاسُ مَنْ جادَ سادَ، وَ مَنْ بَخِلَ رَذَلَ، وَ إِنَّ أجْوَدَ النَّاسِ مَنْ أَعْطی مَنْ لایَرْجُوُه، وَ إِنَّ أَعْفَی النَّاسُ مَنْ عَفَا عَنْ قُدْرَةٍ، وَ إنَّ أَوْصَلَ النَّاسُ مَنْ وَصَلَ مَنْ قَطَعَهُ، وَ الْاُصُولُ عَلی مَغارِسِها بِفُرُوعِهَا تَسْمُوا، فَمَنْ تَعَجَّلَ لِأخیهِ خَیْراً وَجَدَهُ إِذَا قَدِمَ عَلَیْهِ غَداً، وَ مَنْ أَرادَ اللَّهُ تَبارَکَ وَ تَعَالی بِالصَّنیعَةِ اِلیَ أَخیهِ کَافَاهُ بِهَا فِی وَقْتِ حَاجَتِهِ، وَ صَرَفَ عَنْهُ مِنْ بَلاءِ الدُّنْیَا مَا هُوَ أَکْثَرُ مِنْهُ، وَ مَنْ نَفَّسَ کُرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ کُرَبُ الدُّنْیَا وَ الْأَخِرَةِ وَ مَنْ أَحْسَنَ اَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْهِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الُْمحْسِنینَ [65] .
در مقام ارشاد و هدایت فرمود: ای مردم پیشی بگیرید در کارهای نیک و در بهره برداری از آن شتاب کنید کار نیکی که در انجام آن عجله و شتاب نکردهاید بحساب نیاورید که به محض اراده کار نیک او را انجام یافته نپندارید. سپاس و ثناء را به سبب پیروی بدست آرید، ملامت را به سبب کوتاهی و تسامح در عمل برای خود نخرید.هر گاه کسی برای دیگری کار نیکی انجام داد و طرف مقابل قدردانی نکرد و شکر گذاری نبود، خداوند برای او بهتر جبران کند.
و بخشش خدا بیشمار و مزد حق بسیار است و بدانید حاجتهای مردم که بدست شما باشد نعمتی است که از خداوند به شما روی آورده، پس شما اظهار خستگی نکنید و ملول نباشید که این نعمت بر شما نقمت و بلا شود، و بدانید که کار نیک کردن حمد و سپاس آرد و از پس آن اجر و مزد باشد. پس هرگاه به بینید کار نیک بصورت انسانی در آید هر آینه صورتی زیبا و دلنشین خواهد داشت که از دیدنش خشنود شوید. و اگر کار زشت و قبیح صورت داده شود، در نهایت زشتی و قباحت به نظر خواهد رسید، که از وی نفرت کنید و از او چشم بپوشید.
ای مردم هر کس بخشش نمود آقائی یافت و هرکس بخل ورزید پست و خوار گردید. بخشندهترین مردم کسی است که بخشش کند به کسی که امید پاداش از او نداشته باشد.
و با گذشتترین مردم کسی است که با قدرت و توانائی گذشت کند. و وصل کنندهترین مردم کسی است که وصل کند به کسی که از او قطع نموده است.اصل و ریشه هر امری از فروع و شاخههای آن امر شناخته شود و نامگذاری گردد.هر کس شتاب کند در اینکه خیری به برادر دینی خود برساند پاداش آن را فردای قیامت خواهد یافت.
و هر کس را خداوند توفیق داد برای کار نیک که برای برادر دینی خود انجام دهد، همچنان خداوند در روز بیچارگی و احتیاج او را کفایت کند و برطرف گرداند از او بلاهای دنیا را زیادتر از آن خیری که بجای آورده است. هر کس غم از دل برادر مؤمن بردارد و سختی را از او برطرف کند، خداوند غم دنیا و آخرت را از او برطرف نماید.و هر کس نیکی کند خداوند به او نیکی کند و نیکوکاران را دوست میدارد.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
03-10-2017, 01:16
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
سخن آن حضرت در مقام موعظه
در مقام موعظه فرمودند:4. أُوصیکُمْ بِتَقْوَی اللَّهِ، وَ اُحَذِّرُکُمْ أَیَّامُهُ، وَ ارْفَعُ لَکُمْ أَعْلامَهُ، فَکَأَنَّ الْمخُوفَ قَدْ أَفِدَ بِمَجْهُولٍ و رُودُهُ، وَ نَکیرٍ حُلُولُهُ، وَ بَشْعٍ مَذاقُهُ فَاَعْتَلِقَ مُهَجَکُمْ، وَ حالَ بَیْنَ الْعَمَلِ وَ بَیْنَکُمْ، فَبادِرُوا بِصَحَّةِ الْأَجسامِ فی مُدَّةِ الْأَعْمارِ، کَأَنَّکُمْ بِبَغَتاتٍ طَوارِقُهُ، فَتُنْقِلَکُمْ مِنْ ظَهَرِ الْأَرَضِ إِلی بَطْنِها، وَ مِنْ عُلُوِّهَا إَلی اَسْفَلِهَا، وَ مِنْ اُنْسِهَا إِلی وَحْشَتِهَا، وَ مِنْ رُوحِهَا وَضَوْئَهَا إِلی ظُلْمَتِها، وَ مِنْ سَعَتِها إِلیَ ضیقِها، حَیْثُ لایُزارُحَمیمٌ، وَلایُعادُ سَقیمٌ، وَلایُجابُ صَریخٌ. أَعانَنَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ عَلَی أَهْوالِ ذَلِکَ الْیَوْمِ، وَ نَجّینا وَ إِیَّاکُمْ مِنْ عِقابِهِ، وَ أَوْجَبَ لَنا وَ لَکُمُ الْجَزیلَ مِنْ ثَوابِهِ.عِبادَ اللَّهِ فَلَوْ کَانَ ذَلِکَ قَصْرُ مَرْماکُمْ، وَ مَدی مَظْعِنَکُمْ، کَانَ حَسَبُ الْعامِلِ شُغُلاً، یَسْتَفْرِغُ عَلَیْهِ أَحْزانُهُ، وَ یُذْهِلُهُ عَنْ دُنْیَاهُ، وَ یُکْثِرُ نَصَبَهُ لِطَلَبَ الْخَلاصِ مِنْهُ، فَکَیْفَ وَ هُوَ بَعْدَ ذَلِکَ مُرْتَهَنٌ بِاکْتِسابِهِ، مَتَوقّفٌ عَلَی حِسابِهِ، لاوَزیرَلَهُ یَمْنَعُهُ، وَلاظهیرَ عَنْهُ یَدْفَعُهُ، وَ یَوْمَئِذٍ لایَنْفَعُ نَفْساً ایمانُهَا لَمْتَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ اَوْ کَسَبَتْ فی إِیمَانُهَا خَیْراً، قُلْ اِنْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ. اُوصیکُمْ بِتَقْوَی اللَّهِ، فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ ضَمِنَ لَمِنَ اتَّقاهُ أَنْ یُحَوِّلَهُ عَمَّا یَکْرَهُ إِلیَ مَا یُحِبُّ وَ یَرْزُقُهُ مِنْ حَیْثُ لایَحْتَسِبُ فَإیَّاکَ أَنْ تَکُونَ مِمَّنْ یَخافُ عَلَی الْعِبادِ مِنْ ذُنُوبِهِمْ وَ یَأْمَنُ الْعُقُوبَةَ مِنْ ذَنْبِهِ، فَإِنَّ اللَّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی لایُخْدَعُ عَنْ جَنَّتِهِ، وَلایُنالُ ما عِنْدَهُ إِلاَّ بِطَاعَتِهِ إِنْ شاءَ اللَّهُ [66] .
امامعلیه السلام در مقام پندو اندرز میفرماید:من شما را به تقوای از خدا سفارش میکنم، و از ایام او شما را بر حذر میدارم، و اعلامش و نشانههایش را برای شما بلند میکنم، گویا آنچه ترس داراست باورودی هولناک و مقدمی ناآشنا و مزهای تلخ رسیده است، و میان شما و عمل حایل شده، شماها با تن سالم در مدت عمر خود شتاب کنید به عمل که گویا ناگهان بر شما شبیخون زند، و شما را از روی بدرونش کشاند و از بلندیش به گودال افکند، و از انس و آرامش به وحشت و تنهائی برد، و از فضا و روشنی آن به تاریکی، و از وسعت مکانبه تنگنایش اندازد.
آنجا که نه بدیدن خویشاوند روند، و نه از بیماری عیادت شود: و نه به فریاد کسی پاسخ گویند، خدا ما را یاری دهد.و از هراسهای این روز، ما و شما را از عقاب آن نجات دهد، و برای ما و شما ثواب شایانش را واجب کند.بندگان خدا اگر همین دنیا آخر زندگی و منزل نهائی شما بود سزاوار بود که انسان در آن کاری کند که غمهای او را ببرد و او را از دنیا به کنار کشد و در خلاص از دنیا و گرفتاریش بکوشد. و چطور چنین نباشد که انسان پس از این جهان در گرو کار خویش است.
و به پای حسابش باز دارند، نه وزیری دارد که او را نگهدارد، و نه پشتیبانی که از او دفاع کند، در این روز است که برای کسی سود ندهد که ایمان آورد در صورتیکه در دنیا ایمان نداشته و یا کار خیر درحال ایمان خود نکرده، بگو شما در انتظار باشید که ما هم منتظر هستیم، شما را به تقوی از خدا سفارش میکنم زیرا خدا ضامن است که هر کس تقوی داشته باشد او را از وضعی که بد دارد به وضعی برد که خوش دارد، و از آنجا که گمان نبرد به او روزی رساند.مبادا تو از کسانی باشی که برگناه سائر بندههای خدا نگران باشی و اما خود از عقوبت گناه آسوده خاطر باشی، زیرا خدا درباره بهشتش گول نمیخورد و آنچه نزد او است جز به طاعت او بدست نیاید، إن شاء اللّه.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
03-10-2017, 01:19
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
خطبه امام در روز عاشورا
5. وَ ثَبَ الْحُسَیْنُعلیه السلام مُتَوَکِّاً عَلَی سَیْفِهِ فَنادَی بِاَعْلی صَوْتِهِ، أنْشَدُکُمُ اللَّهِ هَلْ تَعْرِفُونی، قالُوا نَعَمْ أَنْتَ إبْنُ رَسُولِ اللَّهِ وَ سِبْطُهُ قالَ أَنْشَدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أنَّ جَدّی رَسُولُ اللَّهِ، قالُوا أللَّهُمَّ نَعَمْ، قالَ أَنْشَدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ اُمّی فاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ قالُوا أَللَّهُمَّ نَعَمْ، قالَ أَنْشَدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ أبی عَلِیُّ بْنِ أبی طالِبٍ قالُوا أَللَّهُمَّ نَعَمْ، قالَ أنْشَدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ جَدَّتی خَدیجَةَ بِنْتِ خُوَیْلِدٍ أَوَّلُ نِساءِ هذِهِ الْأُمَّةِ إِسْلامَاً، قالُوا اَللَّهُمَّ نَعَمْ، قالَ أَنْشَدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنْ سَیِّدالشُّهَداءِ حَمْزَةَ عَمُّ أبی، قالُوا اَللَّهُمَّ نَعَمْ، قالَ أَنْشَدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنْ جَعْفَرَ الطَّیّارِ فیالْجَنَّةِ عَمّی، قالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ، قالَ أَنْشَدُکُمُ اَللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنْ هذا سَیْفُ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَنَا مُتَقَلِّدُهُ، قالُوا أللَّهُمَّ نَعَمْ، قالَ أَنْشَدُکُمُ اللَّهُ هَلْ تَعْلَمُونَ أنْ هذِهِ عَمامَةُ رَسُولِ اللَّهِ اَنَا لابِسُها، قالُوا أَللَّهُمَّ نَعَمْ، قالَ أَنْشَدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أنَّ عَلِیَّاً کانَ أَوَّلُهُمْ إِسْلاماً، وَ أعْلَمُهُمْ عِلْماً، و أعْظَمَهُمْ حِلْمَاً، وَ أنَّهُ وَلیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ، قالُوا أَللَّهُمَّ نَعَمْ، قالَ فَبِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمی، وَ أبی الذَّایِدُ عَنِ الْحَوْضِ غَداً یَذُودُ عَنْهُ رِجالاً کَما یُذادُ الْبَعیرُ الصَّادِرُ عَنِ الْماءِ، وَ لِواءَ الْحَمْدِ فی یَدِ أَبی یَوْمَ الْقِیامَةِ، قالُوا قَدْ عَلِمْنا ذَلِکَ کُلَّهُ، وَ نَحْنُ غَیْرُ تارِکیکَ حَتّی تَذُوقَ الْمَوْتَ عَطَشاً.فَاَخَذَتٍ الْحُسَیْنُعلیه السلام بِطَرفِ لِحْیَتِهِ وَ هُوَ ابْنُ سَبْعَ وَ خَمْسینَ سَنَةٍ.ثُمَّ قالَ إِشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلَی الْیَهُودِ حینَ قالُوا عُزَیْزُبْنِ اللَّهِ.وَ اشْتَدَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَی الْمجُوسِ حینَ عَبَدُوا النَّارَ مِنْ دُونِ اللَّهِ، وَ اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلَی قَوْمٍ قَتَلُوا نَبِیُّهُمْ.وَ اشْتَدَّ غَضَبُ اللَّهِ عَلی هذِهِ الْعِصابَةِ الَّذینَ یُریدُونَ قَتْلَ ابْنِ نَبَیِّهِمْ. [67] .
شیخ صدوق در امالی میفرماید:حضرت سیدالشهداعلیه السلام پس از سخنرانی یکنفر از یارانش بپا ایستاد و تکیه بر شمشیر خود نمود و با صدای بلند فرمود: ای مردم شما را بخدا قسم میدهم آیا مرا میشناسید گفتند: بلی پسر پیغمبر و سبط آن حضرت میباشی.فرمود: شما را بخدا قسم میدهم آیا میدانید جد من رسول خدا است.گفتند: بلیفرمود: شما را بخدا قسم میدهم آیا میدانید پدر من علی بن ابیطالب است گفتند: بلی.فرمود: شما را بخدا قسم میدهد آیا میدانید که جده من خدیجه دختر خویلد است و او اوّل زنی است که در این امت اسلام آورده است، گفتند: بلی.فرمود: شما را به خدا قسم میدهم آیا میدانید حمزه که سید الشهداء است عموی پدر من است گفتند: بلی.فرمود: شما را بخدا قسم میدهم آیا میدانید که جعفر طیّار در بهشت عموی من است گفتند: بلی.فرمود: شما را بخدا قسم میدهم آیا میدانید که این شمشیر رسول خدا است که من به کمر بستهام گفتند: بلی.
فرمود: شما را بخدا قسم میدهم آیا میدانید که این عمامه رسول خدا است که من بر سر نهادهام گفتند: بلی.فرمود: شما را بخدا قسم میدهم که آیا میدانید علی اول کسی است از این امت که اسلام آورده و از همه مردم داناتر و بردبارتر است و اوست ولی هر مرد و زن مؤمن گفتند: بخدا قسم چنین است که میگوئی.فرمود: پس چرا ریختن خون مرا برخود حلال شمردهاید در صورتیکه پدر من در فردای قیامت اختیار حوض کوثر با او است و کسانی را ازکنار کوثر میراند چنانچه شتر بیگانه را از کنار آب میرانند و در روز قیامت علم حمد بدست پدر من است گفتند: همه اینها را میدانیم اما دست از تو بر نداریم تا مرگ را با لب تشنه بچشی.پس حضرت سیدالشهداءعلیه السلام محاسن مبارک بدست گرفت و در آن هنگام سن مبارکش پنجاه و هفت سال بود. فرمود: شدید شد غضب خدا بر یهود هنگامی که گفتند: عزیر پسر خدا است.و شدید شد غضب خد ابر مجوس هنگامی که آتش پرستیدند و شدید شد غضب خدا بر این مردم که میخواهند پسر پیغمبر خود را بکشند.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
03-10-2017, 01:20
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
خطبه امام در ترغیب مردم در جهاد
6. یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ أَنْتُمْ الْأَحِبَّةُ الْکُرَماءُ، وَ الشِّعارِ دُونَ الدِّثارِ، فَجِدُّ وَ فی إِحْیَاءِ مَا دَثَرَ بَیْنَکُمْ، وَ تَسْهیلِ مَا تَؤَعَّرَ عَلَیْکُمْ، أَلا إِنَّ الْحَرْبَ شَرُّها ذَریعٌ، وَطَعْمُها فَظیعٌ، هِیَ جُرَعٌ مُسْتَحْساةٌ، فَمَن اَخَذَلَها اَهْیَتَها، وَ اسْتَعَدَّلَها عُدَّتَها، وَلَمْ یَأْلَمْ کُلُومَها عِنْدَ حُلُولِها، فَذاکَ صاحِبُهَا، وَ مَنْ عَاجَلَها قَبْلَ اَوانِ فُرْصَتَها، وَ اسْتِبْصارِ سَعْیِه فِیها، فَذَاکَ قَمِنٌ، اِلاَّ اَنْ یَنْفَعَ قَوْمَهُ، وَ اِنْ یَهْلِکْ نَفْسَهُ نَسْئَلُ اللَّهِ بُقِوَّتِهِ أَنْ لایَذْعَمِکُمْ بِالْفِتْنَةِ. [68] .
بنابر روایت نصربن مزاحم حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام چون تجهیز سپاه برای جهاد اهل شام نمود خطبه انشاء فرمود سپس فرزند ارجمندش حضرت امام حسنعلیه السلام و بعد حضرت امام حسینعلیه السلام بپای خواست و خطبه بدین مضمون ایراد فرمود و مردم را دعوت به جهاد نمود.پس از حمد و ثنای پروردگار فرمود: ای مردم کوفه شمائید آن دوستان با کرامت از خواص نه مانند سایر ناس.پس بکوشید در زنده کردن آنچه کهنه و مندرس گشته در میان شما (یعنی احکام دین خدا) و آسان نمودن آنچه سخت و دشوار گشته است بر شما.بلی جنگ صدماتش سریع و سخت است و طعمش ناگوار و همانا جرعههای آن پیدرپی و گلوگیر است هر کس خود را مهیا سازد برای آن آماده کند اسباب آن را سختیها و زخمهای جنگ او را بدرد نیاورد این چنین است کسیکه جنگجو باشد.
اما کسیکه به جنگیدن عجله کند و پیش تازد قبل از آنکه فرصت بدست آید و کوشش او از روی بینائی نباشد این گونه جنگ تندروی خواهد بود مگر آنکه برای قومش بهره و فائده داشته باشد اگر چه خود را به هلاکت انداخته و از خداوند مسئلت مینمایم که خداوند شما را در فتنهها نکوبد و در هم نشکند.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
03-10-2017, 01:24
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25723779682909770272.gif
پاورقی
[1] شوری: 23.
[2] احقاق الحق: 207/9.
[3] الاصابة: 333/1.
[4] الاصابة: 333/1.
[5] ارشاد مفید: ص173. بحار: ج44 ص2 و ص 65.
[6] مروج الذهب: ج2 ص341.
[7] مثیرالاحزان: ص25.
[8] مثیرالاحزان: ص24.
[9] لهوف سیدبن طاووس. [
[10] نهج البلاغه: محمد دشتی، ص 247.
[11] لهوف سیدبن طاووس.
[12] بحار: 174/10 چاپ سنگی سال 1301.
[13] ناسخ التواریخ حالات سید الشهداء: ص 161.
[14] بحار: 175/10 چاپ سنگی.
[15] مروج الذهب: 62/2چاپ مصر.
[16] ناسخ التواریخ: 31/2چاپ تهران سال 1336.
[17] کامل ابن اثیر: 10/4چاپ مصر سال 1301.
[18] کامل ابن اثیر: 10/4.
[19] ناسخ التواریخ: 59/2 چاپ تهران سال 1336.
[20] ناسخ التواریخ: 91/2.
[21] کامل ابن اثیر: 24/4- لهوف سید بن طاووس: 39.
[22] مروج الذهب: 62/2.
[23] لهوف: 27.
[24] لهوف: ص 27.
[25] ناسخ التواریخ: 146/2.
[26] بحار: 188/10.
[27] بحار: 189/10- لهوف سید بن طاووس.
[28] لهوف سید بن طاووس.
[29] منتهی الامال.
[30] منتهی الامال: ص 435.
[31] انساب الاشراف: 185/3- طبری: 319/7.
[32] ارشاد مفید: ص 564، کامل ابن اثیر: 285/3.
[33] مقتل مقرم: ص 262.
[34] ارشاد مفید: ص 215، چاپ آخوندی 1377 ه.
[35] بلاغة الحسینعلیه السلام: ص 190.
[36] ارشاد مفید: ص 217.
[37] مقتل خوارزمی: 253/1.
[38] مقتل خوارزمی: 249/1.
[39] ابصار العین: ص 85.
[40] لهوف: ص 94.
[41] تاریخ طبری: 349/1.
[42] کامل ابن اثیر: 288/3.
[43] لهوف: ص 95، ابصار العین: 105.
[44] ارشاد مفید: ص 223.
[45] الوقایع و الحوادث: 26/3.
[46] کامل ابن اثیر: 293/3، ارشاد مفید: ص 224.
[47] تاریخ طبری: 359/7.
[48] خوارزمی: 32/2.
[49] بحار: 64/45.
[50] ابصار العین: ص 30.
[51] معالی السبطین: 446/1.
[52] تذکرة الشهداء: ص 353.
[53] لهوف سید بن طاووس: ص 86.
[54] ناسخ التواریخ: 61/3.
[55] آل عمران: 172.
[56] ناسخ التواریخ: 165/3.
[57] تذکره ابن جوزی: صفحه 149.
[58] نفس المهموم: ص 293.
[59] تذکره ابن جوزی: ص 150.
[60] لهوف: ص 119.
[61] وسائل: 7/12.
[62] مهج الدعوات: ص 157. تألیف سیدبن الطاوس.
[63] تحفالعقول: ص 248.
[64] تحف العقول، ص 240.
[65] بحار: 121/78 و کشف الغمه: 241/2.
[66] تحف العقول: 243.
[67] امالی شیخ صدوق، مجلس 30، بحار: 46/318.
[68] بحار: 441/8 چاپ کمپانی افست. نقل از نهج الخطابه مرحوم علم الهدی.
[69] تحفالعقول: ص 250 - 253.
[70] تحفالعقول: ص 250 - 253.
[71] تحف العقول: ص250 - 253.
[72] تحف العقول: ص 250 - 253.
[73] تحفالعقول، ص 253.
[74] تحف العقول، ص 253.
[75] عن علی بن الحسینعلیهما السلام جامع الاخبار: الفصل 89. بحار 126/78.
[76] بحار: 117/78.
[77] تحف العقول: 246.
[78] تحف العقول: 178.
[79] تحف العقول: 244.
[80] امالی شیخ صدوق: 121.
[81] بلاغة الحسین(ع):288.
[82] بلاغة الحسینعلیه السلام: 292. نقل از جامع الاخبار للصدوق.
[83] بلاغة الحسینعلیه السلام: 292.
[84] جامع الاخبار للصدوق و بلاغة الحسین(ع): 292.
[85] نزهة الناظر فی تنبیه الخاطر.
[86] نزهة الناظر فی تنبیه الخاطر.
[87] نزهة الناظر فی تنبیه الخاطر.
[88] بلاغة الحسین (ع): ص 292.
[89] مجموعه ورام.
[90] جامع الاخبار.
[91] بحار: ج 17.
[92] تفسیر العسکری.
[93] تحف العقول.
[94] سفینة البحار: 257/1.
[95] نزهة الناظر فی تنبیه الخاطر.
[96] کشف الغمه.
[97] تاریخ یعقوبی: 2/219.
[98] عقد الدر رلجمال الدین یوسف بن علی المقدسی الشافعی.
[99] بهجة الابرار: ص 122. [
[100] السماء و العالم: ص 366.
[101] صفات: 83 و 84.
[102] بحار: 17 بلاغة الحسین(ع): ص 269.
[103] کاملالزیارة: ص 108، ح 6.
[104] تاریخ یعقوبی: 219/2.
[105] بلاغة الحسینعلیه السلام: 252.
[106] تفسیرالعسکری.
[107] تحف العقول.
[108] بلاغة الحسینعلیه السلام: 292.
[109] ناسخ التواریخ: 277/4.
[110] ناسخ التواریخ: 277 / 4.
[111] بلاغة الحسینعلیه السلام: ص 318.
پــــــایــــــان
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19942014563529179635.gif
vBulletin® v4.2.6 by vBS, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.