نرگس منتظر
24-04-2010, 09:05
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69938576772456684065.gif
یاد آن سنگری كه تركش خورد
شعری زیبا از شاعر جوان و خوش آینده بنام "محسن فلاح" که به شهادت شعرش ارزش ایثار و شهادت را هم درک کرده و دلسروده ای لطیف را تقدیم به شهدا و ایثارگران کرده است.
او خود توضیح داده است :
تقدیم به تمامی شهدای جانباز،علی الخصوص شهیدان جانباز
شهر رامسر،
گل رزداود قدیری،داود حسنی و شهید حکمت پناه.گل رز2
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/wqvtb6gu4njz6tch5g7f.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/wqvtb6gu4njz6tch5g7f.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/wqvtb6gu4njz6tch5g7f.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/wqvtb6gu4njz6tch5g7f.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/wqvtb6gu4njz6tch5g7f.gif
پدرم بوی سیب را می داد
پدرم با نفس كشیدن خود
عطر ( امن یجیب ) را می داد
با نگاهی كه آسمانی بود
زیر ماسک،او، همیشه می خندید
آن زمانی كه بغض هم می كرد
مادرم را،كنار خود می دید
پدرم بی صدا،تكلم كرد
با نگاهی كه غرق پاكی بود
یاد جبهه،شروع اشک پدر
یاد آن چفیه ای كه خاكی بود
یاد چشمان منتظر به در و
یاد آن لاله ای كه پرپر شد
یاد آن سنگری كه تركش خورد
یاد همسنگری،كه بی سر شد
قصه ی كودكی من این بود
پدرم،عاشقانه می جنگید
در شلمچه،میان آن همه تیر
كربلا را به چشم خود می دید
با همان چكمه های خاكی خود
پدرم روی مین قدم می زد
با دلی خسته از غم دوری
او ز عشق ائمه دم می زد
هر كسی تشنه ی شهادت بود
او دلش را به قلب دریا زد
این اتاق پدر كه شاهد هست
پدرم،پشت پا به دنیا زد
یاد بابا كه رفت و من ماندم
در دل خسته ام تلاطم كرد
حرفهای نگفته ای دارم
بغض من،راه خانه را گم كرد
شب جمعه،پدر،دعای كمیل
سوز آهش پل عبادت بود
سحر روز بعد فهمیدم
كه دعای پدر شهادت بود
مادرم،خواب دیده بود انگار
توی دست پدر،پلاكی بود
پدرم چفیه ای به مادر داد
چفیه ای كه هنوز خاكی بود
سحر آمد،اتاق خلوت و سرد
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08221083962264823594.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08221083962264823594.gif)
یاد آن سنگری كه تركش خورد
شعری زیبا از شاعر جوان و خوش آینده بنام "محسن فلاح" که به شهادت شعرش ارزش ایثار و شهادت را هم درک کرده و دلسروده ای لطیف را تقدیم به شهدا و ایثارگران کرده است.
او خود توضیح داده است :
تقدیم به تمامی شهدای جانباز،علی الخصوص شهیدان جانباز
شهر رامسر،
گل رزداود قدیری،داود حسنی و شهید حکمت پناه.گل رز2
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/wqvtb6gu4njz6tch5g7f.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/wqvtb6gu4njz6tch5g7f.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/wqvtb6gu4njz6tch5g7f.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/wqvtb6gu4njz6tch5g7f.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/wqvtb6gu4njz6tch5g7f.gif
پدرم بوی سیب را می داد
پدرم با نفس كشیدن خود
عطر ( امن یجیب ) را می داد
با نگاهی كه آسمانی بود
زیر ماسک،او، همیشه می خندید
آن زمانی كه بغض هم می كرد
مادرم را،كنار خود می دید
پدرم بی صدا،تكلم كرد
با نگاهی كه غرق پاكی بود
یاد جبهه،شروع اشک پدر
یاد آن چفیه ای كه خاكی بود
یاد چشمان منتظر به در و
یاد آن لاله ای كه پرپر شد
یاد آن سنگری كه تركش خورد
یاد همسنگری،كه بی سر شد
قصه ی كودكی من این بود
پدرم،عاشقانه می جنگید
در شلمچه،میان آن همه تیر
كربلا را به چشم خود می دید
با همان چكمه های خاكی خود
پدرم روی مین قدم می زد
با دلی خسته از غم دوری
او ز عشق ائمه دم می زد
هر كسی تشنه ی شهادت بود
او دلش را به قلب دریا زد
این اتاق پدر كه شاهد هست
پدرم،پشت پا به دنیا زد
یاد بابا كه رفت و من ماندم
در دل خسته ام تلاطم كرد
حرفهای نگفته ای دارم
بغض من،راه خانه را گم كرد
شب جمعه،پدر،دعای كمیل
سوز آهش پل عبادت بود
سحر روز بعد فهمیدم
كه دعای پدر شهادت بود
مادرم،خواب دیده بود انگار
توی دست پدر،پلاكی بود
پدرم چفیه ای به مادر داد
چفیه ای كه هنوز خاكی بود
سحر آمد،اتاق خلوت و سرد
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08221083962264823594.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08221083962264823594.gif)