توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دانستنی هایی درباره هفتمین اختر تابناک امامت
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:08
دانستنی هایی درباره هفتمین اختر تابناک امامت
اشاره:
شخصيتهاي برجسته و ممتاز، كساني هستند كه بر همه ابعاد زندگي انساني توجه دارند و در همه آن ابعاد، بروز و ظهور ميكنند و به درجه عالي آن دست مييابند. آنها در عين آنكه در ميدان زهد و پارسايي يگانهاند، در ميدان جهاد و مبارزه نيز يكّهتاز هستند و در عين آنكه با ديدن يتيم سرافكنده، بر اثر مهر و عاطفه، اشك ميريزند، با ديدن طاغوت سركش هر چه خشم دارند، بر ضد او آشكار مينمايند و به اصطلاح، جامع اضداد هستند.
امام موسي كاظم(علیه السلام) در عين آنكه انساني رئوف و مهربان بود، در برابر طاغيان سركش، خشمگين بود. در عين آنكه استاد پارسايان بود، يكهتاز ميدان جهاد و عرصه سياست بود. امام كاظم(علیه السلام) نهمين اختر آسمان عصمت و هفتمين ستاره درخشان فضاي دلانگيز امامت، تبلوري از ارزشهاي والاي انساني بود و لحظهلحظه عمر پربارش، درسهاي بزرگ اسلامي را الهام ميبخشيد.[1]
«امام موسي كاظم(علیه السلام) در روز يكشنبه هفتم ماه صفر سال صدوبيستوهشت هجري قمري درروستاي ابواء ـ بين مكه و مدينه ـ به دنيا آمدند و پنجاهوپنج سال زندگي كردند. ايشان در بيستويك سالگي به امامت رسيدند. كنيه مباركشان «ابوابراهيم» و «ابوالحسن» بود و به كاظم و بابالحوائج شهرت داشتند. امام در زمان خلافت منصور، مهدي، هادي و هارونالرشيد زندگي ميكردند و سالها در زندان هارونالرشيد بودند. ايشان ابتدا در زندان بصره بودند و بعد هارون دستور داد كه امام را به زندان بغداد ببرند. در همانجا بود كه يحيي بن خالد با خرما ايشان را مسموم كرد. مدفن شريف امام كاظم در شهر كاظمين است و زمان شهادتشان بيستوپنج رجب سال صدوهشتادوسه هجري قمري».[2]
«امام موسي بن جعفر(علیه السلام) همان راه و روش پدرش حضرت صادق(علیه السلام) را بر محور برنامهريزي فكري و آگاهي عقيدتي و مبارزه با عقايد انحرافي ادامه داد. آن حضرت با دلايل استوار، بيمايگي افكار الحادي را نشان ميداد و منحرفان را به اشتباه راه و روششان آگاه ميساخت. كمكمجنبش فكري امام درخشندگي يافت و قدرت علمياش دانشمندان را تحتالشعاع خود قرار داد. اين كار بر حاكمان حكومت عباسي سخت و گران آمد و به همين دليل با شيفتگان مكتبش با شدت و فشار و شكنجه برخورد كردند».[3]
«امام كاظم(علیه السلام) عابدترين، زاهدترين، فقيهترين و كريمترينِ مردم زمان خود بود. هرگاه دو سوم از شب ميگذشت، نمازهاي نافله را بهجا ميآورد و تا سپيده صبح به نماز خواندن ادامه ميداد و هنگاميكه وقت نماز صبح فرا ميرسيد، بعد از نماز شروع به دعا ميكرد و از ترس خدا آنچنان گريه ميكرد كه تمام محاسن شريفش به اشك آميخته ميشد و هرگاه قرآن ميخواند، مردم پيرامونش جمع ميشدند و از صداي خوش او لذت ميبردند. آن حضرت، صابر، صالح، و امين لقب يافته بود و به سبب تسلط بر نفس و فرو بردن خشم، به كاظم مشهور گرديد».[4]
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:10
مادر امام کاظم علیهالسلام
مادر امام موسی کاظم حمیده بربریه، معروف به «حمیدة الصفا» بود. امام صادق علیهالسلام درباره ایشان فرمودهاند: «حمیده مثل زَرناب و تصفیه شده، از آلودگیها و پلیدیها پاک است و این از لطف خدا بر من و امام بعد از من است که پای چنین بانوی پاک دامنی را به خانه من گشود».
القاب امام کاظم (علیه السلام)
لقب و کنیه در زبان عربی نمایانگر نحوه پذیرش جامعه و طرز تلقی آن از فرد میباشد و هویت شخصی او را در زندگی روشن میسازد، و تقریبایک نوع تاریخ متحرک است که از شخص ثابت میماند، از اینرو گاهی یک فرد به تناسب شئون و خدمات و فعالیتها یا خصائص و ویژگیهای خود دارای عناوین و القاب متعددی میگردد.بدین جهت قهرمان گفتار ما دارای چند لقب افتخار آمیز و انسانی است که ذیلا توضیح داده می شود :
1. ابو الحسن الاول ـ ابو ابراهیم ـ ابو علی ـ ابو اسماعیل این چهار کنیه نامهای دوم بود که گاهی در مکالمات و اغلب در کتب حدیث به آن حضرت اطلاق شده است که کنیهی نخستین، معروفترین و مشهورترین آنها میباشد و آن کنیه خاطرات و مبارزات امام نخستین را در دلها زنده میسازد و چند تن از پیشوایان معصوم ما این کنیه را داشتهاند که پس ازحضرت علی (علیه السلام) امام کاظم امام رضا امام جواد علیهم السلام هستند از اینرو محض تشخیص کامل، مقصود از ابو الحسن تنها و بدون قید، حضرت علی (علیه السلام) است.
ابو الحسن الاول: امام موسی (علیه السلام) ابو الحسن الثانی: امام رضا و ابو الحسن الثالث امام جواد (علیه السلام) است.
2. کاظم: (فرو دهنده خشم) امام در مقابل سعهی صدر و حلم و بردباری و گذشتی که داشت اغلب به دشمنان و بدخواهان و متجاوزین حقوق شخصی و خصوصی خود عفو و گذشت روا میداشت و گاهی نه تنها مرتکب قصاص یا انتقام نمیشد بلکه آنانرا مورد عنایت و بذل توجه خاص خود قرار میداد.
3. عالم: (دانشمند و دانا) و آگاه لقبی بود که در آن عصر مشعشع اسلامی در بین جمع علما و دانشمندان متعددیکه وجود داشتند به سبب وفور علم و احاطهی کامل او بر علوم و دانشها به آن بزرگوار اختصاص یافته بود.
4. صالح: (فرد شایسته) عنوانی بود که دوستان و علاقمندان حضرتش بر اساس شایستگی و عبادت و اطاعت او به امام داده بودند و گاهی این لقب، علامت رمز و استتاری بود که میخواستند دشمنان از راز شیعه آگاه نگردند.
5. باب الحوائج: مردم بغداد پس از تجربههای فراوان و امتحانهای مکرر از آنرو که در مواقع نیازمندی و گرفتاری هنگام توسل به درگاه الهی، از احترام وجودی آن بزرگوار بهرهمند شده و بدرخواستهای خود به برکت توسل به آن محبوب حضور الهی، رسیدهاند او را «باب الحوائج» نامیدهاند و این لقبی است که پس از رحلت به ایشان تعلق گرفته است که در تأیید آن از منابع سنت مطالبی در بخش آراء و گفتههای این کتاب آمده است که مطالعه خواهید فرمود .
6. صابر: پایدار و استقامت کننده در برابر جور و ظلمهائی که ازطرف خلفای غاصب نسبت به آن شخصیت عالیقدر صورت میگرفت.خلفاء جور او را با انواع و اقسام ناروائیها و مظالم اذیت کردند ولی او ثبات و استقامت خود را از دست نداد و کوچکترین ضعف و فتوری از خود نشان نداد.
7. الاءمین: امانت دارای و درستکاری در اداء امانت با تمام معنای لفظ آن در وجود آن بزرگوار فراهم آمده بود علاوه بر امانتداری دنیوی، امین صادق و درستکار در اداء رسالت الهی و انجام تعهدات انسانی و پیشوائی ملت خود بود و در راه ادای امامت جان خود را فدا نمود و زندگی را در زندانها سپری ساخت تا انسانها آزاد زندگی کنند.
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:17
کودکی امام موسی کاظم(علیه السلام)
امام موسی کاظم علیهالسلام از همان کودکی در مجلس درس پدر، که مؤسس و رئیس دانشگاه جعفری است، شرکت و جانش را از سرچشمه علوم و معارف اصیل اسلامی سیراب میکرد و در بحثهای علمی شرکت میجست و در عین ناباوری اطرافیان، فردی کهنهکار و قوی، اهل بحث و منطق و قادر به اثبات مباحث دشوار و معضل علمی بود و این موجب محبوبیت آن حضرت نزد امام جعفر صادق علیهالسلام و اصحاب گردیده بود. مسئله امامت این کودک بعد از امام جعفر صادق علیه السلام و جانشینی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم و هادی و راهنما بودن او محبوبیتی مضاعف نزد پدر به وجود آورده بود.
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:18
جوانی امام و کار و اشتغال
امام موسی کاظم علیهالسلام با اینکه وضع مالی امام جعفر صادق علیهالسلام بد نبود و او میتوانست راحت و بیغم زندگی کند و آسان بخورد و بپوشد و روزگار بگذراند، در جوانی در مزرعه پدر کار میکرد و با دیگر کارگران، دوش به دوش، در برابر آفتاب به کشاورزی میپرداخت ناگفته نماند این امر سبب نمیشد که او خود را از شرکت در مجالس درس پدر محروم کند یا لطمهای به دیگر وظایف او وارد آورد.
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:19
شهادت پدر و امامت آن حضرت
امام موسی کاظم علیهالسلام بیست سال از دوران زندگی پدر را درک کرد که برای او بسیار گرانقدر و پر ارج بود. محضر پدر برای او از آن بابت ارزنده بود که او قدر پدر، امام و استاد خود را میشناخت و چه بهرهها که از اشراقات آن استاد و پدر گرامی برای او حاصل نمیشد. منصور عباسی که زنده بودن امام جعفر صادق علیهالسلام را سدی برای خود میدانست به طراحی نقشه قتل آن حضرت پرداخت و به حضرت زهر خورانید. امام پس از خوردن زهر بیمار و بستری شد و در فاصله اندک به دیدار اجداد پاکش شتافت و سکان امامت را به امام موسی کاظم که بیست سال بیشتر نداشت سپرد. امام کاظم علیهالسلام نیز همان راه و روش پدر را تعقیب کرد.
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:20
امام بر حق
مردم، پس از شهادت حضرت صادق(علیه السلام) براي امر ولايت دچار سردرگمي شدند؛ زيرا خفقان موجود در دولت عباسيان اين اجازه را به امام نميداد تا علناً امام بعد از خود را براي عموم مردم معرفي كند، لكن افراد باايمان و زيرك، با توجه به معرفتي كه از امام معصوم(علیه السلام) داشتند، با روشهايي امام خود را پيدا ميكردند. ابن شهر آشوب از ابوعلي راشد نقل ميكند: «جمعي از مردم نيشابور براي پرداخت حقوق مالي خود به امام زمانشان، محمد بن علي نيشابوري را انتخاب كردند و سي هزار دينار و پنجاه درهم و دو هزار طاقه پارچه به او دادند تا به امام برساند. در ميان اموال، اموال زني به نام شطيطه بود به اين صورت: يك درهم پول و پارچه حريري كه به دست خودش بافته بود و چهار درهم ارزش داشت. با اين حال آن زن مؤمن از دادن حقش به امام ـ اگر چه بسيار كم بود ـ حيا نكرد و خجالت نكشيد، اما مردم براي اينكه اين اموال به دست امام برحق برسد، چارهاي انديشيدند. آنها سؤالات شرعي خود را در هفتاد ورق نوشتند و در هر ورقي تنها يك سؤال را مرقوم كردند و مابقي را براي جواب، سفيد گذاشتند. بعد آنها را روي هم گذاشتند و پيچيدند و چند مُهر بر آن گذاشتند تا كسي آن را باز نكند و به محمد بن علي گفتند اين جزوات را شب به امام بده و فردا پس بگير. پس اگر ديدي مهرها شكسته نشده، مهرها را باز كن و ببين آيا جواب داده شده است يا نه؛ اگر پاسخ داده شده بود، او امام برحق است. پس اموال را به ايشان بسپار، وگرنه اموال را پس بياور.
آن شخص به مدينه رسيد و به پيش عبدالله افطح، پسر امام صادق(علیه السلام) رفت، اما او را آنطور كه بايد نيافت و حيران از كوچهها ميگذشت و از خداوند براي پيدا كردن راه مستقيم مدد ميجست. ناگاه پسري را ديد كه به او گفت: «اجابت كن آن كسي را كه ميخواهي» و او را به در خانه موسي بن جعفر(ع)، فرزند ديگر امام برد. علي بن محمد ميگويد: «هنگاميكه به حضور حضرت رسيدم،چون آن حضرت مرا ديد، فرمود: براي چه نوميد ميشوي اي ابوجعفر؟ منم حجتالله و وليّ خدا؛ به سوي من آي! آيا ابوحمزه مرا به تو نشناسانيد در مسجد جدم، رسول خدا(ص) بعد حضرت فرمود: «آن اوراق را روز گذشته جواب دادم. پس حالا بياور درهم شطيطه را كه وزنش يك درهم و دو دانگ است و كيسهاي كه چهارصد درهم در آن است و آن پارچه ابريشمي كه در پشت جامه آن دو برادر بلخي است.» من از فرمايش حضرت سخت شگفتزده شدم و آنچه را امر فرموده بود، در برابر حضرت نهادم. بعد حضرت پارچه شطيطه و آن درهم ناچيز را برداشتند و حرفي را كه شطيطه در نيشابور زده بود تكرار كردند درست به همان عبارت و بعد فرمودند: «اي ابوجعفر! سلام مرا به شطيطه برسان و اين هميان پول را كه چهل درهم دارد به او بده به عنوان هديه من و بگو قسمتي از كفنهاي خودم را كه خواهرم حليمه دختر امام صادق(علیه السلام) با دست خود بافته و از پنبههاي قريه مادرم فاطمه(س) است براي او فرستادم و بگو كه او نوزده روز بيشتر زنده نيست. پس شانزده درهم از آن هميان را خرج خود كند و بيستوچهار درهم آن را صدقه دهد و من هم بر جنازه او نماز خواهم خواند. و اي ابوجعفر! اگر ديدار با من را كتمان كني براي تو بهتر است.» امام قسمتي از مالها را هم نپذيرفتند و امر فرمودند: «آنها را به صاحبانشان پس بدهم و در مورد سؤالها هم سفارش كردند كه مهرها را باز كنم و آنها را ببينم.» من سه مهر را شكستم و سه سؤال را با پاسخي دقيق و فصيح يافتم و به نيشابور برگشتم. هنگامي كه به ديار خود رسيدم ديدم، اشخاصي كه حضرت اموالشان را قبول نفرموده، فطحيمذهب شدهاند و عبدالله افطح را به امامت برگزيدهاند، اما شطيطه بر مذهب خود باقياست و درست بعد از نوزده روز شطيطه از دنيا رفت و حضرت درحاليكه سوار بر شتر بود براي تشييع او آمد و دوباره بعد از مراسم دفن سوار بر شتر به طرف بيابان رفت و فرمود: «سلام مرا به دوستان خود برسان و بگو من و كساني كه بعد از من و در جايگاه امامت هستند بر جنازه هر كدام از شما هر كه باشيد حاضر ميشويم، پس، از خدا بپرهيزيد و تقوا پيشه كنيد در امر خودتان».
خلفای زمان امام کاظم علیه السلام
امام کاظم علیهالسلام در بیست سالگی به امامت رسیدند، مدّت امامتشان سی و پنج سال بود و در زمان حیات ایشان چهار خلیفه عباسی به نامهای منصور دوانقی، مهدی عباسی، هادی عباسی و هارون الرشید به حکومت رسیدند. امام در زمان هارونالرشید و در زندان سندی بن شاهک،به دستور هارونالرشید به شهادت رسید.
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:20
دیدگاه هارون الرشید درباره امام کاظم علیهالسلام
مقام بلند امام موسی کاظم علیهالسلام چنان بود که حتی مخالفان امام هم به حقانیت ایشان اعتراف کردهاند، ولی به دلیل عناد با ایشان، همواره در اماکن عمومی از ابراز آن خودداری میکردند؛ از جمله هارونالرشید به پسرش مأمون میگوید: «ای پسر، موسی بن جعفر امام و پیشوای مردم و حجت خدا برای مردم و بندگان خلیفه خداست، من در ظاهر، امام مردمان هستم و با زور بر او چیره شدهام، به خدا قسم، او به مقام رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوس م از همه مردم حتی من شایستهتر است و لیکن اگر بخواهد در این امر با من نزاع کند، چشمش را بیرون میآورم؛ زیرا خلافت عقیم است، او وارث پیغمبران است، اگر علم و روش صحیح میخواهی، باید از او یاد بگیری».
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:21
استناد به آیه مباهله
هارون را اصرار بر این مسئله بود که بنیعباس از نظر وراثت به مقام خلیفگی پیامبر سزاوارترند؛ زیرا عباس جدّ اصلی اینان عموی پیامبر بود. غافل از آن که مسئله امامت عهدی الهی است، نه منصبی مالی و ارثی. امام موسی کاظم علیهالسلام نیز در مقام استدلال و اثبات حقانیت خود به آیه مباهله استناد میکرد که در آن رسولخدا صلی الله علیه وآله وسلم ، علی علیهالسلام و خاندان او، فاطمه علیهاالسلام و حسن علیهالسلام و حسین علیهالسلام ، را نفس و جان خود معرفی کرد.
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:21
ادامه نهضت علمی و فرهنگی
امام موسی کاظم علیهالسلام پس از پدر نهضت علمی او را دنبال کرد و پیروانش را که پراکنده شده بودند، از نو گرد هم آورد و به مجلس درس آنها سر و سامان داد. البته وضعیت برای این اقدام امام مساعد نبود، اما او از هر فرصت و امکانی برای تحقق این هدف سود میجست و لحظهای از تلاش و کوشش باز نایستاد و در راه تکامل جنبش علمی و نهضت فرهنگی اسلام تلاش کرد و صدها محدّث و مفسر و مبلّغ تربیت نمود و به کمک آنها توانست از مکتب تشیع پاسداری کند و حرکت آن را تداوم بخشد.
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:23
توصیه به تعقّل
امام موسی کاظم علیهالسلام مردم را به تفکر و تعقل دعوت میکرد و متذکر میشد که هرچیزی راهنمایی دارد و راهنمای عقل، تفکر است و از نشانههای تفکر، سکوت و خاموشی است. این خود سبب میشود که افراد کمتر سخن بگویند و بیشتر بیندیشند تا حقایق را به دست آورند. امام موسی کاظم علیهالسلام در اینباره میفرماید: «آدمی از سوی خدا دو حجت دارد: حجت ظاهر و حجت باطن. حجت ظاهرْ خدا و انبیا و ائمهاند و حجت باطن عقل است».
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:24
پرهیز از تنبلی
امام موسی کاظم علیهالسلام همانند پیامبر اسلام(س) مشوّق کار و فعالیت بود و خود الگوی کار و تلاش مشروع در نزد مردم بود و میفرمود: «از تنبلی و سستی بپرهیزید که این امر مانع بهرهگیری شما از دنیا و آخرت است» آن بزرگوار در تشویق به کار میفرمودند: «آنگاه که کار برای تأمین زندگی خانواده و عیال باشد، نوعی از جهاد و دارای همان پاداش است».
زندگی مورد نظر
امام موسی کاظم علیهالسلام همچون جد بزرگوارشان امام سجاد علیهالسلام در قالب دعاهایی به هدایت و آموزش مردم میپرداختند. آن حضرت در دعاها و اعمال ماه رجب نوع زندگی مطلوب و هدفمند را به زیباترین بیان به تصویر کشیدهاند: «خدایا، از تو میخواهم که زندگی مرا، زندگی پاک و پاکیزهای قرار دهی، به من گشایش و فراخی و نیز آزادی ورهایی عنایت کنی؛ به من آن زندگانی بخشی که در آن امنیت و تندرستی همراه با فروتنی و قناعت و سپاسگزاری باشد و عافیت و پرهیزکاری و پایداری در آن موج زند».
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:24
توصیه امام به تفریحات سالم
امام موسی کاظم علیهالسلام با بیانی الهامگرفته از وحی الهی، در سفارش به مناجات و عبادت خداوند میفرمایند: «بکوشید که اوقات خود را به چهار بخش تقسیم کنید: بخشی را برای مناجات با خدا، بخشی را برای امور زندگی، و ساعتی را برای معاشرت با دوستان و افراد مطمئن ـ کسانی که عیبهای شما را به شما بشناسانند و در نبود شما، دوستدار شما باشند ـ و بخشی را هم برای تفریحات و لذتهای حلال خالی کنید که به وسیله این تفریحات حلال است که میتوانید سه برنامه قبلی را درست انجام دهید».
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:25
مکارم الاخلاقی
سجایای اخلاقی امام موسی کاظم علیهالسلام ، چنان آشکار بود که شیعه و سنی به آن اعتراف میکنند؛ از آن جمله یکی از بزرگان اهل تسنّن میگوید: او پیشوایی بزرگقدر و جلال، شأن و مرتبهاش از همه بالاتر بود، در عبادت مشهور و از اطاعت خدا نگاهبانی و مراقبت میکرد کرامت وجودی داشت، شبها را به سجده و نماز میگذراند و روزها را با صدقه دادن و روزه گرفتن سپری میکرد، هر گاه به او بدی میکردند نیکویی میکرد، به دلیل کثرت عبادتش عبد صالح نامیده شد و در عراق به باب الحوائج معروف شد؛ زیرا هر کس به ایشان متوسّل میشد، به حاجت خود میرسید.
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:25
مصداق انسان کامل
در بررسی زندگانی ائمه اطهار علیهالسلام ، آنان را مصداق انسان کامل مییابیم. درباره سیره زندگی امام کاظم علیهالسلام آمده است که ایشان از تمام خلق، عبادتش بیشتر و معرفتش درباره پروردگار کاملتر بوده، علمش از دانشمندان عصرش بیشتر و گذشت و جوان مردیشان همگان را به اعجاب درآورده، شبها برای بیچارگان و بیوه زنان و یتیمان آرد و خرما میبرد، قرآن کریم بسیار تلاوت میکرد و در آثار قدرت الهی تفکر میفرمود، تلاوت قرآنش هر شنوندهای را مجذوب و به گریه وا میداشت، در صبر و شکیبایی بیمانند و همیشه سپاس گزار و بردبار بود، شب زندهدار و باوقار بود، حتی مخالفان ایشان نیز به خلق و خوی ایشان در کتابهای خود اعتراف کردهاند و رفتار و کردار و گفتار حکیمانهشان را بیان نمودهاند.
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:27
بخشش جود و کرم حضرت امام کاظم علیهالسلام
امام موسی کاظم علیهالسلام از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله سلمو از خاندان انسانهای الهی و فردی بخشنده و بزرگ منش بودهاند. درباره سخاوت ایشان گفته اند:
امام کاظم علیه السلام کیسه های طلا را به مردم میبخشید. در حجاز و عراق کیسه های اعطایی حضرت، به نام کیسههای موسوی مشهور بود، او مخالفان و بد خواهان را از راه بخشش و کرم دوست میکرد، با فقیران مینشست و از افراد تهیدست دلجویی میکرد، آزاد و بنده را برابر میدانست و میفرمود: همه مخلوق خداوند و فرزندان آدم هستیم.
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:27
توصیه به کار و کوشش
علی بن حمزه، از یاران حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام ، میگوید: روزی ایشان را در باغستان و نخلستانی دیدم که کار میکرد و عرق میریخت، عرض کردم: خادمان شما کجا هستند که چنین عرق میریزید؟ فرمود: آنکه از من و پدرم بهتر بود، کار میکرد و عرق میریخت (منظور ایشان امیرمؤمنان علیهالسلام بود) این کار پیامبران و اولیا و اوصیای آنان است.
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:27
فرزندان آفتاب
امام موسی کاظم علیهالسلام فرزندان بسیار داشتند که مشهورترین فرزند پسر ایشان، امام رضا علیهالسلام و با فضیلتترین دختران ایشان، حضرت فاطمه معروف به معصومه علیهاالسلام است. امام موسی کاظم علیهالسلام درباره امام رضا علیهالسلام فرمود:
همانا علی بزرگترین اولاد من است و خوش رفتارترین و محبوبترین آنان نزد من است.
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:28
بخشش به شاعر
حضرت کاظم علیهالسلام در زمان منصور دوانقی در روز عید نوروز، به دربار او احضار شدند. منصور با هدف عوام فریبانهای مأموران خود را موظف کرد که تمام هدیههایی که برای خلیفه از گوشه و کنار مملکتهای بزرگ اسلامی فرستاده بودند، جمع آوری کنند و تمام آنها را به حضرت بدهند، با اینکه ارزش آن اموال بسیار بود. شاعر بینوایی، سه بیت شعر در مرثیه جد بزرگوارش؛ حضرت امام حسین علیهالسلام سرود و برای آن پیشوای عالی قدر خواند، امام تمام آن مال را به او بخشید.
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:28
عالِم کتب آسمانی
امام کاظم علیهالسلام عالم و بیان کننده کتابهای آسمانی بودند و به همان صورت نخستین و راستین آنگونه که انبیا آورده بودند، همه را میدانستند. روزی نصرانیای، خدمت امام کاظم علیهالسلام رسید، امام به او فرمود: تا چه اندازه به کتاب خودتان آشنایی داری؟ گفت: من عالم هستم و تأویل آن را هم میدانم. امام انجیل را قرائت کرد. او گفت: جز حضرت عیسی علیهالسلام کسی انجیل را این گونه قرائت نمیکرد. باز حضرت تورات را خواند، عرض کرد: این همان حقیقتی است که پیامبران آوردهاند. او پنج سال در خدمت آن پیشوای روحانی و عالم ربانی بود و اسلام آورد.
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:29
سجده نور
امام کاظم علیهالسلام چنان شیفته عبادت حق بود که هیچ چیز، نمیتوانست ایشان را از این حضور باز دارد، حتی آن حضرت در زندان در مناجات با پروردگار میفرمود:
خداوندا من همیشه از تو گوشه خلوت و خاطر راحت درخواست میکردم تا تو را عبادت کنم، اکنون شکر میکنم که دعای مرا مستجاب کردهای.
فضل بن ربیع زندانبان امام میگوید: موسی بن جعفر علیهالسلام وقتی نماز صبح را میخواند، مشغول تعقیب میشد، سپس به سجده میرفت تا آفتاب طلوع میکرد و بعد از آن بر میخاست و نماز میخواند، وقتی نماز ظهر و عصر را با نافلهها به جا میآورد، باز به سجده میرفت تا آفتاب غروب میکرد و پیوسته نماز و تعقیب میخواند، او تا وقتی نزد من بود، این گونه خو میکرد.
باب الحوائج
تا تابش خورشید، تلألؤ ماه و نور مهتاب به جا مانده است، موسی بن جعفر علیهالسلام بر آورنده نیازهای مستمندان است. ای امید ناامیدان، به آن لحظه که تو را باب الحوائج خوانند و تو را در پیش گاه پروردگار شفیع قرار دهند تا نیازشان را بر آوری و ای مظهر کامل حقیقت و عرفان! عاجزانه از آستان مقدست خواهانیم، از خداوند بطلبید تا معرفت کامل شما اهل بیت علیهالسلام را، به ما عنایت فرماید. یا وجیها عِنْدَاللّه اِشْفَعْ لَنا عِنداللّه
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:29
آزمایش الهی
مؤمنان در آزمایشهای الهی آزموده میشوند که دانسته شود آیا لب به گله میگشاید یا چون ایوب نبی علیهالسلام همه آزمایشها را با موفقیت پشت سر میگذارد. دریافتن چنین چیزی، به میزان ایمان انسان پیوسته هست و با این آزمونها، روح سیر صعودی به سوی کمال را میپیماید و به سر منزل هستی میرسد. امام کاظم علیهالسلام میفرماید:مؤمن مثل کفّه ترازوست؛ هر چه ایمانش زیاد شود، بلایش بیشتر میشود!
«هارون براي اينكه بتواند از حيثيت امام كاظم(علیه السلام) بكاهد، يك كنيز جوان بسيار زيبا را مأمور كرد كه خدمتكار امام در زندان شود، اما بعد از مدتي خبر آوردند كه اين كنيز مانند امام كاظم(علیه السلام) به سجده افتاده و تسبيح خدا را ميگويد. هنگامي كه هارون كنيز را نزد خود آورد، علت را از او پرسيد. كنيز گفت: وقتي اين مرد (امام كاظم(ع)) را ديدم، ديگر هيچ نفهميدم، فقط فهميدم كه در عمرم خيلي گناه كردهام و بايد توبه كنم».[5]
«روزي امام كاظم(علیه السلام) از كوچهاي ميگذشت كه از يكي از خانههاي آن صداي ساز و پايكوبي به گوش ميرسيد. يكي از خدمتكاران از آن منزل بيرون آمد و امام از او پرسيد: صاحب اين خانه آزاد است يا بنده؟ خدمتكار از اين سؤال امام تعجب كرد و گفت: از خانهاي به اين مجللي معلوم است كه صاحب آن آزاد است. حضرت فرمود: «بله، آزاد است؛ اگر بنده بود، اين سر و صداها از خانهاش بلند نميشد.» خدمتكار وقتي به داخل منزل بازگشت، ماجرا را براي صاحبخانه تعريف كرد. صاحبخانه وقتي فهميد اين حرف را امام كاظم(علیه السلام) بيان فرموده، با پاي برهنه سريع از خانه بيرون رفت و خود را به پاي امام انداخت و گفت: آقا! من از همين ساعت ميخواهم بنده خدا باشم».[6]
و او كس نبود جز بشر حافي كه به سبب آنكه پابرهنه در پي امام دويده بود، به «حافي» معروف شد.
«رسيده بود به در خانه امام؛ در زد: به مولايم بگوييد صفوان به ديدار ايشان آمده است. چيزي نگذشت كه امام موسي بن جعفر(علیه السلام) صفوان را به حضور پذيرفت، صفوان مؤدبانه در نزد امام نشست و گفت: آيا از من راضي هستيد مولاي من؟ امام كاظم(علیه السلام) فرمود: «اي صفوان همه چيز تو نيكو و پسنديده است جز يك چيز. صفوان با نگراني چشم دوخت به چهره امام؛ چه كار كرده است كه امام آن را نميپسندد؟
ـ فدايت شوم، آن چيز چيست؟
ـ كرايه دادن شترانت به هارون.
صفوان اصلاً فكر نميكرد كه در اين كار اشكالي وجود داشته باشد. به امام عرض كرد:
ـ فدايت شوم، من شترانم را براي لهو و لعب كرايه ندادهام، آنها را در راه مكه استفاده ميكنند.
ـ ميدانم، ولي آيا از هارون كرايه نميگيري؟
ـچرا فدايت شوم.
ـ كرايهات را كه همان اول نميگيري؟
ـ نه، بعد از برگشتن از سفر، كرايه را ميدهد.
ـ اگر هارون بميرد، آيا ميتواني كرايه بگيري؟
ـنه، فدايت شوم.
ـ پس تو دوست داري هارون زنده باشد تا بتواني كرايهات را بگيري.
صفوان سكوت كرد، حالا فهميد كه علت آزردگي امام كاظم(علیه السلام) چيست، گفت: آري مولاي من، شما درست ميگوييد، من دلم ميخواهد كرايهام را بگيرم و براي اينكه كرايهام را بگيرم دوست دارم هارون زنده بماند.
ـ بدان كه هر كس بقاي ظالم را دوست داشته باشد، از ايشان است، هر كس از ايشان باشد، اهل دوزخ است».[7]
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:30
دری از معرفت پروردگار
امام صادق علیهالسلام درباره فرزندشان امام کاظم علیهالسلام میفرمایند:
در میان مسلمانان کسی دارای برتری اخلاقی، مانند فرزندم موسی نیست. او برتریهای برجسته و بلندمرتبه دارد و در زهد و تقوا، مانند عیسی بن مریم است. او حلم، حکمت، بخشش و معرفت دارد و آنچه مردم به آن نیازمندند، در نزد اوست و او اختلاف از بین آنان بر میچیند. در دین امامی بزرگ است که دارای حسن خلق و سخاوت و احسان است. او دری از درهای معرفت پروردگار است.
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:30
نيايش پيشواى هفتم
پيشواى پارسايان، حضرت سجاد عليهالسلام درباره نماز مىفرمايد: «حق نماز بر تو اين است كه بدانى با آن به ميهمانى خدا مىروى و در پيشگاه او مىايستى و چون اين را دانستى، سزاوار است كه مانند بندهاى خوار و حقير، خواستار، ترسان، اميدوار، بىمقدار و بزرگ دارنده كردگار نمازت را با جان و دل به پا دارى».
به راستى كه بهترين ساعتها در نظر امام موسى بن جعفر عليهالسلام ، همان ساعتهايى بود كه با خداى خود خلوت مىكرد و به راستى او حق نماز را به بهترين شيوه رعايت مىنمود. درباره آن حضرت گفتهاند كه وقتى براى نماز يا دعا در برابر خداوند مىايستاد، اشك از چشمانش سرازير مىشد و قلبش به تپش مىافتاد. هنگامى كه امام كاظم عليهالسلام به دستور هارون به زندان افتاد، چنين فرمود: «خداوندا! چه بسيار مدت بود كه از تو مىخواستم مرا براى عبادت خويش فراغت دهى. اينك دعايم را به اجابت رساندى. پس تو را سپاس مىگويم».
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:31
سفارش به نماز
نماز، ستون دين و نور چشم مؤمن است. انسان هرچه زودتر و در سالهاى پايينتر با نماز آشنا شود، الطاف الهى را سريعتر درك مىكند. انسانى كه از كودكى با نماز انس بگيرد، زودتر شيرينى عبادت را مىچشد و از فرو رفتن در گرداب آلودگان پرهيز مىكند. به همين علت است كه پيشوايان معصوم، فرزندان خود را پيش از سن تكليف با نماز آشنا مىساختند. امام موسى بن جعفر مىفرمايد: «هنگامى كه فرزندانتان به هفت سالگى رسيدند، آنها را به نماز فرمان دهيد».
پارسايى
امام هفتم، سرآمد پارسايان و از نعمتهاى دنيا روگردان بود. درباره اين صفت نيكوى آن حضرت نقل شده است كه فردى مىگويد: «به خانهاى كه امام در آنجا نماز مىخواند، وارد شدم. در آنجا چيزى جز يك كيسه از برگ خرما و شمشيرى آويخته و قرآن مجيد نديديم.» آن حضرت افزون بر آن، اموال فراوان و حقوق شرعى بسيارى را كه نزدش جمع مىشد و زمينهاى كشاورزى متعلق به خود را سخاوتمندانه به درماندگان و محرومان انفاق مىكرد.
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:31
ارزش دانش در جوانى
يكى از مهمترين و زيربنايىترين عوامل پيشرفت انسان، بهرهگيرى از دانش است. دانشآموزى در دوره جوانى، اهميت ويژهاى دارد؛ زيرا افزون بر اينكه مايه رشد و تكامل شخصيت او در آينده است، سبب حفظ دين و معرفت الهى او نيز مىشود.
همچنين دانش آموختن در دوره جوانى دوام و ثبات بيشترى دارد. امام موسى بن جعفر عليهالسلام مىفرمايد: «هر كه در جوانى دانش بياموزد، همانند نقشى روى سنگ باقى مىماند».
كار
هدف از كار، به دست آوردن مقدمات زندگى بهتر با حفظ ارزشها و قراردادهاى اجتماعى است. به همين دليل، در اسلام، كار و كسب حلال و تأمين نيازهاى خود و خانواده، با رعايت شرع و قانون واجب دانسته شده است. امام كاظم عليهالسلام در اينباره مىفرمايد: «هر كس در پى روزى حلال رود تا خود و خانوادهاش را بهرهمند سازد، اجر او همانند سربازى است كه در راه خدا جهاد مىكند».
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:32
بخشش و سخاوت
سخاوت، يكى از مهمترين صفات پيشواى هفتم بود. امام كاظم عليهالسلام امكانات مالى خود را كه از راه كشاورزى به دست آورده بود، در اختيار نيازمندان مىگذاشت. كمكهاى حضرت به مردم معروف بود و نقل شده است كه اگر بخشش ايشان به كسى مىرسيد، بىنياز مىشد. نقل كردهاند هرگاه كسى او را مىآزرد و به او بدى مىكرد، آن حضرت به جاى مقابله به مثل، از سر عطوفت و بزرگوارى، برايش كيسهاى حاوى هزار دينار مىفرستاد.
بخشش بى نظير
امام موسى بن جعفر عليهالسلام با اطرافيان و بعضى از فرزندان خويش به قصد رفتن به زمين كشاورزىاش از مدينه خارج شد. پس از رسيدن به مزرعه، در يكى از مناطق نزديك آنجا به استراحت پرداخت. در اين ميان، غلامى سياه، فصيح و گشادهزبان وارد شد، در حالى كه مقدارى نان روغنى داشت كه خود پخته بود. او خدمت امام رسيد و گفت: اين را براى شما هديه آوردهام. حضرت، هديه را پذيرفت و غلام برگشت و باز با دستهاى هيزم خدمت ايشان آمد و عرض كرد: اين هيزمها را براى شما هديه آوردهام. امام اين بار نيز هديه او را پذيرفت و آنگاه كه مولاى او را ملاقات كرد، آن غلام را با مزرعهاى كه در آن كار مىكرد، از مولاى وى خريد. سپس غلام را آزاد كرد و مزرعه را نيز به او بخشيد.
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:32
صبر كريمانه
بردبارى و شكيبايى نيز از ويژگىهاى موسى بن جعفر عليهالسلام بود. امام همواره به فرزندان خود توصيه مىكرد تا به صفت والاى صبر آراسته شوند و به ايشان امر مىكرد تا از كسانى كه بر آنان بدى كردهاند، گذشت كنند. ايشان به فرزندان خويش مىفرمود: «پسران من! شما را به چيزى سفارش مىكنم كه هر كس آن را رعايت كند، بهرهمند شود. هرگاه كسى نزد شما آمد و در گوش راست شما سخنى گفت كه بر شما ناگوار بود، سپس به طرف چپ شما رفت و عذرخواهى كرد، عذرش را بپذيريد».
آراستگی امام موسی کاظم(علیه السلام)
امام موسی کاظم علیهالسلام در آراستگی و نظافت همچون امامان قبل از خود بود و با سر و وضعی آراسته و لباس و جامهای پاکیزه و مرتب در بین مردم حضور مییافت. لباس آن حضرت از بَس نظیف و مرتب بود به نظر فاخر میآمد. به هنگام بیرون آمدن برای دیدار با مردم یا حضور در مجلسِ درس، با وضعی آراسته و مرتب در جمع مردم حاضر میشد و این را نوعی حرمتگزاری نسبت به مردم به حساب میآورد. کفش آن حضرت تمیز و زیبا و راه رفتنشان نه تند بود و نه کند. سعی و حرکتش موقّرانه و از روی متانت بود.
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:33
صوت خوش قرآن
امام موسی کاظم علیهالسلام دارای آوائی خوش در تلاوت قرآن بود. عشق به قرآن آن آوا را حزینتر و جاذبتر ساخته و با صدای خوش و لحنی زیبا آن را قرائت میکرد. در حین قرائت قرآن در عالمی دیگر بود. چنان قرآن تلاوت میکرد که گویی آن آوا از سراسر وجودش برمیخواست و کل وجود و اعضای آن حضرت سرگرم تلاوت قرآنند؛ آنچنان که شنوندگان از حرکت باز میماندند و به آوای تلاوت او گوش فرا میدادند.
چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن
به رُخت نظاره کردن سخن خدا شنیدن
معرفی حضرت از زبان خود
روزی امام موسی کاظم علیهالسلام از مسجدالحرام برخاست که بیرون رود. وقتی سوار مرکب شد و حرکت کرد، فردی از دیدن شکوهش متحیر شد و پرسید: تو کهای؟ امام علیهالسلام فرمودند: «اگر نسب مرا میپرسید من فرزند محمدمصطفی صلی الله علیه وآله وسلم حبیب خدایم. از نسل اسماعیل ذبیح اللّه و فرزند ابراهیم خلیل هستم. اگر از شهر من میپرسی، من اصالتا از شهر و دیاری هستم که واجب است مسلمانان در طول عمر یک بار برای انجام وظیفه [گذاردن حج و مناسک] بدانجا آیند. اگر از مفاخر من میپرسی، از خاندانی هستم که بینیِ گردنکشان و ستمگران را به خاک مالیده، باعث شدند مردم راه هدایت را بشناسند و به سوی توحید روی آرند. اگر شهرت مرا خواهی، من از آل محمدم که خدای دستور داده است که در نماز بر ما درود فرستند».
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:34
نجات جان علی بن یقطین
علیبن یقطین از شاگردان و یاران حضرت بود که به سفارش امام موسی کاظم در دستگاه خلافت بود تا به دستگیری از یتیمان و مستضعفان بپردازد. سخنچینان به هارون خبر دادند که وی طرفدار امام موسی کاظم علیهالسلام است. هارون در مقام بررسی درستی این خبر، چندین نوبت علی بن یقطین را آزمود. یکی از آنها بدین قرار است که هارون روزی بر سبیل انعام پولی و لباس و جبّهای به علی بن یقطین داد. او نیز عین هدیه را برای امام موسی کاظم علیهالسلام ارسال کرد. امام پول و لباس را قبول و جبه را به وی باز گرداند و فرمود که از آن خوب نگهداری کن تا روزی تو را به کار آید. هارون روزی علی بن یقطین را احضار کرد و خبر آن جبّه را گرفت. چون به وی خبر داده بودند که علی بن یقطین آن جبّه برای امام موسی کاظم علیهالسلام فرستاده است. علی بن یقطین گفت: آن جبّه را معطور و مهمور کرده و در صندوقی نهاده است و به غلامی دستور داد تا برود و آن جبّه را نزد هارون بیاورد. غلام رفت و جبه را حاضر کرد و پیش روی هارون نهاد. نظر هارون تغییر کرد و علی بن یقطین را مورد مرحمت قرار داد و آن خبرچین را به صد تازیانه کیفر کرد.
نصرالله عاشق خداومولا
09-01-2018, 15:34
هدایت اهل فسق به دست امام کاظم(علیه السلام)
روزی حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام از جلو خانه «بُشْر» میگذشت. صدای ساز و آواز شنید. از خدمتگزاری که برای کاری به دَرِ خانه آمده بود سؤال کرد: «صاحب تو آزاد است یا بنده؟» خدمتگزار گفت: مولای من آزاد است. حضرت فرمود: «راست گفتی، اگر او بنده بود از خدا پروا میکرد و چنین نمیکرد». وقتی خادم داخل خانه شد بُشْر علت تأخیر او را جویا شد. او هم ماجرا را نقل کرد. از شنیدن ماجرا در بُشْر تحولی رخ داد. با پای برهنه بیرون دوید و خود را به حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام رسانده، عذرخواهی کرد و بعد از گریه و زاری در حضور مبارک آن حضرت توبه کرد و از اعمال زشت گذشته خود پشیمان شد و بعد از این ماجرا از عابدان و زاهدان روزگار شد .
نصرالله عاشق خداومولا
11-01-2018, 18:02
امام کاظم(علیه السلام)و حکومت بر دلها
هارونالرشید، خلیفه عبّاسی، با این که قدرتمندترین خلیفه عباسی بود از اینکه میدید مردم احترام فراوانی به امام کاظم علیهالسلام میکنند به شدت ناراحت بود و تمام تلاشش این بود که نفوذ معنوی امام علیهالسلام را خنثی کند. او از اینکه میشنید مردم حقوق و مالیتهای اسلامی را مخفیانه به موسی بن جعفر علیهالسلام میپردازند و با این عمل خود در واقع حاکمیت ایشان را به رسمیّت شناخته، از حکومت عبّاسی بیزاری میجویند، سخت رنج میبرد. روی همین اصل بود که روزی هارون امام علیهالسلام را کنار کعبه دید و به ایشان گفت: «تو همان هستی که مردم پنهانی با تو بیعت کرده تو را به پیشوایی بر گزیدهاند؟ امام فرمودند: «اَنَا اِمامُ القُلُوبِ و اَنْتَ اِمامُ الجُسُوم؛ من بر دلهای مردم حکومت میکنم و تو بر تنها».
نصرالله عاشق خداومولا
11-01-2018, 18:03
معنی جواد از نظر امام کاظم(علیه السلام)
مردی از امام کاظم علیهالسلام معنی جواد را پرسید ایشان در پاسخ فرمودند: «اگر منظور تو از بنده جواد، است باید بدانی که جواد کسی است که هرچه از جانب خدا بر او واجب است ادا کند و بخیل کسی است که تکلیف الهی را ادا نکند، و اگر مقصود تو جواد بودن خداست باید بدانی که خداوند چه ببخشد و چه دریغ کند جواد است؛ چون اگر ببخشد چیزی را بخشیده که از آن تو نبوده است و اگر هم دریغ ورزد، آنی را دریغ کرده که از آنِ تو نبوده است».
نصرالله عاشق خداومولا
11-01-2018, 18:04
دستگیری حضرت از مستمندان
آن حضرت تهیدستان مدینه را شناسایی میکرد و شبانه برای آنان پول و چیزهای دیگر میبرد و آنان نمیدانستند که این پولها از جانب کیست.
vBulletin® v4.2.6 by vBS, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.