نصرالله عاشق خداومولا
28-01-2018, 21:14
شفاعت شفاعت و شفاعت کنندگان
شفاعت چیست؟ و چه کسانی می توانند شفاعت کنند؟
پاسخ
شفاعت عبارت است از همان مغفرت که هر گاه به خدا نسبت داده شود، مغفرت و هر گاه به اسباب مباشر، نسبت داده شود، شفاعت گفته می شود. و شفیع کسانی اند که می توانند سبب مغفرت الهی شوند، و بر اساس آیات قرآن و روایات ، پیامبر اکرم(ص)، ائمه اهل البیت علیهم السلام، علماء، شهداء و جمعی از بندگان مقرب الهی، اسباب مغفرت الهی شده و می توانند در آخرت، واسطه مغفرت شده و شفیع باشند.
لفظ شفاعت از ماده شفع به معنی جفت، در مقابل وتر به معنی طاق، گرفته شده است، علت این که به وساطت شخص برای نجات گناهکار، شفاعت گفته میشود، این است که مقام و موقعیّت شفاعت کننده و نیروی تأثیر او، با عوامل نجاتی که در وجود شفاعت شونده هست (هر چند کم و اندک باشد) ضمیمه (و جفت میشوند)، هر دو به کمک هم، موجب خلاص شخص گناهکار از عذاب میگردند.
شفاعت اولیای خدا برای گناهکاران در ظاهر این است که شفاعت کننده گان، روی قرب و موقعیّتی که در پیشگاه خداوند دارند، (البته به اذن خدا و تحت ضوابط خاصی که جنبه کلی دارد نه فردی) میتوانند برای گناهکاران وساطت کنند، و از طریق دعاء و نیایش از خداوند بزرگ بخواهند که از تقصیر و گناه آنان درگذرد، البته شفاعت کردن و پذیرفته شدن شفاعت آنان در گرو یک رشته شرائطی است که برخی مربوط به شخص گناهکار، و برخی مربوط به مورد شفاعت و گناه میباشد.
به عبارت دیگر، شفاعت همان کمک کردن اولیاء خدا است با اذن خدا، به افرادی که در عین گناهکار بودن، پیوند معنوی خود را با خدا، و پیوند روحی خویش را با اولیاء خدا، قطع نکردهاند؛ و این ضابطه پیوسته باید محفوظ باشد.
و به یک معنی، شفاعت این است: یک موجود مادون که استعداد جهش و پیشرفت دارد، از موجود بالا، به صورت یک امر قانونی، استمداد و مدد میطلبد، البته مدد خواه از نظر کمال روحی باید به حدی سقوط نکند که نیروی جهش و تکامل را از دست بدهد، و امکان تبدیل او به یک انسان پاک، از میان برود.
علیّ بن إبراهیم از سماعه نقل کرده که گفت از امام صادق علیه السّلام از شفاعت رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله، در روز قیامت پرسیدم، فرمودند[i]:
مردم در روز قیامت با عرق مهار میشوند و با هم میگویند: پیش آدم برویم تا از ما ( نزد پروردگارش ) شفاعت کند و چون نزد آدم میآیند، می گویند شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن، او جواب میدهد که من خود دارای گناه و خطیئه هستم، پس بر شما باد که نزد نوح بروید، پس نزد نوح می روند و نوح نیز آنان را به پیغمبر بعد از خودش ارجاع میدهد، و همینطور هر نبی ای به نبی بعد از خودش ارجاع می دهد تا به عیسی میرسد و آن جناب میگوید: بر شما باد که نزد محمد رسول خدا (ص) و آنها خدمت خاتم الانبیاء(ص) میرسند و از آن حضرت مسألت مینمایند، وحضرت می فرمایند آزاد شوید و خود آن جناب آنان را به درب بهشت میکشاند و خود باب الرحمن را استقبال میکند و به سجده میافتد و طول میدهد تا آن که خداوند میفرماید: سرت را بلند کن و شفاعت کن که قبول است و هر چه میخواهی مسألت کن که اعطا میشوی و همین استقول خداوند متعال:« امید است پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایش بر انگیزد[ii]».
ملاحظه میکنید که آن حضرت در مقام شفاعت به آستانه و عتبه باب الرّحمن، التجاء میآورد و مقام محمود، طبق این روایت، همین مقام است که از عطایای ویژه رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله است.
و در خبر حمران بن اعین از امام باقر علیه السّلام بعد از بیان شفاعت فرشتگان و مؤمنین برای عاصیان از اهل توحید، آمده:
« یَقُولُ اللَّهُ أَنَا أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ اخْرُجُوا بِرَحْمَتِی فَیَخْرُجُونَ کَمَا یَخْرُجُ الْفَرَاشُ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع ثُمَّ مُدَّتِ الْعُمُدُ وَ أُوصِدَتْ عَلَیْهِمْ وَ کَانَ وَ اللَّهِ الْخُلُودُ»[iii]
خداوند تبارک و تعالی میفرماید: من ارحم الرّاحمینم، به رحمت واسعه من خارج شوید، پس تمام گناهکاران از اهل توحید مانند پروانه از جهنّم خارج میگردند و سپس درب های جهنّم بر اهلش بسته شده و خلود واقع میشود.
از زمان پیامبر گرامی(صلّی اللّه علیه و آله) تا زمان های بعد، روش مسلمانان درخواست شفاعت از شافعان راستین بوده، و پیوسته از آنان در حال حیات و ممات، درخواست شفاعت میکردند و چنین درخواستی را هیچ یک از دانشمندان اسلامی، با هیچ یک از مبانی و اصول اسلامی مخالف نمیدانستند.
تا این که در قرن هفتم اسلامی ابن تیمیه دیده به جهان گشود و با طرز تفکّر خاصی با این مسأله و بسیاری از سنن و روش های مستمر میان مسلمانان مخالفت کرد، و سه قرن پس از وی محمد بن عبد الوهاب نجدی مجدداً پرچم مخالفت را بر افراشت و مکتب ابن تیمیه را به گونهای شدید از نو زنده کرد.
یکی از نقاط اختلاف وهابی ها با دیگر فرقههای اسلامی این است که آنان با این که بسان دیگر مسلمانان شفاعت را به عنوان یک اصل اسلامی پذیرفتهاند، ولی میگویند که روز قیامت شافعان در باره گناهکاران امت شفاعت خواهند کرد، و پیامبر گرامی(ص) در این قسمت سهم بزرگ تری را دارد، اما هرگز حق نداریم در این جهان از آنان طلب شفاعت کنیم. و در این موضوع به اندازهای تند رفتهاند که نقل متن سخنان آنان مایه ناراحتی روحی است، خلاصه گفتار آنان این است که:
پیامبر اسلام و دیگر پیامبران و فرشتگان و اولیاء در روز رستاخیز، حق شفاعت دارند؛ ولی باید شفاعت را از مالک شفاعت و اذن دهنده آن که خدا باشد، خواست و گفت:
«اللّهمّ شفّع نبیّنا محمّداً فینا یوم القیامة او اللّهمّ شفّع فینا عبادک الصّالحین او ملائکتک او نحو ذلک ممّا یطلب من اللّه لا منهم فلا یقال یا رسول اللّه او یا ولیّ اللّه اسألک الشّفاعة او غیرها ممّا لا یقدر علیه الا اللّه فاذا طلبت ذلک فی ایّام البرزخ کان من اقسام الشّرک»[iv]
پروردگارا پیامبر و دیگر بندگان صالح خود و ملائکه خود و مانند آن را شفیعان ما در روز قیامت قرار بده یعنی طلب از خداوند است نه از آنان ولی ما حق نداریم بگوئیم: ای پیامبر خدا! یا ای ولی خدا! از تو میخواهم در حق من شفاعت بنما، زیرا شفاعت چیزی است که جز خدا کسی بر آن قادر نیست، هر گاه چنین چیزی را از پیامبر(ص) که در برزخ بسر میبرد بخواهی شرک خواهد بود.
وهّابی ها، با یک رشته پندارهایی، درخواست شفاعت از شافعان راستین را تحریم کرده و درخواست کننده را مشرک و عمل او را شرک مینامند.
ما پیش از آن که دلائل آنان را رسیدگی کنیم خود مسأله را از نظر کتاب و سنّت و سیره مسلمین مورد بررسی قرار میدهیم آن گاه به دلائل آنان رسیدگی مینماییم.
شفاعت چیست؟ و چه کسانی می توانند شفاعت کنند؟
پاسخ
شفاعت عبارت است از همان مغفرت که هر گاه به خدا نسبت داده شود، مغفرت و هر گاه به اسباب مباشر، نسبت داده شود، شفاعت گفته می شود. و شفیع کسانی اند که می توانند سبب مغفرت الهی شوند، و بر اساس آیات قرآن و روایات ، پیامبر اکرم(ص)، ائمه اهل البیت علیهم السلام، علماء، شهداء و جمعی از بندگان مقرب الهی، اسباب مغفرت الهی شده و می توانند در آخرت، واسطه مغفرت شده و شفیع باشند.
لفظ شفاعت از ماده شفع به معنی جفت، در مقابل وتر به معنی طاق، گرفته شده است، علت این که به وساطت شخص برای نجات گناهکار، شفاعت گفته میشود، این است که مقام و موقعیّت شفاعت کننده و نیروی تأثیر او، با عوامل نجاتی که در وجود شفاعت شونده هست (هر چند کم و اندک باشد) ضمیمه (و جفت میشوند)، هر دو به کمک هم، موجب خلاص شخص گناهکار از عذاب میگردند.
شفاعت اولیای خدا برای گناهکاران در ظاهر این است که شفاعت کننده گان، روی قرب و موقعیّتی که در پیشگاه خداوند دارند، (البته به اذن خدا و تحت ضوابط خاصی که جنبه کلی دارد نه فردی) میتوانند برای گناهکاران وساطت کنند، و از طریق دعاء و نیایش از خداوند بزرگ بخواهند که از تقصیر و گناه آنان درگذرد، البته شفاعت کردن و پذیرفته شدن شفاعت آنان در گرو یک رشته شرائطی است که برخی مربوط به شخص گناهکار، و برخی مربوط به مورد شفاعت و گناه میباشد.
به عبارت دیگر، شفاعت همان کمک کردن اولیاء خدا است با اذن خدا، به افرادی که در عین گناهکار بودن، پیوند معنوی خود را با خدا، و پیوند روحی خویش را با اولیاء خدا، قطع نکردهاند؛ و این ضابطه پیوسته باید محفوظ باشد.
و به یک معنی، شفاعت این است: یک موجود مادون که استعداد جهش و پیشرفت دارد، از موجود بالا، به صورت یک امر قانونی، استمداد و مدد میطلبد، البته مدد خواه از نظر کمال روحی باید به حدی سقوط نکند که نیروی جهش و تکامل را از دست بدهد، و امکان تبدیل او به یک انسان پاک، از میان برود.
علیّ بن إبراهیم از سماعه نقل کرده که گفت از امام صادق علیه السّلام از شفاعت رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله، در روز قیامت پرسیدم، فرمودند[i]:
مردم در روز قیامت با عرق مهار میشوند و با هم میگویند: پیش آدم برویم تا از ما ( نزد پروردگارش ) شفاعت کند و چون نزد آدم میآیند، می گویند شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن، او جواب میدهد که من خود دارای گناه و خطیئه هستم، پس بر شما باد که نزد نوح بروید، پس نزد نوح می روند و نوح نیز آنان را به پیغمبر بعد از خودش ارجاع میدهد، و همینطور هر نبی ای به نبی بعد از خودش ارجاع می دهد تا به عیسی میرسد و آن جناب میگوید: بر شما باد که نزد محمد رسول خدا (ص) و آنها خدمت خاتم الانبیاء(ص) میرسند و از آن حضرت مسألت مینمایند، وحضرت می فرمایند آزاد شوید و خود آن جناب آنان را به درب بهشت میکشاند و خود باب الرحمن را استقبال میکند و به سجده میافتد و طول میدهد تا آن که خداوند میفرماید: سرت را بلند کن و شفاعت کن که قبول است و هر چه میخواهی مسألت کن که اعطا میشوی و همین استقول خداوند متعال:« امید است پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایش بر انگیزد[ii]».
ملاحظه میکنید که آن حضرت در مقام شفاعت به آستانه و عتبه باب الرّحمن، التجاء میآورد و مقام محمود، طبق این روایت، همین مقام است که از عطایای ویژه رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله است.
و در خبر حمران بن اعین از امام باقر علیه السّلام بعد از بیان شفاعت فرشتگان و مؤمنین برای عاصیان از اهل توحید، آمده:
« یَقُولُ اللَّهُ أَنَا أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ اخْرُجُوا بِرَحْمَتِی فَیَخْرُجُونَ کَمَا یَخْرُجُ الْفَرَاشُ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع ثُمَّ مُدَّتِ الْعُمُدُ وَ أُوصِدَتْ عَلَیْهِمْ وَ کَانَ وَ اللَّهِ الْخُلُودُ»[iii]
خداوند تبارک و تعالی میفرماید: من ارحم الرّاحمینم، به رحمت واسعه من خارج شوید، پس تمام گناهکاران از اهل توحید مانند پروانه از جهنّم خارج میگردند و سپس درب های جهنّم بر اهلش بسته شده و خلود واقع میشود.
از زمان پیامبر گرامی(صلّی اللّه علیه و آله) تا زمان های بعد، روش مسلمانان درخواست شفاعت از شافعان راستین بوده، و پیوسته از آنان در حال حیات و ممات، درخواست شفاعت میکردند و چنین درخواستی را هیچ یک از دانشمندان اسلامی، با هیچ یک از مبانی و اصول اسلامی مخالف نمیدانستند.
تا این که در قرن هفتم اسلامی ابن تیمیه دیده به جهان گشود و با طرز تفکّر خاصی با این مسأله و بسیاری از سنن و روش های مستمر میان مسلمانان مخالفت کرد، و سه قرن پس از وی محمد بن عبد الوهاب نجدی مجدداً پرچم مخالفت را بر افراشت و مکتب ابن تیمیه را به گونهای شدید از نو زنده کرد.
یکی از نقاط اختلاف وهابی ها با دیگر فرقههای اسلامی این است که آنان با این که بسان دیگر مسلمانان شفاعت را به عنوان یک اصل اسلامی پذیرفتهاند، ولی میگویند که روز قیامت شافعان در باره گناهکاران امت شفاعت خواهند کرد، و پیامبر گرامی(ص) در این قسمت سهم بزرگ تری را دارد، اما هرگز حق نداریم در این جهان از آنان طلب شفاعت کنیم. و در این موضوع به اندازهای تند رفتهاند که نقل متن سخنان آنان مایه ناراحتی روحی است، خلاصه گفتار آنان این است که:
پیامبر اسلام و دیگر پیامبران و فرشتگان و اولیاء در روز رستاخیز، حق شفاعت دارند؛ ولی باید شفاعت را از مالک شفاعت و اذن دهنده آن که خدا باشد، خواست و گفت:
«اللّهمّ شفّع نبیّنا محمّداً فینا یوم القیامة او اللّهمّ شفّع فینا عبادک الصّالحین او ملائکتک او نحو ذلک ممّا یطلب من اللّه لا منهم فلا یقال یا رسول اللّه او یا ولیّ اللّه اسألک الشّفاعة او غیرها ممّا لا یقدر علیه الا اللّه فاذا طلبت ذلک فی ایّام البرزخ کان من اقسام الشّرک»[iv]
پروردگارا پیامبر و دیگر بندگان صالح خود و ملائکه خود و مانند آن را شفیعان ما در روز قیامت قرار بده یعنی طلب از خداوند است نه از آنان ولی ما حق نداریم بگوئیم: ای پیامبر خدا! یا ای ولی خدا! از تو میخواهم در حق من شفاعت بنما، زیرا شفاعت چیزی است که جز خدا کسی بر آن قادر نیست، هر گاه چنین چیزی را از پیامبر(ص) که در برزخ بسر میبرد بخواهی شرک خواهد بود.
وهّابی ها، با یک رشته پندارهایی، درخواست شفاعت از شافعان راستین را تحریم کرده و درخواست کننده را مشرک و عمل او را شرک مینامند.
ما پیش از آن که دلائل آنان را رسیدگی کنیم خود مسأله را از نظر کتاب و سنّت و سیره مسلمین مورد بررسی قرار میدهیم آن گاه به دلائل آنان رسیدگی مینماییم.