نصرالله عاشق خداومولا
29-01-2018, 15:43
دورنمائى از مسائل نفس و روح در قرآن!
در قرآن متجاوز از سيصد آيه است كه كلمه نفس و روح در آنها ذكر شده است و از همه آيات تنها يك معنا و آن نفس ناطقه و روح انسانى استفاده نمىشود، بلكه در معانى متعددى بكار رفته، گاهى به معناى ناطقه (چنانكه در آيه 93 سوره انعام و... و به معناى تاكيدى چنانكه در آيه 12 سوره انعام و سوره آل عمران آيه 28 و ...) . گاهى به معناى شخص انسانى مركب از جسم و روح (چنانكه در آيه 189 سوره اعراف و آيه 32 سوره مائده) و غير اينها از معانى كه سابقا به برخى از آنها اشاره شد.نكته قابل ذكر
حال نكته قابل ذكر در اينجا اين است كه در همه اين آيات، همه جوانب و مسائل مربوط به نفس مورد گفتگو واقع شده است كه اجمالا به برخى از آنها در اينجا اشاره مىكنيم و سپس در اين سلسله مقالات به بحث و بررسى آنها خواهيم پرداخت:
يك مساله اين است كه آيا اصولا موجودى مجرد از ماده و آثار آن به نام نفس و روح موجود استيا معدوم؟ واقعيت دارد يا نه؟
ممكن استبرخى بگويند موجود نيست چنانكه ما با ماديون و منكران ماوراء طبيعت در اين مورد اختلاف داريم.
از مجموع آيات مربوط به نفس استفاده مىشود كه نظر اسلام اين است كه نفس مجرد از ماده موجود است.
چنانكه خواهيم ديد مثل آيه:
«...ثم سواه و نفخ فيه من روحه...» (سوره سجده: آيه 9) .
يعنى: «سپس آن نطفه بيجان را نيكو بياراست و از روح خود در آن دميد» .
و غير اين آيه از آيات كه بحث آنها در آينده انشاءالله خواهد آمد.
مساله دوم: اين كه اگر موجود است، اين وجود را كى به او داده است؟ آيا ممكن استخود بخود موجود باشد؟ آيا اين، امكان دارد يا نه؟ آيا اتفاق مىتواند چيزى را موجود كند؟ آيات متعددى دال بر اين كه شئ خودبخود موجود نمىشود و عقل نيز مؤيد آن مىباشد پس ناچار موجدى دارد و آن موجد كيست؟ خدا است، طبيعت است و ... ؟ پس منشا پيدايش نفس و روح كيست و چيست؟
مساله سوم اين كه; حال كه نفس و روح موجود است، حقيقت آن چيست؟ آيا از جنس موجودات محسوس است؟ از قبيل جوهر استيا عرض؟ مادى يا غير مادى و... ؟ آيا اصولا مىتوان او را شناخت و به كنه و حقيقت آن پى برد و شناخت آن براى عقل و فكر انسانى ممكن استيا نه؟ اگر ممكن است، تا چه حدى؟ و اگر ممكن نيست، چرا و به چه علت؟
اصولا ميزان علم بشر به ماوراء طبيعت چه مقدار است؟ مىتوان تا اعماق ماوراء طبيعت نفوذ كرد؟
مساله چهارم: اين كه سرنوشت و آينده اين موجود چگونه است؟ آيا بعد از اين برهه از زمان كه موجود بوده و دنيا ناميده مىشود، ديگر بقائى ندارد يا بقاء دارد؟ و اگر بقائى دارد چه سرنوشتى دارد؟ اينجا است كه مساله عالم مثال و تجسم اعمال و غير آن مطرح مىگردد آيا متنعم استيا متخلد در جهنم و آتش؟ و اصولا زندگى در عالم مثال چگونه است؟ و انسانها در عالم مثال چگونه زندگى مىكنند؟ ، مساله موت و حيات نفس از ديدگاه قرآن چگونه است؟ موت به معناى فنا استيا خلع و لبس و ... ؟
مساله پنجم: اين كه علم نفس به خود و به خدا و ساير موجودات از نفوس و عقول و... چگونه؟ و به چه مقدار؟ و در چه مواردى است؟ علم نفس به اعمال گذشته و آنچه پيش مىآيد و تكليف نفس و مكلف بودن و رابطه آن با علم نفس و آزمايش انسان با شر و خير و غير اينها از مسائل وسيع و فراوان كه در قرآن بحثهائى از آنها به ميان آمده است.
در قرآن متجاوز از سيصد آيه است كه كلمه نفس و روح در آنها ذكر شده است و از همه آيات تنها يك معنا و آن نفس ناطقه و روح انسانى استفاده نمىشود، بلكه در معانى متعددى بكار رفته، گاهى به معناى ناطقه (چنانكه در آيه 93 سوره انعام و... و به معناى تاكيدى چنانكه در آيه 12 سوره انعام و سوره آل عمران آيه 28 و ...) . گاهى به معناى شخص انسانى مركب از جسم و روح (چنانكه در آيه 189 سوره اعراف و آيه 32 سوره مائده) و غير اينها از معانى كه سابقا به برخى از آنها اشاره شد.نكته قابل ذكر
حال نكته قابل ذكر در اينجا اين است كه در همه اين آيات، همه جوانب و مسائل مربوط به نفس مورد گفتگو واقع شده است كه اجمالا به برخى از آنها در اينجا اشاره مىكنيم و سپس در اين سلسله مقالات به بحث و بررسى آنها خواهيم پرداخت:
يك مساله اين است كه آيا اصولا موجودى مجرد از ماده و آثار آن به نام نفس و روح موجود استيا معدوم؟ واقعيت دارد يا نه؟
ممكن استبرخى بگويند موجود نيست چنانكه ما با ماديون و منكران ماوراء طبيعت در اين مورد اختلاف داريم.
از مجموع آيات مربوط به نفس استفاده مىشود كه نظر اسلام اين است كه نفس مجرد از ماده موجود است.
چنانكه خواهيم ديد مثل آيه:
«...ثم سواه و نفخ فيه من روحه...» (سوره سجده: آيه 9) .
يعنى: «سپس آن نطفه بيجان را نيكو بياراست و از روح خود در آن دميد» .
و غير اين آيه از آيات كه بحث آنها در آينده انشاءالله خواهد آمد.
مساله دوم: اين كه اگر موجود است، اين وجود را كى به او داده است؟ آيا ممكن استخود بخود موجود باشد؟ آيا اين، امكان دارد يا نه؟ آيا اتفاق مىتواند چيزى را موجود كند؟ آيات متعددى دال بر اين كه شئ خودبخود موجود نمىشود و عقل نيز مؤيد آن مىباشد پس ناچار موجدى دارد و آن موجد كيست؟ خدا است، طبيعت است و ... ؟ پس منشا پيدايش نفس و روح كيست و چيست؟
مساله سوم اين كه; حال كه نفس و روح موجود است، حقيقت آن چيست؟ آيا از جنس موجودات محسوس است؟ از قبيل جوهر استيا عرض؟ مادى يا غير مادى و... ؟ آيا اصولا مىتوان او را شناخت و به كنه و حقيقت آن پى برد و شناخت آن براى عقل و فكر انسانى ممكن استيا نه؟ اگر ممكن است، تا چه حدى؟ و اگر ممكن نيست، چرا و به چه علت؟
اصولا ميزان علم بشر به ماوراء طبيعت چه مقدار است؟ مىتوان تا اعماق ماوراء طبيعت نفوذ كرد؟
مساله چهارم: اين كه سرنوشت و آينده اين موجود چگونه است؟ آيا بعد از اين برهه از زمان كه موجود بوده و دنيا ناميده مىشود، ديگر بقائى ندارد يا بقاء دارد؟ و اگر بقائى دارد چه سرنوشتى دارد؟ اينجا است كه مساله عالم مثال و تجسم اعمال و غير آن مطرح مىگردد آيا متنعم استيا متخلد در جهنم و آتش؟ و اصولا زندگى در عالم مثال چگونه است؟ و انسانها در عالم مثال چگونه زندگى مىكنند؟ ، مساله موت و حيات نفس از ديدگاه قرآن چگونه است؟ موت به معناى فنا استيا خلع و لبس و ... ؟
مساله پنجم: اين كه علم نفس به خود و به خدا و ساير موجودات از نفوس و عقول و... چگونه؟ و به چه مقدار؟ و در چه مواردى است؟ علم نفس به اعمال گذشته و آنچه پيش مىآيد و تكليف نفس و مكلف بودن و رابطه آن با علم نفس و آزمايش انسان با شر و خير و غير اينها از مسائل وسيع و فراوان كه در قرآن بحثهائى از آنها به ميان آمده است.