توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شفاعت
نصرالله عاشق خداومولا
14-02-2018, 16:19
شفاعت
شفاعت، واسطه شدن یک مخلوق میان خداوند و مخلوق دیگری است برای رساندن خیر یا دفع شر. شفاعت مفهومی دینی است که عموم مسلمانان به آن باور دارند. بر اساس عقاید شیعه، شفاعت به طور کامل از آن خداوند است و هیچ کس بیاذن او نمیتواند شفاعت نماید. اگر خداوند از ایمان بندهای راضی باشد به شفیعان اذن میدهد تا در حق او شفاعت کنند. در منابع معتبر اهل سنت نیز به صراحت از شفاعت یاد و از جمله به شفاعت پیامبر اکرم(ص) از مومنان تصریح شده است.
در میان مسلمانان، وهابیان معتقدند تنها میتوان از خدا طلب شفاعت کرد و اگر کسی از غیر خدا طلب شفاعت کند مشرک است. باور به شفاعت در میان شیعیان جایگاه ویژهای دارد.
نصرالله عاشق خداومولا
14-02-2018, 16:20
تعریف
در لغت: واژۀ شفاعت از مادۀ «شَ ف ع» است که معنای لغوی غالب آن ضمیمه کردن یا پیوند دادن چیزی به چیزی دیگر است.[۱] شفع گاه در مقابل «وتر»(به معنای تک)به کار میرود مانند «والشفع و والوتر....»[۲]
در اصطلاح: شفاعت در اصطلاح یعنی واسطه شدن یک مخلوق، میان خداوند و مخلوق دیگر، در رساندن خیر یا دفع شر، خواه در دنیا و خواه در آخرت.[۳] شفاعت به معنای ایجاد تغییر و تحوّلی در مجرم است به گونهای که استحقاق کیفر را از او سلب و او را از قانون مجازات خارج سازد؛ چنانکه بر اساس حدیثی از امام علی(ع)، توبه انسان گنهکار او را از استحقاق کیفر بیرون میآورد و مستحق عفو خداوند میکند: «لاشَفیعَ أنْجَحُ مِنَ التّوبَةِ : هیچ شفاعتی نجاتبخشتر از توبه نیست».[۴]شخصی که از او شفاعت میشود سببیت شمول رحمت الهی را به صورت ناقص دارد که خدا از او رفع عذاب کند یا بر درجه و رتبه او بیفزاید و با منضم کردن خود به شخص شفیع گویی سببیت را کامل میکند و مشمول رحمت الهی میشود.[۵]
شهید مطهری شفاعت را صورت عینی و ملکوتی روابط معنوی در این جهان معنا میکند. زمانی که یک انسان سبب هدایت انسانی دیگر میشود رابطه پیروی و رهبری در میان آنان در رستاخیز به صورت عینی در میآید. عالم از متعلم شفاعت میکند. امام حسین(ع) شفیع بسیاری از مردم میشود زیرا مکتب حسین(ع) مکتبی بود که باعث هدایت بسیاری در این دنیا بود.[۶] شفاعتکننده را از این رو شفیع میگویند که با ضمیمه کردن یا پیوند زدن شخص دیگری به خود، باعث رفع کمبودها و نجات او میشود.
رابطه با توسل: شفاعت ارتباط نزدیکی با توسل دارد: توسل کار فردی است که توسل میورزد و به دیگری پناه میبرد و از او طلب شفاعت میکند و شفاعت کار شخصی است که به او توسل شده و او از خدا میخواهد آن فرد را ببخشاید.
اعتقاد به شفاعت در دیگر ادیان آسمانی همچون یهودیت و مسیحیت نیز وجود دارد.[۷]
نصرالله عاشق خداومولا
14-02-2018, 16:20
شفاعت در قرآن
در ۲۴ آیه قرآن از شفاعت سخن گفته شده است. بسیاری از کاربردهای اصطلاح شفاعت در قرآن به نفی واسطهگری بتان و خدایانی اختصاص دارد که مشرکان مکه آنها را شفیع میپنداشتهاند: وَ یعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یضُرُّهُمْ وَ لا ینْفَعُهُمْ وَ یقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا یعْلَمُ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یشْرِکون[۸][۹].
قرآن کریم در کنار نفی شفاعت بتان، شفاعت اشخاص یا اشیای محترم را با شروطی پذیرفته است. از جمله، شفاعت پیامبر اکرم(ص) در قرآن کریم به صراحت تایید شده است و بدین رو مسلمانان دربارۀ اصل وجود شفاعت اختلافی ندارند و تنها در احکام و جایگاهش با یکدیگر اختلاف دارند. به عنوان مثال در آیه: « وَ مِنَ اللَّیلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَی أَنْ یبْعَثَکَ رَبُّک مَقَاماً مَحْمُوداً»[۱۰] مفسران شیعه و سنی اتفاق نظر دارند[۱۱] که منظور از مقام محمود در این آیه، همان مقام شفاعت است که خداوند آن را به پیامبرش وعده داده است.
آیات قرآنی درباره شفاعت را میتوان به چند دسته تقسیم کرد؛ برخی از آنها شفاعت در قیامت را مطلقاً نفی میکنند،[۱۲][۱۳] برخی دیگر شفاعت را تنها مختص به خداوند میدانند: قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمیعاً لَهُ مُلْک السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ[۱۴][۱۵] برخی دیگر شفاعت مشروط برخی مخلوقات را تأیید میکند: ما مِنْ شَفیعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِکمُ اللَّهُ رَبُّکمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَکرُونَ[۱۶] یوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِی لَهُ قَوْلاً[۱۷]، یعْلَمُ ما بَینَ أَیدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضی وَ هُمْ مِنْ خَشْیتِهِ مُشْفِقُون[۱۸] وَ کمْ مِنْ مَلَک فِی السَّماواتِ لا تُغْنی شَفاعَتُهُمْ شَیئاً إِلاَّ مِنْ بَعْدِ أَنْ یأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ یشاءُ وَ یرْضی[۱۹]،[۲۰][۲۱] و برخی شفاعت را در برخی افراد منتفی میدانند.
بررسی مجموع آیات شفاعت نشان میدهد که قرآن کریم نوعی از شفاعت را تایید میکند و نوع دیگری از شفاعت را باطل دانسته و نفی میکند. منظور از آیات نفیکنندۀ شفاعت این است که کسی مستقل از خدا چنین حقی را ندارد و منظور از آیات اثباتکنندۀ شفاعت این است که اساساً و ذاتاً شفاعت برای خداست و برای غیرخدا با اذن اوست: « وَ لاتَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عَنْدَهُ إِلاّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ»[۲۲]«شفاعت کسی سودی نمیبخشد مگر شفاعت آن کس که خدا به او اذن دهد».
نصرالله عاشق خداومولا
14-02-2018, 16:21
شفاعت در روایات
در احادیث پیامبر و اهل بیت(ع) آموزه شفاعت با معنای قرآنی آن، تایید شده و شروط و ویژگیهای شفاعت را میتوان از مجموعه آنها به دست آورد.
پیامبر(ص) فرمود: «اُعطیتُ خمساً... و اُعطیتُ الشفاعة، فادّخرتُها لأُمّتی فهی لِمَن لا یشرک باللّه شیئاً [۲۳] «خداوند به من پنج امتیاز عطا فرموده است... که یکی از آنها شفاعت است و آن را برای امت خود نگاه داشتهام، شفاعت برای کسانی است که برای خدا شریکی قائل نشوند».
همچنین پیامبر(ص) فرمود: «سه گروهند که نزد خدا برای گنهکاران شفاعت میکنند و شفاعتشان مورد قبول واقع میشود: پیامبران، علمای دین و شهدا.»[۲۴]
نصرالله عاشق خداومولا
14-02-2018, 16:22
انواع شفاعت
شفاعت باطل: آن است که مجرم برخلاف قانون اقدام کرده و از راه غیر قانونی یا نامشروع بر ارادۀ قانونگذار و هدف قانون چیره شود. اینگونه شفاعت در دنیا نوعی ظلم است و در آخرت غیرممکن.[۲۵] ایرادهایی که بر شفاعت وارد میشود، بر همین قِسم است و این همان است که در قرآن کریم نیز نفی شده است.[نیازمند منبع]
شفاعت باطل ناشی از اعتقاد نادرست تفویض است، به این معنا که خداوند بعد از خلق عالم اداره آن را به دیگران سپرده و خود دیگر نقشی در آن ندارد؛ به همین جهت دیگران میتوانند مستقل و جداگانه اقدام به شفاعت کنند و اگر کسی بتواند نظر شفیعان را جلب کند دیگر نیازی به جلب نظر خداوند ندارد.[نیازمند منبع]
شفاعت صحیح: شفاعت به معنای صحیح و قرآنی آن، که مورد اعتقاد شیعه و تایید احادیث پیامبر و ائمه اطهار است آن است که شفاعت به طور کامل از آن خداوند است و هیچ کس بیاذن او نمیتواند شفاعت نماید. شفاعت انبیا و ائمه نیز هرگز به این معنا نیست که آنان نقشی مستقل دارند یا برای رسیدن به شفاعت ایشان اموری غیر از آنچه خداوند به آن فرمان داده لازم باشد. بلکه به عکس، آنان تنها کسی را شفاعت مینمایند که خدا از او راضی باشد: «لا یشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضی».[۲۶]
به بیان دیگر، فرق اساسی شفاعت صحیح، با شفاعت باطل و نادرست در این است که شفاعت صحیح، از خدا آغاز شده، به گناهکار ختم میگردد و شفیع تنها واسطۀ رساندن فیض حق به مادون است؛ اما در شفاعت باطل مانند پارتیبازی، شخص پایینتر بدون داشتن لیاقت خاصی و به صرف زدو بند با فرد بالاتر، تقاضای رسیدن به خواسته خود را دارد.
نصرالله عاشق خداومولا
14-02-2018, 16:23
شفاعت مغفرت و شفاعت ترفیع درجه
گاهی شفاعت برای ترفیع درجه است که این قسم مورد قبول همه مذاهب اسلامی بوده و گاهی شفاعت برای مغفرت و بخشش گناهان است که این نوع را برخی همچون معتزله و خوارج قبول ندارند. این دو فرقه در مورد کسانی که اهل گناهان کبیره بوده و مستحق عذابند و کسانی که داخل جهنم شدهاند، شفاعت را نمیپذیرند. آنان میگویند: «کسی که داخل دوزخ شده از آن خارج نمیگردد».[۲۷]
شفاعت گاهی در امور اخروی است، مثل شفاعت پیامبر(ص) از گناهکاران در قیامت، و گاهی در امور دنیوی مانند شفای بیمار.[یادداشت ۱] برای شفاعت چند معنا ذکر کردهاند و بسته به آنها، اقسامی برایش برنهادهاند؛ از جمله:
شروط شفاعت شوندگان
مرگ تا قیامت
احتضار
سکرات موت
قبض روح
تشییع جنازه
غسل و نماز میت
کفن و دفن میت
تلقین میت
شب اول قبر
نماز شب اول قبر
عذاب قبر
زیارت قبور
توسل به مردگان
برزخ
نفخ صور
قیامت
مواقف قیامت
میزان
شفاعت
پل صراط
بهشت یا جهنم
مفاهیم وابسته
معاد
عزرائیل
بدن برزخی
حیات برزخی
تجسم اعمال
خلود
در آیات قرآنی و روایات اسلامی به صورت پراکنده از شروط شفاعت سخن رفته است. در این میان، مهمترین شرط شفاعت، رضایت خداوند است:لا یشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضی . بدین رو، شرط شفاعت برای گناهکاران این است که اهل ایمان باشند.
نصرالله عاشق خداومولا
14-02-2018, 16:24
موانع شفاعت
بنابر برخی آیات قرآن و روایات پارهای اعمال و باورها شخص را از شفاعت محروم میکند. بدین رو گروههای زیر مشمول شفاعت نمیشوند:[۲۸]
کافران و مشرکان
ستمگران
دشمنان خاندان پیامبر(ص) (ناصبیها)
آزاردهندگان ذرّیه و فرزندان رسول خدا(ص)
تکذیب کنندگان شفاعت
خیانت پیشهگان
سبکشماران نماز
منکران ولایت علی (علیهالسلام) و ائمه اطهار(ع)
منافقان
ترک کنندگان نماز
شرایط شفاعت کننده
شفاعت کنندگان در قرآن دو ویژگی دارند:
ایمان به خدا داشته و از اعمال خلایق آگاه باشد[۲۹]:[۳۰]«وَ لا یمْلِکُ الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ یعْلَمُونَ» (زخرف: ۸۶) کسانی را که غیر از او میخوانند قادر بر شفاعت نیستند؛ مگر آنها که شهادت به حق دادهاند و به خوبی آگاهند.
داشتن اذن از جانب خداوند:«یوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمن»(طه:۱۰۹)در آن روز شفاعت کسی سودی ندهد مگر آنکه [خدای] رحمان به او اذن دهد و گفتارش را [در مورد شفاعت از دیگران] بپسندد.
نزد خدا عهدی داند:«لا یمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَن عَهْداً» (مریم: ۸۷) آنان هرگز مالک شفاعت نیستند؛ مگر کسی که نزد خداوند رحمان، عهد و پیمانی دارد. در مورد عهد مورد نظر نیز دیدگاههای متفاوتی بیان شده است: ایمان به خدا و تصدیق انبیاء و رسول اکرم، ایمان به ولایت امیرالمومنین(ع)،[۳۱] عمل صالح،[۳۲] قطع امید از غیر خدا[۳۳] و...
نصرالله عاشق خداومولا
14-02-2018, 16:25
شفاعت کنندگان
شفاعت تکوینی که به معنای اثرگذاری اسباب و علل است در تمامی عالم وجود دارد. به همین دلیل در روایات حق شفاعت علاوه بر افراد و گروهها برای برخی مکانها هم ذکر شده است و به معنای اثری است که این امور در هدایت انسانها دارند. شفیعان در شفاعت تشریعی یا از اعمال صالح شخص هستند و یا از انبیا و اولیاء الهی یا اموری دیگر.
پیامبر(ص): شفاعت پیامبر را شفاعت کبرا مینامند. در روایات متعدد ذکر شده است که شفاعت ایشان شامل مؤمنانی است که مرتکب گناهان کبیره شدهاند
امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
ائمه اطهار (علیهم السلام)
فاطمه زهراء (سلام الله علیها)
قرآن کریم
پیامبران و اوصیا[۳۴]
توبه: امتیاز شفیعانی چون پیامبران و فرشتگان نسبت به توبه این است که شفاعت آنان در قیامت نیز مؤثر است، در حالی که توبه اختصاص به دنیا دارد.
فرشتگان[۳۵]
علما[۳۶]
شهدا
خداوند متعال: از آنجا که خداوند متعال ارحم الراحمین است، بعد از آنکه شفیعان در روز قیامت شفاعت میکنند، بسیاری از کسانی که حتی از شفاعت همه شفیعان محروم ماندهاند مشمول شفاعت و رحمت خداوند خواهند شد.[۳۷]
نصرالله عاشق خداومولا
14-02-2018, 16:25
آثار شفاعت
بنابر آموزههای اسلامی، شفاعت نه تشویق به گناه است و نه مجوّز برای گناهکاران. همچنین عامل عقب افتادگی یا واسطهگری نیست؛ بلکه پیامدهای سازندهای دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:
۱. امید آفرینی: غالباً چیرگی هوای نفس بر انسان سبب ارتکاب گناهان بزرگی میشود و به دنبال آن روح یأس بر شخص حاکم میگردد و این ناامیدی او را به آلودگی بیشتر در گناهان میکشاند. در مقابل، امید به شفاعت اولیای الهی به عنوان یک عامل بازدارنده به افراد نوید میدهد که اگر خود را اصلاح کنند ممکن است گذشته آنها از طریق شفاعت نیکان و پاکان جبران گردد.
۲. برقراری پیوند معنوی با اولیای الهی: کسی که به شفاعت امید دارد میکوشد به نوعی این رابطه را برقرار سازد و کاری را که موجب رضای خدا و شفاعتکننده است، انجام دهد و پیوندهای محبت و دوستی را نگسلد. این محبت و پیوند به اعمال خیر بیشتر منتهی میشود.
۳ تلاش برای به دست آوردن شرایط شفاعت: امیدواران شفاعت باید در اعمال گذشته خویش تجدید نظر کرده، نسبت به آینده تصمیمات بهتری بگیرند؛ زیرا شفاعت بدون زمینه مناسب انجام نمیگیرد. شفاعت نوعی تفضل است که از یک سو به سبب زمینههای مناسب شفاعت شونده و از سوی دیگر به سبب آبرو و احترام و اعمال صالح شفاعتکننده تحقق مییابد.[۳۸]
نصرالله عاشق خداومولا
14-02-2018, 16:26
وهابیان و شفاعت
همه اهل سنت از جمله وهابیان شفاعت را قبول دارند. بزرگ وهابیان ابن تیمیه میگوید:
احادیث الشفاعة کثیرة متواترة، منها فی الصحیحین احادیث متعددة، و فی السنن و المسانید ممّا یکثر عدده.[۳۹] احادیث شفاعت بسیار و متواتر است؛ بخشی از آن احادیث که متعدد است در صحیح بخاری و مسلم آمده و بسیاری از آنها نیز در سنن و مسانید وجود دارد.
در جای دیگر میگوید: وَلَهُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ - فِی الْقِیامَةِ - ثَلَاثُ شَفَاعَاتٍ... أَمَّا الشَّفَاعَةُ الثَّالِثَةُ: فَیشفَعُ فِیمَنْ اسْتَحَقَّ النَّارَ وَهَذِهِ الشَّفَاعَةُ لَهُ وَلِسَائِرِ النَّبِیینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَغَیرِهِمْ فَیشفَعُ فِیمَنْ اسْتَحَقَّ النَّارَ أَنْ لَا یدْخُلَهَا وَیشفَعَ فِیمَنْ دَخَلَهَا أَنْ یخْرُجَ مِنْهَا.
برای پیامبر(ص) در روز قیامت سه شفاعت است... شفاعت سوم برای کسانی است که مستحق آتش هستند. شفاعت آن حضرت و سایر انبیاء و صدیقین و دیگران به این است که کسی که سزاوار آتش است، وارد آن نشود، و نیز در مورد کسی که داخل آتش شده شفاعت میشود (تا نجات یابد).[۴۰]
آنها درخواست شفاعت از انبیا و صالحین را در دنیا در زمان حیات شفیع و در روز قیامت قبول دارند، عبد الرحمن بن حسن بن محمد بن عبدالوهاب(م ۱۲۸۵ق) میگوید: «وأمّا الاستشفاع بالرسول فی حیاته فإنّما هو بدعائه(ص) و دعائه مستجاب وأمّا بعد وفاته فلا یجوز الاستشفاع به؛ طلب شفاعت از پیامبر در زمان حیاتش به سبب دعای اوست و دعای او مستجاب است، امّا بعد از وفاتش طلب شفاعت از او جایز نیست».[۴۱]
مورد نزاع بین وهابیان با سایر مسلمانان، درخواست شفاعت از انبیا و اولیای الهی در عالم برزخ است که وهابیان از آنجا که حیات برزخی را قبول ندارند این نوع شفاعت را جایز ندانسته بلکه شرک به حساب میآورند. عبدالله بن محمد بن عبد الوهاب میگوید:
ما شفاعت را برای پیامبرمان در روز قیامت به حسب آنچه از روایات وارد شده ثابت میکنیم. و همچنین آن را برای سایر انبیا و ملائکه و اولیا و اطفال به حسب آنچه وارد شده ثابت میکنیم، ولی شفاعت را از مالک آن (خداوند)... میخواهیم... شفاعت را باید از خدا طلب کرد نه از شفیعان، یعنی نگوید:ای رسول خدا،ای ولی خدا از تو شفاعت یا نحو آن را در خواست میکنم... و مثل این عباراتی که به جز خدا کسی قادر بر آن نیست. درخواست شفاعت از شفیع زمانی که در برزخ قرار دارد از اقسام شرک است.[یادداشت ۲]
نصرالله عاشق خداومولا
15-02-2018, 18:04
مهمترین اشکالات وهابیت
مهمترین اشکالاتی که وهابیان علیه شفاعت مطرح کردهاند:
شرک
طلب شفاعت از شفیع به منزله خواندن غیر خداست و این شرک در عبادت است، زیرا خداوند متعال میفرماید:فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً ؛ «سوره جن/۱۸» با خدا هیچکس را نخوانید.
پاسخ: این اشکال ناشی از تصور غلط وهابیان در باب معنای توحید و مفهوم شرک است. با تحلیل مفهوم شرک و توحید، به روشنی میتوان دریافت که خواندن غیر خدا به خودی خود مستلزم شرک نیست و حتی حرام هم نیست چرا که شرک ورزیدن در جایی است که اعتقاد به الوهیت و ربوبیت و مستقل دیدن چیزی وجود داشته باشد و شیعیان هرگز برای امامان خود یا موجود دیگری جز خدای متعال چنین ویژگیهایی قائل نیستند.[نیازمند منبع]
اگر شفاعت شرک میبود، در قرآن و سنت، حرام محسوب میگشت. هرگاه شفاعت کردن برای پیامبر(ص) و دیگر شفیعان در قیامت حق و مشروع باشد، طلب شفاعت از آنان نیز حق و مشروع خواهد بود.[نیازمند منبع]
درخواست دعا از دیگران به اتفاق همه مسلمانان امر جایزی است، مثل اینکه از کسی درخواست کنیم: «اُدعُ لی»، بنابراین درخواست شفاعت از کسی که از طرف خداوند اجازه شفاعت دارد، به این نحو که به او گفته شود: «إشْفَع لی عِندَ اللّهِ» نیز مشروع و جایز خواهد بود.[نیازمند منبع]
خداوند به جهت عفو و آمرزش گناهان، مردم را دعوت میکند که از پیامبر(ص) بخواهند تا برای آنان استغفار نماید: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحِیماً » (نساء: ۶۴) و اگر هنگامی که به خود ستم کردند نزد تو میآمدند و از خدا طلب آمرزش میکردند و پیامبر هم برای آنها استغفار میکرد خدا را توبهپذیر و مهربان مییافتند.
بعضی خواستهاند این آیه را اینگونه توجیه کنند: آنان شخص پیامبر را آزار داده و بایستی از او طلب حلالیت میکردند، ولی با دقت در خود آیه نادرستی این حرف روشن میشود: اگر بحث گذشتن پیامبر از حق خود مطرح بود بایستی از لفظ «وَ غَفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ: پیامبر آنان را بخشید» استفاده میشد در حالیکه در آیه «وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ : پیامبر برایشان درخواست مغفرت کرد» آمده است.[نیازمند منبع]
از طرفی آیه مورد استدلال وهابیان (همراه خدا هیچکس را نخوانید) نهی از معیت است یعنی کسی را همشأن و همرتبه و هم عرض خدا ندانید. مخاطب آیۀ مورد نظر مشرکانی هستند که با نظر استقلالی به واسطهها مینگریستند. از طرفی اگر درخواست از غیر خدا شرک است فرقی بین زمان حیات و ممات افراد وجود ندارد و در زمان حیات هم نباید پیامبر یا کس دیگری را بخوانیم.[نیازمند منبع]
در روایات صحیح اهل سنت داریم: تِرمِذی از انس بن مالک نقل کرده که از پیامبر خواست تا در قیامت او را شفاعت کند. سَأَلْتُ النَّبِی(ص) أَنْ یشْفَعَ لِی یوْمَ القِیامَةِ، فَقَالَ: «أَنَا فَاعِلٌ» قَالَ: قُلْتُ: یا رَسُولَ اللَّهِ فَأَینَ أَطْلُبُک؟ قَالَ: «اطْلُبْنِی أَوَّلَ مَا تَطْلُبُنِی عَلَی الصِّرَاطِ». من از پیامبر درخواست کردم که برای من در روز قیامت شفاعت کند. حضرت فرمود: من انجام خواهم داد. عرض کردم: کجا به دنبال شما باشم؟ فرمود: ابتدا در کنار صراط.[۴۲]
نصرالله عاشق خداومولا
15-02-2018, 18:05
اختصاص شفاعت به خداوند
قرآن کریم شفاعت را حقّ ویژه خداوند دانسته است: «قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِیعاً : بگو شفاعت تنها از آنِ خداوند است زمر/۴۴». بنابر این باید شفاعت را فقط از خداوند درخواست کرد.
پاسخ: شفاعت از آن جهت که نوعی تأثیرگذاری در هستی است، از مظاهر و جلوههای ربوبیت خداوند است و بدین جهت به او اختصاص دارد، ولی این مطلب با اعتقاد به حق شفاعت برای پیامبران و صالحان منافات ندارد، زیرا خداوند، خود به ایشان اذن شفاعت داده است، همانطور که در سایر امور هم هیچ چیز اثری ندارد مگر خداوند به آن اذن تأثیر داده باشد. خداوند در قرآن میفرماید: «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً : تمام قدرتها از آن خداوند است بقره/۱۶۵»، این آیه به این معناست که همه قدرتها در عالم هستی از آن خداست و بقیه موجودات به اذن و مشیت او و به میزانی که خداوند به آنها قدرت دهد صاحب «قدرت» میشوند و بعد از اینکه خدا به مخلوقی قدرت داد میتوان از او درخواست کمک کرد. آیۀ «لِلّٰهِ اَلشَّفٰاعَةُ جَمِیعاً » هم به این معناست که همه شفاعتها از آن خداست و اگر خدا مصلحت دید و به مخلوقی اذن شفاعت داد میتوان از آن مخلوق درخواست کرد از اذنی که خدا به او داده در حق این فرد استفاده کند.
نصرالله عاشق خداومولا
15-02-2018, 18:05
تشابه با کار مشرکان
در قرآن کریم، خداوند مشرکانِ عصر رسالت را به این دلیل که از غیر خدا طلب شفاعت میکردند مشرک دانسته است: وَ یعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یضُرُّهُمْ وَ لا ینْفَعُهُمْ وَ یقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ«یونس/۱۸»؛ «آنان به جای خدا چیزهایی را میپرستیدند که به آنها هیچ سود و زیانی نمیرساند و میگویند که این بتها شفیع ما نزد خدا هستند.
پاسخ: در اینکه مشرکان عصر رسالت برای بتها و معبودهای خود مقام شفاعت قائل بودند تردیدی نیست، ولی آنچه در این آیه آمده این است که آنان هم بتها را عبادت میکردند و هم برای آنان مقام شفاعت قائل بودند، و اعتقاد به شفاعت همراه با عبادت آنها سبب مذمّت آنان شده است.
مشرکان حقّ شفاعت بیقید و شرط و بیدلیلی برای بتها قائل بودند که خداوند چنین مقامی را به آنان نداده بود و از طرفی معتقد به الوهیت آنها بوده و عبادتشان میکردند، ولی اگر اعتقاد به مقام شفاعت در حق کسی باشد که خداوند برای او این حقّ را قرار داده و به کار گرفتن آن نیز به اذن خدا باشد (لا یشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضیٰ انبیا/۲۸) دیگر چنین اشکالی وارد نیست. از طرف دیگر هیچ مسلمانی برای شفیعان مقام الوهیت قائل نیست تا آنها را عبادت کند و کارش شبیه مشرکان آیه مورد بحث باشد.
روشن است که صرف احترام و بزرگداشت و بوسیدن ضریح بدون اعتقاد به خدایی و الوهیت عبادت حساب نمیشود و الا احترام و بوسیدن حجرالاسود، جلد قرآن یا دست والدین هم باید عبادت آنها باشد.
نکته دیگر اینکه بتهایی که از سنگ و چوب ساخته شده بودند از سوی حق تعالی اذنی در رساندن نفع یا ضرر نداشتند و این ادعای بتپرستان بود که برای این سنگ و چوبها تأثیر قائل بودند و این با تأثیری که در شفاعت شفیعان به اذن خداوند وجود دارد کاملا متفاوت است.[یادداشت ۳]
در این آیه خداوند به بتپرستان میفرماید «شما برای بتها مقاماتی قائلید که من به آنها ندادهام، آیا با این کار میخواهید به خدا از چیزی خبر دهید (تأثیر بتها) که از آن خبر ندارد؟» و این مطلب با درخواست شفاعت از اولیاء الهی بیگانه است.
در آخر اینکه در این آیه اصلا صحبتی از درخواشت شفاعت به میان نیامده، بلکه سخن بر سر اعتقاد به شفاعت بتهاست. «یقُولُونَ هٰؤُلاٰءِ شُفَعٰاؤُنٰا عِنْدَ اَللّٰهِ و نگفته است: «یقُولوُنَ اِشْفَعُوا لَنا عِنْدَ اللّهِ». بنابراین اگر استدلال وهابیان به این آیه درست باشد، باید گفت اعتقاد به شفاعت به طور مطلق شرک است و این مطلب، خود وهابیان را هم شامل میشود، چرا که آنها هم اصل شفاعت را قبول دارند.
نصرالله عاشق خداومولا
15-02-2018, 18:06
روایات نفی درخواست شفاعت از افراد
از امام علی (علیهالسلام) نقل شده که فرمود:بدان، همانا کسی که خزائن آسمانها و زمین به دست اوست به تو اجازه داده که او را بخوانی و برخود تکلیف کرده که تو را اجابت کند، و فرمان داده تا از او بخواهی تا عطایت کند و از تو خواسته که از او درخواست رحمت کنی تا تو را بیامرزد، و بین تو و خودش کسی را قرار نداده تا مانع از تو گردد، و تو را مجبور نکرده تا به نزد کسی بروی که شفیع تو نزد او گردد.[۴۳]
پاسخ: اوّلاً: مسأله شفاعت از جمله مسائلی است که اتفاق امّت اسلامی حتی وهابیان بر ثبوت آن است و قرآن و روایات نیز بر آن اشاره دارند؛ خداوند متعال میفرماید: «مَنْ ذَا الَّذِی یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ »؛ «کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟» (بقره: ۲۵۵)
بخاری به سندش از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده که فرمود: به من پنج چیز داده شده که به هیچکس قبل از من داده نشده است... و به من شفاعت داده شده است....[یادداشت ۴]
جمله: «وَلَمْ یلْجِئْکَ إلی مَنْ یشْفَعُ لَکَ إلَیهِ »؛ اشاره به این نکته دارد که کارها و عنایات خداوند به بندگانش همانند مردم نیست که چون افرادی را نمیشناسند به کسانی رجوع میکنند تا آنان را معرفی کرده و به خواسته خود برسند، زیرا خداوند، عالم به اسرار و خفیات است و همه انسانها و حاجاتشان را بیواسطه میشناسد؛ بلکه اگر به اسباب ارجاع میدهد به جهت حکمت او و اقتضای قانون نظام علّی و معلولی و اسباب و مسببات در عالم طبیعت و معنویات است.
خداوند متعال انسان را مجبور نکرده تا به سراغ شفیع برود؛ زیرا شفیع آن وقتی اضطراری است که دسترسی به شخص اصلی به جهت بخل یا جهل او به استحقاق طلبکننده ممکن نیست، در حالی که از ناحیه خداوند متعال بخل و منعی نیست، بر خلاف باور بعضی مسیحیان و مشرکان که معتقدند باید بین انسان و خدا واسطهای باشد.
نصرالله عاشق خداومولا
15-02-2018, 18:07
درخواست شفاعت از درگذشتگان؟
نوشتار اصلی: زیارت قبور
وهابیها میگویند در خواست شفاعت از شافعان پس از فوت شفیع جایز نیست چون شرک است و میت صدای ما را نمیشنود.
پاسخ: اگر عملی شرک باشد، هم در آخرت شرک است و هم در دنیا و فرقی با هم نخواهند داشت. گذشته از این، وفات مربوط به جسم است، اما روح زنده است و شنیدن درخواست دعا و شفاعت و اجابت آن مربوط به روح است نه بدن. در بحث حیات برزخی به تفصیل به اثبات حیات روحانی در برزخ پرداخته شده است.
احادیث بسیاری از اهل سنت در مورد صلوات فرستادن بر پیامبر(ص) و سلام دادن به او پس از رحلت آن حضرت از راه دور یا نزدیک وارد شده است و تصریح شده که پیامبر این سلامها و درودها را میشنود و به آنها پاسخ میگوید.[۴۴]
حق شفاعت دارند ما حق طلب از آنان نداریم
محمّد بن عبدالوهاب میگوید:
اگر کسی بگوید: به پیامبر(ص) حق شفاعت داده شد و من از او درخواست میکنم چیزی را که خداوند به او داده است. جواب آن است که خداوند به او حق شفاعت داده ولی تو را از خواستن از او نهی کرده است و فرموده: (فَلا تَدْعُوا مَعَ اللهِ أَحَداً : با خدا کسی را نخوانید)...[۴۵]
پاسخ: آیه ارتباطی به نهی از طلب شفاعت ندارد و مربوط به مشرکانی است که برای خدا شریک مستقل قرار داده و آنها را میپرستیدند و از آنها حاجتشان را درخواست میکردند، و لذا نمیتوان اینگونه آیات را بر موحّدان تطبیق نمود.
ثانیاً: همانطور که قبلا اشاره شد مقصود این آیه و امثال آن که با کلمه «مع» آمده، دلالت بر این مطلب است که هرگز نباید موجودی را همشأن و در عرض خداوند متعال قرار دهد، ولی اگر اعتقاد داشته باشد خدا به آن واسطه، اذن در انجام کاری داده باشد، چنین اعتقادی نه تنها شرک نیست بلکه در راستای توحید میباشد، همانگونه که حضرت عیسی(ع) در قرآن، شفا دادن بیماران، زنده کردن مردگان و حتی خلق پرنده از گِل را به خود نسبت میدهد و آن را منوط به اذن الهی معرفی میکند.[یادداشت ۵]
نصرالله عاشق خداومولا
15-02-2018, 18:08
ادله منکرین اصل شفاعت
کسانی که منکر اصل شفاعتند نیز به ادلهای تمسک کردهاند:
شفاعت موجب جرأت بر گناه میشود
در نظر عدهای، اعتقاد به شفاعت موجب جرأت بر گناه در افراد شده و روح سرکشی را در گناهکاران و مجرمان زنده میکند؛ لذا اعتقاد به آن، با روح شریعت اسلامی و سایر شرایع سازگاری ندارد!
پاسخ: اولاً اگر چنین باشد، «توبه» که بخشایش گناهان را در پی دارد نیز مایه تشویق به انجام دوباره گناه خواهد بود. در حالی که توبه یکی از باورهای اصیل اسلامی و مورد اتفاق مسلمانان است.
ثانیاً: وعده شفاعت در صورتی مستلزم تمرّد و عصیانگری است که شامل همه مجرمان با تمام صفات و ویژگیها شود، ولی اگر این امور مبهم و نامعین شد که وعده شفاعت در مورد چه گناهانی و کدام گناهکار و در چه وقتی از قیامت است، هیچکس نمیداند که آیا مشمول شفاعت میشود یا خیر، و لذا موجب تشویق بر انجام گناه نخواهد شد.
نصرالله عاشق خداومولا
15-02-2018, 18:08
بین خدا و انسان نیازی به واسطه نیست
خداوند از رگ گردن به انسان نزدیکتر و از هر کس به مخلوقش مهربانتر است، پس چرا سراغ غیر او رفته و درخواستی داشته باشیم.
پاسخ: درست است که خدا از رگ گردن به ما نزدیکتر است، ولی حکمت خلقت انسان بر روی زمین اقتضا داشته به جای اینکه مستقیما با بشر صحبت کند رسولانش را برای ارشاد و هدایت مردم بفرستد و باز همین حکمت اقتضا داشته جایگاه این رسولان و هدایت کنندگان را در نظر مردم بالا برد تا امر هدایت کاملتر انجام گیرد و در نتیجه به ایشان عصمت از خطا و گناه اعطا فرمود تا بشر با خاطری جمع از آنها تبعیت کند و به ایشان مقاماتی در ظاهر اعطا فرمود تا مقام والای این حجتهای الهی در نظر مردم هرچه بیشتر روشن شود و دلهای مردم رو به سوی ایشان آورد.
خداوند در قرآن با بیان مواردی از مردم خواست تا برای خواستههایشان این افراد را واسطه کنند تا بهتر به نتیجه مقصود برسند همان گونه که برادران حضرت یوسف، پدر را واسطه کردند تا از خدا برایشان استغفار کند[یادداشت ۶] یا دعا و استغفار پیامبر خاتم را برای افراد مؤثرتر از دعا و استغفار خودشان معرفی فرمود[یادداشت ۷] و مردم زمان حضرت عیسی برای شفای بیماران و رفع گرفتاریهایشان به حجت الهی آن زمان مراجعه میکردند.[یادداشت ۸] چنانچه واسطه قرار دادن افراد با وجود نزدیکی خداوند به انسان غلط بود بایستی خداوند آنان را در قرآن توبیخ مینمود نه اینکه آن را به عنوان راه پسندیده و مقبولی به مردم معرفی فرماید.
نصرالله عاشق خداومولا
15-02-2018, 18:09
یا مجازات گنهکار عدل است یا شفاعت
شفاعت سبب رفع عقاب میشود و مرتفع شدن عقاب یا عدل است یا ظلم؛ اگر عدل باشد پس اصل عقاب از جانب خدای سبحان ظلم است و اگر ظلم است و وجود عقاب عدل است، پس شفاعت شافعان و اقدام آنان برای رفع عقاب، ظلم است.
پاسخ: رفع عقاب ممکن است «فضل» باشد و هیچ یک از دو عنوان «ظلم» و «عدل» بر آن صدق نکند. به بیان دیگر رفع عقاب فضل است و بالاتر از عدل. خدای سبحان براساس عدل خود برای تبهکاران عذاب معین کرده است، اما رفع عقاب به واسطه شفاعت، فضل و احسان است. خدای سبحان به بندگان خود آموخت که عادل باشید، و امر کرد که تلاش کنید به مرحله بالاتر از عدالت که مرحله احسان است برسید: إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ نحل/۹۰ و نیز به بندگان خود آموخت که اگر کسی به شما بدی کرد میتوانید بر اساس عدل، به همان اندازه به او کیفر دهید، ولی اگر بر اساس صبر و احسان از او بگذرید بهتر است.[۴۶]
vBulletin® v4.2.6 by vBS, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.