PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آیا آیه دوم سوره فتح «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ» عصمت رسول اکرم(ص) را زیر سئوال می برد؟



نصرالله عاشق خداومولا
11-03-2018, 14:21
آیا آیه دوم سوره فتح «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ» عصمت رسول اکرم(ص) را زیر سئوال می برد؟

إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا . لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا .
اين آيات مستمسك افرادي قرار گرفته است كه اعتقاد به عصمت پيامبر اسلام ندارند . خداوند در آيۀ دوم مي‌فرمايد :
گناهان گذشته و گناهان آيندۀ تو را مي‌بخشيم .
اين آيه تنها آيه‌اي است كه معتقدان به عدم عصمت حضرت ر سول به آن تمسك كرده‌اند .

پاسخ:
غالب مترجمين قرآن ، اين آيه را این ‌طور ترجمه كرده‌اند :
خداوند گناهان گذشته و آينده‌ات را بخشيد .
به نظر مي‌رسد كه اين طور معنا كاملاً و صددرصد اشتباه است . زیرا:
كلمۀ « تأخر » غير از « تأتي » است . ما تقدم من ذنبك و ما «تأتي» نيست . كه به معناي گناهان گذشته و آينده باشد .
بلكه به اين معنا است كه :گناهاني مقدم شده و تأخير افتاده .
اين تأخير افتاده مربوط به زمان گذشته است نه به زمان آينده . كلمۀ تأخر هم فعل ماضي است نه فعل مضارع كه ما بگوييم « تأخر » به معناي آينده است . ومتاسفانه كمتر ديده شده كه آقايان مترجمين به اين نكته توجه كنند . غالبا مترجمين به همين شكل معنا كرده‌اند .
در رابطه با اين آيه ، اكثريت مفسرين بر اين عقيده هستند كه اين آيه در قضيه صلح حديبيه نازل شده است . بعضاً هم مي‌گويند كه در رابطه با فتح مكه است . اين جا قرآن مي‌گويد :
إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا . لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا .
ما در اين جنگ ( حديبيه يا فتح مكه ) فتح مبيني را باز كرديم ، تا اين كه بخشيده شود . (كلمۀ «لام » تعليلي است ) يعني غفران ما تقدم من الذنب و ما تأخر يك تناسبي دارد با فتح .
علامۀ طباطبائي مي‌فرمايند :
از آن‌جايي كه ما همواره واژۀ ذنب كه به گوشمان مي‌خورد ، بلا فاصله گناه به ذهن ما خطور مي‌كند . و حال آن‌كه معناي واقعي ذنب گناه نيست ؛ بلكه آثار سوء است . و از كلمۀ « غفران » هم ما معمولاً‌ معناي بخشش را استفاده مي‌كنيم ؛ و حال آن‌كه معناي غفران پوشش است نه بخشش . و لذا در اين جا قرآن مي‌فرمايد :
اي پيامبر ! ما فتح مبيني را نصيب تو كرديم ، تا بپوشانيم براي تو آن‌چه را كه مقدم شده از آثار سوء و آن‌چه كه تأخير افتاده . خداي عالم نعمتش را با اين بر شما تمام كرده است .
در اين جا با توجه به اين قضيۀ صلح حديبيه يا فتح مكه ، مراد از اين « ذنب » آثار سوئي است كه در نزد قريش نسبت به نبي مكرم بوده است ؛ چه قبل از هجرت ، چه بعد از هجرت . پيغمبر اكرم ، قبل از هجرت تمام بساط عقيدتي قريش را بهم زد و با مباني اعتقادي و بت پرستي آن‌ها مبارزه كرد . و بعد از هجرت هم رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در عزوات متعدد شخصيت‌هاي برجستۀ قريش را به خاك مزلت انداخت و لذا قريش نسبت به نبي مكرم ، كينۀ سخت در دل داشتند و آثار سؤئي از اين عمل كرد نبي مكرم ؛ چه قبل از هجرت و چه بعد از هجرت ، در دل قريش بود ؛ همان‌گونه در رابطه با حضرت موسي عليه السلام هم كه وقتي خداي عالم او را مأمور مي‌كند براي هدايت بني اسرائيل و غبطيان مي‌گويد :
وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ . الشعراء / 14
من نسبت به غطبيان احساس مي‌كنم كه ذنبي دارم .
ذنب گناه نيست . حضرت موسي آن غبطي را كه در حال تعدي و تجاوز بود ، و نيز محدور الدم بود ، او را از ظلم دفع كرد و نه تنها گناهي نكرد ؛ بلكه به وظيفۀ بندگي و الهي‌اش عمل كرد . « وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ » يعني آثار سوئي از اين عمل‌كرد من در اذهان بني اسرائيل و غبطيان و فرعونيان است . « فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ » مي‌ترسم اين غبطيان به خاطر اين آثار سوء مرا بكشند . و لذا در سورۀ فتح هم خداي عالم مي‌فرمايد :
پيغمبر ! آثار سوئي كه از عمل‌كرد تو ؛ چه قبل از هجرت ، چه بعد از هجرت در نزد مشركان قريش بود و از اين كار شما قريش در دل كينه داشتند ، و تصميم گرفته بودند مادامي كه انتقام نگيرند از جا ننشينند ؛ ولي ما با اين فتحي كه نصيب تو كرديم ، شوكتي كه براي تو در اين فتح عنايت كرديم ، مشركان قريش از هر گونه انتقام‌گيري ، مأيوس شدند و ديگر آن آثار سوئي كه در نزد قريش نسبت به تو بود ، خداي عالم همه را پوشش داد .
لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ ؛ يعني خداي عالم پوشش داد آن‌چه كه قبل از هجرت و آن‌چه بعد از هجرت از آثار سوئي كه در نزد قريش بود بود ، از تو پوشش داد .
علامه طباطبائي در ج 18 الميزان ، ص 254 - تفسير نمونۀ عربي «الأمثل » ج16 ، ص 422 .
آيت الله العظمي ناصر مكارم شيرازي در كتاب تفسير نمونه مي‌گويد :
آن آقاياني كه به كلمۀ لام در « ليغفر لك الله » توجه داشته باشند ، ارتباط ميان غفران ما تقدم و ما تأخر با « إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا » مرتبط كنند ، كاملاً اين معناي را كه ما كرديم ، كاملاً‌ واضح و روشن مي‌كند .

همين تعبير را هم بزرگان اهل سنت دارند :
قرطبي در كتاب تفسيرش ، ج1 ، ص 349 مي‌گويد :
وقال جمهور من الفقهاء من أصحاب مالك وأبي حنيفة والشافعي : إنهم معصومون من الصغائر كلها كعصمتهم من الكبائر أجمعها ، لأنا أمرنا باتباعهم في أفعالهم وآثارهم وسيرهم أمرا مطلقا من غير التزام قرينة ، فلو جوزنا عليهم الصغائر لم يمكن الاقتداء بهم ، إذ ليس كل فعل من أفعالهم يتميز مقصده من القربة والإباحة أو الحظر أو المعصية ، ولا يصح أن يؤمر المرء بامتثال أمر لعله معصية ، لا سيما على من يرى تقديم الفعل على القول إذا تعارضا من الأصوليين .
تفسير القرطبي ، القرطبي ، ج 1 ، ص 308
تمام فقهاي مالكي ، حنفي و شافعي متفق القول هستند كه انبياء از هر گونه گناه ، چه از صغائير و چه از غير صغائر ، معصوم هستند ؛ چون خداي عالم به ما دستور داده است از اين‌ها تبعيت كنيم ؛ هم در افعال‌شان و هم در گفتارشان و هم در سيره وبرخوردشان به صورت امر مطلق .
اين نشان مي‌دهد كه اين كلمۀ « ذنب » در اين جا به معناي گناه نيست ؛ بلكه مراد آثار سوئي است كه كفار قريش نسبت به نبي مكرم داشتند .