PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تفاوت اسماء و صفات الهی



نصرالله عاشق خداومولا
15-03-2018, 15:00
تفاوت اسماء و صفات الهی

صفات خدای سبحان بر دو قسم است: ثبوتی و سلبی. صفات ثبوتی صفاتی است که خداوند به آنها متصف می شود، مانند: علم، قدرت، حیات و اما صفات سلبی صفاتی است که ذات اقدس باری تعالی منزه از آنهاست و هرگز به آنها متصف نمی شود، مثل: جهل، ضعف و مرگ.در اصطلاح، به دسته اول «صفات جمال» گفته می شود زیرا این صفات، بیانگر زیبایی و کمالات ذات اقدس اوست. اما دسته دوم به «صفات جلال» موسوم است، از آن جهت که خدای ذوالجلال اجل از آن است که به آنها متصف شود.آنچه ذکر شد، تفسیر مشهور صفات جمال و جلال است. تفسیر دیگر صفات جمال و جلال این است: اوصاف مهرآمیز خدای سبحان صفات جمال است و صفات قهرآمیز او صفات جلال. و به عبارت دیگر: جمال او مایه رحمت، مغفرت، عفو و مانند آن است و جلال او پایه قهر، عذاب، انتقام و نظایر آن.صفات جمال و جلال به معنای اخیر، گرچه در مقابل یکدیگر است، لیکن در مورد خدای سبحان، جمالی که مقابل دارد جمال مقید است، نه جمال مطلق چون جمال مطلق همتای رحمت مطلقه «رحمانیه» و همسان هدایت مطلق است که هیچ امر وجودی دیگر در مقابل آنها قرار نمی گیرد بلکه مقابل آن، عدم مطلق است نه عدم ملکه. بر این اساس، ذات اقدس باری تعالی جمال محض بوده، همه کارهای او جمیل است.[1]مقصود از اسما:الف) «اسما» جمع اسم به معنای علامت و نشانه است.ب) سراسر آفرینش و جمیع ماسوی الله، نشانه ها و آیات خداوند است. به همین جهت، قرآن کریم از «ماسوای خدا» به عنوان «آیه»، یعنی علامت و نشانه، تعبیر می کند. مقصود از اسما در آیه فوق «جمیع ماسوی الله»، یعنی همه موجودات عالم هستی است.مقصود از تعلیم اسما در آیه شریف، علم به ما سوی الله است. علم به تمام اسما، یعنی علم حضوری و ادراک شهودی به حقیقت تمام موجودات عالم هستی و جمیع ما سوی الله. چنین علمی آدم را به تماشا و شهود حقیقت اشیا می برد و واقع همه چیز را بی پرده به او می نمایاند.بنابراین، مقصود از تعلیم اسما تعلیمی است که درک و شهود حقیقت موجودات عالم هستی را در پی دارد نه علم به نام اشیا و دانستن لغت که در این صورت فضیلتی و کرامتی برای آدم نبود. زیرا اگر خداوند به فرشتگان هم تعلیم می داد، آن ها هم به نام اشیا عالم و مثل آدم یا حتی اشرف از وی می شدند.2. تعلیم اسما به آدم، در استعداد و قابلیت این موجود و مخلوق ریشه دارد همان قابلیت و استعدادی که فرشتگان از آن بهره مند نبودند. جایگاه این تعلیم چنان والا بود که فرشتگان توان تحمل آن را نداشتند و حصول چنین علمی برای آنان ممکن نبود. آن ها فعلیت محض اند و هر چه را می توانند داشته باشند، دارایند. این ویژگی موجود زمینی یعنی انسان است که دارای قابلیت و استعداد فوق العاده برای درک حقایق هستی است و خداوند، با تعلیم اسما، این استعداد را به فعلیت رساند.پس «تعلیم اسما» به آدم به معنای علم حضوری و شهود حقیقت موجودات عالم هستی و ما سوی الله است. حصول چنین علمی برای فرشتگان ممکن و مقدور نیست و تنها برای انسان ممکن است. بنابراین، تعلیم اسما به آدم تبعیض نیست. ملائکه استعداد و قابلیت چنین علمی را ندارند. اگر خداوند، به ملائکه امر می کند و از آنان می خواهد از اسما خبر دهند، در واقع این امر تعجیزی است یعنی هدف از این امر، اثبات عجز و ناتوانی مخاطبان(ملائکه) و برتری آدم و شایستگی وی برای مقام خلیفةاللهی است و در مقام پاسخ به سخن آنان است که خود را برای خلیفةاللهی لایق تر می شمردند و می گفتند: «أتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک»[2] پی نوشت: [1] آیة الله جوادی آملی، حماسه و عرفان.

[2] بقره، آیه 13.