PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : جبر و اختیار در ورود انسان به این دنیا



نصرالله عاشق خداومولا
04-04-2018, 16:08
جبر و اختیار در ورود انسان به این دنیا

میگن خداوند در عالم ذر از بندگانش پرسیده که اگر وارد دنیا شوید به دین من می گرایید؟ ومردم هم جواب دادند
سوال من این هست که می گن خدا به ما لطف کرده که ما رو در این دنیا آورده تا بتوانیم عبادت کنیم ولی به نظرم جواب گنگی است
چون فرضا من نمی خوام از یک کالایی برخوردار بشم اما کسی من رو به اجبار وارد فروشگاهی بکند و به من بگه اگه این کالا رو بخری و استفاده کنی برای تو بهتر است و جایزه داره


در حالی که اگه من وارد این فروشگاه نمی شدم اصلا الزامی هم برای خرید این وسیله نمی داشتم.


حالا سوال من این است که امدن ما در این دنیا اختیاری بوده یا اجباری؟
اگه اجباری بوده پس چرا انتظار عبادت؟ آیا از عدل خدا دور نیست که کسی را به اجبار وارد کاری کنه که نتونه انجام بده و نخواد باشه و در نهایت در اخرت عذابش کنه.
اگه اختیاری بوده چرا گاها از این که در این دنیا هستیم ناراحتیم؟

نصرالله عاشق خداومولا
04-04-2018, 16:08
پاسخ:


داستان عهد است یا پیمانی كه در عالم ذر گرفته شده ، حقیقتی است كه چندان روشن و قطعی نمی توان در خصوص آن اظهار نظر نمود ، تا جایی كه علما در خصوص عالمی به نام عالم ذر تردیدهای جدی دارند . بسیاری از علما این عالم و پیمان اخذ شده در آن را نوعی بیان تمثیل گونه یا اشارتی به ادراك فطری بشر نسبت به حقایق عالم قلمداد می نمایند ، نه حادثه ای خارجی و مشخص دارای مخاطبانی بی شمار و موجود .(1)
اما در خصوص جبری بودن خلقت انسان باید گفت ؛ بله ، خلقت ما جبری و به دور از انتخاب و اختیار خودمان بوده است ؛ در واقع ما انسان ها همانند همه موجودات دیگر در آفرینش مان اختیاری نداشتیم. چون نمی توانستیم اختیار و انتخابی هم در این امر داشته باشیم. اما این همه داستان نیست .

نصرالله عاشق خداومولا
04-04-2018, 16:09
انسان دارای دو نوع زندگی و حیات است:


1- حیات جبری طبیعی:


این نوع حیات بین انسان و حیوان و دیگر موجودات مشترك است. اموری از كم و كیف حیات انسانی و جزییات زمانی و مكانی و ویژگی ها و شرایط زندگی انسان را شامل می شود . در این گونه حیات اختیار راه ندارد، زیرا :
اوّلاً: قبل از خلقت كسی نیست تا به او اختیار داده شود كه مایل است خلق شود یا نشود یا به چه گونه و با چه كیفیتی خلق شود . اختیار دادن در خلق شدن و چگونگی آن ، مشروط به این است كه كسی باشد تا از او سؤال شود دوست داری خلق شوی یا نه! اگر آفریده شده باشد، دیگر سؤال از خلقت اختیاری بی فایده است، چون تحقق یافته است. اگر آفریده نشده، سؤال از او بی معنا است، چون وجود ندارد تا سؤال شود. پس این نوع انتخاب و اختیار حیات عقلاً ممکن نبود نه آن که ممکن بود و خدا آن را از ما دریغ کرد.
دوّم: طبق قانون علیّت هرگاه علت تامه برای وجود معلول مهیّا شود، معلول حتماً موجود خواهد شد. معلول در اصل وجود خویش هیچ گونه نقشی ندارد. این قاعده در اصطلاح فلسفه جبر عِلّی و معلولی نامیده می شود؛ آفرینش انسان مانند همه حوادث و پدیده‏ها بر اساس قانون علیّت و در بستر خاص زمانی و مكانی و با همه شرایط و ویژگی های خاص خود است . معلول و پدیده در به وجود آمدن خود، هیچ نقشی ندارد.

با شكل گیری همه عوامل تولد یك فرزند از قبیل ازدواج و رابطه زناشویی والدین او و برطرف شدن همه موانع خلقت ، حق انتخاب و اختیار او چگونه تعریف می شود و در كجای این داستان قرار می گیرد ؟ نمی توان تصور كرد كه فرزند به دنیا آمدن یا نیامدن خود را بلكه بالاتر كیفیت زندگی و وضعیت های خاص آن را انتخاب نماید و چنین ادعایی معقول به نظر نمی رسد .

نصرالله عاشق خداومولا
04-04-2018, 16:09
2- حیات انسانی و معنوی كه حیات فكری و عقلانی است و از مختصات آدمی است.


به خاطر این نوع از خلقت خداوند او را بر سایر مخلوقات برتری داده است. این حیات اختیاری بوده و انسان چنان آفریده شده كه با اختیار خویش توانایی آن را دارد كه در مسیر تكامل قدم نهاده و به جایی رسد كه جز خدا نبیند، یا آن قدر سقوط كند كه مانند حیوان بلكه بدتر شود.
دعوت اسلام به سمت همین حیات اختیاری است: "یا ایّها الّذین آمنوا استجیبوا للَّه و للرسول إذا دعاكم لما یحییكم؛ ای كسانی كه ایمان آوردید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت كنید، هنگامی كه شما را به سوی چیزی می خوانند كه مایه حیات تان است".(2)
بنابر این درست است كه انسان به اختیار خود نیامده است . اكنون نیز مقهور شرایط خاص زمانی و مكانی و دیگرشرایط و ابعاد ویژه حیات خود است . امكان تغییر بسیاری از آن ها را ندارد ، اما این بدین معنا نخواهد بود كه هیچ اختیاری در كیفیت زندگی خود و به جائی كه خواهد رسید نداشته باشد .
جمادات، گیاهان، حیوانات و ملائك و انسان ها هر كدام در مرتبه‏ای از كمال قرار دارند . اشرف مخلوقات انسان می­باشد كه تمامی كمالات در وجود او به ظهور رسیده و یا به صورت بالقوه موجود می­باشد كه با سعی و اختیار خویش به آن‏ها فعلیّت می بخشد. هر كدام از موجودات به فراخور مرتبه وجودی خویش به وجود آمده‏اند . جماداتی مثل سنگ قابلیت حیوان شدن را ندارند و حیوان را قابلیّت انسان شدن نیست.

نصرالله عاشق خداومولا
04-04-2018, 16:10
هر چند امور دور از دسترس اختیار در زندگی بشر كم نیست ، اما بدیهی است كه بشر در کارهای ارادی خود مانند سنگ و گیاه و حیوان نیست که به حکم غریزی کارهایی را انجام دهد. انسان همیشه خود را در سر چهار راه هایی می بیند و هیچ گونه اجباری ندارد که فقط یکی از آن ها را انتخاب کند ؛ سایر راه ها بر او بسته نیست. انتخاب یکی از آن ها به نظر، فکر، اراده و خواست . شخصی او مربوط است. یعنی طرز فکر و انتخاب او است که یک راه خاص را معین می کند.(3)
بنابراین آنچه انسان مورد بازخواست و مواخذه از آن قرار می گیرد، حیات مادی و جبری و غیر اختیاری انسان نیست که اگر چنین بود، اشکال سؤال تان وارد بود، بلکه سؤال از انسان و پاداش و جزا و مجازات او در مورد چیز هایی است که به اختیار و خواست خود انجام داده، نه چیزی که ناخواسته بوده است. اگر هم ندانسته و از روی جهل باشد، خداوند آن را با توبه و پشیمانی انسان از اعمال بد خود می بخشد.
انسان تنها در مقابل چیزهایی مورد سؤال و مواخذه می شود که با آگاهی و انتخاب خود انجام می دهد . پاداش ها نیز برای اعمال نیکی است که از روی انتخاب و اختیار و آگاهی صورت گیرد . هر چند ورود او در این عالم جبری است. اما خروج او می تواند در اختیارخود باشد . كیفیت زندگی او درطول زمان حیات یقینا و بدون هیچ تردیدی بر اساس انتخاب های آزادانه در برابر گزینه های پیش روی اوست. جبری بودن زندگی دنیایی بی معنا و خلاف بدیهیات وجدانی است .
البته ممكن است فردی از اینكه در چنین موقعیت و حق انتخاب مسیر آینده قرار گرفته ، ناراضی باشد ، اما در عین حال این وضعیت موجود كه بر اساس ساختار علّی و معلولی عالم برای او رقم خورده ، یقینا ظالمانه و از روی بی عدالتی نیست ، زیرا اصولا در نوع رابطه بین ما و خداوند حقی مطرح نمی شود تا بتوان از خدا به نوعی این حق را مطالبه نمود یا نحوه ادای این حق ناعادلانه تلقی گردد .

نصرالله عاشق خداومولا
04-04-2018, 16:10
فرض كنید متخصص طراحی و ساخت رباط باشید . در طول زندگی رباط های مختلفی را برای مصارف گوناگونی بسازید ؛ حال اگر فرض كنیم این رباط ها از نسل رباط های هوشمندی باشند كه قدرت تحلیل و فكر و پردازش اطلاعات داشته باشند و امكان ارتباط برقرار كردن با انسان ها را هم داشته باشند ، آیا معقول است كه مثلا رباطی كه آن را برای غواصی در آب ساخته اید، از شما گله مند شود كه چرا مرا رباط پرواز در هوا نساختی ؟
حتی بالاتر رباطی شاكی شود كه اصلا چه كسی به تو اجازه داد كه مرا بسازی . دوست نداشتم كه ساخته شوم و بر این اساس ساختن من بی عدالتی است ؛ مسلما این ادعا گزاف است . او در قبال خواست و اراده شما حقی نداشت تا شما را در برابر آن حق مسئول بداند و نحوه رفتار شما را غیر عادلانه بداند ؛ البته ممكن است رفتار شما در خصوص ساختن این رباط ها به صفاتی مانند عاقلانه و منصفانه و هدفمند و مانند آن یا بر عكس متصف شود. اما غیر عادلانه در مورد آن بی معناست .
اگر از زاویه دیگر بررسی كنیم می بینیم. اگر موجودی امكان و شرایط به وجود آمدن را داشته باشد ، اما خداوند این فرصت را از او دریغ كرده ، او را به وجود نیاورد ، قدرت و فیاضیت مطلق خود را زیر سوال برده است ؛ پس ایجاد بستر به وجود آمده هر موجودی كه لیاقت خلقت را دارد ، به واسطه صفات الهی لازم بوده و كمال و ارزش محسوب می گردد . پس اساس این ساختار كلی در عالم و حقیقت خلقت موجودات و جریان دادن نظام علی و معلولی در آن، امری مطلوب و قابل قبول ، بلكه مورد خواست عقل است و عدم آن امری نادرست شمرده می شود .

نصرالله عاشق خداومولا
04-04-2018, 16:10
در هر حال اصل خلقت ما بر اساس ساختار معقول و نیكو است . تكالیف ما و نتایج خوب و بد آن هم بر اساس میزان اعمال و كنش های اختیاری است كه در مسیر زندگی داریم ؛ در همین راستا و بر همین اساس است كه عبادت و رفتارهای مرتبط با وظایف و تكالیف دینی تعریف روشن و مشخصی می یابند . كسب معرفت خداوند و تسلیم در برابر فرامین او و انجام درست وظایف از جانب ما در جایگاه خود قرار می گیرند. زیرا همه این ها راهكاری است كه ما را به بهترین مقصد و هدف در مسیری كه در آن قرار گرفته ایم می رساند ؛ این تكالیف و دستورات و رسیدن به نتیجه و سعادت ابدی امری است كه می تواند نصیب اكثریت انسان ها بشود. هیچ اجبار و فشار و تحمیل فوق طاقتی در آن وجود ندارد .
اما این كه فردی بگوید من نه نعمت را خواستم و نه پاداش را ، پس عذاب را هم نباید بر من تحمیل كرد، باید گفت: این امر در حیطه اراده و اختیار ما نیست ؛ اصولا این كه كسی دوست نداشته باشد به دنیا بیایید و از به دنیا آمدنش و رسیدن به نعمت وجود ناراضی است، امری درونی و در اختیار خودش و كاملا مربوط به خود او است ، اما این امر واقعیت ها را تغییر نمی دهد ،
مثلا بنده دوست دارم كه زمستان گرم باشد و تابستان سرد ، یا اصلا فصل سردی نباشد ، یا در برابر ویروس ها بیمار نشوم و... اما قوانین و قواعدی در عالم برقرار است كه بر اساس اصول خود عمل می كند . میل و خواسته من و شما در عملكرد آن ها تاثیری نخواهد داشت .
در هر حال چه در قرار گرفتن در این وضع راضی باشیم و چه نباشیم ، با عقل مان درك می كنیم كه وضع آینده ما چه در این دنیا و چه در دنیای دیگر ، مرتبط با نحوه رفتارهای ما در دنیاست. می توانیم با حركتی حساب شده و عاقلانه وضع مناسبی را برای آینده خود رقم بزنیم . این امر ارتباطی با نعمت های دنیا و مانند آن ندارد ، بلكه ضرورتی كاملا عقلانی و منطبق بر رهیافت های عقل بشری است كه دفع هر ضرری را از خود لازم می داند .