PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دنیا و دین



نصرالله عاشق خداومولا
08-04-2018, 13:47
دنیا و دین


اگر درباره زندگی ملل گوناگون و عقاید مختلف کاوشی داشته باشیم، دیدها و نگرش های مختلفی را مشاهده می کنیم.


گروهی تمام همّ و غمّ خود را برای رسیدن به کمال روانی بکار گرفته اند، از جهات مثبت دنیا اعراض جسته و گوشه گیری و رهبانیت را پیشه خود ساخته اند.


مرتاضان هندی از این دسته شمرده می شوند. اینان بر طبق آئین «یوگا» سختی های بسیاری بر جسم خود تحمیل می کنند تا ضمن اشراف بر روان خود، به معبود مورد نظر متصل شوند. گروه دیگر ارضاء لذّات و غرایز را بر همه چیز ترجیح می دهند.


اینان به عکس تنها از جهات منفی دنیا بهره می برند و به اصطلاح حیات نقدینه را بر زندگی اخروی ترجیح می دهند، ماتریالیستها چنینند.


گروه سوم همه چیز را خیال محض میدانند و جهان و آنچه در آنست را پوچ در پوچ تصور می کنند. همانند کسی که کنار حوض آب می ایستد و چندین دلیل بی اساس اقامه می کند بر اینکه آبی در حوض نیست و آنگاه که وی را گرفته و در حوض انداختند، باز می گوید: «خیال میکنم که خیس شده ام» سوفسطائیان و پوچ گرایان صاحبان این عقیده اند.


توجیهات و ادله اینان همانند دزدی است که وارد باغی شده و مشغول خوردن و احیاناً با خود بردن و دزدیدن بود، باغبان سر رسید و وی را دستگیر کرد، دزد در اعتراض به باغبان گفت: چرا اذیت میکنی؟ درخت خدا، میوه خدا، میخورد بنده خدا!!! باغبان وی را بر درختی بست و با گرزی گران به وی میزد، وقتی ناله اش بلند شد، باغبان گفت: غم مخور، درخت خدا، طناب خدا، گرز خدا، بنده خدا، میزند بنده خدا!


اما ادیان الهی به شکل دیگری به دنیا می نگرند.


از نظر همه ادیان الهی، دنیا گذرگاهی است برای وصال به خداوند. در این نگرش، انسان، نه تنها به افق دوردست می نگرد و نه فقط به جلو پای خویش چشم می دوزد و نه جهان را پوچ می انگارد، بلکه هم به افق، چشم خیره کرده است و هم برای تشخیص راه از چاه و گریز از آفت های مسیر به جلوی پایش چشم می دوزد.


عقیده چنین انسانی در مورد دنیا این است که دنیا را ظاهری است غیر قابل انکار، و باطنی است واقعی، پس کسی بهره از دنیا می برد که ظواهرش وی را فریب ندهد و تنها خوشه چین منافع دنیا برای رسیدن به حاقّ آن باشد.


بر اساس این بینش انسان هر لحظه در حال تکاپو است. او هر لحظه، وصال دوست را در افق دوردست می بیند و کشان کشان خود را بدانجا میرساند و در هر حرکت و جنبشی توان مضاعفی برای ادامه طریق می گیرد و در هر لغزشی ضعفی و رکودی در خود احساس می کند.

نصرالله عاشق خداومولا
08-04-2018, 13:47
نگرش اسلام به حیات


به واسطه اینکه اسلام کاملترین ادیان آسمانی است، نگرشی که از ادیان الهی ذکر شد به شکل زیباتر و در عین حال استدلالی تر، در دین مقدس اسلام وجود دارد.


اسلام منافع و مضارّ دنیا را بیان می کند و انسان را تشویق به جلب منفعت و دفع مضار می نماید و به عبارت دیگر اسلام دنیا را در حد یک وسیله و ابزار بسیار خوب می داند و به آن بها می دهد، دنیا به نظر اسلام آلت است و نگاه اسلام به دنیا نگاه آلی می باشد، نه استقلالی.


به این مثال توجه فرمائید:


شخصی برای خرید آینه ای وارد بازار می شود، آینه ای را می بیند، بدست می گیرد، زیر و رو می کند به جنس آن، قطر، شفافیت و صاف بودن آینه می اندیشد، این یک نگاه استقلالی است، برای این شخص آینه مهم است، نفس آینه اعتبار دارد و بس، لذا اگر همان لحظات که در صفحه آینه می نگرد، بر صورت خودش لکه ای باشد آن را نمی بیند و اصولًا به آن توجه ندارد.


امّا گاهی انسان به آینه نگاه می کند تا آرایش صورت خود را مشاهده کند، لکه ای را مرتفع کند، مانعی را بردارد، خاری از چشم خود خارج کند و... این نگاه با نگاه اول متفاوت است، نگاه شخص در اینجا آلی است. وی به جنس آینه و ارزش آن دقت ندارد. لذا اگر همان لحظه از وی در مورد هیأت آینه و جنس آن سؤال شود چه بسا بی توجه باشد. زیرا در این حد که مشکل خودش حل شود، آینه را نگاه می کند، بهاء آینه نزد وی بهای حل مشکل است.


دیدگاه اسلام در مورد دنیا، دیدگاه دوم است. اسلام دنیا را به اندازه ابزار و وسیله ای برای بازشدن پیچ سعادت و ترقی و تکامل خود و رسیدن به مقام رضایت الهی می پسندد و بس.


نقل است که: از حضرت سلمان فارسی رضی الله عنه به تمسخر پرسیدند: ریش تو بهتر است یا دم سگ؟ سائل می خواست با این سؤال، کرامت والای سلمان را بشکند، و هیبت او را با شنیدن فحشی یا ناسزائی از او متلاشی کند. امّا سلمان، آن وجودی که فرسنگها با خاندان نبوت دور بود ولی نبی مکرم صلی الله علیه و آله او را از خودش خواند


«سلمان منّا اهل البیت»[1]


[سلمان از ما اهل بیت است.]


در جواب این استهزاء گفت: «اگر از پل صراط بگذرد ریش من بهتر است و اگر نگذرد دم سگ».


در مقابل چشمان پرفروز «سلمان» ریش وسیله است. اگر این شکل از اطاعت الهی، او را نجات دهد چیز خوبی است و اگر نه عضو بی فایده ای است، دیگر محاسن نیست بلکه معایب است.


پی نوشت ها


[1] بحارالانوار- جلد 11- صفحه 313.