نصرالله عاشق خداومولا
15-04-2018, 12:46
روح چیست؟
روح، موجودی مجرد است و جسم و قابل قسمت نیست و حیات و فعالیت اعضای بدن، به او متكی است. واژه روح در قرآن در سورهها و آیات متعددی تكرار شده است و متبادر از آن، همان موجودی است كه مبدأ حیات و زندگی است و آن را منحصر به انسان و یا انسان و حیوان ننموده است، بلكه آن را در غیر انسان و حیوان نیز اثبات نموده است مثل آیه مباركه: "...فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجابا فَأَرْسَلْنا اِلَیها رُوحَنا"1. "..مریم میان خود و آنان حجابی افكند و در این هنگام، ما روح خود را به سوی او فرستادیم".
و آیه مباركه: "وَ كَذلِكَ أَوْحَینا اِلَیكَ رُوحا مِنْ أَمْرِنا"2. "همانگونه(كه بر پیامبران پیشین، وحی فرستادیم) بر تو نیز روحی را به فرمان خود وحی كردیم". و آیات دیگر. پس برای روح، مصداقی در انسان هست و مصداقهای دیگری نیز در برخی موجودات دیگر. این دو آیه و آیات دیگر به صراحت دلالت بر وجود روح در انسان و برخی موجودات دیگر غیر از انسان به معانی مختلف وجود دارد از جمله آیاتی كه به صراحت دلالت بر این دارد كه مراد از روح، تنها روح انسانی است، آیه مباركه زیر است:
"یسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی"3. "از تو (ای پیامبر) راجع به روح میپرسند، بگو روح از كار خدا است و به شما جز اندكی از علم داده نشده است". در این آیه گرچه روح، مطلق آورده شده و لكن از قرائن موجود در آیه، استفاده میشود كه مراد از روح مورد سؤال، روح انسانی است كه به امر خدا انجام گردیده است. بنابر عقیده بیشتر مفسّران در آیه بالا روح به معنای روان و عامل حیات بهكار رفته است4. مفسّر بزرگ اهل سنت "شیخ ابوالفتوح رازی" در تفسیر "روحالجنان"5. در ضمن بیان اقوالمختلف در مورد مفهوم و معنای روح میگوید: "آنچه در این آیه مورد سؤال قرار گرفته، روح آدمی است كه قوام حیات به آن است و آدمی به آن زنده و با فقدان آن انسان زنده نمیماند".
مرحوم شعرانی در حاشیه تفسیر رازی چنین بیان میكند: "تفسیر روح با این مفهوم درستتر به نظر میآید كه سؤال از وجود روح و حقیقت آن از دیرباز میان ملل جهان متداول بود، خاصّه یهود و مخصوصا آن جماعت از یهودیان كه با فلاسفه آمیخته و از عقاید و اختلافشان درباره روح، اطلاع یافته بودند، تعجّب بشر درباره روح از آن است كه میبیند قدرتی است بر خلاف طبیعت و گوئی بر ضدّ آن در نبرد است و گوشت و پوست و استخوان را چون به خود رها كنند زود پوسیده و متعفّن و پراكنده میگردد و روح، او را سالها از فرسودگی و تعفّن، نگاه میدارد و به حركت و سخن میآورد و تعقّل و ادراك میكند و اینها هیچیك، كار جسم نیست، جسم، سنگین است و سوی پائین میل دارد و روح بر میجهد و جسم را میجهاند.
"حال پس خود روح از چه مبدأ و منشأ است؟ خداوند جواب داد كه مبدأ آن از فرمان خدا است و مانند نور خورشید بر ابدان تابیده و اگر فرمان الهی نبود و از ورای عالم طبیعت، دستوری نرسیده و فروغی نتافته بود، همه چیز جامد بود و صامت".
تفسیر آیه "وَ ما اُوتِیتُمْ مِنَ العِلْمِ اِلاّقَلِیلاً". "شما آدمیان جز اندكی كه از علم، نصیب ندارند". این است كه روح از دیدگاه قرآن، موقعیتی در عالمِ وجود دارد و آثار و خواصی در این عالم، بروز میدهد كه بسیار بدیع و عجیب است و شما از آن بیخبرید!
مرحوم "بحرانی" مؤلف تفسیر "برهان" در تفسیر آیه فوق از حضرت امام باقر علیهالسلام نقل میكند كه فرمود: "معنای آیه، این است كه جز تعداد كمی از بشر؛ از روح، آگاهی ندارند".
روح، موجودی مجرد است و جسم و قابل قسمت نیست و حیات و فعالیت اعضای بدن، به او متكی است. واژه روح در قرآن در سورهها و آیات متعددی تكرار شده است و متبادر از آن، همان موجودی است كه مبدأ حیات و زندگی است و آن را منحصر به انسان و یا انسان و حیوان ننموده است، بلكه آن را در غیر انسان و حیوان نیز اثبات نموده است مثل آیه مباركه: "...فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجابا فَأَرْسَلْنا اِلَیها رُوحَنا"1. "..مریم میان خود و آنان حجابی افكند و در این هنگام، ما روح خود را به سوی او فرستادیم".
و آیه مباركه: "وَ كَذلِكَ أَوْحَینا اِلَیكَ رُوحا مِنْ أَمْرِنا"2. "همانگونه(كه بر پیامبران پیشین، وحی فرستادیم) بر تو نیز روحی را به فرمان خود وحی كردیم". و آیات دیگر. پس برای روح، مصداقی در انسان هست و مصداقهای دیگری نیز در برخی موجودات دیگر. این دو آیه و آیات دیگر به صراحت دلالت بر وجود روح در انسان و برخی موجودات دیگر غیر از انسان به معانی مختلف وجود دارد از جمله آیاتی كه به صراحت دلالت بر این دارد كه مراد از روح، تنها روح انسانی است، آیه مباركه زیر است:
"یسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی"3. "از تو (ای پیامبر) راجع به روح میپرسند، بگو روح از كار خدا است و به شما جز اندكی از علم داده نشده است". در این آیه گرچه روح، مطلق آورده شده و لكن از قرائن موجود در آیه، استفاده میشود كه مراد از روح مورد سؤال، روح انسانی است كه به امر خدا انجام گردیده است. بنابر عقیده بیشتر مفسّران در آیه بالا روح به معنای روان و عامل حیات بهكار رفته است4. مفسّر بزرگ اهل سنت "شیخ ابوالفتوح رازی" در تفسیر "روحالجنان"5. در ضمن بیان اقوالمختلف در مورد مفهوم و معنای روح میگوید: "آنچه در این آیه مورد سؤال قرار گرفته، روح آدمی است كه قوام حیات به آن است و آدمی به آن زنده و با فقدان آن انسان زنده نمیماند".
مرحوم شعرانی در حاشیه تفسیر رازی چنین بیان میكند: "تفسیر روح با این مفهوم درستتر به نظر میآید كه سؤال از وجود روح و حقیقت آن از دیرباز میان ملل جهان متداول بود، خاصّه یهود و مخصوصا آن جماعت از یهودیان كه با فلاسفه آمیخته و از عقاید و اختلافشان درباره روح، اطلاع یافته بودند، تعجّب بشر درباره روح از آن است كه میبیند قدرتی است بر خلاف طبیعت و گوئی بر ضدّ آن در نبرد است و گوشت و پوست و استخوان را چون به خود رها كنند زود پوسیده و متعفّن و پراكنده میگردد و روح، او را سالها از فرسودگی و تعفّن، نگاه میدارد و به حركت و سخن میآورد و تعقّل و ادراك میكند و اینها هیچیك، كار جسم نیست، جسم، سنگین است و سوی پائین میل دارد و روح بر میجهد و جسم را میجهاند.
"حال پس خود روح از چه مبدأ و منشأ است؟ خداوند جواب داد كه مبدأ آن از فرمان خدا است و مانند نور خورشید بر ابدان تابیده و اگر فرمان الهی نبود و از ورای عالم طبیعت، دستوری نرسیده و فروغی نتافته بود، همه چیز جامد بود و صامت".
تفسیر آیه "وَ ما اُوتِیتُمْ مِنَ العِلْمِ اِلاّقَلِیلاً". "شما آدمیان جز اندكی كه از علم، نصیب ندارند". این است كه روح از دیدگاه قرآن، موقعیتی در عالمِ وجود دارد و آثار و خواصی در این عالم، بروز میدهد كه بسیار بدیع و عجیب است و شما از آن بیخبرید!
مرحوم "بحرانی" مؤلف تفسیر "برهان" در تفسیر آیه فوق از حضرت امام باقر علیهالسلام نقل میكند كه فرمود: "معنای آیه، این است كه جز تعداد كمی از بشر؛ از روح، آگاهی ندارند".