نصرالله عاشق خداومولا
04-05-2018, 16:54
آیا اصل شفاعت مورد پذیرش قرآن مى باشد؟
پاسخ اجمالی:
پاسخ تفصیلی: به اجماعهمه علماى اسلام، در روز قیامت شفاعتبراى پیامبر اعظم(صلى اللهعلیه وآله) و هر کس که خداوند اذن شفاعتدهد ثابت است و کسى منکر این نیست، مگر آنکه معاند است، یا از قرآنو معارف اسلامى بى خبراست. لیکن آیات شفاعت، برخى نفى کننده است، بعضى اثبات کننده. گاهى با غفلت از مقصود آیات، به دسته اول تمسّک مى شود تا شفاعت را نفى کنند. اینک بررسى و تفسیراین آیات:
دسته اول: نفى کننده شفاعت
آیه اول: در قرآن کریم تنها یک آیهاست که ظاهر آن شفاعترا به نحو مطلق نفى مى کند:
«یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ اَنْ یَاْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّهٌ وَ لا شَفاعَهٌ وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظّالِمُونَ»(1)
«اى اهل ایمان، از آنچه به شما روزى دادیم انفاق کنید، پیش از آنکه روزى برسد که در آن روز، نه داد وستدى است، نه دوستى و نه شفاعت، و کافران همان ستمگرانند.»
ولى دقت در ذیل آیه«وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظّالِمُونَ» ثابت مى کند که آنچه نفى شده است، شفاعتدر حق کافران است، افزون بر اینکه خداوند در آیهبعد، شفاعتبا اذن او را ثابت مى کند:
«مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلاّ بِاِذْنِهِ»(2)(کیست که جز با اذن او نزد او شفاعتکند؟).
آیه دوم: خداوند مى فرماید:
«یا بَنِی اِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی اَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ اَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمِینَوَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْس شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَهٌ وَ لا یُوْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ»(3) (اى بنى اسرائیل! یاد کنید نعمت مرا که بر شما عطا کردم و شما را بر جهانیان برترى دادم و از روزى پروا کنید که کسى مجازات دیگرى را نمى پذیرد و نه از او شفاعت پذیرفته مى شود و نه غرامت از او گرفته خواهد شد و نه آنان یارى مى شوند).
وحدت سیاق، حکم مى کند که هدف، نفى شفاعتباطل باشد که یهود در آن دوره مى پنداشتند، یعنى اعتقاد به شفاعت، بدون هیچ شرطى در شفاعتکننده و شفاعتشونده. این کجا و شفاعتتعیین شده کجا؟
آیه سوم : عرب جاهلى چون معتقد به شفاعتبت ها نزد خدابودند، آن ها را مى پرستیدند. در این زمینه آیات فراوانى است که به یکى بسنده مى کنیم:
«اَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللهِ شُفَعاءَ قُلْ اَ وَ لَوْ کانُوا لا یَمْلِکُونَ شَیْئاً وَ لا یَعْقِلُونَ»(4) (آیا جز خداشفیعانى گرفته اند؟ بگو: آیا هر چند آنها مالک چیزى نباشند و شعورى نداشته باشند. باز هم از آنان شفاعتمى طلبید؟)
پاسخ اجمالی:
پاسخ تفصیلی: به اجماعهمه علماى اسلام، در روز قیامت شفاعتبراى پیامبر اعظم(صلى اللهعلیه وآله) و هر کس که خداوند اذن شفاعتدهد ثابت است و کسى منکر این نیست، مگر آنکه معاند است، یا از قرآنو معارف اسلامى بى خبراست. لیکن آیات شفاعت، برخى نفى کننده است، بعضى اثبات کننده. گاهى با غفلت از مقصود آیات، به دسته اول تمسّک مى شود تا شفاعت را نفى کنند. اینک بررسى و تفسیراین آیات:
دسته اول: نفى کننده شفاعت
آیه اول: در قرآن کریم تنها یک آیهاست که ظاهر آن شفاعترا به نحو مطلق نفى مى کند:
«یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ اَنْ یَاْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّهٌ وَ لا شَفاعَهٌ وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظّالِمُونَ»(1)
«اى اهل ایمان، از آنچه به شما روزى دادیم انفاق کنید، پیش از آنکه روزى برسد که در آن روز، نه داد وستدى است، نه دوستى و نه شفاعت، و کافران همان ستمگرانند.»
ولى دقت در ذیل آیه«وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظّالِمُونَ» ثابت مى کند که آنچه نفى شده است، شفاعتدر حق کافران است، افزون بر اینکه خداوند در آیهبعد، شفاعتبا اذن او را ثابت مى کند:
«مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلاّ بِاِذْنِهِ»(2)(کیست که جز با اذن او نزد او شفاعتکند؟).
آیه دوم: خداوند مى فرماید:
«یا بَنِی اِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی اَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ اَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمِینَوَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْس شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَهٌ وَ لا یُوْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ»(3) (اى بنى اسرائیل! یاد کنید نعمت مرا که بر شما عطا کردم و شما را بر جهانیان برترى دادم و از روزى پروا کنید که کسى مجازات دیگرى را نمى پذیرد و نه از او شفاعت پذیرفته مى شود و نه غرامت از او گرفته خواهد شد و نه آنان یارى مى شوند).
وحدت سیاق، حکم مى کند که هدف، نفى شفاعتباطل باشد که یهود در آن دوره مى پنداشتند، یعنى اعتقاد به شفاعت، بدون هیچ شرطى در شفاعتکننده و شفاعتشونده. این کجا و شفاعتتعیین شده کجا؟
آیه سوم : عرب جاهلى چون معتقد به شفاعتبت ها نزد خدابودند، آن ها را مى پرستیدند. در این زمینه آیات فراوانى است که به یکى بسنده مى کنیم:
«اَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللهِ شُفَعاءَ قُلْ اَ وَ لَوْ کانُوا لا یَمْلِکُونَ شَیْئاً وَ لا یَعْقِلُونَ»(4) (آیا جز خداشفیعانى گرفته اند؟ بگو: آیا هر چند آنها مالک چیزى نباشند و شعورى نداشته باشند. باز هم از آنان شفاعتمى طلبید؟)