نصرالله عاشق خداومولا
12-05-2018, 17:21
حقیقت نفس از نظر ملاصدرا چیست/ چگونه روح از بدن بینیاز میشود
نفس به واسطه حرکت جوهری و کشش ذاتی خویش به سوی جهانی دیگر رو به حرکت است و به واسطه فعلیتهای جدید متعالی اندک اندک از جهان طبیعت کنده شده و سرانجام به تجرد کامل و بینیازی نسبت به بدن و جهان ماده نائل میشود.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، ملاصدرا مانند حکیم سهروردی بر آن است که حقیقت نفس از سنخ وجود است. در واقع نخستین چیزی که میتوان درباره آن اظهار کرد این است که «هست» یا درست تر اینکه «من هستم».
ملاصدرا قبل از تعریف نفس، اشارهای به مراتب فیض حق میکند که از اشرف به اخس ترتب دارند و در عالم عناصر که نازل ترین مراتب فیض را دارد، انواع حیات را نام میبرد: حیات تغذیه و نشو و نما و تولید، حیات حس و حرکت و حیات علم و تمیز.
نفس در واقع صورت کمالیهای است که به وسیله قوای خادمه خود آثار این حیات را بر ماده افاضه میکند که پست ترین آنها نفس نباتیه و پس از آن حیوانیه و اشرف آنها، نفس ناطقه انسانی است که دارای یک معنای مشترک ذاتی و یک حد است.
وی براساس مبانی فکری خود که قائل به اصالت وجود است، موجود بودن را مساوی با شخصیت میداند و معتقد است واقعیت خارجی همان خود شخص و هویت شیء است و ماهیت بما هی هی در مرتبه ذات از تعین و تشخص معراست.
نفس به واسطه حرکت جوهری و کشش ذاتی خویش به سوی جهانی دیگر رو به حرکت است و به واسطه فعلیتهای جدید متعالی اندک اندک از جهان طبیعت کنده شده و سرانجام به تجرد کامل و بینیازی نسبت به بدن و جهان ماده نائل میشود.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، ملاصدرا مانند حکیم سهروردی بر آن است که حقیقت نفس از سنخ وجود است. در واقع نخستین چیزی که میتوان درباره آن اظهار کرد این است که «هست» یا درست تر اینکه «من هستم».
ملاصدرا قبل از تعریف نفس، اشارهای به مراتب فیض حق میکند که از اشرف به اخس ترتب دارند و در عالم عناصر که نازل ترین مراتب فیض را دارد، انواع حیات را نام میبرد: حیات تغذیه و نشو و نما و تولید، حیات حس و حرکت و حیات علم و تمیز.
نفس در واقع صورت کمالیهای است که به وسیله قوای خادمه خود آثار این حیات را بر ماده افاضه میکند که پست ترین آنها نفس نباتیه و پس از آن حیوانیه و اشرف آنها، نفس ناطقه انسانی است که دارای یک معنای مشترک ذاتی و یک حد است.
وی براساس مبانی فکری خود که قائل به اصالت وجود است، موجود بودن را مساوی با شخصیت میداند و معتقد است واقعیت خارجی همان خود شخص و هویت شیء است و ماهیت بما هی هی در مرتبه ذات از تعین و تشخص معراست.