PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خورشید به خون طپیده ۩ ویژه نامه تاسوعای حسینی ۩



فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-09-2018, 01:40
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28619091208581219444.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/39329623028373890216.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28619091208581219444.gif
|۩|*** یوسف یعقوب کربلا ***|۩|
|۩| ویژه نامه تاسوعای حسین |۩|
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28619091208581219444.gif

https://www.ayehayeentezar.com/upload/files/tasoua92.aye.swf

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-09-2018, 01:55
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34193286597484451358.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34193286597484451358.gif)



السلام على ابى ‏الفضل العباس بن امیرالمؤمنین،
المواسى اخاه بنفسه الآخذ لغده
من امسه الفادى له الواقى الساعى الیه بمائه المقطوعة یده،
لعن‏ اللّه قاتله یزیدبن رقاد الجهنى و حکیم بن الطفیل الطائى.

حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه شریف در زیارت ناحیه،
خطاب به عموى شهید خود حضرت ابوالفضل(ع) مى ‏فرماید:

سلام بر ابوالفضل عباس، پورِ امیرمؤمنان(ع) کسى که:
جان خود را نثار برادرش کرد،
دنیا را وسیله آخرت خود قرار داد،
فداى برادرش شد،
نگهبان بود و سعى بسیار کرد تا آب را به لب تشنگان برساند،
دو دستش در جهاد فى سبیل‏ اللّه قطع شد،
خداوند قاتلان او یزید بن رقاد و حکیم بن طفیل طائى را لعنت کند.

بطل‏ العلقمى، ج ۲، ص ۳۱۱؛ مولد عباس‏بن على(ع)،
ص ۹۸؛ العباس‏بن على، ص ۴۱ – ۴۲


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45256338401903861335.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-09-2018, 01:56
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/79944844331870682397.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/79944844331870682397.gif)




فرا رسیدن نهم محرم که مصادف است با تاسوعای حسينی

به عموم آزادگان جهان به ويژه دوستداران

و عاشقان حضرت اباعبدالله الحسين

وقمرمنیر بني هاشم حضرت اباالفضل العباس

عليهم السلام وعاشقان و منتظران صاحب الزمان

سليت عرض مي کنيم


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30163422413667760425.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22660509064059236204.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30163422413667760425.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-09-2018, 01:57
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92274983439006846715.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92274983439006846715.gif)



تاسوعا یعنی عباسِ علی.
عشقِ عباس به مولایش فقط حسی برادرانه نبود
عشقی خدایی بود.

تاسوعا! چه دیر می گذری!
یارانِ عاشق تاب ندارند، کمر خمیده ی حسین را
پس از عباس نظاره گر باشند و اشک و آه زینب را ببینند
و فغان کودکان و طفلان را بشنوند.

عباس عاشق ترینِ یاران، به حسین بود و عجب نیست
که نام تاسوعا با نام او عجین است.

امروز، از سوی دشمن برای یارانِ حسین امان نامه می آید
و امشب حسین به یارانش می فرماید
تا دیر نشده جان خود را برداشته
و به سلامت از این دشت بیرون روید.

اما یارانش بی صبرانه به انتظار شهادت،
لحظه شماری می کنند
و خنده ی شیرین حسین، نشانه ی رضایت اوست
که به چنین اصحابی می بالد.

یاران، چه مشتاق به فردا می نگرند
و اهل خود را به صبر و اطاعت خدا می خوانند

و دست نوازش بر سر طفلان خویش می کشند
چرا که خوب می دانند تاسوعا مقدمه ای است
برای عاشورا چنان که نبرد عباس مقدمه ای بود برای رزم حسین.

تاسوعا! می بینی بچه ها چقدر مضطربند؟!
شاید می دانند که امروز آخرین نگاه های پدران خویش را می بینند
و درگرمای آغوش آنان طعم محبت را می چشند.

سکینه، بارها و بارها به آغوش پدر پناه می برد
و رقیه از دامان حسین جدا نمی شود

و زینب چه حرف ها که از برادر نمی شنود
و می داند که باید صبور باشد،
چنان که مادر به او گفته بود و پدر به او سپرده بود
و حسین بارها برایش همه چیز را تفسیر کرده بود.

آری! تاسوعا یعنی عشق
و عشق یعنی عباس علی.

الهام موگویی


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/35567416978514072274.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-09-2018, 01:58
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/80084385034652659262.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/80084385034652659262.gif)



خبر پیچید که سقا به هم پیچید
کنار خیمه ها آقا به هم پیچید

قمر افتاد و پشتش آفتاب افتاد
همین جا بود عاشورا به هم پیچید

سرش از سر بلندي بود،بالا بود
عمود آن قدرها زد تا به هم پیچید

نه،این مال زمین افتادن او نیست
دو چشمانش همان بالا به هم پیچید

نمی شد با عبا حتی تکانش داد
زبسکه آن قد و بالا به هم پیچید

تمام اتفاقاتی که انجامید
همه یکجا شد و یکجا به هم پیچید

چو آن ثقل عظیم افتاد روي خاك
تمام خاك آن صحرا به هم پیچید

هزاران چشم خیره-خیره تر می شد
بساط دختر زهرا به هم پیچید

زخیمه دختري فریاد زد:بابا......
بیا که معجر زنها به هم پیچید!


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12509268107979815785.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-09-2018, 02:00
http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/94328005976337934678.gif (http://www.ayehayeentezar.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.ayehayeentezar.ir%2Fgal lery%2Fimages%2F94328005976337934678.gif)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/78998005362992014217.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/78998005362992014217.gif)


ویژه نامه های سالهای گذشته

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83026408264374435048.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/)خورشید علقمه * ویژه نامه تاسوعای حسینی * (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=19104.html) ( سال 90)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/53453540840466584932.gif
(http://www.ayehayeentezar.com/gallery/)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83026408264374435048.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/)در مسلخ عشق جزنکو را نکشند{ویژه نامه روز(تاسوعا) نهم محرم} (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=25616.html)(سال91)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/53453540840466584932.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/)


(http://www.ayehayeentezar.com/thread25616.html#post189889)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83026408264374435048.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/)۩ یوسف یعقوب کربلا ۩ ویژه نامه تاسوعای حسینی (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=32635.html)(سال 92 ،93 و94)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/53453540840466584932.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/)

(https://www.ayehayeentezar.com/thread40493.html)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/53453540840466584932.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/)ویژه نامه تاسوعای حسینی * یا علمدار کربلا * (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=40493.html)(سال 95 و 96 )https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/53453540840466584932.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/)




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/78998005362992014217.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/78998005362992014217.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-09-2018, 02:04
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74334916297553816533.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74334916297553816533.gif)
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74334916297553816533.gif)با مشک های پر از آب

آب گلویشان خشک شده بود. لب هایشان ترک خورده بود
و زبان توی دهانشان نمی چرخید.

آسمان آنقدر گرفته بود که گریه اش نمی گرفت...
دست به دامنت شدند و تو با آن همه بزرگی ات رفتی...
شانه های آسمان لرزید؛ تا تو رفتی و با مشک های پر از آب برگشتی...

همه ما تاسوعا را با تو می شناسیم.
تاسوعا، با تو با آن همه بزرگی ات گره خورده است.

همه ما تاسوعا را به نام گره گشای تو دخیل بسته ایم؛
یا اباالفضل علیه السلام!

شهلا خدیوی



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12509268107979815785.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12509268107979815785.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-09-2018, 02:05
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/96288630904791608077.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/96288630904791608077.gif)


یک روز تا وصال، تا اسارت و تازیانه و غربت باقی است.
یک روز تا تقسیم حسین ع) میان زمین و آسمان، تا بوسه تیر
بر مشک، تا گلخنده حلقوم اصغر و تا وداع آخرین حسین ع) باقی است.

یک روز تا غروب غمناک تنهایی زینب، تا ضجّه های یتیمانه کودکان
سرگشته، تا بازگشت ذوالجناح شرمسار بی سوار با زینی
واژگون و تا حریق جگرسوز خیمه ها

یک روز تا قهقهه مستانه پیش قراولان قساوت و طلایه داران
ظلمت و جنایت باقی است؛ یک روز که همه فرداست؛
همه زمان و قاموس بزرگ قیام.

تاسوعا؛ مقدمه عشق، دیباچه شرف، مدخل ایثار و
ورودگاه خون و حماسه و اشک است.

در تاسوعا, از حنجره های خشک عطش زده،
تنها واژه وداع می گذرد.

تاسوعا، صور اسرافیل دل هاست و بیدارباش جان های
خفته و الگوی حق پویان جست وجوگر.

تاسوعا، روز نمایش الفت و صدق، همت و عشق، پایمردی
و رادی و فداکاری و پاک بازی است و تاسوعاییان، عاشوراییان فردایند؛

آنان که در شب حادثه، گریزگاه نمی جویند
و عاشورای عزت را به عافیت ذلت نمی فروشند.

(http://www.ayehayeentezar.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.ayehayeentezar.ir%2Fgal lery%2Fimages%2F22749058452003550447.gif)محمد ضا سنگری

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45256338401903861335.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45256338401903861335.gif)
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22660509064059236204.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-09-2018, 02:06
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/18286093462180246918.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/18286093462180246918.gif)


تمام دنیا دست‌هایت را می‌شناسند.
تو را همه با دست‌هایت می‌شناسند.

دست‌هایی که دستان خداست
و از آستین رشادت و شهادت و مهر تو بیرون آمده.

همان دست‌هایی که دستان پر سخاوت دریاست
و تمام آب‌های دنیا را شرمنده خویش کرده است.

دست‌های تو را نمی‌شود نادیده گرفت؛
چون دستان خدا فراتر از همه دست‌هاست.

هر که با دست‌‌های تو بیعت کند،
دستان خدا را در آغوش گرفته... .

دست‌هایت، آیینه دستان پر پینه مردی ا‌ست
که تمام هستی در دست ولایت اوست.

مردی که سالیان سال نان بینوایان را بر دوش می‌گرفت
و بر در خانه‌های‌ شان می‌برد و سفره‌ها‌ی‌شان را نمک‌ گیر خویش می‌کرد.

تو فرزند دست‌های حیدرى. مردی که ذوالفقار را در دست داشت،
ولی هرگز دانه جوی را به ستم از دهان موری باز نگرفت.

پس از دستان او که نان‌آور خاک بود،
دست‌های تو آب‌آور زمین شدند. دستان تو ساقی روزگارند.

دست‌هایت، برکت عشق را در سفره‌های عاشقان می‌نهند.
اینک نان و خرما نه، که از تو آب حیات می‌طلبیم،
آب مراد... . از تو عافیت می‌خواهیم.

از دست‌های توانگرت، سعادت می‌خواهیم ای مرد!
کاش دست‌های تو تمام ابرهای سیاه ستم را از آسمان دنیا فراری دهند.

کاش دست‌هایت به یاری انسان برخیزد
و او را وارث صلح و آشتی کند.

سودابه مهیجى


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45544387654246493459.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-09-2018, 02:06
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49831223922540100878.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49831223922540100878.gif)


منشور وفا

هرچند جداست دست عباس
دستان خداست دست عباس

از بس که غریب مانده زینب
مشغول دعاست دست عباس

از پیکر اگر جدا فتاده
در بحر بلاست دست عباس

افتاده ز اسب، ماه زهرا
ای وای! کجاست دست عباس؟

قرآن فتاده بر زمین است
آیات شفاست دست عباس

ای اهل حرم قرار گیرید!
دنبال شماست دست عباس

دستان سخاوت خداوند
ارکان سخاست دست عباس

بر سینه آب، دست رد زد
منشور وفاست دست عباس

دست ادبش به سینه دارد
دریای حیاست دست عباس

مهدی، بطلب ظهور خود را
تا رو به سماست دست عباس

حبیب الله معصوم


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/15238691319219322148.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-09-2018, 02:07
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32268176919978966602.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32268176919978966602.gif)

لحظه موعود فرا رسید...

چمدان در دست ایستاده ایی مقابل قرآنی که برابرت گرفته اند
ابتدای صف ایستاده ایی و ماتی هنوز

باورت نیست این بار قرعه به نام تو افتاده باشد
بغض امانت را بریده، بی امان چنگ می اندازد بر گلویت

چشم می بندی و کتاب آسمانی را می بوسی لرزه بر اندامت افتاده است،
از پله های اتوبوس بالا می روی و جایی برای نشستن پیدا می کنی و غرق می شوی

سال هاست بی تابی دلت را تاب آورده ای تا به امروز
تا به امروزی که دعوتت فرموده و تو هنوز باورت نیست

... اللهم ارزقنی زیارت کربلا ...




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/35567416978514072274.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-09-2018, 01:48
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72070163888226566332.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72070163888226566332.gif)



تاسوعا یعنی عباسِ علی.
عشقِ عباس به مولایش فقط حسی برادرانه نبود
عشقی خدایی بود.

تاسوعا! چه دیر می گذری!
یارانِ عاشق تاب ندارند، کمر خمیده ی حسین را
پس از عباس نظاره گر باشند و اشک و آه زینب را ببینند
و فغان کودکان و طفلان را بشنوند.

عباس عاشق ترینِ یاران، به حسین بود و عجب نیست
که نام تاسوعا با نام او عجین است.

امروز، از سوی دشمن برای یارانِ حسین امان نامه می آید
و امشب حسین به یارانش می فرماید
تا دیر نشده جان خود را برداشته
و به سلامت از این دشت بیرون روید.

اما یارانش بی صبرانه به انتظار شهادت،
لحظه شماری می کنند
و خنده ی شیرین حسین، نشانه ی رضایت اوست
که به چنین اصحابی می بالد.

یاران، چه مشتاق به فردا می نگرند
و اهل خود را به صبر و اطاعت خدا می خوانند

و دست نوازش بر سر طفلان خویش می کشند
چرا که خوب می دانند تاسوعا مقدمه ای است
برای عاشورا چنان که نبرد عباس مقدمه ای بود برای رزم حسین.

تاسوعا! می بینی بچه ها چقدر مضطربند؟!
شاید می دانند که امروز آخرین نگاه های پدران خویش را می بینند
و درگرمای آغوش آنان طعم محبت را می چشند.

سکینه، بارها و بارها به آغوش پدر پناه می برد
و رقیه از دامان حسین جدا نمی شود

و زینب چه حرف ها که از برادر نمی شنود
و می داند که باید صبور باشد،
چنان که مادر به او گفته بود و پدر به او سپرده بود
و حسین بارها برایش همه چیز را تفسیر کرده بود.

آری! تاسوعا یعنی عشق
و عشق یعنی عباس علی.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/62267962316167373031.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/62267962316167373031.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-09-2018, 01:48
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65134915104620824798.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65134915104620824798.gif)

دستت را بردار و پشتوانه دریاها کن تا بر موج‏ها بیاشوبند و
شجاعتت را به پیشانی صخره‏ ها بکوبند.

دستت را بردار و پشتوانه مردانی کن که شجاعت
را از ظهر دستان تو به ارث برده ‏اند.

آه، عموی آب‏های دنیا!
دهان خشکت را بر لبان اقیانوس‏ها بگذار، تا سیرابشان کنی از
آن‏چه نتوانستی به سه ساله‏ هایی چشم به راه، بنوشانی.

آب‏ها زمانی طراوت گرفتند که تو یک مشت آب را از آستانه لبانت
پائین آورده، بر زمین ریختی. بعد از این، هرکه مشتی آب
بر می‏دارد، بوی دستان تو سیرابش می‏کند.

که می‏دانست این‏چنین سر به صخره کوبیدن آب‏ها، زمزمه
عاشقانه ‏هایی است که یک روز تو در گوش موج‏ها نجوا کردی.

دریاها نمی‏توانند ببینند تو در مقابل نیلوفرانت، شرمنده قطره ‏ها باشی
که در چشم‏هایشان عموعمو می‏کند. می‏د انم دست‏هایت توان نداشتند، وگرنه
خارها را دانه دانه از پای گل‏هایت در می‏آوردی.

چشم‏هایت هنوز آرزو دارند که فرش راهی شوند که
نازدانه‏ هایت پابرهنه از آن می‏گذرند.

زانو نزن، بگذار تا جان در رگ‏هایت جاری است، ایستاده باشی؛
قامتت، ستونی است امید حسین را؛ ستونی است استوار.

زانو نزن تا دشمنان، هلهله زانو زدنت را به گور ببرند.
آه، دوباره صدای توست که در بیابان‏های نینوا پیچیده است
و هنوز بوی عشق می‏دهد.

قسمت این بود که با عشق تو پرواز کنم
و خدا خواست که بی دست و سر آغاز کنم

سربلندی، از شانه‏ های تو وام می‏گیرد.
لبخند نازنین! دستی که از شانه ‏های تو افتاده، سال‏هاست در هیأت
قلمی به پا خاسته که افتادنش را هزاران یزید، به گور برده ‏اند.

به راستی عَلَمت را بر کدامین قله به اهتزاز درآوردی که بعد از سال‏ها،
هنوز تمام کوه‏های عالم به این بیرق همیشه سرخ، سوگند می‏خورند؟

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65134915104620824798.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65134915104620824798.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-09-2018, 02:04
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/93681702310364502584.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/93681702310364502584.gif)



پنداري دروغ نيست که بگوييم او مادري دلاور و پاک‌سرشت
به پاکي فرشته‌ها داشت. لافي گزاف نيست که بگوييم پدرش علي نام داشت
و بردن اين نام کافي است تا بدانيم از نسل کيست؟

جنت و رضوان و حور و کوثر، همگي آيت و
نشانه‌اي از خوي وي است.

او آبشاري است که از کوهي استوار چون على، در طبيعتي
چون ام‌البنين جاري شد و در سرشاري از عطش سوخت.

قهرمان نهر علقمه که شمس و قمر از نور جمالش خجل مي‌شوند،
افسانه و اساطير نبود؛ مردي بود که مثل يک عَلَم هيچ وقت بر زمين نماند.

لقب «اَسَدُ الله الْغالِبْ» را چون علي بر او نهادند تا دوباره
حمله‌هاي حيدري در ميدان‌ها تکرار شوند و هنوز بعد از اين هم
ه سال، زير نور مهتاب، چهره‌اش در زلالي آب مي‌لرزد؛

گويي تنها بعد از خدا از آب مي‌ترسد.
مردي که افسانه نيست.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72126422675590946967.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72126422675590946967.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-09-2018, 02:05
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/80463388860497459349.gif

خبر پیچید که سقا به هم پیچید
کنار خیمه ها آقا به هم پیچید

قمر افتاد و پشتش آفتاب افتاد
همین جا بود عاشورا به هم پیچید

سرش از سر بلندی بود،بالا بود
عمود آن قدرها زد تا به هم پیچید

نه،این مال زمین افتادن او نیست
دو چشمانش همان بالا به هم پیچید

نمی شد با عبا حتی تکانش داد
زبسکه آن قد و بالا به هم پیچید

تمام اتفاقاتی که انجامید
همه یکجا شد و یکجا به هم پیچید

چو آن ثقل عظیم افتاد روی خاك
تمام خاك آن صحرا به هم پیچید

هزاران چشم خیره ، خیره تر می شد
بساط دختر زهرا به هم پیچید

زخیمه دختری فریاد زد:بابا......
بیا که معجر زنها به هم پیچید!

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/59730685376367703180.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-09-2018, 02:06
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/63109003433937135638.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/63109003433937135638.gif)

طعم گوارایِ «وجود» سرخوش می‏کندش.
دست‏های شفا، نسخه ‏ای از نقشه جهان را می‏گستراند
روبروی دردهای انسان.

اقیانوس‏ها همچون آوازهای آبی،
حضورِ تو را به جشن می‏نشینند.
آب‏های پراکنده، مدح جسته و گریخته تواند
و ارثیه آنها همه روشنی است از نام تو.

سفینه ‏هایی از نور را ببین، قطارهایی از غزل؛
غزل‏هایی که با قوافیِ زلال ردیف شده ‏اند.

این چنین است که سر انگشتان باران‏ زایِ شعر و شعور
از نازکای خیال، دسته دسته کرامت می‏آورند.

بنگر که «ایثار» و «وفا» و «غیرت»
به لباس‏های روشن ایمان افزوده شدند
و «فتوّت» و «رشادت» و «ادب»،
کنار کتاب‏های در خور انسان چیده شدند.

چه زیبا و شاعرانه، برگ‏های طنّاز مسرّت،
دور تا دور ستونِ دلیری پیچیده ‏اند
و باید از هم‏اکنون دنیا را به وسعت نظر خاک عادت داد.
از هم اینک باید با خوشخوییِ آب‏ها خو گرفت.

شب چه دارد اگر زیر آفتاب نگاه تو بیتوته نکند؟!
روز چه می‏ارزد اگر برای جوانمردی‏ات برنخیزد؟!

آمدنت جلسه معارفه تمام پاکی‏ها به تمام دنیاست.
از بی ‏لیاقتی است کسی اگر گامی برندارد به سوی تو.
پس رفتگیِ زمانه است که نامت عادی بُرده می‏شود.

یا قمر بنی هاشم!
واژه‏ای که از لبان مقدس تو خارج شود،
دیگر عطشناک نیست.
لحظه‏ ای که آرامش تو در آن وارد شود،
دیگر خطرناک نیست.

دریاها، شط‏هایی که نام تو را زمزمه نکرده ‏اند،
از مقوله پاکی بیرون رفته ‏اند.

تنها قلم‏ هایی که دست‏هایت را ستودند و سرودند،
در قیام روسپیدند.

یا اباالفضل العباس علیه‏ السلام !
این دنیا که من می‏شناسم، یقین که تو را نشناخته.

سلسله جبال اندک زمین،
چه ناتمام، عطش تو را به روایت کشیده است
و به حکایت نشسته است چه بیهوده،
مهربانی تو را، هزار و یک شبِ یلدای زمان!

لب‏های ولایت تو را شناخت که بر اوایلِ دستانت بوسه زد.
و ما همچنان از دریای عطوفت تو
آب بر می‏داریم؛ با تمام محدودیت‏مان.

مقیم آبیِ احساس، عباس
مقامِ گُلچراغ یاس، عباس
بگو با ذرّه‏های تشنه جان
به عشق حضرت عباس،«عباس »
محمدکاظم بدرالدین




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86850929020182092740.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-09-2018, 02:07
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/50792419759476005110.gif

وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای
خوش به حال لب اصغر که تو سقا شده ‏اى

آب از هیبت عباسى تو مى ‏لرزد
بى عصا آمده‏ اى حضرت موسى شده ‏اى

به سجود آمده ‏اى یا که عمودت زده ‏اند
یا خجالت زده‏اى وه که چه زیبا شده‏ اى

یا اخا گفتى و ناگه کمرم درد گرفت
کمر خم شده را غرق تماشا شده‏ اى

منم و داغ تو و این کمر بشکسته
تویى و ضربه‏اى و فرق ز هم وا شده‏ اى

سعى بسیار مکن تا که ز جا برخیزى
اندکی فکر خودت باش ببین تا شده ‏اى

مانده ‏ام با تن پاشیده ‏ات آخر چه کنم؟
اى علمدار حرم مثل معما شده ‏اى

مادرت آمده یا مادر من آمده است
با چنین حال به پاى چه کسى پا شده ‏اى

تو و آن قد رشیدى که پر از طوبى بود
در شگفتم که در این قبر چرا جا شده‏ اى
علی اکبر لطیفیان



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/36729023652538236426.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-09-2018, 02:09
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84017308812126896352.gif


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12712425247629285215.gif

هر وقت دلش هوای دریا می کرد
با پرچم یا حسین نجوا می کرد

هر جا گره ای به ریسمانش می دید
با گریه توسلی به زهرا می کرد

خوشبخت ترین عموی دنیا می شد
وقتی که رقیه را تماشا می کرد

تا صورت هم چو ماه او می تابید
جبریل ((و ان یکاد...)) بر پا می کرد

آن روز ولی هوا کمی ابری بود
ابلیس بساط خود مهیا می کرد

مردی که تمام زندگی را یک جا
همراه دو دست نذر مولا می کرد

در پای فرات تشنگی را گم کرد
او حکم شهادت خود امضا می کرد

محبوب ترین عموی دنیا برگرد
فریاد غزل بود که غوغا می کرد

شاعر:سمانه تیموری



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12712425247629285215.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-09-2018, 02:12
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72478719896718738294.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72478719896718738294.gif)

اگر شهادت نبود

در همهمهء غیرت و درد، مگر می شود کار دیگری هم، کرد؟!
دلشوره درد، خواب را پس می زند و غیرتِ عشق، آب را.

همه چیز، از آب، از نگاهِ مردانهء ملکوتی عبّاس، موج بر می دارد
و دست های تشنه خاک، به تماشای چشمان ماه بنی هاشم، بلند می شود.

آبروی آب، از اوست:
هر آب، که در مشکِ او نیست،
آب نیست، آبرویی است فروهِشته!

ذهن علیل ابلیس، آدم را ـتنها ـ خاک می بیند.
مکاشفهء عطش و جانبازی، در باور آب و آتش نمی گنجد.

امّا ابوالفضل، کار خود را می کند؛ ماندن، کار او نیست.
دست از "آب" می شوید و از "جان" خویش نیز!...


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/64384439305179263352.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/64384439305179263352.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-09-2018, 02:12
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49831223922540100878.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49831223922540100878.gif)


سلام، ای سقای تشنه لب! ای پسرام‏البنین!
سلام، ای عموی آب ها!

و ای اسوه برادری و ایثار و وفا!
سلام، اي پشت و پناه حسين!

ای حامی و هم رکاب ولایت!
ای بهترین اسوه ی پیروی از امامت !

ای که تنها بهانه آمدنت این بود که عشق،
در روز مبادا تنها نماند

.اي كه بودنت، رنج‌هاي اباعبدالله را كم مي‌كرد
و رشته‌هاي غم پيشاني ابا عبدالله به لبخند تو گسسته مي شدند!



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/15238691319219322148.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-09-2018, 02:13
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74716469628995964842.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74716469628995964842.gif)

نام تو تشنه می کند


عباس! نام تو تشنه می کند.

نام تو گويی مشکلی می شود بر دوش خسته ی من
که کو به کو بچرخم پی آب...

اما

من تشنه کجا و توی نور کجا؟!

که من دريغ آب از لبهای خودم نمی توانم.

عباس!
مرحمتی کن و چشمه ای بجوشان از اين سينه خشک




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74716469628995964842.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74716469628995964842.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-09-2018, 02:14
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32268176919978966602.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32268176919978966602.gif)

لحظه موعود فرا رسید...

چمدان در دست ایستاده ایی مقابل قرآنی که برابرت گرفته اند
ابتدای صف ایستاده ایی و ماتی هنوز

باورت نیست این بار قرعه به نام تو افتاده باشد
بغض امانت را بریده، بی امان چنگ می اندازد بر گلویت

چشم می بندی و کتاب آسمانی را می بوسی لرزه بر اندامت افتاده است،
از پله های اتوبوس بالا می روی و جایی برای نشستن پیدا می کنی و غرق می شوی

سال هاست بی تابی دلت را تاب آورده ای تا به امروز
تا به امروزی که دعوتت فرموده و تو هنوز باورت نیست

... اللهم ارزقنی زیارت کربلا ...

دعا1https://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/Graphic%20%2861%29.gifدعا2


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/35567416978514072274.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-09-2018, 02:14
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85279412512263072770.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85279412512263072770.gif)

اشک عزا بریزید شام عزاست امشب
نام حسین و عباس مشکل گشاست امشب

باب الحوائج عبّاس حاجت دهنده ماست
دارنده حوائج حاجت رواست امشب

ای دیده گریه ها کن، ای دل تو ناله ها کن
با سوز دل دعا کن وقت دعاست امشب

ای که دلت شکسته ، غم به دلت نشسته
ای دردمند خسته دردت دواست امشب

باب الحوائج ما ، یا حضرت ابوالفضل
آن دل که از تو دور است دور از خداست امشب

مَرضای مسلمین را مد نظر بگیر تا
این محفل از وجودش دارالشفاست امشب

دلها همه پریشان ، هر دیده گشته گریان
هر گوشه ای از ایران ، چون کربلا ست امشب

امشب خدای قهار در ماتم علمدار
جن و ملک عزادار ، شام عزاست امشب

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85279412512263072770.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85279412512263072770.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-09-2018, 02:14
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85279412512263072770.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85279412512263072770.gif)


امشب شب تاسوعاست ، شب عباس است ، امشب گرفتارها بگویند عباس
، مریض دارها بگویند عباس ، دردمندها بگویند عباس ،
دسته جمعی برویم در خانه قمر بنی هاشم ،

میوة دل ام البنین ، باب الحوائج است .
کسی را ناامید نمی کند . حوائج را در نظر بگیرید ،
فرج امام زمان را از خدا بخواهید ،

از امام زمان نقل می کنند که فرمود :
هر جا روضه عموم عباس خوانده شود من سراسیمه می آیم ،

آقا یک نظری به ما کن ، آقا بیا می خواهم روضه عمو جان
ترا بخوانم حود عباس فرمود :

روضه مرا این طوری بخوانید هر کسی از بالای بلندی
بیفتد ، اول کاری که می کند دستهایش را جلوی صورتش می گیرد
حایل می کند تا صورت صدمه نخورد .

اما بمیرم برای عباس دست در بدن ندارد در آن حالت یک قت صدای
ناله ای شنید یکی صدا می زند : پسرم عباس ، تاچشم باز کرد دید مادرش زهراست .

تا دید فاطمه می گوید پسرم ، برای اوّلین بار یک نگاه طرف
خیمه ها کرد صدا زد : برادر بیا برادرت را دریاب .

زینب می گوید : یک وقت دیدم رنگ حسین پرید ، یک نگاه
طرف خیمه ، یک نگاه طرف میدان ،
با عجله آمد کنار بدن برادر ، صدا زد عباسم :

تو مرا سید و سرور خواندی
چه شد این بار برادر خواندی

صدا زد حسین من :

مادرت فاطمه آمد به سرم
او مرا خواند و صدا زد پسرم

https://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/Graphic%20%2861%29.gifhttps://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/Graphic%20%2861%29.gifhttps://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/Graphic%20%2861%29.gifhttps://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/Graphic%20%2861%29.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85279412512263072770.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85279412512263072770.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-09-2018, 02:15
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33935368616910434493.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33935368616910434493.gif)


کیست این کز لب دیوار من آویخته زلف
تاک‌وش، شیشه به دست، از همه سو ریخته زلف

کیست این راز پریشانی من، در موهاش
تکیه‌گاه سر شوریده من، بازوهاش

کیست این عطر غزل می‌وزد از پیرهنش
ای صبا مرحمتی کن بشناسان به منش

این که می‌خندد و می‌خواند و می‌رقصد و مست
می‌رود بوی خوش پیرهنش دست به دست

نازپرداز همه ناز فروشان زمین
ساقی اما، ز همه تشنه‌لبان تشنه‌ترین

نشأت افزای دل و جان خماران مستیش
دستگیر همه خسته‌دلان بی‌ دستیش

کیست این سروقدِ تشنه‌لبِ مشک به دوش؟
این‌که بی ‌اوست چراغ شب مستان خاموش

این‌که آتش لب و دریا دل و مشکین کُلَه است
کیست این شب همه شب ماه شب چارده است؟

گره وا کردن از آن زلف سیه، لازم نیست
حتم دارم که به جز ماه بنی‌هاشم نیست

"دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام زار و پریشان که مپرس"

سعید بیابانکی


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/35567416978514072274.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-09-2018, 02:16
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/48267215270322401874.gif

(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/48267215270322401874.gif)














https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22660509064059236204.gif


کربلا لبریز عطر یاس شد







نوبت جانبازی عباس شد








نهمین روز محرّم الحرام، تاسوعای حسینی،

روز یقین و وفاداری، بر شیعیان جهان تسلیت باد.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22660509064059236204.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-09-2018, 02:16
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60716007238958401664.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60716007238958401664.gif)



مکاشفهء عطش و جانبازی

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86916688977315524962.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86916688977315524962.gif)

در همهمهء غیرت و درد، مگر می شود کار دیگری هم، کرد؟!
دلشوره درد، خواب را پس می زند و غیرتِ عشق، آب را.

همه چیز، از آب، از نگاهِ مردانهء ملکوتی عبّاس،
موج بر می داردو دست های تشنه خاک،
به تماشای چشمان ماه نبی هاشم، بلند می شود.

آبروی آب، از اوست:
هر آب، که در مشکِ او نیست،
آب نیست، آبرویی است فروهِشته!

ذهن علیل ابلیس، آدم را تنها خاک می بیند.
مکاشفهء عطش و جانبازی، در باور آب و آتش نمی گنجد.

امّا ابوالفضل، کار خود را می کند؛ ماندن، کار او نیست.
دست از "آب" می شوید و از "جان" خویش نیز!...

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86916688977315524962.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86916688977315524962.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-09-2018, 02:17
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92274983439006846715.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92274983439006846715.gif)


طاقت نداشت غم بچه‌ها را میان چشمانشان ببیند.
برای همین از مولا خواست او را دیگر با این نام نخواند

و نام دیگری برای او انتخاب کند. از آن روز، فاطمه دیگر فاطمه نبود،
بلکه «ام‌البنین» یعنی مادر پسرها بود.


او بارش پنهانی چشمان مولا را بارها دیده بود. ناله‌هایش را هم زیاد شنیده بود
و آه محزونی که با همه بی‌کلامی‌اش به اندازه تمام طول تاریخ حرف برای گفتن داشت؛

به‌ویژه وقتی از فاطمه(س) و پدرش یاد می‌کرد. با این‌حال،
این گریه حسابی نگرانش کرده بود، این اشک‌ها و بوسه‌ها.

او آمده بود تا پسرانی مثل شیر، بی‌پروا به دنیا بیاورد. آمده بود تا فرزندانی سالم،
قوی و جسور به پدرشان تقدیم کند، ولی انگار این نوزاد، نقصی در دستانش دارد
که مولا آن‌قدر آنها را وارسی می‌کند و اشک می‌ریزد، می‌بوسد و گریه می‌کند.

او به پسرانش سفارش کرده بود که هیچ‌گاه حسن و حسین‌ (ع) را برادر صدا نزنند.
به آنها گوشزد کرده بود که آنها پسران ِ دختر پیامبر (ص) و سرور جوانان اهل بهشتند
و اگرچه پدرشان یکی است، ولی از سوی مادر اشتراکی بینشان وجود ندارد
تا آنان را برادر صدا بزنند. آنها فقط باید بگویند آقا، سرور، مولا، همین و بس.

چقدر این پسر به پدرش شبیه بود؛ با همان ابهت و وقار، با همان بازوان و توان،
فقط با قامتی کمی بلندتر. آن روز هم همه خیال کرده بودند مولا است که در طلیعه لشکر،
آن‌چنان می‌تازد، با همان زره بی‌پشت بر تنی که هیچ‌گاه به دشمن پشت نکرده است.

وقتی به سوی لشگرگاه برمی‌گردد و نقاب از صورت برمی‌گیرد،
کسی جز پسر نیست که هنوز نوجوان است. حالا اشک شوق در چشمان پدر می‌جوشد.

دیگر کار از کار گذشته بود. همه این را می‌دانستند. اگر شمشیر زهرآلود نبود،
به تنهایی نمی‌توانست مولا را از آنها بگیرد.

دستان لرزانی با کاسه‌های شیر پشت در انتظار می‌کشیدند، ولی مولا فرزندانش را در تنهایی می‌‌خواست.
مثل همیشه سفارش به پرهیزکارى، پرهیزکارى، پرهیزکارى. مثل همیشه سفارش به یتیمان، یتیمان، یتیمان.

مثل همیشه سفارش به نماز، همسایه، خویشاوندان و مثل همیشه سفارش به فرزندان
درباره دو ریحانه پیامبر و نگاهی به صورت بزرگ‌ترین پسر ام‌البنین و ادامه نگاه بی‌فروغش
به صورت نورانی و نگران پسر فاطمه(س). مولا دیگر رمقی حتی برای نگاه نداشت. پس چشمانش را بست.

خیلی‌ها دارند می‌روند، خیلی‌ها هم مانده‌اند. این قانون دنیاست. عده‌ای باید بروند تا بقیه بمانند،
ولی حالا برعکس شده. قرار است آنها که می‌روند، تا ابد بمانند.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/35567416978514072274.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-09-2018, 02:18
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/93681702310364502584.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/93681702310364502584.gif)



مادر نگران است، برای همه. سفارش‌هایش را هم کرده است، ولی باز دلش آرام نمی‌گیرد.
سال‌هاست این صحنه را در ذهنش مرور می‌کند. آخرِ ماجرا را هم می‌داند. برای همین بیشتر نمی‌خواهد بماند.

او که همیشه فرزندان فاطمه(س) را بر فرزندان خود مقدّم داشته، حالا هم بیشتر نگران اوست
تا پسرانش. مادر پسرها می‌رود در‌حالی‌که می‌داند دیگر مادر پسرها نیست.

در این چند ماه، گفته‌های مولا مثل تصویری شفاف از جلوی چشمش عبور می‌کردند.
پیش از اینکه کاروان به مدینه برسد و صدای شیون از مردم برخیزد، او خودش را برای همه چیز آماده کرده بود.

هر کسی سراغ کسی را می‌‌گیرد؛ یکی سراغ پدر؛ دیگرى، برادر؛ دیگرى، شوهر و یکی سراغ همه کسش را می‌گیرد.
او فقط سراغ یکی را می‌گیرد. هر خبری که می‌شنود، باز سراغ یکی را می‌گیرد.

برایش از پسرانش خبر آورده‌اند. از عباس رشید که تکه‌های بدنش را
در حاشیه علقمه کنار هم چیده‌اند و به خاک سپرده‌اند.

برایش از عون خبر آورده‌اند، از محمد، از عثمان. او فقط سراغ یکی را می‌گیرد.
مادر پسرهایی که دیگر نیستند، فقط می‌نالد و می‌گوید: «از حسین چه خبر؟»

سید حسین ذاکرزاده


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/35567416978514072274.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-09-2019, 20:46
https://pic.ayehayeentezar.com/wp-content/uploads/2019/09/95724084070949878825-2.gif

طعم گوارایِ «وجود» سرخوش می‏کندش.
دست‏های شفا، نسخه ‏ای از نقشه جهان را می‏گستراند
روبروی دردهای انسان.

اقیانوس‏ها همچون آوازهای آبی،
حضورِ تو را به جشن می‏نشینند.
آب‏های پراکنده، مدح جسته و گریخته تواند
و ارثیه آنها همه روشنی است از نام تو.

سفینه ‏هایی از نور را ببین، قطارهایی از غزل؛
غزل‏هایی که با قوافیِ زلال ردیف شده ‏اند.

این چنین است که سر انگشتان باران‏ زایِ شعر و شعور
از نازکای خیال، دسته دسته کرامت می‏آورند.

بنگر که «ایثار» و «وفا» و «غیرت»
به لباس‏های روشن ایمان افزوده شدند
و «فتوّت» و «رشادت» و «ادب»،
کنار کتاب‏های در خور انسان چیده شدند.

چه زیبا و شاعرانه، برگ‏های طنّاز مسرّت،
دور تا دور ستونِ دلیری پیچیده ‏اند
و باید از هم‏اکنون دنیا را به وسعت نظر خاک عادت داد.
از هم اینک باید با خوشخوییِ آب‏ها خو گرفت.

شب چه دارد اگر زیر آفتاب نگاه تو بیتوته نکند؟!
روز چه می‏ارزد اگر برای جوانمردی‏ات برنخیزد؟!

آمدنت جلسه معارفه تمام پاکی‏ها به تمام دنیاست.
از بی ‏لیاقتی است کسی اگر گامی برندارد به سوی تو.
پس رفتگیِ زمانه است که نامت عادی بُرده می‏شود.

یا قمر بنی هاشم!
واژه‏ای که از لبان مقدس تو خارج شود،
دیگر عطشناک نیست.
لحظه‏ ای که آرامش تو در آن وارد شود،
دیگر خطرناک نیست.

دریاها، شط‏هایی که نام تو را زمزمه نکرده ‏اند،
از مقوله پاکی بیرون رفته ‏اند.

تنها قلم‏ هایی که دست‏هایت را ستودند و سرودند،
در قیام روسپیدند.

یا اباالفضل العباس علیه‏ السلام !
این دنیا که من می‏شناسم، یقین که تو را نشناخته.

سلسله جبال اندک زمین،
چه ناتمام، عطش تو را به روایت کشیده است
و به حکایت نشسته است چه بیهوده،
مهربانی تو را، هزار و یک شبِ یلدای زمان!

لب‏های ولایت تو را شناخت که بر اوایلِ دستانت بوسه زد.
و ما همچنان از دریای عطوفت تو
آب بر می‏داریم؛ با تمام محدودیت‏مان.

مقیم آبیِ احساس، عباس
مقامِ گُلچراغ یاس، عباس
بگو با ذرّه‏های تشنه جان
به عشق حضرت عباس،«عباس »
محمدکاظم بدرالدین



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86850929020182092740.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-09-2019, 21:33
https://pic.ayehayeentezar.com/wp-content/uploads/2019/09/55823068943370261861-2.gif

وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای
خوش به حال لب اصغر که تو سقا شده ‏اى

آب از هیبت عباسى تو مى ‏لرزد
بى عصا آمده‏ اى حضرت موسى شده ‏اى

به سجود آمده ‏اى یا که عمودت زده ‏اند
یا خجالت زده‏اى وه که چه زیبا شده‏ اى

یا اخا گفتى و ناگه کمرم درد گرفت
کمر خم شده را غرق تماشا شده‏ اى

منم و داغ تو و این کمر بشکسته
تویى و ضربه‏اى و فرق ز هم وا شده‏ اى

سعى بسیار مکن تا که ز جا برخیزى
اندکی فکر خودت باش ببین تا شده ‏اى

مانده ‏ام با تن پاشیده ‏ات آخر چه کنم؟
اى علمدار حرم مثل معما شده ‏اى

مادرت آمده یا مادر من آمده است
با چنین حال به پاى چه کسى پا شده ‏اى

تو و آن قد رشیدى که پر از طوبى بود
در شگفتم که در این قبر چرا جا شده‏ اى




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/36729023652538236426.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-09-2019, 21:33
https://pic.ayehayeentezar.com/wp-content/uploads/2019/09/92538141589811869296-2.gif








سردار سر شکستهٔ در خون شناورم!

بعد از تو وای بر دل من... وای بر حرم

حالا، پس از گذشتن چندین و چند سال

باور نداشتم که بخوانی برادرم


با این نگاه زخم مکن التماس من

باشد برای خیمه تنت را نمی برم

تا جا به جا نگشته، سرت را تکان مده

باید که تیر را ز نگاهت درآورم

تا که صدای تو به در خیمه ها رسید

آن جا شکست پشت من و پشت خواهرم

دیگر رباب طفل خودش را تکان نداد

خشکید ابر گریۀ چشمان اصغرم

طفلی دوید بین خیام و به گریه گفت

وای از عدو... وای عمو... وای معجرم

حالا که راحت است خیالاتشان ببین

دشمن رسیده تا بغل گوش دخترم

شاعر:محمد بیابانی


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20303104895744291108.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-09-2019, 21:35
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70024968654052775681.gif

چشمم از آب پر و مشک من از آب تهی
جگرم غرقه خون و تنم از تاب تهی

به روی اسب قیامم , بروی خاک سجود
این نماز ره عشق است از آداب تهی



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70024968654052775681.gif

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
08-09-2019, 23:15
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86916688977315524962.gif)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/50658321002875074770.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/50658321002875074770.gif)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86916688977315524962.gif

و ابوالفضل ... آه از اين برادر، مى‏ بينى ‏اش و زير لب زمزمه مى ‏كنى:
- حيدر كرار! على دوباره! تو پدرى يا برادر؟!

مى‏بينى ‏اش كه چه جسورانه بر قلب سپاه دشمن حمله مى ‏برد
و چه زبونانه از مقابل تيرش يا مى ‏گريزند، يا بر زمين مى ‏ريزند...

عباس! عباس! عباس! چه مى ‏كنى تو با من؟
اى آيينه دلم، تكيه‏گاه وجودم، آرام جانم عباس، چه پر شكوهى تو!
از اين جانب كه بر مبارزه‏ ات مى‏ نگرم.

مهربانم!
چرا اينچنين در ميان جبهه نيز، نگاهت را بين من و آن دژخيمانى
كه اكنون به محاصره ‏ات داشته‏ اند، به تساوى تقسيم مى ‏كنى؟
مى ‏خواهى دلم را به آتش بكشى؟

خوش بسوزان كه قهرمان عشقى.
به هر نگاه، لطفى و هر بار، رازى و مى‏ دانم كه سرشار از نيازى ...
تو هر لحظه اذن شهادت مى ‏طلبى!...

باز مى ‏گردى، نگاه كودكان را تاب نمى ‏آورى.كافيست چشم تو با چشم اهل
حرم تلاقى كند، نگفته همه چيز را مى‏ خوانى. مشك خالى آب برمى ‏دارى،
به نزدم مى‏ آيى و اذن رفتن مى‏ طلبى.

- برو عباسم!...
و تو مى‏ دانى كه رفتن عباس به سوى آب، به سوى آب، به سوى آب...

جواز ظاهر، كسب وصال «زهرا» است. تو مى ‏دانى كه عباس نمى ‏تواند نرود!
او نمى ‏تواند بماند!... به نگاهى مهربان و تحسينى شاكر، رخصتش مى ‏دهى
و حال آنكه مى ‏دانى سرانجام اين رفتن چيست.

گويا از آن روز كه دشمن، حق ارث «فدك‏» را بر «زهرا» قطع كرد،
منع مهريه مادر نيز بر او و فرزندانش امضاء شد.

تمام آبهاى روى زمين مهريه «زهرا» بود. و اكنون زبونترين نامردان
دوران، با تحريم آن بر آل نبوت و امامت، در مقابل جرعه‏ا ى از همان هديه الهى،
زمين را از خون فرزندان زهرا، سرخ و گلگون مى ‏ساختند.

و لحظاتى بعد، شد آنچه كه تو از ازل مى ‏دانستى. اما در اين لحظه، ديگر
نمى‏ دانستى كه زينب را پس سر دريابى يا ابوالفضل را در پيش رو ..
. كه ناگاه از ميان معركه شنيدى كه:

- برادرم حسين! برادرت را درياب!
بى ‏درنگ به سويش تاختى، آنچنانكه تكليف سپاه دشمن شد كه هر كه را
آرزوى بقاى جان است، از تيررس چشم حسين بگريزد كه اكنون بر موانع
بين حسين و ابوالفضل، تنها لبه شمشير او حكم مى‏ كند!

... اين نخستين بار بود كه عباس، تو را «برادر» خوانده بود.
هميشه به نامهاى «سيدى‏» و «سرورم‏» خطابت مى ‏كرد.

وه كه چه لطافتى بود در اين آخرين نداى عباس!...
اين عشق چه شورى در دلت‏ بپا مى‏ كرد!

ندا زدى كه:
- آمدم جان برادر! عباسم، جانم، جانانم!...

و آنگاه كه بر بالين هزار زخمش حضور يافتى و در آغوشش گرفتى،
وه كه چه صحنه‏ اى بود يكى شدن عاشق و معشوق!

اينك، همه عرش و كرسى نيز به نظاره بودند. چه كسى مى‏ توانست ‏بازيابد
كه از اين دو كبوتر عشق، كدامين عاشق است و كدام، معشوق!

آنجا كه هيچ واژه‏ اى نمى ‏تواست مهر و وفا و مردانگى و تعهد
و تحسين و تشكر را معنا كند.

آنجا كه تنها اشك، سخنگوى جاسوزترين عشقها بود.
شايد غير از خدا، هرگز كسى ندانست كه در آن آخرين لحظه‏ ها،
بين شما دو برادر، چه سخنها رفت;

اما شنيدند كه تو از او پرسيدى كه:
- عباسم، چه شد كه اين بار مرا به نام «برادر» خواندى؟

و پاسخت داد كه:
- سرورم! آنگاه كه مجروح و بى ‏بال، از اسب به زمين افتادم،
به يكباره مادرم «فاطمه‏» همو كه از آغاز - به عشق و ادب - جز
«مادر» او را ندانسته ‏ام، در برابرم فرياد زد:

- پسرم، عباس!
جان برادر، به حق او كه ديگر تاب ماندن ندارم.

شوق وصالش، آتش به جانم مى ‏زند. مرا بحل تا بروم، به بوسه وداعى،
جانم بستان و به پيشگاه مادر عطا كن. برادر، اذن وصالم ده!

و شايد تو، به لطافتى مليح و لبخندى شيرين اما آميخته به هزار اشك
وداع، حق لطافت رابتمامت رسانده و گفته باشى كه:

- در وصال «زهرا» بر ما سبقت مى‏گيرى؟!
اما بى‏شك، او تو را گفته است كه:
- تو سيد منى، در دنيا و آخرت!

و تو مى‏دانى كه عباس «راز» را فهميده است.
تشنگى همه، «عشق‏» بود.

آب، همه بهانه بود، «مقصود، وصال «زهرا» بود...»
عمو آب!

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86916688977315524962.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86916688977315524962.gif)

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
08-09-2019, 23:25
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74023516998658939451.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74023516998658939451.gif)

طعم گوارایِ «وجود» سرخوش می‏کندش.
دست‏های شفا، نسخه ‏ای از نقشه جهان را می‏گستراند
روبروی دردهای انسان.

اقیانوس‏ها همچون آوازهای آبی،
حضورِ تو را به جشن می‏نشینند.
آب‏های پراکنده، مدح جسته و گریخته تواند
و ارثیه آنها همه روشنی است از نام تو.

سفینه ‏هایی از نور را ببین، قطارهایی از غزل؛
غزل‏هایی که با قوافیِ زلال ردیف شده ‏اند.

این چنین است که سر انگشتان باران‏ زایِ شعر و شعور
از نازکای خیال، دسته دسته کرامت می‏آورند.

بنگر که «ایثار» و «وفا» و «غیرت»
به لباس‏های روشن ایمان افزوده شدند
و «فتوّت» و «رشادت» و «ادب»،
کنار کتاب‏های در خور انسان چیده شدند.

چه زیبا و شاعرانه، برگ‏های طنّاز مسرّت،
دور تا دور ستونِ دلیری پیچیده ‏اند
و باید از هم‏اکنون دنیا را به وسعت نظر خاک عادت داد.
از هم اینک باید با خوشخوییِ آب‏ها خو گرفت.

شب چه دارد اگر زیر آفتاب نگاه تو بیتوته نکند؟!
روز چه می‏ارزد اگر برای جوانمردی‏ات برنخیزد؟!

آمدنت جلسه معارفه تمام پاکی‏ها به تمام دنیاست.
از بی ‏لیاقتی است کسی اگر گامی برندارد به سوی تو.
پس رفتگیِ زمانه است که نامت عادی بُرده می‏شود.

یا قمر بنی هاشم!
واژه‏ای که از لبان مقدس تو خارج شود،
دیگر عطشناک نیست.
لحظه‏ ای که آرامش تو در آن وارد شود،
دیگر خطرناک نیست.

دریاها، شط‏هایی که نام تو را زمزمه نکرده ‏اند،
از مقوله پاکی بیرون رفته ‏اند.

تنها قلم‏ هایی که دست‏هایت را ستودند و سرودند،
در قیام روسپیدند.

یا اباالفضل العباس علیه‏ السلام !
این دنیا که من می‏شناسم، یقین که تو را نشناخته.

سلسله جبال اندک زمین،
چه ناتمام، عطش تو را به روایت کشیده است
و به حکایت نشسته است چه بیهوده،
مهربانی تو را، هزار و یک شبِ یلدای زمان!

لب‏های ولایت تو را شناخت که بر اوایلِ دستانت بوسه زد.
و ما همچنان از دریای عطوفت تو
آب بر می‏داریم؛ با تمام محدودیت‏مان.

مقیم آبیِ احساس، عباس
مقامِ گُلچراغ یاس، عباس
بگو با ذرّه‏های تشنه جان
به عشق حضرت عباس،«عباس »




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86850929020182092740.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
09-09-2019, 04:44
https://pic.ayehayeentezar.com/wp-content/uploads/2019/09/55823068943370261861-2.gif


اين اشعار از ام البنين در مرثيه حضرت ابوالفضل عليه السلام و ديگر پسرانش نقل شده:


يا مَنْ رَاَي العَبّاسَ كَرَّعَلي جَماهيرِ النَّقَدِ
وَ وَراهُ مِنْ‌اَبْنآءِ حَيْدَرَ كُلُّ لَيْثٍ ذي لَبَدٍ
انُبتُ اَنّص ابْني اُصيبَ بِرَاْسِهِ مَقْطُوعَ يَدٍ
وَيْلي عَلي شِبْلي اَمالَ بِرَاْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
لَوْ كانَ سَيْفُكَ في يَدَيْكَ لَمادضني مِنْهُ اَحَدٌ

وَلَها ايْضاً:

تًذَكّريني بِلُيوُثِ الْعَرينِ
وَالْيَوْمَ اَصْبَحْتُ وَلا مِنْ بَنينِ
قَدْ و اصَلوُا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الوتينِ
فَكُكُّهُمْ اَمْس صريعاً طَعينِ
بِاَنَّ عَبّاساً قَطيعُ اليَمين
لاتَدْعُونّي وَيْكِ اُمّ الْبنَينَ
كانَتْ بَنُونَ لي اُدعي بِهمْ
اَرْبَعَه مِثْلُ نسُورُ الرُّبي
تَنازَعَ الْخِرصانُ اَشْلائهُمْ
يا لَيْتَ شِعْري اَكْما اَخُبرَوُا



شعری دیگر در مرثية حضرت ابوالفضل سلام الله عليه، و شايسته است که در اينجا اين چند شعر ذكر شود:


اِلي اَنْ هَوي فَوْقَ الصَّعيدِ مُجَدَّلاً
لَهُ قِرْبَه الْمآءِ الَّذي كان قَدْملاً
اَيّا بْنَ اَخي قَدْخابَ ما كُنْتُ امِلاً
عَلَي الزَّعْمِ مِنّي يا اَخي نَزَلَ الْبَلا
يُعالِجُ الْمَوْت وَ الدَّمْعُ اَهْمَلا
وَ نادي بَقَلْبٍ بالْهُمُوم قَدِ امْتَلا
اَبَالْفَضْلش يا مَنْ‌كانَ لِلنَّفْس باذلاً
طريحاً وَ مِنْكَ الوجُه اَضْحي مُرَمَّلاً

وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70024968654052775681.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
09-09-2019, 16:51
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32268176919978966602.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32268176919978966602.gif)


آفتاب کلام حضرت بقیّةاللّه(ع)

السلام على ابى ‏الفضل العباس بن امیرالمؤمنین،
المواسى اخاه بنفسه الآخذ لغده
من امسه الفادى له الواقى الساعى الیه بمائه المقطوعة یده،
لعن‏ اللّه قاتله یزیدبن رقاد الجهنى و حکیم بن الطفیل الطائى.

حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه شریف در زیارت ناحیه،
خطاب به عموى شهید خود حضرت ابوالفضل(ع) مى ‏فرماید:

سلام بر ابوالفضل عباس، پورِ امیرمؤمنان(ع) کسى که:
جان خود را نثار برادرش کرد،
دنیا را وسیله آخرت خود قرار داد،
فداى برادرش شد،
نگهبان بود و سعى بسیار کرد تا آب را به لب تشنگان برساند،
دو دستش در جهاد فى سبیل‏ اللّه قطع شد،
خداوند قاتلان او یزید بن رقاد و حکیم بن طفیل طائى را لعنت کند.

بطل‏ العلقمى، ج ۲، ص ۳۱۱؛ مولد عباس‏بن على(ع)،
ص ۹۸؛ العباس‏بن على، ص ۴۱ – ۴۲


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45256338401903861335.gif

*خادمه رقیه خاتون(س)*
09-09-2019, 16:52
https://pic.ayehayeentezar.com/wp-content/uploads/2019/09/64132.gif


قصه غریبی است این ماجرای عطش
و از آن غریب تر قصه کسی است
که همه او را ساقی بدانند
و چشم همه برای آب به او باشد،
اما کاری از او بر نیاید ...!

سکینه و رقیه و بچه ها
گفته بودند: آب ...
و هستی ِ عباس
آب شده بود و قطره قطره
چکیده بود پیشِ پایشان ...

من نمی دانم
میان این عمو و آن برادرزاده ها
چه گذشته بود که عباسِ ادب ،
پیش روی ِ شما ایستاده بود و گفته بود:
آقا تابم تمام شده است ...
و شما رخصت داده بودید

دلتان ولی ناآرام بود تا آن که
صدای استغاثه اش بلند شد که: اَدرک اُخاک

من فدای شما، آن لحظه ای که
صدایتان هلهله دشمن را به آسمان برد:
الان انکسر ظهری و قلّت حیلتی ...

خاک بر من
بدون عَلَم بازگشتید،
بدون علمدار،
بدون مشک،
بدون سقا ...

در برابر نگاه منتظر بچه ها
فقط به سمت خیمه عباس رفتید
و عمود خیمه را کشیدید ...

سلام بر لبهایی که
آب را تا ابد شرمنده کرد

السلام علیک یا ساقی عطاشی کربلاء


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70024968654052775681.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
09-09-2019, 16:53
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/48267215270322401874.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/48267215270322401874.gif)



فرا رسیدن نهم محرم که مصادف است با
تاسوعای حسينیبه عموم آزادگان جهان به
ويژه دوستداران و عاشقان حضرت اباعبدالله
الحسين وقمرمنیر بني هاشم حضرت اباالفضل العباس
عليهم السلام وعاشقان و منتظران صاحب الزمان
تسليت عرض مي کنيم



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30163422413667760425.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22660509064059236204.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30163422413667760425.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-09-2019, 03:36
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92274983439006846715.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92274983439006846715.gif)



تاسوعا یعنی عباسِ علی.
عشقِ عباس به مولایش فقط حسی برادرانه نبود
عشقی خدایی بود.

تاسوعا! چه دیر می گذری!
یارانِ عاشق تاب ندارند، کمر خمیده ی حسین را
پس از عباس نظاره گر باشند و اشک و آه زینب را ببینند
و فغان کودکان و طفلان را بشنوند.

عباس عاشق ترینِ یاران، به حسین بود و عجب نیست
که نام تاسوعا با نام او عجین است.

امروز، از سوی دشمن برای یارانِ حسین امان نامه می آید
و امشب حسین به یارانش می فرماید
تا دیر نشده جان خود را برداشته
و به سلامت از این دشت بیرون روید.

اما یارانش بی صبرانه به انتظار شهادت،
لحظه شماری می کنند
و خنده ی شیرین حسین، نشانه ی رضایت اوست
که به چنین اصحابی می بالد.

یاران، چه مشتاق به فردا می نگرند
و اهل خود را به صبر و اطاعت خدا می خوانند

و دست نوازش بر سر طفلان خویش می کشند
چرا که خوب می دانند تاسوعا مقدمه ای است
برای عاشورا چنان که نبرد عباس مقدمه ای بود برای رزم حسین.

تاسوعا! می بینی بچه ها چقدر مضطربند؟!
شاید می دانند که امروز آخرین نگاه های پدران خویش را می بینند
و درگرمای آغوش آنان طعم محبت را می چشند.

سکینه، بارها و بارها به آغوش پدر پناه می برد
و رقیه از دامان حسین جدا نمی شود

و زینب چه حرف ها که از برادر نمی شنود
و می داند که باید صبور باشد،
چنان که مادر به او گفته بود و پدر به او سپرده بود
و حسین بارها برایش همه چیز را تفسیر کرده بود.

آری! تاسوعا یعنی عشق
و عشق یعنی عباس علی.

الهام موگویی


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/35567416978514072274.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
28-08-2020, 13:12
http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/50745639326998425523.gif (https://www.ayehayeentezar.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.ayehayeentezar.ir%2Fgal lery%2Fimages%2F50745639326998425523.gif)

روزی نه مثل روزهای دیگر




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22660509064059236204.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22660509064059236204.gif)


تو روزی نیستی مثل تمام روزهای خدا که خورشید از میانِ دستانِ
سپیده مشرق شکوفه بزند و در سرخی سینه آرامش مغرب ناپدید شود.

تو روزی نیستی که آفتاب، نگاه هر روزه اش را به زمین بدوزد
و بی تفاوت از سر هر بودنی عبور کند.

تو روزی نیستی که آب، حال خودش را به دست
رود بسپارد و تنها به رفتن فکر کند.

تو روزی نیستی که زمان، از هر اتفاقی که می افتد،
در آن متعجب نشود و همه لحظه هایش را به یک چشم ببیند.

تو روزی معمولی نیستی؛ روزی هستی که روز واقعه
را در میان گرفته ای و به پیشواز حادثه می روی.

تو روزی هستی که عَزمت را جزم کرده ای
تا به قله های تاریخ نزدیک شوی.

تو روزِ ماقبل عاشورایی؛ روز تاسوعایی.

سیدحسین ذاکرزاده


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22660509064059236204.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22660509064059236204.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
28-08-2020, 13:12
http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/99727434672777183846.gif (https://www.ayehayeentezar.com/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fwww.ayehayeentezar.ir%2Fgal lery%2Fimages%2F99727434672777183846.gif)


با مشک های پر از آب


آب گلویشان خشک شده بود.
لب هایشان ترک خورده بود و زبان توی دهانشان نمی چرخید.



آسمان آنقدر گرفته بود که گریه اش نمی گرفت...
دست به دامنت شدند و تو با آن همه بزرگی ات رفتی...
شانه های آسمان لرزید؛ تا تو رفتی و با مشک های پر از آب برگشتی...

همه ما تاسوعا را با تو می شناسیم.
تاسوعا، با تو با آن همه بزرگی ات گره خورده است.

همه ما تاسوعا را به نام گره گشای تو دخیل بسته ایم؛
یا اباالفضل علیه السلام!

شهلا خدیوی

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/71173506588791850456.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
28-08-2020, 13:13
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32268176919978966602.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32268176919978966602.gif)


آفتاب کلام حضرت بقیّةاللّه(ع)

السلام على ابى ‏الفضل العباس بن امیرالمؤمنین،
المواسى اخاه بنفسه الآخذ لغده
من امسه الفادى له الواقى الساعى الیه بمائه المقطوعة یده،
لعن‏ اللّه قاتله یزیدبن رقاد الجهنى و حکیم بن الطفیل الطائى.

حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه شریف در زیارت ناحیه،
خطاب به عموى شهید خود حضرت ابوالفضل(ع) مى ‏فرماید:

سلام بر ابوالفضل عباس، پورِ امیرمؤمنان(ع) کسى که:
جان خود را نثار برادرش کرد،
دنیا را وسیله آخرت خود قرار داد،
فداى برادرش شد،
نگهبان بود و سعى بسیار کرد تا آب را به لب تشنگان برساند،
دو دستش در جهاد فى سبیل‏ اللّه قطع شد،
خداوند قاتلان او یزید بن رقاد و حکیم بن طفیل طائى را لعنت کند.

بطل‏ العلقمى، ج ۲، ص ۳۱۱؛ مولد عباس‏بن على(ع)،
ص ۹۸؛ العباس‏بن على، ص ۴۱ – ۴۲


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45256338401903861335.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-08-2020, 13:52
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49831223922540100878.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49831223922540100878.gif)


سلام، ای سقای تشنه لب! ای پسرام‏البنین!
سلام، ای عموی آب ها!

و ای اسوه برادری و ایثار و وفا!
سلام، اي پشت و پناه حسين!

ای حامی و هم رکاب ولایت!
ای بهترین اسوه ی پیروی از امامت !

ای که تنها بهانه آمدنت این بود که عشق،
در روز مبادا تنها نماند

.اي كه بودنت، رنج‌هاي اباعبدالله را كم مي‌كرد
و رشته‌هاي غم پيشاني ابا عبدالله به لبخند تو گسسته مي شدند!




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/15238691319219322148.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-08-2020, 13:53
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/29043990379337190631.gif) https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/16753257643609381259.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/16753257643609381259.gif)


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85279412512263072770.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85279412512263072770.gif)

اشک عزا بریزید شام عزاست امشب
نام حسین و عباس مشکل گشاست امشب

باب الحوائج عبّاس حاجت دهنده ماست
دارنده حوائج حاجت رواست امشب

ای دیده گریه ها کن، ای دل تو ناله ها کن
با سوز دل دعا کن وقت دعاست امشب

ای که دلت شکسته ، غم به دلت نشسته
ای دردمند خسته دردت دواست امشب

باب الحوائج ما ، یا حضرت ابوالفضل
آن دل که از تو دور است دور از خداست امشب

مَرضای مسلمین را مد نظر بگیر تا
این محفل از وجودش دارالشفاست امشب

دلها همه پریشان ، هر دیده گشته گریان
هر گوشه ای از ایران ، چون کربلا ست امشب

امشب خدای قهار در ماتم علمدار
جن و ملک عزادار ، شام عزاست امشب

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85279412512263072770.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85279412512263072770.gif)


امشب شب تاسوعاست ، شب عباس است ، امشب گرفتارها بگویند عباس
، مریض دارها بگویند عباس ، دردمندها بگویند عباس ،
دسته جمعی برویم در خانه قمر بنی هاشم ،

میوة دل ام البنین ، باب الحوائج است .
کسی را ناامید نمی کند . حوائج را در نظر بگیرید ،
فرج امام زمان را از خدا بخواهید ،

از امام زمان نقل می کنند که فرمود :
هر جا روضه عموم عباس خوانده شود من سراسیمه می آیم ،

آقا یک نظری به ما کن ، آقا بیا می خواهم روضه عمو جان
ترا بخوانم حود عباس فرمود :

روضه مرا این طوری بخوانید هر کسی از بالای بلندی
بیفتد ، اول کاری که می کند دستهایش را جلوی صورتش می گیرد
حایل می کند تا صورت صدمه نخورد .

اما بمیرم برای عباس دست در بدن ندارد در آن حالت یک قت صدای
ناله ای شنید یکی صدا می زند : پسرم عباس ، تاچشم باز کرد دید مادرش زهراست .

تا دید فاطمه می گوید پسرم ، برای اوّلین بار یک نگاه طرف
خیمه ها کرد صدا زد : برادر بیا برادرت را دریاب .

زینب می گوید : یک وقت دیدم رنگ حسین پرید ، یک نگاه
طرف خیمه ، یک نگاه طرف میدان ،
با عجله آمد کنار بدن برادر ، صدا زد عباسم :

تو مرا سید و سرور خواندی
چه شد این بار برادر خواندی

صدا زد حسین من :

مادرت فاطمه آمد به سرم
او مرا خواند و صدا زد پسرم

ashk1ashk1ashk1ashk1
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85279412512263072770.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85279412512263072770.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
29-08-2020, 13:53
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60716007238958401664.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60716007238958401664.gif)



مکاشفهء عطش و جانبازی

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86916688977315524962.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86916688977315524962.gif)

در همهمهء غیرت و درد، مگر می شود کار دیگری هم، کرد؟!
دلشوره درد، خواب را پس می زند و غیرتِ عشق، آب را.

همه چیز، از آب، از نگاهِ مردانهء ملکوتی عبّاس،
موج بر می داردو دست های تشنه خاک،
به تماشای چشمان ماه نبی هاشم، بلند می شود.

آبروی آب، از اوست:
هر آب، که در مشکِ او نیست،
آب نیست، آبرویی است فروهِشته!

ذهن علیل ابلیس، آدم را تنها خاک می بیند.
مکاشفهء عطش و جانبازی، در باور آب و آتش نمی گنجد.

امّا ابوالفضل، کار خود را می کند؛ ماندن، کار او نیست.
دست از "آب" می شوید و از "جان" خویش نیز!...

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86916688977315524962.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86916688977315524962.gif)