PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : *^*نامــــه ای به خــــــــدا*^*



شكوه انتظار
10-05-2010, 16:12
من خدا را دارم
کوله بارم بر دوش
سفری می باید
سفری بی همراه
گم شدن تا ته تنهایی محض
سازکم با من گفت:
هر کجا لرزیدی، از سفر ترسیدی؛
تو بگو از ته دل:من خدا را دارم.
من و سازم چندی است که فقط با اوئیم.
http://bahar-20.com/ftp/zibasazi/09/image/65.gif
ماه من!
غصه اگر هست بگو تا باشد!
معنی خوشبختی ،
بودن اندوه است...!
این همه غصه و غم ، این همه شادی و شور
چه بخواهی و چه نه! میوه یک باغند.
همه را با هم و با عشق بچین...
ولی از یاد مبر
پشت هر کوه بلند
سبزه زاری است پر از یاد خدا!
و در آن باز کسی با صدایی آرام و مطمئن می خواند

که خدا هست ، خدا هست و چرا غصه ؟ چرا ؟
http://bahar-20.com/ftp/zibasazi/09/image/65.gif


خدا جونم سلام .


بعد مدتها باهات تنها شدم و چون تو را تنها همراز و
همدل و مونس خودم

ديدم خواستم حرفامو باهات بزنم . نميدونم از
کجا شروع کنم و اينو ميدونم

که تو نگفته همه چيزهايي را که من ميخوام
بهت بگم ميدوني . بگذاراول

خوب نگات کنم . نگاهم و سکوتم در آسماني که به دنبال توست به پرواز حس درمياد . خيلي جالبه که ما آدما وقتي
به آسمون نگاه ميکنيم بيشتر تو

راميکنيم و لمس ميکنيم .انگار يک جايي توي آسمون
نشستي و داري ما

را نظاره ميکني .
خدايا ميدونم وقتي به بن بست ميرسم باهات تنها ميشم و

حرف ميزنم و ازت راهنمايي ميخوام و باهات
درد دل ميکنم و دعا ميکنم تا کارم راه بيفته .
تو که ديگه اخلاق آدمات را ميدوني . خدايا کاش وقتي در

اوج شادي هم هستيم تو را ياد ميکرديم و دو رکعت
نماز شکر
ميخونديم که سپاسگزار لطف و کرم تو باشيم .
خدايا دست مارا بگير و رها مکن حتي اگه خودمون با بي احتياطي

اونو رها کرديم .
گاهي مثل بچه ها اين فرشتگان بيگناه و پاک آرزو

ميکنم يک جايي در کنارت مينشستم و از همه مخاطرات و اين تلخي هاي زندگي رها ميشدم و با عطر دلنواز کرمت و لذت حضورت به آرامش ميرسيدم.
***************

من از پشت غروب می آیم و به آن سوی طلوع خواهم رفت

گوش من میشنود وسعت دریا ها را
من به بیداری هر روزه گیتی می فرستم صلوات
من صبورم اما...
به خدا دست خودم نيست اگر مي رنجم
از همه تيرگي تنگ غروب
و چراغي که تورا از شب متروک دلم دور کند ، می ترسم
اول و آخر هر نغمه من پر زدن با دو سه پروانه خال خالیست
گر چه سهراب بگوید ،،، بی گمان تنهایم
با خدايي كه در اين نزديكي است
***************

شكوه انتظار
11-05-2010, 23:38
http://pics2.persiangig.ir/1ibeyg.gif


خدایا !http://www.askquran.ir/images/smilies/smilies/Gol.gif مرا در ایمان اطاعت مطلق بخش تا در جهان عصیان مطلق باشم


خدایا ! http://www.askquran.ir/images/smilies/smilies/Gol.gifبه من تقوای ستیز بیاموز تا در انبوه مسئولیت نلغزم و از تقوای ستیز مصونم دار تا در خلوت عزلت نپوسم


خدایا !http://www.askquran.ir/images/smilies/smilies/Gol.gif مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان
اضطراب های بزرگ، غم های ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کن
لذت ها را به بندگان حقیرت بخش و درد های عزیز بر جانم ریز.


خدایا!http://www.askquran.ir/images/smilies/smilies/Gol.gif مگذار که آزادی ام اسیر پسند عوام گردد….که دینم در پس وجهه ی دینیم دفن شود…که عوام زدگی مرا مقلد تقلید کنندگانم سازد..که آنچه را حق می دانم بخاطر اینکه بد می دانند کتمان کنم


خدایا ! http://www.askquran.ir/images/smilies/smilies/Gol.gifبه من توفیق تلاش در شکست..صبر در نومیدی..رفتن بی همراه..جهاد بی سلاح..کار بی پاداش..فداکاری در سکوت..دین بی دنیا..خوبی بی نمود…دین بی دنیا…عظمت بی نام… خدمت بی نان..ایمان بی ریا…خوبی بی نمود…گستاخی بی خامی…مناعت بی غرور..عشق بی هوس ..تنهایی در انبوه جمعیت…ودوست داشتن بی آنکه دوست بداند…روزی کن
خدایا http://www.askquran.ir/images/smilies/smilies/Gol.gif!آتش مقدس شک را آن چنان در من بیفروز
تا همه یقین هایی را که در من نقش کرده اند بسوزد
وآنگاه از پس توده ی این خاکستر
لبخند مهراوه بر لبهای صبح یقینی
شسته از هر غبار طلوع کند
http://pics2.persiangig.ir/1ibeyg.gif

شكوه انتظار
03-06-2010, 16:57
http://weblog.zendehrood.com/freespace/naze/banner68737.jpg

خدايا روزها مي گذرد و من در پيچ و خم جاده هاي زندگي گيج و مبهوت گام برمي دارم من در اين خستگي تنها به كمك كورسويي از نور اميد تو گام بر مي دارم من مي دانم كه چاره اي جز رفتن نيست و مي روم اما خدايا بدان تنها به اميد تو مي روم پس تنهايم نگذار ميدانم بنده ي غرق گناه توام اما هيهات از آن دل رحيم تو كه مرا تنها بگذارد ...

شكوه انتظار
15-06-2010, 20:01
خدايا هر وقت صدايم را گم ميکنم....


ترانه اي براي تو ميگويم تا اشياء وطبيعت و آدمهاي عاشق آن را زمزمه کنند.


هروفت کلمه هايم را گم ميکنم...


با تو حرف ميزنم و غزلي مي سرايم..


خدايا هر وقت در ژياده روي هاي شلوغ گم مي شوم وفراموش ميکنم از کجا آمده ام؟


به آسمان نگاه ميکنم و حتم دارم دستهاي تو براي کمک به من پايين مي آيند...


خدايا ميخواهم در جمع روشن آيينه ها بنشينم و گيسوان آرزوهايم را ببافم و از تو بپرسم


که دل چگونه بايد بتپد و چشم چگونه ميتواند آينه و دريا را در خود جاي دهد ولب چگونه ميتواند ترجمه اي از نام هاي شيرين تو باشد.


خدايا ميدانم اگر رد شب را بگيرم به زلف سياه تو ميرسم...


و اگر رد دريا را بگيرم به شانه هاي نجيب تو ميرسم .


خدايا مگذار از جبروت تو جداشوم و بر شاخه اي شکسته بنشينم.


اگر صداي تو را نشنوم اگر نگاه تو را نبينم از شکوفه هابي بهاري خالي ميشوم....


وهيچ ستاره اي قدم در اتاقم نميگذارد


خدايا نميخواهم آنقدر بخوابم تا فرشتگان دست خالي از کنار خانه ام بگذرند.


نميخواهم آنقدر سکوت کنم تا کلمه ها مرا از ياد ببرند ...


نميخواهم آنقدر بنشينم تا آهوان به دشت هاي مکاشفه برسند،


بلکه ميخواهم مثل پيامبران تو قشنگ باشم....


و آنقدر به تو نزديک شوم که کهکشانها بتوانند روي ناخنم بنشينند...

http://i4.tinypic.com/4vg1sua.jpg

نرگس منتظر
10-05-2012, 15:14
کوله بارم بر دوش

سفری باید رفت

سفری بی همراه

گم شدن تا ته تنهایی محض

یار تنهایی من با من گفت:

هرکجا لرزیدی

از سفر ترسیدی

تو بگو از ته دل

"من خدا را دارم ...."

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/43457746709744965223.gif