PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آشنایی با روایان حدیث شیعه { ابوهریره }



نصرالله عاشق خداومولا
24-12-2018, 17:02
آشنایی با روایان حدیث شیعه

ابوهریره

عبدالله (یا عبدالرحمان) بن عامر (یا صخر) دَوسی (درگذشت ۵۹ق) مشهور به ابوهُرَیره از اصحاب پیامبر(ص) و محدّثان مشهور اهل سنت که شخصیت او به دفاع یا ردّ همواره شایان توجه است.


ابوهریره از پیامبر اکرم(ص) بسیار حدیث نقل می‌کرده و این موجب شد تا حتی در همان دهه‌های نخستین اسلامی نسبت به او حساسیت‌هایی برانگیخته شود؛ به عنوان مثال عمر، ابوهریره را به علت زیادی روایت از پیامبر(ص)، از نقل حدیث بر حذر داشت. همچنین حضرت علی(ع) و برخی دیگر از اصحاب نیز در همین مورد زبان به اعتراض گشودند. شیعه امامیه در آثار مختلف خود به انتقاد از شخصیت ابوهریره پرداخته‌اند.

نصرالله عاشق خداومولا
24-12-2018, 17:57
شیخ المضیره


«شیخ المضیره» از القاب ابوهریره است. مضیره یکی از بهترین غذاهای معاویه بوده است و چون ابوهریره بسیار شیفته این غذا بود، او را بدین لقب خواندند.[۷]

نصرالله عاشق خداومولا
24-12-2018, 17:57
اسلام آوردن


ابوهریره در سال ۷ ق/۶۲۸م گویا به همراه یک هیأت از یمن به حضور پیامبر(ص) رفت و اسلام آورد. اما اینکه وی موفق شده باشد در جنگ خیبر در رکاب پیامبر (ص) شمشیر زند در کتب رجال و سیره نیامده است.[۸]


وی هنگام اسلام آوردن به شدت دچار فقر و ناداری بود و در آغاز ورود به مدینه در شمار فقیرترین صحابه قرار داشت که بیشتر اوقات گرسنه بود.[۹] در بسیاری از منابع ابوهریره را در زمره اصحاب صفه شمرده‌اند و همین نکته در شخصیت او سبب شده است که بعدها وی را در زمره اولیای صوفیان بشمارند.[۱۰] در رخدادهای جنگی پیامبر(ص) از حضور ابوهریره در جنگ موته سخن گفته شده است اگرچه در این غزوه نام او را در شمار گریختگان آورده‌اند.[۱۱]

نصرالله عاشق خداومولا
24-12-2018, 17:57
زندگی سیاسی:


حاکم بحرین


از به هم پیوستن مجموعه‌ای از روایات پراکنده درباره حضور ابوهریره در بحرین چنین بر می‌آید که وی در سال پایانی حیات پیامبر(ص) به همراه علاء بن حضرمی به بحرین فرستاده شد،[۱۲] و اندکی پس از درگذشت پیامبر(ص) در ماجرای ردّه، ابوبکر مجددا او را به همراه علاء به بحرین گسیل داشت.[۱۳]


گویا ابوهریره چندی در آن دیار ماندگار شد و در زمان خلافت عمر آنگاه که علاء درگذشت خلیفه او را به عنوان والی بحرین یا به قولی بر امر قضا (یا احداث) و نماز جماعت آنجا برگماشت.[۱۴]


در برخی منابع افزون بر بحرین از ولایت او بر عمان و یمامه نیز سخن رفته است.[۱۵] درباره پایان حضور ابوهریره در بحرین آورده‌اند که وی به جهت گرد آوردن مال بسیار، از سوی خلیفه دوم مورد عتاب و سوء ظن قرار گرفت و به مدینه فراخوانده شد.[۱۶]

نصرالله عاشق خداومولا
24-12-2018, 17:58
هواداری از خلیفه سوم


از رویدادهای زندگی ابوهریره در خلافت عثمان ماجرای محاصره خانه خلیفه سوم است که بنابر گزارش‌ها، ابوهریره در زمره هواخواهان عثمان در خانه او به سر می‌برده است.[۱۷] و همین دیدگاه او نسبت به عثمان موجب شد تا به هنگام مرگ، فرزندان عثمان در تشییع پیکرش، او را بزرگ دارند و معاویه بازماندگانش را یاری رساند.[۱۸]

نصرالله عاشق خداومولا
24-12-2018, 17:58
حضور در جنگ صفین


خبر دیگر از حضور ابوهریره در وقایع تاریخی به نقش او در جنگ صفین باز می‌گردد. گفته شده که وی به همراه ابودرداء، معاویه را به سبب جنگ با حضرت علی(ع) مورد سرزنش قرار داد.[۱۹]


با این همه او را در زمره کسانی که پس از صفین به امیرالمومنین پشت کردند، بر شمرده‌اند.[۲۰] همچنین گفته‌اند که پس از آنکه بسر بن ابی ارطاة به دستور معاویه به مدینه آمد به هنگام رفتن به سوی مکه، ابوهریره را بر مدینه گماشت.[۲۱] اما هنگامی که جاریة بن قدامه سعدی به دستور امیرالمومنین علی(ع) به تعقیب بُسر در حجاز پرداخت، اندکی پس از شهادت آن حضرت به مدینه وارد شد و ابوهریره که با مردم مدینه نماز می‌گزارد از بیم جاریه گریخت.[۲۲] ابوهریره پس از بیعت مردم مدینه با امام حسن(ع) به خلافت و برقراری آرامش به مدینه بازگشت.[۲۳]

نصرالله عاشق خداومولا
24-12-2018, 17:58
ابوهریره در عصر معاویه


گفته‌اند چون معاویه برای انعقاد صلح به کوفه آمد، ابوهریره از کسانی بود که از حجاز به او پیوست.[۲۴]
به هنگام شهادت امام حسن(ع) در ۵۰ق، ابوهریره در زمره کسانی بود که از دفن آن حضرت در کنار مرقد پیامبر(ص) با استناد به حدیثی از حضرت رسول(ص) پشتیبانی کرد.[۲۵]
در خلافت معاویه آنگاه که مروان بن حکم از سوی وی در مدینه حاکم بود، ابوهریره از یاران نزدیک او بود و بارها در موسم حج و نیز در غیاب مروان از سوی او به جانشینی گمارده می‌شد.[۲۶]
گاه ابوهریره را در زمره قاضیان بنی امیه در مدینه شمرده‌اند که تعیین تاریخ دقیق این امر میسر نیست و به هر روی در این باره داستان‌هایی بر سر زبان‌ها بوده است.[۲۷]
بنابر پاره‌ای منابع، ابوهریره در واپسین سال زندگی خود بر پیکر عایشه نماز گزارد.[۲۸] اما گزارش هایی که از نماز گزاردن وی بر پیکر ام سلمه در دست داریم[۲۹] از نظر تاریخی سخت مورد تردید است.[۳۰]

نصرالله عاشق خداومولا
24-12-2018, 17:58
وفات


قول مشهور درباره وفات ابوهریره سال ۵۹ق است و همان گونه که ابن سعد[۳۱] نیز تصریح کرده است نمازگزاردن او بر پیکر عایشه در رمضان ۵۸، تقویت کننده این تاریخ درباره مرگ اوست. با این همه در برخی از منابع از سال ۵۷ و ۵۸ق نیز سخن رفته است.[۳۲] به گفته ناصر خسرو قبر ابوهریره در طبریه شام است.[۳۳]

نصرالله عاشق خداومولا
24-12-2018, 17:58
ابوهریره و حدیث


فراوانی احادیثی که از ابوهریره روایت شده است امری است که نه در تالیفات سده‌های بعد بلکه در همان دهه‌های نخستین اسلامی حساسیت برانگیز بود، به عنوان شاهد باید به دستور خلیفه عمر اشاره کرد که ابوهریره را به علت کثرت روایت از پیامبر(ص)، از نقل حدیث بر حذر داشت.[۳۴] همچنین حضرت علی(ع) و برخی دیگر از اصحاب نیز در همین مورد زبان به اعتراض گشودند.[۳۵]

ابوهریره جز شنیده‌های مستقیم خود از پیامبر(ص) بسیاری از احادیث آن حضرت را از طریق دیگر صحابه چون؛ ابوبکر، عمر، ابی بن کعب، عایشه، سهل بن سعد ساعدی و حتی صحابی جوانی چون فضل بن عباس نقل کرده است.[۳۶]
بر پایه آماری که از احادیث ابوهریره به دست داده شده، شمار احادیث منفرد وی در صحیح بخاری ۹۳ حدیث، احادیث منفرد وی در صحیح مسلم ۱۸۹ حدیث، احادیث مشترک او در صحیحین ۳۲۵ حدیث و به طور کلی احادیث او در کتب معتبر حدیثی بالغ بر ۵۳۷۴ حدیث بوده است که با توجه به اینکه او حداکثر چهار سال پیش از رحلت پیامبر مسلمان شده امری غریب است در حالیکه از دیگر اصحاب پیامبر به مراتب کمتر حدیث نقل شده است.[۳۷] همچنین به گفته حاکم نیشابوری تنها ۲۸ تن از صحابه و البته گروهی از تابعین از ابوهریره روایت کرده‌اند.[۳۸] حدود ۱۰ درصد از مسند احمد بن حنبل به احادیث منقول از ابوهریره اختصاص یافته است.
احادیث ابوهریره از حیث موضوع، بسیار متنوع بوده مسائلی از عقاید و فقه گرفته تا سیره و ملاحم و حتی طب را برمی‌گیرد.
احادیث او را به طور مجموع می‌توان در بخش مسند ابوهریره از مسانید بر جای مانده همچون مسند احمد بن حنبل[۳۹] مسند ابویعلی موصلی و جز آن یافت.

نصرالله عاشق خداومولا
24-12-2018, 17:59
نقد رجالی


کثرت دور از انتظار روایات ابوهریره از پیامبر(ص) با توجه به محدود بودن دوره همراهی او با پیامبر، اعتراض هایی را از سوی برخی از صحابه پیش آورد که دامنه این اعتراضات کما بیش به دوره‌های بعد کشیده شد. با در نظر داشتن این اصل که اکثریت اهل سنت به طور کلی اصحاب پیامبر(ص) را عادل پنداشته و در صدد نقد صحابه بر نمی‌آیند[۴۰] بدیهی است که شخصیت ابوهریره نیز به عنوان یک صحابی همواره از سوی آنان مورد تایید و احترام است.[۴۱]
شیعه امامیه که در اصول اعتقادی مذهب خود ضمن حرمت نهادن بر صحابه راه نقد آنان را باز می‌دیده‌اند، در آثار مختلف خود به انتقاد از شخصیت ابوهریره پرداخته‌اند.[۴۲]
ابراهیم نظّام از معتزله ابوهریره را به کذب و وضع حدیث متهم ساخته[۴۳] و ابوجعفر اسکافی نیز در نقض خود بر العثمانیه جاحظ، حکایاتی در انتقاد از ابوهریره نقل کرده است.[۴۴] عدل گرایان حنفی در خراسان نیز به سان معتزلیان از نقد شدید ابوهریره پرهیز نداشته‌اند.[۴۵]
در دهه‌های اخیر نیز شخصیت ابوهریره از نو مورد بازبینی قرار گرفته و چند تن از نویسندگان شیعه و اهل سنت به تالیف آثاری در انتقاد از وی پرداخته‌اند از شیعه امامیه می‌توان به کتاب ابوهریره از عبدالحسین شرف الدین[۴۶] اشاره کرد. از اهل سنت محمود ابوربه نیز در کتاب شیخ المضیرة[۴۷] به دقت به نقد زندگی و روایات منقول از ابوهریره پرداخته اما محمد حبیب الرحمان اعظمی در کتاب ابوهریرة فی ضوء مرویاته[۴۸] کوشیده است تا با نگرشی به احادیث منقول ابوهریره در صحاح ششگانه و کتب حدیث به جایگاه مهم او اشاره کند.

نصرالله عاشق خداومولا
24-12-2018, 17:59
پانویس


ر.ک: ابن اسحاق، ص۲۸۶؛ ابن عساکر، ج۱۹، ص۲۰۶ به بعد؛ ابن حجر، ج۴، ص۲۰۴.
ر.ک: ابن سعد، ج۴، ص۳۲۹؛ ترمذی، ج۵، ص۶۸۶؛ حاکم، ج۳، ص۵۰۶.
ابن اسحاق، ص۲۸۶.
همانجا؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۲۷۷.
ابن سعد، ج۴، ص۳۴۰؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۷۲
ر.ک: ابن حجر، ج۴، ص۲۱۰
ابوریه، شیخ المضیره ابوهریره، الطبعة الثالثة، مصر: دارالمعارف، صص ۶۵-۶۶.
ر.ک: واقدی، ج۲، ص۶۳۶؛ ابن سعد، ج۴، ص۳۲۵، ۳۲۸؛ بسوی، ج۳ ص۱۶۱ـ۱۶۰؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۷۱
ر.ک: صنعانی، ج۸، ص۲۱۵؛ ابن سعد، ج۲، ص۳۶۳، ج۴ ص۳۲۶؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۷۱
ر.ک: ابونعیم، ج۱، ص۳۷۷ـ۳۷۶؛ هجویری، ص۹۹
واقدی، ج۲، ص۷۶۰، ۷۶۵
ر.ک: ابن عساکر، ج۱۹، ص۲۲۳
طبری، ج۳، ص۳۰۷
صنعانی، ج۱۱، ص۲۲۳؛ ابن سعد، ج۴، ص۳۳۵؛ بلاذری، فتوح، ج۱، ص۱۰۰ـ۹۹؛ یعقوبی، ج۲، ص۱۵۳، ۱۵۷
ر.ک: یعقوبی، ج۲، ص۱۶۱؛ طبری، ج۴، ص۱۱۲
صنعانی، ج۱۱، ص۲۲۳؛ ابن سعد، ج۴، ص۳۳۵؛ ابن عبدربه، ج۱، ص۴۶
بلاذری، انساب، ج۵، ص۷۳؛ طبری، ج۴، ص۳۵۳؛ حاکم، ج۴، ص۴۲۴ـ۴۲۳
ابن سعد، ج۴، ص۳۴۰
بلاذری، انساب، ج۲، ص۴۲۵؛ الامامه، ج۱، ص۱۱۲ به بعد؛ ر.ک: ابراهیم بن محمد، ج۲، ص۴۴۶ـ۴۴۵
ر.ک: ابراهیم بن محمد ج۲، ص۵۶۹
ر.ک: ابراهیم بن محمد، ج۲، ص۶۰۷؛ قس بلاذری، انساب، ج۲، ص۴۵۸؛ طبری، ج۵، ص۱۴۰
ر.ک: ابراهیم بن محمد، ج۲، ص۶۳۹؛ ر.ک: بلاذری، انساب، ج۲، ص۴۵۸، یعقوبی، ج۲، ص۱۹۹
طبری، ج۵، ص۱۴۰
ابراهیم بن محمد، ج۲، ص۶۵۶
بلاذری، همان، ج۳، ص۶۰، ۶۵؛ ابن عبدربه، ج۴، ص۲۶۴
ابن سعد، ج۴، ص۳۳۶؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۲۷۸
ر.ک: وکیع، ج۱، ص۱۱۱ به بعد
ابن سعد، ج۴، ص۳۴۱ـ۳۴۰؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۴۲۰
ر.ک: ابن سعد، ج۴، ص۳۴۱ـ۳۴۰؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۴۲۹ـ۴۳۲
ر.ک: ذهبی، ج۱، ص۲۱۰؛ ابن حجر، ج۴، ص۲۱۱ـ۲۱۰
ابن سعد، ج۴، ص۳۴۱ـ۳۴۰
ر.ک: خلیفه، ج۱، ص۲۱۹؛ ابن قتیبه، همانجا؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۷۲
ناصر خسرو، سفرنامه،۱۳۵۳ش، ص۳۰
ابوزرعه، ج۱، ص۵۴۴
ر.ک: ابن قتیبه، تاویل، ص۲۸؛ ابن سعد، ج۴، ص۳۳۲؛ بسوی، ج۱، ص۴۸۶
ر.ک: ابن سعد، ج۴، ص۳۴۰؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۵، ص۱۱۵ـ ۱۱۴؛ حاکم، ج۳، ص۵۱۲؛ ابن منجویه، ج۲، ص۴۰۳
سیوطی، ج۲، ص۱۹۱
حاکم، ج۳، ص۵۱۳
احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۲۸ به بعد
ر.ک: ابن حجر، ج۱، ص۹
مثلا ر.ک: ابن قتیبه، تاویل، ص۱۶ به بعد؛ حاکم، ج۳، ص۵۱۲ به بعد؛ بغدادی، ص۸۹؛ خطیب، ج۹، ص۴۶۷
مثلا ر.ک: ابن شاذان، ص۴۹۷ـ۴۹۴؛ ابن بابویه، ص۱۸۵ـ۱۸۴؛ نیز ج۵، ص۳۷۴ به بعد
ابن قتیبه، تاویل، ص۲۸ـ۲۷؛ بغدادی، ص۸۹، ۱۹۲
ر.ک: ابن ابی الحدید، ج۴، ص۶۸
ر.ک: دارمی، ص۱۳۲ به بعد؛ دمیری، ج۱، ص۳۹۹؛ نیز ر.ک: ه د، ج۵، ص۳۸۵
نجف، مکتبة الحیدریه
قاهره ۱۹۶۹م


قاهره و بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م

نصرالله عاشق خداومولا
24-12-2018, 17:59
منابع


ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، به کوشش جلال الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۵۵ ش؛
ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م؛
ابن اسحاق، محمد، السیر و المغازی، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م؛
ابن بابویه، محمد، خصال، تهران، ۱۳۵۴ش؛
ابن حجر عسقلانی، احمد، الاصابه، قاهره، ۱۳۲۸ق؛
ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۴م؛
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر؛
ابن شاذان، فضل، الایضاح، به کوشش جلال الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۵۰ش؛
ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۰م؛
ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م؛