PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آشنایی با روایان حدیث شیعه { اسماء دختر ابوبکر }



نصرالله عاشق خداومولا
30-12-2018, 16:15
آشنایی با روایان حدیث شیعه

اسماء دختر ابوبکر

اَسْماء دختر ابوبکر بن ابی قحافه (د ۷۳ق/۶۹۲م) از صحابه پیامبر(ص)، از نخستین گروندگان به اسلام و نیز راوی، مشهور به ذات النطاقین است. وی همسر زبیر بن عوام و مادر عبدالله بن زبیر است. بنابر نقلی زبیر به اصرار عبدالله وی را طلاق داد. اسماء عمری طولانی داشت و پس از قتل فرزندش عبدالله، چند روزی زندگی کرد و در صد سالگی درگذشت.

نصرالله عاشق خداومولا
30-12-2018, 16:16
زندگی نامه


اسماء در ۲۷ پیش از هجرت در مکه زاده شد.[۱] او از خواهرش عایشه ۱۰سال بزرگتر بود.[۲] وی در کودکی در شهر مکه به دعوت پدر خویش ابوبکر اسلام آورد و هجدهمین نفر از مسلمانان بود.[۳] اسماء با زبیر بن عوام ازدواج کرد و از او صاحب فرزند شد. این ازدواج اولین ازدواج از طریق متعه در اسلام بوده است.[۴]


عبدالله و مصعب از مشهورترین فرزندان او هستند.[۵] اسماء از مسلمانانی بود که از مکه به مدینه هجرت کرد.[۶] و در جنگ یرموک نیز همراه زبیر بود.[۷] اما پس از چندی از زبیر جدا شد و همراه پسر خود عبدالله تا قتل او، در مکه اقامت کرد.[۸] گفته‌اند عبدالله پدرش را مجبور به طلاق کرد.[۹] برخی نیز گفته‌اند زبیر وی را به شدت زد و وی به پسرش عبدالله پناه برد و تا آخر عمر پیش وی ماند.[۱۰]


وی بسیار زیست و پس از قتل پسرش عبدالله ناتوان و نابینا گشت.[۱۱] در مورد زمان مرگ وی اختلاف است. ولی مسلم است که چند روزی پس از قتل پسرش درگذشت.[۱۲]

نصرالله عاشق خداومولا
30-12-2018, 16:16
ذات النطاقین


اسماء دختر ابوبکر مشهور به ذات النطاقین است. و درباره شهرت او به ذات النطاقین گفته‌اند چون نطاق به معنای دامن است و وی دو دامن بر روی هم می‌پوشید، به او ذات انطاقین می‌گفتند.[۱۳] معنای دیگر نطاق پیش‌بند است و چون پیامبر (ص) و ابوبکر قصد هجرت کردند، اسماء پیش بند خویش دو پاره کرد و زاد و توشه آنان را با آن بست پیامبر وی را ذات النطاقین نامید[۱۴] و پیامبر (ص) او را دعا فرمود.[۱۵] البته ابن حجر عسقلانی می‌گوید: این روایت در صحیح مسلم آمده و به اعطا کردن لقب توسط پیامبر (ص) در آن اشاره نشده‌است.[۱۶]


از طرفی هنگامی‌که مردم شام به جنگ عبدالله بن زبیر آمده بودند، او را به طعن «ابن ذات النطاقین» می‌خواندند و این لقب را بر مادر و پسر وی زشت می‌شمردند. شاید از همین مطلب بتوان استنباط کرد که نظر اول صحیح است. چون بر طبق نظر دوم جای ملامت نبود بلکه جای افتخار بود و شامیان که دشمن وی بودند از فضلیت‌گویی مادر وی آنهم در حال جنگ با وی خودداری می‌کردند. نه اینکه بگویند و ملامت کنند.


حجاج بن یوسف نیز عبدالله را بدین لقب طعن می‌زد که مورد اعتراض اسماء واقع شد. عبدالله خود با خواندن شعری از ابوذؤیب هذلی به این لقب افتخار کرد.[۱۷]

نصرالله عاشق خداومولا
30-12-2018, 16:16
‌نزول آیه از قرآن در مورد وی


گزارشی آمده که آیه شریفه «لا ینْهیکمُ اللّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یقاتِلوُکمْ فِی الدّینِ...»[۱۸] وقتی نازل شد که قتیله بنت عبدالعزی مادر اسماء با هدایایی نزد او رفت، اما اسماء به سبب نامسلمانی مادر از پذیرفتن هدایا و اجازه ورود به خانه خودداری کرد و در این باب از پیامبر(ص) سؤال کرد و پیامبر(ص) اجازه داد.[۱۹] راوی این گزارش نیز فرزندش عبدالله است.[۲۰][۲۱][۲۲] سیوطی علاوه بر عبدالله از خود اسماء نیز این گزارش را نقل کرده‌است.[۲۳] اما بعضی‌ شان نزول این آیه را درباره بنی‌هاشم دانسته‌اند.[۲۴] نویری سه‌ شان نزول برای این آیه ذکر کرده‌است.[۲۵]

نصرالله عاشق خداومولا
30-12-2018, 16:17
خصوصیات


از راویان احادیث پیامبر(ص): از اسماء (که ابن حبان وی را در زمره ثقات برشمرده[۲۶]) نزدیک به ۶۰ حدیث درباره نماز، حج، زکات و مسائل اسلامی روایت شده است.[۲۷] کسانی چون عباد بن عبدالله بن زبیر، عروة بن زبیر، ابن ابی ملیکه، عبدالله بن عباس و فاطمه بنت منذر از او روایت کرده‌اند.[۲۸]
شاعر: اسماء شعر نیز می‌سرود. اما تنها ۷ بیت از او باقی مانده که در اصالت ۳ بیت از آنها تردید است.[۲۹]
تعبیر خواب: اسماء به تعبیر رؤیا نیز آشنا بود و سعید بن مسیب، یکی از معتبرترین معبّران، این فن را از اسماء فرا گرفته بود.[۳۰]

نصرالله عاشق خداومولا
30-12-2018, 16:17
پانویس


ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، ص۱۰؛ ابن اثیر، علی، اسدالغابه، ج۵، ص۳۹۲؛ نووی، محیی الدین، تهذیب الاسماء و اللغات، ج۲، ص۳۲۹.
الاستیعاب،ج۲،ص:۶۱۶
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۴۹؛ ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۷۸۳؛ ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، ص۱۰؛ ابن اثیر، علی، اسدالغابه، ج۵، ص۳۹۲
العقد الفرید،(۱۴۲۰ق)، ج۴، ص۱۴
کلبی، هشام، جمهرة النسب، ص۱۲۷؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۵۰؛ زبیری، مصعب، نسب قریش، ص۲۷۶؛ ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، ص۵۰، جاهای مختلف.
ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، جلد ۴، ص۱۷۸۲-۱۷۸۳،
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۵۳؛ ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، ص۳
نک: ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۵۳؛ ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، ص۱۷۳؛ ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، ص۹ و نیز ص۱۶-۱۸.
اسدالغابه، ج۶، ص۱۰
اسدالغابه، ج۶، ص۱۰
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۵۲؛ ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، ج۴، ص۴۱۵.
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۵۵؛ ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، ص۱۷۳؛ بسوی، یعقوب، المعرفة و التاریخ، ج۱، ص۲۲۴؛ ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، ص۹، جاهای مختلف.
مجمع البحرین، ج۵، ص۲۳۹
الاصابه، ج۸، ص۱۳،استیعاب، ج۴، ص۱۷۸۲
بخاری، محمد، صحیح، جلد ۴، ص۲۵۶- ۲۵۸؛ ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۷۸۲؛ ابن منجویه، احمد، رجال صحیح مسلم، ج۲، ص۴۱۷؛ ابونعیم اصفهانی، احمد، حلیة الاولیاء، ج۲، ص۵۵؛
الاصابه، ج۸، ص۱۳
ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، ج۴، ص۴۱۷؛ ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، ص۱۲؛ ابن اثیر، مبارک، جامع الاصول، ج۹، ص۱۴۵-۱۴۶.
ممتحنه/سوره۶۰، آیه۸.
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۵۲؛ ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، ج۶، ص۱۷؛ قس: احمد بن حنبل، مسند، ج۶، ص۳۴۷.
الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۹۸
تاریخ الإسلام، ج۵، ص۳۵۹
تفسیر القرآن العظیم (ابن أبی حاتم)، ج۱۰، ص۳۳۴۹
الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۶، ص۲۰۵
ذخائرالعقبی، محب طبری، ج۲، ص۴۰۱
نهایه الارب، ج۱۷، ص۲۹۵
ابن حبان، محمد، الثقات، ج۴، ص۶۳
نک: شوکانی، محمد، درّ السحابة فی مناقب القرابة و الصحابة، ص۷۳۱؛ کحاله، عمررضا، اعلام النساء، ج۱، ص۴۹؛ ونسینک، آرنتیان، المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی، ج۸، ص۱۱-۱۲.
احمد بن حنبل، مسند، ج۶، ص۳۴۴-۳۵۴؛ ابن منجویه، احمد، رجال صحیح مسلم، ج۲، ص۴۱۸؛ ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، ص۳ و ۱۰
کحاله، عمررضا، اعلام النساء، ج۱، ص۴۹؛ نیز نک: فواز عاملی، زینب، الدر المنثور فی طبقات ربات الخدور، ص۳۴.
ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، ص۲۱؛ ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، ص۱۳۵.

نصرالله عاشق خداومولا
30-12-2018, 16:17
منابع


قرآن کریم.
ابن اثیر، علی، اسدالغابه، بیروت، ۱۳۷۷ق.
ابن اثیر، مبارک، جامع الاصول، به کوشش عبدالقادر ارنؤوط، بیروت، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۳م.
ابن حبان، محمد، الثقات، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر.
ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م.
ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق.
ابن عبدربه، احمد بن محمد بن عبد ربه(۳۲۸ق)، العقد الفرید،‌دار إحیاء التراث العربی، بیروت لبنان، الطبعة الثالثة، ۱۴۲۰ق.
ابن عساکر، علی، تاریخ مدینه دمشق، به کوشش سکینه شهابی، دمشق، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۱م.
ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، به کوش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۹م.