PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اصطلاحات حدیثی



نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:14
اصطلاحات حدیثی
شیوه طرح این اصطلاحات در همه، یا عموم کتاب ها بدین گونه است که نخست اصطلاحات مشترک میان اقسام چهارگانه را بر شمرده و تعریف می کنند، آنگاه اصطلاحات انحصاری خبر ضعیف را عنوان می کنند. به عنوان مثال می گویند: اصطلاح مشهور، غریب، مصحف، مختلف، محکم، متاشبه، نص، ظاهر، مجمل و مبین و... از جمله اصطلاحات مشترک میان اقسام چهارگانه است که بر تمام روایات صحیح، حسن، موثق و ضعیف صادق است و اصطلاحاتی؛ هم چون موقوف، مقطوع مرسل، مضطرب، مدلس، مقلوب، مجهول و... از جمله اصطلاحات مخصوص خبر ضعیف اند(478).
به خاطر برخی اشکالات این تقسیم بندی، ما این اصطلاحات ناظر به سند؛ 2- اصطلاحات تناظر به متن؛ 3- اصطلاحات ناظر به سند و متن، تقسیم می شوند و با توجه به نوع تعریفی که دارند، شامل همه اقسام چهارگانه، یا بخشی از آنها خواهند بود. بر اساس این تقسیم بندی، یادگیری دانش با این اصطلاحات آسان تر خواهد بود.
اینک به بررسی اهم اصطلاحات حدیثی می پردازیم:

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:14
1- اصطلاحات ناظر به سندنگریستن در اصطلاحات ناظر به سند نشان می دهد که این اصطلاحات براساس چهار محور 1- اتصال سند؛ 2- انقطاع؛ 3- کیفیت تحمل و نقل روایت؛ 4 - چگونگی طرح در منابع رجالی پیش بینی شده است.

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:15
1- 1. اصطلاحات سندی ناظر به اتصال سند1- مسند، روایتی است که سلسله اسناد آن در تمام طبقات متصل به معصوم باشد(479). اهل سنت چون عنوان معصوم را منحصر در پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می دانند، روایتی که سند آن تا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) متصل است، مسند می دانند، اما محدثان شیعه بخاطر تعمیم معصوم به ائمه (علیهم السلام) اتصال به معصوم را در تعریف مسند لحاظ کرده اند. اصطلاح مسند با توجه به این که از بیان عقیده و اخلاق راویان؛ یعنی اثبات ایمان و عدالت، ساکت است، از کارآیی چندانی برخوردار نیست.
گاه نیز مقصود از مسند مجموعه روایی است که روایات آن بر اساس ترتیب صحابه و روایات نقل شده از آنان تنظیم شده است؛ نظیر مسند احمد بن حنبل.

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:15
2- متصل، متصل بسان مسند، روایتی است که در تمام طبقات دارای اتصال است. با این تفاوت که در متصل، روایت می تواند از معصوم نقل شود، یا به صورت موقوف به به غیر معصوم منتهی گردد. از این جهت متصل اعم از مرفوع و موقوف است. به حدیث متصل، موصول نیز می گویند(480).

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:15
3- عالی و نازل، مقصود از عالی السند، روایتی است که رغم بر خورداری از اتصال، از واسطه کمتری تا معصوم برخوردار باشد باشد و نازل در برارب آن است؛ یعنی اگر واسطه زیاد باشد نازل گفته می شود(481).

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:15
4 - مضمر، روایتی است در انتهای سند به جای تصریح به نام معصوم از ضمیر غایب استفاده شده باشد.
چنین کاربردی ناشی از آن است که راوی بخاطر تقیه از بردن نام امام اجتناب کرده یا نام امام بر او مشتبه شده است(482).

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:15
5 - مفرد،حدیثی است که تنها از یک راوی، یا یک فرقه، یا یک شهر خاص نقل شده باشد؛ نظیر روایت نحن معاشر الانبیاء لانورث دیناراً و لا در هماً و ماترکناه صدقه؛ ما گروه پیامبران دینار و درهم را به ارث نمی گذاریم و آنچه به ارث گذاشته ایم صدقه است، که تنها ابوبکر آن را از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده است(483).

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:16
6 - موقوف، به روایت که سلسله سند آن به صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، یا مصاحب امام معصوم (علیه السلام) منتهی شود موقوف می گویند(484). روایت موقوف بخاطر اعتبار صحابه در بسیاری از موارد از نگاه اهل سنت حجت است، اما محدثان شیعه روایت موقوف را تنها زمانی که صدور آن از طریق قرائن از معصوم ثابت شود حجت می دانند.

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:16
7 - مقطوع، به روایتی که سلسله سند آن به یکی از تابعان منتهی شود، مقطوع می گویند(485). این اصطلاح بیشتر در روایات اهل سنت رائج است(486). و حدیث مقطوع بسان موقوف به رغم اتصال سند از نظر محدثان شیعه فاقد حجیت است.

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:16
8 - مشهور، روایتی است که نقل آن شایع باشد؛ اعم از آن که در برابرش روایت شاذ باشد یا نباشد. شهرت روایی ضرور تا به معنای صحت سند آن نیست(487). اصطلاح مشهور در عرصه های مختلف گسترده مورد توجه قرار گرفته است.

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:16
9 - مستفیض، از ریشه فاض الماء به معنای سرازیر شدن آب است و در اصطلاح به حدیثی گفته می شود که راویان آن در هر طبقه زیاد باشند، اما بیشتر محدثان معتقداند که مستفیض حدیثی است که راویان آن در هر طبقه بیش از سه تن باشند(488).

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:16
10- عزیز، هر روایتی که شمار راویان و طرق آن دو تن باشد، عزیز است و شاید بخاطر اندک بودن چنین روایتی به آن عزیز گفته ده است(489). اصطلاح عزیز رواج و کاربرد چندانی ندارد.

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:17
11- شاذ یا نادر، شاذ به روایت گفته می شود که تنها دارای یک اسناد و راویان آن ثقه باشند و مخالف روایتی باشد که گروهی ( مشهور) آن را نقل کرده باشند. به روایت شاد، نادر نیز می گویند. نظیر روایت: و الله ما نقص من شهر رمضان؛ به خدا قسم ماه رمضان هرگز دچار نقصان ( 29 روز) نمی شود(490) اصطلاح شاذ از جمله اصطلاحاتی است که تا حدود متداول است.

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:18
12- منکر یا مردود، به رواتی که تنها دارای یک اسناد بوده و راویان آن غیر ثقه و مخالف روایتی باشد که گروهی ( مشهور) آن را نقل کرده اند، منکر، یا مردود می گویند(491). تفاوت روایت منکر با روایت شاذ در این است که در روایت شاذ بر عکس منکر، راویان ثقه اند. اصطلاح منکر به صورت شایع متداول است

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:18
2- 1. اصطلاحات سندی ناظر به انقطاع سنداز آنجا که انقطاع سند می تواند از آغاز، یا وسط، یا آخر سند و به صورت حذف یک راوی، یا بیشتر باشد، برای هر نوع از انقطاع سند اصطلاح خاصی بدین شرح وضع کرده اند:
1- معلق، هرگاه از آغاز سند حدیث یک، یا چند واسطه به طور پیوسته حذف شده باشد و حدیث به راویان بعدی استناد داده شود، حدیث معلق است(492). چنان که روایات من لایحضره الفقیه و نیز بسیاری از روایات تهذیب الاحکام و استبصار چنین است، یعنی شیخ صدوق و شیخ طوسی راویان آغاز سند را حذف کرده و روایت را از آخرین راوی امام نقل می کنند.

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:19
2- منقطع، شامل هر حدیثی است که به هر صورتی به معصوم متصل نباشد و از آغاز سند، یا از وسط یا از آخر سند یک، یا چند راوی ساقط شده باشند، بر این اساس اصطلاح منقطع شامل شش قسم از اقسام حدیث فاقد اتصال سند خواهد بود. اما منقطع به معنای اخص - که اصطلاح منقطع بیشتر در این معنا شناخته شده است - روایتی است که از وسط سند آن یک راوی حذف شده باشد(493). البته تعاریف دیگری نیز برای منقطع گفته شده است. این اصلاح از جمله اصطلاحات کم کاربرد به شمار می رود.

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:19
3 - مرفوع، دارای دو تعریف است: 1، هر حدیثی که به معصوم (علیه السلام) نسبت داده شود مرفوع است؛ اعم از آن که متصل باشد، یا منقطع. طبق این تعریف اصطلاح مرفوع در برابر دو اصطلاح موقوف ( روایت منتسب به صحابی) و مقطوع ( روایت منسب به تابعی) قرار دارد.

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:19
4- هر روایتی که از وسط، یا آخر سند آن یک راوی، یا بیشتر افتاده شده و تصریح به لفظ رفع شده باشد مرفوع است. مثلا گفته شود: روی الکلینی عن علی بن ابراهیم، عن أبیه، رفعه عن أبی عبدالله (علیه السلام) که در این سند میان پدر علی بن ابراهیم قمی؛ یعنی ابراهیم بن هاشم تا امام صادق (علیه السلام) یک یا چند راوی حذف شده و به لفظ رفع نیز تصریح شده است(494).

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:20
5 - مرسل، مرسل از ریشه ارسال الدابه به معنای برداشتن قید و بند از چهارپا آمده است. گویا در حدیث مرسل با حذف سند قید و ربط حدیث رها شده است.
مرسل دارای دو اصطلاح است: 1- معنای عام، و آن هر حدیثی است که دچار ارسال و حذف اسناد باشد؛ اعم از این که همه راویان، یا شماری از آنان حذف شده باشند. مرسل به این معنا شامل اصطلاح نخست مرفوع (هر حدیث منتسب به معصوم)، موقوف ( روایت صحابی)، مقطوع (روایت تابعی)، معلق ( حذف آغاز سند)، منقطع ( حذف یک راوی از وسط سند) و معضل ( حذف بیش از یک راوی از وسط سند) می شود.

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:20
6- معنای خاص، مرسل به این معنا حدیثی است که تابعی بدون ذکر واسطه ( یعنی صحابی) از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کند. مثلا سعیدبن مسیب - که از تابعان است - بگوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین فرموده است(495).
مفهوم متداول این اصطلاح همان معنای نخست است.

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:22
7 - مدلس، مدلس از مصدر دلس به معنای تاریکی و از ریشه مدالسه به معنای خدعه و نیرنگ زدن به کسی است. و از آنجا که مدلس با تدلیس مخاطب، خود را در تاریکی برده و به او نیرنگ می زند به کار او تدلیس گفته شده است.
تدلیس در اصطلاح محدثان بر دو قسم است: 1- تدلیس اسناد، و آن بدین معناست که عیب سند را پنهان می سازد.

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:22
8- تدلیس در شیوخ، به این معنا که به رغم ملاقات و شنیدن حدیث از شیخ، نام او را به صراحت نبرده و از او با اسامی و کنیه های غیر معروف یاد کند(496).

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:22
9 - موضوع، وضع به معنای جعل بوده و در اصطلاح، حدیثی است دروغین و برساخته که به معصوم نسبت داده شده است. به احادیث موضوع، گاه مجعول نیز گفته می شود(497).

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:22
3- 1. اصطلاحات سندی ناظر به چگونگی تحمل و نقل حدیث1- مکاتب، حدیثی است که حکایت از کتابت حکم از سوی معصوم (علیه السلام) دارد؛ اعم از آن که امام به صورت ابتدایی آن حکم و روایت را نوشته باشد، یا در مقام جواب نگاشته باشد و اعم از آن که به خط امام، یا با املاء او باشد(498).
2- مدبج، از ریشه تدبیج به معنای چهره به هم نمودن است. گویا دو راوی هنگام اخذ روایت از یکدیگر چهره یکدیگر را به هم می نمایانند(499). و اصطلاحاً اگر دو راوی از نظر سن، یا اسناد یا ملاقات با مشایخ حدیث مقارن هم باشند، در صورتی که هر یک از آنان از دیگری روایتی را نقل کند به آن مدبج می گویند(500).
3- روایه الاقران، در صورتی که دو راوی از نظر سن، اسناد، یا ملاقات با شیخ، مقارن هم باشند و تنها یکی از آنان برای دیگری حدیث نقل کند، اصطلاحا روایه الاقران است(501).
4 - روایه الاکابر عن الاصاغر، هرگاه راوی نسبت به مروی عنه از نظر سن، یا ملاقات، یا میزان دانش و کثرت روایت و... در سطح بالاتری باشد به آن روایه الاکابر عن الاصاغر می گویند؛ نظیر روایت صحابی از تابعی و تابعی از اتباع تابعان(502).

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:23
2- اصطلاحات ناظر به متناصطلاحات ناظر به متن را می توان به دو دسته اساسی تقسیم کرد:
1- اصطلاحاتی که ناظر به چگونگی دلالت متنی روایات است، مثلا اگر دلالت صریح باشد نص و اگر دلالت غیر صریح و ظنی باشد ظاهر است.
2- اصطلاحاتی که به پذیرش، یا رد روایت و بخاطر متن آن ناظر است؛ نظیر اصطلاح مقبول، یا مطروح. اینکه به بررسی این اصطلاحات می پردازیم:

4 - 1. اصطلاحات سندی ناظر به چگونگی طرح در منابع روایی1- مجهول، روایتی است که نام تمام، یا برخی از راویان سند آن در منابع رجالی نیامده باشد و اگر هم آمده باشد به خاطر نامشخص بودن هویت، حکم به جهالت و ناشناس بودن او شود(503). به عنوان مثال گفته شده که عوف بن عبدالله(504)، علی بن سلیمان و بنان بن محمد(505) مجهول اند.
اصطلاح مجهول در منابع علم رجال و نیز کتب رجال کاربرد نسبتا شایعی دارد.
2- مهمل، حدیثی است که نام تمام، یا برخی از راویان آن در کتب رجال برده شده باشد، اما درباره مدح، یا ذم او سکوت شده باشد(506). به عنوان مثال گفته شده که محمدبن موسی قزوینی و حسن بن علی بن مهزیار(507)، مهمل اند.
3- مشترک، روایتی است که نام برخی از راویان سند آن میان چند تن مشترک بوده و برخی از آنان ثقه باشند؛(508) نظیر محمدبن قیس اسدی که میان چهار تن مشترک است و از میان آنان دو تن؛ یعنی محمدبن قیس اسدی (ابونصر)، و محمدبن قیس اسدی مولی بنی نصر ثقه و دو تن دیگر غیر ثقه اند.(509)
4 - متشابه، روایتی است که اسامی راویان سند آن از نظر نگارش و تکلم برابر است، اما اسامی پدران آنها گرچه از نظر نگارش برابر است، اما از نظر نطق و تکلم متفاوت است؛ نظیر محمدبن عقیل، که عقیل با فتح عین نام نیشابوری و با ضم عین نام فریانی است(510). اصطلاح متشابه در منابع رجالی تا حدودی متداول است.

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:23
1- 2. اصطلاحات متنی ناظر به چگونگی دلالت1 و 2. نص و ظاهر، هرگاه دلالت روایتی چنان صریح باشد که تنها در آن یک معنا احتمال داده شود به آن نص می گویند(511) و ظاهر در مواردی است که دالالت لفظ به صراحت نص نباشد و در آن احتمال خلاف داده شود(512) به عنوان مثال روایت: الاثنان جماعته(513) نص است؛ زیرا به روشنی اثبات می کند که با وجود دو نفر جماعت برقرار می شود و دلیلی مخالف آن وجود ندارد. اما روایت من کان یومن بالله و الیوم الاخر فلایتبین الا بوتر؛(514) هر کس که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، نباید شب بدون خواند نماز و تیره به خواب رود ظاهر است؛ زیرا از نهی، خلاف ظاهر آن؛ یعنی استحباب موکد اراده شده است.

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:23
3 و 4. مجمل و مبین،

و هرگاه دلالت روایت ظاهر و آشکار باشد به آن مبین می گویند. مبین شامل نص و ظاهر می شود؛ یعنی به نص، یا ظاهر می توان مبین اطلاق کرد.(515)
مجمل در برابر مبین روایتی است که واژه ها، یا مجموعه عبارت های آن فاقد ظهور باشد(516) غالباً اجمال در مواردی است که کلام از تبیین تمام جوانب و پرسش ها ساکت مانده باشد. به عنوان نمونه علامه مجلسی پس از نقل روایات درباره زمان ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) می گوید: این روایات جزء مجملات است که تفسیر و تبیین آنها در روایات دیگر آمده است(517).

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:24
5 و 6. ناسخ و منسوخ، نسخ در لغت به معنای ازاله و نقل است. و در اصطلاح رفع حکم سابق با آمدن دلیل لاحق است. به عبارت دیگر ناسخ عموم زمانی دلیل منسوخ را پایان می بخشد، به دلیل نخست منسوخ و به دلیل دوم ناسخ می گویند(518). نسخ در روایات تنها به روایات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اختصاص دارد زیرا نسخ شریعت پس از ایشان منتفی است و اگر از ظاهر برخی از روایات اهل بیت (علیه السلام) نسخ حکمی بدست آید، مقصود کاشفیت از نسخ است، نه نسخ حقیقی.

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:24
8 و 7 محکم و متشابه، محکم از ریشه احکام به معنای اتقان و استواری است و مقصود از آن روایتی است که دلالتش آشکار و دارای وجوه معنایی مختلف نیست تا برای ترجیح یکی از آن وجوه نیازمند قرینه باشد، در مقابل آن متشابه قرار دارد و آن روایتی است که دارای چند پهلویی معنایی است و مراد جدی متکلم وراء معنای ظاهری آن قرار دارد(519).
به عنوان مثال مرحوم علامه شعرانی روایت: شاء و اراد و لم یجب... را روایت محکمی دانسته که می بایست سایر روایات متشابه در زمینه انتساب افعال به خداوند به آن باز گردانده شود(520)

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:24
9 - مشکل، حدیثی است که در برگیرنده مطالب غامض و پیچیده ای است که تنها صاحبان فن و حدیث شناسان ماهر قادر به فهم آنها هستند.(521)
به عنوان مثال علامه شبر روایت: اعرفوا الله بالله و الرسول بالرساله... را جزء روایات دشوار و پیچیده دانسته است.(522)
10. غریب لفظی، حدیثی است که در آن واژه ای آمده که بخاطر قلت استعمال در لغت شایع، دشوار و دور از فهم است. و قید لفظی به آن افزوده شده تا آن را از غریب مطلق جدا کنند(523).

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:24
2- 2. اصطلاحات متنی ناظر به پذیرش، یا رد روایات1. مقبول، حدیثی است که در آن را تلقی به قبول کرده و بدون توجه به صحت یا عدم صحت سندی به مضمون آن عمل می کنند. مثال شایع آن مقبوله عمربن حنظله است که در سند آن چنین آمده است: محمدبن یعقوب، عن محمدبن یحیی، عن محمدبن الحسین، عن محمدبن عیسی، عن صفوان بن یحیی، عن داودبن الحصین، عن عمربن حنظله... و به رغم آن که در سند این روایت محمدبن عیسی و داودبن حصین تضعیف شده اند، اما بخاطر استواری متن، متن روایت مورد پذیرش قرار گرفته است.(524)
2. معتبر، روایتی است که همگان، یا بیشتر عالمان به آن عمل کرده، و بخاطر صحت اجتهادی، یا وثاقت یا حسن، دلیل براعتبار آن رسیده است.(525)
و با این تعریف معتبر اعم از مقبول است؛ زیرا معتبر می تواند علاوه بر قوت متن عاری از ضعف سند باشد.
3. مطروح، مطروح روایتی است که متن آن از سویی مخالف دلیل قطعی بوده و از سوی دیگر پذیرای تأویل نیز نباشد. بدین جهت به آن مطروح؛ یعنی دور ریخته اطلاق می شود(526)
این سه اصطلاح از اصطلاحات پرکاربرد حدیثی اند.

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:25
3- اصطلاحات ناظر به متن و سندبخشی از اصطلاحات با توجه به تعاریفی که از آنها ارائه شده به گونه ای است که متن و سند را با هم در برمی گیرد. این اصطلاحات بدین شرح است:
1- ملل، دارای دو اصطلاح است:
1- اصطلاح فقهاء متأخر، که معلل را به احادیثی اطلاق می کنند که در برگیرنده علت و سبب حکم باشد. کتاب علل الشرائع شیخ صدوق از نمونه منابع روایی است که در آن علت جعل احکام تبیین شده است.
2- اصطلاح محدثان، معلل در اصطلاح محدثان به حدیثی گفته می شود که به رغم سلامت و صحت ظاهری، در متن، یا سند در برگیرنده آفت پنهان و پیچیده باشد. معلل به این معنا از ریشه علت به معنای مرض گرفته شده است(527).

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:25
2- مدرج، مدرج به این معناست که گفتار راوی به روایت افزوده شده و گمان شود که از حدیث است. ادراج به دو دستی اساسی ادراج در متن تقسیم می شود:
الف. ادراج در سند، آن است که اوصافی را پس از ذکر نام راوی در سند می افزاید و به نظر می آید واقعاً توصیف از آغاز در سند بوده است.
ب. ادراج در متن، و آن بدین گونه است که راوی در وسط، یا پایان روایت گفتاری از خود را به عنوان استدلال بر حدیث، یا تبیین واژه ای از آن درج کند و توهم شود که این گفتار، سخن معصوم (علیه السلام) است(528).

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:25
3- مصحف، کلمه تصحیف از ریشه صحیفه به معنای کتاب و تصحیف در لغت به معنای نگارش کتاب است، اما بعدها توسعه یافت و به خطای در کتابت اطلاق شد(529). مصحف حدیثی است که سند، یا متن آن به گونه ای مشابه متن اصلی است، تغییر کرده باشد؛ تغییر برید به یزید و حریز به جریز از نمونه های تصحیف سندی است. و تصحیف ستاً به شیئاً در روایت: من صام رمضان و اتبعه شیئاً من شوال...؛ هر کس رمضان را روزه بگیرد و مقداری از ماه شوال را به دنبال آن روزه بگیرد...(530). از نمونه های تصحیف متنی است.

نصرالله عاشق خداومولا
23-02-2019, 16:26
4 - مزید، حدیثی است که نسبت به سایر أحادیث نقل شده در زمینه آن دارای فزونی باشد. و زیادی، گاه در متن است؛ نظیر روایت: جعلت لی الأرض مسجداً و ترابها طهورا؛ زمین برای من جایگاه سجده و خاک آن مایه طهارت قرار داده شده است، که واژه تراب به آن افزوده شده و اصل روایت طبق نقل اکثر راویان چنین است: جعلت لی الأرض مسجدا و طهورا. و فزونی در سند؛ نظیر ارسال در روایت مسند، قطع در روایت متصل و...است(531). مزید از جمله اصطلاحاتی است که تا حدودی رائج است.