PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آخرت سرای پایدار



فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
24-02-2019, 00:29
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57013201936681598462.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57013201936681598462.gif)



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/61814472901714300706.gif


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/61814472901714300706.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
24-02-2019, 00:31
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif



(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)
پیش گفتار
فراهم آوری دائرة المعارف قرآن کریم، با حدود سه هزار مقاله، به زبانی علمی و نو، فرصتی است مبارک که پس از قرن ها، دوستداران قرآن را دست داده است. دریغ بود که این فرصت بگذرد و بهره ای در خور از آن نصیب نشود. هر چند نفس فراهم سازی این دائرة المعارف، خود، نعمت و بهره ای بزرگ است، باید پذیرفت که تلاش گسترده بانیان این حرکت نمی تواند صرفاً در قالب مقاله های دائرة المعارف بروز و ظهور یابد. چه بسیار رنج ها که برده می شود تا موضوعی منقح و تمیز شود، پرونده ای علمی سازمان یابد، دست نوشته هایی فراهم آید و سرانجام مقاله ای مختصر و مفید پدیدار شود؛ اما مقاله ای که حاصل نهایی آن همه تلاش است، نمی تواند بازتاباننده همه دریافت های قرآنی در آن موضوع باشد. بسیار مطالب و دریافت ها می ماند که حجم محدود و نیز نحوه خاص نگارش مقاله دائرة المعارفی، اقتضای طرح آنها را ندارد.
چنین است که مقدر و مقرر شود تا در کنار آن کار عظیم، طرحی دیگر نیز در افتد؛ طرح فراهم سازی تک نگاشت های قرآنی. تک نگاشت قرآنی، رساله ای است مفصل تر از مقاله دائرة المعارفی در موضوع مربوط که حاصل تأملات و پژوهش های نویسنده، هیئت علمی، فراهم آورندگان پرونده علمی و دیگر کوشندگان آن مقاله را در گسترده ای وسیع تر باز می تاباند و چون به فنون خاص دائرة المعارف نگاری محدود و مقید نیست، با مجالی مبسوطتر، وجوه آن موضوع را می شکافد.
گمان نمی رود که ضرورت نگارش این تک نگاشت ها بر اهل تحقیق پوشیده باشد، به ویژه آن که چنین کاری - اگر نگوییم بی سابقه است - کم سابقه و آثار آن، بسیار گسترده و دیرپاست.
جز ارباب پژوهش و نگارش، عموم دانش پژوهان در حد مطالعات پایه اسلامی نیز می توانند از این تک نگاشت ها بهره گیرند و به جای مراجعه به چندین مأخذ دست چندم، به حاصل کاوش در منابع دست اول و متقن روی آورند.
طرح نگارش تک نگاشت های قرآنی، از این منظر و با این رویکرد، گامی است مبارک که امید می رود در کنار تدوین دائرة المعارف به مقصد نائل آید. شایان ذکر است که لزوماً نام مدخل های دائرة المعارف بر تک نگاشت ها نهاده نمی شود.
سلاست و روانی قلم، علمی بودن مطالب، استناد و اتکای علمی و دیگر ویژگی هایی که به اتقان محتوایی یا زبانی اثر باز می گردد، در تک نگاشت نیز، همانند مقاله مراعات می شود؛ لیکن به شرحی که گذشت، نویسنده در تفضیل مطالب و بهره وری از منابع، دستی گشوده تر خواهد داشت. از این رو می توان ادعا کرد که حتی بهره گیران از دائرة المعارف، هرگز از این تک نگاشت ها بی نیاز نخواهند بود، به ویژه آن که در این مجموعه به ماخذ تازه و معاصر بیشتر عنایت می شود و برخی از مطالب نوظهور در قلمرو موضوع قرآنی مورد بحث نیز مد نظر خواهند بود.
امید است ره سپاری در این قلمرو، هم گام با پدیدسازی افقی نو در تحقیقات قرآنی، زمینه ساز حرکت های بالنده تر و بهره جویی های بیشتر علمی و عملی از این چشمه سار مبارک باشد؛ بمنه و کرمه ....
این دفتر، تک نگاشت مقاله آخرت اثر فاضل گرامی جناب حجةالاسلام و المسلمین آقای علی خراسانی است. بر خود لازم می دانیم که زحمات مؤلف محترم را ارج نهاده، از یکایک دانشورانی که در فراهم آوردن این اثر کوشیده اند، قدردانی کنیم.
یوسفی مقدم
سرپرست مرکز فرهنگ و معارف قرآن
مقدمه
آخرت به معنای جهان واپسین و عالم بعد از دنیاست. واژه آخرت برگرفته از ریشه ا خ - ر و مؤنث آخر به معنای پایان و در برابر اول است.
قرآن کریم زندگی انسان را به دو بخش پایان پذیر و جا.دان تقسیم و از اولی، به الدنیا و الاولی و از دومی، به الاخرة و الیوم الاخر تعبیر کرده است.
واژه آخرت به معنای عالم بعد از دنیا، 113 بار در قرآن ذکر شده است (1):
نه بار صفت یا مضاف الیه دار، مانند: و ان الدار الاخرة لهی الحیوان (2) و ولدار الاخرة خیر (3)، یک مورد صفت النشأة: ینشی النشاة الاخرة (4)؛ پنج بار در برابر الاولی، مانند: فلله الاخرة و الاولی (5)؛ 48 مورد در برابر الدنیا، مانند: ربنا ءاتنا فی الدنیا حسنة و فی الاخرة حسنة (6)؛ و 26 بار صفت یوم، مانند: ءامنا بالله و بالیوم الاخر (7). در مواردی نیز واژه آخرت به تنهایی به کار رفته است، مانند: اولئک الذین اشتروا الحیوة الدنیا بالاخرة (8). لفظ آخرت در این گونه موارد، از آن جهت مؤنث آمده که یکی از واژه های الدار، الکرة(9)، النشأة(10) یا الحیاة(11) موصوف مقدر آن است و چون موصوف مؤنث بوده، صفت به تبع آن مؤنث استعمال می گردد.
آیات فراوانی از قرآن، در مورد عالم آخرت به بحث پرداخته است؛ به طوری که گفته شده، حدود دو هزار آیه در قرآن به نحوی بر آن جهان دلالت دارد (12).
مباحث گوناگون موضوع آخرت را در قرآن کریم، از واژه های فراوانی مانند برزخ، بعث، حشر، نشر، صراط، قیامت، میزان، یوم الدین، یوم الفرقان، یوم الحسرة، یوم الحساب و ده ها واژه دیگر می توان استفاده کرد، زیرا هر یک از این واژگان به یکی از مراحل جهان آخرت، یا به خصوصیتی از آن جهان اشاره دارد؛ ولی با توجه به این که در واژه آخرت تقابل با جهان نخستین (دنیا) نهفته - چنان که در قرآن نیز در موارد متعدد، دنیا و آخرت در کنار هم قرار گرفته است - مناسب تر است در موضوع آخرت، به مسائل کلی مربوط به آن جهان پرداخته شود. از آن جا که این گونه بحث ها در قرآن بیشتر با دو واژه آخرت و یوم الاخر بیان شده، کوشیده ایم از واژه های دیگر جز در عنوان تفاوت های دنیا و آخرت - که به تبیین حقیقت آخرت می پردازد - و منازل و مراحل آخرت - که در آن چاره ای جز استفاده از آیات مشتمل بر واژه های دیگر نیست - کمتر استفاده شود و بیشتر به آیاتی پرداخته شود که در بردارنده یکی از دو واژه مزبور باشند، بنابراین به مبحث قیامت و حوادث دهشتناک آن - که با فروپاشی این جهان مقارن است - هم چنین موضوع معاد و استدلال های عقلی و نقلی در اثبات آخرت و نیز پاسخ به شبهات درباره آن جهان، به تفصیل پرداخته نمی شود.
برخی، از تعبیر قرآن درباره جهان دیگر، به الیوم الاخر و آخرت، استفاده کرده اند که حیات انسان بلکه دوره جهان، در مجموع دو دوره تقسیم می شود و هر دوره را به عنوان یک روز باید شناخت: یکی، روز و دوره ای که اول است و پایان می پذیرد (دنیا) و دیگر، روز و دوره ای که آخر است و پایان نمی پذیرد (آخرت)؛ هم چنان که در برخی آیات از زندگی دنیوی به اولی و از حیات اخروی به آخرت تعبیر شده است(13).
علی خراسانی









(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
24-02-2019, 00:32
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif



(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

ایمان به آخرت در میان ملت ها

برخی محققان، آموزه جهان پس از مرگ را از اختصاصات ادیان الهی دانسته اند که بشر به خودی خود نمی توانسته به وجود آن پی برد (14)؛ اما تحقیقات باستان شناسی از آثار به دست آمده از نخستین انسان های شناخته شده در زمین (نئاندر تال ها) (15) که غذا و ابزارهای سنگی در مدفن مردگان قرار می دادند، نشان می دهد که آنان نیز به نوعی حیات جسمانی مرموز و نامعلوم برای مردگان قائل بوده اند؛ همان گونه که حیات پس از مرگ در میان بیشتر تمدن های نخستین بشر - هم چون مصریان، بابلیان، یونانیان، هندوان، چینیان و ... - نیز مطرح بوده است (16). با وجود آن، این احتمال نیز - به ویژه با توجه به دیدگاه قرآن درباره حضرت آدم (علیه السلام) که او را آفریده شده از خاک (آل عمران، آیه 59) و پدر انسان های دیگر (نساء، آیه 1) دانسته است - منتفی نیست که اعتقاد به جهان پس از مرگ نزد اقوام مذکور از بقایای برخی ادیان آسمانی بوده باشد.
به هر حال، آرمان های نامحدود بشر و غریزه ابدیت طلبی، مطلق خواهی و عشق فطری به جاودانگی (17) - که وجه تمایز انسان از حیوان بوده و در فرزند خواهی، علاقه به جاودانگی در خاطره ها و ... ظهور می یابد - همگی عوامل غیروحیانی سوق بشر به اندیشه جهان آخرت می باشند (18).
در عصر جدید نیز دیدگاه طبیعت گرایانه علم سکولار سبب کم رنگ شدن مبحث آخرت در کلام مسیحی و حتی انکار و اسطوره ای پنداشتن آن از جانب برخی متکلمان شده است، با این حال اکتشاف های زیست شناسی و فیزیکی جدید، بحث های فرا روان شناسی، مرگ شناسی، و تجربیات خارج از بدن، گزارش های زنده شدگان پس از مرگ بالینی، پیش بینی های صادق مردگان در خواب و ...، دانشمندان جدید را به ایده جهان پس از مرگ بیش از پیش متوجه ساخته است (19). تفاوت نگاه ادیان با این نگرش آن است که آخرت در ادیان، ممد و مشوق فعل اخلاقی به شمار می رود (20).
از میان ادیان بزرگ شناخته شده، شاید اوستا نخستین کتابی باشد که با صراحت از جهانی در پایان دنیا یاد کرده و ارجع به حالات آن جهان، هم چون بهشت (انگهو وهشت: بهترین جهان) دوزخ (دژانگه: جهان زشت) صراط (چنونت پرتو: پل تشخیص و قضاوت) و ... حتی بیشتر از کتاب مقدس، بحث کرده است (21). هندوان و بوداییان نیز جهان سعادت مندی معتقدند که انسان بلافاصله پس از مرگ یا پس از تناسخ های مکرر به آن می پیوندد (22). در تعلیمات دین یهود، هیچ یک از موضوع های مربوط به جهان آینده، اهمیت ندارد و به ندرت از آخرت ذکری به میان آمده (23) و کیفرها و پاداش های مذکور در تورات نیز ناظر به همین زندگی دنیاست (24)؛ تا آن جا که گروهی از یهود (سامره ای ها) و حتی برخی از دانشمندان یهود (صدوقیان) با استدلال به عدم ذکر آخرت در اسفار پنج گانه، آشکارا منکر وجود آن گشته و اشاره مبهم و اجمالی در تورات شفاهی را از تحریف ها شمرده اند (25). در انجیل نیز گرچه متی و یوحنا به بحث های آخرت، توجه بیشتری کرده اند، در سراسر آن کتاب، به آخرت شناسی (eschatologhy) بهای کمی داده شده است (26). و به طور کلی نگاه مسیحیت به آخرت، امیدی این جهانی و در حد تمثیل های اساطیری می باشد (27).
البته آن چه گفته شد مربوط به وضعیت کنونی ملت های غیر اسلامی و کتاب های موجود است وگرنه از نظر قرآن کریم ایمان به آخرت، از ارکان دعوت همه پیامبران (علیهم السلام) بوده است (28).
ایمان به آخرت در اسلام
ایمان به آخرت از ارکان اعتقادی اسلام و شرط مسلمانی به شمار رفته و معمولا در کنار اصل توحید از آن یاد می شود(29).
قرآن کریم، تنها کتاب آسمانی است که از روز رستاخیز به تفصیل سخن رانده (30)؛ تا آن جا که حدود 3/1 قرآن به این موضوع اختصاص یافته است. است (31). در هیچ یک از مراحل نزول، به آخرت بی توجهی نشده (32) و در بیش از صد عنوان متفاوت، مباحث مختلفی راجع به آن مطرح شده است (33) حتی از مجموعه آیات آفرینش و رستاخیز به دست می آید که توجه قرآن به آفرینش، به سبب تقارن این دو موضوع و در مسیر توضیح و تبیین بیشتر آن جهان بوده است (34) چنان که می فرماید:
و لقد علمتم النشاة الاولی فلولا تذکرون (35) و قطعا پدیدار شدن نخستین خود را شناختید، پس چرا سر عبرت گرفتن ندارید؟.
در واقع، آخرت مکمل و معنا بخش دیگر اصول دین بوده و بدون آن نمی توان به تصور روشنی از خداوند و صفات او - هم چون عدل، حکمت و فلسفه نبوت و در پی آن امامت - نائل آمد (36) به عبارت دیگر، بدون آخرت، دعوت دینی و تبلیغ پیامبران بی اثر خواهد بود؛ زیرا پذیرفتن دین و پیروی از مقررات شرع و آیین پیامبران خالی از کلفت و سلب آزادی نیست و در صورتی که متابعت آن اثری در بر نداشته باشد، هرگز مردم زیر بار آن نخواهند رفت و از آزادی طبیعی دست بر نخواهند داشت (37).
از منظر اسلام، بی ایمانی به آخرت، گمراهی است:
و من یکفر بالله و ملئکة و کتبه و رسله و الیوم الاخر فقد ضل ضللا (38)؛ و هر کس به خدا و فرشتگان او و کتاب ها و پیامبرانش و روز بازپسین کفر ورزد، در حقیقت دچار گمراهی دور و درازی شده است.
الذین لا یؤمنون بالاخرة فی العذاب و الضلل البعید (39)؛ آنان که به آخرت ایمان ندارند، در عذاب و گمراهی دور و درازند.
و چنین انسان های بی ایمانی، از راه راست منحرف اند:
و ان الذین لا یومنون بالاخرة عن الصراط لنکبون (40).
قلوب شان حق گریز:
فالذین لا یومنون بالاخرة قلوبهم منکرة (41).
و کردارشان تباه است:
و الذین کذبوا بایاتنا و لقاء الاخرة حبطت اعملهم (42)؛ و کسانی که آیات ما و دیدار آخرت را دروغ پنداشتند، اعمال شان تباه شده است.
و عذاب دردناکی برای آنها مهیا شده است:
و ان الذین لا یؤمنون بالاخرة اعتدنا لهم عذاباً الیما (43).
شاید علت توجه بیشتر اسلام به آخرت آن باشد که داشتن درکی از کذشته و آینده، وجه تمایز انسان از حیوان است. انسان ها همواره به میزان شعور و فهم خود، به گذشته و آینده خویش توجه دارند و چون امت آخرالزمان از جهت این ادراک در مقایسه با امت های پیشین کامل ترند، جهان آخرت در قرآن بیشتر یاد شده و هم چون دنیا، مسلم شمرده شده است:
و ان الساعة ءاتیة لا ریب فیها (44)؛ و (هم) آن که رستاخیز آمدنی است (و) شکی در آن نیست.
قرآن کریم آشکارا به تفکر سفارش کرده است (45)؛ آن جا که می فرماید:
کذلک یبین الله لکم الایت لعلکم تتفکرون فی الدنیا و الاخرة (46)؛ این گونه، خداوند آیات (خود را) برای شما روشن می گرداند، که در (کار) دنیا و آخرت بیندیشند.






(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
24-02-2019, 00:33
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif



(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)
منشأ ایمان به آخرت


1. وحی

منشا ایمان به آخرت پیش از هر چیز، وحی الهی است که به وسیله پیامبران به بشر ابلاغ شده است (47). گواه این سخن آن که در قرآن کریم - که وحی خداوند بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است - حدود دو هزار آیه درباره جهان آخرت است (48). این آیات، محال نبودن ذاتی آخرت و امکان بلکه ضرورت وقوع آن را به شیوه های گوناگون بیان کرده است و از یک سو، منکران آخرت را نکوهش می کند که چرا بدون دلیل و برهان و تنها براساس گمان خود آخرت را نفی می کنند:
و قالوا ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا و ما یهلکنا الا الدهر و ما لهم بذلک من علم ان هم الا یظنون (49)؛ و گفتند: غیر از زندگانی دنیای ما (چیز دیگری) نیست؛ می میریم و زنده می شویم، و ما را جز طبیعت هلاک نمی کند؛ و (لی) به این (مطلب) هیچ دانشی ندارند (و) جز (طریق) گمان نمی سپرند.
از سوی دیگر، این آیات شبهه هایی را که ممکن است منشأ توهم محال بودن معاد شود دفع کرده و و امکان آن را به اثبات می رساند. یکی از آن شبهات، این که چگونه ممکن است انسانی که مرده و استخوانش به خاک تبدیل شده است دوباره زنده شود:
و قالوا اءذا ضللنا فی الارض اءنا لفی خلق جدید (50)؛ و گفتند: آیا وقتی در (دل) زمین گم شدیم، آیا (باز) ما در خلقت جدیدی خواهیم بود. و بر فرض امکان چه کسی بر چنین کاری قادر است؟
قرآن در پاسخ به این شبهه، بارها انسان ها را به تدبر و تعقل دعوت کرده و از آنان خواسته است که بازآفرینی انسان ها در آخرت را با آفرینش اولیه آنها در دنیا مقایسه کنند. بی شک آنان به این نتیجه خواهند رسید که بازآفرینی انسان ها در جهان واپسین از آفرینش اولیه آنها دشوارتر نیست. در سوره عنکبوت (آیه 19) آمده است:
اولم یروا کیف یبدی الله الخلق ثم یعیده ان ذلک علی الله یسیر ؛ آیا ندیده اند که خداوند چگونه آفرینش را آغاز می کند، سپس آن را باز می گرداند؟ در حقیقت این (کار) بر خدا آسان است.
آیه بعد، چنین ادامه می دهد:
قل سیروا فی الارض فانظر و اکیف بدا الخلق ثم الله ینشی النشاة الاخرة ان الله علی کل شی ء قدیر (51)؛ بگو: در زمین بگردید و بنگرید چگونه آفرینش را آغاز کرده است. سپس (باز) خداست که نشئه آخرت را پدید می آورد. خداست که بر هر چیزی تواناست.
از آن جا که بهترین و رساترین دلیل بر امکان هر چیزی وقوع آن است، قرآن برای از بین بردن هرگونه تردیدی در زمینه بازآفرینی انسان ها در آخرت، نمونه هایی از زنده شدن مردگان در همین جهان را ارائه می دهد، مانند:
الف) زنده شدن مردی از بنی اسرائیل که کشته شده بود؛ همو که با زدن قطعه ای از گاو ذبح شده بر بدنش زنده شد و قاتل خویش را معرفی کرد(52)؛
ب) زنده شدن جمعی از بنی اسرائیل که بر اثر صاعقه مرده بودند(53)؛
ج) زنده شدن عزیر و الاغش پس از صد سال (54)؛
د) زنده شدن پرندگانی که به وسیله ابراهیم (علیه السلام) کشته شده بودند (55)؛
ه) زنده شدن مردگان به وسیله مسیح (علیه السلام) (56)؛
و) زنده شدن گروهی از مردم که از ترس مرگ از دیار خود بیرون رفته بودند (57)؛
قرآن کریم در آیات پر شمار، در پافشاری بر ضرورت و قطعیت وقوع آخرت، گاهی به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمان می دهد که بر وقوع قیامت سوگند یاد کند:
و یستنبؤنک احق هو قل ای و ربی انه لحق و ما انتم بمعجزین (58)؛ و از تو خبر (عذاب) پرسند که آیا آن راست است؟ بگو: آری، به پروردگارم سوگند که آن راست است و شما ناتوان کننده (خدا از عذاب کردن) نیستید.
زمان وقوع قیامت را وعده حق می داند:
ان وعد الله حق فلا تغرنکم الحیوة الدنیا (59)؛ همانا وعده خدا حق است، پس زندگانی دنیا شما را فریب ندهد.
گاه بر تردیدناپذیری آخرت تأکید می کند:
ان الساعة لاتیة لاریب فیها (60)؛ در حقیقت، رستاخیز قطعاً آمدنی است، در آن تردیدی نیست.
در بسیاری از آیات نیز، باور به آخرت را در کنار اعتقاد به خدا آورده است - مانند:
من ءامن بالله و الیوم الاخر (61)؛ که نشان از اهمیت اعتقاد به آخرت است.
قرآن کریم تاکید دیانت های سابق و پیامبران الهی بر اسمان به آخرت را یادآور شده که نشان از این حقیقت است که مبحث ایمان به آخرت، در کنار دعوت به توحید، همواره از ارکان دعوت و رسالت پیامبران (علیه السلام) بوده است. در سوره غافر (آیه 15) به این مطلب چنین اشاره شده است:
یلقی الروح من امره علی من یشاء من عباده لینذر یوم التلاق ؛ خدا به هر کس از بندگانش که بخواهد وحی می فرستد، تا مردم را از قیامت بترساند.
بر همین اساس، در قیامت از کفار سؤال می شود که آیا پیامبران نیامدند، تا شما را از چنین روزی بیم دهند:
یمعشر الجن و الانس الم یأتکم رسل منکم یقصون علیکم ءایتی و ینذرونکم لقاء یومکم هذا (62)؛ ای گروه جن و انس! آیا از میان شما فرستادگانی برای شما نیامدند که آیات مرا بر شما بخوانند و از دیدار این روزتان به شما هشدار دهند؟
و قال لهم خزنتها الم یأتکم رسل منک یتلون علیکم ءایت ربکم و ینذرونکم لقاء یومکم هذا (63)؛ و نگهبانان جهنم به آنان (کافران) گویند: مگر فرستادگانی از خودتان بر شما نیامدند که آیات پروردگارتان را بر شما بخوانند و به دیدار چنین روزی شما را هشدار دهند؟
در برخی آیات نیز که به قصه های پیامبران پرداخته، دعوت به آخرت آمده است. در این آیات، حضرت نوح (علیه السلام) به قوم خود می گوید:
و الله انبتکم من الارض نباتا ثم یعیدکم فیها و یخرجکم اخراجا (64)؛ خدا شما را مانند گیاهی از زمین رویانید و سپس شما را در آن باز می گرداند و بیرون می آورد.
و اعبدوه و اشکروا له الیه ترجعون (65)؛ خدا را عبادت کنید و او را سپاس گویید که به سوی او باز گردانیده می شوید.
حضرت یوسف (علیه السلام) اعلام می کند که من آیین قومی را که به خدا و آخرت اعتقاد ندارند، رها کرده و آیین پدرانم ابراهیم و اسحق و یعقوب (علیه السلام) را پیروی کرده ام.
قال ... انی ترکت ملة قوم لا یؤمنون بالله و هم بالاخرة هم کفرون و اتبعت ملة ءاباءی ابراهیم و اسحق و یعقوب ... (66).
حضرت شعیب (علیه السلام) نیز مردم مدین را به عبادت خدا و امید به آخرت فرا می خواند:
و الی مدین اخاهم شعیبا فقال یقوم اعبدوا الله و ارجوا الیوم الاخر (67).
حضرت موسی (علیه السلام) از هر متکبری که به آخرت ایمان ندارد، به پروردگار پناه می برد:
و قال موسی انی عذت بربی و ربکم من کل متکبر لا یؤمن بیوم الحساب (68).
براساس این دسته از آیات، در صحف ابراهیم و موسی (علیهماالسلام) بر پایداری و برتری آخرت تأکید شده است:
و الاخرة خیر و ابقی ان هذا لفی الصحف الاولی صحف ابراهیم و موسی (69).
خداوند، هدف از نازل کردن تورات بر موسی (علیه السلام) را ایمان مردم به جهان آخرت دانسته است:
ثم ءاتینا موسی الکتب ... لعلهم بلقاء ربهم یؤمنون (70)؛ سپس به موسی کتاب - تورات - دادیم - شاید آنان (بنی اسرائیل) به دیدار پروردگارشان (روز رستاخیز و ثواب و عقاب الهی) ایمان آورند.
هم چنین به حضرت عیسی (علیه السلام) موضوع آخرت را یادآور شده است:
اذ قال الله یعیسی انی متوفیک و رافعک الی ... ثم الی مرجعکم فاحکم بینکم فیما کنتم فیه تختلفون فاما الذین کفروا فاعذبهم عذابا شدیدا فی الدنیا و الاخرة (71)؛ (یاد کن) آن گاه که خدا گفت: ای عیسی! من تمام گیرنده و بردارنده توام به سوی خود ... سپس بازگشت شان به سوی من است. پس در آن چه اختلاف می کردید میان شما داوری خواهم کرد ... اما کسانی که کافر شدند را در جهان و آن جهان عذابی سخت خواهم کرد.
روشنی عقیده به آخرت در ادیان الهی تا آن جاست که مؤمن آل فرعون قوم خویش را از رستاخیز می ترساند:
و یقوم انی اخاف علیکم یوم التناد ... و ان الاخرة هی دار القرار ... و ان مردنا الی الله (72)؛ و ای قوم من! همانا من بر شما از روز آواز دادن یک دیگر می ترسم ... و همانا جهان پسین سرای پایندگی است ... و بازگشت ما به خداست.
بنی اسرائیل، قارون را به جستن خانه آخرت ترغیب می کنند: و ابتغ فیما ءاتک الله الدار الاخرة (73) و یهودیان به زعم خود، سعادت آخرت را در انحصار خودشان می دانند:
قل ان کانت لکم الدار الاخرة عند الله خالصة من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صدقین (74)؛ بگو: اگر سرای واپسین نزد خداوند ویژه شماست نه دیگر مردمان، پس آرزوی مرگ کنید اگر راست گویید.






(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-06-2019, 00:19
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif) 2. فطرت همواره در درون انسان میل به جاودانگی و خلود وجود داشته است؛ چنان که برخی مال و سرمایه خود را سبب جاودانگی خویش می پندارند:
الذی جمع مالا وعدده یحسب ان ماله اخلده (75)؛ آن که مالی را فراهم ساخته و پی در پی می شمرد، می پندارد که مالش وی را جاوید و پاینده می دارد.
و دخل جنته و هو ظالم لنفسه قال ما اظن تبید هذه ابدا (76)؛ و به بوستان خویش درآمد، در حالی که به خویشتن ستم کار بود. گفت: نپندارم که این بوستان هیچ گاه تباه و نابود گردد.
این علاقه، در ترس از مرگ (نیستی) و علاقه به فرزند - که به نوعی دنباله حیات پدر محسوب می شود - بروز کرده است. کسی که مردن را نابود شدن می داند، هیچ گاه نمی خواهد بمیر و می خواهد عمری طولانی داشته باشد، مانند بنی اسرائیل که می خواستند هزار سال عمر کنند (77).
آرزوی جاودانگی در همه، حتی در حضرت آدم (علیه السلام) نیز وجود داشت و شیطان براساس همین خواست او را فریفت:
فوسوس الیه الشیطن قال یئادم هل ادلک علی شجرة الخلد و ملک لا یبلی (78)؛ پس شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! آیا تو را به درخت جاودانی و پادشاهی که کهنه و نابود نشود راه بنمایم؟
همین احساس درونی، انسان را به سوی اعتقاد به جهان آخرت و زندگی پس از مرگ سوق داده است و همان گونه که ژ اشاره شد، این عقیده همواره در میان انسان ها، حتی بشر قبل از تاریخ، بوده است. پایدار بودن چنین احساسی در میان بشر در همه دوره های تاریخی و این که هیچ گاه دست خوش دگرگونی نگشته، خود دلیل بر فطری بودن این احساس است (79). البته همین میل به جاودانگی، خود دلیلی است بر وجود آخرت؛ زیرا در نظام طبیعت هیچ میلی گزاف و بیهوده نیست و هم چنان که عطش دلیل وجود آب است، وجود هر میل و استعداد اصیل دیگر نیز دلیل وجود کمالی است که استعداد و علاقه به سوی آن متوجه است (80).
به گفته صدر المتألهین، خداوند حکیم در نهاد جان ها محبت هستی و بقا و نیز کراهت نیستی و فنا را قرار داده است و این کاری است صحیح؛ زیرا هستی و بقا خیر انسان است و خداوند حکیم هرگز کار باطل انجام نمی دهد. از این رو، هر چه در نهاد انسان قرار گرفته باشد حق و صحیح است. بنابراین، جاودان طلبی انسان دلیل آن است که عالمی جاویدان مصون از زوال وجود دارد؛ یعنی حق و صدق طلب، دلیل وجود مطلوب و امکان نیل به آن است. پس اگر جهان ابدی ضروری خواهد بود؛ زیرا اگر معاد و آخرت وجود نمی دانست حس ابدیت خواهی و جاودان طلبی در نهاد انسان و نهان انسان ها بیهوده بود، در حالی که در طبیعت باطل وجود ندارد (81).
فیض کاشانی در این باره گوید:
چگونه ممکن است نفوس انسانی نابود گردد با این مکه از سویی خداوند به مقتضای حکمتش در طبیعت او عشق به هستی و بقا را آفریده و در درون جان او، کراهت از عدم و فنا را قرار داده است. از سوی دیگر، یقینی است که بقا و دوام در این جهان محال است: اینما تکونوا یدرککم الموت (82)؛ هر کجا باشید مرگ شما را در خواهد یافت. اگر جهانی دیگر وجود نداشته باشد که انسان پس از مرگ به آن منتقل شود، عشق به هستی و بقای همیشگی و حیات جاودانی که خداوند در فطرت انسان به ودیعت نهاده، باطل و بیهوده خواهد بود، در حالی که خداوند حکیم برتر از آن است که چنین کار لغوی کند (83).
حاصل آن که بشر همواره عشق به جهان جاوید و حیات همیشگی داشته و دارد؛ گرچه ممکن است در شناخت مصداق جهان جاوید گاهی دچار لغزش شود و مجاز را به جای حقیقت ببیند.







(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
06-06-2019, 00:17
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)
3. عقل

از منظر قرآن کریم، بشر علاوه بر راه وحی و فطرت از طریق عقل نیز می تواند له وجود آخرت پی ببرد و به آن ایمان آورد. از مجموع آیات قرآن در این زمینه، دو استدلال به دست می آید (84):





(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
07-06-2019, 02:06
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)



الف) حکمت الهی

انسان با تأمل در آفرینش آسمان ها، زمین و سایر موجودات به وجود آخرت پی می برد؛ با این استدلال که همه پدیده های این جهان به حکم قوانین حاکم بر آنها نابود شدنی است. پس اگر فراسوی این پدیده ها آخرتی در کار نباشد، خلقت این جهان بیهوده است، حال آن که خداوند کار عبث نمی کند و کارهایش حکیمانه است.
این استدلال در آیات فراوانی آمده است. قرآن کریم در سوره آل عمران کسانی را ستایش می کند که در آفرینش جهان اندیشه کرده و به این نتیجه می رسند که آفرینش بیهوده نیست. هم چنین از راه باطل نبودن آفرینش به این نتیجه می رسند که جهان دیگری نیز هست که بهشت و دوزخی دارد و آن گاه از دوزخ آخرت به خدا پناه می برند:
ان فی خلق السموات و الارض و اختلف الیل و النهار لایت لاولی الالبب الدین یذکرون الله قیما و قعوداً و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموت و الارض ربنا ما خلقت هذا بطلا سبحنک فقنا عذاب النار (85)؛ همانا در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و شد شب و روز خردمندان را نشانه هاست، همان کسانی که ایستاده و نشسته و بر پهلوها خفته خدای را یاد می کنند و در آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند (و می گویند:) پروردگارا! این را به گزاف و بیهوده نیافریدی، تو پاکی (از این که کاری به گزاف و بیهوده کنی) پس ما را از عذاب آتش دوزخ نگه دار (86).
آیاتی از سوره رعد نیز پس از بیان این که خدا آسمان ها را بدون ستون بنا کرد، ماه و خورشید را به فرمان درآورد و هر یک تا زمانی معین (اجل مسمی) در جریان خواهند بود، هدف از تفصیل آیات را یقین آوردن انسان ها به آخرت می داند:
الله الذی رفع السموت بغیر عمد ترونها ثم استوی علی العرش و سخر الشمس و القمر کل یجری لاجل مسمی یدبر الامر یفصل الایت لعلکم بلقاء ربکم توقنون (87).
شبیه این استدلال در سوره انبیاء (آیات 16 - 18)، ص (آیه 27) و روم (آیه 8) نیز آمده است.



(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
07-06-2019, 23:26
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)



ب) عدل الهی

خداوند، انسان ها را در این جهان مختار قرار داده و دست بشر را برای کارهای خوب و بد باز گذارده است. در سایه این اختیار، دسته ای بر هواهای نفسانی چیره گشته، و در راه خدا همه گونه زحمت و مشقت را تحمل می کنند و حتی گاه از ایثار جان خود نیز دریغ نمی ورزند و دسته ای دیگر، تمام نیروی خود را در ارضای شهوت ها و آرزوهای شیطانی خود به کار گمارده، و از غضب و هتک و قتل باکی ندارند و گاهی تا پایان عمر نیز شاد و مرفه و برخوردار و کام یاب اند. اگر با مرگ همه چیز به پایان پذیرد و عالم دیگری وجود نداشته باشد که در آن هر کس به جزای اعمال خود برسد، به گروه اول ستم شده است، حال آن که خداوند عادل است و به کسی ستم نمی کند. پس باید دنیای دیگری باشد تا این دو دسته هر یک پاداش کردار و کیفر اعمال خویش را ببیند.
قرآن در شماری از آیات، این حقیقت را تببین و بر این نکته تأکید کرده است که این دو دسته یکسان نیستند؛ چنان که فرموده است:
ام نجعل الذین ءامنوا و عموا الصلحت کالمفسدین فی الارض ام نجعل المتقین کالفجار (88)؛ آیا کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک و شایسته کردند مانند تباه کاران در زمین قرار می دهیم؟ یا پرهیزگاران را مانند بدکاران قرار می دهیم؟!
در آیه ای دیگر می فرماید:
ام حسب الذین اجترحوا السیئات ان نجعلهم کالذین ءامنوا و عملوا الصلحت سواء محیاهم و مماتهم ساء ما یحکمون و خلق الله السموت و الارض بالحق و لتجزی کل نفس بما کسبت و هم لا یظلمون ؛ آیا کسانی که به کارهای بد دست یازیده اند، پنداشته اند که آنان را همانند کسانی که ایمان آورده اند و کارهای نیک و شایسته کرده اند قرار می دهیم که زندگی و مرگ شان یک سان و برابر باشد؟! بد داوری می کنند. و خدا آسمان ها و زمین را به راستی و درستی (به حکمت و نظم و داد، نه به باطل و بیهوده) آفرید (تا نشانه های قدرت و خدایی او آشکار شود و تا نیکوکار و بدکار مساوی نباشند) و تا هر کس بدانم چه کرده است پاداش داده شود و به آنان ستم نمی شود.
هم چنین فرموده است: افنجعل المسلمین کالمجرمین ما لکم کیف تحکمون (89) پس آیا فرمان برداران را چون بدکاران را قرار خواهیم داد؟ شما را چه شد؟ چگونه داوری می کنید؟
و ما یستوی الاعمی و البصیر (90)؛ و نابینا و بینا یک سان نیستند (91).
شباهت ها و تفاوت های دنیا و آخرت
برای شناخت بهتر آخرت، لازم است به بررسی شباهت ها و تفاوت های دنیا و آخرت بپردازیم؛ زیرا دنیا و آخرت، دو مفهوم متضایف اند که شناخت صحیح هر یک بدون شناخت دیگری ممکن نیست (92).



(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
09-06-2019, 01:10
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)



الف) شباهت ها

1. هر دو جهان، حقیقی و واقعی بوده و فضا و ابعاد و اجرامی دارند. از همین رو، انسان در هر دو جهان، دارای اندام و بدن است (93).
2. انسان در هر دو جهان، به خود و متعلقاتش آگاهی کامل داشته و شخصیتی واحد دارد (94). این مطلب از آیاتی قابل برداشته است، مانند:
یلیتنی کنت معهم (95)؛ ای کاش من با آنان بودم.
(و) یلیتنی لم اشرک بربی احدا (96)؛ ای کاش هیچ کس را شریک پروردگارم نمی ساختم.
(و) یلیتنی لم اوت کتبیه (97)؛ ای کاش کتابم را دریافت نکرده بودم.(98).
(و) یلیتنی قدمت لحیاتی ؛ ای کاش برای زندگانی خود (چیزی) پیش فرستاده بودم.
3. انسان در هر دو جهان، دارای غرایز انسانی و حیوانی است (99). قرآن کریم، نعمت های بهشتی را چنین وصف می کند:
و فکهة مما یتخیرون و لحم طیر مما یشتهون و حور عین ... لا یسمعون فیها لغوا و لا تاثیما الا قیلا سلما سلما... (100)؛ میوه از هر چه اختیار کنند و از گوشت پرنده هر چه بخواهند و حوران چشم درشت ... در آن جا نه بیهوده ای می شوند و نه (سخنی) گناه آلود. آن جا سخنی جز سلام و درود نیست.
در هر دو جهان، آلام و لذت های عقلی و حسی وجود دارد (101)؛ چنان که درباره کسانی که پیمان خدا و سوگندهای خود را به بهای ناچیزی می فروشند، آمده است:
و لا یکلمهم الله و لا ینظر الیهم یوم القیمة و لا یزکیهم و لهم عذاب الیم (102)؛ خدا در روز قیامت با آنان سخن نمی گوید و به ایشان نمی نگرد و پاک شان نمی گرداند و عذابی دردناک خواهند داشت.
و به نفس مطمئنه چنین خطاب شده است:
ارجعی الی ربک راضیة مرضیه فادخلی فی عبدی و ادخلی جنتی (103)؛ خشنود و خداپسند به سوی پروردگارت باز گرد و در میان بندگان من درآی و در بهشت من داخل شو.
رنج ها و لذت های جسمی در هر دو جهان از طریق جسم برای روح انسان حاصل می شود؛ چنان که در آیه ای عذاب کافران از طریق پوست آنان دانسته شده است:
کلما نضجت جلودهم بدلنهم جلوداً غیرها لیذوقوا العذاب (104)؛ هر چه پوست شان بریان گردد، پوست هایی دیگر بر جایش نهیم، تا عذاب را بچشند.
4. خداوند در هر دو جهان قابل رؤیت حسی نیست (105). در قرآن امکان دیدن خداوند به صورت مطلق نفی شده است: لا تدرکه الابصر (106)؛ چشم ها او را در نمی یابند. البته انسان ها در آن جهان همگی خود را در محضر خداوند احساس کرده و به قطع و یقین، به وجودش پی می برند (107):
و یعلمون ان الله هو الحق المبین (108) و خواهند دانست که خدا همان حقیقت آشکار است.
حتی انسان کافر نیز پس از مرگ، پروردگار خود را شناخته و او را مورد خطاب قرار می دهد:
قال رب ارجعون لعلی اعمل صلحا فیما ترکت (109)؛ ... می گوید: پروردگارا! مرا باز گردانید، شاید در آن چه وانهاده ام کار نیکی انجام دهم.
5. انسان ها در عالم آخرت نیز از اختیار و اراده برخوردارند (110)؛ لیکن هم چون دنیا توان اجرای آن برای هر کسی در محدوده دارایی ها و توانایی های خود و به میزانی است که خود را در این دنیا در اختیار خدا و رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) او قرار داده و از خود سلب اراده کرده باشد(111).
گواه برخورداری انسان از اختیار و اراده در آن جهان، این که خداوند، افعال و اعمال انسان ها را در بهشت و جهنم به خود آنان نسبت می دهد: چنان که درباره دوزخیان فرموده است:
فشربون علیه من الحمیم فشربون شرب الهیم (112)؛ و روی آن از آب جوش می نوشید (مانند) نوشیدن اشتران تشنه.
هم چنین درباره ابرار می فرماید:
ان الابرار یشربون من کأس کان مزاجها کافورا (113)؛ همانا نیکان از جامی می نوشند که آمیزه ای از کافور دارد.



(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-06-2019, 01:31
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)



ب) تفاوت ها

بی تردید میان دنیا و آخرت تفاوت هایی است؛ زیرا دو عالم، دو نشئه و دو نوع زندگی با قوانین متفاوت اند. برخی در بیان تفاوت وضع زندگی در این دو جهان، دنیا و آخرت را با مسامحه به عالم رحم و دنیا تشبیه کرده اند؛ زیرا طفل در رحم نوعی زندگی دارد و پس از تولد نوعی دیگر. طفل در هر دو نشئه تغذیه و تنفس دارد. ولی نحوه آن متفاوت است؛ به گونه ای که برای طفل پس از تولد، ادامه زندگی همانند گذشته برای چند لحظه نیز امکان ندارد (114).
متکلمان آخرت را در آینده زمانی و در عرض دنیا می دانند (115)؛ ولی فلاسفه بر آن اند که که آخرت در آینده زمانی نیست، بلکه باید آن را در مراتب عالی سلسله طولی وجود جست و جو کرد (116). آنان با استدلال به آیاتی - مانند: ان جهنم لمحیطه بالکفرین (117)؛ بی تردید جهنم بر کافران احاطه دارد - معتقدند که آخرت بر دنیا احاطه دارد؛ چنان که روز بر ساعات آن احاطه دارد (118). بر همین اساس، حکمای اسلامی همه تفاوت های دنیا و آخرت را در نحوه وجود آن دو دانسته اند (119) و آنها را در چند تفاوت بنیادین خلاصه می کنند (120).




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-06-2019, 01:44
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)






در قرآن به تفاوت های فراوانی میان دنیا و آخرت اشاره شده که بعضی از آنها بدین شرح است:
1. در این جهان حرکت و تغییر هست، کودک، جوان و پیر می شود، سپس می میرد و چیزهای نو کهنه شده، از بین می روند (121)؛ ولی آخرت از تغییر، فساد و فنا مصون است؛ چنان که مزه آب و شیری که در نهرهای بهشتی روان است، دگرگون نمی شود: فیها انهر من ماء غیر ءاسن و انهر من لبنم لم یتغیر طعمه (122)؛ در آن نهرهایی است از آبی که (رنگ و بو و طعمش) برنگشته و جوی هایی از شیر که مزه اش دگرگون نشود.
بر این اساس، دنیا و پدیده های آن همگی اجل و مدتی معین و محدود دارند (123):
ما خلق الله السموت و الارض و ما بینهما الا بالحق و اجل مسمی (124)؛ خداوند آسمان ها و زمین و آن چه را که میان آن دو است، جز به حق و تا هنگامی معین، نیافریده است.
ولی آخرت جهان پایداری و بقا و جاودانگی است (125):
انما هذه الحیوة الدنیا متع و ان الاخرة هی دار القرار (126)؛ همانا این زندگی دنیا تنها کالایی (ناچیز) است و در حقیقت، آن آخرت است که سرای پایدار است.
بهشتیان در آخرت جاودانه اند: ادخلوا بسلم ذالک یوم الخلود (127)؛ هم چنان که جهنمیان در آن ماندگارند: خلدین فیها ابدا (128). از همین رو دنیا را معبر و گذرگاه و آخرت را مقصد و سرانجام توصیف کرده اند: الدنیا دار مجاز و الاخرة دار قرار (129).



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-06-2019, 01:45
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)




در آن جهان، توالد و تناسل و جوانی و پیری نبوده و به تعبیر علمی، اجسام خاصیت آنتروی و کهولت (اصل انحطاط و زوال تدریجی کیفیت ها و صورت ها) را از دست خواهند داد (130). در آخرت بهشتیان نمی میرند: لا یذوقون فیها الموت (131) و حکم مرگ بر جهنمیان جاری نمی شود: لا یقضی علیهم فیموتوا... (132) و با این که مرگ از هر طرف به سوی جهنمیان می آید، آنان نمی میرند: و یاتیه الموت من کل مکان و ما هو بمیت (133).
2. در دنیا، آفرینش نظامی خاص دارد؛ آسمان ها به فرمان خدا همانند سقفی (134) بدون ستون (135) برافراشته شده (136) و خورشید و ماه و ستارگان در مدار خود حرکت می کنند (137) و زمین چون گاهواره ای رام در اختیار انسان است (138)؛ ولی در آخرت از آن جا چنین نظامی کارآیی لازم را ندارد و اجرای کامل عدالت و رسیدن هر کس به جزای اعمال خویش مستلزم وجود عالمی متفاوت با دنیاست، این نظام به هم می خورد؛ آسمان شکافته می شود: اذا السماء انشقت (139) دودی نمایان می آورد: تاتی السماء بدخان مبین (140) مانند مس، گداخته: تکون السماء کالمهل (141) و چون طوماری درهم پیچیده می شود: یوم نطوی السماء کطی السجل (142). خورشید به تاریکی می گراید: اذا الشمس کورت (143). ماه بی نور می شود: و خسف القمر (144). زمین به لرزه می افتد: اذا زلزلت الارض زلزالها (145). شکافته می شود: یوم تشقق الارض (146) و در زمین تغییراتی اساسی ایجاد می شود: یوم تبدل الارض غیر الارض و السموت (147)؛ روزی که زمین به غیر این زمین و آسمان ها (به غیر این آسمان ها) مبدل گردد.
در آخرت، کوه ها که در دنیا نقش میخ های زمین را دارند (148)، از جا کنده شده: و اذا الجبال نسفت (149) به حرکت آمده و چون سرابی گشته: و سیرت الجبال فکانت سرابا (150) به صورت پشم زده شده در می آیند: و تکون الجبال کالعهن المنفوش (151).



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-06-2019, 01:45
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)




3. در دنیا حوادث به صورت تدریجی واقع می شوند؛ اما در آخرت همه نعمت ها، عذاب ها و همه پدیده های دیگر به صورت دفعی و بدون نیاز به مقدمات و اسباب واقع می شوند (152). این مطلب از آیاتی از قرآن بر می آید:
و ما امر الساعة الا کلمح البصر او هو اقرب (153)؛ و کار قیامت جز مانند یک چشم بر هم زدن یا نزدیک تر (از آن) نیست.
راوا العذاب و تقطعت بهم الاسباب (154)؛ و عذاب را مشاهده کنند و رشته های پیوندشان بریده گردد.
بل تأتیهم بغتة فتبهتهم فلا یستطیعون ردها و لاهم ینظرون (155)؛ بلکه (مجازات الهی) به طور ناگهانی به آنان می رسد و ایشان را بهت زده می کند (به گونه ای) که نه می توانند آن را برگردانند و نه به آنان مهلت داده می شود.
لکم فیها ما تشتهی انفسکم و لکم فیها ما تدعون (156)؛ هر چه دلهایتان بخواهد در (بهشت) برای شماست و هر چه خواستار باشید، در آن جا خواهید داشت.
4. دنیا عرصه عمل، تکلیف و آزمایش است:
انا جعلنا ما علی الارض زینة لها لنبلوهم ایهم احسن عملا (157)؛ در حقیقت، ما آن چه را که بر زمین است، زیوری برای آن قرار دادیم، تا آنان را بیازماییم که کدام یک از ایشان نیکوکارترند.
آخرت، جهان نتیجه، جزا و پاداش است: انما تجزون ما کنتم تعملون (158). دنیا کشتزار آخرت: الدنیا مزرعة الاخرة (159) و برای کار است و آخرت، برای محاسبه است: الیوم عمل و لا حساب و غداً حساب و لا عمل (160). اگر کسانی در آخرت عبادت می کنند، به عنوان وظیفه و تکلیف نیست بلکه از سنخ عبادت فرشتگان است. در آن جا عبادت وسیله تکامل نیست؛ زیرا عملی که موجب پیشرفت یا عقب ماندگی می شود در دنیاست، نه در آخرت. بر همین اساس، مهلت ها در آن جهان به پایان می رسد (161): و لا هم ینظرون (162) و معذرت و درخواست پوزش ستم کاران سودی ندارد:
یوم لا ینفع الظلمین مغذرتهم (163)؛ (همان) روزی که ستم گران را پوزش طلبی شان سود نمی دهد.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-06-2019, 01:46
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)






در آخرت، برای همه روشن می شود که آن جا جای تدارک نیست؛ از همین رو مجرمان نمی گویند: به ما مهلت دهید، تا در همین جا کار شایسته کنیم، بلکه می گویند: ما را در دنیا - که عالم اختیار است - برگردانید، تا گذشته تاریکمان را جبران کنیم: ربنا ابصرنا و سمعنا فارجعنا نعمل صلحاً (164)؛ پروردگارا! دیدیم و شنیدیم؛ ما را باز گردان تا کار شایسته کنیم. بنابراین در آخرت دیگر تغییر سرنوشت با تغییر مسیر حرکت و جهت عمل ممکن نخواهد بود (165).
شایان به ذکر است هم چنان که در آخرت توبه و بازگشت معنا ندارد، هنگامی که انسان در چنگال مرگ گرفتار شده، و مرگ را با چشم می بیند و در حال احتضار و جان کندن است، توبه و بازگشت نیز معنای ندارد: حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلی اعمل صلحاً فیما ترکت کلا انها کلمة هو قائلها (166)؛ تا آن گاه که مرگ یکی از ایشان را فرا رسد، می گوید: پروردگارا! مرا باز گردانید، شاید من در آن چه وانهاده ام، کار نیکی انجام دهم. نه چنین است، این سخنی است که او گوینده آن است.
البته به این نکته باید توجه داشت که هر چند انسان در آخرت دستش از عمل کوتاه است و دفتر عمل وی بسته می شود، ولی از سه ناحیه ممکن است بهره ای شامل حال وی شود: یکی، صدقه ای که در دنیا از خود به یادگار گذاشته و دیگران از آن استفاده می کنند. دیگری، سنت پسندیده ای که آن را بنا کرده و پس از مرگ وی به آن عمل می شود، سوم، فرزند صالح و با ایمانی که برای او طلب مغفرت می کند (167).
5. در دنیا، مرگ و زندگی به هم آمیخته است؛ ولی آخرت سراپا زندگی است.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-06-2019, 01:46
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)




در این جا جمادات و حیواناتی وجود دارند که هر کدام به دیگری تبدیل می شوند. جسمی که اکنون بدن ماست و حیات دارد، زمانی کرده و جماد بوده است و بار دیگر نیز حیات از آن جدا می گردد و به حالت جمادی بر می گردد:
یخرج الحی من المیت و یخرج المیت من الحی (168)؛ زنده را از مرده بیرون می آورد و مرده را از زنده بیرون می آورد.
این آمیختگی زندگی و مرگ، در آخرت نیست. آن جا سراسر حیات، شعور، علم، نطق و بیان است (169):
ان الدار الاخرة لهی الحیوان (170)؛ و زندگی حقیقی همانا (در) سرای آخرت است.
آتش آن جا نیز دراک و فعال است (171). در این جهان، اعضا و اندام بدن شعور و ادراک ندارند؛ ولی در آخرت پوست بدن و دست و پا فهم دارند و خودش کارهایی را که انجام داده است بازگو می کند (172):
الیوم نختم علی افوههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون (173) ؛ امروز بر دهان های آنها مهر می نهیم، و دست هایشان با ما سخن می گویند و پاهایشان بدان چه فراهم می ساختند گواهی می دهند.
در آخرت گوش، دیدگان و پوست دشمنان خدا علیه آنان گواهی می دهند ودر پاسخ صاحبان شان که چرا علیه ما شهادت دادید؟ می گویند: همان خدایی که هر چیزی را به زبان در آورده ما را گویا گردانیده است:
شهد علیهم سمعهم و ابصرهم و جلودهم بما کانوا یعملون و قالوا لجلودهم لم شهدتم علینا قالوا انطقنا الله انطق کل شی ء (174).
در آخرت، همه اجسام از حیات، شعور، ادراک، خلاقیت و نیروزایی برخوردارند (175):
و اخرجت الارض اثقالها... یومئذ تحدث اخبارها (176)؛ و زمین بارهای سنگین خود را بیرون افکند. آن روز است که (زمین) خبرهای خود را باز گوید.
نقول لجهنم هل امتلات و تقول هل من مزید (177)؛ آن روز که (ما) به دوزخ می گوییم: آیا پر شدی؟ و می گوید: آیا باز هم هست؟
بنابراین در آن جا بر کمیت و کیفیت ادراک ها و احساس ها افزوده شده و هیچ پرده و حجابی نمانده و واقعیت ها عریان و آشکار می گردند (178):
یوم تبلی السرائر (179)؛ آن روز که رازها (همه) فاش می شود.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-06-2019, 01:47
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)






6. در آخرت، بر خلاف دنیا بدن ها تابع نفوس است؛ از همین رو، کوردلان از چشمان ظاهری نیز محروم خواهند بود...:
و من اعرض عن ذکری... و نحشرة یوم القیمه اعمی (180)؛ و هر کس مشتهیات نیز به تبع شهوات آفریده می شوند، نه آن که خود برانگیزاننده شهوات باشند (181):
لهم ما یشاءون فیها (182)؛ هر چه بخواهید در آن جا دارند.
و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین (183)؛ و در آن جا آن چه دل ها آن را بخواهند و دیدگان را خوش آید (هست).
7. در آخرت، روابط موقت و بی بنیاد دنیایی - اعم از شفاعت ناحق، خویشاوندی و دوستی های غیر الهی و نیز اسباب و اموری که کمک کننده انسان در دنیاست - از بین می رود؛این امور سرمایه زندگی دنیاست و در آخرت به کار نمی آیند؛ زیرا دنیا محدود است و آخرت نامحدود؛ دنیا محاط است و آخرت محیط؛ دنیا کوچک است و آخرت بزرگ؛ دنیا محل تصادم، تزاحم و اصطکاک است و آخرت وسیع و باز و ممکن نیست که سرمایه محدود برای نامحدود مفید باشد و ابزار و وسیله کوچک و محاط به کار فرزند می آید و نه فرزند به کار پدر:
و اخشوا یوما لا یجزی والد عن ولده و لا مولود هو جاز عن والده شیئاً (184).
هم چنین ارحام و فرزندان برای انسان سودمند نیستند: لن تنفعکم ارحامکم و لا اولدکم (185) و هیچ گونه خویشاوندی کارساز نیست: فلا انساب بینهم (186). در آن روز بر خلاف دنیا دوستی ها به کار نمی آید و هیچ کسی به دوستش کمک نمی کند: یوم لا یغنی مولی عن مولی شیئاً (187).
در آن جهان مال و ثروت نیز به کار نمی آید: یوم لا ینفع مال (188) و اگر کافران برای نجات خود از عذاب آخرت، دو برابر تمام آن چه در روی زمین است فدیه دهند، از آنان پذیرفته نمی شود:
ان الذین کفروا لو ان لهم ما فی الارض جمیعاً و مثله معه لیفتدوا به من عذاب یوم القیمه ما تقبل منهم و لهم عذاب الیم (189).
البته روابط تکوینی و واقعی برقرار می مانند (190) و روابط معنوی که در این دنیا میان مردم برقرار است - مانند رابطه و پیوند رهبران هدایت یا ضلالت با پیروان شان - در آخرت صورت عینی و ملکوتی می یابد؛ برای مثال، هادی به صورت پیشوا و امام و هدایت یافته، به شکل مأموم ظاهر می گردد. از همین روست که در آخرت هر کس را با پیشوایش محشور می کنند و هر گروهی را با رهبرش می خوانند: یوم ندعوا کل اناس باممهم (191).



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-06-2019, 01:47
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)



قرآن کریم تجسم پیشوایی فرعون درباره قومش را در آخرت چنین بیان می کند که او پیشاپیش پیروانش حرکت و آنها را وارد آتش می کند:
یقدم قومه یوم القیمه فاوردهم النار (192).
8. در دنیا خستگی و ملال وجود دارد و انسان معمولی، چونان گم کرده ای روان در پی گم شده خویش، آن گاه که به برخی خواسته ها می رسد، می پندارد آن را یافته است و به آن دل خوش می کند؛ اما پس از مدتی احساس می کند که این یافته، خواسته او نیست؛ در این حال خسته و دل زده می گردد و به دنبال چیز دیگری می رود. بنابراین چنین انسانی در دنیا همیشه طالب چیزی است که ندارد و دل زده از چیزی است که دارد؛ اما در آخرت اهل نجات و بهشتیان از آن جا که به گم شده واقعی خود (حیات جاوید) در جوار رب العالمین رسیده اند، هرگز خستگی، ملال و دل زدگی بر آنان پیدا نمی شود:
لا یمسنا فیها نصب و لا یمسنا فیها لغوب (193)؛ در این جا رنجی به آن نمی رسد و در این جا درماندگی به ما دست نمی دهد.
آنان طالب دگرگونی و پدید آمدن وضع جدید نیستند: لا یبغون عنها حولا (194)؛ و از آن جا در خواست انتقال نمی کنند - و با این که برای همیشه در بهشت به سر می برند، هرگز دل زده و سیر نمی گردند (195).
از سوی دیگر، در دنیا انسان در صورت برخورد با مشکلات پس از مدتی به آنها عادت کرده و تحمل آنها برایش آسان تر می شود؛ اما در آخرت جهنمیان به عذاب خو نمی گیرند:
یریدون ان یخرجوا من النار و ما هم بخرجین منها (196)؛ و می خواهند از آتش بیرون آیند، در حالی که بیرون آمدنی نیستند.
آنها هرگاه که می خواهند از آتش بیرون روند، بازگردانده می شوند: کلما ارادوا ان یخرجوا منها اعیدوا فیها (197).



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-06-2019, 01:47
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)




9. زندگی دنیا اجتماعی است؛ از این رو کارهای نیکوکاران و بدکاران در جامعه اثر می گذارد و آنان سرنوشت مشترک دارند (198)؛ ولی در آخرت هر کسی سرنوشت و وضعیتی مخصوص به خود داشته و زندگی جمعی انسان ها موجب تأثیر و تأثر متقابل و در نتیجه اشتراک در سرنوشت نمی شود؛ نه کسی از کیفر گناهان دیگران معذب می گردد:
و لا تزر وازرة وزر اخری (199)؛ و هیچ بردارنده ای بار گناه دیگری را بر نمی دارد.
در آخرت هر کسی را کاری است که او را به خود مشغول می سازد: لکل امری منهم یومئذ شأن یغنیه (200)؛ و معذب بودن گروهی مانع از متنعم بودن گروهی دیگر نیست:
و نادی اصحب النار اصحب الجنة ان افیضوا علینا من الماء او مما رزقکم الله قالوا ان الله حرمهما علی الکفرین (201)؛ و دوزخیان بهشتیان را آواز می کنند که: از آن آب یا از آن چه خدا روزی شما کرده است، بر ما فرو ریزند. می گویند: خدا آنها را بر کافران حرام کرده است.
در آخرت روابط انسانی مثبت و منفی برقرار است (202): اخونا علی سرر متقبلین ؛ برادرانه بر تخت هایی رو به روی یک دیگر نشسته اند (203).
کلما دخلت امة لعنت اختها (204)؛ و هر بار که امتی (در آتش) درآید، هم کیشان خود را لعنت کند.
10. در آخرت مقیاس ها تغییر می کنند؛ چنان که یک روز آخرت گاه برابر هزار سال دنیاست:
ان یوما عند ربک کالف سنة مما تعدون (205)؛ و در حقیقت، یک روز (از قیامت) نزد پروردگارت مانند هزار سال است از آن چه می شمرید. و گاه برابر پنجاه هزار سال دانسته شده است:
تعرج الملئکة و الروح الیه فی یوم کان مقدراه خمسین الف سنه (206)؛ فرشتگان و روح در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است به سوی او بالا می روند.
شاید از همین روست که در نظر مجرمان، زندگی دنیا در قیاس با آخرت، ساعتی بیش نیست:
یوم تقوم الساعه یقسم المجرمون ما لبثوا غیر ساعة (207)؛ و روزی که رستاخیز بر پا شود مجرمان سوگند یاد می کنند که جز ساعتی (بیش) درنگ نکرده ایم.
هم چنین مقیاس مکان نیز در آخرت تغییر می کند:
جنة عرضها السموت و الارض (208)؛ و بهشتی که پهنایش (به قدر) آسمان ها و زمین است.
در آخرت، احساسات انسان ها نیز دگرگون می شود؛ چنان که برخی در حالتی میان مرگ و زندگی به سر می برند:
لا یموت فیها و لا یحیی (209)؛ در آن نه می میرند و نه زندگی می یابد.
11. نعمت ها و عذاب های آخرت تفاوت بسیاری با دنیا دارند (210)؛نعمت های آخرت، بسیار بزرگ و غیر قابل تصورند:
فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعین... (211)؛ هیچ کس نمی داند چه چیز از آن چه روشنی دیدگان است برای آنان پنهان شده است.
... و للاء خرة اکبر درجت و اکبر تفضیلا (212)؛ و قطعاً درجات آخرت و برتری آن بزرگ تر و بیشتر است.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-06-2019, 01:48
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)




برتری درجات، به دلیل اعمال بندگان و فاصله بالاترین و پایین ترین درجات بهشت، مانند فاصله زمین و آسمان است (213): در بهشت نعمت هایی است که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده است (214).
عذاب های آخرت بسیار شدید و دردناک اند (215). قرآن سختی و دردناکی فوق العاده عذاب آخرت را با اوصاف عظیم (216)، اکبر(217)، شدید (218)، اشد (219)، اشق (دشوار) (220)، أبقی (ماندگارتر) (221) و اخزی (رسوا کننده تر) (222) تبیین کرده است. براساس روایتی، بخشی از آتش آخرت، هفتاد بار با آب خاموش شده تا به صورت آتش دنیا در آمده است (223). آتش آخرت هرگز خاموش نمی شود: کلما خبت زدنهم سعیرا (224)؛ و هر بار که آتش آن فرو نشیند، شراره ای (تازه) برایشان می افزاییم. بلکه شعله می کشد: انها لظی (225) و چهره اهل جهنم را می سوزاند: تلفح وجودههم النار (226) و علاوه بر پوست و گوشت، جان انسان ها را نیز می سوزاند: التی تطلع علی الافئده (227)؛ (آتشی) که به دل ها می رسد.
12. در آن جهان، همه پراکندگی ها به وحدت و تجمع می گراید(228):
و من ءایته خلق السموت و الارض و ما بث فیهما من دابة و هو علی جمعهم اذا یشاء قدیر (229)؛ و از نشانه های (قدرت) اوست آفرینش آسمان ها و زمین و آن چه از (انواع) جنبنده در میان آن دو پراکنده است و او هرگاه بخواهد بر گردآوردن آنان تواناست.
هم چنین تمام انسان ها در آن گرد آورده می شوند (230):
ذلک یوم مجموع له الناس (231)؛ آن (روز) روزی است که مردم را برای آن گرد می آورند.
یوم یجمعکم لیوم الجمع (232)؛ روزی که شما را برای روز گردآوری، گرد می آورد.
ان کل لما جمیع لدینا محضرون (233)؛ قطعاً همه آنها در پیش گاه ما حاضر خواهند شد.
در آخرت اولین و آخرین جمع می شوند: هذا یوم الفصل جمعنکم و الاولین (234) و خداوند همه را محشور می کند و هیچ کس را رها نمی کند: و حشرنهم فلم نغادر منهم احدا (235).
به گفته خواجه نصیرالدین طوسی، زمان، علت تغیر و مکان، علت تکثر است و تغیر و تکثر، علت محجوب شدن بعضی موجودات از برخی دیگر است و چون در قیامت زمان و مکان مرتفع می شود، حجاب ها برداشته می شود و خلق اولین و آخرین مجتمع می شوند. پس قیامت روز جمع است (236).
13. در آخرت، مؤمنان به هر خواسته ای که داشته باشند، رسیده و هیچ گاه ناکام نمی شوند (237):
... و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین... (238)؛ و در آن جا آن چه دل ها آن را بخواهند و دیدگان را خوش آید (هست).
... و لکم فیها ما تشتهی انفسکم و لکم فیها ما تدعون (239)؛ و هر چه دل هایتان بخواهد در (بهشت) برای شماست و هر چه خواستار باشید در آن جا خواهید داشت.
برای بهشتیان هر چه می خواهند، هست: لهم فیها ما یشاءون (240)؛ اما کافران به هیچ یک از خواسته هایشان نخواهند رسید:
و حیل بینهم و بین ما یشتهون... (241)؛ و میان آنان و میان آن چه (به آرزو) می خواستند حایلی قرار می گیرد.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-06-2019, 01:48
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)



14. دنیا برای بسیاری از انسان ها، عالم غفلت، نادانی، مستی و فریب است؛ این مطلب را می توان از آیاتی استفاده کرد، مانند:
و هم فی غفلة معرضون (242)؛ و آنان در بی خبری روی گردانند.
... و لکن اکثر الناس لا یعلمون (243)؛ لیکن بیشتر مردم نمی دانند.
لعمرک انهم لفی سکرتهم یعمهون (244)؛ به جان تو سوگند که آنان در مستی خود سرگردان بودند.
... ما الحیوة الدنیا الا متع الغرور (245)؛ زندگی دنیا جز مایه فریب نیست.
ولی آخرت، عالم بینایی و علم است (246).
شعور و آگاهی و به طور مطلق دید و شنید و ادراک انسان در آن جهان بسیار نیرومندتر است و چون حجاب ها و پرده ها برداشته می شود، انسان با بینش درون گر حقایق را ادراک می کند (247):
... فکشفنا عنک غطاءک فبصرک الیوم حدید (248)؛ ما پرده ات را (از جلو چشمانت) برداشتیم و دیده ات امروز تیز است.
... یعلمون ان الله هو الحق المبین (249)؛ خواهند دانست که خدا همان حقیقت آشکار است.
15. در این عالم، راست و دروغ و حق و باطل به هم آمیخته است، آن سان که گاه، از یکدیگر تشخیص داده نمی شوند و بسیاری از واقعیت ها به وسیله باطل پوشیده می ماند؛ ولی سرخوشی آخرت هنگام جدایی حق از باطل است:
ان یوم الفصل کان میقتا (250)؛ و قطعاً وعده گاه (ما با شما) روز داوری و جدایی است.
هذا یوم الفصل (251)؛ این (همان) روز جدایی است.
در آن روز، حق ظهور تام می یابد - ذلک الیوم الحق (252)؛ آن (روز) روز حق است - نیرنگ و ریا رنگ می بازد، بی عدالتی و ستم نابود می شود، حق برپا می گردد و باطل نابود می شود.
در آخرت، مؤمنان و پرهیزکاران از کافران و گنه کاران تمایز می یابند:
ان یوم الفصل میقتهم اجمعین (253)؛ در حقیقت، روز جداسازی، موعد همه آنهاست.
به گنه کاران خطاب می شود که جدا شوید:
و امتزوا الیوم ایها المجرمون (254)؛ و ای گناه کاران، امروز (از بی گناهان) جدا شوید.
به آنان گفته می شود، این همان روز جدایی است که آن را تکذیب می کردید: هذا یوم الفصل الذی کنتم به تکذبون (255).
در آن جهان، پلید و پاکیزه از یکدیگر جدا می شوند: لیمیز الله الخبیث من الطیب (256). بنابراین جایی برای دروغ گفتن و کتمان حقیقت وجود ندارد.
هم چنین در آخرت به سبب وجود گواهان و شاهدان پر شمار جایی برای پوشاندن حق باقی نمی ماند؛ این گواهان عبارت اند از:
الف) خدای سبحان؛ قرآن کریم می فرماید:
... ان الله یفصل بینهم یوم القیمه ان الله علی کل شی ء شهید (257)؛ خداوند میان شان روز رستاخیز جدایی می افکند که خدای بر هر چیزی گواه است.
ب) پیامبران؛ قرآن خطاب به رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
ما تو را در حالی که گواه مردم هستی حاضر می کنیم: ... و جئنا بک علی هولاء شهیدا (258) در آیه ای دیگر آمده است که هر امتی شاهدی دارد و شاهد بر آن شاهدها، رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است (259):
و یوم نبعث فی کل امة شهیدا علیهم من انفسهم و جئنا بک شهیدا علی هولاء... (260).
ج) امت وسط؛ خداوند سبحان خطاب به امت اسلامی می فرماید:
و کذالک جعلنکم امة وسطاً لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا... (261).
بسیاری از مفسران، مقصود از شاهدان را همه امت اسلامی (262) و برخی، آنان را گروهی خاص از کاملان امت اسلامی (263) دانسته اند. در روایاتی نیز امت وسط بر ائمه معصوم (علیهم السلام) تطبیق شده است (264).
د) فرشتگان؛ اعمال هر انسانی پس از تکلیف به وسیله فرشتگان ثبت می شود:
ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید (265)؛ (آدمی) هیچ سخنی را به لفظ در نمی آورد، مگر این که مراقبی آماده نزد او (آن را ضبط کند).
و این فرشته که شاهد اعمال انسان است، در روز قیامت گواهی می دهد: و جاءت کل نفس معها سائق و شهید (266)؛ و هر کسی می آید و (در حالی که) با او سوق دهنده و گواهی دهنده ای است.
ه) زمین؛ در آخرت زمین از حوادث و اعمالی که بر آن رخ داده خبر می دهد:
یومئذ تحدث اخبارها بان ربک اوحی لها (267)؛ آن روز که (زمین) خبرهای خود را باز می گوید (همان گونه) که پروردگارت بدان وحی کرده است.
بر همین اساس، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
هر کس پیشانی اش را برای سجده بر زمین نهد، آن نقطه زمین در روز قیامت برای او شهادت می دهد (268).



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-06-2019, 01:48
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)



و) اعضا و جوارح؛ در قیامت، دست، پا، زبان، گوش، چشم و پوست گناه کاران به فرمان خداوند علیه صاحبان شان شهادت می دهند:
یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم بما کانوا یعملون (269)؛ در روزی که زبان ها و دست ها و پاهایشان، ضد آنان به آن چه انجام می دادند، شهادت می دهند.
... شهد علیهم سمعهم و ابصرهم بما کانوا یعلمون (270)؛ گوش شان و دیدگان شان و پوست شان به آن چه می کرده اند، ضدشان گواهی دهند.
افزون بر شاهدان یاد شده، نامه عمل هر انسانی که همه اعمال کوچک و بزرگ را در خود جای داده:
... و لهذا الکتب لا یغادر صغیرة و لا کبیرة الا احصها... (271)، و نیز تجسم یافتن اعمال نیک و شر انسان، هر یک گواهی روشن و انکارناپذیر بر کردار انسان است.
تفاوت هایی که میان دنیا و آخرت ذکر شد بین دنیا و برزخ نیز وجود دارد. به ویژه اگر برزخ را داخل در آخرت بدانیم. از این رو، لیکن با جمع بندی آیات و با استفاده از روایات می توان برخی ویژگی های آخرت را از دوران برزخ استثنا کرد:
الف) در برزخ، آسمان و زمین و به تبع آن شب و روز برقرار است:
النار یعرضون علیها غدوا و عشیا (272)؛ (اینک هر) صبح و شام بر آتش عرضه می شوند.
فاما الذین شقوا... خلدین فیها مادامت السموت و الارض الا ما شاء ربک... و اما الذین سعدوا... خلدین فیها مادامت السموت و الارض الا ما شاء ربک... (273)؛ و اما کسانی که تیره بخت شده اند... تا آسمان و زمین برجاست، در آتش ماندگار خواهند بود، مگر آن چه پروردگارت بخواهد... و اما کسانی که نیک بخت شده اند... تا آسمان ها و زمین بر جاست، در بهشت جاودانند، مگر آن چه پروردگارت بخواهد،
در حالی که با ظهور قیامت، آسمان و زمین برچیده می شوند:
... و الارض جمعا قبضته یوم القیمه و السموت مطویت بیمینه... (274)؛ روز قیامت زمین یک سره در قبضه (قدرت) اوست و آسمان ها درپیچیده به دست اوست.
و به گونه ای دیگر در می آیند: ... تبدل الارض غیر الارض و السموت... (275)؛ روزی که زمین به غیر این زمین و آسمان ها (به غیر این آسمان ها) مبدل گردد.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-06-2019, 01:49
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)






به گفته ای - با توجه به آیه: ... لا یرون فیها شمساً و لا زمهریرا (276)؛در آن جا نه آفتابی ببینند نه سرمایی - در بهشت جاوید، شب و روز وجود ندارد (277).
ب) دوره برزخ هم چون دنیا پایان پذیر است:
و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون (278)؛ و پیشاپیش آنان برزخی است، تا روزی که برانگیخته خواهند شد.
ج) در برزخ، انسان ها به صورت فردی و تک به تک حاضر می شوند، در حالی که قیامت، همه جهان هستی را در بر می گیرد (279).
د) در برزخ نیز سرانجام، انسان ها هم چون دنیا خواهند مرد و سپس برای قیامت دوباره زنده خواهند شد (280).
رابطه دنیا و آخرت
در آموزه های دینی بر این نکته تأکید شده است که اعتقاد داشتن به آخرت سبب می شود که انسان در دنیا خود را اصلاح کرده و زندگی خویش را بر پایه فرمان های الهی استوار سازد. روشن است اعتقاد به آخرت در صورتی در کردار آدمی تاثیر می گذارد که میان زندگی دنیا و آخرت رابطه ای باشد و گرنه چنان چه کسی معتقد باشد که پرونده زندگی انسان در این جهان با مرگ او بسته می شود و در آخرت زندگی جدیدی شروع می کند که رابطه ای با زندگی قبل ندارد، چنین اعتقادی بر کردار او در زندگی دنیا تاثیری نخواهد داشت. بنابراین، بررسی رابطه دنیا و آخرت امری ضروری است.
برخی از معتقدان به آخرت، نظام زندگی در آن جهان را مانند این دنیا می پنداشتند؛ از همین رو میان مزایای زندگی دنیا و آخرت قایل به رابطه ای مستقیم بوده و می پنداشتند هر کس از این جهان با خود فقر ببرد، در آخرت مسکین برخواهد خاست و هر کس مال و ثروت ببرد، ثروت مند بر خواهد خاست؛ لذا همراه مردگان پول، جواهر، و غذا دفن می کردند، تا مرده در زندگی اخروی از آنها استفاده کند، برخی نیز عکس این اعتقاد را داشتند؛ یعنی می پنداشتند هر خوشی در دنیا سبب ناخوشی در آخرت بوده و رنج ها و محرومیت های دنیا موجب سعادت و برخورداری آخرت خواهد شد (281).



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-06-2019, 01:49
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)




از منظر قرآن کریم، دنیا و آخرت از یکدیگر جدا نیست، بلکه پیوستگی و رابطه ای محکم میان آنها برقرار است. این رابطه، میان اعمال اختیاری آدمیان در دنیا و سعادت آنان در آخرت است (282). هر کس در دنیا اهل ایمان و عمل صالح بود، در آخرت سعادت مند است و هر کس در این جهان کیفر ورزیده و به فساد و گناه روی آورد، در آخرت شقاوت مند است؛ از همین رو دنیا را رحم آخرت و محل تربیت انسان ها و پرورش گاه استعداد آنها دانسته اند (283).
ارتباط تنگاتنگ عقاید، اخلاق و اعمال ما در این دنیا و سرنوشتمان در آخرت - که به صورت انطباق یا تضاد با شرایط محیط آخرت بروز می کند - تا آن جاست که چهره آن جهانی ما همان صورتی است که در دنیا برای خویش ساخته ایم (284)؛ زیرا به طور کلی آخرت، چیزی جز باطن دنیا نیست:
یعلمون ظهرا من الحیوة الدنیا و هم عن الاخرة هم غفلون ؛ از زندگی دنیا، ظاهری را می شناسند، حال آن که از آخرت غافل اند (285).
دنیا و آخرت همانند دو فصل از یک سال است که در یکی به کشت و در دیگری به درو می پردازیم: الدنیا مزرعة الاخرة (286).
قرآن کریم در آیات پر شمار به بیان رابطه عقاید و اعمال انسان ها در دنیا با سرنوشت آنان در آخرت پرداخته است؛ در سوره بقره (آیات 81 - 82) آمده است گناه کارانی که گناه شان آنان را احاطه کند دوزخی اند و مؤمنانی که کردار نیکو از آنان سرزند، بهشتی اند:
بلی من کسب سیئة واحطت به خطیته فاولئک اصحب النار هم فیها خلدون و الذین ءامنوا و عملوا الصلحت اولئک اصحب الجنة هم فیها خالدون (287).
سوره نساء (آیات 56 - 57) از افکندن کافران در آتش و وارد کردن مؤمنان نیکوکار به بهشت خبر داده است:
ان الذین کفروا بایتنا سوف نصلیهم نارا... و الذین ءامنوا و عموا الصلحت سندخلهم جنت... .



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-06-2019, 01:49
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)






هم چنین در سوره نساء (آیه 123 و 124) آمده است که هر کس کار بدی انجام دهد، مجازات آن را خواهد دید و جز خدا ولی و یاوری نخواهد داشت و کسانی که کردار شایسته دارند - چه مرد و چه زن - به بهشت خواهند رفت:
من یعمل سوءا یجز به و لا یجد له من دون الله ولیا و لا نصیرا و من یعمل من الصلحت من ذکر او انثی و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنة... .
برخی آیات از مطابقت حال دنیا و آخرت انسان خبر داده است که ارتباط شدید میان دنیا و آخرت را می رساند؛ در سوره اسراء (آیه 72) آمده است:
و من کان فی هذه اعمی فهو فی الاخرة اعمی و اضل سبیلا (288)؛ هر کس در این دنیا کور باشد، در آخرت کور و گمراه است.
رابطه میان عمل و نتیجه آن در آخرت، یعنی رابطه بین ایمان و عمل صالح با مقامات و سعادت اخروی از یک سو و کفر و گناه با عذاب اخروی از جانب دیگر، رابطه ای تکوینی است، نه قراردادی و اعتباری (289). برخی این رابطه را فراتر از علی و معلولی دانسته و از آن به رابطه عینیت و اتحاد یاد کرده اند (290)؛ یعنی آن چه در آخرت از پاداش یا کیفر به نیکوکاران و بدکاران داده می شود، تجسم عمل آنهاست.
این حقیقت که اعمال ما در دنیا صورتی دیگر در آخرت دارد، در روایات بسیاری تصریح شده است:
الف) در شب اول قبر، اعمال نیکوی انسان با صورتی خوش بو و زیبا کنار مؤمن آمده و با او مأنوس می شود (291).
ب) هر کس سبحان الله، الحمدالله، لا اله الا الله یا الله اکبر بگوید، خداوند برای او درختی در بهشت غرس می کند (292).
ج) اعمالی که انسان در دنیا انجام می دهد یک صورت اخروی دارد و آن نعمت های بهشتی است (293).
از آیات فراوان نیز این رابطه عینی و حقیقی بین اعمال و نتایج آن استفاده می شود. بر اساس این آیات، در آخرت هر کس کار نیک یا زشتی که در دنیا انجام داده، حاضر می بیند: ...و وجدوا ما عملوا حاضرا... (294) و انسان بدکار آرزو می کند که بین او و کار زشتش مسافتی زیاد فاصله بود:
یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء تود لو ان بینها و بینه امدا بعیدا... (295).
در آخرت مردم گروه گروه بیرون می آیند، تا اعمال شان به آنها نشان داده شود و هر کس ذره ای کار نیک یا زشت کرده باشد، آن را می بیند:
یومئذ یصدر الناس اشتاتا لیروا اعملهم فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرة شراً یره (296).
بر اساس تعدادی از آیات، اموالی که انسان در دنیا به ناحق گرد آورده، در قیامت طوقی شده و به گردنش آویخته می شود: ...سیطوقون ما بخلوا به یوم القیمه... (297) آن که مال یتیم را به ستم می خورد، در واقع آتش در شکم خود فرو می برد: ان الذین یأکلون امول الیتمی ظلما انما یأکلون فی بطونهم ناراً... (298) هم چنین سکه های طلا و نقره که برخی آنها را به ناحق گنجینه کرده و در راه خدا انفاق نمی کند، در آتش دوزخ گداخته شده و پیشانی و پهلو و پشت گنجینه کنندگان با آنها داغ می شود:
و الذین یکنزون الذهب و الفضة و لا ینفقونها فی سبیل الله... یوم یحمی علیها فی نار جهنم فتکوی بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم... (299).
دسته ای از آیات هم می گوید: کارهایی که در این جا انجام می دهید، برای خود از پیش می فرستید:
... و ما تقدموا لا نفسکم من خیر تجدوه عندالله... (300)؛ و هر نیکی که برای خویش از پیش فرستید آن را نزد خدا باز خواهید یافت.
در آخرت، انسان آن چه را با دستانش پیش فرستاده، می نگرد: ...یوم ینظر المرء ما قدمت یداه... (301) و انسان ها در همین دنیا باید بنگرند که برای فردای خود چه چیزی پیش فرستاده اند: یایها الذین ءامنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد... (302). از این آیات نیز می توان رابطه عینی میان عمل، پاداش و کیفر را استفاده کرد.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
10-06-2019, 01:50
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)



(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)










(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)
حاصل آن که عقاید، اخلاق و اعمالی که انسان در دنیا دارد. در آخرت تجسم و تمثل پیدا کرده و حقیقت عینی آنها جلوه گر می شود.
با توجه به آن چه درباره رابطه میان عمل، پاداش و کیفر اخروی آن بیان شد، پاسخ اشکال عدم تناسب بین کیفر و مجازات اخروی با گناه نیز روشن می شود؛ زیرا تناسب کیفر و جرم، در مورد کیفرهای اجتماعی و قراردادی باید ملاحظه شود؛ اما در کیفرهایی که رابطه تکوینی با عمل و جرم دارد. (معلول واقعی و اثر حقیقی کردار است) یا کیفری که با گناه رابطه عینیت و وحدت دارد (در حقیقت خود عمل است) دیگر برای بحث تناسب داشتن و نداشتن مجالی نیست (303).


(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-06-2019, 01:30
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


جمع یا تضاد دنیا و آخرت

برخی گمان برده اند برخورداری از دنیا با بهره مندی در آخرت قابل جمع نیست و هر خوشی دنیا سبب ناخوشی در آخرت بوده و رنج ها و محرومیت های دنیا موجب سعادت و برخورداری در آخرت خواهد بود. اینان گویا پنداشته اند ما دو زندگی داریم و یک روزی. اگر از این روزی در دنیا استفاده کنیم، در آخرت از آن بهره ای نخواهیم داشت و اگر در دنیا استفاده نکنیم، برای آخرت ذخیره خواهد شد.
این برداشت نادرست است و میان محرومیت دنیوی و سعادت اخروی رابطه ای نیست (304). از مسلمات و ضروریات اسلام است که جمع میان دنیا و آخرت و بهره مندی از هر دو ممکن است و برخورداری از دنیا مستلزم محرومیت از آخرت نیست (305)؛ چنان که قرآن کریم از کسانی یاد می کند که از دنیا بهره مند بودند و در آخرت نیز سعادت مند می باشند؛ مانند حضرت سلیمان (علیه السلام)، از پیامبران الهی، که به طور قطع در آخرت از سعادت مندان است و در دنیا نیز از بهره های فراوانی برخوردار بود:
و حشر لسلیمن جنوده من الجن و الانس و الطیر (306)؛ و برای سلیمان سپاهیانش از جن و انس و پرندگان جمع آوری شدند.
در مقابل، کسانی را توصیف می کند که در دنیا به خواسته های شان نمی رسند و در آخرت هم به عذاب جاودانه مبتلا می شوند (307):
... خسر الدنیا و الاخرة ذلک هو الخسران المبین (308)؛ در دنیا و آخرت زیان دیده است، این است همان زیان آشکار.
چنین اند کافران که برای آنان در دنیا رسوایی و در آخرت عذابی بزرگ است:
... لهم فی الدنیا خزی و لهم فی الاخرة عذاب عظیم (309).
از آیات دیگری نیز استفاده می شود که جمع میان نعمت های دنیا و آخرت شدنی است. در سوره بقره (آیه 201) از مؤمنانی تمجید شده که از خداوند حسنه در دنیا و آخرت را طلب می کنند:
ربنا ءاتنا فی الدنیا حسنة و فی الاخرة حسنة و قنا عذاب النار .
بر پایه روایتی تفسیری از امام صادق (علیه السلام) حسنه آخرت خشنودی خداوند و بهشت است (310). انس و قتاده نیز حسنه را به نعمت های دنیا و آخرت تفسیر کرده اند (311). در سوره اعراف (آیه 156) حضرت موسی (علیه السلام) زندگانی نیکو در دنیا و آخرت را می طلبد:
و اکتب لنا فی هذه الدنیا حسنة و فی الاخرة ؛ و برای ما در این جهان نیکی مقرر فرما و در آخرت (نیز).
در سوره نمل (آیه 41) خداوند سبحان به کسانی که پس از ستم دیدگی در راه خدا هجرت کرده اند، وعده اعطای نعمت دنیا و آخرت داده و در ادامه تأکید می کند که به طور قطع پاداش آخرت بزرگ تر خواهد بود:
و الذین هاجروا فی الله من بعد ما ظلموا لنبوئنهم فی الدنیا حسنه و لاجر الاخرة اکبر لو کانوا یعلمون .
سوره آل عمران (آیه 148) نیز از اعطای پاداش دنیوی و اخروی به مجاهدان در رکاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خبر داده است:
فاتهم الله ثواب الدنیا و حسن ثواب الاخرة...؛ پس خداوند، پاداش این دنیا و پاداش نیک آخرت را به آنان عطا کرد.
در سوره نحل (آیه 122) آمده است: و انه فی الاخرة امن الصلحین ؛ ما به ابراهیم (علیه السلام) در دنیا حسنه دادیم و در آخرت هم، او از شایستگان خواهد بود. خداوند متعال، در سوره قصص (آیه 77) به قارون - که مال فراوانی به او داده است - توصیه می کند که با این مال و صرف آن در راه درست، سرای آخرت را به دست آورد:
و ابتغ فیما ءاتک الله الدار الاخرة و لاتنس نصیبک من الدنیا....
در مجمع البیان آمده است که قارون، بخیل و بر خانواده اش سخت گیر بود؛ از این رو به او گفته شد که از مالت بخور، بیاشام و در امور مباح بهره ببر (312).
مفاد دسته ای از آیات، سرزنش کسانی است که نعمت های حلال دنیوی را بر خود حرام می کنند و از آن بهره نمی برند:
قل من حرم زینة الله التی اخرج لعباده و الطیبت من الرزق قل هی للذین ءامنوا فی الحیوة الدنیا خالصة یوم القیمة...؛ (ای پیامبر!) بگو: زیورهایی که خدا برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزهای پاکیزه را چه کسی حرام گردانیده؟ بگو: این (نعمت) در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آورده اند و روز قیامت نیز خاص آنان می باشد (313).
از آن چه گفته شد، استفاده می شود که میان برخورداری از دنیا و بهره مندی در آخرت تضادی نیست. آنان ناممکن است جمع میان دنیا پرستی و آخرت است. محال است که هدف علا و کمال مطلوب و نهایت آرزوی آدمی، هم دنیا باشد و هم آخرت. خداوند به هیچ انسانی دو دل نداده است: ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه (314) و با یک دل نمی توان هم به دنیا عشق داشت و هم به آخرت؛ چنان که امیرالمؤمنان علی (علیه السلام) می فرماید:
دنیا و آخرت دو دشمن مشخص و دو راه مختلف اند. هر کس دنیا را دوست بدارد و به آن عشق ورزد، به آخرت کینه ورزد و با آن دشمنی کند و دنیا و آخرت مانند مشرق و مغرب اند که نزدیک شدن به هر یک موجب دوری از دیگری است و این دو، همانند دو هوویند (315).
برخی گفته اند:
در مورد (برخورداری از) دنیا و آخرت (و هدف قرار گرفتن آن دو) چهارگونه رابطه متصور است:1. برخورداری از دنیا و برخورداری از آخرت؛ 2. هدف قرار گرفتن دنیا و هدف قرار گرفتن آخرت؛ 3. هدف قرار گرفتن آخرت و برخورداری از دنیا؛ 4. هدف قرار گرفتن دنیا و برخورداری از آخرت. در رابطه اول و سوم هیچ گونه تضادی نیست و جمع میان دو سوی هر یک از این دو رابطه ممکن است، ولی در رابطه دوم و چهارم تضاد است و در آنها جمع ممکن نیست؛ مثلا در رابطه چهارم، تضاد میان ناقص و کامل است و هدف قرار گرفتن ناقص مستلزم محرومیت از کامل است، بر خلاف قسم سوم که در آن چون کامل (آخرت) هدف قرار می گیرد، مستلزم محرومیت از ناقص (دنیا) نیست (316).
به همین سبب که هدف قرار گرفتن دنیا و آخرت (رابطه دو) و هدف قرار دادن دنیا و برخورداری از آخرت (رابطه چهارم) قابل جمع نیست، قرآن کریم برگزیدن دنیا و آخرت را برابر هم قرار داده: ...منکم من یرید الدنیا و منکم من یرید الاخرة... (317)؛ برخی از شما دنیا را و برخی از شما آخرت را می خواهد - و همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)را میان گزینش دنیا و آخرت مخیر کرده است:
یایها النبی قل لازوجک ان کنتن تردن الحیوة الدنیا و زینتها فتعالین امتعکن و اسرحکن سراحاً جمیلا و ان کنتن تردن الله و رسوله و الدار الاخرة فان الله اعد للمحسنت منکن اجراً عظیما (318)؛ ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواهان زندگی دنیا و زینت آنید، بیایید تا مهرتان را بدهم و (خوش و) خرم شما را رها کنم و اگر خواستار خدا و فرستاده وی و سرای آخرتید، پس به راستی خدا برای نیکوکاران شما پاداش بزرگی آماده کرده است.
به گفته علامه طباطبائی (قدس سره) لازمه برگزیدن و هدف قرار دادن دنیا نفی و ترک آخرت است؛ ولی برگزیدن آخرت و هدف قرار دادن آن، موجب ترک دنیا به صورت کلی نمی شود، بلکه در این صورت از دنیا به عنوان وسیله و مقدمه ای برای رسیدن به آخرت استفاده می شود (319)؛ از همین رو قرآن کریم با دعوت انسان به هدف قرار دادن آخرت، برگزیدن زندگی مادی دنیا بر آخرت را گمراهی عمیق شمرده است:
الذین یستحبون الحیوة الدنیا علی الاخرة...اولئک فی ضلل بعید (320)؛ همانا کسانی که زندگی دنیا را به آخرت ترجیح می دهند... آنان در گمراهی دور و درازی هستند.
و دنیادوستی را عامل بی توجهی به آخرت دانسته است:
کلا بل تحبون العاجلة و تذرون الاخرة (321)؛ ولی نه! (شما دنیای) زودگذر را دوست دارید و آخرت را وامی گذارید.
قرآن از بهره مندی های ناچیز دنیا به عرض (چیز غیر اصیل)، تعبیر کرده و اعلام می دارد: خداوند برای شما آخرت را بر می گزیند، در حالی که شما به دنبال نعمت های زودگذر دنیایی هستید.
...تریدون عرض الدنیا و الله یرید الاخرة... (322)؛ زندگی دنیا بازی و سرگرمی و برگزیدن آخرت به مقتضای عقل و اندیشه است:
و ما الحیوة الدنیا الا لعب و لهو و للدار الاخرة خیر للذین یتقون افلا تعقلون (323)؛ و زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست و قطعاً سرای بازپسین برای کسانی که پرهیزگاری می کنند بهتر است. آیا نمی اندیشید؟ هر کس که دنیا را برگزیند، از آخرت بی بهره است:
...فمن الناس من یقول ربناء ءاتنا فی الدنیا و ما له فی الاخرة من خلق (324)؛ برخی از مردم می گویند: پروردگارا! به ما، در همین دنیا عطا کن و برای او در آخرت نصیبی نیست.
دنیاطلبان در دنیا ثمره کار و تلاش خود را بدون هیچ کم و کاستی دریافت می کنند؛ ولی در آخرت جز آتش چیزی برای آنان نیست و اعمال شان تباه می شود:
من کان یرید الحیوة الدنیا و زینتها نوف الیهم اعملهم فیها و هم فیها لا یبخسون اولئک الذین لیس لهم فی الاخرة الا النار و حبط ما صنعوا فیها و بطل ما کانوا یعملون (325).
قرآن کریم بیان می کند که خداوند آخرت طلبان را کمک می کند و به دنیاطلبان فقط دنیا می دهد و آنها از آخرت بی نصیب اند:
من کان یرید حرث الاخرة نزد له فی حرثه و من کان یرید حرث الدنیا نوته منها و ما له فی الاخرة من نصیب (326).
هم چنین به دست آوردن دنیا را به قیمت سنگین از دست دادن سعادت ابدی در آخرت دانسته: ...اشتروا الحیوة الدنیا بالاخرة... (327) کسانی را که دنیای زودگذر را دوست داشته و آخرت را رها می کنند، سرزنش کرده است: ان هولاء یحبون العاجلة و یذرون و راءهم یوما ثقیلا (328) و کسانی را که بدین سبب در رفتن به جهاد سستی می کنند، مورد عقاب قرار می دهد: ...ارضیتم بالحیوة الدنیا من الاخرة... (329).




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
12-06-2019, 00:21
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)



آثار ایمان به آخرت

ایمان و باور به سرای آخرت و این که انسان با مرگ نابود نمی شود، بلکه به جهانی دیگر انتقال می یابد و نیز اعتقاد به وجود ارتباط میان کردار انسان در دنیا و سرنوشت او در آخرت، تأثیری فراوان در روح، روان و افعال اختیاری انسان دارد. برخی از آثاری که قرآن کریم آنها را یادآوری کرده بدین شرح است:


1. آرامش

انسانی که زندگی دنیا برای او هدف است و به آخرت ایمان ندارد، در زندگی احساس پوچی و بی هدفی می کند؛ از همین رو ناکامی ها، سختی ها، مصیبت ها، ترس از مرگ و نابودی، نبود پناهگاه مطمئن، نگرانی از گذشته و فرصت های از دست رفته و وحشت از آینده، آرامش روحی و روانی اش را سلب می کند. این معضلی است که امروزه توجه روان کاوان جهان را به خود جلب کرده است (330). در حالی که انسان معتقد به آخرت، جهان آخرت را هدف و مقصد جاودانی و دنیا را گذرگاه و معبر و همه مظاهر آن را وسیله ای برای رسیدن به آن هدف می داند و به همین سبب، ناکامی های دنیا او را ملول و افسرده نکرده، مشکلات و مصائب را به امید اجر و پاداش اخروی تحمل می کند و از مرگ - که انتقال از نشئه ای به سرخوشی دیگر است - هراسی ندارد. چنین انسانی، با ایمانی که به خدا و آخرت دارد از آرامش برخوردار است؛ یعنی نه ترس از آینده دارد و نه اندوهی از گذشته:
...من ءامن بالله و الیوم الاخر و عمل صلحاً فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون (331)؛ هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان آورد و کار نیکو کند، پس نه بیمی برایشان است و نه اندوهگین خواهند شد.
...من ءامن بالله و الیوم الاخر و عمل صلحاً فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون (332)؛ هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد، پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت، نه بیمی بر آنان است و نه اندوهناک خواهند شد.
در مقابل، منکران آخرت که از راه راست منحرف اند: ان الذین لا یؤمنون بالاخرة عن الصراط لنکبون (333) راهی روشن در پیش رو ندارند و سرگشته و متحیرند:
ان الذین لا یؤمنون بالاخرة زینا لهم اعملهم فهم یعمهون (334)؛ کسانی که به آخرت ایمان ندارند، کردارهای شان را در نظرشان بیاراستیم (تا هم چنان) سرگشته بمانند.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
13-06-2019, 01:07
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


1. آرامش

انسانی که زندگی دنیا برای او هدف است و به آخرت ایمان ندارد، در زندگی احساس پوچی و بی هدفی می کند؛ از همین رو ناکامی ها، سختی ها، مصیبت ها، ترس از مرگ و نابودی، نبود پناهگاه مطمئن، نگرانی از گذشته و فرصت های از دست رفته و وحشت از آینده، آرامش روحی و روانی اش را سلب می کند. این معضلی است که امروزه توجه روان کاوان جهان را به خود جلب کرده است (330). در حالی که انسان معتقد به آخرت، جهان آخرت را هدف و مقصد جاودانی و دنیا را گذرگاه و معبر و همه مظاهر آن را وسیله ای برای رسیدن به آن هدف می داند و به همین سبب، ناکامی های دنیا او را ملول و افسرده نکرده، مشکلات و مصائب را به امید اجر و پاداش اخروی تحمل می کند و از مرگ - که انتقال از نشئه ای به سرخوشی دیگر است - هراسی ندارد. چنین انسانی، با ایمانی که به خدا و آخرت دارد از آرامش برخوردار است؛ یعنی نه ترس از آینده دارد و نه اندوهی از گذشته:
...من ءامن بالله و الیوم الاخر و عمل صلحاً فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون (331)؛ هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان آورد و کار نیکو کند، پس نه بیمی برایشان است و نه اندوهگین خواهند شد.
...من ءامن بالله و الیوم الاخر و عمل صلحاً فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون (332)؛ هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد، پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت، نه بیمی بر آنان است و نه اندوهناک خواهند شد.
در مقابل، منکران آخرت که از راه راست منحرف اند: ان الذین لا یؤمنون بالاخرة عن الصراط لنکبون (333) راهی روشن در پیش رو ندارند و سرگشته و متحیرند:
ان الذین لا یؤمنون بالاخرة زینا لهم اعملهم فهم یعمهون (334)؛ کسانی که به آخرت ایمان ندارند، کردارهای شان را در نظرشان بیاراستیم (تا هم چنان) سرگشته بمانند.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
14-06-2019, 01:44
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


2. حق پذیری

مؤمنان به آخرت، حق طلب و حق پذیرند، آنان وحی الهی (قرآن) را با گوش جان دریافت می کنند و به آن ایمان آورده: ...و الذین یؤمنون بالاخرة یؤمنون به (335) و به آیات آن پند داده می شوند: ...ذلک یوعظ به من کان منکم یؤمن بالله و الیوم الاخر... (336).
لازمه ایمان به خدا و آخرت، پیروی از منادیان حق است:
...اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم...ان کنتم تؤمنون بالله و الیوم الاخر (337)؛ خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را (نیز) اطاعت کنید...اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید.
از همین رو، مؤمنان به آخرت، سلطه شیطان را نمی پذیرند و از او پیروی نمی کنند:
و ما کان له علیهم من سلطن الا لنعلم من یؤمن بالاخرة ممن هو منها فی شک (338)؛ و (شیطان) را بر آنان تسلطی نبود، جز آن که کسی را که به آخرت ایمان دارد، از کسی که درباره آن در تردید است بازشناسیم.
در مقابل آنان، تکذیب کنندگان آخرت قرار دارند، این گروه از حق روی گردان و گریزانند:
...فالذین لا یؤمنون بالاخرة قلوبهم منکرة و هم مستکبرون (339)؛
پس کسانی که به آخرت ایمان ندارند، دل هایشان انکارکننده (حق) است و خودشان متکبرند.
از همین رو دعوت پیامبران را تکذیب می کنند؛ چنان که اشراف قوم نوح که منکر آخرت بودند، نوح را تکذیب می کردند:
و قال الملا من قومه الذین کفروا و کذبوا بلقاء الاخرة و اترفنهم فی الحیوة الدنیا ما هذا الا بشر مثلکم... (340)؛ و اشراف قومش که کافر شده و دیدار آخرت را دروغ پنداشته بودند و در زندگی دنیا آنان را مرفه ساخته بودیم، گفتند: این (مرد) جز بشری چون شما نیست.
چنین انسان هایی به سبب بی ایمانی، بر مرکب غرور، تعصب و هواپرستی سوار می شوند، به گونه ای که میان آنان و حقیقت، حجاب و فاصله ایجاد می شود (341)؛ چنان که خداوند سبحان به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
هنگامی که قرآن می خوانی میان تو و آنها که به آخرت ایمان ندارند حجاب ناپیدایی قرار می دهیم و بر دل های آنها پوشش هایی می نهیم، تا آن را نفهمند و در گوش های آنها سنگینی قرار می دهیم.
و اذا قرأت القرءان جعلنا بینک و بین الذین لا یؤمنون بالاخرة حجاباً مستورا و جعلنا علی قلوبهم اکنة ان یفقهوه و فی ءاذانهم و قرا... (342).
تکذیب کنندگان و منکران آخرت، به سخن باطل گرایش دارند و آن را می پسندند:
لتصغی الیه افدة الذین لا یؤمنون بالاخرة و لیرضوه ؛ و (چنین کیفر مقرر شده است) تا دل های کسانی که به آخرت ایمان نمی آوردند، به آن (سخن باطل) بگراید و آن را بپسندند(343).
اینان آن گونه در گناهان و در پیروی از هوا و هوس غوطه ور شده اند که کردار زشت و باطل خود را شایسته و حق می پندارند:
ان الذین لا یؤمنون بالاخرة زینا لهم اعملهم فهم یعمهون (344)؛ کسانی که به آخرت ایمان ندارند، کردارهای شان را در نظرشان بیاراستیم (تا هم چنان) سرگشته بمانند.
این گروه چنان از حق نفرت دارند و می گریزند که اگر خدا به تنهایی یاد شود، منزجر می گردند و اگر از غیر خدا یاد شود، شادمان می شوند:
و اذا ذکر الله وحده اشمازت قلوب الذین لا یؤمنون بالاخرة و اذا ذکر الذین من دونه اذا هم یستبشرون (345).



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
15-06-2019, 02:01
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


3. انجام دادن تکالیف فردی و اجتماعی

بر اساس بینش اسلامی، میان کردار دنیوی و سرنوشت اخروی انسان ارتباطی محکم وجود دارد؛ یعنی همه اعمال کوچک و بزرگ انسان در دادگاه عدل الهی بررسی می شود و براساس آن پاداش یا کیفر داده می شود. براساس آیات قرآن، اگر کسی خواهان آخرت باشد و در این راه تلاش کند، کوشش او نتیجه مورد قبول خواهد انجامید: و من اراد الاخرة وسعی لها سعیها و هو مؤمن فاولئک کان سعیهم مشکورا (346) و هر کس آخرت را اراده کند و برای رسیدن به آن بکوشد، خدای سبحان بر کاشته آخرت آنان خواهد افزود: من کان یرید حرث الاخرة نزد له فی حرثه... (347).
اعتقاد به ارتباط میان اعمال دنیوی و سرنوشت اخروی سبب می شود که انسان در انجام دادن کارهای نیک و پرهیز از گناه و آلودگی بکوشد و دل به اطاعت خدا و پیامبر و پیشوایان معصوم بسپارد:
...اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم...ان کنتم تؤمنون بالله و الیوم الاخر... (348).
مؤمنان به آخرت، تسلیم محض فرمان الهی اند، حتی اگر اجرای فرمان الهی به ایثار جان آنان بینجامد؛ از همین رو آنان در جهاد با مال و جان تردید نمی کنند و با عزمی راسخ و بدون تعلل به دنبال ادای وظیفه الهی خود می روند، در حالی که افراد بی ایمان با طرح عذر و بهانه اجازه می خواهند، در میدان جهاد شرکت نکنند:
لا یستذنک الذین یؤمنون بالله و الیوم الاخر ان یجهدوا بامولهم و انفسهم و الله علیم بالمتقین انما یستذنک الذین لا یؤمنون بالله و الیوم الاخر و ارتابت قلوبهم فهم فی ریبهم یترددون (349)؛ کسانی که به خدا و روز بازپسین ایمان دارند، در جهاد با مال و جان شان از تو (عذر و) اجازه نمی خواهند. و خدا، به (حال) تقوا پیشگان داناست. تنها کسانی از تو اجازه می خواهند (به جهاد نروند) که به خدا و روز بازپسین ایمان ندارند و دل های شان به شک افتاده و در شک خود سرگردانند.
افراد با ایمان در ادای تکالیف فردی و ارتباط با خدا و از جمله نماز مراقبت دارند:
...و الذین یؤمنون بالاخرة یؤمنون به و هم علی صلاتهم یحافظون (350)؛ و کسانی که به آخرت ایمان می آورند، به آن (قرآن نیز) ایمان می آورند و آنان بر نمازهای خود مراقبت می کنند.
و در ساعات شب به عبادت خدا مشغول اند:
امن هو قنت ءاناء الیل ساجدا و قائماً یحذر الاخرة و یرجوا رحمة ربه... (351)؛ (آیا چنین کسی بهتر است) یا آن کسی که او در طول شب در سجده و قیام اطاعت (خدا) می کند (و) از آخرت می ترسد و رحمت پروردگارش را امید دارد.
آنان مساجد را که جای گاه نماز و یاد خداست، آباد می کنند:
انما یعمر مسجد الله من ءامن بالله و الیوم الاخر... (352)؛ مساجد خدا را تنها کسانی آباد می کنند که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده اند.
و به رعایت حقوق دیگران از جمله خانواده اهتمام می ورزند و با راستی و صداقت عمل می کنند:
...و لا یحل لهن ان یکتمن ما خلق الله فی ارحامهن ان کن یؤمن بالله و الیوم الاخر... (353)؛ و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارند، برای آنان روا نیست که آن چه را خداوند در رحم آنان آفریده پوشیده دارند.
ولی افرادی که به آخرت ایمان ندارند، اهل فریب و نیرنگ اند:
و من الناس من یقول ءامنا بالله و بالیوم الاخر و ما هو بمؤمنین یخدعون الله و الذین ءامنوا... (354)؛ و برخی از مردم می گویند: ما به خدا و روز بازپسین ایمان آوردیم؛ ولی گروندگان (راستین) نیستند و با خدا و مؤمنان نیرنگ می بازند.
آنان ریاکارند:
یایها الذین ءامنوا لا تبطلوا صدقتکم بالمن والاذی کالذی ینفق ماله رئاء الناس و لا یؤمن بالله و الیوم الاخر... (355)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، صدقه های خود را با منت و آزار، باطل مکنید؛ مانند کسی که مالش را برای خودنمایی به مردم، انفاق می کند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد.
و حق را انکار می کنند و مستکبرند:
...فالذین لا یؤمنون بالاخرة قلوبهم منکرة و هم مستکبرون (356)؛ پس کسانی که به آخرت ایمان ندارند، دل هایشان انکار کننده (حق) است و خودشان متکبرند.
مردم را از راه خدا باز می دارند و کژی و انحراف در دین را می خواهند:
الذین یصدون عن سبیل الله و یبغونها عوجاً و هم بالاخرة کفرون (357)؛ همانا که (مردم را) از راه خدا باز می دارند و آن را کج می خواهند و آنها منکر آخرت اند.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
16-06-2019, 00:55
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


4. فرجامی نیکو

جزا و پاداش نیکوی اخروی از آثار و نتایج به آخرت است:
...من ءامن بالله و الیوم الاخر و عمل صلحاً فلهم اجرهم عند ربهم... (358)؛ و هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد، پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت.
... و المؤمنون بالله و الیوم الاخر اولئک سنوتیهم اجرا عظیما (359)؛ ... و ایمان آورندگان به خدا و روز بازپسین که به زودی به آنان پاداشی بزرگ خواهیم داد.
خداوند مؤمنان به آخرت را در جوار رحمت خویش در آورده است؛ آن جا که می فرماید:
و من الاعراب من یومن بالله و الیوم الاخر... سیدخلهم الله فی رحمته... (360)؛ و برخی (دیگر) از بادیه نشینان کسانی اند که به خدا و روز بازپسین ایمان دارند... و به زودی خدا ایشان را در جوار رحمت خویش درآورد.
هم چنین آنان را برای همیشه وارد بهشت کرده و از آنها راضی است و آنان نیز از خدا راضی اند:
لا تجد قوماً یؤمنون بالله و الیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله ولو کانوا ءاباءهم او ابناءهم او اخونهم او عشیرتهم اولئک کتب فی قلوبهم الایمن و ایدهم بروح منه و یدخلهم جنت تجری من تحتها الانهر خلدین فیها رضی الله عنهم و رضوا عنه... (361)؛ قومی را نیابی که به خدا و روز بازپسین ایمان داشته باشند (و) کسانی را که با خدا و رسولش مخالفت کرده اند، دوست بدارند. هر چند پدران شان یا پسران شان یا برادران شان یا عشیره آنان باشند. در دل اینهاست که (خدا) ایمان را نوشته و آنها را با روحی از جانب خود تأیید کرده است و آنان را به بهشت هایی که از زیر (درختان) آن جوی هایی روان است در می آورد، همیشه در آن جا ماندگارند؛ خدا از ایشان خشنود و آنها از او خشنودند.
در مقابل این گروه، منکران آخرت اند و فرجام آنها عذابی دردناک است:
و ان الذین لا یؤمنون بالاخرة اعتدنا لهم عذاباً الیما (362).
اینان در آخرت از زیان کارترین مردم اند:
ان الذین لا یؤمنون بالاخرة زینا لهم اعملهم فهم یعمهون اولئک الذین لهم سوء العذاب و هم فی الاخرة هم الاخسرون (363)؛
کسانی که به آخرت ایمان ندارند، کردارهای شان را در نظرشان بیاراستیم (تا هم چنان سرگشته بمانند). آنان کسانی اند که عذاب سخت برایشان خواهد بود و در آخرت، خود زیان کارترین (مردم)اند.
و اما الذین کفروا و کذبوا بایتنا و لقای الاخرة فاولئک فی العذاب محضرون (364)؛ و اما کسانی که کافر شده و آیات ما و دیدار آخرت را به دروغ گرفته اند، پس آنان در عذاب حاضر آیند.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
17-06-2019, 00:35
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

توشه آخرت

از منظر قرآن کریم، آخرت قرارگاه و دنیا گذرگاه است:
... و ان الاخرة هی دار القرار (365)؛ و در حقیقت، آن آخرت است که سرای پایدار است.
توشه این قرارگاه را باید از گذرگاه دنیا بر گرفت؛ چنان که امیرمؤمنان (علیه السلام) می فرماید: یا ایها الناس انما الدنیا دار مجاز و الاخرة دار قرار فخذوا من ممرکم لمقرکم (366)؛ دنیا از گذرگاهتان توشه ای برای قرارگاهتان بردارید.
فان الدنیا لم تخلق لکم دار مقام بل خلقت لکم مجازاً لتزودوا منها الاعمال الی دار القرار (367)؛ دنیا برای شما به عنوان سرای ثابت و قرار آفریده نشده، بلکه آفریده شده تا عبورگاه باشد و از آن کردار صالح را برای سرای قرار زاد و توشه بردارید.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
18-06-2019, 01:52
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


1. ایمان

ایمان، نخستین توشه و عامل برخورداری از نعمت های آخرت است:
و لاجر الاخرة خیر للذین ءامنوا و کانوا یتقون (368)؛ و البته اجر آخرت، برای کسانی که ایمان آورده و پرهیزگار بودند، بهتر است.
بشارت در زندگی دنیا و آخرت برای مؤمنان و پرهیزگاران است:
الذین ءامنوا و کانوا یتقون لهم البشری فی الحیوة الدنیا و فی الاخرة... (369).
از همین رو پیامبران که بالاترین درجه ایمان را دارند در آخرت در شمار صالحان و شایستگان از آبرومندان و مقربان خواهند بود؛ چنان که درباره حضرت ابراهیم (علیه السلام) می فرماید: ... و انه فی الاخرة لمن الصلحین (370) و درباره حضرت عیسی (علیه السلام) فرموده است:
... ان الله یبشرک بکلمة منه اسمه المسیح عیسی ابن مریم وجیها فی الدنیا و الاخرة و من المقربین (371)؛ خداوند تو را به کلمه ای از جانب خود، که نامش مسیح، عیسی بن مریم (علیه السلام) است مژده می دهد، در حالی که (او) در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان (درگاه خدا) است.
هم چنان که ایمان عامل برخورداری در آخرت است، بی ایمانی و کفر مایه عذاب است:
فاما الذین کفروا فاعذبهم عذاباً شدیداً فی الدنیا و الاخرة و ما لهم من نصرین (372)؛ اما کسانی که کفر ورزیدند، در دنیا و آخرت به سختی عذاب شان می کنم و یاورانی نخواهند داشت.
هر کس راهی غیر از اسلام را دنبال کند، در آخرت زیان کار است:
و من یبتغ غیر الاسلم دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخرة من الخسرین (373)؛ و هر که جز اسلام دینی (دیگر) جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود و وی در آخرت، از زیان کاران است.
و لا یحزنک الذین یسرعون فی الکفر انهم لن یضروا الله شیئاً یرید الله الا یجعل لهم حظاً فی الاخرة و لهم عذاب عظیم (374)؛ کسانی که در کفر می کوشند تو را اندوهگین نسازند، زیرا آنان هرگز به خدا ضرری نمی رساند... و در آخرت برای آنان عذابی بزرگ است.
مشرکان نیز در آخرت عذابی دشوار پیش رو خواهند داشت:
و جعلوا لله شرکاء... لهم عذاب فی الحیوة الدنیا و لعذاب الاخرة اشق... (375)؛ و برای خدا شریکانی قرار دادند... برای آنان در زندگی دنیا عذابی است و قطعاً عذاب آخرت دشوارتر است.
هم چنین، کسانی که از ایمان به کفر برگردند و مرتد شوند، کردارشان تباه می شود و اهل آتش خواهند بود:
... و من یرتدد منکم عن دینه فیمت و هو کافر فاولئک حبطت اعملهم فی الدنیا و الاخرة و اولئک اصحب النار هم فیها خلدون (376).
منافقان که از ایمان واقعی بی بهره اند، مانند کافران در جهنم معذب اند:
وعد الله المنفقین و المنفقت و الکفار نار جهنم خلدین فیها اولئک حبطت اعملهم فی الدنیا و الاخرة و اولئک هم الخسرون (377)؛ خدا به مردان و زنان دو چهره و کافران، آتش جهنم را وعده داده است در آن جاودانه اند. اعمال آنان در دنیا و آخرت به هدر رفت و آنان همان زیان کاران اند (378).



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
19-06-2019, 02:09
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


2 و 3. تقوا و فروتنی

در آیات پر شمار در کنار ایمان، تقوا، و پرهیزگاری نیز شرط بهره مندی از نعمت های آخرت دانسته شده: فان خیر الزاد التقوی (379)؛ بلکه تقوا بهترین توشه آخرت معرفی شده است:
و لاجر الاخرة خیر للذین ءامنوا و کانوا یتقون (380)؛ و البته اجر آخرت برای کسانی که پروا پیشه می کنند، بهتر است. و آخرت سرای نیکویی برای پرهیزکاران است.
... و لدار الاخرة خیر و لنعم دار المتقین (381)؛ و قطعاً سرای آخرت بهتر است و چه نیکو، سرای پرهیزگاران است.
... و الدار الاخرة خیر للذین یتقون... (382)؛ و سرای آخرت برای کسانی که پروا پیشه می کنند، بهتر است.
... و الاخرة خیر لمن اتقی... (383)؛ و برای کسی که تقوا پیشه کرده، آخرت بهتر است.
فروتنی از دیگر توشه های آخرت است که بدون آن، بهره مندی از نعمت های اخروی ممکن نیست:
تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض و لا فساداً... (384)؛ آن سرای آخرت را برای کسانی قرار می دهیم که در زمین خواستار برتری و فساد نیستند.

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
20-06-2019, 01:18
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)



4. عمل صالح

از آیات قرآن استفاده می شود که برای بهره مندی از نعمت های آخرت ایمان به تنهایی کافی نیست، بلکه افزون بر آن، عمل صالح نیز لازم است:
... من ءامن بالله و الیوم الاخر و عمل صلحاً فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون (385)؛ هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد، پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهناک خواهند شد.
... للذین احسنوا فی هذه الدنیا حسنة و لدار الاخرة خیر... (386)؛ برای کسانی که در این دنیا نیکویی کردند (پاداش) نیکویی است و قطعاً سرای آخرت بهتر است.
گواه دیگر مطلب، وعده پاداش آخرت به مسلمانانی است که پس از تحمل شکنجه ها و سختی ها با عمل نیکوی مهاجرت، دین خود را حفظ می کنند:
و الذین هاجروا فی الله من بعد ما ظلموا لنبوئنهم فی الدنیا حسنة و لاجر الاخرة اکبر لو کانوا یعملون (387).
هم چنین وعده اعطای پاداش دنیوی و اخروی به مردمی است که در رکاب پیامبران به کارزار و جهاد پرداختند:
و کاین من قتل معه ربیون کثیر فما و هنوا لما اصابهم فی سبیل الله ...... فاتهم الله ثواب الدنیا و حسن ثواب الاخرة... (388)؛ و چه بسیار پیامبرانی که همراه او، توده های انبوه کارزار کردند و در برابر آن چه در راه خدا بدیشان رسید، سستی نورزیدند و ناتوان نشدند... پس خداوند، پاداش این دنیا و پاداش نیک آخرت را به آنان عطا کرد.
از امیرمؤمنان (علیه السلام) در این باره نقل است که فرموده:
تو را پس از مرگ هیچ چیزی به جز عمل نیکویی که از پیش فرستاده ای بی نیاز نمی کند. پس از اعمال پسندیده توشه بردار (389).
همان گونه که عمل صالح توشه آخرت و عامل بهره مندی از نعمت های آن است، برخی اعمال سبب محرومیت از آن نعمت ها و گرفتار آمدن به لعن و عذاب الهی است، مانند آزردن خدا و پیامبر: ان الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الاخرة و اعدلهم عذاباً مهینا (390) جنگ با خدا و پیامبرش و تلاش مفسدانه در زمین: انما جزؤا الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فساداً ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلف او ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدنیا و لهم فی الاخرة عذاب عظیم (391) اشاعه فحشا و زشتی در میان مؤمنان: ان الذین یحبون ان تشیع الفحشة فی الذین ءامنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا و الاخرة... (392) ناپایداری در پیمان خدا و سوگندهای خود (393) و عدم اجتناب از سحر و جادو (394).




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-06-2019, 00:23
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

منازل و مراحل آخرت

به نظر می رسد که عنوان آخرت همه مراحل پس از زندگی دنیا از جمله قبر و برزخ را در بر می گیرد (395)؛ گرچه بعضی برزخ را منزلی بین دنیا و آخرت دانسته اند (396). بنابر نظر نخست، منازل و مراحل جهان آخرت با مرگ آغاز می شود (397)؛ چنان که در روایتی، مرگ اولین منزل آخرت و آخرین منزل دنیا دانسته شده است:
الموت اول منزل من منازل الاخرة و آخر منزل من منازل الدنیا (398).
پس از مرگ، انسان در عالم قبر جای می گیرد - ثم اماته فاقبره (399)؛ آن گاه به مرگش رسانید و در قبرش نهاد - و تا مبعوث شدن و زنده شدن دوباره، در برزخ - که میانه دنیا و قیامت است - باقی می ماند:
حتی اذا جاء احدهم الموت......من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون (400)؛ تا آن گاه که مرگ یکی از ایشان فرا رسد... و پیشاپیش آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته خواهند شد.
انسان در دوران برزخ، در بهشت یا جهنم برزخی به سر می برد، چنان که درباره توبه کنندگان نیکوکار فرموده است:
جنت عدن......لهم رزقهم فیها بکرة و عشیا (401)؛ باغ هایی که... روزی شان صبح و شام در آن جا (آماده) است.
درباره آل عمران آمده است:
النار یعرضون علیها غدوا و عشیا و یوم تقوم الساعة ادخلوا ءال فرعون اشد العذاب (402)؛ (اینک هر) صبح و شام به آتش عرضه می شوند و روزی که رستاخیز برپا شود (فریاد می رسد که:) فرعونیان را در سخت ترین (انواع) عذاب درآورید.
با توجه به این که در بهشت جاوید صبح و شامی نیست، می توان این آیات را مربوط به برزخ دانست (403). دوره برزخ با نفخ صور به پایان می رسد:
... و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون فاذا نفخ فی الصور... (404)؛ و پیشاپیش آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته خواهند شد. پس آن گاه که در صور دمیده شود....
این نفخه، به مرگ همه انسان ها و همه موجودات آسمان ها و زمین منجر می شود:
و نفخ فی الصور فصعق من فی السموت و من فی الارض... (405)؛ و در صور دمیده می شود، پس هر که در آسمان ها و زمین است، بی هوش در می افتد.
و به جز خداوند همه کس فانی می شود:
کل من علیها و یبقی وجه ربک... (406)؛ هر چه به (زمین) است فانی شونده است و ذات باشکوه ارج مند پروردگارت باقی خواهد ماند.
... کل شی ء هالک الا وجهه...؛ جز ذات او همه چیز نابود می شوند (407).
در مرحله بعد، صور دوم دمیده می شود که با آن انسان ها زنده شده، و از قبرها بیرون می آیند و قیامت آغاز می شود:
... ثم نفخ فیه اخری فاذا هم قیام ینظرون ؛ سپس بار دیگر در آن دمیده می شود و به ناگاه آنان بر پای ایستاده می نگرند.
و نفخ فی الصور فاذا هم من الاجداث الی ربهم ینسلون (408)؛ و در صور دمیده خواهد شد، پس به ناگاه از گورهای خود شتابان به سوی پروردگار خویش می آیند.
با آغاز قیامت، انسان ها همگی در صحرای محشر گرد می آیند:
ثم انکم یوم القیمه تبعثون (409)؛ آن گاه در روز رستاخیز برانگیخته خواهید شد.
و حشرنهم فلم نغادر منهم احدا و عرضوا علی ربک صفا لقد جئتمونا کما خلقنکم اول مرة... (410)؛ و آنان را گرد می آوریم و هیچ یم را فروگذار نمی کنیم و ایشان به صف بر پروردگار عرضه می شوند (و به آنها می فرماید:) به راستی همان گونه که نخستین بار شما را آفریدیم (باز) به سوی ما آمدید.
یوم یبعثهم الله جمیعاً فینبئهم بما عملوا... (411)؛ روزی که خداوند همه آنان را برانگیزد و به آن چه کرده اند، آگاه شان می گرداند.
پس از احضار مردم در محکمه عدل الهی، کتاب ها گشوده می شود - و اذا الصحف نشرت (412)؛ و آن گاه که نامه ها از هم بگشایند - و هر کس کتابی را که در آن فرشتگان همه اعمال او را نگاشته اند خواهد گرفت. کتاب برخی را به دست راست شان می دهند و کتاب گروهی دیگر را به دست چپ آنان. کسی که نامه به دست راستش داده می شود، حسابی آسان خواهد داشت: فاما من أوتی کتبه بیمینه فسوف یحاسب حساباً یسیرا (413)؛ و کسی که نامه عملش به دست چپش داده می شود، می گوید: ای کاش! نامه ام به من داده نمی شد و حسابم را نمی دانستم:
و اما من اوتی کتبه بشماله فیقول یلیتنی لم أوت کتبیه و لم ادر ما حسابیه (414).
پس از گرفتن کتاب ها، رسیدگی به اعمال مردم و داوری میان آنان بر اساس نامه عمل آنها و گواهی شاهدان آغاز می شود. افزون بر آن، هنگامی که خداوند سبحان (415) پیامبران (416) فرشتگان (417) - که در صداقت و صحت گواهی آنان تردیدی نیست - و اعضا و جوارح بدن و زمین شهادت می دهند، اعمال انسان نیز تجسم می یابد.
در همین مرحله، کتاب دادرسی اعمال نهاده می شود:
و وضع الکتب فتری المجرمین مشفقین مما فیه و یقولون یویلتنا مال هذا الکتب لا یغادر صغیرة و لا کبیرة الا احصها و وجدوا ما عملوا حاضرا... (418)؛ و کارنامه (عمل شما در میان) نهاده می شود، آن گاه بزه کاران را از آن چه در آن است بیمناک می بینی و می گویند: ای وای بر ما! این چه نامه ای است که هیچ (کار) کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته جز این که همه را به حساب آورده است و آن چه را انجام داده اند، حاضر یابند.
در آن حال با اقامه میزان الهی - و نضع الموزین القسط لیوم القیمه... (419)؛ و ترازوهای داد را روز رستاخیز می نهیم - مشخص می شود که ترازوی اعمال برخی سنگین و بعضی دیگر سبک است:
... فمن ثقلت موزینه فاولئک هم المفلحون و من خفت موازینه فاولئک الذین خسروا انفسهم بما کانوا بایتنا یظلمون (420)؛... پس هر کس میزان های (عمل) او سنگین باشد، آنان خود رستگاران اند و هر کس میزان های (عمل) او سبک باشد، پس آنان اند که به خود زیان زده اند، زیرا به آیات ما ستم کرده اند.
پس از رسیدگی به اعمال، هر یک از انسان ها به وسیله راهنمایی به حرکت در می آید:
و جاءت کل نفس معها سائق و شهید (421)؛ و هر کسی می آید (در حالی که) با او سوق دهنده و گواهی دهنده ای است.
و مؤمنان از صراط مستقیم (422) به سوی بهشت سوق داده می شود:
و سیق الذین اتقوا ربهم الی الجنه زمراً... (423)؛ و کسانی که از پروردگارشان پروا داشته اند، گروه گروه به سویی بهشت سوق داده می شوند.
کافران از صراط منحرف گشته: ان الذین لا یؤمنون بالاخرة عن الصراط لنکبون (424) و با عبور از صراط جهنم: ... فاهدوهم الی صراط الجحیم (425) و به سوی آن روانه می شوند:
و سیق الذین کفروا الی جهنم زمراً... (426)؛ و کسانی که کافر شده اند، گروه گروه به سوی جهنم رانده می شوند.
برخی نیز که نه مستحق جهنم اند و نه سزاوار بهشت، در میان آن دو قرار می گیرند:
... و علی الاعراف رجال یعرفون کلا بسیمهم و نادوا اصحب الجنة ان سلم علیکم لم یدخلوا و هم یطمعون و اذا صرفت ابصرهم تلقاء اصحب النار قالوا ربنا لا تجعلنا مع القوم الظلمین (427)؛ و میان آن دو (گروه) حایلی است و بر اعراف، مردانی هستند که هر یک (از آن دو دسته) را از سیمای شان می شناسند و بهشتیان را که هنوز وارد آن نشده و (لی بدان) امید دارند آواز می دهند که سلام بر شما و چون چشمان شان به سوی دوزخیان گردانیده شود، می گویند: پروردگارا! ما را در زمره گروه ستم کاران قرار مده.
اینان به امید رحمت الهی منتظر می مانند:
و ءاخرون مرجون لامر الله اما یعذبهم و اما یتوب علیهم... (428)؛ و عده ای دیگر (کارشان) موقوف به فرمان خداست؛ یا آنان را عذاب می کند و یا توبه آنها را می پذیرد.
سرانجام، همان گونه که در این جهان بیشتر مردم با اهل خیر و سعادت بودند، در آخرت نیز بیشتر انسان ها در بهشت برین برای همیشه متنعم خواهند بود (429).


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
22-06-2019, 00:48
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


...................) Anotates (.................


1) ر.ک: المعجم المفهوس، أ خ ر.

2) عنکبوت، آیه 64.

3) یوسف، آیه 109.

4) همان، آیه 20.

5) نجم، آیه 25.

6) بقره، آیه 201.

7) همان، آیه 8.

8) همان، آیه 86.

9) محمع البیان، ج 1، ص 123.

10) تفسیر صدر المتألهین، ج 1، ص 303.

11) التفسیر الکبیر، ج 28، ص 303.

12) معارف قرآن، ص 482.

13) مجموعه آثار (زندگی جاوید یا حیات اخروی)، ج 2، ص 502.

14) همان، (معاد) ج 4، ص 622 و 631؛ همان (زندگی جاوید یا حیات اخروی)، ج 2، ص 503 و 525 و همان، (خدا و آخرت) ص 40.

15) neanderthals.

16) تاریخ جامع ادیان، ص 7 - 10، 23، 31، 57، 59، 91 و 324 و بسوی جهان ابدی، ص 16 - 48.

17) همزه، آیه 3؛ بقره، آیه 96.

18) عقل و اعتقاد دینی، ص 322؛ معاد در نگاه وحی و فلسفه، ص 6 - 35، 105 - 106 و 117 - 118 و مجموعه آثار، عدل الهی ج 1، ص 200 - 203.

19) پلورالیسم دینی، ص 217 - 219 و عقل و اعتقاد دینی، ص 343 - 347.

20) عقل و اعتقاد دینی، ص 323.

21) راه بی انتها، ص 280 و درس دینداری، ص 134.

22) اوپانیشاد، ص 69، 113، 263 و 311 و بودا، ص 369 - 406.

23) ر.ک: اسفار، ج 9، ص 181 - 182.

24) تحقیقی در دین یهود، ص 254 - 261 و القرآن و التورات، ص 239 - 254.

25) گنجینه ای از تلمود، ص 362 - 365.

26) راه بی انتها، ص 294 و درس دینداری، ص 133.

27) پلورالیسم دینی، ص 217 - 218.

28) غافر، آیه 15 و انعام، آیه 130.

29) مجموعه آثار (معاد)، ج 4، ص 621 - 622، 634، و هما: (زندگی جاوید یا حیا، اخروی )، ج 2، ص 501.

30) شیعه در اسلام، ص 157.

31) معارف قرآن، ص 482.

32) سیر تحول قرآن، ص 185 و 192 و خدا و آخرت، ص 55 و 66.

33) پیام قرآن، ج 5، ص 31، 49.

34) آفرینش و رستاخیز، ص 12، 174.

35) واقعه، آیه، 62.

36) مجموعه آثار (زندگی جاوید یا حیات اخروی ) ج 2، ص 530 - 534.

37) شیعه در اسلام، ص 158.

38) نساء، آیه 136.

39) سبأ، آیه 8.

40) مؤمنون، آیه 74.

41) نحل، آیه 22.

42) اعراف، آیه 147.

43) اسراء، آیه 10.

44) حج، آخرت 7.

45) راه بی انتها، ص 273، 309 - 311.

46) بقره، آخرت 219 - 220.

47) مجموعه آثار (زندگی جاوید یا حیات اخروی)، ج 2، ص 502.

48) معارف قرآن، ص 482.

49) جاثیه، آیه 22.

50) سجده، آیه 10.

51) عنکبوت، آیه 20.

52) بقره، آیه 67 - 73.

53) همان، آیه 55 - 56.

54) همان، آیه 259.

55) همان، آیه 260.

56) آل عمران، آیه 49 و مائده، آیه 110.

57) بقره، آیه 243.

58) یونس، آیه 53.

59) لقمان، آیه 33.

60) مؤمن، آیه 59.

61) بقره، آیه 62.

62) انعام، آیه 130.

63) زمر، آیه 71.

64) نوح، آیه 17 - 18.

65) عنکبوت، آیه 17.

66) یوسف، آیه 37 - 38.

67) عنکبوت، آیه 36.

68) مؤمن، آیه 27.

69) اعلی، آیه 17 - 19.

70) انعام، آیه 154.

71) آل عمران، آیه 55 - 56.

72) غافر، آیه 32 - 43.

73) قصص، آیه 77.

74) بقره، آیه 94.

75) همزه، آیه 2 - 3.

76) کهف، آیه 35.

77) بقره، آیه 96.

78) طه، آیه 120.

79) پیام قرآن، ج 5، ص 235.

80) آل عمران (عدل الهی)، ج 10، 207.

81) اسفار، ج 9، ص 241.

82) نساء، آیه 78.

83) علم الیقین، ج 2، ص 838.

84) معارف قرآن، ص 487 و مجموعه آثار (زندگی جاوید یا حیات اخروی)، ج 2، ص 525.

85) آل عمران، آیه 19 - 191.

86) آل عمران، ص 19 - 191.

87) رعد، آیه 2.

88) ص، آیه 28.

89) قلم، آیه 35 - 36.

90) غافر، آیه 58.

91) رسائل اخوان الصفا، ج 3، ص 294.

92) رسائل اخوان الصفا، ج 3، ص 294.

93) مجموعه آثار (زندگی جاوید یا حیات اخروی)، ج 2، ص 523.

94) همان، (معاد)، ج 4، ص 809 - 811.

95) نساء، آیه 73.

96) کهف، آیه 42.

97) حاقه، آیه 25.

98) فجر، آیه 24.

99) مجموعه آثار (زندگی جاوید یا حیات اخروی)، ج 2، ص 523.

100) واقعه، آیه 20 - 26.

101) علم الیقین، ج 2، ص 1056 - 1064.

102) آل عمران، آیه 77.

103) فجر، آیه 28 - 30.

104) نساء، آیه 56 و مجموعه آثار (معاد)، ج 4، ص 818.

105) پادشاهی خدا، ص 126.

106) انعام، آیه 103.

107) مجموعه آثار (معاد)، ج 4، ص 809.

108) نور، آیه 25.

109) مؤمنون، آیه 99 - 100.

110) الذخیره، ص 527 و نظریات علم الکلام، ص 487 - 488.

111) احزاب، آیه 36 و مفاتیح الغیب، ج 2، ص 731.

112) واقعه، آیه 54 - 55.

113) انسان، آیه 5.

114) مجموعه آثار (عدل الهی)، ج 1، ص 217.

115) احیاء علوم الدین، ج 1، ص 199 و 201.

116) مفاتیح الغیب، ج 2، ص 688 - 689.

117) توبه، آیه 49.

118) شرح المنظومه، ص 45.

119) اسفار، ج 9 ص 157 و 203 و المیزان، ج 12، ص 88 - 89.

120) مفاتیح الغیب، ج 2، ص 686 و منتخبی از آثار حکما، ج 2، ص 36 - 37.

121) مجموعه آثار (عدل الهی)، ج 1، ص 218.

122) محمد، آیه 15.

123) آفرینش و رستاخیز، ص 138.

124) روم، آیه 8.

125) علم الیقین، ج 2، ص 1062؛ المظاهر الالهیه، ص 93 - 94 و جامع البیان، ج 24، ص 85.

126) غافر، آیه 39.

127) ق، آیه 34.

128) جن، آیه 23.

129) نهج البلاغه، خطبه 203.

130) راه بی انتها، ص 477 - 482 و معاد در نگاه وحی و فلسفه، ص 329 - 330.

131) دخان، آیه 56.

132) فاطر، آیه 36.

133) ابراهیم، آیه 32.

134) انبیاء، آیه 32.

135) لقمان، آیه 10.

136) روم، آیه 25.

137) یس، آیه 38 - 39.

138) نبأ، آیه 6.

139) انشقاق، آیه 1.

140) دخان، آیه 10.

141) معارج، آیه 8.

142) انبیاء، آیه 104.

143) تکویر، آیه 1.

144) قیامت، آیه 8.

145) زلزال، آیه 1.

146) ق، آیه 44.

147) ابراهیم، آیه 48.

148) نبأ، آیه 7.

149) مرسلات، آیه 10.

150) نبأ، آیه 20.

151) قارعه، آیه 5.

152) مفاتیح الغیب، ج 2، ص 686 و منتخبی از آثار حکم، ص 36.

153) نحل، آیه 77.

154) بقره، آیه 166.

155) انبیاء، آیه 40.

156) فصلت، آیه 31.

157) کهف، آیه 7.

158) طور، آیه 16؛ المیزان، ج 12، ص 320؛ الذخیره، ص 524 و المنقذ، ج 2، ص 181 و 203.

159) عوالی اللئالی، ج 1، ص 267.

160) نهج البلاغه، خطبه، 42.

161) راه بی انتها، ص 472 و مجموعه آثار (معاد)، ج 4، ص 804 -805.
162) بقره، آیه 162 و آل عمران، آیه 88.

163) غافر، آیه 52.

164) سجده، آیه 12.

165) مجموعه آثار (زندگی جاوید یا حیات اخروی)، ج 2، ص 524.

166) مؤمنون، آیه 99 - 100.

167) الکافی، ج 7، ص 56 - 57.

168) روم، آیه 19.

169) علم الیقین، ج 2، ص 1062 و 1081.

170) عنکبوت، آیه 46.

171) مجموعه آثار (عدل الهی)، ج 1، ص 218.

172) همان.

173) یس، آیه 65.

174) فصلت، آیه 20 - 21.

175) راه بی انتها، ص 478 و بسوی جهان ابدی، ص 374 - 375.

176) زلزال، آیه 2 و 4.

177) ق، آیه 30.

178) مجموعه آثار (زندگی جاوید یا حیات اخروی)، ج 2، ص 524 و معاد در نگاه وحی و فلسفه، ص 326 و 329.

179) طارق، آیه 9.

180) طه، آیه 124.

181) مفاتیخ الغیب، ص 999 و منتخبی از آثار حکم، ج 2، ص 37.

182) ق، آیه 35.

183) زخرف، آیه 71.

184) لقمان، آیه 33.

185) ممتحنه، آیه 3.

186) مؤمنون، آیه 101.

187) دخان، آیه 41.

188) شعراء، آیه 88.

189) مائده، آیه 36.

190) آفرینش و رستاخیز، ص 64 - 71.

191) اسراء، آیه 71.

192) هود، آیه 98 و مجموعه آثار (عدل الهی)، ج 1، ص 251.

193) فاطر، آیه 35.

194) کهف، آیه 108.

195) مجموعه آثار (زندگی جاوید یا حیات اخروی)، ج 21، ص 524.

196) مائده، آیه 37.

197) سجده، آیه 20.

198) مجموعه آثار (عدل الهی)، ج 1، ص 221.

199) اسراء، آیه 15.

200) عبس، آیه 37.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
22-06-2019, 00:49
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


201) اعراف، آیه 50.

202) مجموعه آثار (عدل الهی)، ج 1، ص 221 - 223؛ (معاد)، ج 4، ص 624 - 625 و به سوی جهان ابدی، ص 299 - 302.

203) حجر، آیه 47.

204) اعراف، آیه 38.

205) التبیان، ج 7، ص 326؛ مجمع البیان، ج 7، ص 161 و جامع البیان، ج 17، ص 240.

206) معارج، آیه 4.

207) روم، آیه 55.

208) آل عمران، آیه 133.

209) طه، آیه 74 و اعلی، آیه 13.

210) المیزان، ج 13، ص 70 و اسفار، ج 9، ص 175 - 176.

211) سجده، آیه 17.

212) اسراء، آیه 21.

213) مجمع البیان، ج 6، ص 628 و نور الثقلین، ج 3، ص 147.

214) الامالی، ص 281؛ وسائل الشیعه، ج 15، ص 223 و بحارالانوار، ج 8، ص 61.

215) المیزان، ج 12، ص 318.

216) بقره، آیه 114 و مائده، آیه 33 و 41.

217) زمر، آیه 26.

218) حدید، آیه 20.

219) طه، آیه 127.

220) رعد، آیه 34.

221) طه، آیه 127.

222) فصلت، آیه 16.

223) بحار الانوار، ج 8، ص 288.

224) اسراء، آیه 97.

225) معارج، آیه 15.

226) مؤمنون، آیه 104.

227) همزه، آیه 7.

228) اسفار، ج 9، ص 307 - 308.

229) شوری، آیه 29.

230) اسفار، ج 9، ص 314 و المیزان، ج 11، ص 7.

231) هود، آیه 103.

232) تغابن، آیه 9.

233) یس، آیه 32.

234) مرسلات، آیه 38.

235) کهف، آیه 47.

236) آغاز و انجام، ص 23.

237) اسفار، ج 9، ص 319.

238) زخرف، آیه 71.

239) فصلت، آیه 31.

240) فرقان، آیه 16.

241) سبأ، آیه 54.

242) انبیاء، آیه 1.

243) نحل، آیه 38.

244) حجر، آیه 72.

245) آل عمران، آیه 185.

246) المیزان، ج 3، ص 96؛ همان، ج 20، ص 106 و همان، ج 13،
ص 322.

247) مجموعه آثار (زندگی جاوید یا حیات اخروی)، ج 2، ص 524.

248) ق، آیه 22.

249) نور، آیه 25.

250) نبأ، آیه 17.

251) مرسلات، آیه 38.

252) نبأ، آیه 39.

253) دخان، آیه 40.

254) یس، آیه 59.

255) صافات، آیه 21.

256) انفال، آیه 37.

257) حج، آیه 17.

258) نساء، آیه 41.

259) المیزان، ج 1، ص 179.

260) نحل، آیه 89 و نساء، آیه 41.

261) بقره، آیه 143.

262) جامع البیان، ج 2، ص 16؛ التبیان، ج 2، ص 7 و مجمع البیان،
ج 1، ص 416.

263) المیزان، ج 1، ص 321.

264) تفسیر عیاشی، ج 1، ص 63؛ نفسیر فرات الکوفی، ص 62 و الصافی، ج 1، ص 196 - 198.

265) ق، آیه 18.

266) همان، آیه 50.

267) زلزال، آیه 4 - 5.

268) وسائل الشیعه، ج 5، ص 188.

269) نور، آیه 24.

270) فصلت، آیه 20.

271) کهف، آیه 49.

272) غافر، آیه 46.

273) هود، آیه 106 - 108.

274) زمر، آیه 67.

275) ابراهیم، آیه 48؛ معاد در نگاه وحی و فلسفه، ص 317 و مجموعه آثار (معاد)، ج 4، ص 668.

276) انسان، آیه 13.

277) تفسیر القرطبی، ج 19، ص 90.

278) مؤمنون، آیه 100.

279) مجموعه آثار (زندگی جاوید یا حیات اخروی)، ج 2، ص 514 و 519.

280) کشف المراد، ص 301 - 300 و علم الیقین، ج 2، ص 839 - 843.

281) معارف قرآن، ص 501 - 502.

282) همان، ص 502 و مجموعه آثار (زندگی جاوید یا حیات اخروی)، ج 2، ص 520.

283) همان (عدل الهی)، ج 1، ص 202 - 204.

284) المظاهر الالهیه، ص 85 - 86 و پادشاهی خدا، ص 127.

285) روم، آیه 7.

286) عوالی اللئالی، ج 1، ص 267.

287) بقره، آیه 81 - 82.

288) اسراء، آیه 72.

289) مجموعه آثار (عدل الهی)، ج 1، ص 225.

290) همان، ص 250 - 251.

291) الکافی، ج 3، ص 232.

292) وسائل الشیعه، ج 7، ص 186.

293) بحارالانوار، ج 7، ص 228.

294) کهف، آیه 49.

295) آل عمران، آیه 30.

296) زلزال، آیه 6 - 8.

297) آل عمران، آیه 180.

298) نساء، آیه 10.

299) توبه، آیه 35.

300) بقره، آیه 110.

301) نبأ، آیه 40.

302) حشر، آیه 18.

303) مجموعه آثار (عدل الهی)، ج 1، ص 237.

304) معارف قرآن، ص 503 - 504.

305) مجموعه آثار (سیری در نهج البلاغه)، ج 16، ص 586.

306) نمل، آیه 17؛ انبیاء، آیه 21 و 81؛ نمل، آیه 16 و 36 و سبأ، آیه 12.

307) تفسیر سمعانی، ج 3، ص 24 و تفسیر بغوی، ج 3، ص 277.

308) حج، آیه 11.

309) مائده، آیه 41.

310) مجمع البیان، ج 2، ص 531.

311) همان.

312) مجمع البیان، ج 7، ص 417 - 418.

313) اعراف، آیه 32.

314) احزاب، آیه 4.

315) نهج البلاغه، حکمت 103.

316) مجموعه آثار (سیری در نهج البلاغه)، ج 16، ص 308.

317) آل عمران، آیه 152.

318) احزاب، آیه 28 - 29.

319) المیزان، ج 12، ص 13.

320) ابراهیم، آیه 3.

321) قیامت، آیه 20 - 21.

322) انفال، آیه 67.

323) انعام، آیه 32.

324) بقره، آیه 200.

325) هود، آیه 15 - 16.

326) شوری، آیه 20.

327) بقره، آیه 86.
328) انسان، آیه 27 و قیامت، آیه 20 - 21.

329) توبه، آیه 38.

330) معاد از نظر روح و جسم، ج 1، ص 44.

331) مائده، آیه 69.

332) بقره، آیه 62.

333) مؤمنون، آیه 74.

334) نمل، آیه 4.

335) انعام، آیه 92.

336) بقره، آیه 232.

337) نساء، آیه 59.

338) سبأ، آیه 21.

339) نحل، آیه 22.

340) مؤمنون، آیه 23، 33.

341) پیام قرآن، ج 5، ص 403.

342) اسراء، آیه 45 - 46.

343) انعام، آیه 113.

344) نمل، آیه 4.

345) زمر، آیه 45.

346) اسراء، آیه 19.

347) شوری، آیه 20.

348) نساء، آیه 59.

349) توبه، آیه 44 - 45.

350) انعام، آیه 92.

351) زمر، آیه 9.

352) توبه، آیه 18.

353) بقره، آیه 228.

354) همان، آیه 8 - 9.

355) همان، آیه 264.

356) نحل، آیه 22.

357) اعراف، آیه 45.

358) بقره، آیه 62.

359) نساء، آیه 162.

360) توبه، آیه 99.

361) مجادله، آیه 22.

362) اسراء، آیه 10.

363) نمل، آیه 4 - 5.

364) روم، آیه 16.

365) غافر، آیه 39.

366) نهج البلاغه، خطبه 203.

367) همان، خطبه 132.

368) یوسف، آیه 57.

369) یونس، آیه 63 - 64.

370) نحل، آیه 122.

371) آل عمران، آیه 45.

372) همان، آیه 56.

373) همان، آیه 85.

374) آل عمران، آیه 176؛ نمل، آیه 4 - 5؛ مائده، آیه 5 و رعد، آیه 35.

375) رعد، آیه 33 34.

376) بقره، آیه 217.

377) توبه، آیه 68 - 69.

378) همان، آیه 68 - 69.

379) بقره، آیه 197.

380) یوسف، آیه 57.

381) نحل، آیه 30.

382) اعراف، آیه 169.

383) نساء، آیه 77؛ انعام، آیه 32؛ یوسف، آیه 109 و یونس، آیه 63 - 64.

384) قصص، آیه 83.

385) بقره، آیه 62.

386) نحل، آیه 30.

387) همان، آیه 41.

388) آل عمران، آیه 146 - 148.

389) غررالحکم، ج 3، ص 58.

390) احزاب، آیه 57.

391) مائده، آیه 33.

392) نور، آیه 19.

393) آل عمران، آیه 77.

394) بقره، آیه 102.

395) التحقیق، ج 1، ص 46.

396) المیزان، ج 2، ص 122.

397) مفاتیح الغیب، ج 2، ص 717.

398) بحارالانوار، ج 6، ص 133.

399) عبس، آیه 21.

400) مؤمنون، آیه 99 - 100.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
22-06-2019, 00:51
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)


401) مریم، آیه 61 - 62.

402) غافر، آیه 46.

403) مجمع البیان، ج 6، ص 805.

404) مؤمنون، آیه 100 - 101.

405) زمر، آیه 68.

406) رحمن، آیه 26 - 27.

407) قصص، آیه 88.

408) یس، آیه 51. علم الیقین، ج 2، ص 839 - 843 و کشف المراد، ص 301 - 300.

409) مؤمنون، آیه 16.

410) کهف، آیه 47 - 48.

411) مجادله، آیه 6.

412) تکویر، آیه 10.

413) انشقاق، آیه 7 - 8.

414) حاقه، آیه 25 - 26.

415) حج، آیه 17.

416) نساء، آیه 41.

417) ق، آیه 21.

418) کهف، آیه 49.

419) انبیاء، آیه 47.

420) اعراف، آیه 8 - 9.

421) ق، آیه 21.

422) حج، آیه 54 و ابن کثیر، ج 3، ص 241.

423) زمر، آیه 73.

424) مؤمنون، آیه 74 و مجمع البیان، ج 7، ص 202.

425) صافات، آیه 23.

426) زمر، آیه 71.

427) اعراف، آیه 46 - 47.

428) توبه، آیه 106. درباره منازل آخرت. ر.ک: علم الیقین، ج 2؛ حق الیقین، ج 2 و معادشناسی، ص 103.

429) الاشارات و التنبیهات، ص 355 - 356؛ الاسفار، ج 3، ص 79 - 80 و مجموعه آثار (عدل الهی)، ج 4، ص 328.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25477669139255709102.gif)