PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کلیات تعریف علم رجال



نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:29
کلیات تعریف علم رجال


رجال دانشی است که به معرفی راویان و صفاتی که در پذیرش، یا عدم پذیرش راویان نقش دارد - نظیر ایمان و عدالت - می پردازد و از چگونگی توثیق و جرح راویان و راه های رفع تعارض میان جرح و تعدیل سخن به میان می آورد.
می دانیم که روایات معصومین همراه با سند به دست ما رسیده است. مقصود از سند سلسله ای از راویان است که به ترتیب دوره های تاریخی هر یک از آنها از روایت معصوم را برای دیگری نقل کرده است. به عنوان مثال در کتاب کافی به چنین روایتی برمی خوریم:
محمدبن یحیی، عن محمدبن عبد الجبار، عن محمدبن اسماعیل، عن علی بن النعمان، عن ابن مسکان، عن ابی بصیر، عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال: قال لی: یا ابا محمد! ان الله عزوجل لم یعط الانبیاء شیئاً الا و قد اعطاه محمداً (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ ای ابا بصیر خداوند عزوجل به پیامبران چیزی نداد، مگر آن که آن را به محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ارزانی داشت(561).
در این روایت که مربوط به کتاب حجت و از جمله روایات مربوط به عقائد است، نام شش راوی برده شده که به ترتیب روایت مزبور را از امام صدق (علیه السلام) نقل کرده اند. این شش تن عبارتند از: محمدبن یحیی، محمدبن عبدالجبار، محمدبن اسماعیل، علی بن نعمان، ابن مسکان، ابوبصیر. پیداست که مرحوم کلینی (م 329) از محدثان سده چهارم تا عصر امام صادق (علیه السلام) - یعنی سال های 114 تا 148 هجری(562) - بیش از 150 سال فاصله داشته است.
بنابراین قطعاً او این روایت را از طریق پیش از خود شنیده، یا به یکی از طرق دیگر تحمل، دریافت کرده و برای ما نقل نموده است.

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:29
اگر او نام این روایان و سلسله سند را ذکر نمی کرد، ما راه تحقیق مناسبی برای دست یابی به اطمینانی آرام بخش که صدور روایت از امام (علیه السلام) را اثبات کند، نداشتیم، مگر آن که با خود می گفتیم که کلینی از محدثان بزرگ و محتاط است و لابد خود از راویان پیشین شنیده که برای ما نقل کرده است. افزون بر آن که این اندیشه ما را به اطمینان کافی نمی رساند، محذور دیگری در برداشت و آن این که شاید او در قضاوت درباره عدالت، وثاقت و ایمان راویان دچار اشتباه شده باشد. ذکر نام راویان و سلسله سند، این امکان را برای ما فراهم می سازد که از منظر اجتهادی و مبانی نظری خود شرائط راویان را مورد بررسی قرار دهیم.

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:33
اما پاره ای از مشکلات است که صرفا با مراجعه به این منابع حل نمی شود و می بایست مبانی آن قبلا تبیین گردد. برخی از این مشکلات بدین شرح است: رجالیون برای تعدیل، توثیق، یا جرح راویان از چه الفاظی استفاده می کنند؟ بر چه مبنایی می توان به توثیق راویان راه یافت؟ آیا نص امام معصوم لازم است؟ آیا جزء اصحاب اجماع بودن برای وثاقت کافی است؟ در مواردی که میان دیدگاه های رجالیون تضاد وجود داشته باشد و اصطلاحاً در تعارض میان جرح و تعدیل چه باید کرد؟ منابع رجالی شیعه و اهل سنت کدام است و چه تفاوت هایی میان آنها وجود دارد؟
علم رجال به این پرسش ها نیز پاسخ می دهد. پس بخشی از مباحث علم رجال صرفا نظری و بخش دیگر میدانی و کاربردی است. بخش میدانی و کاربردی را می بایست با مراجعه مستقیم به منابع رجالی دنبال کرد و آنچه معمولا در کتاب های علم رجال طرح می شود، بخش نخست؛ یعنی مباحث نظری آن است، که در این فصل نیز همین مباحث طرح شده است.

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:34
موضوع و مسائل علم رجال

موضوع علم رجال راویان حدیث و بررسی آن دسته از حالاتی است که - نظیر ایمان، عدالت، وثاقت، ضبط - در پذیرش روایتشان، یا عدم پذیرش نقش دارد و سایر حالات آنان؛ نظیر شاعر بودن، تاجر بودن و داشتن پست های اجتماعی و... مورد نظر این دانش نیست.
مسائل علم رجال نیز شامل چند دسته است که عبارتند از: 1- الفاظ جرح و تعدیل و تعارض آنها؛ 2- توثیقات خاص؛ 3- توثیقات عام؛ 4 - شناخت منابع رجالی. مباحث این فصل نیز بر اساس همین مباحث چهارگانه افزون بر مباحث مقدماتی تنظیم شده است.

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:34
مبحث نخست: الفاظ جرح و تعدیل و تعارض آنها

رجالیان برای نشان دادن عدالت یا وثاقت راویان از الفاظی خاص استفاده می کنند که به آنها الفاظ تعدیل و توثیق می گویند. چنان که برای نشان دادن ضعف اعتقادی یا اخلاقی راویان از الفاظی خاص بهره می گیرند که به آن ها الفاظ جرح گفته می شود. در این جا این الفاظ را به طرز جداگانه ذکر می کنیم.

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:34
1- الفاظ دال بر توثیق






1- 1. عدل، امامی ضابط،

با توجه به این که در این واژه ها با آمدن واژه عدل بر حوزه اخلاق راوی و پایبندی او به فرائض دینی و با آمدن واژه امامی به حوزه ایمان و عقیده راوی و شیعه اثناعشری بودن او تصریح شده، چنین عبارتی رابهترین و صریح ترین لفظ برای دلالت بر تزکیه و تعدیل راویان دانسته اند(563).

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:35
2 - 1. عدل،

در صورتی که این واژه در منابع رجال شیعه بکار رفته باشد به صورت دلالت تضمنی، یا التزامی دال بر امامی بودن، یا ضابط بودن راوی نیز خواهد بود؛ زیرا عدالت مطلق فرع اسلام و ایمان است و بر کافر و پیروان سایر فرق اسلامی به صورت مطلق عادل گفته نمی شود.
از سوی دیگر در میان رجالیون شیعه کمتر مرسوم است که به امامی بودن، یا ضابط بودن راوی تصریح کنند. بنابراین وقتی می گویند: عدل، مقصود آنان امامی و ضابط بودن در کنار عدالت است(564). بااین حال باید پذیرفت که دلالت این لفظ به صراحت لفظ پیشین نیست.

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:35
3- 1. امامی ضابط،

در صورتی که این دو لفظ در کنار یکدیگر بکار برده شوند، یا هر کدام به طور جداگانه در مورد یک راوی آورده شوند، دلالت بر مدح راوی دارند، اما این مدح در حد توثیق نخواهد بود؛ زیرا حوزه اخلاق راوی که در اثبات صحت روایت او لازم است، مسکوت گذاشته شده است(565).

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:35
4 - 1. ثقه،

واژه ثقه در اصطلاح علمای رجال برابر با عدالت است. ریشه این واژه از وثوق به معنای اطمینان است و مقصود از آن کسی است که نسبت به دوری او از دروغ، اشتباه و فراموشی اطمینان وجود دارد؛ زیرا اگر قرار باشد شخص، عادت به دروغ، اشتباه یا فراموشی داشته باشد، چگونه می توان به گفتار او اطمینان داشت. نسبت به سایر گناهان غیر از دروغ نیز چنین است؛ زیرا انسان به سخن مثل شرابخوار اطمینان نمی یابد(566). بنابراین هرگاه این کلمه به طور مطلق در منابع رجالی بکار رود، در دلالت آن بر عدالت و ضابط بودن راویان جای اشکال نیست، اما در دلالت آن بر امامیه بودن راوی جای مناقشه است.

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:35
5 - 1. ثقه فی الحدیث،

او فی الروایه، دلالت این لفظ نیز بسان دلالت واژه ثقه است؛ یعنی بر عدالت و ضابط بودن راوی به صورت آشکار دلالت دارد، اما در دلالت آن بر امامی بودن جای تأمل است(567).

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:36
6 - 1. حجت،

به معنای صحت احتجاج به حدیث است. این لفظ بر حسب معنای عامش؛ اعم از حدیث صحیح، حسن، موثق و حتی ضعیف است؛ زیرا درباره هر یک از أحادیث غیر صحیح بخاطر وجود قرائنی احتمال احتجاج و استدلال وجود دارد، اما در عرف خاص رجالیون واژه حجت به معنای ثقه بودن بوده و نظیر این واژه دلالت بر عدالت، ضابط و امامی بودن دارد(568).

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:36
7 - 1. عین و وجه،

گاه این دو واژه به طور مطلق بکار می روند و گاه گفته می شود من عیون اصحابنا، یا من وجوه اصحابنا. آیه الله سبحانی آورده است: کسی که منابع رجالی را مورد بررسی قرار دهد، در می یابد که این دو واژه فراتر از امامی و عادل بودن راوی، دلالت بر جلالت راوی نیز دارد. و رجالیون این دو وصف را در مواردی بکار می برند که شخص جزء طبقه برجسته در فضل و فضیلت باشد و این امر نشان می دهد که او در میان طائفه از نظر و جاهت جایگاه و ارزش به مثابه چهره و چشم است(569).

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:36
2- الفاظ دال بر جرح

2- 1. برخی از این الفاظ به حوزه اخلاق راوی ناظر بوده و به صراحت، عدالت او را نفی کرده و فسق و دروغ را به او نسبت می دهد؛ نظیر فاسق، شارب الخمر، کذاب، وضاع الحدیث، یختلق الحدیث کذبا ( از روی دروغ حدیث می سازد)، یاالفاظی؛ نظیر لیس بعادل، لیس بصادق که به صورت سلبی عدالت و وثاقت راوی را نفی می کند.
2- 2. برخی از الفاظ جرح ناظر به حوزه عقیده راوی بوده و برخورداری او از عقیده صحیح، یعنی امامیه اثناعشری بودن را نفی می کند؛ نظیر غال، ناصب، فاسد العقیده.
2- 3. برخی دیگر از الفاظ جرح بی آن که مستقیماً به اخلاق، یا عقیده او مربوط باشد، به شخصیت حدیثی راوی پرداخته و او را فاقد صلاحیت لازم برای نقل حدیث معرفی می کند؛ نظیر ضعیف که نزد قدماء به اشخاصی اطلاق می شد که دارای قلت یا سوء حافظه بودند.

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:37
تعارض جرح و تعدیل

از جمله مشکلات مراجعه به منابع رجالی اختلاف تباینی علمای رجال درباره برخی راویان است، به گونه ای که این اختلاف نظر قابل جمع نباشند. مثلا یکی از آنان راوی را صحیح العقیده و دیگری فاسد العقیده معرفی کند، یا یکی او را ثقه و دیگری ضعیف بشناساند. چنین مواردی را اصطلاحاً تعارض جرح و تعدیل می گویند.
در چگونگی برخورد با دیدگاه های متعارض رجالیون درباره یک راوی سه نظریه عمده وجود دارد: که عبارتند از:
1- مطلقاً جرح مقدم است؛
2- مطلقاً تعدیل مقدم است؛
3 در صورتی که میان دیدگاه جرح و تعدیل جمع ممکن باشد، به هر دو عمل می شود، ولی اگر جمع ممکن نباشد به مرجحات مراجعه می شود، و اگر ترجیحی در بین نباشد، درباره آن راوی توقف می کنیم.

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:37
شیوه های توثیق

توثیق راویان به دو صورت خاص و عام انجام می گیرد. مقصود از توثیق خاص آن است که در خصوص یک راوی از سوی ائمه (علیهم السلام)، یا علمای رجال، الفاظ دال بر وثاقت رسیده باشد، اما در توثیق عام نسبت به جمع و گروهی خاص تمجید، یا توثیق رسیده که راوی مورد نظر در میان آنان قرار دارد. مثلا وقتی گفته می شود: اصحاب اجماع جزء توثیقات عام است، به این معناست که راویان بر شمرده شده در میان اصحاب اجماع بخاطر اعتبار جمعی اصحاب اجماع از اعتبار و وثاقت برخوردار می گردند. به عبارت روشن تر در توثیق خاص دلالت بر توثیق مطابقی، اما در توثیق عام دلالت بر توثیق هر یک از راویان تضمنی است. هر چند دلالت تضمنی نیز بسان دلالت مطالبقی برای اثبات و ثاقت کفایت می کند(570).
اینک به بررسی هر یک از توثیقات خاص و توثیقات عام می پردازیم:

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:37
مبحث دوم: توثیقات خاص

1- تنصیص یکی از معصومان (علیه السلام)، هرگاه یکی از امامان معصوم (علیه السلام) بر وثاقت کسی تصریح کنند، بدون تردید وثاقت او ثابت می گردد و پیداست در صورت تحقق چنین تنصیصی دو راه دارد:
الف. علم وجدانی؛ یعنی شخصا
در حضور امام (علیه السلام) از چنین تصریحی اطلاع یابیم. روشن است که این راه برای ما در دوران غیبت مسدود است.
ب - از راه روایت معتبر؛ خوشبختانه این راه قابل دسترسی است؛ زیرا در منابع رجالی و روایی روایات معتبر؛ خوشبختانه این راه قابل دسترسی است؛ زیرا در منابع رجالی و روایی روایات قابل توجهی در توثیق راویان به دست ما رسیده است. به عنوان مثال علی بن مسیب می گوید: به امام رضا (علیه السلام) عرض کردم: وطن من دور است و نمی توانم در هر زمان خدمت شما برسم، آموزه های دینی ام را از چه کسی دریافت کنم؟ امام فرمود: از زکریا ابن آدم قمی که مأمون بر دین و دنیاست. بنابراین امین بودن بر دین و دنیا بالاترین تعبیر برای نشان دادن وثاقت است. و از آنجا که این روایت صحیح است، پس وثاقت زکریابن آدم ثابت می شود(571).
2- تنصیص یکی از اعلام متقدم، مقصود از اعلام متقدم آن دسته از رجالیون و محدثان هستند که پیش از شیخ طوسی (م 460) می زیسته اند؛ نظیر برقی، ابن قولویه، کشی صدوق، مفید، نجاشی و دیگران. بر این اساس اگر این بزرگان در منابع رجالی خود بر وثاقت هر یک از راویان تصریح کنند، وثاقت او اثبات خواهد شد.
3- تنصیص یکی از اعلام متاخر، مقصود از اعلام متاخر، رجالیون پس از شیخ طوسی؛ نظیر شیخ الدین رازی (م 585)، ابن شهر آشوب (م 585)، علامه حلی (م 726)، علامه مجلسی (م 1111)، و دیگران هستند.
تنصیص اعلام متأخر بر وثاقت خود به دو دسته قابل تقسیم است:
الف - بخشی از این تنصیص ها مستند به حس است؛ نظیر دیدگاه های رجالی شیخ منتجب الدین و ابن شهر آشوب. اینها را اگر چه نمی توان گفت که معاصر راویان بوده اند، اما حداقل نسبت به آنان قریب العصر به شمار می روند.
ب - بخشی دیگر از تنصیص های علمای رجال مستند به حدس است. دیدگاه های رجالیون پس از علامه حلی؛ هم چون میرزا استرآبادی، سید تفرشی، محقق اردبیلی، قهپائی، علامه مجلسی، آیه الله خویی و... این چنین است.
4 - ادعای اجماع از سوی رجالیون، همان گونه که اگر یکی از اعلام متقدم بر وثاقت یکی از راویان تصریح می کرد، وثاقت او ثابت می شد، اگر او بر وثاقت کسی ادعای اجماع نماید، دیدگاه او حجت است، اما اگر از سوی کسی که قول او از باب حجت خبر واحد حجت است، ادعا شود از حجیت برخوردار خواهد شد(572).

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:38
مبحث سوم: توثیقات عام

افزون بر توثیقات خاص شیوه های دیگری وجود دارد که راویانی را به صورت عام و به صورت ضمنی و در قالب عناوینی کلی؛ هم چون اصحاب اجماع به عنوان ثقه معرفی می کند که از آنها به توثیقات عام تعبیر می شود. اینکه به بررسی هر یک از آنها می پردازیم:

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:38
1- اصحاب اجماع

عنوان اصحاب اجماع که در مجموع 22 تن از راویان مهم را در بر می گیرد، گسترده ترین و مهم ترین شیوه در میان توثیقات عام به شمار می رود.
شواهد رجالی نشان می دهد که نخستین بار ابو عمرو کشی (م 329) در رجال خود از مسأله اصحاب اجماع سخن به میان آورده است(573).

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:38
شمار اصحاب اجماع

کشی شمار اصحاب اجماع را این چنین نقل کرده است:
اصحاب امام باقر و امام صادق (علیه السلام) شش تن اند که عبارتند: از: 1. زراره بن اعین؛ 2. معروف بن خربوذ؛ 3. بریدبن معاویه؛ 4. ابوبصیر اسدی؛ 5. فضیل بن یسار؛ 6. محمدبن و اصحاب امام صادق (علیه السلام) به طور اختصاصی نیز شش تن اند: 1. جمیل بن دراج؛ 2. عبدالله بن مسکان؛ 3. عبدالله بن بکیر؛ 4. حمادبن عثمان؛ 5. حمادبن عیسی؛ 6. ابان بن عثمان. و اصحاب امام کاظم و امام رضا (علیه السلام) نیز شش تن اند: 1. یونس بن عبدالرحمن؛ 2. صفوان بن یحیی؛ 3. محمدبن ابی عمیر؛ 4. عبدالله بن مغیره؛ 5. حسن بن محبوب؛ 6. احمدبن محمدبن ابی نصر.
بدین ترتیب شمار اصحاب اجماع 18 تن خواهد بود. اما گاهی به جای ابوبصیر اسدی در گروه نخست از ابو بصیر مرادی یاد می کنند و در گروه سوم به جای حسن بن محبوب، حسن بن علی بن فضال و فضاله بن ایوب، یا به جای فضاله بن ایوب، عثمان بن عیسی را می نشانند. اگر این چهار تن؛ یعنی ابوبصیر مرادی، حسن بن علی بن فضال، فضاله بن ایوب و عثمان بن عیسی را که محل اختلاف اند، به اصحاب اجماع اضافه کنیم، شمار آنان 22 تن خواهد بود. و از آنجا که بر صحت روایات این دست از اصحاب ائمه (علیهم السلام) اجماع شده است، به آنان اصطلاحاً اصحاب اجماع اطلاق شده است(574).

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:38
مفهوم صحیح شمردن روایات صحیح اصحاب اجماع

در عبارت کشی چنین آمده است: أجمعیت العصابه علی تصحیح ما یصح عنهم. مفهوم عبارت: اجمعت العصابه علی تصحیح، که به معنای اتفاق امامیه بر صحیح شمردن است، روشن است. اما مفهوم ما یصح عنهم، روشن نیست؛ زیرا دو احتمال درباره آن داده می شود: الف. مقصود صحیح شمردن نقل و حکایت آنان است؛ یعنی اصحاب اجماع را در تمام روایاتی که از ائمه (علیهم السلام) نقل کرده اند، تصدیق کنیم. به عبارت روشن تر آنان را ثقه بدانیم، که در این صورت اصحاب اجماع جزء توثیقات عام خواهد شد و شماری از عالمان بر این رأی هستند.
ب - مقصود صحیح شمردن مرویات آنان است؛ یعنی تمام روایاتی که اصحاب اجماع نقل کرده اند، صحیح و صادر شد از ائمه (علیهم السلام) بدانیم، حتی اگر روایت نقل شد فاقد اتصال سند، یا سایر شرائط صحت؛ هم چون عدالت و ایمان راوی باشد. در این صورت مرتبه ای فراتر از توثیق برای اصحاب اجماع ثابت می گردد؛ زیرا مفهوم این مدعا آن است که نه تنها اصحاب اجماع خود ثقه و عادل اند، بلکه در چنان مرتبه بلندی از وثاقت قرار دارند که جز روایات صادر شده از ائمه (علیهم السلام) را نقل نمی کنند(575).

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:39
مشایخ ثقات

علما رجال شماری از روایان را یه عنوان مشایخ ثقات یاد کرده اند که اینک به بررسی آنان می پردازیم:
1- 2. محمدبن ابی عمیر (م 217)، از ابن عمیر با عناوین محمدبن زیاد بزاز یا ازدی نیز یاد شده است. او اهل بغداد بوده و از محضر امام کاظم، امام رضا و امام جواد (علیه السلام) حدیث شنیده و از چهره های بنام میان شیعه و از نگاه مخالفان از اوتاد عصر خود بوده است. محمدبن ابی عمیر در زمان هارون الرشید و مأمون دستگیر شد و به شدت مورد شکنجه قرار گرفت و سپس به مدت چهار سال راهی زندان شد. خواهر ابن ابی عمیر برای حفظ جان او در ایام استتار برادر، کتاب های حدیثی برادرش را در زمین دفن کرد و در اثر طولانی شدن ایام حبس ابن ابی عمیر، کتاب ها متلاشی شد. از این رو او پس از آزادی، روایات را با تکیه بر حافظه خود نقل می کرد. بدین جهت بزرگان شیعه روایات مرسل او را در حکم مسند دانستند.(576)
2- 2. صفوان بن یحیی بیاع سابری (م 210)، طبق نقل نجاشی او اصاله کوفی و جزء ثقات است که از امام رضا (علیه السلام) روایت نقل می کند و نزد امام از جایگاه شریفی برخوردار بود، کشی او را جزء اصحاب امام کاظم (علیه السلام) نقل کرده است. او وکالت امام رضا و امام جواد (علیه السلام) را بر عهده داشته و در میان طبقه خود در ورع و تقوا ممتاز بوده است.
برابر دانستن مراسیل صفوان بن یحیی با مسانید او و نیز ثقه دانستن تمام مشایخ حدیثی او که از نتایج توثیقات عام است، از این جهت مورد اشکال واقع شده که او از راویان ضعیف نیز روایاتی را نقل کرده است(577).

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:39
2- 3. احمدبن محمدبن ابی نصر بزنطی (م 221)، نجاشی درباره اش می گوید: او کوفی است که به ملاقات امام رضا (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) نایل آمده و نزد این دو امام از منزلت عظیمی برخوردار بوده است. آنگاه برای او کتبی بر می شمرد(578).
احمدبن محمدبن ابی نصر طبق نقل شیخ طوسی جزء سه فقیهی است که تنها از ثقات روایت می کرده اند(579). بنا به نقل آیه الله خویی (ره) از بزنطی در بیش از 788 سند روایات کتب اربعه نام برده شده و ایشان نام 115 تن از مشایخ او را برای او برشمرده است، که از این میان 53 تن ثقه، و سایر مشایخ یا مهمل یا مجهول و شماری اندک نیز ضعیف اند(580) راویان ضعیفی که بزنطی از آنان روایت نقل کرده و به همین خاطر قاعده پیش گفته؛ یعنی عدم روایت از غیر ثقات از نگاه آیه الله خویی مورد خدشه واقع شده، عبارتند از: مفضل بن صالح، حسن بن علی بن ابی حمزه، عبدالله بن محمد شامی و عبدالرحمن بن سالم و...(581).

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:39
4 - 2. احمدبن محمدبن عیسی قمی، گفته شده که احمدبن محمدبن عیسی قمی نیز از محدثانی است که بسان ابن ابی عمیر جز از ثقات نقل نمی کند. بنابراین افزودن بر آن که مشایخ او ثقه اند، روایات مرسل او نیز در حکم ثقه هستند. دلیل مدعا آن است که او احمدبن محمدبن خالد برقی را بدین جهت که از راویان ضعیف روایت نقل می کرد، از شهر قم بیرون کرد، هر چند بعدها از نظرش برگشت و از برقی عذر خواهی نمود و پس از مرگ او پای برهنه در تشییع جنازه اش حاضر شد. علامه حلی معتقد است: وقتی منش احمدبن محمدبن عیسی چنین باشد که احمدبن محمد خالد برقی را بخاطر روایت ضعاف از قم بیرون کند، پس آشکار می گردد که خود او اهل نقل از ضعفاء نبوده است.(582)

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:40
5 - 2. بنو فضال، بنو فضال شامل چند تن از راویان است که عبارتند از: علی بن حسن بن علی بن فضال و برادرانش احمد و محمد و پدرشان حسن بن علی بن فضال. آنان به رغم استقامت عقیده در آغاز راه، دچار انحراف عقیدتی شده و به فرقه فطحیه گراییدند(583).
با توجه به آن که در دوران استقامت، روایات زیادی از ائمه شنیده و نقل می کردند، محدثان شیعی از امام حسن عسکری (علیه السلام) درباره استناد به روایاتشان استفسار کردند و امام فرمود: خذوا ما رووا و ذروا ما راوا؛ به روایاتشان عمل کنید، اما دیگاه هایشان را رها کنید(584).
طبق این روایت به تصریح امام معصوم (علیه السلام) روایات بنوفضال قابل عمل است هر چند که آنان دارای فساد عقیده باشند.

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:40
3. راویان مذکور در اسناد کتاب کامل الزیارات


ابو القاسم جعفربن محمدبن قولویه (م 367 یا 369) استاد شیخ مفید و از بزرگان فقه و حدیث شیعه است. نجاشی او را جزء ثقات اصحاب و بزرگان فقه و حدیث دانسته(585) و تمام رجالیون پس از نجاشی به اتفاق او را به وثاقت، عظمت و جایگاه بلند علمی و معنوی به حساب آورده اند. کتاب کامل الزیارات تالیف ابن قولویه است که از آغاز تاکنون به عنوان یکی از منابع مهم حدیثی شیعه مورد توجه و مراجعه عالمان شیعی بوده است.
گفته شده که تمام راویان مذکور در اسناد این کتاب ثقه اند. دلیل مدعا گفتار ابن قولویه در مقدمه کتاب خود است. او در بخشی از این مقدمه چنین آورده است:
من در این کتاب روایاتی که اصحاب ثقه ما نقل کرده اند، آورده ام و روایتی را که از رجال شاذ و غیر مشهور نقل شده، نیاورده ام(586). بر اساس این گفتار و شهادت ثقه، تمام راویانی که در اسناد روایات این کتاب آمده اند جزء ثقات محسوب می گردند.

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:40
4 - راویان مذکور در اسناد تفسیر علی بن ابراهیم قمی

علی بن ابراهیم قمی از مشایخ حدیثی و بزرگان شیعه است. نجاشی در توصیف او گفته است: ثقه، ضابط، قابل اعتماد و دارای مذهب و عقیده صحیح است. او حدیث را با سماع تحمل کرد و روایات زیادی نقل کرد و کتاب هایی نگاشت(587).
در عظمت او همین مقدار بس که جزء مشایخ کلینی است و کلینی در کافی 7068 روایت را با نقل از او آورده است(588). از جمله کتاب های ماندگار علی بن ابراهیم قمی تفسیر روایی اوست که به نام تفسیر قمی معروف است. گفته شده که تمام راویان ذکر شده در اسناد روایات تفسیری این کتاب از سوی مولف توثیق شده اند و می توان به وثاقت همه آنان حکم کرد هر چند این ادعا مورد مناقشه قرار گرفته است(589).

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:41
5 - مشایخ اجازه

گروهی از راویان حدیث روایت اصل، یا کتاب حدیثی را برای افرادی اجازه داده اند که از آنها به مشایخ اجازه یاد می شود و از آنجا که اجازه حدیث در گذشته از برخورداری شخص از جایگاه و مرتبه ای بلند در حدیث حکایت داشته، از این رو گفته شده است: مشایخ اجازه جزء ثقات محسوب شده و نیاز به توثیق جدیدی ندارند، و حتی اگر نام آنان در منابع رجالی نیامده باشد، محکوم به وثاقت اند. بر این اساس مشایخ اجازه، امثال کلینی، شیخ صدوق، شیخ طوسی و... همگی ثقه خواهند بود.
آیه الله خویی این دیدگاه را مخدوش دانسته است؛ زیرا میان شیخ اجازه بودن با وثاقت ملازه نیست، اجازه بسان سایر طرق تحمل حدیث؛ هم چون سماع، قرائت و... بدین معناست که راوی در دریافت این حدیث، یا کتاب از استاد حدیث خود صادق است نه این که ضرورتاً شیخ حدیثی او ثقه باشد.
از سوی دیگر برخی از مشایخ اجازه، فاقد و ثاقت اند. به عنوان مثال حسن بن محمدبن یحیی و حسین بن حمدان حصینی جزء مشایخ اجازه اند، اما با این حال نجاشی آنان را تضعیف کرده است(590).

نصرالله عاشق خداومولا
25-02-2019, 20:41
مبحث چهارم: آشنایی با منابع رجالی شیعه
منابع رجالی شیعه را از نظر ادوار تاریخی و نیز میزان تأثیر گذاری می توان به سه دسته به شرح ذیل تقسیم کرد:
دسته نخست: منابع اولیه رجالی شیعه که در سده های سوم تا پنجم فراهم آمده اند عبارتند از:
1. رجال کشی؛ 2. فهرست نجاشی؛ 3. رجال شیخ طوسی؛ 4. فهرست شیخ طوسی؛ 5. رجال برقی؛ 6. رساله ابوغالب زراری؛ 7. رجال ابن غضائری.
دسته دوم: منابع ثانویه رجال شیعه، که از سده ششم تا هشتم نگاشته شده و عبارتند از:
1. فهرست شیخ منتجب الدین؛ 2. معالم العلماء ابن شهر آشوب؛ 3. رجال ابن داود؛ 4. خلاصه الاقوال علامه حلی.
دسته سوم: منابع متاخر رجال شیعه که از سده دهم تا سده کنونی نگاشته شده و اهم آنها عبارتند از:
1. مجمع الرجال قهپائی 2. نقد الرجال تفرشی؛ 3. جامع الرواه اردبیلی؛ 4. رجال سید بحرالعلوم. 5. تنقیح المقال مامقانی؛ 6. قاموس الرجال تستری (شوشتری)؛ 7. معجم رجال الحدیث آیه الله خویی.