PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : موضوع هجوم به خانه حضرت علي(ع)



حور العین
14-05-2010, 12:33
هو الباقی

موضوع هجوم به خانه حضرت علي(ع) قسمت اول


از جمله حوادثي كه در طول تاريخ اسلامي و علي الخصوص يكي دو دهه اخير در مجامع اهل سنت و حتي برخي از شيعيان مطرح مي‌شود موضوع هجوم به خانه حضرت علي(ع) بعد از وفات رسول خدا است، و آن جسارت‌ها و اهانت‌هايي كه بر آن حضرت و همسر معصومه‌اش وارد شد.


به رغم اينكه بسياري از مصادر فريقين به اين واقعه دردناك اشاره بلكه تصريح كرده‌اند ولي برخي از مخالفان گوش خود را بر اين واقعه مهم بسته و درصدد توجيه يا دفاع از عاملان آن بر آمده‌اند!!!


و با احتمالات و سوال‌هاي بي‌جهت كه مي‌كنند درصدد بسته شدن اين پرونده برآمده‌اند!!!


گاهي مي‌گويد:مگر حضرت علي(ع) در آن موقع نبود تا از حضرت زهراء(س) دفاع كند؟ چگونه باورش ممكن است كه بگوييم حضرت علي(ع) در مقابل اين وقايع سكوت اختيار كرده است؟!!!


چگونه خلافت از او گرفته شد و سكوت كرد؟!!!


مگر حضرت علي(ع) همان شجاعي نيست كه قلعه خيبر را فتح كرده و شجاعان از مشركان را به خاك و خون كشيد؟!
چرا صحابه كه اين واقعه را ديدند سكوت اختيار كرده و از حضرت دفاع نكرده‌اند؟!…
اينك جا دارد اين سوال‌ها را مورد تجزيه و تحليل قرار دهيم.


http://www.askquran.ir/gallery/images/47620/1_4ot7ybm.gif

حور العین
14-05-2010, 12:35
1-ملاحظه وضعيت سياسي






كساني كه كمترين مطالعه در تاريخ اسلامي را داشته و در مورد آن تفكر و تامل كرده‌اند پي مي‌برند به اين كه كاري را كه امام علي (ع) در آن عصر و زمان انجام داد عين صواب و مطابق حق بود. آيا حضرت مي‌توانست با افرادي همچون ابوبكر و عمر و ابوعبيده جراح و خالدبن وليد و مغيره بن شعبه و اُسيد و بشير با پشتيباني قبيله بني‌اسلم درگير شود كه همگي راه‌ها و كوچه‌هاي شهر مدينه را با اسلحه و مشعل‌هاي آتشين خود پر كرده و در جستجوي مخالفان انقلاب مسلح خود بودند تا با او به مقابله بپردازند؟آيا اگر امام با آن‌ها به مقابله مي‌پرداخت اثري از اسلام باقي مي‌ماند؟


با كمي بررسي و سير اجمالي در موقعيت سياسي- اجتماعي آن زمان پي مي‌بريم كه اسلام و مسلمين از هر طرف مورد هجوم و خطر قرار گرفته بود؛ از طرفي در محاصره دشمنان خارجي از ايران و روم بوده و از طرف ديگر گرفتار مدعيان نبوت و منافقان و ستون پنجم دشمن بود
، (http://rasekhoon.wordpress.com/2009/11/15/rasekhoon-56/) كساني كه به جهت ضربه زدن به اسلام، وارد اسلام شده و هرگز به دنبال حفظ منافع اسلام نبودند، بلكه درصدد ضربه زدن به اسلام در مواقع حساس بودند.


آري، بخاطر اسلام و به جهت اينكه دين خدا به دست ما برسد بايد يك نفر كه بر حق و حقيقت است جانفشاني و از خود گذشتگي كند و با صبر و بردباري كه مي‌نمايد به اهداف بلند مدت خود برسد و او كسي جز علي‌بن‌ابي‌طالب عليه السلام نبود.


http://www.askquran.ir/gallery/images/47620/1_2342085jbqdd7gaes.gif

حور العین
14-05-2010, 12:36
2-ابراز كينه‌ها


در روايات بسياري از پيامبر (ص) نقل شده كه زود است امت او كينه‌ها و عقده‌هايي را كه از اسلام و رسول خدا(ص) و حضرت علي‌(ع) داشتند بعد از وفات پيامبر بر علي‌(ع) وارد كنند.

حاكم نيشابوري به سند خود از حيان اسدي نقل كرده كه گفت: از علي(ع) شنيدم كه مي‌فرمورد: رسول خدا(ص) به من فرمود:همانا امت زود است كه بعد از من بر تو نيرنگ كنند در حالي كه تو بر ملت من بوده و بر سنت من قتال ميكني، هر كس تو را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر كس تو را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است، و به طور حتم زود است كه محاسنت به خون سرت خضاب شود.(مستدرك حاكم كتاب معرفه الصحابه ح 4686)

و نيز ابن عساكر به سندش از انس بن مالك نقل كرده كه گفت:

ما با رسول خدا(ص) از مدينه خارج شذيم گذرمان به باغي افتاد. علي-رض- عرض كرد: چه قدر اين باغ زيباست؟پيامبر(ص) فرمود باغ تو در بهشت از اين زيباتر است. تا اين‌كه از هفت باغ گذر كرد و در تمام آن‌ها علي مي‌گفت:اي رسول خدا! چه قدر اين باغ زيباست و پيامبر (ص) در جواب او مي‌فرمود: باغ تو در بهشت از اين زيباتر است.آن‌گاه پيامبر(ص) سر خود را بر يكي از شانه‌هاي علي(ع) گذاشت و گريست.

علي(ع) به او فرمود: چه چيزي شما را به گريه درآورد اي رسول خدا؟ حضرت فرمود: كينه‌هايي در سينه‌هاي اقوامي كه آن‌ها را بر سر تو نمي‌ريزند تا اينكه از دنيا رحلت كنم. علي-رض- عرض كرد:چه كنم اي رسول خدا(ص)؟ حضرت فرمود صبر مي‌كني. علي(ع) عرض كرد اگر نتوانستم؟ فرمود: به پيشواز امر زيبا(دشوار) مي‌روي.حضرت عرض كرد:آيا دينم سالم خواهد بود؟پيامبر(ص) فرمود:دينت سالم خواهد بود

.(تاريخ مدينه دمشق ج 42 ص 323)

http://www.askquran.ir/gallery/images/47620/1_92932.gif

حور العین
14-05-2010, 12:37
http://www.askquran.ir/gallery/images/47620/1_92932.gif

۳-قصد كشاندن اهل بيت(ع) به درگيري

مردم بايد بدانند كه هجوم بر خانه حضرت علي(ع) و فاطمه(ع) اهداف ديگري نيز داشت كه يكي از آن‌ها كشاندن پاي اهل بيت رسول خدا(ص) به معركه نزاع و درگير كردن آن‌هاست تا در اين درگيري متعرض اهل بيت شده و آن‌ها را نابود ساخته و تصفيه سياسي نمايند و از اين طريق اسلام را نابود كنند.

و لذا حضرت علي(ع) از اين توطئه شوم آگاه بود و مي‌دانست كه چه نقشه‌هايي براي ضربه زدن به اسلام از داخل و خارج كشيده شده تا با اهداف بلند پيامبر(ص) مقابله كنند، و با تدابير حكيمانه‌اي كه حضرت انديشيد همه نقشه‌هاي آنان را نقش بر آب كرد.

مگر نبود كه پيامبر(ص) در ابتداي بعثت به جهت كمبود يار و ياور از مسلمانان، با تدبير و انديشه و آرام آرام اهداف خود را پيگيري مي‌كرد و دست به جنگ و جهاد نمي‌زد و حتي بعد از هجرت تا مدت‌ها اين سياست به جهت ضعف اسلام و مسلمانان ادامه داشت تا اينكه اسلام قدرت پيدا كرد و مسلمانان قوت گرفتند.

حال اگر مسلمانان با آن تعداد كمي كه بودند دست به شمشير برده و با قريش مي‌جنگيدند، هرگز پيامبر(ص) نمي‌توانست به اهداف عالي خود برسد و بدون هيچ‌گونه نتيجه‌اي به دست دشمنانش به قتل مي‌رسيد و اصحاب و پيروانش نيز مورد شكنجه قرار مي‌گرفتند. و لذا حكمت و تدبير حكيمانه حضرت بر اين تعلق گرفت كه دعوت او همراه با صبر بر اذيت و آزار و شكنجه دوام يافته تا به اهداف عالي خود نايل گردد، تا خوب از بد تمييز داده شده و نخبه‌ها رو شوند.

اين سياست حكيمانه و هوشمندانه به طور وضوح و آشكار از حضرت علي (ع) بعد از وفات رسول خدا(ص) تكرار شد و حضرت علي (ع) با صبر و تحمل مصائب بر خود و اهل بيتش و بعد از او امامان معصوم از ذريه آن حضرت با صبوري و تدبير عاقلانه‌اي كه داشتند اين اهداف والا را دنبال كرده و به مقصد نهايي رساندند.

آري، با اين بيان مي‌توانيم عملكرد حضرت علي (ع) را بعد از هجوم به خانه فاطمه زهرا(س) و دست به شمشير نبردنش را توجيه كنيم، توجيهي كه بس عاقلانه به نظر مي‌رسد.

http://www.askquran.ir/gallery/images/47620/1_92932.gif

منبع: http://rasekhoon.wordpress.com/2009/12/02/rasekhoo/ (http://rasekhoon.wordpress.com/2009/12/02/rasekhoo/)

نویسنده: MaSoOmI

حور العین
28-05-2010, 17:13
موضوع هجوم به خانه حضرت علي(ع) قسمت دوم


4- تشبيه به مقتل عثمان





به مخالفان مي‌گوييم:مگر نبود كه مردم و از آن جمله برخي از صحابه به خانه عثمان‌بن‌عفان هجوم برده و متعرض او و همسرش شدند و بعد از چند روز محاصره، او را به قتل رساندند؟! شما چه توجيهي براي آن داريد، همان توجيه را نيز ما براي هجوم به خانه حضرت علي و فاطمه(س) مي‌نماييم.
ترمذي در باب مناقب عثمان‌بن عفان به سندش از ابوسهله نقل كرده كه گفت:«عثمان هنگام حمله به خانه‌اش گفت: همانا رسول خدا(ص) با من عهدي كرده و من بر آن صبر خواهم كرد».

(سنن ترمذي،ح3711)


عايشه مي‌گويد:« رسول خدا (ص) در مرضش فرمود: دوست دارم برخي از اصحابم نزد من باشند. عرض كرديم: اي رسول خدا مي‌خواهي تا ابوبكر را صدا زنيم؟ حضرت سكوت كرد.عرض كرديم آيا عمر را صدا بزنيم؟ باز پيامبر سكوت كرد. گفتيم:آيا عثمان را بخوانيم؟حضرت فرمود:آري. عثمان آمد و با حضرت خلوت نمود.پيامبر شروع به صحبت با او كرد و صورت عثمان تغيير مي‌كرد. قيس گفت: مرا ابوسهله مولي عثمان حديث كرد كه عثمان‌بن عفان در آن روزي كه به خانه‌اش هجوم آوردند گفت: همانا رسول خدا(ص) عهدي با من كرده و من بسوي آن در حركتم…»

(سنن ابن ماجه،ح113)


اين حديث با همين مضمون يا شبيه آن را جماعتي از محدثان اهل سنت از قبيل (حاكم نيشابوري در المستدرك علي الصحيحين ح 4543 )، (احمد بن حنبل در مسند احمد، مسند عثمان بن عفان ح 407 و 501 و مسند النساء باب حديث عائشه ح 24298)و( ابن ابي شيبه در المصنف، كتاب الفضائل باب ذكر في فضل عثمان ح 32028 و كتاب الفتن، باب ما ذكر في عثمان، ح37646) و نيز ابويعلي موصلي در مسند ابي يعلي باب مسند عائشه ح 4803و …ذكر كرده‌اند.

ابن كثير از خنساء نقل كرده« من در خانه عثمان بودم كه محمدبن ابوبكر داخل شد و محاسن او را گرفت و چوب دستي خود را در حلق او نمود. عثمان گفت:آهسته اي فرزند برادر! به خدا سوگند! من تصميمي دارم كه پدرت چنين تصميمي را نداشته است. محمد بن ابي بكر او را رها كرد و در حالي كه پشيمان و حيا كرده بود از او جدا شد . قوم بر در صفّه به سراغ عثمان آمدند و او آنان را را از خود دور كرد تا اينكه بر او غلبه كردند و در حالي كه محمد بن ابي بكر بيرون آمده بود آن‌ها وارد خانه شدند. فردي كه جلو همه بود و چوب دستي داشت بالاي سر عثمان امد و با آن به سر او كوبيد كه سرش شكاف برداشت و خونش بر روي قرآن ريخت. آن گاه از هر طرف بر او هجوم بردند و مردي با شمشير بر سينه او زد. نائله فرافصه كلبي جلو آمد و فرياد كشيد و خودش را بر روي عثمان انداخت و گفت: اي دختر شيبه! آيا اميرالمومنين كشته مي‌شود؟ او شمشير را گرفت ،ولي آن مرد دست او را از بدن جدا كرد. آنگاه مردم آنچه را در خانه بود به غارت بردند…»



(البدايه و النهايه، فصل صفه قتل عثمان)


http://www.askquran.ir/gallery/images/36838/1_candleline.gif

حور العین
28-05-2010, 17:13
با اين وضع چگونه صبر و سكوت عثمان- بنابر اين نقل‌ها- را توجيه مي‌كنيد؟ چرا صحابه و مسلمانان سكوت كرده و از عثمان دفاع نكردند؟چرا عده‌اي متعرض اين واقعه و حادثه شدند؟چطور برخي از افراد جرأت كرده و متعرض همسر عثمان شدند؟هر توجيهي كه در اين باره داشته باشيد درباره حضرت علي(ع) و حضرت فاطمه(س) هم مي‌كنيم.


ولي-مع الاسف- اهل سنت قصه عثمان را قبول كرده و آن را مي‌پذيرند و بر آن روضه‌خواني مي‌كنند ولي حادثه دردناك هجوم به خانه وحي يعني خانه علي(ع)و فاطمه(س) را نمي‌پذيرند و آن را استبعاد مي‌كنند. اگر حضرت علي(ع) در آن موقع يار و ياور چنداني نداشت تا او را حمايت كند عثمان را نيز كسي در آن موقعيت حساس ياري نكرد.

آري ، فرق اساسي بين اين دو هجوم وجود دارد و آن اينكه خانه نشين شدن حضرت علي(ع) به جهت ظلمي بود كه در حق او شد و او را از حق مسلّمش بازداشت، گرچه حضرت با اين خانه نشيني از فتنه‌ها و خونريزي‌ها جلوگيري كرد، ولي خانه نشين شدن عثمان و جناياتي كه بر سر او وارد كردند در نتيجه بي‌عدالتي‌هايي بود كه در حكومتش انجام گرفته و مردم را به شورش و انقلاب بر ضد حكومت او واداشته بود. آري، او خودش بود كه كه آتشي را روشن ساخت و منجر به فتنه‌ها و خونريزي‌ها زيادي بعد از او به بهانه انتقام از خون او در جنگ جمل و صفين و نهروان شد، و بعد از آن امام حسن (ع)و امام حسين(ع) به شهادت رسيدند و خون اهل مدينه به توسط لشكر يزيد مباح گشت.آري، خانه نشين شدن عثمان نه براي خودش نفعي داشت و نه براي امت اسلامي.

http://www.askquran.ir/gallery/images/36838/1_candleline.gif

حور العین
28-05-2010, 17:14
5- طبيعت خشن خليفه




برخي در صدد استبعاد حادثه هجوم به خانه علي(ع) بر آمده و مي‌گويند: مگر ممكن است كه شخصيتي همچون عمربن خطاب دست به چنين كار زشتي بزند، مگر كسي مي‌تواند تا به اين اندازه خشونت به خرج بدهد؟!…
ولي هنگامي كه به سيره و روش عمربن‌خطاب در كتاب‌هاي اهل سنت پي‌ميبريم نتيجه مي‌گيريم كه اين كار از او هيچ استبعادي نداشته است؛
1- در باب كفاره قتل، اهل سنت از عمربن‌خطاب نقل كرده‌اند كه گفت:
«اي رسول خدا! همانا من در جاهليت دختر زنده به گور كرده‌ام؟ حضرت فرمود: از هر دختري كه زنده به گور كرده‌اي يك بنده آزاد كن» تكمله المجموع،نووي،ج19 ص 187و189،دارالفكر،بيروت.
2- سعيد بن مسيّب مي‌گويد: عمر حج به جاي آورد و در وادي ضنجان گفت:خدايي جز خداي بزرگ نيست،به هر كس كه بخواهد آن مقداري كه بخواهد عطا مي‌كند. من شتر خطاب را در آن وادي با سپري از پوشت مي‌چراندم. او بسيار بد اخلاق و تندخو بود؛ هر گاه كار مي‌كردم مرا به زحمت مي‌انداخت و چون كوتاهي مي‌كردم مرا كتك مي‌زد و من عصر نمودم در حالي كه كسي به جز خدا ندارم» تاريخ طبري ج5 ص59
3- ابن اثير و ديگران از زيد بن حارث نقل كرده‌اند كه گفت:« همانا چون هنگام مرگ ابوبكر فرا رسيد كسي به نزد عمر فرستاد تا او را جانشين خود كند. مردم گفتند:آيا كسي را بر ما مي‌گماري كه تندخو و بد اخلاق است و اگر بر ما حكمراني كند تندخوتر و بداخلاق‌تر خواهد شد؟ چه در جواب خدا مي‌گويي هنگامي كه او را ملاقات مي‌كني در حالي كه عمر را بر ما گمارده‌اي؟ابوبكر گفت:آيا مرا به پروردگارم مي‌ترسانيد؟»الكامل ج3ص58 ؛ تاريخ الخلفاء، سيوطي،ص137.

http://www.askquran.ir/gallery/images/36838/1_candleline.gif

حور العین
28-05-2010, 17:14
6-حقيقت شجاعت




شجاع آن نيست كه در همه جا شمشير بكشد و مخالفان خود را از پاي در آورد، اين تهور و بي‌باكي و بي‌تدبيري است، شجاع كسي است كه به وظيفه خود عمل كند. چه بسا شجاعاني هستند كه حاضر به شنيدن يك سخن حق نيستند.
تاريخ اسلام گواهي مي‌دهد كه درخت اسلام در دل گروهي ريشه نداونيده بود، بلكه نهالي بود كه در دلهاي آن‌ها تازه پا گرفته و امكان داشت با نسيم يا بادي از جا كنده شود. و لذا پيامبر(ص) به عايشه مي‌فرمايد:اگر قريش تازه مسلمان نبودند من وضع كعبه را دگرگون مي‌كردم و به جاي يك در دو در براي آن قرار ميدادم.(مسند احمدج6ص176.
ما شجاع‌تر از پيامبر(ص) كسي را نمي‌شناسيم، ولي او شرايط را براي انجام كار فراهم نمي‌بيند.آيا صحيح بود كه آتش جنگ داخلي در مدينه برافروخته شود تا دشمنان از اين موقعيت حساس استفاده و ضربه كاري بر اسلام و مسلمين وارد كنند؟


برگرفته از مجموع كتب علي‌اصغر رضواني


منبع:http://rasekhoon.wordpress.com/2009/12/04/rasekhoon-51/ (http://rasekhoon.wordpress.com/2009/12/04/rasekhoon-51/)
نویسنده: MaSoOmI

http://www.askquran.ir/gallery/images/36838/1_candleline.gif