ستایش*عاشقانه های من با خدا و امام زمانم *
05-02-2021, 17:04
رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود .
دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید ؛کسی تا آخر هوایم را دارد....
رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده
یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،
مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ...
برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ...!
قبول دارم آفت زده ام و خیلی وقت است که گُل نمیدهم ...
اما خیالم راحت است که مراقبم هستی...
گیرم چند روزی را آبم ندهی،
بگذاری جایی پرت و دور از نور تا آفتم کشته شود..!
گاهی روزهایم سخت میگذرند ، خیییلی سخت...
اما به رَبّ که فکر میکنم خیالم راحت میشود ....
آخر چگونه بگویم چقدر دوستت دارم
وقتی احساسم به فراخور زمان
هرلحظه بیشتر میشود...؟
دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید ؛کسی تا آخر هوایم را دارد....
رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده
یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،
مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ...
برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ...!
قبول دارم آفت زده ام و خیلی وقت است که گُل نمیدهم ...
اما خیالم راحت است که مراقبم هستی...
گیرم چند روزی را آبم ندهی،
بگذاری جایی پرت و دور از نور تا آفتم کشته شود..!
گاهی روزهایم سخت میگذرند ، خیییلی سخت...
اما به رَبّ که فکر میکنم خیالم راحت میشود ....
آخر چگونه بگویم چقدر دوستت دارم
وقتی احساسم به فراخور زمان
هرلحظه بیشتر میشود...؟