PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : رب که می گویم ....



ستایش*عاشقانه های من با خدا و امام زمانم *
05-02-2021, 17:04
رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود .
دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید ؛کسی تا آخر هوایم را دارد....
رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده
یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،
مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ...
برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ...!
قبول دارم آفت زده ام و خیلی وقت است که گُل نمیدهم ...
اما خیالم راحت است که مراقبم هستی...
گیرم چند روزی را آبم ندهی،
بگذاری جایی پرت و دور از نور تا آفتم کشته شود..!
گاهی روزهایم سخت میگذرند ، خیییلی سخت...
اما به رَبّ که فکر میکنم خیالم راحت میشود ....



آخر چگونه بگویم چقدر دوستت دارم
وقتی احساسم به فراخور زمان
هرلحظه بیشتر میشود...؟