ستایش*عاشقانه های من با خدا و امام زمانم *
08-02-2021, 19:08
http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcTwIfHqbQ25eVXyJuwGHJL2hOX0GRjxo OFwF0kOQIkNx2rRP8r8XA
برادران یوسف وقتی میخواستند یوسف را به چاه بیفکنند یوسف لبخندی زد. یهودا پرسید :
چرا میخندی ؟ اینجا که جای خنده نیست !
یوسف گفت : روزی در فکر بودم چگونه کسی میتواند به من اظهار دشمنی کند با اینکه
برادران نیرومندی دارم !
اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد تا بدانم که
" نباید به هیچ بنده ای تکیه کرد "…
" نباید به هیچ بنده ای تکیه کرد "…
" نباید به هیچ بنده ای تکیه کرد "…
برادران یوسف وقتی میخواستند یوسف را به چاه بیفکنند یوسف لبخندی زد. یهودا پرسید :
چرا میخندی ؟ اینجا که جای خنده نیست !
یوسف گفت : روزی در فکر بودم چگونه کسی میتواند به من اظهار دشمنی کند با اینکه
برادران نیرومندی دارم !
اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد تا بدانم که
" نباید به هیچ بنده ای تکیه کرد "…
" نباید به هیچ بنده ای تکیه کرد "…
" نباید به هیچ بنده ای تکیه کرد "…