PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : که می داند بر سرخ بوته ها، چه رفت



نرگس منتظر
29-05-2010, 22:22
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69938576772456684065.gif



که می داند بر سرخ بوته ها، چه رفت


http://img.tebyan.net/big/1387/06/125216122149198141792724754161443155176221.jpg

در آفتابِ لخته ی خونین شهر
گویاترین قصیده ی باران سرخ
بر سنگفرش کوچه و برزن،
پیام داد، تا مردِ استوار
خود را در آستانه ی خون و شرف
چون بیتِ تازه ای بِسُراید
به متن خاک
به رنجبارتر موسمی که
خون تذروِ عاشق، اندیشه هات را
در چله ی شبانه شکوفنده می کند.
گویاترین قصیده، بارانِ آفتاب،
در بستر رگان زمین،
خون نامه ی خروش شمایان است،
ای مرد سرخ جامه ی خونین شهر!
در سُرب ریز فصل،
بر سرخ بوته ها، چه رفت،
که اینک،
گویاترین قصیده ی بارانِ خون،
بر بامِ مسجدِ خرمشهر،
تعریف آن حکایت نا گفته را،
می کند.
سوگند!
خونین شهر!
و چگونه قسم نخورم،
با اینکه،
لخت، کرامتِ تنِ این شهر است،
که در آیینِ عشق
گویاترین قصیده ی بارانِ سرخ را،
در ما،
قیامت نفس صبح رحمت است.
ای قبله ی نماز شرف!
جانباز!
حاجت به چلچراغ شقایق نیست،
دریادلانِ حادثه بسیارند،
تا گویاترین قصیده ی باران نور را،
فانوس،
از استخوانِ نهنگان کنند،
روشن به بام مسجد خرمشهر.
وقتی خونابه ات
تصویری از پرنده ی آزادی است،
گویاترین قصیده ی باران سرخ را،
یک شب پرنده ای کُن و...
در شهرِ خون بخوان!

کتاب حماسه های خرمشهر

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08221083962264823594.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08221083962264823594.gif)