PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مفهوم استكبار و ويژگي هاي مستكبر



فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
28-09-2009, 05:05
http://upload.tazkereh.ir/images/98550870643914124070.gifhttp://www.eteghadat.com/Files/user1/besm/b_73.jpghttp://upload.tazkereh.ir/images/98550870643914124070.gif


در چندين آيه،از آيات قرآن، «استكبار» به نوان يك صفت ويژه فار به كار رفته، و از همه آنها استفاده مى شود، كه منظور از آنها تكبر از قبول حق است.

در سوره «نوح» آيه 7 مى خوانيم:

وَ إِنِّي كُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراً:

«و من هر زمان آنها را دعوت كردم كه (ايمان بياورند و) توآنها را بيامرزى، انگشتان خويش را در گوشهايشان قرار داده و لباسهايشان را بر خود پيچيدند، و در مخالفت اصرار ورزيدند و به شدت استكبار كردند».و در سوره «منافقين» آيه 5 مى خوانيم:

وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ:

«و هنگامى كه به آنها بگوئى بيائيد تا رسولخدا براى شماآمرزش بطلبد، سرپيچى مى كنند وآنها را مى بينى كه مردم را از راه حق از مى دارند و استكبار می ورزند».

و در سوره «جاثيه» آيه 8 درباره همين گروه مى خوانيم:

يَسْمَعُ آياتِ اللّهِ تُتْلى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها:

«آيات خدا را كه بر او خوانده مى شود مى شنود، اما چنان با حالت استكبار اصرار بر كفر دارد كه گوئى آن آيات را هرگز نشنيده است»!. و در حقيقت، بدترين استكبار، همان تكبر از قبول حق است، چرا كه تمام راههاى هدايت را به روى انسان مى
بندد، و تمام عمر در بدبختى و گناه و بى ايمانى مى ماند.

على(عليه السلام) در «نهج البلاغه» در خطبه «قاصعه» صريحاً شيطان را به عنوان «سَلَفُ الْمُسْتَكْبِرِيْنَ» (پيشكسوت و سر سلسله مستكبران) معرفى مى كند، چرا كه او نخستين گام را در مخالفت با حق و عدم تسليم در مقابل اين واقعيت كه آدم از او كامل تر است برداشت.

و به اين ترتيب، تمام كسانى كه از پذيرش حق سر باز مى زنند، خواه از نظر مالى تهيدست باشند، يا متمكّن، مستكبرند،ولى نمى توان انكار كرد كه در بسيارى از اوقات، تمكن زياد مالى سبب مى شود كه، انسان از پذيرش حق خوددارى كند.در «روضه كافى» از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم:

وَ مَنْ ذَهَبَ يَرى أَنَّ لَهُ عَلَى الآخَرِ فَضْلاً فَهُوَ مِنَ الْمُسْتَكْبِرِيْنَ، فَقُلْتُ اِنَّما يَرى أَنَّ لَهُ عَلَيْهِ فَضْلاً بِالْعافِيَةِ اِذا رَآهُ مُرْتَكِباً لِلْمَعاصِى؟ فَقالَ هَيْهاتَ هَيْهاتَ! فَلَعَلَّهُ أَنْ يَكُونَ قَدْ غُفِرَ لَهُ، ما أَتى، وَ أَنْتَ مَوْقُوفٌ تُحاسَبُ، أَمّا تَلَوْتَ قِصَّةَ سَحْرَةَ مُوسى(عليه السلام):

«كسى كه براى خود بر ديگرى امتياز قائل است، از مستكبران است، راوى حديث مى گويد: از امام پرسيدم: كه آيا مانعى دارد اگر انسان كسى را مشغول گناه ببيند، براى خود كه مرتكب گناه نيست، امتيازى بر او قائل باشد؟

امام فرمود: اشتباه كردى! چه بسا خدا سرانجام گناه او را ببخشد، ولى تو را در پاى حساب حاضر سازد، آيا قصه ساحران زمان موسى(عليه السلام) را در قرآن نخواندى» (كه يك روز، به خاطر پاداش فرعون و تقرب به دربار او حاضر شدند در برابر پيامبر اولوا العزم پروردگار قيام كنند، ولى با ديدن چهره حق ناگهان تغيير مسير دادند، تا آنجا كه در برابر تهديد فرعون به كشتن نيز مقاومت كردند و خدا آنها را مشمول عفو و رحمت خود قرار داد)؟!.(1)

1. تفسیر نمونه، جلد 11، صفحه 219.





http://upload.tazkereh.ir/images/18265125591286111181.gif