توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اختلاف قرائت یا تحریف قرآن
ملکوت* گامی تارهایی *
06-06-2010, 00:58
چکیده: مقاله حاضر به بررسی برخی روایات دال بر تحریف قرآن میپردازد که متون حدیثی و تفسیری کهن شیعه آنها را به ائمه علیهم السلام نسبت دادهاند، اما شیخ طوسی نخستین بار در تفسیر التبیان خود در عین رد صریح اندیشهی تحریف قرآن، برخی از این روایات را به عنوان توضیحی تفسیری در فهم آیات قرآن بهکار گرفته است. نحوهی استفادهی شیخ طوسی از این روایات در تفسیر التبیان سبب شده است که مفسران شیعهی دنباله روی وی مانند طبرسی، بعدها اغلب این اخبار را در شمار روایات <اختلاف قرائت> منسوب به ائمه و در کنار سایر قرائات مشهور یا شاذ ذکر کنند.
اگر از مجموعه روایات پراکندهی تفسیری که به نقل از پیامبر اکرم (ص), علی بن أبیطالب (ع), ابنعباس و دیگران در متون و مراجع روایی امامیه آمده است بگذریم, نخستین کوشش تفسیری شیعه را باید به تلاشهای علمی امام زینالعابدین (ع) و بیشتر از آن, امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نسبت داد. آموزههای قرآنی و تفسیری این امامان شیعه در قالب روایاتی خاصِ مکتب شیعه از طریق راویان و اصحاب ایشان نقل شده است. این شیوهی تفسیری که در زمان حیات امامان بعدی تا دوران غیبت صغری ادامه یافته است, عمدتاً بر نقل روایات تفسیری امامان متمرکز است و در آنها, بهندرت به آرای شخصی خود راویان پرداخته میشود. برخی شاگردان مستقیم ائمه (ع) روایات تفسیری ایشان را در اصلهای خود آوردهاند که بعدها مورد استفادهی دیگر راویان و مدونان تفسیری قرار گرفته است. مهمتر از این, باید به برخی از اصحاب ائمه اشاره کرد که تألیف مستقلی در زمینهی قرآن, تفسیر یا حتی قرائات قرآن فراهم آوردهاند.
آغاز ادبیات نوشتاری شیعه را تقریباً میتوان به اواخر دورهی اموی و در میانهی قرن دوم هجری نسبت داد. در آن روزگار, ثبت مسموعات حدیثی در دفاتر از سوی راویان حدیث, از جمله راویان شیعی کمابیش آغاز شده بود. اندکی پس از آن نیز تدوین کتابهای فرمیافتهتری دربارهی علوم قرآنی و فقه هم آغاز شد (مدرسی, ص 11). قدیمترین آثار قرآنی و تفسیری شیعه را میتوان به دو دستهی مجزّا از نظر زمانی تقسیم کرد: نخست تفسیر شیعه در عصر ائمه (تا آغاز غیبت صغری) و دوم تفسیر شیعه در دورهی تدوین (از آغاز غیبت صغری تا پایان قرن چهارم). مجموعهی این دو مرحله را در مقایسه با تحولات تفسیرنگاری شیعه در قرن پنجم در بغداد, میتوان "تفسیر پیشـطوسی" نامید.
تفسیر شیعه در عصر ائمه ناقلان و حاملان مختلفی داشته است. گاه در میان ایشان برخی چهرههای بسیار معروف شیعی مییابیم که تراجمنگاران شیعه آنها را در تمام یا بخشی از زندگیشان, متعلق به جریان معروف به امامیه نمیدانند. فیالمثل زیاد بن منذر معروف به ابوالجارود زیدی, ابوالحسن علی بن أبیحمزة البطائنی و ابومحمد حسن بن علی بن أبیحمزة البطائنی هردو واقفی, و احمد بن محمد سیّاری بصری و محمد بن عیسی بن عبید الیقطینی از غلات دانسته شدهاند.[1] در مقابل, برخی چون جابر بن یزید جعفی (م 128 ق), أبان بن تغلب (م 141 ق) و ثابت بن دینار معروف به ابوحمزة الثمالی (م 148 تا150 ق), از جمله ناقلان تفسیریاند که همواره در میان رجالیان شیعه از مدح و تمجید برخوردار شدهاند.
محتوای تفاسیر شیعه (چه در عصر ائمه و چه در دورهی تدوین) را میتوان به سه بخش مجزا تقسیم کرد. الف) روایات اختلاف قرائات و مصاحف, ب) روایات قرآنشناخت یا به اصطلاح روایات علوم قرآنی, و 3) روایاتی که به تفسیر آیات میپردازند و ما آنها را در اینجا روایات تفسیری مینامیم. در دستهی نخست, کمترین تعداد از روایات تفسیری شیعه جای میگیرند و دستهی سوم بیشترین حجم روایات را در خود جای داده است. در این مقال, تنها به بررسی دستهی نخست خواهیم پرداخت و تلاش شیخ طوسی
ملکوت* گامی تارهایی *
06-06-2010, 00:59
قراءات در متون روایی شیعه
باآنکه سه تن از معروفترین قاریان هفتگانه را شیعه دانستهاند,[2] تا پیش از شیخ طوسی نقل قرائات مشهور کماهمیتترین بخش در روایات تفسیری شیعه بهشمار آمده است. متون و مراجع شیعه و سنّی هم به بسیاری از امامان شیعه در برخی آیات قرآن, قرائتی خاص, و حتی گاه به برخی از ایشان چون امام صادق (ع) مصحفی خاص هم نسبت دادهاند (زنجانی, تاریخ القرآن, ص 78ـ79).[3] برخی از این قرائات را اصحاب ائمه نقل نکردهاند, بلکه ناقل آنها عمدتاً نویسندگان کتب تفسیر و قرائات چون طبری, زمخشری, ابنخالویه, أبوعمرو دانی, و ابنجَزَری بودهاند. مجموعهای از این قرائات خاص ائمه (ع) که در مراجع و متون تفسیری شیعه و اهل سنت آمده است, به همت مجیب الرفیعی در قراءات أهل البیت القرآنیة گردآوری شده که بهنظر بسیار ناقص مینماید.[4] مایر برـاَشِر هم در مقالهای مفصّل اغلب روایات شیعی در متون حدیثی کهن امامیه تا عصر کلینی را گرد آورده است که به اختلاف در نحوهی قرائت یا کتابت آیهای از قرآن بنابر رأی ائمه اشاره دارند؛[5] گواینکه بسیاری از این موارد را میتوان شأن نزول آیه یا توضیحات تفسیری منقول از ائمه دانست.
هرچه از نخستین سدههای پس از عصر غیبت به این سو میآییم, مفسران شیعه کمتر به نقل قرائات خاص اهل بیت (ع) میپردازند و در عوض حجم منقولات قرائتی از قاریان مشهور یا حتی شاذ بیشتر و بیشتر میشود. در قدیمترین متون مدوّن تفسیری شیعه که همگی پیش از دورهی شیخ طوسی فراهم آمدهاند, اشارات فراوانی به نحوهی قرائت خاص ائمه در برخی آیات قرآن مییابیم. برخی از این موارد به آیاتی مربوط میشود که قرائت منقول تفاوت معنایی بزرگی ایجاد میکند. مثلاً: کنتم خیر ائمة به جای خیر اُمّة (آلعمران, 110) یا بلّغ ما أنزل الیک [فی علیّ] (مائده, 67).[6] در التبیان, نخستین تفسیر کامل شیعه که به دست شیخ طوسی در قرن پنجم فراهم آمده است, باز هم مواردی از نقل اختلاف قرائات را مییابیم, با این تفاوت که اولاً این نقلها همراه با نقل قرائات متداول هفتگانه یا دهگانهاند و ثانیاً هیچیک از روایات اختلاف قرائات منسوب به اهل بیت دالّ بر تحریف یا نقصان آیات نیست.[7]
توجه به نقل قرائات مختلف در التبیان بسیار چشمگیر و غیرقابل قیاس با تفاسیر روایی شیعه پیش از طوسی است. وی نهتنها از قاریان هفتگانهی معروف نقل میکند, بلکه قرائت هفت قاری دیگر[8] را نیز مورد توجه قرار میدهد (کریمینیا, <التبیان فی تفسیر القرآن>, ص 468ـ469). افزون بر این, نقل قرائات شاذ یا قرائات منسوب به برخی صحابه در تفسیر التبیان امری بسیار رایج است (زیدی, ص 163ـ165, 179ـ187). این از آن روست که شیخ طوسی در مقدمهی تفسیر خود (التبیان, ج 1, ص 2) قصدش را تألیف کتابی حاوی تمام علوم قرآن ــ و در صدر همه قراءة ــ میشمارد. از همین رو, درجایجای این تفسیر گاه بخشی مجزّا با عناوینی چون <القراءة>, <القراءة و الحجة>, یا <القراءة و اللغة> میگشاید و در آن به بحث از وجوه مختلف قرائات میپردازد. این روش به شکلی منقّحتر بعدها در تفسیر مجمع البیان ادامه یافته است.
ملکوت* گامی تارهایی *
06-06-2010, 00:59
به نظر علامه عسکری (القرآن الکریم و روایات المدرستین, ج 3, ص 246 به بعد) ورود تمامی اقوال مربوط به اختلاف قرائات از کتب اهل سنت به متون شیعی دو سبب داشته است: یکی تأثیر غُلاة با سوء نیت و دوم کار برخی علما از روی حسن نیت. در قسمت اول, وی مهمترین شیعهی غالی و وارد کنندهی این روایات به متون شیعی را سیّاری[9] میداند و در قسمت دوم, مهمترین عالم (با حسن ظن) شیعی را شیخ طوسی میشمارد که در التبیان خود با امانت کامل, قرائات را از کتب اهل سنت (مدرسة الخلفاء) نقل میکند (همچنانکه به برخی از مرویات آنها نیز اعتماد و نقل میکند). پس از او, طبرسی, ابوالفتوح رازی, ابوالمحاسن جرجانی (در قرن نهم هجری) و محمد بن مرتضی کاشانی (م 1115 ق) در تفسیر المعین همین شیوهی طوسی را ادامه دادهاند.
علامه عسکری (همانجا) تفاوت سیّاری با شیخ طوسی را در این میداند که طوسی با امانت کامل تمام این اختلاف قرائات را به اصحاب اصلیاش نسبت میدهد و هیچ چیز از خود نمیافزاید, اما سیّاری همواره سندی از پیش خود میسازد و همان مطالب را به ائمهی اهل البیت (ع) نسبت میدهد؛ گاه نیز از پیش خود چیزی میسازد و به ائمه نسبت میدهد. علامه عسکری سپس با بررسی روایات اختلاف قرائت نقل شده در التبیان در ذیل آیهی صراط الذین أنعمت علیهم (فاتحه, 7), نتیجه میگیرد که چون طوسی همهجا مصادر اختلاف قرائات را از اهل سنت ذکر میکند و تنها در یکجا با صیغهی مجهول میگوید: <و روی ذلک عن أهل البیت>, لذا مراد وی در این جا سیّاری است که هم لحن شیخ طوسی در این عبارت بر ضعف او دلالت دارد و هم خود وی در کتب رجالیاش او را تضعیف کرده است.
این استدلال درست نمینماید. سخن وی در صورتی صحیح است که در هیچ جای التبیان سخن صریحی دالّ بر نقل اختلاف قرائات ائمه نیامده باشد. به عکس, طوسی گرچه روایات شیعه دال بر تحریف و نقصان قرآن کریم را تضعیف میکند و هیچگاه این دسته روایات را در تفسیر خود نمیآورد, اما منقولات مرتبط با اختلاف قرائات ائمه را از قبیل تحریف نمیشمارد. وی در مواضع فراوانی از تفسیر خود, هنگام بحث راجع به نحوهی قرائت آیه, میگوید: <و فی قراءة اهل البیت کذا> نمونه را نک. التبیان, ج 2, ص 441؛ ج 5, ص 72, 260, 316؛ ج 6, ص 228, 262؛ ج 7, ص 461, 512؛ ج 8, ص 384؛ ج 9, ص 365؛ ج 10, ص 52. تقریباً در هیچیک از این موارد, سخنی دالّ بر ضعف روایت یا تضعیف راوی بهچشم نمیخورد.
نکتهی مهم در چگونگی نقل روایات اختلاف قرائات ائمه علیهمالسلام در تفسیر التبیان است. مفسران پیش از شیخ طوسی چون علی بن إبراهیم قمی و عیاشی, و محدثان اخباری پس از وی, تقریباً به اجماع چنین روایاتی را شاهدی صریح بر تحریف قرآن و وقوع تغییر برخلاف ماأنزل الله دانستهاند. در مقابل, برخی مفسران شیعهی پس از شیخ طوسی چون طبرسی, ابوالفتوح رازی, و ابوالمحاسن جرجانی اینگونه روایات را از قبیل اختلاف قرائات دانستهاند و اغلب در لابلای مباحث مربوط به قرائات در تفاسیر خود گنجاندهاند. اما ورود این دسته روایات به التبیان شیخ طوسی تقریباً بینظیر است. این روایات تقریباً همگی در میانهی بحثهای تفسیری التبیان آمدهاند, نه نکات ادبی یا قرائتی. به تعبیر دیگر, شیخ طوسی این دسته روایاتِ ناظر به نحوهی قرائت خاص ائمه علیهمالسلام را هیچگاه در ضمن قرائات معروف قرّاء هفتگانه یا دهگانه ذکر نمیکند. چنین قرینهای نشان میدهد که کارکرد این دسته روایات از نظر وی صرفاً تفسیری و به منظور شرح و بیان مدلول آیه بوده است. وی بهندرت تلاش میکند که امامان شیعه را در شمار و در کنار قراء معروف بنشاند.[10]
ملکوت* گامی تارهایی *
06-06-2010, 01:00
یک قرینهی مهم این است که طوسی گاه همین عمل را با تعبیر <و فی تفسیر اهل البیت کذا> انجام میدهد, و مطلبی را یادآور میشود که میتوانسته در شمار اختلاف قرائات قرار بگیرد, اما بهصراحت را از قبیل تفسیر و بیان آیه میداند. مثلاً در ذیل آیهی لَهُ مُعَقّبَاتٌ مِن بَینِ یدَیهِ وَ مِن خَلفِهِ یحفَظُونَهُ مِن أمرِ اللهِ... (رعد, 12), پس از ذکر معانی و بیانات مختلف از مفسران و ادبا, مینویسد: <وَ فی تفسیر أهلِ البیتِ إنَّ معناهُ یَحفَظُونَهُ بِأمرِ اللهِ> (التبیان, ج 6, ص 228). قرائت بأمر الله به جای "من أمر الله" در متون روایی و تفسیری شیعه بسیار مشهور است. منشأ این سخن روایتی از امام صادق است که علی بن إبراهیم قمی (تفسیر القمی, ج 1, ص 360) آن را چنین نقل میکند: <در محضر امام صادق علیهالسلام این آیه خوانده شد, امام به قاری فرمود: مگر شما عرب نیستید؟ چگونه مُعَقَّبات من بین یدیه (پیشاپیش) میتواند باشد؟ معقبات همیشه از پشت سر (مِن خَلفِه) است. مرد گفت: فدایت شوم, پس این آیه چگونه است؟ فرمود: آیه چنین نازل شده است: له معقباتٌ من خلفه و رقیبٌ بین یدیه یحفظونه بأمر الله...>. عیاشی (ج 2, ص 205) روایت مذکور را از بُرَید عجلی[11] به نقل از امام صادق علیهالسلام, و ابنشهرآشوب (مناقب آلأبیطالب, ج 3, ص 328) همان را به نقل از حمران بن أعین از امام باقر علیهالسلام روایت میکنند.[12] دیگران چون طبرسی (مجمع البیان, ج 6, ص 15) روایت امام صادق علیهالسلام را بهطور کامل در بحث قرائات تفسیر خود گنجانده, و از آن کارکرد صرفاً قرائتی منظور داشتهاند.[13] طبرسی بهعلاوه میافزاید که قرائت یحفظونه بأمر الله از علی علیه السلام, ابنعباس, عکرمه و زید بن علی نیز نقل شده است.[14]
اکنون باید بپرسیم آیا شیخ طوسی هیچگاه از منقولات قرائتی منسوب به ائمه ذکری به میان میآورد که در آن, به تفسیر اهل بیت نظر نداشته باشد و تنها بر بیان صرفِ قرائت تأکید بورزد؟ پاسخ این پرسش مثبت است؛ اما روش طوسی در این موارد متفاوت از هنگامی است که ضمن تفسیر آیه میگوید <و فی قراءة اهل البیت کذا>. چنانچه وی درصدد بیان قرائت صرف باشد, اقوال منسوب به امامان شیعه را با تعابیری چون <و قرء فلان کذا> یا <و به قرء فلانٌ> در کنار دیگر قرائات میآورد. یک نمونهی آن ذکر اختلاف قرائات در ذیل آیهی أفلم یَایئَسِ الذینَ آمَنُوا... (رعد, 31) مینویسد: وَ رُوِی عن ابنعباس أنّه قرأ "أفلم یتبیّن الذین آمنوا" من التبیین, و روی مثله عن علی علیهالسلام رواه الطبری (التبیان, ج 6, ص 254ـ255). این درحالی است که کمی قبل, شیخ طوسی در بیان معنا و تفسیر آیه میگوید: به نظر ابنعباس و برخی دیگر معنای أفلم یایئس همان أفلم یعلم است. این نشان میدهد که طوسی در اینجا صرفاً به نقل قرائت نظر داشته و در صدد بیان تفسیر آیه به نظر ائمه نبوده است؛ چه در آن صورت میتوانست همانجا که دیدگاه تفسیری ابنعباس را آورده, روایت منسوب به ائمه را نیز به عنوان مؤید این معنا ذکر کند.[15]
از قراین و شواهد فوق, مقایسهی روش طوسی با دیگر محدثان و مفسرانِ قبل و بعد او در برخورد با این روایات, و بهویژه بهکارگیری تعابیری چون <و فی تفسیر اهل البیت کذا>, میتوان استنباط کرد که شیخ طوسی در تفسیر التبیان خود راهی برای زدودن روایات تحریف از حوزهی تفسیر امامیه گشوده است و در عین تصریح به عدم وقوع تحریف در قرآن در مقدمهی کتاب (التبیان, ج 1, ص 3), گاه از برخی از این روایاتِ شیعی, استفادهی تفسیری کرده است. اکنون به تفصیل بیشتر این موارد را در تفسیر التبیان بررسی میکنیم. در این موارد شیخ طوسی هنگام بحث از مدلول و تفسیر آیه, با ذکر روایتی از أئمه علیهمالسلام که ظاهراً به تحریف آیه اشاره دارد یا قرائتی خاص ایشان را بیان میکند, میکوشد معنای آیه را بیان کند, نهآنکه صرفاً قرائتی خاص ائمه ذکر کرده باشد.
ملکوت* گامی تارهایی *
06-06-2010, 01:00
1) در تفسیر آیهی إنَّ الله اصطَفی آدَمَ و نُوحاً و آلَأبرَاهِیمَ و آلعِمرانَ عَلَی العَالَمِینَ (آلعمران, 33), طوسی میگوید: <وَ فی قراءَةِ أهلِ البَیتِ: وَ آلَمحمّدٍ علی العالمین> (التبیان, ج 2, ص 441). این عبارت وی در سیاق بحث از معنا و مدلول آیه قرار گرفته است. یکی از مباحث مفسران در این آیه آن است که مراد از آلابراهیم و آلعمران کیست. شیخ طوسی نیز چنین به بحث وارد میشود: <فإن قیل من آلإبراهیم؟ قیل قال ابنعباس و الحسن هم المؤمنون علی دینه فیکون بمعنی اختصهم بمیزة کانت منهم علی عالمی زمانهم. و قیل آلعمران هم آلإبراهیم کما قال ذریةً بعضها من بعض, فهم موسی و هارون ابناعمران. و قال الحسن آلعمران المسیح لأن أمه مریم بنت عمران ــ و فی قراءة أهل البیت "وآل محمد علی العالمین" ــ و قال ایضا إن آلإبراهیم هم آلمحمد الذین هم أهله و قد بیّنا فی مامضی أنّ الآل بمعنی الأهل. والآیة تدلّ علی أنّ الذین اصطفاهم معصومون منزّهون لأنّه لایختار و لایصطفی إلا من کان کذلک و یکون ظاهره و باطنه واحداً فإذاً یجب أن یختصّ الإصطفاء بآلإبراهیم و آلعمران من کان مرضیاً معصوماً سواء کان نبیّاً أو إماماً.>
چنانکه میبینیم شیخ طوسی در این توضیحات به هیچ روی, از روایت معروف در میان محدثان و مفسران شیعه نام نمیبرد, بلکه تنها از مفاد آن در بیان مراد آیه استفاده میکند. در روایات شیعی, آمده است که امام علیهالسلام آیه را چنین خواندند: إنَّ الله اصطَفی آدَمَ و نُوحاً و آلَأبرَاهِیمَ و آلعِمرانَ وَ آلَمحمّدٍ عَلَی العَالَمِینَ. و سپس فرمودند: بخشی از آیه را دیگران از قرآن حذف کرده یا نامی را به جای نامی دیگر قرار دادهاند. این روایت را مفسرانی چون فرات کوفی (تفسیر الفرات الکوفی, ص 78), عیاشی (تفسیر العیاشی, ج 1, ص 168) و علی بن إبراهیم قمی (تفسیر القمی, ج 1, ص 100) از طرق مختلف نقل میکنند.[1] فرات آن را از حمران بن أعین از امام باقر علیهالسلام؛ علی بن إبراهیم به نقل از امام کاظم علیهالسلام؛ و عیاشی از به نقل از هشام بن سالم از امام صادق علیهالسلام آوردهاند. مهمتر آنکه شیخ طوسی خود آن را از طریق دیگر[2] در أمالی (ص 300) نقل میکند و در پایان روایت از قول امام صادق آمده است: هکذا نزلت.
2) در آیهی یسئلُونَکَ عن الأنفالِ قُلِ الأنفَالُ لله و للرَّسولِ (انفال, 1), شیخ طوسی پس از ذکر روایتی از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام, میگوید: <به فرمودهی این دو امام, انفال متعلق به خداوند, رسول او و جانشین وی است که هرگونه بخواهد در آن تصرف کند. هیچکس در انفال سهمی ندارد. از این دو امام علیهماالسلام نقل است که غنائم بدر تنها خاص پیامبر (ص) بود, برخی از آن حضرت درخواست کردند تا بدیشان بدهد. از همین رو, در قرائت اهل بیت آمده است: یسئلونک الأنفالَ. خداوند نیز در پاسخ این درخواست فرمود که انفال تنها مختص او و رسولش است> (التبیان, ج 5, ص 71ـ72).
اشارهی شیخ طوسی به قرائت اهل بیت, مبتنی بر روایاتی است که در تفاسیر پیش از وی ذکر شده است. این روایت در تفسیر نعمانی (نک. نوری طبرسی, مستدرک الوسائل, ج 7, ص 300) چنین آمده است: <عن أحمد بن محمد بن عقدة عن جعفر بن أحمد بن یوسف عن إسماعیل بن مهران عن حسن بن علی بن أبیحمزة عن أبیه عن إسماعیل بن أبیجابر عن أبیعبدالله قال ... قال الله تعالی یسألونک الأنفالَ قُلِ الأنفالُ لله و الرسول, فَحَرّفُوها و قالوا یسألونک عَن الأنفالِ.>[3] بار دیگر تفاوت بیان شیخ طوسی با محدثان یا مفسرانی از شیعه که این روایات را ظاهراً پذیرفتهاند مشهود است. از سوی دیگر, چون این قرائت (با حذف "عن") از برخی صحابه چون سعد بن أبیوقاص و عبدالله بن مسعود نیز نقل شده است,[4] طبرسی در بحث مستقل خود با عنوان <القراءة> (مجمع البیان, ج 4, ص 423), تمامی این افراد را در کنار هم مینشاند و چنین مینویسد: <قرء ابنمسعود و سعد بنأبیوقاص و علی بن الحسین و أبوجعفر محمد بن علی الباقر و جعفر بن محمد الصادق و طلحة بن مصرف: یسألونک الأنفالَ.>[5] از اینجا برمیآید که نحوهی رفتار شیخ طوسی در برخورد با روایات تحریف, پس از وی و به دست طبرسی منجر به تثبیت این اقوال به عنوان قرائات أهل بیت شده است.
ملکوت* گامی تارهایی *
06-06-2010, 01:01
3) در بیان آیهی یا أیها النّبی جَاهِدِ الکُفَّارَ و المُنَافِقِینَ واغلُظ عَلَیهِم (تحریم, 9), شیخ طوسی مینویسد: <و فی قراءَةِ أهلِ البَیتِ جَاهِدِ الکُفَّارَ بِالمنافقین> (التبیان, ج 10, ص 52). این سخن مضمون روایتی کهن است که تمامی تفاسیر متأخر روایی شیعه, آن را از مجمع البیان و گاه از تفسیر علی بن ابراهیم قمی نقل کردهاند.[6] در این میان, تنها مجلسی است که آن را از مأخذی کهنتر نیز نقل میکند. وی مینویسد من در رسالهای قدیمی به سند جعفر بن محمد قولویه از سعد بن عبدالله الأشعری القمی ... از امام صادق علیهالسلام دیدهام که مضمون آن درباب تحریف در آیات برخلاف ما انزل الله است. در شمار روایاتی که وی از این رساله نقل میکند, یکی همین است که مردی این آیه را بر امام صادق علیهالسلام خواند: جَاهِدِ الکُفَّارَ و المُنَافِقِینَ. امام فرمود: آیا دیده یا شنیدهاید که پیامبر اکرم (ص) با منافقین جنگیده باشد. پیامبر با تألیف قلوب منافقان را گرد خود نگاه میداشت [إنّمَا کانَ یتألَّفَهُم]. خداوند عزّوجلّ در اینجا فرموده است [و إنَّما قال الله عزّوجلَّ]: جَاهِدِ الکُفَّارَ بِالمنافقین (بحارالأنوار, ص 60 بهبعد, بهویژه ص 66).
این بیان نشان میدهد که اغلب عالمان شیعه روایت فوق را از قبیل تحریفات قرآن یا دستکم در شمار اختلاف قرائات میدانستهاند, اما شیخ طوسی در التبیان, بیآنکه روایت را ردّ کند یا از قبیل آحاد بشمارد, از آن به گونهی تفسیری استفاده میکند. یعنی کارکرد این روایت از نظر وی صرفاً تفسیری و به منظور شرح و بیان مدلول آیه بوده است. این امر از مقایسهی تعبیر وی در اینجا با تفسیر علی بن إبراهیم قمی, مجمع البیان, التفسیر الصافی و التفسیر الأصفی, و تفسیر نور الثقلین بیشتر روشن میشود.[7] عبارات شیخ طوسی (التبیان, همانجا) در تفسیر این آیه چنین است: <قیل معناه جاهد الکفار بالقتال و الحرب, و المنافقین بالقول الذی یردع عن القبیح لا بالحرب إلا أنّ فیه بذل المجهود, فلذلک سماه جهاداً و فی قراءة أهل البیت جاهد الکفار بالمنافقین لأنّه صلی الله علیه و آله کان یُجاهد الکُفّار و فی عسکره جماعةٌ من المنافقین یقاتلون معه.>[8]
4) در ذیل آیهی وَ عَلَی الثّلاثَةِ الذینَ خُلِّفُوا حتّی إذَا ضَاقَت عَلَیهِم الأرضُ بِمَا رَحُبَت... (توبه, 119), در بحث از اینکه این سه تن چه خلاف یا تخلفی کردهاند, طوسی اقوال مختلفی ذکر میکند و در پایان مینویسد: <و فی قَراءَةِ أهلِ البَیتِ: خَالَفُوا لأنَّهُم لَو خُلِّفُوا لَمَا تَوَجَّهَ عَلَیهِمُ العتبُ> (التبیان, ج 5, ص 315ـ316). این نیز روایتی معروف است که در میان تفاسیر کهن شیعی ظاهراً نخستین بار علی بن إبراهیم قمی آن را آورده است (ج 1, ص 297ـ298).[9] روایت مذکور به نقل از امام کاظم علیهالسلام (: العالم) کمابیش در تفاسیر بعدی نیز انعکاس یافته است (تفسیر الصافی, ج 2, ص 385؛ تفسیر الأصفی, ج 1, ص 496؛ نورالثقلین, ج 2, ص 279). در این میان, نحوهی استفادهی شیخ طوسی از این روایت با شیوهی نقل آن در مجمع البیان (طبرسی) بسیار متفاوت است. شیخ طوسی به صراحت از این روایت در بیان مفاد و تفسیر آیه بهره میگیرد؛ نه آن را دالّ بر تحریف قرآن میداند و نه حتی مضمون روایت را از قبیل اختلاف قرائات میشمارد.[10] بهعکس, طبرسی (مجمع البیان, ج 5, ص 135) در میانهی مباحث مربوط به اختلاف قرائات مینویسد: <امام زینالعابدین, امام باقر, امام صادق علیهم السلام و ابوعبدالرحمن سلمی این آیه را خَالَفوا خواندهاند.>[11]
ملکوت* گامی تارهایی *
06-06-2010, 01:09
5) درباب آیهی وَ جَاءَت سَکرَةُ الموتِ بِالحَقِّ (ق, 19), شیخ طوسی میگوید: <والمعنی جاءت سکرة الحق بالموت و هی قراءة أهل البیت> (التبیان, ج 6, ص 262؛ قس همان, ج 9, ص 365 که در آنجا, این قرائت را به ابنمسعود نیز نسبت میدهد).[12] این نحوه بیان نشان میدهد که شیخ طوسی از روایتی معروف که دیگر مفسران شیعه آن را نشانهی تغییر و تحریف[13] یا اختلاف قرائت منسوب به ائمه[14] دانستهاند, کارکردی دیگر ساخته است. وی بهروشنی تصریح میکند که معنای آیه اینگونه است و گویی در آیه, قلب روی داده است. به نظر وی این امر هم در زبان عربی و هم در خود قرآن نمونههای دیگر دارد؛ چنانکه در آیهی لِکُلِّ أجَلٍ کِتَابٌ (رعد, 38), برخی گفتهاند معنای آیه لکلّ کتابٍ أجلٌ است (التبیان, ج 6, ص 262).
6) در تفسیر آیهی فَلَمَّا قَضَینَا عَلَیهِ المَوتَ مَا دَلَّهُم عَلی مَوتِهِ إلا دَابَّةُ الأرضِ تَأکُلُ مِنسَأتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَینَتِ الجِنُّ أن لَو کَانُوا یعلَمُونَ الغَیبَ مَا لَبِثُوا فِی العَذَابِ المُهِینِ (سبأ, 14), شیخ طوسی پس از ذکر اقوال مختلف درباب معنای آیه, مینویسد: و فی قراءة أهل البیت فَلَمَّا خَرَّ تَبَینَتِ الإنس أن لَو کَان الجِنُّ یعلَمُونَ الغَیبَ مَا لَبِثُوا فِی العَذَابِ المُهِینِ. [یعنی پس از فروافتادن سلیمان, مردم دریافتند که چنانچه جنیان علم غیب داشتند در چنان عذاب خوارکنندهای نمیماندند.] قالوا لأن الجنّ کانت تعلم أنها لا تعلم الغیب قبل ذلک و إنما تبینت الإنس ذلک من حال الجِنّ (التبیان, ج 8, ص 384).
این تفسیر شیخ طوسی برگرفته از روایاتی شیعی است که در اغلب آنها از قول امام علیه السلام آمده است که جنّیان خود از پیش میدانستند که علم غیب نمیدانند. لذا پس از این واقعه چیزی بر آنان روشن نشد. این غیرجنیان یعنی انسیان بودند که نادانی جنیان برایشان معلوم شد. برخی روایات شیعی در منابع روایی و تفسیری چنین است:
شیخ صدوق از احمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی قال حدثنا علی بن إبراهیم بن هاشم عن أبیه عن علی بن معبد عن حسین بن خالد عن أبیالحسن علی بن موسی الرضا عن أبیه موسی بن جعفر عن أبیه جعفر بن محمد علیه السلام ... ثم قال والله ما نزلت هذه الأیة هکذا و إنما نزلت فَلَمَّا خَرَّ تَبَینَتِ الإنس أنّ الجِنَّ لَو کَانوا یعلَمُونَ الغَیبَ مَا لَبِثُوا فِی العَذَابِ المُهِینِ (شیخ صدوق, علل الشرائع, ج 1, ص 73ـ74؛ همو, عیون أخبار الرضا, ج 2, ص 239ـ240).
مجلسی (بحارالأنوار, ج 60, ص 69ـ70) به نقل از تفسیر نعمانی از امام علی علیهالسلام نقل میکند که این آیه از محرفات قرآن است و اصل آن چنین بوده است: فَلَمَّا خَرَّ تَبَینَتِ الإنس أن لَو کَانَت الجِنُّ یَعلَمُونَ الغَیبَ مَا لَبِثُوا فِی العَذَابِ المُهِینِ. همو (بحارالأنوار, ج 60, ص 279) از تفسیر علی بن أبراهیم قمی عن أبیه عن ابنأبیعمیر عن أبان بن عثمان عن أبیبصیر عن أبیجعفر... روایتی نقل میکند (عیناً در حویزی, تفسیر نورالثقلین, ج 4, ص 326) که سند آن در تفسیر علی بن إبراهیم قمی (ج 2, ص 198ـ200) ابنأبیعمیر از هشام از امام صادق علیهالسلام آمده است. همو (بحارالأنوار, ج 89, ص 60ـ61) مینویسد من در رسالهای قدیمی به سند جعفر بن محمد قولویه از سعد بن عبدالله الأشعری القمی ... از امام صادق علیهالسلام دیدهام که مضمون آن درباب تحریف در آیات برخلاف ما انزل الله است. در شمار روایاتی که وی از این رساله نقل میکند, یکی همین است که مردی این آیه را بر امام صادق علیهالسلام خواند. امام فرمود جنیان که خود میدانستند علم غیب نمیدانند. راوی پرسید پس این آیه چگونه است؟ امام فرمود آیه را خداوند چنین نازل کرده است: فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الإنسُ أن لَو کَان الجِنُّ یَعلَمُونَ الغَیبَ مَا لَبِثُوا فِی العَذَابِ المُهِینِ.
قرائت فوق و انتساب آن به صحابه در برخی منابع کهن اهل سنت نیز آمده است: قدیمترین نمونه از آنِ عبدالرزاق صنعانی (م 211 ق) است که مینویسد: مَعمَر عن أیوب عن عکرمة قال ... ثم قال: و فی بعض الحروف تَبَیَّنَتِ الإنسُ أن لَو کَان الجِنُّ یَعلَمُونَ الغَیبَ مَا لَبِثُوا فِی العَذَابِ المُهِینِ (صنعانی, تفسیر الصنعانی, ج 3, ص 128). مراد از "حروف" در اصطلاح علوم قرآنی همان وجوه مختلف قرائت است. نحاس (م 338 ق) هم این قرائت را به نقل از قتاده به مصحف عبدالله بن مسعود نسبت میدهد: تَبَیَّنَتِ الإنسُ أن لَو کَانَ الجِنُّ یَعلَمُونَ الغَیبَ مَا لَبِثُوا فِی العَذَابِ المُهِینِ (معانی القرآن, ج 5, ص 405). بعدها حاکم نیشابوری (المستدرک علی الصحیحین, ج 4, ص 197ـ198) به نقل از عطاء بن السائب از سعید بن جبیر از ابنعباس روایت میکند که وی آیه را چنین میخوانده است: تَبَیَّنَتِ الإنسُ أنَّ الجِنَّ لا یَعلَمُونَ الغَیبَ. و دست آخر ابنندیم (الفهرست, ص 34) این قرائت را به ابنشنبوذ (م 328 ق) نسبت میدهد (قس شیخ عباس قمی, الکنی و الألقاب, ج 1, ص 332 که با نقل این قرائت از ابنشنبوذ, بهعکس دیگران وی را بسیار مدح میکند).
بار دیگر این نمونه و نحوهی نقل قرائت منسوب به ائمه علیهمالسلام در التبیان نشان میدهد که شیخ طوسی نه مانند مفسران و محدثان اخباری این روایات را نشانهی تحریف قرآن دانسته و نه بهکلی از ذکر این روایات خودداری ورزیده است. عمل او در استفادهی تفسیری از مضمون برخی از این روایات مهمترین ویژگی تفسیری التبیان در بیان روایات تحریف یا اختلاف قرائات منسوب به ائمه علیهمالسلام است. با توجه به نظریهی شیخ طوسی مبنی بر عدم تحریف قرآن که در ابتدای تفسیر خود (التبیان, ج 1, ص 3) و به تأسی از شریف مرتضی آن را مطرح میکند, باید نتیجه گرفت که از نظر شیخ طوسی نقل اختلاف قرائات چه از جانب قاریان معروف هفتگانه یا دهگانه و چه منسوب به ائمهی اطهار علیهمالسلام نمیتوانسته دالّ بر تحریف قرآن باشد. یک سده بعد امینالأسلام طبرسی تمام این روایات را در بخش اختلاف قرائات تفسیر خود مجمع البیان لعلوم القرآن گنجانده است.
ملکوت* گامی تارهایی *
06-06-2010, 01:13
***
تکمله: دربارهی سیاری و کتاب القراءات وی
کتاب القراءات از احمد بن محمد بن سیّار (ابوعبدالله الکاتب البصری), معروف به سیّاری (نجاشی, کتاب الرجال, ص 80). طوسی این اثر وی را کتاب القراءة (فهرست, ص 66) مینامد. تقریباً تمام رجالیان شیعه در تضعیف وی ــ که از اصحاب امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) بهشمار میآید[15] ــ متفقالقولاند. از تاریخ ولادت و وفات او به درستی اطلاعی در دست نیست. تنها ابنحجر (لسان المیزان, ج 1, ص 252) وفات وی را در اواخر قرن سوم هجری دانسته است. این تاریخ کمی نادرست مینماید. زیرا اولاً محمد بن حسن صفار قمی (متوفای 290 ق) در بصائر الدرجات و احمد بن محمد بن خالد برقی (متوفای 274 ق) در المحاسن باواسطه و گاه بدون واسطه از او نقل میکنند. ثانیاً بنا به نقل طوسی (اختیار معرفة الرجال, ج 2, ص 865), وقتی در نامهای از امام جواد علیهالسلام (195ـ220) راجع به سیاری پرسیده میشود, ایشان میفرمایند <او در جایگاهی که برای خود ادعا میکند قرار ندارد؛ به او چیزی نپردازید.> این نقل چنانچه صحیح باشد[16] نشان میدهد که سیاری در زمان وفات امام جواد (ع) به سال 220 هجری بایست در سنی بالا (دست کم 30 ساله) باشد تا بتواند با ادعای مرتبهای قابل قبول در دانش, مرجع دریافت وجوهات از مردم باشد.
طوسی (فهرست, ص 66) و نجاشی (کتاب الرجال, ص 80) بهجز این, اثر دیگری با عنوان ثواب القرآن را نیز به وی نسبت میدهند. کتاب القراءات را گاه برخی با نام التنزیل و التحریف هم خواندهاند؛ از جمله حسن بن السلیمان حلی در مختصر بصائر الدرجات, ص 204 (نیز نک. آقابزرگ طهرانی, الذریعة, ج 17, ص 51). کتاب القراءات بنا به نقل حاجی نوری (خاتمة, ج 1, ص 112ـ114) و آقابزرگ طهرانی (الذریعة, ج 17, ص 51), در دست بسیاری از عالمان شیعه بوده و برخی از ایشان به رغم تضعیف وی, از او بسیار نقل کرده و گاه بر آنها اعتماد کامل داشتهاند؛ از جمله کلینی در الکافی, ابنادریس در مستطرفات السرائر,[17] و محمد بن عباس بن ماهیار در تفسیرش (با عنوانِ ما نزل من القرآن فی أهل البیت). چنانکه در بالا گذشت, محمد بن حسن صفار قمی (متوفای 290 ق) در بصائر الدرجات و احمد بن محمد بن خالد برقی (متوفای 274 ق) در المحاسن نیز از او فراوان نقل کردهاند. حاجی نوری (خاتمة مستدرک الوسائل, ج 1, ص 114) آقابزرگ (الذریعة, ج 17, ص 51) از دیگر محدثان و اصحاب ائمه چون حمیری [عبدالله بن جعفر م. بعد از 297] و ابوعلی أشعری [احمد بن ادریس قمی م. 306], موسی بن الحسن أشعری و حسین بن محمد بن عامر نیز نام میبرد. در سدههای اخیر بهجز حاجی نوری در مستدرک الوسائل, در حاشیة المدارک نیز منقولات فراوانی از آن آمده است. در سالهای اخیر, محمدعلی امیرمعزی و اِتان کُلبِرگ کوشیدهاند این کتاب را بر اساس چند نسخهی خطی تصحیح, و در انتشارات بریل (لایدن) منتشر کنند؛ اما به نظر میرسد کتاب هنوز آمادهی انتشار نیست.[18]
محتوای منقولاتی که از کتاب القراءات سیاری, در لابلای آثار دیگر عالمان شیعه به دست ما رسیده است نشان میدهد این اثر را نباید در موضوع قرائات قرآن به معنای اصطلاحی آن دانست. اغلب این روایات, توضیحاتی تفسیری درباب آیات قرآن, و مسائل مرتبط با جایگاه ائمه علیهم السلام است. البته گاه در لابلای این روایات, مواردی یافت میشود که در آن نحوهی خاصی از قرائت آیه بهجای شیوهی رایج آن توصیه شده است.[19] بنابراین, مناسبتر مینماید این کتاب را بیشتر اثری تفسیری بدانیم که برخی روایات آن را مفسران پس از وی در شمار اختلاف قرائات قرار دادهاند.[20]
vBulletin® v4.2.6 by vBS, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.