PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : انوار صاحب الزمان علیه السلام



عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
11-03-2022, 17:00
http://ghnews.ir/media/k2/items/cache/e6f3c9467ad625d42be541a79eef8f09_XL.jpg

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
11-03-2022, 17:02
پيشگفتار


خدا را شکر که ما را در روزگاري موفّق به نوشتن حقايق ديني بخصوص مطالبي درباره حق وحقيقت يعني حضرت بقيّة اللّه (روحي وارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء) فرمود که دقيقا به آنچه در زمان غيبت انتظار مي رود مي توانند مردم موفّق باشند.
خدا را شکر مي کنيم که در ايران اسلامي زندگي مي کنيم در اين نظام، هر قانوني که از مجلس شوراي اسلامي مي گذرد حتما بايد شوراي نگهبان آن را از صحّت وسقم وانحراف وتحريف حفظ کند وباز نگهبان همه اينها وليّ فقيه باشد.
وليّ فقيه جانشين امام عصر حضرت صاحب الزّمان (عليه السّلام) است که هر چه بيشتر خود را از هواي نفس حفظ کند ومطيع امام زمان (عليه السّلام) باشد بيشتر به آن حضرت نزديک است ورعيّت بيشتر مي توانند اوامر او را اطاعت کنند ونظام اسلامي به حقايق اسلام ووحدت بين مسلمانها نزديکتر مي شود.
ومردم اعمّ از عالم وجاهل، فقيه ودانشمند، دانشجويان حوزه ودانشگاه ومردم کوچه وبازار به خاطر حفظ وحدتي که اسلام به آن از همه چيز بيشتر تأکيد کرده بايد مطيع وفرمانبردار وليّ فقيه باشند وبدانند که امام عصر (روحي فداه) آن قدر به اين فرمانبرداري اهميّت داده که فرموده:
الرادّ عليهم کالرّاد علينا يعني کسي که آنها را ردّ کند وفرمان آنها را نبرد مثل کسي است که ما را رد کرده وفرمان ما را نبرده است وآن قدر به اين فرماندهي که خبرگان وارباب حلّ وعقد او را براي رهبري تعيين کرده اند احترام گذاشته که فرموده:
فانّهم حجّتي عليکم وانا حجّة اللّه من حجّت خدايم وآنها حجّت من هستند در ميان شما.
بنابراين اي مسلمانان بکوشيد قبل از ظهور حضرت صاحب الامر (عليه السّلام) در اطاعت وفرمانبرداري از وليّ فقيه تمرين اطاعت وفرمانبرداري از حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) را بکنيد وخود را براي ظهور باهرالنّور حضرت بقيّة اللّه (ارواحنا فداه) مهيّا نمائيد.
ما در اين کتاب وکتاب مصلح غيبي کوشيده ايم تا حدّي سؤالات ومشکلاتي که براي جوانان ومعتقدين به اسلام مانع توجّهشان به مقام مقدّس حضرت وليّ عصر (روحي فداه) بوده ويا خداي نکرده آنها را از اعتقاد به آن حضرت تضعيف مي کرده پاسخگو باشيم ونگذاريم شبهه اي براي آنها باقي بماند.
در اين کتاب به هشتاد وپنج سؤال در ارتباط با امام زمان (روحي فداه) پاسخ داده شده که با پاسخ سؤالاتي که در کتاب مصلح غيبي چاپ شده صد وپنجاه وپنج سؤال مي گردد.
اين کتاب که در حقيقت مثل جلد دوّم براي کتاب مصلح غيبي است از آن جهت به نام انوار صاحب الزّمان (عليه السّلام) نامگذاري شده که سبک نوشتن از حيث قلم وادب با آن کتاب فرق دارد زيرا آنچه در اين کتاب نوشته شده از روي نوار سخناني که اينجانب در کانون بحث وانتقاد ديني گفته ام پياده شده وجمعي از دوستان حضرت بقيّة اللّه (ارواحنا فداه) زحمتش را کشيده واينجانب فقط اغلاطش را تصحيح نموده ام.
اميد است خداي تعالي زير سايه حضرت بقيّه اللّه (روحي فداه) کساني را که به هر نوع براي بوجود آوردن اين کتاب ورساندن آن به دست خوانندگان زحمت کشيده اند از جميع انحرافات وبلاهاي روحي وبدني حفظ فرمايد وخداي شکور به آنها اجر جزيل مرحمت فرمايد.
مشهد مقدّس - سيّد حسن ابطحي

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
11-03-2022, 17:02
شما فرموده ايد که هر وقت حاجتي داريد اول براي حضرت ولي عصر دعا کنيد


شما فرموده ايد که هر وقت حاجتي داريد اوّل براي حضرت ولي عصر (عليه السّلام) دعا کنيد که بهترين وبالاترين دعاها است واز طرف ديگر بايد امورمان را به ايشان واگذار کنيم وبگوئيم:
خداوندا هر چه خير وصلاحمان هست به ما مرحمت فرما.
حال حوائج را يکي يکي از خدا خواستن ومطرح کردن آنها آيا با مطلب بالا منافات ندارد واگر دارد چگونه است؟
پاسخ ما:
ما گفته ايم در دعاهايتان بيشتر براي فرج دعا کنيد واگر خواستيد براي بر آمدن حوائج خودتان دعا کنيد، براي فرج آقا دعا کنيد چون فرج ايشان همه گرفتاريها ومشکلات را رفع مي کند وشما حوائج امام زمان (عليه السّلام) را بر حوائج خودتان مقدّم بشماريد، امّا دعا يک نحوه سخن گفتن با خدا است، دعا اين نيست که خداوند حاجت شما را نداند ومتوجّه نباشد وشما او را راهنمائي ومتوجّه کنيد، بلکه خداوند همه چيز را مي داند مثلا حضرت موسي وقتي به کوه طور رفت، خداي تعالي از او پرسيد:
(وَما تِلْکَ بِيَمينِکَ يا مُوسي)؟(1) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_01.html#_ftn1)
چه چيز در دست تو است اي موسي؟ آيا خدا نمي دانست در دست حضرت موسي چيست؟ قطعا مي گوئيد بلي مي دانست. پس چرا با اينکه مي دانست سؤال کرد؟ حضرت موسي گفت:
(هِيَ عَصايَ اَتَوَکَّؤُا عَلَيْها واَهُشُّ بِها عَلي غَنَمي ولِيَ فيها مَأرِبُ اُخْري).(2) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_01.html#_ftn2)
اين عصاي من است، به آن تکيه مي دهم، برگهاي درختان را با آن براي گوسفندانم مي ريزم وبقيّه اش را ديگر خجالت کشيد بگويد ولذا گفت:
وکارهائي غير اينها براي من بوسيله آن انجام مي شود.
حضرت موسي فقط مي دانست بين دو محبوب، در مقام دوستي ودر مقام محبّت، راه انس محبّ با محبوبش، سخن گفتن است که با هم صحبتي کنند وتکلّمي نمايند، از خصوصيّات دعا اين است که انسان وقتي دعا مي کند، اوّلا خودش را محتاج مي داند وخدا را بي نياز معرّفي مي کند، (اَنْتُمُ الْفُقَرآءُ اِلَي اللّهِ وَاللّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ).(3) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_01.html#_ftn3)
وهمچنين صحبت با خدا وحرف زدن با پروردگار توجّه انسان را به خداي تعالي زياد مي کند وانسان با خداوند مأنوس مي شود وکارهايش تنظيم مي گردد، کسي که يک ساعت در شبانه روز با خدا مناجات کند، ديگر بعيد است که کار خلافي بکند يا مرتکب گناه شود وبعيد است که ديگر به راه انحرافي برود.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
11-03-2022, 17:03
وقتي که يکي از افرادي که در مجلس معنوي با جمعي حضور دارد در
پاسخ ما:
نه، ارتباطي به سائرين ندارد. مثل آنکه يکي از افراد مجلس همان وقت خواب باشد وحضرت را در خواب ديده باشد. چون مکاشفه بين خواب وبيداري است، البته بايد ديد حضرت وليّ عصر (روحي فداه) چگونه در حال مکاشفه اظهار لطف فرموده اند. ممکن است طرز بيان وفرمايش آن حضرت ويا ابراز محبّت آن حضرت نشان دهنده لطف عمومي آن بزرگوار نسبت به همه اهل مجلس باشد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
11-03-2022, 17:03
در مورد اينکه حضرت ولي عصر در هنگام ظهور تنها با شمشير معمولي انقلاب مى كند


آيا فکر اينکه با يک شمشير معمولي بشود تمام دنيا را تسخير کرد درست است يا شمشير حضرت خصوصيّتي دارد؟
پاسخ ما:
شمشير حضرت بقيّة اللّه (عليه السّلام) شخصيّت وابهّت او است والاّ حضرت احتياجي به شمشير هم ندارد. طرز انقلاب آن حضرت اين طور است که اوّلا مردم از نظر سواد وفکر واستعداد در آن زمان رشد مي کنند که الحمدللّه الا ن تا حدّي آن رشد را کرده اند، دوّم اينکه ظلم را احساس مي کنند، مي فهمند که حقّشان چيست واحساس مي کنند که دشمن حقّ آنها را ضايع کرده است؟ شايد بگوئيد از ما چه حقّي ضايع شده است؟ در جواب مي گوئيم:
يکي اينکه درب علم ودانش را به روي ما بسته اند. در خانه حضرت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) فقط چهار سال باز بود نهج البلاغه واين همه مطالب علمي در اختيار مردم قرار گرفت، اکثر علوم اصلا از همين کتابهائي که مربوط به اميرالمؤمنين (عليه السّلام) است پخش شده، حال اگر 25 سال ديگر هم اين در باز بود سخنان آن حضرت وفعّاليّتهاي مؤثر آن حضرت شش برابر مي شد وبقيّه ائمّه هم همين طور...
اگر امام زمان (عليه السّلام) در اين مدّت 1160 سال در اختيار مردم بودند چقدر علم ودانش داشتيد؟ اينکه ما در مقابل علم ودانش جاهليم، جهلمان مربوط به کسي است که در خانه فاطمه زهراء (عليها السّلام) را آتش زد ودر خانه حضرت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) را به روي مردم بست. پس الا ن هم همه ما مظلوميم وعالم پر از ظلم وجور شده است. شما نمي دانيد، در همين کتابهاي فقهي بايد آن قدر ان قلت وقلت بگوئيم وبنشينيم وبحث کنيم تا يک مسأله کوچکي را طيّ سه يا چهار روز استنباط نمائيم که اين يک ظلم به ما است.
از آن طرف زمين به قدري معادن ومنابع دارد که اگر به دست بيايد همه مردم ثروتمند ومرفّه مي شوند پس اين ظلم است که کسي آنها را استخراج نکند ويا نداند که آنها چيست وخيلي ها با فقر وگرسنگي زندگي را بگذرانند.
خداي تعالي مي فرمايد:
(وَما مِنْ دآبَّةٍ فِي الاَْرْضِ اِلاّ عَلَي اللّهِ رِزْقُها).(4) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_01.html#_ftn4)
پس به ما ظلم مي شود، يک عدّه اموال ممالک اسلامي وغيره را مي برند وکارهاي بي ربط واسراف زيادي مي کنند ويک عدّه هم کنار همانها با فقر دسته وپنجه نرم مي کنند.

ما در هندوستان بوديم، يک نفر از پولدارهاي آنجا کاخي ساخته بود خيلي مفصّل وکنارش خانه اي از حلبي بود که يک مشت زن وبچّه در آن زندگي مي کردند. يک عدّه زيادي مي خورند ويک عدّه آن قدر ندارند که شکمشان را سير کنند.
در آنجا اکثرا فقراء روي سطلهاي زباله جمع مي شوند تا ناني پيدا کنند وبخورند وحال آنکه همين خانه پهلوئي ثروت بي حساب دارد. وامثال اينها در دنيا زياد است، بالاخره بايد مردم درک کنند که به آنها ظلم مي شود.
شما اواخر سلطنت پهلوي احساس کرديد که بر شما ظلم مي شود ودينتان نزديک است از بين برود، همه قيام کرديد ويک فردي را که نماينده امام زمانتان (عليه السّلام) بود از نظر مرجعيّت، رهبري وغيره قبول کرديد واو را جاي شاه نشانديد واز او اطاعت کرديد امّا او اسلحه نداشت.
امام عصر (عليه السّلام) وقتي مي آيند که مردم احساس کرده باشند. نسبت به آنها ظلم مي شود واو را پذيرا باشند. وقتي که همه مردم اين احساس را کردند ومنتظر يک چنين عدالت گستري بودند واو هم آمد ديگر جنگ ودعوا ندارد که اسلحه سرد وگرم احتياج داشته باشد.
بنابراين از کار افتادن اسلحه هاي فعلي وبعدي بطور کلّي به دو معنا است:
يک معناي آن اين است که مثلا شخصي پشت مسلسل نشسته است وماشه را مي کشد ولي کار نمي کند يا در تانک بنزين ريخته اند ولي حرکت نمي کند. وامام زمان (عليه السّلام) اراده مي فرمايند که هيچ اسلحه اي کار نکند. وهمان طور که چاقوي حضرت ابراهيم گردن حضرت اسمائيل را نمي برد، شمشير تيز دشمن کسي را مجروح نمي کند. هواپيماي دشمن حرکت نمي کند وبالاخره همه اسلحه ها در جا از کار مي افتند. که من بعيد مي دانم منظور از اينکه اسلحه ها از کار مي افتند اين مورد باشد.
ولي معناي دوّم اين است که اسلحه ها کار مي کنند ولي زمينه اي پيش آمده که نيازي به اين وسائل نيست. اگر يادتان باشد در اوائل انقلاب يکي از شعارها اين بود که:
توپ، تانک، مسلسل، ديگر اثر ندارد. يعني چون يک قيام همگاني به وقوع پيوسته پس چه کسي مي خواهد اين توپ وتانکها را بکار بياندازد؟ چه کسي مي خواهد مسلسل را بکار بياندازد؟ همه ايمان دارند. ارتش وشهرباني همه ملحق شده اند ودر يک خط قرار گرفته اند. پس چه کسي مي خواهد ديگري را بکشد؟
اين موضوع را در حدّ بالاتري قرار مي دهيم. يعني اينکه حضرت بقيّة اللّه (عليه السّلام) با معجزاتي که دارند، از قبيل صيحه آسماني وديدن خود حضرت (آن طور که از بعضي روايات بدست مي آيد وبعضي مکاشفات هم شاهد آن بوده است،) صداي حضرت را تمام مردم کره زمين در يک لحظه وبطور يکنواخت مي شنوند. يعني کسي که مقابل آن حضرت نشسته، صداي آن بزرگوار برايش گوشخراش نيست وکسي هم که در اقصي نقاط دنيا است صداي آن حضرت را آهسته نمي شنود، بلکه همه يکنواخت مي شنوند.
اين معجزات مردمي را که اهل علم واکتشاف واختراع هستند در مقابل آن حضرت خاضع مي کند وبه او ايمان مي آورند. چنانکه وقتي ساحران در زمان حضرت موسي (عليه السّلام) معجزه مهم عصا انداختن وتبديل شدن آن به اژدها را ديدند زودتر از بقيه مردم ايمان آوردند. همين طور بقيه کساني که رادارها ودستگاههاي مجهّز را اختراع کرده اند وکساني که وسائل فرستنده وگيرنده مثل راديو وتلويزيون وغيره را در اختيار دارند. وقتي صداي حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) را مي شنوند ومي بينند که بدون فرستنده وبدون گيرنده وبلندگو وراديو در تمام جهان مساوي پخش مي شود. لذا ممکن است با همين معجزه ها بگويند اينکه کار بشر نيست بلکه کار خدا است وايمان بياورند يا لااقل بترسند وبگويند ايشان موجود فوق العاده اي هستند وتسليم شوند.
در روايات آمده که معجزه ديگر آن حضرت اين است که اصحابشان سوار بر ابر مي شوند.
ممکن است بگوئيد روي ابر که نمي شود نشست؟ جواب اين است که ابر ثقيل تر مي شود تا قابل نشستن شود. جسمي که مي خواهد با سرعت حرکت کند بايد خيلي نرم باشد (مثل پنبه) وبه همين دليل از ابر به عنوان وسيله حرکت استفاده مي شود. در ضمن اين ابر نه بنزين مصرف مي کند ونه موتور دارد ونه ناخدا يا خلبان. وخودش هم مي داند که از کجا حرکت کند ودر کجا فرود آيد. آن وقت کساني که هواپيماها وموشکها در اختيارشان هست متوجّه مي شوند که ايشان فرد فوق العاده اي است وايمان مي آورند. وقتي اين دو دسته ايمان آوردند کارهائي که زير نظرشان هست يا به نفع امام زمان (عليه السّلام) تمام مي شود ويا اينکه لااقل از اين وسائل عليه ايشان استفاده نمي کنند.
اينکه ما مي گوئيم هيچ وسيله اي از وسائل مخرّبه ووسائل روز عليه امام زمان (عليه السّلام) کار نمي کند، علّتش اين است که اينها ايمان مي آورند. مثلا وقتي که حضرت موسي (عليه السّلام) عصايش را انداخت واژدها شد. ديگر از ساحري که ريسمان را مي اندازد ومار مي شود نبايد بترسد وزيرا او ايمان آورده ويا لااقل او ديگر حضرت موسي (عليه السّلام) را اذيّت وآزار نمي کند وحضرت موسي (عليه السّلام) نبايد تحت تأثير او واقع شود. بالاخره آنچه که از مجموع احاديث وروايات مربوط به ظهور حضرت وليّ عصر (روحي فداه) در اين قسمت استفاده مي شود اين است که تمام اينها اعم از وسائل وافراد در خدمت امام زمان (عليه السّلام) قرار مي گيرند.
ضمنا توجّه به اين نکته لازم است که آقا امام زمان (عليه السّلام) از اين وسائل از آن جهت استفاده نمي کنند. که بمب اتمي ووسائل تخريب کننده دست جمعي ولو اينکه از طرف عادلترين افراد بشر بکار گرفته شود، بي عدالتي است.
فرض کنيد عدّه اي از افراد بد ونادرست در يک خانه تيمي جمع شده اند وما مي خواهيم آنها را از بين ببريم. آيا بايد آن خانه را هم از بين ببريم؟ در جنگها وقتي مي خواهند مردم يک شهر را که همه ياغي هستند از بين ببرند آن را بمباران مي کنند. اگر بر فرض همه مردم شهر بد باشند، خانه ها که بد نبودند اين کار اسراف است.
در ضمن بچّه هاي کوچک وپيرزنها وپيرمردها هم نبايد کشته شوند.
در يکي از غزوات، رسول اکرم (صلّى اللّه عليه وآله) ديدند که پيرزني زير دست وپا پايمال شده ومرده است. حضرت رسول اکرم (صلّى اللّه عليه وآله) تمام لشکر را متوقّف کردند وفرمود:
لشکر اسلام نبايد پيرزنها وپيرمردها وبچّه ها ومزارع وخانه ها را مورد تجاوز قرار دهد. حضرت امير (عليه السّلام) وقتي که اصحاب معاويه به شهر انبار هجوم آوردند واز پاي يک زن ذميه (زن غير مسلماني که در ذمّه اسلام باشد) خلخال بيرون کشيدند فرمودند:
اگر کسي به خاطر غصّه اين کار بميرد جايز است.
بنابراين در برنامه اسلام يک سر سوزن هم ظلم وضرر به کسي که بي گناه است، نيست.
زيرا ائمّه اطهار (عليهم السّلام) فرموده اند:
لا ضرر ولا ضرار في الاسلام. حضرت بقيّة اللّه (ارواحنا فداه) آمده اند که اسلام را پياده کنند ودنيا را پر از عدل وداد نمايند. پس نمي شود که با بمب مشغول کار شوند. نبايد گفت که طرف مقابل هم بمب دارد واز آن استفاده مي کند. ما مي توانيم بمب طرف مقابل را خنثي کنيم ويا از او بگيريم وکساني را که مي خواهند آن کار را انجام دهند به طرف خودمان بياوريم. حضرت وليّ عصر (روحي فداه) با شمشير قيام مي کنند واز جهت عقلي وعلمي هم همين کار درست است. مثلا فرض کنيد که رئيس جمهور عراق، موجود خبيثي است که قابل هدايت نيست وبايد او را کشت. آيا ما بايد بغداد را بمباران کنيم تا رئيس جمهور کشته شود؟ با اينکه مي دانيم او در اين مواقع کشته نمي شود. چون در زمان جنگ، بغداد بمباران شد وعدّه زيادي کشته شدند ولي او صدمه اي نديد. چون او آن قدر پناهگاه هاي محکم براي حفظ جان خود درست کرده است که محفوظ مي ماند. پس راه چاره اش اين است که با يک شمشير بروند در اتاق شخصي اش او را گردن بزنند.
چندي قبل مطلبي را گفتم وتأييد هم شد وآن اين است که ممکن است حضرت بقيّة اللّه (عليه السّلام) مثلا از اشعه اي يا چيزي که ما نه اسمش را ونه طرز کارش را مي دانيم، استفاده کند. بطوري که مثلا در اينجا دکمه اي را بزنند ورئيس جمهور عراق که در کاخ وداخل اتاقش با تمام نيرو نشسته کشته شود. وحتّي به کسي که در کنارش نشسته صدمه اي وارد نيايد. نمونه اش کامپيوترهائي است که امروزه در اختيار بشر هست. پس زمينه اين کارها فراهم شده است.
وآن وقت اينکه در روايات آمده:
يخرج بالسيف.(5) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_01.html#_ftn5)
(با شمشير خروج مي کند) معنايش اين است که حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) با آلت قتّاله اي مثل شمشير جنگ خواهد کرد.
بطور کلّي نتيجه تحقيقات من اين است که وسائل جنگي روز از کار نمي افتند. بلکه کار مي کنند ولي کسي نيست که آنها را بکار بياندازد واز آنها استفاده کند. بلکه همه در مسير واهداف امام عصر (عليه السّلام) قرار مي گيرند. پس راه انقلاب حضرت بقيّة اللّه (ارواحنا فداه) غير از بقيّه است. حضرت کار غير طبيعي نمي کنند. تمام اجنّه در روز عاشورا به خدمت حضرت سيّدالشّهداء (عليه السّلام) رفتند وگفتند که ما حاضريم در خدمتتان باشيم. ولي حضرت قبول نکردند. چون نمي خواستند کارها غيرطبيعي پيش برود. به همين دليل هم حضرت بقيّة اللّه (عليه السّلام) توپ وتانکها را از جهت تشکيلاتي از کار نمي اندازند بلکه کارها را طبيعي انجام مي دهند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
11-03-2022, 17:03
آيا بدعتها به وسيله خود آن حضرت از بين مي رود يا بوسيله رکن ايشان در يکي از دعاها در مورد حضرت بقيّة اللّه (ارواحنا فداه) هست که:
اللّهمّ هدّ برکنه کلّ بدعة.(6) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_01.html#_ftn6)
آيا بدعتها بوسيله خود آن حضرت از بين مي رود يا بوسيله رکن ايشان ورکن ايشان مگر چه کسي جز ايشان است ومنظور چيست؟
پاسخ ما:
اينجا منظور از رکن چيزي غير از خود آن حضرت نيست، يعني به آن مقاومتش، به آن عظمتش، به آن رکنيتش، به آن توکّلش به خدا به آن نيروي الهي که پشتيبان او است.(7) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_01.html#_ftn7)
هر بدعتي را خدا از بين ببرد. بدعت هم به معناي آن چيزهائي است که در دين وارد شده وجزء دين نبوده است واين در زماني است که حضرت وليّ عصر (ارواحنا فداه) ظهور نمايند، آن موقع عظمت ورکن ايشان براي از بين بردن بدعتها مسلّط مي شود. البته اين کار بوسيله اصحابشان وبا فرماندهي خود حضرت انجام مي گردد. اگر در جنگي يک عدّه سرباز تحت فرماندهي يک فرمانده فعّاليّت کنند، فرمانده فرمان مي دهد وسربازها عمل مي کنند. در اينجا هم مي شود گفت که سربازان فلاني اين کار را کرده اند وهم مي شود گفت که فرمانده اين کار را انجام داده است. درباره حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) هم هر کاري که بوسيله اصحابشان انجام مي شود به نام آن حضرت تمام مي شود ومؤسّس وفرمانده هم او است وبدعت را حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) از بين مي برند اگر چه بوسيله اصحابشان باشد.
در دعاي ندبه هم همين معنا را عرض مي کنيم که:
اين قاطع حبائل الکذب والافتراء. کجا است آن کسي که بدعتها ورشته هاي دروغين وتهمتها را که به دين زده اند قطع مي کند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
11-03-2022, 17:04
آيا علت غيبت حضرت ولي عصر فقط آماده نبودن مردم است؟
پاسخ ما:
تنها اين نيست، علل مختلفي دارد که يکي از آنها آماده نبودن مردم است. البته مسأله مهم در ظهور همين است که مردم آماده شوند واوّل احساس نياز به يک عدالت گستر پيدا کنند وبعد خواستارش شوند ووقتي ظهور فرمود، به عدالت او تن داده وعدالتش را قبول کنند وقوانينش را بپذيرند. اين هم که روايت دارد بايد دنيا پر از ظلم وجور بشود تا حضرت ظهور کنند، به اين جهت است که وقتي دنيا پر از ظلم وجور شد ومردم متوجّه شدند حقّشان ضايع مي شود، همه آماده براي يک دادخواه عدالت گستري که بيايد حقّشان را به آنها برگرداند، مي شوند، پس دو چيز براي ظهور آن حضرت لازم است:
اوّل :
پر از ظلم وجور شدن دنيا وبه عقيده من همان وقتي که درِ خانه علي بن ابيطالب (عليه السّلام) وائمّه اطهار (عليهم السّلام) را بستند دنيا پر از ظلم وجور شد، چون مردم از معارف حقّه وعلوم حقيقي دور نگه داشته شدند.
دوّم:
اين که انسان اين را بفهمد ودرک کند که يک چنين حقّي از او گرفته شده ودادخواهي کند، آن وقت دادخواه به سراغش مي آيد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
18-03-2022, 15:22
اينکه مي گويند براي سلامتي امام زمان صلوات بفرستيد آيا درست است
پاسخ ما:
اوّل امام زمان (عليه السّلام) دو بُعد دارند:
اوّل :
بُعد ملکوتي که روح مقدّسشان از مخلوقات خدا بوده که خدا در اوّل خلقت خلقشان کرده وآن حضرت وائمّه اطهار (عليهم السّلام) در عرش مستقر بوده اند که در زيارت جامعه عرض مي کنيم:
خلقکم اللّه انوارا فجعلکم بعرشه محدقين حتّي منّ علينا بکم خدا شما را نورهائي که در عرش بوديد خلق فرمود ودر عرش بوديد تا خدا بر ما منّت گذاشت وشما را در ميان ما قرارتان داد.
2 - بُعد ظاهري وبدني يعني همين بدنِ گوشت وپوست واستخواني که هست. اين بدن صددرصد معمولي است. يعني از حضرت نرجس خاتون متولّد شده وهمه خصوصيّاتي که ما داريم آن بدن هم دارد. يعني اگر ميکروبي به او برسد مريض مي شود وهمه امراض ممکن است متوجّه وجود مقدّس بدن امام زمان (عليه السّلام) بشود. گرسنه وسير مي شوند شمشير بخورند مجروح مي گردند وبايد داراي زن وفرزند هم باشند، همان خصوصيّاتي که ما داريم ايشان هم دارند، منتهي چون ايشان روي نظام صحيح ورعايت حفظ الصحّه کامل با بدنشان عمل مي کنند، سالم تر مي مانند اينکه ما براي آن حضرت دعا مي کنيم که واحفظه من بين يديه ومن خلفه وعن يمينه وعن شماله واحرسه وامنعه من ان يوصل اليه بسوء.(8) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_01.html#_ftn8)
درست است اگر خدا او را حفظ نکند، او هم مثل ما پير مي شود وحتّي ممکن است از دنيا برود، ولي خدا او را حفظ مي کند. لذا دعا کردن ما خيلي خوب است، از خدا خواسته ايم که او را حفظ کن وخدا هم او را حفظ مي کند، همين طور که شما براي پدرتان، براي دوستتان اين دعاها را مي کنيد.
امّا اصل دعا در حقيقت اظهار محبّت است. شما اين همه صلوات مي فرستيد، صلوات يعني خدايا رحمتت را بر پيغمبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله) وآل او نازل کن. حال اگر ما صلوات نفرستيم، خدا رحمتش را بر آنها نازل نمي کند؟ چرا نازل مي کند. پس اين کار اظهار محبّت است، يعني مي خواهيم بگوئيم تو را دوست داريم، امام زمانمان را دوست داريم، براي او دعا مي کنيم که او سالم باشد ولي براي دشمنانش دعا مي کنيم که از بين بروند واصلا نباشند.
اينها يک نحوه اظهار محبّت است.
وبايد به آنها اظهار محبّت کرد، يعني اين را بدانيد که با اظهار محبّت، محبّت زياد مي شود.
شما اگر برويد داخل حرم حضرت رضا (عليه السّلام) بنشينيد وسرتان را پائين بيندازيد وحتّي نگاه محبّت آميز به ضريح نکنيد محبّتتان به تدريج کم مي شود امّا اگر به هر نحوي که شده مثلا ضريح يا زمين را ببوسيد وبه حضرت بگوئيد آقاجان قربانتان گردم، کم کم مي بينيد که نشاط بيشتري پيدا مي کنيد، اگر شما کسي را خيلي دوست داشته باشيد ولي وقتي به او برخورد مي کنيد هيچ به او اظهار محبّت نکنيد، بعد از اينکه از او جدا شديد مي بينيد که محبّتتان به او کم شده است. امّا اگر به او رسيديد واو را در بغل گرفتيد واظهار محبّت کرديد وخيلي به او اظهار علاقه کرديد. مي بينيد بعد از جدا شدن محبّتتان به او زياد شده به طوري که نمي توانيد جدا شويد، از چيزهائي که با اظهارش وانفاقش، زياد مي شود، يکي علم وديگري محبّت است. پس اين دعا در حقيقت اظهار محبّت ما نسبت به امام زمان (عليه السّلام) است. وهمچنين مي توانيم بگوئيم براي سلامتي ايشان صلوات فرستاده ايم واصلا خود صلوات هم درخواست سلامتي براي امام زمان (عليه السّلام) است، چون يقينا وقدر مسلّم از آل محمّد (صلّى اللّه عليه وآله) که در زمان ما وجود دارد حضرت بقيّة اللّه (عليه السّلام) است.

پاورقى:‌


(1) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_01.html#_ftnref1) سوره طه آيه 17.
(2) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_01.html#_ftnref2) سوره طه آيه 18.
(3) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_01.html#_ftnref3) سوره فاطر آيه 15.
(4) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_01.html#_ftnref4) سوره هود آيه 6.
(5) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_01.html#_ftnref5) بحارالانوار جلد 52 صفحه 202.
(6) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_01.html#_ftnref6) اصل عبارت که درباره حضرت وليّ عصر (روحي فداه) نقل شده اين است: اللّهمّ نور بنوره کلّ ظلمه وهدّ برکنه کلّ بدعة. (بحارالانوار جلد 52 صفحه 22 وجلد 94 صفحه 82 وجلد 102 صفحه 114.
(7) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_01.html#_ftnref7) رکن به معني آنچه به آن قوّت گيرند وتکيه دهند. (فرهنگ عميد).
(8) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_01.html#_ftnref8) يعني خدايا او را از پيش رو واز پشت سر واز طرف راست واز طرف چپ حفظ کن ومواظب او باش ومانع شو که به او بدي وناراحتي برسد. زيارت حضرت صاحب الامر (عليه السّلام) در مفاتيح الجنان.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
25-03-2022, 13:16
آيا اينکه يأجوج ومأجوج دو قوم وحشي هستند که قبل از ظهور حضرت


چون از تلويزيون شنيده شده گروهي با بدنهاي پر از مو وپاها وقد بلند در شهري از شهرهاي چين ديده شده اند؟
پاسخ ما:
حدودا بيست وپنج سال پيش درباره محلّ سدّ ذوالقرنين تحقيقي داشتيم. با تحقيقات انجام شده به اين نتيجه رسيديم که ديوار چين، سدّ ذوالقرنين است وطبق آيه قرآن يأجوج ومأجوج پشت اين ديوار يا اين سدّ واقع شده اند. در همان زماني که تحقيق مي کرديم متوجّه شديم دو قبيله به نام يأکوک ومأکوک آن طرف ديوار چين ودر داخل ديوار چين هستند. اينها لازم نيست غير عادي باشند، بلکه آدمهاي بي فرهنگ ومفسدين في الارض هستند. خود آيه شريفه مي فرمايد که اينها روي زمين فساد مي کنند. شبانه خانه هاي مردم را خالي ودزدي مي کنند بدين ترتيب حتّي لازم نيست قدشان خيلي بلند يا غير طبيعي باشد، اگر هم غير طبيعي باشند مسأله اي نيست ويأکوک ومأکوک به زبان چيني است، يا قرآن آن را عوض کرده ويأجوج ومأجوج اسمشان را گذاشته (چون عرب معمولا تصرّفي در الفاظ مي کند) يا اينکه آنها تصرّف کرده اند ويأجوج ومأجوج را تبديل به يأکوک ومأکوک کرده اند، به هر حال اينها تا زمان ظهور هستند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
25-03-2022, 13:16
وظيفه ما درباره تعجيل در فرج حضرت بقية اللّه چيست ودعاي ما
پاسخ ما:
انسان بايد از خدا بخواهد که فرج حضرت وليّ عصر (روحي فداه) ويا فرج آل محمّد (عليهم السّلام) هر چه زودتر برسد تا گرفتاريهائي که بشر را احاطه کرده پايان يابد. فرج يعني راه باز شدن، حالا راه ظهور حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) به هر چه سدّ شده بايد انسان از خدا بخواهد اين سدّها برطرف شود، الا ن دنيا آمادگي پذيرش امام زمان (عليه السّلام) را هنوز کاملا ندارند از خدا بايد بخواهيم اين آمادگي را مردم پيدا کنند تا فرج آن حضرت برسد، از ناحيه معصومين (عليهم السّلام) وخود آن حضرت دستور رسيده که واکثروا الدّعاء بتعجيل الفرج يعني زياد دعا کنيد براي فرج آن حضرت، به هر حال طوري باشد که به اين امر ودستور عمل شده باشد. مثلا در قنوت نماز بگوئيد:
اللّهمّ صلّ علي محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم امّا درباره تعجيل در فرج يک وقت ممکن است که ما عجله کنيم وعجله از شيطان باشد ومفسده داشته باشد زيرا عجله يعني چيزي که هنوز وقتش نرسيده انسان بخواهد انجام دهد) وعجله از ما که نمي توانيم مصالح را تغيير دهيم غلط است واز شيطان است، امّا درخواست عجله از خدا چون مي تواند مفاسد عجله را از بين ببرد خوب است. حال اگر ما از خدا طلب تعجيل در فرج را مي کنيم يعني خدايا اگر وقتش هم نشده تو قادري، مفاسد عجله يعني عمل را قبل از وقتش انجام دادن را از بين ببري وظهور را جلو بيندازي.
امّا ما اگر بي جهت عجله کرديم که چرا خدا فرج را نمي رساند وبا خدا دعوا کنيم درست نيست. وکلمه هلک المستعجلون که اهل عجله هلاک اند، به خاطر عجله شان که اگر ظهور نشد از ايمان بيرون روند مي باشد، پس درخواست عجله از خدا خوب است وبايد زياد هم از خدا بخواهيم در فرج تعجيل کند، چون روايت دارد وقتي بني اسرائيل قبل از ظهور حضرت موسي (عليه السّلام) او را در بيابان ديدند، حضرت موسي (عليه السّلام) به آنها فرمود:
چهل سال ديگر از وقت آمدن من باقي مانده است، بني اسرائيل دعا کردند، خدا ده سال تخفيف داد، شکر کردند، ده سال ديگر تخفيف داد، باز دعا کردند ده سال ديگر تخفيف داد، وسپس حضرت موسي ظهور کرد وبني اسرائيل را از ظلم فرعون نجات داد.
عين همين مسأله راجع به فرج امام زمان (عليه السّلام) هست که حضرت امام صادق (عليه السّلام) فرمودند:
اگر شما دعا کنيد از مدّت غيبت کم مي شود واگر شکر کنيد باز تخفيف بيشتري مي دهند وبعکس آن هم هست اگر مردم بگويند:
چقدر اسم امام زمان (عليه السّلام) را مي بريد ومعترض باشند به دعا بر آن حضرت وهر کسي را به يک نحوي مانع از ذکر آن حضرت باشند همين عمل ظهور را تأخير مي اندازد.
فرج هم تنها به معناي فرج آن حضرت نيست، بلکه هر کس مشکلي دارد، راه حلّ آن مشکل، فرج آن حضرت خواهد بود، مثلا کسي بدهکار است يا کسي خانه ندارد، اينها با فرج امام زمان (عليه السّلام) حل خواهد شد، شما بدانيد اگر فرج آل پيغمبر (عليهم السّلام)انجام بشود، فرج تمامي مردم انجام شده است، لذا دعا براي تعجيل فرج امر عقلي است ولازم است اين کار واين دعا در مجامع ومنابر انجام بشود وبه اين دستور حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) عمل شود.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
01-04-2022, 11:49
با توجه به اينکه مردم بعد از ظهور تقريبا صالح مي شوند چرا خدا آنها را پريشان مى داند
پاسخ ما:
خداي تعالي تنها مردم بعد از ظهور را نگفته، بلکه به طور کلّي خداي تعالي افراد معصيتکار وکفّار را گفته است. والاّ درباره صالحين ومؤمنين وافراد پاک گفته اند که آنها پريشان نيستند، آنها پريشاني ندارند، افراد ناصالح در هر مکاني يا زماني بوده باشند در روز قيامت پريشانند. ولي همه مردم پريشان نيستند بلکه در دعاي ندبه ودر روايات شيعه وسنّي از قول رسول گرامي (صلّى اللّه عليه وآله) مي گوئيم:
وشيعتک علي منابر من نور مبيضّة وجوههم حولي في الجنّة يعني شيعه وپيرو تو (اي علي بن ابيطالب (عليه السّلام)) بر منبرهائي از نور هستند که صورتهايشان در بهشت نورافشاني مي کند ودر اطراف خواهند بود.
آنها از همان لحظه اي که سر از خاک بر مي دارند صورتشان پر از نور است وحتّي آنهائي که پريشانند به اينها مي گويند که صورتتان را به طرف ما برگردانيد تا ما از شما اقتباس نور بکنيم، آنها مي گويند:
(قيلَ ارْجِعُوا وَرآئَکُمْ فَالَْتمِسُوا نُورا).(1) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_02.html#_ftn1)
برگرديد در دنيا، از آنجا مي بايست نور وهدايتي کسب مي کرديد وبعد اينجا مي آمديد.

خداي تعالي مي فرمايد با امام رابطه برقرار کنيد، به چه صورت بايد ارتباط برقرار كرد
عمل کردن به اين آيه شريفه قرآن که خداي تعالي مي فرمايد:
با امام رابطه برقرار کنيد به چه صورت بايد باشد تا انسان مطمئن شود که وظيفه خود را انجام داده است؟ پاسخ ما:
آيه اي در قرآن هست که مي فرمايد:
(يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا اصْبِرُوا وصابِرُوا ورابِطُوا).(2) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_02.html#_ftn2)
کلمه ر ابِطُوا در ظاهر آيه به معناي اين است که با هم ارتباط داشته باشيد وتفرقه نداشته باشيد. ولي در تفسير، يعني باطن آيه معنائي را بيان کرده که در روايت مي فرمايد:
اي رابطوا مع امامکم المنتظر با امام منتظرتان رابطه داشته باشيد.
به طور کلّي رابطه با امام بر دو قسم است چه امام حاضر باشد وچه غائب، فرقي نمي کند. يک وقت منظور از رابطه داشتن با امام اين است که هر وقت بخواهم بتوانيم برويم او را ببينيم. يک وقت هم معناي رابطه اين است که انسان مثل احمد بن اسحاق قمي که با حضرت امام حسن عسکري (عليه السّلام) رابطه داشت، باشد.
او در قم زندگي مي کرد وامام حسن عسکري (عليه السّلام) در سامراء بودند سالي يک بار خدمت امام حسن عسکري (عليه السّلام) مي رسيد وسؤالاتش را مي پرسيد واگر سهم سادات يا سهم امام داشت به حضرت تقديم مي کرد وآن حضرت هم به او دستور فرمودند که مسجد امام حسن عسکري (عليه السّلام) را در قم بسازد، پس يک معني رابطه به اين صورت است، حال شما بايد اين رابطه را با امام زمان خودتان داشته باشيد، يعني حضرت وليّ عصر (روحي فداه) شما را بشناسند وشما هم حضرت را بشناسيد. اين معناي رابطه است نه اينکه مثلا روزي يک ساعت در خدمتشان بنشينيد اگر اين رابطه است، پس رابطه ابوسفيان با پيغمبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله) خيلي زياد بود، در حالي که نه، هيچ رابطه معنوي نداشت.
ديدن ونشستن وچشم وابرو نگاه کردن وبا حضرت صحبت کردن ولي معرفت نداشتن را رابطه نمي گويند. نديدن وملاقات نکردن ولي امام را شناختن وسخنانش را توجّه کردن وحرفهايش را عمل کردن را رابطه مي گويند. ومنظور قرآن شريف هم همين بخش از رابطه است که مي فرمايد:
(يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا اصْبِرُوا وصابِرُوا ورابِطُوا) در زمان غيبت صبر کنيد وهمديگر را وادار به صبر کنيد وبا امام زمانتان روحا ارتباط برقرار کنيد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
01-04-2022, 11:49
تمام اعمال ما بايد با اذن ولي خدا باشد پس چگونه مي توان رضاي
پاسخ ما:
اين را به ما راهنمائي کرده اند وفرموده اند که کلمات خاندان عصمت وطهارت (عليهم السّلام) در دست شما ودر اختيار شما است، کلمات خدا هم هست که مجتهد شويد واستنباط کنيد وببينيد نظر خدا وامام زمان وائمّه اطهار (عليهم السّلام) چيست وعمل کنيد، يعني خودتان از قرآن وآيات وروايات احکام را استنباط کنيد واگر هم نمي توانيد مجتهد شويد، تقليد کنيد که اگر اين کار را کرديد طبعا به وظيفه تان عمل کرده ايد ورضايت امام عصر (عليه السّلام) را بدست آورده ايد. در اينجا به شما اجازه داده اند ودر آيه شريفه هم هست که:
(فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدّينِ ولِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ اِذا رَجَعُوا اِلَيْهِمْ).(3) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_02.html#_ftn3)
از هر جمعيّت وفرقه اي افرادي باهوش وبا استعداد انتخاب شوند وبروند که تحصيل علم فقه بکنند وبرگردند ومردم از آنها تقليد کنند، اين دستور قرآن است حتّي از هر جمعيّتي يک نفر، لازم هم نيست که حتما يک مرجع تقليد در راس کارها باشد، (البتّه در مسائل حکومتي وسياسي چون بايد مملکت انسجامي داشته باشد بايد يک نفر باشد) امّا در مسائل عبادي لازم نيست که مرجع تقليد يک نفر باشد پس ما را راهنمائي کرده اند که چه کار بکنيم بايد يا مجتهد شويم (اصلا کلمه مجتهد يعني زحمت کشيدن وفکر کردن ومسائل واحکام را از ميان آيات وروايات بيرون کشيدن است) ويا اينکه کساني بروند تفقّه در دين بکنند وقتي برگشتند شما از آنها تقليد کنيد.
وقتي عمل به دستورات اسلام در اين صراط مستقيم گرديد حضرت وليّ عصر (روحي فداه) طبعا از شما راضي خواهند شد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
15-04-2022, 16:56
ما چگونه مي توانيم در زمان غيبت امام زمان به آن حضرت خدمت کنيم؟

پاسخ ما:
خدمت به امام زمان (عليه السّلام) خدمت به دين مقدّس اسلام است هر چه انسان به اسلام بيشتر خدمت کند به امام زمان (عليه السّلام) بيشتر خدمت کرده است، چون امام زمان (عليه السّلام) کار شخصي به آن صورت ندارند که مثلا بخواهند سوار اسب شوند شما کمکشان کنيد، در هيچ يک از اين گونه مسائل احتياجي به کسي ندارند، بهترين خدمت وکمکي که مي توان کرد همان کاري است که خود آن حضرت هم مشغول آن کار هستند وخدمت به هدف آن حضرت است که تربيت انسانها مي باشد واينکه شما افرادي را که با شما در ارتباطاند به سوي انجام واجبات وترک محرّمات وتزکيه نفس بکشانيد. اين بهترين خدمتي است که مي توان به آن حضرت کرد.
لذا وظيفه واجب هر مسلماني اين است که مردم را با آن حضرت آشنا کند تا مطيع فرمايشات او واجداد وآباء طاهرينشان (عليهم السّلام) باشند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
15-04-2022, 16:56
آيا امر به معروف ونهي از منکر جلوي ظهور را مي گيرد؟



شنيده ايم که بعضي ها عقيده دارند که امام عصر (عليه السّلام) در صورتي تشريف مي آورند که جهان را فساد در برگرفته باشد. لذا اينها منکِر امر به معروف ونهي از منکر هستند ومي گويند بايد بگذاريم دنيا پر از ظلم وجور شود والاّ امر به معروف ونهي از منکر جلوي ظهور را مي گيرد، جواب آنها چيست؟
پاسخ ما:
کسي که معتقد به دين مقدّس اسلام وامام زمان (عليه السّلام) باشد چنين فکري نمي کند زيرا با کمي تحقيق مي فهمد که ظهور آن حضرت مربوط به فساد يا صلاح عالم نيست، اگر شنيده ايد که در روايات آمده که مي گويند او دنيا را پر از عدل وداد مي کند بعد از آنکه پر از ظلم وجور شده باشد جز اين نيست که ائمّه اطهار (عليهم السّلام) خبر مي دهند که دنيا را پر از عدل وداد مي کند، بعد از اينکه پر از ظلم وجور شده باشد وطبيعتا براي زندگي در اين دنيا حتما امام ورهبري لازم است تا مردم را به سعادت دنيا وآخرت راهنمائي کند، هر چه ما بهتر باشيم امام عصر (عليه السّلام) بيشتر به تربيت ما همّت مي کند وبهتر ما را هدايت مي فرمايد واگر امام ورهبر نباشد، طبعا مردم ظلم وجور خواهند کرد، پس اينکه دنيا پر از ظلم وجور مي شود خبري است که ائمّه (عليه السّلام) از آينده داده اند واين طبيعت مردم دنيا است که اگر بدون امام باشند دنيا را پر از ظلم وجور مي کنند واين همان چيزي است که ملائکه روز اوّل خلقت به خداي تعالي گفته اند که:
(اَتَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها ويَسْفِکُ الدِّماءَ).(4) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_02.html#_ftn4)
ولي اگر افراد بشر رشد فکري پيدا کنند، دنيا احتياج به يک رهبر وقانون واحدي دارد که البته دانشمندان الهي وغير الهي از زمان ذوالقرنين قوانين واحدي ورهبر واحد را خواسته اند، بخصوص از وقتي که به جنگهاي جهاني اوّل ودوّم برخورد کردند ومتوجّه شدند که بدون اين محال است که جهان روي آرامش را ببيند ولذا سازمان ملل را درست کردند و(همين عمل معلوم مي کند که بشر خودش نمي تواند اين نظم را ايجاد کند) با اين حال هيچ کس نتوانسته تا بحال اين حکومت ونظم واحد را پياده کند.
در يکي از نوشته هاي برتراند راسل ديدم که علّت عدم تشکيل اين حکومت تا بحال با وجود اينکه تمام عقلاي عالم راه حل مشکلات اجتماعي را همين مي دانند، اين است که اين کار احتياج به يک مجري دارد که اين خصوصيّات را داشته باشد:
1 - هيچ کاري را به نفع خودش انجام ندهد.
2 - علمي زياد وفوق العاده داشته باشد وتمام مصالح ومفاسد اجتماع را اطّلاع داشته باشد.
3 - قدرتي داشته باشد که بتواند تمام قوانين را اجراء کند.
4 - اين شخص يک نفر باشد که بتواند وحدت را در سراسر عالم بوجود بياورد.
واو مي گويد:
چون چنين شخصي وجود ندارد پس اين ايده محال است عملي شود. وما همان جا در جوابش گفته ايم که اين محال نيست، بلکه شخصش هم تعيين شده وما امامي داريم که از عصمتي برخوردار است که کوچکترين کاري را براي هواي نفس خود انجام نمي دهد. وعلمي دارد که خداي تعالي درباره اش مي فرمايد:
(وَکُلَّ شَيْءٍ اَحْصَيْناهُ في اِمامٍ مُبينٍ).(5) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_02.html#_ftn5)
يعني علم هر چيزي را به امام داده ايم. وقدرتي دارد که متّکي به پروردگار است وطبعا قدرتش با قدرت خدا يکي است. لذا قدرتش بي نهايت است. واين تأخير ظهور مربوط به آماده نبودن ما است.
وقتي مردم آمادگي داشته باشند آن حضرت تشريف خواهند آورد. واينکه مي گويند:
بايستي دنيا پر از ظلم وجور شود اين مضمون در روايات نيست بلکه گفته اند:
دنيا پر از ظلم وجور خواهد شد. ومنظور هم اين است که وقتي مردم امام معصومي نداشته باشند ورهبرانشان فاسق وکافر وظالم باشند طبعا دنيا پر از ظلم وجور مي شود ووقتي مردم ظلم وجور را احساس کردند، آماده پذيرش آن حضرت خواهند شد والاّ از روز اوّل که خدا حضرت آدم را خلق کرد، تا بحال ظلم در عالم پر بوده است، زيرا هميشه طاغوتها زمام قدرت را در دست داشته اند وفعلا ظلمي که به همه ما شده اين است که اگر درِ خانه اهل بيت (عليهم السّلام) باز بود وآن معارف را آنها نشر مي دادند، هر کدام از ما الا ن مانند اعلم علماء بوديم.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
29-04-2022, 17:15
آيا حضرت ولي عصر هميشه به يک صورت ديده مي شوند؟



پاسخ ما:
اگر حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) هميشه به يک صورت ديده شوند، طبعا وقتي يک شخص آن حضرت را در جائي ديد، ايشان را خواهد شناخت واگر بخصوص آن حضرت را به ديگران هم معرّفي کند، همه خواهند شناخت وکم کم حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) از غيبت بيرون مي آيند، لذا بايد آن حضرت در چشم طرف تصرّف کنند. يعني امام را بطور ديگري ببيند ويا در خودشان تصرّف کنند، يعني به صورتهاي مختلف ديده شوند وآنچه ظاهرا بيشتر بدست آمده، همان تصرّف در چشم افراد است والبتّه اگر کسي سرّ نگهدار باشد بعيد نيست حضرت را به شکل هميشگي شان ببيند.

اينکه که اگر خدا بخواهد امر فرج را به يک شب اصلاح کند پس خروج سفياني جه؟
اينکه روايت است که اگر خدا بخواهد امر فرج را به يک شب اصلاح خواهد کرد. پس خروج سفياني که حدودا شش ماه قبل از ظهور است وروز جمعه که روز ظهور گفته شده چه مي شود؟ پاسخ ما:
خروج سفياني طوري نيست که جهانگير باشد، چه استبعادي دارد که همين الا ن در گوشه اي از جهاني که همه جاي آن جنگ وجدال است، سفياني خروج کرده باشد وحتّي اسمش را هم کسي نداند، چون معمولا اين طور افراد اسم واقعي خودشان را نمي گويند، بلکه يک اسم مستعار براي خودشان دارند. به هر حال ممکن است همين الا ن اين شخص باشد واسم خودش را عوض کرده باشد.
وامّا اينکه گفته شده جمعه روز ظهور است امر حتمي نيست لذا احتمال دارد در روزهاي ديگر نيز ظهور شود ولي در روز جمعه احتمالش بيشتر است.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
29-04-2022, 17:16
اينکه که اگر خدا بخواهد امر فرج را به يک شب اصلاح کند پس خروج سفياني جه؟



اينکه روايت است که اگر خدا بخواهد امر فرج را به يک شب اصلاح خواهد کرد. پس خروج سفياني که حدودا شش ماه قبل از ظهور است وروز جمعه که روز ظهور گفته شده چه مي شود؟ پاسخ ما:
خروج سفياني طوري نيست که جهانگير باشد، چه استبعادي دارد که همين الا ن در گوشه اي از جهاني که همه جاي آن جنگ وجدال است، سفياني خروج کرده باشد وحتّي اسمش را هم کسي نداند، چون معمولا اين طور افراد اسم واقعي خودشان را نمي گويند، بلکه يک اسم مستعار براي خودشان دارند. به هر حال ممکن است همين الا ن اين شخص باشد واسم خودش را عوض کرده باشد.
وامّا اينکه گفته شده جمعه روز ظهور است امر حتمي نيست لذا احتمال دارد در روزهاي ديگر نيز ظهور شود ولي در روز جمعه احتمالش بيشتر است.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
29-04-2022, 17:16
بعضي معتقدند حضرت ولي عصر برادري دارند که وزير ايشان مي باشد



پاسخ ما:
ما تا بحال اين مطلب را نشنيده ايم واگر باشد شايد برادر ايماني ايشان منظور باشد که طبعا يک وزيري حضرت خواهد داشت که برادر ايمانيشان است وآن ممکن است والاّ برادر نسبي که فرزند حضرت عسکري (عليه السّلام) باشد. ما نشنيده ايم که وجود داشته باشند ومخصوصا که وزيرشان باشد ولازمه اش اين باشد همان مقدار که حضرت وليّ عصر (روحي فداه) عمر کرده اند او هم عمر کند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
03-05-2022, 16:43
تعداد ياران خاص حضرت ولي عصر چقدر است؟ وآيا در اين مورد بداء مى شود؟
پاسخ ما:
اصحاب آن حضرت طبق چند روايت سيصد وسيزده نفرند. امّا بداء که به معناي تغيير است ومعني آن را (يَمْحُوا اللّهُ ما يَشاَّءُ ويُثْبِتُ).(6) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_02.html#_ftn6)
توضيح مي دهد در وعده هاي الهي نيست، هر چه را که خدا وعده کرده، حتما خواهد شد. مثلا اگر فرموده که امام زمان (عليه السّلام) مي آيد ودنيا را پر از عدل وداد مي کند حتما خواهد آمد، زيرا خداي تعالي مي فرمايد:
(اِنَّ اللّهَ لا يُخْلِفُ الْميعادَ).(7) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_02.html#_ftn7)
تغييري وتخلّفي در وعده هاي الهي نيست. ولي در وعيدها تغييري هست. مثلا اگر خداي تعالي فرموده باشد که تارک الصلاة به بهشت نمي رود مي تواند او را عفو کند بخصوص که فرموده:
(وَيَعْفُوا عَنْ کَثيرٍ).(8) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_02.html#_ftn8)
پس ظهور حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) وخصوصيّاتي که براي ظهور هست، جزو وعده هاي الهي است وتغيير ناپذير است وحتما عمل به آن خواهد شد.
وامّا ياران حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) سيصد وسيزده نفرند ولي طبق تحقيقاتي که من انجام داده ام روايتي که اسامي آنها را معيّن کرده صحيح نيست، زيرا طبق قاعده عقلي وحتّي از روايات هم استفاده مي شود که آنها از فرماندهان رده بالا هستند. وطبعا فرمانبرداران آنها هم مردم مي باشند، اين سيصد وسيزده نفر که اکثرا اوتاد وابدالند که ظاهرا آنها در ميان همين ها هستند وهمه آنها تحت فرماندهي کلّ قوا يعني حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) خواهند بود وبعد به ترتيب تا به مردم معمولي مي رسد که تحت فرمان اين سيصد وسيزده نفر مي باشند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
03-05-2022, 16:43
چرا وقتي ما به ياد امام زمان هستيم وايشان هم توجه مي فرمايند



پاسخ ما:
به طور کلّي عنايات حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) با عنايات ذات مقدّس پروردگار وحدت دارد، يعني اگر خدا نخواسته باشد عنايتي به کسي نکند، امام زمان هم عنايتي نمي کند واگر امام زمان عنايتي نکند، خدا هم عنايتي نمي کند، پس عنايتشان وحدت دارد وخداي تعالي يکي از صفاتش خفيّ الالطاف است يعني الطافش را خيلي نمي خواهد به رُخ شما بکشد، مثالي مي زنيم تا مسأله روشن تر شود، افراد تنگ نظري هستند که وقتي براي کسي کاري مي کنند يا هديه اي به کسي مي دهند، دوست دارند طرف هميشه منظور کند، جلوي چشمش باشد، هر وقت هم که يادش مي رود، به يادش بيندازند که من به تو چنين محبّتي کرده ام وحتّي گاهي آن محبّت به طوري ودر وقتي به طرف مي دهند که طرف به يادش بماند وبشناسد. اين خلاف خفيّ الالطاف بودن است وخفيّ الالطاف غير از اين است.
انساني که خفيّ الالطاف است وقتي کاري يا عنايتي دارد مي کند، حتّي خودش زمينه سازي مي کند، که به نام ديگري تمام بشود، درباره حضرت سجّاد (عليه السّلام) هست که حضرت سهم ساداتي که برايش مي آوردند، تقسيم بندي مي کرد وسهم پسرعموهايش را به يک تاجر پولدار مي داد که او براي آنها ببرد. اگر حضرت به خدمتکارش مي داد که ببرد وبدهد، طرف مي فهميد که از طرف آقا است، امّا ايشان به يک تاجر پولداري مي داد که او ببرد وهمچنين نگويد که چه کسي داده، به اين ترتيب اصلا ذهن طرف منصرف به امام سجّاد (عليه السّلام) نمي شد ووقتي پول را مي گرفت به تاجر مي گفت:
خدا تو را خير دهد که به من کمک کردي ولي پسرعموي ما را خدا چه بکند که هرگز به فکر ما نيست، اين معناي خفيّ الالطاف است.
از صفات ذات مقدّس پروردگار يکي اين است که ما مي گوئيم:
يا خفيّ الالطاف، اي خدائي که الطافت خيلي خفيّ است. امام زمان (عليه السّلام) هم همين طور است، اگر مي خواهيد بفهميد امام زمان (عليه السّلام) وخدا چه الطافي به شما کرده اند، در مجموع بنشينيد فکر کنيد، مي بينيد هر چه خواسته ايد از اوّل عمرتان مثلا هفت يا هشت حاجت داشته ايد به شما داده اند، همانجا که دعا کرده ايد نداده اند، براي اينکه مي فهميديد کار آنها است واين خلاف خفيّ الالطاف بودن آنها است. مثلا مريضي داشته ايد وگفته:
يا صاحب الزّمان مرا شفا بده، از همان لحظه رو به شفا وبهبود مي رويد امّا براي اينکه به نام خودشان تمام نکنند، دکتر وبيمارستان هم مي رويد وبه نام طبيب هم در مي آيد يا يک مريضي با خواندن چند بار سوره حمد خوب مي شود ولي در همين وقت کس ديگري پيدا مي شود داروئي تجويز مي کند، او هم مي خورد فوري خوب مي شود وخيال مي کند که آن دارو او را خوب کرده است، گاهي بايد به او گفت اين دارو را الا ن نخور، بعدها بخور، يا اصلا نخور، براي اينکه بفهمد که سوره حمد او را خوب کرده است، ولي خدا اين اصرار را ندارد، خدا مي خواهد فهم ودرک وشعور انسان را بالا ببرد وانسان بداند همان دارو که او را شفا داده شفايش را خدا در او قرار داده است وهر چه که هست از طرف خدا است.
وامّا براي توجّه دائمي به آن حضرت بايد در مرحله اوّل معرفت ومحبّت آن حضرت را در دل زياد کرد ووقتي محبّت ومعرفت زياد شود طبعا توجّه به آن حضرت هم زياد مي شود.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
03-05-2022, 16:43
آيا مسلمان بايد در هر شرائطي تقيه پيشه کند ووظيفه سالک الي



پاسخ ما:
تقيه از مادّه وقي - يقي گرفته مي شود، به معناي نگه داشتن خود از ضرري که در مقابلش يا نفعي نيست ويا نفع قابل توجّهي نيست، اين معناي تقيه است، انسان بخواهد معامله اي بکند، مثلا ببيند که ضرر مي کند ونفع هم ندارد، خودش را از آن معامله نگه مي دارد.
فرض کنيد انسان در يک جمع اهل باطل ودشمن شيعيان باشد، اگر کاري کند که بفهمند او شيعه است او را مي گيرند ومي کشند اينجا مي گويند که خودت را نگهدار وطوري عمل کن که نفهمند تو شيعه هستي. مثلا نماز را مثل آنها بخوان، اين معني تقيه است.
حضرت صادق (عليه السّلام) مي فرمايد:
التّقية ديني ودين آبائي تقيه دين من ودين آباء من است. تقيه معنايش ترس نيست، ترس اصلا در وجود ائمّه اطهار (عليهم السّلام) نيست. منظور امام از تقيه اين است که کاري که ضرر داشته باشد ونفعي هم نداشته باشد يا اگر نفعي دارد. در مقابل آن ضرر اين نفع اندک باشد، روش عقلاء اين است که اين کار را نمي کنند، اين کار، کار عقلائي است، هر که عاقل تر باشد تقيّه اش بيشتر است، آنچه از تقيه در ذهن مردم مي آيد، اين است که بترس! ترس، وحشت وفرار از کارهاي واقعي! تقيه اين نيست.
گاهي همان کار وعمل واقعي تقيه است، تقيه يکي از واژه هاي تحريف شده است، يعني بعضي لغات هست که در بين مردم تحريف شده، از معناي واقعيش استفاده نمي شود مثلا اصل معناي کلمه استعمار به معناي آباداني کردن است. به مرور وقتي که ابرقدرتها در ممالک ضعيف مي آمدند ومي گفتند مي خواهيم کشور شما را آباد کنيم ولي خراب مي کردند ومي رفتند، کم کم کلمه استعمار مترادف با خرابکاري وويرانگري شد. تقيه هم همين طور است، معنايش تحريف شده است.
امّا وظيفه سالک الي اللّه در زمان غيبت تقيّه به معني واقعي آن است وبايد خود را از انحراف وضررهاي معنوي که از نتائج غيبت آن حضرت است حفظ کند وخود را مانند آن وقتي که در کنار امام عصر (روحي فداه) قرار دارد از گناه وانحراف ورذائل اخلاقي حفظ کند وامامش را بشناسد وبا او در ارتباط باشد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
06-05-2022, 13:22
چرا به حضرت ولي عصر اين لقب يعني بقية اللّه داده شده است؟



معني (بَقِيَّةُ اللّهِ خَيْرٌ لَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنينَ).(9) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_02.html#_ftn9)
چيست؟ وچرا به حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) اين لقب يعني بقيّة اللّه داده شده است؟
پاسخ ما:
خداي تعالي مطالبي را که اراده کرده به بشر برساند از طريق انبياء عظام رسانده است وهر کدام از انبياء بخشي از مطالب علمي را از ناحيه خداي متعال به انسانها رسانده اند تا نوبت به پيغمبر اسلام (صلّى اللّه عليه وآله) رسيده است وآن حضرت هم چون استعدادهاي مردم وعمر شريفشان ايجاب نمي کرد که آنچه را از علوم که آن حضرت واسطه اش بوده اند که طبعا تمامي علوم وباقيمانده علوم الهي براي مردم مي باشد را به مردم برسانند، به حضرت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) وآن حضرت به امام مجتبي (عليه السّلام) وهمين طور هر کدام از ائمّه اطهار (عليهم السّلام) به ديگري داده وآنها به نوبت وطبق اقتضاء زمان ومکان براي مردم بيان کرده تا رسيده است به زمان امام حسن عسکري (عليه السّلام) که آن حضرت آنچه باقيمانده علم الهي براي مردم است به وجود مقدّس حضرت صاحب الزّمان (عليه السّلام) تحويل داده اند، لذا بقيّة اللّه يعني بقيّة علم اللّه براي مردم به آن حضرت گفته شده است ضمنا هر کدام از ائمّه اطهار (عليهم السّلام) نسبت به امام قبل از خود بقيّة اللّه بوده اند، به همين جهت در زيارت جامعه کبيره خطاب به تمامي ائمّه اطهار (عليهم السّلام) عرض مي کنيم:
وبقيّة اللّه وخيرته وحزبه وعيبة علمه.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
06-05-2022, 13:23
در خصوص ملاقات با امام زمان آيا هر فرد ملاقات کننده به صرف م



پاسخ ما:
بدون ترديد ملاقات با آن حضرت به دو نوع است:
يکي ملاقات روحي با امام زمان (عليه السّلام)، يعني روي معرفت کامل، با توجّه به اين که او امام مفترض الطّاعة است واين شخص پيرو او است وبا توجّه به اينکه او عين اللّه است، وجه اللّه است، يداللّه است، صفات عاليه الهي را دارد وبلکه مظهر آنها است.
وانتظاري که از ملاقاتش دارد اين است که از آن حضرت کمالات روحي مي خواهد، اين نحوه ملاقات مال اهل معرفت واين يک ملاقات بسيار خوبي است.
نحوه ديگر ملاقات، اين طور نيست وفقط آقا را در يک لباسي ديده وبعدها متوجّه شده که به اين دليل ها او امام زمان بوده وفقط مي خواهد که چشم وابروي امام زمان (عليه السّلام) را ديده باشد، دنبال جنبه هاي ظاهري مي گردد، اين طور ملاقات مربوط به کمالات انسان نيست. پيغمبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله) که بالاتر از امام زمان (عليه السّلام) بوده، ابوسفيانها وبعضي از منافقين هر روز پيغمبر را مي ديدند، کمالي هم از آنها معروف نيست آنچنان که از اويس قرني که اصلا پيغمبر (صلّى اللّه عليه وآله) را نديد ولي ملاقات روحي با آن حضرت داشت، معروف است.
حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) هم با پيغمبر اکرم وائمّه اطهار (عليهم السّلام) فرقي نمي کند. پس اگر انسان با معرفت، با کسب فضيلت از محضر حضرت با ايشان ملاقات کند، دليل بر کمالاتش است امّا اگر با معرفت نباشد وتنها يک صورتي، يک چشم وابروئي ديده باشد، مهمّ نيست. شايد هر روز صدها نفر به محضر حضرت مشرّف مي شوند وحضرت را مي بينند، چون آن وجود مقدّس در بين ما زندگي مي کند وطبعا همه او را مي بينند که يا بعد ويا همان موقع او را مي شناسند ويا اينکه اصلا براي هيچ وقت او را نمي شناسند که طبيعي است اين ملاقات دليل بر کمالات کسي نمي شود ولي بي فائده هم نيست.

پاورقى:‌


(1) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_02.html#_ftnref1) سوره حديد آيه 13.
(2) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_02.html#_ftnref2) سوره آل عمران آيه 200.
(3) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_02.html#_ftnref3) سوره توبه آيه 122.
(4) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_02.html#_ftnref4) سوره بقره آيه 30.
(5) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_02.html#_ftnref5) سوره يس آيه 12.
(6) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_02.html#_ftnref6) سوره رعد آيه 39.
(7) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_02.html#_ftnref7) سوره آل عمران آيه 9 وسوره رعد آيه 31.
(8) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_02.html#_ftnref8) سوره مائده آيه 15 وسوره شوري آيه 30.
(9) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/anvaar_saahebazzamaan_abtahi_02.html#_ftnref9) سوره هود آيه 86.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
13-05-2022, 05:23
ملاقات با امام زمان تابع چه شرايطي است وآيا براي همگان ممكن است؟
پاسخ ما:
اين مسأله خيلي مهم است، در زمان غيبت صغري خود امام عصر (عليه السّلام) يک راهي براي ملاقات افراد خاصّي که همان چهار نايب خاص آن حضرت وبعضي از خوبان بوده اند، باز فرموده بود، براي اينکه مردم يک دفعه در تاريکي مطلق غيبت فرو نروند، بلکه بايد خودشان را آماده براي غيبت کبري بکنند. امّا وقتي که غيبت کبري شروع شد، شروع غيبت کبري با اين عبارت بود، که بعد از اين جريان هر کس ادّعاي مشاهده بکند، افترا زننده وکذّاب است، ادّعاي مشاهده يعني يک نفر پيدا بشود بگويد من اجازه دارم که هر وقت بخواهم خدمت امام زمان (عليه السّلام) برسم، سؤالاتم را بپرسم وجواب يا براي خودم يا براي ديگري بگيرم. اگر کسي يک چنين ادّعائي کرد، شما بدانيد که اين شخص مطلقا دروغگو است، به جهت اينکه بابيّت ديگر قطع شده است، ارتباط وملاقات خصوصي که در اختيار شخص باشد، با امام زمان (عليه السّلام) ديگر نيست، البتّه خود حضرت هر کس را که صلاح بدانند به او ملاقات مي دهند ولي اين طور نيست که هر کسي هر چه هم اهل تقوي باشد با يک کاري مثلا چهل شب جمعه به مسجد جمکران برود يا چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله برود وحضرت را ملاقات کند. اگر بنا بود که با اين اعمال کسي موفّق بشود. بالاخره راهي باز مي شد وهمه اين کار را مي کردند وظهور انجام مي شد ومردم آن حضرت را از غيبت کبري بيرون مي آوردند بنابراين ملاقاتهائي که انجام مي شود تفضّلاتي است که حضرت مي کند حالا يک نفر روي صافي وپاکي خودش فکر کرده که اگر اين رياضت را بکشد، بيشتر احتمال دارد که خدمت حضرت برسد، حضرت هم اظهار لطفي مي کنند، نمي شود که اين يک برنامه عمومي باشد وبلکه برنامه يک شخص خاصّي هم نمي تواند باشد، حضرت بقيّة اللّه به هر که صلاح بداند ملاقات مي دهد، تا به حال آنچه هم ملاقات با حضرت انجام شده همين طوري بوده است.
پس اين سؤال که ما چه کنيم تا خدمت حضرت برسيم؟ اصلا غلط است، هيچ کاري نمي توان کرد چون راه بسته است، مسدود است، فرمود:
فمن الدّعا المشاهدة فهو مفتر کذّاب امّا ملاقات افراد با امام زمان که اختيار کار در دست حضرت باشد، شايد براي بعضي چندين بار اتّفاق بيفتد مثل سيّد بحرالعلوم يا سيّد بن طاووس که اين موفّقيّت را داشتند، پس ملاقات با خواست حضرت ميسّر است وبه هيچ وجه با اختيار ما ميسّر نيست، در رواياتي هم که هست کسي که ادّعاي رؤيت بکند کذّاب است، منظور اين است که با اختيار خودش ادّعاي ملاقات ومشاهده بکند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
13-05-2022, 05:23
وقتي حضرت ولي عصر تشريف مي آورند وضع تزکيه نفس کنندگان ووضع



پاسخ ما:
افرادي که قبل از ظهور حضرت تزکيه نفس کرده اند مقرّب اند. (وَالسّابِقُونَ السّابِقُونَ اُولَّئِکَ الْمُقَرَّبُونَ).(1)
اين درباره همه است. افرادي هم که تزکيه نفس نکرده اند ودر دلشان امراضي هست، حتّي مرض جاه طلبي وخودخواهي وامثال آنها، آنها را حضرت خيلي پست مي کند وآن قدر آنها را ضعيف مي کند که اصلا به فکر جاه ومقام نيفتند، چون مزاحم مي شوند. طبع زندگي آن زمان خواهي نخواهي رو به تزکيه نفس مي رود که در يک مدّت زمان شايد حدودا هفت يا هشت سال همه تزکيه نفس مي شوند، طبعا افرادي که در مرحله کمالات هستند مقرّب اند. حضرت به آنها اعتماد واطمينان مي کند وبه آنها کارهائي که مربوط به اداره کره زمين است، ارائه مي دهد. چون حضرت براي حفظ کره زمين خيلي کارمند لازم دارد. استاندارها وفرماندارها همه از ميان همين افراد تزکيه نفس شده که به عنوان ياران خوب حضرت هستند، انتخاب مي شوند وآنها هم که تزکيه نفس نکرده اند ويا کافر وملحدند ويا با امام عصر (روحي فداه) سر جنگ دارند وبالاخره اگر خيلي بد باشند، مثل غدّه سرطاني هستند که بايد آن را قطع کرد بنابراين آنها را امام (عليه السّلام) از بين مي برند مخصوصا که قدرتي هم در دستشان باشد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
20-05-2022, 12:27
آيا مي توان در دوران قبل از بلوغ خدمت امام عصر رسيد وآيا اي



پاسخ ما:
تصوّر ما در خصوص امام زمان (عليه السّلام) نبايد بيشتر از اجداد آن حضرت باشد. بعضي ها خيال مي کنند که اگر ما گفتيم بچّه وبزرگ مي توانند امام زمان (عليه السّلام) را ببينند، ما امام زمان (عليه السّلام) را کوچک کرده ايم، ولي اگر گفتيم پيغمبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله) را همه حتّي ابوجهل وابوسفيان هم مي ديدند، پيغمبر را کوچک نکرده ايم، بلکه اين طبيعي بودن جريان است، اين اشتباه است که انسان فکر کند حتما بايد به مراحلي از کمالات برسد، تا ملاقاتي برايش حاصل بشود، به جهت اينکه کسي که به کمالات عاليه انساني رسيده هم معلوم نيست بتواند با اراده خود خدمت امام زمان (عليه السّلام) برسد، در حالي که يک آدم بسيار بد ممکن است خدمت امام زمان (عليه السّلام) برسد، چون اختيار ومصلحت در دست آن حضرت است واگر کسي گفت که من خدمت امام زمان (عليه السّلام) رسيده ام، دليل بر اينکه حتّي دينش درست باشد نيست چون در ملاقاتهائي که نقل کرده اند مسيحي، سنّي ناصبي، افراد بي سواد هم خدمت امام زمان (عليه السّلام) رسيده اند، قضايايش هم مسلّم ومعتبر وبا معجزه توام بوده است، علّت آن هم اين است که امام عصر (عليه السّلام) با همين بدن معمولي ميان مردم هستند ومانند ملائکه ويا اجنّه نيستند که غائب باشند وديده نشوند وگاهي براي بعضي از افراد خود را ظاهر کنند در هر کجا حتّي اگر در دهي زندگي مي کنند، اهل محل آن ده بچّه دارند، آدم بزرگ دارند، چه بشناسند چه نشناسند همه هر روز حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) را مي بينند. مسأله مهم شناخت ومعرفت حقيقي آن حضرت است. چون يقينا پيغمبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله) مقامش بالاتر از امام زمان (عليه السّلام) است، آن دو سه نفر (ابوجهل وابوسفيان وامثال اينها) هر روز پيغمبر را مي ديدند. ديدن تنها مسأله اي نيست بلکه معرفت آن حضرت مهم است. معرفتي که بشناسند، باز هم نه اينکه اسمش را بدانند وبگويند اين آقا امام زمان (عليه السّلام) است، بلکه معرفت به مقام حضرت بقيّة اللّه را داشته باشند، البتّه اين مال کمّلين وافرادي که اهل کمالات اند مي باشد.
امّا در مورد بچّه ها، چه اشکالي دارد که آنها امام زمان (عليه السّلام) را ببينند، چرا ما بايد آنها را تکذيب کنيم، اتّفاقا زياد هم هستند، البتّه گاهي مي شود پدر ومادرها با اين وسيله براي بچّه خود دکان باز مي کنند وهمان حالات روحي بچّه را هم از بين مي برند. به هر حال در کنار هر کار حقّي، باطلي هم هست. مثلا نماز که اين قدر پر ارزش است در مقابلش نماز با ريا وبراي نشان دادن به مردم هم هست که علاوه بر اينکه نمازش باطل است کار حرامي هم کرده که اين گونه نمازي را خوانده است. قرآن خواندن که اين قدر مهم است در کنارش ربّ تالي القرآن والقرآن يلعنه است يعني افرادي هستند که قرآن مي خوانند وقرآن لعنتشان مي کند در کنار ملاقات با امام زمان (عليه السّلام) هم يک عدّه هستند که سوء استفاده مي کنند وادّعاي بي جا مي نمايند خدا ما را از شرّ شيطان ونفس امّاره بالسّوء حفظ کند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
20-05-2022, 12:27
آيا زندگي حضرت ولي عصر به طور معمولي مي باشد يا از جنبه هاي دیگر فرق دارد؟



پاسخ ما:
ظاهر مطلب اين است که لازمه زندگي در کره زمين بايد به طور عادي ومعمولي باشد. وآن حضرت هم مثل ما زندگي کنند. با اين تفاوت که ما گاهي آن قدر مي خوريم که مريض مي شويم که حضرت اين کار را نمي کند، گاهي از آب وهواي بد استفاده مي کنيم که حضرت اين کار را نمي کنند، گاهي سيگار مي کشيم وريه هايمان را خراب مي کنيم وخودمان را مبتلا به سرطان مي کنيم که حضرت اين کار را نمي کنند، حضرت زندگي عادي پاک وپاکيزه مطابق شئون امامت وراهنمائي الهي دارد که اگر کسي بخواهد کُپي زندگي حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) را مو به مو انتخاب کند، شايد مثل ايشان عمرش هم زياد بشود وهميشه سالم وراحت باشد وقطعا هم امام عصر (عليه السّلام) چون در بين ما زندگي مي کنند، بايد با شرائط ما هم زندگي کنند، منتهي ما امام نيستيم واو بايد امام ما باشد ولي چون منحرفيم، رسومات وچيزهاي ديگر امام ما هستند. زندگي معمولي که همه مي کنند. امام ما است، عادت، امام ما است، مردم، امام ما هستند. مثلا اگر هيچ ميل به صبحانه نداشته باشيم چون همه نشسته اند ودارند صبحانه مي خورند، ما هم مي خوريم. هنوز وقت نهار نشده، شکممان سير است، ولي سفره را انداخته اند چکار مي شود کرد، بايد نهار را خورد، بايد در مجالسي که وقت را هدر مي دهد واعصاب را خورد مي کند وگاهي گناهان کبيره انجام مي شود رفت چون رسم است، اينها امامت بر ما دارند، ولي حضرت وليّ عصر (روحي فداه) بايد بر همه امام باشد، يعني آنچه او مي کند بايد سرمشق ما باشد وبراي انسانها امام باشد وامامت داشته باشد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
27-05-2022, 13:47
آيا مي توانيم بگوييم کساني که در زمان غيبت حضرت ولي عصر زندگ

به دليل اينکه آنها ايمان به شهود داشته اند واينها ايمان به غيب دارند؟

پاسخ ما:
بلي در تفسير آيه (ذلِکَ الْکِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدًي لِلْمُتَّقينَ اَلَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ).(2)
پيغمبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) به اين مضامين کساني را که در زمان غيبت کبري مسلمانند واهل تزکيه نفسند وپيرو حضرت علي بن ابيطالب هستند برادران خود دانسته وابراز محبّت به آنها کرده وملاقات با آنها را آرزو مي کند.
اصحاب عرض مي کنند ما مگر برادران شما نيستيم؟ مي فرمايد:
شما اصحاب منيد برادران من کساني هستند که در زمان غيبت آخرين وصيّم مي آيند وچيزي از معجزات وپيغمبر وامام (عليهم السّلام) را نديده اند ودر عين حال با نوشته هائي که در کتابها هست، ايمان به غيب وچيزهاي پنهاني مي آورند.(3)
آري الا ن همه چيز از نظر ظاهر براي ما پنهان است، خدا پنهان است، پيغمبر از دنيا رفته وائمّه هم از دنيا رفته اند، همه پنهانند، امام زمانمان هم که غائب وپنهان است، پس ما مؤمن به غيب هستيم وارزش مؤمنين به غيب بيشتر از مؤمنين به شهود است.
ايمان به غيب آن است که انسان با عقل وفکرش به چيزي اعتقاد پيدا بکند (از راه استدلالات علمي وعقلي) ولي ايمان به شهود ايماني است که انسان با ديدن آنها کسب اعتقاد مي کند، مثلا شما الا ن مي رويد حرم حضرت رضا (عليه السّلام) مي بينيد که يک مريضي را حضرت شفا داد وايمان پيدا مي کنيد، اين ايمان به شهود است امّا يک وقت هست که در خانه نشسته ايد وبا دلائل علمي اعتقاد به قدرت حضرت علي بن موسي الرّضا (عليه السّلام) پيدا مي کنيد، اين ايمان به غيب است وارزشش بيشتر از اوّلي است، چون اين ايمان علمي واستدلالي است.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
27-05-2022, 13:47
به قولي هر چشمي امام زمان را مي بيند واگر نبيند نابينا مي شود
پاسخ ما:
آن کسي که امام زمان (عليه السّلام) را نمي بيند نابينا است. نه اينکه نابينا مي شود، چون خورشيد تابان وجود مقدّس حضرت بقيّة اللّه (عليه السّلام) را با اين همه روايات وآيات که درباره اش هست وحتّي مذاهب مختلف اعتقاد به وجود مقدّسش دارند، نمي بيند کور است.
عميت عين لاتراک کور است چشمي که تو را نبيند، چون کسي که با 133 آيه در قرآن درباره امام زمان (عليه السّلام) وحدود دو سه هزار روايت از پيغمبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) وائمّه اطهار (عليهم السّلام) درباره امام زمان (عليه السّلام)، کتاب انجيل وتورات واوستاي زردشت همه بشارتهائي که درباره امام زمان (عليه السّلام) هست، در عين حال از نظر اعتقادي امام زمان (عليه السّلام) را نبيند، اين شخص کور باطن است ولي مطلبي را که سؤال کرديد ظاهرش درست نيست ومدرکي ندارد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
03-06-2022, 14:01
آيا صحت دارد که محل استقرار حضرت ولي عصر در کوه رضوي است



پاسخ ما:
رضوي وذي طوي که در دعاي ندبه آمده وامام (عليه السّلام) مي گويد:
ا برضوي او غيرها ام ذي طوي کوههائي است که در اطراف مکّه است، شيعه هاي سه امامي معتقدند که بعد از اينکه حضرت سيّدالشّهداء (عليه السّلام) شهيد گرديد، جناب محمّد بن حنفيّه امام آنها شد واو غائب گرديده است ودر کوه رضوي يا کوه ذي طوي مي باشد. لذا به آن کوهها زياد مسافرت مي کنند وآنجا دنبال امامشان مي گردند وما در دعاي ندبه مي خواهيم بگوئيم، پس ما چکار کنيم؟ ما کجا برويم؟ آيا ما هم مي توانيم در کوه رضوي دنبال شما بگرديم؟ (مثل آنها که مي گردند) يا در کوه ذي طوي شما را جستجو کنيم؟ يعني ما جائي را سراغ نداريم که قطعي باشد وحضرت وليّ عصر (عليه السّلام) در آنجا باشند وما در آن مکان به دنبالشان بگرديم پس امام (عليه السّلام) در دعاي ندبه يک چنين مطلبي را مي خواهد به ما ياد بدهد وحالت حزن وگريه مان بيشتر مي شود، چرا که آنها لااقل کوه ذي طوائي دارند که بروند وبه آن محل دلخوش کنند ولي ما نه کوه ذي طوائي بلديم ونه کوه رضوائي را داريم که به آنجا برويم والاّ احدي نگفته که حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) در کوه رضوي زندگي مي کند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
03-06-2022, 14:01
آيا سيد خراساني وسيد حسني دو نفر هستند يا يک نفر؟



پاسخ ما:
چون سيّد خراساني از خراسان خروج مي کند به او سيّد خراساني مي گويند وسابقا از بعد از تهران تا آن طرف بلخ وبخارا را خراسان مي گفته اند حالا اينکه او از کدام قسمت خراسان خروج مي کند نمي دانيم.
سيّد حسني هم کسي است که از اولاد امام حسن مجتبي (عليه السّلام) است البتّه سيّد حسيني هم گفته اند. ممکن است از طرف پدر حسيني واز طرف مادر حسني باشد. چون هر سيّد حسيني، حسني هم هست. به جهت اينکه حضرت امام سجّاد (عليه السّلام) همسرشان فرزند امام حسن مجتبي (عليه السّلام) بوده است. بنابراين همه فرزندان امام سجّاد (عليه السّلام) از طرف مادر سيّد حسني هستند. همچنين شخص مورد بحث ممکن است هم سيّد حسني باشد وهم حسيني وهم خراساني اکثر ساداتي که اهل خراسان هستند همين طورند يعني هم سيّد حسني هستند هم حسيني وهم خراساني.
البتّه او از علائم حتميّه هم نيست که فکر شود حتما بايد سيّد حسني يا حسيني يا خراساني خروج کند تا امام زمان (عليه السّلام) ظهور نمايد. او قبل از ظهور هم هست. منتها وقتي ظهور مي شود بروز مي کند يعني حرکت مي کند وبا جمع اصحابش به امام زمان (عليه السّلام) ملحق شده وآنجا شناخته مي شود که اين آقا سيّد حسني است شايد قبل از ظهور هيچ کس او را نشناسد وخودش هم نداند که چه کاري خواهد کرد. بعضي خيال مي کنند که خودش مي داند کيست. در صورتي که شايد خودش هم نداند وقتي امام زمان (عليه السّلام) ظهور مي کنند به فکرش مي آيد که بروم ببينم اين آقا چه مي گويند لذا با دوستانش حرکت مي کند ومي رود وبعد برايش معلوم مي شود که ايشان خود امام زمان (عليه السّلام) هستند ولذا آنجا با حضرت بيعت مي کند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
10-06-2022, 12:40
چطور انسان مي تواند بفهمد که ارتباط روحي با امام زمان پيدا کرده است؟

پاسخ ما:
شما در هر کجاي عالم که باشيد اگر سلام خدمت حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) عرض کنيد حضرت به شما جواب مي دهند واگر انسان حاجتي بخواهد به او مي دهند، همين اعمال ما ارتباطات روحي است. مثلا اين همه جمعيّت در حرم حضرت رضا مي روند وسلام عرض مي کنند ارتباط روحي است.
بالاخره ارتباط روحي از جانب ما، همان توجّهات به امام زمان ومقام مقدّس ايشان واحاطه روحي ايشان بر تمام عالم وجود است.
ارتباط ايشان با ما که بدانيم حرف ما را شنيده اند يا نه، مربوط به اعتقاد ما است. ما بايد اعتقاد داشته باشيم که امام قلب عالم امکان است. مثلا اگر شما به هر کجاي بدنتان دست بزنيد قلبتان که همان روحتان است متوجّه مي شود چون حسّاس است. اگر در يک لحظه به ده جاي بدن شما ده تا سوزن فرو کنند، تمام ده مورد را احساس مي کنيد. اين مثلي براي اين است که امام (عليه السّلام) لايشغله شأن عن شأن است. ودرد اين سوزن شما را از درد آن سوزن باز نمي دارد. وقتي ذهنتان روي يک سوزن مي رود نمي گوئيد جاي ديگرم نمي سوزد بلکه مي گويم ده جاي بدنم مي سوزد. اين مثالي است براي اينکه چطور يک موجود ده تا، هزار تا احساس را يک دفعه درک مي کند چطور امام (عليه السّلام) يک دفعه مي تواند صحبتهاي همه را درک کند. چون او قلب است، مرکز حسّاسيت عالم است. شما هر کجاي عالم که باشيد، اگر عالم را بدن فرض کنيد وامام زمان را قلب تمام اين عالم فرض نمائيد هر کجاي عالم اشکالي پيدا کند او متوجّه مي شود. سلولهاي بدن را اگر بجاي بشر بگيريم که شايد بيشتر از اين سلولها تعداد افراد بشر نباشد وتمام بدن را کره زمين بگيريم، هر سلولي که درد بگيرد قلب وروح متوجّه مي شود. ما چون محدوديم فقط درد را متوجّه مي شويم. حالا اگر هر سلولي عقل وفکر ودانش مي داشتند با روح انسان صحبت مي کردند وروح صحبتشان را مي فهميد، مثال کاملا تطبيق مي کرد.
اگر انسان بخواهد ارتباطات روحي خود را با امام زمان (عليه السّلام) بيشتر کند بايد توجّهش ويقينش را به امام زمان بيشتر نمايد وبداند که آن حضرت هر کجاي عالم که هست صداي او را مي شنود ومتوجّه او هست که فرموده اند:
وبيمنه رزق الوراء وبوجوده ثبتت الارض والسّماء.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
10-06-2022, 12:40
آيا بعد از ظهور وشهادت آقا امام زمان ديگر کسي به روي زمين ب
در کتاب اصول کافي جلد يک حديثي است از امام صادق (عليه السّلام) که فرمودند:
اگر از مردم زمين تنها دو کس باشند يکي از آن دو امام وحجّت است. وآخرين کسي که بميرد امام وحجّت است. تا کسي بر خداي عزّ وجلّ احتجاج نکند که او را بدون حجّت واگذاشته است. لطفا بفرمائيد آيا بعد از ظهور وشهادت آقا امام زمان (عليه السّلام) ديگر کسي به روي زمين باقي نخواهد ماند واصولا وضع بشر وزندگيش وهمچنين اوضاع کره زمين در آن وقت چگونه خواهد بود؟ آيا اختلاف از بين رفته ووحدت کلمه به معناي کلّي در زندگي ساکنين کره زمين حاکم خواهد شد؟ پاسخ ما:
اين روايت درست است ودر جلد يک اصول کافي صفحه 179 اين روايت به اين مضمون نقل شده که امام صادق (عليه السّلام) فرمود:
لو بقي اثنان لکان احدهما الحجّة علي صاحبه يعني اگر در روي زمين دو نفر باقي بمانند يکي از آنها بر ديگري حجّت وامام است.
ودر روايت ديگر فرمود:
لو لم يکن في الارض الا اثنان لکان احدهما الحجّة ولو ذهب احدهما بقي الحجّة.(4)
يعني اگر در روي زمين جز دو نفر باقي نباشند يکي از آنها حجّت وامام است واگر بنا باشد يکي از آن دو نفر از بين بروند حجّت وامام است که باقي مي ماند.
وبالاخره اوّل کسي که پا روي کره زمين گذاشت حجّت خدا بود که حضرت آدم باشد. وآخرين کسي که پا از روي کره زمين بردارد بايد حجّت خدا باشد. (لِئَلاّ يَکُونَ لِلنّاسِ عَلَي اللّهِ حُجَّةٌ).(5)
طبيعي است اگر يک نفر روي کره زمين باقي بماند وامام وحجّتي نداشته باشد وراه انحراف را بپيمايد خدا نمي تواند از او مؤاخذه کند وبعد هم خدا به او ظلم کرده است زيرا او را راهنمائي نکرده. بنابراين اين روايت درست است عقلي هم هست واين لطف پروردگار است.
ايشان در سؤالشان فکر کرده اند که حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) وقتي از دنيا رفتند ديگر امامي بعد از ايشان نيست. ولي بايد بدانيم که پس از شهادت حضرت صاحب الزّمان (عليه السّلام) رجعت شروع مي شود ويک يک از ائمّه گذشته (عليهم السّلام) چهارده معصوم يا دوازده امام روي نوبت تشريف مي آورند. وزياد هم عمر مي کنند وتا آخرين ساعتي که روي کره زمين انساني هست طبعا حجّتي از حجج الهي با آنها خواهد بود. واينکه ايشان فکر کرده اند که بعد از ظهور اختلاف از بين مي رود ووحدت کلمه به طور کلّي بوجود مي آيد چون بعضي اين حرف را زده اند که ديگر نيازي به امام نيست، اين طور نيست امام (عليه السّلام) مجري احکام الهي است حاکم است. بشر چه بعد ظهور چه قبل از ظهور، چه در عالم ذر چه برزخ داراي اختيار است وداراي يک نوع جهل هم هست واينها ايجاد اختلاف مي کند. اگر يک حاکم مطلق ودادگستر واحدي بر سر آنها حکومت نکند طبعا ظلم وستم دوباره بوجود مي آيد الان هم که اين همه ظلم وستم وچپاول که هست به خاطر اين است که يک امام واحد وحکومت واحدي در جهان حکومت نمي کند، اگر مردم همه آماده شوند براي حکومت واحد جهاني، طبعا حکومت واحد جهاني بوجود مي آيد ومردم زير سايه او با عدالت زندگي مي کنند ويک عدّه از افراد که مي خواهند ظلم کنند از ناحيه حاکم وامام وکسي که از طرف خدا بر مردم حکومت مي کند جلوگيري مي شود. وضع زمين پس از ظهور به حال طبيعي خودش هست وامام زمان (عليه السّلام) فقط عدالت را برقرار کرده واوضاع کره زمين همين طور است که هست. وطبيعي است که وقتي عدالت برقرار شود ومعادن زمين ظاهر گردد وضع مردم وکره زمين فرق مي کند.
بنابراين با توجّه به سؤال فوق، يک فرض اين است که پس از امام زمان (عليه السّلام) ديگر کسي روي کره زمين نباشد. بعد گفته اند يا اينکه وضع زمين پس از ظهور چه خواهد شد؟ وضع زمين به همين حالت طبيعي خودش هست وامام زمان عدالت وحکومت الهي را برقرار کرده وبه اوضاع کره زمين البتّه تغييراتي داده مي شود ولي از نظر ساختمان زمين فرقي نمي کند وهمين طور است که هست وبعد گفته اند يا اينکه اختلاف از بين رفته ووحدت کلمه به معناي کلّي در زندگي ساکنين کره زمين حاکم خواهد شد، توجّه به وجه سوّم پيدا نکردند.
يعني يا وحدت کلمه باشد وزندگي مردم کره زمين تحت يک قوانين واحد برقرار شود وطرف ديگر اينکه از بين بروند، نه يک وجه سوّم هم دارد. همان طوري که در روايات هم آمده واز ضروريات مذهب ما است وآن اعتقاد به رجعت است واين موضوع در روايات وآيات هم هست که بايد اعتقاد داشته باشيم وحتّي در زيارت حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) مي گوئيم:
وانّ رجعتکم حقّ لاريب فيها ورجعت اين است که پس از شهادت حضرت وليّ عصر (ارواحنا فداه) حضرت سيّدالشّهداء (عليه السّلام) تشريف مي آورند. بعد حضرات ائمّه مي آيند، اينها سالها، نه صد سال ودويست سال بلکه خيلي بيشتر در دنيا هستند وزندگي مي کنند وحکومت مي کنند وتا آخر وجود حيات روي کره زمين تشريف دارند حالا نوبتها چگونه است بماند ولي اجمالا اين اندازه مسلّم است که زمين هيچ وقت از وجود اين ائمّه (عليهم السّلام) خالي نخواهد بود.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
17-06-2022, 19:00
آيا امام زمان آينه تمام نماي پروردگار است وتمام صفات الهي د
پاسخ ما:
از روايات استنباطي به اين مضمون داريم که خداي تعالي آن تعدادي را که از صفات خود در ممکن، امکان اظهارش بوده در امام زمان (عليه السّلام) اظهار کرده است. با يک مثال مطلب توضيح داده مي شود:
يک نفر را تصوّر کنيد که نقّاش بسيار ماهر وزبردستي است يک تابلوي يک متر در يک متر به او مي دهند. طبعا اگر گفتيم روي اين تابلو هنرش را پياده کرده معنايش اين است که هر مقدار اين تابلو استعداد داشته هنرش را پياده کرده نه اينکه هنرش فقط همين است.
مي دانيم که خداي تعالي در تمام صفات، بي نهايت است. چون ذاتش بي نهايت است صفات ذاتش هم بي نهايت است. امّا در صفات افعالش (که در اينجا توضيح اين مطلب لازم است که بگوئيم صفات پروردگار به دو قسم است:
يک قسمت صفات ذات ويک قسمت صفات افعال خدا است.
صفات ذات، صفاتي است که از خدا به هيچ وجه جدا نمي شود. يعني تا گفتيم خدا، آنها هم هستند. مثلا خدا قادر است نمي شود گفت يک زماني خدا بوده وقادر نبوده. خدا عالم است نمي شود گفت زماني بوده که خدا عالم نبوده ولي مي توان گفت که خدا بوده ولي رازق نبوده بلکه قدرت بر رزق دادن را داشته است وقادر بوده است. مثلا يک نفر نجّاري را خوب بلد است وقادر به نجّاري است ولي تا بحال نجّاري نکرده، آيا قادر به نجّاري هست؟ بله ولي تا کار را نکرده باشد به او نجّار نمي گوئيم. خدا قادر بر خلقت ورزق دادن ورحم کردن است امّا اگر خلق را خلق نکرده رزقي به آنها نداده وکسي نبوده که به او رحم کند ورحمي نکرده بوده ولي قادر بر رحم وخلق ورزق دادن هست به او نمي شود رحيم ورحمان ورازق وخالق گفت. همين طور که به من که آدم نکشته ام ومي توانم بکشم نمي گوئيد قاتل، به من که مي توانم کتک بزنم امّا نزده ام نمي گوئيد ضارب. صفاتي که اين طور است صفات افعال خدا است صفات افعال يعني اسم گذاشتن روي کار خدا. اگر به کسي مي گوئيد قاتل، اين اسم خودش نيست از وقتي اين کار را کرده اسمش قاتل شده يعني قتل اسم کارش است وچون او کرده به او مي گويند:
قاتل. ضارب هم اسم زدنش است. نقّاشي اسم کار آن فرد است. به خدا هم وقتي مي گوئيد خالق، اسم کارش است نه اسم خودش، رحمان اسم کار خدا است رحيم اسم کار خدا است. اسم خودش نيست. اسم خودش اللّه است اسم خودش عالم وقادر است که بيشتر اسمهائي که هست اسم کار خدا است. قاضي الحاجات به خدا مي گوئيم واين وقتي است که حاجت را برآورده مي کند. مي گوئيد:
يا غفّار الذنوب، اگر همه معصوم بودند وهيچ کس گناه نکرده وخدا هم کسي را نيامرزيده، خدا غفّار الذنوب نيست يعني قادر هست بر اين عمل ولي چون عمل نکرده او را غفّار نمي گويند پس اين اسمِ کار خدا است. توجّه داشته باشيد که اسم کار غير از اسم ذات است. لذا در تعبيرات اين گونه از اسماء را مي گويند اسماء افعال نه اسماء ذات. در مورد ما هم همين طور است که ما دو اسم داريم يکي اسممان آقاي نقّاش است يکي آقاي عليرضا. عليرضا را پدرمان روي مجموع وجودمان اسم گذاشته ولي از وقتي نقّاشي کرده ايم، نقّاش شده ايم.
بنابراين در صفات افعال پروردگار از اين جهت که يک طرفش تکيه اش به اسم ذات است بي نهايت است امّا از نظر اينکه يک تکيه اش به موجودات محدود است، محدود عمل مي شود. لذا در صفات افعال چون يک طرف تکيه اش به قدرت پروردگار است خدا بي نهايت قدرت دارد وبي نهايت هم مي تواند خلق کند امّا يک طرفش مربوط به مخلوق است وخالق بودن ورازق بودن او بي نهايت نيست، يعني خدا بي نهايت رزق به مخلوق محدود نمي دهد بلکه محدود رزق مي دهد وبراي همين جهت است که نمي توانيد بگوئيد خدا اللّه ترين خداها است.
چون اللّهي جز خدا نداريم که او اللّه تر باشد او عالم تر وقادرتر باشد چون قادر مطلق وعالم مطلق او است امّا مي توانيم بگوئيم خدا احسن الخالقين است يعني بهترين خالقها است.
حضرت عيسي مي گويد:
(اَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطّينِ کَهَيْئَةِ الطَّيْرِ).(6)
هيئت طير را من از گِل خلق مي کنم، اين را حضرت عيسي مي گويد، پس خالق است ولي خدا احسن الخالقين است.
شما به کسي مهرباني مي کنيد ولي خدا ارحم الراحمين است خدا رحيم ترين است مهربان ترين مهربانها است. شما چيزي را پرورش مي دهيد ربّ هستيد پدر ومادر ربّ فرزندانند ولي خدا ربّ الارباب است.
بنابراين صفات الهي که در ائمّه اطهار جمع شده صفات فعل خدا است نه صفات ذات خدا. يعني اگر ائمّه داراي صفات الهي هستند منظور صفات فعل خدا است. خدا رزق مي دهد آنها هم رزق مي دهند خدا مهربان است آنها هم مهربان هستند. خدا سريع الرضا است زود مي گذرد اينها هم سريع الرضا هستند. اين صفات به شکل بسيار کوچکترش در يک انسان معمولي هم ممکن است بوجود بيايد ولي در ائمّه اطهار در حدّ زيادش که ممکن است در وجود يک مخلوق پيدا شود در آنها پيدا شده. لذا آنها مظاهر صفات الهي هستند وبه تعبيري آينه تمام نماي صفات افعال خدا مي باشند.
وبا توضيح بالا صفات الهي محدود نخواهد شد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
24-06-2022, 12:18
آيا ابليس پس از ظهور مبارک حضرت صاحب الزمان زنده مي ماند؟
پاسخ ما:
در تفسير آيه شريفه قرآن که شيطان مي گويد:
خدايا مرا تا قيامت مهلت بده، خداي تعالي مي فرمايد:
(قالَ فَاِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرينَ اِلي يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ).(7)
(در تفسير دارد) تا زمان ظهور امام زمان به او مهلت دادند حالا يا مي ميرد يا او را مي کشند.(8)
ويا او را بر کنارش مي کنند يا فعّاليّتش را از بين مي برند به هر حال تا آن زمان بيشتر فعّال نيست وکسي که فعّاليّت نداشته باشد مرده است.
عن اسحق بن عمّار قال سألت ابا عبداللّه (عليه السّلام) عن قول ابليس ربّ فانظرني الي يوم يبعثون قال فانّک من المنظرين الي يوم الوقت المعلوم قال له وهب جعلت فداک ايّ يوم هو قال يا وهب اتحسب انّه يوم يبعث اللّه فيه النّاس ان اللّه انظره الي يوم يبعث فيه قائمنا فاذا بعث اللّه قائمنا کان في مسجد الکوفة وجاء ابليس حتّي يحبثوا بين يديه علي رکبتيه فيقول يا ويله من هذا اليوم فيأخذ بناصيته فيضرب عنقه فذلک يوم الوقت المعلوم.

پاورقى:‌


(1) سوره واقعه آيات 10 و11.
(2) سوره بقره آيات 2 و3.
(3) بحار الانوار.
(4) بحار الانوار جلد 23 صفحه 43 و52.
(5) سوره نساء آيه 165.
(6) سوره آل عمران آيه 49.
(7) سوره حجر آيات 37 و38 وسوره ص آيات 80 و81.
(8) بحارالانوار جلد 52 صفحه 376 وجلد 63 صفحه 254.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
24-06-2022, 12:20
در موقع ظهور حضرت مهدي اهل سنت که ولايت علي بن ابيطالب وياز

پاسخ ما:
البتّه هر کس ايمان بياورد وشيعه شود ومتوجّه عظمت خاندان عصمت شود اهل بهشت است آنها خيلي مهربانند واز ظلمي که نسبت به آنها شده مي گذرند. اگر حضرت مهدي (روحي فداه) ظهور کنند هر کس از غير شيعه ايمان بياورد واظهار ارادت نسبت به ايشان بکند ولو ظلم زيادي نسبت به خاندان عصمت (عليهم السّلام) کرده باشد حضرت مي بخشند ومسائلش حل مي شود وبه بهشت خواهد رفت.
چون خودشان فرمودند:
وورثنا العفو من آل يعقوب حضرت بقيّة اللّه مي فرمايند:
ما عفو را از آل يعقوب ارث برديم. آل يعقوب حضرت يوسف است. برادران حضرت يوسف خيلي به او ظلم کردند ومستقيم هم ظلم کردند. حالا سنّي ها مستقيم ظلم نکرده اند. يک خطّي پيدا شده وآنها توي آن خطّ انحرافي رفتند که طبعا رفتن در آن خط، ظلمي به خاندان عصمت است وگرنه هر کدامشان مستقلاًّ ظلم نکرده اند. برادران يوسف مستقيم ظلم کردند يعني او را توي چاه انداختند وبه غلامي فروختند حتّي آن وقتي که عزيز مصر شده بود وحضرت يوسف مي خواست بنيامين را نگه دارد همان جا زخم زبان زدند وگفتند:
(اِنْ يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ اَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ).(1)
اگر مي بينيد که او دزدي کرده يک برادري هم قبلا داشت که او هم دزد بود. منظورشان حضرت يوسف بود. وبالاخره تا لحظه اي که فهميدند اين شخص يوسف است ودر محلّ قدرت نشسته وممکن است قدرت او آنها را از بين ببرد به او مستقيما ظلم کردند ووقتي فهميدند که او يوسف است آنجا فقط توبه کردند وهيچ هم تا آن وقت ناراحت نبودند که يوسف گم شده، از بين رفته ويا هر مورد ديگر. در عين حال وقتي که برادران يوسف متوجّه مي شوند که او يوسف است. ق الُوَّا:
(ءَاِنَّکَ لاََنْتَ يُوسُفُ؟ قالَ: اَنَا يُوسُفُ وهذَّا اَخي).(2)
اينها تا يک لحظه قبل مي گفتند:
حضرت يوسف هم دزد بوده، امّا حالا عذرخواهي مي کنند، توبه مي کنند وحضرت يوسف هم فرمود:
بر شما باکي نيست. (يَغْفِرُ اللّهُ لَکُمْ).(3)
خدا شما را مي بخشد من هم مي بخشم. اين اندازه وبا اين سرعت عفو مي کنند. اگر يوسف اين طور عفو مي کنند حضرت بقيّة اللّه (ارواحنا فداه) هم همين طورند. من در کتاب مصلح غيبي نوشته ام که آقا شما تواضع مي فرمائيد که فرموديد:
وورثنا العفو من آل يعقوب ما عفو را از آل يعقوب ارث برديم. در حالي که آل يعقوب شاگرد ابجدخوان مکتب شما در مسأله عفوند. آنها چيزي در عفو ندارند آنها هم اگر عفو دارند از شما ياد گرفته اند وشما به آنها تعليم داده ايد. هر چه حضرت بقيّة اللّه از يوسف بزرگتر وبا عظمت تر است به همان مقدار عفوش بيشتر است. بنابراين عفو خواهد کرد وباز اقتدا به پيامبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) مي کند که پيامبر اکرم وقتي در فتح مکّه وارد مکّه شد مي بينيم که وقتي يک نفر صدا مي زند:
اليوم يوم الملهمه امروز روز انتقام است. ديده ايد همان گونه که وقتي بعضيها به قدرت مي رسند اوّل به سراغ کساني مي روند که اذيّتشان کرده اند تا از آنها انتقام بگيرند، اين حالت، حالت حيواني است که تا انسان ضعيف است در مقابل دشمن خاضع باشد ووقتي قوي شد به جان دشمن بيفتد وبه او ظلم کند.
پيامبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) تا اين جمله را شنيد به علي بن ابيطالب (عليه السّلام) فرمود:
برو اعلام کن اين حرف درست نيست اليوم يوم المرحمة امروز روز مهرباني است. ما انسانيم. ما ظالم نيستيم که از دشمن بي رويه تقاص بگيريم او عملا هم نشان داد وپيامبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) در روز فتح مکّه يک نفر را هم نکشت وحتّي به وحشي قاتل حمزه گفت:
برو از جلوي چشمم دور شو که تو را نبينم. همين مهرباني را حضرت بقيّة اللّه (ارواحنا فداه) هم دارند واميد داريم که همه ما مورد لطف ومرحمت ايشان قرار بگيريم.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
01-07-2022, 15:00
آيا هر گونه بيعتي قبل از ظهور حضرت ولي عصر بيعت کفر ونفاق است؟



روايتي از امام صادق (عليه السّلام) مورد سؤال است که امام صادق (عليه السّلام) به مفضّل بن عمر فرمودند:
اي مفضّل هرگونه بيعتي قبل از ظهور حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) بيعت کفر ونفاق ونيرنگ است خداوند کسي که اين بيعت را انجام دهد وهمچنين کسي که با او بيعت شود را لعنت مي کند.
پاسخ ما:
بيعت از بيع مي آيد. بيع يعني فروختن. بيعت يعني انسان خود را بفروشد وقتي شما با کسي بيعت مي کنيد خودتان واختياراتتان را مي فروشيد. اگر اين بيعت با خدا باشد انسان خود واختياراتش را به خدا فروخته است که فرموده:
(اِنَّ اللّهَ اشْتَري مِنَ الْمُؤْمِنينَ اَنْفُسَهُمْ).(4)
خدا از مؤمنين خودشان واختياراتشان را مي خرد. اين خوب است به جهت اينکه خدا هرگز انسان را به طرف باطل نمي کشاند. بيعت با پيامبر (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) هم چون بيعت با خدا است اين هم خوب است. که فرموده:
(اِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَکَ اِنَّما يُبايِعُونَ اللّهَ).(5)
کسي که با تو (در حديبيه) بيعت کرد با خدا بيعت کرده است، زيرا درباره پيامبر خداي تعالي مي فرمايد:
(وَما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوي).(6)
روي هواي نفس حرفي نمي زند. امام هم چون يک کلمه از خودش حرف نمي زند وهر چه مي گويد از جانب پروردگار ورسول اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) مي گويد بيعت با امام معصوم (عليه السّلام) هم بيعت با خدا است. پس اين بيعتها درست است.
وليّ فقيه ومرجع تقليد هم در احکام با اين شرائط که صائنا لنفسه وحافظا لدينه ومخالفا لهويه ومطيعا لامر موليه يعني خود نگهدار باشد، مال دنيا تکانش ندهد، حافظ دين وطرفدار دينش ومخالف خواسته هاي نفسانيش باشد ومطيع امر پروردگار وبنده واقعي خداوند باشد، بيعت با او هم بيعت با امام است وبيعت با امام (عليه السّلام) هم بيعت با پيامبر (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) وبيعت با پيامبر بيعت با خدا است. پس اين هم خوب است. ولي بيعتهاي ديگر مي ماند ما با کس ديگر حقّ بيعت کردن نداريم. اگر با فلان مرشد بيعت مي کنيم چه دليلي داريم که خودمان را به او بفروشيم نه او مرجع تقليد من است نه امام زمان من است نه خداي من است. بيعت کردن با غير خدا وپيامبر وائمّه وکسي که حرفش، حرف امام است جايز نيست. شايد اينها هم بگويند ما هم همين طور هستيم يعني صائنا لنفسه وحافظا لدينه ومخالفا لهويه ومطيعا لامر موليه ما دلائل او را قبول مي کنيم البتّه اگر مرجع تقليدي بود که همين شرائطي که امام زمان فرموده داشت مرجع تقليد است امّا اگر غير اين بود ومخالف خدا وپيامبر وائمّه بود بيعتش بيعت نفاق وکفر است.
وشايد منظور در روايت بيعت در خصوص قيام عليه طاغوتها باشد که در زمان ائمّه (عليهم السّلام) جمعي از سادات از مردم مي گرفتند ومي خواستند به جاي حضرت وليّ عصر (روحي فداه) قيام کنند که آن هم اگر بدون اذن امام بوده مايه نفاق وکفر بوده است.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
01-07-2022, 15:00
منظور از آيه يوم يأتي بعض ايات ربک لا ينفع نفسا ايمانه الم تکم من قبله او کسبت فی ایمانه خیرا چیست؟



در آيه شريفه (يَوْمَ يَأْتي بَعْضُ اياتِ رَبِّکَ لا يَنْفَعُ نَفْسا ايمانُه الَمْ تَکُنْ امَنَتْ مِنْ قَبْلُ اَوْ کَسَبَتْ في ايمانِه اخَيْرا).(7)
منظور چيست؟ پاسخ ما:
ظاهر آيه مال قيامت است. امّا با استفاده از تفسير وهمين زيارت آل يس مربوط به زمان رجعت وزمان ظهور است، که وقتي کار از کار گذشته وشمشير را به اصطلاح، حضرت آورده روي سر طرف گرفته، او بگويد من ايمان آوردم، ايماني که در موقع ظهور بايد افراد بياورند ايمان شمشيري نيست ايماني است که بايد با تحقيق ورشد فکري بياورند. از زمان ظهور تا زماني که حکومت حضرت در سراسر عالم مستقر مي شود حدودا گفته اند هشت سال طول مي کشد در اين مدّت هشت سال علم ودانش پخش مي شود وافراد از علم ودانش گسترده اي استفاده مي کنند وکم کم گرايششان به اسلام زياد مي شود وبلکه همه مردم متوجّه حقيقت مي گردند ومسلمان مي شوند. اين طور نيست که وقتي حضرت تشريف آوردند فقط شيعه قبول شود وبقيّه بايد کشته شوند. مخصوصا با توجّه به اينکه دنيا پر از ظلم وجور شده که آن حضرت مي خواهد آن را پر از عدل وداد کند يعني آن ظلم وجورها را سرکوب کنند. معني اين جمله اين نيست که ظالمين را سرکوب کنند واز بين ببرند وهر گناهکاري را از بين ببرند مسلّما بالضرورة اين منظور نيست. منظور اين است که اگر با واقعيّت، با علم ودانش. با علومي که از معارف قرآن آن حضرت بين مردم پخش کرده اند وهمه فهميده اند ولي در عين حال بعضي حاضر نيستند زير بار بروند ومنتظر فرصت هم هستند که اگر زمينه اي پيدا کنند ضربه به حکومت امام زمان (عليه السّلام) وارد کنند حالا در اين وضعيّت حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) شمشير را روي سر اين فرد گرفته واو در اينجا مي گويد که ايمان آوردم، چون اين فرد تا اينجا ايمان نياورده وبعد مثل ابوسفيان با شمشير ايمان آورده وبعد هم زير ايمانشان مي زنند وفساد مي کنند، امام زمان (عليه السّلام) از سنخ آن انبياء وائمّه اي نيست که اين جهت را حفظ کند وبگذارد چنين افرادي در عالم بمانند. اينجا بايد کار يکسره شود هشت سال است که معارف بيان مي شود وبرايش طرف مسأله وحقيقت ثابت شده ولي او باز هم مي خواهد فسادش را ادامه دهد، آيه شريفه همين مطلب را مي فهماند. که وقتي براي کسي حجّت تمام شد وايمان نياورد وفساد کرد وقتي حکومت مستقر گرديد ديگر ايمان آن وقت فائده اي ندارد زيرا اين فرد وقت شناس ويا ابن الوقت است وبعد قطعا فساد مي کند اين افراد را حضرت وليّ عصر (روحي فداه) مي کشد ويان ايمان ظاهري براي او ديگر فائده اي ندارد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
08-07-2022, 16:18
آيا يک ثلث بشر در زمان ظهور کشته مي شوند؟



يک ثلث بشر در زمان ظهور کشته مي شوند واين مطلب در روايات هست توضيح بفرمائيد.
پاسخ ما:
من هم اين روايت را ديده ام ولي اين جزء وعيدها است. يعني اگر مردم سربراه نشوند اين اندازه از بشر ممکن است کشته شوند. يعني اين کار به قدري قطعي است که خداي تعالي مي خواهد بگويد:
ولو آنکه يک ثلث مردم کشته شوند اين کار انجام خواهد شد، مي خواهد قطعي بودنش را بفرمايد مثلا در روايتي دارد که اگر يک روز از عمر دنيا باقي بماند آن روز را خدا طولاني مي کند تا امام زمان (عليه السّلام) ظهور کند. حالا کسي بگويد پس حکومت امام زمان همان روز آخر عمر دنيا است. مي گوئيم اين طور نيست بلکه اين مطلب را فرموده اند که قطعي بودن ظهور را برسانند.

در آنجا هم مي خواهند بگويند مطلب اين قدر قطعي است که اگر يک ثلث مردم دنيا هم کشته شوند باز امام زمان (عليه السّلام) بايد بيايند وبراي دو ثلث ديگر عدل وداد را برقرار کنند. اينها جزء وعيد است (مثلا شما با فرزندتان در خيابان راه مي رويد بچّه کار زشتي مي کند مي گوئيد:
به منزل رفتيم تو را مي زنم ولي آمديد واو را کتک نزديد، کار بدي نکرده ايد بلکه فقط او را ترسانده ايد وبعد گذشت کرده ايد اين وعيد است) در وعده تخلّف کردن خلاف عدالت است امّا در وعيد تخلّف کردن خلاف عدالت نيست. مثلا مي گويند اگر کسي يک رکعت نمازش را ترک کند خدا او را به جهنّم مي برد حالا اگر اين طور شد حتما لازم نيست خدا او را به جهنّم ببرد که اگر نبرد خلاف عدالت شده باشد؟ نه اين رحم وعفو است. عفوها مربوط به وعيدها است. ولي اگر گفت:
اگر اين کار را کردي تو را به بهشت مي برم ونبرد خلاف عدالت است (واِنَّ اللّهَ لا يُخْلِفُ الْميعادَ).(8)
خدا وعده هايش را تخلّف نمي کند اگر به بچّه وعده ده تومان جايزه داديد وعمل نکرديد، بد کاري کرده ايد. ولي اگر به خانه برديد ونزديد بد کاري نکرده ايد بعد هم بايد حساب روايتها را کرد که دشمنها القا نکرده باشند با اين تفکّر که اگر امام زمان (عليه السّلام) بيايد بايد يک ثلث مردم کشته شوند هر وقت ما بخواهيم دعا براي ظهور کنيم بايد فکر کنيم که يک نفر از سه نفر کشته مي شوند وشايد طبعا با خود مي گوئيد شايد من يکي از آن سه نفر باشم. امّا اين فکر اشتباه است امام زمان (عليه السّلام) مهربان است.
گذشت دارد عفو دارد. وبا استفاده از روايات کساني را مي کشند که سدّ راه حکومت واحد جهاني ديني باشند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
08-07-2022, 16:18
شما در سخنانتان گفته ايد که حضرت ولي عصر آن همه خونريزي نمي كند



شما در سخنانتان اشاره کرده ايد که حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) دو ثلث ويا يک ثلث مردم را نمي کشند وآن همه خونريزي نمي کنند واين سخنان دشمنان است ولي در کتاب نجم الثاقب آمده که حضرت خونريزي زيادي مي کنند که گروهي درباره آن حضرت دچار شبهه مي شوند. آيا کدام يک درست است؟ پاسخ ما:
بعضي چيزها نسبي است يک وقت است مثلا صدام مي خواهد کويت را بگيرد ويک ميليون جمعيّت را مي کشد، براي گرفتن يک کويت اين همه جمعيّت زياد است. امّا يک وقت است که مي خواهند تمام دنيا را بگيرند در مقابلش اين يک ميليون کشتار زياد نيست. يک وقت است جنگي واقع مي شود وکشتار زيادي مي شود وفايده زيادي ندارد اين بد است. امّا يک وقت بعکس است کشتار کم است وکار خيلي پر فائده وپر حجم است. گاهي انسان به تلفات نگاه مي کند مي گويد:
فلاني جنگ کرد وصد هزار جمعيّت کشته شد ونتيجه جنگ را نمي گويد. ولي يک وقت مي گويد جنگ کرد وفلان فائده را برد واز کشتار حرف نمي زند. وگاهي کشتار را در مقابل کاري که کرده محاسبه مي کند ومي گويد اين قدر کشتار کرد واين قدر فايده برد.
در روايات گاهي در بُعد کشتار وافرادي که بوسيله حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) پس از ظهور کشته مي شوند بحث مي شود که شايد آن روايت نجم الثاقب از اين نوع بوده باشد ويک وقت هم بحث مي کنيم که حضرت دنيائي را که پر از ظلم وجور شده در اختيار مي گيرد ودر بُعد کار آن حضرت حرف مي زنيم. اگر براي گرفتن يک مملکت قدرتمندي جنگي بشود که هزار نفر کشته شوند خيلي اين تعداد براي آن کار مهم ناچيز است در مقابل تصرّف يک مملکت هزار نفر کشته شده اند واگر در مقابل تمام جهان که از ظلم وجور آنها نجات داده شده اند مثلا نهايتا يک ميليون جمعيّت کشته شوند اين تعداد در مقابل آن کار به آن مهمّي چيزي نيست.
ما نمي گوئيم حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) کشتار ندارد چون نمي شود. يک عدّه به هر حال غدّه سرطاني جامعه اند وفقط بايد قطع شوند، کشته شوند. وجز کشتار راه ديگري ندارند واگر آن کشتار را به تنهائي بخواهيم حساب کنيم خيلي زياد است. خيلي افراد هستند که يک بُعدي هستند وفقط به کشتار نگاه مي کنند. وبه نتيجه عمل نگاه نمي کنند. مي گويند مگر فرزند پيامبر دلش مي آيد که ده هزار نفر را بکشد، مگر مي شود اولاد علي بن ابيطالب، که علي (عليه السّلام) نمي تواند ببيند يک طفل يتيم گريه مي کند ده هزار نفر جلوي چشمش کشته شوند وهيچ ناراحت نباشد. ممکن است همان افرادي که در رکاب حضرتند اين طور شبهه برايشان ايجاد شود که چه دلي داري اين همه جمعيّت را کشتي امّا وقتي همانها به نتيجه وفائده کار دقّت مي کنند راضي مي شوند.
براي حضرت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) اين حرفها را مي گفتند. يکي از خوارج نشسته بود وضو مي گرفت. حضرت امير (عليه السّلام) فرمودند:
اين قدر آب نريز اسراف مي شود.
گفت:
تو ديروز اين همه خون مردم را ريختي من هيچ چيز نگفتم، نگفتم اسراف مي شود. اين حرف را براي امام زمان (عليه السّلام) هم خواهند گفت. امّا يک وقت است ما به نتيجه هم فکر مي کنيم مي گوئيم تا اين کشتار نشود دنيا اصلاح نمي شود، دنيا در خطّ صحيحي واقع نمي شود. دشمنان حضرت وليّ عصر (روحي فداه) حرفهائي مي زنند که باور کردني نيست اين حرفها فقط به خاطر اين است که مردم را از انتظار ظهور باز بدارند مثلا مي گويند:
برو دعا کن امام زمان (عليه السّلام) نيايد زيرا اگر بيايد اوّل گردن من وتو را مي زند. يا مي گويند اين قدر امام زمان کشتار مي کند که تا زير شکم اسبش خون مي ايستد. حالا انسان هر چه بکشد به اين حدّ نمي رسد. اين طور تبليغاتي هست ومن گفتم اين تبليغات غلط است واگر من گفتم:
يخرج بالسّيف.(9)
حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) با شمشير خروج مي کنند چون با توپ وتانک، جنگهاي ناجوانمردانه اي است، البتّه گاهي انسان مجبور مي شود چون طرف انسان ناجوانمردانه جنگ مي کند وبايد اين طرف هم همان طور جنگ کند ولي اگر اختيار در دستش باشد، قدرت در دستش باشد، اگر در خانواده اي يک نفر با امام زمان (عليه السّلام) مخالف است معنا ندارد يک بمب روي سقف اين خانه بيندازند که زن وبچّه وخانه اش از بين بروند، لذا با شمشير سراغ او مي روند وبيشتر از شمشير نيازي نيست واينکه مي گويند:
بقيّه اسلحه ها از کار مي افتد يعني ديگر بدرد حکومت امام زمان (عليه السّلام) نمي خورند. هواپيماهاي بمب افکن هست امّا حکومت امام زمان (عليه السّلام) ايجاب نمي کند که يک خلبان مثلا به آسمان برود وروي يک شهر بمب بيندازد ويک عدّه پيرزن وبچّه بي تقصير هم کشته شوند. اين کارها با قوانين حکومت امام زمان (عليه السّلام) منافات پيدا مي کند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
15-07-2022, 14:45
آيا حضرت بقية اللّه با اسب مي آيند؟



پاسخ ما:
من روايتش را نديده ام ولي شايد اين روايت باشد. ولي ضمنا بدانيد که اسب از وسائل جنگي در هر زماني بوده است. يعني بعضي از جاها هست که هيچ وسيله ديگري جز اسب نمي تواند برود والان هم در ارتشهاي جهان اسب هست.
اگر هم گفته اند:
حضرت اسبي دارند در ارتباط با جنگ است والاّ ممکن است حضرت براي کارهاي عادي سوار ماشين بشوند. بعضي که خدمت حضرت رسيده اند در ماشين با آن حضرت بوده اند. وامکان دارد با طيّ الارض رفت وآمد کنند وهمين طور که حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) از پارچه بافتني دست من وشما به عنوان لباس استفاده مي کنند ممکن است از ماشين هم استفاده کنند وخيلي مهم نيست که بگوئيم امام زمان (عليه السّلام) از ماشين استفاده کرده ومي کند. همان گونه که نمي گوئيم چرا از بخاري وگاز استفاده کرده ومي کند. چون وقتي انسان خواست با جمعي زندگي کند بايد با وسائل همانها هم زندگي کند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
15-07-2022, 14:46
آيا در ملاقاتها واقعا افراد ويا اولياء خدا با خود شخص امام



آيا در ملاقاتها واقعا افراد ويا اولياء خدا با خود شخص امام زمان (عليه السّلام) ملاقات نموده يا مي نمايند يا با شخصي از طرف آن حضرت وياران وخدمتگزاران آن حضرت ملاقات مي کنند؟
چون شأن امام عصر (عليه السّلام) خيلي بالاتر از آن است که ولو افراد بسيار خوب ولايق با آن حضرت ملاقات نمايند.
پاسخ ما:
(بسيار از ادب فرد سؤال کننده محترم خوشحاليم) ولي آيا اينکه ملاقات با خود حضرت ويا با ياران حضرت است، مختلف است. راست است بعضي از آنهائي که خيال مي کنند با خود حضرت ملاقات کرده اند با يارانشان ممکن است ملاقات کرده باشند. ولي آن ملاقاتهائي که معجزه در ضمنش هست حتما خود حضرتند چون معجزه بدست خود آن حضرت بايد واقع مي شود.
امّا اينکه گفته اند:
شأن حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) بالاتر از اين است که مثلا هر کسي با آن بزرگوار ملاقات کند درست است ولي ناگفته نماند که ملاقاتهاي با حضرت وليّ عصر (ارواحنا فداه) روي مصالحي است که خود آن حضرت در نظر مي گيرند وهيچ کس هم در اختيارش نيست که بتواند با اختيار خود با حضرت صاحب الزّمان (عليه السّلام) ملاقات کند امام زمان (عليه السّلام) مصالحي را در نظر مي گيرند وطبق آن مصالح ملاقاتي به يک فرد مي دهند. اين افرادي که ملاقات با حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) کرده اند ودر تاريخ نقل شده اينها مختلفند افراد خوبي بوده اند. افراد بدي بوده اند. سنّي بوده اند ارمني بوده اند شايد افراد خيلي پستي از نظر اعمال بوده اند ودرستش اين است که شأن حضرت بالاتر از اين است که با فرد فرد افراد بشر حتّي آنهائي که از اولياء خدا هستند ملاقات کنند ولي روزي که آن حضرت ظهور مي کنند طبعا بايد با همه افراد پست وغير پست ملاقات کنند اگر شأنشان اين باشد که با هر کسي ملاقات نکنند هيچ وقت نبايد ظهور کنند. وبعد هم پيامبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) که بالاتر از امام عصر (ارواحنا فداه) هستند مي بينيم که با ابي سفيان ومنافقين ملاقات کرده اند. با معاويه ملاقات کرده اند. با خبيث ترين افراد ملاقات کرده اند. اگر آنها مي خواستند شأن خودشان را ملاحظه کنند وبه هر کسي ملاقات ندهند نبايد به کره زمين مي آمدند. در همان عرش که خلقکم اللّه انوارا فجعلکم بعرشه محدقين.(10)
همان جا مي ماندند وبه کره زمين نمي آمدند. روي زمين آمدنشان لازمه اش اين است که با همه ملاقات داشته باشند وآنها را هدايت کنند وگرنه سلمان هم لايق نيست که با آن حضرت صبحت کند ولي اين طور نيست هر کسي را که حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) مصلحت بدانند به همان شخص ملاقات مي دهند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
22-07-2022, 14:25
فضيلت امام چيست؟



پاسخ ما:
فضائل امام زمان (عليه السّلام) زياد است ولي دو موردش خيلي مهم است. يکي اينکه علم به جميع حقايق دارد وديگر اينکه معصوم ونگاه داشته شده از تمام خطاها واشتباهات وگناهان ولغزشها وجهل از آنچه براي هدايت بشر لازم است، مي باشند وما بايد معتقد به اين دو فضيلت براي امام باشيم.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
22-07-2022, 14:26
منظور از بيست وپنج حرف باقي مانده از علوم چيست؟

پاسخ ما:
روايتي هست از امام صادق (عليه السّلام) فرمود:
علم بيست وهفت حرف است تمام انبياء ورسل آنچه از علم آورده اند فقط دو حرف از آن علم بوده است وتا به امروز مردم آنچه مي دانند غير از اين دو حرف بيشتر نبوده است وزماني که قائممان قيام کند بيست وپنج حرف باقي مانده از علم با آن دو حرف را در بين مردم پخش مي کنند وبيست وهفت بخش علم را تکميل مي نمايد.(11)
علومي که در دنيا هست مقداري از آن علوم، رسمي است مثل رياضيات وطب وعلوم مختلف حسّي ومادّي.
يک قسمت هم علم به حقايق اشياء است که از آن جمله علم خداشناسي ومعادشناسي وامام شناسي وامثال اينها است، حالا بايد ديد فقط علوم الهي حکمت است که بعد از ظهور توضيح داده مي شود يا علوم رسمي است. آنچه که از مجموع مطالبي که در مورد ظهور حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) بر مي آيد اين است که همه علوم رشد مي کند اين مطلب در کتاب انجيل وهم در قرآن هست که همه علوم، هم علوم مادّي وهم علوم معنوي رشد مي کنند. شناختها نسبت به پروردگار در زمان ظهور با شناختمان در زمان قبل ظهور خيلي فرق دارد. در زمان قبل از ظهور علم واطّلاعاتمان نسبت به احکام واخلاقيات وکمالات روحي وبلکه کليه علوم با بعد از ظهور کلّي فرق مي کند. وبالاخره اين روايت منظورش اين است که اگر علم را بيست وهفت بخش کنيم فقط دو بخشش را تمام انبياء واولياء توضيح داده اند. البتّه توضيح دادن با گفتن فرق مي کند والاّ بوسيله پيامبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) در قرآن تمام علوم گفته شده ولي وقت نبوده که تمام آنها را توضيح دهند وتوضيحش باقي مانده است. بنابراين حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) از 27 حرف علم که فقط دو حرفش گفته شده 25 حرف ديگر را براي مردم توضيح خواهند داد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-08-2022, 15:57
آيا ادعاي ملاقات با امام زمان هر وقت که انسان اراده کند درست است ؟

پاسخ ما:
بله همين طور است کساني که ادّعاي ارتباط وملاقات با آن حضرت را بکنند دروغگو هستند زيرا در زمان غيبت صغري آن هم نه به اختيار خود انسان بلکه به انتخاب امام زمان (عليه السّلام) يک نفر بوده که با حضرت ارتباط داشته وسؤالات را از طرف مردم مي برده واز آن حضرت مي پرسيده وبه مردم جواب آقا را مي داده است ووقتي اين شخص از دنيا مي رفته دوّمي مي آمده ودوّمي از دنيا مي رفته سوّمي مي آمده. وقتي سوّمي از دنيا رفته چهارمي آمده وچهار نفر هم بيشتر نبوده اند. حتّي در همان زمان شيخ کليني با آن عظمت وجلالت بوده که صاحب اصول کافي است وشيخ صدوق که حضرت عسکري (عليه السّلام) درباره اش مي فرمايد:
اي شيخ ما، واي مورد اعتماد ما، اي فقيه ما، اينها بوده اند. امّا حسين بن روح مثلا واسطه ملاقات بوده. چون يک نفر واسطه بوده ورفت وآمد مي کرده آن زمان غيبت صغري گفته مي شد يعني غيبت هست ولي به هر حال راهي هم به امام زمان (عليه السّلام) هست. آن هم خيلي کم از آن راه استفاده مي شده. فکر نکنيد همه مردم در خانه حسين بن روح براي سؤال صف مي کشيدند وسؤال خود را مي پرسيدند، بلکه زماني بوده که شيعيان وآن هم علماي شيعه مي رفتند وسؤالاتي در مشکلاتشان مي کردند. حضرت هم خيلي مشکل جواب مي دادند. اين طور نبوده که هر نامه اي را ببرند فورا جواب داده شود. امام (عليه السّلام) مي خواستند مردم شيعه را براي غيبت کبري آماده کنند وعلّت غيبت صغري اين بوده است. مردم شيعه هر وقت سؤال داشتند در خانه امام عسکري مي رفتند وسؤالشان را مي کردند حالا غيبت کبري مي خواهد انجام بشود ورابطه قطع گردد. ودر غيبت صغري مدّتي محبّت کردند ويک رابطه مختصري قرار دادند که مردم شيعه دچار ناراحتي نشوند، غيبت صغري تا حدود 69 سال طول کشيد ووقتي مردم آماده شدند، غيبت کبري شروع شد.
مثل خورشيد که وقتي مي خواهد غروب کند يک دفعه تاريک نمي کند چون اگر يک دفعه تاريک شود انسان دچار ناراحتي مي شود بلکه آرام آرام نورش را جمع مي کند سپس غروب مي کند واين را غيبت صغري مي گويند.
غيبت کبري به اين معني است که رابطه به اين شکل ولو براي يک نفر نيست وحتّي يک نفر هم نمي تواند ادّعا کند که من حتّي براي ده سال ديگر از امام زمان (عليه السّلام) يک ملاقات گرفته ام.
بعضي از عوام وافراد نادان از بعضي جاهل تر از خود مي پرسند شما از امام زمان چه مي خواهيد ويادداشت مي کنند که من به امام زمان (عليه السّلام) حاجت شما را مي گويم. اينها در حقيقت ادّعاي بابيّت مي کنند علي محمّد باب وافرادي از اين قبيل مي فهميدند وادّعاي بابيّت مي کردند ولي اينها نادانانه ادّعاي بابيّت مي کنند. البتّه نمي خواهيم بگوئيم هيچ کس با امام زمان ارتباط ندارد افرادي که ارتباط دارند حتّي نزديکترين افرادشان نمي دانند ونبايد بفهمند واگر بفهمند همان هم ادّعاي بابيّت است يعني اينها مي شوند باب براي همان يک فردي که به او اطّلاع داده اند. بنابراين در زمان غيبت کبري وحتّي در ظهور صغري تا وقتي حضرت تشريف بياورند هيچ کس ارتباط با اختيار خودش با امام زمان (عليه السّلام) ندارد واگر دارد احدي حتّي نزديکترين افرادش نمي داند.
چون آن 313 نفر با حضرت ارتباط دارند ولي آنها حتّي تک تک آنها فقط خودشان ارتباط دارند وکس ديگري نمي داند. اگر کسي گفت:
آقا من ارتباط دارم وحتّي خبر آورد که آقا چنين گفته اند، همه بدانند که او دروغگو است حالا يک وقت است مي گويد من يک برخوردي کردم وچنين فرمودند که براي تو بگويم حرفي نيست. امّا اگر امتحانش کرديد وپرسيديد:
آيا مي شود يکي دو سؤال ديگر بپرسي، واو گفت:
بله. در ملاقات بعدي به ايشان خواهم گفت، بدانيد اين آقا دروغگو وکذّاب است چون دستور آمده که بگوئيد اين گونه افراد کذّابند. وهو مفتر کذّاب.
پاورقى:‌


(1) سوره يوسف آيه 77.
(2) سوره يوسف آيه 90.

(3) سوره يوسف آيه 92.
(4) سوره توبه آيه 111.
(5) سوره فتح آيه 10.
(6) سوره نجم آيه 3.
(7) سوره انعام آيه 158.
(8) سوره آل عمران آيه 9 وسوره رعد آيه 31.
(9) بحارالانوار جلد 52 صفحه 202.
(10) مفاتيح الجنان وزيارت جامعه کبيره.
(11) در کتاب بحارالانوار جلد 52 صفحه 336 از کتاب خرايج نقل مي کند: قال ابوعبداللّه (عليه السّلام) العلم سبعة وعشرون حرفا فجميع ما جائت به الرسل حرفان فلم يعرف الناس حتّي اليوم غير الحرفين فاذا قام قائمنا اخرج الخمسة وعشرين حرفا فبثها في الناس وضم اليها الحرفين حتّي يبثها سبعة وعشرين حرفا.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
12-08-2022, 14:28
با توجّه به اينکه ما شيعيان معتقديم همه عالم وحتّي عوالم ديگر برزخ وبهشت وجهنّم براي ائمّه (عليهم السّلام) در شهود کامل است واز آنان پوشيده نيست مسأله عرض تسليت خدمت امام زمان (عليه السّلام) يا گريه آن حضرت براي امام حسين (عليه السّلام) چگونه توجيه مي شود وحال آنکه همه آنها به نظر شيعه در حضور يکديگرند وفراق آن گونه معنائي که نزد ما دارد نزد آنان ندارد.

پاسخ ما:

عرض تسليت به پيشگاه ائمّه وصدقه دادن براي امام زمان (عليه السّلام) وحجّ رفتن براي امام زمان (عليه السّلام) وامثال اينها که در کتاب مکيال المکارم به آنها زياد اشاره شده وعلماي بزرگ هم دستور داده اند وهمه اينها براي اظهار محبّت است. شما صدقه براي امام زمان مي دهيد وامام زمان امام مأمون است که مي گوئيم:

السّلام عليک ايّها الامام المأمون در امن الهي است وخدا اراده کرده که ايشان را نگه دارد وهيچ مرضي به ايشان متوجّه نمي شود حالا يا با اراده الهي يا با علم وعمل خود حضرت هر چه باشد آن وجود مقدّس مأمون است وهيچ ناراحتي هم ايشان پيدا نمي کنند.

امّا چرا ما صدقه بدهيم؟ تنها براي اظهار محبّت است.

مي گويند:

مورچه اي يک ران ملخي براي حضرت سليمان مي برد چون وقتي حضرت سليمان مسجدالاقصي را ساخت همه هدايائي براي حضرت سليمان بردند مورچه هم ران ملخي را که از نظر مورچه، بزرگ است به دندان مي گيرد ومي برد. حالا اگر اين مورچه فکر کند گوشت چند روز خوراک حضرت سليمان تأمين شده خيلي نادان است. اين تنها اظهار محبّتي است که مي خواهد بکند. يا حضرت يوسف را آورده اند در ميان بازار بفروشند وبه مزايده گذاشته اند.

پولدارهاي شهر مصر هم جمع اند. ديدند پيرزني کلاف نخي را بافته وعقب جمعيّت در صف ايستاده است به او گفتند:

تو چطور خودت را حاضر کرده اي بيائي در اين جمع بايستي؟ چون او را به مزايده گذاشته اند وقيمتهاي بالائي را مي خواهند. پيرزن گفت:

من مي خواهم اسمم در رديف خريداران يوسف باشد گرچه مي دانم او را به من نمي دهند. حالا ما هم مي خواهيم اسممان در بين دوستان امام زمان (عليه السّلام) باشد هر چه داريم در اختيار امام زمان (عليه السّلام) مي گذاريم. در حرم حضرت رضا (عليه السّلام) دو رکعت نماز آن هم با حواس پرتي هديه به حضرت رضا (عليه السّلام) مي کنيم اگر همين نماز ما را امام رضا (عليه السّلام) بخواند خدا از امامت خلعش مي کند اين چه نمازي است که ما مي خوانيم؟ در عين حال در دعاي بعد از زيارت حضرت رضا (عليه السّلام) مي گوئيم:

واوصل هديتي اليه خدايا هديه مرا به ايشان برسان کما ينبغي له همان طور که سزاوار او است يعني خودت نمازم را طبق لياقت ايشان درست کن وبه او بده.

وبلکه مي گوئيم:

وزده في ذلک ما ينبغي لک حالا از اين هم اضافه اش کن به آنچه که سزاوار هديه دادن تو به علي بن موسي الرضا (عليه السّلام) است. به او عنايت فرما حالا شما فکر نکنيد ما که براي امام زمان (عليه السّلام) صدقه مي دهيم خدمت مي کنيم. امام زمان (عليه السّلام) را سالم نگه داشته ايم اگر تمام عمر عبادتهاي خوبمان را به حضرت رضا (عليه السّلام) يا به امام زمان (روحي فداه) هديه دهيم مثل همان مورچه است که خيال کند حضرت سليمان با اين ران ملخ چند روزي مصرف گوشتش تأمين شده. پس فقط اين هدايا اظهار محبّت است ونبايد فکر کنيم که آنها اثر ذاتي دارد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
12-08-2022, 14:29
گريه کردن بر سيّدالشّهداء (عليه السّلام) هم از اين قبيل است وائمّه (عليهم السّلام) هم همين طور گريه مي کنند. حضرت وليّ عصر غير از اين چطور اظهار محبّت به حضرت سيّدالشّهداء بکند؟ اين اظهار محبّت است. ويک مقداري از گريه نه به خاطر اين است که به بدن مبارک سيّدالشّهداء شمشير خورده ودردشان آمده پس من بنشينم گريه کنم همان طور که براي فرزندم گريه مي کنم، بلکه براي اين است که چرا بشر اين قدر بي لياقت باشد که قلب عالم امکان آمده مي خواهد با او حرف بزند، او را هدايت کند، آن وقت اين بشر نادان او را مي کشد. اين مصيبت است وبراي اين بايد گريه کرد. در متن روايات وقتي نگاه مي کنيم خيلي از چيزها هست که از نظر عامّه مردم گريه ندارد عامّه مردم چون فکرشان روي اين مسائل متمرکز نيست وروي اصل قضيّه نمي روند گريه مي کنند والاّ اگر شرح دهيم که حضرت سيّدالشّهداء در روز عاشورا لحظه به لحظه خوشحال تر مي شد. هر چه بلا شديدتر مي گرديد، صورت امام حسين (عليه السّلام) روشن تر مي شد وسر حال تر وبشّاش تر مي شد.(1)

اگر اين مطلب را بگوئيم هيچ کس گريه نمي کند وموجب خوشحالي هم ممکن است بشود. روضه خوانها مطابق فکر مردم که اهل ظاهرند اين گونه روضه مي خوانند ولذا وقتي اينها را مي گويند اضافه مي کنند حضرت سيّدالشّهداء (عليه السّلام) در يک جا اظهار شکستگي کرد وآن جائي بود که کنار بدن حضرت اباالفضل (عليه السّلام) آمد وفرمود:

الان انکسر ظهري.(2)

واز اين جمله هم منظور اين نيست که من ديگر نمي توانم کاري بکنم بلکه مي خواهند ارزش حضرت اباالفضل را بالا ببرند، والاّ امام حسين (عليه السّلام) قلب عالم امکان است وهمان جا اگر اراده مي کردند. همه مردم روي زمين نابود مي شدند. ما به اين مطلب اعتقاد داريم که امام يداللّه است، قدرة اللّه است ولي روي جريان عادي کار مي کند. ائمّه (عليهم السّلام) وپيامبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) با ما که هستند با بُعد بشري کار مي کنند وبا بُعد ملکوتي کار نمي کنند بُعد ملکوتي ايشان را بايد با خدا مقايسه کرد وبُعد بشريشان را صد درصد بايد با ما مقايسه نمود. مثلا حضرت سليمان اگر خواست با يک بدن مورچه اي ولي با همان فکر وروح سليماني، برود درون لانه مورچه وبا مورچه ها زندگي کند اگر چه فاصله ما با ائمّه اطهار (عليهم السّلام) بيشتر از فاصله مورچه تا حضرت سليمان است. اگر حضرت سليمان توي لانه مورچه رفت بايد مثل مورچه راه برود مثل مورچه غذا بخورد ومثل مورچه ازدواج کند ومثل مورچه زندگي کند. نمي شود که بگوئيم حضرت سليمان، همان زندگي خود را داشته باشد منتهي در لانه مورچه باشد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
12-08-2022, 14:29
امام عصر (عليه السّلام) از مقامي که داشته مي فرمايد:

خلقکم اللّه انوارا فجعلکم بعرشه محدقين حتّي منّ علينا بکم فجعلکم في بيوت اذن اللّه يعني شما در عرش با خدا بوديد تا آنکه بر ما خدا منّت گذاشت وشما را در ميان ما قرار داد. شما وخدا اعمال خلق را مي بينيد که فرموده:

(وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللّهُ عَمَلَکُمْ ورَسُولُه ُ وَالْمُؤْمِنُونَ).(3)

خدا وپيامبر وائمّه:

در آن بُعد روحي با هم بودند ولي در بُعد بدني با ما هستند که منّ علينا بکم شما را به شکل ما درآورده تا ما با شما انس بگيريم والاّ فکر نکنيد ائمّه در عالم بالا به اين شکل بوده اند. ائمّه (عليهم السّلام) طوري هستند که اگر خدا را ديدي وشناختي آنها را ديده وشناخته اي من عرفکم فقد عرف اللّه کسي که شما را بشناسد خدا را شناخته کسي که شما را ببيند خدا را ديده. بنابراين در بُعد دنيائي حضرت سليمان وقتي بخواهد وارد لانه مورچه شود تمام شرائط يک مورچه را بايد داشته باشد همچنين اگر امام (عليه السّلام) بخواهد در کره زمين زندگي کند بايد شرائط مردم زمين را داشته باشد يعني ازدواج بکند گرسنه بشود شمشير بخورد ودردش بيايد وهمه اينها را داشته باشد. ودر بُعد ملکوتي هم مَثل اعلاي الامثال العليا بلي او مَثَل اعلاي پروردگار است که از هيچ چيز متأثّر نشود وهيچ چيز او را ناراحت نکند همان طور که خداي تعالي را هيچ چيز متأثّر نمي کند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
19-08-2022, 14:09
بنابراين اگر ما نمازي مي خوانيم عبادتي مي کنيم هديه اي مي دهيم وتسليتي عرض مي کنيم در بُعد بشري خودمان مي باشد ودرست است وما آنها را مثل خودمان تصوّر مي کنيم وآنها هم در اين بُعد همين طور هستند (قُلْ اِنَّما اَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ).(4)

بگو اي پيامبر من بشري مثل شما (در اين بُعد) (يُوحي اِلَيَّ) واين (يُوحي اِلَيَّ) او را به آن بُعد ملکوتي ارتباط مي دهد. يعني پيامبر دو بُعد دارد يک بُعد مثل ما ويک بُعد هم مَثل خدا. مِثل خدا اگر بگوئيم غلط است چون مِثل بايد صد در صد شباهت داشته باشد. اينها مَثل اعلاي پروردگارند والمثل الاعلي که در زيارت جامعه هم هست.

اينکه حضرت مهدي با کشور شوروي متحد مي شود وشما آن را صراحتا رد کرديد چرا؟

اينکه حضرت مهدي (عليه السّلام) با کشور شوروي متّحد مي شود وشما آن را صراحتا رد کرديد چرا؟ اگر جوابتان اين است که شوروي کمونيستي است شايد سير مذهب گرائي شوروي اين باشد که به يک کشور مسلمان تبديل گردد در ضمن اگر هم کمونيستي باقي بماند چه ايرادي دارد که حضرت مهدي براي از بين بردن دشمنان خود با يکي از دشمنها متّحد شود؟ پاسخ ما:

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
19-08-2022, 14:09
من اين مطلب را نمي گفتم وبلکه يک چيز ديگري را رد کردم ودر فيلم نوستر آداموس.(5)

اين بود که شوروي با آمريکا متّحد مي شوند وقيام حضرت را از بين مي برد. ومن اين را رد کردم چون سؤال کننده مي گويد:

شايد شوروي به يک کشور مسلمان تبديل گردد خوب امام زمان (عليه السّلام) مي آيد که شوروي را به يک کشور مسلمان تبديل کند اين حرف ما است. در ضمن اگر حرف دوّم را قبول نداريم که حضرت با يکي از دشمنها متّحد شود تا کار خودش را پيش ببرد. چون ما معتقديم که کار حضرت کشورگشائي نيست. مثلا بخواهد آمريکا را بگيرد وشوروي به او کمک کند. چه لزومي دارد آمريکا را بگيرد. حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) آمده دين اسلام را در دنيا گسترش دهد ودنيا را پر از دين کند وقانون دين را در دنيا مستحکم کند دليلي ندارد با کمونيستها يا آمريکا بسازد تا موفّق شود. وقتي حضرت وليّ عصر (روحي فداه) تشريف بياورند با تبليغات وسخنانشان تمام دنيا را متوجّه خدا ودين اسلام مي کنند وهمه به اينها معتقد مي شوند وبراي حضرت فرقي نمي کند همه بايد تحت نفوذ دين قرار بگيرند. وامّا اينکه کشور آمريکا وشوروي مسلمان بشوند وبه کمک آمريکا وشوروي، امام زمان (عليه السّلام) دنيا را بگيرند. بله، در روايت هم داريم که مسيحي ها اوّل دسته اي هستند که مسلمان مي شوند وبه کمک حضرت مي آيند وبعد هم بقيّه مذاهب مي آيند.

کساني هم که لياقتش را ندارند کشته مي شوند. حضرت آمده دين را يکپارچه کند ودنيا را تحت نفوذ دين حقّ قرار دهد.

در مورد اتحاد حکومت حضرت مهدي با يک کشور قدرتمند، چرا نبايد

پاسخ ما:

به نظر ما همين حالا هم ايران زير نفوذ حضرت مهدي (عليه السّلام) است. حضرت مهدي (عليه السّلام) يقينا همين الان هم در مرحله اوّل پايگاه مهمّشان ايران است ودر مرحله دوّم از نظر اوضاع کنوني عراق است. يعني ايران وعراق ومحلهائي مثل لبنان ومقداري از افغانستان وآذربايجان شوروي که اکثريّتشان شيعه اند پايگاه ومرکز حضرت مهدي (عليه السّلام) است. لذا کوفه پايتخت حضرت خواهد بود.

اينکه از مکّه حضرت ظهور مي کند نه به خاطر اين است که در مکّه هميشه بماند، حضرت آنجا نمي مانند. از آنجا حرکت مي کنند ولي چون مکّه خانه خدا است وبايد عمل حضرت ابراهيم (عليه السّلام) تأييد شود که خداي تعالي فرموده:

(طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفينَ والْعاکِفينَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ).(6)

اوّل بايد آنجا پاک شود حضرت از آنجا حرکت مي کند ومقرّ حکومتشان در کوفه است که مرکز تشيّع است. اين طور نيست که حضرت ظهور کنند وفلان آقا در ايران رهبر باشند وبگويند بيا با هم متّحد شويم اين طور حرفها نخواهد بود. ما بايد هم رهبري هم رياست جمهوري را به خود آقا تسليم کنيم بعد خودشان هر که را بخواهند در هر پستي قرار مي دهند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
26-08-2022, 13:54
شما فرموديد جنگ حضرت مهدي با تجهيزات پيشرفته امروز امکان ندارد

پاسخ ما:

ما خودمان اين حرف را نمي زنيم به جهت اينکه اطّلاع نداريم ولي روايت دارد که يخرج بالسّيف.(7)

حضرت با شمشير خروج مي کند وما فقط اين معنا را توضيح مي دهيم که چطور آن حضرت خروجش با شمشير است. مطلب را واضح ووجداني توضيح مي دهيم.

مثلا اگر همين الان آن حضرت ظهور کنند فرض مي کنيم يک ايران است ومعلوم نيست همه با حضرت باشند وجنگ نکنند ولي ايران با تمام نيرو چه مي کند اگر بخواهد با دنيا جنگ کند؟ بايد مقدار صد برابر آنچه آمريکا نيرو دارد نيرو داشته باشد وسر مردم بريزد تا بتواند کاري کند. ما ديديم عراق با دو ميليون سربازش نتوانست کاري کند از نظر طبيعي نمي شود. از راه تبليغات است نفوذ حضرت از راه تبليغ است، با تبليغات ودادخواهي براي مردم وطرفداري از مظلومين حضرت وليّ عصر نفوذي در بين مردم پيدا مي کنند بالاخص با معجزاتي که تقريبا جنبه روز دارد.

حضرت موسي وقتي آمد زمان سحره بود اينها ريسمانها را مي انداختند مار مي شد حضرت موسي عصايش را انداخت اژدها شد. خود سحره به سجده افتادند (فَاُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدا قالُوا امَنّا بِرَبِّ هارُونَ ومُوسي).(8)

وقتي آنها ايمان آوردند بقيّه نمي توانستند کاري کنند اگر فرعون را از بين برده بود همه ايمان مي آوردند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
26-08-2022, 13:55
در زمان حضرت وليّ عصر روايت دارد که ايشان معجزاتي مي آورد که آن کسي که رادار درست کرده کسي که هواپيما درست کرده کسي که راديو درست کرده کسي که به فضا سفينه فرستاده همه مي فهمند کار ايشان معجزه است. حضرت در مکّه سخنراني مي کنند همه قيافه حضرت را بدون گيرنده وفرستنده مي بينند. يعني شما اينجا در اتاق نشسته ايد مي بينيد حضرت با شما صحبت مي کنند البتّه بدن واقعي حضرت همان است که در مکّه است واينها از نظر علمي اگر بگوئيم امواج منتقل مي کند، به هر حال معجزه است وطوري نيست که بشر بتواند. در تلويزيون چهره صورت منعکس نمي شود بعضي خيال مي کنند در تلويزيونها منتقل مي شود. آن کسي که تلويزيون را اختراع کرده مي فهمد معجزه است ومي گويد بايد ايمان آورد قبولش دارد وتحت نفوذش قرار مي گيرد. يا به ابر دستور مي دهد وابر جز بخار چيزي نيست حجم وثقالتي ندارد اين ابر بدون اينکه باد آن را ببرد جمعيّتي را بر مي دارد ومي برد فکر کنيد تمام آسمان مشهد پر از ابر شود ومردم سوار شوند وبروند. اين مسأله معجزه است وهمانهائي که رادار را اختراع کرده اند مي بينند رادار يک نقاط کوري دارد ولي اين رادار حضرت وليّ عصر (ارواحنا فداه) نقاط کور ندارد هر جا را انسان نگاه مي کند وجود مقدّس حضرت وليّ عصر را مي بيند. اگر چنين جرياني پيش بيايد اوّل کساني که ايمان مي آورند صاحبان اختراعند. وقتي فرستنده ها نبود ومافوقش بود وتبليغات با اين وسائل انجام شد که مي خواهد در مقابل بايستد. جز يک مشت افراد قدرتمند بي سوادي که مثل صدام اند واينها را با بمب نمي شود کشت عقلائي نيست جنگ با يک فرد سرکش با بمب باشد براي يک امام معصوم درست نيست که بغداد را براي صدام بمباران کند. وقتي همه اطرافش را خالي کردند وپيدايش کردند او را با شمشير مي کشند (يا با يک چاقوي ميوه خوري هم او را مي توان کشت) يخرج بالسيف.(9)

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
02-09-2022, 14:16
معنايش اين است. اينکه شعار مي داديم قبل از انقلاب، که توپ، تانک، مسلسل ديگر اثر ندارد اثر دارد ولي يک نيروي بالاتري که نيروي ايمان ما باشد آمده واينها را خنثي کرده خنثي شدنش نه به اين عنوان است که ديگر مسلسل کار نمي کند ولي چه کسي مي خواهد اين کار را بکند از کار افتادن اين وسائل به همان معنائي است که ما اوّل انقلاب مي گفتيم:

توپ وتانک ومسلسل ديگر اثر ندارد يعني اثر دارد ولي نوبت آنها نيست. در زمان ظهور نوبت اين بمبها وهواپيماها ورادارها وتبليغات نيست. حالا تلويزيون هست اگر شما در کنار اتاقتان تمام صورتهاي تبليغاتي را وصورت امام زمانتان را ببينيد ديگر به تلويزيون نگاه نمي کنيد واگر اين طوري شد ديگر نيازي نيست با وسائل جنگي حتّي با هفت تير جنگ کنند هفت تير ممکن است خطا برود وکس ديگر را بزند. يخرج بالسّيف.(10)

معنايش اين است که شمشير کافي است. يکي از اصحابش را مأمور مي کند که برود آن مرد سرکش در عراق را بکشد يکي را مي فرستد که به افغانستان برود و... آخرين درجه اسلحه قويشان شمشير است وگرنه با چاقو هم مي شود. مخصوصا که تنها باشد ودست بسته تحويل داده شود.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
02-09-2022, 14:16
حالا اگر در شهري صد يا دويست يا حتّي نسبت به شهر سه ميليوني هزار نفر هم بماند اينها که در يک جا جمع نيستند که بشود با بمب اينها را کشت حالا هر کدام در يک محلّه هستند وقتي جمعي به يک طرف برود اينها خودشان را مي بازند وتوبه مي کنند ولي حضرت توبه يک عدّه اي را قبول نمي کند مثل برخي که در اوّل انقلاب توبه کردند ولي قبول نشد واعدام شدند. چون اينها بعدها منافق گري مي کنند چون کسي که بعد از يک انقلاب ويک جوّ جديدي ايمان آورده واگر جوّ عوض شود دوباره آن طرف مي رود وهمين ها خودشان جوّ را عوض مي کنند ولذا حضرت به خاطر اينکه جريان را به کلّي صاف کنند وچون باطن اين افراد را هم مي بيند اگر ظاهرا بخواهد ايمان آورد ولي باطنا نباشد او را مي کشد. (لا يَنْفَعُ نَفْسا ايمانُه الَمْ تَکُنْ امَنَتْ مِنْ قَبْلُ).(11)

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
23-09-2022, 14:54
درباره حضرت دارد که ايمان (بعد از ظهور اولي نه) بعد از اينکه حکومت مستقرّ شد اگر بنا است يک عدّه اي را بکشند آنها اگر بگويند ايمان آورديم باطنا نيست. مثلا نصيري رئيس ساواک اگر هر چه بگويد ايمان دارم نمي شود قبول کرد چون يک مشت طرفدار دارد باز مي نشستند توطئه مي کنند اين را بايد در زندان نگه دارند يا بکشند. لذا حضرت وليّ عصر ديگر مهلتي به اينها نمي دهد که در زندان باشند واين عدّه اي که مي کشد براي اين است که بعد ممکن است توطئه کنند نفاق بياورند وحکومت را بهم بريزند مثل اکثر انقلابها، ولو در يک محلّ کوچکي بوده نتوانسته دوام بياورد ودوباره وضع را برگردانده اند واينها در لابلاي انقلابيها مانده اند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
23-09-2022, 14:55
چرا گاهي در مجالس حضور امام زمان بخصوص نام برده مي شود؟

اگر اينکه اعتقاد داريم مولا امام زمان (عليه السّلام) در همه جا با ما هستند پس چرا گاهي در مجالس حضور امام زمان (عليه السّلام) بخصوص نام برده مي شود؟ مثلا خود شما مي فرمائيد در جائي که نام حضرت ابوالفضل (عليه السّلام) برده شود آقا در آنجا حضور دارد.

پاسخ ما:

سؤالشان اين است که اگر حضرت در همه جا حضور دارند چرا ما گاهي مي گوئيم که امام زمان (ارواحنا فداه) در اينجا ممکن است حاضر باشد حتّي با کلمه ممکن است يا در جائي که روضه حضرت اباالفضل (عليه السّلام) خوانده مي شود ممکن است حضرت تشريف داشته باشند؟ جوابشان اين است که روح مقدّس واحاطه علمي حضرت در همه جا هست وحضور وغياب ندارد شما در همين مجلس ما بدانيد که عملتان را خدا وپيغمبر ومؤمنون که ائمّه اطهار:

هستند مي بينند (وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللّهُ عَمَلَکُمْ ورَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ).(12)

در هر حالي که هستيد واحاطه اي را که خدا در وضع ما دارد امام زمان هم دارد وما را مي بينند وحضور روحي هم دارند. امّا بدن شريف حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) همه جا ممکن نيست باشد بدن که نمي شود در همه جا باشد ما اگر مي گوئيم همه جا ايشان حضور دارند بدنشان منظور نيست روح مقدّس واحاطه علمي شان منظور است وامّا بدن شريفشان خير. همين الان که ما اينجا نشسته ايم قطعا بدن شريفشان در يکي از نقاط کره زمين هست ولي در همه جا نيست.

آنکه تقاضا مي کنيم وخواهش مي کنيم يا مي گوئيم وقتي که روضه حضرت اباالفضل (عليه السّلام) خوانده شود حضور پيدا مي کنند روح وبدن هر دو حضور پيدا مي کنند نه فقط روحشان حضور داشته باشد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
30-09-2022, 12:57
مي گويند که حضرت مهدي وقتي تشريف مي آورند که تعداد ياران حقي

پاسخ ما:

البتّه روايت دارد واينها پيشگوئيهائي است که کرده اند وحتمي هم نيست وفکر نکنيد که حتما لازم است که 313 نفر باشند. روي يک سري جريانات طبيعي که وقتي دنيا پر از ظلم وجور مي شود طبعا آن قدر از افراد خوب کم مي مانند که 313 نفر بعد از ظهور امام اطرافش هستند. امّا اينکه اين 313 نفر مثل ائمّه (عليهم السّلام) از عالم بالا به شخصه در نظر گرفته شده باشند. اين طور نيست. هر کس اهل تقوي باشد پاک باشد وسنخيّتي با امام پيدا بکند طبعا مي تواند جزء آنها باشد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
07-10-2022, 13:56
مسأله، مسأله سنخيّت است. گاهي مي شود که من از نظر فکري با شما هيچ ارتباطي ندارم. چون انسان داراي دو بُعد است. از بُعد روحي وفکري هيچ ارتباطي من با شما ندارم پس معنا ندارد که من جزء دوستان وياوران شما باشم. امّا گاهي مي شود که سنخيّت دارم وهر چه شما فکر مي کنيد من هم، همان را فکر مي کنم اين طور طبعا رفيق مي شويم. رفيق يعني همين، آنچه را که من فکر مي کنم شما هم فکر مي کنيد من فکر مي کنم اسلام حقّ است شما هم فکر مي کنيد اسلام حقّ است. من فکر مي کنم بايد عمل صالح انجام داد. شما هم همين فکر را مي کنيد. من فکر مي کنم انسان بايد نسبت به مردم مهربان باشد شما هم فکر مي کنيد انسان بايد نسبت به مردم مهربان باشد. اين طور طبعا رفيق مي شويم امّا اگر انسان اين طور نبود يک نفر مثل حجّاج بن يوسف فکر مي کرد که بايد مردم را کشت واذيّت وظلم کرد ويک نفر هم مثل پيغمبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) آن قدر رئوف ومهربان است که خدا به او مي فرمايد:

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
15-10-2022, 21:37
(طه ما اَنْزَلْنا عَلَيْکَ الْقُرْانَ لِتَشْقي).(13)

خودت را به زحمت نينداز. ما قرآن را نازل نکرده ايم که تو اين قدر خودت را به زحمت بيندازي. (اِنَّکَ لا تَهْدي مَنْ اَحْبَبْتَ).(14)

آنهائي که تو مي خواهي هدايت کني، خودشان هم بايد بخواهند تو هرگز نمي تواني به تنهائي وبا فعّاليّت خودت هدايتشان بکني. پس بنابراين اگر تضادّ فکري داشتيم، ولو به صورت ظاهر از بُعد جسمي با هم رفيق بشويم از نظر روحي هر وقت که باشد رفاقتمان بهم مي خورد. چون تضادّ داريم. من رسيده ام به بالين يک بچّه يتيم ونظرم اين است که بايد يک لگد به سرش زد امّا شما نظرتان اين است که بايد اين را بغل گرفت وبه او محبّت کرد واز او نگهداري کرد تا بزرگ شود ورشد پيدا کند در همين جا دعوايمان مي شود. من لگدم را بلند مي کنم که به او بزنم شما مي خواهيد در بغل بگيريد با هم اصلا تناسب ندارد من دوست دارم جيب اين شخص را خالي کنم شما دوست داريد اين جيب ديگرش را هم که خالي است پر کنيد اينها با هم تضادّ دارند. من تصميم دارم جنايت کنم شما تصميم داريد کمک به مردم کنيد اينها تضادّ است. اين قبيل افراد نمي توانند با هم رفيق بشوند. يک وقتي صحبت بود که شيعه وسنّي با هم رفيق بشوند گفتم يک زماني هست که از نظر سياسي مي گوئيم با هم رفيق بشوند بله همه با هم رفيق هستند اين حرفها را کنار بگذاريد. قرآن هم مي گويد که (يا اَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا اِلي کَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وبَيْنَکُمْ).(15)

بيائيد در آن کلمه اي که بين ما وشما دعوائي نيست با هم متّفق بشويم. امّا يک زمان هست که واقعا مي خواهيم با هم رفيق بشويم نمي شود.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
21-10-2022, 15:04
از معرفت خدا تا کوچکترين حکم اسلامي با هم اختلاف داريم. ما با سنّي ها در مقابل يهوديها رفيق هستيم. چشم از عيب يکديگر مي پوشانيم. يهود را بکوبيم وبه اصطلاح کمونيست را بکوبيم، مذاهب مختلف غير اسلامي را بکوبيم، مي توانيم. امّا اگر سنّي وشيعه وقتي خودمان هستيم وتنها در يک اتاقي نشسته ايم اينجا با هم اختلاف نداشته باشيم نمي شود. يا بايد شيعه، سنّي شود يا بايد سنّي، شيعه شود. چون تضادّ فکري داريم.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
28-10-2022, 05:54
محال است دو نفر که تضادّ فکري دارند با هم رفيق واقعي بشوند، محال است. يک گروه مي گويند نماز دست باز باطل است يک گروه مي گويند نماز دست بسته باطل است. اين مي گويد بايد خمس داد او مي گويد خمس نبايد داد. در احکام، او اوّل غروب افطار مي کند وشيعه بيست دقيقه بايد صبر کند تا مغرب شود امثال اينها در فروع است ودر اصول احکام در يک مورد نيست که ما با آنها اتّحاد داشته باشيم در خداشناسي، همين خدائي که در قرآن معرّفي شده است قرآن که يکي است چرا ما با آنها اختلاف داريم. پيامبري را که آنها مي گويند با پيغمبري که ما مي گوئيم خيلي فرقش است. پيغمبري را که آنها م¯ر نماز يادش آمد که جُنب بوده است وبه مردم گفت:

همين طور باشيد تا من برگردم ورفت وغسل کرد وبرگشت. چيزهائي که واقعا انسان تعجّب مي کند که چرا اينها را درست کرده اند.

يا اينکه يک روز پيامبر در اتاق نشسته اند وعايشه با دختران مدينه مقابل ايشان مي رقصيدند وتار وتنبور مي زنند ناگهان درب منزل به صدا درآمد پيامبر اينها را به پستو فرستاد واوضاع را مرتّب کرد وبعد در را باز کرد جناب عمر وارد شد وبعد از مقداري که صحبت کردند وايشان رفت باز به دخترها گفت:

بيائيد وبرقصيد. يکي از دخترها رو به پيامبر کرد وسؤال نمود که چرا اين طور کرديد؟ گفتند:

اين مرد با ايماني است از اين کارهاي لغو خوشش نمي آيد به خدا قسم اينها در صحيح بخاري که پشتش نوشته است:

اصحّ الکتب بعد القرآن صحيح ترين کتابها بعد از قرآن است نوشته شده است. ما با اين پيامبري که از عمر هم بدتر باشد چطور مي توانيم زندگي کنيم احمق ترين افراد که در زمان ما ظاهر شده است نسبت داده است که علي مشروب خورد ومست کرد والبتّه اين را گذشته ها ننوشته اند واين در کتابش جعل کرده است وخدا هم الحمدللّه او را کشت.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
11-11-2022, 13:22
اهل سنّت هيچ يک از ائمّه را معصوم نمي دانند وطبق دستور معاويه مي گويند که قرآن را بوسيله روايات نبايد تفسير کرد آنها عمل مي کنند ما در کجا مي توانيم با اينها رفاقت کنيم؟ فقط در جبهه جنگ، آن هم وقتي که دشمن مشترکي داريم والاّ از نظر بحثي ما نمي توانيم با اينها رفاقت کنيم. (قدري مقدّمه طولاني شد). وقتي دو نفر با هم سنخيّت فکري ندارند اينها با هم نمي توانند زندگي کنند هر چه هم بخواهند با هم رفاقت کنند بعد بهم مي زنند امّا اگر سنخيّت فکري هر چه بيشتر شد وتضادّ از بين رفت اينها اگر چه نخواسته باشند، بهم نزديک مي شوند. بعضي ها مي روند تا بگردند وامام زمان (عليه السّلام) را پيدا کنند به فرض جستجو کردي وپيدا کردي وگوشت وپوست واستخوان تو با گوشت وپوست واستخوان امام نزديک شد امّا از نظر فکري که خيلي فاصله داريد. تو فکر ومغزت را با فکر ومغز امام زمان (عليه السّلام) يکي کن ودنبال سرش هم ندو. جنس خود را همجو کاه وکهرباست خود به خود پيدا آن حضرت مي شود وبه انسان مي رسد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
11-11-2022, 13:27
در جريان انقلاب خودمان، اينهائي که افکار انقلابي داشتند با هم جمع مي شدند وآنهائي هم که افکار ضدّ انقلابي داشتند با هم جمع مي شدند. سازماني ها با هم ومبارزين با هم بودند. به يکي از رفقا که در زندان بود گفتم:

خيلي ناراحت نباش اين پاسبان بيچاره هم هميشه توي زندان است مثل شما خيلي فرق نمي کند. تازه شما قدري راحت تريد. او گفت:

زندان، زندان بودنش خيلي مسأله نيست. دو چيز است که خيلي مسأله است. يکي صحبت ناجنس (او جزء زندانيان سياسي بود وچون در آن زندانها جا نبود او را به زندان عمومي برده بودند. مثلا مي گفت:

کسي که هيچ کار نکرده وجرمش خيلي عادي است مادرش را فقط کشته است) يک چنين طرز فکري با چنان طرز فکري نمي تواند زندگي کند اين ظلم وفشار است.

پيغمبر اکرم مي فرمايد:

ما اوذي نبيّ مثل ما اوذي پيغمبر در اعلي درجه وعلوّ فکري ومردم زمانش در ادني درجه فکري، يک تضادّ عجيبي. ادب عادي نداشتند لذا مثلا عربي مي خوابيد وپاهايش را روي دوش پيامبر مي گذاشت وبا دو انگشتش با گوش پيامبر بازي مي کرد وبعد مي گفت:

براي من قصّه بگو پيامبر هم براي او قصّه حضرت موسي وعيسي را مي گفت تا او را ادب کرد. اين اذيّت است.

روح را صحبت ناجنس عذابي است اليم اين 313 نفر از آنهائي هستند که زحمت کشيده اند وسنخيّت فکري با امام (عليه السّلام) پيدا کرده اند چون سنخيّت پيدا کرده اند رفيق ومأنوس با امام شده اند. يک نفر مثل علي بن مهزيار سه روز فقط حقّ دارد خدمت امام باشد چون اگر از سه روز بيشتر شد اختلافات ظاهر مي شود. يک نفر هم يک لحظه خدمت امام (عليه السّلام) هست ويک نفر هم اصلا نمي تواند از امام (عليه السّلام) جدا شود. اصلا جاي ديگري باشد معنا ندارد. همه اهل بهشت بايد در بهشت وهمه اهل جهنّم بايد در جهنّم باشند از هم جدا هستند. (فَريقٌ فِي الْجَنَّةِ وفَريقٌ فِي السَّعيرِ).(16)

چرا؟ چون فکر اين طور است وسنخيّت فکري است ولذا اگر سنخيّت فکري پيش آمد ودرست شد انسان مي شود از 313 نفر باشد. شما فکر کنيد وببينيد حضرت امام زمان (عليه السّلام) چه خصوصيّاتي دارد، همه آن خصوصيّات را در خودتان بوجود بياوريد. هم امام را خواهيد ديد، هم با او حرف مي زنيد، هم با او مأنوس خواهيد بود هم جزء 313 نفر بلکه جزء بزرگان آنها خواهيد بود ولي اگر سنخيّت نداشته باشيد هر چه خدا را قسم بدهيد ودعا کنيد اين دعائي است که مستجاب نمي شود.

پاورقى:‌

(1) قال علي بن الحسين (عليه السّلام): لما اشتد الامر بالحسين بن علي بن ابي طالب (عليه السّلام) تغير نظر اليه من کان معه فاذا هو بخلافهم لانهم کلّما اشتد الامر تغيرت الوانهم وارتعدت فرائضهم ووجلت قلوبهم وکان الحسين وبعض من معه من خصائصه تشرق الوانهم وتهدي جوارحهم وتسکن نفوسهم فقال بعضهم لبعض انظروا لايبالي بالموت. بحارالانوار جلد 6 صفحه 154 وجلد 44 صفحه 297.
(2) بحارالانوار جلد 45 صفحه 42.
(3) سوره توبه آيه 105.
(4) سوره کهف آيه 110 وسوره فصلت آيه 6.
(5) در فيلم نوستر آداموس آمده که ابرقدرتها که در زمان پاسخ اين سؤالات در کانون بحث وانتقاد ديني شوروي وآمريکا بودند متّحد مي شوند وقيام حضرت مهدي (روحي فداه) را خنثي مي کنند.
(6) سوره بقره آيه 125.
(7) بحارالانوار جلد 52 صفحه 202.
(8) سوره طه آيه 70.
(9) بحار الانوار جلد 52 صفحه 202.
(10) بحار الانوار جلد 52 صفحه 202.
(11) سوره انعام آيه 158.
(12) سوره توبه آيه 105.
(13) سوره طه آيات 1 و2.
(14) سوره قصص آيه 56.
(15) سوره آل عمران آيه 64.
(16) سوره شوري آيه 7.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
11-11-2022, 13:27
آيا همه اديان ومذاهب به ظهور امام زمان معتقدند؟

پاسخ ما:

همه اديان ومذاهب دنيا شايد معتقد نباشند، امّا آن مقدار که من تحقيق کرده ام تمام مذاهب بزرگ دنيا به اين موضوع معتقدند البتّه نه به عنوان شخصي خاصّ واسم حضرت حجّة بن الحسن بلکه به عنوان مصلح غيبي ومصلح جهاني که در آخر خواهد آمد ودر دنيا تحوّلي بوجود مي آورد ودنيا را تحت عدل وداد کلّي مي کشاند.

در سال گذشته از طرف وزارت فرهنگ وارشاد اسلامي همّتي کردند وعدّه اي را براي سمپوزيوم (بحث وگفتگو) اسلام ومسيحيّت ارتدکس در يونان جمع آوري کردند ومشترکات بين مسيحيّت واسلام را خواستند بيان کنند که تقريبا از همه جاي عالم بودند واز ايران هم عدّه اي رفته بودند که من هم در آن جلسات بودم ومسأله اي که من آنجا مطرح کردم، بيست وهشت موضوع درباره امام زمان (عليه السّلام) در مسأله مصلح آخرالزّمان از کتاب انجيل وقرآن بود، که هم در انجيل آن مضامين ديده مي شود وهم در قرآن مطلبش بود وما اين را تنظيم کرديم ومقاله ما در آنجا اين بود. مسيحيّت با تمام خصوصيّات در اين مورد در انجيل مطالبي دارد که يک روز جمعه در همين کانون، انجيل را در اين موضوع مي خواندم به آقايان گفتم:

فکر نکنيد از کتاب مهدي موعود اين مطالب را مي خوانم چون همه مطالب همان مطالبي است که در کتاب مهدي موعود يا کتب ديگري که در مورد امام زمان (عليه السّلام) نوشته شده مي باشد. بالاخره مسيحيّت اين مسأله را به نام پسر انسان قبول دارد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
18-11-2022, 14:00
اهل سنّت هم همه قبول دارند حتّي ابن باز که رهبر وهّابيّت در زمان ما بود يک جزوه اي نوشته که من آن را در مدينه خريدم. در مورد اثبات وجود مقدّس حضرت وليّ عصر مي باشد ودر رابطه ممالک عالَم اسلامي در سال 52 قبل از انقلاب در مکّه بودم که از همه جاي ممالک اسلامي علماي اسلامي در آنجا جمع بودند. آنجا يک نفر از کشور کنيا در اين رابطه سؤال کرد که حضرت مهدي را با اين خصوصيّاتي که در روايات هست عالم اسلامي قبول دارد يا خير، عين نوشته اش هست ومن در همين کتاب مصلح غيبي آن را درج کردم که آنجا رئيس رابطه که فردي به نام آقاي قزّاز بود اين را نوشت وبه مُهر رابطه اين را امضاء کرد آن هم با همين خصوصيّاتي که ما قائليم. فقط يک عدّه قليلي از اهل سنّت معتقدند که هنوز آن حضرت متولّد نشده بعدا متولّد مي شود پس در متولّد شدن ونشدنش بحث است وگرنه اصل وجود مقدّسش مورد قبول تمام مسلمانها ومسيحيها که طبعا بيش از دو ميليارد از جمعيّت کره زمين اند مي باشد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
18-11-2022, 14:00
يهوديها هم قبول دارند يعني در تورات هست وزرتشتيها درباره مهدي موعود کتاب نوشته اند ومذاهب بزرگ ومهمّ دنيا مسأله حضرت مهدي (صلوات اللّه عليه) را قبول دارند حالا با اين خصوصيّاتي که ما مي گوئيم پسر امام حسن عسگري است طبعا مربوط به خصوصيّات دقيقتري است که ما اطّلاع داريم والاّ آنها همان طوري که بقيّه مسائل مذهبيشان به خاطر زياد شدن فاصله جمعيّتشان با رهبر دينيشان دستخوش تحريف شده وآن دقّتي که شيعه دارد آنها ندارند.

مرحوم حاج شيخ احمد کافي از نظر شما چطور آدمي بوده وعلاقه اي

پاسخ ما:

ما در اين جلسه در مورد بيوگرافي افراد بحثي نمي کنيم وهر چه خوب هم باشند تعريفشان را نمي کنيم هر چه هم بد باشند مذمّتشان را نمي کنيم. گاهي از افرادي اطّلاعي نداريم وعرض مي کنيم اين شخص را نمي شناسيم آن وقت فکر مي شود که ما نظر منفي نسبت به او داريم.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
24-11-2022, 12:53
خدا رحمت کند آقاي کافي را، ايشان مرد بسيار خوبي بودند من نشنيده ام ادّعاي ملاقات با حضرت امام زمان (عليه السّلام) را بکنند ولي اگر مي گفتند من او را ديده ام، راست مي گفتند. اگر شايعه است که او متظاهر بوده مثل شايعاتي که در رابطه با افراد ديگر هم هست درست نيست. آن سوز وگدازي که ايشان داشت نمي شود که تصنّعي باشد. ايشان علاقه زيادي به حضرت بقيّة اللّه داشتند واين وظيفه هر يک از افراد بشر است با توجّه به اينکه انسانها يک رهبر ويک امام در اين زمان دارند وتمام هستي آنها وابسته به هستي او است بايد به او علاقه داشته باشند بِيُمْنِه رُزِقَ الْوَري به برکت حضرت بقيّة اللّه غير خدا هر کس که باشد روزي مي خورد وحيات وهستي دارد از آن حضرت است وسبب اتّصال زمين وآسمان وبين خدا وخلق است ولذا محبّتهائي که بعضي ها اظهار مي کنند زيادي نيست که بگوئيم چرا فلاني اين قدر اظهار محبّت مي کند اين محبّتها طبيعي است وبايد بيشتر از اينها هم باشد وهر چه هم انسان حتّي اظهار عشق به حضرت وليّ عصر (ارواحنا فداه) بکند کم کرده است.

چرا اهل سنت با مشاهده اين همه معجزات از حضرت بقية اللّه واه

پاسخ ما:

اهل سنّت به امام زمان (عليه السّلام) اعتقاد دارند وعلاقه هم دارند. حتّي در بين علماي بزرگ سنّي وسنّي ها تا به حال تحقيقات زيادي کرديم کسي نيست که منکر امام زمان (عليه السّلام) باشد. حتّي علماي وهّابي، شايد متعصّب ترين فرق اهل سنّت وهّابيها هستند که حتّي سنّي ها با آنها گرم نيستند.

وبالاخره فکر نمي کنم در عالم اسلام از مسلمانها کسي منکر آن حضرت باشد حتّي چهار امامي ها وشش امامي ها معتقد به يک فردي هستند که در آخرالزمان ظهور مي کند ودنيا را پر از عدل وداد مي نمايد وامامي را قائلند.

در اين رابطه اهل سنّت کتابهاي زيادي هم نوشته اند. کتابي که جمع آوري روايات اهل سنّت است به نام المهدي است که به فارسي ترجمه شده وکتاب ديگري به نام منتخب الاثر است که تمام روايات اهل سنّت در آنجا جمع آوري شده. شايد متجاوز از چند هزار روايت از اهل سنّت در مورد امام زمان (عليه السّلام) مطرح شده است. لذا آنها اعتقاد به امام زمان (عليه السّلام) دارند. وامّا اينکه چرا يک عدّه معجزات را مي بينند وبه اهل بيت (عليهم السّلام) ايمان نمي آورند؟ اوّلا معجزات خيلي مستقيم به ما شيعيان هم که کنار قبر امام رضا هستيم نرسيده وبه آنها هم به طريق اولي نرسيده. انسان اگر توجّه به يک چيزي نداشته باشد ممکن است از کنارش با غفلت عبور کند. بعد هم معجزه از چيزهائي است که خيلي مسائل را اثبات نمي کند. اين را بدانيد که اعتقادات را بايد از راه علم وعقل بدست آورد. معجزه فقط آرامش مي دهد ايمان بوجود مي آورد. مثلا يک اعتقادي را که پيدا کرده وقتي معجزه را مي بيند مثل کشتي است که يک جا پهلو گرفته ودر حال تلاطم نيست اين معجزه آرامش مي دهد. هيچ وقت سلمان وابوذر نيامدند از حضرت پيغمبر (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) معجزه بخواهند معجزه هم اگر بوده به آنها آرامش داده. وقتي حضرت ابراهيم عرض مي کند:

(رَبِّ اَرِني کَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتي).(1)

به من نشان بده خدايا چگونه مرده را زنده مي کني. خداي تعالي مي فرمايد:

(أَوَلَمْ تُؤْمِنْ).(2)

يعني هنوز آرامش پيدا نکردي؟ مي گويد:

ايمان واعتقاد دارم پيامبر تو هستم ارتباط با تو دارم (ولکن لِيَطْمَئِنَّ قَلْبي).(3)

اطمينان يعني آرامش، ولکن آرامشي مي خواهم وکار معجزه آرامش دادن است. وگرنه اگر شما الان از يک مسيحي که بسيار تبليغات دارند واکثر فيلمهاي مذهبي که در تلويزيون نمايش مي دهند تصادفا مربوط به کليسا وکشيشهاي مسيحي است وکراماتي که آنها اظهار مي کنند. شما هر چه اينها را مي بينيد ايمان به مسيحيّت نمي آوريد. امّا براي خود مسيحيها آرامش مي دهد. مثل يک بنائي است که ساخته شده ومعجزه آب ورنگي به اين ساختمان مي دهد وگرنه اعتقادات بايد با دلائل عقلي پياده شود وحتّي گاهي شده بعضيها با معجزه به يک ديني گرويده اند امّا پايه هاي دينيشان خيلي سست است به جهت اينکه يک چيزي شبيه اين اگر از دين ديگري ببينند باز به آن طرف مي گروند. روي اين اصل اگر ما صدها کرامت از کليسا وکنيسه وحتّي معبد هندوها ببينيم واز قادريه وعلي اللّهي ها که کارهاي عجيب وغريبي مي کنند چيزي ببينيم اين طور نمي شود که جزء آنها بشويم. در فکر مي رويد که اين کار چطوري مي شود ودر شما آن اثر ايماني را پيدا نمي کند. امّا در خود آنها يک آرامشي ايجاد مي کند يعني معجزه آن قدر کاربرد عميقي ندارد بخصوص براي دانشمندان وعقلا که همه چيز را با عقل وفکر مي سنجند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
24-11-2022, 12:54
آيا تاکنون خانمي به حضور امام زمان مشرف شده است ؟

پاسخ ما:

من عدّه اي از خانمها را که براي خودم قصّه اي نقل کرده اند را سراغ دارم که خدمت امام زمان (روحي فداه) رسيده اند. امام زمان (صلوات اللّه عليه) امام زن ومرد است وفرقي در اين جهت بين آقايان وخانمها نيست. طبعا شخصي که در دنيا وجود داشته باشد حتما خانمها هم خدمتش مي رسند ومي بينند وشناخت هم مربوط به خود آن طرف است بايد ببينيم که خودش چقدر معرفت دارد والاّ مرد وزن فرقي نمي کند.

شايد انگيزه اين سؤال اين بوده است که در کتابها معمولا از آقايان قصّه هائي را نقل مي کنند وقصّه هائي از خانمهائي که خدمت امام زمان رسيده اند يا نقل نشده است يا خيلي کم نقل شده است.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
25-11-2022, 13:53
آنچه که براي خود من که دو جلد کتاب ملاقات با امام زمان (عليه السّلام) نوشته ام پيش آمده است. قصّه هائي را خانمها براي ما نقل کرده اند آنهائي که درست وواقعي بوده است به جهاتي کم بوده است، اوّلا حضرت وليّ عصر (صلوات اللّه عليه) با زنها همان طور که ما نامحرم هستيم ايشان هم نامحرم است طبعا ملاقاتهاي آنها، ملاقاتهاي خيلي مفصّلي نخواهد بود که جريان وصحبتي داشته باشد، مثل علي بن مهزيار سه روز ميهمان حضرت باشند. يا اسماعيل هرقلي در کنار شطّ دجله که حضرت دست روي زخمش گذاشتند وشفا يافت. براي چنين مسائلي يک مانع همين محرم ونامحرم بودن است چون امام زمان (صلوات اللّه عليه) محکوم به قوانين اسلام است در همين زمان وبايد به آنها عمل بکند ولذا بعيد نيست که جريان مفصّلي که معجزه اي در آن باشد وامثال اينها براي خانمها کمتر بوده است. خود من قضايائي از بعضي از خانمها سراغ دارم که نقل نکرده اند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
25-11-2022, 13:53
خانمي در تهران قضيه خيلي جالبي داشت ومن خيلي شائق بودم اين را نقل کنم. به تهران رفتم وموفّق به ملاقات با او نشدم، بعد به مکّه رفته بود ومن هم آن سال مکّه رفتم وايشان را در مدينه ديدم آنجا قصّه را براي من نقل کرد. متأسّفانه شوهرش اجازه نداد که ما اين قضيّه را به اسم خود ايشان در کتاب بنويسيم. ومن هم قصّه اي بدون سند که اعتبار ندارد نمي نويسم. قضيّه بسيار در بين مردم معروف است ولي اجازه چاپش را ندادند. قضيّه را نقل کرد ولي شوهرش اجازه نداد شايد اگر من هم بودم چنين اجازه اي را نمي دادم. حقّ هم داشت.

قضيّه از اين قرار بود که:(4)

شوهر اين خانم مبتلا به سرطان حنجره مي شود ووضع مادّيشان هم خراب بوده است. شب اين خانم حضرت وليّ عصر (ارواحنا فداه) را خواب مي بيند وتضرّع وزاري مي کند که شوهرم وضعش خوب نيست وچنين کسالتي هم دارد. ايشان مي فرمايند:

کسالتش را شفا داديم وده هزار تومان پول پشت آينه گذاشته ايم اين را سرمايه اش کنيد وزندگيتان خوب مي شود وامسال تو مکّه مي روي (اين قدر وضعشان بد بوده است که نمي توانسته اند اين طور برنامه ها داشته باشند) وفلان هتل در مدينه هستي ساعت شش صبح فلان روز از داخل هتل بيرون بيا تا تو را به قبرستان بقيع براي زيارت قبور ائمّه بقيع (عليهم السّلام) ببرم با اينکه داخل قبرستان بقيع زنها را راه نمي دادند (خلاصه قضيّه را مي گويم) ايشان وقتي که از خواب بيدار مي شود مي بيند شوهرش سلامت است وده هزار تومان پول هم پشت آينه است واين را سرمايه مي کنند وزندگيشان خيلي خوب ومفصّل مي شود که الان هم جزء ثروتمندان تهران به حساب مي آيد ويا متوسط هستند. آن سال موفّق به حجّ مي شوند وکاروان، آنها را به همان هتلي که آقا فرموده بودند مي برد وايشان هم به همه مي گويد که ساعت شش صبح فلان روز با حضرت ملاقات دارم وهر کس مي خواهد بيايد حضرت را ببيند واين اعلاميه عمومي را هم مي دهد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
02-12-2022, 18:53
حالا تصرّف خود حضرت بوده است که مي گويد:

در آن ساعت جز من کس ديگري داخل هتل نبود همه يادشان رفته بود من پائين آمدم ديدم آقا آنجا ايستاده است. با فاصله يک متر ايشان از من جلوتر مي رفتند وهر چه من تند مي رفتم همان يک متر فاصله باقي بود واگر آهسته مي رفتم باز هم همان يک متر فاصله بود من را به قبرستان بقيع بردند. اين خانم بسيار خانم محترمي است داخل قبرستان بقيع مرا بردند (آنهائي که مشرّف شده اند مي دانند که تا وارد قبرستان بقيع نشوي نمي تواني بگوئي قبرها کجا است مثلا قبر حضرت ابراهيم وديگران در کجا واقع شده است چون قبور زيادي در قبرستان بقيع هست آن وقتي که آقايان را اجازه مي دادند فقط خانمها از بيرون وپشت ديوار مي توانستند زيارت کنند وزنها اصلا داخل قبرستان بقيع را نديده بودند که چه شکلي دارد آن وقتي که ديوار بود الان نرده هست وهم مرد وهم زن مي بينند) بالاخره به من مي گفت که قبر حضرت ابراهيم در کجا وبقيّه قبور در کجا واقع شده است وحضرت من را به يک يک زيارتها بردند وزيارت کردم. موقع برگشت نزديک درب، چند متر پارچه اي خريدند وبه من دادند وفرمودند که اين بدردت مي خورد وپيش شما باشد. من آنجا تازه متوجّه شدم که در چه وضعي هستم وافتادم وبيهوش شدم وبعد مرا بهوش آوردند وآن پارچه هم در دستم بود وتکّه اي به افراد داده بودم.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
02-12-2022, 18:53
اين قضيّه خيلي جالب وخوب است ومعجزه آسا ومفصّل که من به طور خلاصه نقل کردم. شوهرشان که مرد بسيار محترم وخوبي است واز آن موقع با هم رفيق شده ايم واز آن جريان بيست سال بيشتر مي گذرد واين آقا کسالتش رفع شده است ووضعشان هم خوب شده است ومکرّر اين خانم هم خدمت حضرت وليّ عصر (صلوات اللّه عليه) مشرّف مي شود وجريان ديگري هم اين خانم داشت واين نيست که خانمها خدمت حضرت وليّ عصر نرسند واگر نقل نمي شود چون اين طور جريان مفصّلي کمتر دارند واگر شوهرش مي گفت:

من راضي نيستم با امام زمان (عليه السّلام) به قبرستان بقيع بروي، حضرت هم هيچ وقت او را نمي بردند بعضي شوهرها که خدا هدايتشان کند مزاحم پيشرفت خانمها هستند.

اگر چنانکه اخبار جنگ مي گويد حضرت مهدي وملاقات ايشان در جبه

پاسخ ما:

کارهاي دنيا روي برنامه طبيعي خودش پيش مي رود. امّا گاهي مي شود که خداي تعالي کمکهائي به اهل حقّ وپيروان حقّ مي کند. واين کار را هم فکر مي کنم اگر دقّت کنيم خداي تعالي به شيعيان ايران اين کمک را کرده. اگر زودتر مي مرديم واين بدبختي صدام را نمي ديديم مي گفتيم به ما توجّهي نکرده اند.

سال گذشته در همين ايّام (صدام) ابرقدرت خاورميانه بود. من خودم مي شنيدم از راديوهاي بي بي سي وامثالهم که دو ميليون مسلّح دارد ودر منطقه از او قويتر کسي نيست وهمه اين ابرقدرتها پشتيبانش بودند وتازه هم در آن وقت از جنگ خارج شده بود ودر وضع قدرت صلح را از ما گرفته بود. ووقتي مرحوم امام فرموده بودند من اين صلح را مثل جام زهر سر کشيدم او گفت:

من مثل جام شربت سر کشيدم ويک چنين وضعي داشت واين مسأله مربوط به سالهاي قبل نيست که جوانها يادشان نباشد بلکه مربوط به سال گذشته است وامروز اين صدام به قدري بدبخت شده وبدبخت تر هم خواهد شد. وبراي محاکمه اش دارند جا تعيين مي کنند از مردم عراق ويا از اسراء لااقل تحقيق کنيد وهمين طور عراقيهاي مهاجر که بايستي حتما هر کسي عکس صدام همراهش مي بود. يک عراقي را در هند ديدم که در وسط ساعتش عکس صدام بود. او شيعه وآدم درستي بود پرسيدم:

چرا اين طور است. گفت:

اگر همراه هر کس يک عکس صدام نباشد او را تعقيب مي کنند چون يک وقت است مي گويند اگر در خانه اش نباشد در اداره اش نباشد تعقيب مي کنند ولي يک وقت مي گويند اگر همراهش نباشد تعقيبش مي کنند ومن مجبورم. حتّي الان به سفارت عراق بروم بايد اين ساعت را ببينند. مردم عراق هم طوعا وکُرها فکر نکنيد مردم عراق خيلي هم علاقه نداشتند يا همه مجبور بودند، نه. ما مردم عراق را مي شناسيم چون يک مدّتي آنجا بودم حتّي شيعيانشان مثل ما پايبند به مذهب نيستند وتعصّبات قوميشان خيلي بيشتر از تعصّبات مذهبيشان است. خدا مي داند اگر يک ايراني شيعه پاک روحاني در نجف يا کربلا با يک نفر دعوايش مي شد تمام اهل کوچه محل زندگي اش سر اين ايراني مي ريختند واو را مي زدند.

البتّه الان مردم بيچاره اي شده اند وانسان ديگر افتاده را لگد نمي زند. جنبه هاي انساني ما ايجاب مي کند دشمني که تا ديروز با ما جنگ مي کرده الان به او ترحّم کنيم واين بزرگترين صفت انسانيّت وعاطفه است که ما داريم ولي ديگران اين برنامه را ندارند. علي بن ابيطالب (عليه السّلام) در جنگ صفّين که بود ابتدا معاويه بر شطّ فرات مسلّط شد وجلوي آب را مثل يزيد بن معاويه گرفت. بعد علي بن ابيطالب (عليه السّلام) بر شطّ فرات مسلّط شد. اصحاب گفتند:

مي شود ما هم جلوي آب را بگيريم حضرت فرمودند:

نه، جلوي آب را ما نمي گيريم روش ما، روش الهي وروش آنها، روش شيطاني است.

اگر ما اين گرفتاري مردم عراق را مي داشتيم يقين بدانيد بعد از جنگ يک سر سوزن از عراق به ما کمک نمي شد واين کار انساني خيلي ارزش دارد. در عين حال همين مردم عراق که عکس صدام را جلوي سينه داشتند عليه او قيام کردند وآنهائي که به صدام کمک مي کنند مي دانند همين مردم اگر فردا مسلّط بشوند همينها را هم مي کشند آنها به خاطر جان خودشان است که به صدام کمک مي کنند.

مثل اوّل انقلاب که اطرافيان شاه همين فکر را مي کردند چون کساني که کنار او هستند ممکن است يک روزي سر بلند کنند وانقلاب را از بين ببرند.

به هر حال الان در ظرف يک سال روي کره زمين رئيس جمهوري بيچاره تر از صدام نيست يعني ضعيف تر از او الان نيست.(5)

و اگر اين را ما لطف خداي تعالي ولطف امام زمان (عليه السّلام) ندانيم پس چيست؟ حتّي در دوران جنگ حساب کنيد يک قدرتمندي که حمله کرده وتا صدها کيلومتر وارد ايران شده وتمام قدرتمندان دنيا او را پشتيبانش شدند يعني به عکس جريان خودش واز طرفي ما هم تازه کار، اينها را فکر کنيد آن وقت دست مقدّس حضرت وليّ عصر (روحي فداه) را مشاهده مي کنيد اخلاقم اين نيست که تعريف از مسئولين کنم وبگويم امام زمان پشتيبان مسئولينند ولي اگر مسئولين اخلاص داشته باشند پشتيبانشان امام زمان (عليه السّلام) هست پشتيبان اين شصت ميليون شيعه خالص وبا محبّت اهل بيت هستند. حساب کنيد او داخل ايران آمده وبر همه جا هم مسلّح شده وما با دست خالي، اين جوانان بسيجي بدون تعليمات نظامي همه جا را فتح کردند خرّمشهر را فتح کردند ورفتند جلو. صدام در آن وقت که در موضع قدرت است ومي خواهد به کويت حمله کند وحمله کرده به خاطر نيازش، مرزها واسراء ما را فورا تحويل مي دهد در همان مدّت زمان کوتاه مي بينيد لطف الهي سرازير شده ودر چند روز اسراء را تحويل مي دهد، در مرزهاي بين المللي مستقرّ مي شود وبه ما اظهار ارادت مي کند ومقاماتش با مسئولين ايران ملاقات مي کنند واظهار کوچکي هم مي کنند وبعد کارشان خراب مي شود. اگر الان بود خيلي ما گرفتاري مي داشتيم ما هم که اهل حمله به عراق وگرفتن قطعه زميني نيستيم والان دو مرتبه با ما دشمن شده. اينها اگر کار امام زمان (روحي فداه) نيست پس چه کاري کار امام زمان است وانشاءاللّه تا آخر هم حضرت بقيّة اللّه کمک ما هم خواهد بود ونبايد انتظار داشته باشيم که ايشان يک شمشير بدست بگيرند وبا يک سرباز عراقي مشغول جنگ شوند ويا کشته شوند يا بکشند تا بگوئيم امام زمان (عليه السّلام) به کمک ما آمدند.

کدام يک از عبادات مورد تصديق حضرت ولي عصر مي باشد؟

کدام يک از عبادات مورد تصديق حضرت وليّ عصر (روحي فداه) مي باشد؟ آيا عبادات وادعيه در فرج حضرتش مؤثّر واقع مي شود؟ پاسخ ما:

هر چه که صدق عبادت بکند مورد تصديق حضرت وليّ عصر (روحي فداه) است اگر هم صدق عبادت نکند مورد تصديق حضرتش نيست. ادعيه وعبادات اگر براي فرج باشد وعده کرده اند مؤثّر در فرج مي شود امّا آن مؤثري که تا گفتيم:

خدايا فرج حضرت را برسان فورا فرج برسد نخواهد بود. چون مسأله حکومت واحد جهاني است، مسأله مهمّ جهاني است. گاهي هم اثرات آني است چون وقتش رسيده يک وقت اثرش بعدها است مثلا فکر کنيد روي برنامه عادي صد هزار سال ديگر (خداي نکرده) بايد حضرت وليّ عصر (روحي فداه) ظهور کنند امّا شما دعا کرديد جلو آمد، باز دعا کرديد جلو آمد... تا اين صد هزار سال حذف شد ما نظيرش را در روايات داريم. نظير اين جريان را تا با همين مسأله غيبت حضرت تطبيقش دادند. در تفسير برهان در جريان حضرت موسي. بني اسرائيل وقتي مبتلا به فرعون شدند حضرت يوسف گفته بود فردي به نام موسي بن عمران خواهد آمد وشما را از ظلمهاي فرعون نجات خواهد داد. اينها در اين مدّتي که فرعون در راس کار بود منتظر بودند در يک شب مهتابي بود هوا تقريبا روشن بود اينها در شب به طور مخفي به بيابان رفته بودند واطراف عالِم بزرگشان که علائم ظهور حضرت موسي را مي دانست نشسته بودند وبا مذاکره اش وذکر نام حضرت موسي خوش بودند.

مثل شما که دوست داريد از علائم ظهور وصفات وخود حضرت برايتان بگويند، يک وقت ديدند جواني حدود بيست ساله آمده، عالمشان با مشخّصاتي که داشت با او تطبيق داد پرسيد:

اسمتان چيست؟ گفت:

موسي. پدرت کيست؟ گفت:

عمران. فهميدند حضرت موسي بن عمران است. پرسيدند:

آقا کي خواهي آمد. گفت:

من چهل سال ديگر وقت دارم، بعد از آن ظهور مي کنم. اينها رفتند دعا کردند اين چهل سال را تخفيف بده. خود حضرت موسي خبر آورد که خدا اين چهل سال را تخفيف داد وسي سالش قرار داد. شکر کردند، پروردگار ده سال ديگر به خاطر شکرشان کم کرد. (لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزيدَنَّکُمْ).(6)

يعني بيست سال کم شد. باز دعا کردند چون راه را بلد شده بودند ده سال ديگر کم شد. البتّه نه اينکه اينها در همان زمان باشد ده سال طول کشيد چهل سال تبديل به ده سال شد. امام صادق (عليه السّلام) فرمودند:

جريان شما در غيبت امام زمان (عليه السّلام) همين طور است. دعا بکنيد مدّت غيبت کم مي شود، شکر کنيد کم مي شود. دعا کنيد کم مي شود. اگر صد هزار سال ديگر قرار بوده تشريف بياورند اگر دعا کنيد کم مي شود. البتّه من وقت تعيين نمي کنم من حاضر نيستم که بگويم امام زمان (عليه السّلام) يک سال ديگر مي آيند. ما دلمان مي خواهد، محبّتمان ايجاب مي کند که بگوئيم:

في طرفة عين او هو اقرب من ذلک يعني بايد اين طوري باشد يک چشم به هم زدن وحتّي نزديکتر از آن.

کساني که مي گويند:

حالا کو تا امام زمان (عليه السّلام) بيايد، اينها لااقل اهل محبّت نيستند. هيچ وقت هيچ عاشقي نمي گويد:

حالا کو... بر فرض هم که بداند دلش نمي آيد که به زبان بياورد. چنين کسي که مي گويد:

کو تا بيايد از اين کساني هستند که به فکر خودشان وشکمشان وبهشتشان هستند واهل محبّت نيستند. شما مي بينيد در محبّتهاي ظاهري هم همين طور است. اين آقا تلفن زده که من امروز عصر ماشين مي گيرم وبا اتوبوس فردا مي رسم يعني يک شبانه روز طول دارد او که منتظر است ناراحت است مي گويد:

بلند شوم اتاق را مرتّب کنم وضع را منظّم کنم. البتّه شايد بعضيها متوجّه همين حرف ما هم نيستند. مي گويند حالا حوصله داري، همان لحظه اي که مي خواهد بيايد يک ساعت قبل کارها را مي کنيم ولي عاشق يک التهابي براي آمدن معشوقش دارد.

امام زماني که احتمال دارد يک لحظه ديگر بيايد، انتظار فرجي که افضل اعمال است اگر انسان بگويد تا فردا حتما حضرت نمي آيد اين از امروز تا فردا ديگر انتظار ندارد واز حالت انتظار خارج مي شود البتّه فردا هم که روي جريان طبيعي دارد مي آيد، ديگر انسان منتظر نيست. امّا انتظا ر اين است که انسان لحظه شماري بکند که الان مي آيد يک لحظه ديگر مي آيد. مثل مهماني که انسان زياد دوستش دارد وخبر هم داده که حتما مي آيد ولي لحظه وساعتش را تعيين نکرده. انسان در اوّلين فرصت خانه ووضع ووسائل پذيرائي اش را مرتّب مي کند ومنتظر مي نشيند. ولذا اينکه مي گويند:

مکتب انتظار مکتب سازندگي است. واقعا انسان را مي سازد. امام زمان (عليه السّلام) بيايد ومن حريص به دنيا باشم خوب نبايد باشم، امام زمان (عليه السّلام) بيايد ومن گنهکار باشم، خوب نبايد گنهکار باشم، امام زمان (عليه السّلام) تشريف بياورند من در فلان صفت رذيله باشم خوب نبايد باشم. بنابراين خودش را زود جمع وجور وآماده مي کند وافرادي را که مي فهمند حضرت وليّ عصر چه مي خواهد زود خود را مي سازد ولذا عبادات وادعيه مختلف در فرج حضرتش مؤثّر واقع مي شود. منتها تأثيرش چقدر است وچقدر بوده که حالا اين قدر باقي مانده اطّلاعي نداريم. فقط به ما فرموده اند:

دعا کنيد وانتظار بکشيد وعبادت کنيد وخودتان را براي فرج حضرت بقيّة اللّه (ارواحنا فداه) آماده کنيد.

آيا امام زمان همسر وفرزند دارند؟

پاسخ ما:

حضرت وليّ عصر (صلوات اللّه عليه) طبعا بايد داراي همسر وفرزنداني باشند که با استدلال علمي وعقلي عرض مي کنم.

مسلّما يکي از سنن پيغمبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) ازدواج است حضرت رسول اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) فرمود:

تناکحوا تناسلوا انّي اباهي بکم الامم امر به نکاح است. يکي از مستحبّات مؤکّد ازدواج است. که رسول اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) فرموده:

النکاح سنّتي فمن رغب عن سنّتي فليس منّي ازدواج سنّت من است کسي که سنّت مرا نديده بگيرد وازدواج نکند از من نيست. امام زمان (صلوات اللّه عليه) از يک چنين مسأله اي هيچ وقت نمي گذرد بعلاوه ما فکر نکنيم ازدواج وعمل زناشوئي کار کثيفي است که ائمّه وانبياء (عليهم السّلام) نمي کنند خير، غريزه جنسي يکي از قواي بدني است که هر چه يک انسان کاملتر باشد اين نيرو در او قويتر است.

همان طوري که ما مي گوئيم:

چشم پيغمبر (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) خيلي پر نور بود واحتياج به عينک نداشت، گوشش احتياج به سمعک نداشت، نيروي جنسي ائمّه وانبياء (عليهم السّلام) از سائرين قويتر بوده است که روايت هم دارد. بنابراين حضرت وليّ عصر حتما ازدواج کرده اند اگر بگوئيم که آن حضرت عقيم بوده اند؟ اين نقص است ويکي از امراض است که مسلّما حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) در اين جهت هم نقص نداشته اند. پس بنابراين حضرت صاحب الزّمان (عليه السّلام) هم همسر وهم فرزند دارند حالا در مدّت هزار وصد وپنجاه وچند سال طبعا هيچ زني اين اندازه سنّ نداشته که با آن حضرت باشد پس زنهاي متعدّد گرفته اند. در يک زمان ممکن است چند زن نداشته باشند چون اجتماع امروز ما نمي پسندد ولي به هر حال هر زني که مي مرده ايشان زن ديگري را انتخاب مي کرده اند به اندازه رفع کراهت وبا اين حساب وقتي که تنها از امام سجّاد (عليه السّلام) تا امروز هشتاد ميليون سيّد در روي زمين باشد بعيد نيست که امام عصر (روحي فداه) داراي يک ميليون حالا يک ميليون نباشند صد هزار فرزند است. مي گوئيد پس کو؟ مي گوئيم اين طوري بوده، اين معناي غيبت است. اگر مسأله جزيره خضراء درست باشد که آنجا هستند وکجايند ندارد برو وببين. اگر درست نباشد که من در کتاب مصلح غيبي دو راه شرح داده ام. يکي به خاطر اينکه بر هر کسي واجب است که فرزندش را از فساد حفظ کند پس حضرت وليّ عصر (صلوات اللّه عليه) فرزندانش را در جزيره اي که انتخاب کرده قرار داده ونگذاشته هم که در آنجا فساد نفوذ کند وآنها را از فساد محافظت کرده است که اين نظر خيلي قوي نيست وحتمي نمي باشد واحتمالي است. يک جريان که از نظر خودم قويتر است اين است که امام عصر (عليه السّلام) در هر زماني محلّي را انتخاب مي کنند که وجودشان مؤثر هم باشد بدون اينکه او را بشناسند که ايشان امام عصر (صلوات اللّه عليه) است. مثلا در تهران اگر کسي بيايد وبخواهد زندگي کند مي پرسند:

تو پسر که هستي؟ مي گويد:

نام پدرم حسن است خيلي از افراد هستند که اسمشان حسن است حتّي فاميلش هم عسگري است از کجا معلوم که پدر حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) باشد حضرت با خانواده اي ازدواج کرده مصالحي را هم در آن محيط در نظر گرفته که آن مصالح را هم انجام بدهد هيچ مانعي ندارد ومدّتي هم آن حضرت در آن مکان بوده واو را نشناخته اند چون بناي شناختن نيست خودش اِعمال ولايت کرده واو را نشناخته اند يک رفتاري کرده که حتّي زن وبچّه اش او را عادي فرض کرده اند هيچ مانعي ندارد انسان در خانه اي زندگي بکند زن وبچّه انسان هيچ احتمال هم ندهند اين آدم فوق العاده اي است. اولياء خدا اکثرا همين طورند، کراماتي وطيّالارضهائي دارد ولي زن وبچّه شان هيچ نمي فهمند ومتوجّه نمي شوند. واين ممکن است که زن وفرزندان حضرت ايشان را درک نکنند چند سالي هم باشد فرض کنيد تا آخر عمر زنش باشد بعد فرزندان بزرگ شده اند واينها را کار وکسبي وبرنامه اي دستشان داده است. در دنيا هر ده يا بيست يا پنجاه سال نمي شود يک نفر مفقود شود؟ وقتي حضرت اينها را روبراه کک´فرزندان ¹قل اشکالي به نظر نمي آيد که برايمان سخت باشد که اين مطلب را قبول کنيم.

مگر نه اينکه مراجع خدمت حضرت ولي عصر مي رسند آيا نمي توانند

مگر نه اينکه مراجع خدمت حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) مي رسند آيا نمي توانند با سؤال از ايشان جواب حکمهاي ديني را بگيرند؟ واين نه به معناي اين باشد که حکم را از ايشان بيان کنند بلکه استدلالات را سؤال کنند؟ پاسخ ما:

البتّه اگر مرجع تقليدي ادّعا بکند که من دائما خدمت حضرت مي رسم ادّعاي بابيّت کرده ودرست نيست. هر کس اين ادّعا را بکند به ما دستور داده اند تکذيبش کنيد. يعني ادّعا بکند که من هر وقت سؤالي دارم مي روم واز حضرت سؤال مي کنم. حتّي درباره مقدّس اردبيلي اين طور توضيح مي دهيم که مقدّس گفته هر وقتي که من خدمت حضرت مي رسم طبيعتا، يعني با خواست حضرت، سؤالات علمي را از ايشان مي پرسم دليلش هم اين است که آن شبي که به حرم علي بن ابيطالب (عليه السّلام) مي آيد از حضرت امير مي خواهد سؤال کند حضرت به او مي فرمايند:

برو از فرزندم وليّ زمان حضرت بقيّة اللّه که در مسجد کوفه هستند سؤال کن. بعد از غيبت صغري باب ارتباط اين طوري که هر وقت يک نفر بخواهد پيامي بگيرد وببرد وپيامي بياورد قطع شده است. البتّه تشرّفاتي خدمت حضرت وليّ عصر هست که بدون پيش بيني قبلي وبدون اينکه انسان کاري بکند وموفّق شود هست ومراجع تقليد با آن خصوصيّاتي که درباره شان گفته شده بعيد نيست خدمت حضرت برسند وممکن هم هست اصلا خدمت حضرت نرسند من در اتاقي روزي نشسته بودم دو نفر از مراجع اهل معنا هم بودند که خصوصي صحبت مي کردند خيال مي کردند من نمي شنوم ولي من مي شنيدم نه اينکه استراق سمع بکنم، پيرمردها معمولا نمي توانند خيلي آهسته صحبت کنند وقتي هم آهسته صحبت بکنند نفر آن طرفي مخصوصا اگر گوشش هم تيز باشد مي شنود اين يکي از ديگري مي پرسيد:

تو چند مرتبه خدمت حضرت رسيده اي؟ ايشان هفت هشت مرتبه را نقل کرد. يکي از مراجع که او معروفتر هم هست مي گفت من بيش از دو مرتبه موفّق نشده ام که خدمت حضرت برسم خوب اين ممکن است. در مشکلات از مسائل هم که گاهي ممکن بوده زمام امور بهم بخورد در تاريخ داريم حضرت به داد آنها رسيده است. يا مثلا جان کسي در خطر بوده وامثال اينها. حتّي زمان غيبت صغري هم مثل شيخ کليني وشيخ صدوق با همه بزرگواريشان ارتباط خاصّ ودائمي با حضرت نداشته اند به جهت اينکه آن نوّاب اربعه ارتباط داشته اند. شيخ کليني نوّاب اربعه را قبول داشته است ولي خودش نمي گويد من ارتباط دائمي داشته ام ولذا مرجع تقليد لازم نيست حتما ارتباط داشته باشد واگر فردي ارتباط دائمي داشته باشد. نبايد احدي از آن مطّلع باشد ونبايد به مردم آن را بگويد وطبعا تخلّف هم نمي کند. البتّه بعضي از احکامي را که برايشان مشکل بوده از امام زمان پرسيده اند.

پاورقى:‌

(1) سوره بقره آيه 260.
(2) سوره بقره آيه 260.
(3) سوره بقره آيه 260.
(4) خدا آن مرد بزرگوار را رحمت کند فعلا او فوت کرده ومي شود قضيّه را نقل نمود وعلاوه اسم آن خانم وشوهرش را باز هم نقل نمي کنيم.
(5) اين پاسخ در زماني که عراق مبتلا به تحريم اقتصادي شد، گفته شده است.
(6) سوره ابراهيم آيه 7.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
09-12-2022, 11:48
مي شود ما هم جلوي آب را بگيريم حضرت فرمودند:

نه، جلوي آب را ما نمي گيريم روش ما، روش الهي وروش آنها، روش شيطاني است.

اگر ما اين گرفتاري مردم عراق را مي داشتيم يقين بدانيد بعد از جنگ يک سر سوزن از عراق به ما کمک نمي شد واين کار انساني خيلي ارزش دارد. در عين حال همين مردم عراق که عکس صدام را جلوي سينه داشتند عليه او قيام کردند وآنهائي که به صدام کمک مي کنند مي دانند همين مردم اگر فردا مسلّط بشوند همينها را هم مي کشند آنها به خاطر جان خودشان است که به صدام کمک مي کنند.

مثل اوّل انقلاب که اطرافيان شاه همين فکر را مي کردند چون کساني که کنار او هستند ممکن است يک روزي سر بلند کنند وانقلاب را از بين ببرند.

به هر حال الان در ظرف يک سال روي کره زمين رئيس جمهوري بيچاره تر از صدام نيست يعني ضعيف تر از او الان نيست.(5)

و اگر اين را ما لطف خداي تعالي ولطف امام زمان (عليه السّلام) ندانيم پس چيست؟ حتّي در دوران جنگ حساب کنيد يک قدرتمندي که حمله کرده وتا صدها کيلومتر وارد ايران شده وتمام قدرتمندان دنيا او را پشتيبانش شدند يعني به عکس جريان خودش واز طرفي ما هم تازه کار، اينها را فکر کنيد آن وقت دست مقدّس حضرت وليّ عصر (روحي فداه) را مشاهده مي کنيد اخلاقم اين نيست که تعريف از مسئولين کنم وبگويم امام زمان پشتيبان مسئولينند ولي اگر مسئولين اخلاص داشته باشند پشتيبانشان امام زمان (عليه السّلام) هست پشتيبان اين شصت ميليون شيعه خالص وبا محبّت اهل بيت هستند. حساب کنيد او داخل ايران آمده وبر همه جا هم مسلّح شده وما با دست خالي، اين جوانان بسيجي بدون تعليمات نظامي همه جا را فتح کردند خرّمشهر را فتح کردند ورفتند جلو. صدام در آن وقت که در موضع قدرت است ومي خواهد به کويت حمله کند وحمله کرده به خاطر نيازش، مرزها واسراء ما را فورا تحويل مي دهد در همان مدّت زمان کوتاه مي بينيد لطف الهي سرازير شده ودر چند روز اسراء را تحويل مي دهد، در مرزهاي بين المللي مستقرّ مي شود وبه ما اظهار ارادت مي کند ومقاماتش با مسئولين ايران ملاقات مي کنند واظهار کوچکي هم مي کنند وبعد کارشان خراب مي شود. اگر الان بود خيلي ما گرفتاري مي داشتيم ما هم که اهل حمله به عراق وگرفتن قطعه زميني نيستيم والان دو مرتبه با ما دشمن شده. اينها اگر کار امام زمان (روحي فداه) نيست پس چه کاري کار امام زمان است وانشاءاللّه تا آخر هم حضرت بقيّة اللّه کمک ما هم خواهد بود ونبايد انتظار داشته باشيم که ايشان يک شمشير بدست بگيرند وبا يک سرباز عراقي مشغول جنگ شوند ويا کشته شوند يا بکشند تا بگوئيم امام زمان (عليه السّلام) به کمک ما آمدند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
09-12-2022, 11:48
کدام يک از عبادات مورد تصديق حضرت ولي عصر مي باشد؟

کدام يک از عبادات مورد تصديق حضرت وليّ عصر (روحي فداه) مي باشد؟ آيا عبادات وادعيه در فرج حضرتش مؤثّر واقع مي شود؟ پاسخ ما:

هر چه که صدق عبادت بکند مورد تصديق حضرت وليّ عصر (روحي فداه) است اگر هم صدق عبادت نکند مورد تصديق حضرتش نيست. ادعيه وعبادات اگر براي فرج باشد وعده کرده اند مؤثّر در فرج مي شود امّا آن مؤثري که تا گفتيم:

خدايا فرج حضرت را برسان فورا فرج برسد نخواهد بود. چون مسأله حکومت واحد جهاني است، مسأله مهمّ جهاني است. گاهي هم اثرات آني است چون وقتش رسيده يک وقت اثرش بعدها است مثلا فکر کنيد روي برنامه عادي صد هزار سال ديگر (خداي نکرده) بايد حضرت وليّ عصر (روحي فداه) ظهور کنند امّا شما دعا کرديد جلو آمد، باز دعا کرديد جلو آمد... تا اين صد هزار سال حذف شد ما نظيرش را در روايات داريم. نظير اين جريان را تا با همين مسأله غيبت حضرت تطبيقش دادند. در تفسير برهان در جريان حضرت موسي. بني اسرائيل وقتي مبتلا به فرعون شدند حضرت يوسف گفته بود فردي به نام موسي بن عمران خواهد آمد وشما را از ظلمهاي فرعون نجات خواهد داد. اينها در اين مدّتي که فرعون در راس کار بود منتظر بودند در يک شب مهتابي بود هوا تقريبا روشن بود اينها در شب به طور مخفي به بيابان رفته بودند واطراف عالِم بزرگشان که علائم ظهور حضرت موسي را مي دانست نشسته بودند وبا مذاکره اش وذکر نام حضرت موسي خوش بودند.

مثل شما که دوست داريد از علائم ظهور وصفات وخود حضرت برايتان بگويند، يک وقت ديدند جواني حدود بيست ساله آمده، عالمشان با مشخّصاتي که داشت با او تطبيق داد پرسيد:

اسمتان چيست؟ گفت:

موسي. پدرت کيست؟ گفت:

عمران. فهميدند حضرت موسي بن عمران است. پرسيدند:

آقا کي خواهي آمد. گفت:

من چهل سال ديگر وقت دارم، بعد از آن ظهور مي کنم. اينها رفتند دعا کردند اين چهل سال را تخفيف بده. خود حضرت موسي خبر آورد که خدا اين چهل سال را تخفيف داد وسي سالش قرار داد. شکر کردند، پروردگار ده سال ديگر به خاطر شکرشان کم کرد. (لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزيدَنَّکُمْ).(6)

يعني بيست سال کم شد. باز دعا کردند چون راه را بلد شده بودند ده سال ديگر کم شد. البتّه نه اينکه اينها در همان زمان باشد ده سال طول کشيد چهل سال تبديل به ده سال شد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
16-12-2022, 13:05
امام صادق (عليه السّلام) فرمودند:

جريان شما در غيبت امام زمان (عليه السّلام) همين طور است. دعا بکنيد مدّت غيبت کم مي شود، شکر کنيد کم مي شود. دعا کنيد کم مي شود. اگر صد هزار سال ديگر قرار بوده تشريف بياورند اگر دعا کنيد کم مي شود. البتّه من وقت تعيين نمي کنم من حاضر نيستم که بگويم امام زمان (عليه السّلام) يک سال ديگر مي آيند. ما دلمان مي خواهد، محبّتمان ايجاب مي کند که بگوئيم:

في طرفة عين او هو اقرب من ذلک يعني بايد اين طوري باشد يک چشم به هم زدن وحتّي نزديکتر از آن.

کساني که مي گويند:

حالا کو تا امام زمان (عليه السّلام) بيايد، اينها لااقل اهل محبّت نيستند. هيچ وقت هيچ عاشقي نمي گويد:

حالا کو... بر فرض هم که بداند دلش نمي آيد که به زبان بياورد. چنين کسي که مي گويد:

کو تا بيايد از اين کساني هستند که به فکر خودشان وشکمشان وبهشتشان هستند واهل محبّت نيستند. شما مي بينيد در محبّتهاي ظاهري هم همين طور است. اين آقا تلفن زده که من امروز عصر ماشين مي گيرم وبا اتوبوس فردا مي رسم يعني يک شبانه روز طول دارد او که منتظر است ناراحت است مي گويد:

بلند شوم اتاق را مرتّب کنم وضع را منظّم کنم. البتّه شايد بعضيها متوجّه همين حرف ما هم نيستند. مي گويند حالا حوصله داري، همان لحظه اي که مي خواهد بيايد يک ساعت قبل کارها را مي کنيم ولي عاشق يک التهابي براي آمدن معشوقش دارد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
16-12-2022, 13:06
امام زماني که احتمال دارد يک لحظه ديگر بيايد، انتظار فرجي که افضل اعمال است اگر انسان بگويد تا فردا حتما حضرت نمي آيد اين از امروز تا فردا ديگر انتظار ندارد واز حالت انتظار خارج مي شود البتّه فردا هم که روي جريان طبيعي دارد مي آيد، ديگر انسان منتظر نيست. امّا انتظا ر اين است که انسان لحظه شماري بکند که الان مي آيد يک لحظه ديگر مي آيد. مثل مهماني که انسان زياد دوستش دارد وخبر هم داده که حتما مي آيد ولي لحظه وساعتش را تعيين نکرده. انسان در اوّلين فرصت خانه ووضع ووسائل پذيرائي اش را مرتّب مي کند ومنتظر مي نشيند. ولذا اينکه مي گويند:

مکتب انتظار مکتب سازندگي است. واقعا انسان را مي سازد. امام زمان (عليه السّلام) بيايد ومن حريص به دنيا باشم خوب نبايد باشم، امام زمان (عليه السّلام) بيايد ومن گنهکار باشم، خوب نبايد گنهکار باشم، امام زمان (عليه السّلام) تشريف بياورند من در فلان صفت رذيله باشم خوب نبايد باشم. بنابراين خودش را زود جمع وجور وآماده مي کند وافرادي را که مي فهمند حضرت وليّ عصر چه مي خواهد زود خود را مي سازد ولذا عبادات وادعيه مختلف در فرج حضرتش مؤثّر واقع مي شود. منتها تأثيرش چقدر است وچقدر بوده که حالا اين قدر باقي مانده اطّلاعي نداريم. فقط به ما فرموده اند:

دعا کنيد وانتظار بکشيد وعبادت کنيد وخودتان را براي فرج حضرت بقيّة اللّه (ارواحنا فداه) آماده کنيد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
23-12-2022, 15:01
آيا امام زمان همسر وفرزند دارند؟

پاسخ ما:

حضرت وليّ عصر (صلوات اللّه عليه) طبعا بايد داراي همسر وفرزنداني باشند که با استدلال علمي وعقلي عرض مي کنم.

مسلّما يکي از سنن پيغمبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) ازدواج است حضرت رسول اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) فرمود:

تناکحوا تناسلوا انّي اباهي بکم الامم امر به نکاح است. يکي از مستحبّات مؤکّد ازدواج است. که رسول اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) فرموده:

النکاح سنّتي فمن رغب عن سنّتي فليس منّي ازدواج سنّت من است کسي که سنّت مرا نديده بگيرد وازدواج نکند از من نيست. امام زمان (صلوات اللّه عليه) از يک چنين مسأله اي هيچ وقت نمي گذرد بعلاوه ما فکر نکنيم ازدواج وعمل زناشوئي کار کثيفي است که ائمّه وانبياء (عليهم السّلام) نمي کنند خير، غريزه جنسي يکي از قواي بدني است که هر چه يک انسان کاملتر باشد اين نيرو در او قويتر است.

همان طوري که ما مي گوئيم:

چشم پيغمبر (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) خيلي پر نور بود واحتياج به عينک نداشت، گوشش احتياج به سمعک نداشت، نيروي جنسي ائمّه وانبياء (عليهم السّلام) از سائرين قويتر بوده است که روايت هم دارد. بنابراين حضرت وليّ عصر حتما ازدواج کرده اند اگر بگوئيم که آن حضرت عقيم بوده اند؟ اين نقص است ويکي از امراض است که مسلّما حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) در اين جهت هم نقص نداشته اند. پس بنابراين حضرت صاحب الزّمان (عليه السّلام) هم همسر وهم فرزند دارند حالا در مدّت هزار وصد وپنجاه وچند سال طبعا هيچ زني اين اندازه سنّ نداشته که با آن حضرت باشد پس زنهاي متعدّد گرفته اند. در يک زمان ممکن است چند زن نداشته باشند چون اجتماع امروز ما نمي پسندد ولي به هر حال هر زني که مي مرده ايشان زن ديگري را انتخاب مي کرده اند به اندازه رفع کراهت وبا اين حساب وقتي که تنها از امام سجّاد (عليه السّلام) تا امروز هشتاد ميليون سيّد در روي زمين باشد بعيد نيست که امام عصر (روحي فداه) داراي يک ميليون حالا يک ميليون نباشند صد هزار فرزند است. مي گوئيد پس کو؟ مي گوئيم اين طوري بوده، اين معناي غيبت است. اگر مسأله جزيره خضراء درست باشد که آنجا هستند وکجايند ندارد برو وببين. اگر درست نباشد که من در کتاب مصلح غيبي دو راه شرح داده ام. يکي به خاطر اينکه بر هر کسي واجب است که فرزندش را از فساد حفظ کند پس حضرت وليّ عصر (صلوات اللّه عليه) فرزندانش را در جزيره اي که انتخاب کرده قرار داده ونگذاشته هم که در آنجا فساد نفوذ کند وآنها را از فساد محافظت کرده است که اين نظر خيلي قوي نيست وحتمي نمي باشد واحتمالي است. يک جريان که از نظر خودم قويتر است اين است که امام عصر (عليه السّلام) در هر زماني محلّي را انتخاب مي کنند که وجودشان مؤثر هم باشد بدون اينکه او را بشناسند که ايشان امام عصر (صلوات اللّه عليه) است. مثلا در تهران اگر کسي بيايد وبخواهد زندگي کند مي پرسند:

تو پسر که هستي؟ مي گويد:

نام پدرم حسن است خيلي از افراد هستند که اسمشان حسن است حتّي فاميلش هم عسگري است از کجا معلوم که پدر حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) باشد حضرت با خانواده اي ازدواج کرده مصالحي را هم در آن محيط در نظر گرفته که آن مصالح را هم انجام بدهد هيچ مانعي ندارد ومدّتي هم آن حضرت در آن مکان بوده واو را نشناخته اند چون بناي شناختن نيست خودش اِعمال ولايت کرده واو را نشناخته اند يک رفتاري کرده که حتّي زن وبچّه اش او را عادي فرض کرده اند هيچ مانعي ندارد انسان در خانه اي زندگي بکند زن وبچّه انسان هيچ احتمال هم ندهند اين آدم فوق العاده اي است. اولياء خدا اکثرا همين طورند، کراماتي وطيّالارضهائي دارد ولي زن وبچّه شان هيچ نمي فهمند ومتوجّه نمي شوند. واين ممکن است که زن وفرزندان حضرت ايشان را درک نکنند چند سالي هم باشد فرض کنيد تا آخر عمر زنش باشد بعد فرزندان بزرگ شده اند واينها را کار وکسبي وبرنامه اي دستشان داده است. در دنيا هر ده يا بيست يا پنجاه سال نمي شود يک نفر مفقود شود؟ وقتي حضرت اينها را روبراه کک´فرزندان ¹قل اشکالي به نظر نمي آيد که برايمان سخت باشد که اين مطلب را قبول کنيم.

مگر نه اينکه مراجع خدمت حضرت ولي عصر مي رسند آيا نمي توانند

مگر نه اينکه مراجع خدمت حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) مي رسند آيا نمي توانند با سؤال از ايشان جواب حکمهاي ديني را بگيرند؟ واين نه به معناي اين باشد که حکم را از ايشان بيان کنند بلکه استدلالات را سؤال کنند؟ پاسخ ما:

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
23-12-2022, 15:01
البتّه اگر مرجع تقليدي ادّعا بکند که من دائما خدمت حضرت مي رسم ادّعاي بابيّت کرده ودرست نيست. هر کس اين ادّعا را بکند به ما دستور داده اند تکذيبش کنيد. يعني ادّعا بکند که من هر وقت سؤالي دارم مي روم واز حضرت سؤال مي کنم. حتّي درباره مقدّس اردبيلي اين طور توضيح مي دهيم که مقدّس گفته هر وقتي که من خدمت حضرت مي رسم طبيعتا، يعني با خواست حضرت، سؤالات علمي را از ايشان مي پرسم دليلش هم اين است که آن شبي که به حرم علي بن ابيطالب (عليه السّلام) مي آيد از حضرت امير مي خواهد سؤال کند

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
30-12-2022, 16:02
حضرت به او مي فرمايند:

برو از فرزندم وليّ زمان حضرت بقيّة اللّه که در مسجد کوفه هستند سؤال کن. بعد از غيبت صغري باب ارتباط اين طوري که هر وقت يک نفر بخواهد پيامي بگيرد وببرد وپيامي بياورد قطع شده است. البتّه تشرّفاتي خدمت حضرت وليّ عصر هست که بدون پيش بيني قبلي وبدون اينکه انسان کاري بکند وموفّق شود هست ومراجع تقليد با آن خصوصيّاتي که درباره شان گفته شده بعيد نيست خدمت حضرت برسند وممکن هم هست اصلا خدمت حضرت نرسند من در اتاقي روزي نشسته بودم دو نفر از مراجع اهل معنا هم بودند که خصوصي صحبت مي کردند خيال مي کردند من نمي شنوم ولي من مي شنيدم نه اينکه استراق سمع بکنم، پيرمردها معمولا نمي توانند خيلي آهسته صحبت کنند وقتي هم آهسته صحبت بکنند نفر آن طرفي مخصوصا اگر گوشش هم تيز باشد مي شنود اين يکي از ديگري مي پرسيد:

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
13-01-2023, 18:27
تو چند مرتبه خدمت حضرت رسيده اي؟ ايشان هفت هشت مرتبه را نقل کرد. يکي از مراجع که او معروفتر هم هست مي گفت من بيش از دو مرتبه موفّق نشده ام که خدمت حضرت برسم خوب اين ممکن است. در مشکلات از مسائل هم که گاهي ممکن بوده زمام امور بهم بخورد در تاريخ داريم حضرت به داد آنها رسيده است. يا مثلا جان کسي در خطر بوده وامثال اينها. حتّي زمان غيبت صغري هم مثل شيخ کليني وشيخ صدوق با همه بزرگواريشان ارتباط خاصّ ودائمي با حضرت نداشته اند به جهت اينکه آن نوّاب اربعه ارتباط داشته اند. شيخ کليني نوّاب اربعه را قبول داشته است ولي خودش نمي گويد من ارتباط دائمي داشته ام ولذا مرجع تقليد لازم نيست حتما ارتباط داشته باشد واگر فردي ارتباط دائمي داشته باشد. نبايد احدي از آن مطّلع باشد ونبايد به مردم آن را بگويد وطبعا تخلّف هم نمي کند. البتّه بعضي از احکامي را که برايشان مشکل بوده از امام زمان پرسيده اند.

پاورقى:‌

(1) سوره بقره آيه 260.
(2) سوره بقره آيه 260.
(3) سوره بقره آيه 260.
(4) خدا آن مرد بزرگوار را رحمت کند فعلا او فوت کرده ومي شود قضيّه را نقل نمود وعلاوه اسم آن خانم وشوهرش را باز هم نقل نمي کنيم.
(5) اين پاسخ در زماني که عراق مبتلا به تحريم اقتصادي شد، گفته شده است.
(6) سوره ابراهيم آيه 7.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
20-01-2023, 13:55
آيا صحت دارد که ايشان در موقع ظهور خونهاي بسياري خواهند ريخت

در مورد ظهور حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) آيا صحّت دارد که ايشان در موقع ظهور خونهاي بسياري خواهند ريخت وخيلي از اين خونها از افراد به ظاهر متديّن خواهد بود لطفا توضيح دهيد.

پاسخ ما:

از يک بُعد درست واز بُعد ديگر نادرست است. گاهي ما کشته شده ها را در نظر مي گيريم ولي جمعيّتي که اصلاح شده اند وممالکي که گرفته شده است را حساب نمي کنيم وآن وقت مي گوئيم اين کشتار زياد است. انشاءاللّه در همين زمان خودمان حضرت وليّ عصر (روحي فداه) اگر ظهور کنند جمعيّت کره زمين شش ميليارد است وبا شش ميليارد جمعيّت جنگ کردن اگر ده هزار نفر کشته بشوند اين عدد در مقابل شش ميليارد خيلي کم است.

يک وقت بين ايران وعراق جنگ مي شود آنها هيجده ميليون وما پنجاه ميليون جمعيّت هستيم ودويست هزار نفر کشته داريم که اين نسبت به اين دو جمعيّت زياد است. گاهي مي شود ما مي گوئيم:

ده هزار نفر زمان ظهور کشته مي شوند امّا پنج ميليارد جمعيّت اصلاح مي شوند واين ده هزار نفر هم سرکش هستند ومثلا در هر دو شهر از شهرهاي دنيا يک نفر کشته مي شود آيا اين براي اصلاح آن جامعه وآن جمعيّت زياد است؟ خير، اين زياد نيست ودر هر دو شهري اگر بنا باشد يک نفر که آن هم سرکشي مي کند کشته بشود (يعني سدّ راه موفّقيّت وانقلاب مردم شده است) زياد نيست حالا با چه چيزي آن انسان سرکش را مي کشند؟ با توپ، مي خواهم اين مسأله را که مي گويند اسلحه هاي روز از کار مي افتند را توضيح بدهم. از کار افتادن اين نيست که گلنگدن را مي کشند ولي گلوله در نمي رود؟ خير اين طور نيست. همان موقع هم شلّيک مي شود خودتان اوائل انقلاب مي گفتيد:

توپ، تانک، مسلسل، ديگر اثر ندارد. خيلي هم اثر داشت وبا يک تير خيلي کوچک بعضي کشته مي شدند اثرش فرقي نکرده بود. پس چيست؟ در مقابل هجوم مردم به طرف حق ديگر کسي نيست که اينها (را کنترل کند) وسربازي هم که آن پشت نشسته است اسلحه را رها مي کند ومي رود اگر در هر دو سه شهر يک نفر را بخواهند بکشند، زياد است. امام عصر (عليه السّلام) يخرج بالسّيف.(1)

معنايش اين است. امام زمان خروج به شمشير مي کند معنايش اين نيست که تمام اين مردم را با شمشير مي کشد وبنا نيست که تمام مردم کره زمين کشته بشوند اگر بنا است کشته بشوند خدا طاعون مي فرستاد وخيلي ساده تر کشته مي شدند يا يک زلزله مثل روز قيامت مي شد وتمام مردم کشته مي شدند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
20-01-2023, 13:56
حضرت وليّ عصر (ارواحنا له الفداء) از هر شهري وگاهي از هر مملکتي يک نفر يا دو نفر که سدّ راه موفّقيّت مسلمين شده اند را مي کشد. به نظر من با شمشير مي کشند چون شمشير اسلحه مرد است والاّ يک چاقو هم کافي است براي کشتن يک نفر مخصوصا اگر دست وپايش را ببندند به من هم که بدهند با چاقو هم حاضرم بکشم.

خونريزي آن قدر نيست که بعضي تبليغات سوء مي کنند که برو دعا کن امام زمان نيايد والاّ اوّل من وتو را مي کشد.

کسي به من اين حرف را زد گفتم:

تو را نمي دانم ولي من را انشاءاللّه نمي کشد. چرا من را داخل خودت مي کني. به هر حال وقتي که امام زمان (عليه السّلام) بيايد ما دستهايمان بالا مي کنيم وتسليم هستيم ودر مقابل هر کسي اگر انسان دستش را بالا ببرد او را نمي کشند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
27-01-2023, 17:34
عبارت اوّل صحيفه سجّاديه اين است که متوکّل بن هارون در سرخس بود به خدمت يحيي بن زيد بن علي بن الحسين (عليهم السّلام) رسيد وايشان تصميم قيام داشتند يعني از کوفه حرکت کرده بودند به طرف خراسان آمده بودند براي اينکه در اينجا از دوستان علي بن ابيطالب (عليه السّلام) بيعت بگيرند وعليه هشام بن عبدالملک مروان وبني اميّه خروج کنند.

متوکّل بن هارون خدمت امام صادق (عليه السّلام) مي رود، حضرت صادق (عليه السّلام) به او مي فرمايند:

يحيي بن زيد را هم مي کشند همان طور که پدرش را کشتند وقبل از قيام امام عصر (عليه السّلام) هر کسي که قيام کند بر دولت وقدرت وقت، به او بليّه مي رسد وبراي خود او وشيعيان ما ناراحتي را زياد مي کند.

متوکّل مي گويد:

اين کلمه را از امام صادق (عليه السّلام) شنيدم وبه سرخس آمدم. يحيي بن زيد از من پرسيد:

آيا پسر عمويم امام صادق را ديدي؟ عرض کرد:

بله. فرمود:

آيا چيزي درباره من نفرمود؟ گفت:

نمي خواهم به شما بگويم (چون خبر خوشي نبود) حضرت فرمود:

تو مرا از مرگ مي ترساني من از مرگ نمي ترسم.

متوکّل بن هارون مي گويد:

عين مطلب را گفتم. او گفت:

(يَمْحُوا اللّهُ ما يَشاءُ ويُثْبِتُ وعِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ).(2)

واين آيه شريفه را خواند که اگر امام اين را فرموده باشند ممکن است بداء حاصل شود وصحيفه سجّاديه را به من داد وگفت:

اين را به محمّد وابراهيم پسرعموهايم در مدينه مي دهي. حالا که امام صادق اين فرمايش را فرمودند:

ممکن است من کشته شوم واين کتاب نفيس بدست بني اميّه بيفتد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
10-02-2023, 14:12
مضمون اين روايت متواتر هم هست، مثل اين روايت درباره زيد بن علي بن الحسين هم دارد که حتّي هر سيّدي قبل از قيام امام زمان (عليه السّلام) عليه سلطان وقت قيام کند، کشته مي شود همه رواياتش را در کتاب انوار زهرا (عليها السّلام) نوشته ام. ودرباره سادات کشته شدن دارد ودر غير سادات دارد که هر رايتي قبل از ظهور امام زمان (عليه السّلام) بلند شود طاغوت يعني طغيانگر است، تجاوزکار است.

اين روايات هست ودر مقابل اين روايات ساداتي بودند عليه سلطان قيام کردند وموفّق هم شدند وکشته هم نشدند که خيلي هم بودند. خيلي کودتاها شده که بوسيله سادات بوده همان سيّدي که برخلاف امام حرکت مي کند در زمان امام صادق (عليه السّلام) يا امام باقر (عليه السّلام) سيّد خوبي نيست. امام مي فرمايند:

قيام نکنيد او قيام مي کند اين خودش بدترين گناه است. سادات خوب وبد هم نداريم که بگوئيم اين مرجع تقليد بوده اين استثناء است وآن يکي آدم فاسقي بوده، ولي معناي روايت يک چيز ديگري است اکثرا معناي روايت را اشتباه مي کنند.

معناي روايت اين نيست که هر کس عليه سلطان وقتش وعليه ظلم قيام کرد کشته مي شود، اين اگر باشد درِ امر به معروف ونهي از منکر بسته مي شود مخصوصا در صحيفه سجّاديه که مي گويد:

اگر بخواهند حقّي را اثبات کنند وباطلي را از بين ببرند، آنها به بليّه مي رسند. معنايش اين است که در زمان ائمّه (عليهم السّلام) همه سادات که علم اوّلين وآخرين را نداشتند. ساداتي از فرزندان فاطمه زهرا بودند که مکرّر شنيده بودند يک نفر مي آيد ودنيا را پر از عدل وداد مي کند واين از فرزندان فاطمه زهرا (عليها السّلام) است. (به مسأله خوب توجّه کنيد که خيلي پر قيل وقال شده. يک عدّه طرفداران حضرت امام (رضوان اللّه تعالي عليه) مي گويند:

اصلا اين روايت درست نيست ويک عدّه که با ايشان بدند مي گويند:

نه درست است، اين حرفها نيست). همه روايات مي گويد:

در زمان ائمّه اطهار (عليهم السّلام) در زمان پيامبر اکرم معروف بود که يکي از فرزندان پيامبر دنيا را پر از عدل وداد مي کند واينها به اين نيّت که شايد آنها باشند، قيام مي کرده اند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
10-02-2023, 14:12
زيد بن علي بن الحسين اگر اين نظر را نداشته، يحيي بن زيد حتما اين نظرش بوده. يا سادات حتّي نظرشان اين بوده که شايد آنها باشند وآن قدر هم سواد نداشتند حقيقت را درک کنند. ما کلمات همه ائمّه به دستمان رسيده وآنها کلمات همه ائمّه بدستشان نرسيده بود واطّلاع زيادي نداشتند با خودشان مي گفتند ما قيام بکنيم، حرکت بکنيم، شايد آن فرد ما باشيم. حضرت مي فرمودند:

قبل از آنکه حضرت مهدي (عليه السّلام) قيام بکند اگر شماها قيام کنيد کشته مي شويد، آن هم براي گرفتن تمام کره زمين، که از عهده تان بر نمي آيد.

شما طغيانگريد چون لياقتش را نداريد که تمام کره زمين را بگيريد در زمان ما هم اگر کسي ادّعا کند ما دنيا را به طرف صلاح مي کشانيم ونيازي به آمدن امام زمان (عليه السّلام) نيست هر کسي باشد اين شخص طاغوت وتجاوزکار از حدّ خودش است. امّا اگر گفت من مي خواهم اين انقلاب نمونه اي از انقلاب امام عصر (ارواحنا فداه) باشد ودر يک گوشه اي از دنيا شروع به اصلاح مي کنيم ودو دستي تقديم حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) مي نمائيم که حضرت بيايند تمام کره زمين را اصلاح کنند اين درست است.

ولذا در مورد زيد بن علي بن الحسين، امام باقر اين فرمايش را مي فرمايند (يا حضرت رضا (عليه السّلام)) وقتي زيدالنّار قيام کرد که زيد بن موسي بن جعفر (عليهما السّلام) بود، ايشان در زمان حضرت رضا (عليه السّلام) که وليعهد مأمون بودند به صورت ظاهر قيام کرد وخانه هاي بني العباس وبني اميّه را در بصره آتش زد. آن قدر خانه آتش زد که اسمش را زيدالنّار گذاشتند. مأمون او را گرفت ودر مجلسي که حضرت رضا تشريف داشتند او را آورد. حضرت رضا رو از او برگرداندند به او پشت کردند او به دوستانش مي گفت:

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
17-02-2023, 16:35
ما فرزندان فاطمه زهرا (عليه السّلام) هستيم گناه وهر کاري که بکنيم به بهشت مي رويم، براي اينکه به خاطر فاطمه زهرا خداي تعالي ما را به بهشت مي برد. حضرت برگشتند وبا تندي به او رو کردند وگفتند که حرف بقّالهاي کوفه تو را گول زده که هر کاري بکني به بهشت مي روي اگر بنا باشد تو به بهشت بروي وموسي بن جعفر هم به بهشت برود پس خدا تو را بيشتر از موسي بن جعفر دوست داشته چون تو در دنيا هم راحت وآزاد بوده وموسي بن جعفر در زندانها ودر عبادات در دنيا باشد وبعد در بهشت مقامتان مساوي باشد؟! وبعد هم فرمودند:

من واو نبايد زير يک سقف بنشينيم، صله من با اين برادرم اين است. چون قيام کرده بود به جاي امام زمان (عليه السّلام)، براي اينکه به خيال خودش دنيا را پر از عدل وداد کند. امّا در همين مجلس مأمون مي گويد اين زيدالنّار مثل زيد بن علي بن الحسين است او هم قيام کرد. حضرت مي فرمايند:

نه او از فقها است او مرد بزرگي بود او اگر خلافت را مي گرفت بدست ما مي داد، او کوشش مي کرد خلافت را از بني اميّه بگيرد به ما تحويل بدهد. اين کوشش مي کند خودش به جاي بني اميّه وبني العبّاس در مسند خلافت باشد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
17-02-2023, 16:35
بنابراين هر چه از اين نوع روايت داريم به اين معني است که هر کس قيام کند که دنيا را تحت عدل وداد قرار دهد اين طاغوت است وکشته مي شود ولايق نيست واگر اين طور تصميم نداشته باشد اشکالي ندارد براي يک مملکت، دو مملکت، سه مملکت را تحت نفوذ قرار بدهد وتا حدّي که برايش ميسّر است اصلاح کند. همين طوري که مي بينيد که با انقلاب اسلامي ما تا حدّي مملکت اصلاح شده واين کار عملي شده است.

چرا امام زمان رساله ندارند وچرا بوسيله يک از عالمان رساله خ

پاسخ ما:

ما از اين سؤال کننده محترم مي پرسيم شما از کجا فهميديد که رساله ندارند، آن حضرت دو رساله دارند يکي را که بسيار بزرگ است به نام کتاب علي (عليه السّلام) در نزد خودشان نگه داشته که وقتي ظهور فرمودند به مردم بدهند وديگري کتاب قطوري به اندازه مفاتيح به نام کلمة الامام المهدي سخنان حضرت مهدي (عليه السّلام) است که علماء جمع آوري کرده اند. حضرت صاحب الامر (عليه السّلام) کلمات وسخناني دارند ولي چون خيلي بزرگند رساله شان را به همه مردم نمي دهند به علماي بزرگ ومراجع تقليد مي دهند که همان کلمات اجدادشان وکلمات خودشان بوده ومراجع وفقهاء آنها را براي ما توضيح مي دهند ودر اختيار ما مي گذارند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
24-02-2023, 14:38

آيا فرمايشات بسياري از علما حقيقت دارد که اجتهاد وتقليدي که

بسياري از علماء بر اين هستند که اجتهاد وتقليدي که فعلا در بين شيعيان هست در زمان ائمّه (عليهم السّلام) نبوده است حتّي بعد از غيبت کبري هم تا زمان ابن عقيل وابن جنيد نبوده است فقط راوي وروايت بوده است مثل کتاب هداية الابرار شيخ حسين بن شهاب الدّين کتاب سفينة النجاة فيض کاشاني کتاب راه ثواب ايشان کتاب فوائد المدنيه محمّد بن امين استرآبادي کتاب خصال شيخ صدوق کتاب حلية الابرار سيّد هاشم بحراني کتاب فوائد الطوسيه شيخ حرّ عاملي کتاب صراط مستقيم موسوي قمي جلد اوّل جامع احاديث شيعه سيّد حسين بروجردي، آيا فرمايشات ايشان حقيقت دارد يا همه اين بزرگواران اشتباه کرده اند، سوء تفاهم نشود بحث اصولي واخباري در کار نيست. من باب سل تفقّها مي باشد.

پاسخ ما:

در زمان ائمّه وبعد از زمان ائمّه وتا به حال هيچ فرقي نمي کند انسان اگر بخواهد احکام خدا را عمل بکند يا بايد مقلّد باشد يا مجتهد سوّمي ندارد وعمل به احتياط هم يا از تقليد است يا از اجتهاد يعني يا تقليدا انسان عمل به احتياط مي کند ويا اجتهادا.

فرض کنيد الان من مسلمان شده ام چه کار بايد بکنم ونماز را به چه صورت بخوانم؟ يا بايد بروم وکتاب وسنّت وروايات را بگيرم وبررسي کنم وببينيم نماز را به چه صورت دستور داده اند ويا بايد از آقائي که اين کار را کرده است تقليد بکنم. اگر شما براي اين فرض سوّمي مي توانيد تصوّر کنيد نه در اعمال عبادي در کارهاي ديگرتان نيز همين طور است شما مريض هستيد يا خودتان پزشکيد وخودتان را معالجه مي کنيد يا به دکتر مراجعه مي کنيد، اين معناي اجتهاد وتقليد است. مي خواهم بگويم فرمايش ايشان درست نيست. که اجتهاد وتقليد در گذشته نبوده است.

در زمان امام صادق (عليه السّلام) آيا شيعياني در کوفه بوده اند يا خير؟ بوده اند. حضرت صادق (عليه السّلام) هم در مدينه بوده اند اين مردمي که در کوفه بوده اند چه کار مي کردند؟ يا مجتهد بوده اند که البتّه عدّه اي مجتهد بوده اند واجتهاد مي کردند کلمات قرآن وائمّه را حلّ وفصل مي کردند وخلاصه اش را بدست مي آوردند وعمل مي کردند که اين معناي اجتهاد است واجتهاد چيز عجيبي نيست ويا اينکه از کسي که اين کار را کرده است تقليد مي کرده اند. اگر اجتهاد وتقليد در آن زمان نبوده است پس چه کار مي کرده اند؟ شما مي گوئيد يک نفر روايات را از امام صادق (عليه السّلام) مي پرسيده ومي آورده است. مگر ما الان چه کار مي کنيم؟ او از مدينه به کوفه مي آمده است وروايات را تحويل به ديگران مي داده ولي در در زمان ما از زمان امام صادق (عليه السّلام) تا زمان 1400 هجري است آورده اند البتّه اينجا از نظر زماني آورده اند وآنجا از نظر مکاني مي آورده اند. عدّه اي از آقايان را اخباري مي گويند. مرحوم آيت اللّه بروجردي مي فرمودند که مثلا اخباري چه مي گويد؟ آيا مي گويد هر چه روايت رسيد ما بايد عمل بکنيم. روايتي هست که ضعيف وروايتي درست است. مثلا همين مسأله نماز جمعه را عدّه اي از علما واجب وعدّه اي در زمان غيبت حرام مي دانند وعدّه اي از علما مي گويند اگر خواندي نماز ظهرت را دوباره بخوان وعدّه ديگري از علما شما را در خواندن نماز جمعه يا نماز ظهر مختار مي دانند والان همه اين چهار دسته در زمان ما هستند وهميشه هم بوده اند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
03-03-2023, 15:19
حرام يا تقريبا مثل حرام که مي گويند اگر نماز جمعه را خواندي بايد نماز ظهرت را هم بخواني يعني نماز جمعه را به حساب نياور. واجب که اگر واجب باشد شما که الان اينجا نشسته ايد بايد حرکت کنيد وتمام مردم شيعه ومسلمان مشهد بايد در يک جا جمع بشوند ونماز جمعه بخوانند وحال اينکه ما مي بينيم که اکثر علماي بزرگ اين کار را نمي کنند.

پس چهار قول شد شما درباره اين اخباري که درباره نماز جمعه گفته شده چه مي کنيد؟ آيا هر چهار قول را مي گيريد؟ هم واجب وهم حرام مي دانيد؟ شما آقاي اخباري چه مي کنيد؟ واجب مي دانيد، حرام مي دانيد، خودت را بين نماز جمعه ونماز ظهر مخيّر مي داني؟ بايد يک کدام را انتخاب کني. هر کدام را انتخاب کنيد اجتهاد کرده ايد واجتهاد يعني تحقيق کردن درباره يک مسأله که واقعيّتش چيست؟ اين معناي اجتهاد است. اگر دو روايت آمده است يکي ضعيف وديگري قوي. آنکه ضعيف است مي گويد:

حرام وآنکه قوي است مي گويد واجب است. شما چه مي کنيد؟ آيا به هر دو روايت عمل مي کنيد؟ چنين چيزي که نمي شود. يک روايت با تقيّه وديگري بدون تقيّه صادر شده است شما به کدام عمل مي کنيد؟ اشتباهي که ايشان کرده اند اين است که فکر کرده اند که اجتهاد وتقليد در دين چيزي است که ابن عقيل وابن جنيد به وجود آورده اند در صورتي که اين طور نيست. از روزي که پيغمبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) مبعوث شده است تا به حال اين مسأله همين طور بوده است. يعني هم اجتهاد وهم تقليد بوده است.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
03-03-2023, 15:19
امّا کتابهائي که علما در گذشته نوشته اند اگر چه متن روايات را نقل کرده اند ودر انتخاب روايات اجتهاد کرده اند وبا اجتهاد خودشان نوشته اند وبه اين صورت نقل به معني نبوده است وچيزي که ايشان را به اشتباه انداخته است همين است. مرحوم شيخ صدوق کتاب من لايحضره الفقيه را مي نويسد ورواياتي که اجتهاد کرده واز نظر خودش صحيح بوده ومعارض نبوده ويا انتخاب کرده نوشته است (کاري که الان ما مي کنيم اين است که کتاب توضيح المسائل مي نويسيم ومثلا در شکّ 3 و4 بنا را بر 4 بگذاريم وبعد از سلام نماز، يک رکعت نماز احتياط بخوانيم ولي مرحوم صدوق يا علماي گذشته مثل اين را از قول امام صادق (عليه السّلام) نوشته اند).

مثل غذائي که بخته نشده است وهنوز خودش را نگرفته است تحويل افراد داده اند. در اوّل کتاب خود مرحوم شيخ صدوق مي گويد که آنچه که من در اين کتاب مي نويسم مسائلي است که بين خود وخداي خودم فکر مي کنم حقّ است وحقيقت دارد وحکم به اينها مي کنم وفتواي به اينها مي دهم مثل امضاهائي که در اوّل توضيح المسائل علما ومجتهدين مي نويسند که عمل به اين رساله مجزي است. بنابراين کتاب جامع احاديث شيعه که خود آيت اللّه بروجردي از فقهاي طراز اوّل شيعه بوده است، کتاب جامع احاديث شيعه را براي فقها نوشته است وبراي مردم ننوشته است که خودشان عمل بکنند لذا غير مجتهد حقّ عمل به روايت را ندارد ومجتهد است که بايد روايت را تحقيق وعمل کند. بنابراين مي خواستم اين مطلب را عرض کنم که اخباري ها چه کار مي کنند که ما نمي کنيم؟ همان کاري که ما مي کنيم آنها هم مي کنند ولي آنها تسامح بيشتري درباره احکام اسلامي دارند که ما آن تسامح را نداريم.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
10-03-2023, 15:24
آيا حضرت امام حسن عسگري با جعفر کذاب (تائب) از يک پدر ومادرهستند؟

پاسخ ما:

من در حالات امام هادي (عليه السّلام) نگاه کردم ونديدم که ايشان زن ديگري غير از مادر امام حسن عسگري (عليه السّلام) داشته باشند. واين مطلب مشخّص باشد که مادر مؤثّر هست. امّا در خصوص ائمّه اشتباه نشود که بگوئيم مادر مؤثّر بوده است که مثلا حضرت امام حسن عسگري امام شده اند. خير، اين طور نيست. ائمّه اطهار (عليهم السّلام) خصوصيّات، اسامي ووضعشان در عالم ذر وقبل از عالم ذر تثبيت شده است ومادرهائي افتخار پيدا کرده اند که ظرف اين وجودهاي مقدّس بشوند. چون گاهي مي شود که مادر وسيله اي براي خوب شدن فرزند مي شود وگاهي فرزند افتخار براي مادر مي شود وائمّه اطهار (عليهم السّلام) افتخار براي مادرانشان شده اند وخدا اين افتخار را به آنها داده است که مادر امام يا پيغمبر شده اند.

جناب جعفر که خيلي زياد اذيّت وآزار وارد کرد وبعد هم توبه کرد واينکه گفته اند جعفر تائب بگوئيد چون اواخر متوجّه حقيقت شد والبتّه از اوّل متوجّه حقيقت بود ولي نفس امّاره بالسّوء وهواي نفس ايجاب مي کرد که بگويد (من امام وجانشين برادرم هستم همان چيزي که همه ما در آن هستيم يعني جاه طلبي ورياست، منتهي ما کمتر واو بيشتر وزمينه او هم بيشتر بوده است) حضرت عسگري هم از دنيا رفته اند وکسي هم به صورت ظاهر نيست که جاي ايشان را بگيرد ومردم هم تقريبا به سهم امام دادن ووجوهات دادن تربيت شده اند وکم کم وجوهات مي رسد وپولي مي آورند مخصوصا اگر حکومت وقت هم موافق باشد وجعفر هم با حکومت وقت موافق بود. چه اشکالي دارد که ادّعاي امامت بکند وبگويد من جانشين برادرم هستم، ولي پيش بيني اين جهت از زمان پيغمبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) شده بود که پيامبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) فرموده بودند:

دو جعفر در بين فرزندان من هستند وهر دو نفر آنها ادّعاي امامت مي کنند يکي صادق وديگري کذّاب است. جعفر صادق راست مي گويد وجعفر کذّاب هم دروغ مي گويد واين لقب را به خاطر مشخّص شدن اين دو جعفر از يکديگر پيامبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) روي امام صادق (عليه السّلام) وجعفر کذّاب گذاشته اند. آن راستگو واين دروغگو يعني در ادّعاي امامت اين شخص راست مي گويد وآن شخص دروغ مي گويد وبعد از اينکه مسائل حل شد يعني همه فهميدند که حضرت بقيّة اللّه (ارواحنا فداه) جانشين پدرش امام حسن عسگري (عليه السّلام) است وجعفر هم کارش نگرفت واز همان ساعات اوّل بهم خورد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
10-03-2023, 15:24
کسي که به ميّتي نماز مي خواند وليّ آن ميّت است يعني حتّي فرزند بايد بر پدرش نماز بخواند مگر اينکه به کس ديگري اجازه بدهد يا اينکه پدر بر فرزند بايد نماز بخواند ووليّ ميّت بايد بر ميّت نماز بخواند. وقتي که حضرت عسگري (عليه السّلام) از دار دنيا رفتند جعفر مي خواست از همين جا مسأله خلافت را شروع بکند وآمد نماز بخواند حضرت بقيّة اللّه (روحي فداه) آمدند وکنار دامنش را گرفتند وبه طرفي کشيدند وفرمودند:

من اولي هستم که بر جنازه پدرم نماز بخوانم تا اينکه تو بخواني. چون من پسرش هستم وتو برادر هستي وولايت مخصوص من است واز همانجا مسأله تقريبا حل شد يعني موضوع منتفي شد.

بعضي هستند که محمّد بن حنفيه برادر امام حسن وامام حسين را امام مي دانند يا بعضي الان بعد از 1300 سال هنوز زيد بن علي بن الحسين را امام مي دانند امّا هيچ کس نيست که جعفر را پس از امام هادي (عليه السّلام) امام بداند چون از همان لحظه اوّل قطع شد وبهم خورد. اسمش را هم پيامبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) گذاشته بودند وهمين سبب شد که جعفر نتوانست در جهت ادّعاي امامت موفّق بشود ولي در اين اواخر توبه کرد وحضرت بقيّة اللّه هم توبه اش را قبول کردند ولذا چون مسأله امامت او از بين رفت اسم کذّاب را به او نگوئيد چون فرزند پيغمبر است واشتباهي کرده وتوبه هم کرده است به او جعفر تائب بگوئيد وجعفر تائب هم که بگويند با جعفر صادق اشتباه نمي شود چون مشخّص است که کار بدي کرده که توبه کرده است واو معصوم نيست.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
17-03-2023, 14:02
چرا برنامه نواب اربعه تا ظهور حضرت ادامه پيدا نکرد تا آنکه ع

پاسخ ما:

برنامه اين است که پيغمبر اکرم، علي بن ابيطالب (عليه السّلام) وساير ائمّه اطهار (عليهم السّلام) آمده اند يک مشت معارف را از خودشان بگويند تا اينها بين مردم پخش شود پيغمبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) قرآن را آورد ائمّه اطهار (عليهم السّلام) مفسّر قرآن بوده اند وهر چه فرموده اند چه پيغمبر وچه ائمّه اطهار (عليهم السّلام) در حول وحوش قرآن بوده است يعني از قرآن خارج نيست. اينها را به عنوان کتاب آورده اند ودر اختيار مردم گذاشته اند وتعليماتش را هم داده اند وتفسيرش را هم بيان کرده اند وهميشه در مقابل اينها طاغوتهائي بوده اند که مانع از پيشرفت آنها در معارف بوده اند وآنها نمي گذاشتند که ائمّه اطهار (عليهم السّلام) مردم را تربيت کنند يعني مثلا هر يکي از ائمّه حتّي خود علي بن ابيطالب در مقابلش معاويه قرار گرفته وآن سه خليفه قبلي بوده اند ونمي گذاشته اند علي بن ابيطالب کار بکند بعد در زمان امام حسن معاويه بود ودر زمان حضرت سيّدالشّهداء يزيد بن معاويه بود ودر زمان امام سجّاد خلفاي اموي وهمين طور يک يک خلفاي اموي وعبّاس تا زمان حضرت عسگري بوده اند وهميشه هم از موفّقيّت ائمّه (عليهم السّلام) جلوگيري مي کرده اند ولي ائمّه اطهار (عليهم السّلام) کلماتشان را بيان مي کرده اند، کلمات ائمّه اطهار (عليهم السّلام) فهمش براي مردم آن زمان مشکل بود وآنها به نحوي حرف مي زدند که دشمنان متوجّه نشوند (خدا رحمت کند مرحوم آيت اللّه بروجردي در درسشان مي فرمودند:

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
17-03-2023, 14:02
رواياتي که امروز به دست ما رسيده مثل بقچه بنديهائي است که محکم بسته اند وبه ما اين روايات را علماء رسانده اند ما بايد بنشينيم وآنها را تشريحش کنيم وآنها را باز کنيم. اين کار مجتهدين است).

اگر بشر هميشه همين طوري باشد برود از امام (عليه السّلام) چيزي سؤال کند وبيايد عمل کند اوّلا همه مردم نمي توانند اين کار را بکنند چون اگر صفهاي ده هزار نفري هم ببندند باز نمي توانند از امام مستقيم اين سؤالها را بکنند. در زمان ائمّه اين طور نبوده که همه مستقيم بروند وسؤالاتشان را بپرسند، نه ممکن نبوده، همان وقت هم اين برنامه بوده است يعني برنامه اجتهاد بوده است. حضرت صادق (عليه السّلام) در مدينه بوده اند عدّه اي آنجا از ايشان روايات را مي پرسيدند وبه کوفه مثلا مي آمدند ودر کوفه اصولي را که از ائمّه پرسيده بودند بعد خودشان اجتهاد مي کردند مثل کاري که الان مجتهدين مي کنند شما فرض کنيد الان زمان حضرت صادق (عليه السّلام) است يک مرجع تقليد مي رود وبا ايشان ارتباط دارد وسؤالات را مي کند چه فرقي مي کند؟ از داخل کتاب بخواند وبگويد يا اينکه از امام بشنود وبگويد. چون روايات صحيح ومتواتر وروايات بررسي شده دست نخورده اند وعينا مثل اين است که انسان از دو لب امام شنيده باشد، پيشرفت اجتهاد وتفقّه با بودن امام گاهي به مسامحه برخورد مي کرد يعني آن کار را که نمي توانستند بکنند که همه را از امام بشنوند اينکه نمي شود محال است حتّي زمان ظهور هم به اين اميد نباشيد که همه را از خود امام در همه وقت بشنويد (البتّه داريم دستگاههائي تنظيم مي شود غير از راديو وتلويزيون که مافوق اينها است وبوسيله اين دستگاه با همه ارتباط ممکن است داشته باشند) ولي در عين حال بعضي بهتر وبعضي کمتر درک مي کنند (حتّي در سر کلاس معلّم يک مطلب را درس مي دهد امّا يک بچّه خوب مي فهمد وديگري اصلا نمي فهمد بعد آن بچّه اي که خوب فهميده به ديگري که نفهميده درس مي دهد) همين طور در زمان ظهور وحضور امام، آنهائي که خوب درک کرده اند براي ديگران توضيح مي دهند. باز هم اين اجتهاد ومسائل تا يک حدّي هست. چون طاغوتهاي هر زمان مانع از بيان کلمات ائمّه اطهار:

بوده اند مخصوصا در زمان امام هادي وامام عسگري که در اوج قرار گرفته بود (اين دو امام را کمتر کسي از شيعيان ديده بودند چون در معسگر يعني لشگرگاه زندگي امام عسگري را قرار داده بودند الان اين خانه اي که امام عسگري در سامرا دارد که قبر مقدّسشان هم در آنجا است وتولّد امام زمان هم در همان جا بوده است حضرت از اوّل تولّد تا وقتي که وفات کردند در همان جا بودند وحضرت وليّ عصر هم همان جا متولّد شدند وهمان جا بودند تا وقتي که غائب گرديدند) مردم با امامشان هيچ ارتباط نداشتند خيلي کم از افراد مثل احمد بن اسحاق وچند نفر ديگر گاهي مخفي خدمت امام عسگري (عليه السّلام) مي رفتند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
31-03-2023, 15:40
بنابراين معارف کم کم داشت از بين مي رفت حالا چه بايد بشود؟ امام غائب شود ودر دسترس نباشد به چه علّت؟ به علّت اينکه باشد ونباشد فرقي نمي کند اگر باشد دو يا سه نفر به جهت طاغوتهائي که هستند ممکن است او را ببينند وبقيّه از اين فيض محرومند واگر رفت وآمد بيشتر باشد بالاخره جاي او را طاغوتها پيدا مي کنند واو را مي کُشند ولي در بين مردم نباشد وجاي او را ندانند حالا نهايت آن دو يا سه نفر نبينند چه مي شود؟ در مقابل به طور متفرّق ممکن است در سال صدها نفر حضرت را ببينند واز وجودش استفاده بکنند وآدرسش معلوم نباشد براي اينکه او را نکشند. اين جريان اتّفاق افتاد. علماء در زمان حضور امام اين روايات را نتوانسته بودند دسته بندي بکنند درباره اش بحث وگفتگو کنند چون امام بوده ومي رفتند وبه خود امام مراجعه مي کردند. يک مدّتي مي خواست تا اينها دسته بندي بشود ويک رابطه اي در بعضي از کارهاي ضروري با خود امام باشد. لذا امام (عليه السّلام) يک نفر حتّي آدم غير معروف را انتخاب مي کرد شما فکر نکنيد مثلا حسين بن روح يک عالِم خيلي بزرگي بوده که او را انتخاب کرده، شيخ کليني صاحب کتاب کافي در همان زمان بوده شيخ صدوق اوّل در همان زمان بوده، آنها را انتخاب نکرده که از علماي بزرگ اند چرا؟ براي اينکه اينها معروفند وهمان جرياني که براي خود امام است براي اينها هم خواهد بود مي آيند واينها را مي کشند. حضرت در بازار بغداد يک نفر روغن فروش را انتخاب کرده که تو در کارهاي ضروري رابط ما باش تازه در کارهاي فقهي نه، شما فکر نکنيد هر مسأله اي را به آن آقاي حسين بن روح مي دادند اوّلا اين فرد معروف نبود واو را نمي شناختند بلکه علما وخواصّ نوّاب اربعه را مي شناختند. ودر کارهائي که برايشان توضيح داده نشده بود مي رفتند وبه او مراجعه مي کردند. اين چهار نفر نه امام جماعت ونه امام جمعه بودند ونه در بين مردم هم شخصيّت معروفي داشتند ونه قدرتي در اختيار داشتند. يک آدم بازاري وکاسب ومتديّن خيلي هم پاک معصوم ولي غير معروف بوده اند اين چهار نفر حالا معروف شده اند چون در کتابها نوشته اند واز آنها مطلب جمع شده است والاّ در آن زمان هيچ کس جز خواصّ وعلماي بزرگ چون شيخ کليني وصدوق اينها را نمي شناختند اينها خدمت اين چهار نفر مي رفتند ومطالبشان را مي گفتند چيزهائي که خيلي مشکل بود وهر چيزي را هم حضرت جواب نمي داد مسائل خيلي مشکل مثلا مسأله اي شده بود فرزند امام هادي جعفر کذّاب که ادّعاي خلافت مي کند وجاي امام عسگري نشسته آيا اين امام هست يا نيست؟ در يک توقيع حضرت خيلي تند با او عمل مي کند مي فرمايد که اين هنوز شيشه هاي مشروبش در خانه است چهل روز است نماز صبحش را ترک کرده است ومطالب تندي عليه او در آن توقيع مي فرمايد واين را بين خواصّ پخش مي کنند وشيعيان را از او کنار مي زنند که نگويند اين امام است چون مثل الان مسأله ائمّه اثني عشر در آن وقت واضح نبود. حالا روايات جمع شده وما برايمان خيلي واضح شده است. دليلش اين است که يک عدّه زيدي شدند وزيد بن علي بن الحسين را به عنوان امامت (با اينکه خودش هم راضي نبود) قبولش کردند. يک عدّه فتحي وکيساني شدند وبعد از امام حسين، محمّد بن حنفيه را به عنوان امام قبول کردند وامام سجّاد را قبول ندارند. يک عدّه چهار امامي وعدّه اي شش امامي شدند. اين قدر مسأله به اين روشني که پيغمبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) در صدها روايت فرموده که خلفاي من بعد از من دوازده نفرند در عين حال هنوز مي بينيم که بين مشهد ونيشابور صدها نفر شش امامي وجود دارد. شش اماميهاي آنجا مي گويند اين آقاخان محلاّتي امام زمان ما است. پس بايد جعفر کذّاب را حضرت وليّ عصر (روحي فداه) معرّفي کند وشيعيان را بوسيله اين نوّاب روشن کند که از مسائل ضروري است.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
07-04-2023, 13:01
در توقيع بعد مي بيند حالا جعفر کذّاب را همه لعن مي کنند اين بالاخره فرزند پيغمبر است (اين هم اخلاق بعضي است که مي خواهند يک نفر را بکوبند، عمو وپسرش وبرادرش را مي کوبند) آن وقت سبب شده بود که بوسيله جعفر به حضرت عسگري وامام زمان جسارت مي کردند بعلاوه جعفر کذّاب هم توبه کرده يعني وقتي که احساس کرد آقائي به اين وضع هست اعتقاداتش درست شد وتوبه کرد ودر توقيع بعدي حضرت وليّ عصر فرمود:

ما توبه اش را قبول کرديم وديگر به او جعفر کذّاب نگوئيد وجعفر تائب بگوئيد وشيعيان ما حقّ توهين به او را ندارند. بنابراين مدّت زماني براي اينکه يک کارهاي ضروري از اين قبيل به اين نوّاب اربعه مراجعه شود وکارهاي ضروري را جواب دهند وبقيّه کارها را به علماء وا بگذارند که استنباط کنند (در مسائل واحکام) مثلا شيخ صدوق در آن زمان بوده ووقتي ديد امام صددرصد در اختيار نيست وخيلي هم کم مي شود با امام ارتباط پيدا کرد واين غيبت صغري است وبعدش غيبت کبري پيش مي آيد وهيچ کس نمي تواند ادّعاي ارتباط داشته باشد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
07-04-2023, 13:02
در همان زمان مي بينيم کتابي به نام من لايحضره الفقيه نوشت که از کتب اربعه شيعه است که کتابي فتوائي است ولو نسبت به کتابهاي زمان ما نپخته است يعني اگر الان به کتاب من لايحضره الفقيه مراجعه کنيد مثل مردم معمولي در زمان ما که در رشد علمي وفرهنگي هم پيشرفت کرده، ترجمه هم بکنند مردم ما نمي فهمند يعني آن کتاب حالا مربوط به مجتهدين شده است روايات وکلمات آنها است البتّه خلاصه اش کرده ولي به هر حال به درد غير مجتهد نمي خورد. فقهاي بعدي آمدند وکلمات ائمّه را با فهم مردم تطبيق دادند تا امروز به صورت کتاب توضيح المسائل درآمده که هر کسي مي تواند بخواند والاّ اوّلش من لايحضره الفقيه حتّي بعد از نوّاب اربعه که شصت سال مردم خودشان را براي نداشتن امام، آماده کردند وحتّي براي نبودن فقيه، در عين حال کتاب من لايحضره الفقيه نوشته شد ودر اختيار آنها قرار گرفت وباز هم مردم نمي توانستند خوب بفهمند مي خواست مدّتي زياد درس فقه بخوانند تا اين کتاب را بفهمند. وبعدش هم مسائل واحکام را با افکار مردم تطبيق دادند چون گرفتاريهاي مردم زياد شد (يک نفر اداري است وروزي چند ساعت به اداره مي رود ديگري دانشجو است وروزي چند ساعت درس مي خواند وقتي براي تحقيق احکام ندارند علماء گذشته دائما روايات را توضيح دادند تا رساندند به اينکه کتاب توضيح المسائل نوشته شد. اين کتاب در زمان ما در قم موقع حيات آيت اللّه بروجردي نوشته شد. قبلا کتابي به نام جامع الفروع بود شما هر جاي آن را باز مي کرديد حتّي طلبه ها هم نمي فهميدند که الان هم بعضي جاها در توضيح المسائل بايد توضيح داده شود) اگر آن شصت سال نبود مردم آماده نمي شدند. پيامبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) را خوب تشبيهي فرموده است که امام زمان را به خورشيد تشبيه فرموده اگر خورشيد يک دفعه خاموش شود همه چشمها اذيّت مي شود همين الان نور خورشيد زير ابر بيشتر از نور پروژکتورهاي فيلمبرداري است. شما اين پروژکتورهاي خيلي قوي را بيندازيد خيلي عکس خوب نمي افتد تا اينکه انسان در آفتاب بايستد وعکس بگيرد حالا اگر در اتاق تاريکي باشيد ويک دفعه پروژکتور را خاموش کنند ببينيد چه حالي پيدا مي کنيد؟ يا يک دفعه روشنش کنند ببينيد چقدر ناراحت مي شويد. خورشيد اگر يک دفعه خاموش يا روشن شود چندين برابر انسان را ناراحت مي کند) نور مقدّس امام زمان (عليه السّلام) هم ولو اينکه در زمان حضورش منزوي باشد ولي يک دفعه اگر خاموش شود لااقل شيعيان ناراحت مي شوند چون شيعيان چشم داشتند بقيّه کور بودند براي کوري که در نور خرشيد ايستاده چه خورشيد روشن وچه خاموش باشد فرقي نمي کند. شيعيان شايد مدّت شصت سال نمي دانستند در کارهاي ضروري به چه کسي مراجعه بکنند همين من کان من الفقهاء... بع

پاسخ ما:

علّت بيماري در انسان يکي ممکن است خوردن غذاهائي باشد که براي انسان ضرر دارد از قبيل پرخوري واينکه انسان غذاي مضرّي را بخورد که در انسان اثر بد بکند، اين سبب مريض شدن انسان مي شود وقتي که امام عصر (ارواحنا فداه) بدانند که غذائي برايشان ضرر دارد نمي خورند اگر بگوئيم حضرت نمي داند که طبعا بايد بگوئيم امام علم همه چيز را ندارد وحال آنکه قرآن فرموده:

(وَکُلَّ شَيْءٍ اَحْصَيْناهُ في اِمامٍ مُبينٍ).(3)

پس حتما امام (عليه السّلام) همه چيز را مي داند وضرر غذاها را هم مي داند اگر بگوئيم در عين اينکه ضرر دارد مي خورد يا کار حرام ويا مکروه انجام مي دهد که بايد معتقد شد امام کار حرام ومکروه انجام نمي دهد ومعصوم است. بنابراين غذاهائي که ضرر دارد ولو ضرر مختصر، امام نمي خورد لذا از اين طريق هيچ وقت امام مريض نمي شود. طريق دوّم که ممکن است مريض شود تصرّف هوا است مثل سرما خوردگيها، يا ويروسها وميکروبهاي موجود در هوا ويا جوّ ممکن است وارد بدنش شود واو را مريض کند اينها را هم ممکن است با رعايت ومواظبت، رفع ودفع کند.

هشتاد درصد با همين علم وتوجّه امام (عليه السّلام) آنها را رد مي کند باز از اين طريق هم مريض نمي شود. اگر بيست درصد هم مريض شود چيزهائي که سبب رفع ودفعش مي شود را مي داند يعني داروهائي که رفع ويا دفع مي کند مصرف مي نمايد. (ضمنا فرقي بين دفع ورفع است، دفع پيشگيري است يعني انسان گاهي مي شود واکسن مي زند براي اينکه مبادا به بيماري وبا مبتلا شود. يا فلان دارو را مي خورد که در مقابل امراضي مثل آنفولانزا مقاوم باشد اين را هم امام (عليه السّلام) مي داند ودفع مي کند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
14-04-2023, 20:28
صدي، هشتاد امراض طبيعي که متوجّه ما مي شود حضرت وليّ عصر (روحي فداه) با علم دفع مي کند ونمي گذارد اصلا به طرفش بيايد فرض کنيد مگر امام (عليه السّلام) مجبور است در تهران برود وزندگي کند که دود گازوئيل ماشينها را مثلا استنشاق کند آنجا نمي رود زندگي کند. ما براي دنيا وپول به آنجا مي رويم وزندگي مي کنيم او دنياپرست نيست.

چند روز قبل راديو اعلام کرد کسي که در تهران زندگي مي کند مثل اين است که روزي دو جعبه سيگار مي کشد. خوب، چرا امام (عليه السّلام) برود آنجا زندگي کند. صدي، هشتاد امراض را حضرت در محيطهائي که طبعا مجبور مي شود در آنجا زندگي کند وماها زندگي مي کنيم او نمي کند وآنجا نمي رود وزندگي نمي کند. بيست درصد باقي مي ماند در اين بيست درصد، ده يا پانزده درصدش را از طريق خودش امراض را دفع مي کند اگر يک وقتي هم پنج درصدي از امراض متوجّه حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) شود داروهايش را مي داند ودر اوّلين فرصت آن دارو را آماده دارد ويا تهيّه مي کند واز خودش امراض را رفع مي کند.

پس رفع يعني اينکه مرضي در بدن انسان وارد شده باشد وانسان بوسيله معالجه آن را از بين ببرد. گاهي ممکن است مرضي بخواهد متوجّه انسان شود امّا بوسيله واکسناسيون آن را دفع يعني از ورودش پيشگيري مي کند. پس روي اين حساب امام (عليه السّلام) هيچ وقت مريض نمي شود مخصوصا حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) که بنا است در يک حالت وسنّ باقي بماند يعني در يک وضع از بدن که بهترينش هم هست در آن حالت باقي بمانند نه حضرت وليّ عصر (روحي فداه) ضعيف ونه خيلي چاق ونه مريض مي شود. پس بايد معتقد شد که امام (عليه السّلام) علم همه چيز را دارد که هم از نظر عقل وهم قرآن وهم روايات مسلّم است.(4)

پاورقى:‌

(1) بحارالا نوار جلد 52 صفحه 202.
(2) سوره رعد آيه 39.
(3) سوره يس آيه 12.
(4) توضيح کاملي در اين موضوع در کتاب مصلح غيبي صفحه 131 مربوط به سؤال سي ويکم چاپ دهم آورده شده است.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
22-04-2023, 13:53
پاسخ ما:
البتّه فوايدي دعاي براي فرج دارد وصاحب مکيال المکارم هم آن را نوشته است ودعاي براي فرج هم از بهترين عبادات است وامّا اگر انسان انتظار دارد تا براي فرج دعا کرد خداوند فرج را برساند يعني اوضاع واحوال را بهم بريزد براي اينکه شما دعا کرده ايد اين انجام نمي شود.
مثال:
انسان چيزي را يا فردي را فرض کنيد دوست دارد او هم روي مصالحي کارهائي را بايد انجام دهد وشغل مهمّي را هم دارد که اگر ترک کند ضرر زيادي متوجّه اش مي شود آن وقت او به خاطر خواسته شما همه مصالح را نديده بگيرد ودر کنار شما بنشيند وخواسته شما را عملي کند اين کار صحيح نيست.
خداي تعالي همه مصالحي را که در نظر گرفته است براي ظهور امام عصر (ارواحنا فداه) اگر از همه آنها صرف نظر بکند براي خاطر اينکه شما يک شب بيدار شده ايد وبراي فرج دعا کرده ايد خدا فرج امام زمان (عليه السّلام) را برساند وهمه آن مصالحي را که در نگه داشتن امام زمان براي وقت خودش ظاهر کند از همه آنها صرف نظر نمايد اين حرف غلط است.
لذا در بعضي از روايات دارد هلک المستعجلون آنهائي که عجله مي کنند هلاک مي شوند. يک وقت هست ما مي گوئيم خدايا تو در آمدن امام زمان (عليه السّلام) عجله کن عجّل فرجه اگر خدا در آمدن امام زمان عجله کند مفاسدش را هم از بين مي برد. ولي عجله به معناي اين است که انسان قبل از اين که وقت کاري برسد آن را انجام دهد مثلا چائي داغ است وهنوز خنک نشده مي خوري ودهانت مي سوزد اين عجله است العجلة من الشّيطان شما قبل از اينکه ظهر شود نماز بخوانيد، نمازتان باطل است اين عجله است قبل از آمدن جمعيّت آقاي منبري، منبر مي رود اين عجله است. هر عجله اي بدون ترديد از شيطان است که روايت هم دارد. والتّأنّي من الرّحمان به موقع کار انجام دادن از پروردگار است. چرا پس ما کار شيطاني را از خدا مي خواهيم؟ اللّهمّ عجّل فرجه خدايا عجله کن در فرج امام زمان. عجله مفسده دارد امّا اگر خدا انجام داد مفاسدش را هم از بين مي برد. مثلا پنج دقيقه ديگر موقع خوردن چائي است شما کار داري وفرصتي نيست درون چائي آب سرد بريز خنک مي شود بردار وبخور. اگر قبل از وقت وآن قرار معيّني که خداوند در عالم تکوين قرار داده که امام زمان تشريف بياورند قرار شد که امام زمان ظهور کنند اينجا خدا يک علاجي مي کند يعني خدا آن فسادي که در زودتر آمدن امام زمان (عليه السّلام) هست را جبران مي کند. ما فقط تقاضايمان اين است والاّ معنا ندارد عجله را بدون اينکه مفسده اش از بين برود از خدا بخواهيم اصلا غلط است. عجله مال شيطان است. العجلة من الشيطان ما از رحمان نبايد کار شيطاني را بخواهيم منتها همان کار شيطاني که مي بينيد در بهشت به شما مي گويند خمر مي دهند، شراب مي دهند خمر آيا شراب داخل بهشت همين بدمستي ها وبدمزّه ايها وبي عقلي ها را دارد؟ نه، اينها را خدا بر مي دارد وآن از عسل شيرين تر مي شود وعقل را هم زيادتر مي کند ونيرو هم توليد مي کند.
بعضي چيزها از نظر ظاهر آن هست. امام زمان (عليه السّلام) ممکن است با دعاها قبل از وقت مقرّر تشريف بياورند امّا مفسده اي که اگر طبيعي قبل از وقت مقرّر ممکن بود وجود داشته باشد آن مفسده را خداي تعالي از بين مي برد. لذا اگر ما عجله کرديم هلاک مي شويم. اگر چرا گفتيم وگفتيم ما دعا کرديم پس چرا امام زمان تشريف نياورد خوب شما که نمي توانيد مفسده را از بين ببريد خودت را هم ناراحت مي کني کار را هم خراب مي کني خداي تعالي به دعاي تو وصدها دعاي مثل تو در برابر آن مفسده هائي که هست اقدامي نمي کند. اگر خودش اراده واقدام کند ومصالحي را در نظر بگيرد آن عجله اشکال ندارد. ما از خدا مي خواهيم که او عجله کند اللّهمّ عجّل فرجه وخودمان نبايد عجله کنيم ودعاها فقط بايد براي اظهار محبّت باشد نه آنکه براي خدا تکليف معيّن کنيم.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
22-04-2023, 13:53
صراط مستقيم ورسيدن به محضر حضرت بقية اللّه را توضيح دهيد؟
پاسخ ما:
رسيدن به محضر حضرت بقيّة اللّه الاعظم يک راه دارد آن هم اين است که سنخيّت روحي با ايشان پيدا کنيد. تزکيه نفس کنيد، خودتان را به کمالات روحي برسانيد انساني باشيد از نظر عقايد، از نظر اعمال، از نظر افکار، همان طوري باشيد که امام عصر (روحي فداه) مي خواهند، دقيقا در صراط مستقيم هستيد. چرا که اين جادّه خيلي دقيق است وهم راه راست است. بدون هيچ پيچ وخمي چون صراط مستقيم است. ولي چون در جادّه هستيد بايد فرمانتان را محکم نگه داريد نه نيم ميليمتر طرف راست ونه طرف چپ بچرخانيد چرا که مي رويد در ته درّه، بايد خيلي حواستان جمع باشد. که نه افراط داشته باشيد ونه تفريط نه آن قدر محتاط ووسواسي باشيد نه آن قدر بي بند وبار، فرقي نمي کند هر دو طرف مي افتيد در ته درّه. ماها اکثرا خيال مي کنيم که وسواسي ها آدمهاي خوبي هستند در حالي که فرقي نمي کند هر دو افتادن در درّه است منتها آن شخص رفته وعيّاشي کرده وخوشگذراني کرده وافتاده در درّه واين شخص وسواسي با زحمت وناراحتي خودش را انداخته ته درّه چه انسان در نماز فحش بدهد نمازش باطل است چه در نماز از روي وسواس چند بار کلمه اي را تکرار کند. آيا هيچ وقت متوجّه شديد که کمتر افرادي هستند که در حلال وحرام وسواس داشته باشند در حالي که در طهارت ونجاست بيشترين افراد وسواس دارند اگر انسان قدري روي حلال وحرام توجّه کند دست وپاي شيطان را مي بندد ولي در نجاست وطهارت هر چه وسواس داشته باشيد به نفع شيطان است وبه ضرر شما نه افراط نه تفريط اين مي شود صراط مستقيم، صراط مستقيم يعني پيغمبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) صراط مستقيم يعني علي بن ابيطالب (عليه السّلام). صراط مستقيم يعني امام زمان (عليه السّلام) ورسيدن به امام زمان (عليه السّلام).

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
28-04-2023, 13:37
نوع ضيافتي که ما در روز جمعه خدمت حضرت داريم چگونه است؟

منظور از اين بخش از زيارت روز جمعه که خطاب به حضرت بقيّة اللّه (ارواحنا فداه) عرض مي کنيم:
انا يا مولاي فيه ضيفک وجارک وانت يا مولاي کريم من اولاد الکرام ومأمور بالضيافة والاجارة فأضفني واجرني چيست؟ نوع ضيافتي که ما در روز جمعه خدمت حضرت داريم چگونه است؟ پاسخ ما:
ضيافت يعني بلاعوض نيازمنديهاي شخصي را تأمين کردن. يک وقت انسان گرسنه است مي رود رستوران وغذا مي خورد اين ضيافت نيست. امّا يک وقت کسي شما را دعوت مي کند ودر خانه از شما پذيرائي مي کند اين بلاعوض است وضيافت است.
حال در مورد حضرت بقيّة اللّه (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) بايد گفت ايشان رفع نيازمنديهاي ما را بلاعوض مي فرمايند مثلا روز جمعه شما هر چيزي که از حضرت وليّ عصر (روحي فداه) بخواهيد ايشان بدون اينکه مثلا پولي از شما بگيرند ويا چيزي از شما بخواهند به شما عنايت مي فرمايند. تمام انبياء عظام:
هم اين مسأله را مي فرمودند که (لا اَسْئَلُکُمْ عَلَيْهِ اَجْرا).(1)
ما هيچ اجري از شما نمي خواهيم. ما که به شما اطعام مي کنيم براي خدا است وجزا وشکري از شما توقّع نداريم. امّا کلمه جار به معناي در کنار وپناه است. يعني انسان در کنار کسي پناهنده به او شود. در مورد حضرت بقيّة اللّه (ارواحنا فداه) ما، هم کنار امام زمان (ارواحنا فداه) هستيم وهم ميهمان او. براي روشن تر شدن مطلب اين طور در نظر بگيريد که يک شخصي در مشهد دوست خود در تهران را به رستوراني در تهران دعوت مي کند ومي گويد تو آنجا غذا بخور وميهمان من باش وپول غذا را حساب نکن. اين شخصي که در تهران است ميهمان شخص مشهدي محسوب مي شود ولي در کنار او نيست.
ولي اگر او را در خانه خود دعوت کرد وخودش در کنار او بود هم او را ميهماني کرده وهم در کنار او بوده است ونيز ما، هم در کنار امام زمان (ارواحنا فداه) هستيم وهم در پناه او، چون حضرت همه جا تشريف دارند اين معناي اجمالي اين جمله است که انت يا مولاي کريم من اولاد الکرام ومأمور بالضيافة والاجارة فاضفني واجرني تو کريمي از اولاد کريمها هستي واز طرف خدا مأموري که ما را در پناه خودت قرار دهي وميهماني کني. بنابراين، اين دعا را خودشان به اين صورت فرموده اند که ما ياد بگيريم واين طور معتقد باشيم وبا اين معرفت به در خانه حضرت وليّ عصر (روحي فداه) برويم البتّه تمام روزها ما ميهمان حضرت وليّ عصر (ارواحنا فداه) هستيم ولي روز جمعه اختصاص به آن حضرت دارد وميهماني خاصّي هست.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
28-04-2023, 13:37
اعتقاد ما وبيداري ما شيعيان ومردم در مورد آقا امام زمان چگ
پاسخ ما:
شيعه بايد معتقد باشد که اگر ميليارد سال ديگر بادي ذرّه اي را از جائي به جاي ديگر منتقل مي کند امروز امام زمان از او اگر بخواهد اطّلاع دارند. اين درباره اعتقاد به علم آن حضرت وامّا درباره عصمت آن حضرت بايد معتقد بود که آن وجود مقدّس معصوم از گناه ومکروه وترک اولي وخطا واشتباه ونسيان وجهل است با اين شناخت آيا مايلي که قدرت دنيا را به تو بدهند وامام زمان (عليه السّلام) را نداشته باشي؟ يا امام زمان را داشته باشي ونوکر وتحت فرمان ايشان باشي مانند حرّ بن يزيد رياحي که از خواب غفلت بيدار شد وامام زمانش را شناخت باشي و(امّا مردم) هر کسي در يک بُعد وبا يک خصوصيّت درباره امام زمان (عليه السّلام) بايد بيدار شوند. شيعه به عنوان يک امام مطلق وتمام عيار ومردم دنيا به عنوان اينکه يک مظهر عدالت که آنها را از زير بار ظلم بودن نجات مي دهد تا مردم اين بيداري را پيدا نکنند وامام زمان (عليه السّلام) را نشناسند حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) تشريف نمي آورند وهمه هم منتظر اين بيداري بشريّت هستند.
اگر مردم دنيا بيدار نباشند فرجي نخواهد شد. مرده چه کار مي کند مگر امام زمان کارهاي بيهوده مي کند که بيايد براي افراد خواب ومرده حرف بزند. مگر مي شود که محبّ دنيا باشيم وگناه کنيم وهم احترام امام زمان (عليه السّلام) را نگه داريم! اگر شما شب عاشورا گريه بر سيّدالشّهداء (عليه السّلام) نکنيد امّا از خواب غفلت بيدار شويد امام زمان (عليه السّلام) راضي تر است.
از خواب غفلت بيدار شويد وامام زمانتان را بشناسيد ودوست داشته باشيد وبفهميد امام زمان (عليه السّلام) يعني چه؟ اگر هر کاري که تو مي خواهي امام زمان (عليه السّلام) انجام دهد وفقط او گوش به حرف تو بدهد تو مي شوي امام وآقاي او.
کي ما روي اخلاص گفتيم:
يا صاحب الزّمان، او دستمان را نگرفت وبه دادمان نرسيد. فرمان برداري نعوذا باللّه از ما نکرد. ما گفتيم که به خدا بگو که قرضهايمان ادا شود، گناهانمان بخشيده شود. خوب گناه نکن، در مقابل امام زمان (عليه السّلام) تسليم باش، او بايد فرمان دهد، نه تو فرمان دهي از خواب غفلت بيدار نمي شويم اگر از خواب غفلت بيدار شويد امام زمان از شما تشکّر مي کند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
12-05-2023, 18:47
از بعضي اشخاص مي پرسم چندمين سالگرد تولّد آقا امام زمان (عليه السّلام) است؟ او مثل اينکه ساعت شماري مي کند بدون اينکه تقويم نگاه کند فورا مي گويد که چند روز از تولّد آن حضرت، چند روز از غيبت آن حضرت گذشته است.
يک آدمي که در فراق مي سوزد يک دقيقه به او نمي توانند بگويند صبر کن ما غافليم، شايد هم غفلتمان يک مقدار برايمان نعمت باشد.
يکي از دوستان مي گويد:
چرا من آقا امام زمان (عليه السّلام) را نمي بينم گفتم:
همان بهتر که نبيني اگر يک دفعه آقا را ببيني وخداوند دلت را محکم نگه ندارد وغفلت به تو ندهد به خدا نمي تواني يک لحظه زنده باشي.
يک نفر به نام همّام خدمت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) رسيد وعرض کرد:
صفات متّقين را برايم بگوئيد واهل تقوي را براي من توصيف کنيد. حضرت مي فرمايد:
اتّق اللّه واحسن تقوي داشته باش. نيکوکار باش. همين برايت کافي است. همّام اصرار مي کند حضرت اوصاف متّقين را در خطبه همّام بيان مي کند فصعق همّام صعقتا وقتي که همّام اوصاف متّقين را شنيد، همّام دادي کشيد وقالب تهي کرد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
12-05-2023, 18:47
اوصاف متّقيني که امام (عليه السّلام) گفته آن عبادالرحماني که در قرآن فرموده:

(اَلَّذينَ يَمْشُونَ عَلَي الاَْرْضِ هَوْنا).(2)
تا جائي که مي فرمايند (وَاجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ اِماما).(3)
امام زمان (عليه السّلام) رهبر متّقين است. متّقين درجه اعلي خاک پاي حجّة بن الحسن (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) هستند توصيف اينها که علي بن ابيطالب براي همّام مي گويد همّام نمي تواند تحمّل کند يک دادي کشيد وجانش بيرون آمد وروي زمين افتاد. شما چگونه مي توانيد امام متّقين را ببينيد امام ديدن وشناختن، کمالات امام را ديدن. مقامات عظيم او را ديدن وزنده ماندن مشکل است. يا بايد انسان ملاقات موقّت پيدا نکند ويا بايد خيلي خود را بسازد ويا بايد به مقدم حضرت بقيّة اللّه (عليه السّلام) جان نثار کند.
جان چه باشد که نثار قدم دوست کنم
اين متاعي است که هر بي سر وپائي دارد
من بچّه بودم شايد شانزده سال داشتم به استادم گفتم که چرا خدمت آقا امام زمان (عليه السّلام) نمي رسم؟ گفت:
تو هنوز بچّه اي. گفتم:
اگر به لطف آنها باشد به سنگي هم لياقت مي دهند واگر به لياقت ما باشد، سلمان هم لياقت ندارد به خدمتشان برسد به خدا قسم تمام انبياء واولياء (عليهم السّلام) لايق هم صحبتي چهارده معصوم (عليهم السّلام) را ندارند آنها کساني هستند که درباره شان مي گوئيم:
خلقکم اللّه انوارا فجعلکم بعرشه محدقين حتّي منّ علينا بکم.(4)
کجا لياقت دارند.
وقتي استاد اين حرفها را شنيد بلند شد پيشاني مرا بوسيد گفت:
اين حرف از تو نبود اين جمله خوبي بود. گريه زيادي کرد تنش لرزيد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
19-05-2023, 13:18
حضرت عيسي (عليه السّلام) تا به امروز نزديک دو هزار سال است که در آسمان خداي تعالي منتظرش گذاشته وبه اين اميد زنده است که دو رکعت نماز پشت سر امام زمان (عليه السّلام) بخواند واين بزرگترين وعده اي است که به او داده اند.
در کتاب زادالمعاد مرحوم مجلسي به سند معتبر از امام صادق (عليه السّلام) نقل کرده که امام صادق (عليه السّلام) زانوهايش را روز جمعه (روز عيد) شايد هم روز نيمه شعبان، شايد هم هر روز در بغل مي گرفت وصدا مي زد:
اي پسر پيامبر، اي آقاي همه، اي عزيز همه. عزيز عليّ ان اري الخلق ولا تري بر من سخت است که همه را ببينم وتو را نبينم.
چند نفر از اصحاب خدمت امام رسيدند وديدند حضرت نشسته اند وزانوهايشان را در بغل گرفته اند آنچنان گريه مي کنند که همه متوحّش شدند که چه شده؟ عرض کردند که خداي نکرده مسأله اي پيش آمده حضرت مي فرمايد:
در کتابي که به ما ارث رسيده (کتاب علي (عليه السّلام)) در آن نگاه مي کردم مربوط به زمان غيبت بود شيعيان ما در زمان غيبت چه مي کِشند چقدر دلشان آب مي شود ودر فراق امام زمانشان مي سوزند بعد مطالبي مي گويند که تمام اصحاب گريه مي کنند ورو کردند به روح مقدّس حجّة بن الحسن (عليه السّلام) وخطاب کردند به آقا امام زمان که اي کاش من زمان ظهور تو را درک مي کردم ودر زمان ظهور خدمتگزارت بودم. يا بقيّة اللّه. (گريه شديد مردم) وقتي علي بن موسي الرضا (عليه السّلام) اسم مقدّس حضرت بقيّة اللّه را مي شنيدند دستهايشان را روي سرشان مي گذاشتند وبلند مي شدند ومي گفتند:
صلّي اللّه عليک، صلّي اللّه عليک وبعد اصحاب مي پرسند اانت صاحب هذا الامر چون نمي دانستند که آيا صاحب اين امر صاحب حقيقي کيست؟ حضرت فرمودند:
من! با اين جثّه با اين وضع مي توانم دنيا را پر از عدل وداد کنم؟ منظور حضرت اين بود که يعني زمان من ايجاب نمي کند (اين روايات مورد اتّفاق شيعه وسنّي است).
خدا را شکر کنيد که دستتان در دامن علي (عليه السّلام) وفرزندانش است.
اهل سنّت با اينکه از ضروريات مذهبشان اين است که حضرت مهدي (عليه السّلام) حقيقت دارد اکثر عوامشان از آن اطّلاعي ندارند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
26-05-2023, 13:49
پيامبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) فرمودند:
پسر آخري من (حضرت مهدي (عليه السّلام)) ايشان غيبتشان به قدري طولاني مي شود که دوستانش فراموشش مي کنند ماها هر چه امروز گريه بکنيم. همه روز هم گريه کنيم باز هم فراموشش کرده ايم، مگر مي شود که به او معتقد بود واين چنين گوهر گرانبها وپر ارزش را فراموش کرد.
قضيّه اي را نقل کنم، در اتوبوسي با مرحوم استاد حاج ملاّ آقاجان مي خواستيم برويم تهران، با اينکه مرد مهرباني بود يک نفر گفت:
براي سلامتي آقا امام زمان (عليه السّلام) صلوات ختم کنيد ايشان خيلي خوشحال شدند بعد گفت:
براي سلامتي خودتان، براي سلامتي راننده... حاج ملاّ آقاجان اخمهايش توي هم رفت ناراحت شدند گفتند که مي خواست رشوه دهد بعد گفت:
براي سلامتي شاگرد شوفر براي سلامتي ماشين! ايشان بلند شدند به خدا قسم نزديک بود او را بکشد تو اسم آقاي من را با اسم شاگرد شوفر وراننده رديف کرده اي تو چه مي گوئي؟ گفت:
آقا من نفهميدم نمي دانستم.
متأسّفانه ما هم همه را دعا مي کنيم به ياد امام زمان (عليه السّلام) نيستيم وفقط وقتي که مي خواهيم بلند شويم مي گوئيم:
وعجّل اللّهمّ في فرج مولانا صاحب الزّمان. بعضيها هم که اصلا يادشان مي رود. از امام زمان (عليه السّلام) ياد کنند آن وقت ما منتظريم آقا امام زمان تشريف بياورند؟ من به آقائي عرض کردم که اسم آقا امام زمان (روحي فداه) را در منبرتان نبرديد گفت:
فراموش کردم. عذر بدتر از گناه اين است که فراموش کرده بود.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
26-05-2023, 13:49
يا صاحب الزّمان! در هر لحظه بايد به ياد شما باشيم فراموشت نکنيم. آن قدر آقا بايد غريب باشد که بفرمايد:
اگر مرغت را گم کردي دنبالش مي دوي آيا دنبال آقا مي گردي معرفتمان کم است. انسان بايد مقداري هم غيرت داشته باشد.
نيست در لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر ياد نداد استادم
وقتي استادم دعاهاي معمولي را مي خواند مثل اينکه دست آقا را گرفته بود واظهار علاقه مي کرد وسحر براي نماز شب يا نماز صبح من را بيدار مي کرد مي ديدم اتاق را بوي عطري پر کرده است که به خدا قسم بوي عطر معمولي نبود. استادم وقتي شب مي خوابيد رو به قبله مي خوابيد دستش را زير سرش ورو به قبله مي گذاشت مي گفتم:
آقا چرا اين طور مي خوابيد مي گفت:
من مثل گدائي که در روي زمين سر راه مردم کنار کوچه افتاده وتمام بدنشان فلج است دستش را کشيده تا مردم چيزي در دستش بگذارند مي خوابم شايد آقا نظر لطفي کنند اين جور بعضيها با امام زمان (عليه السّلام) ارتباط برقرار مي کردند.
در هندوستان من کساني را مي ديدم که پاهايشان را به طرف مشهد دراز نمي کردند ومي گفتند پايمان طرف حضرت علي بن موسي الرّضا (عليه السّلام) مي شود.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
02-06-2023, 12:24
اگر يک مورچه به يک شخصيّت بزرگي بگويد:
آقا بيا در اين سوراخ من ودر اين لانه بنشين وبا من صحبت کن چه توقّع بي جائي دارد، درست به مانند توقّع ما در مقابل آقا است. عرض کنيم که آقا تشريف بياوريد در اتاق ما بنشينيد. شما فکر مي کنيد که اهميّت ما در مقابل حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) بيشتر از يک مورچه در مقابل سليمان است؟ حضرت عسگري (عليه السّلام) خطاب به حضرت وليّ عصر (عليه السّلام) (به اين مضامين) فرمودند که در ميان بيابانها پسرم زندگي کن در ميان مردم پيدايت نشود يازده نفرمان را به سنّ جواني حتّي 25 ساله کشتند شما آخرين فردي هستيد که بايد باشيد در ميان مردم زياد ظاهر نشو.
از شما عزيزان يک خواهش دارم با آقا امام زمان (عليه السّلام) روزي نيم ساعت حرف بزنيد به خدا قسم ايشان همه جا تشريف دارند رو به قبله بنشينيد زيارت آل ياسين را بخوانيد بعد بگوئيد:
آقاجان پول ندارم، خانه ندارم... هر چه روابطتان را با حضرت بيشتر بکنيد ارتباطتان بيشتر مي شود يک روز هم مي شود آقا تشريف مي آورند مي گويند عزيزان. من هم شما را دوست دارم اينهائي را که مي گويم اتّفاق افتاده است.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
02-06-2023, 12:25
يکي از دوستان مي گفت يک سال من هر روز صبح مي گفتم قربانت بروم يک روز ديدم در اتاق تنهائي که نشسته بودم دستشان را روي سرم گذاشته اند مي گويند من هم تو را دوست دارم من به او گفتم آقا دوستت دارد بلکه او دوستت داشته که آمدي رو به قبله واظهار ارادت ومحبّت کردي. ولي خوب انسان است طاقت ندارد مي گويد همان جا برگشتم ديدم آقا بالاي سرم است نزديک بود قالب تهي کنم. (ماها يکي از کارهائي که بايد حتما انجام دهيم اين است که مقيّد باشيم به دستوراتشان عمل کنيم مطيعشان باشيم حتّي نمازمان را فرمودند اوّل وقت بخوانيد، بخوانيد همه کارهايمان طبق دستور حضرت بقيّة اللّه باشد) امامي نمي شود مشغول کاري باشد مأمومش مشغول کار ديگري باشد. شما در مسجد وارد مي شويد ببينيد امام جماعت ايستاده است وحمد وسوره مي خواند ويک نفر هم اينجا در سجده است وذکر سجده مي گويد. شما آيا احتمال مي دهيد که آنها جماعت مي خوانند؟! اگر ما هم اعمالمان صد درصد با صراط مستقيم تطبيق کند انشاء اللّه آقا امام زمان (عليه السّلام) تشريف مي آورند. (مقيّد باشيد که گناه نکنيد امام زمان ترک اولي انجام نمي دهد ما لااقل گناه نکنيم).
من به يک شخصي برخورد کردم گفتم:
مال کجائي؟ گفت:
مال نيستم. ديدم بد حرفي زدم گفتم:
اهل کجائي؟ گفت:
اگر من اهل بودم اين طوري نبودم بعد از او پرسيدم که شما سواد داريد؟ گفت:
که من سالها زحمت کشيده ام که سواد نداشته باشم خوب براي من خيلي عجيب بود من آن وقتها بچّه بودم ديد که من بچّه خوبي هستم مات مانده ام ايشان يکي يکي حرفهايش را براي من توضيح داد ومرا مُريد خودش کرد من يکي دو سال در خدمت ايشان بودم يک مرد بزرگواري بود ولي خيلي لباس ژوليده اي داشت.
علم ودانش اگر خداي نکرده غرور بياورد اگر عنوان آيت اللّه، دکتر، مهندس، هر چه که امروزها است اينها سياهي قلب بياورد ما را از امام زمان (عليه السّلام) دور مي کند وبايد زحمتها بکشيم وتزکيه نفس بکنيم تا اين سياهيها را پاک کنيم همه ماها بايد خاک پاي امام عصر (عليه السّلام) باشيم. انسان دلش مي خواست خاکي مي بود وکف پاي حضرت روي اين خاک گذاشته مي شد (يا لَيْتَني کُنْتُ تُرابا).(5)
خوب است که انسان بگويد اي کاش من خاک بودم. (گريه شديد اهل مجلس) انسان از اين ظواهر دنيا بيرون مي آمد وبه يک حقايقي مي رسيد ومقام انسانيّت را درک مي کرد مي فهميد که:
اگر آدمي به چشم است وزبان وحلق وبيني
چه ميان نقش ديوار وميان آدميّت
اين همه نقش ديوار است آدم مي خواهد اخلاق وانسانيّت وگذشت داشته باشد اي انسانها عفو کنيد، گذشت کنيد، صداقت داشته باشيد، نفاق نداشته باشيد، با همه بندگان خدا مثل برادر باشيد تا زمينه براي ظهور حجّة بن الحسن (عليه السّلام) فراهم شود.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
09-06-2023, 14:06
نيمه شعبان براي سير کمالات چگونه است؟
پاسخ ما:
نيمه شعبان انسان را به جائي مي رساند که تمام مراحل کمالات که بي نهايت است ولي آن اندازه که عمر ما فرصت مي دهد بپيمائيم.
مراحل کماليه:
رضا، اخلاص، خلوص، توحيد، فناء في اللّه تا جائي که انسان وقتي مي خواهد خدا را ببيند به سيماي مقدّس حضرت وليّ عصر (ارواحنا فداه) نگاه مي کند. وهمه اينها از پرتو وجود مقدّس حضرت پيغمبر اکرم (صلّى اللّه عليه وآله وسلّم) مي باشد. چون ماه شعبان ماه پيغمبر خدا است. ماه شعبان ماهي است که انسان بايد کوشش کند با خدا مأنوس شود. آنهائي که اهل حقيقتند وآنهائي که اهل کمالات هستند وکساني که ره صد ساله را يک شبه مي روند وکساني که يقظه شان خيلي کامل است. نيمه شعبان که مي رسد بايد آنچنان به جائي رسيده باشند که ديگر هيچ مانعي وهيچ جدائي وحجابي بين آنها وخداي تعالي نباشد. ووقتي حجابي بين آنها وخدا نباشد، بين آنها وامام زمان (عليه السّلام) هم نخواهد بود. لذا از نيمه شعبان به بعد گفته اند اين دعا را بخوانيد:
الهي ان لم تکن غفرت لنا في ما مضي من شعبان فاغفر لنا في ما بقي منه. خدايا اگر در مدّتي که از ماه شعبان گذشته مرا نبخشيده اي. ومرا به اوج نرسانده اي. وتميزم نکرده اي. وهنوز پابند به پايم هست. در مابقي از ماه شعبان مرا به آن مرحله برسان. ومرا ببخش.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
16-06-2023, 13:19
خواجه نصير طوسي در يکي از مکاشفه هايش، دعائي به او دستور مي دهند که اين دعا يا توسّل چهارده بند اوّلش اين طور شروع مي شود:
اللّهمّ صلّ وسلّم وزد وبارک... در اين دعا راجع به حضرت وليّ عصر (ارواحنا فداه) که مي رسد مي گويد:
اللّهمّ صلّ وسلّم علي صاحبه الغيبة الالهيّة. از خدا شروع مي کند يعني تمام امتيازات همه معصومين حتّي پنهان بودن خداي تعالي از شناختن انسان او را تا به هيبت حضرت عسگري (عليه السّلام) مي رسد که همه مال حضرت امام عصر (ارواحنا فداه) است. پس به همين مناسبت در شب وروز نيمه شعبان آن ره صد ساله را مي توان رفت. در دوره سال بعد از شب قدر به دلائل علمي وعقل وروائي بهتر از شب وروز نيمه شعبان وجود ندارد. شب نيمه شعبان براي عقب افتاده ها که از سه عيد گذشته از تولّد امام حسين (عليه السّلام) واز تولّد حضرت ابوالفضل (عليه السّلام) واز تولّد حضرت سجّاد (عليه السّلام) کمک نگرفته بودند ونتوانستند استفاده کنند، در شب نيمه شعبان بايد استفاده کنند. شب نيمه شعبان دعاي کميل وارد شده است چون غير از شب جمعه دعاي کميل در شب نيمه شعبان نيز وارد شده است.
براي اينکه کسي توبه کند از شب نيمه شعبان شروع کند تا غروب روز نيمه شعبان، انشاءاللّه به جائي برسند ومراحل را طيّ کند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
16-06-2023, 13:19
حديثي است که به حضرت علي نسبت مي دهند که فرمودند چون يازدهمين
پاسخ ما:
اين حديث در مورد قيامت است که زمانش موقعي است که حجّت آخري هم از روي زمين برداشته شود. دنيا هميشه بايد داراي حجّت باشد. يعني هيچ وقت نمي شود امام زماني چه غايب وچه حاضر در کره زمين نباشد. وحتّي اگر دو نفر باشند يک نفرشان بايد امام باشد واگر آن يک نفر از کره زمين رفت قيامت مي رسد. ودر رجعت آخرين کسي که در دنيا حکومت خواهد کرد وبعد از او قيامت مي شود يازدهمين فرزند علي بن ابيطالب (عليه السّلام) يعني حضرت حجّة بن الحسن (عليه السّلام) است.
آيا رواياتي هست که ثابت کند سوره قدر در شأن امام زمان نازل شده؟
پاسخ ما:
بله شب قدر که بهتر از هزار ماه است شبي است که حکومت امام عصر (عليه السّلام) در آن بر تمام مردم است که بهتر از هزار ماه حکومت بني اميّه است که آنها هزار ماه حکومت کردند که هشت ماهش کم بوده وسفياني که از بني اميّه است مي آيد آن هشت ماه را حکومت مي کند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
23-06-2023, 18:47
چطور ممکن است در حالي که جهان پر از عدل وداد است وهيچ ظالم
در مورد شهادت امام زمان (ارواحنا فداه) سؤال شده که چطور ممکن است در حالي که جهان پر از عدل وداد است وهيچ ظالم وستمگري پيدا نمي شود پس چطور مي شود هنوز مخالفيني با آن حضرت وجود داشته باشد وايشان را بکشند.
پاسخ ما:
ببينيد ما اينجا بايد سه مطلب را توضيح بدهيم تا جواب سؤال معلوم شود. مطلب اوّل اينکه امام به اجل طبيعي که به طبيعت ومرض واين جور مسائل مربوط باشد نبايد از دنيا برود بلکه بايد او را بکشد اين از نظر اعتقاد ما که در قبل آن را شرح داده ايم اين جور نخواهد شد لذا مي فرمايد:
ما منّا الاّ مقتول او مسموم يا ما کشته مي شويم يا با سمّ آن هم کشته شدن است فرقي نمي کند حالا يا با شمشير يا با سمّ يعني کس ديگري ما را مي کشد.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
01-07-2023, 13:28
مطلب دوّم اينکه اين روايتي که مي گويد:
يملا الارض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا دقّت کنيد دنيا پر از عدل وداد مي شود همان طوري که پر از ظلم وجور بوده است يعني اگر يک ترازو باشد اين ظلم وجور را مي گذاريم يک طرف وعدل وداد را هم مي گذاريم يک طرف آيا اين صد درصد ظلم وجور بوده نه چون در همين جمعي که قبل از ظهور بوده اند سيصد وسيزده نفر حداقل آدم خوب در آنها بوده است. اين طرف هم که پر از عدل وداد مي شود تا سيصد وسيزده نفر لااقل محل داريم که آدم بد داخلشان باشد. اين طرف سيصد وسيزده نفر آدم خوب داشت وآن طرف سيصد وسيزده نفر آدم بد. پس منافات ندارد که بگوئيم اين طرف پر از ظلم وجور است وآن طرف پر از عدل وداد است. با سيصد وسيزده نفر روي کره زمين نه عدل وداد بهم مي خورد نه ظلم وجور بهم مي خورد واين را هم که گفته اند حضرت وليّ عصر (عجّل اللّه تعالي فرجه) را مي کشند منظور اين نيست که يک عدّه هجوم مي کنند به حضرت بقيّة اللّه (ارواحنا فداه) وآن حضرت را مي کشند منظور اين نيست نه. بلکه يک زني حالا يک روايتي هست واستبعاد هم ندارد که نباشد. اين را بعضي از علما منکرند ومي گويند حضرت کشته نمي شود. حالا آن چيزي را که من خودم هم معتقدم که مي شود وهست واحتمال قوي هم وجود دارد که باشد اين است که حضرت وليّ عصر (ارواحنا فداه) را يک زني از پشت بام با يک سنگ مي زند به سر آن حضرت مي خورد وحضرت شهيد مي شوند اين اندازه داريم ديگر اين مربوط به پر از عدل وداد بودن نيست، در زمان ظهور هواهاي نفساني از بين نمي رود ولي شيطان از بين مي رود وهواهاي نفساني هست وانسان بايد تزکيه نفس کند وخودش را به کمالات برساند.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
07-07-2023, 12:55
پاورقى:‌


(1) سوره شوري آيه 23.
(2) سوره فرقان آيه 63.
(3) سوره فرقان آيه 74.
(4) مفاتيح الجنان- زيارت جامعه کبيره.
(5) سوره نباء آيه 40.