توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : برترين بانوى جهان فاطمه زهرا(س)
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
13-11-2022, 17:53
https://img9.irna.ir/old/Image/1397/13971206/83222490/N83222490-72867388.jpg
برترين بانوى جهان فاطمه زهرا(س)
آية الله العظمي ناصر مكارم شيرازي
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
13-11-2022, 17:56
سرنوشت دردناك زنان در طول تاريخ
بسم اللّه الرحمن الرحيم
«كانت مريم سيدة نساء زمانها اما ابنتى فاطمة فهى سيدة نساء العالمين من الاولين و الاخرين»:
«مريم بانوى زنان عصر خود بود، اما دخترم فاطمه بانوى همه زنان جهان از اولين و آخرين است».
(پيامبر اكرم(ص))
* * *
زنان در طول تاريخ سر گذشت دردناكى داشتند، و از آنجا كه از نظر جسمانى نسبت به جنس خشن، - مردان - كمى ضعيفتر بودند، زورگويان و ظالمان در طول تاريخ سعى داشتند شخصيت انسانى آنها را به همين دليل لگد مال كنند، و چه جناياتى كه در اين راه نكردند، مخصوصاً در محيط عربستان و در عصر جاهليت (هر چند تمام دنيا در آن زمان در جاهليت فرو رفته بود) بيش از همه جا شخصيت زن پايمال شده بود.
تا آنجا كه زن را همچون كالائى مبادله مىكردند.
سهمى از ارث مردان براى آنها قائل نبودند.
تولد دختر را ننگ مىپنداشتند، و چنانكه مىدانيم دختران را زنده به گور مىكردند وعجب اينكه حتى قوانين طبيعى را در اين زمينه ناديده گرفته و مىگفتند «بچههاى دختران ما فرزندان ما نيستند فرزندان ما تنها بچههاى پسران ما مىباشند و اين شعر از آن زمان بر اساس همين تفكر به يادگار مانده است:
بنونا، بنوابنائنا و بناتنا
بنوهن اينا الرجال الاباعد! (1)
اما اسلام كه براى ارزشهاى انسانى والهى گام به ميدان گذارده بود سخت با اين تفكر جاهلى به مبارزه برخاست وبراى احياى شخصيت از دست رفته، زن قيام كرد:
از طريق موعظه و اندرز و آموزشهاى فرهنگى .
از طريق وضع قوانين به نفع زنان و شركت دادن آنها در مسائل مختلف، و سرانجام از طريق شدت عمل در مقابل كسانى كه حاضرنبودند در برابر اين حقايق تسليم شوند.
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
13-11-2022, 17:57
در حديث آمده است:
«اسما بنت عميس» همسر «جعفربن ابى طالب» با شوهرش از حبشه بازگشت و به ديدن همسران پيامبر آمد، يكى از سوالاتى كه مطرح كرد، اين بود: آيا چيزى از آيات قرآن درباره زنان نازل شده است؟ آنها اظهار بى اطلاعى كردند!
«اسما» به خدمت پيامبر آمد عرض كرد اى رسول خدا جنس زن گرفتار خسران وزيان است؟ (و شايد حق داشت اين سخن رابگويد چون سالها از مبدأ وحى دور مانده بود و گمان مىكرد اصولى كه بر جامعه جاهليت حاكم بود بقايايش هنوز باقى مانده است).
پيامبر فرمود چرا؟
عرض كرد به خاطره اينكه در اسلامقرآن فضيلتى درباره آنها همانند مردان نيامده است!
با اينكه سال پنجم هجرت بود و هيجده سال از طلوع اسلام مىگذشت و درباره احياى شخصيت زن در قرآن و حديث مطالب فراوانى وارد شده بود، ولى باز براى تأكيد بيشتر آيه 35 سوره احزاب نازل شد. آيهاى كه در حقيقت بيانگر همه ارزشها است، ارزشهائى كه در زنان و مردان يكسان است، و از برترين موقعيت برخوردار مىباشد.
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
17-11-2022, 15:58
ارزشهاى كه در ده بخش خلاصه شده است:
مىفرمايد:
«ان المسلمين و المسلمات».
«والمؤمنين و المؤمنات».
«و القانتين و القانتات».
«والصادقين والصادقات».
«والصابرين و الصابرات».
«والخاشعين و الخاشعات».
«والمتصدقين و المتصدقات».
«والصائمين و الصائمات».
«والحافظين فروجهم والحافظات».
«والذاكرين اللّه كثيراً والذاكرات».
«اعداللّه لهم مغفره و اجراً عظيماً»:
«مردان مسلمان و زنان مسلمان».
«مردان باايمان و زنان باايمان».
«مردان مطيع فرمان خدا و زنان مطيع فرمان حق».
«مردان راستگو و زنان راستگو».
«مردان صابر و شيبا و زنان صابر و شكيبا».
«مردان با خشوع و زنان با خشوع».
«مردان انفاق گر و زنان انفاق گر».
«مردان روزه دار و زنان روزه دار».
«مردانى كه شرمگاه خود را نگاه مىدارند و زنان پاكدامن و با عفت».
«و مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند و زنانى كه بسيار خدا را ياد مىكنند».
«خدا براى همه آنها آمرزش و پاداش عظيمى فراهم ساخته است».
و به اين ترتيب اسلام آخرين سخن را در اين زمينه بيان كرد، و نشان داد كه زنان و مردان دوش به دوش يكديگر در مسير زندگى به سوى خدا، و به سوى ارزشهاى انسانى، گام برمى دارند در صورتى كه از شرائط يكسانى در اين مسير برخوردار باشند.
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
17-11-2022, 15:58
بعضى تعجب مىكنند چگونه اسلام به زنان حق داده است در برابر شير دادن فرزندان خود مطالبه اجرت كنند:
«فان ارضعن لكم فآتوهن اجورهن. (2)
كدام زن است كه براى شير دادن به فرزند دلبندش مخصوصاً موقعى كه با مرد زندگى مشترك دارد، اجر و مزدى مطالبه كند؟!
ولى نبايد فراموش كرد كه اين دستورات به خاطر آن است كه اسلام بگويد نه تنها زن يك انسان است و داراى همه حقوق انسانى.
نه تنها او در مورد اموالش حق تصميمگيرى دارد، و مرد نمى تواند بى رضاى او، حق او را زير پا بگذارد، بلكه اگر بخواهد در برابر شيردادن هم حقش را مطالبه كند، مىتواند. و اين دستور در آن محيط چه تأثير عميقى داشت؟!
كوتاه سخن اينكه اسلام حق بزرگى بر زنان جهان دارد، زيرا آنها را از چنگال ظلم ظالمان تاريخ نجات داد، به شرط آنكه دستورات اسلام در اين زمينه مو به مو به كار گرفته شود.
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
18-11-2022, 15:19
ولادت پرشكوه فاطمه(س)
فاطمه بضعة منى و هى نور عينى و ثمرة فؤادى و روحى التى بين جنبى و هى الحوراء الانسية:
«فاطمه پاره تن من است، و نور چشمان من، و ميوه دلم و روح من است و او حورى انسان صفت است»
* * *
پيامبر اسلام(ص) در آن سال كه سال پنجم بعثتش بود در سختترين شرائط و حالات به سر مىبرد.
اسلام منزوى بود، و مسلمانان اندك نخستين، شديداً تحت فشار.
محيط مكه بر اثر شرك و بت پرستى و جهل و خرافات و جنگهاى قبايل عرب و حاكميت زور و بينوائى تودههاى مردم، تيره و تار بود.
پيامبر(ص) به آينده مىانديشيد، آيندهاى درخشان از پشت اين ابرهاى سياه و ظلمانى، آيندهاى كه با توجه به اسباب عادى و ظاهرى بسيار دور دست و شايد غير ممكن بود.
در همين سال حادثه بزرگى در زندگى پيامبر رخ داد، به فرمان خدا براى مشاهده ملكوت آسمانها به معراج رفت، و به مصداق «لنريه من آياتنا الكبرى» آيات عظيم پروردگار در پهنه بلند آسمان را با چشم خود ديد، و روح بزرگش بزرگتر شد، و آماده پذيرش رسالتى سنگيتتر توأم با اميد بيشتر.
در روايتى از اهل سنت و شيعه - كه هر دو بر آن تأكيد دارند - مىخوانيم: پيامبر(ص) در شب معراج از بهشت عبور مىكرد، جبرئيل از ميوه درخت طوبى به آن حضرت داد، و هنگامى كه پيامبر(ص) به زمين بازگشت نطفه فاطمه زهرا سلام اللّه عليها از آن ميوه بهشتى منعقد شد.
لذا در حديث مىخوانيم كه پيامبر(ص) فاطمه سلام اللّه عليها را بسيار مىبوسيد، روزى همسرش عايشه بر اين كار خرده گرفت، كه چرا اينهمه دخترت را مىبوسى؟!
پيامبر(ص) در جواب فرمود:
«من هر زمان فاطمه را مىبوسم، بوى بهشت برين را از او استشمام مىكنم».
و به اين ترتيب اين مولود بزرگ از عصاره پاك ميوههاى بهشتى و از پدرى همچون پيامبر(ص)، و مادر ايثارگر و فداكارى همچون «خديجه» در روز بيستم جمادى الثانى گام به دنيا نهاد، و طعن و سرزنشهاى مخالفين كه پيامبر را بدون «نسل جانشين» مىپنداشتند، همگى نقش بر آب شد، و به مضمون سوره «كوثر» فاطمه زهرا چشمه جوشان براى ادامه دودمان پيامبر و ائمه هدى و خير كثير در طول قرون و اعصار، تا روز قيامت شد.
اين بانوى بهشتى (ص) نام داشت كه هر كدام از ديگرى پر معنىتر بود: 1- فاطمه، 2- صديقه، 3- طاهره، 4- مباركه، 5- زكيه، 6- راضيه، 7- مرضيه، 8- محدثه، 9- زهرا و هر يك بيانگر اوصاف و بركات وجود پربركت او است.
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
18-11-2022, 15:19
همين بس كه در نام معروفش «فاطمه» بزرگترين بشارت براى پيروان مكتبش نهفته است، چرا كه «فاطمه» از ماده «فطم» به معنى جدا شدن، يا باز گرفتن از شير است، و طبق حديثى كه از پيامبر گرامى اسلام(ص) روايت شده به امير مؤمنان على(ع) فرمود:
«مى دانى چرا دخترم، فاطمه ناميده شد؟
عرض كرد:
بفرمائيد.
فرمود:
براى آنكه او و شيعيان و پيروان مكتبش از آتش دوزخ باز گرفته شدهاند»!
از ميان نامهاى او نام «زهراء» نيز درخشندگى و فروغ خاصى دارد، از امام صادق(ع) پرسيدند:
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
20-11-2022, 16:14
چرا فاطمه را «زهراء» مىنامند؟
فرمود:
«زيرا زهراء به معنى درخشنده است و فاطمه چنان بود كه چون در محراب عبادت مىايستاد و نور او براى اهل آسمانها پرتو افكن مىشد، همانگونه كه نور ستارگان براى اهل زمين [پرتو افكن است]. لذا زهراء نام نهاده شد».
هنگامى كه خديجه زنى با شخصيت و معروف به بزرگى بود، با پيامبر اسلام(ص) ازدواج كرد زنان مكه از او قطع رابطه كردند، و گفتند: او با جوان تهى دست و يتيمى ازدواج كرده و شخصيت خود را پائين آورده است!
اين وضع همچنان ادامه يافت تا اينكه خديجه باردار شد و جنينش كسى جز فاطمه زهرا نبود.
به هنگام وضع حمل به سراغ زنان قريش فرستاد و از آنها خواست كه در اين ساعات حساس و پردرد و رنج به يارى او بيايند و تنهايش نگذارند، اما او با اين پاسخ سرد و درد آلود روبرو شد كه:
«تو سخن ما را گوش نكردى، با يتيم ابوطالب كه مالى نداشت ازدواج نمودى، ما نيز به كمك تو نخواهيم شتافت»!
خديجه با ايمان، از اين پيام زشت و بى معنى سخت غمگين شد، اما در اعماق دلش نور اميدى درخشيد كه خدايش او را در اينحال تنها نخواهد گذاشت.
لحظات سخت و بحرانى وضع حمل آغاز شد، او در محيط خانه تنها بود، و زنى كه او را كمك كند وجود نداشت، قلب او فشردهتر مىشد، و امواج خروشان بى مهريهاى مردم روح پاكش را آزار مىداد.
ناگهان برقى در افق روحش درخشيد، چشم بگشود و چهار زن را نزد خود ديد، سخت نگران شد. يكى از آن چهار زن صدا زد:
نترس و غمگين مباش. پرودرگار مهربانت ما را به يارى تو فرستاده است ما خواهران توايم.
من سارهام!
و اين يك آسيه همر فرعون است كه از دوستان تو در بهشت خواهد بود.
آن ديگر مريم دختر عمران.
و اين چهارمى را كه مىبينى دختر موسى بن عمران، كلثوم است!
ما آمدهايم كه در اين ساعت يار و ياور تو باشيم.
و نزد او ماندند تا فاطمه بانوى اسلام ديده به جهان گشود.
آرى به مصداق
ان الذين قالوا ربنا اللّه ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكة الاتخافوا و لاتحزنوا».
كسانى كه بگويند پروردگار ما اللّه است، فرشتگان بر آنها نازل مىشوند و مىگويند نترسيد و اندوهى به خود راه ندهيد»
در اينجا نيز علاوه بر فرشتگان، ارواح زنان با شخصيت جهان به يارى خديجه با ايمان و پر استقامت شتافتند.
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
20-11-2022, 16:14
تولد اين مولود خجسته آنچنان پيامبر(ص) را خشنود كرد كه زبان به مدح و ثناى پرورگار گشود، و زبان بدخواهان كه او را ابتر مىخواندند، براى هميشه كوتاه شد.
خداوند مژده اين مولود پربركت را در سوره كوثر به پيامبرش داد و فرمود:
انا اعطيناك الكوثر.
فصل لربك وانحر
ان شانئك هو الابتر»:
ما سرچشمه جوشان خير كثير را به تو بخشيديم.
اكنون كه چنين است، براى پرودگارت نماز بجاى آور و تكبير گو!
مسلماً دشمن تو، ابتر است!
محبت فراوان پيامبر(ص) نسبت به فاطمه(س)
اذا اشتقت الى الجنة قبلت نحر فاطمة:
هنگامى كه شوق بهشت در دلم پيدا مىشود گلوى فاطمه را مىبوسم!
* * *
همه مورخان و ارباب حديث نوشتهاند كه پيامبر(ص) نسبت به دخترش فاطمه(س) علاقه عجيبى داشت.
بديهى است علاقه پيامبر تنها به خاطر رابطه پدرى و فرزندى نبود، هر چند اين عاطفه در وجود پيامبر(ص) موج مىزد، اما تعبيرات و سخنانى كه پيامبر(ص) به هنگام اظهار علاقه نسبت به دخترش فاطمه(س) بيان مىكرد، نشان مىداد كه در اينجا معيارهاى ديگرى مطرح است. و:
اين محبت از محبتها جدا است
حب محبوب خدا، حب خدا است
از ميان روايات فراوانى كه در اين زمينه رسيده است كافى است به چند روايت زير كه در كتب معروف شيعه و اهل سنت آمده اشاره كنيم:
1- ما كان احد من الرجال احب الى رسول اللّه من على و لا من النساءٍ احب اليه من فاطمة:
«احدى از مردان نزد پيامبر(ص) محبوبتر از امير مؤمنان على(ع) نبود و نه از زنان، محبوبتر از فاطمه(س).
جالب اين است كه اين حديث را گروه زيادى از عايشه نقل كردهاند.
2- هنگامى كه آيه شريفه:
لا تجعلوا دعاء الرسول بينكم كدعاءٍ بعضكم بعضاً:
پيامبر را آن گونه كه يكديگر را صدا مىزنيد، صدا نزنيد
نازل شد مسلمانان پيامبر(ص) را با خطاب «يا محمد» صدا نكردند، بلكه «يا رسول اللّه و يا ايها النبى» مىگفتند.
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
26-11-2022, 16:03
فاطمه(س) مىگويد:
بعد از نزول اين آيه من ديگر جرأت نكردم پدرم را به عنوان «يا ابتاه» (پدرجان!» صدا كنم، و هنگام كه خدمتش مىرسيدم «يا رسولاللّه» مىگفتم.
يكى دوبار اين خطاب را تكرار كردم، ديدم پيامبر(ص) ناراحت شد و از من روبرگردانيد. دفعه سوم رو به من كرد و گفت:
يا فاطمة انها لم تنزل فيك و لا فى اهلك و لا نسلك، انت منى و انا منك، انما نزلت فى اهل الجفاء و الغلظة من قريش!:
اى فاطمه اين آيه درباره تو نازل نشده، و نه درباره خاندان و نسل تو، تو از منى و من از توأم، اين در مورد جفاكاران و تند خويان بى ادب از قريش نازل شده است!
سپس اين جمله عجيب و روح پرور را افزود:
قولى: يا ابه! فانها احيا للقلب و ارضى للرب!
«بگو پدرجان! كه اين سخن قلب مرا زنده مىكند و خدا را خشنود مىسازد».
آرى آهنگ دلنواز پدرجان فاطمه(ع) با روح پيامبر(ص) همان مىكرد كه امواج نسيم بهارى با شكوفههاى لطيف درختان.
3- در حديث ديگرى آمده است پيامبر چنان مشتاق فاطمه(س) بود كه هر گاه به سفر مىرفت آخرين كسى را كه با او وداع مىكرد زهرا(س) بود، و به هنگامى كه از سفر باز مىگشت نخستين كسى را كه به ديدنش مىشتافت فاطمه(س) بود.
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
26-11-2022, 16:03
4- اين حديث را نيز بسيارى از محدثان شيعه و اهل سنت نقل كردهاند كه پيامبر فرمود:
من آذاها فقد آذانى.
و من اغضبها فقد اغضبنى.
من سرها فقد سرنى.
و من سائه فقد سائنى.
هر كس او را آزار دهد مرا آزار داده است.
و هر كس او را خشمگين كند مرا خمشگين ساخته.
هر كس او را مسرور كند مرا مسرور ساخته نموده.
و هر كس او را اندوهگين سازد مرا اندوهگين ساخته است!
بدون شك شخصيت والاى فاطمه(س) عليها و آينده درخشان و مقام عرفان و ايمان و عبادتش اينهمه احترام را ايجاب مىكرد. چرا كه امامان، همه، از نسل او بودند. و بعلاوه او همسر بزرگمرد اسلام امير مؤمنان على(ع) بود.
اما پيامبر(ص) با اين عمل مىخواست حقيقت ديگرى را نيز به مردم تفهيم كند و ديدگاه اسلام را در زمينه ديگرى روشن سازد و انقلاب فكرى و فرهنگى بيافريند و بگويد:
دختر موجودى نيست كه بايد زنده به گور شود.
ببينيد من دست دخترم را مىبوسم، او را بر جاى خود مىنشانم، و اينهمه عظمت و احترام براى او قائلم.
دختر انسانى است همچون ساير انسانها، نعمتى است از نعمتهاى پرودرگار، موهبتى است الهى.
دختر نيز مىتواند مانند پسر مدارج كمال را طى كند و به حريم قرب خدا راه يابد.
و به اين ترتبيب شخصيت در هم شكسته زن را در آن محيط تاريك احياء فرمود.
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
02-12-2022, 19:59
پىنوشتها:
1 . پسران پسران ما، پسران ما مىباشند - و پسران دختران ما، پسران مردان دور از ما هستند.
2 . سوره طلاق، آيه6: پس اگر براى شما [به فرزندانتان] شير دهند و اجر آنان را به آنها بپردازند.
3 . رياحين الشريعه، جلد1، صفحه .21
4 . اين حديث را با مختصر تفاوتى «سيوطى» در درالمنثور و «طبرى» در ذخائر العقبى و «على بن ابراهيم» در تفسير خود نقل كردهاند. گرچه معروف است كه معراج در سالهاى آخر توقف پيامبر(ص) در مكه بوده، ولى به طورى كه از بعضى از روايات استفاده مىشود معراج مكرر اتفاق افتاده است، بنابراين منافاتى با تولد بانوى اسلام در سال پنجم بعثت ندارد.
5 . اين حديث در بسيارى از كتب اهل سنت از جمله «تاريخ بغداد» و «صواعق ابن حجر» و «كنز العمال» و كتب ديگر آمده است .
6 . مضمون اين حديث را گروهى از دانشمندان اهل سنت از جمله «طبرى» در «ذخائر العقبى» نقل كرده است.
7 . سوره فصلت، آيه .30
8 . فضائل الخمسة جلد 43 صفحه .127
9 . مضمون اين حديث در دهها روايت از طرق اهل سنت نقل شده است (احقاق الحق)، جلد 10، صفحه .167
10 . سوره نور، آيه .63
11 . مناقب اين شهر آشوب، جلد3، صفحه .320
12 . فضائل الخمسة، جلد3، صفحه .132
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
02-12-2022, 20:01
فاطمه(س) در كنار پدر
ان اول شخص يدخل على الجنة فاطمه بنت محمد:
«نخستين كسى كه در بهشت بر من وارد مىشود، فاطمه دختر محمد است».
* * *
در آن روزگار كه مسلمانان دوران آمادگى خود را در مكه مىگذراندند، محيط زندگى آنان سخت طوفانى و شرائط فوق العاده بحرانى بود.
آغاز اسلام بود و مسلمانان در اقليت شديدى قرار داشتند، و تمام قدرت و نيرو و حاكميت و ثروت دست دشمنان بى رحم و بى منطق اسلام بود و هر كارى مىخواستند، مىكردند.
آزارى نبود كه بر سر مسلمانان نياورند، و جسارت و توهينى نبود كه نسبت به مقام شامخ پيامبر(ص) روا ندارند.
در اين دوران دو نفر بيش از همه ايثار و فداكارى كردند: از ميان زنان «خديجه» بود كه بر زخمهاى قلب و جسم پيامبر(ص) مرهم مىنهاد، و غبار غم و اندوه را با فداكاريهايش، با محبت و صفايش با همدردى و دلسوزى اش، از قلب مباركه پيامبر مىزدود.
و ديگر «ابوطالب پدر بزرگوار اميرمؤمنان على(ع) بود كه نفوذ و اعتبارى بسيار در ميان مردم مكه داشت، و از تدبير و هوش و ذكاوت فوق العادهاى برخوردار بود، او خود را سپرى نيرومند در برابر پيامبر(ص) كرده بود و يار و ياور و حامى مهربان پيامبر اسلام(ص) بود.
ولى با نهايت تأسف اين هر دو يار وفادار، و دو شخصيت بزرگ و انسانهاى ايثارگر، در سال دهم هجرت به فاصله كمى چشم از جهان پوشيدند، و پيغمبر(ص) را در مرگ خود عزادار ساختند، و رسول خدا(ص) از اين نظر تنها ماند.
شدت اندوه پيامبر(ص) در سوگ اين دو شخصيت كه به حق هر كدام سهم قابل ملاحظهاى در پيشرفت اسلام داشتند، از اينجا روشن مىشود كه آن سال را «عام الحزن» نام نهادند يعنى «سال غم و اندوه»!.
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
02-12-2022, 20:01
اما از آنجا كه خداوند هر نعمتى را از بندگان برگزيدهاش مىگيرد نعمت ديگرى را جانشين آن مىكند هر كدام از اين دو بزرگوار فرزندى از خود به يادگار گذاشتند كه درست نقش آنها را ايفا مىكردند.
اميرمؤمنان على(ع) يادگار «ابوطالب» همانند پدر حامى و مدافع و يار و ياور پيامبر(ص) بود، قبلا نيز چنين بود اما بعد از ابوطالب جاى خالى او را نيز پر كرد.
و خديجه دخترش «فاطمه» را به يادگار گذاشت، دخترى مهربان، فداكار و شجاع و ايثارگر كه همواره در كنار «پدر» بود و گرد و غبار و رنج و محنت را از قلب پاك پدر مىزدود.
امير مؤمنان على(ع) در آن هنگام 19 سال داشت در حالى كه فاطمه سلام اللّه عليها طبق احاديث معروف بيش از پنجسال از سن مباركش نگذشته بود، قابل توجه اينكه هر دو در خانه پيامبر(ص) زندگى مىكردند و مونس ساعتهاى تنهائى او بودند.
هنوز سه سال به هجرت باقى مانده بود، سه سال مملو از حوادث سخت و طوفانهاى شديد زندگى، مملو از مرارتها و ملالتها، مملو از آزارها و اهانتها و تلاشهاى دشمنان براى محو اسلام و مسلمين.
گاه دشمنان سنگدل، خاك، يا خاكستر بر سر پيامبر(ص) مىپاشيدند، هنگامى كه پيامبر(ص) خانه مىآمد، فاطمه سلام اللّه عليها خاك و خاكستر از سر و صورت پدر پاك مىكرد، در حالى كه اشك در چشمانش حلقه زده بود، پيامبر(ص) مىفرمود:
دخترم غمگين مباش و اشك مريز كه خداوند حافظ و نگهبان پدر تواست.
گاه دشمنان در حجر اسماعيل اجتماع داشتند و به بتها سوگند مىخوردند كه هر كجا «محمّد» را پيدا كنند، او را به قتل برسانند.
فاطمه سلام اللّه عليها اين خبر را مىشنيد و به اطلاع پدر مىرساند تا مراقب بيشترى از خود كند و اين نشان مىدهد كه نه تنها در درون خانه كه در بيرون نيز فاطمه سلام اللّه عليها در فكر دفاع و نجات پدر بود.
در يكى از همان سالها، ابوجهل مشتى اراذل مكّه را تحريك كرد كه به هنگامى كه پيامبر(ص) در مسجد الحرام به سجده رفته بود، شكمبه گوسفندى را بياورند و بر سر حضرت بيفكنند، هنگامى كه اين عمل انجام شد ابوجهل و اطرافيانش صدا به خنده بلند كردند و پيامبر(ص) را به باد مسخره گرفتند.
بعضى از ياران، منظره را ديدند اما دشمن بيرحم چنان آماده بود كه توانائى بر دفاع نداشتند، ولى هنگامى كه اين خبر به گوش دختر كوچكش فاطمه(س) رسيد به سرعت به مسجد الحرام آمد و آن را برداشت و با شجاعت مخصوص خودش، ابوجهل و يارانش ر با شمشير زبان مجازات كرد، و به آنها نفرين فرمود.
آرى در آنجا كه گاهى مردن دلاور جرأت دفاع از پيامبر(ص) را نداشتند، اين دختر شجاع و خردسال، حضور داشت و به دفاع از پيامبر(ص) مىپرداخت.
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
05-12-2022, 19:06
اين دوران هر چه بود، سپرى شد، پيامبر(ص) عازم هجرت به مدينه گشت. فاطمه سلام اللّه عليها بايد موقتاً از پدر جدا شود و در خانه تنها بماند، تا زمانى كه اجازه هجرت به او داده شود، در حالى كه 8 سال بيشتر از سن مباركش نمى گذشت. ولى همانگونه كه اميرمؤمنان على(ع) در لحظات حساس و بحرانى هجرت با خوابيدن در بستر پيامبر(ص) امتحان ايثار و فداكارى خود را داد و بدن خويش را در معرض شمشيرهاى دشمن گذارد، فاطمه(ص) نيز بدون جزع و بيتابى آمادگى خود را براى پذيرش اين رسالت جديد اعلام داشت.
ولى دوران جدائى او نمى توانست زياد طولانى باشد، و بايد در كنار پدر همچنان بماند. و در محيط مدينه همچون مكه به دفاع خود ادامه دهد، و گردو غبار اندوه و حوادث سخت را از قلب نورانى پدر بشويد، لذا بعد از چند روز به اتفاق چند نفر از همسران پيامبر(ص) به همراهى امير مؤمنان على(ع) به مدينه آمد.
فاطمه نه تنها در روزهاى عادى (هر چند پيامبر(ص) روز عادى نداشت) بكله در روزهاى جنگ و طوفانى نيز همچون يك مرد شجاع در شعاعى كه مأموريت داشت، از پيامبر(ص) دفاع مىكرد.
هنگامى كه جنگ «احد» پايان گرفت و تازه لشگر دشمن صحنه را ترك گفته بود و پيامبر(ص) با دندان شكسته و پيشانى مجروح هنوز در ميدان احد بود فاطمه سلام اللّه عليها با سرعت به «احد» آمد و با اينكه هنوز نوجوان كم سن و سالى بود فاصله ميان «مدينه» و «احد» را با پاى پياده و با شوق زياد طى كرد، صورت پدر را با آب شستشو داد، خون را از چهرهاش زدود، اما زخم پيشانى همچنان خونريزى مىكرد.
قطعه حصيرى را سوزاند، و خاكستر آن را برجاى زخم ريخت و مانع خونريزى شد، و عجيبتر اينكه براى جنگى كه در روز بعد اتفاق مىافتاد. اسلحه براى پدر فراهم مىكرد.
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
05-12-2022, 19:06
در جنگ احزاب كه از پررنجترين غزوات اسلامى بود، و در ماجراى فتح مكه در آن روز كه سپاه پيروزمند اسلام با احتياطهاى لازم آخرين سنگر شرك را از دست مشركان گرفت و خانه را از لوث وجود بتها پاك كرد، باز مىبينيم فاطمه سلام اللّه عليها در كنار پيامبر قرار گرفته، و به كنار خندق مىآيد و براى پيامبر(ص) كه چند روز گرسنه مانده، غذاى سادهاى كه از قرض نانى تجاوز نمى كرد، تهيه مىكند، و به هنگام فتح مكه براى او خميه مىزند، آب براى شستشو و غسل آماده مىكند، تا گردو غبار را از تنش بشويد و لباس پاكيزهاى بپوشد و رهسپار مسجد الحرام شود.
فاطمه(س) همسر وفادار امير مؤمنان(ع)
لولم يخلق على لم يكن لفاطمة كفو
«هر گاه على آفريده نمى شد، كسى كه لايق همسرى فاطمه باشد وجود نداشت».
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
11-12-2022, 21:12
* * *
ازدواجى كه عقدش در ملكوت آسمان بسته شد!
كمالات فوق العاده فاطمه(س) از يكسو.
و انتسابش به شخص پيامبر از سوى ديگر.
و شرافت خانوادگى او نيز از سوى ديگر.
سبب شد كه مردان زيادى از بزرگان ياران پيامبر(ص) به خواستگارى او بيايند اما همه جواب رد شنيدند.
و جالب اينكه غالباً پيامبر در پاسخ آنها مىفرمود:
امرها الى ربها!
«كار فاطمه به دست پروردگار فاطمه است»!
از همه عجيبتر خواستگارى «عبدالرحمن بن عوف» بود، همان مرد ثروتمندى كه مطابق راه و رسم جاهليت، به همه چيز از دريچه مادى مىنگريست، و مهريه سنگين را دليل بر شخصيت زن و موقعيت ممتاز شوهر مىپنداشت.
او به خدمت پيامبر(ص) آمد و عرض كرد:
اگر فاطمه را به همسرى من درآورى يكصد شتر كه بار همه آنها پارچههاى گرانقيمت مصرى باشد به اضافه ده هزار دينار طلا مهريه او مىكنم!!
پيامبر(ص) از اين خواستگارى زشت و بى معنى چنان خشمگين شد كه مشتى سنگريزه برداشت و به طرف عبدالرحمن پاشيد و گفت:
«تو گمان كردى من بنده پولم و ثروتم كه با پول و ثروت مىخواهى بر من فخر بفروشى»؟
آرى بايد در خواستگارى فاطمه الگوهاى اسلامى مشخص شود، سنتهاى جاهليت پايمال گردد، و معيارهاى ارزش اسلامى معلوم شود.
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
11-12-2022, 21:13
مردم مدينه در اين گفتگوها بودند ناگهان اين صدا در همه جا پيچيد كه پيامبر(ص) مىخواهد تنها دخترش را به همسرى على بن ابيطالب(ع) در آورد.
على بن ابيطالب كه دستش از مال و ثروت دنيا كوتاه بود و از معيارهاى عصر جاهلى چيزى نداشت، اما وجودش از فرق تا قدم مملو از ايمان و ارزشهاى اصيل اسلامى بود.
هنگامى كه تحقيق كردند، معلوم شد رهنمون پيامبر(ص) در اين ازدواج مبارك تاريخى وحى آسمانى بوده است، زيرا خودش فرمود:
«اتانى ملك فقال يا محمد ان اللّه يقرأ عليك السلام و يقول لك: انى قد زوجت فاطمه ابنتك من على بن ابى طالب فى الملاءِ الاعلى، فزوجها منه فى الارض»:
«فرشتهاى از سوى خدا آمد و به من گفت: خداوند بر تو سلام مىفرستد و مىگويد من دخترت فاطمه را در آسمانها به همسرى على بن ابيطالب درآوردم تو نيز در زمين او را به ازدواج على درآور»!
هنگامى كه امير امؤمنان على(ع) به خواستگارى فاطمه سلام اللّه عليها آمد، چهره مباركش از شرم گلگون شده بود. پيامبر(ص) با مشاهده او شاد و خندان شد فرمود براى چه نزد من آمدهاى؟
ولى اميرمؤمنان على(ع) به خاطر ابهت پيامبر(ص) نتوانست خواسته خود را مطرح كند، و لذا سكوت كرد.
پيامبر(ص) كه از درون اميرمؤمنان على(ع) باخبر بود، چنين فرمود:
«لعلك جئت تخطب فاطمة».
«شايد به خواستگارى فاطمه آمدى»؟!...
عرض كرد:
آرى، براى همين منظور آمدم.
پيامبر فرمود:
اى على! قبل از تو مردان ديگرى نيز به خواستگارى فاطمه آمدند، هر گاه من با خود فاطمه اين مطلب را در ميان مىنهادم روى موافق نشان نمى داد، و اكنون بگذار تا اين سخن را با خود او در ميان نهم.
درست است كه اين ازدواج آسمانى است و بايد بشود، اما شخصيت فاطمه سلام اللّه عليها خصوصاً، و احترام و آزادى زنان در انتخاب همسر عموماً، ايجاب مىكند كه پيامبر(ص) بدون مشورت با فاطمه سلام اللّه عليها اقدام به اين كار نكند.
هنگامى كه پيامبر(ص) فضائل امير مؤمنان على(ع) را براى دخترش بازگو كرد و فرمود:
من مىخواهم تو را به همسرى بهترين خلق خدا در آوردم، نظر تو چيست؟
فاطمه كه غرق در شرم و حيا بود سر به زير انداخت و چيزى نگفت و سكوت كرد.
پيامبر(ص) سربرداشت و اين جمله تاريخى را كه سندى است براى فقهاء در مورد ازدواج دختران باكره بيان فرمود:
«اللّه اكبر! سكوتها اقرارها»:
«خداوند بزرگ است، سكوت او دليل بر اقرار او است».
و در پى اين ماجرا عقد ازدواج به وسيله پيامبر(ص) بسته شد.
* * *
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
19-12-2022, 19:56
مهر فاطمه
اكنون ببينيم مهريّه فاطمه چه بود؟
بدون شك ازدواج بهترين مردان جهان با سيده زنان عالم دختر پيامبر بزرگ اسلام بايد از هر نظر الگو باشد، الگوئى براى همه قرون و اعصار لذا پيامبر(ص) رو به اميرمؤمنان على(ع) كرد و فرمود:
چيزى دارى كه مهريه همسرت قرار دهى؟ عرض كرد:
پدر و مادرم بفدايت، تو از زندگى من به خوبى آگاهى كه جز «شمشير» و «زره» و «شتر» چيز ديگرى ندارم.
پيامبر(ص) فرمود:
درست است، شمشيرت به هنگام كارزار با دشمنان اسلام مورد نياز است.
و بايد با شتر نخلستان را آب دهى، و در مسافرتها از آن استفاده كنى.
بنابراين تنها زره را مىتوانى مهريه همسرت بنمائى و من دخترم فاطمه را در برابر همين زره به عقد تو درآوردم!
شايد بيشترين قيمتى كه در تواريخ درباره اين زره نوشته شده است، پانصد درهم است.
آرى اين گونه بايد ارزشهاى غلط درهم بشكند، و ارزشهاى اصيل جانشين آن گردد، و اينگونه است راه و رسم مردان و زنان با ايمان، و اين چنين است برنامه زندگى رهبران راستين بندگان خدا.
* * *
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
19-12-2022, 19:56
جهيزيه فاطمه
هميشه «مهريه» و «جهيزيه» و «تشريفات عروسى» سه مشكل بزرگ بر سر راه خانوادهها در مسئله ازدواج بوده است، مشكلاتى كه گاهى تمام دوران حيات ازدواج را مىپوشاند و آثار نكبت بارش تا پايان عمر دو همسر باقى مىماند.
گاه دعواها و مشاجرات لفظى، و گاه نزاعهاى خونين، بر سر اين امور رخ داده است، و چه سرمايه هائى كه بر اثر چشم هم چشميها و رقابتهاى زشت و كودكانه در اين راه از بين رفته است، هنوز هم كه هنوز است اين رسوبات افكار جاهلى در كسانى كه دم از اسلام مىزنند، كم نيست.
ولى بايد جهيزيه بانوى اسلام همچون مهريهاش الگوئى براى همگان باشد.
اگر تعجب نكنيد پيامبر(ص) دستور داده زره اميرمؤمنان على(ع) را بفروشد و پولش را كه حدود پانصد درهم بود نزد او آوردند.
پيامبر آن را سه قسمت كرد، قسمتى را به بلال داد، تا از آن عطرى خوشبو تهيه كند، و دو قسمت ديگر را براى تهيه وسائل زندگى و لباس تعيين فرمود.
پيداست وسائلى كه با اين پول ناچيز مىتوان خريد چقدر ساده و ارزان قيمت بايد باشد؟!
در تواريخ آمده كه هيجده قلم جهيزيه، با آن پول تهيه شد كه قلمهاى مهم آن چنين بود:
يكعدد روسرى بزرگ به چهار درهم
يك قواره پيران به هفت درهم
يك تخت كه با چوب و برگ خرما تهيه شده بود.
چهار عدد بالش از پوست گوسفند كه از گياه خوشبوى «اذخر» پر شده بود.
يك پرده پشمى.
يك قطعه حصير.
يك عدد دستاس «آسياب كوچك دستى».
يك مشك چرمى.
يك طشت مسى.
يك ظرف بزرگ براى دوشيدن شير.
يك سبوى گلى سبزرنگ... و مانند اينها.
آرى چنين بود جهيزيه بانوى زنان جهان.
* * *
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
25-12-2022, 20:06
مراسم جشن عروسى
پيغمبر گرامى اسلام(ص) در اين مراسمى كه براى تشكيل خانوادهاى بود كه بخش مهمى از تاريخ اسلام را دگرگون ساخت و جانشينان معصوم پيامبر(ص) همگى از آن به وجود آمدند، آنچنان برنامهاى اجرا نمود كه دشمنان را خشمگين و دوستان را سربلند؟ و دور افتادگان را وادار به تفكر نمود.
«ام سلمه» و «ام ايمن» كه دو زن با شخصيت در اسلام بودند و علاقه بسيارى به بانوى بزرگ فاطمه زهرا سلام اللّه عليها داشتند خدمت پيامبر(ص) آمدند و چنين گفتند:
«اى پيامبر گرامى خدا، راستى اگر خديجه زنده بود با تشكيل مراسم جشن عروسى فاطمه چشمانش روشن مىشود، چنين نيست؟
رسول خدا(ص) از شنيدن نام آن بانوى فداكار، اشك در چشمانش حلقه زد، و به ياد آن همه مهربانيها و ايثارگريهاى خديجه افتاد و گفت:
كجا مانند خديجه زنى پيدا مىشود؟ آن روز كه همه مردم مرا تكذيب كردند، او مرا تصديق نمود. و تمام ثروت و زندگى خود را براى نشر آئين خداوند در اختيار من گذارد.
او همان بانوئى بود كه خداوند به من دستور داد به او مژده دهم كه قصرى از زمرد در بهشت برين به او عنايت خواهد فرمود.
ام سلمه هنگامى كه اين سخن را شنيد و انقلاب و سوز درونى پيامبر(ص) را مشاهده كرد، عرض نمود،
اى رسول خدا! پدر و مادرم فدايت باد. شما هر قدر درباره خديجه بگوئى عين حقيقت است، ولى به هر حال او دعوت الهى را لبيك گفته و به جوار رحمت او شتافته است اميد است خداوند او را در بهترين جاى بهشت جاى دهد.
ولى مطلبى را كه به خاطر آن به محضر مباركت آمدم چيز ديگرى بود و آن اينكه برادر و پسر عمويت على دوست دارد اجازه دهيد همسرش فاطمه را به خانه خود ببرد، و از اين راه به زندگى خويش سر و سامانى بخشد.
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
28-12-2022, 18:39
پيامبر(ص) فرمود:
چرا على شخصاً اين پيشنهاد را با من در ميان نگذاشت؟
ام سلمه عرض كرد:
شرم و حيا مانع بود.
در اينجا پيامبر(ص) بهام ايمن فرمود:
على را خبر كن.
اميرمؤمنان على(ع) آمد و در مقابل پيامبر(ص) نشست. اما سر خود را از شرم به زير افكنده بود.
پيامبر(ص) فرمود:
آيا ميل دارى همسرت را به خانه برى؟
اميرمؤمنان على(ص) در حالى كه سرش را به زير انداخته بود، عرض كرد:
آرى، پدرم و مادرم به قربانت باد.
جالب اينكه بر خلاف آنچه در ميان مردم تجمل پرست معمول است كه از ماهها قبل دست به كار اين برنامهها مىشوند پيامبر(ص) با خوشحالى فرمود:
همين امشب يا فردا شب ترتيب كار را خواهم داد.
و همانجا دستور فراهم ساختن مقدمات جشن بسيار سادهاى كه مملو از روحانيت و معنويت بود صادر فرمود.
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
28-12-2022, 18:39
اين جشن ملكوتى و مراسم مربوط به آن، آنقدر بى تكلف و ساده برگزار شد كه شنيدنش امروز براى ما تعجب آور است.
اميرمؤمنان على(ع) مىگويد:
مقدارى از پول همان زرهى را كه قبلا فروخته بودم پيامبر(ص) نزد ام سلمه به امانت گزارده بود، و به هنگام مراسم زفاف ده درهم از آن را از وى گرفت، و به من داد و فرمود: مقدارى روغن و خرما و كشك با اين پول خريدارى كن، من اين كار را انجام دادم سپس پيامبر(ص) شخصاً آستين را بالا زد و سفره تميزى طلبيد و آنها را با دست خود مخلوط كرد و غذائى تهيه نمود و با همان غذا از مردم پذيرائى به عمل آورد.
امير مؤمنان(ع) شخصاً مأمور شد به مسجد بيايد و اصحاب را دعوت كند، هنگامى كه به مسجد آمد خواست فقط برخى را دعوت كند حيا مانع شد، از اين رو صداى خود را بلند كرد و فرمود:
«اجيبوا الى وليمة فاطمة»
شما را به ميهمانى عروسى فاطمه دعوت مىكنم!
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
06-01-2023, 20:17
حضرت مىگويد:
مردم دسته دسته به راه افتادند و من از كثرت جمعيت و كمى غذا شرمنده شدم، همينكه پيامبر(ص) از ماجرا آگاه شد، به من فرمود: غصه مخور، من دعا مىكنم تا خداوند غذا را بركت دهد و چنين شد همگى از آن غذاى كم خوردند و سير شدند.
جالب اينكه در پايان مراسم، به هنگامى كه مردم به خانههاى خود بازگشتند و خانه خلوت شد پيامبر(ص) فاطمه(ع) را در سمت چپ و امير مؤمنان على(ع) را در سمت راست خود نشانيد و از آبى كه با دهانش تبرك كرده بود كمى بر بدن زهرا سلام اللّه عليها و كمى بر بدن امير مؤمنان على(ع) پاشيد و درباره آنها دعا كرد و گفت:
«اللهم انهما منى و انا منهما، اللهم كما اذهبت عنى الرجس و طهرتنى تطهيراً فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيراً»:
«خداوند اينها از منند و من از آنها هستم، بارالها همانطور كه هر گونه رجس و پليدى را از من دور كردى از آنها نيز دور كن و آنها را پاكيزه فرما».
سپس فرمود:
برخيزيد و به خانه خود رويد خداوند بر شما هر دو مبارك گرداند.
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
12-01-2023, 18:40
دنيا پرستان مادى و مؤمنان ضعيف الايمانى كه تحت تأثير زرق و برق مادى اين جهانند و آبرو و شخصيت و عظمت يك خانواده و مباركى و شكوه مراسم عروسى را در آن تشريفات و تجملات كمرشكن و طاقت فرسا مىدانند ببينند وعبرت بگيرند، ببينيد و از اين برنامه انسان ساز كه مايه خوشبختى همه پسران و دختران جوان است الهام بگيرند، و نمونه تعليمات اسلام را به صورت زنده و عملى در ماجراى «خواستگارى»، «مهريه»، «جهيزيه» و «مراسم جشن عروسى» فاطمه زهرا سلام اللّه عليها با چشم خود در صفحات تاريخ مشاهده كنند.
اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر*
15-01-2023, 18:01
پىنوشتها:
1. اين حديث را «كلينى» در «كافى» و جمعى از اهل سنت در كتب خود مانند «كنز العمال» و «ميزان اعتدال» و غير آن نقل كردهاند.
2. سيره، ابن هشام، جلد 1، صفحه .416
3. مناقب، جلد 1، صفحه .71
4. صحيح، بخارى، جلد 5، صفحه .8
5. اين غزوه «حمراء الاسد» بود كه مشركان از نيمه راه به سوى مدينه بازگشتند تا ضربهاى را كه در «احد» زده بودند تكميل كنند، اما خدا مىخواست مأيوس و نوميد بازگردند، لذا وقتى خود را با مسلمانان شجاع و حتى كسانى كه در «احد» مجروح شده بودند، مواجه ديدند، ترسيدند و بازگشتند.
1. كنوز الحقايق، صفحه .124
2. تذكرة الخواص: صفحه .306
3. ذخائر العقبى، ص .31
4. احقاق الحق، جلد 10، ص .358
vBulletin® v4.2.6 by vBS, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.