PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زیبائی های نماز



طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
19-01-2023, 22:37
https://download.ghbook.ir/downloads/BookCover/3D_m/14600/14481.jpg

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
19-01-2023, 22:39
پیشگفتار

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
فطرت های پاک انسانها همواره جویای سعادت و کمال و آرامش و خوشی دائم اند. از زیبایی و کمال لذت می برند و به دنبال سرچشمه خوبیها و زیبایی ها هستند.
و بی تردید معدن و خالق همه کمالات خدای بزرگ و مهربان است که محبوب واقعی و منشأ همه جلوه ها و زیبایی ها و گمشده همه انسانهاست.
و نماز برترین عبادت و بهترین راه برای رسیدن به معبود حقیقی و جمال و کمال مطلق است. راهی است میانبر و سریع و بدون واسطه که انسانها را به مبدأ آفرینش و منشأ زیبایی ها متصل می سازد.
نماز از چنان جایگاهی برخوردار است که اول شخصیت عالم هستی، پیامبر مهر و رحمت می فرمایند:
ص: 15
ان الله تعالی جعل قرة عینی فی الصلاة و حببها إلی کما حبب إلی الجائع الطعام والی الظمان الماء فان الجائع إذا أکل الطعام شبع وإذا شرب الماء روی و انا لا اشبع من الصلاة ؛(1) خداوند بزرگ مرتبه نور چشم مرا در نماز قرار داد، و آن را محبوب من گردانید؛ چنان که غذا را محبوب انسان گرسنه و آب را محبوب انسان تشنه قرار داد. بی گمان انسان گرسنه هرگاه طعام بخورد سیر می شود و هرگاه آبی بیاشامد سیراب می شود، ولی من از نماز سیر نمیشوم.
خدای بزرگ در کوتاه ترین سوره کتابش بعد از منت نهادن بر پیامبرش به نعمت کوثر و فراوانی و افزونی فرزندان فاطمه سلام الله علیها به جا آوردن شکر این نعمت را در نماز و قربانی می داند.
إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ؛(2) ما به تو کوثر عطا کردیم، پس برای پروردگارت نماز گزار و قربانی کن.
یعنی با جانت برای پروردگارت نماز بگزار و با مالت
ص: 16
________________________________________
1- الأمالی للطوسی، ص 528؛ بحارالانوار، ج 79، ص 232.
2- سورۂ کوثر، آیه 1و 2.
قربانی کن که این بهترین وسیله شکرگزاری است.
یک شبانه روز 1440 دقیقه است. ما اگر حداقل 17 دقیقه آن را به نماز که بهترین شیوه شکر گزاری و پرستش است اختصاص ندهیم، زهی بی ادبی است.
آنچه پیش روی شما خوانندگان گرامی است، حاصل مباحثی پیرامون زیبایی های نماز است که توفیق شد در برهه ای از بهترین زمانها در برنامه جذاب و دلنشین سمت خدا ارائه کنیم.
در پایان از همه عزیزانی که در به ثمر رسیدن این مباحث دخیل بودند، خصوصا تهیه کننده محبوب و زحمت کش برنامه، آقای سید عبدالمجید رکنی و مجری دوست داشتنی آن، آقای نجم الدین شریعتی. و نیز از کسانی که زحمت تدوین و ویرایش و نشر این مطالب را به عهده داشتند صمیمانه تشکر می کنم
عشق به نماز و حشر با پیامبر و آلش را در دنیا و آخرت برای همه شما عزیزان آرزومندم!
بهار 1394 - قم مقدس
حبیب الله فرحزاد

ص: 18

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
19-01-2023, 22:40
گفتار اول: عشق به نماز
اشاره
دوست داشتن نماز

چه کنیم که هم خود ما و هم فرزندان ما نماز را دوست بداریم؟
فاصله بین نمازخوان و نماز دوست بسیار زیاد است. پیامبر عظیم الشان صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: دو نفر از امت به من نماز می ایستند. رکوع و سجود آنها همانند است، اما فاصله نماز آنها از زمین تا آسمان است.(1) یعنی یک نماز روح و جان دارد، و یک نماز پیکر بدون جان است. یک نماز معراج و ملاقات خداست، و یک نماز هم ممکن است از بالای سر فراتر نرود.
محبت بین امام و مأموم
در روایت آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: نماز چند گروه پذیرفته نیست. یکی هم امام جماعتی است که مردم پشت سر او نماز می خوانند، ولی از او خوششان
ص: 21
________________________________________
1- عوالی اللئالی، ج 1، ص 322، بحار الانوار، ج 81، ص 249.
نمی آید.(1) یعنی باید رابطه محبت آمیز بین امام جماعت و کسانی که به او اقتدا می کنند برقرار باشد.
بنابراین، باید به کسی اقتدا کنیم که او را دوست بداریم، او هم مردم را دوست بدارد. اگر این محبت و دوستی نباشد، نماز از سر امام جماعت بالا نمی رود.
آنجا هم باید محبت باشد. اگر بین امام و مأموم محبت بود، امام کاری کرده است که باعث شده است مأمومها او را دوست بدارند، این نماز بالا می رود. صرف اینکه من مجبور باشم به این آقا اقتدا کنم، چندان تأثیری ندارد. ایجاد محبت بسیار مهم است.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
19-01-2023, 22:40
حقیقت نماز

باید ببینیم چه کار کنیم که نماز را دوست بداریم و دیگر این که چه کنیم که در نماز دل ما حاضر باشد.
یکی از نکاتی که باید به آن توجه داشته باشیم، این است که بر اساس روایات و آیات قرآن، حقیقت نماز توجه و میل و رغبت و اتصال قلبی است.
پوست بادام قابل خوردن نیست، ولی باید باشد، اگر
ص: 22
________________________________________
1- من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 59؛ بحارالانوار، ج 74، ص50.
این پوسته نباشد، آن مغز حفظ نمی شود. اما آنچه قابل خوردن است و ارزش غذایی دارد، مغز بادام است.
البته یک وقت از این حرف سوء استفاده نشود. پوسته نماز باید باشد، خیلی هم صحیح و مرتب. ولی توجه داشته باشیم که حقیقت نماز، جان نماز است، مغز و روح نماز است. آن محبت و حضور قلب و اتصال قلبی است.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
19-01-2023, 22:40
محبت در دین

یکی از بزرگان سخن زیبایی دارد. می گوید: دین همین است که علما و فقها نوشته اند و در کتابها آورده اند و می گویند. فقط یک چیز کم داریم و آن محبت است. یعنی اگر چاشنی محبت و اتصال قلبی بر آن افزوده شود و مسائل دینی را با محبت و عشق، و با قلب خود قبول کنیم، آن دین کامل است و الا یک پوسته ظاهری است. یعنی مسلمان نماست.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
20-01-2023, 13:46
عشق ورزیدن به نماز

باید توجه داشته باشیم که پیغمبر و امام های ما چقدر به نماز عشق می ورزیدند. ما می گویم: ای امام حسین، ما عاشق شما هستیم. آن جانان و دلبر ما عاشق نماز بوده است.
ص: 23
از دشمن مهلت می گیرد که شب تا صبح نماز بخواند. می گوید: من عاشق نماز هستم. برای آنهایی که عاشق نماز و عبادت هستند و با دل و جان با نماز ارتباط برقرار می کنند، در روایات تعبیرهای بسیار بلندی آمده است.
شدت و اوج محبت را عشق می گویند. اصلا خود کلمه عشق هم عربی است و در «نهج البلاغه» هم آمده است. اما برخلاف کلمه محبت، بسیار کم آمده است. یکی از مواردی که کلمه عشق به کار رفته است، کلام پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم است که فرمودند:
أفضل الناس من عشق العبادة فعانقها و أحبها بقلبه وباشرها بجسده؛(1) بهترین مردم کسی است که به عبادت عشق بورزد، آن را در آغوش کشد و از دل دوست داشته باشد و با جوارحش آن را به جا آورد.
افق چه کسانی از همه بالاتر است؟ برترین انسانهای روی زمین چه کسانی هستند؟ فرمود: آنهایی که عاشق عبادت هستند، نه این که فقط عبادت صوری و ظاهری به جا می آورند. نه کسی که خم و راست می شود، ولی دل
ص: 24
________________________________________
1- الکافی، ج 2، ص 83 بحار الانوار، ج 67، ص 253.
نمی بندد، بلکه کسانی که به عبادت خود عشق می ورزند و عاشق عبادت هستند.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
20-01-2023, 13:46
صورت ظاهری نماز

انجام صورت و ظاهر عبادت لازم است، اما کافی نیست. باید به عبادت دل ببندیم و عاشق آن باشیم. عشق به تنهایی هم کافی نیست. می فرمایند: هم پوسته را و هم مغز را بیاورد. «و باشرها بجسده؛ با جوارحش انجام دهد!»
قابل توجه کسانی که می گویند: ما دین را دوست داریم، روحانیت را دوست داریم، امام ها را دوست داریم، نماز را دوست دارم، ولی نمی خوانیم. این نمی شود. «و باشرها بجسده»، یعنی با بدن خود مباشرت کند و آن را انجام دهد. «فعانقها»، یعنی آن عبادت را در آغوش بگیرد، و از صمیم دل دوست داشته باشد.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
25-01-2023, 15:41
مراحل محبت

در معاشرت با افراد اظهار لطف و محبت چند مرحله دارد: مرحله اول سلام کردن است، مرحله دوم مصافحه و دست دادن است. مرحله سوم که اوج اظهار محبت است،
ص: 25
معانقه است. کسی را که بسیار دوست داریم با او معانقه می کنیم و او را در آغوش می گیریم.
عنق یعنی گردن. معانقه یعنی گردنها در یکدیگر می رود. یعنی او را در آغوش می گیریم و میفشاریم. این اوج عرض ادب و محبت است.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
25-01-2023, 15:41
هم آغوش با نماز
می فرماید: باید با نماز هم آغوش بشوید. یعنی نماز را در آغوش خود بگیرید. از «مالک یوم الدین» لذت ببرید. امامان ما گاهی «ایاک نعبد و ایاک نستعین...» را اینقدر تکرار می کردند که از حال می رفتند. یعنی اینقدر شیفته مناجات با خدای متعال بودند!
درباره امام صادق علیه السلام نقل شده است که آن حضرت گاهی در نماز از هوش می رفتند. از حضرت در آن باره پرسیدند. فرمودند:
ما زلت أردد هذه الآیة یعنی «إیاک نعبد وایاک نستعین» حتی سمعت من قائلها؛(1) همواره آیه «إیاک نعبد و ایاک نستعین» را تکرار می کنم تا این که از گوینده آن می شنوم.
ص: 26
________________________________________
1- مفتاح الفلاح، ص 372؛ ریاض السالکین، ج 5، ص 401.
توجه قلبی در عبادت
امام جواد علیه السلام در بیانی کلیدی و کاربردی می فرمایند:
القصد إلی الله تعالی بالقلوب أبلغ من إتعاب الجوارح بالأعمال؛(1)با دل قصد خدای تعالی کردن، رساتر است از به زحمت انداختن اعضا و جوارح به وسیله عمل.
یعنی اگر انسان با قلب خود، و با عشق و معرفت و محبت خود به طرف خدا برود، این او را بیشتر و سریعتر به خدا می رساند، تا این که اعمال ظاهری را به جا بیاورد، و خود را به رنج و تعب بیندازد، ولی دل همراه آن نباشد و قلب او جای دیگر باشد. در عبادت باید حضور قلب باشد، نه صرف یک سری حرکات فیزیکی.
فراوان اند افرادی که سر کلاس درس می نشینند، اما دل نمیدهند. کسانی می توانند از درس و مباحث و گفتار گویندگان استفاده کنند که دل می دهند. اما آن کسی که دل نمی دهد، هرچند نگاه می کند، حضور فیزیکی هم دارد، ولی بهره قابل توجهی نمی برد. سعدی می گوید:
هرگز حدیث حاضر و غایب شنیده ای
من در میان جمع و دلم جای دیگر است
ص: 27
________________________________________
1- نزهة الناظر، ص 134؛ بحار الأنوار، ج 75، ص 364.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
01-02-2023, 16:37
پذیرش نماز

از نمازهای ما آن مقداری بالا می رود و قبول می شود که در آن حضور قلب باشد. یعنی دل ما حاضر باشد و توجه قلبی داشته باشیم. هر چقدر که دل می دهید و توجه می کنید، بهره می برید. امام سجاد علیه السلام فرمودند:
إن العبد لا یقبل من صلاته إلا ما أقبل علیه منها بقلبه؛(1) همانا بنده خدا نمازش قبول درگاه احدیت واقع نمی شود، مگر آن مقدار از آن که همراه با توجه قلبی باشد.
هر کس به اندازه ای که عشق دارد، به اندازه ای که حضور قلب دارد و دل می دهد، نماز او بالا می رود و قبول می شود و آن مقداری که دل او در جای دیگر است، در واقع در نماز نیست.
البته ذکر این نکته لازم است که نمازهایی که حضور قلب ندارند را باید بخوانند، ولی باید خود را هم معالجه کنند؛ چون با نماز بدون حضور قلب اسقاط تکلیف می شود. یعنی حداقل نمره را به آنها می دهند. آنها را در جهنم قرار نمی دهند، بهشت هم می برند، ولی آن نماز
ص: 28
________________________________________
1- الخصال، ج 2، ص 517؛ علل الشرایع، ج 1، ص 232، بحارالانوار، ج 46، ص 66.
معراج نیست. درجات برای آن کسانی است که به نماز عشق می ورزند و دل می دهند.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
01-02-2023, 16:37
زینت عبادت کنندگان

امام سجاد علیه السلام آن قدر به عبادت عشق می ورزیدند که زین العابدین، یعنی زینت عبادت کنندگان و سید ساجدین، یعنی سرور سجده کنندگان لقب گرفتند. آنقدر به نماز علاقه داشتند و نماز می خواندند که اطرافیان آمدند و گفتند: آقا کافی است، بدن شما خسته می شود. فرمودند: بروید آن نامه ای که عبادت های جدّ من امیرالمؤمنین در آن نوشته شده است را بیاورید. آوردند. فرمودند:
من یقوی علی عبادۃ علی بن ابی طالب؛(1)چه کسی قدرت و توان بر عبادت علی بن ابی طالب علیه السلام دارد؟!
می فرمودند: من چه موقع به عبادت های جدم امیر المؤمنین علیه السلام می رسم؟ عبادت خود را در برابر عبادت جدشان امیرالمؤمنین علیه السلام اندک می شمارند. این قدر به عبادت عشق می ورزیدند و به آن توجه داشتند!

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
09-02-2023, 19:55
در روایت آمده است: شیطان برای این که حواس
ص: 29
________________________________________
1- الأرشاد، ج 2، ص 142؛ بحارالأنوار، ج 46، ص 75.
حضرت را پرت بکند، به شکل ماری در آمد و به پای حضرت حمله کرد. حضرت این قدر غرق در عبادت بودند که اعتنایی به آن نکردند. او هم برگشت و رفت.(1)
وقتی انسان در محضر بزرگی است و جذبه آن بزرگ او را گرفته است، از اطراف خود غافل می شود. هر چقدر
جذبه عشق خدا، معرفت خدا، بزرگی خدا در دل ما بیشتر شود، هم عشق ما به عبادت بیشتر می شود و هم حضور قلب ما بیشتر می شود.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
09-02-2023, 19:55
ابن طاووس در نماز

ممکن است بعضی بگویند: امام سجاد علیه السلام کجا و ما کجا؟ باید بدانیم که در میان افراد، به خصوص بزرگان، کسانی هم هستند که با حضور قلب و عشق فراوان به خدا، به نماز می ایستند.
در حالات سید بن طاووس نوشته اند که ایشان می گوید: من یک موقع مشغول نماز بودم. ماری آمد و به دور پای من پیچید. من غرق توجه به خدا بودم و معتقد بودم بدون اذن خدا هیچ جنبده ای نمی تواند کاری بکند، لذا
ص: 30
________________________________________
1- کشف الغمة، ج 2، ص 74؛ بحار الانوار، ج 46، ص 50.
هیچ تغییری در حال من به وجود نیامد و نماز را با همان حال ادامه دادم. این مار هم دوباره برگشت و رفت.(1) اگر آن معرفت و عشق بالا برود، توجه ما هم بالا می رود.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
02-03-2023, 15:53
غرق در نماز

یکی از همراهان مرحوم آخوند کاشی می گوید: آخوند در حجره نماز می خواند. ظرف آبگوشتی که سر چراغ و در حال پختن بود ریخت. می گوید: من دوباره رفتم گوشت خریدم و آن را آماده کردم. نماز ایشان هم طول می کشید. بسیار در نماز عشق می ورزید. ایشان بعد از نماز گفت: چه شده است؟ چرا اوضاع این چنین است؟ گفتم: آبگوشت روی زمین ریخت، دوباره رفتم تهیه کردم. گفت: من اصلا متوجه نشدم.
چطور یک ورزشکار، یک فوتبالیست، یا یک تماشاگر به فوتبال دل می دهد و اصلا به اتفاقاتی که در اطراف او رخ می دهد توجه ندارد. اگر هزار اتفاق در خانه بیفتد، اصلا نگاه نمی کند، گوش هم نمی دهد. برای این که محو بازی شده است.
بنابراین، ما می توانیم عشق خود را به هر کجا معطوف
ص: 31
________________________________________
1- بحار الانوار، ج 66، ص 286؛ سفینة البحار. ج 5، ص 341.
کنیم، دل خود را به هر کجا معطوف کنیم. این مسائل و قضایا برای ما سنگین نیاید. چطور بچه های محل در هوای گرم تابستان می آیند و در جای نامناسب و در گرمای چهل درجه هوا، آن چنان گرم بازی می شوند، آنچنان عرق می ریزند که بدن آنها خیس می شود، دست و پاهای آنها زخمی می شود، ولی اصلا توجه ندارند.
دیده اید که گاهی دست و پای این ورزشکارها میشکند. می گوید: بگذار گل بزنم، من جان خود را هم برای آن میدهم. چطور برای ورزش جان خود را می دهیم، دل خود را می دهیم، همه چیز خود را می دهیم، گرما و سرما را نمی فهمیم و خود را به زحمت می اندازیم؟! این ها همه به خاطر این است که عشق داریم و متوجه خستگی نمی شویم.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
02-03-2023, 15:54
سنگینی نماز

اگر ما عشق داشته باشیم، یعنی آن معرفت و عشق بیاید، اگر شیطان مار هم شود و بیاید مزاحم ما شود، چون عشق ما و توکل ما جای دیگر است، اثر نمی کند. همه اینها را خنثی می کند. البته شیطان در کارهای عبادی زیاد هجمه می کند که حواس شما پرت بشود. از این روست
ص: 32
که قرآن می فرماید:
وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَی الْخَاشِعِینَ؛(1) از صبر و نماز یاری جویید؛ (و با استقامت و مهار هوس های درونی و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید؛) و این کار، جز برای خاشعان، گران است.
نماز چیز سنگینی است، صریح قرآن است: «وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ ؛روزه این قدر سخت نیست.
هم مداومت نماز مهم است، هم این که پنج نوبت باید در شبانه روز نماز بخوانیم. و این که به آن رغبت نشان بدهیم، این سنگین است.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
04-03-2023, 17:06
مدارا با نفس

امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند: نفس شما مرکب شماست. سابق با حیواناتی مثل اسب و شتر رفت و آمد می کردند. فرمودند: با این مرکب مدارا کن، کلنجار نرو. به اندازه بار آن کن، کم کم بر آن بار بکن، سر وقت غذا و کاه و جو آن را بده.
اگر با او رفق و مدارا بکنی و با او دوست شوی، با تو همراهی می کند و به آسانی تو را به مقصد می رساند. ولی
ص: 33
________________________________________
1- سوره بقره، آیه 45.
اگر بر او فشار بیاوری و او را اذیت کنی، هم خود را نابود می کند و هم تو را.
ما هم باید با نفس خود مدارا کنیم. روح و جان ما با خدا و عبادت گره خورده است. باطن افراد خدا را دوست دارد، نماز را دوست دارد. ولی چون این بدن ما آنقدر طاقت ندارد، و نفس ما با ما همراهی نمی کند، باید با آن مدارا کنیم. نرم و آرام، زیاد به او فشار نیاوریم.
اگر خسته هستیم، بگذاریم برای یک زمانی که سر حال هستیم. حتی اگر کسی خسته یا بیمار است، از راه رسیده است، نماز اول وقت را که بسیار فضیلت دارد، به تأخیر بیندازد. دو ساعت استراحت بکند، اما با حضور قلب نماز بخواند. این بسیار بهتر از این است که نمازی در حال کسالت و خواب آلودگی بخواند.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
04-03-2023, 17:06
تشنه نماز

_؟_شما به حضور قلب و رمز و راز آن اشاره کردید. خوب همه ما دوست داریم که نماز ما باعث عروج ما بشود. نماز ما بالا برود. نکته آن را شما اشاره کردید که همان عشق و محبت به عبادت و نماز است. دوست داریم که به نماز هم عشق بورزیم و به آن محبت داشته باشیم که
ص: 34
دیگر مشکلات بعدی به وجود نیاید. این محبت به نماز چطور ایجاد می شود؟
باید یک کاری اساسی و ریشه ای بشود. آن را إن شاء الله در بخش های دیگر مطرح می کنیم که چه کار کنیم که خدا را بسیار دوست بداریم و عبادت او را نیز دوست بداریم.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
15-03-2023, 14:11
کسی که عاشق خدا شد، دوست دارد با خدا خلوت کند و فرمان او را اطاعت بکند. این یک نکته کلیدی است، اساس کار همین است. امام های ما، پیغمبر ما چه می دیدند که این قدر به این کار عشق می ورزیدند؟! پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم به اباذر فرمودند:
یا اباذر ان الله تعالی جعل قرة عینی فی الصلاة و حببها إلی کما حبب إلی الجائع الطعام والی الظمان الماء فان الجائع إذا أکل الطعام شبع وإذا شرب الماء روی و انا لا اشبع من الصلاة؛(1) ای اباذر، خدای متعال نور چشم مرا در نماز قرار داده، چنان نماز را برای من دوست داشتنی قرار داده، که گرسنه غذا را دوست دارد و تشنه عاشق آب است. البته گرسنه هرگاه غذا بخورد سیر میشود و تشنه هرگاه آب بخورد تشنگی اش برطرف می شود، ولی من از نماز سیر نمیشوم.
ص: 35
________________________________________
1- الأمالی للطوسی، ص 528؛ مکارم الاخلاق، ص 461؛ بحارالانوار، ج 79، ص 232.
آدم تشنه چقدر برای یک جرعه آب بی تابی می کند؟ هفده ساعت در گرمای تابستان روزه گرفته است، الآن تشنه شده است. چطور با میل و اشتها آب می خورد؟ یا آدمی که چندین ساعت گرسنه بوده است، چطور با اشتها غذا میخورد! فرمود: نماز من هم این طور است. با این تفاوت که «لا أشبع من الصلاة ؛من از نماز سیر نمیشوم.» بنابراین، باید تشنه نماز شویم تا به آن عشق بورزیم. به قول مولانا:
آب کم جو تشنگی آور به دست
تا بجوشد آب از بالا و پست

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
18-03-2023, 19:56
توجه به جایگاه نماز

اگر ما متوجه جایگاه نماز شویم و درک کنیم که انس با خدا چه برکات و آثاری دارد، عاشق نماز می شویم. آدم تشنه اگر یک لیوان آب بخورد، تشنگی او برطرف می شود. آدم گرسنه اگر یک پرس غذا خورد، می گوید دیگر کافی است، سیر می شود. ولی پیغمبر ما می فرماید: من از نماز سیر نمیشوم. نزدیک به اذان که میشد می فرمودند: «أرحنا یا بلال؛(1) یعنی بلند شو اذان بگو و ما را راحت بکن.
ص: 36
________________________________________
1- مفتاح الفلاح، ص 182؛ بحار الأنوار، ج 79، ص 193.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
18-03-2023, 20:11
معاشرت با دوستان نماز

یکی از چیزهایی که اشتهای ما را زیاد می کند، معاشرت با کسانی است که عاشق عبادت و عاشق نماز هستند. معاشرت با خوبها، دوستان خوب، پدر و مادر خوبی که با عشق نماز می خوانند و به فرزندان خود هم این را انتقال می دهند.
برعکس افرادی که لاابالی هستند، بی نماز هستند، سبک نماز هستند. چند وقت که با آنها باشیم، اگر سست اراده باشیم، ما هم مثل همانها می شویم.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
06-04-2023, 15:10
حسنه نماز

آثار و برکات نماز بسیار فوق العاده است. قرآن از نماز تعبیر به حسنات کرده و فرموده است:
إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ؛(1) خوبی ها بدی ها را از بین می برد.
امیر المؤمنین علیه السلام می فرماید:
ما اهمنی ذنب أمهلت بعده حتی اُصلی رکعتین؛(2) من از آن گناهی که بعد از آن خدا به من مهلت بدهد دو رکعت نماز بخوانم، خوفی ندارم.
ص: 37
________________________________________
1- سوره هود، آیه 114.
2- نهج البلاغه، حکمت 299؛ بحارالانوار، ج 88، ص 382.
چون با خدا ارتباط برقرار کردم، این ارتباط آن ظلمت و تاریکی گناه را محو می کند. البته منظور حق الناس نیست. حق الناس و بدهی مردم را باید داد. اگر من به کسی سیلی زدم، بعد دو رکعت نماز بخوانم؛ آن را پاک نمی کند. ولی کسی که در خفا گناهی انجام داده است و به خود ظلم کرده است، این با دو رکعت نماز قابل جبران است. می فرماید: اگر بعد از گناه موفق شوم دو رکعت نماز بخوانم، دیگر از آن گناه واهمه ای ندارم.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
06-04-2023, 15:11
بازدارندگی از گناه

اینجا حضرت می خواهند هم اهمیت نماز را بگویند و هم این که نماز قدرت پاک کنندگی عجیبی دارد. گناهان را پاک می کند، رذالت ها، ظلمت ها و تاریکی ها را می برد و حسنات را جایگزین آن می کند.کسی که پنج وعده با خدا صحبت می کند، انس می گیرد، مدام از دنیا جدا می شود، از گناه و از ظلمت ها جدا می شود. این تعبیر آیه قرآن است:
وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ؛(1) و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتی ها و گناه باز می دارد.
ص: 38
________________________________________
1- سورۂ عنکبوت، آیه 45.
یعنی اگر کسی نماز با توجه، با دل دادن، با حضور قلب اقامه کند، قطعا بداند او را از بدی ها و گناهان و فحشا و منکر دور می کند. یعنی اگر شما آمار بگیرید، بین آنهایی که بی نماز هستند، یا استخفاف به نماز می کنند، یعنی گاهی می خواند و گاهی نمی خواند و نسبت به نماز بی خیال است، جرم و جنایت و گناه قطعا بیشتر است تا آنهایی که مقید به نماز هستند. آنهایی که دل به نماز میدهند، واقعاً پاک هستند.
نماز در برابر گناه مثل ترمز عمل می کند. حداقل موقع نماز دیگر مردم آزاری نمی کند. دیگر به زیر مجموعه خود ظلم نمی کند. نماز یک کارخانه انسان سازی است.
مرحوم آیت الله قاضی فرموده اند: بالاترین ریاضت ها و عبادت ها این پنج وعده نماز است؛ نمازی که با توجه باشد، با مقدمات و دل دادن و میل کردن و از روی محبت باشد.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
10-04-2023, 12:33
وضوی با توجه

در روایت آمده است: یکی از چیزهایی که حضور قلب و دلدادگی به نماز را زیاد می کند، وضو گرفتن با
توجه است.
امیر المؤمنین علیه السلام به محمد حنفیه نوشتند:
ص: 39
وانظر إلی الوضوء فإنه من تمام الصلوة؛(1) در وضو توجه و دقت داشته باش که از شرایط کمال نماز است. فرمودند: وضوی خود را با حضور قلب بگیر. یعنی باید خود را برای نماز باحال آماده کنیم.
دعاهای وضو هم در «مفاتیح الجنان» و هم در رساله ها موجود است. دعاهای کوتاهی است. مستحب است قبل از وضو دست خود را بشوییم و هنگام شستن بگوییم:
اللهم اجعلنی من التوابین و اجعلنی من المتطهرین؛(2) خدایا، مرا جزء توبه کنندها و جزء پاک شده ها قرار بده! یعنی با این دست شستن دارم جسم و روح خود را تمیز و پاک میکنم.
بعد صورت خود را می شوییم و می گوییم:
اللهم بیض وجهی یوم تسود فیه الوجوه؛(3)خدایا؛روزی که صورتها سیاه است، مرا روسفید گردان!
روز قیامت عده ای رو سفید هستند و عده ای رو سیاه می گوییم: خدایا، روی مرا سفید کن، من جزء روسیاه ها
ص: 40
________________________________________
1- الامالی للمفید، ص 267؛ وسائل الشیعة، ج 1، ص 397.
2- الکافی، ج 3، ص 16.
3- الکافی، ج 5، ص 207.
نباشم. این دعا ما را به معاد می برد و به آخرت توجه می دهد و مراقبه ما را زیاد می کند.
دست راست را که می شوییم، می گوییم:
اللهم أعطنی کتابی بیمینی و الخلد فی الجنان بیساری و حاسبنی حساباً یسیراً؛(1) خدایا، نامه عمل مرا به دست راستم بده و برگه اقامت ابدی در بهشت را به دست چپم، و مرا با حسابی آسان،حسابرسی کن!
بر اساس روایات نامه اعمال بهشتی ها و مؤمنین را به دست راست آنها می دهند، و نامه اعمال جهنمی ها را به دست چپ آنها می دهند. وقتی دست چپ خود را می شوییم، می گوییم:
اللهم لا تعطی کتابی بیساری و لا تجعلها مغلولة إلی عنقی و اعوذبک من مقطعات النیران؛ بار خدایا، نامه عمل مرا به دست چپم مده و آن را زنجیر بر گردنم مساز و از پیراهن هایی که از آتش ساخته شده به تو پناه می برم!
نامه عمل مرا به دست چپ من نده، به یک معنا یعنی به جهنمی ها هم ترحم کن، به گناهکارها هم ترحم کن،
ص: 41
________________________________________
1- الکافی، ج 3، ص 71.
آنها را هم نجات بده، از آنها هم دستگیری کن!
وقتی سر خود را مسح می کشیم، می گوییم:
اللهم غشنی برحمتک و برکاتک و عفوک؛ خدایا، جامه رحمت و برکات و بخشایشت را بر من بپوشان و مرا با آنها فرا گیر!
آب مظهر رحمت است. آتش مظهر غضب است. یعنی من دارم در رحمت خدا فرو می روم.
پاهای خود را که مسح می کشیم، می گوییم:
اللهم ثبتنی علی الصراط یوم تزل فیه الأقدام و اجعل سعیی فیما یرضیک عنی یا ذالجلال و الإکرام؛خداوندا، در آن روزی که قدم ها می لغزد، قدم های مرا بر صراط ثابت و استوار دارد. و سعی و کوشش مرا در چیزی قرار ده که تو را از من خشنود و راضی می سازد، ای صاحب شکوه و بزرگواری!
وضو شاید دو دقیقه وقت می برد. همه این دعاها هم کوتاه است. این وضویی که در دقیقه وقت می برد، اگر به آن دل بدهیم، یک مقدار با توجه دست بکشیم و بدانیم در واقع داریم خودمان را شست وشو می دهیم، در واقع داریم به معاد و آخرت وارد می شویم و دست از دنیا می شوییم. این دلدادگی خیلی در حضور قلب در نماز مؤثر است.

ص: 42

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
10-04-2023, 12:33
نور نماز

باید برای نماز وقت بگذاریم. اگر با عجله و شتاب با همان حالی که غرق در دنیا هستیم، یکدفعه بیایم بگوییم الله أکبر، اینجا حضور قلب مشکل است.
مرحوم آقای دولابی می فرمودند: خیلی از این تاجرها و بازاری ها به ما می گویند: حاج آقا ما هر گمشده ای داریم، در نماز پیدا می کنیم. بقیه هم شاید همین طور هستند. حتی بعضی ها اگر چیزی گم کنند، می گویند: بروم دو رکعت نماز بخوانم، بلکه آن پیدا بشود. اتفاقا هم پیدا می شود.
می فرمودند: یک تاجری نزد من آمد. آدم متدینی بود. می گفت: من چه کار کنم که در نماز خیلی از چیزهای دنیای من پیدا می شود. گفتم: چطور؟ گفت: حسابدار و منشی من معمولا فاکتور می دهد. من هم دقت نمی کنم و امضا می کنم. امروز وسط نماز به ذهنم آمد که این فاکتوری که پیش از ظهر امضا کردم، فقره ششم آن چند هزار تومان آن را اشتباه امضا کرده بودم. اصلا ندیده بودم، ولی در ذهن خود در نماز این را مرور کردم و وسط نماز این را به یاد آوردم. بعد از نماز به حجره رفتم. گفتم: مرور کنم نکند اشتباه کرده باشم. دیدم اتفاقاً اشتباه بوده است.
ص: 43

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
21-04-2023, 14:59
آقای دولابی فرمودند: این علامت خوبی نماز است. این علامت نورانی بودن نماز است. یعنی در غیر نماز این حساب کتاب ها پیدا نمی شود. این که در نماز گمشده ها پیدا می شود، این برق نماز است، نور نماز است. یعنی تمرکز شما در نماز بیشتر از وقت های دیگر است. وقت های دیگر کاملا مشغول هستید و گمشده ها به یاد شما نمی آید.
از همین معلوم می شود که نماز یک نوری در دل شما جمع می کند و بدهی های شما پیدا می شود. گناهان خود را مرور می کنی. قیامت شما پیدا می شود. گمشده های شما پیدا می شود. این علامت خوبی است. منتها باید به آن جهت داد و آن را تقویت کرد.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
21-04-2023, 14:59
کمک گرفتن از نماز

نماز کلید حل مشکلات است. می گویند: ابو علی سینا اگر مشکلات علمی پیدا می کرد، می رفت دو رکعت نماز می خواند و با خدا ارتباط برقرار می کرد و مشکل علمی او حل می شد. خود قرآن فرموده است:
اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ؛(1) از صبر و نماز یاری جویید.
ص: 44
________________________________________
1- سوره بقره ،آیه 45.
درباره حضرت امیر علیه السلام آمده است:
إذا هاله شئٌ فزعَ إلی الصلاۃ؛(1) اگر امر مهمی برای حضرت پیش می آمد، به نماز پناه می بردند.
چطور همه ما به اهل بیت علیهم السلام پناه می بریم، اما همه آنها به نماز پناه می بردند، به خدا پناهنده می شدند. برای حل مشکلات علمی، معنوی، مادی، اقتصادی، آرامش، به نماز پناه ببرید. واقعا به آدم آرامش میدهد.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
29-04-2023, 14:58
آرامش برای ورود به نماز

یکی از چیزهایی که مرحوم آقای دولابی خیلی سفارش می کردند، این بود که می فرمودند: قبل از نماز، وقتی با آرامش وضو گرفتید، در سجاده و محل نماز خود بنشینید، یک کمی بدن شما آرام بگیرد تا فکر و خیال ها از بین برود.
این نشستن قبل از نماز خیلی به آدم کمک می کند. مملکت بدن مثل حوضی است که آب آن متلاطم است. وقتی تلاطم این حوض از بین رفت و سکون و آرامش به وجود آمد، آشغال ها ته نشین می شود و آب شفاف و صاف و زلال بالا می آید.
ص: 45
________________________________________
1- الکافی، ج 3، ص 480، وسائل الشیعة، ج 8 ص 138.
می فرمودند: استغفار قبل از نماز خیلی مؤثر است. مراقب باشیم کارهایی که دغدغه و حواس پرتی می آورد نداشته باشیم. مثلا بچه از مدرسه آمده است، گرسنه و تشنه است، غذای او را بدهید. خود شما اگر احتیاج به دستشویی دارید، یا کاری دارید که فکرتان را اشغال می کند انجام دهید. اینها خیلی به انسان آرامش میدهد و در توجه و حضور قلب در نماز مؤثر است.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
29-04-2023, 14:58
وضوی دائم

دائم الوضو بودن کار ما را بسیار تسهیل می کند. سفارش شده است دائم الوضو باشیم. کسی که دائم الوضو است، اگر از دنیا برود شهید از دنیا رفته است. کسی که قبل از خواب وضو بگیرد، تا صبح برای او عبادت می نویسند. وضو نور است. این نور باید تداوم داشته باشد.
اگر انسان بداند با وضو بودن چقدر برکات دارد، هیچ گاه بدون وضو نمی ماند. صبح که از خانه بیرون می آیید، با وضو به سر کار خود بروید. البته به قصد نماز ظهر هم نباید وضو بگیرید، بلکه به قصد باوضو بودن، وضو بگیرد. یعنی خود وضو گرفتن و با وضو بودن در همه اوقات یک امر مستحب است، یعنی انسان در یک
ص: 46
ثواب دائم است. دائما خیر و برکت بر او نازل می شود.
خود وضو گرفتن مستحب است. حتی کسی هم که وضو دارد، مستحب است باز موقع نماز یک وضوی دیگر بگیرد. این وضو روی وضو «نور علی نور» است. با وضو بودن به انسان نور می دهد. وقتی موقع نماز شد، با همان وضو هم می تواند نماز بخواند. نیازی به وضوی مجدد نیست. برای نماز آمادگی و آرامش دارد.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
05-05-2023, 14:29
آماده ساختن فضا

بنابراین، قبل از نماز فضا را آماده کنیم. یعنی دل ما به جایی، به کسی، به چیزی درگیر نباشد. به یاد دارم خیلی مواقع که برای نماز به محضر آیت الله بهاء الدینی می رفتیم، ایشان قبل از نماز می آمدند و می نشستند. قبل از نماز گاهی افراد نیازمند می آمدند. ایشان قبل از نماز به آنها کمک می کردند تا فکرشان در نماز راحت باشد، یا اگر هم می خواهند جایی دیگر بروند بروند تا در نماز ما را مشغول نکنند.
خیلی مواقع دوستان ما بچه های کوچک خود را می آوردند، بچه های چهار پنج ساله ای که همراه با پدر خود آمده بودند. آقا می فرمودند: بروید در کمد ببینید گزی،
ص: 47
شکلاتی، سوهانی هست، چیزی به این بچه ها بدهید. یعنی این بچه که نماز را متوجه نمی شود، مشغول اینها بشود و نماز ما را از بین نبرند.
بچه ای که دارد فریاد می زند، گرسنه است، تشنه است، با بهانه می گیرد، مزاحم نماز ما می شود.
آماده کردن فضا در حضور قلب بسیار اثر دارد. و این نشستن قبل از نماز و استغفار، آرام شدن فضا را برای ورود به نماز مهیا می کند و موجب می شود که عشق و میل و رغبت شما آرام آرام رشد کند.
می فرمودند: یک مقدار که با آرامش نشستی و میل و رغبت شما حرکت کرد، آن موقع بلند بشو و الله اکبر بگو. آن موقع با خدا عشق کن، بعد ببین چقدر آرامش دهنده است، چقدر لذت می بری!
مادرها را می بینید که چقدر زحمت می کشند. نوزادی که به دنیا می آید، به این راحتی شیر نمی خورد. این قدر با او مدارا می کنند تا شیر مادر را بخورد. کم کم به شیر خیلی علاقه پیدا می کند، به گونه ای که به جز شیر مادر چیزی نمی خورد. باز این قدر نرم، با محبت، با مهربانی با او رفتار می کنند تا او را از شیر بگیرند و غذا خور کنند.
ص: 48

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
05-05-2023, 14:29
میل به مستحبات

هر کسی باید راه آن را برای خود پیدا کند و پیدا هم می شود. باید با ملایمت و نرمی با خود مدارا کنیم. به خود فشار نیاوریم. نماز مستحبی را با عشق و محبت بخوانیم. در روایت هم نهی شده است از این که با اکراه و بی میلی عبادت کنیم. البته این مربوط به عبادات مستجبی است. واجبات را باید به هر طریقی شده انجام دهیم. امام صادق علیه السلام فرمودند:
لا تکرهوا إلی أنفسکم العبادة ؛(1)کاری نکنید که عبادت الهی در نظرتان ناخوشایند شود.
وقتی حال نداری و خسته هستی به خود فشار نیاور. یک کاری نکن از عبادت زده بشوی و پس بزنی. خیلی از ما که این کار را با خود، یا با فرزندان خود کرده ایم، حالت زدگی ایجاد کرده ایم. به زور به خود یا دیگران فشار آورده ایم.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
12-05-2023, 22:21
اعتدال در عبادت

اعتدال در عبادت کار پسندیده ای است. اصلا در کتب روایی بابی به نام «اعتدال در عبادت» باز شده است. رسول
ص: 49
________________________________________
1- الکافی، ج 3، ص 223.
خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:
إن هذا الدین متین فاو غلوا فیه برفق ولا تکرهوا عبادة الله إلی عباد الله فتکونوا کالراکب المنبت الذی لا سفراً قطع و لا ظهراً ابقی؛(1) دین مقدس اسلام دینی است استوار و حکیمانه و با متانت (به دور از افراط و تفریط). پس حرکت دینی شما باید با نرمش و اعتدال باشد. و شما عبادت الهی را در نظر بندگان خدا سنگین و ناپسند نکنید که مانند راکب و سوار شونده ای خواهید شد که از اثر فشار بر مرکب خود، آن حیوان را خسته کرده و نهایتاً نه راهی طی کرده و نه پشت و گرده سالمی برای حیوان باقی مانده است.
بنابراین، تا زمانی که شوق و اشتیاق به عبادت هست، باید آن را ادامه داد.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
12-05-2023, 22:21
الگو گیری در نماز

در حالات بعضی از بزرگان آمده است که قبل از این که به نماز بایستند، بر امام حسین علیه السلام، سلام می دانند. از جمله این بزرگان مرحوم آیت الله حاج آقا شیخ عبد الکریم
ص: 50
________________________________________
1- الکافی، ج 2، ص 86 ،وسائل الشیعة، ج 1، ص 109؛ بحارالانوار، ج 68، ص 211.
حائری، مؤسس حوزه علمیه قم است.
شاید یک جهت آن این بوده است که امام حسین علیه السلام اقامه کننده واقعی نماز هستند. در زیارت آن حضرت می خوانیم:
أشهد انک قد أقمت الصلاة ؛من شهادت می دهم که شما نماز را به پا داشتید.
مرحوم آیت الله حائری در توجیه این کار فرموده بودند: نماز و لا اله الا الله و یاد خدا به برکت شهادت و خون حضرت سید الشهدا است. من می خواهم از این شخصیت تشکر بکنم.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
23-05-2023, 22:24
روایتی هم از قول امام رضا علیه السلام آمده است:
و اجعل واحداً من الائمة علیهم السلام نصب عینیک ؛(1)وقتی می خواهید به نماز بایستید، یکی از امامها را
نصب العین خود قرار دهید.
یعنی معیار شما امام باشد. امام برای شما الگو باشد. ببینید امام حسین علیه السلام چقدر عاشق نماز بود! پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند: من از نماز سیر نمیشوم. باید الگوی ما در نماز آنها باشند.
ص:51
________________________________________
1- الفقه المنسوب الی الامام الرضا علیه السلام، ص 105؛ بحار الانوار، ج 81 ص 207.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
23-05-2023, 22:24
غذای روح
ما چقدر به اکسیژن احتیاج داریم، واقعا اگر اکسیژن به ما نرسد، بدن ما از بین می رود. غذای معنوی و روحی هم همین طور است. جان و روح ما در ارتباط و اتصال با خدای متعال است. کسی که نماز را رها می کند، در مرز کفر و ایمان است. زیر پای او سست است. نزدیک است به آتش دوزخ سقوط کند. در روز قیامت از جهنمی ها می پرسند:
مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ؛(1) چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟
یکی از علل سقوط به آتش دوزخ را اینگونه بیان می کنند:
قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ ؛(2)می گویند: ما از نمازگزاران نبودیم.
خانه ای که آب و برق آن قطع است، قابل استفاده نیست. جان و روح ما هم اگر به خدا اتصال نداشته باشد مرده است. بدن حرکت می کند، قیافه هم زیباست، خوراک و پوشاک و مسکن او هم تأمین است، ولی روح و جان او
ص: 52
________________________________________
1- سوره مدثر، آیة 42.
2- سوره مدثر، آیة 43.
مرده است. نماز ما را احیا می کند، آرامش میدهد، دل ما را زنده می کند؛ نماز واقعی، نه نماز صوری. نمازی که واقعا با شرایط آن باشد.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
26-05-2023, 21:35
شفاعت نماز

پیغمبر خدا داشتند از قبرستانی عبور می کردند. دیدند عده ای جمع شده اند و دارند سر قبری عزاداری می کنند. یک روز قبل او را دفن کرده بودند.
حضرت نگاهی به قبر و این عزادارها کردند و این جمله را فرمودند:
لرکعتان خفیفتان مما تحتقرون أحب إلی صاحب هذا القبر من دنیاکم کلها؛(1) دو رکعت نمازی که شما آن را کوچک میشمارید، در نزد صاحب این قبر از همه دنیای شما محبوب تر است.
کسی که داخل در قبر شده است، متوجه می شود که نماز یعنی چه، ولی از وقت آن گذشته است. فرمودند: دو رکعت نمازی که سبک و ساده باشد، الآن در نزد این میت محبوب تر از همه دنیا و مادیات است. آرزو می کند کاش من برگردم، دو رکعت نماز بخوانم.
ص: 53
________________________________________
1- مجموعه ورام، ج 2، ص 225.
این به خاطر این است که بقیه چیزها از ما جدا می شود، ولی نماز به کمک ما می آید و ما را نجات می دهد و قبر ما را نورانی می کند. شفاعت می کند و ما را نجات می دهد. .
اگر جایگاه نماز در جامعه و بین مردم تبیین شود، با اشتیاق به سراغ نماز می روند.
ص: 54

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
26-05-2023, 21:36
گفتار دوم: نماز؛پلی به سوی خدا
اشاره

پل ارتباطی با خدا

جان و روح نماز، عشق و محبت به نماز است. اگر آن عشق در وجود ما قرار بگیرد، بخواهیم یا نخواهیم، به طرف نماز و ذکر و یاد خدا کشیده می شویم. هر انسانی دنبال آرزوهای خوبی است که به آن برسد. ما دنبال آرامش و خوشی هستیم، دنبال این هستیم که غم و غصه از ما دور شود و به حاجتها و آرزوها و خواسته های خود برسیم، هم به خواسته های دنیایی و هم خواسته های آخرتی.
بدون استثنا حلال همه مشکلات، خدای متعال است؛ کسی که همه چیز در دست اوست و می تواند همه گره ها را باز کند. حتی اگر انبیا و چهارده معصوم علیهم السلام هم جمع بشوند، بدون خواست خدا نمی توانند هیچ کاری انجام بدهند.
ما به توحید اعتقاد داریم و در واقع آنها هم در پیشگاه خدا واسطه هستند. اگر بتوانیم پل ارتباطی و معنوی را با خدای متعال برقرار کنیم، همه مشکلات ما حل است.
ص: 57

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
29-05-2023, 18:57
انس با خدا
در دعایی بسیار زیبا از امیرالمؤمنین علیه السلام می خوانیم:
اللهم إنک أنس الآنسین لأولیائک و أحضرهم بالکفایة للمتوکلین علیک؛(1) خدایا، تو با دوستانت بیش از همه انس می گیری و برای اصلاح کار آنان که به تو توکل میکنند حاضر تری!
انسی را که خداوند با دوستانش دارد، هیچ کجا نمی توان یافت. خداوند انیسی است که به انسان آرامش مطلق می بخشد و تمام مشکلات او را حل می کند. همه خارها را گل می کند، تمام زیبایی ها را به او عطا می کند. آنچنان آرامش می بخشد که دیگر هیچ دغدغه ای نداشته باشیم.
خداوند کسی است که می تواند تمام امور ظاهری و باطنی و همه دغدغه ها را اصلاح کند. می تواند تمام استرسها و اضطراب ها را از بین ببرد و همه خوفها را تبدیل به امن کند. کسی است که تمام امور را کفایت می کند. خداوند برای کسانی که به او توکّل می کنند، از همه حاضر تر است. او از سر و ظاهر و باطن ما آگاه است و همه چیز ما در دست اوست.
ص: 58
________________________________________
1- نهج البلاغه، خطبه 227؛ بحارالانوار، ج 91، ص 230.
تشاهدهم فی سرائرهم وتطلع علیهم فی ضمائرهم و تعلم مبلغ بصائرهم فاسرارهم لک مکشوفةٌ و قلوبهم الیک ملوهفة؛ خدایا، تو نهان اولیای خود را دیده و بر اندیشه هاشان آگاهی، و اندازه بینایی و عقولشان را میدانی. پس رازهاشان نزد تو آشکار، و دلهاشان به سوی تو نگران است. إن أوحشتهم الغربة أنسهم ذکرک؛ اگر غربت و تنهایی، اولیای تو را به وحشت می اندازد، ذکر و یاد تو آنها را مأنوس می کند و به آنها آرامش می بخشد.
وإن صبت علیهم المصائب لجئوا إلی الإستجارة بک؛ اگر باران بلا بر آن ها ببارد، به پناه جستن به تو توسل می جویند.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
29-05-2023, 18:58
پناه بردن به خدا در گرفتاریها
بعضی افراد مبتلا به فقر، گرفتاری، حرف مردم، بیماری، مشکلات روحی و جسمی و ظاهری و باطنی هستند. بلاها و مصیبت ها از هر طرف بر آنان فرو می ریزد. اینها چه باید بکنند؟
امیر المؤمنین علیه السلام می فرمایند: علامت بندگان خوب خدا این است که اگر تمام مصائب بر سر آنها ببارد، به خدا
ص: 59
پناه می برند. به همان خدایی که این بلاها و امتحانات را آورده است.
بدون اذن خدا هیچ برگی حرکت نمی کند، هیچ ابتلایی پیش نمی آید. تمام این مسائل به دست خود خداست و لذا آنها به خود خدا پناه می برند. گرفتاری ها از خداست. خداوند راه ها را محکم می بندد تا ما مستقیم به طرف خود او برویم. اولیای الهی به خدا التجاء می جویند و به او پناه می برند؛ چون همه کارها به دست اوست.
علما بأن أزمة الأمور بیدک و مصادرها عن قضائک؛ چون می دانند سر رشته کارها به دست قدرت توست و منشأ آنها قضا و قدر توست.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
11-06-2023, 20:47
تسلیم مشیت خدا

استادی داشتیم که همیشه در این رابطه شوخی می کرد و می گفت: آب از سرچشمه گل آلود است. یعنی اگر خدا نمی خواست، این ابتلائات و امتحانات پیش نمی آمد. خدا خواسته که این بلاها و گرفتاری ها پیش بیاید.
البته بدون شک اعمال ما هم دخالت دارند، ولی تا او امضا نکند، این گرفتاری ها پیش نمی آید. تمام این دستوراتی که صادر می شود که ما گرفتار بشویم، ضعیف
ص: 60
باشیم، قوی باشیم، غنی باشیم، فقیر باشیم، از مصدر جلال حق تعالی صادر می شود.
چون همه اینها از طرف خود خدای متعال است، چاره ای نیست جز این که محکم به خدا پناهنده بشویم. دست خود را بالا ببریم و بگوییم: ای خدا، تو به ما کمک کن و تو از ما دستگیری کن!

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
11-06-2023, 20:47
آرامش در پناه خدا

کسی مثل امام حسین علیه السلام بلا و مصیبت ندیده است. در زیارت عاشورا می گوییم:
مصیبة ما أعظمها و أعظم رزیتها فی الإسلام و فی جمیع السماوات و الأرض؛ مصیبت شما در عالم اسلام، بلکه در تمام آسمانها و زمین چقدر بزرگ بود!
این مصیبت ها بر اهل آسمان و زمین سنگینی کرده است. امام حسین علیه السلام به خدا پناهنده می شود. شب عاشورا مهلت می گیرد. می فرماید: خدا میداند که من نماز را دوست دارم، دعا را دوست دارم، استغفار را دوست دارم، تلاوت قرآن را دوست دارم.
ظهر عاشورا هنگام نماز که می شود، می آید در خانه
ص: 61
کسی که این همه ابتلائات و امتحانات را برای او قرار داده است و نماز جماعت برگزار می کند.
لذا آرامشی که امام حسین و اصحاب او داشتند، در لشکر مقابل نبود. حتی بعضی از باران برای رفتن به میدان نبرد سبقت می گرفتند.
عابس بن ابی شبیب شاکری کلاهخود و زره خود را در می آورد که نیزه و شمشیر به پوست بدن او اصابت کند. چرا؟ این حالت به خاطر عشق به خداست. وقتی ارتباط با خدا قوی شد، بلاها باطل می شود، فقر باطل می شود، بیماری باطل می شود. درد سکون پیدا می کند و آرامش ایجاد می شود. وقتی ما فهمیدیم همه اینها از طرف خداست، آرامش بر ما حاکم می شود.
سعدی در شعر زیبایی می گوید:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقی است
به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست
غم و شادی بر عاشق چه تفاوت دارد
ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست
ص: 62

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
15-06-2023, 13:46
وقتی همه ابتلائات را از جانب خدا بدانیم و بدانیم حلال مشکلات هم اوست، یا مشکلات را بر می دارد، با ما با آن کنار می آییم و به آرامش می رسیم.
حضرت زینب سلام الله علیها چه دیدی داشتند که همه خارها را گل می دیدند؟ فرمودند:
ما رأیت إلا جمیلا؛(1)من جز زیبایی ندیدم.
وقتی این نگاه حاصل می شود، بلاها همه باطل می شود. آرامش فرا می رسد. وقتی من در کنف حمایت خدا هستم، در قبضه خدای متعال هستم، به من آرامش میدهد.
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هرچه بر سر ما میرود اراده اوست

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
15-06-2023, 13:46
دل دادن به طوفان بلا

این بلاها و گرفتاری ها، بخواهیم یا نخواهیم وجود دارند. اگر ما آن پناهگاه را نداشته باشیم، جز پریشانی و سردرگمی هیچ چیز دیگری نخواهیم داشت.
اگر به آن پناهگاه برویم، آرامش پیدا می کنیم. بلاها دیگر برای ما بلا نیست. یعنی به ما فشار نمی آورد، به
ص: 63
________________________________________
1- اللهوف، ص 160؛ بحارالانوار، ج 45، ص 116.
اضطراب نمی اندازد، انسان را به خودکشی نمیکشاند، ناخوشی های انسان را از بین می برد. به قول حافظ:
ما که دادیم دل و دیده به طوفان بلا
گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر
وقتی که ما به اذن خدا دل و دیده به طوفان بلا دادیم و می دانیم همه چیز از اوست و تحت حمایت و در آغوش خدا هستیم، اینها باطل می شود.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
18-07-2023, 15:19
چرا امام حسین علیه السلام و اصحابش تا این حد آرامش داشتند و خوشحال بودند؟ اینها به دلیل برکات نماز و پناهنده شدن به خدای متعال است.
سوره مؤمنون از سوره هایی است که بسیار به خواندن آن، مخصوصا در زمان غیبت و آخرالزمان سفارش شده است. از خواص این سوره این است که ایمان را حفظ می کند.
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ؛(1)مؤمنان رستگار شدند، آنها که در نمازشان خشوع دارند، و آنها که از لغو و بیهودگی روی گردان اند.
ص: 64
________________________________________
1- سوره مؤمنون، آیات 1 تا 3.
به یاد دارم مرحوم آقای دولابی _خدا ایشان را رحمت کند!_ یک موقع این آیات را می خواندند. می فرمودند: ببینید چقدر خدای مهربان قرص و محکم صحبت کرده است. «قد أفلح المؤمنون». نمی گوید: بعداً رستگار می شوند. «أفلح» فعل ماضی است. یعنی شده اند، نه این که بعداً خواهند شد. «قد» برای تحقیق است، یعنی این امر حتمی است.
«قد أفلح»، یعنی بی تردید رستگار شدند. کار تمام است. معامله به نتیجه رسیده است. مؤمنان رستگار شدند. یعنی به آرامش مطلق، به خوشی و فلاح و رستگاری رسیدند.
مؤمنین چه کسانی هستند؟ اولین علامت مؤمن رستگار شده این است:
الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ؛(1) آنها که در نمازشان خشوع دارند.
مؤمنانی که با عشق نماز می خوانند. نماز آنها با خشوع است. یعنی من خود را کنار می گذارند. نمی گویند حال دارم، یا حال ندارم. نمی گویند یک روز می خواهم
ص: 65
________________________________________
1- سوره مومنون، آیه 2.
بخوانم، یک روز نمی خواهم بخوانم، بلکه فرمان خدا را اطاعت می کنند.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
19-09-2023, 17:37
خشوع در نماز
بسیاری از افراد هستند که دل پرست هستند، جوپرست هستند، محیط پرست هستند. اگر در محیطی قرار بگیرند که همه بی نماز هستند، خجالت می کشند نماز بخوانند. اگر در محیطی قرار بگیرند که حجاب را مسخره می کنند، حجاب را کنار می گذارند.
نباید اینطور باشد. خاشع یعنی کسی که من خود را خورد کرده و به محبوب داده است و به سمت محبوب می رود. این خشوع ثمره همان محبت است.
نماز خوان واقعی کسی است که فرمان خدا را اطاعت کند و من خود را بشکند. شکستن این من بلاها را باطل می کند، اضطراب ها را می برد، ناخوشی ها را خوش می کند، همه خارها را به گل تبدیل می کند. و راه آن تمرین با نماز است. کسانی که من خود را می شکنند، بیشتر با نماز انس می گیرند.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
19-09-2023, 17:37


خضوع و خشوع

خاشع کسی است که عاشق نماز است، خود رامی شکند. خشوع یعنی شکستن نفس؛ خضوع و خشوع شکستن باطن و ظاهر است. یعنی انسان در نماز، با حالت شکستگی درونی و بیرونی و تواضع و عرض ادب به نماز بایستد.
البته در مورد خشوع و خضوع گفته اند: اگر هر یک به تنهایی استفاده شود، به معنای ذلت است. اما اگر با هم استعمال شوند، خشوع به قلب اختصاص دارد و خضوع متعلق به اعضا و جوارح است.
در حدیث آمده است: اگر قلب خاشع بشود، بدن خاضع خواهد شد. فرمودند: آن کسی که در نماز بازی می کند، دلیل بر این است که خاشع نیست؛ و الآ اگر نفس و قلب او در مقابل خدا شکسته بود، در ظاهر هم شکسته میشد.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
10-10-2023, 20:10
سبک شمردن نماز

قرآن در جای دیگر می فرماید:
فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ؛(1)پس وای بر نمازگزارانی که در نماز خود سهل انگاری می کنند.
ص: 67
________________________________________
1- سورہ ماعون، آیه 4 و5.
آن کسانی که نماز را سبک می شمارند؛ گاهی می خوانند، گاهی نمی خوانند. وای به حالشان که در نماز سهل انگاری می کنند. البته این ها بهتر از کسانی هستند که اصلا نماز نمی خوانند، یا کسانی که منکر نماز هستند. باید انس خود را با نماز بیشتر کنند.
کسی که پل ارتباط با خدا را قطع کرده است، کارش بسیار مشکل است. قلب چنین شخصی رو به سمت سیاهی و تیره بختی می رود. از اهل آتش می پرسند:
مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ؛ چرا در آتش گرفتار شدید؟
در پاسخ می گویند:
لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ؛(1)ما جزء نمازگزاران نبودیم.
_؟_آیا برای کسانی که گاهی نماز می خوانند و گاهی نمی خوانند روزنه امیدی وجود دارد؟
باید نماز را تقویت کنند. به جاذبه های نماز دقت کنید؛ وقتی نماز را ادامه می دهید، چقدر به شما آرامش می دهد، چقدر خوشی می دهد، چقدر وجدان شما شاکر است! خوشحال هستید که حق خدا را ادا کرده اید. باید مقداری تمرین کنیم، مقداری من خود را بشکنیم.
ص: 68
________________________________________
1- سوره مدثر، آیات 42 و 43.
پرهیز از بیهودگی

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
10-10-2023, 20:10
یکی دیگر از اوصاف مؤمنان رستگار این است:
وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ؛(1)و آنها که از لغو و بیهودگی روی گردان اند.
نماز خوان های خاشع، از لغو پرهیز می کنند. لغو یعنی حرف های بیهوده و کارهای بیهوده. یک وقت انسان دنبال تحصیل علم، یا دنبال تحصیل أمر آخرتی، یا دنبال امر معاش است، این ها امور ضروری هستند. اما ما خیلی مواقع وقتهای خود را ضایع می کنیم. صرف حرفهایی می کنیم که نه برای ما مفید است و نه برای دیگران فایده دارد. خیلی از مواقع وقت خود را برای دیدن سریال و فیلم و کارهایی که اصلا برای دنیا و آخرت ما بازدهی ندارد می کنیم.
لغو، هر نوع عملی است که برای دنیا و آخرت ما فایده ای نداشته باشد و ما را از یاد خدا غافل کند. این امور باعث کم شدن خشوع ما در نماز می شود.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
22-10-2023, 19:35
برای تحصیل خشوع
کسی که زیاد به دنبال کارهای بیهوده است و غفلت
ص: 69


1- سوره مؤمنون، آیه 3.
می کند، یکمرتبه نمی تواند خضوع و خشوع پیدا کند. اینها با هم ارتباط دارند. اگر ما جلوی لغویات و کارهای بیهوده خود را گرفتیم، این کمک می کند که در نماز خضوع و خشوع داشته باشیم و حضور قلب ما بیشتر شود. ممکن نیست که من تمام روز را درگیر لغویات و لهویات و کارهای بیهوده باشم و یکدفعه الله اکبر بگویم و حضور قلب داشته باشم.
خدا می گوید: باید از لغو پرهیز کنید. یک مقدار راه های پرداختن به لغویات را مسدود کنید تا تمرکز و حضور قلب و خضوع و خشوع بیشتری پیدا کنید.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
22-10-2023, 19:36
مسجد گوهرشاد

در کنار حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام مسجدی بسیار باشکوه و نورانی به نام مسجد گوهرشاد قرار دارد. این مسجد را خانمی به نام گوهرشاد ساخته است. خانم گوهرشاد داستان عجیب و زیبا و جالبی دارد. ایشان همسر شاهرخ میرزا و عروس تیمور شاه و خانم بسیار مؤمن و با تقوا و اهل نماز و تهجد و عبادت بوده است. بسیار سخاوتمند بوده و نام او هنوز باقی مانده است. برای کسانی که به مشهد می روند، این سؤال مطرح است
ص: 70
که خانم گوهرشاد چه کسی بوده است؟
ایشان کنیزی به نام خانم پریزاد داشته که خدمتگزار او بوده است. او هم أهل انجام کارهای خیر بوده است. از پولهایی که جمع کرده است، مدرسه کوچکی به نام مدرسه پریزاد در حرم ساخته است که الآن جزء رواق حرم شده است.
انسان هم می تواند خدمتگزار باشد و هم برای خود باقیات الصالحات داشته باشد. بزرگی می گفت: من برای روضه جایی رفته بودم. خانمی که روضه را برگزار کرده بود می گفت: من در خانه مردم کار می کنم و از درآمد خود روضه می گیرم.
افرادی هستند که میلیاردها ثروت دارند، ولی توفیق گرفتن چنین مجالسی را ندارند. ولی یک خانمی که می گوید من لباس مردم را می شویم، در خانه های مردم جاروکشی می کنم، مجلس روضه برگزار می کند.
مدرسه پریزاد که الآن جزء رواق حرم شده است، متعلق به خانمی است که خدمتگزار گوهرشاد خانم بوده است. یعنی خود خانم که فوق العاده بوده، خدمتگزارهای ایشان هم فوق العاده بوده اند.
ص: 71

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
22-10-2023, 19:36

عشقی مجازی که سر از حقیقت در آورد!

خانم گوهرشاد به حدی مقید به عدالت و تقوا بود که هنگام ساخت مسجد به کارگرها و بناها سرکشی و از آنان دلجویی می کرد. معمولا قدیم با الاغ و حیوانها بارکشی می کردند و مصالح را می آوردند. گفته بود: سر راه ها کاه و جو و آب و علف بگذارید که چهار پایان خسته نشوند و اگر هم گرسنه و تشنه شدند، در مسیر از آنها استفاده کنند.
وقتی عقل و فهم و محبت انسان بالا باشد، به همه زوایای زندگی توجه دارد که باید چه کاری انجام دهد. خیلی تفقد و اظهار محبت می کرده است.
یک جوانی که در مسجد کار می کرد، خانم گوهرشاد را می بیند. خانم گوهرشاد خانم زیبایی بوده است و جاذبه های معنوی و روحی فراوانی داشته است. به شدت به خانم گوهرشاد علاقه مند می شود. خانم گوهرشاد هم عروس شاه است. ولی این جوان شدیداً عاشق او می شود.
کم کم عشق در او به حدی می رسد که بیمار و در خانه بستری می شود. مادر او پیگیر درمان او می شود و متوجه می شود او بیماری جسمی ندارد، بلکه بیماری او عشق است، عشق شدید. عاشق خانمی شده است که اولا شوهر
ص: 72
دارد و ثانیا هیچ سنخیتی با او ندارد. اصلا او را در آن مقامات راه نمی دهند.
به خانم گوهرشاد پیغام می دهند که جوانی با این خصوصیات، عاشق شما شده است و عشق او جدی است و در حال از بین رفتن است.
این خانم هم که زن فهمیده و دانا و خردمندی بود، می گوید: اشکالی ندارد. من به او فرصت می دهم. جوان را می خواند و از او تفقد می کند. او هم بسیار خوشحال می شود. می گوید: من حرفی ندارم. می توانم از همسرم جدا شوم و با شما ازدواج کنم، ولی یک شرط دارد. شرط آن هم این است که شما چهل روز در محراب مسجدی که در جوار آقا علی بن موسی الرضا بنا کردید، به جز زمان استراحت و غذا و نهار فقط نماز بخوانی. اگر این کار را انجام دادی قول می دهم من از همسرم طلاق بگیرم و با شما ازدواج کنم.
ناگهان آن جوان نیرو و انرژی می گیرد. به عشق خانم گوهر شاد مشغول نماز می شود. مأموری هم می گذارد که مراقب باشد ببیند او نماز می خواند یا نه؟ چند روز مانده تا چهل روز تمام شود، خانم گوهرشاد به او پیام می دهد
ص: 73
که من آمادگی دارم به قولم عمل کنم. ولی آن جوان در اواخر این چهل روز به خانم گوهرشاد پیغام می دهد که من دیگر با شما کاری ندارم. می پرسد: چرا کاری نداری؟ می گوید: لذتی از نماز در کام من نشسته است که من آن را با هیچ گوهرشادی عوض نمی کنم. با این که با عشق مجازی آغاز شد، ببین به کجا رسید. به قول مثنوی:
باده درد آلودتان مجنون کند
صاف اگر باشد ندانم چون کند
عاشقی گر زین سر و گر زان سر است
عاقبت ما را بدان شه رهبر است

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
28-10-2023, 18:21
سرچشمه زیبایی ها

گفت: من چنان لذت و طعم و شیرینی از نماز چشیدم که هزارها گوهرشاد هم در چشم من جلوه ندارد.
هر دو عالم یک فروغ روی او است
گفتمت پیدا و پنهان نیزهم
اگر بتوانیم جاذبه نماز را در خود نهادینه کنیم، این نماز ما را به زیبایی های مطلق می رساند. به آن معشوقی که دیگر گوهرشادها و یوسف ها و زلیخاها هم به چشم نمی آیند.
ص: 74
نماز ما را به سمتی می برد که اگر تمام دنیا در مقابل ما قد علم کنند ،ما را تهدید یا تشویق کنند،دیگر آن جاذبه ها ما را جذب نمی کند؛چون ما با صاحبخانه و صاحب جلوه ها آشنا شده ایم.
نماز پل ارتباطی با صاحبخانه است که سرچشمه تمام زیبایی ها و خوبی هاست.امید است ان شاءالله کم کم با باطن و جذابیت های نماز آشنا شویم.
ص: 75
ص: 76

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
28-10-2023, 18:21
گفتار سوم: نماز،انس با خدا
اشاره

دعوت به خوبی با عمل

یکی از بزرگان می فرمودند: یکی از تاجرها به یک روحانی برخورد کرد و با اصرار زیاد از این روحانی خواست که به منزلشان بیاید. آن روحانی گفت: چه شده است، شما تا به حال روحانی به منزل خود نمی بردی؟ گفت: به منزل بیا می گویم. گفت: بگو تا بیایم.
گفت: من یک جوانی دارم که نماز نمی خواند. شما بیا با زبان لین و لطیف و ملایم با او صحبت کن که نماز بخواند. گفت: آیا شما و مادر و اطرافیان روی او کار کرده اید که نتیجه نداده باشد؟ گفت: حاج آقا من چند بار به پسرم گفتم نماز بخوان. او به من می گوید: شما که هفتاد ساله هستی نماز نمی خوانی، به من می گویی نماز بخوان؟!
بسیار جای تأسف است که پدر و مادر نماز نمی خوانند و انتظار دارند فرزندشان اهل نماز و صلاح شود. برخی از جوانها می گویند: ما نماز می خوانیم، ولی پدر و مادر ما
ص: 79
بی نماز هستند. می خواهند ما را به آن حالت برگردانند. خانه و پدر و مادر خیلی مهم است.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
08-11-2023, 20:06
همچون ستون خیمه

نماز مرز بین کفر و ایمان است. بی نمازی باعث می شود که من از خدا و چهارده معصوم جدا شوم. از محبوب و عزیز دل خود جدا شوم. از بهشت و جایی که در آن به خوشی جاودانه خواهیم رسید، جدا شوم. این نگرانی کافی است که من هر طور شده است خود را به نماز مقید کنم. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند:
مثل الصلاة مثل عمود الفسطاط؛(1) (https://www.ayehayeentezar.com/#content_note_80_1) مثل نماز، مثل ستون خیمه است.
خیمه هایی که برافراشته می شود یک ستون و پایه ای دارد که مرکز خیمه را سر پا نگه می دارد. طنابها و میخهایی که اطراف آن می زنند برای این است که این خیمه را باد نبرد و محفوظ باشد. اساسی ترین چیز در خیمه عمود و ستون خیمه است. اگر این باشد خیمه پایدار می ماند.
اما اگر شما خیمه دارید، میخ و طناب هم دارید، ولی
ص: 80


1- الکافی، ج 3، ص 266؛ بحارالانوار، ج 79، ص 218.
ستونی نیست که این خیمه را پا برجا کند، این خیمه بی فایده است. می فرماید: مثل نماز مثل این ستون است. نماز است که خیمه دین را سر پا نگه می دارد.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
08-11-2023, 20:07


زیبایی های نماز

بعضی می گویند: چون حاجت ما برآورده نشده است، ما دیگر نماز نمی خوانیم. مگر ما نماز را به خاطر حاجت می خوانیم؟ چه حاجت ما برآورده شود، چه نشود، نماز فرمان خداست. قطعا اگر نماز کامل خوانده شود، خدا به ما آرامش می دهد.
یکی از زیبایی های نماز این است که بلاها را باطل می کند. یکی از زیبایی ها و جلوه های مهم نماز این است که به انسان آرامش می دهد. البته نماز نباید از روی رفع تکلیف باشد، بلکه نماز را باید برای ارتباط با خدا خواند.
کسانی هم که حاجت آنها برآورده نشده است، بروند نماز خود را تصحیح کنند، به حاجت خود می رسند؛ چون در روایات آمده است که یکی از قوی ترین چیزهایی که ما را به حاجتها می رساند نماز است. ما حق نماز را ادا نکردیم وگرنه در باز می شود.
البته ما اصلا برای حاجت نباید نماز بخوانیم. نماز
ص: 81
فرمان خداست. هیچ چیز هم به ما ندهند، باید نماز را خواند. این غذای روح ماست. روح خود ما زنده می شود.
بشر احتیاج به آرامش دارد. الآن بسیاری از افراد به مال و ثروت و پست و مقام و مدرک می رسند، ولی خوشی و راحتی و آرامش ندارند. قطعا اگر نماز درست و با روح خوانده شود، انسان را به آرامش و خوشی می رساند.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
09-11-2023, 13:28
پیوند با نور

نماز پیوند با غنی مطلق، قدرت مطلق، علم مطلق و نور مطلق است. نور که بیاید ظلمت ها می رود. و به تعبیر زیبای رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم «الصلاة نورٌ؛(1) (https://www.ayehayeentezar.com/#content_note_82_1) نماز نور است.» خدا نور است. قرآن نور است. پیغمبر نور است. امام زمان نور است. اهل بیت علیهم السلام نور هستند. اگر این نورهای ما به آن مبدأ نور که خدای متعال است وصل شود، اصلا بلاها و مصیبتها باطل می شود.
چرا امامان ما در بحران بلا و گرفتاری ها نماز می خواندند؟ هر گاه پیشامد سنگینی می شد، امیرالمؤمنین علیه السلام می رفتند، وضو می گرفتند و دو رکعت نماز
ص: 82


1- ارشاد القلوب، ج 1، ص 74؛ نهج الفصاحه، 550.
می خواندند. با این که خود ایشان آرامش دهنده همه عالم است، قلب خود ایشان هم با نماز آرام می شد.
در مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها نماز خواندند تا خدا این مصیبت را برایشان هموار کند. امام حسین علیه السلام در مصیبت علی اصغر علیه السلام آمدند پشت خیمه دو رکعت نماز خواندند. نماز تصلی دهنده بسیار فوق العاده ای است. امام حسین علیه السلام فرمودند:
هوّن علی ما نزل بی انه بعین الله؛(1) (https://www.ayehayeentezar.com/#content_note_83_1) چون این مصیبت در منظر و نگاه خداست، بر من آسان است.
با ارتباط با خدا تمام ناهمواریها هموار می شود. به تمام مصیبت ها مهر باطل می خورد. یعنی کوچک و سبک می شود.
روی بنما و وجود خودم از یاد ببر
خرمن سوختگان را همه گو باد ببر

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
09-11-2023, 13:28
آشنایی و انس با خدا

نماز مقدمه آشتی و آشنایی با خداست. امیدوارم خدا از زیبایی ها و جلوه های خود به ما نشان دهد. مرحوم آیت الله بهاء الدینی می فرمودند: اگر ما یک مقدار انس با خدا را
ص: 83


1- اللهوف، ص 117؛ بحارالانوار، ج 45، ص 46.
لمس کنیم، یک مقدار با دستگاه خدا آشنا شویم که چه خدای خوب و مهربانی داریم، دست از خدا برنمی داریم.
باید بدانیم در قبضه او هستیم، در سیطره رحمت الهی هستیم و او قلب ما را به هر طرف می گرداند. او این مصیبت ها را می دهد و می خواهد ما را امتحان و تمیز کند و بالا ببرد و رشد دهد. با وجود او و با انس و ارتباط با او آرامش عجیبی به ما دست می دهد.
در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
سیره همه پیغمبرها و امامان و اولیای خدا این بوده است که به نماز پناهنده می شدند و از نماز کمک می گرفتند.
بیاییم اینها را تجربه و تمرین کنیم. یک مقدار با حضور قلب و توجه نماز بخوانیم. گاهی با خدای متعال خلوت کنیم. پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:
لرکعتان فی جوف اللیل أحب إلی من الدنیا و ما فیها؛(1) (https://www.ayehayeentezar.com/#content_note_84_1) دو رکعت نماز در دل شب، بالاتر است از همه دنیا و آنچه در دنیاست.
ص: 84


1- علل الشرایع، ج 2، ص 363؛ وسائل الشیعة، ج 8 ص 156.
یعنی در عالم نمی توان آن را با چیزی معاوضه کرد. یاد خدا، توجه به خدا، انس با خدا و ارتباط با خدا، در عالم ماده و طبیعت با هیچ چیز قابل قیاس نیست.


ارزش ملک سلیمان

سلیمان پیغمبر علیه السلام از خداوند درخواست کرد:
هَبْ لِی مُلْکًا لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی؛(1) (https://www.ayehayeentezar.com/#content_note_85_1) پروردگارا! مرا بخش و حکومتی به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد.
و خدا به او ملکی مرحمت کرد که جن، انس، شیاطین، دیو، دد، ماهی های دریا، پرنده های صحرا، باد، باران، ابر و همه چیز در اختیار او بود. یعنی از جن و انس تا تمام قوای عالم تحت فرمان سلیمان پیغمبر بوده است. بر اساس آیات قرآن ملکی که خدا به سلیمان داده بود، به هیچ کس نداده بود.
حضرت سلیمان علیه السلام داشت با تشریفات خاص از محلی عبور می کرد. مرغان بر سر او سایه افکنده بودند. جن و انس در طرف راست و چپش حرکت می کردند.
عابدی از بنی اسرائیل نگاهی به سلطنت و شکوه و
ص: 85


1- سوره ص، آیه 35.
عظمت سلیمان کرد و گفت: ای پسر داوود، خداوند به تو چه سلطنت عظیمی مرحمت کرده است؟!
ما هم گاهی خانه مجلل می بینیم، ویلا می بینیم، ماشین آنچنانی می بینیم، زندگی مرفه می بینیم و هوس می کنیم. این هوس دنیا به سر آن کشاورز افتاد. گفت: ای کاش من هم چنین ملکی داشتم!
حضرت سلیمان سخن عابد را شنید و فرمود:
لتسبیحةٌ فی صحیفة مؤمن خیرٌ مما أعطی ابن داؤد ان ما أعطی ابن داود یذهب وان التسبیحة تبقی؛(1) (https://www.ayehayeentezar.com/#content_note_86_1) یک سبحان الله گفتن در نامه عمل مؤمن، بهتر است از تمام سلطنتی که به پسر داوود داده اند؛ زیرا آنچه به پسر داوود داده اند از بین می رود، اما یک سبحان الله گفتن باقی می ماند.
سلیمان به آن عابد گفت: ملک سلیمان را آرزو کردی؟ گفت: بله. گفت: به تو بگویم: ملک سلیمان با تمام عظمتی که دارد از بین رفتنی و فانی است. یک «سبحان الله»، یک «لا إله إلا الله» از ملک سلیمان بالاتر است.
ولی عموما این حقیقت را نمی فهمند؛ چون جاهل هستند و چشم ها را به همین مسائل دنیایی دوخته اند. ما در
ص: 86


1- مجموعة ورام، ج 1، ص 129؛ بحارالانوار، ج 14، ص 83.
اعتقادات و باورهای خود ضعیف هستیم. خدا را آنطور که باید و شاید قبول نکرده ایم. معاد را آنطور که باید و شاید باور نکرده ایم. فکر می کنیم همه چیز همین دنیا و مادیات و خوراک و پوشاک و مسکن و پول و فخرفروشی و مدرک است.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
21-11-2023, 15:33

ارزش ملک سلیمان

سلیمان پیغمبر علیه السلام از خداوند درخواست کرد:
هَبْ لِی مُلْکًا لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی؛(1) (https://www.ayehayeentezar.com/#content_note_85_1) پروردگارا! مرا بخش و حکومتی به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد.
و خدا به او ملکی مرحمت کرد که جن، انس، شیاطین، دیو، دد، ماهی های دریا، پرنده های صحرا، باد، باران، ابر و همه چیز در اختیار او بود. یعنی از جن و انس تا تمام قوای عالم تحت فرمان سلیمان پیغمبر بوده است. بر اساس آیات قرآن ملکی که خدا به سلیمان داده بود، به هیچ کس نداده بود.
حضرت سلیمان علیه السلام داشت با تشریفات خاص از محلی عبور می کرد. مرغان بر سر او سایه افکنده بودند. جن و انس در طرف راست و چپش حرکت می کردند.
عابدی از بنی اسرائیل نگاهی به سلطنت و شکوه و
ص: 85


1- سوره ص، آیه 35.
عظمت سلیمان کرد و گفت: ای پسر داوود، خداوند به تو چه سلطنت عظیمی مرحمت کرده است؟!
ما هم گاهی خانه مجلل می بینیم، ویلا می بینیم، ماشین آنچنانی می بینیم، زندگی مرفه می بینیم و هوس می کنیم. این هوس دنیا به سر آن کشاورز افتاد. گفت: ای کاش من هم چنین ملکی داشتم!
حضرت سلیمان سخن عابد را شنید و فرمود:
لتسبیحةٌ فی صحیفة مؤمن خیرٌ مما أعطی ابن داؤد ان ما أعطی ابن داود یذهب وان التسبیحة تبقی؛(1) (https://www.ayehayeentezar.com/#content_note_86_1) یک سبحان الله گفتن در نامه عمل مؤمن، بهتر است از تمام سلطنتی که به پسر داوود داده اند؛ زیرا آنچه به پسر داوود داده اند از بین می رود، اما یک سبحان الله گفتن باقی می ماند.
سلیمان به آن عابد گفت: ملک سلیمان را آرزو کردی؟ گفت: بله. گفت: به تو بگویم: ملک سلیمان با تمام عظمتی که دارد از بین رفتنی و فانی است. یک «سبحان الله»، یک «لا إله إلا الله» از ملک سلیمان بالاتر است.
ولی عموما این حقیقت را نمی فهمند؛ چون جاهل هستند و چشم ها را به همین مسائل دنیایی دوخته اند. ما در
ص: 86


1- مجموعة ورام، ج 1، ص 129؛ بحارالانوار، ج 14، ص 83.
اعتقادات و باورهای خود ضعیف هستیم. خدا را آنطور که باید و شاید قبول نکرده ایم. معاد را آنطور که باید و شاید باور نکرده ایم. فکر می کنیم همه چیز همین دنیا و مادیات و خوراک و پوشاک و مسکن و پول و فخرفروشی و مدرک است.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
21-11-2023, 15:36
لذت معنویات
این مثال، مثال خیلی خوبی نیست، ولی در مثل جای مناقشه نیست. می گویند: بلبلی روی درخت نشسته بود و گل ها و شکوفه ها را نگاه می کرد و آواز می خواند. یک قورباغه ای هم که سر او در لابلای لجن ها بود، می گفت: برای چه میخوانی؟ چقدر صدای تو دلخراش است و ما را آزار می دهد.
بلبل در پاسخ گفت: تا زمانی که گوش و سر تو لابلای لجن هاست، آهنگ خوش من به تو نمیرسد. یک مقدار از این لجن ها خارج شو تا صدای دل انگیز مرا بشنوی.
مادی گرایی و طبیعت گرایی تمام هم ما شده است. دنیا، پول، پست، مدرک، خوراک، پوشاک، مسکن، تمام اینها را باید بگذاریم و برویم. تا زمانی که آدم گرفتار عالم ماده و طبیعت است و چشم او فقط به دنیاست، لذت معنویات را
ص: 87
نمی چشد. هر چقدر به لذایذ دنیا پایبند و وابسته باشیم، از لذایذ معنوی و روحی ما کم می شود.
منظور این نیست که آدم اشتها نداشته باشد، بلکه به اندازه بخورد، ولی این که غرق در شهوات و لذایذ دنیا شود و همه چیز را مادیات حساب کند، این با معنویات سازگاری ندارد.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
06-12-2023, 13:14
وقتی آدم در این لجنزار دنیا فرو می رود، دیگر صدای صوت قرآن برای او لذت بخش نیست، نماز آن شیوایی و جذابیت را ندارد. اگر انسان یک مقدار از دنیا و مادیات و تعلقات دنیایی و دنیاگرایی جدا شود و با معنویات انس پیدا کند، یک مقدار غیب را به او نشان می دهند. اگر انسان طعم آخرت و لذت آخرت را ببیند، به همه مسائل مادی و دنیا پشت می کند.
دی پیر میفروش که ذکرش به خیر باد
گفتا شراب نوش و غم دل ببر زیاد
باد به دستان
این شراب و باده، همین جام محبت یاد خداست، جام محبت نماز است، جام محبت قرآن است، انس با
ص: 88
خداست. این جام همه غم ها را باطل می کند. محبت که بیاید، غم ها باطل شود.
سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست
بر این معامله غمگین مباش و شاد
سود و زیان دنیا، سرمایه دنیا و مالک آن، همه از بین می روند. اگر ملک سلیمان را هم جمع کنند، باز باید بگذارند و بروند.
سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست
بر این معامله غمگین مباش و شاد
بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ
در معرضی که تخت سلیمان رود به باد
شاعر در این شعر استعاره و کنایه و ایهام به کار برده است. در زبان فارسی می گوییم: فلانی باد به دست است، یعنی هیچ چیز ندارد. کسانی که با خدا رابطه ندارند، با سبحان الله عشق نمی کنند، باد به دست هستند. باد را هم که نمی توان نگه داشت و نمی تواند برای انسان سرمایه باشد.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
06-12-2023, 13:14
توجه خدا به انسان

اگر ما یک مقدار احتمال این را بدهیم که یاد و توجه به
ص: 89
خدا گنجی است که از ملک سلیمان بالاتر است، دل به دنیا نمیبندیم. خدا می گوید:
فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ ؛(1) (https://www.ayehayeentezar.com/#content_note_90_1)پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.
اگر بگویند ما در محضر امام صادق بودیم، در محضر امام زمان بودیم، امام زمان از شما یاد کردند که چه انسان خوبی است، چه جوان خوبی است، به خدا قسم اگر به خاطر این حرف جان دهیم جا دارد. من کجا، امام زمان کجا؟ من چه کسی هستم که امام زمان از من تعریف کند؟ خدای امام زمان که خیلی بالاتر است، اصلا قابل قیاس نیست.
خدا می گوید: شما مرا یاد کنید، من شما را یاد می کنم. یاد کردن خدا خیلی مهم است. شما که نماز می خوانید خدا به شما نظر کرده است. خدا تو را یاد می کند، خدا به تو نظر می کند، به تو روی می آورد، لطف می کند.
چه کار کنیم تا خدا یاد ما کند؟ خدا می گوید: نماز را به پا بدار، من را یاد کن، من تو را یاد می کنم.
وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ؛(2) (https://www.ayehayeentezar.com/#content_note_90_2) و یاد خدا بزرگتر است.
این که خدا ما را یاد می کند، خیلی بالاتر از این است که
ص: 90


1- سوره بقره، آیه 152.
2- سوره عنکبوت، آیه 45.
ما خدا را یاد می کنیم. شما در کار خدا باشید، قطعا خدا در کار شماست. شما بیایید خدا را یاد کنید، خدا هم یاد شما می کند.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
25-12-2023, 19:46
​ اگر یک مقدار با روح و جان نماز آشنا شویم و فقط به عنوان رفع تکلیف نماز نخوانیم، بلکه دل بدهیم، باور کنید غصه های دنیا و آخرت همه باطل می شود و گرفتاری ها آسان می گردد.
یوسف در نگاه ترنج به دستان
در داستان حضرت یوسف آمده است: وقتی زن های مصر فهمیدند که زلیخا قصد داشته است با یوسف رابطه نامشروع برقرار کند، او را ملامت کردند. جناب زلیخا خواست بگوید که خیلی مرا ملامت نکنید. حافظ می گوید: من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پردۂ عصمت برون آرد زلیخا را
یعنی نمی توان خیلی زلیخا را ملامت کرد. واقعا یوسف فوق العاده بوده است، غلام زلیخا هم بوده است، چطور زلیخا عاشق او نشود؟ با این همه زیبایی و جمال و کمال معنوی و روحی و ظاهری! یک مقدار باید به او حق بدهیم.
زنان مصر زلیخا را برای اینکه خاطرخواه غلام و
ص: 91
خدمتگزار خود شده است ملامت کردند. زلیخا برای مجاب کردن آنها یک مهمانی ترتیب داد. میوه ها را به دست آنها داد تا با کارد ببرند و بخورند.
در همین موقع به یوسف گفت وارد شود. اگر صریح قرآن نبود، پذیرش آن برای بسیاری از ماه ها سنگین بود که به جای ترنج دست خود را بریدند و متوجه نشدند! این صریح قرآن است:
فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ ؛(1) (https://www.ayehayeentezar.com/#content_note_92_1) هنگامی که چشمشان به او افتاد، او را بسیار بزرگ (و زیبا) شمردند؛ و (بی توجه) دست های خود را بریدند؛ و گفتند: «منزه است خدا! این بشر نیست؛ این یک فرشته بزرگوار است!»
وقتی یوسف وارد شد، این قدر محو و واله و شیفته او شدند که هوش از سرشان پرید و به جای ترنج دست خود را بریدند.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
28-12-2023, 19:28
محو جمال یوسف آفرین

اگر یک نفر شیفته نماز و پیغمبر شود، همه بلاها باطل
ص: 92


1- سورة یوسف، آیه 31.
می شود. یوسف مخلوق خداست، یک جلوه ای از جلوات خداست و این قدر این ها را از خود بی خود کرد که دست خود را بریدند. لباس و بدن آنها خونی شد، ولی متوجه نشدند. خیلی شگفت زده شدند. زلیخا گفت: این همان کسی است که مرا به خاطر او ملامت کردید.
خدای یوسف آفرین کجا، یوسف کجا؟ وقتی انسان بتواند یک مقدار با خدای یوسف ارتباط برقرار کند، چگونه محو جمال او نشود؟
در جنگ صفین تیری به پای مبارک حضرت امیر علیه السلام فرو رفته بود. تیر از دو طرف تیزی داشت، یعنی بیرون هم می آوردند، بدن را می شکافت و بسیار دردناک بود. در معرکه جنگ بود و جای پرستاری هم نبود.
با امام حسن علیه السلام مشورت کردند. ایشان گفتند: بگذارید وقتی مشغول نماز شدند، آن موقع تیر را دربیاورید. حضرت این قدر محو یاد خدا و انس با خدا بودند که تیر را از پای ایشان در آوردند و متوجه نشدند.(1) (https://www.ayehayeentezar.com/#content_note_93_1)
کسروی که از وهابی های سرسخت بود، در مجلسی به شیعه ها اعتراض کرد که شما چه می گویید که تیر از پای
ص: 93


1- کشف الیقین، ص 18؛ نهج الحق، ص 247؛ دلائل الصدق، ج 6، ص 392.
حضرت علی در آوردند و حضرت متوجه نشد. یکی از علمای شیعه آنجا بود. گفت: آیا شما قرآن را قبول دارید؟ قرآن می گوید: یوسف را دیدند و دست از ترنج نشناختند و دست خود را بریدند و هیچ متوجه نشدند.
به این چه می گویید؟ آنها یوسف را دیدند، و علی علیه السلام خدای یوسف را دیده است. ممکن است تیر از پای او در بیاورند و متوجه نشود. و هیچ جای تعجب و انکار نیست.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
29-01-2024, 15:08
نمازی با حضور قلب

انسان نباید در نماز فکرهای بد، فکر دنیا، فکرهای مادی، فکرهایی که در مسیر خدا نیست داشته باشد، ولی فکرهای خدایی اشکالی ندارد.
دو شتر خیلی قیمتی برای پیغمبر هدیه آوردند. حضرت خواستند اصحاب و مسلمان ها را امتحان کنند. رو به اصحاب کردند و فرمودند: آیا در بین شما کسی هست که دو رکعت نماز را خالصانه برای خدای عز وجل به جای آورد و قلبش فقط متوجه خدا باشد و از کار دنیا چیزی در قلبش خطور نکند و در ذهنش نیاید، تا یکی از این دو شتر را به او بدهم؟
ص: 94
یعنی یکی از این دو شتر را به کسی می دهم که دو رکعت نماز با حضور قلب کامل بخواند و در نماز غیر خدا و توجه به خدا هیچ چیز در ذهن او نیاید.
حضرت امیر علیه السلام برخاستند و به نماز ایستادند و دو رکعت نماز با توجه و حضور قلب کامل خواندند و سلام دادند. وقتی نماز را به پایان بردند، جبرئیل به رسول خدا گفت: یکی از دو شتر را به او عنایت کن.
رسول خدا فرمودند: او در تشهد درنگ و توقف کوتاهی نمود و تفکری کرد تا کدام یک را انتخاب کند.
جبرئیل گفت: تفکرش برای این بود که کدام یک را انتخاب کند که چاق تر باشد و ذبح کند و در راه خدا صدقه بدهد. «فکان تفکره لله لا لنفسه و لا للدنیا؛ تفکر او برای وجه الله بود، نه برای خود و دنیای خود.»
در این هنگام رسول خدا گریستند و هر دو شتر را به امیر المؤمنین علیه السلام دادند.
در همین جا بود که این آیه بر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نازل شد:
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَی لِمَنْ کَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَی السَّمْعَ وَهُوَ شَهِیدٌ؛(1) (https://www.ayehayeentezar.com/#content_note_95_1)
ص: 95


1- سورة ق، آیه 37.
یعنی در نماز علی علیه السلام پند و اندرزی نیکو برای کسانی است که قلبی سالم و عقلی کامل دارند و یا آن کسانی که در نماز آنچه با زبان می گویند با گوش می شنوند و این چنین کس فردی شهید و حاضر القلب نامیده می شود.(1) (https://www.ayehayeentezar.com/#content_note_96_1)
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:
ما من عبد صلی لله رکعتین لا یتفکر فیهما من أمور الدنیا بشیء إلا رضی الله عنه وغفر له ذنوبه؛(2) (https://www.ayehayeentezar.com/#content_note_96_2) هرکس دو رکعت نماز با صفا بخواند که امور دنیا در آن نماز به قلب و ذهنش خطور نکند، خدای تعالی از او راضی میشود و همه گناهانش را عفو می کند.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
29-01-2024, 15:09
لذت معنویات

این مثال، مثال خیلی خوبی نیست، ولی در مثل جای مناقشه نیست. می گویند: بلبلی روی درخت نشسته بود و گل ها و شکوفه ها را نگاه می کرد و آواز می خواند. یک قورباغه ای هم که سر او در لابلای لجن ها بود، می گفت: برای چه میخوانی؟ چقدر صدای تو دلخراش است و ما را آزار می دهد.
بلبل در پاسخ گفت: تا زمانی که گوش و سر تو لابلای لجن هاست، آهنگ خوش من به تو نمیرسد. یک مقدار از این لجن ها خارج شو تا صدای دل انگیز مرا بشنوی.
مادی گرایی و طبیعت گرایی تمام هم ما شده است. دنیا، پول، پست، مدرک، خوراک، پوشاک، مسکن، تمام اینها را باید بگذاریم و برویم. تا زمانی که آدم گرفتار عالم ماده و طبیعت است و چشم او فقط به دنیاست، لذت معنویات را
ص: 87
نمی چشد. هر چقدر به لذایذ دنیا پایبند و وابسته باشیم، از لذایذ معنوی و روحی ما کم می شود.
منظور این نیست که آدم اشتها نداشته باشد، بلکه به اندازه بخورد، ولی این که غرق در شهوات و لذایذ دنیا شود و همه چیز را مادیات حساب کند، این با معنویات سازگاری ندارد.
وقتی آدم در این لجنزار دنیا فرو می رود، دیگر صدای صوت قرآن برای او لذت بخش نیست، نماز آن شیوایی و جذابیت را ندارد. اگر انسان یک مقدار از دنیا و مادیات و تعلقات دنیایی و دنیاگرایی جدا شود و با معنویات انس پیدا کند، یک مقدار غیب را به او نشان می دهند. اگر انسان طعم آخرت و لذت آخرت را ببیند، به همه مسائل مادی و دنیا پشت می کند.
دی پیر میفروش که ذکرش به خیر باد
گفتا شراب نوش و غم دل ببر زیاد


باد به دستان این شراب و باده،
همین جام محبت یاد خداست،
جام محبت نماز است،
جام محبت قرآن است، انس با خداست.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
10-02-2024, 15:01
این جام همه غم ها را باطل می کند. محبت که بیاید، غم ها باطل شود.
سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست
بر این معامله غمگین مباش و شاد
سود و زیان دنیا، سرمایه دنیا و مالک آن، همه از بین می روند. اگر ملک سلیمان را هم جمع کنند، باز باید بگذارند و بروند.
سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست
بر این معامله غمگین مباش و شاد
بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ
در معرضی که تخت سلیمان رود به باد
شاعر در این شعر استعاره و کنایه و ایهام به کار برده است. در زبان فارسی می گوییم: فلانی باد به دست است، یعنی هیچ چیز ندارد. کسانی که با خدا رابطه ندارند، با سبحان الله عشق نمی کنند، باد به دست هستند. باد را هم که نمی توان نگه داشت و نمی تواند برای انسان سرمایه باشد.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
10-02-2024, 15:01
توجه خدا به انسان

اگر ما یک مقدار احتمال این را بدهیم که یاد و توجه به
ص: 89
خدا گنجی است که از ملک سلیمان بالاتر است، دل به دنیا نمیبندیم. خدا می گوید:
فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ ؛(1)پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.
اگر بگویند ما در محضر امام صادق بودیم، در محضر امام زمان بودیم، امام زمان از شما یاد کردند که چه انسان خوبی است، چه جوان خوبی است، به خدا قسم اگر به خاطر این حرف جان دهیم جا دارد. من کجا، امام زمان کجا؟ من چه کسی هستم که امام زمان از من تعریف کند؟ خدای امام زمان که خیلی بالاتر است، اصلا قابل قیاس نیست.
خدا می گوید: شما مرا یاد کنید، من شما را یاد می کنم. یاد کردن خدا خیلی مهم است. شما که نماز می خوانید خدا به شما نظر کرده است. خدا تو را یاد می کند، خدا به تو نظر می کند، به تو روی می آورد، لطف می کند.
چه کار کنیم تا خدا یاد ما کند؟ خدا می گوید: نماز را به پا بدار، من را یاد کن، من تو را یاد می کنم.
وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ؛(2) و یاد خدا بزرگتر است.
این که خدا ما را یاد می کند، خیلی بالاتر از این است که
ص: 90


1- سوره بقره، آیه 152.
2- سوره عنکبوت، آیه 45.
ما خدا را یاد می کنیم. شما در کار خدا باشید، قطعا خدا در کار شماست. شما بیایید خدا را یاد کنید، خدا هم یاد شما می کند. اگر یک مقدار با روح و جان نماز آشنا شویم و فقط به عنوان رفع تکلیف نماز نخوانیم، بلکه دل بدهیم، باور کنید غصه های دنیا و آخرت همه باطل می شود و گرفتاری ها آسان می گردد.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
26-02-2024, 17:08
یوسف در نگاه ترنج به دستان

در داستان حضرت یوسف آمده است: وقتی زن های مصر فهمیدند که زلیخا قصد داشته است با یوسف رابطه نامشروع برقرار کند، او را ملامت کردند. جناب زلیخا خواست بگوید که خیلی مرا ملامت نکنید. حافظ می گوید: من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پردۂ عصمت برون آرد زلیخا را
یعنی نمی توان خیلی زلیخا را ملامت کرد. واقعا یوسف فوق العاده بوده است، غلام زلیخا هم بوده است، چطور زلیخا عاشق او نشود؟ با این همه زیبایی و جمال و کمال معنوی و روحی و ظاهری! یک مقدار باید به او حق بدهیم.
زنان مصر زلیخا را برای اینکه خاطرخواه غلام و
ص: 91
خدمتگزار خود شده است ملامت کردند. زلیخا برای مجاب کردن آنها یک مهمانی ترتیب داد. میوه ها را به دست آنها داد تا با کارد ببرند و بخورند.
در همین موقع به یوسف گفت وارد شود. اگر صریح قرآن نبود، پذیرش آن برای بسیاری از ماه ها سنگین بود که به جای ترنج دست خود را بریدند و متوجه نشدند! این صریح قرآن است:
فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ ؛(1) هنگامی که چشمشان به او افتاد، او را بسیار بزرگ (و زیبا) شمردند؛ و (بی توجه) دست های خود را بریدند؛ و گفتند: «منزه است خدا! این بشر نیست؛ این یک فرشته بزرگوار است!»
وقتی یوسف وارد شد، این قدر محو و واله و شیفته او شدند که هوش از سرشان پرید و به جای ترنج دست خود را بریدند.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
26-02-2024, 17:09
محو جمال یوسف آفرین

اگر یک نفر شیفته نماز و پیغمبر شود، همه بلاها باطل
ص: 92


1- سورة یوسف، آیه 31.
می شود. یوسف مخلوق خداست، یک جلوه ای از جلوات خداست و این قدر این ها را از خود بی خود کرد که دست خود را بریدند. لباس و بدن آنها خونی شد، ولی متوجه نشدند. خیلی شگفت زده شدند. زلیخا گفت: این همان کسی است که مرا به خاطر او ملامت کردید.
خدای یوسف آفرین کجا، یوسف کجا؟ وقتی انسان بتواند یک مقدار با خدای یوسف ارتباط برقرار کند، چگونه محو جمال او نشود؟
در جنگ صفین تیری به پای مبارک حضرت امیر علیه السلام فرو رفته بود. تیر از دو طرف تیزی داشت، یعنی بیرون هم می آوردند، بدن را می شکافت و بسیار دردناک بود. در معرکه جنگ بود و جای پرستاری هم نبود.
با امام حسن علیه السلام مشورت کردند. ایشان گفتند: بگذارید وقتی مشغول نماز شدند، آن موقع تیر را دربیاورید. حضرت این قدر محو یاد خدا و انس با خدا بودند که تیر را از پای ایشان در آوردند و متوجه نشدند.(1)
کسروی که از وهابی های سرسخت بود، در مجلسی به شیعه ها اعتراض کرد که شما چه می گویید که تیر از پای
ص: 93


1- کشف الیقین، ص 18؛ نهج الحق، ص 247؛ دلائل الصدق، ج 6، ص 392.
حضرت علی در آوردند و حضرت متوجه نشد. یکی از علمای شیعه آنجا بود. گفت: آیا شما قرآن را قبول دارید؟ قرآن می گوید: یوسف را دیدند و دست از ترنج نشناختند و دست خود را بریدند و هیچ متوجه نشدند.
به این چه می گویید؟ آنها یوسف را دیدند، و علی علیه السلام خدای یوسف را دیده است. ممکن است تیر از پای او در بیاورند و متوجه نشود. و هیچ جای تعجب و انکار نیست.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
08-03-2024, 16:54
نمازی با حضور قلب

انسان نباید در نماز فکرهای بد، فکر دنیا، فکرهای مادی، فکرهایی که در مسیر خدا نیست داشته باشد، ولی فکرهای خدایی اشکالی ندارد.
دو شتر خیلی قیمتی برای پیغمبر هدیه آوردند. حضرت خواستند اصحاب و مسلمان ها را امتحان کنند. رو به اصحاب کردند و فرمودند: آیا در بین شما کسی هست که دو رکعت نماز را خالصانه برای خدای عز وجل به جای آورد و قلبش فقط متوجه خدا باشد و از کار دنیا چیزی در قلبش خطور نکند و در ذهنش نیاید، تا یکی از این دو شتر را به او بدهم؟
ص: 94
یعنی یکی از این دو شتر را به کسی می دهم که دو رکعت نماز با حضور قلب کامل بخواند و در نماز غیر خدا و توجه به خدا هیچ چیز در ذهن او نیاید.
حضرت امیر علیه السلام برخاستند و به نماز ایستادند و دو رکعت نماز با توجه و حضور قلب کامل خواندند و سلام دادند. وقتی نماز را به پایان بردند، جبرئیل به رسول خدا گفت: یکی از دو شتر را به او عنایت کن.
رسول خدا فرمودند: او در تشهد درنگ و توقف کوتاهی نمود و تفکری کرد تا کدام یک را انتخاب کند.
جبرئیل گفت: تفکرش برای این بود که کدام یک را انتخاب کند که چاق تر باشد و ذبح کند و در راه خدا صدقه بدهد. «فکان تفکره لله لا لنفسه و لا للدنیا؛ تفکر او برای وجه الله بود، نه برای خود و دنیای خود.»
در این هنگام رسول خدا گریستند و هر دو شتر را به امیر المؤمنین علیه السلام دادند.
در همین جا بود که این آیه بر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نازل شد:
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَی لِمَنْ کَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَی السَّمْعَ وَهُوَ شَهِیدٌ؛(1)
ص: 95


1- سورة ق، آیه 37.
یعنی در نماز علی علیه السلام پند و اندرزی نیکو برای کسانی است که قلبی سالم و عقلی کامل دارند و یا آن کسانی که در نماز آنچه با زبان می گویند با گوش می شنوند و این چنین کس فردی شهید و حاضر القلب نامیده می شود.(1)
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:
ما من عبد صلی لله رکعتین لا یتفکر فیهما من أمور الدنیا بشیء إلا رضی الله عنه وغفر له ذنوبه؛(2) هرکس دو رکعت نماز با صفا بخواند که امور دنیا در آن نماز به قلب و ذهنش خطور نکند، خدای تعالی از او راضی میشود و همه گناهانش را عفو می کند.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
08-03-2024, 16:54
از بین برندۂ تاریکی ها

کسانی که گناه می کنند، بیشتر باید نماز بخوانند تا جبران کنند و گناه از آنها دور شود.
حضرت امیر علیه السلام فرمودند: من از آن گناهی که بعد از آن موفق شوم دو رکعت نماز بخوانم خوف ندارم.(3) چون
ص: 96


1- شواهد التنزیل، ج 2، ص 267؛ مناقب آل ابی طالب علیه السلام، ج 2، ص 20 ؛بحارالانوار، ج 36، ص 161.
2- شواهد التنزیل، ج 2، ص 267.
3- نهج البلاغه، حکمت 299؛ بحارالانوار، ج 88، ص 382.
سیئات به وسیله حسنات از بین می رود. نماز گناهان را دور می کند، تاریکی ها را از بین می برد، آرامش به انسان می دهد، دل را نورانی می کند، این آرامش دادن نماز، بحث خیلی زیبایی است. اگر ما دل به نماز بدهیم، حتما آرامش به ما خواهد رسید.
ص: 97
ص: 98
گفتار چهارم: نماز؛ تجلی عبودیت
اشاره
ص: 99
ص: 100
هدف آفرینش
سعادتمند و خوشبخت کسی است که هدف آفرینش را پیدا کند و در آن مسیری که خدا ما را برای آن خلق کرده قرار بگیرد. هدف از آفرینش عبودیت و بندگی خداست.
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ؛(1)من جن و انس را نیافریدم، جز برای این که عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)! خدا ما را برای بندگی خلق کرده است. در ذات و کمون انسان عبودیت و بندگی را نهادینه کرده است. و نماز تجلی عبودیت و بندگی خداست.
در ذات ما بندگی وجود دارد، منتها اگر بنده خدا نشدیم، بنده شیطان و بنده هوی و هوس و بنده نفس اماره می شویم. بنده مردم و بنده سلاطین می شویم.
ناگزیر باید بنده شویم. اعضا و جوارح ما باید فرمان کسی را ببرد. اگر ما سرباز امام زمان نشویم، سرباز شیطان
ص: 101


1- سورۂ ذاریات، آیه 59.
هستیم. شکی در آن نیست. یا بنده حق می شویم و یا بنده باطل. و این نکته بسیار مهمی است.
بندگی خدا یا غیر خدا؟
کسانی که از بند نماز، بند خدا، بند اولیای خدا فرار می کنند، به مراتب بند مشقت و زحمت و بند غیر خدا می شوند. یعنی اگر به خدا و اولیای او دل نسپردیم، باید جای دیگر دل بسپریم، باید جای دیگری کرنش و تواضع کنیم. بخواهیم یا نخواهیم بنده هستیم، چه بهتر که بنده خدا باشیم.
کسانی که در صف نماز نمی ایستند، باید بدانند که ناگزیر در صف های دیگر باید بایستند. صف را باید ایستاد. اگر اینجا کرنش نکنی، رکوع نروی، جای دیگر باید دست به سینه التماس کنی.
امام حسین علیه السلام در ذیل آیه «مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» فرمودند: معنای این آیه این است که خدا را بشناسند و بندگی بکنند.
استغنوا بعبادته عن عبادۃ ما سواه؛(1) خدا را بپرستند و از پرستش غیر او بی نیاز شوند.
ص: 102


1- بحار الأنوار، ج 5، ص 312.
اگر کسی شیرینی و زیبایی بنده خدا شدن را بچشد و درک کند، از عبادت غیر خدا راحت و بی نیاز می شود و آرامش پیدا می کند.
تمام خدایان غیر الهی، افراد را برای منافع خودشان در استخدام می گیرند. یعنی ما را مصرف خود می کنند و بعد هم رها می کنند. باز شخص دیگری می آید و ما را مصرف و از ما بهره برداری می کند.
منافع بندگی خدا
اما کار خدا و اولیای خدا دقیقا برعکس است. یعنی ما را برای خود ما می خواهند. ما را برای خود مصرف نمی کنند. یعنی اگر می گوییم «الله أکبر»، خود ما بزرگ می شویم. خدا با «الله أکبر» ما بزرگ نمی شود، بلکه خدا در دل ما جلوه می کند و ما را بزرگ می کند. غنای خدا به ما می رسد.
وقتی «سبحان الله» می گوییم، خدا با این سبحان الله ما پاک نمی شود، خدا پاک است، بلکه درون ما از شرک و کفر پاک می شود.
من نگردم پاک از تسبیحشان
پاک هم ایشان شوند و دُر فشان
ص: 103
«سبحان الله»ها ما را پاک می کند. رکوع و سجده ها به ما عظمت و آرامش میدهد. تمام منافع بندگی و پیوند با اولیای خدا به خود ما بر می گردد. و این نکته مهمی است. بازگشت همه خیرات و خوبی ها به خود انسان است.
دردسرهای شرک
نکته مهم و قابل توجه دیگر این است که تمام گرفتاری ها و ناراحتی ها و کدورتها به خاطر شرک است. وقتی انسان در خط وحدت و توحید بیاید و از پراکندگی و تفرقه و چندخدایی بودن راحت بشود، خیلی آرامش پیدا می کند. به قول حافظ
خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات
مگر از نقش پراکنده ورق ساده کنی
یکی از چیزهایی که آدم را بسیار راحت و آرام می کند، این است که آدم بداند بند یک نفر است، بند هزار نفر نیست. بند ده نفر نیست.
خدای مهربان برای شرک و توحید یک مثال بسیار زیبایی زده است.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِیهِ شُرَکَاءُ مُتَشَاکِسُونَ وَ
ص: 104
رَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلًا ؛(1) خداوند مثالی زده است: مردی را که مملوک شریکانی است که درباره او پیوسته باهم به مشاجره مشغول اند، و مردی که تنها تسلیم یک نفر است؛آیا این دو یکسان اند؟!
خدای مهربان برای شرک و آنهایی که غیر خدا را به پرستش می گیرند و یا بنده غیر خدا می شوند و یا خدایانی چند انتخاب می کنند، و کسی که دربست در اختیار خدای مهربان است و موحد است، مثال خیلی زیبایی زده است.
می فرماید: شما یک غلام و برده را در نظر بگیرید که چند مولا و چند سرپرست داشته باشد. و اینها هم تند و خشن و بداخلاق اند.
یکی می گوید از این طرف برو. دیگری می گوید از آن طرف برو. این بنده خدا باید تکه تکه شود. یکی می گوید الآن بخواب، دیگری می گوید نه، باید بلند شوی کاری کنی. این می گوید غذا بخور، آن می گوید نباید بخوری.
گاهی در اجتماع هم این گرفتاری ها را پیدا کرده ایم، خانم چیزی می گوید، آقا چیزی می گوید، بچه ها چیزی
ص: 105


1- سوره زمر، آیه 29.
می گویند: دختر خانم می خواهد ازدواج کند، هفتاد پدر پیدا می کند.
ما در جامعه فراوان از این نمونه ها داریم که یک بنده خدا بین چندین نفر گرفتار می شود که هر کدام فرمانهای مختلف صادر می کنند، و هر کدام می خواهند او را به طرف خود بکشند. واقعا خیلی بحران سختی است.
شاگردی که بین استادهای خشن و مربی های خشن گرفتار شود و هر کدام می خواهند او را به یک طرف بکشند و یک فرمان بدهند و یک درخواست و یک پیشنهاد، این بیچاره خورد و له می شود.
آدم های مشرک این گونه هستند. هیچ وقت هم نمی توانند همه را راضی کنند. این مثال برای آنهایی است که مشرک هستند، یعنی می خواهند دل همه را به دست بیاورند، یا فرمان همه خداها را ببرند. این امکان هم ندارد.
آرامش توحید
«و رَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ». خدا مثال توحید را به کسی می زند که یک غلام است و یک مولا دارد و دربست در اختیار این مولاست. کاری به خیر و شر ندارد. می گوید: هر چه این آقا بفرماید، من تسلیم هستم. فعلا من مملوک
ص: 106
هستم و او مالک. اختیار من دست این آقاست. قول داده است همه چیز من را تأمین کند و من فقط باید فرمان او را ببرم. این فرد چقدر آرامش پیدا می کند.
قدیمی ها مثلی می آوردند. وقتی عوام الناس بین چند آدم فرمان بده بداخلاق گرفتار می شدند، می گفتند: کاش سر و کار آدم با یکی باشد؟
یک بزرگی می گفت: اتفاقا سر و کار ما هم با یکی بیشتر نیست. تو آن یک دانه را پیدا کن، سر و کار خود را با آن بینداز.
نماز امام زمان را همه وقت و همه جا می توان خواند؛ البته بهتر است در مسجد مقدس جمکران خوانده شود. این نماز یک پیوند با خدا و اولیای خداست.
در نماز امام زمان علیه السلام باید «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را در هر رکعت صد مرتبه تکرار کنیم. نمی گویند «مالک یوم الدین» را صد بار بگو، «الحمد لله رب العالمین» را صد بار بگو، «بسم الله» را صد بار بگو.
«ایاک نعبد و إیاک نستعین» یعنی سر و کارم با یکی است. و آن فقط تو هستی. به تو کرنش می کنم، به تو رکوع می کنم، به تو سجده می کنم، همه هستی خود را
ص: 107
فدای تو می کنم و فقط فرمان تو را می برم. فقط و فقط من از تو کمک می گیرم.
خدا می گوید: نزد هر کسی دست گدایی دراز نکن. پیش هر کس گردن کج نکن، بیا نزد خود من. من قول میدهم نیازهای تو را تأمین کنم.
تنها فرمان خدا
کاش سر و کار آدم با یکی باشد. و این چقدر انسان را راحت و آرام می کند! آدم باید تمرین کند. در بحرانهایی که برای تصمیم گیری وجود دارد و می خواهد کاری را انجام دهد و پدر به گونه ای می گوید، مادر به گونه ای می گوید، خواهر و برادر به گونه ای، همسر چیزی می گوید و اولاد چیز دیگری، در این بحران باید ببینید خدا چه می گوید.
اگر ما رضای خدا را بر بقیه خداهای خیالی مقدم داشتیم، تمام آرامش ها، تمام راحتی ها، تمام خوشی ها را به دنبال دارد و موجب رشد ما می شود. آنهایی که در مسیر خدا هستند، خدا دل آنها را آرام می کند. و دیگران از ما راضی می شوند. دلها دست خداست، مقلب القلوب هم خداست.
ص: 108
در تصمیم گیری ها، در اطاعت ها بیاییم فرمان یکی را ببریم. اگر فرمان یکی را بردیم، تمام انبیا، تمام فرشته های تمام خوبها و قوای عالم و جهان هستی پشت سر ما و در اختیار ماست. ولی اگر فرمان شیطان و نفس اماره را بردیم، همه آنها ما را له می کنند. ما را مثل گوشت قربانی تکه تکه می کنند.
الآن کسانی که دچار خدایان چندگانه هستند همین طورند. هر تکه دل آنها و عضو آنها یک جاست و بعد هم رضایت اینها را هم به دست نیاورده اند. همه هم او را خورد کرده اند. و چقدر مضطرب و پریشان هستند!
پیکر توجه به غیر خدا
بزرگی شاگردی داشت. شاگرد به او نامه نوشت: آقا، مدتی است پریشان و بدحال و متفرق هستم. ایشان در پاسخ نامه فرمودند: این آثاری که تو می گویی، برای این است که از خدا و توحید الهی رویگردان شده ای و به نفس و هوی و هوس رو آورده ای این پراکندگی ها نتیجه و پیکر توجه به غیر خداست.
پشت به خدایان خیالی و رو به خدای متعال بکن که آنجا جز آرامش و خوشی و روح و ریحان، چیز
ص: 109
دیگری پیدا نمی کنی.
ما چون پشت به خدا می کنیم و رو به دنیا و خدایان خیالی، این گرفتاری ها درست می شود. اگر پشت به دنیا و مردم کنی و رو به خدای متعال، همه آرامش و خوشی ها به تو رو کرده است. اصلا فقر و غنا باطل می شود، مرض و صحت باطل می شود. خدا یک آرامش درونی به انسان می دهد که همه بلاها باطل می شود.

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
08-03-2024, 16:55
نمازی با حضور قلب

انسان نباید در نماز فکرهای بد، فکر دنیا، فکرهای مادی، فکرهایی که در مسیر خدا نیست داشته باشد، ولی فکرهای خدایی اشکالی ندارد.
دو شتر خیلی قیمتی برای پیغمبر هدیه آوردند. حضرت خواستند اصحاب و مسلمان ها را امتحان کنند. رو به اصحاب کردند و فرمودند: آیا در بین شما کسی هست که دو رکعت نماز را خالصانه برای خدای عز وجل به جای آورد و قلبش فقط متوجه خدا باشد و از کار دنیا چیزی در قلبش خطور نکند و در ذهنش نیاید، تا یکی از این دو شتر را به او بدهم؟
ص: 94
یعنی یکی از این دو شتر را به کسی می دهم که دو رکعت نماز با حضور قلب کامل بخواند و در نماز غیر خدا و توجه به خدا هیچ چیز در ذهن او نیاید.
حضرت امیر علیه السلام برخاستند و به نماز ایستادند و دو رکعت نماز با توجه و حضور قلب کامل خواندند و سلام دادند. وقتی نماز را به پایان بردند، جبرئیل به رسول خدا گفت: یکی از دو شتر را به او عنایت کن.
رسول خدا فرمودند: او در تشهد درنگ و توقف کوتاهی نمود و تفکری کرد تا کدام یک را انتخاب کند.
جبرئیل گفت: تفکرش برای این بود که کدام یک را انتخاب کند که چاق تر باشد و ذبح کند و در راه خدا صدقه بدهد. «فکان تفکره لله لا لنفسه و لا للدنیا؛ تفکر او برای وجه الله بود، نه برای خود و دنیای خود.»
در این هنگام رسول خدا گریستند و هر دو شتر را به امیر المؤمنین علیه السلام دادند.
در همین جا بود که این آیه بر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نازل شد:
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَی لِمَنْ کَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَی السَّمْعَ وَهُوَ شَهِیدٌ؛(1)
ص: 95


1- سورة ق، آیه 37.
یعنی در نماز علی علیه السلام پند و اندرزی نیکو برای کسانی است که قلبی سالم و عقلی کامل دارند و یا آن کسانی که در نماز آنچه با زبان می گویند با گوش می شنوند و این چنین کس فردی شهید و حاضر القلب نامیده می شود.(1)

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
08-03-2024, 17:06
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:
ما من عبد صلی لله رکعتین لا یتفکر فیهما من أمور الدنیا بشیء إلا رضی الله عنه وغفر له ذنوبه؛(2) هرکس دو رکعت نماز با صفا بخواند که امور دنیا در آن نماز به قلب و ذهنش خطور نکند، خدای تعالی از او راضی میشود و همه گناهانش را عفو می کند.
از بین برندۂ تاریکی ها
کسانی که گناه می کنند، بیشتر باید نماز بخوانند تا جبران کنند و گناه از آنها دور شود.
حضرت امیر علیه السلام فرمودند: من از آن گناهی که بعد از آن موفق شوم دو رکعت نماز بخوانم خوف ندارم.(3) چون
ص: 96


1- شواهد التنزیل، ج 2، ص 267؛ مناقب آل ابی طالب علیه السلام، ج 2، ص 20 ؛بحارالانوار، ج 36، ص 161.
2- شواهد التنزیل، ج 2، ص 267.
3- نهج البلاغه، حکمت 299؛ بحارالانوار، ج 88، ص 382.
سیئات به وسیله حسنات از بین می رود. نماز گناهان را دور می کند، تاریکی ها را از بین می برد، آرامش به انسان می دهد، دل را نورانی می کند، این آرامش دادن نماز، بحث خیلی زیبایی است. اگر ما دل به نماز بدهیم، حتما آرامش به ما خواهد رسید.
ص: 97
ص: 98

طهورا*کنیز فاطمه زهرا(س)*
19-03-2024, 20:22
گفتار چهارم: نماز؛ تجلی عبودیت
اشاره
ص: 99
ص: 100
هدف آفرینش
سعادتمند و خوشبخت کسی است که هدف آفرینش را پیدا کند و در آن مسیری که خدا ما را برای آن خلق کرده قرار بگیرد. هدف از آفرینش عبودیت و بندگی خداست.
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ؛(1)من جن و انس را نیافریدم، جز برای این که عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)! خدا ما را برای بندگی خلق کرده است. در ذات و کمون انسان عبودیت و بندگی را نهادینه کرده است. و نماز تجلی عبودیت و بندگی خداست.
در ذات ما بندگی وجود دارد، منتها اگر بنده خدا نشدیم، بنده شیطان و بنده هوی و هوس و بنده نفس اماره می شویم. بنده مردم و بنده سلاطین می شویم.
ناگزیر باید بنده شویم. اعضا و جوارح ما باید فرمان کسی را ببرد. اگر ما سرباز امام زمان نشویم، سرباز شیطان
ص: 101


1- سورۂ ذاریات، آیه 59.
هستیم. شکی در آن نیست. یا بنده حق می شویم و یا بنده باطل. و این نکته بسیار مهمی است.
بندگی خدا یا غیر خدا؟
کسانی که از بند نماز، بند خدا، بند اولیای خدا فرار می کنند، به مراتب بند مشقت و زحمت و بند غیر خدا می شوند. یعنی اگر به خدا و اولیای او دل نسپردیم، باید جای دیگر دل بسپریم، باید جای دیگری کرنش و تواضع کنیم. بخواهیم یا نخواهیم بنده هستیم، چه بهتر که بنده خدا باشیم.
کسانی که در صف نماز نمی ایستند، باید بدانند که ناگزیر در صف های دیگر باید بایستند. صف را باید ایستاد. اگر اینجا کرنش نکنی، رکوع نروی، جای دیگر باید دست به سینه التماس کنی.
امام حسین علیه السلام در ذیل آیه «مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» فرمودند: معنای این آیه این است که خدا را بشناسند و بندگی بکنند.
استغنوا بعبادته عن عبادۃ ما سواه؛(1) خدا را بپرستند و از پرستش غیر او بی نیاز شوند.
ص: 102


1- بحار الأنوار، ج 5، ص 312.
اگر کسی شیرینی و زیبایی بنده خدا شدن را بچشد و درک کند، از عبادت غیر خدا راحت و بی نیاز می شود و آرامش پیدا می کند.
تمام خدایان غیر الهی، افراد را برای منافع خودشان در استخدام می گیرند. یعنی ما را مصرف خود می کنند و بعد هم رها می کنند. باز شخص دیگری می آید و ما را مصرف و از ما بهره برداری می کند.
منافع بندگی خدا
اما کار خدا و اولیای خدا دقیقا برعکس است. یعنی ما را برای خود ما می خواهند. ما را برای خود مصرف نمی کنند. یعنی اگر می گوییم «الله أکبر»، خود ما بزرگ می شویم. خدا با «الله أکبر» ما بزرگ نمی شود، بلکه خدا در دل ما جلوه می کند و ما را بزرگ می کند. غنای خدا به ما می رسد.
وقتی «سبحان الله» می گوییم، خدا با این سبحان الله ما پاک نمی شود، خدا پاک است، بلکه درون ما از شرک و کفر پاک می شود.
من نگردم پاک از تسبیحشان
پاک هم ایشان شوند و دُر فشان
ص: 103
«سبحان الله»ها ما را پاک می کند. رکوع و سجده ها به ما عظمت و آرامش میدهد. تمام منافع بندگی و پیوند با اولیای خدا به خود ما بر می گردد. و این نکته مهمی است. بازگشت همه خیرات و خوبی ها به خود انسان است.
دردسرهای شرک
نکته مهم و قابل توجه دیگر این است که تمام گرفتاری ها و ناراحتی ها و کدورتها به خاطر شرک است. وقتی انسان در خط وحدت و توحید بیاید و از پراکندگی و تفرقه و چندخدایی بودن راحت بشود، خیلی آرامش پیدا می کند. به قول حافظ
خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات
مگر از نقش پراکنده ورق ساده کنی
یکی از چیزهایی که آدم را بسیار راحت و آرام می کند، این است که آدم بداند بند یک نفر است، بند هزار نفر نیست. بند ده نفر نیست.
خدای مهربان برای شرک و توحید یک مثال بسیار زیبایی زده است.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِیهِ شُرَکَاءُ مُتَشَاکِسُونَ وَ
ص: 104
رَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلًا ؛(1) خداوند مثالی زده است: مردی را که مملوک شریکانی است که درباره او پیوسته باهم به مشاجره مشغول اند، و مردی که تنها تسلیم یک نفر است؛آیا این دو یکسان اند؟!
خدای مهربان برای شرک و آنهایی که غیر خدا را به پرستش می گیرند و یا بنده غیر خدا می شوند و یا خدایانی چند انتخاب می کنند، و کسی که دربست در اختیار خدای مهربان است و موحد است، مثال خیلی زیبایی زده است.
می فرماید: شما یک غلام و برده را در نظر بگیرید که چند مولا و چند سرپرست داشته باشد. و اینها هم تند و خشن و بداخلاق اند.
یکی می گوید از این طرف برو. دیگری می گوید از آن طرف برو. این بنده خدا باید تکه تکه شود. یکی می گوید الآن بخواب، دیگری می گوید نه، باید بلند شوی کاری کنی. این می گوید غذا بخور، آن می گوید نباید بخوری.
گاهی در اجتماع هم این گرفتاری ها را پیدا کرده ایم، خانم چیزی می گوید، آقا چیزی می گوید، بچه ها چیزی
ص: 105


1- سوره زمر، آیه 29.
می گویند: دختر خانم می خواهد ازدواج کند، هفتاد پدر پیدا می کند.
ما در جامعه فراوان از این نمونه ها داریم که یک بنده خدا بین چندین نفر گرفتار می شود که هر کدام فرمانهای مختلف صادر می کنند، و هر کدام می خواهند او را به طرف خود بکشند. واقعا خیلی بحران سختی است.
شاگردی که بین استادهای خشن و مربی های خشن گرفتار شود و هر کدام می خواهند او را به یک طرف بکشند و یک فرمان بدهند و یک درخواست و یک پیشنهاد، این بیچاره خورد و له می شود.
آدم های مشرک این گونه هستند. هیچ وقت هم نمی توانند همه را راضی کنند. این مثال برای آنهایی است که مشرک هستند، یعنی می خواهند دل همه را به دست بیاورند، یا فرمان همه خداها را ببرند. این امکان هم ندارد.
آرامش توحید
«و رَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ». خدا مثال توحید را به کسی می زند که یک غلام است و یک مولا دارد و دربست در اختیار این مولاست. کاری به خیر و شر ندارد. می گوید: هر چه این آقا بفرماید، من تسلیم هستم. فعلا من مملوک
ص: 106
هستم و او مالک. اختیار من دست این آقاست. قول داده است همه چیز من را تأمین کند و من فقط باید فرمان او را ببرم. این فرد چقدر آرامش پیدا می کند.
قدیمی ها مثلی می آوردند. وقتی عوام الناس بین چند آدم فرمان بده بداخلاق گرفتار می شدند، می گفتند: کاش سر و کار آدم با یکی باشد؟
یک بزرگی می گفت: اتفاقا سر و کار ما هم با یکی بیشتر نیست. تو آن یک دانه را پیدا کن، سر و کار خود را با آن بینداز.
نماز امام زمان را همه وقت و همه جا می توان خواند؛ البته بهتر است در مسجد مقدس جمکران خوانده شود. این نماز یک پیوند با خدا و اولیای خداست.
در نماز امام زمان علیه السلام باید «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را در هر رکعت صد مرتبه تکرار کنیم. نمی گویند «مالک یوم الدین» را صد بار بگو، «الحمد لله رب العالمین» را صد بار بگو، «بسم الله» را صد بار بگو.
«ایاک نعبد و إیاک نستعین» یعنی سر و کارم با یکی است. و آن فقط تو هستی. به تو کرنش می کنم، به تو رکوع می کنم، به تو سجده می کنم، همه هستی خود را
ص: 107
فدای تو می کنم و فقط فرمان تو را می برم. فقط و فقط من از تو کمک می گیرم.
خدا می گوید: نزد هر کسی دست گدایی دراز نکن. پیش هر کس گردن کج نکن، بیا نزد خود من. من قول میدهم نیازهای تو را تأمین کنم.
تنها فرمان خدا
کاش سر و کار آدم با یکی باشد. و این چقدر انسان را راحت و آرام می کند! آدم باید تمرین کند. در بحرانهایی که برای تصمیم گیری وجود دارد و می خواهد کاری را انجام دهد و پدر به گونه ای می گوید، مادر به گونه ای می گوید، خواهر و برادر به گونه ای، همسر چیزی می گوید و اولاد چیز دیگری، در این بحران باید ببینید خدا چه می گوید.
اگر ما رضای خدا را بر بقیه خداهای خیالی مقدم داشتیم، تمام آرامش ها، تمام راحتی ها، تمام خوشی ها را به دنبال دارد و موجب رشد ما می شود. آنهایی که در مسیر خدا هستند، خدا دل آنها را آرام می کند. و دیگران از ما راضی می شوند. دلها دست خداست، مقلب القلوب هم خداست.
ص: 108
در تصمیم گیری ها، در اطاعت ها بیاییم فرمان یکی را ببریم. اگر فرمان یکی را بردیم، تمام انبیا، تمام فرشته های تمام خوبها و قوای عالم و جهان هستی پشت سر ما و در اختیار ماست. ولی اگر فرمان شیطان و نفس اماره را بردیم، همه آنها ما را له می کنند. ما را مثل گوشت قربانی تکه تکه می کنند.
الآن کسانی که دچار خدایان چندگانه هستند همین طورند. هر تکه دل آنها و عضو آنها یک جاست و بعد هم رضایت اینها را هم به دست نیاورده اند. همه هم او را خورد کرده اند. و چقدر مضطرب و پریشان هستند!
پیکر توجه به غیر خدا
بزرگی شاگردی داشت. شاگرد به او نامه نوشت: آقا، مدتی است پریشان و بدحال و متفرق هستم. ایشان در پاسخ نامه فرمودند: این آثاری که تو می گویی، برای این است که از خدا و توحید الهی رویگردان شده ای و به نفس و هوی و هوس رو آورده ای این پراکندگی ها نتیجه و پیکر توجه به غیر خداست.
پشت به خدایان خیالی و رو به خدای متعال بکن که آنجا جز آرامش و خوشی و روح و ریحان، چیز
ص: 109
دیگری پیدا نمی کنی.
ما چون پشت به خدا می کنیم و رو به دنیا و خدایان خیالی، این گرفتاری ها درست می شود. اگر پشت به دنیا و مردم کنی و رو به خدای متعال، همه آرامش و خوشی ها به تو رو کرده است. اصلا فقر و غنا باطل می شود، مرض و صحت باطل می شود. خدا یک آرامش درونی به انسان می دهد که همه بلاها باطل می شود.