PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ویژه نامه شام غریبان{شام غریبان سحر ندارد}



فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:07
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04154905576531325708.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04154905576531325708.gif)


ویژه نامه شام غریبان
{شام غریبان سحر ندارد}

http://pic.ayehayeentezar.com/wp-content/uploads/2015/10/85249483399187154218.gif


(https://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=47427) (https://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=47427)شمع غم روشن کنید .. شام غریبان امشب است (https://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=47427)
(https://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=47427)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:11
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89995942541128134240.gif



با من بگو، از کدامین سمت تابیده ای، ای شب؟!
ای آرمیده در شکیبِ فراموشی!
چگونه می توانی فقدان خورشید را، به نظاره بنشینی؟!

چگونه می توانی حرمت حرم های سبز آسمانی را نادیده انگاری؟!
چگونه می توانی جاهلانه ازکنار کاروانِ «یس و فجر، و طه»
بگذری با این که بر هفت آسمان تابیده اند؟!

آه، ای شب! با من بگو از گریه های گهواره خالی؛
با من بگو از رویای شیرین کودکان!
با من بگو از نغمه «لالاییِ» مادر!

بانوی تنهایی که خود آسیمه سر، دنبال اشک کودک خویش است!
با من بگو از او!

از مادری که داغ فرزندان خود را در نگاه خسته
شب می کند پنهان!

با من بگو؛از طاقتِ ایوب وارِ آن که دیگر نه برادر
نه پدر، نه همسفر دارد، برای رفتن!

رفتن به سمت رسالت سبز ولایت که کوله بار
«صحیفه»اش، تربت خونین پدر است!

با من بگو از وحشت تاراج آتش!
با من بگو از ناله تلخِ رسیده تا به عرش؛
از روح زهرا علیهاالسلام

به کدام غم بسوزد، دل پر شرار زهرا علیهاالسلام
که بهانه کم ندارد، غم بی شمار زهرا علیهاالسلام






https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32215414283349381029.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:12
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/02722175868497000357.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/02722175868497000357.gif)

بر خانه ها بر کوچه ها باریده نفرین سکوت

شام غریبان شد مگر کین سان خموش شد خانه ها

سر در گریبان هر کسی مبهوت و مات آنچه شد

دودی اگر آید برون از آه سینه سوز ما

از اضطراب حادثه امشب نمی خوابد کسی

ناباورانه زیر لب، فردا رود آن مقتدا؟


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/71911383277078445315.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:12
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14622500167944296253.gif



الا سفر بـه سوی کربلا کنید امشب

همه ی ی زیارت خون خدا کنید امشب

اگر بـه جانب مقتل عبورتان افتاد

برای حضرت زهرا دعا کنید امشب

برای آنکه رود در کنار نعش پدر

رقیه را به بیابان رها کنید امشب

نماز وتر بـه جا آورید بنشسته

بـه دخت شیرخدا اقتدا کنید امشب


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/99756861723454702358.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:13
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/76178871794231858014.gif


طفل یتیمی ز حسین گم شده ، ساربان
قامت زینب ز اَلَم خم شده ، ساربان

شام غریبان حسین امشب است
ای خدا ، ای خدا

***
زینب غمدیده به غم مبتلا ، با نوا
بود گرفتارِ کفِ اشقیا ، از جفا

جمله یتیمان به بغل داده جان ، از وفا
غم سرِ غم آمده افزون شده ، ساربان

***
گفت که ای خواهر محزون زار ، بی‌قرار
از غم عباس تویی داغدار ، اشک‌بار

محنت عالم شده بر ما دچار ، این دیار
کودک زارم سوی هامون شده ، ساربان

***
شب شده عالم همه خوف از سپاه ، دین تباه
طفلک نالان به دل پر زآه ، بی‌پناه

رو سوی هامون شده با سوز و آه ،بی‌گناه
درد یتیمیش فراوان شده ، ساربان

***
گر کُند از من شهِ بی‌کس سؤال ، زین مقال
خواهر محزونه ام ای خوش‌خصال ، باکمال

خوش شده ای حافظ طفلان به حال ، در مآل
طفلکم از هجر پریشان شده،ساربان




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/00116864006248999659.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/00116864006248999659.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:13
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/11873435864108569311.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/11873435864108569311.gif)


.....::::السلام علیک ایها مظلوم و بن مظلوم :::.....



مثل من هیچکس در این عالم وسط شعله ها امام نشد

در شروع امامتش چون من اینقدر دورش ازدحام نشد
بابای من را با لب تشنه سر بریدند



آجرک الله یا صاحب العزا یا صاحب الزمان (عج )

......::::یا ثارالله وبن ثاره ::::.....


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97681849390197473507.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97681849390197473507.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:14
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/91624273228700598416.gif


در دل صحرا شهیدان بى کفن افتاده ‏اند
عاشقان در کربلا خونین بدن افتاده ‏اند

لاله ‏هاى فاطمه پرپر میان خاک وخون
در گلستان بلا چون یاسمن افتاده ‏اند

سر جدا قربانیان نهضت سرخ حسین
روى خاک نینوا دور از وطن افتاده ‏اند

تشنگان وادى آزادگى در بحر عشق
در کنار علقمه صد پاره تن افتاده‏ اند

کربلا بستان عشاق است و هفتاد و دو گل
سوى دیگر یادگاران حسن افتاده ‏اند

بر لب ماتم سراى »یاسر« این غم نقش بست
اشک ‏ها خون گشته واز چشم من افتاده‏ اند



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/99756861723454702358.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/99756861723454702358.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:14
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70919894294092157549.gif



رسول الله گریان حسین است
شب شام غریبان حسین است


خزان روز عاشورا سر آمد
شبی تاریک و درد افزا بر آمد


زمین کربلا در خون نشسته
دریغا کشتی از طوفان شکسته


زهم شیرازه هستی گسسته
که هستی بسته با جان حسین است



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97742797407386161582.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97742797407386161582.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:14
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/78723077074047299957.gif




اگر صبح قیامت را شبی است ، آن شب است امشب

طبیب از من ملول و جان ز حسرت بر لب است امشب

صبا از من به زهرا( س) گو بیا ، شام غریبان بین

که گریان دیده ی دشمن به حال زینب است امشب






https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97742797407386161582.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:15
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38640053334553234229.gif

دستان باد موی تـو را شانه میکند

خون بر دل پیاله و پیمانه میکند

از داغ جانگداز جبین شکسته ات

زخمی عمیق بر جگرم خانه می کند

رگهای حنجر تـو بـه گودال گوییا

با دوست گفتگوی صمیمانه میکند

ذبحت عظیم بود و زبان مرا برید

حالا ببین چـه با دل دردانه می کند

از آتش خیام حرم دشت روشن اسـت

این شعله ها چـه با گل و پروانه می کند




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97742797407386161582.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97742797407386161582.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:15
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/41093189303527468549.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/41093189303527468549.gif)

شام را بنگر که آذین بسته اند
شامیان بر بامها بنشته اند

شادمانی کرده ودف می زنند
مرد وزن،پیر وجوان دف می زنند

جملگی جمعند دور کاروان
کاروانی از زنان وکودکان

کاروانی که رسولان غمند
چند روزی است غرق ماتمند

ماتم کرببلا،قتل حسین(ع)
ماتم جانسوز شاه عالمین

کاروان اهل بیت مصطفی(ص)
چون اسیرانند در شام بلا

حضرت سجاد میر کاروان
در غل وزنجیر گشته نیمه جان

زخم، دوش او ززنجیر ستم
می رود خون جراحت دمبدم

عمه سادات در این کاروان
گشته مضطر از جفای شامیان

پیش چشمانش بود راس حسین
اشک ریزان است بر آن نور عین

سنگها می بارد از هر کوی وبام
از سوی این شامیان بی مرام

سنگ بر راس شهیدان می خورد
زین اصابت قلب زینب می درد

می کندسوزان دل اهل ولا
خاطرات سختی شام بلا

شاعر : اسماعیل تقوایی


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/63973021122678822079.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:16
https://www.ayehayeentezar.com/upload/files/tehle.ayeha.gif



دقایق سنگینی بود.

سنگ بود که می‏بارید.

نیزه بود که خون می‏چکاند.

و شلاق‏ها که می‏چرخیدند و زخم می‏شدند .

و ناله‏ها که می‏روییدند و خون می‏شکفتند

و چشم‏ها که آوار می‏شدند و شعله می‏زاییدند

خدا نخواست از این بیشتر، بی‏پناهی‏ات را ببیند

آسمان نتوانست بیش از این حوصله کند.

زمین نتوانست از این بیشتر، شاهد رنج تو باشد.

باران خون، کوچه‏ها را درنوردید.

سیل اشک، پنجره‏ها را در هم کوبید.

توفان، پنجه بر گیسوان شام انداخت.

تاریکی از در و دیوار بالا رفت.

مصیبت، زمین را مچاله کرد.

شام غریبی بود.

شام سنگدلی‏ها و شقاوت ها

شام دربدری‏ها و مصیبت‏ها

شام دل آزاری ها

شلاق‏ها، احترام تورا نگه نداشتند

کوچه‏های شقی، انگشتان به خار خلیده‏ات را نادیده گرفتند

خرابه ‏ها، کفش‏های سه‏سالگی‏ات را طعنه زدند.

تازیانه‏ ها، پیش پایت سر خم نکردند

دهان ‏های تهمت، از چشم‏های معصومت شرم نکردند.

دندان‏های تیز و گرسنه، روشنان گیسوانت را دریدند

رگبارهای شب و تازیانه، کوتاه نیامدند.

مردان شقاوت، کودکی‏ات را رحم نکردند.

شامِ بی‏حرمتی بود.

شامِ بی‏خبری بود.

شامِ گرسنگی دروغ بود.

شامِ سیری دیوسیرتی بود.

شامِ حیوان سیرتی بود.

شامِ درنده خویی بود.

کوچه‏ ها، زخمه آتش می‏زدند.

لبخند ‏ها، مست متولد می‏شدند.

چشم ‏ها، مست به بار می‏نشستند.

شامِ دل گرفتگی مداوم بود؛

شامِ دست‏های نیازمندِ حریص.

شامِ تالارهای سیاه‏بخت.

شامِ دریچه‏های تاریک اشرافی.

شامِ پنجره‏های فروبسته.

تو بودی و زنی صبور

که آواز گوشواره‏ هایت را

در گوش باد می‏خواند.

تو بودی و کفش ‏های سه سالگی

که بر شانه‏های کاروان رها بودند.

تو بودی و دستان کوچکی

که پرندگی مشق می‏کرد.

تو بودی و گونه‏ های سرخی

که شادی می‏پراکند.

شام ساده ‏لوحی بود.

شام فخر فروشی بود

شام فریادهای جگرخراش!

کوچه ‏ها، گرگ می‏شدند

مرگ در ویرانه ‏ها، پناه می‏گرفت

دهان‏ها، به لکنت می‏افتادند

کاروان بر مرگ فایق می‏آمد

زنجیرها را در هم می‏شکست

تشنگی دیدار پدر
بر تو غلبه می‏کرد.

شراره شمشیر بود
و ضربه‏ های مهلک تازیانه

و سنگبارانِ بدن‏های معصوم

و دقایق بی‏رغبتِ اندوه

و صدای روشن کودکانه‏ات:

پدر! چه کسی تو را به خاک و خون کشید؟

پدر! چه کسی رگ‏های تو را برید؟

پدر! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟

پدر....


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14383122907209964794.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14383122907209964794.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:16
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/48040004480896080613.gif


دختر دردی‌کش جام الست
بود از شوق لقای دوست، مست

در طبق، هستیّ آن دردانه بود
رأس بابا، شمع و او، پروانه بود

چون صدف، لعل لبش را باز کرد
با پدر این‌سان سخن آغاز کرد:

ای پدر! شادم که در بر آمدی
چون نبودت پا تو با سر آمدی

غم مخور، ای گل! گلابت می‌دهم
از سبوی دیده، آبت می‌دهم

گر چه داغت کرده دل‌خونم، پدر!
از وفای عمّه ممنونم، پدر!

این بگفت و سر به آغوشش گرفت
بوسه از لعل لب نوشش گرفت

لب به لب‌هایش نهاد و برنداشت
مرگ او را هیچ کس باور نداشت




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33358683916874672458.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:17
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90016586546157593755.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90016586546157593755.gif)




جاده ‏های بیابانی،
حرمتِ پاهای زخمی را نگاه نداشته‏ اند.

تازیانه‏ها پیکرِ سه‏ ساله را خوب می‏شناسند
و خورشیدی که آتش می‏گرید
و عطش را در حنجره ‏ها سنگین‏ تر می‏کند.



و اینک، شبِ شام، سنگین بر شهر لمیده است؛
چنان که سقفِ ویرانه را توانِ تحمّل نیست.

لهیبِ ماتمی که از خرابه می‏ترواند،
قصرِ ابلیسِ علیه‏السلام را به آتش کشیده است.

بادها زوزه می‏کشند و ابرها، سیاه اشک می‏ریزند.
امّا میان این همه غوغا، ضجّه‏ای کودکانه،
ستون‏های متزلزل شام را به لرزه نشانده است.

کسی پیش‏تر اگر رفت، خواهد شنید و خواهد دید،
دخترکی سیاه‏پوش که هر لحظه،
نامِ پدر بردنش، عطوفت را در دلِ
حتّی سنگ‏ها، به آتشفشانی بدل می‏کند.



پیش‏تر باید رفت؛ باید دید.
اینک این فرزندِ سه ساله حسین علیه‏السلام است
که چنین خسته و عطشناک، زانو به آغوش کشیده است.

باید شنید این دخترِ تازه زادِ حسین علیه‏السلام است
که هنوز کامی به شیرینی از دنیا نگرفته،
به ماتمی سوزاننده، جراحتِ فراغِ پدر را
در حنجره مزمزه می‏کند.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95928134499046154293.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95928134499046154293.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:20
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33358683916874672458.gif


خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده
در شب بیماریم آتش پرستارم شده

ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم
از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده

پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین
امشب اما جای او آتش علمدارم شده

ای فلک جان مرا هر چند می خواهی بسوز
مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده

جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند
در شب تنهائیم تنها همین یارم شده

من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع
از چه دیگر شعله ها شمع شب تارم شده

بس که اشک آید به چشمم خواب شب را راه نیست
دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟

جز دو چشمم هیچ کس آبی بر این آتش نریخت
مردم چشمان من تنها وفا دارم شده

گر گلستان شد به ابراهیم آتش ها ولی
سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده

شعله های کربلا آتش به جانم زد حسان
آتشین از این جهت ابیات اشعارم شده

حبیب الله چایچیان (حسان)


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33358683916874672458.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:21
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33358683916874672458.gif


دختر دردی‌کش جام الست
بود از شوق لقای دوست، مست

در طبق، هستیّ آن دردانه بود
رأس بابا، شمع و او، پروانه بود

چون صدف، لعل لبش را باز کرد
با پدر این‌سان سخن آغاز کرد:

ای پدر! شادم که در بر آمدی
چون نبودت پا تو با سر آمدی

غم مخور، ای گل! گلابت می‌دهم
از سبوی دیده، آبت می‌دهم

گر چه داغت کرده دل‌خونم، پدر!
از وفای عمّه ممنونم، پدر!

این بگفت و سر به آغوشش گرفت
بوسه از لعل لب نوشش گرفت

لب به لب‌هایش نهاد و برنداشت
مرگ او را هیچ کس باور نداشت




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33358683916874672458.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:22
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33358683916874672458.gif




شام عاشوراست، یا شام غریبان حسین
عالم هستی شده سر در گریبان حسین

آفرینش از صدای واحسینا پر شده
گوئیا در قتلگه، زهراست، مهمان حسین

ماه! خاکسترنشین شو، آسمان، با من بسوز
کز تنورآید به گوشم صوت قرآن حسین

شعله آتش بر آید از دل آب فرات
خونْجگر دریاست، بر لب‌های عطشان حسین

مهر، از دریای خون بگذشته و کرده غروب
ماه، تابد از فلک بر جسم عریان حسین

نیزه‌ها شمشیرها کردند جسمش چاک‌چاک
اسب‌ها دیگر چه می‌خواهند از جان حسین

نیست آثاری دگر از بوسۀ خون خدا
جای سیلی مانده بر رخسار طفلان حسین

همسر خولی نگه کن بر روی خاک تنور
اشک غربت می‌چکد از چشم‌گریان حسین

باغبان وحی، کو؟ تا بنگرد یک نیمْروز
گشته پرپر، این‌همه گل از گلستان حسین

آتش از روز ولادت در درونش ریختند
«میثم» دلسوخته شد مرثیه‌خوان حسین

غلامرضا سازگار


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33358683916874672458.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:22
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/64990485793123485380.gif



بگذار تا این باده آتشگون بماند

همرنگ با افسانه و افسون بماند

بگذار تا در جبر ذهن کج‌ مداران

این کارها بر گردن گردون بماند

رفتند یاران پرخروش و برنگشتند

این داغ تا کی بر دل کارون بماند؟

شهرت ندارد عاشقی بی نام معشوق

لیلی تجلی کرد تا مجنون بماند


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69643265918332989519.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38064596566571161176.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:23
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69643265918332989519.gif



در کوفه داغ بر جگرم میگذاشتند
با چکمه پا به روی پرم میگذاشتند

حتی محله ی خودمان هم محل نداد
شاگردهام سر به سرم میگذاشتند

تا بین راه داد مرا در بیاورند
آوازه خوان به دور و برم میگذاشتند

از ناقه ها پیاده شدن مشکل است، کاش
یک محرمی برای حرم میگذاشتند

ای کاش کهنه پیروهن یوسف مرا
بهر دوای چشم ترم میگذاشتند

در کوچه های کوفه پریشان شدم حسین
با دستِ بسته راهیِ زندان شدم حسین


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69643265918332989519.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:24
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95183055202788150322.gif


الفبای نینوا....

خال لب تو نقطه ی آغاز درسمان
اول "الف" مثال "ابالفضل "، " آسمان "

"با" مثل بانوان حرم مثل بی کفن
"تا" مثل تاولی که زده پای کودکان

"ث " ثار الله است و ثریای عاشقی
"جیم " جای پای اسب عدو ،جسم نیمه جان

"ح" مثل حجمه ،حمله و حیرانی و حسین
"خ" مثل خون و خستگی و خصم و خیزران

"د" مثل درد و داغ و دل و دست بی علم
"ذ" مثل ذوالجناح که شد ذوب از فغان

"ر" مثل راه شام ،رقیه که آب شد
"ز" مثل زردی رخ گل های بوستان

"س" مثل سایه ی سر و سر نیزه و سنین
"ش" مثل شاخه ای که شده خشک از خزان

"ص" مثل صبر و صدمه و صهبا و صاعقه
"ض" مثل ضجه ناله و فریاد عرشیان

"طا" مثل طوف دور سر و طیف نور سرخ
"ظا" مثل ظالمی که زده سر روی سنان

"ع" عشق، عاطفه، علم و علم و عالمه
"غ" غارت و غم و غضب و سنگ کوفیان

"ف" فاطمه، فدایی و فریاد و فاجعه
"قاف" مثل قصه قافله ققنوس کاروان

"کاف " کربلا، کبودی، یا کاشف الکروب
"لام" لاله ای که له شده زیر مهاجمان

"میم " مثل مشک، موی سفید و منای عشق
"ن" ناله ندبه نعره و نامردی ددان

"و" مثل وای از دل زینب ،ولای دوست
"ه" مثل هروله پی سرهای بر سنان

" ی" مثا یاس، یاور، یاران کربلا
این بود درس ما ز الفبای نینوا

مجید خضرایی

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95183055202788150322.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:25
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/88314054910836072024.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:25
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97742797407386161582.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97742797407386161582.gif)




با گونه‏ هایم خنجرت الفت ندارد
سیلی بزن دستان تو غیرت ندارد


گفتند آن سر، روی نیزه مال باباستمادر بگو این حرف‏ها صحت ندارد

مادر بگو این‏قدر بر بابا نتازندچشمان سیلی خورده‏ام طاقت ندارد


از خون و خاکستر جدا کن کفترت راآخر به این گهواره‏ها عادت ندارد


بلعید آتش خیمه ‏ها را آه، مادر!
پاهای من دیگر چرا قدرت ندارد



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97742797407386161582.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97742797407386161582.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:26
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97742797407386161582.gif




شب است و دشت، هیاهوی مبهمی دارد
ستاره سوخته ای، صحبت از غمی دارد

شب است و بر لب شطّ فرات، زمزمه ای ست
به پای نخل که گیسوی درهمی دارد

شب است و ماه به هر خیمه ای که می نگرد
نشسته مادری و بزم ماتمی دارد

شب است و دشت، به خون خفته؛ خیمه، سوخته است
به وسعت ابدیّت، جهان غمی دارد

شب است و سنگ صبوری به ناله می گوید
کجاست دُرّ یتیمی که همدمی دارد؟

شب است و دختر معصوم سیدالشهدا
برای نوحه گری، فرصت کمی دارد

شب است و سایه اهریمنی شتاب آلود
رَود به سوی سلیمان که خاتمی دارد

شب است و داغِ جگرسوزِ سینه مظلوم
ز اشک فاطمه، امّید مرهمی دارد

شب است و این همه غم، در عوالم ملکوت
خدا گواست، پیمبر چه عالمی دارد

شب است و ماتم اصغر گرفته است، رباب
ز گاهواره او، چشم برنمی دارد

شب است و قافله سالار شاهدان شهید
به دست، مشعل و بر دوش، پرچمی دارد

شب است و بر سر سجّاده ای پُر از اخلاص
بلند قامت عصمت، قد خمی دارد

شب است و زینبِ دور از حسین می داند
نفس کشیدنِ بی او، چه ماتمی دارد

محمدجواد غفورزاده



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97742797407386161582.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
27-07-2023, 22:27
http://pic.ayehayeentezar.com/wp-content/uploads/2015/10/85249483399187154218.gif

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:12
https://s19.picofile.com/file/8438876234/moharam_4.gif



هنوز می چکد از چشم آسمان آتش
زمین و هر چه در آن می کشد فغان آتش

صدای طبل عزا بین کوچه می پیچد
دوباره سنج و دهل بسته بر دهان آتش

صدای شیون شمشیر می رسد برگوش
میان معرکه برپاست بی‌گمان آتش

فغان و آه بلند است و العطش جاری
به جان خسته دلان بانگ: الامان آتش!

کنار علقمه افتاده دست ساقیِ مست
کنار خیمه ولی، آه، ارغوان، آتش

چقدر شکوه کند رود، با لبی تشنه
چقدر گریه کند مشکِ بی زبان آتش

گلوی کودک شش ماهه ای غزلخوان شد
دمی که تیر، بخون خفت و شد کمان آتش

کسی ندیده چنین رسم میهمانداری
کسی نداده چنین دست میهمان آتش

چه شعله ها که به پاهای کودکان پیچید
چه زخمها که چنین می زند به جان آتش

چه کرده شمر به گودال قتلگاه مگر
که ناگهان شده دلهای شیعیان آتش

مگر چه آمده بر نعش های در گودال
که شعله می کشد از عمق استخوان آتش

صدای ناله ای از عرش می رسد برگوش
رسیده است مگر تا به کهکشان آتش؟

گمان مبر که در آن سرخی غروب و عطش
رسیده است به پایانِ داستان آتش

چه ها گذشت بر آن کاروان نمی دانم!
گذشته است گمانم ز هفت خوان آتش

چه ها گذشت به بانوی صبر و بی تابی
دمی که داشت به لب چوب خیزران آتش

بپاست خطبه آتش میان کاخ یزید
تمام شام بلا سوخت از همان آتش



https://s19.picofile.com/file/8438876234/moharam_4.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30578270915481730247.gif)

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:12
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26215766430976004184.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26215766430976004184.gif)


آمد شب عاشورا
یا فاطمه الزهرا

گلهای رسول الله ، در خیمه همه جمع اند
امشب همه یاران پروانه یک شمع اند

آمد شب عاشورا
یا فاطمه الزهرا

ای کرببلا یاران ، امشب به تو مهمان اند
خشکیده لبند اما مست از می جانان اند

آمد شب عاشورا
یا فاطمه الزهرا

گردیده حرم روشن ، از روی علی اکبر
افتاده به گهواره ،شش ماهه علی اصغر

آمد شب عاشور
یا فاطمه الزهرا

امشب تو مدارا کن ، با آل بنی هاشم
از سوز عطش بنگر ، افتاده زپا قاسم

آمد شب عاشورا
یا فاطمه الزهرا

از آه کفن پوشان ، گردون همه نیلی شد
روی همه طفلان ، آماده سیلی شد

آمد شب عاشور
یا فاطمه الزهر



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58696307934275436759.gif

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:14
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58696307934275436759.gif






بغض بود و لب های خشکیده...
بغض بود وعمه ای که خمیده...

بغض بود و نافله های نشسته شبانه...
بغض و زخم وصبر و تازیانه...

بغض بود و اشک وآتش ودود...
بغض بود و گونه های کبود...

بغض بود زهرایی سه ساله...
گوشواره های به غارت رفته،
گوش های پاره...

بغض بود و رگ های بریده...
بغض ودختری که داغ پدر دیده...

بغض بود و کنج خرابه...
بغض و یک سوال ساده...
« مَن الذی أیتَمَنی؟ »...



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58696307934275436759.gif

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:14
https://www.ayehayeentezar.com/images/icons/icon1.png
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22004240850612309758.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22004240850612309758.gif)




خورشید،گرم ِ دلبری از روی نیزه ها
لبخند میزند سَری از روی نیزه ها


دل برده است از تن ِ بی جانِ خواهری
صوت خوش ِ برادری از روی نیزه ها


آه ای برادرم چِقَدَر قَد کشیده ای!
با آسمان برابری از رویِ نیزه ها


نه!آسِمان مقابلِ تو؛کم میآوَرَد!
از آسمان فراتری از روی نیزه ها


گرچه شکسته میشوی و زخم میخوری
از هرچه هست،خوشتری از روی نیزه ها


گیسو رها مکن که دلِ شهر میرود
از یوسفان همه،سَری از روی نیزه ها


تا بوسه ای دهی به نگاهِ یتیمِ خود،
خم شو به سوی ِ دختری از روی نیزه ها


قرآن بخوان...بگو که مسیرِ نجات چیست؟ً
ای سَر! هنوز رهبری از رویِ نیزه ها







https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89990188572853891827.gif

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:15
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89602802815751829912.gif


شب غریبان سحر ندارد
سکینه امشب پدر ندارد

بهار زینب خزان ز آه است
گهى دو چشمش به نور ماه است
گهى نگاهش به قتلگاه است

نسیم صحرا شده معطر
ز عطر روى على اکبر
کجاست عمه، کجاست مادر

بگو خلایق ز غم خروشند
بگو به اطفال لبن ننوشند
بگو به سادات کفن نپوشند

کبوتران را ز لانه بردند
زوادى خون نشانه بردند
رباب دلخون پسر ندارد


https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQLjMzECoSJmr6D4m7vhsWMDsxCkDnxy tL-5OBiSQp5318dlJ7A2A






امضاء

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:16
https://www.ayehayeentezar.com/images/icons/icon1.png https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38873032353876319245.gif



بر تـو هر زخم تنت گریه کند گریه ی خون

کس نگوید زغمت دیده ی خونباری نیست

غم اطفال فراری بـه بیابان چـه خوری

عمه با ماست نگویی کـه مددکاری نیست

آفتاب و عطش و داغ همه ی ی سوزان لیک

غیر تب بر سر بیمار پرستاری نیست



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/99756861723454702358.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/99756861723454702358.gif)

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:16
https://www.ayehayeentezar.com/images/icons/icon1.png

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51099804252768696891.gif


دختر دردی‌کش جام الست
بود از شوق لقای دوست، مست

در طبق، هستیّ آن دردانه بود
رأس بابا، شمع و او، پروانه بود

چون صدف، لعل لبش را باز کرد
با پدر این‌سان سخن آغاز کرد:

ای پدر! شادم که در بر آمدی
چون نبودت پا تو با سر آمدی

غم مخور، ای گل! گلابت می‌دهم
از سبوی دیده، آبت می‌دهم

گر چه داغت کرده دل‌خونم، پدر!
از وفای عمّه ممنونم، پدر!

این بگفت و سر به آغوشش گرفت
بوسه از لعل لب نوشش گرفت

لب به لب‌هایش نهاد و برنداشت
مرگ او را هیچ کس باور نداشت




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33358683916874672458.gif

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:17
https://www.ayehayeentezar.com/images/icons/icon1.png https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33358683916874672458.gif



اى خدا شب شده و من چه کنم؟
یکتن و این همه دشمن چه کنم؟

اهل کوفه همه پیمان شکنند
خوب نمک خوار و نمک دان شکنند

صبح با من همگى پیوستند
شب در خانه برویم بستند

صبح من شمع و همه پروانه
شب بیگانه تر از بیگانه

صبح بر دامن من چنگ زدند
شام از بام مرا سنگ زدند

طوعه امشب تو مرا خانه بده
مرغ پر بسته ام و لانه بده



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33358683916874672458.gif

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:18
http://pic.ayehayeentezar.com/wp-content/uploads/2016/10/76215174322472214896.gif


امشب که شبـــــ شام غریبان حسیــن است
با فاطمـه هم ناله یتیمان حسیــن است

از خیمه رود سوی شما شعله آتـــــش
سوزان دل طفلان پریشان حسیـــــن است

یا ربـــــ به سر سیـد سجـــــاد چه آمد
در خیمه سرا آن گل بوستان حسیـــن است

گلها شده پرپر زدم نیزه و خنجــــر
بر روی زمین پیکر عریان حسیــــن است

در آن صحرا چه کند زینبــــــ کبری
بی یار و معین خواهـر گریان حسیــن است

ای کرببلا اهل حـــــرم را تـو خبر کن
زهرا ز جنان آمده میهمان حسیـن است



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33358683916874672458.gif

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:18
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38640053334553234229.gif

دستان باد موی تـو را شانه میکند

خون بر دل پیاله و پیمانه میکند

از داغ جانگداز جبین شکسته ات

زخمی عمیق بر جگرم خانه می کند

رگهای حنجر تـو بـه گودال گوییا

با دوست گفتگوی صمیمانه میکند

ذبحت عظیم بود و زبان مرا برید

حالا ببین چـه با دل دردانه می کند

از آتش خیام حرم دشت روشن اسـت

این شعله ها چـه با گل و پروانه می کند




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97742797407386161582.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97742797407386161582.gif)

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:19
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/48040004480896080613.gif



در غروبی میان آتش و دود

پسری را به نیزه ها بردند

روز مـا شد سیاه از وقتی

سحری را به نیزه ها بردند

بی تعادل شد آسمان، یعنی

قمری را به نیزه ها بردند

همره شیرخواره ای انگار

مادری را به نیزه ها بردند

چشم زینب اگر کـه کم سو شد

نظری را به نیزه ها بردند

دختری بین خیمه شد تنها

پدری را به نیزه ها بردند

چـه بگویم ز ماتم زینب

چـه سری را به نیزه ها بردند

اصغری را به نیزه ها بستند

اکبری را به نیزه ها بردند



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32215414283349381029.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32215414283349381029.gif)

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:19
http://pic.ayehayeentezar.com/wp-content/uploads/2015/10/85249483399187154218.gif


همین ‌که روز بر آن دشت، طرحی از شب ریخت
هزار کوه مصیبت به دوش زینب ریخت

نظاره کرد چو «شمس الشّموس» بی‌سر را
به گوش گوش فلک، ناله ناله یا رب ریخت

جهان برای همیشه سیاه شد چون شب
ز چشم‌های ترش هرچه داشت کوکب ریخت

چه بود نیّت ناآشکار ساقی غم؟
که جام زینب غم‌دیده را لبالب ریخت

کشاند کرب و بلا را به شام و بام فلک
هزار فصل طراوت به باغ مذهب ریخت

زبانه‌های کلامش به جان دم‌سردان
شراره‌ها شد و آتش‌نشانی از تب ریخت

اگر همیشه ببارند ابرهای جهان
نمی‌رسند به آن اشک‌ها که زینب ریخت



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14623941065721316910.gif

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:20
https://www.ayehayeentezar.com/images/icons/icon1.png https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/41093189303527468549.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/41093189303527468549.gif)

شام را بنگر که آذین بسته اند
شامیان بر بامها بنشته اند

شادمانی کرده ودف می زنند
مرد وزن،پیر وجوان دف می زنند

جملگی جمعند دور کاروان
کاروانی از زنان وکودکان

کاروانی که رسولان غمند
چند روزی است غرق ماتمند

ماتم کرببلا،قتل حسین(ع)
ماتم جانسوز شاه عالمین

کاروان اهل بیت مصطفی(ص)
چون اسیرانند در شام بلا

حضرت سجاد میر کاروان
در غل وزنجیر گشته نیمه جان

زخم، دوش او ززنجیر ستم
می رود خون جراحت دمبدم

عمه سادات در این کاروان
گشته مضطر از جفای شامیان

پیش چشمانش بود راس حسین
اشک ریزان است بر آن نور عین

سنگها می بارد از هر کوی وبام
از سوی این شامیان بی مرام

سنگ بر راس شهیدان می خورد
زین اصابت قلب زینب می درد

می کندسوزان دل اهل ولا
خاطرات سختی شام بلا

شاعر : اسماعیل تقوایی


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/63973021122678822079.gif

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:20
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32215414283349381029.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32215414283349381029.gif)



طفل صغیری ز حسین گم شده، ساربان
قامت زینب ز اَلَم خم شده، ساربان

شام غریبان حسین امشب است
ای خدا، ای خدا
***
زینب غمدیده به غم مبتلا، با نوا
بود گرفتارِ کفِ اشقیا، از جفا

جمله یتیمان به بغل داده جان، از وفا
غم سرِ غم آمده افزون شده، ساربان
***
گفت که ای خواهر محزون زار، بی‌قرار
از غم عباس تویی داغدار، اشک‌بار

محنت عالم شده بر ما دچار، این دیار
کودک زارم سوی هامون شده، ساربان
***
شب شده عالم همه خوف از سپاه، دین تباه
طفلک نالان به دل پر زآه، بی‌پناه

رو سوی هامون شده با سوز و آه،بی‌گناه
درد یتیمیش فراوان شده، ساربان
***
گر کُند از من شهِ بی‌کس سؤال، زین مقال
خواهر محزونه ام ای خوش‌خصال، باکمال

خوش شده ای حافظ طفلان به حال، در مآل
طفلکم از هجر پریشان شده،ساربان






https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32215414283349381029.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32215414283349381029.gif)

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:23
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89995942541128134240.gif




به نیزه‌ دار بگو نیزه را تکان ندهد
به کودکی که به خوابِ خوش است جان ندهد

رُباب بندِ طناب و خدا کُنَد امشب
به این بُریده نفَس بچه را نشان ندهد

برایِ بردنِ یک سر چقدر خورجین است
بگو سنان که تو را دستِ این و آن ندهد

حرامی آمده سمتِ حرم دعایی کن
که دخترانِ تو را دستِ خیزران ندهد

بگو چه ‌کار کنم زیر آتشِ خیمه
که خیمه ‌ای که می ‌اُفتد به کَس امان ندهد

بگو چه کار کنم تا نسوزد این دختر
که شعله فرصتِ ماندن به گیسوان ندهد

خدا کُنَد که یتیمی که راه گم کرده
به زیرِ بوته‌ ی آتش گرفته جان ندهد

خدا کُنَد که در آید زِ دست انگشتر
که شمر خنجرِ خود را به ساربان ندهد

رُباب آب ننوشیده تا نیاید شیر
به نیزه دار بگو بچه را نشان ندهد

حسن لطفی


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32215414283349381029.gif

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:24
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/02722175868497000357.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/02722175868497000357.gif)

بر خانه ها بر کوچه ها باریده نفرین سکوت

شام غریبان شد مگر کین سان خموش شد خانه ها

سر در گریبان هر کسی مبهوت و مات آنچه شد

دودی اگر آید برون از آه سینه سوز ما

از اضطراب حادثه امشب نمی خوابد کسی

ناباورانه زیر لب، فردا رود آن مقتدا؟


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/71911383277078445315.gif

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:24
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14623941065721316910.gif




در ماتمی بی انتها با چند کودک...
تنها رها کردی مرا با چند کودک

یک خیمه ماند و یک بغل دلواپسی و
من ماندم و این ماجرا با چند کودک

هی چهره ات را در سرم تکرار کردم
هی گریه کردم بی صدا با چند کودک

وقتی صدای داد و بوی دود آمد
دیدی چه کرد آن شعله ها با چند کودک؟!

تا پرده ی خیمه به یکسو رفت دیدم
خورشید روی نیزه را با چند کودک

می خواستم پنهان کنم اما رقیه
زل زد به سرهای جدا با چند کودک

یکباره سمت خیمه هامان حمله کردند
من مانده بودم زیر پا با چند کودک

سیلی زدند و معجر از سرها کشیدند
با من قبول اما چرا با چند کودک...؟

وقتی سرت با من تنت از من جدا بود
راهی شدم از کربلا با چند کودک

ای کاش می دیدی که در کوفه چه کردند
مردم میان کوچه ها با چند کودک

در راه هم گویی هزاران حرف دارند
با صورت خونی بابا چند کودک

لب تشنه ی خواهر فقط لب تر کن امروز
باید بیایم تا کجا با چند کودک؟!...


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14623941065721316910.gif

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:25
https://www.ayehayeentezar.com/images/icons/icon1.png
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/87410675136741098365.jpg http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/31623438299239284756.gif



با من بگو، از کدامین سمت تابیده ای، ای شب؟!
ای آرمیده در شکیبِ فراموشی!
چگونه می توانی فقدان خورشید را، به نظاره بنشینی؟!

چگونه می توانی حرمت حرم های سبز آسمانی را نادیده انگاری؟!
چگونه می توانی جاهلانه ازکنار کاروانِ «یس و فجر، و طه»
بگذری با این که بر هفت آسمان تابیده اند؟!

آه، ای شب! با من بگو از گریه های گهواره خالی؛
با من بگو از رویای شیرین کودکان!
با من بگو از نغمه «لالاییِ» مادر!

بانوی تنهایی که خود آسیمه سر، دنبال اشک کودک خویش است!
با من بگو از او!

از مادری که داغ فرزندان خود را در نگاه خسته
شب می کند پنهان!

با من بگو؛از طاقتِ ایوب وارِ آن که دیگر نه برادر
نه پدر، نه همسفر دارد، برای رفتن!

رفتن به سمت رسالت سبز ولایت که کوله بار
«صحیفه»اش، تربت خونین پدر است!

با من بگو از وحشت تاراج آتش!
با من بگو از ناله تلخِ رسیده تا به عرش؛
از روح زهرا علیهاالسلام

به کدام غم بسوزد، دل پر شرار زهرا علیهاالسلام
که بهانه کم ندارد، غم بی شمار زهرا علیهاالسلام






https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32215414283349381029.gif

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:25
https://www.ayehayeentezar.com/images/icons/icon1.png
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/99756861723454702358.gif



خرابه تا نیمه های شب ،
نه خرابه ای در کنار کاخ یزید
که عزاخانه ای است در سوگ حسین
و برادران و فرزندان حسین.

بچه ها با گریه به خواب می روند
و تو مهیای نماز شب میشوی .

اما هنوز قامت نشسته خود را نبسته ای
که صدای دختر سه ساله حسین به گریه بلند میشود .

گریه ای نه مثل همیشه !!
گریه ای وحشتزده ،
گریه ای به سان مارگزیده ،
گریه کسی که تازه داغ دیده ،

دیگران به سراغش میروند
و در آغوشش میگیرند
و تو گمان میکنی که هم الان آرام میگیرد
و صبر میکنی ...

بچه بغل به بغل و دست به دست میشود ،
اما آرام نه

پیش از این هم رقیه هرگز آرام نبوده است ،
از خود کربلا تا همین خرابه...

لحظه ای نبوده که آرام گرفته باشد ،
لحظه ای نبوده که بهانه پدر نگرفته باشد ،

لحظه ای نبوده که اشکش خشک شده باشد ،
لحظه ای نبوده که با زبان کودکانه اش
مرثیه پدر را نخوانده باشد ...





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/99756861723454702358.gif

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:26
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08690126603003031873.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08690126603003031873.gif)


دقایق سنگینی بود.

سنگ بود که می‏بارید.

نیزه بود که خون می‏چکاند.

و شلاق‏ها که می‏چرخیدند و زخم می‏شدند .

و ناله‏ها که می‏روییدند و خون می‏شکفتند

و چشم‏ها که آوار می‏شدند و شعله می‏زاییدند

خدا نخواست از این بیشتر، بی‏پناهی‏ات را ببیند

آسمان نتوانست بیش از این حوصله کند.

زمین نتوانست از این بیشتر، شاهد رنج تو باشد.

باران خون، کوچه‏ها را درنوردید.

سیل اشک، پنجره‏ها را در هم کوبید.

توفان، پنجه بر گیسوان شام انداخت.

تاریکی از در و دیوار بالا رفت.

مصیبت، زمین را مچاله کرد.

شام غریبی بود.

شام سنگدلی‏ها و شقاوت ها

شام دربدری‏ها و مصیبت‏ها

شام دل آزاری ها

شلاق‏ها، احترام تورا نگه نداشتند

کوچه‏های شقی، انگشتان به خار خلیده‏ات را نادیده گرفتند

خرابه ‏ها، کفش‏های سه‏سالگی‏ات را طعنه زدند.

تازیانه‏ ها، پیش پایت سر خم نکردند

دهان ‏های تهمت، از چشم‏های معصومت شرم نکردند.

دندان‏های تیز و گرسنه، روشنان گیسوانت را دریدند

رگبارهای شب و تازیانه، کوتاه نیامدند.

مردان شقاوت، کودکی‏ات را رحم نکردند.

شامِ بی‏حرمتی بود.

شامِ بی‏خبری بود.

شامِ گرسنگی دروغ بود.

شامِ سیری دیوسیرتی بود.

شامِ حیوان سیرتی بود.

شامِ درنده خویی بود.

کوچه‏ ها، زخمه آتش می‏زدند.

لبخند ‏ها، مست متولد می‏شدند.

چشم ‏ها، مست به بار می‏نشستند.

شامِ دل گرفتگی مداوم بود؛

شامِ دست‏های نیازمندِ حریص.

شامِ تالارهای سیاه‏بخت.

شامِ دریچه‏های تاریک اشرافی.

شامِ پنجره‏های فروبسته.

تو بودی و زنی صبور

که آواز گوشواره‏ هایت را

در گوش باد می‏خواند.

تو بودی و کفش ‏های سه سالگی

که بر شانه‏های کاروان رها بودند.

تو بودی و دستان کوچکی

که پرندگی مشق می‏کرد.

تو بودی و گونه‏ های سرخی

که شادی می‏پراکند.

شام ساده ‏لوحی بود.

شام فخر فروشی بود

شام فریادهای جگرخراش!

کوچه ‏ها، گرگ می‏شدند

مرگ در ویرانه ‏ها، پناه می‏گرفت

دهان‏ها، به لکنت می‏افتادند

کاروان بر مرگ فایق می‏آمد

زنجیرها را در هم می‏شکست

تشنگی دیدار پدر
بر تو غلبه می‏کرد.

شراره شمشیر بود
و ضربه‏ های مهلک تازیانه

و سنگبارانِ بدن‏های معصوم

و دقایق بی‏رغبتِ اندوه

و صدای روشن کودکانه‏ات:

پدر! چه کسی تو را به خاک و خون کشید؟

پدر! چه کسی رگ‏های تو را برید؟

پدر! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟

پدر....


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14383122907209964794.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14383122907209964794.gif)

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:26
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37557830405136467295.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37557830405136467295.gif)




بی ‏شک، زمین هرگز
امانتداری درست کردار نبوده است.

پس ای همه کهکشان‏ها! گواه باشید که خاک،
با عاریت افلاک چه کرده است؟

امانتی آنچنان بزرگ که زمین، ب
یش از سه‏ سال، در خود نگاهداریش نتوانست.




اینک رقیّه است و
ظرفِ سرپوشیده ‏ای که گشودنش،

شهامتی عظیم طلب می‏کند.
و رقیّه سینیِ خونین را سر می‏گشاید.

غریبه نیست؛ چهره آشنای پدر،

لبخند می‏زند. بگیر رقیّه!

اینک این همان است که آن‏را طلب می‏کردی.
همان که در هجرش اشک‏ها ریخته ‏ای.

اینک در آغوش بگیر و تنگ بفشار.
این سَرِ حسین علیه‏السلام است؛

اگرچه بر پیکر همیشگی نیست،
اگرچه خون‏آلود و گرچه مجروحِ
نیزه‏ای چندروزه که محملش بوده است.

عشق و شهامت،
دستانِ رقیّه را به سمتِ پدر می‏گشاید.

اندوهی غریب، جانش را چنگ می‏زند
که آخر، اینک جانش را،
پدرش را ،سر بریده یافته است.

بگو رقیّه! گلایه چندروزه را
چند صد ساله را برای پدر اشک بریز.



پدر، دردِ بزرگِ مانده در سینه‏ ات را
گوش خواهد سپرد؛
حتّی با سرِ بریده.

تمامِ ماتمت را بیرون بریز رقیّه!

سه ساله‏ ای، امّا خوب می‏دانی که پدر
محصورِ این سینیِ خونین نیست.

خوب به یاد داری که پدر،
خود گفته بود که خواهد رفت.

در هجرتی عظیم کرده است؛
شاید به آسمان‏ها و اینک تو را
به خویش می‏خواند

که تابِ دوری‏ات را ندارد رقیّه!
و تابِ تازیانه خوردنت را.

پدر، تو را می‏خواهد
و تو نیز پدر را.

پس بال بگشا که اینک دروازه آسمان،
به صدایی که تنها تو می‏شنوی
برایت گشوده می‏شود.








https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33358683916874672458.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33358683916874672458.gif)

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:27
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04960186863115712690.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04960186863115712690.gif)



بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست
به تن این همه سردار سری نیست که نیست

بنویسید که خورشید به گودال افتاد
و پس از شام غریبان سحری نیست که نیست

آتش از بال و پر سوخته جان میگیرد
زیر خاکستر ما بال و پری نیست که نیست

یک نفر سمت مدینه خبرش را ببرد
پس از این ام بنین را پسری نیست که نیست

یا به آن مادر سرگشته بگویید: نگرد
چون ز گهواره ی اصغر اثری نیست که نیست

تازیانه به تسلای یتیمی آمد
تازه فهمید که دیگر پدری نیست که نیست...



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/61330622726348312758.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/61330622726348312758.gif)

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:27
https://www.ayehayeentezar.com/images/icons/icon1.png

​https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/73108324838205745982.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/73108324838205745982.gif)



سلام بر تو و عاشورای بزرگی
که در چشم‏های کوچک تو خلاصه شده است.

سلام بر تو که در خنکای لبخند حسین
علیه‏السلام رها بودی و پا به پای آبله،
زخم‏هایش را به جستجو.


سلام بر کوچکی گام‏هایت؛
به تو و خاطرات در آتش رها مانده‏ات.


سلام بر تو که آتش،
کوتاه‏تر از دامنت نیافت.

تو را خوب‏تر از شام غریبان،
زینب می‏شناسد و تو
بهتر از همه، شام غریبان را.

شام غریبان، تو را خوب می‏شناسد؛
تورا که آن‏قدر پدر پدر کردی

و یا عَمَّتِیَ و یا أُخْتَ أَبِی! أیْنَ أَبِی?
گفتی تا در روشنای
حضور حسین علیه‏السلام غوطه‏ور شدی.

سلام بر تو؛ به آن زمان که
در هیاهوی غبار و سوار،
اشک و مشک و ستیغ و تیغ،

حسین علیه‏السلام را در خلسه
و خون و خاکستر رها دیدی.

از اندوه و داغ و دلتنگی،
بوی تو به مشامم می‏رسد

و هرگاه نام تو را می‏نویسم،
هیچ واژه‏ای را توان توصیف اندوهت نیست.

از کنار شط تا وادی نخله،
از مرشاد تا به حلب و از دید نصرانی
تا به عسقلان، تو بودی همدم تنهایی بابا.

سلام به تو ای سئوال بزرگ تاریخ!
پس از گذشت قرن‏ها
آیا آبله پاهایت خوب شده ‏است؟



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/00080133810432303438.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/00080133810432303438.gif)

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:30
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90016586546157593755.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90016586546157593755.gif)



کشتگان عشق بی غسل و کفن خوابیده اند
سر براه دوست داده با بدن خوابیده اند

در گلستان شهادت یک به یک مانند گل
پاره پاره در جوار ذوالمنن خوابیده اند

در کنار شاه اقلیم امامت روی خاک
با تن صد چاک با وجه حسن خوابیده اند

سرزمین کربلا یعنی حسین آباد عشق
مردمانش جمله با یک پیرهن خوابیده اند

جان نثاران شه دین ساکنان بزم قرب
بی کس و بی خانمان دور از وطن خوابیده اند

گر خزان شد گلستان مصطفی فخر زمن
نو گلانش تشنه لب در آن چمن خوابیده اند

چنگ ننوازید امشب لشکر از بهر خدا
کاهل بیت شاه در بیت الحزن خوابیده اند

ای صبا آهسته تر می ران به دشت کربلا
کودکان در خیمه با حزن و محن خوابیده اند

ساعیا با چشم حق بین بین که یاران حسین
جمله یک روحند لیکن تن به تن خوابیده اند[3]


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95928134499046154293.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95928134499046154293.gif)

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:33
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90016586546157593755.gif


عصر عاشورا کنار خیمه های سوخته
ذوالجناحی ماند با یال رهای سوخته

کاروان می رفت و می بلعید دشت دیرسال
کودکان تشنه را با دست و پای سوخته

در کجا دیدید یا خواندید روی نیزه ها
آسمان قرآن بخواند با صدای سوخته

قطره قطره شرم شد آب فرات از دیدنِ
رقص خون آلود شمشیر و هوای سوخته

چارده قرن آسمان بارید و می بارد هنوز
چشم زینب را به خاک کربلای سوخته

ابرها بارانی و شاید خدا هم گریه کرد
عصر عاشورا کنار خیمه های سوخته

محمود اکرامی

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14383122907209964794.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14383122907209964794.gif)

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:34
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/64990485793123485380.gif



پس از شام غریبان یاد یاری ماند و من ماندم
فروغ دیده شب زنده داری ماند و من ماندم

ز هفتاد و دو گل در قلب این صحرای پاییزی
شمیم عترت و عطر بهاری ماند و من ماندم

خدایا شاهدی از یک چمن نسرین و نیلوفر
گلی خلوت نشین در زیر خاری ماند و من ماندم

شفق در آسمان طرحی ست از خون گلوی گل
به دامان افق نقش و نگاری ماند و من ماندم

به گوشم می رسد صوت رباب و ذکر لالایی
فقط گهواره چشم انتظاری ماند و من ماندم

بهار آتش گرفت و باغ پرپر شد در این صحرا
پرستوهای در حال فراری ماند و من ماندم

نگاهم بود دنبال کبوترهای سرگردان
کنار خیمه، اسب بی سواری ماند و من ماندم

شکست آیینه های آل طاها عصر عاشورا
ز سُمّ اسب ها، گرد و غباری ماند و من ماندم

دل من بیشتر از خیمه ها می سوخت چون دیدم
میان شعله، جان بی قراری ماند و من ماندم

بیابان در بیابان ظلمت است و تیرگی اینجا
هلال ماه نو در شام تاری ماند و من ماندم

گواه ظلم این اُمّت، همین پیراهن است آری
ز هجده یوسف من یادگاری ماند و من ماندم

عطش بیداد کرد امروز در این سرزمین اما
ز اشک دیدگان دریا کناری ماند و من ماندم

محمدجواد غفورزاده

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69643265918332989519.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38064596566571161176.gif)

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
28-07-2023, 15:36
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/88314054910836072024.gif




بیش از ستاره زخم و فلک در نظاره بود
دامان آسمان ز غمش پر ستاره بود

لازم نبود آتش سوزان به خیمه ها
دشتی ز سوز سینه زینب شراره بود

می خواست تا ببوسد و برگیردش زخاک
قرآن او، ورق ورق و پاره پاره بود

یک خیمه نیم سوخته، شد جای صد اسیر
چیزی که ره نداشت درآن خیمه، چاره بود

در زیر پای اسب، دو کودک ز دست رفت
چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود

آزاد گشت آب، ولیکن هزار حیف!
شد شیردار مادر و، بی شیرخواره بود

چشمی برآنچه رفت به غارت، نداشت کس
اما دل رباب، پی گاهواره بود

یک طفل با فرات کمی حرف زد ولی
نشنید کس که حرف زدن با اشاره بود

یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود
در پشت ابر، چهره هر ماهپاره بود

از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد
از مشت ها بپرس که با گوشواره بود

علی انسانی




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/00080133810432303438.gif