PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : حضرت مهدى (ع) فروغ تابان ولايت



راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
01-09-2023, 14:07
https://download.ghbook.ir/downloads/BookCover/3D_o/800/788.jpg

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
01-09-2023, 14:09
پدر، مادر و ولايت امام زمان عليه السلام

پدر بزرگوار امام زمان عليه السلام حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام امام يازدهم شيعيان است ، بنقل شيخ مفيد امام عسكرى عليه السلام در مدينه در 24 ربيع الاول سال 232 متولد شد و در سال 260 در سن 28 سالگى در منزل شخصى خود در سامرا به شهادت رسيد.(1)
مادر بزرگوار امام زمان عليه السلام ((مليكه )) است كه از طرف پدر دختر ((يشوعا)) فرزند امپراطور روم شرقى بود، و از طرف مادر نوه شمعون از ياران مخصوص حضرت عيسى عليه السلام و وصى او بشمار مى رفت .
او با اينكه در كاخ مى زيست و با خاندان امپراطورى زندگى مى كرد اما آنچنان پاك و با عفت بود كه گويى شباهت به خانواده خود ندارد، بلكه به مادر و خانواده مادرى كشيده و زندگيش همچون زندگى شمعون و عيسى عليه السلام و مريم عليهاالسلام از صفا و معنويت و پاكى خاصى برخوردار بود، از اينرو دوست داشت با يك خانواده پاك و خداپرست وصلت كند و به توحيديان بپيوندد، خداوند او را در اين هدف كمك كرد و او را بطور عجيب (كه در داستان ماجراى اسارت او و خريدارى از جانب امام هادى عليه السلام براى امام عسكرى عليه السلام در تاريخ آمده است ) به خواسته و هدفش رسانيد.
مليكه يا نرجس خاتون به خانه امام حسن عسكرى عليه السلام وارد شد، امام هادى عليه السلام به خواهرش حكيمه فرمود: او را به خانه ببر و دستورات اسلامى را به او بياموز، او همسر فرزندم حسن عليه السلام و مادر مهدى آل محمد صلى اللّه عليه و آله خواهد بود، آنگاه به نرجس رو كرده و فرمود:
مژده باد ترا به فرزندى كه سراسر جهان را با نور حكومتش پر از عدالت و دادگرى كند، پس از آنكه پر از ظلم و جور شده باشد.
آرى اين چنين يك دختر پاك و دانا، آلودگى كاخ شاهان را رها كرد و در خط جد مادريش ((شمعون )) قرار گرفت و سرانجام به سعادت عظماى همسرى حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام در آدم و لياقت پر افتخار مادر حضرت قائم (عج ) را پيدا كرد.
او نامهاى ديگر مانند ريحانه ، صقيل و سوسن نيز دارد و خواهر امام هادى عليه السلام حكيمه او را به عنوان سيده (خانم ) مى خواند.
اين بانوى با سعادت در سال 261 هجرى و به روايتى قبل از شهادت امام حسن عسكرى عليه السلام از دنيا رفت و قبر شريفش در سامرا كنار قبر منور امام عسكرى عليه السلام قرار گرفته است .(2)
امام قائم (عج ) از همين خاندان پاك در شب جمعه نيمه شعبان سال 255 هجرى در زمان حكومت معتمد عباسى در سامرا متولد شد و هنگام شهادت پدر، پنج ساله بود.(3)
تولد آن حضرت را جز عده اى خاص نمى دانستند و براى نوع مردم مخفى بود، تا مبادا مورد گزند طاغوتيان غاصب و ستمگر زمان قرار گيرد.
حكيمه خاتون عمه امام حسن عسكرى عليه السلام گويد: روز پنجشنبه نيمه شعبان به منزل برادرم رفتم ، هنگام مراجعت ، امام عسكرى عليه السلام فرمود: امشب را نزد ما باش ، امشب فرزندى كه خداوند زمين را به علم و ايمان و هدايت او زنده گرداند متولد مى شود.
بالاخره ماندم صبح صادق حالت اضطراب در نرجس خاتون عليهاالسلام پديد آمد، او را در برگرفتم ، امام عليه السلام فرمود: سوره قدر را بر او بخوان ، مشغول خواندن سوره قدر شدم شنيدم آن كودك در رحم مادر در خواندن سوره با من همراهى مى كند در اين موقع پرده اى بين من و آنها افكنده شد، ديگر نرجس را نمى ديدم ، از آنجا سراسيمه دور شدم امام عسكرى عليه السلام فرمود: برگرد، برگشتم در نرجس عليهاالسلام نورى مشاهده كردم كه ديده ام را خيره كرد و امام زمان عليه السلام را ديدم رو به قبله به سجده افتاده سپس دستش را بلند كرد و مى گفت : گواهى مى دهم به يكتائى خدا و اينكه جدم ، رسول خدا صلى اللّه عليه و آله است ، و پدرم اميرمؤ منان عليه السلام ، وصى رسول خدا است ، بعد يك يك امامان را شمرده تا به خود رسيد.
او را به نزد پدرم بردم ، تا او را ديد به دست گرفت و پس از خواندن آياتى از قرآن و انجيل و تورات و زبور اين آيه را تلاوت فرمود:
(( و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين و نمكن لهم فى الارض و نرى فرعون و هامان و جنود هما منهم ما كانوا يحذرون ؛))
((اراده ما بر اين قرار گرفته است كه به مستضعفين ، نعمت بخشيم و آنها را پيشوايان و وارثين روى زمين قرار دهيم ، حكومتشان را پا بر جا سازيم و به فرعون و هامان و لشكريان آنها آنچه را بيم داشتند از اين گروه نشان دهيم ))(4)
نمونه كامل و گسترده مفهوم آيه مذكور، ظهور حكومت حق و عدالت در تمام كره زمين بوسيله امام قائم (عج ) است .

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
01-09-2023, 14:09
سخنى درباره نيمه شعبان

شيخ حر عاملى رحمه اللّه از بزرگان اصحاب نقل مى كند كه امام صادق عليه السلام فرمود:
((شبى كه حضرت قائم (عج ) در آن متولد شد، هيچ نوزادى در آن شب متولد نمى شود مگر اينكه مؤ من خواهد شد، و اگر در سرزمين كفر متولد گردد، خداوند او را به بركت امام مهدى (عج ) به سوى ايمان منتقل مى سازد.))(5)
در نيمه شعبان زيارت حضرت امام حسين عليه السلام و همچنين زيارت امام زمان عليه السلام مستحب است ، امام صادق عليه السلام فرمود:
((شب نيمه شعبان بهترين شب بعد از شب قدر است و خواندن دو ركعت نماز در شب نيمه شعبان بعد از نماز عشاء مستحب است ، در ركعت اول بعد از حمد، سوره كافرون و در ركعت دوم بعد از حمد سوره توحيد خوانده شود)).(6)
غسل و شب زنده دارى و عبادت در اين شب بخصوص فضائل بسيار دارد، اين شب در نزد خدا چنين مقامى دارد كه ولايت با سعادت امام زمان عليه السلام در سحرگاه اين شب واقع شده و بر عظمت و رونق آن افزوده .
ضمنا رواياتى آمده كه نيمه شعبان همان شب قدر و تقسيم ارزاق و عمرها است ، و در بعضى از اين روايات است شب نيمه شعبان شب امامان عليهم السلام است و شب قدر شب رسول خدا صلى اللّه عليه و آله است .
از جمله فضائل اين شب اينكه ، از شبهاى مخصوص زيارت امام حسين عليه السلام است كه صد هزار پيامبر (صلواة اللّه عليهم ) آن حضرت را در اين شب زيارت مى كنند.
از نمازهاى مستحبى كه در اين شب وارد شده دو ركعت نماز است كه در هر ركعت بعد از حمد صد بار سوره توحيد خوانده مى شود.
نقل شده : رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله فرمود: شب نيمه شعبان در خواب ديدم جبرئيل بر من نازل شد و فرمود: اى محمد: اى محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم در چنين شبى خوابيده اى ؟ گفتم : اين شب چه شبى است ؟
فرمود: شب نيمه شعبان است برخيز، مرا بلند كرد و به بقيع برد، و سپس ‍ فرمود: سرت را بلند كن زيرا در اين شبها درهاى رحمت خدا در آسمان بروى بندگان باز است ، همچنين در رضوان ، در آمرزش ، در فضل ، در توبه ، در نعمت ، در جود و سخاوت ، در احسان باز است ، خداوند به عدد پشمها و موهاى چرندگان در اين شب گنهكاران را آزاد مى كند، پايان عمرها در اين شب ، تعيين مى گردد، رزق هاى يكسال در اين شب تقسيم مى شود و حوادث يكسال در اين شب معين مى گردد.
اى محمد! كسى كه اين شب را با تكبير و تسبيح و تهليل و دعا و نماز و قرائت قرآن و اطاعت و خضوع و استغفار بسر برد، بهشت منزل و سراى او است ، و خداوند گناهان گذشته و آينده اش را مى آمرزد... اى محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم اين شب را احياءدار و به امت خود دستور بده آنها نيز اين شب را احياء بدارند، و با عمل به سوى خدا تقرب جويند، چرا كه اين شب شبى شريف است .
از اعمال اين شب ، خواندن دعاى كميل در سجده است روايت شده كه كميل گويد ديدم على عليه السلام اين دعا را در شب نيمه شعبان در سجده خواندند.
در مورد زيارت امام حسين عليه السلام در اين شب بخصوص در صورت امكان در كنار قبرش ، آمده هر كه بشناسد امام حسين عليه السلام را و شهادت او و هدف شهادتش را كه موجب نجات امت گرديد و وسيله و راهگشائى براى رسيدن به فوز عظيم شد (خلاصه اينكه عبادتش در اين شب از روى توجه و علاقه و معرفت خاص باشد) آنگونه خويشتن را در برابر خدا خاضع نمايد كه شايستگى آن را دارا مى باشد و نيز از خدا خواسته هاى شرعيش را تقاضا كند.(7)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
01-09-2023, 14:11
نام و كينه امام زمان عليه السلام

امام زمان عليه السلام هنگام تولد تا وقتى كه پدرش به شهادت رسيد (از سال 255 تا سال 260) مخفى بود و تنها خواص از اصحاب او را مى ديدند و مسائل خود را از ايشان مى پرسيدند، هنگام رحلت پدر، پنچ سال داشت ، سرانجام عواملى باعث شد كه آن حضرت از نظرها غايب گرديد و نخست غيبت صغرى و سپس غيبت كبرى به وجود آمد (كه در اين مورد، بعد سخن خواهيم گفت ).
بهر حال : چنانكه در روايات آمده ، محل زندگى امام زمان عليه السلام در دوران كودكى همچون محل زندگى حضرت موسى عليه السلام مخفى بود تا از گزند طاغوتيان محفوظ گردد.(8)در اينجا براى اينكه دورنمائى از دوران خفقان آن زمان را دريابيم شايسته است به داستان زير توجه فرمائيد.

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
01-09-2023, 14:12
جعفر كداب عموى امام زمان عليه السلام

گاه مى شود بر اثر عواملى ، از حضرت نوح عليه السلام پسرى ناخلف بنام كنعان و يا از حضرت آدم عليه السلام پسرى متمرد بنام قابيل به وجود مى آيد.
حضرت امام هادى عليه السلام داراى 5 فرزند بنامهاى امام حسن عليه السلام ، حسين ، محمد، جعفر، و عليه بود. در ميان اين فرزندان ، جعفر، بسيار ناخلف بود كه لقب كذاب (دروغگو) را گرفت ، امام هادى عليه السلام درباره او فرمود: از فرزندم جعفر دورى كنيد، نسبت او به من همچون نسبت كنعان به نوح عليه السلام است ، امام عسكرى عليه السلام فرمود: مثل من و جعفر مانند هابيل و قابيل دو فرزند آدم عليه السلام است ، اگر كشتن من براى جعفر ممكن بود، مرا مى كشت ، ولى خداوند جلو او را گرفت .
جعفر از افرادى بود كه ادعاى امامت داشت و پس از رحلت پدر مى گفت امام مردم من هستم نه برادرم ، امام عسكرى عليه السلام ، حتى پس از رحلت پدر نزد خليفه وقت رفت و گفت : بيست هزار اشرفى براى تو مى فرستم و از شما خواهش دارم كه فرمان دهى تا بر مسند امامت بنشينم و اين مقام از برادرم سلب گردد.
خليفه در جواب گفت : عجب آدم احمق هستى اگر امامت در دست ما مى بود آن را براى خود قرار مى داديم اگر امام شناسان و شيعيان آنچه از برادرت و پدرت از معجزات و... ديدند از تو ببينند تو را امام خود مى دانند، ديگر نيازى به كمك ما ندارى و گرنه هرگز به تو ايمان نخواهند آورد.
كارشكنى هاى او در عصر امامت برادرش امام عسكرى عليه السلام بجائى نرسيد ولى پس از شهادت برادرش دوباره شروع به ادعا كرد و اعلام داشت كه امام بعد از برادرم من هستم .
امام عسكرى عليه السلام براى اينكه امر بر مردم اشتباه نشود و امامت امام مهدى (عج ) را از كارشكنى هاى جعفر، حفظ كند، در آخرين لحظات عمر، يكى از اصحاب بنام (ابوالاديان ) را به حضور طلبيد و به او فرمود:
((چند نامه هست اينها را به مدائن مى برى و به فلان و فلان كس مى رسانى و جواب نامه ها را مى گيرى ، روز 15 به سامراه مى آئى ، صداى گريه از خانه من خواهى شنيد مطلع مى شوى كه من از دنيا رفته ام .))
ابوالاديان : فدايت شوم ، معلوم است كه سخن شما راست و درست است ، و همين طور كه مى فرمائى خواهد شد ولى سؤ الى دارم و آن اينكه پس از شما امام كيست ؟
امام عسكرى عليه السلام : ((امام كسى است كه جواب نامه ها را از تو مطالبه كند.))
ابوالاديان : علامت ديگر امام پس از شما چيست ؟
امام عسكرى عليه السلام : ((امام كسى است كه بر جنازه من نماز بخواند.))
ابوالاديان مى گويد: علامت ديگر چيست ؟
امام عسكرى عليه السلام فرمود: امام كسى است كه از ميان هميانهاى طلا خبر دهد.))
ابوالاديان مى گويد: ابهت امام عسكرى عليه السلام مرا گرفت ، ديگر نپرسيدم كه منظور چه هميانى است برخاستم خداحافظى كردم نامه را گرفتم بسوى مدائن رهسپار شدم ، نامه ها را به صاحبانشان دادم جواب نامه ها را گرفت و به سامره برگشتم همين كه وارد خانه امام حسن عليه السلام شدم صداى گريه شنيدم فهميدم كه امام عسكرى عليه السلام دار دنيا را وداع كرده است ولى ديدم گروهى دور جعفر كذاب را گرفته اند و به او به عنوان امام تهنيت مى گويند و بعضى به او تسليت مى گفتند.
در اين ميان كسى آمد و به جعفر گفت : جنازه برادرت را غسل داده اند، بفرمائيد بر جنازه نماز بخوانيد ديدم جعفر برخاست و همراه گروهى براى انجام نماز رهسپار شد، با خود گفتن : عجبا! اگر امام مردم ، بى دين بشود، معلوم مى شود كه همواره دين از اول سست بوده است ، چون من جعفر كذاب را مى شناختم كه همواره با ساز آواز و شرابخوارى سر و كار داشت ، من هم دنبال جعفر براه افتادم تا ببينم جريان به كجا منتهى مى شود.
كنار جنازه امام عسكرى عليه السلام رسيديم جعفر پيش ايستاده و همراهان پشت سرش ، گفتم ديگر كار از كار گذشت ، ناگهان پرده سفيدى كه در حجره آويزان بود بلند شد، ديدم كودكى نورانى پيدا شد، رداى جعفر را گرفت و فرمود: اى عمو! پس برو، من سزاوارترم كه بر جنازه پدرم نماز بخوانم ، جعفر مانند نقش بر ديوار هيچ نتوانست بگويد و كنار رفت .
آن كودك مشغول نماز شد و پس از نماز همين كه خواست برود به من رسيد و فرمود: جواب نامه ها را به من بده ، نامه ها را به او دادم ، رفت به حجره ، با خود گفتم حمد و سپاس خدا را كه دو علامت از علاماتى كه امام عسكرى عليه السلام به من فرموده بود ظاهر شد، نزد جعفر آمدم و گفتم اين طفل كه بود؟
گفت : من اصلا چنين كودكى را نديده ام و نمى شناسم .

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
13-09-2023, 16:12
مسافران قمى و جعفر كذاب :

روز بعد ديدم گروهى از اهل قم آمده بودند به زيارت امام عسكرى عليه السلام نائل شوند، مطلع شدند كه حضرت از دنيا رفته است ، پرسيدند: امروز امام و حجت خدا كيست ؟
گروهى جعفر كذاب را نشان دادند، اهل قم نزد جعفر آمده و سلام كردند و گفتند: پول زيادى كه مخصوص امام عليه السلام است براى شما آورده ايم ، دستور داد پولها را بگيرند.
گفتند: ما هر وقت خدمت امام عسكرى عليه السلام مى رسيديم و پولى نقد مى آورديم نام صاحبان پول را حضرت مى بردند و حدود مبلغ را از درهم و دينار مى فرمود، شما هم اگر امام هستيد و جانشين برادر خود مى باشيد مبلغ و عدد و اسم صاحبان پول را بگوئيد.
جعفر گفت : مردم از من علم غيب مى خواهند، مگر برادرم علم غيب داشت ؟
اهل قم گفتند: در چنين صورت ما پول را نخواهيم داد.

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
13-09-2023, 16:12

دستور دستگيرى امام زمان عليه السلام

جعفر ديد با اين وضع به هدف شوم خود نمى رسد، نزد معتمد عباسى خليفه وقت رفت و گزارش داد كه برادرم امام عسكرى عليه السلام پسرى دارد و او بر جنازه پدرش نماز خواند (امام عسكرى عليه السلام براى حفظ فرزندش حضرت حجت (عج ) از دشمنان ، تولد او را به كسى نفرموده بود.) خليفه ، ضد ماءمور به فرماندهى شخصى بنام ((رشيق )) به خانه امام عسكرى عليه السلام فرستاد و به او دستور اكيد داد كه برو به خانه امام عسكرى عليه السلام همه حجره ها را جستجو كن ، بى آنكه اجازه بگيرى وارد خانه شو.
رشيق با ماءمورين به خانه امام عسكرى عليه السلام آمدند و همه حجره ها را گشتند تا به آن حجره كه در آن پرده سفيد آويزان بود رسيدند، پرده را بلند كردند دريائى آنجا ديدند كه در وسط آن ، كودكى سجاده انداخته و نماز مى خواند، رشيق بيكى از ماءمورانش دستور داد كه برو، و آن كودك را بگير. آن ماءمور تا به سراغ كودك آمد در ميان آب غرق شد.
رشيق به ديگرى دستور داد، ديگرى وقتى خواست به طرف كودك رود در آب غرق شده با فرياد بلند تقاضاى كمك كرد، او را نجات دادند، حضرت با كمال وقار نماز را تمام كرد و سپس در پيش روى ماءموران از حجره بيرون آمد. ماءموران گويا چوب خشكى شده بودند. اصلا نتوانستند كوچكترين آسيبى به كودك كه حضرت حجت (عج ) بود برسانند.
همين موقع بود كه حضرت مهدى عليه السلام غايب شد و غيبت صغرى به وقوع پيوست .(9)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
17-09-2023, 19:55
مشخصات امام زمان عليه السلام

بهر حال امام زمان عليه السلام در زمان پدر كه 5 ساله بود (از سال 255 تا 260، سال شهادت پدر) نزد پدر بود، ولى در مخفيگاه بسر مى برد، بسيارى از اصحاب ائمه عليهم السلام و علما و فقهاى اعلام اسلام ، وى را زيارت كرده اند، حتى بسيارى از نوابغ و علماى بزرگ چين و بخارا و سمرقند و هندوستان و اندلس و اروپا به سامراه سفر كرده و توسط امام عسكرى عليه السلام با امام زمان عليه السلام ملاقات كرده و مسائل خو را از وى پرسيده اند، و نشان سوغات و هداياى صاحبانش را از او خواسته اند، او به يك يك آنها پاسخ صحيح داده است . (چنانكه اين مطلب در جلد 52 و 53 بحار بطور مفصل آمده است .)
براى اينكه بيشتر با اين عزيز كه پرده هاى غفلت و گناه ، ما را از ديدارش ‍ محروم ساخته آشنا شويد به اين حديث توجه كنيد: پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
(( المهدى من ولدى اربعين سنة كان وجهه كوكب درى فى خده الايمن خال اسود عليه عبائتان قطوا نيتان ، كانه من رجال بنى اسرائيل يستخرج الكنوز و يفتح مدائن الشرك ؛))
مهدى (عج ) از فرزندان من داراى چهل سال است (يعنى هنگام خروج همچون مرد چهل ساله است ) صورتش همچون ستاره درخشان است ، در گونه راستش خال سياهى است و دو عباى قطوانى بر دوش دارد، قيافه اش ‍ همانند مردان بنى اسرائيل (زمان حضرت موسى عليه السلام ) است گنجها را استخراج كند، در كشورهاى شرك را فتح كرده و تحت رهبرى خود در مى آورد.))(10)
از خصوصيات امام قائم (عج ) اينكه آن حضرت از ناحيه پدر از نسل امام حسين است ، از ناحيه مادر از نسل امام حسن عليه السلام است ، از اين رو كه مادر امام باقر عليه السلام از فرزندان امام حسن عليه السلام است .(11)
از ويژگيهاى او اينكه پس از ظهور، حضرت عيسى عليه السلام از آسمان آمده و پشت سر او نماز بجا مى آورد.(12)
و ديگر اينكه در آخر عمر امام قائم (كه رجعت امامان به وجود مى آيد) پس ‍ از آنكه حضرت قائم (عج ) از دنيا رحلت كرد، امام حسين عليه السلام بدن او را غسل مى دهد.(13)
و ديگر اينكه امام عصر(عج ) شبيه يوسف عليه السلام و عيسى عليه السلام و موسى عليه السلام و محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم است .
اين هم در جاى خود بسيار جالب است كه بزرگترين چهره انقلابى تاريخ ، حضرت سيد الشهداء امام حسين عليه السلام در غسل و كفن و دفن مصلح بزرگ جهان حضور يابد.
بهر حال مردم در هر زمان ، امام زمان عليه السلام خود را بشناسد و هر زمانى داراى امام است (و اين كتاب براى همين منظور نگاشته شده ) در زمان ائمه عليهم السلام ياران امامان در اين جهت خيلى كوشا بودند كه امام حق را بشناسند، اكنون به روايت زير توجه كنيد:
محمد بن عثمان (14)گويد: از پدرم شنيدم گفت : از امام عسكرى عليه السلام اين سؤ ال شد و من در حضورش بودم ، سؤ ال اين بود:
((اين مطلب كه از پدران شما نقل شده : هيچگاه زمين از حجت خدا خالى نمى ماند و اگر كسى بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ زمان جاهليت مرده است (15) آيا حق است ؟))
امام حسن عليه السلام فرمود:
آرى اين مطلب حق است همچنانكه روز حق است ، شخص پرسيد: بعد از شما امام مردم كيست ؟
فرمود: پسرم محمد، امام و حجت بعد از من است كسى كه بميرد و او را نشناسد به مرگ زمان جاهليت مرده است ، ولى براى او غيبتى هست كه نادانان در اين مورد حيران گردند و منحرفان هلاك شوند، و كسانى كه وقت ظهورش را تعيين كنند او را تكذيب نمايند، سپس ظهور مى كنند گويا مى بينم طوقهاى سفيدى را كه بر بالاى سر او در نجف و كوفه در حركت است .(16) و در پرچم ارتش آن حضرت نوشته شده :
((البيعة لله ؛ بيعت مخصوص خداست .))(17)
از ويژگيهاى آن بزرگوار اينكه : پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
((مهدى طاووس اهل بهشت است .))
و در عبارت ديگر فرمود:
((چهره مهدى (عج ) از فرزندانم همچون ماه تابان است ، رنگ چهره اش ‍ عربى است و بدنش همانند جسم مردان بنى اسرائيل (بلند قد) است ، زمين را همانگونه كه پر از ظلم و جور شده ، پر از عدل و داد مى كند، اهل آسمانها و زمين و پرندگان در هوا از حكومتش راضى هستند، بيست سال حكومت مى كنند.))(18)
روزى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم به دختر گراميش فاطمه عليهاالسلام رو كرد و به اين شخصيتها افتخار كرده و فرمود:
((بهترين پيامبران پدرت است ، و از ما است بهترين اوصياء كه شوهرت على عليه السلام است و از ما است بهترين شهدا كه عموى من حمزه است ، از ماست آن كس كه دو پر دارد و با آن دو پر در بهشت هر جا بخواهد به پرواز در مى آيد، و او پسر عموى پدرت جعفر است ، از ماست دو سبط اين امت ، دو آقاى جوانان اهل بهشت ، حسن عليه السلام و حسين عليه السلام و اين دو فرزندان تو هستند و از ما است مهدى (عج ) و او از فرزندان تو است .)) (19)
امام سجاد عليه السلام فرمود:
((قائم ما داراى نشانه هايى از شش پيامبر است :
1- نشانه اى از نوح عليه السلام .
2- نشانه اى از ابراهيم عليه السلام .
3- نشانه اى از عيسى عليه السلام .
4- نشانه اى از موسى عليه السلام .
5- نشانه اى از ايوب عليه السلام .
6- نشانه اى از محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم .))
امام نشانه اش از نوح عليه السلام طول عمر است ، اما نشانه اش از ابراهيم عليه السلام مخفى بودن محل ولادتش است ، اما نشانه اش از موسى عليه السلام ترس از دشمن و غيبت است (كه موسى عليه السلام از ترس ‍ فرعونيان از مصر به مدين رفت و مدتى مخفى بود) اما نشانه اش از عيسى عليه السلام اختلاف راءى مخفى بود) اما نشانه اش از عيسى عليه السلام اختلاف راءى مردم درباره اش ، و اعتزال او از مردم است ، اما نشانه اش از ايوب عليه السلام گشايش و پيروزى پس از بليات و گرفتارى است ، اما نشانه اش از محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم قيام به شمشير است .))(20)
و در بعضى روايات ، نشانه اى از حضرت يوسف عليه السلام نيز ذكر شده و آن زندان است (21) (شايد منظور دورى او از دوستانش كه به منزله زندانى بودن او است ).
از ويژگيهاى امام قائم (عج ) اينكه : امام حسين عليه السلام فرمود:
((او از نظرها پنهان است تا كسى او را به بيعت خود نخواند، و او زير پرچم هيچ رهبر ناشايستى نرود.))(22)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
20-09-2023, 16:25
شوكت و قدرت فوق العاده امام عليه السلام

حضرت رضا عليه السلام در ضمن روايتى فرمود:
((قائم عليه السلام كسى است كه هر گاه خروج كند، در سن پيرى است اما سيماى جوان دارد، و آنچنان قدرت جسمى دارد كه دستش را به بزرگترين درخت روى زمين بياندازد، مى تواند آن را از ريشه بركند، و اگر در ميان كوهها صدايش را بلند كند سنگهاى كوهها قطعه قطعه گردند، عصاى موسى عليه السلام و انگشتر سليمان عليه السلام همراه اوست .))(23)
از ويژگيهاى حضرت قائم (عج ) اينكه : پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
((بهشت مشتاق چهار نفر از خاندان من است كه خدا آنها را دوست دارد و مرا به دوستى با آنها فرمان داده است :
1- على بن ابيطالب عليه السلام 2 حسن عليه السلام 3 حسين عليه السلام 4 مهدى (عج ) كه پشت سر مهدى (عج ) حضرت عيسى عليه السلام نماز مى خواند.))(24)
و در روايت ديگر فرمود: ((ما خاندان عبدالمطلب سادات و بزرگان بهشت هستيم ، من و برادرم على عليه السلام و عمويم حمزه و جعفر و حسن و حسين و مهدى عليهم السلام .))(25)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
20-09-2023, 16:25
شمائل حضرت مهدى عليه السلام

پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
((مهدى از ما خاندان است ، بلند پيشانى و بر آمده بينى است (كه وسط بينى اش برآمدگى دارد).(26)
و نقل شده : روزى حضرت على عليه السلام به امام حسين عليه السلام نگاه كرد و فرمود:
اين پسرم آقا است چنانكه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم او را آقا خواند، و بزودى خداوند در صلب او مردى ظاهر سازد كه همنام پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم شماست ، و در صورت و سيرت شبيه پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم است ، وقتى كه مردم در غفلت بسر مى برند و حق زير پا قرار گرفته و مرده شده و ظلم و جور آشكار گشته ، خروج مى نمايد، سوگند به خدا اگر خروج به قيام نكند، گردنش را مى زنند، اهل آسمان و ساكنان آن از خروجش شاد مى شوند، بلند پيشانى و برآمده بينى ، سطبر شكم ، لاغر ران و در ران راستش ، خالى هست ، گشاده دندان مى باشد، زمين را همچون كه پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد كند.))(27)
از خصائص امام مهدى (عج ) اينكه : حكومتش سراسر جهان را مى گيرد، در اين مورد مفسر معروف اهل تسنن قرطبى روايت مى كند كه جميع كسانى كه جهانگير شدند چهار نفرند كه دو نفرشان كافر بودند يعنى نمرود و بخت النصر و دو نفرشان مؤ من بودند يعنى : ذوالقرنين و سليمان بن داود عليهماالسلام و بزودى از امت اسلام پنجمين نفر حاكم سراسر زمين مى شود و او مهدى (عج ) است .(28)
جايز جعفى گويد: از امام باقر عليه السلام شنيدم مى فرمود:
((روزى عمر بن خطاب از اميرمؤ منان على عليه السلام در مورد حضرت مهدى عليه السلام توضيح خواست .
على عليه السلام فرمود: اما نامش ، حبيبم رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم با من عهد كرده كه نامش را نبرم تا خداوند او را مبعوث كند، امام سيمايش ، او جوان نه بلند قد و نه كوتاه قد، خوش صورت است ، مويش ‍ زيبا است ، و از سرش به شانه اش ريخته ، نور صورتش سياهى موى سر و صورتش را تحت الشعاع قرار داده است .))
امام صادق عليه السلام فرمود:
((مهدى (عج ) خروج نمى كند مگر در سالهاى طاق مانند 1 3 5 7 9.))(29)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
21-09-2023, 18:18
لقب قائم عليه السلام و مهدى عليه السلام چرا؟

مى پرسند:
چرا زمان عليه السلام با كلمه ((قائم )) و ((مهدى )) خوانده مى شود، و اينكه بعضى با شنيدن لقب ((قائم )) برمى خيزند و مى ايستند براى چيست ؟
پاسخ :
در بسيارى از روايات ، آن حضرت با لقب قائم (30) و مهدى ، ياد شده و در مورد قائم ، بسيار مى شد كه در زمان ائمه عليهم السلام بر اثر ظلم و فساد و حاكمان غاصب ، امامان به ياد امام زمان عليه السلام مى افتادند و مى فرمودند: ((قائم ما انتقام ما را خواهد گرفت )).
قائم يعنى قيام كننده ، نظر به اينكه قيام و نهضت حضرت مهدى (عج ) جهانى است و در تمام تاريخ بشر چنين قيام و حكومتى نبوده ، آن حضرت با اين عنوان خوانده مى شود.
اما اينكه پيروان آن حضرت با شنيدن اين لفظ و يا با تلفظ به اين كلمه برمى خيزند و مى ايستند، اين كار يك نوع عمل مستحبى است و احترام و اظهار پيوند و انتظار آن حضرت است و ضمنا مردم را به ياد نهضت و قيام حضرت مهدى (عج ) مى اندازد و براى آنها تلقين عملى مى شود كه بايد برخاست ، نهضت كرد، اميدوار بود و به زمينه سازى براى ظهور و قيام جهانى رهبرى معصوم و قاطع كه اميد پيامبران و امامان و همه مستضعفان جهان و قلب تپنده هستى است پرداخت .
اين كار حتى در زمان امام صادق عليه السلام در ميان شيعيان معمول بوده ، حتى نقل شده در خراسان در حضور حضرت امام رضا عليه السلام كلمه ((قائم )) ذكر شد، امام رضا عليه السلام برخاست و دستش را بر سر نهاد و فرمود: (( اللّهم عجل فرجه و سهل مخرجه ؛))
((خداوندا بر فرجش شتاب كن ، و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان .))(31)
اما در مورد واژه مهدى ، از اين روست كه امام زمان هدايت شده و هدايت كننده است .
امام صادق عليه السلام در ضمن حديثى در اين مورد فرمود:
(( انما سمى القائم مهديا لانه يهدى الى امر مضلول عنه و سمى القائم لقيامه بالحق ؛))
آن حضرت را مهدى گويند، زيرا او مردم را به امرى كه گم كرده اند هدايت مى كند، و قائم گويند چون به حق قيام كند)).(32)
از امام باقر عليه السلام سؤ ال شد چرا قائم را ((قائم )) خواندند؟
فرمود:
((زيرا ياد او فراموش مى شود و بسيارى از معتقدان به امامت آن حضرت ، راه ناصحيح مى روند.))
از آن حضرت سؤ ال شد چرا او را منتظر گويند؟ فرمود:
((زيرا براى او غيبتى طولانى است كه روزهايش بسيار است افراد مخلص ‍ و پاك در انتظارش بسر مى برند ولى افراد شكاك و مردد او را انكار مى كنند و منكران ، نامش را به مسخره مى گيرند و تعيين كنندگان وقت بسيارند، عجله كنندگان در او به هلاكت مى رسند، مسلمانان در مورد او نجات مى يابند.))

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
21-09-2023, 18:18


اقامتگاه حضرت مهدى عليه السلام كجاست ؟ (33)

مى پرسند:
امام قائم (عج ) كجاست و آيا فرزند و همسر دارد؟
پاسخ :
از قواعد و روايات معصومين عليهم السلام استفاده مى شود كه امام قائم (عج ) هم اقامتگاه مخصوص دارد و هم زن و فرزند.
در مورد اقامتگاه آن حضرت نخست بايد توجه داشت كه آن حضرت همه ساله در مراسم عظيم حج شركت مى كند. (34)
و بعضى از سعادتمندان در مراسم حج به محضرش شرفياب شده اند.
همچنين هر جا كه بخواهند از مشاهد مشرفه و... خواهد رفت .
اما در مورد اقامتگاه آن حضرت و فرزندان و بستگان و ياران مخصوص ‍ (اوتاد) چندين مكان ماند: مدينه ، دشت حجاز، كوه رضوى ، كرعه (35) و سرزمينهاى دور دست و... گفته شده است .
در ميان اين گفتار آنچه بيشتر نظرها را جلب مى كند اين است كه اقامتگاه آن حضرت و فرزندانش و گروهى از خواص يارانش در جزيره اى از درياى بزرگ مى باشد.
از امام هادى عليه السلام داستانى نقل شده كه خلاصه اش اين است :
حضرت مهدى (عج ) و فرزندانش در جزيره هائى بسيار بزرگ و پهناور در دريا زندگى مى كند و عدد شيعيان آنجا بسيار زياد است ، و فرزندان وى هر يك حاكم جزيره اى هستند و خدا بهتر مى داند.(36)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
21-09-2023, 20:14

داستان جزيره خضراء
در داستانى كه در مورد تشرف على بن فاضل مازندرانى در سال 690 هجرى در جزيره ((خضراء)) از طرق بسيار موثق نقل شده حاكى است كه اقامتگاه امام قائم عليه السلام و همسران و فرزنداش در جزيره ((خضراء)) است اينك اصل داستان را از كتاب اثباة الهداة نقل مى كنيم :
علامه مجلسى در بحار الاءنوار از يحيى بن فضل در كتاب ((رسالة البحر الابيض و الجزيرة الخضراء)) از على بن فاضل مازندرانى مجاور نجف در حديث بسيار طولانى چنين نقل مى كند:
وارد شهرى از شهرهاى غرب (اسپانيا) شدم مركبهائى از بلاد امام عصر(عج ) وارد آنجا شد، يكى از مسافرين آنها پيرمردى بود كه چون مرا ديد گفت : نام تو چيست ؟ گمان مى كنم على باشد.
گفتم : آرى ،
گفت : نام پدرت چيست ؟ گويا فاضل باشد؟
گفتم : آرى ، چه خوب نام من و پدرم را مى شناسى .
گفت : بدان كه نام و اصل و وصف و خصوصيات ترا براى من بيان كرده اند و من تا جزيره خضراء با تو هستم .
بسيار خوشحال شدم مرا با خود به دريا برد، روز شانزدهم به آب سفيدى رسيديم ، پرسيدم اينجا كجاست ؟
گفت : بحر ابيض است و آن جزيره خضراء است كه اين آب سفيد اطرافش ‍ را گرفته است و به حكمت خداوند چون كشتيها و وسائل نقليه ديگر دشمنان به اينجا رسند غرق مى شوند و به آن حضرت دست نيابند. سپس ‍ وارد جزيره خضراء شديم و رفتيم در مسجد، شخصى بنام ((سيد شمس ‍ الدين )) را ديدم كه مى گفت : من از نوه هاى امام عصر(عج ) هستم ، پس از گفتگوئى به او گفتم : هرگز امام را ديده اى ؟ گفت : نه ولى پدرم نقل كرد كه صداى امام را شنيده ام و خودش را نديده ام و اما جدم ، هم خودش را ديده است و هم صدايش را شنيده است ، آنگاه با آن سيد از شهر بيرون رفتيم و به پيرمردى رسيديم ، از سيد احوال آن پيرمرد را پرسيدم ، گفت : اين كوه را مى بينى ، در وسط آن جاى خرمى است و در آن چشمه اى است و كنار چشمه ، قبه اى است و اين مرد با رفيقش خادم آن قبه است ، من هر صبح جمعه مى روم آنجا خدمت امام عصر(عج ) (البته با توجه به آغاز حديث ، خود امام را نمى بيند و صدايش را نمى شنود) و در قبه دو ركعت نماز مى خوانم و كاغذى مى يابم كه در آن حكم مرافعه اى را كه در هفته به من رجوع مى كنند در آن نوشته ، كاغذ را برمى دارم و هر چه در آن نوشته به آن عمل مى كنم .
على بن فاضل گويد: از خادمها خواهش كردم مرا به حضور امام (عج ) ببرند، گفتند: راهى ندارد، آن رفيقم به من گفت : دستور آمده كه تو را به وطن برگردانم ، براى من و تو مخالفت روا نيست .(37) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link37)
ناگفته نماند كه على بن فاضل داستان خود را به طور مفصل در كتابى بنام ((الفوائد الشمسيه )) آورده است ، و ضمنا به احتمال قوى آن آب سفيد كه در داستان فوق آمده همانند يك حصار محكم و مجهز، دشمن را از آن جزيره دفع مى كند.
بعضى از نويسندگان به عنوان احتمال مطرح كرده اند كه شايد اين جزيره خضراء (با توجه به آب سفيد و ساير خصوصيات كه در داستان آمده بود) همان مثلث برمودا كه از عجيب ترين و مرموزترين مكانهاى روى زمين است و در غربى ترين اقيانوس اطلس قرار دارد باشد.
از عجائب مثلث برمودا اينكه هر هواپيما يا كشتى به حدود آن برود بطور اسرارآميزى ناپديد مى گردد، و جالب اينكه آبهاى آن سفيد است ، و هر روز خبر غرق شدن تعداد تازه اى از كشتيهاى اقيانوس پيما در آبهاى سفيد ((مثلث برمودا)) به گوش رسيده است .
خلبانها و ملوانهائى كه در اين منطقه حوادثى را تجربه كرده اند گزارش ‍ داده اند كه در مسير خود، به صورت اسرارآميزى تغيير جهت حاصل شده و به مناطقى كه تصميم نداشته اند هدايت شده اند.(38) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link38)
اين هم يك احتمالى است ، كه بايد دانشمندان و محققان بيشترى كنند.
فقط در اينجا اضافه مى كنيم : يكى از دعاهاى حضرت مهدى (عج ) اين است كه :
(( اللّهم احجبنى عن عيون اعدائى و اجمع بينى و بين اوليائى ؛))
خدايا مرا از ديدگان دشمنانم پوشيده بدار و بين من و دوستانم اجتماع حاصل كن .(39) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link39)
به مقتضاى استجابت اين دعا، اقامتگاه آن حضرت از دشمنان محفوظ خواهد بود. و ممكن است همين مطلب تاءييدى باشد كه آن جزيره ، در مثلث برمودا است .
از سوى ديگر غير از همسر و فرزندان ، جمعى از دوستانش كه طبق روايت سى تن از ((اوتاد)) و برجستگان هستند (40) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link40) همواره در خدمت آن حضرت بسر مى برند.
بهر حال بايد با ذكر اشعار حافظ گفت :




يوسف گم كشته باز آيد به كنعان غم مخور






كلبه احزان شود روزى گلستان غم مخور






دور گردون گرد و روزى بر مراد ما نگشت






دائما يكسان نماند حال دوران غم مخور






هان مشو نوميد چون واقف نه اى ز اسرار غيب






باشد اندر پرده بازيهاى پنهان غم مخور






حال ما در فرقت جانان و ابرام رقيب






جمله مى داند خداى گردان غم مخور




به گفته ملا محسن فيض كاشانى :


اى تو ما را راحت جان الغياث






دردها را جمله درمان الغياث






اى سرو سركرده هر سرورى






نيست ما را بى تو سامان الغياث






ثائم آل پيامبر(عج ) دست گير!






بى توام افتادن و خيزان الغياث






كار شرع از دست شد بيرون خرام






تازه كن آئين ايمان الغياث






عالمى گرديد مالامال شر






از جفا و جور و طغيان الغياث






خون ما خوردند اين دجاليان






مهدى و هادى دوران الغياث






فيض شد دلتنگ صحراى فراق






مونس دل راحت جان الغياث




توضيح ديگر اينكه :
براساس داستان ((على بن فاضل )) فرزندان حضرت ولى عصر(عج ) در جزيره اى بنام خضراء در اقيانوس اطلس ، زندگى مى كنند، و شخص آن بزرگوار همه ساله در موسم حج شركت نموده ، پس از زيارت آباء و اجداد طاهرينش در حجاز، عراق و طوس به جزيره باز مى گردد و غالب اقامت آن بزرگوار در همان جزيره است . (41) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link41)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
21-09-2023, 20:15
​نشانه هاى خود حضرت چيست ؟
پاسخ :
مقدارى از نشانه هاى قائم (عج ) در ضمن اين كتاب آمده است ، ولى در اينجا نيز به چند نشانه اشاره مى كنيم :
امام صادق عليه السلام فرمود:
((امامت امت (42) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link42) صلاح نيست مگر براى شخص كه داراى سه خصلت باشد:
1- سزاوارترين مردم به امام قبل .
2- اسلحه پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم در نزد او باشد.
3- امام سابق ، او را به طور آشكار، وصى خود كرده باشد.))(43) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link43)
اباصلت هروى گويد: به حضرت رضا عليه السلام عرض كردم نشانه قائم (عج ) در وقت خروج چيست ؟
فرمود: ((او در سن پيران است ولى سيماى جوان دارد ناظران به او گمان مى برند كه چهل سال يا كمتر دارد، او با مرور شب و روز پير نمى شود تا پايان عمرش فرا رسد.))(44) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link44)
مرحوم صدوق رحمة الله از امام باقر عليه السلام نقل مى كند:
((نخستين سخنى كه حضرت مهدى (عج ) پس از قيام خود مى فرمايد اين است )):
((من بقية اللّه و حجت و خليفه خدا بر شما هستم ))
سپس هيچ كس بر او سلام نمى كند بر او سلام نمى كند مگر اينكه مى گويد:
(( السلام عليك يا بقية اللّه فى ارضه :))
((سلام بر تو اى بقيه (ذخيره بادوام ) خدا در زمين خدا.))(45) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link45)
قبلا گفتيم امام قائم (عج ) در تمام جهات شباهت به پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم دارد حتى در قيافه و روش و خصوصيات .
نيز امام عليه السلام فرمود:
((در مكه تعداد بيعت كنندگان به 000/10 نفر مى رسند، و در سراسر زمين معبودى جز خدا يافت نمى شود و همه معبودهاى باطل ، آتش ‍ مى گيرند...))(46) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link46)
امام صادق عليه السلام فرمود:
((شب 23 ماه رمضان ندا بنام امام قائم (عج ) بلند شود، و آن حضرت در روز عاشورا كه در آن امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد، قيام كند، گويا روز شنبه دهم محرم را مى نگرم كه آن حضرت بين حجرالاسود و مقام ابراهيم عليه السلام و در كنار كعبه ايستاده و جبرئيل در حضورش است ، اعلام بيعت مى شود كه همه شيعيان و طرفداران او از اطراف جهان به مكه آيند و با او بيعت كنند، زمين براى آنها در نور ديده مى شود (كه زودتر برسند)، پس آنگاه خداوند زمين را كه پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد كند.))(47) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link47)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
21-09-2023, 20:18
شخص پنج ساله چگونه امام مى شود؟

مى پرسند:
حضرت قائم (عج ) هنگام شهادت پدر در سال 260 هجرى قمرى پنج سال داشت و پس از پدر امام بر مردم بود، آيا يك نفر پنج ساله مى تواند امامت كند؟
پاسخ :
اگر كودكى ، بخاطر استعدادهاى فوق العاده كه خدا به او داده ، در اوج كمال بود، چه مانعى دارد امام مردم شود، مانند حضرت عيسى عليه السلام كه به فرموده قرآن در سن كودكى ، پيغمبر و حجت خدا شد و مانند بوعلى سينا و امثال او.(48) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link48) و در دنيا گاهى كودكان استثنائى و نابغه بسيارند مانند: ((سيد محمد طباطبايى قمى در عصر ما كه در پنج و نيم سالگى حافظ همه قرآن شد، و هم اكنون (49) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link49)كه حدود هفت سال دارد، دروس ‍ حوزوى را مى خواند، و آن چنان بر معناى آيات قرآن ، مسلط است ، كه در گفتگو، با آيات قرآن سخن مى گويد و به سؤ الات جواب مى دهد.(50) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link50)
و مانند توماس يونگ و امثال او كه در دو سالگى خواندن و نوشتن را مى دانست و در هشت سالگى به تنهائى به آموختن رياضيات پرداخت (51) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link51) بسيارند و اينها حكايت از آن مى كند كه چنين چيزى محال نيست وقتى محال نبود قدرت خدا به آن تعلق خواهد گرفت .
ما امامان ديگرى مانند امام جواد و امام هادى عليه السلام نيز داريم كه قبل از بلوغ به امامت رسيده اند.

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
28-09-2023, 20:34
چرا اين همه سخن از مهدى (عج )

مى پرسند:
چرا از حضرت مهدى (عج ) آن همه سخن به ميان آمده پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم و همه ائمه عليهم السلام در فرصتهاى مختلف از آن حضرت سخن گفته اند، حتى به جزئيات و شمائل و خصوصيات مربوط به آن حضرت تصريح كرده اند... كه درباره هيچ يك از ائمه عليهم السلام چنين نيست ؟
پاسخ :
اين همه توجه پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم و امامان به حضرت مهدى (عج ) و ذكر ويژگيهاى شخص آن حضرت و قيام او... به خاطر چند جهت است :
1- مردم در طول زمان ، خود را آماده ، ظهور آن حضرت كنند و با داشتن هدف مشخص ، دنبال آن حضرت را بگيرند تا حكومت جهانى از دست استكبار جهانى بيرون آيد و بدست صالحان قرار گيرد و اين كار با نهضتهاى اسلامى عميق و پى گير قابل اجرا است .
2- ذكر خصوصيات براى آن است كه افراد دروغگو كه از معتقدات مذهبى مردم سوء استفاده كرده و در طول تاريخ خود را همان مهدى موعود خوانده اند، شناخته شوند و رسوا گردند.
3- اهميت مهدى (عج ) و انقلابش كه اميد همه در همه جهان در تاريخ است ، نيز عاملى است كه قبل از ظهورش از آن حضرت سخن بسيار به ميان آيد و قلبها و روحها بنام نام آن حضرت سرشار از اميد و توجه به آينده روشن گردد، و مؤ منان و مستضعفان بدانند كه خداوند آنها را به خودشان واگذار نكرده ، آنها حجت بر حق دارند، رهبرى معصوم ، پشتيبان آنها است ، با چنين پشتيبانى از هيچ چيز و هيچ كس نهراسند و تحت رهبرى او به پيش ‍ روند.
و در طول زمان غيبت ، با توجه به اوصاف او، دريابند كه چه كسى مى تواند به نيابت عام آن حضرت ، زمام امور و رهبرى را بدست گيرد، دريابند كه بايد نزديكترين فرد به اين خصوصيات و اوصاف ، بر مسند نيابت عام آن حضرت بنشيند و به عنوان ولايت فقيه مردم را رهبرى كند.
اما اگر اين خصوصيات ذكر نمى شد و اين همه اهميت به آن داده نمى شد، مردم در بسيارى از امور سياسى و اجتماعى و معنوى ، راه را گم مى كردند و از صراط مستقيم به سوى شرق و غرب پناه مى بردند.

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
28-09-2023, 20:35
آيا تلفظ بنام مقدس حضرت قائم (عج ) جايز است ؟

پاسخ :
مشهور بين جمعى از محدثان و راويان آن است كه تكلم به نام اصلى امام عصر(عج ) حرام است ولى تلفظ به القاب آن حضرت مانند مهدى ، حجت ، قائم و... حرام نيست .
اينك اين سؤ ال پيش مى آيد آيا اين حكم مخصوص زمان غيبت صغرى بوده است همانگونه كه علامه مجلسى (در جلد 13 بحار، چاپ قديم ) از بعضى از علماء نقل كرده و يا در هر زمان و مكانى تا موقعى كه حضرتش ‍ ظهور كند حرام است ؟ و اينكه حرمت تلفظ نام مقدس آن حضرت بستگى به موارد خاصى مانند تقيه و ترس دارد كه اگر موارد ترس و تقيه نباشد جايز است ؟
و آيا اين مسئله اختصاص به آن بزرگوار دارد يا درباره ساير امامان عليه السلام نيز جارى است ؟
دانشمند معروف شيعه ، علامه عالى مقام شيخ حر عاملى در كتاب وسائل الشيعه در آغاز و آخر بابى كه به همين عنوان در كتاب مذكور اختصاص ‍ داده .(52) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link52)
همين قول را انتخاب كرده كه در مورد تقيه و خوف ، تلفظ بنام آن حضرت حرام است و در غير موارد تقيه و خوف حرام نيست .(53) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link53)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
29-09-2023, 14:40
بررسى روايات : اين مساءله

ما در اينجا نخست به تجزيه و تحليل و بررسى رواياتى كه در اين مورد رسيده مى پردازيم و پس از نتيجه گيرى نظر خود را خاطر نشان خواهيم ساخت .
رواياتى كه در اين مورد به ما رسيده ، پس از بررسى به چهار قسم تقسيم مى شوند:
1- قسم اول روايت :
پاره اى از رواياتى كه در اين مورد رسيده ، دلالت دارند كه تلفظ نام مبارك حضرت ول عصر(عج ) به طور مطلق (در هر زمان و مكانى در هر شرايطى ) بى آنكه جاى تقيه باشد حرام است و در اين قسم روايات ، علت خاصى ذكر نشده است ، در اينجا بذكر چند نمونه از اين قسم روايات مى پردازيم .
1- مرحوم كلينى رحمه اللّه از على بن رئاب رحمه اللّه نقل مى كند كه امام صادق عليه السلام فرمود:
(( صاحب هذا الامر لا يسميه باسمه الا كافرا؛))
نام مبارك صاحب اين امر (حضرت ولى عصر عج ) را هيچ كس جز شخص كافر نمى برد.)(54) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link54)
2- و نيز مرحوم كلينى از ريان بن صلت نقل مى كند كه گفت :
(( سمعت ابا الحسن الرضا عليه السلام و سئل عن القائم قال : لا يرى جسمه و لا يسمى اسمه ؛))
از حضرت رضا عليه السلام در مورد سؤ الى كه پيرامون حضرت قائم (عج ) شده بود شنيدم فرمود:(( جسمش ديده نمى گردد، و نامش برده نمى شود)).(55) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link55)
3- مرحوم صدوق رحمه اللّه در كتاب اكمال الدين از صفوان بن مهران نقل مى كند كه شخصى از امام صادق عليه السلام پرسيد: مهدى (عج ) كه از فرزندان تو است كيست ؟
فرمود:
(( الخامس من ولدى السابع يغيب عنكم شخصه و لا يحل لكم تسميته ؛))
((مهدى پنجمين امام از فرزند امام هفتم است وجود مقدسش از شما پنهان مى شود و براى شما بردن نام او جايز نيست .))(56) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link56)
4- و نيز مرحوم صدوق رحمه اللّه در كتاب نامبرده از محمد بن عثمان بن عمرى رحمه اللّه نقل مى كند كه گفت : برايم دستخطى (توقيع ) پديدار شد كه با آن دستخط آشنا بودم (57) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link57)
به اين عبارت :
(( من سمانى فى مجمع من الناس فعليه لعنة اللّه ؛))
((كسى كه در ميان اجتماع مردم ، نام مرا ببرد، لعنت خدا بر او باد.))(58) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link58)
5- مرحوم صدوق رحمه اللّه در كتاب كمال الدين از حضرت عبدالعظيم حسنى رحمه اللّه نقل مى كند كه امام محمد تقى عليه السلام درباره حضرت قائم (عج ) فرمود:
(( يخفى على الناس ولادته و يغيب عنهم شخصه و تحرم تسميه و هو سمى رسول اللّه و كنيته ؛))
((تولد آن حضرت بر مردم مخفى است ، وجود او از انتظار آنان پنهان است و بر آنان بردن نام او حرام مى باشد، او هم نام و هم كينه ، رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلم است )).(59) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link59)
و روايت ديگرى كه در اين معنى به ما رسيده است .

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
29-09-2023, 14:40
2- قسم دوم از روايات :

پاره اى از روايات كه در اين مورد وارد شده به روشنى دلالت دارد بر ترك نام بردن آن حضرت تا موقعى كه قيام مى كند و سراسر زمين را همانگونه كه پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد مى نمايد، اينك نظر شما را به چند نمونه از آنها جلب مى كنيم :
1- علامه مجلسى رحمه اللّه در كتاب بحارالانوار از محمد بن زياد ازدى رحمه اللّه نقل مى كند كه امام موسى بن جعفر عليه السلام هنگامى كه از امام قائم (عج ) سخنى به ميان آمد فرمود:
(( خفى على الناس ولادته و لا يحل لهم تسميته حتى يظهره عزوجل فيملاء به الارض قسمطا و عدلا، كما ملئت ظلما و جورا؛))
((تولد حضرت قائم (عج ) بر مردم پنهان است ، نام بردن او براى آنان جايز نيست تا وقتى كه خداوند متعال او را ظاهر كند، و به وسيله او زمين را همانگونه كه پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد نمايد.))(60) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link60)
2- علامه مجلسى رحمه اللّه از حضرت عبدالعظيم حسنى روايت مى كند كه اما هادى (عج ) درباره حضرت قائم (عج ) فرمود:
(( لا يحل باسم حتى يخرج يملاء الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا...؛))
((ياد كردن حضرت قائم (عج ) بنام جايز نيست تا وقتى كه نهضت كند و زمين را همان گونه كه پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد نمايد.))(61) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link61)
3- مرحوم كلينى رحمه اللّه به سند خود از ابن هاشم داود بن قاسم جعفرى رحمه اللّه نقل مى كند كه امام باقر عليه السلام در ضمن حديثى فرمود:
(( و اشهد على رجل من ولد الحسن لايسمى و لا يكنى حتى يظهر امره فيملاها عدلا كما ملئت ((جورا انه القائم بامر الحسن بن على عليه السلام ؛))
گواهى مى دهم به آمدن مردى از فرزندان امام عسكرى عليه السلام كه نام و كنيه اش برده نمى شود تا قيامتش ظاهر گردد، زمين را همان گونه كه پر از جور شده پر از عدل و داد كند، اوست كه به امر جانشينى از امام حسن عسكرى عليه السلام مى پردازد.))(62) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link62)
4- مرحوم صدوق در كتاب اكمال الدين به سند خود از حضرت عبدالعظيم حسنى نقل مى كند كه وى (حضرت عبدالعظيم ) اعتقادات خودش را در محضر امام هادى عليه السلام عرضه داشت و (در ضمن ) به امامان يكى پس از ديگرى بنام اقرار كرد تا اينكه به امام دهم عرض كرد: اى سرور من ! پس از اينها امام من شما هستيد؟
حضرت فرمود:
(( و من بعدى ابنى الحسن فكيف للناس بالخلف من بعده ؟
قلت : فكيف ذلك ؟
قال : لانه لا يرى شخصه و لا سحل ذكره باسمه حتى يخرج فيملاء الارض ‍ قسطا و عدلا الى ان قال هذا دينى و دين آبائى ؛))
((اما بعد از من فرزندم حسن عليه السلام است ، پس حال مردم نسبت به جانشين بعد از او چگونه است ، عرض كردم : (براى چه ؟) چگونه است ؟
فرمود: زيرا او ديده نمى شود و بردن نامش جايز نيست تا وقتى كه قيام كند و زمين را پر از عدل و داد نمايد تا اينكه فرمود دين و عقيده من و پدرانم همين است .))(63)
(http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link63)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
23-10-2023, 19:30
3- قسم سوم از روايات :

پاره اى از روايات دلالت دارند كه نام بردن حضرت مهدى (عج ) جايز نيست و در همين روايات عدم جواز نام بردن حضرت به خوف و ترس از ضرر تعليل شده است به عنوان نمونه به اين چند روايت ذيل وقت كنيد:
1- مرحوم كلينى رحمه اللّه به سند خود از على بن محمد از ابو عبداللّه صالحى رحمه اللّه نقل مى كند كه گفت : پس از درگذشت امام حسن عسكرى عليه السلام ، اصحاب ما از من خواستند كه اسم و مكان حضرت مهدى (عج ) را سؤ ال كنم (پس از سؤ ال ) جواب آمد:
(( ان دللتم على الاسم اذا دعوه و ان عرضو المكان دلوا عليه ؛))
((اگر آنها را به اسم حضرت مهدى (عج ) آگاه سازيد آن را ظاهر مى سازند، اگر مكانش را بشناسند بر ضد او اقدام مى كنند.))(64) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link64)
محدث بزرگ شيخ حر عاملى رحمه اللّه پس از نقل اين حديث مى گويد اين حديث دلالت دارد كه نهى ائمه اطهار عليهم السلام از نام بردن حضرت مهدى (عج ) مخصوص مواردى است كه خوف از ضرر و بروز فساد باشد.
2- نيز مرحوم كلينى رحمه اللّه از عبداللّه بن جعفر حميرى رحمه اللّه نقل مى كند: كه شخصى از محمد بن عثمان رحمه اللّه (نايب خاص دوم ) پرسيد: آيا جانشين حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام را ديده اى ؟ او در پاسخ گفت : آرى به خدا سوگند، تا اينكه پرسيد اسمش چيست ؟
در پاسخ گفت :
(( فالاسم محرم عليكم ان تساءلوا عن ذلك من عندى فليس لى ان احلل و لا احرم ولكن عنه عليه السلام فان الامر عند السلطان ابا محمد مضى و لم يخلف ولدا (الى ان قال ) و اذا وقع الاسم وقع الطلب فاتقوا اللّه وامسكوا عن ذلك ؛))
اما در مورد نام بردن از حضرت مهدى (عج ) پرسش كردن از آن ، بر شما حرام است ، اين را از پيش خود نمى گويم ، براى من روا نيست كه پيش خود چيز حلال را حرام و يا حرام را حلال كنم ولى حكم امام را گفتم ، زيرا زمامدار وقت چنين تصور مى كند كه حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام از دنيا چنين تصور مى كند كه حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام از دنيا رفت و فرزندى بجاى نگذاشت تا اينكه گفت : هر گاه نام حضرت مهدى عليه السلام برده شود نتيجه اش طلب كردن (دشمنان ) از اوست ، بپرهيزيد از خدا و از اين مطلب دوم فروبنديد.))(65) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link65)
اين روايت همانند روايت است كه با صراحت و روشنى دلالت دارد بر اينكه نهى از نام بردن حضرت ، به خاطر خوف و رسيدن ضرر به آن بزرگوار است ، چه آنكه وقتى نام او شناخته شد. دنبالش به جستجوى او خواهند پرداخت از اين رو امام عليه السلام از بردن نام آن حضرت نهى فرموده ، بلكه از نام بردن آن حضرت به طور مبهم رد شده ، تا كسى كه آن را نمى داند به آن مطلع نشود، لذا كسى كه مى داند بر او اظهار آن نام حرام است .
3- مرحوم صدوق رحمه اللّه در اكمال الدين از على بن عاصم كوفى رحمة اللّه نقل مى كند كه در ميان توقيعات (دست خطهاى ) امام زمان عليه السلام اين جملات پديدار شده :
(( ملعون ملعون من سمانى فى محفل من الناس ؛))
مشمول لعنت است كسى كه نام مرا در ميان اجتماعى از مردم ببرد.))(66) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link66)
اينكه حضرت شمول لعنت را مقيد بنام نموده در ميان اهل سنت (و بنى عباس ) دليل آن است كه در غير اجتماع آنها نام بردن آن حضرت جايز است .
بنابراين كه بگوئيم قيد در اين گونه موارد دلالت بر مفهوم دارد (بنابراين ) نهى امام عليه السلام به خاطر رعايت تقيه است .
4- نيز مرحوم صدوق رحمة اللّه از محمد بن همام رحمة اللّه نقل مى كند كه : محمد بن عثمان عمرى گفت :
(( خرج توقيع به خط عرفته من سمانى فى محمع من الناس فعليه لعنة اللّه ؛))
در توقيعى كه آن را مى شناختم از حضرت ولى عصر(عج ) است چنين پديدار شد: كسى كه نام مرا در ميان جمعيتى از مردم ببرد لعنت خدا بر او باد.(67) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link67)
دلالت اين حديث بر اين كه حرمت نام بردن حضرت مهدى (عج ) مخصوص موارد خوف و ضرر است همانند دلالت حديث قبل است .
5- علامه مجلسى رحمة اللّه نقل مى كند كه ابن خالد كابلى رحمة اللّه گفت :
هنگامى كه امام سجاد عليه السلام از دنيا رفت ، به حضور امام باقر عليه السلام شرفياب شدم و عرض كردم قربانت گردم حتما اخلاص و انس ‍ و الفت مرا نسبت به پدر بزرگوارت و وحشت مرا از مردم مى شناسى .(68) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link68)
امام باقر عليه السلام فرمود: آرى راست مى گوئى اينك منظورت چيست ؟
عرض كردم : قربانت گردم ، پدرت آن چنان صاحب اين امر (حضرت مهدى (عج ) را برايم توصيف كرده كه اگر او را در راهى ببينم دستش را مى گيرم .
حضرت فرمود: اى ابو خالد منظورت چيست ؟
گفتم : مى خواهم نام حضرتش را برايم بگوئى تا او را بنام بشناسم .
فرمود:
(( ساءلتنى و اللّه يا ابا خالد عن سؤ ال مجهد و لقد ساءلتنى عن امر لو ان بنى فاطمة عرفوه حرصوا على ان يقطعوا بضعته ؛))
اى ابو خالد به خدا سوگند از من سؤ ال ناراحت كننده اى مى پرسى ، از موضوعى مى پرسى كه به كسى از آن خبر نداده ام تا به تو خبر دهم ، از مطالبى سؤ ال مى كنى كه اگر فرزندان حضرت فاطمه عليهاالسلام او را مى شناختند حرص آن داشتند كه او (حضرت مهدى ) را قطعه قطعه كنند.(69) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link69)
اين كه مى گويد اگر فرزندان فاطمه عليهم السلام او را مى شناختند... دلالت دارد بر اين كه عده اى از آنها قصد ضرر رساندن به حضرت مهدى (عج ) را داشتند، تا چه رسد به غير آنها. از اين رو امام باقر عليه السلام آن حضرت را به نام ياد نكرد تا نامش پوشيده بماند و شناخته نشود و دستهاى مخالفان به آن حضرت نرسد، از ترس آنكه مبادا به وجود مقدسش ضررى برسد...
نتيجه اينكه : روايات قسم سوم بيانگر اين است كه پوشاندن نام حضرت مهدى (عج ) به خاطر امر تعبدى خاص نيست ، بلكه تنها به ملاك تقيه (با آن شرايطى كه دارد)، مى باشد.

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
23-10-2023, 19:30

4- قسم چهارم از روايات :

پاره اى از روايات كه در اين مورد به ما رسيده دلالت دارند كه خود ائمه اطهار عليهم السلام يا اصحابشان در موارد متعددى حضرت مهدى (عج ) را بنام ياد كرده اند.
بى آنكه ائمه عليهم السلام اصحاب خود را از اين كار نهى كنند به اين چند نمونه از روايات ذيل كه اين معنى را تاءييد مى كند دقت كنيد:
(( ان ابا محمد الحسن بن على العسكرى بعث الى بعض من سماه ، شاة مذبوحة و قال : هذه من عقيقة ابنى محمد؛))
حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام براى بعضى از افراد كه نام آنها را برده ، گوسفند ذبح شده اى را فرستاده و فرمود: اين گوسفند عقيقه (70) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link70) فرزندم محمد (حضرت مهدى (عج ) است .(71) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link71)
اين روايت دلالت دارد كه ائمه عليهم السلام صريحا اسم حضرت مهدى (عج ) را مى بردند و ضمنا اجازه به ديگران نيز داده اند.
2- مرحوم صدوق نقل مى كند: ابوغانم خادم گفت :
(( ولد لابى محمد عليه السلام مولود فسماه محمدا و عرضه على اصحابه يوم الثالث و قال هذا صاحبكم من بعدى و خليفتى عليكم و هو القائم (عج )؛))
براى امام عسكرى عليه السلام فرزندى متولد شد، او را محمد ناميد، روز سوم او را به اصحاب خود نشان داده و فرمود: اين نوزاد بعد از من سرپرست و رهبر شما و جانشين من نسبت به شماست و قائم ((عج )) همين است .)) (72) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link72)
اين حديث گر چه دلالت آشكار ندارد كه ائمه اطهار عليهم السلام نام مبارك حضرت مهدى (عج ) را برده اند، ولى اگر نام بردن آن حضرت ممنوع بود ابوغانم خادم ، نام او را بر زبان نمى آورد، بلكه اين حديث ((بطور اجمال )) دليل آن است كه امام حسن عسكرى عليه السلام براى ابوغانم و امثال او تصريح به نام حضرت مهدى (عج ) كرده است .

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
25-10-2023, 16:44
3- مرحوم صدوق رحمة اللّه از مرحوم كلينى رحمة اللّه و او از اعلان بن رازى رحمة اللّه و او از بعضى اصحاب نقل مى كند:
((وقتى همسر حضرت امام عسكرى عليه السلام باردار شد، امام حسن عليه السلام به او فرمود:
(( ستحملين ولدا و اسمه محمد و هو القائم من بعدى ؛))
بزودى پسرى را حمل مى كنى كه نامش ((محمد)) است قائم بعد از من اوست .)) (73) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link73)
نقل اين احاديث بطور اجمال گواه بر جواز نام بردن آن حضرت است .
4- نيز مرحوم صدوق رحمة اللّه از ابن نصره رحمة اللّه و او از امام باقر عليه السلام نقل مى كند كه جابر بن عبداللّه انصارى رحمة اللّه گفت :
((در نزد حضرت فاطمه زهراء عليهاالسلام صحيفه درخشانى يافتم كه در آن نام ائمه اطهار عليهم السلام از فرزندانش مذكور بود، آنگاه جابر آنها را به رديف خواند تا گفت :
(( ابوالقاسم محمد بن الحسن حجد اللّه على خلقه القائم امه جارية اسمها نرجس ؛))
ابوالقاسم محمد فرزند امام حسن عسكرى ، حجت خدا بر آفريده هايش كه قائم است ، مادرش كنيز و نرجس نام داشت .))
نقل كردن همه راويان اين روايات به اضافه جابر، دليل آن است كه چنين نيست كه نام بردن حضرت مهدى (عج ) به طور كلى در همه جا و همه حالات ممنوع مى باشد.
5- نيز مرحوم صدوق رحمة اللّه از ابن جارود رحمة اللّه و او از امام باقر عليه السلام نقل مى كند كه فرمود:
((پدرم از پدرش نقل كرد كه امام على عليه السلام روى منبر فرمود: در آخر زمان مردى از فرزندانم خروج و قيام مى كند سپس اوصاف و احوال حضرت قائم (عج ) را تشريح كرد و آنگاه فرمود:
(( له اسمان ، اسم يخفى فاحمد و اما الذى يعلن فمحمد...؛))
او دو نام دارد يك نامش پنهان است كه عبارت از احمد مى باشد، اما نام ديگرى كه آشكار است محمد است .)) (74) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link74)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
25-10-2023, 16:44
اين روايت دلالت دارد كه تصريح بنام حضرت به گفتن محمد، حتى بالاى منبر جايز است .
6- نيز مرحوم صدوق رحمة اللّه با اسناد بسيارى از حسن بن محبوب رحمة اللّه و او از ابن داود رحمة اللّه و او از امام باقر عليه السلام نقل مى كند كه جابر رحمة اللّه گفت :
((بحضور حضرت فاطمه عليهاالسلام شرفياب شده و در مقابل او لوح و صفحه اى ديدم كه در آن نامهاى اوصياء از فرزندان آن بانوى بزرگوار مذكور بود، شمردم دوازده نفر بودند كه آخر آنها حضرت قائم (عج ) بود.
(( ثلته منهم محمد و اربعة منهم على ؛))
نام سه نفر از آنها محمد بود (يعنى امام پنجم و امام نهم و امام مهدى (عج ) و نام چهارم نفر آنها على بود يعنى امام اول و چهارم و هشتم و دهم .)) (75) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link75)
7- نيز مرحوم صدوق رحمة اللّه از مفضل بن عمر رحمة اللّه نقل مى كند كه گفت :
به حضور امام صادق عليه السلام شرفياب شدم و عرض كردم : براى ما ائمه بعد از خود را معرفى بفرمائيد، فرمود: (( الامام بعدى ابنى موسى و الخلف الماءمول المنتظر محمد بن الحسن بن على بن محمد بن على بن موسى ؛))
امام بعد از من فرزند موسى عليه السلام است ، جانشينى كه مورد آرزو و انتظار مردم است ، او محمد فرزند حسن ، فرزند على ، فرزند محمد، فرزند على ، فرزند موسى مى باشد. (76) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link76)
8- علامه طبرسى رحمة اللّه در كتاب اعلام الورى از محمد بن عثمان عمرى رحمة اللّه و او از پدرش نقل مى كند كه امام عسكرى عليه السلام در خبرى كه از پدرانش نقل مى فرمود بيان داشت :
((زمين هيچگاه خالى از حجت خدا بر مخلوقاتش نيست و كسى كه از دنيا برود ولى امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است ، و اين مطلب حق است همانگونه كه روز، حق است .
شخصى از آن حضرت پرسيد: امام و حجت بعد از تو كيست ؟ فرمود:
(( ابنى محمد هو الامام و الحجة بعدى فمن مات و لم يعرفه مات ميتة جاهلية ؛))
پسرم محمد امام و حجت بعد از من است كسى كه از دنيا برود ولى او را نشناخته باشد، مانند مردگان دوران جاهليت مرده است .)) (77) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link77)
و روايت ديگرى كه به اين مطلب دلالت دارند.

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
25-10-2023, 19:19
نظر علامه بزرگوار شيخ حر عاملى رحمة اللّه :


محدث و دانشمند معروف شيخ حر عاملى صاحب كتاب وسائل الشيعه در آخر باب 33 از ابواب امر به معروف ، مطلب بسيار خوبى گفته است آنجا كه مى گويد:
((درباره تصريح بنام حضرت مهدى (عج )، امر بنام بردن آن حضرت به طور عموم ، يا خصوص ، يا صراحت ، يا اشاره و ابتداء، و يا به عنوان تقرير و بيان كردن ، در روايات و زيارتها و دعاها و تعقيبات نماز و تلقين ميت و... جدا بسيار است .)) (78) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link78)
و در پاورقى (وسائل ، ج 11، ص 492) به نقل از شيخ حر عاملى رحمة اللّه آمده :
جماعتى از علماء ما در كتاب حديث و اصول و كلام و... تصريح بنام حضرت مهدى (عج ) كرده اند كه از آنها علامه حلى رحمة اللّه و محقق رحمة اللّه و مقداد رحمة اللّه و سيد مرتضى رحمة اللّه و شيخ مفيد و ابن طاووس رحمة اللّه و... مى باشند، ولى علمايى كه نام بردن آن حضرت را حرام دانسته كم هستند، ما اين مطالب را در رساله جداگانه اى بحث كرده ايم .
اين بود آنچه كه در اين مورد از روايات مختلف و گفتار اصحاب وارد شده است .
شكى نيست كه قول به حرمت نام بردن آن حضرت (عج ) تعبدا، سخنى خالى از تحقيق است ، گر چه بعضى از بزرگان به آن تصريح نموده اند، بلكه ظاهر آن است كه : ممنوعيت نام بردن آن حضرت بستگى به وجود ملاك تقيه دارد، ولى در غير موارد تقيه مانند امثال زمان ما بنابر تحقيق حرام نيست .

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
25-10-2023, 19:20
ايرداى بر كلام علامه مجلسى رحمة اللّه


آنچه علامه مجلسى پس از ذكر پاره اى از روايات كه دلالت بر ممنوعيت نام بردن آن حضرت تا هنگام ظورش دارد (79) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link79) مى گويد:
((قول به اينكه لحن روايات صراحت دارند كه حرمت نام بردن امام عصر(عج ) مخصوص زمان غيبت صغرى نيست كه بعضى آن را به اتكا برخى علل استنباط كرده و با استبعاد و عمى اختصاص به اين زمان داده اند)) جدا مردود است ، چه آنكه دانستنى كه اين اختصاص به اتكاء علل استنباط شده و استبعاد و همى نيست بلكه در روايات متعدد كه كمتر از روايات ديگر نيست تصريح به عدم اختصاص ممنوعيت بردن نام آن حضرت به عصر غيبت صغرى شده است ، به اضافه رواياتى كه به روشنى دلالت بر جواز و تصريح بنام آن حضرت دارند (كه در قسم چهارم از روايات ، آنها را شناختى كه از نظر عدد زيادتر و از نظر دلالت قوى تر از روايات ديگر بودند).

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
25-10-2023, 19:20
نتيجه بحثها:

كوتاه سخن آنكه : ممنوعيت و حرمت نام بردن حضرت مهدى (عج ) بستگى به خوف و ترس رسيدن ضرر به خود آن حضرت يا طبق ميزانهاى معتبرى كه در تقيه گفته شده دارد و در غير مورد تقيه جايز است به چند دليل :
1- اين مطلب (حرمت در موارد تقيه ، جواز در غير آن موارد) يگانه راه جمع بين روايات و حمل كردن روايات مطلق آن بر روايات مقيد مى باشد (به عبارت روشنتر) روايات مطلق (بدون قيد) يعنى همان قسم اول از روايات و قسم دوم نيز كه خاطر نشان شد (80) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link80) بوسيله قسم سوم كه دلالت داشتند بر اين كه حرمت نام بردن حضرت مهدى (عج ) بستگى به موارد تقيه دارد، مقيد مى گردد نتيجه اينكه منظور از عدم جواز نام بردن ، در قسم اول و دوم از روايات در مورد تقيه است .
و اگر اين راه را نپذيريم (طبق دستور تعارض روايات ) وقتى كه قسم اول و دوم از روايات با قسم سوم تعارض كردند از اعتبار ساقط مى شوند اگر گفتيم كه هر يك از اين اقسام به حساب زياد بودن آنها قطعى يا همانند قطعى هستند. (81) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link81)
بنابراين كه اسناد اين روايات ظنى است (نه قطعى ) قائل به تخيير (و انتخاب هر كدام از روايات ) مى شويم و در اين صورت نيز حكم ، به جواز تصريح به نام حضرت مهدى (عج ) خواهد بود.
قوى ترين قرائن و علائم بر صحت راه جمعى كه خاطر نشان ساختيم قسم چهارم از روايات است كه دلالت صريح و روشن بر جواز اجمالى نام بردن حضرت را داشتند.
كاش مى دانستم كه قائل به حرمت نام حضرت قائم (عج ) بطور مطلق در همه شرايط و زمانها درباره اين روايات قسم چهارم كه جدا بسيار هستند چه مى گويد؟ آيا طرد و ناديده گرفتن همه آنها با اكثريتى كه دارند ممكن است ؟ به علاوه فتواى بسيار از اصحاب ما بر طبق آن روايات است ، آيا ممكن است كه در مقام تعارض غير قسم چهارم از روايات را بر قسم چهارم ترجيح دهيم ؟
چنين نيست ، بلكه هيچ راه حلى جز همان راه جمعى كه ذكر كرديم نيست .
2- احاديث بسيارى از طرق اهل بيت عليهم السلام و اهل تسنن وارد شده كه در آنها تصريح گشته است كه اسم مهدى (عج ) همان اسم پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم و كنيه حضرت مهدى (عج ) نيز همان كنيه پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم مى باشد.
و روشن است كه اين مطلب در قوه و رديف نام بردن حضرت مهدى (عج ) است ، زيرا ظاهر بعضى از رواياتى كه دلالت بر ممنوعيت نام بردن آن حضرت را دارند آن است كه اين ممنوعيت بايد طورى باشد كه انسانهاى مورد خطاب ندانند كه اسم شريف آن حضرت چيست ، نه اينكه محض ‍ تلفظ بنام آن حضرت ممنوع باشد.
مگر اين كه گفته شود: گر چه مفاد بعضى از اخبار دلالت بر ممنوعيتى دارد كه ندانند نام حضرت مهدى (عج ) چيست ؟ ولى اين روايات با بعضى ديگر از رواياتى كه تنها تلفظ بنام امام عليه السلام را حرام مى دانند نه دلالت بر آن را اگر چه به قسمى از اقسام كنايه باشد، منافات دارد (دقت كنيد).
3- قول به حرمت تلفظ بنام شريف آن حضرت بى آنكه موارد تقيه يا محذور ديگرى باشد با قول به جواز تلفظ به لفظ كنائى كه دلالت بر اسم مى كند و يا مثل : ((م ح م د)) احتياج به تعبد به اسم كنايه مانند كدورتى در تلفظ اسم آن حضرت است با اينكه تلفظ به اسم او به كنايه مانند اين كه بگوئيم او همنام رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است يا با حرفى از هم جدا (م ح م د) جايز است ، با فرض اين كه در ظاهر حتما هيچگونه محذورى در كار نيست ، آيا اين حكم در احكام شرعى شبيهى دارد؟
مثل اين نوع استبعاد و بعيد دانستن حرمت تلفظ به اسم در همه جا يا جواز تلفظ با آن با كنايه گر چه به تنهائى در احكام فقهى دليل نخواهد بود، ولى ممكن است آن را تاءييد گفتار خود قرار دهيم .
نيز اين مطلب را تاييد مى كند بعضى از رواياتى كه در مورد عدم جواز تصريح به نام ائمه عليه السلام ديگر غير از امام قائم (عج ) در مورد تقيه وارد شده اند، بنابراين حكم عدم جواز، اختصاص به اسم شريف آن حضرت ندارد.
مانند روايت كه مرحوم كلينى رحمة اللّه با اسناد زياد از عنبسه نقل مى كند كه امام صادق عليه السلام فرمود:
(( اياكم و ذكر على و فاطمة فان الناس ليس شيئى ابغض اليهم من ذكر على و فاطمة ؛))
پرهيز كنيد از بردن نام امام على عليه السلام و فاطمه عليه السلام چه آنكه چيزى براى مردم مانند ذكر نام على عليه السلام و فاطمه عليهاالسلام مبغوضتر نيست .)) (82) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link82)
عجيب اين كه مطابق با آنچه از مرحوم صدوق رحمة اللّه حكايت شده ، ايشان بعد از اقرار به اين كه در روايت لوح (83) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link83) تصريح بنام مهدى (عج ) شده است گويد:
((ولى حديث با تصريح بنام آن حضرت وارد شده ولى نظر من آن است كه از نام بردن او نهى شده است .))
قبلا دانستى كه تصريح به نام شريف آن حضرت منحصر به روايت لوح بلكه منحصر به روايات قسم چهارم كه ذكر شدند و در آنها تصريح به اسم شده بود نيست ، با اين حال معلوم نيست كه چرا مرحوم صدوق رحمة اللّه قول به جواز را در غير موارد تقيه اختيار نكرده ، همان گونه كه صاحب وسائل اختيار كرده است و اين قول به جواز از بيان بسيارى از اصحاب ظاهر مى شود.
شايد مرحوم صدوق عدم جواز را موافق با احتياط ديده است گر چه قول به عدم جواز احتياط در عمل با احتياط در فتوا دو چيزند.
خلاصه اينكه : جدا اين احتياط ضعيف است و رعايت آن واجب نيست .
كوتاه سخن اينكه : از همه مطالبى كه خاطرنشان گرديد، استفاده مى شود كه بردن نام شريف حضرت مهدى (عج ) كه عبارت از محمد(عج ) فرزند امام حسن عسكرى عليه السلام مى باشد در امثال زمان ما كه از اين جهات مورد تقيه نيست جايز است . (84) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link84)
نگارنده گويد: نظر صاحب كشف الغمه عالم بزرگ تشيع (على بن عيسى اربلى ) نيز همين است چنانكه در كشف الغمه ، جلد 3، صفحه 438، گويد: ((فتواى من اين است كه منع تلفظ بنام مهدى (عج ) (محمد) از روى تقيه بوده است ولى اكنون اشكال ندارد.)) (واللّه اعلم ).

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
31-10-2023, 16:38
غيبت صغرى و غيبت كبرى

سه دوره

دوران زندگى امام زمان عليه السلام را مى توان به سه دوره تقسيم كرد:
1- دوره كودكى (از سال 255 تا سال 260).
2- دوره غيبت صغرى (از سال 260 تا 329).
3- دوره غيبت كبرى (از سال 329 هجرى قمرى شروع مى شود تا وقتى كه فرمان و نهضت جهانى آن حضرت از طرف خداوند متعال صادر گردد).
اخبار و روايات در اين مورد بسيار است كه براى آن حضرت دو غيبت خواهد بود، يكى كوتاه ، دومى طولانى ، در غيبت طولانى در غيبت صغرى (كوتاه ) خواص شيعه و نواب خاص آن حضرت با او تماس داشته اند، ولى در غيبت طولانى او، توده مردم از اقامتگاه او بى خبرند جز دوستان مورد اعتماد كه متصدى خدمتگذارى از اقامتگاه او مى باشند، و طبق روايتى همواره سى تن از شيعيان و نزديكان در حضور آن حضرت هستند كه هر گاه عمر يكى از آنان بسر آمد يكى ديگر بجاى او تعيين مى شود. (85) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link85)
و به گفته صاحب مستدرك ، مرحوم نورى رحمه اللّه اگر تقدير نباشد كه اين سى نفر مانند خود امام زمان عليه السلام عمر طولانى داشته باشند در هر قرنى 30 نفر از مؤ منين پرهيزكار و بسيار سعادتمند، به سعادت خدمتگذارى و مصاحبت آن حضرت نائل مى شوند. (86) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link86)
به هر حال اين افراد همان اوتادند كه در محضر آن حضرت به سر مى برند، اكنون درباره غيبت صغرى و كبرى به شرح كوتاهى مى پردازيم .

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
31-10-2023, 16:39


چگونگى غيبت صغرى و نواب چهارگانه

وضع زمان و عدم پذيرش مردم باعث شد كه امام زمان عليه السلام از نظرها پنهان گردد، اين پنهانى كه از آن به عنوان غيبت ، ياد مى شود تا وقتى كه مردم آماده شدند و شرايط ظهور مهيا گرديد ادامه دارد.
ولى طبيعى است كه وقتى امام مردم غايب شد، مردم را به حال خود نمى گذارد، بلكه افرادى مخصوص را بين خود و مردم واسطه قرار مى دهد، وظيفه مردم هم اين است كه با كنجكاوى دقيق اين افراد را بشناسند و تكليف خود را از آنها بگيرند.
بر همين اساس پس از آنكه امام زمان عليه السلام در سال 260 هنگام رحلت پدر بزرگوارشان ، از نظرها پنهان شدند (و غيبت صغرى به وجود آمد) تا نيمه شعبان سال 329 چهار نفر از علماء و فقهاء ربانى به ترتيب زير از جانب آن حضرت تعيين شده و واسطه بين آن حضرت و مردم شدند:
2- محمد بن عثمان رحمه اللّه كه 5 سال عهده دار نيابت خاص بود و در سال 305 درگذشت .
3 حسين بن روح رحمه اللّه كه در شعبان سال 326 وفات كرد.
4- على بن محمد سميرى رحمه اللّه كه در نيمه شعبان سال 329 از دنيا رفت ، و امام به او دستور داد كه ديگر كسى از جانشين خود نكند.
از اين وقت به بعد دوران غيبت كبرى (طولانى ) آغاز شد (دستور و توقيع امام (عج ) به چهارمين نائبش در كتاب اعلام الورى صفحه 417 و... آمده است ).
غيبت كبرى كه از نيمه شعبان سال 329 شروع شد تا هنگام ظهور حضرت مهدى عليه السلام ادامه دارد.(87) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link87)اينك پرسيد كه شيعيان در اين زمان به چه كسى مراجعه كنند و وظائف دينى خود را از چه كسى بپرسند و به آن عمل كنند؟ پاسخ آنكه : خوشبختانه امام قائم (عج ) در اين مورد مردم را به اطاعت از ولى فقيه فرا خوانده است اينجا است كه مسئله معروف ((ولايت فقيه )) پيش مى آيد و درباره آن اكنون اندكى توضيح مى دهيم .

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
09-11-2023, 19:31
شرح كوتاهى درباره ولايت فقيه

ولايت يعنى رهبرى و حكومت ، فقيه يعنى كسى كه داراى شرايط استنباط احكام از ادله اسلامى باشد، به علاوه عادل و پرهيزكار نيز باشد.
بنابراين ولى فقيه يعنى مرجع تقليدى كه شايستگى نيابت عام امام زمان عليه السلام را دارد، چنين فردى مى تواند به جانشينى از امام زمان عليه السلام زمام امور مردم را بدست گيرد، البته عقل و حتى آيات و روايات هم بيانگر اين است كه در ميان افراد، اعلم موجودين تقدم دارند.
درباره اصل ولايت فقيه دلائل فراوان داريم از جمله در روايت آمده است كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم سه بار فرمود:
((خدايا جانشينان مرا مورد رحمتت قرار ده ، شخصى پرسيد جانشينان شما كيانند؟
فرمود: آنانكه پس از من مى آيند، گفتار و سنت (روش و سيره ) مرا نقل مى كنند و پس از من آن را به مردم مى آموزند.))
اسحاق بن يعقوب رحمه اللّه گويد از عثمان بن سعد رحمه اللّه اولين نائب خاص امام زمان عليه السلام خواستم نامه اى به امام عصر(عج ) برساند.
و در ضمن نامه پرسيدم در زمان غيبت به چه كسى مراجعه كنيم ؟ امام (عج ) با خط خودشان در پاسخ چنين مرقوم فرمود:
(( ...و امام الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الى رواة احاديثنا، فانهم حجتى عليكم و انا حجة اللّه ؛))
... در حوادث به راويان احاديث ما مراجعه كنيد كه آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا هستم بر شما)). (88) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link88)
البته دلائل ولايت فقيه بسيار زياد است در اين باره به كتاب شريف ولايت فقيه امام خمينى رحمه اللّه مراجعه كنيد.
در احتجاج طبرسى آمده : امام عسكرى عليه السلام در ضمن حديث ولانى فرمود:
(( فاما من كان من الفقهاء صائنا لنفسه ، حافظا لدينه مخالفا لهواه ، مطيعا لامر مولاه فللعوام ان يقلدوه ، و ذلك لا يكون الا بعض فقهاء الشيعة لا جميعهم ؛ ))
((هر كدام از فقهاء كه نگهدارنده نفس خود از انحرافات و صبر انقلابى دارند و حافظ دين خود و مخالف هوى و هوس خود و مطيع فرمان خدايش باشد، بر عوام است كه از وى تقليد كنند و چنين صفاتى را بعضى از فقهاى شيعه دارند، نه همه آنها.)) (89) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link89)
با توجه به واژه ((تقليد)) كه به معنى پيروى است ، مى فهميم كه امور مردم در زمان غيبت به فقهاء ربانى سپرده شده و آنها ولايت بر مردم دارند.
اين حديث ، شرايط يك فقيه را كه مى تواند جانشين امام زمان عليه السلام باشد بيان مى كند.
از آنجا كه توضيح اين روايت خود كتاب مفصلى مى خواهد بطور خلاصه بايد حكومتش بر مردم همانند حكومت امام على عليه السلام باشد، آنجا كه برادرش عقيل ، كه از گرسنگى رنگ بچه هاى او پريده شده و مطالبه كمك اضافى از بيت المال مى كند، آهن سرخ گداخته در دستش مى گذارد. (90) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link90)
و آنجا كه با خبر مى شود خلخال يك زن يهودى به دست دشمن از پايش در آمده سخت عصبانى مى شود. (91) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link91)
و آنجا كه مى بيند كارگزارانش به بيت المال تجاوز كرده اند و بنفع خويشاوندان برداشت كرده اند هر چند پسر عموى آن حضرت باشد نامه اى آتشين مى نويسد و به او اعتراض مى كند و از كار بركنارش مى سازد و مى نويسد: ((اين تبعيض را از دو فرزندم حسن و حسين عليهماالسلام هم نمى پذيرم .)) (92) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link92)
و آنجا كه مى بيند فرماندارش به ميهمانى پولدارى رفته فريادش به اعتراض ‍ بلند مى گردد. (93) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link93)
نامه هاى آن حضرت ، (كه در نهج البلاغه آمده ) به استانداران و بخشداران و فرماندارانش گوياى اين گونه حقائق است كه نائب بر حق امام زمان عليه السلام رعايت مى كند.
بنابراين ولايت فقيه همان دنباله امامت است . يعنى مجتهد اعلم به نيابت عام از امام زمان عليه السلام امور رهبرى امت را بدست مى گيرد.

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
09-11-2023, 19:32
توضيح چند اشكال


آنانكه از اسلام دل خوشى نداشتند و ندارند، و آنها كه حسن نيت دارند ولى شناخت ندارند، شروع به ايراد تراشى به اين مسئله كه دنباله مساءله امامت است كرده اند. بيشتر اين ايرادات بى اساس ، از آنان است كه از اسلام مى ترسند، يعنى با تشكيل حكومت اسلامى منافع خود را در خطر مى بينند.
وقتى كه اين ايرادات را بررسى مى كنيم برگشت همه آنها به اين چهار ايراد است :
1- ولايت فقيه يك نوع حكومت روحانيت و انحصارطلبى است .
2- ولايت فقيه موجب استبداد و ديكتاتورى است .
3- ولايت فقيه با حاكميت ملى سازگار نيست .
4- ولايت فقيه موجب تعدد مراكز قدرت و تصميم گيرى مى شود.

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
19-11-2023, 21:18
پاسخ اين ايراد بطور فشرده

در مورد اشكال اول :

اولا ما مدعى نيستيم كه ((ولى فقيه )) كليه امور را بايد در دست داشته باشد و لذا در قانون اساسى مصوب امام و امت بخصوص در اصل 110 اختيارات ولى فقيه را بطور فشرده بيان داشته است .
ما نمى گوئيم ولى فقيه كليه زمام امور قانون گذارى و قدرت اجرائى را بدست مى گيرد، تا گفته شود اين يك نوع حكومت روحانيت و انحصارطلبى است بلكه ضمن آنكه مى بايست كليه مناصب براى مشروع بودنش با اجازه يك حاكم شرع مطلق باشد، ولايت فقيه از هر گونه انحراف فكرى و مكتبى و انحراف در مسير اجراء و پياده نموده احكام جلوگيرى مى نمايد.
با توجه به اينكه در هر كارى بايد به متخصص مراجعه كرد و با توجه به اينكه لباس و روحانى بودن دليل آن نمى شود كه در موارد حق از او پيروى نكنيم ، ما بايد پيرو حق باشيم هر چند اين حق از جانب روحانيت باشد. به اضافه اينكه بايد به شرايط ولايت فقيه كه در چه كسى هست توجه كرد نه به لباس او.

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
19-11-2023, 21:18
در مورد اشكال دوم :

((ولى فقيه )) خودش غير از اسلام ، نظرى ندارد، تا او را به استبداد راءى متهم كنيم ، صفت آگاه ((تخصص )) و عادل (درستكار) حاكى است كه او در حفظ اسلام قدم برمى دارد، بنابراين اگر از اين خط منحرف شد، خودبخود از اين مقام بر كنار خواهد شد (با توجه به اينكه ملت مسلمان خواهان اجراى اسلام هستند نه غير اسلام ).

در مورد اشكال سوم :

وقتى ملت ، مسلمان بودند، و در نهاد انقلابشان تشكيل حكومت اسلامى مى جوشيد، و به عبارت ديگر انقلابشان ، انقلاب نان و آب و مسكن نبود بلكه انقلاب مكتبى بود (كه البته در پرتو اين مكتب نان و آب و مسكن نيز هست ) معناى آن اين است كه ملت ، حكومت اسلامى را با آنچه كه در آن است مى خواهند، و روشن است كه از مهمترين مقررات اسلام ، مسئله امامت و ولايت فقيه است ، پس به اراده ملت كاملا توجه شده است ، وانگهى وقتى كه اكثريت ملت قانون اساسى را كه در آن اصل ولايت فقيه آمده تصويب كردند، آيا معناى اين مطلب اين نيست كه به آراء ملت احترام شده است ؟ با توجه به اينكه در مورد قانون اساسى كاملا به آراء ملت احترام و تكيه شده است و تشكيل مجلس شوراى اسلامى نيز مؤ يد اين مطلب است .
از طرفى اكثريت عملا به دنبال ((ولايت فقيه )) هستند، بنابراين در كجاى ولايت فقيه ضديتى با حاكميت ملت ديده مى شود؟!

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
19-11-2023, 21:19
در مورد اشكال چهارم :

وقتى كه حكومت اسلامى و اعضاى حكومت اسلامى براساس يك قانون اساسى ، زير نظر يك رهبر ((كه ولى فقيه است )) باشد همه ارگانها در يك مسير گام برمى دارند، ديگر تعدد مراكز قدرت لازم نمى آيد.
ما اقرار مى كنيم كه در آغاز پيروزى انقلاب در بعضى از موارد بر اثر عواملى اين اشكال وجود داشت ، علت اين بود كه هنوز آن هماهنگى اسلامى و هدف از حكومت اسلامى در ميان نبود. ولى پس از تحقق حكومت تحت نظارت و رهبرى و ولايت فقيه ، حتما قدرتها و تصميمها به يك مركز برگشته و اين اشكال برطرف خواهد شد.
در اينجا اضافه مى كنم : چنين نيست كه عده مخصوصى حكومت را بدست گرفته باشند بلكه همه مردم مسلمان حكومت را بدست گرفته اند، نهايت اينكه نماينده هاى آنها يعنى افراد مورد قبول اكثريت با همكارى ملت دست اندر كار شده اند، اگر يك اتومبيل را در نظر بگيريم ، اين اتومبيل داراى دهها و صدها اعضا است كه هر كدام در ساختمان و حركت آن نقشى دارند، ولايت فقيه ، هم نقش دنده عوض كردن و هم نقش ترمز را دارد، تا هم آن را به حركت در آورد و به مقصد برساند و هم هنگام خطر با نگهدارى آن ، خطرات را دفع و رفع نمايد (البته از ذكر اين مثال پوزش مى طلبم )
لازم به تذكر است كه مساءله امامت و دنبال آن ولايت فقيه در بينش تشيع از اصول و اركان دين است ، و در اصول دين هر كس خودش بايد دليل و شناخت داشته باشد و تقليد روا نيست .
در اينجا اين سخن را نيز اضافه مى كنيم كه به حكم آيات و روايات از جمله :
(( يا داود انا جعلناك خليفة فى الارض فاحكم بين الناس بالحق و لا تتبع الهوى ؛))
((اى داود ما تو را خليفه خود در زمين قرار داديم ، بنابراين ببين مردم به حق حكومت و قضاوت كن و از هوى و هوس پيروى مكن .)) (94) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link94)
ولايت فقيه كه دنباله روى از پيامبران و امامان (سلام اللّه عليهم اجمعين ) است ، مبانى آن براساس اصالت جامعه يا اصالت فرد و يا اصالت انسان نيست ، بلكه مبانى آن براساس اصالت ((اللّه )) است كه امروز به صورت اسلام و قوانين اسلام متبلور شده است ، با توجه به اينكه با اجراى اسلام نيازهاى فردى و جامعه و انسانها تاءمين شده و همه را به سوى كمال و سعادت همه جانبه رهنمون مى سازد.

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
25-11-2023, 20:48
سؤ ال :

در ضمن بررسى روايات مربوط به حضرت مهدى عليه السلام آمده كه امام صادق عليه السلام به مفضل رحمه اللّه فرمود:
(( هر بيعت ، قبل از ظهور مهدى عليه السلام ، كفر، نفاق و تزوير است و لعنت بر بيعت شونده و بيعت كننده .)) (95) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link95)
و از امام حسين عليه السلام نقل شده كه فرمود:
(( هر پرچم (برافراشته از رهبرى ) قبل از قيام مهدى عليه السلام طاغوت است .))
و بفرموده امام باقر عليه السلام :
((صاحب آن پرچم طاغوت است .)) (96) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link96)
آيا اگر ((ولى فقيه )) در زمان غيبت ، زمام رهبرى را بدست گيرد مشمول اين گونه روايات نيست ؟!
پاسخ :
اين روايات مربوط به آن رهبرانى است كه مستقلا رهبرى امور را بدست مى گيرند، ولى در ولايت فقيه ، استقلال نيست ، بلكه نيابت به اذن عام حضرت مهدى (عج ) است ، چنانكه خود دلائل ولايت فقيه اين مطلب را ثابت مى كند، و در حقيقت اين پرچم و بيعت ، به عنوان نيابت و زمينه سازى براى ظهور آن حضرت مى باشد، و آن حضرت و امامان عليهم السلام ديگر هم چنين اجازه بلكه چنين تكليف را به مردان فقيه شايسته داده اند.

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
25-11-2023, 20:48
فائده غيبت طولانى چيست ؟ (97) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link97)
مى پرسند:
غيبت طولانى امام مهدى (عج ) و عدم دسترسى ما به او، چه سودى دارد؟
پاسخ :
امام قائم (عج ) بخاطر عدم پذيرش جامعه ، از نظرها پنهان است ، او همچون امامان معصوم عليه السلام ديگر اگر آشكار بود، مردم همان كه با آن امامان كردند با او مى كردند، اما او غائب است تا مردم آمادگى پذيرش او را در طول زمان و با برنامه ريزيهاى دراز مدت و تكامل معنوى و مادى پيدا كنند.
غيبت او چنانكه در روايات آمده همچون پنهان شدن خورشيد پشت ابرها است ، گر چه ابرها از تابش مستقيم خورشيد ممانعت مى كنند، ولى هرگز نمى توانند تابش خورشيد را بطور كلى محو سازند.

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
22-12-2023, 17:25
غيبت امام قائم (عج ) دهها فايده دارد كه در اينجا به طور اختصار به چند فايده آن اشاره مى كنيم .
1- غيبت او به پيروانش اميد مى بخشد و آنها را دلگرم مى كند كه داراى چنين رهبرى هستند، با توجه به اينكه اميد، آن هم اميدى اين چنين ، سازنده است .
2- غيبت آن حضرت پيروانش را قدم به قدم آماده مى سازد تا آن حضرت را از عزلت بيرون آورند.
3- آن حضرت در عين اينكه غائب است گاه در مسائل مهم با فقهاء و بزرگان اسلام تماس مى گيرد و آنها را راهنمايى مى كند (چنانكه شواهد آن بسيار است و بعضى از آنها در اين كتاب آمده است .)
4- گفتگو درباره قيام مهدى (عج ) و تشكيل كنگره ها و كنفرانسها و تنظيم نوشته ها و مقالات در طول زمان با فرصت كافى موجب پرورش نفوس و آمادگى ، در انديشه انقلاب جهانى بودن و هدف دارى و... مى شود، در نتيجه آمادگيهاى فرهنگى ، سياسى ، اجتماعى ، صنعتى ، اقتصادى و بالاخره نظامى در همه جا پيدا مى شود و به اين ترتيب زمينه سازى ظهور آن حضرت مهيا مى گردد.
5- شناخت موانع يك انقلاب جهانى در تمام ابعاد و براندازى آن موانع نياز به طول زمان و كمك فكرى بسيار در سطح جهان دارد، اين نيز يكى از فوائد غيبت امام قائم (عج ) مى باشد.
6- از طرفى طول غيبت و دورى مردم از رهبر مصلح و عادل موجب فساد در تمام زمينه ها شده ، و همين فساد موجب خستگى و ناراحتى و نارضايتى مردم مى شود و در دل اين فساد، جرقه هاى انقلاب بروز مى كند و مردم ، تشنه مصلح واقعى و عدالت مى شوند، چرا كه تا همه ، رنج ظلم و فساد را نبرند آماده درك لذت عدالت و اصلاح نخواهند شد، چنانكه در روايات مربوط به حضرت مهدى (عج ) بسيار آمده كه :
(( يملاء الارض عدلا و قسطا و نورا كما ملئت ظلما و جورا و شرا؛))
آن حضرت زمين را پر از قسط و عدل و نور خواهد كرد همان گونه كه پر از ظلم و جور و بدى شده باشد؟)) (98) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link98)
و انقلاب واقعى ، انقلابى است كه طبيعى و خودجوش و از متن توده ها برخيزد، و همگان به خوبى آن را درك كنند.
البته اين سخن به اين معنى نيست كه ما تن به ظلم و فساد دهيم ، و مبارزه با ظلم و فساد نكنيم كه شرع و عقل چنين اجازه اى به ما داده ، بلكه اين سخن خبر از آينده مى دهد، و حاكى است كه مردم بر اثر دورى از يك مصلح عادل و آگاه چگونه در لجن فساد فرو مى روند، در اين صورت بايد براى يافتن آن مصلح به پاخاست و خود گرفتارى مردم ، آنها را براى يافتن راه حل برمى انگيزاند.
آرى بايد مدتها بگذرد، تا مردم تكامل يابند و حقائق برايشان كشف گردد، و با تجربيات تلخ خود روى حكومتهاى باطل از آنها روگردان گردند و تشنه وجود امام قائم (عج ) شوند.
در قرآن كريم مى خوانيم :
(( سنريهم آياتنا فى الآفاق و فى انفسهم حتى يتبين لهم انه الحق ؛))
بزودى آيات خود را از هر سوى جهان و در وجود خود مردم نشان مى دهيم تا براى آنها آشكار گردد كه او حق است .)) (99) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link99)
در مورد اينكه منظور از ضمير ((او)) به كجا بازگشت مى كند امام صادق عليه السلام در ضمن روايتى فرمود:
((منظور خروج (عج ) است كه او حق است (و حقانيتش آشكار مى گردد). )) (100) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link100)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
22-12-2023, 17:25
خودسازى در عصر غيبت حضرت مهدى

مقدمه

بايد مسلمانان ، هشيار و بيدار باشند و فراموش نكنند و بدانند كه انگيزه غيبت آن حضرت چه بوده و فوائد آن چيست ؟
انتظار يعنى چه ؟
ياران خاص مهدى (عج ) بايد داراى چه ويژگيهايى و شرايطى باشند؟
امكانات دنياى اسلام بسيار وسيع است و با به كارگيرى صحيح آن مى توان به حكومت جهانى رسيد.
براى تحقق چنين طرحى نياز به برنامه ريزى جامع و جهاد و مبارزه خستگى ناپذير و پى گير و هشيارى است .
هدف ، مشخص است نه كور، بنابراين ، اين گامها به سوى روشنايى برداشته مى شود.
توجه به اماكن مقدسه و شهرهاى با اهميت و صدور انقلاب به اين سرزمينها و بالاخره آمادگى فرهنگى و اقتصادى و رزمى و تشكيل ارتشهاى ميليونى و راه اندازى نهضتهاى جهانى در همه سرزمينها همچون صدر اسلام ، كه هر فرد مسلمان يك سرباز جانباز حكومت اسلامى باشد.

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
24-12-2023, 16:00
اتحاد و برادرى و رعايت حقوق همديگر مسلمانان در تمام زمينه ها، با توجه به اينكه توحيد و نفى شرك مطلق و همچنين تقوى و پاكى و خلوص ‍ در اين امور كه سنگ اول اين ساختمان عظيم را تشكيل مى دهد بايد از مهمترين برنامه ها باشد.
علماى اخلاق مى گويند:
مراحل تكامل ، چهار پايه دارد: 1- كشف و شناخت 2- استخراج و عمل 3- فردسازى 4- جامعه سازى .
به راستى كه درست گفته اند، اگر اين مراحل به طور صحيح طى شود، آن وقت است كه ما در مسير انتظار هستيم .
خلاصه و جمع بندى كتاب در يك كلمه ، آمادگى و تلاش پى گير در تمام ابعاد اسلامى است ، توجه به تاريخ اسلام و معانى آيات قرآن و روايات معصومين عليه السلام ما را در اين جهت كمك بسزايى مى كند، چنانكه گفتيم : مهمترين هدف امام قائم (عج ) پس از ظهور، تهذيب و تكميل نفوس ‍ است كه در پرتو آن ساير امتيازات نيز به دست خواهد آمد.
خودسازى و پاكسازى
امام صادق عليه السلام فرمود:
(( من سر ان يكون من اصحاب القائم فلينتظر و ليعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر فجوا وانتظروا هنيئا لكم ايتها العصابة المرحومة ؛))
كسى كه دوست دارد تا از ياران قائم (عج ) باشد، بايد در انتظار ظهور باشد، و حتما بايد كارهايش براساس تقوى و پاكى و اخلاق نيك باشد، چنين كسى منتظر امام (عج ) است ، و در اين راه بكوشيد و آماده باشيد، گوارا باد بر شما اى جوانمردان كه رحمت خدا با شما است .)) (101) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link101)
علماى اخلاق مى گويند: انسان وقتى كه صبح از خواب برمى خيزد تا شب كه مى خوابد بايد چهار چيز را حفظ كند: 1 مشارطه 2 مراقبه 3 محاسبه 4 محاكمه
يعنى نخست متعهد باشد كه در كارهايش گناه وارد نشود، دوم مواظب باشد كه اين حالت ادامه يابد، سوم در آخر، كار خود را به حساب بكشد كه مبادا در حسابش بدهكار خدا باشد، چهارم در صورت بدهكارى ، نفس ‍ خود را به محاكمه بكشد و بازخواست نمايد و به جبران بدهكارى بپردازد.
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
((آيا مى خواهيد شما را به زرنگ ترين و احمق ترين احمقها خبر دهم ؟
ياران عرض كردند: آرى .
فرمود: زيركترين زيركها كسى است كه خود را براى بعد از مرگ به حساب بكشد، و احمقترين احمقها كسى است كه از هواى نفس پيروى كند امان و رحمت الهى را داشته باشد. (102) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link102)
امام على عليه السلام در ضمن خطبه اى فرمود:
((آيا در قيامت نفوس انسانها حتى به مقدار خردل (ذره ) مورد بازخواست نيست ؟)) (103) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link103)
قرآن در سوره نساء آيه 1 مى فرمايد:
(( ان اللّه كان عليكم رقيبا؛))
خداوند حتما مراقب كارهاى شما است .))
و در روايات آمده :
(( انه ينشر للعبد فى كل حركة من حركاته و ان صغرت ثلاثهواوين ، الاول ((لم )) الثانى ((كيف )) الثالث ((لمن ))؛))
هنگام انجام عمل هر قدر هم كوچك باشد سه دفتر براى ثبت خصوصيات آن گشوده مى شود: اول (چرا) دوم (چگونه ) سوم (براى چه كس ). )) يعنى انگيزه عمل و چگونگى و كيفيت آن و هدف نهائى آن چيست ؟
(104) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link104)
بنابراين بايد منتظران حضرت مهدى (عج ) و زمينه سازان انقلاب جهانى به رهبرى آن حضرت اين امور را رعايت كنند، كه پايه و سنگ اول است .
بايد توجه داشت كه مبادا ما مورد نفرين امام (عج ) گرديم .
امام باقر عليه السلام فرمود:
(( من مات و هو عارف لامامته لم يضره تقدم هذا الامر او تاءخره و من مات عارفا بامامتته كان كمن كان مع القائم فى فسطاطه ؛))
كسى كه بميرد ولى شناخت به امامت (حضرت قائم ((عج )) ) داشته باشد، دير و يا زود شدن ظهورش ، به او ضرر نمى رساند، و كسى كه شناخت به امامت او نداشته باشد و بميرد، مانند كسى است كه همراه قائم (عج ) در ميان خيمه او است .)) (105) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link105)
بنابراين ما هم اكنون مى توانيم با خودسازى ، از ياران نزديك امام قائم (عج ) باشيم .

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
07-01-2024, 19:00
آيا عقيده به ظهور مصلح جهانى مخصوص شيعيان است ؟
مى پرسند:
آيا عقيده به ظهور حضرت مهدى (عج ) در آخرالزمان مخصوص شيعه است يا اديان ديگر نيز به آن معتقدند؟
پاسخ :
اين عقيده حتى در كتب زرتشتيان ، هنديان و تورات و انجيل و در ميان مصريها و چينيها و حتى در ميان غربيها وجود دارد و در منافع اهل تسنن ، روايات متواتر و بسيار زياد آمده است ، به عنوان نمونه به كتابهاى :
1- نورالابصار صفحه 157.
2- التاج الجامع الاصول (تاءليف شيخ منصور على ناسف ).
3- كتاب صواعق الحرقه .
4- كتاب منتخب الاثر (تاءليف آية اللّه صافى ).
5- اثباة الهداة ، ج 7، از صفحه 179 به بعد.
6- الجالس السنيه نوشته سيد محسن جبل عاملى (ره ) جلد 5 صفحه 713 تا 743 مراجعه فرمائيد.

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
07-01-2024, 19:00
ياران مهدى عليه السلام بيشتر كجا هستند؟
پاسخ :
جالب اينكه در روايات بسيارى آمده كه مستجات ياران امام مهدى (عج ) از مشرق زمين بپا مى خيزند،
رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
(( (هنگام ظهور) پرچمهاى سياه از طرف مشرق نمودار شود، پس با وى (امام قائم ((عج )) ) بيعت كنيد كه او خليفه خدا مهدى (عج ) است .
و نيز فرمود: جمعى از مردم از طرف مشرق خروج كنند و مقدمات حكومت مهدى (عج ) را فراهم سازند.)) (106) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link106)
اميرمؤ منان عليه السلام فرمود:
((آفرين بر طالقان كه خداوند در آن گنجهائى نهاده كه از طلا و نقره نيست بلكه مردان مؤ منى هستند كه بطور شايسته خدا را شناخته اند و در آخرالزمان ، ياوران حضرت مهدى (عج ) خواهند بود.)) (107) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link107)
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
((هنگامى كه پرچمهاى سياه را از جانب خراسان ديديد، به طرف آن برويد هر چند با دست و سينه روى برف باشد، چرا كه خليفه خدا مهدى (عج ) در ميان آنها است .)) (108) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link108)
و در روايت ديگر فرمود:
((بزودى اهل بيت من دچار گرفتاريها و آوارگيها خواهند شد، تا اينكه جمعى با پرچمهاى سياه از طرف مشرق بيايند... تا اينكه امر به يكى از افراد اهل بيت من (امام قائم ((عج )) ) سپرده شود، كه او سراسر زمين را بعد از آنكه پر از ظلم و جور شده باشد پر از عدل و داد كند، (( فمن ادرك منكم فلياتها و لو حبوا على الثلج ؛ )) هر كدام كه از شما آنها را درك كرديد به آنها بپيونديد گر چه با راه رفتن با دست و سينه روى برف باشد خود را به آنها برسانيد.)) (109) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link109)
به اين ترتيب مى بينيم ، مشرق زمين مورد توجه قرار گرفته است و چنانكه هم اكنون از نشانه هايش پيداست ، تنها مشرق زمين است كه اين كار را خواهد كرد، بنابراين مشرق زمين بايد بپاخيزد!
و با توجه به اينكه اكثريت قريب به اتفاق امت مسلمان از مستضعفان در مشرق زمين هستند و با توجه به امكانات عظيم جغرافيائى و اقتصادى و نيروى انسانى كه دارند، مى توانند بپاخيزند و دستهاى ابرقدرتها را قطع كنند و زمينه سازى خوبى براى ظهور مهدى (عج ) ايجاد بنمايند.
نشانه هاى ظهور امام عليه السلام چيست ؟
پاسخ :
وقت ظهور آن حضرت معلوم نيست ، و حتى مطابق روايات كسانى كه وقت ظهور را تعيين كنند، دروغگو شمرده شده اند. (110) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link110)
ولى نشانه هايى به عنوان علائم در روايات بسيار آمده كه مربوط به مدت اندكى قبل از ظهور و مربوط به آستانه و آغاز ظهور است ، اين نشانه ها بسيار زيادند (111) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link111) كه معروفترين و جامعترين آنها اين است كه هرج و مرج در همه چيز دنيا مشهود مى گردد. (112) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link112)
سراسر جهان پر از ظلم و جور و فساد گردد (113) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link113) چنانكه در هر انقلابى معمولا، ظلم و فساد قبل از آن ، باعث انقلاب مى گردد، اين موضوع در ضمن يك روايت جامع بطور مشروح بيان شده و امام صادق عليه السلام آن را در 119 ماده بيان كرده است و اينك ترجمه روايت :
حضرت امام صادق عليه السلام به يكى از يارانش فرمود:
1- هرگاه ديدى : حق بميرد و طرفدارنش نابود شوند.
2- و ديدى كه : ظلم همه جا را گرفته .
3- و ديدى كه : قرآن فرسوده شده و درست معنى نمى شود.
4- و ديدى كه : دين همچون ظرف تو خالى ، و بى محتوا شده است .
5- و ديدى كه : طرفداران حق بر طرفداران باطل فائق شده اند.
6- و ديدى كه : كارهاى بد آشكار شده و از آن نهى نمى شود و بدكاران بازخواست نمى شوند.
7- و ديدى كه : چنان فسق و فجور آشكار شده كه مردان به مردان و زنان به زنان اكتفاء مى كنند.
8-و ديدى كه : افراد با ايمان سكوت كرده و سخنشان را نمى پذيرند.
9- و ديدى كه : شخص بدكار، دروغ گويد، و كسى دروغ و نسبت نارواى او را رد نمى كند.
10- و ديدى بچه ها، بزرگان را تحقير كنند.
11-و ديدى كه : قطع پيوند خويشاوندى شود.
12- و ديدى كه : بدكار را ستايش كنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.
13- و ديدى نوجوانان پسر، همان كنند كه زنان مى كنند.
14- و ديدى كه : زنان با زنان ازدواج نمايند.
15- و ديدى كه : مداحى دروغين از اشخاص ، زياد شود.
16- و ديدى كه : انسانها اموال خود را در غير اطاعت خدا مصرف مى كنند و كسى مانع نمى شود.
17- و ديدى كه : افراد با ديدن كار و تلاش نامناسب مؤ منين ، به خدا پناه مى برند.
18- و ديدى كه : همسايه به همسايه خود اذيت مى كند و از آن جلوگيرى نمى شود.
19- و ديدى كه : كافر به خاطر سختى مؤ من ، شاد است .
20- و ديدى كه : شراب را آشكارا مى آشامند و براى نوشيدن آن كنار هم مى نشينند و از خداوند متعال نمى ترسند.
21- و ديدى : كسى كه امر به معروف مى كند خوار و ذليل است .
22- و ديدى آدم بدكار در آنچه آن را خدا دوست ندارد، نيرومند و مورد ستايش است .
24- و ديدى راه نيك بسته و راه بد باز است .
25- و ديدى خانه كعبه تعطيل شده ، و به تعطيلى آن استوار داده مى شود.
26- و ديدى كه : انسان به زبان مى گويد ولى عمل نمى كند.
27- و ديدى كه : مردان از مردان و زنان از زنان لذت مى برند، (يا مردان خود را براى مردان ، و زنان خود را زنان فربه مى كنند).
28- و ديدى كه : زندگى مرد از راه لواط و زندگى زن از راه زنا تاءمين مى شود.
29- و ديدى كه : زنان همچون مردان براى خود مجالس (نامشروع ) تشكيل مى دهند.
30- و ديدى كه : در ميان فرزندان ((عباس ))، كارهاى زنانگى به وجود آيد.
31- و ديدى كه : زن براى زنا با مردان ، با شوهر خود همكارى كمك مى كنند.
32- و ديدى كه : بيشترين مردم و بهترين خانه ها كه زنان را بر بدكارى كمك مى كنند.
33- و ديدى كه : مؤ من ، خوار و ذليل شمرده شود.
34-و ديدى كه : بدعت و زنا آشكار شود.
35- و ديدى مردم به شهادت ناحق اعتماد كنند.
36- و ديدى كه : حلال ، حرام شود و حرام ، حلال گردد.
37- و ديدى كه : دين براساس ميل اشخاص معنى شود و كتاب خدا و احكامش تعطيل گردد.
38- و ديدى كه : جرئت بر گناه آشكار شود، و ديگر كسى براى انجام آن منتظر تاريكى شب نگردد.
39- و ديدى مؤ من نتواند نهى از منكر كند مگر در قلبش .
40- و ديدى كه : ثروت بسيار زياد در راه خشم خدا خرج گردد.
41- و ديدى كه : سردمداران به كافران نزديك شوند و از نيكوكاران دور شوند.
42- و ديدى كه : واليان در قضاوت رشوه بگيرند.
43- و ديدى كه : پستهاى مهم واليان براساس مزايده است نه براساس ‍ شايستگى .
44- و ديدى كه : مردم را از روى تهمت و يا سوءظن بكشند.
45- و ديدى كه : مرد بخاطر همبسترى با همسران خود مورد سرزنش قرار گيرد.
46- و ديدى كه : مرد از بدكارگى همسرش نان مى خورد.
47- و ديدى كه : زن بر شوهر نيست انجام مى دهد، و به شوهرش خرجى مى دهد.
48- و ديدى كه : مرد همسر و كنيزش را كرايه مى دهد و به غذاى پست (كه از اين راه بدست مى آورد) خشنود است .
49- و ديدى كه : سوگندهاى دروغ به خدا بسيار گردد.
50- و ديدى كه : آشكارا قمار بازى مى شود.
51- و ديدى كه : مشروبات الكلى بطور آشكار بدون مانع خريد و فروش ‍ مى شود.
52- و ديدى كه : زنان مسلمان خود را به كافر مى بخشند.
53- و ديدى كه : كارهاى زشت آشكار شده و هر كس از كنار آن مى گذرد مانع آن نمى شود.
54- و ديدى كه : مردم محترم ، توسط كسى كه مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.
55- و ديدى كه : نزديكترين مردم به فرمانداران آنانى هستند كه به ناسزاگوئى به ما خانواده عصمت عليهم السلام ستايش شوند.
56- و ديدى كه : هر كس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و شهادتش ‍ را قبول نمى كنند.
57- و ديدى كه : در گفتن سخن باطل و دروغ ، با همديگر رقابت كنند.
58- و ديدى كه : شنيدن سخن حق بر مردم سنگين است ولى شنيدن باطل برايشان آسان است .
59- و ديدى كه : همسايه از ترس زبان بد همسايه ، او را احترام مى كند.
60- و ديدى كه : حدود الهى تعطيل شود و طبق هوى و هوس عمل شود.
61- و ديدى كه : مسجدها طلاكارى (زينت داده ) شود.
62- و ديدى كه : راستگوترين مردم نزد آنها مفتريان دروغگو است .
63- و ديدى كه : بدكارى آشكار شده و براى سخن چينى كوشش مى شود.
64- و ديدى كه : ستم و تجاوز شايع شده .
65- و ديدى كه : غيبت ، سخن خوش آنها گردد، و بعضى بعض ديگر را به آن بشارت دهند.
66- و ديدى كه : حج و جهاد براى خدا نيست .
67- و ديدى كه : سلطان به خاطر كافر، شخص مؤ من را خوار كند.
68- و ديدى كه : خرابى بيشتر از آبادى است .
69- و ديدى كه : معاش انسان از كم فروشى بدست مى آيد.
70- و ديدى كه : خونريزى آسان گردد.
71- و ديدى كه : مرد بخاطر دنيايش رياست مى كند.
72- و ديدى كه : نماز را سبك شمارند.
73- و ديدى كه : انسان ثروت زيادى جمع كرده ولى از آغاز آن تا آخر زكاتش ‍ را نداده است .
74- و ديدى كه : قبر مرده ها را بشكافند و آنها را اذيت كنند.
75- و ديدى كه : هرج و مرج بسيار است .
76- و ديدى كه : مرد روز خود را مستى به شب مى رساند و شب خود را نيز به همين منوال به صبح برساند و هيچ اهميتى به برنامه مردم ندهد.
77- و ديدى كه : با حيوانات آميزش مى شود.
78- و ديدى كه : مرد به مسجد (محل نماز) مى رود وقتى برمى گردد لباس در بدن ندارد (لباسش را دزديده اند).
79- و ديدى كه : حيوانات همديگر را بدرند.
80- و ديدى كه : دلهاى مردم ، سخت و ديدگانشان خشك و ياد خدا برايشان گران است .
81- و ديدى كه : بر سر كسبهاى حرام آشكارا، رقابت كنند.
82- و ديدى كه : نماز خوان براى خودنمائى نماز مى خواند.
83- و ديدى كه : فقيه براى دين ، فقه نمى آموزد و طالب حرام ، ستايش و احترام مى گردد.
84- و ديدى كه : مردم در اطراف قدرتمندانند.
85- و ديدى كه : طالب حلال ، مذمت و سرزنش مى شود و طالب حرام ستايش و احترام مى گردد.
86- و ديدى كه : در مكه و مدينه كارهائى مى كنند كه خدا دوست ندارد و كسى از آن جلوگيرى نمى كند، و هيچ كس بين آنها و كارهاى بدشان مانع نمى شود.
87- و ديدى كه : آلات موسيقى و لهو در مدينه و مكه آشكار گردد.
88- و ديدى كه : مرد سخن حق گويد و امر به معروف و نهى از منكر كند ولى ديگران او را از اين كار بر حذر مى دارند.
89- و ديدى كه : مردم به همديگر نگاه مى كنند، (به اصطلاح چشم و هم چشمى مى كنند) و از مردم بدكار پيروى نمايند.
90- و ديدى كه : راه نيك خالى و راه رونده ندارد.
91- و ديدى كه : مرده را مسخره كنند و كسى براى او اندوهگين نشود.
92- و ديدى كه : سال به سال بدعت و بديها بيشتر شود.
93- و ديدى كه : مردم و جمعيتها جز از سرمايه داران پيروى نكنند.
94- و ديدى كه : به فقير چيزى دهند كه برايش بخندند ولى در راه غير خدا ترحم كنند.
95- و ديدى كه : علائم آسمانى آشكار شود و كسى از آن نگران نشود.
96- و ديدى كه : مردم مانند حيوانات در انظار يكديگر عمل جنسى بجا مى آورند و كسى از ترس مردم از آن جلوگيرى نمى كند.
97- و ديدى كه : انسان در راه غير خدا بسيار خرج كند ولى در راه خدا از اندك هم مضايقه دارد.
98- و ديدى كه : عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هيچ احترامى براى آنها قائل نيستند، بلكه نزد فرزند از همه بدترند.
99- و ديدى كه : زنها بر مسند حكومت بنشينند، و هيچ كارى جز خواسته آنها پيش نرود.
100- و ديدى كه : پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرين كند و از مرگشان شاد گردد.
101- و ديدى كه : اگر روزى بر مردى بگذرد ولى او در آن روز گناه بزرگى مانند بدكارى ، كم فروشى ، و زشتى انجام نداده ، ناراحت است .
102- و ديدى كه : قدرتمندان ، غذاى عمومى مردم را احتكار كنند.
103- و ديدى كه : اموال حق خويشان پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم (خمس ) در راه باطل تقسيم گردد، و با آن قماربازى و شرابخوارى شود.
104- و ديدى كه : به وسيله شراب ، بيمار را مداوا كنند، و براى بهبودى بيمار آن را تجويز نمايند.
105 و ديدى كه : مردم در مورد امر به معروف و نهى از منكر و ترك دين بى تفاوت و يكسانند.
106- و ديدى كه : سر و صداى منافقان بر پا است ولى سر و صداى حق طلبان خاموش است .
107- و ديدى كه : براى اذن و نماز مزد مى گيرند.
108- و ديدى كه : مسجدها پر است از كسانى كه از خدا نترسند و غيبت هم نمايند.
109- و ديدى كه : شرابخوار مست ، پيش نماز مردم شود.
110- و ديدى كه : خورندگان اموال يتيمان ستوده شوند.
111-و ديدى كه : قاضيان برخلاف دستور خداوند قضاوت كنند.
112- و ديدى كه : استانداران از روى طمع ، خائنان را امين خود قرار دهند.
113- و ديدى كه : فرمانروايان ، ميراث (مستضعفان ) را در اختيار بدكاران از خدا بى خبر قرار دهند.
114- و ديدى كه : بر روى منبرها از پرهيزكارى سخن مى گويند ولى گويندگان آن پرهيزكار نيستند.
115- و ديدى كه : صدقه را با وساطت ديگران بدون رضاى خدا و بخاطر درخواست مردم بدهند.
116- وقتى كه ديدى : وقت (اول ) نمازها را سبك بشمارند.
117- و ديدى كه : هم و هدف مردم ، شكم و شهوتشان است .
118- و ديدى كه : دنيا به آنها روى كرده .
119- و ديدى كه : نشانه هاى برجسته حق ، ويران شده است ، در اين وقت خود را حفظ كن و از خدا بخواه كه از خطرات گناه نجاتت بدهد... (114) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link114)
البته بايد توجه داشت ، كه اين نشانه ها هم اكنون در دنياى غرب ، در اروپا و آمريكا و حتى بعضى از كشورهاى آفريقا و آسيا وجود دارد، شكر خدا را كه به بركت انقلاب اسلامى در ايران ، از بسيارى از اين گناهان جلوگيرى شده و مى رود كه از همه جلوگيرى شود و زمينه سازى براى ظهور امام قائم (عج ) گردد.
خروج سيد حسنى و يمانى
از جمله علائمى كه در آستانه ظهور امام قائم (عج ) رخ مى دهد خروج سيد حسنى با يارانش براى يارى آن حضرت است ، اينك توضيح آن :
سيد حسنى جوان خوش صورتى است كه از طرف ديلم (115) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link115) و قزوين خروج مى نمايد و با صداى بلند فرياد كند كه به فرياد رسيد آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم را كه از شما يارى مى طلبند و اين سيد حسنى ظاهرا از اولاد حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام باشد و دعوى بر باطل ننمايد و دعوت بر نفس خود نكند بلكه از شيعيان خلص ائمه اثنى عشر عليهم السلام و تابع دين حق باشد و دعوى نيابت و مهدويت نخواهد نمود و لكن مطاع و بزرگ و رئيس خواهد بود و در گفتار و كردار موافق است با شريعت مطهره حضرت خاتم النبيين صلى اللّه عليه و آله و سلم و در زمان خروج او كفر و ظلم ، عالم را فرا گرفته باشد و مردم از دست ظالمان و فاسقان در اذيت باشند و جمعى از مؤ منين نيز مستعد باشند از براى ظلم ظالمين ، و در آن حال سيد حسنى استغاثه نمايد از براى نصرت دين آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم پس مردم او را اطاعت نمايند خصوصا گنجهاى طالقان كه از طلا و نقره نباشند بلكه مردان شجاع و قوى دل و مسلح و مكمل كه بر اسبهاى اشهب سوار باشند، در اطراف او جمع گردند و جمعيت او زياد شود و مانند سلطان عادل در ميان ايشان حكم و سلوك نمايد و كم كم بر اهل ظلم و طغيان غلبه نمايد و از مكان و جاى خود تا كوفه زمين را از لوث وجود ظالمين و كافران پاك كند و چون با اصحاب خود وارد كوفه شود، به او خبر دهند كه حضرت حجة اللّه مهدى آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم ظهور نموده و از مدينه به كوفه تشريف آورده است پس ‍ سيد حسنى با اصحاب خود خدمت آن حضرت مشرف مى شوند و از آن حضرت مطالبه دلائل امامت و مواريث انبياء عليه السلام را مى نمايند، حضرت امام صادق عليه السلام مى فرمايد: به خدا سوگند كه آن جوان آن حضرت را مى شناسد و مى داند كه او بر حق است و لكن مقصودش اين است كه حقيقت او را بر مردم و اصحاب ظاهر نمايد، پس آنحضرت دلائل امامت و مواريث انبياء عليه السلام از براى او ظاهر نمايد، در آن وقت سيد حسنى و اصحابش با آن حضرت بيعت خواهند نمود مگر قليلى از اصحاب او كه 000/400 از زيديه باشند كه مصحف ها و قرآن در گردن ايشان حمايل است و آنچه مشاهده نمودند از دلائل و معجزات آن را حمل بر سحر نمايند و گويند اين سخنان بزرگى است و اينها همه سحر است كه به ما نموده اند، پس امام قائم (عج ) آنچه آنان را نصيحت و موعظه نمايد و آنچه از معجزات بياورد در آنها تاءثير نخواهد كرد، تا سه روز ايشان را مهلت مى دهد و چون موعظه آن حضرت را كه حق است قبول ننمايند امر مى فرمايد كه گردنهاى ايشان را بزنند و حال ايشان شبيه است به حال خوارج نهروان كه در لشكر امام على عليه السلام در جنگ صفين بودند. (116) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link116)
يمانى نيز از رهبران بر حق است كه به حمايت از مهدى (عج ) خروج مى كند، امام صادق عليه السلام در ضمن روايتى فرمود: سفيانى و خراسانى و يمانى در يك سال و در يك شهر و در يك روز خروج مى كنند و هيچ پرچمى مانند يمانى ، به هدايت نزديكتر نيست ، زيرا يمانى مردم را به حق دعوت مى كند. (117) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link117)
سفيانى و دجال كيستند؟
در آستانه ظهور حضرت مهدى (عج ) نشانه هاى ديگرى نيز بروز مى كند از جمله خروج سفيانى و دجال (118) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link118) است سفيانى از جانب شام ، برمى خيزد. (119) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link119)
و افراد ديگرى نيز كه تا 30 يا 60 كذاب در روايات ذكر شده است (120) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link120) ، اينها همه پرچم مخالفت بر مى افروزند و سرانجام بدست ياران مهدى (عج ) و به رهبرى آن حضرت شكست مى خورند و به هلاكت مى رسند، از جمله از شكست خوردگان گروه 000/10 نفرى ((بتريه )) است كه در مسير كوفه با سپاه قائم (عج ) جنگ كنند و همگى به هلاكت مى رسند، امام در كوفه كاخهاى ستمگران را ويران مى سازد و همه منافقين توطئه گر بدست ياران مهدى (عج ) به هلاكت مى رسند. (121) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link121)
در وصف سفيانى آمده كه او از نسل ابوسفيان است از پليدترين مردم ، سرخ مايل به زرد رنگ است (در ظاهر مقدس مآبى مى كند) و ذكرش اين است : يا رب ، يا رب ، يا رب ، سرانجامش دوزخ است ، آنقدر پليد است كه كنيزش را كه از او بچه دار شده زنده به گور مى كند. (122) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link122)
و به نقل ديگر امام باقر عليه السلام : در شام سه گروه داراى پرچم ، خروج مى كنند: اصهب ، ابقع و سفيانى . (123) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link123)
به هر حال سفيانى پليد با دار و دسته اش بر ضد حضرت مهدى (عج ) قيام مى كند.
مهدى (عج ) به مردم فرمان مى دهد به جنگ اين دشمن خدا و دشمن خودتان برخيزند.
سپس خود حضرت مهدى (عج ) همراه مسلمانان براى جنگ با سفيانى از مكه به شام رفته و در شام با او مى جنگد سرانجام سفيانى و دار و دسته اش ، شكست مى خورند و سفيانى زير درخت بغوطه دمشق به هلاكت مى رسد. (124) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link124)
و در بعضى از روايات آمده : ارتش و طرفداران او براى جنگ با مهدى (عج ) به مكه مى روند، وقتى كه در راه به سرزمين ((بيدا)) رسيدند، بقدرت الهى مسخ مى گردند و يا در زمين فرو مى روند. (125) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link125)
كوتاه سخن آنكه : ((سفيان )) يك طاغوت پليد داراى يك رژيم جهنمى است كه با ويژگيهاى خاص با انقلاب جهانى مهدى (عج ) مخالفت مى كند و شكست مى خورد. (126) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link126)
اما در مورد دجال بايد گفت : او نيز يك طاغوت حيله گر ديگر است . طبق نقل امام صادق عليه السلام ، اميرمؤ منان على عليه السلام در ضمن خطبه طولانى فرمود:
((حضرت مهدى (عج ) با يارانش از مكه به بيت المقدس مى آيند و در آنجا بين آن حضرت با دجال و ارتش دجال جنگ واقع مى شود، دجال و ارتشش مفتضحانه شكست مى خورند، بطوريكه از اول تا آخر آنها به هلاكت مى رسند و دنيا آباد مى شود و حضرت مهدى ، عدالت و قسط را در جهان بپا مى دارد.
طبق روايتى : آن حضرت دجال را در كناسه كوفه به دار مى زند.)) (127) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link127)
خروج دجال در روايات اهل تسنن و در تورات و انجيل نيز آمده است .
اوصاف و ويژگيهاى او نيز در روايات ذكر شده . (128) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link128)
به هر حال آن حضرت ، دجال يعنى آن طاغوت حقه باز و پر تزوير را نيز كه به جنگ مهدى (عج ) برمى خيزد شكست مى دهد و طبق بعضى از روايات ، آن حضرت ، حضرت عيسى عليه السلام را در كشتن دجال در سرزمين فلسطين كمك مى كند. (129) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link129)
آرى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم به على عليه السلام فرمود:
((بدانكه فرزندم از كسانى كه به تو و شيعيان تو ستم كردند در دنيا انتقام مى گيرند، و خداوند در آخرت آنها را غذاب مى نمايند.
سلمان پرسيد: او كيست ؟
پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: او نهمين فرزند حسين عليه السلام است كه پس از غيبت طولانى ظاهر مى شود و فرمان خدا را اعلام مى كند و دين خدا را آشكار مى سازد و از دشمنان خدا انتقام مى گيرد و سراسر زمين را همان گونه كه پر از ظلم و جور شده ، پر از عدل و داد مى نمايد.)) (130) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link130)
ضمنا روشن شد كه رهبران مخالف ديگر نيز، طاغوتها با طاغوتچه هايى ديگر روى زمينند.
آيا اين پيش بينى قابل اجراء است ؟
مى پرسند:
آيا چنين پيش بينى براى آينده در مورد مصلح جهانى حضرت مهدى (عج ) از نظر طبيعى و اجتماعى (با توجه به شرايط زمان در همه كشورها)، قابل عمل و يا دست كم امكان پذير است ؟!
پاسخ :
سير تكاملى بشر كه در همه جهان مشاهده مى شود، بخصوص سير تكاملى اجتماعى و علمى در ميان انسانها، نويد برقرارى حكومت مصلح واحد را در آينده به روشنى به ما خبر مى دهد.
از سوى ديگر همه دستگاههاى آفرينش به سوى تكامل گام برمى دارند، و ما كه جزئى از آفرينش هستيم ، اقتضاى هماهنگى و همدوشى با آفرينش ‍ الزام مى كند كه انسانها نيز به سوى يك تكامل بزرگ كه در سايه يك حكومت الهى تحت رهبريهاى مردى بزرگ و عادل برقرار مى شود گام بردارند و به نتيجه برسند.
به علاوه ضرورتهاى اجتماعى ، و واكنشهائى كه همه روزه در گوشه و كنار جهان در برابر ظلم و تعدى پيدا مى شود به نوبه خود نيز پله هاى تكاملى به سوى وحدت جهانى تحت حكومت مصلح جهانى را مژده مى دهند.
در اينجا اضافه مى كنيم كه در فطرت و اعماق وجدان و نهاد انسانها، عدالت خواهى و صلح و صفا و مبارزه با ظلم و هر گونه فساد و تعدى سرشته شده است ، و اين عامل نيز خواه ناخواه به طور طبيعى و خودجوش ، انسانها را به برقرارى چنين حكومت ايده آل و چنين نظام بهشتى و سراسر صفا سوق مى دهد و سرانجام در اين سير، توفيق دستيابى به چنين نظامى را پيدا خواهد كرد، تا از نظامهاى جهنمى رهائى يابد.
بنابراين : چنين پيش بينى از نظر طبيعى و جامعه شناسى هم قابل پيش بينى است و هم امكان پذير است ، و هم عملى است .
فراز و نشيبهاى تاريخ بشر در مسير طولانى خود شواهد بسيارى را براى جهش و پيروزى در انقلابها و طرحهاى بسيار براى زندگى بهتر از نظر روحى و جسمى در آينده كه همه را مى توان پله هائى براى دستيابى به انقلاب عظيم جهانى مصلح كل در طول تاريخ به حساب آورد نشان مى دهد.
ما اين مطلب را در مقايسه با هزاران سال قبل كه چگونه بشر در رشته هاى بسيار علمى و اقتصادى و اجتماعى به پيش رفته به خوبى مى توانيم درك كنيم .
آيا قيام امام مهدى عليه السلام مسلحانه است ؟
پاسخ :
امام قائم (عج ) همچون پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم نخست اعلان دعوت مى كند و در آغاز ظهور، پيامش را به جهانيان مى رساند، در اين ميان عده اى دعوتش را مى پذيرند ولى عده اى ديگر كارشكنى و توطئه گرى كرده و به مخالفت برمى خيزند، امام عليه السلام در برابر اينها قيام مسلحانه مى كند.
در حديثى امام جواد عليه السلام فرمود:
((وقتى كه 313 نفر ياران خاص امام قائم (عج ) به خدمتش در مكه رسيدند، حضرت دعوتش را به جهانيان آشكار مى سازد (يعنى ظهور مى كند) و وقتى كه اين تعداد به 000/10 نفر رسيد، به اذن خداوند متعال قيام مسلحانه مى كند (خروج مى نمايد).)) (131) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link131)
منظور از كشته شدن شيطان بدست آن حضرت چيست ؟
مى پرسند:
در قرآن آمده : ابليس (پدر شياطين ) به خدا عرض كرد: خدايا مرا تا روز قيامت مهلت بده خداوند فرمود: به تو تا روز وقت معلوم مهلت داده مى شود. (132) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link132)
از اين تعبير معلوم مى شود درخاست شيطان ، اجابت نشده است ، و طبق فرموده امامان عليهم السلام منظور از روز وقت معين وقت ظهور امام قائم (عج ) است ، بنابراين آيا شيطان در اين وقت كشته مى شود و يا مى ميرد؟
پاسخ :
ما در روايات مى خوانيم شخصى در مورد جمله ((يوم الوقت المعلوم )) كه در آيه مذكور آمده از امام صادق عليه السلام سؤ ال كرد، امام عليه السلام فرمود:
وقتى كه قائم ما (عج ) ظهور كند و به مسجد كوفه بيايد، در اين مسجد، شيطان به حضور آن حضرت مى آيد و زانو به زمين مى زند و مى گويد:
(( يا ويله من هذا اليوم ؛))
اى والى از اين روز.))
آنگاه امام قائم (عج ) موى پيشانى شيطان را مى گيرد و گردنش را مى زند و او را به هلاكت مى رساند، اين روز وقت معلوم ، (در آيه مذكور) است . (133) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link133)
بنابراين شيطان كشته مى شود، ولى در اينجا اين سؤ ال پيش مى آيد، پس ‍ ديگر مردم ، آزادى در اراده ندارند و همچون فرشتگان مجبور به اطاعت خدا خواهند شد؟
در پاسخ مى گوييم : آزادى اراده و اختيار از انسانها گرفته نمى شود، منظور از كشتن شيطان اين است كه ريشه هاى فساد و عوامل انحراف و ظلم و جور در عصر درخشان حكومت مهدى (عج ) نابود مى گردد و بجاى آن عقل و ايمان حكومت مى كند، چنانكه در حديثى ديگر نيز مى خوانيم :
((در صحف ادريس پيامبر عليه السلام آمده : تو اى شيطان تا زمانى كه مقدر كرده ام كه زمين را در آن زمان از كفر و شرك و گناه پاك ساز، مهلت داده خواهى شد، ولى در اين زمان (بجاى تو) بندگان خالق و پاكدل و با ايمان روى كار آيند آنها را خليفه و حاكم زمين مى كنم و دينشان را استوار مى سازم ، كه آنها تنها مرا مى پرستند و هيچ چيز را شريك من قرار نمى دهند در آن روز است كه تو (شيطان ) و همه لشكريانت از پياده و سواره را نابود مى نمايم .)) (134) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link134)
به اين ترتيب مى فهميم در آن زمان ديگر حناى شيطان و بچه هايش رنگ ندارد، و در برابر بندگان مخلص خدا به رهبرى حضرت حجت (عج ) همچون خفاشهائى در برابر خورشيد تابناك عالمند، نتيجه مى گيريم مرگ شيطان فرا رسيده است .
ويژگيهاى ياران حضرت مهدى
مقدمه :
بر هيچ كس پوشيده نيست كه براى پيروزى انقلاب و شكست و نابودى حكومتهاى جور و ستم و نياز به عوامل بسيارى است ، كه در راءس آنها حضور در صحنه و حمايت و تلاش خستگى ناپذير، و آگاهى و تحمل رنجها و اميد به آينده درخشان است و به عبارت ديگر ياران حضرت مهدى (عج ) داراى اين ويژگيها هستند.
ما وقتى كه زندگى و مراحل دعوت پيامبران عليهم السلام را تجزيه و تحليل مى كنيم ، مى بينيم هر كجا آنها حامى و ياور داشتند و اين حاميان و ياوران به طور آگاهانه و قاطع در صحنه بودند و با اميد و توكل به خدا به پيش ‍ مى رفتند، پيامبرشان هر چند در بخشى از اهدافش به پيروزى مى رسيد و در غير اين صورت شكست ظاهرى نصيبش مى شد.
پيروزى انقلاب اسلامى در ايران چندين مسئله مبهم را در رابطه با قيام حضرت مهدى (عج ) روشن و ثابت كرد، از جمله اينكه در شرايط فعلى دنيا هر چند غرق در گناه و فساد باشد، انقلاب و دگرگونى ، نه تنها ممكن بلكه عملى است و ديگر اينكه بايد دنبال كار را گرفت و اميد به آينده داشت ، از همه روشنتر اينكه بايد حمايت و بسيج همه جانبه شود و با وحدت و تجمع ياران مخصوص ، به اين كار بزرگ يعنى آماده كردن جهان براى ظهور حضرت قائم (عج ) دست زد.
با توجه به اينكه بهترين حكومت آن است كه به طور طبيعى و خودجوش ‍ روى كار آيد نه به طور تحميلى و زور، آنانكه مى گويند حكومت حضرت مهدى (عج ) بدون معجزه امكان پذير نيست گويا به اين اشكال توجه ندارند كه اگر بنابر معجزه و اجبار هر چند اجبار فكرى باشد آن حالت زيباى طبيعى و خودجوش خود را از دست مى دهد و يك نوع حكومت تحميلى مى گردد.
البته ما امدادهاى غيبى نيستيم ، وقتى مردانى با اخلاص و صداقت به پيش ‍ رفتند خداوند هم آنها را يارى مى كند و به اهدافشان مى رساند. (135) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link135)
بنابراين همان گونه كه در بسيارى از روايات آمده (136) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link136) حكومت حضرت مهدى (عج ) همچون حكومت پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم است منتها در سطح وسيعتر و عميقتر همانگونه كه ياران آگاه و با استقامت آن حضرت در صدر اسلام شيران روز و پارسايان شب بودند و نقش مؤ ثر و مهم در تشكيل حكومت اسلامى را ايفاء كردند، حكومت حضرت حجت (عج ) نيز از اين قانون مستثنى نيست ، و چنانكه در جاى خود مشروحا بيان شده معناى واقعى ((انتظار)) نيز آمادگى ياران و بسيج همه جانبه آنها در سطح وسيع مناسب با حكومت جهانى است .

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
14-01-2024, 20:37
اميرمؤ منان عليه السلام فرمود:
((آفرين بر طالقان كه خداوند در آن گنجهائى نهاده كه از طلا و نقره نيست بلكه مردان مؤ منى هستند كه بطور شايسته خدا را شناخته اند و در آخرالزمان ، ياوران حضرت مهدى (عج ) خواهند بود.)) (107) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link107)

رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
((هنگامى كه پرچمهاى سياه را از جانب خراسان ديديد، به طرف آن برويد هر چند با دست و سينه روى برف باشد، چرا كه خليفه خدا مهدى (عج ) در ميان آنها است .)) (108) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link108)
و در روايت ديگر فرمود:
((بزودى اهل بيت من دچار گرفتاريها و آوارگيها خواهند شد، تا اينكه جمعى با پرچمهاى سياه از طرف مشرق بيايند... تا اينكه امر به يكى از افراد اهل بيت من (امام قائم ((عج )) ) سپرده شود، كه او سراسر زمين را بعد از آنكه پر از ظلم و جور شده باشد پر از عدل و داد كند، (( فمن ادرك منكم فلياتها و لو حبوا على الثلج ؛ )) هر كدام كه از شما آنها را درك كرديد به آنها بپيونديد گر چه با راه رفتن با دست و سينه روى برف باشد خود را به آنها برسانيد.)) (109) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link109)
به اين ترتيب مى بينيم ، مشرق زمين مورد توجه قرار گرفته است و چنانكه هم اكنون از نشانه هايش پيداست ، تنها مشرق زمين است كه اين كار را خواهد كرد، بنابراين مشرق زمين بايد بپاخيزد!
و با توجه به اينكه اكثريت قريب به اتفاق امت مسلمان از مستضعفان در مشرق زمين هستند و با توجه به امكانات عظيم جغرافيائى و اقتصادى و نيروى انسانى كه دارند، مى توانند بپاخيزند و دستهاى ابرقدرتها را قطع كنند و زمينه سازى خوبى براى ظهور مهدى (عج ) ايجاد بنمايند.

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
14-01-2024, 20:38
نشانه هاى ظهور امام عليه السلام چيست ؟
پاسخ :
وقت ظهور آن حضرت معلوم نيست ، و حتى مطابق روايات كسانى كه وقت ظهور را تعيين كنند، دروغگو شمرده شده اند. (110) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link110)
ولى نشانه هايى به عنوان علائم در روايات بسيار آمده كه مربوط به مدت اندكى قبل از ظهور و مربوط به آستانه و آغاز ظهور است ، اين نشانه ها بسيار زيادند (111) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link111) كه معروفترين و جامعترين آنها اين است كه هرج و مرج در همه چيز دنيا مشهود مى گردد. (112) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link112)
سراسر جهان پر از ظلم و جور و فساد گردد (113) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link113) چنانكه در هر انقلابى معمولا، ظلم و فساد قبل از آن ، باعث انقلاب مى گردد، اين موضوع در ضمن يك روايت جامع بطور مشروح بيان شده و امام صادق عليه السلام آن را در 119 ماده بيان كرده است و اينك ترجمه روايت :
حضرت امام صادق عليه السلام به يكى از يارانش فرمود:
1- هرگاه ديدى : حق بميرد و طرفدارنش نابود شوند.
2- و ديدى كه : ظلم همه جا را گرفته .
3- و ديدى كه : قرآن فرسوده شده و درست معنى نمى شود.
4- و ديدى كه : دين همچون ظرف تو خالى ، و بى محتوا شده است .
5- و ديدى كه : طرفداران حق بر طرفداران باطل فائق شده اند.
6- و ديدى كه : كارهاى بد آشكار شده و از آن نهى نمى شود و بدكاران بازخواست نمى شوند.
7- و ديدى كه : چنان فسق و فجور آشكار شده كه مردان به مردان و زنان به زنان اكتفاء مى كنند.
8-و ديدى كه : افراد با ايمان سكوت كرده و سخنشان را نمى پذيرند.
9- و ديدى كه : شخص بدكار، دروغ گويد، و كسى دروغ و نسبت نارواى او را رد نمى كند.
10- و ديدى بچه ها، بزرگان را تحقير كنند.
11-و ديدى كه : قطع پيوند خويشاوندى شود.
12- و ديدى كه : بدكار را ستايش كنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.
13- و ديدى نوجوانان پسر، همان كنند كه زنان مى كنند.
14- و ديدى كه : زنان با زنان ازدواج نمايند.
15- و ديدى كه : مداحى دروغين از اشخاص ، زياد شود.
16- و ديدى كه : انسانها اموال خود را در غير اطاعت خدا مصرف مى كنند و كسى مانع نمى شود.
17- و ديدى كه : افراد با ديدن كار و تلاش نامناسب مؤ منين ، به خدا پناه مى برند.
18- و ديدى كه : همسايه به همسايه خود اذيت مى كند و از آن جلوگيرى نمى شود.
19- و ديدى كه : كافر به خاطر سختى مؤ من ، شاد است .
20- و ديدى كه : شراب را آشكارا مى آشامند و براى نوشيدن آن كنار هم مى نشينند و از خداوند متعال نمى ترسند.
21- و ديدى : كسى كه امر به معروف مى كند خوار و ذليل است .
22- و ديدى آدم بدكار در آنچه آن را خدا دوست ندارد، نيرومند و مورد ستايش است .
24- و ديدى راه نيك بسته و راه بد باز است .
25- و ديدى خانه كعبه تعطيل شده ، و به تعطيلى آن استوار داده مى شود.
26- و ديدى كه : انسان به زبان مى گويد ولى عمل نمى كند.
27- و ديدى كه : مردان از مردان و زنان از زنان لذت مى برند، (يا مردان خود را براى مردان ، و زنان خود را زنان فربه مى كنند).
28- و ديدى كه : زندگى مرد از راه لواط و زندگى زن از راه زنا تاءمين مى شود.
29- و ديدى كه : زنان همچون مردان براى خود مجالس (نامشروع ) تشكيل مى دهند.
30- و ديدى كه : در ميان فرزندان ((عباس ))، كارهاى زنانگى به وجود آيد.
31- و ديدى كه : زن براى زنا با مردان ، با شوهر خود همكارى كمك مى كنند.
32- و ديدى كه : بيشترين مردم و بهترين خانه ها كه زنان را بر بدكارى كمك مى كنند.
33- و ديدى كه : مؤ من ، خوار و ذليل شمرده شود.
34-و ديدى كه : بدعت و زنا آشكار شود.
35- و ديدى مردم به شهادت ناحق اعتماد كنند.
36- و ديدى كه : حلال ، حرام شود و حرام ، حلال گردد.
37- و ديدى كه : دين براساس ميل اشخاص معنى شود و كتاب خدا و احكامش تعطيل گردد.
38- و ديدى كه : جرئت بر گناه آشكار شود، و ديگر كسى براى انجام آن منتظر تاريكى شب نگردد.
39- و ديدى مؤ من نتواند نهى از منكر كند مگر در قلبش .
40- و ديدى كه : ثروت بسيار زياد در راه خشم خدا خرج گردد.
41- و ديدى كه : سردمداران به كافران نزديك شوند و از نيكوكاران دور شوند.
42- و ديدى كه : واليان در قضاوت رشوه بگيرند.
43- و ديدى كه : پستهاى مهم واليان براساس مزايده است نه براساس ‍ شايستگى .
44- و ديدى كه : مردم را از روى تهمت و يا سوءظن بكشند.
45- و ديدى كه : مرد بخاطر همبسترى با همسران خود مورد سرزنش قرار گيرد.
46- و ديدى كه : مرد از بدكارگى همسرش نان مى خورد.
47- و ديدى كه : زن بر شوهر نيست انجام مى دهد، و به شوهرش خرجى مى دهد.
48- و ديدى كه : مرد همسر و كنيزش را كرايه مى دهد و به غذاى پست (كه از اين راه بدست مى آورد) خشنود است .
49- و ديدى كه : سوگندهاى دروغ به خدا بسيار گردد.
50- و ديدى كه : آشكارا قمار بازى مى شود.
51- و ديدى كه : مشروبات الكلى بطور آشكار بدون مانع خريد و فروش ‍ مى شود.
52- و ديدى كه : زنان مسلمان خود را به كافر مى بخشند.
53- و ديدى كه : كارهاى زشت آشكار شده و هر كس از كنار آن مى گذرد مانع آن نمى شود.
54- و ديدى كه : مردم محترم ، توسط كسى كه مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.
55- و ديدى كه : نزديكترين مردم به فرمانداران آنانى هستند كه به ناسزاگوئى به ما خانواده عصمت عليهم السلام ستايش شوند.
56- و ديدى كه : هر كس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و شهادتش ‍ را قبول نمى كنند.
57- و ديدى كه : در گفتن سخن باطل و دروغ ، با همديگر رقابت كنند.
58- و ديدى كه : شنيدن سخن حق بر مردم سنگين است ولى شنيدن باطل برايشان آسان است .
59- و ديدى كه : همسايه از ترس زبان بد همسايه ، او را احترام مى كند.
60- و ديدى كه : حدود الهى تعطيل شود و طبق هوى و هوس عمل شود.
61- و ديدى كه : مسجدها طلاكارى (زينت داده ) شود.
62- و ديدى كه : راستگوترين مردم نزد آنها مفتريان دروغگو است .
63- و ديدى كه : بدكارى آشكار شده و براى سخن چينى كوشش مى شود.
64- و ديدى كه : ستم و تجاوز شايع شده .
65- و ديدى كه : غيبت ، سخن خوش آنها گردد، و بعضى بعض ديگر را به آن بشارت دهند.
66- و ديدى كه : حج و جهاد براى خدا نيست .
67- و ديدى كه : سلطان به خاطر كافر، شخص مؤ من را خوار كند.
68- و ديدى كه : خرابى بيشتر از آبادى است .
69- و ديدى كه : معاش انسان از كم فروشى بدست مى آيد.
70- و ديدى كه : خونريزى آسان گردد.
71- و ديدى كه : مرد بخاطر دنيايش رياست مى كند.
72- و ديدى كه : نماز را سبك شمارند.
73- و ديدى كه : انسان ثروت زيادى جمع كرده ولى از آغاز آن تا آخر زكاتش ‍ را نداده است .
74- و ديدى كه : قبر مرده ها را بشكافند و آنها را اذيت كنند.
75- و ديدى كه : هرج و مرج بسيار است .
76- و ديدى كه : مرد روز خود را مستى به شب مى رساند و شب خود را نيز به همين منوال به صبح برساند و هيچ اهميتى به برنامه مردم ندهد.
77- و ديدى كه : با حيوانات آميزش مى شود.
78- و ديدى كه : مرد به مسجد (محل نماز) مى رود وقتى برمى گردد لباس در بدن ندارد (لباسش را دزديده اند).
79- و ديدى كه : حيوانات همديگر را بدرند.
80- و ديدى كه : دلهاى مردم ، سخت و ديدگانشان خشك و ياد خدا برايشان گران است .
81- و ديدى كه : بر سر كسبهاى حرام آشكارا، رقابت كنند.
82- و ديدى كه : نماز خوان براى خودنمائى نماز مى خواند.
83- و ديدى كه : فقيه براى دين ، فقه نمى آموزد و طالب حرام ، ستايش و احترام مى گردد.
84- و ديدى كه : مردم در اطراف قدرتمندانند.
85- و ديدى كه : طالب حلال ، مذمت و سرزنش مى شود و طالب حرام ستايش و احترام مى گردد.
86- و ديدى كه : در مكه و مدينه كارهائى مى كنند كه خدا دوست ندارد و كسى از آن جلوگيرى نمى كند، و هيچ كس بين آنها و كارهاى بدشان مانع نمى شود.
87- و ديدى كه : آلات موسيقى و لهو در مدينه و مكه آشكار گردد.
88- و ديدى كه : مرد سخن حق گويد و امر به معروف و نهى از منكر كند ولى ديگران او را از اين كار بر حذر مى دارند.
89- و ديدى كه : مردم به همديگر نگاه مى كنند، (به اصطلاح چشم و هم چشمى مى كنند) و از مردم بدكار پيروى نمايند.
90- و ديدى كه : راه نيك خالى و راه رونده ندارد.
91- و ديدى كه : مرده را مسخره كنند و كسى براى او اندوهگين نشود.
92- و ديدى كه : سال به سال بدعت و بديها بيشتر شود.
93- و ديدى كه : مردم و جمعيتها جز از سرمايه داران پيروى نكنند.
94- و ديدى كه : به فقير چيزى دهند كه برايش بخندند ولى در راه غير خدا ترحم كنند.
95- و ديدى كه : علائم آسمانى آشكار شود و كسى از آن نگران نشود.
96- و ديدى كه : مردم مانند حيوانات در انظار يكديگر عمل جنسى بجا مى آورند و كسى از ترس مردم از آن جلوگيرى نمى كند.
97- و ديدى كه : انسان در راه غير خدا بسيار خرج كند ولى در راه خدا از اندك هم مضايقه دارد.
98- و ديدى كه : عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هيچ احترامى براى آنها قائل نيستند، بلكه نزد فرزند از همه بدترند.
99- و ديدى كه : زنها بر مسند حكومت بنشينند، و هيچ كارى جز خواسته آنها پيش نرود.
100- و ديدى كه : پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرين كند و از مرگشان شاد گردد.
101- و ديدى كه : اگر روزى بر مردى بگذرد ولى او در آن روز گناه بزرگى مانند بدكارى ، كم فروشى ، و زشتى انجام نداده ، ناراحت است .
102- و ديدى كه : قدرتمندان ، غذاى عمومى مردم را احتكار كنند.
103- و ديدى كه : اموال حق خويشان پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم (خمس ) در راه باطل تقسيم گردد، و با آن قماربازى و شرابخوارى شود.
104- و ديدى كه : به وسيله شراب ، بيمار را مداوا كنند، و براى بهبودى بيمار آن را تجويز نمايند.
105 و ديدى كه : مردم در مورد امر به معروف و نهى از منكر و ترك دين بى تفاوت و يكسانند.
106- و ديدى كه : سر و صداى منافقان بر پا است ولى سر و صداى حق طلبان خاموش است .
107- و ديدى كه : براى اذن و نماز مزد مى گيرند.
108- و ديدى كه : مسجدها پر است از كسانى كه از خدا نترسند و غيبت هم نمايند.
109- و ديدى كه : شرابخوار مست ، پيش نماز مردم شود.
110- و ديدى كه : خورندگان اموال يتيمان ستوده شوند.
111-و ديدى كه : قاضيان برخلاف دستور خداوند قضاوت كنند.
112- و ديدى كه : استانداران از روى طمع ، خائنان را امين خود قرار دهند.
113- و ديدى كه : فرمانروايان ، ميراث (مستضعفان ) را در اختيار بدكاران از خدا بى خبر قرار دهند.
114- و ديدى كه : بر روى منبرها از پرهيزكارى سخن مى گويند ولى گويندگان آن پرهيزكار نيستند.
115- و ديدى كه : صدقه را با وساطت ديگران بدون رضاى خدا و بخاطر درخواست مردم بدهند.
116- وقتى كه ديدى : وقت (اول ) نمازها را سبك بشمارند.
117- و ديدى كه : هم و هدف مردم ، شكم و شهوتشان است .
118- و ديدى كه : دنيا به آنها روى كرده .
119- و ديدى كه : نشانه هاى برجسته حق ، ويران شده است ، در اين وقت خود را حفظ كن و از خدا بخواه كه از خطرات گناه نجاتت بدهد... (114) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link114)
البته بايد توجه داشت ، كه اين نشانه ها هم اكنون در دنياى غرب ، در اروپا و آمريكا و حتى بعضى از كشورهاى آفريقا و آسيا وجود دارد، شكر خدا را كه به بركت انقلاب اسلامى در ايران ، از بسيارى از اين گناهان جلوگيرى شده و مى رود كه از همه جلوگيرى شود و زمينه سازى براى ظهور امام قائم (عج ) گردد.

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
20-01-2024, 17:10
خروج سيد حسنى و يمانى

از جمله علائمى كه در آستانه ظهور امام قائم (عج ) رخ مى دهد خروج سيد حسنى با يارانش براى يارى آن حضرت است ، اينك توضيح آن :
سيد حسنى جوان خوش صورتى است كه از طرف ديلم (115) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link115) و قزوين خروج مى نمايد و با صداى بلند فرياد كند كه به فرياد رسيد آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم را كه از شما يارى مى طلبند و اين سيد حسنى ظاهرا از اولاد حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام باشد و دعوى بر باطل ننمايد و دعوت بر نفس خود نكند بلكه از شيعيان خلص ائمه اثنى عشر عليهم السلام و تابع دين حق باشد و دعوى نيابت و مهدويت نخواهد نمود و لكن مطاع و بزرگ و رئيس خواهد بود و در گفتار و كردار موافق است با شريعت مطهره حضرت خاتم النبيين صلى اللّه عليه و آله و سلم و در زمان خروج او كفر و ظلم ، عالم را فرا گرفته باشد و مردم از دست ظالمان و فاسقان در اذيت باشند و جمعى از مؤ منين نيز مستعد باشند از براى ظلم ظالمين ، و در آن حال سيد حسنى استغاثه نمايد از براى نصرت دين آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم پس مردم او را اطاعت نمايند خصوصا گنجهاى طالقان كه از طلا و نقره نباشند بلكه مردان شجاع و قوى دل و مسلح و مكمل كه بر اسبهاى اشهب سوار باشند، در اطراف او جمع گردند و جمعيت او زياد شود و مانند سلطان عادل در ميان ايشان حكم و سلوك نمايد و كم كم بر اهل ظلم و طغيان غلبه نمايد و از مكان و جاى خود تا كوفه زمين را از لوث وجود ظالمين و كافران پاك كند و چون با اصحاب خود وارد كوفه شود، به او خبر دهند كه حضرت حجة اللّه مهدى آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم ظهور نموده و از مدينه به كوفه تشريف آورده است پس ‍ سيد حسنى با اصحاب خود خدمت آن حضرت مشرف مى شوند و از آن حضرت مطالبه دلائل امامت و مواريث انبياء عليه السلام را مى نمايند، حضرت امام صادق عليه السلام مى فرمايد: به خدا سوگند كه آن جوان آن حضرت را مى شناسد و مى داند كه او بر حق است و لكن مقصودش اين است كه حقيقت او را بر مردم و اصحاب ظاهر نمايد، پس آنحضرت دلائل امامت و مواريث انبياء عليه السلام از براى او ظاهر نمايد، در آن وقت سيد حسنى و اصحابش با آن حضرت بيعت خواهند نمود مگر قليلى از اصحاب او كه 000/400 از زيديه باشند كه مصحف ها و قرآن در گردن ايشان حمايل است و آنچه مشاهده نمودند از دلائل و معجزات آن را حمل بر سحر نمايند و گويند اين سخنان بزرگى است و اينها همه سحر است كه به ما نموده اند، پس امام قائم (عج ) آنچه آنان را نصيحت و موعظه نمايد و آنچه از معجزات بياورد در آنها تاءثير نخواهد كرد، تا سه روز ايشان را مهلت مى دهد و چون موعظه آن حضرت را كه حق است قبول ننمايند امر مى فرمايد كه گردنهاى ايشان را بزنند و حال ايشان شبيه است به حال خوارج نهروان كه در لشكر امام على عليه السلام در جنگ صفين بودند. (116) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link116)
يمانى نيز از رهبران بر حق است كه به حمايت از مهدى (عج ) خروج مى كند، امام صادق عليه السلام در ضمن روايتى فرمود: سفيانى و خراسانى و يمانى در يك سال و در يك شهر و در يك روز خروج مى كنند و هيچ پرچمى مانند يمانى ، به هدايت نزديكتر نيست ، زيرا يمانى مردم را به حق دعوت مى كند. (117) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link117)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
20-01-2024, 17:10
سفيانى و دجال كيستند؟

در آستانه ظهور حضرت مهدى (عج ) نشانه هاى ديگرى نيز بروز مى كند از جمله خروج سفيانى و دجال (118) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link118) است سفيانى از جانب شام ، برمى خيزد. (119) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link119)
و افراد ديگرى نيز كه تا 30 يا 60 كذاب در روايات ذكر شده است (120) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link120) ، اينها همه پرچم مخالفت بر مى افروزند و سرانجام بدست ياران مهدى (عج ) و به رهبرى آن حضرت شكست مى خورند و به هلاكت مى رسند، از جمله از شكست خوردگان گروه 000/10 نفرى ((بتريه )) است كه در مسير كوفه با سپاه قائم (عج ) جنگ كنند و همگى به هلاكت مى رسند، امام در كوفه كاخهاى ستمگران را ويران مى سازد و همه منافقين توطئه گر بدست ياران مهدى (عج ) به هلاكت مى رسند. (121) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link121)
در وصف سفيانى آمده كه او از نسل ابوسفيان است از پليدترين مردم ، سرخ مايل به زرد رنگ است (در ظاهر مقدس مآبى مى كند) و ذكرش اين است : يا رب ، يا رب ، يا رب ، سرانجامش دوزخ است ، آنقدر پليد است كه كنيزش را كه از او بچه دار شده زنده به گور مى كند. (122) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link122)
و به نقل ديگر امام باقر عليه السلام : در شام سه گروه داراى پرچم ، خروج مى كنند: اصهب ، ابقع و سفيانى . (123) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link123)
به هر حال سفيانى پليد با دار و دسته اش بر ضد حضرت مهدى (عج ) قيام مى كند.
مهدى (عج ) به مردم فرمان مى دهد به جنگ اين دشمن خدا و دشمن خودتان برخيزند.
سپس خود حضرت مهدى (عج ) همراه مسلمانان براى جنگ با سفيانى از مكه به شام رفته و در شام با او مى جنگد سرانجام سفيانى و دار و دسته اش ، شكست مى خورند و سفيانى زير درخت بغوطه دمشق به هلاكت مى رسد. (124) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link124)
و در بعضى از روايات آمده : ارتش و طرفداران او براى جنگ با مهدى (عج ) به مكه مى روند، وقتى كه در راه به سرزمين ((بيدا)) رسيدند، بقدرت الهى مسخ مى گردند و يا در زمين فرو مى روند. (125) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link125)
كوتاه سخن آنكه : ((سفيان )) يك طاغوت پليد داراى يك رژيم جهنمى است كه با ويژگيهاى خاص با انقلاب جهانى مهدى (عج ) مخالفت مى كند و شكست مى خورد. (126) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link126)
اما در مورد دجال بايد گفت : او نيز يك طاغوت حيله گر ديگر است . طبق نقل امام صادق عليه السلام ، اميرمؤ منان على عليه السلام در ضمن خطبه طولانى فرمود:
((حضرت مهدى (عج ) با يارانش از مكه به بيت المقدس مى آيند و در آنجا بين آن حضرت با دجال و ارتش دجال جنگ واقع مى شود، دجال و ارتشش مفتضحانه شكست مى خورند، بطوريكه از اول تا آخر آنها به هلاكت مى رسند و دنيا آباد مى شود و حضرت مهدى ، عدالت و قسط را در جهان بپا مى دارد.
طبق روايتى : آن حضرت دجال را در كناسه كوفه به دار مى زند.)) (127) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link127)
خروج دجال در روايات اهل تسنن و در تورات و انجيل نيز آمده است .
اوصاف و ويژگيهاى او نيز در روايات ذكر شده . (128) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link128)
به هر حال آن حضرت ، دجال يعنى آن طاغوت حقه باز و پر تزوير را نيز كه به جنگ مهدى (عج ) برمى خيزد شكست مى دهد و طبق بعضى از روايات ، آن حضرت ، حضرت عيسى عليه السلام را در كشتن دجال در سرزمين فلسطين كمك مى كند. (129) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link129)
آرى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم به على عليه السلام فرمود:
((بدانكه فرزندم از كسانى كه به تو و شيعيان تو ستم كردند در دنيا انتقام مى گيرند، و خداوند در آخرت آنها را غذاب مى نمايند.
سلمان پرسيد: او كيست ؟
پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: او نهمين فرزند حسين عليه السلام است كه پس از غيبت طولانى ظاهر مى شود و فرمان خدا را اعلام مى كند و دين خدا را آشكار مى سازد و از دشمنان خدا انتقام مى گيرد و سراسر زمين را همان گونه كه پر از ظلم و جور شده ، پر از عدل و داد مى نمايد.)) (130) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link130)
ضمنا روشن شد كه رهبران مخالف ديگر نيز، طاغوتها با طاغوتچه هايى ديگر روى زمينند.
آيا اين پيش بينى قابل اجراء است ؟
مى پرسند:
آيا چنين پيش بينى براى آينده در مورد مصلح جهانى حضرت مهدى (عج ) از نظر طبيعى و اجتماعى (با توجه به شرايط زمان در همه كشورها)، قابل عمل و يا دست كم امكان پذير است ؟!
پاسخ :
سير تكاملى بشر كه در همه جهان مشاهده مى شود، بخصوص سير تكاملى اجتماعى و علمى در ميان انسانها، نويد برقرارى حكومت مصلح واحد را در آينده به روشنى به ما خبر مى دهد.
از سوى ديگر همه دستگاههاى آفرينش به سوى تكامل گام برمى دارند، و ما كه جزئى از آفرينش هستيم ، اقتضاى هماهنگى و همدوشى با آفرينش ‍ الزام مى كند كه انسانها نيز به سوى يك تكامل بزرگ كه در سايه يك حكومت الهى تحت رهبريهاى مردى بزرگ و عادل برقرار مى شود گام بردارند و به نتيجه برسند.
به علاوه ضرورتهاى اجتماعى ، و واكنشهائى كه همه روزه در گوشه و كنار جهان در برابر ظلم و تعدى پيدا مى شود به نوبه خود نيز پله هاى تكاملى به سوى وحدت جهانى تحت حكومت مصلح جهانى را مژده مى دهند.
در اينجا اضافه مى كنيم كه در فطرت و اعماق وجدان و نهاد انسانها، عدالت خواهى و صلح و صفا و مبارزه با ظلم و هر گونه فساد و تعدى سرشته شده است ، و اين عامل نيز خواه ناخواه به طور طبيعى و خودجوش ، انسانها را به برقرارى چنين حكومت ايده آل و چنين نظام بهشتى و سراسر صفا سوق مى دهد و سرانجام در اين سير، توفيق دستيابى به چنين نظامى را پيدا خواهد كرد، تا از نظامهاى جهنمى رهائى يابد.
بنابراين : چنين پيش بينى از نظر طبيعى و جامعه شناسى هم قابل پيش بينى است و هم امكان پذير است ، و هم عملى است .
فراز و نشيبهاى تاريخ بشر در مسير طولانى خود شواهد بسيارى را براى جهش و پيروزى در انقلابها و طرحهاى بسيار براى زندگى بهتر از نظر روحى و جسمى در آينده كه همه را مى توان پله هائى براى دستيابى به انقلاب عظيم جهانى مصلح كل در طول تاريخ به حساب آورد نشان مى دهد.
ما اين مطلب را در مقايسه با هزاران سال قبل كه چگونه بشر در رشته هاى بسيار علمى و اقتصادى و اجتماعى به پيش رفته به خوبى مى توانيم درك كنيم .
آيا قيام امام مهدى عليه السلام مسلحانه است ؟
پاسخ :
امام قائم (عج ) همچون پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم نخست اعلان دعوت مى كند و در آغاز ظهور، پيامش را به جهانيان مى رساند، در اين ميان عده اى دعوتش را مى پذيرند ولى عده اى ديگر كارشكنى و توطئه گرى كرده و به مخالفت برمى خيزند، امام عليه السلام در برابر اينها قيام مسلحانه مى كند.
در حديثى امام جواد عليه السلام فرمود:
((وقتى كه 313 نفر ياران خاص امام قائم (عج ) به خدمتش در مكه رسيدند، حضرت دعوتش را به جهانيان آشكار مى سازد (يعنى ظهور مى كند) و وقتى كه اين تعداد به 000/10 نفر رسيد، به اذن خداوند متعال قيام مسلحانه مى كند (خروج مى نمايد).)) (131) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link131)
منظور از كشته شدن شيطان بدست آن حضرت چيست ؟
مى پرسند:
در قرآن آمده : ابليس (پدر شياطين ) به خدا عرض كرد: خدايا مرا تا روز قيامت مهلت بده خداوند فرمود: به تو تا روز وقت معلوم مهلت داده مى شود. (132) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link132)
از اين تعبير معلوم مى شود درخاست شيطان ، اجابت نشده است ، و طبق فرموده امامان عليهم السلام منظور از روز وقت معين وقت ظهور امام قائم (عج ) است ، بنابراين آيا شيطان در اين وقت كشته مى شود و يا مى ميرد؟
پاسخ :
ما در روايات مى خوانيم شخصى در مورد جمله ((يوم الوقت المعلوم )) كه در آيه مذكور آمده از امام صادق عليه السلام سؤ ال كرد، امام عليه السلام فرمود:
وقتى كه قائم ما (عج ) ظهور كند و به مسجد كوفه بيايد، در اين مسجد، شيطان به حضور آن حضرت مى آيد و زانو به زمين مى زند و مى گويد:
(( يا ويله من هذا اليوم ؛))
اى والى از اين روز.))
آنگاه امام قائم (عج ) موى پيشانى شيطان را مى گيرد و گردنش را مى زند و او را به هلاكت مى رساند، اين روز وقت معلوم ، (در آيه مذكور) است . (133) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link133)
بنابراين شيطان كشته مى شود، ولى در اينجا اين سؤ ال پيش مى آيد، پس ‍ ديگر مردم ، آزادى در اراده ندارند و همچون فرشتگان مجبور به اطاعت خدا خواهند شد؟
در پاسخ مى گوييم : آزادى اراده و اختيار از انسانها گرفته نمى شود، منظور از كشتن شيطان اين است كه ريشه هاى فساد و عوامل انحراف و ظلم و جور در عصر درخشان حكومت مهدى (عج ) نابود مى گردد و بجاى آن عقل و ايمان حكومت مى كند، چنانكه در حديثى ديگر نيز مى خوانيم :
((در صحف ادريس پيامبر عليه السلام آمده : تو اى شيطان تا زمانى كه مقدر كرده ام كه زمين را در آن زمان از كفر و شرك و گناه پاك ساز، مهلت داده خواهى شد، ولى در اين زمان (بجاى تو) بندگان خالق و پاكدل و با ايمان روى كار آيند آنها را خليفه و حاكم زمين مى كنم و دينشان را استوار مى سازم ، كه آنها تنها مرا مى پرستند و هيچ چيز را شريك من قرار نمى دهند در آن روز است كه تو (شيطان ) و همه لشكريانت از پياده و سواره را نابود مى نمايم .)) (134) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link134)
به اين ترتيب مى فهميم در آن زمان ديگر حناى شيطان و بچه هايش رنگ ندارد، و در برابر بندگان مخلص خدا به رهبرى حضرت حجت (عج ) همچون خفاشهائى در برابر خورشيد تابناك عالمند، نتيجه مى گيريم مرگ شيطان فرا رسيده است .
ويژگيهاى ياران حضرت مهدى
مقدمه :
بر هيچ كس پوشيده نيست كه براى پيروزى انقلاب و شكست و نابودى حكومتهاى جور و ستم و نياز به عوامل بسيارى است ، كه در راءس آنها حضور در صحنه و حمايت و تلاش خستگى ناپذير، و آگاهى و تحمل رنجها و اميد به آينده درخشان است و به عبارت ديگر ياران حضرت مهدى (عج ) داراى اين ويژگيها هستند.
ما وقتى كه زندگى و مراحل دعوت پيامبران عليهم السلام را تجزيه و تحليل مى كنيم ، مى بينيم هر كجا آنها حامى و ياور داشتند و اين حاميان و ياوران به طور آگاهانه و قاطع در صحنه بودند و با اميد و توكل به خدا به پيش ‍ مى رفتند، پيامبرشان هر چند در بخشى از اهدافش به پيروزى مى رسيد و در غير اين صورت شكست ظاهرى نصيبش مى شد.
پيروزى انقلاب اسلامى در ايران چندين مسئله مبهم را در رابطه با قيام حضرت مهدى (عج ) روشن و ثابت كرد، از جمله اينكه در شرايط فعلى دنيا هر چند غرق در گناه و فساد باشد، انقلاب و دگرگونى ، نه تنها ممكن بلكه عملى است و ديگر اينكه بايد دنبال كار را گرفت و اميد به آينده داشت ، از همه روشنتر اينكه بايد حمايت و بسيج همه جانبه شود و با وحدت و تجمع ياران مخصوص ، به اين كار بزرگ يعنى آماده كردن جهان براى ظهور حضرت قائم (عج ) دست زد.
با توجه به اينكه بهترين حكومت آن است كه به طور طبيعى و خودجوش ‍ روى كار آيد نه به طور تحميلى و زور، آنانكه مى گويند حكومت حضرت مهدى (عج ) بدون معجزه امكان پذير نيست گويا به اين اشكال توجه ندارند كه اگر بنابر معجزه و اجبار هر چند اجبار فكرى باشد آن حالت زيباى طبيعى و خودجوش خود را از دست مى دهد و يك نوع حكومت تحميلى مى گردد.
البته ما امدادهاى غيبى نيستيم ، وقتى مردانى با اخلاص و صداقت به پيش ‍ رفتند خداوند هم آنها را يارى مى كند و به اهدافشان مى رساند. (135) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link135)
بنابراين همان گونه كه در بسيارى از روايات آمده (136) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link136) حكومت حضرت مهدى (عج ) همچون حكومت پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم است منتها در سطح وسيعتر و عميقتر همانگونه كه ياران آگاه و با استقامت آن حضرت در صدر اسلام شيران روز و پارسايان شب بودند و نقش مؤ ثر و مهم در تشكيل حكومت اسلامى را ايفاء كردند، حكومت حضرت حجت (عج ) نيز از اين قانون مستثنى نيست ، و چنانكه در جاى خود مشروحا بيان شده معناى واقعى ((انتظار)) نيز آمادگى ياران و بسيج همه جانبه آنها در سطح وسيع مناسب با حكومت جهانى است .

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
23-01-2024, 20:21
آيا اين پيش بينى قابل اجراء است ؟

مى پرسند:
آيا چنين پيش بينى براى آينده در مورد مصلح جهانى حضرت مهدى (عج ) از نظر طبيعى و اجتماعى (با توجه به شرايط زمان در همه كشورها)، قابل عمل و يا دست كم امكان پذير است ؟!
پاسخ :
سير تكاملى بشر كه در همه جهان مشاهده مى شود، بخصوص سير تكاملى اجتماعى و علمى در ميان انسانها، نويد برقرارى حكومت مصلح واحد را در آينده به روشنى به ما خبر مى دهد.
از سوى ديگر همه دستگاههاى آفرينش به سوى تكامل گام برمى دارند، و ما كه جزئى از آفرينش هستيم ، اقتضاى هماهنگى و همدوشى با آفرينش ‍ الزام مى كند كه انسانها نيز به سوى يك تكامل بزرگ كه در سايه يك حكومت الهى تحت رهبريهاى مردى بزرگ و عادل برقرار مى شود گام بردارند و به نتيجه برسند.
به علاوه ضرورتهاى اجتماعى ، و واكنشهائى كه همه روزه در گوشه و كنار جهان در برابر ظلم و تعدى پيدا مى شود به نوبه خود نيز پله هاى تكاملى به سوى وحدت جهانى تحت حكومت مصلح جهانى را مژده مى دهند.
در اينجا اضافه مى كنيم كه در فطرت و اعماق وجدان و نهاد انسانها، عدالت خواهى و صلح و صفا و مبارزه با ظلم و هر گونه فساد و تعدى سرشته شده است ، و اين عامل نيز خواه ناخواه به طور طبيعى و خودجوش ، انسانها را به برقرارى چنين حكومت ايده آل و چنين نظام بهشتى و سراسر صفا سوق مى دهد و سرانجام در اين سير، توفيق دستيابى به چنين نظامى را پيدا خواهد كرد، تا از نظامهاى جهنمى رهائى يابد.
بنابراين : چنين پيش بينى از نظر طبيعى و جامعه شناسى هم قابل پيش بينى است و هم امكان پذير است ، و هم عملى است .
فراز و نشيبهاى تاريخ بشر در مسير طولانى خود شواهد بسيارى را براى جهش و پيروزى در انقلابها و طرحهاى بسيار براى زندگى بهتر از نظر روحى و جسمى در آينده كه همه را مى توان پله هائى براى دستيابى به انقلاب عظيم جهانى مصلح كل در طول تاريخ به حساب آورد نشان مى دهد.
ما اين مطلب را در مقايسه با هزاران سال قبل كه چگونه بشر در رشته هاى بسيار علمى و اقتصادى و اجتماعى به پيش رفته به خوبى مى توانيم درك كنيم .

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
23-01-2024, 20:21

آيا قيام امام مهدى عليه السلام مسلحانه است ؟

پاسخ :
امام قائم (عج ) همچون پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم نخست اعلان دعوت مى كند و در آغاز ظهور، پيامش را به جهانيان مى رساند، در اين ميان عده اى دعوتش را مى پذيرند ولى عده اى ديگر كارشكنى و توطئه گرى كرده و به مخالفت برمى خيزند، امام عليه السلام در برابر اينها قيام مسلحانه مى كند.
در حديثى امام جواد عليه السلام فرمود:
((وقتى كه 313 نفر ياران خاص امام قائم (عج ) به خدمتش در مكه رسيدند، حضرت دعوتش را به جهانيان آشكار مى سازد (يعنى ظهور مى كند) و وقتى كه اين تعداد به 000/10 نفر رسيد، به اذن خداوند متعال قيام مسلحانه مى كند (خروج مى نمايد).)) (131)
(http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link131)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
26-01-2024, 21:12
منظور از كشته شدن شيطان بدست آن حضرت چيست ؟

مى پرسند:
در قرآن آمده : ابليس (پدر شياطين ) به خدا عرض كرد: خدايا مرا تا روز قيامت مهلت بده خداوند فرمود: به تو تا روز وقت معلوم مهلت داده مى شود. (132) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link132)
از اين تعبير معلوم مى شود درخاست شيطان ، اجابت نشده است ، و طبق فرموده امامان عليهم السلام منظور از روز وقت معين وقت ظهور امام قائم (عج ) است ، بنابراين آيا شيطان در اين وقت كشته مى شود و يا مى ميرد؟
پاسخ :
ما در روايات مى خوانيم شخصى در مورد جمله ((يوم الوقت المعلوم )) كه در آيه مذكور آمده از امام صادق عليه السلام سؤ ال كرد، امام عليه السلام فرمود:
وقتى كه قائم ما (عج ) ظهور كند و به مسجد كوفه بيايد، در اين مسجد، شيطان به حضور آن حضرت مى آيد و زانو به زمين مى زند و مى گويد:
(( يا ويله من هذا اليوم ؛))
اى والى از اين روز.))
آنگاه امام قائم (عج ) موى پيشانى شيطان را مى گيرد و گردنش را مى زند و او را به هلاكت مى رساند، اين روز وقت معلوم ، (در آيه مذكور) است . (133) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link133)
بنابراين شيطان كشته مى شود، ولى در اينجا اين سؤ ال پيش مى آيد، پس ‍ ديگر مردم ، آزادى در اراده ندارند و همچون فرشتگان مجبور به اطاعت خدا خواهند شد؟
در پاسخ مى گوييم : آزادى اراده و اختيار از انسانها گرفته نمى شود، منظور از كشتن شيطان اين است كه ريشه هاى فساد و عوامل انحراف و ظلم و جور در عصر درخشان حكومت مهدى (عج ) نابود مى گردد و بجاى آن عقل و ايمان حكومت مى كند، چنانكه در حديثى ديگر نيز مى خوانيم :
((در صحف ادريس پيامبر عليه السلام آمده : تو اى شيطان تا زمانى كه مقدر كرده ام كه زمين را در آن زمان از كفر و شرك و گناه پاك ساز، مهلت داده خواهى شد، ولى در اين زمان (بجاى تو) بندگان خالق و پاكدل و با ايمان روى كار آيند آنها را خليفه و حاكم زمين مى كنم و دينشان را استوار مى سازم ، كه آنها تنها مرا مى پرستند و هيچ چيز را شريك من قرار نمى دهند در آن روز است كه تو (شيطان ) و همه لشكريانت از پياده و سواره را نابود مى نمايم .)) (134) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link134)
به اين ترتيب مى فهميم در آن زمان ديگر حناى شيطان و بچه هايش رنگ ندارد، و در برابر بندگان مخلص خدا به رهبرى حضرت حجت (عج ) همچون خفاشهائى در برابر خورشيد تابناك عالمند، نتيجه مى گيريم مرگ شيطان فرا رسيده است .

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
26-01-2024, 21:12
ويژگيهاى ياران حضرت مهدى

مقدمه :
بر هيچ كس پوشيده نيست كه براى پيروزى انقلاب و شكست و نابودى حكومتهاى جور و ستم و نياز به عوامل بسيارى است ، كه در راءس آنها حضور در صحنه و حمايت و تلاش خستگى ناپذير، و آگاهى و تحمل رنجها و اميد به آينده درخشان است و به عبارت ديگر ياران حضرت مهدى (عج ) داراى اين ويژگيها هستند.
ما وقتى كه زندگى و مراحل دعوت پيامبران عليهم السلام را تجزيه و تحليل مى كنيم ، مى بينيم هر كجا آنها حامى و ياور داشتند و اين حاميان و ياوران به طور آگاهانه و قاطع در صحنه بودند و با اميد و توكل به خدا به پيش ‍ مى رفتند، پيامبرشان هر چند در بخشى از اهدافش به پيروزى مى رسيد و در غير اين صورت شكست ظاهرى نصيبش مى شد.
پيروزى انقلاب اسلامى در ايران چندين مسئله مبهم را در رابطه با قيام حضرت مهدى (عج ) روشن و ثابت كرد، از جمله اينكه در شرايط فعلى دنيا هر چند غرق در گناه و فساد باشد، انقلاب و دگرگونى ، نه تنها ممكن بلكه عملى است و ديگر اينكه بايد دنبال كار را گرفت و اميد به آينده داشت ، از همه روشنتر اينكه بايد حمايت و بسيج همه جانبه شود و با وحدت و تجمع ياران مخصوص ، به اين كار بزرگ يعنى آماده كردن جهان براى ظهور حضرت قائم (عج ) دست زد.
با توجه به اينكه بهترين حكومت آن است كه به طور طبيعى و خودجوش ‍ روى كار آيد نه به طور تحميلى و زور، آنانكه مى گويند حكومت حضرت مهدى (عج ) بدون معجزه امكان پذير نيست گويا به اين اشكال توجه ندارند كه اگر بنابر معجزه و اجبار هر چند اجبار فكرى باشد آن حالت زيباى طبيعى و خودجوش خود را از دست مى دهد و يك نوع حكومت تحميلى مى گردد.
البته ما امدادهاى غيبى نيستيم ، وقتى مردانى با اخلاص و صداقت به پيش ‍ رفتند خداوند هم آنها را يارى مى كند و به اهدافشان مى رساند. (135) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link135)
بنابراين همان گونه كه در بسيارى از روايات آمده (136) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/foroogh_taabaan_velaayat_mohammadi-eshtehaardi_peyneveshthaa.html#link136) حكومت حضرت مهدى (عج ) همچون حكومت پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم است منتها در سطح وسيعتر و عميقتر همانگونه كه ياران آگاه و با استقامت آن حضرت در صدر اسلام شيران روز و پارسايان شب بودند و نقش مؤ ثر و مهم در تشكيل حكومت اسلامى را ايفاء كردند، حكومت حضرت حجت (عج ) نيز از اين قانون مستثنى نيست ، و چنانكه در جاى خود مشروحا بيان شده معناى واقعى ((انتظار)) نيز آمادگى ياران و بسيج همه جانبه آنها در سطح وسيع مناسب با حكومت جهانى است .

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
11-02-2024, 19:31
ويژگيهاى ياران آن حضرت در قرآن

در قرآن اين كتاب انسان ساز و حركت آفرين در رابطه با ياران نمونه حضرت مهدى (عج ) يك آيه است كه بسيار اميد بخش و سازنده است ، اين آيه در حقيقت بيانگر حقائق و واقعيتهائى است كه اگر به طور جدى و همه جانبه تعقيب گردد، موانع سر راه را برمى دارد و جهان را به استقبال مصلح جهانى حركت مى دهد.
در سوره مائده آيه 59 خداوند به طور مستقيم ، مؤ منان را مورد خطاب قرار داده و مى فرمايد:
((اى مؤ منان هر كس از شما مرتد شد و از اسلام بيرون رفت ، خداوند در آينده جمعيتى را مى آورد كه داراى اين چنج امتياز هستند:
1- هم خداوند آنها را دوست دارد و هم آنها خدا را دوست دارند.
2- در برابر مؤ منان خاضع و مهربانند.
3- در برابر مشركان و دشمنان ، سرسخت و نيرومندند.
4- به طور پى گيرى در راه خدا جهاد و تلاش مى كنند.
5- در مسير انجام وظيفه از سرزنش هيچ سرزنش كننده اى نمى هراسند.
اين فضل خدا است كه به هر كس بخواهد (و شايسته ببيند) مى دهد، فضل و رحمت خدا وسيع است و او بر همه چيز آگاه است .)) (137)
در روايات براى اين آيه مصاديق مختلفى بيان شده از جمله اينكه : اين آيه در مورد ياران حضرت مهدى (عج ) است كه با اين ويژگيها با تمام قدرت ، در مقابل مرتدين و كارشكنان مى ايستند، و براى برقرارى حكومت عدل امام قائم (عج ) و برقرارى عدالت در كل جهان تلاش مى كنند. (138)
و در عبارتى امام صادق عليه السلام فرمود:
((صاحب اين امر (حضرت مهدى ((عج )) در پرتو اين آيه (در حمايت چنين ياران آگاه و دلاور) محفوظ است .)) (139)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
11-02-2024, 19:32
ويژگى اول :

به عشق آن ياران به خدا اشاره مى كند، آنها كه جز به خدا نمى انديشند، در حدى كه خداوند نيز آنها را دوست دارد. روشن است كه چنين روحيه اى كه در پرتو ايمان و توكل بدست مى آيد، بزرگترين عامل خيزش و پرواز و اراده و تقوى است كه نقش آن در حماسه آفرينى اعجازآميز و شگفت انگيز مى باشد.
ويژگى دوم :
به پيوند اخلاقى و وحديت و يكپارچگى با مؤ منان اشاره مى كند كه نقش آن در پيشبرد كار بسيار مهم و چشمگير است .
ويژگى سوم :
حاكى از سازش ناپذيرى مؤ منان در برابر كافران ، و نه شرقى بودن و نه غربى بودن آنها است ، كه در پرتو آن هر گونه تلاش و شگرد دشمن خنثى مى گردد....
ويژگى چهارم :
جهاد و مبارزه پى گير با كفار و دشمنان اسلام است .
بالاخره ويژگى پنجم :
كه بسيار مهم است ، قاطعيت و پايمردى مؤ منان را بيان مى كند كه روح محافظه كارى و مجامله در آنها نيست ، از عوامزدگى و محيطزدگى و غوغاى اكثريت منحرف و استهزاء آنها نمى هراسند، و با گامهاى استوار در صراط مستقيم حركت مى كنند و ياوه هاى چپ و راست در حركت آنها اثر ندارد.
و بايد به آغاز آيه نيز توجه داشت كه ارتداد و بيعت شكنى عده اى وجيه المله ، آنها را سست و نگران نمى كند، آنها شرايط سخت حاضر را معيار قرار نمى دهند اميد به آينده دارند، چرا كه خود آينده سازند و كمبودها آنها را سست و لرزان نمى كند.
در ميان اين ويژگيها هر چند همه در جاى خود از اهميت بسيار برخوردارند ولى اين ويژگى پنجم از همه مهمتر به نظر مى رسد ابوذر غفارى ، آن مرد نستوه و قاطع را در تاريخ با اين لقب :(( لا يخاف فى اللّه لومة لائم )) مى خوانند، و خود مى گويد: پيامبر صلى اللّه عليه و آله به من سفارش كرد كه در راه خدا از ياوه سرائى ياوه سرايان و سرزنش كنندگان نهراسم . (140)
وقتى كه حجر بن عدى آن بزرگمرد خدا با يارانش به فرمان معاويه به شهادت رسيدند، امام حسين عليه السلام بزرگترين چهره انقلابى تاريخ به عنوان اعتراض به معاويه نوشت و در آن نامه بخصوص اين ويژگى حجر و يارانش را تذكر داد و نوشت :
((تو كسانى را كشته اى كه امر به معروف و نهى از منكر مى كردند، گناه را بزرگ مى شمردند (( و لا يخافون فى اللّه لومة لائم ؛))(( و در راه خدا از ملامت ، ملامت كنندگان نمى هراسيدند)) (141)
بسيارى هستند از ياوه سرائيهاى رسانه هاى همگانى شرق و غرب تحت تاءثير قرار مى گيرند و خود را مى بازند، ولى اگر داراى اين ويژگى بودند، هيچگونه تحت تاءثير قرار نمى گرفتند بلكه بيشتر به راه خود ادامه مى دادند.

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
11-02-2024, 19:33
پيشگويى پيامبر صلى اللّه عليه و آله از ياران اسلام در ايران

در روايتى مى خوانيم وقتى از پيامبر صلى اللّه عليه و آله در مورد آيه مذكور سؤ ال كردند پيامبر صلى اللّه عليه و آله دست خود را بر شانه سلمان رحمة اللّه نهاد و فرمود:
((منظور از اين ياران ، هموطنان اين شخص هستند.))
سپس فرمود:
(( لو كان الدين معلقا بالثريالتنا و له رجال من ابناء الفارس ؛))
((اگر دين به ستاره ثريا بسته باشد و در آسمانها قرار گيرد، مردانى از فارس آن را در اختيار خواهند گرفت .)) (142)
اگر كوششهاى پى گير و نتيجه بخش ايرانيان را در طول تاريخ اسلام بررسى كنيم ، بخصوص در قرن معاصر، و پيروزى انقلاب اسلامى ، و تشكيل حكومت اسلامى به نيابت از حضرت قائم (عج ) به خوبى به حقانيت اين پيشگوئى پى مى بريم ، بعلاوه اين پيشگوئى اعجازآميز الهام بخش آن است كه مسلمانان ايران در حركت دادن مردم جهان به سوى حكومت مهدى (عج ) نقش مؤ ثر و اساسى دارند، و چنانكه از نشانه هايش پيداست ، نسبت به آينده اميد بخش است . (143)
به هر حال همانگونه كه در آخر آيه مذكور مى خوانيم بايد اميد به فضل و لطف خدا داشت ، فضل و رحمت خدا وسيع است ، و حتما شامل افراد شايسته و برازنده خواهد شد.
به اين ترتيب نتيجه مى گيريم كه طرفداران جدى تشكيل حكومت جهانى به رهبرى قائم (عج ) بايد با كسب ويژگيهائى كه در تفسير آيه مذكور بيان شد، در هر جا ستاد مقاومت و تلاش تشكيل دهند و بدانند كه حتما با چنين حركت قرآنى به كعبه مقصود خواهند رسيد.
در اينجا از يك شاهد عينى كمك گرفته و بطور ملموس موضوع را ترسيم مى كنيم :
از شما مى پرسم براستى اگر مردم همه كشورهاى اسلامى با هدف قراردادن اسلام تحت رهنمودهاى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و آلش ، تحت نظر مردان صالح و آگاه خود، همچون كشور ايران در وضع فعلى به جنگ با طاغوتيان بروند، و حكومت اسلامى تشكيل دهند و كم كم آنرا توسعه داده و به تهذيب و تكميل آن بپردازند چقدر به حكومت جهانى امام قائم (عج ) نزديك خواهند شد؟
اميد آنكه جهان اسلام با تجزيه و تحليل و ديدن اين نشانه هاى عينى و ملموس ، دنبال كار را بگيرد كه مسلما به نتيجه خواهد رسيد.

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
16-02-2024, 17:53
تحليل سخنى از امام سجاد عليه السلام

امام سجاد عليه السلام درباره منتظران و ياران حضرت مهدى (عج ) به يكى از دوستانش بنام ابوخالد رحمة اللّه چنين فرمود:
((مردمى كه در زمان غيبت امام زمان عليه السلام به سر مى برند و معتقد به امامت و رهبرى آن حضرت بوده و منتظر ظهور و قيامش هستند، از مردم هر زمانى برترند، چرا كه خداوند آنها را آنچنان از عقل و فهم و شناخت برخوردار كرده كه غيبت امام زمان عليه السلام براى آنان همچون ظهور آن حضرت است ، خداوند آنها را در اين زمان همچون مجاهدانى قرار داده كه با شمشير در پيشاپيش رسول خدا صلى اللّه عليه و آله با دشمن مى جنگيدند، در حقيقت مردان خالص و شيعيان راستين ما چنين افرادى هستند كه در آشكار و پنهان به سوى خدا دعوت كنند.)) (144)
در اين روايت مردم منتظر ظهور امام زمان عليه السلام در زمان غيبت به عنوان ((برترين مردم )) همه زمانها خوانده شده اند و در پايان به عنوان ((انسانهاى خالص و شيعيان راستين )) لقب گرفته اند به خاطر سه ويژگى :
نخست :
به خاطر آگاهى و شناخت به گونه اى كه غيبت امام زمان عليه السلام را همچون حضور او دانسته و تلاش و فكر و هدفشان بر اين اساس است ، نه اينكه دست روى دست بگذارند كه از ما كارى ساخته نيست به انتظار مى نشينيم تا امام زمان عليه السلام ظهور كند و خودش كارها را اصلاح نمايد.
دوم :
به خاطر اينكه جهاد و تلاش و پيكار با دشمنان دارند، بسان مجاهدان صدر اسلام كه در پيشاپيش پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله با دشمن مى جنگيدند، بى تفاوت نيستند و تا آخرين حد توان در صحنه نبرد حضور دارند.
سوم :
به خاطر اينكه مردم را در آشكار و پنهان به سوى خدا مى خوانند:
اولا دعوتشان به سوى خداست نه به سوى شرق و غرب ، ثانيا همواره در آشكار و نهان كارشان هدايت و روشنگرى است تا مردم را به سوى حق جلب و جذب كنند.
به اين ترتيب ياران ويژه و ويژگيهاى ياران امام زمان عليه السلام را مى شناسيم و در يك جمع بندى كوتاه چنين نتيجه مى گيريم كه اگر هواداران امام زمان عليه السلام داراى چنين ويژگيهائى باشند، جهان به سوى حكومت واحد جهانى تحت رهبرى حضرت قائم (عج ) نزديك مى شود و قدمهاى بزرگ و مؤ ثرى براى ظهور آن حضرت برداشته خواهد شد.

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
16-02-2024, 17:54
حركت انقلابى نه گام به گام

نكته ديگرى كه در رابطه با ياران مهدى (عج ) بايد مورد توجه قرار گيرد اين كه از روايات مربوط به حضرت مهدى (عج ) كاملا استفاده مى شود كه نهضت و انقلاب آن حضرت به گونه رفورمى و گام به گام نيست ، بلكه به طور انقلابى است ، و در ميان صفات ياران مهدى (عج ) پس از ايمان و معرفت ، بيشتر از سلحشورى و جهاد و رزمندگى از اراده قوى آنها سخن به ميان آمده است ، و اين حكايت از آن مى كند كه براى برقرارى حكومت جهانى امام مهدى (عج ) بايد جهاد كرد و هرگز از راه سازش با دشمنان اسلام برخورد ننمود اكنون به چند روايت ذيل در اين جهت توجه فرمائيد: 1 پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمودند:
((مردمى از مشرق زمين بپاخيزند و زمينه ساز حكومت حضرت مهدى (عج ) شوند.)) (145)
تعبير ((خروج )) كه در فارسى معادل ؛ نهضت و شورش و انقلاب است دليل بر حركت انقلابى ياران مهدى (عج ) است نه حركت گام به گام .
ضمنا از اين روايت استفاده مى شود، ياران زمينه ساز برقرارى حكومت حضرت مهدى (عج ) در مشرق زمين هستند.
2- شخصى از امام باقر عليه السلام پرسيد:
((مردم گويند وقتى كه حضرت مهدى (عج ) قيام كرد كارها به طور طبيعى به پيش مى رود و به اندازه شاخ حجامتى خونريزى نمى شود؟
امام در پاسخ فرمود: به خدا سوگند چنين نيست اگر چنين چيزى ممكن بود در مورد پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله صورت مى گرفت ، در صورتى كه دندان آن حضرت در جهاد با دشمن خون افتاد و پيشانيش شكست ، به خدا سوگند نهضت امام قائم (عج ) تمام نمى شود مگر اينكه در ميدان جنگ عرق بريزيم و خونها ريخته شود، پس دست به پيشانى مباركش ماليد.)) 3 امام باقر عليه السلام در ضمن گفتارى فرموند:
(146)
((وقتى قائم ما (عج ) قيام كرد و هر يك از شما به اندازه قوت چهل مرد نيرو پيدا مى كند، و دلهاى شما همچون پاره هاى آهن مى شود كه اگر به كوهها بزنند آنها را مى شكافند...)) (147)
4- نيز فرمود:
((قيام حضرت مهدى (عج ) از اين جهت شباهت به لشكر حضرت محمد صلى اللّه عليه و آله دارد كه با شمشير قيام مى كند و دشمنان خدا و رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و گمراه كنندگان را به قتل مى رساند و با شمشير و ترساندن ، پيروز مى گردد، آنچنان پيروزى كه هيچ پرچمى از او شكسته نمى شود.))
روشن است كه كلمه شمشير، كنايه از جنگ با اسلحه است .
5- رواياتى كه درباره ويژگيهاى منتظرين حضرت مهدى (عج ) آمده نيز مطلب فوق را تاءييد مى كنند كه در بسيارى از اين روايات آمده :
((منتظرين همانند كسانى هستند كه در ركاب پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم بر فرق دشمن ضربه مهلك وارد مى سازند.)) (148)
ضمنا لقب قائم ((عج )) (قيام كننده ) براى حضرت مهدى (عج ) و اوصافى كه در مورد او آمده مانند اينكه : حضرت رضا عليه السلام فرمود:
((قائم (عج ) در سن پيران ولى به صورت جوانان ظاهر مى شود، به قدرى قوى و نيرومند است كه اگر به بزرگترين درخت روى زمين دست دراز كند آن را از ريشه مى كند و اگر در ميان كوهها فرياد بزند سنگهاى سخت آن متلاشى مى گردند.)) (149)
6- در بعضى از تعبيرات ائمه عليهم السلام آمده :
(( و لو مروا الجبال من حديد ليقطعوها لا يكفون سيوفهم حتى يرضى اللّه عزوجل ؛))
((اگر اين ياران به كوههائى از آهن عبور كنند آنها را قطعه قطعه كنند، اسلحه هايشان همواره در كار است تا خداوند راضى شود.)) (150)
اينها همه حاكى است كه قيام حضرت مهدى (عج ) يك حركت عميق انقلابى در كل جهان است و بايد براى چنين حركتى بسيج عمومى و به تعبير ديگر ارتش عمومى و مجهز از مسلمانان در تمام نقاط دنيا تشكيل شود، ارتشى كه كاملا آمادگى رزمى داشته باشد و با روحيه اى عالى به پيش ‍ رود و در جسم و روح بتوان او را به عنوان سرباز امام زمان عليه السلام خواند. براى تكميل اين بحث به روايت معروف ذيل توجه كنيد:
امام صادق عليه السلام فرمود:
(همراه ظهور قائم ((عج )) ) بيست و هفت نفر از پشت كوفه (نجف اشرف ) ظاهر شده (و به حضرت مهدى ((عج )) مى پيوندند)، پانزده نفر آنها از قوم موسى عليه السلام هستند كه به سوى حق هدايت مى كنند و حاكم به حق و عدالتند و هفت نفر آنها اصحاب كهف اند و بقيه عبارتند از: يوشع بن نون رحمة اللّه ، سامان رحمة اللّه ، ابودجانه انصارى رحمة اللّه ، مقداد رحمة اللّه و مالك اشتر رحمة اللّه اينها در خدمت امام زمان عليه السلام به عنوان ياران و فرماندهان آن حضرت به شمار مى آيند. (151)
با توجه به اينكه گروه كوچكى از افراد صالح و طرفدار حضرت موسى عليه السلام كه همه جا حامى موسى عليه السلام بودند و تسليم دعوت سامرى نشدند و همواره در اين فكر بودند كه از خط موسى عليه السلام خارج نشوند، چنانكه در قرآن (آيه 59 سوره اعراف ) اشاره اى به اين گروه صالح و در خط حق و عدالت شده است ، همان پانزده نفر مذكور در روايت فرق مى باشند.
و همچنين با توجه به داستان زندگى آزاد مردان و حق طلبانى همچون اصحاب كهف و مبارزه منفى آنها با طاغوت زمانشان ... و همچنين با توجه به حمايتها و فعاليتهاى يوشع بن نون (وصى حضرت موسى عليه السلام ) در راه توحيد چنانكه در تاريخ آمده و با توجه به زندگى برجسته مردانى همچون ابودجانه انصارى ، سلمان رحمة اللّه ، مقداد رحمة اللّه و مالك اشتر رحمة اللّه در مى يابيم كه ياران راستين حضرت مهدى (عج ) بايد چگونه افرادى باشند؟ و در چه خطى باشند و چگونه در راه حق از جان و مال دريغ نورزند؟

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
24-02-2024, 20:58
تجزيه و تحليلى درباره 313 نفر از ياران مخصوص امام

تواتر حديث 313 نفر

براى شناخت اين ياران مخصوص به مطالب زير توجه كنيد:
در همه جا معروف است و در كتابهاى مربوط به امام زمان عليه السلام نوشته شده كه هنگام ظهور آن حضرت 313 نفر ياران مخصوصش به او مى پيوندند و همچون كوه در برابر حوادث ايستادگى كرده و همراه امام (عج ) هستند، اكنون بجاست كه در اين كتاب درباره اين افراد خاص به بررسى فشرده اى بپردازيم ، براى روشن شدن مطلب نخست صحت اصل حديث را مورد بررسى قرار داده سپس ويژگيهاى اين ياران را بيان مى كنيم .
به طورى كه در كتب مربوطه مانند بحارالانوار، (طبق قديم ، جلد 13، و نيز چاپ جديد جلد 52)، اثباة الهداة ، جلد 7، و منتخب الاثر و... آمده ، حديث ماجراى پيوستن 313 نفر از ياران خاص حضرت قائم (عج ) به آن حضرت ، هنگام ظهور در مكه ((متواتر)) است ، يعنى به اندازه اى نقل شده كه انسان با بررسى آنها علم پيدا مى كند كه اين حديث صحيح است ، و از پيامبر صلى اللّه عليه و آله و ائمه عليهم السلام نقل شده است .
بنابراين نبايد شكى در صدور حديث مذكور از جانب معصومين عليهم السلام نمود.
توضيح بيشتر اينكه : اين حديث با تعبيرات گوناگون نقل شده و در مجموع به اصطلاح ، تواتر معنوى بر صحت صدور آن از معصومين عليهم السلام داريم .

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
24-02-2024, 20:59
ويژگيهاى اين افراد

اكنون با توضيحات كوتاه ، ويژگيهاى اين افراد و ياران مخلص ديگر امام قائم (عج ) را در امور ده گانه زير بررسى مى كنيم :
1-امام در انتظار آنها بسر مى برد:
هنگام ظهور امام قائم (عج ) آن حضرت قبل از آنكه كنار كعبه برود و تكيه بر كعبه (كانون و مركز توحيد) كند و صداى دل آراى خود را بلند كرده و به جهانيان برساند، در مكانى بنام ((ذى طوى )) (152) در انتظار 313 نفر از ياران خاصش توقف مى كند، تا اينكه آنها مى آيند و به آن حضرت مى پيوندند... (153) و از آنجا همراه امام به كنار كعبه مى روند... (154)
2- آنها از اطراف جهان جمع مى شوند:
اين 313 نفر از اطراف جهان و دورترين نقطه ها جمع شده و به امام قائم (عج ) مى پيوندند چنانكه در حديثى از امام باقر عليه السلام بيان شده :
(( يجمع اللّه من اقاصى البلاد على عدة اهل بدر ثلاثماءة و ثلاث عشر رجلا؛))
((خداوند براى حضرت قائم از دورترين شهرها، به تعداد جنگاوران جنگ بدر، 313 مرد را جمع مى كند.)) (155)
3- آنها نخستين بيعت كنندگان با امام قائم (عج ) هستند:
هنگام ظهور، نخستين كسانى كه پس از جبرئيل امين عليه السلام با امام قائم (عج ) بيعت مى كنند، همين 313 نفر هستند، چنانكه اين مطلب را امام باقر عليه السلام در ضمن حديثى فرمود. (156)
البته بايد توجه داشت كه در آغاز ظهور، ياران امام زمان عليه السلام 313 نفرند، و گرنه به طور سريع بر ياران آن حضرت افزود مى شود به طورى كه در همان آغاز به 000/10 نفر مى رسند، چنانكه امام صادق عليه السلام فرمود:
(( ما يخرج الا فى اوله قوم و ما يكون اولو القوة اقل من عشرة آلاف ؛))
امام زمان عليه السلام خروج و ظهور نمى كند مگر همراه ياران نيرومند و رشيد، و اين ياران كمتر از 000/10 نفر نيستند. (157)
4- آنها جانبازان سلحشورند:
اين 313 نفر در حدى از ايثار و جانبازى و شجاعت و سلحشورى هستند كه دشمنان قائم (عج ) جمع مى شوند تا آن حضرت را به قتل برسانند، همين 313 نفر با دفاع قهرمانانه و جانبازى در راه آن بزرگوار، دشمنان را دفع كرده و آنان را در راه رسيدن به هدف شوم خود، مفتضحانه شكست مى دهند، چنانكه اين مطلب در ضمن حديثى از امام سجاد عليه السلام نقل شده است . (158)
5- آنها پرچمداران و حاكمان روى زمينند:
اين افراد، در روايات بسيار، تشبيه به 313 نفر مسلمانان شجاع و سلحشورى شده اند كه در جنگ بدر، نخستين شكست بزرگ را بر كفار و دشمنان اسلام وارد آوردند، كه تا آن وقت دشمنان چنين شكستى از اسلام نخورده بودند، و اصلا تصور چنين شكستى را نمى كردند.
به علاوه ، اين 313 نفر پرچمداران روى زمين ، و حاكمان خدا بر مردم در سراسر زمين مى باشند، اين ويژگيها حكايت از آن مى كند كه اين افراد علاوه بر سلحشورى و شجاعت ، داراى علم و بينش بوده كه لياقت رهبرى جامعه ها را دارند و شايستگى آن را دارند كه پرچمدار كشورها باشند.
شايد بتوان گفت : هنگام برقرارى حكومت جهانى حضرت مهدى (عج ) همه جهان به 313 ايالت و استان تقسيم گردد، و در هر يك از اين ايالتها و استانها اين مردان بزرگ رهبر آنجا گردند، اينك به اصل روايت توجه كنيد:
(( عن الصادق عليه السلام و كاءنى انظر الى القائم (عج ) على منبر الكوفة و حوله اصحابه ثلثماءة و ثلاث عشر رجلا عدة اهل البدر و هم اصحاب الاءلوية و هم حكام اللّه فى ارضه على خلقه ...؛))
امام صادق عليه السلام فرمود: گويا امام قائم (عج ) را بر بالاى منبر كوفه مى نگرم كه يارانش 313 نفر مرد به تعداد جنگاوران مسلمان جنگ بدر، اطرافش را گرفته اند، اين ياران پرچمداران و حاكمان بر مردم در زمين از جانب خدا هستند. (159)
6- آنها امت معدود و همچون پاره هاى ابرهاى متراكم هستند:
در قرآن مى خوانيم :
((هر جا كه باشيد خداوند همه شما را حاضر مى كند.)) (160)
در تفسير اين آيه ، امام باقر عليه السلام فرمود:
(( يعنى اصاب القائم (عج ) الثلاثماءة و البضعة عشر رجلا و اللّه هم الامة المعدودة قال يجتمعون و اللّه فى ساعة واحدة قزع كقزع الخريف ؛))
((منظور ياران قائم (عج )اند كه 313 نفرند، به خدا سوگند منظور از امت معدوده (كه در آيه 8، سوره هود آمده ) آنها هستند، به خدا سوگند در يك ساعت همگى جمع مى شوند همچون پاره هاى ابر پائيزى كه بر اثر باد جمع و متراكم مى گردد.)) (161)
و در حقيقت آيه مباركه مذكور مى گويد: خدائى كه قدرت دارد ذرات پراكنده خاك انسانها را در قيامت از نقاط مختلف جهان جمع آورى كند به آسانى مى تواند ياران مهدى (عج ) را در يك روز و يك ساعت براى براى افروختن نخستين جرقه هاى انقلاب به منظور تاءسيس حكومت جهانى عدل الهى و پايان دادن به ظلم و ستم جمع نمايد.
تعبير ((امة معددة )) و همچنين با پاره هاى ابر پائيزى كه توده هاى آن جمع و متراكم مى گردند، حاكى است كه اين 313 نفر خود يك ((امت )) هستند و همچون توده هاى ابرهاى متراكم ، خلل ناپذير و تيز پرواز و نيرومند مى باشند.
7- آنها ركنها و پايه هاى خلل ناپذير و پشتيبانان محكم اند:
امام صادق عليه السلام در تفسير آيه 80، سوره هود عليه السلام كه در آن آمده حضرت لوط عليه السلام به قوم سركش و تبهكار خود گفت :
(( لو اءن لى بكم قوة اءو آوى الى ركن شديد؛))
(((افسوس ) اى كاش در برابر شما قدرتى داشتم يا تكيه گاه و پشتيبان محكمى در اختيار من بود (آنگاه مى دانستم كه با شما پس فطرتان چه كنم ) )).
فرمود: منظور از ((قوه )) همان قائم ((عج )) است و منظور از ((ركن شديد)) (پشتيبانان محكم ) 313 نفر از يارانش هستند. (162)
آرى حضرت لوط عليه السلام آرزو مى كند كه اى كاش مردانى مصمم ، با قدرت روحى و جسمى كافى و هم پيمانهاى نيرومند همانند 313 نفر مردانى كه هسته مركزى حكومت جهانى حضرت مهدى (عج ) را تشكيل مى دهند در اختيار داشت تا قيام كند و با تكيه بر قدرت ، با فساد و انحراف مبارزه نمايد.
و طبق روايت مى خوانيم آنها همچون پاره هاى آهن ((محكم و استوار)) هستند. (163)
8- چند نشانه ديگر از اين 313 نفر:
امام صادق عليه السلام به يكى از ياران مخصوص ((مفضل )) رحمة اللّه فرمود:
((وقتى كه امام قائم (عج ) از سوى خدا اجازه خروج و ظهور بگيرد، خدا را به اسم اكبر در لغت عبرانى بخواند و 313 نفر از اصحابش كه از افراد نخستين در مورد قبول ولايت امام هستند، مانند پاره هاى ابر پائيزى كه به سوى او مى شتابند، جمعى شبانگاه از بستر خود ناپديد شوند، و صبحگاه در مكه باشند و جمعى در روز ديده مى شوند كه بر روى ابر حركت مى كنند تا آنجا كه فرمود:
اين آيه ((هر كجا باشيد خداوند همه را حاضر مى كند)) (164)
درباره آنها نازل شده است .)) (165)
يكى از اصحاب مى گويد: در مسجدالحرام در مكه در حضور امام باقر عليه السلام بودم آن حضرت دستم را گرفت و فرمود:
((بزودى خداوند متعال 313 نفر را در همين مسجد حاضر كند، مردم مكه مى دانند كه هنوز پدران و اجداد آنها خلق نشده اند، همراه آنها شمشيرهائى است كه بر هر شمشيرى نام شخص و نام پدر و اوصاف و نسبش نوشته شده ، سپس به دستور امام (عج ) شخصى اعلام مى كند:
اين مهدى (عج ) همچون داود عليه السلام و سليمان عليه السلام قضاوت مى كند و گواهى نمى خواهد.)) (166)
و در ضمن روايتى از امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
((بر شمشيرهاى آنان هزار كلمه نوشته شده كه هر كلمه آن كليد هزار كلمه ديگر است و آن حضرت ، باد را در هر دره اى بفرستد كه ندا كند: اين مهدى (عج ) است كه قضاوت و حكومتش همچون قضاوت و حكومت داود عليه السلام است و گواهى از متخلفين نمى خواهد.)) (167)
و بالاخره امام باقر عليه السلام فرمود:
((امام قائم (عج ) داراى 313 نفر ياور است كه اين افراد از نژاد ((عجم )) هستند، بعضى از آنها در روز بر روى ابر سوار شده و راه مى روند، و بنام و پدر و اوصاف و نسب معروفند (168) و بعضى از آنها در بستر خود خوابيده اند و بدون وعده قبلى در مكه به حضور امام قائم (عج ) شرفياب مى گردند.)) (169)
اين روايات حاكى است كه 313 نفر در همه ابعاد انسانى ، افراد شايسته و شخصيتهاى ممتاز و قاطع و دلير و داراى امكانات وسيع بوده و شايستگى آن را دارند كه نخستين دسته گروندگان به آن حضرت باشند و هسته مركزى حكومت حضرت قائم (عج ) و سران ارتش انقلاب جهانى ايشان را تشكيل مى دهند.
9- دست خدا بالاى سر امام عج و يارانش :
از آنجا كه اين مردان آزاده ، براستى به امام (عج ) مى پيوندند تا در راه او هر گونه جانبازى لازم را بنمايند، خداوند نيز يار و ياور آنها است و با نيروهاى غيبيش آنها را كمك مى كند.
چنانكه قرآن مى فرمايد:
(( ان تنصرو اللّه ينصركم و يثبت اقدامكم ؛))
((اگر شما خدا را يارى كنيد، خداوند شما را يارى مى كند و گامهاى شما را استوار مى دارد.)) (170)
امام سجاد عليه السلام فرمود:
((گويا صاحب شما (حضرت قائم ((عج )) ) را مى بينم كه همراه سيصد و اندى نفر در پشت كوفه به نجف مشرف شده ، جبرئيل عليه السلام در طرف راست و ميكائيل عليه السلام در طرف چپ و اسرافيل عليه السلام در پيش روى او است ، پرچم پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم را برافراشته و آن پرچم را به جانب هيچ گروهى از مخالفان متمايل نكند، مگر اينكه خداوند آنان را به هلاكت مى رساند)). (171)
نيز در ضمن روايتى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
((هنگام خروج قائم (عج ) منادى خدا از آسمان فرياد مى زند: اى مردم ! مدت ستمگران تمام شد، و كار بدست بهترين امت محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم افتاد، روانه مكه شويد.)) (172)
به اين ترتيب مى بينيم دست خدا همراه مهدى (عج ) و يارانش است ، در اين صورت پيروزى آنها حتمى است از طرفى در روايات مى خوانيم خداوند خروج قائم (عج ) را در يك شب سامان مى بخشد. (173)
به هر حال طبق مضمون فرموده امام باقر عليه السلام اين انقلاب نياز به ياران قهرمان و رشيد دارد، و بايد در اين راه خونها ريخته شود و عرقها در بدن جارى گردد. (174)
يارانى كه شايسته اطراف امامى باشند كه پرچم رسول خدا را به دست گرفته و اسلحه هاى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم را با خود حمل مى كند، و پيراهن خونى شده اى را كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم در جنگ احد در تن داشت به تن دارد. (175)
10- نقش زنان در انقلاب حضرت مهدى (عج ):
جالب اينكه از امام باقر عليه السلام نقل شده فرمود:
(( ... و يجى و اللّه ثلاث ماءة و بضعة عشر رجلا فيهم خمسون امرئة يجتمعون بمكهة على غير ميعاد قزعا كقزع الخريف ؛))
((سوگند به خدا سيصد و اندى نفر مرد مى آيند در ميانشان 50 نفر زن هستند، در مكه اجتماع مى كنند بى آنكه قبلا وعده داده باشند، آمدنشان همچون ابرهاى پائيزى است (كه با حركات تند مى آيند و در آن مركز جمع مى گردند).)) (176)
شكى نيست و به تجربه ثابت شده كه زنان در انقلابها نقش مؤ ثر و تعيين كننده دارند، زنان هستند كه جوانان رشيد و سلحشور در دامان پاك خود مى پرورانند و در پشت جبهه و خانه دارى ، پشتيبان محكم و خوب براى مردان مى شوند، آنها مى توانند با تصميم آهنين خود شهيد پرور باشند، آتش انقلاب را شعله ور سازند، و در كنار جبهه ها به پانسمان زخمى ها بپردازند و نوازشگر انقلابيون شوند.
در روايات آمده پس از جنگ احد بدن حضرت على عليه السلام پر از زخم شد به طورى كه 60 مورد از بدن مولا على عليه السلام بريدگى سخت پيدا كرد، پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم دو زن بنام ام سليم و ام عطيه رحمهمااللّه را ماءمور مداوا و پانسمان زخمهاى بدن مبارك امام على عليه السلام نموده ، آنها طبق ماءموريت به زخم بندى مشغول شدند، بعد گزارش دادند بقدرى بدن حضرت على عليه السلام پر از زخم شده كه هر زخمى را مى بنديم در كنارش زخم ديگرى شكافته مى شود. (177)
نيز در روايات آمده پنجاه نفر از اصحاب (ياران خاص ) حضرت قائم (عج ) زن هستند. (178)
به اين ترتيب : زنان نيز بايد شخصيت و نيروى معنوى خود را بيابند و بدانند كه مى توانند نقش سازنده داشته باشند و از اصحاب امام مهدى (عج ) گردند، و در جبهه هاى سياسى و نظامى ، شركت و تلاش فعال نمايند، و همچون زينب كبرى عليهاالسلام مسؤ وليتهاى سنگين يك انسان كامل را بدوش بكشند و رسالت خود را انجام دهند. (به اميد آن روز).
به اين حديث جالب نيز توجه كنيد:
مفضل رحمة اللّه گويد: امام صادق عليه السلام فرمود:
((همراه مهدى (عج ) سيزده زن هست .
عرض كردم اين بانوان براى چه در كنار مهدى (عج ) هستند؟ فرمود: اينها مجروحان را مداوا مى كنند و از بيماران جنگى پرستارى مى نمايند، چنانكه زنان در زمان پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم همراه آن حضرت در جنگها اين كارها را به عهده مى گرفتند.))
ضمنا ناگفته نماند كه از كتاب خطبة البيان منسوب به امام على عليه السلام آمده نخستين كسى كه از 313 نفر به خدمت امام عصر عليه السلام مى رسد دو نفر بصرى بنام على و محارب ، و شش نفر ديگر از ابدال بنام عبداللّه هستند. (179)
و بالاخره در وصف ياران مهدى (عج ) از امام صادق عليه السلام به اين مضمون آمده است :
((آنچنان در برابر فرمانده كل قوا خبردار ايستاده اند كه گويا مرغى بر سرشان است و تكان نمى خورند غذايان تمام شده ، در عين حال آثار سجده در پيشانيشان پيدا است ، شيران روز و پارسايان شب هستند و قلبشان همچون پاره آهن محكم است .
همراه آنها پرچمى است كه جبرئيل عليه السلام در جنگ بدر براى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم آورد... پرچمى كه تا يك ماه راه از چهار طرفش ‍ ترس را بر دشمنان مسلط مى كند از مكه بيرون نمى آيد تا اينكه ((حلقه اى )) در اطرافش باشند، شخصى پرسيد: اين حلقه از چند نفر تشكيل شده ؟
امام صادق عليه السلام فرمود: از ده هزار نفر كه جبرئيل عليه السلام در طرف راست و ميكائيل عليه السلام در طرف چپ اين حلقه هستند، سپس ‍ امام عليه السلام پرچم فتح را برافرازد و حركت كند و در مشرق و مغرب كسى نماند جز اينكه ((از روى عناد)) بر آن پرچم لعنت كند.)) (180)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
28-02-2024, 18:42
3- آنها نخستين بيعت كنندگان با امام قائم (عج ) هستند:

هنگام ظهور، نخستين كسانى كه پس از جبرئيل امين عليه السلام با امام قائم (عج ) بيعت مى كنند، همين 313 نفر هستند، چنانكه اين مطلب را امام باقر عليه السلام در ضمن حديثى فرمود. (156)
البته بايد توجه داشت كه در آغاز ظهور، ياران امام زمان عليه السلام 313 نفرند، و گرنه به طور سريع بر ياران آن حضرت افزود مى شود به طورى كه در همان آغاز به 000/10 نفر مى رسند، چنانكه امام صادق عليه السلام فرمود:
(( ما يخرج الا فى اوله قوم و ما يكون اولو القوة اقل من عشرة آلاف ؛))
امام زمان عليه السلام خروج و ظهور نمى كند مگر همراه ياران نيرومند و رشيد، و اين ياران كمتر از 000/10 نفر نيستند. (157)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
09-03-2024, 16:44
4- آنها جانبازان سلحشورند:

اين 313 نفر در حدى از ايثار و جانبازى و شجاعت و سلحشورى هستند كه دشمنان قائم (عج ) جمع مى شوند تا آن حضرت را به قتل برسانند، همين 313 نفر با دفاع قهرمانانه و جانبازى در راه آن بزرگوار، دشمنان را دفع كرده و آنان را در راه رسيدن به هدف شوم خود، مفتضحانه شكست مى دهند، چنانكه اين مطلب در ضمن حديثى از امام سجاد عليه السلام نقل شده است . (158)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
09-03-2024, 16:44
5- آنها پرچمداران و حاكمان روى زمينند:

اين افراد، در روايات بسيار، تشبيه به 313 نفر مسلمانان شجاع و سلحشورى شده اند كه در جنگ بدر، نخستين شكست بزرگ را بر كفار و دشمنان اسلام وارد آوردند، كه تا آن وقت دشمنان چنين شكستى از اسلام نخورده بودند، و اصلا تصور چنين شكستى را نمى كردند.
به علاوه ، اين 313 نفر پرچمداران روى زمين ، و حاكمان خدا بر مردم در سراسر زمين مى باشند، اين ويژگيها حكايت از آن مى كند كه اين افراد علاوه بر سلحشورى و شجاعت ، داراى علم و بينش بوده كه لياقت رهبرى جامعه ها را دارند و شايستگى آن را دارند كه پرچمدار كشورها باشند.
شايد بتوان گفت : هنگام برقرارى حكومت جهانى حضرت مهدى (عج ) همه جهان به 313 ايالت و استان تقسيم گردد، و در هر يك از اين ايالتها و استانها اين مردان بزرگ رهبر آنجا گردند، اينك به اصل روايت توجه كنيد:
(( عن الصادق عليه السلام و كاءنى انظر الى القائم (عج ) على منبر الكوفة و حوله اصحابه ثلثماءة و ثلاث عشر رجلا عدة اهل البدر و هم اصحاب الاءلوية و هم حكام اللّه فى ارضه على خلقه ...؛))
امام صادق عليه السلام فرمود: گويا امام قائم (عج ) را بر بالاى منبر كوفه مى نگرم كه يارانش 313 نفر مرد به تعداد جنگاوران مسلمان جنگ بدر، اطرافش را گرفته اند، اين ياران پرچمداران و حاكمان بر مردم در زمين از جانب خدا هستند. (159)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
09-03-2024, 16:44
6- آنها امت معدود و همچون پاره هاى ابرهاى متراكم هستند:

در قرآن مى خوانيم :
((هر جا كه باشيد خداوند همه شما را حاضر مى كند.)) (160)
در تفسير اين آيه ، امام باقر عليه السلام فرمود:
(( يعنى اصاب القائم (عج ) الثلاثماءة و البضعة عشر رجلا و اللّه هم الامة المعدودة قال يجتمعون و اللّه فى ساعة واحدة قزع كقزع الخريف ؛))
((منظور ياران قائم (عج )اند كه 313 نفرند، به خدا سوگند منظور از امت معدوده (كه در آيه 8، سوره هود آمده ) آنها هستند، به خدا سوگند در يك ساعت همگى جمع مى شوند همچون پاره هاى ابر پائيزى كه بر اثر باد جمع و متراكم مى گردد.)) (161)
و در حقيقت آيه مباركه مذكور مى گويد: خدائى كه قدرت دارد ذرات پراكنده خاك انسانها را در قيامت از نقاط مختلف جهان جمع آورى كند به آسانى مى تواند ياران مهدى (عج ) را در يك روز و يك ساعت براى براى افروختن نخستين جرقه هاى انقلاب به منظور تاءسيس حكومت جهانى عدل الهى و پايان دادن به ظلم و ستم جمع نمايد.
تعبير ((امة معددة )) و همچنين با پاره هاى ابر پائيزى كه توده هاى آن جمع و متراكم مى گردند، حاكى است كه اين 313 نفر خود يك ((امت )) هستند و همچون توده هاى ابرهاى متراكم ، خلل ناپذير و تيز پرواز و نيرومند مى باشند.

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
23-03-2024, 19:01
7- آنها ركنها و پايه هاى خلل ناپذير و پشتيبانان محكم اند:

امام صادق عليه السلام در تفسير آيه 80، سوره هود عليه السلام كه در آن آمده حضرت لوط عليه السلام به قوم سركش و تبهكار خود گفت :
(( لو اءن لى بكم قوة اءو آوى الى ركن شديد؛))
(((افسوس ) اى كاش در برابر شما قدرتى داشتم يا تكيه گاه و پشتيبان محكمى در اختيار من بود (آنگاه مى دانستم كه با شما پس فطرتان چه كنم ) )).
فرمود: منظور از ((قوه )) همان قائم ((عج )) است و منظور از ((ركن شديد)) (پشتيبانان محكم ) 313 نفر از يارانش هستند. (162)
آرى حضرت لوط عليه السلام آرزو مى كند كه اى كاش مردانى مصمم ، با قدرت روحى و جسمى كافى و هم پيمانهاى نيرومند همانند 313 نفر مردانى كه هسته مركزى حكومت جهانى حضرت مهدى (عج ) را تشكيل مى دهند در اختيار داشت تا قيام كند و با تكيه بر قدرت ، با فساد و انحراف مبارزه نمايد.
و طبق روايت مى خوانيم آنها همچون پاره هاى آهن ((محكم و استوار)) هستند. (163)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
23-03-2024, 19:01
8- چند نشانه ديگر از اين 313 نفر:

امام صادق عليه السلام به يكى از ياران مخصوص ((مفضل )) رحمة اللّه فرمود:
((وقتى كه امام قائم (عج ) از سوى خدا اجازه خروج و ظهور بگيرد، خدا را به اسم اكبر در لغت عبرانى بخواند و 313 نفر از اصحابش كه از افراد نخستين در مورد قبول ولايت امام هستند، مانند پاره هاى ابر پائيزى كه به سوى او مى شتابند، جمعى شبانگاه از بستر خود ناپديد شوند، و صبحگاه در مكه باشند و جمعى در روز ديده مى شوند كه بر روى ابر حركت مى كنند تا آنجا كه فرمود:
اين آيه ((هر كجا باشيد خداوند همه را حاضر مى كند)) (164)
درباره آنها نازل شده است .)) (165)
يكى از اصحاب مى گويد: در مسجدالحرام در مكه در حضور امام باقر عليه السلام بودم آن حضرت دستم را گرفت و فرمود:
((بزودى خداوند متعال 313 نفر را در همين مسجد حاضر كند، مردم مكه مى دانند كه هنوز پدران و اجداد آنها خلق نشده اند، همراه آنها شمشيرهائى است كه بر هر شمشيرى نام شخص و نام پدر و اوصاف و نسبش نوشته شده ، سپس به دستور امام (عج ) شخصى اعلام مى كند:
اين مهدى (عج ) همچون داود عليه السلام و سليمان عليه السلام قضاوت مى كند و گواهى نمى خواهد.)) (166)
و در ضمن روايتى از امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
((بر شمشيرهاى آنان هزار كلمه نوشته شده كه هر كلمه آن كليد هزار كلمه ديگر است و آن حضرت ، باد را در هر دره اى بفرستد كه ندا كند: اين مهدى (عج ) است كه قضاوت و حكومتش همچون قضاوت و حكومت داود عليه السلام است و گواهى از متخلفين نمى خواهد.)) (167)
و بالاخره امام باقر عليه السلام فرمود:
((امام قائم (عج ) داراى 313 نفر ياور است كه اين افراد از نژاد ((عجم )) هستند، بعضى از آنها در روز بر روى ابر سوار شده و راه مى روند، و بنام و پدر و اوصاف و نسب معروفند (168) و بعضى از آنها در بستر خود خوابيده اند و بدون وعده قبلى در مكه به حضور امام قائم (عج ) شرفياب مى گردند.)) (169)
اين روايات حاكى است كه 313 نفر در همه ابعاد انسانى ، افراد شايسته و شخصيتهاى ممتاز و قاطع و دلير و داراى امكانات وسيع بوده و شايستگى آن را دارند كه نخستين دسته گروندگان به آن حضرت باشند و هسته مركزى حكومت حضرت قائم (عج ) و سران ارتش انقلاب جهانى ايشان را تشكيل مى دهند.

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
12-04-2024, 18:38
9- دست خدا بالاى سر امام عج و يارانش :

از آنجا كه اين مردان آزاده ، براستى به امام (عج ) مى پيوندند تا در راه او هر گونه جانبازى لازم را بنمايند، خداوند نيز يار و ياور آنها است و با نيروهاى غيبيش آنها را كمك مى كند.
چنانكه قرآن مى فرمايد:
(( ان تنصرو اللّه ينصركم و يثبت اقدامكم ؛))
((اگر شما خدا را يارى كنيد، خداوند شما را يارى مى كند و گامهاى شما را استوار مى دارد.)) (170)
امام سجاد عليه السلام فرمود:
((گويا صاحب شما (حضرت قائم ((عج )) ) را مى بينم كه همراه سيصد و اندى نفر در پشت كوفه به نجف مشرف شده ، جبرئيل عليه السلام در طرف راست و ميكائيل عليه السلام در طرف چپ و اسرافيل عليه السلام در پيش روى او است ، پرچم پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم را برافراشته و آن پرچم را به جانب هيچ گروهى از مخالفان متمايل نكند، مگر اينكه خداوند آنان را به هلاكت مى رساند)). (171)
نيز در ضمن روايتى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
((هنگام خروج قائم (عج ) منادى خدا از آسمان فرياد مى زند: اى مردم ! مدت ستمگران تمام شد، و كار بدست بهترين امت محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم افتاد، روانه مكه شويد.)) (172)
به اين ترتيب مى بينيم دست خدا همراه مهدى (عج ) و يارانش است ، در اين صورت پيروزى آنها حتمى است از طرفى در روايات مى خوانيم خداوند خروج قائم (عج ) را در يك شب سامان مى بخشد. (173)
به هر حال طبق مضمون فرموده امام باقر عليه السلام اين انقلاب نياز به ياران قهرمان و رشيد دارد، و بايد در اين راه خونها ريخته شود و عرقها در بدن جارى گردد. (174)
يارانى كه شايسته اطراف امامى باشند كه پرچم رسول خدا را به دست گرفته و اسلحه هاى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم را با خود حمل مى كند، و پيراهن خونى شده اى را كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم در جنگ احد در تن داشت به تن دارد. (175)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
12-05-2024, 16:40
10- نقش زنان در انقلاب حضرت مهدى (عج ):
جالب اينكه از امام باقر عليه السلام نقل شده فرمود:
(( ... و يجى و اللّه ثلاث ماءة و بضعة عشر رجلا فيهم خمسون امرئة يجتمعون بمكهة على غير ميعاد قزعا كقزع الخريف ؛))
((سوگند به خدا سيصد و اندى نفر مرد مى آيند در ميانشان 50 نفر زن هستند، در مكه اجتماع مى كنند بى آنكه قبلا وعده داده باشند، آمدنشان همچون ابرهاى پائيزى است (كه با حركات تند مى آيند و در آن مركز جمع مى گردند).)) (176)
شكى نيست و به تجربه ثابت شده كه زنان در انقلابها نقش مؤ ثر و تعيين كننده دارند، زنان هستند كه جوانان رشيد و سلحشور در دامان پاك خود مى پرورانند و در پشت جبهه و خانه دارى ، پشتيبان محكم و خوب براى مردان مى شوند، آنها مى توانند با تصميم آهنين خود شهيد پرور باشند، آتش انقلاب را شعله ور سازند، و در كنار جبهه ها به پانسمان زخمى ها بپردازند و نوازشگر انقلابيون شوند.
در روايات آمده پس از جنگ احد بدن حضرت على عليه السلام پر از زخم شد به طورى كه 60 مورد از بدن مولا على عليه السلام بريدگى سخت پيدا كرد، پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم دو زن بنام ام سليم و ام عطيه رحمهمااللّه را ماءمور مداوا و پانسمان زخمهاى بدن مبارك امام على عليه السلام نموده ، آنها طبق ماءموريت به زخم بندى مشغول شدند، بعد گزارش دادند بقدرى بدن حضرت على عليه السلام پر از زخم شده كه هر زخمى را مى بنديم در كنارش زخم ديگرى شكافته مى شود. (177)
نيز در روايات آمده پنجاه نفر از اصحاب (ياران خاص ) حضرت قائم (عج ) زن هستند. (178)
به اين ترتيب : زنان نيز بايد شخصيت و نيروى معنوى خود را بيابند و بدانند كه مى توانند نقش سازنده داشته باشند و از اصحاب امام مهدى (عج ) گردند، و در جبهه هاى سياسى و نظامى ، شركت و تلاش فعال نمايند، و همچون زينب كبرى عليهاالسلام مسؤ وليتهاى سنگين يك انسان كامل را بدوش بكشند و رسالت خود را انجام دهند. (به اميد آن روز).
به اين حديث جالب نيز توجه كنيد:
مفضل رحمة اللّه گويد: امام صادق عليه السلام فرمود:
((همراه مهدى (عج ) سيزده زن هست .
عرض كردم اين بانوان براى چه در كنار مهدى (عج ) هستند؟ فرمود: اينها مجروحان را مداوا مى كنند و از بيماران جنگى پرستارى مى نمايند، چنانكه زنان در زمان پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم همراه آن حضرت در جنگها اين كارها را به عهده مى گرفتند.))
ضمنا ناگفته نماند كه از كتاب خطبة البيان منسوب به امام على عليه السلام آمده نخستين كسى كه از 313 نفر به خدمت امام عصر عليه السلام مى رسد دو نفر بصرى بنام على و محارب ، و شش نفر ديگر از ابدال بنام عبداللّه هستند. (179)
و بالاخره در وصف ياران مهدى (عج ) از امام صادق عليه السلام به اين مضمون آمده است :
((آنچنان در برابر فرمانده كل قوا خبردار ايستاده اند كه گويا مرغى بر سرشان است و تكان نمى خورند غذايان تمام شده ، در عين حال آثار سجده در پيشانيشان پيدا است ، شيران روز و پارسايان شب هستند و قلبشان همچون پاره آهن محكم است .
همراه آنها پرچمى است كه جبرئيل عليه السلام در جنگ بدر براى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم آورد... پرچمى كه تا يك ماه راه از چهار طرفش ‍ ترس را بر دشمنان مسلط مى كند از مكه بيرون نمى آيد تا اينكه ((حلقه اى )) در اطرافش باشند، شخصى پرسيد: اين حلقه از چند نفر تشكيل شده ؟
امام صادق عليه السلام فرمود: از ده هزار نفر كه جبرئيل عليه السلام در طرف راست و ميكائيل عليه السلام در طرف چپ اين حلقه هستند، سپس ‍ امام عليه السلام پرچم فتح را برافرازد و حركت كند و در مشرق و مغرب كسى نماند جز اينكه ((از روى عناد)) بر آن پرچم لعنت كند.)) (180)

راحیل السادات* تورا من چشم در راهم*
12-05-2024, 16:43
نتيجه بحث و بررسى بيشتر

از گفتار گذشته چنين نتيجه مى گيريم كه يار و ياور، آنهم ياران جانباز و مخلص و آگاه و متعهد از شرايط اوليه ظهور حضرت مهدى ((عج )) است بايد در همه نقاط جهان ، افرادى از مرد و زن آماده شوند و خود را با ياران حقيقى (عج ) تطبيق دهند، يارانى ممتاز و آگاه در همه زمينه ها، يارانى ايثارگر و رزمنده و دشمن برانداز.
و بايد علاقمندان به ظهور قائم (عج ) چنين باشند و چنين يارانى در همه جا به وجود آورند تا زمينه خوبى براى نزديك شدن ظهور گردند.
براى اين كه بيشتر به سلحشورى ياران حضرت مهدى (عج ) پى ببريم ، در پايان به اين روايت نيز توجه كنيد:
امام باقر عليه السلام فرمود:
(( القى الرعب فى قلوب شيعتنا من عدونا، فاذا وقع امرنا و خرج مهدينا كان احدهم اجرى من الليث وامضى من السنان و يطاعدونا و يقتله بكفيه ؛))
((امروز ترس و رعب دشمنان ما بر دل دوستان ما افكنده شده و چون امر ما واقع شود و حضرت مهدى (عج ) ما خروج كند، هر كدام از دوستان ما از شير، دليرتر و از نيزه برانتر شوند و دشمنان را پامال كنند و با دست و چنگ بكشند.)) (181)
به هر حال چنانكه از روايات استفاده مى شود: فتح و پيروزى همراه امام قائم (عج ) است و هر كجا كه مى رود فتح و پيروزى در آنجا به دست مى آيد. سرانجام در غرب و شرق به حمايت از آن حضرت برمى خيزند. (182)(183)
و طبق روايتى سيصد و شصت مرد كامل الهى در بين حجرالاسود و مقام ابراهيم عليه السلام با امام قائم (عج ) بيعت مى كنند... و آنها وزيران اويند كه بار سنگين مسئوليتهاى كشور جهانى را اداره مى نمايند. (184)
آن حضرت در فتح روم داراى هفتاد هزار سپاه است كه تكبير گويان آنجا را فتح مى كنند، غرش تكبير اول يك سوم روم را، و غرش دوم يك سوم ديگر روم را و غرش سوم كه همراه يورش قهرمانان است همه مردم را تحت پرچم امام قائم (عج ) قرار مى دهد، اسلام و مسلمين سربلند و پيروز مى شوند، و كفر و كافران ذليل و خوار گردند، و تنها دين خالص حكومت خواهد كرد. (185)
صليبها شكسته مى شوند و خوكها نابود مى گردند، عصر او عصر پرهيزكاران است ، يارانش پاك و خالص هستند و از آلودگيها بدورند و در خط حق كه خط آن حضرت و يارانش مى باشد گام برمى دارند و به عنوان ((رجال الهى و وزيران آن حضرت )) ياد شده اند. (186)
و به فرموده امام باقر عليه السلام هفتاد هزار نفر از افراد راستين و خالص از اهل كوفه به حمايت امام زمان عليه السلام برمى خيزند. (187)
اوتاد عصائب ، ابدال ، نجباء، رفقاء و اعاجم ؟
جالب اين كه در وصف ياران مهدى (عج ) واژه هايى مانند: ((اوتاد، عصائب ، ابدال ، نجباء، رفقا و اعاجم )) آمده كه با توجه به معانى اين عناوين با ويژگى هاى ياران حضرت مهدى (عج ) نيز آشناتر مى شويم .
اوتاد
قبلا گفتيم كه ايشان طبق روايات سى نفرند كه همواره در خدمت امام عصر(عج ) به سر مى برند، هر كدام از آنها كه از دنيا بروند، فرد شايسته ديگرى جانشين او مى گردد. (188)
با توجه به كلمه ((اوتاد)) كه جمع ((وتد)) به معنى ميخ است و با توجه به آيه 7 سوره نباء قرآن كه خداوند مى فرمايد:
(( والجبال اوتادا؛))
((ما كوهها را ميخهاى زمين قرار داديم .)) (كه زمين را نگهدارند و بوسيله آن ، زمين از هم نپاشد)
نتيجه مى گيريم كه اين ياران از مردان بسيار خالص و دلاور هستند كه همچون كوه استوار، در خدمت آن حضرت بسر مى برند.


عصائب

طبق بعضى از روايات ، اينها ياران حضرت مهدى (عج ) در عراق هستند كه هنگام ظهور آن حضرت خود را به مكه مى رسانند و با او بيعت مى كنند. (189)
با توجه به معنى ((عصائب )) كه جمع عصبه به معنى جوانمردان رشيد و نيرومند است ، به دست مى آوريم كه ياران مهدى (عج ) بايد چنين باشند.
ناگفته نماند كه در بعضى از روايات حضرت مهدى (عج ) با عنوان ((اخيار)) خوانده شده اند. (190)
ابدال
اينها از ياران حضرت مهدى (عج ) در شام هستند و هنگام خروج و ظهور آن حضرت خود را به مكه مى رساند و با آن حضرت بيعت مى كنند. (191)
معنى ابدال چنانكه مرحوم طريحى در مجمع البحرين مى گويد: آنها جمعى از صالحان مى باشند، كه همواره در زمين هستند، وقتى يكى از آنها فوت كرد، خداوند بدل او شخص صالح ديگر را مى گذارد، اينها 40 يا 70 نفر در شام هستند و يا 30 نفر در جاى ديگر. (192)
بنابراين اينها مردان خالص و كامل و صالح روى زمين هستند. ضمنا ناگفته نماند كه شخصى از حضرت رضا عليه السلام در مورد ابدال پرسيد، آن حضرت فرمود: ابدال ، اوصياء پيامبران هستند. (193)
نجباء
طبق روايتى كه از امام على عليه السلام و امام باقر عليه السلام نقل شده : اينها ياران مهدى (عج ) از سرزمين مصر هستند. (194)
با توجه به معنى ((نجباء)) كه جمع نجيب به معنى افراد پاك سرشت و خوش نفس و جوانمرد است ، نيز به ويژگى ديگر ياران مهدى (عج ) پى مى بريم .
رفقاء
ياران حضرت مهدى (عج ) از كوفه هستند و خود را هنگام ظهور به مكه رسانده و با آن حضرت بيعت مى كنند و همچون پاره هاى متراكم ابر پاييزى به سوى مكه روانه مى شوند. (195)
با توجه به اينكه پنجاه نفر از سيصد و سيزده نفر اهل كوفه هستند (196) و با توجه به معنى ((رفق )) و ((رفاقت )) كه نشانگر صفا و صميميت و پيوند محكم آنهاست به ويژگى ديگر ياران مخلص حضرت مهدى (عج ) نيز پى مى بريم .
اعاجم
يعنى غير عرب ، چنانكه هم اكنون نيز ما نشانه هايش را در ايران ، افغانستان و پاكستان و... مى بينيم ، امام زمان عليه السلام ياران بسيار مقاوم و خستگى ناپذير و مخلص در اين كشورهاى عجمى دارد. همين ها مى توانند هسته مركزى ارتش نيرومند امام (عج ) را در كشورهاى عجمى تشكيل دهند و سپس به توسعه آن اقدام جدى كنند. (197)
با توجه به اينكه حكومت جهانى ارتش نيرومند و قوى و كامل مى خواهد. آن هم در اطراف امامى كه غرق در اسلحه هاى پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم است و حتى اسب و شتر و دلدل و براق و پرچم پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم همراه اوست و مصحف مخصوص اميرمؤ منان على عليه السلام را در دست دارد. (198)
اين نيز قابل توجه است كه اميرمؤ منان على عليه السلام فرمود: اصحاب مهدى (عج ) جوانند و پير در آنها يافت نمى شود، جز مثل سرمه در چشم و نمك در غذا، كه كمترين چيز در غذا، نمك است . (199)
امدادهاى غيبى به كمك انقلابيون
از آنجا كه مردان خدا به يارى حضرت قائم (عج ) مى شتابند و شب و روز براى برقرارى حكومت جهانى تحت رهبرى آن حضرت تلاش مى كنند، خداوند نيز با امدادهاى غيبى خود بهترين حمايت را از آنجا خواهد كرد، چنانكه در قرآن كريم مى فرمايد:
((اگر شما خدا را يارى كنيد، خدا نيز شما را يارى مى كند، و قدمهاى شما را ثابت و استوار مى دارد.)) (200)
اينك به اين روايت كه فشرده روايات بسيارى است توجه كنيد:
((هنگام ظهور امام قائم (عج ) فرشته اى بالاى سر آن حضرت فرياد مى زند اين مهدى (عج ) خليفه خدا است ، پس از او پيروى كنيد، مردم به سوى او سراسيمه مى شوند، و او حكومت شرق و غرب را به دست مى گيرد، خداوند او را به سه هزار فرشته كمك مى نمايد، اصحاب كهف از ياران او هستند، جبرئيل در پيشاپيش سپاهش ، و ميكائيل در كنار سپاهش مى باشد، و حضرت مهدى (عج ) صندوق سكينه را از غار انطاكيه بيرون آورد، و اسفار تورات را از كوهى در شام خارج كرده و با آن يهود، احتجاج و استدلال مى كند و بسيارى از يهوديان مسلمان مى شوند.)) (201)
به اين ترتيب مى بينيم : بزرگترين امدادهاى غيبى به كمك حضرت مهدى (عج ) و يارانش مى شتابند و همه سختيها و ناگواريها براى او و يارانش آسان مى شوند.
چنانكه امام صادق عليه السلام در ضمن روايتى فرمود:
(( يذل له كل صعب ؛))
((همه مشكلات در برابر امام قائم (عج ) تسليم و رام مى گردد.)) (202)
و اين موضوع بايد مسلمين را قوى دل و محكم كند آنها نهراسند و بدانند كمك خدا پشت سر آنهاست .

قرآن و مسئله حكومت جهانى

مى پرسند:
اگر حكومت جهانى مهدى (عج ) سراسر جهان را فرا خواهد گرفت ، و پرچم اسلام و توحيد در همه نقاط زمين به اهتزاز در مى آيد، آيا در قرآن مجيد اين سند محكم و بزرگ و خلل ناپذير اسلام ، سخنى در اين باره به ميان آمده است ؟
پاسخ :
آيات متعددى كه تاءويل آن تطبيق با حضرت ولى عصر(عج ) شده ، بسيار است (در اين باره به بحار، طبع جديد، ج 151 از ص 44 به بعد مراجعه گردد)، به عنوان نمونه :
1- در قرآن كريم مى خوانيم :
((او خدائى است كه رسولش را با دلائل رهنمون بخش فرستاد تا آن را بر تمام دينها غالب گرداند هر چند اين موضوع خوش آيند مشركان نيست .)) (203)
اين آيه صريحا نويد مى دهد كه روزى خواهد آمد كه آئين اسلام همه اديان و مرامها را تحت الشعاع خود قرار مى دهد و سراسر جهان زير لواى اسلام قرار مى گيرد، كه منظور همان وقتى است كه حضرت مهدى (عج ) در سراسر جهان حكومت واحد اسلامى تشكيل مى دهد.
2- در سوره انبياء، آيه 105 مى خوانيم :
((يقينا (بدانيد كه ) ما در زبور (كتاب حضرت داود عليه السلام ) نوشتيم پس از آنكه اين مطلب را در ذكر (تورات ) نيز نوشته بوديم كه : حتما بندگان صالح وارث زمين مى شوند.)) (204)
اين آيه حاكى است كه در كتابهاى آسمانى زبور و تورات و قرآن موضوع حكومت انسانهاى شايسته بر سراسر زمين نوشته شده است ، روشن است كه وعده خدا حق است ، روزى خواهد آمد كه بندگان صالح كه از نظر قرآن ، مسلمين راستيم هستند حكومت واحد صالحان را بر همه نقاط زمين برقرار مى سازند، كه اشاره به حكومت حضرت مهدى (عج ) است .


3- در سوره نور، آيه 55 مى خوانيم :
((خداوند با آنانكه ايمان آورده و كارهاى شايسته مى كنند وعده داده كه آنان را نماينده ((خود)) در زمين گرداند همانگونه كه گذشتگان آنان را خليفه كرد وعده داده كه دينشان را كه براى آنها پسنديده ، نيرومند گرداند و ترسشان را مبدل به امنيت و آرامش كند، و براى من شريك نمى گيرند. (205)
اين آيه بيانگر حكومت واحد بر سراسر زمين است به آنانكه ايمان و عمل صلاح دارند (يعنى منتظر واقعى هستند و با ايمان نيك خود زمينه سازى براى ايجاد آينده درخشان مى كنند) نويد مى دهد كه خداوند حكومت زمين را بدست آنها مى سپرد، دين آنها نيرومند و قوى مى گردد، و در نتيجه آرامش و امنيت جانشين خوف و ناآرامى مى شود.
در پايان آيه اشاره به اين مطلب مى كند كه حكومت آنها بر سراسر زمين براساس توحيد و پرستش خداى يكتا و نفى هر گونه شرك است .
چنانكه در حديثى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم در مورد عقائد اين حكومت واحد سراسرى فرمود:
(( فلا بيقى على وجه الارض احدا الا قال لا اله الا اللّه ؛))
((هيچ فردى روى زمين نمى ماند مگر اينكه معتقد است خدائى جز خداى يكتا وجود ندارد.)) (206)
به اين ترتيب مى بينيم قرآن اين كتاب آسمانى نيز به حكومت درخشان و سراسر توحيد آينده كه همه مرم تحت پرچم توحيد قرار گرفته و مردم صالح زمام امور را بدست مى گيرند خبر مى دهد.
4- قرآن پس از ذكر فرعون و فرعونيان در اين آيه مى فرمايد:
(( و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين ؛)) (207)
((ما بر اين اراده كرديم كه به مستضعفان نعمت بخشيم و آنها را پيشوايان و وارثين روى زمين قرار دهيم .))
اين آيه گر چه در ماجراى موسى عليه السلام و فرعون نازل شده كه خداوند موسى عليه السلام را بر فرعون و فرعونيان پيروز كرد و مستضعفان را به رهبرى موسى عليه السلام به حكومت رسانيد، ولى اين آيه هرگز مربوط به زمان خاص موسى عليه السلام نيست بلكه يك بشارت عمومى است در مورد پيروزى حق بر باطل ، كه سرانجام اين پيروزى بطور جامع و كامل و جهانى بدست مهدى آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم صورت مى گيرد، چنانكه در روايات به اين مطلب تصريح شده ، و مهدى (عج ) و پيروانش به موسى عليه السلام و پيروانش تشبيه شده اند و در روايت مى خوانيم ، امام سجاد عليه السلام فرمود:
((سوگند به كسى كه محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم را به حق بشارت دهند و بيم دهنده قرار داد، نيكان ما همانند موسى عليه السلام و پيروانش ‍ هستند و بدان ما همانند فرعون و پيروانش مى باشند.)) (208)
و امام على عليه السلام در تفسير آيه فوق فرمود:
((اين گروه آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم ، خداوند مهدى آنها را بعد از زحمت و فشارى كه بر آنان وارد مى شود برانگيزد و به آنان عزت مى دهد و دشمنان آنان را ذليل و خوار مى كند.)) (209)


طول عمر امام قائم عج را چگونه حل مى كنيد؟
مى پرسند:
اكنون كه سال 1417 هجرى قمرى است با توجه به سال تولد امام قائم (عج ) كه سال 255 بوده ، 1162 سال از عمر آن حضرت گذشته است ، آيا ممكن است شخصى اين قدر يا بيشتر عمر كند؟
پاسخ :
اين سؤ ال در طول تاريخ از زمان مرحوم صدوق رحمه اللّه به بعد مطرح است و هم اكنون يكى از سؤ الات مربوط به آن حضرت است .
ما وقتى كه نظر دين و دانش ثابت كنيم كه عمر طولانى اين چنينى محال نيست ، آنگاه مى گوئيم چه مانعى دارد خداوند متعال با آن قدرت لايزال خود شرايطى را در شخصى به وجود آورد كه هزاران سال يا بيشتر عمر كند؟
اما از نظر دانش :
زيست شناسان مى گويند: اگر اختلالها و آسيبهايى كه به انسان مى رسد و موجب كوتاهى عمر او مى شود رفع گردد، عمر او به 200 سال خواهد رسيد. بعضى مى گويند انسان بايد 300 سال عمر كند اين كه مى بينى 70 يا 80 سال عمر مى كند، بر اثر آن است كه عضوى از او فرسوده مى شود و به عضوهاى ديگر سرايت مى كند. (210)
و از آزمايشاتى كه دانشمندان ، روى حشرات و سلولها و گياهان كرده اند نشان مى دهد كه گاهى عمر آنها را به صدها بلكه به هزارها برابر رسانده اند.
((يورى فيالكوف )) استادپلى تكنيك ((كيف )) در شوروى سابق مى گويد: سلول كه سنگ اول و اصلى بناى جانداران مى باشد جاويد است و هرگز نمى ميرد، مشروط بر اين كه غذا داشته باشد و سرما و گرماى شديد سبب هلاكتش نشود.
وى اضافه مى كند: انسان بايد زنده و جاويد باشد هرگز از بين نرود زيرا سلولهاى تشكيل دهنده بدن او جاويد است . (211)
اما از نظر قرآن و احاديث
از نظر دينى نه تنها هيچگونه دليلى بر انكار عمر طولانى در افراد استثنائى نداريم ، بلكه در تواريخ و روايات مذهبى مى خوانيم : ادريس عليه السلام و الياس عليه السلام و خضر عليه السلام و عسيى عليه السلام ، هنوز زنده اند و همچنين حضرت لقمان عليه السلام و نوح عليه السلام و عاد عليه السلام و پيامبران ديگر، عمرهاى بسيار طولانى كرده اند، تا آنجا كه قرآن در آيه 4 سوره نمل درباره حضرت نوح عليه السلام مى گويد:
((نوح عليه السلام در ميان قوم خود هزار سال جز پنجاه سال (يعنى 950 سال ) درنگ كرد.)) و طبق روايات حضرت عاد 3500 سال عمر كرد. (212)
بنابراين چه مانعى دارد كه خداوند تمام علل پيرى و فرسودگى را به امام زمانش آموخته باشد و او با بكار گرفتن آن ، عمر بسيار كند (213)
وقتى كه اصل مسئله محال نبود، قدرت و اراده خداوند بقيه امور را درست خواهد كرد.
ضمنا بايد به اين نكته توجه داشت كه استثنائها در جهان نمونه هاى بسيار دارد مانند: كشف ماهيهاى 000/000/3 ساله و كشف 000/4 دانه از يك بوته گندم ، و كشف آبى كه يخ نمى زند و... كه اينها هم حكايت از قدرت لايزال الهى مى كند و حاكى است كه اين طور نيست كه جهان هميشه در محور علل و معلول طبيعى معمولى ، بگردد، بلكه گاهى علل مافوق علل طبيعى در كار است ، كه آن هم كار خدا است ، چنانكه قرآن اكرارا مى فرمايد:
((بدانيد حتما خداوند بر هر چيز تواناست )). (214)
ادعاى مهدويت و آمدن آن حضرت چيست ؟
پاسخ :
به نظر نگارنده موضوع مدعيان مهدويت ، و قول به آمدن مهدى (عج ) و رفتنش بقدر مضحك است كه اصلا قابل بحث نيست و هيچگونه با قرآن و روايات اسلامى تطبيق نمى كند، چنانكه با خواندن اين كتاب و مقايسه مطالب آن با وضع زمان ، به آن پى مى بريد.
تنها به اين مطلب اشاره مى كنيم كه استعمارگران شرق و غرب براى اينكه ثروت بى حساب مشرق زمين را براى خود ببرند و چپاول كنند، و از طرفى حس مذهبى را در ميان مردم اين سرزمين ها، بسيار قوى دانستند با به وجود آمدن بابى گرى و بهائى گرى و قاديانى گرى و... خواستند در صفوف مسلمانان اختلاف ايجاد كنند و تفرقه بيندازند و به هدف شوم خود برسند و در اين راه گر چه نتيجه مطلوب نگرفتند، امام ضربه هاى بسيار وارد كردند، عرض خود را بردند، اما مسلمانان را در بعضى نقاط به زحمت انداختند، اميد آنكه ، مسلمانان با هوشيارى بيشتر كه ماهيت استعمارگران و توطئه هاى آنها را بشناسند. و متوجه باشند كه آنها از راه عقائد مذهبى مردم را فريب ندهند. (215)
رجعت چيست ؟
آيا مردان شايسته پس از مرگ ، در عصر حكومت مهدى (عج ) زنده خواهند شد؟ و در صف ياران آن حضرت قرار مى گيرند؟
پاسخ :
رجعت از ديدگاه تشيع يعنى خداوند عده اى از مردگان را با همان اندام و صورتى كه بودند زنده كرده و به دنيا برمى گرداند، به گروهى از آنان عزت مى دهد و گروهى را ذليل خواهد كرد و حق مظلومان را از ستمگران مى گيرد و اين جريان پس از قيام مهدى (عج ) به وقوع مى پيوندد.
با توجه به اينكه زنده شدگان كسانى هستند كه در حد اعلاى ايمان و يا در حد اعلاى كفر و فسادند، پس از مدتى زنده شدن و دريافت كيفر و پاداش ‍ برخى از اعمالشان ، دوباره مى ميرند و در روز قيامت براى كيفر و پاداش ‍ كاملتر زنده مى شوند.
در قرآن آيات متعددى بر اين مطالب دلالت دارد از جمله آيه 10 سوره مؤ من و 260 سوره بقره و...
روايات هم در اين باره به حد تواتر (بسيار كه موجب علم است ) به ما رسيده است . (216)
در مورد حضرت ولى عصر(عج ) در روايات آمده ؛ آن حضرت پس از ظهور، عده اى از ظالمان را به اذن خدا از قبرها بيرون مى كشد و به اذن خدا زنده مى كند و مجازات مى نمايد.
او يگانه منتقم خون امام حسين عليه السلام است چنانكه در دعاى ندبه مى خوانيم :
((اين الطالب بدم المقتول بكربلا اين المنصور على من اعتدى عليه وافترى ...؛
كجاست طالب خون حسين عليه السلام كه در كربلا كشته شد؟ كجاست آن يارى شده تا يارى كند كسانى را كه حقشان پايمال شده است .))
از طرفى در روايات مى خوانيم : نواده هاى قاتلان حسين عليه السلام را به خاطر كار پدران ظالم شان مى كشد.
امام صادق عليه السلام فرمود:
((هيچ مؤ منى نيست مگر اينكه هنگام قيام امام مهدى (عج ) در قبرش ‍ خوشحال مى شود.)) (217)
و نيز فرمود:
((هنگام رجعت كسانى كه مومن خالص و كافر خالص هستند زنده مى شوند و به دنيا برمى گردند.)) (218)
و نيز فرمود:
((در پشت كوفه (نجف ) 27 مرد از هدايت شدگان و از بزرگان اصحاب زنده شده و به امام ملحق مى شوند.)) (219)
وقتى كه قائم (عج ) قيام كرد خداوند همه اذيت كنندگان به مؤ منين را زنده مى كند تا به مجازات دنيوى برسند و به داد مؤ منان نيز برسد.
و به يكى از يارانش به نام مفضل رحمه اللّه فرمود: تو و چهل و چهار نفر مردم ديگر با قائم (عج ) هستيد. (220)
به اين ترتيب مى بينيم رجعت مؤ منان مخلص و كافران محض ، در زمان حضور حضرت قائم (عج ) مسلم است .
ضمنا ناگفته نماند كه كشتن نواده قاتلان امام حسين عليه السلام با اينكه خودشان در قتل آن حضرت شركت نداشتند. طبق روايات بخاطر رضايت آنها از ظلم پدرانشان است .
و نيز در عصر رجعت ، پس از امام قائم (عج )، ائمه ديگر به دنيا برمى گردند و يكى پس از ديگرى حكومت مى كنند، حتى وقتى حضرت قائم (عج ) از دنيا رفت امام حسين عليه السلام او را غسل مى دهد. (221)
تكذيب ملاقات با امام زمان عليه السلام
مى پرسند:
با اينكه طبق روايات كسانى را كه مدعى ديدار امام زمان (عج ) هستند بايد تكذيب كرد پس چرا به ذكر نمونه هائى از ديدار كنندگان ، در اين كتاب يا در كتابهائى مانند: بحارالاءنوار، اثباة الهداة و كشف الغمه و... پرداخته شده است ؟
پاسخ :
نظر به اينكه : مدعيان در بسيارى از مواقع ، مى خواهند با اين ادعا سوء استفاده كنند، چنانكه در تاريخ مكرر ديده شده است .
و نظر به اينكه در بعضى از موارد در زمانهاى معاصر امامان عليهم السلام و نزديك به آن ، براى حفظ جان ، تقيه واجب بوده است و اگر كسى چنين ادعائى مى كرد در مخاطره قرار مى گرفت .
و امور ديگر كه بر ما پنهان است موجب آن شده كه ائمه عليهم السلام دستور داده اند كه هر كس گفت : من امام زمان عليه السلام را ديده ام ، او را تكذيب كنيد و يا اينكه تكذيب مربوط به احكام است ، يعنى كسى كه حكمى از اسلام را از امام زمان عليه السلام نقل كند او را قبول نكنيد.
وانگهى داستان ديدار كنندگان نوعا بعد از مرگشان آشكار شده است ، به هر حال اگر سوء استفاده و تقيه و آثار سوء و يا عوامل مهمترى در كتمان نباشد، اظهار آن ظاهرا بى مانع خواهد بود (واللّه اعلم ).
زندگى شخصى امام عصرعج چگونه است ؟
پاسخ :
زندگى او همچون زندگى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم و امامان معصوم عليهم السلام است او در دوران حكومتش همچون طاغوتيان و مستكبران زندگى نمى كند و در كاخهاى آسمان خراش نمى نشيند، لباس و غذا و برخوردش با مردم بسيار ساده است .
حضرت رضا عليه السلام فرمود:
(( و ما لباس القائم (عج ) الا الغليظ و لا طعامه الا الخشب ؛))
((لباس قائم (عج ) جز پارچه زبر و خشن ، و غذاى او جز غذاى ساده نيست .)) (222)
او در برخورد با مستضعفان آنچنان است كه به فرموده پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم .
هنگام حكومت مهدى (عج ) نيازمندانى به حضورش مى آيند و درخواست نيازمنديهاى خود مى كنند، آن حضرت مقدارى كه درخواست كنندگان بتوانند حمل كنند بدون شماره به آنها مى دهد. (223)
آرى اين همان روش پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم و امام على عليه السلام و ساير امامان معصوم عليهم السلام است .
امام على عليه السلام مى فرمايد:
((پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم هنگام غذا خوردن روى زمين مى نشست و با دست خود كفشهايش را مى دوخت و لباسش را وصله مى كرد.)) (224)
و حضرت على عليه السلام در مورد خودش هنگام حكومت فرمود:
((امام شما با اين قدرت و مكنت از دنيا به دو لباس كهنه و عادى ، و از غذا به دو قرض نان اكتفا كرده است .)) (225)
اين عمل انقلابى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم و امامان عليهم السلام بايد سرمشق همه باشد، چرا كه انسان تا خود را از اسارتهاى مادى نرهاند، نمى تواند خيزش كند و در فضاى معنويت به پرواز در آيد، از طرفى مفاسد تجمل پرستى و ولخرجى اسراف و اتراف بر كسى پوشيده نيست ، بنابراين بيائيم در زندگى به پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم و آلش عليهم السلام اقتداء كنيم .
همين معنى در حديثى از امام صادق عليه السلام براى يار و شاگرد با وفايش ‍ مفضل (رحمة اللّه ) بيان شده است ، به مفضل (رحمة اللّه ) فرمود:
كار امام قائم سياست شب و سياحت روز و غذاى ساده است همچون زندگى اميرالمؤ منين عليه السلام . (226)
علامه مجلسى (رحمة اللّه ) گويد: منظور از سياست شب ، رتق و فتق امور و اتخاذ روشهاى سياسى در پيشبرد هدفهاى سياسى و طرح ريزى در اين باره است .
و منظور از سياحت روز، تلاش و حضور در صحنه اجتماع براى مبارزه و جهاد با دشمن و تاءمين نيازهاى مردم و رسيدگى به درد دل آنها است .
و منظور از خوراك ساده هم معلوم است ، خلاصه اينكه روش زندگى اش ‍ همچون روش حضرت على عليه السلام مى باشد. (227)
البته بايد توجه داشت كه آن حضرت هنگام قيام و حضور در جبهه جنگ با دشمن ، غرق در اسلحه است ، زره رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم در تن شمشير ذوالفقار آن حضرت در دست و كلاهخود آن حضرت را بر سر دارد. (228)
و از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود:
((تراث رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم به امام قائم (عج ) مى رسد، يكى از ياران پرسيد تراث چيست ؟
فرمود: شمشير، زره ، عمامه ، لباس برد، شلاق و اسب و زين و آلات جنگى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است .)) (229)
آرامش با جنگ نمى سازد؟
مى پرسند:
اگر سراسر زمين تحت يك حكومت قرار مى گيرد و همه تحت پرچم توحيد بسر مى برند و امنيت و آرامش و صفا، در همه جا حاكم است ، پس جنگ مهدى (عج ) با مخالفان براى چيست ؟ اگر جنگ هست امنيت نيست وانگهى چرا اين همه از شمشير سخن به ميان آمده ، مگر حكومت زور است ؟
پاسخ :
به نظر مى رسد اين ناآراميها و جنگها در مراحل اول ظهور باشد، چنانكه نوعا دوره اول انقلابها تواءم با درگيريها و جنگها است ، وانگهى آنانكه منافع ماديشان در خطر است و مانع عدالت اجتماعى مى شوند، به مخالفت برمى خيزند، كه اولا در اقليتند و ثانيا نارضايتى آنها دليل بى عدالتى و ناآرامى نيست و حاكى از نقص حكومت نمى باشد.
اينكه در روايات آمده : امام عصر(عج ) پنج يا هفت سال و يا 9 سال و يا 20 سال (230) و يا چهل سال و يا 309 سال (231) به مقدار خواب اول اصحاب كهف در آن غار، حكومت مى كند، شايد اشاره به مراحل كهف در آن غار، حكومت مى كند، شايد اشاره به مراحل حكومت باشد، به اين بيان كه تشكل و پايه ريزى حكومت در پنج و هفت و نه سال اول صورت مى گيرد و پس از گذشت چهل سال به حد كمال مى رسد و بيش از 300 سال ادامه مى يابد. بنابراين ممكن است اين درگيريها و يا توطئه ها و كارشكنى عناصر كافر و سودجو، در آن سالهاى اول حكومت باشد، اما پس ‍ از چهل سال ، عدل و داد همه جا را فرا مى گيرد و ديگر هيچ مانع و مزاحم و توطئه گر و ضد انقلابى باقى نمى ماند.
چنين فرضى از نظر عقل و جامعه شناسى ، صحيح به نظر مى رسد زيرا طبيعى است كه بعضى از برنامه ها (اگر از طريق اعجاز نباشد) نياز به انقلاب فرهنگى دراز مدت دارد، و نمى توان يك شبه ره صد ساله را طى كرد.
و اگر در روايات ، مكرر از شمشير امام قائم (عج ) سخن به ميان آمده حتى مانع زكات ، اعدام مى شود، اين به آن معنى نيست كه حكومت ، زورى است بلكه اين شمشير به عنوان قصاص و مقابله به مثل با مخالفان و خائنان و زورگويان و توطئه گران و توطئه گران است ، همان گونه كه در قرآن كريم آمده است :
((و آهن (شمشير و اسلحه عدالت ) را فرستاديم كه در آن نيروى شديد و منافعى براى مردم است .)) (232)
و يا در جاى ديگر مى فرمايد:
((براى شما در قصاص ، زندگى است اى انديشمندان .)) (233)
بنابراين ، اين شمشير براى امنيت و آسايش و صفاى مردم و قصاص و مقابله به مثل است كه در تمام دنيا به عنوان يك اصل پذيرفته شده است . تا مبادا عده اى سود جو و خائن ، به امنيت و آسايش مردم ضربه بزنند، و هرج و مرج ايجاد كنند، به اين ترتيب مى توانيم بدست بياوريم كه انقلاب مهدى (عج ) در بعضى از امور تدريجى و در برخى از امور فورى و انقلابى است .