PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : به سوى دولت كريمه



طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*
15-09-2023, 20:54
https://download.ghbook.ir/downloads/BookCover/3D_m/1000/984.jpg

طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*
15-09-2023, 20:55
مقدمه ناشر
بسم الله الرحمن الرحيم
حمد وسپاس خداوند جل وعلي را که عنايت نمود در آستانه يک هزار ويکصد وشصت ودومين سالروز ولادت پر برکت حضرت ولي عصر حجه ابن الحسن العسکري ارواحنا فداه چهارده اثر از سلسله مباحث امامت ومهدويت به قلم حامي ومروج مکتب اهل بيت عصمت وطهارت عليهم السلام ونگهبان مخلص مرزهاي عقيده، مرجع عالي قدر حضرت آيه الله العظمي حاج شيخ لطف الله صافي گلپايگاني (مد ظله العالي) را به منتظران وشيفتگان لقاي آن حضرت تقديم نماييم. اين آثار گران قدر شامل بحثها، پرسشها وپاسخهاي گوناگون پيرامون زندگي، خصائص، اوصاف، غيبت وظهور آن حضرت، توسط آن مرجع بزرگ در سنوات گذشته در مناسبتها وفرصتهايي پيرامون موضوع بسيار ارزنده وبنيادين ولايت وامامت عامه وخاصه خصوص امامت ومهدويت حضرت بقيه الله مولانا حجه بن الحسن العسکري ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداه تاليف وبوسيله ناشران معتبر کشور مکررا چاپ ونشر گرديده است. چهاردهمين اثر از اين سلسله مباحث به نام بسوي دولت کريمه است، اميدواريم چاپ اين کتاب شريف مورد رضاي خداوند متعال ومنظور نظر کيميا اثر حضرت بقيه الله مهدي موعود - عجل الله تعالي فرجه الشريف - وعاکفان عتبه مقدس آن غوث زمان وقطب جهان قرار گيرد.
بمنه وکرمه
انتشارات حضرت معصومه عليها السلام
15 شعبان المعظم 1417

طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*
15-09-2023, 20:56
سخني با منتظران ظهور


برادر وخواهر عزيز که روز وشب در انتظار ظهور آقا ومولايت ومولاي همه، حضرت صاحب الامر مهدي عليه السلام هستي، بياد آن زمان وآن عصر الهي اشک شوق مي ريزي وآرزو مي کني در التزام رکاب آن حضرت به درجه رفيعه شهادت برسي، در روزهاي عيد فطر وقربان وغدير وهر روز جمعه دعاي ندبه(1) را عاشقانه با آن شور وسوز وگريه وندبه مي خواني وبا هر وسيله ممکن مي خواهي ارتباط خود را با آن حجت خدا، زنده وزنده تر سازي. درود بر تو وآفرين بر احساسات پاک وتابناک (ثبتک الله علي هذه الحاله النوريه الروحانيه لقد فزت فوزا عظيما). عزيزان منتظر: شما که بحق، رضاي امام زمان (ارواحنا فداه) را فوز اکبر مي دانيد ويژگيهائي که در اين نوشتار مي خوانيد برخي از خصوصيات نظام وجامعه اي است که شما منتظر آن هستيد، هر کس در خط ولايت وانتظار قدم بر مي دارد بايد آن ويژگيها را بشناسد وخودش را با توجه به آنها بطوري که لايق عضويت در آن جامعه جهاني والهي شود، بسازد، بايد همه اين ويژگيها را دوست داشته وبراي تحقق آنها در جامعه وکشور وشهرش تلاش نمايد، کساني که به ارزشهاي ضد آن جامعه جهاني گرايش دارند بايد در وضع خود تجديد نظر کنند وبا گرايش به ارزشهاي اسلامي صداقت خود را در دعوي انتظار نشان بدهند وبا اجراي احکام الله واقامه عدل وقسط واحقاق حقوق وساده زيستن وحفظ شخصيت اسلامي خود رضاي آن آقاي عزيز وموعود انبياء را فراهم نمايند. (اللهم انا نرغب اليک في دوله کريمه تعز بها الاسلام واهله).(2) خداوند ما دولت با کرامتي را از لطف تو مشتاق هستيم که با آن اسلام واهلش را عزيز گرداني. يکي از برنامه هاي مهم رسالات انبياء خصوصا رسالت رسول خاتم صلي الله عليه وآله وسلم سوق دادن جامعه اسلامي بسوي امت واحده ودولت عدل جهاني است که اين برنامه در متن دعوت اسلام قرار گرفته وبطور حتم ويقين با ظهور حضرت مهدي (صلوات الله وسلامه عليه) اين جامعه وحکومت برقرار مي شود ودنيا تحت يک نظام وقانون واحد وامت واحده اداره خواهد شد، اين وعده الهي است که قرآن کريم واحاديث بسيار ومتواتر بر آن دلالت وصراحت دارند. از جمله در سوره توبه آيه (33) ودر سوره صف آيه (9) مي فرمايد: (هو الذي ارسل رسوله بالهدي ودين الحق ليظهره علي الدين کله). او (خدا) کسي است که پيامبر خود را به هدايت ودين حق فرستاد تا اينکه دين حق را بر هر دين ديگر غالب نمايد. که اهل ادب مي دانند اگر لام در ليظهره لام غايت ونهايت باشد، مفاد آيه اين است که اين دين حق پيش مي رود تا خدا آن را به نهايت کمال برساند وبر همه اديان غالب گرداند واگر لام براي تعليل باشد باز هم علت غائي فرستادن پيامبر را که غلبه يافتن دين او بر همه اديان است بيان مي نمايد. ونيز در همين دو سوره وعده مي دهد که تلاشهاي کفار که مي خواهند با دهانهاي خود نور خدا را خاموش کنند، نقش بر آب وبي نتيجه خواهد شد وخدا نورش را تمام وکامل مي گرداند. در سوره انبياء، نور، قصص، الصافات ودر سوره هاي ديگر قرآن، آيات متضمن وعده وبشارت به اين ظهور واين حکومت الهي بسيار است. ودر احاديث معتبر که در جوامع حديث وصحاح ومسانيد شيعه وسني روايت شده، نيز اين وعده بصراحت داده شده است. در تاکيد بر حتميت اين ظهور واينکه وقوع آن هر چند به تاخير افتد، تخلف ناپذير است، يکي از روايات معروف که اشعار به امتداد بسيار طولاني زمان قبل از ظهور دارد به اين مضمون است: اگر از دنيا باقي نماند مگر يک روز، خدا آن قدر آن را طولاني ودراز مي نمايد تا امام موعود ظهور نمايد وعالم را پر از قسط وعدل نمايد چنانکه پر از ظلم وجور شده است(3) بديهي است شخص مومن بخدا ورسول، نه وقوع اين ظهور را استبعاد مي نمايد، چون خداوند متعال بر هر امري قادر وتواناست، خدائي که اين عوالم بزرگ وکوچک واين ميلياردها وميلياردها کهکشانها ومنظومه ها را آفريده وعجايب ونيروهائي که در ذرات اين عالم واتمها خلق کرده است، عقل بشر را به حيرت انداخته وکوچکترين مخلوق او انديشه هاي همه کاوشگران را بخود مشغول ساخته است، قادر است مقدمات وتمام اسباب اين ظهور را فراهم نمايد، ونه در صدق پيامبري که وعده هاي بسيارش از غيب وآينده جهان واشخاص بوقوع پيوسته، شک وترديد مي نمايد. واضح است زمينه تصديق پيغمبر صلي الله عليه وآله وسلم بعد از وقوع اين همه خبرهاي غيبي قرآن کريم وخود آن حضرت واميرالمومنين علي عليه السلام براي کساني که در بسياري از اين وعده ها صدق آن حضرت را تجربه کرده ودرک نموده اند به مراتب زيادتر ووسيعتر از آغاز ظهور اسلام واعلام اين وعده هاست، مع ذلک، مسلمانان مومن وروشن دل که به آن حضرت ايمان آورده بودند به همه وعده هاي آن حضرت ايمان محکم داشتند.

توضيحا اضافه مي شود: پيغمبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم از آغاز بعثت وهنگامي که خودش بود وغير از فرزند عزيز ونورسته عمويش ابوطالب وهمسر بيدار دل وآگاهش خديجه عليهم السلام که علنا ايمان وهمبستگي خود را باو اعلام مي کردند وغير از ابوطالب که يگانه حامي وپشتيبان ومدافع او بود وايمان خود را مانند مومن آل فرعون کتمان مي کرد وبعبارت صحيحتر کمتر بزبان مي آورد، طرفدار وهمراه ويار وياوري نداشت وهمه سران کفار وبت پرستان وگردنکشان قريش وهمه دنيا در برابر او بودند ودعوت او را به مسخره واستهزاء مي گرفتند ونفوذ او را در يک روستا ويک قبيله باور نمي کردند، مردم را به پرستش خداي يگانه دعوت مي کرد که بگوئيد (لا اله الا الله) تا مستکبران وابر قدرتهاي جهان را از مرکب استکبار وقدرت پياده کرده، خلع سلاح نمائيد وگنجها وخزائن آنها را انفاق نمائيد و... براي بسياري وهمه غير از آن چهار نفر (شخص پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم وابوطالب وعلي وخديجه عليهم السلام، اين وعده ها از سوي کسي که در شهر ومحله خودش در معرض اذيت وآزار است وقوم وقبيله اش با او بشدت بضديت برخاسته وهيچ لشگر وسپاه وتجهيزات وامکانات مادي در اختيار ندارد، باور کردني وبه اصطلاح امروز واقع بينانه ودور انديشانه نبود ولي همان مردم ديدند که زمان بسرعت گذشت ودر مدت کوتاه بيست وسه سال عصر رسالت، اسلام مشکلات بسيار بزرگي را يکي پس از ديگري پشت سر گذاشت همه اقوام وقبايل را بدين خدا خواند وهمه فوج فوج به اسلام گرويدند وعادات ناپسندي که شمشير وزور هيچ امپراطوري نمي توانست تغيير دهد متروک وفراموش شد. زنها که در آن جامعه ضد انساني زنده بگور مي شدند آزاد شدند، ربا وقمار وميگساري وفحشاء وآدم کشي وراهزني همه منسوخ گرديد وجاي خود را به اخلاق وروشهاي انساني داد واز همه مهمتر وبالاتر کيش بت پرستي که با خون وجان مردم در آميخته بود محو نابود وهمه بتها شکسته ومعدوم گرديد ودين توحيد، آن دلهاي سخت وتيره را نرم وروشن نمود وصداي دلنواز (اشهد ان لا اله الا الله) پرده هاي شرک را پاره کرد، علاوه بر مکه ومدينه تمام شبه جزيره در قلمرو نظام الهي اسلام قرار گرفت ودعوت آن حضرت دلها را مسخر نمود وبه آينده اميدوار ساخت پس از آن هم قلمرو نفوذ اسلام آن گونه گسترش يافت واسلام دلهاي مثل مردم هوشمند ايران را که از مظالم نظام استبدادي شاهنشاهي وتبعيضات طبقاتي به ستوه آمده بود فتح نمود که يک قرن نگذشته اسلام از شرق تا ديوار چين واز سوي غرب به درياي اتلانتيک رسيد، با اين رويدادها، همه صدق دعوت پيغمبر اعظم صلي الله عليه وآله وسلم وقوت دعوت ونفوذ رسالت او را که از پشت پرده هاي ضخيم عادات وتعصبات واخلاق زشت به درون قلوب وارد مي شد ومردم را منقلب وشيفته ودلباخته اسلام مي ساخت، همواره ظاهر مي شد ومسلمانان با اطمينان باينکه آتيه روشن وتابناکي در پيش دارند به جلو مي رفتند واز مهالک وانبوه لشگريان تا دندان مسلح ايران وروم وآن همه تشريفات رعب آميز نمي هراسيدند. اين وقايع که رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از آن خبر داده بود صدق دعوت آن حضرت را بر همگان آشکار وآشکارتر ساخت وباورها را به نبوت ورسالت محکمتر نمود وهمه را در انتظار وقوع اين وعده قرآني که اسلام بر همه اديان غالب وحکومت عدل الهي جهاني برقرار خواهد شد قرار داد، حصول آن همه وعده ها ووقوع آن همه خبرهاي غيبي را همه ديدند حصول اين وعده را نيز همگان خواهند ديد. انشاء الله

طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*
15-09-2023, 20:56
امداد غيبي وويژگيهاي جامعه موعود


بر حسب آنچه از آيات واحاديث استفاده مي شود اين ظهور پس از امتحانات شديد ورفتن بسيار به مدد الهي همراه با معجزات وخوارق عادات وآيات بزرگ، تحقق مي يابد وويژگيهائي که دارد اگر چه تمام در ضمن تعاليم اسلام بيان شده است وبرخي از آن ويژگيها را در عصر رسالت وعصر زمامداري اميرالمومنين علي عليه السلام مشاهده مي کنيم ولي فعليت تمام آنها در جامعه موعود تحقق خواهد يافت. شناخت اين ويژگيها از نظر عقيده وايمان ومعرفت امام عليه السلام داراي اصالت واهميت است، تا آن جا که در خبر مشهور بين مسلمين از پيغمبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم روايت مي شود: هر کس بميرد وامام زمان خود را نشناخته باشد مرده است بمردن جاهليت.(4) وفخر رازي روايت مي کند از آن حضرت: هر کس بميرد وامام زمان خود را نشناسد، فليمت ان شاء يهوديا وان شاء نصرانيا. (بميرد اگر مي خواهد يهودي واگر مي خواهد نصراني).(5) واز نظر اسلام شناسي وشناخت نوع حکومت وچگونگي واهداف حکومت در اسلام وولايت حاکم ومسائل مهم ديگر نيز ارزنده ومفيد است. واز اين نظر که آن جامعه وآن نظام، جامعه ونظام کامل اسلامي وتمام شرعي است، نظامي الگو واسوه ومعيار وميزان است وجوامع کوچک يا بزرگ هر چه به آن همانند تر وشباهت بيشتر داشته باشند مشروعيت بيشتر دارند. شناخت اين جامعه براي تعيين جهت وسمتي که جوامع بايد بسوي آن داشته باشند مفيد وسودمند است. وبالاخره از اين لحاظ که مومنان به آن ظهور ووعده الهي مشتاقانه در انتظار آن هستند وبراي وقوع آن تحول بزرگ جهاني والهي چشم به آينده دوخته ودر هيچ شرايطي از بهبود اوضا نااميد نمي شوند ودر ميان طوفانهاي شدائد وسختيهاي قوي القلب، با ايمان، استوار ومحکم، به آينده اميدوار وبا قاطعيت بسوي جلو قدم بر مي دارند وبر کوشش وتلاش واقدام خود مي افزايند، شايان اهميت است. از همه اين جهات وابعاد ديگر شناخت اين جامعه به استقامت فکر واخلاق واعمال انسان کمک مي نمايد، اما در اين گفتار به اين فائده ووظيفه بزرگ نظر واشارت داريم که چنين جامعه يگانه اي را که انبياء گذشته بشارت آن را داده اند وآيات قرآن مجيد وروايات متواتر به تحقق آن با صراحت تاکيد دارند وآن را اوج کمال اجتماع بشري ونظام عدل کامل الهي معرفي کرده اند، بايد هر کس به آن معتقد است، بسوي آن گام بردارد وويژگيهاي آن را در خود وجامعه متجلي سازد. بايد فاصله را با آن کم کرد وبا تلاش ومجاهده به آن نزديک ونزديکتر شد. بايد از اينکه فاصله ما وجامعه مان با آن جامعه ورهبر عزيز آن زياد شود واز او دور باشيم به شدت پرهيز کنيم. بايد اخلاق واعمالي را که با عضويت در چنان جامعه اي سازگار نيست وصاحب آنها از آن جامعه مطرود است ترک کنيم وبراي قبول شدن در چنان جامعه اي خود را بسازيم وتلاش نمائيم واين است معناي صحيح انتظار. اصلا يکي از فوائد بزرگ معرفت پيغمبر وامام ويکي از حکمتهاي گزينش پيغمبر وامام از خود بشر همين است که آنها اسوه باشند ورفتار وروش وسيره آنها - علاوه بر گفتار وتعليمات قولي آنان هم - راهنماي زندگي باشد که در قرآن مجيد مي فرمايد: (لقد کان لکم في رسول الله اسوه حسنه).(6) البته شما را در اقتدا کردن به رسول خدا خير وسعادت بسيار است. وهم مي فرمايد: (ولو جعلناه ملکا لجعلناه رجلا وللبسنا عليهم ما يلبسون).(7) چنانچه فرشته اي نيز به رسالت بفرستيم هم او را بصورت بشري در آورديم وبر آنان همان لباس که مردمان بپوشند مي پوشانيم بلکه در معرفت خداوند متعال که بالذات کمال انسان است ونهايت همه کمالات است وبالاتر از آن کمالي نيست، همين کيفيت براي شخص خداشناس ارزنده است که با معرفت باسماء الحسني وصفات علياي الهي چنانکه فرموده اند: تخلقوا باخلاق الله تخلق به اين اسماء وصفات را وجهه همت قرار مي دهد، مثلا چنان که خداوند ستار العيوب وغفار الذنوب وحليم وعليم وبخشنده ومهربان وشکور ومحسن و... است بنده خدا شناس وکمال دوست او نيز خود را به اين صفات متحلي مي سازد. معرفت امام وقت وصاحب عصر وولي امر وآن موعود عظيم الشان انبياء نيز بايد همين اثر را داشته باشد وکيميائي باشد که مس وجود دوست ومنتظران او را به طلاي اصل وخالص مبدل نمايد. بايد در شخص عارف به آن حضرت وسيره واعمال وبرنامه هاي آن بزرگوار، عملا علاقه به آن اخلاق وآن روش ظاهر باشد که از صميم جان مشتاق حضور وعضويت در آن جامعه موعود باشد. بنابر اين معرفت امام عصر حضرت مهدي موعود (ارواح العالمين له الفداء) وشناخت ويژگيها ظهور وحکومت وچگونگي اداره ونظامي که در عالم برقرار مي کند وجامعه اي را که بوجود مي آورد براي ما که در عصر غيبت وعصر امتحان زندگي مي کنيم، بسيار سودمند ولازم است. هم راهنما وخط دهنده است وهم عامل مهمي در بازداري از خطا وگناه واخلاق ناپسند وهم مشوق ميل واقبال بکارهاي نيک وعدالت والتزام واحترام به نظامات شرعيه است.

طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*
15-09-2023, 20:56
تذکر لازم



پيش از اينکه به بيان ويژگيهاي جامعه موعود بپردازيم، اين تذکر لازم است که ويژگيهاي جامعه جهاني اسلامي، ويژگيهاي نظام وجامعه اسلامي است که بايد در جهان برقرار شود وهدفهاي بعثت حضرت خاتم الانبياء صلي الله عليه وآله وسلم است، آن جامعه جهاني ادامه تحقق اهداف انقلاب عظيم اسلام است. آنچه از اين ويژگيها تا کنون تحقق نيافته يا بطور کامل حاصل نشده است بواسطه فقدان شرايط خارجي يا موانع است، رسيدن جامعه به آن جامعه جهاني، سير اسلام ودعوت حضرت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم است که چنانکه اشاره شد اين رسالت ودعوت به آن نقطه کمال وفعليت اهدافي که داشته ودارد خواهد رسيد. (وما ذلک علي الله بعزيز).

قوانين حاکم قوانين واحکام اسلام است
قوانين حاکم بر اين نظام واجتماع، قوانين اسلام است که بوسيله وحي اعلام شده واحدي نمي تواند چيزي بر آن بيفزايد يا چيزي را از آن کم کند که حلال محمد صلي الله عليه وآله وسلم حلال الي يوم القيامه وحرام محمد صلي الله عليه وآله وسلم حرم الي يوم القيامه. بايد همگان خصوصا هيئت حاکمه در اين خط مستقيم با احساس مسئوليت وتعهد قدم بردارند وهوي وسليقه هاي شخصي يا گروهي خود را کنار بگذارند وبه راست وچپ منحرف نشوند چنانکه در حديث است از شخص رسول اکرم صلي الله عليه وآله وسلم که مي فرمايند: لا يکون العبد مومنا حتي يکون هواه تبعا لما جئت ولا يزيغ عنه به. بنده اي مومن نخواهد بود تا هوي وخواست او تابع آنچه من آورده ام، باشد واز آن مايل نشود. جلوه هاي بسياري از اين احساس مسئوليت وخوف از خدا را در ارتباط با زمامداري واداره اجتماع وحقوق مردم مخصوصا محرومان ومستضعفان وطبقات بظاهر پائين اجتماع در زندگي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم واميرالمومنين علي عليه السلام، دنيا مشاهده کرد که با اينکه در اداء تکاليف ووظايف خود ذره اي کوتاهي ننموده اند، از اين مسئوليت زمامداري بشدت نگران بوده ومي گريستند ونشان دادند که در نظام اسلام اگر زمامداري تکليف ووظيفه نبود هيچ انگيزه اي صاحبان شرعي اين مقام را به قبول آن بر نمي انگيخت. در اينجا در رابطه با زمامداري ومديريتها در سطوح مختلف درسهاي بسيار آموزنده در سيره پيغمبر واميرالمومنين علي (عليهما الصلاه والسلام) داريم که متاسفانه بخاطر طولاني شدن کلام از بيان آنها معذوريم.

حاکم خليفه الله وامام زمان است

طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*
20-09-2023, 17:44
حاکم ورهبر وپيشواي کل نظام موعود جهاني مانند نظام مدينه در عصر رسول اکرم صلي الله عليه وآله وسلم ونظام کوفه در عصر اميرالمومنين علي عليه السلام نائب خدا وخليفه الله است که عادل ومعصوم از گناه وخطا وعمل به هواي نفساني است، در پرهيزکاري ورعايت حق وعدالت، در تصميمات وعزل ونصب وتصرف در بيت المال الگو ونمونه وآئينه تمام نماي قوانين عدل وقسط اسلام است، صفتي که بر حسب دلائل محکم عقلي ونقلي که از جمله علامه حلي(8) قدس سره در الفين، يک هزار دليل بر آن اقامه فرموده است، بايد امام وخليفه خدا ورهبر جامعه به آن متصف ومتحلي باشد ودر اين امت براي احدي غير از فاطمه زهرا عليها السلام وائمه اثني عشر عليهم السلام که امامت وخلافت آنها بر حسب صدها حديث معتبر منصوص است، قابل اثبات نيست. واز جمله آياتي که به آنها بر لزوم صلاحيت علمي، عملي واخلاقي رهبر آن نظام منصوص که يگانه نظام مشروع است استناد شده است، اين آيات است:
1- (افمن يهدي الي الحق احق ان يتبع امن لا يهدي الا ان يهدي).(9) آيا کسي که راه مي نمايد (مردم را) بسوي حق، سزاوارتر است که از او پيروي کنند يا کسي که خود راه نمي يابد مگر آن که راهنمايش کنند.
2- (هل يستوي الذين يعلمون والذين لا يعلمون).(10) آيا يکسانند آنان که مي دانند وآنان که نمي دانند. (واذ ابتلي ابراهيم ربه بکلمات فاتمهن قال اني جاعلک للناس اماما قال ومن ذريتي قال لا ينال عهدي الظالمين).(11) (بياد آور) زماني که آزمود ابراهيم را پروردگارش به اموري چند پس او بانجام رسانيد آنها را، خدا گفت البته من قرار دادم ترا براي مردم پيشوا (در دين) ابراهيم گفت واز فرزندان من نيز (چنين فرما) خدا گفت نرسد عهد من (که امامت است) به ستمکاران. بديهي است مقام امامت که اعظم مناصب وخلافت الله است بکسي اعطاء مي شود که از همه صالحتر وعالمتر وپاکتر باشد وسوابق سوء وانحراف از حق در پرونده زندگيش ثبت نشده باشد. در اين نظام، در گزينش براي مقامات پائين نيز همين اصل صلاحيت علمي وعملي وقدرت بر اداره وحسن تدبير معيار است وبا وجود اصلح واليق واعلم، به صالح ولايق وعالم مقامي اعطاء نمي شود. از خيانتهاي بزرگ در دائره اين نظام اين است که مقام ومنصبي به کسي اعطاء شود در حالي که شخص ديگري براي تصدي آن مقام صالحتر از او باشد چنانکه قبول هر مقام ومنصب با علم به صلاحيت وکفايت بيشتر ديگري نيز جايز نيست ودر نظام اسلام هيچ کس خود را به جاي صالحتر از خود معرفي نمي کند ونامزد مقامي که صالحتر از او براي آن نامزد شده است نمي نمايد، اگر هم به او پيشنهاد کنند، مردم را به اصلح از خود راهنمائي مي نمايد. اين روشي است که در جوامع کنوني غير مسلمان دنيا اصلا ديده نمي شود ودر جوامع اسلامي هم بندرت مشاهده مي شود ودر پايان اين بند مناسب است به سخن جامع وکامل خليل بن احمد(12) اشاره کنيم که از او پرسيدند: دليل بر امامت علي عليه السلام بر کل امت چيست؟
آن مرد بزرگ اين گونه پاسخ داد: احتياج الکل اليه ونائه عن الکل دليل علي انه امام الکل. محتاج بودن همه به وي (حضرت علي عليه السلام) وبي نيازي او از همه کس، دليل آن است که او امام وپيشواي همه است.

طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*
20-09-2023, 17:45
امتيازات وتبعيضات نژادي وطبقه اي وجود ندارد



امتيازات نژادي وطبقه اي وصنفي والقاب وعناوين ظاهري در جامعه اسلامي که جامعه موعود جهاني وهمگاني خواهد بود ملغي وبي اعتبار است، در برابر قانون همه باهم برابرند، عالم با جاهل، عادل با فاسق، والي ورئيس، وصاحب هر مقام سياسي با هر شخص عادي ومتعارف مساوي هستند، مثلا حکم قتل عمد، قصاص وشبه عمد وخطا ديه است، قاتل هر کس که باشد ومقتول هم هر کس باشد وهمچنين حکم خدا در مورد سارق با شرايطي که در فقه بيان شده، قطع دست است وحکم زاني رجم يا جلد ست، سارق وزاني، هر کس وفرزند هر کس وصاحب هر سابقه ووابسته به هر کس وهر فاميل باشد حکم هرگز، تفاوت نخواهد کرد. اين ويژگي آن جامعه بزرگ اسلامي را در سيره شخص پيغمبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم واميرالمومنين علي عليه السلام در جامعه اسلامي مدينه وکوفه ملاحظه کنيد در اين دو جامعه احکام اسلام نسبت به همگان علي السواء اجرا مي شود. همان طور که در نماز جماعت فقير در کنار غني، سياه در کنار سفيد وبنده در کنار مولي يا در صف مقدم قرار مي گرفت در اجراء احکام سياسي وانتظامي نيز به همه علي السواء نگاه مي شد وحتي به مجالست ومعاشرت با فقراء بيشتر رغبت نشان مي دادند وآن را عامل تربيت وتوانمندي روح وموجب تقرب بخدا مي دانستند وبه عکس مجالست با اغنياء وتوانگران ومرفهان را که نسبت به اسلام ومسلمين واوضاع اجتماعي بي تفاوت بودند موجب دل مردگي وسقوط انسان مي شمردند. بر حسب قرآن مجيد وتفاسير، ملاء وسران قريش از حضرت تقاضا کردند که از فقراء وطبقات پائين اجتماع فاصله بگيرد زيرا حضور آنها را با خودشان خلاف شان واعتبار پوچ خود مي دانستند، حضرت نپذيرفت پس پيشنهاد دادند که مجلس آنها با مجلس اين به اصطلاح اشراف از هم جدا باشد، اين آيه نازل شد: (واصبر نفسک مع الذين يدعون ربهم بالغداه والعشي يريدون وجهه ولا تعد عيناک عنهم تريد زينه الحياه الدنيا ولا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا واتبع هواه وکان امره فرطا).(13) خودت را با آنها که خدا را در بامداد وشامگاه مي خوانند ووجه او (قرب رضاي او) را مي خواهند شکيبا بدار وچشمهايت را از آنها بر نگردان در حالي که خواستار زينت زندگي دنيا باشي، واطاعت نکن کسي که دلش را از يادمان غافل کرده ايم (واز لذت ياد خودمان محروم ساخته ايم) وپيروي هواي خود کرده وکارش از حد گذشته ودر افراط افتاده است. معروف ومشهور ودر احاديث به اين مضمون رسيده است که: روزي يک نفر از اغنياء نشسته بود، يکي از فقراء وارد شد ودر کنار او نشست، مرد ثروتمند خود را جمع کرد - مثل بعضي از اهل رفاه وثروتمندان زمان ما که از تماس با فقراء وزيردستان وهمنشيني وهمگامي با آنها پرهيز مي نمايند وآن را کسر شان خود مي دانند - پيغمبر صلي الله عليه وآله وسلم از اين کار او ناخرسند شده فرمودند: ترسيدي از فقر او چيزي بتو برسد يا از مال وثروت تو به او چيزي برسد. مرد از آن موعظه بيدار وهشيار شد، عرض کرد: به کفاره اين عمل نصف يا تمام مالم را به او بخشيدم. مرد فقير نپذيرفت گفت: مي ترسم بمن آن وارد شود که بر تو وارد شده بود.(14) يکي از خصائص وفضائل اميرالمومنين علي عليه السلام اين است که خداوند به او دوستي محرومان وفقراء را عطا کرده بود وآنها هم آن حضرت را دوست مي داشتند. يکي از نمايشهاي اين تساوي، تواضع آن بزرگواران ومظاهر حضور آنها در اجتماع است که هيچ گونه تشريفاتي نداشتند، مانند فردي عادي بودند. در اين ويژگي توجه همه خصوصا ارباب مناصب ومقامات را به اختصار به جلوه هائي چند از دوري از تشريفات وپرهيز از مظاهر وفاصله از مردم جلب مي نمائيم. در سيره رسول اکرم صلي الله عليه وآله وسلم از همه آن حکايتها ساده زيستن وزهد وبي امتيازي به بيان شيواي اميرالمومنين علي عليه السلام در توصيف آن اکتفا مي کنيم. بخوانيد وزندگي ارباب جاه ومناصب دنيا وکاخ سفيد وکرملين وبوگينکهام واليزه وهمه وهمه وهمه جا واختصاصات وتشريفات اين کاخ نشين ها وهواپيماهاي اختصاصي وخودروهاي آن چناني وهزار ويک امتياز ديگر را در نظر بگيريد وتعجب کنيد. آري اينها مردان دنيا وانسانهاي بي محتوائي هستند که اگر آن تشريفات را نداشته باشند واين جاه وجلالهاي ظاهري را به رخ مردم نکشند هيچ کس براي آنها حسابي باز نمي کند. اما مردان خدا ورجال الهي به اين ظواهر نياز ندارند، عظمت روح آنها مردم را مسخر آنها وتحت نفوذ آنها قرار مي دهد. کلام گهربار اميرالمومنين علي عليه السلام در وصف رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بسيار آموزنده است، از خوانندگان خواهشمند است مکرر آن را بخوانند ودر آن تامل نمايند. هرگز ارباب قدرت ظاهري ووابستگان به تشريفات، نمي توانند باور کنند که مردي با اين ظهور وحضور در صحنه اجتماع بتواند آن انقلاب بي مانند فکري وسياسي واجتماع را به اين استحکام پايه ريزي نمايد، که امروز پس از هزار وچهارصد سال، راه او همچنان در دنيا زنده واستحکام واستواريش هر روز بيش از پيش ظاهرتر مي شود. اين اوصافي که اميرالمومنين علي عليه السلام بيان مي نمايد اوصاف آورنده قران، آن فريادگر توحيد وآن منادي حق وعدل وحريت يعني عقل کل وخاتم رسل وشمع سبل حضرت محمد بن عبدالله صلي الله عليه وآله وسلم است. (محمد کازل تا ابد هر چه هست - به آرايش نام او نقش بست) (چراغي که انوار بينش از اوست - فروغ همه آفرينش از اوست) همان فردي که فلاسفه وانسان شناسان جهان همه در برابر عظمتش سر تعظيم فرود آورده اند وبا شبلي شميل همزبان مي گويند: (من دونه الابطال في کل الوري - من حاضر او غائب او آت) همان بنيانگذار جامعه اسلامي ومبشر بزرگ ظهور حضرت مهدي عليه السلام آري همان کس را در مظهر مادي وزندگي، علي عليه السلام که از پيش از بعثت ودر حال بعثت وبعد از بعثت با او بود ومحرم اسرار وآگاه از پنهان وآشکار او بود چنين توصيف مي نمايد: فتاس بنبيک الاطيب الاطهر صلي الله عليه وآله... ولقد کان صلي الله عليه وآله وسلم ياکل علي الارض ويجلس جلسه العبد ويخصف بيده نعله ويرقع بيده ثوبه ويرکب الحمار العاري ويردف خلف... الي آخر الخطبه.(15) تاسي کن به پيغمبر خوشبوتر وپاکترت صلي الله عليه وآله... بر روي زمين غذا مي خورد ومانند برده مي نشست وپارگي کفش خود را بدست خود مي دوخت وبدست خود جامه اش را وصله مي زد وبر مرکب بي پالان سوار مي شد وکسي را هم رديف خود مي ساخت... تا آخر خطبه.

طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*
01-10-2023, 20:46
در سيره اميرالمومنين علي عليه السلام هم، جلوه هاي بسياري است که همه آموزنده است ونشان مي دهد چگونه مراقبت داشت که از مقام خود استفاده شخصي - هر چند خود اراده نکرده باشد - نبرد که اين مقام واين منصب الهي بايد در راه اطاعت خدا وخدمت بخلق قرار بگيرد. در يکي از خطبه هاي نهج البلاغه است که پس از آن سخنان مشحون از علم وحکمت ومعرفت، شخصي که تحت تاثير آن علم بيکران ومعارف بي پايان علوي قرار گرفت زبان به مدح وثناي آن حضرت گشود ومتواضعانه وبا تعظيم، آن حضرت را مخاطب قرار داد. حضرت در بيانات مفصلي که فرازها وجمله هاي آن انسان را تکان مي دهد به او تذکر داد که با من با اين الفاظ سخن نگوئيد واين چنين مرا مخاطب نسازيد که من وشما همه بندگان پروردگار وخدائي هستيم که غير از او خدائي نيست و.(16)... داستان آن مردماني که به استقبال او آمده وبرنامه اي را به احترام آن حضرت انجام دادند، معروف ودر نهج البلاغه مذکور است حضرت از آنها پرسيد: اين چه کار وبرنامه اي است؟ گفتند: روش وبرنامه اي است که بعنوان تعظيم واحترام از امراء خود انجام مي دهيم، فرمود: والله ما ينتفع بهذا امرائکم، وانکم لتشقون علي انفسکم في دنياکم، وتشقون به في آخرتکم وما اخسر المشقه ورائها العقاب، واربح الدعه معها الامان من النار.(17) سوگند بخدا حکمرانان شما در اين کار سود نمي برند وشما خود را در نيايتان به رنج ودر آخرتتان با اين کار به بدبختي گرفتار مي سازيد (چون فروتني براي غير خدا گناه ومستلزم عذاب است) وچه بسيار زيان دارد رنجي (فروتني براي غير خدا) که پي آن کيفر باشد وچه بسار سود دارد آسودگي (رنج نبردن براي خوش آمدن مخلوق) که همراه آن ايمني از آتش (دوزخ) باشد. همچنين حکايت آن شخص که در حالي که آن حضرت سواره ودر حال حرکت بود عرايض ومطالبي را که داشت به عرض رسانيد پس از آن پياده به احترام در رکاب آن حضرت مي رفت، امام عليه السلام او را نهي کردند که اين کار براي او ذلت وبراي والي وحاکم فتنه است. بديهي است که شخص آن حضرت از اينکه تحت تاثير اين برنامه ها قرار بگيرد واين برنامه ها، مقام ومنصب او را عوض کند منزه ومبرا بود. او آن علي بود که مي فرمود: والله لو اعطيت الاقاليم السبعه بما تحت افلاکها علي ان اعصي الله في نمله اسلبها جلب شعيره ما فعلته، وان دنياکم عندي لاهون من ورقه في فم جراده تقضمها، ما لعلي ولنعيم يفني، ولذه لا تبقي.(18)

طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*
01-10-2023, 20:47
سوگند بخدا اگر هفت اقليم را با هر چه در زير آسمانهاي آنها است به من بدهند براي اينکه خدا را درباره مورچه اي که پوست جوي از آن بربايم تا نافرماني نمايم، نمي کنم وبه تحقيق دنياي شما نزد من پست تر وخوارتر است از برگي که در دهان ملخي باشد که آن را مي جود، چکار است علي را با نعمتي که از دست مي رود وخوشي که بر جا نمي ماند. بلکه براي سرمشق به ديگران وبه هم نزديک کردن راعي ورعيت وزمامدار وجامعه اين برنامه ها را پياده مي کردند واين سخنان وتذکرات را مي دادند مبادا در جامعه اسلامي کسي را جاه ومقام سست نمايد. خطري که در اسلام به بزرگان وهمه صاحبان مقامات وزيردستان از هجوم آن هشدار داده اند که حتي فرموده اند: ليس شي ء اضر بالرجال من خفق النعال. چيزي ضرر زننده تر به شخصيتها از صداي کفش مردم که پشت سرشان مي روند، نيست. در اين رابطه از حضرت رسول صلي الله عليه وآله وسلم روايت است که کان يسوق اصحابه ابن اثير مي گويد: معنايش اينست که حضرت اصحاب خود را جلو مي انداخت واز روي تواضع وفروتني خودش پشت سر آنها مي رفت واحدي را نمي گذارد پشت سرش راه برود. در اين موضوع سخن بسيار است اما جهت اينکه سخن از اين طولاني تر نشود به همين اندازه اکتفا مي کنيم. کيست که اندکي مطالعه در تاريخ وسيره پيغمبر وائمه هدي عليهم السلام داشته باشد وتفاصيل بسيار از اين حقايق را نداند؟ اينها که گفتيم از ويژگيهاي جامعه اسلامي است که بشريت بطور متعالي در آن جامعه موعود جهاني به آن خواهد رسيد.

طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*
09-10-2023, 19:51
حذف تجمل گرايي


در جامعه جهاني اسلام تجمل گرائي وافراط در مصرف وخوش گذراني وتکلف در پذيرائيها وميهمانيها ومراسم ديگر ولباس وپوشاک ومرکب ومسکن و... مطرود است. اموري که در زمان ما عامل مهم دشواري زندگي وکمبود عوائد از هزينه ومخارج است که حتي در مراسمي که براي اموات برگزار مي شود نيز رقابت در پذيرائيهاي کمر شکن رايج شده است، بطوري که مصيبت صاحب عزا دو چندان مي شود - در حالي که هزارها جوان دختر وپسر بي همسر، بواسطه فقر از زندگي زناشوئي وتشکيل خانواده محروم هستند ومفاسد اجتماعي گوناگون آن، سعادت همه جامعه وامنيت را تهديد مي نمايد، ملاحظه مي شود که برخي مرفهان در مجلل ترين هتلها مبالغي که با آن مي شود خانواده هائي را از فقر نجات داد صرف مي نمايند، روشن است وقتي در جامعه اين گونه امور افتخار واحترام آفرين باشد فسادهاي بسيار گريبانگير آن جامعه مي شود.

طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*
09-10-2023, 19:51
تحريم اسراف وتبذير وتشويق به اقتصاد وميانه روي وهدايت مردم به استفاده هاي صحيح از مال وسرمايه که موجب استحکام بنيان اجتماع وبي نيازي از بيگانگان مي شود وتعاليم بسيار ديگر همه در کنترل اين گرايش مردم به تجمل پرستي وحفظ اعتدال موثر است. از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم روايت است: نحن معاشر الانبياء والاولياء براء من التکلف.(19) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#19) ما گروه پيغمبران واولياء از تکلف بيزاريم. در سيره پيغمبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم در ساده زيستن ودوري از تجملات حکايتهاي آموزنده بسيار است که با توجه به آنها نمي توان کساني را که تجملات خانه واطاق ونيز محل کارشان بسا به ميليونها بالغ مي شود ودر انواع تنعمات خارج از اندازه وغير لازم وبلکه لغو با وسايل تفريحي وسرگرمي گرانبها غرق وغافل زندگي مي کنند، براستي تربيت شده مکتب آن حضرت شمرد. پيشوا وپيامبري که وقتي پس از بازگشت از سفر وارد خانه يگانه فرزند عزيزش - که از بس او را دوست مي داشت هر وقت از سفري مي آمد اول به ديدار او مي شتافت ودر هنگام عزيمت به سفر آخرين کسي را که با او وداع مي کرد او بود - شد وبه ديدار او رفت، پرده هائي که بر در خانه دختر عزيزش آويخته بود مشاهده کرد، از خانه بيرون آمد، وقتي فاطمه زهرا (سلام الله عليها) آن پرده ها را نزد آن حضرت مي فرستند که به اهل صفه ويا فقراء بدهد، خوشحال ومسرور مي شود ومي فرمايد: فداها ابوها. معلوم است چقدر به زندگي دور از تکلفات وساده اهميت مي داده است. او همان بزرگواري است که وقتي با آن همه عظمت وشوکت وقدرت مکه را فتح مي کند در حالي که آن لشگر مجهز را - که از جهت تجهيزات ونفرات تا آن زمان شبه جزيره بخود نديده بود - زير فرمان داشت وهمه اشراف مکه افتخار مي کردند که از او مانند بزرگترين ابر قدرتها با تشريفات وغذاهاي رنگارنگ وسفره هاي گسترده پذيرائي نمايند، در چنين موقعيتي آن بنده خالص وخاص ومتواضع خدا در آن روز بزرگ وتاريخي به خانه ام هاني دختر مکرمه ابوطالب وخواهر اميرالمومنين علي عليه السلام مي رود - که بر حسب بعض اخبار همان خانه اي است که معراج وعروجش به عالم بالا از آنجا واقع شد - وقتي وارد بر او شد وتقاضائي را که او در مورد پناهندگان به خانه اش داشت، پذيرفت. فرمود: هل عندک من طعام ناکله؟. آيا طعامي داري که از آن بخوريم؟ عرض کرد: ليس عندي الا کسره يابسه واني لاستحيي ان اقدمها اليک. غير از نان پاره هاي خشک ندارم ومن حيا مي کنم که با آنها از شما پذيرائي کنم. فرمود: هلمي بهن. همان نان پاره ها را بياور. ورسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آن نان پاره ها را در مقداري آب تليک کرد، ام هاني قدري نمک هم حاضر کرد سپس فرمود: هل من ادام؟. آيا نان خورش است؟
ام هاني عرض کرد: غير از مقداري سرکه چيزي حاضر نيست، فرمود: بياور آن را سپس آن را بر روي آن نانها ريخت واز آن ميل فرمود، پس از آن حمد خداي عز وجل را بجا آورد وفرمود: نعم الادام الخل يا ام هاني لا يقفر بيت فيه خل. خوب نان خورشي است سرکه، خانه اي که در آن سرکه باشد خالي از نان خورش نيست.(20) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#20) اميرالمومنين علي عليه السلام نيز همين سيره وروش را داشت، در وقتي که خلافت ظاهري هم در اختيار او قرار گرفت معاش ولباس وبرخورداريهاي او از دنيا همان بود که همه شنيده وخوانده ايد. روزي احنف بن قيس بر معاويه وارد بود، هنگامي که سفره انداختند در آن همه رنگ غذا ديده مي شد که احنف از آنها تعجب کرد، از آن جمله يک رنگ غذائي بود که احنف آن را نشناخت، از معاويه پرسيد، در جواب گفت: اين روده هاي مرغابي است که از مغز آن را پر کرده، وبا روغن پسته سرخ شده وشکر بر آن پاشيده اند، احنف به گريه افتاد، معاويه از سبب گريه او پرسيد، گفت: بياد علي عليه السلام افتادم که روزي در خدمت او مشرف بودم وقتي هنگام افطار شد از من خواست که در خدمتش باشم، انباني سر به مهر نزد او آوردند، پرسيدم در اين انبان چيست؟ فرمود: آردي است از سبوس جو، از سر به مهر بودن آن پرسيدم: فرمود، مي ترسم حسن يا حسين آن را به روغن مخلوط نمايند(21) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#21) علي عليه السلام خودش لباس خود را وصله مي زد وقتي ابن عباس آن حضرت را در حال اصلاح کفش خود ديد، به ابن عباس فرمود:
ما قيمه هذا النعل؟. اين کفش چقدر قيمت دارد؟ عرض کرد: لا قيمه لها. بهائي ندارد.(22) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#22) فرمود: والله لهي احب الي من امرتکم الا ان اقيم حقا وادفع باطلا.(23) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#23) بخدا سوگند اين کفش بي قيمت از امارت وفرمانروائي بر شما نزد من بهتر است مگر آن که حقي را بپا دارم يا باطلي را دفع کنم. يعني اين منصب ومقام وقتي ارزشي دارد که صاحب آن با آن اقامه حق ودفع باطل نمايد، در جامعه موعود حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) نيز برنامه همين است وسيره آن حضرت همين سيره است، در احاديث آمده است: ما لباس القائم عليه السلام الا الغليظ وما طعامه الا الجشب.(24) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#24)
تذکر ورفع اشتباه
مفهوم اين ويژگيهاي جامعه اسلامي وسيره هاي حضرت پيغمبر صلي الله عليه وآله وسلم وائمه طاهرين عليهم السلام اين نيست که نبايد از نعمتهاي الهي وجمال حيات دنيا که جلوه هاي آن بسيار است وبي شمار وبر جمال خداوند جمال آفرين دلالت دارند بهره گرفت يا بکار وفعاليت وسعي وعمل وتوليد وزراعت وصناعت وعلومي که جامعه به آن نيازمند است نپرداخت وغرائز واستعدادات را حبس وضايع ومعطل نمود وگوشه گيري وکم کاري پيشه کرد اين افکار افکاري است که اسلام با آن به ضديت برخواسته وبا تعاليم آن سازش ندارد:

طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*
29-02-2024, 17:37
در قرآن مجيد مي فرمايد: (قل من حرم زينه الله التي اخرج لعباده والطيبات من الرزق).(25) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#25) بگو اي پيامبر چه کسي زينت هاي خداوند را که براي بندگانش آفريد وروزيهاي پاک را حرام کرده است. ونيز مي فرمايد: (يا ايها الرسل کلوا من الطيبات واعملوا صالحا).(26) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#26) اي رسولان ما از غذاهاي پاکيزه وحلال تناول کنيد وعمل صالح انجام دهيد. همچنين کار وزحمت وانواع مشاغل حلال براي توسعه بر عائله وبي نيازي از ديگران وهدفهاي عاليتر مثل رسيدن جامعه مسلمان به خود کفائي ورفع وابستگي اقتصادي به کفار نه تنها ممنوع نيست، بلکه از عبادات وطاعات بزرگ است، خداي تعالي در قرآن مجيد مي فرمايد: (ولله العزه ولرسوله وللمومنين).(27) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#27) عزت مخصوص خداوند وپيامبرش ومومنين است. بديهي است يکي از موجبات مهم عزت وحفظ شرافت، استقلال اقتصادي وخود کفائي در همه شعب زندگي است، چنانکه از عوامل مهم ذلت، فقر واحتياج به بيگانه است وبايد هر مسلماني براي مبارزه با اين ذلت وحفظ آن عزت هر چه در امکان دارد تلاش نمايد. حرص وفخر به مال وتجمل گرائي وحب دنيا که سر هر گناه است، غير از کار وعمل به تعطيل نکشاندن قوا واستعداد است، وبعبارت ديگر، دنيا را براي دنيا، براي تکاثر واستکبار واستعلاء به هر شکل وصورت خواستن، مذموم وضد ارزشهاي والاي انساني است، اما دنيا خواهي براي مقاصد صحيح وهدفهاي مشروع وخود کفائي شخصي وعمومي ممدوح وپسنديده است. برداشتهاي نادرستي که از زهد وقناعت وتوکل ودعا وزيارت وعزاداري سيدالشهداء عليه السلام وانتظار ظهور وفرج وثواب سياري از دعاها واعمال نيک وآثار توبه وساير اين گونه اصطلاحات واعمال مذهبي، بعضي به اصطلاح روشنفکر به مذهبيها نسبت مي دهند هيچ وقت در بين نبوده وسبب ايستائي جامعه ورکون ورکود وغرور نگشته وعرف اجتماع مذهبي همه را در جاي خود شناخته است واگر هم افرادي ديده شوند که اين اصطلاحات را به مفهوم واقعي آنها نشناخته باشند معدودند وروي برداشت آنها نمي توان داوري کرد، اينها همه در نظام تربيتي اسلام جايگاه ويژه ومفهوم خاص خود را دارند. هدف اسلام ساختن انسان الهي است نه انسان مال ونه انسان مقام ونه انسان ماشين وتکنولوژي وساير مظاهر مادي، هدف انساني است که همه اينها را بطور صحيح ومشروع بخدمت کمال انساني خود بگيرد که همه مظاهر زندگيش حتي جنگش وجهه الهي داشته باشد. لتکون کلمه الله هي العليا وکلمه الذين کفروا السفلي، اما تجمل گرائي همان است که هر کس مي تواند نظاير آن را در خانه هاي شمال بعضي شهرها وتزئينات ظاهر وداخل آنها ببيند. حاصل سخن اين است که راهها مشخص است وعرف مسلمان معني لفظ زهد وقناعت وحرص وتکاثر وتجمل واسراف وتبذير وموارد ديگر را تشخيص مي دهد واز مظاهر زندگي وخانه وماشين ولباس وميهماني وعزا وعروسي اشخاص، آن را که حاصل تربيت اسلامي ومحبوب خدا است يا به آن شباهت بيشتر دارد وآن را که به تربيت غير اسلامي وقارون ما بي وطاغوت گرائي شبيه است مي شناسد، وکار وعمل وتلاش وتوليد وصنعت واختراع وکسبهاي مشروع را با تکاثرهاي قاروني وتشريفات طاغوتي اشتباه نمي کند. البته بايد پيرامون تمام اين مفاهيم وجنود عقل وجهل وتعليمات قولي وعملي پيغمبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم وائمه طاهرين عليهم السلام ومواضع آنها در مقامات ومواجهه با جريانها وجوهاي مختلف هميشه تعليم وتعلم ادامه داشته باشد ومکتب آموختن از آن بزرگواران باز ومفتوح باشد وما در اينجا از اطاله بحث بيش از اين معذوريم.

طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*
29-02-2024, 17:37
امنيت وصلح عمومي



امنيت وصلح واقعي وآرامش از ويژگيهاي دولت آقا امام زمان (روحي لتراب مقدمه الفداء) است، خوفها زايل مي شود وجان ومال وآبروي اشخاص در ضمان امان قرار مي گيرد ودر سراسر جهان امن عمومي حاکم مي شود واختناق واستبداد واستکبار واستضعاف که همه از آثار حکومتهاي غير الهي است از جهان ريشه کن مي گردد وحکومتهاي طواغيت به هر شکل وهر عنوان برچيده مي شود. از اخبار وروايات استفاده مي شود: که بواسطه حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) راهها آن قدر امن مي شود که احدي حتي ضعيف ترين مردم از مشرق به مغرب سفر مي نمايد، از احدي به او اذيت وآزار نمي رسد.(28)

(http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#28)

طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*
05-03-2024, 16:55
(http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#28)

شکوفايي وضع اقتصادي



در دولت آن حضرت وضع اقتصاد عمومي بهبود کامل يافته نعمتها فراون وآبها مهار وزمينها آبد وحاصلخيز ومعادن ظاهر مي شود تا جائي که فقيري که از بيت المال چيزي دريافت کند باقي نماند، وکسي براي دريافت کمک مالي به خزانه عمومي مراجعه ننمايد واگر اتفاقا کسي مراجعه کرد به خود او مي گويند هر اندازه نياز دارد دريافت کند که او هم پس از دريافت وجه از گرفتن پشيمان مي شود ودر مقام رد آن به خزانه بر مي آيد ولي از او قبول نمي شود.(29)
(http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#29)

طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*
19-03-2024, 19:58
(http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#29)

همه خدا را مي پرستند



از ويژگيهاي ممتاز ديگر آن جامعه جهاني اين است که همگان در آن موحد وخدا را به يگانگي پرستش مي نمايند وشريکي براي او قرار نمي دهند، او را بي شريک وبي نظير وواحد ويگانه ويکتا مي شناسند.



وحده لا شريک له صفتش
شرک را سوي وحدتش ره نه
هست در وصف کبريا وجلال
تعالي الله يک بي مثل ومانند
منزه ذات او از چند واز چون
براي از ضد وند وخويش واز کس


وهو الفرد اصل معرفتش
عقل از کنه ذاتش آگه نه
شرک نالايق وشريک محال
که خوانندش خداوندان خداوند
تعالي شانه عما يقولون
صفاتش قل هو الله احد بس



اين يک امتياز بزرگ واز ويژگيهاي جامعه اسلامي است که در آن عصر عزيز همه افراد به آن ممتاز وسرفراز مي باشند، همه حق را مي پرستند ودر پرستش حق کسي وچيزي را شريک او نمي کنند توحيد خالص وسره وپاک از هر شائبه شرک، حاکم مي شود. يکي از جامعه شناسان معروف در کتاب خود (تمدن اسلام وعرب) مي گويد: عقيده به توحيد تاج افتخاري است که در ميان اديان بر سر دين اسلام قرار دارد. هر چند بر حسب قرآن مجيد همه انبياء دعوت به توحيد داشتند وموحد بوده اند اما اين جامعه شناس نظر به معتقدات جوامع فعلي بشري دارد که از طريق توحيد منحرف وگرايش به شرک دارند که اگر دين آنها بر اساس توحيد بوده است در حال حاضر بواسطه وقوع تحريفات، در اين اديان، به شرک گرائيده وموحد شمرده نمي شوند واين اسلام است که دعوتش به توحيد خالص وپاک باقي مانده وپيروانش بر اين عقيده ثابت واستوارند، واين فقط مسلمانها هستند که بانگ دلنواز وروح پرور ومعراج آفرين توحيدشان در هنگام اذان بگوش جهانيان مي رسد واين قرآن کتاب آسماني مسلمانها است که اعلام مي کند همه انبياء به توحيد دعوت کرده اند: (ولقد بعثنا في کل امه رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت).(30) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#30)

طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*
19-03-2024, 19:58
وبه تحقيق در ميان هر امتي پيامبري را مبعوث کرديم (تا به خلق ابلاغ کند) که خداي يکتا را عبادت کنيد واز (اطاعت) طاغوت دوري کنيد. ومي فرمايد:

(شرع لکم من الدين ما وصي به نوحا والذي اوحينا اليک وما وصينا به ابراهيم وموسي وعيسي ان اقيموا الدين ولا تتفرقوا فيه کبر علي المشرکين ما تدعوهم اليه).(31) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#31)

خدا شرع وآييني که براي شما مسلمانان قرار داد حقايق واحکامي است که نوح را هم به آن سفارش کرد وبر تو نيز همان را وحي کرديم وبه ابراهيم وموسي وعيسي هم آن را سفارش کرديم که دين خدا را بر پا داريد وهرگز تفرقه واختلاف در دين نکنيد مشرکان را که بخداي يگانه دعوت مي کني بسيار در نظرشان بزرگ مي آيد. کلمه توحيدت کلمه اي است که هيچ کس بشر را به کلمه پر بارتر وسازنده تر از آن نخوانده است، کلمه اخلاص، کلمه توحيد، کلمه آزادي، کلمه برابري ومساوات، کلمه انسان، کلمه زمين وآسمان وکوهها ودرياها وستاره ها وکهکشانها وعرش وکرسي وهمه موجودات وهمه کلمات است.

کلمه اي بود که از آغاز پيغمبر صلي الله عليه وآله وسلم مردم را به آن دعوت فرمود: قولوا لا اله الا الله تفلحوا وتا پايان هر چه فرمود تفسير وتبيين وشرح اين کلمه بود، کلمه همه آنهائي است که به اسلام گرويدند وخواهند گرويد، کلمه اعلام عقيده به توحيد وايمان به خداي يگانه است.

طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*
05-04-2024, 17:49
قرآن مجيد در خطاب به اهل کتاب مي فرمايد:

(يا اهل الکتاب تعالوا الي کلمه سواء بيننا وبينکم الا نعبد الا الله ولا نشرک به شيئا ولا يتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله).(32) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#32)

بيائيد به سوي کلمه اي که ميان ما وشما مساوي وبرابر است يعني ما وشما وهمه را در يک خط ويکسان ومساوي قرار مي دهد وآن اين است که پرستش نکنيم مگر خدا را وچيزي را براي او شريک نگيريم. در اينجا چون مي خواهيم ويژگيهاي جامعه اسلامي را بشناسيم بايد متوجه باشيم که توحيد در عبادت وشريک براي خدا قرار ندادن به اين است که خدا را به عبادتي که شرع دستور داده يا عباديت ومناسبت آنها را با عبادت، خدا امضاء فرموده است عبادت کنيم واز انجام اين عبادات براي غير خدا وهمچنين اعمالي که مشرکان به عنوان پرستش وعبادت مشرکانه انجام مي دادند، اجتناب نمائيم، چنانکه بايد از برنامه هاي عبادي صوفيه ومدعيان دروغين عرفان که از طريق اهل بيت وکتب حديث نرسيده، به عنوان انجام برنامه ووظيفه وپيروي از سران اين طوائف خود داري شود، که اين هم مرتبه اي از شرک است. وخلاصه اقتضاء توحيد اين است که، در تعاليم قرآن واحکام اسلام ذوب شويم وبه هيچ جا وهيچکس ونقطه اي غير از خدا وپيغمبر وائمه هدي عليهم السلام توجه نکنيم، ودر کار دين وبرنامه هاي زندگي فقط به آنها اعتماد نمائيم، توجه نکنيم، ودر کار دين وبرنامه هاي زندگي فقط به آنها اعتماد نمائيم، ضمنا نبايد تعظيم واحترام از شعائر ومشاهد وبيوت ومقامات انبياء واولياء را که قرآن وسنت بر جواز وبلکه استحباب بسيار موکد - حتي وجوب آن دلالت دارند - با احترام وتعظيم از چيزها واشخاصي که به خدا استناد ندارند وکتاب وسنت آن را تاييد نمي نمايند، اشتباه کرد، خانه هاي انبياء واولياء واماکن مقدسه از خانه هائي است که بايد مورد احترام باشند ودر آنجاها خدا ياد شود وتسبيح خدا گفته شود، چنان که آيه کريمه بر آن صراحت دارد:

(في بيوت اذن الله ان ترفع ويذکر فيها اسمه يسبح له فيها بالغدو والاصال).(33) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#33)

در خانه هائي، خداوند اجازه داده آنجا رفعت يابد ونام خداوند ياد شود وصبح وشام تسبيح وتنزيه ذات پاک او کنند.

طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*
05-04-2024, 17:49
در روايات از طريق اهل سنت است که ابوبکر از پيغمبر صلي الله عليه وآله وسلم سوال کرد: آيا بيت فاطمه وعلي عليهما السلام از اين بيوت است؟ فرمود: از فاضلترين آنهاست. نکته ديگري که در اينجا به آن اشاه مي کنيم تا اهل انتظار فرج امام عليه السلام به آن هم توجه داشته باشند اين است که توحيد در عبادت مفهوم ابتدائي وشايد مطابقش پرستش نکردن به غير از خدا واخلاص در عبادت حق تعالي است، اما بنظر وسيعتر توحيد در عبادت وخلوص آن از هر شائبه، فرمانبري از خداوند متعال است به گونه اي که غير از خدا وکساني که اطاعت آنها در طول اطاعت خدا وبه امر خدا وبراي خدا است از احدي ومقامي به عنوان اين که خود بخود يا طبق نظامات مختلف مستحق اطاعت است، اطاعت ننمايد زيرا اين استحقاق بابلذات وبنفسه براي خدا ثابت است وبراي غير خدا مثل انبياء وائمه هدي عليهم السلام وکساني که از جانب آنها بالخصوص يا به طور عام، ولايت دارند نيز از اين جهت ثابت است که اطاعت از آنها موضوع اطاعت از خداوند متعال است، در نتيجه اطاعت از طواغيت وسلاطين وهر حاکمي که ماذون من جانب الله يا ماذون از جانب ماذون من قبل الله نباشد خواه حکومتهاي استبدادي وفردي يا به اصطلاح قانوني ونظام اکثريت يا حزبي باشد هيچ يک با توحيد در اطاعت سازگار نيست واگر نگوئيم همان شرک جلي در عبادت به مفهوم واضح ومصداق روشن آن است،

طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*
21-04-2024, 16:29
نوعي شرک خفي است که با خلوص موحدين در توحيد منافات دارد، وشايد اين معني از اين آيه هم استفاده شود: (ولقد بعثنا في کل امه رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت)(34) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#34) وبه تحقيق ما در ميان هر امتي رسولي را مبعوث کرديم (تا به خلق ابلاغ کند) خدا را عبادت کنيد واز طاغوت دوري کنيد. زيرا ممکن است گفته شود که از آن استفاده مي شود که اجتناب از طاغوت به هر صورت وبه هر شکل که اهم آن عبادت واطاعت او است، مضاد عبادت خدا است، ومثل اين آيه نيز ممکن است به همين معني دلالت داشته باشد: (وما امروا الا ليعبدوا الله مخلصين له الدين).(35) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#35) امر نشدند مگر اين که خدا را عبادت کنند در حالي که خالص کنندگان دين واطاعت براي خدا باشند.

طاهره رشیدی* خادمه اباصالح المهدی(ع)*
21-04-2024, 16:30
واز اين ميان معناي تفسيري که از آيه شريفه ذيل شده است: (فمن کان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا ولا يشرک بعبادئ ربه احدا).(36) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#36) پسهر کس به لقاء خداوند اميدوار است بايد عمل صالح انجام دهد ودر عبادت پروردگارش احدي را شريک قرار ندهد. ظاهر مي شود که فرموده اند: (ولا يشرک بعبادئ ربه) يعني لا يشرک مع علي عليه السلام احدا في الخلافه نه اين است که مراد از رب در اين جا امير المومنين علي عليه السلام باشد چون اطلاق ان بر غير خدا نيز جايز است، بلکه مراد از رب همان رب حقيقي همه، خداوند متعال است ولي چون غير علي عليه السلام را با آن حضرت شريک در امر خلافت وواجب الطاعه دانستن، در طول اطاعت از خدا وموضوع آن قرار نمي گيرد - واطاعت از غير خدا است - با خلوص توحيد خصوصا توحيد در عبادت منافات دارد. ومثل اين روايت نيز مسئله اطاعت از رژيمهاي مختلف غير مشروع را - اگر چه نظام اکثريت باشد - آشکار مي سازد. حبيب سجستاني از امام محمد باقر عليه السلام روايت کرده است که: خداوند متعال فرموده است:
لاعذبن کل رعيه في الاسلام دانت بولايه کل امام جائر ليس من الله،....(37) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#37) البته عذاب مي کنم هر رعيت را که در اسلام ملتزم ومتدين شود به ولايت هر پيشواي جائري که از سوي خدا نيست اگر چه آن رعيت در کارهاي خود نيکوکار وپرهيزکار باشد، تا اخر حديث. خلاصه از انچه بيان شد معلوم مي شود که در حکومت حقه امام عصر (ارواح العالمين له الفداء) وآن جامعه موعود اهداف زير تحقق خواهد يافت: اولا: در سراسر جهان خدا پرستش مي شود واز شرک اثري باقي نمي ماند. ثانيا: اطاعت مختص به خدا ونظام الهي اسلامي وولايت منصوصه حضرت ولي عصر (ارواحنا فداه) مي گردد واين بساطهاي مشرکانه رژيمهاي گوناگون که همه از مصاديق آيه ذيل مي باشند، برچيده مي شود: (ان هي الا اسماء سميتموها انتم وآباءکم ما انزل الله بها من سلطان).(38) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#38) آنها (لات، عزي، منات) جز اسمهائي که شما وپدرانتان بر بتها ناميده اند، نيستند وخداوند هيچ دليلي بر معبود بودن آنها نازل نفرموده است. بنابر اين آيه فوق استفاده مي شود که دين واطاعت خالص براي خدا مي گردد وتوحيد در ولايت وحکومت وسلطنت ومالکيت، همه تحقق مي يابدو عالم، عالم ظهور اسماء الحسني مانند هو الولي وهو الحاکم وهو السلطان وهو المالک مي گردد وايمان همگاني به معناي له الحکم وله الامر وله السلطان ظاهر مي شود، البته همه اينها معاني واموري است که مومن به آن ظهور، بايد تلاش کند خودش را مناسب با آنها وبا الهام از آنها بسازد ودرحد ممکن در جامعه اي که در آن زندگي مي کند آن را پياده نمايد.




قسط وعدل جهاني



بارزترين ويژگيهاي آن جامعه موعود ودولت کريمه گسترش جهاني قسط وعدل است که در بيش از يک صد خبر به آن تصريح شده است. از جمله در بعض روايات به اين لفظ: يملاءها قسطا وعدلا کما ملئت جورا وظلما. وبه اين لفظ: يملاء الله به الارض قسطا وعدلا کما ملئت جورا وظلما. ودر رواياتي به اين لفظ رسيده است: بعد ما مبلئت جورا وظلما ودر بعض ديگر به تقديم ظلم بر جور. اين الفاظ مشهور ومعروف است وعلماي علم حديث شيعه وسني در احاديث بسيار روايت کرده اند ويکي از احاديث که مانند احاديثي که به آن اشاره شد مشهور نيست اما جالب وشايان توجه است، اين عبارت است: يملا الله به الارض نورا بعد ظلمتها وعدلا بعد جورها وعلما بعد جهلها.(39) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#39) خدا زمين را به وسيله حضرت مهدي عليه السلام پر از نور وروشنائي مي کند بعد از تاريکي وظلمت آن وپر از عدل مي کند بعد از جور وستم وپر از علم ودانائي مي کند بعد از جهل وناداني. البته روشن است که مقصود از تاريکي وظلمتي که به آن در اين حديث اشاره شده است، تاريکي ظاهري که در اثر غروب آفتاب يا خاموشيهاي برق پيدا مي شود نيست بلکه مقصود تاريکي هائي است که در آن روزگار در اثر دوري از معارف حقه ونداشتن بينش صحيح وگم کردن راه ارتباط با خدا، جامعه به آن مبتلا مي شود. چنانکه مقصود از نور هم نور حسي نيست بلکه نور معرفت خدا وپيغمبر وامام ودرک حقايق ونور عقل وفطرت ووجدان است. وهمچنين مراد از جهل، جهل به علوم متعارفه ومبادي تمدن مادي وتکنولوژي نيست بلکه مراد همين جهلي است که امروز بر دنياي علم وصنعت مستولي شده وروز به روز به افزايش است. ومراد از علوم، علوم حقيقه ودانائيها ودانشهائي است که به انسان کمال مي بخشد واو را از نظر به ظاهر اين عالم به باطن آن مي رساند وسبب خوف وخشيت از خداوند متعال مي گردد چنانکه در قرآن مجيد مي فرمايد: (انما يخشي اللهَ من عباده العلماءُ).(40) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#40) همانا واقعيت امر اين است که از ميان بندگان خداوند، تنها اهل علم ومعرفت، او را عبادت مي کنند.
جز اين نيست که مي ترسند از خدا دانايان از بندگانش. عدل وقسط از اموري است که همه افراد بشر به بر قرار نمودن آن اظهار علاقه وميل مي نمايند وبالفطره مي خواهند همگان عادل باشند وبه حکم وجدان خود نمي توانند حسن عدل وفضل شخص عادل را انکار کنند واگر به زبان هم انکار کنند در پيشگاه وجدان به فضيلت آن اعتراف دارند. هدف از فرستادن پيامبران ونزول کتابهاي آسماني وقوانين وموازين محکم الهي بر حسب اين آيه شريفه: (لقد ارسلنا رسلنا بالبينات وانزلنا معهم الکتاب والميزان ليقوم الناس بالقسط).(41) (http://ketaab.iec-md.org/QAAEM/dowlat_karimeh_saafi-golpaayegaani_peyneveshthaa.html#41) به تحقيق پيامبران خود را با ادله روشن فرستاديم وهمراه آنها کتاب وميزان عدل را نازل کرديم تا مردم به عدل بر پا گردند. بر پائي امور مردم به قسط است. عدل وقسط خواه آنها را مانند دو کلمه مترادف داراي مفهوم واحد بدانيم چنانکه بعضي از مفسرين واهل لغت گفته اند وقسط را - مخصوصا در مواردي که به تنهائي استعمال شده است - به عدل معني کرده اند چنانکه ظاهر آن هم همين معني است، وخواه براي آنها - خصوصا در مواردي که با هم در کلامي آورده شده باشند - معناي مشابه ومرتبط بهم در نظر بگيريم هم شامل اعتدال وتناسب در سهام وحقوق ونظامات مالي واقتصادي واجتماعي است وهم شامل عمل به اين حقوق ومقررت وتخطي نکردن از آنها وهم شامل حکم به اين نظامات است، علي هذا حاکم عادل آن کسي است که نظاماتي را که اجراء مي نمايد بر اساس قسط واعتدال وتناسب مقرر شده باشد. اما اگر قانون، ضعيف وناقص تدوين شده باشد مثل قوانين بشري، به کسي که آن قانون را اجراء مي نمايد عادل اطلاق نمي شود، عدل حاکم بدون عدل نون مفهوم پيدا نخواهد کرد همانطوري که عدل قانون نيز بدون عدل مجري مثمر ثمر نخواهد شد. انزال کتاب وميزان در آيه شريفه اشاره به قوانين کافي وجامعي است که بر انبياء نازل شده ودر هر جهت حقوق ومقرراتي که بيان نموده اند بر اساس قسط است. در دين اسلام چنان نيست که کسي بتواند بگويد جائي که عدل راضي است قسط ناخشنود است - هر چند قسط را به معني تعادل در نصيب وسهم بگيرمي - زيرا قوانين اسلام که بعقيده هر مسلماني کامل وجهاني است، عدل در سهام وحقوق را رعايت کرده است هر چند در بعضي موارد نکته آن بر ما يا بعضي معلوم نباشد، بنابر اين هر حاکمي که احکام اسلام را اجراء نمايد وهر کسي حکم بر طبق موازين اسلامي بدهد حکمش بعدل است هم از اين جهت که موازيني که بر طبق آن حکم کرده مطابق با قسط وعدل بوده وهم از اين جهت که خودش در اين حکم از قانون خدا منحرف نشده است. وخلاصه کلام اين است که عدل وقسطي که حضرت ولي عصر صاحب الزمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) جهان را از آن پر مي نمايند معلول اجراء کامل احکام اسلام است که يگانه راه رسيدن به عدالت اجتماعي صحيح است که با اجراء آن اين مظاهر زرق وبرق وبي کنترل مترفين ومرفهين از ميان مي رود وخصوصا امکانات دولتي بيت المال همه در اختيار نيازمندان قرار مي گيرد.

به اميد آن روز وآن عصر وآن دولت کريمه
در اينجا بعلت طولاني شدن مقاله از بيان سائر ويژگيهاي دولت کريمه وجامعه موعود معذوريم، مي توانيد با مراجعه به کتاب منتخب الاثر (تاليف حقير) بخشهاي ديگر از اين ويژگيها را بررسي فرمائيد اگر چه در آنجا هم موفق به استقصاء همه ويژگيها نشده ايم. درپايان بعرض مي رسانم که يکي از علل مهمي که موجب بوجود آمدن آن جامعه سالم است تکامل عقول ورشد فکري مردم است که با توجه باين ويژگي بسياري از کمبودها ونواقصي که در اجتماعات کنوني است، مرتفع مي شود، تنگ نظريها وزور وزراندروزي در چنان جامعه وجهه همت همه، يا بيشتر افراد نيست، زندگاني آنها در عين حالي که انواع تنعمات در اختيار افراد است، زندگي عقلاني وروحاني وانساني است، همان اهداف وفضايلي که امروز هم بايد شيعيان آن حضرت ومنتظران آن دولت به آن آراسته باشند واگر اين دعا را مي خوانند: اللهم انا نرغب اليک في دوله کريمه تعز بها الاسلام واهله وتذل بها النفاق اهله وتجعلنا فيها من الدعاه الي طاعتک.
خداوندا از تو خواستاريم دولتي گرامي که بوسيله آن اسلام ومسلمين را عزت بخشي ونفاق ومنافقين را منکوب سازي وما را در آن دولت از زمره خوانندگان مردم به سوي اطاعت تو قرار دهي. عملا رغبت خود را به برقراري آن دولت وعلاقه مندي خود را بعزت اسلام وذلت کفر ونفاق با حضور در صحنه هاي خدمت به اعلاء کلمه اسلام نشان دهند ودعوت براه خدا ودين خدا را قولا وعملا وجهه همت قرار دهند وطوري خود را بسازند وبقوت ايمان وصبر وايثار وجهاد وتلاش بيارايند که از بوته هر امتحان، بي غل وغش بيروت آيند تا از آنها باشند که مورد اين بشارت بزرگ هستند: اولئک هم المومنون حقا وشيعتنا صدقا والدعاه الي دين الله عز وجل سرا وجهرا. وهم اين بشارتها شامل حالشان باشد: طوبي للمتقين في غيبته، طوبي للصابرين في محبته، اولئک من وصفهم في کتابه فقال: (الذين يومنون بالغيب... اولئک هم المفلحون). وعجل اللهم في ظهور مولانا صاحب الزمان واجعلنا من اعوانه وانصاره. وآخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين.

ربيع المولود 1412
لطف الله صافي گلپايگاني قم