حور العین
18-06-2010, 05:59
هو الباقی
parvaneh2
دخالتهای عمه خانم
سلام
جوانی هستم ۳۴ ساله تا الان موفق نشدم زن بگیرم اما الان خانواده گفتن باید حتما زن بگیری اما یه مسئله دارم ما در خانه یه عمه داریم خیلی در کارمان دخالت می کند می ترسم فردا هم دختر مردم بیاد همین طور سرش بیاره یعنی زن که نگرفتم همش بخاطر همینه حالا از شما راهنمایی میخوام من باید چکار کنم قبلا از شما سپا سگزارم
جواب :parvaneh2
سلام
به نظر من شما چند کار می تونید بکنید
اول : شما یا پدر مادرتون با عمه خانم صحبت کنید و به صورت مستقیم یا غیر مستقیم ازش بخواید که کاری به زندگی و همسر شما نداشته باشه و اگه خواست تذکری بده در جمع نگه و به صورت خصوصی به خود شما بگه نه به همسرتون و اگرم گفت شما در ظاهر قبول کنید که مجبور نشه به همسرتون بگه
دوم: همسر اینده تون رو از نظر فکری اماده شنیدن حرف ها بکنید و بهش بگید که اگه حرفی شنید بخاطر حرمت بزرگتر بودن عمه خانم چیزی نگه و در ظاهر قبول کنه
سوم : به همسر اینده تون بگید که با عمه خانم از در دوستی و محبت وارد بشه و تحویلش بگیره تا از انتقادهاش در امان باشه
چهارم : سعی کنید که محل زندگیتون از عمه خانم دور باشه و اگه دیدید با دخالتها اوضاع خراب می شه حتی کمتر رفت و امد کنید
پنجم : بجای برخورد منفی یا انفعالی با انتقادها و حرفهای دخالت امیز عمه خانم با حرفاش مثبت برخورد کنید و به حرفاش اهمیت بدید و در موردش بحث کنید و ازش دلیل بخواهید و اگه نظرش خوبه قبول کنید و اگه بده رد کنید و حتی برای رد و قبولش دیگران رو هم وارد گفتگو کنید
با این کار دخالتها تدریجا به انتقاد سازنده مبدل می شه چون طرف وقتی دید در مورد حرفاش باید توضیح بده و دلیل بیاره و اگه حرف بی دلیل بزنه ضایع می شه، دیگه کم کم بدون فکر و تامل حرف نمی زنه و سعی می کنه که حرفایی بزنه که از پس اثباتش در مقابل دیگران بر بیاد درنتیجه هم حرفایی می زنه که بدرد می خوره و برای دیگران قابل استفاده است و هم شما و دیگران از انتقادها و دخالتهای نادرستش راحت می شید
موفق باشید
منبع: http://fekrejavan.ir/3355.html (http://fekrejavan.ir/3355.html)
نویسنده: راه روشن
parvaneh2
دخالتهای عمه خانم
سلام
جوانی هستم ۳۴ ساله تا الان موفق نشدم زن بگیرم اما الان خانواده گفتن باید حتما زن بگیری اما یه مسئله دارم ما در خانه یه عمه داریم خیلی در کارمان دخالت می کند می ترسم فردا هم دختر مردم بیاد همین طور سرش بیاره یعنی زن که نگرفتم همش بخاطر همینه حالا از شما راهنمایی میخوام من باید چکار کنم قبلا از شما سپا سگزارم
جواب :parvaneh2
سلام
به نظر من شما چند کار می تونید بکنید
اول : شما یا پدر مادرتون با عمه خانم صحبت کنید و به صورت مستقیم یا غیر مستقیم ازش بخواید که کاری به زندگی و همسر شما نداشته باشه و اگه خواست تذکری بده در جمع نگه و به صورت خصوصی به خود شما بگه نه به همسرتون و اگرم گفت شما در ظاهر قبول کنید که مجبور نشه به همسرتون بگه
دوم: همسر اینده تون رو از نظر فکری اماده شنیدن حرف ها بکنید و بهش بگید که اگه حرفی شنید بخاطر حرمت بزرگتر بودن عمه خانم چیزی نگه و در ظاهر قبول کنه
سوم : به همسر اینده تون بگید که با عمه خانم از در دوستی و محبت وارد بشه و تحویلش بگیره تا از انتقادهاش در امان باشه
چهارم : سعی کنید که محل زندگیتون از عمه خانم دور باشه و اگه دیدید با دخالتها اوضاع خراب می شه حتی کمتر رفت و امد کنید
پنجم : بجای برخورد منفی یا انفعالی با انتقادها و حرفهای دخالت امیز عمه خانم با حرفاش مثبت برخورد کنید و به حرفاش اهمیت بدید و در موردش بحث کنید و ازش دلیل بخواهید و اگه نظرش خوبه قبول کنید و اگه بده رد کنید و حتی برای رد و قبولش دیگران رو هم وارد گفتگو کنید
با این کار دخالتها تدریجا به انتقاد سازنده مبدل می شه چون طرف وقتی دید در مورد حرفاش باید توضیح بده و دلیل بیاره و اگه حرف بی دلیل بزنه ضایع می شه، دیگه کم کم بدون فکر و تامل حرف نمی زنه و سعی می کنه که حرفایی بزنه که از پس اثباتش در مقابل دیگران بر بیاد درنتیجه هم حرفایی می زنه که بدرد می خوره و برای دیگران قابل استفاده است و هم شما و دیگران از انتقادها و دخالتهای نادرستش راحت می شید
موفق باشید
منبع: http://fekrejavan.ir/3355.html (http://fekrejavan.ir/3355.html)
نویسنده: راه روشن