PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : *^*شهاب الحکمة*^*



شكوه انتظار
22-06-2010, 16:55
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
http://www.eteghadat.com/Files/user1/besm/b_053.png
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
شهابُ الحكمة


مؤلف : شيخ شرف الدين يحيى المفتى البحرانى





طليعه








مقدمه مترجم

نسخه كتاب :
يادآورى لازم
نسخه ها





قبل از مطالعه كتاب مطالب زير را حتما بخوانيد





مقدمه مولف





ترجمه مقدمه مولف





(ا): باب الف : باب الف موصول و مقطوع

تاثير اراده و نيت انسان در سرنوشت او
لطيفه ظريفه ، يا مليحه :
توجه !
كلام خدا:
نيت بايد خالص براى خدا باشد





ب : باب ب : باب البآء





ت : باب ت : باب التآء





ث : باب ث : باب الثآء المثلّثة





ج : باب ج : باب الجيم





ح : باب ح : باب الحآء





خ : باب خ : باب الخآء





د: باب د: باب الدال





ذ: باب ذ : باب الذال





ر: باب ر : باب الرآء





ز: باب ز : باب الزاء





س : باب س : باب السّين





ش : باب ش : باب الشّين





ص : باب ص : باب الصاد





ض : باب ض : باب الضّاد





ط: باب ط : باب الطّاء





ع : باب ع : باب العين





غ : باب غ : باب الغين





ف : باب ف : باب الفاء





ق : باب ق : باب القاف





ك : باب ك : باب الكاف




ل : باب ل : باب اللاّم



م : باب م : باب الميم




ن : باب ن : باب النون





و: باب و : باب الواو




ه‍: باب ه‍: باب الهاء




لا: باب لا : باب اللا





ى : باب ى : باب الياء




فهرست تفصيلى تاءليفات مؤ لف از مجلدات الذريعه




اجازات

نام كتاب : تذكرة المجتهدين فى تراجم مشايخ الشيعه




مقدمه مصحح




هذا رسالة فى احوال مشايخ اصحابنا






http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
22-06-2010, 16:56
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
نام كتاب : شهابُ الحكمة
در آداب و اخلاق و حكمت عملى
نام نويسنده : شيخ شرف الدين يحيى المفتى البحرانى
طليعه
ميرزا محمد كاظمينى

http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif



به نام خداوند جان آفرين

حكيم سخن در زبان آفرين
حمد و ستايش آفريدگارى را كه كسوت وجود در تن عالم از آثار قدرت اوست و شكر و سپاس پروردگارى را كه خرد بنى آدم از انوار اسرار حكمت اوست . آن بخشاينده اى كه بر سر هر موجودى از دامن رحمت خود نثارى ريخته و آن راه نماينده اى كه از پى هر مقصودى اهل نظر را اعتبارى انگيخته . آن لطيفى كه هواجس افكار در مدارج اعتبار، تصور كيفيتى وى را نتواند. آن عظيمى كه خواطر افهام در معارج اوهام تقدير ماهيتى وى را نيارد. آن پادشاهى كه دشمنان را به صاعقه تبعيد از در خود دور كرده و دوستان را به جاذبه تقريب چون موسى بر طور كرده ، وجود وى مقارن زمان نيست و ذات وى مقابل مكان نيست . از عالم ، آدم را برگزيده و از بنى آدم ، انبيا - صلوات الله عليهم اجمعين - را. او كه محمد مصطفى - صلوات الله عليه - را رفعت نبوت و درجه رسالت داد و از انبيا به مزيد منزلت و كرامت مخصوص گردانيد، ختم نبوت به وى كرد و رتبت دعوت كافّه مردم را خاص وى داد، صلاح عالميان در متابعت وى نهاد و فلاح جهانيان در شريعت وى مدّخِر كرد، اقوال وى سبب هدايت ما گردانيد و افعال وى مفتاح سعادت ما ساخت . درجه كمال آن كس را داد كه به شيوه وى اقتدا كرد و عزّ و اقبال آن كس را ارزانى داشت كه به سيرت وى اهتدا يافت . صدهزار صلوات و تحيت طيبه بر روضه مطهر و تربت مقدس وى باد.
صلوات خاصه تقديم به عصاره عالم وجود، دُرّ مكنون خزانه عرش الهى ، شاهكار بديع آفرينش ، لؤ لؤ نورانى نبوت و ملكه ارجمند اسلام ، ريحانة الرسول (عليها السلام )حضرت فاطمه زهرا عليها السلام ، كه طاعتش بر همه خلايق ، حتى پيامبران و فرشتگان آسمان واجب است و فرزندان او، ائمه هدى عليهم السلام باد.
نسخه نويسان پيش از پيدايش صنعت چاپ نقش مهم و ارزشمندى در گسترش فرهنگ هاى بشرى و انتقال ميراث نسل هاى پيشين در سراسر جهان داشته اند و اسباب پيوند ما با تاريخ هستند. هر نسخه خطى از آغاز كتابت تا زمان رسيدن به دست فهرست نگار و مصحح سرگذشتى دارد و در گذر ايام بارها؛ دست به دست مى شود؛ و از شهرى به شهرهاى ديگر مى رود. حافظان نسخ خطى ، پاسداران فرهنگ و رابط فرهنگ و آداب و سنن ديروز و امروز هستند و حق بزرگى بر انسان ها دارند.
در بلاد اسلامى ، كاتبان براى امتى كه در كتابش علم از ضروريات حيات بر شمرده شده است ، گام هاى بلندى برداشته اند.
جمع آورى و ترجمه روايات از صدر اسلام تا كنون مورد علاقه گروهى از اسلام دوستان بوده و هست ؛ چرا كه حديث پس از آيات قرآنى افزون بر جايگاه ويژه آن در فرهنگ دينى از منظر مستندسازى ، راهگشاى روشن ابعاد و زواياى مورد نياز بشرى است . استفاده صحيح از اين متون در زمينه هاى تاريخى ، كلامى ، معارفى ، فقهى ، اخلاقى ، عرفانى و حتى فلسفى و ادبى به انسان ها در هر عصر و مكانى مدد مى رساند.
نكته اى كه بايد بيشتر تاكيد نمايم اين است كه : تاريخ علم ايرانيان و بالاخص مسلمانان شيعه حلقه هاى مفقوده فراوان ، چون : مولفين مجهول التصانيف ، مولفان فن پوشيده نيست و راه حل اساسى جبران اين نقيصه بازنگرى نسخه هاى خطى اسلامى است ، اگر ديگر فهارس با دقت بيشترى به دست دانشمندان پرمايه بررسى و تاءليف شود، يقينا بناى تاريخ علم اسلام مستحكم تر خواهد شد.
پيروان كلام وحى با همه فراز و نشيب هاى تاريخ ، همت خود را در گردآورى و تدوين متون حديثى به كار بسته و با سليقه ها و روش هاى مورد علاقه خود، توجه به نيازمندى هاى هر زمان و امكان موجود در آن عصر، به فعاليت پرداخته اند.
تاريخ هرگز فشارهاى جسمى و روحى سران حزب مخالف اهل بيت عليهم السلام ، پس از رحلت رسول مكرم اسلام (صلى الله عليه و آله ) تا اواسط نيمه اول سده دوم اسلامى را به فراموشى نمى سپارد؛ چرا كه به تعبيرى مى توان گفت اين دوره ، دوران فترت حديث در فرهنگ اهل سنت است و در آن روزگار ضربه اى سهمگين به پيكره فرهنگ روايى وارد آمد.
خوشبختانه با تيزبينى پيروان مكتب مكتب اهل بيت عليهم و تبيين راه صحيح توسط پيشوايان معصوم شيعه عليهم السلام اين فترت فرهنگى هرگز در شيعيان رخ ننمود و از زمان نزول وحى تا حال با جمع آورى و نقد و بررسى اخبار و آثار نبوى روز به روز بر اعتلا و نشر فرهنگ روايى در كنار ترويج آموخته هاى قرآنى افزوده شده است . در اين ميان گروهى از حديث دوستان توجه ويژه اى به ((فقه الحديث )) نمودند و از اين دانش كه به بررسى متن حديث مى پردازد و ما را با مبانى و سير منطقى فهم حديث نزديك مى گرداند استفاده هاى شايانى نموده اند. اين دانش به گونه اى مستقيم ، با فهم مقصود اصلى حديث و بهره گيرى از آن در تطبيق عملى حديث با زندگى انسان موجب مى شود تا وظيفه انسان ها روشن گردد.
نمونه اى از اين جوامع حديثى كه حاكى از عشق و علاقه مسلمانان و پيروان اهل بيت (عليه السلام ) به سنت نبوى و ولدى است كتاب شريف الشهاب فى الحكم و الاداب ، تاءليف محدث بزرگوار و عالم زبردست شيخ شرف الدين يحيى المفتى البحرانى ، متوفاى سده دهم هجرى ، است كه با همت بلندمردى از شيعيان به گونه اى روان به زيور ترجمه آراسته شده و در اختيار شما علاقه مندان قرار گرفته است .
كتاب الشهاب فى الحكم و الاداب كه مترجم محترم آن را به نام شهاب الحكمه ناميده است ، تاليفى است از تاليفات 27 گانه فقيه بزرگ و نويسنده پرتلاش ، شيخ شرف الدين يحيى بن حسين بحرانى يزدى شيعى ، از دانشمندان سده دهم كه در ((سلماباد))، يكى از روستاهاى بحرين ، پا به عرصه وجود گذاشت و از شاگردان برجسته علمى على بن حسين بن عبدالعالى ، معروف به ((محقق كركى )) (م : 940 ق ) بود.(1) اين كتاب توسط محقق نيكو ضمير جناب آقاى عبدالله روشن بين ، معروف به ((حكمت )) تصحيح و تشريح گرديده است .


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
22-06-2010, 16:56
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
آقاى روشن بين در 1302 ش در تبريز متولد شد. ايشان قرآن مجيد و برخى از متون فارسى و عربى كه آموختن آن براى كودكان متداول بود و كتبى را كه خواندن و دانستن آنها در راه تفقد و تحصيل معرف مقرر است از پدرش ، مرحوم حاج حسين ليل نهارى ، و نزد مرحوم ميرزا فرج الله مكتب دار، در مدرسه طالبيه تبريز، آموخت و در 15 سالگى در تجارتخانه پدرشان كه يكى از بازرگانان تبريز بود و در آن زمان در ضعف مزاج و بيمارى به سر مى برد به كار مشغول شد. پدر ايشان در 20 دى ماه 1320 وفات يافت و در 19 سالگى قيّوميّت و سرپرستى خواهران و برادران به عهده ايشان قرار گرفت و با معيّت برادرشان كه دو سال كوچكتر بود، در تجارتخانه پدر براى تامين معاش خانواده به فعاليت پرداختند و در 1325 ش در تبريز بنگاه مطبوعاتى دين و دانش را تاسيس كرد و در 1326 ش شرح حال سيد جمال الدين اسد آبادى را كه پيش از آن به سعى و اهتمام كاظم زاده ايرانشهر در برلين انتشار يافته بود، با اضافات و ملحقات تجديد چاپ و منتشر نمود.
در 1327 و 1328 كتاب نيچريه يا ناتوراليسم ، به قلم سيد جمال الدين و در ردّ مادى گرى و طبيعى گرى ، را كه در هندوستان چاپ شده بود، به اضافه خلاصه شرح زندگانى و كلمات قصار و اندرزهاى حكمت آميز آن فيلسوف جهان اسلام دو بار چاپ و منتشر كرد و در آخر 1328 ش به تهران رفت و در 1329 ش چاپخانه حكمت را تاسيس نمود.
كتاب از حجله عروسى تا بستر شهادت ، داستان حنظله و از فداكاران صدر اسلام ، دو بار منتشر شد و در دى ماه 1340 ش كتاب شهادت علم و فلسفه به اهميت و خوبى روزه ، تاءليف مرحوم دكتر عطاء الله شهاب پور، را تجديد چاپ كرد.
ايشان تا 1370 ش علاوه بر فعاليت هاى انتشاراتى به پخش و فروش كتب و مجلات علمى و اسلامى پرداختند و در حدود همان سال اداره چاپخانه را با نظارت خود به عهده فرزندان شايسته خويش واگذار نمودند و از آن تاريخ به بعد بيشترين اوقات خود را به مطالعه گذراندند و در زمينه تصحيح الشهاب فى الحكم و الاداب تلاش كردند.
هنگامى كه از علت انتخاب نام روشن بين جويا شدم فرمودند: ((حقير گاهى اشعارى مى سرودم و تخلص خود را ((حكمت )) قرار داده بودم و چاپخانه را نيز حكمت نامگذارى كردم . نام خانوادگى من قبلا ((ليل نهارى )) بود، از اداره سجل احوال تقاضاى تعويض آن به ((حكمت )) نمودم ، چون حكمت را كسان ديگر گرفته بودند موافقت نشد تا اينكه با تفاءّل به قرآن كريم اين آيه آمد:
و جعلنا اليل و النهار آيتين و محونا آية الليل و جعلنا آية النهار مبصرة لتبتغوا فضلا من ربكم ...(2)
ولى با كلمه مبصر و كلمات هم معنى آن نيز موافقت نشد، فلذا به كلمه فارسى روشن بين تبديل و در تاريخ 8/3/1329 ش شناسنامه جديد صادر شد، ولى هنوز بسيارى از آشنايان بنده را به نام ((حكمت )) مى شناسند.))
در پايان اين كتاب مجموعه اى با عنوان تذكرة المجتهدين آمده كه تاءليف الشيخ شرف الدين يحيى بن عزالدين حسين بن عشيرة بن ناصر البحرانى يزدى ، معروف به ((الشيخ المفتى يحيى البحرانى )) است و اثرى منحصر به فرد به شمار مى رود و مى تواند موضوع پژوهش و تحقيق گسترده اى باشد و به جهت اينكه مولف اين دو اثر ((بحرانى )) مى باشد لذا به صورت مجزا در پايان كتاب آمده است .
با سپاس از همت والا و ارزشمند جناب آقاى حكمت ، افتخارى است براى بنياد فرهنگى ، پژوهشى ريحانة الرسول (س ) كه اين اثر كم نظير را به پيشگاه اصحاب فرهنگ و انديشه تقديم مى نمايد.





فاشكر الهك و اتبع رضوانه

ان الاله يحب كل شكور و ارغب لكفك اءن تخط بنانها

خبرا تخلفه بدار غرور فجميع فعل المرء يلقاه غدا عند التقاء كتابه المنشور



سپاس دار از خدايت و خشنودى او را بجوى ، كه خداوند هر سپاس ‍ دارنده اى را دوست مى دارد. و چنين پسند دار كه انگشتان دستت خبرى را رقم زنند كه در سراى فريب (دنيا) بنهى (و بروى )؛ چه ، كردار مرد فردا به آن هنگام كه نامه گشوده اش را ديدار كند، با او ديدار خواهد كرد.
(واپسين ابيات رائيه ابن بوّاب على بن هدان در علم خط)
والله المستعان
يزد - بنياد ريحانة الرسول (س)
جمادى الاولى 1345 ق / تيرماه 1384 ش
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
22-06-2010, 16:57
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
http://www.askquran.ir/images/smilies/Large/roz.gifمقدمه مترجمhttp://www.askquran.ir/images/smilies/Large/roz.gif

بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين و الصلوة و السلام على محمد و آله الطاهرين .
كتاب الشهاب فى الحكم و الاداب ، گنجينه اى است از آداب و اخلاق حكمت عملى ، از احاديث نبوى (صلى الله عليه و آله )، و يكى از نفايس ‍ كتب حديث است كه از قرن دهم هجرى قمرى به يادگار مانده است .
مولف اين كتاب ؛ الشيخ شرف الدين يحيى بن عزالدين حسين بن عشيرة بن ناصر البحرانى يزدى ، معروف به شيخ يحيى المفتى البحرانى ، و از اكابر علماى قرن دهم است .
او از شاگردان شيخ نورالدين على بن عبدالعالى الكركى بوده و مدت زمانى ملازمت او را داشته ، و نائب و خليفه او در منطقه يزد بوده كه در سال 932 از استاد خود اجازه گرفته است .
همچنين نزد شيخ حسين بن الشيخ مفلح بن الحسن الصيمرى (متوفى 933) تلمذ كرده ، و مدت سى سال از محضر او استفاده برده و با او معاشرت داشته ، و در سال 926 از ايشان نيز اجازه گرفته است .
وى مولف دست كم 27 كتاب و رساله است كه در كتب رجال و فهارس از آنها نام برده شده است .
از آن جمله همين كتاب الشهاب مى باشد كه شامل حدود 1120 حديث شريف نبوى است و به طور مرسل نقل شده ، و سى باب آن به اسلوب حروف الفبا ترتيب داده شده است .
نگارنده ؛ اين احاديث را كه تماما پشت سر هم و فشرده نوشته شده بود، از هم جدا كرده و آنها را شماره گذارى نمودم كه از آن بهتر استفاده شود، و همه آنها را به فارسى ترجمه نمودم كه براى عموم سودمند باشد.
در ضمن ، تعليقاتى نيز در زير بعضى از احاديث كه احتياج به شرح و توضيح داشت بر آن افزودم . و در آن شرح و توضيح سعى كردم كه از آيات قرآن و احاديث و روايات رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) و ائمه معصومين عليهم السلام با ذكر سند استفاده شود كه قابل وثوق باشد، لذا حدود 580 آيات و احاديث ديگر نيز در تعليقات نقل شده كه با تعداد احاديث متن كتاب به 1700 بالغ مى شود.
نسخه كتاب :
نسخه اى از اين كتاب در سال 1322 ه‍ ق در تهران به چاپ سنگى به طبع رسيده است كه روضات الجنات ، انوارالبدرين ، اعيان الشيعه و الذريعة الى تصانيف الشيعه ، همگى فقط از همان نسخه مطبوع مذكور گزارش داده اند، و در هيچ جاى ديگر، خبر از نسخه ديگر مشاهده نشده است .
يك نسخه از آن كتاب چاپى از پنجاه سال پيش نزد اينجانب بود، ولى در جستجوى نسخه هاى ديگر بودم ، زيرا مقابله و تصحيح كتاب با چند نسخه ، آن را ارزشمند و قابل اعتماد مى كند.
نگارنده در طى ساليان متمادى به كتابخانه هاى معروف كشور و فهرست هاى كتاب هاى خطى آن كتابخانه ها، در تهران ، تبريز، قم ، يزد، آستان قدس رضوى و بعضى كتابخانه هاى خصوصى مراجعه و جستجو مى كردم ، و خواسته خود را نمى يافتم ، تا اينكه به لطف و فضل پروردگار، چندين سال قبل در كتابخانه مركزى دانشگاه تهران ، نسخه اى خطى مشاهده كردم كه هيچ كس تا كنون به آن نسخه دست نيافته ، و در جايى در آن نقل نشده است .
اين نسخه ارزشمند خطى حدود چهار قرن پيش در سال 1056 ه‍ ق به خط نسخ روى كاغذ دست ساخت آن زمان به كتابت شخصى به نام ابن عبدالحسين محمد آل حسينى النجفى نوشته شده است كه اكنون در خزانه كتابخانه مذكور نگهدارى مى شود و عكس همه صفحات آن در اختيار نگارنده مى باشد و عكس صفحه اول و صفحه آخر و پشت جلد آن و عكس ‍ صفحه اول و آخر نسخه چاپى را در اين مقدمه آورده ايم .


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
22-06-2010, 16:57
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

يادآورى لازم

چنانكه مباشر طبع نسخه چاپى نيز در پشت جلد آن اعلام كرده ، كتاب الشهاب دو كتابى است : يكى به نام ((شهاب الاخبار)) تاءليف محمد بن سلامه (قاضى قضاعى ، متوفى 454) و ديگرى به نام ((الشهاب فى الحكم و الاداب ))، تاءليف يحيى البحرانى كه در ((قرن دهم قمرى )) مى زيسته كه همين نسخه است .
شهاب الاخبار، بارها و با شرح هاى مختلف چاپ شده ، از جمله يك نسخه از آن به نام ((شرح فارسى شهاب الاخبار)) تاءليف محمد بن سلامة القاضى ، با مقدمه و تصحيح و تعليق دانشمند و استاد فقيد دكتر سيد جلال الدين ارموى (محدث ) از طرف مركز انتشارات علمى و فرهنگى ، وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالى در سال 1361 چاپ و انتشار يافته است .
استاد محقق ارموى (محدث ) (اره ) در مقدمه شهاب الاخبار درباره متعدد بودن الشهاب مطالبى نوشته و به اين كتاب حاضر اشاره كرده اند كه اينك ما عين آن را در اينجا نقل مى كنيم .
شهاب متعدد است يعنى ((دو كتاب است كه هر يك به نام ((شهاب )) موسوم و هر دو در مواعظ و آداب است .))
توضيح اين اجمال آنكه : شهاب الاخبار كه غالبا نيز از آن به منظور تلخيص ‍ به ((الشهاب )) تعبير مى كنند، طبق تصريح جماعتى از علماى اعلام نام كتاب قاضى قضاعى است به بيانى كه در كلمات محدث نورى (ره ) ياد شده و تصريحات فراوان ديگرى نيز براى آن هست كه حاجت به نقل آنها نيست ، ليكن كتاب ديگرى نيز هست به نام ((الشهاب )) كه مولف آن عالمى است به نام ((شيخ يحيى بحرانى )) كه هدف وى نيز در كتاب موسوم به شهاب خود جمع كلمات پيغمبر (صلى الله عليه و آله ) بوده است و اين همان كتاب است كه به سال 1322 هجرى قمرى در طهران به قطع خشتى چاپ شده است .
و نصّ عبارت از عالم در آن كتاب بعد از خطبه سه سطرى اين است :
و بعد فقد استخرت الله تعالى و ازمعت على اءن اءجمع من كلام سيد البشر... الخ .(3)
و آخر كتاب به اين عبارت تمام مى شود: و هذا آخر ما اختاره الشيخ و المولى المعظم الشيخ يحيى البحرانى نورالله مرقده .
نسخه مخطوطى از اين كتاب در كتابخانه نگارنده (4) موجود است و مطابق است با آنچه چاپ شده است . حرفا به حرف ، و چون خوض در آن خارج از اصل موضوع بحث است ، به معرفى خصائص آن نسخه مخطوطه نمى پردازيم و كليشه از صفحات آن در اينجا نمى آوريم .
چنانكه ملاحظه مى شود، ميان اين مقدمه و مقدمه منقوله از شهاب الاخبار قاضى قضائى (ره ) كه در كلام محدث نورى (ره ) گذشت فرق بسيار است و مغايرت و تعدد نه چنان ظاهر است كه محتاج به شرح و بيان باشد.
از اينجا است كه مباشر طبع نسخه در پشت جلد همين كتاب مطبوع در طهران به خط درشت به قصد اعلام اين مطلب ، اين عبارت را چاپ كرده است .
اعلم اءن الكتاب المسمى بالشهاب فى الحكم و الاداب فى الاحاديث النبويه يكون اثنين ، احدهما يكون لمحمد بن سلامة و هو اءخصر من هذا الكتاب و ثانيهما للشيخ الاجل يحيى البحرانى مولف هذا الكتاب و لم يكن معروفا فى كتب الرجال .
و چنانكه از اسلوب خطبه و ملاحظه كتاب بر مى آيد، اين كتاب به تقليد شهاب الاخبار قاضى قضاعى (ره ) تاءليف شده است ، منتهى تسهيلاتى و اضافاتى نيز در آن به كار رفته است .
و تقريبا از قبيل : نهايه ابن اثير، و مجمع البحراين طريحى است ، هر كه طالب باشد خودش مراجعه فرمايد.(5)
چنانكه ملاحظه مى فرماييد، ايشان نيز به جز همان نسخه چاپ شده به نسخه ديگر دست نيافته اند، و نسخه خطى ايشان نيز عينا حرفا به حرف رونويس همان نسخه چاپى است كه در سال 1322 در تهران چاپ شده ، و يكى از دو نسخه اى است كه ما در تصحيح خود از آن نيز استفاده كرده ايم .





http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
22-06-2010, 16:57
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
نسخه ها


تصميم بر اين شد كه اين دو نسخه مطبوع و مخطوط با هم مقابله و تصحيح به عمل آيد. و در حين تصحيح مشاهده شد كه احاديث و كلماتى در هر دو نسخه با هم تفاوت هايى دارد، حتى بعضى از آنها در ديگرى ساقط شده ، و جمله بندى بعضى عبارات با يكديگر مطابقت نمى كند، و حديث ها گاهى جا به جا شده اند، و يا بعضى كلمات در يكى از نسخه ها خوانا نيست و با نسخه دومى اصلاح مى شد، يعنى در واقع مكمل همديگر بودند.
اين كار با اينكه محتاج وقت و فراغت زياد بود، مشكل زيادى نداشت ، و آنچه براى نگارنده واجبى سخت و طولانى پيش آورد، اين بود كه يكى از دوستان مرا تشويق كرد كه اسناد اين احاديث را جستجو، و پيدا كنم . اين كار فراغت و زمان طولانى ترى مى طلبيد.
به حمدالله خداى تعالى ، اوقات فراغت عطا فرمود، و چندين سال مشغول اين كار شدم . در حين جستجوى اسناد حديث ها، معلوم شد كه اين كار لازم بود، زيرا بعضى از احاديث كه در متن نسخه ها مغلوط و يا ناقص ، و يا نامفهوم مى نمود، با پيدا شدن سند از كتب احاديث اصلاح و كامل مى شد.
فايده ديگر اين كار هم اين بود كه بعضى احاديث موجود در اين كتاب سوال انگيز، و محتاج توضيح بود كه نگارنده در طول ساليانى كه در جستجوى اسناد بودم به احاديث ديگرى در تويح و شرح آنها برخورد نمودم ، و به عنوان تعليق در زير احاديث مبهم اضافه نمودم كه براى خوانندگان بسيار مفيد است ، و آنها را در داخل كادر جدا از حديث مربوطه قرار دادم كه با احاديث متن كتاب مخلوط نشود.
احاديث اين كتاب در هر دو نسخه بدون اعراب بود كه خواندن آن براى غير عرب دشوار مى نمود، فلذا همه آنها اعراب گذارى شد، هكذا احاديثى كه در تعليق ها آمده نيز اعراب گذارى گرديد.
مشكل ديگر اينكه هويت مولف در كتب رجال معروف نبوده چنانكه در پشت جلد نسخه چاپى آمده : الشيخ الاجل يحيى البحرانى مولف هذا الكتاب لم يكن معروفا فى كتب الرجال .
ناچار شدم از كتب تذكره و فهارس آنچه به نام يحيى بحرانى بود جستجو كرده و در يك جا جمع آورى كنم ، و با تركيب آنها شايد هويت كامل مولف به دست آيد.
اگر چه اين كار به دقت و حوصله و صرف وقت زيادى احتياج داشت ، ولى بر خود لازم ديدم كه به موجب حديث نبوى : اذا عمل اءحدكم عملا فليتقن كار خود را هر چه مى توانم كامل تر انجام دهم و از خداى منان كمك و يارى خواستم ، تا اينكه بحمدالله به اين امر توفيق يافتم ، حتى علاوه بر اينكه به تشخيص هويت مولف كمك كرد، ريز همه تاليفات او اعم از رسائل و كتب به دست آمد كه فهرست آنها را در همين جلد آورديم .
از جمله تاليفات او به يك رساله خطى به نام ((تذكرة المجتهدين در احوال مشايخ الشيعه )) دست يافتم كه در احوال و تذكرة 114 نفر از بزرگان علما و مشايخ مشهور شيعه از زمان امام حسن عسكرى (عليه السلام ) تا قرن دهم هجرى قمرى به طور اختصار نوشته شده است . كه اول آنها على بن ابراهيم صاحب امام حسن عسكرى (عليه السلام ) و آخرشان شهيد ثانى زين الدين على بن احمد العاملى كه در سنه 965 به شهادت رسيده مى باشد.
در اين رساله ، مولف هر دو استاد خود، يعنى محقق الكركى ، و شيخ حسين الصميرى را نام برده ، و كيفيت تلمذ خود نزد آن دو را مشروحا بيان نموده كه هويت او را كاملا روشن ساخته است .
ما رساله نامبرده را به خواست خدا به ضميمه اين كتاب يا جداگانه چاپ خواهيم كرد كه مورد استفاده محققين و نويسندگان كتب رجال قرار گيرد.
و توضيحات كامل درباره رساله ((تذكرة المجتهدين )) در مقدمه همان رساله خواهد آمد.
توضيحا اينكه اسناد احاديث تعليق ها كه در داخل كادر قرار گرفته در ذيل همان حديث آورده شد. وليكن اسناد احاديث متن كتاب تماما در آخر كتاب با ذكر شماره حديث آمده كه به همان فهرست اسناد مراجعه شود.
با توجه به اينكه براى هر حديث اسناد متعدد، و ده ها سند يافت مى شود در انتخاب اسناد متن كتاب به يكى دو سند اكتفا شده و بعضى از آنها از ائمه معصومين (عليه السلام ) نقل شده به اعتقاد اينكه روايات منقوله از آنها عين روايات نبوى مى باشد. زيرا احاديثى كه از آنها وارد شده از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) بوده است . در اين باره روايات مكرر وارد شده كه اينك دو مورد از آنها را در اينجا نقل مى كنيم :
جابر مى گويد كه من به امام باقر (عليه السلام ) عرض كردم : حديثى كه براى من نقل مى كنيد سند آن را نيز معلوم كنيد، فرمود: حدثنى ابى عن جدى عن رسول الله (صلى الله عليه و آله ) عن جبرئيل (عليه السلام ) عن الله عزوجل ، و كل ما احدثك بهذا الاسناد(6) يعنى : پدرم از جدم و او از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) و او از جبرئيل (عليه السلام ) و او از خداى عزوجل نقل كرده است . و هر حديثى كه به تو نقل نمودم با همين اسناد است .
راوى گويد: از ابا عبدالله (عليه السلام ) شنيدم كه فرمود: لاءنا اذا حدثنا، لانقول : قال فلان و فلان ، و انما نقول : قال الله و قال رسوله (7) يعنى : هرگاه ما نقل حديث مى كنيم ، نمى گوييم كه فلان كس و فلانكس گفته ، مى گوييم : خدا فرمود، و رسولش فرمود.
والسلام على من اتبع الهدى
1382 ش / 1424 ق
عبدالله روشن بين (حكمت )
تهران


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
22-06-2010, 16:57
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
قبل از مطالعه كتاب مطالب زير را حتما بخوانيد
هر كس دردى ، گرفتاريى ، مصيبتى ، نگرانى و ترسى و يا مشكلى در زندگى دارد.
از هر گروهى كه هست ، ادارى باشد يا كاسب ، كارگر باشد يا صاحب كار، ثروتمند باشد يا كم بضاعت ، دانشمند باشد يا دانشجو، واعظ باشد يا نويسنده ، گناهكار باشد يا اهل عبادت .
خلاصه از هر صنفى كه باشد، در شرايط مختلف با دشوارى ها مواجه شده و يا اضطراب و دلهره وجودش را فرا مى گيرد.
اگر مى خواهيد دردتان تسكين و شفا يابد و غم و اندوهتان قابل تحمل باشد، در برابر مشكلات زندگى مقاوم باشيد و از حوادث نترسيد، اگر مى خواهيد در برابر پيش آمدهاى ناگوار دلتان آرام گيرد، اگر مى خواهيد در مواقع نگرانى اطمينان قلب داشته باشيد، اگر مى خواهيد مردم شناس و خودشناس باشيد و اگر مى خواهيد راه و رسم بهتر زيستن و رفتار و معاشرت با ديگران را بدانيد، اين مجموعه را از اول تا آخر بخوانيد، كه دارويى براى درد خود در آن خواهيد يافت ، چرا كه مطالب آن در برگرفته از كلام خدا و سخنان رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) و از بيانات امامان معصوم عليهم السلام است .
براى استفاده بيشتر از اين كتاب توصيه مى شود كه بار نخست از اول كتاب تا آخر آن ولو به سرعت هم كه شده بخوانيد و هر چه را مفيد به حالتان يافتيد با مداد علامتى زير آن بگذاريد.
مرتبه دوم مواردى كه علامت گذارده ايد با دقت بيشترى مطالعه كنيد و اگر جمله اى را تشخيص داديد كه داروى درد شما است آن را در يك دفترچه مخصوصى يادداشت كنيد.
و بعدا آن را مكرر بخوانيد تا در خاطرتان حفظ كنيد و آنگاه با جديت به آن عمل كنيد و به عمل خود ادامه دهيد تا نتيجه آن را ببينيد و يقينا بدانيد كه درد شما انشاء الله درمان خواهد شد.
اگر انسان چيزى را حفظ نكند و ياد نگيرد، چگونه مى تواند به آنچه يادش ‍ نيست عمل نمايد؟
و اما اگر مطالب كتاب را بدون توجه و بى حوصله به اصطلاح سرسرى بخوانيد و يا قسمتى را خوانده و از قسمتى ديگر صرف نظر كنيد زيان خواهيد ديد و بى نصيب خواهيد ماند.
شايد يك حديث ، فقط يك حديث از اين حديث ها سرنوشت شما را در دنيا و آخرت به كلى تغيير دهد، به شرط اينكه با عزم راسخ دنبال داروى درد خود باشيد و با اطمينان و اعتماد كامل به توصيه ها و دستورات آن عمل كنيد.
شما گمشده هايى در اين كتاب داريد، اگر با دقت همه جاى آن را جستجو كنيد، انشاء الله آن را پيدا خواهيد كرد.
البته در خلال مطالعه ممكن است به مطالبى برخورد كنيد كه پاسخ نياز شما نباشد. و در محيط زمان ما مصداق پيدا نكند، ولى آن را هم بخوانيد و بگذريد، داروى خود را جستجو كنيد.
ما نمى توانستيم كه بعضى از مطالب آن را كه به درد عموم نمى خورد و مبتلا به ، نيست حذف كنيم ، زيرا كه ما مصحح هستيم نه مولف ، حذف بعضى مطلب آن ، خيانت به مولف شمرده مى شد.
و نيز مواردى است كه ممكن است در نظر اول مبهم و سوال انگيز باشد كه آيات و احاديث ديگرى براى توضيح آن به عنوان تعليق در داخل كادر آورديم كه بسيار سودمند است . حتما تعليقات داخل كادرها را بخوانيد.
در هر حال چون مطالب اين كتاب گوناگون و متنوع است ، شيرين است و خسته كننده نيست و كلمات آن كوتاه است و طولانى نيست و قابل حفظ كردن هم هست .
اگر شما به يك نمايشگاه و يا فروشگاه عمومى (سوپر ماركت ) برويد. آيا همه اجناس موجود در آنجا به درد شما مى خورد؟ و همه را خريدارى مى كنيد؟ يا دنبال خواسته خود مى گرديد؟
پس بايد همه چيز را ديد و آنچه مورد لزوم است انتخاب كرد.
و اين را هم بدانيد كه اين كتاب براى سرگرمى نيست ، گنجينه اى است از حكمت كه گمشده مومن است .
رسول گرامى (صلى الله عليه و آله ) فرمود: ((حكمت گمشده مومن است ، هر جا آن را پيدا كرد به چنگ مى آورد.))
و فرمود: ((با همديگر تبادل نظر كنيد و ديدار و ملاقات كنيد و به همديگر حديث گوييد. زيرا كه (گفتگوى ) حديث پاك كننده و زداينده غم و اندوه از دلهاست . به درستى كه دلها زنگ مى گيرند همان گونه كه شمشير زنگ مى گيرد و پاك كردن و زدودن آن با گفتن و شنيدن حديث است .))(8 )


حافظ از چشمه حكمت به كف آور جامى
بو كه از لوح دلت نقش ‍ جهالت برود


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
22-06-2010, 16:57
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
مقدمه مولف

هذا كتاب المسمى بالشهاب فى الحكم و الاداب
المشتمل على الف حديث شريف النبوية
عليه و على آله افضل الصلوة و التحية
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله جامع الشتات ليوم النشور، و باعث الاموات من الاجداث و القبور، و صلى الله على المصطفى المحبور، و على آله الطاهرين من الخناء و الفجور.
و بعد، فقد استخرت الله تعالى ، و از معت على ان اءجمع من كلام سيد البشر، محمد المصطفى الشافع فى المحشر، الف حديث مما اعتقد صحته و نقلته عن مشايخى رضوان الله عليهم ، فقد روينا عنه (صلى الله عليه و آله )، انه قال : ((من حفظ من اءمتى اربعين حديثا من امر دينه عنى ، سماه الله فى السماء وليا، و فى الارض فقيها و كنت له شفيعا، و قيل له : ادخل الجنة من اى باب (9) شئت )) فهو الصادق اذا وعد، والموفى (10) اذا عاهد.
و سميته بكتاب الشهاب فى الحكم و الاداب ، و رتبته على ثلثين من الابواب ، (و)(11) سالكا فيه اسلوب حروف المعجم ، تذكرة لاءولى الاءلباب ، راجيا بجمعه من الله تعالى جزيل الثواب و شفاعته فى يوم المآب ، و ما توفيقى الا بالله ، عليه توكلت و اليه اءنيب .
ترجمه مقدمه مولف
به نام خداوند بخشنده مهربان
سپاس خداى را سزاست كه گردآورنده پراكندگان است در روز نشور(12) و برانگيزاننده مردگان از قبور.
و درود خدا بر مصطفاى محبور(13) و خاندان پاك او از خنا(14) و فجور.
و بعد، از خدايتعالى طلب خير كردم و خواستم از سخنان سيد و سرور بشر، محمد مصطفى ، شافع در محشر، هزار حديث گرد آورم كه به درستى آن (حديث ها) اعتقاد دارم و از مشايخ خودم رضوان الله عليهم نقل كردم .
از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: (از امت من هر كس چهل حديث مرا در امر دين خود حفظ كند، خدايتعالى او را در آسمان ولى ، و در زمين فقيه مى نامد، و من براى او شفاعت مى كنم ، و به او گفته مى شود كه از هر درى كه مى خواهد وارد بهشت شود.)
وعده او راست است و به عهد خود وفادار است .
و آن را به كتاب (الشهاب فى الحكم و الاداب ) نام نهادم و بطريق حروف الفباء برسى باب ترتيب دادم ، يادآورى باشد به صاحبدلان . و با گردآورى آن اميد ثواب جزى از خدايتعالى و شفاعت (پيامبرش ) را در روز جزا دارم .
و نيست توفيق من مگر با خدا، بر او توكل كردم و بسوى او باز مى گردم .


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
22-06-2010, 16:58
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

ا): باب الف : باب الف موصول و مقطوع

1 - اليد العليا خير من السفلى .
- دست بالاتر (بخشنده ) از دست پايين تر (گيرنده ) بهتر است .
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): الاءيدى ثلاث : فيد الله عزوجل العليا، و يدالمعطى التى تليها، و يدالمعطى اءسفل الاءيدى ، فاستعفوا عن السؤ ال ما استطعتم .(15)
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: دستها سه گونه اند: دست خداى عزوجل بالاترين دست ها است ، و (پس از آن ) دست بخشنده اى كه كسانى را تحت سرپرستى دارد، و دست گيرنده كه پايين ترين و پست ترين دستها است . پس هر چه مى توانيد از سوال كردن پرهيز كنيد.
و قال (صلى الله عليه و آله ): لئن يحتطب الرجل على ظهره فيبيعه و يستغنى به و يتصدق بفضله ، خير من اءن يساءل رجلا، اءتاه الله من فضله ، فيعطيه او يمنعه ، ان اليد العليا خير من اليد السفلى .(16)
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) فرمود: اگر مرد، هيزم بكَنَد و در پشت خود حمل كند و آن را بفروشد و بى نياز شود، و مازاد آن را تصدق كند، بهتر است از آن كه از كسى كه خداوند او را زيادت داده ، چيزى بخواهد، آنگاه او بدهد، يا ندهد. بدرستيكه دست بالاتر بهتر از دست پايين تر است .
و قال الصادق (عليه السلام ): اشتدت حال رجل من اصحاب رسول الله (صلى الله عليه و آله )، فقالت له امراءته : لو اءتيت النبى (صلى الله عليه و آله )... الى آخر الخير(17)
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: يكى از اصحاب پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را تنگدستى شدت يافت ، همسرش به او گفت : اگر پيامبر از حال ما باخبر باشد به ما كمك مى كند. او به محضر آن حضرت آمد، تا وارد شد، شنيد كه مى فرمود: هر كس از شماها چيزى از ما بخواهد، مى دهيم ، و هر كس احتياج خود را ظاهر نسازد، خداوند او را بى نياز مى كند.
پيش خود گفت : منظور پيامبر غير از من كسى نيست . فلذا برگشت و جريان را به همسرش گفت ته همسرش گفت : (از كجا معلو منظورش تو باشى ) برو آن حضرت را از حال ما باخبر كن . مجددا آمد، تا به محضر پيامبر رسيد، حضرت فرمود: هر كس از ما چيزى بخواهد به او مى دهيم ، و اگر استغنا كند و اظهار نكند، خداوند او را مستغنى و بى نياز مى سازد، تا اينكه او بار سوم آمد، باز هم حضرت همان كلمات را تكرار فرمود.
آنگاه آن مرد رفت از كسى تبرى به امانت گرفت و بالاى كوه رفت يك دسته هيزم كند و آورد و آن را فروخت و گندم خريد. فردا رفت هيزم بيشترى آورد و فروخت و اين كار را ادامه داد، تا پولى جمع كرد و يك تبر خريد، و اين كار را مدتى ادامه داد، و بتدريج سرمايه اى اندوخت و طى يك مدت وضعش ‍ خوب شد، و دو شتر و يك غلام خريدارى كرد، و حالش بهتر شد.
آنگاه پيش پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) آمد و جريان حال خود را كه چگونه آمده و چگونه شنيده بود به آن حضرت عرض كرد. پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) فرمود: من به تو گفتم كه اگر كسى از ما چيزى بخواهد مى دهيم و اگر فقر خود را ظاهر نكند خداوند بى نيازش گرداند.
2 - المومنون هينون و لينون .
- مومنان آسانگير و نرمخو هستند.
3 - المومنون يد على من سواهم .
- مومنان در برابر ديگران دستيار همديگرند.
4 - الايمان بضع و سبعون ، اعلاها شهادة ان لا اله الا الله ، و ادناها اماطة الاءذى من الطريق .
- ايمان بيشتر از هفتاد درجه است بالاترين درجه آن گواهى دادن به يگانگى خداوند است و پايين ترينش دور كردن مزاحم و موانع از سر راه مردم است .
5 - المومنون لايزالون فى الدنيا منغصون .
- مومنان تا در دنيا هستند دل گرفتگى دارند.
6 - المومن (18) من امن الناس من يده و لسانه .
- مومن كسى است كه مردم از (گزند) دست و زبانش در امان باشند.
7 - المومنون اخوة تكافا دماؤ هم يسعى بذمتهم اءدناهم و هم يد على من سواهم .(19)
- مومنان برادر همديگرند، و خونشان برابر است (يعنى همه برابر و هم ارزش مى باشند) و اگر كوچكترين آنها به كسى امان داد، همگى آن را مراعات مى كنند، و آنها در برابر ديگران همدست و كمك يكديگرند.
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
22-06-2010, 16:59
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق

راوى مى گويد از ابى عبدالله (عليه السلام ) معنى قول پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) را پرسيدم كه فرموده اند: يسعى بذمتهم ادناهم چيست ؟ فرمود: لو اءن جيشا من المسلمين حاصروا قوما من المشركين ، فاءشرف رجل فقال اءعطونى الاءمان حتى اءلقى صاحبكم ، و اءناظره ، فاءعطاه اءدناهم الاءمان ، وجب على اءفضلهم الوفاء به .(20)
هرگاه لشكرى از مسلمانان ، گروهى از مشركان را محاصره كردند، آنگاه مردى بلند شد و گفت : بر من اءمان بدهيد تا فرمانده شما را ملاقات كنم و با او گفتگو نمايم ، اگر پايين درجه اى از مسلمانان به او امان داد، بر بلند پايه آنها واجب است كه آن امان را محترم شمارد و وفا كند.
8 - المسلمون عند شروطهم .
- مسلمانان به تعهدات و پيمان هاى خود وفا دارند.
تعليق :
ان عليا (عليه السلام ) كان يقول : من شرط لامراءته شرطا فليف بها. فان المسلمين عند شروطهم ، الا شرطا حرم حلالا اءو احل حراما.(21)
على (عليه السلام ) مى فرمود: هر كس براى زن خود شرطى را قرار دهد، پس بايد به آن شرط وفا كند، زيرا مسلمانان به شرطهاى خود وفا دارند، مگر شرطى كه حلالى را حرام ، يا حرامى را حلال كند.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): عدة المومن اءخذ باليد، يحث على الوفاء بالمواعيد، والصدق فيها.(22)
رسول گرامى (صلى الله عليه و آله ) فرمودند: وعده مومن (در حكم ) دست (به دست ) گرفتن (و نقد) است بسرعت بوعده هاى خود عمل مى كند. و در قول خود راستگو است .
سمعت رسول الله (صلى الله عليه و آله ) يقول : عدة المومن نذر، لا كفارة له .(23)
راوى گويد: از رسول خدا شنيدم كه مى فرمود: وعده مومن نذر است ولى در صورت تخلف كفاره بر او واجب نيست .
9 - الاسلام قيد الفتك .
- اسلام آدم كشى ناگهانى را منع كرده است .
10 - الاسلام يعلو و لا يعلى عليه .
- اسلام برتر (از همه اديان ) است و (هيچ دينى ) بر او برترى نمى يابد.
11 - الاسلام يزيد و لا ينقص .
- اسلام (بر انسان ) مى افزايد و (از او) نمى كاهد.
12 - الاسلام علانية و الايمان سر. (و اشار الى صدره )
- اسلام ظاهرى و علنى است و ايمان قلبى و نهانى است .
13 - اءلمداراة راءس العقل .
- مدارا و ملاطفت كردن با مردم سرمايه عقل است .
تعليق :
و قال (صلى الله عليه و آله ): راس العقل بعد الايمان بالله ، مداراة الناس ‍ فى غير ترك الحق .(24)
سرمايه خرد، بعد از ايمان به خداى تعالى ، مدارا كردن با مردم است در امورى كه حق و واجبى ترك نشود.
و قال (صلى الله عليه و آله ): مداراة الناس نصف الايمان ، و الرفق بهم نصف العيش .(25)
مدارا و نرمى كردن با مردم نيمى از ايمان است . و همراهى و رفاقت با آنها نيمى از گذراندن زندگى است .
و قال (صلى الله عليه و آله ): اءمرت بمداراة الناس ، كما اءمرت بتبليغ الرسالة .(26)
همانگونه كه به تبليغ رسالت مامور شده ام به مدارا كردن با مردم ماموريت يافته ام .
من عدم المداراة عدم التوفيق .(27)
از مدارا نكردن (با مردم ) است كه انسان (در كارها ناكام ) و نا موفق مى ماند.
و قال (صلى الله عليه و آله ): اءعقل الناس اءشدهم مداراة للناس ، و اءذل الناس من اءهان الناس .(28)
خردمندترين مردم كسى است كه با مردم هر چه بيشتر مدارا و ملاطفت كند و فرومايه ترين مردم كسى است كه مردم را خوار و سبك شمارد.
حافظ:


آسايش دو گيتى تفسير اين دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا
14 - المسلم من سلم الناس من اءذاه .
- مسلمان كسى است كه مردم از آزار و اذيت او بسلامت بسر برند.
15 - النياح عمل الجاهلية .
- گريه و زارى كردن با صداى بلند و با داد و فرياد و ناشكيبايى از عادات دوره جاهليت (قبل از اسلام ) است .
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 18:56
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق

عن الصادق (عليه السلام ) عن آبائه ، قال : نهى رسول الله (صلى الله عليه و آله ) عن الرنة عند المصيبة و نهى عن النياحة و الاستماع اليها و نهى عن تصفيق الوجه .(29)
يعنى : رسول خدا نهى كرد از گريستن با صداى بلند و فرياد در مصيبت و نهى فرمود از گريه با شيون و ناشكيبايى و گوش كردن به آن و منع نمود از ضربه زدن با دست و صورت .
عن على (عليه السلام ): بكى رسول الله عند موت بعض ولده فقيل له : يا رسول الله ؛ تبكى و اءنت تنهانا عن البكاء؟ فقال : ((لم اءنهكم عن البكاء، و انما نهيتكم عن النوح و العويل ، و انما هى رقة و رحمة يجعلها الله فى قلب من يشاء من خلقه و يرحم الله من يشاء، و انما يرحم من عباده الرحماء.(30)
على (عليه السلام ) فرمود: رول خدا در مرگ يكى از فرزندانش گريه كرد. به آن حضرت عرض كردند: اى رسول خدا آيا گريه مى كنى در حاليكه ما را از گريه كردن منع نموده اى ؟
فرمود: من شما را از گريه كردن نهى ننموده ام ، از شيون و فغان و با صداى بلند گريستن و فرياد كردن نهى نموده ام ، گريه كردن از رقت قلب (و نرم دلى ) و از عطوفت و مهربانى است كه خداوند آن را در دل هر كه از مخلوقات خود بخواهد قرار مى دهد، و به هر كه بخواهد رحم و مهربانى مى كند.
و بدرستى كه خداوند از بين بندگانش رحم كنندگان را مورد رحم خود قرار مى دهد.
قال جعفر بن محمد (عليهما السلام ): كل الجزع و البكاء مكروه سوى الجزع و البكاء على الحسين (عليه السلام ).(31)
هر جزع و گريه مكروه و ناپسند است به جز گريه و جزع بر حسين (عليه السلام ).
فقال النبى (صلى الله عليه و آله ):... يا فاطمة ؛ ان نساء امتى يبكون على نساء اءهل بيتى و رجالهم يبكن على رجال اهل بيتى و يجددون العزاء جيلا بعد جيل فى كل سنة فاذا كان القيامة تشفعين اءنت للنساء و اءنا اءشفع للرجال و كل من بكى منهم على مصاب الحسين اءخذنا بيده و اءدخلناه الجنة .
يا فاطمة : كل عين باكية يوم القيامة ، الا عين بكت على مصاب الحسين ، فانها ضاحكة مستبشرة بنعيم الجنة .(32)
نبى اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: اى فاطمه بدرستى كه زنان امت من گريه مى كنند بر زنان اهل بيت من ، و مردانشان گريه مى كنند بر مردان اهل بيت من ، نسلى پس از نسلى در هر سال عزادارى را تجديد مى كنند. پس ‍ آنگاه كه قيامت برپا مى شود، تو بر زنان ، و من بر مردان شفاعت مى كنيم ، و هر يك از آنها كه بر مصيبت حسين (عليه السلام ) گريه كند دستش را مى گيريم و وارد بهشت مى كنيم .
اى فاطمه ؛ همه چشم ها در روز قيامت گريان است به جز چشم كسى كه بر مصيبت حسين (عليه السلام ) گريه كرده باشد. پس آنها به نعمتهاى بهشتى خندان و شادمانند.


گريه بر هر درد بى درمان دواست چشم گريان چشمه فيض خداست
قال (صلى الله عليه و آله ): من بكى من ذنب غفرالله له ، و من بكى خوف النار اءعاذه الله منها، و من بكى شوقا الى الجنة اءسكنه الله فيها، و كتب له اءمانا من الفزع الاءكبر، و من بكى من خشية الله حشره الله مع النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين ، و حسن اولئك رفيقا.(33)
هر كس بر گناهى گريه كند، خداوند بر او مى بخشد، و هر كس از بيم آتش ‍ جهنم گريه كند، خداوند از جهنم پناهش دهد، و هر كس در اشتياق بهشت گريه كند، خداوند او را در بهشت جاى دهد و براى او از فزع بزرگتر (قيامت ) روز قيامت با پيامبران و راستگويان (صديقان ) و با شهيدان و با نيكان (صالحان ) برانگيخته و در يك جا جمع مى كند، و آنها همراهان خوبى هستند.
16 - السكر جمع النار (جمر النار.(34))
- مستى ، گردآوردن آتش است . (يا گرد آمدن آتش است .)
17 - الشعر من ابليس .
- شعر از ابليس است .

http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 18:56
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعلیق

شعر دو گونه است . وقتيكه آيه والشعراء يتبعهم الغاوون (35)
در مذمت شاعران نازل شد با نزول آيه بعدى الا الذين آمنوا(36)
شاعران مومن و صالح ، دائم الذكر را استثناء نمود. چنانكه در جاى ديگر از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) روايت شده كه فرمودند:
الشعر بمنزلة الكلام فحسنه حسن الكلام و قبيحه قبيح الكلام .(37)
يعنى : شعر مانند سخن است ، زيباى آن سخن نيكو، و زشت و قبيح آن ، سخن زشت است .
الحديث : ان لله كنوزا تحت عرشه و مفاتيحه فى السنة الشعراء.(38)
يعنى : خداى تعالى در زير عرش خود گنجينه ها دارد، و كليدهاى آنها در زبانهاى شاعران (با ايمان و حق گو) است .
مانند اشعارى كه فرزدق در حق امام سجاد (عليه السلام ) سروده است و يا اشعار مشهور و حكمت آميز حسان بن ثابت .
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) به حسان بن ثابت دستور دادند كافران را رسوا كن ، روح القدس با تست اهجهم ، (اوهاجهم ) و روح القدس ‍ معك .(39)
در جاى ديگر فرمودند: ان من الشعر حكما و روى حكمة بعضى از شعرها حكمت (و آموزنده ) است .(40)
18 - الخمر جماع الاثام .
- شراب مجموعه گناهان است .
19 - النساء حبالة ابليس .
- زنان دام شيطانند (كه بوسيله آنها مومن را به گناه مى اندازد)
20 - الشباب شعبة من الجنون .
- جوانى پاره اى از كم عقلى است .
21 - السعيد من وعظ بغيره .
- خوشبخت كسى است كه از ديگران پند و عبرت بگيرد.
22 - الشقى من شقى فى بطن امه .
- تيره بخت كسى است كه در شكم مادرش تيره بخت باشد.
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): الشقى من شقى فى بطن امه و السعيد من سعد فى بطن امه .(41)
فرمودند: تيره بخت كسى است كه در شكم مادرش تيره بخت باشد و نيكبخت كسى است كه در شكم مادرش نيكبخته باشد.
يكى از عوامل سازنده شخصيت آدمى ، وراثت است ، مخصوصا رحم مادر كه در خوشبختى و بدبختى انسان نقش موثرى دارد كه فرمود: فى بطن اءمه .
اما اين تاثير چنانكه در روايات ديگر آمده ، چنين نيست كه اراده را از انسان سلب كند و نتواند اقدام به كار ديگرى كند، بلكه چه بسا ممكن است كه در اثر تعليم و تربيت و تزكيه نفس چنان پرورش يابد كه به تمام معنى در جهت مخالف قرار گيرد.
رسول گرامى (صلى الله عليه و آله ) فرموده اند: السعيد قد شقى و الشقى قد سعد.(42)
يعنى : گاهى نيكبخت شقى و بدبخت مى شود و گاهى تيره بخت به راه سعادت و خوشبختى مى رود.
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 18:56
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تاثير اراده و نيت انسان در سرنوشت او

قال الصادق (عليه السلام ): الخلق خلقان ، اءحدهما نية والاخر سجية قيل : فايما اءفضل ؟ قال : النية ، لاءن السجية مجبول على اءمر، لا تستطيع غيره ، و صاحب النية يتصبر على الطاعة تصبرا، فهذا اءفضل .(43)
امام صادق (عليه السلام ) فرمودند: اخلاق بر دو گونه است : يكى نيت و ديگرى سجيه (خلق و خوى ذاتى )، پرسيدند: كدام يك ارزشمندتر است ؟ فرمودند: نيت ، زيرا اعمال صاحب سجيه تابع سرشت و طبيعت اوست ، و او نمى تواند برخلاف خلق و خوى ذاتى خود (به آسانى ) عمل كند، و صاحب نيت (با عزم و اراده خود) شكيبايى زيادى را در اطاعت (خداى تعالى ) تحمل مى كند. پس اين برتر از آن ديگرى است .
اميرالمومنين (عليه السلام ) مى فرمايد: اءفضل الاءعمال ما اءكرهت نفسك عليه .(44)
يعنى : بهترين و شايسته ترين كارها آنست كه خودت را (با زحمت ) به آن كار وادار كنى .
و نير فرمود: اءفضل الاعمال اءحمزها.(45)
يعنى : ارزشمندترين كارها دشوارترين آنها است .
زندگانى جانوران تابع غريزه و طبيعت آنهاست ، همانگونه كه آفريده شده اند، زندگى مى كنند، و نمى توانند برخلاف طبيعت خود، كارى انجام دهند.
از امتيازات انسان است كه خداى تبارك و تعالى به او نيت و اراده عطا فرموده است ، و به او خرد و شعور داده ، و هوشيارى و آگاهى ارزانى داشته ، و در انتخاب راه صلاح و سعادت و فساد و شقاوت ، او را آزاد گذاشته است ، و راه فجور و تقوا را به او الهام بخشيده است و فرموده : فاءلهمها فجورها و تقويها(46)
راه سعادت و نيكبختى و كمال ، و راه خطا و هلاكت را براى او روشن و آشكار ساخته ، او را در اعمالش (مانند جانوران ) مجبور نكرده و فرموده : لااكراه فى الدين قد تبين الرشد من الغى (47)
يعنى : در دين اجبار نيست ، راه راست و راه گمراهى آشكار است .
شاعرى گفته است : هر كه او تربيت خود نكند حيوانست .
خداى تعالى در برابر اعمال ما سرنوشت ما را تغيير مى دهد.
از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) روايت شده كه فرمود: الصدقة على وجهها و اصطناع المعروف و برالوالدين ، و صلة الرحم تحول الشقاوة سعادة ، و تزيد فى العمر، و تقى مصارع السوء.(48)
يعنى : صدقه دادن در راه صحيح آن و نيكو كارى و نيكى به پدر و مادر، و صله رحم ، شقاوت و بدبختى را تغيير داده و به حال سعادت و خوشبختى بر مى گرداند، و عمر انسان را زياد مى كند، و از هرگونه پرتگاه بد انسان را محافظت مى كند.
خداوند عزوجل هر چه را بخواهد كم و زياد مى كند
قال الله تعالى : يمحوالله ما يشاء و يثبت و عنده اءم الكتاب .(49)
يعنى : خداى تعالى محو و نابود مى كند آنچه را كه بخواهد، و يا ثابت مى دارد، و نزد او است اصل كتاب .
... ان الله يمحو من الرزق و يزيد فيه ، و كذا القول فى الاءجل و السعادة و الشقاوة و الايمان و الكفر، و رواه جابر عن رسول الله (صلى الله عليه و آله ).(50)
بدرستيكه خداوند محو مى كند روزى (تعيين شده ) را، و يا زياد مى كند آن را، و همچنين است زمان مرگ و طول عمر و نيكبختى و تيره بختى ، و ايمان و كفر. (اين روايت را جابر از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) نقل كرده است .)
كارها به پايانش مربوط است





http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 18:57
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
ان عليا (عليه السلام ) قال : ان حقيقة السعادة اءن يختم للمرء عمله بالسعادة ، و ان

حقيقة الشقاء اءن يختم للمرء عمله بالشقاء.(51)
على (عليه السلام ) فرمودند: حقيقت سعادت آن است كه كار انسان به نيكبختى پايان يابد، و حقيقت تيره بختى آن است كه عمل شخص به بدبختى پايان پذيرد.
فقال النبى (صلى الله عليه و آله ): العمل بخواتيمه ، العمل بخواتيمه ، العمل بخواتيمه .(52)
نبى اكرم (صلى الله عليه و آله ) سه مرتبه فرمود: كارها به پايانش مربوط است .
قال عيسى ابن مريم على نبينا و (عليه السلام ): معشر الحواريين ، بحق اءقول لكم ، ان الناس يقولون ان البناء باءساسه ، و انا لا اءقول لكم كذلك ، قالوا: فماذا تقول يا روح الله ؟ قال : بحق اءقول لكم ان آخر حجر يضعه العامل هو الاءساس . (قال ابو فروة : انما اءراد خاتمة الاءمر.(53))
حضرت عيسى على نبينا و (عليه السلام ) فرمود: اى گروه ياران ؛ از روى حقيقت به شما مى گويم ، مردم مى گويند: بناى خانه به پايه اوست ، و من براى شما اينچنين نمى گويم . گفتند: پس چگونه مى گويى با روح الله ؟ فرمود: بحق و راستى به شما مى گويم ؛ بدرستيكه آخرين سنگى كه كارگر مى گذارد آن اساس و بنياد است (راوى مى گويد: منظورش پايان و خاتمه كار است )
حكمت :





شروع كار اگرچه جان كار است ولى پاداش در پايان كار است
كفر و ايمان سرونوشت انسان را تغيير مى دهد
قال الله تبارك و تعالى : الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور والذين كفروا اءوليائهم الطاغوت يخرجونهم من النور الى الظلمات اءولئك اصحاب النار هم فيها خالدون .(54)
يعنى خداى تبارك و تعالى سرپرست كسانى است كه (به او) ايمان آورده اند، آنها را از تاريكى و ظلمت ها بيرون آورده به نور و روشنايى وارد مى سازد، و كسانى كه كفر ورزيدند، اولياء و سرپرستانشان طاغوت و سركشانند كه آنها را از نور بسوى تاريكى ها بيرونشان برند، آنها اهل آتش اند
و در آنجا هميشه ماندگاراند.
در اين آيه خداوند متعال ، خود را متكفل رها كردن مومنان از تاريكى ها، و وارد نمودن به نور معرفى ، ولى انتقال كافران از نور به ظلمات را به طاغوت نسبت مى دهد.
قال ابو عبدالله (عليه السلام ): ان الله ينقل العبد من الشقاء الى السعادة ، و لا ينقله من السعادة الى الشقاء.(55)
فرمودند: خداوند، بنده را از شقاوت به سعادت منتقل مى كند و از سعادت به شقاوت منتقل نمى سازد.
پس در هر حال ايمان انسان را از هر تاريكى نجات مى دهد و كفر او را به شقاوت و تيره بختى مى رساند.
دعا كردن سرنوشت و قضاء محكم و تثبيت شده را باز مى گرداند
امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايند: الدعاء يرد القضاء بعد ما ابرم ابراما. فاكثر من الدعاء فانه مفتاح كل رحمة ، و نجاح كل حاجة ، و لاينال ما عندالله عزوجل الا بالدعاء.(56)
فرمود: دعا قضا را پس از آنكه استوار و تثبيت شده ، باز مى گرداند. پس زياد دعا كن ، زيرا آن كليد هر رحمت است و برآورنده هر حاجت . آنچه پيش ‍ خدا است (از جود و فضل و كرم ) به دست نمى آيد مگر با دعا...(57)
ما در اينجا فقط براى رفع ابهام و رد شبهه جبر، آيات و رواياتى كه قابل فهم عموم باشد آورديم ، زيرا روش ما توجه به حكمت هاى عملى دستورات دينى است كه آنچه سرنوشت ما را تعيين مى كند اعمال ما است ، و ما مسئول اعمال خود هستيم .
و آنچه را كه به حكمت نظرى مربوط مى شود، به عهده محققين وا مى گذاريم .
در پايان با دعايى كه در ضمن نوافل شهر رمضان المبارك آمده مطلب را ختم مى كنم :
اللهم ان كنت عندك من الاءشقياء، فاءمحنى من الاءشقياء و اكتبنى من السعداء، فانك قلت : يمحواالله ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب .(58)
پروردگارا؛ اگر من در پيشگاه تو از زمره تيره بختان هستم ، مرا از (زمره ) آنها پاك كن و از گروه نيك بختان بنويس ، زيرا تو فرمودى : خداوند محو و پاك مى كند آنچه را كه بخواهد، و ثابت مى دارد آنچه را كه بخواهد. و نزد خداست اصل كتاب .
23 - الحمى من نار جهنم فابردوها بالماء.
- تب از آتش جهنم است ، پس آن را با آب سرد كنيد.
24 - العالم كالحمة .
- دانشمند مانند چشمه آب گرم است (كه بيماران از آن شفا مى يابند.)
25 - المجالس بالامانة .
- در مورد مجالس امانت بايد رعايت شود.





http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 18:57
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

تعليق

و قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): انما يتجالس المتجالسان بامانة الله ، فلا يحل لاءحدهما اءن يفشى على اءخيه مايكره .(59)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمودند: دو همنشين با هم به (شرط) امانت خدا همنشينى مى كنند، براى هيچيك از دو طرف جايز نيست كه فاش سازد آنچه را كه (بين آنها گذشته ، و به ديگران بازگويى كند، اگر چه كار نيك او باشد، در صورتيكه ) برادرش راضى نباشد كه جايى بازگويى شود.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): المجالس بالامانة الا ثلاثة مجالس ، مجلس سفك فيه دم حرام ، او مجلس استحل فيه فرج حرام ، او مجلس يستحل فيه مال حرام بغير حقه .(60)
همنشينى ها با امانت است مگر سه مجلس ،: مجلسى كه در آن خون حرامى ريخته شود، يا مجلسى كه در آن عورت حرامى حلال شود، يا مجلسى كه در آن مال حرامى به ناحق مباح شود.
26 - المسلم مرآة لاءخيه المسلم .
- مسلمان آيينه برادر مسلمان خود است .
تعليق :
المسلم اءخو المسلم . هو عينه و مرآته و دليله و لا يخونه و لا يخدعه و لا يظلمه ، و لا يكذبه ، و لا يغتابه .(61)
مسلمان برادر مسلمان است ، و چشم اوست ، و آيينه اوست و دليل و راهنماى اوست ، و به او خيانت نمى كند، و فريبش نمى دهد، و به او ستم نمى كند، و به او دروغ نمى گويد، و غيبت او را نمى كند.
27 - الحرب خدعة .
- جنگ با خدعه و نيرنگ همراه است .
28 - البلاء موكل بالنطق .
- بلا و گرفتارى به گفتار بسته است .
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): بلاء الانسان من اللسان .(62)
فرمود: بلا و گرفتارى انسان از (محافظت نكردن ) زبان است .
و قال (صلى الله عليه و آله ): حبس اللسان سلامة الانسان .(63)
حبس كردن زبان (موجب ) سلامتى انسان است .
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): لا تظهر الشماتة لاءخيك ، فيرحمه الله و يبتليك .(64)
رسول گرامى فرمود: برادر خويش را شماتت مكن (در غم او اظهار شادى مكن ) چرا كه خداوند به او رحم آورد و تو را در بلا اندازد.


سوزد و گريد و افروزد و نابود شود
هر كه چون شمع بخنند به شب تار كسى


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 18:57
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

قال رسول الله (صلى الله عليه و آله )


رحم الله من قال خيرا فغنم ، او صمت فسلم .(65)
فرمود: خدا بيامرزد كسى را كه سخن نيكو گويد و بهره ببرد، يا ساكت باشد و سالم بماند.


سخن گرچه هر لحظه دلكش تر است چو بينى خموشى از آن بهتر است

در فتنه بستن دهن بستن است

كه گيتى به نيك و بد آبستن است پشيمان ز گفتار ديدم بسى

پشيمان نگشت از خموشى كسى صدف زانجهت گشت گوهر فروش

كه از پاى تا سر همه گشت گوش ‍ زبان سرخ سر سبز را دهد بر باد

بهوش باش دلا بازى زبان نخورى (66)مگو ناخوش كه پاسخ ناخوش آيد

بكوه آواز خوش ده تا خوش ‍ آيد(67)كلام حكمت آميز از طلا به

سكوت از گفتن پَرت و پلا به
29 - الناس باسنان المشط سواء.
- مردم مانند دندانه هاى شانه با هم مساويند.
تعليق :
يك روز سلمان فارسى (ره ) بر مجلس رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) وارد شد، حضرت او را گرامى داشت و بزرگ شمرد، شخصى وارد شد و او را ديد و گفت : اين عجم كيست كه در ميان عرب صدرنشين شده است ؟ آنگاه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) بالاى منبر تشريف بردند و خطبه خواندند، سپس فرمودند:
ان الناس من آدم الى يومنا هذا مثل اءسنان المشط، لافضل للعربى على العجمى ، و لا الاءحمر على الاءسود، الا بالتقوى . سلمان بحر لاينزف ، و كنز لا ينفذ، سلمان منا اءهل البيت ، سلسل يمنح الحكمة و يؤ تى البرهان .(68)
بدرستى كه مردم از آدم تا به امروز مانند دندانه هاى شانه (مساوى ) هستند، نه عربى بر عجمى برترى دارد، و نه يك سرخپوست به يك سياهپوست ، مگر با تقوى و پرهيزگارى ، سلمان دريايى است كه خشك نمى شود، و گنجى است كه تمام نمى شود، سلمان از ما اهل بيت است ، او آب خوشگوارى است كه دانش و حكمت مى بخشد و حجت و دليل قاطع مى آورد.
قال على بن الحسين (عليهما السلام ): لا يفخر اءحد على اءحد، فانكم عبيد و المولى واحد.(69)
كسى بر كسى فخر نفروشد، زيرا همه شما بندگان هستيد و مولى (خداوند توانا) يكى است .
30 - اءلان حمى الوطيس (اى : اشتد الحرب . ق ).
- همين الان حرارت تنور شدت يافت (كنايه از اينكه كار جنگ سخت شد.)
تعليق :
در جنگ حنين ، وقتى آتش جنگ شدت گرفت ، حضرت فرمودند: اءلان حمى الوطيس و نزل النصر من السماء و انهزمت هوازن ...(70)
همين الان حرارت تنور شدت يافت (آتش جنگ بالا گرفت ) و نصرت و پيروزى از آسمان نازل شد، (لشكر قبيله ) هوازن شكست خورد...
31 - الناس من شجر شتى ، و انا و اءنت من شجرة واحدة (يعنى : عليا.)
- يا على ؛ مردم از شجر (سلسله نسب ) گوناگون هستند، و من و تو از يك شجره و نسب آفريده شده ايم .
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): يا على ؛ خلق الناس من شجر شتى ، و خلقت انا و اءنت من شجرة واحدة ، انا اصلها و اءنت فرعها و الحسن و الحسين اءغصانها، و شيعتنا ورقها فمن تعلق بغصن من اءغصانها اءدخله الله الجنة .(71)
يا على ؛ مردم از سلسله نسب هاى گوناگون و مختلف آفريده شده اند، و من و تو از يك شجره و نسب آفريده شده ايم ، من اصل و ريشه آن هستم و تو فرع و تنه آن و حسن و حسين شاخه هاى آن ، و شيعيان ما برگ آن هستند پس هر كس به شاخه اى از شاخه هاى آن بياوزيد، خداوند او را وارد بهشت مى كند.
32 - اءللهم حبب الينا المدينة ، كما حببت الينا مكة ، اءو اشد، و بارك فى صاعها و مدها، و انقل حماها و وبائها الى الجحفة ، اءللهم من باع ريعة من الارض ، فلا تبارك فيه ، اءللهم بارك فى الخبر.(72)
- خدايا مدينه را خوشايند و محبوب ما قرار بده ، همانگونه كه مكه را محبوب ما قرار داده اى ، بلكه شديدتر و بيشتر از آن ، و در پيمانه هاى آن بركت بده ، و تب و وباء آن را به جحفه منتقل كن . خدايا، هر كس راه و گذرگاهى از زمين آن را بفروشد، در آن بركت نده ، خدايا در كشتزارها و دامهاى شيرده آن بركت بده .
33 - اءلمرء حر، اذا لم يعد.(73)
- انسان تا زمانى كه به كسى وعده نداده آزاد است (وقتى كه وعده به كسى داد تا به وعده خود وفا نكرده ، بايد پايبند مورد وعده خود باشد)
34 - اءلمرء مع رحله .
- مرد با رَحل خود همراه است .


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 18:57
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

تعليق

هنگامى كه پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) به مدينه مهاجرت فرمودند مردم در نزول (و اقامت ) آن حضرت گفتگو داشتند، هر قبيله و شخصى مى خواست كه آن حضرت در محل و خانه آنها اقامت گزيند.
فرمود: راه را باز كنيد، زيرا شتر ماموريت دارد كه در كجا بخوابد، آنگاه مهار شتر را رها كرد، و او مى رفت و به هر قومى و قبيله اى از انصار كه مى گذشت ، آماده مى شدند و مى خواستند پيش آنها اقامت كند.
شتر همانطور مى رفت تا اينكه در نزديكى خانه ابوايّوب بر زمين نشست و آن زمين ملك دو بچه يتيم ، به نام سهل و سهيل فرزندان عمرو، و در تصرف و تحت سرپرستى معاذبن عقراء بود.
حضرت آن زمين را بقيمت بالاتر از ارزش آن روز از آنها خريد كه بعدا در آنجا مسجدى ساختند كه اكنون به مسجد النبى مشهور است و آن اولين مسجدى بود كه در مدينه ساخته شد.
هنگامى كه مردم درباره نزول آن حضرت به منزل آنها با هم مشغول گفتگو بودند، مادر ابوايوب از فرصت استفاده كرده و بار و شتر آن حضرت را به خانه خود كه در آن نزديكى بود برده بود، آنگاه حضرت فرمود: ((المرء مع رحله )) يعنى مرد با بار و مركب خود همراه است و به منزل ايشان نزول فرمودند.(74)
35 - اءلمرء حريص على ما منع .
- انسان نسبت به هر چيزى كه ممنوع شده حريص است .
36 - اللهم ارحم خلفائى ، قيل : يا رسول الله (و)(75) من خلفائك ؟ قال : الاءئمة الاءثنى عشر بعدى ، اءولهم على بن ابيطالب و آخرهم القائم المهدى من ولدى .
- خدايا جانشينان مرا مشمول رحمت خود بگردان و پرسيدند: يا رسول الله جانشينان شما كيانند؟ فرمود: دوازده امام بعد از من هستند، اول آنها على بن ابيطالب و آخر آنها قائم المهدى از فرزندان من است .
37 - الحياء خير كله .
شرم و حياء تماما خير و خوبى است .
تعليق :
قال على (عليه السلام ): من كساه الحياء ثوبه ، لم يرالناس ‍ عيبه .(76)
يعنى : هر كس كه حيا لباسش را بر او بپوشاند، مردم عيب او را نمى بينند.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): لا تعمل شيئا من الخير رياء و لا تدعه حياء.(77)
يعنى : هيچ كار نيك را براى ريا و خودنمائى انجام نده ، و از روى شرم و حيا تركش مكن .
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): اءربع من كن فيه و كان من قرنه الى قدمه ذنوبا بدلها الله حسنات : الصدق و الحياء، و حسن الخلق ، و الشكر.(78)
چهار خصلت است كه هر كس داراى آنها باشد، اگر چه از سر تا پا آلوده به گناه باشد، خدايتعالى آن گناهان را تبديل به ثواب و حسنه كند: راستگويى - شرم و حياء - خوش خلقى - و سپاسگزارى و شكر كردن .
عن ابى عبدالله (عليه السلام ): اءلحياء من الايمان و الايمان فى الجنة .(79)
حيا از ايمان است و (صاحب ) ايمان در بهشت است .
38 - اليمين الفاجرة تدع الديار بلاقع .
- سوگند دروغ شهرها را (از خير و بركت ) خالى مى كند.
39 - الشرك اءخفى فيكم من دبيب النمل .
- شرك آوردن بخدا، در ميان شما نهفته تر است از نرم راه رفتن مورچه .
40 - اءلعائد فى هبته كالعائد فى قيئه .(80)
- كسى كه بخشيده خود را پس بگيرد، مانند كسى است كه خورده خود را استفراغ و قى كرده باشد.
41 - اءلدال على الخير، كفاعله .
- كسى كه ديگرى را به كار خير و خوبى راهنمايى كند، مانند آنست كه خودش آن كار را انجام داده باشد.
42 - اءلولد للفراش ، و للعاهر الحجر.
- فرزند، مال (پدر و صاحب ) فراش است ، و زناكار بايد سنگسار شود.
43 - الارواح جنود مجندة ، فما تعارف منها ايتلف و ما تناكر منها اختلف .
- جانها لشكرهاى آراسته اند، آنهاييكه همديگر را مى شناسند، با هم انس و الفت مى گيرند، و آنهاييكه همديگر را نمى شناسند، جدا مى شوند.

http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 18:57
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق
مما اءوصى به اميرالمومنين (عليه السلام ) اولاده : يا بنى عاشروا الناس ‍ عشرة ، ان غبتم حنوا اليكم ، و ان فقدتم بكوا عليكم .
يا بنى ، ان القلوب جنود مجندة ، يتلا حظ بالمودة ، و يتناجى بها، و كذلك هى فى البغض ، فاذا اءحببتم الرجل من غير خير سبق منه اليكم فارجوه ، اذا اءبغضتم الرجل عن غير سوء سبق اليكم ، فاحذروه .(81)
از وصيتهاى اميرالمومنين (عليه السلام ) است به فرزندانش : فرزندم با مردم چنان معاشرت كنيد كه اگر از آنها غايب شويد آرزوى (ديدار) شما را بكنند، و اگر شما را از دست دادند، بر شما گريه كنند.
اى فرزندانم ، دلها لشگرهاى آراسته اند، با محبت به همديگر (با چشم دل ) نگاه مى كنند و با مهربانى با يكديگر (به زبان دل ) راز مى گشايند، و همانگونه است در مورد كينه و دشمنى ، پس هرگاه كسى را دوست داشتيد، بدون اينكه سابقه خيرى از او داشته باشيد، به او اميدوار باشيد، هرگاه كسى را دشمن داشتيد بدون اينكه در سابق شر و بدى از او ديده باشيد از او برحذر باشيد.
44 - اءلناس معادن كمعادن الذهب .*
- مردم معدنها هستند مانند كانهاى طلا.
45 - الزيتون شجرة مباركة ، فائتدموا(82) وادهنوا.
- زيتون درخت مباركى است (ميوه ) آن را خورش طعام خود كنيد، و روغن آن را به تن خويش بماليد.
46 - الصحة والفراغ نعمتان مكفورتان .
- تندرستى و آسودگى خاطر دو نعمت پوشيده و مجهول القدر است .
47 - اءلمومن نصفه تغافل .
نيمى از خصلت مومن چشم پوشى و نديده گرفتن (عيوب ديگران ) است .
تعليق :
قال اميرالمومنين (عليه السلام ): اءشرف خصال الكرم غفلتك عما
تعلم .(83)
فرمود: شريف ترين صفت جوانمردى آن است كه از آنچه (از عيب مردم ) مى دانى ، چشم پوشى كنى و نديده بگيرى .
و در نهج البلاغه آمده : من اءشرف اءفعال الكريم غفلته عما يعلم .(84)
از بهترين كارهاى شخص بزرگوار آنست كه از آنچه (درباره مردم ) مى داند چشم پوشى كند.
48 - اءللهم بارك لامتى فى بكورها، يوم سبتها و خميسها.
- خدايا، بركت و افزايش بده بر امت من در بامدادشان روزهاى شنبه و پنجشنبه هاشان .
49 - اءلخراج بالضمان .
- درآمد به كفيل متعلق است .
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 18:57
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعلیق

عن النبى (صلى الله عليه و آله ): انه قضى الخراج بالضمان .(85)
از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) روايت شده كه حكم كرد به متعلق بودن خراج به كفيل . و آن بدين معنا است كه كسى چيزى (مثلا گاو يا شترى ) را بشرط بى عيب بودن خريدارى كرد و بعدا معلوم شد كه عيب دارد و آن را به فروشنده پس داد، و نبايد بابت درآمد آن (مثلا شيرى كه دوشيده ) يا هر نوع بهره بردارى به فروشنده بدهد، زيرا او كفيل هزينه آن بود و اگر مى مرد مال خريدار مرده بود.
50 - اءلمسلم اءخو اءلمسلم ، لا يظلمه و لا يسلمه .
- مسلمان برادر مسلمان است ، به او ستم نمى كند، و او را تسليم نمى كند.
51 - اءلناس مسلطون على اءموالهم .
- مردم اختيار و تسلط بر اموال خود دارند.
52 - الاعمال بالنيات .
- كارها به نيت بستگى دارد.
تعليق :
و قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ان الله لاينظر الى صوركم و اءعمالكم ، و انما ينظر الى قلوبكم و نياتكم .(86)
فرمود: خدايتعالى به صورت (ظاهر) شما و اعمال شما نمى نگرد بلكه به دل ها و نيت هاى شما نگاه مى كند (كه به چه نيت و قصد، عمل كرده ايد.)
عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : انما قدر الله عون العباد على قدر نياتهم ، فمن صحت نيته ، تم عون الله له ، و من قصرت نيته قصر عنه العون بقدر الذى قصر.(87)
فرمود: خداى تعالى بندگان را به اندازه نيت هاشان كمك و يارى مقدر نموده هر كسى كه نيت او صحيح و درست باشد كمك و يارى خدايتعالى بر او كامل مى رسد، و هر كسى كه نيت او كوتاه و ضعيف باشد به اندازه كوتاهى آن كمك و يارى مى شود.
النية الحسنة تدخل صاحبها الجنة .(88)
خوش نيتى انسان را داخل بهشت مى كند.
از امام محمد تقى (عليه السلام ): اءلقصد الى الله بالقلوب اءبلغ من اتعاب الجوارح بالاعمال .(89)
يعنى : روى آوردن بخدا با دلها، رساتر و كامل تر است از افكندن اعضا و جوارح تن به رنج و مشقت عمل ها.
از امام صادق (عليه السلام ) چنين نقل شده : اءلقصد الى الله بالقلوب اءبلغ من القصد اليد بالبدن و حرمات القلوب اءبلغ من حركات الاعمال .(90)
رو آوردن به خدا با دلها، رساتر است از رو آوردن با جسم و تن و حركتهاى دلها رساتر است از حركتهاى عملها.
عن النبى (صلى الله عليه و آله ): من كانت نيته الدنيا، فرق الله عليه اءمره و جعل الفقر بين عينيه ، و لم ياءته من الدنيا الا ما كتب له ، و من كانت نيته الاخرة جمع الله شمله و جعل غناه فى قلبه و اءتته الدنيا و هى راغمة .(91)
كسى كه نيت او براى دنيا باشد، خدايتعالى كار او را پراكنده مى سازد، و فقر و احتياج را جلوى چشمش قرار دهد و از دنيا چيزى بدست نمى آيد جز آنچه براى او نوشته شده باشد. و كسى كه نيت او (در كارها) آخرت باشد، خدايتعالى پريشانى و پراكندگى كار او را جمع و جور كند و غنى و بى نيازى او را در دلش قرار دهد و دنيا به او روى آورد در حاليكه او اكراه دارد.
روايت است كه حضرت موسى (عليه السلام ) مردى را ديد كه دست به دعابرداشته و تضرع و استغاثه مى كند، حضرت موسى عرض كرد، الهى اگر حاجت و درخواست او به دست من بودى من حاجت او را روا مى كردم ، وحى رسيد: اى موسى اين مرد مالك گوسفندان زياد است ، و دل او همواره در خيال گوسفندانش مى باشد، من مستجاب نمى كنم دعاى كسى را كه شم و زبانش به درگاه من است ولى قلب او با من نيست . موسى (عليه السلام ) قضيه را به آن مرد حالى نمود، فورا قلب خود را نيز متوجه درگاه عالم پناه خدا نود و درخواست خود را نايل شد.(92)
قال الصادق (عليه السلام ): ما ضعفت بدن عما قويت عليه النية .(93)
يعنى : هيچ بدنى از عملى كه نيت در آن قوى باشد، ناتوان نشد.


آدمى را قوت دست از دل است هر كه او را دل قوى بازو قويست
و قال النبى (صلى الله عليه و آله ): ان الله يعطى الدنيا بعمل الاخرة و لا يعطى الاخرة بعمل الدنيا.
فاذا اءنت اءخلصت النية و جردت الهمة للاخرة ، حضلت لك الدنيا و الاخره جميعا، و ان اردت الدنيا ذهبت عنك الاخرة فى الوقت ، و ربما لاتنال الدنيا كما تريد، و ان نلتها فلا تبقى لك ، بل تزول عنك قريبا فقد خسرت الدنيا و الاخرة ، ذلك هو الخسران المبين .(94)
(بدرستى كه خدايتعالى دنيا را با كار كردن براى آخرت مى دهد، و آخرت را با كار كردن براى دنيا نمى دهد.)
پس هرگاه تو نية خود را خالص كردى و همت و تلاش خود را فقط متوجه آخرت نمودى ، هم دنيا و هم آخرت براى تو گرد آمد و فراهم شد، و اگر دنيا را اراده كردى ، آنگاه آخرت از دستت رفت . اى بسا آنچنانكه مى خواهى به دنيا هم نرسى و اگر هم رسيدى براى تو باقى نمى ماند، بلكه بزودى از دست تو خواهد رفت ، آنوقت هم در دنيا و هم در آخرت زيان ديده اى كه آن زيان آشكارى است .
53 - المستشار مؤ تمن .
- كسى كه مورد مشورت قرار مى گيرد، امانتدار (اسرار مردم ) است (و در مشورت نبايد خيانت كند، بايد راه درست را نشان بدهد.)
54 - الناس فى سعة مالم يعلموا.(95)
- مردم در آن چيزى كه نمى دانند، در فراخ و راحتى هستند.
55 - الناس جواسيس العيوب فاءحذروهم .
- مردم جستجو كنندگان عيب ها هستند پس مراقب آنها باشيد.
56 - الصلوة خير موضوع ، من شاء استقل و من شاء استكثر.
- نماز موضوع خوبى است ، هر كس خواست حداقل (واجب ) آن را بخواند، و هر كس خواست (با بجا آوردن مستحبات و نافله ها) بيشتر بهره مند گردد.
57 - العين وكاء الستة .
- چشم (در حكم ) درپوش است از نگاه به دنبال نامحرم .

http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 18:58
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق





سئل رسول الله (صلى الله عليه و آله ): عن الرجل ، تمر به المراءة فينظر اليها، فقال : اول نظرة لك و الثانية عليك ولالك ، والنظرة الثالثة سهم مسموم من سهام ابليس ، من تركهالله لالغيره اءعقبه الله ايمانا يجد طعمه .(96 )
از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) درباره مردى پرسيدند كه زن (نامحرم ) بر او بگذرد و او نگاه كند، فرمود: نگاه نخست حق تو است ، و نگاه بار دوم بر ضرر توس نه حق تو، و نگاه كردن مرتبه سوم تير زهرآگينى از تيرهاى شيطان است .
هر كس بخاطر خدايتعالى نه بخاطر ديگران ، از تكرار نگاه خوددارى كند خداوند به او ايمانى پاداش عطا مى فرمايد كه طعم و لذت آن را مى چشد.
سمعت عن ابى عبدالله (عليه السلام ) يقول : النظرة سهم من سهام ابليس مسموم ، و كم من نظرة اءورثت حسرة طويلة .(97)
نگاه كردن به (نامحرم ) تيرى از تيرهاى زهرآگين شيطان است ، و چه بسا كه يك نگاه ، افسوس و پشيمانى طولانى ببار آورد.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): لا تتبع النظرة ، فليس لك يا على الا اءول نظرة .(98)
فرمود: نگاه دوم به دنبال نگاه اول نبايد بيايد، يا على ؛ تو بجز نگاه اول حق نگاه كردن ندارى .
عن الصادق (عليه السلام ) فى حديث :... قال انما قيده الله سبحانه بالنظرة الواحدة ، لان النظرة الواحدة لاتوجب الخطاء الا بعد النظرة الثانية بدلالة قول النبى (صلى الله عليه و آله ) لما قال لاءميرالمومنين (عليه السلام ): يا على اءول النظرة لك والثانية عليك لا لك .(99)
خداى سبحان مقيد كرده به يك نگاه ، زيرا يك نگاه كردن سبب گناه نمى شود مگر نگاه دوم بدليل فرموده نبى اكرم (صلى الله عليه و آله ) كه به اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود: اى على نگاه نخست حق تست و نگاه دوم به ضرر تو است نه حق تو.
قال ابو عبدالله (عليه السلام ): النظرة بعد النظرة تزرع فى القلب الشهوة و كفى بها لصاحبها فتنة .(100)
فرمود: نگاه كردن به دنبال نگاه در دل شهوت مى كارد و همان كافى است كه انسان را به فساد و رسوايى بكشاند.
حديث نبوى : ما من مسلم ينظر الى امراءة رمقة ، ثم يغض بصره ، الا اءحدث الله له عبادة ، يجد حلاوتها فى قلبه .(101)
هر مسلمانى نخستين لحظه به يك زن (نامحرمى ) كه به سبكى نگاه كند آنگاه چشم خود را از او بردارد. خداوند براى او عبادتى پديد آورد كه لذت و شيرينى آن را در دل خويش دريابد.
و قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): يا ايها الناس ؛ انما النظرة من الشيطان فمن وجد من ذلك شيئا فلياءت اءهله .(102)
فرمود: اى مردم نگاه كردن به (نامحرم ) كار شيطان است ، پس هر كس از اين كار چيزى (وسوسه اى ) در دل خود پيدا كرد، به پيش همسرش رو آورد.
حديث نبوى (صلى الله عليه و آله ): اذا راءى اءحدكم امراءة تعجبه فلياءت اءهله ، فان عند اءهله مثل ما راءى ، و لا يجعلن للشيطان الى قلبه سبيلا و ليصرف بصره عنها فان لم تكن له زوجة فليصل ركعتين و يحمدالله كثيرا، و يصلى على النبى و آله ، ثم يساءل الله من فضله ، فانه يبيح له براءفته ما يغنيه . (خ ل‍: ينفتح له من راءفته .)(103)
اگر يكى از شماها زنى را ديد كه او را شگفت زده كرد پس نزد همسرش برود كه پيش همسرش مانند همان است كه ديده . و شيطان را بر دل خود راه ندهد. و بايد چشمش را از او برگرداند.
اگر همسرى ندارد، دو ركعت نماز بخواند و خداى را زياد حمد و ستايش ‍ كند، و پيامبر و آل پيامبر را صلوات بفرستد، آنگاه دعا كند و از فضل خدا درخواست كند كه خداوند به مهربانى خود حلالى را فراهم كند كه او را بى نياز سازد.
در حديثى ديده ام كه اين دعا را مكرر و مستمرا بخواند: اللهم اءسئلك من فضلك .


چشمى كه نظر نگه ندارد بس فتنه كه بر سر دل آرد
58 - الوقوف على حسب ما يوقفها اءهلها.
- (استفاده از) اموال موقوفه بايد مطابق شرايطى باشد كه واقف معين كرده .
59 - اءلرضاع يغير الطباع .
- شير دادن ، طبيعت كودك را تغيير مى دهد.
60 - اءلرضاع ما اءنبت اللحم وشد العظم .
- فرزند رضاعى (شيرى ) آنست كه از شير يك زن گوشت او برويد و استخوان او سخت شود.
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 18:58
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق


ان عليا (عليه السلام ) كان يقول : تخيروا للرضاع كما تخيرون للنكاح ، فان الرضاع يغير الطباع .(104)
على (عليه السلام ) مى فرمود: در انتخاب دايه براى بچه شيرخوار خود دقت كنيد همانگونه كه در انتخاب همسر دقت مى كنيد چرا كه شير دادن طبيعت كودك را تغيير مى دهد.
61 - الزنا، لاحرمة له .
- در مورد زنا (و زناكار، رعايت ) هيچ حرمتى لازم نيست .
تعليق :
قال الصادق (عليه السلام ): اذا جاهر الفاسق بفسقه ، فلا حرمة له و لا غيبة .(105)
هرگاه فاسق ، فسق خود را آشكار كرد، حرمتى براى او نيست و غيبت او جايز است .
62 - السفر قطعة من العذاب .(106)
- سفر كردن پاره اى از عذاب است .
تعليق :
قال (صلى الله عليه و آله ): السفر قطعة من العذاب ، فاذا قضى اءحدكم سفره فليسرع الاياب الى اءهله .(107)
مسافرت كردن پاره اى از عذاب است ، پس هرگاه يكى از شماها سفرش ‍ پايان يافت بسرعت نزد خانواده اش برگردد.
عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال فى حكمة آل داود: ان على العاقل اءن لايكون ظاعنا الا فى تزود المعاد، او مرمة المعاش ، او طلب لذة فى غير محرم .(108)
يعنى : بر عاقل شايسته نيست مسافرت كردن مگر براى تهيه توشه آخرت ، يا براى ترميم معاش زندگى ، يا طلب لذت و خوشى در غير كارهاى حرام .
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): سافروا تصحوا، سافروا تغنموا.(109)
مسافرت كنيد تا تندرست باشيد، مسافرت كنيد، سود و نفع بدست آوريد.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): لو يعلم الناس رحمة الله للمسافر لاءصبح الناس على ظهر سفر(110) ان الله بالمسافر رحيم .(111)
اگر مردم رحمت الهى را در حق مسافر بدانند، از بامداد در پشت مركب سفر بسر مى برند كه خدايتعالى در حق مسافر مهربان است .
63 - الصوم جنة من النار.
- روزه گرفتن سپرى است در برابر آتش جهنم .
64 - الدنيا سجن المومن و جنة الكافر.
- دنيا زندان مومن و بهشت كافر است .
تعليق :
قد جاء الحديث من آل محمد عليهم السلام : انهم قالوا: الدنيا سجن المومن و القبر بيته ، و الجنة ماءواه ، والدنيا جنة الكافر، والقبر مسجنه والنار ماءواه .(112)
از آل محمد عليهم السلام حديثى آمده كه فرمودند: دنيا زندان مومن ، و قبر منزلگاه او، و بهشت مسكن و جايگاه اوست ، و دنيا بهشت كافر، و قبر زندان او و دوزخ مسكن و ماءواى اوست .
65 - البيعان بالخيار ماداما فى المجلس .
- خريدار و فروشنده ، مادامى كه مجلس خريد و فروش را ترك نگفته اند اختيار فسخ معامله را دارند.
66 - الطلاق بيد، من (اءخذبال‍)ساق .(113)
- طلاق به دست كسى است كه مهريه مى دهد.
تعليق :
باب اءن الطلاق بيد الرجل دون المراءة ، فان شرط فى العقد، كون الطلاق بيد المراءة بطل الشرط.(114)
در مستدرك بابى است تحت اين عنوان كه طلاق در دست مرد است نه در دست زن ، پس اگر در ضمن عقد شرط كنند كه طلاق در دست زن باشد آن شرط باطل است .
عن جعفر بن محمد (عليهما السلام ) اءنه سئل عن المهر، فقال : هو ما تراضى عليه الناس ولكن لابد من صداق معلوم قل او كثر (و) لا باءس اءن يكون عروضا.(115)
از امام صادق (عليه السلام ) درباره مهريه پرسيدند، فرمود: هر آن چيزى كه (دو طرف ) به آن راضى باشند، ولكن بايد مهريه معلوم و معين شود، چه كم باشد چه زياد، و اگر غير نقد (از قبيل اساس و ملك و متاع ديگر) باشد اشكال ندارد.
قال ((ساءلت ابا عبدالله (عليه السلام ) عن الصداق ، هل له وقت ؟ قال : لا)) ثم قال : ((كان صداق النبى (صلى الله عليه و آله ) اثنتى عشرة اءوقية و نشا، والنش نصف الاءوقية ، و الاءوقية اربعون درهما فذلك خمسمائة درهم .(116)
راوى گويد: از ابا عبدالله (عليه السلام ) درباره صداق (مهريه ) پرسيدم ، كه آيا براى آن وقتى بايد معين شود؟ فرمودند: نه ، سپس فرمودند: مهريه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) دوازده اءوقيه و نصف اوقيه بود، و هر اوقيه چهل درهم است كه در مجموع پانصد درهم مى شود.
67 - الكفن ، ثم الدين ، ثم الوصية ، ثم الميراث .
- (ما ترك بدين ترتيب مصرف مى شود:) اول كفن ، سپس (پرداخت ) بدهى ها، بعد موارد وصيت و در آخر ميراث (كه بايد بين وراث تقسيم شود.)
68 - اءلبينة على المدعى و اليمين على من انكر.
- ارائه مدرك و دليل بر عهده ادعا كننده ، و سوگند بر انكار كننده است .
69 - الاسلام يجب ما قبله .
- اسلام آوردن ، گذشته انسان را قطع مى كند (و گناهان گذشته آمرزيده مى شود) و (حقوق مردم و غسل جنابت از آن استثناء شده است ، اسلام آوردن ، آنها را قطع نمى كند.)
70 - الحكمة ضالة المومن .
- حكمت گمشده مومن است .


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 18:58
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

تعليق




اگر كسى چيزى را كم كرده باشد، تا آن را پيدا نكند، آرام نمى گيرد پس مومن پيوسته در جستجو، و طلب علم و حكمت است و آن را در دست هر كس ‍ ببيند بهر نحوى كه باشد از او فرا مى گيرد.
الحكمة ضالة المومن ياءخذها ممن سمعها و لا تبالى فى اءى وعاء خرجت .(117)
حكمت گمشده مومن است از هر كه بشنود فرا گيرد و اهميت ندهد كه از كجا آمده .
قال اميرالمومنين (عليه السلام ): الحكمة ضالة المومن ، فخذ الحكمة ، ولو، من اءهل النفاق .(118)
حكمت گمشده مومن است پس آن را فرا گير اگر چه از مردم دو رو باشد.
و قال : خذ الحكمة اءنى كانت ، فان الحكمة تكون فى صدر المنافق ، فتلجلج فى صدره ، حتى تخرج فتسكن الى صواحبها فى صدر المومن .(119)
حكمت را از هر جا كه باشد فراگير، زيرا حكمت در سينه منافق و دو رو هم هست و در آنجا در اضطراب و نگرانى است ، تا بيرون آمده و در سينه صاحب خود مومن جا گيرد.
قال الصادق (عليه السلام ): ان الاءرواح تكل ، كما تكل الاءبدان ، فابتغوا لها طرائف الحكمة .(120)
بدرستى كه روح و جانها خسته مى شوند مانند خسته شدن بدنها براى آن حكمت هاى تازه و شايسته جستجو كنيد و فراهم آوريد.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): غريبتان : كلمة حكمة ، من سفيه ، فاءقبلوها، و كلمة سفه من حكيم ، فاغفروها، فانه لا حكيم ، الا ذوعثرة ، و لا سفيه ، الا ذوتجربة .(121)
يعنى : دو سخن و كلمه عجيب و شگفت آور است : سخن حكمت آميزى از نادان سبك عقل كه آن را بپذيريد، و سخن نابخردانه كه از دانشمند و حكيمى بشنويد، پس آن را ببخشيد، زيرا حكيمى نيست ، مگر اينكه (گاهى ) دچار لغزش مى شود، و نادان و سبك عقلى نيست ، مگر اينكه داراى تجربه است .
حكيمى گفته است : راءى بزرگ را حقير مداريد، اگر چه از كودك خردسال واقع شود، زيرا، دُرّ گرانبها از قيمت خود نكاهد هر چند كه كودك غواصى از دريا در آورده باشد.

(122)
سعدى گويد:


گه بود كز حكيم روشن راءى بر نيايد درست تدبيرى وقت باشد كه كودكى نادان به غلط بر هدف زند تيرى
71 - العلماء ورثة الاءنبياء.
- دانشمندان وراث پيامبران هستند.
72 - العلماء اءمناء الرسل .
- دانشمندان امانت دار رسولان خدا هستند.
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): الفقهاء اءمناء الرسل ، مالم يدخلوا فى الدنيا، قيل : يا رسول الله ، و ما دخولهم فى الدنيا؟ قال : اتباع السلطان ، فاذا، فعلوا ذلك فاحذروهم على اءديانكم .(123)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: فقيهان امانت داران پيامبران اند، ماداميكه وارد دنيا نشوند. گفته شد: اى رسول خدا، وارد شدن آنها در دنيا چگونه است ؟
فرمود: پيروى كردن سلطان وقت ، پس هرگاه اين كار را كردند. از آنها درباره دين خودتان برحذر و هوشيار باشيد.
عن اميرالمومنين (عليه السلام ) انه قال : الملوك حكام على الناس ، والعلماء حكام على الملوك .(124)
يعنى : زمامداران حكمرانان بر مردم هستند، و دانشمندان حكمرانان بر زمامداران .
عن الحسين (عليه السلام ) قال : سمعت اميرالمومنين يقول : الملوك حكام الناس ، والعلم حاكم عليهم ، و حسبك من العلم ان تخشى الله ، و حسبك من الجهل ان تعجب بعلمك .(125)
از امام حسين (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: از اميرالمومنين (عليه السلام ) شنيدم كه مى فرمود: پادشاهان (زمامداران ) حكمرانان مردم هستند، و علم و دانش حاكم بر آنها است ، و براى تو از علم همان بس كه از خدا بترسى (126) و از جهل و نادانى بر تو همان بس كه به علم خود مغرور و متعجب شوى .(127)
و عن عيسى على نبينا و (عليه السلام )، انه قال : مثل عالم السوء، مثل الصخرة ، وقعت فى فم النهر، لا هى تشرب الماء، و لا هى تترك الماء ليخلص الى الزرع .(128)
يعنى : مثل دانشمند بد، مانند سنگ صخره است كه در دهانه نهر قرار گرفته ، نه خودش آب مى خورد و نه رها مى كند كه به زراعت برسد.
73 - اءلتائب من الذنب كمن لا ذنب له .
- كسى كه از گناه توبه كند مانند كسى است كه گناهى ندارد.
74 - اءلاسلام قطع رحم الجاهل .(129)
- اسلام آوردن ، خويشاوندى دوره جاهليت را قطع مى كند. (مانند خويشاوندى ابو لهب ، و ابو جهل با رسول خدا (صلى الله عليه و آله ).)
75 - اءلزعيم غارم .
- ضامن مسئول جبران ضرر و زيان است .
76 - اءلصدقة تدفع ميتة السوء.
- صدقه دادن مرگ بد را از انسان دور مى كند.
77 - اءلصدقة بعشرة ، والقرض بثمانية عشر.
- صدقه دادن ده برابر و قرض دادن هجده برابر ثواب دارد.


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 18:58
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

تعليق

قال الصادق (عليه السلام ): مكتوب على باب الجنة : الصدقة بعشرة والقرض بثمانية عشر، و انما صارالقرض اءفضل من الصدقة ، لان المستقرض ‍ لا يستقرض الا من حاجة و قد يطلب الصدقة من لا يحتاج اليها.(130)
فرمود: بر در بهشت نوشته شده : صدقه ده برابر و قرضص دادن هجده برابر ثواب دارد. قرض دادن بدان جهت بهتر از صدقه است كه وامخواه وام نمى خواهد مگر براى حاجتى (چون مى داند كه بايد پس بدهد) ولى صدقه را كسانى هم كه محتاج نباشند مى خواهند (زيرا صدقه بلاعوض ‍ است )
سئل اءبو عبدالله (عليه السلام ) عن الصدقة التى حرمت على بنى هاشم ، ما هى ؟ فقال : هى الزكاة .(131)
از ابى عبدالله (عليه السلام ) پرسيدند: كدام صدقه است كه بر بنى هاشم (سادات ) حرام است ؟ فرمود: آن زكات است كه بر آنها حرام است (دادن هر احسان و صدقات غير از زكات به سادات جايز است .(132))
78 - اءلهدية ثورث المحبة .
- تحفه و هديه ايجاد دوستى و محبت مى كند.
79 - اءلهدية تسلى السخائم .
- هديه دادن كينه و حسد را فرو مى نشاند.
80 - اءلهدية ثلث : هدية مكافاة ، هدية مصانعة و هدية لله (عزوجل ).
- هديه بر سه نوع است : هديه پاداش ، هديه مصانعه (رشوت ، مدارا، چاپلوسى ) و هديه براى خدايتعالى .
81 - اءلكاد على عياله كالمجاهد فى سبيل الله .
- كسى كه براى خرج معاش زن و بچه خود تلاش مى كند و رنج مى كشد مانند كسى است كه در راه خدا پيكار و جهاد مى كند.
82 - الحج كله عرفة .
- حج تماما عرفه است (يا، آگاهى و شناخت است ).
83 - اءلطواف صلوة ، الا فى تحريم الكلام .(133)
- طواف كردن (دور كعبه مانند) نماز است جز اينكه در حال طواف حرف زدن جايز است .
تعليق :
عن رسول الله (صلى الله عليه و آله ) انه قال : اءلطواف بالبيت صلاة الا اءن الله اءحل فيه النطق .(134)
فرمود: طواف كردن در خانه خدا (مانند) نماز است ، بجز اينكه خداوند متعال در طواف سخن گفتن را حلال و جايز نموده است (يعنى : آنچه در شرايط نماز است مانند طهارت و وضوء، در طواف نيز شرط است )
84 - اءلولاء لحمة كلحمة النسب .
- دوستى كردن خويشاوندى است ، مانند خويشاوندى نسب .
تعليق :
قال (صلى الله عليه و آله ): اءلولاء لحمة كلحمة النسب ، لايباع و لا يوهب .(135)
مودّت و دوستى قرابت و خويشى است ، مانند خويشاوندى نسبى ، نه قابل فروش است ، و نه قابل بخشش .
عن الصادق جعفربن محمد (عليهما السلام ) انه قال : مودة يوم صلة ، و مودة شهر قرابة ، و مودة سنة رحم ماسة .(136)
من قطعها، قطعه الله تعالى .(137)
دوستى يك روز، صله و پيوند است ، دوستى يك ماه ، قرابت است و دوستى يك سال ، رحم ، و خويشاوندى نزديك است .
هر كس اين رحم و خويشى را قطع كند، خداوند آن را قطع مى كند.
85 - اءلومن على دينه فتاش .
- مومن نسبت به امور دينى خود بسيار كنجكاو و مراقب است .
86 - اءلاءئمة اءثناعشر، كلهم من قريش .
- امامان (بعد از من ) دوازده نفرند كه همه آنها از قريش هستند.
87 - اءلقرآن غنى ، لا غنى دونه .
- قرآن بى نياز (از ديگران ) است ، و (براى هيچ كس ) بدون قرآن بى نيازى نيست .
88 - اءلقرآن ذلول ، ذووجوه ، فاءحملوه على وجوهه (على اءحسن الوجوه .(138))
- قرآن ذلول (يعنى : نرم و رام و هموار بوده و صعب و دشوار نيست ) و وجوه مختلف دارد، پس آن را به بهترين و صحيح ترين وجه ها حمل كنيد.


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:04
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

تعليق
:
عن النبى (صلى الله عليه و آله ) قال : تعلموا القرآن ، و تعلموا غرائبه ، و غرائبه فرائضه ، و حدوده . فان القرآن نزل على خمسة وجوه : حلال ، و حرام ، و محكم ، و متشابه ، و اءمثال ، فاعملوا بالحلال ، و دعوا الحرام ، واعملوا بالمحكم ، ودعو المتشابه ، واعتبروا بالاءمثال .(139)
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) فرمود: قرآن را بياموزيد، و غرائب آن را فرا گيريد، و غرائب آن واجبات و حدود آنست . بدرستى كه قرآن به پنج وجه نازل شده است : حلال ، و حرام ، و محكم ، و متشابه ، و مثل ها. پس ‍ آنچه واجب و حلال است بجا آوريد، و حرام آن را ترك كنيد، و به محكم آن عمل كرده متشابه را واگذاريد، و از مثلهايش عبرت و پند بگيريد.
89 - اءلبكر تستاءذن و اذنها صماتها، و الثيب يعرب عنها لسانها.(140)
- از دوشيزه (براى عقد ازدواج ) اذن و رضايت گرفته شود و سكوت او بمعنى رضايت اوست ، و زن بيوه رضايت خود را آشكارا با زبان اظهار مى كند.
90 - اءلولاء لمن اءعتق .
- ميراث بنده آزاد شده (اگر ورثه نداشته باشد) به كسى مى رسد كه او را آزاد كرده است .
91 - اءلحذر، اءلحذر، فوالله لقد ستر، حتى كاءنه قد غفر.(141)
- بترسيد، بترسيد، (از خدا و گناه كردن و از استدراج ) سوگند بخدا، تا آن اندازه (گناهانتان را) پرده كشيد و پوشانيد كه گويى آنها را بخشيده است .
92 - اءلبقرة تجزى عن سبعة .
- (قربانى كردن ) يك گاو از طرف هفت نفر كفايت مى كند.
تعليق :
عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : اءلبقرة والبدنة تجزيان عن سبعة نفر، اذا اجتمعوا من اءهل بيت و غيرهم .(142)
امام ششم فرمود: يك گاو، يا شتر قربانى از هفت كس كه باهم هستند بس ‍ است ، چه از يك خاندان باشند و يا غير خانواده (شرح در خصال : اين قربانى مستحبى است .)
93 - اءلكماءه من المن و ماؤ ها شفاء للعين .
- كماءة از منّ است و آب آن شفا بخش چشم است .
94 - الغنى غنى النفس .
- توانگرى و بى نيازى به دل و طبيعت است .
تعليق :
قال موسى بن جعفر (عليهما السلام ): يا هشام ؛ من اءراد الغنى بلامال و راحة القلب من الحسد، والسلامة فى الدين فليتضرع الى الله فى مساءلته باءن يكمل عقله .
فمن عقل قنع بما يكفيه ، و من قنع بما يكفيه استغنى ، و من لم يقنع بما يكفيه لم يدرك الغنى اءبدا.(143)
اى هشام ، هر كس مى خواهد بدون مال غنى و بى نياز شود، و از رنج رشك و حسد آسوده و راحت باشد، و دين او سلامت بماند، پس بايد با تضرع و زارى از خدا مساءلت نمايد كه عقل او را بيشتر و كامل تر كند،
هر كس عاقل شد به اندازه كفايت از دنيا قانع و راضى شود، و هر كس قانع و راضى شد به آن مقدار كه براى او كافى است (از ديگران ) بى نياز گردد و هر كس به قدر كفايت خود راضى نشود هرگز بى نيازى را درك نخواهد كرد.
و قال (صلى الله عليه و آله ): من سره اءن يكون اءغنى الناس ، فليكن بما عندالله اءوثق منه بما فى يده .(144)
هر كس مى خواهد كه غنى ترين مردم باشد، پس به آنچه نزد خدا است بيش ‍ از آنچه در دست اوست اعتماد و اطمينان داشته باشد.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): و من قنع بما رزقه الله ، فهو من اءغنى الناس .(145)
كسى كه به آنچه خداوند به او روزى داده بسنده باشد او از جمله غنى ترين مردم است .
95 - اءلحاج اءشعث ، اءغبر.
- حج كننده (زائر خانه خدا) سزاوار است كه ژوليده مو و رنگ پريده و غبار به تن نشسته باشد.
تعليق :
قطب راوندى در لب اللباب روايت كرده : ان اءحوال الحج ، كاءحوال الموت ... الى آخر خبر.(146)
بدرستى كه حالات حج مانند حالات مرگ است ، همانگونه كه انسان قبل از مرگ وصيت خود را مى نويسد، شايسته است كه قبل از حج وصيت كند زمانى كه بر مركب خود سوار مى شود گويا كه بر روى تابوت حمل مى گردد.
و همه كسان ناگزيرند كه روزى ناخواسته در روى دوش دشمنان و (دوستان ) و نزديكان ، تشييع جنازه شوند.
هنگامى كه به بيرون شهر مى رسد، مانند آنست كه به قبر وارد كردند، و غسل كردن براى احرام (در ميقات ) مانند غسل ميت كردن و كفن پوشيدن است .
آنگاه كه از ميقات خارج شد، مثل اينكه از قبرش زنده مى شود و لبيك گفتن او، اجابت دعوت خدا است ، و با موى ژوليده و تن غبار نشسته و رنگ پريده ، هر مرحله و مانعى را كه پشت سر مى گذارد، گردنه ها و عقبه هاى روز قيامت را ياد مى كند به اميد اينكه اجر و پاداش يافته و بسلامت برگردد.
96 - الفقه ثم المتجر.
- (نخست بايد) احكام شرعى (كسب و تجارت ) را آموخت سپس وارد تجارت شد.
97 - التاجر فاجر، والفاجر فى النار، الا من اءخذ الحق و اءعطاه .
- تاجر تبه كار است ، و تبه كار در آتش دوزخ مگر آن كسى كه حق (خود) را بگيرد، و حق (ديگران ) را بدهد.


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:04
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

تعليق
سمعت اميرالمومنين (عليه السلام ) يقول على المنبر: يا معشر التجار، الفقه ثم المتجر، الفقه ثم المتجر، الفقه ثم المتجر، والله للربا فى هذه الامة اءخفى من دبيب النمل على الصفا. شوبوا اءيمانكم بالصدق .
التاجر فاجر، والفاجر فى النار، الا من اءخذ الحق و اءعطى الحق .(147)
راوى گويد: از اميرالمومنين (عليه السلام ) شنيدم كه در بالاى منبر (گروه بازرگانان را مخاطب قرار داد) و سه مرتبه فرمود: اول فقه سپس تجارت (يعنى : نخست مسايل شرعى را ياد بگيريد و سپس تجارت كنيد)، سوگند به خدا، در اين امت ، ربا، پنهان تر از رد پاى مورچه بر روى سنگ صاف است ،
تاجر فاجر و تبه كار است ، و تبه كار در آتش دوزخ ، مگر كسى كه حق خود را بگيرد، و حق ديگران را بدهد.
98 - اءلرحم اذا وصلت ثم قطعت ، قطعها الله .
- رحم و خويشاوندى هنگامى هست كه وصل شود، اگر بعدا قطع شود، خداى تعالى آن را قطع مى كند.
تعليق :
و عن رسول الله (صلى الله عليه و آله ) عن جبرئيل عن الله تعالى ، قال : انا الرحمن ، شققت الرحم من اسمى ، فمن وصلها، وصلته و من قطعها، قطعته .(148)
از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) است كه جبرئيل گفت خداى تعالى فرمود: من رحمان هستم ، و رحم را از اسم خودم جدا كرده ام ، هرگاه كسى آن را وصل كند، من بر او وصل مى كنم ، و اگر كسى آن را قطع كند از او قطع مى كنم .
99 - القضاة اءربعة ثلثة فى النار، و واحدة فى الجنة .
- قاضى ها چهار گروهند، سه گروه آنان در دوزخ ، و يك گروه در بهشت است .
تعليق :
قال ابو عن الله (عليه السلام ):... القضاة اءربعة ، ثلثة فى النار، و واحدة فى الجنة : رجل قضى بجور، و هو يعلم ، فهو فى النار، و رجل قضى بجور، و هو لايعلم ، فهو فى النار، و رجل قضى بحق و هو لايعلم ، فهو فى النار و رجل قضى بحق و هو يعلم ، فهو فى الجنة .(149)
قاضى ها چهار گروه هستند. سه گروه آنان در آتش جهنم اند و يك گروه در بهشت . كسى كه آگاهانه بر ظلم و ناحق حكم مى كند، در حاليكه مى داند ظلم است ، پس او در آتش است و كسى كه ندانسته و بدون آگاهى حكم به ناحق مى دهد، و خودش نمى داند كه ظلم است ، او هم اهل آتش است ، و كسى كه ندانسته و نفهميده به حق حكم مى دهد، و نمى داند كه بحق حكم داده او نيز در آتش است . و كسى كه حكم بحق داده و آگاه است كه بحق حكم داده ، او اهل بهشت است .
100 - اءلعامل بغير بصيرة كالسائر على غير الطريق .
- كسى كه بدون دانش و آگاهى كار مى كند مانند كسى است كه بيراهه مى رود.
تعليق :
و قال الصادق (عليه السلام ): اءلعامل على غير بصيرة كالسائر على غير طريق ، فلا تزيد سرعة السير الا بعدا.(150)
امام ششم (عليه السلام ) فرمود: كسى كه بدون شناخت و بينش كار مى كند، مانند كسى است كه در غير راه مقصد پيش مى رود، سرعت سير براى او نمى افزايد، مگر اينكه او را از مقصد خود دور مى سازد.
قال (صلى الله عليه و آله ): من عمل على غير علم ، كان ما يفسد اءكثر مما يصلح .(151)
هر كس بدون علم و دانايى كارى انجام دهد، فساد و تبه كارى او از اصلاحش بيشتر است .
قال اميرالمومنين (عليه السلام ):... فان العامل بغير علم كالسائر على غير طريق ، فلا يزيده بعده عن الطريق الواضح الا بعدا من حاجته ، و العامل بالعلم ، كالسائر على طريق الواضح ، فلينظر ناظر، اءسائر هو، اءم راجع .(152)
اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود: كسى كه بدون علم و آگاهى كار مى كند، مانند كسى است كه به بيراهه مى رود، دور شدن از راه صحيح و روشن ، او را از حاجت و خواسته اش دور مى كند، و كسى كه از روى دانايى كار مى كند، مانند كسى است كه در راه شناخته شده و روشن راه مى رود.
بايد ببيند (و مراقب باشد) كه آيا به پيش مى رود، يا بازپس ‍ مى گردد.
101 - النظر الى وجه العالم عبادة .


- نگاه كردن به سيماى عالم و دانشمند عبادت است .


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:05
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

تعليق

قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): النظر فى وجوه العلماء عبادة .
سئل جعفربن محمد الصادق (عليهما السلام ) عنه ، فقال : هو العالم الذى اذا نظرت اليه ذكرك الاخرة ، و من كان خلاف ذلك ، فالنظر اليه فتنة .(153)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: نگاه كردن به صورت دانشمندان عبادت است .
از امام ششم (عليه السلام ) در اين باره پرسيدند، فرمود: آن عالم و دانشمندى است كه اگر به او نگاه كنى آخرت را به ياد تو مى آورد. و هر كس ‍ خلاف آن باشد نگاه كردن به او موجب گمراهى و اختلاف است .
قال اميرالمومنين (عليه السلام ): اذا جلست الى العالم ، فكن على اءن تسمع اءحرص منك على اءن تقول ، و تعلم حسن الاستماع كما تعلم حسن القول ، لا تقطع على حديثه .(154)
فرمود: اگر در محضر عالم نشستى ، به گوش فرا داشتن حريص تر باش از سخن گفتن خودت . خوب گوش كردن را ياد بگير، همانگونه كه خوب سخن گفتن را ياد مى گيرى ، و در هنگام سخن گفتن او حرف او را قطع مكن .
قال الصادق (عليه السلام ): من اكرم فقيها مسلما، لقى الله يوم القيامة و هو عنه راض . و من اءهان فقيها مسلما لقى الله يوم القيمة و هو عليه غضبان .(155)
امام ششم فرمود: هر كس دانشمند فقيه و مسلمانى را گرامى بدارد، روز قيامت خدايتعالى را در حالى ملاقات مى كند كه از وى راضى است ، و هر كس چنين فقيهى را اهانت كند و كوچك شمارد، در روز قيامت خدايتعالى را در حالى كه بر او خشمگين است ملاقات مى كند.
102 - الدعاء مخ العبادة .
- دعا مغز عبادت است .
تعليق :
و قال النبى (صلى الله عليه و آله ): الدعاء مخ العبادة ، و لا يهلك مع الدعاء اءحد...(156)
فرمود: دعا مغز عبادت است ، و هيچ كس در حال دعا كردن به هلاكت نمى افتد.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ان الحذر لاينجى من القدر، ولكن ينجى من القدر الدعاء، فتقدموا فى الدعاء قبل اءن ينزل بكم البلاء، ان الله يدفع بالدعاء ما نزل من البلاء و ما لم ينزل .(157)
فرمود: حذر كردن (ترس و پرهيز و هوشيارى و مراقبت ) انسان را از تقدير (الهى ) نجات نمى دهد، ولكن دعا انسان را از تقديرات نجات مى دهد، پس ‍ در دعا كردن پيشى گيريد قبل از آنكه بلا به شما نازل شود، زيرا خداوند متعال با دعا بلايى را كه نازل شده ، و بلايى را كه هنوز نازل نشده از انسان دور مى كند.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): اءفضل عبادة اءمتى بعد قرائة القرآن ، الدعاء.(158)
فرمود: بهترين عبادت امت من بعد از قرائت قرآن دعا كردن است .
و قال (صلى الله عليه و آله ): لا تعجزوا عن الدعاء فانه لم يهلك مع الدعاء اءحد، و ليساءل اءحدكم ربه ، حتى يساءل شسع نعله اذا انقطع .(159)
و فرمود: از دعا كردن عاجز نباشيد (و كوتاهى نكنيد) زيرا كسى در حال دعا كردن به هلاكت نمى افتد، هر يك يك شما (همه چيز را) از پروردگارش ‍ بخواهد و طلب كند. حتى بند كفش خود را وقتيكه پاره شود.
103 - البنون نعمة و البنات حسنة .
- پسران نعمت هاند و دختران حسنه .

http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:05
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق

عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : اءلبنات حسنات و البنون نعمة و الحسنات يثاب عليها، والنعمة يساءل عنها.(160)
يعنى : فرزندان دختر حسنه و فرزندان پسر نعمت اند، حسنه آن است كه به آن اجر و پاداش مى دهند، و نعمت آن است كه از آن بازخواست مى كنند و حساب مى كشند.
104 - الفقيه لا يعيد صلوته .
- فقيه (عالم به مساءله در صورت شك ) نمازش را اعاده نمى كند.
105 - الرشوة هى الشرك بالل .(161)
- رشوه ، شريك قرار دادن به خدايتعالى است .
تعليق :
و قال (صلى الله عليه و آله ): اياكم و الرشوة ، فانها محض الكفر، و لايشم صاحب الرشوة ريح الجنة .(162)
و فرمود: مبادا به رشوت آلوده شويد، زيرا آن كفر محض است ، صاحب رشوت بوى بهشت را استشمام نمى كند. (رشوه به معناى پول يا چيزى است كه به كسى داده شود تا حقى را ناحق و يا ناحقى را حق كند.)
106 - اءللاعب بالشطرنج كعابد الوثن .
- شطرنج باز، مانند بت پرست است .
تعليق :
درباره شطرنج ، با شرايط زمان حاضر به توضيح المسائل مراجع تقليد و يا به خود مرجع مراجعه شود.
107 - اءلكفؤ ، اءن يكون عفيفا و عنده يسار.
- همسر همتا، كسى است كه با عفت و پاكدامن باشد، و توانايى مالى داشته باشد.
تعليق :
در المستدرك الوسايل بابى است در اينكه مستحب است بر زن و خانواده او كه شوهرى را برگزينند كه خلق و خوى او و دين او، و امانت دارى او، رضايت بخش بوده و با عفت و داراى توان مالى باشد.
و اينكه رد كردن چنين خواستگارى جايز نيست .(163)
108 - الاءذان جزم .(164)
- اذان (بهتر است ) با سكون خوانده شود (و بين كلمات آن توقف نموده و فاصله داده شود.)
109 - اءلعزل ، هو الواءد الخفى .
- عزل كردن (از همسر براى جلوگيرى از بچه دارى )، دختر زنده به گور كردن است .
تعليق :
عن محمد بن مسلم : ساءلت ابا عبدالله (عليه السلام ) عن العزل فقال : ذاك الى الرجل يصرفه حيث شاء.(165)
راوى مى گويد: از ابا عبدالله (عليه السلام ) درباره عزل پرسيدم ، فرمود: آن به اختيار مرد است هر طور كه بخواهد.
110 - اليتيم اذا، بكى اهتزله عرش الرحمن .
- هرگاه كودك يتيم گريه كند، عرش خداى رحمن بخاطر آن مى لرزد.
111 - الارض يشهد بما عمل على وجهها.
- زمين به كارى كه روى آن انجام شده گواهى مى دهد.
112 - اءلليل اءخفى الويل .(166)
- شب ، شر و بدى را پنهان مى كند (زيرا شب گناه را مى پوشاند.)
113 - اءلعالم من صدق قوله فعله .
- عالم كسى است كه كردارش گفتارش را تصديق كند.
114 - الكيس من دان نفسه ، و عمل لما بعد الموت .
- زيرك و خردمند كسى است كه هواى نفس خود را حقير شمارد، و براى پس از مرگ (آخرت ) كار كند.
115 - اءلاءحمق من اتبع نفسه (و) هواها، و تمنى على الله .
- نادان و بى مغز كسى است كه پيروى هواى نفس خود كند و همچنان اميدوار به خدا باشد.
116 - اءلنكاح سنتى ، فمن رغب عنها، فليس منى .
- ازدواج ، روش و سنت من است ، كسى كه از آن روگردان باشد از من نيست .
117 - اءلمعدة بيت الاءوداء.(167)
- معده خانه دردها و بيماريهاست .
118 - المومن من اءمن جاره بوائقه .
- مومن كسى است كه همسايه اش از بدى و خصومت او در امان باشد.
119 - اءلنجاه غدا، اءن لايخادعون .
- نجات در فرداى (قيامت ) در آن است كه (با خدا) خدعه و نيرنگ نكنند.
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:05
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق

قال : ان رسول الله (صلى الله عليه و آله ): سئل فيما النجاة غدا، فقال : انما النجاة فى اءلا تخادعون الله فيخدعكم ... الخ .(168)
از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) سوال شد: فرداى قيامت نجات در چيست ؟
فرمود: مسلما نجات در اين است كه خدا را نفريبى تا او نيز تو را به مكر و فريب خود دچار و گرفتار نكند، چون هر كس در صدد مكر و فريب خدا برآيد، خدايتعالى به او مكرى رساند، و رشته ايمان را از او جدا كند و نفسش او را مى فريبد، اگر بفهمد!
به آن حضرت عرض شد: چگونه خداوند را فريب مى دهد؟
فرمود: فرمان خدا را انجام مى دهد و با آن عمل ، ديگرى را جز خدا در نظر دارد، بنابراين از رياكارى و جلب توجه ديگران بپرهيزيد، زيرا آن شرك به خداى عزوجل مى باشد، همانا روز قيامت شخص رياكار (ظاهرساز) به چهار نام خوانده مى شود: اى كافر، اى فريبنده ، اى بى وفاى عهدشكن ، اى زيانكار! كردارت باطل و هدر رفت و مزدت فاسد و ناچيز شد، امروز نصيبى از خير براى تو نيست ، پس از همان كس كه عملت را براى خوش آيند او انجام دادى مزدت را بخواه .
120 - المنان بما يعطى ، لا يكلمه الله و لا ينظر (اى : يوم القيامة ) اليه ، و لا يزكيه ، و له عذاب اءليم .
- اگر كسى به آنچه به ديگرى بخشيده منت گذارد (و به رخ او بكشد) خدايتعالى (در روز قيامت ) با او سخن نگويد، و به او نگاه نكند و پاكش ‍ نسازد و او گرفتار عذاب دردناكى شود.
تعليق :
عن ابى ذر عن النبى (صلى الله عليه و آله )، فقال : ثلاثة لا يكلمهم الله عزوجل : المنان الذى لا يعطى شيئا الا بمنة ...(169)
سه كس را خداى عزوجل با آن ها سخن نگويد، (يكى از آنها): منت گذارى است كه چيزى عطا نمى كند مگر اينكه منت مى گذارد...
قال الله تبارك و تعالى : الذين ينفقون اءموالهم فى سبيل الله ثم لا يتبعون ما اءنفقوا منا و لا اءذ لهم اءجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون .(170)
كسانى كه مال خود را در راه خدا انفاق مى كنند و به دنبال آن منتى نمى گذارند و آزارى نمى دهند، اجر آنها پيش پروردگارشان است ، و براى آنان ترسى نيست و اندوهناك نمى شوند.
121 - اءلجنة مائة درجة ، ما بين كل درجتين كما بين السماء والاءرض .
بهشت صد درجه دارد، و فاصله ميان هر دو درجه ، مانند مسافت بين زمين و آسمان است .
122 - اءلصعيد طهور المسلم .
- خاك و روى زمين ، پاك كننده مسلمانان (از نجاست ) است .
123 - اءلراكب يسير خلف الجنازة .
- سواره پشت جنازه رفتن جايز است .
124 - اءلجالب مرزوق (من الله ) والمحتكر ملعون .
- كاسب روزى خوار خداست و محتكر از رحمت الهى دور است .
125 - اءلعلم فى الصغر، كالنقش فى الحجر.
- دانش آموزى در سنين اول زندگى (در كوچكى ) مانند نقشى است كه روى سنگ كنده كارى شده باشد.
126 - اءلندم توبة .
- پشيمانى و ندامت از گناه (بمنزله ) توبه كردن است .
127 - اءلجنة تحت اءقدام الاءمهات .
- بهشت زير قدمهاى مادران است .
128 - اءلصلوة ميزان ، من وفى استوفى .
- نماز ميزان و ترازويى است ، هر كه كامل كند به همان ميزان ثواب و اجر كامل يابد.
129 - اءللحد لنا، والشق لغيرنا.(171)
- لحد براى ما و شق براى ديگران است .
130 - اءلاءنبياء لايقتلون بالاشارة .
- پيامبران با اشاره نمى كُشند.


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:05
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق

عبدالله بن سعد بن ابى سرح برادر رضائى عثمان بود، او بعد از مسلمان شدن ، كافر و مرتد شد و به مكه برگشت .
درباره او آيه : و من اظلم ممن افترى ... الخ نازل شد.
هنگامى كه پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) پس از فتح مكه به قتل او فرمان داد، عثمان دست او را گرفته در مسجد به محضر پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) آورد و گفت : يا رسول الله او را عفو كن ، رسول خدا ساكت شدند، بار دوم گفت باز هم ساكت شد، بار سوم گفت ، حضرت فرمود: (هو لك ) يعنى : او را به عثمان واگذار كرد. وقتى كه رفتند، رسول خدا به اصحابش فرمود: نگر امر به قتل او نكرده بودم ؟ يكى گفت : يا رسول الله ، من به شما چشم دوخته بودم كه با اشاره شما او را بكشم . حضرت فرمود: (انبياء با اشاره (كسى را) نمى كشند) فلذا او از آزاد شدگان گرديد.(172)
131 - اءلغيبة ، اءن يذكر الرجل بما يكره اءن يسمع .
- غيبت كردن آن است كه درباره كسى سخنى گفته شود كه اگر او بشنود ناراحت شود.
132 - اءلمهدى من عترتى من ولد فاطمة (عليهما السلام ).
- مهدى (عجل الله تعالى فرجه ) از عترت و خاندان من از فرزندان فاطمه است .
133 - اءلايمان نصفان ، نصف صبر و نصف شكر.
- ايمان دو نيمه است نيمى صبر و نيمى شكر.
تعليق :
لطيفه ظريفه ، يا مليحه :
زنى زيباروى ، از صحرانشينان كه شوهرش زشت روى بود، روزى به آيينه نگاه مى كرد، در حالى كه آيينه را در دست داشت ، بشوهرش گفت : من اميدوارم كه هر دو نفر ما داخل بهشت شويم . شوهرش گفت : از كجا معلوم ؟ گفت : اما من به تو گرفتار شدم و صبر كردم ، و اما تو، خدايتعالى مرا براى تو نعمت قرار داده و تو نيز قدردانى كردى و شكر خدا نمودى و الشاكر والصابر فى الجنة شكرگذار و بردبار هر دو در بهشت اند.(173)
134 - اءلصلح جائز بين المسلمين الا ما اءحل حراما اءو حرم حلالا.
- اصلاح دادن بين مسلمانان جايز است ، به جز جاييكه با اين صلح حرامى حلال و يا حلالى حرام گردد.
135 - اءلدنيا متاع و خير متاعها الزوجة الصالحة .
- دنيا متاع (اندك و كوتاه ) است و بهترين آن همسر صالح است .
136 - اءلمراءة الصالحة فى النساء كالغراب الاءعصم .
- زن صالحه در بين زنان مانند كلاغ اعصم (كمياب ) است .


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:05
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق :
و عنه (صلى الله عليه و آله )، قال : اءلمراة الصالحة مثل الغراب الاعصم ، ولن يوجد الا قليلا. والغراب الاءعصم هو اءبيض احدى الرجلين .(174)
فرمود: زن صالحه مانند كلاغ اعصم است ، پيدا نمى شود مگر خيلى كم . كلاغ اعصم آن است كه يك پاى او سفيد باشد.(175)
سمعت اءبا عبدالله (عليه السلام ) يقول :... و ليس لامراءة خطر، لا لصالحتهن و لا لطالحتهن ، فاما صالحتهن ليس خطرها الذهب والفضة ، هى خير من الذهب و الفضة و اءما طالحتهن ، ليس خطرها التراب ، التراب خير منها.(176)
مى فرمود: براى زن ارزش و منزلتى نمى شود تعيين كرد، نه به صالح و نيك آنها و نه به ناصالح و بد آنها. اما صالحشان با طلا و نقره نمى شود ارزش او را تعيين كرد، او برتر و بهتر از طلا و نقره است . و اما ناصالحشان را با خاك هم نمى شود مقايسه كرد، زيرا خاك برتر و بهتر از آنها است .
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): اءلمراءة الصالحة خير من اءلف رجل غير صالح ، و اءيما امراة خدمت زوجها سبعة اءيام غلق الله عنها سبعة اءبواب النار، و فتح لها ثمانية اءبواب الجنة تدخل من اءينما شاءت .(177)
فرمود: يك زن صالحه بهتر است از هزار مرد ناصالح ، و هر زنى كه هفت روز براى شوهر خود خدمت كند، خداى تعالى (هر) هفت در جهنم را به روى او مى بندد. و هشت در بهشت را به روى او باز مى كند كه از هر كدام خواست وارد بهشت مى شود.
137 - اءلمسلم اءحق بماله اءينما وجده .
- مسلمان به مال خود سزاوارتر است ، در هر كجا كه آن را پيدا كند (حق و مال اوست .)
138 - اءلمتلاعنان لا يجتمعان اءبدا.
- زن و شوهرى كه ملاعنه كردند (يعنى : بر يكديگر لعن كردند و قاضى بر لعن بين آن دو حكم كرد) براى همديگر حرام ابدى مى شوند.
139 - اءلنجوم اءمان لاءهل السماء، و اءهل بيتى اءمان لاءمتى .
- ستارگان پناهگاه اهل آسمانند، و اهل بيت من پناهگاه امت من هستند.
140 - انك يا على تسمع ما اءسمع و ترى ما اءرى ، الا انك لست بنبى .
- يا على آنچه من مى شنوم ، تو نيز مى شنوى ، و آنچه من مى بينم تو هم مى بينى جز اينكه تو پيامبر نيستى .
141 - انا كالشمس و على كالقمر، و اءهل بيتى كالنجوم ، باءيهم اقتديتم اهتديتم .
- من همانند خورشيدم و على مانند ماه است و اهل بيت من چون ستارگانند، از هر كدام پيروى كنيد هدايت يافته ايد.
تعليق :
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): على فى السماء السابعة كالشمس فى النهار فى الارض و فى السماء الدنيا كالقمر بالليل فى الارض .(178)
و قال النبى (صلى الله عليه و آله ): مثله كمثل بيت الله الحرام ، يزار و لازور، و مثله كمثل القمر، اذا طلع اءضاء الظلمة ، و مثله كمثل الشمس اذا طلعت انارت .(179)
فرمود: على در آسمان هفتم مانند خورشيد روز است در زمين ، و در آسمان دنيا، مانند ماه شب است در زمين .
و فرمود: مَثَل او مانند خانه خدا (كعبه ) است كه او را زيارت مى كنند، و او كسى را زيارت نمى كند، و مثل او مثل ماه است ، هرگاه طلوع كند، تاريكى را روشن مى نمايد. و مثل او مانند آفتاب است هرگاه درآيد، درخشان مى كند.
قال (صلى الله عليه و آله ): معاشر الناس ، من افتقد الشمس ، فليتمسك بالقمر، و من افتقد القمر فليتمسك بالزهرة و من افتقد الزهرة فليتمسك بالفرقدين .
فرمود: اى گروه مردم ، كسى كه خورشيد از او ناپديد شد آنگاه بايد به ماه متمسك شود، و كسى كه ماه از او غايب شود به ستاره درخشان زهره (ناهيد) متمسك شود، و هر كس زهره از او ناپديد شد بايد به فرقدين (كه دو ستاره نزديك قطب اند كه بدان راه را بشناسند) تمسك جويد.
ثم قال : انا الشمس ، و على القمر، و فاطمة الزهرة و الحسن و الحسين الفرقدان .(180)
سپس فرمود: من خورشيد و على ماه است و فاطمة ستاره درخشان زهره (ناهيد) است و حسن و حسين ، دو ستاره قطب شمال اند.
142 - ان الدين لقوى ، لن يشاق الدين احدا الا غلبه ، فسددوا و قاربوا.(181)
- بدرستى كه دين نيرومند است ، كسى با آن مخالفت و دشمنى نمى كند، مگر اينكه (دين ) بر او غالب آيد، پس محكم و استوار باشيد و به همديگر نزديك شويد.
143 - اءكثر اءهل النار المتكبرون .
- بيشترين اهل دوزخ ، متكبران و گردن كشانند.
144 - ادرؤ ا الحدود للشبهات .(182)
- هنگام شك و ترديد از اجراى مجازات حدّ باز داريد.


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:05
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ادرؤ ا الحدود بالشبهات و اءقيلوا الكرام عثراتهم ، الا فى حد من حدود الله .(183)
وقتى ترديد پيش آمد، مجازاتها را باز داريد، و لغزشهاى بزرگان را ببخشيد، مگر در كار حد و مجازاتى كه خداوند تعيين فرموده است .
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ادرؤ ا الحدود بالشبهات و لا شفاعة و لا كفالة ، و لا يمين فى حد.(184)
در صورت ترديد از اجراى حد و مجازات دست نگهداريد، (ولى ) شفاعت و ضمانت و سوگند در مجازات حد پذيرفته نيست .
على (عليه السلام ) در ضمن فرمان خود به مالك اشتر: ... واقبل العذر وادرء الحدود بالشبهات ، و تغاب عن كل ما لا يضح لك ، و لا تعجلن الى تصديق ساع فان الساعى غاش و ان تشبه بالناصحين .(185)
و عذر را بپذير، و در هنگام شك و ترديد از اجراى حد و مجازات خود را بازدار. درباره هر آنچه براى تو روشن و واضح نشده تامل كن ، و در تصديق كردن سخن چين عجله و شتاب مكن ، زيرا سخن چين و بدگو خائن است و اگرچه به نصيحت گويان شباهت دارد.
ادرءوا الحدود عن المسلمين ما استطعتم ، فان الامام لاءن يخطى فى العفو خير من اءن يخطى فى العقوبه .(186)
تا آنجا كه مى توانيد مجازات ها را از مسلمانان باز داريد، زيرا اگر پيشوايى در بخشش خطا كند، بهتر از آن است كه در مجازات خطا كند.
145 - اءربى الربوا، اءلكذب .(187)
- افزايش عذاب دروغ ، بيشتر از عقوبت ساير گناهان است .
146 - اءعجل الشر عقوبة ، اءلبغى .
- مجازات و عقوبت ستمكارى زودتر (از عقوبت ساير گناهان ) دامنگير انسان مى شود.
147 - اءسرع الخير ثوابا، البر.
- ثواب و پاداش احسان و نيكى كردن ، زودتر (از ساير پاداشها) به انسان مى رسد.
148 - اتخذوا الاهل ، فانه اءرزق لكم .
- همسر انتخاب كنيد كه روزى شما را زياد مى كند.
149 - اءعجز الناس ، من عجز عن الدعاء.
- ناتوان و عاجزترين مردم كسى است كه از دعا كردن عاجز باشد.
150 - اءبخل الناس من بخل بالسلام .
- بخيل ترين مردم كسى است كه از سلام دادن بخل ورزد.
151 - ان من حق الضيف اءن يعد له الخلال .
- يكى از حق مهمان آنست كه براى او (چوب دندان ) خلال تهيه شود.
152 - ان الغيرة من الايمان .
- بدرستى كه غيرت از ايمان است .
تعليق :
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): كان ابراهيم اءبى غيورا، و انا اءغير منه ، و ارغم الله اءنف من ، لايغار من المومنين .(188)
فرمود: پدرم ابراهيم غيرتمند بود، و من از او غيرتمندترم ، و خداوند بينى كسى را كه غيرت مومنين را نه كشد، بخاك بمالد و خوار كند.
عن اميرالمومنين (عليه السلام ):... و اياك والتغاير فى غير موضع غيرة ، فان ذلك يدعوا الصحيحة الى السقم ، والبريئة الى الريب .(189 )
از اميرالمومنين (عليه السلام ) روايت است كه : مبادا بى جهت و در غير محل آن (تغاير) كنى ، زيرا اين كار زن سالم و پارسا را به ناسلامتى مى كشد، و زن پاكدامن و بى گناه را در معرض تهمت و بدگمانى قرار مى دهد.
153 - ان من اءصحابى ، من لايرانى بعد خروجى من الدنيا.
- پس از آنكه من از دنيا رفتم ، كسانى (در دنيا خواهند بود) كه مرا نديده و نمى بينند (ولى ) از جمله اصحاب من هستند.
154 - افضل الجهاد كلمة حق بين يدى سلطان الجائر.
- بهترين جهاد (گفتن ) سخن حق در پيش سلطان ستمگر است .
155 - اكرام الكتاب ختمه .
- ارزش نامه با مهر كردن پايان آن است .
156 - اكرم الخبز فانه عمل فيه ما بين العرش الى الارض .(190)
- نان را گرامى بداريد، زيرا، بين عرش تا زمين در آن كار كرده اند.


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:06
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق

عن النبى (صلى الله عليه و آله ): اكرموا الخبز، فان الله اكرمه و سخر له بركات السماوات والارض .(191)
نان را گرامى بداريد، زيرا خدايتعالى آن را گرامى داشته و بركات آسمانها و زمين را بر او رام و مسخر گردانيده است .
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): اكرموا الخبز تفانه قد عمل فيه ما بين العرش الى الارض ، و ما فيها من كثير من خلقه .(192)
نان را گرامى بداريد، زيرا آنچه در بين عرش تا زمين است و بسيارى از مخلوقات روى زمين در (فرآورى ) آن كار كرده اند.
سعدى گفته است :


ابر و باد و مه و خوشيد و فلك در كارند تا تو نانى به كف آرى و بغفلت نخورى
157 - ان من البيان لسحرا.
- بدرستى كه بعضى از سخنوريها مانند سحر عمل مى كند.
تعليق :
عين اين خبر در بحار آمده كه ترجمه شرح ذيل آن را در اينجا مى آوريم :
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) بعضى از بيانها را بدان جهت مانند سحر ناميد كه صاحب بيان مطلب مشكل را واضح و روشن مى سازد و با بيان زيبا و عبارت هاى رسا، حقيقت آن را كشف و آشكار مى كند.
و در ثانى ، كسى كه در بيان مطالب مقتدر و توانا باشد، قادر خواهد بود، زشت و قبيح را با آراستن آن ، نيكو و زيبا جلوه دهد، و نيكو را زشت و قبيح بنمايد، پس بدان جهت آن را به سحر تشبيه كرده است .(193)
ان رسول الله (صلى الله عليه و آله ) قال : من اصغى الى ناطق ، فقد عبده ، و ان كان الناطق عن الله عزوجل ، فقد عبدالله ، و ان كان الناطق عن ابليس فقد عبد ابليس .(194)
فرمود: هر كس سخنان گوينده را (به ميل پذيرش ) گوش فرا دارد در حقيقت او را عبادت كرده ، و اگر از جانب خدا سخن گويد در واقع خدا را عبادت كرده و اگر از طرف ابليس گويد، در واقع ابليس را عبادت كرده است .
(يعنى : اگر قصد و نيت باطنى او راه خدا باشد عبات خدا، و اگر باطنا قصد راه شيطان را دارد به عبادت شيطان واداشته .)
چنانكه در جنگ صفين عده اى با على (عليه السلام ) مخالفت نموده و گفتند الحكم لله و بين مسلمانان نفاق انداختند. على (عليه السلام ) فرمود:
الكلمة حق يراد بها الباطل :
سخن حق است كه با آن امر باطل را اراده كرده اند. در واقع گوينده از طرف ابليس بود.
قرآن كريم بهترين راه گوش دادن و پذيرش سخن ها را به ما نشان داده : فبشر عبادالذين يستمعون القول و يتبعون اءحسنه ، اؤ لئك الذين هديهم الله و اولئك اولوالالباب .(195)
مژده بده آن بندگانم را كه سخن را گوش فرا مى دارند، و بهترينش را (انتخاب ) و پيروى مى كنند، آنها كسانى هستند كه خداى تعالى هدايتشان كرده ، و آنها خردمندانند.
عن اميرالمومنين (عليه السلام ) فى وصيته لمحمدبن الحنفيه ، قال : اءضمم آراء الرجال بعضها الى بعض ، ثم اختر اءقربها الى الصواب ، و ابعدها من الارتياب ... الى ان قال : قد خاطر بنفسه من استغنى براءيه و من استقبل وجوه الاراء عرف مواقع الخطاء.(196)
در وصيت اميرالمومنين (عليه السلام ) است به محمد بن حنفيه كه فرمود: آراء بزرگان را به همديگر ضميمه كن سپس آنچه را به صحت و درستى نزديكتر، و از شك و ريب دورتر است انتخاب كن .... و فرمود: كسى كه خود را از راءى ديگران بى نياز پندارد به هلاكت و مخاطره مى افتد. و هر كس به آراء مختلف روى آورد خطا و ناصواب را مى شناسد.
158 - ان من قتل دون ماله فهو شهيد.
- هر كس در دفاع از مال خويش كشته شود شهيد است .

http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:06
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق :
... سالت ابا عبدالله (عليه السلام ) عن الرجل ، يقاتل دون ماله ، فقال : قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): من قتل دون ماله فهو بمنزلة الشهيد. قلت : اءيقاتل اءفضل ، او لم يقاتل ؟ قال : اءما انا. لو كنت ، لم اءقاتل و تركته .(197)
راوى گويد: از ابا عبدالله (عليه السلام ) درباره مردى پرسيدم كه در دفاع از مال خويش مبارزه مى كند؟ فرمود: رسول خدا فرمود: هر كس در دفاع از مال خويش كشته شود، در مقام شهيد است .
گفتم : آيا مبارزه بكند بهتر است يا مبارزه نكند؟ فرمود: اگر من (بجاى او) باشم ، مبارزه نمى كنم و از آن دست مى كشم .
عن رسول الله (صلى الله عليه و آله ) اءنه قال : من قتل دون ماله فهو شهيد. قال جعفر (عليه السلام ): و ان ترك له المال فلا شيى عليه و ليس ‍ قتاله اياه بلازم له ، وصيانة نفسه اءحب الى اذا خاف القتل و ان قاتل فقتل دون ماله فهو شهيد كما قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ).
فرمود: هر كس در دفاع مال خويش كشته شود شهيد است . امام جعفر صادق (عليه السلام ) فرمود: و اگر مالى از او باقى بماند براى او سودى ندارد در اينصورت مبارزه كردنش لازم نيست و اگر خطر كشته شدن احساس شود نگهدارى و حفظ نفس خويش براى او محبوبتر است . و اگر براى دفاع از مال خويش مبارزه كرد و كشته شد شهيد است چنانكه رسول خدا فرمود.
ظاهرا بنا به احاديث متعددى درباره دفاع از مال و جان شخص خود براى حفظ مال و جان با دشم مدارا كند جايز است و اگر تن به ظلم ندهد و كشته شود شهيد است .
159 - اتقوا النار، ولو بشق تمرة .
- از آتش دوزخ به پرهيزيد، اگر چه با بخشش نصف خرما باشد.
160 - استنزلوا الرزق بالصدقة .
- با صدقه دادن روزى را فرود آوريد.
تعليق :
عن النبى (صلى الله عليه و آله ) قال : كل معروف صدقة الى غنى او فقير، فتصدقوا، ولو بشق التمرة ، واتقوا النار و لو بشق التمرة ، فالله يربيها لصاحبها، كما يربى احدكم فلوة ، او فصيلة ، حتى يوفيه اياها يوم القيمة و حتى يكون اعظم من الجبل العظيم .(198)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: هر كار نيك صدقه است ، چه در حق يك توانگر باشد و چه در حق يك فقير و مستمند، پس صدقه دهيد، و از آتش دوزخ خود را دور كنيد اگر چه با دادن نيمه خرما باشد. (آن را كوچك نشماريد) خداوند آن را براى صاحبش رشد و نمو مى دهد. همانگونه كه يكى از شماها كودك از شير گرفته را و شتر بچه از شير باز شده را بزرگ مى كنيد. تا اينكه خداوند آن را در روز قيامت به صاحبش برمى گرداند. در صورتيكه از كوه بزرگ هم بزرگتر مى شود.
فى وصية النبى (صلى الله عليه و آله ) لعلى (عليه السلام ): يا على ؛ الصدقة ترد القضاء الذى ابرم ابراما، يا على ؛ صلة الرحم تزيد فى العمر، يا على ؛ لا صدقة و ذورحم محتاج ، يا على ؛ لاخير فى القول الا مع العمل ، و لا صدقة الا مع النية .(199)
در وصيت نبى اكرم (صلى الله عليه و آله ) به على (عليه السلام ) است : اى على ؛ صدقه دادن قضايى را كه محكم و استوار گشته ، باز مى گرداند، اى على ؛ صله رحم كردن عمر را افزون مى كند، اى على ؛ اگر از ارحام محتاج باشند، صدقه به غير دادن جايز نيست ، اى على ؛ خيرى در گفتار نيست مگر كه با عمل همراه باشد، و صدقه بدون نيت پذيرفته نمى شود.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) سوره الهيكم التكاثر را قرائت نمود و آنگاه فرمود: يقول ابن آدم : مالى ، مالى و هل لك من مالك الا ما تصدقت فابقيت ، او اكلت فاءفنيت ، او لبست فابليت ؟(200)
فرمود: فرزند آدم مى گويد: مال من ، مال من ، آيا تو مگر به جز آنچه تصدق كردى و آن را (پيش خدايتعالى ) ماندگار كردى ، و يا خوردى و فانى نمودى ، و يا پوشيدى و فرسوده كردى ، مال ديگرى دارى ؟
فقه الرضا (عليه السلام )... و ان كان لك على رجل مال و لم يتهياء لك قضاؤ ه فاحسبها من الزكاة ان شئت .
و قد اءروى عن العالم (عليه السلام ) انه قال : نعم الشيى ء القرض ، ان اءيسر قضاك و ان عسر حسبته زكاة مالك .(201)
يعنى : و اگر از كسى طلب مالى دارى و او قادر به پرداخت نيست . اگر بخواهى مى توانى آن را از ركات حساب كنى .
از معصوم رويت شده كه فرمود: قرض و وام دادن كار خوبى است اگر وسعت داشت به تو پرداخت مى كند و اگر دست تنگ شد از زكات مالت حساب مى كنى .
از امام هشتم نقل شده كه نبى اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: خير مال المرء و ذخائره الصدقة .(202)
يعنى : بهترين ثروت انسان و اندوخته هاى او صدقه است .
روى عن النبى (صلى الله عليه و آله ) انه قال : ان على كل مسلم فى كل يوم صدقة ، قيل : من يطيق ذلك ؟ قال : اما طتك الاءذى عن الطريق صدقد، و ارشادك الرجل الى الطريق صدقة و عيادتك المريض ، صدقة ، و امرك بالمعروف صدقة و نهيك عن المنكر صدقة ، و رد السلام صدقة .(203)
فرمود: هر مسلمانى بايد هر روز صدقه دهد، پرسيدند: كه چه كسى طاقت آن را دارد؟ فرمود: سنگ و مانع را از سر راه مردم برداشتن صدقه است ، كسى راه راه نشان دادن صدقه است ، عيادت كردن مريض صدقه است ، امر بمعروف (كسى را به كار خوب هدايت و تشويق كردن ) صدقه است ، و نهى از منكر (كسى را از كار بد باز داشتن ) صدقه است ، سلام و جواب سلام دادن صدقه است .
لقمان به فرزندش گفت : اذا اءخطاءت خطيئة فابعث فى اثرها صدقة تطفئها.(204)
يعنى : هرگاه گناه و خطايى از تو سر زد، پشت سر آن صدقه اى بده ، تا آتش ‍ آن را خاموش كنى .


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:06
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
توجه
!




فراموش نشود كه فرمود: لا صدقة الا مع النية اگر اعمال و حركات خود را خوب در نظر بگيريم ، ما هر روز و شب ده ها و بيشتر از اعمالى انجام مى دهيم كه مى شود آنها را صدقه حسبا كرد ولى چون بدون نيت قربة الى الله انجام مى شود فلذا صدقه شمرده نمى شود، و بايد نيت با خلوص باشد و با منت گذاشتن باطل نشود.
كلام خدا:
لا تبطلوا صدقاتكم بالمن والاءذى .(205)
يعنى : صدقه هاى خود را با منت گذاردن و آزار دادن باطل نكنيد.
نيت بايد خالص براى خدا باشد
حديث ثلاثه زير را بخوانيد:
و روى عنه (صلى الله عليه و آله ): بحديث الثلاثه : المقتول فى سبيل الله ، والمتصدق بماله ، والقارى لكتابه . و ان الله يقول لكل واحد منهم : كذبت ، بل اردت اءن يقال : فلان جواد، كذبت ، بل اردت اءن يقال : فلان شجاع ، كذبت ، بل اردت اءن يقال : فلان قارى . فاخبر رسول الله : انهم لايثابوا على ذلك .(206)
(سه گروه پاداش و ثواب ندارند): كشته شده در راه خدا، تصدق دهنده از مال خود، قارى قرآن ، خدايتعالى به هر يك از آنها مى فرمايد: دروغ گفتى ، بلكه خواستى كه بگويند، فلانى بخشنده است ، دروغ گفتى ، بلكه خواستى كه بگويند، فلانى شجاع است ، دورغ گفتى ، بلكه خواستى كه بگويند، فلانى قرآن خوان است ، رسول خدا خبر داد كه آنها بر كار خود ثواب ندارند.
161 - احثوا فى وجوه المداحين التراب .
- به صورت كسانى كه (شما را) ستايش مى كنند خاك بپاشيد.
تعليق :
(خاك پاشيدن بصورت ، ضرب المثلى در ميان عرب و نشان عدم پذيرش و ناخوشايندى است .)
در مواعظ النبى (صلى الله عليه و آله ) آمده : يا على ؛ اذا اءثنى عليك فى وجهك ، فقل : اللهم اجعلنى خيرا مما يظنون ، واغفرلى ما لا يعلمون ، و لا يؤ اخذنى بما يقولون .(207)
يا على ؛ اگر كسى رو در روى ، تو را ستايش كرد، بگو: خدايا مرا بهتر از آن كن كه مردم گمان مى كنند و آنچه را كه آنها نمى دانند بر من ببخشا، و مرا درباره آنچه مى گويند بازخواست مكن .
162 - اءوثق عرى الايمان ، اءلحب فى الله ، والبغض فى الله .
- مطمئن ترين و محكم ترين تكيه گاه ايمان ، دوست داشتن براى خدا و دشمن داشتن براى خدا است .
تعليق :
قال ابو عبدالله (عليه السلام ): اى عرى الايمان اءوثق ؟...
امام صادق (عليه السلام )، از اصحابش سوال كردند كه كدامين تكيه گاه ايمان استوارتر است ؟ هر كسى چيزى گفت ، يكى گفت : نماز، يكى گفت : زكات ، يكى گفت : روزه ، و حج ، و عمره ، و يكى گفت : جهاد، در پاسخ آنها فرمود: همه آنها فضيلت است ، رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: ان اءوثق عرى الايمان ، الحب فى الله ، والبغض فى الله ، و توالى ولى الله ، و تعادى عدوالله .(208)
يعنى : استوارترين و مطمئن ترين تكيه گاه ايمان آن است كه دوستى تو براى خدا و دشمنى تو براى خدا باشد، و با دوست خدا دوست ، و با دشمن خدا دشمن باشى .
163 - ان عبدالمطلب (كان ) لا يستقسم بالازلام ، و لا يعبد الاءصنام ، و لا ياءكل ما ذبح على النصب ، و كان يقول : انا على دين اءبى ابراهيم الخليل .
- عبدالمطلب با ازلام (209) تقسيم نتمى كرد، و بت ها را عبادت نمى كرد، و گوشت حيوانى را كه براى بت ها سر مى بريدند، نمى خورد، و مى گفت : من بر دين پدرم ابراهيم خليل هستم .
164 - اربعة من قواصم (المنى )(210) الظهر: امام يعصى الله و يطاع اءمره ، و زوجة يحفظها زوجها، و هى تخونه ، و فقر لايجد صاحبه مداويا، و جار سوء فى دار مقام .
- چهار چيز كمر شكنند، پيشوايى كه نافرمانى خدا كند، و (مردم ) از او اطاعت كنند. زنى كه شوهرش از او نگهدارى كند، و او به وى خيانت كند، و فقرى كه صاحب آن چاره اى نداشته باشد، و همسايه بدرفتارى كه (در همسايگى خود) مقيم و ماندگار باشد.
165 - اعجب الناس ايمانا، واعظمهم يقينا، قوم ، يكونون آخر الزمان ، لم يلحقوا النبى ، و حجب عنهم الوصى ، و آمنوا بسواد على بياض .
- شگفت ترين مردم از لحاظ ايمان و بزرگترين آنان از لحاظ يقين ، گروهى هستند در آخرالزمان كه به پيامبر ملحق نشدند، و وصى و جانشين پيامبر از آنها غائب بود، به نوشته هايى سياه روى برگهاى سفيد ايمان آوردند.
166 - افتتح بالملح ، واءختم به فهو شفاء من سبعين داء.
- (غذا را) با نمك شروع كن و با آن ختم كن كه آن شفاى هفتاد مرض ‍ است .
167 - انا دعوة ابراهيم ، و بشارة (اخى )(211) عيسى .
- من درخواست ابراهيم (از خدا) و بشارت برادرم عيسى هستم .
168 - ان الجنة ليوجد ريحها من خمسة مائة عام و لا يجد ريحها عاق و لا ديوث .
- عطر و بوى بهشت از پانصد سال راه استشمام مى شود، و عاق پدر و مادر، و ديوث بوى آن را استشمام نمى كنند.
169 - ان لله تسعة و تسعين اسما من احصاها دخل الجنة .
- خداوند نود و نه نام دارد، هر كس آنها را بشمارد (و حفظ كند) داخل بهشت مى شود.
170 - ان اول ما خلق الله العقل .
- نخستين چيزى كه خدايتعالى آفريد عقل بود.



http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:06
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق
:
مجلسى (ره ) در بحارالانوار مى گويد:
لكن خبر اول ما خلق الله العقل را، من در اخبار معتبر نيافتم ، و آن از اخبار عامه گرفته شده است ، و ظاهر اكثر اخبار ما اينطور است : ان اول المخلوقات ، الماء اول مخلوقات آب است . كه در كتاب السماء و العالم خواهد آمد.
بلى ، در اخبار ما چنين آمده : ان العقل اول خلق من الروحانيين يعنى : عقل نخستين مخلوق از امور روحانى است و آن تقدم خلقت بعضى اجسام را نفى نمى كنند.(212)
171 - امان لاءمتى من السرق : قل ادعوا الله ،...الآية .
- براى امت من خواندن آيه : قل ادعوالله ... موجب امنيت از دزد و سارق است .
تعليق :
يا على اءمان لاءمتى من السرق : قل اءدعواالله اوادعوا الرحمن اءيا ما تدعوا فله الاءسماء الحسنى ... الى آخر السورة .(213)
اى على براى امت من اءمان است از دست دزد (كه اين آيه را بخوانند).(214)
172 - امان لاءمتى من الهدم : ان الله يمسك السماوات ...
- براى امت من خواندن آيه : ان الله يمسك السماوات ... موجب امنيت از ويرانى و خرابى است .
تعليق :
قال (صلى الله عليه و آله ): يا على ؛ امان لاءمتى من الهدم :
ان الله يمسك السماوات والارض ان تزولا و لئن زالتا ان اءمسكهما من اءحد من بعده انه كان حليما غفورا(215)(216)
173 - امان لاءمتى من الهم : لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم ، لا ملجاءو لا منجا من الله الا اليه .
- براى امت من خواندن آيه : لا حول و لا قوة ... موجب امنيت از غم و انده است .
174 - امان لاءمتى من الغرق اذا هم ركبوا السفينة و ما قدروا الله حق قدره (الاية ) بسم الله مجريها و مرسيها (الايه ).
- اءمان است براى امت من از غرق شدن هنگامى كه آنها بر كشتى سوار مى شوند (خواندن اين دو آيه .)
تعليق :
يا على ؛ امان لاءمتى من الغرق اذا هم ركبوا السفن فقرؤ ا:
بسم الله الرحمن الرحيم ، و ما قدروا الله حق قدره والاءرض جميعا قبضته يوم القيمة و السموات مطويات بيمينه سبحانه و تعالى عما يشركون .(217)
بسم الله مجريها و مرسيها ان ربى لغفور رحيم .(218)(219)
175 - آفة الحديث ، اءلكذب .
- دروغ ، آفت سخن است .
176 - آفة العلم ، اءلنسيان .
- فراموشى ، آفت دانش است .
177 - آفة العبادة ، اءلفتره .
- سستى ، آفت عبادت است .
178 - آفة الجمال ، اءلخيلاء.
- خودپسندى ، آفت جمال است .
179 - آفة هذا الدين ، بنو اءمية .
- بنى اميه ، آفت دين (اسلام ) است .
180 - انفق ، ينفق عليك .
- تو انفاق كن ، تا بر تو انفاق كنند.
تعليق :
روى ... ابا عبدالله (عليه السلام ) يقول : انفق و ايقن بالخلف و اعلم انه من لم ينفق فى طاعة الله ، ابتلى باءن ينفق فى معصية الله عزوجل ، و من لم يمشى فى حاجة ولى الله ابتلى باءن يمشى فى حاجة عدوالله عزوجل .(220)
مى فرمود: انفاق كن و يقين بدان كه جاى آن پر مى شود، و بدان كه هر كس ‍ در راه اطاعت خدا خرج و انفاق نكند، مبتلا و گرفتار مى شود به آنكه در معصيت و گناه خدا خرج كند، و هر كس رفع نياز دوست خدا را روش خود نسازد، گرفتار رفع نياز دشمن خدا مى شود.
عن ابى عبدالله (عليه السلام ): لو اءن اءحدكم اكتسب المال من حله ، و اءنفق فى حقه ، لم ينفق درهما، الا اءخلف الله عليه ، و (ما انفقتم من شى ء فهو يخلفه .)(221)
يعنى : اگر يكى از شماها مالى از راه حلال بدست آورد، و آن را بحق و راستى خرج كند، درهمى را خرج نمى كند مگر اينكه خدايتعالى عوض آن را مى رساند، در قرآن است : (و آنچه انفاق مى كنيد خداوند جايگزين مى نمايد).
و ما انفق الرجل من نفقة ، فعلى الله خلفها ضمانا، الا ما كان من نفقة فى بنيان ، او معصية الله .(222)
فرمود: هر آنچه مرد انفاق و (در راه صحيح ) خرج كند خدايتعالى عوض آن را ضمانت كرده ، مگر آنچه در بناء و ساختمان (اضافه بر احتياج ) و يا در راه معصيت خدا باشد.
عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : كل بناء فوق الكفاية يكون و بالا على صاحبه يوم القيامة .(223)
هر بنا و اقامتگجاهى كه بيشتر از احتياج باشد، در روز قيامت براى صاحبش ‍ وبال (عقوبت و عذاب ) خواهد شد.
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): كل بناء يبنى ، وبال على صاحبه يوم القيمة الا ما لابد منه .(224)
هر بنا و ساختمان خانه اى كه ساخته مى شود، در روز قيامت براى صاحبش ‍ وبال (عذاب ) است بجز اندازه اى كه به آن احتياج باشد.
181 - اكرموا اولادى الصالحون لله (و) الطالحون لى .
- فرزندان مرا گرامى بداريد، صالحشان را براى خدا، و ناصالحشان را بخاطر من .
182 - اياكم و تزويج الحمقاء.
- از ازدواج با احمق هاى بى خرد پرهيز كنيد.
183 - اذا اردتم النوم فخمروا اوانيكم .
- هرگاه خواستيد بخوابيد ظرفهايتان را بپوشانيد.


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:06
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

تعليق
:
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): اءغلقوا ابوابكم ، و خمروا آنيتكم و اوكئو اءسقيتكم ، فان الشيطان لا يكشف غطاء، و لا يحل وكاء.(225)
درهاى خود را قفل كنيد. و ظرفهاى (غذاى ) خود را بپوشانيد، و دهنه ظرفهاى آبتان را ببنديد، زيرا شيطان پوشش را كنار نمى زند و بندها را باز نمى كند.
184 - اءمضوا فى اءحكامهم .
- احكام آنان را مراعات كنيد.
تعليق :
عن على بن الحسين عن ابى عبدالله (عليهما السلام ): اذا كنتم فى اءئمة الجور، فاءمضوا فى احكامهم و لا تشهروا اءنفسكم ، فتقتلوا، و ان تعاملتم باحكامهم كان خيرا لكم .(226)
اگر در دوره حكومت ستمكاران قرار گرفتيد، در احكام آنها بگذرانيد، و خود را مشهور نسازيد كه كشته مى شويد.
و اگر در ظاهر به احكام آنها عمل كنيد براى شما بهتر است .
ظاهرا مربوط به دوره تقيه است .
185 - اكثر اءهل النار، العزاب .
- بيشتر اهل جهنم عزب ها هستند (كه ازدواج نكردند.)
186 - ان اءغم الغم ، غم العيال .
- سخت ترين غم و اندوه ، غم خانواده است .
تعليق :
قال (صلى الله عليه و آله ): يا على ؛ غم العيال ستر من النار، و غم الموت كفارة الذنوب ... اعلم يا على ان ارزاق العباد على الله سبحانه ، و غمك لهم لايضرك و لاينفع ، غير انك توجر عليه ، و ان اءغم الغم ، غم العيال .(227)
فرمود: اى على ؛ غم و اندوه اهل و عيال سپرى است در برابر آتش دوزخ ، و غم مرگ كفاره گناهان است . و بدان كه يا على ؛ روزى بندگان به عهده خداى سبحان است ، و اندوه تو از اين بابت براى تو نه ضررى دارد، و نه سودى ، جز اينكه موجب اجر و پاداش تو مى شود، بدرستى كه بالاترين غم ها، غم و اندوه اهل و عيال است .
عن النبى (صلى الله عليه و آله ): ان من الذنوب ذنوبا، لا يكفرها صلاة و لا صدقة . قيل : يا رسول الله ؛ فما يكفرها؟ قال : الهموم فى طلب المعيشة .(228)
فرمود: عده اى از گناهان هستند كه آنها را نه نماز خواندن مى پوشاند و نه صدقه دادن ، پرسيدند كه اى رسول خدا؛ پس چه چيز آنها را مى پوشاند؟ فرمود: اندوه و غم هايى كه در راه كسب معاش عارض شود.
و قال النبى (صلى الله عليه و آله ): اذا كثرت ذنوب المومن و لم يكن له من العمل ما يكفرها ابتلاه الله بالحزن ليكفرها به عنه .(229)
فرمود: هرگاه گناهان مومن زياد شد و عملى كه آنها را پاك كند نداشت ، خدايتعالى آن (مومن ) را به غم و اندوه مبتلا سازد تا بدان وسيله آنها را پاك سازد و ببخشد.
187 - ان الله يبغض البيت اللحم (230) و اللحم السمين .
- بدرستى كه خداى تعالى دشمن مى دارد خانه گوشتى و گوشت فربه را.
يعنى : خانه اى كه در آن بسيار غيبت مردم كنند، و شخص متكبر و خودخواهى را كه با نخوت و گردنكشى راه مى رود.(231)

http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:06
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق

:

شيخ صدوق (ره ) در ادامه حديث بالا اين روايت را مى آورد.
كه يكى از اصحاب گفت : اى فرزند رسول خدا؛ ما گوشت را دوست داريم و خانه هاى ما از گوشت خالى نمى شود، پس چگونه است آن ؟
فرمود: آنچنان نيست كه خيال مى كنى ، بيت اللحم (با كسره حاء) خانه اى است كه در آن گوشت مردم با غيبت كردن آنها خورده شود، و اما اللحم السمين . شخص خودخواهى است كه با تبختر و گردنكشى راه مى رود.(232)
در مكارم الاخلاق طبرسى (ره ) مانند اين حديث آمده و ضمنا امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: رسول خدا گوشت مى خورد و آن را دوست داشت ، و هر كس چهل روز گوشت نخورد، بدخوى مى شود، و هر كس ‍ بدخوى شد به او گوشت بخورانيد.
به او عرض شد كه مردم مى گويند، هر كس سه روز گوشت نخورد، بدخوى مى شود، فرمود، دروغ گفته اند، هر كس چهل روز گوشت نخورد خلقش بد مى شود.(233)
مجلسى (ره ) در بحار آورده كه اميرالمومنين (عليه السلام ) گوشت كم مى خورد و مى فرمود: لا تجعلوا قلوبكم مقابر الحيوان .(234)
يعنى : درون خود را قبرهاى حيوانات نكنيد. (آنقدر نخوريد كه گوشت و استخوان شما از گوشت حيوانات تشكيل شود.)
188 - ان عمود الدين الصلوة .
- بدرستى كه ستون و پايه دين نماز است .
189 - اقرار العقلاء على انفسهم جائز.
- بر خردمندان روا است كه بر عليه خود اقرار و اعتراف كنند.
190 - ان عمود الدين تكرار الصلوة .
- بدرستى كه ستون دين تكرار (مداومت ) نماز است .
191 - اذا التقى الختانان (235) فقد وجب الغسل .
- وقتى كه دو آلت بهم رسيد، غسل (جنابت ) واجب مى شود.
192 - ان الله فرض عليكم الزكوة ، كما فرض الصلوة .
خداى تعالى زكات را بر شما واجب نموده است همانگونه كه نماز را واجب نموده .


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:07
193 - ان النفس اذا اءحرزت رزقها استقرت .


- هنگامى كه نفس انسان روزى خود را به دست آورد آرام مى گيرد.
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ان النفس اذا اءحرزت قوتها استقرت .(236)
عن جعفر بن محمد (عليهما السلام ) فى حديث طويل ، قال :... فاءما سلمان ، فكان اذا اءخذ عطاه ، رفع منه قوته لسنة ، حتى يحضر عطاؤ ه من قابل ، فقيل له : يا ابا عبدالله اءنت فى زهدك تصنع هذا؟ و اءنت لا تدرى ، لعلك تموت اليوم ، اءوغدا، فكان جوابه اءن قال : ما لكم ، لا ترجون لى البقاء، كما خفتم على الفناء؟ اءما علمتم يا جهلة ، اءن النفس قد تلتات على صاحبها، اذا لم يكن لها من العيش ، ما يعتمد عليه ، فاذا هى اءحرزت معيشتها اطمانت .(237)
فرمود: هرگاه چيزى به دست سلمان مى رسيد، از آن بمقدار احتياج و هزينه يك سال زندگى ذخيره مى كرد تا سال آينده .
به او گفتند: اى سلمان ، تو با اين زهدى كه دارى ، چگونه اين كار را مى كنى ، در حالى كه نمى دانى ، شايد امروز يا فردا مرگ به سراغ تو آيد؟
سلمان در پاسخ گفت : چه شده كه شما از مرگ و فناى من مى ترسيد، ولى از زنده ماندن من نا اميد هستيد؟ اى نادانان آيا نمى دانيد كه نفس انسان قوى و استوار نمى شود هرگاه كه از وسايل زندگى به مقدار قابل اعتماد نداشته باشد. هرگاه معاش زندگى خود را احراز كرد (و بدست آورد) دل او آرام مى گيرد.
194 -اتبعوا الجنازة و لا تتبعكم .
- پشت سر جنازه حركت كنيد، جلوتر از آن نرويد.
195 - ان الله احتج على الناس بما آتيهم من النعم .
- خداى تعالى از نعمت هايى كه بر مردم داده بازخواست خواهد كرد.
196 - اءتركوا ما، لاباءس به حذرا مما به باءس .
- چيزى را كه (ضرورت ندارد) و نبودنش به شما ضرر نمى رساند رها كنيد از ترس اينكه مبادا در آن ضررى نهفته باشد.
197 - اءشراف اءمتى ، حملة القرآن .
- بزرگان و محترمين امت من حافظين و عاملين قرآن اند.
198 - اذا اتاكم عنى حديث ، فاءعرضوه على كتاب الله ، فما وافقه فاقبلوه ، و ما خالفه فاضربوه به الحائط.
- اگر از من حديثى به شما رسيد، آن را بر كتاب خدايتعالى (قرآن ) عرضه كنيد، پس آنچه با آن موافق بود بپذيريد، و آنچه مخالف قرآن بود، آن را به ديوار بزنيد.
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ) فى حجة الوداع : قد كثرت على الكذابة ، و ستكثر، فمن كذب على متعمدا، فليتبوء مقعده من النار، فاذا اءتاكم الحديث ، فاعرضوه على كتاب الله و سنتى ، فما وافق كتاب الله و سنتى ، فخذوا به ، و ما خالف كتاب الله و سنتى ، فلا تاءخذوا به .(238)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) در حجة الوداع فرمود: بر من زياد دروغ بسته اند، و در آينده (نيز) زيادتر خواهند بست ، پس هر كس عمدا، و دانسته ، بر من دروغ ببندد، در آتش دوزخ نشانده خواهد شد.
پس هرگاه براى شما حديثى نقل شد، آن را بر كتاب خدايتعالى و سنت و روش من عرضه و مقابله كنيد، آنچه با كتاب خدا و سنت من مطالق بود آن را بپذيريد، و آنچه مخالف قرآن و سنت بود آن را رها كنيد.(239)
199 - اءقضاكم على .(240)
- بهترين قاضى و داور شما (بهترين حاكم شما، يعنى : داناترين شما) على است .
200 - انما سمى المتقون لتركهم ما لا باءس به حذرا من الوقوع مما به باءس .
- پرهيزكاران بدان جهت به اين اسم ناميده شدند كه واگذاشتند و ترك كردند آنچه را كه نبودن آن ضررى نداشت به احتياط و ترس آنكه ، مبادا در آن به ضرر و زيان بيافتند.
201 - اذا وصلت عليكم اءطراف النعم ، فلا تنفروا اءقصاها بالنكر.(241)
- هرگاه انواع نعمت ها به شما رو آورد، آن را با ناشكرى و قدرنشناسى از خود دور نسازيد.
202 - ادخرت (242) شفاعتى لاءهل الكبائر من اءمتى .
- من شفاعت خود را براى اهل كبائر (صاحبان گناه كبيره ) امتم نگهداشته ام .
203 - احرام الرجل فى راءسه ، و احرام المراءة فى وجهها.
- احرام مرد (در مراسم حج ) در سَرِ او، و احرام زن در صورت اوست .
تعليق :
جعفر عن ابيه (عليهما السلام )، قال : المحرمة لا تتنقب لاءن احرام المراءة فى وجهها، و احرام الرجل فى راءسه .(243)
فرمود: زن در حال احرام نبايد (به صورت خود) نقاب بياندازد، زيرا احرام زن در صورت اوست . و مرد (نيز نبايد سرش را بپوشاند) احرام مرد در سرش مى باشد.
204 - اثنان (244) منهومان ، لا يشبعان ، طالب علم ، و طالب دنيا.
- دو گروه حريصند و سير نمى شوند: طالب علم و طالب دنيا.

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:07
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

تعليق
:
قال (صلى الله عليه و آله ): منهومان لا يشبعان ، طالب دنيا، و طالب علم ، فمن اقتصر من الدنيا على ما اءحل الله له سلم ، و من تناولها من غير حلها هلك الا اءن يتوب او يراجع ، و من اءخذ العلم من اءهله و عمل بعلمه نجا، و من اءراد به الدنيا فهى حظه .(245)
دو گروه سير نمى شوند، طالب دنيا و طالب علم ، پس هر كس از دنيا به مقدار كمى از آنچه خداوند حلال كرده كفايت كند، سالم مى ماند، و هر كس ‍ از غير حلال آن فرا گيرد به هلاكت مى افتد. مگر اينكه توبه كند، يا باز گردد. و هر كس علم و دانش را از اهل آن فرا گيرد و آن را بكار برد و عمل كند رستگار مى گردد. و هر كس با آن علم دنيا طلبد، همان دنيا نسيب و بهره اوست (از آخرت نسيبى ندارد.)
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): منهومان لا يشبعان ، طالب علم و طالب دنيا. فاءما طالب العلم فيزداد رضا الرحمن . و اءما طالب الدنيا فيتمادى فى الطغيان .(246)
دو گروه سير نمى شوند، طالب علم و طالب دنيا. اما طالب علم خشنودى خداى رحمان را زياد مى كند، و اما طالب دنيا به طغيان و نافرمانى كشيده مى شود.
205 - ان اءخوف ما اءخاف على اءمتى ، اتباع الهوى و طول الامل .
- بيشترين بيمى كه بر امت خود دارم ، پيروى كردن از هواى نفس و درازى آرزو است .
206 - اذا ظهرت البدعة (247) فى امتى ، فليظهر العالم علمه فمن لم يفعله ، فعليه لعنة الله .
- هرگاه بدعت : (نوآورى و احداث رسم جديد خلاف كتاب و سنت ) در ميان امت من رواج يافت ، عالم بايد علم خود را اظهار كند، كسى كه اين كار را نكند لعنت خدا بر اوست .
207 - انما الماء من الماء.
- آب فقط از آب است .
تعليق :
درباره اين حديث ، فقهاى فرق مختلف آن را به طهارت و غسل و جنابت مربوط دانسته و بحث متفاوت و مفصل نموده اند كه شرح آن طولانى است و نيازى هم به آن نيست .(248)
208 - ان ابراهيم حرم مكة ، و انى حرمت المدينة .
- ابراهيم ، مكه را حرام قرار داد، و من مدينه را حرم قرار دادم .
209 - ان اءحب الاديان الى الله الحنيفية (249) السمحة .
- محبوبترين دين ها پيش خداى متعالى دين صحيح و آسان (اسلام ) است .
210 - اذا بلغ الماء كرا، لم يحمل خبثا.
- وقتى كه آب به اندازه كُرّ رسيد، پليدى (و نجاست ) نمى پذيرد.
211 - ان اءفضل الصيام ، صيام اءخى داود.(250)
- بهترين روزه ها، روزه برادرم داود است .
تعليق :
و كان رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ربما صام يوما، و افطر يوما، و يقول : هو اءشد الصيام ، و هو صيام داود.(251)
رسول خدا (صلى الله عليه و آله )اى بسا (در غير ماه رمضان ) يك روز روزه مى گرفت و روز ديگر افطار مى كرد، و مى فرمود: آن سخت ترين روزه ها است ، و آن روزه برادرم داود است .
212 - اءكثروا، من ذكر هادم اللذات .
- بسيار به ياد آوريد از بين برنده خوشى و لذت ها يعنى مرگ را.


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:07
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق :
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): افضل الزهد فى الدنيا ذكر الموت ، و افضل العبادة ذكر الموت ، و افضل التفكر ذكر الموت .
فمن اءثقله ذكر الموت وجد قبره من رياض الجنة .(252)
بهترين زهد در دنيا ياد مرگ است ، و بهترين عبادت ياد مرگ است ، و بهترين تفكر و انديشه ياد كردن مرگ است . پس هر كس ياد مرگ او را گرانبار كند، قبر خود را از باغهاى بهشت مى يابد.
و لما قيل لرسول (صلى الله عليه و آله ): من اكرم الناس ؟ من اءكيس ‍ الناس ؟ قال : اءكثرهم للموت ذكرا و اءشدهم له استعدادا.(253)
پرسيدند: چه كسى گرامى ترين مردم و چه كسى زيرك و خردمندترين مردم است فرمود: آنهايى كه زياد ياد مرگ مى كند، و بيشترين آمادگى را براى مرگ دارند.
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): الكيس من دان نفسه و عمل لما بعدالموت و العاجز من اتبع نفسه و هواها، و تمنى على الله عزوجل الاءمانى .(254)
هوشيار كسى است كه بر نفس خويش مسلط باشد و براى پس از مرگ عمل كند، و ناتوان آنست كه دنبال هواى نفس برود، و از خدا آرزوهاى بسيار دارد.
و قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ):... والذى نفسى بيده ، ما طرفت عيناى الا ظننت اءن شفراى لا يلتقيان حتى يقبض الله روحى و لا رفعت طرفى فظننت انى واضعه حتى اءقبض و لا لقمت الا ظننت انى لا اسيغها حتى اغص بها.
ثم قال : يا بنى آدم ؛ ان كنتم تعقلون فعدوا اءنفسكم من الموتى ، فوالذى نفسى بيده انما توعدون لات و ما اءنتم بمعجزين .(255)
و فرمود: سوگند به كسى كه جانم بدست اوست چشمانم را بر هم ننهادم مگر اينكه گمان كردم كه قبل از گشودن روحم را خداوند قبض خواهد كرد و چشمانم را نگشودم در حالى كه گمان داشتم كه قبل از برهم گذاشتن آن قبض روح مى شوم و لقمه اى به دهان نگذاشتم مگر گمان بردم آن را فرو نمى برم تا اينكه آن گلوگيرم شده و خفه ام مى سازد.
سپس فرمود: اى فرزند آدم ؛ اگر عقل داريد، خودتان را در شمار مردگان به حساب آريد سوگند به آنكه جانم بدست اوست ، آنچه وعده داده شده ايد (مرگ ) خواهد آمد و شما نمى توانيد از آن جلوگيرى كنيد.
قال رجل : يا رسول الله ؛ مالى لا احب الموت ؟ فقال : هل معك مال ؟ فقال : نعم ، قال : فقدم مالك باءن قلب المرء مع ماله ، فان قدمه احب ان يلحقه ، و ان خلفه احب اءن يتخلف معه .(256)
مردى گفت : يا رسول الله ؛ چرا من مرگ را دوست ندارم ؟ فرمود: آيا مالى در پيش تو است ؟ گفت : بلى ، فرمود: مال خود را پيش از خود بفرست زيرا دل مرد همراه مال اوست پس اگر آن را پيش از خود بفرستد دوست دارد كه به مالش برسد و اگر باقى گذارد دوست دارد كه پيش مالش بماند.
عن النبى (صلى الله عليه و آله ) قال : كن كانك عابر سبيل ، وعد نفسك فى اصحاب القبور، عش ما شئت فانك ميت ، و احبب من احببت فانك مفارقه ، عجبت لمؤ مل دنيا و الموت يطلبه .(257)
فرمود: چنان باش كه گويى رهگذرى ، و خودت را در شمار اهل قبول به حساب آور، هر طور كه خواستى زندگى كن كه (در آخرت ) خواهى مرد، هر كس را كه بخواهى دوست بدار كه سرانجام از او جدا خواهى شد در شگفتم از آرزومند دنيا (در حاليكه ) مرگ او را دنبال مى كند.
قال (صلى الله عليه و آله ): اعمل لدنياك كانك تعيش ابدا، و اعمل لاخرتك كانك تموت غدا.(258)
براى دنياى خود چنان كار كن كه گويا هميشه زنده خواهى ماند و براى آخرت خود چنان كار كن كه گويا فردا خواهى مرد.
عن على (عليه السلام ) فى قول الله : و لا تنس نصيبك من الدنيا قال : لا تنس صحتك و قوتك و فراغك و شبابك و نشاطك ان تطلب بها الاخرة .(259)
على (عليه السلام ) درباره كلام خدا كه به رسول خود مى فرمايد: نصيب خود را از دنيا فراموش مكن ، چنين گويد: صحت و سلامتى ، قوت و معاش ‍ و فراغت (استراحت ) خود را، و جوانى و سر زندگى خود را فراوش مكن ، تا بوسيله آنها (نيرو و توانايى پيدا كنى و) آخرت طلب كنى .
213 - اءعط الاءجير اءجره قبل اءن يجف عرقه .
- مزد و اجرت كارگر مزد بگير را قبل از خشك شدن عرق او بپرداز.
214 - اءيما امراءة سئلت الطلاق ، فعليها حرام رائحة الجنة .
- هر زنى كه درخواست طلاق كند، بوى بهشت براى او حرام است .
215 - انما بعثت لاءتمم (260) مكارم الاءخلاق .
- من براى كامل كردن ارزشهاى اخلاقى مبعوث شده ام .
216 - اءحبكم الى الله ، اءحسنكم اءخلاقا.
- محبوبترين شما پيش خدايتعالى ، خوش خلق ترين شما است .
217 - ابغضكم الى الله ، المشاؤ ن بالنميمة .
- منفورترين و مبغوض ترين شما پيش خدايتعالى سخن چينانند.
218 - افضل الاعمال احمزها.
- بهترين و ارزشمندترين كارها سخت ترين و دشوارترين آنها است .
تعليق :
من اءحب دنياه اءضر بآخرته ، و من اءحب آخرته اءضر بدنياه ، فآثروا ما يبقى على يفنى .(261)
هر كه دنياى خويش را دوست دارد آخرت خود را ضرر مى رساند، و هر كه آخرت خويش را دوست دارد به دنياى خويش زيان زند. پس آنچه را كه باقى است بر آنچه فانى است ترجيح دهيد.
و قال (عليه السلام ): افضل الاعمال ما اكرهت عليه نفسك .(262)
بهترين كارها آنست كه خود را به انجام آن وادار كنى .
219 - اطفئوا سرجكم عند نومكم .
- هنگام خواب ، چراغهايتان را خاموش كنيد.


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:07
تعليق :
در آن زمان كه اثرى از چراغ برق و امثال آن نبود، معمولا چراغ آنها عبارت بود از ظرفى پر از روغن زيتون و غيره كه نخى داخل آن قرار داده و سر آن نخ را روشن مى كردند، و خانه ها بدون حفاظ و بدون وسايل ايمنى بود، موش ها در شب هنگام سبب افتادن چراغها مى شدند كه موجب آتش ‍ سوزى مى شد، چنانكه حديث ديگرى در عيون الاخبار الرضا آمده :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): اطفئوا المصابيح بالليل ، لاتجرها الفو يسقة فتحرق البيت و ما فيه .(263)
فرمود: چراغها را هنگام شب خاموش كنيد، تا موشها آنها را نيندازند كه موجب آتش سوزى خانه و اثاث آنها مى شود.
220 - اءحرث لدنياك كانك تعيش اءبدا، و اعمل لاخرتك كاءنك تموت غدا.
- چنان به كسب و كار دنياى خود بپرداز كه گويا هميشه زنده خواهى بود، و چنان براى امر آخرت خود كار كن گويا فرد خواهى مرد.(264)
221 - اتقوا السبع الموبقات .
- از هفت محل هلاكت پرهيز كنيد.
تعليق :
و فى الخصال ... ان رسول الله (صلى الله عليه و آله ) قال : اجتنبوا السبع الموبقات قيل : و ما هن ؟ قال : الشرك بالله ، و السحر، و قتل النفس التى حرم الله الا بالحق ، و اءكل الرباء و اءكل ما اليتيم ، يوم الرجف ، و قذف المحصنات الغافلات المومنات .(265)
در خصال صدوق از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) روايت شده كه فرمود: از هفت محل هلاكت دورى كنيد، گفتند: آنها كدامند؟ فرمود: شرك به خدا، و سحر و جادو كردن و كشتن كسى را كه خدا حرام كرده ، مگر در جايى كه حق باشد، و رباخوارى ، و خوردن مال يتيم و گريختن از جبهه جهاد، و تهمت زدن به زنان با عفت و پاكدامن مومن ، كارى كه آنها خبر ندارند.
222 - اءكثروا الصلوة على يوم الجمعة .
- روزهاى جمعه به من بيشتر صلوات بفرستيد.
223 - اشربوا باءيديكم ، فانها من خير آنيتكم .(266)
- با دستهاى خودتان آب بنوشيد كه آن از بهترين ظرفهاى شما است .
224 - اذا كان فى بلد رجل صالح ، او امراءة صالحة ، رفع البلاء بدعائهم .
- اگر در شهرى مردى صالح ، يا زنى صالحه باشد، با دعاى آنها، بلاء رفع مى شود.
225 - اذا عمل احدكم عملا، فليتقن .
- وقتى كه يكى از شما كارى انجام مى دهد، در انجام آن محكم كارى و دقت و مهارت بكار برد.
226 - اذا اراد احدكم الحاجة ، فليبكر اليها، و ليسرع المشى اليها، وليكتمها.
- هرگاه يكى از شما قصد كار و حاجتى كرد، اول صبح اقدام كرده بسرعت و با جديت دنبال آن حاجت برود، و قصد خود را به كسى ابراز نكند.
227 - اذا استنصحتم ، فانصحوا.
- اگر كسى از شما پند و نصيحتى خواست ، از نصيحت گويى و راهنمايى او دريغ نكنيد.
228 - اوصانى جبرئيل بالمراءة ، حتى ظننت اءنه لا ينبغى طلاقها، الا من فاحشة بينة .(267)
- جبرئيل درباره زن طورى سفارش كرد كه گمان بردم طلاق دادن او سزاوار نيست ، مگر اينكه نابكارى او ثابت و علنى شده باشد.
229 - اءدنى الشرك ، اءن يحدث الرجل راءيا، فيحب عليه و يبغض .
- كمترين شرك آن است كه انسان عقيده نوظهورى احداث و ابداع كند و مبناى دوستى و دشمنى خود را با آن راءى و عقيده قرار دهد.

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:07
تعليق :
راوى مى گويد از ابى عبدالله (عليه السلام ) پرسيدم كه چه چيز بنده را به كفر نزديك مى كند؟ فرمود: اءن يبتدع به شيئا فيتولى عليه و يتبرء ممن خالفه .(268)
كسى چيزى را ابداع كند و (پذيرنده آن را) دوست داشته و از كسى كه با آن مخالف باشد بيزارى جويد.
230 - اذكروا محاسن موتاكم .
- خوبى هاى مردگان خود را (با دل و زبان ) ياد كنيد.
231 - اءلا، من اراد شفاعتى ، فلا يزوج كريمته بفاسق .
- آگاه باشيد، هر كس شفاعت مرا مى خواهد، دختر خوب خود را به مرد فاسق به همسرى ندهد.
232 - اءيما امراءة رضيت بتزويج فاسق ، فهى فاسقة .
- هر زنى كه راضى باشد با فاسقى ازدواج كند آن زن فاسق است .
233 - ان الله يحب اغاثة اللهفان .
- خداى تبارك ، پناه دادن بيچارگان را دوست دارد.
234 - انا اءفضل من جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و من جميع الملائكة المقربين ، و انا خير البرية ، و سيد ولد آدم .
- مقام و مرتبه من از مقام جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل ، و از مقام همه فرشتگان مقرب بلندتر است ، و من بهترين آفريدگانم و سيد و سرور اولاد آدم هستم .
235 - اءسماء بنت عميس ، و اءم ايمن امراءتان من اءهل الجنة .
- اسماء دختر عميس (همسر جعفر طيار فرزند ابيطالب ) و اءم ايمن (دايه پيامبر) هر دو از زنان اهل بهشت اند.(269)
236 - اءحسن الناس ايمانا (و) اءكرمهم خلقا، اءلطفهم باهله ، و انا اءلطفكم باهلى .
- بهترين مردم از لحاظ ايمان ، و نيكوترين آنها از جهت خلق و خوى كسى است كه با اهل و عيال خود خوش رفتارتر و مهربان تر باشد، و من خوش ‍ رفتارترين شما نسبت به خانواده خود هستم .
237 - اءراذل موتاكم العزاب .
- زبون ترين و پست ترين مردگان شما كسانى هستند كه (با داشتن امكان ) از ازدواج خوددارى كرده اند.
238 - انما انا رجل منكم ، اءتزوج فيكم ، و اءزوجكم ، الا فاطمة ، فان تزويجها نزل من السماء.
- من مردى از خودتان هستم ، از شما زن مى گيرم ، و به شما زن مى دهم ، مگر فاطمه ، كه (دستور) تزويج او از آسمان نازل شده .
239 - اذا اجتهد الحاكم (المجتهد) فاءخطاء فله اءجر، و ان اصاب فله اءجران .(270)
- اگر حاكم (شرع ) اجتهاد كرد، و در اجتهاد خود خطاء رفت يك اجر دارد، و اگر حكم او مطابق با واقع بود دو اجر دارد.
240 - اذا اءتيكم كريم قوم ، فاكرموه .
- اگر بزرگ و محترم قومى پيش شما آمد، او را احترام كنيد.
241 - ان هذا الدين بداء غريبا و سيعود كما بداء.
- براستى اين دين در ابتدا غريب بود، و در آينده نيز چون آغازش (غريب ) خواهد بود.
تعليق :
خرج ذات يوم النبى (صلى الله عليه و آله )، فاذا قوم يتحدثون و يضحكون ، فسلم عليهم ثم قال : ان الاسلام بداء غريبا و سيعود غريبا، فطوبا للغرباء يوم القيمة . قيل : و ما الغرباء يا رسول الله ؟ فقال : الذين اذا فسد الزمان ، صلحوا.(271)
روزى پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) بيرون آمد، گروهى را ديد كه با همديگر سخن مى گويند و مى خندند، به آنها سلام كرد و سپس فرمود: به درستى كه اسلام غريب و بى كس آغاز شد، و در آينده نيز غريب خواهد گرديد، خوشا به حال غريب ها در روز قيامت . پرسيدند: منظور از غربا چيست ؟ فرمود: كسانى كه نيكوكار باشند در حالى كه (اهل ) زمان فاسد شده اند.
در محجة البيضاء چنين آمده : قد صح قول رسول الله (صلى الله عليه و آله ): بدء الاسلام غريبا، و سيعود غريبا كما بدء، فطوبا للغرباء فقيل : و من الغرباء يا رسول الله ؟ قال : الذين يصلحون ما افسده الناس من سنتى ، و الذين يحيون ما اءماتوه من سنتى .(272)
صاحب محجة مى گويد: فرمايش آنحضرت صحت يافت كه فرمود: اسلام به غربت و بى كسى شروع شده ، و در آينده نيز چون آغازش غريب و بى كس خواهد شد، پس خوشا بر غريبان ، پرسيدند: غريبان چه كسانى هستند؟ فرمود: كسانى كه اصلاح مى كنند آنچه را كه مردم از سنت من فاسد كرده اند، و كسانى كه زنده مى كنند آنچه را كه آنها از سنت من ميرانده اند.
و در حديث ديگر آمده : هم المتمسكون بما اءنتم عليه اليوم .(273)
آنها چنگ مى زنند به آنچه امروز شما بر آنيد.
و الحديث آخر: الغرباء ناس قليل صالحون بين ناس كثير، من يبغضهم اكثر ممن يحبهم .(274)
غريبان ، گروه اقليت صالحى هستند در ميان اكثريت مردم كه دشمنانشان از دوستانشان بيشتراند.
242 - افضل العبادة ، قرائة القرآن .
- بهترين عبادت ، خواندن و قرائت قرآن است .
243 - افضل الصدقة ، صدقة اللسان .
- بهترين صدقه ، صدقه زبان است .
244 - افضل الصدقة جهدة المقل .
- بهترين صدقه ، بذل و بخشش كردن به نيازمندى است كه از مال دنيا دستش خالى بوده و در غايت شدت و سختى باشد.

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:08
تعليق :
عن ابى عبدالله (صلى الله عليه و آله )، قال :... من اءغاث اءخاه المومن اللهفان اللهثان عند جهده ... الى آخر الخبر.(275)
فرمود: هر كس برادر مومن خود را كه بيچاره و پريشان حال و مضطر باشد، (يا) از تشنگى جگرش مى سوزد، (يا) از شدت مشقت طاقتش به غايت رسيده ، پناه داده ، و از غم و غصه نجاتش دهد و به او يارى كرده حاجتش را روا سازد. خداوند براى او هفتاد و دو رحمت الهى مقدر سازد كه با يكى از آن رحمتها امور معيشت زندگى او را در دنيا بهبود مى بخشد، و هفتاد و يك رحمت ديگر را براى فريادرسى روز قيامت و هول و وحشت آن روز ذخيره نموده و نگه مى دارد.
245 - ان المدينة لتنفى خبثها، كما ينفى الكير خبث الحديد.
- مدينه پليدى خود را از بين مى برد چنانكه دَمِ آهنگرى پليدى (و زنگ زدگى ) آهن را مى زدايد.
246 - اذا راءيتم معاوية على منبرى فاقتلوه .
- هرگاه معاويه را بالاى منبر من ديديد، او را بكشيد.
247 - ان من اءمتى سيدخل الجنة بشفاعته اءكثر من ربيعة و مضر.
- راستى در ميان امت من (كسانى هستند) كه بشفاعت هر يك از آنها بيشتر از (نفرات قبيله ) ربيعه و مضر وارد بهشت مى شوند.
تعليق :
... قال كان رسول الله (صلى الله عليه و آله ) يقول : لا تستخفوا بفقراء شيعة على (عليه السلام ) و عترته من بعده ، فان الرجل منهم ليشفع لمثل ربيعة و مضر.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) مى فرمود: فقيران شيعه على (عليه السلام ) و فرزندان بعد از او را كوچك نشماريد، زيرا مردى از آنان به مانند (نفرات ) ربيعه و مضر شفاعت مى كند.
بيان : ربيعة و مضر قبيلتان عظيمتان يضرب المثل بهما فى الكثرة .(276)
ربيعه و مضر دو قبيله بزرگند كه كثرت نفوس آنان ضرب المثل شده است .
248 - ان الله حرم على الاءرض اءن تاءكل اءجساد الاءنبياء.
- خداى تعالى ، خوردن (پوسيده كردن ) اجساد پيامبران را بر زمين حرام كرده .
249 - اذا اءتاك سائل على فرس ، فقد وجب له الحق و لو بشق تمرة .
- اگر سايلى سوار بر اسب (هم ) به شما رجوع كرد، براى او حقى واجب است ، اگر چه با بخشش نيمه خرما باشد.
250 - استعينوا على الصيام بالسحور.

- براى روزه گرفتن با خوردن سحرى كمك بگيريد.

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:08
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق

قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): تسحروا فان السحور بركة .(277)
رسول گرامى فرمود: سحرى بخوريد، زيرا سحرى بركت و فزونى است .
قال الصادق (عليه السلام ): تسحروا، ولو بشربة من مآء.(278)
فرمود: سحرى بخوريد، اگر چه با نوشيدن يك جرعه آب باشد.
و قال : ان الله و ملائكته يصلون على المتسحرين والمستغفرين بالاءسحار.(279)
بدرستى كه خداى تعالى و فرشتگانش بر سحرى خوردندگان ، و بر كسانى كه هنگام سحر استغفار مى كنند صلوات مى فرستند.
251 - اءقيلوا، فان الشيطان لا يقيل .
- در نيمه روز بخوابيد كه شيطان در نيمه روز نمى خوابد.
تعليق :
در هر دو نسخه (اقيلوا) با همزه اول شروع شده كه بمعناى فسخ كردن و در گذشتن از گناه است . و (قيلوا) بدون همزه بمعناى (خواب قيلوله ) خوابيدن وسط روز است . ظاهرا تصحيف شده است ، همان (قيلو) صحيح است ، چنانكه در (الفقيه 1/53: قيلوا فان الشيطان لا يقيل ) و در (وسائل 6/501): قيلوا فان الشياطين لا تقيل آمده است .
عربى صحرانشين به محضر پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) آمد و عرض ‍ كرد: اى رسول خدا؛ من حفظ و يادگيرى خوبى داشتم ، و حالا فراموشكار شده ام . فرمود: آيا تو قبلا وسط روز مى خوابيدى و آن را ترك نمودى ؟ عرض كرد: بلى ، فرمود: پس به همان حال برگرد، و (وسط روز بخواب ) او اين كار را كرد و حافظه و يادگيرى او به (حال اول ) برگشت .(280)
252 - اكفتوا صبيانكم اول الليل ، فان للشيطان خطفة و انتشارا.(281)
- كودكان خود را اول شب بسوى خود فراخوانيد (و دور خود جمع كنيد) زيرا شيطان ، ربايندگى و تردستى دارد، و پراكننده است .
253 - ان كان الشؤ م فى شيى ء، ففى لسان المراءة .
- اگر شوم بدون (نحوست و بديمنى ) در چيزى باشد، آن در زبان زن است .
254 - اسكتوا عما سكت الله عنه .
- خاموش باشيد و سكوت كنيد درباره آنچه خدايتعالى آن را مسكوت گذاشته است .
255 - اياكم و خضراء الدمن ، (قيل يا رسول الله (صلى الله عليه و آله ) و ما خضراء الدمن ؟ فقال : المراءة الحسناء فى منبت السوء.(282))
- از سبزه مزبله بپرهيزيد. گفتند: سبزه مزبله چيست ، فرمود: زن زيبا پرورش ‍ يافته در خانواده بد و بى بند و بار.
256 - افضل الاعمال ، انتظار الفرج .
- بهترين كارها انتظار فرج و گشايش است .
257 - اياكم والمثلة ولو بالكلب العقور.
- از مُثله كردن (بريدن گوش و بينى ) خوددارى كنيد اگر چه سگ گزنده باشد.
258 - احفظ ما بين لحييك و رجليك .
- دهان و فرج خود را نگهدار.
259 - اقرب ما يكون العبد من الله اذا كان ساجدا.
- نزديكترين حالى كه بنده به خدا نزديك مى شود هنگامى است كه در حال سجده باشد.
260 - انا مدينة العلم ، و على بابها.
- من شهر علم هستم و على درِ آن شهر است .
261 - ان الله يستحيى من ذى الشيبة المسلم اءن يعذبه .
خدايتعالى حيا مى كند (خوش ندارد) كه مسلمان سالخورده را عذاب كند.
تعليق :
عن ابى عبدالله (عليه السلام ): ان الله ليكرم اءبناء السبعين و يستحيى من ابناء الثمانين ، اءن يعذبهم .(283)
بدرستى كه خداى تعالى هفتاد سالگان را گرامى مى دارد، و حيا مى كند از هشتاد سالگان كه آنها را عذاب كند.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ان الله ينظر فى وجه الشيخ المومن صباحا و مساء، فيقول : يا عبدى ؛ كبر سنك ، و رق عظمك ، ورق جلدك ، و قرب اجلك ، وحان قدومك على ، فاستح منى ، فانا استحى من شيبك ، اءن اءعذبك بالنار.(284)
فرمود: بدرستى كه خدايتعالى ، هنگام صبح و شام ، به روى شخص مومن سالخورده نگاه مى كند و مى فرمايد: اى بنده من سن و سال تو زياد شده ، و استخوانت پوك گشته ، و پوست تو شل و نازك شده ، و اجل و مرگ تو نزديك شده ، و بزودى پيش من وارد مى شوى ، پس حسا كن از من ، من از پيرى تو حيا مى كنم كه با آتش دوزخ عذابت نمايم .


كرم بين و لطف خداوندگار گنه بنده كرده است او شرمسار
262 - ان الله يحاسب الخلائق كلهم كمقدار، لمح البصر.
- خداوند، در يك چشم بهم زدن ، به حساب تمام مخلوقات رسيدگى مى كند.
263 - اذا صمت ، فليصم سمعك و بصرك و لسانك .(285)
- هرگاه روزه گرفتى ، از شنيدن و نگاه كردن و گفتن (حرام ) نيز امساك كن .
264 - ان لكل نبى ذرية ، ينسبون الى اءبيهم ، الا اولاد فاطمة ، فانى انا ابوهم .
- هر پيامبرى اولاد و ذريه اى دارد (كه ) به پدرشان نسبت داده مى شوند به جز اولاد فاطمه كه من پدرشان هستم .

http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:08
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق
:
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): ان الله عزوجل ، جعل ذرية كل نبى من صلبه خاصة ، و جعل ذريتى من صلب على بن اءبيطالب ، ان كل بنى بنت ينسبون الى اءبيهم ، الا اولاد فاطمة ، فانى انا اءبوهم .(286)
بدرستى كه خداى عزوجل نسل هر پيامبرى را فقط در صلب خودش قرار داد، و نسل مرا در صلب على بن ابيطالب قرار داد.
بدرستى كه فرزند هر دخترى را به پدر آن فرزند نسبت مى دهند به جز فرزندان فاطمه ، كه من پدر ايشان هستم .
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ):... و كل بنى انثى عصبتم لاءبيهم ما خلا بنى فاطمة ، فانى انا اءبوهم ، و انا عصبتهم .(287)
رسول اكرم فرمود: همه فرزندان زن ، خويشان و عصبه پدرشان هستند، به جز فرزندان فاطمه كه من پدرشان و عَصَبَة آنها هستم .
قال (صلى الله عليه و آله ): من فصل بينى و بين آلى بعلى ، لم يشم رايحة الجنة ، و ان ريحها ليوجد من خمسمائة عام .(288)
هر كس بين من و آل و خاندانم با على فاصله بياندازد، عطر و بوى بهشت را استشمام نمى كند، در حالى كه بوى آن از پانصد سال راه احساس ‍ مى شود.
عن النبى (صلى الله عليه و آله ) اته قال : لا تفرقوا بينى و بين آلى بعلى .(289)
بين من و آل من با على جدايى نياندازيد.
آيه مباهله نيز بر اولاد پيامبر بودن حسن و حسين (عليهما السلام ) گواهى مى دهد: ... فقل تعالوا ندع اءبنائنا و اءبنائكم و نسائنا و نسائكم و اءنفسنا و اءنفسكم ، ثم نبتهل ، فنجعل لعنت الله على الكاذبين .(290)
بگو بياييد تا فرزندان ما و فرزندان شما و زنان ما و زنان شما و نفس هاى خود ما و نفس هاى شما را فرا خوانيم سپس مباهله كنيم (در حق يكديگر نفرين نماييم ) تا لعنت خدا را بر هر طرف كه دروغگو باشد وارد سازيم .
مورخين و مفسرين و محدثين اتفاق نظر دارند كه : رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) براى مباهله با نصرى جز على و فاطمه و حسنين عليهم السلام كس ديگرى را حاضر نفرمودند، يعنى براى مباهله تنها به على كه مصداق ((انفسنا)) بود، و به حسن و حسين كه مصداق ((ابنائنا)) محسوب مى شدند، و به فاطمه كه مصداق ((نسائنا)) بود اكتفا فرمودند و امتثال امر الهى را هم به آن وسيله انجام دادند.
265 - اذا عملت سيئة ، فاعمل تحتها حسنة تمحوها.(291)
- هرگاه كردار زشتى از تو سر زد، به دنبال آن كار نيكى انجام بده ، تا آن را محو و پاك كند.
تعليق :
عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال لى : يا ابا النعمان لا يغرنك الناس من نفسك ، فان الاءمر يصل اليك دونهم ، و لا تفطع نهارك بكذا و كذا، فان معك من يحصى عليك ، و اءحسن ، فانى لم اءر، اءشد طلبا، و لا اءسرع دركا، من حسنة ، محدثة لذنب قديم . ان الله عزوجل يقول : ان الحسنات يذهبن السيئات ، ذلك ذكرى للذاكرين .(292)
راوى گويد كه امام صادق (عليه السلام ) به من فرمود، اى ابا نعمان مردم تو را به خودت مغرور نكنند (يعنى : فريب ستايش و مدح ديگران را مخور، سود و زيان ) كار بخودت خواهد پيوست ، نه به مردم ديگر.
لحظات روز خود را به چنين و چنان (بيهوده ) سپرى و تلف مكن ، زيرا كسى كه حساب كار تو را دارد همراه تو است ، و نيكى كن ، زيرا كه من براى (جبران ) گناه گذشته چيزى بهتر و سريعتر از انجام كار نيك جديد سراغ ندارم .
خداى متعال مى فرمايد: (براستى كه كردار نيك گناهان را از بين مى برد. اين پند و يادآورى است بر يادآوران و پند گيرندگان .)
266 - ان للقلوب صداء كصداء النحاس ، فاجلوها بالاستغفار.
- دلها زنگ مى زنند مانند زنگ زدن مس ، پس آن را با استغفار كردن پاك كنيد.
267 - ان سين بلال عندالله شين .(293)
- بدرستى كه سين بلال در پيشگاه خداى تعالى شين بحساب آيد.(294)
268 - اءفضل الصلوات عندالله صلوة المغرب ، لم يحطها عن مقيم و لا مسافر، فتح الله بها صلوة الليل و ختم بها صلوة النهار.
- بهترين نمازها پيش خداى تعالى نماز مغرب است كه (تعداد ركعات آن را) نه از مقيم و نه از مسافر، قصر و كم نكرده است ، خدايتعالى ، با آن ، نماز شب را آغاز، و نماز روز را پايان مى دهد.
269 - ان لاية الكرسى لسانا و شفتين ، تقدس الملك عند ساق
العرش .
- بدرستى كه آية الكرسى يك زبان و دو لب دارد، كه نزد ساق عرش ، خداوند را تقديس و تسبيح گويد.
270 - اءطيب ما اءكل الرجل من كسبه ، و ان ولده من كسبه .
- پاكيزه ترين روزى كه مرد مى خورد آنست كه از كسب و (دسترنج ) خود باشد و فرزند او از جمله كسب اوست .


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:08
تعليق :
و عنه (صلى الله عليه و آله ) انه قال : اءطيب ما ياءكل المومن من كسبه ، و ان ولده من كسبه .(295)
پاكترين و گواراترين روزى مومن آنست كه از كسب (و دسترنج ) خود بدست آورد، و فرزند او از جمله كسب اوست .
عن النبى (صلى الله عليه و آله ): ولد الرجل من كسبه ، من اءطيب كسبه ، فكلوا من اءموالهم .(296)
فرزند مرد از جمله كسب او، و از نيكوترين و گواراترين كسب او است . از اموال فرزندانتان بخوريد.
در عيون اخبار الرضا، در پاسخ حضرت رضا (عليه السلام ) به پرسشهاى محمد بن سنان در علل بعضى از احكام آمده : و علة تحليل مال الولد لوالده بغير اذنه ...(297)
مال فرزند بر پدر حلال است بدون اجازه او، ولى بر فرزند بدون اجازه از مال پدر حلال نيست ، زيرا فرزند براى پدر است بموجب كلام خداى تعالى : يهب لمن يشاء اناثا، و يهب لمن يشاء الذكور(298)
به هر كه خواهد فرزند دختر و به هر كه خواهد فرزند پسر مى بخشد. و او عهده دار هزينه زندگى فرزندش است ، چه صغير باشد، چه بالغ ، و به پدر نسبت داده مى شود، بنا به كلام خداى تعالى : ادعوهم لابائهم هو اءقسط عند الله (299) ايشان را بپدرشان بخوانيد كه آن بهتر است نزد خدا و فرمايش پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ): اءنت و مالك لاءبيك تو و مال تو براى پدرت مى باشيد. و مادر نمى تواند از مال فرزندش بردارد، مگر با اجازه فرزندش و يا با اجازه پدرش ، زيرا نفقه فرزند به عهده پدر است و به عهده مادر نيست .
... قلت لاءبى عبدالله (صلى الله عليه و آله ): ما يحل للرجل من مال ولده ؟ فقال : قوته بغير سرف اذا اضطر اليه .(300)
راوى مى گويد: به ابى عبدالله (عليه السلام ) گفتم : براى مرد چه چيز از مال پسرش حلال است ؟ فرمود: هزينه معاشش بدون زياده روى ، هرگاه محتاج بر او باشد.
... عن ابى جعفر (عليه السلام )، ساءلته عن الرجل يحتاج الى مال ابنه ؟ قال : ياءكل منه ما شاء من غير سرف ، و قال فى كتاب على (عليه السلام ): ان الولد لا ياءخذ من مال والده شيئا الا باذنه والوالد ياءخذ من مال ابنه ما شاء...(301)
راوى مى گويد: از ابى جعفر (عليه السلام ) درباره مردى كه محتاج به مال پسرش باشد پرسيدم ؟ فرمود: هر چه از آن بخواهد مى خورد بدون زياده روى و اسراف ، و فرمود: در كتاب على (عليه السلام ) است كه : فرزند از مال پدرش چيزى برنمى دارد مگر با اجازه او، و پدر از مال پسر هر چه خواست بر مى دارد.
271 - اذا راءيت الله يعطى على المعاصى ، فذاك استدراج .
- هرگاه ديدى كه على رغم گناهان خداوند عطا مى كند (بدانكه ) آن استدراج است (يعنى : مرحله به مرحله به بدبختى نزديك گردانيدن .)
تعليق :
كلام خداى تعالى : والذين كذبوا باياتنا سنستدرجهم من حيث لايعلمون و اءملى لهم ان كيدى متين .(302)
يعنى : و آنانكه آيات ما را دورغ پنداشتند، بزودى و بتدريج ايشان را به هلاكت نزديك سازيم بطوريكه نمى فهمند. و مهلت مى دهيم ايشان را، بدرستيكه مجازات من سخت و استوار است .
قال على (عليه السلام ): يابن آدم اذا راءيت ربك سبحانه يتابع عليك نعمه و اءنت تعصيه فاءحذره .(303)
اى فرزند آدم هرگاه ديدى كه پروردگار سبحان ، پى در پى بر تو نعمت مى رساند، در حاليكه تو بخدا معصيت و نافرمانى ميكنى ، پس آنكه از او بيمناك باش .
و قال ايضا فى خطبته : فما ينجو من الموت من يخافه ، و لا يعطى البقاء من اءحبه ، و من جرى فى عنان اءمله عثر به اءجله ، و اذا كنت فى ادبار والموت فى اقبال ، فما اءسرع الملتقى ، اءلحذر اءلحذر! فوالله لقد ستر حتى كانه غفر.(304)
فرمود: از مرگ ترسيدن كسى را از آن نجات نمى دهد، و با دوست داشتن زندگى جاويد، كسى آن را بدست نمى آورد، و هر كس دنبال آرزوى خود رفت ، رسيدن مرگ و اجل او را ناكام ساخت . وقتى كه تو دارى دنيا را پشت سر مى گذارى مرگ (نيز) دارد به سوى تو مى آيد، پس هر چه زود بهم مى رسيد، آماده باش و بيدار شو و بترس (از خدا و گناه كردن و استدراج ) سوگند بخدا تا آن اندازه (گناهانتان را) پرده كشيد (و از عقوبت آن در دنيا عجله نكرد) كه گويا آنها را بخشيده است .
قال ابو عبدالله (عليه السلام ): اذا اءراد الله عزوجل بعبد خيرا، فاءذنب ذنبا تبعه بنقمة و يذكره الاستغفار. و اذا اءراد الله بعبد شرا، فاءذنب ذنبا تبعه بنعمة لينسيه الاستغفار، و يتمادى به ، و هو قول الله عزوجل : سنستدرجهم من حيث لا يعلمون (305) بالنعم عندالمغاصى .(306)
زمانى كه خداى عزوجل بر بنده اى خوبى خواست ، هرگاه مرتكب گناهى شد بدنبال آن ، عقوبتى به او مى رساند و استغفار و آمرزش خواهى را به يادش آورد. و اگر از بنده اى (ناراضى بود) و بدى او را خواست ، هرگاه گناهى كرد به دنبال آن ناز و نعمتى به او مى دهد، تا اينكه استغفار و توبه را فراموش مى كند و به گناه ادامه مى دهد.
چنانكه فرموده است : (بزودى آنها را به تدريج به عذاب نزديك مى كنيم از جايى كه نمى دانند) با دادن نعمت هنگام معصيت .
272 - ابدء بمن تعول .
- از خانواده خود شروع كن .

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:08
تعليق :
يعنى : اگر چيزى دارى و خانواده تو به آن احتياج دارند، نخست احتياجات آنان را تامين كن .
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ) فى وصيته لعلى (عليه السلام ):... يا على ؛ لا صدقة و ذو رحم محتاج .(307)
يعنى : اگر از ارحام تو محتاج باشند، صدقه دادن به ديگران جايز نيست .
273 - اذا وضع السيف فى اءمتى ، لم يرفع عنها الى يوم القيمة .
- هرگاه شمشير در ميان امت من قرار گرفت ، تا روز قيامت از آنها دور نخواهد شد.
تعليق :
... و انما اءخاف على اءمتى الاءئمة المضلين و اذا وقع عليهم السيف لم يرفع الى يوم القيامة ...(308)
بر امتم از سران گمراه كننده مى ترسم و هرگاه شمشير در بين آنها قرار گيرد تا روز قيامت برداشته نمى شود...
274 - ان الشرك اءخفى من دبيب النمل على صفواة سوداء فى ليلة ظلماء.(309)
- بدرستى كه شرك ، پنهان تر است از نرم رفتن مورچه در روى سنگ سياه و سخت و صاف در شب تاريك .
تعليق :
قال ابو عبدالله (عليه السلام ): ان الشرك اءخفى من دبيب النمل ، و قال : منه تحويل الخاتم ليذكر الحاجة و شبه هذا.(310)
فرمود: بدرستى كه شرك پنهان تر از نرم رفتن مورچه است ، و فرمود: از آن جمله است برگرداندن انگشتر براى يادآوردن حاجت و نياز و امثال آن .
عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : انه سئل عن قول النبى (صلى الله عليه و آله ): ان الشرك اءخفى من دبيب النمل على صفاة سوداء فى ليلة الظلماء؟ فقال : كان المومنون يسبون ما يعبد المشركون من دون الله و كان المشركون يسبون ما يعبد المومنون فنهى الله المومنين عن سب آلهتهم لكيلا يسب الكفار اله المومنون فيكون المومنون قد اءشركوا بالله من حيث لا يعلمون . فقال : و لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم .(311)
از ابى عبدالله (عليه السلام ) پرسيدند از قول پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) كه فرمود: شرك پنهان تر است از نرم رفتن مورچه بر روى سنگ صاف و سياه در شب تاريك ؟ فرمود: (مومنان بت هاى مشركان را دشنام مى دادند و (در مقابل ) مشركان نيز معبود مومنان را دشنام مى دادند. خداى عزوجل مومنان را از دشنام دادن بت هاى آنهان نهى فرمود. تا كافران خداى مومنان را دشنام ندهند و آنگاه مومنان ناخودآگاه با اين كار خود (با دشنام دادن بتها) بخدا شرك آورده باشند در حالى كه نمى دانند) فلذا فرمود: (و دشنام ندهيد كسانى را كه غير خدا را مى خوانند، تا آنان (نيز) خدا را با دشمنى و از روى نادانى دشنام دهند.)
عن شداد بن اوس ، قال : دخلت على رسول الله (صلى الله عليه و آله ) فراءيت فى وجهه ما ساءنى ، فقلت : ما الذى اءرى بك ؟ فقال : اءخاف على اءمتى الشرك ، فقلت : اءيشركون من بعدك ؟ فقال : اءما انهم لا يعبدون شمسا و لا قمرا، و لا وثنا، و لا حجرا، ولكنهم يراؤ ن باءعمالهم والرياء هو الشرك فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا و لا يشرك بعبادة ربه اءحدا.(312)
شدادبن اوس گفت : محضر رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) وارد شدم ، آنگاه در سيماى آنحضرت حالتى ديدم كه مرا ناراحت كرد، عرض كردم اين چه حالت است كه در شما مى بينم ؟ فرمود: از شرك امتم بيمناكم . عرض ‍ كردم : آيا بعد از شما مشرك مى شوند؟ فرمود: آنان خورشيد و ماه و بتى و سنگى را عبادت نمى كنند، ولكن آنان با عملهاى خود ريا و خودنمايى مى كنند، و ريا كردن شرك است (هر كسى كه لقاى پروردگارش را آرزو مى كند، پس بايد عمل صالح انجام دهد و در عبادت پروردگارش احدى را شريك قرار ندهد.)

هر كه مشتاق رخ و ديدار اوست بى گمان نيكو عمل ، اخلاص روست
275 - ان الله قال : اءلحسنة عشر، و اءزيد، والسيئة واحد اواءغفر.(313)
- خداى تعالى فرمود: عمل نيك را ده برابر پاداش و زيادتر هم مى دهم ، و عمل بد را يك برابر عقاب ، و يا مى بخشم .
276 - امرنا معاشر الاءنبياء اءن نكلم الناس على قدر عقولهم .
- ما گروه پيامبران دستور داريم كه با مردم به تناسب عقلشان صحبت كنيم .
277 - ان عمار، ملى ايمانا من قرنه الى قدمه واءختلط الايمان بلحمه و دمه .
- عمار از سر تا قدم پُر از ايمان است ، و ايمان با گوشت و خونش آميخته است .
278 - اذا اءراد الله بعبد شرا اءمسك عنه عقوبة ذنبه ، حتى يوافى يوم القيمة ، و اذا اءراد الله بعبد خيرا عجل له عقوبة ذنبه فى الدنيا.
- هرگاه خدايتعالى (از بنده اى ناخشنود بود) و براى او شرى اراده كرد. از عقوبت گناهش (در دنيا) خوددارى كند تا در روز قيامت جزايش دهد و اگر (از بنده اى راضى بود) و براى او خبرى خواست عقوبت گناهش را در دنيا جلو مياندازد.(314)
279 - اءكثر الناس شبعا فى الدنيا، اءطولهم جوعا يوم القيمة .
- سيرترين مردم در اين جهان ، طولانى ترين گرسنگان روز قيامت اند.
280 - اءمرت بمداراة الناس (كما) اءمرت باءداء الفرائض .
- ماموريت يافتم كه با مردم بمدارا رفتار كنم ، همانگونه كه به اداء واجبات مامور گشتم .(315)
281 - انى تارك فيكم ما ان تمسكتم به ، لن تضلوا، كتاب الله ، و عترتى اهل بيتى .
- من در ميان شما چيزى را باقى مى گذارم كه اگر چنگ به آن بزنيد، هرگز گمراه نمى شويد (و آن ) كتاب خداى عزوجل و عترت و اهل بيت من است .

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:08
تعليق :
حيث يقول (صلى الله عليه و آله ) فى حجة الوداع : انى تارك فيكم الثقلين ، ما، ان تمسكتم بهما، لن تضلوا بعدى ، كتاب الله و عترتى اءهل بيتى ، و انهما، لن يفترقا، حتى يردا على الحوض ، فانظروا كيف تخلفونى فيهما.(316)
همانگونه كه در حجة الوداع مى فرمود: من در ميان شما، دو گنجينه گرانبار باقى مى گذارم ، اگر به آن دو چنگ بزنيد، بعد از من هرگز گمراه نمى شويد، (آن )، كتاب خدايتعالى و عترت و خاندان من است و آن دو هرگز از هم جدا نمى شوند، تا اينكه در حوض بر من وارد شوند، پس ببينيد چگونه از آن دو تركه من نگهدارى خواهيد كرد.
رساله جامعى درباره حديث ثقلين مشهور بين سنى و شيعه با ده ها سند از طريق عامه نوشته شيخ قوام الدين الوشنوى در مصر از طرف دارالتقريب الاسلاميه قاهره چاپ گشته ، كه مورد تاييد همه فرق اهل سنت نيز مى باشد.
282 - اءنين المريض تسبيح ، و صياحه تهليل ، و نومه على الفراش ‍ عبادة .
- ناليدن مريض ، ثواب تسبيح دارد و صيحه و زارى او، تهليل (ذكر لا اله الا الله ) و خفتن او در بستر بيمارى عبادت است .
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): يا على ؛ اءنين المومن المريض ‍ تسبيح ، و صياحه تهليل ، و نومه على الفراش ، عبادة ، و تقلبه من جنب الى جنب جهاد فى سبيل الله ، فان عوفى يمشى فى الناس و ما عليه من ذنب .(317)
فرمود: اى على ؛ ناله مومن مريض ثواب تسبيح دارد و فرياد زارى او ذكر لا اله الا الله ، و خواب او در بستر (بيمارى ) عبادة است ، و برگشتن او از طرفى به طرف ديگر جهادى در راه خدا است . هرگاه عافيت يافت بين مردم راه مى رود، در حاليكه گناهى در گردن ندارد.
283 - اشفعوا، توجروا.(318)
شفاعت و وساطت كنيد، تا اجر و پاداش يابيد.
ب : باب ب : باب البآء
284 - بنى الاسلام على خمس (على ) الصلوة ، و الزكوة والصوم ، والحج ، و الولاية .
- اسلام روى پنج پايه قرار گرفته است : نماز، زكات ، روزه ، حج ، و ولايت .
285 - بالبر يستعبد الحر.
- با نيكى و بخشش انسان آزاد را مى شود بنده خود ساخت .
286 - بادروا بالاءعمال ستا: طلوع الشمس من مغربها، والدجال ، والدخان ، و دابة الاءرض ، و حويصة اءحدكم ، يعنى : الموت ، و اءمر العامة ، يعنى : القيامة .(319)
- بشتابيد به اعمال (نيك قبل از آنكه ) شش واقعه رخ دهد: طلوع آفتاب از محل غروبش ، و (خروج ) دجال ، و (ظاهر شدن ) دود، و جنبنده (در روى ) زمين ، و حريصه (مرگ ) هر يك از شما و امر عموم ، يعنى قيامت .
287 - بر الرجل بولده ، بره بوالديه .
- نيكى كردن مرد به فرزندانش بمنزله نيكى كردن او است به پدر و مادرش .
288 - بلو اءرحامكم و لو بسلام .(320)
- به ارحام و خويشان خود نزديكى جوييد اگر چه با يك سلام باشد.
289 - بادر باءربع قبل اءربع : شبابك قبل هرمك ، و صحتك قبل سقمك ، و غناك قبل فقرك ، و حيوتك قبل موتك .(321)
- پيشى بگير و غنيمت شمار چهار چيز را قبل از چهار چيز: جوانى خود را پيش از پيرى ، و سلامتى خود را پيش از بيمارى ، بى نيازى خود را پيش از نيازمندى ، و زندگى خود را قبل از مرگ .
290 - بالصدقة يرد القضاء المبرم الذى اءبرم ابراما.(322)
- با صدقه دادن قضايى كه محكم و استوار گشته رد و برگشت مى شود.
291 - بشر الحاج بالغنى .
- زائر خانه خدا (حاجى ) را به بى نيازى و توانگرى بشارت بده .

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:09
292 - بشر قاتل ابن صفية بالنار.
- قاتل فرزند صفيه را به آتش دوزخ خبردار كن .
293 - بعثت بالحنيفية السمحة السهلة .(323)
- من به دين مستقيم حق و موافق با فطرت و آسان برگزيده شده ام .
294 - بكروا بالصلوة فى يوم الغيم .(324)
- روزى كه هوا ابرى است ، نماز خود را زودتر بخوانيد (كه قضا نشود.)
295 - بر الوالدين ، و صلة الرحم ، يهونان الحساب .
- نيكى با پدر و مادر، و پيوند با خويشان حساب روز قيامت را آسان مى كند.
296 - بعثت و الساعة كفرسى رهان ، كاد اءحدهما، اءن يسبق الاخر، باذنه .
- من و قيامت برانگيخته شديم مانند دو اسب مسابقه ، نزديك است كه يكى از آن دو از ديگرى سبقت گيرد، باذن خدا.
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): بعثت و الساعة كهاتين ، (و اشار باصبعيه السبابه و الوسطى ) و ثم قال : والذى بعثنى بيده ، انى لاءجد الساعة بين كتفى .(325)
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) فرمود: من و روز قيامت برانگيخته شديم همانند اين دو تا (به دو انگشت سبابه و وسطى اشاره فرمود) آنگاه فرمود: قسم به كسى كه مرا با دست قدرت خود مبعوث كرده ، من قيامت را در ميان دو شانه خود مشاهده مى كنم .
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): بعثت و الساعة كفرسى رهان يسبق اءحدهما صاحبه باذنه ، ان كانت الساعة لتسبقنى اليكم .(326)
من و روز قيامت برانگيخته شديم همانند دو اسب مسابقه ، يكى از آن دو باذن خدا به ديگرى پيشى مى گيرد، وقتى كه قيامت شد از من به شما پيشى مى گيرد.
297 - باب التوبة مفتوح (لمن اءرادها.)
- در توبه هميشه باز است (براى كسى كه بخواهد.)
298 - بشروا، و لا تنفروا.(327)
- (مردم را به فضل و بخشش خدايتعالى ) بشارت دهيد، و آنان را (از خدا مايوس ) و فرارى نكنيد و تنگ و تنگ نگيريد.
تعليق :
قال (صلى الله عليه و آله ): يسروا و لا تعسروا، و بشروا و لا تنفروا.(328)
فرمود: آسان گيريد و سخت نگيريد، و مژده بدهيد و نرمانيد.
عن على (عليه السلام ): يسروا و لا تعسروا، و خففوا و لا تثقلوا.(329)
سهل و آسان گيريد و دشوار نگيريد، سبك بگيريد و سنگين نگيريد.
عمار بن ابى احوص گويد: به امام ششم گفتم : مردمانى پيش ما هستند كه به اميرالمومنين (عليه السلام ) عقيده دارند و او را از همه بهتر مى دانند، ولى چنانچه ما آن حضرت را وصف مى كنيم و مى شناسيم وصف نمى كنند و معرفتشان درباره او كم است ، آيا ما با آنها دوست و پيوسته باشيم ؟
فرمود: آرى اجمالا با آنها دوستى كنيد، هر كس اندازه اى دارد، در پيش خدا چيزهاييست كه پيش رسول خدا نيست ، رسول خدا بدرگاه حق مقامى دارد كه ما نداريم ، ما چيزهايى داريم كه شما نداريد، شما هم مقامى از معرفت داريد كه ديگران ندارند، خداوند متعال اسلام را بر هفت سهم تقسيم بندى كرده : بر صبر، راستى ، يقين ، رضا، وفا، علم ، حلم ، سپس به پاره اى مردم يك سهم داده و بپاره اى دو سهم و بپاره اى سه سهم و بپاره اى چهار سهم و بپاره اى پنج سهم و بپاره اى شش سهم و بپاره اى هفت سهم . به آنكه يك سهم دارد، دو سهم تكليف نكنيد، به آنكه دو سهم دارد، سه سهم تكليف نكنيد، و به آنكه سه سهم دارد، چهار سهم تكليف نكنيد، و به آنكه چهار سهم دارد، پنج سهم تكليف نكنيد و به آنكه پنج سهم دارد، شش سهم تكليف نكنيد و به آنكه شش سهم دارد، هفت سهم تكليف نكنيد، تا (در نتيجه ) آنها را سنگين بار كنيد و از دين برمانيد، با آنها نرمى كنيد و كار را به آنها آسان گيريد و راه را براى آنها باز كنيد، من اكنون براى تو مثالى مى آورم تا از آن پندگيرى :
مرد مسلمانى همسايه كافرى داشت كه با او رفيق بود، آن مومن دوست داشت كه رفيقش مسلمان شود، هميشه اسلام را پيش او جلوه داد و تحبيب كرد تا مسلمان شد، فرداى آن روز، مومن او را از خانه اش بيرون كشيد و بمسجد برد براى آنكه نماز صبح را با جماعت بخواند، نماز را خواندند. گفت بنشينيم و ذكر خدا بكنيم ، تا آفتاب طلوع كند، چون آفتاب زد، گفت : خوب است امروز را روزه بگيرى و تا ظهر همين جا بنشينى و قرآن ياد بگيرى ، و او روزه گرفت و ماند نماز ظهر و عصر را خواند. گفت : مغرب نزديك است خوبست صبر كنيد و يكباره نماز مغرب و عشاء را بخوانيم و برويم با يك جان كندنى ماند تا نماز مغرب و عشاء را هم خواند و بخانه برگشت تا فردا شد، رفيق رفت دنبالش كه مثل ديروز او را بكار عبادت بگيرد، او گفت : ببخشيد از من دست بكش ، اين دين سخت است من طاقت آن را ندارم .
شما با مردم سختى نكنيد. حكومت ما بنرمى و رفاقت و دلجويى و آرامش ‍ و خودنگهدارى و خوش اخلاقى و ورع و كوشش است . مردم را به دين خود تشويق و راغب كنيد و به مسلكى كه داريد وارد كنيد.(330)
299 - بئس العبد، عبد، له طمع يقوده الى طبع .(331)
- چه بنده بدى است بنده اى كه حرص و طمعى دارد كه لجام او را مى كشد بسوى چنان طبيعت و زشتخويى كه از كار زشت كردن شرمنده نمى شود.
300 - بئس العبد القاذورة .
- بنده بدى است كسى كه زشتخويى و پليدى پيشه مى كند.
301 - بئس العبد، عبد، له وجهان ، يقبل بوجه ، و يدبر بوجه .
- چه بد بنده اى است كسى كه دو رو دارد، در حضور بگونه اى رفتار مى كند و در غياب بگونه اى ديگر.
302 - بئس العبد، عبد، اوله نطفة ، ثم يعود الى جيفة .
- بنده بدى است بنده اى كه اولش نطفه اى بود، سپس به مردار بدبويى تبديل مى شود.

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:09
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق
:
قال اميرالمومنين (عليه السلام ): عجبت لابن آدم اوله نطفة و آخره جيفة و هو قائم بينهما وعاء للغائط ثم يتكبر.(332)
على (عليه السلام ) فرمود: در شگفتم براى فرزند آدم ، اولش نطفه و آخرش ‍ مردار بو گرفته اى است ، و او در ميان آن دو حالت حامل و برپا دارنده ظرف غائط و نجاست آدمى است ، آنگاه خود را بزرگ ديده و تكبر مى كند.
303 - بئس العبد، عبد، خلق للعباده ، فالهته العاجلة .
- بنده بدى است كسى كه براى عبادت آفريده شده ولى او دنيا را معبود خود قرار مى دهد.
304 - بين العبد، و بين الكفر، ترك الصلوة .
- ميان بنده و كفر، جز ترك نماز فاصله نيست .
305 - بيعوهما جميعا اءو اءمسكو هما جميعا.
- (به كسى كه در اثر احتياج ، فرزند كنيزش را فروخته بود فرمود: كنيز و فرزندش را) يا هر دو را با هم بفروشيد، يا هر دو را با هم نگهداريد.
306 - بناتنا لبنينا، و بنونا لبناتنا.
- دختران ما براى پسران ما و پسران ما براى دختران ما هستند.
تعليق :
روايت است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به دو فرزند اميرالمومنين حسن و حسين (عليهما السلام ) و دختران جعفربن ابيطالب نگاه كردند، و فرمودند: پسران ما براى دختران ما و دختران ما براى پسران ما هستند.(333)
ت : باب ت : باب التآء
307 - تحت كل شعر جنابة . (علت وجوب الغسل الجنابة .)(334)
- زير هر مويى جنابت است (بدن جهت غسل جنابت واجب گشته .)
308 - تناكحوا، تناسلوا، فانى اءباهى بكم الاءمم يوم القيامة .(335)
- ازواج كنيد و توليد نسل كنيد، زيرا من در روز قيامت با شما به امت هاى ديگر مباهات مى كنم .
309 - تزوجها سوداء ولودا، ولا تزوجها حسناء جميلة اذا كانت عاقرا.
- با زن سياه پوست زاينده ازدواج كن ، و با زن خوش سيماى زيبا كه نازا باشد ازدواج نكن .
310 - تعرف الى الله فى الرخاء، يعرفك فى الشدة .
- در رفاه و آسايش خدا را بشناس (فراموش كن ) تا خدا در روزهاى سختى و گرفتارى تو را بشناسد.
311 - تهادوا، تحاببوا.
- به همديگر تحفه و هديه بدهيد، تا دوستى و محبت بين شما بيشتر شود.
312 - تراصوا بين الصفوف .
- در صف هاى نماز جماعت به همديگر بچسبيد.


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:09
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق
:
در بحارالانوار چنين آمده : تراصوا فى الصفوف ، اى : تلاصقوا، حتى لايكون بينكم فرج .(336)
در صف هاى نماز جماعت به همديگر بچسبيد، يعنى : چنان پهلو به پهلو بچسبيد كه در ميان شما فاصله اى نباشد.
و عن ابى مسعود، قال : كان رسول الله (صلى الله عليه و آله ) يمسح منا كبنا فى الصلوة و يقول : استووا، و لا تختلفوا، فتختلف قلوبكم ...(337)
يعنى رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) در سر نماز، دست به شانه هاى ما مى ماليد و مى فرمود: (صف هاى خود را) مساوى و برابر كنيد و مختلف نباشيد، وگرنه دلهاى شما با هم اختلاف پيدا مى كند.
نعمان گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) صف هاى ما را چنان راست و مساوى مى كرد كه گويى تيرها را راست مى كند، تا مى ديد ما از اين كار غافليم (و بى توجه هستيم .) روزى بيرون آمدند و براى نماز ايستادند، حتى نزديك بود كه تكبير بگويند، مرد صحرانشينى را ديدند كه جلوتر (از صف ) ايستاده ، فرمود: عبادالله ، تسوون صفوفكم ، او ليخالفن بين وجوهكم .(338)
يعنى : اى بندگان خدا، صف هايتان را راست و برابر كنيد، وگرنه خداوند شما را روى در روى هم و مخالف همديگر خواهد ساخت .
ابن مردويه از اءنس روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) چنين بود كه هر وقت به نماز مى ايستاد مى فرمود: صف نماز را منظم كنيد و بخط مستقيم بايستيد، خداى تعالى شما را مانند ملائكه هدايت مى كند، آنگاه اين آيه را تلاوت مى فرمود: و انا لنحن الصافون و انا لنحن المسبحون .(339)(340)
313 - تحفة المومن الموت ، حيث يرى مكانه من الجنة .
- مرگ ، تحفه مومن است ، آنگاه كه جا و مكانش را در بهشت ببيند.
314 - تزوجوا، و لا تطلقوا، فان الطلاق يهتز منه عرش ‍ الرحمن .
- ازدواج كنيد و طلاق ندهيد، زيرا عرش خداى رحمان از طلاق مى لرزد.
315 - تعاهدوا نعالكم عند ابواب مساجدكم .
- كفشهاى خود را دم در مسجد با همديگر جفت كنيد.
316 - تعرض اءعمال الناس كل جمعة مرتين ، يوم الخميس و يوم الاثنين .
- اعمال مردم هر هفته دو بار، روز پنجشنبه و دوشنبه عرضه مى شود.
317 - تفتح اءبواب الجنة يوم الاثنين و يوم الخميس ، فيغفر لكل عبد مومن لا يشرك بالله شيئا.
- درهاى بهشت روزهاى دوشنبه و پنجشنبه گشوده مى شود، آنگاه هر بنده مومنى كه چيزى را به خدا شرك قرار نداده باشد بخشوده مى شود.





http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:09
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق

عن رسول الله (صلى الله عليه و آله )، قال : تعرض اءعمال الناس فى كل جمعة مرتين : يوم الاثنين و يوم الخميس ، فيغفر لكل عبد مومن الا ما كانت بينه و بين اءخيه شحناء، فيقال : اءتركوا هذين حتى يصطلحا.(341)
فرمود: اعمال مردم در هر هفته دو بار: دوشنبه و پنج شنبه عرضه مى شود، آنگاه هر بنده مومن بخشيده مى شود، بجز كسى كه ميان او و ميان برادرش ‍ نزاع و دشمنى باشد، گفته مى شود كه آنها را به حال خود گذاريد، تا وقتى كه با هم صلح و آشتى كنند.
318 - تصدق بجلالها و خطامها، و لا تعط الجرار منها اءجرا.
- قربانى را با پوشش و مهارش تصدق كن ، و از اجزاء آن چيزى بابت اجرت به كشنده آن نده ، مگر بابت تصدق و احسان باشد نه اجرت .
تعليق :
در بحار اينچنين آمده : و لا تعط الجزار جلودها و لا قلائدها و لا جلالها، ولكن تصدق بها، و لا تعط السلاخ منها شيئا.(342)
يعنى : پوست و مهار، وجل (قربانى در منى ) را به كشنده قربانى (بابت اجرت ) مده ولكن آن را تصدق كن (از اجزاء قربانى ) چيزى به سلاخ مده (مگر بعنوان تصدق .) (بايد همه متعلقات قربانى تصدق شود نه بعنوان اجرت .)
319 - تجاوز الله على اءمتى ما حدثت به نفوسها.
- خداوند مى گذرد و مى بخشد بر اءمت من آنچه را كه در دل آنها مى گذرد (خطورات ذهنى و حديث نفس .)
320 - تعلموا الفرائض و علمواها الناس ، فانها نصف العلم .
- فرائض و واجبات را فراگيريد، و آن را به مردم بياموزيد، زيرا اين كار (يعنى آموختن به ديگران ) نصف علم است .
321 - تزوج ، و الا، فانت من اخوان الشياطين .
- ازدواج كن ، در غير اينصورت تو از برادران شيطان هستى .
322 - تزوج ، و الا، فانت من رهبان النصارى .
- ازدواج كن ، وگرنه تو از جمله رهبانان نصارى هستى .
323 - تزوج ، فان التزويج بركة ، والتعفف مع عفتك .
- ازدواج كن ، زيرا ازدواج كردن بركت است ، و بر پاكى و پارسايى تو مى افزايد.
تعليق :
و قال (صلى الله عليه و آله ) لرجل اسمه عكاف : الك زوجة ؟ قال : لا، يا رسول الله ، قال : الك جارية ؟ قال : لا، يا رسول الله قال : افانت موسر؟ قال : نعم ، قال : تزوج ، و الا فانت من المذنبين .(343)
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) به شخصى عكاف نام فرمود: آيا همسر دارى ؟ عرض كرد نه ، فرمود: آيا كنيز دارى ؟ گفت : نه ، پرسيد: آيا امكان مالى دارى ؟ گفت : بلى ، فرمود: ازدواج كن وگرنه تو از گناهكاران هستى .
324 - تخيروا لنطفكم .(344)
- براى نطفه هاى خود (همسر) اختيار كنيد.
تعليق :
تخيروا لنطفكم فانكحوا الاكفاء و انكحوا اليهم .(345)
براى نطفه هاى خود محل مناسب انتخاب كنيد و از اشخاص همشاءن خود زن بگيريد و به آنها زن بدهيد.
تخيروا لنطفكم فان النساء يلدن اءشباه اخوانهن و اءخواتهن .(346)
براى نطفه هاى خود جاى مناسب انتخاب كنيد، زيرا زنان نظير برادران و خواهران خود فرزند مى آورند.
325 - تارك التقية ، كتارك الصلوة .
- كسى كه تقيه را ترك كند مانند كسى است كه نماز را ترك كرده .

http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:09
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق :
قال الصادق (عليه السلام ): لا دين لمن لا تقية له .(347)
فرمود: كسى كه تقيه نكند، دين ندارد.
و قال (عليه السلام ): من صلى خلف المنافقين بتقية كان كمن صلى خلف الاءئمة .(348)
يعنى : هر كس پشت سر منافقان از روى تقيه نماز بخواند، مانند كسى است كه پشت سر ائمه عليهم السلام نماز خوانده باشد.
الهداية : التقية فريضة واجبة علينا، فى دولة الظالمين ، فمن تركها، فقد خالف دين الامامية ، و فارقه .
و قال الصادق (عليه السلام ): لو قلت ان تارك التقية ، كتارك الصلوة ، لكنت صادقا، و التقية فى كل شيى ء، حتى يبلغ الدم فاذا بلغ الدم ، فلا تقية
و قد اءطلق الله جل اسمه اظهار موالاة الكافرين فى حال التقية ، فقال جل من قائل : لا يتخذ المومنون الكافرين اءولياء من دون المومنين و من يفعل ذلك فليس من الله فى شيى ء الا اءن تتقوا منهم تقية .(349)
يعنى : تقيه فريضه واجب است بر ما در دولت ستمكاران ، هر كسى كه آن را ترك نمايد، دين اماميه را مخالفت كرده ، و از آن جدا شده است .
و امام صادق (عليه السلام ) فرمود: اگر من گفتم كه ترك كننده تقيه ، مانند ترك كننده نماز است ، راست گفته ام .
در هر چيز تقيه است ، تا جاييكه به خونريزى بكشد، هرگاه به خونريزى كشيد، ديگر تقيه نيست .
خداى جل اسمه فرمود: (بايد مومنان كافران را و غير مومنان را دوست نگيريد، و هر كس چنين كند در پيش خداوند چيزى ندارد. مگر اينكه از روى پرهيز از آنها تقيه كند.)
326 - تاجروالله بالصدقة .
- با صدقه دادن (در راه خدا) با خداى تالى تجارت كنيد.
327 - تسحروا، ولو على جرع الماء، اءلا، صلوات الله على المتسحرين .(350)
- سحرى بخوريد، اگر چه با يك جرعه آب باشد آگاه باشيد كه خداى عزوجل بر سحرى خورندگان صلوات مى فرستد.
328 - تسعة اءجزاء الرزق فى التجارة .
- نه قسمت روزى در كسب و تجارت است .
تعليق :
و قال اميرالمومنين (عليه السلام ): اتجروا، بارك الله لكم فانى سمعت رسول الله (صلى الله عليه و آله ) يقول : الرزق عشرة اءجزاء تسعة فى التجارة ، و واحد فى غيرها.(351)
اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود: تجارت كنيد، خداى تعالى براى شما بركت مى دهد. من از رسول خدا شنيدم كه مى فرمود: روزى ده جزء است ، نه قسمت آن در تجارت و يك قسمت آن در ديگر كارها است .
329 - تعصوا، فانها من سنن اخوانى المرسلين .
- عصا بدست گيريد كه آن از روش هاى برادران پيامبرم مى باشد.
330 - تبا للذهب (و) تبا للفضة ، قالها ثلثا.(352)
- سه مرتبه فرمود: نابود باد طلا، نابود باد نقره .
331 - تبعث اءمتى غرا محجلين (353) من آثار الوضوء.
- امت من در روز رستاخيز برانگيخته مى شوند در حاليكه پيشانى و دست و پاى آنها از آثار وضو، سفيد و درخشان است .
تعليق :
عن رسول (صلى الله عليه و آله ) انه قال : يحشرالله اءمتى يوم القيامة بين الاءمم غرا محجلين من آثار الوضوء.(354)
از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) كه فرمود: خدايتعالى امت مرا در روز قيامت در ميان ساير امت ها محشور و برانگيخته مى كند در حاليكه پيشانى و دست و پاى آنها از آثار وضو به سفيدى و روشنى مى درخشد.
قالوا: يا نبى الله تعرفنا؟ قال : نعم لكم سيماء ليست لاءحد غيركم ، تردون على غرا محجلين من آثار الوضوء، و يصدن عنى طائفة منكم ، فلا يصلون ، فاقول : يا رب هولاء من اصحابى فيجيئنى ملك ، فيقول : و هل تدرى ما اءحدثوا بعدك ؟(355)
پرسيدند: اى پيامبر خدا: (در آنجا) ما را مى شناسى ؟
فرمود: بلى شما نشانه و سيمايى داريد كه احدى غير از شما ندارد، بر من وارد مى شويد در حاليكه پيشانى شما از آثار وضو بروشنى و سفيدى مى درخشد.
و گروهى از شما را از من باز مى دارند، آنگاه مى گويم : پروردگارا آنها از اصحاب من هستند. فرشته اى مى آيد و مى گويد، آيا مى دانى كه بعد از تو چه بدعت هايى احداث كردند؟
332 - تم على صومك ، فانما اءطعمك الله و سقاك .
- روزه خود را به پايان ببر، كه خداى تعالى تو را غذا و آب خورانيد.
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:10
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق :
در شرح بحار آمده : ... كما قال للصائم الذى افطر ناسيا: الله اءطعمك و سقاك .(356)
همانگونه كه به روزه دارى كه از روى فراموشى غذا خورده بود، فرمود: خدايتعالى تو را غذا و آب خورانيد (يعنى : روزه خود را به پايان ببر كه باطل نشده است .)
الدعائم : عن رسول الله (صلى الله عليه و آله )، انه قال : لا تكرهوا مرضاكم على الطعام ، فان الله يطعمهم و يسقيهم .(357)
فرمود: بيماران خود را به خوردن غذا وادار نكنيد، خدايتعالى آنها را تغذيه مى كند و سيراب مى سازد.
333 - تختم باليمين ، فانها فضيلة من الله للمقربين .
- انگشتر به دست راست كن كه آن فضيلتى است از طرف خداى تعالى به بندگان مقرب .
334 - تختم بالعقيق (الاءحمر) فانه جبل ، اقر لله بالوحدانية ، ولى بالنبوه ، و لك بالوصية ، ولولدك بالامامة ، و لشيعتك بالجنة ، ولاءعدائك بالنار.
- (به على (عليه السلام ) فرمود: يا على :) انگشتر عقيق (سرخ ) به دست كن ، كه آن كوهى است كه به يگانگى خدا، و پيامبرى من ، و به وصايت تو، و امامت فرزندان تو، و بهشت رفتن شيعيان تو، و به جهنم رفتن دشمنان تو، اقرار و اعتراف كرده است .
335 - تارك الزكاة ، و قد وجبت له ، كمانعها، و قد وجبت عليه .
- كسى كه گرفتن زكات بر او، واجب گشته ، اگر از گرفتن آن خوددارى ورزد، مانند كسى است كه از دادن زكات واجب خوددارى كرده باشد (نيازمند بايد بگيرد، و خود و زن و بچه خود را سير و بى نياز كند.)
336 - تعلموا من الغراب ثلاث خصال : بكوره للرزق ، واستتاره بالسفاد، و كثرة حذره .
- سه خصلت را از كلاغ فرا گيريد، صبح زود رفتن براى دنبال روزى ، مخفى داشتن جفتگيرى با ماده خود، هشيارى و احتياط زيادش در محلهاى خطر.
337 - تعلموا من الديك خمس خصال : غيرته ، و سخاؤ ه و كثرة ذكره لله ، و كثرة طروقته ، و مداومته على الاءوقات .(358)
- پنج خصلت را از خروس فرا گيريد: غيرت او را، و سخاوت او، و بسيار ذكر كردنش خدا را، و زياد كشتى گرفتن با ماده خود، پيوستگى مراقبتش بر اوقات .
338 - تزوجوا الزرق ، فان فيهن البركة .
با زن كبود چشم ازدواج كنيد كه در آنها بركت است .
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:10
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
ث : باب ث : باب الثآء المثلّثة
339 - ثلاث ، لا تطيقها(359) هذه الاءمة : المواساة للاءخ فى ماله ، و انصاف الناس من نفسه ، والذكرلله تعالى (360) على كل حال ، و ليس هو سبحان الله والحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر، ولكن اذا ورد ما يحرم عليه ، خاف الله عنده و تركه .
- سه خصلت است كه اين امت طاقت آن را ندارند: مواسات (هميارى ) كردن به برادرش در مال خود، و با انصاف رفتار كردن با مردم (آنچه به خود مى پسندد براى ديگران پسندد) و ذكر و ياد خدا در همه حال ، و آن ذكر سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر نيست ، بلكه آنست كه هرگاه به حرامى دسترسى پيدا كرد، ياد خدا كرده و بترسد و آن را ترك كند.
340 - ثلثة ان اءنصفتهم ظلموك : اءلسفلة ، و اءهلك ، و خادمك .
- سه كس را اگر با آنان با انصاف رفتار كنى از ستم آنها در امان نيستى : اشخاص پست و فرومايه ، و عيالت و خدمتكارت .
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): يا على ؛ ثلاثة و ان اءنصفتهم ظلموك ...(361)
و در جاى ديگر فرمود: ثلاثة و ان لم تظلمهم ظلموك ...(362)
يعنى :... تو با آنها اگر چه با انصاف و عدالت هم رفتار كنى ... و اگر به آنها ظلم هم نكنى ، بر تو ستم روا مى دارند.
بديهى است كه اين دو حديث از طبيعت و سرشت اكثر مردم خبر مى دهد، و شامل حال همه مردم نيست اگر چه اكثر مردم چنين باشند، زيرا نمى شود گفت كه هر زنى به شوهرش و هر خدمتكارى به صاحب كارش ظلم مى كند.
چه بسا زنان صالحه اى كه هميشه با شوهرانشان به نيكى و انصاف و حتى گذشت رفتار مى كنند، و خدمتكار مومنى كه كار خود را به نحو احسن انجام مى دهد، اينگونه حديث ها شناخت ما را در مورد اكثر مردم بيشتر مى كند و ما را آماده تحمل و گونه رفتارمان را با آنها به ما مى آموزد.
در هر حال براى مقابله با اين افراد، در حديث 344، يعنى سه حديث بعد از اين مى فرمايد: (سه چيز از ارزشمندترين خلق و خوى انسان است در دنيا و آخرت : كسى را كه به تو ستم كرده ببخشايى ، و به كسى كه از تو بريده ، بپيوندى ، و كسى را كه با تو، به نادانى برخورد كرده ، با حلم و نرمى رفتار كنى .)
خداى عزوجل مى فرمايد: يا ايها الذين آمنوا، ان من ازواجكم و اولادكم عدوا لكم ، فاءحذروهم ، و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا، فان الله غفور رحيم .(363)
يعنى : اى كسانى كه ايمان آورده ايد بدرستى كه بعضى از زنان و فرزندان شما دشمنان شما هستند، پس ، از آنها برحذر باشيد، و اگر عفو و گذشت كنيد (و مطلب را ناديده بگيريد) و ببخشيد خداوند آمرزنده و مهربان است .
و نيز در آيه ديگر مى فرمايد: ... وليعفوا و ليصفحوا، اءلا تحبون اءن يغفرالله لكم ، و الله غفور رحيم .(364)
يعنى : بايد كه در گذرند و عفو كنند، آيا دوست نداريد كه خدا شما را بيامرزد، و خدا آمرزنده مهربان است .
همه مردم به جز آنهاييكه خدايتعالى به حكمت خود به آنها عصمت داده ، در معرض خطا و لغزش قرار دارند، و هر كسى در درجه و حدود خود در برابر خدايتعالى تقصير كار است ، ولى خدايتعالى بخشنده و مهربان است و به آنها مهلت مى دهد، تا به آمرزش او توفيق يابند. آيا ما توقع داريم مردم در برابر ما تقصير و خطا نداشته باشند، آيا ما خودمان گناه نداريم ؟ اگر عيب خود را ببينيم ، ديگران را مى بخشيم . خدا هم ما را مى بخشد.
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:10
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
341 - ثلاثة ، لا ينتصفون من ثلاثة : حر من عبد، و عالم من جاهل ، و قوى من ضعيف .
- سه كس از سه كس انصاف (و قدرشناسى ) نمى بيند: آزاد از بنده ، دانا از نادان ، توانا از ناتوان .
342 - ثلث من لقى الله بهن ، فهو من افضل الناس : من اءتى الله بما افترض عليه ، فهو من اءعبد الناس ، و من ورع عن محارم الله فهو من اءورع الناس ، و من قنع بما رزقه الله ، فهو من اءغنى الناس .
- سه چيز است كه هر كس با آنها خدا را ملاقات كند، از بهترين مردم است : كسى كه واجباتى كه خدا دستور داده عمل كند، از عابدترين مردم است ، و كسى كه از آنچه خدايتعالى حرام و نهى فرموده ، پرهيز و خوددارى كند، از پرهيزكارترين مردم است ، و كسى كه به آنچه خدا روزى داده بسنده كند از غنى ترين مردم است .
343 - ثلاث (365) لا يساءل عنها العبد: خرقة يوارى بها عورته ، و كسرة يسد بها جوعته ، و بيت يكنه من الحر و البرد.
- سه چيز است كه بنده در مورد آن بازخواست نمى شود: پاره جامه اى كه اندامش را با آن مى پوشاند، پاره نانى كه با آن رفع گرسنگى مى كند، خانه اى كه او را از گرما و سرما محافظت مى كند.
344 - ثلاث من مكارم الاءخلاق فى الدنيا و الاخرة ، اءن تعفو عمن ظلمك ، و تصل من قطعك ، و تحلم على من جهل عليك .
- سه چيز از ارزشمندترين خلق و خوى انسان است در دنيا و آخرت : كسى را كه به تو ستم كرده ببخشايى ، و به كسى كه از تو بريده بپيوندى ، و كسى را كه با تو، به نادانى برخورد كرده با حلم و نرمى رفتار كنى .
345 - ثلاث فرحات فى الدنيا: لقاء الاخوان و تفطير الصائم ، والتهجد من آخر الليل .(366)
- سه چيز مايه شادمانى در دنيا است : ملاقات برادران ، و افطار دادن به روزه دار، و بيدارى و عبادت آخر شب .
346 - ثلاث من حقايق الايمان : اءلانفاق من الاقتار، و انصافك الناس ‍ من نفسك ، و بذل العلم للمتعلم .(367)
- سه چيز از حقيقت ايمان است : انفاق و بخشش در حالى كه خود تنگدست باشى ، و انصاف و رعايت حق مردم بر خودت ، و بذل علم به دانش طلبان .
347 - ثلاث من كن فيه ، حاسبه الله حسابا يسيرا، و اءدخله الجنة برحمته . قالوا: و ما هى يا رسول الله ؟ قال : تعطى من حرمك ، و تصل من قطعك ، و تعفو عمن ظلمك .(368)
- سه خصلت است كه هر كس آن را دارا باشد، خدايتعالى حساب او را آسان مى گيرد، و او را با رحمت خودش داخل بهشت مى كند، پرسيدند كه يا رسول الله ؛ آن چيست ؟ فرمود: هر كس تو را محروم ساخت ، تو به او عطا و بخشش كنى ، و هر كس از تو قطع كرد، تو با او بپيوندى ، و هر كس به تو ستم روا داشت از او گذشت نمايى .
348 - ثلثة ، مجالستهم تميت القلب :(369) مجالسة الاءنذال ، و مجالسة الاءغنياء، و الحديث مع النساء.
- سه گروه هستند كه همنشينى آنها دل را مى ميراند. همنشينى با اشخاص ‍ فرومايه و پست ، و همنشينى با ثروتمندان ، و همصحبتى با زنان .
349 - ثلاث يتخوف منهن الجنون : التغوط بين القبور، والمشى فى خف واحد، و الرجل ينام وحده .
- سه چيز است كه در آنها بيم ديوانه شدن مى رود: قضاى حاجت كردن در ميان قبرها، با يك لنگه كفش راه رفتن ، و مردى كه تنها بخوابد.
350 - ثلث يحسن فيها(370) الكذب : المكيدة فى الحرب و عدتك زوجتك ، و الاصلاح بين الناس .
- در سه مورد دروغ گفتن پسنديده است ، در حيله هنگام جنگ با دشمن ، وعده (و اميد دادن ) تو، به همسرت ، و در صلح و آشتى دادن بين مردم .
351 - ثلثة ،(371) يزدن فى الحفظ، و يذهبن البغلم : اللبان ، والسواك ، و قرائة القرآن .
- سه چيز حافظه را زياد مى كند و بلغم (يا بيمارى ) را مى برد: كندر، و مسواك زدن ، و قرائت قرآن .
352 - ثلاث لا تشم رائحة الجنة : عاق والديه ، و من باع حرا و اءكل ثمنه ، و من كذب على الله متعمدا.
- سه كس بوى بهشت را استشمام نمى كند: كسى كه پدر و مادرش را نافرمانى كند، و كسى كه شخص آزاد را (بنام برده ) بفروشد و قيمت آن را گرفته و بخورد، و كسى كه عمدا و آگاهانه به خدا دروغ بندد.
353 - ثلث تخرق (372) الحجب ، و بنتهى الى ما بين يدى الله : صرير اقلام العلماء، و وطى اقدام المجاهدين وصوت مغازل المحصنات .
- سه چيز است كه (آهنگ و صداى آنها) موانع و حجاب ها را كنار مى زند و به پيشگاه خداوندى مى رسد: صداى كشش قلم دانشمندان (هنگام نوشتن ) و صداى فرود آمدن قدمهاى جهادكنندگان (در حين جنگ ) و صداى دوك ريسندگى و بافندگى زنان با عفت (هنگام كار).
354 - ثلاثة ، يقسى (373) القلب : استماع اللهو، و طلب الصيد، وايتان باب السلطان .
- سه چيز، قساوت قلب (سنگدلى ) مى آورد: گوش دادن به لو و غنا، و دنبال شكار رفتن ، و در آمدن به دربار سلطان .


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:10
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

ج : باب ج : باب الجيم
355 - جددوا اسلامكم كل يوم بقول لا اله الا الله .(374)
- هر روز با گفتن لا اله الا الله ، اسلام خود را تجديد و تازه كنيد.
356 - جعلت لى الاءرض ، مسجدا، و ترابها طهورا.
- زمين براى من سجده گاه و خاك آن پاكيزه و پاك كننده قرار داده شد. (از اين جهت سجده كردن به مهرى كه از خاك باشد، نياز پيدا مى كند، وقتى كه زمين با فرش و قالى و موكت و امثال آن پوشيده باشد.)
357 - جنبوا مساجدكم النجاسة .
- نجاست و آلودگى را از مسجدهاى خودتان دور سازيد.
358 - جهاد المرئة (حسن ) التبعل لزوجها.
- جهاد كردن زن ، خوب شوهردارى كردن و اطاعت و زينت براى شوهرش ‍ مى باشد.
تعليق :
قال اميرالمومنين (عليه السلام ): جهاد المراءة حسن التبعل ، و قال : لتطيب المراءة المسلمة لزوجها.(375)
اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود: جهاد كردن زن ، خوب شوهردارى كردن است . و فرمود: بايد زن مسلمان ، خود را براى شوهر خود پاكيزه و مرتب و خوشبو كند.
359 - جنبوا مساجدكم صبيانكم و مجانينكم .
- كودكان و ديوانگان خود را از مساجدتان دور نگهداريد.
360 - جناية العجماوات جبار.(376)
- جنايت چارپايان هدر رفته (ديه و تاوان ندارد.)
تعليق :
در بحار چنين آمده : و فى الحديث : ((جرح العجماء جبار)) اى البهيمة جرحها جبار، اى هدر.(377)
زخمى كردن چارپايان هدر رفته (يعنى اگر چارپايى كسى را زخم زد، ديه و خونبها ندارد.) و در بحار شرحى آمده كه ترجمه فارسى آن چنين است : جراحات حيوانات وقتى هدر است كه او بى صاحب باشد، او را نه راه برنده باشد و نه راننده ، و نه سوار شونده و هرگاه يكى از اين سه با او باشد، او ضامن است ، زيرا آنگاه جنايت از حيوان نيست ، بلكه جنايت از صاحب او است كه او را راه داده به مردم .(378)
361 - جنبوا مساجدكم بيعكم و شرائكم و خصوماتكم .
- از خريد و فروش ، و خصومت ها در مساجدتان خوددارى كنيد.
362 - جزاك الله عن الاسلام خيرا، و فك رهانك ، كما فككت رهان اءخيك .
- خدايتعالى به تو از اسلام پاداش نيكو عطا فرمايد و تو را از قيد و بند آزاد نمايد. همانگونه كه برادرت را از قيد و بند رها ساختى .
تعليق :
عن ابى سعيد الخدرى ، قال : كنا مع رسول الله (صلى الله عليه و آله ) فى جنازة ، فلما وضعت ، قال : هل على صاحبكم من دين ؟ قالوا: نعم ، درهمان ، فقال : صلوا على صاحبكم فقال على (عليه السلام ): هما على يا رسول الله ، و انا لهما ضامن ، فقام رسول الله (صلى الله عليه و آله ) فصلى عليه ، ثم اءقبل على على فقال : جزاك الله عن الاسلام خيرا و فك رهانك ، كما فككت رهان اءخيك .(379 )
راوى گفت : بهمراه رسول خدا بوديم ، در كنار جنازه اى ، وقتى كه آن را زمين گذاشتند، فرمود: آيا دوست شما بدهكارى دارد؟ گفتند: بلى ، دو درهم بدهكار است ، آنگاه فرمود: به دوست خود صله كنيد. على (عليه السلام ) گفت : يا رسول الله آن به عهده من و به آن ضمانت مى كنم ، آنوقت رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) برپا خواست و براى او نماز خواند، سپس رو به على كرد و فرمود: جزاك الله ... الى آخر حديث .
حكايت عجيب و مختصر: آورده اند كه مردى شافعى در مرض موتش ‍ وصيت نامه نوشت و شخص ثروتمندى را از محل خود وصى نمود و نوشت كه وصى نامبرده غسل او را بدهد. پس از فوت او به آن شخص خبر كردند و آمد و از اين وصيت خيلى تعجب كرد و باور نمى كرد فلذا وصيت نامه را خواست در آن وصيت ديد كه متوفى هفتاد هزار درهم بدهكار است گفت : اين مرحوم مرا وصى قرار نداده مگر بدين خاطر كه بدهى او را بپردازم و او را از اين دين آزاد كنم و همان كار را كرد.
363 - جماع التقوى فى قوله : ان الله ياءمر بالعدل والاحسان .
- پرهيزگارى در اين كلام خداوند جمع و خلاصه شده : (بدرستيكه خداوند به عدالت و احسان دستور مى دهد) (احسان يعنى : بخشش بلاعوض .)
364 - جنبوا موتاكم ، كما تجنبوا اءحياكم .
- مردگان خودتان را از بدى ها دور سازيد همانگونه كه زنده هايتان را دور مى كنيد.
تعليق :
جنبوا موتاكم فى مدافنهم جار السوء، فان الجار الصالح ينفع فى الاخرة كما ينفع فى الدنيا.(380)
يعنى : مردگان خود را از دفن كردن در همسايگى آدم بد خوددارى كنيد. زيرا همسايه صالح در آخرت نيز مانند دنيا سود مى رساند.
365 - جئتكم بها بيضاء تقية .(381)
- من آيين روشن و پاكيزه از هر عيبى براى شما آورده ام .
366 - جعلت الذنوب كلها فى بيت و جعل مفتاحها الخمر.(382)
- همه گناهان در خانه اى قرار گرفته ، و كليد آن شراب قرار داده شده است .
367 - جبلت القلوب على حب من احسن اليها، و بغض من اءساء اليها.
- سرشت و طبيعت دلها بر آن قرار گرفته كه كسى را دوست مى دارد كه به او نيكى كرده ، و كسى را دشمن مى دارد كه به او بدى كرده .


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:10
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
ح : باب ح : باب الحآء
386 - حبب الى من دنياكم ثلث : النساء و الطيب و جعلت قرة عينى الصلوة .
- از دنياى شما سه چيز خوش آيند من است : زنان ، و بوى خوش ، و روشنى چشم من در نماز است .
تعليق :
شيخ صدوق (ره ) مصنف كتاب خصال گويد: مخالفان به اين چسبيده اند و مى گويند: پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) فرموده : از دنياى شما سه چيز محبوب من است ، زن ها، و عطر را نام برده و از سومى پشيمان شده و گفته : روشنى چشم من در نماز قرار گرفته ، اين گفتار دروغ محض است . زيرا مقصود پيامبر اسلام از اين خبر، همان بيان محبوبيت و فضيلت نماز است ، براى آنكه فرموده : ركعتين يصليهما المتزوج ، اءفضل عندالله من سبعين ركعة يصليهما غير متزوج يعنى : دو ركعت نمازى كه شخص متزوج بخواند، افضل است نزد خدا از هفتاد ركعت نمازى كه شخص عزب (بى همسر) بخواند، و همچنين فرموده : ركعتين يصليهما متعطر، اءفضل من سبعين ركعة يصليهما غير متعطر يعنى : دو ركعت نماز شخص متعطر بهتر است از هفتاد ركعت نماز شخص بدون عطر زده (همانا عطر براى خاطر نماز محبوب پيغمبر شده .)
سپس فرمود: روشنى چشم من در نماز است ، براى اينكه اگر شخصى عطر بزند و ازدواج كرده باشد، و نماز نخواند، ازدواج و عطر زدن او هيچ فضيلتى و ثوابى در نزد خدا ندارد.(383)
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): ما بنى بناء فى الاسلام اءحب الى الله من التزويج .(384)
يعنى : هيچ پايه اى در اسلام پايه گذارى نشده كه در پيشگاه خدا محبوبتر از ازدواج باشد.
قال (صلى الله عليه و آله ): ما اءفاد عبد خيرا من زوجة صالحة اذا رآها سرته ، و اذا غاب عنها حفظته فى نفسها و ماله .(385)
يعنى : هيچ بنده اى سودى نبرده كه بهتر از همسر صالح باشد، هرگاه او را ببيند شاد و مسرور شود، و در غيبت او نفس خويشتن را و مال شوهرش را محافظت و نگهدارى كند.
در همين كتاب احاديثى در مذمت بى همسر بودن و فضيلت همسر داشتن در صفحات گذشته و آينده آمده است .
اكثر مردم به عمل ازدواج فقط از نظر شهوانى ، و ارضاى غريزه جنسى مى نگرند، اين با نظر پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) منافات دارد، پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) بموجب دو آيه زير همه اعمال او در زندگى اعم از عبادات او خوردن و خوابيدن او، و ازدواج او خالص براى خدا بوده .
قال الله تعالى : قل ان صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين لا شريك له ، و بذلك اءمرت و انا اول المسلمين .(386)
بگو بدرستى كه نماز من و عبادتم و زندگى و مرگ من مر خدايراست كه پروردگار جهانيانست . وى را شريك نيست ، چنين مامور شده ام و من اولين مسلمانم .
369 - حق على الله ان لا يرفع شيئا من الدنيا الا وضعه .(387)
- بر خدايتعالى حق است كه چيزى از دنيا بالا نبرد مگر آن را فرو آورد.
370 - حرمت النار على عين سهرت فى سبيل الله .
- آتش دوزخ بر آن چشمى كه در راه خدا شب بيدار مانده باشد، حرام گشته است .
371 - حرمت النار على عين غضت عن محارم الله .
- آتش دوزخ بر آن چشمى كه از محارم خدا پوشيده باشد حرام گشته است .
372 - حرمت النار على عين دمعت من خشية الله .
- آتش جهنم بر چشمى كه از بيم خدا اشك ريخته باشد حرام گشته است .
373 - حربك يا على حربى ، و سلمك سلمى .
- اى على ؛ جنگ تو جنگ من ، و آشتى تو آشتى من است .
374 - حياتى خير لكم و مماتى خير لكم .
- زنده بودن من براى شما خير و خوبى است و مرگ من نيز، براى شما خير و خوبى خواهد بود.
تعليق :
عن ابى جعفر (عليه السلام )، قال : قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): مقامى بين اظهركم خير لكم ، فان الله يقول : و ما كان الله ليعذبهم و اءنت فيهم (388) و مفارقتى اياكم خير لكم فقالوا: يا رسول الله : مقامك بين اءظهرنا خير لنا، فكيف تكون مفارقتك خيرا لنا؟ قال : انما مفارقتى اياكم خير لكم ، فان اءعمالكم تعرض على كل خميس و اثنين ، فما كان من حسنة حمدت الله عليها، و ما كان من سيئة ، استغفرت الله لكم .(389)
فرمود: اقامت من ميان شما برايتان خير و خوبى است ، خدايتعالى مى فرمايد: (خداوند آنها را عذاب نمى كند (در حاليكه ) تو در ميان آنها هستى ) و مفارقت و جدا شدن من از شما (نيز) خير و خوبى است .
گفتند: يا رسول الله ؛ اقامت (حضور) شما بين ما براى ما خير و خوبى است ، پس چگونه مفارقت و جدايى شما براى ما خير مى باشد؟
فرمود: مفارقت من از شما بدان جهت خير است كه اعمال شما در هر پنج شنبه و دوشنبه به من عرضه مى شود، آنچه از اعمال خوب باشد براى آن براى خدا ستايش مى كنم ، و آنچه بد باشد براى شما از خدا مغفرت مى خواهم .
375 - حبك للشى ء يعمى و يصم .
- اگر چيزى را دوست داشته باشى ، چشم و گوش تو (از ديدن و شنيدن عيب آن چيز)، كور و كر مى شود.
376 - حفوا الشوارب و اءعفوا اللحى ، و لا تتشبهوا بالمجوس .
- شارب ها (موهاى بالاى لب و دو طرف آن ) را كوتاه كنيد و ريش خود را واگذاريد، و خو را شبيه به مجوس مكنيد.
377 - حرمة المومن ميتا، كحرمته حيا.
- حرمت و احترام مومنى كه مرده ، مانند حرمت او است در حال زندگى او.
378 - حكمى على الواحد، كحكمى على الجماعة .
- حكم من به يك نفر، مانند حكم من است به همهى مردم .
379 - حرم لباس الذهب و الحريرعلى ذكور اءمتى ، و حل لاناثهم .
- لباس ابريشم و طلا، براى مردان اءمت من حرام ، و براى زنان آنها حلال است .
380 - حجكم يوم تحجون .
- حج شما وقتى شروع مى شود كه به قصد حج از خانه بيرون مى آييد.

http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:11
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق :
على بن ابراهيم عن اءبيه ، عن زياد القندى ، قال : قلت لاءبى الحسن (عليه السلام ): جعلت فداك انى اءكون فى المسجد الحرام و اءنظر الى الناس ‍ يطوفون بالبيت و اءنا قاعد، فاغتم لذلك ، فقال : يا زياد لا عليك ، فان المومن اذا خرج من بيته يوم الحج لايزال فى طواف و سعى حتى يرجع .(390)
زياد القندى (كه ظاهرا معلول بوده و قادر به طواف نبوده ) گفت به ابى الحسن (عليه السلام ) عرض كردم : فدايت شوم من در مسجدالحرام بودم و به مردم نگاه مى كردم ، آنها به دور بيت طواف مى كردند و من نشسته بودم بدين جهت اندوه مى خوردم . فرمود: اى زياد براى تو باكى نيست چرا كه مومن وقتى كه به قصد حج از خانه اش بيرون آمد پيوسته در طواف و سعى است تا وقتى كه به منزلش برگردد.
381 - حب الوطن من الايمان .
- وطندوستى از ايمان است .
تعليق :
قال اميرالمومنين (عليه السلام ): الغنى فى الغربة وطن ، والفقر فى الوطن غربة .(391)
فرمود: ثروت و بى نيازى در غربت به منزله وطن است ، و فقر و مستمندى در وطن ، غربت است .
ليس فى الغربة عار، انما العار، فى الوطن الافتقار.(392)
در غربت بودن ننگ و عار نيست ، بلكه فقير و محتاج بودن در وطن عار شمرده مى شود.





سعديا حب وطن گرچه حديثى است شريف نتوان مرد بسختى كه من اينجا زادم
382 - حاسبوا اءنفسكم قبل اءن تحاسبوا.
- قبل از آنكه به حساب شما رسيدگى شود، خودتان به حساب خود رسيدگى كنيد.
383 - حق الله على العباد، اءن يعبدوه ، و لا يشركوا به شيئا.
- حق خدا بر بندگان آنست كه فقط به او بندگى كنند و چيزى را شريك او قرار ندهند.
تعليق :
عن على بن الحسين (عليه السلام ):... فاءما حق الله الاءكبر عليك ، فاءن تعبده لا تشرك به شيئا، فاذا فعلت ذلك باخلاص ، جعل لك على نفسه اءن يكفيك اءمر الدنيا والاخرة .(393)
يعنى : حق بزرگ خدايتعالى بر تو آنست كه فقط براى او بندگى كنى و چيزى را بر او شريك قرار ندهى ، وقتى كه آن را باخلاص (و بدون ريا و سمعه ) انجام دادى بر عهده خود گرفته كه امر دنيا و آخرت تو را كفايت كند.
عن على بن ابراهيم عن ابيه عن ... عن هشام بن سالم ، قال : قلت لاءبى عبدالله (عليه السلام ): ما حق الله على خلقه ؟ قال : اءن يقولوا ما يعلمون و يكفوا عما لا يعلمون ، فاذا فعلوا ذلك فقد والله اءدوا الى الله حقه .(394)
راوى گفت : از ابى عبدالله (عليه السلام ) پرسيدم كه حق خداوند بر خلقش ‍ چيست ؟ فرمود: آنست كه بگويند آنچه را كه مى دانند و باز ايستند از (گفتن ) آنچه نمى دانند، پس اگر اينچنين كردند سوگند بخدا، حق خداوند را اداء نموده اند.
و عنه (صلى الله عليه و آله ) انه قال : لا تؤ دى المراءة حق الله عزوجل ، حتى تؤ دى حق زوجها.(395)
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) فرمود: زن حق خداى عزوجل را ادا نمى كند مگر اينكه حق شوهرش را ادا كند.
384 - حب الدنيا راءس كل خطيئة .(396)
- محبت و دوستى دنيا سرچشمه همه خطاها (و گناهان ) است .
385 - حمل العصا، ينفى الفقر، و لا يجاوره شيطان .
- عصا بدست گرفتن فقر را از انسان دور مى كند، و شيطان به او نزديك نمى شود.
386 - حجرالغصب رهن على خراب الدار.
- سنگ (يا مصالح ساختمان ) غصبى گروى است بر خرابى خانه .
387 - حصير ملفوف فى البيت خير من امراءة لا تلد.
- بورياى پيچيده در گوشه خانه ، بهتر است از زن نازا.
388 - حدثوا عن بنى اسرائيل و لا حرج .
- از (اخبار) بنى اسرائيل بازگو كنيد، حرجى نيست .
تعليق :
در معانى الاخبار شيخ صدوق (ره ) با ذكر سند چنين آمده : (به امام صادق (عليه السلام ) عرض كردم : قربانت گردم ، مردم حديثى از پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) روايت مى كنند كه فرمود: از اخبار بنى اسرائيل بازگو كن و نگران مباش .)
فرمود: بلى (درست است .) گفتم : پس هر چه كه از بنى اسرائيل شنيديم بازگو كنيم اشكالى ندارد؟ فرمود: مگر نشنيده اى كه فرمود: كفى بالمرة كذبا، اءن يحدث بكل ما سمع يعنى : دليل دروغگو بودن مرد همين بس كه هر چه را بشنود بازگو كند. عرض كردم : پس چگونه است آن ؟ فرمود: منظور آنست كه هر چه در قرآن از ماجراى بنى اسرائيل آمده ، تو بازگو كن كه در اين امت خواهد آمد و باكى بر آن نيست .(397)
389 - حق الوالد على ولده ، اءن لا يسميه باسمه ، و لا يمشى بين يديه ، و لا يجلس امامه ، و لا يدخل معه الحمام .
- حق پدر بر فرزندش آنست كه او را بنام صدا نكند، و جلوتر از او راه نرو، و در نشستن به او پشت نكند، و همراه او به گرما داخل نشود.
390 - حق الولد على والده ، اءن يحسن اسمه ، و اءدبه ، و يضعه موضعا صالحا.(398)
- حق فرزند بر پدر آنست كه او را نام نيكو نهد، و خوب تربيتش كند، و در محل سالم و خوب قرارش دهد. (از كسب و شغل و تحصيلات .)
391 - حبس الاءصل و سبل الثمرة .
- اصل و ريشه را نگهدار، ميوه و محصول آن را خيرات كن .
392 - حفت الجنة بالمكاره و حفت النار بالشهوات .
- بهشت با ناملايمات و ناخوشايندها پوشيده شده است و دوزخ با شهوت ها و لذت جويى ها.
393 - حب على حسنة ، لا يضر معها سيئة .
- محبت و دوستى على (عليه السلام ) حسنة است ، خطا و سيئه اى با آن ضرر نمى رساند.
394 - حزب على ، حزب الله ، و حزب اءعدائه حزب الشيطان .
- حزب على حزب خداست ، و حزب دشمنانش حزب شيطان است .
395 - حق على على المسلمين كحق الوالد على ولده .
- حق على بر مسلمانان ، مانند حق پدر است بر فرزندش .
396 - حقت شفاعتى لمن اعان ذريتى بيده و لسانه و ماله .
- شفاعت من كسى را كه با دست و زبان و مالش فرزندان مرا يارى كند فرا مى گيرد.
397 - حصنوا اءموالكم بالزكوة .
- اموال خود را با دادن زكات در امان بداريد.
398 - حصنوا نسائكم بقرائة سورة النور.
- زنان خود را با قرائت سوره نور محفوظ بداريد.
399 - حرمت الجنة على من ظلم اءهل بيتى .
- بهشت بر كسى كه به اهل بيت من ستم كند حرام گشته است .
400 - حمزة و قاتله فى الجنة .
- حمزه (عموى پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله )) و قاتل او، هر دو در بهشت هستند. (قاتل او، وحشى بنده زن ابو سفيان بود كه بعدا توبه كرد و مسلمان شد.)
401 - حرم من المسلم ميتا، ما حرم منه حيا.
- آنچه در زمان حيات مسلمان درباره او حرام بود، پس از مرگش نيز حرام است .
402 - حسنوا اءخلاقكم ، واءلطفوا بجيرانكم ، و اءكرموا نسائكم ، تدخلوا الجنة بغير حساب .
- خلق و خوى خود را نيكو گردانيد و با همسايگان خود به نيكى رفتار كنيد، و زنان خود را گرامى بداريد (تا) بدون حساب داخل بهشت شويد.





http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:12
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
خ : باب خ : باب الخآء
403 - خذواالعلم من اءفواه الرجل .
- دانش را از زبان مردان دانشمند فرا گيريد.
تعليق :
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): العلم اءكثر من اءن تحصى ، فخذوا من كل شيى ء اءحسنه .(399)
علم و دانش بيشتر از آن است كه قابل شمارش باشد، پس ، از هر چيزى بهترينش را فرا گيريد.
اءلحكمة ضالة المومن ، فخذ الحكمة و لو من اءهل النفاق .(400)
حكمت گمشده مومن است ، پس آن را فراگير اگر چه از مردم رياكار و دورو باشد.
يكى از حكماء به فرزندش گفت : پسرم ، دانش را از زبان مردان دانش فراگير، چون آنان هر چه بشنوند، بهترينش را مى نويسند، و آنچه مى نويسند، بهترينش را حفظ مى كنند، و آنچه حفظ مى كنند، بهترينش را بازگو مى كنند.(401)
يحيى بن خالد، به فرزندان خود وصيت كرد كه : بنويسيد بهترين چيزى را كه مى شنويد، و حفظ كنيد بهترين چيزى را كه مى نويسيد، و بگوييد بهترين چيزى را كه حفظ كرده ايد.(402)
404 - خضروا موتاكم ، فما اءقل المخضرين يوم القيمة .
- مردگان خود را تخضير كنيد، چه سبك بارند تخضير شدگان در روز قيامت (تخضير كردن : شاخه بى برگ سبز و تازه كه از دست تا ترقوه (استخوان ميان گردن و دوش ) مُرده مى گذارند، كه مستحب است .)
405 - خمس صلوات افترضهن الله على عباده .
- خداى تعالى بر بندگان خود پنج نماز را واجب كرده است .
406 - خذوا عنى (مناسككم .)(403)
- عبادات (يا مراسم حج ) خود را از من فراگيريد.
407 - خفه حذاؤ ه ، و كرشه سقاؤ ه ، فلا تهجه .
- كف پاى (شتر) سم و نعل اوست ، شكنبه او مشك آب اوست ، پس او را (به رفتن جاى ديگر) تحريك مكن .
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:12
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق :
در بحارالانوار، درباره پيدا كردن چيزى كه صاحبش معلوم نيست ، شرح مفصلى از فقه الرضا آورده كه در ضمن آن درباره پيدا كردن گوسفند و شتر بشرح زير آمده : فان وجدت شاة فى فلاة من الاءرض فخذها، فانما هى لك ، اءو لاخيك ، اءو للذئب يعنى : اگر گوسفندى را در بيابان بى صاحب يافتى آن را بگير، زيرا آن مال تو، و يا مال برادرت و يا مال گرگ است . (اگر رها كنى ، گرگ آن را خواهد خورد، و اگر بگيرى ، صاحبش را پيدا مى كنى و به او رد مى كنى و اگر صاحبش پيدا نشد، خودت استفاده كن كه تلف نشود.)
و درباره شتر مسئله غير از اينست ، مى فرمايد: فان وجدت بعيرا فى فلاة فدعه فلا تاءخذه ، فان بطنه وعاؤ ه و كرشه سقاؤ ه و خفه حذاؤ ه ... حتى يجى ء ربها فياءخذها.(404)
اگر در بيابان شترى پيدا كردى ، او را نگير و بحال خود رها كن ، زيرا شكم او ظرف غذاى اوست ، و شكنبه او مشك آب اوست ، و كف پاى او بجاى سم و نعل اوست . تا اينكه صاحبش آمده او را بگيرد. (شتر مى تواند راه زياد برود و آب چند روز در شكم او ذخيره است براى او خطر تلف شدن نيست .)
408 - خيرالامور عوارمها.
- بهترين كارها، عمل كردن به واجبات آن است .
تعليق :
و خيرالامور عزائمها، و شرالامور محدثاتها.(405)
بهترين كارها واجبات و بدترين كارها، كارهاى نو پديد است .
و قال فى النهاية فيه : خيرالامور عوازمها، اى : فرائضها التى عزم الله تعالى عليك بفعلها.(406)
عوازمها: يعنى : تكاليفى كه خدايتعالى بر تو عمل به آن را واجب كرده است .
409 - خيرالمال سكة مابورة .(407)
- بهترين مال و دارايى نخل (درختان خرماء) تلقيح شده است .
410 - خير صفوف الرجال اولها، و شرها اءواخرها.
- بهترين صفهاى مردان (در نماز جماعت ) صف اول و بدترين آن صفهاى آخر است .
411 - خير صفوف النساء آخرها و شرها اءولها.
- نيكوترين صفهاى زنان در نماز جماعت صف آخر و بدترين آن صف اول آن است .
412 - خير عبادالله التقى الخفى .
- بهترين بندگان خدا كسى است كه پرهيزگار و ناشناخته باشد.
413 - خير الدعاء الخفى .
- بهترين دعاها آن است كه در خلوت و خفا خوانده شود.
414 - خير خلكم خل خمركم .
- بهترين سركه هاى شما، سركه اى است كه از شيره انگور بعمل آيد.
415 - خير نسائكم ، الولود الودود، العزيزة عند اءهلها، الذليلة عند بعلها.
- نيكوترين زنان شما آن است كه زياد بچه آورد و بسيار با محبت باشد و پيش اهل خانه عزيز و ارجمند و بر آنها فرمانروا و توانا باشد، و در پيش ‍ شوهرش فروتن و فرمان بردار باشد.
416 - خير نسائكم العفيفة الغلمة .
- نيكوترين زنان شما زنى است كه پاكدامن و با عفت بوده و به شوهر خود تيز شهوت باشد.
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): خير نسائكم العفيفة الغلمة : العفيفة فى فرجها، الغلمة على زوجها.(408)
بهترين زنان شما، پاكدامن و تيزشهوت است : از شهوت حرام احتراز نموده و بر شوهر خود تيز شهوت است .
فقال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ان خير نسائكم الولود الودود الستيرة العفيفة العزيزة فى اءهلها، الذليلة مع بعلها، المتبرجة مع ذوجها، الحصان عن غيره ، اءلتى تسمع قوله و تطيع اءمره ، و اذا خلابها بذلت له ما يريد منها، و لم تبذل كتبذل الرجل .(409)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: نيكوترين زنان شما آن است كه زاينده باشد (عقيم نباشد) با محبت و با پوشش و پاكدامن و با عفت بوده و در ميان اهل خانه اش ارجمند و توانا و با نفوذ باشد، و با شوهرش فروتن و نرم و رام باشد، پيش شوهرش خود را آرايش دهد، از ديگران پرهيزگار و پارسا باشد، زنى كه به سخنان شوهرش گوش فرا دارد، و دستور او را اطاعت كند و هرگاه با او خلوت كرد، آنچه او خواهد با طيب نفس در اختيارش گذارد و مانند مرد با لباس مبتذل و بدون زينت نباشد.
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): من صبر على سوء خلق امراته ، اعطاه (الله ) من الاءجر ما اعطاه داود (عليه السلام ) على بلائه . و من صبر على سوء خلق زوجها، اعطاها مثل (ثواب ) آسية بنت مزاحم .(410)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: هر كس بر بدخلقى زن خود صبر و شكيبايى كند خداى تعالى او را پاداش عطا فرمايد همانند پاداشى كه به داود (عليه السلام ) بخاطر بلاى او داد. و هر كس بر بدخلقى شوهرش صبر كند، به او مانند ثواب آسيه (زن فرعون ) پاداش مى دهد.
قال (صلى الله عليه و آله ): اءيما امراءة اءعانت زوجها على الحج و الجهاد، اءو طلب العلم ، اعطاها الله من الثواب ما يعطى امراة اءيوب (عليه السلام ).(411)
هر زنى كه شوهرش را بر حج و جهاد و يا براى تحصيل دانش كمك و يارى كند، خداوند ثوابى به او بدهد كه به زن ايوب (عليه السلام ) عطا فرمايد.
قال (صلى الله عليه و آله ): اءيما امراءة اءدخلت على زوجها فى اءمر النفقة و كلفته ما لا يطيق ، لا يقبل الله منها صرفا و لا عدلا، الا اءن تتوب و ترجع و تطلب منه طاقته .(412)
هر زنى كه در امر نفقه بر شوهرش عيب بگيرد و او را بيش از توانايى به زحمت اندازد، خداوند از او نه عمل مستحبى و نه فديه و عوضى قبول مى كند، مگر اينكه توبه كرده برگردد و از او به قدر توانايى او بخواهد.
عن الصادق (عليه السلام ) قال : اذا تزوج الرجل المراءة لمالها، اءو جمالها، لم يرزق ذلك ، فان تزوجها لدينها رزقه الله عزوجل مالها و جمالها.(413)
هرگاه مرد زنى را بخاطر مالش يا جمالش به همسرى انتخاب كند، به آن دست نمى يابد، اما اگر بخاطر ديانتش با او ازدواج كند خداى تعالى هم مال و هم جمال زنش را به او روزى مى كند.
عن اميرالمومنين (عليه السلام ) يقول : يظهر فى آخر الزمان و اقتراب الساعة و هو شر الاءزمنة نسوة كاشفات عاريات متبرجات من الدين خارجات ، فى الفتن داخلات ، مائلات الى الشهوات ، مسرعات الى اللذات ، مستحلات المحرمات فى جهنم خالدات .(414)
مى فرمود: در آخر زمان و نزديكى قيامت كه بدترين زمانها است زنانى بيرون مى آيند در حالى كه پرده و حجاب ندارند و فسادكارند و خود را آرايش ‍ مى دهند، از دين خارج شده و در فتنه و آزمايش و فساد وارد گشته ، به شهوت رانى ها رغبت و گرايش دارند. و به طرف لذتهاى نفسانى مى شتابند، حرامها را حلال مى شمارند (و آنها) در آتش جهنم جاويدانند.(415)
417 - خلتان لا اءحب ان يشاركنى فيهما اءحد: وضوئى ، فانه من صلوتى ، و صدقتى فانها تقع فى يد الرب سبحانه .
- دو خصلت است كه من دوست ندارم كسى در آنها با من شركت كند، (يكى ) وضوى من است ، زيرا آن جزيى از نماز من است ، (ديگرى ) صدقه من است ، كه آن در دست بپروردگار سبحان قرار مى گيرد.
418 - خير الرزق ما يكفى .
- بهترين روزى آن است كه بقدر كفايت باشد.
419 - خالفوا اءهل الكتاب .
- با اهل كتاب مخالفت كنيد.
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:13
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): اتبعوا الجنازة و لا تتبعكم ، خالفوا اءهل الكتاب ...(416)
(در تشييع ) پشت سر جنازه حركت كنيد و آن پشت سر شما قرار نگيرد، پيرو يهود و نصارى نباشيد.
420 - خيركم ، خيركم لاءهله ، و انا خيركم لاءهلى .
- نيكوترين شما كسى است كه به خانواده اش نيكى كند، و من نسبت به خانواده خود بيش از شما نيكى روا مى دارم .
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): اءقربكم منى مجلسا يوم القيامة ، اءحسنكم خلقا، و خيركم لاءهله .(417)
در روز قيامت نزديكترين همنشين من از شماها كسى است كه خلق و خوى او بهتر باشد و براى اهل خانه خود سودمندتر باشد.
خياركم ، خياركم لنسائهم .(418)
بهترين شما كسانى هستند كه براى زنان خود بهتر باشند.
... ما اءكرم النساء الا كريم ، و لا اءهانهن الا لئيم .(419)
زنان را گرامى نمى دارد مگر جوانمرد، و آنها را خوار نمى شمرد مگر فرومايه .
خيركم خيركم لنسائه و لبناته .(420)
بهترين شما كسى است كه براى زنان و دختران خود بهتر باشد.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): اءحسن الناس ايمانا اءحسنهم خلقا و الطفهم باءهله ، و انا الطفكم باءهلى .(421)
نيكوترين مردم از لحاظ ايمان كسانى هستند كه خلق و خوى آنها نيكوتر و به اهل خانه خود نرمتر و مهربانتر باشند. و من مهربانترين شما نسبت به اهل خانه خود هستم .
421 - خيركم قرنى ، ثم الذين يلونه .(422)
- بهترين شما نزديكان منند، سپس كسانى كه از آنان پيروى كنند.
تعليق :
عن النبى (صلى الله عليه و آله ) انه قال : خير القرون الذى اءنا فيه ، ثم الذين يلونه .(423)
بهترين زمان دوره اى است كه من در آن هستم ، سپس دوره آنهايى كه پيرو آن باشند.
422 - خلقت اءنا و على من نور واحد.
- من و على از يك نور آفريده شده ايم .
423 - خلف الوعد، ثلث النفاق .
- بدقولى (خلف وعده نمودن ) يك سوم دورويى و نفاق است .
424 - خمس فواسق يقتلن فى الحل و الحرم .(424)
- پنج (حيوان ) موذى و فاسق در حال احرام و غيره كشتن آنها جايز است .
تعليق :
و روى عنه (صلى الله عليه و آله ) قال : خمس فواسق تقتل فى الحل و الحرم : الغراب و الحداءة والكلب و الحية و الفارة .(425)
پنج (حيوان ) فاسق در حال احرام و خارج از احرام كشتن آنها جايز است : كلاغ سياه ، زغن ، سگ گزنده ، مار و كژدم ، و موش .
425 - خلق الله الماء طهورا، لا ينجسه (426) الا ما غير لونه ، اءو طعمه ، اءو ريحه .
- خداى تعالى آب را پاك و پاك كننده آفريد نجاست نمى گيرد، مگر رنگ ، يا طعم ، و يا بوى آن تغيير يابد.
426 - خير القول ، لا اله الا الله .
- نيكوترين گفتار و كلام ، كلمه لا اله الا الله است .
427 - خرجت من نكاح ، و لم اخرج من سفاح لم ينجسنى الجاهلية بانجاسها.(427)
- من از حلال ، زاده شده ام و از حرام ، زاده نشده ام (از زمان آدم ) و دوره جاهليت (قبل از اسلام ) مرا به نجاستهاى خود آلوده نكرده است .
تعليق :
عن النبى (صلى الله عليه و آله ) اءنه قال : لم يزل ينقلنى الله من اءصلاب الطاهرين الى اءرحام المطهرات حتى اءخرجنى فى عالمكم هذا، لم يدنسنى بدنس الجاهلية .(428)
خداى تعالى مرا از صلب هاى پاك به رحم هاى پاكيزه منتقل مى ساخت تا اينكه در اين جهان شما مرا بيرون آورد. هرگز با دنس و ناپاكى جاهلية مرا آلوده نساخت .
در تفسير الميزان با ذكر سند از قول امام جعفر صادق و از ابى عبدالله (عليهما السلام )، در تفسير: و تقلبك فى الساجدين آورده كه فرمودند: او را (پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله )) را كه از صلب اين پيامبر به صلب آن پيامبر منتقل مى شد (خدا) مى ديد، تا اينكه او را از زمان آدم تا زمان پدرش از صلب پدرش از راه نكاح نه زنا بيرون آورد.(429)
428 - خير العبادة الاءستغفار.
- بهترين عبادتها، استغفار و طلب آمرزش از خدا است .
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:13
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): اءلا اءخبركم بدائكم من دوائكم ؟ قلنا: بلى يا رسول الله ، قال : داؤ كم الذنوب و دوائكم الاستغفار و قال : توبوا الى الله ، فانى اءتوب فى اليوم ماة مره .
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: آيا شما را از درمانتان براى مرضتان خبر ندهم ؟ گفتيم : بلى اى رسول خدا، فرمود: مرض شما گناهان است ، و داروى شما استغفار و آمرزش طلبيدن . و فرمود: به سوى خدا برگرديد و توبه كنيد، من در هر روز صد بار توبه مى كنم .
و قال : انه ليغان على قلبى ، حتى اءستغفر فى اليوم ماة مرة .(430)
و فرمود: دلم گرفته و پريشان مى شود تا اينكه هر روز صد بار استغفار مى كنم .
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): عودوا اءلسنتكم الاستغفار، فان الله تعالى لم يعلمكم الاستغفار الا و هو يريد اءن يغفرلكم .(431)
فرمود: زبانهاى خود را به استغفار عادت دهيد، زيرا خدايتعالى استغفار را بشما نياموخت مگر اينكه مى خواهد شما را بيامرزد.
و قال النبى (صلى الله عليه و آله ): من لزم الاستغفار، جعل الله له من كل هم فرجا، و من كل ضيق مخرجا، و يرزقه من حيث لا يحتسب .(432)
يعنى : هر كس پيوسته استغفار كند خداوند براى او از هر غم و اندوه گشايش ‍ و از هر تنگى و فشار، راه خروجى قرار مى دهد، و او را از جاييكه گمان نمى برد روزى عطا فرمايد.
429 - خير صلوة المرء فى بيته ، الا مكتوبة .
- بهترين نماز مرد، نمازى است كه در خانه خود بخواند، بجز نمازهاى فريضه .
تعليق :
قال (صلى الله عليه و آله ): يا اءباذر؛ صلوة فى مسجدى هذا، تعدل ماءة اءلف صلوة فى غيره من المساجد، الا المسجد الحرام ، و صلوة فى المسجد الحرام تعدل ماءة اءلف صلوة فى غيره ، و اءفضل من هذا كله صلوة يصليها الرجل فى بيته ، حيث لا يراه الا الله عزوجل يطلب بها وجه الله تعالى .
يا اءباذر؛ لا تجعل بيتك قبرا، واجعل فيه صلوتك ، تضى ء بها قبرك .(433)
اى اباذر نمازى در اين مسجد من معادل هزار نماز در مساجد ديگر است به جز مسجدالحرام . و يك نماز در مسجدالحرام معادل با هزار نماز است در غير آن ، و بهتر از همه اينها نمازى است كه مرد در خانه اش بخواند، به گونه اى كه جز خداى تعالى آن را نبيند، و بدينوسيله وجه خدا را طلب كند.
اى اباذر خانه خود را گور قرار نده ، و نمازت را در آن بجا آر كه با آن قبرت را روشن مى كنى .
430 - خير عبادالله من اذا سافر قصر.
- بهترين بندگان خدا كسى است كه هرگاه مسافرت كرد (نمازش را) قصر بخواند.
تعليق :
در بحار چنين آمده : خيار اءمتى الذين اذا سافروا قصروا و اءفطروا.(434)
يعنى : نيكان امت من كسانى هستند كه اگر سفر كردند، نماز را قصر مى خوانند و روزه نمى گيرند.
431 - خيار اءمتى حدادها، اءلذين اذا غضبوا رجعوا.(435)
- نيكان امت من دلاوران زود خشمى اند كه هرگاه خشمناك شوند (زود بحال اول ) برمى گردند و آرام مى گيرند.
تعليق :
سئل النبى (صلى الله عليه و آله ) عن خيار العباد؟ فقال : اءلذين اذا اءحسنوا استبشروا، و اذا اءساؤ ا، استغفروا، و اذا اءعطوا شكروا، و اذا ابتلوا صبروا، و اذا غضبوا، غفروا.(436)
از پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) درباره بندگان خوب و برگزيده سوال شد؟ فرمود: كسانى هستند كه هرگاه كار نيك انجام دادند خوشحال مى شوند، و اگر كار زشتى از آنها سر زد، طلب آمرزش و استغفار مى كنند، و هرگاه نعمتى به آنها داده شود شكرگزار مى شوند، و هرگاه به بلايى گرفتار آيند، صبر و شكيبايى مى كنند، و هرگاه خشمناك شوند، عفو و گذشت مى كنند.
432 - خذى ما يكفيك ، و ولدك بالمعروف .
- اى زن ، بقدرى كه در عرف ، تو و فرزندانت را كفايت مى كند بردار.
تعليق :
روايت كرده اند كه هند همسر ابو سفيان به پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) عرض كرد كه : ابو سفيان مرد حريص و بخيل است ، بقدر كفايت من و فرزندانم خرجى نمى دهد، آيا بدون اطلاع وى چيزى از مال او براى كسر خرجى بردارم ؟ فرمود: آن مقدار كه براى تو و فرزندانت كفايت مى كند بردار.(437)
433 - خصاء امتى الصوم .
- اخته كردن امت من روزه گرفتن است . (كه شهوت را كم مى كند)



http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:13
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
د: باب د: باب الدال
434 - داووا مرضاكم بالصدقة .
- بيماران خود را با صدقه دادن درمان كنيد.
435 - درهم ربوا عندالله اءعظم من سبعين زنية بذات محرم .(438)
- (گناه ) يك درهم ربا خوردن در پيشگاه خدايتعالى بزرگتر از هفتاد بار زنا كردن است با محرم خود (با كسى كه ازدواج با او حرام گشته .)
تعليق :
على بن ابراهيم عن ابيه ... عن ابى عبدالله (عليه السلام )، قال : الربا رباء ان ربا يؤ كل و ربا لا يؤ كل فاما الذى يوكل فهديتك الى الرجل تطلب منه الثواب اءفضل مها...
و اما الذى لا يؤ كل (فهو اءن يدفع الرجل عشرة دراهم على اءن يرد عليه اءكثر منها) فهو الربا الذى نهى الله عنه و اوعد عليه النار.(439)
فرمود: ربا دو قسم است . ربايى كه خوردن آن جايز است ، و ربايى كه حرام است و جايز نيست .
و آنكه جايز و حلال است . آنست كه (از كسى پولى گرفتى و هنگام بازپس ‍ دادن آن به ميل خودت بعنوان استحباب ) هديه اى به كسى مى دهى و از آن ثوابى مى خواهى كه بهتر از آن است .
و اما آنكه حرام است ، كسى ده درهم به ديگرى بدهد و شرط نمايد كه بيشتر از آن بر او برگرداند، پس آن ربايى است كه خداوند از آن نهى و منع فرموده ، و بر آن وعده عذاب جهنم داده است .
عن زراره عن ابى جعفر (عليه السلام ) قال : ليس بين الرجل و ولده و بينه و بين عبده ، و لا بينه و بين اءهله ربا...(440)
فرمود: بين پدر و فرزندش و بين او و بنده اش ، (و هكذا) بين زن و شوهر ربا نيست (يعنى : جايز است .)
436 - دباغ الاءديم ذكاته .(441)
- دباغى چرم و پوست ميتة ، آن را پاك مى كند.
تعليق :
(مسئله اختلافى است : بعضى از فقها پوست ميته حيوان حلال گوشت را پس از دباغى كردن پاك مى دانند ولى نماز خواندن با آن را جايز نمى دانند) به فقيه مراجعه شود.
437 - دماؤ كم و اءموالكم عليكم حرام .
- خون و اموال شما بر همديگر حرام است .
438 - دعوة الصائم لاترد.
- دعاى شخص روزه دار رد نمى شود.
439 - درهم الصدقة بعشرة ، درهم القرض بثمانية عشر.
- يك درهم صدقه دادن ده برابر، و يك درهم قرض دادن هجده برابر ثواب دارد.
440 - دعى الصلوة اءيام اءقرائك .
- (اى زن ) روزهاى حيض خود، نماز را ترك كن .
441 - درهم (فى )(442) الخضاب اءفضل من اءلف درهم فى غيره فى سبيل الله .
- يك درهم در خضاب خرج كردن بهتر است از هزار درهم در غير آن كه در راه خدا خرج شود.
442 - دع ما يريبك الى ما لا يريبك .
- در هر چه شك دارى آن را رها كن و پيروى كن آنچه را كه يقين دارى .
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): دع ما يريبك الى ما لا يريبك فانك لن تجد فقد شيى ء تركته لله عزوجل .(443)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: رها كن و واگذار آنچه تو را به شك و ترديد مى اندازد، با انتخاب آنچه در آن شك و ترديد ندارى ، زيرا، تو با ترك كردن امرى براى خاطر خدا، چيزى را از دست نمى دهى و زيان نمى بينى .
و منه الحديث : دع ما يريبك الى ما لا يريبك ، فان الكذب ريبة ، والصدق طماءنينة .
اى : ما يشكك و يحصل فيك الريبة ، و هى فى الاصل قلق النفس و اضطرابها، الاترى كيف قابلها بالطماءنينة ، و هى السكون ، و ذلك ان النفس لا تستقر متى شكت فى امر، و اذا ايقنته سكنت و اطماءنت .(444)
رها كن آنچه را كه تو را به شك و شبهه مى اندازد با انتخاب آنچه تو را دچار شك و شبهه نمى كند زيرا از دروغ شك و شبهه آيد، و راستى آرامش خاطر آورد.
يعنى : آنچه شبهه ناك است و تو را به شك و ريب وامى دارد، آن در اصل ناآرامى و پريشانى و اضطراب دل است .
آيا نمى بينى كه در مقابل آن آرامش خاطر موجب سكون مى شود، و اين بدان جهت است كه نفس انسان هرگاه در امرى شك مى كند آرامش و استقرار نمى يابد، و آنگاه كه يقين پيدا كرد تسكين يابد و آرام مى گيرد.
عن ابى جعفر، او عن ابى عبدالله (عليهما السلام ) قال : اءلوقوف عند الشبهة خير من الاقتحام فى التهلكة ، و تركك حديثا لم تروه ، خير من روايتك حديث لم تحصيه .(445)
مى فرمايد: توقف و خوددارى كردن در امر شبهه ناك (و مبهم كه در آن ، حكم به صواب و خطا نمى شود كرد) بهتر است از آنكه انسان خود را به خطر و هلاكت اندازد.
اگر از روايت كردن حديثى خوددارى كنى بهتر از آن است كه حديثى را روايت كنى كه حقيقت آن براى تو مكشوف و روشن نيست .
قال اميرالمومنين (عليه السلام ) فى نهج البلاغه : لا ورع كالوقوف عندالشبهة .(446)
يعنى : هيچ ورع و پرهيزگارى مانند توقف كردن در هنگام شبهه نيست .
از حكيمى پرسيدند علم از كه آموختى ؟ گفت : از نابينايان ، گفتند چگونه ؟ گفت : تا يقين نكنند و علم نرسانند قدم از قدم بر نمى دارند و دست بكارى نمى زنند.
حكمت :


كورى كه به ديد چشم باطن عمرى به سر آورد سلامت بهتر ز دو چشم مرد نادان بر چاه بيفتد از جهالت
443 - دعاء الرجل لاءخيه بظهر الغيب مستجاب .
- دعاى مرد درباره برادرش در غياب او پذيرفته مى شود.
444 - دعواالناس فى غفلاتهم يرزق الله بعضهم من بعض .
- مردم بى خبر را بحال خود واگذاريد، خدايتعالى روزى آنها را بدست همديگر مى رساند.
445 - درهم يرده (447) العبد الى الخصماء خير من عبادة اءلف سنة .
- يك درهم كه بنده براى (اصلاح ما بين ) خصومت كنندگان هزينه كند بهتر است از هزار سال عبادت .
446 - داؤ كم الذنوب و دوائكم الاستغفار.
- گناهان مرض شما است و داروى شما استغفار است .
447 - دم الحيض اءسود محتدم .
- خون حيض به رنگ سرخ تند است كه به سياهى مى زند.
448 - دعاء اءطفال اءمتى مستجاب ، ما لم يقارفوا الذنوب .
- دعاى كودكان امت من مستجاب است ، اگر با گناهان آلوده نشوند.
449 - دعوا عبادالله ياءكل (448) بعضهم من بعض .
- بندگان خدا را آزاد بگذاريد، آنها از يكديگر روزى مى خورند.


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:13
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق :
قيل للنبى (صلى الله عليه و آله ): لو سعرت لنا سعرا، فان الاءسعار تزيد و تفقص ، فقال (صلى الله عليه و آله ): ما كنت لاءلقى الله ببدعة لم يحدث الى فيها شيئا، فدعوا عبادالله ياءكل بعضهم من بعض ، و اذا استنصحتم فانصحوا.(449)
به پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) گفتند: اگر براى ما نرخ و قيمت گذارى مى كرديد (بهتر بود) زيرا قيمت ها، كم و زياد مى شود.
فرمود: من حاضر نيستم خدا را با بدعتى ملاقات كنم كه درباره آن چيزى براى من دستور نيامده است ، مردم را آزاد بگذاريد تا از همديگر روزى بخورند، و اگر پندپذير باشند آنها را نصيحت كنيد.
عن جابر قال ، قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): لا يبيع حاضر لباد، دعواالناس يرزق الله بعضهم من بعض .(450)
يعنى : شهرى براى روستايى فروشندگى نكند، مردم را آزاد بگذاريد از همديگر روزى بخورند.
در تفسير اين حديث آمده : ميوه جات و ساير آذوقه ها وقتى كه از روستا و دهات اطراف نزديك شهر به بازار حمل مى شود جايز نيست كه اهل بازار به جاى آنها آن را به مردم بفروشند، سزاوار است آورنده آن خودش بفروش ‍ برساند (از توليد بمصرف كه هم نفع مصرف كننده است و هم نفع فروشنده .)
فاما كسى كه از يك شهر به شهر ديگر حمل مى كند، او مى تواند، و بر او جايز است ، زيرا آن در مسير تجارت قرار مى گيرد.(451)
عن على (عليه السلام ) قال مر رسول الله (صلى الله عليه و آله ): بالمحتكرين فاءمر بحكرتهم اءن تخرج الى بطون الاءسواق و حيث تنظر الابصار اليها. فقيل لرسول الله (صلى الله عليه و آله ) لو قومت عليهم ، فغضب (صلى الله عليه و آله ) حتى عرف الغضب فى وجهه ، فقال اءنا اءقوم عليهم ؟ انما السعر الى الله يرفعه اذا شاء و يخفضه اذا شاء.(452)
گفت : رسول خدا بر احتكار كنندگان گذشت ، دستور داد كه آنچه را كه احتكار كرده اند بيرون آورده و در وسط بازارها قرار دهند به گونه اى كه چشم ها آن را ببينند. آنگاه به رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) گفتند: اگر قيمت گذارى مى كردى (بهتر بود) آنحضرت خشمگين شد بطورى كه خشم از چهره حضرت پيدا بود فرمود: من بر آنها قيمت گذارى كنم ! همانا قيمت به عهده خدايتعالى است ، هرگاه خواست بالا مى برد و هرگاه خواست پايين مى آورد.

http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:13
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
ذ: باب ذ : باب الذال
450 - ذلاقة اللسان راءس المال .
- فصاحت و بلاغت زبان ، سرمايه است .
451 - ذكوة الجنين ذكوة امه .
- با ذبح شرعى و سر بريدن (گوسفند ماده و امثال آن ) بچه جنين كه در داخل شكم مادر است تزكيه مى شود.
452 - ذهبت اليمين بدعوى المدعى .
- قسم خوردن (منكر) ادعاى مدعى را پايان مى بخشد.
تعليق :
عن النبى (صلى الله عليه و آله )، انه قال : البينة على المدعى واليمين على من اءنكر.(453)
فرمود: مدرك و بينه بر عهده ادعا كننده است ، و قسم خوردن بر كسى است كه انكار ادعاى او را مى كند.
فقه الرضا: البينة فى جميع الحقوق على المدعى فقط، واليمين على من اءنكر، الا فى الدم .(454)
يعنى : بينه و دليل در تمام حقوق فقط بر عهده ادعا كننده است ، و قسم خوردن به منكر مى رسد، مگر درباره خون و قتل (كه حكم ديگر دارد.)
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): من خلف لكم على حق ، فصدقوه ، و من ساءلكم بالله ، فاءعطوه ، ذهبت اليمين بدعوى المدعى و لا دعوى له .(455)
يعنى : هر كس درباره حقى براى شما قسم خورد، او را تصديق كنيد و راست پنداريد. و هر كس از شما با سوگند چيزى خواست به او بدهيد. ادعاى مدعى (در صورتيكه بينه قاطع نداشته باشد) با قسم خوردن منكر از بين مى رود و ديگر باره نمى شود ادعا را تجديد كرد.
(قسم خوردن منكر، شرايطى دارد، به فتاوى فقها و مراجع رجوع شود.)
453 - ذروا المسلمين ، يرزق الله بعضهم من بعض .(456)
- مسلمانان را به حال خود بگذاريد خدايتعالى آنها را از همديگر روزى مى رساند.
تعليق :
همانند اين حديث در حديث 444 و 449 و تعليق آن در صفحات پيش ‍ گذشت .
در اينجا دو حديث درباره احتكار مى آوريم :
عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : نفد الطعام على عهد رسول الله (صلى الله عليه و آله )، فاتاه المسلمون ، فقالوا: يا رسول الله ؛ قد نفد الطعام و لم يبق منه شيى ء الا عند فلان ، فمره يبيعه الناس . قال : فحمدالله و اءثنى عليه ، ثم قال : يا فلان ؛ ان المسلمين ذكروا اءن الطعام قد نفد، الا شيئا عندك ، فاخرجه و بعه كيف شئت و لا تحبسه .(457)
در زمان رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) مواد غذايى ناياب شد، مردم پيش آنحضرت آمدند و عرض كردند كه اى رسول خدا مواد غذايى تمام شده و چيزى از آن نمانده مگر پيش فلانى ، دستور فرماييد در معرض فوش ‍ قرار دهد، پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) خدايتعالى را حمد و ثنا گفت آنگاه فرمود: اى فلانى مسلمانان مى گويند مواد غذايى ناياب شده ، مگر مقدارى كه پيش تو است ، پس آن را بيرون بياور و به هرگونه كه خواستى بفروش (ولى ) آن را حبس و احتكار مكن .
عن على (عليه السلام )، انه قال : رفع الحديث الى رسول الله (صلى الله عليه و آله ) اءنه مر بالمحتكرين ، فاءمر بحكرتهم اءن تخرج الى بطون الاءسواق و حيث تنظر الاءبصار اليها.(458)
على (عليه السلام ) فرمود: رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) بر احتكار كنندگان گذشت و آنگاه دستور داد كه آنچه احتكار كرده اند بيرون آورد در وسط بازارها در معرض انظار مردم قرار دهند به گونه اى كه مردم آن را ببينند.
454 - ذهب حسن الخلق بخير الدنيا و الاخرة .
- خوش خلقى ، خير دنيا و آخرت را همراه دارد.
تعليق :
عن على بن الحسين (عليهما السلام ) قال ، قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ما من عمل يوضع فى ميزان امرء يوم القيامة ، اءفضل من حسن الخلق .(459)
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: در روز قيامت عملى در ترازوى انسان گذاشته نمى شود كه بهتر از حسن خلق باشد.
قال الصادق (عليه السلام ): لا عيش اءهناء من حسن الخلق .(460)
فرمود: زندگانى خوشتر و گواراتر از خوش خلقى وجود ندارد.
قال ، قلت لاءبى عبدالله (عليه السلام ): ما حد حسن الخلق ؟ قال : تلين جانبك ، تطيب كلامك ، و تلقى اءخاك ببشر حسن .(461)
راوى گويد: پرسيدم كه : حد و اندازه خوش خلقى چگونه است ؟ فرمود: (با مردم ) نرم خو و خوشرفتار باشى ، و شيرين كلام و خوش زبان باشى ، و با خوشرويى و خوش برخوردى ديدار و ملاقات كنى .
و قال (صلى الله عليه و آله ): حسن الخلق ، و صلة الاءرحام ، و بر القرابة ، تزيد فى الاءعمار، و تعمر الديار، ولو كان القوم فجارا.(462 )
فرمود: خوش خلقى و صله ارحام ، و نيكى كردن به خويشاوندان ، عمرها را زياد، و شهرها را آباد مى كند، اگر چه آنهان مردمانى بدكار باشند.


http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:13
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
ر: باب ر : باب الرآء
455 - راءيت على باب الجنة مكتوبا: اءنت محرمة على كل بخيل و عاق .
- بر در بهشت ديدم كه نوشته بودند: تو (يعنى بهشت ) بر هر بخيل و عاق پدر و مادر حرام هستى .
456 - رفع عن اءمتى الخطاء، والنسيان ، و ما استكرهوا عليه .
- از امت من برداشته شد (حساب و عقل ) اعمالى كه از روى اشتباه ، يا در اثر فراموشى و يا آنچه ناخواسته مجبور به انجام آن باشند.
457 - رفع القلم عن ثلثة ، الصبى والمجنون و النائم .
- اعمال سه كس را نمى نويسند: كودك نابالغ و ديوانه و كسى كه در حال خواب كارى از او سر زده باشد.
تعليق :
عن ابى عبدالله (عليه السلام )، قال : سمعته يقول : وضع عن هذه الاءمة ستة : الخطاء والنسيان ، و ما استكرهوا، و ما لا يعلمون ، و ما لا يطيقون ، و ما اضطروا عليه .(463)
مى فرمود: شش كار را بر اين امت نمى گيرند: خطا و اشتباه ، و فراموشى ، و آنچه مجبور به آن كار شوند، و آنچه نمى دانند، و آنچه تاب و توان آن را ندارند، و آنچه ناچار از عمل آن باشند.
عن النبى (صلى الله عليه و آله ) قال : يوحى الله عزوجل الى الكرام لاتكتبوا على عبدى المومن عند ضجره شيئا.(464)
فرمود: خداى عزوجل وحى نمود به فرشتگان (نويسنده اعمال ) كه براى بنده مومن من كارى را كه در اثر بى تابى و دلتنگى انجام مى دهد چيزى ننويسيد.
458 - رحم الله المحلقين قالها ثلثا.
- سه بار فرمود: خدا بيامرزد كسانى را كه (در مراسم حج ) سر خود را بتراشند.
459 - رحم الله المقصرين . قالها مرة .
- يك بار فرمود: خدا بيامرزد كسانى را كه (در مراسم حج ) موسى سر خود را كوتاه كنند.
460 - رجعنا من الجهاد الاصغر، الى جهاد الاكبر.
- از جهاد كوچكتر برگشتيم بسوى جهاد بزرگتر (يعنى : جهاد با نفس .)
461 - راحة الانسان فى حبس اللسان .
- آسايش و راحتى انسان در حبس كردن زبان است .
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): نجاة المؤ من حفظ لسانه .(465)
نگهدارى زبان مومن سبب نجات او (از گرفتاريها) است .
عن اميرالمومنين (عليه السلام ): من حفظ لسانه سترالله عورته .(466)
هر كس زبان خود را حفظ و نگهدارى كند خدايتعالى عيبهاى او را مى پوشاند.
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): من حفظ لسانه فكاءنما عمل بالقرآن .(467)
هر كس زبانش را نگهدارد، مانند اين است كه قرآن را عمل كرده .
عن ابى عبدالله (عليه السلام ): يا سفيان ؛ ان عز المومن فى حفظ لسانه ، و من لم يملك لسانه ندم .(468)
فرمود: اى سفيان ؛ بدرستى كه عزت مومن در نگهدارى زبانش است هر كس مالك زبانش نباشد، نادم و پشيمان مى شود.
عن ابى جعفر (عليه السلام ) قال : لو اءن العباد اذا جهلوا، وقفوا و لم يجحدوا، لم يكفروا.(469)
اگر بندگان وقتى كه نمى دانند، از ستيز كردن باز ايستند و انكار نكنند، كافر نمى شوند.
قال على (عليه السلام ) فى كلام له : لا يستحيى العالم اذا سئل عما لا يعلم اءن يقول لا علم لى به .(470)
فرمود: هرگاه از عالم چيزى كه نمى داند پرسش شود، شرم و حيا نكند از اينكه بگويد من نمى دانم .
عن ابى عبدالله (عليه السلام )، قال : ان الله تبارك و تعالى عير عباده بآيتين من كتابه : اءن لا يقولوا حتى يعلموا و لا يردوا ما لم يعلموا. قال الله عزوجل : الم يؤ خذ عليهم ميثاق الكتاب اءن لا يقولوا على الله الا الحق و قال : بل كذبوا بما لم يحيطوا بعلمه و لما ياءتهم تاءويله .(471)
فرمود: خداى تبارك و تعالى نكوهش كرده بندگانش را با دو آيه در كتاب خود كه نگويند مگر پس از دانستن ، و رد نكنند آنچه را كه نمى دانند. خداى عزوجل فرمود: (آيا برايشان پيمان كتاب گرفته نشد كه بر خدا بجز حق نگويند. بلكه تكذيب كردند آنچه را كه به علم آن احاطه نداشتند، و هنوز تاءويلش به ايشان نيامده .(472))
462 - رحم الله امرء، اءعان ولده على بره .
- خدا بيامرزد مردى را كه فرزندان خود را در نيكى كردن به او (يعنى پدر خودش ) تشويق و يارى كند.
463 - رد الاءمانة الى من ائتمنك ، و لا تخن من خانك .
- امانت كسى را كه تو را امين قرار داده به خودش برگردان ، و اگر كسى بر تو خيانت كرد، تو بر او خيانت مكن .
464 - رحم الله عليا، اءللهم ، ادر الحق معه حيث ما دار.
- رحمت خدا شامل حال على (عليه السلام ) باد، خداوندا؛ حق را به همراه على (عليه السلام ) بگردان به هر جهتى كه مى گردد.
465 - رهبانية اءمتى الصوم والجهاد.(473)
- رهبانيت امت من روزه گرفتن و جهاد كردن است .
466 - رزقك يطلبك اءشد من طلب اءجلك .
- روزى تو، تو را دنبال مى كند، سخت تر از دنبال كردن اجل تو.
تعليق :
قال الله عزوجل : نحن قسمنا بينهم معيشتهم فى الحيوة الدنيا.(474)
ماييم كه معاش آنها را در زندگى دنيا در ميانشان تقسيم مى كنيم .
و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون ، ما اءريد منهم من رزق و ما اءريد اءن يطعمون ان الله هو الرزاق ذوالقوة المتين .(475)
و نيافريدم جن و انس را مگر براى آنكه بپرستند و بندگى كنند مرا، نمى خواهم از آنها هيچ روزى و نمى خواهم اطعام كنند مرا، بدرستى كه خدا اوست روزى دهنده صاحب قوت و قوى .
ابراهيم بن البلاد از پدرش از حضرت ابو جعفر (عليه السلام ) روايت مى كند: ((هيچكس نيست مگر خداوند متعال رزق حلالى براى او واجب كرده كه با عافيت به وى مى رسد، و آن را بصورت حرام نيز به معرض ‍ گذاشته ، اگر كسى بحرام آن دست ببرد، خداوند از حلال او قصاص ‍ مى نمايد و بر مى دارد، و نزد خدا بيش از اينها است و بسيار.))
خود مى فرمايد: و اساءلواالله من فضله يعنى : زيادى و بيش روزى را فقط از خدا بخواهد.(476)
... عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : من صحة يقين المرء اءن لا يرضى الناس بسخط الله ، و لا يلومهم على ما لم يؤ ته الله ، فان الرزق لا يسوقه حرص حريص ... الخ .(477)
فرمود: از صحت يقين مرد مسلمان آنست كه عملى براى رضايت مردم انجام نمى دهد كه با آن عمل ، خدا را ناراضى سازد.
و كسى را كه خداوند به او نداده ، سرزنش نمى كند، زيرا روزى با حرص و طمع حريص بدست نمى آيد، و با ناخوش داشتن و ناخواستن بازگردانده نمى شود. و اگر يكى از شماها از روزى خود فرار كند بطورى كه از مرگ فرار مى كند، روزى او را دريابد، همانگونه كه مرگ او را در مى يابد.
سپس فرمود: بدرستى كه خداوند با عدالت و داد خود، آسايش و راحتى را در يقين و رضا قرار داده . و همّ و اندوه را در شك و نارضايتى قرار داده است .
... قال : سمعت ابا عبدالله (عليه السلام ) يقول : ان الله تعالى وسع فى اءرزاق الحمقى ، ليعتبر العقلاء و يعلموا اءن الدنيا ليس ينال ما فيها بعمل و لا حيلة .(478)
خدايتعالى در روزى نادانان وسعت مى دهد تا خردمندان بدانند كه مال دنيا به كارى و تدبيرى بدست نمى آيد.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ان روح القدس نفث فى روعى اءنه لن يموت عبد منكم ، حتى يستكمل رزقه ، فاتقوالله و اءجملوا فى الطلب .(479)
فرمود: روح القدس در دل من دميد كه بنده اى از شما نمى ميرد تا وقتى كه روزى او تمام و كمال برسد. پس بپرهيزيد از خدا و در طلب ميانه روى كنيد.
و عن اميرالمومنين (عليه السلام ) اءنه قال فيما وعظ به لقمان ابنه ، اءنه قال : يا بنى ليعتبر من قصر يقينه وضعف تعبه فى طلب الرزق ان الله خلقه فى ثلاثة اءحوال من رزقه و آتاه رزقه و لم يكن فى واحدة منها كسب و لا حيلة ... الخ .(480)
اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود: لقمان در ضمن موعظه به پسرش گفت : پسرم ؛ هر كس يقين او كم باشد و از طلب روزى ضعيف و ناتوان شود، عبرت و تجربت بگيرد از اينكه خداى تعالى در سه حالت و مرحله از آفرينش او، روزى او را داده ، و در هيچ يك از آن سه حالت نه او كسب كرده و نه تدبيرى انديشيده . بدرستى كه خداوند در حالت چهارم نيز روزى او را خواهد داد.
اما نخستين مرحله ، او در رحم مادرش بود، در آن جايگاه روزى او را داد بطورى كه نه سرمايى بود كه او را آزار دهد و نه گرمايى . سپس از آنجا بيرون آورد (روزى ) او را از شير مادر جارى ساخت و او را پروريد بدون اينكه او حول و قوه اى داشته باشد. پس از آن ، او را از شير باز گرفت (روزى ) او را از كسب پدر و مادر او جارى ساخت با راءفت و رحمة و مهربانى كه در دلهاى آنها گذاشت . تا اينكه او بزرگ شد و عقل پيدا كرد و وارد كسب شد، پس امر بر او تنگ گرديد، آنگاه او به پروردگار خود بدگمان شد، از اداء حق خدا از مالش خوددارى كرد و بر خود و زن و بچه اش تنگ گرفت و ترسيد كه فقير و محتاج شود.
467 - ركعتان يصليهما المؤ من فى جوف الليل ، خير له من الدنيا و ما فيها.
- دو ركعت نمازى كه مومن در دل شب مى خواند براى او بهتر است از دنيا و هر آنچه در دنيا است .
468 - ركعتان يصليهما متزوج خير من سبعين ركعة من اءعزب .(481)
- دو ركعت نمازى كه شخص ازدواج كرده مى خواند، بهتر است از هفتاد ركعتى كه شخص بى همسر مى خواند.
469 - رضاهن فى فروجهن (يعنى : النساء.)
- خشنودى و رضايت زنان در فروجشان است .
470 - راءس العقل التودد الى الناس .(482)
- كمال عقل و خردمندى ، دوستى كردن با مردم است .
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:14
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): راءس العقل بعدالدين ، التودد الى الناس ، و اصطناع الخير الى كل اءحد بر و فاجر.(483)
يعنى : اساس عقل بعد از ديندارى ، محبت و دوستى كردن با مردم است و خوبى رساندن بر هر كس ، چه نيكوكار باشد، چه بدكار (زيرا آدم بدكار بيشتر به تو احتياج دارد كه او را با مهر و محبت به راه راست و عمل نيك راهنمايى كنى .)
471 - رحم الله من كسب طيبا و اءنفق قصدا، و قدم فضلا.
- خدا بيامرزد كسى را كه از راه حلال و پاكيزه كسب مال كند، و با ميانه روى (بدون اسراف ) آن را هزينه و انفاق كند، و با صدقات و نيكوكارى زيادى مالش را به آخرت بفرستد.
472 - رحم الله من قال خيرا فغنم ، اوصمت فسلم .
- خدا بيامرزد كسى را كه سخنان سودمند و نيكو گويد و بهره مند شود، يا سكوت اختيار كند و سالم بماند.
473 - رحم الله اءخى موسى ، قتل رجلا خطا، و هو ابن اثنتى عشرة سنة .
- خدا رحمت كند برادرم موسى را، در سنين دوازده سالگى مردى را به غير عمد كشت .
474 - رحم الله اءخى يوسف ، لولا يقل : اجعلنى على خزائن الاءرض ، لولاه من ساعته (و) لكن اءخر ذلك سنة .(484)
- خدا رحمت كند برادرم يوسف را، اگر نمى گفت : مرا خزانه دار زمين قرار بده ، از همان ساعت به آن كار گمارده مى شد، ولى (گفتن او) آن را يك سال عقب انداخت .
475 - رحم الله اءخى لوطا، كان ياءوى الى ركن شديد.(485)
- خداوند، برادرم لوط را رحمت كند، او در جانب قوى و توانمند پناه داشت .
تعليق :
قال ابو جعفر (عليه السلام ): رحم الله لوطا، لو يدرى من معه فى الحجرة ، لعلم اءنه منصور حيث يقول : (لو اءن لى بكم قوة ، او آوى الى ركن شديد) اءى ركن اءشد من جبرئيل معه فى الحجرة .
امام باقر (عليه السلام ) فرمود: خدا رحمت كند لوط را، اگر مى دانست چه كسى با او در حجره همراه است ، مى دانست كه او پيروز است ، هنگامى كه مى گفت : (اى كاش در برابر شما قوت و توانى داشتم ، يا به يك جا، و مقام محكم پناه مى گرفتم ) كدام ركن و مقام محكم تر از جبرئيل كه در حجره همراه او بود.(486)
476 - راءس الحكمة مخافة الله .
- اساس حكمت ترس از خداست .
477 - رحم الله المتسرولات ، قالها ثلاثا.(487)
- سه بار فرمود: خدا بيامرزد زنانى را كه با شلوار (مخصوص زنان ) پاى خود را مى پوشانند.
تعليق :
اميرالمومنين (عليه السلام ) قال : كنت قاعدا فى البقيع مع رسول الله (صلى الله عليه و آله ) فى يوم دجن و مطر، اذمرت امراءة على حمار فهوت يدالحمار فى وهدة فسقطت المراءة فاءعرض النبى (صلى الله عليه و آله ) بوجهه ، قالوا: يا رسول الله انها متسرولة قال : اللهم اغفر للمتسرولات ، ثلاثا، يا اءيها الناس اتخذوا السراويلات فانها من اءستر ثيابكم و حصنوا بها نسائكم اذا خرجن .(488)
اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود: در بقيع با رسول خدا در روز ابرى و بارانى نشسته بوديم كه زنى سوار الاغ مى گذشت پاى الاغ به چاله اى فرو رفت و آن زن به زمين افتاد. آنگاه نبى اكرم (صلى الله عليه و آله ) روى خود را برگردانيد. گفتند، يا رسول الله او شلوار زنان در پا دارد، آنگاه سه مرتبه گفت : خداوندا زنان شلوار پوش را بيامرز و فرمود: اى مردم شلوار بگيريد زيرا كه آن از بهترين لباس پوشش شما است و بدينوسيله وقتى كه زنان شما بيرون مى روند عفت و پارسايى آنان را حفظ مى كند.
478 - رحم الله الخلالين و المتخللين .
- خدا بيامرزد سركه فروشان را و كسانى را كه سركه مصرف مى كنند.
479 - رحم الله امراء سمع مقالتى فوعاها، فاءداها كما سمعها.(489)
- خدا بيامرزد كسى را كه به سخنان من گوش فرا دهد و آن را خوب حفظ كند، سپس آن را همانگونه كه شنيده بازگو كند.
ز: باب ز : باب الزاء
480 - زن و اءرجح .
- در خريد و فروش موقع وزن كردن ، ترازو را چربتر كن . (اگر وزن كننده خريدار باشد قدرى سبكتر و اگر وزن كننده فروشنده باشد قدرى سنگين تر كند بنفع طرف معامله .)
481 - زملوهم بكلومهم ، فانهم يحشرون يوم القيمة ، و اوداجهم تشخب دما.
- شهيدان را با خون خود كفن كنيد (نشوييد) كه آنان در روز قيامت در حالى محشور مى شوند كه از رگهاى گردنشان خون مى چكد.
482 - زويت لى الارض ، فراءيت مشارقها و مغاربها و سيبلغ ملك اءمتى ما زوى لى منها.
- زمين براى من پيچيده شد و گرد آمد، مشرقها و مغربهايش را ديدم ، در آينده آنچه براى من پيچيد و گرد آمد به تملك امت من درخواهد آمد.
483 - زوجتكها بما معك من القرآن .
- به يكى از مسلمانان فرمود: آن زن را به ازدواج تو در آوردم بمهريه اينكه هر چه از قرآن مى دانى به او تعليم كنى .
تعليق :
روايت شده كه يكى از زنها پيش نبى اكرم (صلى الله عليه و آله ) آمد و گفت : اى رسول خدا؛ من نفس خود را بتو بخشيدم ، آن حضرت فرمود: من احتياج به زن ندارم ، سپس زن گفت : مرا به يكى از اصحاب خود كه بخواهى تزويج كن ، آنگاه مردى بلند شد و عرض كرد: اى رسول خدا او را براى من تزويج كن . فرمود: آيا چيزى براى پرداخت مهريه او در دست دارى ؟ عرض ‍ كرد: بخدا قسم بجز اين عبا كه در دوش دارم چيزى ندارم . فرمود: اگر آن را بدهى بدون عبا مى مانى ، آيا از قرآن چيزى بلدى ؟ گفت : بلى فلان سوره ها را بلدم . آنگاه فرمود: او را به تزويج تو در آوردم كه آنچه از قرآن بلدى به او بياموزى (بابت مهريه .)(490)
484 - زينة الاسلام الصلوات الخمس .
- زينت و لباس اسلام پنج وقت نماز واجب روزانه است .
485 - زكوا اءموالكم ، تقبل صلوتكم .
- اموال خود را از (حرام ) پاك كنيد (و حق خدا و خلق را بپردازيد) تا نماز شما پذيرفته شود.
486 - زكوة الفطر على كل ذكر و اءنثى .(491)
- زكات فطره بر هر مرد و زن واجب است .
487 - زيارة الحسين تعدل حجة و عمرة .
- زيارت حسين (عليه السلام ) معادل يك حج و يك عمره است .
488 - زيارة الحسين واجبة على الغنى فى السنة مرتين و (على ) الفقير فى السنة مرة .(492)
- زيارت حسين (عليه السلام ) بر هر توانگر در سال دوبار و براى بى بضاعت ها در سال يكبار مقرر است .
از ابى عبدالله (عليه السلام ) روايت شده :
كه فرموده : فان زيارة الحسين واجبة على الرجال و النساء.(493)
زيارت امام حسين (عليه السلام ) بر مردان و زنان واجب و مقرر است .
در بحار و وسائل و تهذيب و كامل الزيارات مكرر آمده :
حق على الغنى اءن ياءتى قبرالحسين (عليه السلام ) فى السنة مرتين ، و حق على الفقير اءن ياءتيه فى السنة مرة .(494)
حق و شايسته است كه اغنياء هر سال دوبار، و غير اغنياء يك بار به زيارت قبر امام حسين (عليه السلام ) مشرف شوند.
489 - زين الله الاءرض بآلى ، و هم : على و فاطمة و الحسن و الحسين و اءولادهم .
- خدايتعالى زمين را با اهل بيت من زينت داده است و آنها على و فاطمه و حسن و حسين و فرزندان آنها هستند.
http://thumbsnap.com/i/dse3cRv2.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:14
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
س : باب س : باب السّين
490 - سادة الناس فى الدنيا الاءسخياء.
- سروران و بزرگان مردم در دنيا سخاوتمندان و اهل بخشش هستند.
491 - سادة الناس فى الاخرة الاءتقياء.
- سروران و بزرگان مردم در آخرت پرهيزگارانند.
492 - سياءتى على اءمتى زمان ، يكون القابض منهم دينه كالقابض على الجمر.
- بر امت من زمانى پيش مى آيد كه آنكه دين خود را نگه مى دارد، مانند كسى است كه روى آتش ايستاده باشد.
493 - سباب المومن فسوق .
- سبّ و دشنام دادن مومن فسق و تبهكارى است .
494 - سلوا الله لى الوسيلة ، فانها درجة فى الجنة ، لاينالها الا عبد واحد، و اءرجو اءن يكون انا.(495)
- از خداوند متعال براى من وسيله بخواهيد زيرا آن مقام و درجه اى است در بهشت كه نايل نمى شود به آن مقام بجز يك بنده ، اميدوارم كه من آن بنده باشم .
495 - سرك اءسيرك ، اذا(496) تكلمت به اءنت اءسيره .
- سرّ و راز تو اسير تو است ، هرگاه آن را به زبان آوردى ، تو اسير او شدى .
496 - سياحة اءمتى الصوم .
- گردشگرى امت من روزه است .
تعليق :
مجلسى (ره ) در بحار مى گويد: از جمله شرايع عيسى (عليه السلام ) اين بود كه در روى زمين براى اطلاع بر شگفتيهاى قدرت الهى و راهنمائى بندگان خدا و فرار از دشمنان و ملاقات اولياء سياحت و گردشگرى مى كردند.
آن در شرع ما نسخ شده و روايت شده كه : لا سياحة فى الاسلام - و سياحة هذه الاءمة الصيام .(497)
در اسلام گردشگرى نيست و گردشگرى اين امت روزه است .
497 - ساءلت ربى اءن لا يظهر على اءمتى اءهل دين غيرهم ، فاءعطانى ، و ساءلت ربى اءن لايهلكهم جوعا، و فاءعطانى و ساءلته اءن لا يجمعهم على ضلال ، فاءعطانى و ساءلته اءن لا يلبسهم شيعا، فمنعنى .(498)
- از پروردگار خود خواستم كه صاحبان اديان ديگر را بر امت من چيره و غالب نگرداند، به من عطا فرمود. و از پروردگارم خواستم كه آنها را با گرسنگى نميراند به من عطا فرمود و از او خواستم كه آنها را بر گمراهى گرد نياورد، به من عطا فرمود، و از او خواستم كه آنان را فرقه فرقه نكند، مرا منع فرمود.
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:14
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ساءلت ربى لاءمتى ثلاث خلال ، فاءعطانى اثنتين و منعنى واحدة ، ساءلته : اءلا يكفر امتى صفقة واحدة ، فاءعطانيها و ساءلته اءلا يعذبهم بما عذب به الاءمم قبلهم فاءعطانيها، و ساءلته : اءلا يجعل باءسهم بينهم فمنعنيها.(499)
فرمود از پروردگار خود. براى امتم سه خصلت درخواست كردم ، دو تا را به من عطا فرمود، و از يكى مرا منع نمود. از او تعالى خواستم كه امت من يكدست كافر نشوند، آن را به من عطا فرمود، و از او خواستم كه آنها را به عذابى كه امتهاى پيشين را عذاب كرده معذب نكند آن را هم به من عطا فرمود. و از او خواستم كه بين آنها جنگ و سختى قرار ندهد مرا از آن منع فرمود.
498 - ساعة من عالم متكئى على فراشه ينظر فى علم ، خير من عبادة العابد سبعين عاما.
- ساعتى از (اوقات ) عالم كه در بستر خود تكيه داده و در علمى نظر مى كند؛ بهتر است از هفتاد سال عبادت عابد.
499 - سباق الاءمم ثلثة لم يكفروا بالله طرفة عين : اولهم على ، و مومن آل فرعون ، و صاحب آل يس . و على افضلهم .
- پيشى گيرندگان امتها (برترين آنها در فضائل و ايمان ) سه نفر بودند كه يك چشم بهم زدن به خدايتعالى كفر نورزيدند: اول آنها على است و مومن آل فرعون و صاحب آل يس . و على افضل آنهاست .
500 - سبعة يظلهم الله فى ظله يوم لا ظل الا ظله : اءلامام العادل ، و شاب نشاء فى عبادة الله ، و رجل قلبه معلق (500) بالمسجد و رجلان تحابا فى الله و اجتمعا عليه ، و تفرقا عليه ، و رجل دعته امراءة ذات جمال و شباب و مال ، و قال :(501) انى اءخاف الله ، و رجل تصدق بصدقة فاءخفاها، حتى لم يعلم شماله ما اءنفق (502) يمينه ، و رجل ذكر الله خاليا ففاضت عيناه .
- خداى تعالى هفت كس را در زير سايه خود مى گيرد، در روزى كه به جز سايه او سايه اى نيست (يعنى روز قيامت ): پيشواى عادل ، و جوانى كه دوره جوانى خود را در اطاعت و بندگى خدا گذرانيده ، و مردى كه دل دربند مسجد دارد، و دو كس كه با همديگر براى خدا دوست گشته و گرد هم آيند، و براى خدا از هم جدا شوند، و مردى كه زن خوبروى جوان و ثروتمند او را به خود خواند، و او بگويد: من از خدا مى ترسم و مردى كه صدقه اى بدهد و آن را پنهان دارد كه حتى دست چپ او نفهمد كه دست راست او چه چيز انفاق كرده (تاكيد است در مخفى دادن صدقه ) و مردى كه در خلوت تنهائى ذكر خدا كند و چشم او پر از اشك شود.
501 - سافروا تغنموا.
- مسافرت كنيد و سود ببريد.
502 - ساحر المسلمين يقتل و ساحر الكفار لا يقتل ، فان الشرك اءعظم .
- ساحر و جادوگر مسلمان كشته مى شود، و ساحر كافر كشته نمى شود، زيرا شرك بزرگتر است .
503 - سوء الخلق شؤ م .
- بدخلقى شوم و نامبارك است .
تعليق :
عن ابا عبدالله (عليه السلام ) قال : من اءساء خلقه عذب نفسه .(503)
هر كس بدخلقى كند، خودش را آزار و شكنجه داده است .
يا على ؛ لكل ذنب توبة ، الا سوء الخلق ، فان صاحبه كلما خرج من ذنب ، دخل فى ذنب .(504)
در وصاياى پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) است : اى على ؛ براى هر گناهى توبه اى است ، بجز خلق بد، زيرا، آدم بدخلق هرگاه از گناهى بيرون رود، به گناه ديگرى وارد مى شود.
قال على (عليه السلام ): ما من ذنب الا، و له توبة ، و ما من تائب الا و قد تسلم له توبته ، ما خلا السيى ء الخلق ، لا يكاد يتوب من ذنب ، الا وقع فى غيره اءشد منه .(505)
على (عليه السلام ) فرمود: هيچ گناهى نيست مگر اينكه براى آن توبه اى است ، و توبه كننده اى نيست ، مگر اينكه توبه اش او را پاك و بى عيب مى كند، مگر شخص بداخلاق ، طولى نمى كشد تا از گناهى توبه كرده ، به گناهى بدتر از گناه اولى گرفتار مى شود.
عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : اءبى الله عزوجل لصاحب الخلق السيى ء بالتوبة . قيل : و كيف ذاك ؟
قال : لانه لا يخرج من ذنب حتى يقع فيما هو اءعظم منه .(506)
فرمود: خداوند متعالى ، امتناع مى كند از (پذيرفتن ) توبه شخص بداخلاق . از علت آن پرسيدند، فرمود: زيرا او از گناهى رها نشده به گناه بزرگتر از آن مى افتد.
رفتار و كردار آدم بدخلق مانند دودى است كه از كانون آتش بلند مى شود و فضاى اطراف را تيره و تار مى كند، و خود انسان در آن آتش مى سوزد و شكنجه مى بيند، و اطرافيانش را آزار مى دهد، و انسان هر چه در بيرون راندن آن دود تلاش و كوشش كند، بى درنگ جاى آن پر مى شود. يگانه چاره آن خاموش كردن كانون آتش است . (يعنى بايد آدمى پيوسته در اصلاح باطن و ضمير خود كوشش كرده و خلق خود را تغيير دهد.)
قال اميرالمومنين (عليه السلام ): من اصلح سريرته اءصلح الله علانيته .(507)
هر كس نيت و سرائر باطن خود را اصلاح كند خدايتعالى ظاهر او را اصلاح مى كند.
بنابراين ، كسى كه باطن دل خود را از كبر، و خود بزرگ بينى ، و حسد، و كينه و انتقام جوئى ، و تحقير و كوچك شمردن ديگران و ساير سريره هاى مذموم پاك كند، مانند اينست كه كانون آتش را خاموش كرده ، قهرا رفتارش با ديگران دگرگون مى شود. البته سخت است ولى ممكن است . فقط اراده قاطعانه مى خواهد.
نيات و سرائر باطنى ما، انگيزه اعمال ظاهرى ما است ، انسان خوش باطن و خوش نيت هرگز بدخلق نمى شود.
انسان ، حتى قادر است عادات و خصلتهاى مادرزادى خود را عوض كند. در اين باره در تعليق حديث 22 مفصلا احاديثى نقل شده حتما مراجعه شود.
504 - سوداء ولود، خير من حسناء عقيم .
- زن سياهپوست زاينده بهتر است از زن خوبروى نازا.
505 - سنوابهم (اى بالمجوس ) سنة اءهل الكتاب .
- با مجوس همان گونه رفتار كنيد كه با اهل كتاب رفتار مى كنيد.
506 - سيد القوم خادمهم .
- بزرگ و سالار قوم كسى است كه خدمتگذار آنها باشد.
507 - ساقى القوم آخرهم شربا.
- كسى كه سقايت و آب رسانى گروهى را به عهده دارد بعد از همه خودش ‍ آب مى خورد.





http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:14
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
ش : باب ش : باب الشّين
508 - شارب الخمر، كعابد الوثن .
- شرابخوار همانند بت پرست است .
509 - شيبتنى هود و اءخواتها.
- سوره هود و امثال آن سوره ، مرا پير كرد.
تعليق :
قال رجل ، يا رسول الله ، اسرع اليك الشيب ؟
قال : شيبتنى هود و الواقعة و المرسلات و عم يتسائلون .(508)
مردى عرض كرد: يا رسول الله ؛ چه زود پير شدى ؟ فرمود: سوره هود و واقعه و المرسلات و عم يتسائلون پيرم كرد.
510 - شغلونا عن الصلوة الوسطى ، صلوة العصر، ملاء الله اءجوافهم نارا.
- آنها ما را از خواندن نماز وسطى - نماز عصر - (در وقت فضيلت آن ) مشغول ساختند، خدايتعالى شكمشان را پر از آتش كند.
ضمير، در شغلونا و اجوافهم بر مى گردد به كفار مكه كه مسلمانان را با جنگ خودشان از (وقت فضيلت ) نماز عصر بازداشتند، و آن در جنگ خندق بود.(509)
511 - شوبوا اءموالكم بالصدقة ، يكفر عنكم ذنوبكم و اءيمانكم التى تحلفون بها، و يطيب لكم تجارتكم .
- اموال خود را با صدقه بياميزيد، تا گناهان شما و سوگندهايتان را كه (روى عادت ) مى خوريد، آمرزيده و پاك گرداند. و كسب و تجارتتان را براى شما پاكيزه و گوارا سازد.
512 - شر بقاع الاءرض ، الاءسواق ، و هى ميدان ابليس .
- بدترين مناطق روى زمين بازارها (فروشگاهها و مراكز داد و ستد) هستند و آن مناطق جولانگاه ابليس است .
513 - شمو النرجس و لو فى اليوم مرة ، و لو فى الشهر مرة و لو فى السنة مرة و لو فى العمر مرة ، فان فى القلب حبة من الجنون و الجذام و البرص و لا يقطعها الا النرجس .
- (گُل ) نرجس را بو كنيد اگر چه روزى يكبار باشد و اگر چه در هر ماه يكبار باشد و اگر چه در سال يكبار باشد و اگر چه در عمر يكبار باشد، زيرا، در دل (آدمى ) تخم و دانه اى از جنون و جذام و برص قرار دارد كه آن را قطع نمى كند مگر نرجس .
514 - شقرها خيارها و كميتها صلابها و دهمها ملوكها لعن الله من جز اءعرافها(510) و اءذنابها، اءللهم بارك فى الاءشقر ثلثا.
- اسب (اشقر) سرخ رنگ ، سود رسانترين اسبها است و سرخ تيره مايل به سياهى آنان پر زورترين آنها است و سياه مايل به خاكسترى آنان ملوك آنها است . خدا لعنت كند كسى را كه يال و دم آنان را قطع كند. سه بار گفت : خدايا به اشقر بركت بده .
515 - شيعة على هم الفائزون يوم القيامة .
- پيروان على رستگاران روز قيامت اند.
516 - شر المكاسب كسب الربوا.
- زشت ترين كسب و پيشه ها، رباخوارى است .
517 - شفاء اءمتى فى ثلث : آية من كتاب الله ، او لعقة من عسل ، او شرطة حجام .
- شفا و درمان امت من در سه چيز است : آيه اى از قرآن ، يا اندكى از عسل ، يا نشتر زدن حجام (حجامت .)
- شعبان ماه من است ، و رمضان ماه خدا است ، خدا بيامرزد كسى را كه مرا در شهر خودم يارى دهد.
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): شعبان شهرى ، و رمضان شهرالله عزوجل من صام شهرى يوما كنت شفيعه يوم القيامة ، و من صام شهر رمضان اعتق من النار.(511)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: شعبان ماه من است ، و رمضان ماه خدا است ، هر كس يك روز از ماه من روزه بگيرد، روز قيامت او را شفاعت مى كنم ، و هر كس ماه رمضان روزه بگيرد، از آتش جهنم آزاد مى شود.
519 - شر الماكل اءكل مال اليتيم ظلما.
- بدترين خوردنى ها خوردن مال يتيم است به ناحق .
520 - شر الناس من باع آخرته بدنياه ، و شر من ذلك من باع آخرته بدنياه غيره .(512)
- بدترين مردم كسى است كه آخرت خود را به دنياى خود بفروشد و بدتر از آن كسى است كه آخرت خود را به دنياى كس ديگر بفروشد.
521 - شرف المومن قيامه بالليل .
- شرف و سرافرازى مومن در بيدارى (و مناجات ) شبانه او است .


http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:14
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
ص : باب ص : باب الصاد
522 - صلوا كما راءيتمونى اصلى .
- نماز بخوانيد همانگونه كه نماز خواندن مرا مى بينيد.
523 - صدقة السر تطفى غضب الرب .(513)
- صدقه دادن در پنهانى ، خشم پروردگار را فرو نشاند.
524 - صلوا اءرحامكم ، ولو بالسلام عليهم .
- خويشان و ارحام خودتان را صله كنيد، اگر چه با سلام دادن به آنها باشد.
525 - صوم العيد حرام .
- روزه گرفتن در روز عيد (فطر و اضحى ) حرام است .
526 - صوم الوصام حرام .
- روزه وصال (دو روز پشت سر هم روزه بودن و چيزى نخوردن ) حرام است .
527 - صغروا، رغفانكم ، فان فى كل رغيف بركة .
- لقمه هاى خود را كوچك بگيريد، كه در هر لقمه اى بركتى است .
528 - صلوتنا هذه لا يصلح فيها شيى ء من كلام الادميين .
- سخن گفتن با اشخاص در حين نماز صحت آن را از بين مى برد و باطل مى شود.
529 - صلة الاءرحام و حسن الخلق زيادة فى الايمان .
- صله رحم و خوشخوئى ايمان را زياد مى كند.
530 - صلة الاءرحام و حسن الجوار زيادة فى الاءموال .
- صله رحم و خوش رفتارى با همسايگان ثروت را زياد مى كند.
531 - صاحب الرحل يشرب اول القوم و يتوضا آخرهم .(514)
- صاحب منزل قبل از ديگران شروع به خوردن و آشاميدن مى كند و بعد از همه دست از غذا مى كشد.
532 - صلوة فريضة خير من عشرين حجة .
- يك نماز واجب بهتر است از بيست بار حج رفتن .
تعليق :
باءسانيدهم عن الصادق (عليه السلام ) قال : صلوة فريضة خير من عشرين حجة ، و حجة خير من بيت مملوء ذهبا يتصدق منه حتى يفنى .(515)
از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: نماز فريضه واجب بهتر است از بيست بار حج رفتن ، و يك بار حج رفتن بهتر است از يك خانه پر از طلا، كه از آن تصدق داده شود، تا تمام شود.
533 - صلوا على من قال لا اله الا الله .
- هر كس كلمه شهادت گفت بر (جنازه ) او نماز بخواند.
534 - صلوة النهار عجماء.
- نماز روز (ظهر و عصر) بايد آهسته خوانده شود.
535 - صلوا على كلى بر و فاجر.
- بر (جنازه ) هر نيكوكار و بدكارى نماز بگذاريد.
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): صلوا على المرجوم من اءمتى و على القاتل نفسه من اءمتى و لا تدعوا اءخدا من اءمتى بلا صلاة .(516)
بر (جنازه ) كسى از امت من كه سنگسار شده نماز (ميت ) بخوانيد. و بر كسى از امت من كه خودكشى كرده نماز بخوانيد و (جنازه ) احدى از امت مرا بدون نماز نگذاريد.



بچشم عجب و تكبر نگه به خلق مكن



كه دوستان خدا ممكنند در او باش


http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:15
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
در كشكول شيخ بهائى نقل شده : كه در يكى از نواحى اطراف بصره مرد فاسدى مرد، بسكه همه مردم از او در اثر اعمالش نفرت داشتند، كسى حاضر نشد در حمل جنازه او شركت كند، همسرش كسانى را براى حمل جنازه به اجرت گرفت و آن را به نمازگاه بردند ولى كسى حاضر نشد بر او نماز بخواند، آنگاه او را بردند در صحرا دفن كنند. در حوالى صحرا كوهى بود كه زاهدى مشهور در بالاى آن بعبادت مشغول بود، ديدند كه آن زاهد از كوه پائين آمده ، و منتظر جنازه است ، و قصد دارد كه براى او نماز بخواند، خبر آن بين مردم آبادى منتشر شد، اهالى همگى بيرون آمده و به آن نماز خواندند، و مردم از اين كار زاهد تعجب كردند و علت آن را از زاهد پرسيدند، او گفت : در عالم خواب به من گفتند: از كوه پائين برو به فلان محل آنجا جنازه اى مى آورند كه به جز همسرش كسى با او نيست و براى او نماز بخوان ، زيرا خداوند او را بخشيده است . مردم از اين كار تعجب كردند، زاهد از آن زن از حالات شوهرش پرسيد؟ گفت : او در روز مشغول شرابخوارى مى شد. سوال كرد: آيا هيچ عمل خيرى از او مشاهده كرده اى ؟ گفت : سه كار نيك در او بود. يكى اينكه ، او هنگام صبح كه حالت مستى از او رفته بود، لباس خود را عوض مى كرد و وضو مى گرفت و مشغول نماز مى شد، ديگر اينكه هرگز خانه او از يكى دو يتيم خالى نبود، و احسان و نيكى او نسبت به آنها بيشتر از احسان كسى بر اولادش بود. و سوم اينكه در اثناى شب از خواب بلند مى شد و سپس گريه مى كرد و مى گفت : پروردگارا؛ كدام گوشه اى از گوشه هاى جهنم را مى خواهى با اين خبيث پر كنى ؟(517)
536 - صلوة النافل مثنى ، مثنى .
- نماز نافله بايد دو ركعت دو ركعت خوانده شود.
537 - صلوة الجماعة تعدل صلوة الفذ بسبع و عشرين درجة .
- فضيلت نماز جماعت با فضيلت بيست و هفت نماز فرادى برابر است .
538 - صوموا، تصحوا.
- روزه بگيريد تا تندرست باشيد.
539 - صل قائما، فان لم تستطع ، فصل جالسا.
- نماز را ايستاده بخوان ، اگر قدرت و توانائى ندارى ، نشسته بخوان .
تعليق :
عن رسول الله (صلى الله عليه و آله )، انه قال لعمران بن حصين : صل قائما، فان لم تستطع فقاعدا، فان لم تستطع فعلى جنب تومى ايماء.(518)
فرمود: نماز را ايستاده بخوان ، اگر نتوانستى نشسته بخوان ، اگر (نشسته هم ) نتوانستى به پهلوى خود، با اشاره بخوان .
540 - صلت الملائكة على ، و على على ، سبع سنين ، و ذلك لم يرفع شهادة اءن لا اله الا الله ،(519) الا منى و من على .
- ملائكه هفت سال بر من و بر على صلوات فرستادند، و آن وقتى بود كه شهادت ان لا اله الا الله به جز از من و على بالا نرفته بود.
541 - صنفان من اءمتى اذا، صلحا، صلحت اءمتى ، و ان فسدا، فسدت اءمتى : اءلقراء، و الاءمراء.(520)
- دو صنف از امت من است كه هرگاه آنها صالح بودند، امت من صالح مى شوند، و اگر فاسد گشتند، امت من فاسد مى شوند: قاريان قرآن (علماء دين ) و اميران (زمامداران .)
542 - صلة الرحم يزيد فى العمر.
- صله رحم كردن عمر را افزايش مى دهد.
543 - صنفان من اءمتى ، لا نصيب لهم فى الاسلام ، الناصب لاءهل بيتى حربا، و غال فى الدين مارق منه .
- دو گروه از امت من هستند كه بهره اى از اسلام ندارند، (ناصبى ها) كه با اهل بيت من جنگ بپا مى كنند و (غالين ) كه در دين از حدود اوامر حق تجاوز كرده و از آن خارج شوند.
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:15
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
ض : باب ض : باب الضّاد
544 - ضموا مواشيكم ، حتى تذهب فحمة العشاء.
- چهارپايان خود را تا زايل شدن سياهى شب مجتمع نگهداريد.
545 - ضعفت عن الصلوة والجماع ، فنزل على قدر من السماء، فاءكلت منها، فزاد فى قوتى ، قوة اءربعين رجلا فى البطش والجماع .
- از نماز خواندن و آميزش ضعيف و ناتوان شدم ، آنگاه ديگى از (غذاى پخته ) از آسمان براى من نازل شد كه از آن خوردم ، توانائى و قدرت من در دليرى و زورمندى و آميزش به اندازه چهل مرد افزايش يافت .
ط: باب ط : باب الطّاء
546 - طاعة المراءة ندامة .
- فرمان بردن از زن پشيمانى در پى دارد.
547 - طلاق المراءة تطليقتان ، و عدتها حيضتان .
- طلاق زن دو طلاق است و عده اش دو حيض است .
548 - طلب العلم فريضة على كل مسلم .
- تحصيل علم بر هر مسلمانى مقرر شده است .
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): طلب العلم فريضة على كل مسلم و مسلمة ، و هو علم الاءنفس ... قال الله عزوجل : انما يخشى الله من عباده العلماء.(521)
يعنى : تحصيل علم بر هر زن و مرد مسلمان مقرر شده است و آن علم خودشناسى است ، خداى عزوجل فرمود: (از بندگان خدا آنها از خدا مى ترسند كه عالم و دانا باشند.)
549 - طوبى لمن اءنفق فضلات ماله ، و اءمسك فضلات لسانه .
- خوشا به حال كسى كه زايدات دارائى خود را كه نيازى به آن ندارد انفاق و احسان كند و از حرفهاى زايد، زبان خود را ببندد.
550 - طوبى لمن شغله عيبه عن عيوب الناس .
- خوشا به حال كسى كه (رسيدگى و اصلاح ) عيوبش ، او را از (جستجوى ) عيوب ديگران باز دارد.
551 - طوبى لمن اءسلم و كان عيشه كفافا، و قواه شدادا.
- خوشا به حال كسى كه به اسلام گرويده و معاش زندگى او تامين و كافى و نيروى تن و حواس او محكم و استوار باشد.
552 - طوبى لمن طال عمره و حسن عمله .
- خوشا به حال كسى كه عمر او طولانى و عملش نيكو باشد.
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): طوبى لمن طال عمره ، و حسن عمله ، فحسن منقلبه اذ رضى عنه ربه . و ويل لمن طال عمره ، و ساء عمله ، و ساء منقلبه ، اذ سخط عليه ربه .(522)
خوشا به حال كسى كه عمرش دراز، و عملش نيكو باشد كه به جايگاه شايسته اى برگردد در حالى كه پروردگارش از او راضى است . و واى بر حال كسى كه عمر او دراز و عملش بد باشد كه به جايگاه پستى برگردد، در حالى كه پروردگارش از او ناخشنود است .
553 - طالب العلم حبيب الله .
- جوينده دانش دوست و حبيب خدا است .
554 - طوبى ، ثم طوبى ، عشرا، لمن آمن بى ولم يرنى .
- خوشا، باز هم ده بار خوشا، به حال كسى كه به من ايمان آورد (در حالى كه ) مرا نديده است .
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): طوب لمن رآنى و آمن بى ، ثم طوبى (يقول سبع مرات ) لمن لم يرنى و آمن بى .(523)
فرمود: خوشا به حال كسى كه مرا ديده و ايمان آورده و خوشا باز هم خوشا (هفت بار تكرار كرد) بحال كسى كه مرا نديده و به من ايمان آورده .
ليس فى حرف الظاء شيى
در حرف ظاء چيزى نيست
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:15
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
ع : باب ع : باب العين
555 - عورة المومن على المومن حرام .
- (نگاه كردن به ) عورت و (جستجوى عيوب او) بر مومن ديگر حرام است .
تعليق :
در معانى الاخبار با سند آمده : به ابى عبدالله (عليه السلام ) عرض كردم كه مردم مى گويند: (نگاه كردن مومن بر عورت مومن ديگر حرام است .) فرمود: آن نيست كه تو گمان مى كنى ، بلكه عورت مومن آن است كه او را زير نظر بگيرد، تا اگر سخنى كه بتوان عيب بر آن گرفت ، در خاطر نگهدارد، تا هرگاه خشمگين شود او را به آن تقبيح كند و طعنه زند و عيب گيرى نمايد.(524)
556 - عجلوا بهم الى مضاجعهم .
- (تشييع جنازه مردگان را به تاخير نياندازيد) هر چه زودتر آنها را دفن كنيد.
557 - عليك بالجماعة ، فان الذئب ياءخذ القاصية .(525)
- با جماعت باش چرا كه گرگ دور مانده را مى ربايد.
558 - على اليد ما اءخذت حتى تؤ دى .
- بر عهده دست است آنچه گرفته به محل (مستحقش ) برساند.
559 - على مثلها فاشهد، و الا فدع .
- بر آنچه مثل (آفتاب روشن است ) شهادت بده و الا (شهادت را) ترك كن .
تعليق :
عن النبى (صلى الله عليه و آله ): و قد سئل عن الشهادة ، قال : هل ترى الشمس ؟ فقال : نعم ، قال : على مثلها فاشهد اودع .(526)
به كسى كه درباره شهادت سوال كرد، فرمود: آيا خورشيد را مى بينى ؟ عرض كرد: بلى ، آنگاه فرمود: به اينگونه امور شهادت بده ، و الا ترك كن .
560 - عليكم بالدعة .
- آرامش و تاءنى داشته باشيد (شتابزده نباشيد.)
تعليق :
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) در مسير حركت به حجاجى كه مركب داشتند فرمود: ((عليكم بالدعة )) يعنى : مركب خود را آهسته و بدون شتاب برانيد.(527)
فان رسول الله (صلى الله عليه و آله ) قال : اءيها الناس ان الحج ليس ‍ بوجيف الخيل و لا ايضاع الا بل ولكن اتقواالله و سيروا سيرا جميلا لا توطئوا ضعيفا و لا توطئوا مسلما و تواءدوا واقتصدوا فى السير. فان رسول الله (صلى الله عليه و آله ) كان يكف ناقته حتى يصيب راءسها مقدم الرحل و يقول : اءيها الناس عليكم بالدعة .
- فسنت رسول الله تتبع .(528)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: اى مردم بدرستى كه (بجا آوردن حج ) با تاختن اسب و تيز راندن شتر نيست . وليكن از خدا بترسيد و نيكو برانيد، ناتوان و ضعيفى را زير پا نگذاريد و مسلمانى را لگدكوب نكنيد، آهسته و آرام و سنجيده راه برويد و در راه رفتن ميانه رو باشيد.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) شتر خود را (از سرعت ) باز مى داشت تا حدى كه سر شتر به جلوى پالان او اصابت مى كرد و مى فرمود: اى مردم شما را به نرمى و ملايمت سفارش مى كنم .
- شايسته است كه سنت روش رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) پيروى شود.
561 - على كل ذى كبد حرى اءجر.(529)
- براى هر كبد گرم و تشنه اجر و پاداشى است .
تعليق :
عن ابى جعفر (عليه السلام ) قال : ان الله تبارك و تعالى يحب ابراد الكبد الحرى و من سقى كبدا حرى من بهيمة او غيرها اظله الله فى ظل عرشه يوم لا ضل الا ظله .(530)
خاى تبارك و تعالى دوست دارد خنك كردن جگر سوخته را و هر كس جگر سوخته اى را چه از چهارپا و غير آن سيراب كند، خدايتعالى او را در زير سايه عرش خود قرار مى دهد در روزى كه سايه اى بجز سايه او نيست .
562 - عفاالله عن اءمتى ما حدثت به نفسها، ما لم تعمل به .(531)
- خدايتعالى بر امت من آنچه را كه در دلش مى گذرد آن را كه عمل نكرده (يا به زبان نياورده ) بخشيده است .
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:15
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : ان آدم شكا الى ربه حديث النفس ‍ فقال : اءكثر من قول لا حول و لا قوة الا بالله .(532)
آدم (عليه السلام ) به پروردگارش از حديث نفس شكايت كرد. فرمود: كلمه لا حول و لا قوة الا بالله را زياد بگو.
563 - عمار جلده بين عينى .(533)
- عمار را جلوى چشم من تازيانه مى زد.
564 - علماء اءمتى كانبياء بنى اسرائيل .
- علماى امت من همانند انبياى بنى اسرائيل اند.
565 - عليك بالاخرة تاءتيك الدنيا صاغرة .
- ملازم آخرت باش دنيا خودش به خوارى و زارى پيش تو خواهد آمد.
566 - عفوت لكم عن صدقة الخيل .
- صدقه (زكات ) اسبهاى سوارى را از شما برداشتم .
567 - على مع الحق ، والحق مع على ، يدور معه حيثما دار.
مى گردد.
568 - على خير من اءخلف بعدى .
على بهترين كسى است كه من بعد از خود باقى مى گذارم .
569 - على خير البشر، من اءبى فقد كفر.
- على بهترين انسانها است هر كس از او سر باز زند محققا كفر ورزيده است .
570 - على منى مثل راءس من بدنى .
- على نسبت به من مانند سر است نسبت به تن من .
571 - على اءخى و وارثى من بعدى .
- على برادر من و وارث من است بعد از من .
572 - عليكم بقصار الخدم ، فانه اءقوى لكم فيما تريدون .
- خدمتكار كوتاه قد بگيريد، زيرا، او براى انجام خواسته هاى شما نيرومندتر است .
573 - علموا اولادكم السباحة و الرمى .
- به فرزندانتان شناگرى و تيراندازى بياموزيد.
574 - علم الايمان الصلوة .
- نشانه و علامت ايمان نماز است .
575 - عدل ساعة خير من عبادة سبعين سنة .
- اندك زمانى عدالت بهتر از هفتاد سال عبادت است .
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): عدل ساعة خير من عبادة سبعين سنة قيام ليلها و صيام نهارها.
و جور ساعة فى حكم اءشد و اءعظم عندالله من معاصى ستين سنة و قال (صلى الله عليه و آله ): ان اءهون الخلق على الله من ولى اءمر المسلمين فلم يعدل لهم .(534)
فرمود: اندك زمانى عدالت بهتر از هفتاد سال عبادتى است كه شبهايش به نماز و روزهايش به روزه گذرد.
و اندك زمانى ستم نمودن در قضاوت و داورى نزد خداوند سنگين تر و بزرگتر از گناها شصت سال است .
و فرمود: خوارترين مردم در پيش خدا كسى است كه متولى امر مسلمانان شود، و درباره آنها عدالت نكند.
سلطانى از سلاطين ، روزى در شكارگاهى به سوى شكار تيراندازى مى كرد، ناگهان تير او به يك كودك شيرخوار اصابت كرد، و او ر كشت . مادر بيچاره ، خود را به روى كودك انداخت و ناله و زاريش بلند شد، سلطان شمشير خود را از غلامش گرفت و لباس از تن خود كند و پيش مادر آمد، شمشير را جلوى آن زن گذاشت و گردنش را خم كرد و گفت : اى زن اين شمشير را بردار و گردن مرا بزن اين قصاص حق تست ، زن حيران شد و ساكت ماند ندانست كه چه كند، آنگاه سلطان به غلام خود دستور داد يك طبق پر از سكه طلا آورد، گفت : اى زن ؛ يا با اين شمشير گردن مرا بزن و يا اين يك طبق سكه طلا را بابت ديه كودك خود از من بپذير. زن تا اين جوانمردى و عدالت خواهى را ديد، گفت : نه قصاص و نه ديه ، من تو را بخشيدم و در برابر تقدير الهى صبر و شكيبائى مى كنم و شكر مى كنم كه مانند تو حاكمى دارم .
از حافظ:





شاه را به بود از طاعت صد ساله و زهد قدر يك ساعت عمرى كه در او داد كند
576 - عليكم لانجاح الحوائج بكتمانها، فان كل ذى نعمة محسود.
- موفقيت و برآورده شدن حاجات خود را مخفى بداريد، زيرا هر صاحب نعمتى مورد حسد قرار مى گيرد.
577 - عذاب القبر من النميمة و الغيبة ، والكذب .
- عذاب قبر از سخن چينى و غيبت كردن و دروغگوئى است .
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:15
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
درباره غيبت روايتى از پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) نقل شده كه آنحضرت از اصحابش پرسيد: آيا مى دانيد غيبت چيست ؟ عرض كردند: خدا و رسولش بهتر مى دانند. فرمود: درباره برادرت سخنى بگوئى كه خوشايند او نباشد. يكى عرض كرد: آيا چيزى بگويم كه با چشمان خود ديده ام (آن هم غيبت است ؟) فرمود: آنچه مى گوئى اگر راست باشد غيبت ، و اگر راست نباشد كه بر او تهمت و افترا بستى .(535)
عن باقر (عليه السلام )، قال : اذا كان يوم القيمة ، اءقبل قوم على الله عزوجل ، فلا يجدون لاءنفسهم حسنات ، فيقولون : الهنا و سيدنا، ما فعلت حسناتنا؟ فيقول الله عزوجل : اءكلتها الغيبة ، فان الغيبة لتاءكل الحسنات كما تاءكل النار الحطب .(536)
يعنى : در روز قيامت گروهى در پيشگاه خداى تعالى قرار مى گيرند، ثواب و حسناتى را (كه عمل كرده بودند، در نامه اعمال ) براى خودشان مشاهده نمى كنند، آنگاه مى گويند: معبود و سيد ما حسنات و اعمال ما را چه كرده اى ؟
خداى تعالى مى فرمايد: غيبت كردن شما آنها را از بين برد، زيرا غيبت حسنه ها را از بين مى برد همانگونه كه آتش هيزم را از بين مى برد.
ففى الخبر: ان العبد ليحاسب فيبطل اءعماله لدخول الافة فيها، حتى يستوجب النار، ثم ينشر له من الاءعمال الحسنة ما يستوجب به الجنة ، فيتعجب و يقول : يا رب ، هذه اءعمال ما عملتها، فيقال : هى اءعمال الذى اءغتابوك ، و آذوك و ظلموك .(537)
در خبر است : به حساب بنده رسيدگى مى كنند، و اعمال نيك او بواسطه آفتى كه به آن داخل شده ، باطل و تباه مى گردد، تا جائيكه مستوجب و سزاوار آتش مى شود، سپس صورت اعمال حسنه اى براى او گشوده شود كه بواسطه آن سزاوار بهشت مى شود، آنگاه او شگفت زده شده و مى گويد: پروردگارا؛ اين اعمال نيك را من انجام نداده ام . به او مى گويند: آنها اعمال نيك كسانى است كه غيبت تو را كرده اند، و تو را آزار و اذيت كرده اند، و بتو ستم نموده ام .
روايت است كه حضرت موسى (عليه السلام ) عرض كرد: خدايا؛ زبان مردم را كه از من بدگوئى مى كنند ببند، خداى بزرگ به او وحى فرستاد كه : اى موسى اين كارى است كه من درباره خودم (كه مردم بد مى گويند) انجام ندادم ، آيا تو مى خواهى درباره تو بكنم ؟ عرض كرد: راضى شدم كه به تو اقتدا كنم .(538)
عن الرسول (صلى الله عليه و آله ) قال : من اغتاب رجلا، ثم استغفر له غفرت له غيبته .(539)
فرمود: هر كس غيبت كسى را كرد، و سپس براى آن كس استغفار و طلب مغفرت نمود، (گناه ) غيبت كردنش بخشوده مى شود.
قال الصادق (عليه السلام ) انه : فان اغتبت فبلغ المغتاب فاستحل منه و ان لم تبلغه و لم تلحقه فاستغفر الله له .(540)
اگر كسى را غيبت كردى و آن به گوش غيبت شونده رسيد، از او طلب بخشش كن و اگر به گوش او نرسيده ، براى او از خدا طلب آمرزش كن .
و آن در حالى است كه او مرده و يا غايب باشد. و اين بدان جهت است كه اگر به او نرسيده ، طلب بخشش كردن فتنه انگيزد و موجب كينه شود.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): يا اءباذر؛ من ذب عن اءخيه المسلم الغيبة كان حقا على الله عزوجل اءن يعتقه من النار.(541)
اى اباذر هر كس باز دارد از غيبت برادر مسلمانش و از او دفاعكند بر خداوند حق است كه او را از عذاب آتش جهنم آزاد سازد.
اين شعر را به حضرت اميرالمومنين (عليه السلام ) نسبت داده اند:





قد قيل ان الا له ذو ولد و قيل ان الرسول قد كهنا ما نجاالله والرسول معا من لسان الورى فكيف اءنا
گفتند خدا فرزند دارد، و گفتند پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فال گو است خدا و رسول خدا از زبان مردم دور نماندند من چگونه مى توانم .
578 - عليكم بحسن الخلق ، فان حسن الخلق فى الجنة لامحالة و اياكم و سوء الخلق فان سيى ء الخلق فى النار لا محالة .
- خوش خلق باشيد كه آدم خوش اخلاق در هر حال داخل بهشت خواهد شد. و از بدخلقى بپرهيزيد كه آدم بداخلاق بهر حال داخل دوزخ خواهد شد.
579 - عجبت لمن يتكبر، و قد خرج من مخرج البول مرتين .
- در شگفتم درباره كسى كه خودپسند و متكبر است در حالى كه دو بار از مخرج بول بيرون آمده .
580 - عليك بقرائة القرآن ، فان قرائته كفارة الذنوب .
- تو را به خواندن قرآن سفارش مى كنم كه قرائت آن كفاره گناهانست .
581 - عجبت لمن اءيقن بالموت كيف يفرح ؟
- تعجب مى كنم از كسى كه به مرگ يقين دارد چگونه شادمانى مى كند.
582 - عجبت لمن اءيقن بالنار كيف يضحك ؟
- در شگفتم از كسى كه به آتش دوزخ يقين دارد چگونه مى خندد؟
583 - عجبت لمن اءيقن بالجنة كيف لا يعمل الحسنات ؟
- در عجبم بر كسى كه به بهشت يقين دارد، چگونه اعمال خير انجام نمى دهد؟
584 - عجبت لمن اءيقن بالحساب كيف يعمل السيئات ؟
در شگفتم درباره كسى كه به حسابرسى يقين دارد، چگونه اعمال ناپسند انجام مى دهد؟
585 - عجبت لمن يرى الدنيا و تقلبها(542) باءهلها كيف يطمئن اليها.
- تعجب مى كنم از كسى كه دنيا و دگرگونيهاى آن را نسبت به اهلش مى بيند چگونه به دنيا اعتماد و اطمينان پيدا مى كند.
586 - عجبت لمن اءيقن بالقدر كيف يحزن ؟
- در شگفتم از كسى كه به تقدير (الهى ) يقين دارد، چگونه اندوهگين مى شود؟
587 - عجبت لمن يحتمى من الطعام مخافة الداء، كيف لا يحتمى من الذنوب مخافة النار.
- تعجب مى كنم از كسى كه از ترس بيمارى ، از خوردن غذائى پرهيز مى كند، چگونه از گناه پرهيز نمى كند؟
588 - عليكم بالدعاء بين الاءذان و الاقامة ، فانه لا يرد.(543)
- بين اذان و اقامه دعا كنيد، زيرا آن رد نمى شود.
589 - عليكم بالعدس ، فانه مبارك مقدس ، و انه يرق القلب و يكثر الدمعة ، فانه قد(544) بارك فيه سبعون نبيا، آخرهم عيسى بن مريم .
- عدس بخوريد كه آن بركت يافته و مقدس است ، (خوردن ) آن دل را نازك و نرم ، و اشك چشم را زياد مى كند، در آن هفتاد پيامبر بركت داده اند كه آخرين آنها عيسى بن مريم است .
590 - عليكم بالبرنى ، فانه خير تموركم ، يقرب من الله عزوجل و يباعد من النار.
- (خرماى ) برنى بخوريد كه بهترين نوع خرماى شما است ، بخدا نزديك كرده و از آتش دوزخ دور مى كند.
591 - عليكم بالفرخ فانه يزيد فى الدماغ .
- جوجه مرغ و (گوشت ) بره بخوريد كه مغز را تقويت مى كند.

http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:16
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
و قال (صلى الله عليه و آله ): عليكم بالقرع ، فانه يزيد فى الدماغ .(545)
كدو بخوريد، زيرا آن مغز را تقويت مى كند.
ضمن وصاياى اميرالمومنين به امام حسن (عليهما السلام ) آمده : كلوا الدباء، فانه يزيد فى الدماغ .(546)
قرع و دباء نوعى از كدو است كه بيشتر به كدو حلوائى گويند.
592 - عليك بالزيت ، كله ، و اءدهن به ، فان من اءكله و اءدهن به ، لم يقربه الشيطان اءربعين يوما.
- تو را به روغن زيتون سفارش مى كنم ، از آن بخور و (تن خود) را با آن روغن مالى كن ، زيرا هر كس آن را بخورد، و به تنش بمالد، شيطان چهل روز به او نزديك نمى شود.
593 - عليكم بالملح ، فانه شفاء من سبعين داء، منه الجذام ، و البرص ، و الجنون .
- نمك مصرف كنيد، زيرا آن شفاى هفتاد مرض از جمله جذام و برص و ديوانگى است .
594 - عليكم برجل مات اءبوه و اءبوكم حى .
- سفارش مى كنم شما را درباره كسى كه پدر او مرده ، در حالى كه پدر شما زنده است .
595 - عليكم بالكرفس ، فانه طعام الياس ، و اليسع بن الهميسع و يوشع بن نون .(547)
- كرفس بخوريد كه آن غذاى الياس و يسع بن الهميسع و يوشع بن نون است .
596 - عليكم بالاقتصاد، فما افتقر قوم قط اقتصدوا.
- شما را به ميانه روى (و صرفه جوئى و اصراف نكردن در خرج ) سفارش ‍ مى كنم كه هر ملت و قومى كه (در معيشت زندگى ) ميانه رو باشد هرگز فقير و محتاج نمى شود.
تعليق :
كسانى كه از درآمد كم خود نمى توانند پس انداز كنند، از درآمد زياد نيز قادر به پس انداز نخواهند بود.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ما اءخاف على اءمتى الفقر ولكن اءخاف عليها بسوء التدبير.(548)
فرمود: من براى امت خودم از فقر نمى ترسم ولكن از سوء تدبير آنها نگرانم .
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): و من اقتصد فى معيشته رزقه الله ، و من بذر حرمه الله .(549)
هر كس در (خرج و هزينه ) معيشت خود ميانه روى كند، خداوند او را روزى مى دهد، و هر كس اسراف و پر خرجى كند خداوند محرومش سازد. قال ابو عبدالله (عليه السلام ): اءربعة لا يستجاب لهم ، اءحدهم كان له مال ، فاءفسده ، فيقول : يا رب ارزقنى ، فيقول الله عزوجل : اءلم آمرك بالاقتصاد؟(550)
فرمود: دعاى چهار كس پذيرفته نمى شود، يكى از آنها كسى است كه مالى داشته و آن را (در غير محل ضرورى هزينه كرده ) و از بين برده ، آنگاه مى گويد: پروردگارا مرا روزى بده ، خداى تعالى مى فرمايد: آيا تو را امر نكرده بودم (كه اسراف نكنى ) و در هزينه ميانه روى بكنى ؟
من اقتصد فى الغنى و الفقر استعد لنوائب الدهر.(551)
هر كس در توانگرى و در نيازمندى در (هزينه ) ميانه روى كند در برابر بلاها و حوادث روزگار آماده و توانا مى شود.
597 - عفو الملك اءبقى للملك .
- عفو و گذشت سلطان موجب بقاء كشور و حكومت است .
598 - عزالمومن استغناؤ ه عن الناس .
عزت و سرفرازى مومن در بى نيازى و بى توقعى او از مردم است .


http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:16
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
اءطلبوا الحوائج بعزة الاءنفس ، فان الامور تجرى بالمقادير.(552)
حاجت هاى خود را با عزت نفس بجوئيد، زيرا كارهاى جريان مقدار دارد. (خود را كوچك و خوار كردن كمكى به انسان نمى كند، كارها به مقدرات مربوط است .)
عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : ليس بين الايمان والكفر الا قلة العقل قيل : و كيف ذاك يا ابن رسول اله ؟ قال : ان العبد يرفع رغبته الى مخلوق ، فلو اءخلص نيته لله ، لاءتاه الذى يريد فى اءسرع من ذلك .(553 )
فرمود: بين ايمان و كفر جز كمى عقل چيزى نيست ، پرسيدند كه : آن چگونه است ؟ فرمود: بنده خواهش خود را پيش مخلوق مى برد، در حالى كه اگر نيت خود را براى خدايتعالى خالص گرداند خواسته او را سريع تر و زودتر از آن عطا فرمايد:
اعلم اءن الخلائق لو اجتمعوا على اءن يعطوك شيئا، و لم يردالله اءن يعطيك ، لم يقدروا عليه اءو يصرفوا عنك شيئا اءراد الله اءن يصيبك به لم يقدروا على ذلك فاذا سئلت ، فاسئل الله ، و اذا استعنت فاستعن بالله .(554)
فرمود: بدان كه اگر جهانيان جمع شده و بخواهند چيزى به تو بدهند و خداوند متعال نخواهد، نمى تواند. و اگر بخواهند چيزى را كه خدايتعالى براى تو خواسته از تو منع كنند نمى توانند، وقتى چيزى مى خواهى از خدا بخواه ، و وقتى كمك مى خواهى از خدا طلب يارى كن .
حضرت صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: ما اءحسن تواضع الاءغنياء للفقراء طلبا لما عندالله ، و اءحسن منه تيه الفقراء على الاءغنياء اتكالا على الله .(555)
چه نيكو است فروتنى توانگران بر مستمندان ، با خواستن آنچه پيش ‍ خداست و نيكوتر از آن بزرگ منشى فقر است نسبت به توانگران ، با توكل و اعتماد به خداوند.
599 - عد لمن لا يعودك ، و اءهد لمن لم يهد اليك .(556)
- عيادت و ديدار كن كسى را كه از تو عيادت نمى كند، هديه و تحفه بده به كسى كه به تو هديه نمى دهد.
600 - عجلوا برد ظروف الهدايا، فانه اءسرع لتواترها.(557)
- ظرفهاى هديه ها را هر چه زودتر (به صاحبش ) برگردانيد، كه آن به تكرار هدايا سرعت مى بخشد.
601 - علامة رضى الله فى خلقه ، عدل سلطانهم ، و رخص ‍ اءسعارهم .(558)
- نشانه خشنودى خداوند از مردم ، عدالت حكومتشان و ارزانى قيمتهاشان است .
602 - علامة غضب الله على خلقه ، جور سلطانهم ، و غلاء اءسعارهم .
- نشانه غضب خدا بر مردم ، جور و ستم زمامدارشان و گرانى قيمت هاشان است .
تعليق :
از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ): عمالكم اءعمالكم ، كما تكونون يولى عليكم .(559)
كارگزاران شما، اعمال شما هستند، همانگونه كه هستيد براى شما حكومت كنند (اگر مطيع خدا بوده منصف باشيد، خدايتعالى زمامداران كشورتان را منصف قرار مى دهد، و اگر سركش و ستمكار باشيد، حكومت بر شما مسلط بوده و ستمكار خواهد بود.)
از حضرت على (عليه السلام ): ((هر قوم ، حكومتى را دارا است كه شايسته آن است .))(560)
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): اذا كان اءمراؤ كم خياركم ، و اءغنياؤ كم سمحاءكم ، و اءمركم شورى بينكم ، فظهر الاءرض خير لكم من بطنها، و اذا كان اءمراؤ كم شراركم و اءغنياؤ كم بخلاءكم و اءموركم الى نسائكم ، فبطن الاءرض خير لكم من ظهرها.(561)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: هرگاه فرمانروايان شما برگزيدگان و نيكانتان و ثروتمندان شما، جوانمردان و سخاوتمندان و امورتان با شور و مشورت باشد، پس روى زمين براى شما بهتر از زير خاك است . و هرگاه زمامداران شما، بدكارانتان و توانگران شما بخيلانتان و امور شما بر عهده زنانتان باشد، پس شكم زمين براى شما بهتر از روى زمين است .
عن المفضل ، قال الصادق (عليه السلام ): اذا اءرادالله عزوجل برعية خيرا جعل لها سلطانا رحيما، و قيض له وزيرا عادلا.(562)
فرمودند: هرگاه خداى عزوجل به قوى خيرى بخواهد براى او سلطانى مهربان قرار مى دهد، و براى او وزيرى دادگستر مقدر مى كند.
فى رواية اءبى حمزة عن ابى جعفر (عليه السلام )، قال الله عزوجل : اءى قوم عصونى جعلت الملوك عليهم نقمة ، اءلا لا تولعوا بسب الملوك ، توبوا الى الله عزوجل ، يعطف بقلوبهم عليكم .(563)
خداى عزوجل فرمود: هر گروهى كه مرا نافرمانى كرد، زمامداران را براى آنها (مايه ) مواخذه و عقوبت قرار دادم ، آگاه باشيد و به دشنام دادن حكومت حرص نورزيد بسوى خدا باز گرديد و توبه كنيد، (تا) دل آنها را بر شما برگرداند و مهربان سازد.
... عن الصادق جعفر بن محمد عن ابيه عن آبائه عن على بن ابيطالب عليهم السلام قال : قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): قال الله جل جلاله : انا الله لا اله الا انا خلقت الملوك و قلوبهم بيدى فاءيما قوم اءطاعونى جعلت قلوب الملوك عليهم رحمة ، و اءيما قوم عصونى جعلت قلوب الملوك عليهم سخطة ، اءلا لا تشغلوا اءنفسكم بسب الملوك ، توبوا الى اءعطف قلوبهم عليكم .(564)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمودند: خداى عزوجل فرمود: من خدا هستم ، بجز من معبودى نيست ، فرمانروايان را من آفريدم و دلهاى آنها در دست من است پس هر گروه و ملتى كه مطيع من شد و از من فرمانبردارى كرد دل حكمرانان را بر آنها مهربان ساختم ، و هر قوم و ملتى كه عصيان نمود و بمن نافرمانى كرد دلهاى حكمرانان را بر آنها خشمناك كردم ، آگاه باشيد خودتان را به دشنام دادن فرمانروايان مشغول نسازيد، بسوى من باز گرديد و توبه كنيد دلهاى آنها را بر شما معطوف دارم .
603 - عيال الرجل اءسراؤ ه ، و اءحب العباد الى الله اءحسنهم صنعا الى اسرائه .
- عيال و افراد خانواده مرد (كه تحت تكفل اويند بمنزله ) اسيران او هستند و محبوبترين بندگان پيش خدا نيكوكارترينشان نسبت به آنان است .
تعليق :
... عن موسى بن جعفر (عليهما السلام ) قال : ان عيال الرجل اسراؤ ه ، فمن اءنعم الله عليه نعمة ، فليوسع على اءسرائه ، فان لم يفعل ، اوشك اءن تزول النعمة .(565)
اهل و عيال مرد (بمنزله ) اسيران او هستند، پس كسى كه خدايتعالى براى او نعمتى (از امكانات ) عطا فرموده ، بايد بر زن و بچه خود وسعت و گشايش ‍ بدهد، پس اگر اين كار نكرد، ممكن است كه نعمت از دستش ‍ برود.
قال النبى (صلى الله عليه و آله ):... والخلق كلهم عيال الله ، و ان اءحبهم اليه ، اءنفغهم لخلقه ، و اءحسنهم صنيعا الى عياله ، و ان الخير كثير، و قليل فاعله .(566)
فرمود: مردم همگى عيال خدا هستند، و محبوبترين كس پيش خدايتعالى سودمندترينشان نسبت به مخلوق خدا و نيكوكارترينشان نسبت به عيال خدا است .
براستى كارهاى نيك بسيارند و نيكوكاران كم اند.





http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:16
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
غ : باب غ : باب الغين
604 - غم الموت كفارة الذنوب .
- غم و اندوه مرگ (موجب ) آمرزش گناهان است .
605 - غم العيال ، ستر من النار.
- غم و اندوه (در امور) زن و فرزند، پوششى است از آتش جهنم .(567)
تعليق :
عن النبى (صلى الله عليه و آله ): ان من الذنوب ذنوبا، لا يكفرها صلاة و لا صدقة . قيل : يا رسول الله ؛ فما يكفرها؟ قال : الهموم فى طلب المعيشة .(568)
از سخنان نبى اكرم (صلى الله عليه و آله ) است كه فرمود: از جمله گناهان گناهانى است كه نه نماز و نه صدقه آن را از بين نمى برد، پرسيدند اى رسول خدا پس چه چيز آن را مى پوشاند. فرمود: غم و اندوه ها در راه كسب معيشت .
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): انه لياءتى على الرجل منكم زمان ، لا يكتب عليه سيئة ، و ذلك اءنه مبتلى بالمعاش .(569)
فرمود: براى مردى از شما زمانى پيش مى آيد كه گناهى براى او نوشته نمى شود و آن وقتى است كه او گرفتار معاش باشد.
606 - غسل يوم الجمعة طهور.
- غسل كردن روز جمعه پاك كننده (جسم و روح ) است .
607 - غيرة الرجل ايمان (و) غيرة المراءة كفر.(570)
- غيرت مرد ايمان و غيرت زن كفر است .
ف : باب ف : باب الفاء
608 - فاتحة الكتاب شفاء من كل داء.
- (سوره ) فاتحة الكتاب شفاى همه دردها و بيماريها است .
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): فاتحة الكتاب شفاء من كل سم .(571)
فاتحة الكتاب شفا دهنده از همه سم ها است .
عن الصادق (عليه السلام ): من نالته علة ، فليقراء فى جيبه الحمد، سبع مرات ، فان ذهبت العلة ، و الا فليقرءها سبعين مرة ، و انا الضامن له العافية .(572)
از امام صادق (عليه السلام ) روايت است : هر كس بيمار شود هفت بار (سوره ) حمد را به سينه و گريبان پيراهن خود بخواند، پس اگر بيمارى برطرف شد (كه شد)، وگرنه آن را هفتاد بار بخواند، و من عافيت و بهبودى او را ضمانت مى كنم .
روى عن رسول الله (صلى الله عليه و آله ) اءنه قال : علمنى جبرئيل دواء لايحتاج معه الى دواء... الخ .(573)
پيامبر گرامى فرمود: جبرئيل بر من داروئى آموخت ، كه با آن به داروئى ديگر احتياج نيست .
پرسيدند كه يا رسول الله ؛ آن دوا چيست ؟ فرمود: (آب باران را قبل از اينكه به زمين برسد گرفته ، سپس آن را در ظرف پاكيزه اى قرار داده ، سوره حمد را تا آخر آن هفتاد مرتبه بر آن خوانده ، آنگاه يك پيمانه (قدح ) از آن صبح و پيمانه ديگر شب بخورند.)
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) فرمود: قسم به كسى كه مرا بحق مبعوث كرده ، خداوند بوسيله آن درد و مرض را از تن و استخوان و مغز و رگها و ريشه هاى او بيرون مى كشد.(574)
در بحار اين حديث از مكارم الاخلاق نقل شده ، ولى در خود مكارم الاخلاق چاپ آخوندى در صفحه 446 قل هو الله احد و معوذتين نيز هفتاد مرتبه به آن اضافه است كه در بحار آن را نيافتم .
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:16
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
609 - فاطمة بضعة منى ، يؤ ذينى ما يؤ ذيها.
- فاطمه پاره اى از تن من است هر آنچه او را آزار دهد، مرا آزار مى دهد.
610 - فضل العالم على العابد، كفضل القمر على سائر النجوم .
- برترى و فضيلت عالم بر عابد، مانند برترى ماه است بر ساير ستارگان .
611 - فوق كل ذى بر، بر، حتى يقتل الرجل فى سبيل الله فليس فوقه بر.
- بالاى هر نيكوكارى ، نيكوكارى ديگرى است ، تا اينكه مرد در راه خدا كشته مى شود، كه از آن بالاتر نيكوكارى نيست .
612 - فر من الاءجذام ، كفرارك من السبع .
- از كسى كه بيمارى جذام گرفته فرار كن مانند فرار كردنت از حيوان درنده .
613 - فوق كل عقوق ، عقوقا،(575) يقتل الرجل اءحد والديه .
- بالاتر از هر عاق شدن ، عاق شدن ديگر است اينكه مرد، يكى از والدين خود را به قتل رساند.
614 - فطرك اءخاك الصائم ، خير من صومك سبعين ضعفا.
- (ثواب ) افطار دادن تو، به برادر روزه دارت بهتر از هفتاد روز روزه گرفتن تو است .
615 - فرض المسافر ركعتان غير قصر.
- (نماز يوميه ) واجب مسافر دو ركعتى است غير از نماز مغرب (كه سه ركعتى است .)
616 - فى آخر سورة البقرة آيات ، هن قرآن ، هن دعاء و انهن يرضين الرحمن .
- در آخر سوره البقرة آياتى هست كه آنها قرآن است و دعاء نيز هست و (خواندن ) آنها موجب رضاى خداى رحمن است .
617 - فى كل اءمر مشكل ، القرعة .
- در هر امر مشكلى (كه ترديد و دو دلى پيش آيد) قرعه (بياندازيد.)
618 - فاعل الخير، خير منه ، و فاعل الشر شر منه .
- شخص نيكوكار، نيكوتر از آن (عمل نيك ) و شخص بدكار بدتر از آن (عمل بد) است .
619 - فانها لهم فى الدنيا و لكم فى الاخرة يعنى اوانى الذهب والفضة .(576)
- براستى كه آن در دنيا براى آنان (براى كافران ) و در آخرت مخصوص شما است يعنى ظرفهاى طلا و نقره .
تعليق :
عن النبى (صلى الله عليه و آله ): لا تشربوا فى آنية الذهب والفضة ، و لا تاءكلوا فى صحافها فانها لهم فى الدنيا، ولكم فى الاخرة .(577)
در ظرف طلا و نقره نياشاميد و در كاسه و بشقابهاى طلا و نقره (غذا) نخوريد، زيرا آنها در دنيا براى آنها (يعنى : كافران ) و در آخرت مخصوص ‍ شما است .
620 - فضلت خديجة على نساء اءمتى ، كما فضلت مريم على نساء العالمين .
- خديجه بر زنان امت من برترى يافت ، چنانكه مريم از زنا جهانيان برتر شد.
621 - فضل الشعير على البر، كفضلنا على سائر الناس .
- برترى ، جو، بر گندم ، همانند برترى ما بر ساير مردم است .
622 - فضل البنفسج على الاءدهان ، كفضل الاسلام على سائر الاءديان .
- برترى (روغن ) بنفشه به روغنها، همانند برترى اسلام است بر ساير اديان .
623 - فى كل من الاءربعين من الغنم سائمة ، زكوة .(578)
- در هر چهل راس گوسفندى كه (در چراگاه ها) مى چرند زكاتى هست .
624 - فرب حامل فقة ، ليس بفقيه .
- بسا ناقل و راوى فقه و دانش كه خود دانا و فقيه نيست .
تعليق :
وقام (صلى الله عليه و آله ) فى مسجد الخيف ، فقال : نضرالله عبدا، سمع مقالتى ، فوعاها، و بلغها من لم يسمعها، فرب حامل فقه الى من هو اءفقه منه ، و رب حامل فقه غير فقيه .(579)
خداوند به نعمت مى پروراند بنده اى را كه سخنان مرا بشنود و آن را حفظ كند، و به كسانى كه آن را نشنيده اند برساند. چه بسا كسانى كه فقه و دانش را حمل و نقل مى كنند به كسى كه از خود آنها داناتر است .
اى بسا حمل كننده فقه و دانش كه خودش فقيه و دانا نيست .
(ولى در اثر حمل كردن آن به ديگران نعمت پرورده خدا مى شود.)





http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:17
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
ق : باب ق : باب القاف
625 - قولوا الحق و لو كان على اءنفسكم .
- راست و حق بگوئيد، اگر چه بر ضرر خودتان باشد.
626 - قلموا اءظفاركم يوم الثلثاء، واستحموا يوم الاءربعاء و اطلبوا حوائجكم يوم الخميس ، و تطيبوا باءطيب طيبكم يوم الجمعة .
- روزهاى سه شنبه ناخن هاى خود را كوتاه كنيد، و در روز چهارشنبه استحمام كنيد، و پنجشنبه ها احتياجات خود را تهيه و خريدارى كنيد، و روزهاى جمعه با بهترين عطرها خود را معطر و خوشبو سازيد.
627 - قدموا قريشا، و لا تتقدموها.(580)
- قريش را مقدم شماريد و از آنها پيشى نگيريد.
628 - قاطع الرحم ملعون فى كتاب الله فى ثلثة مواضع .
- قطع كننده رحم را در سه جاى قرآن لعنت شده است .
629 - قرائة القرآن اءفضل من الذكر، والذكر اءفضل من الصدقة و الصدقة اءفضل من الصوم ، و الصوم جنة من النار.
- قرائت قرآن بهتر از ذكر است ، و ذكر بهتر از صدقه و صدقه بهتر از روزه ، و روزه سپر و حايلى است از آتش .
630 - قليل تؤ دى (581) شكره ، خير من كثير لا تطيقه .
- (نعمت ) اندكى كه شكرش را بجا آورى ، بهتر از (نعمت ) زيادى است كه شكرش را نتوانى .
631 - قولوا فى الفاسق بما فيه يعرفه الناس ، فانه لاغيبة لفاسق (بقصد المنع و الزجر و التاءديب .(582))
- درباره فاسق و بدكار آنچه را كه مردم در او مى شناسند بگوئيد زيرا غيبت فاسق (متجاهر) جايز است . (البته بقصد جلوگيرى از فسق و بازداشتن و ادب كردن .)
632 - قتال المومن كفر، و اءكل لحمه معصية .
- جنگ و كشتار با مومن ، كفر و خوردن گوشت او (با غيبت كردنش ) معصيت است .(583)
633 - قصوا اءظافيركم .
- ناخن هاى خود را كوتاه كنيد.
تعليق :
و قال الباقر (عليه السلام ): انما قصوا الاءظفار، لاءنها مقيل الشيطان ، و منه يكون النسيان .(584)
كوتاه كردن ناخن ها براى آنست كه آن آسايشگاه شيطان است و موجب فراموشكارى است .
و قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): يا معشر الرجل ؛ قصوا اءظافيركم . و قال للنساء: طولن اءظافير كن ، فانه اءزين لكن .(585)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: اى گروه مردان ؛ ناخنهاى خود را كوتاه كنيد.
و براى زنان فرمود: ناخنهايتان را بلند كنيد، زيرا آن براى زينت و آرايش شما بهتر است .
634 - قطع الاسلام اءرحام الجاهلية .
- اسلام آوردن ، خويشاوندى دوره جاهليت (قبل از اسلام ) را قطع مى كند.
435 - قذف محصنة ، يحبط عمل ماءة سنة .
- نسبت ناروا دادن به زنان با عفت ، اعمال صد سال انسان را باطل مى كند.
636 - قليل من سنة خير من كثير، فى بدعة .
- (عمل كردن ) اندكى از سنت بهتر است از (عمل زياد در بدعت .)
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:17
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
ك : باب ك : باب الكاف
637 - كل يابس ذكى .(586)
- هر خشك پاك است .
638 - كرامة الميت تعجيله فى التجهيز.(587)
- عزت و احترام ميت در آنست كه زودتر تشييع و دفن كنند.
639 - كل مسكر خمر.
- هر مست كننده خمر است .
640 - كل مفت ضامن .
- هر فتوى دهنده و حكم كننده مسئول و ضامن است .
641 - كن عالما، اءو متعلما، اءو مستمعا، اءو محبا لهم و لا تكن الخامس ، فتهلك .
- دانشمند باش ، يا دانشجو يا شنونده و گوش فرا دهنده دانش و يا دوست دارنده آنها. و پنجمى مباش كه آنگاه هلاك مى شوى .
642 - كل ما اءديت زكوته ، فليس بكنز، و ان كان مدفونا و كل مال لم تؤ د زكواته ، فهو كنز، و ان كان ظاهرا.(588)
- هر چيزى كه زكات او داده شود، گنج شمرده نمى شود، اگر چه دفن شده باشد، و هر مالى كه زكاتش داده نشود، آن گنج شمرده مى شود، و اگر چه ظاهر باشد.
643 - كان الزبير اءعيب .(589)
- زبير پر از عيب است .
644 - كل كلام لم يبدء فيه بالبسملة فهو اءبتر، و كل كلام لم يبدء فيه بالحمد له فهو اءجذم .(590)
- هر سخنى كه با بسم الله شروع نشود ناقص مى ماند. و هر كلامى كه با حمد و ستايش خداوند آغاز نگردد، پاينده نيست .
645 - كره لكم ثلاث : قيل و قال ، و كثرة السوال و اضاعة المال .(591)
- سه چيز براى شما، بد و ناپسند است : قيل و قال كردن (جدل و گفتگوى بيهوده ) زيادى درخواست و پرسش و تباه كردن مال .
646 - كن فى الفتنة كابن اللبون ، لا در يشرب ، و لا ظهر يركب .
- هنگام پيش آمدن فتنه و آشوب ، مانند بچه شتر دو ساله باش كه خودش ‍ مى چرد، دوشيده نمى شود، زيرا شير ندارد كه بنوشند و پشت آنچنانى ندارند كه سوار شوند.
تعليق :
قال اميرالمومنين (عليه السلام ): كن فى الفتنة كابن اللبون ، لا ظهر فيركب ، و لا ضرع فيحلب .(592)
هنگام پيش آمدن فتنه ، (اختلاف كردن مردم در راءى و تدبير)، مانند بچه شتر دو ساله باش ، پشتى ندارد كه بتوان سوار شد و پستانى كه شير آن دوشيده شود.
فى نهج البلاغه : اءلفتنة اذا اءقبلت شبهت و اذا ادبرت نبهت .(593)
يعنى : هرگاه فتنه و حيرت پيش آيد، مردم را به شبهه و اشتباه مى اندازد و آنگاه كه پشت كرد و فتنه خوابيد، آگاه و بيدار مى كند.
647 - كل بدعة ضلالة ، و كل ضلالة سبيلها الى النار.
- هر بدعتى گمراهى است و هر گمراهى (پايانش ) بسوى دوزخ است .
648 - كثرة الاستغفار للتائبين حصن حصين .
- بسيار استغفار كردن براى توبه كنندگان پناهگاه محكمى است .
649 - كان اءبى ، غيورا، و انا اءغير منه ، و ارغم الله اءنف من لايغار من المومنين .
- پدرم مرد غيرتمندى بود، و من از او غيرتمندترم ، خوار و ذليل گرداند، خدا كسى را كه غيرت مومنان را نكشد.
650 - كثرة النوم ، يذيب القلب ، و يذهب بنور الوجه .
- خواب زياد، دل را مى گدازد و نور چهره را زايل مى كند.
تعليق :
عن جابر بن عبدالله ، قال : قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): قال ام سليمان بن داود لسليمان (عليه السلام ): اياك و كثرة النوم بالليل ، فان كثرة النوم تدع الرجل فقيرا يوم القيمة .(594)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: مادر سليمان بن داود به سليمان گفت : از زياد خوابيدن در شب خوددارى كن ، زيرا خواب زياد انسان را در روز قيامت فقير و محتاج مى كند.
عن الصادق (عليه السلام ): ان الله يبغض كثرة النوم و كثرة الفراغ . و قال ايضا: كثرة النوم مذهبة للدين و الدنيا.(595)
خدايتعالى ، زيادى خواب و كثرت بيكارى را دوست ندارد. و نيز فرمود: خواب زياد دين و دنياى انسان را تباه مى كند.
عن النبى (صلى الله عليه و آله ) قال : اياك و كثرة الضحك ، فانه يميت القلب و يذهب بنور الوجه .(596)
درباره خنده زياد نيز پيامبر گرامى فرمود: از خنده زياد خوددارى كن ، زيرا آن دل را مى ميراند و نور سيما را از بين مى برد.
651 - كن بشاشا، فان الله يحب البشاشين و يبغض العبوس كريه الوجه .
- گشاده رو و شاداب باش كه خدايتعالى مرد شاد و گشاده رو را دوست دارد، و اخم و عبوس و ترش رو را دوست ندارد.
652 - كيف بكم ، اذا نزل بكم عيسى بن مريم ، و امامكم منكم .
- چه حالى پيدا مى كنيد، آنگاه كه عيسى بن مريم بر شما فرود آيد و امام و حجة شما از خودتان باشد؟
653 - كذب النسابون .
- نسب شناسان دروغگويان هستند.
654 - كيلوا طعامكم ، فان البركة فى المكيل .
- غذاى خود را اندازه گيرى كنيد، زيرا در اندازه گيرى بركت است .
655 - كل قرية لايكون فيها كتاب الله ، اءخاف اءن ينزل عليها صاعقة من السماء.
- هر آبادى كه در آن كتاب خدا نباشد، بيم آن دارم كه صاعقه اى از آسمان بدانجا فرود آيد.
656 - كل حسب و نسب منقطع الا حسبى و نسبى .(597)
- همه حسب ها و نسب ها بجز حسب و نسب من قطع مى شود.
657 - كيف تكون مومنا، والناس لا ياءمنون شرك .
- چگونه ممكن است مومن باشى ، در حالى كه مردم از شر تو در امان نيستند.
658 - كيف تكون مسلما، والناس لا يسلمون من شرك .
- چگونه ممكن است مسلمان باشى ، و مردم از شر تو در سلامتى نباشند.
659 - كيف تكون متقيا، والناس يتقون اذاك .
- چگونه تو متقى و پرهيزكارى در حالى كه مردم از آزار تو مى ترسند.
660 - كل اليقطين فانه يذهب بالجنون والجذام ، و البرص ، و يزيد فى الذهن ، والحفظ، و يحسن الخلق ، و ينور الوجه ، و هو طعامى ، و طعام الاءنبياء من قبلى خصوصا يونس .(598)
- كدو بخوريد كه مرض جنون و جذام و پيسى را مى برد، و فهم و هوش و حافظه را تقويت مى كند، و خلق و خوى انسان را خوش و زيبا، و سيما را نورانى مى سازد، و آن غذا و خوراك من ، و طعام پيامبران پيش از من است بويژه يونس (عليه السلام ).
661 - كذب من زعم اءنه يحبنى و يبغض عليا.
- دروغ مى گويد كسى كه گمان مى كند مرا دوست دارد، در حالى كه على را دشمن بدارد.
662 - كنت انا و على نورا بين يدى الله تعالى ، قبل اءن يخلق الله آدم ، باءربعة عشر اءلف عام ، فلما خلق الله آدم ، ركب ذلك النور فى صلب عبدالمطلب ، فجزء انا و جزء على .
- من و على نورى بوديم در پيشگاه خداى تعالى چهارده هزار سال پيش از آنكه خدايتعالى آدم را بيافريند. هنگامى كه خداوند متعال آدم را آفريد، آن نور را در صلب عبدالمطلب قرار داد كه يك قسمت آن من و قسمت ديگر على است .
663 - كلما ازاداد الرجل ايمانا، ازداد حبا للنساء.
- هر چه مرد بر ايمان خود بيافزايد محبتش را براى زنان بيشتر مى كند.
664 - كن حلس بيتك .
- در خانه ات بنشين ، چون پلاسى ملازم خانه خود باش .
665 - كل مسكر حرام و ما اءسكر كثيره فالجرعة منه حرام .
- هر مست كننده اى حرام است ، و آنچه بيشتر آن مست مى كند، يك جرعه آن نيز حرام است .
666 - كفر بالله العظيم من هذه الاءمة عشرة : القتال (599) و الساحر والديوث و ناكح البهيمة و ناكح المراءة فى دبرها و من نكح ذات محرم والساعى فى الفتنة و بايع السلاح من اءهل الحرب و مانع الزكاة و من وجد سعة فمات و لم يحج .
- از اين امت ده گروه به خداى بزرگ ناسپاسى كرده و ايمان نياورند، آدم كش و جادوگر و ديوث و ناكح حيوانات و ناكح زن از پشت او و كسى كه با محرم خود ازدواج كند و سخن چينى در فتنه و اختلاف بين مردم و فروشنده سلاح به (دشمن ) اهل جنگ و جلوگيرى كننده از پرداخت زكات و آن كه با داشتن امكان بميرد و حج نرفته باشد.
667 - كلوا من العنب ، حبة حبة . فانه اءهلناء و امرء.(600)
- انگور را دانه ، دانه ، بخوريد كه آن خوشتر و گواراتر است .
668 - كلوا الزيت و ادهنوا به ، فانه شجرة مباركة .
- روغن زيتون بخوريد و به تن خود بماليد زيرا آن (از) درخت مباركى است .
669 - كل معروف صدقة و كل محدثة بدعة .
- هر كار نيك صدقه است و هر نو آورى (در دين ) بدعت است .



http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:17
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
و قال النبى (صلى الله عليه و آله ): كل معروف صدقة ، و ما وقى به المرؤ عرضه ، كتب له به صدقة .(601)
نبى اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: هر كار نيك صدقه است ، و آنچه را كه انسان با آن آبرو و ناموس خود را حفظ كند، براى او صدقه نوشته مى شود.
سئل الصادق (عليه السلام ): اءى الصدقة اءفضل ؟ قال : اءن تتصدق و اءنت صحيح شحيح ، تاءمل البقاء و تخاف الفقر و لا تمهل حتى اذا بلغت الحلقوم ، قلت لفلان كذا و لفلان كذا، اءلا و ق كان لفلان .(602)
از امام صادق (عليه السلام ) پرسيدند: كدامين صدقه بهتر و ارزنده تر است ؟ فرمود: صدقه دهى در حاليكه هم سالمى و هم بخيل و حريص ، اميد ماندن و بيم فقر دارى ، درنگ مكن (و فرصت از دست مده ) تا وقتى كه جان به گلو رسد بگوئى آن يكى مال فلانى باشد، اين يكى مال فلانى . بدان كه آنها متعلق به فلانى شده است .
مطرف روايت مى كند از پدرش كه گفت : پيش رسول خدا رفته بودم ، سوره (اءلهيكم التكاثر) را خواند، و آنگاه اين خبر را فرمود: يقول ابن آدم مالى ، مالى ، و هل لك من مالك الا ما تصدقت فاءبقيت ، او اءكلت فاءفنيت ، اولبست فاءبليت ؟(603)
فرزند آدم مى گويد: مال من ، مال من ! آيا از مال تو به جز آنكه صدقه دادى و (براى خود) باقى گذاشتى ، و آنچه خوردى و فانى كردى ، و آنچه پوشيدى و فرسوده نمودى ، مال ديگرى دارى ؟
ان اميرالمومنين (عليه السلام ) وضع درهما على كفه ، ثم قال : اءما انك ان لم تخرج عنى لا تنفعنى .(604)
اميرالمومنين (عليه السلام ) يك درهم پول در كف دست خود گذاشت ، آنگاه گفت : اما تو (اى درهم ) اگر از (دست ) من خارج نشدى سودى و نفعى براى من ندارى (وقتى از دست من در راه خير بيرون رفتى براى من فايده خواهى داشت .)
عن بعض نساء النبى (صلى الله عليه و آله ) قالت : ذبحنا شاة ، فتصدقنابها الا الكتف ، فقلت النبى (صلى الله عليه و آله ): ما بقى الا الكتف ، فقال (صلى الله عليه و آله ): كلها بقى الا الكتف .(605)
يكى از همسران پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) گفت : گوسفندى قربانى كرديم و آن را تصدق داديم ، و پيش ما باقى نماند بجز يك شانه ، به آن حضرت گفتم : از (همه گوسفند) جز يك شانه باقى نماند.
آنگاه فرمود: همه آنها باقى ماند جز آن شانه .
كلام خدا: ما عندكم ينفد و ما عندالله باق .(606)
يعنى : آنچه پيش شما است فانى مى شود و آنچه پيش خداست باقى مى ماند.
عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): اءيها الناس ليبلغ الشاهد منكم الغائب ، اءلا، و من انظر معسرا كان له على الله عزوجل فى كل يوم صدقة بمثل ماله ، حتى يستوفيه .
ثم قال ابو عبدالله (عليه السلام ): و ان كان ذو عسرة ، فنظرة الى ميسرة ، و ان تصدقوا خير لكم ان كنتم تعلمون .(607)
ابى عبدالله (عليه السلام ) فرمود كه رسول خدا فرمود: اى مردم ؛ حاضران بغايبان برسانند: آگاه باشيد، هر كس (بدهكار) تنگدستى را مهلت دهد، در هر روز (آن ) نزد خداوند، (ثواب ) صدقه اى بميزان همان مبلغ طلب خود را دارد، تا روزى كه بدهكار گشايش پيدا كند و پرداخت كند.
سپس ابو عبدالله (عليه السلام ) اين آيه را تلاوت كرد: (اگر تنگدست است او را مهلت دهد تا گشايش يابد و اگر تصدق كنيد (و ببخشيد) براى شما بهتر (از مهلت دادن ) است اگر خواب بدانيد.)
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ما نقص مال من صدقة قط، فاءعطوا و لا تجبنوا.(608)
هرگز مالى از صدقه دادن كم نمى شود، پس صدقه بدهيد و نترسيد (از كم شدن .)
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): من منع ماله من الاءخيار اختيارا، صرف الله ماله الى الاءشرار اضطرارا.(609)
هر كس از خرج كردن مال خود به اشخاص نيكوكار از روى اختيار خوددارى كند، خداى تعالى مال او را اجبارا به اشخاص بدكار برمى گرداند.
670 - كل مولود يولد على الفطرة ، الا اءن اءبواه يهودانه و ينصرانه و يمجسانه .
- هر مولودى بر فطرت پاك متولد مى شود، مگر آنكه پدر و مادرش او را به آئين يهوديان و نصرانيان و مجوسان وادارند.
671 - كل امرء تدبره امراءة فهو ملعون .
- هر مردى كه تدبير امورش در دست زنى باشد ملعون است .
672 - كما تدين تدان .
- هرگونه (با ديگران ) رفتار كنى ، همانگونه با تو رفتار خواهد شد.
673 - كل ذى نعمة محسود.
- هر صاحب نعمتى مورد حسد است .
674 - كل من السمك ما له قشور.
- از ماهى (ها) آن را كه فلس دارد بخور (كه حلال است و غير آن حرام است .)
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:17
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
ل : باب ل : باب اللاّم
675 - ليس منى من شرب مسكرا، لايرد على الحوض ، لا والله .
- از من نيست كسى كه مست كننده اى بنوشد در حوض بر من وارد نمى شود نه ، قسم بخدا.
676 - ليس منى من استخف بصلوته ، لا يرد على الحوض ، لا والله .
- از من نيست كسى كه نماز را سبك شمارد، در حوض بر من وارد نمى شود نه ، بخدا قسم .
677 - لكل بيت باب و باب القبر من قبل الرجلين .(610)
- هر خانه اى درى دارد و در قبر از طرف پاها است .
678 - ليس الخائف الذى يبكى و يمسح عينيه ، انما الخائف الذى يترك ما يعذبه الله عليه .
- خائف و ترسان كسى نيست كه (فقط) گريه كند و چشمانش را بمالد، بلكه خائف كسى است كه كارى را كه خدايتعالى او را وعده عذاب داده ترك گويد.
679 - ليس لاءحدكم ، الا ما طابت به نفس اءهله .(611)
- براى هيچ يك از شما (حقى بمال زنش ) نيست مگر آنچه با رضايت قلبى او باشد.
تعليق :
و عنه (عليه السلام ) قال : تعتق المراءة ، و تفعل فى مالها، ما شائت دون زوجها و غيره ، و ليس لزوجها من مالها الا ما طابت به نفسها.(612)
زن آزاد است تا در مال خودش هرگونه خواست عمل كند بدون دخالت شوهرش و يا كس ديگر و براى شوهرش حقى نيست در مال او مگر با رضايت قلبى او.
680 - لتسلكن سنن من قبلكم حذو النعل بالنعل ، والقذة بالقذة ، حتى لو دخل اءحدهم حجر ضب لدخلتموه .(613)
- يقينا شما به راه و رسم گذشتگان خود خواهيد رفت قدم بقدم و گوش ‍ بگوش ، تا جايى كه اگر يكى از آنان به داخل لانه سوسمارى رفته باشد شما نيز داخل خواهيد شد.
681 - لعن الله المضلل عن الطريق .
- خدايتعالى لعنت كند كسى را كه (مردم را) از مسير (راست ) گمراه و منحرف مى سازد.
682 - لعن الله الواشمة والمستوشمة والواشرة والمستوشرة والواصلة والمستوصلة والنامصة والمتنمصة .
- خدا لعنت كند زن خالكوب را و زنى را كه خواهان آن باشد و زنى را كه دندان تيز كند و كسى را كه خواستار آن باشد و زنى را كه موى كسى را به موى ديگرى پيوند كند. و زنى را كه خواستار اين كار باشد و زنى را كه موهاى زنان را بكند و زنى كه طالب آن باشد.
683 - لعن الله السلتاء من النساء والمرهاء و المغسلة و المسوفة .
- خدا لعنت كند زنى را كه (براى شوهرش ) خضاب نكند و چشمان خود را سرمه نكشد، و هنگامى كه شوهرش او را بخود بخواند (به دروغ ) بگويد كه احتياج به غسل دارم . يا به بعد موكول كند.
684 - لو سرقت ابنتى فاطمة ، لقطعت يمينها.
- اگر دخترم فاطمه (هم ) سرقت مى كرد دستش را مى بريدم .
تعليق :
... ولاءن الشارع يضرب المثل بما لا يكاد يقع ، كقوله : ولو سرقت فاطمة بنت محمد. و هى عليها السلام ، لا يتوهم عليها السرقة .(614)
شارع (بعضى اوقات براى تاكيد) به چيزى مثل مى زند كه به واقعيت نمى رسد، مانند فرمايش آنحضرت (صلى الله عليه و آله ) (و اگر فاطمه دختر محمد (صلى الله عليه و آله ) هم سرقت مى كرد) در حالى كه به آنحضرت هرگز چنين گمانى نمى رود.
685 - لعن الله اليهود، حرمت عليهم الشحوم ، فباعواها.
- خدايتعالى (قوم ) يهود را لعنت كند، پيه ها براى ايشان حرام گشت (ولى ) آن را فروختند.
686 - لعن الله الكاذب ، ولو كان مازحا.
- خدايتعالى بر دروغگو لعنت كند، اگر چه به مزاح و شوخى باشد.
687 - لم يعمل ابن آدم عملا، اءعظم عندالله من رجل قتل نبيا، اءوهدم الكعبة التى جعلها الله قبلة لعباده ، او اءفرغ ماؤ ه فى فرج امراءة حراما.
- فرزند آدم هيچ عمل (زشتى ) مرتكب نمى شود كه در پيشگاه خداوند بزرگتر (از عمل ) كسى باشد كه او پيامبرى را بكشد، يا كعبه را كه خدايتعالى آن را براى بندگان خود قبله قرار داده ويران كند، يا آب (منى ) خود را در فرج زنى بحرام بريزد.
688 - لو اءحب المرء حجرا لحشره الله معه يوم القيمة .
- اگر انسان سنگى را دوست داشته باشد، خدايتعالى او را در روز قيامت با همان (سنگ ) برانگيخته مى كند.





http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:17
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعلیق
قال الرضا (عليه السلام ): يابن شبيب ، ان سرك اءن تكون معنا فى الدرجات العلى من الجنان ، فاءخزن لحزننا، و افرح لفرحنا، و عليك بولايتنا، فلو اءن رجلا تولى حجرا، لحشره الله معه يوم القيامة .(615)
اى فرزند شبيب ، اگر دوست دارى كه در درجات بالاى بهشت ، با ما باشى ، پس به اندوه ما اندوهگين و به شادى ما شادمان باش و بر تو باد (محبت ) و ولايت ما، كه اگر كسى سنگى را دوست داشته باشد خدايتعالى او را در روز قيامت با همان سنگ محشور و برانگيخته مى كند.
قال (صلى الله عليه و آله ):... يا على ؛ لو ان رجلا، اءحب فى الله حجرا، لحشره الله معه و ان محبك و شيعتك و محبى اءولادك الاءئمة بعدك ، يحشرون معك و اءنت معى فى الدرجات العلى ...(616)
فرمود: اى على ؛ اگر كسى سنگى را، براى خدا دوست داشته باشد، خدايتعالى او را، با همان (سنگ ) برانگيخته مى كند. بدرستى كه دوستدار تو و شيعه تو و دوستداران فرزندانت امامان بعد از تو، با تو محشور و برانگيخته مى شوند و تو بهمراه من در درجه هاى بالا هستى .
689 - ليتزين اءحدكم يوم الجمعة و يغتسل و يتطيب .
- هر يك از شما بايد در روز جمعه خود را آراسته نموده و غسل كند و خود را خوشبو و معطر سازد.
690 - لن يغلب عسر يسرين .
هرگز يك سختى به دو آسانى غلبه نمى كند.
كلام خدايتعالى : فان مع العسر يسرا، ان مع العسر يسرا.(617)
روايت كرده اند كه هنگامى كه اين آيه نازل شد، پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله ) بيرون آمد در حاليكه مى خنديد و مى فرمود: لن يغلب عسر يسرين يعنى : يك سختى بر دو آسانى غلبه نمى كند.
گفته اند كه عرب وقتى كه كلمه نكره اى را بگويد و آن را تكرار كند مى شود دو تا، مثل اينكه بگوئيد: درهمى كاسبى كردم و درهمى انفاق نمودم . در اين حالت دومى غير اولى است . و اگر آن را با كلمه معرفه تكرار كند، آن همان يكى است ، مانند: يك درهم كاسبى كردم و يك درهم انفاق نمودم كه در اين حالت درهم دوم همان درهم اول است .
چون (العسر) با (ال ) بصورت معرفه آمده و تكرار شده ، ولى (يسرا) بدون (ال ) بصورت نكره آمده و تكرار شده است ، مى شود: ان مع العسر يسرين يعنى : با هر سختى دو آسانى است .(618)
691 - لو تعلمون ما اءعلم ، لضحكتم قليلا و لبكيتم كثيرا.
- اگر آنچه را كه من مى دانم ، شما هم مى دانستيد، كمتر مى خنديديد و بسيار مى گريستيد.
692 - لو ان هذا الدين فى الثريا،(619) لنالته رجال من فارس .
- اگر اين دين در (ستاره ) ثريا بود، مردانى از فارس آن را بدست مى آوردند.
693 - لقارى ء القرآن بكل حرف يقرؤ ه فى الصلوة ماءة حسنة و متطهرا فى غير صلوة خمسا و عشرين و غير متطهرا عشر حسنات .
- براى قارى قرآن به ازاء هر حرفى كه در حال نماز قرائت كند صد حسنه . و در غير نماز، اگر با وضو و طهارت بخواند، بيست و پنج حسنه ، و اگر بدون وضو بخواند ده حسنه (پاداش داده مى شود.)
694 - لو اهدى الى كراع لقبلت .
- اگر پاچه گوسفندى يا پاچه گاوى بمن هديه كنند مى پذيرم .
695 - لو دعيت الى ذراع لاءجبت .(620)
- اگر براى بازوى (گوسفندى يا گاوى به مهمانى ) دعوتم كنند اجابت مى كنم .
تعليق :
دو حديث بالا در بحار آمده و دنباله آن چنين است .
و كان ذلك من الدين :... و ان كان كافرا، اءو منافقا، اءهدى الى وسقا، ما قبلت و كان ذلك من الدين ، اءبى الله تعالى لى زبد المشركين والمنافقين و طعامهم .(621)
و اين (قبول كردن هديه و مهمانى ) از اهل دين است و اگر كافرى يا منافقى براى من بار شترى را هم هديه كند، نمى پذيرم و آن از اهل دين است ، خداى تعالى طعام مشركان و منافقان را براى من منع فرموده است .
عن ابى عبدالله (عليه السلام ): قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): اجيبوا الداعى و عودوا المريض و اقبلوا الهدية ...(622)
دعوت كننده را پاسخ (مثبت ) گوئيد، مريض را عيادت كنيد، هديه را بپذيريد.
696 - لو يعلم الناس ما فى الحلبة من المنافع ، لا شتروها بوزنها ذهبا.(623)
- اگر مردم بدانند كه چه منافعى در حلبه (نهفته است )، هم وزن آن طلا داده و آن را مى خرند.
تعليق :
ان النبى (صلى الله عليه و آله ) قال :... و تداووا بالحلبة ، فلو علم اءمتى ، مالها فى الحلبة ، لتداووابها، ولو بوزنها ذهبا.(624)
فرمود (صلى الله عليه و آله ): با حُلبه مداوا كنيد، كه اگر امت من مى دانستند كه چه منافعى در حلبه (نهفته ) است ، با آن مداوا مى كردند، اگر چه به وزن آن طلا مى دادند.
697 - لو كان الشيى ء يسبق القدر، لسبقته العين .
- اگر چيزى (ممكن ) بود كه از قَدَر پيشى بگيرد، چشم زخم از آن سبقت مى گرفت .
698 - لعن الله الزائد فى كتاب الله .(625)
- خدا لعنت كند به كسى كه چيزى در قرآن بيافزايد.
699 - لعن الله المصورين .
- خدا تصوير كنندگان را لعنت كند.
700 - لياءتى الرجل العظيم السمين يوم القيمة ، لايزن عندالله جناح بعوضة .
- مرد عظيم الجثه و فربه در روز قيامت حاضر مى شود، در حاليكه به اندازه بال پشه اى نزد خداوند وزن و ارزش ندارد.
701 - لى الواجد ظلم .
- سستى و دير كردن (در اداء دين ) از طرف كسى كه (امكان پرداخت ) دارد ظلم و ستمگرى است .
702 - ليس منا، من سلق ، اءو حلق .
- از ما نيست كسى كه (در مصيبت ) صدا بلند كند، چنگ بر چهره زند و موى خود را بركند.
703 - لو بغى جبل على جبل ، لهدالله الباغى .
- اگر كوهى بر كوهى ستم روا دارد، خداوند متعال ستمكار را درهم مى شكند.


http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:17
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : دعا رجل بعض بنى هاشم الى البراز، فابى اءن يبارزه ، فقال له اميرالمومنين (عليه السلام ): ما منعك اءن تبارزه ؟ قال : كان فارس العرب و خشيت اءن يغلبنى . فقال اميرالمومنين (عليه السلام ): فانه بغى عليك و لو بارزته لغلبته و لو بغى جبل على جبل لهد الباغى .(626)
يكى از مردان بنى هاشم را كسى بمبارزه طلبيد، او از مبارزه خوددارى كرد، اميرالمومنين (عليه السلام ) از او پرسيد كه : چه چيز تو را از مبارزه با او بازداشت ؟ گفت : او قهرمان عرب است و من ترسيدم كه او بر من چيره شود.
اميرالمومنين (عليه السلام ) به او فرمود: او بر تو ظلم كرده ، اگر چنانكه با او جنگ و مبارزه مى كردى بر او پيروز مى شدى (زيرا) اگر كهى بر كوه ديگر ظلم كند، ستمكار درهم مى شكند.
704 - ليس الشديد بالصرعة ولكن الشديد الذى يملك نفسه عند الغضب .
- نيرومند آن نيست كه در كشتى گيرى ديگران را زمين بزند بلكه نيرومند آن است كه هنگام خشم و غضب مالك نفس خود باشد.
تعليق :
با ذكر سند از على بن موسى الرضا (عليه السلام ) قال : اءوحى الله عزوجل الى نبى من اءنبيائه ...الخ .(627)
خداوند عزوجل به يكى از پيغمبران خود وحى فرمود: كه بامداد، اول چيزى نزد تو آمد آن را بخور و دومى را بپوشان و سومى را بپذير و چهارمى را نوميد مكن و از پنجمى بگريز.
فرمود: چون صبح كرد و رفت ، كوه سياه بزرگى در برابرش نمايان شد، ايستاد و با خود گفت : پروردگارم فرمان داده كه اين را بخورم ، در حيرت ماند، سپس به خويش آمد و گفت : براستى پروردگار والامقام من فرمان ندهد مگر به چيزى كه تاب آن را دارم ، بسوى كوه رفت كه آن را بخورد، هر چه نزديك تر مى شد كوه كوچك تر مى گشت تا اينكه به آن رسيد ديد يك لقمه ايست ، آن را خورد و دريافت كه خوشمزه ترين چيزى بوده كه (تا كنون ) خورده ، سپس رفت و طشتى پر از طلا يافت ، با خود گفت : پروردگارم فرمان داده كه اين را پنهان كنم ، يك گودالى كند و طشت را در آن گودال نهاد و خاك روى آن ريخت و گذاشت و رفت ، وقتى برگشت ديد كه آن طشت پديدار شده با خود گفت : همانگونه كه پروردگارم بمن فرمان داده بود انجام دادم و گذشت ، ناگهان پرنده اى ديد كه بازى دنبال اوست ، پرنده گرد او چرخيد، با خود گفت پروردگارم فرمان داده كه اين را بپذيرم ، آستين خود را گشود و پرنده درون آن رفت ، آن باز، گفت : شكار مرا از من گرفتى ، من چند روز است كه دنبال آنم ، گفت : پروردگارم بمن فرموده ، اين را نوميد نكنم ، از ران خود تكه اى بريد و پيش او انداخت و رفت ، ناگاه گوشت مردار، بدبوى كرم افتاده اى را ديد، با خود گفت : پروردگارم بمن دستور داده كه از اين بگريزم ، از آن گريخت و برگشت و در (همان ) خواب ديد كه گويا به او گفته شد: به آنچه فرمان داده شدى و انجام دادى ، آيا مى دانى چه بود؟ گفت : نه ، به او گفت شد: اما كوه كه ديدى آن خشم و غضب است ، بنده چون خشمناك شد خود را در برابر بزرگى خشم گم كند، و چون خوددارى كند و اندازه خود را بشناسد و خشم خود را فرو نشاند سرانجامش همان لقمه خوشمزه ايست كه خوردى ، اما طشت ، كار نيك است كه چون بنده آن را پنهان كند و بپوشاند، خدا نخواهد جز آنكه آشكار كند آن را تا، بنده خود را بدان آرايش نمايد، علاوه بر آنچه از مزد آخرت براى او پس انداز كرده ، و اما پرنده مردى است كه اندرزى براى تو مى آورد، او را بپذير.
و اما باز، مرديست كه براى حاجتى پيش تو مى آيد، او را نوميد مكن . و اما گوشت مردار گنديده ، آن غيبت و بدگوئى است از آن بگريز.(628)
در بحار آمده : و قال له رجل : اءوصنى ، فقال (صلى الله عليه و آله ): لا تغضب ، ثم اءعاد عليه ، فقال : لا تغضب ، ثم قال : ليس الشديد بالصرعة ، انما الشديد الذى يملك نفسه عندالغضب .(629)
مردى به پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) عرض كرد: مرا نصيحت كن ، فرمود: خشمناك نشو، سپس باز هم تكرار كرد، فرمود: خشم مكن ، آنگاه فرمود: نيرومند و پر زور آن نيست كه ديگران را به زمين بزند، نيرومند (واقعى ) كسى است كه لحظه خشم و غضب ، خود را نگه دارد و مالك نفس ‍ خود باشد.
705 - لاءن يهدى الله رجلا على يديك خير لك مما طلعت عليه الشمس ، اءو غربت و لك ولاؤ ه .(630)
- اگر خدايتعالى بدست تو مردى را هدايت كند، براى تو بهتر است از تمام آنچه كه خورشيد بر آن طلوع و غروب مى كند در حالى كه مالكيت و حكومت همه آن بدست تو باشد.
706 - ليمنعن اءحدكم مساجدكم ، يهودكم و نصاراكم و مجانينكم ، او ليمسخنكم الله قردة و خنازير.(631)
- بايد هر يك يك شما حتما (از داخل شدن ) يهود و نصارا و ديوانگان خود به مسجدهايتان جلوگيرى كند، يا اينكه خداوند شما را به شكل ميمونها و خوك ها در خواهد آورد.
707 - لو كان جريح فقيها، لعلم اءن اجابة اءمه اءفضل من صلوته .
- اگر جريح فقيه و دانا (به مسئله ) بود، مى دانست كه جواب دادن به مادرش بهتر از (ادامه ) نمازش بود.
تعليق :
و قال (صلى الله عليه و آله ): تحت اءقدام الاءمهات روضة من رياض ‍ الجنة .
و قال (صلى الله عليه و آله ): اذا كنت فى صلاة التطوع ، فان دعاك والدك فلا تقطعها، و ان دعتك والدتك فاقطعها.(632)
فرمود: زير قدمهاى مادران باغى از باغهاى بهشت است . و نيز فرمود: به هنگام نماز مستحبى ، اگر پدرت تو را صدا زد، نمازت را قطع مكن و (اما) اگر مادرت تو را صدا كرد (در پاسخ به او) نمازت را قطع كن .
از نبى اكرم (صلى الله عليه و آله ) روايت شده كه : زنى از بنى اسرائيل ، پسرش جريح را صدا كرد جريح كه در حال نماز بود، چون صداى مادر را شنيد با خود گفت : خدايا؛ مادرم يا نمازم ؟ (نمى دانست كه به كدامشان توجه كند) اين كار سه بار تكرار شد (در نهايت جواب مادر را نداد) آنگاه مادرش او را نفرين كرد... الخ .(633)
708 - للمسلم على المسلم ثلثون حقا، يرد غيبته و يسمت عطسته ، و يجيب دعوته ، و يشيع جنازته ، و يرد جواب كتابه .
- هر مسلمانى نسبت به مسلمان ديگر سى (مورد) حق دارد: غيبتش را باور نكند. به هنگام عطسه اش (دعا كرده ) رحمت خدا بخواهد، دعوتش را بپذيرد، جنازه اش را تشييع كند، نامه اش را جواب دهد.


http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:18
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
در نسخه (ط) بجاى ثلثون (ثنتون ) آورده . ولى در متن هر دو نسخه فقط پنج مورد ذكر كرده است .
در بحار 71/236 حديث مفصلى آمده بدين مضمون : قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): للمسلم على اخيه ثلاثون حقا لا برائة له منها الا بالاءداء... الخ . و سى حق را بيان كرده ، بجهت طولانى بودنش در اينجا نياورديم .(634)
709 - ليبالغ اءحدكم فى المضمضة و الاستنشاق ، فانه غفران لما تكلم (به ) العبد، و منفرة للشيطان .(635)
- هر يك از شما زياد مضمضة و استنشاق كند كه اين كار (سبب ) بخشايش ‍ بيهوده گوئى هاى بنده و موجب فرار شيطان است .
710 - لو كنت آمر اءحدا يسجد لاءحد، لاءمرت المراءة تسجد لزوجها.
- اگر (بنا بود) كه دستور مى دادم كسى به كسى سجده كند، زن را امر مى كردم كه به شوهرش سجده نمايد.
711 - لله عزوجل فى كل يوم جمعة ستماءة اءلف عتيق ، كلهم قد استوجبوا النار.
- خداوند متعال در هر روز جمعه ششصد هزار آزاد شده (از جهنم ) دارد كه همه آنان سزاوار آتش دوزخ ‌اند.
تعليق :
حديثى در حاشيه نسخه خطى آمده كه در متن نسخه ها موجود نيست فلذا آن را وارد متن نكرديم و در اينجا جزو تعليق آورديم :
لولا عفوالله و تجاوزه ، ما هناء اءحد العيش ، و لولا و عيدالله ، لاتكل (اى : اعتمد) كل اءحد (اى على عفوالله .)
اگر بخشش و گذشت خداوند نبود، براى هيچ احدى زندگانى گوارا نمى شد، و اگر ترسانيدن خداوند (از عذاب معصيت ) نبود، همه مردم (به بخشش خداوند) اعتماد و اتكال مى كردند (و مراقب اعمال خود نمى شدند.)(636)
712 - ليس منا، من يتطير و لا من يتطير به .
- از ما نيست كسى كه فال بد بزند و كسى كه براى او فال بد زده مى شود ترتيب اثر بدهد.
تعليق :
قال ابو عبدالله (عليه السلام ): الطيرة على ما تجعلها، ان هونتها، تهونت و ان شددتها، تشددت و ان لم تجعلها شيئا لم تكن شيئا.(637)
فال بد، به گونه اى است كه تو خود قرار مى دهى ، اگر سست بگيرى ، سست (و كم اثر) مى شود و اگر جدى و سخت بگيرى ، سخت و جدى مى شود و اگر هيچ بشمارى ، هيچ چيزى رخ نمى دهد.
ريشه تاريخى تطيّر (و نحس شمردن ) پرنده بود (و بدان جهت به طيره و تطيّر ناميده شده )، بعدها، وسعت پيدا كرده و چيزهاى ديگرى نيز به آن افزوده و نحس و شوم شمرده شد تا جائى كه فال و شومى را بمعنى مكروه بودن در شرع و يا در طبيعت تصور كردند.(638)
و در حديث آمده : ثلاث لايسلم منها اءحد: الطيرة والحسد والظن . قيل : فما نصنع ؟ قال : اذا تطيرت فامض و اذا حسدت فلا تبغ و اذا ظننت فلا تحقق .(639)
سه چيز است كه احدى از آن در امان نيست ، فال بد، حسد و بدگمانى .
پرسيدند كه چه بايد بكنيم ؟ فرمود: اگر فال بد زدى (پشت كار خود را بگير و) برو (و به آن اعتنا مكن ) و اگر حسد بردى تجاوز نكن (به عمل مبادرت مكن چه با زبان و چه با عمل ) و اگر بدگمان شدى ، حقيقت مشمار (بگو حقيقت ندارد.)
و كان النبى (صلى الله عليه و آله ): ياءمر من راءى شيئا يكره و يتطير منه اءن يقول : اءللهم لايؤ تى الخير الا اءنت و لا يدفع السيئات الا اءنت و لا حول و لا قوة الا بك .(640)
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) به كسى كه چيزى را مى ديد و ناخوشايند او بود و به آن فال بد مى زد، دستور مى داد كه اين دعا را بخواند: (خداوندا به جز تو كسى خير نمى رساند و بجز تو كسى شر و بدى را دفع نمى كند و حول و قوه اى نيست مگر از تو.)
713 - ليس منا من غش مسلما.
- از ما نيست كسى كه مسلمانى را غش كند و فريب دهد.
714 - لئن يهدى الله على يديك نسمة ، خير مما طلعت عليه الشمس .(641)
- اگر خداى تعالى ، كسى را بدست تو هدايت كند، بهتر است از همه آنچه (نور) آفتاب بر آن بتابد.
715 - لمولود، يولد فى اءمتى خير مما طلعت عليه الشمس .
- مولودى كه در امت من متولد شود بهتر است از هر آنچه خورشيد بر آن بتابد.
716 - لو وزن ايمان على بايمان اءهل الاءرض ، لرجح ايمان على .(642)
- اگر ايمان على با ايمان همه ساكنان زمين سنجيده شود، ايمان على برترى مى يابد.
717 - لمبارزة على لعمر و بن عبدود يوم الخندق اءفضل من عبادة اءمتى الى يوم القيامة .
- پيكار على با عمروبن عبدود، در روز (جنگ ) خندق بهتر از عبادت امت من تا روز قيامت است .
718 - لو كان هذا المومن فى حجر فارة ، لقيض الله له فيه من يؤ ذيه .
- اگر مومن در سوراخ موشى باشد، خداى تعالى كسى را در آنجا مقدر مى كند كه او را آزار دهد.
تعليق :
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): الدنيا سجن المومن و جنة الكافر.
و قال : لو كان المومن فى حجر فارة ، لقيض الله فيه من يوذيه .
يعنى : دنيا زندان مومن و بهشت كافر است . و فرمود: اگر مومن در لانه موش ‍ (هم پنهان ) شود، خداوند كسى را در آنجا مقدر مى كند كه او را اذيت و آزار مى دهد.
و روى عن النبى (صلى الله عليه و آله ) انه قال : لا يكون فى الدنيا مومن الا، و له جار يؤ ذيه .
يعنى : مومنى در دنيا نباشد، مگر اينكه او همسايه اى دارد كه او را مى آزارد.
و قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ما كان و لا يكون و لا هو كائن ، نبى ، و لا مؤ من ، الا و له قرابة يؤ ذيه ، اءو جار يؤ ذيه .(643 )
يعنى : نبوده و نباشد و شدنى نيست ، پيامبرى و نه مومنى جز اينكه خويش ‍ و نزديكى و يا همسايه و قرينى دارد كه او را رنج و آزار مى دهد.
719 - لكل شيى ء زينة و زينة الاسلام ، الصلوات الخمس .
- هر چيزى زينت و آرايشى دارد و زينت اسلام نمازهاى پنجگانه است .
720 - لكل شيى ء دواء و دواء الذنب الاستغفار.
- هر چيزى دارو و درمانى دارد و داروى گناه استغفار است .
721 - لو اءن المومن خرج من الدنيا و عليه ذنوب اءهل الاءرض ، لكان الموت كفارة لتلك الذنوب .
- اگر مومن از دنيا برود، در حاليكه گناهان اهل زمين در او باشد، جان كندن او در موقع مرگ ، كفاره همه آن گناهان مى شود.
722 - ليس للومن من عمله الا مانواه .
- مومن از عمل خود به جز نيتى كه براى آن عمل در دل كرده بهره اى ندارد.


http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:18
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
و قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ان الله لا ينظر الى صوركم و اءعمالكم و انما ينظر الى قلوبكم .(644)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: بدرستى كه خداى تبارك و تعالى به صورتهاى (ظاهر) شما و عمل هاى شما نمى نگرد ولكن به دلهاى شما مى نگرد.
و عنه (عليه السلام ): بحسب نياتكم تؤ جرون على اءعمالكم ، بقدر اءعمالكم يرفع ثوابكم .(645)
به اندازه نيت هاى قلبيتان بر اعمالتان پاداش مى يابيد و به قدر عملهاتان اجر و مزدتان بالا مى رود.
قال على (عليه السلام ): اءلاءعمال ثمار النيات .(646)
فرمود: عملها ثمره و (نتيجه ) نيت ها است .
روايت است كه : حضرت موسى (عليه السلام ) مردى را ديد كه دست به دعا برداشته و تضرع و استغاثه مى كند، حضرت موسى (عليه السلام ) عرض كرد: الهى ؛ اگر حاجت و درخواست او بدست من بودى حاجت او را برآورده مى كردم ، وحى آمد: اى موسى ؛ اين مرد مالك گوسفندان زيادى است و دل او همواره در خيال گوسفندانش مى باشد، من مستجاب نمى كنم دعاى كسى را كه چشم و زبان او به درگاه من است و قلب او با من نيست ، موسى (عليه السلام ) قضيه را به آن مرد حالى نمود، فورا قلب خود را متوجه درگاه عالم پناه خدا نمود، و درخواست خود را نايل شد.(647)
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): القصد الى الله بالقلوب ، اءبلغ من اتعاب الجوارح بالاءعمال .(648)
يعنى : رو كردن به خدايتعالى با دلها، رساتر و كاملتر است از به رنج انداختن اعضاى (بدن ) با اعمال .
قال الصادق (عليه السلام ): ما ضعف بدن عما قويت عليه النية .(649)
هيچ بدنى از (عمل به ) آنچه كه نيت در آن قوى باشد ناتوان نيست .
بيت :


آدمى را قوت دست از دل است هر كه او را دل قوى بازو قويست
عن ابى عبدالله (عليه السلام )، قال : انما قدرالله عون العباد على قدر نياتهم ، فمن صحت نيته ، تم عون الله له و من قصرت نيته ، قصر عنه العون بقدر الذى قصر.(650)
يعنى خدايتعالى يارى و كمك بندگان را بقدر نيتهايشان مقدر مى سازد، پس ‍ هر كس نيت او صحيح و كامل باشد، يارى خدا بر او تمام و كمال مى شود، و كسى كه نيت او كوتاه و ناقص باشد يارى و كمك بر او بقدر ضعف و كوتاهى نيت خواهد بود.
723 - ليس لله شريك .
- براى خدا شريكى نيست .
724 - لو راءى العبد اءجله و سرعته ، لاءبغض الاءمل و طلب الدنيا.
- اگر بنده اجل (و مرگ ) خود و سرعت و شتاب آن را مى ديد آرزومندى و دنياطلبى را دشمن مى داشت .
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:18
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
حكمت :


سيل ما را مى برد برگشت نيست جاى ما درياست كوه و دشت نيست
در حديث آمده : طول الاءمل ينسى الاخرة .(651)
آرزوى دراز، موجب فراموشى آخرت است .
على (عليه السلام ) فرمود: و لولا الاءمل ، علم الانسان حساب ما هو فيه ولو علم حساب ما هو فيه مات خفاتا من الهول و الوجل .(652)
اگر آرزو نبود، انسان متوجه حساب امور خود مى شد، و اگر حساب امورش ‍ را مى فهميد از ترس و وحشت به ناگهان قالب تهى مى كرد و مى مرد.
قال (صلى الله عليه و آله ): الاءمل رحمة لاءمتى و لولا الاءمل ، ما رضعت والدة ولدها و لا غرس غارس شجرا.(653)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: اميد و آرزو براى امت من رحمت است و اگر اميد نباشد، هيچ مادرى فرزندش را شير نمى دهد، و هيچ باغبانى درختى نمى كارد.
گفته اند: حضرت عيسى (عليه السلام )، پيرمرد سالخورده اى را ديد كه در مزرعه خود بيل مى زند، گفت : خدايا اميد و آرزو را از دل اين مرد بگير، ناگاه ديد كه آن پير مرد، بيل را به زمين انداخت روى زمين دراز كشيد، عرض ‍ كرد: خدايا آرزو را بر دل او برگردان ، آنگاه ديد كه پير مرد بلند شد و بار ديگر بيل بدست گرفت و مشغول كار شد. از او پرسيد: اى مرد چرا اينكار را كردى ؟ گفت : يكدفعه به فكرم رسيد كه من در اين سن و سال پيرى ، براى چه كار مى كنم ، بزودى كه خواهم مرد. وقتى كه دراز كشيدم ، دفعتا به فكرم رسيد كه شايد بيشتر عمر كردم ، آنگاه محتاج ديگران مى شوم ، دوباره برخاستم و كار خود را از سر گرفتم .
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): اعمل لدنياك كانك تعيش اءبدا، و اعمل لاخرتك كانك تموت غدا.(654)
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) فرمود: براى دنياى خود چنان كار كن كه گويا هميشه زنده خواهى ماند و براى آخرت خود چنان تلاش كن كه گويا فردا خواهى مرد.
عن على (عليه السلام ) فى قول الله : و لا تنس نصيبك من الدنيا. قال : لا تنس صحتك و قوتك و فراغك و شبابك و نشاطك و غناك و اءن تطلب به الاخرة .(655)
درباره كلام خدا (در قرآن ) كه مى فرمايد: ((نصيب خود را از دنيا فراموش ‍ مكن )) على (عليه السلام ) فرمود: تندرستى ، نيرومندى ، استراحت ، جوانى ، نشاط و توانگرى خودت را فراموش نكن تا اينكه با (استفاده از) آنها كسب آخرت كنى .
سئل اميرالمومنين (عليه السلام ) عن العلم ، فقال اءربع كلمات اءن تعبد الله بقدر حاجتك اليه و اءن تعصيه بقدر صبرك على النار و اءن تعمل لدنياك بقدر عمرك فيها و اءن تعمل لاخرتك بقدر بقائك فيها.(656)
از اميرالمومنين (عليه السلام ) درباره علم پرسيدند. فرمود چهار كلمه است : اينكه ، خدا را به مقدار نيازت عبادت كنى و به قدر صبر و تحملت بر آتش ‍ (جهنم ) او را عصيان و نافرمانى نمائى و اينكه براى دنيايت به اندازه عمرت در آن تلاش كنى و براى آخرت به ميزان بقاء و ماندگاريت در آن كوشش ‍ نمائى .
725 - لولا النساء، لعبد الله حقا حقا.
- اگر زن نبود خدايتعالى به درستى و حقيقت عبادت مى شد.
726 - لولا اءن الله تعالى خلق لفاطمة عليا، ما كان لها كفو على وجه الاءرض ، كفو آدم فمن دونه .(657)
- اگر خدايتعالى براى فاطمه على را نمى آفريد، براى او همتا و مانندى در روى زمين نبود. (همتاى آدمى و جز آن .)
727 - لو علم الرجل ، ما له فى حسن الخلق ، يعلم اءنه محتاج الى خلق حسن .(658)
- اگر مرد مى دانست كه در خوش خلقى چه چيزى براى او (نهفته ) است مى فهميد كه (تا چه اندازه ) به اخلاق نيكو احتياج دارد.
728 - لقتل المومن عندالله ، اءعظم من زوال الدنيا.
- كشتن مومن ، در نزد خداى تعالى از نابودى دنيا بزرگتر است .
729 - لو لا اءن السوال يكذبون ، ما افلح من ردهم .
- اگر نه بود كه سائلان (و گدايان ) دروغ (هم ) مى گويند، كسى كه آنان را رد مى كرد، رستگار نمى شد.
730 - ليودن اءهل العافية اءن جلودهم قرضت بالمقاريض ، لما يرون من ثواب اءهل البلاء.(659)
اهل عافيت و آسايش آنگاه كه (در روز قيامت ) پاداش و ثواب اهل بلا و سختى را مى بينند، دوست دارند كه (در دنيا) پوستشان با قيچى بريده مى شد.


http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:18
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
عن ابى يعفور، قال : شكوت الى ابى عبدالله (عليه السلام ) ما اءلقى من الاءوجاع ، و كان مسقاما، فقال لى : يا عبدالله ؛ لو علم المومن ماله من الاءجر فى المصائب ، لتمنى اءنه لو قرض بالمقاريض .(660)
راوى مى گويد: در حال بيمارى ، از دردهاى سختم به ابى عبدالله (عليه السلام ) شكايت كردم . امام فرمود: اى بنده خدا؛ اگر مومن بداند كه چه اجر و پاداشى در مصيبت و بلاها براى او مقرر شده است ، آرزو، و تمنا مى كند كه اى كاش با قيچى (بدنش ) بريده مى شد.
و عنه (صلى الله عليه و آله ) انه قال : ان الله تعالى يقول : اذا وجهت الى عبد من عبيدى مصيبة فى بدنه ، اءو ماله ، اءو ولده ، ثم استقبل ذلك بصبر جميل ، استحييت منه اءن اءنصب له ميزانا، اءو اءنشر له ديوانا.(661)
خداى تعالى مى فرمايد: هرگاه بنده اى از بندگانم را با مصيبتى در جسمش يا مالش يا فرزندش روبرو ساختم و او با صبر و بردبارى نيكو (و بى عتاب ) با آن مصيبت برخورد كرد من حيا مى كنم از اينكه برايش ميزان (براى سنجش ‍ اعمالش ) نصب كنم و پرونده اى برايش باز نمايم .
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): لا تكون مومنا، حتى تعدالبلاء نعمة ، و الرخاء محنة ، لاءن بلاء الدنيا، نعمة فى الاخرة ، و رخاء الدنيا محنة فى الاخرة .(662)
فرمود: مومن نيستى مگر اينكه بلا و گرفتارى را نعمت ، و فراخ و آسايش را محنت (و آزمايش ) بشمارى زيرا كه بلاى دنيا (موجب ) نعمت آخرت و فراخ و عيش دنيا (سبب ) محنت و اندوه آخرت است .
قال اميرالمومنين (عليه السلام ): اءلجزع عندالبلاء، تمام المحنة .(663)
يعنى : ناشكيبائى و بى تابى به هنگام بلا، نهايت و كمال درد و رنج است .
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): من زهد فى الدنيا، استهان بالمصائب .(664)
هر كس زهد پيشه سازد و دل بدنيا نبندد، مصيبتها را آسان شمارد.
و قال الباقر (عليه السلام ): يا بنى ؛ من كتم بلاء ابتلى به من الناس ، و شكا ذلك الى الله عزوجل ، كان حقا على الله اءن يعافيه من ذلك البلاء.(665)
امام باقر (عليه السلام ) به فرزندش فرمود: پسرم ؛ هر كس بلائى را كه مبتلاء شده از مردم مخفى بدارد و از آن بلا (فقط) به خدايتعالى شكايت كند، سزاوار است كه خدايتعالى او را از آن گرفتارى عافيت عطا فرمايد.
و قال النبى (صلى الله عليه و آله ): ان البلاء للظالم اءدب ، و للمومن امتحان ، و للانبياء درجة ، و للاءولياء كرامة .(666)
بلا، براى ستمكار تنبيه و براى مومن آزمايش و تجربه و براى پيامبران درجه و مرتبه و براى اولياء عزت و شرافت است .
و قيل : اوحى الله تعالى الى موسى (عليه السلام ): انى ، اذا اءحببت عبدا ابتليته ببلاء لا تقوم لها الجبال ، لاءنظر كيف صدقة ، فان وجدته صابرا، اتخذته وليا و حبيبا، و ان وجدته جزوعا يشكونى الى خلقى خذلته ، و لم اءبال .(667)
گفته اند: خداوند به موسى (عليه السلام ) وحى نمود كه من وقتى بنده اى را دوست بدارم او را به بلائى مبتلا مى كنم كه كوه ها با آن در جا نمى ايستند تا ببينم صدق و راستى او (در بندگى ) چگونه است . پس اگر صبور و شكيبا يافتم ، او را ولى و دوست خود قرار مى دهم . و اگر ناشكيبا و بى تاب يافتم كه از من به مردم شكايت مى كند، او را تنها و خوار مى كنم و براى من اهميتى ندارد.
چه خوش گفته حين لاهيجى :


ناليدن بلبل ز نوآموزى عشق است هرگز نشنيديم ز پروانه صدائى
731 - لعن الله ثلاثة :(668) اءلاكل زاده وحده ، والنائم فى بيت وحده ، والراكب الفلاة وحده .
سه كس را خدايتعالى لعنت كند: آنكه توشه و طعام خود را به تنهائى بخورد، و آنكه در خانه اى تنها بخوابد، آنكه سواره بتنهائى راه صحرا را پيش گيرد.
732 - ليس الخبر كالمعاينة .
- (شنيدن ) خبر مانند ديدن نيست .
733 - لكل ساقطة لاقطة .
- هر افتاده اى را بردارنده اى است .
734 - لئن اءدخل يدى فى فم التنين اءحب الى من اءن اءساءل ممن لم يكن ثم كان .
- اگر دست خود را به كام اژدها فرو برم ، براى من خوشتر است از آنكه ، چيزى بخواهم از كسى كه از ندارى به دارائى رسيده باشد.
735 - لعن الله والدين حملا ولدهما على عقوقهما.
- خدايتعالى لعنت كند پدر و مادرى را كه فرزندشان را بر نافرمانى و عاق شدن خودشان بكشانند.
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:18
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
يا على ؛ لعن الله والدين ، حملا ولدهما على عقوقهما، يا على ؛ يلزم الوالدين من ولدهما، ما يلزم لهما من عقوقهما، يا على رحم الله والدين ، حملا ولدهما على برهما، يا على ؛ من اءحزن والديه فقد عقهما...(669)
فرمود (صلى الله عليه و آله ): يا على ؛ خدايتعالى پدر و مادرى را لعنت كند كه فرزندشان را بر عاق شدن و نافرمانى وادارند. يا على همانگونه كه عقوق فرزندان متوجه والدين است (رعايت حقوق ) آنان (نيز) بر عهده پدر و مادر مى باشد.
يا على ؛ خداوند رحمت كند و ببخشد پدر و مادرى را كه فرزندشان را بر نيكى كردن به خود وادارند.
يا على ؛ هر كس پدر و مادرش را اندوهگين سازد به آنها عاق شده است .
736 - ليس على النساء جمعة و لا جماعة و لا اءذان و لا اقامة ، و لا عيادة مريض و لا هرولة بين الصفا و المروة و لا جهاد و لا استلام الحجر و لا تولى القضاء و لا حلق .(670)
- (انجام اين امور) بر زنان (لازم و واجب ) نيست : نماز جمعه و نماز جماعت و اذان و اقامه و عيادت مريض و هروله بين صفا و مروة (در مراسم حج ) و جهاد و دست ماليدن به حجر (در كنار كعبه ) و توليت قضاوت و سر تراشيدن (در منى .)
737 - لو اءن اءهل السموات والاءرض اءشتركوا فى دم مومن ، لا كبهم الله فى النار.
- اگر اهل آسمانها و زمين در خون مومنى شركت كنند، خدايتعالى همه آنان را به آتش دوزخ افكند.
738 - ليس شيى ء اءبغض الى الله من بطن ملان .
- در پيشگاه خدايتعالى چيزى مبغوض تر از شكم پر از طعام نيست .
تعليق :
در حديث 279 كتاب حاضر گذشت : اءكثر الناس شبعا فى الدنيا، اءطولهم جوعا يوم القيامة .
سيرترين مردم در دنيا، گرسنه ترينشان در آخرتند.
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): من اءكل ما يشتهى و لبس ما يشتهى و ركب ما يشتهى لم ينظر الله اليه ، حتى ينزع اءو يترك .(671)
كسى كه هر چه دلش خواست بخورد و هر چه دلش خواست بپوشد و هر (مركبى ) كه دلش خواست سوار شود، خدايتعالى به او (بنظر رحمت ) نگاه نمى كند، تا اينكه دست بكشد، يا (آنها را) ترك گويد.
عنه (عليه السلام ): جاهدوا اءنفسكم بقلة الطعام و الشراب ، تظلكم الملائكة ، و بفر عنكم الشيطان .(672)
يعنى : با نفس خود مجاهده كنيد با كم خوردن و كم نوشيدن (تا اينكه ) فرشتگان بر شما سايه افكنند، و شيطان از شما فرار كند.
739 - لشبر من الجنة خير من الدنيا و ما فيها.(673)
- يك وجب از بهشت بهتر است از دنيا و آنچه در آن است .



http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:19
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
م : باب م : باب الميم
740 - من المروءة اصلاح المال .
- از (شرايط) جوانمردى ، اصلاح مال و نيكو ساختن آن است (با پرداخت زكات و حقوق واجبه و نيالودن آن به حرام .)
741 - من مات فى اءحد الحرمين ، مكة ، او المدينة ، لم يعرض و لم يحاسب و مات مهاجرا الى الله و حشر يوم القيمة مع اءصحاب بدر.
- هر كس در يكى از دو حرم ، مكه و يا مدينه بميرد، بازداشت و محاسبه نمى شود، مهاجر بسور خدا مرده و در روز قيامت با اصحاب بدر محشور مى گردد.
742 - من قال فى القرآن ، من غير علم ، فليتبوء مقعده من النار.
- هر كس درباره قرآن بدون علم و آگاهى چيزى بگويد، نشيمنگاه او در آتش خواهد بود.
743 - من عمل عملا لله ، فاءجره على الله و من عمل باءجرة فاءجره على من استاءجره .
- هر كس كارى را براى خدا انجام دهد، پاداش آن به عهده خدا است و هر كس كارى را براى اجرت انجام دهد پاداش آن بر عهده كسى است كه او را اجير كرده .
744 - من كان فى حاجة اءخيه كان الله فى حاجته .(674)
- هر كس به رفع احتياج برادرش بپردازد، خدايتعالى نياز خود او را برآورده مى سازد.
745 - من فرج عن مسلم كربة ، فرج الله عنه بها كربة من كرب يوم القيامة .(675)
746 - مطل الموسر المسلم ظلم للمسلم .
- سهل انگارى و دير كردن مسلمان متمكن در اداى حق مسلمان ديگر، ظلم و ستم كردن است بر مسلمان .
تعليق :
از رسالة الحقوق امام على بن الحسين (عليه السلام ): و اما حق الغريم الطالب لك ، فان كنت موسرا اءو فيته و كفيته و اءغنيته ، و لم تردده و تمطله . فان الرسول (صلى الله عليه و آله ) قال : مطل الغنى ظلم و ان كنت معسرا، اءرضيته بحسن القول ، و طلبت اليه طلبا جميلا، ورددته عن نفسك ردا لطيفا و لم تجمع عليه ذهاب ماله و سوء معاملته ، فان ذلك لوم و لا قوة الا بالله .(676 )
و اما حق طلبكارى كه از تو مطالبه مى كند. پس اگر دارا هستى بپرداز و كفايت كن و بى نيازش ساز و رد نكن كه در اداى آن تاخير كنى ، زيرا رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: (تاخير كردن شخص توانگر و متمكن در اداى دين خود ظلم است ) و اگر دست تنگ باشى با زبان خوش او را راضى و خشنود گردان و به نيكوئى از او درخواست مهلت كن و او را به نرمى از خودت بازگردان و از دست رفتن مالش را با رفتار زشت يكجا جمع نكن ، زيرا اينكار، ناكسى و فرومايگى است . (حول و قوه اى نيست مگر خدايراست .)
عن رسول الله (صلى الله عليه و آله ): مطل المسلم الموسر ظلم للمسلمين و من لم يكن له عقار و لا دار و لا مال ، فلا سبيل عليه .(677)
از سخنان رسول خدا است كه : درنگ و دير كردن شخص مسلمان متمكن (در اداى حقوق ديگران ) ستمكارى است بر مسلمانان ، و كسى كه ملك و خانه و مالى ندارد بر او راهى نيست .
747 - من ترك زيارة على ، لم ينظر الله اليه .
- هر كس زيارت على را ترك گويد، خداوند بر او (با نظر رحمت ) نگاه نمى كند.
748 - من حفظ القرآن فراءاى اءح دا اعطى اءفضل مما اعطى ، فقد عظم حقيرا و حقر عظيما.
- هر كس قرآن را حفظ كند، و پندارد كه احدى را عطائى بهتر از آن عطا داد، شده ، كوچك را بزرگ و بزرگ را كوچك شمرده است .
749 - من قرء القرآن طايعا و حفظ القرآن ظاهرا، فله فى كل سنة مئتا(678) دينار، ان منع فى الدنيا اءخذها يوم القيامة و افية اءحوج ما يكون اليها.(679)
- هر كس قرآن را با ميل و رغبت بخواند و ظاهر آن را حفظ كند، براى اوست در هر سال دويست سكه طلا، اگر در دنيا از او دريغ شود، در روز قيامت (عوض ) آن را تمام دريافت مى كند كه بيشتر از همه وقت به آن احتياج دارد.
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:19
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
همانند اين حديث در خصال شيخ صدوق از قول على (عليه السلام ) چنين آمده : من دخل فى الاسلام طائعا و قرء القرآن ظاهرا، فله فى كل سنة ماءتا دينار فى بيت المسلمين ، ان منع فى الدنيا، اءخذها يوم القيامة و افية اءحوج ما يكون اليها.(680)
على (عليه السلام ) فرمود هر كس داوطلبانه مسلمان شد و قرآن را حفظ كرده و از بر بخواند، هر سال دويست اشرفى در بيت المال مسلمين دارد، اگر در دنيا از او دريغ شود، در روز قيامت تمام دريافت مى كند و بدان محتاج تر است از همه وقت در آن روز.
در مستدرك الوسائل : من دخل فى الاسلام طائعا و قراء القرآن ظاهرا، فله كل سنة فى بيت المال مائتا دينار.(681)
هر كس به ميل خود (داوطلبانه ) مسلمان شود و ظاهر قرآن را حفظ بخواند، هر سال دو هزار دينار در بيت المال دارد.
750 - من قتل غير قاتله ، اءو ضرب غير ضاربه ، فعليه لعنة الله .
- هر كس بكشد كسى را كه كسى از او نكشته ، يا بزند كسى را كه او را نزده لعنت خدا بر اوست .
751 - من آذى فاطمة ، فقد آذانى و من آذانى فقد آذالله .
- هر كس فاطمه را آزارده كند، در حقيقت مرا آزرده است و هر كس مرا آزرده سازد در واقع خدا را آزرده است .
752 - من مات و لم يعرف امام زمانه ، مات ميتة جاهلية .
- هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ دوره جاهليت مرده است .
753 - من قرء القرآن ، فكانما ادرجت النبوة بين جنبيه ، الا اءنه لا يوحى اليه .
- هر كس قرآن بخواند (و حفظ كند) مانند آن است كه نبوت در سينه او درج و ثبت مى شود، جز اينكه به او وحى نمى شود.
754 - من سافر، فغروه على دينه .
- هر كس مسافرت كند، او را به مراقبت دينش توصيه و تحريك كنيد.
755 - من اشتاق الى الجنة ، سلا عن الشهوات .
- هر كس مشتاق بهشت باشد، شهوات (نفس ) را فراموش مى كند.
756 - من اءشفق من النار، اجتنب المحرمات .(682)
- هر كس از آتش جهنم بترسد، از اعمال حرام دورى مى كند.
757 - من زهد فى الدنيا، استهان بالمصائب .(683)
- كسى كه در دنيا زاهد باشد (دل به دنيا نبندد) سختى و مصيبت ها را سهل و آسان مى شمارد.
758 - من سره اءن يكون اءقوى الناس ، فليتوكل على الله .(684)
- هر كس دوست دارد كه تواناترين مردم باشد، پس به خدا توكل كند.
تعليق :
جبرئيل پيش پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) آمد و گفت : يا رسول الله ، بدرستيكه خداى تبارك و تعالى ، با من هديه و تحفه اى براى تو فرستاده كه قبل از تو به احدى چنين عطائى نكرده ، رسول خدا فرمود كه گفتم : آن چيست ؟
گفت : صبر و شكيبائى و بهتر از آن .
گفتم : آن چيست ؟ گفت : رضا و خشنودى و بهتر از آن .
گفتم : آن چيست ؟ گفت : زهد (دل نبستن دنيا) و بهتر از آن .
گفتم : آن چيست ؟ گفت : اخلاص و بهتر از آن .
گفتم : آن چيست ؟ گفت : يقين و بهتر از آن .
گفتم : اى جبرئيل ؛ بهتر از آن چيست ؟ گفت : راه (بالا رفتن ) آن توكل كردن به خداى عزوجل است .
آنگاه گفتم : توكل كردن به خداى عزوجل چگونه است ؟
گفت : العلم باءن المخلوق لا يضر و لا ينفع و لا يعطى و لا يمنع ، و استعمال الياءس من الخلق فاذا كان العبد كذلك لا يعمل لاءحد سوى الله ، و لم يرج و لم يخف سوى الله ، و لم يطمع فى اءحد سوى الله ، فهذا هو التوكل . دانستن آنكه مخلوق نه مى تواند (به انسان ) ضررى برساند، و نه مى تواند سودى برساند، نه عطا و بخشش كردن تواند و نه ممانعت و جلوگيرى كردن . نوميدى از مردم را شيوه خود سازد.
هرگاه بنده اين صفت را دارا شد به جز خدا براى كسى كار نمى كند و بجز خدايتعالى به كسى اميد نمى بندد و بجز خدا از كسى نمى ترسد و غير از خدا در كسى طمع نمى كند. اين همان توكل است .(685)
عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : ليس شيى ء الا و له حد. قال : قلت : جعلت فداك ، فما حد التوكل ؟ قال : اليقين ، قلت فما حد اليقين ؟ قال : الا تخاف مع الله شيئا.(686)
فرمود: هر چيزى حد و اندازه اى دارد. راوى گويد كه گفتم حد و اندازه توكل چگونه است ؟ فرمود: يقين است ، گفتم : حد يقين كدامست ؟ فرمود: اينكه با خدا (باشى ) از هيچ چيز نترسى .
حافظ


تكيه بر تقوى و دانش در طريقت كافيست راه رو گر صد هنر دارد توكل بايدش
759 - من ارتعب الموت ، سارع فى الخيرات .(687)
- هر كس از مرگ ، رعب و وحشت دارد، در نيكوكارى و انجام خيرات سرعت و شتاب مى گيرد.
760 - من اءحب قوما حشر معهم .
- هر كس گروهى را دوست دارد، با همان گروه در قيامت محشور مى شود.
761 - من اءحب عمل قوم ، شرك فى عملهم .(688)
- هر كس عمل گروهى را دوست دارد در عمل آنان (خوب يا بد) شريك است .
762 - من قال لا اله الا الله غرست له شجرة فى الجنة من ياقوتهة حمراء منبتها فى مشك اءبيض فيها ثمار كثدى الاءبكار تفلق عن سبعين حلمة .
- هر كس لا اله الا الله بگويد، براى او درختى از ياقوت سرخ در بهشت كاشته مى شود كه رستنگاه آن در مشك سفيد است و آن درخت ميوه هائى دارد بشكل پستانهاى دوشيزگان كه از هفتاد سر پستان شكفته مى شود.
763 - من عمل بما علم ، ورثه الله (علم ) ما لم يعلم .(689)
- هر كس به دانسته هاى خود عمل كند، خدايتعالى ندانسته هاى او را (بدون رنج تحصيل ) به او مى آموزد.
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:19
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
و بالصالحات تعمر الفقه .
با اعمال نيكو، دانائى زياد و ثابت و ماندگار مى گردد.
زيرا عمل كردن و بكار بردن علم موجب افزايش علم و دانش مى شود، مانند كسى كه در دستش چراغى دارد، هرگاه ايستاده باشد، بجز اطراف نزديك خود را نمى بيند، و هر چه قدم جلو بگذارد و پيش رود، بيشتر سود مى برد، و مى بيند آنچه را كه در موقع ايستادن نمى ديد.(690)
وارد شده كه : من عمل بما علم ، ورثه الله علم ما لم يعلم . و ان العلم يهتف بالعمل ، فان اءجاب ، و الا ارتحل عنه .(691)
هر كس به آنچه مى داند عمل كند، خداوند تعالى ، علمى را كه نمى داند به او مى آموزد (بدون زحمت و بدون معلم ) علم عمل را صدا مى زند و مى خواند اگر پاسخ داد (مى ماند) وگرنه كوچ كرده مى رود.
از عيسى (عليه السلام ) نقل شده كه مى گفت : (خدايا يكقدم جلوى مرا روشن كن ) زيرا هر چه انسان قدم بردارد و پيش برود، قدم ديگرى براى او روشن و نمايان مى شود، ولى اگر درجا ايستد، نه .
764 - من اءعان ظالما على ظلمه ، سلطه الله عليه .
- هر كس ظالمى را در ستمكاريش يارى كند، خدا همان ستمكار را بر او مسلط گرداند.
765 - من اءصبح و همه الاخرة ، كفاه الله هم الدنيا و الاخرة .
- هر كس صبح كند در حاليكه قصد و همت او آخرت باشد، خدايتعالى خواسته هاى دنيا و آخرت او را كفايت مى كند.
تعليق :
قوله تعالى : من كان يريد ثواب الدنيا فعند الله ثواب الدنيا و الاخرة .(692)
خدايتعالى در قرآن مجيد مى فرمايد: هر كس نصيب و بهره دنيا را مى خواهد. پس (بداند كه هم ) بهره دنيا و (هم ) بهره آخرت نزد خداوند (و در دست قدرت او) است .
و قال النبى (صلى الله عليه و آله ): ان الله يعطى الدنيا بعمل الاخرة و لا يعطى الاخرة بعمل الدنيا.(693)
نبى (صلى الله عليه و آله ) فرمود: بدرستى كه خداى تعالى دنيا را به عمل (با نيت ) آخرت مى دهد ولى آخرت را به عمل (با نيت ) دنيا نمى دهد.
(پس هرگاه تو نيت خود را خالص نموده (در هر كسب و كارى كه مشغول هستى با مراقبت حلال و حرام ) همت و قصد خود را فقط براى آخرت قرار دادى ، هم دنيا و هم آخرت جمعا نصيب تو گرديد و اگر كارهاى تو فقط بقصد دنيا بوده باشد، آخرت تو از دست رفت ، اى بسا دنيائى را هم كه مى خواستى به آن نايل نشوى و اگر هم نايل شدى براى تو نخواهد ماند، بلكه بزودى از دست تو خواهد رفت ، آنگاه هم در دنيا و هم در آخرت ضرر ديده اى ذلك هو خسران مبين كه آن زيان واضح و آشكار است .)
766 - من ختم له بقيام اليل ، فله الجنة .
- هر كس پايان كار (روزانه اش ) نماز شب باشد، بهشت جاى اوست .
767 - من عرض نفسه للتهمة ، فلا يلومن من اءساء الظن به .
- هر كس خود را در معرض تهمت قرار دهد كسى را كه به او بدگمان شد سرزنش نكند.
768 - من لم يفرق شعره ، فرقه الله بمنشار من النار.
- هر كس موهاى (سر و صورت ) خود را جدا نكند خداوند با شانه اى از آتش آن را جدا مى سازد.
769 - من اتخذ شعرا، فليحسن ولايته ، اءو يجزه .
- هر كس موى خود را نگهدارد، بايد در مراقبت (و نظافت ) آن به نيكى بكوشد و يا آن را بتراشد.
770 - من زعم اءنه آمن بى و بما جئت و هو يبغض عليا، فهو كاذب و ليس بمؤ من .
- هر كس گمان كند كه به من و به آنچه من آورده ام ايمان دارد در حاليكه على را دشمن بدارد، پس او دروغگو است و مومن نيست .
771 - من حفظ الراءس و ما حوى ، والبطن و ما وعى فقد استحيا من الله حق الحياء.
- هر كه محافظت كند سرش را و آنچه در اطراف سر اوست (چشم و گوش ‍ و زبان ) و حفظ كند شكم خود را و آنچه در آن جا مى دهد (از خوراكى ها) حقيقتا از خداى متعال حيا كرده است .
772 - من جاء الى الجمعة فليغتسل .
- هر كس به (نماز) جمعه بيايد بايد غسل كند.
773 - من سر مسلما، سره الله يوم القيمة .(694)
- هر كس مسلمانى را مسرور كند، خداى تعالى در روز قيامت او را شاد و مسرور سازد.
774 - من ترك الصلوة متعمدا، فقد برئت منه الذمة .
- هر كس نماز (فرضيه و واجب ) را از روى عمد ترك كند، محققا از او عهد و پيمان (اسلام ) برداشته مى شود.
775 - من بدء بالملح ، اءذهب الله عنه سبعين داء، اولها الجذام .
- هر كس (غذاى خود را) با نمك شروع كند، خداى تعالى از او هفتاد مرض را دور كند كه اول آنها جذام است .
776 - من سن منكم سنة حسنة ، كان له اءجرها، و اءجر العامل بها الى يوم القيمة ، و من سن سنة سيئة كان عليه وزرها، و وزر العامل بها، الى يوم القيمة .
- هر كس از شما، راه و رسم نيكوئى را پايه گذارى كند، اجر و پاداش آن و اجر و پاداش عمل كننده به آن تا روز قيامت به او (نيز) مى رسد (بدون اينكه از پاداش عمل كننده كم شود) و هر كس راه و رسم زشتى را پايه گذارى كند، گناه آن و گناه عمل كننده به آن تا قيامت متوجه او (نيز) خواهد بود.
تعليق :
و قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): من اءدى الى اءمتى حديثا يقام به سنة ، اءو يثلم به بدعة ، فله الجنة .(695)
هر كس به امت من حديثى برساند (كه بوسيله آن ) سنتى بپا داشته شود، يا بدعتى از ميان برود، او اهل بهشت است .
777 - من اءكرم فقيها مسلما، لقى الله يوم القيامة و هو عنه راض .
- هر كس فقيه مسلمانى را گرامى بدارد، روز قيامت خدا را ملاقات كند در حاليكه خدايتعالى از او راضى است .
778 - من استرجع عندالمصيبة ، جبر الله مصيبته .
- هر كس هنگام رسيدن مصيبت استرجاع كند، با گفتن انا لله و انا اليه راجعون خدايتعالى مصيبت او را جبران مى كند.
779 - من تسمع سمع الله به .(696)
- هر كس كارى را براى آوازه و شهرت و افشا كردن به گوش مردم رساندن انجام دهد، خداوند عيب او را برملا و رسوايش مى كند.


http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:19
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعلیق
و من الاءخبار النبوية قوله (صلى الله عليه و آله ): و قد ساءله رجل : يا رسول الله فيم النجاة ؟ فقال : اءن لا تعمل بطاعة الله و تريد بها الناس .
و فى الحديث : من راءى الله به و من سمع سمع الله به .
مردى از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) سئوال كرد كه نجات در چيست ؟ حضرت فرمود: اينكه فرمانبردارى و طاعت خدا را بجا نياورى در حاليه (رضايت و خشنودى ) مردم را مى خواهى .
و در حديث آمده است : هر كس كارى را از روى ريا براى جلب توجه مردم انجام دهد، خداوند او را مورد شماتت مردم قرار مى دهد و هر كس كارى را براى آوازه و شهرت و به ديد مردم رساندن انجام دهد خداوند عيب او را آشكار و رسوايش مى سازد.(697)
780 - من سئل عن علم فكتمه اءلجمه الله بلجام من نار.
- كسى كه از او علم و دانشى را سئوال كنند ولى او (از پاسخ خوددارى كرده ) و آن را پنهان كند خدايتعالى (در روز قيامت ) لگامى از آتش بر او مى بندد.
781 - من يصلح ما بينه و بين الله ، يصلح الله ما بينه و بين الناس .
- هر كس آنچه را ميان خود و خداست اصلاح كند، خدايتعالى آنچه را ميان او و مردم است اصلاح مى كند.
782 - من اءكثر الاستغفار، جعل الله له من كل هم فرجا، و من كل ضيق مخرجا.
- هر كس بسيار استغفار كند، خدايتعالى براى او در هر همت و قصدى گشايشى ، و از هر تنگنائى راه خروجى قرار مى دهد.
783 - من وعده الله ثوابا على عمله ، فهو منجزه ، و من وعده عقابا على عمله بالخيار.
- كسى كه خدايتعالى در برابر عمل نيك او وعده ثواب و پاداشى داده به وعده خود وفا مى كند.
و كسى را كه در برابر عمل (بد) او وعده عقاب داده باختيار خدا است (كه ببخشد يا مجازات كند.)
784 - من مات غريبا مات شهيدا.
- هر كس غريب بميرد، شهيد مرده است .
785 - من عال ثلاث بنات ، اءو ثلاث اءخوات ، حتى يمتن ، اءو ياءتين الى اءزواجهن ، كنت انا و هو فى الجنة كهاتين (و اءشار الى السبابة والوسطى .)
- هر كس سه دختر، و يا سه خواهر را تا زمان مرگشان يا تا هنگامى كه ازدواج كنند تكفل و سرپرستى نمايد، من و او در بهشت مانند اين دو (انگشت سبابه و وسطى ، در كنار هم ) هستيم .
786 - من اءتى بمعروف فليكاف ، و من لم يقدر فليثن .(698)
- هر كس (از كسى ) نيكى ببيند بايد تلافى كند و اگر نمى تواند بايد سپاسگذارى نمايد.
787 - من اءصبح صحيحا فى بدنه ، آمنا فى سربه ، معه قوت يومه و ليلته ، فكاءنما حيزت له الدنيا بحذا فيرها.
- هر صبح كند در حاليكه بدنش سالم و راهش اءمن بوده و غذاى يك شبانه روزش بهمراهش باشد. مانند اين است كه دنيا با تمام جوانبش براى او فراهم آمده است .
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): من اءصبح معافا فى جسده ، آمنا فى سربه عنده قوت يومه و ليلته ، فكاءنما حيزت له الدنيا.
يا ابن جعشم يكفيك منها ما سد جوعتك ، و وارى عورتك ، فان يكن بيت يكنك فذاك ، و ان يكن دابة تركبها، فبخ بخ ، و الا فالخبز و الملح . و ما بعد ذلك حساب عليك اءو عذاب .(699)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: كسى صبح كند در حاليكه تن او سالم و راه او اءمن بوده ، و غذاى يك شبانه روزش را داشته باشد، مانند آن است كه دنيا براى او فراهم آمده است .
اى پسر جعشم ؛ از دنيا آنچه گرسنگى تو را برطرف كند و (تن و) عوت تو را بپوشاند، براى تو كافى است و اگر خانه اى باشد كه تو را محافظت كند پس ‍ آن (خوب ) است ، و اگر چهارپائى باشد كه سوار شوى به ، به ، و در غير اينصورت به نام و نمك (قناعت كن ) و از اين بيشتر (اگر حلال باشد) بر تو حساب دارد (اگر حرام باشد) عذاب .
788 - من صام فى يوم صائف ، سقاه الله يوم الظماء من الرحيق المختوم .
- هر كه در روز گرماى تابستان روزه بگيرد، خدايتعالى در روز تشنگى (قيامت ) او را از خوشبوترين شراب خالص مهر خورده مى نوشاند.
789 - من اءحب دنياه اءضر بآخرته ، و من اءحب آخرته اءضر بدنياه .(700)
- هر كس دنياى خود را دوست بدارد، به آخرتش ضرر برساند و هر كس ‍ آخرت خود را دوست دارد به دنياى خود ضرر رساند.
790 - من و فى استوفى .
- هر كس پر و كامل دهد، پر و كامل (پس ) مى گيرد.
791 - من مسح على راءس يتيم ، كان له بكل شعرة تمر جسده ، حورا الى يوم القيمة .
- هر كس بر سر يتيمى (دست نوازش ) بكشد، به ازاء هر تار موئى كه دست بر آن مى كشد حورائى براى اوست تا روز قيامت .
792 - من عمره الله ستين سنة ، فقد اءعذر اليه .
- هر كه را خداى تعالى شصت سال عمر داد، محققا عذاب گناهش بيشتر شود.
793 - من اشبع جائعا فى يوم سغب ، ادخله الله يوم القيمة جنة ، لا يدخلها الا من فعل مثل ما فعل .
- هر كس گرسنه اى را در روز گرسنگى او سير كند، خدايتعالى او را در روز قيامت به بهشتى وارد كند كه كسى به آن بهشت وارد نمى شود مگر كسى كه همان كار را بكند.
794 - من موجبات المغفرة اطعام المسلم السغبان .
- از جمله كارهائى كه موجب مغفرت و بخشودگى مى شود، غذا دادن به مسلمان گرسنه است .
795 - من راءى شيئا يعجبه ، فقال : ما شاء الله ، لا حول و لا قوة الا بالله لم يضر شيئا.
- هر كس چيزى را ببيند كه او را بشگفتى و تعجب اندازد، آنگاه بگويد: ما شاء الله ، لا حول و لا قوة الا بالله چيزى ضرر نمى رساند.
796 - من اءحب اءن يكتال بالمكيال الاءوفى ، فليكن آخر قوله ((سبحان ربك رب العزه عما يصفون الايات .
- هر كس دوست دارد كه پيمانه (و قسمت ) او، پر و كامل باشد، آخرين كلام او اين آيه باشد: (سبحان ...الخ .)
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:19
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
در هر دو نسخه كلمات (الايات ) در آخر حديث آمده : ظاهرا اشاره به بقيه تا آخر سوره باشد.
اين حديث با كمى اضافه در كتب احاديث آمده و در آنها دو آيه بعدى تا آخر سوره نيز آورده شده . براى تكميل حديث يكى از آنها وسايل الشيعه در اينجا نقل مى شود:
من احب ان يكتال بالمكيال الاوفى فليقل اذا اراد القيام من مجلسه : سبحان ربك رب العزة عما يصفون و سلام على المرسلين و الحمدلله رب العالمين .(701)(702)
هر كه دوست دارد كه پيمانه (و قسمت ) او پر و كامل باشد، هرگاه خواست كه از مجلس خود برخيزد، بگويد: (سبحان ربك ... الى آخر.)
797 - من قال : ((لا اله الا الله )) غرست له شجرة فى الجنة .
- هر كس بگويد ((لا اله الا الله )) درختى در بهشت برايش نشانده مى شود.
798 - من لم يشكر القليل ، لم يشكر الكثير.
- كسى كه به (نعمت ) اندك شكرگذار نباشد، (نعمت ) فراوان را (نيز) شكرگذار نخواهد شد.
799 - من ختم القرآن ليلا، صلت عليه الملائكة ، حتى يصبح ، و من ختمه نهارا، صلت عليه الملائكة ، حتى يمسى ، و كان له دعوة مستجابة .(703 )
- هر كه قرآن را در شبى ختم كند، فرشتگان تا صبح بر او درود مى فرستند، و هر كه آن را در روزى ختم كند فرشتگان تا شام بر او درود مى فرستند و دعائى از او اجابت مى شود.
800 - من قراء عشر آيات فى ليلة ، لم يكتب من الغافلين .
- هر كس در شبى ده آيه (از قرآن ) بخواند، از غافلين نوشته نمى شود.
801 - من مرت له جمعة ، لم يقراء فيها، قل هو الله اءحد، ثم مات مات على دين اءبى لهب .(704)
- هر كس جمعه اى از او بگذرد، و (سوره ) توحيد را نخواند و سپس بميرد، به دين و آئين ابو لهب مرده است .
802 - من قدم ثلثة من الولد، لم يبلغوا الحلم ، لم تمسه النار.
- كسى كه سه فرزند بلوغ نرسيده از فرزندانش (پيش از او به ديار آخرت ) بشتابد آتش دوزخ به او نخواهد رسيد.
803 - من قرء آية الكرسى فى دبر كل صلوة ، لم يمنعه دخول الجنة . الا الموت .(705)
- هر كس به دنبال هر نماز آية الكرسى بخواند، جز اجل (نرسيدن ) مرگ مانع ورودش به بهشت نمى شود.
804 - من نام فليتو ضاء.
- هر كس خوابيد (وضويش باطل شده ) پس بايد وضو بگيرد.
805 - من لحد قرينه ، فقد قسى قلبه ، و من قسى قلبه بعد من رحمة الله .
- هر كس دوست و همنشين و يا همسر خود را دفن كند قسى القلب مى شود، و كسى كه قسى القلب و سنگدل شد از رحمت الهى دور مى افتد.
تعليق :
فقال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): اءنها كم اءن تطرحوا التراب على ذوى اءرحامكم ، فان ذلك يورث القسوة فى القلب ، و من قسا قلبه بعد من ربه .(706)
رسول خدا فرمود: شما را از خاك ريختن بر (روى قبر) خويشاوندانتان نهى مى كنم چرا كه اين كار قساوت قلب مى آورد و هر كس سنگدل و قسى القلب شد از پروردگارش دور مى شود.
806 - من التمس رضاء(707) الله بسخط الناس ، رضى الله عنه و ارضى عنه الناس .
- هر كس رضا و خشنودى خدا را با نارضايتى مردم بجويد خداوند از وى راضى مى شود و مردم را نيز از او راضى مى گرداند.
تعليق :
عن جعفر بن محمد (عليه السلام )، قال : كتب رجل الى الحسين بن على (عليه السلام ): يا سيدى اخبرنى بخير الدنيا و الاخرة .
فكتب اليه : بسم الله الرحمن الرحيم ، اما بعد فان من طلب رضى الله بسخط الناس ، كفاه الله اءمور الناس و من طلب رضى الناس بسخط الله ، و كله الله الى الناس والسلام .(708)
كسى به امام حسين (عليه السلام ) نوشت كه مولاى من مرا از خير دنيا و آخرت با خبر كن . آن حضرت به او نوشت : بسم الله الرحمن الرحيم بدرستى كه هر كه رضاى خدا را به خشم مردم جويد، خداوند او را از امور (و نياز به ) مردم كفايت مى كند و هر كه رضاى مردم را به غضب خدا جويد، خداوند او را به مردم واگذار كند. والسلام .
807 - من اطلى و اختضب آمنه الله من الجذام والبرص .
- هر كس (قطران يا) حنا بمالد و موهاى خود را با آن رنگ كند خدايتعالى او را از جذام و برص در امان دارد.
808 - من لم ياءخذ من شاربه فليس منا.
- هر كس شارب (موهاى بالاى لب و طرفين آن ) خود را كوتاه نكند از ما نيست .
809 - من كان همته الاخرة ، جمع الله اءمره ، و جعل غناه فى قلبه و اءتته الدنيا، و هى راغمة .
- هر كس قصد و همت او (و تلاش ) او آخرت باشد، خداوند متعال امور (پراكنده ) او را جمع و جور كند و توانگرى و بى نيازى او را در دل او قرار مى دهد، و دنيا به او روى مى آورد، در حاليكه (در نظر او) بى ارزش ‍ است .
810 - من كان همته الدنيا، فرق الله عليه اءمره ، و جعل الفقر بين عينيه ، و لم ياءته من الدنيا، الا ما كتب له .
- هر كس قصد و همت او (در كارها) دنيا باشد، خداى متعال كارهاى او را پراكنده كند، و فقر را مقابل چشمانش قرار دهد و از دنيا نيز به او نمى رسد مگر آنچه مقدر شده و نوشته شده است .


http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:19
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق




قال الله عزوجل : من كان يريد الحيوة الدنيا و زينتها، نوف اليهم اءعمالهم فيها، و هم فيها لا يبخسون ، اولئك الذين ليس لهم فى الاخرة الا النار، و حبط ما صنعوا فيها و باطل ما كانوا يعلمون .(709)
يعنى هر كس زندگى دنيا و زينت و آرايش آن را بخواهد، (بهره ) اعمالشان را در دنيا كامل مى دهيم (و عمل آنها در دنيا بى بهره نمى ماند) آنها كسانى هستند كه در آخرت برايشان جز آتش دوزخ نصيبى نيست . و آنچه در دنيا ساخته بودند نابود شده و آنچه انجام داده بودند (ضايع ) و باطل است .
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): من انقطع الى الله كفاه كل مئونة و من انقطع الى الدنيا و كله الله اليها...(710)
فرمود: هر كه از غير خدا بريده و رو به خدا كند خداوند همه احتياجات او را كفايت نمايد و هر كه به دنيا دل ببندد خداوند او را به دنيا واگذارد.
مكتوب فى بعض الكتب المنزلة : ((يقول الله عزوجل )): ((يا ابن آدم ؛ لو اءن لك الدنيا كلها، لم يكن لك منها الا القوت ، فاذا اءعطيتك القوت منها و جعلت حسابها على غيرك ، فانا اليك محسن .(711)
خداى عزوجل مى فرمايد: اى فرزند آدم ؛ اگر همه دنيا در ملكيت تو در آيد، از آن همه به جز مصرف هزينه زندگى مال تو نخواهد بود. (همه آنها از تو پس گرفته مى شود، يا در حال حيات تو، يا هنگام مرگ ) اگر به اندازه هزينه زندگى به تو بدهم ، و حساب آن (زيادى ها) را بعهده كس ديگر قرار دهم ، آنگاه من بر تو نيكى و احسان كرده ام (نه در دنيا بار سنگين و گرفتارى هاى ثروت و نه در آخرت حسابت سنگين نمى شود.)
811 - من ظلم عليا مقعدى ، بعد وفاتى ، فكاءنما جحد نبوتى و نبوة الاءنبياء من قبلى .
- هر كس على را پس از وفات من در جانشينى من ستم كند مانند آن است كه نبوت مرا، و نبوت پيامبران گذشته را انكار كرده است .
812 - من اءكل الطين ، فهو ملعون .
- هر كس خاك بخورد از رحمت خدا دور است .
813 - من عمل عملا، ليس عليه اءمرنا، فهو مردود.
- هر كس عملى را انجام دهد كه مطابق دستور ما نيست آن مردود است .
814 - من اءنظر معسرا، كان له بكل يوم حسنة .
- هر كس بدهكار تنگدستى را مهلت دهد، به هر روزى (كه مهلت داده ) حسنه اى برايش منظور مى شود.
تعليق :
قال الله عزوجل : و ان كان ذوعسرة فنضرة الى ميسرة ، و اءن تصدقوا خير لكم ، ان كنتم تعلمون .(712)
خداى تعالى در قرآن فرموده : و اگر كسى تنگدست بود، پس مهلت دادنى است ، تا وقتى كه وسعت مالى پيدا كند، و اگر صدقه كنيد و به او ببخشيد بهتر است براى شما، اگر دانا باشيد.
و قال الصادق (عليه السلام ): ان الله عزوجل يحب انظار المعسر، و من كان غريمه معسرا، فعليه اءن ينظره الى ميسرة ، و ان كان اءنفق ذلك فى معصية الله ، فليس عليه اءن ينظره الى ميسرة ، و ليس هو من اءهل الاية التى قال الله عزوجل : فنظره الى ميسرة و اءن تصدقوا خير لكم ان كنتم تعلمون .(713)
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: خداى عزوجل مهلت دادن به بدهكار را دوست دارد كسى كه بدهكارش تنگدست باشد، بايد تا زمان گشايش به او مهلت دهد.
و اگر چنانچه بدهكار، آن مال را در معصيت خدا مصرف كند، لازم نيست تا هنگام گشايش به او فرصت دهد، و آن كس مشمول آيه اى نيست كه خدا در آن مى فرمايد: ((پس بايد تا زمان گشايش مهلت داد...))
قال (صلى الله عليه و آله ): و من كان له على رجل مال اءخذه و لا ينفقه فى اسراف ، اءو فى معصية ، فعسر عليه اءن يقضيه فعلى من له المال اءن ينظره ، حتى يرزقه الله ، فيقضيه .(714)
نبى اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: كسى كه بر گردن اوست مالى كه از كسى گرفته و آن را در اسراف و يا در معصيت خرج نكرده ، اگر به تنگدستى افتاده و نتواند دين خود را ادا كند، بر عهده صاحب مال است كه او را مهلت بدهد تا اينكه خدايتعالى به او روزى رساند تا ادا كند.
من استدان دينا، و نوى قضائه ، فهو فى اءمان الله عزوجل ، حتى يقضيه ، فان لم ينو، فهو سارق .(715)
كسى كه وامى بگيرد و قصد پرداخت آن را داشته باشد، چنين كسى در امان و پناه خدايتعالى است ، تا زمانى كه دين خود را ادا كند، هرگاه قصد پرداخت نداشته باشد، پس او دزد و سارق است .
815 - من ذكرت عنده و لم يصل على ، فاءبعده الله .
- كسى كه نام و ياد من پيش او برده شود و او بر من صلوات نفرستد خداوند متعال او را (از رحمت خود) دور سازد.
816 - من اءدرك والديه ، و لم يغفر له ، فاءبعده الله .
- هر كس پدر و مادرش را (در حال حياتشان ) درك كند، و موجبات بخشش ‍ و رضايت آنان را فراهم نكند، خدا او را (از رحمت خود) دور نمايد.
817 - من اءدرك شهر رمضان ، و لم يغفر له ، فاءبعده الله .
- هر كس ماه رمضان را دريابد، و (در آن ماه ) بخشوده نشود، خدايتعالى او را (از رحمت خود) دور كند.
818 - من صام صوما، يرائى به ، فقد اءشرك .
- هر كس روزه اى بگيرد، با آن رياء كند، بر خدا شرك آورده است .
819 - من احب اءن يرتع فى رياض الجنة ، فليكثر من ذكر الله .
- هر كس دوست دارد كه در گلزار بهشت به ناز و نعمت بگذراند پس بسيار ذكر و ياد خدايتعالى كند.
820 - من آثر على نفسه ، آثره الله يوم القيمة .
- كسى كه (خواسته خدا را) بر (خواسته ) خود مقدم شمارد خدايتعالى در روز قيامت بر او ايثار كرده (و از حق خود مى گذرد.)
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:20
تعليق :
يا هشام ؛ قال الله عزوجل : و عزتى و جلالى و عظمتى و قدرتى و بهائى ، و علوى فى مكانى ، لا يوثر عبد هواى على هواه ، الا جعلت الغنى فى نفسه ، و همه فى آخرته ، و كففت عليه (فى ) ضيعته ، و ضمنت السماوات والاءرض ‍ رزقه ، و كنت له من وراء تجارة كل تاجر.(716)
فرمود: اى هشام ؛ خداى عزوجل فرمود: قسم به عزت و جلال و عظمت و قدرت و شكوه و بلندى مقامم ، بنده اى خواسته مرا بر خواسته خويش برتر و مقدم نشمرد، مگر اينكه بى نيازى را در نفس او قرار دادم ، و قصد و همت او را متوجه آخرت ساختم (در هر كار قصد و نيت خود را براى آخرت قرار دهد) و در كسب و حرفه او را كفايت نمودم ، و آسمانها و زمين را ضامن روزى او كردم ، و من خودم براى او بالاتر از تجارت هر تاجر هستم .
821 - من صلى على اءلفا لم يعذبه الله فى النار اءبدا.
- هر كس هزار بار بر من صلوات بفرستد، خدايتعالى هرگز او را در آتش ‍ (دوزخ ) عذاب نمى كند.
822 - من لا يرحم ، لا يرحم .
- هر كس (به ديگران ) رحم و بخشش نكند (از ديگران نيز) رحم نخواهد ديد.
823 - من عف ، عف .
- هر كس دامن (ديگران ) آلوده نسازد، دامانش پاكيزه بماند.
824 - من غش ، غش .
- هر كس فريب زند، فريب خورد.
825 - من عدم المداراة ، عدم التوفيق .
- توفيق نيافتن در كارها، از مدارا نكردن با مردم است .
826 - من كظم غيظا، و هو يقدر على امضائه ، خيره الله من اءى الحور شاء.
- هر كس خشم خود را فرو برد، در حاليكه مى تواند آن را اعمال كند، خداوند به او اختيار دهد تا از هر حورى كه خواست بر گزيند.
827 - من اءحزن والديه ، فقد عقهما.
- هر كس پدر و مادرش را اندوهگين سازد، در واقع به آنها عاق شده است .
828 - من اءحبنى ، و اءحب هذين (اى حسنين ) و اءباهما و اءمهما، كان معى فى درجتى فى الجنة .(717)
- هر كس مرا دوست دارد و اين دو (حسن و حسين ) را و پدر و مادرشان را دوست داشته باشد، در بهشت در درجه من و همراه من است .
829 - من نعمة الله على الرجل اءن يشبهه ولده .
- از نعمت خداى تعالى بر مرد است كه پسرش شبيه او باشد.
830 - من وقر ذاشيبة لشيبته ، آمنه الله من فزع يوم القيمة .
- هر كس سالمندى را بخاطر پيرى او احترام كند، خدايتعالى او را از فزع و ترس و بيم روز قيامت ايمن دارد.
831 - من اءغبرت قدماه فى سبيل الله ، حر مهما الله على النار.
- هر كس قدمهايش در راه خدا مجروح (يا غبار آلود) گردد، خدايتعالى آن قدمها را بر آتش (دوزخ ) حرام مى كند.
832 - من ضمن لاءخيه المسلم فى حاجة له ، لم ينظر الله فى حاجته ، حتى يقضى حاجة اءخيه المسلم .(718)
- هر كس براى حاجت برادر مسلمانش تعهد و ضمانت كند، خداوند به حاجت خود او توجهى نمى كند تا وقتى كه او حاجت برادر مسلمانش را برآورده سازد.
833 - من حلف لكم بالله ، فصدقوه .
- هر كس براى شما به خداى تعالى قسم خورد، تصديقش كنيد.
834 - من ساءلكم بالله ، فاءعطوه .
- هر كس چيزى با قسم بخدا از شما خواست به او بدهيد.
835 - من بكى على الدنيا، دخل النار.
- هر كس براى دنيا گريه كند، وارد آتش مى شود.
836 - من بكى على الجنة ، دخل (الجنة .)(719)
- هر كس براى بهشت گريه كند، داخل بهشت مى شود.
837 - من استفاد اءخا فى الله ، زوجه الله حورا.
- هر كس در راه خدا اخوت و برادرى برقرار كند و بهره مند شود خداوند براى او يك حورى تزويج كند.
838 - من اءحب ان يلقى الله طاهرا مطهرا، فاليلقاه بزوجة .
- هر كس دوست دارد كه خدايتعالى را پاك و پاكيزه ملاقات كند پس بايد با همسرى او را ملاقات كند.
839 - من تظاهرت نعم الله عليه ، فليكثر الشكر.
- كسى كه نعمت هاى الهى براى او ظاهر شد، بايد خدا را زياد شكر و سپاس گويد.
840 - من اءلهم الشكر، لم يحرم المزيد.
- هر كس توفيق شكر و سپاس يابد از افزايش (نعمت ها) بى نصيب نمى ماند.
841 - من اءلح عليه الفقر، فليكثر من (720) ((لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم .))
- هر كس را فقر و تنگدستى به ستوه آورد لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم را زياد بگويد.
842 - من صلى على محمد و آل محمد مائة مرة ، قضى الله له مائة حاجة .
- هر كس بر محمد و آل محمد (صلى الله عليه و آله ) صدبار صلوات بفرستد، خدايتعالى صد حاجت او را برآورده كند.
843 - من اءصبح لا يهتم باءمر المسلمين ، فليس من الاسلام .
- هر كس صبح كند، در حاليكه به امر مسلمانان همت نگمارد، از اسلام (و مسلمين ) شمرده نمى شود.
844 - من قلم اءظافيره يوم الجمعة ، لم يشعت اءنامله .
- هر كس روز جمعه ناخن هايش را بگيرد آنها را پراكنده نكند.
845 - من اءسلم على شيى ء، فهو له .
- هر كس خود را تسليم چيزى كند، بنده و مال آن چيز است .
846 - من سعادة الرجل المسلم ، اءلولد الصالح ، و الزوجة الصالحة ، و السكنى الواسع ، والمركب الهين .(721)
- از خوشبختى و سعادت مرد مسلمان است : فرزند صالح ، و همسر صالحه ، و مسكن وسيع ، و مركب راهوار.
847 - من اءفتى بمالا يعلم ، لعنته ملائكة السماء و الاءرض .(722)
- هر كس به آنچه نمى داند فتوا و حكم دهد، ملائكه آسمان و زمين او را لعنت و نفرين مى كنند.
848 - من يرد الله له خيرا يفقهه فى الدين .
- كسى را كه خدايتعالى بخواهد براى او خيرى عطا كند، او را دانا در مسائل دينى مى كند.
849 - من حسن اسلام المرء تركه ما لا يعنيه .(723)
- از حُسن اسلام مرد است كه آنچه را كه به او مربوط نيست ترك كند.
850 - من آذى جاره ورثه الله داره .
- هر كس همسايه خود را آزار دهد، خداوند خانه او را به آن همسايه ارث مى گذارد.
851 - من تختم (724) بالعقيق الاءحمر، ختم الله له بالحسنى .
- هر كس انگشتر عقيق سرخ بدست كند، خدايتعالى (امور) او را به خير و نيكى ختم مى كند.
825 - من رق ثوبه ، رق دينه .
- هر كس جامه اش نازك (و بدن نما) باشد، دينش سست و ضعيف مى شود.

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:20
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
قال على (عليه السلام ): عليكم بالصفيق من الثياب ، فان من رق ثوبه ، رق دينه ، لا يقومن اءحدكم بين يدى الرب جل جلاله و عليه ثوب يشف .(725)
فرمود: جامه و پيراهن سفت بافته بپوشيد، زيرا، هر كس جامه نازك و تنگ بپوشد، دين او سست و ضعيف مى شود، هيچيك از شماها در برابر پروردگار بزرگ با جامه تنگ و نازك بدن نما به عبادت نايستد.
و عنه (عليه السلام ) انه قال : هلاك نساء اءمتى ، فى الاءمرين ، اءلذهب ، والثياب الرقاق ، و هلاك رجال اءمتى فى ترك العلم ، و جمع المال .(726)
هلاك زنان امتم در دو امر است : طلا، و لباس تنگ و نازك ، و هلاك مردان امتم در ترك دانش و در ثروت اندوزى است .
853 - من توضاء قبل الطعام ، عاش فى سعة و عوفى من بلوى جسده .
- هر كس قبل از غذا خوردن دستهايش را بشويد (يا وضو بگيرد) در رفاه و آسايش زندگى كرده و از ناراحتى جسمى سالم مى ماند.
854 - من لم يؤ من بحوضى ، فلا اءورده الله حوضى .
- هر كس حوض مرا باور ندارد، خدايتعالى او را به حوض من وارد نمى كند.
855 - من لم يؤ من بشفاعتى ، فلا اءنا له الله شفاعتى .
- هر كس شفاعت مرا باور ندارد، خدايتعالى او را به شفاعت من نايل نمى كند.
856 - من سرته حسنة ، و سائته سيئة فهو مومن .
- كسى كه كار خير او را شادمان ، و كار زشت او را ناراحت كند مومن است .
857 - من لم تسؤ ه سيئة فليس بمومن .
- هر كس عمل بد، و گناهش او را اندوهگين نكند، او مومن نيست .
تعليق :
عن موسى بن جعفر (عليه السلام ) فقال : يا ابا احمد ((ما من مومن يرتكب ذنبا، الا ساءه ذلك و ندم عليه )) و قد قال النبى (صلى الله عليه و آله ): ((كفى بالندم توبة )) و قال : ((من سرته حسنته و ساءته سيئته ، فهو مومن ))، فمن لم يندم على ذنب يرتكبه ، فليس بمومن ، و لم تجب له الشفاعة ، و كان ظالما، و الله تعالى يقول : ما للظالمين من حميم ، و لا شفيع يطاع .(727)
فقلت له : يا ابن رسول الله ، و كيف لا يكون مومنا من لم يندم على ذنب يرتكبه ؟
فقال : يا ابا احمد؛ ما من اءحد يرتكب كبيرة من المعاصى و هو يعلم اءنه سيعاقب عليها، الا ندم على ما ارتكب ، و متى ندم ، كان تائبا مستحقا للشفاعة ، و متى لم يندم عليها كان مصرا، و المصر لا يغفر له ، لاءنه غير مومن بعقوبة ما ارتكب ، و لو كان مومنا بالعقوبة لندم .(728)
امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) فرمود: اى ابا احمد؛ هيچ مومنى مرتكب گناهى نمى شود، مگر اينكه او را اندوهناك مى كند و از آن كار نادم و پشيمان مى شود.
پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله ) فرمود: ندامت و پشيمانى براى توبه كفايت مى كند، و فرمود: كسى كه كار نيك او را مسرور و خوشحال كند، و كار زشت او را اندوهگين سازد، او مومن است . (به جزاء و عقاب باور دارد.)
پس اگر كسى بر گناهى كه مرتكب شده پشيمان نشود، پس او مومن نيست (چرا كه جزاء و عقاب را باور ندارد) و شفاعت در حق او پذيرفته نمى شود، و او ستمكار است . و خدايتعالى مى فرمايد:
ستمكاران را هيچ خويشى كه حمايت كند و ياورى كه شفاعتش پذيرفته شود نخواهد بود.
آنگاه گفتم : اى فرزند رسول خدا؛ چطور، و چرا كسى كه از گناهى كه مرتكب شده پشيمان نشود، مومن نيست ؟ فرمود: اى ابا احمد؛ كسى نيست كه مرتكب گناهى از گناهان كبيره شود و بداند كه بر آن گناه عذاب و عقاب خواهد شد، مگر اينكه از گناهى كه مرتكب شده نادم و پشيمان مى شود، اگر پشيمان شد، آن توبه كننده است و سزاوار شفاعت است ، و هرگاه از گناه خود پشيمان نشد، بر (گناه ) خو اصرار ورزيده چنين كسى بخشيده نمى شود، زيرا، او به عذاب و جزاى عمل خود باور ندارد اگر باور داشت حتما پشيمان مى شد.
858 - من اءحب عليا، و تولاه ، اءكرم الله و اءدناه .
- هر كس على (عليه السلام ) را دوست داشته باشد و او را ولى خود بداند، خدايتعالى او را گرامى دارد و (به خود) نزديك گرداند.
859 - من فارق عليا، فقد فارقنى .
- هر كس از على جد شود، در واقع از من جدا شده است .
860 - من اءحب عليا، كان طاهر الاءصل ، و من اءبغضه ندم يوم الفصل .
- هر كس على را دوست بدارد، ريشه و اصلش پاك است ، و كسى كه او را دشمن بدارد، روز قيامت پشيمان مى شود.
861 - من اءراد التوكل على الله ، فليحب اءهل بيتى .
- هر كس خواست توكل به خدا كند، بايد اهل بيت مرا دوست بدارد.



http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:20
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): من اءراد التوكل على الله ، فليحب اءهل بيتى ، و من اءراد اءن ينجوا من عذاب القبر، فليحب اءهل بيتى ، و من اءراد الحكمة ، فليحب اءهل بيتى ، و من اءراد دخول الجنة بغير حساب فليحب اءهل بيتى . فوالله ما اءحبهم اءحد، الا ربح فى الدنيا و الاخرة .(729)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: هر كس بخواهد بر خدا توكل كند، بايد اهل بيت مرا دوست بدارد، و هر كس بخواهد از عذاب قبر نجات يابد، بايد اهل بيت مرا دوست بدارد، و هر كس دانش و حكمت بخواهد بايد اهل بيت مرا دوست بدارد.
و هر كس بخواهد بدون حساب وارد بهشت شود بايد اهل بيت مرا دوست بدارد. قسم بخدا، كسى آنها را دوست نمى دارد مگر اينكه در دنيا و آخرت سود برد.
قال : يا اءيها الناس اسمعوا، اءلا، ان الرضى و الرضوان والجنة لمن اءحب عليا و تولاه .(730)
فرمود: اى مردم گوش فرا داريد، آگاه باشيد، خشنودى ، و رضوان و بهشت ، مخصوص كسى است كه على را دوست داشته و او را ولى خود قرار دهد.
قال (صلى الله عليه و آله ): من فارقنى الله ، و من فارق عليا فقد فارقنى .(731)
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) فرمود: هر كس از من جدا شود، از خدا جدا شده است . و هر كس از على جدا شود از من جدا شده است .
جاء اعرابى الى النبى (صلى الله عليه و آله ): فقال : يا رسول الله ؛ هل للجنة من ثمن ؟ قال : نعم ، قال : ما ثمنها؟ قال : لا اله الا الله ، يقولها العبد مخلصا بها، قال : و ما اخلاصها؟ قال : اءلعمل بما بعثت به فى حقه و حب اءهل بيتى قال : فداك اءبى و اءمى ، و ان حب اءهل البيت لمن حقها؟ قال : ان حبهم لاءعظم حقها.(732)
اعرابى آمد خدمت پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله )، و گفت : اى رسول خدا، آيا بهشت بهايى دارد؟ فرمود: بلى ، گفت : بهاى آن چيست ؟ فرمود: بنده از روى اخلاص بگويد: لا اله الا الله ، گفت : اخلاص آن چگونه است ؟ فرمود: عمل كردن به آنچه من بر آن مبعوث شده ام ، در حق او و محبت خاندان من . گفت : پدر و مادرم فداى تو باد، آيا محبت اهل بيت و خاندان (شما) از آن حق است ؟ فرمود: بدرستى كه محبت آنها از بزرگترين حق آن است .
دوستداران اهل بيت پيامبر (صلى الله عليه و آله ) چه كسانى هستند و صفات آنها چيست ؟
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): من رزقه الله حب الاءئمة من اءهل بيتى ، فقد اءصاب خير الدنيا و الاخرة ، فلا يشكن اءحد، انه فى الجنة ، فان فى حب اءهل بيتى عشرين خصلة . عشر منها فى الدنيا، و عشر فى الاخرة : اءما فى الدنيا(733) فالزهد. والحرص على العمل (734) واءلورع فى الدين - والرغبة فى العبادة - و التوبة قبل الموت - والنشاط فى القيام الليل - والياءس مما فى اءيدى الناس - والحفظ لاءمر الله و نهيه عزوجل - والتاسعة : بغض الدنيا، والعاشرة : السخاء.
و اما فى الاخرة (735) فلا ينشر له ديوان - و لا ينصب له ميزان - و يعطى كتابه بيمينه - و يكتب له براءة من النار و يبيض وجهه - و يكسى من حلل الجنة - و يشفع فى مائة من اءهل بيته و ينظر الله عزوجل اليه بالرحمة - و يتوج من تيجان الجنة - والعاشرة : يدخل الجنة بغير حساب ، فطوبى بمحبى اءهل بيتى .(736)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: هر كسى كه خداوند متعال محبت امامان از اهل بيت مرا به او روزى كند، در واقع خير دنيا و آخرت نصيب او گشته ، هرگز احدى در بهشت رفتن او شك نكند براستى در محبت و دوستى اهل بيت من بيست خصلت است ، ده خصلت در دنيا، و ده خصلت در آخرت : اما آنكه در دنيا است : زهد (بى رغبتى به دنيا) و حرص ‍ ورزيدن به عمل (يا به علم ) - پرهيزكارى در دين - شوق و رغبت در عبادت و بندگى - توبه و برگشت (از گناه ) قبل از مرگ ، شوق و نشاط در شب خيزى (براى راز و نياز با خداى خويش ) - دل بريدن و نا اميد شدن از آنچه در دست مردم است - مراقبت و محافظت از امر و نهى الهى - نهم : بغض و دشمنى دنيا، دهم : سخاوت و بخشش .
و اما در آخرت : براى او پرونده اى باز نمى شود. براى (بخشش اعمال ) او ميزانى برپا نمى شود - نامه (اعمال ) او را به دست راستش مى دهند - و در آن برائت از آتش مى نويسند - صورت و سيماى او روشن و نورانى مى شود - از جامه هاى بهشتى بر او مى پوشانند، و شفاعت او در مورد صد كس از خاندانش پذيرفته مى شود - خداى تعالى با نظر رحمت به او مى نگرد - با تاج بهشتى تاجگذارى مى شود - و دهم : بدون حساب وارد بهشت مى شود. پس خوشا بحال دوستداران اهل بيت من .
862 - من كتب فضيلة من فضائل على ، يقراءها، غفرالله له ما تقدم من ذنبه و ما تاءخر.(737)
- هر كس فضيلتى از فضائل على (عليه السلام ) را بنويسد و (براى ديگران ) آن را بخواند، خدايتعالى گناهان گذشته و آينده او را مى بخشد (و اصلاح مى كند.)
863 - من قال : لا اله الا الله باخلاص ، فقد برى ء من الشرك .(738)
- هر كس با اخلاص (لا اله الا الله ) بگويد در واقع از شرك بيزارى جسته است .
864 - من وصل اءهل بيتى فى الدنيا بقيراط كافيته يوم القيمة بقنطار.(739)
- هر كس بقيراطى در دنيا به يكى از اهل بيت من نيكى كند، در روز قيامت بقنطارى عوض داده شود.
865 - من اءجاب المؤ ذن ، اءو اءجاب العلماء، كان يوم القيمة تحت لوائى .
- هر كس (نداى ) موذن را اجابت كند (دعوت او را به نماز بپذيرد)، يا (دعوت ) دانشمندان را بپذيرد، در روز قيامت زير پرچم من قرار مى گيرد.
866 - من اءجاب داعى الله ، استغفرت له الملئكة ، و يدخل الجنة بغير حساب .
هر كس دعوت كننده (بسوى ) خدا را بپذيرد، ملائكه براى او استغفار كنند، و بدون حسابرسى وارد بهشت شود.
867 - من اءدى فريضة ، فله عندالله دعوة مستجابة .
- هر كس يك فريضه واجبى را در وقت خود بجا آورد دعاى پذيرفته شده اى پيش خدا دارد.
868 - من اءقام الصلوات (740) الخمس و اجتنب الموبقات السبع نودى يوم القيامة ، يدخل من اءى اءبواب الجنة شاء.(741)
- هر كس پنج نماز (يوميه ) را برپا دارد، و از هفت مهلكه دورى گزيند، روز قيامت به او، ندا مى رسد كه از هر درى از درهاى بهشت خواهد وارد شود.
869 - من دان بدين قوم ، لزمه حكمهم .
- هر كس دين و آئين قومى را بپذيرد، حكم و قانون آنها براى او الزام آور است .
780 - من اءعان على قتل مسلم ولو بشطر كلمة ، جاء يوم القيامة مكتوب بين عينيه ، آيس من رحمة الله .
- هر كس بر قتل مسلمانى يارى كند، اگر چه با گفتن نيمى از كلمه باشد(742) روز قيامت مى آيد در حالى كه به پيشانى او نوشته شده : نوميد از رحمت الهى .
871 - من كسا اءخاه من عرى ، كساه الله من سندس الجنة .
- هر كس برادر خود را در برهنگى لباس و پوشاك دهد خداى تعالى او را از حرير (ابريشم ) مخصوص بهشت مى پوشاند.
872 - من كساء اءخاه من غير عرى ، كان يخوض فى رضوان الله ، مادام على المكسو، سلك .
- هر كس برادرش را در غير برهنگى ، لباس بدهد، ماداميكه پوشنده لباس ‍ راه مى رود، در رضايت و خشنودى خدا غوطه ور است .
تعليق :
قال ابو جعفر (صلى الله عليه و آله ): ما من عبد مومن يكسو مومنا ثوبا من عرى الا كساه الله عزوجل من الثياب الخضر و ما من مومن يكسو مومنا و هو مستغن عنه الا كان فى حفظ الله ما بقيت منه خرقة .(743)
امام باقر (عليه السلام ) فرمود: بنده مومنى نيست كه مومنى را از سرما و برهنگى لباس بپوشاند، مگر اينكه خداوند او را از لباسهاى سبز مى پوشاند، و مومنى نيست كه مومن بى نيازى را لباس بپوشاند ماداميكه پاره اى از آن لباس باقيست در حفظ خدا مى باشد.
873 - من اءطعم مومنا من جوع ، اءطعمه الله من ثمار الجنة .
- هر كس مومن گرسنه اى را غذا بدهد، خداى تعالى او را از ميوه هاى بهشتى اطعام كند.
874 - من سقا اءخاه ، سقاه الله من الرحيق المختوم .
- هر كس برادرش را سيراب كند، خدايتعالى او را از شراب خالص و مهر خورده (بهشتى ) سيراب كند.
875 - من حمل اءخاه برحله ، حمله الله على ناقة من نوق الجنة ، ويباهى به الخلائق والملائكة يوم القيمة .
- هر كس برادرش را بمركب خود سوار كند، خدايتعالى او را بر ناقه اى از ناقه هاى بهشتى سوار مى كند كه در روز قيامت به مردم و به فرشتگان مباهات نمايد.
876 - من زوج اءخاه المومن ، زوجة ياءنس (744) اليها، و يستريح اليها، زوجه الله من الحور اءلعين ، و آنسه فى قبره .
- هر كس برادر مومن خود را با همسرى تزويج كند كه با آن انس يافته و آرام گيرد و بياسايد، خدايتعالى او را به حورالعين تزويج كند و در قبرش با او انس گرفته و آرامش دهد.
877 - من اءعان اءخاه على سلطان جابر،(745) اءعانه الله على اجازة (746) الصراط، عند دحض الاءقدام .
- هر كس برادرش را (در نجات ) از (جور) سلطان ستمگر يارى دهد خدايتعالى او را در گذشتن از پل صراط، جائيكه قدمها در آن مى لغزد يارى دهد.
878 - من اكرم غريبا فى غربته ، اءو نفس غمه ، اءو اءطمعه ، اءو سقاه شربة ، اءو ضحك فى وجهه ، فله الجنة .
- هر كس غريبى را در غربتش گرامى بدارد، يا غم و اندوه او را برطرف كند يا او را طعام بدهد، و يا با شربتى آب سيرابش كند، يا به روى او بخندد، بهشت جايگاه اوست .
879 - من آذى مومنا، فقد آذانى ، و من آذانى فهو ملعون .
- هر كس مومنى را آزار و اذيت كند، مرا آزار داده است ، و هر كس مرا بيازارد، او از رحمت خدايتعالى به دور است .
880 - من نظر الى مومن نظرة يخيفه بها، لا اءظله الله يوم لا ظل الا ظله .
- هر كس بر مومنى چنان نگاه كند كه او را بترساند، خدايتعالى او را زير سايه خود قرار ندهد، آن روزى كه جز سايه خدا سايه اى نيست (يعنى روز قيامت .)
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:21
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

تعليق :
و قال (صلى الله عليه و آله ): من نظر الى مومن نضرة يخيفه بها، اءخافه الله تعالى يوم لاظل الا ظله و حشره فى صورة الذر بلحمه و جسمه و جميع اءعضائه ، و روحه ، حتى يورده مورده .(747)
يعنى : هر كس به مومنى طورى نگاه كند كه با آن نگاه او را بترساند، خدايتعالى او را در روزى كه سايه اى جز سايه خدايتعالى نيست مى ترساند (يعنى روز قيامت )، و او را به گوشت و جسم و همه اعضاء و روحش ‍ بصورت مورچه ريزى محشور گرداند، تا اينكه به جايگاه او وارد كند.
881 - من قال فى مومن ما راءت عيناه ، اءو سمعته اءذناه فهو من : الذين يحبون اءن تشيع الفاحشة فى الذين آمنوا لهم عذاب اءليم .(748)
- هر كس (در غياب ) مومنى ، عيب او را كه با چشمان خود ديده ، يا با گوش ‍ خود شنيده ، بازگو كند، او از كسانى است كه در قرآن آمده : (كسانى كه دوست دارند درباره مومنان بدى و زشتى را فاش و منتشر سازند، براى آنها عذاب دردناكى است .)
882 - من اءحزن مومنا، ثم اءعطاه الدنيا، لم يكن ذلك كفارة ، و لم يؤ جر.(749)
- هر كس مومنى را اندوهگين سازد، سپس دنيا را به او بدهد آن را جبران نمى كند و عوض آن نمى شود.
883 - من اءتى بشيى ء من هذه القاذورات ، فليسترها، يسترالله عليه .
- هر كس كارى از اين اعمال زشت و پليد مرتكب شد، حتما آن را بپوشاند (و پيش كسى آشكار نكند) خداوند (ستارالعيوب ) آن را بر او مى پوشاند.
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): من ارتكب شيئا من هذه القاذورات فليستتره بسترالله ، و ذلك لاءن اظهار الفاحشة فاحشة اءخرى .(750 )
هر كس كارى از اين اعمال زشت مرتكب شود، بايد آن را در زير پوشش ‍ الهى بپوشاند و آشكار و اظهار نكند، چرا كه ظاهر و آشكار كردن كار زشت ، گناه و زشتى ديگر است .
قال الاصبغ بن نباته : سمعت اميرالمومنين (عليه السلام ) يقول : اءحدثكم بحديث ينبغى لكل مسلم اءن يعيه . ثم اءقبل علينا، فقال : ما عاقب الله عبدا مومنا فى هذه الدنيا، الا كان اءجود، و اءمجد من اءن يعود فى عقابه يوم القيمة . و لا سترالله على عبد مومن فى هذه الدنيا و عفا عنه ، الا كان اءمجد و اءجود، و اءكرم من اءن يعود فى عفوه يوم القيمة . ثم قال (عليه السلام ): و قد يبتلى الله المومن بالبلية فى بدنه ، اءو ماله ، اءو ولده ، اءو اءهله . و تلا هذه الاية : ما اءصابكم من مصيبة فبما كسبت اءيديكم و يعفو كثير(751) و ضم يده ثلاث مرات و يقول : (و يعفو عن كثير.)(752)
گفت : از اميرالمومنين (عليه السلام ) شنيدم كه مى فرمود: حديثى بشما مى گويم سزاوار است كه هر مسلمانى آن را فرا گيرد.
آنگاه رو بما كرد و فرمود: خداوند، بنده مومنى را در اين دنيا عقوبت نمى كند، مگر اينكه بخشنده تر و بزرگوارتر از آن است كه در روز قيامت عقوبت او را تكرار كند.
خداوند متعال بر گناه هيچ بنده با ايمانى را در اين دنيا پرده نمى كشد و عفو نمى كند، مگر اينكه بزرگوارتر و بخشنده و كريم تر از آن است كه روز قيامت دوباره (گناه او را به ميان آورده ) و عفو او را تكرار نمايد.
سپس فرمود: خداى تعالى مومن را به مصيبتى در بدنش ، يا مالش يا فرزندش ، يا خانواده اش گرفتار مى كند و اين آيه را تلاوت نمود: (هر مصيبت و (درد و رنجى ) كه بشما مى رسد، در اثر عملى است كه انجام داده ايد، و خداوند بسيارى از آنها را مى بخشد) و سه بار دستش را بهم زد و فرمود: (يعفوا عن كثير.)
عن العباس مولى الرضا (عليه السلام ) قال : سمعته يقول :
اءلمستتر بالحسنة يعدل سبعين حسنة ، والمذيع بالسيئة مخذول ، واءلمستتر بها مغفور له .(753)
مى فرمود: كسى كه كار نيكى در پنهانى انجام دهد، معادل هفتاد حسنه است ، و كسى كه كار زشت خود را نتواند پوشيده نگهدارد، ذليل و خوار مى شود. و كسى كه كار زشت خود را بپوشاند مورد غفران (الهى ) قرار مى گيرد.
884 - من اءرضى الخصماء من نفسه ، وجبت له الجنة .
- هر كس ، كسانى را كه با او خصومت و دشمنى دارند، از خود راضى و خشنود سازد بهشت بر او واجب مى شود.
885 - من روى عن اءخيه المومن رواية ، يريد بها هدم مروته و شينه ، اءو قفه الله فى طينة خبال .(754)
- هر كس از برادر مومن خود مطلبى نقل كند كه منظورش از نقل آن از بين بردن حيثيت و آبرو، و اعتبار او، و زشت كردن او باشد، خدايتعالى او را در گل و زرداب چرك تن دوزخيان بازداشت مى كند.
تعليق :
عن النبى (صلى الله عليه و آله ) انه قال : اءدنى الكفر، اءن يسمع الرجل عن اءخيه الكلمة ، فيحفظها عليه ، يريد اءن يفضحه بها، اولئك لاخلاق لهم .(755)
يعنى : پست ترين درجه كفر آن است كه كسى از برادرش سخنى و كلمه اى بشنود و آن را حفظ كند بقصد اينكه (روزى ) او را با آن رسوا سازد چنين كسانى را بهره و نصيبى از خير و خوبى نيست .
و قال (صلى الله عليه و آله ): ما عمر مجلس بالغيبة ، الا خرب من الدين فنزهوا اءسماعكم من استماع الغيبة ، فان القائل والمستمع لها شريكان فى الاثم .(756)
يعنى : هيچ مجلسى با عيب گوئى از ديگران آباد نماند، مگر اينكه از دين ويران گرديد، پس گوشهاى خود را از شنيدن غيبت پاك كنيد، زيرا گوينده و شنونده آن در گناه شريكند.
و قال (عليه السلام ): اياكم و الغيبة ، فان الغيبة اءشد من الزنا. قالوا و كيف الغيبة اءشد من الزنا؟ قال : لاءن الرجل يزنى ، ثم يتوب ، فتاب الله عليه : و ان صاحب الغيبة لا يغفر حتى يغفر له صاحبه .(757)
از غيبت كردن پرهيز كنيد، زيرا غيبت بدتر از زنا است . گفتند: چرا و چگونه غيبت بدتر از زنا است ؟ فرمود: زيرا كسى زنا مى كند سپس توبه مى نمايد خدايتعالى توبه او را مى پذيرد، ولى غيبت كننده بخشوده نمى شود، مگر اينكه صاحب غيبت او را ببخشد.
و عن سعيد بن جبير، عن النبى (صلى الله عليه و آله )، انه قال : يؤ تى باءحد يوم القيامة ، يوقف بين يدى الله ، و يدفع اليه كتابه ، فلا يرى حسناته ، فيقول : الهى ؛ ليس هذا كتابى ، فانى لا اءرى فيها طاعتى ، فيقال له : ان ربك لا يضل و لا ينسى ، ذهب عملك باغتياب الناس ، ثم يؤ تى بآخر، و يدفع اليه كتابه ، فيرى فيها طاعات كثيرة ، فيقول : الهى ؛ ما هذا كتابى ، فانى ما عملت هذه الطاعات ، فيقال : لاءن فلانا اغتابك ، فدفعت حسناته اليك .(758)
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: كسى را در روز قيامت آورده در پيشگاه خدايتعالى نگاه داشته و نامه (اعمالش ) را به او مى دهند، در آن نامه ، اعمال نيك خود را مشاهده نمى كند، آنگاه مى گويد: خداوندا؛ اين نامه اعمال من نيست ، زيرا من طاعت هاى خود را در آن نمى بينم ، به او مى گويند: پروردگار تو چيزى را گم نمى كند و فراموش نمى كند. عمل (خير) تو را غيبت كردن تو از بين برد.
آنگاه ديگرى را مى آورند، و نامه (اعمالش ) را به او مى دهند، او در آن نامه طاعات زيادى مى بيند، مى گويد: الهى ؛ اين نامه من نيست ، زيرا من اين طاعتها را انجام نداده ام ، به او گفته مى شود، فلان كس غيبت تو را كرد، حسنات او به تو داده شد.
و قال (صلى الله عليه و آله ): من اغتاب مسلما فى شهر رمضان لم يؤ جر على صيامه .(759)
هر كس در ماه رمضان مسلمانى را غيبت كند روزه او ثواب و پاداش ‍ ندارد.
886 - من مشى مع ظالم ليعينه على ظلمه ، و هو يعلم اءنه ظالم فقد خرج عن الاسلام .(760)
- هر كس بهمراه ظالمى بقصد كمك كردن در ظلم او راه بيافتد در حالى كه مى داند او ستمكار است محققا از اسلام خارج شده است .
887 - من رد درهما الى الخصماء اءعتق الله رقبته من النار.(761)
- هر كس براى رفع خصومت درهمى بپردازد، خداوند او را از آتش (دوزخ ) آزاد سازد.
888 - من لم ياءنف من خدمة العيال ، كان كفارة الذنوب و يطفى ء غضب الرب .
- هر كس از خدمت خانواده شانه خالى نكند، كفاره گناهان مى شود و خشم پروردگار را فرو نشاند.
889 - من اءلح فى وطى الرجال ، لم يمت ، حتى يدعو(762) الرجال الى نفسه .
- هر كس بر وطى مردان الحاح و مطالبه كند، نمى ميرد تا اينكه مردان را به خود خواند.
890 - من رآنى فى المنام ، فقد رآنى ، فان الشيطان لا يتمثل بى فى صورتى ، و لا فى صورة اءحد من اءوصيائى و لا فى اءحد من شيعتهم .
- هر كس مرا در خواب ديد، بحقيقت مرا ديده است ، زيرا شيطان بصورت و سيماى من و بصورت احدى از اوصياى من و بصورت احدى از شيعيان آنان در نمى آيد.
891 - من اءكل من كد يده حلالا، فتح الله له اءبواب الجنة ، يدخل من اءيها شاء.
- هر كس از دسترنج خود (روزى ) حلال بخورد، خدايتعالى درهاى بهشت را به روى او بگشايد، تا از هر كدام بخواهد وارد شود.
892 - من اءراد اءن ينجيه الله من الزبانية التسعة عشر، فاليقرء: ((بسم الله الرحمن الرحيم )) فانها تسعة عشر حرفا، فيجعل كل حرف منها جنة من واحد.
- هر كس بخواهد كه خدايتعالى او را از دوزخبانان نوزده گانه نجات بخشد (بسم الله الرحمن الرحيم ) بخواند كه آن نوزده حرف است و هر يك حرفى از آن سپرى مى شود از يكى از آنها.
893 - من ضرب اءحد اءبويه ، فهو ولد الزنا.
- هر كس يكى از پدر و مادرش را بزند، او حرام زاده است .
894 - من آذى جاره فهو ملعون .
- هر كس همسايه اش را بيازارد، از رحمت خدا دور مى شود.
895 - من اءبغض عترتى ، فهو ملعون و منافق خاسر.
- هر كس با عترت من دشمنى كند، ملعون و منافق و زيانكار است .
896 - من بنى بنيانا رياء و سمعة ، حمله الله يوم القيمة على عنقه ، و هو مشتعل ، و يلقى فى النار.
- هر كه خانه اى و بنيانى را از روى ريا و سمعه (خود نمائى ) بنا كند، خداوند در روز قيامت آن (بنا) را بر گردن او آويزد، در حالى كه شعله ور است ، و (همانگونه ) به آتش دوزخ مى افكند.
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:21
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعلیق
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): من بنى بنيانا رياء و سمعة ، حمله يوم القيمة من الاءرض السابعة ، و هو نار يشتعل ، ثم يطوق فى عنقه ، و يلقى فى النار، فلا يحبسه شيى ء منها دون قعرها الا اءن يتوب . قيل : يا رسول الله ؛ كيف يبنى رياء و سمعة ؟ قال : يبنى فضلا على ما يكفيه استطالة منه على جيرانه ، و مباهاة الخوانه .(763)
نبى اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: هر كس بنا و خانه اى از روى ريا و سمعه (خودنمائى و شهرت طلبى بسازد) روز قيامت آن را از زمين هفتم حمل مى كند، در حالى كه آن آتش شعله ور است ، آنگاه به گردن او مى آويزند، و به دوزخ مى افكنند، و به جز قعر دوزخ چيزى جلوى آن را نمى گيرد، مگر اينكه توبه كند. پرسيدند كه يا رسول الله ؛ چگونه از روى ريا و سمعه بنائى مى سازد؟ فرمود: بناى بيشتر از احتياج خود كه با آن به همسايگان خود گردنكشى و بزرگى نمايد و به برادران خود بنازد.
و فى حديث آخر عنه قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): من بنى بنيانا بغير ظلم و لا اعتداء او غرس غرسا بغير ظلم و لا اعتداء ظلم و لا اعتداء كان له اءجرا جاريا ما انتفع به اءحد من خلق الرحمان .(764)
هر كس بنائى بسازد بدون اينكه به كسى ظلمى برسد و بيش از اندازه نباشد و يا درختى بكارد بدون اينكه ظلمى واقع شود و از حد نگذرد، ماداميكه احدى از خلق خدا از آن بهره مند مى شود، اجر و پاداش او جارى است .
897 - من خان جاره شبرا من الاءرض ، جعله الله طوقا فى عنقه .(765)
- هر كس به قدر وجبى از زمين به همسايه اش خيانت كند خدايتعالى آن را حلقه و طوقى در گردن او قرار مى دهد.
898 - من كان عنده صبى ، فليتصاب له .
- هر كس پيش او كودكى باشد بايد با او رفتار كودكانه داشته باشد.
899 - من تعلم القرآن ، ثم نسيه لقى الله يوم القيمة مغلولا، يسلط عليه بكل آية حية ، تكون قرينته فى النار.
- هر كس قرآن بياموزد، سپس آن را (از روى عمد) فراموش كند روز قيامت خدا را دست بسته ملاقات نمايد، براى هر آيه اى مارى را براى او چيره مى سازد كه در آتش دوزخ همراه او باشد.
900 - من اءحب اءن يتمثل له الناس قياما، فليتبوء مقعده من النار.
- هر كس دوست دارد كه مردم به پاى او برخيزند، (يا در حضورش سر پا بايستند) نشيمنگاه او از آتش خواهد بود.
901 - من عرضت له فاحشة ، اءو شهوة ، فاجتنبها من مخافة الله حرم الله عليه النار، و آمنه يوم الفزع الاكبر و اءنجز له ما وعده فى كتابه فى قوله تعالى : و لمن خاف مقام ربه جنتان (766)
- هر كس در معرض گناه و زشتى و شهوتى قرار گيرد و از ترس خدا از آن دورى كند، خداوند آتش (دوزخ ) را بر او حرام كرده و (بهنگام قيامت ) در روز وحشت بزرگ او را پناه داده و به وعده خود كه در كتابش فرموده : (براى كسى كه از مقام خدا بترسد دو بهشت است ) وفا خواهد نمود.
تعليق :
قال (صلى الله عليه و آله ): من علم اءن الله يراه ، و يسمع ما يقول ، و يعلم ما يعمله من خير اءو شر، فيحجزه ذلك عن القبيح من الاءعمال ، فذلك الذى (خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى (767)(768))
فرمود: هر كس بداند كه خدايتعالى او را مى بيند، و گفته هايش را مى شنود، و اعمال نيك يا بدى كه انجام مى دهد مى داند، پس اين (آگاهى ) او را از اعمال زشت دور كند، اين همان كسى است كه در قرآن مى فرمايد: (بترسد از حضور در پيشگاه خداوندى و نفس خود را از هوى باز دارد.)
902 - من منع الماعون جاره ، منعه الله خيره يوم القيمة .
- هر كس از عاريت دادن وسايل خانه به همسايه اش خوددارى كند، خداوند در روز قيامت او را از خير خود بى نصيب سازد.
903 - من استولى عليه الضجر، رحلت عنه الراحة .
- هر كه دلتنگى و بى قرارى بر او غالب آيد راحتى و آسودگى از او رخت بندد.
904 - من لا يوجب لك ، لا توجب له ، و لا كرامة .
- كسى كه تو را رعايت نمى كند، تو هم او را مراعات نكن كه (اين كار) كرامت و بزرگوارى نيست .
تعليق :
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) ضمن وصاياى خود به على (عليه السلام ) فرمود: يا على من لا تنتفع بدينه و دنياه ، فلا خير لك فى مجالسته ، و من لم يوجب لك ، لا توجب له و لا كرامة .(769)
يا على كسى كه از دين و دنياى او سودى نمى برى در مجالست و همنشينى با او خيرى براى تو نيست ، و كسى كه مراعات حق تو را نمى كند، تو نيز مراعات او را مكن . مراعات تو در اين حال بزرگوارى حساب نيايد.
905 - من خاف الله ، اءخاف الله منه كل شيى ء.
- هر كس از خدا بترسد، خدايتعالى همه چيز را از او مى ترساند.
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): من خاف الله ، اءخاف الله منه كل شيى ء. و من لم يخف الله ، اءخافه الله من كل شيى ء.(770)
هر كه از خدا بترسد، خداوند همه چيز را از او مى ترساند و هر كس از خدا نترسد، خداى تعالى او را از همه چيز مى ترساند.
906 - من تعلم علما، ليمارى به السفهاء اءو ليجادل به العلماء اءو ليدعو الناس الى نفسه فهو من اءهل النار.(771)
- هر كه علم بياموزد تا با آن با بى خردان ستيز و منازعه كند يا با آن با دانشمندان به خصومت و مجادله برخيزد يا مردم را بسوى خود بخواند، او اهل جهنم است .


http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:21
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
در سفينة البحار آمده : قال الصادق (عليه السلام ): من دعى الناس الى نفسه ، و فيهم من هو اءعلم منه ، فهو مبتدع ضال .(772)
فرمود هر كه مردم را بسوى خود بخواند در حاليكه در بين آنها كسى داناتر و اعلم از او باشد، پس او بدعت گذار گمراه است .
نقل كرده اند: مرد فاضل و دانشمندى در حوزه علميه نجف اشرف ، ساليان درازى به تحصيل علوم مشغول بوده ، و در دوره تحصيل و مطالعات خود، خلاصه و فشرده اندوخته هاى علمى خود را در سه جلد جمع آورى كرده بود، تصميم مى گيرد كه به شهر زادگاه خود براى تبليغ و خدمت به دين اسلام برگردد.
براى توديع و خداحافظى به محضر يك يك استادان خود مى رسد، تا اينكه به محضر استاد اخلاق خود رسيده و از او نيز وصيت و سفارشى بعنوان ارمغان درخواست مى كند.
استاد اخلاق به او مى گويد: برو، انشاء الله كارت مى گيرد، جاى نگرانى نيست . عرض مى كند كه آقا؛ من براى كاسبى نمى روم كه كار و بارم بگيرد، مى خواهم با اندوخته دانش خود كه در اين مدت بدست آورده ام ، دين خود را به پروردگار خود اداء كنم ، و از شما نصيحتى و اندرزى مى خواهم كه بعنوان ارمغان با خود ببرم كه در آينده رهنمون من باشد.
استاد مى فرمايد: اگر بگويم قبول نخواهى كرد! عرض مى كند: كه آقا؛ چطور ممكن است نپذيرم ، هر چه بفرمائيد حاضرم با جان و دل بپذيرم .
مى فرمايد: حالا كه اينطور است ، موقع رفتن ، آن سه جلد كتاب اندوخته خود را به رود دجله بيانداز و برو!
او قدرى بفكر فرو مى رود و مى بيند به هيچ وجه آمادگى اينكار را ندارد. بموجب ضرب المثل : (ثروت و اندوخته تاجر در كيسه او، و سرمايه و اندوخته عالم در دفترهاى اوست ) او چگونه مى تواند اندوخته ده ها سال زحمت درس و مطالعه خود را كه تنها سرمايه علمى اوست به رود دجله بياندازد؟ عرض مى كند: براى اين كار سه روز مهلت مى خواهم تا قدرى فكر كنم ، پس از سه روز بخدمت استاد مى رسد و مى گويد: آقا با كمال تاسف ، هرچه فكر كردم ديدم نمى توانم اين كار را بكنم . استاد محترم مى گويد: مى دانستم ! خوب ، حالا كه مى روى ، برو، و حتما كارت هم خوب مى گيرد، فقط سعى كن كه مردم را بنام خدا بسوى خويش دعوت نكنى ! عرض ‍ مى كند: آقا؛ اين چگونه ممكن است ؟ من سالها عمر خود را صرف اين كرده ام كه دانشى اندوخته كنم ، تا بتوانم مردم را بسوى خدا دعوت كنم ، چطور مى شود تصور كرد كه مردم را بنام خدا بسوى خود دعوت كنم ؟ استاد مى گويد: آزمايش آن خيلى آسان است . مى توانى همين العان خود را آزمايش كنى ، تصور كن كه رفتى ، و در آن شهر كارت رونق گرفت و هزاران نفر دور تو را گرفتند و همه بدست تو راهنمائى شدند، روزى دانشمندى مانند تو وارد شهر شد و خواست او هم در اين كار به تو كمك كند، متوجه شدى كه او خيلى بهتر از تو مى تواند مردم را هدايت كرده و بسوى حق دعوت نموده و بخدا نزديك گرداند. آيا حاضر مى شوى كه دست از رياست چند ساله خود بردارى و جاى خود را به او واگذار كرده و از مردم بخواهى كه بعد از آن دور او جمع شوند و از او استفاده بيشتر بكنند، و تو هم به او يارى كنى ؟ در اينصورت تو در ادعاى خود صادق هستى . و اگر هدايت مردم را مى خواهى بشرط آنكه با دست تو باشد، آنگاه مردم را بنام خدا بخود دعوت كرده اى .
907 - من صلى بالليل ، حسن وجهه بالنهار.
- هر كس در شب ، نماز (شب ) بخواند، در روز سيماى او زيبا مى شود.
908 - من تمنى موتهن ، حرم اءجرهن (يعنى البنات .(773))
- هر كس آرزوى مرگ (دخترانش را) بكند، از پاداش و اجر آن محروم مى ماند.
909 - من كفل يتيما، ينفقه (774) من ماله ، حتى يستغنى ، وجبت له الجنة اءلبتة .
- هر كس يتيمى را كفالت كند و از دارائى خود هزينه زندگى او را بپردازد تا وقتى كه او بى نياز شود، قطعا بهشت بر او واجب مى شود.
قال النبى (صلى الله عليه و آله ): من كفل يتيما و كفل نفقته كنت انا و هو فى الجنة كهاتين . و قرن بين اءصبعين المسبحة والوسطى .(775)
فرمود: هر كس يتيمى را سرپرستى كند و خرجى او را به عهده بگيرد. (دو انگشت نشانه و وسط را نزديك هم كرد) و فرمود: من و او در بهشت مانند اين دو در يكجا هستيم .(776)
910 - من اءتى ذا بدعة ، فوقره ، فقد هدم الاسلام .
- هر كس بدعت گذارى را احترام كرده و بزرگ شمارد، در حقيقت بنياد اسلام را ويران ساخته است .
911 - من فصل بينى و بين آلى بعلى ، لم يشم رايحة ، الجنة و ان ريحها ليوجد من خمسماءة عام .(777)
- هر كه ميان من و ميان اولادم با على جدائى اندازد، بوى بهشت را استشمام نمى كند. با اينكه بوى آن از پانصد سال (راه ) به مشام مى رسد.
912 - من تساوى يوماه فهو مغبون .
- هر كه دو روز او مساوى باشد مغبون است .
913 - من صبر على الرزية ، يعوضه الله .
- هر كس بر مصيبت صبر كند، خدايتعالى عوض او را مى دهد.
914 - من ظلم ، لا يظلم .
- كسى كه ستم ديده ، ستم نمى كند.
915 - ما من مومن يعزى اءخاه لمصيبة الا كساه الله حلل الكرامة يوم القيامة .(778)
- هيچ مومنى برادرش را هنگام مصيبت او تسليت نمى دهد مگر اينكه خداوند در روز قيامت جامه هاى بهشتى بر او مى پوشاند.
916 - ما خلقتم للفناء، بل خلقتم للبقاء و انها فى الاءرض غريبة ، و فى الاءبدان مسجونة .
- براى فانى شدن آفريده نشده ايد، بلكه براى باقى ماندن آفريده شده ايد.
(نفس ناطقه ) شما در روى زمين غريب و در بدنها زندانى است .
917 - مثل المراءة مثل الضلع الاءعرج ، ان اءقمته انكسر، و ان تركته استمتعت به .
- مَثَل زن مَثَل شاخه كج است ، اگر راستش كنى مى شكند و اگر به حال خودگذارى از او بهره مند مى شوى .
918 - ملعون ملعون من وضع رداؤ ه فى مصيبة غيره .(779)
ملعون ملعون است كسى كه در مصيبت ديگرى عباى خود را (مانند صاحب عزا) زمين گذارد.
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:21
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
عن ابى بصير، عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : ينبغى لصاحب المصيبة اءن لا يلبس ردائه و اءن يكون فى قميص حتى يعرف .(780)
شايسته است بر صاحب عزا و مصيبت كه عباى خود را نپوشد و با پيراهن باشد تا اينكه شناخته شود (و اين كار براى غير از صاحب عزا نهى شده است .)
(ظاهرا در بين عرب معمول بود كه صاحب عزا عباى خود را زمين بگذارد كه مردم او را بشناسند، به همين جهت براى غير عزادار، آن را نهى مى كند كه تا با صاحب عزا اشتباه نشود.)
919 - ما من نفقة اءحب الى الله من نفقة قصد، و يبغض الاسراف ، الا فى الحج و العمرة .
- هيچ خرجى نزد خدا محبوبتر از خرج ميانه رو نيست ، و خداوند پرخرجى و زياده روى را دوست ندارد، مگر در حج و عمره .
920 - ما عال من اقتصد.
- كسى كه (در هزينه و خرج زندگى ) ميانه رو باشد، محتاج نمى شود.
921 - ما اءنفق المومن ، من نفقة ، الا خلفها على الله ، الا فى بنيان ، اءو معصية .
- مومن هيچ خرج و هزينه اى نمى كند مگر اينكه جايگزينى آن بر عهده خداوند است جز در ساختمان (و خانه بيش از نياز) و در معصيت .
تعليق :
عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : كل بناء، ليس بكفاف ، فهو وبال على صاحبه يوم القيامة .(781)
هر بنائى كه بيش از حد نياز باشد، در روز قيامت وبال گردن صاحبش ‍ خواهد بود.
در روايت آمده : كل بناء وبال على صاحبه الا ما لابد منه .(782)
هر بنا و خانه اى به ضرر صاحبش است مگر بمقدار ضرورت .
گفته اند: مراد، بناى زايد بر احتياج آن است كه براى فخرفروشى و به ناز و نعمت مسترق شدن باشد، نه بناهاى نيكوكارى ، مانند: مساجد، مدارس ، بيمارستانها و پل سازى و امثال آن (و آنچه براى مردم جامعه مفيد باشد.)
و فرمود: اتقوا البنيان فى الحرام ، فانه اءساس الخراب .(783)
از بنيان گذارى بنائى در (راه ) حرام بپرهيزد، زيرا آن ، پايه خرابى (دين و دنيا) است .
922 - ما من والد، علم ولده القرآن ، الا توج الله والديه يوم القيمة بتاج الملك ، و كسيا حلتين .(784)
- پدرى به فرزندش قرآن نمى آموزد، مگر اينكه خداوند در روز قيامت پدر و مادرش را با تاج پادشاهى ، تاجدارش كند، و به هر دو لباس بهشتى مى پوشاند.
923 - ما اءخاف على اءمتى الفقر، ولكن اءخاف عليها سوء التدبير.
- من از فقير شدن امتم نمى ترسم ، ولى از سوء تدبير آنان مى ترسم .
تعليق :
الامدى فى الغرر عن اميرالمومنين (عليه السلام ) انه قال : التبذير عنوان الفاقة .
و قال (عليه السلام ): اذا اءراد الله بعبد خيرا، اءلهمه الاقتصاد، و حسن التدبير، و جنبه سوء التدبير، والاسراف .
و قال (عليه السلام ): سبب الفقر الاسراف .
و قال (عليه السلام ): من اءشرف الشرف ، الكف عن التبذير والسرف .(785)
اميرالمومنين (عليه السلام ) فرمود: اسراف و زياده روى در خرج سرآغاز فقر و تنگدستى است .
و فرمود: هرگاه خداوند (از بنده اى راضى بود) و خير او را بخواهد ميانه روى و حسن تدبير را بر دل او مياندازد و او را از سوء تدبير و اسراف باز دارد.
و نيز فرمود: علت تنگدستى و فقر، خرج كردن غير ضرورى و اسراف است .
و فرمود: خوددارى از پرخرجى و اسراف از بالاترين مراتب شرف است .
قال ابو عبدالله (عليه السلام ): يا عبيد؛ ان السرف يورث الفقر، و ان القصد، يورث الغنى .(786)
فرمود: اى عبيد؛ زياده روى و اسراف در خرج ، فقر مى آورد و ميانه روى و اعتدال ، انسان را غنى و بى نياز مى كند.
924 - ما من شيى ء اءثقل فى الميزان من خلق حسن .
- چيزى سنگين تر از خوش خلقى در ترازوى (سنجش ارزشها) نيست .
925 - ما سترالله على عبد فى الدنيا الا ستر عليه فى الاخرة .
- خدايتعالى هيچ عيب بنده اى را در دنيا پرده نكشيد مگر اينكه در آخرت نيز آن عيب را پوشانيد.(787)
926 - ما من اءحد يشاور اءحدا، الا هدى الى الرشد.
- احدى با احدى مشورت نمى كند مگر اينكه به راه صحيح راه مى يابد.


http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:21
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): يا على ؛ لا تشاورن جبانا، فانه يضيق عليك المخرج ، و لا تشاورن بخيلا، فانه يقصر بك عن غايتك ، و لا تشاورن حريصا، فانه يزين لك شرها، و اعلم اءن الجبن و البخل و الحرص ، يجمعها سوء الظن .(788)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود: يا على ؛ با شخص ترسو مشورت مكن ، زيرا او راه خروج را بر تو تنگ مى كند. و با بخيل مشورت مكن ، زيرا، او تو را از مقصد و منظورت باز مى دارد، و با حريص مشاوره مكن ، زيرا او عيب كار را به تو زينت مى دهد، و بدان كه ترسوئى و بخل و حرص از بدبينى و بدگمانى گرد هم آيد.
شاور ذوى العقول تاءمن الزلل و الندم .(789)
با خردمندان مشورت كن . از لغزش ها و پشيمانى در امان باشى .
لقمان : يا بنى شاور من جرب الاءمور، فانه يعطيك من راءيه ما قام عليه بالغلاء و تاءخذه انت بالمجان .(790)
لقمان به پسرش گفت : پسرم با كسى كه در كارها تجربه ديده است مشورت كن ، زيرا او راءى و نظرى را كه به گرانى فراهم آورده در اختيارت مى گذارد و تو آن را به رايگان بدست مى آورى .
در مجمع البحرين آمده : و فيه : ((استخر ثم استشر)) و معناه انك تستخير الله اءولا، باءن تقول : ((اءللهم انى اءستخيرك خيرة فى العافية )) و تكرر ذلك مرارا، ثم تشاور، بعد ذلك فيه ، فانك اذا بداءت بالله اءجرى الله لك الخيرة على لسان من شاء من خلقه .(791)
نخست از خدايتعالى طلب خير كن و بگو: (خداوندا از تو خيرى در صحت و عافيت مى خواهم ) و اين دعا را بارها تكرار كن ، بعد از آن درباره كار خود مشورت كن .
زيرا: وقتى كه تو با خدا شروع كردى ، خدايتعالى خير و صلاح تو را بر زبان هر كس بخواهد جارى مى سازد.
927 - ملعون ، ملعون ، من يضيع من يعول .
- ملعون ملعون است كسى كه حقى از خانواده اش ضايع كند.
928 - ما اصطحب اثنان الا كان اءعظمهما عندالله ، و اءحبهما اليه المرفق لصاحبه .
- دو نفر با همديگر دوست و مصاحب نشدند، مگر اينكه ، بزرگترين و محبوبترين بين آن دو نفر پيش خدايتعالى آن است كه به دوستش ‍ سودمندتر و مهربانتر باشد.
929 - ما من عمل اءحب الى الله و الى رسوله من الايمان بالله ، و الرفق بالعيال .
- هيچ عملى پيش خدا و رسولش محبوبتر از آن نيست كه انسان ايمان بخدا داشته و با اهل خانواده نرمخو و خوش رفتار باشد.
930 - مثل الدنيا كمثل ماء البحر كلما شربه العطشان از داد عطشا.(792)
- مثل دنيا مثل آب (شور) دريا است ، هر چه آدم تشنه از آن بنوشد، بر تشنگى (او) افزوده شود.
931 - ما علا عال و هبط.
- هيچ بالا رونده اى بالا نرفت (مگر اينكه ) فرو افتاد.
تعليق :
مصراع : فواره چون بلند شود سرنگون شود.
مثنوى مولوى :


نردبان اين جهان ما و منى است

عاقبت اين نردبان افتادنى است هر كه او احمق شد و بالا نشست

استخوان او بتر خواهد شكست

932 - ما رفع الناس اءبصارهم الى شيى ء، الا وضعه الله .
- مردم چشمهايشان را به چيزى خيره نساختند، مگر اينكه خدايتعالى آن را پست و بى ارزش نمود.
933 - ما رفع القلع على راءس عاقل مرتين .
- بر سر (آدم ) عاقل دو مرتبه سنگ نمى خورد.
934 - ما من نبى الا و قد دعا لاءكل خبز الشعير، و بارك به عليه ، و ما دخل جوفا الا و اءخرج كل داء فيه ، و هو قوت الاءنبياء و طعام الاءبرار.(793)
- هيچ پيامبرى نبود مگر اينكه (مردم را) به خوردن نان جو خواند و به آن بركت داد، و آن به شكمى داخل نشد مگر اينكه همه مرض هاى آن را بيرون كرد، و آن خوراك پيامبران ، و طعام نيكوكاران است .
935 - ما عجت الاءرض الى الله كعجتها من دم يسفك عليها حراما.
- زمين هيچ ناله و فريادى به خدا نكرد مانند فريادش از خون به حرام (و ناحق ) ريخته شده بر او.
936 - ما عمر مجلس بالغيبة الا خرب .
- هيچ مجلسى با غيبت كردن آباد نشد، مگر (از دين ) ويران و خراب گشت .
937 - ما حلف رجل بالطلاق ، و ما استحلف به الا منافق .
- هيچ مردى جز منافق به طلاق دادن قسم نخورد و قسم نخواست .
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:22
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
ن : باب ن : باب النون
938 - نعم العون على التقوى الغنى .(794)
- توانگرى و بى نيازى براى تقوى و پرهيزگارى كمك و يار خوبى است .
تعليق :
عن ابى يعفور، قال قلت لابى عبدالله (عليه السلام ): انا لنحب الدنيا، فقال لى : تصنع بها ماذا؟ قلت : اءتزوج منها، و اءحج ، و اءنفق على عيالى ، و اءنيل اخوانى و اءتصدق ، قال لى : ليس هذا من الدنيا، هذا من الاخرة .(795)
راوى گويد به حضرت صادق (عليه السلام ) عرض كردم : ما دنيا را دوست داريم ، از من پرسيد: مى خواهى با آن (دنيا) چه كار كنى ؟
عرض كردم : با آن ازدواج مى كنم . و حج مى روم ، و به عيالم هزينه مى كنم ، و به برادرانم بخشش مى كنم ، و تصدق و زكات مى دهم . به من فرمود: اين از دنيا نيست ، اين از (اعمال ) آخرت است .
و قد روى : نعم المال الصالح للعبد الصالح ، و نعم العون الدنيا على الاخرة .(796)
و در روايت ديگر: چه خوب است مال صالح و حلال در دست بنده صالح و نيكوكار، و يار و مددكار خوبى است دنيا براى اعمال آخرت .
939 - نصرت بالرعب ، و جعل رزقى فى رمحى .
- نصرت و پيروزى يافتم (از خدا) با ترسى كه (در دل دشمنان ) انداخت و روزى من در فقر و ندارى من قرار گرفت .
940 - نصرت بالرعب من مسيرة شهر.
- نصرت و پيروزى يافتم (از خدا) بوسيله ترس و رعبى كه از مسافت يكماهه (بر دل دشمن انداخت .)
941 - نعم الولد البنات ملطفات ،(797) مجهزات ، مونسات مفليات ، مباركات .
- چه خوب است فرزندان دختر كه مهربان و خوشرفتارند، مايحتاجشان مهيا، مونس و همدمند، و پاكيزه و برگزيده اند، با ميمنت و مباركند.
942 - نعم الفاكهة البطيخ .
- كدو مربائى (يا خربزه ) ميوه خوبى است .
943 - نعمة الجاهل روضة فى المزبلة .
- نعمت در دست نادان بوستانى است در ميان سرگين و زباله دان .
944 - نحن و بنو مطلب لم نقترف فى جاهلية و لا اسلام .(798)
- من و فرزندان مطلب چه در دوزه جاهليت (قبل از اسلام ) و چه در دوره اسلام گناهى مرتكب نشديم .
945 - نحن الاءولون ، و نحن الاخرون ، و نحن السابقون .
- ما (خاندان نبوت ) اولين ، ما آخرين و ما سابقين هستيم .
946 - نعم الفص البلور.
- بلور، نگين خوبى است .
947 - نحن نحكم بالظاهر، والله يتولى السرائر.
- ما به ظاهر حكم مى كنيم و خدايتعالى متولى باطن ها و نهانى ها است .
948 - نظر المومن فى وجه اءخيه حبا له ، عبادة .
- نگاه محبت آميز مومن به صورت برادرش ، عبادت است .
949 - نعم شغل المومنة المغزل .
- ريسندگى و بافندگى شغل خوبى براى زنان مومن است .
950 - نية المومن اءبلغ من عمله .
- نيت مومن از عملش رساتر است .
951 - نجا المخفون .(799)
- سبكباران نجات يافتند.
952 - نعم وزير الايمان العلم ، و نعم وزير العلم الحلم ، و نعم وزير الحلم الرفق ، و نعم وزير الرفق اللين .
- علم وزير و (يار) خوبى است براى ايمان و بردبارى يار خوبى است براى علم و خوشرفتارى و مرافقت يار خوبى است براى بردبارى و نرمى و ملايمت يار خوبى است براى خوشرفتارى .


http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:22
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
و: باب و : باب الواو
935 - ويل لتجار من لا والله ، بلى والله .
- واى بر بازرگانان و كاسبان امت من از (قسم خوردن بى جا و گفتن ): نه بخدا، آرى بخدا.
954 - ويل لصناع اءمتى من غد، اءو بعد غد.
- واى و بدا، بحال صنعتگران امت من از (بدقولى ) فردا پس فردا كردن .
955 - ويل لعيون ، تظلم عينا.
- واى بحال چشم زخم زننده ، كه بمردم چشم زخم مى زند.
956 - والذى نفسى بيده ، على و شيعته هم الفائزون .
- قسم به كسى كه جانم بدست اوست ، على و پيروانش پيروزند.
957 - والله فى عون العبد، ما كان فى عون اءخيه .
- خدا يار و مددكار بنده است مادامى كه او در يارى و كمك برادرش ‍ مى باشد.
958 - والذى نفسى بيده ، ان الرجل منهم ، له مثل قوة ماءة رجل فى الاءكل و الشرب ، والجماع ، يعنى اءهل الجنة .
قسم به كسى كه جانم بدست اوست ، براستى مردى از (اهل بهشت ) در خوردن و نوشيدن و آميزش نيروى صد مرد را دارد.
تعليق :
قال رجل (من اهل كتاب ): يا اءبالقاسم ، اءتزعم اءن اءهل الجنة ياءكلون و يشربون ؟ قال : نعم ، والذى نفسى بيده ، ان اءحدهم ليعطى قوة ماءة رجل فى الاءكل والشرب ، قال : فان الذى ياءكل ، يكون له الحاجة ، والجنة طيبة ، لا خبث فيها، قال : عرق يفيض من اءحدهم كرشح المشك فيضمر بطنه .(800)
مردى از (اهل كتاب ) پيش رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) آمد و عرض ‍ كرد: اى ابالقاسم ؛ آيا به گمان شما اهل بهشت مى خورند و مى آشامند؟ فرمود: بلى ، قسم به كسى كه جان من در دست اوست ، بدرستى كه بمردى از آنان در خوردن و آشاميدن قدرت و نيروى صد مرد داده مى شود. عرض ‍ كرد: كسى كه مى خورد نياز به قضاى حاجت پيدا مى كند، و بهشت پاكيزه است و در آن آلودگى نيست . فرمود: از هر كدامشان عرقى مانند ترشح مشك روان مى شود آنگاه شكم آنها باريك و لاغر مى شود.
959 - وددت ان تبارك الله فى قلب كل مومن .(801)
- دوست دارم كه خداوند در دل هر مومنى منزه و بزرگ و برتر باشد.
960 - ويل لقاضى الاءرض من قاضى السماء.
- واى به حال قاضى (حاكم روى ) زمين از قاضى آسمان .
961 - ورثوه من اءول ما يبول منه ، يعنى الخنثى .
- به خنثى (براساس ) اول جائى كه از آن بول مى كند، سهم ارث بدهيد.
وللمتكلف ثلاث علامات : يتملق اذا حضر، و يغتاب اذا غاب ، و يشمت بالمصيبة .
- متكلف را سه علامت است : هنگامى كه حاضر باشد تملق و چاپلوسى مى كند، وقتى كه غائب شد، غيبت و بدگوئى كند، و در مصيبت سرزنش و شماتت نمايد.
963 - و للظالم ثلاث علامات : يقهر من دونه بالغلبة ، و من فوقه بالمعصية ، و يظاهر الظلمة .
- ستمكار سه علامت دارد: پائين تر از خود را با زور غلبه كند، و بالاتر از خود را با نافرمانى و عصيان . و ستمكاران را يارى و پشتيبانى كند.
964 - و للمنافق ثلاث علامات : اذا حدث كذب و اذا وعد اءخلف ، و اذا اؤ تمن خان .
- منافق را سه نشانه است : هرگاه سخن گويد دروغ بافد، و اگر وعده دهد خلاف كند، وقتى كه امانتى به او بسپارند خيانت نمايد.
965 - والله لو ازداد يقينا لمشى على الهواء (كما على البحر) يعنى : اءلخضر.(802)
- قسم بخدا اگر يقينش بشتر از آن بود در هوا راه مى رفت همانگونه كه روى دريا راه مى رود. يعنى : خضر (عليه السلام ).
966 - وسطوا الامام ، و سددوا الخلل .
- امام جماعت را در وسط (جلو) قرار دهيد و جاهاى خالى صف ها را فشرده تر كنيد.



http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:22
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
ه‍: باب ه‍: باب الهاء
967 - هذا وضوء، لا يقبل الله الصلوة الا به .
- اين وضوئى است كه خداى تعالى نماز را بدون آن نمى پذيرد.
968 - هلاك المرء فى ثلاث : فى قبقبة ، و ذبذبة ، و لقلقة .(803)
- هلاك انسان در سه چيز است : در شكم ، فرج و زبان .
969 - هلك امرؤ ، لم يعرف قدره ، و تعدى طوره .
- به هلاكت افتاد مردى كه حد و مرز خود را نشناخته و از حد و اندازه خود تجاوز كند.
970 - هذه الاءمة من بنى آدم تسعة و تسعون فى النار، و واحد فى الجنة . و فى رواية آخرى : من كل اءلف واحد، و سائرهم للنار و ابليس .(804)
- اين امت از اولاد آدم نود و نه نفر در آتش و يكى در بهشت است و در روايت ديگر: از هر هزار يكى (براى بهشت ) و ديگران سزاوار آتش و ابليس اند.
971 - هدية الله للمومن ، السائل على بابه .
- تحفه خدايتعالى براى مومن سائل بر در (منزل ) اوست .
تعليق :
عن ابى جعفر (عليه السلام ) قال : الفقير هدية الله الى الغنى فان قضى حاجته فقد قبل هدية الله و ان لم يقض حاجته فقد رد هدية الله عزوجل عليه .(805)
فرمود: فقير هديه خدايتعالى است به توانگر، پس اگر حاجت او را بر آورده كند در واقع هديه خدايتعالى را پذيرفته است ، و اگر حاجت او را برآورده نكند در حقيقت هديه خدا را برگردانده است .
972 - هو الطهور ماؤ ه الحل ميتته ، يعنى : به البحر.
- دريا، آبش پاك كننده و ميته اش حلال است .
تعليق :
بحار در بيان اين حديث آورده : لعل المراد بالميتة ، ما لم ينحر و لم يذبح فان السمك يحل بخروجه عن الماء من غير ذبح و نحر.(806)
شايد منظور اين است كه : ماهى هاى حلال گوشت وقتى كه از آب بيرون آمده و مرده باشند احتياج به نحر كردن و سر بريدن و ذبح كردن ندارند و خوردن آن حلال است .


http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:22
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
لا: باب لا : باب اللا
973 - لا انا من دد، و لا الدد منى .
- من اهل لهو و لعب نيستم و لهو و لعب از (خصلت ) من نيست .
974 - لا تشبهوا باليهود.
- خودتان را شبيه يهود نسازيد.
975 - لا يخلون رجل بامراءة ، فان الشيطان ثالثهما.
- مردى با زنى خلوت نكند، زيرا شيطان سومى آنها خواهد بود.
976 - لا يعذب بالنار الا رب النار.
- جز پروردگار آتش ، كسى (ديگرى را) با آتش عذاب نمى كند.
977 - لا يقيم الرجل الرجل من مجلسه ، ثم يجلس فيه ، ولكن يقول : تفسحوا، او توسعوا.(807)
- كسى ديگرى را از جاى خود بلند نكند تا خودش در آنجا بنشيند ولى بگويد: جا باز كنيد و فاصله بگيريد.
تعليق :
نهى النبى (صلى الله عليه و آله ) عن اءن يقام الرجل عن مجلسه و يجلس ‍ فيه آخر. قال (صلى الله عليه و آله ): ولكن تفسحوا، و توسعوا.
و روى : ان النبى (صلى الله عليه و آله ): لعن من جلس وسط الحلقة ، و نهى اءن يجلس الرجل بين الرجلين ، الا باذنهما.(808)
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) نهى كرد از اينكه كسى را از جاى خود بلند كرده و ديگرى را در آنجا بنشانند، فرمود: ولكن صاله بگيريد و جا باز كنيد.
و روايت شده كه نبى اكرم (صلى الله عليه و آله ) لعن كرد كسى را كه در ميان حلقه بنشيند، و نهى نمود كه مردى دو كس را از هم جدا كرده و در ميان آنها بنشيند، مگر به اجازه هر دوى آنها.
978 - لا تلتفتوا فى صلوتكم ، فانه لا صلوة لملتفت .
- در سر نماز روى خود را به اطراف برنگردانيد، و نماز كسى كه به چپ و راست برگردد باطل است .
979 - لا يلسع المومن من حجر مرتين .
- مومن از يك سوراخ دو بار گزيده نمى شود.
980 - لا يحل لرجل ، يومن بالله و اليوم الاخر، اءن يدع عانته اءكثر من اءربعين يوما.
- براى مردى كه بر خدا و روز قيامت باور دارد، جايز نيست كه بيش از چهل روز موى زهار (پائين ناف ) خود را نزدايد.
981 - لا يحل لامراءة تؤ من بالله و اليوم الاخر، اءن تدع ذلك منها (اى : شعر عانيتها) اكثر من عشرين يوما.(809)
- براى زنى كه بخدا و قيامت ايمان دارد جايز نيست كه بيش از بيست روز موى زهار خود را نزدايد.
982 - لا خير فى دين ، ليس فيه ركوع و لا سجود.
- دينى كه در آن ركوع و سجود نباشد در آن خيرى نيست .
983 - لا فقر اءشد من الجهل .
- هيچ فقرى سخت تر و شديدتر از نادانى نيست .
984 - لا اغلال و لا اسلال .
- نه خيانت و نه دزدى نهانى (روا نيست .)
985 - لا يدخل اءحد منكم الجنة الا بجواز: بسم الله الرحمن الرحيم ، هذا كتاب من الله بفلان بن فلان ، ادخلوه جنة عالية .
- كسى از شماها به بهشت وارد نمى شود، مگر بجواز بسم الله الرحمن الرحيم اين نوشته اى از سوى خدا براى فلانى فرزند فلانى است او را به بهشت عاليه وارد كنيد.
تعليق :
و روى عنه (صلى الله عليه و آله ): من حم ثلاث ساعات ، فصبر فيها، باهى الله به ملائكته ، فقال : ملائكتى ، اءنظروا الى عبدى و صبره على بلائى ، اءكتبوا لعبدى براءة من النار. قال : فيكتب : بسم الله الرحمن الرحيم ، هذا كتاب من الله العزيز الحكيم ، براءة من الله لعبده فلان بن فلان ، انى قد آمنتك عن عذابى ، و اوجبت لك جنتى فادخلها بسلام .(810)
از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) روايت شده : (هر كس سه ساعت تب كرد آنگاه در آن حال تب صبر نمود، خدايتعالى با او به فرشته هايش مباهات مى كند، سپس مى فرمايد: اى ملائكه من ؛ به بنده من و صبر كردن او بر بلاى من نگاه كنيد، براى بنده ام برائتى از آتش بنويسيد، فرمود: پس نوشته مى شود: بسم الله الرحمن الرحيم ، اين نوشته اى است از سوى خداوند عزيز و حكيم برائتى است از خدايتعالى به بنده اش فلانى فرزند فلانى ، بدرستى كه من تو را از عذاب خود پناه دادم ، و بهشتم را براى تو واجب كردم ، آنگاه بسلامتى به بهشت وارد شو.)
986 - لا تسخطوا نعم الله ، و لا تقتر حوا على الله .
- از نعمت هاى خدايتعالى ناراضى نباشيد، و به خدا تحكم نكنيد و دستور ندهيد.
987 - لا اله الا الله حصنى فمن دخل حصنى ، امن من عذابى .
- (كلمه ) لا اله الا الله قلعه و پناهگاه من است ، پس هر كس به پناهگاه من وارد شود، از عذاب و مجازات من در امان است .
988 - لا يدخل الجنة ديبوب و لا قلاع .(811)
- ديوث و سخن چين دروغگو پيش سلطان وارد بهشت نمى شود.
989 - لا خير فى النوافل ، اذا اءضرت بالفرائض .
- در نوافل و مستحباتى كه به واجبات ضرر رساند خيرى نيست .
990 - لا يسمع بى يهودى و لا نصرانى ، ثم لم يومن بى ، الا كان من اءصحاب النار.
- هيچ يهودى و نصرانى نيست كه (سخنان ) مرا بشنود و به من ايمان نياورد مگر اينكه از اصحاب آتش دوزخ است .
991 - لا تجسسوا، ولكن تحسسوا.
- عيب جوى مردم نباشيد، ولى خير و خوبى مردم را جستجو كنيد (يا دلجوئى كنيد.)
992 - لا يؤ آخذ الرجل بجريرة ابنه ، و لا ابن بجريرة اءبيه .
- مردى به خيانت و گناه فرزندش ، و نه فرزندى به گناه پدرش بازخواست نمى شود.
993 - لا صلوة لمن لم يطع الصلوة ، و طاعة الصلوة اءن ينتهى عن الفحشاء و المنكر.(812)
- كسى كه از نماز اطاعت نكند، نمازخوان (واقعى ) نيست و اطاعت نماز آنست كه از اعمال فحشا و منكر باز ايستد.
994 - لا يجتمع المال ، الا بخصال خمس : بخل شديد، و اءمل طويل ، و قطيعة الرحم ، و كد عظيم ، و ايثار الدنيا على الاخرة .(813)
- مال (دنيا) رويهم جمع نمى شود، مگر با پنج خصلت : بخل و امساك شديد (مصرف نكردن به خود و ديگران )، آرزوى طولانى ، قطع رحم (عدم يارى به خويشاوندان )، و تن دادن به مشقت و سخت كوشى در طلب مال ، و گزينش دنيا بر آخرت .
995 - لا صغيرة مع اصرار، و لا كبيرة مع استغفار.
- هيچ گناه صغيره و كوچكى با ادامه دادن و اصرار در آن كوچك و صغيره نيست و هيچ گناهى با استغفار و طلب آمرزش از خدا گناه كبيره نيست .
996 - لا طاعة لمخلوق فى معصية الخالق .
- اطاعت كردن از مخلوق در معصيت خالق جايز نيست .
997 - لا يقولن اءحد زرعت ولكن يقول حرثت .
- هرگز احدى نگويد كه زراعت كردم (رويانيدم ) ولكن بگويد: كاشتم و بذر افشاندم .
998 - لا رهبانية فى الاسلام .
- رهبانيت و ترك كردن دنيا در اسلام (جايز) نيست .
999 - لا يتناج اثنان دون الثالث .
- دو نفر (در حضور سومى ) در گوشى و محرمانه با هم حرف نزنند.
تعليق :
عن النبى (صلى الله عليه و آله ) قال : اذا كنتم ثلاثة ، فلا يتناجى اثنان دون الثالث ، فان ذلك يحزنه .(814)
يعنى : هرگاه سه نفر بوديد، دو نفر محرمانه و در گوشى با هم بدون سومى نجوا نكنند، زيرا اينكار آن سومى را اندوهناك مى كند.
1000 - لا يحل لمؤ من اءن يهجر اءخاه فوق ثلاث ، والسابق اءسبقهما الى الجنة .
- جايز نيست كه مومن بيش از سه روز از برادر خود (بقهر) جدا شود. و هر يك از آن دو، زودتر (در وصل و آشتى ) سبقت جويد او زودتر از ديگرى به بهشت وارد مى شود.
1001 - لا شفاء فيما محرم .
- در چيزى كه حرام شده است شفا و بهبودى نيست .
1002 - لا ياءخذ اءحدكم متاع اءخيه ، لا جادا(815) و لا هازلا.
- هيچ احدى از شما، متاع برادرش را از دستش نگيرد، چه جدى و چه بشوخى .
1003 - لا يحل مال اءمرء مسلم ، الا عن طيب نفس منه .
- مال شخص مسلمان (براى كسى ) حلال نمى شود، مگر با رضايت خاطر او.
1004 - لا شفيع اءنجح من التوبة .
- هيچ شفيعى بهتر از توبه نيست .
1005 - لا يجتمع الشح والايمان فى قلب رجل .
- حرص و بخل ، و ايمان ، در دل مرد با هم جمع نمى شود.


http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:23
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
البخيل يبخل بما فى يديه ، والشحيح يشح بما فى اءيدى الناس ، و على ما فى يديه ، حتى لا يرى فى اءيدى الناس شيئا، الا تمنى اءن يكون له بالحل و الحرام و لا يشبع و لا يقنع بما رزقه الله .(816)
بخيل به آنچه در دست اوست بخل مى ورزد، و شحيح ، حرص مى كند به آن چيزى كه در دست مردم است ، و هم به آنچه در دست خود اوست ، تا جائى كه چيزى در دست مردم نمى بيند، مگر اينكه مى خواهد مال او باشد، چه از راه حرام و چه از راه حلال و بر آنچه خدايتعالى او را ارزانى داشته قانع و بسنده نيست .
1006 - لا يجتمع غبار فى سبيل الله و دخان جهنم فى جوف
مومن .
- گرد و غبارى (كه انسان ) در راه خدا (مى خورد)، با دود جهنم در داخل مومن جمع نمى شود.
1007 - لا تجمعوا بين اسمى و كنيتى اءبو القاسم الله يعطى و انا اقسم .
- ميان من و كنيه مرا جمع نكنيد، خدايتعالى عطا مى كند و من تقسيم مى كنم .
1008 - لا تدخل الملائكة بيتا، فيه كلب ، و لا امراءة ناشرة شعرها، و لا اناء يبال فيه .
- ملائكه به خانه اى وارد نمى شود كه در آن خانه سگ و يا زن ژوليده مو، و يا ظرفى كه در آن بول كنند باشد.
1009 - لا يزال هذا الدين عزيزا منيعا الى اثنى عشر خليفة ، كلهم من قريش .
- اين دين (اسلام ) هميشه توانا و استوار است به (وجود) دوازده جانشين كه همه آنان از قريش اند.
1010 - لا يغرنكم الصحفيون .(817)
- تصحيف كنندگان شما را فريب ندهند.
تعليق :
و عنه (صلى الله عليه و آله ): اياكم و اءهل الدفاتر، و لا يغرنكم الصحفيون .(818)
مراقب نويسندگان باشيد، مبادا فريب نوشته هاى مغلوط غلط نويسان را بخوريد.
والتصحيف : تغيير اللفظ، حتى يتغير المعنى ، واصله خطايا، يقال : صحفه فتصحف ، اى غيره فتغير، حتى التبس .(819)
تصحيف ، تغيير دادن كلمه بگونه اى كه معنى كلمه تغيير يابد، و اصل و ريشه آن خطا و اشتباه باشد.
گفته اند: تغيير و دگرگون كرد، آن هم تغيير پيدا كرد، تا اينكه اصل مطلب پوشيده شد.
1011 - لا ايمان لمن لا اءمانة له .
- كسى كه امانتدار نيست ايمان ندارد.
1012 - لا دين لمن لا عهد له .
- كسى كه عهد و پيمان خود را وفا نكند دين ندارد.
1013 - لا تخن من خانك ، فتكون مثله .
- به كسى كه به تو خيانت كرد، خيانت مكن كه آنگاه تو نيز مانند او مى شوى .
1014 - لا تشريق ، الا فى مصر او مسجد جامع .
- نماز جمعه و نماز عيد نيست ، مگر در شهر، يا مسجد جامع .
1015 - لا يلى اءحد منكم يتيما، فيحسن ولايته ، و يضع يده راءسه ، الا كتب الله له بكل شعرة حسنة ، و محى عنه بكل شعرة سيئة ، و رفع له بكل شعرة درجة .(820)
- هيچ يك از شماها سرپرستى يتيمى را بعهده نمى گيرد و ولايت او را بخوبى انجام نمى دهد، و دست به سر او نمى نهد مگر اينكه خداوند به ازاء هر موى او حسنه اى بنويسد، و يك گناه او را مى بخشد، و به هر موى او يك درجه او را بالا مى برد.
1016 - لا ينتفع من الميتة باهاب و لا عصب .
- از پوست و پى ميته استفاده نمى شود.
1017 - لا ترفعوا قبلى و لا تضعوا قبلى فانى اءراكم من خلفى كما اءراكم بين يدى .(821)
- (در نماز جماعت سر خود را) قبل از من بلند نكنيد، و قبل از من به زمين نگذاريد براستى كه من شما را از پشت سر خود مى بينم چنانكه از پيش رو مى بينم .
1018 - لا تقبل الصلوة الا بالزكاة .
- نماز پذيرفته نمى شود، مگر با (دادن ) زكات .
1019 - لا مال اءعود من العقل .
- هيچ مال و دارائى سودمندتر از عقل نيست .
1020 - لا عبادة كالتفكر.
- هيچ عبادتى مانند انديشيدن (پر ارزش ) نيست .
1021 - لا تقطع رحمك و ان قطعك .
- (ارتباط خود را) از خويشاوند خود قطع مكن اگر چه او از تو قطع كند.
1022 - لا تسموا شهابا، فان الشهاب من اءسماء النار.(822)
- كسى را شهاب نامگذارى نكنيد، زيرا شهاب از نامهاى آتش است .
1023 - لا احب المتكلفين .
- من مردم متكلف را دوست ندارم .
1024 - لا خيل اءبقى من الدهم .
- هيچ گله و اسبى ماندگارتر از اسبان سياه نيست .
1025 - لا يفلح قوم ، ولت عليهم امراءة .
- رستگار نمى شود قومى كه زنى سرپرستى و ولايت آنان را بدست بگيرد.
1026 - لا يحب اميرالمومنين ، الا طاهر الولادة دون خبيثها.
- اميرالمومنين (عليه السلام ) را دوست ندارد مگر پاك زاده ، نه بدسرشت .
1027 - لا امراءة خير من ابنة العم .
- زنى بهتر از دختر عمو نيست .
1028 - لا سهر الا فى ثلاث : تهجد(823) بالقرآن ، او طلب علم ، او عروس تهدى الى زوجها.
- شب بيدارى (خوب ) نيست مگر در سه صورت : تهجد (نماز نافله شب ) با قرائت قرآن ، و يا آموزش علم و دانش ، يا عروسى به (خانه ) شوهر فرستادن .
1029 - لا تتخذوا ظهور الدواب كراءسى ، فرب دابة خير من راكبها، و اءطوع لله تعالى ، و اءكثر ذكرا.
- پشت چهارپايان را صندلى (و نشيمنگاه خود) قرار ندهيد، چه بسا چهارپائى كه از سوارش بهتر، و به خداى تعالى فرمانبردارتر و بسيار ذكر كننده باشد.
1030 - لا تقوم الساعة ، حتى يشرف الفاجر، و يعجز المنصف ، و يقرب الماجن ، و يكون للعباد استطالة على الناس و تكون الصدقة مغرما، والاءمانة مغنما، و الصلوة منا.
قيامت برپا نمى شود تا وقتى كه ، بدكار، زيرك ، و شخص با انصاف و عادل ، آيد، و امانت غنيمت شمرده شود، و نماز خواندن منت گذارى (بر خدا) باشد.
1031 - لا خير فى العيش ، الا لمستمع واع و عالم ناطق .
- در زندگانى خيرى نيست ، مگر براى كسى كه به سخنان سودمند گوش فرا دارد و حفظ كند، و دانشمندى كه سخن گويد.
1032 - لا يجتمع الزنا و الخير فى بيت .
- خير و خوبى با (عمل شنيع ) زنا در يك خانه جمع نمى شود.
1033 - لا يقبل الا ايمان رجل ، الا بولاية على ، و البرائة من اءعدائه .
- خداى تعالى ايمان كسى را نمى پذيرد، مگر به ولايت على ، و بيزارى از دشمنانش .
1034 - لا تستخفوا بفقراء شيعة على و عترته من بعده ، فان الرجل منهم يشفع فى مثل ربيعة و مضر.
- فقراى شيعه على و عترت بعد از او را كوچك نشماريد كه شفاعت هر يك از آنها براى (عده فراوانى ) مانند (قبيله ) ربيعه و مضر پذيرفته مى شود.
1035 - لا تخالطن اءحدا من العلويين ، فانك ان خالطتهم ، مقت الجميع ، ولكن اءحبهم بقلبك .
- هرگز با هيچيك از علويان رفت و آمد و معاشرت نكن زيرا اگر با آنان مخالطت و رفت و آمد كردى (و از يكى بدى ديدى ) همه شان را دشمن مى دارى ، ولكن آنها را با قلب خود دوست بدار.
1036 - لا يكون فى الدنيا مومن ، الا و له جار يؤ ذيه .
- در دنيا مومنى نيست مگر آنكه همسايه و نزديكى دارد كه او را آزار مى دهد.
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:23
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
و قال (صلى الله عليه و آله ): لو كان المومن فى حجر فارة ، لقيض الله فيه من يؤ ذيه .(824)
فرمود: اگر مومن در سوراخ موشى (هم ) باشد، خدايتعالى در آنجا كسى را مقدر مى كند كه او را رنج و آزار دهد.
و قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ما كان و لا يكون و لا هو كائن ، نبى ، و لا مومن ، الا و له قرابة يؤ ذيه او جار يؤ ذيه .(825)
و رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: نبوده و نخواهد بود، و آن شدنى نيست ، نه پيامبرى و نه مومنى ، مگر اينكه خويشى و نزديكى ، و يا همسايه اى دار كه او را آزار و اذيت مى كند.
1037 - لا يجتمع دينان فى جزيرة العرب .
- دو دين در جزيرة العرب (باهم ) جمع نمى شوند.
1038 - لا تدعوا قيام الليل ، فان المغبون من حرم قيام الليل .
شب خيزى (و عبادت شبانه ) را ترك نكنيد، زيرا مغبون و زيانكار است آنكه از شب خيزى محروم گردد.
1039 - لا يحل للمومن اءن يهجر اءخاه المومن اءكثر من ثلاثة اءيام .
- براى مومن جايز نيست كه بيش از سه روز از برادر مومنش بقهر جدا شود.
1040 - لا ينفك المومن من اءربع خصال : جار يؤ ذيه و شيطان يغويه ، و منافق يقفوا اءثره ، و مومن يحسده .
- مومن از چهار خصلت جدائى ندارد: همسايه اى كه او را اذيت كند و شيطانى كه او را فريب دهد، و منافقى دو رو كه چون سايه او را دنبال كند و زير نظر گيرد، و مومنى كه بر او رشك و حسد برد.
1041 - لا اله الا الله ، اءنس المومن فى حياته و بعد موته و حين يبعث .
- كلمه لا اله الا الله انس مومن است ، در حال حيات او، و پس از مرگ او، و هنگامى كه (در روز قيامت ) برانگيخته شود.
1042 - لا دين لمن لا تقية له .
- كسى كه تقيه ندارد، دين ندارد.
1043 - لا يستقيم عبد حتى يستقيم قلبه .
- بنده اى راست و مستقيم نمى شود، مگر اينكه دل و قلب او راست و مستقيم شود.
1044 - لا تسبوا الاءموات ، فتؤ ذو الاحياء.
- به مردگان دشنام ندهيد كه (در نتيجه ) زندگان را آزرده مى كنيد.
1045 - لا يزال البلاء بمومن ، فى جسده و ماله ، و ولده حتى يلقى الله ، و ما عليه خطيئة .
- بلا و گرفتارى در جسم و مال و فرزند مومن پيوسته همراه اوست تا اينكه به ديدار خداوند رود در حالى كه هيچ گناهى ندارد.
تعليق :
عن ابى عبدالله (صلى الله عليه و آله ): ان اءهل الحق لم يزالوا منذ كانوا فى شدة ، اءما ان ذلك الى مدة قليلة و عافية طويلة .(826)
- اهل حق هميشه و در هر زمان در شدت و سختى هستند. آگاه باش اين تا مدتى كوتاه است و عافيتى بلند و طولانى در پى دارد.
عن محمد بن بهلول ، قال : سمعت ابا عبدالله (عليه السلام ) يقول : لم يومن الله المومن من هزاهز الدنيا، ولكن آمنه من العمى فيها و الشقاء فى الاخرة .(827)
خداوند مومن را از لرزش ها و فتنه هاى دنيا ايمن نكرده ولى او را از كوردلى و نادانى در دنيا و از شقاوت و بدبختى در آخرت در امان داشته .
و قال (صلى الله عليه و آله ): ان الله ليغذى عبده المومن بالبلاء، كما يغذى الوالدة ولدها باللبن ...(828)
بدرستى كه خدايتعالى بنده مومنش را با بلا تغذيه مى كند همانگونه كه مادر فرزندش را با شير تغذيه مى كند.
قال الصادق (عليه السلام ): لا تعدن مصيبة اءعطيت عليها الصبرو استوجبت عليها من الله ثوابا بمصيبة ، انما المصيبة اءن يحرم صاحبها اجرها و ثوابها اذا لم يصبر عند نزولها.(829)
فرمود: مصيبتى را كه در آن به تو صبر عطا شده و مستوجب ثواب از طرف خداوند باشى مصيبت مشمار، مصيبت آن است كه صاحب مصيبت از اجر و ثواب آن محروم شود، اگر بر نزول آن صبر نكند.
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): اذا كثرت ذنوب المومن ، ولم يكن له من العمل ما يكفرها، ابتلاه الله بالحزن ليكفرها به عنه .(830)
هرگاه گناهان مومن زياد شد، و عملى كه آنها را پاك كند نداشت ، خدايتعالى او را به غم و اندوه مبتلا مى سازد تا بدانوسيله آنها را پاك نمايد و بيامرزد.





http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:23
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
قال (صلى الله عليه و آله ) يقول الله عزوجل : من لم يرض بقضائى و لم يشكر على نعمائى ، و لم يصبر على بلائى ، فليطلب ربا سوائى .(831)
هر كس به قضاى من راضى نشود و بر نعمت هاى من شكرگزار نباشد و بر بلاى من صبر و بردبارى نكند، پس پروردگارى به جز من طلب كند.
قال اميرالمومنين (عليه السلام ): ان البلاء للظالم اءدب و للمومن امتحان و للانبياء درجة و للاولياء كرامة .(832)
بلاء براى ستمكار مجازات و كيفر است و براى مومن آزمايش ، و براى پيامبران درجه و مقام و براى اولياء كرامت و عزت است .
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ان البلاء يتعلق بين السماء والارض مثل القناديل ، فاذا ساءل العبد ربه العافية ، صرف الله تعالى البلاء عنه و قد ابرم له ابراما.(833)
بدرستى كه بلاء بين آسمان و زمين آويخته مى شود، مانند چراغ و قنديل ، هرگاه بنده از خداى خود عافيت بخواهد، خداوند متعال آن بلاء را از سر او برگرداند، در حالى كه محكم و استوار گشته .
عن ابى عبدالله (عليه السلام ) قال : ان فى كتاب على (عليه السلام ): ان اشد الناس بلاء النبيون ، ثم الوصيون ، ثم الاءمثل فالاءمثل انما يبتلى المومن على قدر اءعماله الحسنة ، فمن صح دينه و حسن عمله اشتد بلاؤ ه ، و ذلك اءن الله عزوجل لم يجعل الدنيا ثوابا لمومن ، و لا عقوبة لكافر و من سخف دينه و ضعف عمله قل بلاؤ ه ، و اءن البلاء اءسرع الى المومن التقى من المطر، الى قرار الاءرض .(834)
در كتاب على (عليه السلام ) است : بدرستى كه سختترين بلا بين مردم بر پيامبران است ، سپس بر اوصياء، پس از ايشان هر كه به آنها بيشتر مانند است و مومن بقدر اعمال نيكوى خود بلا مى بيند، پس هر كس دينش ‍ درست و عملش نيكو باشد بلاى او سخت تر است ، و آن براى اين است كه خدايتعالى دنيا را براى مومن جاى ثواب و پاداش و براى كافر جاى عقوبت قرار نداده است . و هر كس دينش سست و عملش ضعيف باشد بلاى او كمتر است . و بلاء براى مومن پرهيزكار سريعتر از رسيدن باران به زمين است .
قال ابو عبدالله (عليه السلام ): هل تعرفون طول البلاء من قصره ؟ قلنا: لا، قال : اذا اءلهم اءحدكم الدعاء عند البلاء فاعلموا اءن البلاء قصير.(835)
فرمود: آيا بلاى بلند مدت را از كوتاه مدت مى شناسيد؟ گفتيم : نه ، فرمود: هرگاه يكى از شما را پيش از بلا به دعا كردن الهام شد پس بدانيد كه بلاء كوتاه خواهد بود.
و فى الخبر: اذا اءحب الله عبدا ابتلاه ، فان صبر اجتباه و ان رضى اصطفاه .(836)
هرگاه خداوند بنده اى را دوست داشته باشد او را مبتلا مى كند، پس اگر (آن بنده ) صبر و شكيبائى نمايد او را بر مى گزيند و اگر (به بلا) راضى باشد او را به اختيار و حكم خود قرار مى دهد.
و قيل : اوحى الله الى موسى (عليه السلام ): انى اذا اءحببت عبدا ابتليته ببلاء، لا تقوم لها الجبال ، لاءنظر كيف صدقه ، فان وجدته صابرا، اتخذته وليا و حبيبا، و ان وجدته جزوعا، يشكونى الى خلقى خذلته ، و لم اءبال .(837)
گفته اند كه خداى عزوجل به موسى (عليه السلام ) وحى كرد: هنگامى كه من بنده اى را دوست داشتم او را به بلائى گرفتار مى كنم كه كوهها نمى توانند در برابر آن در جاى خود قرار گيرند، تا ببينم صداقت او چگونه است . پس ‍ اگر او را شكيبا و بردبار يافتم ، او را ولى و حبيب خود قرار مى دهم . و اگر ديدم كه ناشكيبائى مى كند و از من به مردم شكايت مى كند او را بحال خودش فرو مى گذارم و به او توجه نمى كنم .
... مر على بن الحسين (عليه السلام ) برجل و هو يدعو الله اءن يرزقه الصبر، فقال : اءلا لا تقل هذا ولكن سل الله العافية والشكر على العافية ، فان الشكر على العافية خير من الصبر على البلاء. كان من دعاء النبى (صلى الله عليه و آله ): اءللهم انى اءسئلك العافية والشكر على العافية و تمام العافية فى الدنيا و الاخرة .(838)
امام سجاد (عليه السلام ) بر مردى گذشت كه از خدا مى خواست به او صبر روزى كند. فرمود: آگاه باش ، اينطور مگو وليكن از خدا عافيت بخواه و شكر بر عافيت ، چرا كه شكر بر عافيت بهتر است از صبر كردن بر بلا. (و فرمود:) از دعاهاى پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) اين بود: (خدايا از تو عافيت مى خواهم و شكر كردن به عافيت و عافيت كامل در دنيا و آخرت .)
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) به اباذر فرمود: كدام دعا را مى خوانى ؟ جبرئيل به من خبر داد تو دعائى مى خوانى كه در آسمان معروف است .
عرض كرد: بلى اى رسول خدا چنين مى خوانم : اءللهم انى اءساءلك الايمان بك والتصديق بنبيك والعافية من جميع البلايا والشكر على العافية والغنى عن شرار الناس .(839)
1046 - لا يطولن اءحدكم شعر ابطه ، فان الشيطان يتخذه مجنا يستتر به .(840)
- هيچ يك از شماها موى زير بغلش را بلند نكند، زيرا شيطان آنجا را مخفيگاهش قرار داده و در آن پنهان مى شود.
1047 - لا عدوى ، و لا طيرة فى الاسلام .
- واگيرى و سرايت و بدفالى در اسلام نيست .
1048 - لا نبى بعدى .
- بعد از من پيامبرى نيست .
1049 - لا وليمة الا فى خمس ، فى عرس اءؤ خرس اءو عذار اءو ركاز اءو وكاز.
- مهمانى و سور دادن (روا) نيست مگر در پنج مورد: در عروسى ، يا در ولادت ، يا در ختنه كردن ، يا در مراجعت از مكه ، يا در خريدن خانه .
1050 - لا ينبغى للعاقل ، اءن يكون ظاعنا، الا فى ثلاث : مرمة لمعاش ،(841) اءو تزدود لمعاد، اءو لذة فى غير ذات محرم .
- مسافرت براى عاقل سزاوار نيست مگر در سه مورد: براى تهيه هزينه معاش (زندگى ) يا تهيه توشه آخرت ، يا براى لذت و خوشى (بشرطى كه ) به گناه آلوده نشود.
1051 - لا تجامع امراءتك فى اول ساعة من الليل .
- در اولين ساعت از شب با همسر خود نزديكى نكن .
1052 - لا صلوة فى ذات الصلاصل و لا فى ضجنان .
- در (محل ) ذات الصلاصل و ضجنان ، نماز (جايز) نيست .
تعليق :
دو حديث بالا را از نسخه (خ ) آورديم . در نسخه (ط) بصورت يك حديث و بدين صورت آمده : لا تجامع امراتك فى اول ساعة من الليل و لا فى ذات الصلاصل و لا فى ضجنان ظاهرا تصحيف شده است . زيرا هر جمله را به (لا تجامع ) مربوط ساخته .
در بحار 100/237 چنين آمده : يا على لا تجامع اءهلك فى اول ساعة من الليل و در بحار 74/56: لا تصل فى ذات الجيش ، و لا فى ذات الصلاصل و لا فى ضجنان .(842)(843)
1053 - لا عقل كالتدبير.
- هيچ عقل و خردى مانند تدبير كردن (آينده نگرى ) نيست .
1054 - لا ورع كالكف عن محارم الله .
- هيچ ورع و پرهيزكارى مانند خوددارى از ارتكاب محارم خدا نيست .
1055 - لا حسب كحسب حسن الخلق .
- هيچ شرف و بزرگى مانند حسن خلق نيست .
1056 - لا تسافر بالقرآن الى اءرض العدو.
- به همراه قرآن به سرزمين دشمن مسافرت نكن .
1057 - لا يوفق قاتنل المومن للتوبد اءبدا.
- كسى كه مومنى را كشته باشد هرگز به توبه موفق نمى شود.
1058 - لا تجالس شراب الخمر، فان اللعنة اذا نزلت عمت من فى المجلس .(844)
- با شرابخوار، همنشين مباش ، زيرا وقتى كه لعنت خدا نازل شد، همه حاضرين مجلس را در بر مى گيرد.
1059 - لا يخطب اءحدكم على خطبة اءخيه .
- هيچ يك از شما از كى كه برادرش خواستكارى كرده ، خواستگارى نكند.
1060 - لا يفضى الرجل الى الرجل فى ثوب .
- مردى به مرد ديگر زير يك پوشش (و لحاف ) جا ندهد.
1061 - لا يمين الا بالله .
- سوگند خوردن به غير خدايتعالى صحيح نيست .
1062 - لا خصاء، و لا كنيسة فى الاسلام .
- اءخته كردن و (پيروى از رهبانان ) كليسا در اسلام جائز نيست .
1063 - لا يغلب اثنا عشر اءلفا من قلة .
- (سپاه ) دوازده هزار نفرى ، به دليل كمى (نفرات ) دشمن شكست نمى خورد.



http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:23
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
اين كلام در جنگ حنين وارد شده :
بنابر آنچه در كشاف و ساير كتب آمده ، عده اصحاب پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله ) دوازده هزار نفر بود، مسلمانان از كثرت عده خود، و كمى دشمن شگفت زده شدند، و يكى از آنها گفت : دشمن بجهت كمى عده خود شكست مى خورند، و پيروزى و غلبه را از كثرت نفرات انگاشتند، و آنگاه شكست خوردند، چنانكه خدايتعالى فرمود: و يوم حنين اذا اءعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شيئا، و ضاقت عليكم الاءرض بما رحبت ، ثم وليتم مدبرين .(845)
و روز حنين هنگامى كه به شگفت آورد شما را زيادى نفرات شما، پس ‍ كفايت نكرد از شما چيزى ، و تنگ شد بر شما زمين با فراخى خود، پس ‍ برگشتيد پشت گردانندگان .(846)
1064 - لا تقبل شهادة النساء فى الهلال .(847)
- شهادت زنان در رؤ يت هلال ماه پذيرفته نيست .
1065 - لا شغار فى الاسلام .
- در اسلام شغار حايز نيست .
تعليق :
شغار در زمان جاهليت (قبل از اسلام ) بين اعراب مرسوم بود، كه كسى از كسى دخترش ، يا خواهرش را خواستگارى مى كرد، بدين صورت كه در عوض او نيز دختر، يا خواهرش را به ازدواج او در آورد و آنها بمنزله مهريه همديگر محسوب مى شوند و بيش از آن مهريه اى قرار نمى شد.(848 )
ى : باب ى : باب الياء
1066 - يؤ مكم اءقراءكم .(849)
- بايد كسى امام جماعت شما باش كه قرائت او بهتر از ديگران باشد.
تعليق :
ان النبى (صلى الله عليه و آله ) قال لوفد: ليؤ مكم اءقراءكم
يعنى : بايد كسى امام جماعت شما باشد كه قرائت او بهتر از ديگران باشد.(850)
و در مستدرك الوسائل سه حديث كوتاه آمده كه كلمه آخر آنها متفاوت است : (خياركم )، (اءفقهكم ) و (قرائكم .(851))
1067 - يا من لا يعلم و لا يدرى ما هو، الا هو.
- اى آنكه ، به جز خود او كسى نمى داند و نمى شناسد كه او چگونه است .
1068 - يسروا، و لا تعسروا.
- آسان گيريد و سخت نگيريد.
1069 - يمناك لعلياك ، يسراك لسفلاك .
- دست راست تو براى بالاى (تن ) تو و دست چپ تو، براى پائين (تن ) تو است .
1070 - ينادى مناد: اءنفق يخلف عليك .
- منادى ندا مى زند كه : اتفاق و احسان كن (نترس خدايتعالى ) جاى آن را پر مى كند.
1071 - ينادى مناد: اعملوا للموت و ابنوا للخراب .
- منادى ندا مى زند: براى (پس از) مرگ كار كنيد (كه هميشه باقى بماند) و خانه بسازيد (براى زندگى كوتاه و بدانيد كه آن ) خراب شدنى است .
1072 - ينادى مناد: اللهم هب للمنفق خلفا و للممسك تلفا.
- ندا دهنده اى ندا مى زند: خدايا، براى انفاق كننده عوض عطا كن ، و مال بخيلان و ممسكان را تلف كن .
1073 - يا على ؛ نوم العالم اءفضل من عبادة الجاهل .
- يا على ؛ خواب عالم بهتر است از عبادت نادان .
1074 - يا ابن عباس ؛ اذا قراءت القرآن ، فرتله ترتيلا.
- اى ابن عباس ؛ هرگاه قرآن بخوانى آن را با ترتيل بخوان (يعنى : آرام ، منظم ، روان و قابل فهم و بدون تكلف ...)
1075 - يا على ؛ اءلناس من شجر شتى ، و انا و انت من شجرة واحدة .
- يا على ؛ مردم از سلسله نسب هاى مختلف و پراكنده هستند، و من و شما از يك سلسله و اصل هستيم .
1076 - يا على ؛ لولاك لما عرف المومنون من بعدى .
- يا على ؛ اگر تو نبودى ، مومنان پس از مرگ من شناخته نمى شدند.
1077 - يكون فى هذه الاءمة ، ما كان (852) فى الاءمم السابقد حذو النعل بالنعل والقذة بالقذة .
- آنچه در امت هاى گذشته واقع شده ، گام بگام و مو به مو در اين امت واقع خواهد شد.
1078 - يا على ما من (853) خدش عود، و لا نكبة قدم الا بذنب ، و ما عفا الله عنه فى الدنيا، فهو اءكرم من اءن يعود فيه ، و ما عاقب عليه فى الدنيا، فهو اءعدل من اءن يثنى على عبده .
- يا على ؛ خراش چوبى ، و جراحتى به پاى آدمى نمى رسد، مگر اينكه بسبب گناهى است كه مرتكب شده ، و آن گناهانى را (هم ) كه در دنيا بخشيده ، خدايتعالى كريمتر از آن است كه دوباره بر آن برگردد، و آن گناهى را كه در دنيا عقوبت كرده او تعالى عادلتر از آن است كه بار دوم بر بنده اش ‍ تكرار كند.
1079 - يا قوم اءوطاس ؛ اءلا، لا توطى الحبالى ، حتى تضع و لا الحيالى حتى يستبرئن بحيضة .
- اى قوم اوطاس ، آگاه باشيد، با زنان حامله و باردار مجامعت نكنيد تا موقع وضع حملشان ، و آنان كه باردار نيستند، تا موقعى كه از حيض پاك شوند.
1080 - يا فاطمة ؛ اءثقبى اذنى الحسن و الحسين خلافا لليهود.
با يا فاطمه ؛ گوشهاى حسن و حسين را سوراخ كن ، برخلاف (رسم معمول بين ) يهود.
1081 - يكفيكم من الاستغفار ترك الذنوب .
- ترك كردن گناهان شما را براى استغفار كفايت مى كند.
1082 - يا معاذ؛ ان المنافقين (854) الذين يستهزؤ ن بذكر الله .
- اى معاذ؛ منافقين آنهائى هستند كه با ذكر كردن خدا را مسخره مى كنند.
1083 - يا بريدة ؛ لا تبغض عليا، فانه منى و انا منه .
- اى بريده ؛ مبادا على را دشمن بدارى ، زيرا او از من و من از او هستم .
1084 - يعقم اءصلاب المشركين ، و لا يستطيعون السجود.
- نسلهاى مشركان قطع مى شود، و آنها توانائى سجده كردن را ندارند.
1085 - يكفيكم من الموعظة ، ذكر الموت .
- ياد مرگ ، شما را براى پند گرفتن كفايت مى كند.
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:23
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
فيما كتب اميرالمومنين (عليه السلام ) لمحمد بن ابى بكر: عبادالله ان الموت ليس منه فوت ، فاحذروا قبل وقوعه ، و اءعدوا له عدته ، فانكم طرد الموت ، ان اءقمتم له اءخذكم ، و ان فررتم منه ، اءدرككم ، و هو اءلزم لكم من ظلكم ، اءلموت معقود بنواصيكم ، والدنيا تطوى خلفكم ، فاكثروا ذكر الموت عند ما تنازعكم اليه اءنفسكم من الشهوات ، و كفى بالموت واعظا.
و كان رسول الله (صلى الله عليه و آله ) كثيرا ما يوصى اءصحابه بذكر الموت ، فيقول : اءكثروا ذكر الموت ، فانه هادم اللذات حائل بينكم و بين الشهوات .(855)
در نامه اى كه اميرالمومنين (عليه السلام ) به محمد بن ابى بكر نوشته چنين آمده : بندگان خدا كسى از مرگ خلاصى ندارد، پس بپرهيزيد و بيدار باشيد قبل از آنكه فرود آيد، و آماده باشيد براى سوخت و ساز آن ، زيرا شما شكار مرگ هستيد، اگر در برابر او بايستيد، يقه شما را مى گيرد، و اگر از او فرار كنيدت شما را در مى يابد، آن بيشتر از سايه شما همراه و پيوست شما است ، مرگ به موهاى پيشانى شما گره خورده ، و دنيا پشست سر شما پيچيده و بسته مى شود (راه برگشت ندارد) پس هرگاه نفس شما با شهوات روبرو مى شود، بيشتر به ياد مرگ باشيد، مرگ براى موعظه و پند گرفتن كافى است .
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) بيشتر اوقات اصحاب خود را به ياد كردن مرگ توصيه مى كرد، و مى فرمود: مرگ را بيشتر به ياد آوريد، زيرا آن از بين برنده لذات ها و مانع بين شما و بين شهوات است .
1086 - يبعث الله (856) المقنطين يوم القيامة مغلبة (857) وجوههم .
- كسانى كه از رحمت الهى نوميدند، خدايتعالى در روز قيامت آن را مبعوث مى كند در حالى كه چهره هايشان سياه شده است .
تعليق :
از رحمت الهى مايوس نباشيد كه گناه بزرگى است .
قل يا عبادى الذين اءسرفوا على اءنفسهم ، لا تقنطوا من رحمة الله ان الله يغفر الذنوب جميعا انه هو الغفور الرحيمَ و اءنيبوا الى ربكم و اءسلموا له من قبل اءن ياءتيكم العذاب ثم لا تنصرون .(858)
يعنى : بگو اى بندگان من كه بر خودتان تجاوز و زياده روى كرديد، از رحمت الهى و بخشايش خدايتعالى نوميد و مايوس نباشيد كه خداوند متعال همه گناهان را مى آمرزد، زيرا او آمرزنده و مهربان است . و بسوى پروردگارتان باز گرديد، و بر او تسليم شده و گردن نهيد پيش از آنكه عذاب بر سرتان آيد و ديگر، يارى نشويد.
و پنج آيه ديگر هم در دنبال آيات فوق در قرآن آمده كه ما از طولانى شدن خوددارى كرديم سزاوار است كه با علاقه به خود قرآن (سوره زمر) مراجعه فرمائيد.
در مجمع البيان از اميرالمومنين (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: در قرآن كريم هيچ آيه اى بقدر آيه يا عبادى الذين اءسرفوا على اءنفسهم ...الخ گشايش آورتر نيست .
از ثوبان روايت كرده اند كه گفت : من از رسول خدا شنيدم ، مى فرمود: (من دوست نمى دارم دنيا را با تمامى محتوياتش با آيه : يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم ... الخ معاوضه كنم .)(859)
1087 - ياءتى فى آخر الزمان اءناس من اءمتى ، ياءتون المساجد، يقعدون فيها حلقا، ذكرهم الدنيا، و حب الدنيا فلا تجالسوهم ، فليس فيهم لله حاجة .
- در زمان آخر مردمى از امت من در مساجد حاضر مى شوند، و دور هم حلقه زده مى نشينند، ذكر آنها دنيا و محبت دنيا است ، پس با آنان ننشينيد، خدايتعالى نيازى به اعمال آنها ندارد.
1088 - يا على ؛ ساعة فى خدمة البيت خير من عبادة اءلف سنة .
- يا على ؛ ساعتى در خدمت امور خانه بهتر از هزار سال عبادت است .
1089 - يا ابن مسعود؛ اخش الله بالغيبة .
- اى ابن مسعود؛ در تنهائى و خلوت از خدا بترس (و گناه نكن .)
تعليق :
يا ابن مسعود: اخش الله بالغيب كانك تراه ، فان لم تراه ، فانه يراك .(860)
يعنى : از خدايتعالى در خلوت و تنهائى بترس مثل اينكه او را مى بينى ، پس ‍ اگر تو او را نمى بينى ، او تو را مى بيند.
1090 - ياءتى على اءمتى زمان ، اءمراؤ هم يكونون على الجور.
- زمانى به امت من پيش آيد كه فرمانروايان ايشان به زور و ستم در سر كار باشند.
1091 - ياءتى على الناس زمان ، اءلقابض منهم على دينه كالقابض على الجمر.
- روزگارى براى مردم پيش آيد كه نگهدارنده دين خود مانند كسى است كه روى آتش آن را نگهداشته .
1092 - يقال للعاق ، اعمل ما شئت ، فانى لا اءغفر لك .
- خدايتعالى به عاق والدين مى فرمايد: هر كارى مى خواهى بكن من تو را نمى بخشم (بايد پدر و مادر خود را راضى و خشنود كرد.)
1093 - يا على ؛ يهلك فيك اثنان ، محب غال ، و مبغض قال .
- يا على ؛ در حق تو دو گروه هلاك مى شوند، دوست و محبى كه درباره تو غلو كند، و دشمنى كه شاءن تو را پايين آورد.
تعليق :
و قال على (عليه السلام ): يهلك فى اثنان و لا ذنب لى ، محب غال و مبغض مفرط.(861)
فرمود: درباره من دو گروه هلاك مى شوند (و آن ) گناه من نيست ، دوستى كه (مرا) از حد بالاتر برد، و دشمنى كه پائين آورد.
1094 - يا معشر الشباب ، من استطاع منكم الباء فليتزوج ، فانه اءغض ‍ للبصر، و من لم يستطع فعليه بالصوم ، فانه له وجاء.
- اى گروه جوانان ، هر يك از شماها كه توانائى جنسى دارد، ازدواج كند كه اين كار چشم را از حرام مى بندد، و هر كس امكان و استطاعت ندارد، روزه بگيرد كه روزه نيروى جنسى را مهار مى كند.
1095 - يكفى من الدعاء مع البر، ما يكفى الطعام من الملح .(862)
- دعا كردن با انجام كارهاى نيكو آن مقدار لازم است كه براى طعام و غذا نمك لازم است .
1096 - يؤ خذ باناس من اءصحابى بذات الشمال ، فاءقول يارب ؛ اءصحابى ، فيقال لى : يا محمد؛ انك لاتدرى ما اءحدثوا بعدك ، فاءقول : بعدا و سحقا.
- مردمانى از اصحاب من در جانب چپ (روز قيامت ) مواخذه و عذاب مى شوند، آنگاه مى گويم : پروردگارا، اينها اصحاب من هستند، بمن گفته مى شود: اى محمد، نمى دانى كه آنها بعد از تو چه بدعتهائى آوردند، آنگاه مى گويم : دور شويد و دور باشيد.
1097 - يا على ؛ لا تسكن الرساتيق ، فان شيوخهم جهلة ، و شبابهم غلمة ، و نسوانهم كشفة ، و العالم بينهم كالجيفة بين الكلاب .(863)
- اى على ؛ در روستاها سكونت مكن ، زيرا پيرمردان ايشان نادانند، و جوانهاى ايشان غرق شهوت ، و زنانشان بى پرده حجاب ، و عالم در ميان آنها مانند جسد مردارى در ميان سگ ها است .
1098 - يلزم الوالدين من العقوق لولدهما، اذا كان صالحا، ما يلزم الولدلهما.
- اگر فرزند، صالح و نيكوكار باشد، حقى در گردن پدر و مادر دارد، مانند حقى كه پدر و مادر بر گردن فرزند دارد.
1099 - يا على رضى الله كله فى رضى الوالدين و سخطه فى سخطهما.(864)
- يا على رضايت خداوند تماما در رضايت پدر و مادر است و غضب او در غضب آن دو مى باشد.
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:24
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
و قال (صلى الله عليه و آله ): رضى الله مع رضى الوالدين ، و سخط الله مع سخط الوالدين .(865)
فرمود: رضاى خدايتعالى با رضايت پدر و مادر حاصل مى شود، و ناخشنودى و عدم رضايت خدايتعالى (نيز) با عدم رضايت پدر و مادر همراه هست .
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): راءيت بالمنام رجلا من اءمتى ، قد اءتاه ملك الموت ليقبض روحه ، فجاءه بره بوالديه ، فمنعه منه .(866 )
رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمود: مردى از امتم را در خواب ديدم كه ملك الموت آمد او را قبض روح كند، آنگاه نيكوئى او كه به پدر و مادرش ‍ كرده بود به سوى او آمد و از قبض روح او بازداشت .
و قال (صلى الله عليه و آله ): ما من ولد بار، ينظر الى والديه نظر رحمة ، الا كان له بكل نظرة حجة مبرورة . قالوا: يا رسول الله ؛ و ان نظر كل يوم ماءة مرة ؟ نعم ، الله اءكبر و اءطيب .(867)
و فرمود: هيچ فرزند نيكوكار به والدين خود با مهر و محبت نگاه نمى كند، مگر اينكه به هر نگاه او يك حج پذيرفته شده حساب مى شود. گفتند: اى رسول خدا؛ اگر چه هر روز صد بار نگاه كند؟ فرمود: بلى ، خدايتعالى بزرگتر و مهربانتر است .
فقال ابو عبدالله (عليه السلام ): يا ميسر، قد حضر اءجلك غير مرة ، و لا مرتين ، كل ذلك يؤ خر الله اءجلك بصلتك قرابتك ، و ان كنت تريد اءن يزاد فى عمرك ، فبر شيخيك يعنى ابويه .(868)
فرمود: اى ميسر؛ محققا اجل تو حاضر شده ، نه يك بار و نه دو بار، در هر يك از آنها، خداوند بخاطر صله كردن تو خويشاوندان و ارحامت ، اجل تو را عقب انداخته و اگر مى خواهى عمر تو افزايش يابد، پس دو بزرگت را نيكى كن ، يعنى : پدر و مادرش را.
1100 - ياءتى على شارب الخمر ساعة ، لا يعرف فيها ربه .
- لحظه اى بر شرابخوار مى گذرد كه در آن لحظه ، پروردگار خود را نمى شناسد.
1101 - يشيب المرء و تشب (869) فيه خصلتان : الحرص و طول الاءمل .
- مرد پير مى شود، و در او دو خصلت جوان مى شود: حرص و طمع ، و آرزوهاى طولانى .
1102 - يا باذر؛ اياك و السوال ، فانه ذل حاضر، و فقر متعجل ، و حساب طويل يوم القيمة .
- اى اباذر، تو را بر حذر مى دارم از خواستن (چيزى از مردم ) كه اين كار، ذلت و خوارى نقد و حاضر است ، و فقر زودرس و حساب طولانى در روز قيامت .
1103 - يا سلمان ؛ ان لك فى علتك اذا اعتللت ثلاث خصال : ان لك من الله بذكر، و دعاؤ ك فيها مستجاب و لا تدع العلة عليك ذنبا الى حطته ، متعك الله بالعافية الى انقضاء اءجلك .
- اى سلمان ؛ وقتى كه بيمار مى شوى ، براى تو در آن مرض سه خاصيت است : خدا را ذكر و ياد مى كنى و دعاى تو در آن حال پذيرفته مى شود و آن مرض در تو باقى نمى گذارد گناهى را مگر آنكه آن را مى ريزد. و خداوند عافيت و سلامتى تو را طولانى مى كند تا رسيدن اجل و مرگ تو.
1104 - يا باذر؛ لا تساءل بكفك ، و ان اءتاك شيى ء فاقبله .(870)
- اى باذر از كسى چيزى مخواه ، و اگر چيزى براى تو آوردند بپذير.
تعليق :
قال بعضهم : اءهدى رسول الله (صلى الله عليه و آله ) شاة فرددتها، فقال : لم رددتها؟ فقلت : سمعتك تقول : خيركم من لم يقبل من الناس شيئا، فقال : انما ذلك فيما يكون عن مسئلة ، و اءما، ما اءتاك من غير مسئلة فانما هو رزق ساق الله اليك .(871)
شخصى گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) براى من گوسفندى هديه فرستاد، من آن را برگرداندم ، فرمود: چرا برگرداندى ؟ گفتم : از خود شما شنيده ام كه مى فرموديد: بهترين شما كسى است كه از مردم چيزى قبول نكند، فرمود: آن چيزى است كه از راه سئوال باشد و اما آنچه به تو بدون سوال و خواستن تو رسيد، همانا آن رزق و روزى است كه خدايتعالى به تو رسانده است .
1105 - يا باذر؛ تعيش وحدك ، و تموت وحدك ، و تدخل الجنة وحدك . يسعد بك قوم من العراق يتولون غسلك و تجهيزك و دفنك .
- اى اباذر؛ تو تنها زندگى مى كنى ، و تنها مى ميرى ، و تنها وارد بهشت مى شوى . گروهى از اهل عراق غسل تو و تشييع و دفن تو را به عهده مى گيرند.
1106 - يا على ؛ كنت مع الاءنبياء سرا و معك جهرا.
- اى على ؛ من در باطن با پيامبران همراه هستم و با تو در ظاهر و آشكارا.
1107 - يا عمار؛ ان عادوا الى مثلها، فعد.
- اى عمار؛ اگر باز هم مثل آن را تكرار كردند، تو نيز تكرار كن .
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:24
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
تعليق :
عمار ياسر را قريش در مكه گرفتند، آنقدر با آتش عذابش دادند كه طاقت نياورد، و آنچه آنها مى خواستند به زبان آورد. ولى قلبش به ايمان مطمئن بود.
عمار پيش رسول خدا آمد در حالتى كه اشك از چشمانش جارى بود، حضرت از حال و احوالش پرسيد، گفت : خيلى بد! رهائى نيافتم تا اينكه از شما بد گفتم و بت هاى آنها را بخوبى ذكر كردم .
و اين آيه نازل شد: و من كفر بالله من بعد ايمانه ، الا من اءكره و قلبه مطمئن بالايمان .(872)
يعنى : و كسى كه بخدا كفر ورزد بعد از ايمان آوردنش ، مگر كسى كه مجبورش كنند و قلب و دل او با ايمان اطمينان داشته باشد.
مى گويند: از كسانى كه مجبور كردند، عمار بود و پدرش ياسر، و سميه بود و بلاب و حباب .(873)
1108 - يحشر صاحب الغناء من قبره ، اءخرس ، اءبكم .
- غناگر (آوازه خوانى كه غنا كند) از قبرش محشور مى شود در حالى كه كر و كور و لال است .
تعليق :
قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): يحشر صاحب الطنبور يوم القيامة و هو اءسود الوجه ، و بيده طنبور من النار و فوق راءسه سبعون اءلف ملك بيد كل ملك مقمعة يضربون راءسه و وجهه .
و يحشر صاحب الغناء من قبره اءعمى و اءخرس ، و اءبكم ، و يحشر الزانى مثل ذلك ، و صاحب المزمار مثل ذلك ، و صاحب الدف مثل ذلك .(874)
رسول خدا فرمود: نوازنده طنبور (تارزن ) در روز قيامت در حالى محشور مى شود كه صورتش سياه ، و بدست او طنبورى از آتش ، و بالاى سرش ‍ هفتاد هزار فرشته ، بدست هر يكى از آنها عمودى به سر و صورت او مى زنند.
و آوازه خوان طرب انگيز، از قبرش محشور مى شود در حالى كه ، كور و نابينا است و گنگ و لال و كر است . و زناكار هم مانند اوست ، و مزمارزن (نى زن ) هم مثل او است ، و دف زن (قوال ، دايره زن ) نيز مانند اوست .
1109 - يا على ؛ اءنت والاءطهار، من ذريتك ، من اءنكر واحدا منكم ، فقد اءنكرنى .
- يا على ؛ هر كس تو را، و يا يكى از ذريه طاهره تو را انكار كند در حقيقت مرا انكار كرده است .
1110 - يا فاطمة ؛ اءيما امراءة دعاها زوجها الى فراشه فاءبت اءن تاءتيه ، اءحبط الله عملها كله .
- يا فاطمة ؛ هر زنى كه شوهرش او را به بستر خويش بخواند، و او از آمدن خوددارى كند، خداى تعالى ، همه اعمال (نيك ) او را باطل مى كند.
875 - يا فاطمة ؛ اءيما امراءة خانت زوجها فى نفسها، حشرت يوم القيمة مسودة الوجه ، مشدودة ناصيتها الى اءقدامها، مقرونة بسلسلة من نار، يسحبونها الزبانية على حر وجهها الى النار.
يا فاطمة ؛ هر زنى كه شوهرش را در نفس خود خيانت كند، در روز قيامت با صورت سياه محشور مى شود، پيشانى او به قدمهايش محكم گره خورده ، و با زنجيرى آتشين بهم بسته شده ، و دوزخبانان او را به روى صورتش بسوى دوزخ مى كشند.
1112 - يا فاطمة ؛ اءيما امراءة باتت فى غير منزل زوجها، ولو كانت ولدها، كانت من اءهل النار.
- يا فاطمة ؛ هر زنى كه شب را در غير منزل شوهرش بسر برد، اگر چه منزل پسرش باشد، او از اهل جهنم است .
1113 - يا فاطمة ؛ اءيما امراءة قالت لزوجها: ما راءيت منك خيرا، الا لعنها الله و رسوله و الملئكة .
- يا فاطمة ؛ هر زنى كه به شوهرش بگويد: من از تو خيرى نديدم مگر اينكه خداى تعالى و رسول خدا و ملائكه به او لعنت مى كنند.
1114 - يا فاطمة ؛ والذى بعثنى بالحق نبيا و بشيرا و نذيرا انه منى مت و زوجك غير راض عنك ، ما صليت عليك .
- يا فاطمة ؛ سوگند به آن كسى كه مرا بحق مبعوث كرده و پيامبر و بشارت دهنده و بيم دهنده قرار داده ، هرگاه بميرى و شوهرت از تو ناراضى باشد براى تو نماز نمى خوانم .
1115 - يا فاطمة ؛ لوجاز السجود لاءحد غير الله ، لاءمرت المراءة اءن تسجد لزوجها.
- يا فاطمة ؛ اگر سجده كردن به غير خدايتعالى جايز مى بود، دستور مى دادم كه زن بشوهرش سجده كند.
1116 - يا فاطمة ؛ اءيما امراءة خانت اءمانتها، كانت من اءهل النار.
- يا فاطمة ؛ هر زنى كه در امانتش خيانت كند از اهل جهنم است .
1117 - يا فاطمة ؛ اءيما امراءة خففت عن زوجها من صداقها ولو دينارا، او درهما، الا كتب الله لها بكل درهم حجة مبرورة و عمرة مقبولة ، و غفرالله ذنوبها.(875)
- يا فاطمة ؛ هر زنى كه از مهريه خود براى شوهرش سبك كند و تخفيف بدهد، اگر چه يك دينار و يا يك درهم باشد، خدايتعالى براى هر درهم آن يك حج مبرور و يك عمره مقبول (ثواب ) مى نويسد و گناهانش را بيامرزد.
1118 - يا فاطمة ؛ ما من مراءة اءغضبت زوجها، و خرجت عن طاعته ، لم تزل فى لعنة الله و ملائكته و الناس اءجمعين .(876)
- يا فاطمة ؛ هيچ زنى شوهرش را خشمگين نمى سازد، و از طاعت او سرپيچى نمى كند (مگر اينكه ) هميشه در لعنت خد و ملائكه خدا و همه مردم خواهد بود.
1119 - يا فاطمة ؛ ما من مراءة تزينت بزينة حسنة ، و خرجت من بيتها باءحسن ملبوس ، حتى ينظر اليها الناس ، الا لعنتها ملائكة السموات السبع ، والاءرضين ، و كانت فى غضب الله حتى تموت ، و يومر بها الى النار.(877)
- يا فاطمة ؛ هيچ زنى نيست كه خود را به آرايش زيبا زينت دهد، و از خانه خود با زيباترين لباس خود بيرون رود، تا مردم به او نگاه كنند، مگر اينكه فرشتگان هفت آسمان و زمين بر او لعنت مى كنند و او تا هنگام مرگش در خشم و غضب خداست تا اينكه فرمان داده مى شود كه او را به آتش ‍ بياندازند.
1120 - يا فاطمة ؛ ما من مراءة نفرت عن زوجها من فراشه و خانته فى نفسها، حشرت فى تابوت من نار، معها حيات ، و عقارب ، فاذا فتح التابوت ، قالت اءهل النار، لاصبر لنا على فتحه .(878)
- يا فاطمة ؛ هر زنى كه از شوهر خود و بستر او اعراض و دورى كند، و در نفس خود به او خيانت نمايد، در تابوتى از آتش محشور شود، كه بهمراه او مارها و كژدم ها قرار دارد، و هنگامى كه تابوت او گشوده شود، اهل جهنم مى گويند: ما صبر و طاقت بر گشوده شدن او نداريم .
تعليق :
و قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): اءلامراءة الصالحة خير من اءلف رجل غير صالح و اءيما امراءة خدمت زوجها سبعة اءيام اءغلق الله عنها سبعة اءبواب النار و فتح لها ثمانية اءبواب الجنة تدخل من اءيها شاءت .(879)
فرمود: زن صالحه بهتر است از هزار مرد ناصالح و هر زنى كه هفت روز شوهرش را خدمت كند. خداوند هفت در دوزخ را به روى او مى بندد و هشت در بهشت را براى او باز مى كند (كه ) از هر يكى خواست وارد شود.
عن ابى جعفر (عليه السلام )، قال : ان الله عزوجل كتب على الرجال الجهاد و على النساء الجهاد، فجهاد الرجل اءن يبذل ماله و دمه حتى يقتل فى سبيل الله ، و جهاد المراءة اءن تصبر على ماترى من اءذى زوجها و غيرته .(880)
خداى عزوجل براى مردان و براى زنان جهاد نوشته است . جهاد مرد آن است كه مال و خون خودش را بذل كند تا جائى كه در راه خدا كشته شود و جهاد زن آن است كه بر هر آزار و اذيت و غيرتى كه از شوهرش ببيند صبر و شكيبائى نمايد.
قال اميرالمومنين (عليه السلام ): جهاد المراءة حسن التبعل لزوجها. و قال : لتطيب المراءة المسلمة لزوجها.(881)
فرمود: جهاد زن خوب شوهردارى كردن است . و فرمود: بايد زن مسلمان ، خود را براى شوهرش پاكيزه و مرتب و خوشبو كند.
عن النبى (صلى الله عليه و آله ): اءلا و من صبر على خلق امراءة سيئة الخلق و احتسب فى ذلك الاءجر، اءعطاه الله ثواب الشاكرين اءلا و اءيما امراءة ترفق بزوجها و حملته على ما لا يقدر عليه و ما لا يطيق ، لم يقبل الله منها حسنة و تلقى الله (و هو) عليها غضبان .(882)
آگاه باش ، هر كس بر خلق زن بدخلقى صبر و شكيبائى كند و آن كار را براى اجر و پاداش حساب آورد، خداوند ثواب سپاس گذاران را به او عطا فرمايد.
آگاه باش ، هر زنى كه به شوهرش ارفاق نكند و آسان نگيرد و او را بر آنچه طاقت و توان آن را ندارد وادار كند، خداوند هيچ حسنه اى را از او نمى پذيرد، و خداى تعالى را در حالى ملاقات كند كه با او خشمناك است .
و قال رسول الله (صلى الله عليه و آله ): ما من عبد يكسب ثم ينفق على عياله الا اءعطاه الله بكل درهم ينفقه على عياله سبعمائة ضعف .(883)
بنده اى نيست كه كسب معاش كرده و بر عيالش خرج كند مگر اينكه خداوند به ازاء هر درهمى كه آن را بر عيال خود خرج كرده هفتصد برابر عطا فرمايد.
و قال (صلى الله عليه و آله ): خير الرجال من اءمتى الذين لا يتطاولون على اءهليهم و يحنون عليهم و لا يظلمونهم .(884)
رسول خدا فرمود: بهترين مردان امت من كسانى هستند كه بر خانواده خود تكبر نمى كنند و بر آنان با مهربانى و بخشش و با وقار رفتار مى كنند، و بر آنان ستم روا نمى دارند. سپس اين آيه را قرائت فرمود: اءلرجال قوامون على النساء بما فضل الله بعضهم على بعض (و بما اءنفقوا من اءموالهم ...)(885)
يعنى : مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانى است بواسطه آن كه خداوند برترى بعضى را بر بعضى مقرر داشته و هم بواسطه آنكه مردان از مال خود بايد به زنان نفقه دهند.





http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:24
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
فهرست تفصيلى تاءليفات مؤ لف از مجلدات الذريعه
1 - الذريعة ، ج 1، ص 95 (457: اثبات الرجعة )
للشيخ شرف الدين يحيى البحرانى ، تلميذ المحقق الكركى و نائبه فى بلدة يزد، و صاحب كتاب ((اسامى المشايخ )) فى ذكر علماء الشيعة ، الذى يكثر النقل عنه فى الرياض .
2 - الذريعة ، ج 2، ص 375 (1511: الانساب )
للشيخ شرف الدين يحيى بن عزالدين حسين به عشيرة بن ناصر البحرانى ، نزيل يزد و نائب استاده المحقق الكركى فيها، المشهور بالشيخ يحيى المفتى ، شارح ((الجعفريه )) لاستاده الكركى ، و رسالة ((مشايخ الشيعه )) و غيرها، ذكر فى ترجمته اءن فيه الانساب من القائم عليه السلام الى آدم .
3 - الذريعة ، ج 2، ص 12 (33: اسباب الملك )
للشيخ شرف الدين يحيى بن عزالدين حسين بن عشيرة ابن ناصر البحرانى اليزدى ، المعروف بالشيخ يحيى المفتى ، شارح الرسالة الجعفرية لاستاده المحقق الكركى ، راءيت فى بعض المجامع و هو مختصر.
4 - الذريعة ، ج 3، ص 436 (1583: التحفة الرضوية ) فى شرح الجعفرية فى الصلوة و مقدماتها.
المتن للمحقق الكركى و اشرح لتلمذه الشيخ شرف الدين يحيى بن عزالدين حسين بن عشيرة بن ناصر البحرانى ، نزيل يزد، و النائب هناك عن استاده ، كانت نسخة خط الشارح فى مكتبة شيخنا العلامه نورى .
5 - الذريعة ، ج 4، ص 419 (1849: تلخيص ارشاد القلوب ) تاءليف الديلمى .
للشيخ شرف الدين يحيى عزالدين حسين بن عشيرة بن ناصر البحرانى نزيل يزد و نائب استاده المحقق الكركى ، كما حكى عن ((الرياض )).
6 - الذريعة ، ج 4، ص 424 (1869: تلخيص علل الشرايع )(886) تصنيف الشيخ الصدوق .
للشيخ شرف الدين يحيى البحرانى المذكور آنفا كما يحكى عن ((الرياض .))
7 - الذريعة ، ج 4، ص 425 (1874: تلخيص كشف الغمة ) الاءربيليه .
للشيخ شرف الدين يحيى البحرانى المذكور آنفا كما يحكى عن ((الرياض .))
8 - الذريعة ، ج 4، ص 426 (1879: تلخيص مجمع البيان ) مع زياده فوائد آخر.
للشيخ شرف الدين يحيى المتفى البحرانى المذكور آنفا كما حكى عن ((الرياض )).
9 - الذريعة ، ج 4، ص 427 (1896: تلخيص المعارف ) تاءليف ابن قتيبة .
10 - الذريعة ، ج 12، ص 179 (1189: السعادات ) فى الادعية ، كتاب جامع كبير.
للشيخ شرف الدين يحيى المفتى البحرانى اليزدى تلميذ الكركى و نائبه فى بلدة يزد، قال صاحب ((الرياض )) راءيت الكتاب فى يزد بخط مصنفه المذكور.
11 - الذريعة ، ج 12، ص 17 (107: زبدة الاءخبار فى فضائل المخلصين الاخيار.)
للشيخ شرف الدين يحيى البحرانى ، تلميذ المحقق الكركى ، ذكره فى ((الرياض .))
اقول : نسخة منه منتسخة من منافع حمام الشاه سليمان الصفوى ، و كتب العلامة المجلسى الوقفيه عليها بخطه ، اوله : (الحمدالله الفاطر الصمد المعين الظاهر الحق المبين ...)
و فيه المواعظ و الاداب و الامثال و غيرها، راءيتها فى خرمشهر عند الشيخ محمدرضا الكرمانى .
12 - الذريعة ، ج 12، ص 76 (54: رسالة فى زيارة الرضا)
للشيخ شرف الدين يحيى البحرانى ، ساكن يزد، و نائب المحقق الكركى هناك .
13 - الذريعة ، ج 14، ص 247 (1414: الشهاب ) فى الحكم و الاداب .
الف حديث مروى عن النبى (صلى الله عليه و آله )، و هو مرتب على ثلاثين بابا، من جمع الشيخ يحيى البحرانى ، اوله : ((الحمدلله جامع الشتات ليوم النشور...)) طبع فى مجموعة سنة 1322... و احتمل الشيخ الفاضل المعاصر الشيخ على البحرانى فى انوار البدرين ، كون مولف هذا الشهاب المطبوع سنة 1322 هو الشيخ يحيى بن الحسين بن عشيرة البحرانى ، تلميذ الشيخ حسين بن مفلح الصيمرى الذى توفى سنة 933.
14 - الذريعة ، ج 18، ص 200 (107: اللباب فى معرفة الانساب )
للشيخ شرف الدين يزدى .
(م : اين كتاب را صاحب رياض العلماء، ج 5، ص 343 از جمله تاءليفات الشيخ شرف الدين يحيى بن عزالدين حسين بن عشيرة بن ناصر البحرانى ثم اليزدى شمرده كه به خط خود مولف ضمن ليست تاءليفات او مشاهده نموده است .)
15 - الذريعة ، ج 20، ص 96 (2079: مجموعة الفوائد) المتفرقة .
للشيخ شرف الدين البحرانى تلميذ المحقق الكركى ، و قد رآها الميرزا عبدالله افندى صاحب الرياض .
16 - الذريعة ، ج 20، ص 96 (2562: مختصر كتاب الشفاء) فى مناقب آل المصطفى (صلى الله عليه و آله ).
للشيخ يحيى البحرانى تلميذ الشيخ مفلح بن الحسن الصيمرى حكى عن ((الرياض .))
17 - الذريعة ، ج 22، ص 30 (5886: مقتل اميرالمومنين (عليه السلام ).
للشيخ يحيى اليزدى المذكور فى (ج 1، ص 215.)(887)
18 - الذريعة ، ج 24، ص 186 (972: نضد ثواب الاعمال و عقاب الاعمال .(888))
19 - الذريعة ، ج 24، ص 417 (2186: نهج الرشاد، فى معرفة حجج الله على العباد) من آدم الى قائم ، و معرفة اوليائهم و اعدائهم و قاتليهم .
لشرف الدين يحيى بن عزالدين حسين بن عثيرة (= عشيرة ) بن ناصر البحرانى ، تلميذ المحقق الكركى و نائبه فى منطقة يزد، ذكر فى ((الرياض )).
20 - الذريعة ، ج 25، ص 118 (680: وفاة الحسن )
لشرف الدين يحيى بن عزالدين الحسين بن عنبرة (= عشيرة ) ابن ناصر البحرانى تلميذ المحقق الكركى و نائبه فى بلدة يزد.
21 - الذريعة ، ج 25، ص 119 (680: وفاة الزهراء)(889)
ليحيى بن الحسين بن عنبرة (= عشيرة ) البحرانى رقم 680.
22 - الذريعة ، ج 28، ص 198 (242: هداية الناج فى شرح مناسك الحاج )
لشرف الدين يحيى بن عزالدين حسين بن عنبرة (= عشيرة ) بن ناصر البحرانى تلميذ المحقق الكركى المذكور (ايضا: ج 22، ص 269، 7029: مناسبك الحج ) رجوع شود.
23 الذريعة ، ج 3، ص 161 (750: بهجة الخواطر) و نزهة الناظر فى الفروق بين الاشياء و النظائر، من الكلمتين المتماثلتين فى اللفظ و المتجانستين فى المعنى .
للشيخ يحيى ابن الشيخ حسين البحرانى ، كما ذكره كاتب النسخة ... و فرغ من كتابته سنة 1239، رئيته ضمن مجموعة فى كتب السيد محمد الطباطبائى اليزدى النجفى ، و لعل المولف هو الشيخ شرف الدين يحيى بن عزالدين حسين بن عشرة (= عشيرة ) بن ناصر البحرانى اليزدى المعروف يحيى المفتى تلميذ المحقق الكركى و نائبه فى يزد و صاحب ((التحفة الرضوية )) و غيره .
(م : يك نسخه از اين رساله به نام ((بهجة الخاطر)) و نزهة الناظر به خط خود مولف در كتابخانه آيت الله نجفى مرعشى (ره ) شهر مقدس قم ضمن مجموعه اى به شماره مسلسل 2796 موجود است (از ص 143 تا 171 مجموعه ) قرار دارد با همان مشخصات مذكور بالا. و آخر رساله آمده : وافى الفراغ من النسخ هذه الرسالة المسما ببهجة الخاطر فى شهر ربيع الاول فى سنة 967 على يدى مولفها الفقير الى الله شيخ يحيى بن الحسين البحرانى عفى الله عنهما و عن ساير المومنين بمحمد و آله الطاهرين .)
24 - (رسالة الحقوق و الفروض ) اين رساله نيز در همان مجموعه در كتابخانه مرعشى (ره ) از صفحه 172 به بعد پشت سر همان رساله ((بهجة الخاطر...)) به خط خود مولف آمده ، و چنين شروع شده : الرسالة الحقوق و الفروض جمعها الفقير الى الله تعالى يحيى بن الحسين البحرانى عفى الله عنهما. (م : اين رساله را به جز كتابخانه مرعشى (ره ) جاى ديگر پيدا نكردم .)
25 - الرياض العلما، ج 5، ص 344 (و منها رسالة فى علم القرائة )
در ضمن تاءليفات شيخ يحيى المذكور به خط مولف آمده كه در الذريعة پيدا نشده .
26 - الذريعة ، ج 18، ص 350 (437: اللمعة الجلية فى معرفة النية )
للشيخ احمد فهد حلى المتوفى 841... و عليه حاشية للشيخ يحيى بن الحسين البحرانى اليزدى الذى كان تلميذ المحقق الكركى .
27 - الذريعة ، ج 4، ص 46 (182: تذكرة المجتهدين )
للشيخ يحيى المفتى البحرانى تلميذ المحقق الكركى ، فيه تراجم العلماء المتقدمين و المتاءخرين بعض الرواة الاءقدمين ، و قد اكثر النقل عنه كذلك فى رياض العلماء.
(م : شرح آن در صفحات گذشته آمده و لذا تكرار نمى كنيم .)
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:24
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
اجازات
اجازه شيخ على كركى به شاگردش يحيى بحرانى :
الذريعه ، ج 1، ص 215 (1111: اجازة ) الشيخ نورالدين على بن زين الدين على بن عبدالعالى الكركى المتوفى سنة 940... (1128: اجازته للشيخ شرف الدين يحيى بن عزالدين حسين بن ناصر البحرانى تلميذه و خليفته فى بلاد يزد تاريخها سنة 932 ذكرها صاحب الرياض .(890 ))
اجازه شيخ حسين بن مفلح الصيمرى ، المتوفى سنة 933 به شاگردش :
رياض العلماء، ج 2، ص 178 در ضمن تذكره صيمرى آمده : ((و اقول : قد راءيت خط شيخ حسين هذا على آخر كتاب نضد القواعد الشهيدية للشيخ مقداد و قد كتب لتلميذه الشيخ الرشيد السعيد يحيى بن الحسين بن عشرة السلمابادى و قد قراءنا عليه اجازة تاريخها سنة ست و عشرين و تسع مائة ...
اجازه شيخ يحيى بحرانى به شاگردانش :
الذريعة ، ج 1، ص 264 (1387: اجازة ) الشيخ يحيى بن الحسين بن عشر (= عشيرة ) بن ناصر البحرانى اليزدى المعروف بالشيخ يحيى المفتى تلميذ المحقق الكركى و نائبه فى بلاد يزد لتلميذه الشيخ عبدالله بن عبدالكريم ، كتبها له على ظهر التحرير الذى كتبه التلميذ فى سنة 967 ثم قراءه عليه يروى فيها عن المحقق الكركى .
همان سند (1388: اجازته ) للشيخ على بن خميس بن عبدالله الجزائرى تاريخها 961 و در رياض العلماء، ج 5، ص 345... و عليها اجازات من الشيخ يحيى هذا بخطه الشريف لتلميذه الشيخ على بن خميس بن عبدالله الجزائرى و كان تاريخها سنة احدى و ستين و تسعمائة 961.
بحارالانوار، ج 102، ص 189: 130 رسالة فى اجازة الشيخ شرف الدين يحيى بن عزالدين الحسين البحرانى اليزدى لتلميذه السيد عبدالجليل القارى الحسينى على آخر ارشاد العلامة الذى كتبه المجاز بخطه و قراءها عند المجيز فى منزل الحكيم الفاضل كمال الدين حسين - الشيرازى تاريخها 13، ج 2، 970 و النسخة عند السيد محمد الجزائرى فى النجف .(891)
موسوعة طبقات الفقها، ج 10، ص 297 - 298:
در تذكره يحيى البحرانى آورده :
اخذ عنه : عبدالله بن عبدالكريم ، و قراء عليه ((تحرير الاحكام الشرعيه )) للعلامة الحلى و على بن خميس بن عبدالله الجزائرى ، و قراء عليه عدة كتب و له منه اجازة تاريخها سنة (961 ه‍) و الحسين بن الحسن الموسوى سبط المحقق الكركى و عبدالجليل بن احمد الحسين القارئى و قراء عليه ((ارشاد الاذهان الى احكام الايمان )) للعلامة الحلى و له منه اجازة تاريخها سنة (970 ه‍).(892 )



http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:25
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
نام كتاب : تذكرة المجتهدين فى تراجم مشايخ الشيعه
تاءليف : الشيخ شرف الدين يحيى بن عزالدين حسين بن عشيرة بن ناصر البحرانى يزدى
معروف به :
الشيخ المفتى يحيى البحرانى
شاگرد شيخ حسين بن مفلح بن الحسن الصيمرى و شيخ على الكركى
از اكابر علماء در قرن دهم ه‍ ق .
با مقدمه و تحقيق و تصحيح و تنظيم
و مقابله با نسخه هاى خطى
عبداله روشن بين ((حكمت ))
رساله اى است در تذكره 114 نفر از اكابر علماء و مشايخ مشهور شيعه از زمان امام حسن عسكرى (عليه السلام ) تا قرن دهم ه‍ ق .
تهران - آبانماه 1382 ه‍ ش .
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:25
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
مقدمه مصحح
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على محمد و آله الطاهرين .
تذكرة المجتهدين در احوال مشايخ الشيعة رساله اى است كه در احوال و تذكره حدود 114 نفر از اكابر علماء و مشايخ مشهور شيعه از زمان امام حسن عسكرى (عليه السلام ) تا قرن دهم هجرى قمرى به طور اختصار نوشته شده است كه اول آنها على بن ابراهيم صاحب امام حسن عسكرى (عليه السلام ) و آخرشان شهيد ثانى ، زين الدين على بن احمد العاملى كه در سنة 965 به شهادت رسيده مى باشد.
اين رساله در پيش نوسندگان كتب تذكره و رجال بسيار ارزنده بوده . به طورى كه در اكثر كتب تذكره و تراجم مشايخ و رجال شيعه مكرر از آن استفاده و نقل شده است ، به ويژه صاحب كتاب ((رياض العلماء)) علامه افندى ((متوفى : 1130)) كه از آن بسيار استفاده و نقل كرده است و صاحب (روضات الجنات ) و اعيان الشيعه ) و (الذريعة الى تصانيف الشيعة ) و ساير نويسندگان كتب رجال و فهارس كه همگى از متاءخرين بودند، اكثرا از همان (رياض العلماء) استفاده و نقل نموده اند كه به نام هاى مختلف و مشابه مانند: رساله ((مشايخ الشيعه )) و ((اسامى مشايخ الشيعه )) و ((تراجم مشايخ الشيعه )) و ((تذكرة المجتهدين فى احوال مشايخ اصحابنا)) و ((اسامى المشايخ فى ذكر علماء الشيعه )) آمده است .
صاحب ((الرياض )) چنانكه خودش مكرر اذعان نموده ، نسخه صحيحى از آن به دست نياورده ، و نسخه هايى كه ديده همگى سقيم و مغلوط بوده است و بعضى نسخه ها فاقد نام مولف بوده كه به مختلف بودن و متعدد بودن رساله و مولف آن احتمال داده اند.(893)
چنانچه در مقدمه شهاب الحكمة اشاره نموده ايم . در اين رساله ، مولف آن (شيخ يحيى بحرانى ) تذكرة هر دو استاد خود شيخ على كركى و شيخ حسين الصيمرى را مشروحا بيان نموده و كيفييت تلمذ خود را از آن دو استاد ذكر كرده است كه در شناخت مولف آن بسيار واقع شده است .(894)
نسخه رساله :
نسخه اى كه اين رساله از روى آن چاپ مى شود نسخه اى است خطى كه در كتابخانه وزيرى واقع در شهرستان يزد نگهدارى مى شود.


اين نسخه نفيس سالم و كامل است . مصحح آن شخص عالم و فاضلى بوده و آن را با نسخه هاى متعددى كه ظاهرا پنج نسخه در دست داشته ، مقابله و تصحيح نموده و تفاوت هاى نسخه بدل ها را در حاشيه و يا در بين سطرها ذكر كرده است و خودش نيز نظر و تحقيق خود را در بعضى از حواشى نوشته و توضيح داده است .
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:26
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
نسخه ديگر:
اخيرا نسخه خطى ديگرى به نام (رسالة فى مشايخ الشيعه ) به دست نگارنده رسيد كه آن هم نسخه نفيس و سالم است كه در كتابخانه مرحوم آية الله فاضل خوانسارى واقع در شهرستان خوانسار به شماره 212 نگهدارى مى شود.
اگرچه نام اين نسخه با نسخه وزيرى متفاوت است ولى متن هر دو نسخه عينا يكى است . و عكس صفحات اول و آخر هر دو نسخه خطى در اين رساله چاپ مى شود.
لازم ديدم كه نسخه وزيرى را با اين نسخه نيز مقابله و تصحيح نمايم .
فلذا نسخه (وزيرى ) را اصل قرار دادم ، و حواشى آن را با رمز: (حا) مشخص نمودم ، و علائم : (خ ) و (خ ل‍) و (ط) و (ل‍ ظ) و (خ ل‍ ظ) نسخه بدل ها كه در حاشيه آن آمده بود به پاورقى انتقال دادم .
و نسخه (فاضلى ) را نسخه بدل خود قرار داده و با رمز: (فا) مشخص ‍ ساختم .
و ضمنا اسامى مشايخ و علماى شيعه را كه در هر دو نسخه فشرده و بدون شماره بود، از اول تا آخر شماره گذارى كردم .
توضيح :
براى اينكه معلوم شود. آيا اين رساله ، و مولف آن متعدد بوده يا يكى ؟
ناچار، هر آنچه درباره اين رساله ، در (الرياض ) و (الروضات ) و (اعيان الشيعه ) و در (الذريعة ) آمده بود در يك جا جمع آورى كردم ، و با مطابقت مطالب و كلمات و عباراتى كه در نسخه هاى متعدده آمده بود، معلوم شد كه رساله نامبرده و مولف آن يكى بيشتر نمى باشد، چرا كه متن همه نسخه ها عينا و حرف به حرف يكى بوده است .
اينك قسمتى از آنها را به شرح زير مى آوريم :
1 - (الذريعة : ج 4، ص 60 - 249) تراجم مشايخ الشيعه ، لبعض تلاميذ المحقق الكركى المتوفى (940) و الشيخ حسين بن مصلح الصيمرى المتوفى (933) اوله :
((الحمدلله رب العالمين ... فهذه مختصر فى مشايخ الشيعة ، تغمدهم .))
((الله بالرحمة و الرضوان ، منهم : الشيخ على بن ابراهيم بن هاشم .))
((القمى ...)).(895)
قال فيه عند ترجمة شيخه المحقق الكركى :
((لازمته مدة من الزمان و برهة من الاحيان فاستفدت من لطائف .))
((انفاسه .))(896)
و قال فى ترجمة الشيخ حسين بن المفلح الصيمرى :
((لازمته واستفدت من خدمته مدة ثلاثين سنة و ما راءيت منه زلة .))
((فعلها فى طول المدة )).(897)
و قد حكى عنه فى الروضات ترجمة الشيخ حسين بن مفلح ، و فيه تعداد بعض المشاهير من علماء اهل السنة و ادخالهم فى مشايخ الشيعة لحسن اسلوب مؤ لفاتهم و ايضا فهم فيها:
((و منهم : الشيخ الامام على بن محمد الصباغ المكى صاحب الفصول المهمة .))(898)
((و منهم : موفق الدين ابو المؤ يد محمد بن احمد الخوارزمى صاحب المناقب المطبوع اخيرا.))(899)
2 - (الذريعة ، ج 4، ص 46 - 182) تذكرة المجتهدين :
للشيخ يحيى المفتى البحرانى تلميذ المحقق الكركى ، فيه تراجم العلماء المتقدمين و المتاءخرين و بعض الرواة الاقدمين ، و قد اكثر النقل عنه كذلك فى رياض العلماء.
محتملا لاتحاد مع الشيخ شرف الدين يحيى بن عزالدين حسين بن عشيرة بن الناصر البحرانى نزيل يزد، مولف التحفة الرضويه فى شرح الجعفرية لاستاده المحقق الكركى و قد صدرت اجازة له سنة (932) كما مرت فى الاجازات .
والظاهر انه غير رسالة فى تراجم مشايخ الشيعه لبعض تلاميذ المحقق الكركى الذى كان ملازما ايضا لخدمة الشيخ حسين بن المفلح الصيمرى المتوفى (933) فى ثلاثين سنة كما ياءتى فى التراجم .(900)
3 - (رياض العلماء، ج 5، ص 380) تذكرة الشيخ يحيى المفتى البحرانى :
كان من مشاهير العلماء و قد كان تلميذ الشيخ على الكركى والشيخ حسين بن مفلح الصيمرى .
و من مولفاته رسالة تذكرة المجتهدين و هى رسالة صغيرة الحجم مشتملة على اسامى جماعة من علماء اصحابنا من المتقدمين والمتاءخرين ، بل على اسامى جماعة من الرواة ايضا و قد عثرنا على نسخ منها و عندنا منها ايضا نسخة ولكن كلها سقيمة و نحن ننقل منها كثيرا فى كتابنا هذا، و هى على ما اعتقده فى نفسها ايضا محتوية على اغاليط كثيرة و اشتباهات غزيرة من مولفها ايضا، و قد نبهنا على اكثرها، فى مظانها. و الله يعلم حقيقة الاحوال .(901)
4 - (رياض العلماء، ج 3، ص 443) در تذكره شيخ على الكركى مى نويسد:
و قال بعض افاضل تلامذة الشيخ على الكركى هذا فى رسالة ذكر اسامى مشايخنا ما هذا لفظه :
((و منهم : الشيخ الاجل الرفيع القدر شيخ الاسلام والمسلمين الشيخ على بن عبدالعلى الكركى صاحب التعليقات الحسنة و التصنيفات المليحه فمن تصانيفه شرح القواعد، و قد خرج منه ... الى (و قد لازمته مدة من الزمان و برهة من الاحيان ، واستفدت من لطائف انفاسه و اخذت من غرائب اغراسه اسكنه الله تعالى بحبوحة جنانه )... مات رحمه الله تعالى بالغرى من نجف الكوفه سنة سبع و ثلاثين و تسع مائة ، و له من العمر ما ينيف على سبعين سنة .))(902)
و در آخر مى نويسد: (و اقول : قد كانت النسخة سقيمة جدا. فلاحظ)
5 - (روضات الجنات ، ج 7، ص 170) در تذكره شيخ حسين بن مفلح الصيمرى مى نويسد: و قال صاحب كتاب (مشايخ الشيعه ) بعد ذكر هذا الرجل (يعنى : بعد ذكر والده ) فيما نقل عنه به عنوان :
((الشيخ الفاضل نصير الحق و الملة والدين حسين بن مفلح الحسين الصيمرى ذوالعلم الواسع والكرم الناصع ، صنف كتاب (المنسك الكبير) كثير الفوائد (و قد استفدت منه و عاشرته زمانا طويلا ينيف على ثلاثين سنة ) فراءيت منه خلقا حسنا و صبرا جميلا، و ما راءيت منه ذلة فعلها، و لا صغيرة ... تغمده الله بالرحمة و الرضوان و اسكنه بحبوحة الجنان و مات بسلماباد، احدى قرى البحرين ، مفتتح شهر محرم الحرام سنة ثلاث و ثلاثين و تسعماءة ، و عمره ينيف على الثمانين سنة - انتهى .))(903)
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:26
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
يك اشتباه و تصحيف واضح و روشن !
(در رياض العلماء، ج 2، ص 178) تذكرة شيخ حسين صيمرى چنين آمده :
الشيخ نصير الدين الحسين بن مفلح بن الحسن الصيمرى ، من مشاهير العلماء... و كان له تلميذ فاضل ، و هو الشيخ يونس المفتى باصفهان ! و كان عندالشيخ على الكركى ايضا.
و قد اءلف رسالة فى ذكر طائفة من مشايخ الشيعه ، لا يخلو من فوائد، و اغلاط و نحن ننقل عنها فى كتابنا هذا، ثم انه قد قال ذلك التلاميذ فى تلك الرسالة بعد ما اورد ترجمة والده الشيخ مفلح هكذا:
((و منهم : ولده الشيخ الكامل الفاضل ، نصيرالمله والحق والدين ، حسين بن المفلح بن حسن ذوالعلم الواسع والكرم الناصع ، صنف كتاب المنسك الكبير، كثير الفوائد و رسائل اخرى . و قد استفدت منه و عاشرته زمانا طويلا ينيف على ثلاثين سنة ، فراءيت منه خلقا حسنا و صبرا جميلا، و لا راءيت منه كبيرة فعلها، و صغيرة اصر عليها، فضلا عن فعل الكبيرة و كان له فضائل و مكرمات و كان يختم القرآن فى كل ليلة الاثنين والجمعة مرة ، و كثير النوافل الراتبة فى اليوم والليلة ، و كثير الصوم ، و لقد حج تغمده الله تعالى بالرحمة و الرضوان مرارا متعددة و مات بسلماباد، احدى قرى بلدة البحرين ، مفتتح شهر محرم الحرام من سنة ثلاث و ثلاثين و تسعمائة - انتهى .))(904)
((و اقول : قد راءيت خط الشيخ حسين هذا على آخر كتاب نضدالقواعد الشهيديه للشيخ مقداد و قد كتب لتلميذه الشيخ الرشيد السعيد يحيى بن الحسين بن عشيرة السمابادى و قد قراءنا عليه اجازة تاريخها سنة ست و عشرين و تسع ماءئه ...))(905)
توجه :
اينكه تاءليف رساله را به (شيخ يونس المفتى باصفهان ) نسبت داده يك تصحيف صريح و آشكار است ، زيرا شيخ يونس مذكور از علماء قرن 11 در عصر شاه عباس صفوى و معاصر ميرداماد، و شيخ بهائى بوده است و او نمى تواند شاگرد كركى و صيمرى باشد.
اينك تذكرة شيخ يونس المفتى در همان (رياض العلماء) كه عينا نقل مى شود:
((الشيخ يونس المفتى باصفهان )) فاضل ، عالم ، فقيه معروف فى عصر السلطان شاه عباس الماضى الصفوى و لم اعلم له مولفا، فلاحظ تواريخ الصفويه ، و كان من معاصرين للسيد الداماد، و الشيخ البهائى .))(906)
شاه عباس مذكور در سنة (992) تا (1038) سلطنت داشته ، و شيخ بهائى متولد 953 و متوفى (1031) و ميرداماد متوفى (1040) مى باشد. محقق كركى در سنه (940) و صيمرى در سنه (933) فوت نموده است ، فلذا معاصر آنها نمى تواند شاگرد كركى و صيمرى باشد. و مى گويد (لم اعلم له مؤ لفا) تاليفى هم به نام او نديده است .
معقول به نظر نمى آيد كه دو نفر، هم از شيخ على كركى تلمذ كنند و هم هر دو نفر سى سال با صيمرى معاشر بوده و از وى تلمذ نموده ، و هر دو نفرشان رساله اى در تذكره مشايخ شيعه نوشته باشند كه همه كلمات و عبارات هر دو عينا و حرف به حرف مطابق هم باشد.
از صاحب (الرياض ) چنين اشتباهى ممكن نيست زيرا با ساير نوشته هايش ‍ تناقض صريح دارد. اين اشتباه يا از كاتب است و يا يونس المفتى باصفهان معاصر شاه عباس . كاتب و ناسخ نسخه بوده نه مولف رساله ، چرا كه بعضى نسخه ها فاقد نام مولف بوده است .
واضح و روشن است كه رساله مذكور و مولف آن يكى بيش نبوده و آن همان يحيى بحرانى است كه اجازه از شيخ كركى و صيمرى گرفته است .
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:26
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
اشتباه صاحب (اعيان الشيعه ) و (موسوعة الطبقات الفقهاء درباره تذكره شيخ يونس المفتى ؟)
اعيان الشيعه در جلد 10، ص 331 در تذكره (الشيخ يونس المفتى باصفهان ) چنين آورده : ذكر صاحب الرياض فى اثناء ترجمة الشيخ حسين بن مفلح الصيمرى ، و قال انه كان من تلاميذ الشيخ حسين المذكور، و من تلاميذ الشيخ على الكركى ، الف رسالة فى ذكر طائفة من مشايخ ، لا يخلو من فوائد و اغلاط و نحن ننقل عنها فى كتابنا هذا - رياض العلماء - انتهى .
و در (جلد 6، ص 174) در تذكرة الشيخ حسين بن مفلح الصيمرى نيز همان مطلب را به نام (الشيخ يونس المفتى ) در رياض نقل كرده (كه در اينجا تكرار نمى كنيم ) و از تذكره (يونس المفتى ) كه در (ج 5، ص 400 رياض العلماء) آمده غفلت نموده است .
و (موسوعة الطبقات الفقهاء) نيز در (جلد 10، ص 357) كه تذكره فقهاء قرن (دهم . ه‍) مى باشد، در تذكرة : (شيخ يونس المفتى باصفهان ) به استناد (رياض ) و (اعيان الشيعه ) چنين آورده :
يونس المفتى باصفهان (... - ...) فقيه امامى تلمذ على الفقيه حسين ابن مفلح الصيمرى (المتوفى 933 ه‍) و لازمه دهرا طويلا، و تلمذ ايضا على الفقيه على بن عبدالعالى الكركى (المتوفى ، 940 ه‍) و صنف رسالة فى ذكر طائفة من مشايخ الشيعة ، نقل عنها الاءفندى فى ((رياض ‍ العلماء)).(907)
چنانكه ملاحظه مى شود، اشتباه در (الرياض ) موجب اشتباه در (اعيان الشيعه ) و اشتباه (موسوعة طبقات الفقهاء) نيز، ناشى از اشتباه (الرياض ) و (اعيان الشيعه ) بوده است . و از تذكرة (يونس المفتى باصفهان ) كه در (الرياض ، ج 5، ص 400) آمده و ما آن را در صفحات قبل آورديم ، غفلت شده است .
لازم به تذكر است كه مولف اين رساله 27 اثر از كتب و رسائل دارد كه ما فهرست تفصيلى آن را در آخر كتاب شهاب الحكمة آورده ايم . و هكذا اجازات استادانش به او، و اجازات او به شاگردانش نيز در همانجا آورده شده است .
در پايان از متصديان محترم كتابخانه وزيرى - يزد كه فتوكپى اين نسخه خطى را در اختيار نگارنده گذاشتند و همچنين از حجة الاسلام جناب آقاى حاج سيد محمد حسين مدرسى كه اينجانب را به كتابخانه مذكور راهنمايى نموده اند، كمال امتنان و تشكر دارم .
هكذا از مدير محترم كتابخانه آية الله فاضل خوانسارى ، شهرستان خوانسار، جناب آقاى ابراهيم شريفى كه فتوكپى نسخه خطى رساله دوم در آن كتابخانه را براى ما فرستاده اند صميمانه تشكر مى كنم .
از خداى تعالى براى همه آقايان توفيق بيشتر و اجر جزيل خواستارم .
متن كامل رساله مصحح از روى دو نسخه خطى و پاورقى ها و نسخه بدلهاى آن
تاءليف :
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:27
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
هذا رسالة فى احوال مشايخ اصحابنا
الشيخ المفتى يحيى البحرانى
تلميذ الشيخ حسين بن مصلح بن الحسن الصيمرى و الشيخ على الكركى و قد تعرف هذه الرسالة بتذكرة المجتهدين ايضا فلا تغفل .
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على محمد و آله الطاهرين .
و بعد فهذه رسالة فى معرفة مشايخ الشيعه تغمدهم الله برحمته .(908)
1 - منهم : الشيخ على بن ابراهيم بن هاشم ، صاحب الامام الحسن العسكرى صلوات الله عليه ، ذوالفضل و الافضال (909) صاحب التفسير الذى فى فضل اهل البيت (عليه السلام ) المنتزع من تفسير الامام المذكور.(910)
2 - منهم : محمد بن يعقوب الكلينى صاحب الكافى فى الروايات الذى مهد قواعد الدين ، و قد كتب منه سبعة مجلدات (911) اولها(912) كتاب العقل (913) و ختمه بكتاب الروضة ، فيها اخبار حسنة و كتاب الدعا(914) و كتاب تفسير الرؤ يا.
3 - منهم : الشيخ الاجل الفقيه ، اسحق بن يعقوب و قد كاتبه القائم المهدى (عج ).
4 - منهم : الشيخ ابو على احمد بن جنيد، احد اصحاب الفتاوى صاحب المختصر، والمهذب (915) و قد فرق بين العلم بالشيئى (916) و بين علم خلفائه بذلك الشيئى ، و لا شبهة فى فساده (917) و ايضا فان (918) اطلع الله و رسوله على من كان يبطن الكفر، و يظهر الاسلام ، و لم يتبين (919) احواله بجميع .(920) المومنين ، فيمتنع من مناكحهم (921) و ذبايحهم ، و كان يمنع من شهادة العبد(922) مطلقا، و كان يقول بالقياس .
فلهذا شركت (923) مصنفاته ، و قيل كان عنده مال و سيف للقائم (عج ) و هو من القدماء.
5 - منهم : الشيخ الحسن بن ابى عقيل العمانى صاحب التصانيف الحسنة ، منها كتاب التمسك (924) و هو من القدماء.
6 - منهم : الشيخ محمد الحسن الصفار.(925)
7 - منهم : الشيخ محمدبن الحسن بن الوليد، و كانا من اجل العلماء و الرواة ، و كان الصدوق كثيرا ما يسند روايته (926) اليهما.
8 - منهم : الشيخ على بن الحسين بن موسى بن بابويه القمى ، مصنف الرسالة و غيرها، و هو يروى عن جعفربن عبدالله الحميرى عن محمدبن عيسى بن عبيد عن عبدالرحمن ابن ابى هاشم عن ابى يحيى المدنى عن الصادق (عليه السلام ) و ايضا يروى عن عبدالله بن جعفر عن العباس بن معروف عن عبدالله (927) بن سالم عن محمد بن سنان عن يونس (928) بن ظبيان (929) عن جابربن يزيد الجعفى عن الباقر (عليه السلام ) و(930) له طرق شتى و اسانيد مختلفة عن الائمة (عليه السلام ).(931)
9 - و منهم : ابنه ابو جعفر محمد بن على بن بابويه نزيل الرى له كتاب من لا يحضره الفقيه ، و قد صنفه لاجل الشريف ابو عبدالله محمد بن اسحق الموسوى المعروف بنعمة ، و هو(932) كتاب مدلل فى الحديث (933) محذوف الاسانيد، و قال فيه استخرجته من كتب مشهورة عليها المعمول ، مثل كتاب حريزبن عبدالله الصجستانى (934) و كتاب على بن مهزيار الاهوازى و كتاب عبيدالله (935) بن على الحلبى ، و كتب الحسين بن سعيد، و نوادر احمدبن محمدبن عيسى ، و كتاب نوادر الحكمة تصنيف محمدبن احمدبن يحيى بن عمران الاشعرى ، و كتب سعدبن (936) عبدالله و نوادر محمد بن ابى عمير، و كتب المحاسن لاحمد بن ابى عبدالله البرقى ، و جامع الشيخ محمد بن ابى نصر البزنطى و غيرها، و له كتب مثل كتاب المقنع فى الفقه ، و كتاب الاعتقاد، و كتاب الغيبة ، و كتاب عيون اخبار الرضا، الى غير ذلك من الكتب فوق ماءتى (937) مصنف ، و هو يروى عن والده ، و عن الحسين بن محمد الكوفى عن فرات بن ابراهيم (938) بن جعفربن شيروية (939) القطان ، و نقل عن جم كثير، و فوج عظيم ، و قد كان والده كتب الى القائم (عج ) يساءله ان يرزقه الله ولدا، فكتب له القائم : قد سالنا(940) الله لك ، و قد رزقك ولدين ذكرين ، فولد له محمد و اسحق (941) تواءمين و كانا يقولان : انا دعوة (942) القائم اذا افتخرا على ابناء جنسهما، و كانت امهما ام ولد.
10 - و منهم : الشيخ ابو جعفر(943) محمد بن قولويه صاحب كتاب كامل الزيارات (944) و هو قد اءخذ عن الصدوق (945) محمد بن على بن بابويه .(946)
11 - و منهم : الشيخ ابو محمد الحسين بن الحسن (947) بن بابويه القمى من رواة الحديث و من المتقدمين جعفر بن سماعة والحسن بن سماعة .
12 - و منهم : الشيخ محمد بن ابى نصر البزنطى صاحب الجامع .
13 - و منهم : الشيخ ابو مسلم بن بحر الاصفهانى ، له كتاب تاءويلات الايات .(948)
14 - و منهم : الشيخ ابوالقاسم على بن محمد المعادى .
15 - و ابوبكر محمد بن على العمرى .
16 - و ابو جعفر محمد بن عبدالله المداينى ، كلهم يحدثون (949) عن الصدوق بن بابويه .
17 - و منهم : عبدالعزيز الجلودى (950) مصنف كتاب صفين .
18 - و منهم : شيخ المذهب ابو عبدالله محمد بن محمد بن النعمان بن المعلم الملقب بالمفيد، و فى تلقبه بذلك حكاية حسنة و كان قد اندرس ‍ علم الشيعة فاحياه المفيد بواسطة تلك الحكاية له كتاب المقنعة و الاشراف (951) والاركان الثمانية (952) والارشاد فى معرفة حجج الله على العباد، و كتاب مسارالشيعة و احزآنها والايضاح الغرية .(953)
19 - و تلميذه الشيخ ابو جعفر محمد بن الحسن (954) الطوسى (955) شيخ المذهب ، مصنف المبسوط، والخلاف ، والايجاز، والاقتصاد، والجمل والعقود، والنهاية ، والتهذيب ، والاستبصار، والمصباحين فى الدعاء، و هو يروى عن الشيخ المفيد و عن السيد المرتضى .
20 - و منهم : السيد مرتضى صاحب الافادة (956) و الاستيلاء ذوالمجدين والشرفين ابوالقاسم على بن الحسين بن محمد بن احمد الموسوى ، و هو يروى عن الشيخ المفيد و يروى عن ابى عبدالله المرزبانى ، و له مصنفات (957) نفيسة فى اصول الدين والفقه والعلوم الدينيه ، و اصول الفقه ، والاشعار، و منها الشافى فى الامامة ، لم يعمل مثله ، و كتاب تنزيه الانبياء و الاولياء فى رد على الغزالى (958) والمصباح فى العلم والعمل والجهل ، والذريعة فى اصول الشيعه (959) و مسائل الوسيلة ، و الناصرية و كتاب غررالفرايد(960) و داميرالمومنين القلائد فى محاسين بيان الاخبار والايات ، و احوال المعمرين .

http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:27
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
21 - و منهم : اءخوه السيد رضى ابوالحسين (961) محمد بن ابى احمد الحسين الحسينى الموسوى ، اخذ العلوم عن الشيخ المفيد و غيره ، و هو الذى جمع نهج البلاغه فى المواعظ والخطب و لهذا الكتاب شروح كثيرة مثل المنهاج ، و المعراج و غيرهما و نقل انه لما توفى وجد فى خزانته من العلوم والفنون كتب كثيرة و قد صنف كتابا حسنا فى خصايص الاءئمد كما صرح به فى خطبة نهج البلاغه .
22 - و منهم : الشيخ ابو على بن ابى جعفر محمد الطوسى ، و هو يروى عن ابيه (962) و عن الشيخ المفيد، و قد شرح نهاية والده .
23 - و منهم : الشيخ هشام بن الياس الحايرى (963) و هو صاحب المسائل الحايرية ، و هو تلميذ الشيخ ابو على المذكور.
24 - و منهم : الشيخ محمد بن مسافر العبادى (964) و هو يروى عن هشام بن الياس المذكور.
25 - و منهم : الشيخ موسى بن جعفر بن وهب البغدادى و هو يروى عن سلسلته عن محمد بن حسن بن شمعون (965) عن عبدالله بن عبدالرحمن عن ابى جعفر محمد بن نعمان الاحوال عن ابى عبدالله (عليه السلام ).
26 - و منهم : الشيخ احمد بن على الرازى الفيه ، صاحب كتاب احكام القرآن .
27 - و منهم : الشيخ ابو عبيدالقاسم (966) بن سلام ، و هو صاحب غريب الحديث .
28 - و منهم : الشيخ عبدالعزيزبن البراج الطرابلسى ، صنف كتبا نفيسة ، منها المهذب ، والكامل ، والموجز(967) والاشراف ، والجواهر، و غيرها، و هو تلميذ الشيخ محمد بن الحسن الطوسى .
29 - و منهم : الشيخ التقى (968) نجم الدين الحلبى الملقب باءبى الصلاح .
30 - و منهم : الشيخ قطب الدين الراوندى ، شارح آيات احكام القرآن ، و شرح مشكلات النهاية ، و كتاب السراج (969) فى احكام الشرايع ، و قيل : وجد كتابا يسمى البحر، و هو ينسب اليه .
31 - و منهم : الشيخ الصهرشتى (970) له كتاب يسمى التنبيه .
32 - و منهم : الشيخ كمال الدين عبدالرزاق الكاشانى ، صاحب الاصطلاحات و التاءويلات و غيرهما.
33 - و منهم : الشيخ سلار ابويعلا(971) ابن عبدالعزيز صاحب التصانيف (972) الباهرة احد اتباع الثلاثة .
34 - و منهم : ابوالصلاح .(973)
35 - و منهم : الشيخ المقرى ابو محمد رزق الله بن عبدالوهاب بن عبدالعزيز بن الحرث التيمى ، قد تلمذ على الامام ابوالقاسم هبة (974) الله بن سلامة ، صاحب رسالة الناسخ والمنسوخ من السور القرانية .
36 - و منهم : الشيخ ابو محمد الحسن بن حمزة (975) الحسينى ، له من المصنفات و التاءليفات (976) كتاب الواسطة والوسيلة و التقسيم (977) و التنبيه .
37 - و منهم : المجتهد الاتقى السيد ابن زهرة الملقب بعمادالدين ، و هو تابع السيد المرتضى فى كثير(978) من الروايات (979) و قد عد بعضهم .(980)
38 - و منهم : ابو عمر والكشى مصحح ما يصح (981) عن ابان بن عثمان .
39 - و منهم : الشيخ نجم الدين ابو جعفر محمد بن جعفر (بن محمد بن ابى جعفر تفقه على ابن الفضل )(982) الراوندى .(983) و قرء عليه الاقتصاد(984) و بعضا من كتب الشيعة اصولا و فروعا.
40 - و منهم : الشيخ الاعلم (985) قطب الدين الكندرى المشتهر بالطبع الوقاد، والذهن النقاد.
41 - و منهم : الشيخ ابو جعفر محمد بن عثمان العمرى و هو من وكلاء القائم (عج ).
42 - و منهم : الشيخ سعدبن عبدالله من الرواة ، و يروى (986) عن محمد بن عبدالله المسمعى عن عبدالله بن عبدالرحمن الاصم .
43 - و منهم : الشيخ الفقيه ابو منصور(987) محمد الطبرسى صاحب كتاب اعلم الورى و غيره من المؤ لفات .
44 - و منهم : الشيخ ابو على الفضل (988) بن الحسن بن ابى الفضل الطبرسى الغر(989) الباهر، مصنف مجمع البيان و جامع (990) الجوامع والجمع ، والكافى ، و كتاب الاحتجاج ، و كتاب مكارم الاخلاق .
45 - و منهم : الشيخ الفقيه ابو الفتوح الرازى احد الائمة المشهورين .
46 - و منهم : الشيخ المفسر العالم الملقب بالحاكم الحسكانى (991) مولف كتاب التنزيل و غيره .
47 - و منهم : الشيخ زين الائمة (992) و ناشر مناقب الاءئمة على بن عيسى الاربلى ، صاحب كتاب كشف الغمه فى معرفة الاءئمة .(993)
48 - و منهم : الشيخ ابن الصباغ (994) محمد المكى ، صاحب الفصول المهمة فى فضائل الائمة .
49 - و منهم : ابو المويد الموفق احمد المالكى الخوارزمى .(995)
50 - و منهم : الشيخ المهذب (996) صاحب كتاب المناقب تلمذ على فخرالدين خوارزمى ابوالقاسم الزمخشرى .
51 - و منهم : الشيخ على بن عبدالصمد يروى عن الفقيه ابى جعفر محمد بن على بن عبدالصمد عن جعفربن محمد بن احمد بن العباس ‍ الدرويشى (997) عن ابيه محمد المذكور عن ابى جعفر محمد بن بابويه القمى ، و ايضا عن الشيخ الحسن بن على بن يقطين عن ابيه .
52 - و منهم : الشيخ ابوالفضل السبيعى (998) صاحب كتاب اقوية (999) الايات و واسطة البرهان .
53 - و منهم : ابو نصر(1000) عبدالكريم بن محمد الديباجى المعروف بسبط (بشرالحافى و تلميذ)(1001) السيد الشريف الرضى (1002 ) و من رواة المشايخ المحدثين الحسن بن محبوب الزراد. قد صنف كتاب المشيخة (1003) الذى فى اصول الشيعة ، اشهر من كتاب المزنى و امثاله قبل زمان الغيبة (1004) باكثر من مائة سنة .
54 - و منهم :(1005) ابن الاءثير صاحب جامع الاصول .
55 - و منهم : الشيخ الشارح الحاشى (1006) للمفتاح عمادالدين بن يحيى (1007) بن محمد.
56 - و منهم : الشيخ الفقيه (1008) ابو على الفضل بن الحسن الطبرسى (1009) مصنف كتاب كنوزالنجاح .(1010)


http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:27
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
57 - و منهم : الشيخ احمد بن داود النعمانى ، مولف كتاب رفع الاحزان .
58 - و منهم : الشيخ السعيد(1011) هبة الله الراوندى (1012) مولف كتاب قصص الانبياء.
59 - و منهم : الشيخ ابو جعفر محمد بن حبيب البغدادى ، له تاءليف فى الدعوات ، اختصره ابوالقاسم على بن موسى بن جعفربن طاوس ‍ الحسنى (1013) و هو صاحب المجلد الكبير.(1014)
60 - و منهم : الشيخ العالم ابو جعفر محمد بن ابى القاسم (1015) الطبرى ، مجاور المشهد الغروى فى عام (1016) ستين و خمس مائة .
61 - و منهم : الشيخ الحافظ ابو الفتح محمد احمد بن على النظنرى نادرة الفلك ، صاحب كتاب الخصايص .
62 - و منهم : الشيخ حسين بن السعيد الاهوازى صاحب (1017) الدعاء و الذكر.
63 - و منهم : الشيخ امام الشيعة معين الدين بن مسعود بن على البيهقى ، صاحب كتاب سلوة الشيعه ، و فيه الادلة على تحقيق ايمان ابى طالب تفصيلا.
64 - و منهم : الشيخ محمد بن احمد بن يحيى ، صاحب نوادر الحكمة .
65 - و منهم : ابو نعيم الاصفهانى (1018) صاحب الحلية .
66 - و منهم : الشيخ سعدبن عبدالله (1019) مولف (1020) كتاب فضل الدعاء.
67 - و منهم : الشيخ ابوالفضل (1021) محمد بن المطلب الشيبانى صاحب الامالى .
68 - و منهم : الشيخ السعيد على بن محمد بن زياد الصيمرى (1022) مصنف كتاب الاوصياء.
69 - و منهم : الشيخ افضل الدين محمد الكاشى .(1023)
70 - و منهم : الشيخ ابو عبدالله الحسين بن ابراهيم بن على القمى المعروف بابن الخياط، يروى عن ابى محمد هرون بن موسى التلعكبرى .(1024 )
71 - و منهم : الشيخ البحر القمقام ، فخر الدين محمد بن ادريس العجلى ، كاشف المعضلات الخفية ، مصنف كتاب السراير، اخذالعلم من خاله ابى على بن الشيخ ابى جعفر الطوسى و امه بنت الشيخ طوسى ، و امها بنت المسعودى (1025) و كانت امه فيها الفضل و الصلاح ، و قد سمعت من بعض ‍ مشايخنا(1026) انه راءى اجازة لها و لامها(1027) ام الشيخ الطوسى (1028) على جميع مصنفاته و رواياته (1029) و يثنى عليها(1030) بالفضل .
72 - و من القدماء: يونس (1031) بن عبدالرحمن ، والفضل بن شاذان القمى ، يرويان (1032) عن الرضاء:
73 - و منهم : و من القدماء: على بن الحسن بن البشار.(1033)
74 - و منهم : الشيخ نجيب (1034) الدين محمد بن نما تلميذ ابن ادريس .
75 - و منهم : الشيخ ابوالقاسم نجم الدين جعفر بن الحسن (1035) بن سعيد، مصنف الشرايع و النافع ، والمعتبر، والنكت . و هو تلميذ ابن نما، و له تحقيقات حسنة و تدقيقات لطيفة ، و لهذا لقب بالمحقق .
76 - و منهم : زين (1036) الملة والدين (1037) اليوسفى بن محمد بن الحسن بن ابى طالب (1038) الابى شارح النافع ، و شيخه (1039) نجم الدين و قال فى اخره و كان الفراغ من تصنيفه فى شهر شعبان سنة اثنتين و ثلاثين (1040) و ست مائه .
77 - و منهم : الشيخ (1041) رضى الدين على بن موسى بن جعفربن طاوس ، مصنف مهج الدعوات و كانت امه المتعبدة و كتاب مهمات المتعبد و ابن طاوس هذا من كبارالعلماء.
78 - و منهم : اخوه احمد(1042) صاحب كتاب البشرى والملاذ.
79 - و منهم : الشيخ القاضى محمد الاوى ، و هو صاحب الفتاوى والاجتهادات .
80 - و منهم : الشيخ نجيب الدين يحيى بن احمد بن يحيى بن حسن بن سعيد، مصنف جامع الشرايع .
81 - و منهم : الشيخ ابوالحسن (1043) الميثم بن على بن ميثم البحرانى ، مصنف شرح نهج البلاغه ، و حقيق ان يكتب بالذهب على الاحداق لا بالحبر على الاوراق ، و له كتاب الاستغاثة فى بدع الثلاثة حسن التصنيف صحيح الالزامات ، و شيخه ابو السعادات (1044) و له كتاب فى اصول الدين حسن يسمى القواعد، و له كتاب استقصاء النظر فى امامة الائمة الاثنى عشر، و له كتاب الاوصياء.
82 - و منهم : الشيخ نصيرالدين محمد بن محمدبن الحسن الطوسى ، شارح الاشارات ، و ناقد المحصل ، والفصول (1045) فى الاصول ، صاحب الارصاد والزياجات ، و قواعد العقايد، و تجريد العقايد، توفى فى سنة خمس و عشرين و سبع مائة (1046) و شيخه فى الفقه ميثم البحرانى .(1047)
83 - و منهم : الشيخ ابو السعادات اسعد(1048) بن عبدالقاهرين (1049) اسعد، مصنف كتاب رشح الولاء فى شرح الدعاء، و كتاب توجيه السؤ الات فى حل الاشكالات ، و كتاب جامع الدلائل ، و مجامع الفضائل ، و تلميذه الشيخ نصيرالدين الطوسى ، و الشيخ ميثم بن على البحرانى .
84 - و منهم : الشيخ سديد الدين يوسف بن المطهر، والد جمال الدين .
85 - و منهم : الشيخ البحر القمقام والاسد الضر غام العلامة جمال الدين الحسن بن يوسف بن المطهر الحلى ، صاحب التصانيف الكثيرة ، والمؤ لفات الحسنه التى تنيف على الماي‍(1050) منها كتاب القواعد، والارشاد و التحرير، و منتهى المطلب ، والنهاية ، و نهاية المرام فى علم الكلام ، و نهاية الوصول الى علم الاصول ، و المنهج ، و نهج المستر شدين ، والمبادى ، و تهذيب الاصول (1051) الى علم الاصول ، و واجب الاعتقاد، و منهاج الصلاح ، واجود تصانيفه القواعد، الفها فى عشر سنين (1052) سنة عشرين و سبع مائة و اشتغل بدرسه فى بغداد.
86 - و منهم : السيد العميدى (1053) الحلى ابن اخته ، و اسناده الى خاله الشيخ جمال الدين ابن المطهر عن الشيخ الفاضل الشيخ نجم الدين ابى القاسم جعفربن سعيد، و صنف كتاب الالفين (1054) الفارق بين الصدق و الكذب و المبين الف دليل على اثبات امامة اميرالمومنين على بن ابى طالب ، و بين (1055) الف (1056) دليل على ابطال شبه المنافقين (1057) و توفى سنة عشرين (1058) و سبع مائة .
87 - و منهم : السيد مجدالدين عبادبن احمد بن اسمعيل الحسينى (1059) شارح كتاب توضيح الاصول (1060) للشيخ علامة (جمال الدين الحسن بن يوسف بن المطهر، قدس الله سره ، و نور ضريحه .(1061))
88 - و منهم : الشيخ ابوالفضل الجعفى ، مصنف كتاب الفاخر(1062) (و صححه الشيخ العلامة جمال الدين .(1063))
89 - (و منهم : الشيخ احمد طومان له رسايل .(1064))
90 - (و منهم : الشيخ شرف الدين والد السعيد الشهيد محمد بن مكى ، و له كتب و رسايل .(1065))
91 - و منهم : الشيخ فخر الدين محمدبن الحسن بن يوسف الحلى قره على ابيه ، و صنف له كتاب (1066) و اكثر كتبه الكلامية و الاصولية و الفقهية ، صنف (1067) الايضاح شرح قواعد والده و صنف رسالة فى مناسك الحج ، والفخرية ، و ارشاد المستر شدين (1068) و قد وصا(1069) والده با تمام ما نقص ‍ من كتبه ، و شرح الهذيب فى اصول الفقه و نهاية السوال (1070) فى علم الكلام .
92 - و منهم : الشيخ الاجل ، احمد بن عبدالله بن المتوج (1071) البحرانى ، صاحب التصانيف والاشعار الحسنة ، قد ساد على اقرانه ، و كان له من الفضل و الصلاح و الديانة ، و اجابة الدعاء ما لا يوصف ، و قد قرء على الشيخ فخرالدين ، و له رسالة كفاية الطالبين .

http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:27
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
93 - و منهم : الشيخ الاجل ، ناصربن احمد ولده ، صاحب الذهن الوقاد، و ما نظر شيئا و نسيه .

94 - و منهم : الشيخ المحقق المدقق محمدبن حامد بن مكى الملقب بالشهيد، لعن الله قاتله و من رضى بقتله ، و له تصانيف كثيرة ، و منها الذكرى ، و البيان ، و الدروس ، و غاية المراد فى شرح الارشاد، والرسالتين المبنيتين (1072) على اربعة عشرة الاف حديث (1073) فى الصلوة ، الف واجب والباقى ندب ، و سماها الاءلفية و النفلية ، واللمعة الدمشقيه فجزاه الله جزاء خيرا(1074) قد اخذالعلم عن الشيخين الجليلين عميدالدين و عمادالدين المقدم ذكرهما.(1075)

95 - و منهم : السيد رضى الدين الحسن بن عبدالله بن محمد بن على الاعرج العلوى الحسينى ، احد تلامذة الشيخ فخرالدين المذكور.
96 - و منهم : جمال الدين احمد بن عتبة (1076) النسابة الحسينى .
97 - و منهم : تاج الدين ابن المعية (1077) النسابه .
98 - و منهم : السيد تاج الدين السعيدى ، مصنف الحواشى النفلية على كتاب الاداب والتشبيه (1078) و له الفتح المبين .
99 - و منهم : الشيخ ابواسحق ، ابراهيم بن سعيد الثقفى صاحب كتاب المعرفة .
100 - و منهم : نجل الاكابر(1079) الشيخ محمودبن محمدبن على بن يوسف الطبرسى (1080) تلميذ الشيخ جمال الدين الحسن و مجدالدين عباد، و كتب السيد المذكور شرح تهذيب الاصول لاجله ، شكرالله سعيهما.(1081)
101 - و منهم : الشيخ عبدالحميد النبلى (1082) و هو احد مشايخ احمد بن فهد.
102 - و منهم : الشيخ مقداد بن عبدالله بن محمد بن الحسين السيومرى (1083) و هى قرية من قرايا(1084) الحلة ، مصنف التنقيح و كنزالعرفان فى فقه القرآن و غير هما، و شيخه الشهيد محمد بن مكى ، و روى ايضا عن السيد المرتضى عبدالله (1085) بن الاعرج ، والشيخ فخر الدين محمد بن الشيخ جمال الدين ابن مطهر.
103 - و منهم : الشيخ حسين بن علاء الدين (1086) مظفربن فخرالدين نصرة الله (1087) القمى ، و هو تلميذ المقداد المذكور.
104 - و منهم : الشيخ الاجل الزاهد العابد، شمس الدين احمد بن محمد بن فهدالحلى ، مصنف المهذب والمقتصر، والموجز، والمحرر، وعدة الداعى و انجاح (1088) الساعى ، و غيرها من المصنفات حسن التصنيف حلوالمعشر(1089) و المنظر، و كان من الزهاد و العباد، و كان مستجاب الدعوة مع جاره لما ظلمه ، و لها حكاية حسنة .
105 - و منهم : الشيخ الاجل ، زين الدين على بن محمد بن هلال الجزائرى ، مصنف الدر الفريد(1090) فى علم التوحيد، كثيرالفوايد، مولف الشوارد، و قد اخذالعلم عن الشيخ احمد بن فهد.
106 - و منهم : الشيخ الاجل ، والكهف الاضل ، محمد بن جمهور الاحسائى (1091) صاحب التصانيف الحسنة ، منها معين المعين فى المحشر(1092) فى شرح الباب الحادى عشر، و كتاب زادالمسافرين فى اصول الدين ، و صنف كتبا كثيرة فى الاصول و الفقه ، و نزل المشهد الرضوى ، و استرآباد، و قرء عليه جملة (1093) من الاكابر والاشراف ، و له مع العالم الهروى بحث عظيم ، حتى اخرجه الشيخ من دينه الى دين الامامية ، و صار مختارا لا يدرى الى اين يتوجه .
107 - و منهم : الشيخ عبدالوهاب بن على بن مجدالدين الحسينى الاسترآبادى .
108 - و منهم : الشيخ (1094) الاجل الشيخ على بن عبدالعالى الكركى صاحب التنقيحات (1095) الحسنة و التصانيف المليحة ، فمن تصانيف الشيخ المذكور شرح القواعد، و قد خرج منها ستة مجلدات الى حد التفويض من النكاح شرحا. لم يعمل قبله احد(1096) و حل مشكله مع تحقيقات حسنة و تدقيقات لطيفة خالية (1097) عن التطويل والاكثار، شارحا(1098) جميع الفاظه المجمع عليه و المختلف فيه ، و له شرح الارشاد، و شرح الشرايع ، و كتاب نفحات اللاهوت (1099) و رسائل اخرى كالجمعة و المسبحية (1100) و الجبارية ، و الموانية و الجعفرية و شرح الالفية .
و قد لازمته مدة من الزمان و برهة من الاحيان فاستفدت من لطايف انفاسه و اخذت من غرايس (1101) اغراسه ، اسكنه الله بحبوحات الجنان بحمد (صلى الله عليه و آله ) سيد بنى عدنان و آله المعصومين اولى العرفان و شيخه على بن هلال الجزايرى المذكور مات فى (1102) الغرى من نجف الكوفه سنة سبع و ثلاثين و تسع مائة ، و له من العمر ما ينيف على السبعين سنة .
109 - و منهم : الشيخ الاجل الشيخ ابراهيم بن سليمان القطيفى ، و قد صنف كتبا كثيرة ، منها رسالة الفرقة الناجية و غيرها، و مات فى المشهد الغروى .
110 - و منهم : الشيخ عبدالسميع الاسدى ، صاحب الفوايد الباهرة ، و قد اخذ عن الشيخ احمد بن محمد بن فهد الحلى المذكور.(1103)
111 - (و منهم : الشيخ حسن مطرالاسدى الزاهد الورع ، و قد اخذ عن الشيخ احمد بن فهد المذكور.(1104))
112 - و منهم : الشيخ الاجل الشيخ مفلح بن حسين (1105) الصيمرى (و) صاحب التحقيقات (1106) الباهرات ، و قد صنف كتبا جمة ، منها شرح الشرايع ، و شرح الموجز، و جواهر الكلمات فى العقود، والايقاعات ، و مختصر الصحاح ، و تلخيص الخلاف ، و مات فى بلدة هرموز.
113 - و منهم : ولده الشيخ الفاضل نصير الحق والملة والدين ، حسين بن المفلح بن حسن ، ذوالعلم الواسع ، والكرم الناصع ، صنف كتاب المنسك الكبير كثير الفوايد، و رسايل اخرى ، و قد استفدت منه و عاشرته زمانا طويلا(1107) ينيف على ثلاثين سنة ، فراءيت منه خلقا حسنا و صبرا جميلا، و لا راءيت منه زلة فعلها، لا صغيرة اصر عليها فضلا عن فعل الكبيرة ، و كان له فضايل و مكرمات (1108) و كان يختم القرآن فى كل ليلة الاثنين (1109) والجمعة مرة ، و كان كثير النوافل فى المرتبة فى اليوم و الليلة ، و كثير الصوم و لقد حج مرارا متعددة ، تغمده الله بالرحمة و الرضوان ، و اسكنه بحبوحة الجنان نفعنا الله به ، و مات فى قرية (1110) سلماباد احد قرى بلدة البحرين مفتتح (1111) شهر محرم الحرام من سنة ثلاث و ثلاثين ، و تسع مائة ، و عمره ينيف على ثمانين سنة .
114 - و منهم : الشيخ الاجل الفاضل الشهيد الثانى زين الدين على بن احمد العاملى ، له مصنفات كثيرة و قتل فى سنة خمس (1112) و ستين و تسع مائة قتل الله قاتله (1113) تمت الرسالة والحمدلله رب العالمين .
اين رساله به ضميمه كتاب شهاب الحكمة انتشار يافت .
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif

شكوه انتظار
23-06-2010, 19:29
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif
http://www.ravesh.com/images/salavat.jpg
پایان
http://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/10471854481231117683.gif