PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دعاي فرعون هم اجابت ميشود



خادمه زینب کبری(س)
03-07-2010, 16:27
دعاي فرعون هم اجابت ميشود

آثار و فوائد دعا،مناجات ،استغفار


در زمان فرعون رود نيل فرو نشست ، مردم مصر پيش او آمده تقاضا نمودند كه آب رود را به جريان اندازد. فرعون گفت من از شما راضى نيستم . رفتند مرتبه دوم آمده درخواست كردند باز همان جواب را داد. در مرتبه سوم نيز به همان جواب آنها را برگردانيد. چهارمين بار گفتند. فرعون! حيوانات ما مى ميرد و زراعتهايمان خشك مى شود اگر رود را به جريان نيندازى خداى ديگرى انتخاب مى كنيم .

فرعون گفت همه در بيابان جمع شويد، خودش نيز با آنها بيرون شد ولى در محلى كه نه آنها او را مى ديدند و نه صدايش را مى شنيدند صورت بر روى خاک گذارده با انگشت شهادت اشاره نمود شروع به درخواست و دعا مى كرد. مى گفت پروردگارا مانند بنده اى خوار و ذليل كه بسوى آقاى خود بيايد در پيشگاه تو آمده ام . مى دانم كسى جز تو قدرت ندارد رود نيل را به جريان آورد به لطف و كرم خويش آن را به جريان انداز.

رود نيل به طورى جارى شد كه پيش از آن سابقه نداشت . فرعون به مصريان گفت من رود را جارى كردم و به اين وضع در آوردم . همه به سجده افتاده مراسم پرستش را تجديد نمودند. جبرئيل به صورت مردى پيش فرعون آمد، گفت پادشاها بنده اى دارم كه او را بر ساير بندگان خود امتياز داده ام اختيار آنها را به او سپرده كليد خزائن و اموالم در دست اوست ولى آن بنده با من دشمنى مى كند. كسى را كه من دوست دارم با او دشمن است . هر كه را من نمى خواهم با او دوستى مى نمايد. كيفر چنين بنده اى چيست ؟

فرعون گفت بسيار بنده ناپسند و بدى است اگر در اختيار من باشد او را در دريا غرق مى كنم . گفت اگر بايد چنين شود تقاضا دارم قضاوت خود را برايم بنويسد. فرعون نوشت سزاى بنده اى كه با آقاى خود مخالفت كند، دوستانش را دشمن بدارد و با دشمنانش دوست باشد فقط غرق نمودن در دريا است ، به دست او داد. جبرئيل گفت خوب است اين نامه را با مهر خود امضاء كنيد. فرعون نوشته را گرفت و امضاء كرد. آنروز كه خداوند اراده كرد فرعون و فرعونيان را غرق نمايد، جبرئيل همان نامه را به دستش داده گفت اينک قضاوتى كه درباره خود كردى انجام مى شود بايد غرق شوى. 1

منبع : آگاه شويم (14) - دعا و توسل چرا؟ مولف: حسن اميدوار
محمدي_گروه دين و انديشه تبيان

1- علل الشرايع جلد اول چاپ قم ، ص 55.

taha_taha
03-07-2010, 16:52
سلام وقتتون بخير

تشكر از مطلب زيبايي كه درج فرموديد واقعا آموزنده بود.
به نظرتون اگه يه نفر بپرسه كه طبق اين روايت خداوند متعال با اجابت دعاي فرعون و ايجاد فضاي اعتماد مردم به فرعون زمينه جهالت و گمراهي اونها رو فراهم كرده است؛ در جوابش چي بايد گفت؟؟؟
اين بحث يه طرفش اينه كه فرعون هم در دل مي دانسته كه هيچ كاره است.
طرف ديگش لطف و رحمت بيكران الهي است.
و طرف سومش اون مردمي هستند كه با اجابت دعاي فرعون طبق اين روايت زمينه براي اعتمادشون به فرعون ايجاد شد و همچنان در جهالت و گمراهي ماندند.
نمي خواستم خدايي ناكرده اعتمادمون رو به روايات كم كنيم .ولي گاهي در روايات مطالبي هست كه لا اقل ما از درك ان عاجزيم

taha_taha
03-07-2010, 17:02
روايتي كه از علل الشرايع نقل شده از قول "عبد الله بن عمر" است.
به هر حال مفاد اين روايت با مشكلات متعددي مواجه است.

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-07-2010, 09:37
بنام حضرت دوست

با سلام

جناب طاها . با تشکر از توجهتون به موضوع و ارائه پاسخ

اما يک سوال مهم دارم ؟

چطور مي توانيم تشخيص بدهيم منابع روائي که مورد استفاده و استناد همگاني ست و در سايت هاي معتبر از روايات ان استفاده مي شود داراي اشکال است و چگونه مي توانيم منابع صجيح روائي قابل اعتماد و استناد را بشناسيم ؟

با تشکر foz3

taha_taha
05-07-2010, 13:16
سلام خدمت و شما و تشكر از سوال بجا و زيباي شما

صحبت در رابطه با روايات ائمه معصومين قصه اي دارد به درازي تاريخ ائمه.
تا همين اواخر در بين اهل علم و ايمان يك سنت حسنه مرسوم بود؛ افراد براي نقل حديث و ققرائت آن بايد از استاد و بزرگتر خود اجازه مي گرفتند و اصطلاحا معروف بود به اجازه نقل روايت. يعني روايت خواندن و حديث گفتن براي مردم به اين آساني نبود بلكه نياز مند تخصص و مهارت بود كه هم بتوان احاديث صحيح را جعلي تشخيص دهد و هم بتواند با كنار هم قرار دادن احاديث مختلف و يا عرضه كردن آنها به قران و يا اصول اعتقادي محتواي ان را به بهترين وجه تبيين كند. ولي در روز گار ما متاسفانه اولا افراد مختلف با سرچ و ... احاديث را پيدا مي كنند و نقل مي كنند و حتي براي برسي و توضيح و تببين ابتدايي محتواي ان با يك كار شناس معمولي مشورت نمي كنند.
البته به اين معني نيست كه ما نتوانيم هيچ حديث را روايتي را بريا ديگران نقل كنيم. بلكه حد اقل از كتب معتبر نقل كنيم.
و چند نكته در باب روش انتخاب روايات:
معمولا يك روايت از دو نظر مورد مطالعه قرار مي گيرد:
1. از نظر سند و مدرك.
2. از نظر محتوا.
ما بايد در نقل يك حديث مطمئن شويم اين روايت از زبان معصومين نقل شده است. و اين كار رو يا خودمون انجام ميديم يا مي ريم سراغ اون كساني كه اين كار رو بلدن. يعني نقل روايت از كتابهاي معتبر و تاييد شده و خصوصا به روز مانند اصول كافي و ... از قدما و كتاب انديشمندان عصر حاضر.
بايد توجه داشته باشيم كه بعضي از نويسندگان كتاب حديث تنها دغدغه جمع آوري احاديث را داشته اند و گزينش و جدا كردن درست و نادرست ها رو به آيندگان واگذار كرده اند.
و دوم اينكه ما بايد نسبت بررسي مضمون يك حديث نيز اطلاعات مناسبي داشته باشيم تا با طرح و بيان برخي احاديث برخي سوالات رو بريا خود و ديگران ايجاد نكنيم.
و هر كدام از اين دو ركن راه ها و لوازمات خاص خودش رو داره.
البته ما يه بحثي دارم تحت عنوان تسامح ادله سنن. يعني نسبت به مستحبات يا احاديثي كه داراي پيام مثبت هستند به شرط آنكه مشكلات اعتقادي و ... درست نكنن با تسامح برخورد مي كنيم. مانند احاديث اخلاقي و ... .
البته اگه مضمونشون نا درخور باشه اجتناب مي كينم.
و نكته نهايي اينه كه ما ممكنه مضمون برخي از احاديث را ندانيم يا فعلا متوجه نشيم در اين موارد اصطلاحا مي گيم علمش رو به اهلش وا مي گذاريم.

اگر باز هم نكاتي بود در خدمت شما هستم.

taha_taha
05-07-2010, 13:19
سلام مجدد
مابراي بيان معارف ديني مون لازم نيست سراغ اين روايات عجيب و غريب بريم كه مجبور بشيم كلي اينور و اونورش كنيم. بلكه در متون معتبر ديني ما ايات و روايات در باب مسائل مختلف از جمله همين توبه و استغفار و مناجات فراوان است.

خدايا چنانم كن كه خود خواهي

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-07-2010, 17:27
بنام حضرت دوست

با سلام و تشکر از اينکه لطف کرديد و پاسخ داديد . توصيحات شما کاملا واضخ و روشن است . اما بازهم در اينجا چند سوال تازه اي ايجاد مي شود

اول ازهمه بفرمائيد از کجا بدانيم کدام کتاب از نظر سنديت قابل اعتماد هست ؟

ازنظر عقلايي هم اگر موضوع را در نظر بگيريم با توجه به اينکه فهم مطالب براي افراد مختلف متفاوت است ممکنه است بطور مثال من يک روايتي را کاملا منطقي و مطابق با عقل بدونم اما مثلا يک استاد حوزه از نظر عقلي هيچ اعتباري براي اين روايت قائل نباشد و يا بالعکس . خب در اين صورت تکليف چيست ؟

کتابهاي مورد اعتماد کدام هستند ؟

چطور مطمئن شويم کدام کتاب حديث قابل استناد هست ؟

آيا اتفاق نظري در اين زمينه بين علما و فقها وجود دارد ؟

ممنون مي شم اين موارد رو هم توضيج بدهيد foz3

taha_taha
06-07-2010, 01:19
سلام ممنون از شما


1. قبل از هر چيز بحث اختلاف در برداشتهاي عقلي رو عرض مي كنم. از آجا كه عقل معصوم از خطاست هر چه كه عقلي باشد قطعا (بر اساس روايت لله علي الناس حجتين حجه ظهره و حجه باطنه )كه عقل حجت باطني است؛ درست است. بنابر اين اگر بين نظر شما يا يك استاد حوزه يا هر شخص ديگري اختلاف وجود داشته باشد؛ معلوم ميشه كه يكي از اين دو عقلاني نيست. چون اگر هر دو عقلاني باشند اختلاف پيدا نمي شود. پس بايد مباحثه شود تا معلوم شود كدام يك به خطا رفته اند.

2. بحث حديث و كتاب مورد اعتماد:
همانطور كه عرض شد ما بر خلاف اهل سنت كه كتاب محورند و تمام احاديث نقل شده در يك كتاب را بدون چون و چرا مي پذيرند؛ شيعه حديث محور است و بر اساس دو ملاك مطرح شده ( سند / محتوي ) احاديث را رد يا قبول مي كند. و نكته مهم ديگر اينكه در شيعه مسير اجتهاد براي هميشه باز است و علم رو به جلو است. بنابر اين ممكن است با تلاش علمايي كه بعدا مي ايند معلم شود كه فلان حديث مطرح شده سندش ضعيف و قابل قبول نيست يا فلان حديثي كه مردود بوده است سندش درست و قابل قبول است. البته توجه داشته باشيم انچه طرح شد جنبه علمي اين قضيه است و لذا ممكن است در مقام عمل اين اتفاق براي تعداد بسيار اندكي از احاديث رخ دهد.
3. كتابهايي مانند اصول كافي / تهذيب / استبصار / من لا يحضره الفقيه / از كتابهايي هستند كه مورد اعتماد هستند. هر چند ممكن است در بين انها نيز احاديث ضعيف پيدا شود(البته بسيار اندك). كتابهايي مانند ميزان الحكمه و ديگر كتب نيز قابل قبولند.
4. قبلا هم عرض شد در مورد مباحث اخلاقي و مستحبات سختگيري هاي مطرح شده لحاظ نمي شود.
ولي در مورد مباحث اعتقادي و احكام؛ مو از ماست بيرون كشيده مي شود.
5. نكات ارائه شده مربوط به كتابهاي مادر و منبع است. بنابر اين اگر در كتابهايي كه نويسندگان آنها مورد اعتماد و اهل دانش هستند روايتي مشاهده شود مي توان انرا نقل كرد.
6. در بحث روايات بحثي داريم تحت عنوان كشف خلاف. يعني يك روايت تا زماني كه مخالفت آن با يك اصل مسلم ديني يا قراني يا روايي معلوم نشود نمي توان ان را مردود دانست. نهايتا اين است كه اگر جعل و كذب بودنش اثبات نشد علمش را به اهلش واگذار مي كنيم. ولي اگر مخالفت ان معلوم شود( مانند روايت بالا) يا بايد سعي كنيم به نوعي اين تعارض را برطرف كنيم يا حد اقل تا زماني كه اين تعارض را برطرف نكرديم. آن روايت را مطرح نمي كنيم.
7. در كتب حديث شيعي سني بودن گوينده حديث حساسيت افرين است و اگر موثق بودن او تاييد نشود روايتش قابل قبول نيست. شخصي مانند عبد الله بن عمر (كه روايت مذكور از او نقل شده) وضعيتش معلوم تر از ان است كه نياز به مباحثه داشته باشد.