PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : وصیت نامه شهید محسن وزوایی



خادمه زینب کبری(س)
07-07-2010, 13:01
بسم الله الرحمن الرحيم

وصیت نامه شهید محسن وزوایی !




http://www.aviny.com/news/83/02/10/vozvaei.jpg


صفحه اول اين وصيت نامه بدست نيامده است

ما ترس از شهادت نداريم و اين تنها آرزوى ماست در اين جبهه ها خداوند را مشاهده مى كنيم كه چگونه ملتمسانه به كمك رزمندگان اسلام مى شتابد و آنها را نصرت مى دهد و به مصداق آيه شريفه كه مى فرمايد كم من فئة قليله غلبت فئة كثيرة را مى بينيم كه تعداد محدود لشكريان سپاه اعم از سپاه و ارتش و نيروهاى مردمى بر تعداد كثيرى از نيروهاى دشمن غلبه مى نمايد بياد دارم در عمليات بازى دراز در قسمتى از عمليات مقداد ما 6 نفر بوديم و بر 300 نفر غلبه پيدا نموديم .
در جبهه ها چنان روحيه ايمان و ايثار مفهوم پيدا ميكند كه گويى اصلا قابل تصور نيست هنگاميكه در قسمتى از عمليات صحبت از داوطلب شهادت مى شود دعوا بين برادران مى افتد اينها ارزشهايى است كه ملت ا. . . ارزانى بشريت داشته است حقير بزرگترين افتخار خودم را عبوديت به در گاه احديت مى دانم .
مى خواهم بگويم اى عازمان و اى عاشقان لقاء الله اى مخلصين اخلاق و اى كسانى كه مشغول رياضت كشيدن جهت نزديكى به درگاه خدا هستيد بياييد تا ببينيد در جبهه ها چگونه برادران شما به آن درجه از نزديكى به درگاه خداوند رسيده اند كه نوجوان تازه داماد پس از 3 ساعت كه از عروسيش ميگذرد در جبهه حاضر مى شود آخر در كدامين مكتب چنين ارزشهايى را سراغ داريد خدا را شاهد مى گيريم هنگامى كه در 14 شهريور 1360 در سر پل ذهاب بواسطه اصابت گلوله تانك زخمى شده بودم خون زيادى از بدنم رفته بود وقتى به كمك الهى نجات پيدا كردم در بيمارستان زجر زيادى مى بردم آنگونه كه شايد قابل تصور نباشد بطوريكه در يك شب ده عدد واليوم 10 به من تزريق شد تا كمى آرام گرفتم اما هنگامى كه درد مى كشيدم در عين زجر بدنى از لحاظ معنوى و روحى لذت مى بردم حس مى كردم كه بار دوشم سبك مى شود و هنگامى كه شخص پرستار مراقب من به مسخره مى گفت چرا اين كارها را كردى و خودت را به اين روز انداختى به خمينى بگو تا بيايد درستت كند به او گفتم خدا خودش درست مى كنه و همينطور هم شد . وا... قسم وقتى كمى از فشار كارم كم مى شود در خود احساس ضعف و كوچكى مى كنم . آخر ميدانيد اى امت شهيد پرور ايران امروز در شرايطى هستم كه لحظه اى غفلت خيانت به اسلام و قرآن است بايد با هم براى خدا تا آنجا كه در توان داريم كوشش كنيم امروز تمام مزدوران و طاغوتيان به مقابله با انقلاب عزيز اسلامى پرداخته اند در راس آن به تعبير امام شيطان بزرگ آمريكا و به دنبال او تمامى وابستگان ديگرش پس از خدا غافل نشويد كه پشيمانى سودى ندارد و ما بايد به تعبير امام تكليف را عمل كنيم اگر توانستيم پيروز مى شويم و اگر كشته هم بشويم شهيد هستيم و اين نيز خود پيروزى است .


http://pasdar-islam.persiangig.com/image/vezvaei/mohsen-vezvaei16.jpg

خادمه زینب کبری(س)
07-07-2010, 13:04
http://img.tebyan.net/big/1388/08/118230154748836581831546625422520961174130.jpg


پس ما نبايد نگرانى داشته باشيم اين منافقان از خدا بى خبر بايد بدانند كه ملت آنها را شناخته است اكنون كه ملت در جبهه ها حاضر شده است شمابيشتر ملت بيگناه را ترور مى كنيد شما نامردان تاريخ هستيد كه روى تمامى جباران تاريخ را از يزيد بن معاويه گرفته تا به هيتلر سفيد كرده ايد شرمتان باد اى خود فروختگان به اجنبى آخر چگونه حاضر مى شويد از كودكان شيرخوار گرفته تا روحانيون معظم و جان بر كف اين راهيان راه ا... را ترور نماييد . اين امت بايد بداند از بزرگترين خطراتى كه انقلاب را تهديد مى كند آفت نفوذ خطوط انحرافى در خط اصلى انقلاب يعنى همانا خط امام است پس خط امام را دنبال كنيد و امام را تنها نگذاريد كه نمى گذاريد شما امت مسلمان ايران در تاريخ جهان نمونه هستيد شما فرزندانى تربيت نموده ايد كه شهادت را بالاترين سعادت خود مى شمارند و فقط روى پشتوانه الهى حساب مى كنيد و شكست در راه چنين حركتى مفهومى ندارد خدا را شكر مى كنم كه نعمت زجر كشيدن در راهش را نصيبم نمود خدا را شكر مى كنم كه نعمت شركت در عمليات بمنظور روشن كردن سرزمينهاى سرد و بيروح گشته از وجود صداميان به نور خدايى نصيبم شد و از خدا مى خواهم كه شهادت در راهش را نصيبم فرمايد و آنگاه كه به مشيت الهى از اين دنياى فانى رفتم در زمره شهدا به حساب مى آيم و از خدا مى خواهم كه مرا به حال خود وا مگذارد كه بنده اى حقير و زبون هستم و به درگاه كسى غير از تو نميتوانم رو بياورم اللهم الرزقنا شهاده فى سبيلك

و اما پدر و مادرم

از وجود داشتن چنين پدر و مادرى بر خود مى بالم كه افتخارش بر پايه نماز و روزه و خلاصه دستورات الهى است . پدرم ! هنگامى كه بياد مى آورم در سنين كودكى صداى فرياد شما در سحر بمنظور نماز در گوشم مى پيچيد كه محسن نمازت قضا نشود . امروز هم همچون نوايى دلنشين در گوشم طنين مى افكند و شكر نعمت خداى را مى نمايم سفارش مى كنم همانگونه كه تا به حال عمل كرده ايد به يارى امام بشتابيد و او را تنها نگذاريد .

و در آخر برادران و خواهرانم

به اميد اينكه انقلاب حركتى است بمنظور اثبات حق و اين مسئوليت بر گردن همگى ماست دستورات الهى را فراگيريد و در عمل نيز آنها را بكارگيريد . بخصوص عبدالرضا و محمود و حميده شما فرزندان انقلاب هستيد من هر چه باشد مدت زيادى از سنم در زمان طاغوت گذشته است اما شما امروز نعمت حكومت اسلامى بر خور داريد و اين بزرگترين موهبتى است كه خداوند به شما ارزانى داشته است قدر آنرا بدانيد و شكر نعمتش را بجا آوريد .

در آخر مى خواهم كه 14 روز روزه و سه ماه نماز قضا برايم بجا آوريد و راجع به آنچه كه دارايى من محسوب مى شود آنطور كه پدرم تصميم بگيرد اجرا شود منتهى سعى شود اين مقدار محدودى كه دارم در جهت كمك به جنگ و امور اسلام اختصاص داده شوددر ضمن اگر نتوانستيد جنازه ام را به عقب بياوريد آنرا به روى مينهاى دشمن بيندازيد تا اقلا جنازه من كمكى به اسلام كرده باشد .
انشاءالله
و من الله التوفيق

26/12/1360 ساعت يازده شب جبهه بلد - دزفول


http://pasdar-islam.persiangig.com/image/vezvaei/mohsen-vezvaei9.jpg