PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : صدفی برای گوهر



رایکا
12-07-2010, 18:47
حجاب و عفاف در قرآن کريم
نويسنده:نفيسه زروندي




«يا ايها النبي، قل لازواجک و بنائک و نساء المؤمنين يدنين عليهنّّ من جلابيبهنّ ذلک ادني ان يعرفن فلا يؤذين و کان الله غفوراً رحيماً؛ اي پيامبر به زنان و دختران خود و به زنان مؤمن بگو روسري هاي بلند بر خود بيفکنند، اين عمل مناسب تر است، تا (به عفت و پاکدامني) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند و خداوند آمرزنده ي مهربان است» . (1) (سوره احزاب، آيه ي 59)
در اين نوشته، بر آنيم که آيه ي مورد نظر را مورد بررسي قرار داده و برخي از نکات پيرامون آن را که نتيجه ي مطالعه ي کتب تفسير ي مي باشد، به رشته ي تحرير درآوريم. شايسته ي يادآوري است که اين نوشته، قصد تفسير آيه را ندارد و تنها به بيان نکات اجمالي آن بسنده مي کند، اما پيش از طرح نکات، لازم است مفهوم حجاب بررسي گردد.

رایکا
12-07-2010, 18:48
مفهوم حجاب

حجاب ، در لغت به معناي مانع و پرده و پوشش آمده است. حجاب، به معناي پوشش اسلامي بانوان، داراي دو بعد ايجابي و سلبي است. بعد ايجابي آن، وجوب پوشش بدن و بعد سلبي آن، حرام بودن خودنمايي به نامحرم است و اين دو بعد بايد در کنار يکديگر باشند؛ تا حجاب اسلامي محقق شود. گاهي، ممکن است يک بعد باشد ولي ديگري نباشد که در اين صورت، نمي توان گفت که حجاب اسلامي محقق شده است.
اگر به معناي عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بناميم، حجاب مي تواند اقسام متفاوتي داشته باشد، از جمله حجاب ذهني، فکري و روحي، علاوه بر اين، در قرآن از انواع ديگر حجاب که در رفتار خارجي انسان تجلي مي کند، نام برده شده است، مثل حجاب و پوشش در نگاه که به مردان و زنان، در مواجهه با نامحرم توصيه شده است.
«جلابيب» جمع جلباب، به معناي مقنعه اي است که سر و گردن را مي پوشاند. (2) و يا پارچه ي بلندي است که تمام بدن و سر و گردن را مي پوشاند. (3) مرحوم امين الاسلام طبرسي، در «مجمع البيان» ، در ذيل آيه مي نويسد، «جلباب» عبارت از روسري بلند است که هنگام خروج از خانه، زنان به وسيله ي آن، سر و صورت خود را مي پوشانند ... مقصود اين است که با روپوشي که زن بر تن مي کند، محل گريبان و گردن را بپوشاند. با توجه به معاني جلباب و از جمله، اين معني که پارچه ي بلندي براي پوشيدن تمام بدن و سر و گردن است، در معناي امروزي، مي توان پوشش «چادر» را با «جلباب» همانند و مشابه در نظر گرفت و از آن جا که در اين آيه، به طور مشخص به استفاده ي زنان و دختران از جلباب اشاره شده است، مي توان نتيجه گرفت که طبق فرموده ي رهبر معظم انقلاب اسلامي، چادر به عنوان يک حجاب برتر مطرح شده است.
پوشش، معرف شخصيت و عفت زن مؤمن است و موجب مي گردد که افراد لاابالي جرأت نکنند به او جسارت کرده و به ديد شهوت و هوسراني به او بنگرند. اين آيه، بيان مي دارد: زنان مؤمن براي اين که مورد آزار افراد هرزه قرار نگيرند، به گونه اي خود را بپوشانند که زمينه اي براي بي حرمتي به آنها فراهم نگردد.
خداوند در اين فرموده اش، ابتدا فلسفه ي حجاب را تبيين مي کند و با تهديد و زور، دستور حجاب را مطرح نمي کند و سپس، به بيان الگوي عملي پوشش، يعني جلباب که پوشش خاص آن زمان بوده است، اشاره مي کند. در اينجا، مي توان نتيجه گرفت که براي ايجاد فرهنگ حجاب و پوشش مناسب در جامعه، بايد ابتدا پايه هاي اعتقادي و بينش افراد را نسبت به اين موضوع، محکم کنيم و اين، يعني نهادينه سازي باورهاي درست و فرهنگ سازي دقيق. بنابراين، تهديد و اجبار، هيچ گاه به عنوان اولين راهکار، اثر بخش نخواهد بود.
اين آيه، به پيامبر فرموده است که ابتدا، به زنان و دختران خود و بعد، به زنان مؤمن بگو که حجاب را رعايت کنند. يعني، در امر به معروف، اول از خودي ها و نزديکان شروع کنيم، سپس به سراغ ديگران برويم. همچنين در احکام الهي ، تفاوتي ميان همسران و دختران پيامبر، با ديگر زنان وجود ندارد . احکام ديني، بايد مورد توجه و استفاده ي همه قرار گيرد. (4)
هر پديده اي، آثار و پيامدهايي را به دنبال خواهد داشت. حجاب نيز، به عنوان يک راهکار عملي، آثار فردي و اجتماعي مختلفي را به دنبال خواهد داشت.

رایکا
12-07-2010, 18:48
آثار و پيامدهاي رعايت حجاب

الف- آثار فردي
در خصوص آثار فردي رعايت حجاب، مي توان به موارد ذيل اشاره کرد:
1. احترام به شخصيت زن، به واسطه ي رعايت حجاب، 2. مصونيت ارتباطات زن با مردان غريبه، 3. حفظ اعتقادات مذهبي براي افراد، 4. حفظ عفت زن و جلوگيري از فساد و ناهنجاري.
ب - آثار اجتماعي
آثار اجتماعي رعايت حجاب فراوانند که برخي از آنها عبارتند از:
1. سلامت نسل جديد جامعه، 2. پيشگيري از فساد اخلاقي، 3. مبارزه با مظاهر بي ديني، 4. حفظ کيان خانواده.
در اين نوشتار، آيه ي 59 سوره ي احزاب و نکات پيرامون آن را بررسي کرديم، اما در مورد انواع حجاب، با مطالعه ي کتب تفسيري و آيات قرآني ديگر، مشخص مي شود که انواع حجاب در قرآن، به سه بخش تقسيم شده است.

رایکا
12-07-2010, 18:49
انواع حجاب قرآني

1. حجاب چشم
«قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم؛ اي رسول، به مردان مؤمن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند» . (سوره ي نور، آيه ي 30)
«قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهنّ؛ اي رسول، به زنان بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند» . (سوره ي نور، آيه ي 31)
2. حجاب در گفتار
نوع ديگر حجاب و پوشش قرآني، حجاب گفتاري زنان در مقابل نامحرم است.
«فلا تخضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض؛ زنها که نازک و نرم با مردان سخن نگوييد، مبادا آن که دلش بيمار (هوا و هوس) است، به طمع افتد» . (سوره ي احزاب، آيه ي 32)
3. حجاب رفتاري
نوع ديگر حجاب و پوشش قرآني، حجاب رفتاري زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه اي راه نروند که با نشان دادن زينت هاي خود باعث جلب توجه نامحرم شوند.
«و لا يضربن بارجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ؛ و آن طور پاي به زمين نزنند که خلخال و زيور پنهان پاهايشان معلوم شود» . (5) (سوره ي نور، آيه ي 31)
از مجموع اين مباحث، به روشني استفاده مي شود که مراد از حجاب اسلامي، پوشش و حريم قايل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم، در خلال رفتارهاي مختلف آنها، مثل نحوه ي پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است.
بنابراين، حجاب و پوشش زن، به منزله ي يک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرمي است که قصد نفوذ و تصرف در حريم ناموس ديگران را دارند.
در انتها، اين نوشتار را با بيان سخناني از استاد شهيد «مرتضي مطهري» که در تبيين فلسفه ي حجاب در اسلام، تلاش علمي فراواني داشت، به پايان مي رسانيم: «عده اي مي گويند: چون حجاب، به معني پرده است، اسلام خواسته است زن باحجاب باشد، يعني همواره پشت پرده بوده و در عزلت و گوشه نشيني باشد، اما بايد بدانيم آنچه درباره ي پوشش زن است کلمه «ستر» به کار مي رود. پوشش زن، در اسلام آن است که در معاشرت با مردان، بدن خود را پوشانده و از جلوه گري، پرهيز کند» . (6)

پي نوشتها:

1. تفسير نور، ج 8.
2. مجمع البيان، ذيل آيه.
3. تفسير الميزان.
4. تفسير نور،ج 8.
5. الميزان، 19.
6. شهيد مطهري، مسأله حجاب، انتشارات صدرا.

منبع: مجله ي بشارت

رایکا
12-07-2010, 18:51
صدفی برای گوهر
نويسنده: زینب خاتون جلال کمالی


حجاب

حجاب در لغت به معنای پوشش، پرده، وسیله پوشش، حایل و... است. فرهنگ معین و فرهنگ عمید برای واژه حجاب، معانی زیر را آورده‏اند: پرده، ستر، نقابی که زنان، چهره خود را بدان پوشانند و روی‏بند و چادری که زنان سرتا پای خود را بدان پوشانند. این واژه در اصطلاح به معنای «پوشش مخصوص زنان» است.

رایکا
12-07-2010, 18:51
فطری بودن پوشش

تمام کسانی که زندگی بشر و تحولات آن را ارزیابی کرده‏اند، به این نتیجه رسیده‏اند که از آغاز پیدایش انسان، هر یک از زن و مرد کوشیده است تا پوشش مناسب خود را تهیه کند. تلاش همیشگی بشر برای تهیه پوشاک، از آن جهت که با آموزش خاصی همراه نبوده است، نشان می‏دهد که تکاپوی انسان برای یافتن پوشش، از فطرت درونی‏اش سرچشمه می‏گیرد. حجاب زنان، پیشینه‏ای طولانی دارد. با مطالعه آثار تمدن‏های گوناگون، چنین به نظر می‏رسد که حجاب زنان، از عادت‏های کهن تمدن‏های بشری بوده است. برای مثال، بر اساس نوشته دایرة المعارف لاروس، زنان یونانی در دوره‏های گذشته، صورت‏ها و اندامشان را تا روی پا می‏پوشاندند.

رایکا
12-07-2010, 18:51
مصونیت، نه محدودیت!

حجاب در باورها و ارزش‏های ما ریشه دارد و رعایت پوشش به ویژه در میان بانوان، ایجاد مصونیت برای جلوگیری از عوارض منفی، مفاسد و ابتذال است. از دیدگاه اسلام، زن، شخصیتی شایسته دارد و می‏تواند مدارج کمال را بپیماید و به مراتب عالی انسانیت بار یابد. دامن زن، مدرسه بشر است و والایی مردان، بدون زنان ممکن نیست. اصلاح جامعه در گرو پارسایی، حیا و حجاب بانوان خواهد بود. جایگاه والای این گوهر گران‏بهای آفرینش، می‏طلبد که در صدف پوشش قرار گیرد تا ارزش‏هایش حفظ گردد. خانم فاطمه دولان، استاد مسلمان انگلیسی‏زبان گفته است: «حجاب باعث می‏شود که زن، ارزش خود را از حد یک کالای تجارتی یا وسیله‏ای برای بهره‏دهی بالا ببرد و هم خود برای خویش ارزش قائل شود و هم جامعه را وادار به احترام کند».

رایکا
12-07-2010, 18:52
سابقه پوشش در ایران

پوشش در ایران، به قبل از اسلام و صدور حکم حجاب بر می‏گردد. در تاریخ چنین آمده است: هنگامی که سه تن از دختران کسرا، شاه ساسانی را اسیر کردند و نزد خلیفه دوم بردند، آن سه با پوشش و نقاب، سیمای خود را پوشانیده بودند. خلیفه دستور داد حجاب از چهره برگیرند تا بدین‏گونه خریداران، آنان را ببینند و پول بیشتری به پایشان بریزند. دوشیزگان ایرانی از برهنه کردن سر و صورت خودداری کردند و نماینده خلیفه را با مشتی که بر سینه‏اش زدند، از خود دور ساختند. خلیفه با مشاهده این وضع، عصبانی شد و خواست با تازیانه آنان را آزار دهد. در آن حال، حضرت علی علیه‏السلام به خلیفه فرمود: «در رفتارت با دشمن مدارا کن. از رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله شنیدم که می‏فرمود: بزرگ و شریف هر قومی را که خوار گردیده است، گرامی دارید».

رایکا
12-07-2010, 18:52
حجاب کامل بعد از فرمان الهی

رعایت پوشش در میان اقوام و قبیله‏ها، پیش از اسلام نیز وجود داشته، ولی فراگیر نبوده است. از برخی روایات برمی‏آید که رواج پوشش کامل، پس از فرمان الهی و کلام وحی بوده است. در روایتی از یکی از همسران رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏خوانیم که وی گفته است: «من برتر از زنان انصار ندیدم. همین که آیه‏های سوره نور نازل شد، یک نفر از آنان دیده نشد که همچون گذشته بیرون آید و آنها سر خود را با روسری‏های مشکی می‏پوشانیدند.» از آیه‏های قرآن کریم هم برمی‏آید که وجوب حجاب برای بانوان، بر اساس صراحت قطعی وحی است و اینکه برخی از تحلیلگران پنداشته‏اند پوشش، از عادت‏ها و رسم‏های دوره عباسی است، پذیرفتنی نیست.

رایکا
12-07-2010, 18:52
نشانه‏ای از دیانت

اسلام، حجاب را لطف و عنایتی از سوی خداوند متعالی می‏داند و مسئله تحمیل، محدودیت و خشونت در آن مطرح نیست. زن با رعایت حجاب، افزون بر آنکه نشانه‏ای از دیانت، ایمان و تقوا با خود دارد، نوعی ابهت در خویشتن به وجود می‏آورد و از این راه در مسائل اجتماعی و سیاسی مشارکت می‏کند. در ارزش و قدرت تأثیر حجاب همین بس که استعمارگران هرگاه خواسته‏اند بر اختناق خود در جامعه بیفزایند و به حیله‏های خود دست یابند، کوشیده‏اند این دژ استوار را که ضامن ایمان و عفاف و عامل گسترش فضیلت در جامعه اسلامی است، از میان بردارند یا آن را کم‏اهمیت جلوه دهند.

رایکا
12-07-2010, 18:55
تلاش استعمارگران

در فرهنگ کشورهای اسلامی و به ویژه ایران، حجاب از جایگاه بلندی برخوردار است و دشمنان همواره تلاش کرده‏اند میان حجاب و اصل دین جدایی به وجود آورند. بر همین اساس، استعمارگران در ایران، رضاخان، در افغانستان، امان اللّه‏ خان و در ترکیه، کمال آتاتورک را برگزیدند تا در این کشورها به اسلام‏زدایی بپردازند و فرهنگ وارداتی غرب را جای‏گزین کنند. رضاخان با حمایت بریتانیا، در هفدهم دی ماه 1314 خورشیدی، کشف حجاب را رسمی و اجباری کرد و فرزندش این روز را جشن گرفت. این دو نماد استبداد، همه امکانات کشور را برای گسترش فرهنگ بی‏حجابی و ابتذال در ایران به کار گرفتند. قیام گوهرشاد با حضور اقشار مردم مشهد به رهبری عالمان و نیز اعتراض شیخ محمدتقی بافقی در قم، از جمله ایستادگی‏های ملت در برابر این حرکت بود.

رایکا
12-07-2010, 18:55
توطئه کشف حجاب

بی‏تردید، از پلیدترین ترفندهای دشمنان اسلام، توطئه کشف حجاب است که در تاریخ معاصر میهن ما به شکل رسمی و قانونی اتفاق افتاد. رهبر کبیر انقلاب در این باره فرمود: «زن در دو مرحله مظلوم بوده است: یکی در جاهلیت که اسلام منت گذاشت بر انسان و زن را از آن مظلومیتی که داشت، بیرون کشید و یک موقع هم زن در ایران مظلوم شد و آن دوره شاه سابق بود».

رایکا
12-07-2010, 18:55
واکنش امام خمینی رحمه‏الله به کشف حجاب

امام خمینی رحمه‏الله که در زمان کشف حجاب به حاج آقا روح‏اللّه‏ خمینی معروف بود، به همراه تنی چند از فضلای حوزه علمیه قم، به رئیس حوزه علمیه قم، آیت اللّه‏ شیخ عبدالکریم حائری یزدی گفتند: «چاره‏ای جز این نیست که در تلگراف رسمی به کشف حجاب اعتراض شود؛ چون حجاب از ضروریات دین اسلام است و ما باید از آن دفاع کنیم. اگر طاغوت قبول نکرد، دست کم از حوزه و مرجعیت شیعه رفع تکلیف می‏شود و این اعتراض در تاریخ می‏ماند.» آیت اللّه‏ حائری‏یزدی در تلگراف مختصری خطاب به رضاشاه نوشت: «حجاب از مسلّمات دین اسلام است و کشف آن برای زنان نباید اجباری و الزامی باشد» که با پاسخ اهانت‏آمیزمحمدعلی فروغی، نخست‏وزیر وقت و واکنش تند رضاخان روبه‏رو گردید.

رایکا
12-07-2010, 18:56
ضرورت حجاب

در احادیث و روایات گوناگون بر ضرورت حجاب تأکید شده است. حضرت علی علیه‏السلام می‏فرماید: «در آخرالزمان و نزدیک قیامت که بدترین زمان‏هاست، زنانی ظاهر می‏شوند که بی‏حجاب و نامناسب از خانه بیرون می‏آیند. آنان به احکام الهی و دستورهای اسلامی پای‏بند نیستند، بلکه داخل در فتنه‏ها می‏گردند و زنانی خوش‏گذران و شهوت‏ران هستند. این‏گونه زنان برای همیشه در دوزخ خواهند سوخت».

رایکا
12-07-2010, 18:56
مظهر عفاف

فاطمه علیهاالسلام ، مظهر عفاف و پارسایی و سرمشق و سرور تمامی زنان عالم است. روزی رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله از صحابه پرسید: چه چیزی برای زنان از همه بهتر است؟ یاران ندانستند. پس علی علیه‏السلام از فاطمه علیهاالسلام پرسید و آن حضرت پاسخ داد: «از همه چیز بهتر این است که نه مردان بیگانه را ببینند و نه مردان بیگانه، آنها را».
اسوه عفت و پاکدامنی، اولین روز تولد را با پوششی بهشتی آغاز کرد. در روایاتی آمده است که هنگام تولد، لباسی از بهشت برای آن حضرت آورده شد و جسمش پوشش کامل یافت تا زمینه تعالی روحش باشد. زهرای پاک، این برترین الگوی زن و عالی‏ترین چهره بشریت، گو اینکه فریادگری بر ضد ظلم را پیشه داشت و ستم بر امام خویش را برنمی‏تابید، از محدوده خانه پا بیرون نهاد و در اجتماع حضور یافت و با بلیغ‏ترین جمله‏ها از حق و حقیقت دفاع کرد و این همه در نهایت آزرم، حیا و عفاف بود.

رایکا
12-07-2010, 18:56
ریشه‏های بی‏حجابی

هویت و شخصیت زن، در گرو منش و روش زندگی اوست و حجاب، پوشش والای زن مسلمان به شمار می‏آید. در این میان، بی‏حجابی، پدیده‏ای شوم است که برای یافتن عوامل و علل آن، باید با نگاهی جامعه شناختی، مسائل و زمینه‏های آن را بکاویم. از عوامل بدحجابی و بی‏حجابی می‏توان تلاش استعمار در زدودن پوشش، دگرگونی ارزش‏ها، الگوهای ناهنجار و خلأهای درونی را نام برد؛ زیرا فرهنگ‏ستیزان برای زدودن ارزش‏ها در جوامع اسلامی، تلاش‏های فراوانی به کار گرفته‏اند. قهرمان‏سازی و الگوآفرینی کاذب برای زن در راه از بین بردن هویت او از برنامه‏های پردامنه استعمار به شمار می‏آید.
منبع: ماهنامه گلبرگ

رایکا
12-07-2010, 18:58
حجاب زنان ، طرحی برای پایداری عفاف آنان


این نوشتار در پی طرح و اثبات این مسئله است که حجاب و حیا نقش اصلی در حفظ و صیانت از فضای عفت عمومی دارد و باید به موازات سرمایه گذاری در ترویج حجاب به زمینه سازی برای تقویت حیا و آزرم پرداخت . نخست از فطری بودن پدیده حیا یاد می کند . آنگاه از نخستین اقداماتی که باعث در خطر قرار گرفتن این پدیده می شود سخن می گوید و بر این باور است که این اقدام نخست از سوی زن صورت می گیرد و سپس توسط مردم تقویت می شود . در ادامه به عوامل انگیزش پرداخته و در پایان راهکار های جلوگیری از لغزش ها و خنثی سازی تأثیر عوامل یاد شده سخن گفته است .
زنان در بسیاری از جوامع و فرهنگ ها مورد طعن و کنایه بوده اند و تعابیر ، ضرب المثل ها و نکته های انتقادی مختلفی درباره آنان گفته شده است . این پدیده به گونه های مختلفی قابل تحلیل است . از نگاه زنان ، این تعابیر آزار دهنده ، نمودی از مواضع سلطه جویانه و خود خواهانه مردان در طول تاریخ است . و از نگاه مردان ، تعبیر های انتقادی از زنان ریشه در عملکرد خود آنان و مکر ها و ترفند هایی دارد که به کار می گیرند تا آرا ، دیدگاه ها و تمایلات خود را تحقق بخشند !
اما اگر نگاه و تحلیل را فراتر از نگاه هر یک از دو جنس به دیگری ، قرار دهیم و در جستجوی دلیلی ریشه دار تر برای رفتار طبیعی انسان ها باشیم ، می توانیم به این واقعیت برسیم که در لایه های زیرین این انتقاد ها و عیب جویی ها چند نکته مهم نهفته است .
۱) زن در همه جوامع و همه فرهنگ ها از توانمندی ویژه ای برخوردار بوده است که مردان فاقد آن بوده اند .
۲) مردان با همه برتری قوای جسمی و صلابت روحی در هماوردی با زنان در زمینه برتری های ویژه آنان ، احساس ضعف و ناتوانی می کرده اند .
۳) وابستگی مردان به زنان چنان جدی بوده است که معمولاً قادر به چشم پوشی از زندگی مشترک و یا کنار نهادن زن از صحنه زندگی نبوده اند .
اگر این سه عامل را کنار هم گذاشته و با هم ملاحظه کنیم ؛
۱- نیاز
۲- ناگزیری
۳- نابرابری سلیقه ها و تمایلات و نگاه ها
متوجه می شویم که نیاز و ناگزیری مردان از زندگی با زنان و دلبستگی به آنان از یک سو و تنوع نگاهی و سلیقه ها و انتخاب های آنان از سوی دیگر دو حالت متضاد را در مردان شکل می داده است ، حالتی که میان دو قطب دلباختگی و بدبینی در نوسان بوده و هست ، از یک سو شاعران همواره در لطیف ترین استعارات شعری ، ابرو و گیسو و قامت و نگاه زن را ستوده اند و به عاریت گرفته اند ، و از سوی دیگر در مکر و سلطه جویی و ناسازگاری و فزون خواهی او زبان به طعن و تمثیل گشوده اند . گاه او را مظهر محبت و فداکاری و شکیبایی دانسته اند و زمانی وی را به بی وفایی و حسادت و خودخواهی و سبک سری متهم کرده اند . گاه او را فرشته خوانده اند و زمانی وی را شیطان نامیده اند !
چنان که گفته آمد ، سرّ این تناقض گویی و تناقض پنداری مردان درباره زنان ، این است که مرد از یک سو به زن نیاز دارد و مجذوب و مفتون او است پس او را می ستاید ، از سوی دیگر احساس می کند که این جذب شدن و شیفته شدن هزینه فراوانی را بر دوش او نهاده است و در واقع آزادی او را سلب کرده و گاه تا سر حد اسارت و جنون وی را پیش برده است ، اینجا است که احساس نگرانی و خطر می کند و لب به انتقاد و عیب جویی می گشاید .
اگر سؤال شود که به هر حال ، این مشکل ، مشکل مردان است یا زنان ؟ باید گفت ، مشکل یاد شده متوجه خود مردان است ، اما مردان به رغم توانایی های مختلفی که دارند و به طور طبیعی بارهای سنگین زندگی چون جنگ با دشمن ، دفاع از خانواده ، تأمین معاش و... بر عهده آنان است اما معمولاً خود قادر به حل این مشکل نیستند بلکه کلید حل این مشکل در دست زنان است . آنچه مسأله را پیچیده تر کرده ، همین است که اسیر نگاه و جمال و محبت زن ، کلید زندان خویش را در اختیار ندارد و در چنین شرایطی است که وقتی عرصه بر او تنگ می شود ، زبان به تندی و اتهام و گلایه می گشاید ، ولی آیا همین نیاز و ناگزیری که مردان به زنان دارند ، به صورت متقابل وجود ندارد ، آیا زنان به همان اندازه نیاز به وجود و حضور مردان و همزیستی با آنان ندارند ؟
از نگاه قرآن ، طرح وجود زن و مرد ، طرحی متقابل است و همچنان که زنان لباس و پوشش دهنده نیاز های روحی و جسمی مردان هستند ، مردان نیز همین نقش متقابل را برای زنان ایفا می کنند اما وجود این طرح متقابل به معنای همسانی کارکرد آن دو ، در نظام طبیعت نیست بلکه بر عکس این تفاوت جاذبه ها ، روش ها و کارکرد است که به مسأله زوجیت معنا بخشیده و مکمل بودن را رقم زده است .
قرآن که در بیان تساوی نهایی زن و مرد در طرح آفرینش می گوید : « هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ » ( بقره / ۱۸۷ )
در بیان کارکرد هر یک از آن دو و نقشی طبیعی که ایفا می کنند ، بیان متفاوت دارد .
قرآن ، نقش زنان در زندگی روزمرّه انسانها را ، آرامش بخشی و فارغ شدن از فشار های جسمی و روحی زندگی می داند :
« وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا » ( روم / ۲۱ )
« و از نشانه های الهی این است که برای شما همسرانی قرار داد تا در کنار آنان آرامش یابید . »
ولی وقتی می خواهد نقش و کارکرد مرد را در زندگی برای زنان ترسیم کند می گوید :
« الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ » ( نساء / ۳۴ )
« مردان مایه قوام و پایداری - مادی و معنوی - زنانند . »
دو تعبیر « لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا » و « قَوَّامُونَ عَلَی » که در یکی « الی » و در دیگری « علی » به کار رفته است و همچنین دقت در متن معنای « لِتَسْکُنُوا » و « قَوَّامُونَ » می نمایاند که در کارکرد عینی ، نقش پناهگاه ، آرامش ، تکیه گاه بودن ، قوام بخشیدن و حمایت مقتدرانه از زندگی ، به مردان واگذار شده است .
زن سایبان است و مرد تکیه گاه ، اگر این سایبان به استوانه ای مستحکم و معتمد تکیه داشته باشد ، آرامش ، آسایش و امنیت پایدار به زندگی انسان می بخشد ولی هریک بدون دیگری ، زندگی را دشوار ، غیر قابل آسایش و امنیت می کند .

رایکا
12-07-2010, 18:59
جذّابیت و دلبری از لوازم کارکرد طبیعی زنان

بر اساس آنچه یاد شد ، اگر زن می بایست در صحنه زندگی ، نقش سایبان بودن ، آرامش بخشی و التیام دهندگی را ایفا کند ، ناگزیر باید لوازم و امکانات و ابزار آن نیز مجهز باشد وخداوند این تجهیز را در دو ساحت انجام داده است :
۱- در بعد فیزیکی و اندام ظاهری زن .
۲- در بعد روحی ، عاطفی و لطافت شخصیت او .
زن با جمال و تجمّل خویش ، عنصری فعّال ، تأثیرگذار ، فراخواننده و قاهر است و شگفت این که با انعطاف و انفعال ذاتی خویش ، این تأثیر گذاری را افزایش می دهد ، پایدار می سازد و ژرفا می بخشد .
زن در نظام طبیعی انسان ، صیّادی است که صید می کند تا محبت بورزد و بپروراند و ابزار این صید و امکانات آن که محبت ورزی و نوازشگری است به او داده شده است .
چنان که مرد در نظام طبیعت ، سلطانی است که اقتدار می ورزد تا حمایت کند و امنیت دهد و ابزار این اقتدار جویی در دو ساحت جسمی و روحی به او داده شده است .
اما تاریخ از صیّادان و سلاطین خاطره های سختی را به یاد دارد صیّادانی که برای تفریح و لذت خود صید کرده اند و صید زخمی را به خود وا می نهاده یا می کشته اند .
سلاطینی که اقتدار خود را با جباریت و خود خواهی و بی رحمی قرین کرده اند و خود بزرگترین نا امنی را برای دیگران فراهم آورده اند .
نقش « صیّادی » و « سلطنت » اگر در هم آمیزد ، فاجعه ای سخت رخ می دهد . صیّادی که صید کند تا بر صید خویش سلطه یابد و آن را اسیر و برده خود کند و زنی که دلبری و جلوه گری کند ، با زیبایی و جمال خویش فرمانروایی کند ، از ابزار خدا دادی خویش علیه اهداف هستی سود برده است .
و سلطانی که عاشق صید و صیّادی شود و از قدرت و امکانات خویش برای صید دیگران بهره جوید ، کشتار گاهی به بزرگی حرمسرای پادشاهان خواهد داشت ! و از « مردی » حیوان نر را به نمایش خواهد گذاشت که به چیزی جز نیاز جنسی پاسخ نخواهد داد و قبل از آن و پس از آن هیچ تعهدی را نخواهد پذیرفت .

رایکا
12-07-2010, 18:59
حجب ، جمالِ جذّابیت

تدبیری که خداوند به کار برده است تا زنان از جمال و جذّابیت خود در جهت ساختن و آرامش بخشی و اعتدال جامعه انسانی سود ببرند و ابزار کار آمد دلبری را در جهت سلطه و فریب به کار نگیرند ، قرار دادن عنصر حجب و حیا در روح زن است .
حیا و عفاف هم برای زنان لازم است و هم بر مردان تا گام از حریم اخلاق و اصول پذیرفته شده انسانی و الهی بیرون ننهند ، اما به دلیل توانمندی ها و جاذبه های خاصی که خداوند در زن قرار داده ، عنصر حیا و عفاف ، ضرورت بیشتری یافته است .
اگر در برخی روایات آمده است که تمایلات طبیعی زنان افزون از مردان است ، می تواند اشاره به جنبه های روحی و بدنی جاذبه آفرین زن باشد و نیز اگر آمده است که حیای زنان بیش از مردان است و باید باشد ، بدان جهت است که همپای آن جاذبه و جلوه ، اگر عفاف و حجبی هم وزن و هم سطح و نیرومند وجود نداشته باشد ، از زن ، عنصری فریبکار ، سلطه جو ، خود خواه و هوس پیشه پدید خواهد آمد ، همان که در طول تاریخ مورد انتقاد قرار گرفته است و قرآن نیز به عنوان یک نمونه منفی ، از آن در سوره یوسف یاد کرده است تا یکبار و برای همیشه هشدار دهد که اگر جمال و جلال ، فارغ از حجب و عفاف باشد ، نه مردان فاسد و هوس ران که مردان نیک اندیش و پاک را اسیر می کند و اگر نتواند روح آنان را بیالاید ، جسمش را بی هیچ گناه زندانی می کند .

رایکا
12-07-2010, 19:00
نخستین گام ، علیه فطرت

« وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ » ( یوسف /۲۳ )
« و آن زن که یوسف در خانه اش بود بارها خواست از او کام بگیرد و [ روزی ] درها را محکم بست و [ در حالی که خود را آماده کرده بود به یوسف ] گفت : بیا ، بشتاب ! یوسف گفت : پناه بر خدا . »
بر طبق گزارش قرآن تنها زن عزیز مصر اسیر عشق یوسف نبوده است که بگوییم شاید استثنا است بلکه تمام زنان مرفه که یوسف را دیده بودند و معمولاً از نظر فرهنگ زندگی و معیار های اخلاق و میزان عفاف اجتماعی شبیه هم بودند ، همین حالت را داشتند از این رو قرآن تعبیر « جمع » به کار می برد : « فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ » ( یوسف / ۳۴ )
« ‌یوسف گفت : پروردگارا زندان نزد من محبوب تر است از آنچه اینان مرا به آن دعوت می کنند و اگر نیرنگ شان را از من نگردانی به آنان میل پیدا میکنم و از جاهلان می گردم »
« قَالَ مَا خَطْبُکُنَّ إِذْ رَاوَدْتُنَّ یُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَیْهِ مِنْ سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَه الْعَزِیزِ الآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ » ( یوسف / ۵۱ )
« فرمانروا گفت : داستان شما بانوان آنگاه که برای کام گرفتن از یوسف با او مراوده کردید چیست ؟ گفتند : حاشا که ما هیچ گونه بدی در او سراغ نداریم »
از این بخش آیه استفاده می شود زن که دارای جاذبه ها و انعطاف طبیعی است اگر به دلیل رفاهمندی فراوان یا شرایط خاص زندگی و روابط اجتماعی از نظر روحی گرفتار کمبود عفاف شود ، تعادل زندگی و امنیت فردی و اجتماعی را بر هم می زند و تبدیل به عنصری بد خواه می شود اما این به معنای بد ذاتی و بد سرشتی او نیست ، چرا که همو آنگاه که به نوعی تعادل روحی باز گردد ، به حقیقت پاکی اقرار می کند هر چند بر ضرر او باشد .
اگر در قرآن از عشق و شیفتگی مرد به زن - به رغم جاذبه زیبایی زن برای مرد - به صورت مشخص که او را وادار به اقداماتی کند سخن نگفته است به آن خاطر است که در مسأله عشق جذابیت زن پیش زمینه ، مجذوب شدن مرد است و از این جهت زن پیشگام تر از مرد است گر چه در ادامه این مرد است که تداوم بخش و تقویت کننده به شمار می آید .
« زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَه مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّه وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَه وَالأنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاه الدُّنْیَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ » ( آل عمران / ۱۴ )
« دوست داشتن خواستنی ها از قبیل : زنان ، پسران ( فرزندان پسر ) ، کیسه های پر از طلا و نقره ، اسب های نشان دار ، دامها و کشتزارها برای مردم زینت داده شده است . این ها متاع زندگی دنیاست و خداست که نیک فرجامی فقط نزد اوست . »
بر اساس این آیه مردان نسبت به زنان محبت و علاقه دارند اما این محبت و علاقه در چارچوب محبت به جاذبه های دنیا است و نه عشق جنسی ابتدایی و بنیادین ، از این رو در ردیف علاقه به فرزند و مال و سرمایه قرار گرفته است .
به تعبیر دیگر، محبت مرد به زن ، در آغاز یک نیاز و گرایش طبیعی و آرام و رام است ، آنچه آتش این محبت را می گدازد ، نیرویی است که در اختیار زن است . گرایش زن به مرد هم در آغاز یک گرایش طبیعی و معتدل است و آنچه این گرایش را تند و بی کنترل می کند ، تضعیف نیروی حجب و حجاب خود زن است و گرنه تمنا و نیاز مرد به تنهایی ، شعله عشق را در وجود زن مشتعل نمی سازد . بلکه در نهایت به تقویت تکبّر یا ترّحم زن می انجامد . بنابراین از مجموعه داستان می توان نتیجه گرفت که جاذبه ها زن را بیشتر از مرد گرفتار آشوب و هیجان روحی می کند و به رفتارهای مخاطره آمیز وا می دارد .

رایکا
12-07-2010, 19:01
حجاب زنان ، طرحی برای پایداری عفاف آنان

چنان که گفته آمد ، نیروی حیا و حجب که عنصری درونی و روحی است ، تدبیری از سوی خداوند برای کنترل آنان بر استفاده درست از جمال و جذابیّت خود در عرصه زندگی و جامعه است .
علاوه بر این خداوند تدبیری دیگر نیز به کار گرفته است تا زنان در تحکیم عفاف و حیای درونی خود موفق تر باشند و رعایت عفاف ، آسانتر صورت گیرد و آن عبارت است از طرح « حجاب » .
از این رو خداوند احکام مربوط حجاب را چنین یاد کرده است : « وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا... وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ... وَلا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ » ( نور / ۳۱ )
« و زینت های شان را - جز آنچه که خود نمایان است - آشکار نکنند و باید روسری خود را بر گریبان خویش فرو افکنند و زینت خود را... آشکار نکنند و پاهای خود را به گونه ای بر زمین نکوبند که زینت های مخفی آنان معلوم شود »
« وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللاتِی لا یَرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَه وَأَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ » ( نور / ۶۰ )
« و بر زنان وا نشسته ای که امید ازدواجی ندارند گناهی نیست که لباس های خود را کنار بگذارند بی آنکه زینتی را آشکار سازند »
« وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّه الأولَی وَأَقِمْنَ الصَّلاه وآتِینَ الزَّکَاه وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرً » ( احزاب / ۳۳ )
« و در خانه های تان قرار گیرید و جلوه گری جاهلیت پیشین را در پیش مگیرد »
« یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَعْرُوفًا » ( احزاب / ۳۲ )
« ای زنان پیامبر اگر شما تقوا پیشه کنید مانند هیچ یک از زنان دیگر نیستند پس در سخن گفتن نرمی نکنید تا آن کسی که در دل مرضی دارد طمع کند و سخنی پسندیده بگویید »
این نهی و باز داشتن بدون تردید از آن جهت صورت گرفته است که تمایل به جلوه نمایی به صورت طبیعی در زنان وجود دارد و اگر مدیریت و کنترل نشود منجر به لغزش های جدّی می شود اما در مورد مردان نسبت به زنان چنین خطابها و نواهی وجود ندارد این نشان می دهد که از نظر قرآن در مردان این زمینه و مقوله های مشابه به صورت طبیعی و بنیادی وجود ندارد که آنان را به آرایش و جلوه گیری اندامی وا دارد و به جلب توجه زنان بکشاند ، هر چند پدیده خود آرایی در حد ضعیف تر و عارضی تری در مردان نیز مشهود می باشد ، اما گویی خود آرایی مرد ، در میدان روابط آنان با زنان ، حرف اول را نمی زند و اهرمی بنیادی به حساب نمی آید . از جمله آیاتی که نشان می دهد ، سهم زنان در پاکی جامعه بیشتر و مهمتر است و اگر خطا و ناپاکی مشترکی صورت گیرد ، این زن است که بگونه ای از توانمندی جنسی خود پاس نداشته و از عنصر حیا چشم پوشیده و درب حریم بر روی بیگانه گشوده است ! این آیه می باشد که در خطای واحد ، نام زن بدکار را بر مرد بدکار مقدم آورده است :
« الزَّانِیَه وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا »
« زن زنا کار و مرد زنا کار را هر کدام صد ضربه شلاق بزنید »

رایکا
12-07-2010, 19:01
این در حالی است که وقتی به خطای سرقت و مجازات آن می پردازد از آنجا که ارتکاب این خطا در مردان رواج بیشتری دارد و یا به صورت کلان تری از سوی مردان صورت می گیرد نام « سارق » بر « سارقه » مقدّم آمده است .
« وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَه فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا جَزَاءً بِمَا کَسَبَا نَکَالا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ » ( مائده / ۳۸ )
« و مرد و زن دزد را به کیفر آنچه مرتکب شده اند دست شان را به عنوان عقوبتی از جانب خدا قطع کنید و خدا عزتمند و حکیم است »
با توجه به حکیمانه بودن گزینش و به کار گیری واژه ها در قرآن این تفاوت تعبیر در دو آیه با این که هر دو بیانگر کیفر هستند و هر دو از کیفر مرد و زن سخن می گویند ، نشان از وجود خصوصیت و ویژگی روحی و باطنی دو جنس دارد که سبب تفاوت تعبیر شده است این ویژگی را مفسران به نقش آفرینی ویژه زنان در رابطه جنسی مربوط دانسته اند ، طبرسی می گوید :
« قیل انّما قدّم ذکر الزانیه علی الزانی لأن الزنی منهن اشنع واعیر و هو لاجل الحبل اضرّ لان الشهوه فیهنّ اکثر و علیهن اغلب » ( طبرسی ، ۷-۸/۱۹۷ )
« گفته شده است که نام زن زنا کار بر مرد زنا کار مقدم بیان شده است چون بی عفتی زنان زشت تر و باعث عار و ننگ بیشتر و برای بارداری نیز زیان بار تر است و نیز برای این که شهوت در زنان بیشتر و بر آنان مسلط تر می باشد »
علامه طباطبایی نیز همین نظریه را به عنوان « قیل » - مطلبی که گفته شده است - یاد کرده است ( طباطبایی ، ۱۵/۷۹) - تعبیر « قیل » نشان می دهد که تحلیل یاد شده از نظر علامه قطعی نبوده است .
بیضاوی نیز گفته است :
« و انما قدّم الزانیه لأنّ الزنا فی الاغلب یکون بتعرّضها للرجل و عرض نفسها علیه و لانّ مفسدته تتحقق بالاضافه الیها » ( البیضاوی ، ۳/۱۸۴ )
« زن زنا کار بر مرد زنا کار مقدم شده است چون غالباً زنا با عرضه کردن زن خودش را بر مرد تحقق می یابد و همچنین مفاسد و پیامدهای بد زنا برای زن بیشتر است . »
طبرسی در مورد آیه حد السرقه می گوید :
« و بدأ بالسارق هنا لانّ الغالب وجود السرقه فی الرجال و بدأ فی آیه الزنا بالنساء فقال «الزانیه و الزانی» لأنّ الغالب وجود ذلک فی النساء » ( طبرسی ، ۳-۴/۲۹۶ )
« در این آیه سخن با مرد سارق شروع شده است چون سرقت از سوی مردان بیشتر است و در آیه زنا سخن با زنان شروع شده است و فرموده است : « الزَّانِیَه وَالزَّانِی » چون زنا در زنان بیشتر است »
یکی دیگر از آیاتی که در این زمینه شایان توجه می باشد این است که در مورد زنان مشرکی که متمایل به ایمان شده و می خواهند اظهار ایمان کنند و بیعت نمایند ، از شرایطی که قرآن می آورد ترک زنا است :
« یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَی أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَلا یَسْرِقْنَ وَلا یَزْنِینَ وَلا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَلا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ » ( ممتحنه / ۱۲ )
« ای پیامبر هر گاه زنان مؤمن - متمایل به ایمان و مصمم برای پذیرش آن - نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند بر این اساس که به هیچ وجه به خدا شرک نورزند و دزدی نکنند و مرتکب زنا نشوند و فرزندان خود را نکشند و بهتانی را که میان دست و پای خود ساخته باشند به میان نیاورند ( فرزندی را که از شوهرشان نیست به او نسبت ندهند ) و در هیچ کار پسندیده ای مخالفت تو نکنند با آنان بیعت کن و از خدا برای آنان آمرزش بخواه قطعاً خدا بسیار آمرزنده و مهربان است »
اما مشابه این شرط در مورد مردان مطرح نشده است با اینکه زنا یک عمل دو نفره است و از نظر حرمت و کیفر برای هر دو یکسان است ولی در مرحله یاد آوری و تذکر و هشدار و پیشگیری ، زنان بیشتر مورد هشدار قرار گرفته اند ، زیرا بخش زیادی از مدیریت و کنترل عفاف یا بی عفتی تحت اراده آنان است .
در برخی روایات تمایل و نیز قدرت جذب کنندگی و فریبندگی زن نسبت به مرد مطرح شده است :
« النساء همهن الرجال » ( کلینی ، ۵/۳۳۷)
« زنان توجه و اهتمام شان به مردان است »
« قال رسول الله (ص) : ما رأیت من ضعیفات الدین و ناقصات العقول اسلب لذی لب منکنّ » ( کلینی ، ۵/۳۲۲ )
« هرگز ندیدم یک عنصری سست ایمان و کم خرد بتواند یک انسان با شعور را بفریبد آن گونه که برخی از زنان سست ایمان و کم خرد آنان را تحت تأثیر قرار داده و به رفتاری بی خردانه وا می دارند . »
از این روایت استفاده می شود که اگر نیروی ایمان و اندیشه در زنان ضعیف باشد ، می توانند نقشی منفی بزرگی در جامعه ایفا کنند ، نه تنها مردانی شبیه خود را جذب کنند ، بلکه مردانی که به صورت معمول و به طور طبیعی گام از حریم ارزشها و اخلاق بیرون نمی نهند گرفتار وسوسه شوند و تصمیم را از دست بدهند ! این که یوسف صدیق در مناجات خود با خدا از کید زنان مرفه درباری به خدا پناه برده و از او استمداد کرده و می گوید اگر مرا یاری نکنی و نجات نبخشی ، نگران آن هستم که من نیز به زنان تمایل پیدا کنم و خواسته واراده آنان در من تأثیر گذار شود با این که می دانم درخواست و روش آنان جاهلانه است ( اصب الیهن و اکن ، من الجاهلین ) اشاره به همین معنا دارد .

رایکا
12-07-2010, 19:01
آفات حجب و عفاف ، در زنان

الف) مراودات و رفت و آمدهای نا صحیح : « امْرَأَه الْعَزِیزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا » ( یوسف / ۳۰ )
« زن عزیز با رفت و آمدهای پیوسته خود ، تلاش می کند تا خدمتکارش را به خود فرا خواند ، محبت او لبریز شده و وجودش را پر کرده است . » ( مصطفوی ، ۴/۲۷۱ )
از این آیه استفاده می شود که رفت و آمد های نادرست از یک محبت و علقه طبیعی می تواند یک انحراف و بیماری بیافریند .
ب) به نمایش گذاشتن زینتها، آرایه ها و زیبایی های طبیعی : « وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ » ( نور / ۳۱ )
« و زینت های شان را آشکار نکنند »
« غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَه » ( نور / ۶۰ )
« بی آنکه زینتی را آشکار سازند »
« وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّه الأولَی » ( احزاب / ۳۳ )
« و در خانه هایتان قرار گیرید و جلوه گری جاهلیت پیشین را در پیش مگیرید . »
ج) نرمش در سخن گفتن : « فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَعْرُوفًا » ( احزاب / ۳۲ )
« پس در سخن گفتن نرمی نکنید تا آن کسی که در دل مرضی دارد طمع کند و سخنی پسندیده بگویید .»
د) انتخاب دوست از جنس مردان : « وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ »
« و نه آنکه محرمانه دوست بگیرید »
ه) خلوت با مرد بیگانه در محیط بسته : « وَغَلَّقَتِ الأبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ » ( یوسف / ۲۳ )
« درها را محکم بست و [ در حالی که خود را آماده کرده بود به یوسف ] گفت ، بیا ، بشتاب »
و) ارتباط با محافل و جمع های ناسالم « قَالَتْ فَذَلِکُنَّ الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِیهِ وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِنْ لَمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ وَلَیَکُونًا مِنَ الصَّاغِرِینَ » ( یوسف / ۳۲ )
« بانو گفت : این است آن کسی که مرا در عشق او سرزنش کردید آری من از او کام خواستم ولی او خویشتن داری کرد و اگر آنچه را به وی فرمان می دهم انجام ندهد قطعاً زندانی خواهد شد و خوار و بی مقدار خواهد گشت »

رایکا
12-07-2010, 19:02
زمینه اتهام زنان به شیطنت و فریبکاری

زن در نگاه نخست ، عنصری فرشته خو و فرشته گون شناخته شده است و از این رو همواره در تخیل هنرمندان و تندیس آفرینان و نقاشان ، فرشتگان ، در هیبت و شکل و قامت زنان تجلی یافته اند .
انسانها با اولین زنی که در زندگی خود مواجه می شوند ، فرشته ای است که ، مادر نام دارد ، مظهر فداکاری و صمیمیت .
شاعران و عارفان هرگاه خواسته اند ذهن خود و مخاطبش را به فضایی فراتر از عالم مادی ببرند و در ترسیم حقایق و ظرایف مبالغه کنند از خال و لب و ابروی زنان وام گرفته اند .
با این همه چه شده است که زن در بسیاری از فرهنگ های اجتماعی با تعابیر تندی مورد انتقاد و نکوهش قرار گرفته و به شیطنت و مکاری متهم شده است .
قرآن به این پرسش پاسخ داده است و می گوید ، زن زمانی که از توانمندی ها و امکانات ارزشمند خود ، بهره صحیح نگیرد و زیبایی و جمال و ظرافت و لطافت طبع و اندام را با پوشش حجب و عفاف نیاراید چونان میوه با طراوتی است که چون پوسته آن جدا شود ، به سرعت می پوسد و گندیده می شود .
آن گونه که زن عزیز مصر با همه شکوه و بی نیازی و رفاهمندی و برخورداری وقتی پرده عفاف را کنار نهاد ، از یک سو خود به زانو در آمد و در برابر جوانی خدمتکار به تمنا نشست ، از سوی دیگر برای رسیدن به هوس خویش ، معشوق خود را متهم و زندانی می کند و در نهایت ، مهر فریبکاری را بر پیشانی خود و دیگر زنان می زند .
« فَلَمَّا رَأَی قَمِیصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِنْ کَیْدِکُنَّ إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ » ( یوسف / ۲۸ )
« پس آنگاه که عزیز مصر ، مشاهده کرد پیراهن یوسف از پشت سر او پاره شده است - و فهمید که یوسف در حال گریز از دام گناه بوده و این زلیخا است که او را از پشت سر تعقیب کرده و پیراهن او را کشیده است – گفت : این رخداد از نیرنگ شما زنان است ، چه این که حیله و نیرنگ شما بس بزرگ می باشد . »
تعبیر « إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ » سخن خدا نیست ، بلکه سخن عزیز مصر است که فارغ از یک فرهنگ دینی است ولی به طور طبیعی متوجه می شود که آنچه رخداده است نتیجه یک توطئه زنانه می باشد .
عزیز مصر ، توطئه زنان دربار را به حساب همه زنان تاریخ می آورد و چنین می نماید که اساساً جنس زن با کید و حیله همراه است .
خداوند بی آن که کلام او را با اطلاق و شمولش تأیید کرده باشد ، آن را صرفاً نقل کرده است تا نشان دهد که چه زمینه ها و کارکردهایی در تاریخ ، زمینه های طعنه ها و بدگویی ها را علیه زنان فراهم آورده است .
البته در آیات بعد ، قرآن نیز بر این گونه رفتار عنوان حیله و نیرنگ و بر زنانی که چونان زنان مرفه درباری ، قید عفاف دریده و گام از پرده روابط سالم بدرون نهاده اند ، عنوان حیله گر داده است .
« قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ وَإِلا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُنْ مِنَ الْجَاهِلِینَ (۳۳) فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ » ( یوسف ۳۳-۳۴ )
« یوسف گفت: " پروردگارا ! زندان نزد من محبوب تر است از آنچه اینها مرا به سوی آن می خوانند ! و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانی ، به سوی آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود ! پروردگارش دعای او را اجابت کرد ؛ و مکر آنان را از او بگردانید ؛ چرا که او شنوا و داناست ! »
قرآن با بیان سرگذشت یوسف نمی خواهد بگوید که توده زنان مانند زلیخا هستند و توده مردان مانند یوسف ، بلکه به عکس می خواهد ، زشت ترین نماد سوء استفاده یک زن را از امکانات و تمایلات خود به نقد کشد تا زنان به هوش باشند و متاع ارزشمند و موهبت های الهی خویش را با مقدماتی نادرست در بازار رسوایی و محرومیت به حراج ننهند .
و از سوی دیگر به مردان که معمولاً مقاومت کمی در برابر وسوسه های جنسی دارند و معمولاً جذب جاذبه ها و زیبایی ها ظاهری و رفتاری زنان می شوند ، یوسف را به عنوان برترین و شکوهمند ترین نماد مقاومت و پاکی و صداقت و نیک اندیشی معرفی کند و این سرگذشت عینی را عبرتی و الگویی برای زنان و مردان قرار دهد و در لابه لای آن ، دهها و صدها نکته معرفتی و اخلاقی را مطرح سازد .
منبع: www.Aftab.ir

رایکا
12-07-2010, 19:03
حجاب و امنيّت اجتماعى
نويسنده: مهدى سلطانى رنانى

مقوله «پوشش و استتار بدن» به عنوان جزء جدايى‏ناپذير حيات انسانى و مصداق اصلى حجاب، امرى كاملاً مشهود و بى‏نياز از تعديل است. براى حجاب كاركردهايى در دو حوزه فردى و اجتماعى، قابل تصوّر است:
الف. كاركردهاى فردى:
همچون پاسخگويى به نياز فطرى «خوداستتارى» و تأمين امنيّت در برابر گرما و سرما.
ب. كاركردهاى اجتماعى:
هويّت‏بخشى و ايجاد امنيّت اجتماعى از جمله اين كاركردهاست، چراكه نوع پوشش و حجاب، نشان‏دهنده سنّت‏ها، ارزش‏ها و باورهاى يك جامعه است.
اسلام، حجاب را از مصاديق مهمّ تحقق امنيّت اجتماعى در جامعه معرّفى كرده است و چالش‏ها، زمينه‏ها و راهبردهاى بسيار مهمّى را براى شكوفايى ذهن نوانديش افراد جامعه در اين مورد تبيين نموده است.
بر اين اساس و به منظور آگاهى بيشتر از رابطه حجاب و امنيّت اجتماعى، ما برآنيم كه در اين نوشتار جنبه‏هاى مختلف اين موضوع و اهمّيّت آن راتوضيح داده و تأثير آن را در حفظ ارزش‏هاى دينى بيان كنيم.
به طور كلّى در اين مقاله موارد ذيل مورد بحث و بررسى قرار گرفته است:
1. امنيّت اجتماعى، هدف اساسى وجوب حجاب.
2. امنيّت اجتماعى، فلسفه حقيقى وجوب حجاب.
3. پايه‏هاى تحقق امنيّت اجتماعى در سايه حجاب بانوان.
4. آثار و فوائد حجاب اسلامى و تحقق امنيّت اجتماعى.
5. آثار سوء بد حجابى و انهدام امنيّت اجتماعى.
6. بيان نتيجه و ارائه راهكارها و پيشنهاداتى جهت تثبيت امنيّت اجتماعى در سيطره حجاب اسلامى.
گوهر اسلام، سعادت و نجات آدمى است و باورهاى دينى، احكام اخلاقى و فقهى در راستاى اين غايت مهم نازل شده‏اند. اين آموزه‏هاى هستمندانه و بايستى از خالق حكيمى تجلّى مى‏يابد كه به نيازهاى روحى و جسمى، مادى و معنوى، فردى و اجتماعى بشريّت، كاملاً آگاه است. احكام الهى مربوط به پوشش زنان نيز با اين فلسفه و حكمت مدبّرانه صادر گرديده است.
زن با عنصر حجاب اسلامى، نه تنها به تهذيب، تزكيه نفس و ملكات نفسانى پرداخته و قرب الهى را فراهم مى‏سازد، بلكه باعث گسترش روزافزون امنيّت اجتماعى و ايجاد زمينه‏اى جهت رشد معنوى مردان مى‏گردد؛ همچنان كه خداوند سبحان، خطاب به پيامبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مى‏فرمايد:
«به مردان مؤمن بگو تا چشمان خود را از نگاه ناروا بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، كه اين بر پاكيزگى جسم و جان ايشان، بهتر است (1)».
همچنين مى‏فرمايد:
«به زنان و دختران خود و به زنان مؤمن بگو كه خويشتن را با چادرهاى خود بپوشانند كه اين كار براى آن است كه آنها به عفّت شناخته شوند تا از تعرّض و جسارت، آزار نكشند (در امنيّت كامل باشند) ؛ خداوند در حقّ خلق، آمرزنده و مهربان است(2)».

رایکا
12-07-2010, 19:03
همان‏گونه كه ذكر گرديد، حجاب و پوشش اسلامى براى مردان و زنان، تنها از كاركرد فردى برخوردار نيست و فقط براى سامان‏دهى خلقيّات و ملكات نفسانى آدميان، مؤثر نمى‏باشد، بلكه از كاركرد اجتماعى نيز برخوردار است؛ غرايز، التهاب‏هاى جسمى و معاشرت‏هاى بى‏بند و بار را كنترل نموده، بر تحكيم نظام خانواده مى‏افزايد. همچنين از انحلال كانون مستحكم و پايدار زناشويى جلوگيرى نموده و امنيّت اجتماعى را فراهم مى‏سازد. حال اگر كسانى با نگرش دينى، اسلامى يا با رويكرد جامعه‏شناختى و روان‏شناسى به چنين كاركردها و تأثيرات مطلوب، به ويژه تأمين امنيّت اجتماعى پى ببرند، نه تنها هدفمندانه، زندگى مى‏كنند، بلكه براى رفتارها و انديشه‏هايشان دست به گزينش مى‏زنند تا به اهداف متعالى الهى و انسانى دست يازند. از اين‏رو به مسأله حجاب نيز به عنوان راهبردى كارساز جهت تأييد و ترويج ارزش‏هاى اجتماعى، تأمين‏كننده سعادت آدمى و منشأ قرب الهى مى‏نگرند.
بنابراين، پوشش اسلامى به منزله يك حفاظ ظاهرى و باطنى در برابر افراد نامحرم، قلمداد مى‏شود كه مصونيت اخلاقى، خانوادگى و پيوند عميق ميان حجاب ظاهرى و بازدارى باطنى و از همه مهمّ‏تر امنيّت اجتماعى را فراهم مى‏سازد و پيشينه آن به اندازه تاريخ آفرينش انسان است؛ چراكه پوشش و لباس هر بشرى، پرچم كشور وجود اوست. پرچمى كه وى بر خانه وجودش نصب كرده است و با آن اعلام مى‏دارد كه از كدام فرهنگ تبعيّت مى‏كند(3).
در سال‏هاى اخير، روند شبهات درباره حجاب و پوشش اسلامى، شدت يافته است و مطرح شدن شبهات فراوان در زمينه حجاب برتر به همراه عوامل ديگرى مانند ضعف اعتقاد و عدم شناخت كافى از اين مسأله و ضرورت آن موجب تهديد امنيّت اجتماعى و اُفت روند استفاده از مصاديق چنين حجابى در جامعه شده است، كه نتيجه اتّخاذ روش تخريبى بعضى مطبوعات و رواج پوشش‏هاى نامناسب در مقابل نامحرمان است؛ لذا ما به منظور اينكه اسلام، مشوّق حجاب و پوشش كامل براى زنان و دختران در برابر افراد نامحرم است، به بيان هدف و فلسفه اين مصداق مهمّ اسلامى و رابطه فراگير و تنگاتنگ آن با امنيّت اجتماعى از جنبه‏هاى مختلف مى‏پردازيم.
اميد است كه راهكارهاى بيان شده در اين زمينه‏ها براى همه اقشار جامعه اسلامى به ويژه نسل جوان و انديشمند، مفيد باشد و عزمشان را براى عمل و گسترش آن، به نحو مطلوب و احسن، جزم نمايند تا امنيّت اجتماعى، تأمين شود. ثانيا نماد فرهنگى و ملّى بشريّت، درخشش روزافزون خود را حفظ نمايد.
امنيّت اجتماعى، هدف اساسى وجوب حجاب
با توجه به آيات قرآن مجيد، به خوبى مشخص و معيّن مى‏گردد كه هدف از تشريع وجوب حكم حجاب اسلامى دست‏يابى به تزكيه نفس، طهارت، عفّت و پاكدامنى جهت استحكام و گسترش امنيّت اجتماعى است.
«و اِذا سَأَلْتُموهُنَّ مَتاعا فَسْئلوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُم أطْهَرُ لِقلوبِكُم و قُلُوبِهِنَّ(4)».
چون نگاه نامحرم توسط مردان، باعث تحريك و تهييج جنسى آنان و در نتيجه منجر به فساد و ريشه‏كن نمودن امنيّت اجتماعى مى‏شود، خداوند در كنار دستور حجاب و پوشش بدن به بانوان، مردان را نيز امر به حجاب و پوشش چشم داده و نگاه به نامحرم را بر ايشان، حرام كرده است. چنانكه در اين‏باره از امام رضا عليه‏السلام نقل شده است:
«حرّم النَّظَر الى شُعورِ النّساء المَحْجوبات بالاَزْواج و غَيْرهِنَّ مِنَ النّساء لما فيه مِنْ تَهْييجِ الرّجال و ما يَدْعوا التَّهْييج الى الفَساد و الدُّخول فيما لا يحلّ و لا يجمل(5)».
«نگاه به موهاى زنان باحجاب ازدواج‏كرده و بانوان ديگر، از آن جهت حرام شده است كه نگاه، مردان را برمى‏انگيزد و آنان را به فساد فرامى‏خواند در آنچه كه ورود در آن نه حلال است و نه شايسته».
از مجموع گفتار فوق روشن مى‏گردد كه هدف از وجوب حجاب اسلامى علاوه بر موارد مذكور، ايجاد صلاح و پيشگيرى از فساد، جهت تأمين و گسترش امنيّت اجتماعى است.
امنيّت اجتماعى، فلسفه حقيقى وجوب حجاب
يكى از فلسفه‏هاى حقيقى وجوب حجاب، حفظ آرامش زن، مصونيّت جامعه از فساد و عمق و معنا بخشيدن به امنيّت اجتماعى با توسعه آن مى‏باشد. زيرا نفس آدمى، دريايى موّاج از تمايلات و خواسته‏هاى اوست كه مهم‏ترين آنها به خوراكى‏ها، امور جنسى و مال و جاه و مقام، مربوط مى‏شود و بدون شك بالاترين خواسته‏هاى مردان، تمايل به جنس زن است. در سخنان عرفا آمده است:
«أعْظَمُ الشَّهْوَة، شَهْوَة النّساء(6)»:
«بزرگ‏ترين خواسته‏هاى مرد، رغبت به زنان است».
ارائه زيبايى‏ها و مواضع بدن زن، به شهوت و طمع مردان، دامن مى‏زند و آنها را به يك كانون جدّى خطر، مبدّل مى‏سازد كه به سلب آرامش زن و امنيّت اجتماعى منتهى مى‏گردد. آنچه مى‏تواند از اين ناامنى پيشگيرى كند، پوشش زن از چشمان گرسنه نامحرمان است كه با حجاب كامل اسلامى، عملى خواهد شد.
پوشش دينى، پيام عفت، شخصيّت و خداترسى زن مسلمان است و مردان جامعه نه تنها به چنين بانويى چشم طمع نخواهند داشت كه او را نيرويى بالفعل در هرچه وسعت بخشيدن امنيّت اجتماعى دانسته و نجابتش را مى‏ستايند. در اين صورت است كه زن نه تنها در سنگر حجاب خود، از تير نگاه‏هاى زهرآلود، سخنان آزاردهنده و برخوردهاى اراذل جامعه در امان خواهد بود، بلكه امنيّت و آرامش درونى خود و اجتماع خويش را برقرار خواهد كرد.
نكته معنوى و عرفانى قابل ذكر در اين باب، پيام الهى آفريدگار هستى، خطاب به زنان است:
«اى زن! آگاه باش، دنيا خراب‏آبادى است كه هر نقطه آن به مين‏هاى شيطان و نگاه‏هاى آلوده، ناامن گشته است. اما فرشته‏هاى حجاب در محفل انس و ياد خدا در امنيّتى بى‏نظير به سر مى‏برند كه ديگران از طعم آن بى‏خبرند(7)».
شب تاريك و بيم موج و گردابى چنين حايل كجا دانند حال ما سبكباران ساحل‏ها
پايه‏هاى تحقق امنيّت اجتماعى در سايه‏هاى حجاب بانوان
پوششى كه اسلام آن را به عنوان يك حكم شرعى اعلام كرده است، يك عمل ظاهرى و گسسته از عوامل و پايه‏ها نيست، بلكه حجاب، خيمه عفاف بانوانى است كه آن را بر پايه‏هاى خود استوار نموده و باعث ترويج ارزش امنيّت اجتماعى مى‏گردند و به تحقق آن در جامعه اسلامى، كمك مى‏نمايند.

رایکا
12-07-2010, 19:03
اكنون شايان ذكر است كه اين پايه‏هاى اساسى بيان گردد:
1. ايمان به خدا و جهان آخرت
از مهم‏ترين عواملى كه بانوان توسط آن به آرامش روحى و روانى دست يافته و امنيّت اجتماعى جامعه را فراهم مى‏نمايند، اين است كه وقتى زن به خداى تعالى و علم و حكمت او ايمان آورد و معتقد گردد احكامى كه براى بشريّت تشريع كرده، بودن نقص و داراى آثار مطلوبى است، از حكم الهى حجاب استقبال نموده، امنيّت اجتماعى جامعه را تضمين مى‏كند.
2. تقوا
پرهيزكارى بانوان، ضامن تأمين امنيّت اجتماعى است و تا اين پايه محكم معنوى در قلب بانوان شكل نگيرد، حجاب را نوعى محدوديّت براى خود قلمداد نموده و امنيّت اجتماعى انسان‏ها را تهديد مى‏نمايد.
خانمى كه بداند تقواى الهى پادزهر بيمارى دل‏هاست كه حجاب‏هاى تاريك جان را غرق مى‏كند و لانه‏هاى هوس را برمى‏اندازد، آن را به كام جان خود مى‏ريزد تا عالم جانش، گلستان گل‏هاى سلم، طاعت و تسليم گردد و خيمه حجابش را برمى‏افروزد تا حافظ بوستان ارزش‏هاى خويشتن و آرامش درونى اجتماع خود شود.
3. آگاهى
شناخت سيماى زن، حقيقت حجاب، فلسفه و آثار آن از جمله پايه‏هاى مستحكم پوشش دينى و تبلور امنيّت اجتماعى است. وقتى خانمى به پاسخ درونى خود كه چرا بايد پوشيده باشم نايل شود، پايه‏هاى حجاب دينى در او شكل گرفته و با آگاهى كامل به امنيّت اجتماعى ارزش مى‏بخشد و دوام آن را تضمين خواهد كرد. به طور كلّى، آگاهى زن نسبت به آثار مطلوب حجاب و مهم‏تر از آنها مسأله امنيّت اجتماعى باعث مى‏شود كه نه تنها احساس سنگينى از پديده حجاب ننمايد، بلكه از آن به خوبى استقبال نموده، وسوسه‏هاى شيطانى را هيچ انگاشته و آرامش برونى و درونى اجتماع را وسعت مى‏بخشد.
همچنين اين پيام اصيل و عرفانى را هميشه آويزه گوش‏هاى خود مى‏گرداند:
«خواهرم! سرزمين جانت را با خورشيد آگاهى روشن كن تا بر زواياى وجودت بتابد و آن‏چنان كه هستى خود را بشناسى، آنگاه دريابى كه حجاب باله‏هاى شنا به سوى سرچشمه هستى امنيّت فردى و اجتماعى كامل است و پوشش‏هاى مهيّج وزنه‏هاى سنگينى است كه زن را غريق ژرفاى مهيب دنيا نموده، امنيّت خود و جامعه خويش را برهم مى‏زند».

رایکا
12-07-2010, 19:04
آثار و فوايد حجاب اسلامى بر تحقق امنيّت اجتماعى
آثار و فوايد حجاب اسلامى بر گسترش امنيّت اجتماعى، بسيار است كه برخى از آنها عبارتند از:
1. ايجاد آرامش روانى بين افراد جامعه.
2. جلوگيرى از تهييج و تحريك جنسى و خنثى نمودن لذايذ نفسانى.
3. كاهش چشمگير مفاسد فردى و اجتماعى در جامعه اسلامى.
4. حفظ و استيفاى نيروى كار در سطح جامعه اسلامى.
5. حضور معنوى‏گرايانه زنان و مردان در محيط اجتماعى.
6. كاهش تقاضاى مدپرستى بانوان.
7. حفظ ارزش‏هاى انسانى، مانند عفت، حيا و متانت در جامعه.
8. مصونيّت زنان در همه زمانها و مكانها.
9. سلامت و زيبايى موقعيّت اجتماعى و فرهنگى مردان و زنان جامعه اسلامى.
10. هدايت، كنترل و بهره‏مندى صحيح از اميال و غرايز انسانى.
11. مبارزه با تهاجم فرهنگى غرب.
12. از بين‏بردن فشارهاى اجتماعى نامشروع و نابهنجار(8).
اكنون به توضيح برخى از فوايد مذكور مى‏پردازيم تا اثبات گردد حجاب از لوازم جدايى‏ناپذير و ابزارهاى اوليه و پايه‏اى جهت برقرارى مداوم امنيّت اجتماعى است.

رایکا
12-07-2010, 19:04
ايجاد آرامش روانى در افراد جامعه
نفس آدمى دريايى از خواستنى‏ها و تمايلات است. زمانى كه به چيزى رغبت پيدا كند همانند دريا، توفانى مى‏شود و تنها راه آرام شدن جزر و مد اين دريا، رسيدن او به خواسته خويش است. لذا براى جلوگيرى از چنين موقعيت مهلك و درد طاقت‏فرسايى، حجاب؛ داروى درمان‏كننده و موجد امنيّت و صفاى روحى است. همانطور كه يك بانوى تازه مسلمان آمريكايى مى‏گويد: «سلامت روح مرد و جامعه با نوع و كيفيت پوشش زنان، رابطه مستقيم و غيرقابل انكار دارد(9)».

رایکا
12-07-2010, 19:04
حفظ و استيفاى نيروى كار
اسلام با التفات ويژه به مسأله حجاب و پوشش زنان در محيط كار مى‏خواهد كه محيط اجتماع از لذت‏هاى ناهنجار جنسى، پاك شده و راه را جهت حفظ نيروى قدرتمند روحى و جسمى با حضورى معنوى در محل كار، بگشايد. در مقابل، بى‏حجابى و بدحجابى باعث سوق دادن لذت‏هاى جنسى از محيط كار و كادر خانواده به اجتماع و در نتيجه، تضعيف نيروى كار افراد جامعه و برهم زدن امنيّت اجتماعى آنان مى‏گردد(10).

رایکا
12-07-2010, 19:05
مبارزه با تهاجم فرهنگى غرب
مبارزه با تهاجم فرهنگى، پديده جديدى نيست. در طول تاريخ بشر، جنگ فرهنگى، هميشه وجود داشته است. به عنوان نمونه، فرعون در برابر موسى عليه‏السلام به جنگ فرهنگى متوسل شده گفت: »مى‏ترسم آيين شما را دگرگون سازد، و يا در اين سرزمين فساد برپا نمايد!»(11). يكى از جنبه‏هاى مهم تهاجم فرهنگى غربى‏ها مبارزه با حجاب و از بين‏بردن امنيّت اجتماعى بوده و هست و اين امر، مشخصا از زمان رضاخان شروع شد. به اين صورت كه تحت عنوان متحدالشكل شدن، با حجاب به مبارزه برخاستند و پوشيدن لباس روحانيّت را قدغن، و مجالس عزادارى امام حسين عليه‏السلام را نيز ممنوع كردند(12).
آنها همچنين به عنوان آزادى و هنر، انواع فساد و فحشا و ابتذال را ترويج دادند و حجاب را مانع اصلى اين آزادى حقيقى معرفى كردند و امنيّت اجتماعى افراد جامعه را به خطر انداختند.
حفظ حجاب و امنيّت اجتماعى و درك رابطه مستقيم و عميق اين دو مقوله، راهكارها و فوايد بسيار ارزشمندى را جهت مبارزه با تهاجم فرهنگى غرب ارائه مى‏دهند:
1. باعث تبليغ فرهنگ ناب اسلامى و تشويق جوانان به ازدواجِ موفقِ اسلامى مى‏گردند.
2. جوانان را جهت تقويت روحيه و حفظ آرامش درونى به جاى سوق‏دادن به محيط فحشا و اعمال مبتذل، به شركت در فعاليت‏هاى هنرى، ورزشى، فرهنگى و مذهبى رهنمون مى‏شوند.
3. حفظ حجاب، نه تنها باعث ايجاد امنيّت اجتماعى فراگير مى‏شود، بلكه جهت مبارزه با تهاجم فرهنگى، مسؤولان را از واردات كالاى تجملاتى، لوازم بهداشتى و آرايشى مبتذل نهى مى‏نمايد(13).

رایکا
12-07-2010, 19:05
آثار سوء بى‏حجابى و زوال امنيّت اجتماعى
بى‏حجابى يا حضور تحريك كننده زنان در جامعه، از آثار زيانبار اخلاقى، سياسى، آخرتى و اجتماعى مختلفى برخوردار است كه يكى از مهم‏ترين آن‏ها زوال امنيّت اجتماعى است. بى‏حجابى با اثرات مهلك خود كه در ذيل آمده و شرح داده مى‏شود، باعث از بين رفتن بنيه اعتقادى و امنيّت اجتماعى بشريّت مى‏گردد.
1. سقوط شخصيّت
حجاب، قانون فطرت است و سرپيچى از قوانين فطرى، زن را از هويت او خارج مى‏سازد و خروج از هويت انسانى همان و سقوط از جايگاه بلند ارزشى شخصيتى همان. با افول شخصيّت زن، بى‏بندوبارى در جامعه رايج و نظام خانوادگى مختل مى‏گردد و در نتيجه امنيّت اجتماعى از افراد جامعه، سلب مى‏شود(14). سقوط شخصيت زن به دلايل زير باعث اضمحلال امنيّت اجتماعى مى‏شود:
الف. زن با از دست‏دادن شخصيت خويش، ارزشهايش منهدم شده و هوسرانى را در جامعه رواج مى‏دهد، در نتيجه سلامت اخلاقى و به دنبال آن امنيت اجتماعى نيز كاهش مى‏يابد.
ب. زنان، با غفلت از اصول اخلاقى اسلام، مسايل جنسى را به محيط جامعه كشانده و زمينه گسترش گناه و از هم‏پاشيدگى نظم اجتماع را به وجود مى‏آورند.
ج. زنان، با بى‏حجابى به معصيت كبيره خودنمايى گرفتار آمده و بى‏حيايى را در جامعه ترويج مى‏دهند، در نتيجه امنيّت اجتماعى، نابسامان گشته، از بين مى‏رود.
2. تزلزل خانواده‏ها
يكى از آثار زيانبار بى‏حجابى بانوان، تزلزل خانواده‏هاست، زيرا آنان با گسترش و رواج مسايل جنسى از خانواده به جامعه، مرتكب ظلمى فاحش و غيرقابل جبران اجتماعى مى‏گردند و روابط زناشويى در خانواده‏ها را متزلزل مى‏كنند، در نتيجه امنيّت خانوادگى با خطرات جدى از قبيل از هم‏پاشيدگى بنيان خانواده و عقده‏مند شدن مردان، روبرو مى‏شود و اين مشكلات زيانبار به محيط جامعه كشيده شده، امنيّت اجتماعى را در نظام اسلامى با آشفتگى جدى مواجه مى‏سازد.
از ديگر آثار سوء بى‏حجابى و تأثير آن در زوال امنيّت اجتماعى مى‏توان به فقدان تعادل فكرى، روانى و اجتماعى افراد جامعه، ايجاد احساس بى‏مسؤوليتى در نسل جوان جامعه، از بين‏بردن انگيزه‏هاى ازدواج مشروع در جوانان و تقويت احساس بى‏ارزشى و پوچى انسان‏ها اشاره نمود، كه به دليل گستردگى بحث، از توضيح آنها خوددارى مى‏شود (ر.ك: مسأله حجاب، شهيد مرتضى مطهرى، صص 95 - 80. حجاب و جامعه، زهرا حسينى موسوى، صص 70 - 9 و حجاب‏شناسى، چالش‏ها و كاوش‏هاى جديد، حسين مهدى‏زاده، بخش شبهه‏هاى وارده در حجاب و پاسخ‏هاى نغز آن از سوى دانشمندان اسلامى).

رایکا
12-07-2010, 19:06
نتيجه
از مباحث بيان شده در اين مقاله، به خوبى رابطه حجاب و امنيّت اجتماعى، آشكار مى‏گردد و نمايان مى‏شود كه اسلام، جهت حفظ امنيت اجتماعى، طرفدار حجاب بيشتر و حداكثر بانوان، به ويژه زنان و دختران جوان در بيرون از منزل و در مواجهه با نامحرم است. از ديرباز، بعضى از مصاديق حجاب برتر، مانند لباس‏هاى بلند، مقنعه و چادر مشكى، ضامن امنيت بوده و داراى اصل و ريشه قرآنى مى‏باشند. از اين مقاله به خوبى اين نكته فهميده مى‏شود و به دست مى‏آيد كه مسأله حجاب، يكى از مهم‏ترين چارچوب‏هاى احكام الهى جهت تضمين سعادت فردى و اجتماعى بشريّت است و اينكه عده‏اى با استفاده از شبهات و روش‏هاى القايى تبليغ منفى، به جاى ارائه‏دادن طرح مشخص و جالبى براى ترويج الگوهاى مطلوب از حجاب اصيل و برتر، به جنگ روحى و روانى بر عليه زنان متديّن و عفيف جامعه و اضمحلال امنيت اجتماعى اقدام مى‏نمايند، به سختى در اشتباه و گمراهى آشكارند و بايد بدانند كه از اقدامات نابهنجار خويش سودى جز تخريب شخصيت درونى خود نخواهندبرد.
با توجه به واقعيّتهاى موجود از حجاب در جامعه، بايد تمام ابزارهاى فرهنگ‏ساز از قبيل كتاب، مطبوعات و صدا و سيما به سوى ارزش‏هاى اسلامى كه يكى از بارزترين آنها رعايت پوشش و حجاب برتر و مطلوب و امنيت اجتماعى فراگير است، هدايت شوند و همه افراد را به مهم‏ترين وجهى رهنمون گردند.

________________________________________
1. نور، 30.
2. احزاب، 59.
3. فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، غلامعلى حداد عادل، ص 40.
4. احزاب، 53.
5. بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 104، ص 34.
6. محجة البيضاء، ج 5، ص 177.
7. تحليلى نو و عملى از حجاب در عصر حاضر، محمدرضا اكبرى، ص 14 - 16.
8. براى آگاهى بيشتر درباره آثار و فوايد پوشش و حجاب و امنيّت اجتماعى، ر.ك: مجموعه مقالات پوشش و عفاف، دومين نمايشگاه تشخيص منزلت زن در نظام اسلامى.
9.ر.ك: آيين بهزيستى، ج 3، ص 219.
10.مسأله حجاب: استاد شهيد مرتضى مطهرى، ص 94 - 84.
11. «..انّى أَخافُ أنْ يُبَدِّلَ دِينَكُم أو أن يُظْهِر فى الارض الفساد»، سوره مؤمن، آيه 26.
12.ر.ك: انقلاب يا بعثت جديد، حجة‏الاسلام هاشمى رفسنجانى، ص 17.
13.ر.ك: پژوهشى نو پيرامون انقلاب اسلامى، حميد دهقان، ص 182 - 180.
14.تحليلى نو و عملى از حجاب در عصر حاضر، محمدرضا اكبرى، ص 190 - 193.


منبع: ماهنامه ‏درسهايى از مكتب اسلام الف

رایکا
12-07-2010, 19:07
نقش حجاب در حفظ نشاط جنسی
نويسنده: ابراهیم فیاض


1 . غریزه جنسی، قوی‏ترین غریزه انسانی است که زندگی انسانی را از نظر کمی و کیفی مورد تاثیر و تاثر قرار می‏دهد . این غریزه در کنار غریزه گرسنگی، بسترساز فرهنگ‏های انسانی در طول تاریخ شده و دین با ورود در این بستر، معنا بخش فرهنگ انسانی می‏شود; به همین دلیل در تاریخ ادیان کمتر دینی است که درباره مسئله جنسی سخن نگفته باشد . 2 . غریزه جنسی در یک چارچوب، مورد توجه ادیان قرار می‏گیرد و در چارچوب جهان‏بینی آن دین، جایگاه مسئله جنسی را با توجه به انسان‏شناسی خود، و جهان‏شناسی و اخلاقیات مبتنی بر آن، تشریح و تفسیر می‏کند که اغلب دائر مدار آن، انسان واسطه‏ای و متعالی دینی، مثل پیامبران و یا بنیان‏گزاران دین مثل بودا قرار می‏گیرد .
3 . در غرب مسیحی قرون وسطی که انسان کامل مسیحی محور معرفت‏شناسی، جهان‏شناسی، انسان‏شناسی و سپس جامعه‏شناسی واقع شده بود، درباره مسئله جنسی، چه از بعد انسان‏شناسی و چه جامعه‏شناسی، به همان میزان قضاوت می‏شد و چون انسان‏های کامل مسیحی، حضرت مسیح و حضرت مریم و حضرت یحیی (ع)، هر سه ازدواج نکرده، در مسیحیت دوری از عمل جنسی، یک شرط برای انسان کامل شمرده شد و کم کم ترک عمل جنسی به ترک کلی عمل جسمی کشانده می‏شود و در دوران قرون وسطی، انسان‏هایی اعم از زن و مرد، دور از شهرها در نقاط دور افتاده جنگل‏ها و کوه‏ها و بیابان زندگی می‏کردند که به دور از لذت‏های جسمی یک زندگی کاملا مجردانه داشتند . پس حجاب در همین جهت قلمداد می‏شد; یعنی دوری از لذت‏های جسمانی بطور کامل .
4 . با شروع رنسانس، تفسیری دیگر از انسان کامل ارائه شد که بر فرهنگ جنسی غرب به شدت اثر گذاشت; این تفسیر آن بود که چون خدا در جسم انسان (عیسی) تجلی یافته است، پس جسم انسان تقدس می‏یابد، به همین دلیل سعی در زیباشناسی جسم انسان است و با یک نوع آناتومی جسم انسان و بدست آوردن رگ، پی، ماهیچه، استخوان و ... به ترسیم جسم‏های زیبا پرداخته شود که این مهم به وسیله «لئوناردو داوینچی‏» و «میکل آنژ» و «رافائل‏» ، بر روی دیواره‏های کلیساهای روم و فلورانس انجام می‏شود . به طوری که جسم‏های برهنه و بسیار موزون و هماهنگ بر روی دیوارها ترسیم و یا در مجسمه‏ها تجسم می‏یابند . شرمگاه اناث حذف و ذکور بسیار کوچک ترسیم می‏شود تا گفته شود خود جسم مطمح نظر است، نه مسائل جنسی آن، ولی با همین ترسیم انسان برهنه، اولین قدم برهنگی در غرب، توسط نوعی تفسیر از انسان کامل رخ می‏دهد .
5 . دو تفسیر حجابی و برهنگی از انسان کامل در غرب، با همان حالت تضادگونه در غرب ادامه یافت تا تفسیر یهودی دین مسیحیت در قالب پروتستانیزیم اتفاق افتاد و بر تفسیر برهنگی انسان کامل بصورت شدیدتر تاکید شده است و کفه به طرف برهنگی در جامعه غربی سنگینی کرد تا آنکه بر برهنگی انسان به شدت تاکید شد و این زمانی بود که انقلاب صنعتی رخ داد و ماشین به صحنه زندگی انسان‏ها آمد .
6 . این تاکید از سوی فروید صورت گرفت که بر فرهنگ یهودی در باب جنسیت تاکید می‏کرد و نمونه‏های آن در نامه‏های خصوصی او مشاهده می‏شود . فرهنگ یهودی یکی از جنسی‏ترین فرهنگ‏های دینی است که بر رابطه‏های جنسی محارم مثل دختر و پدر، و پسر، و مادر، و برادر و خواهر با دیده اغماض نگریسته است و آنها را بی‏اشکال دانسته است . فروید با فرهنگ یهودی بر فرهنگ جنسی مسیحیت هجوم برد و سعی کرد که بر برهنگی جنسی، چه از نظر بدنی و چه از نظر روحی تاکید کند و ریشه تمامی عقده‏های انسانی را در حجاب (به معنای عام) خلاصه کند که مانع عمل جنسی، بطور برهنه، در طول زندگی انسانی می‏شود .

رایکا
12-07-2010, 19:07
7 . انقلاب صنعتی در غرب و مهاجرت جغرافیایی انسان‏ها از مکان‏های کوچک به مکان‏های بزرگ و تماس‏های دو جنس در سطوح مختلف‏کاری، هنجارشکنی جنسی را افزایش داد . حال اگر این را به برهنگی اجباری زنان، به علت کار با دستگاه‏های خطرناک و کشانده شدن زنان به درون دستگاه، توسط لباس‏های زنانه اضافه کنیم، به خوبی برهنگی زنان در محیط کار ترسیم می‏کند . تاثیر صنعت تا جایی رسید که همسران، چه زن و چه مرد، به روابط جنسی فراتر از ازدواج روی آوردند و این روابط جنسی خارج از عرف و قانون موجب شد که برهنگی زنان در قالب فحشا و فاحشه‏های برهنه افزایش یابد (رابطه صنعت و برهنگی در دائره‏المعارف غرب مثل بریتانیکا آمده است) .
8 . ورود ماشین به زندگی عمومی انسان‏ها در غرب، برهنگی را افزایش داد، چرا که ماشین‏ها انسان‏ها را از خانه و خانواده جدا می‏کرد و حتی ماشین به عنوان جایگزین خانه مطرح شد و خانه‏های متحرک در ماشین ترسیم شدند . پس ماشین رقیب خانه و انسان‏های ماشین دار رقیب خانواده شدند . پس روابط جنسی غیر معمول و غیر عادی رواج یافت و روابط جنسی غیر معمول، برهنگی را بیشتر رواج داد; مثل نقاشی‏های برهنه جنسی و تشویق برای برهنگی (فیلم تایتانیک و شکسپیر عاشق به خوبی این مسئله را نشان می‏دهد) .
9 . ماشین و محیط کار صنعتی و نظریه مبتنی بر فرهنگ یهودی جنسی فروید، سه عاملی بودند که انقلاب جنسی در غرب را به وجود آوردند . و غرب را از دوران ملکه ویکتوریا به دوران برهنگی وارد کرد و بر همین اساس، گروه‏هایی به وجود آمدند که سخت‏بر برهنگی جمعی تاکید کرده و برهنگی را نیز معیار گروهی قرار دادند، این گروه‏ها هیپی‏ها، پانک‏ها، رپ‏ها و ... بودند و سبب رواج برهنگی شدیدتر شدند که امروزه به Nake یا برهنه‏های مادرزاد مشهور شده‏اند .
10 . بنابراین، در غرب اگر حجاب مطرح شده است، یعنی دوری شدید از عمل جنسی و غریزه جنسی (چه زن و مرد) و اگر برهنگی مطرح شده است، یعنی آزادی عمل جنسی و رفتن در آن . پس حجاب در غرب، نقطه مقابل انسان و غریزه قرار گرفته است، بطوری که اگر کسی حجاب داشته باشد، علیه انسانیت‏خود قدم برداشته است و بی‏حجابی، یعنی برگشت و بازگشت‏به خویشتن خویش .
11 . ولی این برهنگی به‏جای بازگشت‏به خویشتن انسانی، موجب شد که انسان‏ها از خودشان بیشتر دورتر شوند، اول آنکه برهنگی وسیله‏ای شد که بدن انسانی طعمه مطامع اقتصادی شود . بدن فروشی، به صورت فحشا و به صورت مانکن تبلیغاتی کالا و به صورت بازیگران فوتبال و ورزش‏های دیگر و به صورت هنرمندان سینمایی و تلویزیونی و ... معمول شد; یعنی به جای کرامت انسانی، ذلت و رذالت انسانی نصیب او گردید .
12 . انسان‏های معمولی‏ای که برهنه شدند نیز به عنوان محل مصرف مد و «ابزارهای اقتصادگردان سرمایه داری‏» در مصرف تعیین شدند و از لباس زیر تا لباس رو، همه تابع مد روز واقع شدند (لباس گشاد یا لباس تنگ و یا ترکیبی از آن دو و . .). ; در نتیجه مد به عنوان تنوع‏طلبی مطرح شد، ولی در واقع سبب غفلت‏زایی مداوم از خود و هم‏نوع خود و جهان اطراف گردید; بنابراین برهنگی عمومی، از خودبیگانگی عمومی را برای انسان غربی به ارمغان آورد .
13 . برهنگی در غرب، بی‏رغبتی جنسی را برای غربی به ارمغان آورد، چرا که برهنگی سبب تحریک اولیه انسان به طرف عمل جنسی در سنین اولیه بلوغ می‏شود، ولی در نهایت‏به سرد مزاجی جنسی تبدیل می‏شود، چرا که اسراف جنسی در دوران بلوغ، به بی‏رغبتی جنسی در سنین بالاتر منتهی می‏شود، مگر آنکه کالاهای رغبت افزای جنسی به میدان بیاید، مثل الکل و یا قرص‏های نشاط آور جنسی که باز در دراز مدت سبب بی‏رغبتی جنسی بیشتر خواهد بود و چون غریزه جنسی که نشاط آور زندگی است، به رکود کشانده شود، بنیاد خانواده رو به سستی می‏رود و فحشا جای آن را پر می‏کند و افسردگی فردی بر افراد حاکم می‏شود که به عنوان طاعون عصر غرب مطرح شده است; پس برهنگی بر افسردگی جنسی غرب، و رکود روحی و روانی افراد افزوده است .
14 . حجاب در اسلام برای حفظ نشاط جنسی است، چون حجاب تخیل جنسی را تحریک می‏کند و سبب می‏شود که مسئله جنسی معنادار شود و دچار بی‏معنایی نگردد (مثل برهنگی) و چون اسلام بر طبیعت جنسی سخت تاکید دارد و انسان کامل خود را نه فقط در معنویت انسان کامل، بلکه در مسائل دنیوی و جنسی او می‏داند (چون نکاح و عمل جنسی از سنت انسان کامل در اسلام می‏باشد و هر کس از این سنت روی بر می‏گرداند، از او نیست) . پس انسان کامل در اسلام الگوی جامع و کامل انسان در دنیا و آخرت و از جمله مسئله جنسی است که باید مورد تقلید قرار گیرد .
پس حجاب یک فرهنگ جنسی است که سبب گرم واقع شدن غریزه جنسی در سطح یک جامعه و هدایت ارضای آن در قالب خانواده می‏شود به همین دلیل امروزه شرق به علت محور قرار دادن ارضای جنسی و حجاب، جنسی‏تر از غرب قرار داده شده است و تاریخ شرق و غرب نیز مؤید مسئله است و شاید به همین دلیل است که عرفان شرقی در هند و عالم اسلام به زبان جنسی بیان می‏شود; مثل شعر حافظ و ابن عربی که فص محمدیه را فص نکاحیه و جنسی نامیده است; به همین دلیل است که معنویت از جنسیت جدا نیست و حجاب علاوه بر حفظ کرامت انسانی، سبب رشد انگیزه جنسی در جامعه و نیز رشد نشاط جامعه اسلامی می‏شود، بدون آنکه به سستی و لهو و لعب دچار شود .
منبع: پگاه حوزه، شماره 117

رایکا
12-07-2010, 19:08
حجاب و سلامت فردی و اجتماعی
نويسنده: فاطمه عسگری


شناخت واژگانی حجاب

«حجاب» واژه‏ای است عربی، به معنای پرده، پوشش، وسیله پوشش، حایل و... .
در زبان فارسی نیز برای کلمه حجاب، معانی ذیل را آورده‏اند:
پرده، ستر، نقابی که زنان چهره خود را بدان پوشانند، روی‏بند و چادری که زنان سر تا پای خود را بدان پوشانند. حجاب در معنای اصطلاحی« پوشش مخصوص زنان» است، ولی گاهی هم به معنای پرده و حاجز می‏آید.

رایکا
12-07-2010, 19:08
حجاب در قرآن

خدا ستوده به قرآن که زن بپوشد رخ
دری که بسته از او شد، که فتح باب کند؟
کسی که نام تمدن برد چرا شب و روز
برای رفع حجاب این قدر شتاب کند؟
کسی که پرده ندارد به فکر پرده دری است
هوای فتنه و آشوب و انقلاب کند
سیدمحمد نطنزی طباطبایی
مهم‏ترین دلایل شرعی وجوب پوشش دینی، آیه‏های سوره نور و احزاب است؛ خدای تعالی در سوره نور، آیه 31 فرموده است:
به مردان مؤمن بگو که چشم‏های خود را فرو پوشند و دامان خویش را نگاه دارند، این عمل برای ایشان پاکیزه‏تر است؛ همانا خداوند به آنچه انجام می‏دهند آگاه است و به بانوان باایمان بگو چشم‏های خود را فرو پوشند و عورت‏های خود را از نگاه دیگران پوشیده دارند و زینت‏های خود را جز آن مقداری که ظاهر است، ننمایند و زینت‏های خود را آشکار نسازند، مگر برای محارم نسبی و سببی.
آشکار کردن زینت‏ها در یکی دیگر از آیه‏های قرآن نهی شده است:
وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ اْلأُولی. (احزاب: 33)
در خانه‏های خود قرار گیرید و همانند دوره جاهلیت پیشین آرایش و خودنمایی نکنید.
البته ناگفته نماند که نمایش آرایش و زیورهای زن، تنها در برابر نا محرم آثار ناگواری را در پی دارد و چنانچه برای همسر انجام شود، کار پسندیده‏ای خواهد بود.
آن ماه دو هفته در نقاب است
یا حوری دست در خضاب است
آن وسمه ابروان دل‏بند
یا قوس قزح بر آفتاب است
فردوسی

رایکا
12-07-2010, 19:09
پایه ‏های حجاب

1. ایمان به خدا و آخرت

ایمان به خدا و ترس از آخرت، از مهم‏ترین پایه‏های حجاب به شمار می‏رود؛ زیرا حجاب، لباس اهل ایمان است. امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام فرموده است: « انسان به سبب ایمان، بر عمل‏های شایسته رهنمون می‏گردد».
ز پرده برون کس ندیده مرا
نه هرگز کس آوا شنیده مرا
فردوسی
2. آگاهی

شناخت سیمای وجودی زن، حقیقت حجاب و فلسفه و آثار آن، از جمله پایه‏های مستحکم پوشش دینی است. وقتی یک زن به این پرسش درونی خود که چرا باید پوشیده باشم جواب دهد، پایه اعتقادی حجاب دینی در درون او شکل می‏گیرد و این آگاهی، به عمل او معنا و ارزش و دوام می‏بخشد.
برای مثال: اگر انسان به فواید باران آگاهی نداشته باشد، باریدن باران را جز گل شدن زمین و ایجاد مشکلات نمی‏پندارد که موجب رکود فعالیت‏ها، محدودیت در بیرون رفتن از منزل و مانند آنها می‏شود، ولی وقتی بداند که نتیجه باران، سرسبزی و طراوت زمین، حیات جنگل‏ها، رشد و تغذیه موجودات زنده و آثار فراوان دیگری است، به بارش باران مشتاق می‏شود.
حجاب زن ز کجا سد باب معرفت‏است
ز رفع پرده چه معلومی اکتساب کند
ز رو گشادن زن‏ها چه معرفت خیزد
به جز مبادی اخلاق را خراب کند
حجاب، بهر مسلمان و اهل ایمان است
کسی که این دو ندارد چه احتجاب کند
سید محمد نطنزی طباطبایی
3. تقوا

پرهیزکاری، یکی دیگر از پایه‏های حجاب اسلامی است. تقوای آدمی ضامن اجرای احکام خداست و تا این پایه استوار در قلب انسان شکل نگیرد، لباس ایمان آراسته نخواهد شد.
در قرآن کریم آمده است:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانًا وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ. (انفال: 29)
ای کسانی که ایمان آورده‏اید! اگر خدا ترس و باتقوا باشید، خدا برای شما تشخیص( حق از باطل و سعادت از شقاوت) را قرار می‏دهد و گناهان شما را می‏زداید و شما را می‏آمرزد و خداوند دارای فضل و رحمتی بزرگ است.
ای که هست از صدف عفت و عصمت گهرت
مفکن پرده عصمت ز رخ چون قمرت
آیت الله العظمی گلپایگانی(رحمت الله علیه)

رایکا
12-07-2010, 19:10
حجاب، عاملی برای ازدواج‏های مشروع

با رعایت حجاب ، ازدواج صورت مشروع به خود می‏گیرد. این‏گونه ازدواج‏ها پیوند زن و شوهر را محکم می‏سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر می‏شود که در نتیجه، کانون خانواده گرم‏تر می‏شود، در حالی که بدحجابی و بی‏حجابی و آزادی بدون قید و بند، به فرو پاشی کانون خانواده می‏انجامد؛ زیرا در این حالت اساس خانواده بر روی غریزه جنسی پایه‏گذاری می‏شود و پس از مدتی که این غریزه فروکش می‏کند، مسائلی دیگر از جمله عدم توافق اخلاقی، مشکلات خانوادگی و... بروز می‏کند و در نتیجه به طلاق و آوارگی فرزندان منجر می‏شود و اساسا این نوع زندگی‏ها و روابط زناشویی دوامی نخواهد داشت.
حجاب، سدی در برابر امیال هوس‏بازان است و در نتیجه مشوق جوانان به ازدواج، در حالی که بی‏حجابی و بی‏عفتی، سبب گریز جوانان از ازدواج می‏شود که به شیوه‏های مختلف از زیر بار آن شانه خالی می‏کنند؛ زیرا مانعی برای رسیدن به خواسته‏های غیراخلاقی خود نمی‏بینند.
بر دانه‏های دام به حسرت مکن نظر
این دانه جز برای فریب و شکار نیست
پرهیز مکن که هر که در اینجا اسیر شد
او را امید چاره و راه فرار نیست
خانم همایون فیض ربانی، متخلص به هم
آمارهای قطعی و مستندی موجوداست که با افزایش برهنگی در جهان، طلاق و از هم‏گسیختگی زندگی زناشویی به طور مداوم بالا رفته است، چرا که «هر آنچه دیده بیند دل کند یاد» و هر چه «دل»؛ یعنی هوس‏های سرکش بخواهد، به هر قیمتی که باشد به دنبال آن می‏رود و به این ترتیب، هر روز دل به دلبری می‏بندد و با دیگری وداع می‏گوید.
در محیطی که حجاب و موازین دیگر اسلامی رعایت می‏شود، احساسات و عشق و عواطف همسران مخصوص یکدیگر است، ولی در بازار آزاد برهنگی که عملاً زنان به صورت کالای مشترکی برای تماشا درآمده‏اند، دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی نمی‏تواند داشته باشد و خانواده‏ها، همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشی می‏شوند و کودکان، بی‏سرپرست می‏مانند.

رایکا
12-07-2010, 19:10
حجاب و عفت زنان، عامل استواری خانواده و اجتماع

بر اساس نظام تکوین، غریزه خودآرایی و جلوه‏نمایی برای استحکام خانواده در سرشت هر زن تعبیه شده است، آن‏گاه خداوند با الهام درونی و فرستادن پیامبران و نازل کردن کتب آسمانی، روش صحیح بهره‏مندی از این دو غریزه را به او نشان داده و او را آگاه کرده است که مکان خودنمایی با آرایش، محیط داخلی خانواده و محل پوشش واحتجاب، خارج از خانه و در برابر بیگانگان است.
پوشش زن سبب می‏شود که استفاده‏های جنسی، محدود به محیط خانواده شود که در این صورت، حفظ اجتماع و استفاده کامل از نیروی فعال آنان را در پی دارد. در حالی که وجود زنان بی‏حجاب و بدحجاب که دل مردان سست‏اراده و کم‏ایمان را می‏ربایند و با حرکات و آرایش خود همه نظرها را متوجه خودشان می‏سازند، به رکود فعالیت‏های اجتماعی و عدم موفقیت در مراحل گوناگون کمک می‏کند و در نهایت به پاشیدگی و تیرگی کانون خانواده می‏انجامد.
کاشکی پرده براندازد از آن منظر حسن
تا همه خلق ببینند نگارستان را
سعدی

رایکا
12-07-2010, 19:11
غیرت نسبت به ناموس

اما تسحیون و لا تغارون، نسائکم یخرجن الی الأسواق و یزاحمن العلوج.
آیا شما (مردان)، حیا نمی‏کنید و غیرت نمی‏ورزید، زنانتان به بازارها می‏روند و مزاحم بیماردلان می‏گردند.
;ای پری‏روی بنه چادر عصمت به سرت
وی سیه موی، مران پرده عصمت ز برت
همچو گل باز مکن غنچه‏ات، ای مایه ناز
که خزان آید و ریزد همه برگ و برت
حالیا بکری و پاکی و منزه چون گل
وای از آن روز، نمایند به نوع دگرت
کاظم لاکانی

رایکا
12-07-2010, 19:11
حجاب، مایه آرامش خانواده

حجاب، عاملی بسیار مهم و تأثیرگذار برای حفظ آرامش و صفا و صمیمیت در زندگی خانوادگی است. حجاب برای این است که زندگی‏ها از هم نگسلد و مردان به زنان و دختران پاکدامن و عفیف، نگاه آلوده نکنند و اساس خانه و خانواده را ویران نسازند.
همچنین عاملی است در جهت حفظ پاکی نسل و اینکه فرزند، پدر و مادر معین و متعهدی داشته باشد و از تربیت و محبت پدر و مادر خود برخوردار باشد، از طرفی حجاب می‏تواند راهکاری باشد بر تسلط معنوی زن بر مرد.

رایکا
12-07-2010, 19:11
حجاب، وسیله حفاظت

در صورت حفظ ارزش حجاب، مردان فقط در محیط خانوادگی از همسران قانونی خود کام‏جویی می‏کنند؛ زیرا زنان نیز از اینکه مردان را در خارج از کانون خانواده کام‏یاب سازند، منع شده‏اند.
این محدودیت و در واقع مصلحت خداوندی، به یقین نتایج خوبی را در بر خواهد داشت؛ همچون:
1. تأمین بهداشت روانی: وقتی بین زن و مرد حریمی وجود نداشته باشد، به طور قطع هیجان‏ها و التهاب‏های جنسی افزون می‏شود و تقاضای شهوی به‏صورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی درمی‏آید.
2. گرمی و دوام خانواده: اگر زن و شوهر از هرگونه کام‏جویی نامشروع جنسی چشم بپوشند و مرد چشم به زن دیگری نداشته باشد، زن نیز در صدد تحریک و جلب توجه کسی جز شوهر خود نباشد، کانون خانواده گرم و پرشکوه خواهد شد.

رایکا
12-07-2010, 19:11
حجاب نشانه متانت و عفت

برای حفظ امنیت و صفا و پایداری خانواده، زن و شوهر هر یک وظایفی دارند:
زن وظیفه دارد جمال و زیبایی خود را از نامحرمان بپوشاند و طنازی و دلبری نکند و به این ترتیب، امانت و وفاداری و علاقه خود را نسبت به شوهرش اثبات کند.
مرد هم وظیفه دارد وفادار باشد و از زنان نامحرم و بیگانه به کلی چشم بپوشد و اگر هم ناخودآگاه و بی‏اختیار چشمش به زنی افتاد، فورا دیده بربندد و چشم فرو گیرد؛ زیرا پی‏گیری نگاه و نگاه‏های پی در پی آتش هوس و شهوت را برمی‏افروزد و همین موجب انحراف می‏شود.
نگاه پی در پی، زهرآلود است و چشمه زلال و باصفای زندگی خانوادگی را کدر و مسموم می‏کند. این نکته را نیز نباید از نظر دور نگه داریم که رعایت حجاب و متانت اسلامی در برابر خویشاوندان واجب و عدم رعایت آن گناه است و چه بسا موجب ناراحتی زن و شوهر از یکدیگر شود و از صفا و محبتی که بین آنهاست، بکاهد. پس چه خوب است که به این سخن از پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله توجه کنیم که می‏فرماید: « هر لباسی که بدن زن را بپوشاند، باعث آمرزش و رحمت حق‏تعالی خواهد شد.» و چه زیبا در جایی دیگر فرمود: «زن، زیباروی و محبوب است، هر کس او را گرفت و با او ازدواج کرد، باید او را بپوشاند».
از عفت و شرف همه جا گفت‏وگو مکن
هر دامنی که لایق این افتخار نیست
با دامن ملوثِ آلوده خو مکن
آلوده را به نزد کسی اعتبار نیست
مفروش عفت و شرفت را به سیم و زر
پایان این معامله جز انتحار نیست
خانم همایون فیض ربانی، متخلص به هم

رایکا
12-07-2010, 19:12
سعادت زن و شوهر در سایه حجاب

اسلام می‏خواهد زن برای شوهر و فرزندانش باشد، ولی دیگران می‏خواهند زن برای همگان باشد و هیچ‏کس برای او نباشد. دنیای استعمار روز، این‏همه بدبختی را از آنجا برای زن شروع می‏کند که حجاب را از سر او بردارد و او را از محیط امن بیرون کشد و او را آرایش‏دوست و مدپسند سازد و در معرض دیده‏های پلید قرار دهد.
اینان بانویی را که اسلام از او می‏خواهد احترام و شخصیت خود را نگاه دارد تا فردی برای خواستگاری خدمتش برسد، مجبور می‏سازند در مکان‏هایی چون اداره، خیابان و بازار خود را عرضه کند تا همسری برای خود بیابد.
اسلام می‏فرماید: زن در حالی‏که جاذبه دارد یا باید از خانه امن خود بیرون نیاید، یا اگر برای صله رحم و معالجه و گرفتن حق خویش و دیگر کارهای ضروری از خانه خارج می‏شود، جذابیت خود را بپوشاند، به‏گونه‏ای که لباس و حالات و کردارش عادی باشد تا رفت و آمدش هیچ نظری را جلب نکند. «انّه قد اذن لکنّ أن تخرجن لحوائجهنّ؛ یعنی همانا او اجازه داده است به شما که اگر حاجتی دارید، بیرون روید».
در جای دیگر امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام به فرزندش امام حسن مجتبی علیه‏السلام چنین توصیه می‏فرماید:
«تا می‏توانی کاری کن که زن تو با مردان بیگانه معاشرت نداشته باشد. هیچ چیز بهتر از خانه، زن را حفظ نمی‏کند».
عصمتیان را به مقام جلال
جلوه حرام است مگر با حلال
دیده به هر روی نباید گشاد
پای به هر کوی نباید نهاد
این همه آفت که به تن می‏رسد
از نظر توبه‏شکن می‏رسد
روی فرو پوش، چو درّ در صدف
تا نشوی تیر بلا را هدف

رایکا
12-07-2010, 19:13
عوامل و روش‏های ترویج پوشش دینی

پوشش دینی یک فرهنگ است و از همین رو تحقق آن نیازمند حرکت‏های فرهنگی سازنده‏ای است که تعدادی از آنها را به صورت کوتاه بیان می‏کنیم:
1. تشویق

تشویق همواره به عنوان اصل مهم در جهت تربیت اسلامی توصیه و استفاده شده است. یکی از دلایل ذکر نعمت‏های بهشتی در آیه‏ها و روایت‏ها، بعد تشویقی آن است که تأثیر به‏سزایی بر گرایش مردم به احکام دین و پرهیز از گناهان دارد. ماهیت تشویق‏ها متنوع است، از جمله بار عاطفی، مالی، تشریفاتی، شغلی، سیاسی، علمی و مانند آن که از تمام این موارد می‏توان در ترویج فرهنگ حجاب بهره گرفت. برای نمونه: سرپرست خانواده‏ای به همسر یا دخترش اظهار دارد که در صورت رعایت پوشش دینی، محبت من نسبت به تو بیشتر خواهد شد. یا معلمی به دانش‏آموزان خود وعده نمره انضباطی بالاتر بدهد و یا مدیری اعلام کند که همکاری لازم را با کارمندان و کادر آموزشی خواهد داشت؛ چنانچه پوشش اسلامی و حجاب را رعایت کنند.
البته تشویق‏های مالی باید هماهنگ با خواست تشویق شونده و نیازهای منطقی و شرعی زندگی او باشد و اگر فردی نیازمند تشویق خاصی بود، به همان نوع او را باید تشویق کرد. اگر یک تقدیرنامه همراه با قابی زیبا به بانویی نمونه در زمینه پوشش دینی داده شود، اثری به مراتب قوی‏تر از اعطای برخی هدیه‏های مادی دارد که پس از مدتی به مصرف می‏رسد یا کهنه می‏شود. همین طور است، اعطای یک جلد قرآن نفیس یا مفاتیح الجنان، نهج البلاغه و امثال آن که تأثیر عمیق و پایداری به دنبال خواهد داشت.
فرمان خدا، قول نبی، نص کتاب است
از بهر زنان افضل طاعات حجاب است
2. فعالیت‏های علمی، فرهنگی و هنری

عامل دیگر ترویج فرهنگ حجاب دینی، فعالیت‏های گسترده علمی، فرهنگی و هنری مربوط به حجاب در تمام سطوح فکری جامعه است. ارائه پوستر، نشریه و به ویژه کتاب‏های مفید به افراد جامعه، از زن و مرد گرفته تا دختران و پسران می‏تواند سبب ارتقای سطح آگاهی آنها در این زمینه شود. البته باید از سخنان و نوشته‏هایی استفاده شود که افزون بر جنبه‏های علمی و نظری به تحقق عملی پوشش اسلامی پرداخته باشند. برگزاری میزگردها و فراخوانی مقالات، شعر، ادبیات و انشا، هنرهای تجسمی و تصویری، مسابقات فرهنگی و امثال آن با تعیین موضوع حجاب برای آنها نیز از حرکت‏هایی هستند که آثار مثبتی در این زمینه به همراه دارند. پخش برنامه‏ها و فیلم‏های مفید و آموزشی از رسانه‏های تصویری و شنیداری اثری فراگیر دارد. رعایت کامل پوشش دینی بانوانی که در فیلم‏های سینمایی و تلویزیونی ایفای نقش می‏کنند و یا با هر مسئولیتی بر صفحه تلویزیون ظاهر می‏شوند نیز تأثیر مثبتی بر فرهنگ جامعه دارد.
دو چشمش بسان دو نرگس به باغ
مژه تیرگی برده از پر زاغ
دو ابرو بسان کمان طراز
بر او تور پوشیده از مشک تار
فردوسی
3. ترویج فرهنگ غیرت

بدون شک، زن با هر تفکر و عقیده‏ای که باشد به نظر و سلیقه همسر خود در انتخاب‏ها توجه دارد که از جمله آنها انتخاب لباس و نوع وضع ظاهری است. با توجه به این واقعیت، ترویج فرهنگ غیرت در میان مردان به ترویج و تحقق پوشش دینی در جامعه کمک می‏کند و موجب استحکام و دوام پیوندهای خانوادگی می‏شود. قرآن کریم در این زمینه می‏فرماید:
« ای کسانی که ایمان آورده‏اید! خود و خانواده خویش را از آتش دوزخی که هیزمش از مردم و سنگ خاراست، حفظ کنید». (تحریم: 6)
در روایتی از پیامبر آمده است: « خداوند بینی هر یک از مؤمنان را که غیرت نمی‏ورزد، به خاک می‏مالد.» همچنین در حدیث دیگری می‏فرماید: « غیرت از ایمان است».
4. توصیه به حجاب و نهی از بی‏حجابی و جلوه‏گری

یکی دیگر از راه‏های عمومی ترویج پوشش دینی در جهت استحکام خانواده و اجتماع، توصیه به حجاب و نهی از بی‏حجابی است. خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: «پند ده که پند برای مؤمنان مفید است». (ذاریات: 55)
5. خانواده

محیط خانواده نقشی بسیار مهم در حجاب یا بی‏حجابی دختران دارد. ازاین‏رو، باید به آموزش خانواده‏ها در این باره توجه جدی شود. اگر پدر و مادر حجاب دینی و آثار مثبت و فایده‏ها و نقش آن را در سلامت و حفظ همه جانبه شخصیت دختران خود بدانند و اینکه حجاب یک حکم الهی است که در قرآن به آن اشاره شده است، به یقین، می‏کوشند تا فرزندان خود را هم با فرهنگ الهی حجاب همراه سازند.
حجب و عفت نعمت واهب بود
ستر موها و تنت واجب بود
6 . شناخت و پیروی الگوهای الهی

شناخت ابعاد وجودی و اعتقادی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام به عنوان الگوی صالح و شایسته زنان که خداوند نیز ایشان را برای هدایت آنان برگزید، یک اصل مهم است و باید به طرز جامع و حساب شده‏ای دانش‏آموزان را با این امر آشنا ساخت؛ زیرا وقتی دختران و زنان بدانند فاطمه، دختر رسول الله و حجت خداست و سخنان و اعمال او معیار الهی حرکت‏های زندگی است و عفاف و حجاب از ویژگی‏های بارز الهی او به شمار می‏رفت، طبعاً از او که جز به خواست خداوند عمل نمی‏کرد، پیروی خواهند کرد تا به عزت دنیا و سعادت آخرت دست یابند.
کلام گهربار فاطمه زهرا علیهاالسلام نشانگر لزوم حفظ جایگاه والای انسان است که می‏فرماید: «بهترین زنان، زنی است که مردی را نبیند و مردی هم او را نبیند».
حجاب کامل زن، زهد و عصمت ناب است
که آبروی وی از روی باز، بر آب است
به روسری نرسد عفت زنان به کمال
حجاب چادر زهرا حجاب جلباب است
منبع:ماهنامه گنجینه

رایکا
12-07-2010, 19:14
فلسفه و ارزش حجاب ( قسمت اول)
نويسنده:محمد مهدي بهادروند




فلسفه حجاب از مسائل مهمي است که آگاهي از آن مي تواند يکي از پايه هاي تحقق فرهنگ پوشش اسلامي گردد و به آن عمق و معنا بخشد، زيرا به اين سؤال مهم بانوان که « چرا بايد با حجاب باشيم» پاسخ مي دهد.
امروزه با وجود سوء استفاده هايي که دنياي غرب از وجود زن دارد، به خوبي مي توان به رمز تأکيدات دين اسلام بر حجاب و فلسفه و فوايد آن پي برد. آيا زن اين حقيقت عريان و کالامنشي است که در دنيا به نمايش آمده است؟
با نگاهي به آموزه هاي اسلام مي توان دريافت که زن از ديدگاه اسلام داراي شخصيتي شايسته و جايگاهي والا و الهي است که مي تواند مدارج کمال را طي کرده و به مراتب عالي انسانيت بار يابد و مصداق تحقق فلسفه خلقت يعني خليفه و جانشين خدا گردد.
وجود زن زينت بخش آفرينش انسان است و افق روح او تجلي گاه رحمت. دامن زن مدرسه بشر است و کمال مرد بدون او ممکن نيست. زن مظهر ظرافت و وجود جمال آفرينش است. اصلاح جامعه در گرو تقواي زن و محيط خانواده کلاس درس اوست. و بر همين اساس زن مربي بشر است و مي تواند با تربيت فرزند صالح ، امتي را رهايي بخشد.
زن اگر موقعيت خود را در نظام آفرينش بيابد ، حقيقت و ارزش خود را درک کند ، بداند از کجا آمده است، در کجا قرار دارد و به کجا مي رود از پوشش ديني به عنوان يک نياز جدي بهره مي گيرد و هرگز جامعه را صحنه نمايش تن و تحرکات جنسي خود قرار نمي دهد.(1)
با همه وجود جاي تأسف است که چرا هنوز براي بسياري از زنان ، بخصوص در جوامع شهري ، خروج از عروسکي زيستن و ساختگي بودن، نيز پذيرش پوششي که بتواند جامعه و آنها را از فساد حفظ نمايد مسئله اي است بس سنگين ؟ مگر نه اين است که لباس بايد براي انسان باشد و نه انسان ابزاري براي عرضه پوشاک؟ پس چرا ممانعت ازغربي بودن ، و جامعه را به بي بند و باري کشاندن براي بعضي موجب دلخوري و مخل آزادي است؟ چرا هنوز که هنوز است به کار گرفتن کلمات فرنگي و اصطلاحات سوغاتي غربي در محاورات روزمره و مقالات و سخنراني ها نشانه کمال فرد و علامت رشد او تلقي مي شود؟
مگر نه اين است که براي مسلمان ، کافر و حرکاتش بي ارزش است و تشبيه به آنان زشت و گناه؟ پس چرا مسلمان گناه را صواب مي شمرد ؟ چرا علي رغم همه ممنوعيت ها و محدوديت هاي ايجاد شده به وسيله دولت ، باز پاره اي از اصناف، توزيع گر و حتي توليد کننده پوشاک ، خوراک و وسايل غير ضروري غربي و ناسازگار با شئونات اسلامي اند و بازارشان نيز چندان بي رونق نيست؟
حجاب به هر شکل و رنگ و نمود مقبول که باشد، از مهم ترين عواملي است که مانع نفوذ شعاع نظر نظر بازان و توجه آنها به اندام زن مي باشد و در نتيجه زمينه ي ظهور و فعاليت انگيزه هاي عاطفي و فعاليت غريزه جنسي را در روابط اجتماعي از بين مي برد و موجب کاهش تنش هاي حاصل از تحريک شهوت جنسي در مردان مي شود.
به همين جهت در اسلام حجاب هم به عنوان دژ حفاظت زن و تأمين امنيت رواني و اجتماعي او مطرح است و هم براي حفاظت مردان از انحراف فکري و گرفتار شدن در توهمات حاصل از تحريک عاطفي غريزه جنسي مي باشد.(2)

رایکا
12-07-2010, 19:14
حجاب و فعاليت هاي اجتماعي

پوشش و حجاب زن به آن معنا نيست که از فعاليت هاي اجتماعي دست کشيده و در کنجي زنداني شود.
قرآن عفت دختران شعيب را در حال چوپاني و آب دادن به گوسفندان در جمع مردان بازگو مي کند. عفت و پاکدامني مريم را در معبدي که همگان چه زن و چه مرد به پرستش مي آيند ، مي ستايد و ...
پس حجاب و پوشش به معني انزوا و گوشه گيري نسيت و اصلا با حضور اجتماعي منافاتي ندارد، بلکه همه ي زنان نمونه ي قرآن در متن فعاليت و پويايي جامعه هستند. در کشور عزيزمان پس از انقلاب اسلامي ، زنان با حجاب و پوشش اسلامي را مي بينيم که در همه جا حاضرند ؛ در اداره ها ، کارگاهها ، راهپيمايي ها ، دانشگاه ها ، راديو و تلويزيون ،سينما ، بيمارستان ها ، مراکز بهداشتي ، مخصوصا در مراقبت هاي پزشکي براي مجروحان جنگي و ....
کوتاه سخن اينکه وضع موجود در کشورمان پسخ دندان شکني است بر همه ي ايراد ها ، چرا که فلاسه گفته اند بهترين دليل بر امکان چيزي ، وقوع آن است.

رایکا
12-07-2010, 19:15
دو ويژگي مهم لباس

لباس و پوشش فوايد خوب و بي همتايي دارد که از آن جمله است محفوظ ماندن از سرما و گرما ، عريان نبودن بدن در مقابل ديگران ، مزين بودن بدن به وسيله لباس به طرح ها و رنگ هاي مختلف و محفوظ بودن از خطرهاي مختلف و عيوب جسماني و ...
« يا بني آدم قد انزلنا عليکم لباسا يواري سواتکم و ريشا؛(3)
اي فرزندان آدم ! لباس براي شما فرستاديم که اندام شما را مي پوشاند و مايه ي زينت شماست.»
قرآن دو ويژگي مهم لباس را مطرح مي کند: يکي پوشش اندام که خود ثمرات زيادي دارد ، دوم لباس مايه ي زينت است براي بشر.
اما متأسفانه در عصر ما جنبه هاي فرعي و حتي نامطلوب و زننده ي لباس شيوع و گسترش يافته که فوايد اصلي لباس را تحت الشعاع خود قرار داده است.
متأسفانه لباس که عاملي بود براي حفظ بشر از خطرهاي مختلف ، امروز تبديل شده به وسيله اي براي به خطر افتادن بشر ؛ و از اين رو تجمل پرستي ، توسعه ي فساد ، تحريک شهوات ، خودنمايي و تکبر ، اسراف و ... را مي توان مصداق چنين رويکرد جديدي دانست؛ گاه بعضي از لباس ها به همه چيز شبيه است جز به لباس ، که اينان اين گونه لباس را به هر عنواني مي پوشند جز به عنوان لباس پوشيدن و پوشش بدن.

رایکا
12-07-2010, 19:15
فطري بودن حجاب

حجاب و پوشش در ذات و فطرت بشر نهاده شده است. داستان آدم و حوا مي تواند دليلي روشن براي اين مدعا باشد.
در قرآن آمده است:
« فدلاهما بغرور فلما ذاقا الشجره بدت لهما سوأتهما و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنه و ناداهما ربهما الم انهکما عن تلکما الشجره و أقل لکما ان الشيطان لکما عدو مبين؛ (4)
... چون از آن درخت تناول کردند زشتي هايشان ( مانند عورات و ساير زشتي هاي پنهان ) آشکار گرديد و بر آن شدند که از برگ درختان بهشت خود را بپوشانند ... »
قرآن کريم حجاب و پوشش را هديه اي آسماني مي خواند:
« يا بني آدم قد انزلنا عليکم لباسا يواري سواتکم و ريشا و لباس التقوي ذلک خير ذلک من آيات الله لعلهم يذکرون ؛(5)
اي فرزندان آدم ! ما لباسي را که ستر عورت شما کند و جامه هاي زيبا و نرم براي شما فرستاديم و لباس تقوا نيکوترين جامه است. اين سخنان همه از آيات خداست باشد که خدا را ياد آرند.»
قرآن کريم ، برهنگي و کنار گذاشتن لباس را دامي مي داند که شيطان در مسير انسان قرار داده ، آن را مخالف با فطرت بشر مي داند و انسان ها را از فرو افتادن در چنين دامي بر حذر مي دارد. در سوره ي اعراف آمده است:
« يا بني آدم لا يفتننکم الشيطان کما أخرج أبويکم من الجنه ينزع عنهما لباسهما ليريهما سواتهما انه يراکم هو و قبليه من حيث لا ترونهم انا جعلنا الشياطين اولياء للذين لايؤمنون؛(6)
اي فرزندان آدم ! مبادا شيطان شما را فريب دهد چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بيرون کرد و لباس شان را از تن شان بيرون آورد و قبايح آنان را در نظرشان پديد آورد . همانا شيطان ، خويشان و بستگانش شما را مي بينند در صورتي که شما آنها را نمي بينيد. ما شيطان را دوستدار آنان که به خدا ايمان نمي آورند، قرار داده ايم.»
با توجه به فطري بودن گرايش به پوشش و تناسب قوانين الهي با غرايز و فطريات بشر، حجاب در همه اديان الهي تشريع شده است. تاريخ نگاران نيز وجود حجاب را در بين پيروان اديان الهي گزارش کرده اند.
«ويل دورانت» مورخ مشهور ، در مورد حجاب زنان يهودي مي نويسد:« در طول قرون وسطي يهوديان همچنان نسوان خويش را با البسه ي فاخر مي آراستند لکن به آنها اجازه نمي دادند که با سر عريان به ميان مردم روند. نپوشاندن موي سر خلافي بود که مرتکب را مستوجب طلاق مي ساخت.»(7)
او مي نويسد: « اگر به نقص قانون يهود مي پرداخت ، چنان که مثلا بي آنکه چيزي بر سرداشت به ميان مردم مي رفت ، و يا در شارع عام نخ مي ريست يا با هر سنخي [ = گونه اي ] از مردان درد دل مي کرد يا .... در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهريه اي او را اطلاق دهد.»(8)
دکتر «مناخم براير» (9) استاد ادبيات کتاب مقدسي در دانشگاه يشيوه (Yeshiva ) در اثرش به نام « زنان يهودي» آورده است:
« زنان يهودي را رسم بر آن بوده است که بدون روسري از خانه بيرون نروند. آنها حتي گاهي اوقات جز يک چشم خود تمام صورت را مي پوشاندند»(10)
از سوي ديگر براساس گفته کتاب « زن به ظن تاريخ» زنان اشکاني را بر بالاي لباس هاي خود چادر مي پوشيده اند. ( 11)
همچنين زنان عهد ساساني ، گاه چادري گشاد و پرچين به سر مي کردند که تا وسط ساق پا مي رسيد. نقش هايي که از بانوان ساساني در بشقاب هاي نقره ساخته شده، نشان آن است که هر يک از اين بانوان ، چادري به خود پيچيده دارند.(12) در شاهنامه فردوسي نيز پوشش زن ايران باستان، توصيف شده است ،آنجا که شيرين ،همسر خسرو پرويز، در بارگاه « شيرويه» مي گويد: بدانگه که من جفت خسرو شدم
به پيوستگي در جهان نو شدم
بگفت اين و بگشاد چادر ز روي
همه روي ماه و همه پشت ، موي
مرا از هنر موي بد در نهان
که آن را نديدي کس اندر جهان
نمودم همه پيشت اين جادويي
نه از تنبل و مکر و از بد خويي
نه کس موي او پيش اين ديده بود
نه از مهتران نيز بشنيده بود(13)

رایکا
12-07-2010, 19:16
پوشيده چادر نه تنها در ايران که در ديگر مناطق نيز از دير زمان رايج بوده است. «جرجي زيدان» دانشمند معروف مسيحي ، در مورد حجاب زنان اروپا مي گويد:
« اگر مقصود از حجاب ،پوشاندن بدن به وسيله چادر و روسري و ... است ، اين موضوع قبل از اسلام و حتي پيش از دين مسيح در اروپا معمول بوده و مسيحيت هم در آن تغييري نداده است»(14)
نويسنده کتاب فرهنگ البسه مسلمانان نيز از بوکينگهام که مسافرت هايي به بين النهرين داشته ، نقل مي کند: « زنان اين ديار ، چادر بزرگي از ابريشم مشکي ، همان طور که در ميان زنان توانگر قاهره موسوم است ، مي پوشند.» (15)
همين نويسنده با نقل اينکه در تصويرهاي سفرنامه « ويت مان» ( سفرهايي به ترکيه آسيايي ، سوريه و مصر) يک حبر( چادر ابريشمي سفيد رنگ) ديده مي شود ، مي نويسد:
« اين مسافر در صفحه 274 گويد : در اوقات ديگر ، زنان چادر يا روپوش فراخ سياهي مي پوشند که تقريبا تمام بدن را مي پوشاند و تا پاشنه هاي پا پايين مي آيد.»(16)
امروزه نيز اين پوشش در بيشتر کشورهاي عربي و از آن شمار عربستان ، سوريه ، الجزاير ، عراق و بيشتر کشورهاي حاشيه خليج فارس معمول است.
تا پيش از سال پنجم هجري ، بر زنان مسلمان واجب نشده بود که حجاب داشته باشند. در اين سال ، خداوند حکم حجاب را بر زنان رسول گرامي اسلام (ص) قرار داد و به مؤمنان دستور داد هر گاه از همسران پيامبر چيزي خواستند، از پشت پرده بخواهند:
« و اذا سألتموهن متاعا فسئلوهن من وراء حجاب؛ (17)
هر گاه از زنان رسول متاعي مي طلبيد ، از پس پرده بخواهيد .» (18) سپس آنها را از تبرج و خودنمايي باز داشت.
اصولا روش قرآن کريم در بعضي از احکام ، تشريع تدريجي است. پس از اين تاريخ حکم حجاب صادر مي گردد و در مرحله بعد ، همه زن هاي مؤمن به پوشاندن زينت هاي خويش از چشم نامحرمان وظيفه مي يابند:
« وقل للمؤمنات يغضضن من أبصارهن و يحفظن فروجهن و لا يبدين زينتنهن الا ما ظهر منها ؛(19)
اي رسول ، به زنان مؤمن بگو تا چشم ها و فروج و اندام شان را ( از عمل زشت) محفوظ دارند و زينت و آرايش خود را ، جز آنچه قهرا ظاهر مي شود ، بر بيگانه آشکار مسازند.»
واژه «زينت» به طور مطلق از مفهومي عام برخوردار است که هم زينت طبيعي ( خلقي) و هم زينت اکتسابي (عارضي) را شامل مي شود.
خليل بن احمد فراهيدي مي گويد :
«زيبايي ، نقيض زشتي است ... و زينت ، هر آنچه را به واسطه آن آراسته شود، در بر دارد.» (20)
فخر رازي نيز در اين باره مي نويسد:
« بدان زينت نامي است بر زيبايي هاي مخلوق که خداوند آفريده و همين طور به آنچه انسان به وسيله آن آراسته و مزين مي شود ، مثل لباس و ... اطلاق مي شود.»(21)
آيه شريفه بالا ، زن را مأمور مي کند که زينت هايش را بپوشاند و آنها را در مقابل چشمان نامحرم ننهد. البته اين حکم عام ، در ادامه آيه در دو بعد ، تخصيص خورده و شامل استقناهايي مي گردد. عبارت « الا ما ظهر منها» اولين استثنا را بيان مي کند. از اين جمله نتيجه گرفته مي شود که زينت زن به دو دسته زينت هايي که به طور طبيعي آشکار است و زينت هايي که به طور معمول پنهان است ، تقسيم مي گردد. در اينکه غير وجه و کفين ( دست ها از مچ به پايين) از زينت هاي پنهان زن به شمار آمده و پوشانيدن آنها واجب است، از لحاظ فقه اسلامي هيچ گونه ترديدي وجود ندارد. اين قسمت ، جزء ضروريات و مسلمات است. نه از نظر قرآن و نه از نظر فتواها ، در اين باره اختلاف و تشکيکي وجود ندارد. (22)
فضيل بن يسار مي گويد : از امام صادق (ع) پرسيدم : آيا ذراعين زن نيز از شمار زينت هايي است که خدا در مورد آن فرمود : « و لا يبدين زينتهن » ؟ ايشان فرمود: « بلي ، آنچه روسري آن را مي پوشاند و بالاتر از دو دستبند ، از شمار زينت است.» (23)
از مسعده بن زياد نقل است که مي گفت : « شنيدم کهاز حضرت صادق (ع) در مورد زينت هاي آشکار زن سؤال شد ، ايشان فرمود : صورت و کفين ( دست ها از مچ به پايين ).» (24) همچنين عايشه نقل مي کند که از خواهرش اسماء در حالي که لباس نازکي به تن داشت ، نزد رسول خدا (ص) آمد ، حضرت روي از وي برتافت و فرمود:
« يا اسماء ان المرأه اذا بلغت المحيض لم تصلح أن يري منها الا هذا و هذا و اشار الي وجهه و کفيه ؛ (25) اي اسماء زن هنگامي که به بلوغ مي رسد ، صحيح نيست که غير از اين قسمت واين قسمت از بدنش پيدا باشد و به صورت و کفين خويش اشاره کرد.»

رایکا
12-07-2010, 19:16
در بخش اول آيه ، به زنان دستور داده شده زينت هاي خويش را آشکار نسازند. ظاهر اين قسمت از آيه مي نماياند که گويي زن در مقابل جميع افراد بايد اين دستور را اجرا کند ، ولي ادامه آيه که بيانگر دوين استثنا است ، با عبارت « و قل للمؤمنات يغضضن من أبصارهن و يحفظن فروجهن و لا يبدين زيتنهن الا ما ظهر منها وليضربن بخمر هن عالي جيوبهن و لا يبدين زينتهن الا لبعولتهن أو آبائهن او آباء بعولتهن أو أبنائهن أو أبناء بعولتهن أو اخوانهن أو بني اخوانهن أو بني أخواتهن أو نسائهن أو ما ملکت أيمانهن أو التابعين غير اولي الاربه من الرجال أو الطفل الذين لم يظهروا علي عورات النساء و لا يضربن بأرجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن و توبوا الي الله جميعا أيها المؤمنون لعلکم تفلحون» (26) گروه دوازده گانه اي را از اين عام ، خارج مي سازدو اين گروه عبارت است از : 1- شوهران ؛ 2- پدران ؛ 3- پدر شوهران ؛ 4- پسر شوهران ؛ 5- پسران ؛ 6- برادران ؛ 7- پسر برادران ؛ 8- پسر خواهران ؛ 9- زنان ؛ 10 - مملوکان ؛ 11- خدمتکاران مرداني که از زن بي نيازند؛ 12- کودکاني که از امور جنسي بي خبرند.(27)
پس از اينکه تاريخچه پوشانيدن زينت زن در اسلام و استثناهاي آن نيز مشخص گرديد، اينک بايد از چگونگي پوشش و پنهان ساختن زينت ، سخن به ميان آورد.
پيامبر گرامي اسلان (ص) فرمود :
« للزوج ما تحت الدرع و للابن و للأخ ما فوق الدرع و لغير ذي محرم أربعه أثواب : درع و خمار و جلباب و ازار؛(28) شوهر حق دارد به بدن زن که زير پيراهن قرار مي گيرد نگاه کند و برادر و فرزند و مجازند از روي پيراهن به بدن زن نگاه کنند ، ولي در برابر نا محرم ، بايد چهار لباس پوشيد : پيراهن ، مقنعه ، چادر و شلوار.»
قرآن کرين نيز افزون بر صدور حکم پوشش زنان ، براي تأمين حجاب بيشتر بهتر آنها و همچنين پيشگيري از رواج سليقه ها و مدل هاي نامطلوب لباس در مواجهه با نامحرم ، دو شکل پوشش خاص ، به نام « خمار » و « جلباب» را براي بانوان تعيين کرده است.(29)
بر اين اساس مي توان ادعا کرد که همه اديان الهي حجاب را بر زنان واجب دانسته اند. اسلام نيز که آخرين آئين الهي و کامل ترين اديان است ، آن را تصديق کرده و لباس را هديه اي الهي معرفي کرده ، نه تنها پوشيدن موي سر ، بلکه پوشيدن تمام بدن جز صورت و دست ها را به زنان مؤمن سفارش کرده است.
در حجاب اسلامي افراط و تفريط وجود ندارد. حجاب اسلامي آن گونه که غرب تبليغ مي کند به معناي حبس زن در خانه يا پرده نشيني و دوري از شرکت در مسائل اجتماعي نيست ، بلکه بدين معناست که زن در ارتباطات خود با مردان بيگانه ، موي سر و اندام خود را بپوشاند و به جلوه گري و خود نمايي نپردازد.
قرآن کريم مردان و زنان مؤمن را سفارش مي کند نگاههاي خود را کنترل نمايند و حجاب خود را رعايت کنند ؛ آنگاه زنان مؤمن را تشويق و سفارش مي کند علاوه بر پوشاندن موي سر، گردن و سينه ي خود را هم بپوشانند:
« قل للمؤمنين يغضوا من أبصارهم و يحفظوا فروجهم ذلک أزکي لهم ان الله خبير بما يصنعون و قل للمؤمنات يعضضن من أبصارهن و يحفظن فروجهن و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها و ليضر بن بخمر هن علي جيوبهن و لا يبدين زينتهن الا لبعولتهن أو آبائهن أو آباء بعولتهن أو أبنائهن أو أبناء بعولتهن أو اخوانهن أو بني اخوانهن أو بني أخواتهن أو نسائهن أو ما ملکت أيمانهن أو التابعن غير أولي نسائهن أو ما ملکت أيمانهن أو التابعين غير أولي الاربه من الرجال أو الطفل الذين لم يظهروا علي عورت النساء و لا يضربن بأرجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن و توبوا الي الله جميع أيها المؤمنون لعلکم تفلحون؛(30)
اي رسول ما ! مردان مؤمن را بگو تا چشم ها را ( از نگاه ناروا ) بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ بدارند ... اي رسول ! زنان مؤمن را بگو تا چشم ها را بپوشند و فروج و اندام شان را ( از عمل زشت ) محفوظ بدارند و زينت و آرايش خود را جز آنچه قهرا ظاهر مي شود بر بيگانه آشکار نسازند و بايد سينه و بر و دوش خود را به مقنعه بپوشانند.
قرآن پوشش و حجاب را براي زنان لازم و ضروري مي داند. حال شايد اين سؤال مطرح شود که چرا حجاب و پوشش براي زنان الزامي است ؟ قرآن کريم جواب اين پرسش را به روشني داده فلسفه ي حکم حجاب را بيان کرده است . قرآن کريم مي فرمايد :
« يا أيها النبي قل لأزواجک و بناتک و نساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلک أدني أن يعرفن فلا يؤذين و کان غفورأ رحيما ؛ (31) اي پيامبر ، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خويشتن را به چادر فرو پوشند که اين کار براي آنکه شناخته شوند تا از تعرض و جسارت ( هوسرانان ) آزار نکشند ، بهتر است و خداوند ( در حق خلق ) بسيار آمرزنده و مهربان است.

رایکا
12-07-2010, 19:16
حجاب زن مسلمان بر خلاف آنچه غربي ها مي انديشند ، نشان مظلوميت او نيست . حجاب در اسلام محدوديت نيست ، بلکه مصونيت است. حجاب اسلامي بر خلاف سنت مسيحي نشان و سمبل تسلط و اشراف مرد بر زن يا تبعيت زن از مرد نيست. حجاب اسلامي بر خلاف سنت يهودي سمبل تجمل گرايي و تبعيض و تمايز طبقه اي از طبقه ي ديگر نيست. حجاب در اسلام نشان تقوا ، پاکدامني و خدا ترسي زن مسلمان است ، هدف و منظور از حجاب اسلامي مصونيت تمام زنان مسلمان است.
قرآن کريم به جسم و روح و پاکدامني زنان توجه زيادي دارد. قرآن تا آنجا به آبرو و شرافت زن توجه دارد که حتي اگر کسي به ناروا به زني نسبت زنا دهد ، شديدا مجازات خواهد شد:
« و الذين يرمون المحصنات ثم لم يأتوا بأربعه شهداء فاجلدوهم ثمانين جلده و لا تقبلوا لهم شهاده أبدا و اولئک هم الفاسقون ؛ (32) و آنان که به زنان مؤمنه با عفت نسبت زنا دهند ، آنگاه چهار شاهد بر دعوي خود نياورند آنان را به هشتاد ضربه تازيانه کيفر دهيد و ديگر هرگز شهادت آنها را نپذيريد که مردمي فاسق و نادرستند.
پي نوشتها :

1- حجاب در عصر ما ، ص 15.
2- مقدمه اي بر روانشناس زن با نگرش علمي و اسلامي ، ص 206.
3- سوره اعراف ، آيه 22.
4- سوره اعراف ، آيه 22.
5- همان، آيه 26.
6- همان، آيه 27.
7- ويل دورانت ، تاريخ تمدن ، ج 12 ، ص 62.
8- همان، ص 30.
9- Menachem Brayer.
10- Abdel Axeem. sherif , op .cit . p .22.
11- حجازي ، بنفشه ، زن به ظن تاريخ ، تهران ، شهر آب ،ج 1 ، ص 141.
12- همان، ص198.
13- فردوسي، ابوالقاسم ، شاهنامه ، مصحح: ژول مول ، شرکت سهامي انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي ، 1370 ، چ 5 ، ج 7 ، ص 2223.
14- ر.پ ، آ ، دزي ، فرهنگ البسه مسلمانات ، مترجم : حسينعلي هرون ، تهران ، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، 1359، ص 129.
15- همان.
16- محمد ، اسداله ، گزيده اي از بهشت جوانان ، قم ،سبط اکبر ، چ 1 ، ص 183.
17- سوره احزاب ، آيه 53.
18- عابديني ، احمد ، سيري در آيات حجاب ، مجله فقه ، ش 23 ، س 7 ، بهار 79 ، ص 51.
19- سوره نور ، آيه 31.
20- فتاحي زاده ، فتحيه ، حجاب از ديدگاه قرآن و سنت ، قم ، مرکز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1376 ، ج 2، ص 26 ، برگرفته از العين ، ج 7 ، ص 387.
21- فخر رازي ، التفسير الکبير ، ج 23 ، ص 205.
22- مسئله حجاب ، ص 181.
23- فروع کافي ، ج 5 ، کتاب النکاح ، باب ما يحل النظر اليه من المرأه ، ص521، ح 1.
24- وسائل الشيعه ، ج 14 ، ابواب مقدمات نکاح ، باب 109 ، ص 146 ، ح 5.
25- أبي داوود سليمان بن اشعث سجستاني الازدي ، سنن أبي داوود ، دار احياء السنه النبويه ، ج 4، باب قيما تبدي ء المرأه من زينتها ، ص 64.
26- سوره نور ، آيه 31 .
27- همان ، آيه 60.
28- ابوعلي الفضل بن الحسن طبرسي ، مجمع البيان ، تهران ، کتاب فروشي اسلاميه ، 1374 هـ . ق ، ج 7 ، ص 155 ، ذيل آيه 60 سوره نور.
29- چادر و مقنعه از ديدگاه قرآن و حديث ، ص 55-89.
30- سوره نور ، آيه 31-30.
31- سوره احزاب ، آيه 59.
32- سوره نور ، آيه 4.

منبع: ماهنامه ي پيام زن

رایکا
12-07-2010, 19:17
فلسفه و ارزش حجاب ( قسمت دوم و پاياني )
نويسنده:محمد مهدي بهادروند




دلايل وجوب حجاب

جوان مسلمان با طرح ضرورت و وجوب حجاب در اولين سؤال خود خواهد پرسيد که براساس چه دليل و استناد ديني مکلف به حجاب هستم؟ اين قسمت به طرح پاسخ هايي در اين زمينه مي پردازد.
1- قرآن و سنت

تمامي کساني که در وجوب حجاب بحث کرده اند ، اولين و محوري ترين دليل را آيات سوره ي نور و احزاب بيان کرده اند که عبارتند از :
« و قل للمؤمنات يغضن من أبصارهن و يحفظن فروجهن و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها و ليضربن بخمر هن عل جيوبهن و لا يبدين زينتهن الا لبعولتهن أو آبائهن أوأباء بعولتهن أو أبنائهن أو أبناء بعولتهن أو اخوانهن أو بني اخوانهن أو بني أخواتهن أو نسائهن أو ما ملکت أيمانهن أو التابعين غير أولي الاربه من الرجال أو الطفل الذين لم يظهروا علي عورات النساء و لا يضربن بأرجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن و توبوا الي الله جميعا أيها المؤمنون لعلکم تفلحون؛ (1)
( اي پيامبر) به زنان با ايمان بگو : ديده هاي خود را فرو بندند و عورت خود را بپوشانند ( دامن خود را پاک نگاه دارند) و زيور و زينت خويش بر نامحرم آشکار نسازند مگر آنچه پيداست. و سرپوش هاي خود را بر گريبان هاي خويش اندازند و زينت و جمال خود را آشکار نکنند مگر براي شوهران ، يا پدران ، يا پدر شوهران ، يا پسران ، يا پسران شوهر ، يا برداران ، يا برادرزادگان ، يا خواهرزادگان ، يا زنان ، يا کنيزان خود ، يا مرداني که از زن بي نيازند ، يا کودکاني که از عورت زنان آگاه نيستند. و پاي بر زمين نزنند که زيور پاهايشان معلوم گردد. اي مؤمنان همگي به سوي خداوند توبه کنيد باشد که رستگار گرديد.
آنچه از اين آيه شريفه استفاده مي شود عبارت است از :
1- بستن چشم از نگاههاي شهوت آلود به مردان ؛
2- لزوم پوشش عورت از ديگران ( بر هر مرد و زن مسلمان واجب است عورت خود را به استثناي همسر از هر زن و مرد محرم و نامحرم و اطفال مميز بپوشاند)؛ (2)
3- لزوم پوشش بدن زن و زينت هاي آن ؛
4- جواز آشکار بودن بدن و زينت ها در برابر محارم.
مناسب است در اينجا شأن نزول آيه ي حجاب را بيان کنيم.
روزي جواني از انصار در يکي از کوچه هاي مدينه مي گذشت که با زني روبه رو گرديد که مقنه ي خود را پشت گوش ها قرار داده ، در نتيجه گردن و گوش ها و قرص صورت او به طور کامل آشکار بود. جوان چشم به او دوخت چون از کنار يکديگر گذشتندبه دنبالش حرکت کرد و غافل از هر چيز به او خيره شده بود تا در کوچه اي وارد شد و از فرط غفلت صورتش به استخوان يا شيشه اي که در ديوار بود اصابت کرد و خون جاري گرديد. وقتي زن گذشت و ديگر او را نديد متوجه شد که خون بر سر و سينه اش ريخته است. ناراحت شد. نزد خود گفت : به خدا قسم ! نزد پيامبر خدا (ص) مي روم و او را از اين قضيه آگاه مي کنم.
وقتي نزد رسول رفت و چشم حضرت به او افتاد پرسيد : چه شده است؟
جوان ماجراي زن بي حجاب را توضيح داد. در اين هنگام جبرئيل (ع) آيه ي فرو بستن چشم از زن نامحرم را نازل کرد ؛ به دنبال آن بستن چشم از مرد نامحرم و همچنين پوشش زنان را نازل کرد و به صراحت بيان نمود که زنان زينت هاي ( طبيعي و مصنوعي ) خود را از نامحرم بپوشانند و مقنعه ي خود را بر سينه اندازند تا گردن و سينه ي آنها پوشيده گردد. » (3)
شأن نزول ديگري هم نقل شده است که « اسماء » دختر « مرثد» نخلستاني داشت. روزي عده اي از زنان مدينه در حالي که لباس سراسري به تن نداشتند ، وارد نخلستان شدند. اسماء که ديد چادر ندارد و خلخال و گردن و برآمدگي سينه ي آنها نمايان است ، با ناراحتي گفت : اين چه حرکت زشتي است که مرتکب شده و با اين وضع وارد باغ من شده ايد؟
خبر به رسول خدا رسيد و اين آيه نازل شد:
( اي پيامبر) به زنان با ايمان بگو .... (4)
« و قرن في بيوتکن و لا تبرجن تبرج الجاهليه الأولي ؛ (5) در خانه هاي خود قرار گيريد و همانند دوره ي جاهليت پيشين ، آرايش و خود نمايي نکنيد.»
اين آيه خطاب به همسران پيامبر است . اما همان گونه که در معارف فقهي آمده است حکم حجاب همه ي زنان مسلمان را شامل مي شود.
از اين آيات قرآن معلوم مي گردد آشکار کردن هر نوع زينت مورد نهي پروردگار عالم ، از جمله گناهان است که خداوند مرتکبان آن را به توبه فرا خوانده و در پايان همين آيه فرموده است :
« اي مؤمنان همگي به سوي خداوند توبه کنيد ، باشد که رستگار گرديد.»
يکي از چهار پوششي که در حديثي از حضرت رسول (ص) براي زنان در مقابل مردان نامحرم مشخص شده و قرآن کريم نيز به عنوان الگوي پوشش زنان با ايمان به آن تصريح دارد ، جلباب است. بيشتر لغت شناسان ، اين واژه را به پوششي گسترده و فراگير که سر تا پاي زن را مي پوشاند و به تعبير امروزي ، چادر معنا کرده اند. در برخي کتاب هاي لغت ، از جمله لسان التنزيل ( 6) و نثر طوبي (7) کلمه جلباب به چادر معنا شده است.
علامه طباطبايي (ره) (8) وشيخ محمد جواد مغنيه (ره) (9) ابتدا جلباب را جامه گسترده اي که تمام بدن زن ، از سر تا قدم را مي پوشاند دانسته ، آنگاه به ديدگاه ديگري اشاره کرده اند که مي گويد : جلباب ، خمار يا روسري مخصوصي است که سر و صورت زن را مي پوشاند.
حاج السلطان محمد جنابذي نيز در « بيان السعاده في مقامات العباده» در مورد جلباب مي نويسد : « جلباب براي زنان ، لباس گسترده اي است که آن را بر بالاي لباس هاي مي پوشند و از ملحفه کوتاه تر است يا اينکه همان ملحفه است.»(10)
قرطبي پس از اشاره به بعضي گفته درباره اين واژه ، با اشاره به ديدگاه صحيح درباره اين واژه ، با اشاره به ديدگاه صحيح مي گويد : « صحيح اين است که جلباب ، لباسي است که تمام بدن را مي پوشاند.» (11)
زمخشري نيز در «کشاف» مي نويسد : « جلباب، جامه فراگيري است گسترده تر از مقنعه و کوتاه تر از رداء» (12) تفسيرهاي الجامع لا حکام القرآن (13) و روح المعاني (14) نيز در کنار نظر خويش ، اين گفته را نقل کرده اند. در تفسير « تبيان» از شيخ طوسي (ره) مي خوانيم : « جلابيب ، جمع جلباب است و آن مقنعه زن و سرپوشي است که پيشاني و سر او را هنگام خروج از منزل مي پوشاند.» (15) روح المعاني (16) نيز همين معنا را از ابن جبير نقل کرده است.
مفسران ، شأن نزول آيه را با اندکي تفاوت نقل کرده اند . مرحوم طبرسي (17) و زمخشري (18) ، شأن نزول آيه را تعرض بيمار دلان و مردان فاسد به زنان آزاد ، به عذر اشتباه گرفتن آنها با کنيزان دانسته اند.
زمخشري مي نويسد:
« زنان در اول اسلام آداب و رسوم جاهلي شان ، پوشش کاملي نداشتند و با پيراهن و روسري ميان مردان ، ظاهر مي شدند و هنگامي که شب از خانه خارج مي گرديدند ، جوانان فاسد و هرزه به زنان آزادتعرض کرده ، مزاحمت ايجاد مي کردند ، آنگاه براي کار خود دليل مي آوردند که گمان کرديم کنيز است . بنابراين ، زنان آزاد به پوشيدن روپوش هاي گسترده و پوشاندن سر و صورت امر شدند تا بدين شيوه ، از کنيزان تشخيص داده شوند وحشمت و وقار آنها ، مانع طمع اهل شهوت بديشان گردد.»(19)
به يقين ، کنيز بودن ، نمي توانسته عذر موجهي براي منافقان و بيمار دلان باشد. از اين رو ، اين تفسير قابل قبول نيست و به سراغ شأن نزول و تفسير ديگر مفسران مي رويم.
تفسير قمي ذيل آيه 59 سوره احزاب آورده است :
شأ ن نزول آيه چنين بود که زنان از خانه بيرون مي شدند تا به مسجد آيند و دنبال رسول خدا (ص) نماز بخوانند. چون شب مي شد و زنان براي نماز مغرب و عشا بيرون مي آمدند ، جوانان سر راه آنان مي نشستند و معترض ايشان مي شدند ، از اين رو ، خداي تعالي اين آيه را نازل کرد.(20)
علامه طباطبايي (ره) در مورد عبارت « ذلک ادني يعرفن فلا يؤذين» مي نويسد: پوشاندن همه بدن ، به شناخته شدن به اينکه اهل عفت و حجاب و صلاحند نزديک است. در نتيجه، وقتي به اين عنوان شناخته شدند ، ديگر اذيت نمي شوند؛ يعني اهل فسوق و فجور معترض آنان نمي گردند.(21)
مرحوم طبرسي نيز با وجود اينکه دليل نزول آيه را جدا ساختن زنان آزاد از کنيزکان دانسته ، ولي پس از آن ، از حبايي نقل مي کند که در تفسير اين عبارت گفته است:
« يعني اين نزديک است به اينکه به حفاظ و پوشش و صلاح شناخته شوند. پس معترض و مزاحم آنها نشوند ، براي آنکه فاسق و زنا کار وقتي زني را به پوشش و عفت شناخت ، ديگر مزاحم او نمي شود.» (22)
براساس اين تفسير ، کارکرد جلباب (چادر) ، معرفي زن به دارا بودن عفاف ، پاکي و پاکدامني و جدا کردن زنان عفيف و با حيا ، از زنان آلوده ، جلف و سبک است که همواره مورد طمع جوانان ولگرد و شهوتران قرار مي گيرند.
در نتيجه ، جلباب تأمين کننده امنيت و آرامش زن به شمار مي آيد. وقتي زن پوشيده ، سنگين و متين از خانه بيرون رود و با عفت باشد ، افراد فاسد و هرزه جرئت نمي کنند آزارش دهند. چادر يا هر پوشش گسترده اي که زنان روي لباس هاي خود بپوشند و بدن ، زيبايي ها و اندام خويش را بدان وسيله از نگاههاي آلوده محفوظ دارند ، مرزي است که زنان داراي هويت فرهنگي و منزلت انساني و معنوي را از زنان بي هويت ، غربزده ، ناآگاه و اسير بند هوا و هوس جدا مي سازد و امنيت آنان را تضمين مي کند. (23)

رایکا
12-07-2010, 19:18
2. سيره و عقل

يکي ديگر از ادله وجوب حجاب ديني که بعد از کتاب و سنت سومين دليل محسوب مي شود سيره زنان مسلمان از صدر اسلام تا به حال بوده است. آنها همواره در برابر نامحرم بدن و موي سر خود را مي پوشانده اند و اين عمل آنها ناشي از دستور پيامبر اکرم (ص) و ائمه هدي بوده است.
عقل نيز يکي ديگر از ادله لزوم پوشيدگي زن است. عقل انسان حکم مي کند که به آنچه منافع سالم و مورد نياز او را تأمين مي کند و يا زياني را از او دور مي سازد مباردت ورزد. پوشيدگي زن همان گونه که در مباحث آثار حجاب و بي حجابي خواهد آمد آثار مثبتي نظير آرامش دروني ، امنيت ، مصونيت زن و جامعه از مفاسد اجتماعي ، رشد و پرورش استعدادهاي زن ، تحکيم خانواده ، سلامت نسل ، صيانت ارزش هاي والاي زن ، موفقيت هاي معنوي و اطاعت از پروردگار را به همراه دارد ، نيز از زيان هايي نظير تزلزل خانواده ، ايجاد جو غفلت ، سقوط ارزش هاي زن ، بلوغ زودرس جنسي جوانان ، اسارت روح و غضبت پروردگار پيشگيري مي کند. بنبراين هر عقلي که اسير زنجير شهوت و اوهام نباشد به لزوم آن حکم خواهد کرد اگر چه به اديان الهي پاي بند نباشد چه اينکه جوانه هاي پذيرش فرهنگ حجاب در بين برخي زنان غربي که خسارت هاي ناشي از برهنگي زن را کاملا احساس مي کنند آشکار شده است. حجاب يک وظيفه اخلاقي براي همه ي زنان عفيف با هر گونه عقيده است. (24)
پي نوشتها :

1- سوره نور، آيه 31.
2- عروه الوثقي ، ج 1 ، فصل في الستر و الساتر، مسئله 1.
3- وسائل الشيعه ، ج 14 ، ص 138و 139.
4- سوره نور ، آيه 31 ؛ نمونه ي بينات در شأن نزول آيات ، ص 568 ، به نقل از تفسير ابن ابي حاتم.
5- سوره احزاب ، آيه 33.
6- محقق ، مهدي ، لسان التنزيل ، تهران ، مرکز انتشارات علمي و فرهنگي ، 1373، چ 4، لغات سوره احزاب ، ص 103.
7- شعراني ، ابوالحسن ، نثر طوبي ، تهران ، کتابفروشي اسلاميه ، ج 1 ، ص 133 ، واژه جلباب.
8- ترجمه تفسير الميزان ، ج 16 ، ص 510 و 509.
9- کاشف ، ج 6 ، ص 239.
10-جنابذي ، محمد بيان السعاده في مقامات العباده، تهران ، دانشگاه تهان ، 1344 ، چ 2؛ج3، ص256.
11- الجامع لاحکام القرآن ، ج 14، ص 243.
12- تفسير کشاف ، ج 3، ص 559.
13- الجامع لاحکام القرآن ، ج 14 ، ص 243.
14- روح المعاني ، ج 22 ، ص 88.
15- التبيان في تفسير القرآن ، چ 2 ،ص 361.
16- روح المعاني ، ج 22 ، ص 88.
17- ابوالفضل بن الحسن طبرسي ، ترجمه تفسير مجمع البيان ، مترجم : حاج شيخ محمد رازي ، مؤسسه انتشارات فراهاني ، 1360، چ 1 ، ج20 ، ص 176.
18- کشاف، ج 3 ، ص 559.
19- همان.
20- علي بن ابراهيم قمي ، تفسير القمي ، نجف ، مکتبه الهدي ، 1387 هـ . ق ، ج 2 ، ص 199.
21- ترجمه تفسير الميزان ، ج 16 ، ص 510.
22- ترجمه تفسير مجمع البيان ، ج 20 ، ص 177.
23- چادر و مقنعه از ديدگاه قرآن ، ص 94.
24- حجاب در عصر ما ، ص 44.

منبع:ماهنامه ي پيام زن

رایکا
12-07-2010, 19:19
نقش خانواده در توسعه فرهنگ حجاب نويسنده:خجسته ناطق
منبع: روزنامه قدس
لزوم پوشيدگي زن در برابر نامحرم يكي از مسايل مهم اسلامي است و در قرآن كريم در اين خصوص تصريح شده است. به همين دليل در اصل مطلب از جنبه اسلامي نمي توان ترديد كرد. ولي اين كه بعضي از دختران جوان پوشش خود را به طور كامل رعايت نمي كنند، بيشتر به علت ناآگاهي آنان نسبت به فلسفه حجاب برمي گردد. اين گروه غالباً گمان مي كنند حجاب موجب سلب آزادي زنان مي شود و مي پرسند با توجه به اينكه خداوند زن و مرد را آزاد آفريده است، چرا بايد فقط زنان حجاب داشته باشند؟ شهيد مطهري در پاسخ به اين سؤال در كتاب «مسأله حجاب» آورده است: «فرق است بين زنداني كردن زن در خانه و موظف داشتن به اين كه وقتي مي خواهد با مرد نامحرم روبه رو شود پوشيده باشد. در اسلام محبوس ساختن و اسير كردن وجود ندارد. حجاب در اسلام وظيفه اي است كه بر عهده زن نهاده شده تا در معاشرت و برخورد با مرد كيفيت خاصي را در لباس پوشيدن مراعات كند. اين وظيفه نه از ناحيه مرد بر زن تحميل شده و نه چيزي است كه با حيثيت و كرامت او منافات داشته باشد و يا تجاوز به حقوق طبيعي او كه خداوند برايش تعيين فرموده، محسوب شود.
همچنين گفته است: «شرافت زن اقتضا مي كند هنگامي كه از خانه بيرون مي رود سنگين، متين و باوقار باشد و در طرز لباس پوشيدنش هيچ گونه عمدي كه باعث تحريك و تهييج شود به كار نبرد.»

رایکا
12-07-2010, 19:19
توسعه فرهنگ حجاب در جامعه
زهرا سيدزاده، كارشناس ارشد روانشناسي باليني، مسأله حجاب را از ديدگاه روان شناختي مورد بررسي قرار داده، در اين مورد مي گويد: «براي دستيابي به اهداف تربيت ديني، توسعه فرهنگ تعالي بخش حجاب و عفاف اهميت ويژه اي دارد. در حقيقت پويايي تربيت ديني در شرايط كنوني به پويايي روشها، نگرشها و برنامه هايي وابسته است كه در سطح خانواده، نظامهاي آموزشي و سياستهاي حاكم بر جامعه مطرح مي شود و بايد از حالت كليشه اي و تحميلي خارج شده و با روشهاي علمي و صحيح ارايه شود.»
وي با بيان اين كه يكي از جلوه هاي رفتاري زن يا مرد مسلمان كه نشانه دينداري و عامل صيانت جامعه از فساد و آسيبهاي رواني- اجتماعي است، حجاب است، تأكيد مي كند؛ داشتن پوشش مناسب نه تنها سبب امنيت خود فرد از آسيبهاي مختلف است، بلكه سبب تحكيم خانواده، آرامش رواني افراد جامعه و افزايش امنيت در جامعه است.
وي مي افزايد: «براي توسعه فرهنگ حجاب در جامعه و اثربخشي شيوه هاي تربيتي مربوط به حجاب در دل و جان افراد، از يك سو بايد رغبت و نياز دروني نسبت به اين مسأله در آنان ايجاد شود تا انگيزه كافي براي بروز رفتار سالم را داشته باشند و از سوي ديگر بايد روشها و شيوه هاي تربيتي فعال و مناسب جانشين شيوه هاي غلط و منفعل تربيتي گردد.» اين روان شناس در ادامه مي گويد:
«در حال حاضر بعضي از خانواده ها از وضع پوشش ظاهري نوجوانان و جوانان خود رضايت ندارند و ظهور پديده ها و رفتارهاي نامناسبي در جامعه مانند بدحجابي و نداشتن پوشش مناسب زنان و مردان و يا رفتارهايي كه به دور از حيا و وقار هستند سبب آزردگي خاطر بسياري از افراد جامعه شده و به ثبات و استحكام خانواده ها لطمه وارد كرده است، بنابراين لازم است براي رفع اين معضل تمهيداتي انديشيده شود و از ديدگاههاي گوناگون و توسط نهادهاي مختلف جامعه كه عهده دار اين امر هستند برنامه ها و طرحهاي مؤثري اجرا شود.»
سيدزاده يادآور مي شود: « از ديدگاه روان شناختي شكل گيري هويت جنسي در كودكان از همان سالهاي اوليه كودكي آغاز مي شود. به همين دليل كودك حتي از دو سالگي بايد لباسهاي مناسب جنس خودش را بپوشد. اگر دختر است لباس و ظاهر دخترانه او حفظ شود و اگر پسر است پوشش و ظاهر پسرانه داشته باشد تا دچار اختلال در هويت جنسي نشود. در مورد مسأله حجاب و ايجاد روحيه عفت و حيا نيز از همان سالهاي اوليه كودكي بايد اين رفتارها با شيوه هاي مناسب آموزش داده شود تا در شخصيت كودك نهادينه شود و عادتهاي مناسب نسبت به حجاب بتدريج در شخصيت او شكل گيرد، در اين صورت در نوجواني و جواني تابع همان ارزشها عمل مي كند و از هنجارها و ارزشهاي سالم جامعه منحرف نخواهد شد.»

رایکا
12-07-2010, 19:20
نقش الگوي خانواده
همين مشاور خانواده با اشاره به اين كه در شكل گيري هر عادت و رفتار مناسب نقش الگوي خانوادگي را نبايد از نظر دور داشت، مي افزايد: «كودكان آينه وار رفتارهاي والدين را تقليد مي كنند و الگوي عملي كه خانواده ارائه مي دهد مانند نحوه پوشش و حجاب مادر يا پدر، تأثير عميقي بر رفتار كودك دارد و در واقع پدر و مادر با ارائه اعمال و رفتار مناسب و به شكل غيركلامي ارزشها و هنجارهاي سالم را از همان ابتدا در شخصيت كودك ايجاد مي كنند.» به عنوان نمونه فريده مصطفوي فرزند حضرت امام خميني(ره) در خاطرات خود مي گويد: «امام(ره) ما را مقيد مي كردند معصيت نكنيم و مؤدب به آداب اسلامي باشيم. بخصوص مقيد بودند ما حجاب شرعي را حفظ كنيم و در منزل حق هيچ گونه گناهي از جمله غيبت، دروغ، بي احترامي به بزرگترها و توهين به مسلمانان را نداشتيم. ما عملاً اين درسها را از امام(ره) آموخته بوديم با اين شيوه و روش بود كه ما ارزشهاي اسلامي را فرا گرفتيم و از نظر تربيتي خود ايشان براي ما الگو بودند، چون وقتي كاري را به ما مي گفتند انجام ندهيد و ما مي ديديم كه خودشان آن كار را انجام نمي دهند، براي خانواده الگوي بسيار خوبي بودند.»
سيدزاده در پايان خاطرنشان مي كند: «از اصول مهمي كه در تربيت ديني كودكان و نوجوانان بايد مد نظر قرار گيرد، استفاده از شيوه هاي مناسب تغيير رفتار است كه در تشويق يا تنبيه فرزندان بخصوص در مورد حجاب افراط نشود. زيرا گاهي با يك نگاه يا كاهش مقداري از محبت و امتيازاتي كه قبلاً به آنان داده بودند، مي توان رفتار نوجوان را اصلاح كرد و به تذكرات و اصرارهاي مداوم نيازي نيست، زيرا ممكن است ملامت و سرزنش و تذكرات افراطي، لجبازي فرزندان را تحريك كند و در نتيجه رفتارهاي مناسب در آنان شكل نگيرد.

رایکا
12-07-2010, 19:20
حجاب در آينه تاريخ نويسنده: ولگسانگ
منبع: برگرفته از کتاب «براي پاکدامني»
استفاده از پوشش و لباس که نيمي از بدن يا تمام آن را بپوشاند، قدمتي طولاني دارد، بويژه در سواحل مديترانه و خاورميانه. در منطقه بين النهرين قدمت اين سنت به دومين هزاره پيش از ميلاد و شايد قبل از آن بازمي گردد. دلايل بسيار ضعيفي موجود است که زنان پيش از هزاره دوم ميلاد نيز پوشش داشتند؛ اما نقوش بسيار کمي از اين زنان باقي مانده است که آنان را در اندروني خانه يا قصر نشان مي دهد. تنها يک نمونه از نقش زني در عراق مربوط به هزاره چهارم قبل از ميلاد پيدا شده که با تکه پارچه کوچکي سرش را پوشانده است.تقريبا از سال 1800 قبل از ميلاد شواهدي وجود دارد که در اين منطقه زنان به روشهاي گوناگون خود را مي پوشاندند. زنان قابل احترام ، همسران و اهالي حرمسرا حجاب داشتند؛ در حالي که زنان برده موهاي خود را نمي پوشاندند.در کتيبه هاي قديمي نيز مطلبي درباره زنان بلندمرتبه بابلي وجود دارد که به نيمه اول هزاره پيش از ميلاد مسيح بازمي گردد. در اين کتيبه ها فرمان هايي است که براي انتقام از بابليان صادر شده است. زنان بابلي ملزم به اجراي کارهاي پست بايد حجابشان را از سر بردارند و پاهايشان را برهنه کنند.

رایکا
12-07-2010, 19:21
حجاب در نزد روميان
در طول دوره جمهوري اول روم زنان پوششي بر سر نداشتند. در دوران آگوستوس ميان سالهاي 63 پيش از ميلاد و 14 پس از ميلاد، پوشش ديگري بر لباس زنان افزوده شد. چندين قرن بعد پوشش سر و استفاده از رداي بلند در ميان بانوان روم نمودي طبيعي پيدا کرد. بنابراين در نيمه اول هزاره بعد از ميلاد حجاب سر و جامه بلند در ميان زنان شمال آفريقا و سواحل شرقي مديترانه نيز گسترش يافت.در کتاب مقدس نيز اشکالي وجود دارد که چهره زنان يهوديه اهل سوريه را به تصوير مي کشد. نقش برجسته اي در يک کنيه يهودي زناني را نشان مي دهد که لباس بلندي پوشيده اند و با پارچه اي موهاي خود را پوشانده اند. در ادبيات آغازين مسيحيت مي بينيم که زنان بايد خود را بپوشانند. احتمالا يکي از مشهورترين آنها اين متن است: اما مي خواهم تو بداني که سرور هر مردي مسيح است و سرور هر زني مردش است و سرور مسيح خداست. هر مردي با سر پوشيده نماز بخواند يا عبادت کند، به خداي سرور خود بي احترامي کرده است ، اما اگر زنان با سر بي حجاب به نماز و عبادت بپردازند، به سرور خود بي احترامي کرده اند.نمونه هاي ديگر در نامه هاي جروم به استوشيوم وجود دارد که مي تواند بر نوع پوشش زنان مسيحي دلالت کند: از خانه بيرون نرو، هرگز آرزو مکن که دختران اين ملک غريب را ببيني.تو جراحت بر تن خواهي داشت و ملول خواهي شد. نگاهباناني که به نزديکي شهر آمدند، مرا يافتند، مرا برهنه کردند، بر من زخم زدند، حجاب از من ربودند. عيسي مسيح غيرتمند است. او دوست ندارد صورتت را بيگانه ببيند.

رایکا
12-07-2010, 19:21
حجاب در ميان اعراب
اطلاعات مربوط به پوشش زنان در ميان اعراب نيز بر سنگ غارهاي شبه جزيره عربستان به هزاره اول پيش از ميلاد مربوط مي شود.در سالهاي پس از ظهور اسلام نيز زنان اين شبه جزيره طبيعتا سر و صورت خود را به شکلهاي گوناگون در انظار عموم مي پوشاندند. يکي از رايج ترين انواع البسه در آن زمان ردايي بود که جيل باب ناميده مي شود که بر اساس توصيفات کنوني اين ردا تمام بدن به استثناي يک چشم را مي پوشاند. مراجع ديگر مبين نوعي از پوشش سر در آن دوره است که مانديل ناميده مي شد، اما چگونگي آن براي ما واضح و آشکار نيست.سرانجام آن که مردم عرب چه بيابانگرد بودند و چه ساکنان شهرها، سنت قديم خود را پس از اسلام نيز ادامه دادند و در همان شيوه پوشش ثابت قدم ماندند. براي زنان شيوه پوشش استفاده از ردايي بلند و فراخ در اماکن عمومي بود. اين نوع پوشيدن لباس در اين منطقه به نظر مي رسد به هزاره دوم پيش از ميلاد مسيح مربوط مي شد.غلط مشهور اين است که استفاده از حجاب صورت را فرهنگ اسلام به ارمغان آورده ؛ زيرا اکنون در برخي مناطق مسلمان نشين استفاده از اين پوشش رايج است.
چنانچه در قانون آشوريان نيز ديديم ، حجاب به شکل عام آن به دوران پيش از اسلام مربوط مي شود. با وجود اين ، گواه دقيقي در دست نيست که نشان دهد در اين شکل حجاب تکه پارچه اي جداگانه وجود داشته که صورت را مي پوشانده است. تاکنون هر آنچه به عنوان گواه مسلم از حجاب معرفي شده ، ردا و خرقه اي بوده که تمام بدن را مي پوشانده است. تعجب آور اين که نخستين شاهد بر حجاب صورت از منابع يوناني به دست آمده است. شکل ديگر حجاب صورت پارچه اي بوده که آن را به دور بخش پايين صورت مي پيچيده اند و قسمتي از بيني ، لبها و چانه را مي پوشانده است. اين گونه پوشش صورت در مجسمه اي از آن دوره ديده مي شود که اکنون در موزه لوور پاريس قرار دارد. اين مجسمه در بندر غربي ترکيه کشف شده و قدمت آن 3 قرن قبل از ميلاد مسيح تخمين زده شده است.ارائه اين شناسنامه از پوشش بانوان بيانگر آن است که حجاب صورت در 3 قرن قبل از ميلاد مسيح کاربرد داشته و استفاده از روبنده از سوي بانوان يوناني تا اسکندريه مصر نيز گسترش يافته بود.امروز نوع حجاب و پوشش زن با ديدگاه سنتي هر کشور به گونه هاي متفاوت مطرح شده است. در بعضي نقاط، لباس ساده که سر و تن را بپوشاند، پوشش زنان را تشکيل داده است.
زنان در انظار عمومي با همين پوشش ساده ظاهر مي شوند و به کارهاي روزمره خود مي پردازند.حجاب سنتي در اروپا و امريکا به اين شکل ظاهر مي شود که زنان در خارج از خانه کلاه بر سر مي گذارند و يا روزهاي يکشنبه وقتي به کليسا مي روند، سر خود را با روسري مي پوشانند.

رایکا
12-07-2010, 19:22
حجاب در کلام شهیدان

باسمه تعالی
این وصیت نامه‏ها انسان را می‏لرزاند و بیدار می‏کند» - امام خمینی(ره)
تهیه و تنظیم: دفترتحقیق و پژوهش بنیاد شهیدانقلاب اسلامی
«و تو ای خواهر دینی‏ام: چادر سیاهی که تو را احاطه کرده است ازخون سرخ من کوبنده‏تر است.» (شهید عبدالله محمودی)
«خواهرم: محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادرسیاهتان و تقوایتان می‏کشید.» «حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل‏حجاب دشمن را می‏بینی و دشمن تو را نمی‏بیند.»
(سردار شهید رحیم آنجفی)
«حفظ حجاب هم چون جهاد در راه خداست.» (شهید محمد کریم غفرانی)
«خواهرم: از بی‏حجابی است اگر عمر گل کم است نهفته باش و همیشه گل‏باش.» (شهید حمید رضا نظام)
«از تمامی خواهرانم می‏خواهم که حجاب این لباس رزم را حافظباشند.» (شهید سید محمد تقی میرغفوریان )
«خواهرم: هم چون زینب باش و در سنگر حجابت‏به اسلام خدمت کن.»
(طلبه شهید محمد جواد نوبختی )
«یک دختر نجیب باید باحجاب باشد.» (شهید صادق مهدی پور)
«خواهرم: حجاب تو مشت محکمی بر دهان منافقین و دشمنان اسلام‏می‏زند.»(شهید بهرام یادگاری)
«تو ای خواهرم... حجاب تو کوبنده‏تر از خون سرخ من است.»
(شهیدابوالفضل سنگ‏تراشان)
«به پهلوی شکسته فاطمه زهرا(سلام الله علیها) قسمتان می‏دهم که، حجاب را حجاب‏را، حجاب را، رعایت کنید.» (شهید حمید رستمی)
«خواهر مسلمان: حجاب شما موجب حفظ نگاه برادران خواهد شد. برادرمسلمان: بی‏اعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حجاب خواهران خواهدشد.» (شهید علی اصغر پور فرح آبادی)
«شما خواهرانم و مادرانم: حجاب شما جامعه را از فساد به سوی‏معنویت و صفا می‏کشاند.» (شهید علی رضائیان)
«از خواهران گرامی خواهشمندم که حجاب خود را حفظ کنند، زیرا که‏حجاب خون‏بهای شهیدان است.» (شهید علی روحی نجفی)
«مادرم... من با حجاب و عزت نفس و فداکاری شما رشد پیدا کردم.»
(شهید غلامرضا عسگری)
«ای خواهرم: قبل از هر چیز استعمار از سیاهی چادر تو می‏ترسد تاسرخی خون من.» (شهید محمد حسن جعفرزاده)
«خواهرم: زینب‏گونه حجابت را که کوبنده‏تر از خون من است‏حفظ کن.»
(شهید محمد علی فرزانه)
« خواهران ما در حالی که چادر خود را محکم برگرفته‏اند و خود راهم چون فاطمه و زینب حفظ می‏کنند... هدف‏دار در جامعه حاضرشده‏اند.» (رییس جمهور شهید محمد علی رجایی)

رایکا
12-07-2010, 19:23
پيامدهاي کشف حجاب در دوره رضاشاه

آغاز رسمي کشف حجاب در 7 دي ماه 1314 شمسي به عنوان يک واقعه مهم در تاريخ معاصر کشور محسوب مي شود. تاکنون در اندک پژوهش هاي انجام شده ، برخي ابعاد و زواياي اين واقعه مورد بررسي قرار گرفته است، ولي درباره پيامدهاي اجتماعي و به خصوص اقتصادي آن پژوهش مستقلي صورت نگرفته است. اين نوشتار بر آن است که با استناد به حجم انبوه اسناد منتشر شده، اين ابعاد از واقعه کشف حجاب را مورد بازکاوي قرار دهد.
چنين به نظر مي رسد که لباس مردمان هر کشور معرف هويت و فرهنگ آن کشور است. در کشوري مثل ايران که دين در تمام ابعاد زندگي مردم حضور و نمود دارد و جانمايه فرهنگ را نيز تشکيل مي دهد، لباس و نوع پوشش نيز از اين مؤلفه تأثير عميقي مي پذيرد. از اين رو صيانت از اين ارزش و هنجار اجتماعي داراي بعد ملي و ديني است. مقاومت توده ها در قبال تغيير پوشش در دوره رضا شاه بيانگر تعميق اين هنجار در جامعه و تقيدات مردم به سنن ملي و مذهبي مي باشد.
رضاشاه در جريان مدرن سازي کشور، در صدد برآمد اين حوزه از فرهنگ و سنت جامعه را نيز متحول سازد. او تصور مي کرد که با تغيير پوشش مي تواند گامي اساسي در راه تجددگرايي مردم ايران بردارد و در همين راستا به موازات برخي اقدامات ديگر نظير تأسيس نهادها و مراکز نوين و مقابله با سنت ها، دستور داد که تغييراتي نيز در پوشش مردم صورت گيرد.
در مرحله اول قانون اجباري شدن لباس متحدالشکل به تاريخ ششم دي ماه 1307 در مجلس شوراي ملي ه تصويب رسيد. بر اساس اين قانون پوشيدن لباس هاي يکدست براي کارکنان دولتي و به خصوص کلاه پهلوي (لبه دار) اجباري و همچنين استفاده عبا و عمامه از سوي روحانيون – به جز برخي موارد استثنايي – ممنوع اعلام شد. البته برخي گزارش ها از اجراي رسمي اين قانون در ميان مستخدمين ادارات از يک سال پيش از آن نيز خبر مي دهد، ولي تعميم اين برنامه در مباني مردم در پي سفر چهل روزه شاه به ترکيه در خرداد و تيرماه 1313 و ديدن کشف حجاب در آن کشور در دستور کار هيأت حاکمه قرار گرفت.

رایکا
12-07-2010, 19:23
پيامدهاي اقتصادي و اجتماعي کشف حجاب در دوره رضاشاه32

دستورالعمل مربوطه حاکي است که در اين مرحله مردان موظف به پوشيدن يک دست کت و شلوار يکدست و گذاشتن کلاه شاپو (مشهور به اسامي ديگر نظير کلاه کلني، کلاه تمام لبه، بين المللي) بر سر و زنان نيز کشف حجاب نموده و به جاي چارقد، با کلاه زنانه در انظار عمومي ظاهر شوند.
پرواضح است که چنين تغييراتي در پوشش، در گام نخست تناسبي با توليدات داخلي البسه وطني نداشت و لازم مي نمود که خارج از کشور وارد شود. از همين منظر مي توان به پيامدهاي اقتصادي و اجتماعي کشف حجاب نگريست. بررسي اسناد نشان مي دهد که متوليان اين برنامه در آغاز راه، از بسياري از ابعاد و پيامدهاي آن غافل بودند. صدور دستورالعمل هاي متناقض براي حل برخي معضلات مبتلا به مؤيد اين نظر است.
با اين مقدمه دو پيامد اقتصادي و اجتماعي کشف حجاب به شرح ذيل مورد بازکاوي قرار مي گيرد:

رایکا
12-07-2010, 19:24
1 – پيامدهاي اقتصادي:

مهمترين پيامد کشف حجاب، تعطيلي بسياري از مشاغل مرتبط با تهيه و توليد کالاهاي وطني بود. اين خطر يک بار ديگر نيز پيش از آن در سال 1305 شمسي، اقتصاد کشور را تهديد کرده بود. در آن سال در پي واردات حجم عظيمي از کالاهاي روسي از شوروي، سران اصناف به تکاپو افتاده، با صدور اعلاميه ها و ايجاد تشکلهايي در شهرستان ها، در صدد مقابله با اين بحران برآمدند.
آنان در قالب تشکل هايي نظير: «نهضت اقتصاد خراساني» ، «نهضت اقتصاد رشت»، «نهضت اقتصاد قزوين» وعناوين ديگر به روحانيون که متحد سنتي آنها در اين زمينه بودند روي آورند؛ چنان چه در پي پخش قطعنامه يکي از جلسات «اتحاديه اصناف اصفهان» تحت عنوان «وطن در خطر است» که راجع به امتعه وطني و مضرات ورود امتعه خارجي، در 22 آذرماه 1305 صادر گرديد، بلافاصله از سوي آيت الله حاج آقا نورالله اصفهاني، لايحه اي به عنوان اتحاديه اصناف شرف صدور يافت که حاوي نکات عاليه و حقايق اسلاميه بود. ايشان با صدور بيانيه اي تحت عنوان «اسلام در خطر است» بر نهضت ملي اقتصادي اصناف مشروعيت ديني بخشيدند و عموم را به حمايت از آنان فراخوانده و در پايان آن ابراز اميدواري کردند:
« امتعه داخله رواج و احتياجات از خارجه بالمره مقطوع و ثروت مملکت زياد و شوکت و اقتدار و عزت اسلام و مسلمين فوق العاده بشود و توازن صادرات و واردات ايران کاملاً بشود...».(1)ايجاد تشکل هاي صنفي و انجام تبليغات و اعتراضات مذکور، بيانگر رشد آگاهي سياسي و اهتمام صنفي به دفاع از موضع اقتصادي و اجتماعي مي باشد؛ چنان چه در يکي دو سال بعد از آن نيز در پي رسميت کلاه پهلوي، چنين اعتراضاتي صورت گرفت. به طور مثال پس از انحصار بازار کلاه کرمانشاه به دست چهار تن از تجار بزرگ و کسادي کار کلا دوزان، آنان در 29 شهريور 1306 در بيانيه اي با عنوان «بدبختان جماعت کلاه مال هاي دارالدوله» اعتراض خود را به مقام رئيس الوزراء چنين ابراز داشتند:
«مقام منيع رفيع رياست محترم کابينه وزراء (دامت عظمته)
تضرعاً به عرض مي رساند: قريب صد نفر ما بدبختان اصناف کلاه مال از ميان رفته و به شام شب محتاج گرديده، به واسطه ضديت سه چهار نفر که کلاه از خارج وارد مي کنند و ما بيچارگان در فشار و پريشاني گرفتار گرديده؛ اولاً در کرمانشاه کارخانه دارند و به علاوه از خارج هم کلاه وارد مي کنند و چاکران با نهايت سختي و ضعف و پريشاني از نظاميان و غيره و ادارجات، لقمه ناني تحصيل مي نموديم و الحال که از طرف دولت حکم شده که ادارجات و عموم مستضعفين کلاه پارچه اي بگذارند، چاکران مأيوس ونااميد و کسب ديگر هم بلد نيستيم و راه چاره مسدود، سواي آستان مقدس استدعا داريم که حکمي صادر شود، حضراتي که کلاه وارد
مي کنند يا کارخانه داشته باشند – کلاه وارد نکنند – يا کلاه وارد کنند، کارخانه نداشته باشند. آنقدر باشد که ما بيچارگان عيادت خود نگذاريم و فرار به دولت خارجه هم شويم.
آدرس: دکان استاد صفرخان، نماينده کلاه مال هاي دارالدوله» (2)
در همين راستا مخبرالسلطنه هدايت، يکي از کارگزاران نظام حاکم و از منتقدان کشف حجاب در خاطرات خود به نکته اي اشاره کرده است که از تسهيلات ارائه شده از سوي دولت براي واردات کلاه حکايت مي کند. او مي نويسد:
«در اواخر دوره رياست الوزرايي اش ]16/3/1306 الي 22/6/1312[ در يکي از جلسات هيأت دولت که بحث پيرامون محدوديت اقلام صادراتي و وارداتي بود. تيمورتاش ]وزير مقتدر دربار رضاشاه[ کلاه زنانه را داخل امتعه مجاز ]واردات[ کرد و گفت لازم مي-شود». (3)
يکي از مفاد اصلي قانون متحدالشکل کردن لباس، ماده مربوط به ممنوعيت استفاده از عبا و عمامه از سوي روحانيون بود. بر اساس ماده دوم اين قانون، فقط طبقات هشتگانه ]علما[ ذيل از مقررات اين قانون مستثني بودند:
1- از مجتهدين مجاز از مراجع تقليد مسلم که اشتغال به امور روحاني داشته باشند.
2- مراجع امور شرعيه دهاتو قصبات پس از برآمدن از عهده امتحان معينه.
3 – مفتيان اهل سنت و جماعت که از طرف دو نفر از مفتيان مسلم اهل سنت اجازه فتوا داشته باشند.
پيامدهاي اقتصادي و اجتماعي کشف حجاب در دوره رضاشاه34
4 – پيشنمازان داراي محراب.
5 – محدثين که از طرف دو نفر مجتهدين مجاز اجازه روايت داشته باشند.
6 – طلاب و مشتغلين به فقه و اصول که در درجه خود از عهده امتحان برآيند.
7 – مدرسين فقه و اصول و قسمت الهي.
8 – روحانيون ايرانيان غيرمسلم(4)

رایکا
12-07-2010, 19:25
از جمله پيامدهاي اين قانون؛ کاهش کمي روحانيون و از رونق افتادن زي طلبگي بود؛ به گونه اي که بنا بر گزارشي در پايان اين دوره، تعداد روحانيون از 5984 نفر به 784 نفر کاهش يافت.(5)
ناگفته پيداست که اين امر، تهديدي جدي براي شاغلان صنايع تهيه و توليد عبابافي بود. يکي از گزارشات اسنادي حاکي است که صنف عباباف اصفهان در تقاضانامه اي به رضاشاه با اعلام اينکه: «.... اين جان نثاران صنف بافنده و ريسنده و کسبه.... در حدود عراق عجم از شهري و بيروني قريب يک کرور خرد و بزرگ از شغل بافندگي و تجارت و کسب عبا زندگاني مي کرديم» به اعتراض برآمده و خاطرنشان کرده اند: «حال در اين قانون اتحاد شکل؛ اگرچه رسماً عبابافي را منع نکرده اند، اما اجازات صريحه نيز در استثناي عبا نداده اند» سپس در ادامه پيشنهاد کرده اند: « پوشيدن عبا روي لباس متحدالشکل نيز منافي با کلاه و لباس نيست و حافظ و جلوه دهنده آن لباس هم هست که از آلودگي و کهنگي آن البسه را محفوظ مي دارد و عموم را هم که محتاج به ستر در نقل حوايج خود هستند، بهتر راغب به پوشيدن لباس متحدالشکل مي نمايد» و در پايان درخواست نموده اند: «اميد داريم امر اکيد فرماييد به اولياي مجلس تا نظري جديد نموده و ترتيبي بدهند که عبا ممنوع نباشد و با لباس متحدالشکل پوشيده شود» در غير اين صورت: «اگر عبابافي موقوف گردد، تمام اين جماعت کسبه، پريشان و گدا و ارازلشان از شدت فقر به فساد اخلاق مورد توجه و خود و نژادشان ننگ ايراني خواهد شد».
در جواب اين بيانيه چنين آمده است: «.... براي اعاده مرغوبي امتعه خود پارچه ببافيد که به کار لباس معمول بخورد، وانگهي عبا براي زمستان و حفظ از سرما ممنوع نيست».(6)
ترديدي نيست که همين اشارات مختص در اين عريضه ها، نشان از ايجاد بحراني گسترده دربرخي مشاغل مرتبط با توليد البسه وطني بود. اصناف و مشاغل مربوط به اين نوع توليدات، طي سده ها در اين مرز و بوم شکل گرفته و تکامل يافته بود و نسل ها از اين خانواده ها از طريق اين کسب امرار معاش مي کردند که همه آنها به يکباره در معرض نابودي قرار گرفته بود.جوابيه عريضه صنف عباباف اصفهان بيانگر بي اعتنايي هيأت حاکمه به دغدغه و بحران شغلي اين صنف است. قطعاً بحران هايي از اين نوع در ساير نقاط و شهرهاي کشور نيز رخ داد.
در بررسي توزيع مکاني برخي مشاغل و اصناف به توليد نوع خاصي از لباس، پارچه، کفش و يا کالاهاي ديگر در شهرهاي مختلف بر مي خوريم که اين امر بيانگر عموميت يافتن آن توليدي در آن شهر بوده و بالطبع اهالي آن شهر از همين طريق گذران زندگي مي کردند. حال در مواجهه با چنين بحران هايي، حيات اقتصادي چنين شهرهايي دچار خطر و تهديد جدي مي شد. به عنوان نمونه در گزارشات متعددي که در خصوص مقاومت اهالي قائنات در قبال کشف حجاب آمده، به اين نکته درخور توجه اشاره شده است که:
در شهرهاي عمده اين منطقه از قبيل: قائن، گناباد و بيرجند، شغل اصلي زنان و مردان کرباس بافي بوده که از اين راه، نه تنها البسه موردنياز خود را تهيه مي کنند، بلکه به مناطق اطراف نيز صادر مي نمايند. از اين رو در پي کشف حجاب در اين منطقه و ورود هزاران لباس و پارچه هاي خارجي، آنان رونق شغلي خود را از دست داده و حتي بعدها به کلي اين شغل را کنار گذاشتند.(7) که در نيتجه مي توان گفت: از جمله علل اصلي مخالفت اهالي آن منطقه، جنبه اقتصادي آن بوده است.
در پايان اين نکته نيز ناگفته نماند که متعاقب ورود لباس هاي خارجي و استفاده از آن به جاي البسه وطني، مي بايست بسياري از ملزومات متناسب با آن پوشش از جمله زيورآلات و لوازم آرايش نيز وارد مي شد و صد البته که اگر خلق و خوي زنانه و مدپرستي هاي معمول را نيز اضافه کنيم، مي توان زواياي پنهان ديگري از رواج بازار مصنوعات رنگارنگ خارجي در کشور سخن گفت.
مخبرالسلطنه اين جنبه از مساله را مورد توجه قرار داده و در خاطراتش مي نويسد: «تکلف در لباس به جايي کشيده که عايدات مشروع و حلال هشتاد درصد، وفا به ايفاي مد نمي کند. لباس صبح، لباس ظهر، لباس عصر، لباس شب، کفش و جوراب و کلاه همرنگ، دامن... سابق وسمه مي کشيدند. سر انگشتان را حنا مي بستند و چون پول به خارج نمي رفت، وحشيگري بود. حال که مبلغي گزاف به بهاي ماتيک مي رود، نشانه ترقي و تمدن است. بگوييم مد هم وسيله انتشار ثروت است؛ در صورتي خواهد بود که از متاع داخله باشد، نه از جنس خارجه و منحصر به ثروتمندان..».(8)

رایکا
12-07-2010, 19:25
2 – پيامدهاي اجتماعي:

اگر پيامدهاي اقتصادي کشف حجاب را امري مقطعي و گذرا تلقي کنيم، بدون ترديد پيامدهاي اجتماعي آن پايدار و گسترده بود. اصولا تحقق کشف حجاب به عنوان پديده به تنهايي نمي توانست صورت بگيرد، مگر آنکه با دهها عامل ديگر ملازمت يابد.
در جامعه اي که زنان آن غالباً خانه نشين بوده و به ندرت در خيابانها – به جز موارد ضروري – حاضر مي شدند، چگونه انتظار مي-رفت که کشف حجاب به سرعت تعميم يابد؛ مگر اينکه براي حضور اجتماعي آن تدابيري اتخاذ مي شد و با ايجاد گردشگاهها، تفريحگاه ها، برگزاري جشنها، تاسيس سينماها و مراکز اجراي تئاتر و مواردي از اين قبيل، زمينه سازي براي خروج آنان فراهم مي شد وحال آنکه چنين امکاناتي به ندرت و آن هم در شهرهاي بزرگ وجود داشت.
در گزارشي از حاکم بجنورد به والي ايالت خراسان به تاريخ 18/2/1315 ضمن اشاره به اين نکته که: «... چون در اين قبيل نقاط ]شهرها [بازار و خيابان يا محل تفريحگاه معيني نيست که نسوان خودشان مجبور شوند که به عنوان خريد و غيره از منزل خارج شوند، خاطرنشان گرديده: « آنان به ناچار شبانه روز در خانه کما في السابق هستند، و نتيجه گرفته شده است که: «خارج نشدن نسوان از منزل مثل اين است که کشف حجاب نکرده اند».(9)
در تاييد اين مطلب بخشنامه وزارت داخله به کليه وزارتخانه ها به تاريخ 15/12/1316 حاکي است: «... در بعضي شهرستانها موضوع رفع حجاب پيشرفت کامل ننموده و اغلب نسوان از خانه ها بيرون نمي آيند. حتي مامورين دولتي از بيرون آوردن بانوان خودشان خودداري مي نمايند». (10)
عدم خروج زنان از منازل، کسادي بازار پارچه فروشي، بزازي و غيره را در پي داشت. زيرا مشتري اصلي اينگونه مغازه ها را غالباً زنان تشکيل مي دهند. در چنين شرايطي برخي از افراد - به خصوص کليميان – در برخي شهرها در صدد برآمدند با دور-گردي و فروش پارچه در درب منازل، از اين فرصت بهره برداري نمايند. اين اقدام يهوديان موجب اعتراض کسبه سمسار و بزاز اصفهان شد و آنان در نامه اعتراضيه خود به حکومت اصفهان در 26/1/1315 با اعلام اينکه: « اينک اجناس ماها منحصر به چند جور اجناس پشمي و ريسماني شده» خاطر نشان ساختند: « آن را هم حضرات کليمي به وسيله بقچه گردي درب منزلها برده و به قيمت گزاف به فروش مي رسانند و ]از اين طريق[ مانع بيرون آمدن بانوان محترمه شده» سپس يادآوري نمودند: «حال آنکه ماليات و مخارجات فوق العاده به عهده ما بيچارگان خواهد بود». در پايان از حاکم اصفهان درخواست کردند: «مقرر فرمايند که کليمي ها و غيره از بقچه گرداني در درب منازل و گذرها خودداري نمايند».
جوابيه حکومت اصفهان حاکي است که چون کسب دورگردي آزاد است نمي توان مانع فعاليت کليميان شد، ولي از آنان نيز همچون کسبه ماليات بر عايدات اخذ مي شود».(11)
ساز و کارهاي حل و فصل اين معضلات نشان مي دهد که کارگزاران نظام در مواجهه با پيامدهاي غيرقابل پيش بيني کشف حجاب، سر در گم شده و از اين راه نيز به سوداگري پرداخته اند.
اما يکي ديگر از پيامدهاي اجتماعي کشف حجاب، افزايش قيمت کالاها و البسه مربوطه بود. اين اصل در علم اقتصاد پذيرفته شده است که هرگاه تقاضا براي کالايي زياد و عرضه آن کم باشد، بلافاصله نرخ آن افزايش مي يابد. اين عدم تعادل زماني حل مي شود که ميزان عرضه و تقاضا يکسان باشد.

رایکا
12-07-2010, 19:26
در ماجراي کشف حجاب نيز که قرار شد در فاصله زماني اندکي لباس و نوع پوشش زنان و مردان تغيير کند، با چنين بحراني مواجه شد. البته برخي صاحبان اين مشاغل نيز که بازار را پررونق ديدند، از عرضه کالاهاي خود اجتناب کرده و با احتکار آنها، درصدد برآمدند تا در آينده آن کالاها را با سود بيشتري به فروش برسانند. دهها گزارش از ايالات و ولايات حاکي از گراني اين لباس ها مي باشد. از اين رو حکام ايالات، اين امر را يکي از علل تعويق و تاخير در کشف حجاب اهالي شهرها قلمداد مي کردند. براي تاييد اين نکته فقط به ارائه دو سه گزارش مربوط به اوايل و اواخر اين دوره اکتفا مي شود تا معلوم شود که اين معضل در تمام اين دوره وجود داشت.
در گزارشي از ايالت خراسان به رياست وزراء در تاريخ 16/10/1314 آمده است: «.... پيدا شدن ]نشدن[ لباسي و پالتو و کلاه به قيمت مناسب موجب تعويق امر ]از طرف[ شرکت کالا مقداري کافي پارچه و پالتوي دوخته و کلاه ارزان قيمت فورا ]به خراسان[ حمل گردد».(12)
در گزارشي مشابه در فاصله زماني يک ماه بعد، از ايالت کردستان نيز با اعلام اينکه: « در بدو جريان نهضت بانوان کردستان و حاضر نبودن کلاه و لباس زنان به حد کفايت براي عده اي از بانوان طبقه سوم» کشف حجاب به تاخير افتاده، پيشنهاد مي نمايد: «اجازه داده شود بانوان آنجا با لباس محلي (کردي) ترک چادر نمايند تا به تدريج تهيه کلاه و لباس نموده، هم صورت ساير بانوان شوند» که در جواب عنوان شده: «اگر آنها همان لباس و کلاه کردي محلي خود را نگه دارند، تغيير آن مشکل خواهد شد».(13)بررسي اسناد کشف حجاب نشان از وجود چنين گزارش هايي از ايالات مختلف در تمام طول دوره حکايت مي کند، از جمله در گزارش ديگري مربوط به اواخر مقطع زماني کشف حجاب که به تاريخ 15/1/1322 از فرمانداري سبزوار به شهرباني آن شهر ارسال شده با اعلام اينکه: « اولياي امور در مرکز... از اوضاع اسف آوري که در شهرستان ها چون: شيرازه اوراق، نيروي استعداد مالي هر فردي از افراد رو به انحطاط گذاشته است بي اطلاع مي باشند» به افزايش سرسام آور قيمت ها اشاره کرده و مي افزايد: « آيا ]مردم[ با فاقد بودن تمام وسايل صوري و معنوي که چيت متري از سي شاهي به چهل ريال و جوراب متوسط جفتي از دو ريال به بيست و پنج ريال و کفش از سي ريال به ششصد ريال و بلکه خيلي بالاتر ترقي يافته است، خواهند توانست بدون پيچيدن چادر نماز به خود... ستر عورت نموده ، بيرون بيايند».(14) صراحت بيان گفتار اين سند به خوبي هم بيانگر فاجعه آميز بودن بحران گراني قيمتي بوده و هم فضاي آزادي بيان و قلم بعد از سقوط ديکتاتوري شاه را نشان مي-دهد. شايد اگر چنين فضايي در دوره کشف حجاب هم وجود داشت، گزارش هاي بيشماري از ايالات در خصوص عمق اين معضل نوشته و ارسال مي شد.
اما چه تدابيري براي حل اين بحران اتخاذ گرديد؟ اسناد متعددي حاکي از تلاشهاي ناکام کارگزاران نظام براي تثبيت قيمتها مي باشد. درگزارشي از اداره کل شهرباني به رياست وزرا خاطرنشان گرديده: « در اين موقع که عموم اهالي براي رفع حجاب به خريداري پارچه و کفش و کلاه احتياج دارند، طبق راپورت هاي واصله فروشندگان اجناس از موقع استفاده نموده و در فروش پارچه به قيمت عادله قناعت نمي کنند واز اين طريق يک تحميل فوق العاده به مردم مي شود» سپس درخواست نموده: « مستدعي است براي جلوگيري از اين گونه اجحافات و تسهيل اساس رفع حجاب، نسبت به قيمت پارچه و اشياء مورد احتياج عمومي امر به اقدام فرمايند». (15)
از اقدامات صورت گرفته در ادامه اين گزارش چنين برمي آيد که: کميسيوني به عضويت نمايندگان اداره تجارت و اداره شهرباني در بلديه ]شهرداري[ تشکيل و تصميماتي به اين شرح اخذ نموده اند: « بزازها و کلاه فروش ها بيش از يک ده منفعت نبرند...]و کسبه[ روي اجناس خودشان اتيکت چسبانيد که قيمت ثابت و معين نمايند».(16) که در اعلاني اين تصميم به شرح ذيل به اطلاع عموم رسيده است:
« .... کليه فروشندگان پارچه فاستوني، کفش، دستکش زنانه و انواع پوست وغيره موظفند که براي تمام اجناس و اشياء فوق که به مصرف فروش مي رسانند، طبق قيمتي که با حضور نماينده شهرباني و بلديه.... تعيين و امضاء نموده اند اتيکت (ورقه مشخص) روي آنها الصاق نمايند».(17)
گزارشهاي بعدي نشان مي دهد اتخاذ اين تدابير سودي نبخشيده و دو سال بعد در 14/1/1316 تصميم گرفته شد که در گمرک خانه با حضور نمايندگان ادارات تجارت و شهرداري و گمرک کميسيوني داير و کليه اجناس وارده به منظور تجارت و فروش را پس از انجام تشريفات گمرکي و قبل از خروج از گمرک به قيمت تمام شده با رعايت منافعي که براي هر جنس منظور مي-شود، اتيکت نمايند که در هر نقطه و محل، از آن قرار به مصرف فروش برسد» اما اداره کل تجارت با تشکيل کميسيون مذکور به دليل هزينه هاي زياد اعزام نمايندگان به گمرک خانه ها در سرحدات مخالفت ورزيده و خاطرنشان کرده: «... بهترين طريق جلوگيري از گران فروشي، تجسس علل آن است و مسلم است پس از معلوم شدن علت، همين که به رفع آنها مبادرت شد، گرانفروشي به خودي خود موقوف مي شود».(18)
در ادامه از بررسي ساير اسناد و گزارش ها در اين خصوص چنين برمي آيد که تنها نرخ اجناس و کالاهاي وارداتي کاهش نيافت، بلکه با شروع جنگ جهاني دوم، قيمتها بيش از پيش افزايش يافت؛ به طوري که شهرداري تهران با صدور اعلانيه اي در 14/6/1318 اعلام کرد: « نظريه آنکه بعضي از دوافروشان و آهن فروشان و پارچه فروشان و به طور کلي اغلب فروشندگان کالاهاي خارجي در اين دو سه روز که نايره جنگ در اروپا مشتعل شده، در مقام سوء استفاده برآمده و علاوه بر آنکه قسمت مهم اجناس خود را در انبارها و منازل خود احتکار کرده» هشدار مي دهد: « اگر يک هفته بدين منوال ]افزايش روز به روز قيمتها[ بگذرد به کلي وضعيت زندگاني مردم مختل و براي مردم و اولياي امور... زحمت توليد خواهد کرد» سپس در ادامه با اعلام اتخاذ چهار تصميم: منع احتکار اجناس، بازگشت قيمتها به پيش از آغاز جنگ، تعيين قيمتها بر اساس راي کميسيون نرخ و اعزام بازرس براي نظارت بر نرخها و مجازات متخلفين، در صدد حل بحران برآمده است. (19)
گفتني است که راه حل نهايي براي حل اين معضل - بر اساس دهها سند - يکي پرداخت مساعده به کارکنان دولت و ديگري واگذاري رايگان لباس و به خصوص کلاه به قشر مستضعف بود؛ چنانچه در يک اعلان از حکومت بسطام و شاهرود آمده است: « براي اطلاع عموم: يکصد عدد کلاه از جرايم، خريداري شده در بلديه حاضر است، اشخاص بي بضاعت که قادر به تهيه لباس نيستند به اداره نظميه يا بلديه مراجعه نمايند، به آنها کلاه مجاني داده شود».(20)
به اين ترتيب به نظر مي رسد که اين تنها قشر مستضعف دوره رضاشاه بود که از کشف حجاب به نوايي رسيده است.

رایکا
12-07-2010, 19:26
نکته در خور توجه ديگر، عدم آشنايي خياط هاي شهرستان ها با مد و طرح و بعضاً نوع پوشش هاي مربوط به کشف حجاب بود. به تعبير ديگر آنان هيچگونه آموزشي جهت فراگيري طرح ها و دوخت اين نوع البسه فرانگرفتند؛ چنانچه در گزارش از حکومت ساوه و زرند با اشاره به اينکه: « ساوه به واسطه کنار بودن، فاقد خيلي چيزها است من جمله کلاه دوزمعمولي هم ندارد و کلاه اهالي نمدي است» خاطر نشان مي کند: « به علاوه خياطي که متناسب ]طرح[ بتواند بدوزد نيست».(21) گزارش هاي مشابه و عجيب ديگري از شيراز حاکي است: « در شهر شيراز، سلماني و کلاه دوز زنانه ابداً يافت نمي شود». سپس درخواست شده: « از تهران عده اي از صنف هاي مزبور را براي اعزام به شيراز معين و انتخاب کنند».(22)
اما حکومت کاشمر براي حل اين معضل در گزارشي با اعلام اينکه: «چون در محل، کلاه ارزان قيمت يافت نمي شود و زنان ناگزير از استعمال چارقد مي باشند» خاطرنشان نموده: « براي رفع اين بهانه، کلاه مال ها را احضار و دستور و نمونه داده شد که از نمد، کلاه تهيه کنند و همين طور به خياط ها دستور داده شد که از نمد کلاه تهيه کنند... و در کلاه، تاي ساده (لبه) بدوزند.(23)
يک بعد ديگر اجتماعي کشف حجاب - بر اساس اسناد - ترفند مذبوحانه اي بود که کارگزاران نظام با توسل به آن در صدد برآمدند زنان چادري را در محذورات اخلاقي و اجتماعي قرار دهند. بر اساس اين توطئه طي صدور بخشنامه اي به حکام ايالات و ولايات دستور داده شده که اجازه دهند تنها زنان بدکاره و فاحشه حق استفاده از چادر را داشته باشند تا در جامعه عامل تميز زنان فاحشه از ديگران، چادري بودن آنان باشد. چنانچه در دستور العملي از سرپاس مختاري – کفيل اداره کل شهرباني – در 8/11/1314 آمده است: « در ضمن، دستورات و تعليمات صادره راجع به رفع حجاب، زن هاي معروفه حق ندارند خود را در داخل در مجامع نسوان و خانواده هاي نجيب نموده و در صورت رفع حجاب ]از کشف حجاب آنان[ جلوگيري به عمل مي آيد». (24)
چنين به نظر مي رسد اين اقدام در پي بخشنامه وزارت داخله در 27/9/1314 به عمل آمد؛ چنانکه در بخشي از آن اشاره شده است: «... از دخول بعضي عناصر بد و زن هاي بدسابقه در اين قبيل مجامع ]جشن کشف حجاب[ بايد ممانعت شود و حتي اگر فواحش به کشف حجاب اقدام نمايند، بايد قوياً جلوگيري شود که صدمه به اين مقصود نزند».(25)
اما عليرغم اعمال همه اين راهکارها، اسناد بيشماري حاکي از ناکامي هيأت حاکمه از نيل به مقصود خود موجود مي باشد. صرف نظر از مخالفت هاي روحانيون و از جمله قيام مسجد گوهرشاد – که در آثار متعددي مورد اشاره قرار گرفته است – در اينجا به زواياي اجتماعي اين ناکامي پرداخته مي شود.
در يکي از گزارش هاي مربوط به کشف حجاب در فردوس – سند فاقد تاريخ است – با اشاره به پيشگامي اهالي آن شهر براي کشف حجاب، خاطرنشان گرديده: « اما اخيراً ]مردم[ به صورت لباس هاي اولي خود درآمده، چاقچور مي پوشند و چادر شب يا چادر نمازهاي سابق را به سر و صورت تا کمر پيچيده و ]فقط[ يک چشم خود را باز مي گذارند» در بخش پاياني اين گزارش در خصوص تبيين اين وضعيت به فراست به اين واقعيت اشاره شده است که: « چون مسأله چادر و حجاب مدتهاست عادت مردم بوده، اعتياد به عکس آن ]کشف حجاب[ مدتها وقت و مدت زمان لازم دارد».(26)
در همين راستا اسناد ديگري حاکي است که زنان در برخي نقاط کشور از کشف حجاب خودداري نموده و در همين حال براي اينکه بهانه نيز به مأموران شهرباني ندهند، به شيوه اي نامعمول و غيرمتعارف حفظ حجاب مي کردند.
در گزارشي از ايالت خراسان در 11/3/1315 آمده است: « بانوان در ولايات با چارقد در معابر عبور و مرور مي نمايند. حتي بعضي ها به طور مضحک خود را به اشکال مختلف و عجيبي درآورده و مستور مي دارند». (27)
گزارش ديگري از کرمانشاه به تاريخ 2/4/1315 نيز تصريح مي کند: « من جمله اکثر بانوان آنجا، سر و کله خود را به اشکال مختلف مي پوشانند و قسمت ديگر با استعمال چارقد و روسري روي خود را مستور و در معابرعمومي به شکل ناشايسته و مضحکي عبور و مرور مي نمايند».(28)
شايد شديدترين و در حين حال قابل تأمل ترين نوع مقابله با کشف حجاب - بر اساس برخي اسناد - اقدام برخي خانواده ها به مهاجرت از کشور بود. در چندين سند به اين نکته اشاره شده است که در مناطق مرزي ايران با افغانستان و عراق، برخي افراد و به خصوص عشاير در صدد انجام چنين اقدامي برآمده اند و برخي نيز مهاجرت کرده اند. در گزارش از ايالت خراسان به رياست وزرا به تاريخ 27/4/1315 با اشاره به اينکه: «چون اطلاعات واصله حاکي بود که مأمورين امنيه در سرحدات براي برداشتن چارقد مستمسک به خشونت و سختي شده و در بعضي موارد نيز منافع شخصي خودشان را در نظر مي گيرند» خاطرنشان گرديده: «ادامه اين ترتيب، ممکن است مشکلاتي توليد نمايد و بعضي از ساکنين نقاط سرحدي پس از رفع محصول ]کشاورزي[ به طرف افغانستان کوچ نمايند».(29)
در همين راستا در گزارش ديگري از خرمشهر به تاريخ 8/11/1314 صراحتاً از مهاجرت چندين خانواده به عراق اشاره شده و مي افزايد: «... از خرمشهر اهالي به طور قاچاق در نتيجه تجدد و تربيت نسوان به خاک عراق رفته اند... قونسول بصره هم خبر مزبور را تأييد کرده» در ادامه از لزوم اتخاذ تدابيري براي معاودت آنان سخن به ميان آمده است.(30)

رایکا
12-07-2010, 19:26
سپهبد فريدون سنجر نيز در خاطرات خود با اشاره به عکس العمل مردم در خوزستان و به خصوص اهواز در مقابله با کشف حجاب، اين نکته را تأييد کرده است که: « در بسياري از خانواده ها، فقط و فقط به همين انگيزه ]فرار از کشف حجاب[ به عراق مهاجرت کردند و ديگر برنگشتند».(31)دو گزارش ديگر نيز از مهاجرت برخي از عشاير به عراق و قصد شورش برخي ديگر حکايت مي کند. در گزارش از دشت ميشان به تاريخ 27/1/1315 با اشاره به مهاجرت عده اي از افراد خاطرنشان گرديده: « مهاجرت فقط اين عده نبود، از طوايف ديگر هم مهاجرت نموده اند، علت آن هم ظاهراً از ترس کشف حجاب بوده» سپس در ادامه مي افزايد: « تحقيقات محرمانه دلالت دارد که آنها از طرف دولت عراق تشويق گرديده اند و به علاوه در اينجا نيز مورد تعدي واقع مي شوند».(33) گزارش پاياني نيز که از سوي کميسر سردشت و به تاريخ 17/1/1315 ارسال شده است هم حاکي است که: « بر اثر فشار نايب الحکومه سردشت براي تغيير لباس نسوان، بين عشاير آنجا يک نوع زمزمه هاي کوچ و طغيان، توليد و آنان براي کمک به مقاصد خود با پشندري ها ]از طوايف کرد عراقي نزديکي در مرز ايران[ روابطي حاصل و رؤساي پشندري ها به عشاير سردشت قول داده اند که در موقع لزوم با آنها معاونت کنند».(33)
حاصل سخن اين که قريب يک دهه، اين چالش بي حاصل ميان کارگزاران نظام و مردم در دوره رضاشاه به فاصله توده ها از حکومت، بيش از بيش دامن زد به گونه اي که اين اقدام برخي تکاپوهاي مدرن سازي شاه را تحت الشعاع قرار داد و از او چهره-اي منفي در اذهان و افکار عمومي ايجاد نمود.
تاريخ نشان مي دهد که حکومت ها به ندرت مي توانند از مقابله با خواسته ها و مطالبات توده ها برآيند.
پي نوشت :

1 – اسنادي از انجمن هاي بلدي، تجار و اصناف (1320 – 1300 هـ ش) جلد اول، تهيه و تنظيم: معاونت خدمات و اطلاع رساني دفتر رئيس جمهور، به کوشش رضا مختاري اصفهاني، تهران، وزرات فرهنگ و ارشاداسلامي، سازمان چاپ و انتشارات، 1380، سند شماره 39، 1/39، 2/39 و 40 صص 158 – 163.
2 – همان، سند شماره 56، ص 233.
3 – مهديقلي خان (مخبر السلطنه) هدايت، خاطرات و خطرات: گوشه اي از تاريخ شش پادشاه و گوشه اي از دوره زندگي من، چاپ دوم، انتشارات زوار، تهران، 1344 ، ص 5192.
4 – تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، مرکز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، تهران، 1378، سند شماره 2، صص 10 – 11.
5 – م.س. ايوانف، تاريخ نوين ايران، با مقدمه احسان طبري (فاقد ساير مشخصات)، ص 87.
6 – اسنادي از انجمن هاي بلدي تجار و اصناف، ج1، پيشين، سند شماره 95 و 1/95، صص 359 – 361.
7 – تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، پيشين، سند شماره 64 و 190 – 192، صص 167 و 384 – 386.
8 – خاطرات و خطرات، پيشين، ص 383.
9 – خشونت و فرهنگ: اسناد محرمانه کشف حجاب (1322 – 1313): به کوشش مديريت پژوهش و انتشارات و آموزش سازمان اسناد ملي ايران، تهران، 1371، سند شماره 168، ص 97.
10 – تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، پيشين، ص 408 ، همچنين خشونت و فرهنگ: اسناد محرمانه کشف حجاب، پيشين، صص 25 – 26.
11 – اسنادي از انجمن هاي بلدي تجار و اصناف، ج 2، پيشين، سند شماره 220 و 2/220 و 228 ، صص 722 – 740.
12 – علي صالحي، چگونگي پيدايش کشف حجاب در عصر رضاخان (مقاله)، از مجموعه مقالات همايش اسناد و تاريخ معاصر ايران، مرکز بررسي اسناد تاريخي، آذر 1381، ص 91 (ضمناً اسناد اين مقاله ها فاقد شماره مي باشند).
13 – همان، ص 92.و
14 – خشونت و فرهنگ: اسناد محرمانه کشف حجاب، پيشين، سند شماره 197، ص 113.
15 – اسنادي از انجمن هاي بلدي تجار و اصناف، ج 2، پيشين، سند شماره 5/214، صص 702 – 703.
16 - همان، اسناد شماره 5/214و 6/214، صص 703 – 704.
17 – براي عين متن اعلان توزيع شده مذکور در گرگان رک: تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، پيشين، ص 528.
18 – اسنادي از انجمن هاي بلدي تجار و اصناف، ج 2، پيشين، اسناد شماره 238 – 3/238، صص 766 – 769.
19 – همان، سند شماره 253، صص 819- 820.
20 – تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، پيشين، سند شماره 6، ص 36.
21 – حکايت کشف حجاب، تدوين:مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، تهران، مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، 1380، سند شماره 2، ص 114.
22 – خشونت و فرهنگ: اسناد محرمانه کشف حجاب، پيشين، اسناد شماره 369 – 366، صص 207 – 208.
23 – مهين نوري، مروري بر کودتاي سپاه و تاريخچه کشف حجاب، تهران، مهين نوري، 1378، سند شماره 124، صص 118 – 119. (گفتني است که شماره گذاري اسناد اين کتاب به ترتيب نبوده، بلکه بر اساس تصويربرداري از اسناد ساير کتب و به طور پراکنده در لابلاي صفحات آمده است).
24 – تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، پيشين، سند شماره 89، ص 221.
25 – چگونگي پيدايش کشف حجاب در عصر رضاخان (مقاله 1، پيشين، ص 98. (ضمنا عين متن بخشنامه در اين صفحه درج شده است).
26 – همان، ص 95.
27 – خشونت و فرهنگ: اسناد محرمانه کشف حجاب، پيشين، سند شماره 27، ص 18.
28 – تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، پيشين، سند شماره 183، ص 367.
29 – خشونت و فرهنگ: اسناد محرمانه کشف حجاب، پيشين، سند شماره 164، ص 95.
30 – همان، سند شماره 357، ص 201.
31 – حاصل چهل سال خدمت، خاطرات سپهبد بازنشسته فريدون سنجر، صص 42 – 43، به نقل از: تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، پيشين، ص 229.
32 – تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، پيشين، سند شماره 359، ص 202.
33 – همان، سند شماره 161، صص 337 –

منبع: www.historylib.com

رایکا
12-07-2010, 20:06
زوایایی از پدیده كشف حجاب
پژوهشگر: هوشنگ سعادت

چکیده: جامعه‌ی ایران تا قبل از آشنایی درباریان با فرهنگ غرب، ‌فضایل سنتی خود را محفوظ نگاه می‌داشتند، حتی در حرمسراها زنان از قواعد مذهبی چشم نمی‌پوشیدند، حتی جماعتی در حرمسراها بودند كه شئون اساسی را به زنان یادآوری می‌كردند. فقط پس از مسافرت‌های فرهنگ ناصرالدین شاه وهن زننده در این زمینه وارد شد.
بطور طبیعی ظهور زن در عرصه‌ی حیات ملی ایرانیان همراه حضور مرد در این سامان است، از بدو آفرینش تا به امروز، پیوستگی و وابستگی این دو به یكدیگر هویدا است.1 صاحب نظرانی كه درباره‌ی وضع زنان ایرانی و نحوه پوشش آنان در خلال تاریخ بررسی كرده‌‌اند بر این باورند كه اقوام این مرز و بوم مردمی فكور، پر تلاش و اخلاقی بوده‌اند و گواه بارز بر حیات فكری آنان اعتقاد به وحدانیت خالق و روز رستاخیز می‌باشد. این امتیاز عظیم نشان دهنده‌ی فضل الهی بر مردم این دیار است. «هردوت» و «گزنفوت» و دیگر بیگانگان در آثارشان به رغم دشمنی‌های بین یونان و ایران اذعان داشته‌ا‌ند كه ایرانیان مردمی پایبند به مبانی دینی، سخت كوش ... بوده‌اند و از تقوی، كرامت و عزت انسانی برخوردار بوده‌اند. این گونه خصوصیات تا ظهور اسلام و پذیرش آن از سوی ایرانیان از وجوه تمایز جوامع ایرانی بود. در طی تاریخ هزار و چهارصد ساله به رغم همه‌ی گرفتاری های مردم این مرز و بوم هیچ جهانگرد و مورخ روشن ضمیری نیست كه از صفا و صمیمت ایرانیان سخن نرانده باشد، مرد و زن ایرانی به نجابت، حسن خلق، پاكدامنی و درستكاری ستوده شده‌اند.2
از نظر پوشش، در فرهنگ پوششی ایل نشینان ایران نه فقط زنان به حفظ حجاب و لباس‌های بلند ملزم بودند بلكه مردان نیز البسه‌ی گشاد به تن می‌كردند حتی بی‌كلاهی را عیب می‌شمردند.3
دركل، جامعه‌ی ایران تا قبل از آشنایی درباریان با فرهنگ غرب، ‌فضایل سنتی خود را محفوظ نگاه می‌داشتند، حتی در حرمسراها زنان از قواعد مذهبی چشم نمی‌پوشیدند، حتی جماعتی در حرمسراها بودند كه شئون اساسی را به زنان یادآوری می‌كردند. فقط پس از مسافرت‌های فرنگ ناصرالدین شاه وهن زننده در این زمینه وارد شد. از این زمان است كه می‌بینیم لباس‌های رقاصگان اروپایی به ذائقه شاه خوش می‌آید و در میان گروهی از «عمله‌ی طرب» مرسوم می‌شود. با وجود این تا زمان كشف حجاب رضا شاهی یك نمونه هم یافت نمی‌شود كه تصویر زنان ایرانی حتی درباری سر برهنه و بی‌حجاب نشان داده شود.4
اما رضا شاه در جهت تشدید وابستگی به نظام بین‌المللی كه نظام سنتی ایران بزرگ‌ترین رمز آن بود به تجددگرایی روی آورد و پدیده‌ی كشف حجاب با آهنگ تندتری پیگیری شد و اجرای آن با خشونت قرین گشت.5
هدف استعمار تهاجم به ارزش‌های دینی از جمله «حجاب» زن مسلمان بوده است اقدام رضا شاه علیه پوشیدگی زنان نشانه‌ی عملی و خشن این تهاجم فرهنگی بود. حضور میسیون‌های مذهبی، نشر مطبوعات متأثر از فرهنگ غربی، نهایتا فكر تشبه به غرب از جمله عواملی بود كه به اجرای سیاست كشف حجاب كمك كرد. خواسته‌های نفسانی شهوت‌رانانی چون تیمورتاش و همفكران او نیز به روند كشف حجاب كمك كرد. رضا شاه مدعی بود مردم وقتی لباس متحد‌الشكل بپوشند، كلاه پهلوی برسر گذارند و نسبت به تقیدات دینی مست شوند، متمدن خواهند شد. درك او از تمدن رفتار متجدد مآبانه بود، نه اختراع و اكتشاف. شاه مغرور دل خوش بود كه با تغییر لباس و كنار گذشتن مذهب، جامعه متمدن خواهند شد. گرچه رضا شاه تجدد مآبی را از اوایل سلطنت در سر می‌پروراند، متحدالشكل كردن البسه در سال 1307، حضور خانواده‌اش در حرم حضرت معصومه (س) و دیگر اقدامات او مؤید این مطلب بود، ولی سفر تركیه این تلقی را تقویت كرد. مخبرالسلطنه می‌نویسد: «فكر تشبه به اروپایی از آنجا [تركیه]‌ به سر پهلوی آمد».6

رایکا
12-07-2010, 20:07
رضا شاه بعد از مسافرت تركیه، از رفع حجاب زن ها صحبت می‌كرد و به هیأت دولت می‌گفت: «ما باید صوره‌ و سنتا غربی بشویم و باید در قدم اول كلاه‌ها تبدیل به شاپو بشود و نیز باید شروع به رفع حجاب زن‌ها نمود و چون برای عامه‌ی مردم دفعتا مشكل است اقدام كنند، شما وزراء معاونین باید پیشقدم شوید... به حكمت، وزیر فرهنگ، دستور داد كه در مدارس زنانه معلمان و دخترها باید بدون حجاب باشند و اگر زن و دختری امتناع كرد او را در مدارس راه ندهند».7
غالبا مطالبی كه در ضرورت رفع حجاب از سوی شاه و اطرافیان مورد تأكید قرار می‌گرفت این بودكه وجود حجاب اولا، خلاف تمدن، ثانیا خلاف قانون طبیعت می‌باشد، ثالثا سبب عدم حضور زن به عنوان نیمی از مردم جامعه در عرصه كار می‌شود.
در خاطرات افراد متعدد كه خود از دست اندركاران حكومت رضا خانی بودند، تحمیلی بودن واقعه‌ی كشف حجاب بیشتر مشهود می‌گردد. بدالملوك بامداد می‌نویسد: «... به اشاره اعلیحضرت رضا شاه ...، عده‌ای از زنان فرنگی انتخاب... و به آنها گفته شد كه مأموریت دارند تا جمعیتی تشكیل بدهند... این جمعیت در جلسات بعد نام كانون آزادی را برای خود اختیار كرد».
این كانون به ریاست خانم دولت‌آبادی وظیفه داشت برای متجدد كردن بانوان تلاش كند، به دلیل مقاومت اجتماعی، كانون عملا كاری از پیش نبرد، قار شد در مدارس تدریجا مجالس جشن و سرور با روی باز و بدون حجاب برگزار گردد.8
انتشار این خبر با واكنش‌های اجتماعی مواجه گردید. نخستین واكنش را علمای شیراز بروز دادند.
در فروردین 1314 دختران مدرسه‌ی «مهر آیین شیراز» را واداشته بودند كه بدون حجاب در مراسمی حاضر شوند. در این رابطه علمای شیراز تلگرافی اعراض آمیز به شاه زدند و این در شرایطی بود كه شاه آماده می‌شد تا بر برداشتن حجاب زنان دربار و ملكه و دخترانش آنان را با غافله‌ی تمدن غربی همراه سازد. جریان اجبار محصلین به كشف حجاب در تهران و شهرها ادامه یافت. در مقابل اجرای این سیاست بود كه واقعه‌ی خونین مسجد گوهرشاد پیش آمد. با انتشار خبر قیام گوهرشاد، مقدمات اعتراض اجتماعی وسیعی فراهم شده بود. اما فقدان رهبری منسجم و خشونت عوامل شاه باعث شد نه تنها این اعتراض تبلور پیدا نكند بلكه شاه را مصمم به اجرای خشونت بار كشف حجاب نماید. مقدمات امر این گونه بودكه در هفده دی ماه 1314 ش. در دانشسرای عالی تهران مراسمی برگزار گردید. در این مراسم همسران صاحب منصبان، همسر و دختران شاه رسما بدون حجاب ظاهر شدند و این روز به نام «روز آزادی زن» و «كشف حجاب» نامگذاری شد.
حكمت كه خود در آفرینش كشف حجاب فعال بود در مورد تبعات این واقعه می‌نویسد:
«بلافاصله بعد از مراسم 17 دی دو امر پیش آمد كه یكی به حد افراط و دیگری به حد تفریط بود. از یك طرف بعضی از زن‌های معلوم الحال به كافه‌ها و رقاص‌خانه‌ها هجوم آورده و همه در مرئی و منظر جوانان بوالهوس به رقص پرداخته و با آن جوانان به انواع رقص‌های معمول فرنگستان مشغول دست افشانی و پایكوبی شدند و از طرف دیگر مأمورین شهربانی و پلیس‌ها در تهران و ... برحسب دستور وزارت كشور به زنان بی‌خبر مزاحم شده و آنها را به اجبار وادار به كشف حجاب می‌كردند ....»9
در كتاب «خاطرات صدر الاشراف» آمده است: «در اتوبوس زن با حجاب را راه نمی‌دادند ... بعضی از مأمورین زن‌هایی كه پارچه روی سر انداخته بودند اگر چه چادر معمولی نبود از سر آنها كشیده [و]‌ پاره پاره می‌كردند و اگر زن فرار می‌كرد او را تا توی خانه‌اش تعاقب می‌كردند و به این هم اكتفا نكرده اتاق زن‌ها و صندوق لباس آنها را تفتیش كرده، ... من این حركات وحشیانه‌ی مأمورین پست فطرت را در ولایات زیاد شنیده بودم ...»10
در این باره هدایت می‌نویسد:
« پلیس دستور یافت روسری از سر زن‌ها بكشد، ‌روسری‌ها پاره شد و اگر ارزش داشت تصاحب، مدتی زد و خورد بین پلیس و زن‌ها دوام داشت».11
وقتی منابع دولتی و عوامل مؤثر حكومت به این صراحت از مقاومت سخن می‌گویند معلوم است كه این مقاومت ابعاد بسیار وسیع‌تری داشته است. درست پس از اعلام ضرورت كشف حجاب، مأمورین شهربانی تعرض وسیع را به حریم خانواده‌ها آغاز كردند. اگر ساده اندیشانه بپذیریم كه كشف حجاب خود تمدن بود و یا راه را به سوی متمدن شدن جامعه می‌گشود، نمی‌توانیم این حقیقت را نادیده بگیریم كه هیچ رشد و تمدنی را نمی‌توان و نباید به زور چماق حكومت به جامعه تحمیل كرد. آیا گسترش تمدن با عفت ناسازگار است؟ هدایت اجتماعی به سوی تمدن نه تنها نیاز به زور و فشار ندارد، بلكه به دلیل هماهنگی با طبیعت انسانی، بدون هیچ اجباری و فقط در پرتو مدیریت با شعور سیاسی جامعه به سرعت قابل حصول نیز هست.12
رضا شاه اگر به راستی به رشد و اعتلای اجتماعی جامعه می‌اندیشد و سیاست فرهنگی او به معنی نابود كردن ارزش‌های اسلامی ـ ملی نبود، می‌باید كه زمینه‌های گسترش كار و تلاش و توسعه‌ی اقتصادی را با توسعه‌ی صنعت و فن‌آوری و انواع فعالیت‌های شهری پدید می‌آورد.13

رایکا
12-07-2010, 20:07
تهاجم فرهنگی و كشف حجاب
بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد كه مقدمات تهاجم فرهنگی در دوران سلطه‌ی قاجار آغاز می‌شد و مسئله «كشف حجاب» را در راستای تهاجم غرب باید بررسی كرد. این تهاجم در زمان رضا شاه با قلدری و در زمان محمدرضا شاه با خدعه، نیرنگ و تبلیغات مسموم كننده انجام گرفت. كشف حجاب نبایستی امری ساده تلقی گردد باید آن را بسان كلیدی دانست كه در صورت قرار گرفتن در دست غرب به راحتی درهای بسته‌ی ملت به روی اجنبی را باز كرد، فساد، فحشا و مواد مخدر را در جامعه رواج داد. منابع انسانی و ثروت‌های این ملت به چپاول و غارت غربی ها رفت. آنها كه در زمان ناصرالدین قرار داد فروش انحصاری توتون را نتوانستند تحمیل كنند اما در قضیه‌ی كشف حجاب موفق می‌شودند، پس باید به خوبی آنها را شناخت و از انگیزه‌هایشان آگاه شد. بی‌تردید در كشف حجاب برای استكبار منافع بسیاری وجود داشته، در هر كشور اسلامی كه رفته از نخستین اقداماتش كشف حجاب بوده، چنانچه فرانسه در الجزایر به همین اقدام دست زد. مستر همفر، جاسوس انگلیس در كشورهای اسلامی، در بخشی از خاطرات خود آنجا كه نقاط قوت مسلمان‌ها را بر می‌شمارد به مورد حجاب اشاره می‌‌كند و می‌گوید: «زنان آنان دارای حجاب محكم هستند كه نفوذ فساد در میانشان ممكن نیست». امروزه تهاجم فرهنگی ابعاد بسیار متنوع و سازمان یافته‌ای به خود گرفته كه مسأله كشف حجاب در این تهاجم به طور مستقمی مطرح نمی‌شود. لكن یك نتیجه‌ی كلی از آن گرفته می‌شود و آن شكستن حریم بین زن و مرد و نشاندن آنها به التذاد جنسی حرام و نامشروع است و ام‌الفساد همین جاست. برداشتن حجاب بین زن و مرد و از بین بردن حیا و عفت مقدمه‌ای است برای تباهی نیروهای انسانی و چپاول ملت‌ها، لذا طرح مسئله كشف حجاب دو فایده‌ی بزرگ خواهد داشت: فایده اول عبرت گرفتن از تاریخ كه به قول امام راحل (ره) [تاریخ]‌ معلم انسان‌هاست. فایده‌ی دوم، فهم این نكته كه این توطئه و این حلقه از تهاجم فرهنگی خاتمه نیافته و دشمن همچنان درصدد است تا با بهره‌گیری از شیوه های جدید به نتایج كشف حجاب دست یابد.14

رایکا
12-07-2010, 20:08
پیشینه‌ی كشف حجاب در تاریخ معاصر
از فتنه‌های مهم بهاییت، فتنه‌ی قره‌العین* بود. وی پس از جذب شدن به بهائیت هسمر خود را به سه فرزند رها كرد و به تبلیغ مرام ساخته‌ی استعمار پرداخت. علت جذب وی به «باب» نه از جهت فكری بلكه به شهوت‌ ـ‌پرستی‌اش بود. خاندان او خاندان عفت، زهد و قناعت بودند و در چنین محیطی وسایل عیش و عشرت برای او مهیا نبود، برای رهایی از این قید و بند به حزبی پیوست كه به هیچ نظم و قاعده‌ای پایبند نبود. لذا قره‌العین به «بابیان» كه دارای مرام اشتراك جنسی بودند پیوست و نخستین نغمه‌های شوم بی‌حجابی زنان را سر داد و خود را به عنوان نخستین زن بی‌حجاب در تاریخ معاصر مطرح كرد كه نه تنها در مجامع بی‌حجاب ظاهر می‌شد و تبلیغ بهاییت می‌كرد، بلكه بدون هیچ واهمه‌ای عقاید و پندارهای سخیف بهاییت را در مورد مرام اشتراك جنسی شرح می‌داد و به حضار بشارت می‌داد كه از این پس نه تنها زنان آزاد و رها می‌توانند در مجامع و اجتماعات حضور یابند بلكه یك زن می‌تواند با چند مرد زندگی زناشویی داشته باشد. بنابراین وی را باید از جمله‌ی نخستین زنانی دانست كه در تاریخ معاصر (در زمان زمامداری ناصرالدین شاه) پوشش از سر و تن برگرفت و سنگ بنای بی‌حجابی را در جامعه اسلامی ایران بر جا گذاشت. بعد از اعدام او، این قضیه خاتمه نیافت و در چهارچوب برنامه‌ی ذكر شده‌، از طرف انجمن‌های فراماسونری و غرب زدگان دنبال شد و رضا شاه مجری و تكمیل كننده‌ی آن گردید. در این راستا در كشورهای اسلامی چون مصر، الجزایر، تركیه و افغانستان و... نیز حركت‌هایی صورت گرفت. در مصر نخستین حركتی كه به عنوان آزادی زنان صورت گرفت در اواخر سلطنت «اسماعیل پاشا» بود. ولی برای اینكه بتواند ملت خود را به شاهراه تمدن برساند، متوسل به افكار غربی‌ها شد و قلم بدستان مزوری در اطراف وی به نوشتن كتب و مقالات پرداختند از جمله‌ی آنها «قاسم بیك امین» بود كه جمله‌ی « هر شرط تحولی رفع حجاب است» از اوست. در الجزایر، نیروهای اشغالگر فرانسه مبارزه‌ی عظیمی علیه حجاب به ویژه چادر شروع كردند. مردم استمار زده مبارزه‌ی منفی خود را بر علیه این اقدامات آغاز كردند. در تركیه مصطفی كمال پاشا كه بعدها به «آتاتورك» لقب یافت، پس از شكست پادشاه عثمانی دست به اسلام‌زدایی زد و دستور داد زن‌ها كشف حجاب كنند و مردان تغییر كلاه به سبك اروپایی دهند.
در افغانستان نیز امان‌الله خاف پادشاه این كشو رپس از بازگشت از سفر اروپا به اقدامات خود بر علیه حجاب شدت بخشید و انجمن حمایت از نسوان تشكیل داد كه تبلیغ بی‌حجابی را در سر لوحه‌ی كارهایش قرار داده بود. امان‌الله با زنش از ایران دین كردند، بی‌حجابی ملكه در افكار عمومی ایران اثر بدی گذاشت كه پس از بازگشت پادشاه به كشورش مردم بر سر تغییر كلاه و كشف حجاب علیه او قیام كرده و از سلطنت عزل شد.
در كشور ما نیز همچنان كه گفته شد با حركت‌های سخیف قره‌العین جرقه‌ی این پدیده‌ی شوم زده شد و به طور تدریخی ادامه پیدا كرد. فساد پادشاهان قاجار و گرایش آنها به مظاهرتمدن غربی موجب گسترش آن شد. ناصرالدین شاه با سفر به مسكو ضمن دیدار از نقاط دینی این شهر به تئاتر كارولین می‌رود، لباس بالرین‌ها توجه وی را جلب می‌كند. در برگشت به ایران دستور می‌دهد زنان حرم از این نوع لباس بپوشند، این عمل موجب تغییراتی در لباس زنان جامعه شد ولی این تغییر و تحولات خیلی محدود بود. وضع به همین منوال ادامه داشت تا زمامداری رضا خان فرا رسید. وی كه متعهد به اجرای سیاست‌های استعمار بود، پس از تاجگذاری به حمایت از كانون‌ها و انجمن‌ها پرداخت. این مراكز محل مناسبی برای تبلیغ بی‌حجابی بود، در سال‌های 1305 و 1314 «جمعیت بیداری نسوان» و «كانون بانوان» تأسیس شدند. ریاست كانون با صدیقه دولت آبادی بود، وی از جمله زنانی بود كه چند سال قبل از كشف حجاب رسمی، بی‌حجاب از منزل خارج می‌شد. در این ایام جراید كشور در مراقبت شدید اداره‌ی سانسور شهربانی قرار داشتند و مدیران آنها وابسته به حكومت و فراماسونری بودند و با ارائه‌ی مقالات و عكس‌های زنان بی‌حجاب و گاه عریان زمینه ‌های فساد را مهیا می‌كردند.15

رایکا
12-07-2010, 20:08
مهم‌ترین زمینه‌ی كشف حجاب تفسیر لباس مردان در سال‌های 1304 و 1307 و 1314 ش بود. استعمار به خوبی می‌دانست كه مردان نسبت به پوشش زنان خود اهمیت زیادی می‌دهند و یكباره به كشف حجاب تن نمی‌دهند و فشار بدون تهیه‌ی مقدمات همان نتیجه‌ای را خواهد داد كه در افغانستان بر سر امان‌الله خان آمد، لذا بهتر آن دیدند كه از تغییر لباس مردان شروع كنند تا از این رهگذر هم ذهن جامعه را نسبت به تغییرات عمده كه جزء آداب و سنت‌های اجتماعی به شمار می‌رفت آماده سازند، چرا كه مردان بر سر وضع خود و نوع لباس و كلاه... كمتر حساسیت به خرج می‌دهند و این تغییر را بعد از كمی فشار خواهند پذیرفت و این نخستین رخنه در دگرگونی ارزش‌های سنتی و ملی خواهد بود و هم چنین عكس‌العمل مردم را بسنجند. با توجه به اینكه برای متخلفین از آن جریمه‌ی نقدی و حبس مقرر كرده بودند. این خود نوعی فشار بود لذا ابتدا اجبار به تغییر لباس و كلاه را در ادارات اجرا و سپس به صورت عمومی آن را اجباری می‌كردند تا در فاصله‌ی بین دو اجبار عكس‌العمل‌ها را ارزیابی كرده و نتایج حاصله را استخراج كننده بدیهی بود در صورتی كه واكنش‌ها عادی بود بیانگر تغییر تفكر و فرهنگ جامعه به شمار می‌آمد زیرا مسئله‌ لباس، شكل و نوع آن یك مسئله سطحی و ساده نیست بلكه كسی، لباس خود را تغییر می‌دهد كه پیش از آن نوع تفكر و فرهنگ خود را تغییر داده باشد. بالاخره حكومت وابسته‌ی پهلوی با تغییر كلاه پهلوی به شاپور (لگنی)، دگرگونی مورد نظرش را به اجرا گذاشت و زمینه را برای كشف حجاب فراهم نمود تا این كه در 17 دی 1314 رضا شاه به همراه تاج الملكوك، شمس و اشرف به دانشسرای مقدماتی رفتند. ملكه و دخترانش بدون حجاب در آنجا ظاهر شدند. از آن روز فجایع این اقدام ضد اسلامی و ملی در شكل‌های مختلف آغاز شد و همه ی نیروهای امنیتی و نظامی برای اجرای آن بسیج شدند.16
شاید برخی بر این باور باشند كه تغییر لباس و كشف حجاب امری ساده و سطحی بوده است. این گمان ناشی از عدم شناخت عظمت وجودی زن و مردم و تفاوت‌های آن دو می‌باشد. منتسكیو ضمن اشاره به این تفاوت‌ها بر لزوم حفظ حیا و حجاب تأكید كرده و می‌گوید: «قوانین طبیعت حكم می‌كند زن خوددار باشد. زیرا مرد با تهور آفریده شده است و زن نیروی خودداری بیشتری دارد. بنابراین تضاد بین آنها را می‌توان با حجاب از بین برد و بر اساس همین اصل، تمام ملل جهان معقتدند كه زنان باید حیا و حجاب داشته باشند».17
همچنان كه گفته شد تغییر لباس در زنان و مردان ناشی از تغییر فرهنگ و عقیده‌ی شخصی است، گرچه در ابتدای سیطره‌ی رضاخان این مورد با زور سر نیزه تا حدودی در جامعه پیاده شد ولی «خو» دادن مردم به آن و پذیرش تدریجی آن از سوی مردم موجب ایجاد نوعی تفكر در خصوص فرهنگ و عقیده گردید. آیا استعمار و عامل آن رضا شاه در این مبارزه پیروزگر شدند و با برگرفتن حجاب از سر و تن زن‌ها و گذاشتن و پوشاندن كلاه و لابس اروپایی بر سر و تن مردمان توانستند نور عشق به اسلام را از تن و روح ملت بزدایند.
ملت و روحانیت در این مبارزه‌ی بی امان حماسه‌هایی خلق كردند كه نمونه‌های آن را در مبارزه آنها با حكومت محمدرضا پهلوی می‌توان سراغ گرفت، قیام مسجد گوهرشاد و كشته شدن هزاران نفر از مردم و روحانیت و تبعید و زندانی شدن جمع كثیری از آنها نقطه‌ی اوج این مبارزات بود. و از آن واقعه‌ی جانگذاز تا سقوط پهلوی اول و دوم این مبارزه همچنان ادامه داشت تا اینكه خداوند متعال پاداش این مبارزات و از جان گذشتگی‌ها را پیروزی انقلاب اسلامی كه از بی‌نظیرترین انقلابات تاریخ است، قرار داد و آن را مقدمه ای برای ظهور مهدی موعود (عج) قرار داد.18

رایکا
12-07-2010, 20:09
كشف حجاب، اوج ابتذال زن ایرانی
درباره كشف حجاب در عصر پهلوی كتاب‌های متعددی به نگارش در آمده و از مفاد آنها چنین بر می‌آید كه بین رضا شاه و آتاتورك رابطه‌ای صمیمانه وجود داشت. رضا شاه در زمامداری هفده ساله‌ی خود تنها یك بار به خارج از كشور سفر كرد. سفری كه ثمره‌ی آن ابتذال زن ایرانی بود. او به تركیه سفر كرد و آن قدر مجذوب ظواهر آنجا و مردم آن دیار شد كه از همان جا تلگرافی به دولت ایران فرستاد و گفت: «اگر كشاورزان بخواهند هنگام كار زیر نور آفتاب از گناه تمام لبه استفاده كنند، اشكالی ندارد.19
پیش‌تر گفته شد، تغییر پوشش و تفكر بینابین آن در دوران قاجار شكل گرفت. شاهان قاجار در مسافرت‌های فرنگ مرعوب فرهنگ منحط آنجا شده و از پوشش زنان اروپایی خوش‌شان آمده بود بدشان نمی‌آمد كه زنان حرمسرایشان از آن نوع لباس بپوشند. در عكس‌های برجای مانده از قاجار زنان بالاپوشی به كل سنتی دارند اما به جای شلوار، دامنی كوتاه با جوراب به تن دارند، نیمی قجری و نیمی اروپایی. ا لبته در هیچ یك از تصاویر زنان این دوره زنی بدون روسری دیده نمی‌شود. با وجود این، ابتذال زن ایرانی زمانی شروع شد كه پای او به حرمسراها باز شد. این ابتذال در عصر پهلوی اول نیز بعد از سفر وی به تركیه با تبلیغات دامنه‌دار و گسترده علیه حجاب شروع شد، این مسافرت در واقع زمینه‌ی پذیرش كشف حجاب را فراهم نمود. رضا شاه به كشوری سفر كرده بود كه پدیده‌ی پان تركیسم آن با محوریت مصطفی كمال پاشا می‌رفت تا به سبك اروپا شكل بگیرد. درباره شیفتگی رضا خان به تركیه و اقدامات آتاتورك حتی قبل از اینكه بر اریكه سلطنت ایران تكیه زند، مطالب فراوانی گفته شده است.روزنامه‌ی «مورنینگ پست» در شماره‌ی 12 خود می‌نویسد: «رضا خان به كارهای مصطفی كمال بسیار شیفته شده و در تقلید از برنامه‌ی سیاسی او نیز تردیدی به خود راه نداده است». در شماره‌ی دیگر این نشریه، عدم تقلید كامل رضا خان از وی را در ابتدای تغییر سلطنت خطر بلشویزم می‌داند. آنچه در این سفر بیش از همه توجه رضا شاه را به خود جلب كرد، حضور زنان و دختران بی‌حجاب در مراكز علمی و آموزشی این كشور بود. به همین جهت پس از این بازدیدها خطاب به سفیر كبیر ایران اظهار می‌دارد: «هنوز عقب هستیم و فورا باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم، خصوصا زنان اقدام كنیم». تأثیر این مسافرت در رضا شاه به حدی است كه خطاب به رییس الوزراء می‌گوید: «نزدیك دو سال [است]‌ كه این موضوع ـ‌كشف حجاب ـ‌سخت مرا به خود مشغول داشته است. خصوصا از وقتی كه به تركیه رفتم و زن‌های آنجا را دیدم كه «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته ... دیگر از هر چه چادری است بدم آمده است . اصلا چادر و «چاقچور» دشمن ترقی و پیشرفت مردم است».20 رضا شاه در دانشسرای عالی تهران گفت:« بسیار مسرورم از این كه می‌بینم زنان به حقوق و مزایای خود نائل شده‌اند». معلوم می‌شود ایشان «برهنگی» را حقوق و مزایای از دست رفته‌ی زنان می‌پنداشت. لازم به یادآوری است قبل از اعلام رسمی كشف حجاب، قانون متحدالشكل شدن البسه در سال 1307 ش. در مجلس شورای ملی به تصویب رسیده بود، در این مدت هفت ساله رضا شاه كوشید تا كشف حجاب را موجه جلوه دهد اما به دلیل مقاومت روحانیت و مردم مسلمان ایران هرگز جرأت طرح آن را به عنوان یك قانون و تصویب آن در مجلس شورای ملی نیافت و در حد بخشنامه‌ای بیش باقی نماند، دولت نیز تلاش نمود تا قیمت پارچه و البسه گران نشود. در بخشی از بخش‌نامه‌ی دولت به تاریخ بهمن ماه 1314 چنین آمده بود: منظر به اینكه استقبال خانم‌ها در تهیه‌ی لباس تجدد باعث سوء استفاده‌ی اصناف و كسبه واقع شده و قیمت اجناس زنانه... را ترقی داده، بلدیه تهران نرخ معتدلی جهت خیاطان و... وضع نموده و ترتیب خاصی هم جهت فروشندگان اجناس زنان داده... و متخلفین مورد تعقیب واقع می‌شوند».21
موضوع كشف حجاب سایر مكاتبات اداری سال‌های نخستین این دستور را تحت الشعاع قرار داده بود و استمرار مكاتبات و بخشنامه‌ها حكایت از مقاومت مردم در قبال این واقعه بود.
قبلا اشاره شد بیشترین دلایل حجاب برداری در ظاهر امر به لحاظ عدم حضور فعال زنان در اجتماع و در عرصه‌های مختلف علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بود ولی در واقع بی‌بند و باری و برهنگی كعبه‌ی آمال متولیان عیاش و لجام گسیخته بود. با دقت در تاریخ این دوره معلوم می‌شود زن ایرانی مسلمان با حفظ حجاب در تمامی صحنه‌ها حوری قدرتمند داشت، لكن می‌شود گفت به عمد این موضوع در تاریخ مورد غفلت واقع شده است. «مورگان شوستر» در این زمینه می‌‌گوید: ‌«... در آن ایام تار ظلمانی [هنگام اتمام حجت روس به ایران‌]‌ كه اوهام مردم در تردید بود كه آیا مجلسی باقی خواهد ماند یا منفصل می‌شود؟ زنان ایران با هیجان و حرارت قلبی برای محافظت [از] آزادی و محبت فوق العاده [به] وطن خود، آخرین اقدامی كه آنان را بر مردمان تفوق و برتری دادند و دلیل بر شجاعت‌شان بود، به عرصه‌ی ظهور رساندند. شهرت داشت كه نمایندگان در چند جلسه‌ی سری مجلس قرار داده بودند كه مطالبات روس‌ها را تسلیم نموده و راضی شوند. بازاریان و اهالی پایتخت فرقه فرقه شده بودند... در این موقع زنان ایران جوابی مهیا نموده و سیصد نفر از جنس ضغیف! از خانه و حرمسراهای محصور با افروختگی بشره كه از عزم ثابت شان خبر می‌داد، بیرون آمده درحالتی كه در چادرهای سیاه و نقاب‌های مشبك سفید مستور بوده و حركت نظامی می‌نمودند، بسیاری از ایشان در زیر لباس یا آستین‌های خود تپانچه پنهان داشتند یكسره به مجلس رفته و در آنجا جمع شده و از رییس مجلس خواهش نمودند كه تمام آنها را اجازه‌ی دخول دهد. رییس مجلس به ملاقات نمایندگان ایشان راضی شده... آن هیبت مادران و زوجات و دختران محجوب ایرانی، تپانچه‌های خود را برای تهدید نمایش داده و نقاب‌ها را پاره كرده و دور انداخته و اراده‌ی عزم آخری خود را اظهار و اعتراف كردند كه اگر وكلا مجلس در انجام فرائض خود و محافظت و برقرار داشتن شرف ملت ایران تردید نمایند، مردان و فرزندان و خودمان را كشته و اجسادمان را همین جا می‌اندازیم».22
در بحث‌های اقتصادی و فرهنگی نیز تاریخ گویای این مطلب است كه زنان همیشه در معیشت، اقتصاد جامعه و تعلیم و تربیت نقش محوری داشتند.
پس از مشروطیت به دلیل امكان ضبط بیشتر حوادث تاریخی، حضور زنان در عرصه‌های فرهنگی، آموزشی، سیاسی، اقتصادی بیشتر عیان و آشكار شد. در تمامی این عرصه‌ها زن ایرانی مسلمان، فرهیخته و روشنفكر با حفظ حجاب و پای فشردن به رعایت حریم جامعه مشاركتی فعال داشت. آنان از رواج بی‌بندوباری كه بنیان‌های اعتقادی، فكری و اخلاقی جامعه را متزلزل می‌كرد به شدت انتقاد می‌كردند. روزنامه‌ی شكوفه، نخستین روزنامه‌ی زنان در ایران، در این باره چنین نوشته است: «این چه رفتار و حركاتی است كه بعضی از زن‌ها یا بعضی از مردها دارند... به چه طریقه و مذهب صحیح است كه در معبر عام، فرق اسلامی را شكسته، پرده‌ی اسلام را دریده، بدون پرده و حجاب، فتح هر باب كرده و بر ضد آیه‌ی شریفه‌ی "ولا یبدین زینتهن الا لبغو لتهن" (باید ظاهر نسازید زیور و زینت‌های خودتان را مگر از برای شوهران خودتان) ... با آن حركات و سكنات مخصوص و از این‌ها بدتر، آن جوانان بی‌غیرت و عصمت، لا مذهب می‌باشند كه خودشان را مانند زنان می‌سازند و هیچ شرم و حیا از خدا نمی‌كنند و از مردم خجالت نمی‌كشند».23
برای كشف حجاب اجهافات و بد رفتاری‌های بسیاری بر مردم روا می‌شد، با فرا رسیدن شهریور 1320 و با خروج رضا خان از ایران، كشف حجاب وارد مرحله‌ی تازه‌ای شد و در دوره‌ی پهلوی دوم علی‌رغم اعلام ظاهری لغو اجباری آن، عملا این قانون پیگیری شده و با مخالفین به شدت برخورد می‌شد.

رایکا
12-07-2010, 20:15
حجاب زدایی در اندیشه‌ی منورالفكران
واقعیت این است كه در بسیاری موارد، زن ایرانی نقش چندانی در اجتماع نداشته و به دنبال روزنه‌ای بود تا خود را مطرح نماید. این امر به دست اندیشه‌گران مشروطه كه كم و بیش با تمدن و فرهنگ غرب آشنا شده بودند با شعار حجاب زدایی خود را نمایاند. اینان راه رهایی از عقب ماندگی زن ایرانی و گام نهادن وی را در مسیر ترقی، رفع حجاب فرض نموده و نخستین گام [را] كه برداشتن روبند و نقات بود، عملی كردند. بدین وسیله قبل از تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی زمینه‌ی برداشتن چادر نیز فراهم گشت. اقدامات تجددگرایانه رضا شاه روند حجاب زدایی را سرعت بخشید تا جایی كه به عنوان یكی از محورهای اساسی سیاست فرهنگی دولت وی جای گرفت. و همچنان كه قبلا گفته شد در هفده دی ماه 1314 از سوی خانواده و شخص شاه كشف حجاب به طور رسمی اعلام شده و داشتن حجاب منع گردید. علی رغم این اقدام این رضا شاه نبود كه اندیشه‌ی كشف حجاب و حجاب زدایی و حركت به سوی فرهنگ برهنگی را مطرح ساخت بلكه وی این اندیشه را در سطح گسترده‌ای عملی ساخت. این منورالفكران جنبش مشروطه خواهی بودند كه حجاب زدایی را مطرح ساختند. یكی از متقدمان، میرزا ملكم خان بود، وی اعتقاد داشت كه نه تنها باید در حوزه‌ی فنی و فن‌آوری از غرب تقلید كرد؛ كه در حوزه‌ی روابط اجتماعی نیز تقلید ضروری است. به ادعای وی:«غربی‌ها به همان میزان كه در صنایع پیشرفت كرده‌اند، به همان نسبت نیز در روابط اجتماعی پیشرفت نموده‌اند». از منظر این افراد یكی از زمینه‌ها «حقوق زنان» و تبدیل نقش سنتی آنها به نقش امروزی در اجتماع بود. یكی از شیفتگان تمدن جدید غربی كه اصل حجاب را نیز مورد حمله قرار می‌دهد میرزا فتحعلی آخوند‌زاده است، وی در خصوص تمدن غرب معتقد است: «مردم آسیا حریت كامله را یكبارگی گم كرده‌اند و از لذت مساوات و نعمت حقوق بشریت كاملا محرومند. بر شما لازم است كه بزرگ خود (غرب) را بشناسید، همیشه به امر و نهی او مطیع باشید و رسم بندگی و آداب انسانیت را یاد بگیرید». وی درباره‌ی حجاب می‌گفت: «كسانی كه بعد از اخلاف ما در دین اسلام بانی پروتستاتیسم خواهند شد، آیه‌ی حجاب را منسوخ خواهند كرد». وی درباره ی الگو گرفتن زنان ایرانی از غرب چنین اظهار نظر می‌كند: «امروز در بعضی از دول غرب زنان را به امور مملكت داخل می‌كنید، چنانچه این رسم قبل از غلبه‌ی عرب‌ها در ایران جایز بود». از دیگر افراد این طرز تفكر میرزا آقاخان كرمانی است. وی بیشتر به باستان گرایی توجه دارد تا غرب‌زدگی، نگاه باستان گرایانه‌ی، وی به سلسله‌های قبل از اسلام، به ویژه هخامنشیان و ساسانیان و ... است ... با تأسیس دولت ساسانی تاریخ ایران روشنی مخصوص یافت...»‌ در خصوص اسلام و آیین زند و برتری قائل شدن برای آیین زرتشت میزرا آقاخان می‌نویسد: «در عالم دیانت، قانون زند استوارترین آیین‌نامه‌های ازمندی سابق بود و مدارش بر پروگرام و نظام ترقی قرار داشت». در اندیشه وی انتساب حجاب به عرب‌ها نیز پیداست. این درحالی است كه مخبرالسلطنه «چادر» را رسم ایرانی می‌داند:
«منیژه منم دخت افراسیاب برهنه ندیده تنم آفتاب»
سخن مشهور وی در ضدیت با حجاب چنین است:
«هر شاخه از درخت اخلاق زشت ایران كه دست می‌زنیم ریشه‌ی او كاشته عرب و تخم او بذر مزروع آن تازیان است. یكی از آنها حجاب بی‌مروت زنان است. در ایران باستان، زنان با مردان شریك زندگانی بودند. حال هزار سال است زنان ایران مانند زنده بگوران تازیان در زیر پرده‌ی حجاب و كفن جلباب مستور و در خانه‌ها چون كور محجوب ، مهجور گشته‌اند...»24
علی‌رغم این كه چنین اندیشه‌گرانی موضوع كشف حجاب را مطرح می‌كردند، اما اقدامات علمی حاكمیت در اواخر دوره‌ی قاجار و مخصوصا رضاخان در تغییر پوشش زنان و مردان، بیش از نظرات ارائه شده مؤثر واقع شد. هر چند اندیشه‌ی كشف حجاب، مقدمه‌ای بر اقدامات عملی در این راستاست.
پانوشت‌ها:
1- مرتضی ، جعفری و همكاران ، واقعه كشف حجاب، تهران ، سازمان مدارك فرهنگی انقلاب اسلامی ، چاپ دوم ، 1373 ، ص هفت
2- همان ، صص نه ـ ده
3- همان ، ص شانزده
4- همان ، ص نوزده
5- همان ، صص نوزده ـ بیست
6- همان ، ص بیست و سه
7- همان ، صص بیست و سه و بیست و چهار
8- همان ، ص بیست و پنج
9- همان ، صص بیست و پنج ـ بیست و شش ـ بیست و هفت
10- همان ، ص بیست و هفت
11- همان ، ص بیست و هفت
12- همان ، ص بیست و هشت
13- همان ، ص بیست و نه
14- حكایت كشف حجاب، واحد تحقیقات مؤسسه‌ی فرهنگی قدر ولایت، تهران ، مؤسسه‌ی فرهنگی قدر ولایت، 1373، صص 7، 13 و 14
* ـ نام اصلی او «فاطمه» یا «زرین تاج» بود و در یك خا نواده‌ی روحانی به دنیا آمده بود.
15- مهستی، ابوذرجمهری و همكاران، نشست تخصصی كشف حجاب، تهران ، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی ، چاپ اول، 1384، صص 136-140
16- همان ، صص 14-142
17- همان ، ص 142
18- همان ، صص 148-149
19- همان ، ص 11
20- همان ، ص 62
21- همان ، صص 15، 12 و 16
22- همان ، صص 22-23
23-همان ، صص ، 23-24
24- همان ، صص 55 ، 56 و 57

منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی

رایکا
12-07-2010, 20:16
ماجرای پایان ناپذیر کشف حجاب نويسنده:محمد بهمنی
منبع:مجله ديدار آشنا
آن روز دختران این مرز و بوم از شرم بی حجابی به تلخی گریستند .
وقتی در سال 1285 شمسی فرمان مشروطه از سوی مظفرالدین شاه امضاشد ، برخی به امید برقراری عدالت خانه ، سر از پا نمی شناختند و گروهی دیگر مرموزانه با مردم امیدوار ، هم نوایی می کردند ؛ اما به ساده دلی آن ها می خندیدند والبته شمار بسیار کمی نیز ، نگران ، آینده را تاریک می دیدند . از همان زمان که گروهی به اروپا رفتند ، به جای طرحی برای پیشرفت ایران ، کلاه و کراوات آوردند ، آن گروه بسیار کم فهمیدند ، این جمع از فرنگ برگشته ، دلشان در آن جا مانده و تا مردم ، میهن ، دین و ایمان این مملکت را شبیه لندن و پاریس تغییر ندهند ، دست بردار نخواهند بود . روزگار ، چه پرشتاب همه چیز را روشن کرد و پیش بینی آن گروه بیداردل امثال شیخ فضل الله نوری درست از آب درآمد !
روشن فکرانی چون میرزا ملکم خان ، آخوند زاده ، فروغی و ... همه بدبختی ملت ایران را دین و ایمان می دانستند ؛ لذا کمر همت بستند تا این عامل عقب ماندگی را از بین ببرند . در روزهای آغازین دوران پهلوی ، شهید همیشه زنده ، آیت الله مدرس اوضاع زمان حال و آینده این مملکت را دید و نوشت که : به زودی چوپان های کلاه نمدی به سر ، به اسم تمدن و پیشرفت ، کراوات می زنند و بیمارانمان از نبود پزشک و دارو خواهند مرد و این را پیشرفت و ترقی خواهند نامید .
از سال 1307 ، روزنامه ها آرام آرام ، تیغ قلم هایشان را تیز کردند و احکام اسلام را یکی پس از دیگری به تمسخر و استهزا گرفتند . هنوز از ذهن این نویسندگان ، تصویر زنان اروپایی پاک نشده بود ، در پی آن بودند که شبیه آن رادر ایران نیز برای امثال خودشان فراهم کنند ، هفت سال به تندی سپری شد ، با تلخی ها و خون دل هایی که علما خوردند . مدرس به تبعید رفت و زمزمه هایی برای کشف حجاب بر سر زبان ها بود ؛ تا این که 1314 از راه رسید .
دلهره شگفت آوری همه جا سایه افکنده بود . مردها از فکر این که روزی بیاید و ناموسشان بدون چادر باشد ، بر خود می لرزیدند و این شایعه ، به کابوس هولناکی برای زنان بدل شده بود . در برخی از مجالس شنیده می شد که گروهی از زن ها را بی حجاب به خیابان ها فرستاده اند ، گاهی می گفتند در دانشگاه می خواهند روسری ها را بردارند و ...
علی اصغر حکمت ، کفیل اداره معارف ، به رضاخان پیشنهاد کرد برای رواج بی حجابی ، اعلی حضرت با خانواده در جشن فارغ التحصیلی دانش سرای عالی تهران ، بی حجاب شرکت کنند . رضاخان با همسر و دخترانش با بدترین وضع ، در برابر چشم متحیر همگان ، به دانش سرا وارد شد. آن روز بسیاری از دخترانی که به اجبار روسری آن ها برداشته شده بود ، روبه دیوار کرده بودند و گریه می کردند . علی اصغر حکمت به وزارت علوم رسید . رژیم به همه شهرها ابلاغ کرد که باید میهمانی های مختلط ، با حضور بزرگان شهرها برگزار شود و آن ها خانواده خود را بی حجاب شرکت دهند .
در خیابان ها و معابر ، چادر را از سر زن ها می کشیدند ، بسیاری از این زن ها از غصه این داغ ، دق کردند و مردند و بسیاری دیگر خود را در خانه هایشان زندانی کردند . اگر زنی می خواست از خانه شوهر به خانه پدر برود ، از ترس دژخیمان رژیم ، شبانه و با همراهی چند مرد ، از کوچه پس کوچه ها ، خود را به منزل می رساند . رژیم با شدت تمام ، کشف حجاب را دنبال می کرد . زن و بچه شاه ، حریم ها را شکستند و بی حجاب ، به قم آمدند و پا در حریم سراسر نور و عصمت فاطمه معصومه سلام الله علیها نهادند . هیچ کس را یارای اعتراض نبود و چماق استبداد رضاخانی ، زبان را در کام ها خشکانده بود . در ادامه این ماجرا ، حرم امام رضا علیه السلام را آغشته به خون مخالفان کشف حجاب کردند . نقطه اوج این ماجرا ، سرکوب حجاب در مسجد گوهرشاد بود که این حرم امن ، آغشته به خون بی گناهان شد . مروری بر چند حکایت ، جلوه های بیش تری از این واقعیت را به ما نشان می دهد :
من یزید ابن معاویه هستم و تو ...
بعد از ماجرای کشف حجاب ، حوزه نوپا و در عین حال سرکوب شده قم ، قدرت هیچ نوع واکنشی را در برابر نهی از منکر ، ناروا . فضلای آن زمان حوزه و در رأس آن ها ، حاج آقا روح الله موسوی ، به رئیس حوزه علمیه ، آیت الله حائری گفتند که در هر صورت ، باید چاره ای اندیشید و دست کم با تلگرافی اعتراض آمیز ، با این دستور شاه مخالفت شود .آیت الله شیخ عبدالکریم حائری رحمت الله علیه در تلگرافی مختصر به این مضمون برای شاه نوشت : حجاب ، از مسلمات دین اسلام است و کشف آن برای زنان نباید اجباری و الزامی باشد .
چند روز از این تلگراف گذشت ، حاج شیخ عبدالکریم و چند تن از یارانش در منزل نشسته بودند که در خانه را زدند . خادم خانه ، برای باز کردن در رفت و چند لحظه بعد ، با حالتی آشفته و سراسیمه برگشت و گفت : رضاشاه آمده است ، حرف های ( آقاعلی ) خادم منزل شیخ تمام نشده بود که رضا شاه با حالتی خشمگین ، در حالی ، در حالی که یک اسلحه کمری در دست داشت ، بی سلام و تعارف وارد اتاق شد و خطاب به حاج شیخ عبدالکریم گفت : میدانی من چه کسی هستم ؟ حاج شیخ جواب داد بله ، رضاشاه هستید . رضا شاه گفت : شما کی هستید ؟ و مرحوم حائری جواب داد : عبدالکریم حائری مسؤول حوزه علمیه . رضا خان گفت : نه من یزیدبن معاویه هستم و شما امام حسین ؛ رفتارتان را عوض کنید ، وگرنه حوزه قم را با خاک یکسان می کنم . کشور مجاور ما ( ترکیه آتاترک ) کشف حجاب کرده و به اروپا ملحق شده است ؛ ما نیز باید این کار را بکنیم و این تصمیم هرگز لغو نمی شود . او پس از گفتن این سخنان ، بی آن که منتظر پاسخ بماند ، غضبناک از آن جا رفت . 1

رایکا
12-07-2010, 20:16
مصلحت
پس از ماجرای کشف حجاب ، یکی از روحانیون ، نزد مرحوم شیخ عبدالکریم رفته و درباره اوضاع پیش آمده ، پرسش می کند ؛ مرحوم حائری برای او ماجرای گفت و گوی حضرت زهرا سلام الله علیها و امیرالمؤمنین علیه السلام را نقل می کند که : روزی حضرت زهرا سلام الله عالیها به امیرالمؤمنین علیه السلام می گویند : چرا برای گرفتن حقت قیام نمی کنی ؟ در این لحظه صدای الله اکبر مؤذن بلند می شود ؛ حضرت علی علیه السلام می فرمایند : اگر بخواهم این ندا خاموش نشود ، باید ساکت باشیم . مرحوم حائری در حالی که گریه می کرد ، ادامه داد من اگر حرفی بزنم ، این مرد ( رضاخان ) با پوتین وارد این صحن و مدرسه می شود و همه چیز را خراب می کند .

رایکا
12-07-2010, 20:16
رئیس من ...
بعد از آن که شاه و همسرش نسبت به حریم مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها بی احترامی کردند ، روحانی مبارز ، حاج محمدتقی بافقی نسبت به این کار اعتراض شدیدی کرد . رضاخان اورا هم در وسط حرم حضرت معصومه سلام الله علیها فلک کرد و شیخ هم فقط فریاد می زد یاصاحب الزمان ، یا صاحب الزمان .
بعد از آن او را برای بازپرسی و تفتیش ، به زندان شهربانی مرکز فرستادند . مستنطق ، از مرحوم بافقی رحمت الله علیه پرسید ، شما را چه کسی تحریک کرده تا خانواده شان را امر به معروف و نهی از منکر کنی ؟
و او شجاعانه گفت : نخست بگو تو از کدام ملت هستی تا با تو به دستور ملت خودت صحبت کنم . آیا مسیحی هستی یا یهودی تا از تورات و انجیل برایت بگویم ؟ و اگر مسلمانی از قرآن برایت بخوانم . مفتش گفت : منظورت چیست ؟ فرمود : تو صورت خود را مانند زنان کرده ای و از دسته مردان خود را بیرون کردی ؛ آیا تورات موسی چنین دستوری داده یا انجیل مسیح امر کرده است که تو چنین باشی یا این که قرآن محمد صلّی الله علیه وآله تو را آزاد کرده ؟ دیگر این که چه کسی به تو گفته است بیایی از من استنطاق کنی ؟ بازپرس گفت : رئیسم به من دستور داده ؛ ایشان فرمود : خوب به من هم رئیسم امر فرموده ! گفت بفرمایید رئیس شما کیست ؟ شیخ بافقی رحمت الله علیه با اطمینانی برخاسته از ایمان ، پاسخ داد : نمی شناسی ؟ رئیس من اعلی حضرت ولی عصر حجت ابن الحسن العسکری علیهماالسلام هستند .
باز جو دید به جای بازجویی کردن ، مرد بازجویی قرار گرفته است . همان پرسش و پاسخ را برداشت و رفت . 2

رایکا
12-07-2010, 20:17
سلاح استعمار
استعمار فرانسه ، پس از گرفتن الجزایر ، تلاش فراوانی برای کشف حجاب کرد . استدلال آن ها این بود : وقتی زن الجزایری چادر دارد ، یعنی او سرباز اشغالگر و دشمن خود را می بیند درحالی که دشمن او را نمی بیند و تا این حجاب هست ما پیروز نیستیم . سردمداران استعمار برای پیروزی در الجزایر تنها هنگامی امیدوار به پیروزی شدند که چادرهای زنان الجزایری را به مرور برداشتند . هر چادری که برداشته می شد ، یک بخش از خاک الجزایر سقوط می کرد و به دست بیگانگان می افتاد . 3
آندلس اسلامی و آینده ای که ترسیم شد ...
و آیا می دانی آندلس ، مرکز جهان اسلام در غرب ، چگونه سقوط کرد و مسجدهای آن چرا کلیسا و ... شد ؟ تنها وقتی که مبلغان مسیحی ، از راه زنان هرزه و از بین بردن مقدسات اسلامی ، آرام آرام ، زنان را از مقام و قداست خود خارج کرده ، به ابزار بدل کردند و این پشتوانه بزرگ را از مردان جامعه مسلمان آندلس گرفتند و آن ها را به هوس رانی سوق دادند ، آندلس را ساده تر از آن چه بتوان فکر کرد ، از مسلمانان گرفتند .
آیا می دانی نخستین زنان مهاجر به قاره آمریکا ، پوششی کامل داشته اند و پس از تحول در صنعت غرب ، هنگامی که کارگر فراوان و مزد کم ، تنها عامل پیشرفت سرمایه دارها بود ، زنان را به بهانه آزادی ، محترمانه به بردگی کشیدند و اکنون که خود را در منجلاب گسست خانواده ها در غرب می بینند ، چشم طمع به چادر زنان مسلمان دوخته اند ؟
پی نوشت ها :
1. سیره صالحان ، زندگی نامه تحلیلی شماری از نخبگان دینی در تاریخ معاصر ، ابوالفضل شکوری ، ص 340 .
2. حکایت کشف حجاب ، مؤسسه قدرولایت ، ص 133 .
3. ر.ک : حکایت کشف حجاب / انقلاب الجزایر .