PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شانه های مهربان



خادمه زینب کبری(س)
17-07-2010, 15:55
http://www.sepahnews.com/files/49-janabzan.jpg


شانه های مهربان

تو را سلام می گویم،
که گردِ سال های «ایثار» بر شانه های مهربانت نشسته است.
پشتِ پلک های مهربانت، خاطره سال هایی سرخ، نفس می کشد؛
خاطره سنگر، انفجار، پیشانی بند خونین، تسبیحِ از هم گسسته...
چه تلخ، غربت تو را می گریم، هنگامی که با پای مصنوعی، در شهر آدمک های مصنوعی قدم بر می داری، هنگامی که می بینی هوای شهر دود آلود، از عطر آن همه صمیمیّت، چیزی در خاطر ندارد!
با این همه، صبورانه قدم بر می داری.
اگر تو صبور نباشی، چه کسی خاطره بهار را در سنگلاخ زمستانی «غفلت»، زنده نگه دارد؟
اگر تو بر پای نایستی، چه کسی ایستادگی را معنا ببخشد؟ ای جانِ آزاده!
غمگین مباش! مگر نمی دانی که هنوز، چه دل هایی در گوشه کنار شهر، به دوست داشتنت می تپند؟
هنوز پنجره های این دیار، به سمت لبخندتو گشوده می شوند.
اگر تو نباشی، چه کسی روح امید را به دل های خسته هدیه می دهد؟
صبور سرفراز!
به ایستادگی ات می شناسیم و دلاوری،
همواره سر بلند بمان؛ که ایستادگی تو، به نهال های جوان باغ، شور شکوفایی می دهد.
تو خاطره مجسّمِ سال های حماسه و ایثاری،
تو روحِ زنده شهادتی،
تو تاریخی هستی که کهنه نمی شود.
تو ایمانی هستی که جز در مقابل خداوند، زانو نمی زند.
سرور سربلند!
سایه ات را از خاکِ لاله ها بر مگیر!


محمدسعید میرزایی