ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : جوان و مسئولیت پذیری



مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
24-07-2010, 14:31
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif) https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44427590136847790781.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44427590136847790781.gif)



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif)

هر كسى را وظيفه و عملى است
رشته‏ اى پود و رشته ‏اى تار است
وقت پرواز بال و پر بايد
كه نه اين كار چنگ و منقار است



روزها و لحظه‏ هاى جوانى لبريز از زيبايى، هيجان، نشاط، احساسات و لذت‏هاى متنوع از تفريح و شادى، شيك ‏پوشى و آراستگى، ميهمانى‏ هاى پر خاطره و مسافرت‏هاى شيرين و لذت‏بخش است .

در بيشتر جوانان، احساسات مبناى اراده كارها قرار مى ‏گيرد و تنها لذت و خوشى هر روز نخستين هدف مى ‏شود، بى ‏آنكه به فردا و فرداهاى زندگى توجه شود و يا كارى براى روز نياز و احتياج انجام شود. از اين‏رو «راحتى»، «تنوع‏ طلبى»، «سنّت‏ شكنى» و «بى‏ توجهى به هنجارهاى خانواده و جامعه» به دور از «بكن و نكن» و «بايد و نبايد» مطلوب و محبوب نسل جوان است. جوانان روى خوش نسبت به «تكليف»، «وظيفه» يا «مسئوليت» در زندگى نشان نمى‏ دهند و از هر گونه گفتار و رفتار يا بينش و روش محدودكننده‏ اى گريزان هستند



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
24-07-2010, 14:36
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif

(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif)


جلوه‏ هاى مسئوليت و پيامدهاى مسئوليت‏ پذيرى جوانان

مسئوليت در سه جلوه همچون ضلع‏ هاى مثلث رخ مى ‏نمايد و حاصل آن مسئوليت فردى، مسئوليت اجتماعى و مسئوليت الهى است كه به ترتيب در قبال خود، خلق و خدا معنا مى ‏يابد. منظور از مسئوليت فردى يا مسئوليت در قبال خود، آن است كه آدمى حدود توانايى خويش را به درستى بشناسد، آنها را از نظر اصلى و فرعى از يكديگر تمييز دهد و تا سرحد امكان، به پرورش و شكوفايى هر يك اقدام نمايد و به تعبيرى ديگر حق خويشتن را بر خود ادا كند. به يقين هر گاه خط سير زندگى او از چنين مراحلى عبور كند، موفقيت‏ها و كاميابى ‏هايى كه نصيب وى مى‏ شود، فصل درخشان و ارزنده ‏اى از هويتش تكوين مى ‏يابد.
آثار مسئوليت ‏پذيرى و انجام وظيفه در نسل جوان بسيار است. برخى از پيامدهاى برجسته آن عبارت است از:

1. تقويت حس كفايت و لياقت در زندگى

زمانى كه والدين با نگاهى آكنده از لطف و محبت فرزند سه ساله خويش را به جمع‏ آورى وسايل بازى خود ترغيب و تشويق مى‏ كنند و كودك با دستان كوچكش آنها را در جاى خويش قرار مى‏ دهد، اولين درس «مسئوليت ‏پذيرى» با تمام زيبايى‏ اش در كانون خانواده آموخته مى‏ شود و نخستين لذت «خودكفايى» و به تعبير صحيح «خودبسندگى» در كام وجود كودك شكل مى‏ گيرد. ساليان بعد، همان كودكِ ديروز، در ايّام جوانى به خوبى مى‏ داند مسئوليت‏ پذيرى يعنى هر كس كارى را كه به او سپرده‏ اند، به خوبى و شايستگى انجام دهد. تقويت حس كفايت و لياقت زمانى پديد مى ‏آيد كه هر يك از ما احساس مى‏ كنيم لياقت ذاتى خويش را به ظهور رسانده‏ ايم و با قبول تعهد و مسئوليت به قله افتخار «خودباورى» دست يافته ‏ايم.

2. احساس نشاط پايدار درونى و شادابى معنوى

ور به مكتب وظيفه نشناسى
اوستاد و خليفه نشناسى
نه وظيفه شناخته نه عمل
گول و نادان و مست ولايعقل
نه امانت نه حس مليت
نه وظيفه نه پاكى نيت


استقبال از «مسئوليت» و توجه به «تعهد» و «تكليف» به ويژه در عرصه ارتباط با پروردگار و آفريده ‏هاى الهى بيانگر گستره شخصيت انسان و تفاوت او با جمادات، نباتات و حيوانات است.

پاسخ به نداى «يا ايها الذين آمنوا» و «يا ايها الناس» يعنى قبول مسئوليت بندگى و عبوديت، يادآور اين حقيقت درخشان و دلرباست كه انسان داراى «احساس و عاطفه» و «انديشه و شناخت» است، خردمندانه مى ‏بيند، انديشمندانه تصميم مى ‏گيرد و آگاهانه انجام مى‏ دهد و با انجام وظيفه خويش گاه برتر از فرشتگان و ملائك، به مقام خليفه الهى بار مى ‏يابد.

مسئوليت و تعهد در لحظه لحظه‏ هاى زندگى، حقيقتى غير قابل انكار است كه آيات قرآن با صراحت بسيار به آن اشاره دارد و با سخن از رستاخيز انسان‏ها و لحظات پاسخگويى افراد، امر الهى را بازگو مى‏ نمايد كه:

«وَقِفُوهُم انّهم مسؤولون؛
بازداشت‏شان كنيد كه آنها [نسبت به خود و ديگران] مسئولند و بايد پاسخگو باشند.»
رسول گرامى اسلام(ص) نيز با اشاره به اين آيه نورآفرين فرمود:
«در روز قيامت هيچ بنده ‏اى قدمى از قدم برنمى دارد مگر اينكه چهار چيز از او سؤال مى‏ شود:

1. از لباس او كه [چگونه و در چه راهى[ مندرس و فرسوده شده است؟
2. از [يگانه سرمايه هستى او يعنى[ عمر وى كه [در چه راهى [و چگونه صرف كرده و به پايان رسانده است؟



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
24-07-2010, 14:37
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif)



3. از دارايى و ثروتش كه چگونه جمع‏ آورى نموده و در چه راهى خرج كرده است؟

4. از حب و دوستى ما اهل بيت كه [چه مقدار معرفت و شناخت و محبت نسبت به ما پيدا نموده است؟]

بى ‏دليل نيست كه پيشوايان پاك‏ انديش ما از خداوند در راه انجام رسالت و مسئوليت خويش در زندگى درخواست كمك مى‏ نموده‏ اند، همان طورى كه امير مؤمنان على(ع) مى‏ فرمايد:

«اَستَعينُه على وظايف حقوقه؛

مدد مى‏جوييم از او براى انجام وظايف الهى و اداى حقوق و تكاليف عبادى.»
گرچه در انجام وظايف بندگى سختى وجود دارد اما شيرينى و دلنشينى روحى و رضايت خاطر درونى انسان يكايك ناهموارى ‏ها را هموار و محبوب مى‏ سازد.
اين بينش موجب آن شده است كه برخى از صاحب‏نظران به اين باور دست يابند:
* راهى كه به بهشت منتهى مى‏ شود، انجام وظيفه است.
* وظيفه، جاده كوهستانى است به سوى خدا.

* انجام وظيفه و پذيرش مسئوليت و تعهد عالى‏ ترين مقصد و منظور زندگى و اخلاق است و زندگى انسان در مركز دايره وظايف عمومى قرار گرفته است.
* هر كس با عزم و اراده متين سعى در انجام وظيفه نمايد، مقصد و منظور اصلى خلقت خويش را به انجام رسانده و شالوده يك اخلاق عالى مردانه ‏اى را در نفس خويش استوار ساخته است.


3. ايجاد و افزايش حس قدرشناسى از زندگى

«قدرشناسى» يا «شكر نعمت‏ها» صفات كريمان و بزرگواران است كه سنجيده مى‏ بينند، سنجيده مى ‏پوشند و سنجيده مى‏ نوشند؛ لطفى پيدا و پنهان است كه پيشوايان روشن‏ انديش ما براى دستيابى بدان افزون بر عزم و جزم، از خداوند مهربان و رحيم درخواست توفيق كرده ‏اند و بهترين سپاس را اجتناب از گناه و تمام شكر را جمله «الحمدللّه‏ ربِّ العالمين» معرفى كرده ‏اند.

آثار سيل‏ آسا و بركات بى ‏نظير شكر و سپاس نعمت‏هاى الهى به گونه‏ اى رفيع و عظيم است كه پيامبر اسلام(ص) با اشاره به آن فرمود:
«ما فتح الله على عبد باب شكر فخزن عنه باب الزيادة»؛

باب شكر و سپاس به روى بنده‏اى گشوده نمى‏شود مگر اينكه خداوند در پى آن، باب افزايش نعمت و لطف خود را به روى او مى‏گشايد.»

در يك نگاه مسئوليت‏ پذيرى و تعهد و توجه به وظايف خويش در زندگى، حس قدرشناسى به انسان مى ‏بخشد، زيرا آنان كه با زحمت و تلاش و سخت كوشى و قبول مسئوليت به زندگى خود رشد و بالندگى بخشيده ‏اند، بيش از ديگران شاكر نعمت‏ها و قدرشناس الطاف الهى هستند.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
24-07-2010, 14:38
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif)



انجام هر وظيفه و مسئوليتى، رضايت درونى به انسان مى ‏بخشد و افزون بر آن بر اعتماد به نفس جوانان مى ‏افزايد و آنها را براى قبول مسئوليت‏ هاى عظيم‏ تر و گسترده‏ تر آماده و مطمئن مى‏ سازد. جامعه را بهره‏ مند از مديران متعهد و خدمتگزاران شايسته مى ‏كند و نيز روند نوسازى و توسعه اجتماعى را بهبود چشمگير مى ‏بخشد. «برايتون» جلال و افتخار حقيقى در زندگى را اين‏گونه ترسيم مى‏ كند:
«بزرگى و عظمت واقعى انسان در آن نيست كه شخصى در طلب آسايش و لذت يا كسب مقام و شهرت براى نفس خود باشد، بلكه جلال و افتخار حقيقى هر كس عبارت از آن است كه وظايف و تكاليف شخصى خويش را به درستى انجام دهد.»

و «اپيلكتوس» هم براى حس قدرشناسى آثارى اينچنين بيان مى‏ نمايد:
«حس وظيفه‏ شناسى براى مردمان دلير و شجاع به منزله حافظ و پشتيبان است و آنها را سرفراز و پابرجا نگاه داشته، به آنان قوّت و قدرت [براى كارهاى بزرگ و سترگ[ مى‏ بخشد.»

عوامل پرهيز جوانان از پذيرش مسئوليت

موانع متفاوتى باعث روى گرداندن نسل جوان از استقبال يا قبول مسئوليت در عرصه‏ هاى فردى، خانوادگى و اجتماعى مى ‏شود كه شناخت اين عوامل ـ به ويژه از سوى پدران، مادران، معلّمان و مربيان ـ زمينه‏ ساز محو اين موانع و جايگزين‏ سازى عوامل مثبت و سازنده مى‏ شود.
با هم يكايك اين ناهنجارى‏ ها را مرور مى‏ كنيم:

1. كم‏ خبرى يا بى ‏خبرى از ارزش احساس مسئوليّت در زندگى

تفاوت برجسته انسان با ديگر موجودات در «عقل و خرد» يا «شناخت و معرفت» است. آنان كه خود را در گستره هستى «انسان» مى‏ دانند و انسان را به معناى موجودى مسئول نسبت به خود، خلقت و خداوند و در جلوه ‏هاى مادى و معنوى يا دنيوى و اخروى تفسير مى ‏كنند، بى‏ شك، پس از ايّام كودكى و با ورود به روزهاى نوجوانى، آمادگى درك و دريافت مسئوليت‏هاى كوچك و بزرگ را در خود ايجاد مى ‏كنند. گرچه از يك نظر زمينه اين مهم در آغاز بايد از سوى اطرافيان بخصوص والدين صورت پذيرد، امّا فراهم ساختن انديشه مسئوليت ‏پذيرى از سوى جوانان، انگيزه پاسخگويى و مسئوليت‏ طلبى را به گونه ‏اى سهل و آسان فراهم مى ‏سازد.

با نگاهى به آموزه‏ هاى دينى جدّى گرفتن اين احساس به طور جامع و فراگير همه پيروان پاك‏ انديش را بيدارى شايانى مى‏ بخشد؛ از سخن خالق حكيم به عيسى بن‏مريم(ع) اين است:
«يا عيسى! اِنَّك مسؤول فارحم الضعيف كرحمتى ايّاك و لاتقهر اليتيم؛
اى عيسى! همانا تو مسئول هستى، پس به ضعيف مهربانى كن مثل رحمت من به تو و از يتيم روى مگردان و با او قهر مكن.»

نيز رسول گرامى اسلام(ص) فرمود:
«مرد، راعى و سرپرست خانواده خود است و هر سرپرستى مسئول نسبت به افراد خويش است و زن نيز مسئول در باره مالِ همسر است و از او در باره دارايى شوهر سؤال مى ‏شود.»

سپس آن حضرت اصلى كلّى و مبنايى نسبت به تمامى داده ‏هاى الهى ارائه فرمود:
«كُلُّ نعيم مسؤول عنه يوم القيامة الاّ ما كان فى سبيل اللّه تعالى؛
تمامى نعمت‏ها مورد سؤال و بازخواست در روز قيامت قرار مى‏گيرد، مگر آنچه در راه خدا داده شده است.»

اين بينش بالنده زمينه‏ ساز سخن حكيمانه‏ اى گرديده كه: همه ما به فقر و غنا، سلامتى و مرض، غربت و قدرت و علم و جهل مبتلا هستيم و در باره داده‏ ها و نداده ‏ها مورد امتحان قرار مى‏ گيريم.

به يقين باخبرى نسل جوانِ ما از چنين بصيرت و بينايى معنوى، روشنى راه، رفع ترديد و دودلى و نگرانى، به هرز نرفتن سرمايه‏ هاى انسانى و استفاده شايسته و بايسته از فرصت‏ هاى ارزنده زندگانى را به همراه خواهد داشت تا به تعبير قرآن از روز نخست با قوت و قدرت به مسئوليت خويش رو كنند (خُذِ الكِتابَ بِقُوَّةٍ) و هرگز دچار روزمرّگى و بيهودگى يا سردرگمى و دودلى نگردند و عاقبتى زيانبار در سخن معصومان(عليهم السلام) در انتظار آنان نباشد، كه فرمودند:

«آن كس كه بدون بينايى و آگاهى لازم، عمل مى ‏كند، همانند كسى است كه در غير مسير مورد نظر حركت مى‏ نمايد كه پيامد حركت يعنى سرعت، چيزى جز دورى بيشتر نخواهد بود.»] او[«همانند درازگوش چشم ‏بسته آسياب است كه ره به جايى نمى ‏برد و پيوسته به گرد خويش مى‏ چرخد.»




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
24-07-2010, 14:39
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif)




2. ترس و هراس از زندگى

خودكم ‏بينى، خودباختگى، تلقين‏ هاى منفى، تحقيرهاى بيرونى و كم‏ آگاهى ناهنجارى ترس و بيم را تقويت مى‏ كند و به موازات آن انسان را دچار بى‏ ارادگى، مسئوليت‏ گريزى، راحت‏ طلبى و سست‏ عنصرى مى‏ نمايد. از اين‏رو در معارف آسمانى از وجود ترس در ساحت وجود به خدا پناه برده مى‏ شود (اللّهم انى اعوذ بك من ... الجبن) سپس درباره جُبن يا ترس چنين مى‏ خوانيم:

«الجبنُ شينٌ ... ذُلٌّ ظاهرٌ ... عارٌ و منقصةٌ ... آفةٌ؛

ترس باعث شكست و سرافكندگى، ذلّت و زبونى ظاهرى، زشتى و نقص و كاستى و آفت [براى فضايل و ارزش‏هاى زيباى زندگى [است.» در رهنمودهاى دينى افزون بر معرفى پديده ترس به عنوان يك ناهنجارى شخصيّتى، دستورالعملى نيز براى پالايش شخصيت انسانى از اين آفت بيان شده است و آن سخن امير مؤمنان على(ع) است كه فرمود:
«هرگاه از چيزى بيم داشتى خود را در متن آن قرار ده؛ چرا كه خودنگه‏دارى شديد تو از آن، بزرگ‏تر از خودِ آن چيزى است كه از آن خوف دارى.»

3. سستى، تنبلى و بى ‏حالى

ملك ايران يكى گلستان است
ما گل سرخ اين گلستانيم
كار ما ورزش است و خواندن درس
همه از تنبلى گريزانيم
سستى و كارهاى بى ‏معنى
كار ما نيست زان كه انسانيم



سستى، تنبلى و بى‏ حالى (توانى) آفتى جدّى براى كمال شخصيت همگان بخصوص نسل جوان به حساب مى ‏آيد و عزم و جزم، بهترين داروى درمان اين درد خواهد بود.

اگر اين واقعيت والا پذيرفته شود كه زندگى دنيا، ميدان آزمون و امتحان و به تعبيرى رساتر، ميدان مسابقه است كه افزون بر حركت، سرعت (سارعوا الى ...) و برتر از سرعت، سبقت (سابقوا الى ...) مطرح است، هرگز ناهنجارى سستى، مسامحه و بى‏ حالى جسم و جان را اسير وِلِش‏بازى، بى ‏خيالى، و يا بازيچه گرفتن تمامى حقايق زندگى نمى ‏كند تا با امروز و فردا كردن از مسئوليت‏هاى جدى روى گردانده شود، كه رهبران آسمانى فرموده‏ اند:

«لا تجتمع عزيمةٌ و وليمةٌ ... ما اَنْقَضَ النّوم لِعَزائِمِ اليَومِ؛
عزم و همّت [براى كارهاى شايسته و چشمگير] با وليمه و سورچرانى جمع نمى ‏شود و چه بسيار خواب‏هايى كه عزم و جزم انسان را در انجام امور نقض كرده است [و ساعات او را پوچ و هيچ ساخته است].»

بى ‏دليل نيست كه آنان نخست از حالت ويرانگر سستى و بى‏حالى به خدا پناه برده‏ اند و گفته ‏اند:
«اللّهم اِنّى اعوذ بك من الكسل و الفشل؛
پروردگارا! همانا به تو پناه مى ‏برم از كسالت و بى‏ حالى و سستى و بى ‏توجهى [به حقايق پايدار زندگى].»

سپس آثار زيانبار تنبلى و بى‏ حالى را اين‏گونه ترسيم كرده‏ اند:
«توانى يا تنبلى و سستى در زندگى دنيا باعث ضايع ساختن سرمايه حيات، پشيمانى و ندامت و در آخرت سبب خسران و حسرت مى‏ شود، اين حالت، ويژگى احمقان و بى‏ خردان است كه با آن حقوق خود و ديگران را پايمال مى ‏كنند.» در مقابل امام على(ع) شيوه شايسته مبارزه با اين بيمارى روحى را اينچنين مى ‏فرمايد:
«ضادّوا التوانى بالعزم؛
با تصميم و عزم قاطع به مبارزه با سستى برخيزيد.»

4. نداشتن صبر و ثبات در زندگى

باور اين حقيقت گرانبها كه بهشت شيدايى، افتخار و سربلندى با سختى ‏ها و تلخى‏ هاى بسيارى همراه است و پيمودن اين مسير سنگلاخ جز با صبر و بردبارى ميسّر نمى ‏شود، تمامى سختى ‏ها را سهل و تلخى‏ ها را شيرين مى ‏سازد و دستيابى به قلّه بزرگى و بزرگوارى را آسان مى ‏نمايد.

آنان كه به خوبى دريافته‏ اند «تكليف» كه مرز امتياز انسان و حيوان است، از «كُلْفَت» و «سختى» است و با «مسئوليت» انسان بودن همراه است، مى ‏دانند كه دستاوردهاى زيبا و زرّينى از رشد و رويش و كمال و تكامل با خود دارد، از اين‏رو شروع اين فصل جديد را با «جشن» آغاز مى ‏كنند و «مسئوليت» را نه تنها «محدوديت» نمى‏ شمرند بلكه «مصونيت» از سقوط از بلنداى انسانيت به قعر گمراهى و حيوانيت مى ‏نگرند. بدين خاطر در راه انجام وظيفه خويش، صبر و استقامت و ثبات و بردبارى نشان مى ‏دهند و در راه دستيابى به ارزش‏هاى والاى الهى هرگز احساس خستگى و خمودى يا سستى و كاستى نمى ‏كنند.

چه زيبا امام(ع) فرمود:
«كسى كه براى خود صبر و بردبارى در برابر سختى‏ها و ناگوارى‏هاى روزگار را فراهم نكند، ناتوان خواهد ماند.»

چنان كه فرمود:
«فردى كه بر مركب راهوار صبر جا مى‏ گيرد، به ميدان پيروزى راه يافته است.»
آثار و بركاتى اينچنين موجب گرديده كه واژه «اِصْبِرْ؛ صبر و بردبارى نما» به طور زياد در توصيه‏ هاى سبز و آسمانى معصومان(عليهم‏السلام) به اصحاب خود ديده شود تا پس از گذر از چنين معبر سنگلاخ به پيروزى دست يابند:

«اصبر حتّى تأتيك دولتك ... اصبر تظفر ... اصبر تنل؛

صبر و استقامت داشته باش تا دولت [و توانمندى] براى تو فراهم شود ... بردبار باش تا پيروز و سربلند شوى ... ثبات قدم داشته باش تا به اهداف خود نايل شوى.»



(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/29236468016746306564.gif)
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/29236468016746306564.gif)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/29236468016746306564.gif)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
24-07-2010, 14:40
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif)

5. تلقين‏ هاى منفى و خودك م‏بينى


احساس خود كم ‏بينى، كمرويى، عواطف منفى، گريز از موقعيت‏هاى نگران‏ زا و نوميدى، مجموعه عواملى است كه در وجود هر يك از ما به ويژه نسل جوان باعث ضعف اعتماد به نفس مى‏ شود و آدمى را از پذيرش مسئوليت‏هاى كوچك و بزرگ دور مى ‏سازد.

شناخت شايسته از خود، فراموشى گذشته ناموفق، بى‏ توجهى به سخنان تحقيرآميز اطرافيان بى ‏خرد، به‏ يادسپارى آينده ‏اى سرشار از موفقيت، مثبت ارزيابى كردن خويشتن، كاستن از خواهش ‏هاى بى ‏شمار و گاه خارج از توان و قدرت، تقويت ارتباط به خداوند و نشست و برخاست با انسان‏هاى موفق، پراميد و با نشاط، باعث طلوع نويد و افشانده شدن بذر اميد در زندگى مى‏ شود و پس از چندى نگاهى تازه و فضايى روشن از مثبت‏ نگرى و شادكامى براى فرد فراهم مى‏نمايد.

يكى از تمرينات معروفى كه روانشناسان بر آن تأكيد مى ‏ورزند، «پالايش افكار» است، كه آغاز راه موفقيت، مسئوليت‏ پذيرى و سربلندى در زندگى است. در اين مرحله، اعتقادات و باورهاى رسوخ كرده در عمق جان خويش را درباره ماهيت خود و مردم به باورهاى مثبت تبديل و طبق آن عمل مى ‏شود. پس از اين مرحله هرگز جايى براى واژه ‏هاى، «نمى ‏توانم»، «نمى ‏خواهم»، «مى ‏ترسم»، «بدبخت‏ ترين آدمم»، «خيلى بدشانس هستم»، «من براى اين كار كوچكم»، «گفته ‏اند نمى ‏توانم» و ... يافت نمى‏ شود.

اين شيوه ناشايست كه در معارف دينى «فال بد زدن» يا «طيره» نام گرفته است به معناى ناديده انگاشتن افكار و افعال يا تصميم و تلاش افراد و بى ‏تأثيرى خواست خداوند در عرصه‏ هاى مختلف زندگى است.

امام صادق(ع) فرمود:
«طيره و فال بد زدن بر اساس همان چيزى است كه آن را قرار مى ‏دهى؛ اگر راحت گرفتى، راحت است و اگر سخت گرفتى سخت است و اگر ناديده گرفتى، چيزى نخواهد بود.»

اين رهنمود روشن ما را به اين حقيقت مى‏ رساند كه تفأل، گمانه ‏زنى و امثال آن در فرهنگ‏ها به گونه‏ اى است كه مى‏ تواند منشأ اثر باشد اما آنچه در واقع عامل اين تأثير است، نوع ارزيابى، بينش، حركت و كوشش فرد است و چيزى خارج از وجود او نيست. پس بكوشيم مثبت بينديشيم، مثبت بنگريم و مثبت عمل كنيم كه اين شيوه، آغاز فرخنده ‏اى در حيات ما خواهد بود.

شيوه ‏هاى تشويق و ترغيب جوانان به مسئوليت‏ پذيرى

بهره مندى از شيوه‏ ها و سليقه ‏هاى ناب و تازه و به كارگيرى راهكارهاى غير مستقيم نسبت به ايفاى وظايف نسل جوان و تشويق آنان به پذيرش مسئوليت و انجام تعهد تأثيرى بسيار در گرايش آنان به اين مهم دارد. برخى از اين شيوه ‏ها عبارتند از:

1. آگاه كردن والدين به وظيفه آنان در تعويض مسئوليت‏هاى مناسب به فرزندان از دوران كودكى و به دنبال آن در ايام نوجوانى و جوانى. چنان كه روزى امام صادق(ع)،
پيشواى پاك‏نهاد و پاك‏ سخن شيعيان رو به فرزندان خويش كرد و فرمود:
«بر شما باد دورى از بى ‏نشاطى، كاهلى، سستى و كاستى از انجام وظايف كه باعث محروميت از لذت دنيا و تهيدستى در آخرت مى شود.»

2. آشنا ساختن مربيان و معلمان با نقشى كه مسئوليت‏هاى درون مدرسه در سازندگى جامعه دارد، با حوصله، دقت و سازگارى در خور، مسئوليت‏هايى به دانش ‏آموزان واگذار كنند تا با تمرين بسيار خود را براى مسابقه جدى مسئوليت‏ پذيرى در جامعه آماده سازند. به قول «لاكوردر»:
«كارهاى بزرگ جهان بر حسب امرى است كه از حلقوم وظيفه خارج شده است و ناشايسته‏ترين آنها آن است كه با صداى هوس انجام يافته است.»

3. تفهيم اين واقعيت به نسل جوان كه لياقت‏هاى آنان بيش از كلام در عمل آنها تجلى مى‏ يابد، چنان كه برخى از صاحب‏نظران گفته‏اند:
«خوشبخت كسى است كه طعم وظيفه و مسئوليت را چشيده و هر روز با رضايت خاطر براى انجام بهتر آن تلاش مى‏ كند.»

4. توجيه نسل جوان در زمينه آثار ارزشمند فردى و اجتماعى مسئوليت ‏پذيرى و ارائه تحليل‏هاى منطقى و روانشناختى در زمينه ارتباط ميان مسئوليت‏ پذيرى و رشد اعتماد به نفس و ابراز وجود آثارى گرانبها همچون:
الف) ثبات شخصيت و پايدارى و استقامت در برابر دشوارى ‏ها و تنگناهاى زندگى.
ب) جلب اعتماد ديگران به خويشتن.
ج) بروز خلاقيت‏ها و ظرفيت‏هاى درونى و خدادادى.
د) خوش ‏بينى، مثبت‏ نگرى، اميد در امروز و طلايى ديدن افق فرداهاى زندگى.

5. ترغيب جوانان به قبول مسئوليت‏هاى شخصى و خانوادگى در راستاى دستيابى به تجربيات قابل قبول براى مسئوليت‏هاى اجتماعى و حتى جهانى؛ به قول شكسپير:
«كارى كه وظيفه و صميميت در آن دخالت دارد، خلل ‏پذير نيست و موفقيت‏ آميز است.»

6. آشنايى نسل نو با زندگينامه شخصيت‏هاى خودساخته و وارسته و بزرگان عرصه انديشه و اخلاق براى تشويق جوانان به كوشش آگاهانه و تفكّر خَلاّق.
اين روش به گونه ‏اى دلپذير، روح و روان نسل جوان را به اوج ارزش‏هاى انسانى پرواز مى‏ بخشد، مقام بلند انسانيت را نمايان مى ‏سازد و موفقيت و سربلندى حقيقى را در نگاه آنان تجلى مى‏ دهد تا هرگز در پى آب، سراب نجويند و حقايق حيات را با چشم دل ببينند و بيابند و هماره به خود بگويند:



اى تو را كرده خداوند خداى متعال
داده جان و خرد و جاه و جوانى و جمال
بنده را نيست غم جان و جوانى و جهان
غم آنست كه بيهوده در افتى به وبال



7. تشويق جوانان در جهت دانش‏ افزايى عمومى و گسترش اطلاعات كلى زندگى به منظور پذيرش آگاهانه مسئوليت و ايفاى موفقيت‏ آميز آنها.
تأثير دانش و دانايى در نوع بينش افراد نسبت به مسئوليت‏ پذيرى در زندگى اين‏گونه نمايان است:
* لفظ وظيفه در نظر من بزرگ‏ترين كلمات دنياست.
* خوابيدم و خواب ديدم زندگى جمال و زيبايى است، بيدار شدم و فهميدم زندگى عبارت است از: «وظيفه‏ شناسى»
* هر مسئوليتى را كه فراموش كنيم، پرده‏ اى به روى حقيقتى كه مى‏ بايست بدانيم كشيده مى ‏شود.

8. تفهيم اين واقعيت روانشناختى كه هر فرد از دو «سن تقويمى و عقلانى» برخوردار است. منظور از سن تقويمى همان سن شناسنامه ‏اى است و مراد از سن عقلانى، ميزان پختگى و تدبير زندگى است و تأكيد بر اين مطلب كه سن عقلانى با مسئوليت‏ پذيرى مناسب و ايفاى نقش مثبت در اين عرصه افزايش مى ‏يابد و هرگاه فردى از سن عقلانى بالاترى نسبت به سن تقويمى برخوردار گرديد، موقعيت قابل احترام و قابل اعتمادى در جامعه كسب مى‏ كند. همان‏گونه كه با تجربه، افزايش دانش، تهذيب نفس، نشست و برخاست با خردمندان و انديشمندان و افزايش معنويت و نور بصيرت، سن عقلانى جوان قابل افزايش چشمگيرى است.

بدون ترديد توجه دادن به نسل جوان كه آنها در همه حال در محضر خداى متعال هستند و هرگونه مسئوليتى را كه بپذيرند، پروردگار شاهد و ناظر آنهاست، زمينه‏ ساز رشد وجدان اخلاقى جوانان در عرصه‏ هاى قبول و انجام مسئوليت‏ها مى‏ شود و بر اين امتياز ارزشمند در زندگى مى ‏افزايد تا بر آن باشند، «مراقبت از نفس» و «ياد خدا» را در عرصه‏ هاى مختلف حفظ كنند تا خود نيز محفوظ مانند و به شناختى اينچنين دست يابند:


خوشا آنان كه الله يارشان بى
به حمد و قل هو الله كارشان بى
خوشا آنان كه دايم در نمازند
بهشت جاودان بازارشان بى


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/92217310260958437123.gif)